جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


چشم خيربيني يا برخورد تعالي‌بخش در قرآن

Posted: 31 Oct 2011 07:13 AM PDT

لطف الله میثمی
اگر اين احساس مسئوليت را داشته باشيم خداوند هم به عهدش تداوم مي‌بخشد و خلقت و هدايتش را بيشتر


«اَتَأمرُون الناس بِالبِر و تَنسَونَ اَنفُسَكُم وَ اَنتُم تَتلُون الكِتابَ‌ اَفَلا تَعقِلون» (بقره:44)


خداوند يهودي‌هايي كه به دنبال سودجويي هستند و نژادپرستند را بني‌اسراييل مي‌خواند، يعني براي هدايت آنها نقطه‌قوتشان را مطرح مي‌كند و برخورد تعالي‌بخش با آنها دارد و آنها را فرزندان حضرت يعقوب مي‌خواند. آنها را گروه نزولخوار و نژادپرست نمي‌خواند، بلكه اهل كتاب مي‌خواند، يعني نقطه‌قوت آنها را بيان مي‌كند ‌كه كتاب و انسجامي را قبول كرده‌اند. هريك از اين «اذ»‌ها كه مطرح مي‌شود مرحله‌اي را نشان مي‌دهد كه در سوره بقره و ديگر سوره‌ها به تفصيل هر گزاره آن توضيح داده مي‌شود، براي نمونه سامري‌گري و چالش موسي با هارون درباره سامري در سوره طه شرح داده مي‌شود.ما هم بايد برخورد تعالي‌بخش و چشم خيربين داشته باشيم. استفاده‌اي كه من از اين روش قرآني كردم اين بود كه راست افراطي كه در ايران شكل گرفته و به‌‌‌صورت طبقه‌اي درآمده و تركيب گروه‌هاي پورسانتاژبگير نفت و كالا، بنادر نامرئي، قاچاق موادمخدر و نقدينگي سيال بسيار خطرناك است، ولي ما به آنها مي‌گوييم اي كساني‌كه قانون‌اساسي را پذيرفته‌ايد ـ‌ هرچند آنها به هيچ قانوني تن نمي‌دهند ـ سعي مي‌كنيم درآنها تأثير بگذاريم و نقطه‌قوتي را در مورد آنها ذكر كنيم و به آنها مي‌گوييم شما قانون‌اساسي برآمده از انقلاب را قبول داريد و از طريق آن سر كار آمده‌ايد و... حضرت محمد(ص) وقتي مي‌خواست در مراحل مختلف با نزولخواران يهودي مدينه مبارزه كند (بويژه پس از جنگ احد كه نيروهاي انساني شهيد شده بودند و يهودي‌ها نزول مي‌دادند) مي‌گويند يا اهل كتاب، يعني شما هم براساس كتاب خودتان رفتار كنيد. در تورات هم با نزولخواري مخالفت شده است و آن را حرام مي‌داند، اما آنها به كتاب خودشان هم عمل نمي‌كردند.
 

ديگر اين‌كه مي‌گويند يا بني‌اسراييل «اوفوا بعهدكم ...» يا مي‌گويند «فاذكروني اذكركم» ظاهر آن نشان مي‌دهد كه قرارداد و بده بستاني بين خداوند و مردم است و خداوند عهد خود را مشروط به عهد مردم مي‌كند. ابتدا ممكن است به ذهن انسان برسد كه چرا خداوند شأن خود را در حد يك قرارداد اجتماعي پايين آورده است؟ در «فاذكروني اذكركم» هم مي‌گويد ياد من كنيد تا من ياد شما كنم. ظاهر‌ آيه اين است، ولي در معناي ذكر كه حدود ده سال روي آن بررسي داشته‌ام، «اذكروني»، يعني مرا مبنا بگيريد تا خود شما هم مبنائيت پيدا كنيد. يا مي‌گويد «اوفوا بعهدي»، عهد من اين است كه شما را خلق و هدايت كردم. «اعطي كل شيء خلقه ثم هدي»، خدا خلقت را به ما داد و هدايت هم كرد. اين عهدي است كه از ابتدا خداوند به ما داده و اين پيوند هيچ‌گاه از بين نمي‌رود، چه آن را فراموش كنيم و چه آن را به ياد داشته باشيم.


خداوند در آيه 115 سوره طه مي‌گويد: «وَلَقَد عَهدنا اِلي آدَمَ مِن قَبلُ فَنَسِيَ وَ لَم نَجِد لَهُ عَزماً» ما از قبل با آدم عهد بستيم، ولي او فراموش كرد كه همه ويژگي‌هاي او ناشي از مخلوق‌بودن و ارتباطش با خالق است، و اگر اين بگسلد، اين مشكلات براي او پيش مي‌آيد، از اين‌رو خداوند لازمه تكامل آدم را هبوط مي‌داند و اين‌كه انسان پس از هبوط مي‌تواند تكميل شود. آنجا كه مي‌گويد «وَ اِذِ ابتَلي ابراهيمَ رَبُهُ بِكَلَمات فَاَتمَهُن قالَ اِني جاعِلُكَ لِلناس اماماً»، (بقره: 124) ابراهيم از همه آزمايش‌ها سربلند بيرون مي‌آيد، سپس خداوند به او مي‌گويد حالا بايد پيشواي مردم شود. ابراهيم مي‌پرسد ذريه من چه مي‌شود «قالَ وَ مِن ذُريَتي» و خداوند مي‌گويد عهد من به ظالمين نمي‌رسد، «قالَ لايَنالُ عَهدي لِظالمين»، يعني اگر ذريه تو ظالم باشند شامل عهد من نمي‌شوند.


آخوند كاشي در مسجد صدر اصفهان از وضوي يك ايلياتي ايراد مي‌گيرد، او مي‌گويد من تنها مي‌خواهم دو ركعت نماز بخوانم و به خدا بگويم ياغي نشده‌ام. پس اگر اين احساس مسئوليت را داشته باشيم خداوند هم به عهدش تداوم مي‌بخشد و خلقت و هدايتش را بيشتر مي‌كند.


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

ضرب و شتم فرزند محمدرضا مقیسه، زندانی سیاسی، در سالن ملاقات زندان اوی

Posted: 31 Oct 2011 07:49 AM PDT

 جرس: مصطفی مقیسه، پسر محمدرضا مقیسه در سالن ملاقات مورد ضرب و شتم سربازان زندان اوین قرار گرفت.


به گزارش کلمه، صبح امروز و در حالی که خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین در سالن انتظار برای ملاقات با زندانیان خود بودند، دو تن از سربازان حراست سالن یکی از پسران محمدرضا مقیسه روزنامه نگار منتقد و عضو کمیته پیگیری امور بازداشت‌شدگان و آسیب‌دیدگان پس ازانتخابات را مورد ضرب و شتم قرار دادند.

به گفته ی شاهدان در این سالن یکی از ماموران که گاهی روزهای دوشنبه در محل ملاقات حاضر می شود بعد از مکالمه ی توهین آمیز کوتاهی با مصطفی مقیسه که پس از سوال های این جوان برای نحوه ی پر کردن کارت ملاقات بوده است با وی درگیر شده است.

بر اساس این گزارش پس از چند دقیقه دو سرباز به مصطفی مقیسه حمله کرده و به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار داده اند به طوری که لباس های وی پاره شده و ظاهر نامناسبی پیدا کرده است.


به گفته ی خانواده های زندانیان سیاسی این ضرب و شتم و برخورد غیر انسانی در مقابل ده ها خانواده و فرزندان آن ها صورت گرفته است. تا آنجا که کودکان حاضر در سالن به شدت ترسیده و فضای استرس و التهاب در بین خانواده ها شدت گرفته است.

بر اساس خبرهای رسیده به کلمه دو سربازی که مصطفی مقیسه را مورد ضرب و شتم قرار داده اند سهرابی و میراسماعیلی نام دارند اما یکی از شاهدان این صحنه معتقد بود ماموری که در ابتدا باعث بحث و درگیری شد در گذشته نیز خانواده ها را مورد آزار و فشار روانی قرار می داده تا انجا که چند ماه پیش پس از اعتراض کلامی و ملایم یکی از خانواده ها به برخوردهای توهین آمیز وی، شناسنامه های آنان را گرفته و دستور لغو ملاقات را به طور غیر قانونی صادر کرده است.

به گفته ی یکی دیگر از خانواده ها رفتارهای توهین آمیز با خانواده های زندانیان سیاسی آنقدر شدت گرفته که برخی مسئولان و ماموران سالن ملاقات اوین که رفتار متفاوت تری نسبت به این عده ی معدود دارند بارها در مواجه با خانواده ها اظهار شرمندگی و طلب بخشش می کنند.

محمدرضا مقیسه، روزنامه‌نگار و سردبیر مجله بیست ساله‌ها و عضو کمیته پیگیری امور بازداشت‌شدگان و آسیب‌دیدگان پس ازانتخابات است.

وی مهرماه سال ۸۸ بازداشت و به اتهام فعالیت در کمیته بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران از سوی قاضی صلواتی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب استان تهران به ۶ سال زندان محکوم شد.

اختلاس یک‌هزار میلیارد تومانی در سازمان بازنشستگی و شستا

Posted: 31 Oct 2011 06:27 AM PDT

جـــرس: در حالیکه سال جاری سال "افشای اختلاس های انجام گرفته" معرفی شده، یک عضو کمیته تحقیق و تفحص از تامین اجتماعی مجلس، از اختلاس یک ‌هزار میلیارد تومانی در ۱۵۰ شرکت زیرمجموعه سازمان بازنشستگی و شستا خبر داد و ضمن تاکید بر "فشارهای سیاسی بر تیم تحقیق و تفحص"، گفت: "اگر هیئت رئیسه مجلس از ادامه کار جلوگیری نمی‌کرد می‌توانستیم بیش از سه هزار میلیارد تومان اسناد و مدارک تخلف در این شرکت‌ها را اثبات کنیم. "


به گزارش مهر، سلیمان جعفرزاده در مورد دلایل تاخیر ارائه گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی گفت: چالش‌های پیش‌رو در این پرونده آنقدر زیاد است که بنده با وجود اینکه دو دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بوده‌ام در این هشت سال هیچ موردی مانند تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی اینچنین سیاسی نشده بود.


فشار سیاسی بر تیم تحقیق و تفحص
وی افزود: از روز اولی که طرح تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی آغاز شد بلافاصله با فشارهای سیاسی از سوی بسیاری از چهره‌ها و حتی هیئت‌رئیسه مجلس مواجه شدیم چرا که نمایندگان حاضر در تیم تحقیق و تفحص به سراغ شرکت‌هایی رفتند که شصت سال هیچ‌گونه نظارتی بر عملکرد آنها نبوده است. همین شرکت‌ها تهمت‌ها و افتراهای بسیاری به گروه تحقیق و تفحص وارد کردند ولی ما به دور از تمام این حاشیه‌ها به کارمان ادامه دادیم.


سه‌شنبه زمان ارائه نتیجه‌نهایی تحقیق‌و‌تفحص از "سازمان‌ تامین اجتماعی"
رئیس اسبق کمیسیون اجتماعی مجلس از ارائه گزارش نهایی تیم تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی کشور در روز سه‌شنبه در صحن علنی مجلس خبر داد و افزود: در این گزارش آمده است که پس از بررسی وضعیت ۱۵۰ شرکت زیرمجموعه سازمان بازنشستگی و "شستا" بیش از یک‌هزار میلیارد تومان اختلاس انجام شده است.


مبلغ اختلاس در "شستا" بیش از سه هزار میلیارد تومان است
جعفرزاده تصریح کرد: در حالی که داشتیم به سرنخ‌های بیشتری در این پرونده بزرگ اختلاس پی می‌بردیم هیئت‌رئیسه مجلس از ادامه تحقیق و تفحص جلوگیری کرد. به اعتقاد اعضای تیم تحقیقی اگر فعالیت ما تا 60 روز دیگر ادامه داشت می‌توانستیم بیش از سه هزار میلیارد تومان اسناد و مدارک تخلف در این شرکت‌ها را اثبات کنیم.


هیئت‌رئیسه مانع ادامه تحقیق و تفحص شد
عضو کمیته تحقیق و تفحص از شرکت‌های سازمان تامین اجتماعی با بیان اینکه این فسادمالی در یک دوره زمانی خاص انجام شده است گفت: متاسفانه هیئت‌رئیسه مجلس به هیچ عنوان با تیم تحقیق همکاری نداشت و موانعی را سد راه ما می‌کرد. حتی زمانیکه از یک شرکت خواستیم تا اسناد بلاتکلیفی 70 میلیارد تومان از سرمایه خود را ارائه کند هیئت‌رئیسه مجلس دستور داد تا کار همانجا متوقف شده و دیگر ادامه ندهیم!


اموال سی میلیون بازنشسته کشور تبدیل به شرکت‌های فامیلی شده است
این نماینده مجلس گفت: این پرونده هنوز به مراجع قضایی ارجاع نشده است و نهایتاً ما تمامی اسناد و مدارک خود را در صحن علنی مجلس قرائت می‌کنیم. ولی آنچه باعث تاسف است اینکه اموال 30 میلیون بازنشسته تامین اجتماعی را تبدیل به شرکت‌های خانوادگی کرده‌اند و تمامی قراردادهای کوچک و بزرگ به فرزندان مدیران و بستگان و آقازاده ها واگذار شده است.


این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با بیان اینکه شرکت‌های زیرمجموعه شستا و سازمان بازنشستگی حیات خلوت احزاب و ‌گروه‌ها و طیف‌ها در دولت‌های قبلی و فعلی بوده است گفت: تحقیق ما در مورد سه سال اخیر بوده است ولی به این نکته پی‌بردیم که پای دولت‌های قبلی هم گیر است. ما در این پرونده‌ها اشخاصی را داریم که در 10 شرکت عضو هیئت‌مدیره هستند.


جعفرزاده افزود: رشوه را نشنیدم ولی برخی از نمایندگان در برخی از این شرکت‌ها ورود پیدا کرده‌اند و در تخلف مالی آنها شریکند به طوریکه تخلفات برخی از نمایندگان در این فسادمالی محرز و مستند است.


پاداش‌های ۴۵۰ میلیون تومانی تا یک‌هزار سکه‌ای از کیسه بیت‌المال
این عضو کمیته تحقیق و تفحص از شرکت‌های شستا و سازمان بازنشستگی گفت: در ادامه تحقیقات به مدیری برخوردیم که کارخانه‌ای را بیش از 300 میلیارد تومان اضافه بر قیمتش خریداری کرده و به عنوان تشویق از ‌پاداش‌های ۴۵۰ میلیون تومانی تا یک‌هزار سکه به برخی افراد و کارکنان سکه هدیه داده است.


گفتنی است درحالیکه موج پرده برداری از اختلاس های کلان بانکی و مدیریتی کشور، بعد از آغاز چالش میان اصولگرایان محافظه کار با طیف دولتی ها (موسوم به جریان انحرافی) شدت گرفته، کارشناسان پولی کشور، امسال را "سال پرده‌برداری از اختلاس‌های بانکی" اعلام کرده اند، اما همچنان اراده ای جدی مانع رسیدگی به پرونده های متعدد و تکان دهندۀ اختلاس مدیران دانه درشت و دستگاههای دولتی است و تنها چند مدیر میانی و بانکی در این خصوص در مظان اتهام و تعقیب و برکناری قرار گرفتند.
 

نماینده اصولگرای مجلس هفتم: حضور حداکثری مدیریت مدبرانه می خواهد

Posted: 31 Oct 2011 05:12 AM PDT

جـــرس: درحالیکه حاکمیت جمهوری اسلامی همچنان مانع از برقراری شرایط انتخابات آزاد و عادلانه می شوند، یکی از نمایندگان اصولگرای منتقد دولت در مجلس هفتم معتقد است که "مشارکت حداکثری در انتخابات آینده مشروط به حضور کاندیداهای حداکثری است و این حضور حداکثری نیز برخورد مدبرانه از سوی حکام را می‌طلبد."


به گزارش فرارو، عماد افروغ، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، طی سخنانی در نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها، به بررسی یکی از مهمترین چالش‌های مشارکت در انتخابات مجلس نهم پرداخت و مشارکت حداکثری در انتخابات را مشروط به تحقق شرایطی دانسته و گفته است: "مشارکت در انتخابات مشروط است به این که پرونده‌هایی که باز شده است بسته شود حالا یا با حکم مستند و محکمه‌پسند قوه قضائیه بسته شود و یا با عذرخواهی بسته شود و اینجا هم منظورم فقط یک جناح و یک جریان نیست."


این استاد دانشگاه با اشاره به اتفاقات پس از انتخابات دهم ریاست‌جمهوری افزود: "به هر حال این جریانات دوسویه و چندسویه بوده و ریشه‌های مختلفی دارد با تحقق این شرایط است که تا حدی فضا آرام‌تر و امیدوارانه‌تر می‌شود و یک عده‌ای می‌توانند با فراغ بال کافی خودشان را کاندیدا کنند."


وی با بیان این که "ما نمی‌توانیم بین تکثر کاندیداها و مشارکت حداکثری رابطه برقرار نکنیم"، اظهار کرد: "در انتخابات ریاست‌جمهوری دهم همه هم و غم ما این بود که جریان طیفی سیاسی خودش را نشان دهد و احساس کردیم که جریان طیفی وقتی خودش را نشان می‌دهد که تکثر کاندیداها را داشته باشیم تمام تلاش ما این بود که تکثر کاندیدا‌ها اتفاق بیافتد و افتاد. وقتی این تکثر اتفاق افتاد ما شاهد آن حضور حداکثری چشمگیر بودیم."


افروغ در ادامه گفت: "متاسفانه بعضی‌ها یادشان می‌رود و فقط استناد می‌کنند به آن حضور چشمگیر ولی نگاه نمی‌کنند که آن حضور چشمگیر چرا اتفاق افتاد. در انتخابات مجلس هم این وضعیت حاکم است ما داریم از یک اصل صحبت می‌کنیم وقتی که ما می‌خواهیم حضور حداکثری در انتخابات وجود داشته باشد باید کاندیداهای حداکثری هم بیایند و هم اینکه با سعه صدر با آن‌ها برخورد شود، تائید صلاحیت شوند. وقتی که این تکثر کاندیدا‌ها فراهم شد انشالله حضور حداکثری هم خواهیم داشت."


این تحلیل‌گر مسائل سیاسی و اجتماعی در پاسخ به این پرسش که آیا علائم و نشانه‌هایی برای حضور حداکثری کاندیدا‌ها وجود دارد عنوان کرد: "ما امیدواریم و یک علائمی هم وجود دارد. شرایطی رخ داده است که می‌توان آن را در این راستا تفسیر کرد. علائم و نشانه‌هایی در گذشته نمود پیدا کرده است و اتفاقاتی هم احتمالاً در آینده رخ خواهد داد که شرایط حضور حداکثری کاندیدا‌ها را می‌تواند فراهم کند."


وی تاکید کرد: «حضور حداکثری کاندیداها برخورد مدبرانه از سوی حکام را می‌طلبد. آن‌ها باید سره از ناسره کنند. نگاه منفکی به مسائل داشته باشند یعنی همه را با یک چوب و باید یک دست نرانند. دقت کنند که افراد مختلفی در طیف مقابل حضور دارند که از یک جنس نیستند."
 

یک مقام وزارت علوم: تفکیک جنسیتی را روسای دانشگاهها خود راسا اقدام می کنند

Posted: 31 Oct 2011 04:49 AM PDT

جـــرس: درحالیکه طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاههای کشور همچنان در حال پیگیری شدت یابی بوده و وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد بر "جدیت در اجرای طرح اسلامی تر شدن دانشگاهها" تاکید مجدد کرده، مدیرکل امور فرهنگی وزارت علوم مدعی شده است که "تفکیک جنسیتی، سیاست وزارت علوم نیست و مدیریت دانشگاه ها، راسا در این باره اقدام می کند و چیزی که الان بعنوان تفکیک جنسیتی اعلام می شود، اصطلاح رسانه های خارجی است."


ادعای این مقام انتصابی وزارت علوم در خصوص "اقدام مستقل روسای دانشگاهها" درحالیست که تابستان امسال محمود احمدی نژاد با ارسال نامه ای نمایشی و تبلیغاتی به وزیر علوم، خود را مخالف اجرای طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهها نشان داده و ظاهرا خواستار توقف اجرای آن شده بود. اما آخرین گزارش ها از دانشگاههای کشور، حاکی از شدت یابی این عملیات در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور بود، که کامران دانشجو، وزیر علوم دولت احمدی نژاد، آنرا در راستای "اسلامی تر سازی دانشگاهها" ذکر کرد.


طرح تفکیک جنسیتی، طی سال های حاکمیت دولت محمود احمدی نژاد- به ویژه در یک سال خیر- در چند دانشگاه کشور اتفاق افتاده و اخیرا گفته می شود در چند دانشگاه علوم پزشکی هم این طرح وجود دارد و در آستانه اجراست، اما جلیل دارا، مدیرکل امورفرهنگی وزارت علوم می گوید تفکیک جنسیتی، سیاست وزارت علوم نیست و مدیریت دانشگاه ها، راسا در این باره اقدام می کند.


این مقام انتصابی وزارت علوم، طی گفتگویی با تارنمای «خبرآنلاین»، در خصوص این طرح و اجرای آن در دانشگاههای کشور طی ماههای اخیر گفت: "اول باید تاکید کنم که اصطلاح تفکیک جنسیتی مربوط به وزارت علوم نیست و اصطلاح رسانه های خارجی است و دغدغه شخصی وزیر علوم، اسلامی شدن دانشگاههاست. ما می خواهیم در دانشگاهها عفاف و حجاب رعایت شود اما برخی به دنبال مانع تراشی برای این امر هستند. ما اعلام کردیم که به دنبال احداث پردیس دخترانه برای دانشجویان هستیم و این موضوع را پی گیری می کنیم. این طرح در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده است که هم‌اکنون وزارت علوم با جدیت تمام آن را پیگیری می‌کند. برای اجرایی شدن این طرح، باید رایزنی‌هایی در هر استان صورت گیرد، اما با این حال، بار اصلی این طرح بر عهده وزارت علوم گذاشته شده است که باید با دیگر سازمان‌های مرتبط نیز درباره آن مذاکره شود."


اما در مورد دانشگاه علامه
معاون وزارت علوم در خصوص دانشگاه هایی مانند علامه طباطبایی که از امسال این تفکیک جنسیتی را اجرا کرده اند، مدعی شد: "این تصمیم شخص رئیس دانشگاه بوده و ما برای اسلامی شدن دانشگاهها به موضوع بازنگری متون علوم انسانی و بحث حجاب و عفاف در دانشگاه ها اهمیت می دهیم تا تفکیک جنسیتی. بیشترین دغدغه تشکلهای دانشجویی باید بصیرت افزایی و تلاش در جهت رسیدن به آرمانهای انقلاب و مطالبه این آرمانها باشد. متاسفانه عده ای به دنبال این هستند که فضای دانشگاهها را فضایی بی انگیزه جلوه دهند، این در حالی ست که باید گفت هیاهو و جنجال به معنای پویایی و نشاط نیست. پویایی یعنی با اندیشه و تعقل حرکت کردن نه جنجال به راه انداختن.باید توجه کنید که دغدغه وزیر علوم تفکیک جنسیتی نیست، بلکه اسلامی شدن دانشگاه‌ها است."


تغییر در کتب متون و علوم انسانی هم برای اسلامی شدن دانشگاه ها ست
این مقام انتصابی تاکید کرد که "تغییر در کتب متون و علوم انسانی هم برای اسلامی شدن دانشگاه ها است و در حال حاضر از بعد محتوا، سرفصل‌ها و کتاب‌هایی در حال تدوین است و به لحاظ محتوا نیز شوراهایی ایجاد شده است."


گفتنی است، طی ماههای اخیر، دانشگاههای مازندران، زنجان، صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی، مشهد، ورامین، اميرکبير، شريف، علامه طباطبايی، يزد، دانشگاه علمی- کاربردی، بين المللی قزوين و ده ها دانشگاه ديگر، طرح تفکیک جنسیتی را در برخی کلاسها، و سالن ها و اماکن دانشگاهی اجرا کرده و در شرف گسترش آن به تمامی کلاس ها هستند.


عملیاتی شدنِ این طرح که در راستای تلاشِ چند سال اخیر دولت محمود احمدی نژاد برای اِعمال محدودیت و فشار بیشتر بر دانشجویان و استادان و حاکمیت فضای اختناق در دانشگاهها صورت می گرفت، از اوایل تابستان امسال، چهره ای دیگر به خود گرفت، چرا که وزرای علوم و بهداشت منتصب احمدی نژاد، با تاکید بر "لزوم اسلامی تر کردن دانشگاههای کشور"، از طرح تفکیک جنسیتی و همچنین اخراج و بازنشستگی و برخورد امنیتی و حذفی با استادان حمایت کرده و تکمیل آنرا از اهداف خود اعلام کرده بودند، اما رئیس دولت طی مانوری نمایشی پانزدهم تیرماه امسال اعلام کرد که وزرای علوم و بهداشت، از ادامه روند جاریِ "بازنشستگی استادان" و "اجرای طرح تفکیک جنسیتی" خودداری کنند.


وی ادعا کرد که این طرح "سطحی" و "غیرکارشناسی" و "غیر عالمانه" است، اما کامران دانشجو، وزیر علوم، بلافاصله در گفتگو با رسانه ها گفت "ما چيزی به عنوان تفکيک جنسيتی نداريم. اين واژه به ما تعلق ندارد، اين واژه برای آن طرف آب است. اين واژه را استفاده می کنيد و در زمين دشمن بازی می کنيد."


وی با تاکید بر اینکه "همزمان با بازنگری در محتوای رشته های علوم انسانی برای اسلامی کردن دانشگاه ها، ظواهر و نمادها نیز باید تغییر کند"، گفته بود "از اول مهر ماه امسال دانشجویان (دختر و پسر) در کلاس های درس باید در دو ردیف جداگانه بنشینند و مسئول اجرای این آئین نامه بر اساس مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روسای دانشگاه ها و مدارس عالی هستند. در حال حاضر هم برخی از روسا می خواهند این کار را انجام دهند، که حق دارند."

 

هاشمی رفسنجانی: شاعران و نويسندگان متعهد تملّق‌گوي قدرت‌هاي مستبد نبوده‌اند

Posted: 31 Oct 2011 05:01 AM PDT

جرس: رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با اشاره به اينكه فعالان عرصه فرهنگ و هنر تاكنون كمتر نگاه معطوف به قدرت داشته‌اند، گفت: همين خصلت شاعران و نويسندگان متعهد باعث شده است كه در آثار خود به ندرت تملّق‌گوي قدرت‌هاي مستبد بوده‌اند و اغلب هم مورد بي‌مهري قرار گرفته و گوشه‌نشين شده‌اند.



 جمعي از شعرا، نويسندگان و هنرمندان كشور به مناسبت سالروز درگذشت قيصر امين‌پور شاعر متعهد و انقلابي كشورمان با آيت‌الله هاشمي رفسنجاني ديدار كردند. 

به گزارش ايلنا، در اين ديدار رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام قيصر امين‌پور را از نسل شاعراني دانست كه بار سنگين انتقال مفاهيم و ارزش‌هاي انقلابي و اسلامي به نسل جوان كشور را با تعهد و مسئوليت به دوش كشيد. 

آيت‌الله هاشمي رفسنجاني نقش حساس شاعران، نويسندگان و هنرمندان انقلابي و مسلمان را در قبل و بعد از انقلاب اسلامي يادآور و با اشاره به حضور اين قشر متعهد و دلسوز در عرصه مبارزه با استبداد و استكبار و به خصوص جنگ تحميلي تصريح كرد: همان گونه كه رزمندگان دلير اسلام در جبهه نظامي مقابل دشمن بعثي و استكبار مي‌جنگيدند، قشر فرهيخته هنرمندان و شاعران و نويسندگان نيز به عنوان سرباز عرصه تقابل فرهنگي و تبليغاتي، اين نبرد را به خوبي هدايت و در تهييج روحيه رزمندگان و پشت جبهه نقش بسزايي ايفا كردند. 


آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در بخش ديگري از سخنانش در پاسخ به سؤال برخي از حاضران پيرامون وضعيت سياسي، اخلاقي و اعتقادي جامعه و آينده تحولات كشور، بنيان حيات و بالندگي هر جامعه‌اي را در حفظ اعتقادات و ارزش‌هاي اخلاقي و اسلامي و دوري از خرافات و شعارزدگي خواند و تصريح كرد: برخي عملكردها، رواج برخي خرافه‌گرايي‌ها و عرفان‌هاي كاذب باعث ايجاد ترديد در اعتقادات مردم و به خصوص جوانان و نوجوانان مي‌شود، لذا در حال حاضر وظيفه همه عقلا و روحانيون دلسوز است كه براي جلوگيري از دين‌گريزي جامعه به‌ويژه جوانان تلاش و برنامه‌ريزي بهتري كنند. 

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در پاسخ به سؤالي پيرامون راه‌هاي برون‌رفت از برخي موانع سياسي موجود در كشور تأكيد كرد: مردم نجيب و فداكار ايران به نظام و انقلاب خود علاقمندند و بنده هم در حال حاضر بديل و جايگزيني براي نظام ولايت فقيه و رهبري معظم انقلاب نمي‌بينم و معتقدم تنها ايشان هستند كه مي‌توانند با تدبير و خردمندي كه همواره از خود نشان داده‌اند، مشكلات به وجود آمده را به تدريج حل كنند. 

در ابتداي اين ديدار  احمد مسجدجامعي عضو شوراي شهر تهران، سهيل محمودي، ساعد باقري، عبدالجبار كاكائي، بيوك ملكي، افشين، ياسمي و جبارزاده اشعاري در رثاي ائمه معصومين(ع)، بنیانگذار جمهوری اسلامی، ارزش‌هاي انقلابي و اسلامي و نيز مسائل اجتماعي ارائه كردند و سپس به طرح سؤالات خود پيرامون معضلات سياسي، فرهنگي و اجتماعي كشور پرداخته و خواستار مساعدت فكري از سوي آيت‌الله هاشمي رفسنجاني شدند. 

تجمع اعتراض‌آمیز در برابر وزارت صنعت و معدن

Posted: 31 Oct 2011 04:50 AM PDT

 جرس: ده‌ها نفر از فعالان و تولیدکنندگان لبنی کشور با تجمع در برابر وزارت صنعت، معدن و تجارت نسبت به عملکرد دولت در عدم تخصیص یارانه‌های حاصل از طرح هدفمندی به تولید‌کنندگان اعتراض کردند.

به نوشته عصر ایران تجمع‌کنندگان هم اکنون در مقابل ساختمان شهید مهری وزارت صنعت و معدن،‌ شعار الله اکبر سر می‌‌دهند. 

 آنها می‌گویند دولت طلب 180 میلیارد تومانی‌شان را نمی‌دهند و به همین دلیل دچار مشکلات حادی شده‌اند و این صنعت در معرض نابودی است. 

در حاشیه این تجمع یکی از خبرنگاران برای دقایقی توسط نیروی انتظامی دستگیر شد و بعد از این که کلیه عکس‌های موجود در دوربین او حذف کردند او را آزاد نمودند.

جمهوری اسلامی خواستار پوزش و پرداخت غرامت از سوی آمریکا شد

Posted: 31 Oct 2011 03:27 AM PDT

طی نامه ای اعتراض آمیز

جـــرس: در ادامه واکنش مقامات جمهوری اسلامی به اتهامات وارده از سوی ایالات متحده علیه سپاه پاسداران مبنی بر "برنامه ریزی و قصد عملیات تروریستی در خاک آمریکا"، یک مقام آمریکایی اعلام کرد که جمهوری اسلامی به طور رسمی به آمریکا درخصوص ایراد اتهام علیه تهران مبنی بر دست داشتن در توطئه ترور سفیر عربستان در واشنگتن اعتراض کرده و از آمریکا درخواست کرده است به طور علنی از ایران و سپاه قدس به دلیل "خسارات مادی و معنوی" ناشی از "اتهامات بی‌اساس" عذرخواهی کنند.


خبرگزاری ایسنا به نقل از آسوشیتدپرس گزارش داده است که آمریکا روز جمعه (۲۸ اکتبر) یادداشت دیپلماتیکی را دریافت کرد که در آن از اتهاماتی که اوایل ماه جاری علیه جمهوری اسلامی مبنی بر دست داشتن در توطئه ترور سفیر عربستان مطرح شد، ابراز نارضایتی می‌کرد.


اتهاماتی که تمامی مقامات نظامی و سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی آنرا رد کرده و "سناریویی مضحک" خوانده بودند.


بر اساس گزارش مذکور، مقام یاد شده گفته است که یادداشتی از طریق سفارت سوییس در تهران که حافظ منافع آمریکا در ایران می باشد، به مقامات آمریکایی تحویل شده است.


مقام یاد شده به دلیل محرمانه بودن تبادلات دیپلماتیک از اشاره به نامش خودداری کرد.


یک منبع دیپلماتیک جمهوری اسلامی نیز که به دلیل حساسیت موضوع خواست نامش فاش نشود، گفته است که در این نامه بر اظهارات مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر این‌که اتهامات آمریکا "مبتنی بر دروغ" است، تاکید شده و تاکتیک‌های دیپلماتیک آمریکا "نقض قواعد و مقررات بین‌المللی" خوانده و به آن اعتراض شده است.


بر اساس گزارش فوق، این منبع ایرانی به لحن و کلمات دقیق نامه اشاره‌ای نکرد و گفت که این نامه همچنین به مرگ هزاران نفر در عراق از زمان تهاجم آمریکا به این کشور در سال ۲۰۰۳ و میلیاردها دلار سرمایه‌ای که از جیب شهروندان آمریکایی صرف آن شده است اشاره می‌کند.


در این نامه درخواست شده است که آمریکا برای ایراد این اتهام علیه ایران عذرخواهی ‌و "بابت خسارات مادی و معنوی این اتهام بی‌اساس" به ایران خسارت پرداخت کند.


همچنین شبکه خبری ان‌بی‌سی به نقل از یک دیپلمات ایرانی که خواست نامش فاش نشود، گزارش داد: درخواست ایران از آمریکا مبنی بر عذرخواهی بابت اتهامات وارده علیه جمهوری اسلامی در نامه‌ای خطاب به آمریکا لحاظ شده است.


در این نامه از آمریکا درخواست می‌شود به طور علنی از جمهوری اسلامی و مقامات سپاه قدس به دلیل "خسارات مادی و معنوی" ناشی از "این اتهام بی‌اساس" عذرخواهی کند.


بر اساس این گزارش، در این نامه همچنین عنوان می‌شود که این فریبکاری "به بخش دائمی از سیاست آمریکا تبدیل شده است" و در این رابطه به تهاجم آمریکا به عراق اشاره کرده و می‌افزاید که این تهاجم "بر مبنای اطلاعات غلط" انجام شد.


این گزارش حاکی است: منبع دیپلماتیک یاد شده با اشاره به محتوای این نامه افزود پس از کشتار صدها هزار عراقی بی‌گناه و سرباز آمریکایی و هدر رفتن میلیاردها دلار هزینه از جیب شهروندان آمریکایی، آمریکا هیچ راهی جز خروج از عراق ندارد.


منبع دیپلماتیک یاد شده اشاره نکرد که این نامه چه زمانی و خطاب به چه کسی در آمریکا ارسال شده است و یا اینکه چه کسی در دولت ایران این نامه را امضا کرده است.


یک نماینده وزارت امور خارجه آمریکا روز یکشنبه دریافت این نامه را تائید؛ اما از اظهارنظر درباره محتوای آن خودداری کرد.


وی مدعی شد که دو طرف درخصوص این موضوع در حال گفت‌وگو هستند و افزود که آمریکا "همچنان با ایران در رابطه با این مساله در تماس است و همچنان پاسخ‌های غیرسازنده‌ای دریافت می‌کند".


دولت آمریکا چندی پیش برخی اتباع و نهادهای ایرانی را متهم به دست داشتن در توطئه‌ای برای قتل سفیر عربستان در آمریکا کرد، که بلافاصله با ابراز شگفتی و تعجب بسیاری از تحلیل‌گران مسائل ایران مواجه شد.


طی هفته های اخیر، مقامات سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی، تمامی این اتهامات را رد کرده و در هیمن رابطه، جانشین فرمانده کل سپاه اظهار داشته بود: "این‌گونه اقدامات سناریویی نخ‌نما و بی‌اساس بوده و در حقیقت نوعی فرافکنی و ایجاد انحراف در افکار عمومی دنیا از نهضت ضد سرمایه‌داری وال‌استریت و ناکامی‌های آمریکای در اجرای سیاست‌های استکباری خود در منطقه و جهان است."


علی اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی نیز گفته بود: "اتهام اخیر آمریکا در خصوص ترور سفیر عربستان از سوی ایران سناریویی ناشیانه بود و به طور قطع به زودی آنها از ایران عذرخواهی خواهند کرد."


در همین رابطه دو بار کاردار سوئیس در غیاب سفیر آن کشور به وزارت امور خارجه ایران احضار و مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی به وی ابلاغ شد و از سوی دیگر، آمریکا و عربستان نیز، دعاوی خود را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دادند.


 

محمد نوری زاد: فرصتها سر آمده، باید بروند

Posted: 31 Oct 2011 04:25 AM PDT

 جرس: محمد نوری زاد با اشاره به وضعیت جاری و مسایل مبتلا به جامعه می گوید: باید به حاکمان فرصت داد. اکنون این فرصت سرآمده و حجت ها بر صغیر و کبیرشان تمام شده. آنان که باید بروند، باید بروند. این تعارف بردار نیست. تاریخ برای ثبت تغییرهای بنیادین در این ملک پایکوبی می کند.

 

به گزارش کلمه، محمد نوری زاد به ظاهر پر از تناقض است، وقتی که هم از ناامیدی می‌گوید و هم از انرژی. باز سرشار از تناقض به نظر می‌رسد، وقتی که در نامه‌ها به رهبری گاهی لحنش از فرط دلسوزی عاشقانه می‌شود و در همان حال سنگین‌ترین نهیب‌ها را به سوی عالی‌ترین مقام نظام روانه می‌کند. اما صاف و ساده و صادق و بی‌آلایش هم هست؛ آنچنان که نه مخالفانش جز فحش و توهین توانسته‌اند ایرادی به مشی اخیر او بگیرند، و نه دوستانش عمق جسارت او در عبور از خط قرمزهای واهی و ساختگی را به سادگی باور می‌کنند.


سابقه جهادی و انقلابی او از یک سو، و روحیه جسور و انتقادی‌اش از سوی دیگر، چهره‌ای از او به نمایش می‌گذارد که با روح لطیف نویسنده دعاهای انفرادی به سختی می‌خواند. اما نوری‌زاد همین است که هست؛ همان کیهانی سابق که که بی‌پروا از بدکرداری امروز کیهانیان بیزاری می‌جوید، همان نویسنده که شجاعت به خرج داد و اعتراف کرد که او عکس امام را پاره کرده در حالی که همه مدعیان پیش‌تر راه و رسم امام را از بین برده بودند، همان زندانی دیروز که در سلول بود و بر سر زندانبانانش فریاد می‌زد و می‌گفت که آنها زندانی اویند، و همین قلم به دست امروز که وقتی از اتهام تبلیغ علیه نظام برآشفته می‌شود، سوابق تخریبی سراپای نظام را به رخ می‌کشد. شاید اگر دکتر شریعتی امروز زنده بود، او را به نام «ابوذر» یاد می‌کرد و با این برادرش از «اینچنین بود»ها می‌گفت.
 

گفت‌وگوی کلمه با محمد نوری‌زاد، بیش از آنکه یک مصاحبه باشد، یک رنجنامه است، بلکه شاید شرم‌نامه؛ شاید نوعی جمع‌بندی از همه غصه‌های خورده شده در این سالها، و شرمندگی در پیشگاه پاکانی که آرمانشان و جوانانی که ایمانشان به یغما رفت. روایتگر فتح ما، این بار «روایت شرم‌ها و رنجها» را بازگو می‌کند. ببینیم چه می‌خواهد بگوید:

 

اخیرا در یادداشتی به موضوع حصر آقایان موسوی و کروبی پرداخته اید. لحن این یادداشتتان کمی ناامیدانه تر از یادداشت های قبلی است. به خصوص آنجا که به پیشنهادها می رسید، در واقع فقط یک پیشنهاد دارید: اینکه موسوی و کروبی آزاد شوند. در مقدمه اش اما تناقض های این کار را مطرح می کنید، در دو بند بعدی هم باز ناامیدی از اصلاح خطاهای موجود موج می زند.

این ناامیدی را در حالی در یادداشت های شما می بینیم که در نامه هایتان به رهبری، و در دیگر آثار قلمی تان در دو سال اخیر، مدام سعی داشته اید حد وسط را بگیرید و روی امید به اصلاح وضع موجود و تغییر رفتارها سرمایه گذاری کنید. آیا واقعا ناامیدید؟ آیا آنجا که می نویسید “کجاست خردی که در جانِ ناقابلِ ما آتش اندازد و ما را از چنبرِ هوایِ چموشی که دچارش گشته ایم، برهاند؟” احتمال چنین اتفاقی را در افق پیش رو نمی بینید؟

بله، من به صورت ظاهر ناامیدم. سخت. و دل شکسته ام. نیز شاید: ورشکسته ام. چرا که کاخ ها را فرو ریخته و فرصت ها را از دست رفته می بینم. عزمی نیز از جانب متولیان امر برای ترمیم و اصلاح امور و جبران آسیب ها و خسارتهای اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نمی بینم. با این همه آیا تن پوشی از ناامیدی به تن کرده ام؟ و رغبتی به رویت فردا ندارم؟ هرگز. باور کنید من سرتا پا انرژی ام. پرانرژی تر از یک جوان برومند. من سر تا پا انرژی ام برای روفتن هرچه نادرستی است. برای روفتن هر آن چیزی که در این سالها به اسم اسلام بر تن ما لباس کرده اند. برای فرو ریختن هر آن چیزی که با فریفتن ما فربگی یافته. به این رسیده ام که حد وسط یعنی همین. یعنی “نه” گفتن به هر زشتی ای که برای فریب ما لباس زیبا به تن کرده.

منظور من از بارش آن همه ناامیدی، تاکید بر این نگرش تلخ است که به طرف مقابل بگویم: فلانی، بدان که ما می دانیم چه ذات درهم پیچی داری. از قرآن قدم که لباس بپوشی، باورت نمی کنیم. اما بله، به خاطر این که اسلحه به کمر بسته ای و از کشتن ما هم واهمه نداری، تحملت می کنیم. موقتا تحملت می کنیم. و باز با این تاکید که: اسلحه ها هم می پوسند و کارکردشان را از دست می دهند. با این توصیف، می بینید که ناامیدی من، نه به قدم های خودم، که به همه ی حنجره هایی مربوط است که حرف از خدا و پیغمبر و مسلمانی می زنند و برای فریب هرچه بیشتر ما خیز برداشته اند.


ما شاهد یک رفتار کلی تری از نظام سیاسی هستیم که شاید طرح بی تعارف آن لازم باشد. انگار نظام می ترسد از اینکه به یک چیزی شبیه آشتی ملی یا عفو عمومی تن دهد. حتی چنین کاری را به شکلی که مستلزم کوتاه آمدن حکومت از موضع خود نباشد و تنها موجب حل بخشی از بحران موجود شود هم نمی پذیرد.

حتی غیر از آشتی ملی و عفو عمومی، راههای دیگری هم پیشنهاد شد. یکی از این راهها را خود شما پیشنهاد کردید، که هر روز انفرادی معادل ۱۰ روز حبس در نظر گرفته شود؛ که اگر چنین می شد، بسیاری از زندانیان سیاسی فعلی به طور عادی و حتی بدون اعلام عفو عمومی، باید آزاد می شدند. واقعا چرا نظام می ترسد؟ آیا راهی وجود ندارد برای پایان دادن به وضعیت فعلی؟ یا اینکه راه هست و اراده ای نیست؟ مشکل در چیست؟

من خودم همین را در زندان، از بازجوی کودن و بی سواد خودم پرسیدم. که: شاه با آن همه تبلیغی که ما از نامسلمانی او هوار کشیدیم، به یک اصولی پایبند بود. از موارد خاص که بگذریم، مثلا به یک زندانی اجازه می داد بعد از اتمام محکومیتش، به سر کار قبلی اش برود. یک دانشجو بعد از زندان به سر کلاسش برمی گشت. یک استاد نیز. هرگز در آن زمان به خانواده ی زندانیان کاری نداشت. حریم خصوصی مردم محترم بود. وقتی هم که دید مردم نمی خواهندش، چمدانهایش را بست و رفت و از وقوع یک جنگ داخلی جلوگیری کرد. و خیلی حرفهای دیگر. که بازجوی بی سواد و کودن من در پاسخ به حرفهای من گفت: شاه همین کارها را کرد که ور افتاد. ما که خیال ور افتادن نداریم!

این که حاکمیت بنای آشتی ندارد، به این دلیل است که نمی خواهد برای طرف مقابل خودش شانی فراتر از فتنه گر و فتنه گران قائل شود. دعوت به آشتی یعنی: نیم حق با من است و نیم دیگرش با شما. و این کم اعتراف نیست. حاکمیت برای اعتراض مردم اگر کمترین بهایی قائل شود، منفذی در سد به ظاهر محکم خود پدید می آورد که همان منفذ کوچک، بساط استحکام او را در هم می شکند.

اجازه بدهید با این نکته به عمق پرسش شما انگشت بگذارم: این داستانی که ما از آن به بیداری اسلامی یاد می کنیم و اصرار داریم از این سیلی که به سمت ما خیز برداشته، دامن برکشیم و خود را از هجوم آن مبرا بدانیم، داستان حتمی این سنت الهی است که: ظلم پایدار نیست. و ما که خود به کانونی از ظلم بدل شده ایم، خواه ناخواه با این سیل مواجه خواهیم شد. این سیل در سال ۸۸ از ایران شروع شده و بعد از سرکوب مردم، موقتا راهش را به جوامع عربی کج کرده است. قطعا این سیل به بستر اصلی اش بازخواهد گشت و بساط ظلم را در این ملک برخواهد چید.


جناب آقای نوری زاد! اجازه بدهید بحث را با نامه چند روز قبل آقای تاجزاده به مقام رهبری ادامه دهیم. در این نامه به دو سه ایراد فاحش اخلاقی- اسلامی در رفتار ماموران بالادست و پایین دست نظام اشاره شده بود. از جمله اینکه کمک مالی به خانواده زندانی، جرم تلقی می شود؛ یا اینکه همسر متهم را بازداشت می کنند یا تحت فشار قرار می دهند تا همسر زندانی اش را بشکنند. آقای تاجزاده تعبیر به سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی نظام کرده بود. شما هم نمونه هایی از این دست را سراغ دارید؟ و به چنین سقوطی باور دارید؟

نامه ی نهم من به رهبر جمهوری اسلامی ایران آماده ی انتشار است. من حتی فایل صوتی آن را نیز با صدای خودم آماده کرده ام. بدون این که از نامه ی آقای تاجزاده خبر داشته باشم، من نیز در نامه ی نهم به فاجعه هایی از این دست اشاره کرده ام. سقوط اخلاقی در این ملک به جایی رسیده که می توان ادعا کرد: جمهوری اسلامی در خراش انداختن که نه، در دریدن اخلاق به یک شگرد کم نظیر دست یافته است.

در آن نامه به رواج یک خصلت ناپسند اشاره کرده ام که متاسفانه همه جایی و همگانی شده. در مشهد مقدس به یک محفل علمی رفتم. هفتاد عالم روحانی از سی ساله تا هفتاد ساله در آن مجلس حضور داشتند. پیش از شروع سخن، یک عالم روحانی شصت و پنج ساله، یک سینی آورد و همگان، طبق یک سنت جاری، تلفن های همراه خود را در آن سینی گذاردند و همو سینی را به جایی دور برد و جلوی یک تلویزیون روشن گذاشت و خود برگشت. آسیب های اخلاقی در حوزه های امنیتی به فاجعه هایی در افتاده که جز با سقوط همه جانبه ی کانونی که به عمله ها و کارگزاران این فاجعه اکسیژن می رساند، مرمت و مداوا نمی شود.


این فقط حرف ما و شما و آقای تاجزاده و خلاصه منتقدان حاکمیت فعلی نیست. شبیه همین سخنان را آیت الله استادی امام جمعه سابق قم نیز که در بسیاری موارد مدافع حاکمیت و رهبری فعلی است، مطرح کرده بود. ایشان گفته بود جمهوری اسلامی در هر زمینه ای موفق بوده باشد، در زمینه اخلاقی پیشرفتی نداشته ایم، یا شاید تعبیر شکست و پسرفت را مطرح کرده بود. یا آیت الله مظاهری در اصفهان یا آیت الله جوادی آملی و یا برخی دیگر از علمای منتقد وضع موجود هم همین مضمون را طرح کرده بودند. از مردم هم بسیار می شنویم که می گویند قبل از انقلاب، دینداران دیندارتر بودند و مسلمانی ها واقعی تر بود و حالا جامعه پر شده از ریا و دروغ و بی اخلاقی و …

حالا به نظر شما با اینکه اجماعی قابل توجه، هم در بین علما و هم در بین مردم، درباره کارنامه اخلاقی نظام وجود دارد، چرا کسی کاری نمی کند؟ چرا فریادی از حوزه های ما، از علمای ما، از دردمندان ما بلند نمی شود؟ چرا نه در حاکمیت و نه در روحانیت، عزمی برای واکنش به این وضعیت قهقرایی و یک انقلاب اخلاقی و ایمانی نمی بینیم؟

علمای ما درمجموع یا نمک گیر حاکمیت اند و نبض اسلامشان را با حاجت های حاکمیت تنظیم می کنند، یا چنان از بلایی که شعبان بی مخ های مذهبی به سر آقایان منتظری و صانعی آوردند، به آغوش ترسی فراگیر خزیده اند که نای اعتراض حتی به جزییات امور نیز ندارند. البته این علمای ترسو، اسم این سکوت دهشتناک خود را با “نکند اسلام آسیب ببیند” آذین بسته اند. به همین دلیل است که در این میان، تنها دو نفر از آنان زده اند به سیم آخر. یکی جناب بیات و دیگری جناب دستغیب. این دو بزرگوار به زعم ماست که زده اند به سیم آخر، و حال آنکه نه، آنان بدیهی ترین باورهای دینی خود را که دیگران شهامت ابراز آن را ندارند، به زبان می آورند و مخاطرات این صریح گویی و نترسیدن خود را نیز پذیرفته اند. من یادداشتی دارم با عنوان “خودسوزی آیت الله های ایران”. در این یادداشت، راه برون رفت از حادثه های خونین سرزمینمان را در به سیم آخر زدن هشتاد عالم دینی دیده ام. که این هشتاد نفر اگر به پیشنهاد من تن دردهند، ما را از سرانجامی چون وقایعی که این روزها در سوریه رخ می دهد، پرهیز خواهند داد.


بعضی از همراهان و همفکران جوان تر ما می گویند تا کی همینطور بگوییم و پاسخی نگیریم؟ همه می دانیم که وضع موجود با آرمان های پیشین سازگار نیست. اما چه کنیم؟ در همین نامه اخیر آقای تاجزاده صراحتا می نویسند نه از رهبری خواسته ای دارند، نه انتظار تغییر رفتارشان را دارند و نه توقع دیگری. بیشتر به نظر می رسد قصد نوعی اتمام حجت دارند، و یا همان چیزی که خودشان گفته اند، یعنی یادآوری آرمان ها و مسیری که قرار بود طی کنیم و نشد. یا به قول آیت الله موسوی اردبیلی، چه می خواستیم و چه شد! نامه های خود شما هم همینطور بوده، در خیلی مواقع شما آرمان ها را یادآوری کرده بودید، هشدار و انذار داده بودید، دردها را گفته بودید و درمان طلبیده بودید. اما ظاهرا هیچ خبری از آن طرف نیامده؛ هیچ هشداری شنیده نشده و هیچ اعتنایی به این تذکرها و امر به معروف ها و اتمام حجت ها و … هرچه اسمش را بگذاریم، نشده است. چه باید کرد؟ چقدر باید گفت؟ تا کجا باید خار در چشم و استخوان در گلو ماند؟

درخت اعتراض مردم و خواست های بحقشان رشد کرده و ثمر داده است. باید صبر کرد این ثمر برسد. شتاب نباید کرد. با کمی صبوری محصول این درخت تناور خواهد رسید. شاید بگویید: می آیند و این درخت را از بیخ و بن اره می کنند. می گویم: اگر این کار شدنی بود، شوروی سابق اکنون بود و بالای سرما عربده می کشید. به سنت های ابدی و حتمی هستی نمی توان اره کشید. ظلم رفتنی است. حتما.


اما بالاخره ما با سنگ که طرف نیستیم! اینهمه دلسوزی و غمخواری و هشدار و انذار، نباید پاسخی یا اثری داشته باشد؟ نامه های خود شما، آیا تا به حال جوابی دریافت کرده؟ آیا تاثیری از آنها در تغییر رفتارها دیده اید؟ و یا لااقل در شرمندگی ماموران و صاحبان رفتارهایی که نه با آرمان ها می خواند و نه با ایمان ها؟

من از جانب مخاطب مستقیم نامه هایم تاکنون جوابی دریافت نکرده ام. به جز یک بار در زندان. که نامه ای محرمانه برای ایشان نوشتم و در امتداد نامه های پیشین از ایشان خواستم به آشتی ملی روی برند. این نامه ظاهرا – آنطور که پاسداری به داخل سلول من آمد و گفت – توسط ایشان مطالعه شده بود. بله، این یک اصل اساسی رویه های جاری حاکمیت است. که نباید به طرف مقابل رو داد و تحویلش گرفت.


بگذریم! یک سوال متفاوت؛ چندی قبل خبری منتشر شد درباره سه سرباز زندان اوین که گفته می شد نامه های شما و آقای تاجزاده را به بیرون انتقال داده اند. ماجرا چه بود و از وضعیت آنها خبری دارید؟ به نظر خود شما واقعا این کار جرم است؟ آن هم در حالی که بسیاری از فلسطینی ها در زندان های رژیم صهیونیستی از اینترنت و ارتباطات مختلف بهره مندند، یا نه فقط در بعضی کشورهای دیگر، بلکه در همین ایران معاصر خودمان مواردی بوده که کسانی از داخل زندان، نامزد انتخابات می شده اند و رای هم می آورده اند. یعنی اینقدر امکان ارتباط و حضور اجتماعی بوده؛ آن وقت اینجا کسی زندانی می شود، به خاطر اینکه به یک زندانی کمک کرده نامه بنویسد یا یادداشتش را بیرون بفرستد!

این سه سرباز نوشته های ما را بیرون نمی بردند بلکه برای ما خرید می کردند. مثل کاغذ یا مایحتاج روزانه. حتی برای من وسایل نقاشی می خریدند. مثل رنگ. قلم مو. درباره ی نوشته ها نیازی به سربازان نبود. ما نوشته های خود را روی شیشه سالن ملاقات می گذاشتیم و اعضای خانواده ما آنها را رونویسی می کردند. بعدها که متوجه شدند، ما را ممنوع الملاقات کردند.

اما درباره روح پرسش شما می گویم: اینجا ایران است. با اسلامی که به زور از پی می کشد. فیلم سینمایی “راه” را یولماز گونی از داخل زندان کارگردانی کرد. او می نوشت و بیرون می داد و دستیارش همانها را می گرفت. فیلمی که بنای فرهنگ و کاستی ها و زشتی های اجتماعی و قراردادهای نادرست اجتماعی ترکیه را به چالش کشید و در سطح جهان نیز درخشید.

اینجا ایران است دوست من. به حکمی که برای آقای جعفر پناهی و خانم نسرین ستوده بریده اند توجه کنید. یا مگر مستند سازان ما را بلافاصله با جاسوسی درنیامیختند؟ با انتشار اسمشان در کیهان؟ اما هنوز که هنوز است ما اسمی از روبندگان ذخایر پولی این سرزمین فلک زده نشنیده ایم. مثلا آبروی مومن باید حفظ شود!


بگذارید بیشتر به این بحث مقایسه بپردازیم. یک اتفاقی که با توجه به گسترش ارتباطات جهانی و کمرنگ شدن مرزها افتاده، پررنگ شدن نقش عنصر مقایسه در ذهنیت ما و همگان است. زندانی ما، وضعیت خود را با زندانیان دیگر کشورها مقایسه می کند، مردم ما معیشت دیگران را می بینند و قیاس می کنند، روزنامه نگار ما دنبال الگوهای جهانی می رود، در زمینه حقوق بشر معیارهای جهانی مقبول و مدنظر قرار می گیرد و همینطور در همه حوزه ها. به نظر شما جمهوری اسلامی و جامعه ای که در این سه دهه ساخته شده، در مقایسه های منطقه ای و جهانی چه وضع و جایگاهی پیدا می کند؟

در صف ضایع کنندگان اسلام و خدا و پیغمبر و بالاکشان حقوق مردم!


این رویکرد مقایسه ای مهم است. همین رویکرد را خود شما یک بار در نامه ای، درباره وضع ایران و آمریکا داشتید. در آن نامه، در عین رد و طرد سلطه جویی ها و نگاه های شیفته و آرمانی به آمریکا و … نشان دادید که به رغم همه ادعاها نتیجه کار ما تا چه حد از وضعیت دشمن ما عقب تر است، کما اینکه حتی از آرمان های خودمان هم عقب تر است. حتی این مقایسه را گاهی عوام در نسبت با زمان شاه، و برخی نخبگان در قیاس با فضای باز اول انقلاب مطرح می کنند. این مقایسه ها چه تبعاتی برای نظام موجود دارد و چه تاثیری بر آرمان و ایمان مردم ما می گذارد؟

این مقایسه ها اخیرا پا گرفته، وگرنه ما تا همین چند سال گذشته از این حرفها نمی زدیم. علتش را در این می دانستیم که باید به حاکمان فرصت داد. اکنون این فرصت سرآمده و حجت ها بر صغیر و کبیرشان تمام شده. آنان که باید بروند، باید بروند. این تعارف بردار نیست. تاریخ برای ثبت تغییرهای بنیادین در این ملک پایکوبی می کند.


سوال آخر را به بحث مفاسد اخیر اختصاص می دهیم. ما شش سال است که یک دولت مدعی عدالت داریم. رهبری خود مدعی قضیه است و می گوید ده سال است شعار مبارزه با فساد می دهد. پس چرا کار حاکمیت به اینجا رسیده؟ خود شما و خیلی های دیگر در دو سال اخیر و قبل از آن هشدارهایی درباره مفاسد اقتصادی و ریشه های فرهنگی و سیاسی آن داده بودید که ظاهرا شنیده نمی شده. مثلا بحث مخابرات و سپاه که در یکی از نامه هایتان اشاره کردید.

جالب است که ما ظاهرا یک حاکمیت یکدست هم داریم و می توان حدس زد که بسیاری از پرونده های مشابه لاپوشانی می شود و یکی دو موردی که تاکنون افشا شده هم به خاطر دعواهای سیاسی و انتخاباتی بوده.

حالا با شناختی که شما از ساختار فعلی دارید، اگر بخواهید به مردمی که سوال های زیادی در این باره دارند پاسخ بدهید، آیا این سه هزار میلیارد و یکی دو مورد مشابه مطرح شده را باید نوک کوه یخ دانست؟ و چه شده که فساد در نظام ما تا این حد گسترده شده که الان بالا و پایین همه از این وضعیت می نالند؟

این مدلی که: نظارت دستگاههای نظارتی به هیچ گرفته شود، و قانون به طنزی مستمر بدل شود، و نمایندگان مردم در پوسته ای از ترس فرو شوند و شهامت سربرآوردن نداشته باشند، ناگزیر ما را به اینجا می رساند که رسانده است.

اگر رهبر ما خود شخصا به دستگاههای نظارتی اجازه واکاوی در چندوچون پولی دستگاههای تحت امر مستقیمش را می داد و از آنها می خواست مرتب به مردم گزارش بدهند، دیگران اینگونه در روبیدن اموال عمومی مردم حریص نمی شدند.

دوست من، سر این رشته را رها کن. ردپای دزد را در آن سوی دیوار خانه مجوی. دزد هموست که ما او را به نگاهبانی گمارده ایم. داستان سهام مخابرات و بالا کشیدن آن توسط سپاه همان نوک کوه یخ است. ما ظاهرا انقلابمان را به این پاسداران سپرده بودیم تا برای ما پاسداری اش کنند. ادامه ی این حکایت را به عهده ی “برادران قاچاقچی” می گذارم.

سخنرانی میر حسین موسوی در همایش تشکل و تحزب

Posted: 31 Oct 2011 03:17 AM PDT

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


محسن رضایی در ضرورت تغییر نظام سیاسی: کسی در عرض رهبری نمی تواند نقش مدیریتی داشته باشد

Posted: 30 Oct 2011 04:39 AM PDT

جرس: دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنان  رهبری در کرمانشاه را سرآغازی برای تغییر در ساز و کار اداره کشور ارزیابی کرد و گفت: معتقدم تغییر و تحولات در سیستم اداره کشور می تواند به نشاط و پویایی کمک کند.


به گزارش خبرنگار مهر، محسن رضایی روز یکشنبه در حاشیه اولین همایش آموزش در ایران 1404 که در سالن رازی تهران برگزار شد در جمع خبرنگاران درباره تغییر نظام سیاسی گفت:  این سخنان سرآغازی برای تغییر در ساز و کار اداره کشور است البته نظام ما مرتب در حال تغییر و تحول است و ولایت فقیه در این زمینه نقش تاثیرگذاری را ایفا می کند.

وی ادعا کرد: معتقدم تغییر و تحولات در سیستم اداری کشور می تواند به نشاط و پویایی کمک کند، البته نباید عجله کرد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه دولت باید با یک تیم منسجم فعالیت کند، افزود: درساختار فعلی نظام، رهبر و رئیس جمهور نقش تاثیرگذاری دارند و با وجود جایگاه ولایت فقیه دیگر فرد دیگری در عرض رهبری نمی تواند نقش مدیریت در نظام را بر عهده بگیرد، به همین دلیل باید دولت با یک تیم تعیین شده مدیریت کشور را در حوزه های سیاست، اقتصاد و امنیت دنبال و پیگیری کند.
 

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در خصوص رابطه با آمریکا گفت: اگر حقیقتا بنای مذاکره با ایران را دارید تحریمها علیه ایران را بردارید و آن وقت صحبت از مذاکره کنید.

محصولی: رهبری بیشترین کمک را به موسسه مصباح یزدی می کند

Posted: 30 Oct 2011 04:13 AM PDT

 جرس: یک عضو جبهه پایداری گفت: اگر شاخص داشته باشیم می توانیم در تاریکی ها، فتنه ها و گردنه ها سره را از ناسره تشخیص دهیم.

به گزارش خبرنگار واحد مرکزی خبر صادق محصولی در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) مدعی شد: دشمن برای انتخابات برنامه دارد و در شرایط کنونی سعی می کند با فرافکنی و ایفای نقش در انتخابات ،کشور را با مشکل و چالش رو برو کند.

محصولی که در زمان انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری وزارت کشور را بعهده داشت، گفت:دشمن ممکن است با تابلوهای دیگر و شبه فتنه در ا نتخابات وارد شود بنابراین باید در حد وسع درباره تمامی اقدامات ممکن دشمن در انتخابات پیش بینی داشته باشیم.

محصولی در پاسخ به این پرسش که آیا احمدی نژاد را قبول دارد یا نه و چه نمره ای به او می دهد گفت: بنده پدرم ، برادرم و آقای احمدی نژاد را مطابق با شاخص ولایت وگفتمان انقلاب می سنجم. در خصوص موضوع خانه نشینی11 روزه ، من به آقای احمدی نژاد نمره یک هم نمی دهم (صفر می دهم) اما برای کارهایی مانند عدالت محوری، حضور در میان مردم و رسیدگی به محرومان نمره بالایی به احمدی نژاد می دهم.

وی با اشاره به قهر احمدی نژاد ادامه داد: اما برخی ها از اول دنبال زدن دولت بودند؛ اینها دنبال این هستند که از این فرصت استفاده کنند تا دولت زمین بخورد و این نظر نظام نیست؛ تفکر نظام و رهبری این است که دولت باید به خدمتش ادامه دهد و این برای ما شاخص است. محصولی تاکید کرد: ما با چوب لای چرخ دولت گذاشتن مقابله خواهیم کرد.


وی در مورد مشایی افزود: مباحثی مانند مکتب ایرانی و ایرانیت، منشور کوروش و مردم اسرائیل صرفا بیان یک سری مطالب اشتباه نیست بلکه نشان دهنده دیدگاهی انحرافی است.

وی گفت: فعالیت مشایی در انتخابات خیلی بروز ندارد اما حتما در این زمینه فعالیتی می شود.

 محصولی در پاسخ به شایعات مطرح شده درباره ثروت خود گفت: نظر اسلام درباره تولید ثروت مثبت است منتهی از راه مشروع، حالا این سوال مطرح می شود که ثروت مشروع را می توان هر جوری خرج کرد که پاسخ آن منفی است؛ به نظر من خریدن یک کت و شلوار مارک دار میلیونی امری مذموم است. وی افزود :اگر ثروت درجهت کارهای خوب باشد نه تنها مذموم نیست بلکه پسندیده است اما اگر در جهت تجمل گرایی، اسراف و تبذیر باشد ، خلاف شرع است.

محصولی که پیش از این ثروتش بالغ بر 160 میلیارد تومان عنوان شده بود، گفت: در دوران کاری خود در بخش خصوصی از معامله ای که با دولت و حاکمیت داشته باشم یک ریال سود نکردم. وی افزود: در دورانی که در بخش خصوصی بودم با چند نفر در یک رشته کاری شراکت داشتم و در ارتباطی که با یک کارخانه داشتیم مجبور بودیم که رشوه دهیم که این کار را نکردیم و من در آن فعالیت اقتصادی ضرر کردم اما در زمینه ساختمانی هم فعالیت داشتیم و ساختمان هایی را می خریدیم و بازسازی می کردیم که این کار سود آور بود و علاوه بر ارزش افزوده این کار ،از افزایش قیمت مسکن در آن دوران سود بردیم.

وی با اشاره به حمایت رهبری از مصباح یزدی گفت:‌همین الان بیشترین کمک ها را به موسسه امام خمینی (ره )خود آقا دارند. 

بانگ رسای جرس برای همیاری

Posted: 30 Oct 2011 04:12 AM PDT

جرس در آستانه خاموشی
جرس: ادامه کار شبکه جنبش راه سبز (جرس) تنها با کمک مالی فوری و مرتب مردم ممکن است.

 
شورای سیاستگذاری جرس در بیانیه ای از مردم خواست برای ادامه کار این رسانه، داوطلبانه کمک کنند.

در این بیانیه با اشاره به مبانی و اصول حاکم بر کار این رسانه سبز در عدم استفاده از کمکهای خارجی آمده است: در صورتی که نتوانیم از حمایت عاجل هموطنان فداکار برای کسری بودجه پنجاه درصدی بهره مند شویم، با عذرخواهی از ملت بزرگمان و با تاسف فراوان مجبور هستیم با توجه به واقعیتهای تلخ موجود درتاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۰ مقارن ۱۵ نوامبر۲۰۱۱ به خدمت رسانه ای خود خاتمه دهیم. 


متن کامل " بیانیه مهم شورای سیاستگذاری در توقف فعالیت جرس" به شرح زیر است: 

هموطنان ارجمند، همراهان سبز و کاربران عزیز "جرس"

بیست و هفت ماه قبل همزمان با مبعث پیامبر رحمت ۲۹ تیر ۱۳۸۸ (۲۰ جولای ۲۰۰۹) سخن اول را با عنوان بانگ جرسی می آید اینگونه آغاز کردیم: «در این موقعیت خطیر، اطلاع رسانی صحیح و سریع و ارائه تحلیلهای راهبردی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از آنجا که استبداد دینی کلیه پایگاههای اطلاع رسانی و تحلیلی داخلی را بر خلاف بدیهی ترین اصول قانون اساسی سرکوب کرده و بسیاری از فعالان عرصه خبر را بر خلاف قانون به زنجیر کشیده است، تأسیس یک شبکه اطلاع رسانی و تحلیلی کاملا ایرانی و متعلق به جنبش سبز مردم ایران بدور از دسترس مأموران حکومتی، معقول ترین تصمیم راهیان راه سبز است.برای پرکردن این خلأ رسانه ای شبکه جنبش راه سبز (جَرَس) تأسیس شده است.

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / "جرس" فریاد می دارد که بربندید محملها (حافظ).

شبکه راه سبز شبکۀای خبری تحلیلی (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دینی) است که با هدف ترویج، تقویت و ارتقای جنبش سبز مردم ایران فعلا به صورت یک پایگاه اینترنتی منتشر می شود ... این شبکه در راستای به کرسی نشاندن آرمانها و اهداف جنبش سبز در جهت حاکمیت ملت ایران بر سرنوشت خویش حرکت می کند.»

گردانندگان جرس در این مدت کوشیده اند این شمع را در شرایط طوفان خیزحاکم روشن نگه دارند و ازهنر و همت و قلم وقابلیت های ارزنده خبرنگاران آزاده ای، که به دلیل استبداد حاکم بر وطن ناگزیراز مهاجرت به کشورهای دور و نزدیک شده اند، استفاده کنند.

موسسان، شورای سیاست گذاری، کادر فنی و بسیاری ازنویسندگان جرس این خدمت را بطور افتخاری انجام داده و می دهند و برخی نیز تا آنجا که توانسته اند برای پیش برد این امر کمک کرده اند، اما اعضای تحریریه این رسانه، که ایثارگرانه رنج ترک وطن وآوارگی در شرایط بسیار سخت را بر خود هموار کرده اند، ناگزیر از دریافت حق الزحمه ای حداقلی برای گذران زندگی اولیه خود وخانواده شان در غربت غرب هستند. مطابق اساسنامه جرس «این شبکه به لحاظ مالی متکی به هدایای هموطنان است و مطلقا در هیچ مرحله ای ازکمکهای دول خارجی استفاده نخواهد کرد».

جرس در این مدت به یاری خدا و کمک هموطنان توانسته است به سهم خود قدمی در راه خدمت به آرمانهای ملت ایران بردارد. با تشدید فشارهای افزاینده امنیتی و جو خفقان در داخل کشور ادامه کار رسانه های مستقل تنها به اتکای کمک ایرانیان خارج از کشورمیسر است. جرس با تقلیل کادر تحریریه خود به حداقل ممکن برای ادامه خدمت به کمک فوری و مرتب شما نیاز مبرم دارد. در صورتی که نتوانیم از حمایت عاجل هموطنان فداکار برای کسری بودجه پنجاه درصدی بهره مند شویم، با عذرخواهی از ملت بزرگمان و با تاسف فراوان مجبور هستیم با توجه به واقعیتهای تلخ موجود درتاریخ ۲۵ آبان ۱۳۹۰ مقارن ۱۵ نوامبر۲۰۱۱ به خدمت رسانه ای خود خاتمه دهیم.

اگر هر یک از هموطنانی که خط مشی جرس را می پسندند و ادامه کار آنرا به نفع جنبش سبز و حاکمیت ملت ایران می داند متعهد شود ماهانه مبلغی ولو اندک را به این خدمت ملی اختصاص دهد، جرس ادامه خواهد یافت و الا ناگزیر از توقف خواهد بود.

کمکهای خود را به این طریق مرحمت فرمائید: http://www.rahesabz.net/donation/

با عذرتقصیر به درگاه پروردگارغفور و رحیم و پوزش از مردم خوبمان و با آرزوی پیروزی جنبش سبز و استیفای حق حاکمیت ملت و استقرار آزادی و عدالت و زوال استبداد دینی


شورای سیاست گذاری شبکه جنبش راه سبز (جرس)

جمعه ۲۹ مهر ۱۳۹۰- ۲۱ اکتبر ۲۰۱۱

رهبری: جمهوری اسلامی از عراق یکپارچه حمایت می کند

Posted: 30 Oct 2011 03:55 AM PDT

در دیدار با مسعود بارزانی

 جرس: رهبرجمهوری اسلامی در دیدار با مسعود بارزانی گفت: با وجود حضور نظامی و سیاسی امریکا در عراق و فشارهای این کشور، اما همه عراق اعم از کرد و عرب و شیعه و سنی، به امریکا «نه» گفتند که این موضوع بسیار مهمی است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتررهبری، آقای خامنه ای  در دیدار مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق با اشاره به استقرار و استقلال کنونی عراق تأکید کرد: ایستادگی یکپارچه همه اقوام و مذاهب عراق در برابر فشارهای امریکا و مخالفت با مصونیت قضایی نظامیان اشغالگر و در نهایت مجبور شدن امریکا به خروج از عراق، یک صفحه زرین در تاریخ این کشور است.
وی افزود: شرایط کنونی ثبات و استقرار در عراق مایه خرسندی جمهوری اسلامی ایران است و همه اقوام و مذاهب باید دست در دست یکدیگر، در جهت ساختن عراق نوین تلاش کنند.

وی همچنین تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران از عراق یکپارچه و برخوردار از ثبات حمایت خواهد کرد و لازم است خرابی های ایجاد شده در عراق هرچه سریعتر بازسازی شود تا عراق یکپارچه بتواند به جایگاه حقیقی خود دست یابد.
 آقای خامنه ای، همه اقوام و مذاهب در عراق را برادران نزدیک ایران و دارای روابط ریشه دار تاریخی با مردم ایران دانست و تأکید کرد: روابط کنونی جمهوری اسلامی ایران و عراق خوب است اما باید روز به روز گسترده تر شود.

مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق در این دیدار ضمن ابراز خرسندی فراوان ازاین دیدار، ایران را کشور دوست و بسیار نزدیک مردم عراق خواند و گفت: ما هیچگاه لطف و کمک های دولت و مردم ایران را در روزهای سخت عراق فراموش نخواهیم کرد.
وی تأکید کرد: همه اقوام و مذاهب عراق باید در جهت حفظ این پیروزی تلاش کنند و قطعاً ما همواره به کمکها و راهنمایی های ایران احتیاج خواهیم داشت.

سرانجام طرح سوال ازاحمدی نژاد به جریان افتاد

Posted: 30 Oct 2011 03:47 AM PDT

جرس: سرانجام پس از ماهها، با به حد نصاب رسیدن تعداد امضاها، طرح سوال از احمدی نژاد به جریان افتاد.

 
به گزارش مهر، طرح سئوال از محمود احمدی‌نژاد پس از تکمیل امضا بار دیگر تقدیم هیئت رئیسه مجلس شد. 

طراحان سئوال از احمدی‌نژاد که در جلسه علنی روز یکشنبه به دنبال تکمیل تعداد امضاهای مورد نیاز برای این طرح بودند پس از آنکه تعداد امضاها را به 73 امضا (نصاب قانونی) رساندند، طرح مذکور را به محمدرضا باهنر نائب رئیس مجلس که ریاست جلسه امروز یکشنبه مجلس را پس از لاریجانی عهده دار شد تقدیم کردند. 

پیش از این هیئت‌رئیسه مجلس از رسیدن امضاهای طرح سئوال از احمدی‌نژاد به 69 امضا خبر داده و اعلام کرده بود که این طرح از نصاب لازم افتاده است. 

طبق آئین نامه مجلس طرح سئوال از احمدی‌نژاد پس از تحویل به هیئت‌رئیسه مجلس بدون نیاز اعلام وصول مستقیماً به کمیسیون‌های تخصصی مربوطه ارجاع داده می‌شود.


از سوی دیگر، پس از پایان جلسه علنی امروز، نایب رئیس مجلس اعلام کرد که طرح سوال از احمدی نژاد را به کمیسیون​ها ارجاع می​دهد.
به گزارش خبرآنلاین،علی مطهری با اعلام این خبر گفت: از آنجا که طرح سوال از رئیس​جمهور نیازی به اعلام وصول ندارد، ارجاع آن ازسوی هیات رئیسه به کمیسیون​های تخصصی به منزله به جریان افتادن این موضوع است.
او که می​گفت هنوز استعفایش را پس نگرفته است، افزود: منتظرم ببینم در این دو سه روز آینده چه اتفاقی می​افتد، بعد درباره باز پس گیری استعفایم تصمیم می​گیرم. برای این کار نباید عجله کرد.

 

احراز تخلف وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در گزارش مجلس از اختلاس اخیر

Posted: 30 Oct 2011 02:42 AM PDT

جرس: با گذشت بیش از یک ماه از افشای اختلاس سه هزار میلیاردی در شبکه بانکی کشور، گزارش مجلس از این فساد اقتصادی کلان قرائت شد.

به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، این گزارش ۱۸ صفحه‌ای شامل بخش‌های مختلفی اعم از معرفی اجمالی گروه امیرمنصور آریا، تخلفات صورت گرفته در نظام بانکی کشور، اقدام‌ها و هشدارهای قبل از کشف تخلفات آسیب‌شناسی اختلاس و بخش پیشنهادات است. 

طبق گزارش مورد نظر در بخش‌های مربوط به تخلفات بانکی در مورد تخلفات بانک صادرات ایران مواردی از قبیل اعطای اعتبارات بیش از حد مجاز،عدم کفایت وثائق نسبت به تعهدات گروه آریا،تبانی در گشایش اعتبارات اسنادی و عدم اعتبار سنجی مشتری و عدم اخذ کارمزد و پیش دریافت در ازا گشایش اعتبارات اسنادی آمده است که ذیل هرکدام از این موارد توضیحاتی ارائه شده است. 

در بخش تخلفات بانکی همچنین درمورد تخلفات بانک ملی ایران در این زمینه موارد زیر ذکر شده است: عدم رعایت سقف مجاز ۵ درصد سپرده‌های غیر دولتی بانک در پایان سال قبل از سوی بانک کارگزار ، افزایش نرخ سود خرید دین به ۲۲ درصد، مصرف منابع بانکی منطقه آزاد کیش در سرزمین اصلی و برخلاف بخشنامه صادره، عدم اخذ تعهدنامه مبنی بر حق رجوع و.... 

به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، در گزارش کمیسیون اصل ۹۰ و در بخش پیشنهادات آمده است: انتظار است قوه قضائیه در رسیدگی به موضوع فارغ از جایگاه و شخصیت افراد با لحاظ مباشرت مشارکت و کعاونت افراد مختلف در هریک از قوای سه گانه که مستقیما این سو استفاده اقتصادی را مرتکب و سبب کاهش اعتماد مردم به سیستم بانکی شدند و از این رهگذر ضرر و زیانهای معنوی و مادی قابل ملاحظه‌ای به سیتسم بانکی وارد کردند و با اقداماتشان در نظام اقتصادی کشور اخلال بین و فاحش نمودند و نیز افرادی که با نفوذ و رسوخ در سیستم اقتصادی کشور و با اعمالشان اخللاگری در نظام اقتصادی کردند و همچنین افرادی که با عدم اعمال نظارت کامل بر اینگونه مفاسد و حتی به صورت ناخواسته زمیتنه ارتکاب این جرم اقتصادی را فراهم نمودند با وجود اسناد و مدارک ارسالی این کمیسیون و یا تحصیل شده توسط شعب بازپرسی و تحقیق پای میز محاکمه کشانده شوند تا سلامت مدیران صالح کشور با وجود این عناصر آغشته و آلوده نشود. 

گفتنی است در بخش «پیشنهادات» این گزارش مواردی را از قبیل ضعف ساختار نظارت داخلی بانک‌ها و عدم توجه به گزارش‌های مربوط، ضرورت به کارگیری نیروهای صالح و کارآمد،عدم توجه وزارت اقتصاد و دارایی به وظایف قانونی، عدم دقتکافی در انتخاب اعضای هیئت مدیره و مدیران عامل بانک‌ها و... آمده است. 

عمید زنجانی دار فانی را وداع کرد

Posted: 30 Oct 2011 02:34 AM PDT

جرس: عباسعلی عمید زنجانی استاد حوزه و دانشگاه و رئیس سابق دانشگاه تهران دار فانی را وداع گفت. 

به گزارش فارس، عمید زنجانی که از نارسایی قلبی نیز رنج می‌برد، بامداد امروز در یکی از بیمارستان‌های تهران دار فانی را وداع گفت. 


عباسعلی عمید زنجانی در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۱۶ در شهرستان زنجان، بدنیا آمد. عضویت در گروه آموزشی حقوق خصوصی و اسلامی و تدریس حوزه و دانشگاه و 2 دوره نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی از جمله سوابق مرحوم عمید زنجانی است.

عضو کمیسیون برنامه: کشتی بانک مرکزی به گل نشسته است

Posted: 30 Oct 2011 02:20 AM PDT

جرس: عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس با تاکید براینکه مدیریت فعلی بانک مرکزی توان مدیریت و مقابله با بحران پیش آمده در اقتصاد کشور را ندارد، خواستار کناره گیری یا برکناری ریاست این بانک شد.


به گزارش فردا، وی افزود: کشتی بانک مرکزی با این مدیریت به گل نشسته است و اگر احمدی نژاد همچنان بر حضور مدیریت فعلی در راس این بانک اصرار داشته باشند ضربات و آسیب‌هایی به مراتب سنگین‌تر از امروز به اقتصاد کشور وارد خواهد شد و مجلس هم راهی ندارد جز اینکه از طریق استیضاح وزیر اقتصاد به این موضوع رسیدگی کند.

«عباسعلی نورا» با اشاره به وضعیت نابه سامان حاکم بر بانک مرکزی و ضعف نظارتی این بانک در مدیریت بازار آشفته ارز و سکه کشور، گفت: متاسفانه بانک مرکزی از حیطه نظارتی مجلس خارج است، از عمده‌ترین مشکلات ما در زمان تصویب برنامه پنجم توسعه هم همین موضوع بود و تلاش‌های زیادی را هم انجام دادیم که مدیریت این بانک به سمتی برود که تصمیم گیران سایر نهاد‌ها هم امکان نظارت بر آن را داشته باشند ولی در‌‌ همان زمان جو عمومی و رسانه‌ای به گونه‌ای بود که تصور می‌کردند مجلس قصد دخالت در مدیریت این بانک را دارد و این طرح تصویب نشد.

نماینده زابل و زهک عدم استقلال بانک مرکزی را مشکل بزرگی برای این بانک حاکمیتی برشمرد و افزود: عدم استقلال این بانک در سال‌های اخیر ضربات بزرگ و جبران ناپذیری را به اقتصاد کشور وارد کرده است، درهمین موضوع اختلاس حداقل انتظار از ریاست این بانک این بود که عذرخواهی کرده و استعفا دهد ولی نه تنها خود آقای بهمنی این کار را نکرد، که رییس جمهور هم تا به امروز اقدامی در این راستا انجام نداده است.

وی عوامل زیادی را متوجه بی‌نظمی و آشفتگی‌های امروز بازارهای اقتصادی کشور خصوصا ارز و سکه دانست و تصریح کرد: مسائل و معادلات بین المللی، رکود داخلی، حاشیه سازی‌های صورت گرفته بعد از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، افزایش نقدینگی و بی‌انضباطی مالی و پولی از جمله عواملی هستند که به شدت سیستم اقتصادی و پولی کشور را تحت الشعاع خود قرار داده‌اند و وضعیت بحرانی بر اقتصاد حاکم شده است.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه با تاکید براینکه نیاز به یک مدیریت بحران برای عبور از وضعیت فعلی داریم، خاطرنشان ساخت: متاسفانه بانک مرکزی و مدیریت آن توان مدیریت بحران را در شرایط فعلی ندارند، رییس جمهور باید هرچه سریع‌تر فردی توانمند، متخصص و کارآمد را به مدیریت این بانک بگمارد که بتواند وضعیت بحرانی اقتصاد را مدیریت کند.

نورا اظهار داشت: کشتی بانک مرکزی با این مدیریت به گل نشسته است و اگر رییس جمهور همچنان بر حضور مدیریت فعلی در راس این بانک اصرار داشته باشند ضربات و آسیب‌هایی به مراتب سنگین‌تر از امروز به اقتصاد کشور وارد خواهد شد و مجلس هم راهی ندارد جز اینکه از طریق استیضاح وزیر اقتصاد به این موضوع رسیدگی کند.

این نماینده اصولگرای مجلس با اشاره به اینکه کشور در رکود اقتصادی به سر می‌برد، افزود: هرچند عنوان می‌شود که نرخ صادرات افزایش یافته است ولی نباید فراموش کرد که این صادرات مربوط به فراورده‌های نفتی است، سیستم اقتصادی در رکود به سر می‌برد و در شرایط رکود این تلاطم‌ها ایجاد می‌شو د و این هنر مدیران اقتصادی است که با این بحران‌ها به موقع و درست مقابله کنند.

نماینده زابل در ادامه درخصوص نقش جریان انحرافی در آشفتگی بازار ارز و سکه نیز گفت: با وجود اینکه هر روز نام جریان انحرافی و نقش آن‌ها در موضوع‌های مختلف را می‌شنویم ولی هنوز یک واکاوی درست و دقیق از ماهیت این جریان نشده است و همه چیز‌ها در مورد این جریان معطوف به چند نفر شده است.

نورا ادامه داد: باید بررسی کرد این گروه چگونه شکل گرفته، رشد کرده، کجا‌ها نفوذ کرده، چه برنامه‌هایی دارد و... سپس به طور جدی با فعالیت‌ها و اقدامات آن‌ها مقابله کرد.

 

تحزب از دیدگاه شهید بهشتی

Posted: 30 Oct 2011 02:06 AM PDT

میرحسین موسوی
مدیران جمهوری اسلامی در پذیرش تکثر جامعه‌ی ایران مشکل دارند و تمام ملت را می‌خواهند در خود خلاصه کنند



 بسم‌الله الرحمن الرحيم

السلام علي الحسين و علي علي‌ بن الحسين و علي اولادالحسين و علي اصحاب الحسين

با عرض تسليت اربعين حسيني و آرزو و دعا براي توفیق در پيروي راه حسين (ع).

موضوع بحثی که امروز دوستان ترتيب داده اند، به یکی از مهم ترین مسائل امروز در كشور ما مربوط می شود و همان قدر كه در سال های اول پیروزی انقلاب اسلامی مسئلة تشكل و تحزب مسئله ای حياتي و مهم بود، حالا هم اين بحث مهم است و چگونگي پرداختن به اين مسئله براي نيروهاي ارزشي فوق‌العاده اهميت دارد. به همين دلیل، رجوع به روشي كه شهيد بزرگوار و سالار شهيدان انقلاب اسلامي؛ بهشتي به آن‌ مي‌پرداخت اهميت فوق‌العاده‌اي دارد.

براي اين كه ذهن‌ها را به موضوعي كه مي‌خواهم دربارة آن صحبت کنم نزديك كرده باشم، بحثم را با يك مثال هنري شروع مي‌كنم. این مثال را البته خیلی به اختصار مطرح می کنم، ولي فكر مي‌كنم توجه به آن مي‌تواند مقداری به ما كمك بكند تا بهتر بتوانم عرايضم را براي دوستان عزيز توضیح دهم.


اصطلاحي در نقد ادبي و نقد سينما وجود دارد به نام ژانر. ژانر معمولاً به يك نوع طبقه‌بندي در ميان داستان‌ها يا فيلم‌ها اشاره مي‌كند كه بر اساس روايت آن داستان یا فيلم صورت می گیرد. البته در ساير رشته‌هاي هنري هم اين معیار طبقه بندی به كار گرفته مي‌شود. مثلا مي‌گويند ژانر فيلم‌هاي پرحادثه، جنايي، رمانتیک يا تراژيك. يكي از ژانرهاي فرعي، ژانر فيلم‌هاي تخيلي است. در فيلم‌هاي تخيلي يك ژانر وجود دارد كه ژانر فرعي است و مربوط به داستان‌هايي است كه قهرمانان آن از يك زمان و مکان به زمان و مكانی ديگر پرتاب مي‌شوند. مثلاً فرض كنيد يك سامورايي (دلاوران قديم ژاپن) به عللی به یکباره از سيصد چهارصد سال پيش، به زمان حال پرتاب شده و خود را در فضاي يك شهر پيشرفته و مدرن آمريكايي مي‌بيند. این يكي از ژانرهاي پرجاذبه و پر وسوسة فيلم‌هاست. در اين جا يك قهرمان جاي خودش را از نظر زمان و مكان عوض مي‌كند و به دليل اين كه وارد فضاي نويني شده، با حوادث غيرعادي روبرو مي‌شود و به دلیل فضايي که در آن قرار گرفته، براي فهم نشانه‌ها مانند علامت ها، ساختمان‌ها، فرهنگ، اخلاق و سلوك اين جامعه، دچار مشکل می شود و براي همين تا موقعي كه خودش را با اين مسئله تطبيق دهد، ممكن است هزاران حادثة تراژيك و بد يا خنده‌دار براي او اتفاق بيفتد. مثلاً شبيه آنچه حالا به مزاح مي‌گويند كه فلانی از بيست سال پيش سکوت داشته و از سي سال پيش يك دفعه پرتاب شده به فضاي موجود فعلي و طبيعتاً اين فرد نمي‌داند چگونه با نسل سومي‌ها و با مردم صحبت بكند و مشكل پيدا مي‌كند.


موقعي كه انقلاب پيروز شد، به دليل نبود سازماندهي قبلي كه افرادي را براي برخورد با وضعيت‌ جديد بپروراند، تمام شخصيت‌ها و افرادي كه موقعيت جديدي پيدا كردند، در نظام و جامعه جديد (هم از موافقين و مخالفين) يك منزلت جديد پيدا كرده و شاخص و در جامعه مطرح شدند. اغلب اين چهره‌ها به دليل ناگهاني بودن و سرعت بسيار زياد پيروزي انقلاب و اتفاقاتي كه در عرض يك سال انقلاب اتفاق افتاد و ما را به آن نقطه رساند، آمادگي برخورد با مسائل جامعه جديد را نداشتند. بعضي‌ها روحية روستايي داشتند، بعضي‌ها روحية خيلي قديمي داشتند و بعضي‌ها زمان پيروزي انقلاب و آن وضعيت و تضادي را که در کشور و جهان اتفاق افتاده بود با وضعيت‌ دوره‌های بسيار قديمي مقايسه مي‌كردند و نتايج غير عادي مي‌گرفتند. یادمان هست كه آن موقع، اوايل انقلاب یکی از مناقشاتی که خيلي شدت گرفت، بحث دربارة مصدق و كاشاني بود. بعضي‌ها تصور می کردند كه درست همان مسائل آن زمان هست كه دارد تكرار مي‌شود. در ميان گروه‌هاي چپ و ماركسيست هم همين قضيه بود. بعضی از آنها هم در طبقه‌بندي خودشان براي تحليل اوضاع، گاهي كشور را با كشورهاي آمريكاي لاتين اشتباه مي‌گرفتند. بعضي‌ها وضعيت انقلاب (مخصوصاً يك سال اول) را با يك سال قبل از پيروزي حزب كمونيست در شوروي مقايسه مي‌كردند، و مانند آن. عدة کمی بودند كه در آن موقعيت، شرايط را آنچنان كه بود درك بكنند و به معناي واقعي معاصر باشند. علائم را به خوبي دريافت كنند، اتفاقات را به خوبي تجزيه تحليل كنند، مشكلات را به خوبي طبقه‌بندي بكنند و بدانند كه نظام جديد و جامعة ايراني با چه مسائلي روبروست. خود اين همزماني و خود اين معاصر بودن به معناي واقعي و يا درك زمان و مكان، نكتة بسيار مهمي بود كه مي‌توانست بين اشخاص برجسته و مطرح آن زمان كه يا بر حسب اتفاق يا به هر دليل به جلو رانده شده بودند و شاخص شده بودند اهميت داشته باشد.


شهيد بهشتي جزو معدود كساني است كه از يك فضاي قديمي به فضاي نو پرتاب نمي‌شد. او خودش را در محيطي مي‌يابد كه اهميت مسائل را خوب درك مي‌كند، مشكلات را می فهمد، سختي‌ها را مي‌بيند و در عين برخورداري از ارزش‌هاي سنتي و قوة اجتهاد در اين زمينه، يك نگاه مدرن و نو نسبت به مسائل موجود جامعه دارد. وسعت مسائلي كه ايشان در اول انقلاب به آن مي‌پردازد حيرت‌آور است، گرچه قبل از انقلاب هم ايشان به مسائلي پرداخته كه همة آنها يك نوع نگاه نو نسبت به مسائل اسلامي و مسائل جامعة ما را نشان مي‌دهد. بحث‌هاي ايشان در مورد ربا، جامعه و مانند آن يا كلاس‌هايي كه داشتند، باعث شده بود که قبل از انقلاب به عنوان يك روحاني بسيار پيشرو مطرح مي‌شدند. در عين حال هيچ كس در تقوا، در اجتهاد و عمق ايشان در علوم اسلامي شك نداشت. در عين حال که يك چنين چهره‌اي داشتند، ولي بروز و ظهور نگاه و ديد ايشان نسبت به مسائل گوناگون بعد از انقلاب است كه خودش را نشان مي‌دهد. پهنه‌اي كه ايشان در آن زمان در آن اظهار نظر كرده يا فعال بوده همین امروز هم براي ما حيرت‌آور است، چرا كه بعدها و بعد از بوجود آمدن مديريت‌هاي جديد و پخته شدن نيروهاي انقلابي و تقسيم كاري كه صورت گرفت، ديگر اين مسئله چندان به نظرمان مهم نمي‌آيد، چون آن حالت بحراني اول انقلاب را نداريم. ايشان در رابطه با مسائل اقتصادي، دربارة حساس‌ترين مسائلي كه جامعة ما با آن روبروست نظر، راه حل و پيشنهاداتي دارد و افراد را تشويق و تحريك مي‌كند که در آن زمينه‌ها كار بكنند. از مسائلی مانند بانكداري، بيمه، توليد، تورم و بيكاري تا مسائلي كه مي‌تواند براي يك نظام نوپا در حال انقلاب و حالت ويژه، اهميت فوق‌العاده‌اي داشته باشد و عدم توجه به آنها مي‌تواند مشكلات اساسي ايجاد بكند.


در این زمینه می توان به توجهي كه ايشان به مسئلة مديريت داشت اشاره کرد. يادتان هست که در اول انقلاب، بحث مكتب و تخصص يكي از مهمترين مسائل مناقشه برانگیز بود. سؤال این بود كه آيا اگر فرد مكتبي باشد كافي است یا اگر تخصصي داشته باشد كافي است، اين دو را با هم بايد داشته باشد و نظاير اينها. نظرياتي كه ايشان در اين زمينه دارند در همان موقع بسيار كارگشا بود و اين موضوع را به عنوان موضوعي براي بحث در حزب چند بار انتخاب و بحث و گفتگو كرد و راه گشود.


در زمينه مسائل سياسي هم همين طور. شناخت ايشان نسبت به روابط بين‌الملل و سياست خارجي واقعاً در كشور ما يك استثناء بود. يادمان نمي‌رود که در اول انقلاب ملاقات‌هاي وسيعي با شخصيت‌هاي خارجي و ارتباطاتي كه در اين زمينه داشتند. مي‌شود گفت كه سياست خارجي ما با نگاهي كه ايشان داشتند و تجربياتي كه ايشان انتقال دادند در كشور ما شكل گرفت. در مورد مسائل داخلي هم همين طور. نمي‌خواهم در حوزه مسائل سياسي داخلي زياد بحث بكنم. بيشتر شماها، حداقل بخشي از دوستاني كه در اينجا تشريف دارند مي‌دانند كه چه فضاي پيچيده‌اي داشتيم: جامعه‌اي در حال غليان و اوج به اصطلاح دگرگوني‌ها و تغييرها و وضعيت پيچيدة بسيار شديد. انقلاب دوستداراني داشت و گروه‌هاي مختلفي در سطح جامعه فعال شده بودند. از گروه‌هايي كه بعداً دست به جنايت زدند و آدم‌كشي كردند تا افرادي كه به اصطلاح ضد دين بودند تا نيروهاي اسلامي كه با هم ديگر اختلاف نظر داشتند. در تمام اين‌ موارد ايشان به عنوان يك شخصيت تأثيرگذار و جهت دهنده و راه‌ گشا براي نظام كار كرد.


اين كه ما ببينيم حضرت امام رحمه الله عليه از ايشان به عنوان اینکه به تنهایی يك ملت بود، نام مي‌برد شايد ناظر به همين قضيه و همه جانبگي ذهن ايشان باشد نسبت به مسائل گوناگون. در زمینة مسائل فرهنگي و اجتماعي هم همين طور بود و می‌توان نمونه‌هاي بسيار زيادي ارائه داد كه نشان دهندة حدت ذهن و دقت ايشان به زمانه بود. ايشان مزايا و برجستگي‌هاي فراواني داشت و شايد بشود گفت كه يكي از بزرگترين برجستگي‌هاي ايشان، آگاهي ايشان از زمان و مكان بود. ما ممكن است همين الآن هم افراد زيادي را در كشور پيدا كنيم که داراي فضل و دانش فراوان باشند ولي حساسيت‌شان نسبت به مسائل زمان و مكان كم باشد. مجتهدانی در حوزه و يا اساتيدي در دانشگاه‌ها پيدا كنيم که اینطور باشند. قبل از انقلاب هم افراد كمي در نيروهاي مذهبي بودند كه چنين حسي را داشتند و نسبت به زمانه آگاهي داشتند. بعد از انقلاب هم باز اينگونه نيروها كم بودند و بعداً این بینش گسترش پيدا كرد و مي‌توانيم بگوییم در صدر آنها شهيد بهشتي بود.


رويكرد شهيد بهشتي به مسئلة حزب را از اين زاويه بايد نگاه كرد؛ يعني فردي كه آگاه به مسائل و مشكلات زمانه است و مي‌داند كه در چه نقطه ای از جغرافياي سياسي ايستاده، با چه مسائلي روبروست و با چه جامعه‌ و نظامی روبروست. اين رويكرد، رويكردي از آن قبيل نيست كه فردي در موقعيتي جديد قرار بگيرد و بخواهد عده‌اي با هم ياری و دوستي پيدا بكند تا به قدرت برسد يا از خودش دفاع بكند. اگر نحوة برخورد ايشان را با حزب نگاه كنيد، تشكيلاتي كه طراحی مي‌كند، پيش‌بيني‌هايي كه در رابطه با حزب دارد و رهنمودهايي كه در اين زمينه دارد و خود نیز روز به روز بیشتر در اين زمينه تلاش مي‌كند، خواهيم ديد كه ايشان در مورد اين مسئله يك رويكرد بسيار نو و پيشتازانه دارد. البته اين برخورد پيشتازانه به هيچ وجه نافي استفادة ايشان از امكانات و تجربيات بومي و ارزش‌هاي ديني و اسلامي نيست، بلكه هنر ايشان در گذاشتن بسياري از اين جنبه‌هاي گوناگون در كنار هم هست و قدرت تأليفي ايشان در اين زمينه واقعاً حيرت‌آور است.


من براي اين جلسه كه يقيناً سخنران‌هاي بسيار آگاه و دانشمندي فكر كرده اند و صحبت خواهند كرد، جملاتي از ايشان انتخاب كرده ام و آنها را توضيح مي‌دهم، با اين اميد كه انشاءالله با بحث‌هاي ديگري كه خواهد شد بتوانیم براي تجربيات كنوني و استفاده‌اي كه در شرايط فعلي از آن فضا بشود كرد، نوري به آن نقطه، آن فراز و آن سال‌ها بيندازيم، البته اگر گناه نباشد كه بخواهيم از گفتمان حاكم بر اول انقلاب، در شرايط فعلي استفاده بكنيم و اين را به عنوان يك نگاه به عقب و عقب گرد به حساب نياوريم.

اولين جمله‌اي كه مي‌آورم، نکته ای است که ايشان در يكي از سخنراني‌ها اشاره مي‌كنند و بسيار اساسي است. آن نکته اين است كه معمولاً احزاب سياسي، حتي تشكيلات نظامي، از روز اول كه بوجود مي‌آيند با انگيزه رسيدن به قدرت به بوجود مي‌آيند. اين را توضيح خواهم داد. بعد اشاره‌اي به وضعيت جامعة ما مي‌كند و فداكاري هایی كه در راه انقلاب كردند و روحيه‌اي كه بر آن حاكم است و بلافاصله مي‌گويد براي نسل نوجوان ما، تشكيلات سياسي و نظامي و اجتماعی، انگيزة قدرت طلبي تداعي نمي‌كند، بلكه براي این نسل، آن تشكيلات با انگيزة خدمت و فداكاري و جانبازي در راه يك آرمان و هدف را تداعي مي‌كند و بلافاصله، وظيفة تشكيلات را دو قسمت مي‌كند. در جاي ديگر دایم به اين اصل رجوع مي‌كند و تأكيد مي‌كند كه حزب جمهوري اسلامي براي چنگ زدن به قدرت به وجود نيامده، گرچه در موقعيتي كه خلأ باشد و خدمتگزاران ديگري نباشند، حزب در آن موقع وارد قدرت هم مي‌شود كه به آن اشاره خواهم كرد.


باز در جايي ديگر مي‌گويد به هر حال در فرهنگ اجتماعي ما، حزب معمولاً با يكي از اين دو مفهوم و معني تداعي دارد: يكي قدرت و دیگری خدمتگزاري. در ميان عدة‌ زيادي، حزب با اين كه گروهي قدرت طلب دور هم جمع شوند تا به قدرت و حكومت برسند و وقتي هم به قدرت رسيدند نزديكان و دوستان و هم پالكي‌هاي خودشان را در آن تشكيلات به مقام و قدرت برسانند، تداعي دارد. براي گروه ديگر، داشتن حزب به این معناست که انسان‌هايي كه فهميده‌اند براي مبارزه با فساد و تحقق بخشيدن به آرمان‌هاي عالي بشري الهي بايد به يكديگر بپيوندند و متشكل شوند و به منظور تشكل بيشتر نيروها در راه تحقق سريع‌تر آرمان‌ها، حزب و تشكيلات به وجود آورند. ایشان بر اين دو راه دائم تأكيد مي‌كنند. بعد اشاره مي‌كنند به يكي از صحبت‌هاي خودشان با يك فرد مراكشي كه با ايشان ملاقات كرده و در آنجا او دربارة حزب جمهوری اسلامی سؤال می‌کند و ایشان در پاسخ، اين دو تا نگاه را شرح مي‌دهد و به او مي‌گويد حزب جمهوري اسلامي، شخص من و دوستان ما، طالب و خواهان در دست گرفتن قدرت هستند اما در شكل دوم، يعني در شكل خدمتگزاري و در وجود خلاء و ادامه می دهد براي اين كه ما که آغاز كننده و اعلام كنندگان اين تشكيلات هستيم عملاً به مردم اثبات كنيم كه واقعاً چنين نيتي داريم، بنا داريم از قبول هر سمت قدرت آفرين خودداري كنيم، مگر وقتي كه به صورت يك واجب مطلق عيني از طرف جامعه و رهبري جامعه به دوش ما گذاشته شود. اين يك بحث ديگر است. وگرنه، تا آنجا كه كسي ديگر وجود دارد كه اين قدرت را در دست گيرد و اين خدمت را انجام دهد، ما به او اولويت مي‌دهيم تا درس عملي باشد.

اين شیوه ای بود كه ما در صدر انقلاب بارها در ایشان مشاهده كرديم و به نظر نمي‌آيد كه گذشت سي سال از انقلاب هنوز اين درس را براي ايجاد التيام در شكاف‌هايي كه در جامعة ما بين گروه‌هاي سياسي به وجود آمده، كهنه كرده باشد. باز به جملة ايشان برمي‌گردم: «هدف همة كساني كه در اين حزب آمده‌اند و خواهند آمد اين است كه بگوييم مي‌شود انسان براي ايجاد زمينه‌هاي در دست گرفتن قدرت تلاش كند، اما نه در دست خودش، بلكه در دست گروهي كه با عزم خدمت با يكديگر متشكل شدند.»


دنبالة اين بحث مربوط به يكي دو سخنراني از ایشان است كه من جملاتي از آن انتخاب كرده-ام. در این سخنرانی‌ها، ایشان نكتة بسيار با اهميتي را مي‌گويد كه باز هم مي‌شود آن را براي شناخت بعضي از مشكلات و نارسايي‌هايي كه داريم انتخاب كرد. ايشان عنوان مي‌كنند كه: «يك تشكيلات معمولاً كار خودش را با آموزش و سازندگي تشكيلاتي و كلاس‌ها و حوزه‌هاي سازنده در ابعاد عقيدتي و آگاه كننده در زمينه‌هاي ايدئولوژيك و سياسي و تمرين دهنده در ابعاد معنوي و اخلاقي آغاز مي‌كند و جلو مي‌برد. این قسمت اصلي فعاليتهاي تشكيلات آنهاست و به طور طبيعي مستلزم آن است كه تشكيلات، قسمت اعظم توانش را روي بيان مواضع ايدئولوژيك متمركز كند.» اين صحبت را باز مي‌كند: «بعد وقتي تشكيلات مايه‌دار و مستقر شد و مورد قبول جامعه قرار گرفت، سراغ اين مي‌رود كه در سرنوشت سياسي جامعه‌اش حضور مؤثر پيدا كند و بگويد حالا كه ايدئولوژي من، بينش اجتماعي و سياسي من ، به عنوان يك نهاد اجتماعي مورد قبول بخش عظيمي از جامعه است، پس مي‌توانیم در ساختن آيندة جامعه، نقشی مؤثر داشته باشیم. در آن موقع است كه اعضای حزب به مقدار قابل ملاحظه‌اي به اموری از قبيل انتخابات، روي كار آمدن دولت، تهيه برنامه‌هاي اقتصادي، اجتماعي، اجرايي و آموزشي مبادرت خواهند كرد. ایشان بحث اولويت ايجاد گفتمان بر گرفتن قدرت را مطرح مي‌كنند نه در دست گرفتن قدرت و بعد ساختن گفتمان متناسب برای اين قدرت. بحث ساختن يك حزب و تشكيلات را براي رسيدن به يك دولت صالح مطرح مي‌كند نه ساختن يك دولت و بعد احزابي را دور و بر آن دولت و براي حمايت از آن با هر انگيزه و با هر سياستي تشكيل دادن. اين دو، دو راه كاملاً مختلف است. البته مي‌شود گفت اين فكر، فكر پنجاه و هفتي است، ولي گمان مي‌كنم از آن فكرهايي است كه مي‌تواند و ارزش آن را دارد كه به طور دایم سرلوحة توجهات نيروهاي سياسي قرار بگيرد.


ايشان بحثي دارند كه باز هم امروزه خيلي به درد ما، نيروهاي اسلامي و گروه‌هاي سياسي مي‌خورد كه متأسفانه يك نوع شكاف و اختلاف در بين آن‌ها هست. ولي مطلبی که می خواهم بخوانم چيزي است كه در اول انقلاب بود و تبليغ مي‌شد و بر اساس آن عمل مي‌شد. اگرچه صد در صد موفق نبود، ولي موفقيت بسيار بزرگي در سطح توده‌هاي ميليوني مردم و در ميان گروه‌هاي اسلامي معتقد داشت:

«يكي از كارهايي كه ما داريم و در روزنامة جمهوري اسلامي منتشر مي‌شود، مواضع ما است که در آنجا نظرمان در رابطه با گروههای دیگر را بطور مشخص گفته‌ايم. ما در برابر گروه های مسلمان معتقد فعال مخلص در خط امام رابطه برادرانه داریم.»

این يكي از شعارهايي بود كه كسي نمي‌توانست اول انقلاب از آن تن بزند و يك نوع مراقبت و مدارايي بين نيروهاي حزبي، گروهي و گروه‌هاي رقيب مسلمان وجود داشت. كافي بود كه يك علامتي نشان داده بشود كه كسي اين طوري عمل نمي‌كند و خلاف آن اعتقادي كه ريشة شرعي و ريشه در مصلحت‌هاي عمومي جامعة ما دارد و براي قوام آمدن و پيشبرد انقلاب نقش دارد تن بزند و در جامعه مفتضح بشود:

«ما در برابر گروه‌هاي مسلمان معتقد فعال مخلص در خط امام، رابطة برادرانه داريم و هر گونه رابطة رشك آميز نسبت به اين گروه‌ها را گناهي بزرگ و تباهي‌آور مي‌دانيم.»


بعد سراغ گروه‌هاي ديگر مي‌رود كه برخورد با آن گروه‌ها را باز هم با سعة صبر مطرح مي‌كند تا برسد به گروه‌هايي كه با مبارزة مسلحانه، در مقابل نظام قرار مي‌گيرند كه آنجا هم مي‌گويد باید با آنها برخورد قانوني بايد صورت بگيرد. در اينجا باز ايشان تلاش مي‌كند در سطح مردم و ملت و گروه‌هاي سياسي، هر نوع تداعي جنگ قدرت بين نيروهاي مذهبي را از بين ببرد. اگر انقلاب اسلامي در كشور پايدار شد و عمق و گسترش پيدا كرد، به دليل وجود چنين روحيه‌اي در اول انقلاب بود.

ايشان در يك تقسيم‌بندي ديگري كه با اين موضوع هم ارتباط پيدا مي‌كند، سه مشخصه مطرح مي‌كند كه يكي در رابطه با حزب جمهوری اسلامی است که كه بحث حضور مكتب و اسلام و فقيهان را درآن مطرح مي‌كند. اما مشخصه های دوم و سوم را كه اهميت فوق‌العاده‌اي دارد و با بحث‌هايي كه ‌كردم ارتباط دارد، با تأکید بیشتر خدمت دوستان عرض مي‌كنم.


مشخصة دوم اين است كه حزب باید تشكيلاتي باشد متعلق به همة مردم؛ جوان، پير، زن، مرد، شهري، روستايي، كارگر، پيشه‌ور، مهندس، پزشك، معلم، دانش‌آموز، دانشجو و روحاني. یعنی تشكيلاتي که خود نماد همگاني بودن تودة بپاخاسته در مبارزه باشد و به همة قشرهاي اجتماعي متصل و مرتبط باشد. تركيب شوراي مركزي حزب جمهوری اسلامی دقيقاً بازنماي چنين نگاهي است؛ چيزي كه هيچ كدام از گروه‌هاي سياسي ديگر، چه ‌آنهايي كه اسلامي بودند چه آنهایی که غير اسلامي بودند؛ بعدها نتوانستند آن را دوباره تكرار بكنند. در شوراي مركزي و بعد در گروه‌هاي شهرستان ها، معلم بود، استاد دانشگاه بود، دانشجو بود، زن بود، مرد بود، روحاني بود، جوان بود، پير بود، و همه دور هم بودند. البته چنين شورايي را تشكيل دادن و تشكيلاتي بر اساس آن بنا كردن، كار خیلی سختي بود. چه بسا نارضايتي ها و ناراحتي‌هايي را هم در ميان دوستان شورای مرکزی و ديگر بزرگواران آن مجموعه ايجاد مي‌كرد که چرا ما نباشيم و فلاني باشد یا چرا فلاني نباشد. وقتي يك كارگر وارد شورا مي‌شد، معناش اين بود كه به همان نسبت از افراد شاخصي كه ممكن بود حالا به حق يا ناحق اعتقاد داشته باشند كه در شورا باشند، كم مي‌شد. ولي ايشان در اين مسير ايستاد. همچنين در تقسيم بندي‌هايي كه در تركيب داخلی حزب وجود داشت، گروه‌هاي گوناگون دیده می شد مثل بخش اصناف، بخش دانشجویی، بخش كارگري و مانند آن كه بعدها از درون تك تك این بخش ها، نهادهايي شکل گرفت و از آن طريق به انقلاب كمك كردند و هنوز هم كمك مي‌كنند.


در اينجا نكته‌اي هست كه باز هم به «در زمان و مكان بودن» شهيد بهشتي برمي‌گردد و آن اين كه ايشان تصور روشني از مفهوم «ملت» داشت. ملت معنايش اين نيست كه عده‌اي از هم سن و سال‌هاي خودمان، يا كساني كه با هم منافع مشترك داريم و با هم تجارت و كار مي‌كنيم يا هم صنف و هم شغل هستيم جمع بكنيم و به اين جمع چنان نگاه كنيم كه به كل ملت نگاه مي‌كنيم. در ملت جوان هست، مرد هست، زن هست، كارگر هست، فقير هست، غني هست، افراد گوناگونی هستند و اين نگاه به سادگي به دست مديران جمهوري اسلامي نيامد و هنوز هم ما در اين رابطه مشكل داريم. گاهي ديده‌ايم كه عده ای از نيروي سياسي خوب، حتي با اعتقادات عالي، دور هم جمع مي‌شوند، شعارهايي دارند، اعتقاداتي دارند و به شيوة خاصي عمل مي‌كنند و تمام ملت را در خودشان خلاصه مي‌بينند. اینها نمي‌توانند بازوانشان را آن چنان گسترده بگيرند كه قشرهاي بيشتري را در زمرة نيروهاي خودشان جای بدهند. این يكي از بزرگ‌ترين مشکلاتی است كه دچار آن هستيم. ايده‌ و آرزويي كه ايشان براي حزب داشت و در اين زمينه اقدام عملي هم كرد و قدم‌هاي روشني در اين زمينه برداشت اين بود كه خود اين حزب، بخشي و برشی از جامعه به همان شكلي باشد كه هست، البته با خط دهي و روشنگري كه در حزب صورت مي‌گرفت و آن آموزشي كه در صدر صحبتم به آن اشاره‌ كردم تا اعضاء را به لحاظ ايدئولوژيک ارتقاء بخشد، نگاه وسيع‌تري پيدا بكنند و در قبال مسائل جاری خيلي حساس باشند.


خب اين هم يكي از نكات مهمي است كه وجود داشت. براي كساني كه حوصله داشته باشند يك كتابي از گروه‌هاي چپ ماركسيستي هست که كتاب خواندني‌ای است: «شورشیان آرمان‌خواه». از نويسنده‌اي كه از همان گروه‌هاست. كتاب بسيار مستندي است. گروه‌هاي گوناگوني را شرح مي‌دهد كه بخش قابل توجهشان متعلق به قبل از انقلاب هستند. عليرغم اين كه آمار هم می‌دهد اما در جايي يك قضاوتي دارد و می‌نویسد تمام اين احزاب که شعار حمايت از قشر كارگر مي‌دادند و خودشان را نمايندة به اصطلاح آن قشر و آن طبقه مي‌دانستند و تلاششان براي حكومت كارگران بود و امثال اينها، در مجموع تركيب شوراها و گروه‌هايشان وجود كارگران نزديك به صفر بود. در بعضي كه اصلاً چنين چيزي هم نبود. این وضعيت گروه‌هاي چپ بود.

من نمي‌خواهم فقط از آنها انتقاد بكنم و بگویم گروه‌هاي اسلامي هم از اين نوع مريضي مبرا هستند. همان طور كه اشاره كردم چه بسا دسته‌هایی را دور هم جمع مي‌كنيم که هم فكر هستيم، ولي آن چنان به آن دسته نگاه مي‌كنيم كه گويي همة ملت را همين‌ها تشكيل مي‌دهند و در نتيجه، از تنوع مسائلي كه در كشور هست غافل مي‌شويم و مشكلاتي ايجاد مي‌كنيم. چه بسا بخش قابل توجهي از معضلات ما در رابطه با سياست‌هاي اقتصادي، سياست‌هاي داخلي و سياست‌هاي خارجي معطوف به اين قضيه باشد كه ما درك روشني از ملت، گوناگوني آن و زيبايي اين گوناگوني نداريم.


خصوصيت سومی که ایشان مطرح می کنند اين است كه: «حزب در عين حال كه مي‌كوشد تا هر چه مي‌تواند وسيع‌تر، گسترده‌تر و فراگيرتر باشد، انحصار طلب نباشد.» به نظر مي‌آيد همة مسائلي كه ايشان مي‌فرمايند نه تنها براي حزب كه براي جامعة ما هنوز اهميت داشته باشد تا دوباره به آنها رجوع كنيم.

«يكي از اصول تشكيلاتي در حزب جمهوري اسلامي كه در جزوه‌هاي آموزشي منتشر شدة آن آمده و اخيراً هم يك جزوة خاصي تكامل يافته‌تر از آن براي انتشار در دست تنظيم است، آن است كه حزب جمهوري اسلامي مجموعه‌اي است از عناصر معتقد به اسلام و معتقد به مبارزه كه (دقت كنيد) پاسدار ارزش‌هاي عالي اسلامي باشند، متعلق به ارزش‌ها باشند به طوري كه براي هر كاري، هرسمتی و هر مسئوليتی بگردند ببينند چه كسي صالح‌ترين است. اين فرد صالح‌تر مي‌خواهد رسماً عضو اين تشكيلات باشد، مي‌خواهد نباشد.»


به نظر مي‌آيد اين توصيه و اين نصيحت بيست، سي سال گذشته را مي‌شكافد و پيام خودش را به عنوان يك مسئله روز و حساس و در آستانة انتخابات پیش رو، به ما مي‌رساند. بعد ايشان عنوان مي‌كنند: «اين حزب نه انحصار طلب و نه قدرت طلب و نه محو كنندة ساير احزاب و گروه‌هاي سياسي اسلامي است. ما هر گروه سياسي اسلامي ديگر كه مؤمن و درست كار و صديق به انقلاب و رهبري انقلاب وفادار باشد، گروه برادر مي‌ناميم و مي‌دانيم و با اين گروه‌ها مسابقه مي‌گذاريم. مسابقه بر سر چه؟ آيا مسابقه بر سر قدرت؟‌‌ حاشا، مسابقه بر سر تقديم بهترين خدمت به ملت. اين مسابقه، مسابقة قرآني است که مي‌فرمايد: «فاستبقوا الخيرات و الي‌الله مرجعكم جميعا»، در راه نيكي‌ها و خيرات با يكديگر مسابقه بگذاريد. من در اينجا به عنوان يك فرد در اين سازمان اسلامي سياسي اعلام مي‌كنم كه ما با همة گروه‌هاي مسلمان مؤمن برادرانی هستيم كه مي‌خواهيم در خط اصيل اسلامي و در مسابقة مثبت خدمت به خلق براي رضاي خالق گام برداريم.»

در مجموعة سخنان ايشان در مورد تشكيلات، ما به اين درس‌ها و به اين خط مشي‌ها فراوان برخورد مي‌كنيم که بعضي‌ از آنها مهم و بعضي‌ از آنها كمتر مهم هستند ولی همة آنها ارزش آن را دارند كه دوباره ارزيابي بشوند و به نقد و بررسي گذاشته شوند. اینها ارزش آن را دارند كه به نسل‌هاي جديد معرفي بشوند، هم براي راه و يافتن راه و هم براي فهم آن چيزي كه در اول انقلاب گذشت و هم فهم اين مسئله كه چرا نام شهيد بهشتي آن چنان قدسي و مقدس براي ملت ما باقي ماند و هنوز كه ما بیست و هفت سال از آن زمان و شهادت ایشان فاصله گرفته ایم، باز نام ايشان می‌تواند به هيجان آورنده و بسيج كننده همة نيروهاي مؤمن و مخلص باشد. انشاءالله خداوند همة ما را از بهشتي و بهشتيان قرار بدهد.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته.


سخنرانی میرحسین موسوی در بهمن 1387 

منبع : بنیاد نشر آثار شهید بهشتی 


*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
 

جلالی زاده: با حذف بزرگان نمی توان مدعی اداره کشور شد

Posted: 30 Oct 2011 01:59 AM PDT

 جرس: جلال جلالی زاده نماینده مجلس در دوره ششم می گوید: نمی‌شود شخصیت‌های بزرگ و مطرح را از صحنه‌های اجرایی کشور حذف کرد و بعد مدعی اداره کشور هم بود، صلاح کشور در این است که به همه جناح ‌ها آزادی داده شود. 


جلال جلالی‌زاده در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا، افزود: فضای مناسبی برای فعالیت اصلاح طلبان و جود ندارد که فردی بخواهد تحت لقای اصلاح طلبی در انتخابات حضور پیدا کند. 

وی در ادامه افزود: هجمه‌های رسانه‌های اصول گرا‌، توهین ‌ها و ممانعت از فعالیت اصلاح طلبان نمی‌تواند فضا را برای شکل گیری یک رقابت سالم مهیا کند. 

این فعال سیاسی تصریح کرد: رقابت زمانی رقابت است، که رقبا به هم احترام بگذارند و فضا برای فعالیت سیاسی مناسب باشد اما در شرایط فعلی وقتی اصلاح طلب ‌ها حتی توان برگزاری نشست هم ندارند نمی‌توان گفت که فضا برای فعالیت وجود دارد. 

جلالی‌زاده با اشاره به اینکه ممانعت از برگزاری پیش همایش شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، نشان دهنده کم شدن آستانه تحمل است گفت: در این شرایط وقتی قضاوت بدون دلیل و ادعا می‌شود، حکم صادر می‌کنند سوال اینجاست که اصلاح طلب ‌ها با چه پشتوانه‌ای خود را برای حضور آماده کنند؟ 

وی با تاکید بر اینکه با توجه به شرایط موجود حتی از دست بزرگان اصلاح طلبی هم کاری ساخته نیست، خاطرنشان کرد: این شرایط زمانی بهبود پیدا می‌کند که پیشنهادات و مطالبات اصلاح طلبان پذیرفته شود تا فضای اعتماد در این طیف جاری شود و این اطمینان را داشته باشند که با آن‌ها برخورد و نسبت به فعالیت‌شان پیش داوری نمی‌شود. 

این فعال سیاسی با تاکید بر اینکه یکی از دلایل استقلال و وطن دوستی اصلاح طلبان این است که به دنبال احقاق حق خود نیازی به دخالت بیگانگان ندارند، گفت: بعد از گذشت ۲ سال غربی‌ها هم اعتراف کرده‌اند که هیچ درخواستی از سوی گروه و طیفی از ایران نداشته‌اند و این نشان دهنده صداقت اصلاح طلبان است. 

وی افزود: اما کسانی که به دنبال گل آلود کردن فضا هستند و تعلق خاطری به کشور ندارند این گونه مسائل را عنوان می‌کنند. 

جلالی‌زاده تصریح کرد: با توجه به اختلافی که در حال حاضر بین اصولگرایان وجود دارد و در حال افزایش نیز است وضعیت به گونه‌ای است که بدون وجود همه طیف ‌ها در انتخابات اداره کشور با مشکل مواجه شود. 

وی گفت: نمی‌شود شخصیت‌های بزرگ و مطرح از صحنه کشور حذف کرد و مدعی اداره کشور بود، صلاح کشور دراین است که به همه جناح ‌ها آزادی داده شود تا مردم با مشاهده این فضا تاثیرگذاری رای خود را احساس کنند و شاهد مشارکت حداکثری باشیم.