جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


قطع تمامی تلفن های زندانیان بند ۳۵۰ در روز میلاد حضرت مهدی

Posted:

شعارهای اعتراض آمیز زندانیان در کابین های ملاقات

جرس: تلفن بند ۳۵۰ زندان اوین از یک روز قبل از میلاد حضرت مهدی (عج) قطع شده است. زندانیان که در روزهای اعیاد مذهبی مسلمانان تنها وسیله ارتباطی با خانواده شان برای تبریک، تلفن است از روز دوشنبه از این امکان هم محروم شده اند.

 

به گزارش کلمه، در این بند زندان اوین که به بند کارگری هم معروف است بیش از ۲۰۰ نفر از زندانیان حوادث پس از انتخابات نگهداری می شوند.

 

روز دوشنبه نیز روز ملاقات زندانیان این بند با خانواده هایشان بود. اما خانواده زندانی ها می گویند در هفته های جاری هم خودشان و هم زندانیان با برخوردهای بسیار نامناسب ماموران زندان مواجه شده اند تا جایی که زندانیان دیروز دست به اعتراض زدند و حتی در سالن ملاقات کابین زندان اوین شعارهایی سر دادند که مسئولان زندان با اعزام نیرو به سالن ملاقات کابینی تلاش کردند آنها را آرام کنند و به سلول هایشان بازگردانند.

 

زندانبانان اوین به ویژه بند ۳۵۰ در روزهای ملاقات ساعت ها زندانیان و خانواده هایشان را در صف های طولانی نگه می دارند تا ساعت ملاقات آنها کم شود یا تلاش می کنند قبل از ملاقات روحیه زندانی های سیاسی و خانواده های شان به هم بریزد. این در حالی است که به دستور دادستان تهران، جعفری دولت آبادی طی چند ماه گذشته امکان ملاقات حضوری زندانیان سیاسی با فرزندان، خواهران و برادران شان هم لغو شده و فقط همسر و پدر و مادر زندانیان سیاسی می توانند آنها را به صورت حضوری ملاقات کنند.

 

به گفته تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰، مسئولان این بند در واکنش به اعتراض زندانیان به رفتارهای نامناسب زندانبانان، تمامی تماس های تلفنی زندانیان را، همزمان با میلاد حضرت مهدی (عج ) قطع کرده اند. زندانیانی که حالا فقط از طریق تلفن می توانند با کودکان خردسال شان صحبت کنند.

 

به گفته خانواده های زندانیان، بند ۳۵۰ زندان اوین از همه امکانات رفاهی محروم است تا جایی که تنها کتابخانه کوچک این بند نیز چندی پیش تعطیل شد. همچنین زندانیان این بند از زندان اوین بر خلاف سایر بندهای عمومی از داشتن ورزشگاه هم محرومند.


تلفن های این بند که بر آن کاملا فضای امنیتی حاکم است نیز بر خلاف سایر بندهای زندان دو یا سه دقیقه در روز است که گاه و بی گاه و به بهانه های مختلف زندانیان از آن هم محروم می شوند . فروشگاه بند ۳۵۰ نیز فقط یکبار در ماه میوه برای فروش می آورد و میزان میوه برای فروش به قدری کم است که برای تقسیم آن بین زندانیان از روش قرعه کشی استفاده می شود. کمبود میوه در زندان موجب ضعف شدید بدنی زندانیان و بیماری های مکرر آنها شده است.

 

اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین سه مشاور میر حسین موسوی علیرضا بهشتی شیرازی، قربان بهزادیان نژاد و علی عرب مازار به سر می برند. عبدالله مومنی، بهمن احمدی امویی، علی ملیحی، میلاد اسدی، علی تاجرنیا، کیوان صمیمی، حسین نورانی نژاد، مجید دری، ضیا نبوی، علی زاهد و…. از دیگر زندانیان سیاسی این بند محسوب می شوند.
 

انجمن حجتیه؛ از انحلال تا درخواست مجوز جدید فعالیت

Posted:

یلدا آراسته
جرس: "انجمن حجتيه در اول انقلاب، به امام پيام دادند كه جوانان تحصيلکرده‌اي را داريم كه مي‌توانند در كشور مديريت كنند؛ ايشان هم پيام دادند كه ما نيازي به جوان‌هاي شما نداريم و اين جوانان و مردمي كه انقلاب كردند، خودشان مي‌توانند كشور را اداره كنند."

 

    این خاطره ای مستند از نظر آیت الله خمینی در خصوص انجمن حجتیه است که از زبان علی اکبر محتشمی پور نقل شده است.   با این حال این گروه طرد شده از سوی بنیان گذار انقلاب اسلامی در حال حاضر به دنبال آن هستند که مجوز فعالیت رسمی در ایران دریافت بکنند.   روزنامه اصولگرای رسالت نوشت : " پس از مدارای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در مورد سیاست های فعلی انجمن حجتیه، این موضوع باعث شده تا برخی اعضای فعال این انجمن جهت تائید مجوزفعالیت خود به مراجع قانونی مراجعه نمایند."   این مجوز هنوز به انجمن حجتیه داده نشده است، اما این گروه توانسته است در سالهای زمامداری دولت محمود احمدی نژاد در ایران راه خود را به حوزه های علمیه، شورای نگهبان، دانشگاه ها و دیگر مراکز کلیدی باز کند.   خطری که بسیاری از سیاستمداران ایران نیز خصوصا در یکسال بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم ایران نسبت به آن هشدار دادند.       حجتیه ای ها چه می خواهند؟         "فساد باید جامعه را فراگیرد تا مقدمات ظهور امام زمان(عج) فراهم شود." این مهمترین سرخط فکری گروهی است که از سال 1332 به رهبری " شیخ محمود حلبی" برای مبارزه با بهائیت شکل گرفت.   رهبر این گروه که بعد از کودتای 28 مرداد به وجود آمده بود اعتقاد داشت که باید از سیاست کناره گیری کرد و یکسره به مبارزه با بهائیت پرداخت.   هر چند که این نظریه در سالهای بعد تغییر یافت اما هر چه بود اعتقاد آنها مبنی بر اینکه باید فساد در جهان فراگیر شود تا زمینه برای حضور امام زمان فراهم شود تغییر نیافت.   آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص وضعیت انجمن حجتیه قبل از انقلاب می گوید: " قبل از پیروزی انقلاب این‌ها داعیه‌های خاص اسلامی نداشتند، اختلافی که با ما داشتند این بود که مبارزه را بد می‌دانستند، معتقد بودند که حکومت اسلامی خالص در زمان امام زمان می‌تواند شکل پیدا کند و چون حالا نمی‌شود، پس نتیجه می‌گرفتند که خوب است که مبارزه نکنیم و با رژیم و با آن‌ها بسازیم، وارد شویم توی جریانات و خدمت بکنیم ... منجمله‌کاری که می‌خواستند بکنند این بود که مثلاً جلوی بهایی‌ها را بگیرند. این همت آن‌ها بود ... و چون آن کار بی‌خطر بود، خیلی‌ها استقبال می‌کردند. یعنی جوانانی بودند که داخل وجودشان تمایل به خدمات دینی بود، اما چون آن میدان باز بود، می‌رفتند آن ‌جا و استقبال خطر نمی‌کردند."     حجتیه منحل شد       اما با ورود آیت الله خمینی به ایران و شکل گیری انقلاب اسلامی انجمن حجتیه منزوی شد. آیت الله خمینی با تفکر و عملکرد آنها موافق نبود و سرانجام  به دنبال تهدید آقای خمینی مبنی با برخورد با این گروه ، رهبر آنها اعلام کرد که فعالیتشان به حالت تعلیق در آمده است.   از 5 فروردین ماه 1362 که بیانیه ای این گروه مبنی بر انحلال انجمن حجتیه در روزنامه ها به چاپ رسید، اعضای این گروه فعالیت پنهان خود را آغاز کردند.       هشدار به حضور حجتیه در دولت       پیش از برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران،عاتقه صدیقی همسر علی رجایی، دومین رییس جمهوری اسلامی، درباره حضور برخی افراد با تفکرات گروه موسوم به حجتیه در دستگاه‌های حکومتی و دولتی، هشدارداد.   وی معتقد بود که کمترین موارد از حضور تفکرات منتسب به گروه حجتیه، توهم‌هایی است که در اوایل کار دولت نهم و در زمان حضور محمود احمدی‌نژاد در سازمان ملل دیده و شنیده شده است.   آنچه بیشتر از هر زمان دیگری در سی سال گذشته خطر پررنگ شدن حجتیه ها را نمایان کرده است برخی اظهارات محمود احمدی نژاد است.       از هاله نور تا زمینه سازی برای ظهور       وی پس ازنخستین سخنرانی خود در سازمان ملل مدعی این شد که "هاله ای از نور" اطراف او را احاطه کرده بود.   هاله ای که در حضور آیت الله جوادی آملی از آن سخن گفت و بعدها با جود منتشر شدن فیلم آن جلسه ،آن را تکذیب کرد.   از سوی دیگر احمدی نژاد در بیشتر سخنرانی هایش خبر از ظهور امام زمان می داد و حکومت امام زمانی وعده ای بود که از زبان رئیس دولت زیاد شنیده می شد.       در آینده نزدیک شاهد ظهوریم       در سال 1384 محمود احمدی نژاد در حاشیه همایش دکترین مهدویت در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسیده بود با توجه به مطرح شدن رسمی مبحث دکترین مهدویت به عنوان راه برد نظام جمهوری اسلامی، و با توجه به اینکه شما کارگزار دولتی هستید که در زمان قبل از ظهور به زمینه سازی آن می  پردازید؛ چه اقداماتی را برای انجام این مهم به عمل در می آورید گفت:

"اصل دولت من بر مبنای مردم است و من تردید ندارم بدون شک مردم عزیز جمهوری اسلامی به دنبال زمینه سازی ظهور بوده و دولت نیز به پشتوانه مردم به این امر مهم خواهد پرداخت تا ان شاء الله در آینده نزدیک شاهد ظهور امام زمان (عج) باشیم."   این نخستین وعده ای بود که رئیس دولت نهم برای ظهور امام زمان داد.اما داستان ظهور به این وعده ها ختم نشد.       آمریکا مانع حضور است       او در آذر ماه سال گذشته در اصفهان خبر از این داد که اسنادی موجود دارد که آمریکا می خواهد مانع ظهور امام زمان بشود.   احمدی نژاد گفت: "درست است که این مستکبران، به دنبال نفت و ثروت این کشور هستند، اما در زیرهمه اینها یک استدلال برای خود دارند و بر اساس آن عمل می‌کنند. البته آنرا در خبرها افشا نمی‌کنند. ما اسناد آن را به دست آوردیم که آنها معتقدندیکی از خاندان پیامبر اکرم در این نقطه ظهور کرده و ریشه همه ظالمان عالم را خواهد خشکاند. آنها همه این نقشه‌ها را کشیده‌اند که جلوی ظهور حضرت رابگیرند و می‌دانند ملت ایران زمینه‌ساز این حادثه بوده و یاران این حکومت خواهد بود."       علت عدم ظهور آمریکا است       او یکبار دیگر در اسفند ماه نیز خبر  داد که حرکت بزرگ برای ظهور امام زمان آغاز شده است و وعده داد که ایران در متن این انقلاب قرار دارد.   احمدی نژاد هدف انقلاب اسلامی را مقدمات ظهور امام زمان خواند. وی در این سخنرانی بزرگترین عامل عدم ظهور امام زمان را آمریکا دانست.   همین گفتار احمدی نژاد بود که این سوال را در ذهن بسیاری از کارشناسان به وجود آورد که رابطه رئیس جمهور با انجمن حجتیه در چه حدی است؟       ارتباطی با حجتیه ندارم       با این همه محمود احمدی نژاددر همان سال نخست ریاست جمهوری اش  هر گونه را بطه اش با این گروه را تکذیب کرد. او در دی ماه سال 1384 در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا با گروه حجتیه ارتباط دارد یا نه ؟ اعلام کرد که " انگ حجتیه ها به من نمی چسبد."   احمدی نژاد حتی مدعی این شد که این گروه با وی برخورد نیز می کنند و گفت : " برخوردهای آنها با بنده به این علت است که همه سخنرانی هایم را با "اللهم عجل لولیک الفرج و الفرج والنصر و ... آغاز می کنم و آنها می خواهند کسی جرات نکند در جامعه حرف از امام زمان بزند و قصدشان تخریب دولت در افکارعمومی است."       حجتیه برای مردم خطر دارد       با این همه خطر حجتیه بعد از حوادث انتخابات دهم ریاست جمهوری بیشتر نمایان شد.   علی اکبر محتشمی در سخنانی آیت الله مصباح یزدی را متعلق به انجمن حجتیه‌ دانسته و نسبت به نفوذ این انجمن در ارکان کشور هشدار داد.   وی که در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری سخن می‌گفت با اشاره به جریان فکری منتسب به آیت‌الله مصباح یزدی گفته بود، جریانی در چارچوب یک فرقه سازمان یافته پا به عرصه گذاشته تا مجلس خبرگان را در قبضه خود نگه دارد.   محتشمی افزود "ممکن است کسانی گمان کنند که چون این فرقه پایگاه مردمی ندارد، نمی‌تواند خطری برای نظام باشد، اما جریانی که اندیشه انجمن حجتیه داشته باشد، همواره خطری برای مردم و نظام است."       فتنه ها از حجتیه است       از سوی دیگر محتشمی پور در سخنان دیگری اعلام کرد که "پشت سر فتنه هایی که رخ داده است انجمن حجتیه را می بیند."   او با صراحت گفت : " من به طور مشخص مي‌توانم از جريان انجمن حجتيه نام ببرم كه پشت سر تمام فتنه‌هایی که رخ داده اين انجمن را مي‌بينم. اين تفكر در دوره فعلي، درقالب برخي بنيادها و تشكل‌ها با عناوين و اسامي ديگر فعال است و در بسياري مراكز نفوذ دارد و از طريق برخي چهره‌ها و شخصيت‌هايي كه در زمان امام  اجازه مطرح شدن نیافتند و افكارشان دقيقا مخالف امام است عمل مي‌كنند. البته آن چهره‌ها كه طرفدار برخوردهاي خشن هم هستند، تلاش مي‌كنند تااينگونه جلوه دهند كه مانند امام مي‌انديشند، در حالي كه آن بزرگوار مخالف كاربرد خشونت، حتي در مقابل رژيم شاه بود. "    عماد افروغ نیز نقش حجتیه را در اتفاقات پس از انتخابات کم رنگ نمی داند و معتقد است  اگر انقلاب مخملی ای درراه باشد توسط انجمن حجتیه رخ خواهد داد.

افروغ هشدار می دهد که عده ای به دنبال این هستند تا تصوری از امام زمان (عج) به دست داده شود که از تصورات منصوص و معقول کاملاً به دور است. 

افروغ می گوید: "وقتی ما از عقل و توانمندی‌های بشری فاصله می‌گیریم و همه چیز را احاله می‌دهیم به امام زمان (عج) حاصلش چیزی است که اصلاً نمی‌شود روی آن برنامه‌ریزی داشت. "   رسول منتجب نیا که سوابقی همچون عضویت در مجمع روحانیون مبارز و قائم مقامی حزب اعتماد ملی را در کارنامه دارد نیز تلویحا نظرعماد افروغ را تایید کرده و انگشت اتهام را به سوی انجمن حجتیه گرفت : "تخریب‌های صورت گرفته علیه یاران امام(ره) بی ارتباط با فعال شدن انجمن حجتیه نیست. کسانی که یاران انقلاب و امام را تخریب می کنند در واقع هدفشان اتهام به امام است و بعید نیست که دامنه انتقادها نسبت به دوران رهبری حضرت امام نیز گسترش پیدا کند و حتی جسارت‌هایی نسبت به ایشان صورت گیرد."       در رسانه ها نفوذ کرده اند       سید هادی خامنه ای نیز در آستانه سالگرد رحلت آیت الله خمینی نسبت به نفوذ حجتیه هشدار داد و گفت: " متاسفانه بسیاری از رسانه های کشور در اختیار این گروه و نوع تفکرآنان قرار گرفته و توانسته با یک جنگ نرم خود را وارد حلقه انقلاب کند شناخته نشوند که این مساله بسیار خطرناک است زیرا خاصیت جنگ نرم این است که هیچ کس آن را احساس نمی کند و نمی تواند آن را به راحتی درک کند."   با آنکه تمام گروه های سیاسی در ایران سعی بر این دارند تا بار سنگین "حجتیه بودن" را بر دوش خود نگه ندارند با این حال این گروه بنا به گفته کارشناسان سیاسی در میان محافل بلند پایه ایران نفوذ کرده است.   گروهی که آیت الله خمینی در خصوص آنها هشدار داده بود :"  مبادا روزی حجتیه‌ها بیایند و انقلاب را از دست شما در بیاورند و زمان برای جبران دیر شده باشد."                                  

بی خبری از رضا شهابی، عضو بازداشتی سندیکای کارگران شرکت واحد

Posted:

جرس: رضا شهابی، عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد که از تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۹ در زندان اوین به سر می برد،خبری در دست نیست.


به گزارش کلمه، به گفته خانواده وی، شهابی تا اوایل تیرماه سه بار از طریق تلفن و در حد احوالپرسی با آنها تماس تلفنی داشته است و از حدود دو هفته پیش تاکنون از وی هیچ خبری دسترس نیست.


این عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در آخرین تماس تلفنی از درد شدید در ناحیه گردن و کمر شکایت داشته که این مساله موجب تشدید نگرانی خانواده وی در دوران بی خبری این زندانی سیاسی شده است.


براساس این گزارش، پیگیری های مکرر خانواده وی در دادستانی و دادگاه حقوق شهروندی و وکیل ایشان در دادسرای انقلاب تا کنون هیچ نتیجه ای در بر نداشته و بی خبری از وضعیت ایشان موجب نگرانی خانواده و اعضای سندیکا شده است.
 

ده سال حبس برهان بقایی و مهران کوشا تائید شد

Posted:

جرس: احکام قضایی دو دانشجوی طیف چپ، برهان بقایی و مهران کوشا که در احکام اولیه دادگاه انقلاب مشهد هر کدام به پنج سال حبس که به مدت پنج سال تعلیق شده بود، مورد تایید قرار گرفت.

 

به گزارش هرانا، این دو فعال دانشجویی در تابستان 87 توسط ماموران وزارت اطلاعات در مشهد دستگیر شدند و پس از تحمل یک ماه بازداشت در بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد با قرار وثیقه آزاد شدند.

 

دادگاه بدوی این دو دانشجو پس از بارها به تاخیر افتادن در شهریور ماه 88 در شعبه 5 دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی کاووسی برگزار شد.
 

کارمندان میراث فرهنگی در فرودگاه مهرآباد مجددا دست به اعتراض زدند

Posted:

هنگام انتقال به شيراز صورت گرفت

جرس: کارمندان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، در فرودگاه مهرآباد هنگام انتقال دست به اعتراض زدند.

 

به گزارش صراط، صبح روز یکشنبه كارمندان سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری که مجبور به ترک شهر خود و انتقال به استانی دیگر شده اند، مجددا دست به اعتراض زدند.

 

بسياری از اين مسافرين كه با لباس‌های نسبتا رسمی در فرودگاه حضور يافته بودند نسبت به انتقال خود به استانی ديگر به شدت ناراضی بودند.

 

در اين ميان خانمی ميانسال با صدای بلند ضمن بيان اينكه همسرش با ادامه كار وی در استانی ديگر مخالف است و او مجبور است از كار خود استعفا دهد، مسئولان را مورد خطاب قرار داد.

 

اعتراض كارمندان اين سازمان كه انتقال آنان به استان‌های ديگر زندگی روزمره آنها را با مشكل مواجه كرده است، باعث اعتراض عده‌ای به دولت شده است.

 

سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری به عنوان اولين دستگاه دولتی تصميم به خروج از تهران گرفته که این تصمیم با نارضایتی شدید کارمندانش مواجه است.

 

پيش از اين برخي از كارمندان اين سازمان در اعتراض به تصميم ناگهانی انتقال از تهران مقابل مجلس شورای اسلامی، تجمع کرده بودند.

 

پس از این تجمع بقائي معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در واکنش به اعتراض این کارمندان گفت: هر کس دوست دارد بیاید و هر کس دوست ندارد نه.


این تصمیم سازمان میراث فرهنگی بسیاری از کارمندان به ویژه بانوان را مجبور به استعفا و رها کردن فعالیت اجتماعی شان کرده است.
 

ارزیابی کارنامۀ جنبش سبز در گفتگو با علی اکبر مهدی

Posted:

پیمان اصفهانی
جرس: دکتر علی اکبر مهدی معتقد است اگر جنبش هدفی بیشتر از گسترش آگاهی عمومی و موج آفرینی در جامعه دارد، بویژه اگر قصد تغییر قوانین تبعیض آمیز و فساد سیاسی حاكم بر جامعه را دارد، باید از تمركز و قاطعیت تصمیم گیری و هماهنگی گسترده آن از طریق نهادهای بسیج كننده برخوردار باشد۔   

 دکتر مهدی لیسانس خود را در تهران گرفت و در سال ۱۹۸۳ فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته جامعه شناسی در دانـشگاه میـشیگان به پایان رساند. دکتر مهدی  پس از پایان تحصیلات به ترتیب در دانشـگاههای دولتی میشیگان، آدریان، مركز ایالت اوهایو، و وزلیین به تدریس جامعه شناسی  پرداخت که در دانـشگاه وزلیین علاوه بر داشتن سمت استادی ممتاز به عنوان رئیس دپارتمان جامعه شناسی نیز مشغول به کار بوده است. از دکتر مهدی بیش از صد مقاله و نقد به زبانهای فارسی و انگلیسی در نشریات مختلف تخصصی و غیر تخصصی در زمینه جامعه شناسی، خاورمیانه، و ایران و همچنین سه کتاب به زبان انگلیسی با عناوین "جامعه شناسی در ایران" ، "نوجوانان در خاورمیانه" و "فرهنگ و سنتهای ایران" و کتابی به زبان فارسی به عنوان "فرهنگ ایرانی، جامعه مدنی، و دغدغه دموكراسی" به چاپ رسیده است.

در مصاحبۀ پیش رو ، دکتر مهدی با ذکر این نکته که " تحول جمهوری اسلامی از یك جمهوری دینی به یك حكومت اسلامی با حاكمیت مطلق ولی فقیه و داشتن اختیارات نامحدود از جمله كنترل درآمدهای نفتی و ملی ، حاكمیت فعلی را تبدیل به نوعی دیكتاتوری منحصر به فرد كرده است" اضافه می کند که با این وجود شكاف ها و گسل های داخلی در حاكمیت به اضافه افزایش فاصله دولت و ملت  موقعیت بسیار شكننده ای را برای حاكمیت بوجود آورده است كه راهكارهای آسانی برای خروج از آن وجود ندارد و حاکمیت به شدت در حال از دست دادن مشروعیت ایدئولوژیک، سیاسی و کارکردی خویش می باشد. دکتر مهدی معتقد است که به جای توجیه مشکلات جنبش باید با یک دیدگاه آسیب شناسانه در جهت فراهم آوردن شرایط لازم برای تداوم جنبش کوشیده شود  .وی معتقد است هر جنبشی نیاز به سازماندهی دارد و موفقیت جنبش در انتقال از موقعیت تدافعی به تهاجمی است . وی عدم وجود رهبری مشخص و سازمان دهی آشكار در جنبش سبز را بیشتر از محدودیت های موجود در کشور ناشی از ماهیت متفرق آن می داند.

 

دکتر مهدی معتقد است خواست های جنبش سبز آنقدر بنیانی و اساسی است كه به سختی میتوان جنبشی اجتماعی خاصی را یافت كه با آن هماهنگ نباشد، هر چند جنبشهای اجتماعی خاص نباید همكاری خود را با كاهش خواست های خود همراه كنند. استاد جامعه شناسی دانشگاه وزلیین معتقد است حرکت خیابانی، فرهنگی، پارلمانی، چانه زنی در بالا، فشار از پایین، اعتصابات پراكنده و عمومی، نافرمانی مدنی، و غیره همه شیوه های لازمی هستند كه ضرورت كاربرد آنها را مراحل و شرایط مشخص مبارزه تعیین می شود و تدارک فرهنگی باید همراه با افزایش مقاومت مدنی باشد.

 

دکتر مهدی آفریده شدن صدها الگوی هنری، فرهنگی و سیاسی، زبان و ادبیات مقاومت و همچنین شرکت و هماهنگی میان ایرانیان خارج از کشور که در سی سال گذشته بی سابقه بوده است  را جلوه های درخشان حرکت اعتراضی یک سال گذشته می داند. وی " گسترش فرهنگ مدارا و اهمیت بالایی كه این روزها به "كثرت گرایی" داده میشود" را امیدوارکننده برای آینده فضای سیاسی و روشنفكری ایران توصیف می کند.

 

متن کامل مصاحبه مکتوب جرس با دکتر مهدی در زیر می آید:

 

 

 یک سال از جنبش اعتراضی سبز می گذرد، در قالب تئوریک بحثهای متنوعی پیرامون جنبش سبز به عنوان جنبش حقوق مدنی ، جنبش نوین اجتماعی ، جنبشی پسا اسلامگرا ، جنبشی در ادامۀ حرکت صد سالۀ ایرانیان برای برپائی قانون و عدالت و پاسداشت میراث انقلاب ۱۳۵۷ و یا جنبشی معلول بحران شدید در انسجام و اتحاد طبقۀ حاکم و..انجام شده است. ارزیابی کلی شما با توجه به کارنامۀ یک سالۀ جنبش از این حرکت چیست؟ در تحلیل جنبشهای اجتماعی چهار عامل  وضعیّت نارضايتی عمومی، شبکه‌ی سازماندهی، ايدئولوژی و رهبری جنبش  سنجیده می شود، پس از یک سال وضعیت ایران با توجه به چهار عامل ذکر شده چگونه ارزیابی می کنید.

 

اگرچه وضعیت ایران بی ارتباط با وضعیت جنبش  نیست و این دو با یكدیگر مرتبط و بسا هریك تعیین كننده شرایط  آن دیگری است، از نظر تحلیلی باید شرایط اینها را ابتدا جدا از یكدیگر و سپس در ارتباط با یكدیگر مورد توجه قرار داد۔  از نظر بین المللی  موقعیت ایران نسبت به یكسال قبل بسا شكننده تر و آسیب پذیرتر شده است چرا كه عدم اعتماد كشورهای غربی به برنامه هسته ای ایران به مرحله حساستری رسیده و آنها را وادار به تصویب تحریم های جدیدی هم از طرف شورای امنیت و هم بطور جداگانه از طرف كشورها وا داشته است۔   فشارهای اقتصادی و سیاسی بر ایران بطور فزاینده ای رو به رشد است۔  چهره جمهوری اسلامی و نگاه خارجیان به ماهیت آن نیز هرروز منفی تر شده بطوریكه اخیرا آقای علاالدین بروجردی رييس کميسيون امنيت ملي نیز از این بی اعتباری و كاهش حیثیت جمهوری اسلامی گله مند شده اند۔  

 

از نظر داخلی موقعیت كشور و حاكمیت از وضع بهتری برخوردار نیست۔ كشور با بحران های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بیشتری روبرو است و حاكمیت موجود با سرعت و وسعت بیشتری در حال از دست دادن مشروعیت كاركردی و ایدیولوژیك و سیاسی خویش میباشد۔  سقوط فزاینده مشروعیت سیاسی دولت همراه با شكاف عمیق درون حاكمیت مخالفت با عملكرد و حاكمیت موجود را شدت بخشیده و نارضایتی عمومی را به بیشترین میزان خود در بعد از انقلاب رسانده است۔  شكاف ها و گسل های داخلی در حاكمیت به اضافه افزایش فاصله دولت و ملت  موقعیت بسیار شكننده ای را برای حاكمیت بوجود آورده است كه راهكارهای آسانی برای خروج از آن وجود ندارد۔  در عین حال، این وضعیت نافع سلطه ماشین سركوب حاكمیت نیست۔  شواهد گویای آگاهی مجریان و مدیران سركوب از شكنندگی سكوت و ثبات ناشی از آن می باشد۔    

 

آنچه كه این وضعیت ناگوار كشور را با جنبش سبز پیوند میدهد ریزش سریع مشروعیت دولت، ضعف كاركردی و ایدیولوژیك حاكمیت،  امنیتی شدن بیش از حد فضای كشور، و سركوب فزاینده ای است كه بعد از انتخابات ریاست جمهوری اعمال شده است۔  میزان دستگیری ها و افزایش كمی زندان ها،  به همراه وضعیت اسفبار این دخمه های ستم، روز به روز به بی آبرویی بیشتر نظام و رویكرد بیشتر مردم به ندای اعتراضی و حق طلبانه جنبش انجامیده است۔  علیرغم تمام سركوب ها و بگیر و ببندها، آنچه كه بیشتر باعث پایداری جنبش سبز و هماهنگی و هم آوایی طرفداران آن شده است شدت و سبعیت سركوبی است كه در یكسال گذشته بر جامعه تحمیل شده است۔  متاسفانه، این فضای سركوب و خفقان امكان سازماندهی و ابهام زدایی از مواضع سیاسی جنبش را گرفته و زمینه تفاهم و گسترش آن در داخل كشور را محدود كرده است۔  بیشك جنبش به دنبال فرصت ها و فضا های جدیدی برای پالایش و آرایش و گسترش اهداف و برنامه های خود میباشد – پالایش و آرایشی كه هنوز در جنبش به وجود نیامده است۔

 

جنبش سبز به صراحت جنبشی سیاسی است اما خصائص جنبشهای نوین مدنی همچون بی ساختاری، رهبری متکثر، رویکرد جامعه محور و،،برای آن شمرده می شود.آیا به نظر شما هنگامی که ما در ایران با یک دولت رانتیرِ متکی بر درآمدهای نفتی و قدرت متمرکز روبرو هستم، امکان دست یافتن به خواستۀ انتخابات آزاد با این خصائص ممکن است؟

 

منابع مالی مستقل برای دولت ذاتا نباید به استبداد بینجامد۔  رابطه استبداد با نفت در گستره ملی، رابطه ای ثابت نیست۔  دولت های بسیاری هستند كه ساختار اجاره ای آنها به استبداد نینجامیده است۔ وجود نفت در كشورهای اروپایی و حتی آمریكا مانعی برای رشد دموكراسی نبوده است۔  برعكس، استبداد در جوامع زیادی وجود دارد كه دولت آنها هیچ منبع مالی مستقلی جز درآمد های مالیاتی ندارند۔  رابطه استبداد و نفت (اجاره ای بودن دولت) بیشتر متكی به موقعیت تاریخی و سیاسی خاصی است كه در آن این دو عامل بهم متصل می شوند۔  حتی شرایط مشابهی كه در منطقه خاورمیانه به رشد این ویژگی سیاسی- اقتصادی دامن زده است، از استثناها و ویژگی های خاص هر كشوری بدور نبوده است۔  استبداد سربرآورده از انقلاب در ایران امروز  نه تنها با استبداد موجود در عربستان سعودی قابل مقایسه نیست، بلكه با استبداد شاهنشاهی هم قابل مقایسه نیست۔  ماهیت هر یك از این استبدادها متفاوت است، اگرچه ساختار اقتصادی اجاره در مورد هر سه صادق است۔

 

شكی نیست كه دستیابی دولت ایران به درآمد نفتی در شش دهه گذشته یكی از عوامل مهم در پایداری و سخت جانی استبداد در این جامعه بوده است۔  قدرت سیاسی در ایران نیز پس از تاسیس دولت پهلوی كمابیش متمركز بوده است۔  با اینكه بنا بود انقلاب به محو این دو ویژگی ساختاری بیانجامد، متاسفانه دولت ایران هنوز متكی به درآمد های نفتی است و این وابستگی نیاز آنرا به توجه به آرای جامعه و افكار عمومی كاهش میدهد۔   اما بدتر از این موقعیت، سربرآورد استبداد دینی است كه با ویژگی اول گره خورده و ساختار استبداد در ایران را پیچیده تر از كشورهای مشابه كرده است۔  با تداخل دین در دولت بعد از انقلاب ما با شرایط بسیار پیچیده تری از استبداد روبرو هستیم – استبدادی كه  هم از سنت تزریق می كند و هم از نوگرایی، هم دین را ابزار حكومت كرده است و هم منابع ملی را۔  ولی وضع امروز ما بسا بدتر از موقعیتی است كه در سه دهه گذشته داشته ایم۔  تحول جمهوری اسلامی از یك جمهوری دینی به یك حكومت اسلامی با حاكمیت مطلق ولی فقیه و داشتن اختیارات نامحدود از جمله كنترل درآمدهای نفتی و ملی حاكمیت فعلی را تبدیل به نوعی دیكتاتوری منحصر به فرد كرده است – انحصار و اقتدار مطلقه ای كه  به آنچه حاكمیت اجاره ای نام  بردید نزدیك كرده است۔  

 

رهبری و سازماندهی

 

شما در یکی از سخنرانیهای خود بر نقش رهبری و سازماندهی تاکید کردید، به نظر شما در شرایط سرکوب شدید در ایران که به گفتۀ مهندس موسوی حتی سه نفری که برای پی گیری وضعیت کشته شدگان تعیین شده بودند به سرعت بازداشت شدند، چه راهی برای سازماندهی وجود دارد؟

 

بیشك شرایط سازماندهی و سامان بخشی برای یك جنبش سیاسی در ایران بسیار سخت میباشد۔  لیكن مشرف بودن به این دشواری ها مشكل عدم سازماندهی و رهبری در یك جنبش سیاسی را حل نمی كند۔ بیشك جنبش در مسیر بسیار سختی قرار گرفته است و عبور آن از گردنه سركوب و رسیدن به مقصود كار آسانی نخواهد بود۔  اما یك دیدگاه آسیب شناسانه بیشتر در جهت فراهم آوردن شرایط لازم برای تداوم جنبش میباشد تا توجیه مشكلات آن۔  هر جنبش سیاسی در حاكمیت غیر دموكراتیك با شرایط سختی روبروست و این خلاقیت و انسجام و اراده جمعی طرفداران جنبش است كه این موانع را برطرف كرده و سلطه خود را بر اوضاع تاسیس می كند۔  تا زمانی كه شرایط عمل برای یك جنبش اجتماعی-سیاسی فقط از طرف حاكمیت تعیین میگردد، جنبش در حالت دفاعی خواهد ماند۔  موفقیت جنبش ها در انتقال از موقعیت دفاعی به تهاجمی است۔ عدم وجود رهبری مشخص و سازمان دهی آشكار در جنبش سبز بیشتر ناشی از ماهیت متفرق آن است تا قصور و محدودیت های موجود در ایران۔  اهداف و سخنگویان جنبش بیش از حد متنوع هستند و این واقعیت را رژیم درك كرده و از دستگیری چند فرد مشخصی كه تا به امروز به عنوان رهبران جنبش شناخته می شوند پرهیز می كند۔  چنانكه یكی از عاملان ولایت در انتقاد از عدم دستگیری "سران فتنه"  اعلام می كند كه هدف بطور مشخص جلوگیری از قهرمان شدن آن آنهاست۔  البته، باید بیاد داشت كه شرایط جنبش سبز به قدری سیال است كه به سختی میتوان موفقیت یا شكست تاكتیك های جنبش و دولت را زودهنگام ارزیابی كرد۔  ما نیاز به زمان بیشتری برای ارزیابی فعل و انفعالات سیاسی موجود در ایران داریم۔   بهرحال، لب كلام من اینست كه هر جنبشی در هر شرایطی باید توانایی سازماندهی خود را داشته باشد وگرنه امكان رشد و تداوم خود را كاهش داده و بسا كه صحنه مبارزه را به رقبای جدیدی بسپارد كه فرصت شناسی و مهارت بیشتری در سازماندهی در شرایط سخت را دارند۔

 

معمولا سه خصیصه و نقش برای رهبری جنبشهای اجتماعی شمرده می شود  ایدئولوگ، بسیج کنندگی و مدیریت. با توجه به سرکوب شدید، ممانعت از فعالیت احزاب، دستگیری افراد سازمان دهنده و کاربر خشونت عریان از سوی حاکمیت ، ارزیابی و تعریف شما از رهبری جنبش سبز چیست و در این شرایط چگونه می شود بین بدنه و راس جنبش هماهنگی ایجاد کرد؟

 

هنوز پس از یكسال از عمر جنبش، ما چهره ثابتی از رهبری جنبش سبز نداریم۔ بیشك آقایان موسوی و كروبی و نیز خانم زهرا رهنورد فعالیت های جهت بخشی داشته اند۔  بیانیه های های پی در پی آقای موسوی و مصاحبه های متعدد حجت الاسلام كروبی و خانم رهنورد هم نقد اقتدارگران را وسعت بخشیده اند و هم در بسیج طرفدران و تداوم بخشی به پیوند آنان یاری رسانیده اند۔   لیكن هم بعلت شرایط سخت سركوب از طرف حاكمیت و هم ماهیت اعتقادی این شخصیت ها  و دلبستگی شان به جمهوری اسلامی و نوع تعامل و تقاطعی كه با آن دارند ما هنوز تصویر روشن و منسجمی از رهبری جنبش نداریم۔  البته بسیاری این را به ماهیت و ویژگی جنبش نسبت داده و با ارجاع به نظریه جنبش های نوین در پی توجیه آن هستند۔  این توجهیات از آسیب پذیری جنبش در اثر نداشتن رهبری مشخص نخواهد كاست۔  اگر جنبش هدفی بیشتر از گسترش آگاهی عمومی و موج آفرینی در جامعه دارد، بویژه اگر قصد تغییر قوانین تبعیض آمیز و فساد سیاسی حاكم بر جامعه را دارد، باید از تمركز و قاطعیت تصمیم گیری و هماهنگی گسترده آن از طریق نهادهای بسیج كننده برخوردار باشد۔   

 

رابطۀ جنبشهای اجتماعی و جنبش سبز

 

 رابطۀ جنبشهای اجتماعی خاص فعال در ایران همچون جنبش دانشجوئی، جنبش زنان،جنبش کارگری،..و جنبش عام سبز از بحثهای مطرح در یک سال گذشته بوده است. به نظر شما آیا خرده جنبشهای اجتماعی در شرایط موجود باید خواسته های کلان جنبش سبز را در اولویت قرار دهند و یا اصولا تفاوت و تناقضی میان این خواسته ها و جنبش سبز وجود دارد؟

 

تجربه تاریخی خرده جنبشهای اجتماعی، حرفه ای، و سیاسی در ایران تحویل خواست های خود به دوران بعد از كسب خواست های عمومی جامعه  بوده است۔  این تجربه متاسفانه نتایج مثبتی نداشته است، نه در ایران و نه در دیگر كشورها۔  آخرین تجربه تلخ ما در ایران مشاركت وسیع زنان، كارگران، معلمان، دانشجویان، و حتی اقوام مختلف در انقلاب بود۔  پس از موفقیت انقلاب، روحانیت شیعه قدرت سیاسی را در انحصار خود گرفت و حتی یكی از قدیمی ترین یاران خود، یعنی بازار را هم به تابعیت محض از خود واداشت۔  زنان كه از عمده ترین نیروهای شركت كننده در انقلاب بودند، بویژه زنان عرف گرا، اولین قربانیان این انقلاب شدند۔ نیروهای چپ نیز بطور همزمان حذف شدند، اگرچه شعارها و تعابیر آنها، به ویژه شعار ضدیت با امپریالیسم و آمریكا، به عاریت گرفته شد و ابزاری برای سركوب لیبرالیسم سیاسی در جامعه ایران گشت۔ 

 

در عین حال كه همكاری و همراهی جنبش های اجتماعی و قومی و سیاسی و فرهنگی میتواند به دستیابی اهداف ضد استبدادی كمك كرده و سرعت بخشد، لیكن هیچ یك از این جریانات نباید همكاری خود را با كاهش خواست های خود همراه كنند۔  این همكاری ها بعضا استراتژیك و بعضا تاكتیكی است و نباید دستیابی به یكی با نفی دیگر همراه باشد۔  بنابراین هریك از این جنبش ها بطور همزمان باید پیگیر خواست های خاص خود و عام جامعه باشند۔

 

در مورد تناقض و تناسب بین مطالبات این جنبش ها میتوان گفت كه در جامعه استبداد زده و استعمار زده ایران بیشتر این خواست ها مشترك بوده و حول حقوق اساسی و بشری دور میزنند۔  در عین حال احتمال تنش بین بعضی از خواست های ملی گرایانه و قومی وجود دارد كه در شرایط انتقال سر باز می كند۔  در مرحله مبارزاتی جنبش ها كمتر وارد جزییات شده و امكان اصطكاك كمتر است۔  شما همین تنش ها را در فردای پیروزی انقلاب شاهد بودید۔  جنبش زنان اولین قربانی پیروزی انقلاب بود۔  جنبش های قومی موقعیت بهتریت نیافتند۔  نیروهای سیاسی لیبرال و چپ نیز بزودی قربانی انحصارطلبی روحانیت شدند۔  البته باید توجه داشت كه میزان تنش و اصطكاك و استهلاك رابطه مستقیمی دارد با میزان جزمیت ایدیولوژیك و شناخت شناسانه این جنبش ها۔  در هر حال، در شرایط موجود كه بنیادی ترین حقوق انسانی در جامعه زیر پا گذاشته میشود، راهی جز همكاری و همراهی بیشتر این جنبش ها نیست۔  نیز، تجربه تلخ تاریخی تحویل مطالبات مشخص سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و غیره به كسب مطالبات عمومی را هم نمیتوان فراموش كرد و باید به عنوان عاملی در تعیین شرایط همكاری مد نظر داشت۔

 

هنر و ادبیات مقاومت

 

شما پیشتر ذکر کرده بودید که از درخشان ترین نکات جنبش سبز تولید ادبیات و زبان مقاومت است. لطفا در این باره بیشتر توضیح دهید.

 

اگر جنبش های سیاسی دهه سی و چهل و پنجاه یكی دو ترانه و قهرمان و مجموعه شعری را بعنوان ادبیات مقاومت به جا گذاشتند، جنبش سبز امروز صدها الگوی هنری و فرهنگی و سیاسی جدید آفریده است كه برای مشاهده آنها كافی است كه شما سری به یوتیوب بزنید۔  جنبش اعتراضی جدید از آخرین ابزارهای فرهنگی و سیاسی برای گسترش پیام خود سود میجوید و این در شرایط تاریخی ایران بی سابقه است۔  البته، حضور پررنگ در فضاهای مجازی، شهری، و حتی جهانی نمی تواند جایگزین تحریك و تحول  پایدار در لایه های ضخیم سنتی در دورادور جامعه ایران  گردد۔  جنبش اعتراضی موجود، و هر جنبش سیاسی دیگر در جامعه ایران، با چالش دستیابی به لایه های سنتی و زیرین جامعه ایران مواجه است و این چالشی كم وزن و بی اهمیت نیست۔

 

مقاومت مدنی

 

به نظر می رسد استراتژی جنبش سبز در ایران بر مبنای "تدارک فرهنگی" استوار است. به معنای تولید و انتشار گفتمان دمکراسی، تقویت گسترۀ همگانی و جامعۀ مدنی، نقد سیاستهای رایج،  آموزش مدنی و و آگاهی رسانی و.. از سوی دیگر با هم به دلیل سرکوب و عملکرد  بی رحمانه و خشن حاکمیت، حرکت و  تسخیر خیابان مانند  گذشته نمی تواند باشد.به نظر شما چه شیوه های جایگزین اعتراضی را می توان در این شرایط به کار برد.

 

تدارك فرهنگی پیش شرط هر نوع تحول اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در جامعه است۔ اما اولویت این امر نباید ما را از اهمیت افزایش مقاومت در مقابل سیاست های تبعیض گرایانه و تخریبی حاكمیت استبدادی غافل كند۔  رمز پیشرفت فزاینده در پیشبرد تدارك همزمان فرهنگی و مقاومت مدنی است۔  نیز بطور همزمان باید مقاومت را با بسیج عمومی برای فلج كردن ماشین استبداد و تبعیض همراه كرد۔  منظور از بسیج اینجا لزوما انقلاب و تحركات خیابانی نیست۔  حركت های اصلاح طلبانه نیز نمی توانند خود را از كاربرد شیوه های مختلف، حتی تسخیر خیابانی، محروم كنند۔ حرکت خیابانی، فرهنگی، پارلمانی، چانه زنی در بالا، فشار از پایین، اعتصابات پراكنده و عمومی، نافرمانی مدنی، و غیره همه شیوه های لازمی هستند كه ضرورت كاربرد آنها را مراحل و شرایط مشخص مبارزه تعیین می كند و نه اندیشه ورزان اطاق های فكری جنبش ها۔

 

پایگاه طبقاتی جنبش سبز

 

تحلیل شما از پایگاه طبقاتی و پراکندگی جنبش سبز چیست؟ آیا این جنبش فراطبقاتی است یا بر طبقۀ متوسط تکیه دارد. آیا طبقۀ کارگر به این جنبش پیوسته است؟

 

بی شك خاستگاه این جنبش در طبقه متوسط  شهری است۔  این بدین معنی نیست كه مطالبات این جنبش بیگانه با نیازهای بخش های قومی و روستایی و جنسیتی، و دیگر طبقات است۔  خواست های جنبش آنقدر بنیانی و اساسی است كه به سختی میتوان جنبشی را یافت كه با آن هماهنگ نباشد۔  مشكل جنبش كمتر در خواست های عمومی حقوق اساسی و انسانی است و بیشتر در تعابیر ایدیولوژیك از این حقوق است۔   اگر امكان تضاد و تقابلی بین این جنبش و دیگر جنبش ها  وجود داشته باشد، بیشك با جنبش های كارگری و قومی خواهد بود چرا كه دیدگاه ها و منافع اقتصادی طبقات مختلف گوناگون بوده و بسا در تضاد با یكدیگر قرار گیرند۔ خواست های ویژه اقوام نیز گاه حساسیت های ملی گرایانه را افزایش داده و ایجاد تنش كرده است۔  تا زمانی كه جامعه ایران صاحب یك ساختار سیاسی دموكراتیك نگردد،  امكان این تقابل و تضاد ها وجود دارد و كم و زیادش بستگی به شرایط و مراحل انتقال قدرت و مدعیان آن دارد۔ 

 

در مورد جنبش كارگری باید گفت كه احساس همدلی بین آن و جنبش سبز وجود دارد ولی سركوب حكومتی، فضای امنیتی موجود، و ابهامات موجود در جایگاه نظری و موقعیت سیاسی جنبش سبز امكان تعامل آشكار بین آنها را كاهش داده است۔   

 

نقش ایرانیان مقیم در خارج از کشور

 

ایرانیان خارج از کشور در یک سال گذشته فعالیتهای بسیاری در اعتراض به انتخابات و حمایت جنبس سبز انجام دادند. ارزیابی کلی شما از این فعالیتها چیست؟ نقش اپوزیسیون خارج از کشور و رابطۀ آن با رهبری جنبس سبز چگونه باید باشد؟

 

فعالیت های ایرانیان خارج از كشور در حمایت از جنبش اعتراضی یكسال گذشته هم بی نظیر و هم درخشان بوده است۔  ما در سی و اندی سال گذشته هیچگاه شاهد این گونه همبستگی و پیوستگی و گستردگی رفتاری بین ایرانیان خارج از كشور نبوده ایم۔ من بیشترین امتیاز را در این تحول به نسل جوانی میدهم كه حتی سالهای زیادی را در كشور زندگی نكرده است۔  این جوانان امروز در كشورهای غربی از موقعیت آموزشی و فرهنگی و طبقاتی نسبتا تحسین برانگیزی برخوردارند و سقوط اخلاقی سیاست در ایران امروز و فساد سیاسی حاكم بر جامعه ایران را دون شان كشور اجدادی خود میدانند – كشوری كه انباشته از منابع طبیعی و استعداد های درخشان انسانی است۔  بیشتر فعالیت های این جوانان از نوع هنری (تولید نوار، فیلم، تصویر، پوستر و غیره) ، آموزشی (مقاله نویسی، وبلاگ نویسی، برگزاری كنفرانس و كارزارهای آموزشی، و مصاحبه با رسانه ها)، و سیاسی (ایجاد كارزارهای سیاسی مثل تظاهرات، اعتراض جمعی به حضور مقامات جمهوری اسلامی در سازمانهای بین المللی، و غیره) بوده است و به نظر میرسد كه بیشتر از نوع خودجوش بوده و از هماهنگی زیادی با داخل كشور برخوردار نیست۔  یكی از مهمترین اولویت ها برای تداوم و گسترش و عمق بخشی به این فعالیت ها ایجاد هماهنگی با داخل كشور می باشد۔  از آنجا كه جنبش در داخل كشور هنوز از سازمان و رهبری مشخصی كه بتواند بطور سازمان یافته طرفداران خود را هدایت كند برخوردار نیست، این هماهنگی بسختی میسر خواهد شد۔  نیز تنوع دیدگاه ها و گروه هایی كه جنبش سبز را همراهی می كنند این امر را مشكل می كند۔

 

در مورد ارتباط رهبری جنبش با خارج از كشور نیز مشكلات ذكر شده خودنمایی می كند۔  نیز باید در نظر داشت كه نوع وابستگی و گرایش های دینی و سیاسی و اجتماعی گروه های سیاسی خارج از كشور بسیار متنوع تر و متضاد تر از الگوی سیاسی و ایدئولوژیك رهبران فعلی جنبش در درون كشور است۔  بخشی از این تمایز ناشی از درونی و برونی بودن آنها و امكانات و محدودیت و فرصت های متفاوتی است كه در اختیار آنهاست و بخشی ناشی از ماهیت سیاسی و اعتقادی آنهاست۔  رفع مشكلاتی كه ناشی از درون و برون مرزی بودن است بسیار آسان تر از مشكلات اعتقادی است۔  آنچه كه ما را نسبت به حل مشكلات نوع دوم امیدوار می كند  افزایش فرهنگ مدارا و كاهش تب و تاب انقلابی بودن در بخش های مختلف جامعه ایران، بویژه در میان مخالفان دولت، است (بغیر از حاكمیت كه هنوز از انقلابی بودن به عنوان ابزاری برای تحكیم سلطه و دفع و نفی مخالفان استفاده می كند۔)۔  گسترش فرهنگ مدارا و اهمیتی بالایی كه این روزها به "كثرت گرایی" داده میشود ما را نسبت به آینده فضای سیاسی و روشنفكری ایران امیدوار می كند۔ بیشك حضور گسترده ایرانیان در خارج از كشور و تجربه عینی فضاهای دموكراتیك در غرب در گسترش این گرایشات موثر بوده است۔

  

 با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید.

هشدار نماینده مجلس در خصوص بحران ایدز در کشور

Posted:

در برنامه‌های صدا و سیما هیچ برنامه آموزشی برای مقابله با ایدز وجود ندارد
جرس: سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: نشانه‌هایی بیانگر این است که بیماری ایدز در حال تبدیل شدن به یک بحران خطرناک و خانمانسوز است.



به گزارش خانه ملت، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: قبل از اینکه فاجعه شیوع ایدز در کشور در میان نسل جوان و جامعه رقم بخورد، لازم است آگاهی رسانی نسبت به این بیماری، تشویق جوانان به ازدواج و حل مشکل اشتغال جوانان به عنوان یک ضرورت مدنظر قرار گیرد.

 

داریوش قنبری در خصوص تهدیدهای مربوط به شیوع ایدز در جامعه به تصریح کرد: علاوه بر آگاهی یافتن جامعه نسبت به خطرهای بیماری ایدز، مسئولان باید در خصوص تحکیم مبانی اخلاقی جامعه، همچنین گسترش فرهنگ و اخلاق خانواده محوری توجه ویژه‌ای مبذول کنند، در غیر این صورت کشور با بحران مواجه می‌شود.

 

وی خاطرنشان کرد: اگر برنامه‌های صداوسیما مورد بررسی قرار گیرد مشاهده می‌کنیم در خصوص بیماری ایدز هیچ برنامه آموزش برای مقابله با خطرهای احتمالی آن وجود ندارد.

 

سخنگوی فراکسیون خط امام مجلس شورای اسلامی یادآور شد: نشانه‌ها بیانگر این است ایدز در حال تبدیل شدن به یک بحران خطرناک و خانمانسوز است.

 

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: مشخص نیست چرا صداوسیما به عنوان رسانه ملی درخصوص بیماری ایدز سکوت اختیار کرده است.

 
نماینده مردم ایلام در مجلس گفت: لازم است سازمان ملی جوانان، سازمان تبلیغات اسلامی عملکرد خود را در خصوص مقابله با بیماری ایدز در سال‌های اخیر به مجلس و رسانه‌ها اطلاع دهند.


گفتنی است گرچه آمار دقیقی از شمار مبتلایان به ایدز در کشور وجود ندارد اما بر اساس آخرين آمار تخميني مبتلايان به ويروس ايدز در سال 88، تعداد این افراد در كشور بیش از 80 هزار نفر است.
 

الزام دولت به تنظیم برنامه بیست ساله انرژی هسته‌ای کشور

Posted:

بر اساس مصوبه مجلس
جـــرس: بر اساس یکی از مصوبات اخیر کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، دولت ملزم شده است برنامه ای بیست ساله برای انرژی هسته‌ای کشور تدوین نماید و در جریان آن نیز، باید برای بکارگیری دانش فنی در ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای برنامه‌ریزی کند.


به گزارش مهر، علی عباسپور رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، درباره الزامات تحقق بکارگیری دانش فنی در ساخت نیروگاه‌های هسته‌ای خاطرنشان کرد "در حال حاضر نیروهای قابل توجهی در دانشگاه‌های کشور در زمینه هسته‌ای تربیت شده و فارغ التحصیل شده‌اند."


عباسپور همچنین افزود "با توجه به حساسیت نیروگاههای هسته‌ای و با توجه به اینکه استفاده از تکنولوژی های پیشرفته تر ضامن ایمنی بیشتر نیروگاهها خواهد بود، لذا جلب همکاری دیگر کشورها در ساخت این نیروگاهها می تواند نقش موثر داشته باشد."


وی تصریح کرد "دولت موظف به جایابی نیروگاه‌های هسته‌ای شده و کمیسیون تلفیق نیز تصویب کرده است که دولت اقدامات لازم برای شناسایی معادن اورانیوم، استخراج و بهره برداری از این معادن را بعمل آورد."

عباسپور در این زمینه افزود "دولت بر اساس مصوبه مجلس هفتم، موظف به ایجاد بیست هزار مگاوات نیروگاه هسته ای در داخل کشور شده بود، که اگر فرض کنیم این نیروگاهها در حد نیروگاه اتمی بوشهر باشند، حداقل باید در بیش از بیست نقطه مکان یابی برای ایجاد نیروگاه صورت گیرد."


گفتنی است نیروگاههای هسته ای، چرخه سوخت اتمی و همچنین اهداف ذکر شدۀ مقامات جمهوری اسلامی پیرامون این موارد، طی سالهای اخیر مورد مناقشه و کشمکش جهانی زیادی شده است.

درخواست اخراج سفیر انگلیس از سوی نایب رییس کمیسیون امنیت ملی

Posted:

نايب رييس كميته‌ دفاعي مجلس: اگر سفير انگليس عذرخواهي نكند بايد اخراج شود
جرس: نایب رییس کمیسیون امنیت ملی،آن چه را که وی "دروغ پردازی‌های" سفیر انگلیس در مورد فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران خواند را ناشی از "خباثت انگلیسی‌ها" دانست و گفت: وزارت خارجه باید در جهت اخراج این سفیر اقدام کند.



به گزارش ایسنا، اسماعيل كوثري نماينده‌ مردم تهران در مجلس شوراي اسلامی با يادآوري خواسته نمايندگان براي تعطيلي سفارت انگلستان در تهران مدعی شد: هر كاري كه انگليس انجام مي‌دهد جز ضرر براي كشور، چيز ديگري ندارد، و طرح دروغي نظير حركت ايران به سمت توليد سلاح هسته‌اي، علي‌رغم تاكيدات مقام معظم رهبري به عنوان ولي فقيه و يك عالم ديني مبني بر حرام بودن اين مساله، نشان دهنده خباثت انگليسي‌هاست.

 

وي اظهار عقیده کرد: بازرسان آژانس نيز بارها كارهاي ما را رصد كردند و بر حقانيت فعاليت‌هاي هسته‌يي صلح‌آميز ما تاكيد داشتند، لذا اين اظهارنظر نشان مي‌دهد يكسري تحركات ديگري توسط اين كشور دنبال مي‌گردد كه وزارت خارجه بايد در جهت اخراج اين سفير اقدام كند.

 

كوثري ادامه داد: دروغ‌پردازي اين كشورها از خباثت آنها ست. اين در حالي است كه هيچ امر خلافي از ما سر نزده و ما تنها به دنبال اورانيوم غني‌شده مورد نياز كشور هستيم.

  

همچنین در خبری دیگر، امروز نايب رييس كميته‌ دفاعي مجلس گفت: اگر سفير انگليس به خاطر دروغ‌هايش عذرخواهي نكند بايد اخراج شود.

 

محمدكريم عابدي نماينده‌ عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس در گفت‌وگو با ايسنا، در واكنش به "اظهارات و دروغ پردازي‌هاي سفير انگليس در خصوص فعاليت‌هاي هسته‌اي صلح آميز جمهوري اسلامي ايران"، با این ادعا که اين "دروغ پردازي‌ها" در عراق نيز انجام شد كه نهايتا با تحريك آمريكا توسط انگليس حمله به اين كشور صورت گرفت، ادامه داد: همان جريان دروغ پردازي دوباره تكرار مي‌شود، كه اين بار سفير انگليس اين كار را انجام مي‌دهد؛ لذا وي به عنوان يك دروغ‌گو، عنصر نامطلوبي است و اگر عذرخواهي نكند بايد اخراجش در دستور كار وزارت خارجه قرار گيرد.

 

گفتنی است چندی پیش وزارت امور خارجه ایران در اعتراض به اظهارات سایمون گس، سفیر انگلیس در تهران در مورد برنامه هسته ای ایران، کاردار این کشور را به این وزارتخانه احضار کرد.


دلیل این احضار، مصاحبه اخیر سایمون گس با تلویزیون فارسی بی بی سی بود که در آن در باره مناقشه هسته ای ایران و اثر تحریم ها بر اقتصاد ایران سخن گفته بود.


آقای گس در این مصاحبه گفته بود همه گرفتاری های اقتصادی ایران، ناشی از تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد نیست.


وی افزوده بود که آینده ایران در گرو توانمندی اقتصادی، ارتباط با دنیای خارج و همچنین، حل و فصل برنامه بحث انگیز هسته ای اش است.


 

 

بدلیل تحریمها، فقط سه کشتی حامل بنزین در سواحل ایران پهلو گرفته‌اند

Posted:

ایران: مشکلی در این زمینه نداریم
جـــرس: به دنبال بالا گرفتن تنش بر سر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی و تشدید تحریم های جهانی علیه ایران، رسانه های خبری جهان از کاهش چشمگیر واردات بنزین به ایران خبر می دهند؛ در حالیکه مقامات شرکت ملی نفت ایران، روز دوشنبه درباره واردات بنزین خاطرنشان و تاکید کردند که "هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد."

 

همزمان، معاون وزیر نفت ایران اعلا م کرد "سهمیه‌ بنزین شهروندان به شصت لیتر در ماه رسیده و مصرف بنزین غیر سهمیه‌ای (آزاد)، به حدود هفت تا هفت و نیم میلیون لیتر در روز رسیده است" .


به گزارش رویترز، واردات بنزین به ایران در ماه ژوئیه امسال، نسبت به دوره مشابه در سال گذشته، کاهشی بسیار چشمگیر داشته، بطوریکه از ابتدای ماه تاکنون، تنها سه کشتی حامل بنزین از ترکیه، چین و بزودی ونزوئلا، در سواحل ایران پهلو گرفته‌اند .


رویترز علت کاهش چشمگیر ورود محموله‌های بنزین به بندرهای ایران را، "خودداری شرکت‌های کشتیرانی از حمل فرآورده‌های نفتی به مقصد ایران پس از اعمال دور تازه تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی" ذکر کرده است.


گفتنی است با وجود اینکه ایران چهارمین کشور بزرگ دارای ذخایر نفتی جهان می باشد، اما به دلیل پایین بودن ظرفیت پالایشگاه های آن، حدود ۴۰ درصد از بنزین مورد نیاز خود را از خارج وارد می‌کند.


رویترز از قول یک معامله گر نفتی گزارش داد "ایران به طور معمول در تابستان و با توجه به افزایش مسافرت‌ها، هر ماه نیازمند ۱۱ تا ۱۳ محموله بنزین وارداتی است. " و یک بازاریاب نفتی دیگر خاطرنشان کرده است "در دور تازه تحریم‌ها، برخی از کشتی‌ها مسیر خود به سوی ایران را تغییر داده‌ و صاحبان کشتی‌ها نگران فرستادن کشتی‌های خود به ایران هستند ."


گفتنی است طی ماههای اخیر، شرکت بیمه لویدز لندن (با در دست داشتن ۱۵ تا ۲۰ درصد کل پوشش بیمه محموله‌های دریای جهان) اعلام کرده است که از بیمه کشتی‌‌های حامل مواد نفتی به مقصد ایران خودداری می‌کند.


در گزارش مذکور آمده است "میزان تولید پالایشگاه‌هاى ایران، ۴۵ میلیون لیتر در روز اعلام شده، و ایران باید حدود ۱۸ میلیون لیتر از نیاز روزانه خود را به بنزین از طریق واردات آن تأمین کند و محموله‌هاى استاندارد بنزین ایران که ۳۳ هزار تن یا حدود ۴۵ میلیون لیتر هستند، تنها براى مصرف دو و نیم روز ایران کفایت مى‌کند. "


با اینکه مسئولان شرکت ملی نفت ایران روز دوشنبه در پاسخ به پرسشی درباره واردات بنزین خاطرنشان کردند که "هیچ مشکلی در این زمینه وجود ندارد"، اما به گزارش ایلنا، مدیرعامل شركت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ضمن اعلام اینکه "با كاهش سهمیه‌ها به شصت لیتر در ماه، مصرف بنزین غیر سهمیه‌ای به حدود هفت تا هفت و نیم میلیون لیتر در روز رسیده"، خاطرنشان کرد "پیش ازاین روزانه بین دو تا دو نیم میلیون لیتر بنزین آزاد توسط مردم خریداری می‌شد اما این رقم در چهار ماه اول سال جاری به هفت و نیم میلیون لیتر در روز نیز رسیده است .


گفتنی است در راستای تحریم های فراگیر آمریکا در مورد ایران، بالغ بر ده شرکت بزرگ نفتی، از جمله کنسرن‌های توتال فرانسه، ریلانس هند، ویتول، کلینگور، ترافیگورا، شل، بریتیش پترولیوم، پتروناس (مالزی)، لوک اویل (روسیه) و گروه نفتی ایندیپندنت کویت، از توقف فروش، عدم تمدید قرارداد و همچنین جلوگیری از صادرات بنزین به ایران خبر داده اند.