جنبش راه سبز - خبرنامه |
- تهران خواستار بازگشایی کنسلوگری ایران در لندن شد
- ادعای جدید نماینده رهبر جمهوری اسلامی پیرامون میرحسین موسوی
- خاطراتی از بهمن احمدی امویی
- تفاوت حکومت اسلامی با استبداد مطلقه فردی یا دیکتاتوری روحانیت چیست
- علیخانی: اصولگرایان دچار نوعی افسردگی شدهاند
- مصاحبه ای که چاپ نشد
- احضار محمد توسلی به دادگاه انقلاب، برای پرونده ای که قبلا مختومه شده
- امام صادق، ولايت و سياست
- کاهش ۵۰ درصدی تقاضا در بازار لپتاپ کشور
- ترکیه: طارق هاشمی را تحویل عراق نمی دهیم
تهران خواستار بازگشایی کنسلوگری ایران در لندن شد Posted: 11 Sep 2012 07:59 AM PDT جـــرس: دولت تهران از انگلستان در خواست کرده است تا اجازه دهد سفارتخانه این کشور در لندن برای انجام امورکنسولی بازگشائی شود. به گزارش رادیو بین المللی فرانسه، حسن قشقاوی معاون وزیرامور خارجه جمهوری اسلامی دراین باره به روزنامه فاینانشال تایمز گفته است بازگشائی سفارت ربطی به سیاست ندارد وتنها برای ارائه خدمات به 350 هزارایرانی است که مقیم بریتانیا هستند.
|
ادعای جدید نماینده رهبر جمهوری اسلامی پیرامون میرحسین موسوی Posted: 11 Sep 2012 04:20 AM PDT جـــرس: نماینده ولی فقیه در موسسه کیهان مدعی است که از ۱۲ سال پیش میدانسته "میرحسین موسوی به «بیرون» وصل است٬ اما مسئولان به هشدارهای وی بیتوجهی میکردند."
|
خاطراتی از بهمن احمدی امویی Posted: 11 Sep 2012 04:12 AM PDT مسعود لواسانی عاشق ادبیات است. عاشق ژیلا است. عاشق خانواده است. اهل لابی کردن نیست. عاشق کارش است.
خرداد و تیر سال 1388 بود و اعتراض های خیابانی، هر روز در یک نقطه و هر روز با یک موضوع شکل می گرفت. در این حرکت ها بود که اخبار را رد و بدل می کردیم: - فردا هفت تیر! - مسعود باستانی و همسرش دستگیر شدند... بهمن احمدی امویی و همسرش دستگیر شدند ... عبدالله مومنی دستگیر شد -اینو بگیر بخون! یادداشتی است که احمد زیدآبادی ساعتی قبل از دستگیری اش نوشته و در روز آنلاین منتشر شده. -دیروز جعفر پناهی را دیدی ؟ مصطفا ملکیان هم آمده بود. رضا عطاران هم بود. هیلا صدیقی یه شعر تازه گفته... سیدعلی صالحی هم ... سیمین بهبهانی هم... عالی پیام هم. - ترانه ی جدید آریا را شنیده ای؟ کار سیاوش رو چه طور؟ از هر مسیری که دوست داشتی می توانستی بروی و همه ی این ها مسیرهایی بود رفتنی، اما پایان آن برای گروهی به اوین می رسید. اوین؛ بازداشت گاه اوین، اوین؛ بند دویست و نه، اوین؛ بند دوی الف، اوین؛ بند دویست و چهل، اوین؛ بند نسوان، اوین؛ قرنطینه، اوین؛ بند هفت، اوین؛ بند هشت، اوین؛ بند سی صد و پنجاه.
سه سال گذشت و در این میانه با کم و زیاد اش شانزده- هفده ماه با بهمن احمدی امویی زندگی کردم. هرکس که در جمعی تازه وارد باشد، چیزهایی را انتخاب می کند. انتخاب جا، انتخاب برنامه، انتخاب دوست و هم صحبت؛ پس نخستین انتخاب من تخت طبقه ی سه بود بالا سر بهمن. تخت من کنار پنجره ای بود که به هواخوری کوچک بند باز می شد. پنجره درزهای زیادی داشت و هوای سرد بیرون را می فرستاد داخل. اگرچه جای سردی بود ولی باز هم می ارزید به منظره اش؛ که یک دیوار بلند آجر قرمز بود که بالایش سیم خاردار کشیده بودند. سیم خاردارهایی که در نقطه ای ، در امتداد مسیر ما از روی دیوار آسمان را پاره می کرد و این تنها نقطه ی دسترسی ما به جهان بدون دیوار و سیم خاردار بود. تجربه ی بند سیاسی برای خیلی ها از ما تازه بود. از جوان های معترض اجتماعی (و بدون سابقه ی کار سیاسی گرفته) تا نماینده ی سابق مجلس و فعال دانشجویی با سابقه ی چندین و چند دستگیری، همگی خود را در فضایی بیگانه حس می کردیم. این بود که به محض ورود ما قدیمی ترهای بند خواستند به ما تازه واردها راه و رسم زندگی در بند سیاسی را بیاموزند. نخستین کسی که برای ما از ویژگی بند سیاسی گفت، ماهان بود؛ حمید رضا محمدی که به اتهام ارتباط با فرود فولادوند از طریق تماس تلفنی با شبکه ی تلویزیونی« Your TV» سال ها بود که در زندان بود و به چم و خم آن جا آشنا
- ببیند ... شما ها را نگه نمی دارند . همه ی تان آزاد می شوید و می روید و باز هم من می مانم و من. بچه های حادثه ی کوی دانشگاه 78 مثل احمد باطبی، اکبر و منوچهر محمدی، اون فخر آور و... همه آمدند و رفتند. پرونده ی قتل های زنجیره ای بود و وکلیل خانواده ی قربانیان اش؛ دکتر زرافشان آمدند و رفتند. آقای باقی بود آمد و رفت. بچه های هوادار کاظمینی بروجردی بودند آمدند و رفتند. جاسوس های هسته ای بودند ... آمدند و رفتند. خلاصه همه ی تان به زودی آزاد می شوید. اول از همه هم روزنامه نگارها و دانشجوها مثل دکتر زیدآبادی و پیمان عارف و مجید دری. اینا چون روشون خیلی کار می شود اینا رو نگه نمی دارن. - اوه! اوه ...گرفتنمون هر وقت کسی از کیفیت غذا یا مشکل بهداشتی بند یا کمبود دستشویی یا حمام گله می کرد، بهمن در جواب اش می گفت. - ای بابا! شاه هم همچین حمامی نداشت. و بعد با خنده پشت اش می گفت. - این چه وضعیتی ؟! سگ همچین غذایی را می خوره؟! اگر از بهمن اجازه می گرفتی که مثلن بروی توی تخت اش استراحت کنی ، یا چیزی به امانت بگیری با خنده می گفت - چرا اشکال داشته باشه؟! ما انقلاب کردیم برای همین آزادی ها! این که هر کجا دلمون خواست بخوابیم! - کی هم چین چیزی گفته؟ به چه دلیلی ؟ برای چی باید این طور بشه؟ همه به سمت بهمن برگشتند. دیگران هم انگار جرات پیدا کردند و با صدای بلند شروع به اعتراض کردند. نگهبان ها خودشان را جمع و جور کردند و دستور دادند که بچه ها هواخوری را خالی کنند و به اتاق های شان بروند. و در همین زمان افسر نگهبان به یکی از زیردستان اش گفت : - اون قد بلنده رو که اعتراض کرد، ... بیارید بالا... پیش من! نگهبان ها بهمن را دوره کردند. ما اعتراض کردیم که با بهمن چه کار دارید؟ فضا داشت متشنج می شد که هدایت الله آقایی و احمد زیدآبادی از ما خواستند که خویشتن دار باشیم تا تنش ایجاد نشود. بهمن را بردند. ما به سالن پایین رفتیم و در اتاق 5 درباره ی این اتفاق صحبت کردیم. هر کس ایده ای داشت. از اعتراض دسته جمعی گرفته تا فکر های دیگر. ماهان در این میان گفت: - می برنش انفرادی ، از سه روز تا 25 روز. دیگر بچه ها با شنیدن این که ممکن است بهمن را ببرند انفرادی عصبانی شدند. مسعود باستانی، هدایت الله آقایی و پیمان عارف رفتند بالا؛ پیش افسر نگهبان تا درباره ی این مشکل رایزنی کنند. بچه های کنشگر اجتماعی که سابقه ی فعالیت سیاسی نداشتند از اتاق های دیگر هم به اتاق 5 می آمدند تا با ما هم فکری کنند. بیشتر بچه ها به دنبال اعتراض جمعی و گروهی بودند. حرف شان این بود که بهمن برای دفاع از حق آن ها اعتراض کرده است و اگر قرار باشد کسی هزینه بدهد، این بهمن به تنهایی نیست و باید پشت بهمن باشیم. در این میان یکی از نگهبان ها آمد در اتاق و گفت : - هوله و مسواک و لباس گرم برای بهمن احمدی امویی بدهید. بله درست بود که بهمن را می خواهند به انفرادی ببرند. ما از بچه های سالن بالا که اتهام سیاسی نداشتند و به اتاق افسر نگهبان رفت و آمد داشتند خواستیم که از بهمن خبر بیاورند تا ببینیم در چه حالی است. آن ها می گفتند بهمن مشغول بحث با افسر نگهبان است. ساعتی دیگر خبر دادند که سربازی بهمن را به انفرادی 240 برده است. همگی تصمیم گرفتیم در اعتراض به این اقدام تلفن نزنیم. دکتر زیدآبادی و هدایت آلله آقایی فردای آن روز با خواهش از بچه ها خواستند که با خانواده های شان تماس بگیرند و با تلفن نزدن ان ها را نگران نکنند. در این میان تنها من، مسعود باستانی و پیمان عارف تلفن نزدیم. در نخستین روزهای ورود به بند 350. اتفاقی که برای بهمن افتاد برای همه خیلی سخت بود. و در هواخوری همه از بهمن صحبت می کردند. این اتفاق برای من هم خیلی دشوار بود در آن روزها تنها هم صحبت من در آن جمع بهمن و مسعود باستانی بودند. در میان بچه های بند 350 بیشتر با این دوتا هم زبان و هم صحبت بودم. بچه های فعال دانشجویی مانند مجید دری، ضیاء الدین نبوی، پیمان عارف و دیگران را خیلی خوب و از نزدیک نمی شناختم. در میان هم اتاقی ها بیشتر از دکتر سلیمانی ، دکتر زیدآبادی که شیفته ی قلم و جسارت اش بودم ، بهمن و مسعود باستانی خوش ام می آمد. از آغاز بخش زیادی از وقت ام را روزها به این می گذراندم که با بهمن در هواخوری قدم بزنم و از فضای کار در رسانه های محافظه کار و خبرگزاری فارس بگویم و از تجربیات حرفه ای او بشنوم. یا این که با مسعود باستانی گپ می زدم. همسر مسعود، (مهسا امبرآبادی) یک دوره ی کوتاهی در خبرگزاری مهر بود و من را می شناخت، مسعود به سفارش مهسا همیشه هوای من را داشت. اگر هم نشینی با این بچه ها نبود من هم زبان دیگری نداشتم. و احساس تنهایی می کردم. حضور خبرنگاری با سابقه ی کار در کیهان، صبح صادق، خبرگزاری فارس و نشریات اصولگرا در آن جمع خیلی برای بچه ها جالب بود، گاهی به شوخی از من می پرسیدند: - راستی ، لواسانی ! در انتخابات تو به موسوی رای دادی یا احمدی نژاد؟! دکتر زید آبادی هم برای دفاع از من با اون لهجه ی غلیظ کرمانی اش ، می گفت: - مگه چیه ؟ خب منم کارم را با روزنامه اطلاعات شروع کردم. بهمن که رفت حال من خیلی بد شد. سرگیجه ام شدت گرفت و دچار مشکل های زیادی شدم. تخت ام در طبقه ی سوم بود و برای بالا رفتن از دو تخت دیگر و رسیدن به آن بالا مشکل داشتم. یک بار هنگامی که داشتم از تخت ها بالا می رفتم ، به سرگیجه دچار شدم و از آن بالا به روی رسول بداغی افتادم. استخان لگن ام به شدت آسیب دید و دیگر راه رفتن برای ام دشوار شده بود. دلتنگی هم بر من هجوم آورد و بغض گلویم را فشرد. آن هنگام بود که دانه های اشک رسوای ام کرد. دکتر سلیمانی و زیدآبادی با دیدن این ماجرا من را تا بازگشت بهمن به زاغه ی او فرستادند. در این روزها عبدالله مومنی هم وارد اتاق 5 شد. با آمدم عبدالله فضای اتاق عوض شد. شوخی و خنده های عبدالله و خاطرات و ماجراهایی که از بازجویی ها بازگو می کرد هر شب ساعت ها ما را سرگرم می کرد. از جمله این که می گفت:
- هان ... چی کار داری؟ - آقاجان فکر کنم من را اشتباه گرفته اید... من عبدالله مومنی هستم. قبلن وقتی تحکیم و ادوار انتخابات را تحریم می کردند من را می گرفتید، این بار که ما در انتخابات رای دادیم و در انتخابات شرکت داشتیم. فکر کنم من را اشتباهی گرفته اید! - مردک خیال کردی این جا بهزیستی است که کسی را اشتباهی بگیریم؟ ... و در سلول را بست و رفت. عبدالله همراه با بازگو کردن این ماجرا پیش از همه خودش زد زیر خنده. شب های زندان با خاموش شدن چراغ ها و بلند شدن صدای پیجر با این جمله که «هم بندیان غزیز با اعلام زمان 21 و 30 دقیقه، به دستور افسر نگهبان وقت اعلام زمان خاموشی می گردد لطفن با رعایت مقررات خاموشی کمال همکاری را با ناظران محترم شب به عمل آورید. شب بر همگی شما خوش!» ما با قرار گرفتن در تخت های مان شنونده ی خاطره های بچه ها می شدیم. گاهی عبدالله مومنی از بازجویی های اش خاطره ای می گفت، گاهی دکتر زیدآبادی از زیدآباد شان ماجرایی تعریف می کرد یا مسعود باستانی از کبابی های اراک و خالی بندی های شان و سپس نوبت به علی بی کس می رسید که با آن لهجه ی شیرین ترکی از دوران کودکی، نوجوانی و فعالیت سیاسی اش تعریف می کرد. و بچه های اتاق پنج قدیم 350 یادشان هست وقتی می گویم: «ماجرای علی بی کس و حزب اراده ی ملت -حکیم زاده- و 10 میلیون هوادار و ... باقی ماجرا» یعنی چه!
|
تفاوت حکومت اسلامی با استبداد مطلقه فردی یا دیکتاتوری روحانیت چیست Posted: 11 Sep 2012 04:00 AM PDT نامه تاجزاده به مصباح یزدی: جـــرس: سیدمصطفی تاجزاده در نامه ایی از مصباح یزدی خواسته تا با پاسخ شفاف به پرسش های او اشتراک یا اختلاف اندیشه خود را با دیدگاه و مبانی فرقه گرایان سلفی – تکفیری اهل سنت که به دنبال احیای نظام خلافت یا استبداد فردی اند، روشن کند.
به گزارش کلمه، این عضو در بند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین به دنبال اعتراض تعدادی از مریدان مصباح یزدی به آنچه که توهین علیه او دانسته اند در نامه خود تاکید کرده اگر پاسخ های وی به این سوال ها در یک جمله خلاصه شود که "چون ما حقّیم پس از این حقوق و آزادی ها برخورداریم و دیگران چون باطلند، از این حقوق و آزادی ها باید محروم باشند"، نباید کسی از این که او را رهبر فرقه گراهای تکفیری می خوانند، گله مند باشد.
|
علیخانی: اصولگرایان دچار نوعی افسردگی شدهاند Posted: 11 Sep 2012 03:25 AM PDT جـــرس: نماینده اصلاح طلب مجلس هشتم گفت: من به کارهای دولت مشکوکم و زمزمههایی هم میشنوم مبنی بر اینكه نکند خدایی ناکرده برخی از آنها عمدی باشد. چراکه بانک مرکزی هر روز یک بخشنامه جدید اعلام میکند با این وضع باید منتظر روزی باشیم که دلار به بیش از این قیمت فعلی برسد. در واقع این تحفهای است که دولت با برخی بیسیاستی و بی برنامگیهایش نصیب ما کرده است.
|
Posted: 11 Sep 2012 03:25 AM PDT گفتگو با علی شکوری راد به نظر من با شرایط موجود هیچ چشم اندازی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات آینده وجود ندارد
بعد از ظهر روز پنجشنبه نهم شهریور، همان روز که اجلاس سران جنبش تعهد در تهران برگزار شد میزبان خبرنگار هفته نامۀ آسمان بودم تا طبق قرار قبلی در بارۀ انتخابات آینده ریاست جمهوری گفتگویی داشته باشیم. این مصاحبه انجام شد و پس از ویرایش من قرار بود در شماره ای که روز شنبه 18 شهریور منتشر گردید چاپ شود، ولی نشد. ظاهراً خط قرمزهایی که هر روز پر رنگ تر و دامنۀ آنها تنگ تر می شود مانع شده اند. متن آن مصاحبه با ویرایشی دوباره به شرح زیر است. انجام مصاحبه و دو بار ویرایش آن وقت بسیاری برد و سرکار خانم جزینی زحمت زیادی برای انجام و تدوین آن کشیده اند لذا تصمیم گرفتم آن را بر روی وبلاگم قرار دهم تا بی حاصل نماند. آقای شکوری به نظر می رسد نوعی تشتت آرا بین اصلاح طلبان در مورد ورود یا عدم ورود به انتخابات آتی ریاست جمهوری وجود دارد بعضی اظهار نظر می کنند که باید به هر قیمت و درهر شرایطی در انتخابات شرکت کرد و در این زمینه حتی مطرح شده که اصلاح طلبان از برخی شرایط وانتظارات خود عدول کنند و به انتخابات به عنوان فرصتی برای بازگشت به عرصه عمومی سیاست نگاه کنند اما برخی دیگر معتقدند در صورت ادامه شرایط فعلی امکان هیچ حضور جدی در عرصه انتخابات به هیچ عنوان وجود ندارد. به نظر می رسد علی رغم فرصت کم باقی مانده تا انتخابات هنوز اصلاح طلبان به یک تصمیم واحد نرسیده اند. آیا چنین است و چرا؟ نه، این سوال در ادامه همان صحبت های ایشان است. آقای حجاریان قائل به حضور هستند آقای عبدی هم پیرو صحبت های ایشان بحث حضور در انتخابات را مطرح کرده اند.
حتی اختلافات درون اصولگرایان و بحث پیش آمدن جریان انحرافی و...باعث نمی شود که درون جناح اصولگرا این تمایل و خواسته برای دیدار و گفتگو با برخی اصلاح طلبها پیش بیاید؟ یا مساله رجوع به اصلا ح طلبها به نوعی طرح شود؟. امروز که من تصاویر افتتاحیه اجلاس سران جنبش عدم تعهد را در تلویزیون نگاه می کردم دیدم آقای هاشمی را هم دعوت کرده بودند و او مقدم بر احمدی نژاد در کنار رهبری بود. چرا؟ به خاطر اینکه ایشان مقداری وجهۀ بین المللی دارد و به همین علت رهبری در کنار سران سه قوه هاشمی را هم که از نظر دنیا دارای یک سمت حکومتی خیلی شفاف نیست کنار خودشان نشانده بودند. من تردید ندارم رهبری آرزو داشتند که طرف دیگرشان هم خاتمی می نشست چون وجود خاتمی در این اجلاس خیلی اعتبار ایجاد می کرد. اما فارغ از اینکه خاتمی می پذیرفت یا نمی پذیرفت از ناحیه رهبری این کار شدنی نبود چون مساله هوادارن پیش می آید. آنها مسأله دار می شوند. عقلای دو طیف اصلاح طلب و حاکمیت همه اذعان میکنند یا تلقی می شود کرد که اذعان بکنند که اگر بخواهد تغییری در شراط کشور ایجاد شود نقطه شروعش یک نوع گفت وگو و تعامل بین آقای خاتمی و رهبری است اما این کار عملاً امکان خود را از دست داده است. از هر دو سو مانع وجود دارد از سوی اصلاح طلبها نیز این که آقای خاتمی قدم اول را بردارد پیشنهاد نمی شود. کسی که در موضع قدرت است راحت تر می تواند ابتکار عمل داشته باشد. یکی از جهت انجام کار یکی از جهت تحمل تبعات آن. نگاه کنید الان بخش اعظم جمعیت نخبگان کشور در مجموعه اصلاح طلبها هستند. هر آدم عاقلی که سیاسی و جناحی هم نباشد راحت می تواند قضاوت کند که این ظرفیت بزرگی که الان نزد اصلاح طلبهاست معطل مانده درحالی که نظام به آن خیلی نیازمند است. نسبت وزن نخبگی اصلاح طلبها به اصولگرایان الان 80 به 20 است. در حقیقت ممکن است که یک سوم این طیف 80 درصدی سیاسی باشند اما بقیه با آن یک سوم براحتی کار می کنند و مشکلی ندارند اما این دو سوم غیر سیاسی دل خوشی از حاکمان فعلی ندارند. فشار سیاسی سنگینی که بر روی دانشگاههاست به همین دلیل است.
نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
احضار محمد توسلی به دادگاه انقلاب، برای پرونده ای که قبلا مختومه شده Posted: 11 Sep 2012 03:20 AM PDT جـــرس: محمد توسلی اولین شهردار تهران پس از انقلاب و عضو نهضت آزادی چند روز پس از ارسال نامه ای خطاب به رئیس قوه قضائیه بار دیگر به دادگاه انقلاب تهران احضار شد.
به گزارش کلمه، بر پایه برگه احظاریه ¬ای که اول مردادماه سال جاری توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران صادر شده است، وی باید در دادگاهی که روز ۲۷ شهریور برگزار می¬ شود حضور پیدا کند. همزمان اخطاریه ای نیز برای فریده غیرت وکیل او صادر شده که منفرداً یا متفقاً به همراه سید محمد علی دادخواه و ایمان میرزازاده، سایر وکلای وی، جهت دفاع از موکلشان در دادگاه حضور به هم رسانند.
|
Posted: 11 Sep 2012 02:47 AM PDT سيدعلي ميرموسوي ولايت حرام، ولايت زمامدار جاير و كارگزارانش است؛ كه هر گونه همكاري با آن حرام و ناروا است
در ميان امامان شيعه امام صادق(ع) به اعتبار نقشي كه در صورتبندي اعتقادي و فقهي تشيع داشت از جايگاه و نقش ويژه اي برخودار است. بر اين اساس در مطالعه و تبيين ديدگاه سياسي شيعه و رابطه آن با حكومت بررسي ديدگاه امام صادق در مورد ولايت و سياست بسيار اهميت دارد. با نگاهي به سيره و رفتار حضرت مي توان دريافت كه ايشان همچون پدرش از سياسي شدن امامت پرهيز داشت و براساس برخي روايات حتي نسبت به آنكه امام خوانده شود ابراز تمايل نميكرد.[۱]هنگامي كه جنبش ضد اموي به اوج رسيده بود او تقاضاي برخي از شيعيان براي رهبري سياسي را نپذيرفت و نامه ابوسلمه را سوزانيد[۲]. او پيروان خويش را از هر گونه فعاليت در اين راستا بازداشت و حتي به آنان توصيه كرد كه از تبليغ در راستاي گسترش تشيع جعفري پرهيز كنند.[۳]ياران وپيروان او نيز برداشتي سياسي از امامت نداشتند و امام را به عنوان دانشمند ترين فرد از خاندان پيامبر ميشناختند كه وظيفه اساسي وي تعليم حلال و حرام و تفسير شريعت و تزكيه و تربيت اخلاقي جامعه است.[۴]
--------------------------------------------------------------- [۲] . سيد محسن امين، سيره معصومان، ترجمه علي حجتي كرماني، تهران: سروش، ۱۳۷۴،ص ۷۰ [۳] . پيشين، ص ۳۶ . [۴] همان، ص ۳۸ به نقل از كافي ج ۱، ص ۱۷۸و كمال الدين، صص ۲۲۳،۲۲۴و ۲۲۹ [۵] . بنگريد : ابو جعفر محمد بن حسن الطوسي، اختيار معرفه الرجال المعروف به رجال الكشي، تهران: موسسه چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ۱۳۸۲، صص ۳۱۲و۳۲۹ [۶]. محمد ابوزهره، الامام الصادق حياته و و عصره،بي نا، دار الفكر العربي، بي تا، ص ۲۵۲ و نيز اسد حيدر، الامام اصادق و المذاهب الربعه، الطبعه الثانيه، بيروت دارالكتاب العربي، ۱۳۹۰/۱۹۶۹، ج۱، ص ۷۰ دربرخي منابع گزارش شده كه ابو حنيفه دو سال از دانش امام صادق بهره برد و مي گفت« اگر اين دوسال نبود ابن نعمان تباه ميشد » اسد حيدر، همان، ج۳، صص۱۰۲-۱۰۴ [۷] . ابوحنيفه پس از آن كه به اصرار منصور دومين خليفه عباسي با امام به مناظره پرداخت بار ديگر بر جايگاه برتر علمي وي تاكيد و با توجه به تسلط امام بر ديدگاه هاي مختلف فقهي او را برترين دانشمندان عصر معرفي كرد. ابوزهره، همان. [۸] . ابوز هره، همان، صص۱۷۸-۱۸۰. قاسم بن محمد بن ابي بكر پدر بزرگ مادري امام صادق (ع) به همراه شش تن ديگر ؛ يعني سعيد بن مسيب، عروه بن زبير، خارجه بن زيد، ابوبكر بن عبدالرحمن بن هشام، سليمان بن يسار، عبيدالله بن عتبه بن مسعود، فقهاي به نام اهل سنت در مدينه بودند. همان، ص ۱۶۵ [۹] .عزيز الله عطاردي، مسند الامام الصادق، تهران: انتشارات عطارد، ۱۳۸۴، ج ۹، ص ۴۲۵ [۱۰] . محمد بن يعقوب الكليني، الكافي، ج۱، تهران: دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۶۲، ص۶۹ در خبري ديگر معلي بن خنيس از امام روايت مي كند: «هيچ موضوعي نيست كه در آن دو كس اختلاف كنند مگر آن كه در كتاب خدا اصلي دارد ولي عقل افراد به آن نمي رسد». همان، ج۱، ص۶۰ [۱۱]. از امام صادق نقل شده است: «حديث من حيث پدرم و حديث پدرم حديث جدم و حديث جدم حديث پدرش و حديث پدرش حديث علي بن ابي طالب و حديث علي حديث رسول خدا و حديث رسول خدا سخن خداوند است». محمد بن نعمان مفيد، الارشاد، قم: كنگره جهاني شيخ مفيد، ۱۴۱۳،ج۲، ص ۱۸۶ و نيز كافي، جلد ۱، ص ۵۳ [۱۲] . كليني در كافي از سفارش امام به ابو حمزه ثمالي را در اين مورد را چنين نقل كرده است: بپرهيز از رياست و اين كه در پي مردان گام برداري...؛ يعني اين كه كسي را بدون دليل پيشواي خود قرار دهي و هر چه گفت تصديق كني. محمد بن مسلم نيز از امام چنين روايت مي كند: آيا مي پنداريد ما نيكان شما را از بدكاران تشخيص نمي دهيم، به خدا سوگند بدكار شما كسي است كه دوست دارد مردم در پي او گام بردارند، همانا چنين كسي ناچار دروغ زن و يا سست راي است. عزيز الله عطاردي، همان، ج۵،ص ۴۱۹، كافي، ج۲، ص ۲۹۸ [۱۳] . بنگريد :ابوزهره، همان، صص۲۸۴-۲۹۵، امام براي تاكيد بر ارزش عقل و خرد هنگامي كه گزارش زهد و عبادت يكي از يارانش را شنيد از كيفيت عقل او پرسيد و آن را معيار ارزش انسان معرفي كرد. كافي، ج۱، صص ۱۲،۲۴،۲۶ [۱۴] . براي اطلاع بيشتر بنگريد عطاردي، همان، ج ۲ [۱۵] . حسين مدرسي طباطبايي، مكتب در فرايند تكامل، ص۷۰ [۱۶] . چهره برجسته اين گروه عبدالله بن ابي يعفور از اصحاب صادقين(ع) بود كه توسط امام به عنوان تنها و يا يكي از دو صحابي كاملا وفادار و فرمانبردار شناخته شده است. شيخ محمد بن حسن طوسي، اختيار معرفه الرجال معروف به رجال كشي، ص۳۳۱(۴۵۶) [۱۷] . همان، ص۳۲۳(۴۶۲) و نيز پيشين، ص ۷۳. [۱۸] .عطاردي، همان، ج ۲، ص ۴۳۷ [۱۹] . همان، صص ۵۳۲-۵۵۰ [۲۰] . طبق روايتي امام در پاسخ محمد بن مسلم كه پس از مرگ ابو لخطاب؛ سر دسته غاليان زمان برداشتهاي غلو آميز او را گزارش مي كرد به وي گفتند: كافي است كه در باره ما بگوييد « يعلم علم الحلال و الحرام و علم القرآن و فصل مابين الناس». در روايتي ديگر امام در ادامه توضيح دادند كه علم حلال و حرام در برابر علم قرآن بسيار اندك است. محمد بن حسن الصفار القمي، بصاير الدرجات، قم: مكتبه المرعشي النجفي، تحقيق حسن كوچه باغي، ۱۴۰۴ ق، ص ۱۹۵. در روايتي ديگر امام در رد ادعاي كساني كه علم غيب را به ايشان انتساب مي دهند، فرمودند: «عجبا لاقوام يزعمون انا نعلم الغيب و مايعلم الا الله لقد هممت بضرب خادمتي فلانه فذهبت عني فما عرفتها في اي بيوت الدار هي». البته در ادامه همين روايت امام تاكيد مي كنند كه مراد از «من عنده علم الكتاب كله » در آيه شريفه ايشان هستند. همان، صص۲۱۳. [۲۱] . «الامامه عهد من الله عز وجل معهود لرجال مسمين» پيشين، ج ۳، صص۱۶۴-۱۶۵ [۲۲] . بنگريد: عطاردي، پيشين، جلد ۱۸، صص۲۹۸-۳۰۰ [۲۳] . در حديث وصايت نيز تنها وظيفه اي كه بر دوش امام نهاده شده اين است « حدث الناس و افتهم و لاتخافن الا الله و انشر علوم اهل بيتك و صدق آبائك الصالحين فانك في حرز و امان؛ براي مردم حديث كن و فتوي بده و دانش هاي اهل بيتت و راستي پدران شايسته ات را بگستران » كافي، ج ۱، ص ۲۸۱ [۲۴] . حسن بن علي حسين بن شعبه حراني، تحف العقول عن آل الرسول، الطبعه الخامسه، بيروت: موسسه الاعلمي للمطبوعات،۱۹۷۴/۱۳۹۴، صص۲۴۴-۲۴۵. هر چند نويسنده كتاب موثق و معتبر است ولي احاديث آن به دليل نداشتن سند مرسل قلمداد ميشوند. آيت الله منتظري «ره» افزون بر اين معتقد است، آشفتگي و تكرار در متن اين روايت اطمينان مي آورد كه راوي آن را به خوبي ضبط نكرده و الفاظ آن از امام نيست. حسينعلي منتظري، دراسات في المكاسب المحرمه، قم: تفكر، ۱۴۱۵، ص۸۹. [۲۵] . محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب [۲۶] . «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ ضَرَبَ النَّاسَ بِسَيْفِهِ وَ دَعَاهُمْ إِلَى نَفْسِهِ وَ فِي الْمُسْلِمِينَ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ فَهُوَ ضَالٌّ مُتَكَلِّف»، احمد بن علي الطبرسي، الاحتجاج، تحقيق محمدباقر خراسان، نجف: دارالنعمان، ۱۳۶۸/۱۹۶۶ ج۲، صص ۱۱۸-۱۲۲ [۲۷] . محمد بن حسن الحرالعاملي، وسايل الشيعه، تحقيق عبدالرحيم الرباني الشيرازي، بيروت: دار احياء التراث العربي، ۱۳۶۲،ج۱۲، ابواب الولايه من كتاب التجاره، صص۱۳۵-۱۵۶ [۲۸] . ابي بحير عبدالله بن نجاشي والي اهواز كه نخست از پيروان زيديه بود و سپس از شيعيان امام صادق شد. محمد بن حسن طوسي، رجال كشي، همان، ص۴۰۸(شماره ۶۳۴) [۲۹] . از امام روايت شده است :« من قواصم الظهر سلطان الجاير يعصي الله و انت تطيعه» يعني پيروي شاه ستمگري كه نافرماني خدا را كند كمر را مي شكند. عطاردي، پيشين، ج ۱۸، ص۳۳۵ [۳۰] . همان، ج۱۵، ص ۴۰۶-۴۰۷ [۳۱] . امام در پاسخ منصور دومين خليفه عباسي كه از دوري وي گلايه مي كرد، گفت: «ما از دنيا چيزي نداريم كه براي آن از تو بترسيم، و تو نيز از آخرت چيزي نداري كه آن را از تو بجوييم و نه به تو نعمتي رسيده تا تو را به آن تهنيت گوييم و نه خود را در نقمتي مي بيني تا تو را تسلي دهيم.» منصور گفت: با ما همنشين شو شايد ما را اصلاح كني. امام پاسخ داد: كسي كه دنيا را بخواهد تو را نصيحت نمي كند و كسي كه آخرت را جويد با تو همنشين نمي شود.» محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، تهران، اسلاميه، ج ۴۷، ص ۱۸۴ [۳۲] . بنگريد:اسد حيدر، الامام الصادق والمذاهب الاربعه،ج۱، صص۳۷۳-۳۷۷ و نيز صص ۴۶۳-۴۷۳. به ويژه اين كه حكومت عباسي كوشش بسياري مي كرد كه چهره اي دادگرانه و ديني از خود به نمايش بگذارد و امام در پس زدن نقاب و فاش كردن چهره پنهاني حكومت نقش فراواني داشتند. نگاه كنيد: سميره مختار الليثي، جهاد شيعه در دوره اول عباسي، تهران: شيعه شناسي، ۱۳۸۴، صص۲۳۷-۲۵۹ [۳۳] . بنگريد، سميره مختار الليثي، جهاد شيعه در دوره اول عباسي، ترجمه محمد حاجي تقي، تهران: شيعه شناسي، ۱۳۸۴، صص۲۳۹-۲۴۲ [۳۴] . خداوند در آيه ۳۸ سوره آل عمران « الا ان تتقو منهم تقاه» دوستي و ولايت كفار در هنگام تقيه را روا مي داند و نيز آيه ۱۰۶ سوره نحل« الا من اكره و قلبه مطمئن بالايمان» همنوايي با آنان در حال اكراه را مجاز مي شمارد. [۳۵] . بر شما باد هنگامي كه با اهل باطل نشست و برخاست و بگو مگو مي كنيد، با آنان بسازيد و رنج آنان را تحمل كنيد، زيرا شما به هنگام همنشيني و ارتباط با آنان ناگزيريد بر اساس تقيه اي كه خداوند به شما فرمان داده عمل كنيد. مجلسي، بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۱۱. در برخي روايات اين مضمون از امام نقل شده است « التقيه ديني و دين و آبايي»؛ تقيه دين من و دين پدران من است. همان، ج۲، ص ۷۴ [۳۶] . «انما جعلت التقيه ليحقن بها الدم، اذا بلغت التقيه الدم فلاتقيه» محمد بن حسن الحر العاملي، وسايل الشيعه، قم: آل البيت، ۱۴۰۹، ج ۱۶، ص ۲۳۵ [۳۷] . بنگريد: ابوزهره، الامام الصادق، همان، ص۲۴۴ و نيز عمربن عبدالعزيز، الفكر السياسي للامام جعفر الصادق، بيروت: دارالمحجه البيضاء،۱۹۹۷/۱۴۱۷، ص ۵۹. [۳۸] . ديدگاه امام در توضيح اين امر چنين گزارش شده است «و تَفْسِيرُ مَا يُتَّقَى مِثْلُ أَنْ يَكُونَ قَوْمُ سَوْءٍ ظَاهِرُ حُكْمِهِمْ وَ فِعْلِهِمْ عَلَى غَيْرِ حُكْمِ الْحَقِّ وَ فِعْلِهِ فَكُلُّ شَيْءٍ يَعْمَلُ الْمُؤْمِنُ بَيْنَهُمْ لِمَكَانِ التَّقِيَّةِ مِمَّا لَا يُؤَدِّي إِلَى الْفَسَادِ فِي الدِّينِ فَإِنَّهُ جَائِز» محمد بن يعقوب الكليني، الكافي، ج۲، ص ۱۶۸. نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
کاهش ۵۰ درصدی تقاضا در بازار لپتاپ کشور Posted: 11 Sep 2012 02:43 AM PDT جـــرس: منابع اقتصادی و بازار گزارش می دهند که اگرچه بازار کامپیوتر طی مدت اخیر با مشکلات زیادی مواجه بوده است، اما همچنان با تکیه بر واردات کالاهایی که طی ماههای گذشته وارد کشور شدهاند کج دار و مریز به فعالیت خود ادامه میدهد و به قول کارشناسان و فعالان بازار از تمام نیروی خود برای ادامه حیات استفاده میکند.
|
ترکیه: طارق هاشمی را تحویل عراق نمی دهیم Posted: 11 Sep 2012 02:43 AM PDT جـــرس: ترکیه می گوید قصد ندارد طارق هاشمی، معاون سابق رئیس جمهور عراق را که در حال حاضر در آن کشور به سر می برد، به عراق تحویل دهد.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |