جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


برگزاری مراسم سالگرد جانباختن ستار بهشتی+ گزارش تصویری

Posted: 31 Oct 2013 10:34 AM PDT

جرس: درحالیکه برخی نهادهای امنیتی خانواده ستار بهشتی، وبلاگ نویس جانباخته در بازداشتگاههای امنیتی را تهدید کرده بودند که حق ندارند مراسم سالگرد وی را برگزار کنند، این مراسم امروز پنجشنبه در مزار وی در رباط کریم برگزار شد.

 

به گزارش شبکه های اجتماعی، ماموران امنیتی طی روزهای گذشته دو بار به خانواده شهيد ستار بهشتی هشدار داده بودند که نبايستی بر سر مزار وی مراسمی برگزار کنند. اما خانواده اين وبلاگ نویس جانباخته گفته بودند ما روز پنجشنبه نهم آبان بعد از ظهر در رباط کريم، بر سر مزار ستار جمع خواهيم شد.

 

بر اساس آخرین گزارش ها، در این مراسم دهها تن از فعالان سیاسی و حقوق بشری، همچنین جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و جانباختگان قیامهای سالهای اخیر حضور داشتند.

 

ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس اهل رباط‌ کریم، منطقه محرومی در جنوب غرب تهران بود که به دلیل انتشار مطالب انتقادی علیه حکومت توسط پلیس فتا دستگیر شد. وی نهم آبان ۱۳۹۱ دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل گردید، لیکن چهار روز بعد در حالی که به بازداشتگاه پلیس منتقل شده بود، در آنجا درگذشت.

 

خانواده ستار، هنگام دفن جسد وی آثار کبودی را در بخش هایی از بدن او مشاهده کرده بودند و محسنی اژه ای در اولین اظهار نظر خود وجود ضربه و کبودی بر بدن ستار بهشتی را تایید کرد.

هر چند همه شواهد و مدارک حاکی از کشته شدن ستار بهشتی در اثر شکنجه در زندان فتاست، اما تلاش های خانواده و وکیل این قربانی هنوز به نتیجه نرسیده است و در آخرین اقدام برای قاتل که شخصا از خانواده ستار بهشتی طلب حلالیت کرده بود قرار مجرمیت برای قتل غیر عمد صادر شده است.


علیرغم اینکه یکسال از پرونده قتل وی می گذرد٬ لیکن هنوز این پرونده به سرانجام نرسیده است.

بیمارستانها فاصله ای با ورشکستگی ندارند/ ۲۸۵ هزار تومان هزینه هر شبانه روز تخت بیمارستانی

Posted: 31 Oct 2013 10:31 AM PDT

جرس: وزیر بهداشت در هشتمین مجمع عمومی انجمن اسلامی پزشکان ایران خواستار پیگیری هماهنگ مطالبات بخش سلامت توسط همه بخشهای نظام سلامت شد.

 

به گزارش مهر،سید حسن هاشمی گفت: ایجاد همدلی و هماهنگی بین بخش های مختلف نظام سلامت یکی از اهداف وزارت بهداشت در دوره جدید مدیریت قرار گرفته است زیرا معتقدیم تحقق اهداف عالیه سلامت مردم بدون هماهنگی تمام بخشهای ذینفع میسر نمی شود.

 

وی افزود: رهبری، رئیس جمهور و بخشی از دولت که مرتبط با نظام سلامت است در جریان مشکلات موجود این بخش هستند و امیدواریم با اتخاذ تصمیم های درست بتوانیم مشکلات بهداشتی، درمانی مردم را کاهش دهیم.

 

هاشمی با برشمردن مشکلات کمبود منابع، بیان داشت: اگر بتوانیم یارانه دهک های برخوردار در کشور را در اختیار بیمه ها قرار دهیم می توان امیدوار بود که مشکلات مردم در زمینه بهداشت و درمان مرتفع شود.

 

وزیر بهداشت ادامه داد: واقعی شدن تعرفه های پزشکی و تقویت و سر و سامان یافتن بیمه ها ضروری است، زیرا اگر نتوانیم خدمات را به قیمت واقعی عرضه کنیم و بیمه ها نیز منابع تأمین آن را نداشته باشند همه بیمارستانهای کشور کاملا ورشکسته می شوند، هرچند در حال حاضر نیز با این شرایط فاصله چندانی ندارند.

 

وی با اشاره به کسر بودجه 8 هزار میلیارد تومانی وزارت بهداشت در سالجاری، توضیح داد: ما به ازای هر شبانه روز هزینه 285 هزار تومانی تختهای بیمارستانی، 240 هزار تومان از بیمه ها دریافت می کنیم، سالانه هم 23 میلیون تخت روز بستری در کشور داریم، بنابراین باید با واقعی شدن تعرفه خدمات پزشکی و گسیل داشتن منابع ناشی از هدفمندی یارانه ها به بیمه ها بتوانیم این وضعیت را مهار کنیم.

مرخصی سه روزه نصور نقی پور، از بند ۳۵۰ زندان اوین

Posted: 31 Oct 2013 10:27 AM PDT

جرس: نصور نقی پور، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به مرخصی سه روزه آمد.

 

به گزارش کلمه، نصور نقی پور، فعال حقوق بشر دربند، با وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی برای ۳ روز به مرخصی آمد.

 

نصور نقی‌پور، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، تیرماه سال ۹۱، جهت اجرای حکم هفت سال حبس تعزیری، به زندان اوین مراجعه کرده و به بند ۳۵۰ منتقل شد.

 

نصور نقی‌پور روز یازدهم اسفندماه سال ۸۸، در شهر قزوین توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به بند دو – الف این ارگان در زندان اوین منتقل شد. وی پس از گذراندن بعد از گذراندن یکصد و ده روز بازداشت در سلول انفرادی، در خرداد ماه ۸۹ با تودیع وثیقه صد میلیون تومانی به صورت موقت از زندان آزاد شده بود.

 

نقی‌پور در دی ماه سال ۹۰ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباس، حکم هفت سال حبس تعزیری دریافت کرد. اتهامات این فعال حقوق بشر «عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر ایران» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده بود.

 

نصور نقی‌پور سی ساله و دانشجوی رشته فناوری اطلاعات و پژوهشگر آزاد فلسفه و اندیشه سیاسی است که مدیریت یک پایگاه اطلاعاتی از مقالات فارسی در زمینه های علوم انسانی را بر عهده داشت.

اپوزیسیون سوریه برای نخستین بار با نیروهای افراطی مرزبندی کرد

Posted: 31 Oct 2013 04:17 AM PDT

جرس: اپوزیسیون خارج‌نشین سوریه سرانجام به یکی از خواست‌های دیرین غرب پاسخ مثبت داد. مخالفان بشار اسد مرز مشخصی بین خود و اسلام‌گرایان افراطی کشیدند. اخضر ابراهیمی هم پس از حدود ده ماه با رئیس‌جمهوری سوریه دیدار کرد.

 

به گزارش خبرگزاری آلمان،شورای ملی مخالفان سوریه اعلام کرد: «علاوه بر تروریسم دولتی رژیم اسد، گروه‌های موسوم به حکومت‌ اسلامی نیز در عراق و سوریه مردم را ترور می‌کنند».  "حکومت اسلامی" نام گروهی است که به شبکه تروریستی القاعده نزدیک است و برای استقرار حکومت اسلامی در سوریه مبارزه مسلحانه می‌کنند.

 

مدت‌هاست که از اپوزیسیون سوریه انتظار می‌رود مرز خود با گروه‌های تروریستی فعال در این کشور را مشخص کند. دیپلمات‌های غربی در ماه‌های اخیر بارها از شورای ملی مخالفان سوریه خواستند حساب خود را از حساب گروه‌های تندرو فعال در سوریه جدا کند.

 

شورای ملی مخالفان که در استانبول ترکیه مستقر است، روز چهارشنبه همچنین تخریب بناهای مذهبی مسیحیان را محکوم کرد. نیروهای تندرو اسلامگرا تاکنون به چندین کلیسا در شمال سوریه آسیب رسانده‌اند.

 

اخیرا هم ویدئویی منتشر شد که ظاهرا مربوط به منطقه ادلب در سوریه است. در این ویدئو مردی با ریش بلند در حال خرد کردن مجسمه مریم، مادر عیسی مسیح می‌گوید: «در این کشور از این به بعد تنها حکم الله معتبر است».

 

دیدار اخضر ابراهیمی با بشار اسد

از سوی دیگر نشانه‌هایی از همسویی دولت سوریه با تلاش‌های موجود برای حل بحران سوریه از راه‌های غیرنظامی دیده می‌شود. اخضر ابراهیمی، فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه، روز چهارشنبه پس از ده ماه با بشار اسد دیدار کرد.


این خبر را دیپلمات‌ها در دمشق اعلام کردند. خبرنگاران حاضر هم دیدند که معاون وزیر خارجه سوریه اخضر ابراهیمی را همراهی می‌کرد. ابراهیمی پس از ورود به دمشق گفته بود تنها در صورتی با بشار اسد ملاقات می‌کند که نتیجه گفت‌وگو با وزیر خارجه مثبت باشد.

 

او روز سه‌شنبه با ولید معلم، وزیر خارجه سوریه دیدار کرده بود. به نوشته خبرگزاری فرانسه، معلم در دیدار با ابراهیمی گفته بود که اسد با فشار اپوزیسیون از قدرت کناره‌گیری نخواهد کرد و این تنها "مردم سوریه" هستند که می‌توانند در مورد سرنوشت رئیس‌جمهوری این کشور تصمیم بگیرند.

 

فراهم‌کردن مقدمات نشست ژنو ۲ از اهداف اصلی دیدار ابراهیمی و اسد است. این نشست قرار است در روزهای پایانی ماه نوامبر با شرکت نمایندگان دولت سوریه و مخالفان انجام شود. هدف یافتن راه‌حلی غیرنظامی برای جنگ داخلی سوریه است.

 

انتقاد اپوزیسیون به عملکرد ابراهیمی

برخی از سران ارشد مخالفان بشار اسد خواستار کناره‌گیری ابراهیمی هستند. سعید ابوحمدان، از اعضای شورای ملی مخالفان، اخیرا به خبرگزاری العربیه گفته بود: «ابراهیمی در موضع‌گیری‌های خود مسائلی را حذف می‌کند که می‌توانند بخشی از مذاکرات باشند».

 

به نوشته روزنامه "الحیات" چاپ لندن، شورای ملی مخالفان سوریه از وزیران خارجه چندین کشور عربی خواسته اخضر ابراهیمی را برکنار کنند.

 

اخضر ابراهیمی الجزایری همچنین در روزهای اخیر خواستار حضور ایران در نشست ژنو ۲ شده بود. اپوزیسیون سوریه با توجه به پشتیبانی ایران از رژیم بشار اسد و حزب‌الله لبنان با این موضوع مخالف است.

 

شورای ملی مخالفان، بزرگ‌ترین تشکل سازمان‌یافته مخالفان میانه‌رو، در روزهای پیش رو – آغاز نوامبر – در مورد شرکت در نشست ژنو ۲ تصمیم‌گیری خواهد کرد.

 

مشاهده مواردی از فلج اطفال

همزمان با تلاش‌های بین‌المللی برای یافتن راه‌حلی مسالمت‌آمیز برای بحران سوریه، شرایط بر ساکنان مناطق ناآرام این کشور هر روز دشوارتر می‌شود. در این میان سازمان بهداشت جهانی از مشاهده مواردی از فلج اطفال در سوریه خبر داده است. این بیماری واگیر از سال ۱۹۹۹ در این کشور ریشه‌کن‌ شده بود.
 

به گفته یک نماینده سازمان بهداشت جهانی در ژنو، در ۱۰ کودک از ۲۲ کودک معاینه‌شده، آلودگی به ویروس پولیو (عامل فلج اطفال) تأیید شده است. سلامت ۱۲ کودک دیگر همچنان در دست بررسی است.

 

این ۲۲ کودک که همه کمتر از دو سال دارند، در شمال شرقی سوریه ساکن‌اند.

 

جنگ داخلی سوریه بنا بر آمارهای مختلف تا کنون بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار شهروند این کشور را به کام مرگ کشانده است. ناآرامی‌ها در سوریه از مارس ۲۰۱۱ و با تظاهرات مسالمت‌آمیز مخالفان دولت آغاز شدند. سرکوب شدید مخالفان توسط دولت، گروه‌های مخالف را رفته‌رفته رادیکال‌تر کرد.

این ناآرامی‌ها همچنین میلیون‌ها آواره نیز برجای گذاشته است. بخش بزرگی از میلیون‌ها آواره سوری از شرایط بهداشتی و درمانی مناسبی برخوردار نیستند. نهادهای بین‌المللی تاکنون بارها از دولت سوریه خواسته‌اند شرایط دسترسی امدادگران به مردم گرفتارشده میان گروه‌های درگیر را فراهم کند.

 

تاکنون گزارش‌های فراوانی نیز از شرایط بهداشتی و غذایی نامناسب آوارگان ساکن در اردوگاه‌های مرزی کشورهای همسایه منتشر شده است.
 

قانون ازدواج با فرزندخوانده ابلاغ شد

Posted: 31 Oct 2013 02:48 AM PDT

جرس: قانون جنجالی "حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست"، که ازدواج با فرزند خوانده ها را مجاز می ساخت، توسط رئیس جمهور حسن روحانی ابلاغ شد. بر اساس گزارش ها، این قانون که در تاریخ 31 شهریور ماه 1392 در مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 10 مهر ماه 1392 به تایید شورای نگهبان رسیده است، در تاریخ اول آبان ماه 1392 از سوی رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.

 

به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایران، سرپرستی کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست به منظور تامین نیازهای مادی و معنوی آنان، با اذن رهبری و مطابق مقررات این قانون صورت می گیرد.

امور مربوط به سرپرستی کودکان و نوجوانان بی سرپرست، با سازمان بهزیستی کشور است که در این قانون به اختصار سازمان نامیده می شود.

کلیه اتباع ایرانی مقیم ایران می توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون را با رعایت مقررات مندرج در آن و با حکم دادگاه صالح بر عهده گیرند.

ایرانیان مقیم خارج از کشور می توانند تقاضای سرپرستی خود را از طریق سفارتخانه یا دفاتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران به سازمان بهزیستی کشور تقدیم کنند.

سفارتخانه ها و یا دفاتر یاد شده موظفند در اجرای ایران قانون، با سازمان همکاری کنند و سازمان موظف است با حکم دادگاه صالح به درخواست متقاضی رسیدگی کند.

بر اساس این قانون، زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند، مشروط به این که حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد و زن و شوهر دارای فرزند، مشروط بر این که حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد و دختران و زنان بدون شوهر، در صورتی که حداقل سی سال سن داشته باشند، منحصراً حق سرپرستی اناث را خواهند داشت، می توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون را از سازمان بهزیستی کشور درخواست کنند.

همچنین چنانچه به تشخیص سازمان پزشکی قانونی امکان بچه دار شدن زوجین وجود نداشته باشد، درخواست کنندگان از شرط مدت پنج سال مقرر این ماده مستثنی(زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد) هستند.

چنانچه درخواست کنندگان سرپرستی از بستگان کودک یا نوجوان باشند، دادگاه با اخذ نظر سازمان بهزیستی کشور و با رعایت مصلحت کودک و نوجوان می تواند آنان را از برخی شرایط مقرر در این ماده مستثنی کند.

بر این اساس، اولویت در پذیرش سرپرستی به ترتیب با زن و شوهر بدون فرزند، سپس زنان و دختران بدون شوهر فاقد فرزند و در نهایت زن و شوهر دارای فرزند است.

درخواست کنندگان کمتر از پنجاه سال سن، نسبت به درخواست کنندگانی که پنجاه سال و بیشتر دارند، در شرایط مساوی اولویت دارند. در مواردی که زن و شوهر درخواست کننده سرپرستی باشند، درخواست باید به طور مشترک از طرف آنان تنظیم و ارائه شود.

بر اساس این قانون، درخواست کنندگان سرپرستی باید دارای تقید به انجام واجبات و ترک محرمات، عدم محکومیت جزائی موثر با رعایت موارد مقرر در قانون مجازات اسلامی، تمکن مالی، عدم حجر، سلامت جسمی و روانی لازم و توانایی عملی برای نگهداری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی، نداشتن اعتیاد به مواد مخدر، مواد روانگردان و الکل، صلاحیت اخلاقی، عدم ابتلاء به بیماری های واگیر و یا صعب العلاج و اعتقاد به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باشند.

همچنین رعایت اشتراکات دینی میان سرپرست و افراد تحت سرپرستی الزامی است. دادگاه صالح با رعایت مصلحت کودک و نوجوان غیر مسلمان، سرپرستی وی را به درخواست کنندگان مسلمان می سپارد.

در صورتی که متقاضی سرپرستی، ادعای یافت طفلی را کند و ادعای وی در دادگاه ثابت شود، چنانچه واجد شرایط مندرج در این قانون برای سرپرستی باشد در اولویت واگذاری سرپرستی قرار گیرد.

درخواست کنندگان نمی توانند بیش از دو کودک یا نوجوان را سرپرستی کنند مگر در مواردی که کودکان یا نوجوانان تحت سرپرستی، اعضای یک خانواده باشند.

سپردن سرپرستی افراد موضوع این قانون در صورتی مجاز است که دارای شرایطی از جمله؛ امکان شناخت هیچ از پدر، مادر و جد پدری آنان وجود نداشته باشد، پدر، مادر، جد پدری و وصی منصوب از سوی ولی قهری آنان در قید حیات نباشند، افرادی که سرپرستی آنان به موجب حکم مراجع صالحیتدار به سازمان بهزیستی کشور سپرده شده و تا زمان دو سال از تاریخ سپردن آنان به سازمان بهزیستی کشور، پدر یا مادر و یا جدپدری و وصی منصوب از سوی ولی قهری برای سرپرستی آنان مراجعه نکرده باشند، هیچ یک از پدر، مادر و جدپدری آنان و وصی منصوب از سوی ولی قهری صلاحیت سرپرستی را نداشته باشند و به تشخیص دادگاه صالح این امر حتی با ضم امین یا ناظر نیز حاصل نشود، باشند.

همچنین چنانچه پدر یا مادر یا جدپدری کودک یا نوجوان و وصی منصوب از سوی ولی قهری مراجعه کنند، دادگاه در صورتی که آنان را واجد صلاحیت لازم ولو با ضم امین یا ناظر تشخیص دهد و مفسده مهمی نیز کودک یا نوجوان را تهدید نکند، با اخذ نظر سازمان بهزیستی کشور با رعایت حق حضانت مادر و تقدم آن نسبت به استرداد آنان حکم صادر می کند در غیر این صورت حکم سرپرستی ابقاء می شود.

در صورت وجود اقارب طبقه دوم و تقاضای هر یکی از آنان و وجود شرایط، سرپرستی به وی واگذار می شود و در صورت تعدد تقاضا و یکسانی شرایط متقاضیان، سرپرست با قرعه انتخاب می شود. در صورت نبود اقارب طبقه دوم بین اقارب طبقه سوم بدین نحو عمل می شود.

بر این اساس، کلیه کودکان و نوجوانان نابالغ و نیز افراد بالغ زیر شانزده سال که به تشخیص دادگاه، عدم رشد و یا نیاز آنان به سرپرستی احراز شود و واجد شرایط مذکور در ماده(8) این قانون باشند، مشمول مفاد این قانون می شوند.

در کلیه مواردی که هیچ یک از پدر، مادر یا جدپدری یا وصی منصوب از سوی ولی قهری صلاحیت سرپرستی را ولو با ضم امین یا ناظر نداشته باشند، دادگاه می تواند مطابق این قانون و با رعایت مواد(1184) و (1187) قانون مدنی و با اخذ نظر مشورتی سازمان بهزیستی کشور، مسئولیت قیم یا امین مذکور در این مواد را به یکی از درخواست کنندگان سرپرستی واگذار کند.

همچنین تقاضانامه درخواست کنندگان سرپرستی باید به سازمان بهزیستی کشور ارائه شود و سازمان مکلف است حداکثر پس از دو ماه نسبت به اعلام نظر کارشناسی آن را به دادگاه صالح تقدیم کند. دادگاه با احراز شرایط مقرر در این قانون و با لحاظ نظریه سازمان، نسبت به صدور قرار سرپرستی آزمایشی شش ماهه اقدام می کند. قرار صادره به دادستان، متقاضی و سازمان بهزیستی کشور ابلاغ می شود.

دادگاه می تواند در دوره سرپرستی آزمایشی، در صورت زوال و یا عدم تحقق هر یکی از شرایط مقرر در این قانون به تقاضای دادستان و یا سرپرست منحصر یا سرپرستان کودک یا نوجوان و با اطلاع قبلی سازمان بهزیستی کشور و همچنین یا تقاضای سازمان قرار صادره را فسخ کند.

بر اساس این مصوبه، پس از پایان دوره سرپرستی آزمایشی، دادگاه با لحاظ نظر سازمان بهزیستی کشور و با رعایت مفاد مواد(14) و (15) این قانون، اقدام به صدور حکم سرپرستی و ابلاغ آن به اشخاص مذکور در ماده(11) می کند.

دادگاه در صورتی که حکم سرپرستی صادر می کند که درخواست کننده سرپرستی بخشی از اموال یا حقوق خود را به کودک یا نوجوان تحت سرپرستی تملیک کند. تشخیص نوع و میزان مال یا حقوق مزبور با دادگاه است.

در مواردی که دادگاه تشخیص دهد اخذ تضمین عینی از درخواست کننده ممکن یا به مصلحت نیست و سرپرستی کودک یا نوجوان ضرورت داشته باشد، دستور اخذ تعهد کتبی با تملیک بخشی از اموال یا حقوق در آینده را صادر و پس از قبول درخواست کننده و انجام دستور، حکم سرپرستی صادر می کند.

در صورتی که دادگاه تشخیص دهد اعطای سرپرستی بدون اجرای مفاد این ماده به مصلحت کودک یا نوجوان است، به صدور حکم سرپرستی اقدام می کند.

بر این اساس، درخواست کننده منحصر یا درخواست کنندگان باید متعهد شوند که تمامی هزینه های مربوط به نگهداری و تربیت و تحصیل افراد تحت سرپرستی را تامین کنند. این حکم حتی پس از فوت سرپرست منحصر یا سرپرستان نیز تا تعیین سرپرست جدید، برای کودک یا نوجوان جاری است.

بدین منظور سرپرست منحصر یا سرپرستان، موظفند با نظر سازمان بهزیستی کشور خود را نزد یکی از شرکتهای بیمه به نفع کودک یا نوجوان تحت سرپرستی بیمه عمر کنند.

همچنین در صورتی که دادگاه تشخیص دهد اعطای سرپرستی بدون اجرای مفاد این ماده به مصلحت کودک یا نوجوان است به صدور حکم سرپرستی اقدام می کند.

اموالی که در مالکیت صغیر تحت سرپرستی قرار دارد در صورتی اداره آن به سرپرست موضوع این قانون سپرده می شود که طفل فاقد ولی قهری باشد و یا ولی قهری وی برای اداره اموال او شخصی را تعیین نکرده باشد و مرجع صالح قضایی قیمومت طفل را بر عهده سرپرست قرار داده باشد.

تکالیف سرپرست نسبت به کودک یا نوجوان از لحاظ نگهداری، تربیت و نفقه، با رعایت تبصره ماده(15) و احترام، نظیر تکالیف والدین نسبت به اولاد است، کودک یا نوجوان تحت سرپرستی نیز مکلف است نسبت به سرپرست، احترامات متناسب با شان وی را رعایت کند.

بر اساس این قانون، صدور حکم سرپرستی، به هیچ وجه موجب قطع پرداخت مستمری که به موجب قانون به کودک یا نوجوان تعلق گرفته یا می گیرد، نمی شود.

در صورت فوت سرپرست منحصر یا سرپرستان که مشمول یکی از صندوق های بازنشستگی بوده اند، افراد تحت سرپرستی در حکم افراد تحت تکفل متوفی محسوب شده و تا تعیین سرپرست جدید از مزایای مستمری وظیفه بازماندگان برخوردار خواهند شد.

همچنین در صورت فوت یا زندگی مستقل و جدایی هر یک از سرپرستان یا وقوع طلاق بین آنان، دادگاه می تواند با درخواست سازمان بهزیستی کشور و با رعایت مفاد این قانون، سرپرستی کودک یا نوجوان را به یکی از زوجین یا شخص ثالث واگذار کند. رعایت نظر کودکان بالغ در این خصوص ضروری است.

شخصی که سرپرستی افراد تحت حمایت این قانون را بر عهده می گیرد از مزایای حمایتی حق اولاد و مرخصی دوره مراقبت برای کودکان زیر سه سال(معادل مرخصی دوره زایمان) بهره مند است.کودک یا نوجوان تحت سرپرستی نیز از مجموعه مزایای بیمه و بیمه های تکمیلی وقف قانون برخوردار خواهد شد.

بر این اساس، پس از صدور حکم قطعی سرپرستی، مفاد حکم از سوی دادگاه به اداره ثبت احوال و اداره بهزیستی مربوط ابلاغ می شود.

اداره ثبت احوال مکلف است نام و نام خانوادگی کودک یا نوجوان تحت سرپرستی و همچنین مفاد حکم سرپرستی را در اسناد سجلی و شناسنامه سرپرست یا زوجین وارد کند. همچنین اداره ثبت احوال مکلف است شناسنامه جدیدی برای کودک یا نوجوان تحت سرپرستی با درج نام و نام خانوادگی سرپرست یا زوجین سرپرست و در قسمت توضیحات مفاد حکم سرپرستی و نام و نام خانوادگی واقعی وی را در صورت مشخص بودن قید کند.

اداره ثبت احوال مکلف است سوابق هویت و نسبت واقعی طفل را در پرونده ی وی حفظ کند. کودک یا نوجوان تحت سرپرستی می تواند پس از رسیدن به سن هجده سالگی، صدور شناسنامه جدیدی را برای خود با درج نام والدین واقعی در صورت معلوم بودن،یا نام خانوادگی مورد نظر وی، در صورت معلوم نبودن نام والدین واقعی، از اداره ثبت احوال درخواست کند.

اجرای این ماده به موجب آیین نامه ای است که به وسیله سازمان ثبت احوال کشور و با همکاری سازمان بهزیستی کشور تهیه می شود و ظرف سه ماه پس از لازم الاجراء شدن این قانون به تصویب هیئت وزیران می رسد.

بر اساس این قانون، صدور گذرنامه و خروج کودک یا نوجوان تحت سرپرستی از کشور منوط به موافقت سرپرست منحصر یا سرپرستان و دادستان است .دادستان پس از جلب نظر کارشناسی سازمان بهزیستی کشور با رعایت مصلحت،اتخاذ تصمیم می کند.

همچنین چنانچه خروج از کشور در دوره آزمایشی باشد، سرپرست منحصر یا سرپرستان باید تضمینی مناسب جهت بازگشت کودک یا نوجوان تا پایان دوره آزمایشی،به دادستان بسپارند. ضمنا سازمان بهزیستی کشور مکلف است به طریق اطمینان بخشی در مورد رعایت حقوق کودک یا نوجوان در خارج از کشور اقدام لازم را به عمل آورد.

در صورتی که مسافرت کودک یا نوجوان به خارج بر وی واجب باشد مانند سفر حج تمتع، مفاد این ماده اجرا نخواهد شد .سرپرست یا سرپرستان در هر حال باید موضوع را به سازمان و دادستان اطلاع دهند. دادستان و سازمان بهزیستی کشور در صورتی که ضرورت فسخ حکم سرپرستی را احراز کنند، مراتب را به دادگاه صالح اعلام می کنند.

بر این اساس، حکم سرپرستی پس از اخذ نظر کارشناسی سازمان بهزیستی کشور در مواردی همچون هر یک از شرایط مقرر در ماده (6)این قانون منتفی شود و مشخص شدن پدر یا مادر یا جد پدری کودک یا نوجوان و یا وصی منصوب از سوی ولی قهری دز صورتی که صلاحیت لازم برای سرپرستی را ولو با ضم امین یا ناظر از سوی دادگاه دارا باشند، فسخ می شود.

هرگاه سرپرست در صدد ازدواج برآید، باید مشخصات فرد مورد نظر را به دادگاه صالح اعلام کند. در صورت وقوع ازدواج،سازمان بهزیستی کشور مکلف است گزارش ازدواج را به دادگاه اعلام تا با حصول شرایط این قانون،نسبت به ادامه سرپرستی به صورت مشترک و یا فسخ آن اتخاذ تصمیم کند.

ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزند خوانده ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان،این امر را به مصلحت فرزند خوانده تشخیص دهد.

بر اساس این قانون، در صورت فسخ حکم سرپرستی تا زمان سرپرست یا سرپرستان جدیدی در مشخصات سجلی فرد تحت سرپرستی صورت نخواهد گرفت. افرادی که قبل از تصویب این قانون قرار گرفته اند ،مشمول مقررات این قانون هستند.

همچنین کسانی که واجد شرایط را قبل از تصویب این قانون به صورت غیر قانونی تحت سرپرستی قرار داده اند،مکلف هستند ظرف شش ماه از تاریخ تصویب این قانون تحت نظارت سازمان و دادگاه نسبت به ادامه سرپرستی تعین تکلیف کنند. عدم مراجعه پس از مهلت اعطاء شده غیر قانونی بوده و پیگرد قضائی خواهد داشت.

افرادی که بنابه دلایل موجه و یا تحت شرایط خاص،سرپرستی کودک یا نوجوانی را حداقل یکسال پیش از سپردن به سازمان بهزیستی کشور، عهده دار بوده اند با دارا بودن شرایط مقرر در این قانون نسبت به سرپرستی آنان حق تقدم دارند.

ارائه مدارک و اطلاعات مربوط به کودک یا نوجوان تحت سرپرستی،جز به سرپرست یا سرپرستان صرفا در صورت ضرورت، با رعایت مصلحت کودک یا نوجوان و اجازه دادگاه امکانپذیر است.

بر این اساس، دادگاه صالح برای رسیدگی به امور مربوط به نگهداری کودکان و نوجوانان بی سرپرست، دادگاه محل اقامت درخواست کننده است. در کلیه مواردی که به موجب این قانون توسط دادگاه صالح برای کودکان و نوجوانان سرپرست تعیین می شود، دادگاه مکلف است رونوشت رای را جهت اطلاع به سازمان ارسال کند. سازمان بهزیستی کشور موظف است در طول دوره سرپرستی، نسبت به این دسته از افراد نظارت کند.

همچنین اعتراض به آراء صادره تابع قوانین و مقررات جاری و آیین دادرسی حسب مورد خواهد بود. سازمان بهزیستی کشور موظف است به منظور راهنمایی و مشاوره افرادی که سرپرستی کودکان و نوجوانان را عهده دار می شوند، اقدام به ایجاد دفتر مشاوره دینی مربوط به امور فرزند خواندگی با همکاری مرکز مدیریت حوزه علمیه کند. واگذاری سرپرستی کودکان و نوجوانان منوط به تآیید دفتر مذکور خواهد بود.

بر اساس این قانون، به منظور انجام صحیح مسئولیت پذیرش، نگهداری و مراقبت، حضانت و سرپرستی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست توسط سازمان بهزیستی کشور و اختیار واگذاری سرپرستی آنان به خانواده های واجد شرایط و موسسات، آیین نامه های اجرایی این قانون با پیشنهاد وزارتخانه های تعاون، کار و رفاه اجتماعی، دادگستری و کشور ظرف سه ماه از تاریخ این قانون تهیه می شود و به تصویب هیئت وزیران می رسد .

بر این اساس، بند (3) ماده (4) قانون تامین زنان و کودکان بی سرپرست مصوب 24/8/1371 و قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب 29/12/1353 لغو می شود.

شب « سایه » برگزار شد

Posted: 31 Oct 2013 01:44 AM PDT

گزارشی از مراسم بزرگداشت هوشنگ ابتهاج
مهارت آن موقعی ارزش دارد که در بیان یک چیز با ارزش باشد وگرنه چیزی است . 

 

صد و سی و هفتمین شب از شبهای مجله بخارا به بزرگداشت ه.ا.سایه ( هوشنگ ابتهاج) اختصاص داشت که با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت، دایر‎المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار غروب یکشنبه ۵ آبان ماه ۱۳۹۲ در کانون زبان فارسی و با حضور سیمین بهبهانی، پوری سلطانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، شهرام ناظری، داریوش طلایی، یلدا ابتهاج ، محمد افشین وفایی و پیامی از محمود دولت آبادی برگزار شد.

 

علی دهباشی در ابتدای این نکوداشت، از حاضران خواست تا فاتحه‎ای برای زنده یاد ایرج افشار بخوانند که اگر امروز در قید حیات بود بی‎شک از حاضران این جمع بود . دهباشی افزود که مجله بخارا تا کنون در عرصه شعر شب‎هایی را برای مولانا ،حافظ، سعدی، خیام و از شاعران معاصر برای فریدون مشیری ، محمد حقوقی، منوچهر آتشی و حمید مصدق برگزار کرده است . مدیر مجله بخارا در ادامه از سایه چنین یاد کرد:

« امیرهوشنگ ابتهاج که بعدها نام شاعری سایه را برای خود برگزید در ۶ اسفند ۱۳۰۶ چشم به جهان گشود. او خیلی زود به یکی از قله‎های غزلسرائی در شعر معاصر تبدیل شد ، چنان که شهریار دربارۀ او گفت : ” سایه تمام غزل بعد از من است ” . او سرودن غزل را در کنار سرودن شعر در قوالب دیگر سنتی تجربه کرد همچنین نمونه‎های موفقی نیز از شعر نو سرود . گواه این مدعا چاپ مکرر مجموعه اشعار وی در طی این سالیان است .


در میان سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ نیز که به عنوان سرپرست موسیقی ایرانی در رادیو فعالیت داشت خدمات بسیاری به موسیقی کرد و چهره های شاخصی را نیز در این حوزه شناساند. کسانی که بعدها خود پرچمداران این شاخه از موسیقی شدند ضمنا با تشکیل گروه موسیقی ” شیدا” و ” عارف ” در رادیو و سپس تأسیس ” کانون چاووش ” همراه با بزرگان موسیقی ایران نقش موثری در ارتقاء ذوق موسیقی مردم ایران ایفا کرد

تصحیح دیوان حافظ نیز برگ درخشان دیگری‎ست در زندگی حرفه‎ای این شاعر بزرگ روزگار ما . او با درک اصول جاری در بلاغت و جمال‎شناسی حافظ و شناخت سبک وی تصحیح دقیقی از دیوان این شاعر ارائه کرده و در اختیار علاقمندان شعر او گذاشته است.»

سپس نوبت به محمد افشین وفایی به عنوان نخستین سخنران این مراسم رسید تا چنین بگوید:

نقش ما گو ننگارند به دیباچة عقل

هر کجا نامة عشق است نشان من و توست

پیش از اینکه سایه را از نزدیک بشناسم، یعنی حدود هفت سال پیش، تنها شعرش را می‌شناختم اما در این سال‌ها که توفیق داشته‌ام به لطف استاد شفیعی کدکنی محضرش را از نزدیک درک کنم دریافتم که شاعری یکی از حسن های اوست. سایه همچون شعرش پاک و منزه است. دغدغه‌اش انسان و انسانیت است. تعهدی که در شعر و زندگی‌اش داشته جز به انسان نبوده است. به گمان من اگر به جریانی گرایش داشته جز به برقراری عدالت میان انسان‌ها نمی‌اندیشیده است. جستجویی بوده که برای عدالت و برابری میان آدمیان انجام داده است. تحولات اجتماعی را دنبال می‌کرده و دغدغة تغییر جهان داشته است.

 

نوع زندگی‌اش گواه این مدعاست. کسانی که از نزدیک می‌شناسندش می‌دانند که برای میوه‌فروش محل یا یک خدمتکار همان احترامی را قائل است که برای فلان دوستش که از شخصیت‌های شناخته‌شدة فرهنگی است. در نظر او دانش، هنر، ثروت، مقام و هر چیز دیگری اگر با انسانیت توام نباشد اهمیت ندارد. پیشتر گاه از سادگی ‌اش در برخورد با دیگران به شگفت می‌آمدم اما بیشتر که با خلقیات او آشنا شدم و دیدم که سرد و گرم روزگار را بسیار چشیده است دریافتم که این خوش‌بینی و سادگی آگاهانه است و از باور او به انسان نشأت می‌گیرد. با همة ناملایمات زندگی و همة آنچه از همنوع خویش دیده، دوست ندارد باورش را، اعتقادش را به انسان از دست بدهد، همچنان امیدوار است. از این‌روست که در رفتارش به انسان‌ها فرصت می‌دهد. فرصت تغییر. زیرا به گوهر پاکی در وجود آنها معتقد است. بسیار مهربان است. ندیدم کینه‌ای از کسی به دل داشته باشد.

خود گفته است: «تمام پلیدی‌ها و شر و شور دنیا و آدم‌ها تا پوست من می‌آید، متوقف می‌شود و نمی‌تواند به درون من نفوذ کند… واقعاً همین‌طور است… شاه هیچ جرم و جنایت و گناهی نکرده باشد این جرم را کرده که کیوان را کشته است. شما می‌دانید که همین الآن هم اسم مرتضی کیوان مرا از گریه پر می‌کند ولی اگر شما شاه را به دست من می‌دادید من یک سیلی هم نمی‌توانستم به او بزنم.»

در دوستی وفادار است. چندان وفادار که پس از شصت سال بر سر دوستی خویش هنوز ایستاده است. این را چند روز پیش بیشتر دریافتم که برای شصتمین سالگرد درگذشت مرتضی کیوان به منزل پوری‌خانم سلطانی رفته بودیم. هر بار از این دوست در گذشته و مرگ او و سالیان دوستی‌شان یاد می‌کند چشمانش خیس اشک می‌شود.


با همه صادق است. به هیچ روی اهل دروغ گفتن به خود یا دیگران نیست. خاطرات سایه که چاپ شد خیلی‌ها برآشفتند. برخی مطالبی که آنجا گفته شده بود مربوط به گذشته بود و بعضی که اکنون مقام و مرتبتی دیگر یافته‌اند خوش نداشتند این مطالب یادآوری شود. اما سایه تا بتواند خود را سانسور نمی‌کند و آنچه را می‌خواهد می‌گوید. همان چیزی را که معتقد است به زبان می‌آرد. چنانکه می‌اندیشد سخن می‌گوید. بیمی هم ندارد که فلان مدعی روشنفکری اکنون ممکن است از این سخنان برداشت دیگری بکند و یا با سرهم کردن بخش‌هایی از آن جمله‌ای بسازد و از آن نتیجه‌ها بگیرد و مقاله‌ها بنویسد و از این رهگذر در مطبوعات خود را منتقد و صاحب‌نظر بنمایاند؛ چنانکه اخیراً و به‌خصوص بعد از چاپ خاطرات سایه این اتفاق بسیار افتاد.

اخیراً نیز در مجله‌ای که به عنوان ویژه‌نامة سایه چاپ شده است به نقل از او جمله‌ای را جعل و بر روی جلد مجله چاپ کردند. اما کسانی که سایه را از نزدیک می‌شناسند می‌دانند اهل ردیه نوشتن و تکذیبیه فرستادن و تن دادن به این بازی‌ها نیست. برایش چندان اهمیتی ندارد دیگران درباره‌اش چه فکر می‌کنند. حوصلة پرداختن و مجال دادن به این حرف‌ها را هم ندارد. زود از آن می‌گذرد. خودش می‌داند که هست و چه هست و همین برایش کافی است.

 

اما دربارة شعرش: سایه استاد مسلم زبان فارسی است. مهارت وی در به کارگیری الفاظ و تناسبی که بین فرم و محتوا ایجاد کرده به شعرش توانی داده که توانسته از اقران خود برتر باشد. مطمئنم هر کتابخوانی ، خواه ناخواه، دانسته یا ندانسته، مقداری از شعر او را در خاطر دارد.

اینکه با وجود سعدی و حافظ در قالب غزل بتوان بالید و غزل‌هایی گفت که تشخص داشته باشد بسی دشوار است. اما سایه استادانه مضامین اجتماعی را وارد غزل کرده است بی‌آنکه به روح غزل خدشه‌ای وارد شود. از آنجا که همواره با واقعیت‌های زندگی سروکار داشته و نیز چون این واقعیت‌ها در بسیاری موارد تلخ بوده گاهی شعر او «تلخ چون باده دلپذیر چو غم» می‌گردد اما شعرش هرگز به کلی خالی از امید نمی‌شود؛ چنانکه خودش نیز با وجود ناملایمات همواره امیدوار بوده است.

اهل افراط در نوگرایی نیست چنانکه اهل افراط در کهن‌پردازی هم نیست. شعرش با وجود آنکه ریشه در سنت دارد و استحکام اشعار کلاسیک را داراست، بدیع و نوآورانه نیز هست. او با قوت بیان و خلاقیت هنرمندانة خود توانسته اشعاری تاثیرگذار از خود به یادگار بگذارد. در شعرهای قدیمترش البته شور و هیجان و نوگرایی بیشتری دیده می‌شود، به جای آن در شعرهای دوره‌های بعدی او پختگی بیشتری وجود دارد.


با اینکه پاکیزه‌ سخن است و روان و فصیح شعر می‌گوید اما در بازبینی سروده هایش وسواس بسیار دارد. گزیده‌گوست. هنری دارد که متأسفانه بسیاری از هنرمندان بزرگ ندارند و آن «هنر به گزینی» است. سایه سلیقه ی آسان گیر ندارد . از همین روست که می‌گوید «اگر یک بار دیگر به دنیا می‌آمدم دو سوم این شعرهایی را که گفتم نمی‌گفتم… با اینکه همین مقدار شعری که در تاسیان و سیاه مشق است از بین مقدار زیادی شعر انتخاب شده ولی باز دو سوم از همین‌ها را هم دور می‌ریختم.»

سایه به موسیقی نیز بسیار علاقمند است و این علاقة ویژه باعث شد خدمات بسیاری بدان کند. خاصه هنگامی که سرپرست موسیقی ایرانی در رادیو بود. خودش هم می‌گوید: هرچه کردم همه از دولت موسیقی بود. این آشنایی با موسیقی بر شعرش نیز تأثیر گذارده و گیرایی و خوش آهنگی شعرش را دو چندان کرده است. در شعر از اوزانی آزموده و متناسب با عواطف شعری بهره می‌گیرد. زبان روان خود را در وزن‌هایی رام قالب می‌بندد.

سخن آخر دربارة حافظ به سعی سایه است. که به گمان من از بهترین تصحیح‌های دیوان حافظ محسوب می‌شود. شاید هیچ کس به اندازة سایه با مبانی جمال‌شناسی دیوان حافظ و سبک او آشنا نباشد و این حاصل انس و الفت سالیان دراز اوست با شعر این شاعر. و همین آشنایی ژرف او با زبان حافظ سبب شده تا از عهدة تصحیح دیوان به خوبی برآید.

و پس از آن سیمین بهبهانی از خاطرات خود با سایه و نخستین شرکت او در انجمن ادبی و شعرخوانی‎اش که باعث حیرت همگان شد سخن گفت و غزلی را که قبلاً سروده و به سایه تقدیم کرده بود برای حاضران خواند:

دیگر نه جوانم که جوانی کنم، ای دوست،

یا قصه از آن « افتد و دانی» کنم ، ای دوست.

هنگام سبک خیزی یِ آهوی جوان است،

پیرانه سر آن به که گرانی کنم، ای دوست.

غم بُرد چنان تاب و توانم که عجب نیست

نتوانم اگر آنچه توانی کنم، ای دوست.

در مرگ عزیزان جوان فرصت آن کو

تا کار به جز مرثیه خوانی کنم، ای دوست؟

دل مُرد و در او شعله‎ی رقصان غزل مرد،

حیف است تغزل که زبانی کنم، ای دوست.

در باغ نه آن گلبن سرسبز بهارم

تا بار دگر عطرفشانی کنم، ای دوست.

با برف زمستانیِ سنگین چه توان کرد

گر حوصله‎ی باد خزانی کنم، ای دوست؟

درسینه هوس بود و کنون غیرنفس نیست،

جز این به نمردن چه نشانی کنم ، ای دوست؟

آن است که خود را چو غباری بزدایم

می‎باید اگر خانه تکانی کنم، ای دوست.

 

و پوری سلطانی سخنران دیگر این نکوداشت بود که از سال‎های آشنایی و دوستی دیرینه با سایه حکایت کرد:

آشنایی من با سایه به سال ۱۳۳۱ باز می‎گردد. شب عروسی ایرج کسرایی، برادر سیاوش کسرایی شاعر بود. خانواده سیاوش با خانواده من دوستی قدیمی و نزدیکی داشتند. یادم نمی‎رود که سیاوس مرا نزد دو نفری برد که کنار هم نشسته بودند و به آنها معرفی کرد. گفت: بهترین دوستم را به بهترین دوستانم معرفی می‎کنم. آن دوستانش یکی سایه بود و دیگری مرتضی کیوان. آنها جا باز کردند و من میانشان نشستم. کیوان شروع کرد به حرف زدن و سایه هم لام تا کام چیزی نگفت.

از همان شب، گویی من یکی از افراد گروه آنها شدم و آنها هم متقابلاً اعضای خانواده من. در این سالها حوادث بسیاری بر ما گذشت. خیلی از افراد گروه، از جمله محمد جعفر محجوب، سیاوش کسرایی، ناصر مجد، نادر نادپور، فریدون مشیری ، احمد شاملو و شاهرخ مسکوب یک به یک از میان ما رفتند. اکنون من بازمانده‎ام و سایه ، با دردی مشترک.


سایه در ابتدای شعر « کیوان ستاره شد» گروه را به اختصار وصف می‎کند:

ما از نژاد آتش بودیم

همزاد آفتابِ بلند، اما

با سرنوشتِ تیره خاکستر

همه این شعر را می‎شناسند.اول بار به مناسبت ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ سروده شد و در سال ۱۳۶۰ در کتاب یادگار خون سرو منتشر شد.

در آن سالهای سیاه زندگی من ، این هوشنگ ابتهاج بود که سایه‎وار همه جا با من بود و آماده کمک به من و خانواده بی‎پناه کیوان.

سایه به انسان، انسانیت و عدالت اجتماعی عشق می‎ورزید و همچنان بر سر این عهد خود ایستاده است و این را در بسیاری از شعرهای او و بیشتر در رفتار و کردارش در سالهای زندگیش می‎توان شعرهای او و بیشتر در رفتار و کردارش در سالهای زندگیش می‎توان دید.

در « سماع سوختن» می‎گوید:

عشق شادی است، عشق آزادی است

عشق آغاز آمیزادی است

شعر بلندی است…

می‎سراید و می‎سراید و

سرانجام خود را به درختی تشبیه می‎کند و می‎گوید:

آن درخت کهن منم که زمان

بر سرم راند بس بهار و خزان

دست و دامن تهی و پا در بند

سرکشیدم به آسمان بلند

مرغ شبخوان که با دلم می‎خواند

رفت و این آشیانه خالی ماند

آهوان گم شدند در شب دشت

آه از آن رفتگانِ بی‎برگشت

گر نه گل دادم و بَر آوردم

بر سری چند سیاه گستردم

دست هیزم‎شکن فرود آمد

در دل هیمه بوی دود آمد

کُندۀ پیر آتش اندیشم

آرزومند آتش خویشم

تهران ، دی۱۳۵۸

در بخشی دیگر از این مراسم، پیام محمود دولت آبادی خطاب به سایه توسط علی دهباشی قرائت شد:

آقاى ابتهاج عزیز و ارجمند

بخت یار نبود تا درمحضر جناب شما باشم، ببینم‎تان وسلام کنم ؛همچنین دوستانِ گرامىِ حاضر در آن جمع خاصّ را، و این عمیقاً به تأسّف دچارم مى‎کند. پس ضمنِ درود قدرشناسانه به شما پیشانی‎تان را از همین دوسلدورف مى‎بوسم و ارادت هنرجویى خود از شما را بیان مى‎دارم و مى‎گویم که من، محمود، نه فقط با غزل‌‎ها و مهربانى‎هاى‎تان همیشه با شما بوده‎ام، بلکه هرکجا بوده و باشم ،حافظِ به سعى سایه ، بر دیدۀ چشمهاى من بوده است و هست .

«دیدنِ روى تو را دیده ى جان بین باید

وین کجا مرتبۀ چشم جهان بینِ من است.»

با احترام، محمود دولت أبادى

چهارم آبان ماه نود و دو ـ دوسلدورف


سپس شهرام ناظری پس از اشاره به نحوۀ آشنایی‎اش با سایه و خاطراتی که با او داشته ، با آواز خود و با خواندن ابیاتی از سایه به این شب شوری دیگر افزود.

و پس از آن علی دهباشی بخشی از متن دکتر شفیعی کدکنی را درباره‎ی شعر سایه قرائت کرد:

در طول چهل و اندی سال دوستی از نزدیک و خوشبختانه بسیار نزدیک، هرگز ندیدم که او هنرمند راستینی، از مردم زمانه ما را به چشم انکار نگریسته باشد، در میان صدها دلیلی که به عظمت او می‎توان اقامه کرد همین یک دلیل بس که او بر چکاد بلندی ایستاده که نیازی به انکار دیگران ندارد و این موهبتی است الهی . باز هم از همان فرمول دشمن‎تراشانۀ خودم استفاده می‎کنم و می‎گویم: متجاوز از نیم قرن است که نسل‎های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه‎هایشان را از شعر سایه سرشار کرده‎اند . و امروز اگر آماری از حافظه‎های فرهیختۀ شعر دوست در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود، شعر هیچ یک از معاصران زنده نمی‎تواند با شعر سایه رقابت کند. بسیاری از مصرع‏های شعر او در حکم امثال سایره درآمده است و گاه گاه در زندگی بدان تمثل می‎شود. از همان حدود شصت سال پیش که در نوجوانی سرود:

روزگاری شد و کس مردِ رهِ عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگرانی من و توست

تا به امروز که غمگنانه با خویش زمزمه می‎کند :

یک دم نگاه کن که چه بر باد می‎دهیم

چندین هزار امید بنی‎آدم است این

بسیاری از این سخنان او حکم امثال سایره به خود گرفته‎اند. دیر زیاد آن برزگوار خداوند…

و در ادامه علی دهباشی از داریوش طلایی دعوت کرد که به صحنه بیاید و از قول سایه که در خاطراتش درباره طلایی گفته است چنین نقل کرد:

« علی اکبر خان شهنازی به من گفت که من وقتی به سن طلایی بودم به خوبی او نمی‎زدم . طلایی از نظر تکینک خیلی درست و مرتب می‎زند.»

و سپس داریوش طلایی به اجرای قطعاتی با تار پرداخت.

و پس از آن نوبت به یلدا ابتهاج رسید تا از پدرش سخن بگوید :

کار خیلی سختی است که آدم از عزیزترین چیزی که در زندگی‎اش دارد صحبت کند. معمولاً این کار، کار من نیست ولی به هر جهت قبول کردم که صحبت کنم. برای من سایه طبیعتاً در درجه اول پدر هست . من سال‎های زیادی از زندگی‎ام را به او فکر می‎کردم، دوستش دارم و نوشته‎هایش همیشه برای من خیلی مهم بوده، همیشه خیلی برایم جدی بوده. جایی فکر کردم که باید سایه و پدر را از هم جدا کنم برای این که علاقۀ دختر به پدر چیز دیگری است و خیلی هم به من گفته‎اند که تو با تعصب و وسواس زیادی پدر را می‎بینی و درباره‎اش حرف می‎زنی. شاید زمانی این کار را کرده‎ام ولی سال‎هاست به این نتیجه رسیده‎ام که پدر و سایه هر دو برای من یکی هستند. هر دو برای من انسانی هستند که خیلی دوستشان دارم و بودنم را، همه چیزم را از او می‎دانم.همیشه در دلم به این فکر کرده‎ام که خب سال‎های گذشته، از بچگی تا الآن سایه در سکوت، در سایه بودن کار خودش را کرده، همیشه جای خودش را داشته و برای ما جای ویژه‎ای را دارد. ولی به این نتیجه رسیدم که شعر سایه برای مردم ایران خیلی عزیز است، خیلی دوستش دارند. ولی خودِ سایه از شعرش خیلی بهتر است. به کسانی که همیشه خواسته‎اند به نوعی او را ببینند و از من خواسته‎اند که واسطه باشم، گفته‎ام که خودش از شعرش خیلی بهتر است.


به نظر من سایه در ایران، در این مقطع تاریخی که ما الآن در آن هستیم، شناخته نشده. او کسی هست که دلش نمی‎خواهد شناخته بشود. ولی این وظیفۀ انسان‎هاست او را در عصری که با آن همزمان هستند بشناسند . آن چیزی که در شعر سایه برای من راه زندگی قرار گرفته، مهربانی و دوست داشتن هست. از همه نوع بدی در همه جای زمین هست، از بدی‎ها رد شدن و خوبی‎ها را نگه داشتن و مثل ودیعه به بعدی سپردن. در شعر سایه همیشه امید هست، امید در شرایطی با سایه بوده که شاید زمانه همیشه بدترین زمانه بوده و جای امیدی را برای هیچ یک از کسانی که زندگی می‎کردند باقی نگذاشته ولی او همیشه وفادار به این امید بوده. پایه این امید و کنارش وفاداری هست، دوست داشتن هست، عشق هست که ما در خانه بی‎آنکه هیچ وقت بر ما تعیین کند که این کار را انجام بدهید یا آن کار را انجام بدهید. این شعر را بخوانید یا آن موسیقی را گوش کنید.همیشه شرایط را فراهم کرده و انتخاب را بر عهدۀ خود ما گذاشته است. به نوعی زمینه‎اش را فراهم کرده تا جستجو کنیم، خودمان پیدا کنیم. سایه در خانۀ ما برای من مظهر عشق بوده، مظهر وفاداری بوده، برای من حضور سایه در اینجا، حضور پدرم در اینجا، حضور تمام دوستانی هست که از بچگی دیده‎ام و او اینها را در خودش حفظ کرده و وفادارترین فردی هست که من در جمع موسیقی‎دانان و شاعران دیده‎ام. این وفاداری را حفظ کرده .


اشعار سایه راه‎گشای زندگی است، یعنی برای من آینه‎ای است که نشان می‎دهد زندگی را چگونه باید زندگی کرد. از بچگی خیلی جدی گرفتمش .همیشه وقتی با او صحبت می‎کنم افکار و احساساتی را که در ذهنش بوده حس کرده‎ام. گاهی اوقات فکر می‎کردم شاید خیال می‎کنم ولی تقلای خودم ، سعی خودم این بوده که در لا به لای چیزهایی جستجو کنم و جاهایی دیده‎ام که این حس بدون کلام، بدون فکری که بیان شده باشد منتقل شده و دقیقاً همان شادی یا غم یا نگرانی‎ها در فکر او به من منتقل شده بود.به این نتیجه رسیدم که هر کسی به اندازه خودش مؤظف است که نه شعار بدهد، نه انتظاری داشته باشد از کسی، ولی در حد خودش همان کاری را که سایه کرده بکند. وسعت دوست داشتن ، ظرفیت دوست داشتن در سایه و انسان بودن نمونه هست. این را نه به خاطر عشق و علاقه‎ای که دختری به پدرش دارد می‎گویم. این در زندگی به من ثابت شده ؛ در همین چند روز گذشته در مواردی که پیش می‎آمد و صحبت می‎شد، دیدم .در جاهایی که حتی نگرانی‎های عاطفی‎اش برای بچه‎ها هست می‎شود آن را بیان کرد. انسانیت حرف نیست ، انسانیت عمل کردن است، زندگی کردن است. سایه آزمایشات زیادی را از سر گذرانده و من شاهد همه اینها بوده‎ام. و سعی کرده‎ام که به اندازۀ خودم به آنها وفادار باشم. یکی از چیزهایی که همیشه در مورد شعر مطرح می‎شده، خیلی بچه بودم، یک بار از او پرسیدم این شعر یعنی چی. خیلی ساکت همان بیت شعر را دوباره خواند و مرا نگاه کرد.آنجا برای من تعیین نکرد که معنای این شعر این هست . از من خواست آن را دوباره بخوانم و سعی کنم معنایش را پیدا کنم. در زندگی‎اش هم هیج وقت برای کسی، برای هنرمندی یا برای دوستی تعیین نکرده که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. او کار خودش را کرده .


دغدغه روزهایی که من دارم این است که ما شاهد خیلی از زیبایی‎ها هستیم، زیبایی‎ها را تحسین می‎کنیم و بر زبان می‎آوریم ، ولی مواردی زیادی هست که دیده‎ام مرزی که سایه بین خوبی‎ها و بدی‎ها گذاشته، در آن مرزی که قرار گرفته،برای دیگران قابل درک نیست. دیگرانی هستند که تحسین می‎کنند و می‎پسندند ولی هرگز خودشان را به این طرف که سایه هست نمی‎رسانند . احساس می‎کنم این تنهایی سختی است .احساس می‎کنم من خودم شانسی را در زندگی داشته‎ام و زحمتی برایش نکشیده‎ام و باید از این شانتس استفاده کنم چون شاید دیگری این شانس را نداشته. آرزو می‎کردم تمام کسانی که سایه را می‎بینند، سایه را آن طوری که هست بشناسند و با کسی که می‎شناسند و تحسینش می‎کنند زندگی کنند. یعنی به شعر سایه، به گفته‎های سایه عمل کنند. خود سایه در گذر تاریخ هست و با او هم‎عصریم ، آنچه باقی می‎ماند کاغذ و کتاب هست ، ارزش‎های ادبی و شعری بسیار. ما که با این عصر زندگی می‎کنیم، چطور می‎توانیم به آن‎ها عمل کنیم. یکی از نگرانی‎های بزرگ من در زندگی از بچگی این بود که بدون سایه چه کار کنم. واقعاً اعتقادم این است که انسانی که الآن هست، از گوشت و پوست و خون، آن هست. آنی که الآن هست، هست. وقتی نیست دیگر نیست. وقتی سایه نیست دربارۀ شعرش می‎توانیم صبحت کنیم، ما شعرش را می‎خوانیم، صبحت‎هایش را تکرار می‎کنیم ولی به آن‎ها عمل نمی‎کنیم.همانطور که افشین اشاره کرد انسانیت و وفاداری به انسانیت و عدالت جزء اصلی در سایه هست و اگر شعری در بیان او جلوه می‎کند، از تکنیک شعر و ادبیات ، به همین دلیل است.

قصد پرگویی نداشتم و این چند بیت را با حذف « شهریارا» می‎خوانم:

پدرا تو بمان بر سر این خیل یتیم/ پدرا، یارا، اندوهگسارا تو بمان

و سرانجام نوبت هوشنگ ابتهاج بود تا با دوستداران خود و جمع حاضر چند کلمه‎ای بگوید:

به همه خانم‎ها و آقایان سلام می‎کنم. مثل این که این دفعۀ دوم است .این روزها یک چیز تازه‎ای دارد رسم می‎شود. مرده‎ها زنده می‎شوند. یک بابایی در سردخانه دوباره بعد از به دار کشیدن زنده شده. حالا هم در این مراسم که باید در غیاب من صورت می‎گرفت خود صاحب عله دارد صحبت می‎کند . سومی‎اش چه خواهد بود؟ به هر صورت، این هم مغتنم است. خوبه که آدم ببیند پشت سرش چه می‎گویند. البته باید این را در نظر بگیریم که به هر حال وقتی من اینجا نشسته‎ام، یک مقدار تعارفات هم در این حرف‎ها هست. دربست این حرف‎ها را نپذیریم. بعد از روز واقعه معلوم می‎شود، بعضی از دوستان میدان وسیع‎تری پیدا می‎کنند برای تاخت وتاز و حق هم دارند. شناختن من کار مشکلی نیست. ما آدم‎های صاف و ساده‎ای هستیم که به معنای واقعی از پشت کوه آمده‎ایم. این کوه بلند البرز ولایت مرا از ولایت خیلی‎ها جدا می‎کند. آدم‎های ساده شناختنشان هم ساده است. بعضی‎ها بیخود زحمت می‎کشند که نکته‎هایی پیدا بکنند و بگویند. نگفته هم معلوم است. چیز مهمی نیست. ولی خوب من موافقم و این روزها هر چه گفتم از باور خودم گفتم و با صداقت خواهم گفت. هیج چیز را به خودم نبستم. هیچ ادایی درنیاوردم. تنها توفیق من است و تنها چیزی است که می‎توانم به آن ببالم. باقی فرعِ قضیه هست. یک مهارت‎هایی هست که آدم‎ها در طول زمان کسب می‎کنند و هر مهارت هم در جای خودش قیمتش از بقیۀ مهارت‎هاست. در زمستان سرد شما به یک اتاق گرم احتیاج دارید، آن استاد حلبی‎ساز که با چند تا ضربه به لوله خرطومی یک لوله بخاری برای شما درست می‎کند، با زاویه‎های لازم، این کار در آن لحظه از هزار تا دیوان شعر مهم‎تر است. مهارت‎ها قابل کسب است، آن چیزی که گوهر اصلی است، آن قیمت دارد . خوش به حال کسانی که می‎توانند این مهارت‎ها را تا آن جا که ممکن است حفظ کنند یا بیان کنند. مهارت آن موقعی ارزش دارد که در بیان یک چیز با ارزش باشد وگرنه چیزی است . به حضور شما عرض کنم، منِ از پشت کوه آمده چیزی ندارم که بگویم. به هر حال خیلی ممنونم از همه.


از دیگر برنامه‎های نکوداشت ه.ا.سایه، نمایش سه فیلم مستند ساختۀ مجید عاشقی بود و در یکی از این فیلم‎ها بخشی از تصنیف‎های سایه که توسط حسین قوامی، عبدالوهاب شهیدی، حسین علیزاده، شهرام ناظری، علیرضا قربانی و محمدرضا شجریان اجرا شده بود پخش شد.

در پایان پرتره سایه کار فخرالدین فخرالدینی در تابلویی به وی اهدا شد.

از جمع حاضر در این مراسم می‎توان به داریوش شایگان، نجف دریابندری، ایرج پارسی نژاد، آیدین آغداشلو، فخرالدین فخرالدینی، منوچهر پارسادوست، محبوبه مهاجر، ناصرالدین پروین، داود موسایی و اصغر علمی اشاره کرد.
 

منبع: سایت مجله بخارا

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

نرخ تورم مهرماه اعلام شد

Posted: 31 Oct 2013 01:10 AM PDT

جرس: مرکز آمار ایران ، نرخ تورم نقطه به نقطه (مهرماه نسبت به ماه مشابه پارسال) را ۳۲ و سه دهم درصد اعلام کرد که در مقایسه با شهریور (۳۷ درصد) کاهش نشان می دهد.


به گزارش واحد مرکزی خبر ، مرکز آمار ایران نرخ تورم مناطق شهری کشور را در12 ماه منتهی به مهر سال جاری نسبت به دوره مشابه پیشین 36 و دو دهم درصد اعلام کرد.


شاخص کل قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای شهری کشور در مهر ماه به 172.6 رسید که در مقایسه با شهریور یک و چهار دهم درصد افزایش نشان می دهد.


بنابراین گزارش ؛ مرکز آمار ایران نرخ تورم مناطق شهری کشور را در12 ماه منتهی به مرداد سال جاری نسبت به دوره مشابه پیشین 35.1 درصد اعلام کرده بود .


مرکز آمار ایران در قانون برنامه پنجم توسعه به عنوان مرجع اصلی آمار رسمی کشور از جمله نرخ تورم تعیین شده است.


سال پایه شاخص قیمت کالا و خدمات مصرفی خانوارها(مبنای شاخص محاسبه نرخ تورم کشور) از 1381 به 1390 تغییر کرده است.

مشاور حسن روحانی: تماس از طرف کاخ سفید بود

Posted: 31 Oct 2013 01:00 AM PDT

جرس: مشاور حسن روحانی می گوید: "نمی‌دانم چرا به محتوای مکالمه باراک اوباما و رئیس جمهور اشاره‌ای نمی‌شود. به هرحال تماس از طرف کاخ سفید بود که به تلفن سفیر ما زنگ زدند و تماس تلفنی برقرار شد."


محمدرضا صادق، مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور در گفت‌و‌گوی اختصاصی و مشروح خود با چهل و دومین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات به پرسش‌های متنوعی پاسخ داد.

بخشی از این مصاحبه را می‌خوانید:


ارتباط و تعاملی که اشاره کردید، هنوز بین آقای هاشمی و آقای روحانی هست؟

همیشه بوده...

بالاخره الان آقای رئیس‌جمهور وظایف سنگین‌تری دارند و به اصطلاح سرشان شلوغ‌تر است. از زمانی که ایشان رئیس‌جمهور شدند، به همان اندازه ارتباط صمیمانه وجود دارد؟

آقای روحانی هم اکنون در جایگاه رئیس‌جمهور وظایف و مسؤولیت‌های متنوعی برعهده دارند و طبیعی است که ارتباطات ایشان بر این اساس است. ارتباطات مستمر ایشان با مقام معظم رهبری و ارکان مختلف کشور و شخص آقای آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و سایر شخصیت‌های مؤثر در انقلاب و نظام همیشه وجود داشته و انشاءالله خواهد داشت.

با شروع سفرهای استانی آقای هاشمی، برخی این بحث را مطرح می‌کنند که ایشان تمایل زیادی برای دخالت در امور اجرایی کشور دارد. آیا آقای هاشمی فرصت اعمال مدیریت بیشتری در شرایط جدید پیدا کرده است؟


اینها گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای است. شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی همواره از شخصیت‌های بسیار مؤثر و تأثیرگذار در کشور بوده، هستند و انشاءالله خواهند بود. اگر در خلال چند سال گذشته شرایطی فراهم شده بود که دیدگاه‌های ایشان امکان بروز از طریق برخی رسانه‌ها را پیدا نمی‌کرد، این مشکل از رسانه‌ها بود، وگرنه ایشان همیشه برای انجام اموری که مربوط به انقلاب و کشور بوده، فعال بودند و به همراه رفیق شفیق خود، دکتر روحانی با هم در مسیر پیشبرد اهداف متعالی مردم و انقلاب اسلامی بودند و خواهند بود.

آسوشیتدپرس گزارش داده که آقای روحانی با کاخ سفید تماس گرفتند ولی شخص آقای روحانی و شما اعلام کردید که از طرف کاخ سفید با نمایندگی ایران در سازمان ملل تماس گرفته شد.شما از بازخورد رسانه‌ای این سفر چقدر رضایت داشتید؟

در داخل؟

بله.

یک روز قبل از انجام سفر، از مدیران مسؤول روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها دعوت کردیم و جلسه خوبی با آنها داشتم. ایده‌های آنان را گرفتیم که خیلی از آنها مورد استفاده قرار گرفت. در نیویورک هم که بودیم مرتب رسانه‌ها را رصد می‌کردم. برنامه‌های صداوسیما تا حدودی قابل قبول بود اما می‌توانست بهتر از این باشد. روی‌هم رفته فکر می‌کنم خوب بود.

ما رسانه‌ها را در انعکاس بازخورد این سفر، صفر و یکی می‌دیدیم. گروهی مجموعاً از دستاوردهای سفر حمایت کردند و گروهی نیز موضع کاملاً انتقادی داشتند.

فکر می‌کنم با یک طیف مواجه بودیم. البته برخی رسانه‌ها هستند که رسالت خودشان را به‌ این ترتیب می‌بینند که کوچک‌ترین نقطه ضعفی را بزرگ جلوه دهند. از روزی که آمدیم اینجا مستقر شدیم تا الان، سعی کردیم همه رسانه‌ها در برنامه‌های خبری رئیس‌جمهور و دولت حضور یابند، اگرچه محدودیت‌هایی هم داریم اما هیچ رسانه‌ای را «غیر» فرض نکردیم و عقیده داریم که رسانه‌ها آزاد هستند در چارچوب وظایف خودشان نقد رسانه‌ای هم بکنند.

محتوای تماس تلفنی آقای روحانی و اوباما این تضمین را می‌دهد که آنها بار دیگر با هم تماس بگیرند؟

در دنیای سیاست هیچ چیزی منتفی نیست و من این را نیز دریافتم که دکتر روحانی اصول عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی را نصب‌العین خود دارند.

دیدار وزیر آموزش و پرورش با کودکان شین آبادی

Posted: 31 Oct 2013 01:00 AM PDT

جرس: وزیر آموزش و پرورش گفت: پیگیر خواسته‌های کودکان حادثه دیده شین آبادی تا حصول نتیجه هستیم.

 

به گزارش خبرآنلاین و به نقل از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش به همراه تعدادی از معاونان ستادی و مشاوران خود با دانش آموزان حادثه دیده شین آبادی و خانواده های آنان دیدار کرد.

 

در این دیدار ، وزیر آموزش و پرورش در جریان استمرار روند درمان آنان قرار گرفت و به مطالب مبسوط خانواده های آنان گوش داد.

 

فانی به سید محمد بطحایی مشاور و مدیرکل دفتر وزارتی و چینیان مدیر کل دفتر سلامت و تندرستی آموزش و پرورش مأموریت داد تا با نماینده والدین دانش آموزان یک نشست ویژه برگزار کنند و خواسته های آنان را به همراه راهکارهای پیشنهادی جمع بندی و به وی ارائه دهند.

 

وزیر آموزش و پرورش در این دیدار گفت: این عزیزان همچون فرزندانم هستند و وظیفه دارم به عنوان یک معلم تمامی خواسته های آنان را تا حصول نتیجه پیگیری کنم.

فيلتر تنها با راي دادگاه

Posted: 31 Oct 2013 12:56 AM PDT

دكترعلي مندني‌پور
قابل قبول نيست كه يك كميسيون مركب از دستگاه‌هاي اداري و اجرايي كشور، تصميم‌گيري قضايي كند.  

 

در بررسي حقوقي فيلتر و رفع فيلتر سايت‌ها به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي كه به نظر مي‌رسد با مخاطبان كلان در جامعه روبه‌رو است و به عنوان مصالح و منافع ملي نيز مي‌توان از آن ياد كرد، بايد گفت مرجع تعيين مجازاتي مانند فيلتراسيون يا رفع اين محدوديت و مجازات را تنها قانون مي‌تواند تعيين كند.

به لحاظ حقوقي نيز اگر سايتي در چارچوب قانون فيلتر شود بايد قانون در اين باره وجود داشته باشد و حتما براي رفع اين محدوديت نيز بايد قانون جديدي وضع شود و نمي‌توان با تصميم يك شخص خاص يا يك كميسيون اين كار را انجام داد. از لحاظ قانوني نيز هيچ كميسيون يا كميته‌يي نمي‌تواند به صورت خودجوش يا با تصميم آني درباره مساله‌يي كه درباره مصالح و منافع عمومي موثر است به اين صورت نفيا يا اثباتا نقش ايفا كند. اگر موردي نيز پيدا شود كه با توجه به شرايط خاص زماني و مكاني كه نياز فوري و به عبارت حقوقي فورس ماژور به وضع قانون باشد، باز هم بايد در چارچوب قانون اين كار انجام شود. بنابراين تفويض صلاحيت قانونگذاري در اين باره به يك كميسيون معنا ندارد، زيرا مسووليت و اختيار نمايندگي مجلس، قانونا قابل تفويض به ديگري نيست. لذا منطقي است كه مجلس نتواند اختيار تعيين مصاديقي كه منجر به فيلتراسيون سايت‌ها به عنوان مجازات شود را به كميسيوني بدهد. شايد مجلس بتواند براي تنظيم و تدوين مجموعه‌يي از دستورالعمل‌ها اين موضوع را به كميسيوني تفويض كند ولي بايد در نهايت اين دستورالعمل‌ها نيز با قانون مصوب مجلس، تطبيق پيدا كند. از سويي، طبق قانون اساسي وظيفه رسيدگي به جرايم بر عهده دستگاه قضايي است و اگر كسي مجازاتي مانند فيلتر براي يك سايت قايل شود بايد جايگاه او توسط قانونگذار به رسميت شناخته شده باشد.

 

حتي در موضوع تعيين مجازات براي اشخاص (چه حقيقي و چه حقوقي) با وجودي كه قوه قضاييه صلاحيت دارد، منتها در قانون گفته نشده سيستم اداري دستگاه قضايي مي‌تواند در اين باره دخالت كند، يعني فقط اختيار وضع مجازات با كساني است كه صلاحيت محاكمه افراد را دارند، يعني به طور عامل دادگاه عمومي و به صورت خاص در موضوع رسانه‌يي شعبه خاصي از دستگاه قضايي كه به دادگاه رسانه معروف است. اين موضوع نيز ريشه در قانون دارد. لذا از لحاظ حقوقي نبايد نياز خاصي را كه برخي وزارتخانه‌ها، نهادها و سازمان‌ها به وضع مجازات افراد دارند به عنوان قانون تلقي كنيم. از لحاظ يافته‌هاي حقوقي، كسي كه اختيار مجازات ديگري را داشته باشد بايد مجوز قضاوت داشته باشد و در چارچوب قانون نيز قضاوت كند. درباره فيلتراسيون و مسدود‌سازي سايت‌ها كه به عنوان مجازات درباره آن بحث مي‌شود نيز تنها محاكم صالحه قضايي صلاحيت رسيدگي دارند و براي بنده كه عضو كوچكي از جامعه حقوقي كشور هستم اين موضوع قابل قبول نيست كه يك كميسيون مركب از دستگاه‌هاي اداري و اجرايي كشور اختيار داشته باشد در مساله‌يي كه مي‌تواند منافع و مصالح كلان جامعه را تحت تاثير قرار دهد، تصميم‌گيري قضايي كند. در اين موضوع نيز مانند هر مجازات ديگري، دستگاه قانونگذاري صالح به قانونگذاري است و دستگاه قضايي نيز صالح به رسيدگي و قضاوت در اين باره است. حتي بايد توجه داشت محكمه‌يي كه براي مجازات تعيين مي‌شود بايد جايگاه قضايي داشته باشد و حتي يك دادگاه اداري نيز در اين باره، صالح به صدور حكم مجازاتي مانند فيلتراسيون نيست. شايد بتوان حكميت و داوري را به اين قبيل دادگاه‌هاي اداري سپرد ولي صدور حكم مجازات و اجراي آن، تنها در يد قدرت دستگاه قضايي و محاكم صاحب صلاحيت است.

رييس انجمن سراسري كانون‌هاي وكلاي دادگستري ايران 

 

منبع: روزنامه اعتماد

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


آمریکائیان ایرانی تبار: زندگی را برای اقوام و دوستانمان در ایران بهتر کنیم

Posted: 30 Oct 2013 10:35 AM PDT

جهانداد معماریان
نسل جدید آمریکائیان ایرانی تبار می خواهند در نحوۀ تصمیم گیری دولت آمریکا در قبال ایران سهیم باشند. 


«از نظر من مهمترین موضوع برای جوانان ایرانی‌آمریکایی، چه مهاجرانی مثل من و چه نسلهای دوم و سوم مهاجرانی که در آمریکا متولد شده اند، این است که آن کوله بار دردآوری را که پدران و مادرانشان با خودازایران آورده اند، آنها دیگر همراه ندارند. نسل نخست مهاجرانی که به دلیل سیاست‌های جمهوری اسلامی و تجربه‌ی ناگواری که داشته‌اند با این موضوع بسیار احساساتی برخورد می کنند و متاسفانه به خاطر آن تجربه‌های تلخ به گونه‌ای منطقی با این معضل مواجه نمی‌شوند. به‌نظر من نسل جدید که آن تجربه‌ها را ندارند و آن خاطرات تلخ را در گذشتۀ خود نمی‌بیینند، بهتر می‌توانند واقعیت‌های ایران را درک کند. نکتۀ اخیر درس بزرگی است برای همه ما که در بیرون از ایران مقیم هستیم. چرا که ما گاه چنان غرقِ ایدئولوژی و آروزهای خود برای ایران هستیم که فراموش می کنیم به آنچه که برای ایران بهتر است فکر کنیم. به همین دلیل است که من همیشه به اطرافیانم یادآوری میکنم که همۀ ما اقوام عزیز (پسرخاله، دخترخاله، عمو، عمه ،خاله و دایی) و دوستانی داریم که در ایران زندگی می‌کنند. هر تصمیمی که می‌گیریم، هر قانونی را که دنبال می کنیم، فقط بر اساس یک چیز باید باشد و آن اینکه چگونه میتوانیم زندگی را برای اقوام و دوستانمان در ایران بهتر کنیم؟ اگر نمیتوانید به این پرسش پاسخی بدهید نمیتوانید جزئی از راه حل این مساله باشید.»


این پاسخ دکتر رضا اصلان پژوهشگرو نویسنده ایرانی‌آمریکایی است به پرسش حمید دباشی استاد دانشگاه کلمبیا وقتی که از او می پرسد«از نظر شما نقش افراد ایرانی‌آمریکایی همانند شما در پیشبرد دمکراسی و آزادی مدنی در ایران چیست.» این گفتۀ رضا اصلان که از مشاوران شورای ملی آمریکائیان ایرانی تبار(نایاک) است را باید به گونه‌ای بخشی ازبیانیه و مرامنامه این شورا بشمارآورد.


سخنانی از این دست حاکی از آن است که شمار زیادی از نسل جدید ایرانیان مقیم خارج نگرشی متفاوت با رویکرد پدران و مادرانشان در پیش گرفته اند. پدران و مادرانی که روزگار جوانی خود را با تلخکامی ها، رنجها و مرارت‌های بسیاری در سایه جمهوری اسلامی سپری کرده اند. از این رو، مشکل بتوان گفت گذر زمان قادر است آن خاطرات را از یاد و خاطرشان پاک کند. جملۀ " ایران را ازیاد نبریم" برای آنها همراه است با حس تسلی بخش انتقام. بنابراین نخستین اقدامی که به ذهن نسل قدیم خطور می کند، مبارزۀ سیاسی و در صدر امور تغییر رژیمی است که به نظر آنان سبب اصلی تباهی ایران بشمار می آید.


اما برای شمار بسیاری از نسل جدید ایرانیان مقیم آمریکا "ایران را از یاد نبریم" معنای دیگری دارد. تلاش آنها اکنون در جهت فراهم کردن بسترهایی است که ایرانیان را قادر می سازد در مسیر پیمودنی آزادی و دمکراسی گام بردارند. مایۀ نگرانی آنها این است که دولت شان‌ایالات متحده- سیاست هایی وضع کند که زندگی مردمان داخل ایران را چنان مختل کند که حتی در گذران زندگی عادی خود فرومانند و نهایتا سر از حملۀ نظامی به ایران درآورد. آنان از خود می پرسند که بعنوان یک شهروند آمریکائی که پیوندی نیز با نیکان ایرانی خود دارد چه كاری از دستشان برای مردم ایران برمی‌آید.


پاسخ شماری از آنان این است که با حضورشان در گسترۀ سیاسی و مدنی آمریکا می توانند از حقوق سیاسی ایرانیان آمریکا در چهارچوب قوانین ایالات متحده دفاع کنند. ازجمله سازمان‌های مردمی که وظیفۀ خود را تقویت صدای ایرانیان تعریف می کند شورای ملی آمریکائیان ایرانی تبار(نایاک) است. این سازمان غیر انتفاعی در صدد است که همچنین بر سیاست‌های ایالات متحده درجهت بهبود زندگی مردم ایران تاثیرگذار باشد. بدین گونه بود که از زمان بدو تاسیس آن توسط تریتا پارسی در سال۲۰۰۲ رویۀ واحدی را دنبال کرده است که همان مخالفت با جنگ و تحریم‌های فراگیر علیه ایران است. این رویه هرچند که مخالفانی دارد اما ازسوی بسیاری صاحبنظران و داخل و خارج ایران و در صدر آنان رهبرجنبش سبز ایران حمایت می گردد. میر حسین موسوی در بیانیه‌ای با بيان اين كه هرگونه تحريمى عليه ايران، مردم را هدف قرار مى‌دهد، اظهار داشت: «اين نه تحريم يك دولت،‌ بلكه تحميل رنج‌هاى بسيار بر مردمى است كه مصيبت دولتمردان ماليخوليازده برايشان كافى است. راه سبز را زندگى كردن به اين معناست و ما با اعمال هر گونه تحريمى عليه ملت خود مخالفيم.»


مسالۀ مهمی که جامعه ایرانی آمریکا را از جامعه یهودیان آمریکا، جامعه اعراب آمریکا وجامعه ارامنه در آمریکا متفاوت می کند و نسل جدید سعی در تغییر آن دارند، این است که جامعه ایرانی در آمریکا از مشارکت سیاسی اجتناب می ورزد. اقلیت ایرانی ساکن آمریکا که دارای تحصیلات عالی وموقعیت‌های خوب شغلی هستند و از دهک‌های بالا جامعه امریکا به شمار می روند در نحوۀ برخورد ایالات متحده با ایران می توانند نقش بسزایی ایفا کنند. این موضوع از آن درجۀ اهمیت برخودار است که جیم مورن نماینده ایالت ویرجینیا می گوید«اگر ما بخواهیم بدون ارتباط با جامعه ایرانیان امریکا در مورد ایران تصمیم بگیریم بدون شک اشتباه می کنیم اشتباهاتی که در آینده گریبان مان را خواهد گرفت.» چنین اهمیتی البته مختص به ایرانیان نیست. برای نمونه اقلیت عراقی آمریکا در تشویق وحمایت حمله دولت جورج بوش به عراق نقش بسزایی داشت. اقلیت ایرانی نیز قادرند که در نحوۀ برخورد ایالات متحده با ایران بسیارموثر واقع گردد واجازه ندهند جنگ و تحریم‌های فلج کننده ایران را در
یک بی‌سامانی سیاسی تا سرحد آشوب غرقه کند.

ارامنه آمریکا نمونه دیگری است که هر چند در جامعه آمریکا در اقلیت هستند اما در تصمیم‌های سیاسی از متنفذترین‌ها به شمارمی آیند. آنها موفق شدند با حمایت از تبصره ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی، قانونی را درسال ۱۹۹۲ در کنگره آمریکا‌ به تصویب رسانند که دولت این کشور را ملزم سازد تا از هرگونه کمک مستقیم به آذربایجان خوداری کند. این قانون واکنشی بود به تلاشهای آذربایجان در جهت منزوی کردن ارمنستان و قره باغ . تجربه اقلیت‌های یهودی ، کوبایی و هندی از جمله دیگر نمونه موفق مشارکت سیاسی اقلیت‌ها در ایالات متحده است.


نایاک که نخست به فعالیت‌های مدنی می پرداخت رفته رفته دستورکار خود را براین اساس نهاد که بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران تاثیر گذار باشند. این نهاد مردمی در طی این سالها موفقیت‌های تحسین برانگیزی داشته است که برای نمونه می توان به موارد ذیل اشاره کرد:


رفع روادید یک بارورود برای دانشجویان ایرانی: قانون ویزای دانشجویی آمریکا یکی از بزرگترین موانع برای دانشجویان ایرانی بود. طبق قانون ویزای یک‌بار ورود، دانشجویان ایرانی نمی توانستند در طی دوران تحصیل خود ایالات متحده را ترک کنند. چنین قانونی به قیمت قطع شدن روابط آنها با خانواده‌هایشان تمام می شد. دانشجویان ایرانی نه تنها از شرکت در کنفرانس‌های مهم علمی، محروم می ماندند بلکه نمی توانستند در شرایط اضطراری مانند شرکت در تشییع جنازه، مراسم عروسی و دیدار با عزیزان بیمار خود از آمریکا خارج شوند. شورای ملی آمریکائیان ایرانی تبار این مساله را از طریق مقامات کاخ سفید، وزارت امورخارجه و کنگره دنبال کرد. این شورا با همکاری کنگره امریکا از کاخ سفید درخواست کرد که چگونگی افزایش تعداد و انواع ویزاهای موجود برای دانشجویان ایرانی را بررسی کند. سپس نایاک جلساتی در این رابطه بین آمریکائیان ایرانی تبار و نمایندگان آنها در کنگره تشکیل داد و اعضای نایاک با ارسال هزاران نامه به اوباما و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا، خواستار تغيير این قانون شدند.


جنجال رسانه‌ای و مطبوعاتی کردن پیشنهاد" معامله بزرگ" که موجب رسوایی دولت بوش شد:

در سال ۲۰۰۳تام گولدیمن سفیر وقت سوئیس در تهران به واشنگتن آمد و با خود پیشنهادی از سوی جمهوری اسلامی برای ایالات متحده به همراه داشت که حل تمامی مسائل بین ایران و آمریکا از شفاف سازی برنامه هسته‌ای ایران گرفته تا تبدیل شدن حزب الله لبنان به یک حزب سیاسی ومساله اسرائیل را شامل می شد. این پیشنهاد که به "معامله بزرگ" بین دو کشور شهرت یافت از سوی دولت جورج بوش که سرمست از پیروزی جنگ افغانستان وعراق بود، پاسخی نگرفت. این فرصت سوزی ایالات متحده و "محور شرارت" خواندن ایران بسیاری را بر این گمان داشت که دولت جورج بوش در پی حل مسالۀ خود با ایران نیست و به دنبال حمله نظامی است.


تریتا پارسی که در هنگام نگاش کتاب خود" اتحاد صعب" با بسیار از مسولان بلندپایۀ سیاسی ایران مصاحبه کرده بود از این موضوع اطلاع یافت. در بهار ۲۰۰۶ با بیم بالا رفتن احتمال تقابل نظامی بین ایالات متحده و ایران، تریتا پارسی برای اجتناب از رویارویی نظامی نسخه‌ای از پیشنهاد "معامله بزرگ" را در اختیار رسانه‌های آمریکایی قرار داد تا نشان دهد که مبنایی برای یک راه حل توافق آمیز در مورد اختلاف میان ایالات متحده و ایران وجود دارد و این طرف آمریکایی است که از معامله سربازمی زند. نایاک موفق شد که پیشنهاد" معامله بزرگ" را به سرخط خبرهای مهم آمریکا بدل کند. تلاشهای تریتا پارسی سبب شد که در مدت کوتاهی ۳۷ تحلیل خبری منتشر گردد و۸۰ روزنامه دراین مورد مطلب منتشر کنند چنانکه سی. ان. ان نیز گزارشی در این مورد تهیه کرد. چنین اقدامی یکی از عوامل موثری بود که سیاست‌ها و تلقی واشنگتن در مورد چگونگی برخورد با ایران را چنان دستخوش تغییر ساخت که احتمال جنگ با ایران را به مقدار زیادی کاهش داد.


توقف قطعنامۀ کنگره که راه را برای جنگ با ایران هموار می کرد، حذف تحریم‌های شرکت‌های اصلی ارائه دهنده ابزارهای ارتباطی آنلاین مانند‌‌ ام. اس. ان.، فیس بوک و گوگل برای تضمین جریان آزاد اطلاعات در ایران، متوقف کردن قانونی که در صورت تصویب در کنگره مانع از ورود ایرانیان به ایالات متحده می‌گردید، وادار کردن موسسه نشنال جوگرافی به اصلاح ویرایش هشتم نقشه خود که در آن از عنوان جعلی خلیج عرب به جای خلیج فارس استفاده کرده بود و نمونه‌های بسیار دیگری را می توان نام برد که ازجمله دستاوردهای سیاسی شورای ملی آمریکائیان ایرانی تبار(نایاک) بشمارمی آید. چنین می نماید که تلاش های نایک بازتابی است از پویۀ جامعه ایرانی مقیم آمریکا که با وقوف به لزوم مشارکت سیاسی می خواهند مسیری نو را بپیماید. نسل جدید آمریکائیان ایرانی تبار می خواهند در نحوۀ تصمیم گیری دولت آمریکا در قبال ایران سهیم باشند.

 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

مرگ سالانه بیش از دو هزار نفر بر اثر آلودگی هوا در تهران / شیوع انواع بدخیم سرطان‌ها

Posted: 30 Oct 2013 05:32 AM PDT

جرس: بر اساس آخرین گزارش منتشر شده از سوی آژانس بین‌المللی تحقیقات سرطان، چهار شهر کشور جز 10 شهر آلوده‌ جهان قرار دارند، در همین زمینه محققان با تاکید بر اینکه میان افزایش آلودگی‌ هوا و شیوع برخی سرطان‌ها و بیماری‌های قلبی و عروقی رابطه معناداری وجود دارد، نسبت به افزایش شکل های بدخیم انواع سرطان‌ها ناشی از افزایش آلاینده‌های محیطی هشدار دادند.

 

به گزارش مهر، بر اساس لیستی که از آلوده‌ترین شهر‌های جهان ارائه شده است شهرهای اهواز در ایران، اولانباتار در مغولستان، سنندج در ایران، لودیانا در هندوستان، کوئتا در پاکستان، کرمانشاه در ایران، پیشاور در پاکستان، گابورونه در بوتسوآنا، یاسوج در ایران و کانپور در هندوستان به ترتیب 10 شهر آلوده جهان هستند.

 

معاون وزیر بهداشت ایران نیز در این جلسه گفت:سالانه 2724 مورد مرگ و میر منتسب به آلودگی هوا در شهر تهران ثبت می‌شود که ناشی از ریزگردهای زیر 2/5 میکرون و اوزون است.

 

کاظم ندافی دراولین جلسه کمیته ملی کاهش آلودگی هوای شهر تهران با حضور رییس سازمان حفاظت محیط زیست،‌نمایندگانی از شهرداری، وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت نفت، وزارت بهداشت و شورای شهر تهران برگزار شد، ادامه داد: همچنین سالانه 2522 مورد بستری قلبی و عروقی منتسب به آلودگی هوا و نیز 4525 مورد بستری بیماری تنفسی در شهر تهران ثبت می‌شود که به طور کلی می‌توان گفت در سال هفت هزار و 47 نفر از مردم تهران به دلیل آلودگی هوا در بیمارستان بستری می‌شوند.

 

آرش جنابیان- فوق تخصص سرطان شناسی، عضو کمیته علمی انجمن خون و سرطان ایران با بیان اینکه مطالعات اخیر نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر با افزایش آلودگی‌های هوا میزان بروز سرطان‌های ریه در حال افزایش است، اظهار داشت: امروزه ثابت شده است که 3 تا 5 درصد از سرطان‌های ریه ناشی از آلودگی‌های هوای مورد تنفس انسان‌ها است.

 

این استاد دانشگاه به برخی ادعاها در زمینه ارتباط شیوع بیماری‌های دستگاه گوارش، ادراری، تناسلی، سرطان‌های سینه و پروستات با آلودگی هوا، توضیح داد: اینکه این بیماری‌ها با افزایش آلودگی هوا شیوع یافته است یا خیر اطلاعی در دست نیست ولی ثابت هم نشده است که ارتباطی وجود ندارد.

عضو كميسيون امنيت ملي خبر داد: ده نماينده مجلس، متهم پرونده سه هزار ميليارد تومانی

Posted: 30 Oct 2013 05:01 AM PDT

جرس: پيش از اين برخي گزارش ها از نقش برخي نمايندگان مجلس هشتم ونهم در ماجراي اختلاس سه هزار ميلياردتوماني حکايت داشت.

 

 اما آنطور که جواد کريمي قدوسي به «شرق» مي گويد «نزديک به 10نماينده تا به حال به دادگاه رفته اند و به برخي ابهام ها پاسخ داده و در مواردي هم بازجويي شده اند. از ميان اين 10نماينده، تاکنون نقش سه نماينده در ماجراي اختلاس سه هزار ميلياردتوماني محرز شده.»


    شهريور ۱۳۹۰ رسانه ها به نقل از برخي مسوولان، از کشف اختلاسي بزرگ در بانک هاي ايران خبر دادند که بر اساس آن «مه آفريد اميرخسروي» توانسته بود مبلغ سه هزار ميلياردتومان را از شبکه هاي بانکي ايران اختلاس کند. هرچه پيگيري پرونده جلوتر رفت، اسامي و نام هاي به نسبت دولتي و رسمي بيشتر به پرونده اضافه شد، اما آنطور که کريمي قدوسي به «شرق» گفته شايد رسيدگي به اين پرونده چندصباحي به تعويق بيفتد. سردار کريمي قدوسي پيگير ماجراي نقش چند نماينده مجلس در ماجراي اختلاس سه هزارميلياردي بوده و به خاطر سوال او و چند نماينده ديگر وزير دادگستري دولت احمدي نژاد به مجلس احضار شده بود. پورمختار، رييس کميسيون اصل 90 نيز درباره اينکه پيگيري هاي کميسيون اصل 90 درباره اختلاس سه هزار ميلياردي و نقش برخي نمايندگان به کجا رسيده، مي گويد: «گزارش کميسيون اصل 90 از پرونده اختلاس نهايي شده. نام برخي نمايندگان مجلس هشتم ونهم در پرونده اختلاس سه هزار ميلياردي مطرح شده و تقريبا نقش سه نماينده در پرونده قطعي شده که جزييات بيشتر به موقع از سوي قوه قضاييه ارايه خواهد شد.»
    
    مردم منتظر اعلام نام نمايندگان متخلف هستند
    کريمي قدوسي نيز درباره اينکه چرا نام افراد و نهادهاي مرتبط با اين پرونده از سوي دستگاه قضايي مطرح نمي شود، نيز معتقد است: «برخي يقه سفيدها صاحب مقام ها و اطلاعات و نفوذي هاي داخلي و خارجي هستند و به اين سادگي نمي توان آنها را پاي ميز محاکمه کشاند، شايد به مصلحت برخي باشد تا براي چند صباح کوتاهي هم که شده موضوع عقب بيفتد اما نمي شود که به طور کلي مساله را از دستور کار خارج کرد، افکار عمومي در انتظار رسيدگي هرچه سريع تر به اين پرونده است. براي مثال مردم دوست دارند هرچه سريع تر نام نمايندگاني که جرمشان قطعي شده از تريبون قوه قضاييه اعلام شود.»
    
    هيات رييسه جلوي طرح سوالات نمايندگان را مي‏ گيرد
    کريمي قدوسي، سوالي مطرح کرده که گويا هيات رييسه مجلس از پذيرش آن سر باز زده. سوال مربوط به اظهارات اخير قاضي سراج درباره برخورد با برخي يقه سفيدهاي درگير پرونده اختلاس سه هزار ميلياردتوماني است. او در همين زمينه به «شرق» مي گويد: «قاضي سراج، قاضي پرونده اختلاس که الان رييس سازمان بازرسي کل کشور است، در مصاحبه شان گفتند که اگر با 10نفر «يقه سفيد» برخورد شود، جلوي اين مفاسد گرفته خواهد شد و سوال من اين است که با اين 10 «يقه سفيد» چه برخوردي شده؟ اين سوال از سوي من مطرح شده و يکي از اعضاي هيات رييسه به من گفت که شما نمي توانيد از وزير دادگستري سوال بپرسيد. نمي دانم چه اتفاقي در هيات رييسه افتاده که جلوي طرح سوالات نمايندگان را مي گيرند.»
    
    يقه برخي افراد خيلي سفيد است
    قدوسي درباره اينکه احمدي نژاد هم بارها قرار بود اسامي برخي از همين به اصطلاح يقه سفيدها را بگويد و هيچ وقت اين کار را نکرد، به «شرق» گفت: «البته يقه برخي از اين دوستان خيلي سفيد است و بسيار متنفذ ند و آنقدر براي خودشان جايگاه و نفوذ تعيين کرده اند که به نظر من تنها جلو نمي روند و همواره عده‏ اي را با خود همراه مي کنند، حتي از نزديکان چهره هاي سياسي، تا موعد مقرر به اين سادگي‏ ها گير نيفتند و با تهديد به اينکه خواهم گفت و خواهم گفت جلوي اين مسايل را بگيرند. يکي از شگردهاي يقه سفيدها تهديد است اما يک بار هم که شده بايد هزينه کرد.»
    البته برخي حاشيه ها پيرامون مسايل مالي سردار کريمي قدوسي مطرح شده که «شرق» لازم مي داند براي تنوير افکار عمومي به آن اشاره داشته باشد، به ويژه اينکه در زمان تاييد اعتبارنامه نمايندگان برخي شبهات درباره اعتبارنامه ايشان مطرح شده بود و علاءالدين بروجردي، رييس کميسيون امنيت از پرونده «مزرعه» کريمي قدوسي در آفريقا و گرفتن هکتارها زمين گفته بود، ماجرايي که با واکنش کريمي قدوسي مواجه شد.
    
    رد صلاحيت در انتظار نمايندگان متخلف
    حالاردپاي سفيدها به مجلس رسيده و نحوه برخورد با نمايندگان در اين مرحله محل سوال است. «پورمختار» تاکيد دارد که در صورت محرزشدن تخلف نمايندگان در پرونده اختلاس با آنها برخورد خواهد شد اما اين برخورد منجر به عزل آنها از نمايندگي نمي شود و اثبات اتهام آنها در اين پرونده احتمالاحضور آنها در دوره بعدي مجلس را امکان پذير نخواهد کرد. يعني تاييدصلاحيت آنها از سوي دستگاه هاي مربوطه انجام نمي شود و ردصلاحيت خواهند شد.اما مهدي دواتگري، عضو کميسيون امنيت تاکيد دارد که هيچ مصونيتي براي نماينده متخلف وجود ندارد و بايد بر اساس قانون با آنها برخورد شود. به ويژه اينکه تخلف مالي و حقوقي آنها خيانت در راي مردم به شمار مي آيد. اختلاس سه هزار ميلياردتوماني به روايت برخي رسانه ها و مسوولان بزرگ ترين اختلاس تاريخ ايران است. علاوه بر شخصيت ها و سازمان ها در اين اختلاس هفت بانک دخيل بوده اند و رقم اختلاس در سال ۸۸ کمتر از ۸۰ ميلياردتومان، در سال ۸۹ حدود ۸۰۰ ميلياردتومان و در سال ۹۰ نيز دوهزارو800 ميلياردتومان بوده. اين اختلاس از طريق بانک صادرات ايران انجام و کشف شده و در نهايت به لغو مجوز بانک آريا و دستگيري رييس آن اميرمنصور آريا و افراد ديگري منجر شده است. اگرچه اسامي نمايندگان متهم در پرونده اختلاس بارها از سوي برخي سايت ها اعلام شده، اما تا اعلام راي نهايي دستگاه قضايي نمي توان به شکل مستند به اسامي اين تعداد از نمايندگان اشاره کرد. نکته اصلي اينکه نقش سه نماينده در ماجراي اختلاس قطعي شده و پس از ارايه گزارش از سوي قوه قضاييه بايد ديد که اين نمايندگان چه افرادي هستند و تراز مالي تخلفشان در ماجراي اختلاس چه ميزان بوده، نکته ديگر اينکه آيا ماجراي مصونيت شامل حال نمايندگان مي شود يا اينکه وفق قانون با تخلف آنها برخورد خواهد شد.

واکنش تند یک تشکل اهل سنت ایران به واقعه تروریستی سراوان

Posted: 30 Oct 2013 04:14 AM PDT

جرس: جماعت دعوت و اصلاح ایران، تشکل سنی مذهب ایران، درخصوص حادثه تروریستی سراوان بیانیه ای صادر کرد.

 

به گزارش تارنمای «جماعت دعوت و اصلاح»، این تشکل در بیانیه خود ضمن محکومیت این اقدام تروریستی و کشته شدن مرزبانان کشورمان، از اعدام فوری ۱۶ زندانی بلوچ و تاثیر مخرب آن بر فضای سیاسی کشور نیز انتقاد شده است.

 

جماعت دعوت و اصلاح در بیانیه خود همچنین اقدامات تروریستی را چالشی برای پیگیری مطالبات اهل تسنن از مسیر تحول خواهی دموکراتیک و گفتمان تدبیر و امید دانسته است.

 

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اقدام تروریستی حمله به یک پاسگاه مرزی در محدوده‌ی شهرستان سراوان و جان باختن ۱۴تن از مرزبانان کشورمان، با همه‌ی معیارهای اعتقادی، اخلاقی و سیاسی،‌ اقدامی زشت و ناموجه و جنایتی درخور تقبیح و موجب تأسف و تأثر عمیق است.

جماعت دعوت و اصلاح ایران، در چارچوب مشی فکری اعتدالی خود، همواره خشونت را نفی نموده، بر این باور است چنین جنایات نفرت‌انگیزی، نه‌تنها هیچ تناسبی با ادعاها و اهداف اعلام شده‌ی مرتکبان آن ندارد، بلکه در شرایط پس از انتخاب اکثریت ملت ایران و قاطبه‌ی شهروندان اهل‌سنت، مبنی بر ترجیح تحول‌خواهی دموکراتیک و استقرار گفتمان تدبیر و امید، از ظرفیت تخریبی بالایی برخوردار است و می‌تواند پیگیری مطالبات مشروع اهل‌سنت را با چالش جدی مواجه کند.

در همین چارچوب معتقدیم رویه‌ی تلافی‌جویانه‌ی اعدام ۱۶ تن از زندانیان بلوچ و تصریحات مسؤولین قضایی محلی، به فرض صدور احکام محکومان در یک روند دادرسی شفاف و عادلانه و قطعی بودن احکام صادره و غیرقابل نقض بودن آن‌ها، واجد ظرفیت التهاب‌افزایی و زمینه‌سازی بازتولید خشونت است و به نظر نمی‌رسد بتواند به مدیریت مسایل و مشکلات موجود کمکی بنماید. ادبیات و اقدامات انتقام‌جویانه ضمن به خطر انداختن پویش مدنی، می‌تواند فضای عاطفی را بر کنش عقلانی و گفتمان مدنی غلبه دهد و در نهایت به پیچیده‌تر شده وضعیت منتهی شود.

جماعت دعوت و اصلاح ایران

هدفمندی، یارانه کالاهای اساسی را دو برابر کرد

Posted: 30 Oct 2013 04:14 AM PDT

جرس: طی سالهای ۶۸ تا ۹۲ دولتها برای کاهش بار هزینه ای خود سه بار دست به تغییر شاخص های قیمتی زده اند و هر بار نیز به جای کاهش بار هزینه ای شاهد افزایش میزان یارانه پرداختی دولت بوده ایم.

 

خبرآنلاین نوشته: نگاهی به روند پرداخت های یارانه ای که دولت های بعد از جنگ به کالاهای اساسی (به غیر از یارانه انرژی) اختصاص داده اند نشان می دهد در سال ۱۳۶۸ کل یارانه پرداختی دولت رقمی معادل ۱۶٫۲ میلیارد تومان بوده است، در سال ۱۳۷۰ سیاستهای تعدیل کلید خورد در آن سال یارانه کالاهای اساسی به رقمی معادل ۵۱ میلیارد تومان بوده به فاصله دو سال از اجرای طرح تعدیل در سال ۷۲ و قبل از جهش تورمی حجم یارانه کالاهای اساسی به ۲۱۲ میلیارد تومان می رسد. یعنی به رغم اجرای طرح تعدیل دولت مجبور به چهار برابر کردن یارانه ها می شود و در سال های ۷۳ و ۷۴ با توجه به جهش تورمی میزان یارانه به صورت جهشی به ۴۹۰ میلیارد تومان افزایش پیدا می کند.

این تجربه با شدت کمتری در سال ۸۰ و همزمان با تک نرخی کردن ارز اتفاق افتاده است البته بر خلاف طرح تعدیل در سال ۸۰ شوک درمانی مدنظر دولت نبود و محور اصلی حذف رانتهای ناشی از چند نرخی شدن بود و با توجه به رشد خوب اقتصادی و جذب سرمایه خارجی در آن سالها اقتصاد با فشار کمتری مواجه شد. اما به هر شکل در سال ۸۰ میزان یارانه کالاهای اساسی در کشور رقمی معادل ۱۰۴۷ میلیارد تومان بوده است ولی به فاصله دو سال یا حدود سه سال از تک نرخی سازی ارز، یارانه کالاهای اساسی به حدود ۲٫۶ برابر افزایش یافته و رقم ۲۷۵۴ میلیارد تومان در بودجه به آن اختصاص می یابد.

میزان یارانه پرداختی به کالاهای اساسی طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ نمودار

دور بعدی این اصلاحات اقتصادی با نام هدفمندی در سال ۸۹ کلید می خورد، دولت در سال ۸۹ یارانه ای معادل ۸۶۲۳ میلیارد تومان برای یارانه کالاهای اساسی در نظر گرفته است، به فاصله سه سال از اجرای هدفمندی در سال ۹۲ یارانه کالاهای اساسی به رقمی معادل ۱۵۶۲۷ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است یعنی دو برابر شده است.

البته در کنار این یارانه نقدی معادل ۴۵ هزار میلیارد تومان در سال ۹۲ به صورت ماه به ماه باید به خانوارها پرداخت شود که البته به دلیل عدم لحاظ شدن یارانه مربوط به حاملهای انرژی در این مقایسه وارد نشده است.

در عمل دولت در این سالها هر بار که دست به شوک درمانی زده برای جبران تبعات آن مجبور به افزایش حجم پرداختهای انتقالی شده است که نشان می دهد بنا به دلیل گوناگون از جمله ناکارایی سیاستهای اجرای و عدم تطابق آنها با واقعیت های اقتصادی هیچ گاه دست بردن به شاخص های قیمتی نتوانسته کارایی و بهره وری را در اقتصاد کشور افزایش دهد وتنها منجر به افزایش هزینه ها برای مردم و دولت ها شده است.

اصرار براینگونه سیاستها با در نظر گرفتن این نکته که ساختارهای اقتصادی کشور از جمله بخش های مولد اقتصادی و حتی خود دولت از ابزارهای لازم برای افزایش بهره وری برخوردار نیستند بیشتر به سر بر دیوار کوفتن شباهت دارد.

البته این بررسی تک شاخصی به معنی اثبات عدم اصلاح ساختار اقتصادی کشور نیست بلکه تذکر این نکته است که بازی با شاخص قیمت به تنهایی راه برون رفت از ناکارایی اقتصاد ایران نیست تا زمانی که دولت ها تصدی گری را به معنای واقعی کاهش ندهند و به تکلیف واقعی خود یعنی هدایت گری اقتصاد نپردازند و در بدنه بخش خصوصی نیز انحصارهای فردی و گروهی جای خود را به رقابت بر مبنای کارایی ندهند، هرچه با قیمت ها بازی شود، نمی توانیم راه به جایی ببریم.

میزان یارانه پرداختی به کالاهای اساسی طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ جدول

اگر کشوری مانند ترکیه در همسایگی ایران توانست خود را بعد از چند دهه از نتایج زیان بار شوک درمانی و تعدیل برهاند به مدد ایجاد فضای رقابتی و اقتصاد بازی بود که ایجاد کرد و زمینه را برای جذب سرمایه خارجی فراهم نمود. البته این مسئله از سوی کشورهای غربی با این شرط برای ترکیه فراهم شد که ترکیه با پذیرش تقسیم نقش صورت گرفته از سوی غرب در ساختار سیاسی دیکته شده آنها به بازی بپردازد. اما با توجه به آنکه ایران تلاش دارد جایگاهی مستقل برای خود در فضای جهانی داشته باشد و به عنوان کشوری شناخته شود که شعار خود را نه شرقی و نه غربی قرار داده نمی تواند با اجرای سیاستهای تعدیل که کلید برون رفت از آن همان تن دادن به بازی غرب است به رونق اقتصادی دست پیدا کند.

ایران برای آنکه بتواند به عنوان کشوری مستقل از لحاظ سیاسی در ساختار بین المللی حضور داشته باشد و اقتصادی پر رونق را نیز برای خود فراهم سازد باید زیر ساختهایی مانند احترام به حقوق مالکیت، اصلاح فضای کسب و کار بر مبنای رقابت منصفانه فعالان اقتصادی، حذف رانت های ناشی از قدرت سیاسی، احترام به بهره وری و ایجاد نهادهای صنفی با محوریت توسعه فضای مولد (نه ایجاد انحصار) را مد نظر قرار دهد یعنی محورهایی که طی سه دهه گذشته به کرات در اسناد بالادستی اقتصاد کشور حتی به صورت قانون به تصویب رسیده ولی در مرحله اجرا به بایگانی سپرده شده است.

واقعیت اینجاست که سیاستهای شوک درمانی در عمل برای تقسیم کار بین المللی مبتنی بر برد غرب تدوین و ترویج شده است این سیاستها کشورهای در حال توسعه را تبدیل به معادنی می کنند که تامین کننده مواد خام لازم برای رشد اقتصادی کشورهای توسعه یافته هستند، این ماده خام از منابع انسانی تا مواد خام طبیعی را در بر می گیرد، بد نیست تحقیق در زمینه ارتباط میان اجرا سیاستهای قیمتی که منجر به کاهش ارزش پول ملی شده است با مهاجرت به خصوص فرار مغز ها صورت گیرد.

شرمندگی مهاجرت هنرمندان برای دولت دهم ماند

Posted: 30 Oct 2013 04:14 AM PDT

جرس: هنرمندان و سینماگران کشور معتقدند که "شرمندگی مهاجرت هنرمندان به خارج از کشور، برای دولت محمود احمدی نژاد باقی مانده است."

 

به گزارش شرق، دو بازی در دو نمایش متفاوت که این روزها به فاصله یک‌ساعت در تالار حافظ به صحنه می‌رود اولین بهانه بود تا از هانیه توسلی و باران کوثری بخواهیم که در یک گفت‌وگوی مشترک شرکت کنند. اما این دو بازیگر در سال‌های گذشته در یک موضوع دیگر اشتراک داشتند. هر دو در دوره‌ای برای رفتن روی صحنه و بازی در فیلم با مشکلاتی رو‌به‌رو بودند و روزهای بیکاری را پشت سرگذاشتند. حالا هانیه توسلی با «قرار» سیامک احصایی و باران کوثری با «روایت یک فصل معلق» هومن سیدی به صحنه تئاتر بازگشتند و از تئاتر و نقش‌هایشان گفتند:

 

در سال‌های گذشته اتفاقات زیادی برای باران کوثری و هانیه توسلی در سینما و تئاتر رخ داد که به نوعی شباهت زیادی به هم داشت. هردو در دوره‌ای از کارکردن منع شدید و مشکلاتی برایتان پیش آمد. تجربه‌ای که به‌نظر خیلی سخت می‌آمد.

هانیه توسلی: اتفاقی که در چند سال گذشته برای من افتاد؛ خیلی به لحاظ کارآیی اذیتم نکرد. در این سه، چهار سال گذشته به غیر از یک‌سال که به‌طور مشخص ممنوع‌الکار و ممنوع‌التصویر بودم، خیلی کم‌کار نبودم. یک سالی که حتی تیزر فیلم‌هایی که سال‌های قبل بازی کرده بودم هم مجوز پخش پیدا نکردند. برنامه هفت برای همان فیلم دعوتم کرد اما بعد تماس گرفتند که شما نمی‌توانید به تلویزیون بیایید. اما بیشترین زمانی که اذیت شدم آبان ۸۹ بود. ما در میانه فیلمبرداری فیلم «ندارها» بودیم. از کارگردان خواستند که بازیگر نقشی که من بازی می‌کردم را عوض کند و همین موضوع فیلم را تا مرحله تعطیلی پیش برد. بعد از آن هم آقای سجادپور با من صحبت کرد. البته بعد از سه‌سال با توجه به زمانی که گذشته و اینکه چندین‌بار در این مورد صحبت کرده‌ام و سعی می‌کنم کمتر درباره آن صحبت کنم. اما ۱۰، ۱۵روزی که گفتم فشار زیادی روی من بود. یعنی فشار یک سالی که اجازه کار نداشتم به اندازه آن روزها و مکالماتی که با بعضی از این مسوولان داشتم آزار‌دهنده نبود. فکر می‌کنم باران بیشتر از من اذیت شد. در دوتئاتر و یک فیلم – که اگر اشتباه نکنم فیلم افشین هاشمی بود – اجازه بازی پیدا نکرد.

باران کوثری هم سر اجرای نمایش خشکسالی و دروغ خیلی اذیت شد. یادم هست برای اجرای شیراز با اینکه رفته بودی، حاضر شدی که روی صحنه نروی؟

باران کوثری: بله بازیگر جایگزین برده بودیم که اجازه بدهند کار با او روی صحنه برود. اما مردم اعتراض کردند و خواستند که من در نمایش باشم که در نهایت نشد که در شیراز به صحنه برویم. من نمی‌خواهم خیلی جزیی در مورد اتفاقاتی که افتاد صحبت کنم. اما جلو دوتئاتر گرفته شد و در یک فیلم سینمایی بعد از اینکه سکانس‌های من را گرفتند، گفتند باید با بازیگر دیگری تکرار کنند. فیلم‌ها و تئاترهای زیادی را از دست دادم. اما مهم‌تر از این کارهایی که من از دست دادم به‌نظرم موضوعی که بیشتر از هر نکته‌ای آدم را در هشت‌سال گذشته اذیت می‌کرد حذف آدم‌ها بود. یعنی به‌صورت سلیقه‌ای آدم‌ها را حذف می‌کردند. تو فکر می‌کردی پایت را روی زمین نمی‌گذاری. فکر می‌کردی روی آب راه می‌روی. هر لحظه یک آدمی می‌توانست تصمیم بگیرد تا کار کنی یا کار نکنی. در طول ممنوع‌الکاریم یک‌بار نتوانستم با یک مسوول صحبت کنم تا بفهمم مشکلم چیست؟ یعنی هنوز دلیل ممنوع‌الکار بودنم را نمی‌دانم. چند روز قبل از انتخابات من را خواستند و گفتند که دوران قانونی ممنوع‌الکاری‌تان تمام شد. بعد هم گفتند که این خیلی اتفاقی، همزمان با انتخابات شده است. من هم گفتم که چقدر عجیب. بعد از من خواستند که سریع یک کار انجام بدهم. اما من گفتم که نه منتظر دولت بعدی می‌مانم. گفتند که نه همین چند روزه یک کار انجام دهید. اما هیچ‌کس جوابگوی این یک‌سالی که در اوج دوران بازیگری‌ام ممنوع‌الکار بودم، نبود. هانیه خوب می‌داند هر فیلم خوبی که یک بازیگر از دست می‌دهد فقط آن فیلم نیست که از دست رفته است، یک عالمه موقعیت دیگر را هم از دست می‌دهی. الان خیلی بابت این جریان عصبانی نیستم، چون به‌نظرم خیلی‌ها هزینه‌های بیشتری دادند که کسی جوابگو نیست.

هیچ‌وقت به هیچ‌کدامتان رسما گفته شد که ممنوع‌الکار هستید؟

توسلی: به من گفتند که ممنوع‌الکار هستم. وقتی به دستور رییس اداره نظارت و ارزشیابی سینمای وقت فیلمبرداری فیلم «ندارها» تا تغییر بازیگر متوقف شد، به دیدنشان رفتیم. ایشان عازم مکه هم بودند. برای من روی وایت‌برد نوشتند: «مثبت، خنثی و منفی». بعد گفتند آن فیلمی که من بازی نکردم فیلم مثبتی بوده است و وظیفه‌ام بود که در این فیلم بازی کنم. خیلی هم لحنشان عصبانی بود. بعد هم گفتند که هیچ‌جایی اینها را نگویید چون همه را تکذیب می‌کنم. حلالیت هم خواستند. بدترین بخشش این بود که از من خواستند در فیلم دیگری بازی کنم. خوشبختانه آن فیلم ساخته نشد. «ندارها» اما ساخته و اکران شد. در همان جلسه به من گفتند که نه‌تنها شما بلکه خیلی‌ها مثل شما اجازه کار کردن ندارند. البته چون گفتند که تکذیب می‌کنند این هم که چاپ شود حرف‌هایم را تکذیب می‌کنند. البته این ممنوعیت برای من فقط در سینما نبود. یک‌ماه بعد از این ماجرا، عصر روز دهم آقای راعی که ما کار کرده بودیم، قرار بود اکران شود. آقای منوچهر محمدی تهیه‌کننده به من زنگ زدند و گفتند که تیزرها را به تلویزیون دادیم و آنها گفتند که اجازه پخش ندارند تا زمانی که اسم و عکس من حذف شود. بعد ایشان گفته بودند که بازیگر اصلی ما ایشان است. چطور می‌شود با حذف اسم و تصویرم این تیزر پخش شود؟ البته در مورد آن فیلم کمی مشکل حل شد.

بعضی بیلبوردها را هم خراب کردند.

توسلی: بله. بیلبورد «ندارها» که یک‌سال بعد اکران شده بود پاره می‌شد و رویش ماژیک می‌کشیدند. اینکه باران می‌گوید درست است. در هشت‌سال گذشته فشار زیادی بود، اما نشانه‌هایش در چهارسال گذشته بیشتر معلوم شد. فضا ملتهب بود. در این دوران عده‌ای تسهیلات و پول‌های کلان می‌گرفتند که فیلم بسازند. عده‌ای دیگر مثل خانم بنی‌اعتماد که ارزش و سرمایه‌ای برای سینمای ماست نباید کار می‌کردند. خیلی‌ها بودند که یا اجازه کار کردن پیدا نمی‌کردند یا حمایتی نمی‌شدند که در نهایت می‌گفتند که فیلم نمی‌سازیم؛ مثل آقای تقوایی. من خیلی متاسفم اما درک می‌کنم که چرا عده‌ای از هنرمندان از ایران رفتند. امیدوارم که برگردند.هرچند تئاتر به‌گستردگی سینما نیست اما این ممنوعیت در تئاتر هم وجود داشت. چه در زمان «خشکسالی و دروغ» و چه همین «روایت ناتمام یک فصل معلق» وقتی می‌خواست نمایشنامه‌خوانی شود.

کوثری: «روایت ناتمام یک فصل معلق» روی صحنه رفته بود که خواستند جلو کار را بگیرند. انگار اینجوری بود که زورمان می‌رسد، نمی‌گذاریم کار کنید. حراست مرکز هنرهای نمایشی در میانه اجرای تئاترشهر این نمایش من را خواست و گفت که گروه را راضی کنم بازیگر را عوض کنند. اینکه کسی در مقابل تو بنشیند و بگوید که گروه را راضی کن که کسی را جایگزین تو کند خیلی رو می‌خواهد. من قبول کردم و خواستم تا ۴۸ساعت وقت بدهند و اجرا را نخوابانند تا کسی را جایگزین کنیم. گفت: نمی‌شود، همین فردا بازیگر جایگزین کنید. گفتم: شما می‌فهمید؟ من سه‌ماه برای این اجرا تمرین کرده‌ام، چطور می‌توانم کسی را جایگزین خودم بکنم؟ به من گفت: مدتی کار نکن خانم کوثری مگه چی می‌شه؟ انگار هیچ‌درکی از جایی که بودند، نداشتند.

توسلی: این نوع نگاه برای فضای فرهنگی سنگین و ضربه‌زننده است. ضربه‌ای که جایش می‌ماند و اگر چند سال دیگر کسی به‌لحاظ تاریخی بخواهد بررسی کند می‌بیند که حفره‌ای در این قسمت تاریخ وجود دارد.

کوثری: جواب فیلم‌هایی که بیضایی و تقوایی یا مادر من نساخت را چه کسی‌ می‌دهد؟

البته خانم بنی‌اعتماد در انتهای فیلم قصه‌ها نوشته که «هیچ فیلمی برای همیشه در کمد نمی‌ماند» و هیچ هنرمندی هم برای همیشه بیکار نمی‌ماند.

کوثری: درسته اما شرمندگی‌اش به دولت دهم ماند که آقای بیضایی از ایران باید مهاجرت کند. مهتاب نصیرپور و رضا کاهانی باید مهاجرت کنند. این‌ هنرمندان سرمایه‌های مملکت هستند. اینها چیزی نیست که تکرار شود.

شما الان همزمان در یک سالن در دو اجرای متفاوت هستید. باران کوثری در نقش یک دختر شیرازی با بازی برون‌گرایانه و به‌شدت اکتیو که خیلی حرف می‌زند «در روایت یک فصل معلق» و بازی درون‌گرایانه هانیه توسلی در «قرار» سیامک احصایی که سعی‌ می‌کند کمتر حرف بزند.

توسلی: اصلا نویسنده درباره این شخصیت کم اطلاعات می‌دهد.اما در روایت یک فصل ناتمام نقش باران به‌گونه‌ای است که دایما درباره‌اش حرف می‌زند.

بخشی از آن معلوم است که از متن آمده اما بخش اصلی‌اش به‌نظر می‌آید فاصله‌ای است که خودت بین نقش و متن گذاشتی.

کوثری: برون‌گرا بودن این نقش را خود شخصیت تعیین می‌کند. اما این میزان برون‌ریزی و حراف‌بودنش در تمرین‌ها شکل گرفت. این شخصیت روی کاغذ، یک دختر ساده‌ بود که کمی خجالتی‌تر از این بود و این میزان حرافی نمی‌کرد. اما بنا بر بازیگر هر نقشی تغییر می‌کند. در تمرین‌ها با حبیب رضایی و هومن سیدی به این نتیجه رسیدیم که شاید اینجوری شیرین‌تر و جذاب‌تر باشد. اول قرار بود لهجه مشهدی داشته باشد. فقط می‌دانستیم که قرار است لهجه شهرستانی حرف بزند. لهجه‌های مختلف را تمرین کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که لهجه شیرازی مناسب‌تر است.

خیلی‌ هم روی شخصیت نشسته است.

کوثری: آره کاملا دختر شیرازی شده است. در تمرین خیلی از اینها درآمد. اما در همان متن اولیه که هومن نوشته بود شخصیت‌ها رنگ داشتند. یعنی جزییات و دیالوگ‌ها را آنقدر خوب برای هر شخصیت نوشته بود که همه با هم متفاوت بودند و مسیر خودشان را داشتند.

این دختر به نوعی محور داستان است. برخلاف زن دیگری که برای تمام‌کردن یک زندگی آمده با همه وجود آمده تا زندگی‌اش را بسازد.

کوثری: برای اینکه انگار همه این اتفاقاتی که سر میزهای این کافی‌شاپ می‌افتد، قرار است در پایان نمایش سر این دختر آوار شود. برای همین نمایشنامه از ابتدا دارد یک زندگی به او می‌دهد که در نهایت تاثیر بیشتری روی تماشاگر بگذارد.

نقش هانیه توسلی در «قرار» درست روبه‌روی این نقش قرار دارد.

توسلی: اینجا هم متن نمایش به من می‌گفت که باید چه کنم. این متن اینگونه نوشته شده بود که کمتر اطلاعات به مخاطب بدهد تا خودش آنها را کشف کند. اول در یک خانه است بعد که جلوتر می‌رود فضا متفاوت می‌شود. نمی‌خواهم نمایش را لو بدهم چون ممکن است کسانی بخواهند آن را ببینند. اما زن این نمایش شخصیتی است که مشکلات زیادی دارد و گذشته‌ مغشوشی داشته و دخترش را مدت‌هاست که ندیده است. این فضا به واقعیت خیلی نزدیک است و در طراحی صحنه سعی شده همه‌چیز شبیه واقعیت باشد. اما درنهایت به‌دلیل چینش متن اجازه بازی برون‌گرایانه به بازیگر نمی‌دهد.

جالب است که در کارهای قبلی آقای احصایی این مقدار رئالیسم وجود ندارد. البته این کار هم فضای رئالیستی در ذات نمایش ندارد.

توسلی: دقیقا این نمایش خیلی هم رئالیستی نیست. یعنی اول که شروع می‌شود به‌نظر واقع‌گرایانه می‌آید اما در نهایت به فضای غیررئالیستی می‌رسیم. خود آقای احصایی هم می‌گوید که این نمایش نسبت به کارهای قبلی تفاوت زیادی دارد. من «نامه‌هایی به تب» را ندیدم اما شنیدم که فضایش به این کار نزدیک نبوده است. این متن مبتنی بر ریزه‌کاری‌هاست.

با اینکه هر دو شما را از سینما می‌شناسند اما نمی‌شود به‌راحتی گفت که بازیگر ثابت تئاتر نیستید. خودتان فکر می‌کنید که به کدام حوزه نزدیک‌تر هستید؟

کوثری: خیلی نمی‌توانم این موضوع را جدا کنم که تئاتر را بیشتر دوست دارم یا سینما؟ یا بازیگر کدام یکی قرار است باشم. واقعا بستگی به پیشنهادهایی دارد که در آن زمان به من می‌شود. در پنج‌سال گذشته وقتی از طرف محمد یعقوبی پیشنهاد کار تئاتر داشتم طبیعی بود که هر فیلم سینمایی را رد کنم تا در این تئاتر بازی کنم. پیشنهادهای سینمایی که در چند سال گذشته به من شد پیشنهادهای ویژه‌ای نبود. پیشنهادهای تئاتری‌ام را بیشتر دوست داشتم و دلم می‌خواست برای آنها وقت بگذارم.

توسلی: من هم یک جورایی کارم را قبل از اینکه به تهران بیایم با تئاتر شروع کردم. در ۲۰سالگی زمانی که در دانشگاه رشته تئاتر قبول شدم به تهران آمدم؛ بازیگری را با تئاتر یاد گرفته بودم. خیلی علاقه‌مند بودم و می‌آمدم تهران تئاتر می‌دیدم و نمایشنامه می‌خواندم. دوست داشتم در سینما هم فعالیت کنم اما از سال ۸۰ سعی کردم سالی یک تئاتر یا حداکثر دو سال، یک تئاتر بازی کنم. من هم مثل باران اگر نمایشی که دوست داشته باشم یا چالشی برایم به عنوان بازیگر داشته باشد سعی می‌کنم همیشه تئاتر را کنار سینما داشته باشم.

بیشتر بازیگرانی که هم در تئاتر و هم در سینما فعالیت می‌کنند با وسواس بیشتری نقششان را در تئاتر انتخاب می‌کنند. ممکن است در سینما هر پیشنهادی را بپذیرند، اما به تئاتر که می‌رسند حساسیت دارند و در هر کاری بازی نمی‌کنند.

توسلی: حتما باید کار خوبی باشد که بپذیرد در آن بازی کند. فکر می‌کنم دلیل این موضوع این باشد که تئاتر کارکردن خیلی سخت است. یعنی وقتی قرار است در تئاتر بازی کنیم می‌دانیم که دو، سه‌ماه باید تمرین کنیم و مسیری را هر روز تا مرکز شهر بیاییم. سرویس‌هایی که در سینما هست در تئاتر نیست و دستمزدش کم است. تازه ممکن است بعد از این همه‌وقت تمرین، مجوز اجرا پیدا نکنیم. عشق می‌خواهد که در تئاتر باید داشته باشی. برای همین وقتی قرار است با این همه سختی در کاری بازی کنم گزیده انتخاب می‌کنم. در مورد سینما هرچند شاید گزیده‌کار به‌نظر بیایم اما خیلی فیلم‌ها بوده که کار کردم اما دوستشان نداشتم فقط به این دلیل که از نظر مالی مشکلاتی داشتم کار کردم. اما در مورد تئاتر اینطوری نیست.

کوثری: همین‌هایی که هانیه گفت. این نکته‌ای که درمورد سینما و تئاتر می‌گوید کاملا درست است. بارها پیش‌آمده است که بازیگری به دلیل مشکل مالی در فیلمی بازی کند. اما تئاتر این را نمی‌تواند حل کند. به‌دلیل لذتی که روی صحنه هست و اعتباری که تئاتر دارد بازیگر به سمت آن می‌رود. تئاتر هیچ توجیه مالی و امکاناتی ندارد.

توسلی: اما لذت‌بخش‌ است. این حسی که قدیم می‌گفتند به‌عنوان بازیگر خاک صحنه می‌خوری و نفست به نفس تماشاگر گره می‌خورد خیلی خوب است. مثلا اجرای دیشب که تو آمدی اجرای بسیار خوبی بود. چون کاملا به حس تماشاگر نزدیک است. یک شب ممکن است که اجرا به این خوبی نشود. یک جایی مثلا داری بازی می‌کنی و صدایی از بین تماشاگران می‌آید، می‌فهمی که کار درست بوده است.

اتفاقا برای خود من هم جالب است که می‌گویی اجرای دیشب خوب بود. اما اجرای پریشب خوب نبود. این حسی است که به نظرم بازیگر بیشتر متوجه آن می‌شود.

توسلی: چرا تماشاگران هم از واکنش‌هایی که نشان می‌دهند حسشان را نشان می‌دهند. وقتی یک اجرایی بد است، همه متوجه می‌شوند. اجرای زنده است دیگر. خیلی چیزها روی آن تاثیر می‌گذارد. بعضی وقت‌ها ممکن است چیزهایی خراب شود. یک اتفاق یا اشکال فنی به وجود بیاید. در سینما می‌شود کات داد. اما در تئاتر یک‌جا ممکن است دیالوگ یادت برود. من یک‌بار این اتفاق برایم افتاد و روی صحنه مغزم قفل کرد و یادم نبود که اصلا کجا هستم. ۱۰ثانیه هم طول کشید. در مقابلم ستاره پسیانی در کار آقای حداد بود که او دوباره دیالوگش را گفت و من تازه به خودم آمدم.

یادم هست سر خشکسالی و دروغ اجرایی که بعد از توقیف به صحنه بردید، فشار روی گروه بود.

کوثری: بله. وسط اجرا آقای دشت‌گلی آمد و گفت باید بازبینی کنیم. ما ۱۰شب بود که اجرا رفته بودیم. بازبینی رفتیم و ۳۰مورد اشکال گرفته بودند. آقای سرسنگی، الوند و دشت‌گلی آمدند که مثلا کمک کنند به آقای یعقوبی که متن را جوری تغییر دهد که این موارد حل شود. بعد از ۱۰شب اجرا و چهارماه تمرین یکسری تغییرات جزیی که در مغزت حک‌شده را باید انجام نمی‌دادی. این استرس را داشتیم که آن موارد را رعایت نکنیم. اما فکر می‌کنم در آن اجرا آقای یعقوبی کار بزرگی انجام داد. برای اینکه این رفتاری بود که جلو اجرایی که همه بلیت‌هایش پیش‌فروش شده را بگیرند. آقای یعقوبی قبول کرد که همه ۳۰مورد را تغییر دهد.

توسلی: این کار محمد یعقوبی خیلی خوب بود.

کوثری: همه عصبانی بودیم که چرا باید بخش‌هایی از اجرا را تغییر بدهیم. اما آقای یعقوبی می‌گفت نه این ۳۰مورد را تغییر می‌دهیم، تا اجرا ادامه داشته باشد. همه تلاشش را کرد تا بتوانیم دوباره اجرا برویم. اما این تمرکز دو برابر می‌برد. بعد از چهارماه تمرین باید یک مواردی را رعایت می‌کردیم.

توسلی: بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم که دوست دارند تئاتر باشد اما در یک حدی که ویترین باشد. تئاتر هنری است که باید نشانه‌های فرهنگی هر کشوری را در خودش جای دهد. در کشورهای پیشرفته که آمار جرم و جنایت در آنها کمتر است همیشه تئاتر به‌عنوان هنر قوی عمل می‌کند. هرجا که مشکلات وجود دارد از تئاتر حمایت نمی‌شود. ما در ایران تماشاگر تئاتر داریم. الان تماشاخانه ایرانشهر چهار، پنج‌سال است که ساخته شده. چندتا ایرانشهر تا به حال می‌شد؟ این سالن‌ها وقتی میزبان کار خوب هستند تماشاگر دارند. می‌شد در تهران ۱۰سالن داشته باشیم. بدتر هم این است که همین تئاتر محدود در تهران متمرکز شده و در شهرستان‌ها هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

کوثری: در شهرستان‌ها هم با تئاتر مقابله می‌کنند. ما رفته بودیم بندرلنگه، چه کارهای درخشانی این بچه‌های تئاتر روی صحنه برده بودند.

توسلی: من خودم چندین‌سال در همدان کار تئاتر کردم. خیلی از آموخته‌هایم را در همان‌جا یاد گرفتم. نوجوان بودم و تشنه آموختن. آنجا چون جشنواره تئاتر کودک‌ونوجوان داشت بیشتر کار کودک و نوجوان انجام می‌دادند. کار بزرگسال هم روی صحنه می‌رفت. اما مردم نمی‌آمدند تئاتر ببینند. شکل حمایتی نداشت که کسی تبلیغ تئاتر کند. اما همین‌طور که باران می‌گوید کارهای درخشانی در شهرستان‌ها اجرا می‌شود.

کوثری: البته روند پیشرفت تئاتر در چند سال گذشته روبه‌رشد بوده است. به‌نظرم در هر شکلی آدم‌ها یک راهی پیدا کردند که درست سرجایشان قرار گرفتند. به‌نظرم آقای بیضایی درست قهر کرد و یعقوبی درست تصمیم گرفت که هر جوری شده کار کند. عین پازل هرکسی سرجایش قرار گرفت. بعد بعضی گروه‌ها شروع کردند که در کافه‌ها و محیط‌های دیگر اجرا کردند. نمایشنامه‌خوانی‌ها بیشتر شد و آدم‌ها شروع کردند به کار کردن و پیداکردن راهی برای اجرا. این اتفاق خیلی خوبی بود.

بعضی‌ها هم مثل محمد رضایی‌راد سکوت کردند.

توسلی: رضایی‌راد هم به شکل خودش کار کرد. تماشاچی‌هایش را داشت. تئاترهایی که به‌دلیل محدودیت‌ها به شکل‌هایی اجرا می‌شد و مخاطبان خودش را داشت.

کوثری: هانیه درست می‌گوید محمد رضایی‌راد سکوت نکرد. در دورانی که ممنوع‌الکار بود راه‌حل منحصربه‌فردی برای کار کردن پیدا کرد. من واقعا بابت ممنوع‌الکاری‌ام باید از دولت قبلی تشکر کنم که باعث شد با محمد رضایی‌راد آشنا شوم و تجربه‌های تئاتری منحصربه‌فردی را به‌دست بیاورم. این تفکر اشتباه است که چون فلانی ممنوع‌الکار است ما هم کار نکنیم. اتفاقا عین پازل باید عمل کرد. یکی ممنوع‌الکار می‌شود و یکی بیشتر کار می‌کند. این درست است که هرکسی در هر جایی که هست عکس‌العمل درست نشان دهد.

باران کوثری در همین دوره‌ای که ممنوع‌الکار بود مثلا طراحی صحنه انجام داد.
کوثری: بله. من همیشه دوست داشتم این کار را انجام دهم و آقای یعقوبی هم این اجازه را دادند که طراحی کارشان را انجام دهم.
توسلی: منشی صحنه هم بودی.

کوثری: آره در یک «حبه قند» منشی صحنه بودم. ما که بیکار نمی‌مانیم. آقای سجادپور فکر کرده که می‌تواند ما را بیکار کند؟ او اصلا عددی نیست. تصمیم آنها فقط ما را محبوب‌تر و خودشان‌ را منفورتر می‌کند، او مسوولی است که امروز هست و فردا نیست. اما ما هنرمندان سرجایمان هستیم و همیشه هم می‌مانیم.

یکی از کارهای خوبی که من در این سال‌ها روی صحنه دیدم نمایش «در میان ابرها» بود که باران به همراه حسن معجونی در آن بازی می‌کرد.

کوثری: اولین حضور جدی من روی صحنه بود. من در تئاتر خیلی شانس آوردم که امیررضا کوهستانی من را در آن کار انتخاب کند و همبازی حسن معجونی باشم و حمایتم کند. اینقدر از حسن معجونی یاد گرفتم و مدیون او هستم. برای من شروع خوبی بود و در تئاتر به من مسیر داد. هر چند که من همیشه دلم می‌خواست تئاتر کار کنم. اما نمی‌دانستم از کجا باید شروع کنم.

توسلی: تو با حامد محمدطاهری هم کار کرده بودی؟

کوثری: من با حامد محمدطاهری کار تئاتر کردم اما در هیچ‌کاری بازی نکردم. ما با گروه نرگس سیاه در یک ورک‌شاپ و یک دوره تمرین سه‌ماهه کار کردیم که دوره بسیار درخشانی بود. هر چند که متاسفانه این تمرین به اجرا نرسید. اما آن سه‌ماه سلیقه من را در تئاتر تغییر داد.

در میان ابرها کار بعدی بود که خیلی هم پرافتخار شد.
کوثری: ما هنوز هم اجرا می‌رویم. اجرای خیلی خوبی است و متن درخشانی دارد. از آن متن‌هایی هست که منحصربه‌فرد است.
این همزمانی هردو کار در تالار حافظ اتفاق عجیب‌وغریبی نیست؟

توسلی: خیلی خوب است. من حس خوبی دارم که هرروز بچه‌ها را می‌بینم. گروه‌هایی هستیم که با هم دوست هستیم و البته علی سرابی که بازیگر مشترک هر دو اجراست.

کوثری: به‌نظرم سیامک احصایی خیلی لطف کرد. هرکسی نمی‌پذیرد که دو اجرای پشت‌سر هم پیش از اجرایش در سالن باشد. آن هم با دکور سنگینی که نمایش «قرار» دارد. اجرای ما فشاری روی اجرای شما هست و اجرای شما وابسته به اجرای ماست.

ترانه علیدوستی، باران کوثری و پگاه آهنگرانی نسلی هستند که با سینما و تئاتر ایران بزرگ شدند. فکر می‌کنم که حالا به دوره‌ای رسیدید که انگار گزیده‌کار شده‌اید.

کوثری: اتفاقا خود ما هم وقتی دور هم جمع می‌شویم درباره این موضوع صحبت می‌کنیم. یک موقعی ما بچه‌کوچک‌های سینما بودیم و سر هر کاری می‌رفتیم کوچک‌ترین‌های آن جمع بودیم. اما حالا همه ما بزرگ شدیم و بازیگران کوچک‌تر از ما آمدند. ما نسل آخر سینما نیستیم. اما اینکه می‌گویی گزیده‌کار، من هیچ‌وقت گزیده‌کار نبودم. موافق این نیستم که فیلمی که همه شرایطی را دارد که بازیگر در آن بدرخشد را انتخاب کنم. همیشه دلم خواسته در فیلم‌هایی بازی کنم که من هم یک بخشی از آن اتفاق باشم. نه اینکه جایی قرار بگیرم. در یکی، دوسال گذشته شرایط کاری‌ام عجیب‌وغریب بوده. هنوز هم دارم گیج می‌خورم و نمی‌دانم که چه کاری را باید قبول کنم. شرایط جامعه هم طبیعی نبود. فیلم‌هایی که سلیقه‌ ما بود کمتر ساخته می‌شد و ما مجبور به انتخاب فیلم‌هایی می‌شدیم که شاید در شرایط دیگر قبولشان نمی‌کردیم.

در روزهای پیش‌رو فکر می‌کنید بیشتر روی صحنه باشید یا سینما؟

کوثری: به‌نظرم الان وقت کار کردن است. همیشه موافق این هستم که آدم با شرایط جامعه همراه شود. وقتی جو جامعه و مردم اینقدر امیدوار و روبه‌جلو است و فضا رو به بازشدن است به‌نظرم باید با این فضا همراه شویم و تا جایی که می‌توانیم کار کنیم و کارهای خوبی بکنیم و از این چهارسال نهایت استفاده را ببریم. دوران خاتمی هم فکر می‌کردیم که همه‌چیز درست شده است. اما بعدش هشت‌سال سخت را داشتیم. تا این فضا هست و مردم همراه هستند باید کار کرد. من قربان این مردم بروم که در هیچ‌جای دنیا مردم اینقدر دل به پیشرفت و رو به جلو بودن، نمی‌دهند. این دوران را هر ملتی گذرانده بود افسرده و کم‌کار می‌شد. اما مردم بعد از هشت‌سال در این انتخابات اینطور فعال شرکت می‌کنند و به یک عده بله می‌گویند و همراه می‌شوند. وظیفه ماست که هرچه سه، چهارسال گذشته کم‌کار بودیم و قهر کرده بودیم بیرون بیاییم و با این فضا همراه شویم. به‌نظرم وقت کارکردن است.

حضور در کمیته مقابله با خشونت علیه زنان؛ژست یا گام عملی

Posted: 30 Oct 2013 03:55 AM PDT

فیروزه رمضان زاده
جرس: ایران به تازگی به عنوان عضو کمیته اجرایی تدوین مقررات مقابله با خشونت علیه زنان سازمان ملل متحد انتخاب شده است. این در شرایطی است که سازمان‌های بین المللی حقوق بشری بر این نکته اتفاق نظر دارند که ایران درزمره کشورهای اجراکننده سیاست‌ها و قوانین منسوخ و نابرابر مرتبط با زنان به شمار می‌رود.


هنوز جوهر قانون ازدواج فرزند خوانده با سرپرست، یکی از موارد بارز و عینی خشونت علیه کودکان در قانون ایران خشک نشده بود که عزت‌الله یوسفیان‌ملا، رئیس فراکسیون حقوق بشر مجلس ایران در گفت‌وگو با خبرگزاری «خانه ملت» از عضویت ایران در کمیته اجرایی تدوین مقررات مقابله با خشونت علیه زنان سازمان ملل خبر داد.


کم لطفی قانون
به گواهی تاریخ سی و چند ساله انقلاب اسلامی، زنان در ایران همواره مورد کم لطفی قوانین قرار گرفته اند. در همین سالهای اخیر تصمیم هایی نظیر سهمیه بندی و تبعیض جنسیتی در دانشگاه‌ها، کاهش ساعت کاری، شرط تأهل برای عضویت زنان در هیأت‌های علمی دانشگاه‌ها و صدور پاسپورت برای زنان مجرد زیر ۴۰ سال فقط با مجوز ولی قهری یا حاکم شرع وغیره به اجرا درآمده که از اراده قاطع برای اعمال تبعیض جنسیتی حکایت دارد.
بر پایه گزارش خبرگزاری دانشجویان ایسنا، براساس گزارش شکاف جنسیتی سال ۲۰۱۲ مجمع جهانی اقتصاد در مقوله شاخص‌های توسعه انسانی، ایران در بین ۱۳۵ کشور رتبه ۱۲۷ را در خصوص نابرابری جنسیتی در بین زنان و مردان به خود اختصاص داده است.


هنگامی که تعداد ورودی‌های دختران به دانشگاه‌ها نسبت به پسران از مرز ۶۵ درصد فرا‌تر رفت، مسوولان وزارت علوم با واکنشی زیرپوستی، به تدریج و با برنامه ریزی منظم، قوانین سهمیه بندی جنسیتی، تفکیک جنسیتی و بومی گزینی را وارد قوانین دانشگاهی کردند.
در راستای ادامه روند خانه نشین کردن نسل جوان زنان ایران، دانشجویان دختر از گزینش ۷۷ رشته دانشگاهی، محروم شدند. یعنی محرومیت از رشته‌هایی که پیش‌تر می‌توانستند آن رشته‌ها را انتخاب کرده و ادامه تحصیل دهند.
یکی از موارد دیگر نقض حقوق زنان و کودکان در ایران، قانون ازدواج فرزندخوانده با سرپرست است.


مهرماه ۱۳۹۲ با وجود مخالفت کنشگران حقوق کودک، سرانجام لایحه حمایت از کودکان «بی‌سرپرست و بدسرپرست» با ماده جنجالی ۲۷ که در آن اجازه ازدواج سرپرست با فرزند خوانده داده می‌شود تصویب شد.
لایحه اولیه حمایت از کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست در تاریخ هفدهم اسفند سال ۱۳۸۷ به مجلس ارائه شد که آن زمان در ماده ۲۴ آمده بود «ازدواج سرپرست با کودک یا کسی که تحت نظارت اوست منوط به اجازه دادگاه خانواده با اخذ نظر کار‌شناسی مجاز است.» 


لایحه جدید گذرنامه نیز مبنی بر اینکه زنان مجرد زیر ۴۰ سال برای صدور گذرنامه ملزم به کسب اجازه از ولی قهری یا حاکم شرع هستند، از دیگر مواردی بود که در سال ۱۳۹۱ با اعتراض گسترده قشرهای مختلف جنبش زنان در ایران روبرو شد.
در آبان ماه سال جاری، گروهی از فعالان زن با تهیه و انتشار بروشوری در اعتراض به این لایحه از مردم خواستند صدای اعتراض خود را به گوش نمایندگان مجلس برسانند. یک ماه بعد، احزاب زنان اصول‌گرا و ائتلاف اسلامی زنان با برگزاری یک نشست در اعتراض به لایحه جدید گذرنامه و و دعوت از اعضای فراکسیون زنان مجلس، خواستار رفع محدودیت‌های در نظر گرفته شده برای خروج زنان از کشور شدند.
از تعدد زوجات تا طرح لایحە حمایت از خانوادە از دیگر موارد خشونت علیه زنان در ایران می‌توان به تعدد زوجات اشاره کرد که عامل خشونت خانگی بیشتر علیه زنان است.


در زمان محمود احمد‌ی‌نژاد و پس از طرح لایحە حمایت از خانوادە کە بە مردان اجازە می‌داد بیش از یک زن داشتە باشند. زنان در واکنش به تاثیرهای منفی چنین لایحه‌ای بر خانوادە، امضاهای زیادی جمع‌آوری کردند و نامه‌های بسیاری نوشتند و آن را روی پارچه‌ای بە هم دوختند.
نامه‌ها و امضاهای یادشده بە مجلس شورای اسلامی فرستادە شد و پس از آن لایحە مورد اعتراض، چندبار میان شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی و شورای مصلحت نظام ردوبدل شد. افزون براین، رابطه‌‌ مستقیم بین خشونت خانگی و قوانین تبعیض‌‌آمیز موجود در ایران نیز بر کسی پوشیده نیست.


قوانین مدنی ایران برای زنان نه در خانواده امنیت ایجاد می‌کند و نه در اجتماع، برای نمونه براساس مادە ١١٣٠ قانون مدنی در ایران، تنها مردان می‌توانند درخواست طلاق کنند و زنان از این حقوق محروم هستند.. برپایه مادە ١١٠۶ قانون مدنی زنی کە نتواند نیازهای جنسی همسرش را تامین کند، قانوناً می‌تواند تنیبە شود و روابط آزاد و برابر جنسی با رضایت طرفین وجود ندارد. «این‌جاست که خشونت قانونی اعمال می‌‌شود.
از سوی دیگر جمهوری اسلامی در طول این سال‌ها نه تنها بە زنان اجازە نداده است کە بە مقام قضاوت برسند زنان، بلکه اجازه نداده است که هیچ زنی خود را برای ریاست جهموری نامزد کند.»


حتی زنانی کە در سیستم قضائی ایران کار می‌کردند نیز بە تدریج از کار برکنار شدند. در این می‌ان، زنان متخصص در این حوزه تنها می‌توانند بە صورت مشاور در سیستم قضائی ایران کار کنند.


خشونت‌های خیابانی و خانگی


چندی پیش خبرگزاری مهر به نقل از جلوه جواهری، پژوهشگر و کنشگر حقوق زنان نوشت، «نتایج یک پژوهش در برخی محلات جنوبی تهران نشان می‌دهد «آدم‌ربایی، تجاوز به عنف، مزاحمت‌های خیابانی، آزار و اذیت در محیط‌های کار غیر رسمی و آزار و اذیت کلامی زنان در خانه از مهم‌ترین مصادیق خشونت علیه زنان در این شهر است.»
جواهری افزوده است: «ما برای مقابله با خشونت علیه زنان قانون محکمی نداریم و گاهی حتی مشکلات این قدر بالا است که آموزش‌های حقوقی ما نیز جوابگو نیست»


همچنین براساس پژوهشی که از سوی سمیرا کلهر انجام و نتایج آن در انجمن جامعه‌‌شناسی دانشگاه تهران ارائه شده: «قتل‌‌های خانوادگی در سال ۸۶، از ۵/۴۱ درصد در سال به ۷/۵۱ درصد رسیده است. ۱۵ درصد قتل‌‌های خانوادگی به فرزندکُشی اختصاص دارد و ۸۰ درصد این قتل‌های خانوادگی درون خانه رخ داده است. در مجموع مطالعه اخبار ۴۶۲ قتل که بین سال‌های ۸۵ و ۸۶ در یک روزنامه منتشر شده است، ۳۸ کودک به قتل رسیده‌‌اند که بیش از ۷۰ درصد از آن‌ها توسط پدر به قتل رسیده‌‌اند.»


در حال حاضر، در قانون ایران پیرامون خشونت خانگی، دلایل خاصی وجود ندارد. به طوری که چنانچه کسی بخواهد طبق ماده ۶۱۹ موردی را پیگیری کند، باید با ادله عمومی نظیر شهادت شهود و اقرار خود متهم یا نظر قاضی و... متوسل شود.


در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی آمده است که اگر مرد، همسر خود را حین رابطه جنسی ببیند، می‌تواند او را بکشد و قانونگذار از لفظ می‌تواند برای آن استفاده کرده است.
در حالی که قانون باید از بروز جرم جلوگیری کند مجوز آن را صادر می‌کند. همچنین بر اساس قانون، اگر پدر فرزندش را بکشد، تنها تعزیر می‌شود. بر اساس ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، پدر و جد پدری که فرزند خود را بکشند، قصاص نمی‌‌شوند. این‌ قوانین به گفته کنشگران حقوق بشر، قانون‌های جرم‌زا هستند که باید تغییر یابند.


خبرگزاری مهر مردادماه سال جاری به نقل از جلوه جواهری، فعال حقوق زنان نوشته است: «ما برای مقابله با خشونت علیه زنان قانون محکمی نداریم و گاهی حتی مشکلات این قدر بالا است که آموزش‌های حقوقی ما نیز جوابگو نیست. در محلات پائین شهر دسترسی به اطلاعات پائین است و ما در این مدت یک سال یک ایمیل هم از سوی زنان این مناطق نداشتیم. متاسفانه پلیس و شهرداری اقدامات موثری برای از بین بردن بسترهای وجود ناامنی انجان ندادند.»
در سال ۱۳۸۴، سازمان بهزیستی تحقیقی انجام داد که بر اساس آن مشخص شد نزدیک به ۶۰ درصد زنان ایرانی دست کم یکبار در زندگی مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند. البته این آمار رسمی بود و تاکید شد که در بسیاری از موارد دیگر خشونت ممکن است به نهادهای رسمی گزارش نشده باشد.


از قانون دیە نیز بە عنوان «یکی از تبعیض‌آمیز‌ترین قوانین جمهوری اسلامی علیە زنان» یاد شده است. در قانون مجازات اسلامی، دیه زن نصف مرد است. اگر زن ضرب و جرح شود و میزان دیه‌اش بیش از یک سوم دیه کامل شود، نصف می‌شود. اگر زنی کشته شود، باید نصف دیه به مرد پرداخته شود تا مجازات انجام شود و... این قانون نیز نشان دهنده این حقیقت است که در قانون ایران زن در جایگاه دوم اهمیت قرار دارد و قانونگذار آشکارا آسیب به زن و خشونت علیه او را کم اهمیت دانسته است.


با وجود همه این کاستی‌ها، پس از انتخابات بحث برانگیز سال ۱۳۸۸ حضور گسترده و فعال زنان در درگیری‌های خیابانی زمینه دیگری برای رشد و تکامل جنبش زنان فراهم شد.
حال این پرسش مطرح می‌شود که با حضور نماینده جمهوری اسلامی به عنوان عضو کمیته اجرایی تدوین مقررات مقابله با خشونت علیه زنان سازمان ملل متحد قرار است کدام گره از مشکلات ناسور و فروافتاده زنان در ایران باز شود؟ 

گزارش جدید بانک مرکزی از گرانی کالاها و مواد خوراکی

Posted: 30 Oct 2013 03:48 AM PDT

جرس: بانک مرکزی متوسط قیمت خرده فروشی برخی از مواد خوراکی در تهران در هفته منتهی به 3 آبان ماه امسال را در 11 گروه کالایی اعلام کرد، همچنین نرخ میوه های تازه با افزایش 75.9 درصدی و سبزی‌های تازه با افزایش 88.1 درصدی در یکسال مواجه شد.

 

به گزارش ایسنا، بانک مرکزی متوسط قیمت خرده فروشی برخی از مواد خوراکی در تهران در هفته منتهی به سوم آبان 92 را منتشر کرد که بر اساس آن در گروه لبنیات بهای کره پاستوریزه اندکی افزایش داشت و قیمت سایر اقلام این گروه نسبت به هفته قبل بدون تغییر بود.

 

بهای تخم مرغ افزایش یافت و شانه ای 81000 الی 110000 ریال فروش می رفت. در گروه برنج، قیمت برنج داخله درجه یک ثابت بود و بهای برنج داخله درجه دو افزایش جزئی داشت. در گروه حبوب، قیمت لپه نخود، لوبیا سفید و لوبیا قرمز افزایش یافت و بهای سایر اقلام این گروه بدون تغییر بود.

 

در هفته مورد بررسی، در میادین زیر نظر شهرداری سیب گلاب و هلو عرضه نمی شد و انجیر عرضه کمی داشت ولی سایر اقلام میوه و سبزی تازه که تعدادی از آنها از نظر کیفی در سطح پائینی قرار داشتند، به نرخ مصوب سازمان میادین میوه و تره بار عرضه می گردید.

 

میوه فروشی های سطح شهر اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه می نمودند که در گروه میوه های تازه قیمت پرتقال درجه یک، انار و هندوانه کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه به ویژه هلو افزایش داشت. در گروه سبزی های تازه قیمت کدو سبز، سیب زمینی و پیاز کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه افزایش یافت.

 

در این هفته قیمت گوشت گوسفند و گوشت تازه گاو و گوساله افزایش ولی بهای گوشت مرغ اندکی کاهش داشت.

 

در هفته مورد بررسی، قیمت قند، شکر، انواع روغن نباتی ثابت بود و بهای چای خارجی کاهش جزئی یافت.

 

گروههای مواد خوراکی

1 و 2- لبنیات و تخم مرغ

در هفته مورد گزارش، در گروه لبنیات بهای کره پاستوریزه معادل 0.8 درصد افزایش داشت و قیمت سایر اقلام این گروه نسبت به هفته قبل بدون تغییر بود. بهای تخم مرغ معادل 1.4 درصد افزایش یافت.

 

3 و 4 - برنج و حبوب

در هفته مورد بررسی، در گروه برنج، قیمت برنج داخله درجه یک ثابت بود و بهای برنج داخله درجه دو معادل 0.6 درصد افزایش داشت. در گروه حبوب، قیمت لپه نخود معادل 1.4 درصد، لوبیا سفید 0.1 درصد و لوبیا قرمز 0. 6 درصد افزایش یافت و بهای سایر اقلام این گروه بدون تغییر بود.

 

5 و 6- میوه ها و سبزی های تازه

در هفته مورد گزارش، قیمت پرتقال درجه یک معادل 15.8 درصد، انار 0.5 درصد و هندوانه 1.6 درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین 0.4 درصد تا 27.7 درصد افزایش داشت. در گروه سبزی های تازه قیمت کدو سبز معادل 0.1 درصد، سیب زمینی 0.3 درصد و پیاز 0.1 درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین 0.3 درصد تا 5.7 درصد افزایش یافت.

 

7 و 8- گوشت قرمز و گوشت مرغ

در این هفته بهای گوشت گوسفند معادل 2.4 درصد و گوشت تازه گاو و گوساله 1.4 درصد افزایش ولی بهای گوشت مرغ 0.5 درصد کاهش داشت.

 

9 و 10 و 11- قند، شکر، چای و روغن نباتی

در هفته مورد بررسی، قیمت قند، شکر و انواع روغن نباتی ثابت بود و بهای چای خارجی معادل 0.2 درصد کاهش یافت.

 

تغییرات قیمتی در یکسال

براساس این گزارش متوسط قیمت خرده فروشی گروه لبنیات در هفته منتهی به سوم آبان ماه سال جاری نسبت به هفته مشابه سال قبل 17.9 درصد، تخم مرغ 22.3 درصد، گروه برنج 53.2 درصد، حبوبات 70.2 درصد، میوه های تازه 75.9 درصد، سبزی های تازه 88.1 درصد، گوشت قرمز 37.5 درصد، گوشت مرغ 42.5 درصد، قند و شکر 22.3 درصد، چای 37.5 درصد و روغن نباتی 22.8 درصد افزایش داشته است.

پورمحمدی: ماجرای دختران موسوی جوسازی رسانه ای بود، دولت وارد این مسائل نمی شود

Posted: 30 Oct 2013 03:48 AM PDT

جرس: مصطفی پور محمدی، وزیر دادگستری دولت حسن روحانی در پاسخ به این سوال که موضع دولت در برابر اتفاقات رخ داده در روز عید غدیر نسبت به دختران موسوی چیست؟ مدعی شد: "این یک ماجراجویی و جوسازی رسانه ای بود و متاسفانه این حرف ها حاشیه سازی است و دولت بنا نیست وارد این ماجراها شود."

 

به گزارش مهر، مصطفی پورمحمدی در حاشیه جلسه هیات دولت با حضور در جمع خبرنگاران اظهار کرد: دولت بخاطر شفاف سازی و مبارزه با فساد اقدامات جدی را صورت داده است.

 

وی فعالیت ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و برگزاری منظم جلسات این ستاد را یکی از اقدامات اساسی دولت در راستای مبارزه با فساد خواند.

وزیر دادگستری دنبال کردن دولت الکترونیک که هم اکنون با جدیت از سوی دولت تدبیر و امید در حال پیگیری است را از دیگر اقدامات قوه مجریه برای مبارزه با فساد خواند.

 

وی تصریح کرد: دولت بخاطر مواضعی که در حوزه سلامت اداری اتخاذ کرده است، این اقدامات اساسی را درباره مبارزه با فساد با جدیت دنبال می کند.

 

پورمحمدی با اشاره به تشکیل کارگروه تعقیب دولت الکترونیکی با حضور پنج عضو تاکید کرد: این افراد به طور دقیق موضوعات مربوط به دولت الکترونیک، مصوبات و احکام آن را دنبال می کنند تا این موضوع دقیقا اجرا شود. ما فکر می کنیم اگر احکام مربوط به دولت الکترونیک دقیقا اجرا شود بخش بزرگی از فساد، ناهنجاری ها و نارضایتی های اجتماعی کاسته شود.

 

وی ادامه داد: قطعا این اقدام بزرگی برای کوچک سازی و چابک سازی دولت خواهد بود و منجر به بالا بردن نرخ بهره وری و کاهش فساد خواهد شد و به دنبال آن رضایت‌مندی مردم خواهد بود.

 

وزیر دادگستری با اشاره به طرح رسیدگی به دارایی ها و اموال مسئولین که در مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح است، گفت: طبق اصل 142 قانون اساسی رهبری، رئیس جمهور، وزرا، معاونین رئیس جمهور و اعضای خانواده آنها باید لیست اموالشان را در ابتدا و انتهای مسئولیت‌شان اعلام کنند تا من غیر حق چیزی اضافه نشده باشد.

 

وی اضافه کرد: مجلس شورای اسلامی تصریح کرد که تمامی مقامات ارشد، مقامات میانی و مدیران مختلف در قوای سه گانه و حتی نیروهای انتظامی و موسسات غیردولتی و نهادهای عمومی هم باید مشمول این کنترل بشوند تا قبل و بعد مسئولیت لیست دارایی هایشان را اعلام کنند و کنترل لازم در این خصوص صورت بگیرد.

 

پورمحمدی عنوان کرد: دولت تصویب کرد که از این طرح دفاع می کند و معتقد به آن هست و نظر دولت این است که این کنترل اموال به آنچه در قانون آمده منحصر نباشد بلکه شامل تمامی مقامات عالی و میانی در حوزه های مختلف باشد.

 

وی درباره اعلام لیست دارایی های وزیران و معاونین رئیس جمهور در دولت یازدهم گفت: به تمامی اعضای دولت دفترچه اعلام اموال داده اند و آقای رئیس جمهور شدیدا معتقد به این موضوع هستند که باید لیست اموال اعلام شود چون قبلا هم عضو مجمع تشخیص بودند و تاکید کرده اند که باید قاطعانه از این طرح دفاع کنیم.

 

وزیر دادگستری درباره تشکیل کمیته رفع حصر نیز گفت: دولت در این موضوعات دخالت نمی کند.

وی در پاسخ به این سوال که موضع دولت در برابر اتفاقات رخ داده در روز عید غدیر نسبت به دختران موسوی چیست؟ گفت: این یک ماجراجویی و جوسازی رسانه ای بود و متاسفانه این حرف ها حاشیه سازی است و دولت بنا نیست وارد این ماجراها شود.

بازداشت سه فعال دانشجویی و وبنگار در دانشگاه اصفهان

Posted: 30 Oct 2013 02:50 AM PDT

جرس: بر اساس گزارش ها، سعید لعالی، امیر یاری و محمد پولادی، سه فعال دانشجویی و وبنگار منتقد، روز دوشنبه در اصفهان بازداشت شدند.

 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، ماموران امنیتی لباس شخصی، بعد از ظهر روز دوشنبه ششم آبان ماه ۱۳۹۲، سعید لعالی، امیر یاری و محمد پولادی را در محوطه خوابگاه دانشگاه اصفهان مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار دادند.

 

شاهدان عینی گفته اند که ماموران همچنین با مراجعه با اتاق امیر یاری در همان خوابگاه، اقدام به ضبط کتب، جزوات و کامیپوتر این فعال دانشجویی منتقد نمودند.

 

سعید لعالی از فعالان فیسبوکی و وبلاگ نویسان منتقد حکومت می باشد.

 

هنوز از وضعیت، دلیل بازداشت و محل نگهداری این سه تن خبری منتشر نشده است.

 

طی هفته های گذشته نیز، مهرداد فرمانی و احسان مولوی فر، دو وب نگار و فعال دانشجویی دانشگاه شیراز بازداشت شدند.

 

طی ماههای اخیر وضعیت حقوق بشر در ایران نه تنها رو به بهبود نرفته، بلکه با توجه به شاخص ها، میزان دستگیری ها، سرکوب رسانه ها، اعدامها، و همچنین سخت گیری نسبت به فعالان مطبوعاتی، قومی، مدنی و حقوق بشری افزایش یافته است.