جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


علی رشیدی، اقتصاد‌دان و فعال ملی گرا به مرخصی استعلاجی شش روزه اعزام شد

Posted: 31 Oct 2014 11:05 AM PDT

جرس: علی رشیدی، اقتصاد‌دان و فعال ملی گرا که دوران محکومیت دو ساله خود را در زندان اوین سپری می‌کند به مرخصی استعلاجی شش روزه اعزام شد.


بنا به اخبار رسیده به جرس، روز گذشته، پنجم آبان ماه علی رشیدی، استاد دانشگاه، بنیانگذار و رییس انجمن اقتصاددانان ایران و عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران به مرخصی شش روزه اعزام شد.


۲۰ خردادماه ۱۳۹۱ شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، علی رشیدی، اقتصاددان هفتاد و هفت ساله را به دو سال زندان و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی (هرگونه فعالیت علمی، سیاسی و رسانه‌ای) محکوم کرده بود. این حکم در دیماه ۹۲ توسط دادگاه تجدید نظر تایید و به اجرا گذاشته شد.


این حکم به دلیل انتشار بیانیه جبهه ملی ایران در اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور در آبان ماه ۹۰ که مقامات اطلاعاتی ادعا کرده‌اند به قلم دکتر علی رشیدی نوشته شده است؛ و ذیل عناوین تبلیغ علیه نظام و اهانت صادر شده است.

 

نامبرده هم اکنون دوران محکومیت خود در زندان اوین را سپری می‌کند و به دلایل پزشکی به مرخصی شش روزه اعزام شده است.

عده‌ای می‌خواهند القا کنند که امر به معروف و نهی از منکر در جهت برهم زدن امنیت عمومی است

Posted: 31 Oct 2014 04:30 AM PDT

خطیب موقت نماز جمعه امروز تهران
جرس: خطیب موقت نماز جمعه امروز تهران گفت: عده‌ای می‌خواهند در جامعه چنین القا کنند که امر به معروف و نهی از منکر در جهت برهم زدن امنیت عمومی است.

 

 

به گزارش ایسنا، آیت‌الله صدیقی در خطبه دوم نماز جمعه این هفته تهران با اشاره به مسئله اسید‌پاشی در اصفهان اظهار کرد:‌ این اقدام حرکتی خلاف وجدان، اخلاق، شرع و قانون بوده است و منکر به معنای واقعی کلمه به حساب می‌آید که نفرت‌بار بود، بنابراین مردم از نیروهای اطلاعاتی، امنیتی، ماموران انتظامی و دستگاه‌های قضایی انتظار دارند عاملان این جنایت شناسایی شوند.

 

امام جمعه موقت تهران با اشاره به این‌که مسئله تاسف‌بار اسیدپاشی‌ها این بار جنایت شخصی نبود که یک جوان علاقه‌مند به دختری در حرکتی انتقام‌جویانه انجام داده باشد، افزود: این اتفاق یک توطئه بود تا قانون امر به معروف و نهی از منکر که از ضروریات دین است را تحت‌الشعاع قرار دهد.

 

وی تصریح کرد: امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات دین اسلام و از برجستگی‌های آن و دلایل حیات ماست؛ چرا که همه باید در جامعه اسلامی سرنوشت‌شان را به یکدیگر گره خورده بدانند.

 

وی با تاکید براین‌که امر به معروف و نهی از منکر حفاظت و نظارت عمومی است خاطرنشان کرد:‌امروز عده‌ای جسور شده‌اند و به مقدسات جسارت می‌کنند و در برابر احکام اسلامی علنا دهن کجی کرده و این جرات امروز از مردم گرفته شده است که جلوی این میکروب را بگیرند.

 

صدیقی تصریح کرد: این جریان اتفاق اسید‌پاشی را به راه انداخته‌اند تا قانون عزت‌ساز امر به معروف و نهی از منکر را مخدوش کنند و در مقابل عده‌ای هم به دنبال فضاسازی هستند و می‌خواهند چنین القا کنند که امر به معروف و نهی از منکر امنیت عمومی را بر هم زدن است، اما نمی‌دانم این‌ها غافلند یا به جایی وابسته هستند، اما خوشحالیم که در نهایت دست‌شان رو شد و رسوا شدند و امیدواریم عوامل این ماجرا به زودی دستگیر شده و مجازات شوند.

 

خطیب نماز جمعه این هفته تهران همچنین به درپیش بودن 13 آبان روز مبارزه با استکبار جهانی و همزمانی آن با روز عاشورا اشاره کرد و گفت: آمریکا پرونده بسیار ننگینی برای خود ترتیب داده است که از جمله می‌توان به کودتای 28 مرداد، تشکیل ساواک، شکنجه‌ها و کشتارها، قانون کاپیتالاسیون، کشتار دانش‌آموزان در 15 خرداد، اتفاقات 17 شهریور و کمک همه جانبه به صدام در دوران دفاع مقدس اشاره کرد.

 

وی با بیان این‌که سفارت آمریکا کانون جاسوسی و توطئه بود و دانشجویان ما این کانون را اشغال کردند، خاطرنشان کرد: 13 آبان نقطه عطفی در انقلاب ما بود.

 

وی با بیان این‌که انقلاب ما اسلامی، فرهنگی، فقاهتی و بر پایه امامت امت بود اظهار کرد: تصور می‌شد انقلاب ما فقط برای مبارزه با استکبار داخلی است، اما با تسخیر لانه جاسوسی امام فرمودند، انقلاب دومی بزرگتر از انقلاب اول برای مبارزه با سلطه جهانی کلید خورده است و 13 آبان نشان داد مردمی مکتبی و مقاوم داریم که روحیه هوشیاری در برابر دشمن دارند.

 

صدیقی همچنین به موضوع توجه به واجبات و پرهیز از محرمات اشاره کرد و گفت: یکی از محرمات ظلم به دیگران است که باید از آن پرهیز شود از جمله ظلم به خانواده، همسایگان، ارباب رجوع و مسئول و نباید مسئولان ما برای مردم قیافه بگیرند و حق‌شان را ضایع کنند و با کاغذبازی آن‌ها را دچار افسردگی کنند. همچنین از طرف دیگر مردم نباید از مسئولان توقعات نابجا داشته باشند. پس همه باید تقوا را رعایت کنند که موجب نجات و عزت است.

 

امام جمعه موقت تهران همچنین به پیروزی بزرگ ارتش و نیروهای مردمی عراق اشاره کرد که بدون دخالت نیروهای ائتلاف که هیچ قصد خیری ندارند، اتفاق افتاد.

 

وی در ادامه گفت: در این پیروزی عظیم ارتش عراق و نیروهای مردمی روی پای خود بودند و با اجرای دستور مرجعیت، نقطه عطفی را شکل دادند و ان‌شاءالله مناطق دیگر نیز به زودی آزاد شود.

 

خطیب نماز جمعه این هفته تهران به رحلت آیت‌الله مهدوی کنی به عنوان یکی از پشتوانه‌ها، الگوها و علمای شاخص و جامع انقلاب اشاره کرد و گفت: درگذشت این فرد ولایتمدار را به امام زمان، مقام معظم رهبری، حوزه‌های علمیه، شاگردان ایشان و مردم شریف تسلیت می‌گویم.

 

صدیقی در خطبه اول نماز جمعه این هفته تهران نیز با اشاره به ایام سوگواری اباعدالله الحسین گفت: همه وجه زندگی امام حسین (ع) و وجود ایشان بندگی خدا بود و حرکت امام حسین (ع) حرکتی انقلابی در برخورد با ظالم و حفظ عزت جامعه اسلامی بوده است.

 

وی در ادامه با بیان این‌که سیاست، تربیت درست نسل آینده‌ساز، تزریق ایمان به سراسر وجود نسل نو، ایجاد جرات و جسارت در مقابله با مشکلات و سختی‌ها، ساختن انسان‌های سنگرنشین و رزمنده،‌ رفاه‌گریز و پاکیزه و اصیل و مقاوم و صابر است خاطرنشان کرد: اگر یک دستگاه حکومتی جامعه‌ای را با این شاخص‌ها بسازد، رسالت اساسی‌اش بندگی‌ خدا و بنده سازی برای خداست و آمده است تا جامعه را با خدا آشنا کند و آشتی دهد و در سایه حاکمیت خدا جامعه را به سوی بی‌نهایت عزت و کمال سوق دهد. در همین راستا رسالت انبیای ما نیز تجلی عبودیت آن‌ها و جذب دل‌ها برای خدا بوده است.

 

صدیقی با تاکید بر این‌که در هدایت جامعه به سوی تعالی و نور، قدرت لازمه حرکت اجتماعی است خاطرنشان کرد:‌ جامعه‌ای که اقتدار ندارد در برابر گرگ‌ها و زیاده‌خواه‌ها توان ایستادگی نخواهد داشت پس کسب و حفظ و صرف قدرت برای نجات بشر و نجات خود قدرت از اساسی‌ترین مسائل فرهنگی اسلام است.

 

امام جمعه موقت تهران با بیان این‌که ذلت‌ناپذیری، ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی از پایه‌های اساسی دینداری در عرصه توحید است، گفت: کفار حق ندارند فرهنگ و صنعت و سیاست خود را به ما تحمیل کنند و جامعه اسلامی باید نسبت به کفار برتری داشته باشد و با جهشی سریع، هر گونه وابستگی را قطع کند و به اوج اقتدار نوری و الهی نائل آید.

 

وی در ادامه به درس‌های قیام سیدالشهدا اشاره کرد و گفت: هیچ مسلمانی نباید دست ذلت و بدبختی و نکبت به ستمگران دهد و در برابر آن‌ها سر خم کند.

 

وی با بیان این‌که حتی اگر یزید کاری به کار امام حسین (ع) نداشت سیدالشهدا باز هم قیام می‌کردند توضیح داد: رمز فساد در جامعه حکومت است و در هر جامعه‌ای فساد اداری و رشوه، بی‌بندوباری و کم‌کاری و ربا وجود داشته باشد و فرهنگ مجاهده فراموش شده باشد، عملکرد حکومت است که مستقیم و غیر مستقیم فساد را ایجاد کرده است و در واقع حکومت به عنوان چشمه‌ای است که حتی اگر خودش آلوده نباشد، اما مشاورین آلوده و سکولار داشته باشد، آن چشمه هم به گند کشیده خواهد شد و در جامعه قدرت سازندگی نخواهد داشت. پس امام حسین(ع) می‌دید که چشمه حرکت در جامعه آلوده شده است و در مقابل آن ایستاد و در این موقعیت نیز هر مومنی باید برخیزد و قیام کند و حتی اگر قدرت ندارد خونش را در راه خدا بدهد تا در نهایت فساد از بیخ و بن برچیده شود.

 

صدیقی با بیان این که حرکت امام حسین (ع) دفاعی و تهاجمی بود خاطرنشان کرد: حرکت دفاعی امام حسین در نشان دادن هویت توحیدی خود به عالم با تسلیم نشدن در برابر ظلم بود و آثار حرکت حضرت سید‌الشهدا تا امروز به طور معجزه آسایی حضور دارد و در ادامه آن و نتیجه و آثار حرکت امام حسین شاهد حرکت امام (ره) در ایران بودیم و امروز نیز جوانان ما در 8 سال دفاع مقدس نشان دادند که با خدا معامله می‌کنند همچنین در فتنه 78 و 88 نشان دادند که همچنان مقاوم هستند و امروز نیز در مسائل هسته‌ای روشن کرده‌اند که نه تسلیم‌پذیرند و نه پای گریز دارند.

 

عفو بین الملل خواستار فشار بر ایران برای رعایت حقوق بشر شد

Posted: 31 Oct 2014 04:11 AM PDT

همزمان با نشست ژنو
جرس: در حالی که گزارشگر ويژه سازمان ملل از «بدتر» شدن وضعيت حقوق بشر در ایران خبر داده، سازمان عفو بين‌الملل می‌گويد که «افزايش فشار جامعه بين‌الملل» بر جمهوری اسلامی است که می‌تواند به بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران کمک کند.

 

 

رها بحرينی، مسئول امور ايران در سازمان عفو بين‌الملل، در اطلاعيه مطبوعاتی اين سازمان که روز پنج‌شنبه، هشتم آبان، منتشر شد، از اعضای سازمان ملل متحد خواسته است تا از فرصت جلسه شورای حقوق بشر اين سازمان استفاده کرده و جمهوری اسلامی را به «انجام اصلاحاتی قاطع» در جهت بهبود وضعيت حقوق بشر مجبور کنند.

 

به گزارش رادیوفردا، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه، نهم آبان، در ژنو سوئیس تشکیل جلسه داده و وضعيت حقوق بشر در ايران را بررسی می‌کند.

 

به گفته عفو بين‌الملل، جمهوری اسلامی در اجلاس سال ۲۰۱۰ (دوران رياست جمهوری محمود احمدی‌نژاد) شورای حقوق بشر، پذيرفت که مجموعه‌ای از اقدامات را برای بهبود وضعيت حقوق بشر در ايران انجام دهد، اما «تاکنون در اجرای تعهدات خود سخت ناکام بوده است».

 

به گفته سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل، «نقض حقوق بشر در ايران کماکان ادامه دارد».

 

در اجلاس بررسی دوره‌ای وضعيت حقوق بشر در سال ۲۰۱۰، به هيئت ايرانی به رياست محمدجواد لاريجانی توصيه شد که شکنجه در ايران متوقف شود، اعدام افرادی که کمتر از ۱۸ سالگی جرمی مرتکب شده‌اند را متوقف کند، مجازات مرگ را متوقف کند و به سوی لغو آن قدم بردارد، حق برخورداری از دادگاه عادلانه و منصفانه را برای تمام متهمان رعايت کند و تمام افرادی که در نقض حقوق بشر در ايران دخالت دارند را تحت پيگرد قانونی قرار دهد.

 

در آخرين گزارش احمد شهيد، گزارشگر ويژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر، که هفته گذشته منتشر شد نيز تاکيد شده که از زمان روی کار آمدن حسن روحانی، وضعيت حقوق بشر در ايران «بدتر» شده است.

 

به گفته آقای شهيد، تعداد اعدام‌ها در ايران در اين مدت افزايش زيادی داشته، حقوق مخالفان و منتقدان سياسی نقض می‌شود و وضعيت زنان بدتر شده است.

 

اما جمهوری اسلامی اتهام نقض شديد حقوق بشر در ايران را رد کرد و مدعی شد که همه اين انتقادات با هدف «ايران‌هراسی» و «اسلام‌هراسی» مطرح می‌شود.
 

مصطفی معین: از مجلسی که هشت سال شریک مفاسد بود، نباید انتظار رای اعتماد به فرهیختگان دانشگاهی داشت

Posted: 31 Oct 2014 04:11 AM PDT

جرس: مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات، عدم رای اعتماد مجلس ‌نشینان به  نیلی را “تقابل و یا باج خواهی از یک دولت تازه تشکیل و درواقع بازی با مصالح کشور” توصیف کرد.

 

معین در یادداشتی که در صفحه فیس‌بوک خود منتشر کرده، علاوه بر این که عدم رای اعتماد‌های متوالی مجلس به وزرای پیشنهادی وزارت علوم را "تقابل" و "باج‌خواهی" از دولت خوانده، نوشته است: این همان مجلسی است که با تایید، سکوت و نظاره گری خود عملا” شریک هشت سال ترویج آلودگی و فساد، تخریب بنیان های اخلاقی – فرهنگی و زیرساخت های اقتصادی کشور در دولت های نهم و دهم بود. شریکی که در عین حال به عنوان وکیل مردم، شاهد فقر روزافزون موکلین خود هم بود و دم نزد!؟در چنین وانفسایی است که فرهیختگان صدیق و فرزانه دانشگاهی نمی توانند و نباید در انتظار رای اعتماد از این مجلس و به اصطلاح چنین نمایندگانی باشند!

 

متن کامل یادداشت دکتر معین در ادامه آمده است:

مردم در ۲۲ خرداد ۱۳۹۲با آگاهی و امید به جایگزینی “اصلاح و اعتدال” به جای “افراطی گری و تحجر” رای دادند و دولت “تدبیر و امید” کار خود را آغاز نمود. در این دولت، اکنون حدود یکسال و نیم است که وزارت خانه علوم ، تحقیقات و فناوری و متولی اصلی پیشرفت و توسعه علمی ایران و به تبع آن دانشگاه ها، هنوز نتوانسته است از یک مدیریت باثبات و پایدار برخوردار شود! پس با توجه به سرعت شگفت انگیز تحولات علم و فناوری در جهان، دیگر صحبت از توسعه و پیشرفت علمی و قدرت اول علم و فناوری در منطقه شدن فقط یک شعار خواهد بود!

درابتدا مجلس به دلایل واهی به آقای دکتر میلی منفرد رای اعتماد نداد، سپس با فتنه گری و فضاسازی از معرفی آقای دکتر توفیقی جلوگیری شد، در مرحله بعد رای اعتماد داده شده به آقای دکتر فرجی دانا به فاصله کمتر از یکسال بازپس گرفته شد، و در نهایت به آقای دکتر نیلی نیز دیروز رای اعتماد داده نشد!؟ بنظرم این نوع تقابل و یا باج خواهی از یک دولت تازه تشکیل و درواقع بازی با مصالح کشور، در طول سال های پس از انقلاب بی نظیر بوده است!

به یاد دارید که این همان مجلسی است که با تایید، سکوت و نظاره گری خود عملا” شریک هشت سال ترویج آلودگی و فساد، تخریب بنیان های اخلاقی – فرهنگی و زیرساخت های اقتصادی کشور در دولت های نهم و دهم بود. شریکی که در عین حال به عنوان وکیل مردم، شاهد فقر روزافزون موکلین خود هم بود و دم نزد!؟

در چنین وانفسایی است که فرهیختگان صدیق و فرزانه دانشگاهی نمی توانند و نباید در انتظار رای اعتماد از این مجلس و به اصطلاح چنین نمایندگانی باشند! چرا که به قول شاعر:

“کبوتر با کبوتر ، باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز”.

تماس تلفنی مهدیه گلرو از زندان اوین

Posted: 31 Oct 2014 03:30 AM PDT

جرس: مهدیه گلرو تماس تلفنی کوتاهی با همسرش داشته که طی این تماس فقط توانسته از سلامتی اش خبر بدهد.


 

به گزارش کانون شهروندی زنان، حکم بازداشت «مهدیه گلرو» توسط شعبه دوم بازپرسی مستقر در زندان اوین به ریاست آقای خورشیدی، صادر شده و اکنون پرونده وی در این شعبه قضایی در حال بررسی است.

 

همچنین مشخص شده که مهدیه گلرو به زندان اوین منتقل شده و در سلول انفرادی به سر می برد، اما هنوز مشخص نیست که در کدام بند نگه داری می شود.
 

مهدیه گلرو، از فعالان حقوق زنان و عضو «کانون شهروندی زنان» است که روز یکشنبه چهارم آبان ماه 1393 ، با مراجعه مأموران به منزل وی و پس از بازرسی خانه و وسایل شخصی اش بازداشت شد.

 

مهدیه گلرو را در پی برگزاری تجمع مسالمت آمیز و قانونی فعالان زن در 30 مهرماه در برابر مجلس شورای اسلامی که به منظور اعتراض به اسیدپاشی های اخیر در اصفهان انجام گرفته بود و او نیز در آن حضور داشت، بازداشت کردند.

 

سخنرانی حجت الاسلام درایتی در پنجمین سالگرد درگذشت آیت‌الله‌ منتظری

Posted: 31 Oct 2014 01:36 AM PDT

فایل صوتی سخنرانی حجةالاسلام والمسلمین درایتی در مراسم پنجمین سالگرد درگذشت آیت‌الله‌العظمی منتظری

کری: در حال مذاکرات مستقیم با ایران هستیم

Posted: 31 Oct 2014 12:22 AM PDT

جرس: وزیر خارجه آمریکا در نشستی موسوم به «مجمع ایده‌های واشنگتن» درباره مسائلی نظیر عراق، سوریه، مذاکرات اسرائیل-فلسطین و مذاکرات هسته‌ای ایران سخنرانی کرد.




به گزارش فارس، جان کری وزیر خارجه آمریکا در سخنرانی خود در نشستی موسوم به مجمع ایده‌های واشنگتن گفت: ما سیاست یکپارچه‌ای در افغانستان و عراق داشتیم؛ در افغانستان ما توانستیم دولت وحدت ملی را بسازیم و در عراق هم یک دولت فراگیر تشکیل شد که این موضوع در دولت نوری المالکی قابل عملی شدن نبود.

 

وزیر خارجه آمریکا در ادامه افزود: اظهارات آیت‌الله سیستانی در کنار رفتن نوری المالکی بسیار مهم بود. این درحالیست که آیت الله سیستانی در جریان انتخاب نخست وزیر عراق و تشکیل دولت در این کشور هیچ گاه به صراحت موضع گیری نداشتند.

 

وی در ادامه سخنرانی خود گفت: اکنون و با توجه به چالش‌های موجود در جهان، ما در شرایط بسیار سخت‌تری از دوره جنگ سرد قرار داریم. کری اضافه کرد: ما توانستیم سلاح‌های شیمیایی سوریه را از این کشور خارج کنیم؛ اکنون اسرائیل بسیار بیشتر از قبل امنیت داشته و امن‌تر است.

 

وی با اشاره به مذاکرات سازش میان اسرائیل و فلسطین گفت: ما همچنان معتقدیم که مذاکرات صلح شدنی است البته این موضوع به شجاعت از سوی هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی نیاز دارد.

 

رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا همچنین با اشاره به «بزدل» خواندن بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل از سوی مقامات آمریکایی گفت: انتقاد اخیر از نتانیاهو شرم آور است. این سخنان نه بیانگر موضع رئیس جمهور است و نه من.

 

وزیر خارجه آمریکا درباره روند مذاکرات هسته‌ای و در واکنش به اظهارات سوزان رایس مشاور امنیت ملی این کشور که گفته شانس توافق هسته‌ای با ایران ۵۰ درصد و یا کمتر است نیز گفت: من در حال مذاکرات رو در رو و مستقیم با آقای ظریف هستم و نسبت به توافق با ایران امیدوارم اما ابراز خوشبینی نمی‌کنم.

 

کری درباره مذاکرات هسته‌ای با ایران همچنین گفت: «اگر ما بتوانیم به توافق برسیم، جهان مکان امن‌تری خواهد بود؛ این موضوع نباید به موضوعی برای تصمیم‌گیری از منظر ایدئولوژیکی بدل شود».

 

جان کری در ادامه افزود: «ایران چهار مسیر برای رسیدن به بمب اتمی دارد و ما جلوی هر چهار مسیر را خواهیم بست؛ فردو، نطنز، (آب سنگین) اراک و اقدام مخفیانه». وی خاطرنشان کرد: «ما در هر توافق احتمالی با ایران بسیار دقت خواهیم کرد و هر اقدام ما بر اساس توصیه‌ها و نظرات کارشناسان خواهد بود.

 

دادستان کل کشور: شناسایی عوامل اسیدپاشی ادامه دارد

Posted: 31 Oct 2014 12:22 AM PDT

جرس: دادستان کل کشور با بیان این که شناسایی عامل یا عوامل اسیدپاشی همچنان ادامه دارد، گفت: اراده همه مسوولان در برخورد جدی و عبرت آموز با عوامل این جنایت است.



به گزارش ایرنا، سید ابراهیم رییسی در برنامه تلویزیونی دیروز امروز فردا که به بررسی موضوع اسیدپاشی پرداخته بود، افزود: از همان ابتدای وقوع اسید پاشی در اصفهان، ستادی در این شهر با مدیریت دادستان آن شهر و همکاری همه مسوولین امنیتی – انتظامی و مسوولین استانداری تشکیل شده است.

 

وی ادامه داد: گزارشات موضوع به صورت چندین بار در روز دریافت و رصد شده است و همکاران ما کسانی که در مظان اتهام قرار گرفته اند را مورد تحقیق و بازجویی قرار داده اند و بازجویی ها، تحقیقات و شناسایی ها همچنان ادامه دارد.

 

دادستان کل کشور با مهم دانستن جدیت دستگاه قضایی و قوای سه گانه کشور در بررسی بحث اسید پاشی اصفهان، اضافه کرد: اراده همه مسوولان برخورد با این جنایت است و اراده جدی بر محاکمه عبرت آموز برای کسانی است که دست به چنین جنایتی زده اند.

 

رییسی همچنین با اشاره به آنچه "سوء استفاده ضد انقلاب و دشمنان نظام که همیشه از فضاهای ایجاد شده به دنبال ضربه به نظام جمهوری اسلامی است" خواند، ابراز کرد: متاسفانه آنها این قضیه را به مسئله امر به معروف و از منکر گره زده اند و حال آنکه امر به معروف یک اصل قانونی است که ریشه در مبانی انقلابی و دینی ما دارد و همواره یک اصل ضمانتی برای اجرای قانون است چرا که ما معتقدیم احساس مسوولیت در مردم امر بسیار پسندیده ای است.

 

وی در مورد گمانه زنی های مطرح شده مبنی بر زنجیره ای بودن و یا تشکیلاتی بودن اسیدپاشی اصفهان نیز ادعا کرد: آنچه مسلم است یک نیروی حزب الهی ارزشمدار چنین عملی را مرتکب نمی شود و قطعا چنین عملی از یک جنایتکار قانون شکن سر می زند.

 

دادستان کل کشور با اشاره به اینکه 'همین که این قضیه منشاء بگومگوهایی در سطح رسانه ها شده است و بعد هم ضد انقلاب به سرعت سوار این موج شده است'، یادآور شد: باید از غفلت برخی ها در داخل نیز گله مند شد که چطور مراقب این قضیه نبودند .

 

رییسی همچنین به برخی تیترهای رسانه های داخلی درباره حادثه اسیدپاشی اشاره کرد و گفت: این تیترها اصلا متناسب با نیروی با بصیرت نبوده است و چرا برخی متوجه نیستند که این امر، موج آفرینی انجام شده از سوی دشمن بوده است.

 

وی با بیان اینکه در این قضیه تا پیگیری ها به یک مرحله جدی نرسد پیش داوری ها، زود هنگام است، تاکید کرد: آنچه قطعی و مسلم است این است که این حرکت حتما یک جنایت است و حتما دشمن در این قضیه دست دارد اما اینکه انگیزه های این قضیه چیست و با چه پیشینه ای انجام شده و چه ارتباطاتی در این قضیه وجود دارد، باید تا روشن شدن قطعی قضیه صبر کرد.

 

پرونده اسید پاشی از دو هفته گذشته با اسیدپاشی بر روی صورت یک خانم جوان اصفهانی در افکار عمومی مطرح شد و بر اساس آماری که از سوی مراجع رسمی اعلام شده تاکنون 4 مورد مورد اسید پاشی در این شهر رخ داده است.

 

حسن روحانی رییس جمهوری در این ارتباط با ابراز تاسف شدید از وقوع این اعمال غیرانسانی و ابراز همدردی با مصدومان و مردم شریف، متدین و غیور اصفهان، خواهان تسریع در پیگیری ماموریت محوله به سه وزارتخانه کشور، اطلاعات و دادگستری در این زمینه شد.

 

همچنین صادق آملی لاریجانی رییس قوه قضاییه با صدور دستوری خطاب به معاون اول خود از وی خواست در اسرع وقت با حضور در استان اصفهان و بررسی مجدانه موضوع اسیدپاشی و دستورات اکید به نیروهای امنیتی و انتظامی و دادگستری، مساله را پیگیری و نتیجه را به رییس قوه قضاییه گزارش کنند.

 

این جنایات هولناک، خشم همه اقشار مردم و نیز مسوولان را برانگیخته و همگی خواهان اشد مجازات برای عاملان آن هستند.

 

مادر ستار بهشتی: تا زنده‌ام، پیگیر پرونده فرزندم خواهم بود

Posted: 31 Oct 2014 12:04 AM PDT

جرس: مراسم دومین سالگرد کشته شدن ستار بهشتی روز پنجشنبه ۸ آبان ماه ۱۳۹۳ در منزل مادر او در رباط کریم و با حضور جمعی از فعالان مدنی برگزار شد.

 

 

ستار بهشتی، کارگر وبلاگ‌نویس، در آبان ماه 1391 در بازداشتگاه پلیس فتا کشته شد.

 

به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، محمد نوری زاد، روزنامه نگار و فیلمساز اولین فردی بود که در مراسم دومین سالگرد کشته شدن ستار بهشتی در سخنانی با انتقاد از حاکمان، از آنان خواست که پاسخگوی مطالبات مردم باشند. او با برشمردن وقایع روزهای اخیر، شناسایی و مجازات عاملان اسید پاشی ها را خواستار شد.

 

در ادامه محمد نجفی، شاعری که از شهر اراک آمده بود با تقدیم شعری به مادر ستار بهشتی، هدف خود را از پیمودن راه طولانی و شرکت در این مراسم، همراهی با جمع و بودن در کنار مادر ستار بهشتی اعلام کرد.

 

مصطفی بادکوبه ای، شاعر دیگری بود که با تقدیم شعری، از اولین مراسم سالگرد ستار بهشتی در زندان اوین سخن گفت و از اینکه در دومین سالگرد ستار بهشتی در کنار مادرش ایستاده است، ابراز خوشحالی کرد.

 

اکرم نقابی، مادر سعید زینالی که از سرنوشت فرزندش پس از حمله به کوی دانشگاه در تیر ۱۳۷۸ بی اطلاع است نیز در سخنانی با ابراز تأسف از بی نتیجه بودن پی گیری هایش گفت: «بعد از سال ها که از جنگ می گذرد، کشته شدگان در جنگ توسط بیگانگان به خانواده هایشان بازگردانده می شوند اما 15 سال است که دنبال فرزندم هستم و هموطنان حتی جنازه او را به من نمی دهند.»

 

سپس سحر بهشتی، خواهر ستار بهشتی با قرائت قطعه شعری، یاد برادرش را گرامی داشت و گفت که ستار مظلومانه و زیر شکنجه کشته شد و خانواده اش همواره به وجود او به عنوان یک ایرانی و انسانی شجاع و آزاده افتخار می کند.

 

گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی نیز از غم دوری فرزندش در این دو سال با جمع حاضر سخن گفت. او از ناعادلانه بودن دادگاه «فرمایشی» برای رسیدگی به چگونه کشته شدن فرزندش انتقاد کرد و در ادامه خواهان برگزاری دادگاهی علنی و عادلانه در این خصوص شد. مادر ستار بهشتی همچنین اعلام کرد: «تا زمانی که زنده ام، پیگیر پرونده ستار خواهم بود و در و دیوار خانه 40 متری ام را از عکس های شهدای راه آزادی پر خواهم کرد و زمانی هم که در قید حیات نباشم این منزل یادگار ستار و یادآورنده محلی خواهد بود که ستار از آنجا پرده شد.» او بار دیگر تأکید کرد که می خواهد خانه اش همچون موزه ای از عکس های آزادی خواهان باشد.

 

نرگس محمدی، فعال حقوق بشر دیگر فردی بود که در این مراسم با بیان اینکه بر اساس پرونده یک انسان به هنگام بازداشت کشته شده است، گفت که در هر جامعه ای کشته شدن یک انسان بی گناه، بزرگترین منکر است و جای این سؤال وجود دارد که چرا پس از گذشت دو سال از کشته شدن ستار بهشتی هنوز هیچ ناهی منکری علیه این ظلم آشکار، مدعی نشده است. خانم محمدی افزود: «نمایندگانی که اکنون به دنبال حمایت از ناهیان از منکر هستند، چرا تاکنون نسبت به منکرهای واضح و آشکار، چون کشته شدن ستار بهشتی، سهراب اعرابی، ندا آقا سلطان، هدی صابر، هاله سحابی و مصطفی کریم بیگی هیچ نهی و انتقادی نداشته اند اما اکنون برای روابط بین زن و مرد در سطح جامعه و حتی محل کار و آپارتمان، قاعده امر به معروف می نویسند؟»

 

محمد ملکی، فعال سیاسی هم در سخنانی با اشاره به وضعیت نگران کننده ایران، از موضوع اسید پاشی های اخیر انتقاد کرد و برخورد با این جنایت را وظیفه حاکمان دانست.

 

گیتی پورفاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی نیز با انتقاد از وضعیت کشور به بیان مواردی در خصوص پرونده ستار بهشتی پرداخت. از دید این وکیل دادگستری، پرونده کشته شدن ستار بهشتی از سوی دستگاه قضایی و مسئولان، مورد بررسی و قضاوت صحیح قرار نگرفته و در حق او و خانواده اش اجحاف شده است.

 

با پایان این سخنان، حاضران همراه با گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی بر مزار ستار بهشتی حاضر شده و یاد او را گرامی داشتند.

 

مادر یکی از کشته شدگان عاشورای سال 1388 که به همراه خانواده های کشته شدگان حوادث پس از انتخابات سال 1388 و زندانیان سیاسی بر مزار ستار بهشتی حاضر شده بود، در سخنان کوتاهی گفت: «هر چند رنج بسیار می کشیم اما باور داریم که روزگار سخت خواهد گذشت و انسان های سخت همچون مادران شهدا و مادر ستار در تاریخ باقی خواهند ماند.»

 

نسرین ستوده، وکیل دادگستری که در پایان مراسم رسیده بود نیز در سخنانی گفت که اگر در روند رسیدگی به پرونده ها وکیل حضور داشت، این اتفاق ها نمی افتاد، اگر در پرونده ستار بهشتی و سایر کشته شدگان، وکیل حضور داشت آنها به این سرنوشت مبتلا نمی شدند.

 

اسماعیل مختاری، پدر محمد مختاری که در جریان حوادث پس از خرداد سال 1388 کشته شد، سعید و احمد منتظری، فرزندان آیت الله منتظری، ابوالفضل عابدینی، زندانی سیاسی که در مرخصی به سر می برد، زهرا رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی از زندانیان سیاسی، معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی از زندانیان سیاسی، فخرالسادات محتشمی پور، همسر مصطفی تاجزاده از زندانیان سیاسی و فیروزه صابر، خواهر هدی صابر که در زندان کشته شد از جمله افرادی بودند که در کنار دیگر فعالان مدنی به مراسم دومین سالگرد کشته شدن ستار بهشتی رفته بودند تا به مادر او تسلیت بگویند.

 

زندگی به زحمتش می‌ارزد

Posted: 30 Oct 2014 12:25 PM PDT

رزمنده‌ای از ۲۷ سال زیستن بدون صورت می‌گوید
مجید خاکپور: تا آمده بود به خودش بجنبد صورتش رفته بود؛ تمام و کمال. نفهمید آن بلایی که چهره‌اش را با خود برد و دنیا را تا ابد برای او و خانواده‌اش به هم ریخت، از کجای آسمان نازل شد. پس از 20روز به هوش می‌آید، روی تخت بیمارستان؛ تختی که 18ماهِ سخت و کشنده را روی آن می‌گذراند و در این مدت 26بار به اتاق عمل می‌رود و سروصورتش را به تیغ جراحان می‌سپارد تا بلکه چیزی را به‌جایی که روزی اسمش صورت بوده بازگردانند، اما نه انسان، خداست و نه دستان پزشکان معجزه می‌دانند. تمام گوشت و پوست و استخوان‌هایی که از سر و بازو و ران و لگن بر‌می‌دارند و روی هم وصله پینه می‌کنند، چیزی می‌شود که می‌توان هر نامی برآن نهاد، الا صورت. وقتی لبی در کار نباشد، کلمات شکسته بسته از حفره‌ای به اسم دهان بیرون می‌آیند، حرف‌زدن برایش دشوار است، بعد از هرچند کلمه مکثی می‌کند و بعد دوباره پی حرفش را می‌گیرد. سخت‌تر از آن، اینکه دیگران حرف‌هایش را نمی‌فهمند، به همین خاطر گاهی همسرش به کمک می‌آید و با آواهایی که پس از عمری، دیگر برایش حکم زبانی مخصوص را پیدا کرده است، کمک‌مان می‌کند در فهم‌کردن. 27سال‌وسه‌ماه‌وهشت‌روز از بی‌صورت‌شدن «رجب محمد‌زاده» گذشته است که به خانه‌اش می‌رویم، 27سال‌و سه‌ماه‌وهشت‌روز می‌گذرد که انسانی نه لبی برای خندیدن و بوسیدن دارد و نه چشمی برای گریستن. 27سال‌وسه‌ماه‌وهشت‌روز؛ حساب روزهای سخت از دست آدم درنمی‌رود. اما چه باید کرد؟ می‌توان کرکره را پایین کشید و زندگی را تعطیل کرد؟ یا باید ماند و بهانه‌ای برای زیستن یافت؟

‌چقدر زمان لازم است تا یک انسان صورتش را از دست بدهد؟
شاید کمتر از یک ثانیه.
‌برای شما چطور اتفاق افتاد؟
آخرین چیزی که خاطرم مونده اینه که با دوتا دیگه از هم‌سنگرام داشتیم وسط چادر چندتکه یخ رو می‌شستیم که بندازیم تو کلمن و آب یخ درست کنیم که یهو صدای انفجار اومد... دیگه چیزی یادم نیست تا روزی که توی بیمارستان به هوش اومدم. بعد فهمیدم که خمپاره بوده که نزدیک چادر ما منفجر شده.
‌پس از این خمپاره‌ها بود که کسی نمی‌تواند ردش را بزند؟
بله، از خمپاره‌های نامرد بود؛ خمپاره 60.
‌سرنوشت هم‌سنگرهای شما با این خمپاره به کجا کشید؟
یک‌نفر همون‌جا شهید شد و یکی دیگه که بچه محل هم بودیم، یک‌دست و یک‌پاش رو از دست داد.
‌دوست جانباز شما چیزی از آن لحظات یادش هست؟
 (طوبی زرندی، همسر حاج رجب ماجرا را اینگونه تعریف می‌کند: بعدها که دوست حاجی رو دیدیم گفت وقتی خمپاره خورد جلوی چادر یک دفعه حاجی افتاد، خودم هم خوردم زمین، خواستم بلند بشم برم سمت حاجی، دیدم نمی‌تونم؛ یک دست و یک پام قطع شده بود.)
‌کی فهمیدید ترکش خمپاره صورت‌تان را برده؟
بعد از اون اتفاق منو برده بودن توی بیمارستانی در تبریز، بعد که دیده بودن وضعیتم خیلی وخیمه و نمی‌تونن کاری بکنن، انتقالم میدن تهران، 20روز بی‌هوش بودم، وقتی به هوش اومدم صورتم باندپیچی بود، بعد دکترا بهم گفتن چی شده، ولی اون موقع هنوز صورت خودم رو ندیده بودم.
وقتی صورت خودتان را بدون باند دیدید، چی؟ خودتان را شناختید؟
وقتی صورت خودم رو دیدم، خندیدم.
‌خندیدید؟!
بله خندیدم، یادمه به خودم گفتم ببین چه قیافه‌ای شدی، من آدم شوخی بودم. (صدایی از حنجره حاج رجب می‌زند بیرون، هیچ شباهتی به صدای خنده ندارد، در صورتش هم که هیچ ماهیچه‌ای در آن نمانده، هیچ تغییری ایجاد نمی‌شود، او مردی است که هیچ‌چیز را نمی‌شود از چهره‌اش خواند، نه اندوه، نه شعف. در این لحظه همسر حاج رجب می‌خندد و می‌گوید: حاجی همیشه هم خنده‌رو بود و هم خیلی اهل شوخی.)
‌در هر صورت فکر می‌کنم خندیدن سخت‌ترین کاری بود که می‌شد در آن لحظه کرد، راستش برای من غیرقابل‌تصور است.
من صورتم را برای خدا دادم، برای کشورم دادم، ناراحتی نداره.
‌درسته، برای خدا خیلی‌ها دست و پا دادند، خیلی‌ها جان‌شان را دادند، اما جانبازی شما کمی متفاوت است.
خب این هم قسمت من بوده، راضیم به رضای خدا.
برای بهبود وضعیت صورت‌تان، حتما تحت عمل هم قرار گرفتید.
بله، 18ماه بستری بودم و در این مدت 26بار اتاق عمل رفتم. (طوبی زرندی روزی که چهره همسرش را در بیمارستان دیده‌، چنین به یاد می‌آورد: دفعه اولی که حاجی‌رو دیدم بی‌هوش شدم، بعد از چند روز که دکتر اومد باند صورت حاجی‌رو عوض کنه، دیدم که اصلا چیزی به اسم صورت نداره، حتی زبون کوچکِ ته حلق دیده می‌شد، بینی نداشت، یک چشمش کور شده بود و یک چشمش هم‌افتادگی شدید داشت؛ ترکش خمپاره همه صورت حاجی رو برده بود.)
‌اما ظاهرا کار زیادی از دکترها برنیومده.
دکترای ما در زمان جنگ خیلی زحمت می‌کشیدن، بعضی روزها 10، 15 تا عمل جراحی انجام می‌دادن، اونا زحمت خودشون رو کشیدن و ممنونشون هم هستم، اما بهتر از این نشد. روی صورتم هیچی نمونده بود، این چیزی هم که دارین می‌بینین گوشت‌ها و استخونایی که از سر و بازو و ران و لگن برداشتن و روی صورت پیوندزدن. (همسر حاج رجب رشته کلام را به دست می‌گیرد تا مردش نفسی چاق کند: از روی سر حاجی یک تیکه استخون برداشتن که به جای بینی پیوند بزنند که نگرفت و چرک کرد و مجبور شدن برش دارن، الان روی جمجمه همون قسمت بدون استخون و نرمه. ریش‌هایی هم که روی صورت حاجی می‌بینین، در واقع قسمتی از پوست سرشونه که برداشتن و به صورت پیوند زدن.)
‌عکس العمل بچه‌هایتان چی بود وقتی شمارو با این وضعیت دیدند؟
اون زمان چهار تا بچه قد و نیم‌قد داشتم که دیگه نمیومدن تو بغلم، ازم فرار می‌کردن، اما بعد از مدتی دیگه ترس‌شون ریخت و عادت کردن؛ یادمه چند وقت بعدش هم به حاج خانوم گفتم که می‌دونم زندگی‌کردن با مردی با این قیافه سخته و هر وقت دلش خواست و نتونست تحمل کنه، آزادِه که جدا شه (با تنها چشمی که آن هم حال خوشی ندارد به همسرش نگاه می‌کند)، اما حاج خانم پای من موند.
‌با این صورت چطور با نگاه مردم کنار آمدید؟
هنوز هم نتونستم کنار بیام.
‌بعد از 27سال هنوز عادی نشده برایتان؟
اوایل سخت بود، حتی بارها با خودم می‌گفتم کاش شهید شده بودم که دیگه نه خودم و نه زن و بچه‌ام عذاب نکشیم و مردم هم ناراحت نشن. البته حالا خیلی ساله برای من عادی شده، اما برای مردم نشده. من برای خودم ناراحت نیستم، روزی صدبار عذاب می‌کشم چون مردم با دیدن من ناراحت میشن. (همسر حاج رجب می‌گوید: اینقدر جوش زد که سکته قلبی کرد و مجبور شد عمل قلب باز کنه.)
‌شما می‌گویید به خاطر اینکه مردم شما را با این چهره می‌بینند عذاب وجدان دارید، یعنی تا حالا اتفاق نیفتاده که از نگاه و رفتار مردم دلخور شوید؟
نمی‌شه که نشده باشه، شده، چندبار.
‌چه برخوردی شما را بیشتر از همه رنجاند؟
یک‌بار با عیال بحث کردم (با صدا و بی‌لبخند، می‌خندد)، از خونه زدم بیرون، گفتم ناهار رو بیرون می‌خورم، چند تا خیابون رو دور زدم، 10 تا رستوران بیشتر رفتم، اما هیچ کدوم راهم ندادن، آخرش رفتم مغازه کل‌پزی که آشنا بود، گفتم یه ذره آب گوشت‌داری، گفت برو اون عقب بشین برات بیارم؛ یه جایی ته مغازش بود که من همیشه اونجا می‌نشستم، تا بقیه ناراحت نشن و از مغازه نرن بیرون.
‌با خانواده هم بیرون می‌روید؟
نه، یعنی خیلی کم. (خانم زرندی به همسرش نگاه می‌کند و با گلایه می‌گوید: حاج‌آقا خودش با ما بیرون نمیاد، یا اگر هم بیاد چند قدم جلوتر یا عقب‌تر راه می‌ره تا مردم فکر نکنن ما با همیم و یک‌طوری نگاه کنن که ناراحت بشیم، برای خاطر ما، با ما بیرون نمیاد، هرجا میره تنهاست.)
‌تا حالا با خودتان فکر کردید اون کسی که گلوله خمپاره رو گذاشت توی لوله خمپاره‌انداز و چادر شما رو نشانه رفت، کی بوده؟ توی ذهن‌تان چهره‌ای برای او متصور شدید؟
خب در اینکه کسی که این کار رو با من کرد، دشمن بود که شکی ندارم؛ ما توی منطقه‌ای به اسم «ماووت»، یک کیلومتر توی خاک عراق بودیم و توی اون منطقه‌ای که ما بودیم نیروهای عراقی خیلی به ما نزدیک بودن، تا جایی که ما حتی در روز اجازه بیرون‌رفتن از چادر رو نداشتیم، ولی هیچ‌وقت نخواستم بدونم کی بوده، ما توی جنگ بودیم و اون دشمن ما بود، دشمن هم دشمنِ، دیگه فرقی نمی‌کنه.
‌شما توانستید راحت با زندگی بدون صورت کنار بیایید چون پای اعتقاد محکمی وسط بوده، به گفته خودتان به‌خاطر خدا و کشور و ناموس جنگیدید و این‌طور شدید، اگر این اتفاق در زندگی روزمره و برای هیچ و پوچ می‌افتاد چی؟
خیلی سخته، خیلی فرق داره، اصلا قابل مقایسه نیست. اگر غیر از جنگ باشه آدم دلش می‌خواد کسی که این کار رو باهاش کرده، نابود بشه؛ یعنی انتقام بگیره. (همسر حاج رجب بی‌تفاوت نمی‌نشیند و به حوادث اسیدپاشی اخیر در اصفهان اشاره می‌کند: توی اخبار گفتن روی صورت چند تا دختر جوون اسید پاشیدن، اونا بی‌گناه‌بودن، یک عمر می‌سوزن. وقتی دلم رو می‌گذارم جای دل مادراشون آتیش می‌گیرم، من خودم مادرم، می‌فهمم چی می‌کشن. حاجی صورتش رو توی جنگ و به خاطر خدا داد، اینها چی؟ الان که نه جنگی هست و نه دعوایی.)
‌عکس‌هایی از شما دیدم کنار نوه‌هایتان، رابطه نوه‌ها با شما چطور است؟
 (حرف نوه‌ها که می‌شود سر ذوق می‌آید، صدای خنده خش‌داری می‌ریزد توی هوای اتاق) نوه‌ها رو خیلی دوست دارم، اونا هم خیلی منو دوست دارن، میان برام شعر می‌خونن، می‌بوسنم، روی پام می‌شینن و با هم بازی می‌کنیم، دنیایی داریم برای خودمون.
‌در حرف‌هایتان اشاره کردید که بارها با خودتان گفتید کاش شهید می‌شدید و این اتفاق برایتان نمی‌افتاد، اما این‌طور که معلوم است خیلی با نوه‌هایتان خوش هستید و از بودن با آنها لذت می‌برید، حالا اگر بر‌گردید و به گذشته نگاه ‌کنید، فکر می‌کنید زندگی به زحمت و سختیش می‌ارزد؟
بله، بله، زندگی به زحمتش می‌ارزه.
منبع: اعتماد 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حزن پریشانِ واقعیت

Posted: 29 Oct 2014 11:21 AM PDT

سروش دباغ
خود را بسان مسافري مي انگاشت که قرار است چند صباحي در اين دنيا بزيد و پس از آن به «خلوت ابعاد زندگي» سفر کند 


« صداش/ به شکل حزن پریشان واقعیت بود/ و پلک هاش/ مسیر نبض عناصر را/ به ما نشان داد/ و دست هاش/ هوای صاف سخاوت را/ ورق زد/ و مهربانی را/ به سمت ما کوچاند/ به شکل خلوت خود بود/ و عاشقانه‌ترین انحنای وقت خودش را/ برای آینه تفسیر کرد/ و او به شیوۀ باران پر از طراوت تکرار بود/ و او به سبک درخت/ میان عافیت نور منتشر می شد»[۱].

 


این ایام مصادف است با دومین سالگرد روی در نقابِ خاک کشیدن و پرواز ابدیِ احمد قابل؛ خورشید سواری که صداقت، حريت، شجاعت، تواضع، بي تکلفي ، پاکدامني و پايمردي در او موج می زد. غزالي در کتاب « ذکر الموت» از سه گونه مواجهۀ آدميان با مرگ سخن مي گويد: کسانيکه شيرين مي زيند و آنقدر تعلقات و دلبستگيهاي دنيوي دارند که از مرگ مي هراسند و از در رسیدن آن وحشت دارند؛ که « هر که شیرین می زید او تلخ مرد». دسته دوم افرادي اندکه از وضعيت روحي خود ناراضی اند و در آرزوي در رسيدنِ روزگار بهتري هستند؛ اما عزم و اراده ای براي تغيير وتوبه ندارند و در حسرت سر برآوردنِ رستاخيزي در سرزمين وجودشان، شب و روز را دوره ميکنند و انتظار می کشند. دستۀ سوم جماعتی اند که زوال و عدم مانايي دنيا را به رأي العين ديده و چشیده اند و دلبستگي چنداني به دنيا ندارند، سبکباری و سبکبالی پیشه کرده و از مرگ هیچ نمی هراسند؛ که « آنچه را نپاید، دلبستگی را نشاید». احمد قابل متعلق به گروه سوم بود؛ تعلقات دنيویِ چنداني نداشت و« آبروی فقر و قناعت را» نمی برد و«خفیف المؤؤنه» بود. تو گویی این سخن حافظ ورد زبانش بود:

 


درویش را نباشد برگ سرای سلطان
ماییم و کهنه دلقی کاتش در آن توان زد

 


خود را بسان مسافري مي انگاشت که قرار است چند صباحي در اين دنيا بزيد و پس از آن به «خلوت ابعاد زندگي» سفر کند و به سمتِ بی‌سو به پرواز درآید و هم نورد افقهاي دور شود؛ تمام زندگي پاک و پر تلاطم او بر اين امر گواهي مي دهد. در حاليکه از مرحوم آيت االله منتظري اجازه نامه اجتهاد داشت، سالها بود که لباس روحانيت را از تن به در آورده و با مناعت طبع زندگي مي کرد و خم به ابرو نمي آورد. « شجاعتِ بودن» در او موج مي زد؛ با دغدغه هاي اصيل معرفتي خويش زندگي مي کرد و دلمشغول آنها بود. اگر بر اثر تحقیقات و تأملاتِ دراز آهنگ خود به موضعي مي رسيد؛ باکي از ابراز آن به دل راه نمی داد؛ ولو اينکه خلاف رأی جمهور بود. سخنان او دربارۀ مسئلۀ« حجاب» از اين دست بود؛ بديع و خلاف آمدِ عادت و جسورانه. مطابق با فتوای ایشان، نپوشاندنِ موی سر و گردن در روزگار کنونی، برای بانوان اشکال شرعی ندارد و رواست.


مقالۀ خود تحت عنوان «حجاب در ترازوی اخلاق» را که حدودا دو سال پیش منتشر شد، به روح بلند آن آزاده مرد تقدیم کردم.[۲] در آن نوشتار، به اقتفای ایشان، البته ازمنظر اخلاقی و نه فقهی، با مد نظر قرار دادنِ تفکیک میان « وجوب فقهی» و «وجوب اخلاقی»، بحث از حجاب را ذیل مقولۀ «عفت» و رفتارعفیفانه گنجانده و نپوشاندنِ موی سر و گردن را، از منظر اخلاقی، امری روا انگاشته ، ادله‌ای چند له این مدعا اقامه کردم. این روزها که « حجاب اجباری» و «امر به معروف و نهی از منکرِ» دولتی و حکومتی و حادثۀ تلخ و شوم « اسید پاشی»، نَقل محافل و نُقل مجالس است؛ بهتر می توان اهمیتِ جسارت و صراحت و تهور مرحوم قابل را دریافت. ایشان هم با حجاب اجباری مخالف بود، هم نپوشاندن موی سر و گردن را فعلی غیر شرعی قلمداد نمی کرد. اگر این آموزه‌ها قدر ببیند و بر صدر نشیند و در آنها به دیدۀ عنایت نگریسته شود، آنچه اکنون در جامعۀ ما تحت عنوان حجاب اجباری و امر به معروف و نهی از منکرِ حکومتی در حال اجراست، بالمره تغییر کرده، سیرت و صورت دیگری پیدا می کند.


درود و رحمت بی‌پایانِ خداوند بر روح پاک احمد قابل باد. حال که از قضای روزگار، میان ما فرسنگها فاصله است، قصۀ پراز مهر و وفای خود را به گوش نسیم صبحگاهی که پیک دور افتادگان است، می خوانم تا مگر آنرا به مزار پاکِ آن آشنا و عزیزِ سفر کرده برساند:

 


همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
 

 

-----------------------------
[۱] سهراب سپهری، هشت کتاب، دفتر «حجم سبز»، شعر « دوست».

[۲] نگاه کنید به:

http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/۲۱۷.pdf

 

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


دو تن از کارکنان بازداشت شده ایسنا در اصفهان آزاد شدند

Posted: 29 Oct 2014 06:19 AM PDT

جرس: سردبیر و دبیر اجتماعی دفتر خبرگزاری ایسنا در اصفهان آزاد شدند.  

 

به گزارش انصاف‌نیوز، علت بازداشت و نهاد بازداشت کننده این روزنامه‌نگاران رسما اعلام نشده بود.

 

با این حال، آریا جعفری، عکاس خبرگزاری ایسنا در اصفهان هم که از تجمع معترضان به اسیدپاشی در اصفهان عکاسی کرده بود، همچنان در بازداشت به سر می برد.

 

مطهری: حساسیت ها بیشتر جناحی است

Posted: 29 Oct 2014 05:58 AM PDT

جرس: علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: رای ندادن به «محمود نیلی احمدآبادی» سومین وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری در آینده به ضرر کشور، دولت، مجلس و مردم خواهد بود.

 

به گزارش ایرنا، این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس پس از پایان جلسه علنی امروز مجلس و ندادن رای عدم اعتماد نمایندگان به نیلی در جمع خبرنگاران افزود: دو نقص و کاستی در مجلس و دولت، علت عدم اقبال نمایندگان به آقای نیلی بود.

 

مطهری تصریح کرد: از طرف مجلس، حساسیت بیش از حدی راجع به حوادث ۸۸ وجود دارد و از طرف دولت هم مشکل این است ارتباط کامل حتی با نمایندگان حامی دولت ندارد.

 

نماینده تهران اضافه کرد: البته این رای اعتماد حالت خاصی هم داشت چون نامه معرفی وی روز یکشنبه اعلام وصول و جلسه رای اعتماد روز چهارشنبه برگزار شد، در این سه روز، فرصت رایزنی و تحقیق کمی وجود داشت.

 

وی با بیان اینکه پیش بینی رای اعتماد به این شکل وجود داشت، در عین حال گفت: علت اینکه گزینه های پیشنهادی دولت برای وزارت علوم رای نمی آورد، نیز رفتار دولت است. ضرورتی ندارد رییس جمهوری این طور به مجلس کنایه بزند و اینها در رای نمایندگان تاثیر می گذارد.

 

نماینده مردم تهران در مجلس اظهار داشت: چنانچه روابط قدری دوستانه تر باشد، شاید همین گزینه هم می توانست رای بیاورد چون مشکل اساسی وجود نداشت.

 

مطهری در پاسخ به این سوال که آیا رییس جمهور با علم به رای عدم اعتماد نمایندگان به نیلی، وی را برای وزارت علوم معرفی کرد؟ اظهار داشت: ایشان فکر می کرد که آقای نیلی رای می آورد و از این رو، او را به مجلس معرفی کرد.

 

این نماینده اصولگرای مجلس نهم در عین حال سیاسی بودن رای نمایندگان در جلسه رای اعتماد امروز را رد کرد و گفت: نمایندگان بررسی می کنند و نظرشان عدم اعتماد بود. نمی شود گفت حتما اعمال نظر سیاسی وجود داشته است.

 

این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس خاطر نشان کرد: اتفاق امروز به ضرر دولت، مجلس و کشور است. نقصی که در کار دولت وجود دارد این است که قبل از معرفی وزیر، فضای مجلس را ارزیابی نمی کند و کسی را معرفی می کند که نتیجه آن احیانا به بن بست می خورد.

 

مطهری همچنین در پاسخ به سوالی درباره تاثیر پایداری ها بر رای به نیلی گفت: بحث تاثیرگذاری نمایندگان پایداری نیست و اگر گزینه خوبی وجود داشته باشد، نمایندگان رای اعتماد می دهند.

 

وی با اشاره به نامه اساتید دانشگاه به مقام رهبری در سال ۸۸ گفت: این نامه، نامه خوبی بود که اساتید دانشگاه برای حوادث آن روزها تظلم و دادخواهی کردند و رهبر معظم انقلاب هم از حادثه کوی دانشگاه ناراحت بودند و گفتند دل انسان را خون می کند و این نکته مثبتی بود که وزیر پیشنهادی نامه را امضا کرده بود ولی اینکه آن را به عنوان جرم مطرح می کنند، درست نیست.

 

مطهری همچنین در پاسخ به این سوال که آیا حساسیت بیش از حد نسبت به اتفاقات سال ۸۸ بیشتر جناحی است یا دغدغه ملی ومردمی؟ اظهار داشت: این حساسیت ها بیشتر جناحی است.

 

در جلسه مسئولان عالی قضایی ارائه شد؛ گزارش محسنی‌اژه‌ای از حادثه اسیدپاشی

Posted: 29 Oct 2014 05:58 AM PDT

جرس: جلسه مسئولان عالی قضایی امروز به ریاست صادق لاریجانی رییس قوه قضاییه تشکیل شد.

 

 

به گزارش ایسنا به نقل از اداره کل روابط عمومی قوه قضاییه، در این جلسه ادامه بحث و بررسی پیش‌نویس آیین‌نامه «کیفیت اجرای مجازات تکمیلی» موضوع تبصره 3 ماده 23 قانون مجازات اسلامی مصوب 1/ 2/ 1392 در دستور کار قرار گرفت و به پایان رسید.

 

در ادامه جلسه حجت الاسلام و المسلمین غلامحسین محسنی‌اژه‌ای معاون اول قوه قضاییه که هفته گذشته با حکم آیت الله آملی لاریجانی مأمور رسیدگی به پرونده اسیدپاشی‌های اخیر در شهر اصفهان شده بود، گزارشی از سفر به این شهر و اقدامات انجام شده ارائه کرد.

 

محسنی‌اژه‌ای در ابتدای گزارش خود با یادآوری سابقه تاریخی شکل‌گیری این اقدام مجرمانه در کشور گفت: نخستین اقدام به اسیدپاشی در کشور در سال 1334 رخ داده و نخستین قانون برای مقابله با این اقدام در سال 1337 به تصویب رسیده است.

 

معاون اول قوه قضاییه اظهار کرد: همه دستگاه‌ها مجدانه به دنبال شناسایی مجرم یا مجرمین هستند و زحمات زیادی را متحمل شده‌اند و از افراد زیادی نیز تحقیق و افرادی را به عنوان مظنون دستگیر کرده‌اند، اما تاکنون عامل اصلی شناسایی و دستگیر نشده است ولی دستگاه‌های ذیربط امیدوارند با تشدید اقدامات در آینده نزدیک مجرم را دستگیر کنند.

 

فاضل میبدی: اکثریت مجلس خبرگان به ریاست هاشمی‌رفسنجانی رأی می دهند

Posted: 29 Oct 2014 04:27 AM PDT

جرس: عضو هیئت علمی دانشگاه مفید قم، گفت: در میان کسانی که الان می‌خواهند خودشان را به عنوان رئیس و نائب رئیس مجلس خبرگان مطرح کنند، بهترین فرد برای ریاست، آقای هاشمی رفسنجانی است. چرا که بر اساس اعتدال سیاسی حرکت می‌کند. همچنین ایشان به دور از افراط و تفریط هستند.

 

 

حجت الاسلام و المسلمین محمدتقی فاضل میبدی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا در قم، با اشاره به مباحث مطرح شده پیرامون تعیین ریاست مجلس خبرگان رهبری، اظهار داشت: به نظرم قرار گرفتن آیت الله هاشمی رفسنجانی در جایگاه ریاست مجلس خبرگان رهبری، اثرات خیلی مثبتی برای مجلس خبرگان و همین طور کشور دارد، چرا که بالاخره آقای هاشمی از افراد سابقه دار انقلاب بوده، پیچ و خم سیاست را خوب می‌شناسد و بلد است.

 

وی افزود: به نظرم در این جریانات و شخصیت‌هایی که برای ریاست خبرگان رهبری مطرح می‌شود، آقای هاشمی رفسنجانی مصالح کشور را بیشتر در نظر می‌گیرد و خیلی به دنبال مسائل جناحی و حزبی نیست؛ البته کسان دیگری که این روز‌ها زیاد سخن می‌گویند که مثلا آقای هاشمی رفسنجانی کاندیدای ریاست خبرگان نمی‌شود و...، این‌ها به دنبال مسائل حزبی و جناحی خاص خودشان هستند، اما آقای هاشمی رفسنجانی شخصیت فراجناحی و فراحزبی و یک شخصیت کاملا ملی است و انتظار بیشتر مردم هم این است که بعد از رحلت آیت الله مهدوی کنی، آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان شود.

 

این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی باعث ایجاد تعادل سیاسی در خبرگان رهبری و کشور خواهد شد، گفت: قطعا با ریاست ایشان در مجلس خبرگان، نفوذی که ایشان در داخل و خارج از کشور دارد، بیشتر می‌شود و از این رو می‌توان از این شرایط برای حفظ مصالح کشور بهره برداری بیشتری کرد.

 

فاضل میبدی با بیان اینکه افراد دیگری غیر از آیت الله هاشمی رفسنجانی که در مظان ریاست خبرگان هستند، مسلما این‌ها نمی‌توانند خیلی در جهت مصالح ملی حرکت کنند، گفت: این افراد به دلیل اینکه نفوذ ندارند، قابل مقایسه با آیت الله هاشمی رفسنجانی نیستند. اما از آن طرف آیت الله هاشمی رفسنجانی یک چهره خیلی شناخته شده و سیاسی و مورد حمایت مرحوم امام خمینی (ره) بوده بر حسب سوابق و نفوذی که ایشان در بین مردم و در سطح مناسبات منطقه و عرصه بین الملل دارد، ریاست ایشان بیشتر به نفع مصالح ملی کشور خواهد بود.

 

وی گفت: قطعا اکثر نمایندگان خبرگان رهبری هم به ایشان رأی می‌دهند، چون آقای هاشمی رفسنجانی، در بین روحانیت سنتی هم محبوبیت خودش را حفظ کرده است. از طرفی حس می‌کنم حتی در بین مراجع قم، آقای هاشمی رفسنجانی چهره شناخته شده‌تر و محبوب تری است.

 

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: به هر حال افرادی که الان خیلی در خصوص ریاست خبرگان رهبری ادعا می‌کنند، هیچ سابقه‌ای در انقلاب ندارند و چند سالی است که دارند مطرح می‌شوند. از طرفی در جهت شناخت الفبای سیاسی هم در مقایسه با آقای هاشمی رفسنجانی، خیلی نمره پایینی دارند؛ این افراد ممکن است که نتوانند تصمیماتی که در رابطه با منافع ملی هست اتخاذ کنند و در صورت به دست گرفتن هیئت رئیسه خبرگان رهبری، دعواهای جناحی و حزبی ممکن است در آنجا حاکم شود و کار ملک و ملت را به جاهایی که نباید برساند، می‌رسانند.
 

 

عمالدین باقی: رفتار مجلس مقابله با افکار عمومی است

Posted: 29 Oct 2014 04:27 AM PDT

جرس: یک فعال سیاسی اصلاح طلب در خصوص عدم رای اعتماد نمایندگان مجلس به سومین گزینه پیشنهادی وزارت علوم را مقابله مجلس با افکار عمومی خواند.

 

عمالدین باقی در گفت و گو با خبرنگار ایلنا درباره عملکرد مجلس و عدم رای اعتماد نمایندگان به وزرای پیشنهادی دولت برای وزارت علوم گفت: به هر حال رییس جمهور، نماینده و منتخب اکثریت مردم است و این نوع حرکات توسط مجلس را می توان نوعی مقابله با افکار عمومی مردم تلقی کرد.
 

امید کوکبی برنده جایزه آزادی و مسئولیت پذیری علمی شد

Posted: 29 Oct 2014 04:27 AM PDT

جرس: امید کوکبی دانشجوی دکترای فیزیک اتمی در دانشگاه «تگزاس» در «آستین» که به دلیل امتناع از کمک به تحقبقات تسلیحاتی به ۱۰ سال حبس محکوم شده است، از سوی سازمان غیر دولتی بین المللی «پیشرفت علم» برنده جایزه «آزادی و مسئولیت علمی» شد.

 

امید کوکبی اولین دانشجوی دکترایی است که توانسته این جایزه را بدست بیاورد. سازمان غیر دولتی امریکایی «پیشرفت علم» (AAAS) با اعلام این خبر گفت این جایزه به دلیل موضع شجاعانه کوکبی و تحمل حبس به دلیل نپذیرفتن نقض اخلاق در استفاده از تخصص علمی به او اختصاص داده شده است. سازمان «پیشرفت علم» همچنین از کوکبی که حاضر نشد تخصص خود را برای اهداف مخرب به کار گیرد و تلاشهای او برای ایجاد امید و آموزش به دیگر زندانیان قدردانی کرد.

 

به گزارش کلمه ، هیئت داوری این جایزه اعلام کرد: «این غیرمعمول است که دانشمندی آزادی اش را در معرض تهدید قرار دهد به خاطر آزادی علم و آزادی همه دانشمندان. این کاری است که این فیزیکدان ۳۲ ساله در آغاز یک راه حرفه ای امیدوارکننده انجام داده است.»

 

امید کوکبی از جوانی استعداد علمی خود را نشان داده و با رتبه ۲۹ در آزمون ورودی دانشگاه های ایران پذیرفته شد و در دو رشته فیزیک کاربردی و مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف تحصیل کرد. پس از آن او در کاتالونیای بارسلونا در مرکز فوتونیک کارشناسی ارشد گرفت و سپس در سال ۲۰۱۰ در دوره دکترا در رشته فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آستین در امریکا پذیرش گرفت.

 

کار امید کوکبی توجه مقام‌های ایران را برای استفاده از او در سازمان انرژی اتمی ایران جلب کرد، اما کوکبی کلیه پیشنهادها را رد کرد. اما وقتی این جوان نخبه برای دیدار خانواده‌اش در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۳۸۹ شمسی به تهران رفته بود، بار دیگر با این درخواست مواجه شد و دوباره آن را رد کرد. اما یک روز پس از آخرین پیشنهاد، درحالی که قصد داشت برای ادامه تحصیل کشور را ترک کند، در فرودگاه تهران دستگیر و به مدت یک ماه در زندان انفرادی نگه داشته شد. او بارها مورد بازجویی قرار گرفت و حتی در زندان نیز پیشنهاد همکاری یا تهدید او و خانواده اش ادامه یافت. کوکبی به دلیل دریافت بورس تحصیلی در امریکا با دو عنوان دریافت پول غیر قانونی و همکاری با کشور متخاصم در دادگاهی محاکمه و به ده سال زندان محکوم شد. محاکمه نمایشی امید کوکبی از صداو سیما پخش شد.

 

اما امید کوکبی در زندان نیز فعالیت های علمی خود را ادامه داده و به نوشتن مقاله‌های علمی و تلاش برای انتشار آنها در مجلات علمی اقدام کرده است. امید کوکبی در سپتامبر سال ۲۰۱۳ جایزه آندره ساخاروف را از سوی انجمن فیزیک امریکا به دلیل امتناع از به کارگیری تخصص علمی در آنچه از نظر او مضر به حال بشر است، دریافت کرد. امید کوکبی در زندان نیز بیکار ننشست. او که به زبان های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی، ترکی و چینی مسلط است، در دوره زندانش، برای زندانیان آموزش زبان داشته و نیز فیزیک را با زبان و کلمات ساده و کاربردی به آنها آموزش داده است.

 

تا اینکه با حمله نگهبانان به بند ۳۵۰ که زندانیان سیاسی در آن نگهداری می شدند. امید کوکبی به محل دیگری منتقل شد.

 

پس از آن امید کوکبی به یک زندان زیر زمینی منتقل شد. جایی که در چهار توالت و حمام کوچک با صد زندانی دیگر شریک است. گزارش ها از مشکلات جسمی و بیماری‌هایی حکایت دارد که او از زمان زندانی شدن دچار آنها شده است. از جمله تپش قلب، تنگی نفس، درد در سمت چپ قفسه سینه، دندان درد و از دست دادن دندان، درد معده و سنگ کلیه. با این حال او اجازه نیافته است برای معالجه از زندان خارج شود.

 

در ماه سپتامبر ۱۸ برنده جایزه نوبل، در نامه سرگشاده ای به رهبری، خواستار آزادی فوری امید کوکبی شدند و در ماه اکتبر سعید خلیلی وکیل آقای کوکبی اعلام کرد که درخواست تجدیدنظرخواهی او از سوی دیوان عالی قضایی پذیرفته شده است.

 

هیئت داوری انتخاب کننده این جایزه اعلام کرده است که اهدای این جایزه معتبر به امید کوکبی پیامی برای همه دنیا و نیز برای زندانبانان اوست که بدانند کسانی که در قبال دانش‌شان مسولیت اخلاقی دارند، تحت حمایت معنوی قرار دارند. مراسم این جایزه طی روزهای ۱۲ تا ۱۶ فوریه سال ۲۰۱۵ در نشست سالانه انجمن پیشرفت علمی در سن خوزه کالیفرنیا برگزار می‌شود.

 

تاجزاده ﺧﻂﺎﺏ ﺑﻪ ﻻﺭﻳﺠﺎﻧﻲ: ﺑﻪ ﺟﺎﻱ بگیر و ﺑﺒﻨﺪ منتقدان ﺑﻪ مجازات مفسدان ﺑﭙﺮﺩاﺯﻳد

Posted: 29 Oct 2014 12:46 AM PDT

جرس: ﻣﺼﻂﻔﻲ ﺗﺎﺟﺰاﺩﻩ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ‌اﻱ ﺧﻂﺎﺏ ﺑﻪ ﺭﻳﻴﺲ ﻗﻮﻩ ﻗﻀﺎﻳﻴﻪ ﺧﻮاﺳﺘﺎﺭ ﺭﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﺎﻟﻲ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻭاﺭﺩاﺕ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ اﺣﻤﺪﻱ ﻧﮋاﺩ ﺷﺪ.

 

ﺑﻪ ﮔﺰاﺭﺵ ﻧﻮﺭﻭﺯ اﻳﻦ ﺯﻧﺪاﻧﻲ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎ اﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺑﺮﺧﻲ اﺯ ﺗﺨﻠﻔﺎﺕ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻭﻟﺖ ﻗﺒﻠﻲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﺨﺼﻴﺺ اﺭﺯ ﺩﻭﻟﺘﻲ ﺑﺮاﻱ ﻭاﺭﺩاﺕ ﺧﻮﺩﺭﻭﻫﺎﻱ ﻟﻮﻛﺲ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻭاﮔﺬاﺭﻱ ﺑﻴﺶ اﺯ ﺳﻪ ﻫﺰاﺭ ﺧﻮﺩﺭﻭ ﺑﺎ ﺗﺨﻔﻴﻒ ﻭﻳﮋﻩ ﺑﻪ اﻓﺮاﺩ ﺧﺎﺹ ﺁﻭﺭﺩﻩ اﺳﺖ : " اینجانب برخلاف جنابعالی طرح رسانه ای مفاسد اقتصادی را اقدام علیه امنیت ملی نمی دانم برعکس معتقدم سکوت صدا و سیما درباره فسادهای اقتصادی 8 ساله از جمله در همین دو مورد و تلاش قوه قضائیه برای تهدید و سانسور مطبوعات به جو شایعات دامن می زند و تمامیت نظام را در مظان اتهام قرار می دهد. انتظار این است دست کم یک صدم همتی را که مصروف بگیر و ﺑﺒﻨﺪ منتقدان سیاسی و انتخاباتی می کنید درجهت محاکمه و مجازات مفسدان اقتصادی مبذول فرمایید."

 

ﻣﺘﻦ ﻛﺎﻣﻞ اﻳﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﭘﻲ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ:

 

به نام خدا

رئیس محترم قوه قضائیه

با سلام

براساس گزارش کمیسیون اصل نود مجلس که در جلسه علنی 26 اسفندماه 92 قرائت شد، حرام خواری کلانی از واردات خودرو در سال 1391 افشا شد که توجه جنابعالی را به بخشی از آن جلب می کنم:

در آن سال کشور با کمبود شدید ارزی ناشی از تحریم نفت مواجه شد که بخش قابل توجهی از درآمدها و ذخایر ارزی میهن نیز در کشورهای خارجی بلوکه شده بود. با وجود این واردات خودرو نسبت به سال 1390 از لحاظ کمی 11% و از نظر ارزش 30/59% رشد یافت و از یک میلیارد و هشتاد و یک میلیون دلار فراتر رفت.

سهم واردات خود رو از 1/24% ارزش کل واردات در سال 90 با 34% افزایش به 2/03% در سال 91 رسید.

در فهرست اولویت های ده گانه کالاهای وارداتی خودرو در رده آخر قرار داشت پس نه فقط می بایست ارز مرجع 1250 تومانی به آن اختصاص یابد بلکه حتی مشمول دریافت ارز مبادله ای 2475 تومانی نیز نمی شد. به رغم ممنوعیت مزبور خودروها دست کم در 7 ماه اول سال با ارز مرجع وارد شدند. افزون بر آن و برخلاف گفته وزیر صنعت که تخصیص ارز مرجع برای وارد کردن خودرو از تیرماه آن سال ممنوع شد، حتی در نیمه دوم سال 91 نیز عمده خودروها با ارز مرجع وارد شدند.

تعرفه واردات خودرو از 90% در سال 90 به 45% درسال 91 کاهش یافت. به این ترتیب مابه التفاوت قیمت هر اتوموبیل وارداتی در بازار به طور متوسط به 829/307/090 ریال، بیش از 82 میلیون، طبق واقع بینانه ترین ارزیابی های کمیسیون سود وارد کنندگان 44341 دستگاه خودرو که 16239 عدد آن لوکس بود، از مرز 3600 میلیارد تومان گذشت و به رقم حیرت آور 36000 میلیارد و سیصد و پنج میلیون و 677695 ریال رسید.

جناب آقای صادق لاریجانی

حتما به یاد دارید که در سال 1391 ارز مورد نیاز دارو را تخصیص ندادند و همین مسئله اعتراض علنی وزیر بهداشت و دیگر مقامات وقت آن وزارت خانه را برانگیخت که چرا بانک مرکزی برای واردات خودروهای لوکس، لوازم آرایش، زین اسب و خوراک سگ ارز دارد اما برای دارو و تجهیزات پزشکی ندارد. شاید آمار و ارقام فوق پاسخ مناسبی به آن پرسش بدهد به هر رو اکنون بیش از 7 ماه از قرائت آن گزارش می گذرد و مردم منتظرند که قوه قضائیه نتایج پی گیری های خود را در این زمینه به استحضار عموم برساند.

رئیس محترم قوه قضائیه

ویژه خواری دیگری که در همین مورد در دولت آقای احمدی نژاد رخ داد، توزیع 3650 خودرو تولید داخلی با تخفیفات ویژه به افراد خاص به شرح زیر است:

50 دستگاه خودرو با 80% تخفیف، 200 دستگاه با 50%، 400 دستگاه با 30% و 100 دستگاه با 10% تخفیف در اختیار نفرات معرفی شده قرار گرفتند. 2000 دستگاه خودرو نیز به صورت تمام قسط و بدون اخذ سود تسهیلات به نفرات مورد نظر فروخته شدند. در این مورد نیز لازم است هرچه سریع تر بررسی های لازم را انجام دهید و نتیجه را به استحضار ملت برسانید.

جناب آقای صادق لاریجانی

اینجانب برخلاف جنابعالی طرح رسانه ای مفاسد اقتصادی را اقدام علیه امنیت ملی نمی دانم برعکس معتقدم سکوت صدا و سیما درباره فسادهای اقتصادی 8 ساله از جمله در همین دو مورد و تلاش قوه قضائیه برای تهدید و سانسور مطبوعات به جو شایعات دامن می زند و تمامیت نظام را در مظان اتهام قرار می دهد. مگر نظرسنجی معروف که خشم شما را برانگیخت نشان نداد که 89% مردم از عملکرد قوه قضائیه در برخورد با دانه درشت ها ناراضی اند؟ انتظار این است دست کم یک صدم همتی را که مصروف بگیر و بنند منتقدان سیاسی و انتخاباتی می کنید درجهت محاکمه و مجازات مفسدان اقتصادی مبذول فرمایید.

با احترام

سید مصطفی تاجزاده

انفرادی زندان اوین

آبان ماه 1393
 

نیلی از مجلس رای اعتماد نگرفت

Posted: 29 Oct 2014 12:46 AM PDT

جرس: وزیر پیشنهادی علوم از مجلس نهم رای اعتماد نگرفت.  

به گزارش خبرآنلاین، بعد از سخنان رئیس جمهور و موافقين و محالفين از مجموع 246 راي 79 نماینده رای موافق و 160نماینده هم رای مخالف و 7 نفر نيز راي ممتنع دادند.

 

پیش از این جعفر میلی منفرد به عنوان نخستین وزیر پیشنهادی علوم نتوانست از مجلس رای اعتماد بگیرد. میلی منفرد 105رای موافق, 162 رای منفی و 32 رای ممتنع گرفت.

 

پس از او رضا فرجی دانا به عنوان وزیر پیشنهادی از مجلس رای اعتماد گرفت. فرجی دانا 159 رای موافق,70 مخالف و 32 ممتنع کسب کرد.

 

نیلی: مجوز اردوهای خارجی با من نبود/من امضا کننده نامه در سال 88 بودم نه تهیه کننده آن

پیش از رای‌گیری و پس از سخنان مخالفین و موافقین محمود نیلی احمد آبادی وزیر پیشنهادی علوم تحقیقات و فناوری پشت تریبون رفت تا از عملکرد خود دفاع کند.

  نيلي در دفاع از برنامه هاي خود گفت: دقتي که نمايندگان محترم و حساسيتشان در امور کشور به اهميت اين جمله امام که مجلس در راس امور است، واقف کرد. اگر اجازه بدهيد بخشي از صحبت هايم را به ارائه برنامه هايم پاسخ بدهم و بخشي را هم پاسخ به منتقدان باشد.

 

اهم اظهارات وزير پيشنهادي در ادامه مي آيد:

من وزير پيشنهادي وزارتخانه اي هستم که بيش از 4 ميليون دانشجو و جمعي از اساتيد و متفکران و متخصان کشور تحت پوشش آن است. وظيفه آن وزارتخانه نقش اساسي و هدفمند است . يکي از متوليان اصلي اجرايي سياست هاي کلي علم و فناوري ابلاغي رهبري است. نيروي کار ، منابع و ... در درجه دوم اهميت است. آنچه که ثروت اصلي کشور است دانش است. اين ديدگاه ايشان نشان مي دهد که کشور بايد در چه جهتي گام بردارد. تربيت نيروي انساني متخصص ، مومن و متعهد از ديگر وظايف وزارت علوم تحقيقات و فناوري است. تحقق سند جامع علمي کشور و ارتقا علوم انساني و مشارکت در توسعه و پيشرفت کشور آنگونه که نظر رياست جمهوري است از وظايف اين وزارتخانه کليدي است. اما تحقق اين وظايف منوط به اين شرايط است:

*دانشگاه نبايد باشگاه سياسي چپ و راست باشد.

*ايجاد فضاي با نشاط علمي .

*اعتماد به فرهيختگان و نخبگان دانشگاهي و بهره گيري از ظرفيت هاي آن ها

*تناسب و تعادل ميان نيازهاي جامعه و رشته هاي تحصيلي

*ارتقا دانشگاه ها از نسل اول و دوم به دانشگاه هاي کارآفرين

سازو کاري فعلي دانشگاه ها تحقق مطالبات مقام معظم رهبري را دشوار ساخته است. با وجود استايد مبرز در دانشگاه ها تحول در دانشگاه ها ضروري است. جهت گيري دانشگاه ها بايد بر اساس نيروهاي کارآفرين باشد. در اين جهت نگاه يگپارچه و هماهنگ در سياست ها و برنامه ريزهاي آموزشي و پژوهشي و مالي و برنامه ضروري است.

توچه به کيفيت و گذر از کميت گرايي، توجه به اقتصاد آموزش عالي و توجه به نگاه رهبري درباره اقتصاد مقاومتي . نکته مورد توجه دولت و نمايندگان ارتباط موثر بين دانشگاه ها بين دستگاه هاي دولتي و خصوصي است. من شخصا سال ها در اين موضوع مطالعه کرده ام و تخصص دارم. شايد دانشگاه فني دانشگاه تهران را بتوان به عنوان يک الگو در اين زمينه مورد بررسي قرار بگيرد. توجه به سازمان ها که بتواند نيازهاي دستگاه هاي اجرايي را محقق بسازد از برنامه هايي است که بايد مورد توجه وزير علوم و تحقيقات قرار بگيرد.

نکته ديگر توسعه متوازن آموزش عالي يا عدالت در آموزش عالي است. توجه به مناطق محروم از موارد مورد توجهي است که در صورت توفيق به کسب راي نمايندگان انجام خواهم داد. يک شرط ديگر براي اين لازم است و اينکه اين وزارت خانه صاحب وزير بشود. اميدوارم اين نقص رفع بشود.

اجازه بدهيد به نکاتي درباره مديريت برنامه ها و شخص من ذکر شد پاسخ هايي را عرض کنم. اولين نکته در مورد توان مديريتي من هست. جناب آقاي نادران همکار ما در دانشگاه تهران هستند. در اين 4 ماه مديريت من را تحت نظر داشته اند. اداره دانشگاه تهران با آن وسعت و حساسيت ها بدون سابقه مديريتي امکان پذير نيست. دوستان مي دانند که مشکل ها معمولا همان روزهاي آغازين شروع مي شود. دانشکده فني دانشگاه تهران به لحاظ عده و عده از بسياري از دانشگاه هاي ايران بزرگتر است. مديري که براي دو دوره و بر اساس نظر اعضاي هيئت علمي انتخاب مي شود نمي تواند داراي ضعف مديريتي خاصي باشد. رئيس دانشگاه تهران که با نظر 2500 عضو هيئت علمي انتخاب مي شود نمي تواند سابقه مديريتي ضعيفي داشته باشد.

 

نکته ديگر اردوي دانشگاهي دانشجويان در کرج بود. اگر خلافي بر خلاف انچه که بر اساس موجز داده شده است دانشگاه برخورد مي کرد و مي کند. آقاي اکبريان هيچ سندي را ذکر نکردند.

 

تا امروز من سندي نديدم. تنها چيزي که دارم، گزارش مکتوب معاون فرهنگي دانشگاه تهران و رئيس پرديس کشاورزي و مابع طبيعي دانشگاه تهران است. گزارش مکتوب اين عزيزان وجود دارد و هيچگونه تخطي از مجوز داده شده وجود ندارد. مجوز در کمال آرامش برگزار شده است. مجلس در زمان عزاداري بوده و مجلس با قرائت فاتحه براي آيت الله مهدوي کني آغاز شده است. اگر چيزي خلاف اين وجود دارد به من ارائه کنند و من وظيفه دارم بر اساس مقرار اقدام کنم. من به مديران دانشگاه اعتماد و ايمان دارم که بر خلاف خطوط قرمز ترسيم شده از طرف رهبر انقلاب عمل نخواهند کرد.

 

در خصوص نامه 88 عضو هيئت علمي دانشگاه تهران صحبت کردند. اولا شما زمان و مکان را در نظر بگيريد. در 88 دوبار به دانشگاه تهاجم شد که مورد تقبيح رهبري هم قرار گرفت. در 16 آذر به دانشکده فني تهاجم شد و تاثير بسيار منفي در روحيه دانشجويان داشت. متاسفانه کساني که بر خلاف مصالح کشور قدم بر مي دارند همواره مي خواهند به جوانان القا کنند که ملجا و پناهگاه شما در خارج از مرزهاي ايران است. اين نامه نشان داد که آن کسي که نقش پدرانه براي آنها دارد رهبر انقلاب است. در اين نامه به هيچکس تعدي نشده است. اگر دوستاني که در آن زمان بودند مراجعه کنند که تاثير بسيار جدي بر روحيه جوانان داشت و مانع جداشدن جوانان از کشور و انقلاب شد و يک فضاي آرامي را در دانشگاه شد. شما به امضا کنندگان اين نامه نگاه کنيد هيچ خط سياسي را در آن ها نمي بينيد.

 

گفته شده که من از جمع کنندگان و تهيه کننده آن بوده ام. من يکي از امضا کنندگان بودم. به نظر من اين يک اقدام بسيار موثر و مفيد در جهت مصالح انقلاب بود.

در مورد اردوهاي مختلط صحبت کردند. احتمالا اين اردو در زمان رياست من در دانشکده فني بودم. مجوز اردوهاي خارجي با رئيس پرديس ها نيست بلکه با رئيس دانشگاه است. لذا مجوز آن اگر صحيح هم باشد من صادر نکرده ام. اگر شما به متوسط معرفي سرپرستان دانشگاه توجه فرموده باشيد معمولا يک دوره چندماهه لازم بوده است. اين تقاضاي شوراي انقلاب فرهنگي است که مدير و سرپرست مديريت خود را نشان بدهد تا شورا بتواند تصميم گيري کند. بديهي است که دانشگاه تهران با آن مديريتي که دارد اعضاي شوراي انقلاب فرهنگي نياز دارند که عملکرد مدير را مورد بررسي قرار بگيرد. قانون اجازه مي دهد که سرپرست تا 6 ماه مسئوليت دانشگاه را داشته باشد. از زماني که من سرپرست شده ام 4 ماه نمي گذرد.

 

يکي از نمايندگان فرمودند که براي ما بيش از آنچه که بيان مهم است عملکرد مهم است. من مي خواهم به همين نکته دوستان را توجه بدهم. من 8 سال در دفاع مقدس در خدمت انقلاب بوده ام. از بورسيه اي که به من داده شد براي شرکت در دفاع مقدس انصرف دادم. عملکرد 8 ساله من در اين مدت بيانگر ديدگاه ها و نظريات من هست. من 7 سال مسئوليت پرديس دانشکده هاي فني را داشتم. دانشکده فني که هست و اعضاي هيئت علمي هم هستند ، دانشجويان هم هستند، در بيان مخالفان من موضوع خاصي را نديدم که بخواهم پاسخ بدهم. نمايندگان محترم من يک مدير اجرايي صرف نيستم، من اگر نتوانم تحولي در حوزه مديريت خودم ايجاد کنم هيچ مسئوليتي را نمي پذيرم. آموزش عالي نيازمند تحول است.

 

درباره اظهارات برخی نمایندگان درباره مواضع من درباره فتنه بايد بگويم که ما درباره اینکه همکاران من مرتبط با فتنه بودند؛ تا به امروز هیچ یک از همکاران و خود من چه در گذشته و تا به امروز خطوط قرمز ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری را زیر پا نگذاشتند و نخواهند گذاشت. یک مورد را شما پیدا نمی‌کنید که همکاران من یا خود من خارج از این چارچوب در زمان مسئولیت‌شان این اتفاق افتاده باشد و خطوط قرمز نظام را زیر پا گذاشته باشند

 

اما سخن پایانی من، با توجه به اتمام وقت؛ نمایندگان محترم، اگر افتخار خدمت در سمت وزارت نصیبم شد، که خدا را شاکرم و اگر مصلحت دیگری شما اندیشیدید، باز خدا را شاکرم که همه امور در دستان با اراده اوست و تنها او می‌داند که خیر و صلاح ما در چیست. و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد

 

جوابیه پدر محسن امیراصلانی درباره اتهام تجاوز

Posted: 29 Oct 2014 12:24 AM PDT

جرس: پدر «محسن امیراصلانی» مردی که روز دوم مهر سال‌جاری اعدام شد، در واکنش به مطلبی تحت عنوان «اعدام به جرم تجاوز، نه ارتداد» که در روزنامه شرق منتشر شده بود، جوابیه‌ای را به این روزنامه ارسال کرده است.


وی در این جوابیه اتهامات منتشره در مطلب روزنامه شرق را بر اساس پرونده غیر واقعی خوانده و درباره جزئیات پرونده پسرش توضیحاتی را ارائه کرده است.


متن این جوابیه را در زیر می‌خوانید:

 

در مورخ 24مهرماه 93 مطلبی تحت عنوان «بازخوانی شرق از یک پرونده» منتشر کرده است که ذیل تیتر «اعدام به جرم تجاوز، نه ارتداد» مشخصا به پرونده اعدام اخیر فرزندم محسن امیراصلانی اشاره دارد.

 

از آنجا که این مطلب خلاف رویه همیشگی روزنامه «شرق»، بدون ذکر نام نویسنده منتشر شده و سرشار از اتهامات و موضوعات خلاف واقع درخصوص پرونده فرزندم می‌باشد. امیدوارم حسب قوانین مطبوعاتی با انتشار این جوابیه در اولین نوبت انتشار روزنامه پس از وصول و در همان صفحه و محل، به رسالت مطبوعاتی و شرف خبرنگاری پایبند بوده و با تاسی به سابقه روشن روزنامه وزین «شرق» در نشر بی‌طرفانه اخبار، زمینه تنویر افکارعمومی را فراهم آورید.

 

نخستین جمله روزنامه «شرق» این است: بازخوانی «شرق» از یک پرونده و برای من و وکلای پرونده محسن، پس از خواندن تمام مطلب، این سوال ایجاد می‌شود که آیا حقیقتا خبرنگار «شرق» پرونده محسن را مطالعه کرده؟ یا این موارد مطرح‌شده در مطلب «شرق» از مسیر دیگری در اختیار نویسنده قرار گرفته است؟

 

چراکه در بازخوانی «شرق» از پرونده محسن آورده شده است: پلیس بعد از شکایت مرد جوان به محل تشکیل کلاس‌ها رفت (نقل از متن «شرق») و در جای دیگری آورده است: «13زن دیگر نیز با طرح شکایتی از این مرد، اعلام کردند توسط وی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.» (نقل از متن «شرق»)

 

حال آنکه دستگیری محسن مستقیما توسط اطلاعات استان تهران انجام گرفته و با دستور مستقیم سعید مرتضوی دادستان وقت.

 

و اما عدد 13شاکی زن. این عدد از کجا استخراج شده؟ چون پرونده محسن سه‌نفر شاکی داشت که در همان دادگاه اولیه ادعاهای یک‌نفر بی‌اساس و از طرف او تبرئه اعلام شد و در نهایت دوشاکی وجود داشت که شکایت آنها دوبار با دلایل روشن و به تفصیل از سوی شعبه31 دیوان مردود اعلام گردید. و سوال بزرگ همچنان باقی است که چگونه دوشاکی تبدیل به 13نفر شدند؟ و این همصدایی جهت‌دار با برخی روزنامه‌های شناخته‌شده نظیر کیهان مورخ پنجم‌مهرماه 93 که تیتر زده بود «اعدام جنایتکاری با ده‌ها شاکی خصوصی» از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

و باز سوال آغازین که: اگر بازخوانی از این پرونده واقعا توسط خبرنگار «شرق» صورت گرفته، عدد 13شاکی خصوصی در کجای پرونده منعکس است؟!

مطابق بازخوانی«شرق» از پرونده محسن: وی آنها را به خدا و بزرگان دین اسلام نزدیک کرده و پس از آنکه تعدادشان زیاد شد (حدودا 40نفر!) آنها را به هتل و مکان تفریحی می‌برد و در راستای تقرب بیشتر به خداوند از آنها می‌خواهد که با هم روابط جنسی خارج از عرف داشته باشند!!! (استغفرالله)

و در جای دیگری از بازخوانی «شرق» آمده: ... آن مرد در همان مدتی که در اردو (هتل) بودیم به همسرم تجاوز کرده بود. حرف همسرم را قبول نکردم و با متهم تماس گرفتم. او قبول کرد که به همسرم تجاوز کرده! و من هم نباید ناراحت شوم!! او نشانه‌ای از بدن همسرم داد که متوجه شدم واقعا با زنم رابطه داشته است!!!

از این مضحک‌تر آیا می‌شد خیالپردازی کرد؟ یعنی کسی به زن کسی تعرض می‌کند و نه‌تنها کتمان نمی‌کند بلکه نشانی بدن زن را هم به شوهرش می‌دهد که طرف مطمئن شود؟!
اما واقعیت ماجرای شکایت این سه‌زن (که بعد‌تر از جانب شکایت یک نفر هم تبرئه اعلام شد)

محسن امیراصلانی در اردیبهشت85 با گزارش سازمان اطلاعات استان تهران و دستور سعید مرتضوی دادستان وقت تهران با اتهام: بدعت در دین و توهین به حضرت‌یونس به‌همراه همسر و تعدادی از شاگردانش دستگیر و به بند209 زندان اوین منتقل شد و پس از بازجویی‌های مفصل از او و همسرش و برخی شاگردانش، پرونده‌ای تشکیل و به بازپرسی دادسرای ارشاد ارجاع داده می‌شود که در همان نخستین مرحله بازپرسی، بازپرس درخصوص صرف ادعای تجاوز به عنف شکات، موضوع را فاقد دلایل اثباتی اعلام می‌دارد و عقیده بر منع تعقیب دارد (ص116 پرونده و تاکید مجدد ص124) اینکه چگونه با این منع تعقیب پرونده در همان‌‌جا مختومه نشد و کار به هشت‌سال‌ونیم زندان و در نهایت اعدام کشید شرح مفصل دیگری است که زمان و فرصت مناسب طرح می‌خواهد!

به هرروی، در زمانی که محسن به اتهام بدعت در دین و توهین به حضرت‌یونس محاکمه شده و دوسال‌ونیم حبس برایش مقرر کرده بودند و ما گمان می‌کردیم پس از گذراندن مدت محکومیت آزاد خواهد شد، پرونده جدیدی برای او تشکیل شد با همان شاکیان. که یک‌نفر از آنها یک خانم مجرد و دیگری یک خانم متاهل بودند که به نظر می‌رسد، در گزارش روزنامه «شرق» روایت همسر همان خانم آورده شده که از قضا این آقا از مسوولان حراست یکی از نهاد‌های مالی کشور بوده که مدت‌ها در کسوت شاگرد محسن در کلاس‌های او شرکت می‌کرد و بعدتر‌ها همراه سایر ماموران امنیتی محسن را از زندان اوین به دادگاه می‌آوردند!

در پایان به دلیل وجود موضوعات بسیارزیاد و خلاف‌واقع و جهت‌دار روزنامه «شرق» به رای‌ها و مراحل رسیدگی، چندپاره از آرای دیوانعالی کشور (عالی‌ترین مرجع رسیدگی قضایی کشور) را که در سه‌نوبت و در مقاطع مختلف آرای صادره از دادگاه انقلاب (قاضی صلواتی) و دادسرای کیفری را نقض و اعلام برائت کرده‌اند، به محضر خوانندگان و حقیقت‌طلبان عرضه می‌کنم:

1-امید است معنای عبارتی که در ذیل عینا از رای موجود در پرونده آن مرحوم می‌آید برای شما شفاف و واضح باشد: «... چرا که طریقت ادعایی (زنای به عنف) در آن تاریخ مدلل نبوده و در هیچ محکمه‌ای به اثبات نرسیده است!!!» (سطر13 از صفحه‌هشت رای دیوانعالی کشور صادره در مورخ 07/06/90)

2- نوشته‌اید: «پرونده... به دادگاه انقلاب فرستاده شد و با توجه به اتهام افساد فی‌الارض محکوم شد و... شعبه 31دیوانعالی کشور اعلام کرد با توجه به اینکه تعدادی از شکات اعلام کرده‌اند مورد تجاوز به عنف قرار گرفته‌اند... باید در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گیرد» کجای رای چنین چیزی را نوشته؟؟!!

نخیر اینچنین نیست دیوانعالی کشور معتقد بود رای صادره از دادگاه انقلاب (قاضی صلواتی) باید نقض شود به دلیل اینکه عنوان اتهامی افساد فی‌الارض نیست چراکه «...تجمیع اتهامات جدید (زنا) از یک طرف و عناوین اتهامی سابق (اتهامات عقیدتی) بدون اقدامات قانونی مقتضی از سوی مراجع ذی‌صلاح فاقد وجاهت قانونی و شرعی اعلام می‌گردد (ص هشت رای شعبه 31دیوان)» و در همان صفحه می‌آورد: «اقدام شعبه... در مورد اتهام انتسابی جدید!!! متهم (تجاوز به عنف و اکراه... اولا فاقد مرزشرعی و قانونی است، ثانیا نفس عمل مصادره به مطلوب است، چرا که طریقت ادعایی (زنای عنف)... در هیچ محکمه‌ای به اثبات نرسیده است»

3- در جای دیگری از بازخوانی شما آورده‌اید: «... این بار شعبه 31دیوان رای را به دلیل اینکه از همه شاکیان تحقیق به عمل نیامده و به اعمال مجرمانه او درخصوص توهین به مقدسات رسیدگی نشده بود نقض و پرونده را به شعبه هم‌عرض ارسال کرد...» نه بزرگواران، اینچنین نیست؛ لطفا عین متن رای را بخوانید: «چون دلایل کافی برای اثبات زنای‌به‌عنف کافی نیست، به‌خصوص اینکه پزشکی قانونی نیز اظهار عقیده در پرونده ندارد علیهذا ضمن نقض رسیدگی به شعبه دیگر محول می‌گردد» (ص451 پرونده)

4-در همان ستون آورده‌اید «... از آنجایی‌که یک شعبه دیوانعالی کشور نمی‌توانست برای سه‌بار حکم یک پرونده را نقض کند، مطابق قانون باید مرجع دیگری به پرونده رسیدگی کند، به همین دلیل شعبه31 دیوانعالی کشور و دادگاه کیفری استان اختلاف نظر پیدا کردند!!!» مگر ما قانون آیین دادرسی نداریم که بین دیوان و دادگاه کیفری استان اختلاف نظر پیدا شده؟!! مگر اختلاف‌نظر بین دادگاه عالی (دیوان) و دادگاه تالی (کیفری) در قانون معنا دارد؟؟؟ اختلاف نظر بین دودادگاه هم‌عرض قانونی است، مطابق قانون دادگاه تالی موظف به پذیرش نظر دادگاه عالی است و، حقیقت اینست که در این مرحله دادگاه کیفری استان قویا تخلف قضایی نموده است و پرونده قریب یکسال‌واندی در دفتر رییس دادگاه کیفری استان خاک می‌خورد!!! چرا؟

پاسخ این سوال و سوالات و ابهامات بسیار درخصوص پرونده محسن و از جمله چاپ همین مطلب کذب در روزنامه «شرق» هم بخش دیگری از پرونده اعدام محسن امیراصلانی است.

پاسخ روزنامه شرق به جوابیه
با احترام به خانواده مرحوم امیراصلانی و با تاکید بر اینکه گزارش «شرق» فاقد هرگونه سوگیری خاص بوده و در کل گزارش «شرق» هم هیچ نامی از متهم منتشر نشده بود. پیرامون جوابیه ارسالی خانواده آن مرحوم نکاتی قابل‌تامل است:

1- تنظیم‌کننده محترم جوابیه، با اندکی دقت و مرور آرشیو «شرق» متوجه می‌شدند، مطالب صفحه «حوادث» روزنامه - به غیراز موارد استثنایی و نادر - بدون ذکر نام منتشر می‌شود. بنابراین، انتشار گزارش مورد اشاره ایشان بدون ذکر نام گزارشگر، «خلاف رویه همیشگی روزنامه «شرق»» نیست.

2-در بخشی از جوابیه آمده است: «پرونده محسن سه‌نفر شاکی داشت که در همان دادگاه اولیه ادعاهای یک‌نفر بی‌اساس و از طرف او تبرئه اعلام شد و در نهایت دوشاکی وجود داشت... .» این بخش از جوابیه که البته در خبر اولیه روزنامه «شرق» نیز به همین شکل منعکس شده بود؛ خود تاییدی است بر تیتر محتوای گزارش «شرق»؛ زیرا این جملات بیانگر آن است که متهم با شکایت خصوصی تحت پیگیرد قرار گرفته و شکات خصوصی نیز عنوان اتهامی تجاوز به عنف را مطرح کرده بودند.

تیتر روزنامه «شرق» نیز دقیقا همین مطلب بود: «اعدام به جرم تجاوز، نه ارتداد.» اصولا؛ جرم ارتداد ارتباطی با شاکی خصوصی ندارد همان‌گونه که مرجع رسیدگی‌کننده به آن نیز محاکم کیفری استان نیست البته لازم به ذکر است تعداد شکات در مراحل‌اول بیشتر بود و بسیاری از آنان در مراحل مختلف و بنا به دلایل گوناگون از پیگیری پرونده صرف‌نظر کردند که این اتفاق منحصر به این پرونده نیست و نمونه‌های متعددی از آن وجود دارد که می‌توان با رجوع به آرشیو روزنامه‌ها نمونه‌های متعدد را یافت. نام و تاریخ شکایت شکات که البته تعداد آنها از 13نفر بیشتر است و برخی از آنان مرد هستند و شکایت خود را با عناوین مختلف مطرح کرده‌اند در پرونده وجود دارد.

این شکایت‌ها طی دوره چهارماهه مطرح و ضمیمه پرونده شده است. ضمن اینکه تعداد شکات این پرونده، موضوعی نیست که فقط روزنامه «شرق» یا «کیهان» به آن اشاره کرده باشند بلکه در رسانه‌های دیگر نیز به این موضوع توجه کرده‌اند. به عنوان مثال در خبر روزسوم مهر93 روزنامه «اعتماد» نیز با عنوان «اعدام مدعی دروغین روان‌درمانی به اتهام آزار زنان» گزارش داد: «...در ادامه، با تحقیقات تخصصی مشخص شد متهم با ادعای عرفان و روان‌درمانی افراد زیادی را اغفال کرده و علاوه بر آزار و اذیت زنان از تعداد زیادی پسر نیز اخاذی کرده کرد.» بنابراین اخبار مربوط به این پرونده نه‌فقط در روزنامه «شرق» بلکه در رسانه‌های دیگر نیز به تفصیل منتشر شده و همین امر نفی‌کننده بخشی از جوابیه است که مدعی شده مطلب «شرق» از مسیر دیگری در اختیار نویسنده قرار گرفته است.

3-نویسنده جوابیه بخش دیگری از مطلب روزنامه «شرق» را که درباره بردن افرادی به اردو و تجویز رابطه نامشروع بوده، نفی کرده است. روزنامه «شرق» بنا به ملاحظاتی از ذکر تمام جزییات مندرج در پرونده خودداری می‌کند نویسنده جوابیه سعی دارد با استناد به مطالب مندرج در پرونده و آراء دیوانعالی کشور ادعای خود را به اثبات برساند، اما فقط بخشی از اسناد مربوط به این «دیوان» را به‌صورت گزینشی مورد استناد قرار داده است و از نقل قسمت اصلی آن و حکم قطعی، خودداری می‌کند.

4-نویسنده جوابیه بخشی از مطلب «شرق» را مضحک و خیالپردازی دانسته است حال آنکه همان بخش در پرونده وجود دارد و همان‌طور که در گزارش روزنامه آمده است، شوهر یکی از شکات آن ادعا را مطرح کرده است در واقع این مطلب، نقل‌قول از مندرجات پرونده است. اما پاسخ متهم درخصوص اتهام تجاوز به این زن نیز شایان توجه است. متهم روز اول‌مرداد سال85 در شعبه‌هفتم دادسرای ارشاد تهران با این شاکی مواجهه حضوری داده می‌شود. شاکی در این جلسه بر وقوع زنای‌به‌عنف تاکید می‌کند و متهم اگرچه این اتهام را رد می‌کند در دفاع از خود مدعی می‌شود شاکی خواب دیده و دچار توهم شده است.

همچنین متهم در جلسه دیگری که روزسوم شهریورسال88 در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد بار دیگر ادعای شاکی را با «خواب‌دیدن» او توجیه کرد آیا این عجیب نیست که زنی خوابی ببیند، بر اساس آن خواب شکایت و پرونده را سال‌ها پیگیری کند و متوجه نشود اصل ماجرا «خواب» و‌ «توهم» بوده است؟ آیا اصولا چنین دفاعی توسط متهم منطقی است؟

5-« شرق» درباره مرجع صادرکننده دستور جلب و ضابط قضایی مربوطه اظهارنظری نکرده اما آنچه مسلم است پرونده متهم با اتهام تجاوزبه‌عنف به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شده است. نویسنده جوابیه ذکر کرده بازپرس در دادسرا عقیده داشت برای متهم باید درخصوص اتهام تجاوز به عنف قرار منع تعقیب صادر شود و این موضوع را عجیب دانسته که چگونه پرونده با این منع تعقیب مختومه نشده است؟

هرکس که با قوانین آشنایی داشته باشد، می‌داند اصولا اتهام تجاوزبه‌عنف در دادسرا قابل رسیدگی نیست و بازپرس به لحاظ قانونی نمی‌تواند برای متهمان به تجاوز‌به‌عنف قرار منع تعقیب یا قرار مجرمیت صادر کند بنابراین اگر در دادسرا برای متهم درخصوص اتهام تجاوزبه‌عنف قرار منع تعقیب صادر شده، امری خلاف قانون اتفاق افتاده که از قضا به نفع متهم بوده است. نویسنده محترم جوابیه سعی دارد با تکذیب خبر روزنامه «شرق» حکم صادره علیه متهم را اقدامی خارج ازچارچوب نشان بدهد و به اثبات برساند خبر چاپ‌شده از «مسیری دیگر» در اختیار روزنامه قرار گرفته است.

اگر واقعا این‌گونه است و اصولا به «مسیری دیگر» نیاز بود چرا طبق مطالب مندرج در همین جوابیه بازپرس در همان ابتدا چنین نظری می‌دهد، چرا «دیوانعالی کشور» دوبار حکم اعدام را نقض می‌کند و چرا متهم در نهایت از اتهام تجاوز به شاکی‌سوم کاملا تبرئه می‌شود و چرا روند رسیدگی به پرونده تا این حد طولانی می‌شود؟

6-در جوابیه آمده است محسن به اتهام بدعت در دین و توهین به حضرت‌یونس به دوسال‌ونیم حبس محکوم شد و در حالی‌که آنها در انتظار آزادی او بودند پرونده دیگری برای وی تشکیل شد. این بخش از جوابیه با بخش دیگری از اظهارات نویسنده در تضاد است زیرا اتهام تجاوزبه‌عنف، بنا به تایید نویسنده از همان ابتدا و در سال85 هنگامی که پرونده در دادسرا مطرح بود وارد شد و در حکم دوسال‌ونیم حبس نیز اشاره‌ای به این عنوان اتهامی نشده بود. بنابراین، واضح است که این بخش از پرونده همچنان در حال رسیدگی بود و نه در دوران گذراندن محکومیت و نه در دوران پس از آن؛ نه پرونده جدیدی تشکیل شده است و نه اصولا می‌شد برای آزادی فردی انتظار کشید که عنوانی اتهامی با مجازات مرگ به او نسبت داده شده است.

ضمن اینکه محکومیت اول متهم فقط به مسایل مذهبی مربوط نمی‌شود بلکه او طی دادنامه شماره1675 صادره از شعبه1084 دادگاه عمومی جزایی تهران علاوه بر اتهامات مطروحه در جوابیه به دلیل تحصیل مال نامشروع از طریق برپایی کلاس‌های خرافه‌گرایی، اشتغال به امور پزشکی بدون داشتن جواز لازم قانونی، عمل منافی عفت نیز محکوم و مستحق حبس، شلاق، جزای نقدی و استرداد اموال محکوم شده بود که البته شعبه31 دادگاه تجدیدنظر طی دادنامه شماره 3127 بخشی از مجازات را حذف و مابقی را ابرام کرده است.

ضمن اینکه همان‌طور که در جوابیه ذکر شده متهم از باب توهین و بدعت در دین یک‌بار محکومیت قطعی دریافت و مجازات خود را تحمل کرده است بنابراین محکومیت‌دوم (اعدام) به لحاظ قانونی و منطقی نمی‌تواند با پرونده‌ای که حکم آن در سال85 قطعی شده، ارتباط داشته باشد و به همین دلیل است که وقتی متهم در شعب79و72دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود فقط اتهام تجاوزبه‌عنف به او تفهیم می‌شود. در واقع این بخش از جوابیه بازهم تاییدی بر خبر روزنامه «شرق» است و نشان می‌دهد مبنای حکم اعدام، اتهام توهین و بدعت نبوده و پرونده این اتهام، سال‌ها قبل مختومه شده بود.

7-بخش عمده‌ای از جوابیه به یکی از آراء دیوانعالی کشور اشاره دارد. کاملا واضح است که هرپرونده قضایی مراحل مختلفی را طی می‌کند و در مواردی که حکم مرگ مطرح است دیوانعالی کشور پرونده را بعد از صدور رای بررسی می‌کند. دیوانعالی کشور مرجع صادر‌کننده رای نیست و فقط مرجع نظارتی است. اگر حکم صادره مورد تایید قرار بگیرد پرونده وارد مرحله بعدی می‌شود اما اگر حکم نقض یا نقص در تحقیقات گرفته شود حسب مورد پرونده به شعبه هم‌عرض صادره‌کننده رای یا همان شعبه ارجاع می‌شود تا جلسات رسیدگی باردیگر برگزار شود. در این پرونده متهم ابتدا در شعبه79دادگاه کیفری استان تهران به جرم‌ تجاوز‌به‌عنف به اعدام محکوم می‌شود اما دیوانعالی کشور رای را نقض و پرونده را به شعبه هم‌عرض ارجاع می‌کند.

ارجاع پرونده به شعبه هم‌عرض به معنای آن است که دیوانعالی کشور همچنان نوع اتهام را «تجاوزبه‌عنف» می‌داند در غیر این‌صورت اعلام می‌کرد به دلیل نوع اتهام مثلا «ارتداد» مرجع دیگری صالح به رسیدگی است وقتی چنین اتفاقی نیفتاده یعنی عنوان اتهامی همچنان «تجاوزبه‌عنف» است. متهم این‌بار در شعبه72 محاکمه و بازهم به اعدام محکوم می‌شود و دیوانعالی کشور بار دیگر رای را نقض می‌کند. پس از آن پرونده به مسیر قضایی ادامه می‌دهد تا اینکه در نهایت شعبه13 دیوانعالی کشور حکم اعدام را تایید می‌کند.

مدافعان متهم فقط به یکی از آراء دیوانعالی کشور استناد می‌کنند و اتفاقا این رای همانی است که قطعی محسوب نمی‌شود حال آنکه در رای قطعی دیوانعالی کشور آمده است: «... ضمن رد اعتراض محکوم‌علیه (حکم) عینا تایید و ابرام می‌گردد. بدیهی است کلیه آراء صادره بعد از این حکم بلااعتبار است هر چند آنکه آنها قبلا از سوی دیوان نقض شده‌اند. رای تاییدشده دادگاه انقلاب لازم‌الاجرا است. این حکم قطعی است.» همان‌طور که در خبر اولیه «شرق» آمده بود رای دادگاه انقلاب که دیوانعالی کشور آن را تایید کرده همان حکم اعدام به اتهام افساد فی‌الارض است اما درباره اینکه چرا در بدو امر دادگاه انقلاب حکم صادر می‌کند، چرا حکم نقض و پرونده به دیوان ارجاع می‌شود و... در خبر اولیه توضیح مفصل داده شده است که نیازی به تکرار آن نیست.

درخصوص اینکه متهم چرا مفسدفی‌الارض تشخیص داده شد باید به این بخش از دادنامه قطعی دیوانعالی کشور اشاره کرد که تصریح می‌کند: «... . و با 18دلیل و با قید اینکه دلایل فوق و شواهد و قرائن موجود مجرمیت مشارالیه از جهت تشکیل جلسات خرافی منجر به ارتباط نامشروع و نهایتا تجاوز به عنف با تعدادی از شرکت‌کنندگان اناث و با توجه به اینکه رفتار و کردار متهم به صورت تکرار و عادت به منصه ظهور رسیده و عمل وی از مصادیق بارز لطمه به حیثیت اجتماع، ناموس و دین مردم تلقی و موجب مفسده عمومی و انحراف جامعه از راه حق می‌باشد با استناد آیه32 سوره‌مائده به‌عنوان مفسدفی‌الارض به اعدام محکوم کرده است...»