جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


نماینده سازمان ملل: بحران سوريه به سمت بدتر شدن پيش می‌رود

Posted: 19 Sep 2012 07:54 AM PDT

جـــرس: اخضر الابراهیمی فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب به سوریه گفت که اوضاع در این کشور به سمت بحرانی‌تر شدن پیش می‌رود.


به گزارش رادیو اروپای آزاد، این سخنان ابراهیمی در جریان بازدید بعد از ظهر سه شنبه ۲۹ شهریور از اردوگاه آوارگان سوری در اردن مطرح شده است.


ابراهیمی به خبرنگاران گفت: "بحران سوریه باید پایان یابد، باید راه حلی پیدا شود که آوارگان سوری هر کجا باشند بتوانند به کشورشان باز گردند و رنج‌هایشان پایان یابد."


او ادامه داد: "وضعیت در سوریه بسیار بد است، با کمال تاسف رو به بهبود هم نمی‌رود بلکه به سمت شدید‌تر شدن پیش می‌رود."


نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه تاکید کرد که تمام تلاش خود را برای کمک به مردم سوریه به منظور خارج شدن از این بحران به کار خواهد بست.


این در حالی است که کاروان ابراهیمی در اردوگاه الزعتری اردن، با خشم آوارگان روبرو شد؛ مساله‌ای که باعث شد که وی نیم ساعت پس از حضورش در اردوگاه آن را ترک کند.


آوارگان سوری که علیه ابراهیمی شعار می‌دادند و خواستار خروج او از اردوگاه بودند، به سمت خیمیه محل حضور او که محل ثبت مشخصات آوارگان توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بود، به حرکت در آمدند.


یکی از آوارگان به خبرنگاران گفت که ابراهیمی به بشار اسد، رییس جمهوری سوریه، فرصت بیشتری برای کشتن مردم را فراهم می‌آورد.


آوارگان که تجمع شان پس از خروج ابراهیمی از اردوگاه ادامه یافت، از کشورهای عربی خواستند ارتش آزاد سوریه – مخالفان مسلح بشار اسد- را مسلح کنند.


شمار آوارگان سوری در اردوگاه الزعتری به حدود ۳۲ هزار نفر می‌رسد. آن‌ها می‌گویند که از وضعیت «دشوار زندگی» در اردوگاه در رنج هستند. این در حالی است که بر پایه آخرین اعلام کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد، شمار آوارگان سوریه که به کشورهای همسایه پناه برده‌اند، از مرز ۲۰۰ هزار نفر گذشت.


ابراهیمی پیش از اردن از اردوگاه آوارگان سوری در ترکیه هم بازدید کرده بود. او هفته پیش به دمشق رفته بود و با بشار اسد، شماری دیگر از مسئولان سوری و تعدادی از شخصیت‌های اپوزیسیون دیدار و گفت‌و‌گو کرده بود.


نخست وزیر قطر: اسد راهی جز واگذاری قدرت ندارد
از سویی، حمد بن جاسم نخست وزیر و وزیر امور خارجه قطر در مصاحبه با روزنامه کویتی «الرای» گفت که بشار اسد راهی جز واگذاری قدرت ندارد.


او در این مصاحبه اظهار داشت: "من معتقدم پس از این خونریزی بشار اسد راهی جز یک تصمیم شجاع که واگذاری منظم قدرت است ندارد، به شرط اینکه انتقامجویی از طرفی علیه طرف دیگر نباشد."


نخست وزیر قطر افزود: "ما به الاخضر الابراهیمی اعتماد کامل داریم اما به طرف دیگر اعتماد نداریم از همین رو بیم داریم که از ماموریت الابراهیمی برای کشتار بیشتر سوء استفاده شود. از همین رو امید داریم با وجود سختی اوضاع، راه حلی برای بحران سوریه وجود داشته باشد."


این تحولات در حالی است که درگیری‌ها در مناطق مختلف سوریه به ویژه در شمال این کشور ادامه دارد.


شبکه سوری حقوق بشر اعلام کرد که تا ساعات ظهر چهارشنبه، دستکم ۵۴ نفر در مناطق مختلف سوریه کشته شدند.


خواهر بشار اسد از سوریه خارج شد
شبكه خبری العربیه امروز (چهارشنبه) درخبری اعلام كرد: بشری اسد، خواهر بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و بیوه آصف شوكت، معاون سابق وزیر دفاع سوریه از نظام این كشور جدا شده و به همراه خانواده‌اش دمشق را ترك كرده‌اند.


به گزارش ایسنا مخالفان سوری نیز اعلام كردند كه بشری اسد به دلیل اختلافاتش با بشار اسد درباره جنگ، دمشق را ترك كرده است. آصف شوكت در انفجار مقر امنیتی دمشق كشته شد.

 

جلیلی از انتظار تهران برای نتیجه مذاکرات گروه ۱+۵ خبر داد

Posted: 19 Sep 2012 07:54 AM PDT

جـــرس: سعيد جليلی، دبير شورای عالی امنيت ملی جمهوری اسلامی، مذاکرات روز گذشتۀ خود با کاترين اشتون، نماینده گروه ۱+۵ و مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا را "خوب و سازنده" خواند.


این مقام ارشد اتمی جمهوری اسلامی همزمان از صبر تهران برای نتيجه نشست گروه ۱+۵ (اعضای دائمی شورای امنیت و آلمان) برای انجام گفت و گوهای بيشتر خبر داد.


به گزارش ایسنا، جليلی روز چهارشنبه- ۲۹ شهریورماه- در گفتگو با خبرنگاران در استانبول جزئيات کمی درباره ديدار روز سه شنبه خود با کاترين اشتون داد ولی گفت که "در اين ديدار تمام مذاکرات انجام شده در مسکو و پيش از آن را دوباره مرور کرديم و نکات مشترک مورد بررسی قرار گرفت و در اين ديدار دو طرف درباره اين که چه همکاری ‌های جديد و ديدارهای جديدی می ‌توانند داشته باشند، تبادل نظر و گفت ‌و گو کردند."


سعيد جليلی درباره نتيجه ديدار خود با مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا گفت: "نتيجه نهايی اين شد که کاترين اشتون نتيجه اين ديدار را به شش کشور عضو گروه ۱+۵ ارائه کند و نکات مشترک به دست آمده از نشست‌های معاونان و کارشناسان که در چند ماه گذشته انجام شده را مورد توجه قرار داده و در نشست آينده يک چارچوب جديد ايجاد کنيم. به همين دليل منتظر بررسی و نظرات شش کشور عضو ۱+۵ هستيم."


لازم به ذکر است، مذاکرات میان جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵ اوايل تيرماه در مسکو برگزار شد، که بدون نتیجه به شکست انجاميد و طرفين تنها توافق کردند تا نشستی توسط کارشناسان در تيرماه برگزار شود. اما اين نشست نیز که میان علی باقری، معاون دبير شورای عالی امنيت ملی و هلگا اشميت، معاون مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا برگزار شد نیز، بدون نتیجه پایان یافت.


 

راهیافته مناطق زلزله زده آذربایجان: با کتمان کردن حقایق مشکلات حل نخواهد شد

Posted: 19 Sep 2012 07:39 AM PDT

جـــرس: نماینده اهر و هریس در مجلس شورای اسلامی گفت: از مجموعه ۱۰هزار کانکسی که باید توسط بنیاد مسکن تامین می‌شد تا به امروز فقط سفارش ۵ هزار کانکس داده شده است و ما نسبت کندی روند تامین کانکس برای مردم زلزله زده گلایه مندیم.


به گزارش ایلنا، عباس فلاحی باباجان اظهار داشت: لازم است رسانه‌ها اطلاعات بیشتری از مناطق زلزله زده منتشر کنند و انساندوستی حکم می‌کند مردم این مناطق را به ویژه در فصل سرما فراموش نکنیم. از مجموعه ۱۰هزار کانکسی که باید توسط بنیاد مسکن تامین می‌شد تا به امروز فقط سفارش ۵هزار کانکس داده شده است و ما نسبت کندی روند تامین کانکس برای مردم زلزله زده گلایه مندیم.


وی گفت: درخواست ما از مسئولان این است که به اقدامات در حال انجام سرعت بدهند و اقداماتی که برای مدیریت بحران انجام می‌شود را انجام بدهند و متاسفانه فعالیت‌ها به کندی صورت می‌گیرد.


فلاحی خاطر نشان کرد: به ۱۱۰ مدرسه در این مناطق خسارت وارد شده است و اکنون که در روزهای ابتدایی پاییز قرار داریم باید به این مسئله اهمیت بدهیم و یکی از الویت‌ها باید تامین کانکس برای دانش آموزان ضروری است و مسئولان با نگاه بهتری مسائل مردم را حل کنند.


نماینده اهر و هریس تاکید کرد: اگر واقعیت‌ها را اعلام کنند بهتر است چرا که با اعلام واقعیت‌ها ممکن است فرد خیّری بیاید و در این منطقه مدرسه بسازد اما وقتی اعلام می‌کنند که مدرسه‌ها آسیب جدی ندیدند کتمان واقعیت‌ها است و نباید حقایق را کتمان کرد.


وی تاکید کرد: با کتمان کردن حقایق مشکلات حل نخواهد شد و این مسئولان هستند که باید واقعیت‌ها را بگویند و این رسانه‌ها هستند که باید واقعیت را منتشر کنند و از الزامات مدیریت بحران شب نخوابیدن‌ها و تعطیل نکردن فعالیت‌ها است.

 

سردار خرم، یکی از بازداشت شدگان توسط مخالفان سوریه

Posted: 19 Sep 2012 07:39 AM PDT

در پی اظهارات فرمانده سپاه تایید شد

 جـــرس: سردار خرم از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه چند تن از پرسنل این نهاد نظامی جزء بازداشت شدگان در سوریه توسط مخالفان دولت بشار اسد هستند.  

به گزارش جرس، مدتی پیش، یک اتوبوس ازسه اتوبوس که حامل ایرانیان در سوریه بود توسط مخالفان دولت بشار اسد توقیف و سرنشینان آن بازداشت شدند.

 

در آن زمان مخالفان دولت بشار اسد اعلام کردند که بازداشت شدگان به نهادهای نظامی ایران وابسته هستند اما برخی مسوولان دولتی ایران اعلام کردند که این افراد بازنشستگان و خانواده های نیروهای نظامی بوده اند که برای زیارت به این کشور سفر کرده اند.

 

از همین رو برخی ناظران سیاسی و نظامی سخنان سرلشکر پاسدار جعفری، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مبنی بر حضور سپاه قدس در سوریه و لبنان در روزهای گذشته را دلیلی برای اثبات خبر بازداشت سردار خرم از فرماندهان سپاه به همراه دیگر پرسنل این نهاد نظامی عنوان می کنند.

 

بر اساس گزارش خبرنگار جرس به نقل از منابع محلی، راهنما و راننده اتوبوس‌ توقیف شده با مخالفان دولت بشار اسد در ارتباط بوده است. این دو فرد در بین راه فرودگاه دمشق، مسیر اتوبوس را تغییر داده و با هماهنگی قبلی به مخالفان دولت بشار اسد می‌پیوندند.

 

تعطیلی سفارت فرانسه در ۲۰ کشور جهان

Posted: 19 Sep 2012 07:11 AM PDT

در پی انتشار کاریکاتور موهن علیه پیامبر اسلام

جـــرس: در پی انتشار کاریکارتورهایی از پیامبر اسلام در مجله ای فرانسوی، تدابیر امنیتی برای حافظت از سفارتخانه های فرانسه در بعضی از کشورها افزایش یافته است.

 

به گزارش بی بی سی، لورن فابیوس، وزیر خارجه فرانسه گفته است که پس از انتشار و توزیع شماره جدید مجله شارلی ابدو (Charlie Hebdo) در مورد تبعات این اقدام "نگران" شده است.

 

سفارتخانه ها، کنسولگری، مراکز فرهنگی و مدرسه های بین المللی فرانسوی روز جمعه، ۲۱ سپتامبر در بیش از ۲۰ کشور تعطیل خواهد بود.

 

همچین نیروهای پلیس ضد شورش به ساختمان محل دفتر این مجله در پاریس اعزام شده اند.

 

مسئولان این مجله تائید کرده اند که وبسایت آنها هدف حمله هکرها قرار گرفته است و صبح روز چهارشنبه قابل دسترس نبوده است.

 

مجله شارلی ابدو صبح روز چهارشنبه و کوتاه مدتی پس از آن توزیع شد که یک فیلم آماتوری که به پیامبر اسلام توهین کرده بود باعث بروز واکنش تندی در برخی از کشورها شد.

 

همچنین، توزیع این مجله در پی انتشار عکسی جنجال برانگیز از همسر نوه ملکه بریتانیا بدون پوشش بالاتنه در مجله فرانسوی، صورت گرفته است.

 

به تصویر کشیدن چهره پیامبر اسلام مغایر اعتقادات مسلمانان است.

 

هفته گذشته فیلم آماتور "بی‌گناهی مسلمانان" خشم مسلمانان را در بسیاری از کشورهای اسلامی برانگیخت و کشته شدن حدود ۳۰ نفر در جریان اعتراضات خشونت بار را به دنبال آورد.

 

معترضان سفارتخانه های آمریکا و چند کشور اروپایی را هدف حمله قرار دادند. در جریان حمله به کنسولگری معترضان خشمگین لیبیایی به کنسولگری آمریکا در بنغازی، سفیر آمریکا در لیبی و سه تن دیگر از کارکنان سفارت ایالات متحده کشته شدند.

 

آقای فابیوس گفته است: "من مشخصا دستور داده ام که در کشورهایی که این (مجله) می تواند مشکل ساز شود، (برای محافظت از سفارتخانه ها) تدابیر امنیتی ویژه ای منظور شود."

 

با اینکه فهرست کشورهایی که در روز جمعه در آنها مراکز فرانسوی تعطیل هستند اعلام نشده، اما سفارت فرانسه در جاکارتا، پایتخت اندونزی، بر روی وبسایت خود اعلام کرده که در آن روز تعطیل خواهد بود.

 

علت انتخاب روز جمعه نگرانی از تظاهرات نمازگزاران پس از نماز جمعه است.

 

همچنین در بیانیه ای که شب گذشته از سوی ژان مارک ارو، نخست وزیر فرانسه بر روی وبسایت وزارت خارجه منتشر شده آمده است: "آزادی بیان یکی از پایه های اعتقادی (فرانسه) است."

 

او همچنین افزوده است: " اصول سکولاریسم در کنار مدارا و احترام به عقاید مبنای میثاق جمهوریت ماست."

 

در ادامه این بیانیه آمده است که "به همین دلیل نخست وزیر نارضایتی خود را از هرگونه افراطگرایی اعلام می کند."

 

رهبران مسلمانان در فرانسه نیز خواهان آرامش جامعه مسلمانان شده اند. مسلمانان فرانسه با داشتن نزدیک به ۱۰ درصد از جمعیت کل کشور، بزرگترین جامعه مسلمانان در کشورهای اتحادیه اروپا را تشکیل می دهند.

 

دلیل بوبکر، از مسئولان مسجد جامع پاریس به خبرگزاری آسوشیتد پرس گفت: " (انتشار این کاریکاتورها) عملی ننگین، نفرت برانگیز، بی فایده و تحریک آمیز بوده است."

 

به گزارش شبکه تلویزیونی TF1 آقای بوبکر و سایر نمایندگان جامعه مسلمانان قرار است امورز (چهارشنبه) با مانوئل وال، وزیر کشور دیدار کنند.

 

هفته نامه طنز شارلی ابدو (هفته نامه ابدو) در گذشته نیز ادیان مختلف را به طنز کشیده است. از جمله اقدامات این نشریه، انتشار "ویژه نامه پاپ" در سال ۲۰۰۸ است که به خاطر آن به نفرت پراکنی متهم شد.

 

استفان شاربونیه، سردبیر این مجله گفته است که در این مجله تصاویری وجود دارد که " آنهایی را که می خواهند شوکه شوند را شوکه می کند".

 

او افزود: "آیا آزادی مطبوعات تحریک برانگیز است؟"

 

آقای شاربونیه گفت: "می نمی خواهم که مسلمانان سختگیر شارلی ابدو را بخوانند، مثل من که به مسجد نمی روم که سخنرانی هایی بشنوم که کاملا مخالف عقاید من است."

 

در ماه نوامبر نیز شارلی ابدو ویژنامه ای با عنوان "شریعه ابدو" منتشر کرد که بر روی جلد آن کاریکاتوری از پیامبر اسلام چاپ شده بود و او را "سردبیر میهمان" آن شماره معرفی کرده بود. در پی انتشار آن شماره کوکتل مولوتوفی به سوی دفتر این مجله پرتاب شد.

 

به آزار و اذیت قضایی کوهیار گودرزی پایان دهید/ تمام مدافعان حقوق بشر را آزاد کنید

Posted: 19 Sep 2012 07:11 AM PDT

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر
جـــرس: برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) خواستار آزادی فوری تمامی مدافعان حقوق بشریِ زندانی در ایران و همزمان توقف آزار و اذیت قضاییِ کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشری و دانشجویِ محروم از تحصیل شد.

 

به گزارش تارنمای فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، در این بیانیه که با عنوان "به آزار و اذیت قضایی کوهیار گودرزی پایان دهید"، روز چهارشنبه 28 شهریورماه منتشر شده، از همگان خواستار نامه نگاری به مقامات ارشد جمهوری اسلامی جهت آزادی فعالان حقوق بشریِ زندانی در ایران گردیده است.

 
متن این بیانیه به شرح زیر است:


برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از تأیید حکم محکومیت آقای کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، مطلع شده است.

بنا به اطلاع دریافتی درروز 25 شهریور، دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم محکومیت 5 سال زندان در تبعید را که در تاریخ 8 اسفند 1390 علیه آقای کوهیار گودرزی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه نظام»صادر شد، تایید کرده است.


آقای علیزاده طباطبایی، وکیل آقای گودرزی، در روز 25 شهریور 1391 گفت که قاضی به او گفته است که حکم تبرئه صادر خواهد کرد. اما، وزارت اطلاعات که خواهان محکومیت آقای گودرزی بود در صدور حکم اعمال نفوذ کرده است.

برنامه نظارت یادآوری می کند که قوانین ایران حکم «زندان در تبعید»، یعنی محکومیت به زندان را که باید در نقطه ای دورافتاده از کشور به دور از محل سکونت زندانی سپری شود مقرر نکرده اند.

برنامه نظارت این حکم خودسرانه تازه علیه آقای کوهیار گودرزی را محکوم می کند زیرا به نظر می رسد تنها برای تنبیه فعالیت های برحق حقوق بشری او در جو تداوم سرکوب جامعه مدنی ایران صادر شده است.

برنامه نظارت باز یادآوری می کند که چندین مدافع حقوق بشر دیگر در ماه های گذشته زندانی و با آزارهای قضایی روبرو شده اند، از جمله خانم شیوا نظرآهاری و آقایان سعید جلالی فر و نوید خانجانی، اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر، و نیز آقای حسین رونقی ملکی، وبلاگ نگار و فعال حقوق بشر، آقای عیسی سحرخیز، روزنامه نگار و عضو بنیانگذار انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، و خانم ژیلا بنی یعقوب، فعال حقوق زنان و روزنامه نگاری که چندین جایزه مطبوعاتی دریافت کرده است.

برنامه نظارت به شدت نگران سرنوشت آقای کوهیار گودرزی است زیرا در اوایل شهریور 1391 خانم شیوا نظرآهاری و خانم ژیلا بنی یعقوب برای گذراندن محکومیت های حبس خود به اتهام های مشابه به زندان افتادند.

اطلاعات پیشینه ای
آقای کوهیار گودرزی در آذر 1388 دستگیر و سپس به اتهام هایی از جمله «تبلیغ علیه نظام از طریق همکاری موثر با وبسایت کمیته گزارشگران حقوق بشر»، «گردآوری و انتشار اخبار مغرضانه علیه نظام و انتقال اطلاعات به سازمان های تروریستی مستقر در خارج» و «مصاحبه با رسانه های بیگانه و نشر مقاله در وبسایت ها» بر اساس قانون مجازات اسلامی ایران به یک سال زندان محکوم شد. او پس از گذراندن مدت محکومیت در 23 آذر 1389 آزاد شد. [3] آقای کوهیار گودرزی دوباره در تاریخ 8 یا 9 مرداد 1390 در شهر تهران دستگیر شد و درچند هفته اول در وضعیتی معادل با ناپدید شدن قهری، محل بازداشت او نامعلوم بود.

یک روز پس از دستگیری او، در تاریخ 9 یا 10 مرداد، چهار مامور لباس شخصی مادر او، خانم پروین مخترع، را بدون حکم بازداشت در خانه اش در کرمان خودسرانه بازداشت کردند. خانم مخترع در زندان مطلع شد که به «توهین به مقام رهبری»، «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی» متهم است، در حالی که او در هیچ فعالیت سیاسی یا حقوق بشری شرکت نداشت. دادگاه انقلاب اسلامی کرمان او را در اواخر آذر ماه 1390 پس از 5 ماه حبس در زندان کرمان، به اتهام «اجتماع، تبانی و تبلیغ علیه نظام» به 23 ماه زندان محکوم کرد. این حکم در تجدید نظر به 23 ماه حبس تعلیقی تبدیل شد. در عین حال، او به اتهام «توهین به شهدا» به جریمه نقدی محکوم شد که پیش از آزادی در تاریخ 28 اسفند 1390 آن را پرداخت کرد.

شعبه 26 دادگاه انقلاب اسلامی در تاریخ 8 اسفند 1390 آقای کوهیار گودرزی را به 5 سال زندان در تبعید در شهر زابل در جنوب شرقی ایران محکوم کرد. محکومیت او به اتهام «تبلیغ علیه نظام» از طریق مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل (که در آن او در باره اعتصاب غذای خود در همبستگی با زندانیان و هم بندیان پیشین خود سخن گفته بود)، و «اجتماع و تبانی علیه نظام» صورت گرفت. با وجود اعتراض به حکم، او در بند 209 وزارت اطلاعات در زندان اوین باقی ماند. آقای گودرزی در تاریخ 23 فروردین 1391، پس از گذراندن بیش از 9 ماه در بازداشت شامل دو ماه حبس انفرادی، با وثیقه آزاد شد و در انتظار تجدید نظر ماند.

اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
1 –
تحت هر شرايطی، سلامت روحی و جسمانی آقای کوهیار گودرزی و شش مدافع حقوق بشر نام‌برده در بالا و نیز تمام مدافعان حقوق بشر را در ایران تضمين کنند؛
2
ـ تمام اتهام های آقای کوهیار گودرزی را ملغا کنند.
3
ـ به هر گونه آزار و اذیت ـ از جمله در سطح قضایی ـ علیه آقای کوهیار گودرزی و شش مدافع حقوق بشر نام‌برده در بالا و نیز تمام مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
4
ـ فوری و بدون قید و شرط شش مدافع حقوق بشر نام‌برده در بالا را آزاد کنند، زیرا آنها تنها به قصد تنبیه فعالیت های حقوق بشری ایشان در زندان به سر می برند.
5
ـ در هر شرایطی اعلاميه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاريخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصويب شده، رعايت کنند، به ویژه:
ماده 1 آن که می گويد: «همه افراد حق دارند به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بين المللی برای حمايت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
ماده ۵ (ب) که می گويد: «همه افراد حق دارند برای حمايت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها به صورت فردی يا گروهی در سطوح ملی و بين المللی (...) برای تشکيل سازمان های غيردولتی، انجمن ها يا گروه ها، عضويت يا شرکت در آنها اقدام کنند،»
ماده 2ـ12 که می گويد: «دولت بايد کليه تدبيرهای لازم را به کار گیرد تا حمايت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهديد، اقدامات تلافی جويانه، تبعيض منفی عملی و يا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه ديگر در پی استفاده مشروع و قانونی اين افراد از حقوق مذکور در اعلاميه حاضر، تضمين گردد.»
6
ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.

هاشمی: نگذارید عده‌ای از افراطیون صهیونیسم جنگ ادیان به راه اندازند

Posted: 19 Sep 2012 06:11 AM PDT

جـــرس: هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: مدعیان سردمداری نظم جهانی به فرزندان ناخلف و نامشروع خویش در اسرائیل بگویند که انتحار نظامی نکنند که کاسهٔ صبر ایرانیان نیز با همه گنجایشی که دارد، لبریز خواهد شد.


به گزارش آفتاب، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور پیامی در آستانه آغاز هفته دفاع مقدس، خطاب به کسانی که وی آنها را "مدعیان سردمداری نظم جهانی" خواند، تصریح کرد: نگذارید عده‌ای انگشت‌شمار از افراطیون صهیونیسم که هنری جز توهین به انسان‌های آسمانی و صلحای زمانه ندارند، جنگ ادیان به راه اندازند.


متن پیام هاشمی رفسنجانی به این شرح است:
انتخاب عنوان «دفاع مقدس» برای جنگی ۸ ساله که در نخستین سال‌های پیروزی انقلاب، توسط قدرت‌های غرب و شرق و ارتجاع منطقه به مردم ایران اسلامی تحمیل شده بود، از جمیع جهات عنوان بامسمایی است که هم فرهنگ ایثار و شهادت‌طلبی را در جامعه نهادینه می‌کند و هم به رجزخوانان در همه اعصار یادآوری می‌نماید که «آزموده را آزمودن خطاست.» ۸ سال دفاع مقدس مردم ایران از تمامیت ارضی کشور و اسلامیت حکومتی که اولین و کامل‌ترین نظام سیاسی تاریخ اسلام براساس مکتب اهل بیت (علیهم السلام) می‌باشد، در مقابله با مثلث شوم آن روز‌ها، یعنی شرق، غرب و ارتجاع، شباهتی تمام با ۱۰ سال جنگ‌های دفاعی پیامبر اکرم (ص) در سال‌های اول تشکیل حکومت اسلامی در مدینه علیه اشراف، بت‌پرست‌ها و منافقان دارد که از ترس اقبال مردم، آمده بودند تا با ابرهای تهدید و تطمیع، مانع از تابش خورشید اسلام و انقلاب اسلامی شوند.


اما به گواهی تاریخ در هر دو مقطع با مردمی روبرو شدند که با درک تعالیم قرآن، پیروزی و شهادت را «احدی‌الحسنین» می‌دانستند و از بدر و احد و خندق تا خیبر و والفجر هشت و کربلای پنج، چنان جنگیدند که ناظران سیاسی و نظامی در طول تاریخ مات و مبهوت چگونگی تحقق وعده نصرت الهی در «کَم من فِئهٍ قلیلهِ غَلَبَتْ فِئهٍ کثیرةٍ» می‌باشند. دشمنان اسلام در آن مقطع با جنگ احزاب و در این مقطع با تجهیز حزب بعث عراق برای براندازی نظام نوپای اسلامی به میدان آمده بودند و علی‌رغم شکست‌های پی‌درپی در میادین نظامی و سیاسی، هرچند سیلی محکمی خوردند، ولی گویی هنوز هرگز عبرت نگرفته‌اند و با تغییر روش‌ها همچنان کینه‌جویی می‌کنند. توهین به ساحت مقدس پیامبری که رحمه‌اللعالمین است و تهدید، تحریم و تبلیغ علیه ایران اسلامی که منادی صلح و دوستی در جهان کنونی است، تداوم‌‌ همان کینه‌هاست که زمانی دندان مبارک رسول‌الله را در احد شکستند و زمانی برای هجوم سراسری به ایران اسلامی پیمان همکاری بستند.


سالگرد هفته دفاع مقدس و همزمانی آن با این توهین و تهدید، فرصت مناسبی است تا نهیب تنفر و بیداری سر دهیم و به دشمنان اسلام و ایران اسلامی یادآوری نماییم که اگرچه به امر قرآن در «ولاتسبّوا الذین یدعون من دون الله» عمل می‌کنیم، اما اگر بخواهید در احساس حقارت خویش، حماقت کنید،‌‌ همان قرآن به ما آموخته که حیات ما در قصاص است و دستور داده که «و قتلوهم حتّی لاتکون فتنه» جوانان ایران اسلامی که این روز‌ها در سنگر علم و دانش، قلّه‌های تکنولوژی و پیشرفت را زیر پای خویش گرفته‌اند، از نسل‌‌ همان جوانان هستند که در ۸ سال دفاع مقدس خروشندگی رود اروند و وسعت دشت‌های جنوب و صلابت کوههای غرب را مسحور گام‌های بااراده خویش کرده بودند و دشمنان انقلاب اسلامی را مجبور کردند تا در بین‌المللیترین سازمان جهانی سند پیروزی نظامی و سیاسی ایران را به ثبت برسانند.


اینجانب که به خاطر مسئولیت‌های متعدد از زمان مبارزه تا پیروزی و تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی، هم با پیچیدگی‌های تصمیمات سیاسی آشنا هستم و هم از نزدیک شاهد شیوه‌های دفاعی مردم ایران بوده‌ام، به مدعیان سردمداری نظم جهانی هشدار می‌دهم که اولاً نگذارید عده‌ای انگشت‌شمار از افراطیون صهیونیسم که هنری جز توهین به انسان‌های آسمانی و صلحای زمانه ندارند، جنگ ادیان به راه اندازند و ثانیاً به فرزندان ناخلف و نامشروع خویش در اسرائیل بگویند که انتحار نظامی نکنند که کاسهٔ صبر ایرانیان نیز با همه گنجایشی که دارد، لبریز خواهد شد.


در پایان وظیفه خویش می‌دانم که به عنوان فرمانده ۸ سال دفاع مقدس، از همه عزیزانی یاد کنم که در فراز و نشیب اتفاقات جنگ تحمیلی، ردای شهادت پوشیدند، مدال جانبازی گرفتند، اسارت را آزادگی خواندند، مفقود شدند و جاودانه ماندند، در لباس سپاهی، ارتشی و بسیجی، لوای ایثارگری برافراشتند و به عنوان خانواده‌ها در بدرقه و استقبال از عزیزانشان شهادت‌طلبی کردند و همه مردمی که دست‌به‌دست هم دادند تا زرّین‌ترین صفحه در صحیفه تاریخ ایران، به عنوان اولین جنگی ثبت شد که در پایان آن نه تنها یک وجب از خاک کشور از مام وطن جدا نشد، بلکه سرکردهٔ حزب بعث عراق در آخرین نامه خویش، مذبوحانه اعتراف کرد که "ایران به همه خواسته‌های خویش رسید."
 

زنان کرد و جداسری از ایران

Posted: 19 Sep 2012 05:29 AM PDT

فهیمه تفسیری
جدایی فیزیکی از ظالم و مستکبر، گاهی به جابه جایی ظالم ها می انجامد و نه لزوما از بین رفتن ظلم.  


 جدایی فیزیکی از ظالم و مستکبر، گاهی به جابه جایی ظالم ها می انجامد و نه لزوما از بین رفتن ظلم. امروزه بسیاری از مردمان ایران ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که جوامع مختلف منجمله جامعه ایران ناچارند که بخشی از نابرابری ها و تبعیض های بین المللی و استکباری را بپذیرا باشند ولی با مشارکت در جامعه جهانی [و نه جداسری از آن] بطور تدریجی این نابرابری ها را با مکانیزم های موجود بین المللی تعدیل کنند.

 انقلاب اسلامی ایران که جهان غربی را جهانی استعمارگر و منشاء ستم و ظلم تلقی می کرد در سال 1357 با ایده ی استقلال و جداسری جهان ایرانی از جهان استکباری غربی، به پیروزی مورد نظر خود رسید. این انقلاب ایدئولوژیکی، خودش را در قالب «هویت ملی و مذهبی» بروز داد و سبب شد که سه دهه بعد از آن انقلاب، بسیاری از زنان امروز ایران، از همه آن هویت ملی و مذهبی که در بازتولید هویت های ملی و مذهبی ضدزن منجمله حجاب اجباری، نقش داشتند آنچنان بیزار شوند که نوستالژی همان غرب استعمارگر را بر دوش کشند. بنابراین امروز هم زنان کردستان باید هوشیار باشند که اگر روزی قرار باشد «هویت قومیتی کرد» منشاء رفع تمام مشکلات مردمان کرد شناخته شود، جای مشخص زنان در این «هویت قومیتی» کجاست؟ آیا آنها بعدها قرار است به عنوان سمبل تداوم قوم شان، سنت های قومی مثل ختنه، قتل های ناموسی، تمکین محض از مردان، و هزار سنت دیگری که امروز کمتر نشانی از این سنت ها است بر دوش کشند؟ آیا هیچ تضمینی وجود دارد که زنان کرد حتی با جدا شدن از «قوم ظالمین» [جهان ایرانی]، از ظلم و ستم رها شوند؟ همانطور که این سئوال در مورد بقیه زنان در اقصی نقاط کشور هم بوجود آمده که با استقلال ایران از قوم ظالمین [جهان غرب]، آیا تبعیض و ستم از زنان، رفع شده است؟ مگر برای اغلب زنان ایران این سئوال هر روز پیش نمی آید که استقلال شان از جامعه جهانی [جهان ستمگری و استکباری] که با شکل گیری هویت ملی سفت و سخت ـ که منشاء بازتولید سنت های زن ستیز قرار گرفته است ـ چه چیز دست به نقدی عایدشان شده است؟


تامین یک زندگی عادلانه و شرافتمندانه هدف همه جنبش های اجتماعی در ایران است ولی راه حل هایی که برای از بین رفتن ستم و تبعیض ارائه می شود لزوما نمی تواند تضمین کننده یک زندگی انسانی و شرافتمندانه باشد. برای نمونه برخی صرفا ستم یک قوم بر قومی دیگر را منشاء ایده جداسری مردمان کرد و عرب و بلوچ و... در ایران قلمداد می کنند در صورتی که هیچ معلوم نیست که اگر مثلا کردستان از ایران جدا شود مشکلات مردمان کردستان حل خواهد شد یا نه؟ اگر این ایده که برای از بین بردن ظلم و ستم، می توان از گروهی که منبع ظلم و ستم تلقی می شوند جدا شد و دنیایی عاری از این مناسبات ستمگر، ساخت و به اصطلاح «صورت مساله» را پاک کرد، بی تردید مردمان جهان، با چنین راه حل ساده ای می توانستند به ساحل سعادت دست یابند. ولی مشکل از آنجا آغاز می شود که ساختار نابرابر [فرودستی عده ای و فرادستی عده ای دیگر]، همیشه به یک صورت معین بروز نمی کند بلکه مرتبا در قالب ها و اشکال جدید بازتولید می شود. حکومت ایران هم سعی می کند خودش را از جامعه جهانی [قوم ظالمین] جدا کند تا بلکه نابرابری که در سطح جهانی به راستی وجود دارد از بین ببرد، ولی عملا می بینیم که چنین امری امکان پذیر نیست. اگر قرار بود جدایی فیزیکی از جهان استکباری بتواند منشاء خوشبختی شود آنگاه احتمالا زنان نیز به راحتی می توانستند سرزمینی مجزا برای خود بسازند و خود را از مردان که گروه سرکوب گرشان هستند، رهایی یابند ولیکن واقعیت آن است که چنین اتفاق های ایده آلی، صرفا یک خواب و خیال است. چون حتی اگر زنان می توانستند خودشان را کاملا از مردان جدا کنند، باز هم بدون تردید، سرکوب و سلطه بازتولید می شد. همانطور که مثلا در ساختار خانواده های هم جنسگرا نیز روابط فرودستی و فرادستی بازتولید می شود و بارها دیده ایم که خشونت یکی بر دیگری در ساختار خانواده ای تک جنسی هم به راحتی بازتولید شده است. بنابراین اساس این ایده که صرفا رهایی از ظلم و ستم، با جدا شدن از ساختار مناسبات ملی امکان پذیر است، هیچ تضمین عملی برای رفع ستم ندارد.


در همه جای دنیا ثابت شده است که جنبش های ملی گرایی افراطی در جوامع جهان سوم همانطور که به سمت انزوا و جدایی از جهان رفته اند و استقلال ملی شان را در خط و مرزهای بسیار پررنگ با جهان باصطلاح «استعمارگر» غرب [که مسبب بدبختی هایشان دانسته اند] تعریف کرده اند، همین جنبش ها، خودشان بازتولیدکننده بدترین نوع سرکوب ها و سلسله مراتب ها شده اند و سرکوب و اقتدارشان را هم از طریق سرکوب زنان جامعه شان [و هویت یابی ملی شان را نیز از طریق سلطه بر بدن زنان] تامین کرده اند. بنابراین رفع تبعیض و ستم با ایده و شعار جدا شدن فیزیکی از منشاء سرکوب [قوم ظالمین] می تواند به آرزوی های رمانتیک، متهم شود. شاید بهتر باشد ایده جدا شدن مردمان کردستان را که امروز بحث محافل روشنفکری است، با مساله اصلی آن پیوند زد تا بتوان فارغ از احساسات عوام پسندانه و پوپولیستی، در مورد آن به بحث پرداخت. بویژه زنان کرد، اگر با چنین تصور ایده آل گرایانه ای مثل ایده خلاصی از تبعیض و ستم، از طریق جداسری از ایران بیاندیشند، بعدها خیلی احتمال دارد که دچار سرخوردگی های بسیار شدید خواهند شد، چون تجربه بسیاری از کشورها نشان داده است که دیدگاه هایی که با تعصب بر هویت های قومی افراط گرایانه، پای می فشارند می تواند همانند هویت های ملی افراط گرا، به راحتی بر بدن زنان حکمفرمایی کنند و سنت های تبعیض آمیز علیه زنان را بدتر از قبل چنان بازتولید کنند که زنان را از هر چه «هویت قومی» و «هویت ملی» است بیزار کند و به توبه بیاندازد.


حالا اگر نتوان ایده جداسری قومیتی را بر مبنای جدا شدن از «دنیای ظالمین» تعریف کرد و آنرا مورد بررسی قرار داد، پس با چه چیز باید آنرا تعریف و مشخص کرد؟


امروز جهان از یک طرف به سمت دهکده ای کوچک جهانی پیش می رود و از طرف دیگر همگام با آن [یا در واکنش به آن] همه ی جوامع در تعلق های گروهی، مذهبی، محلی، قومیتی، زبانی و... متکثر می شوند. نیاز انسان در جهان متناقض امروزی، قرار گرفتن در میان یکسری ارزش های جهانشمول و همزمان به دنبال یک پناهگاه امن «خودی» و «محلی» است. این پناهگاه امن می تواند «زبان» باشد، قومیت باشد، مذهب باشد یا هر هویت خاص دیگر باشد. این دو نیاز که به ظاهر متضاد می نماید، روندی را در جهان امروز رقم زده است که همه جا می بینیم که از یک طرف ایده هایی برای شکل دادن به مراکزی همچون «اتحادیه اروپا» را دامن می زند و از سوی دیگر، حتا در غرب، ما شاهد شکل گیری جوامع کوچکی هستیم که به دنبال خودمختاری و جدایی می گردند.


اگر ما فرض کنیم که تکثر قومی و مذهبی و زبانی و... در جهان امروز یک روند اجتناب ناپذیر است پس جنبش های اجتماعی باید در مقابل چنین روندی، واکنشی از خود بروز بدهند که این روند را به سمت بهینه هدایت نمایند. نفی کامل یا تایید جز به جز و صد در صد چنین روند اجتناب ناپذیر جهانی، نمی تواند کمکی به جوامع چند فرهنگی بکند بلکه باید با چنین روندی برخوردی موردی و مشخص صورت گیرد. برای مثال اگر جامعه ایران و جنبش دموکراسی خواهی اش، به نیاز مردم کرد و ترک و بلوچ و... نتواند به صورت منطقی و عقلانی پاسخ دهد، نه تنها جلوی این روند اجتناب ناپذیر را نمی گیرد که حتی به تسریع آن کمک می کند، همانطور که تایید صد درصد چنین ایده ای، از طریق استدلال های احساسی و عوام پسندانه همچون «رفع کامل ظلم و ستم»، هم نمی تواند به مردمان کرد و بویژه به زنان کردستان کمکی نماید زیرا رفع همه ی مشکلات یک گروه بزرگ از مردم را با چنین ایده آلیسمی پیوند می زند و آینده ای مبهم و رمزآلود مثل یک ناکجاآباد خیالی را در رؤیاهای آنان نقاشی می کند.


جامعه چند فرهنگی ما امروز در مواجهه با مشکلات قومیتی موجود، آن هم در بستر روند جهانی و اجتناب ناپذیر تکثر هویت ها، دو ایده متفاوت «جدایی کامل کردستان» و یا «ایجاد فدرالیسم و تمرکززدایی» روبروست. نادیده گرفتن و نفی کامل مشکل قومیتی، ممکن است مردم کردستان را به سمت جدایی کامل از ایران سوق دهد، و تایید احساسی و سر دادن شعارهای پوپولیستی مبتنی بر ظلم و ستم ایرانیان بر کردها هم ممکن است آینده درخشانی ـ حتی به فرض جدایی کردستان از ایران هم ـ برای مردم کردستان بویژه برای زنان کرد، به ارمغان نیاورد. هشدار به همه روشنفکران ایرانی این است که اگر ایده فدرالیسم و تمرکززدایی را جدی نگیرند و مورد نظر قرار ندهند ناخواسته به ایده ی جدایی کردستان از ایران کمک کرده اند. نخبگان سیاسی و علمی کشور وظیفه شان است که اشکال مختلف فدرالیسم و مناسب ترین نوع چنین فدرالیسمی را با توجه به شرایط ایران مورد بحث و بررسی قرار دهند تا شاید بتوانند این روند جهانی و اجتناب ناپذیر را به سمت و سویی هدایت کنند که نه تنها مردم کردستان بلکه تاحدودی همه ی ایرانیان از آن منتفع گردند.


برخی در این میان معتقدند که نیاز جدایی طلبی امروز احزاب سیاسی و مردمان کرد، توطئه ای از سوی مستکبران غربی است. به فرض که چنین باشد ولی این واقعیت هم وجود دارد که پیشبرد یک توطئه ای به این بزرگی بدون سوار شدن بر توسن تشنه ی نیاز مردم کردستان، آیا امکان پذیر است؟ و آیا خنثی نمودن یک توطئه ی خارجی، آن هم به این وسعت، صرفا با شعار و فریاد و افشاگری چند روشنفکر علیه آن توطئه، امکان پذیر است؟ پس مساله شکاف قومیتی که خیلی هم در ایران معاصر فعال شده است و نیز نقش و نیاز خود مردم کردستان چه می شود؟ برخورد منطقی به چنین مشکلاتی آن است که ریشه نیازها و ضرورتی که بر بستر آن، چنین توطئه ای قابلیت اجرایی پیدا می کند شناسایی و در صدد رفع آن بر آمد. بیش از سه دهه است که نظام اسلامی ایران جنبش های زنان کشور را ناشی از توطئه آمریکا می داند درحالی که حتی اگر تصور کنیم که آمریکا با سرمایه گذاری بر جنبش هایی مانند جنبش زنان می تواند برخی از اهداف خود را دنبال کند باز هم چنین گزاره ای، اصلا چه تاثیری بر نیازهایی که زنان ایران احساس می کنند و برای آن می جنگند، دارد؟


هر شکافی در جامعه می تواند مورد بهره برداری این کشور یا آن کشور، این جناح یا آن جناح، این نیروی سیاسی یا آن نیروی سیاسی قرار بگیرد اما آنچه اصل است آنست که خود جامعه با این شکاف چه برخوردی می کند و آیا می تواند نیازهایی را که مسبب فعال شدن چنین شکافی است را شناسایی و با شکلی منطقی و عقلانی با آن برخورد نماید و آن نیازها را مرتفع سازد؟ اگر به دیپلماسی غربی ها نیم نگاهی بیافکنیم احتمالا بتوانیم درک کنیم که مثلا در برابر جنبش های دموکراسی خواهی در بهار عربی، کشورهای غربی چه احساسی دارند و شاید فکر می کنند این جنبش ها برای کوتاه کردن دست آنان و منافع آنان ایجاد شده است اما آنان نمی آیند با سر دادن شعار و برخوردی افشاگرایانه، به دنبال منافع خود بروند. نمی آیند بگویند که «آی ملت ها این کسانی که این جنبش ها را راه انداخته اند توطئه کرده اند علیه منافع ما در کشورهای خاورمیانه»، بلکه می توانند درک کنند که این حرکت ها از دل یک نیاز درون این جوامع شکل گرفته، بنابراین با همراهی با این نیازها، تلاش می کنند حداقل بخشی از منافع خود را در این کشورها حفظ کنند. این را می گویند برخورد عقلانی و رفتاری منطقی. ولی ما چه؟ ما همیشه فکر می کنیم با سر دادن شعار و افشاگری نسبت به «توطئه های دشمن» می توانیم جلوی توطئه ها را بگیریم اما تنها کاری که می کنیم آن است که نیازهای واقعی جامعه را نادیده می گیریم، و آخرش هم کاری می کنیم که این روند اجتناب ناپذیر جهانی با هزینه های سرسام آور بویژه برای زنان، تمام شود.
 

منبع:  مدرسه فمینیستی
 

  نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

 

حسین رونقی؛ قربانی اختلافات وزارت اطلاعات و سپاه

Posted: 19 Sep 2012 05:21 AM PDT

جـــرس: حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویسی که از چند هفته قبل در مرخصی درمانی بود و در جریان کمک به زلزله زدگان آذربایجان شرقی بار دیگر بازداشت شد، قربانی اختلافات وزارت اطلاعات و سپاه شده است.


به گزارش کلمه، بیش از ۳۰ ﺗﻦ ﺍﺯ ﺍﻣﺪﺍﺩﮔﺮﺍﻥ ﮐﻤﭗ ﺳﺮﻧﺪ که برای کمک به زلزله زدگان در این منطقه مستقر بودند، ﺩﺭ روز ﺩﻭﻡ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭماه ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ و برخی از این امدادگران پس از چند روز بازداشت با تودیع وثیقه آزاد شدند. باقی مانده افراد، اوایل هفته ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺯ ﻗﺮﻧﻄﯿﻨﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﺒﺮﯾﺰ ﺑﻪ بازداشتگاه ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮑﺎﻥ ﺍﯾﻦ افراد، ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﭘﻨﺞ ﺭﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﺟﻮیﯽ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘه اند.


یک منبع آگاه گفته است که دلیل اصلی بازداشت و نهایتا طولانی شدن حضور سید حسین رونقی ملکی در بازداشت موقت، وجود اختلاف وزارت اطلاعات با نهاد اطلاعات سپاه است.
این منبع آگاه همچنین گفته است که در طول مدت بازداشت، بازجوهای وزارت اطلاعات از این فعال حقوق بشر می خواستند تا تمامی اتفاقات و روند و نحوه ی بازجویی های صورت گرفته در بند دو الف سپاه را برای آنها شرح دهد و نیز وی را با شکنجه های فیزیکی تحت فشار قرار می دادند تا درخصوص فردی به نام مسعود.ر که ظاهرا از ماموران ارشد اطلاعات سپاه است، اطلاعاتی کسب کنند.


وی در خصوص وضعیت جسمی حسین رونقی نیز گفته: بازجوها در طول بازجویی، دادن داروهای مسکن و اجازه ویزیت پزشک برای رونقی را مشروط به دادن اطلاعات و اعتراف کرده بودند و با توجه به مقاومت این زندانی بیمار، شرایط جسمی وی بسیار وخیم شده و خون ریزی کلیه های آسیب دیده و جراحی شده ی وی به شدت افزایش یافته است.


حسین رونقی به علت برخوردهای خشن و ضرب و شتم صورت گرفته، به همراه سایر بازداشت شده ها دست به اعتصاب غذای خشک زده بود و همین امر باعث تشدید خون ریزی کلیه های تازه عمل کرده اش شده و با توجه به اینکه مقامات قضایی و امنیتی به این زندانی بیمار اجازه ندادند به درمان و مصرف دارو برسد، نگرانی ها نسبت سلامتی وی افزایش یافته است.


نکته شایان توجه این است که یک مقام اطلاعات سپاه در رابطه با بازداشت حسین رونقی به یکی از بستگان رونقی بیان کرده “سپاه با بازداشت حسین رونقی مخالف بوده و از بازداشت وی اطلاعی نداشتند.” وی گفته است: مرخصی درمانی رونقی با هماهنگی سپاه و مقام قضایی انجام گرفت و در طول مدت حضور حسین در خارج از زندان، او فعالیت سیاسی یا تحرک مشکوکی انجام نداده بود و به همین دلیل ما سه بار تا قبل از بازداشتش با تمدید مرخصی وی موافقت کردیم.”


منبع مورد اشاره در پایان به خبرنگار کلمه گفته است: نزدیک به دو سال است که بخش سابیری وزارت اطلاعات از اطلاعات سپاه درخواست کرده بود تا حسین رونقی را جهت انجام تحقیقات کارشناسی به مدت یک هفته در اختیار آنها قرار دهند که اطلاعات سپاه به دلیل مخالفت مامور ارشدش با نام مسعود.ر این درخواست را همواره رد می کرد و با آمدن این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی، ماموران وزارت اطلاعات با تحت نظر داشتن مداوم وی مترصد فرصتی برای بازداشت او بودند که تشکیل کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان آذری، فرصتی برای پرونده سازی علیه رونقی ملکی به وجود آورد و این نهاد امنیتی پس از مدتها تلاش توانست وی را در اختیار بگیرد.


پیش از این هم یک مقام اطلاعاتی سپاه گفته بود: اگر سپاه را از بازداشت او مطلع می کردند، حتما مخالفت می کردیم، چرا که رونقی متهم اطلاعات سپاه بوده و اشراف کامل بر رفتار وی عملکرد او داشتیم و اگر نیاز به برخورد با رونقی بود قطعا ما خودمان انجام می دادیم.


سید حسین رونقی ملکی از بازداشت شده های پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به ۱۵ سال حبس محکوم شد. او پس از مدت ها تعلل و معطلی و پس از چند مرحله اعتصاب غذا و دارو، در نهایت چند هفته پیش به مرخصی درمانی آمد که به بازداشت وی در کمپ کمک رسانی به زلزله زدگان منتهی شد.

 

نمایندگان امضا کننده نامه تشکر از متهم جنایت کهریزک به مردم معرفی شوند

Posted: 19 Sep 2012 04:57 AM PDT

جـــرس: در پی ابقای سعید مرتضوی توسط دولت و متعاقبا نامه تشکر آمیز گروهی از مجلسیون از دولت، عبدالحسین روح الامینی، پدر یکی از جانباختگان بازداشتگاه کهریزک و شاکی سعید مرتضوی گفت: ای کاش این نامه به همراه اسامی امضاکنندگان آن برای اطلاع بیشتر افکار عمومی منتشر شود.


به گزارش مهر، وی همچنین با اشاره به سخنان سخنگوی قوه قضاییه در مورد پرونده کیفری مرتضوی مبنی براینکه "دفاعیه اش تقدیم شده و به زودی پرونده به دادگاه می رود" ، گفت: ما همچنان برای برگزاری دادگاه وی و سایر قضات تعلیق شده مرتبط با پرونده کهریزک روز شماری می کنیم.

 

پدر محسن روح الامینی از قربانیان حادثه کهریزک همچنین در پایان تذکری از آیت الله جوادی را در خصوص این پرونده یادآور شد و خاطرنشان کرد: در دیداری که خانواده ما در تابستان سال 88 خدمت آیت الله جوادی آملی رسید؛ ایشان در بخشی از سخنان خود گفتند" اگر کسی بگوید به من چه، به تو چه، آن بالا هم کسی هست که بگوید هم به من ، هم به تو چه."

 

به گزارش الف، سعید مرتضوی دادستان سابق تهران که در پرونده حادثه کهریزک متهم بود، بیش از این در زمینه‌های "معاونت در قتل"، "نقض حقوق شهروندی" و "هتک حیثیت ناجا" تفهیم اتهام شده است و پرونده کهریزک هنوز مفتوح است. این در حالی است رئیس جمهور اخیرا مرتضوی را به ریاست سازمان تامین اجتماعی منصوب کرده است که این اقدام واکنش برخی از نمایندگان مجلس هشتم را در پی داشت.

 

مرداد ماه سال جاری بدلیل پیگیری برخی از نمایندگان دیوان عدالت اداری رای به برکناری سعید مرتضوی از پست ریاست تامین اجتماعی و ابلاغ این رای برای اجرا به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی داد. پس از اعلام رای دیوان عدالت، دولت اساسنامه صندوق تامین اجتماعی را تغییر داد و این صندوق را تبدیل به سازمان کرد. احمد توکلی به عنوان یکی از استیضاح کنندگان وزیر کار در مجلس هشتم و شکایت کنندگان به دیوان ، پس از صدور رای دیوان عدالت و عدم تمکین دولت به این رای با بیان اینکه از تاریخ ابلاغ رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری، وزیر باید مرتضوی را عزل کند گفته بود: در صورتیکه این اتفاق نیفتد وزیر کار در معرض عزل قرار می گیرد.

 

این درحالی است که در روزهای اخیر انتشار خبر نامه ای با امضای 164 نماینده مجلس شورای اسلامی در تقدیر از رئیس جمهور برای اصلاح اساسنامه صندوق تامین اجتماعی و تبدیل آن به سازمان که ابقای مرتضوی به ریاست این سازمان را در پی داشت، جنجال آفرین شده است.