جنبش راه سبز - خبرنامه |
- به بهانه فرا رسیدن روز جهانی صلح: کاروان سایه و اشباح
- سیما و شخصیت محمد (ص) (۲)
- در ستایش اکسیر مادران سبز
- ایران راه های فرار از تحریم های نفتی را پیدا می کند
- «پاکترین دولت تاریخ کشور» در پناه حکم حکومتی
- کم حقوقی و بی حقوقی تحمل ناپذیر آموزگاران
- نرخ تورم و نرخ سود بانکی
- حسین زمان در گفتگو با جرس: هیچ کس را یارای مقابله با موسیقی نیست
- هفت پرده: از شجریان در تورنتو تا کیارستمی در لوور
- نامه امیرخسرو دلیرثانی از زندان به فرزندش؛ پیامی برای آغاز سال تحصیلی دانشآموزان
به بهانه فرا رسیدن روز جهانی صلح: کاروان سایه و اشباح Posted: 21 Sep 2012 09:58 AM PDT مینو مرتاضی لنگرودی یکی از اعضای مادران صلح، از دل این «خودنگاری روزمره»، تکه هایی از زندگی امروز مردم را به نمایش می گذارد:
-------
|
Posted: 21 Sep 2012 09:28 AM PDT حسن یوسفی اشکوری خندهرو، خوش خلق و ملایم بود و نه ترشرو و سخت گیر، هیچ گاه فریاد نمی زد و دشنام نمی داد، عیب کسی را آشکار نمی کرد
۴-رفتار پیامبر با مردم نبی اسلام در طول دوران زندگی اش، همواره با مردم و بندگان خدا حسن معاشرت داشت و به ویژه پس از بعثت و به طور خاص پس از رسیدن به امارت و قدرت با مردمان به نیکویی و عدالت و مساوات رفتار می کرد. او تا آخرین لحظة عمر یک پیامبر باقی ماند و، به رغم ده سال فرمانروایی بلامنازع، هرگز حال و هوا و رفتار «سلطان» را، با شکل و شمایل و آداب و خلق و خویی که در تاریخ از شاهان می شناسیم، پیدا نکرد.[۱]در منابع تاریخی و سیره، مطالبی آمده است که به شکل معناداری تفاوت «پیامبری» و «سلطنت» را آشکار می کند. از ابن عباس– و دیگران نیز– روایت شده است که محمد مخیرّ گردید میان آن که پادشاه و پیغمبر باشد یا بندة عادی و پیغمبر، او با جبرئیل مشورت کرد و جبرئیل اشاره به تواضع و فروتنی نمود و پیامبر استدعا نمود بنده و پیامبر باشد. یک بار پیامبر در منطقة بالای شهر مکه در حالی که تکیه داده بود و غذا می خورد، جیرئیل گفتای محمد چون پادشاهان غذا می خوری، پیامبر نشست، و پس از آن هرگز غذایی را در حال تکیه دادن نخورد.[۲]از این رو وی تلاش می کرد در گفتار و رفتار خود اخلاق مردمی و مساوات طلبانه را جانشین اخلاق اشرافی و طبقاتی و فخر فروشانه رایج در آن روزگار جامعه عربی حجاز کند. مثلا (احتمالا) برای شکستن تابوهای جامعه طبقاتی و تبیعض گرایانه رایج اعراب، سوار خر بدون پالان می شد و گاه کسی را هم پشت سرش سوار می کرد. از این رو از تفاخر و به ویژه شخصیت پرستی و از جمله تجلیل و احترام بیش از حد از اجداد و در واقع مرده پرستی پرهیز داشت و در آخرین روزهای زندگیاش به مؤمنان سفارش اکید داشت که به پیروی از یهود و نصارا قبور پیامبرشان را زیارتگاه و عبادتگاه نکنند.[۳]جامة پشمین می پوشید و گوسفند می دوشید. هرچند پیامبر، به دلایل اجتماعی و ضرورتهای گریز ناپذیر، برده داری را یک باره لغو نکرد، اما با گفتار و کردار خود و تدابیری قانونی و فرهنگی روشن، راه الغای نهایی برداری را هموار کرد (هرچند به هر دلیل پس از پیامبر چنین روندی طی نشد). اولا خود بردگان متعددی خرید و آزاد کرد (یکی از آنان– زیدبن حارثه – که فرزند خوانده محمد شد). ثانیا با بردگان رفتاری مساوت طلبانه داشت، دعوت آنان را می پذیرفت، به آنان احترام می گذاشت، به طور خاص تلاش وافر داشت نیازها و خواستههایشان را برآورد. در احادیث نبوی سفارشهای مکرر پیامبر در مورد بردگان آمده است.
۵-رفتار پیامبر در فرمانروایی و تدبیر امور جامعه نخست باید به یاد داشت که در مقطع تاریخی سدة هفتم میلادی در عربستان هنوز «حکومت» و « دولت» به معنای کم و بیش کنونی آن یعنی نهاد دولت با نهادهای سیاسی و مدنی و تقسیم وظایف به گونهای که در مثلا در ایران و روم آن روزگار وجود وجود نداشت چرا که در شبه جزیره هنوز «ملت» و حتی قوم واحد ایجاد نشده بود و قبایل پراکنده در نواحی مختلف زندگی می کردند و هرکدام تقریبا راه و رسم ویژه خود را در تمام امور داشت. جز در جنوب عربستان (یمن)، فقط در حجاز تا حدودی فرمانروایی نسبتا متمرکز ایجاد شده بود که البته در تمام امور قبایل قریش زماندار امور را در اختیار داشت. محمد نیز در مدینه کم و بیش همان سنت را ادامه داد. در واقع او نیز یک «فرمانروا» (=حاکم) بود اما با اختیارات و مقبولیت و مشروعیت سیاسی بیشتر و در آن زمان نیز هنوز دولت پدید نیامده بود. از این رو سیاست و چگونگی فرمانرایی محمد را باید در چهارچوب همان زمان و همان شرایط و مقتضیات در نظر گرفت و مورد تحقیق و تحلیل و احتمالا داوری قرار داد.با توجه به این نکات تعبیر «حکومت پیامبر» از باب تسامح است نه بیان دقیق واقعیت. در آن زمان هنوز ملوکیت (=سلطنت) در حجاز و حتی نواحی پیشرفته تر (مانند حیره) وجود نداشت و اصولا اعراب هنوز سلطنت به معنای رایج در ایران را نمی شناخت، اصطلاح رایج «امارت» بود و به فرمانروا «امیر» می گفتند. این که در سقیفه انصار برای تقسیم قدرت سیاسی می گویند «امیری از شما و امیری از ما» نشان می دهد که در آن هنوز اصطلاح ملک و مانند آن رایج نشده بود.[۶]
------------------------------------------------------ [۲] . گفتنی است که در استناد به این گونه روایات، منظور اعتبار تاریخی و عینی گزارشها نیست، بلکه معناداری و جهت گریهای محتوایی و حقایق مضمونی آنها مورد توجه است. روشن است که از منظر کاملا تاریخی و از نگاه یک مورخ، چنین روایاتی (ولو از نگاه مؤمنانه صادق و معتبر) مورد اعتنا و استناد نیست. [۳] . «لعنه الله علی الیهود و النصاری اتخذوا قبور انبیائهم مساجد یحذرّهم مثل ما صنعوا». «انّ من کان قبلکم کانوا یتخذون قبور انبیائهم و صالحیهم مساجد فلا تتخذوا القبور مساجد فانّی انهاکم عن ذالک» ابن سعد، جلد ۲، قسمت دوم، ص ۳۴-۳۶ [۴] . در قرآن نیز هر نوع تفاخر به اصل و نسب و مال و دارایی و این گونه امور مذموم و مغایر ایمان و اخلاص دینی دانسته شده و امتیاز مؤمنان و جامعه ایمانی را برآمده از سه چیز معرفی شده است: تقوا و پارسایی (حجرات/۱۳)، علم و آگاهی (زمر/۹) و جهاد در راه خدا در قیاس با عافیت طلبان (نساء/۹). در عین حال این بدان معنا نیست که در عمل و در عینیت جامعه نخستین اسلامی در تمام امور (از جمله در مقایسه حقوق زنان و مردان) برابری کامل بین تمام افراد و یا گروههای دینی و اجتماعی برقرار بوده است، اما باید توجه داشت که این تفاوتها در عرصه حقوق و منزلتهای اجتماعی است و برآمده از ضرورتهای اجتماعی و تاریخی در آن مقطع تاریخی نظام قبایلی اعراب حجاز نه امور ذاتی و انسانی و لذا نمی توان از آنها احکام جزمی جاودانه نتیجه گرفت. در جای خود بدان با تفصیل بیشتر پرداخته خواهد شد. [۵] . ابن سعد، طبقات، جلد ۲ (۱)، ص ۹۰، ۹۱، ۹۷ و ۱۹۵ ؛ جلد ۲ (۲)، ۴۴، ۹۹، ۱۰۱ نیز: بیهقی، دلائل النبوه، جلد ۱، ۱۴۶ و پس از آن،۱۴۸، ۱۵۵، ۱۵۸، ۱۶۰ نیز: شرف النبی، ص ۵۸ – ۵۹، ۱۰۰ و ۲۰۶
[۶] . جوادعلی، جلد ۵، ص ۱۹۹ [۷] . ابن سعد، طبقات، جلد ۲ (۲)، ص ۳۴ – ۳۶ نیز: حرعاملی، وسائل الشیعه،بیروت، جلد ۵، ص ۱۶۱ قابل ذکر است که در قرآن آیات زیادی هست که از سیاست محمد به عنوان یک فرمانروا و چونگی مواجهه و رفتار او با مخالفان و تعامل با مردم و اصحاب (نخبگان) پرده می دارد. به استناد همان آیات و گزارش ها، می توان یقین کرد که برخی رفتارهای منتسب به محمد در مورد مخالفان و یا دگراندیشان (مانند بنی قریظه یا ترورها) نمی تواند درست باشد. [۸] . ابن سعد، طبقات، جلد ۱ (۱)، ص ۱۲۸ نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 21 Sep 2012 09:28 AM PDT مهدی صباغ پور در برابر مأموران بازداشت، تنها مايه و معناي زيستنش را در گرو استقامت فرزند بحل كرد: "شيرم را حرامت ميكنم اگر حرف داخل زندان و بيرونت يكي نباشد!"
نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
ایران راه های فرار از تحریم های نفتی را پیدا می کند Posted: 21 Sep 2012 09:02 AM PDT شاشنک بنگالی ایده این است، اگر بتوانند انجامش دهند: واردکردن ارزهای خارجی یا انجام معامله در حاشیه سیستم های مالی جهانی.
ایران برای ادامه فروش نفت خام به هند ما به ازای مبلغ فروش، برنج، دارو، لوازم مهندسی و فولاد دریافت می کند. برای فروش به چین مشتری اولش، ایران نفت را بوسیله تانکرهای خودش و با ارائه بیمه دولتی عرضه می کند، نه همانند گذشته با استفاده از تانکرهای تجاری. نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
«پاکترین دولت تاریخ کشور» در پناه حکم حکومتی Posted: 21 Sep 2012 08:37 AM PDT م.عسگری به گویندهاش فکر نکن. به محتوا بیندیش، فارغ از رنگ و بوی سیاست؛ یک ادعا با قید سوگند جلاله
بنام خداوند داد ودهش "به خدا این دولت پاکترین دولت تاریخ کشوراست، پاکترین است". به گویندهاش فکر نکن. به محتوا بیندیش، فارغ از رنگ و بوی سیاست. یک ادعا با قید سوگند جلاله که خود بار مسوولیتی گران را به همراه دارد.آیا این سوگند واین ادعای بزرگ می تواند درست باشد؟ بنا برنص صریح قرآن كريم، رد امانت، به طورمطلق، واجب است. و حكم به عدل هم به طورمطلق واجب است:اِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَإِذاحَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَميعاً بَصيراً (النساء : ۵۸ ) خداوند به شما امر مىفرمايد كه امانات مردم را به صاحبان آنها برگردانيد و بين مردم براساس عدالت داورى كنيد، خداوند چه پندهاى گرانبهايى به شما مىدهد! و خداوند آن شنوندهى بيناست.[به قدرت علم واسعه صداها رامىشنود واموررامىبيند].* بدون تردید بزرگترین امانت جامعه، امرحکومت است، که به حاکمان می سپارند، تاباهمه توش وتوان و صداقت خود، نه تنها ازداشتههای ایشان مراقبت ومحفاظت نمایند، که برابعاد مادی ومعنویش بیفزایند. ودرمسیرتحقق این تعهدِ دوطرفه درزمره:أُولئِكَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَهُمْ لَهاسابِقُونَ(المؤمنون: ۶۱)، اهل سبقت در فعل خیرباشند.وخیریعنی :عمل صالحى كه از اعتقاد حق منشا گرفته باشد. دراینکه "عالـَم "محضرخداست،وهرکسی آن درود عاقبت کارکه کشت،تردیدی ندارم.درعین حال امروز، "عالم" رسانه ونظارت دقیق وتیزبینانه "جامعه آگاه ومسوول انسانی"نیزهست.ازاین منظر،ادعای یاد شده راکه ادعایی تکراری ازطرف آقای احمدی نژاد است،دربوته نقد وارزیابی قرارمیدهیم.دراین ارزیابی هم وجه حقوقی وقانونی موضوع بیشترمدنظراست،تاوجوه مدیریتی و.... برای پرهیزازطول و تفصیل مطلب، فقط به یک مورد از موارد نقض این ادعای بزرگ، وآنهم مستندترین ومحکمه پسندترین مورد، که ادعا ومستنداتش ازخودِ جمع ویاران شخصِ ایشان است، پرداخته خواهد شد. یعنی اتهام مالی مصطفی پورمحمدی علیه رحیمی ، و بالعکس: من ادعای مشارالیه را ازجهان نیوز، باکد مطلب : ۲۴۲۹۶۰ و تاریخ انتشار در چهارشنبه ۱۵شهريور۱۳۹۱ساعت ۰۵:۴۵نقل می کنم: "به گزارش جهان،محمود احمدی نژاد دیشب درگفتگوی تلویزیونی با مردم که ازشبکه اول سیما پخش می شد، درپاسخ به این درخواست مجری شبکه یک سیما که ازوی خواست تا یکی از حرفهای دوره سکوت را بگوید تاکید کرد: "به خدا این دولت پاکترین دولت تاریخ کشوراست. پاکترین است". ۱- غلط بودن این ادعا با صفت افضل تفضیل(پاک ترین) نیازبه اثبات ندارد. چون اطمینان دارم که ایشان نه تمامی دولتهای تاریخ کشور ایران را مطالعه کرده است، ونه اعضای دولت ها رامی شناسد، ونه تحقیقی علمی وهمه جانبه درابعاد پاکی و ناپاکی دولتها وجود دارد. ونه ارزیابی تطبیقی سلامت این دولت باهمه آنها، امکان پذیراست. مخصوصا اگردولت را محدود به رییس دولت واعضای کابینه کنیم، چنانکه ظاهراً منظور همین بوده است. حتی اگر مرحوم کردان جاعل مدرک دکتری نبود و با استفاده از سند مجعول، جعل عنوان نکرده و برای ارتقاء موقعیت آموزشی و شغلی درتدریس و پذیرش نظارت و راهنمایی پایان نامهها و درآمد حاصل ازآن و افزایش حقوق، بهرهای نبرده بود و یا معاون اولش رحیمی، به گزارش رسمی سازمان بازرسی متهم نبود و نیز خود پورمحمدی وزیر کشورش، متهم به تصرف غیرقانونی دراموال دولتی نبود و شخص ایشان بنا بر گزارشهای متعدد دیوان محاسبات، که ذیصلاحترین مرجع نظارتی برعملکرد بودجهای است،مرتکب تخلفات دهها میلیارد دلاری نبود، باز هم ادعای ایشان نه تنها ثابت نیست، بلکه مصداق بارز کلام امیرمومنان علی علیه السلام است: “کفی بالمرء جهلاً اَنْ یَرضی عن نَفْسِه” همین که انسان از خود راضی شد، جاهل بودنش راکفایت میکند. وکفی بالمرء جهلا الا یَعرفَ قدره (خطبه ۱۶ نهج البلاغه ). و چه دلیلی برای جهالت انسان بالاتر ازاینکه حد واندازه خود را نشناسد؟! تو که سود و زیان خود ندانی به یاران کی رسی هیهات! هیهات! ۲ – این چه دولت پاکی است؟! (پاکترین که چه عرض کنم؟!) که بالاترین واصلیترین مقام قانونی نظارتی– قضایی کشوربر قوه مجریه (منظورموقعیت شغلی است)، یعنی رییس سازمان بازرسی، در مجامع عمومی و رسانهها فریاد می زند: معاون اول آقای احمدی نژاد،مستند به مدارک پروندهای که به قوه قضاییه ارجاع شده است، متهم است. این مدعی که از رقبای سیاسی و جناح اصلاح طلب و یا رقیب در انتخابات کذایی نبوده و نیست. بلکه به اصطلاح اصول گراست. روحانی است. سیداست. حدود۱۲پست و عنوان شغلی را در پرونده استخدامی دارد. و هم پیمان و همراه سیاسی،همکار و عضو گروه خود ایشان در پروژه سیاسی- امنیتی- انتخاباتی و نیز وزیر منتخب وی برای مهمترین و اثرگذارترین وزارتخانه در روند سیاسی– اجتماعی کشوربوده، و اکنون نیز مهمترین پستهای کلیدی و حساسترین ماموریتهای نظام رادرگلو گاههای حیاتی کشور بر عهده دارد. این چنین فردی که دهها سال تیغ بر گلوی عدوی آقای احمدی نژاد و هم مسلکان وهم مشربان او،به عنوان قاضی کشیده است، در ورود اتهام و قابلیت اثبات آن تردیدندارد و نه تنها علیه رحیمی که علیه مصلحت اندیشانی که اجازه رسیدگی قضایی به پرونده را نداه اند نیز افشاگری می کند . با این شرح وبیان: "...یک موردازگزارشات من خلاف واقع نیست...پرونده ايشان(رحیمی) بدون هيچ کم وکاست در سازمان بازرسي موردبررسي قرارگرفته وبه قوه قضائيه ارسال شده است. درمرحله بازپرسي هم تحقيق شده،مراحل بازرسي نهايياش هم که در اختيار بنده وشعبه هم نيست، متوقف و به زمان ديگري موکول شده است، براي رعايت مصالحي که بنده هم قبول دارم،با حکم حکومتي جلوي محکمه رفتن ده پرونده سنگين دولتيها گرفته شد... وی با بیان اینکه متاسفانه عدهای هستند که در دولت فساد می کنند، گفت: این موضوع دغدغه و درد ما نیز هست اما قرارمان این نیست که به کلنجار بیانجامد. وجود یک حاکم ظالم و بیرحم بهتر از فتنهای است که ادامه پیدامی کند،چراکه بعضی وقتها جدالها به فتنه کشیده می شود."(خبرگزاري مهر تاريخ انتشار، تهران: ۱۴:۰۷, ۱۳۹۱/۰۶/۱۳) دلیل اینکه معتقدم پورمحمدی با رندی تمام علیه همین مصلحت سنجی نیز افشاگری کرده است ،حداقل این سه مورد است: ۱ – پروندهای که حاکی ازیک اختلاس بزرگ ازبیمه بود، و مشهورشد به بانداختلاس خانه فاطمی و در افواه عمومی افتاد که هزینههای تقلب درانتخابات ریاست جمهوری احمدی نژاد، ازهمین محل تامین شده است، باتعدادی دیگرکه موصوف شده به :"ده پرونده سنگین دولتی"، طی یک مصلحت سنجی و به قول خود آقای پورمحمدی: با حکم حکومتی فعلا مسکوت مانده است و از رسیدگی قضایی به آنها جلوگیری شده است. این اقدام از انظار عمومی مخفی مانده بود واحتمالا فقط خواص از آن اطلاع داشته اند. پس وقتی پور محمدی آن را افشا می کند یعنی افشاگری علیه رهبری هم هست والا خود رهبری حکمش را علنی می کرد. شائبه این نوع افشاگری (قطع نظر از اهداف پشت پرده) هم زمانی قویتر می شود که بدانیم هم مسلک آقای پورمحمدی، یعنی :سيد عباس نبوي عضو هئيت علميموسسه امام خميني(مجموع مصباح یزدی) نيزهمان زمان، دربيست وسومين نشست سراسري جنبش عدالتخواه دانشجويي که درمشهد بر گزار شده است گفته: دولت حدود ده پرونده قضائي سنگين دارد، اگر توجه و حکم حکومتي رهبري و احمدي نژاد نبود، بخشهايي از دولت بايد به محکمه ميرفتند، البته به اين معني نيست که رهبري جلوي محاکمه را گرفتهاند. (مردم سالاری نسخه شماره ۳۰۰۳- ۱۳۹۱/۰۶/۱۴) ۲- پورمحمدی و شاید بسیاری ازهمگنان سیاسی وی، آنقدراز فساد دولتی و نقض قوانین و...و در نتیجه برباد رفتن آرزوهای رویایی آینده شان، به ستوه آمده اند که گویا تنها راه دامن شستن ازهمه سیاه کاریها ودر نتیجه فراربه جلو و مفت دررفتن ازگرداب اعتراضات مردم و قهر وغضب سیاسی نسبت به بقایای ایل و تبارمحفلی را، تنها و تنها در گرو همین افشاگریهامی بینند. به همین جهت این دسته "اخیرا ذوب شده در ولایت" نیز دیگر تاب تحّمل مصلحت اندیشی ها و سرپوش گذاشتن براین همه فجایع ویران کننده را ندارد. ناچار رندی دیگری را بخرج میدهد و در فراز دیگری ازگفتار خود مدعی می شود: " هنوز جایگاه من درک نشده است.من باید بلندگوی قاطع جامعه و مشکلات کشور برای مردم باشم؛ چراکه رهبری فرموده اند مصلحت حق است وحق مصلحت." یعنی درعین حالیکه می گوید من در راستای فرمان رهبری دولت را افشا می کنم، می خواهد تناقض حرف وعمل رهبری را هم نشان دهد. زیرا بدیهی است که با این نقل قول شنونده بلافاصله از خود می پرسد آیا بین این نظر رهبری:" مصلحت حق است و حق مصلحت" و آن "عمل کرد"در خصوص جلوگیری ازرسیدگی قضایی فوری و شفاف به فسادمالی بزرگ، آنهم نه دریک پرونده، بلکه در"ده پرونده سنگین"،آنهم نه با هدایت اخلاقی و مدیریتی، بلکه با مایه گذاشتن از دین و با صدورحکم حکومتی (مصلحت رحیمی ومشایی واحمدی نژاد را برابر مصلحت نظام تلقی کردن)، تناقض وجود ندارد؟! ۳- این آخرین حرف وی نبود. پورمحمدی چشمه دیگری از تردستی را هم نشان داده است.ملاحظه کنید: "درسال ۸۵ ونزديک به ۱۰ماه زمزمههاي عزل من دردولت شنيده ميشد. وسپس رئيس جمهور به من گفت بايد استعفا بدهي.ومن نيزگفتم:هرچي آقا بگويد،من تسليم فرمايشات ايشان خواهم شد.چراکه کارهاي زيادي شروع کرده بودم واميدهاي زيادي ايجاد شده بود وآقا نيزبا اين امرمخالفت کردند و درآخردريک دستي که دولت زد آقا را در عمل انجام شده قرار دادند و آن اتفاق افتاد." به عبارت دیگر،پورمحمدی که گفته شده است دارای پیشینهای به این شرح: ۱.دادستان انقلاب اسلامی خوزستان،بندرعباس،کرمانشاه ومشهدازسال ۱۳۵۸ (۲۰ سالگی؟!)تا ۱۳۶۵ ۲.دادستان انقلاب ونظامی درمناطق غرب کشوردرسال ۱۳۶۵ ۳.رئیس اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸ ۴.مشاور ریاست دفترومدیرگروه «سیاسی – اجتماعی» دفتررهبری ازسال۱۳۸۱تا کنون ۵.معاون و جانشین وزیراطلاعات ازسال۱۳۶۶تا۱۳۷۸ ۶.عضو هیأت مدیره جامعه الزهرا قم ازسال ۱۳۶۶ تا کنون ۷.عضو و رئیس هیأت امناء مرکز اسناد انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۵ تا کنون ۸.عضو هیأت مؤسس حوزه علمیه مسجد سلیمان ۹.استاد دانشگاه امام صادق از سال ۱۳۷۹ تاکنون ۱۰.وزیر کشور احمدی نژاد(پس ازدو سال ونیم کنارگذاشته شد) ۱۱.ریاست سازمان باززسی کل کشور به حکم شاهرودی رییس قوه قضائیه ۱۲.رئیس هیئت موسس مؤسسه آموزش عالی طلوع مهر قم از سال ۱۳۹۰ تا کنون
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
کم حقوقی و بی حقوقی تحمل ناپذیر آموزگاران Posted: 21 Sep 2012 07:01 AM PDT فرخ نگهدار حکومت حق ندارد و نباید بهای سیاست های نادرست خود را بر دوش طبقات زحمتکش انتقال دهد
ب- احضار معلمان به نهادهای امنیتی، انتظامی و قضایی نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
Posted: 21 Sep 2012 06:13 AM PDT علی مزروعی مشکل امروز ایران درهمه وجوه، به ویژه درعرصه سیاست و اقتصاد، مسئله " حکمرانی خوب " است
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
حسین زمان در گفتگو با جرس: هیچ کس را یارای مقابله با موسیقی نیست Posted: 21 Sep 2012 06:01 AM PDT فیروزه رمضان زاده جرس: سردرگمی دو دولت نهم و دهم در زمینه برخورد با موسیقی هر از گاهی به شکلهای مختلف خود را نشان داده است.
در دو سال گذشته کنسرتهای خوانندگان و نوازندگانی چون همايون شجريان و حسامالدين سراج خوانندگان موسيقی اصيل ايرانی، ريچارد کلايدرمن، پيانيست فرانسوی، نادر عباسی، موسيقيدان مصریتبار و سيروان خسروی، خواننده جوان پاپ ايرانی، در تهران و برخی از شهرهای ايران لغو شده است. از سوی دیگر استاد محمدرضاشجریان، هنرمند شناخته شده موسیقی سنتی ایران پس از فشارهای وارد شده ازسوی رسانههای دولتی و حذف نام وی در رسانهها این روزها تن به غربت ناخواسته داده است. باتوجه به سخت گیریها و اعمال محدودیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این حوزه با حسین زمان، خواننده و فعال حامی جنبش سبز و عضو هیئت علمی پردیس بین الملل دانشگاه صنعتی شریف به گفتوگو نشستیم. این هنرمند پس از سالها تحمل ممیزی و فشارهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما مدتهاست ممنوع الکار شده است.
آقای زمان، در طول سالهای فعالیت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دو دولت نهم و دهم به ویژه در دو سال اخیر و دوران فعالیت محمد حسینی، بسیاری از آهنگسازان و خوانندگان برای دریافت مجوز نشر آلبومهای موسیقی خود با مشکلات زیادی روبرو شدند. برای نمونه میتوان به آلبوم جدیدی از قطعات منتشر نشده زنده یاد ناصر عبداللهی اشاره کرد که هنوز پس از گذشت چند سال از زمان درگذشت این هنرمند موفق به دریافت مجوز انتشار نشده است. علت این سیاستهای دوگانه در چیست؟
شما هم احتمالا در دوران فعالیت هنری خود با این گونه برخوردها روبرو بودهاید؟ بله، یادم میآید یک بار برای جلوگیری از کنسرت من در شهر اراک یک گروه سی تا چهل نفره مقابل درب سالن اجرا نشستند و زیارت عاشورا خواندند تا به این ترتیب از برگزاری کنسرت جلوگیری کنند و البته نیروی انتظامی تنها نظاره گر بود و هیچکس نتوانست مانع این افراد بشود یا در اصفهان روحانی به نام کاوه مقابل سینما قدس اصفهان که محل اجرا بود به همراه تعدادی تحت عنوان بسیجی نشستند و تهدید کردند که اگر من به محل سالن نزدیک شوم ، من و سینما را به آتش میکشند و باز هم نیروی انتظامی به جای اینکه از اجرای ما حمایت کند از من خواست محل اقامتم در هتل را ترک نکنم و البته من در فرصتی مناسب هتل را ترک کردم و به محل اجرا رفتم و نهایتا در سایه تهدید و ارعاب برنامه خود را اجرا کردم. در ماههای گذشته دایره بازداشت شدگان ازسوی گشت ارشاد گسترش یافته و نیروهای انتظامی حتی با ورود به اماکن و شرکتهای خصوصی، کنسرتها ، مجامع فرهنگی و هنری، با برخی چهرهها به شدت برخورد کردند. نتیجهٔ این برخوردها چیست؟ این برخوردهای خودسرانه با اجراهای زنده همواره وجود داشته ولی طی سالهای اخیر خودسریها ها کم کم به شکل قانونی درآمده و طبیعتاً وزارت ارشاد که خود اعتقادی به موسیقی ندارد برای برخورد با این بی نظمیها نیز حرکتی از خود نشان نمیدهد. با این اقدامات کار برای هنرمندان موسیقی سخت میشود ولی هنر موسیقی آنقدر جذاب و تاثیرگذار و با قوام است که هیچ کس را یارای مقابله با آن نیست و امروز میبینیم سی و سه سال بی مهری و محدودیت در حق موسیقی نتوانسته است موسیقی را از زندگی مردم ایران دور کند و هیچ روز ما بدون موسیقی شب نمیشود.
من بعید میدانم این افراد اصولاً به موسیقی سنتی نیز اعتقادی داشته باشند که اگر داشتند با اسطوره موسیقی اصیل و سنتی ایرانی استاد محمدرضا شجریان این گونه رفتار نمیکردند. شجریان گوهری است در عرصه موسیقی ایران که خود به تنهایی اعتباری است برای فرهنگ و هنر ایرانی . بنابراین این حرفها تنها ژستهای خاصی برای توجیه عملکرد نادرست و غلط است. بسیاری از مسئولان نظام با موسیقی از هر نوعی مشکل دارند و اصولا آن را مجاز نمیدانند و عدهای که کمی به قول خودشان معتدل ترند موسیقی سنتی و اصیل را نه حلال بلکه کمتر حرام میدانند و به همین دلیل با موسیقی سنتی بیشتر مدارا میکنند. این افراد موسیقی پاپ را مصداق غنا و حرام میدانند و خوب به این ترتیب با آن مخالفت دارند ولی همانطور که گفتم اقبال مردم در این میان نقش مهمی دارد. آنها تاکنون این جرأت را نکردهاند که موسیقی پاپ را به طور کامل حذف کنند و تنها به اعمال پارهای محدودیتها برای آن اکتفا کردهاند که بسته به طرز تفکر مسئولان مربوطه این کنترلها شدت و ضعف داشته است. شما دقت کنید مثلا نزدیک انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری راحت تر مجوز میدهند و محدودیتها کمتر میشود والبته از صداوسیما موسیقی پاپ بیشتر پخش میشود. من فکر میکنم مردم دیگر این سیاستهای چندگانه را خوب میفهمند. نکته دیگر این که موسیقی پاپ به لحاظ مخاطب فراگیرتر است و متقاضی بیشتری نیز برای برگزاری کنسرت دارد. به همین خاطر آنها نگرانی بیشتری دارند. البته ناگفته نماند در طول سالهای اخیر حساسیت نسبت به تجمعات از هر نوع بسیار فزونی یافته و این خود در محدودیت اعطای مجوزها مؤثر بوده است.
در مورد موسیقی زیرزمینی باید بگویم بی دلیل و بی منطق جلوی هر کاری را بگیریم به خفا و زیرزمین خواهد رفت. اگر اجازه دهیم جوانان علاقمند ما در آرامش و بدون فشار استعدادهای خود را محک بزنند مجبور نمیشوند به زیرزمین پناه ببرند. هنرمندان عرصه موسیقی در قالبهای مختلف اگر آزادی عمل داشته باشند مجبور نمیشوند مخفیانه عمل کنند. بسیاری از کارهای زیرزمینی که میشنویم کارهای ارزشمند و هنرمندانه ای هستند که در حق هنرمندانشان جفا شده است . |
هفت پرده: از شجریان در تورنتو تا کیارستمی در لوور Posted: 21 Sep 2012 05:45 AM PDT سعید زندگانی جرس – پرده اول، گزارشی است از کنسرت شجریان پدر در خارج و شجریان پسر که در داخل کشور می کوشد جای خالی پدر را پرکند؛ پرده دوم ماجرای خانه سینماست که با وجود نظر موافق احمدی نژاد، وزارت ارشاد همچنان می خواهد در آن را برای همیشه تخته کند؛ درپرده سوم به شیراز می رویم که در آنجا با دروغ نگذاشتند نمایش «خشکسالی و دروغ» به روی صحنه برود؛ پرده چهارم نامه مجید مجیدی است به «ارباب حلقه ها» و در اعتراض به نمایش فیلمی که مسلمانان را خشمگین کرده است؛ پرده پنجم گزارشی است از اعتراض عبدالرضا کاهانی فیلمسازی که نمی خواهد فیلمش اکران شود؛ در پرده ششم شب شعر سیمین بهبهانی و دوستانش را در«کافه کتاب لاله زار» برای کمک به زلزله زدگان آذربایجان پی می گیریم؛ و درپرده آخر به موزه «لوور» پاریس سرمی زنیم که میزبان سه هنرمند بزرگ جهان اسلام است و یکی از آن میان عباس کیارستمی است!
شجریان دراینجا و آنجا
خانه سینما، احمدی نژاد و وزیر ارشاد؟ جلوگیری از «خشکسالی و دروغ» در شیراز!
نامه مجید مجیدی به ارباب حلقه ها
فیلمسازی معترضی که نمی خواهد فیلمش اکران شود
سیمین بهبهانی و شعری برای زلزله زدگان
کیارستمی به «لوور» رفت
|
نامه امیرخسرو دلیرثانی از زندان به فرزندش؛ پیامی برای آغاز سال تحصیلی دانشآموزان Posted: 21 Sep 2012 05:42 AM PDT جـــرس: امیرخسرو دلیرثانی، فعال سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، در نامه ای به کودک خردسال خود در آغاز سال تحصیلی، نوشته است: امروز بعد از گذشت ۴ سال از زندگی ام، پشت میله های زندان بی صبرانه ورودت را به سرزمین آرزوهایم انظار می کشم و چشم انتظارم تا تو بتوانی بنویسی و با خواندن نوشته هایم به دنیای آرزوها و آرمانهایم وارد شوی و پاسخ بسیاری از پرسش هایت را دریابی، و بفهمی که چرا روزی را که باید پدرت با حضور در کنارت، تو را در ورود به دنیای زندگی اجتماعی همراهی می کرد، قدری دورتر از تو بهترین سال های عمرش و عمرت را در زندان سپری کرد و حاضر نشد آرزوها و آرمان ها و غرورش را زیر پا بگذارد، تا از نزدیک امنیت، محبت و نیازهای دیگر تو را تامین کند، و چرا مقاومت برای آینده بهتر برای تو و کودکان دیگر این سرزمین را از حضور در کنار تو مهم تر دانست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |