جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


ایران سبز

Posted:

طراح : Richard Downs

نظری: عملیات مرصاد پاسخی به تحلیل‌های غلط مجاهدین خلق بود

Posted:

جـــرس: همزمان با بیست و دومین سالگرد حمله مجاهدین خلق به شهرهای غربی ایران و سالروز عملیات مرصاد، معاون سیاسی سپاه موسوم به علی‌بن ابیطالب، خاطرنشان کرد "با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، صدام و مجاهدین خلق تصور می‌كردند كه ایران دچار ضعف شده، به همین خاطر به ایران حمله كردند اما عملیات مرصاد پاسخ خوبی به تحلیل‌های غلط آنان بود.


گفتنی است در تابستان ١٣۶۷، و پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط ایران، و برقراری آتش بس بین ایران و عراق، یگان های مسلح مجاهدین خلق، طی عملیاتی موسوم به فروغ جاویدان، به استانها و شهرهای غربی ایران حمله کرده و قصد راهیابی به عمق خاک ایران و تصرف تهران را داشتند، که این عملیات، با عملیاتی تحت عنوان مرصاد، از سوی ایران دفع شد و سبب شکست مهاجمین گردید.


به گزارش فارس، سردار علیرضا نظری، با اشاره به فرارسیدن سالروز انجام عملیات مرصاد اظهار داشت: "پذیرش قطعنامه در ٢۷ تیرماه سال ۶۷ توسط جمهوری اسلامی، سبب شده بود كه عراق و مجاهدین، ایران را كشوری ضعیف شده بپندارند."


وی با بیان اینكه امام خمینی با توجه به مصلحت كشور قطعنامه را پذیرفت، عنوان داشت: "قرار بود كه مفاد این قطعنامه اجرا شود، اما عراق دچار یك اشتباه بزرگ شده بود و تصور می‌كرد با پذیرش قطعنامه توسط ایران اوضاع تغییر می‌كند، بنابراین به مفاد این قطعنامه عمل نكرد."


معاون سیاسی سپاه علی‌بن ابیطالب قم با اشاره به اینكه صدام با پندار غلط خود مجاهدین خلق را نیز وارد میدان كرد، بیان داشت: "عراق به كمك آنها، با حمله به ایران قصد داشت بخش‌های مختلف كشور ما را تصرف كرده و جشن پیروزی برپا كند."


نظری اظهار داشت: "با مجموعه تحلیل‌هایی كه میان صدام و منافقین انجام شد، بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، مجاهدین در تاریخ سوم مرداد ماه عملیاتی با نام فروغ جاویدان به راه انداختند و كار خود را از مرزهای غربی كشورمان آغاز كردند."


وی اذعان داشت:" منافقین سایر نیروهای خود را وارد عراق كرده و با ٢۵ تیپ عملیات خود را در پنج محور اسلام‌آباد، كرمانشاه، همدان، قزوین و فتح تهران آغاز كردند. "


معاون سیاسی سپاه تصریح كرد: "منافقین عملیات خود را از سرپل ذهاب شروع كرده و به سمت اسلام‌آباد حركت و این شهر سقوط كرد، سپس بعد از جنگ خونین منافقین به سمت كرمانشاه(باختران) حركت كردند كه در بیست كیلومتری اسلام آباد و در گردنه حسن‌آباد توسط نیروهای ارتش اسلام متوقف شده و به مدت سه روز در این مكان زمین‌گیر شدند."


وی اظهار داشت: "جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با آنها، در ششم مردادماه «عملیات مرصاد» را با رمز یا علی‌بن ابیطالب در سه محور اصلی و به صورت زمینی و هوایی آغاز كرد كه در همان روز مهاجمین به محاصره در آمدند."


نظری با اشاره به نتیجه عملیات مرصاد عنوان داشت: "نتیجه این عملیات به هلاكت رسیدن یك‌هزار و پانصد نفر از منافقین، مجروح شدن یك‌هزار نفر از آنها، متواری شدن بسیاری از آنها و به اسارت در آمدن ده نفر از حامیان آنها بود."


وی دستاوردهای مهم عملیات مرصاد را سقوط حزب بعث عراق و آوارگی مجاهدین خلق دانست و بیان داشت: "پس از گذشت بیست و دو سال از عملیات مرصاد، آنها در شرف اخراج از عراق هستند و هیچ كشوری حاضر به پذیرش آنها نیست."

دلایل انفجار نفتکش ژاپنی در تنگه هرمز، نامعلوم گزارش شده است

Posted:

جـــرس: منابع خبری ظهر چهارشنبه به وقت محلی، از انفجار یک نفتکش ژاپنی در تنگه هرمز خبر دادند.


خبرگزاری رویترز با اعلام این خبر و بیان ناعلوم بودن دلایل آن انفجار، به نقل از منابع آگاه گزارش داد که "پس از انفجار این کشتی، تنگه هرمز که چهل درصد از نفت خام جهان از آن عبور می‌کند، به حالت عادی بازگشته و همچنان آماده سرویس‌دهی به عبور کشتی‌ها می باشد."


کشتی ژاپنی «ام. استار»، متعلق به شرکت میتسویی او. اس. کی. می‌باشد، که چهارشنبه ششم امرداد ماه، به سبب بروز انفجاری در نزدیکی تنگه هرمز آسیب دید.


این کشتی حامل حدود دو ملیون بشکه نفت خام بوده و از شرکت «نفت خام زاکوم» بارگیری شده بود.


این شرکت اعلام کرد که در اثر این انفجار جراحاتی بر یکی از سرنشینان آن وارد آمده است.

احمد قابل: همه‏ی ملت به قید وثیقه آزادند

Posted:

مریم محمدی

 

احمد قابل، اسلام‏شناس، پژوهشگر دینی و از شاگردان آیت‏الله منتظری است.

 

وی در روز بیست‌ونهم آذرماه سال گذشته، روز وفات آیت‏الله منتظری، حین سفر از مشهد به قم، برای شرکت در تشییع‏جنازه‏ی استادش دستگیر شد.

 

آقای قابل هفت‌ماه در زندان به‏سر برد و روز بیست‌و‌نهم اردیبهشت ماه سال جاری، در جلسه‏ی دادگاهی که برای وی تشکیل شده بود، با دستبند و پابند حاضر و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.

 

این البته اولین بازداشت و دستگیری آقای قابل نبود. وی از منتقدان سرشناس نظام جمهوری اسلامی به‏شمار می‏رود که همواره بر بیان نظریات خود در هر شرایطی اصرار دارد.

 

این اسلام‌شناس و پژوهشگر، در گفت‌وگویی با زمانه از دلایل بازداشت طولانی‌اش می‏گوید.

احمد قابل: با توجه به آن‏چه در بازجویی‏ها و در طول مدت زندانی بودنم گذشته و هم‏چنین صحبت‏هایی که پس از آن مطرح شده است، گمان من این است که انگیزه‏ی نخست آقایان برای بازداشت من، این بود که در مراسم تشییع پیکر مرحوم استادم نباشم. این عمدی بود که آنها را وادار کرد تا فوری مرا بازداشت کنند. ابراز هم می‏کردند که: با توجه به زبان تند و تیزی که دارید، بیرون بودن‌تان به هیچ‏ عنوان به صلاح دستگاه امنیتی نیست. هم‏چنین به گفته‏ی آنها، به صلاح خود من هم نیست.

 

شما چه مدت و بر چه اساسی بازجویی می‏شدید؟ محتوای بازجویی‏ها چه بود؟

من حدود دوماه بازجویی داشتم. در طول این دوماه حرف‏های زیادی بین ما ردوبدل شد. تقریباً مجموعه‏ی آن‏چه من نوشته بودم یا در مصاحبه‏ها و سخنرانی‏ها گفته بودم و فحوای مطالبی را که طرح کرده بودم، به لحاظ موضوعی و نه به لحاظ موردی، تحت پرس‏وجو قرار می‌دادند.

 

تقریباً نزدیک به ۱۶۰ صفحه بازجویی داشتم. علاوه بر این مابین ۲۰۰ تا ۳۰۰ صفحه پرنیت از مصاحبه‏ها و نوشته‏های من و هم‌چنین گزارش‏هایی که از سخنرانی‏های من برای‏شان ارسال شده بود نیز در پرونده قرار داشتند.

 

طبیعی بود که باید راجع به تک‏تک این موارد توضیح می‏دادم. منتها دو مطلب خیلی برجسته بود: یکی مسئله‏ی انتقاد از مقام رهبری بود که در واقع نکته‏ی اصلی بود. پرس‏وجوی آن‏ها این بود که چرا شما این‏قدر روی رهبری تاکید کرده‏اید و انتقاد‏های‏تان عمدتاً مقام رهبری را در بر می‏گیرد. مگر این همه مسئول دیگر که در کشور هستند، هیچ مسئولیتی ندارند؟ چرا شما به آنها انتقاد نمی‏کنید؟

 

من هم مایلم این سئوال را از شما بپرسم: چرا فکر می‏کنید که همه‏ی فشارها باید روی رهبری باشد؟ این فکر هم وجود دارد که مجاری قدرت در کشور ما متعدد هستند و ممکن است شخص رهبر به‏تنهایی نتواند مانع یا عامل همه‏چیز باشد. در این صورت، آیا تمرکز نقدها روی او درست است؟

در میان دوستان ما هم در این‏ زمینه دو دیدگاه وجود دارد، ولی من جزو کسانی هستم که معتقدم تمام پیرامونی‏های رهبری، قدرت‏شان را به‏صورت سایه از رهبری اخذ کرده‏اند. رهبری هم اشراف دارد. این مسئله را بچه‏های اطلاعاتی در بازجویی‏ها البته با کاربرد کلمه‏ی غلط «با اشرافیت کامل ...» یادآوری می‌کردند؛ در صورتی که اشرافیت کلمه‏ی غلطی است... به‏هرحال من شواهد و قراین فراوانی برای این امر دارم که تمام این مسائل با اشراف کامل رهبری صورت می‏گیرد.

 

به‌عنوان نمونه: از زندان که بیرون که آمدم، شنیدم یکی از علما و مراجع در دیدار با آقای خامنه‏ای، به ایشان تذکر داده‏اند ‏که: سیاست پس از انتخابات، سیاست درستی نبوده است و حتی منجر به فایده‏ای برای شما نشده است. افراد را آزاد کنید، این بگیروببندها را تمام کنید و حداقل بساط دیگری را پهن کنید.

 

آقای خامنه‏ای هم در پاسخ گفته‏‌اند: «به‌تازگی یک فهرست ۵۰ نفره آورده بودند که من امضا نکردم.» مفهوم این سخن آن است که فهرست‏های قبلی را ایشان امضا کرده و افراد دستگیر هم شده‏اند.

 

یعنی وقتی کار به این‏جا برسد که نام تک‏تک افرادی که قرار است دستگیر شوند، به امضای مقام رهبری برسند، دیگر باید گفت: تا چه حد دخالت در حوزه‏ی قوه‏ی قضاییه، قوه‏ی مجریه و قوه‏ی مقننه؟! حول محور همین قضیه‏ی دانشگاه آزاد، دیدید که ایشان چه‏ کرد. اگر بناست که رهبری دخالت نکند، پس چرا جلوی مصوبه‏ی مجلس را می‏گیرند؟ تازه این مجلس که مجلس ما نیست. مجلس رهبری است. مجلس ملت که نیست. قوه‏ی قضاییه هم که متعلق به خود رهبری است.

 

یعنی خود ایشان هم با خودش در تعارض است، نمی‏داند چه‏ می‏خواهد بکند. البته من به ایشان حق می‏دهم. با توجه به اوضاعی که پس از انتخابات رقم خورده، آنقدر گرفتاری ذهنی دارند که نمی‏توانند ذهن‏شان را منسجم کنند، ولی ما که نباید تاوان عدم انسجام ذهنی ایشان در تصمیم‏گیری‏ها را بپردازیم.

 

گفتید که دو مورد در بازجویی‏های شما خیلی برجسته بود. یکی مسئله‏ی انتقاد از رهبری بود. وجه دوم چه بود؟

مورد دوم مسئله‏ی مصاحبه‏ها و اظهاراتم در رسانه‏های خارجی است که از آنها با عنوان «رسانه‏های بیگانه» یا «رسانه‏های دشمن» یاد می‏کردند. من هم هیچ‌وقت و در هیچ نوبت نپذیرفتم که مصاحبه با یک رسانه، ممنوعیت قانونی و یا ممنوعیت شرعی دارد.

 

حرفم این بود که خود مسئولین شما با رسانه‏های خارجی مصاحبه می‏کنند. رسانه‏ی خارجی با رسانه‏ی خارجی فرقی ندارند. حتی همان‏هایی که شما نام‌شان را می‏برید و آنها را خیلی بد جلوه می‏دهید و به‏اصطلاح خودتان پیش‏قراولان ناتوی فرهنگی معرفی می‏کنید هم، در مصاحبه‏های مسئولین کشور حضور دارند. سئوال می‏پرسند و پاسخ می‏گیرند. یعنی رسانه‏های آمریکایی، انگلیسی و بقیه‏ی کشورها.

 

طبیعی بود که آنها جواب خاصی نداشتند و فقط به مصوبه‏ی شورای عالی امنیت ملی استناد می‏کردند. من هم گفتم که شورای عالی امنیت ملی حق قانون‏گذاری ندارد. بر فرض هم که آنها چیزی را تصویب کرده باشند، برای من ملاک نیست. مسئولین خودشان هرکاری دل‌شان می‏خواهد بکنند، اما ملت طرف قرارداد حاکمیت است. حاکمیت حق ندارد که یک‏جانبه قراری را علیه ملت وضع کند و بعد هم توقع داشته باشد که عملی شود.

 

خلاصه ما به توافق نرسیدیم. در گزارش بازجویی اطلاعات آمده بود که متهم مصر بر مواضع خودش است و تاکید دارد که آن را ادامه خواهد داد. با توجه به همین شرط، من بیرون آمدم. حال نمی‏دانم چرا و به چه نحو، تصمیم‏ بر این گرفتند که من از زندان بیرون بیایم؟ ما نه رفتن‏مان به اختیار خودمان بود و نه آمدن‏مان.

 

آقای قابل، این اولین دستگیری شما نیست و شما پرونده‏های بازی در قوه‏ی قضاییه دارید. الان هم با قید وثیقه آزاد شده‏اید. در نامه‏ای که منتشر کردید، توضیحاتی در این مورد داده‏اید که شاید برای مردم به لحاظ حقوقی زیاد مفهوم نباشد.

من اصلاً از تاریخ شانزدهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۱، با قید وثیقه آزاد بوده‏ام و وثیقه‏ی من در طول این مدت، در اختیار دادگاه ویژه‏ی روحانیت تهران بوده است. آن‏ دستگیری هم منجر به محاکمه نشد. یعنی پس از این که من ۱۲۵ روز در انفرادی بودم، خودشان قرار را از بازداشت به وثیقه تبدیل کردند و بعد هم مرا بیرون کردند.

 

بعد از آن، چندباری در طول این مدت با آنها مواجه شدم؛ از جمله زمانی که مرا ممنوع‏الخروج کردند و در ستاد خبری اطلاعات خراسان حدود دوساعت‌ونیم، به اصطلاح خودشان، با من گفت‏وگو کردند. همان‏جا شرط کردم و گفتم که من نه آدمی هستم که رفتارهایم برخلاف قانون بوده باشد و نه بنا دارم رفتارهای خلاف قانونی‏ را که شما تجویز می‏کنید، بپذیرم.

 

من بر اساس قانون، آن‏چه حدم باشد و بر اساس شریعت، آن‏چه وظیفه‏ی شرعی‏ام باشد و براساس هویت ملی‏، آن‏چه وظیفه‏ی ملی‏ام باشد را انجام می‏دهم. کاری هم به خوش‏آمد و بدآمد کسی ندارم. سعی‏ام هم این است که هیچ کار خلاف قانونی انجام ندهم و مدعی‏ام که این حاکمیت است که رفتارهایش با ما همیشه رفتارهای غیر قانونی بوده است.

 

الان هم بر همین ادعا استوارم. سه‌بار در بازجویی‏ها، در جواب بازجوها نوشتم که: گویی حاکمیت متن قانون اساسی را متنی براندازانه می‏بیند و در برابر ما که مستندمان قانون اساسی و قوانین کشور است، می‏گوید این‏گونه نمی‏توان مملکت را اداره کرد. اگر مملکت را با قانون نمی‏شود اداره کرد، پس با بی‏قانونی و هرج و مرج می‏شود اداره کرد؟

 

شما که با قرار وثیقه آزاد بوده‌اید، الان چگونه دوباره با قرار وثیقه آزاد شده‌اید؟

آنها مجدداً، متأسفانه برخلاف قوانین خودشان و برخلاف اقراری که خود قاضی دادگاه در دادگاه کرد که نمی‏شود هم‏زمان هم بازداشت باشم و هم سندی به خاطر من بازداشت باشد، متاسفانه شش ماه این‏کار را ادامه دادند و سپس وثیقه‏ی جدید خواستند. من مخالفت کردم و نوشتم حتی اگر یک میلیون هم بخواهید، به‏هیچ‏عنوان وثیقه نمی‏سپارم.

 

اما آنها در نبود من، با خانواده‌ی وکیلم به توافق رسیده بودند. وثیقه‏ای سپرده شد و من بیرون آمدم که برخلاف میل و رغبتم بود. حتی ده‌روز پیش از آزادی که مرا برای تبدیل قرار بردند، به‌طور رسمی نوشتم که مخالف این امر هستم.

 

این عدم شفافیت در مورد وثیقه و آزادی و دریافت وثیقه‏ی مجدد، گویا در مورد خیلی از زندانیان سیاسی وجود دارد.

بله؛ من در مصاحبه‏هایم هم می‏گفتم که همه‏ی ملت به قید وثیقه آزادند. الان از مورد من شرم‏آورتر، مورد آقای زید‏آبادی است. در همین پرونده‏ی اخیر، از ایشان ۴۰۰میلیون تومان وثیقه گرفته‏اند که آزادش کنند و حتی یک روز هم این بنده‏ی خدا را آزادی نداد‏ه‏اند. خب این یعنی چه؟! اگر نمی‏خواهند آزادش کنند، چرا از او وثیقه می‏گیرند؟ اگر وثیقه می‏گیرند، چرا آزادش نمی‏کنند؟

 

اینها که طبق قوانین خودشان، خلاف قانون است. در دادگاه هم گفتم: نمی‏دانم چرا وقتی نوبت به مخالفان سیاسی می‏رسد، با این‏که آنها زبان دارند و حرف هم می‏زنند، اصرار دارید هیچ قانون را رعایت نکنید؟

 

 

منبع: رادیو زمانه

دیدار عبدالله نوری با محسن آرمین، عضو زندانی سازمان مجاهدین انقلاب

Posted:

جـــرس: عبدالله نوری با حضور در منزل محسن آرمین عضو وسخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب، که تازگی از زندان به مرخصی چند روزه آمده، با وی دیدار و گفتگو کرد.


به گزارش خبرنگار جرس، در این دیدارآرمین با ارائه گزارشی از دوران بازداشت و آخرین وضعیت پرونده قضائی خود، به شرح مختصری از بازجوئی ها و خاطراتی از دوران زندان پرداخت.


در ادامه این دیدار، عبدالله نوری با ابراز خرسندی از آزادی- هر چند موقت او- برای تمامی زندانیان بی گناه آرزوی آزادی و سلامتی کرد.

 

قرآن مجید و امرو القیس

Posted:

سید عطاء الله مهاجرانی

 

نخستین واژه قرآن مجید که بر پیامبر اسلام وحی شد، این واژه بود: بخوان...

 

آن آیات سوره علق چگونه در جان پیامبر درخشید و بر زبان او جاری شد؟ وحی چگونه بود؟ حالت ویژه پیامبر بود، مثل همان حالی که شاعری در حین درخشش بارقه الهام احساس می کند؟

 

به تعبیر سر سید احمد خان هندی در تفسیر خویش-تفسیر القرآن و هو الهدی و الفرقان- می گوید: « از دل پیامبر، وحی بسان فواره می جوشید و بر خود او فرود می آمد

 

یا وحی به تعبیر علامه طباطبایی گونه ای آگاهی پیامبرانه بود، شعور نبوی که مرحله ای ورای شعور انسانی است.(۱)

 

رازی که دستیابی به شناخت حقیقت آن بر انسان آسان نیست به تعبیر فردوسی

 

از این راز جان تو آگاه نیست

بدین پرده اندر تو را راه نیست

 

محمد عابد جابری فیلسوف معاصر جهان اسلام ، در سال های پایانی عمر خویش یک سره به پژوهش در باره قرآن مجید پرداخت نخست مقدمه مفصلی در باره شناخت قرآن منتشر کرد

 

پس از آن سه مجلد دیگر با عنوان « التفسیر الواضح حسب ترتیب النزول» از ایشان منتشر شد

 

بر خلاف برخی پژوهشگران که به آسانی در باره قران مجید حکم صادر می کنند و نتیجه اندیشه محدود خویش را با اطمینان و اتقان مطرح می کنند. عابد جابری با تواضع تمام در باره قرآن سخن می گوید

 

« بایست اعتراف کنم که در این میان رازی وجود دارد که خرد من به ژرفای آن راه نمی برد» (۲)

 

کسانی که در صدد راز شناسی برآمده اند و خویش را راز آشنا می خوانند. تنها مجموعه ای از اشکال ها و ایرادات پژوهشگران یهودی و مسیحی را فهرست کرده اند. به گمانم حتی متن اصلی نوشته ها را هم گاه نخوانده اند. به نمونه ای اشاره می کنم:

 

مورخ و زبانشانس و کشیش انگلیسی ویلیام تیسدال ایشان در کلیسای جلفای اصفهان مدتی فعالیت داشته است. کتابی منتشر کرده است با عنوان:« منابع اصلی قرآن«

 

این کتاب در سال ۱۹۰۵ منتشر شده است. اخیرا در مجموعه ( کتاب های فراموش شده) توسط آمازون منتشر شده است. از طریق اینترنت هم این کتاب در دسترس است. (۳)

 

تمام تلاش نویسنده بر این است که ثابت کند، پیامبر اسلام قرآن را از منابع دیگر- یهودی ، مسیحی، هندی، ایرانی، صابی و نیز از شعر شاعران عرب- انتحال کرده است. این ادعا نخستین بار توسط لوییس شیخو و پس از وی توسط ویلیام تیسدال مطرح شده است. البته تیسدال مطلقا اشاره ای به شیخو نمی کند و به او ارجاع نمی دهد. اسناد تیسدال به ابیاتی است که ایشان آن اشعار را از امروالقیس می دانند و باور دارند پیامبر اسلام برخی واژه ها و تعابیر را از امروالقیس گرفته است.

 

البته تیسدال اشاره می کند که سر سی جی لايل که به تغبیر تیسدال در تسلط بر ادبیات و شعر عرب جاهلی بی نظیرست، در نامه ای به تیسدال می نویسد: این اشعار به دلیل سبک و وزن شعری نمی تواند به امروالقیس تعلق داشته باشد.(۴)

 

می توان حدس زد، لیال کتاب منابع اسلام تیسدال را که در سال ۱۹۰۰ منتشر شده بود، خوانده بوده است. در همان کتاب در بخش نخست، تیسدال برداشت یا اقتباس و یا انتحال پیامبر اسلام از امروالقیس را مطرح کرده است. البته با قطعیت، لیال وقتی آن داوری ناراست را دیده است در نامه ای به تیسدال می نویسد، آن اشعار از لحاظ سبک و وزن شعری نمی تواند به امروالقیس تعلق داشته باشد. تیسدال هم همین مضمون را در پاورقی کتاب منابع قرآن خویش آورده است.

 

در کتاب « منابع اسلام» که تیسدال باصراحت و اطمینان از تاثیر شعر امروالقیس بر قرآن یاد کرده است. به داستانی اشاره می کند: روزی بین دختر پیامبر اسلام و دختر امرو القیس بگو مگویی در گرفت. دختر امروالقیس مدعی بود که پدر فاطمه سلام الله علیها از شعر امروالقیس اقتباس کرده است. تیسدال چنان که اشاره کردم هر دو سخن خود را اصلاح کرد. این داستان را بر ساخته دانست و در منابع قران به صراحت همین نکته را نوشت.

 

در نسخه اینترنتی منابع اسلام، در پاورقی تجدید نظر تیسدال به روشنی مطرح شده است.(۵)

 

به عبارت دیگر ویلیام تیسدال که مهمترین پژوهشگر مطرح کننده اقتباس پیامبر اسلام از شعر امروالقیس بوده است. به دلیل نامه ای که لیال برای او نوشت، پذیرفت که سخنش اعتباری نداشته است

 

علاوه بر آن تیسدال دو گام دیگر در جهت نفی نظریه اول خویش بر داشت و با صراحت نوشت:

 

» دشوار به نظر می رسد که پیامبر اسلام از شعر شاعر معروف و شناخته شده ای مثل امروالقیس سرقت ادبی کرده باشد! (۶)

 

در مورد داستان گفتگوی دختر امروالقیس و فاطمه دختر پیامبر نیز، بعدا همین مطلب را تیسدال پس گرفت و نوشت: این داستانی دروغین است زیر امروالقیس در سال ۵۴۰ میلادی در گذشت و محمد در سال ۵۷۰ به دنیا آمد.(۷)

 

به عبارت دیگر ویلیام تیسدال در دو مرحله و در یک فاصله پنجساله در باره اقتباس یا انتحال پیامبر اسلام از شعر امروالقیس دو نظریه متفاوت دارد. یعنی او با تذکر و توجه لیال نظریه نخست خویش را اصلاح کرد. اما برخی پژوهشگران نادانسته و یا دانسته بدون توجه به نظریه اصلاح شده تیسدال، همچنان بر نظریه نخست او اصرار دارند. واقعیت این است که همان شتابزدگی در نظریه پردازی اعتبار تیسدال را مخدوش کرد. کمتر پژوهشگر قرآنی قابل اعتنایی به نظریه او توجه کرد و یا حتی به کتاب های او ارجاع داد . به عنوان نمونه در پژوهش معروف نلدکه در باره تاریخ قرآن که توسط سه نسل از شاگردان او تنقیح و تکمیل شد وقتی در باره پژوهش های قرآنی پس از نلدکه فهرستی را تنظیم کرده اند. در آن فهرست که ۹۷ عنوان پژوهش قرآنی از ۷۳ پژوهشگر ذکر شده است نام و نشانی از ویلیام تیسدال مشاهده نمی شود.

 

جان ونزبورو نیز که بسیار مورد توجه آنانی است که بحث وثاقت تاریخی آیات قرآن مجید را مطرح می کنند، در هیچ یک از دو کتاب خود به این نظریه اشاره نمی کند و در هیچ جا هم نشانی از تیسدال در کتاب او نیست

 

آندره ریپین در مقاله با اهمیتی که در باره ی سیر پژوهش های قرآنی در غرب نوشته است. اشاره ای به تیسدال ندارد

 

اما برخی پژوهشگران بدون توجه به تجدید نظر و تغییر نظریه تیسدال بر نظر نخست او تاکید کرده اند به عنوان نمونه:

 

یکم: انیس مسعود در کتاب« کتاب مقدس و قرآن» نوشته است:

 

چهار بیت از اشعار امرو القیس در سوره ۵۴ قران( سوره قمر) آیات ۱ و ۲۹ و ۳۱ و ۴۶ اقتباس شده است.(۸)

 

دوم: همین مضمون عینا توسط انیس شروش مطرح شده است. شروش نوشته است: دختر امروالقیس هنگامی که آیات را شنید به یاد آورد که همانند اشعار پدر اوست، بخشی از وحی که توسط جبرییل بر پیامبر نازل شده است و در یک لوح سنگی در آسمان وجود دارد.(۹)

 

سوم: رابرت موری نیز عینا همین مطلب را در کتاب خویش آورده است(۱۰)

 

چهارم: شخصی با نام مستعار ابن وراق که ظاهرا پاکستانی است و به قول خودش از اسلام خارج شده است و کتابی هم منتشر کرده است به نام: چرا مسلمان نیستم، کتابی در باره منابع اصلی قرآن منتشر کرده است. نظریه تیسدال و دیگر مستشرقان را در این کتاب گردآوری کرده است. ابن وراق نیز با تردستی گر چه نام کتاب خود را منابع قرآن انتخاب کرده است. اما بی توجه به کتاب منابع قرآن تیسدال مقاله تیسدال از ینابیع الاسلام را باز نشر کرده است.(۱۱)

 

برخی پژوهشگران ایرانی که به نظر می رسد کتاب تیسدال را دقیق نخوانده اند و از تغییر نظر او بی اطلاع مانده اند. به نظریه نخست تیسدال در مقالات یا مصاحبه های خود استناد می کنند و برخی آیات سوره قمر و دیگر سوره ها را اقتباس از شعر امروالقیس می دانند(۱۲) .

 

نظریه نخست تیسدال در برخی سایت های اینترنتی نیز مشاهده می شود. بدیهی است که این سایت ها نیز بدون توجه به تجدید نظر تیسدال همان قول نخست او را روایت کرده اند. به عنوان نمونه:

 

الف: سایت مسحیان قبطی :

 

«قصیده شاعر مسیحی امروالقیس به وسیله ی محمد اقتباس شد و محمد آن اشعار را به عنوان وحی در قران قرار داد.آیا جبرییل بر امروالقیس نیز نازل شده بود

 

امروالقیس: دنت الساعه و انشق القمر

 

قرآن: اقتربت الساعه و انشق القمر( سوره قمر، آیه ۱)

 

امروالقیس: فتعاطی فعقر

 

قرآن: فنادوا صاحبهم فتعاطی فعقر ( سوره قمر ، آیه ۲۹)

 

امروالقیس: کهشیم المحتظر

 

قرآن: کهشیم المحتظر( سوره قمر، ایه ۳۱)

 

امروالقیس: بالضحی و اللیل

 

قرآن: والضحی و اللیل اذا سجی( سوره الضحی، آیات ۱ ۱۲)

 

ب:در سایت ویکیپدیا-پاسخ، به فهرستی از نویسندگان قرآن مجید اشاره شده است. از امروالقیس به عنوان شاعری کهن نامبرده است که چند دهه پیش از پیامبر اسلام در گذشته بود و محمد پاره ای از اشعار او را در قرآن قرار داد(۱۴)

 

ج: در دانشنامه جهان نو، می خوانیم:

 

«برخی پژوهشگران غیر مسلمان این بحث را مطرح کرده اند که قرآن از اشعار امروالقیس وام گرفته است. مسلمانان این ادعا را انکار کرده اند. هر چند تاثیر امروالقیس در سبک و شکل قرآن آشکارست»(۱۵)

 

یک پرسش مهم:

 

تیسدال این سخن را از کجا آورده بود؟ آیا او خود با بررسی اشعار امروالقیس و مقایسه ان با قرآن به چنان استنتاجی رسیده بود؟ به عبارت دیگر یک پژوهشگر که داعیه حقیقت دارد، بر اساس کدام سند می تواند داعیه خود را مطرح کند؟

 

تیسدال در باره ماخذ داستان خود در باره کفتگوی دختر امروالقیس و فاطمه دختر پیامبر نوشته است: من داستانی شنیده ام که روزی فاطمه دختر محمد با دختر امروالقیس گفتگو می کرد...

 

نه به ماخذی اشاره می کند و نه می گوید از چه کسی شنیده است و البته به صراحت هم همین داستان را برساخته ودروغین تلقی می کند

 

در باره اشعار امروالقیس هم نوشته است:

 

من در ایران یک نسخه چاپ سنگی از معلقات سبعه در ایران به دستم رسید در انتهای آن قصیده ای بودکه به امروالقیس نسبت داده شده بود که در هیچ یک از چاپ های دیگر قصاید امروالقیس ندیده بودم در این اشعار که در باره سراینده ان تردید وجود دارد این اشعار را دیدم سپس اشعار را نقل می کند در یک پاورقی هم اشاره می کند که کشیش دکتر زیمر که در بحرین بود به تیسدال اطلاع می دهد که او اشعار: دنت الساعه و انشق القمر در بخش پایانی یک نسخه دیوان امروالقیس که ایشان-زیمر- داشته اند مشاهده کرده اند. زیمر به تیسدال می گوید که شیخی در الازهر به زیمر گفته است که دانشمندان مسلمان از این اشعار شگفت زده شده اند. (۱۶)

 

این ها مدارک و مستندات تیسدال بود! از تیسدال شگفت نیست که به عنوان یک کشیش که برای تبشیر مسیحیت به کشورهای اسلامی رفته به هر دلیل و بهانه در جستجو باشد تا بتواند نشان دهد که قرآن مجید سرچشمه بشری دارد از پژوهشگران مسلمانی باید شگفت زده شد که سخنان تیسدال را به عنوان یک حکم قطعی در داوری خویش می پذیرند. این پژوهشگران به ایات قرآن مجید در پژوهش خود بهایی نمی دهند و آن وقت سخن تیسدال با این همه بی اعتباری و بی بنیادی برایشان به عنوان حجتی علیه قرآن مجید به کار می آید تاسف بیشتر این است که افرادی صد سال پس از آن که تیسدال به ناراستی و نادرستی سخن خود پی برد همچنان از او به عنوان یک ماخذ برای داوری خود که قران را کلام پیامبر اسلام می دانند استفاده کنند بگویند قرآن نه تنها کلام محمد بلکه کلام امروالقیس هم بوده است. علاوه بر آن اهل پژوهش آشکارا می دانند که استفاده از نظریه تیسدال تا چه مایه نشانه عمق و آشنایی پژوهشگر با امر پژوهش است به داوری دو نفر از پژوهشگران قرآنی و اسلامی در باره تیسدال اشاره می کنم:

 

فرانسوا دو بلوا نوشته است:

 

«مقاله های کلاسیک در باره قرآن ارزش و اعتباری همسان ندارند، بدترین آن ها نوشته تیسدال است که در قلمرو تبلیغات تبشیری مسیحی قرار می گیرد.»(۱۷)

 

هربرت ریگ هم همین نظر را در باره تیسدال دارد:

 

«تیسدال مقالات خود را از زاویه دید یک مسیحی نوشته است. زاویه دید او پژوهشی نیست حتا یک مقاله چالش برانگیز در خور اعتنا هم نیست مقاله کم ارزشی است. به همین خاطر از واژه های ابلهانه و کودکانه و خنده دار و جاهلانه در داوری درباره داستان ای قرآنی استفاده کرده است»(۱۸)

 

ویلیام تیسدال و لویس شیخو:

 

می توان حدس زد تیسدال این مطلب را برای نخستین بار در کتاب« شاعران عرب نصرانی» نوشته لوئیس شیخو دیده باشد. البته او هیچ اشاره ای به لویس شیخو نمی کند.

 

شیخو یک مسیحی کلدانی عراقی بود که به بیروت مهاجرت کرد و در کالج سن ژوزف ادبیات عرب و الاهیات خواند. کتاب ایشان در سال ۱۸۹۰ در بیروت منتشر شده است. بسیار بعید به نظر می رسد که ویلیام تیسدال کتاب را ندیده باشد و یا از آن کتاب بی خبر مانده باشد.(۱۹)

 

با توجه به هویت و خط مشی لویس شیخو می توان با احتمال بسیار گفت: ایشان ماجرای اقتباس پیامبر اسلام از قران مجید را خلق کرده اند. البته نشانه کوچکی هم یافته اند. ضرورت دارد که در باره لویس شیخو اندکی تامل داشته باشیم.

 

لویس شیخو به مسیحیت پایبند بود ، يسوعی (Jesuit) بود و در زمره فدائيان پاپ، در دانشگاه سن ژوزف که يک نهاد آموزشی يسوعی است، درس خواند. نقل نادرست آموزه های مذاهب ديگر، خاصه اسلام، نزد يسوعيان متأسفانه همچنان رايج است. پیامبر اسلام را پیامبری دروغین و قرآن مجید را کتاب خرافات و برگرفته از متون مسیحی و یهودی می دانست. در پژوهش ایشان در باره شاعران عرب پیش از عهد اسلامی ، تلاش بسیاری مبذول کرد تا آنان را مسیحی معرفی کند. گفته شده است هر شاعری که از زیر مرکب قلم لویس شیخو گذر کرده باشد با مرکب او تعمید یافته و مسیحی شده است. امروالقیس هم یکی از همان شاعرانی است که شیخو او را در کتاب شاعران مسیحی پیش از اسلام در همان طبقه بندی قرار داده است.

 

شیخو از سویی کوشید تا از متون کلاسیک ادبیات عرب اسلام زدایی و دقیقتر قرآن زدایی کند. یعنی واژه ها و تعابیر قرآنی را دگرگون می کرد. این مطلب از آفتاب روشن تر است که قرآن مجید بر زبان و ادبیات عرب تاثیر تعیین کننده ای داشته و دارد. محمود درویش شاعر بزرگ فلسطینی در آخرین شعر هایش به اقتباس از زبان قرآن رسیده بود. همان بهره گیری از زنگ قافیه ها... موسیقی پنهان شعر. شیخو کوشیده است که این تاثیر را کم و یا محو کند به دو نمونه بسیار مهم در باره شناخت شیوه و درجه اعتبار پژوهش های ادبی ایشان بسنده می کنم . دکتور عمر فروخ به صراحت در باره شیوه پژوهش بی اعتبار لویس شیخو در مقدمه تاریخ الادب العربی سخن گفته است

 

« پدر لویس شیخو- که خداوند با او همان را که شایسته اوست رفتار کند!- در متون کندوکاو و جستجو می کرد و می کوشید هر جور که شده نشان دهد که شاعران عصر جاهلیت مسیحی بوده اند» .(۲۰)

 

همین نکته مورد توجه تری مینگام نیز قرار گرفته است:

 

«لویس شیخو انبوهی از مطالب در باره شاعران عرب مسیحی فراهم کرد. اما بخش عمده آن جعلی و تقلبی بود»(۲۱)

 

یکم

 

شيخو در سال ١٨٨٦ ىر ٢٧ سالگی در باره ابوالعتاهیه کتابی با عنوان : الانوار الزاهیه فی دیوان ابی العتاهیه منتشر کرده است. در ذیل عنوان کتاب نوشته شده است: نقلا عن روایه النمری و کتب مشاهیر الادبا کالاصفهانی و المبرد و ابن عبد ربه و المسعودی و الماوردی و الغزالی

 

در سال ۱۹۶۷ حدود ۸۰ سال بعد دیوان ابوالعتاهیه توسط دکتر شکری فیصل در دمشق منتشر شد. دکتر شکری به موارد بسیار مهمی از تغییر و تبدیل و تحریف شعر ابوالعتاهیه توسط شیخو اشاره کره است

 

از مقدمه شکری بر دیوان به روشنی پیداست که شیخو جهت گیری اصلی اش در پژوهش حذف واژگان و تعابیر قرآنی بوده است. هر واژه ای که به گونه ای آیه ای از قرآن مجید را تداعی می کرده است توسط شیخو تغییر یافته است به عنوان نمونه

 

الف : طوبی لکل مراقب

 

و لکل اواب شکور

 

شیخو اواب با تشدید واو بر وزن فعال را که واژه ای قرآنی است و طنین قرآن را به همراه دارد؛ این واژه را به ا و اب بر وزن کوکب تبدیل کرده است او دیگر نگران مفهوم شعر و موسیقی آن نیست اواب به معنی کسی است که به سوی خداوند باز می گردد. بسیار بازگردنده و آو اب یعنی یا پدر!

 

ب واژه نشور را در قصیده ۲۲ به نزول تغییر داده است

 

ج: سائق و شهید را در قصیده ۱۲۵ به سابق و شهید تغییر داده است

 

د: حورهن را به دورهن در قصیده ۴۲۵ تغییر داده است

 

ان العقول عن الجنا

 

ن و حورهن لساهیه

 

و: بیت:

 

و اذا ذکرت محمدا و مصابه

 

فاذکر مصابک بالنبی محمد

 

به صورت:

 

و اذا ذکرت العابدین و ذلهم

 

فاجعل ملاذک بالاله الاوحد !

 

تغییر یافته است(قصیده ۱۱)

 

ز: بیت:

 

مرسل لو یوزن الناس به

 

فی التقی و البر شالوا و رجح

 

مرسل به ابن من تغییر یافته است.(قصیده ۱۰۰)

 

ح: بیت توحیدی ابوالعتاهیه که برداشت و افتباس آشکاری از سوره توحیدست:

 

شهدنا لک اللهم ان لست والدا

 

و لکنک المولی و لست بمولد

 

به صورت:

 

ان لست محدثا تغییر یافته است

 

)قصیده ۱۰۴)

 

ط: بیت:

 

هوالذی لم یولد و لم یلد

 

به صورت:

 

فهو الذی به رجائی و سندی

 

تغییر یافته است

 

)قصیده ۱۱۹

 

از این رو دکتر شکری به صراحت در باره لویس شیخو نوشته است . «هر واژه ای که نسبتی با قرآن مجید پیدا می کند و یا هر تعبیری که نسبتی با پیامبر اسلام دارد و یا مفاهیم اسلامی مثل توحید و و رستاخیز و قیامت توسط شیخو تغییر یافته است»(۲۲)

 

همین شیوه را شیخو در تصحیح کتاب « الالفاظ الکتابیه»» نوشته : عبدالرحمن بن عیسی همدانی و نیز کتاب « فقه اللغه » ثعالبی به کاربرده است

 

و اما موضوع اشعار و آیات:

 

تیسدال پیش از آن که سخنش را اصلاح کند. باور داشت برخی از آیات قرآن مجید از اشعار ی که متعلق به امروالقیس اس،اقتباس شده است..

 

اما همان شعار ادعایی خود دلیلی است بر این که قرآن مجید سرچشمه و سررشته ای دیگر دارد. اشعاری که به امروالقیس نسبت داده شده است:

 

یکم: در هیچ یک از چاپ های معروف دیوان امروالقیس وجود ندارد! مهم ترين و معروفترين چاپ دیوان امروالقیس را ابوالفضل ابراهیم در سال ۱۹۵۸ در قاهره منتشر کرد. ایشان یک پژوهش جامع در باره اشعار امروالقیس و نیز اشعار منتسب به او انجام داد. نکته قابل تامل این است، که اشعاری که تیسدال در منابع اسلام بدان استناد کرده بود، حتی در بین اشعار منتسب هم دیده نمی شود

 

دوم: اشعار انتسابی آن چنان سست و بی اعتبارند که رشید رضا در مقاله ای که در این باره نوشت و در مجله المنار منتشر کرد، نوشت

 

» اصلا محال است که این اشعار توسط یک ادیب عرب زبان سروده شده باشد. بلکه ممکن است سروده یک جوان شهر نشینی باشد که گوشه چشمی به دگر باشان دارد! سستی این اشعا و سبک و مضمون آن ر به حدی است که ادب عربی از چنین اشعاری مبراست، حال چگونه ممکن است چنین اشعاری از ابلغ شاعران عرب باشد. رشید رضا به وارد متعددی از سستی واژگان و معنا و وزن شعر می پردازد و می پرسد چگونه ممکن است که شاعر قصیده معلقه:

 

قفا نبک من ذکری حبیب و منزل...

 

چنین شعری بسراید

 

دنت الساعة و انشق القمر(١)

 

عن غزال صاد قلبي و نفر

 

احور قد حرت في اوصافه

 

ناعس الطرف بعينيه حو ر

 

مر يوم العيد في زينته

 

فرماني فتعاطي فعقر(٢)

 

بسهام من لحاظ فاتك

 

فتركني كهشيم المحتظر(٣)

 

و اذا ما غاب عني ساعة

 

كانت الساعة ادهي و امر

 

كتب الحسن علي وجنته

 

بسحيق المسك سطرا مختصر

 

عادة الاقمار يسري في الدجي

 

فرايت الليل يسري بالقمر

 

بالضحي و الليل من طرته(٤)

 

فرقه ذاالنور كم شي زهر

 

قلت اذا شق العذار

 

دنت الساعة و انشق القمر(٥)

 

و نيز:

 

اقبل و العشاق من خلفه

 

كانهم من حدب ينسلون(٦)

 

و جا يوم العيد في زينته

 

لمثل ذا فليعمل العاملون

 

مواردی را که با شماره مشخص کرده ام. تیسدال در کتاب منابع قرآن با خطی که بر بالای هر مصرع کشیده است در مرحله نخست نظر خویش باور داشته است که آیات:

 

در سوره قمر، آیات شماره ۱ و ۲۹ و ۳۱ و ۴۶

 

در سوره الضحی آیه ۱

 

سوره الانبیا آیه ۹۶

 

سوره الصافات آیه ۵۹

 

از شعر امروالقیس اقتباس شده است.

 

در باره این اشعار و نسبت دادن آن به امروالقیس گرچه پیش از این اشاره کردم که لیال و رشید رضا در این باره چه نظر و ارزیابی داشته اند. علاوه بر آن به نکات ذیل توجه کند

 

يكم: در بيت نخست مي خوانيم:

 

دنت الساعه و انشق القمر

 

من غزال صاد قلبی و نفر

 

باور به قیامت در اشعار امروالقیس دیده نمی شود . در یک کورد امروالقیس به صراحت مرگ را پایان زنگی انسان می داند و انسان را فانی تلقی می کند:

 

تمتع من الدنیا فانک فانی

 

من النشوات و النساء الحسان

 

از از زندگی در این جهان با شراب و زیبارویان لذت ببر، تو فنا می شوی.(۲۳)

 

و نه هیچ شاعری دیدار معشوق خویش را به انشقاق قمر مانند کرده است. هم مفهوم و هم تصویر پرسش برانگیزست.

 

تشبیه چهره معشوقه به ماه، به ویژه به ماه تمام-بدر- در شعر جاهلی دیده می شود. اما تشبیه سیمای معشوق به انشقاق ماه کاملا بی تناسب و اصطلاحا تشبیهی نابجاست. امروالقیس در بیتی از ماه تمام برای وصف چهره استفاده کرده است، :

 

مثل ضوء البدر فی غرره

 

(24)..

 

دوم:

 

امروالقیس در عمر خویش هیچ گاه شاهد باز نبوده است. در دیوان او می توان نام های معشوقه های او مثل عنیزه و ام الحویرث و ام رباب و ام جندب (همسر امروالقیس) و ام هشام و بسباسه را یافت. او حتی از زنی که نامش را نمی برد و امروالقیس بر مزارش گذر می کند. در سوگش سروده است:

 

اجارتنا انا غریبان ههنا

 

و کل غریب للغریب نسیب(۲۵)

 

انصافا این همه درخشندگی و لطافت کجا و آن اشعار سست انتسابی کجا!

 

او با هیچ دگر باشی به اصطلاح امروز چنان که افتد و دانی سری و سری نداشته است. حتی یک نمونه نمی توان یافت که او به جای معشوقه از معشوق سخن گفته باشد

 

سوم: توجه به قیامت و روز جزا در هیچ یک از اشعار امروالقیس دیده نمی شود

 

چهارم:کدام عید بوده است که در آن روزگار در عصر عرب جاهلی شاهد خود را می آراسته است؟

 

پنجم: امروالقیس در تسلط بر واژگان و موسیقی شعر و تنظیم قافیه بی نظیر است. در شعری می گوید: « قافیه ها به سوی من هجوم می آورند و من قافیه ها را می تارانم...»

 

او چگونه در یافتن قافیه در می ماند و می سراید:

 

احور قد حرت فی اوصافه

 

ناعس الطرف بعیینیه حور

 

وقتی سروده بود و چشم شاهد خویش را سیاه وصف کرده بود، همان احور دیگر، جای آن نبود که تصریح کند و بسراید: بعینیه حور

 

پنجم: در بیت:

 

مر یوم العید فی زینته

 

فرمانی فتعاطی فعقر

 

صرف نظر از اشکال به روز عید و آراسته بودن شاهد در عید که در عرب جاهلی سابقه ای ندارد دو واژه فرمانی فتعاطی از لحاظ مفهومی نمی توانند در پشت سر هم قرار بگیرند راندن و هدیه دادن بی معنی است

 

علاوه بر ان واژه عقر برای کشتن شتر ویا اسب به کار می رود اتفاقا امروالقیس در دو مورد از همین واژه در باره کشتن شتر و اسب استفاده کرده است. در هیچ جا از کشتن معشوقه ان هم با چنین ادبیاتی سخن نگفته است

 

و یوم عقرت للعذاری مطیتی

 

ونیز:

 

عقرت بعیری یا امروالقیس انزلی

 

(۲۶)!

 

ششم:

 

در مصراع:

 

بسهام فاتک...نمی تواند صفت با موصوف همخوان و متناسب نباشد لحاظ جمع است و فاتک مفرد

 

هفتم چگونه امروالقیس معشوق خود را به هشیم محتظر تشبیه می کند؟ هشیم محتظر یعنی علفی که در زیر پای گوسفندان خرد و ریز می شود! به معنای استخوان پوسیده و سوخته نیز هست

 

به عنوان نمونه قران مجید ترکیب هشیم محتظر را متناسب با هول و هراس روزقیامت تصویر کرده است. نه دیدار یا وداع با معشوق.

 

گمان نمی کنم بتوان یک نفر صاحب نظر و یا آشنا به زبان و ادبیات عرب یافت که این اشعار سست بی اعتبار را از امروالقیس بداند. در همین مورد یا دکتر مهدوی دامغانی که استاد یگانه و بی مانند ادبیات عرب و مسلط به شعر جاهلی هستند. موضوع را مطرح کزدم. ایشان این اشعار را متعلق به قرن هشتم می دانستند.

 

نتیجه:

 

ادعای اقتباس قرآن مجید از شعر امروالقیس که توسط تیسدال مطرح شد. توسط خود او نفی شده است.

 

تیسدال و لویس شیخو پژوهشگرانی بی اعتبارند

 

بررسی دقیق اشعار ادعایی نشان می دهد که چنان اشعاری متعلق به امروالقیس نیست.

 

و این ادعا خود دلیل دیگری است بر درخشندگی آیات قرآنی... همان که خداوند وعده داد این کتاب می ماند و روز به روز بر درخشندگی اش افزوده می شود:

 

مصطفی را وعده داد الطاف حق

 

گر بمیری تو نمیرد این سبق

 

و آخر دعوانا ان الحمد للله الرب العالمین

 

سید عطا الله مهاجرانی

 

لندن تیرماه ۱۳۸۹

 

 

 

*****************

 

(1)-علامه سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، سوره البقره آیه ۲۱۳

 

http://www.altafsir.com/Tafasir.asp?tMadhNo=0&tTafsirNo=56&tSoraNo=2&tAyahNo=213&tDisplay=yes&Page=36&Size=1&LanguageId=1

 

(۲)- محمد عابد جابری، مدخل الی القرآن العظیم، الجز الاول، فی التعریف بالقرآن، ص:۴۳۳

 

(3)-

 

www.forgottenbooks.org

 

(4)-William Tisdall, The original source of the Quran, forgotten books, p:48-55

 

This is the opinion of Sir C. J. Lyall, than whom it would be difficult to find any one better qualified to speak on the subject of ancient Arabic poetry. In a letter which he has kindly sent me regarding the authorship of the lines in question attributed to Imrau'l Qais, he expresses his conviction that they are not his, giving reasons founded principally upon the style and the metre. I have incorporated some of his observations into this Appendix, and I owe to him also the preceding note. His arguments have caused me to modify the opinion on the subject expressed in my Persian work, Yanabi`u'l Islam.

 

(5)- [Rev. W. St. Clair-Tisdall changed his opinion on this matter after the publication of this book and saw no longer adequate evidence to support the assertion that Muhammad used the poetry of Imra'ul Cays in the Qur'an. Therefore this assertion was withdrawn in a later, more complete work by the same author. This issue is discussed in detail in an article entitled, "Did Muhammad Plagiarize Imrau'l Qais?"]

 

1] [Rev. W. St. Clair-Tisdall changed his opinion on this matter after the publication of this book and saw no longer adequate evidence to support the assertion that Muhammad used the poetry of Imra'ul Cays in the Qur'an. Therefore this assertion was withdrawn in a later, more complete work by the same author. This issue is discussed in detail in an article entitled, "Did Muhammad Plagiarize Imrau'l Qais?"]

 

http://www.answering-islam.de/Books/Tisdall/Sources0/p009-010.htm

 

(6)-The original sources of the Quran,p:49

 

(7)-Ibid, p:47

 

(8)-Anis Massod, The Bible and the Quran: A question of integrity, OM publication car lisle, UK, P: 186

 

(9)-A.A.Shorosh, Islam revealed: A christian Arab’s view of Islam, Thomas Nelson publishers, Nashville, 1988, p: 193

 

(10)-Robert Morey, The Islamic invasion: confronting the world’s fastest growing religion. Harvard house publisher, Eugene, p: 148

 

(11)-The origins of the Koran, Edited by Ibn Warraq Promtheous Books, New York, 1998, p: 235-236

 

 

 

(۱۲)-http://zamaaneh.com/idea/2010/07/post_752.html

 

مصاحبه آقای اکبر گنجی با نصر حامد ابو زید، منتشر شده در رادیو زمانه

 

 

 

(13)-www.coptichistory.org/new_page_875.htm

 

(14)-wiki-answers.com/what-are-the opinion-on-who-wrote-the-koran

 

(15)-www.newworldencyclopedia/entry/imru_al_qays

 

(16)-The original sources of the Quran, p:47-50

 

(17)-Francois de Blois, Review of Ibn Warraq’s the origins of the Koran: classic essays on Islam’s Holy Book. Journal of the Royal Asiatic Society 2000, volume 10 part 11 p: 88

 

(18)-Herbert Berg: Review of Ibn Warraq’s the origins of the Koran: classic essays on Islam’s holy book, Bulletin of the School of Oriental African Studies, 1999, volume 62 p: 558

 

(۱۹-لويس شيخو يسوعي شعرا النصرانيه مطبعه الابا اليسوعيين بيروت ١٨٩٠، ص: ۱۸۰

 

عمر فروخ ، تاريخ الادب العربي الجز الاول الادب القديم دارالاعلم للملايين بيروت ١٩٨٤ ص: ٢٣

 

(۲۰)- T.S.Trimingham, Christianity among the Arabs in pre-Islamic times, 1961, Longman, p:2

 

(۲۱)- ابوالعتاهیه: اشعاره و اخباره، دکتور شکری فیصل

 

مطبعه جامعه دمشق ۱۳۸۴/۱۹۶۷ ص:۳۰ و ۱۲۳ و ۴۳۹ و۱۱ و ۱۰۰ و ۱۰۴

 

همین موضوع را دکتر عمر فروخ در ذیل بحث ابوالعتاهیه در تاریخ الادب العربی مطرح کرده است و به بی اعتباری پژوهش های یسوعیان در مورد نشر دیوان شعرای عرب اشاره می کندو به مواردی از تغییر واژکان و حذف واژه هایی مثل محمد تصریح می کند.

 

نگاه کنید: تاریخ الادب العربی، الجز الثانی، ص:۱۹۱

 

(۲۲)-امروالقیس، دیوان، دارصادر بیروت۲۰۰۷ ص:۸ و۹۰

 

اذوذ القوافی عنی ذیادا

 

ذیاد غلام جری جرادا

 

لويس شيخو در كتاب شعراء النصرانیه به توانایی امرو القیس در سرودن اشعار و لطافت و دقت در انتخاب واژه ها و نوآوری در مضامین اشاره می کند.

 

نگاه کنید به: الشعراء النصرانیه الجزو الاول فی اشعراء الجاهلیه، بیروت مطبعه الآبا المرسلین الیسوعیین

 

 

 

سنه ۱۸۹۰، ص: ۸ و۳۵

 

(۲۳)- دیوان امروالقیس ص:۱۷۱

(۲۴)- همان، ص: ۱۰۳

(۲۵)- همان،ص: ۷۹)

(۲۶)- همان ، ص: ۳۳ و ۳۴

 

 

منبع: مکتوب

معاونت دانشجویی وزارت علوم به توابع استان سمنان منتقل شد

Posted:

معاون احمدی نژاد: کارمندان انتقالی، ده سال نباید به تهران بازگردند

جـــرس: در ادامه تصمیم دولت مبنی بر انتقال مراکز دولتی از تهران به شهرهای دیگر، معاونت دانشجویی وزارت علوم، به شهرستان شهمیرزاد، واقع در استان سمنان منتقل می‌شود.


به گزارش فارس، در همین رابطه محمود ملاباشی، معاون دانشجویی وزارت علوم، چهارشنبه گذشته برای بررسی وضعیت استان سمنان، به آن منطقه سفر كرد و در نهایت مقرر شد "با مساعدت استانداری سمنان، در ٢۴ كیلومتری سمنان (از توابع مهدی شهر و محلی به نام شهمیرزاد)، ساختمانی چهار طبقه‌ برای معاونت دانشجویی وزارت علوم درنظر گرفته شود."


براساس مصوبه دولت كه در سوم مرداد توسط معاون اول رئیس دولت ابلاغ شد، "دستگاه‌های اجرایی مجازند نسبت به انتقال بخشی از وزارتخانه و ستاد مركزی به اطراف تهران و استان‌های همجوار تهران مانند قزوین و سمنان اقدام كنند."


طی روزهای اول همین هفته، لطف الله فروزنده ده‌كردی، از معاونینِ رئیس دولت، در گفت و گو با خبرگزاری فارس، پیرامون خروج كارمندان از تهران گفت: تاكنون ١۶ هزار نفر داوطلب ثبت نام در سایت انتقالی نام‌نویسی كردند و برای تشویق آنها امتیازات گفته شده قطعا اختصاص می یابد.


فروزنده در مورد برگشت كارمندان منتقل شده از تهران گفت: كسانی كه داوطلبانه منتقل می‌شوند تا ده سال تعهد می‌كنند كه به تهران برنگردند.



کارشناس ایرانی:  مسکو هیچگاه قصد تحویل سامانه موشکی اس ٣۰۰ را نداشت

Posted:

جـــرس: برخی کارشناسان سیاسی استراتژیک ایران، مواضع اخیر روسیه در قبال ایران و از جمله الغای واگذاری سامانه های موشکی اس 300 روسیه به ایران را، در راستای "بازی روسیه با ایران" ارزیابی کرده و تاکید کردند "روسیه هیچگاه قصد تحویل این سامانه را به ایران نداشته و از آن به عنوان یک اهرم استفاده می کرد تا از آن به عنوان وسیله ای برای چانه زنی با آمریکا بهره ببرد. "


به گزارش خبرگزاری مهر، در نشستی تحت عنوان بررسی روابط ایران و روسیه، که با حضور حسین علایی، محمود شوری، بهرام امیراحمدیان و حسن بهشتی پور برگزار شد، کارشناسان فوق الذکر، با اشاره به تاثیر امتیازهای رد و بدل شده میان واشنگتن و مسکو بر سیاست کرملین در قبال تهران، بر لزوم تحلیل صحیح و واقع بینانه برای تقابل با سیاستهای ضد جمهوری اسلامی تاکید کردند.

این کارشناسان روابط بین الملل و منطقه ای، همچنین تغییر سیاستهای روسیه در قبال ایران را، عمدتا پیرامون پرونده هسته ای دانستند.


در این نشست، علایی پیرامون لغو قرارداد فروش و ارسال سامانه های پدافندی اس 300 روسیه به ایران خاطرنشان کرد "معتقدم که این سامانه هیچ کمکی به ایران نمی کند و ایران از لحاظ قدرت دفاعی در حدی است که نیازی به این سامانه ندارد و به اعتقاد من تحویل ندادن این سامانه به ایران یک نعمت و یک موقعیت برای تهران است؛ زیرا از یک هزینه بسیار بالا نجات یافتیم. اما اگر از نگاه جنگ سرد به موضوع نگاه کنیم باید بگویم که نصب اس 300 در ایران به نفع روسیه بود و می توانست از آن در برابر آمریکا استفاده کند."


اما بهشتی پور در مورد اس 300 نظری متفاوت از دیگاه علایی گفت: باید بگویم اس 300 می توانست توان دفاعی ایران را در برابر تهاجمات احتمالی آمریکا و یا اسراییل بالا ببرد چون این سامانه ویژگی پدافندی دارد.


گفتنی است دو هفته پیش، معاون اول مدیر سازمان فدرال همکاریهای فنی و نظامی روسیه، در تکمیل تبعیت مسکو از تصمیم غرب، تاکید کرده بود که بر اساس قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران، مسکو هیچ گونه سیستم موشکی در اختیار تهران قرار نمی دهد.


بعد از صدور چهارمین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه شماره ۱۹۲۹) در خرداد ماه سال جاری، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در تبعیت از غرب اعلام کرد که در مسئله تحویل سیستم های پدافند موشکی اس-۳۰۰ به ایران،
روسیه قطعا مفاد قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران را رعایت خواهد کرد.


چند مظنون در پرونده سرقت مجسمه‌های تهران بازداشت شدند

Posted:

جرس: سردار حسین ساجدی‌نیا، فرمانده انتظامی تهران با اعلام دستگیری چند مظنون در رابطه با پرونده سرقت مجسمه‌های پایتخت، ازاجرای مرحله دیگری از طرح امنیت اجتماعی طی هفته آینده خبر داد. 


سردار حسین ساجدی‌نیا، درباره پرونده رسیدگی به سرقت مجسمه‌های پایتخت، اظهار كرد: موضوع این پرونده در حال پیگیری از سوی پلیس است كه تاكنون نیز چندین مظنون در این رابطه دستگیر شده‌اند. 


به گزارش ایسنا وی تاكید كرد: در صورت اثبات جرم مظنونان دستگیر شده، موضوع اطلاع‌رسانی خواهد شد. 


فرمانده انتظامی تهران بزرگ همچنین درمورد اجرای مرحله جدید طرح امنیت اجتماعی به ایسنا، گفت: طرح برخورد با اراذل و اوباش، معتادان تابلو و مواد فروشان خرد طی هفته آینده در تهران اجرا می‌شود. 


وی با اشاره به اینكه این طرح در ادامه اجرای طرح‌های، قبلی پلیس است، افزود: برای اجرای این طرح منتظر دریافت اطلاعات مردمی به منظور برخورد با این مجرمان هستیم.

درخواست برای جلوگیری از بازنشستگی ٢۷ عضو هیأت علمی دانشگاه خواجه نصیر

Posted:

جـــرس: همزمان با موج تصفیه، تهدید، اخراج و بازنشستگی اجباری جمع وسیعی از اعضای هیئت علمی دانشگاههای سراسر کشور، رئیس دانشگاه صنعتی خواجه نصیر از مصوبه هیأت امناء آن دانشگاه جهت جلوگیری از بازنشستگی ٢۷ عضو هیأت علمی خبر داد و گفت: از هیأت امنای دانشگاه جهت حفظ این اعضای هیأت علمی درخواست شد تا فرصتی یک‌ساله به آنها برای ارتقا به مرتبه دانشیاری اعطا شود.



به گزارش آفتاب نیوز، محمد تقی بطحایی، با بیان این خبر گفت: بیست عضو هیأت علمی دانشگاه خواجه نصیر طی سی سال خدمت در دانشگاه موفق به ارتقا از مرتبه استادیاری به دانشیاری نشده بودند لذا طبق قانون، در مرز بازنشستگی قرار می گرفتند و از هیأت امنای دانشگاه جهت حفظ این اعضای هیأت علمی درخواست شد تا فرصتی یک ساله به این اعضای هیأت علمی برای ارتقا به مرتبه دانشیاری اعطا شود.


رئیس دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی افزود: ١۷ نفر از این اعضای هیأت موفق به ارتقا به مرتبه دانشیاری در فرصت یک‌ساله شدند اما سه نفر دیگر همچنان استادیار باقی ماندند. اعضای هیأت علمی با مرتبه دانشیاری می‌توانند تا ٣۵ سال به خدمت خود ادامه دهند اما اعضای هیأت علمی که طی سی سال نتوانستند به مرتبه بالاتر از دانشیار ارتقا پیدا کنند طبق قانون بازنشسته می‌شوند.


بطحایی از موافقت هیأت امنای دانشگاه خواجه نصیر برای اعطای فرصت یک‌ساله به هفت استادیار دیگر آن دانشگاه جهت ارتقا به دانشیاری خبر داد و گفت: اگر این اعضای هیأت علمی نتوانند در این فرصت به مرتبه دانشیری ارتقا پیدا کنند طبق قانون بازنشسته می‌شوند.


گفتنی است طی چند هفته اخیر، دهها تن از اساتید دانشگاههای بهشتی، تهران و خواجه نصیر، مشمول تصفیه و بازنشستگی اجباری شده اند.