جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


پژواک - گفت و گو با احمد سلامتیان - قسمت سوم

Posted: 30 Apr 2011 07:37 AM PDT

فرماندار شیراز برکنار شد

Posted: 30 Apr 2011 05:43 AM PDT

در پی افشاگری پیرامون زمین خواران

جــرس: در پی افشاگری های فرماندار شیراز پیرامون زمین خواری های رخ داده در استان فارس، امروز خبرگزاری ها اعلام کردند که وی توسط استاندار شیراز از كار خود بركنار شده است.


خبرگزاری فارس ظهر شنبه دهم اردیبهشت ماه در این زمینه گزارش داده است "حسین قاسمی فرماندار شیراز دقایقی پیش توسط روح‌الله احمدزاده استاندار شیراز از كار خود بركنار شد."


حسین قاسمی چندی پیش در مصاحبه با فارس درباره زمین‌خواری‌های فردی به نام الخوری در شیراز افشاگری كرده بود.


وی همچنین در هفته‌های گذشته طی سخنانی به شدت از طرح مباحثی همچون مكتب ایرانی انتقاد كرده و خاطرنشان كرده بود: "ما فرزندان خمینی كبیر هستیم همان كه معتقد بود ملی گرایی خلاف دستور اسلام است و ملی‌گرایی برای این مملكت هیچ كاری نكرده است و می‌فرمودند: كسانی كه می خواهند ملی گرایی را احیا كنند مقابل اسلام ایستاده‌اند. ما با ملی‌گرایی مخالفیم زیرا ملی‌گرایان در مبنای فكری خود اصالت را به ایران و ایرانیت می‌دهند و به گفته شهید آوینی ملی گرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمی‌شود."


بنا بر این گزارش الخوری (زمین خوار فوق الذکر) اخیراً در برخی محافل اعلام كرده بود كه من قاسمی را بركنار خواهم كرد.


منابع خبری اعلام کرده اند با اینحال پرونده الخوری در كمیسیون اصل نود مجلس در حال بررسی است.


گفتنی است چندی پیش در حالیکه محمد طاهر حائری شیرازی معروف به شجاع، فرزند آیت الله حائری شیرازی، به اتهام زمین خواری و فروش زمین های عمومی بدون داشتن سند مالکیت به شش سال حبس و بازگرداندن اموال عمومی محکوم شده بود، دستگاه قضایی از زندانی کردن وی استنکاف کرد.
 

رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری: حرفهای مشایی عین حرفهای رهبر جمهوری اسلامی است

Posted: 30 Apr 2011 06:29 AM PDT

اصولگرایی خاصیتش را از دست داده است

 جرس: رییس شورای فرهنگی و امام‌جماعت نهاد رياست‌جمهوري در حمایت از مشایی و هجمه های علیه وی می گوید: چون يار وفادار آقاي احمدي‌نژاد است و بالاخره يك سري از مطالبي كه ايشان مطرح مي‌كند عين حرف آقا ست. ايشان تلاش مي‌كند يكي سري از فريب خوردگان را جذب كند؛ مثل ايرانيان خارج از كشور. شما مي‌دانيد شوراي ايرانيان خارج از كشور كه ايشان برپا كرده چه اثري در دنيا گذاشته.

 

وی بر این باور است که  اصولگرايي مانند جناح راست سنتي شده و خاصيت خودش را از دست داده. راست سنتي ديگر جذابيتش را براي مردم از دست داده است. 


رییس شورای فرهنگی و امام‌جماعت نهاد رياست‌جمهوري در گفت‌وگو با شرق افزود:  اگر مشايي براي انتخابات رياست‌جمهوري نامزد شود راي مي‌آورد؛ حتي بيش از احمدي‌نژاد. البته اين روحاني كه از مرداد ماه 89 و پس از بازنشستگي از سپاه به اين نهاد رفته يك نظر جالب هم مي‌دهد؛ اينكه احمدي‌نژاد و تيمش اصولگرا نيستند و انتخابات آينده صحنه رقابت تيم احمدي‌نژاد و اصولگرايان خواهد بود. البته او برنده را هم اعلام مي‌كند؛ «دو سوم كرسي‌ها به تيم ما مي‌رسد.»



امیری فر در بخشی از این گفت و گو با مقایسه احمدی نژاد با بنیانگذار جمهوری اسلامی می افزاید: 
آقاي احمدي نژاد گفته كسي كه من را قبول دارد بايد ياران و معتمدان من را هم قبول داشته باشد. اين مثل اين مي‌ماند كه شما بگوييد من امام را قبول دارم مطهري را قبول ندارم. امام را قبول دارم اما بهشتي را قبول ندارم. امام را قبول دارم اما رجايي را قبول ندارم. اينها دروغ مي‌گويند. كدام امام؟ مثل اين مي‌ماند كه كسي بگويد پيامبر را قبول دارم اما اهل بيت را قبول ندارم.

 
وی می افزاید: 
ختم كلام اين است كه هركس احمدي‌نژاد را قبول دارد بايد مشايي و معتمدين ايشان را هم قبول داشته باشد. كسي كه امام را قبول داشت بايد معتمدين امام و كسي كه علي (ع) را قبول داشت بايد معتمدين علي را هم قبول مي‌داشت.


متن کامل این گفت و گو در پی می آید: 

‌شما در مصاحبه‌اي گفته‌ايد آقاي مشايي شخصيت بسيار خاصي دارند. مايلم بدانم كه چرا شما ايشان را يك شخصيت «خاص» معرفي مي‌كنيد؟

 

نگفتم ايشان شخصيت خاصي هستند، گفتم يكي از شخصيت‌هاي هميشه همراه و از ياران وفادار آقاي احمدي‌نژاد هستند. پر كارند و شبانه روز كم مي‌خوابند.

چرا احمدي‌نژاد اين همه از مشايي دفاع مي‌كند؟

 

طبيعي است آقاي احمدي‌نژاد با اين درايت و بينش عميق‌شان كه حضرت آقا در موردشان مي‌فرمايند من 50 سال با آقاي هاشمي سابقه دوستي دارم اما نظرات احمدي‌نژاد به من نزديك‌تر است؛ از آقاي مشايي دفاع كنند. چرا آقا اين حرف را مي‌زنند؟ چون خود آقاي احمدي‌نژاد كم مي‌خوابند، پر تحرك و ساده‌زيست هستند و آنچنان جامعه را متحول كرده‌اند كه رايشان از چهار و نيم ميليون در سال 84 به 25 ميليون در سال 88 رسيد. آقاي احمدي‌نژاد وقتي يكي پر كاراست و شب‌ها كمتر مي‌خوابد و تلاش زيادي مي‌كند طبيعي است كه به او توجه بيشتري داشته باشد؛ آن هم با تيزي كه آقاي احمدي‌نژاد دارد. آقاي مشايي را من شخصيتي مي‌دانم كه در آينده حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد؛ البته اگر بگذارند. شما به برخورد‌هايي كه با اين فرد خدمت‌گذار مي‌شود نگاه كنيد. صداوسيما عليه ايشان است و تعداد زيادي از روزنامه‌هاي اصولگرا با تمام وجود به ايشان حمله مي‌كنند. شرط اول امام جمعه بودن عدالت است. يعني امام جمعه نبايد افترا و تهمت بزند اما يك امام جمعه يك شهر مهمي مي‌آيد مي‌گويد مشايي «بيّن الغي» است. مدعي‌العموم بايد از ايشان شكايت كند. هر كس ديگري جاي مشايي بود از اين امام جمعه به دادگاه ويژه روحانيت شكايت مي‌كرد به اتهام اينكه آقاي مشايي را به انحراف متهم كرده است آن هم در حالي كه ما در قرآن داريم كه حتي به دشمن‌تان هم فحش ندهيد. مشايي داراي خصوصيت‌هاي ويژه‌اي‌ست چراكه خود من هر وقت با ايشان مواجه مي‌شوم مي‌بينم حتي يك غيبت هم نمي‌كنند و به هيچ‌كس تهمت نمي‌زنند؛ من اينها را مقايسه مي‌كنم كه اين‌گونه از مشايي دفاع مي‌كنم. دارند بي‌محابا به آقاي مشايي اتهام مي‌زنند. خود من در جامعه وعاظ مدير جلسه بودم كه آقاي مشايي براي پاسخ به ابهاماتي به آنجا آمدند. نزديك 250 طلبه يك جا جمع شده بودند. ايشان سه ساعت سرپا و با سعه‌صدر و حوصله جواب تمام سوال‌ها را داد كه با ابراز رضايت همه همراه شد. توجه داشته باشيد كه آقاي مشايي حاضر نبود بنشيند. مي‌گفت نشستن در محضر علما اساعه ادب است. تند‌تر‌ين سوال‌ها را مي‌كردند اما ايشان با سعه‌صدر جواب مي‌دادند. حضرت امير مي‌فرمايند يكي از آلات رياست سعه‌صدر است كه ايشان نشان داد از آن بهره‌مند هستند. سعه‌صدر ايشان در حالي بود كه من از بعضي سوال‌هاي تند عصباني مي‌شدم. شما ببينيد حرف‌هاي يك آدمي با اين خصوصيت‌هايي كه عرض كردم را بريده‌بريده منتشر مي‌كنند تا بتوانند به او اتهام بزنند. مثل اينكه از قول قرآن بگويند كه نماز نخوانيد در حالي كه در ادامه آيه آمده اگر در حال مستي هستيد. مثلا از قول آقاي مشايي نوشتند كه پيامبر مدير نبوده درحالي كه ايشان گفته بود كه نگذاشتند پيامبر مديريت كند؛ من خودم آنجا بودم. يا در مورد مكتب ايران ايشان نوار دو سه ساعته دارد و مكتب ايران را به كربلا مي‌رساند. شدت هجمه عليه ايشان به جايي مي‌رسد كه حضرت آقا در سفر اخير به قم در جلسه با جامعه مدرسين مي‌گويند من قبول ندارم كه ايشان مكتب ايران را در مقابل اسلام قرار داده اما چون به ضررشان است اين فرمايش آقا را رسانه‌اي نمي‌كنند.

خود من در جامعه وعاظ مدير جلسه بودم كه آقاي مشايي براي پاسخ به ابهاماتي به آنجا آمدند. نزديك 250 طلبه يك جا جمع شده بودند. ايشان سه ساعت سرپا و با سعه‌صدر و حوصله جواب تمام سوال‌ها را داد كه با ابراز رضايت همه همراه شد. توجه داشته باشيد كه آقاي مشايي حاضر نبود بنشيند. مي‌گفت نشستن در محضر علما اسائه ادب است. تند‌تر ين سوال‌ها را مي‌كردند اما ايشان با سعه‌صدر جواب مي‌دادند. حضرت امير مي‌فرمايند يكي از آلات رياست سعه‌صدر است كه ايشان نشان داد از آن بهره‌مند هستند. سعه‌صدر ايشان در حالي بود كه من از بعضي سوال‌هاي تند عصباني مي‌شدم. شدت هجمه عليه آقاي مشايي به جايي مي‌رسد كه حضرت آقا در سفر اخير به قم در جلسه با جامعه مدرسين مي‌گويند من قبول ندارم كه ايشان مكتب ايران را در مقابل اسلام قرار داده اما چون به ضررشان است اين فرمايش آقا را رسانه‌اي نمي‌كنند.

 

‌اين نقل قولي كه از رهبري آورديد قطعي است؟

 

بله! دقيق و قطعي است. ايشان در آن جلسه فرمودند من قبول ندارم مشايي چنين كاري كرده اگر چنين موضوعي باشد من خودم برخورد مي‌كنم.

شما گفتيد كه «آقاي مشايي حرف‌هاي زيادي براي گفتن دارد؛ البته اگر بگذارند». اين حرف‌ها چيست؟ چه كساني نمي‌گذارند و چرا؟

 

مثلا همين اصالت ايراني‌ها. آيا كسي تا حالا از اين حرف‌ها زده بود. آقاي احمدي‌نژاد هم از اين حرف‌هاي آقاي مشايي دفاع كردند اما باز اصولگرايان مي‌گويند كه ما احمدي‌نژاد را قبول داريم اما ايشان را نه. آقاي احمدي‌نژاد كه آمدند و تاييد كردند و گفتند حرف مشايي، حرف ماست. پس شما دروغ مي‌گوييد كه احمدي‌نژاد را قبول داريد. اگر احمدي‌نژاد را قبول داريد بايد ايشان را هم قبول داشته باشيد.

 

‌چرا عده‌اي تمام تلاش شان بر اين است تا احمدي‌نژاد و مشايي را از هم جدا كنند؟

 

دليلش مشخص است. آقاي احمدي‌نژاد در ديدار با رزمندگان كردستان گفتند هدف اينها از تخريب اطرافيانم بنده هستم نه آقاي مشايي، نه زريبافان، نه رحيمي نه هاشمي ثمره؛ بلكه اينها مي‌خواهند ياران من را بزنند. بعد از اينكه دور من خالي شد نوبت من برسد. بعد ايشان در همان جلسه پيش‌بيني كرد و گفت شما چند ماه ديگر خواهيد ديد كه لبه تيز حملات اينها به سمت خود من خواهد بود. من يك نمونه براي شما بگويم. من و يك گروه 40، 50 نفري شش، هفت ماه پيش رفتيم خدمت ايشان. من به آقاي شريعتمداري عرض كردم چرا در حالي كه مي‌گوييد احمدي‌نژاد را قبول داريد آقاي مشايي را مورد حمله قرار مي‌دهيد. ايشان به من گفت آقاي اميري شما مشايي را نمي‌شناسيد و نمي‌دانيد چطور آدمي هستند. من هم گفتم شما بفرماييد چطور آدمي هستند تا من هم ايشان را بشناسم. من براي حرف‌هايم شاهد هم دارم؛ دانشجويان و استادهاي دانشگاه. شريعتمداري گفت مشايي رفته امير احمدي دزد را از خارج آورده و... من هم گفتم آقاي شريعتمداري شما خودتان را استاد قرآن مي‌دانيد و من هم اين را قبول دارم. خدا در قرآن فرموده اگر يك كافر آمد و گفت من مسلمان هستم شما نگوييد مسلمان نيستي بلكه او را تاييد كنيد. آقاي مشايي آمد و در جامعه وعاظ به عنوان يك مسلمان قسم خورد كه «امير احمدي را نمي‌شناسم و زماني كه ايشان از كشور خارج شد من فهميدم به ايران آمده» شريعتمداري چون در اين زمينه دليلي نداشت گفت اصلا نامه آقا را چه مي‌گوييد. شما ببينيد كسي كه خودش را نماينده آقا مي‌داند با نامه ايشان چگونه برخورد مي‌كند. گفتم بفرماييد آقا در آن نامه چه چيزي فرموده‌اند. شريعتمداري گفت آقا فرموده مناسب نيست مشايي معاون اول بشود. شروع كردم به خواندن نامه رهبري براي جمع. پرسيدم كجا آقا گفته مشايي مناسب نيست. ايشان گفته كه براي اينكه اختلاف بين همكار‌ها نيفتد به مصلحت نيست مشايي معاون اول شود. شما يك موقع مي‌گوييد حضرت امير (ع) مناسب نيست براي حكومت كه اين حرف بدي است ولي يك وقت مي‌گوييد به مصلحت نيست و آن وقت علي مي‌رود و 25سال در خانه مي‌ماند. گفتم آقاي شريعتمداري مگر شما يك زماني نگفتيد كه آقاي مشايي جاسوس و مخملي است ولي آقا در جلسه با قاريان قرآن به صورت علني گفتند كه چرا اينقدر تهمت مي‌زنيد اگر كسي جايي نبوده دليل نمي‌شود جاي ديگري هم نباشد. در واقع مسوول دفتري آقاي مشايي را تاييد كردند. به شريعتمداري گفتم كه چطور اين حرف را مي‌زنيد در حالي كه خود شما هم مقاله نوشتي و عذر خواهي كردي از نسبت دادن اتهام‌هاي مخملي به مشايي. اما اين حرف‌هاي ما تاثيري نداشت كه هيچ، از آن به بعد من هم شدم يكي از دشمنان و مورد توهين قرار گرفتم و مجبور شدم از ايشان شكايت كنم.


‌‌بالاخره نگفتيد چه كساني نمي‌گذارند مشايي حرف بزند؟

همين كساني كه هر روز به ايشان‌گير مي‌دهند. مثل همين مدعيان اصولگرايي. صداوسيماي جمهوري اسلامي به مخالفان مشايي تريبون مي‌دهد تا به هر نحوي گريزي به مشايي بزنند. مثلا در يكي از برنامه‌هاي «ديروز، امروز، فردا» همين وزير ارشاد معزول در حالي كه بحث او ربطي به آقاي مشايي نداشت گريزي هم به ايشان زد. اين بي‌انصافي است. خب اگر شهامت دارند آقاي مشايي را هم دو ساعت بياورند تلويزيون تا با مخالفان مناظره كند. البته اين بي‌انصافي‌ها باعث محبوبيتشان مي‌شود.

 

‌‌من هنوز جواب سوالم را نگرفتم؛ چرا نبايد بگذارند مشايي حرف‌هايش را بزند؟

 

چون يار وفادار آقاي احمدي‌نژاد است و بالاخره يك سري از مطالبي كه ايشان مطرح مي‌كند عين حرف آقا است. ايشان تلاش مي‌كند يكي سري از فريب خوردگان را جذب كند؛ مثل ايرانيان خارج از كشور. شما مي‌دانيد شوراي ايرانيان خارج از كشور كه ايشان برپا كرده چه اثري در دنيا گذاشته.

 

‌‌يكي از سوژه‌هاي اعتراض به مشايي همين شورايي است كه شما مي‌گوييد. منتقدان مي‌گويند كه ميليارد‌ها تومان براي اين شورا هزينه شده. چرا هر قدمي كه مشايي بر مي‌دارد يك عده‌اي اعتراض مي‌كنند؟

 

چون نگران هستند.

‌‌

از چه نگران هستند؟

 

از آينده. از اين ترس دارند كه در آينده آقاي ا حمدي نژاد وقتي دوره رياست‌جمهوري خودش تمام شد كسي را كه داراي ويژگي‌هاي خودش است معرفي كند تا راه او را با قوت بيشتر ادامه دهد.

 

‌‌معني اين حرف اين است كه احمدي‌نژاد قصد دارد مشايي را به عنوان نامزد رياست‌جمهوري آينده معرفي كند تا به قول شما راه او را حتي با قوت بيشتري ادامه دهد؟

 

من كه نمي‌توانم قاطعانه اين را بگويم كه آقاي مشايي را معرفي مي‌كنند. اما مي‌توانم بگويم كه اينها از اين موضوع احتمالي نگرانند. اينها از اينكه يك دفعه آقاي احمدي‌نژاد با توجه به محبوبيتي كه دارد، بگويد گزينه من آقاي مشايي است و توده مردمي كه به ايشان علاقه دارند به مشايي راي بدهند، نگران هستند. بنابراين مي‌خواهند مشايي را تخريب كنند؛ آن هم با بي‌انصافي تمام.

‌‌

شما گفتيد احمدي‌نژاد هدف از تخريب مشايي را خودش مي‌داند. سوال اين است كه چرا بايد عده‌اي از اصولگرايان خواستار تخريب مشايي و بعد هم احمدي‌نژاد باشند آن هم درحالي كه خود اصولگراها تلاش كردند تا احمدي‌نژاد رييس‌جمهور شود؟

 

بله! اما اولا ما آنها را اصولگرا نمي‌دانيم...

‌‌

چه كساني را اصولگرا نمي‌دانيد؛ اصولگرايان را؟

 

همين‌هايي كه شما مي‌فرماييد.

‌‌

يعني هر كس كه منتقد احمدي‌نژاد باشد در جبهه اصولگرايي جايي ندارد؟

 

مثلا آقاي مطهري.

‌‌

تعريف شما از دايره اصولگرايي چيست كه حتي فرزند آيت‌الله مطهري در آن جا نمي‌گيرد؟

 

اصولگرا كسي است كه به اخلاقيات، اعتقادات و ولايت فقيه كه ثمره عمر و ثمره درس خارج امام(ره) است توجه كند. حضرت آقا فرمودند در صد سال اخير مثل اين دولت نداشتيم و از اين دولت به طور ويژه حمايت مي‌كنند. اين تاييد‌ها چه معني مي‌دهد؟ كسي كه خودش را اصولگرا مي‌داند بايد از آقاي احمدي‌نژاد حمايت كند. كسي كه ياران احمدي‌نژاد را مي‌كوبد اصولگرا نيست. خود همين اصولگراها مگر به اصلاح‌طلبان ايراد نمي‌گرفتند كه به ولايت فقيه اعتقاد ندارند اما حالا خودشان كه بدتر عمل مي‌كنند.

 

‌‌اين افرادي كه شما نام مي‌بريد بالاخره خودشان هم در كشتي اصولگرايي نشسته‌اند...

 

ما معتقديم كه اصولگرايي مانند جناح راست سنتي شده و خاصيت خودش را از دست داده. راست سنتي ديگر جذابيتش را براي مردم از دست داده.

‌‌

چرا؟ شما چگونه به اين تحليل رسيديد؟

 

راي مردم. چرا ديگر مردم به جناح راست اقبال نكردند؟

‌‌

يعني راي به احمدي‌نژاد راي به جناح معروف به راست نبود؟

 

خير. ابدا. آقاي احمدي‌نژاد اعلام كرد من با اين گروه‌ها كاري ندارم. با كانديداتوري آقاي احمدي‌نژاد تمام اصولگرا‌ها مخالف بودند و همگي در سال 84 يا از لاريجاني دفاع كردند يا از قاليباف. اگر هم بعد از دو مرحله‌اي شدن انتخابات از احمدي‌نژاد حمايت كردند دليلش اين بود كه با هاشمي‌رفسنجاني مخالف بودند.

 

‌‌شما مي‌گوييد كه جريان راست سنتي و اصولگرايان خاصيت خود را از دست داده‌اند. با توجه به اين ادعا آيا شما خودتان و احمدي‌نژاد را اساسا اصولگرا مي‌دانيد؟

 

نه!

‌‌

خب اسم جريان، تيم يا حزب شما چيست؟

 

تيم خدمت به مردم و مباني انقلاب. لازم نيست كه ما اسم خاصي داشته باشيم اما ما ناممان اصولگرا نيست. جناح راست وقتي خاصيتش را از دست داد اسمش را عوض كرد. مثلا اسمش را گذاشت آبادگران تا رسيد به اصولگرايي. ولي الان به دليل اتهام‌زني‌ها و حزب بازي‌ها، مردم ديگر به اينها اقبالي ندارند. البته ما پيشنهاد كرديم كه در اتاق فكر مان يك اسم مناسبي تعيين شود.

 

‌‌چه اسمي؟

 

يك پيشنهاد‌هايي هست اما هنوز به نتيجه نرسيده. اما قطعا اسم ما اصولگرا نيست.

‌‌

شما دايره طرفداران احمدي‌نژاد را آنقدر تنگ مي‌بينيد كه حتي نمايندگان طرفدار دولت در مجلس كه به دليل حمايت بي‌چون و چرا از رفتار‌هاي دولت همواره مورد انتقاد هستند را هم در آن قرار نمي‌دهيد؟

 

آقاي احمدي نژاد گفته كسي كه من را قبول دارد بايد ياران و معتمدان من را هم قبول داشته باشد. اين مثل اين مي‌ماند كه شما بگوييد من امام را قبول دارم مطهري را قبول ندارم. امام را قبول دارم اما بهشتي را قبول ندارم. امام را قبول دارم اما رجايي را قبول ندارم. اينها دروغ مي‌گويند. كدام امام؟ مثل اين مي‌ماند كه كسي بگويد پيامبر را قبول دارم اما اهل بيت را قبول ندارم.

 

‌‌خب دليل اين زاويه گرفتن‌ها هم مشايي است و گر نه با خود احمدي‌نژاد كه مشكلي ندارند.

 

نه اين‌گونه نيست. اتفاقا اينها با خود احمدي‌نژاد مشكل دارند اما رويشان نمي‌شود كه بگويند. چند ماه ديگر مي‌بينید كه مشكلشان با احمدي‌نژاد را علني مي‌كنند. آقاي احمدي‌نژاد از رفتار اينها راضي نيست.

‌‌

يعني چه رويشان نمي‌شود؟

 

يعني هدف اينها احمدي‌نژاد است ولي مشايي را مي‌كوبند. احمدي‌نژاد گفته كه مي‌آيند ياران من را مي‌زنند ولي هدف من هستم. اگر يادتان باشد مي‌گفتند دور و اطرافيان امام خراب هستند تا خود امام را بزنند. شما ببينيد آقاي احمدي‌نژاد برادرشان را بركنار كردند آن هم در حالي كه داود سردار سپاه است.

 

‌‌چرا؟

 

شما خودتان مي‌دانيد. من اين موضوع را باز نمي‌كنم.

‌‌

به دليل اختلاف با مشايي بود؟

 

نه! اصلا. الان اين‌گونه شده كه يك عده‌اي مشكل پيدا مي‌كنند اما بهانه‌اي ندارند و نمي‌توانند بگويند چه تخلفي كرده‌اند و چاره را در اين مي‌بينند كه بگويند ما با مشايي مشكل داريم. فقط بدانيد احمدي‌نژاد اگر لازم باشد، نزديكانش را هم بركنار مي‌كند.

 

‌‌يعني اگر مشايي از ديد احمدي‌نژاد مشكلاتش محرز ‌بود او را بركنار مي‌كرد؟

 

حتما.

‌‌

ملاك صادقانه بودن ادعاي همراهي با احمدي‌نژاد را در حمايت از مشايي مي‌بينيد؟

 

حرف اين است كه دارند دلخوري‌هاي‌شان از احمدي‌نژاد را سر مشايي مي‌ريزند.

‌‌

در مصاحبه‌اي گفته‌ايد كه در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، جريان اصولگرايي با كانديداهاي دولتيان رقابت مي‌كند؛ يعني انتخابات درون جرياني است؟

 

نه! رقابت ميان ما و اصولگرايان است!

‌‌

منظور از اين «ما »همان گروه طرفداران احمدي‌نژاد است كه گفتيد فعلا اسم مشخصي ندارد.

 

بله! در جريان اصولگرايي افرادي هستند كه از قديم مسووليت دارند و من نمي‌خواهم اسمشان را ببرم، چون شما هم مي‌دانيد كه چه كساني هستند. اين عده خاص از قديم مي‌خواهند مسوول باشند و الان هم كه سني از آنها گذشته همچنان حضور در پست‌ها را دوست دارند در نتيجه مي‌خواهند مثل دوره قبل احمدي‌نژاد را تحت فشار بگذارند كه با اصولگرايان ائتلاف كند. اما من از شما مي‌پرسم كه نتيجه دور قبل انتخابات مجلس و ائتلاف ما با اصولگرايان چه شد؟ الان مثلا در تهران چند نماينده طرفدار احمدي‌نژاد هستند؛ خيلي كم. پس چرا ما بايد دوباره ائتلاف كنيم. لزومي ندارد. ما مي‌آييم افراد مردمي و متقي و چهره‌هاي جديد و جوان را معرفي مي‌كنيم. حتي ممكن است افرادي از گروه‌هاي اصلاح‌طلب كه در حاشيه هستند در ليست ما قرار بگيرند.

 

‌‌يعني اصولگرايان در اين فهرست نيستند اما ممكن است اصلاح‌طلبان باشند؟ يا للعجب!

 

بله! تمام اصلاح‌طلبان كه با نظام مشكل ندارند. تمام آن 13 ميليون راي‌دهنده كه ضد انقلاب نيستند، اما آنها كه به نام اصولگرايي مي‌خواهند تا آخر عمر قيم مردم باشند قطعا در اين ليست نيستند چراكه مي‌خواهند تا آخر عمر نماينده مردم باشند.

‌‌

شما به عنوان گروه اطرافيان آقاي احمدي‌نژاد قرار است در يك حزب جمع بشويد؟

 

شايد هم يك حزبي تشكيل دهيم.

‌‌

شما شانس پيروزي در انتخابات را براي اين گروه طرفداران احمدي‌نژاد قايل هستيد؟

 

بله! حتما. من با شما شرط مي‌بندم كه اين فهرست راي مي‌آورد.

‌‌

و براي چند كرسي هدف گذاري كرده‌ايد؟

 

ما دو سوم كرسي‌ها را به دست مي‌آوريم. شما بدانيد كه اين طيف در مجلس آينده اكثريت مطلق خواهد بود چراكه مردم فهميده‌اند طرفداران احمدي‌نژاد دگم نيستند.

 

شما با قاطعيت مي‌گوييد كه اين طيف دو سوم كرسی‌ها را به دست مي‌آورد.

 

بله. با اين تحليل كه مردم نسبت به آقاي احمدي‌نژاد علاقه ويژه‌اي دارند و ما افرادي را معرفي مي‌كنيم كه خصوصيات احمدي‌نژادي دارند.

‌‌

همين امروز كه شما ادعاي پيروزي طرفداران دولت در رقابت با اصولگرايان را در انتخابات مجلس آينده مطرح مي‌كنيد يكي از نمايندگان اصولگراي مجلس اعلام كرده كه چه تضميني وجود دارد كه دولت انتخابات را درست برگزار كند.

 

اين كه مي‌شود قصاص قبل از جنايت. چطور زماني كه اصلاح‌طلبان كميته صيانت از آرا تشكيل مي‌دادند كارشان بد بود و همين آقايان موضع‌گيري مي‌كردند. البته از اين حرف‌ها زياد مي‌زنند. مثلا مصباحي مقدم مي‌گويد كه جريان جامعه وعاظ ولايي غيرقانوني است در حالي كه خودشان در جامعه روحانيت مبارز براي فعاليت مجوز ندارند. سوال من اين است كه چطور شما مي‌توانيد بدون مجوز فعاليت كنيد ولي ما نمي‌توانيم.

 

‌‌اگر يادتان باشد قبلا مي‌گفتند كه مشايي براي كسب حدود دو سوم كرسي‌هاي مجلس هدف‌گذاري كرده.

 

اين هم يكي ديگر از دروغ‌هايي است كه از قول ايشان گفته‌اند. القاي شبهه يكي از عوامل فتنه و نوعي رو در رويي با دولت است. اينها اين را مي‌گويند براي فرار به جلو و شاهد اين است كه ادعاي من مبني بر اينكه در انتخابات مقابل ما شكست مي‌خورند صحيح است.

 

شما در يك گفت‌وگويي ادعا كرده‌ايد اگر مشايي نامزد انتخابات شود، رييس‌جمهوري بعدي ايران است؟

 

من گفتم اگر ايشان نامزد شود.

‌‌

من هم كه همين را گفتم.

 

چون ايشان گفته شش ماه مانده به انتخابات اعلام مي‌كند كه نامزد انتخابات مي‌شود يا نه اما با توجه به تخريبي كه به نام اصولگرايي عليه ايشان مي‌شود من مي‌گويم آقاي مهندس مشايي راي بالايي مي‌آورند. مثل آن همه تخريبي كه عليه احمدي‌نژاد كردند ولي ايشان راي بالايي آورد.

 

‌‌اين راي بالايي كه مي‌گوييد مشايي مي‌آورد چقدر است؟

 

حتي بيش از احمدي‌نژاد.

‌‌

حتي بيش از احمدي‌نژاد؟

 

بله! چون هنر ايشان را مردم ديده‌اند و از سوي ديگر تخريبي كه اتفاق افتاده كمك مي‌كند ايشان راي بالايي بياورند. مردم ما مظلوم دوست هستند و هركسي مظلوم شود به او راي مي‌دهند.

 

‌‌يعني الان مشايي مظلوم است؟

 

بله! ايشان حتي شكايت هم كه مي‌كند رسيدگي نمي‌كند.

‌‌

مثل شكايت از چه كسي؟

 

شكايت از شريعتمداري كيهان.

‌‌

بعضي اصولگراها مي‌گويند اگر مشايي كانديدا شود شوراي نگهبان او را رد صلاحيت مي‌كند.

 

اين حرف را كه از قول آقاي جنتي گفته بودند سخنگوي اين شورا تكذيب كرد. در ضمن چرا بايد ايشان را ردصلاحيت كنند؛ به كدام دليل. شما به شخصيت آقاي جنتي نگاه كنيد ايشان يك مجتهد عادل است و مدافع سفت و سخت دولت و مشايي را رد صلاحيت نمي‌كند.

 

‌‌يعني حتي يك درصد هم ممكن نيست مشايي را رد صلاحيت كنند؟

 

نه! چون مدرك و دليلي وجود ندارد.

‌‌

برخي مي‌گويند تعدادي از حاميان دولت دنبال اسلام منهاي روحانيت هستند و مشايي اين خط را دنبال مي‌كند؟

 

بر اساس كدام مصداق عيني چنين نتيجه‌گيري كرده‌اند.

‌‌

با توجه به اينكه شما امام جماعت نهاد رياست‌جمهوري هستيد آيا اين اتهام را قبول داريد؟

 

من خودم به عنوان رييس شوراي فرهنگي نهاد رياست‌جمهوري با مراجع ديدار كرده‌ام و احترام بسياري بين ما هست. كدام اسلام منهاي روحانيت يا بهتر است بگوييم اسلام منهاي كدام روحانيت. حضرت امام فرمودند فسد العالم فسد العالم. امام فرمود روحاني كه فاسد باشد عالم را فاسد مي‌كند. من به عنوان يك روحاني كه در دولت هستم شهادت مي‌دهم كه تمام اينها و حتي خود آقاي مشايي چنان به روحانيت احترام مي‌گذارند كه من خودم تعجب مي‌كنم.

 

‌‌ مثلا نسبت دولت و احمدي‌نژاد در شرايط كنوني با آيت‌الله مصباح چيست؟

 

ايشان يكي از علماي بزرگ است و ما به ايشان احترام مي‌گذاريم. ما ضمن احترامي كه به آيت‌الله مصباح يزدي مي‌گذاريم اما در مسايل سياسي و اجتماعي از رهبري تبعيت مي‌كنيم. يك انتقاد به آقاي مصباح اين است كه آقاي مصباح عزيز مگر آقا نفرمود مسايل را فرعي و اصلي كنيد؟ مگر آقا نفرمود اصلا به بحث مشايي نپردازيد و اگر اشكالي هست فرعي است؛ پس چرا مساله مشايي شده مساله اصلي كشور.

 

‌‌ماجراي ادعاي وجود يك گروه منحرف در دولت كه اين روزها اصولگرايان مدام به احمدي‌نژاد نسبت به وجود آن هشدار مي‌دهند چيست؟

 

كدام گروه منحرف. من كه چيزي راجع به اين گروه نمي‌دانم.

‌‌

يعني اين همه اصولگرايان هشدار مي‌دهند كه يك گروه منحرف در دولت...

 

كدام انحراف در دولت. من خودم داخل اين دولت هستم. كدام منحرف. الان هر روحاني به ما مراجعه مي‌كند حتي اگر در جناح مقابل باشد من به آقاي رييس‌جمهور و آقاي مشايي مشكلشان را مي‌گويم. آنها با بالا‌ترين حسن نظر و با سعه‌صدر تلاش مي‌كنند خواسته‌هايشان را برآورده كنند؛ البته از راه‌هاي قانوني.

‌‌

سوال من مشخصا اين است كه شما شنيده‌ايد كه مي‌گويند يك گروه منحرف در دولت هست؟

 

خب منظور اينها مشايي است ديگر. اما جرات نمي‌كنند آن را شفاف بگويند. چون آن وقت بايد ادعايشان را ثابت كنند.

‌‌

بعضي معتقدند در دولت همه راه‌ها به مشايي ختم مي‌شود. طيفي از اصولگرايان حتي در ماجراي استعفاي وزير اطلاعات و سپس ابقاي مصلحي، مشايي را متهم مي‌كنند.

 

اين هم بخشي از پروژه ضديت با احمدي‌نژاد است. هرچه به انتخابات نزديك‌تر مي‌شويم اينها بيشتر احمدي‌نژاد را تخريب مي‌كنند.

‌‌

«فارس» از شما نقل كرده كه حكم رهبري براي ابقاي مصلحي حكم حكومتي نبوده؟

 

من اين را نگفتم بلكه گفتم برخي از اصولگرا‌ها صحبت‌هاي ايشان را به مولوي و ارشادي تقسيم مي‌كنند. وگرنه من كه گفتم اگر ايشان بگويند همسرم به من حرام است او را طلاق مي‌دهم. شما بايد ببينيد همين امروز آقا چگونه در جمع مردم شيراز از دولت و آقاي احمدي‌نژاد حمايت كردند.

 

‌‌برخي از اصولگرايان مي‌گويند احمدي‌نژاد مريد مشايي است...

 

اينكه آقاي احمدي‌نژاد به دليل زهد و جهد و تلاش شبانه روزي مشايي به ايشان توجه دارد نشان از مريد و مرادي نيست. احمدي‌نژاد تيز است. اگر مشايي مشكلي داشت احمدي‌نژاد مي‌آمد دختر مشايي را براي پسر خودش بگيرد. ببينيد ختم كلام اين است كه هركس احمدي‌نژاد را قبول دارد بايد مشايي و معتمدين ايشان را هم قبول داشته باشد. كسي كه امام را قبول داشت بايد معتمدين امام و كسي كه علي (ع) را قبول داشت بايد معتمدين علي را هم قبول مي‌داشت.

 

‌‌در مورد مداحاني كه طرفدار دولت بودند و الان به شدت انتقاد مي‌كنند...

 

من در مورد اينها كه بي‌ادبي مي‌كنند حرفي ندارم.

 

‌‌چرا برخي به جامعه وعاظ ولايي كه شما دبير آن هستيد مي‌گويند جامعه وعاظ مشايي؟

 

جامعه وعاظ در زمان بني‌صدر و انحراف‌هاي او توسط آقاي ناطق نوري تاسيس شد تا در مقابل بعضي از كساني كه در جامعه روحانيت مبارز تهران از بني صدر حمايت كردند .قرار بگیرد بعد از اينكه موسوي در انتخابات شكست خورد يك دفعه آنجا را تعطيل كردند. ما هم گفتيم آقا الان كه زمان فتنه است چرا تعطيل مي‌كنيد. بعد از اين من به آقاي شجوني گفتم...

 

‌‌آقاي شجوني آن موقع چه‌كاره بود؟

 

هيچي! عضو خالي بود؛ يعني حتي عضو شوراي مركزي هم نبود. من با ذكر صلوات از آقايان خواستم كه آقاي شجوني چون مسن است دبير شود و خودم دبير اجرايي. خودم ايشان را دبير كردم. البته ايشان مدعي است كه آقاي مهدوي‌كني حكم دبيري ايشان را داده كه اين درست نيست. من گفتم كه يك كاري مي‌كنم كه اين سي نفر جمعيت را به دويست نفر مي‌رسانم وبا قدرت اجرايي كه داشتم پاي وزيران و معاونانشان را به آنجا باز كردم. نوبت به آقاي مشايي رسيد و جمعيت زيادي آمد، اما بعدش ما ديديم كه عده‌اي از اين آقايان مي‌خواهند مشكلشان در مورد چند هكتار زمين را حل كنند. زمين هم مال خودشان نبود و مي‌خواستند تصرفش كنند. به من هم نگفتند كه زمين چقدر است و من فكر مي‌كردم كه زمين 50 يا 60 متر است. رفتم پيش مشايي براي پي‌گيري كه اخوي آقاي مشايي گفتند حاج آقا...

 

‌‌اخوي مشايي؟

 

بله.

‌‌

اسمشان چيست؟

 

آقا كوروش.

‌‌

مگر برادر مشايي در دولت هستند؟

 

نه يك شهروند عادي است و در دولت نيست. و من فقط به عنوان واسطه با ايشان موضوع را مطرح كردم كه گفتند حاج‌آقا مي‌دانيد درخواست ايشان چيست؟ درخواست اينها خلاف شرع است. و بعد تخريب‌هاي ايشان شروع شد.

 

 

احمد توکلی: احمدی نژاد باشد یا نباشد مسئول عواقب قانون شکنی در هدفمندی است

Posted: 30 Apr 2011 05:25 AM PDT

 جرس: احمد توکلی با اشاره به تورم زا بودن بودجه سالجاری گفت: احمدی نژاد باشد یا نباشد مسوول عوارض قانون شکنی در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها است که متاسفانه در آینده رخ خواهد داد.
 

به گزارش الف  دهقان امروز در جریان بررسی بودجه، پیشنهادی را مطرح کرد که چون دولت در سال 89 بیش از حد قانون، قیمت حامل های انرژی را بالابرده است و مردم در فشار هستند، امسال بیش از 20 درصد قیمت حامل ها را افزایش ندهیم.
 
دهقان همچنین افزود:اگر دولت بخواهد با سبد قیمت های فعلی عمل کند حداکثر 3 هزار میلیارد تومان درامد بدست می آورد و 62 هزار میلیارد تومانی که کمسیون تصویب کرده، حاصل نمی شود و اگر بخواهد این رقم بدست بیاید باید قیمت ها را نسبت به سال 89 دوبرابر کندکه این به صلاح کشور نیست.
 
درموافقت و مخالفت با این پیشنهاد ابتدا کوچکی نژاد گفت:بهتر است که رعایت قانون شود و دولت را در این موضوع محدود نکنیم.
 
بعد از کوچکی نژاد احمد توکلی به عنوان موافق پیشنهاد دکتر دهقان اظهار داشت:دولت در اجرای هدفمندی که همه موافق اجرای آن بوده ایم بیش از 8 مورد تخلف قانونی کرده است و تنها در یک مورد، بجای پرداخت  30 درصد از درآمد حاصل از گران کردن انرژی به صنعت و کشاورزی ، تنهایک هشتم را پرداخت کرده است و نتیجه ان این شده است که هر روز شاهد تعطیلی بنگاه ها و کاهش سطح تولید درکشور هستیم.
 

احمد توکلی باشاره به پیشنهاد دهقان تاکید کرد:اگر دولت بخواهد 62 هزار میلیارد تومان بدست اورد باید مثلا قیمت بنزین را 1500 تومان و قیمت گازوئیل را 350 تومان کند که این افزایش قیمت به صلاح کشور نیست و تورم را به شدت افزایش می دهد.
 
نماینده مردم تهران با اشاره به نپذیرفتن نظر کارشناسان درخصوص افزایش قیمت ها و تورم افسارگسیخته با اجرای شیب تند آزاد سازی قیمت ها خاطر نشان کرد:آقای احمدی نژاد که نظرات کارشناسان در خصوص تورم را استهزاء می کرد، باید توجه کند که کارشناسانی که هشدار می دادند مقصودشان تورم یک سال بعد از اجرای قانون بود و متاسفانه باید بگویم که آمار نرخ تورم ماهانه، نسبت به ابتدای اجرای قانون با شیب تندی در حال افزایش است.
 
وی با اشاره به نرخ تورم در ماههای پایانی سال گفت:نرخ تورم در دی ماه 2.7 درصد و در بهمن ماه 2.5 درصد و ماه اسفند 3.4 درصد بوده است.در حالیکه در 5 سال گذشته از 83 به تا 88 ، نرخ تورم ماهانه در سه ماهه اخر سال بین 0.8 درصد  تا 1.5 درصد در نوسان بوده است و اگر این روند پیش رود و همین شیب تورمی ادامه پیدا کند در پایان آذر ماه 90 متاسفانه با تورم بالائی مواجه خواهیم بود.
 

رئیس مرکز پژوهش های مجلس با اشاره به دیدار برخی نمایندگان با رئیس جمهور در نوروز امسال گفت:آقای رئیس جمهور در آن دیدار به این نمایندگان می گوید؛ اجازه دهید قیمت ها را بالا ببریم تا بیشتر بتوانیم به مردم پول دهیم.
 
وی سپس افزود:آقای احمدی نژاد بیشتر به فکر پول نقد دادن به مردم است ،حال این سوال مطرح است که فرزندان این خانوارهائی که یارانه نقدی می گیرند کارو شغل نمی خواهند یا برخی از سرپرست های خانوار نباید کارشان ادامه داشته باشد ؟
 
وی در انتها تاکید کرد:احمدی نژاد باشد یا نباشد مسوول عوارض قانون شکنی در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها است که متاسفانه در آینده رخ خواهد دادولذا این پیشنهاد رشد 20 درصدی را اگر چه به نظر مخالف محترم محدود کردن دست دولت است، باید بپذیریم.
 
گفتنی است این پیشنهاد دکتر دهقان در صحن علنی مجلس امروز تصویب شد.

اظهارات سفیر جمهوری اسلامی در عراق در مورد ساکنان اردوگاه اشرف

Posted: 30 Apr 2011 03:50 AM PDT

جــرس: در حالیکه دولت نوری مالکی، نخست وزیر عراق، پس از واکنش های بین المللی نسبت به حملات نظامیان عراقی به اردوگاه اشرف، طی ضرب الاجلی هشت ماهه، خواستار خروج کامل اعضای مجاهدین خلق و ساکنین آن اردوگاه شد، سفیر جمهوری اسلامی در عراق امروز طی اظهاراتی ادعا کرد "تمام ساکنین اشرف از نظر ما عفو هستند مگر کمتر از صد نفرشان."


به گزارش ایسنا، حسن دانایی‌فر، در مورد آخرین وضعیت مجاهدین خلق در عراق گفته است: "... بعد از سقوط صدام، استخبارات عراق و ارتش آن کشور از هم پاشید، اما مجاهدین باقی ماندند که دارای تجهیزات نظامی کافی و در شمال بغداد مستقر شدند. آمریکایی‌ها بعد از مدتی آن‌ها را خلع سلاح کردند، اما سازمان‌شان را منحل نکردند. در حال حاضر ٣۴۰۰ نفر در اردوگاه اشرف حضور دارند که تاکنون تعداد هزار نفرشان به ایران بازگشته‌اند و ٧۵۰ نفرشان از طریق صلیب سرخ خواهان ترک اردوگاه هستند. "


دانایی‌فر با اشاره به شرایط زندگی‌ آنها به لحاظ اجتماعی و روانی گفت "شرایط آن‌جا مناسب نیست. این افراد به لحاظ دسترسی به شبکه‌های اینترنتی، ‌ماهواره‌ای، تلفن و حتی‌گفت‌وگوی دو یا چند نفره بسیار تحت فشار و محدودیت هستند و هر روز هم باید اقرار به گناه کنند؛ آن هم درباره تصورات گناه آلودشان. به تمام معنا حق انتخاب و آزادی برایشان وجود ندارد. "


وی درباره شرایط ایران برای پذیرش و عفو اعضای این گروه گفت: "تمام ساکنین اشرف از نظر ما عفو هستند مگر کمتر از صد نفر از آن‌ها که دارای پرونده قضایی‌اند. سایرین می‌توانند به کشور بازگردند و یا هر جایی که مایل هستند مسافرت کنند. "


اظهارات این مقام دولت جمهوری اسلامی در حالیست که گروهی از زندانیان سیاسیِ فعلی ایران، تنها به دلیل ملاقات یا ارتباطی غیرسیاسی با اقوام خود که در اردوگاه اشرف بودند، مورد بازداشت و شکنجه و صدور احکام سنگین قضایی قرار گرفتند، که برخی از آنان در زندان جان باختند.


سفیر ایران در عراق درباره عضوگیری مجاهدین اظهار کرد: اکثر کسانی که در اردوگاه اشرف‌اند، قدیمی‌اند. از شش سال پیش تاکنون عضوگیری جدید نداشته‌اند و آخرین افراد از اروپا و ایران بوده‌اند.


دانایی‌فر پیرامون قراردادهای منعقده میان ایران و عراق ادامه داد: طرفین این اراده را دارند که این قراردادها با فوریت به مجلس و دولت دو کشور رفته و به تصویب نهایی برسند.


وی با بیان اینکه "عراق دیگر برای ایران تهدید نیست"، گفت: به طور طبیعی همگرایی به وجود آمده میان ایران و عراق نسبت به دوران قبل قابل مقایسه نیست. یک دهه قبل هر لحظه احتمال می‌دادیم از مرزهای غربی ایران حمله شود، اما امروز چنین نگرانی وجود ندارد و تهدیدها از مرزهای غربی ایران برداشته شده است.
 

احمدی نژاد: کوتاه نخواهم آمد، چون بعد از من سراغ رهبری می روند

Posted: 30 Apr 2011 03:50 AM PDT

جــرس: در ادامه چالش های میان حامیان رهبری و جریان دولت، و همزمان با حملاتِ بدون وقفۀ اصولگرایان به دولتی های مغضوبِ حامیانِ ولایت، یکی از وبلاگ نویسان نزدیک به احمدی‌نژاد، از دیدار خود با رئیس دولت، خانه نشینی او و تاکید وی مبنی بر اینکه "دیگر کوتاه نخواهم آمد"، خبر داده است.


همزمان یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، از دخالت مجدد رهبری در این زمینه خبر داده و گفت رهبری از رییس مجلس خواسته است از اظهارات اختلاف‌انگیز در صحن علنی جلوگیری شود، اما علی رغم این تاکید، متاسفانه برخی نمایندگان این مباحث را مطرح می‌کنند و رییس مجلس هم به اینها وقت را می‌دهد. "


به گزارش آئین نیوز، تارنمای نزدیک به حامیان دولت، مجتبی ناوندی، از حامیان رئیس دولت در وبلاگ خود نوشته است "وقتی شنیدیم احمدی‌نژاد در محل كار خود حاضر نشده، به اتفاق چند نفر دیگر از دوستان به دیدار وی رفتیم. با توجه به شرایط جامعه و برای آنكه موجب التهاب نشویم، تاكنون درباره آن جلسه نه چیزی نوشتم و نه در جمعی درباره محتویات آن سخن گفتم؛ دستور آقا (رهبری) نیز این بود كه جامعه در آرامش باشد و در راستای منویات مولایم... نمی‌خواستم درباره خانه نشینی «مالک» (احمدی نژاد) سخنی بنویسم. اما جریان اقتدارگرا برای آنكه در ظاهر از دستور رهبری تبعیت كرده باشد ولی در باطن اهداف خود را پیگیری نماید، روزهای اخیر با ارسال شعرهای خاص توهین آمیز در قالب پیامك، سعی كرد به حزب‌اللهی‌ها نشان دهد، احمدی‌نژاد مقابل آقا ایستاده است؛ برای همین تصمیم گرفتم بخشی از صحبت‌های روز شنبه احمدی‌نژاد را منتشر كنم. با دوستان در این زمینه مشورت كردم و نتیجه نهایی این شد كه بر اساس استخاره عمل كنیم. جواب استخاره، "انّا فتحنا لک فتحا مبینا"؛ پس در نوشتن این مطلب مُصرتر شدم. "


اما در دیدار با احمدی‌نژاد چه گذشت؟
این حامی رئیس دولت ادامه می دهند "...چهره‌اش هیچ شباهتی به چهره یک فرد خانه‌نشین نداشت؛ چند دقیقه‌ای از شرایط كنونی گفت؛ بارها تاكید کرد كه آمده‌ایم خاكریز حضرت آقا باشیم؛ اما هدف آنها این است كه خاكریز را بزنند و بعد از ریختن خاكریز، به سراغ خود آقا بروند ولی بنده كوتاه نخواهم آمد، چون اینجا بحث احمدی‌نژاد نیست بلكه هدف نهایی آنها، خود آقا است... "


این حامی احمدی نژاد همچنین نوشته است "اما این بار ظاهرا روز گفتن ناگفته‌های احمدی‌نژاد فرارسیده است و وی تصمیم دارد در یک برنامه زنده تلویزیونی اسنادی درباره توطئه‌ها و مفاسد گذشته و همچنین برنامه‌های آینده این گروه كه مدت‌ها است برای تامین منافع خود، آرامش را از مردم گرفته‌اند، ارائه دهد كه انشاالله رسانه ملی هم همكاری خواهد كرد. .. البته قصد انتشار این مطلب را نداشتم، ولی شرایط به سمتی پیش رفت كه هم مردم مطمئن شدند كه دكتر در خانه مستقر شده است و هم اقتدارگرایان با استفاده از پیامک، القای دوگانگی در حاكمیت كردند..."


دیداری از نوع دیگر، اما مجددا بی نتیجه
در حالیکه مقامات ارشد جمهوری اسلامی و خطیبان نمازها طی روزهای اخیر سعی داشتند اوضاع را آرام و بدون اختلاف نشان دهند، با اینحال منابع خبری جرس گزارش داده اند که چند شب قبل احمد جنتی دبیر شورای نگهبان (به نمایندگی از رهبری) به دیدار محمود احمدی نژاد به منزلش رفته و از وی خواسته بود که نسبت به رهبری تمکین کند. احمدی نژاد با دلخوری پاسخ داده است : من به رهبری بدهکار نیستم! که کوتاه بیایم.

وی گفته بود: "اولا کسی که توانست بساط اصلاح طلبان را جمع کند من بودم. ثانیا انرژی هسته ای را من به اینجا رساندم. ثالثا هدفمند کردن یارانه ها را که هیچ کس زیر بارش نمی رفت من برعهده گرفتم و اجرا کردم. من چرا باید کوتاه بیایم؟ یک عزل و نصب وزرا در اختیار من بود که آن هم بحمدالله از من گرفته شده است."


گفتنی است این منبع خبری گفته است که میانجیگران رهبری مجددا به دیدار محمود احمدی نژاد رفته اند، که وی حاضر به دیدار با آنها نشده است.


پاسخ به اظهارات رئیس دولت از تریبون نماز
این منبع خاطرنشان کرده است که خطبه نماز جمعه روز گذشته سید احمد خاتمی در تهران مبنی بر اینکه هر کاری، از جمله سه مورد فوق در کشور انجام شده است با حمایت و مدیریت مستقیم رهبری امکان پذیر شده است در حقیقت پاسخ به ادعاهای محمود احمدی نژاد در دیدار فوق الذکر است.


در برنامه زنده همه چیز را خواهم گفت
بنا به گزارش منابع خبری، هفته گذشته گزارش رسیده بود که محمود احمدی نژاد قرار است طی یک برنامه زنده تلویزیونی، برخی موارد را مورد بازگویی قرار دهد، اما وی اواخر هفته اعلام کرده است که در صورت ضبط شده بودن این برنامه در آن شرکت نخواهد کرد.


خروج هنرمندان اصولگرا از سالن
طی روزهای اخیر همچنین بعد از آنکه  به ادعای سایتهای حامی حکومت، بیش از ۵۰ نفر از مدعوین و هنرمندان در جشنواره فیلم «كیش» در اعتراض به حضور اسفندیار رحیم مشائی، مشاور رئیس دولت، سالن همایش را ترك كردند، فرج الله سلحشور، یکی از سینماگران جریان اصولگرا، این اقدام را "اعتراض و پاسخی" به عملكرد و رفتار و سخنان دولتی ها ذکر کرد. این در حالی است که برخی منابع خبری از خروج سه نفر از سالن گزارش داده بودند. 


تداوم چالش
در دو هفته گذشته، انتقاد از حلقه های نزدیک به رئیس دولت، بعد از ماجرای برکناریِ استعفاگونۀ وزیر اطلاعات و مداخلۀ رهبری در ابقای وی، که مقاومت و مخالفت رئیس دولت را در پی داشت، به حمله به مجموعۀ دولت و در راس آن محمود احمدی نژاد و دو مشاور وی، رحیم مشایی و علی اکبر جوانفکر (مدیر عامل ایرنا) منجر شد و رئیس دولت کماکان با گذشت نه روز - به نشانۀ قهر - از حضور در جلسات هیات دولت و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی خودداری کرده است.


در ادامه حملات حامیان رهبری به باند احمدی نژاد، خبرگزاری ایسنا پنجشنبه (هشتم اردیبهشت ماه) گزارش داده بود:
"در حالی که قرار بود غلامحسین الهام (مشاور رئیس دولت) بعد از نماز مغرب و عشای چهارشنبه در مسجد سجاد مشهد سخنرانی کند، برغم حضور وی در این مسجد، مراسم لغو شد و گویا مخالفت شورای تامین و فرمانداری مشهد دلیل این اتفاق بوده است."


دارد پژمرده می شود
گفتنی است در ادامۀ چالش های میان حامیان رهبر جمهوری اسلامی با مجموعۀ دولت و در راس آن محمود احمدی نژاد، مشاور رسانه ای وی روز گذشته در شرح وضعیت روزهای اخیر احمدی نژاد، در وبسایت رسمی خود اظهار داشت "او اینک خیلی تنهاست. خیلی دل نگران است. او به همه اثبات کرده است که نگران خودش و آنچه که گرگ‌ها در داخل و خارج ممکن است برسرش بیاورند، نیست... او دردمند است، گویا خاری در گلویش فرو رفته است. نه می‌تواند آن را فروبرد و نه می‌تواند آن را برون کشد."


فاطمه آلیا: رهبری خواسته است اختلافات در مجلس مطرح نشود، اما...
به گزارش برنا نیوز، فاطمه آلیا، عضو هیأت رییسه فراکسیون اصول‌گرایان مجلس نیز، روز گذشته با اعلام این خبر که رهبری از رییس مجلس خواسته است از اظهارات اختلاف‌انگیز در صحن علنی جلوگیری شود، گفت: علی رغم این تاکید، متاسفانه برخی نمایندگان با اعلام اینکه می‌خواهند در مورد بودجه صحبت کنند، و در این زمینه وقت می‌گیرند، اما در نهایت مباحث اختلاف انگیز را مطرح می‌کنند و متاسفانه رییس مجلس این وقت را می‌دهد.


این نماینده مجلس با بیان اینکه بنده گفت‌وگوی دو ساعته ای با احمدی‌نژاد داشته‌ام، گفت: "رییس‌جمهور کار خود را ادامه می‌دهد و شایعاتی مانند استعفا، شرط ‌گزاری و صحبت‌هایی که ضد ‌دولت انجام می‌شود، در زمانی که وی و طرفداران‌شان سکوت کرده‌اند، همه در جهت اهداف ضد انقلاب است."


اما همچنان ادامه دارد
علی رغم تاییدات و تکذیبات، در نهایت اینکه محمود احمدی‌نژاد نه تنها همچنان بر موضع قبلی خود مبنی بر برکناری وزیر اطلاعات پافشاری کرده و حاضر نیست با وی همکاری کند، بلکه شروطی دیگر همچون برکناریِ سعید جلیلی از دبیری شورای امنیت ملی و همچنین ارتقا پست اسفندیار رحیم مشایی به معاونت اولیِ خود را نیز برای بازگشت وضعیت به حالت عادی مطرح کرده است.
 

عبدالعلی بازرگان: ازهمان اول رقابت برای تصاحب ساواک وجود داشت

Posted: 30 Apr 2011 03:32 AM PDT

بهار ایرانی
جرس:" همه این شایعات از همان جنگ قدرت در اول انقلاب ناشی می شود، از همان اول رقابت برای تصاحب ساواک وجود داشت، ساواک قلب آن رژیم بود و همه می خواستند آنجا رادراختیارجریان خود داشته باشد."ا ین عبارات گوشه هایی از اظهارات عبدالعلی بازرگان با جرس پیرامون مصاحبه اخیر سید محمد خامنه ای است که در بخشهایی از این مصاحبه اتهاماتی را به دولت موقت وارد کرده است.




چندی پیش سید محمد خامنه ای برادر بزرگتر رهبر جمهوری اسلامی  و رییس بنیاد حکمت صدرا،  در گفتگویی مفصل با همشهری ماه،  بعد از مدتها سکوت پیرامون مباحث سیاسی،با بزرگنمایی نقش خود در تحولات پیش و پس از انقلاب، به موضوعات متنوع و متعددی اشاره کرد. از جمله این موضوعات، اتهامی ا ست که به  دولت موقت در رابطه با دزدی اسناد ساواک وارد کرده و می گوید: "مچ آنها (دولت موقت) را در لحظه خیانت گرفتم. داشتند اسناد ساواک را می‌دزدیدند که من رسیدم . تو صحنه عبدالعلی بازرگان هم بود... " 


در رابطه با این گفت وگو، جرس مصاحبه ای با عبدالعلی بازرگان فرزند مهندس مهدی بازرگان انجام داد. 


 
عبدالعلی بازرگان در بخشی از این گفت وگوی صمیمی با اشاره به اهمیت اسناد موجود در ساواک می گوید:" ... در آن رقابت خیلی ها به قم می رفتند و می خواستند آقا را راضی کنند حکمی برای سرپرستی ساواک به آنها بدهند.حالا یا خودشان پرونده داشتند که می خواستند نابود کنند یا می خواستند پرونده دیگران را دراختیار داشته باشند..."

 

 
در گوشه ای دیگر از این گفتگو، بازرگان می افزاید:"در زمان دولت موقت نام ساواک را "مرکز اسناد" گذاشته بودند و همه هم و غم دولت حفظ و نگهداری آن مرکز از نظر ساختمان و اسناد موجود در آن بود تا پس از آرام شدن اوضاع سر فرصت از آن بهره برداری شود. در هجوم مردم انقلابی شیشه ها شکسته، برخی لوله ها ترکیده و کف اطاق ها اسناد و مدارک پخش و پلا شده، چمن ها و درختان در حال خشک شدن بودند. خلاصه همه چیز در معرض خرابی بود."



 
گفت و گوی جرس با عبدالعلی بازرگان در پی می آید
 

 

  آیت الله سید محمد خامنه ای ( برادر بزرگتر رهبر جمهوری اسلامی ) در مصاحبه ای با همشهری ماه در نقل خاطراتشان از سالهای اول انقلاب، با حمله به دولت موقت، آن را متهم به "دزدیدن اسناد ساواک" کرده است. به نظر شما چرا چنین مطلبی پس از ۳۲ سال، آنهم توسط ایشان مطرح می شود؟

 
 حرف های ایشان را نباید خیلی جدی گرفت. هرکسی یکبار این مصاحبه متشتت را که از هر چمن درآن ترانه ای است، بخواند، به بی پایگی ادعاها و در خواب و خیال بودن گوینده اش به راحتی پی می برد. ببینید آدم گاهی دچار توهم می شود و در دنیای اوهام، یا احساس خود بزرگ بینی می کند، یا احساس دیگر کوچک بینی. یا خود را مطلق می بیند، یا دیگران را دزد و خائن و جاسوس و... البته همه خواب می بینند، اما اگر کسی خوابش را جدی و تاویل یافته تلقی و تبلیغ کند، خنده آور می شود.

 

 

منظورتان از خود بزرگ بینی چیست؟ از نظر شما که در اوائل انقلاب بیشتر در جریان حوادث و اتفاقات بودید، کدام بخش از این گفت و گو اغراق آمیز است؟

 

 

خیلی از  قسمت هایش! به خصوص بخش هائی که ادعا می کند گوئی همه کاره انقلاب، نه تنها در جریان آن، بلکه در پیش بینی، زمینه سازی، بررسی حقوقی رژیم آینده از سال۱۳۵۴ بوده است! حتی ادعا می کند قبل از آقای خمینی شروع و زمینه سازی کرده، در حالی که حداقل از نظر سنی جای پسر ایشان بوده است! بگذارید عینا برخی از فرمایشات ایشان را بخوانم:

 

" خیلی زود شروع کردم، حتی قبل از امام زمینه سازی کردم و بعد که امام کارش را آغاز کرد، من جزء ۱۰ نفر اول بودم ... برای خود من (البته فقط برای خود ایشان) روشن است که ما پای این مبارزات بودیم تا رسیدن به انقلاب. من اولین کسی بودم که قبل از انقلاب گفتم این انقلاب پیروز می شود در حالی که هیچ علامتی نبود .... قبل از سال ۵۷، یعنی حول و حوش سال ۵۴.... قرار شد قوانین آینده برای کشور آماده کنیم.... هفته اول انقلاب مدرسه رفاه ( کانون انقلاب) دست من بود، با تمام تشکیلات، بعد دادسرای انقلاب، و بعد مجلس خبره گان. البته احزاب و دسته جات از من خواستند که وارد عرصه شوم و من حس کردم عرصه کار است و شروع به فعالیت کردم ...پیش نویس طرح آزادسازی گروگان ها را... من نوشتم، ما قانون اساسی را نوشتیم.... این دولت(موقت) به من حکم داد و رئیس ساواک شدم به طوری که اطلاعات و امنیت دست من بود" و....

 

در این رابطه به اشاره به ساواک کردید، پس در زمان دولت موقت هم سازمان امنیت شکل گرفته و آقای محمد خامنه ای را در راسش بوده است! چگونه بیش از سه دهه این قضیه  مخفی مانده و کسی آنرا مطرح نکرده بود؟

 

سازمان امنیت و اطلاعات که دبستان نیست تا تصمیم گرفتید فردا دائرش کنید. انواع آموزش ها و تخصص ها لازم دارد که کار یکی دو روز، بلکه یکسال و دو سال هم نیست. تاسیس یک چنین تشکیلاتی کمتر از ساختن نیروگاه اتمی یا پالایشگاه و مشابه آن نیست. هزار جورتعلیم و تربیت می خواهد که در میان انقلاب کرده ها هیچکس الفبایش را هم نمی دانست. دولت موقت فقط ضرورت داشتن دستگاهی امنیتی و اطلاعاتی را، که هیچ کشوری فاقد آن نیست، احساس کرده و به شورای انقلاب پیشنهاد کرده بود و شورای انقلاب هم سه نفر را برای بررسی این کار انتخاب کرده بود.

 

ممکن است بیشتر در مورد سه نفر توضیح دهید ؟ این سه نفر چه کسانی بودند؟

 

 دو نفر ارتشی از افسران مبارز و شرافتمند بودند که هر دو به رحمت حق پیوسته اند؛ تیمسار مسعودی و سرهنگ قنبری، یک نفر هم روحانی،  همین جناب محمد خامنه ای.

 

پس صحبتهای ایشان درست است که مدتی رئیس ساواک بوده ؟چه مدتی این مسئولیت را داشتند و چه کارها کردند؟

 

 آن سه نفری که گفتم کاندیدا شدند، هیچکدام با هم تماس نداشتند، قرار شد اول یک سری به ساواک سابق بزنند و حداقل با دیدن ساختمانها (که برای خود شهری بود) کم و کیف کار دستشان بیاید. (گفتم که اول انقلاب الفبای این کارها را هیچکس نمی دانست). نفر اول که اصلا نیامد و عذر خواست، نفر دوم بعد از بازدید، محترمانه عذرخواست و نفر سوم هم ، یعنی همین آقای خامنه ای بعد از بازدیدی یکی دو ساعته قهرکرد و رفت. در واقع ریاست ایشان بر دستگاه اطلاعات همین تور دیدن از ساختمان ها بود!

 

 

فرمودید قهر کردند؟ از چه کسی و سر چه چیزی؟ اتفاقا در مصاحبه شان هم اشاره کرده اند که : "دکتر یزدی گفت آقای خامنه ای با شما باید صحبت کنم، من هم گفتم حرفی برای گفتن ندارم و بالاخره با دعوا قهر کردم و دیگر نرفتم". دعوا سر چه بود؟

 

 

 سر هیچی! گفتم که ایشان گاهی دچار توهم و سوء تفاهم می شوند؛ قهر ایشان به این دلیل بود که پاسداران دروازه ورودی ساواک، که به دلیل حساسیت اوضاع، هرکسی را که می رفت یا می آمد بازرسی بدنی می کردند، تا اسلحه ای به داخل و اسنادی خارج نشود، به دلیل جوانی و این باور خام که گویا انقلاب شده تا استثنائی درکار نباشد. می خواستند ایشان را بازرسی بدنی کنند که ناگهان غوغائی بپا شد و داد و فریاد ایشان بالاگرفت.

 

خوب این موضوع چه ربطی به قهر با دکتر یزدی دارد و شما چه نقشی داشتید که گفته شد عبدالعلی بازرگان هم در صحنه بود؟

 

دکتر یزدی که معاون نخست وزیر در امورانقلاب بود و مراقبت از ساختمان ها و اسناد ساواک هم زیر مجموعه وظایف او محسوب می شد، خواسته بود در روز بازدید، بنده به احترام ایشان، استقبال کننده و توضیح دهنده باشم. حقیقت این که من هم در حال و هوای ابتدای انقلاب نه حواسم به این آداب و تشریفات بود و نه تجربه ای درمناسبات با این قوم پر توقع و انتظاراتشان داشتم که به دم در توصیه کنم ایشان را بدون بازرسی با سلام و صلوات وارد کنند.

 

شما چگونه از این برخورد مطلع شدید و چه کاری انجام دادید؟

 

برخوردی نبود، شنیدم نگهبانان می گفته اند ما وظیفه مان را انجام می دهیم ، کسی به ما نگفته شما استثنا هستید! قرار هم نیست پس از انقلاب کسی استثنا باشد! ایشان هم با عصبانیت می گفته این حرفها را ما خودمان به شما یاد داده ایم ، لازم نیست به خودمان پس بدهید. بالاخره نگهبانان از ابهت ایشان تسلیم شدند. شاید هم ترسیدند دردسری برایشان پیدا شود. اما من که بی صبرانه منتظرنزول اجلال این شخصیت نادیده و نشناخته بودم و می خواستم زودتر سر کارم بروم، ناگهان روحانی عصبانی و برآشفته ای را در محوطه دیدم که هنوز نرسیده و سلام علیک نکرده، بنای اعتراض و داد و بیداد را گذاشت که همه اینها توطئه دولت موقت، به خصوص دکتر یزدی بوده که پای مرا به اینجا بکشند و مورد توهین قرار دهند.

 

وایشان هم قهر کردند و رفتند، یا ماندند و ریاست کردند؟

 

 خیر، ولی خیلی طول کشید که آتش خشمش را خاموش کنم و اطمینان بدهم روح دکتر یزدی هم از این ماجرا مطلع نیست و خواهش کردم به بزرگی خودشان از این بچه ها بگذرند. بعد هم حدود دو ساعتی ایشان را توردادم و توضیحاتی را با مختصرآشنائی هائی که از محیط پیداکرده بودم به سمع مبارکشان رساندم. بعد هم که خدا حافظی کردند و رفتند.... این بود کل ماجرای ریاست ایشان برسازمان امنیت واطلاعات دولت موقت من البته فکر می کردم آن روز ایشان را از این توهم و سوء تفاهم خارج کرده ام، ولی می بینم با گذشت۳۲ سال هنوزهم ایشان در چنان سوء تفاهمی است.

 

 از آن سه نفر که هیچکدام باقی نماندند، آیا دولت موقت و شورای انقلاب دنبال اشخاص دیگری برای سرپرستی این مرکز بودند یا نه؟ و اصلا تشکیلات اطلاعات از چه زمانی احیاء و آماده به کارشد؟

 

شما که می دانید دولت موقت عمرش پس از نه ماه به سرآمد و و واقعا موقت بود! شورای انقلاب هم دوام زیادی نیافت و دولت های بعدی به تدریج با این قبیل کارها آشنا شدند و پله پله آنرا بازسازی کردند. در زمان دولت موقت نام ساواک را "مرکز اسناد" گذاشته بودند و همه هم و غم دولت حفظ و نگهداری آن مرکز از نظر ساختمان و اسناد موجود در آن بود تا پس از آرام شدن اوضاع سر فرصت از آن بهره برداری شود. در هجوم مردم انقلابی شیشه ها شکسته، برخی لوله ها ترکیده و کف اطاق ها اسناد و مدارک پخش و پلا شده، چمن ها و درختان در حال خشک شدن بودند. خلاصه همه چیز در معرض خرابی بود.

 

در آن ایام شایع بود که سعادتی (عضو سازمان مجاهدین) توسط گشت ساواک دستگیر شده است، آیا واقعا چنین شایعه ای درست بود؟

 

 نمی دانم شما چقدر از تشکیلات ساواک اطلاع دارید؟ ساواک دارای ۱۱ اداره کل و هراداره کل شامل ادارت فرعی و دوائر دیگری بود. هرچند همه کسانی که در آن سازمان تلاش می کردند مسئول بودند، اما از این میان فقط اداره کل سوم با حدود ۵۰۰ کارمند در تهران و شهرستانها مسئول امنیت داخلی و برخورد با مبارزان و سرکوب مخالفین بود. اداره هفتم که یکی از روسایش از رفسنجانی ها و تحصیلکرده بود، اصلا کارشان بررسی های برون مرزی از نظر سیاسی و اقتصادی بود و اداره هشتم که به ضد جاسوسی معروف بود، تخصصش مراقبت از روس ها در بیمارستانی که در تهران داشتند، مراکز اقتصادی و سایر فعالیت هایشان بود. بعد از انقلاب با فروپاشی ساواک و اداره هشتم می گفتند افسران اطلاعاتی "کا گ ب" روز روشن و در کافه رستوران ها با کسانی قرار می گذارند و هرچه بخواهند رد و بدل می کنند. اگر یادتان باشد حزب توده هم دیوارهای شهر را از این شعار پرکرده بود که " ساواکی ها را افشا کنید". و مردم هم نمی دانستند هدف از این تبلیغات چیزی جز شناسائی ماموران ضدجاسوسی نیست. دکتر چمران که معاونت امور انقلاب را به عهده داشت، برای جلوگیری از فعالیت آنان، از تعدادی ماموران تعقیب و مراقبت این اداره که ماموران روسی را خوب می شناختند خواسته بود به کارشان ادامه دهند و این طور که شنیدم همانها بودند که سر یکی از قرارها آن دستگیری جنجال برانگیز را انجام دادند. بعد هم که جنگ پیش آمد و دکتر مسئول جنگ های نامنظم شد و به جبهه رفت، این کار هم متوقف شد.

 

این قضیه "دزدیدن اسناد" توسط دولت موقت که آقای محمد خامنه ای پس از ۳۲ سال مطرح کرده چیست؟ طرح این مسئله در این دوران به نظر شما چه هدفی را دنبال می کند؟ ایا نگرانی از جریاناتی دارند؟

 

گمان نمی کنم. گفتم که توهمات را نباید جدی گرفت. همه این شایعات از همان جنگ قدرت در اول انقلاب ناشی می شود، از همان اول رقابت برای تصاحب ساواک وجود داشت، ساواک قلب آن رژیم بود و همه می خواستند آنجا رادراختیارجریان خود داشته باشد؛ شورای انقلاب مدعی ومعارض دولت بود و آقای سیدعلی خامنه ای ( عضو شورای انقلاب و رهبر فعلی) دو نفر جوان را به عنوان بازرس و نماینده مقیم به آنجا فرستاده بود، دادستانی مدعی بود مرکز اسناد باید دست قوه قضائیه باشد و به قم هم رفته بودند تا حکمی هم از آقای خمینی بگیرند. نماینده تام الاختیارشان هم آقای سنابرق زاهدی، که عضو سازمان حقوقدانان مسلمان بود و بعد معلوم شد نفوذی مجاهدین در دادستانی است. تلاش زیادی در این زمینه می کرد. گروه های چپ هم که دروازه جنوبی را یک ماهی پس از انقلاب در دست داشتند و حتی ساواکیها هم برای خارج کردن پرونده هایشان سعی می کردند دستی درآنجا داشته باشند. پاسداری آنجا را یک گروه حدود ۱۵۰ نفره که می گفتند از اصفهان برای کمک به تهران آمده اند و هیچکس هم آنها را به درستی نمی شناخت، به عهده داشتند، همه کاره آنها جوانی به نام آقا بیژن بود که خیلی ادعا و اعتماد به نفس داشت، البته بعدا شنیدم (خدا می داند) که خودش منبع ساواک در سال سوم پزشکی اصفهان بوده و توسط سپاه بازداشت شده است، در آن بلبشوی اول انقلاب ظاهرا خیلی اسناد جابه جا شده بود.

 

  این ها چه ربطی به دولت موقت داشته که حالا آقای محمد خامنه ای می خواهد گناهش را به گردن این جریان بیندازد؟

 

 اشاره کردم که در آن رقابت خیلی ها به قم می رفتند و می خواستند آقا را راضی کنند حکمی برای سرپرستی ساواک به آنها بدهند.حالا یا خودشان پرونده داشتند که می خواستند نابود کنند یا می خواستند پرونده دیگران را دراختیار داشته باشند. یادم می آید روزی در بایگانی های اداره کل سوم، دو پرونده قطوراز روحانیون مواجب بگیرپیدا کردیم ، بلافاصله آنها را به دکتر یزدی، که معاون نخست وزیر در امور انقلاب بود رساندیم و ایشان هم بلادرنگ آنها را نزد رهبر انقلاب بردند. آقای خمینی هم با خونسردی و لابد مصلحت، آنها را زیر تشک خود گذاشتند و گفتند بعدا رسیدگی می کنیم. بعدش هم نمی دانم با آنها چه کردند. حتما مصلحت هم سکوت بود. ببین ما چه ساده و خوش بین بودیم که حتی یک کپی هم از مدارک تهیه نکرده بودیم. واقعا در ابتدای انقلاب، به جز آنها که نقشه کشیده بودند، همه به هم خوش بین بودند و کسی به فکر خط و خط بازی نبود.

 

همان آقا بیژن که گفتم، با ۱۵۰ نگهبان مسلحش همه کاره ساواک بود و نمی خواست احدی از دولت موقت برکارشان نظارت کند و نگران بود که به زودی عذرشان خواسته شود، یکبار برای جلب اعتماد رفته بود قم و چنین ادعا کرده بود که دولت موقت اسناد را از ساواک خارج می کند ومصلحت این است که آنها برای مراقبت درآنجا بمانند. چند روز بعد آقای حسین خمینی که در آن موقع جوان ۱۹ ساله پرشورو بسیار فعالی بود، برای بررسی آمد و همین را مطرح کرد و با احتیاط و احترام گفت: آیا بهتر نیست اسناد در همین جا بماند و خارج نشود؟... و وقتی گفتیم دولت همه اسناد اداره نخست وزیری و اسناد خیابان میرعماد را هم به ساواک آورده و نه دلیلی دارد و نه محلی که این کوه اسناد را به آنجا منتقل کند، قانع شد و گفت حالا معلوم می شود ماجرا چیست. 

 

  پس ریشه این شایعه از آنجا ست!   آقای محمد خامنه ای چه دلیلی برای این ادعایش اقامه کرده که پس از ۳۲ سال عنوان می کند؟

 

  این آقایان نیازی به دلیل ندارند، خودشان دلیل اند! حتما حرفشان حجت است! اتفاقا در همان مصاحبه گفته بود، بگذارید عینا برایتان بخوانم : " من اولین و آخرین نفری بودم که بازرگان از او شکایت کرد .... در دفاعیه گفتم مرده نمی تواند حرف بزند و شکایت کند، چون دولت موقت مرده، پس مرده نمی تواند شکایت کند و من تبرئه شدم". ملاحظه می کنید ایشان هر چه دلش می خواست در روزنامه کیهان علیه دولت موقت گفته بود، توجیه اش هم این بود که دولت موقت که استعفا داده و مرده، پس دروغگوئی پشت سر مرده اشکال شرعی ندارد. خوب حالا در دنیا که قوه قضائیه در مشت آنهاست و با این ادعای مسخره تبرئه اش می کنند، فکر نمی کند روزی در پیشگاه پروردگار باید پاسخگوی این اتهامات باشد؟ خدا رحمت کند مرحوم طالقانی را، اوایل انقلاب بود، فکر می کنم روز تعطیلی در کرج بود که از ایشان خواستیم به امامتشان نماز ظهر را بخوانیم، امتناع می کرد و می گفت خودتان بخوانید، بعد با شوخی گفت: " اگر آخوندی پیدا کردید که به آخرت اعتقاد داشت، پشت سرش نماز بخوانید"! من در آن روز تعجب کردم ، مگر آخوندی هم وجود دارد که منکرآخرت باشد؟ حالا می فهمم معنای اعتقاد به آخرت و التزام عملی به این باورو ترس از حساب و کتاب در روز داوری که مرده و زنده نمی شناسد چیست و سخن آن پیر فرزانه چه پندی داشت!

 

سرپرست این مرکز اسناد در آن موقع چه کسی بود و چقدر کارمند داشت و چه کاری این مرکز انجام می داد؟

 

ساواک که قبلا به باغ مهران شناخته می شد، برای خود شهری بود. هنگام انقلاب دروازه غربی و جنوبی هرکدام در اختیار یک گروه بود، دکتر یزدی ابتدا شخصی اصفهانی به نام شادنوش را به عنوان سرپرست انتخاب کرده بود که ایشان هم درمسجدی از شهر خود اعلام کرده و تعدادی داوطلب برای پاسداری آمده بودند. آقای شادنوش بعد از یکی دو ماهی رفت و دکتر یزدی حکمی به نام۵ نفر صادر کرد تا از آن مجموعه که همچون خانه ای در معرض خرابی بود مراقبت کنند.

 

  آیا به خاطر می آورید چه کسانی عهده دار این سرپرستی بودند؟ چند ماه بعد که دولت موقت استعفا داد چه بر سر این مجموعه آمد؟

  
حکم ایشان به نام آقایان انتصاری( که نیامد)، هادی نژاد حسینیان، مجید حداد عادل( که بعدا شهید شد)، باقر ذهبیون و بنده بود که بعد از چند ماه، با انتقال پست معاونت امور انقلاب به شهید چمران، برادر ایشان آقای مهندس چمران، که سمت ریاست دفتر دکترچمران را به عهده داشت، آقائی به نام مروج (واقعی یا مستعار) را که گویا از اعضای حجتیه بود، به سرپرستی آن مرکز گمارد و بنده نمی دانم چه نقل و انتقالاتی پس از آن به وقوع پیوست. البته در همان ایام هم افراد فوق آدم های مطمئنی را به همکاری دعوت کرده بودند ، کسانی مثل مهندس شافعی، شوهر خواهر آقای حداد عادل که بعدا وزیر صنایع شد و بسیارجوان معقول و متینی بود. در ضمن همه در آن موقع داوطلبانه کار می کردند و کسی توقع حقوق نداشت، اصلا بودجه ای هم وجود نداشت.

 

پاسخ های شما انسان را به حال و هوای اول انقلاب می برد و سئوالات زیادی به ذهن متبادر می کند، اما نمی خواهیم بیش از این وقت شما را بگیریم. امیدوارم در آینده نکات تاریک و ناگفته سالهای نخست انقلاب را بیشتر واکاوی نماییم.از این که فرصت خود را در اختیار جرس قرار دادید، از شما سپاسگزارم.

 

من نیز از شما تشکر می کنم که موقعیتی فراهم آوردید برخی نکات احتمالا مبهم آن دوران را توضیح دهم. خدا نگهدارتان

 

 

امام جمعه شمیرانات: این فریبكاران هرگز اعتقادی به دیانت و ولایت نداشتند

Posted: 30 Apr 2011 03:18 AM PDT

حمله به باند دولتی ها

جــرس: در ادامه واکنش ها نسبت به چالش های میان دولت و اصولگرایان، امام جمعه شمیرانات دولتی ها را "خط نفاق"ی ذکر کرد که منشاء آن در جریان موسوم به "عباس پالیزدار و مطالب نشریه همت" بوده و افزود "موج‌سواران قدرت‌طلب شعار ولایتمداری را برای راندن مخالفان سیاسی به عرصه‌های ضدیت با ولایت می خواهند... این فریبكاران هرگز اعتقادی به دیانت و ولایت نداشتند، شعار ولایتمداری را برای راندن مخالفان سیاسی به عرصه‌های ضدیت با ولایت برگزیدند و فضای عمومی را از شعار مرگ بر ضدولایت فقیه نسبت به عارفان و عاشقان ولایت آكنده ساختند."


به گزارش تارنمای «سلام»، محسن دعاگو در خطبه های نماز جمعه این هفته شمیرانات، "ولایتمداری شعاری" و "ولایت‌گریزی حقیقی" را نماد انحراف فرهنگی، نفاق‌ورزی سیاسی و منفعت‌طلبی در بستر دین‌فروشی و فتنه‌گری دانست و اظهار داشت: از صدر اسلام تا شرایط امروزین امت امام، همیشه جامعه اسلامی، موج‌سواران قدرت‌طلبی را تجربه كرده است كه برای فریب افكار عمومی، سرقت آراء سیاسی و دستیابی به پایگاه مطمئن مردمی با شعار دینداری و ولایتمداری، پروژه‌های سیاسی‌شان را پیگیری كردند و از حمایت و عنایت ملت‌ها برخوردار شده‌اند.


وی افزود: این فریبكاران هرگز اعتقادی به دیانت و ولایت نداشتند، شعار ولایتمداری را برای راندن مخالفان سیاسی به عرصه‌های ضدیت با ولایت برگزیدند و فضای عمومی را از شعار مرگ بر ضدولایت فقیه نسبت به عارفان و عاشقان ولایت آكنده ساختند.


خطیب جمعه شهرستان شمیرانات همچنین از جریان "فتنه‌گری سیاسی علیه روحانیت و ولایت در نقاب اصولگرایی" خبر داد و اظهار داشت: حاكمیت جریان اصولگرایی برای جمهوری اسلامی و ملت ارزش‌گرای ایران، از بركات ارزشمند و بی‌مانندی برخوردار بود و رشد علمی و فنی، عمران و آبادانی، تبدیل شدن ایران به یك قدرت هسته‌ای و افزایش توان دفاع و بازدارندگی را به ارمغان آورد. در شش سال گذشته، اصولگرایی با پیدایش جریانی روبرو شد كه نقاب اصولگرایی بر چهره داشت و از شعارهای اصولگرایی برای سازماندهی فتنه علیه روحانیت و رهبری بهره گرفت."


وی فتنه‌گری علیه روحانیت و رهبری را خائنانه‌ترین سوءاستفاده سیاسی از جریان اصولگرایی توصیف کرد و گفت: توطئه‌گری علیه روحانیت و رهبری در جریان موسوم به عباس پالیزدار كلید خورد، طراحان فتنه سرشناس‌ترین و مطمئن‌ترین یاران رهبری و خدمتگزاران جمهوری اسلامی را به سوءاستفاده مالی و رهبری نظام را به سهل‌انگاری متهم كردند، امكانات متعلق به مؤسسات فرهنگی نظام را سوءاستفاده‌های اقتصادی شخصیت‌های برجسته نظام معرفی كردند، افكار عمومی را علیه خدمتگزاران صادق و لایق ملت، بسیج كردند و تا رونمایی از پروژه فتنه‌گری پیش‌ بردند.


دعاگو ادامه داد: فتنه جداسازی روحانیت از ولایت و كشیدن جامعه ایران به حوزه وحدت‌شكنی و تفرقه سیاسی در «نشریه همت» رونمایی شد، در دو شماره این مجله، یاران رهبری را به دو طیف همراه و ناهمراه و به تعبیر دیگر موافق و مخالف، تقسیم كردند و تفرقه جامعه ایران را در بستر دو جریان سیاسی ولایتمدار و زاویه‌دار با ولایتمداری تعقیب كردند. در انتخابات ریاست جمهوری سال ٨۴، پروژه فتنه‌گری علیه روحانیت و رهبری با تعرض مغرضانه، نامشروع و غیرقانونی به شخصیت‌های برجسته روحانی اجرایی شد.


عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز تقابل‌سازی بین ملت و روحانیت در حوزه رهبری دینی را، "خائنانه‌ترین فتنه سیاسی در تاریخ انقلاب" نامید و گفت: جریان فتنه علیه روحانیت و ولایت، با سازماندهی تفرقه‌گرایی و نفاق‌ورزی، بزرگترین فاجعه فرهنگی و سیاسی در ایران اسلامی را آفریدند. حوزه درگیری‌ها را با سازماندهی و برنامه‌ریزی ویژه به ساحت رهبری كشاندند و در تشدید و گسترش آن كوشیدند، با سازماندهی تندروی، عقاید دینی مردم را آسیب‌پذیر ساختند و با استناد تندروی‌های سازمان‌یافته به حوزه رهبری در تضعیف و تخریب ولایت فقیه از هیچ شیطنتی دریغ نورزیدند.


دعاگو ادامه داد: به گمان خود پس از محدودسازی حوزه نفوذ رهبری برای جذب مخالفان سیاسی و جبهه‌ای كه فاصله و زاویه‌‌اش را با رهبری می‌خواستند، ملی‌نمایی كردند، مكتب ایران را در مقابل مكتب اسلام و منشور كوروش را در برابر كتاب آسمانیمان، تبلیغاتی و نمایشی كردند، در فضایل هر دو، اظهارفضل‌های طنز‌آلود كردند و به رغم همه تلاش‌های جهت‌دار و فریب‌مدارشان، نتیجه قابل ذكری در حوزه فریب افكار عمومی و دست و پا كردن پایگاه در بین ملی‌نمایان بیگانه‌گرا نیافتند.


خطیب جمعه شمیرانات در ادامه سخنانش، به ساخت و انتشار مستندِ "ظهور نزدیک است" اشاره کرد و گفت: برای سوءاستفاده از قداست دینداری و انتظارباوری مردم در مورد زمان انتظار و شخصیت‌های مذهبی و سیاسی مفتخر به عنایت و ولایت امام زمان، افسانه‌ها ساختند و افرادی را كه نامشان، نام پدرشان و قبیله و كشورشان هیچ تناسبی با شخصیت‌های سیاسی و مذهبی ایران ندارد با افراد مذكور در علائم ظهور تطبیق كردند و برای شخصیت‌های موردنظرشان قداست و شأن و منزلت دینی و سیاسی ساختند.


وی افزود "آنها علمای دینی و مراجع تقلید را با اظهارنظرهای عوامانه برای جذب متحجرین، سطحی‌نگران و مخالفین در موضع انتقاد از حاكمیت قرار دادند، پروژه تضعیف ولایت فقیه را در اندیشه همگانی با تمام توان پیگیری كردند، پیشگویی‌های بی‌مبنا و مصداق‌‌های مورد ادعا را كه حتی از ضعیف‌ترین اسناد روایی هم برنمی‌آید در فضای عمومی تبلیغاتی كردند و در اندیشه مردم بذر تردید كاشتند."


دعاگو همچنین در بخش دیگری از سخنان خود، تفكر آمریكایی بودن خیزش‌های مردمی را نقشه‌ای شیطانی برای منصرف كردن جمهوری اسلامی از هدایت و حمایت انقلاب‌های مردمی در جهان اسلام و جامعه جهانی تحلیل نموده گفت: خیزش‌های مردمی در كشورهای اسلامی، عمدتاً برخاسته از انگیزه دینی، احساس عقب‌ماندگی سیاسی، اقتصادی و علمی و فنی از انقلاب اسلامی و احساس حقارت در برابر رژیم صهیونیستی و دشمنان غربی بود. غربی‌ها برای مدیریت آن به برنامه‌ریزی و فتنه‌گری پرداختند و حمایت و عدم حمایت از رژیم‌های دیكتاتوری و خیزش‌های مردمی را بر منافع و مصالح اقتصادی خود تنظیم كردند.
 

استاد اخلاق دولت دهم: اگر نظام یک روز بدون ولایت فقیه باشد تا شب چیزی از آن باقی نمی ماند

Posted: 30 Apr 2011 02:54 AM PDT

جــرس: استاد اخلاق دولت محمود احمدی نژاد و عضو مجلس خبرگان، با بیان اینکه "دشمن تمام مقدمات براندازی را فراهم کرده و اگر یك روز نظام از حالت فعلی و در رأس بودن ولی فقیه خارج شود، به شب نرسیده از نظام جمهوری اسلامی چیزی باقی نخواهد ماند"، اظهار عقیده کرد "پس همواره بايد پشت سر رهبری حركت كرده و به وی تأسي كنيم."


به گزارش فارس، محی‌الدین حائری شیرازی، امام جمعه سابق شیراز و استاد اخلاق دولت محمود احمدی نژاد، در گفت‌وگوی تفصیلی با این خبرگزاری ادعا کرد : هزاران فرد نصیحت‌گر حتی با هزینه‌های بسیار نمی‌توانند یك فرد سیگاری را ترك دهند اما ولایت فقیه یكدفعه موجب ترك یك مملكت می‌شود.


حائری‌شیرازی در ادامه سخنان خود به موضوع حكم حكومتی از نظر شرعی اشاره كرد و اظهارداشت: رهبری در زمان ریاست‌جمهوری خود در خطبه‌های نماز جمعه اعلام كردند كه ولی فقیه از راه احكام اولیه و ثانویه كار می‌كند. پس از این سخنان رئیس‌جمهور به امام نامه نوشت كه نظر شما نسبت به خطبه‌ها چه بوده بوده است؟ كه امام در آن زمان احكام حكومتی را به طور مفصل مطرح كرد و گفت احكام اولیه و ثانویه وجود نداشته و فی رأسه حاكم می‌تواند حكم كند.


پذیرش حكم حكومتی امام توسط آقای خامنه ای تأییدی بر شایستگی وی برای رهبری بود
آیت‌الله حائری‌شیرازی ادعا کرد "... روزی كه رهبری به عنوان رهبر انتخاب شد به همراه احمد جنتی برای عرض سر سلامتی به خدمت حاج احمد خمینی رفتیم. وقتی به وی گفتیم كه مجلس خبرگان خامنه‌ای را انتخاب كرده است ایشان در جواب گفته بود كه قلب امام را شاد كردید... چند روز قبل كه همراه با امام به تلویزیون نگاه می‌كردیم كیم‌ ای سونگ و رئیس‌جمهور كشورمان را نشان می داد كه رئیس‌جمهور(آیت‌الله خامنه‌ای) بسیار باوقار بود؛ بنده به امام گفتم كه وی بسیار موقر است كه امام نیز فرمود "هر چه كه فكر می‌كنم می‌بینم كه سید علی آقا برای رهبری خوب است."


رابطه نظام ولایت با مردم رابطه اطاعت در جان و مال است
حائری‌شیرازی با ادعای اینكه "رابطه نظام ولایت با مردم رابطه اطاعت در جان و مال است"، گفت: ولایت‌پذیری مهمترین عاملی بود كه مردم به دلیل آن شهید دادند... ولی فقیه همانند ذره‌بینی است كه اشعه‌های ملت را همگرا می‌كند. وقتی جلوی اشعه خورشید و بر روی كاغذ یك ذره‌بین قرار می‌گیرد كاغذ آتش خواهد گرفت اما با نبود ذره‌بین از آتش خبری نیست."


بنی‌صدر باور كرده بود كه مردم به دلیل خودش به وی رأی داده‌اند
عضو مجلس خبرگان در ادامه گفت "وقتی بنی‌صدر (اولین رئیس جمهور ایران) از خانه امام بیرون آمد كاندیداتوری خود را اعلام كرد، مردم این تصور را داشتند كه امام به وی گفته است تا كاندید شود؛ بنی‌صدر باور كرده بود كه مردم به دلیل خودش به وی رأی داده‌اند در حالی كه وی تنها آهنی بود كه متصل به آهن‌ربا بود و مردم رأی خود را به خاطر اینكه گمان می‌كردند وی مدنظر امام است، به نام وی در صندوق‌ها انداختند. "


موسوی در نهایت ضد انقلاب شد
استاد اخلاق دولت دهم، بدون اشاره به روند تهمت ها و دخالت ها و مسائل رخ داده در جریان انتخابات ریاست جمهوری، با حمله به میر حسین موسوی و جنبش سبز، مدعی شد "فردی هم كه در انتخابات ادعای تقلب می‌كرد، مردم به این دلیل به وی رأی دادند كه در دوران حساس جنگ نخست وزیر بود و علاوه بر آن اهل خامنه و نسبت خویشاوندی با رهبری داشته و سال‌ها با امام كار كرده بود. اما وقتی در مقابل رهبری موضع‌گیری كرد از ۱٣ میلیون وی چیزی باقی نماند و ضد انقلاب شد.


امام اگر زنده بود صدها بار به خامنه‌ای آفرین می‌گفت
نماینده فارس در مجلس خبرگان رهبری، بدون اشاره به تخطیِ مجلس فوق الذکر از وظایف خود در کنترل رهبری ادامه داد "مجلس خبرگان برای انتخاب ولی فقیه تشكیل شده و یك كمیسیون تحقیق مخصوص این امر به وجود آمده و من خودم عضو این كمیسیون هستم كه تائیدات هر سال مجلس خبرگان درباره عملكرد رهبری بر اساس نظر این كمیسیون صورت می‌گیرد. "


حائری با بیان اینكه امام وقتی می‌خواست مسئله بنی‌صدر را حل كند وی را از جانشینی فرماندهی كل قوا عزل كرد، گفت: در جریان فتنه ٨٨ نیز، رهبری تنها با صحبت، جمعیتی را كه فریب خورده بودند را بازگرداند كه به همین دلیل بنی‌صدر گفته بود اگر امام زنده بود به خامنه‌ای به دلیل این مدیریت عالی صدها بار آفرین می‌گفت. "


مسائل اخیر...
حائری‌ شیرازی پیرامون چالش های اخیری که میان حامیان رهبری و دولتی ها پیش آمده افزود: توصیه بنده این است كه نباید با قلقلك كردن و دامن زدن به برخی حاشیه‌ها، دشمنان درجه دوم را به دشمن درجه یك تبدیل كنیم. .. بلکه باید در كارهایمان به رهبری تأسی كنیم..."
 

بی توجهی نمایندگان مجلس به وضعیت نامطلوب زندانها در روند رسیدگی به بودجه

Posted: 30 Apr 2011 03:52 AM PDT

 جرس: وضعیت نامطلوب زندانها و عدم امکانات رفاهی زندانیان مورد انتقاد یکی از نمایندگان مجلس قرار گرفت.

کم توجهی به وضعیت زندانها بار دیگر در روند رسیدگی به بودجه سال نود مطرح شد ولی توجه نمایندگان را به خود جلب نکرد. 

به گزارش خبرآنلاین، یونس موسوی نماینده فیروزآباد در روزهای گذشته نیز با اشاره به اینکه تعداد زندانیان در زندان​ها آنقدر زیاد است که تا روی پله​ها هم می‌خوابند، خواستار افزایش بودجه سازمان زندان​ها شده بود.

او امروز نیز با بیان اینکه بودجه سازمان زندان‌ها کفاف تامین لباس و غذای زندانیان را نمی​دهد، ادامه داد: آنقدر در زندان​ها مشکل هست که به هر دو نفر یک پتو می‌رسد.

به گفته این عضو کمیسیون قضایی مجلس، این مبلغی که در اختیار آنها قرار می​گیرد با هدفمند شدن یارانه​ها صرف قبوض آب و برق و گاز می​شود.

موسوی بر این اساس پیشنهاد داد که قیمت آب و برق و گاز زندان​های تحت نظر سازمان زندان​ها و قوه قضاییه بر مبنای تعرفه مراکز امنیتی و انتظامی کشور محاسبه شود.

علی لاریجانی از او پرسید: مگر تعرفه آب و برق در زندان​ها الان چقدر است؟ و تفاوتش با آن تعرفه​ای که می​فرمایید چقدر می​شود؟

موسوی که می‌گفت تفاوت زیادی دارد، بر پیشنهاد خود اصرار کرد و خواستار رای‌گیری برای آن شد. اما رای لازم را کسب نکرد.

پس از آن مهدی کوچک​زاده نماینده تهران در تذکری به سخنان موسوی انتقاد کرد و گفت: اگر شما فقط یک زندان را دیده​اید، من از زندان‌های زیادی بازدید کرده​ام و اینگونه نیست که در زندان​های ما به هر دو زندانی یک پتو برسد. چرا شان نظام را کاهش می‌دهید؟

کوچک زاده در حالی این ادعا را مطرح می کند که ماه گذشته رئیس سازمان زندانها گفته بود: در حال حاضر با ظرفیت اسمی 85 هزار نفری زندان‌های سراسر کشور بیش از 220 هزار نفر زندانی وجود دارد و در دوره مسئولیت یک سال و نیمه بنده در سازمان زندانها 55 هزار نفر به آمار زندانیان سراسر کشور اضافه شده این در حالی است که حتی 55 متر هم به فضای زندان‌ها اضافه نشده است. 

پیش از این نمایندگان تهران در شورای شهر نیز خواستار پاسخگویی رئیس سازمان زندانها در خصوص گزارشات خانواده زندانیان از وضعیت وخیم زندانها شده بودند. 

گزارشهای رسیده از زندانها حاکی است حتی در سرمای زمستان هم زندانیان از آب گرم برای حمام کردن محرومند.