جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حزب ولایی احمدی نژاد برای تقویت نظام است یا سرنگونی؟

Posted:

فرهمند علیپور
جرس: اظهار نظرهای تنش آمیز محمود احمدی نژاد تمامی ندارد، هنوز واکنش ها به سخن و عملی از سویی پایان نیافته که، انتشار سخن و تصمیمی دیگر از سوی او محفلی را به هم می ریزد. گویا برای رئیس جمهور ماجراجو فرقی ندارد که سخنانش چه کسانی را آزار می دهد. مهم این است که همواره از او گفته شود حتی اگه این گفته ها غالبا منفی و انتقاد باشد. از طرح هولوکاست تا گفتن خس و خاشاک و طرح افتتاح سفارت در مصر آنهم در یک روز، تا هاله نور و تکذیب قوی آن تا صدها مورد دیگر.



احمدی نژاد اخیرا دیداری با نمایندگان رهبری در دانشگاهها داشت و طی آن جمله ای را بیان کرده بود که برای بسیاری  تلخ و نگران کننده بود. او گفته بود :" نظام ما تنها یک حزب دارد و آن ولایت است."


دشمنی رئیس دولت با احزاب به یکی دو روز پیش بر نمی گردد، بلکه به همان روزهای ابتدایی ورودش به کاخ پاستور در سال 84 برمی گردد، احمدی نژاد که خود از موسسان جامعه اسلامی مهندسان بود به یکباره مخالف هر حزب و تشکلی شد. و در اولین اقدام خود بر خلاف دولت محمد خاتمی بودجه احزاب مخالف و موافق را حذف کرد و احزاب را قدرت پرست، زورگو، گردن کلفت و.. معرفی کرد. او از حذف یارانه احزاب اینگونه سخن گفت که :" به فضل خدا تا حالا يك ريال به احزاب و گروه هاي سياسي باج نداده ايم و بعد از اين هم نخواهيم داد."


برای بسیاری ها این رفتار احمدی نژاد و این تغییر ناگهانی مواضع او نسبت به فعالیت احزاب چندان شگفت آور نبود. زیرا که احمدی نژاد را در انتخابات دهم ریاست جمهوری هیچ حزب و گروهی حمایت نکردند، احمدی نژاد نه اقبال رئیس جمهور شدن داشت که به طمع قدرت برخی احزاب اصولگرا از او حمایت کنند نه سابقه و چهر ای کارآمد و مطلوب بود که بتواند نگاه احزاب اصولگرا را از محمدباقر قالیباف، علی لاریجانی و محسن رضایی دور کند. و البته چه حزب و گروهی قدرتمندتر از دستگاه بیت رهبری، تشکیلات شورای نگهبان و البته سپاه پاسداران؟ که هم سرویس اطلاعاتی قدرتمندی دارند و هم ثروتی بی حساب به علاوه هزاران دفتر در سراسر کشور و از همه اینها مهمتر صندوق های رایی است که شب انتخابات در دست آنها وحامیان آنهاست.

 

احمدی نژاد میخواهد کار نظام را یکسره کند


سخن تازه احمدی نژاد برخی  را به یاد حرفهای "محمدرضا پهلوی"آخرین شاه ایران انداخت. بگونه ای که مهدی خزعلی فرزند یکی از مهمترین چهره های حامی رئیس دولت، در یادداشتی تند، "حزب ولایت" احمدی نژاد را با "حزب رستاخیز شاه" مقایسه کرد و در وبسایت شخصی خود نوشت: "گمان نکنید این جمله {احمدی نژاد} در راستای حمایت از نظام، ارزشهای انقلاب و یا ولایت است، خیر این جمله نزدیکترین راه برای سرنگونی نظام و سقوط ولایت است، نگاهی به تاریخ بیاندازیم: سالهای آخر حکومت پهلوی "حزب رستاخیز" تشکیل شد، نخستین شورای مرکزی حزب رستاخیز، سه‌شنبه، دوم خرداد ۱۳۵۷ با پیام شاه سابق و با سخنان جمشید آموزگار،( نخست‌وزیر و دبیر کل حزب رستاخیز) آغاز شد.


شاه می گفت:«هر کسی باید جزو این حزب بشود و تکلیف خود را روشن بکند. اگر نشد از ایران خارج شود. اگر نخواستند خارج شوند، جایشان در زندان است.» دولت اعلام نمود برای هر ایرانی که خواستار شرکت در حزب نیست گذرنامه صادر می‌شود و به خارج فرستاده خواهد شد. شاه در کتاب خود پاسخ به تاریخ در این مورد می ‏گوید: "ما معتقد هستیم همه مردم ایران باید برای رسیدن به هدفهای ملی که سعادت و آسایش فرد فرد ما را تامین خواهد کرد متحد باشند و در یک جهت حرکت کنند، همه کوششها باید در راه پیشرفت کشور باشد. نه خنثی کردن تلاشهای یکدیگر. در نظام چند حزبی امکان تفرقه و تشتت بسیار است. هر گروه که در حزبی هستند با دیگران بر سر کسب قدرت و به دست گرفتن حکومت ستیز و دعوا دارند. هر گروه می‏خواهد حرفهای خودش را به کرسی بنشاند و در نتیجه اختلافات به وجود می‏آید. در حالی که در حزب رستاخیز از جنگ گروهی خبری نیست.»


ظاهراً سخن از وحدت و پرهیز از تفرقه، سخن تمامی زمامدارانی است که سوارند! اما سرنوشت این حزب یگانه شاه چه شد؟ سرانجام در پائیز ۱۳۵۷ به دستور خود رژیم برچیده شد. و در زمستان همان سال هم رژیم برچیده شد! ظاهراً آقای احمدی نژاد با طرح این جمله " نظام ما تنها یک حزب دارد و آن ولایت است. " قصد دارد کار نظام را یکسره کند! "

 

ترقی: امام هم مخالف تکثر احزاب بود


اینکه " در نظام چند حزبی امکان تفرقه و تشتت هست" ظاهرا نه تنها سخن آخرین شاه ایران است، که برخی از اصولگراین حامی محمود احمدی نژاد نیز طی سخنانی ضمن حمایت از رئیس دولت دست به دامن ادله شاه شده اند. از جمله حمید رضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در گفتگو با خبرگزاری کار ایران - ایلنا- به صراحت می گوید:" تکثر احزاب باعث ایجاد مشکلات و تفرقه می‌شود."


ترقی البته سخن خود را به بنیان گذار نظام نسبت می دهد و به نوعی سخن احمدی نژاد را همان خواست آیت الله خمینی معرفی می کند و می گوید: امام راحل در رابطه با احزاب همواره بحث‌هایی را مطرح کردند که عمدتاَ براین مطلب تاکید داشته‌اند که ما در نظام جمهوری اسلامی ایران دو نوع حزب داریم یکی حزب‌الله یکی هم حزب شیطان که این مطلب بارها در دیدارها و سخنان ایشان بوده است.


او همچنین می افزاید: "باید درمورد بیانات امام راحل تامل بیشتری داشته باشیم و توجه داشته باشیم که امام مخالف تکثر احزاب بوده است چرا که به عقیده امام راحل تکثر احزاب باعث ایجاد مشکلات و تفرقه می‌شد."

 

دعوت به مناظره

 


از سوی دیگر مصطفی کواکبیان نماینده اصلاح طلب مجلس و دبیرکل حزب مردمسالاری در واکنش به سخنان احمدی نژاد خواستار برگزاری مناظره ای با او شده تا " ثابت شود آيا نظام ولايي ما تك حزبي است يا بايد با احزاب مختلف تقويت شود؟"


کواکبیان در جمع اعضای شاخه دانشجویان حزب مردمسالاری گفته است که : " امروزه هر نوع توسعه سياسي مستلزم مردم‌سالاري، هر نوع مردم‌سالاري مستلزم انتخابات، هر نوع انتخاباتي مستلزم رقابت مطلوب، هر نوع رقابتي مستلزم وجود احزاب مختلف است. اولين و مهمترين دليل بر رد سيستم‌هاي تك‌حزبي همان حكم عقل و تجربه بشريت در دستيابي به توسعه سياسي است."


وي در ادامه سيره عملي امام خميني (ره) در پذيرش احزاب مختلف را دليلي براي مردود بودن نظريه تك حزبي دانست و گفت: مگر امام خميني(ره) طرفدار نظام ولايي نبودند؟ چرا در طول ده سال رهبري ايشان يك‌بار نشنيديم كه ايشان از تك‌حزبي بودن نظام جمهوري اسلامي ايران سخن بگويند، بلكه برعكس با پذيرش انشعاب مجمع روحانيون از جامعه روحانيت مبارز تهران نشان دادند كه آن راحل عظيم‌الشان به شدت از تكثرگرايي سياسي در فضاي سياسي مردم‌سالاري ديني بر آمده از انقلاب اسلامي طرفداري مي‌كردند و با تك‌صدايي مخالف بودند و انتقاد و تخطئه را هديه الهي قلمداد مي‌فرمودند.

 

نگرانی های جدی است؟


گرچه برخی ها نگرانی جدی خود را از حذف احزاب و تک حزبی کردن فضای سیاسی جامعه اعلام می کنند اما هستند کسانی نیز که معتقدهستند که فعالیت احزاب و رقابت عادلانه و آزادنه در انتخابات دیر زمانی است که مرده است و تنها جنازه هایی از چند حزب باقی مانده است، جنازه هایی که گویی همان هم تحمل نمی شود، پلمپ کردن درهای حزب مشارکت، اعتماد ملی و سازمان مجاهدین گواهی بر این ادعاست.
 

هر کس هر جا از حق و قانون دفاع کند عضو جنبش سبز است

Posted:

میرحسین موسوی در دیدار با اساتید دانشگاه تربیت مدرس
میر حسین موسوی صبح سه شنبه در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه تربیت مدرس تاکید کرد: هر کس هر جا از حق و قانون دفاع کند عضو جنبش سبز است. وی وعده داد که به زودی جنبش سبز پیروز خواهد شد چون به دنبال تحقق حقوق مردم و مخالف ظلم و دروغ و جور است.

 

به گزارش کلمه، میرحسین موسوی  در ابتدای سخنان خود ضمن  تبریک به مناسبت عید مبعث و اعیاد شعبانیه خصوصا میلاد امام حسین و حضرت عباس و امام زین العابدین گفت :”این اعیاد برای ما الهام بخش بوده است. کل زندگی امام حسین برای ما الگو می باشد. آنچه در جامعه مذهبی ما جا افتاده  برگرفته از زیارت عاشوراست، شعار سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم است که یعنی ایستادگی برای اینکه جامعه از ظلم و جور به سمت عدل و راستی برود.”

 

سبزها امروز از ترس فارغ شده اند

نخست وزیر دوران دفاع مقدس به تاثیر جنبش سبز از حادثه کربلا اشاره کرد و گفت:” این شعار جنبش سبز است که برگرفته از روحیه آزادی خواهی حماسه سازان کربلا و در راس آنان امام حسین و ابالفضل العباس می باشد که در مقابل کژی ها باید ایستاد و برای بازگشت به حق و عدالت تلاش کرد. این ایستادگی ها سختی هایی دارد اما بدانیم که وعده قرآن است که ان مع العسر یسری، با سختی گشایش است و ما این گشایش را در جامعه خود و در حوزه عمومی امروز ملاحظه می کنیم. علی رغم تحمل سختی ها، زندان ها ، کشتارها، فشارها و کهریزک ها امروز نشاطی در میان ملت به ویژه جوانان برای میل به جامعه ای عادلانه و فارغ از ظلم و جور دیده می شود.

سبزها امروز از ترس فارغ شده اند آیا این یسر و راحتی نیست؟ سبز ها امروز برای داشتن نظامی که در آن حاکمیت ملت به رسمیت شناخته شود و حقوق ملت که در قانون اساسی بدان تصریح شده است احیا شود تلاش می کنند. آیا این خود یک گشایش نیست؟ اینکه قتل و جنایت نیروهای به اصطلاح خودسر در گذشته و حال محکوم می شود، آیا گشایش نیست؟”

ایران برای همه ایرانیان

 

 

میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنانش  بر تعامل بدنه جنبش درباره منشور جنبش سبز تاکید کرد وگفت:” منشور جنبش سبز یک متن سیال و باز است و با تعامل بدنه جنبش انشالله به سمت کمال پیش خواهدرفت. به نظر بنده یکی از ایرادات و کاستی های که منشور دارد این است که به حقوق اقلیت های مذهبی نپرداخته است. گرچه به طور تلویحی بدان پرداخته شده است ولی در متن می تواند تصریح شود و به تعلق ایران به همه ایرانیان تکیه شود که یک فراز کلیدی است.”

سپس میر حسین موسوی تصریح کرد:” هدف جنبش سبز حاکمیت آراء مردم است و من اعتقاد دارم انشالله به زودی جنبش سبز پیروز خواهد شد چون دنبال تحقق حقوق مردم است. چون مدافع آزادی های بشریست چون مدافع عقلانیت و منطق است و سلاح جنبش سبز منطق است. چون مدافع پیوند دموکراتیک ملت با قانون اساسی است و چون مخالف ظلم و دروغ و جور است و ما اعتقاد داریم دروغ و ظلم و قانون ستیزی مشروعیت نظام را ذوب می کند وعده های قرآن و روایات و خود تحلیل حادثه عظیم کربلا و عاشورا نشان می دهد که ظلم باقی ماندنی نیست. کافیست به سرنوشت حکومت های اموی و آل مروان نگاهی انداخته شود.”

قانون اساسی؛ حلقه وصل


موسوی اظهار کرد:  شعار رعایت بدون  کم و کاست قانون اساسی با این فرض است که این متن نه جاودانی است و نه وحی منزل وهر نوع تغییری در سطح ملی می تواند مورد قبول باشد که امکانات انتخابات آزاد و رقابتی و غیر گزینشی را  فراهم کند.  وی تاکید کرد: نمی توان با تاکید بر خاطره ها یک وفاق ایجاد کرد ما احتیاج به متنی داریم که ما را به هم وصل کند و در شرایط فعلی جایگزین و بدیلی برای قانون اساسی وجود ندارد طرح اجرای بدون تنازل قانون اساسی طرح مطالبات ملت است که بدان ها بی اعتنایی شده است و  پیوندهای دموکراتیک با قانون اساسی نقطه وصل ماست.

تکرار ادبیات شاه

 

وی در ادامه سخنان خود با ابراز تاسف از گسترش دروغ در جامعه  گفت :”متاسفانه سطح دروغ گویی بسیار گسترده است. اخیرا متن سخنرانی یکی از مقامات امنیتی به طور گسترده در سطح جامعه توزیع شده است که پر از دروغ های شاخ دار و افسانه سازی های مبتذل است. تهیه کنندگان این نوار روی جهل و نادانی که ممکن است افراد به دلایلی داشته باشند، طمع کرده اند و جالب است که این نوار با حمله به معدود احزاب قانونی کشور آغاز می شود و ما وقتی این نوار را در کنار این اظهار نظر می گذاریم که در کشور فقط یک حزب داریم و آن هم حزب ولایت است می بینیم که عده ای کشور را دانسته و ندانسته به بن بست می کشانند. این اظهار نظر شبیه اعلام حزب رستاخیز از سوی شاه است که مخالف صریح قانون اساسی است. من بعید نمی دانم که در آینده خود قانون اساسی هم با همین وضع مورد حمله قرار گیرد.”

میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنان خود با یادآوری اینکه جنبش سبز در خارج از کشور سخنگویی ندارد، گفت:” ولی شبکه های جنبش سبز محدود به داخل کشور نیست. طبیعی است که این شبکه ها با همه امکانات خود و با استفاده از رسانه های مجازی و طرق دیگر سخنان سبز خود را در فضای عمومی و زیبایی بوجود آمده طرح نمایند و این از نقاط قوت جنبش سبز است.

 میزان رای ملت است

وی گفت: “از نظر بنده هر کس دنبال حق است و به صورت مسالمت جویانه برای رسیدن کشور به سمت حاکمیت مردم بر سرنوشت خود حرکت می کند و وهر کس هرجا از حق و از قانون دفاع می کند جزو بدنه این جنبش است و همه باید باور  کنیم که در نهایت میزان رای ملت خواهد بود.”

نخست وزیر محبوب امام همچنین با بررسی وضعیت  رسانه ای جنبش سبز گفت: شبکه های جنبش سبز باید به سمت درک مشکلات همه اقشار خصوصا  کارگران و کشاورزان و معلمان پیش برود که متاسفانه رسانه های سبز در این زمینه فقیر هستند و باید خیزش در اطلاع رسانی و ارائه راه حل ها اغاز شود.

آفت انحلال نهاد برنامه ریزی کشور

وی با برشمردن برخی مشکلات جاری کشور آنها را ناشی از نبود نهاد برنامه ریزی و نگاه آینده نگر به مسایل دانست و گفت: امروز در جامعه متاسفانه هم مشکل آب داریم و هم مشکل برق. این ناشی از کاهش سرمایه گذاری ها در حوزه برق در چند سال گذشته است که خود این مشکل ناشی از حذف برنامه ریزی های بلند مدت و نگرش های کوتاه مدت معطوف به شب انتخابات بوده است.  این را در سایر حوزه ها نیز مشاهده می کنیم و مسئله قطعنامه ویارانه ها این مسائل را تشدید می کند که به نظر من دلیل اصلی  آن حذف دستگاه برنامه ریزی کشور در سال های گذشته بوده است.

سوء ظن به دانشگاه


میرحسین موسوی در انتهای سخنان خود بار دیگر تحدید فضا و هر نوع فشار بر دانشگاه ها را محکوم کرد و ادامه داد:” اسلام در زمان طلوع خود آغوشش را به همه جهان آن روز باز کرد و هر سنت خوبی را امضا و تایید کرد. دانشگاه ها نقطه اتصال ما به تمدن ها و علوم و تجربیات بیکران بشری هتند. سوء ظن به اساتید و دانشجویان مشکلات سیاسی دانشگاه ها را حل نمی کند. مشکل دانشگاه ها درست از نقطه ای آغاز می شود که آن فاجعه های حمله به کوی دانشگاه پیش می آید و نظام از مسئولیت این اقدام که همه جنایت کارانه بودن آن را تایید می کنند، طفره می رود و مسئولان آن فجایع را به محاکمه نمی کشد.”

گفتنی است در ابتدای این دیدار امروز جمعی از اساتید دانشگاه تربیت مدرس برخی از دغدغه های خود را درباره  مسایل جامعه و دانشگاه  مطرح کردند و به بیان دیدگاههای خود پیرامون منشور سبز پرداختند.

 

سوال نماینده مجلس از احمدی‌نژاد: آیا با خیال‌پردازی می‌توانیم به مدیریت جهانی برسیم؟

Posted:

جرس: یکی از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس با اشاره به اینکه مجلس به گفته آیت‌الله خمینی در راس امور است، از همکارانش خواست تا از خود بپرسند که واقعا چنین است؟

 

به گزارش خبرآنلاین، محمدعلی کریمی نماینده کرمان با بیان اینکه اقتدار مجلس از اقتدار نظام ناشی می‌شود، ادامه داد: رعایت حرمت و اقتدار مجلس بستر لازم برای اقتدار دیگر قوا است. البته تعامل با قوا باید حافظ و قوام بخش استقلال آن باشد. اما متاسفانه قوه مجریه به جای حرمت نهادن به شان مجلس، آن ‌را تابع و دنباله رو می‌خواهد.

 

وی حجم بالای انتقادات نمایندگان به اقدامات خلاف قانون دولت را شاهد این موضوع دانست و گفت: در بسیاری اوقات دخالت‌های موثرهای غیر کارشناسی و سیاسی کاری و فشارهای پنهان و پیدا بر مجلس اعمال می‌شود.

 

رئیس کمیته اجتماعی فراکسیون اقلیت از عدم قاطعیت مجلس در اعمال وظایف نظارتی خود سخن گفت و پرسید: مثلا در حال حاضر که در آستانه بررسی برنامه پنجم در مجلس هستیم، دولت در اجرای اهداف برنامه چهارم چقدر موفق بوده تا برنامه پنجم سرنوشت برنامه چهارم را نیابد؟

 

کریمی با بیان اینکه مجلس نباید کمترین رودربایستی برای پاسخ به سوالاتش داشته باشد، ادامه داد: چرا در حوزه مسائل خارجی باید در ظرف زمانی کوتاهی شاهد ۴ قطعنامه علیه ایران باشیم؟ آیا با تحلیل‌های خیال پردازی می‌توانیم به مدیریت جهانی برسیم؟

 

وی با بیان اینکه در عرصه سیاست داخلی با حضور جریان‌های تندرو مواجهیم، گفت: فحاشی به مجلس محکوم است و در ادامه همان افراط‌ گری‌هاست. البته بنده پس از برگزاری تجمع‌هایی در مقابل دفاتر برخی نمایندگان در اردیبهشت ماه سال جاری به آقای ابوترابی‌فرد گفتم که جلوی اینگونه اقدامات را بگیرید تا دامن‌گیر همه نشود. اما باورم نبود که دامنه این هتاکی‌ها به مراجع تقلید و مجلس هم کشیده شود.
 

ديده‌بان حقوق بشر: ايران نبايد غيرنظاميان عراقى را هدف قرار دهد

Posted:

جرس: ديده‌بان حقوق بشر از جمهورى اسلامى ايران خواسته است تا تا همه اقدام‌هاى احتياطى را به كار گيرد تا در جريان گلوله‌باران مواضع شورشيان كرد به غيرنظاميان ساكن ده‌ها روستاى كردستان عراق آسيبى نرسد.
 

 

ديده‌بان حقوق بشر كه مقر آن در نيويورک است مى‌گويد كه حملات ايران به حزب حيات آزاد كردستان (پژاک) در اواخر ماه مه شدت يافت و باعث آواره شدن بيش از ۵۰۰ خانواده كرد عراقى و زخمى شدن تعداد نامشخصى از روستاييان و همچنين كشته شدن يک دختر نوجوان شده است.
 

به گزارش فردا، اين سازمان از روستاييان عراقى نقل قول مى‌كند كه به اعضاى ديده‌بان حقوق بشر گفته‌اند که مأموران مرزى ايران دام‌هاى آنها را هدف قرار داده و گاهى به سوى روستاييان نيز آتش گشوده‌اند.
 

گروه پژاک كه شاخه ايرانى حزب كارگران كردستان تركيه (پ كاكا) است پايگاه‌هاى خود را در شمال عراق و نوار مرزى با ايران قرار داده است و هر از چندگاهى به سربازان و نيروهاى مرزى جمهورى اسلامى حمله مى‌كند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در ماه هاى گذشته براى مقابله با حملات اين گروه اقدام به گلوله‌باران مناطق شمال عراق كرده است.
 

در این شرایط جو استورک، معاون ديده‌بان حقوق بشر، مى‌گويد: «ايران بايد كليه اقدامات احتياطى را براى جلوگيرى از آسيب ديدن غيرنظاميان در اثر آتش توپخانه و ساير حملات به كار گيرد».
 

وى مى‌افزايد: «شليک توپ به مناطقى كه مردم زندگى مى‌كنند به خصوص اگر فاقد اهداف نظامى باشد و نيز هدف قرار دادن دام‌ها نقض جدى قوانين جنگ است».
 

اواسط خردادماه گذشته، يک سخنگوى نيروهاى امنيتى منطقه كردستان عراق، به خبرگزارى رويترز گفت كه بيش از ۳۰ تن از نيروهاى ايرانى با خودرو و ادوات نظامى تا عمق دو كيلومترى استان اربيل عراق وارد شده و موضع گرفته‌اند.
 

پيشتر نيز دولت اقليم كردستان عراق خبر داده بود كه نيروهاى نظامى ايران بيش از يک هفته است با آتش توپخانه و هلى ‌كوپتر مناطق مرزى كردستان را به منظور مقابله با گروه پژاک زير آتش گرفته‌‌اند.
 

به گفته مقام‌هاى محلى، در جريان اين حملات، بيش از ۳۰۰ خانوار از مردم منطقه مجبور به ترک خانه‌هاى خود شده و يک زن در جريان اين گلوله‌باران كشته شد.
 

ديده‌بان حقوق بشر مى‌گويد كه از روز سوم ژوئن تاكنون حدود ۵۰۰ خانواده از روستاهاى مرزى خود گريخته و به اردوگاه‌هاى چادرى استان‌هاى اربيل و سليمانيه پناه برده‌اند. پيش از آنها نيز ۲۵۰ خانواده ديگر، در ماه هاى گذشته از آتشبار توپخانه ايران فرار كرده و به اين چادرها آمده‌اند.
 

بر اساس گزارش اين سازمان بين‌المللى حقوق بشرى، سازمان‌هاى امداد رسانى و مؤسسات محلى با مشكلات متعددى براى تأمین نيازهاى اوليه اين خانواده‌ها روبه ‌رو بوده‌اند.
 

این سازمان بین‌المللی همچنین به نقل از چند مقام محلی نوشته است که مناطق محل استقرار نیروهای پژاک از مناطقی که مورد گلوله‌باران ایران قرار گرفته‌اند فاصله دارد و تأکید کرده است که «دیده‌بان حقوق بشر هیچ نشانه‌ای حاکی از فعالیت پژاک در این منطقه و مناطق اطراف که بازدید کرد، ندید».
 

ديده‌بان حقوق بشر همچنین مى‌افزايد که گزارش سازمان‌هاى امدادرسانى حاكى است كه حملات تركيه به اندازه آتشبارهاى ايران بر غير نظاميان كرد عراقى تأثير نداشته است.
 

گروه پژاک از سوى جمهورى اسلامى ايران و برخى از كشورهاى جهان در فهرست سازمان‌هاى تروريستى قرار گرفته است. اين گروه مى‌گويد كه به دنبال خودمختارى براى منطقه كردستان ايران است.

خانواده شهید روح الامینی: مسببین اصلی کهریزک را محاکمه کنید

Posted:

جرس: خانواده شهید محسن روح الامینی بر این باورند که آنچه تا به حال مورد رسیدگی واقع شده است، در پایین‏ترین سطح قرار دارد. یعنی افراد اجرایی و کسانی که با ضرب و شتم و بی تدبیری منجر به این جنایت شدند، مورد محاکمه قرار گرفتند و امیدواریم از این سطح فراتر برود و تا رده‏های آمر که مسبب اصلی فاجعه کهریزک بودند، پای میز محاکمه بیایند. چون این‏ها با وجود آن که از فضای آنجا اطلاع داشتند و می‏دانستند چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است، دستور انتقال جوانان را به کهریزک صادر کردند.


 

در آستانه سالگرد شهادت مرحوم محسن روح الامینی، هفته نامه مثلث در شماره جدید خود با پدر و مادر وی گفتگو کرده است. مشروح این گفتگوها به شرح زیر است:


* خانم حقیقی! در ابتدا بفرمایید که چه زمانی متوجه غیبت فرزندتان شدید؟

ـ آن زمان من تهران نبودم و برای کنگره‏ای در شهرستان حضور داشتم. هنگامی که به تهران رسیدم، متوجه این ماجرا شدم.

*چقدر طول کشید که متوجه بازداشت محسن شدید؟

ـ پیگیری می‏شد، ولی معلوم نبود کجاست؛ یعنی رد مشخصی از ایشان پیدا نمی‏شد.

*آخرین ملاقاتی که با پسرتان داشتید کی بود؟


ـ یکی دو روز قبل از ناپدید شدن وی بود.

*تلاش برای پیدا کردن محسن چقدر زمان برد؟


ـ زمانی از محل بازداشت پسرم مطلع شدیم که خبر شهادت ایشان به ما رسید؛ به عبارت دیگر اصلاً به آنجا نرسید که بشود برای آزادی وی اقدامی صورت پذیرد.

*بعد از این حوادث اصلا خودتان رفتید بازداشتگاه کهریزک را ببینید؟

ـ نه، من نرفتم.

*چه زمانی برای پیگیری علت فوت محسن شکایت تنظیم شد؟


ـ بلافاصله بعد از اطلاع از فوت و گزارش پزشکی قانونی این کار صورت گرفت. البته پدرشان بیشتر در جزئیات طرح و پیگیری شکایت هستند.

*متهمان را خودتان دیدید؟

ـ بله، متأسفانه در دادگاه مجبور شدیم آن‏ها را ببینیم.

*چه واکنشی داشتند؟

ـ در جلسات اول اظهار ندامتی از سوی آنها مشاهده نکردیم.

*بعداً چطور؟

ـ اقدامی را که آن‏ها انجام می‏دادند در قالب یک روندی بود که خودشان شاید زیاد متوجه عمق کارهای خود نبودند. زیرا افرادی که این مأموران با آن‏ها سر و کار داشتند، به اصطلاح اراذل و اوباش بودند و به همین خاطر با بازداشت‏شدگان حوادث پس از انتخابات نیز همین رفتار را در پیش گرفتند و بین این دو گروه تفاوتی قائل نبودند. شاید اگر بازداشت‏شدگان در محل دیگری بودند، این اعمال انجام نمی‏شد . یعنی محیط آن‏ها بیشتر موجب این برخوردها می‏شد. در حقیقت فضایی بود که قبح قضیه برای مرتکبان این جنایت ریخته بود.

*در دادگاه چگونه با شما برخورد شد؟


ـ در دادگاه که حساب ما جدا بود . شاکی قضیه ما بودیم.

*احساس کردید که واقعاً در جایگاه شاکی قرار دارید؟


ـ خدا را شکر در تمام مراحل بازپرسی، تشکیل پرونده و… طوری بود که شخصاً به یک اطمینان خاطر رسیده بودم؛ چون صحبت‏هایی که با آیت‏الله لاریجانی انجام دادیم، نشان می‏داد رویکردها برای رسیدگی به این مسائل جدی است. مخصوصاً وقتی خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، از نظرات ایشان مطلع شدیم. حتی بعداً هم می‏شنیدیم که رهبر انقلاب در مورد رسیدگی به این مسأله بارها پیگیری و تأکید کرده‏اند؛ لذا مطمئن بودم که تلاش‏ها نتیجه‏بخش خواهد بود.

*از حکم صادره رضایت دارید؟

ـ البته جزئیات وقایع کهریزک به طور تفصیلی در پرونده آمده است. پیش از این، آنچه ما شنیدیم، تشریح اوضاع از زبان بعضی ‏دیگر از بازداشت‏شدگان همراه پسرم بود. در ثانی مدت بازداشت ایشان در آنجا ۴ روز بیشتر نبود. اما برای همین مدت بیش از ۱۸ جلد مستندات پرونده در سازمان قضایی نیروهای مسلح جمع‏آوری شد؛ مطمئن هستیم که قاضی مصدق روی جزئیات مسأله و وقایع رخ داده تسلط کامل داشته و اشراف ایشان به توضیحات شکات و متهمان در جریان ۸ جلسه طولانی رسیدگی در دادگاه مشهود بود. لذا با تفاسیری که گفتم حکم دادگاه بر اساس مستندات صادر شده است.

* جزئیات ماجرا در دادگاه تشریح شد؟


ـ  من تحمل شنیدن آن‏ها را نداشتم؛ ولی مشخص بود که قاضی پرونده اشراف کامل را روی مسائل داشت.

* ‏راجع به پسرتان بیشتر صحبت کنید. محسن به لحاظ شخصیتی و رفتاری چگونه بود؟

ـ محسن بسیار فرزند عاطفی و خیلی مهربان بود. بسیار به پدر و مادر خودش احترام می‏گذاشت، حتی در راه رفتن دقت می‏کرد که جلوی ما حرکت نکند. نسبت به برادران خود بسیار عاطفه به خرج می‏داد. دانشجویان هم‏دوره او هم که آمدند منزل ما، می‏گفتند که محسن با وجودی که درس داشت، اگر کمکی از وی خواسته می‏شد، کار خود را رها می‏کرد تا دغدغه دوستان خود را برطرف کند و آن‏ها را در به اتمام رساندن پروژه‏های درسی‏شان مدد برساند. آقا محسن حدود ۲ سال درس نرم‏افزار کامپیوتر را خوانده بود. البته به دلیل خصوصیات خاصی که داشت، حتی فضای دانشگاه هم نتوانست او را اقناع کند. روحیات ایشان بسیار منحصر به فرد بود حرف بقیه برای محسن مهم نبود. این‏که دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، اصلاً آن را ملاک فرق قائل شدن بین خود و دیگران قرار نمی‏داد. اگر ایشان به یک مسأله‏ای می‏رسید، عزمش جزم می‏شد؛ آنچه برای محسن اهمیت داشت، عمل به تصمیمش بود. البته در پاره‏ای مواقع که مخالف میل و نظر ما تصمیم‏گیری می‏کرد، تمام تلاش خود را در جهت کسب رضایت ما انجام می‏داد.

*فعالیت اجتماعی وی چگونه بود؟

ـ شاید ارتباط وسیعی با اطرافیان نداشت، ولی رابطه‏اش بسیار کیفی بود. مثلاً از مقطع راهنمایی و دبیرستان دوستانی داشت که تا سال گذشته با آن‏ها رفت و آمد می‏کرد. دوستان متنوعی داشت.

*فعالیت‏های مذهبی محسن در چه حد بود؟


ـ در راهنمایی و دبیرستان عضو بسیج بود، ولی در دانشگاه تنها در یک مقطع کوتاهی حضور داشت و بعد هم که مشغول کار برنامه نویسی، نرم افزاری و زندگی شد.

* رابطه ایشان با شما بیشتر بود یا با پدرشان؟

ـ به لحاظ عاطفی بیشتر من سعی می کردم به مسائل او رسیدگی کنم.

*با پدرش چقدر راجع به مسائل سیاسی مشورت می‏کرد؟

ـ در منزل ما افراد خانواده به راحتی می‏توانند عقاید خود را صمیمانه بازگو کنند. روی مسائل طرح شده نیز بحث و گفتگو می‏شد و با استدلال سعی در توجیه یکدیگر داشتیم و تحکمی در مورد سلایق سیاسی وجود ندارد.

*به پیگیری مقام معظم رهبری راجع به رسیدگی به این پرونده اشاره کردید؛ پیگیری و تأکیدات ایشان چقدر کمک کرد که مسئولان مسأله را جدی‏تر دنبال کنند؟

ـ من این موضوع را به حجت‏الاسلام والمسلمین صدیقی نیز عرض کردم که موضع رهبر انقلاب نشان‏دهنده اشراف ایشان به مسائل و رویدادهای کشور است. از طرف دیگر ورود مقام معظم رهبری به این مسأله و تأثیر آن بر پیگیری موضوع از سوی دستگاه قضا تداعی‏گر آن است که مسئولان و مدیران در حوزه‏های مختلف آن طور که باید و شاید به مسئولیت‏های خود عمل نمی‏کنند و باعث می‏شود که بالاترین مقام مملکت با تذکرات خود آن‏ها را به تحرک وادارد؛ در حالی‏که نیازی نیست رهبری وارد جزئیات شوند و باید خود مسئولان قبل از تذکرات ایشان به وظایف خود عمل کنند.

*توصیه‏های ایشان چقدر در پیگیری مسائل تأثیرگذار بود؟

- خیلی، واقعاً این از افتخارات ماست که مقام معظم رهبری آن قدر نسبت به موضوع حساس بودند. چون می‏توانست ضربه سنگینی به نظام وارد کند و روی نگرش مردم به ویژه جوانان تأثیر منفی بگذارد. البته ناگفته نماند مسئولانی هم که پیگیر قضیه بودند، زحمات درخور تقدیر و شایسته‏ای انجام دادند که در این بین رئیس قوه قضائیه و قاضی پرونده طی ملاقات‏هایی که با آن‏ها داشتیم، انصافاً خیلی خوب و منصفانه با آن مسأله برخورد کردند.

*شما گزارش تحقیق و تفحص مجلس از اتفاقات کهریزک را خوانده‏اید، چقدر آن را کامل می‏دانید؟

ـ این گزارش، یک اقدام مقدماتی بزرگی بود و به قوه قضائیه ارجاع شد تا آن دستگاه به موارد اشاره شده در گزارش رسیدگی کند.

*منظورم میزان رضایت شما از گزارش بود؟

ـ به نظرم کار خوبی بود؛ واقعا گزارش کاملی تهیه شد و آقایان سروری و دهقان از نمایندگان به منزل ما آمدند تا درباره مسأله پیش‏آمده گزارش داده و دلجویی کنند. از این‏رو به عنوان نقش نظارتی مجلس تلاش شایسته‏ای انجام دادند.

*موضوع ندا آقا سلطان دستاویز بسیاری از افراد شد تا خود را در رسانه‏های بیگانه مطرح و به نوعی خوراک رسانه‏ای علیه نظام تهیه کنند؛ چرا شما با وجودی که داغی چنین بزرگ و مصیبتی جبران ناپذیر داشتید، کاملاً موضوع را داخلی و از طریق مجاری قانونی دنبال کردید؟

ـ شخصاً این موضوع را مسأله‏ای داخلی می‏دانستم؛ چون در همه نهادها و سازمان‏ها امکان دارد که افراد خاطی، بی‏مسئولیت و بی‏تعهد وجود داشته باشد و ناجا و دستگاه قضا نیز از این امر مستثنی نیستند. بنابراین کشاندن این مسأله به فراتر از مرزها غیر از آن‏که به خانواده انقلاب که ما نیز عضوی از آن هستیم ضربه بزند، ثمره دیگری ندارد. اما از بُعد داخلی، پیامد یک خطا به حوزه مسئولیت خطاکار بستگی دارد. هر چه جایگاه آن فرد بالاتر باشد، تبعات اشتباه و بی‏ مسئولیتی نیز بیشتر خواهد بود؛ تا آنجا که می‏تواند جان شهروندان را به خطر بیاندازد. از این رو ضروری است که‏ در دستگاه قضا و نیروی انتظامی به واسطه تأثیرگذاری ویژه‏ای که در حوزه امنیت اجتماعی دارند، نظارت بیشتری صورت بگیرد تا اشتباهات به حداقل ممکن برسد.

*سوالی که در بخش قبل فراموش کردم بپرسم این بود که نوع ارتباط محسن با برادرانش چگونه بود؟

ـ خیلی با هم خوب بودند. اصولاً محسن بچه‏ای عاطفی بود؛ به گونه‏ای که با هر کسی به شکل خاصی معاشرت می‏کرد. یعنی شاید با برادر بزرگ‏تر در حوزه‏های خاصی صحبت می‏کرد و با برادر کوچک‏تر به فراخور علایق مشترکی که با هم داشتند، ارتباط داشت.

*رأی صادره از سوی دادگاه قابل تجدید نظر است؛ فکر می‏کنید دیوان عالی کشور چطور عمل کند؟

ـ آن چیزی که ما از قاضی خواستیم، بیشتر یک حکم خداپسندانه بود. حکمی که بازدارنده و متناسب با جرم و جنایتی که رخ داده است، باشد. از این رو با توجه به اشرافی که از قاضی مشاهده کردیم، شخصاً معتقدم که حکم دادگاه بدوی دور از افراط و تفریط بود. در جلسه اولی هم که خانواده‏ها با قاضی داشتند، ایشان گفت که من نه طرف شما و نه طرف متهمان هستم و بر اساس یک رویه خداپسندانه به مسأله نگاه می‏کنم و حکم خواهم داد. بنابراین در پایان نیز ایشان حکمش را صادر کرد. در ضمن خون پاک این جوانان، آن قدر پیامد داشت که مسئولین نیروی انتظامی یک بازنگری کاملی نسبت به نحوه برخورد با جوانان داشته باشند، به طوری که خود آن‏ها نیز به ما می‏گفتند که سعی دارند روندها و رویکردهای آن مجموعه را اصلاح کنند؛ این بزرگ‏ترین دستاورد این قضیه بود. در ثانی افرادی که در این قضیه مقصر بودند، به دو دسته آمر و مباشر تقسیم می‏شدند. آنچه تا به حال مورد رسیدگی واقع شده است، در پایین‏ترین سطح قرار دارد. یعنی افراد اجرایی و کسانی که با ضرب و شتم و بی تدبیری منجر به این جنایت شدند، مورد محاکمه قرار گرفتند و امیدواریم از این سطح فراتر برود و تا رده‏های آمر که مسبب اصلی فاجعه کهریزک بودند، پای میز محاکمه بیایند. چون این‏ها با وجود آن که از فضای آنجا اطلاع داشتند و می‏دانستند چه اتفاقاتی در آنجا رخ داده است، دستور انتقال جوانان را به کهریزک صادر کردند. با توجه به اینکه حکم مربوط به محدوده‏ای است که اتفاق در آنجا روی داده و فقط اجرا کنندگان را در سطح رئیس، افسر نگهبان و … شامل می‏شود نه فراتر از آن، امیدواریم آمران قضیه نیز مانند مباشران مورد محاکمه قرار گیرند.

*یعنی شما پرونده‏ای به غیر از پرونده فعلی را نیز دنبال می کنید؟

- بله، قطعاً باید به مراحل پیش از حادثه کهریزک نیز رسیدگی شود تا مشخص شود که تصمیم‏گیران با چه منطق و رویکردی دستور انتقال بازداشت شدگان را به کهریزک صادر کردند. قطعاً مسئولیت و درجه خطای آمران از مباشران کمتر نیست. شاید به لحاظ فیزیکی و اجرایی نقشی نداشته باشند، ولی قطعاً به عنوان افرادی که دستور دهنده بودند، مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند.

* آیا ممکن است که شما در قبال مباشران رضایت بدهید؟

ـ این موضوع الان مطرح نیست. چون حکمی که الان صادر شده حکم اولیه است و قطعاً متهمان برای تجدید نظر اقدام می‏کنند. باید گذاشت زمان جلوتر برود.

*آقای روح ‏الامینی! افتخار می‏کنیم که به عنوان اولین رسانه در خصوص فرزندتان با همسر شما گفتگو کردیم.


ـ این مسأله برای اولین بار اتفاق افتاد و ایشان تا به حال با هیچ رسانه‏ای مصاحبه نکرده بود. بنا به تصمیمی که از قبل در خانواده جمعاً گرفته بودیم برای هماهنگی‏های رسانه‏ای.

*آقای دکتر! به عنوان اولین سوال می‏خواهم از زمان تنظیم شکایت در قوه قضائیه بپرسم.

ـ دقیقا هشتم شهریور و بعد از چهلم فرزندم، شکایت خود را تقدیم قوه قضائیه کردم و رونوشت آن را نیز همزمان به مقام معظم رهبری و رئیس مجلس دادم.

* آن زمان از پیگیری چهره‏های شاخص مجلس و برخی سیاسیون در مورد این مسأله اخباری منتشر می‏شد، در این رابطه توضیح می‏دهید؟
ـ با کمیته مجلس که با مسئولیت آقای سروری پیگیر قضیه بود؛ از طرفی هم در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی کمیته ای متشکل از نمایندگان سه قوه، کار گروهی را تشکیل دادند. البته این کمیته به دستور مقام معظم رهبری پیگیر موضوع بود. یعنی در یک زمان چند تیم روی مسأله زندان کهریزک کار می‏کردند تا زوایای آن مشخص شود؛ منتهی اهمّ بررسی قضایا در بازپرسی سازمان قضایی نیروهای مسلح انجام شد و هزاران صفحه بازجویی‏ها و اسناد را تشکیل داد. به عبارت دیگر یک کمیته از شورای عالی امنیت ملی که منتخب سه قوه بودند، یک کمیته در مجلس، همچنین در بازرسی کل کشور، دادسرای انتظامی قضات، بازرسی ناجا و بازپرسی سازمان قضایی نیروهای مسلح ۶ مرجعی بودند که از زوایای مختلف مسأله را مورد رسیدگی قرار دادند. بخش دیگری از این پرونده مربوط به قضات دستور دهنده برای اعزام بازداشت‏شدگان مربوط به دادستان سابق تهران و معاون وی می شود. چندین ماه است درخواست تعلیق آنها صادر شده ولی هنوز اقدامی صورت نگرفته است.

*آقای دکتر! روشن‏تر راجع به بخش دوم صحبت می‏کنید؟

ـ آقای مرتضوی و معاون ایشان و همچنین دادیاری که احکام آن‏ها را به دستور دادستان سابق تهران نوشته بود، چندین ماه است که درخواست تعلیق ایشان در دادسرای انتظامی قضات، کیفر خواستش صادر شده تا محاکمه آن‏ها انجام شود؛ اما متأسفانه بنا به دلایلی که برای ما چندان معلوم نیست، متوقف مانده است. امیدواریم طبق وعده‏ای که رئیس محترم قوه قضائیه و رئیس دادگاه انتظامی قضات داده‏اند رسیدگی به آن مرحله نیز شروع شود.

*قبل از شهادت محسن آیا خبری از بازداشت ایشان به شما داده بودند؟

ـ خیر؛ هیچ‏کس چنین مسأله‏ای را به من نگفت.

*یعنی شما وقتی متوجه شدید که ایشان عروج کرده بودند؟

ـ درست یک هفته بعد از شهادت مظلومانه وی، به من خبر دادند. به عبارت دیگر ظهر چهارشنبه ۳۱ تیر ماه ۱۳۸۸، ما را طی تماسی تلفنی از پلیس امنیت مطلع کردند.

*در روند بررسی این موضوع، نحوه همکاری با شما چگونه بود؟

ـ تا کنون مانعی وجود نداشته است؛ در واقع به واسطه دستور صریح رهبر معظم انقلاب و پیگیری‏های مجلس و نهادهای نظارتی، روند بازپرسی و دادگاه از پیگیری‏های ما جلوتر بود. یعنی ما پیگیری‏های خاص خودمان را داشتیم، ولی آن‏ها جلوتر از ما بودند.

* سوالی را از همسرتان پرسیدم و می‏خواهم جواب شما را هم بدانم. مرگ برخی افراد در آن دوران دستاویزی برای رسانه‏های بیگانه شد، در حالی‏که این اتفاق در رابطه با خانواده شما رخ نداد؛ چرا؟

ـ خط قرمز ما از روز اول، مصاحبه با رسانه‏های بیگانه بود و نگران سوء استفاده ضد انقلاب بوده و هستیم. چون مطمئن هستم روح پسرم از این بابت آزرده می‏شد و علاوه بر آن موجبات ناخرسندی بسیاری از مردم انقلابی را هم فراهم می‏آورد. ملت ایران یک خانواده بزرگ است که در تلخی‏ها و شیرینی‏ها می‏داند که چگونه کشور را اداره و مسائل را حل و فصل کند؛ ولو سخت‏ترین مصائب و مشکلات بر ما وارد شود. لذا هیچ موقع کوچک‏ترین گرایش و توجهی به خارج از مرزها پیدا نخواهیم کرد. کسانی که دست در دست ضد انقلاب و کشورهای استعماری دارند، با طرفی هم‏پیمان شده‏اند که صدها سال خون مردم ایران را در شیشه کردند و منابع و ثروت ملی ایرانیان را غارت نموده‏اند. آن‏ها دل شان به حال ما نمی سوزد و منافع خودشان را پیگیری می کنند و بسیاری از مشکلات کنونی ما ریشه در برنامه های گذشته آن ها برای مردم ما داشته و دارد. زمانی سرنوشت همه ما تغییر می کند که خودمان را تغییر دهیم و آن گاه اصلاح حقیقی صورت خواهد گرفت. فرزند من فرزند این آب و خاک بوده و خود ما هم متعلق به این کشور هستیم و با توجه به گستردگی کار و پیچیدگی مباحث، این مسأله تا کنون خوب پیگیری شده و منتظریم کاری که به نیمه رسیده با جدیت دنبال شده تا به نتیجه برسد.

* پیام رای دادگاه اولیه به خارج‏نشینان و افکار عمومی داخل را چه می‏دانید؟

- قبلا هم عرض کردم که اصلاح رویه‏ ها مهم‏ترین دستاورد پیگیری این پرونده است. بچه‏های ما که بر نمی‏گردند، از روز اول هم والده ایشان گفت محسن ما که رفت محسن‏های مردم را دریابیم. ان‏شاءالله این پیگیری‏ها باعث جلوگیری از تکرار این قبیل جنایات شود. لذا آنچه برای ما اهمیت دارد، اصلاح رویه‏هاست. نکته مهم آن نیست که افراد چه انتسابی دارند و منسوبین آن‏ها چه جایگاهی دارند؛ به حمدالله از آقای کامرانی که به عنوان یک شهروند عادی شکایت کرده‏اند تا حقیر که دسترسی بیشتری به مسئولان کشور دارم، هیچ تفاوتی وجود نداشته است. پیام این مسأله این است که مظلومین می‏توانند در دستگاه قضا حق خود را بگیرند. البته باور این شاید برای همه قدری سخت باشد ولی از باور گذشته و محقق شده است. چرا که شهادت جوادی‏فر، کامرانی، قهرمانی و روح‏الامینی و مطالبات‏شان پیگیری قضایی شده و این همان توقعی است که از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی انتظار می‏رفت که خارج از انتسابات، ارتباطات و تفاوت دسترسی‏ها، هر مظلومی بتواند حق خود را پیگیری کند و به حقوقش برسد. پیام به خارج هم این است که نقش دایه‏ های دلسوزتر از مادر را بازی نکنند. کسانی که با نقاب‏های فریبنده به نام حقوق بشر مشت‏های آهنین‏شان را علیه نظام، انقلاب و ایرانیان گره کرده‏اند و دست‏شان با جانیان و منافقین در یک کاسه است، با هر ادعای واهی که داشته باشند ما گول آن‏ها را ان‏شاءالله نخواهیم خورد.

*روند دادگاه تجدید نظر چگونه خواهد بود؟


ـ ما منتظریم و انتظار داریم که این حکم عادلانه تأیید شود و به اجرا در بیاید. در این مسیر تابع روند قانونی هستیم.

ر مورد علت فوت پسرتان موارد زیادی مطرح شد و تناقضات زیادی بود. بعد از گذشت یکسال و پس از اعلام نظر دادگاه، راجع به این مسأله توضیح می‏دهید؟

ـ یکی از مسائلی که در دادگاه به روشنی آشکار شد، نظریه پزشکی قانونی بود که در چندین نوبت رفت و برگشت به کمیسیون‏ها و مراجع مختلف، قطعی شد که این جوانان بر اثر ضرب و شتم و شرایطی که آنجا بوده به شهادت رسیدند. در این راستا سناریو سازی در خصوص موضوع مننژیت مشهود شد. در دادگاه مشخص شد که افرادی به دستور یک مقام قضایی سابق موضوع مننژیت را مطرح کرده‏اند که در جای خودش باید دادگاه انتظامی قضات و دادگاه کارکنان دولت به آن مسأله رسیدگی کند.

*این متهمان که در دادگاه به عنوان مباشر در انجام اقدامات صورت گرفته در کهریزک محاکمه شدند، آیا از نسبت بین شما و پسرتان آگاهی داشتند؟

ـ برای ما محرز نشده که این‏ها می‏دانستند، گرچه همراه پسر من موقع دستگیری کارت ویزیت قدیمی مسئولیت سابقم به عنوان رئیس موسسه پاستور بود و ایشان هم آدرس، شماره‏های تلفن و تماس را اعلام کرده بود؛ ولی با این وجود برای ما این امر که با علم به این موضوعات، این اقدام درباره پسرم صورت گرفته باشد محرز نشده است. لذا شرایطی که در آنجا بوده به گونه‏ای نبوده که افراد خاصی را مورد شناسایی قرار دهند.

*در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟

ـ (سکوت و نفس عمیق) امیدوارم که این جنایت با همه سختی‏هایش (لرزش صدا ناشی از بغض) با پیگیری‏هایی که شده باعث اصلاح رویه‏ ها شود. این بزرگ‏ترین دستاورد برای جامعه است. (سکوت) این داغ هیچ‏گاه برای ما فراموش نمی‏شود و نخواهد شد. (بغض همراه با اشک) در همین جا در آستانه سالگرد شهادت ایشان از کلیه آحاد مردم و مسئولان و دوستان که از ابتدا تا کنون کتبی و حضوری و در هر محلی که با ما مواجه می‏شدند ابراز همدردی داشته و در این غم جانکاه به ما تسلیت گفته‏اند و عواطف خود را بروز داده‏اند، تشکر می‏کنیم. خصوصا از مقام معظم رهبری، آیات عظام و مسئولان قوا، نمایندگان مجلس و عموم شخصیت‏های کشوری، لشکری، سیاسی، دانشگاهی، فرهنگی و اجتماعی و رسانه‏ها. ان‏شاءالله مطالبه جدی ایشان و آحاد مردم در پیگیری این پرونده را فراموش نخواهیم کرد.

پرونده سایت “عصر ایران” رسیدگی می‌شود

Posted:

جرس: شعبه‌ ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، بیست و هفتم تیرماه به پرونده‌ سایت "عصر ایران" رسیدگی می‌کند.


به گزارش ایسنا، در ادامه رسیدگی به پرونده‌های مطبوعاتی در شعبه‌ ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، قاضی مدیرخراسانی، بیست‌ و هفتم تیرماه را برای رسیدگی به پرونده سایت "عصر ایران" تعیین کرده است.

 

پرونده‌ سایت "عصر ایران" به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی با شکایت مدعی‌العموم تشکیل شده‌ است.
 

انتقاد به واردات افسار گسیخته کالا و خدمات چینی به ایران در مجلس

Posted:

جرس: نماینده‌ ورامین نسبت به توقف مصوبات سفرهای استانی در شهرستان ورامین و واردات افسار گسیخته کالا و خدمات چینی به ایران تذکر داد.

 

به گزارش خبرآنلاین، سیدحسین نقوی حسینی رئیس سایت فراکسیون اصولگرایان، در تذکری شفاهی گفت: قطعا دولت برای مصوبات سفرهای استانی اعتبارات لازم را در بودجه سالانه پیش‌بینی می‌کند. سه مصوبه هیات دولت در شهرستان ورامین متوقف شده است. علت توقف تعریض جاده تهران - ورامین مصوبه سفر اول، قطار شهری تهران - ری و پرداخت شش ماهه حقوق کارگران این پروژه و احداث آزادراه تهران - مشهد را نمی‌دانم. به وزیر راه تذکر می‌دهم تا نسبت به دلایل توقف این پروژه‌ها رسیدگی کند.

 

نماینده‌ ورامین همچنین جایگزین شدن سیاست صادرات به جای واردات از سوی وزیر بازرگانی را خواستار شد و افزود: واردات میوه‌جات و گوشت، شیر، برنج، چای، منسوجات و محصولات صنعتی چینی به ایران، تولیدات کشور را با خطر جدی روبه‌رو کرده است. کارخانجاتی در کشور وجود داشت که صاحب آن با انتقال کارخانه به چین محصولات تولیدی خود را از چین وارد ایران می‌کند و این یعنی ارزش افزوده سیاست واردات بالاتر از سیاست صادراتی است. وزیر بازرگانی این سیاست را جایگزین سیاست وارداتی کند.

 

سیدشهاب‌الدین صدر نایب رئیس مجلس که در غیاب لاریجانی ریاست جلسه ظهر امروز را بر عهده داشت، در پاسخ به تذکر وی خواستار پی‌گیری نمایندگان دولت برای اجرای مصوبات سفرهای استانی شد و افزود: وزیر بازرگانی نسبت به موضوع توجه کند.
 

حکمت عملی، وامدار حکمت نظری

Posted:

آیت‌الله عبدالله جوادی آملی

 

بسم الله الرحمن الرحیم. شما بزرگواران اگر فقط بکوشید که اینگونه همایش‌هایتان صبغه سیاسی یا رنگ حکمت عملی داشته باشد، این رسالت شکم خواهد بود، آنچه از حوزه متوقع است بار علمی قضیه است و مسائل سیاسی کافی نیست، این مطلب اول. همین همایش ممکن است در شهرهای دیگر و در جاهای دیگر ارائه بشود، هم صبغه سیاسی داشته باشد و هم رسالت خودش را ایفا کند و سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه همان حکمت عملی را اعلام کند. ولی آنچه از حوزه متوقع است، حتماً باید بار و صبغه علمی داشته باشدکه این می‌شود جزء اهداف.

 

حکمت عملی وامدار حکمت نظری است

 

مطلب دوم آن است که وقتی بار، بار علمی است که سنگینی را روی دوش حکمت نظری بگذاریم نه حکمت عملی، چون حکمت عملی وامدار حکمت نظری است، حرف‌های علمی را که حکمت نظری می‌گوید، حکمت عملی، طرح عملی نشان می‌دهد که ما چگونه این طرح را ارائه کنیم؛ اما چرا؟ این چرا را حکمت نظری می‌گوید و اگر ما سنگینی این بحث را به دوش حکمت نظری نیندازیم این صحنه، صحنه وزین نخواهد بود، اگرچه همواره هم بار سیاسی دارد و هم روش.

 

تجربه، حدس و تواتر در بوته نقد

 

مطلب سوم آن است که اگر ما این کفه حکمت نظری را سنگین نکنیم و سنگین نبینیم، دست ما چه در مساله حکمت عملی، چه در علوم طبیعی و چه در علوم ریاضی خالی است. الان این دانشگاه‌ها به استثنای آن دانشمندان متدینشان یا دانشجویان با ایمانشان به هیچ وجه پایگاه علمی ندارند. این را خوب دقت کنید که بتوانید از آن دفاع کنید؛ یعنی پایشان به هیچ‌جا ـ هیچ یعنی سالبه کلیه ـ بند نیست، چرا؟ برای اینکه اینها مبدأ حکیم ثابت نکردند، از کجا این بیماری‌های جدید درمان دارد، شاید اتفاقا پیش آمده و اتفاقا هم درمان می‌شود. دو راه دیگر می‌ماند، یک راهش راه تجربه است، می‏گویند هر چه تجربه کردید در عالم نقل کن، پاسخش این است که شما آن مقدار را که تجربه نکرده‌اید، بیش از مقداری است که تجربه کرده‌اید.

 

دو گوشه تجربه لنگ است: نقص اول اینکه تجربه حوزه حجیتش مال خود مجرِب است، کسی که تجربه نکرده برایش حجیت نیست. نقص دوم اینکه قلمرو تجربه برای خود مجرِب حجت است، نه بیرون از قلمرو تجربه. قیاسی که مقدماتش تجربی است، مصرف داخلی دارد، یعنی خود این طبیب وقتی تجربه کرده یا آن فیزیکدان تجربه کرده و برایش حجیت دارد؛بیرون از فضای تجربه برای غیرمجرب چه حجیتی است.‌ اینکه در منطق می‌گویند قیاس مؤلف از تجربیات و حدسیات و متواترات، مصرف داخلی دارد یعنی همین، اگر زید، چند موردی را تجربه کرد، یا خوش‌باور بود یا تجربه‌اش درست بود و یک قیاس خفی او را همراهی کرد برای او حجت است. کسی که تجربه نکرد این مقدمات برای او حجت نیست. دوم اینکه خارج از قلمرو تجربه، حجت ندارد. از کجا آنجا نظم هست؟ شاید بعضی از بیماری‌ها خود به خود خوب بشود، آیا شما همه بیماری‌ها و همه حوادث را تجربه کرده‌اید؟ پس تجربه از دو جهت لنگ است، می‌ماند حدس.

 

می‌گوید ما حدس می‌زنیم. حدس خالص! ما حدس می‌زنیم آن مواردی که تجربه نشده، مثل موارد تجربه شده است، ‌پس حدسیات هم برای آن حادس حجت است. مثل متواترات در بخش منقولات، خب کسی که خبر متواتر به او رسیده، برایش حجت و یقین‌آور است، اگر کسی خبر متواتر برایش مشکل ایجاد می‌کند یا به او نرسیده، چه حجیتی دارد؟ این است که در منطق، مرحوم بوعلی و شیخ اشراق هر دو فتوا داده‌اند که قسمت برهان در منطق فریضه است.

 

علوم متعارفه؛ سرمایه گفتمان

 

جناب بوعلی در شفا و جناب شیخ اشراق در حکمه‌الاشراق فتوا دادند که بخش برهان منطق فریضه است، اگر کسی بخواهد متفکر بشود، اینها جزء فرائض فکر و اندیشه است. در بخش برهان، هم شیخ اشراق تصریح کرده که برهان فریضه است و هم مرحوم بوعلی. راجع به متواترات، تجربیات و حدسیات هم فرموده‌اند که مصرف داخلی دارد. خب پس ما چگونه با جهان حرف بزنیم؟ اگر خواستید گفت‌وگو و گفتمان جهانی داشته باشید، باید جهانی فکر کنید. تجربه نه، حدسیات نه، متواترات نه؛ بروید به سراغ علوم متعارف، آنجا که اجتماع نقیضین است، اجتماع ضدین است، اجتماع مثلین است، ‌استحاله دور است، استحالۀ تسلسل است، ظهور شیء لنفسه است، اینها سرمایه‌های جهانی است،‌ با اینها هم فکر بکنید و هم حرف بزنید تا حرفتان خریدار داشته باشد. اینجا دیگر حوزه تجربی، متواتر و حدسی نیست، علوم متعارفه یعنی علوم متعارفه، یعنی هیچ کسی درباره آن حرفی ندارد، پس سرمایه گفتمان شد علوم متعارفه.

 

حکمت نظری و نظم ریاضی‌وار جهان

 

آنهایی که خدا و قیامت را اثبات نکرده‌اند، با چه چیزی نظم جهانی را ثابت می‌کنند؟ چرا می‌گویند هیچ بیماری بی‌سبب نیست، هیچ بیماری هم بی‌سبب درمان نمی‌شود. آسمان بروند حرف همین است، زمین هم بروند حرف همین است؛ «هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ».  ولی اگر روی حکمت نظری تکیه کردند، ثابت شد خدا هست؛ خدای هو هویت وحده محض، علم محض، قدرت محض، حیات محض، حکیم محض است، می‌توان گفت یک حکیم محض که کار غیر حکیمانه نمی‌کند. مرحوم صدرالمتألهین در بحث تفسیر می‌فرمایند نظم عالم نظیر نظم ساختمان‌های معماری شده نیست. الان وقتی شما وارد اصفهان شدید و مسجد شیخ لطف‌الله را معماری شده و مهندسی شده مشاهده کردید، این در حد معماریِ منظم است، ‌اگر یک آجرش را از دیوار شرقی‌اش بردارید و در دیوار غربی بگذارید و آجر دیوار غربی را در دیوار شرقی بگذارید، این دیوار به هم نمی‌خورد. فرمایش صدرالمتألهین در تفسیر این است که عالم این طور نیست، بلکه عالم مثل حلقات سلسله ریاضی است که اگر عدد 8 را از میان 7 و 9 برداشتید، دستتان می‌ماند، کجا می‌خواهید بگذارید، جایش فقط همین‌جاست، اینقدر عالم منظم است، این طور نیست که شما بخواهید جابه‌جا کنید. فرموده:«إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر»  به همین معناست.

 

مرحوم صدرالمتألهین در شرح اصول کافی فرموده که طبق روایت، خدا مهندس است، مهندس، معرّب است، این اندازه مخفف شد، شد اندزه، اندزه تعریب شد، شد هندسه، هندس یهندس مهندس، مهندس در روایات ما آمده، مهندس که عربی نیست. فرمود «إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر»،  ‌این حکمت نظری است. اگر ما چنین نظم ریاضی ثابت کردیم، آن وقت پشتوانۀ علمی دارد؛ یعنی حکمت عملی که سیاست گوشه‌ای از این حکمت عملی است. آن وقت انسان با بار علمی حرف می‌زند ‌وگرنه می‌شود حرف آنها و این دیگر کار حوزه نیست، کار حوزه آن است که با بار علمی سخن بگوید، با چهار تا مقاله علمی سخن بگوید. تقویت آن به همین است چون معمولا توده مردم را خواص اداره می‌کنند و خواص را اخص رهبری می‌کند. همیشه همین است. اگر یک بار عمیق علمی از حوزه منتقل می‌شود، قبل از اینکه دیگران بفهمند و بیابند، بیگانه‌ها تجربه کرده‌اند، بالاخره آن سرزمین، سرزمین ارسطو و افلاطون است، اگر کافرند توانستند از مارکس و انگلس تبعیت کنند که میلیاردها انسان را به دور خودشان کشانده‌اند، اگر هم موحدند همچنین، به این صورت نیست که بگوییم او چیزی نمی‌فهمد، خیلی از کتب علمی اینجا منتشر شده که قبل از اینکه دیگران بفهمند، آنها فهمیده‌اند.

 

اینجا از حوزه کار عملی متوقع است، خب حالا اگر خدا ثابت نشود، پایگاه علمی فیزیک چیست؟ علوم طبیعی به طور مطلق، همه‌اش یا با تجربه هست یا با حدس که همان اشکالات را دارند، نقلی هم نیست که با تواتر حل بشود، اما وقتی حکمت نظری تأمین و ثابت شد خدایی هست و جهان را بر اساس ریاضی اداره می‌کند؛ «إِنَّا کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر»،  هرجا بیمار شدیم، یقین داریم، مثل یقین ریاضی که عللی دارد و یقین داریم یک عواملی برای درمانش هست یا باید باشد. با «شاید» حرکت نمی‌کنیم با «باید» حرکت می‌کنیم؛ در سیاست هم همین‌طور است. در عالم چیزی وجود ندارد که علت نداشته باشد.

 

هر چه هست فاعل و غایت است

 

آنها نظم علّیّ را قبول دارند ولی وقتی بشکافی علت‌های صوری و مادی را می‌پذیرند، نه علت فاعلی را. می‌گویند طبیعت این کار را کرد، این طور شد، این طور می‌شود، خب چه کسی این کار را کرد؟ آن مبدأ فاعلی حکیم چه کسی است؟ اینها درست است که به نظم علّیّ برمی‌گردند ولی وقتی حکمت نظری را شما پشتوانه قرار بدهید، می‌گوید این علت مادی و صوری در یک قلمرو کارآمد و کارآیی دارد، یک قدری که بالاتر رفتیم و شد سیاست متعالیه اصلا به ماده و صورت کاری ندارد، هر چه هست فاعل و غایت است. ما موجودی داریم که نه ماده دارد و نه صورت، نه علت مادی و نه علت صوری. آنچه عنصرمحوری نظام علیت است، علت فاعلی و علت غایی است، نه علت مادی و صوری، مگر مجردات، در فرشته‌ها، عرش، کرسی، لوح و قلم، اسماء حسنی، علت مادی و صوری است یا هر چه هست علت فاعلی و غایی است؟ ما در نظام علّی، اگر احیاناً به ماده و صورت احترام می‌گذاریم برای گیر داخلی ‌ماست و گرنه ما هیچ سندی نداریم که در محور علیت، الا و لابد ماده دخیل است، الا و لابد صورت دخیل است؟ نه! در مدار علیت، فاعل و غایت دخیل در حد ختام است. مگر ما در کلیات و اندیشه‌ها علل مادی و صوری داریم؟ بنابراین درست است که این همایش، همایش سیاست است و سیاست جزء حکمت متعالیه است، اما تا پشتوانه علمی نداشته باشد، بار علمی ندارد و رسالتش از قم ساخته نیست.در بخش پایانی عرضم این بیان لطیف را از سیدنا الاستاد مرحوم علامه نقل می‌کنم. خدای سبحان به رسول‌الله می‌گوید که به اهل کتاب بگو «یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیل»؛ ‏ این آیه را بسیاری از مفسران این طور معنی کرده‌اند که اگر تورات و انجیل را قبول کردید، می‌شوید عَلى‏ شَیْ‏ءٍ و الا لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ و ارزشی ندارید. ایشان در تعبیر لطیفش می‌فرماید خیر، آیه این مطلب را می‌گوید که: لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ؛ شما پایگاه ندارید، شما چه پایه‌ای دارید؟ شما که نایستاده‌اید، روی هوا معلق هستید، لَسْتُمْ عَلى‏ پایگاه عمیق و مستقل علمی تا بتوانید تورات و انجیل را به پا دارید. بنابراین همایش‌ها وقتی می‌توانند عَلى‏ شَیْ‏ءٍ باشند که پایگاه علمی داشته باشد، اگر چنانچه حکمت نظری را انشاءالله ولو اصولش، چند اصل را که می‌تواند عناصر محوری‌اش را روی دست نگه دارد و این به صورت مقاله، کتاب یا اصول کلیه بیاید، بیابید و مطرح کنید، آن وقت روی این بستر شما می‌توانید سیاست متعالیه را بر حکمت متعالیه بار کنید و الا بار علمی ندارد.

دانشگاه اسلامی

 

اینکه گفته می‌شود دانشگاه‌ها باید اسلامی باشند، برای این است که دانش وقتی علمی است که اسلامی باشد، اگر مبدأ نباشد، ما به هیچ وجه تکیه گاه علمی نخواهیم داشت. شاید این اتفاقات افتاده، شاید هم این اتفاقات نیفتاده، شاید خود به خود هم از بین برود. جلوی این «شاید» را آن «برهان» می‌گیرد. می‌گوید نه! «شاید» دو ضربدر دو بشود پنج، یا سه، نمی‌شود. دو، ضربدر دو، می‌شود چهار و لاغیر. ما یک مبدأیی را ثابت کردیم که او مهندس کل است.

 

ممکن است، ممکن الوجود ابدی باشد

 

اگر سؤال بکنند که روایت ما قبل از آدم، آدم بود تا هزار آدم، تحلیلش چیست؟ الان ما می‌گوییم آن هزارمین عالم و آدم که میلیاردها سال هم از آن می‌گذرد، مسائلش همین است. چه کسی چنین حرفی دارد؟ در جهان نسبت به گذشته مشکل دارند، نسبت به آینده و ابدیت کسی اشکالی ندارد و اگر نبود اصرار کتاب و سنت که بهشت ابدی است، خیلی‌ها باور نمی‌کردند که یک موجود ممکن، ابدی باشد، چون آن وقت می‌پرسیدند پس با خدا چه فرقی دارند؟ نمی‌دانند ابدی یا بالعرض است، یا بالذات. اگر نبود اصرار کتاب و سنت که بهشت ابدی است که آن هم مثل ازلیت فیض امکانش هست، خیلی‌ها درک نمی‌کردند که چگونه امکان دارد یک ممکن الوجود، ابدی باشد؛ در حالی که اگر هم اکنون او یک ردیف بالا بیاید و سیاست متعالیه داشته باشد و بعضی از قضایای حقیقی را درک کند و بعضی از کلیات را درک کند، هم اکنون ابدی است.

 

اینکه صدرالمتألهین می‌گوید که خیلی‌ها کلی نمی‌فهمند، بلکه خیال منتشر را می‌فهمند که ما بارها از مرحوم علامه سؤال کردیم که آیا شما کلی را درک می‌کنید؟ می‌فرمودند تا حدودی. انسان باید از نبش تاریخ بالا بیاید به کلی بپردازد، اگر از نبش زمان و زمین بالا نیامد، کلی نمی‌فهمد، وقتی می‌آید بالا که کلی را بفهمد، وقتی کلی می‌فهمد که بیاید بالا. خب این است معنایش. اگر شما همچنین پشتوانه‌ای داشته باشید بار علمی است.

 

الان اینها با تجربه زندگی می‌کنند، خب مواردی را که تجربه نکرده‌اید چه؟ اگر بگویید یک مبدأ حکیم است که ریاضی‌وار کار می‌کند، به هر حادثه‌ای برسید یقین دارید که علت دارد. در  بیان نورانی حضرت امیر در نهج البلاغه و در بیان نورانی حضرت امام رضا(ع) در توحید صدوق  با یک عبارت آمده که کُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاهُ مَعْلُول؛‏ هر چیزی که هستی او عین ذات او نیست؛ یعنی هویت محضه نیست علت دارد. همین را حکمت متعالیه تبیین می‌کند.  بنابراین یکی از راه‌هایی که بالاخره کار حوزه باید باشد؛ یعنی شما این کفه حکمت نظری را فراموش نکنید، گرچه کار شما، همایش شما، برنامه شما، حکمت عملی است. اما ارج و ارزش حکمت عملی مادامی است که یک تکیه‌گاهی داشته باشد.

 

موسیقی؛ زبان جهان

 

آن سخن صدرالمتألهین در فلسفه و تفسیر بود، حرف ابوریحان بیرونی که معاصر بوعلی است و بوعلی هم برای او خیلی حرمت قائل است، این است که می‌گوید عالم آن قدر منظم است که اگر به حرف در بیایند می‌شود موسیقی؛ یعنی این قدر منظم است. موسیقی هم مستحضرید که جزء فنون زیر مجموعه ریاضی است که چقدر آهنگ باشد، چقدر هارمونی باشد؛ هیئت و نجوم و هندسه، زیر مجموعۀ ریاضیات است. اگر انشاءالله سیاست هم که حکمت عملی است، زیر بار سنگین حکمت نظری‌ محفوظ بماند، نتیجۀ شما بیش از گذشته خواهد بود.در پایان هم مقدم شما را گرامی می‌دارم و از خداوند سبحان مسئلت دارم که شما را بیش از پیش موفق کند. این روزها نیاز مسلمان‌ها دعاست. خدا را به اسمای حسنایش قسم می‌دهیم که اهل غزه و مسلمانان فلسطین را با غیرت و قدرت و عظمت خودش از هر خطری برهاند و استکبار جهانی و صهیونیزم را مغضوب و منفور بفرماید. نظام ما، رهبر ما، دولت و ملت و مملکت ما، حوزه‌های ما، مراجع و دانشگاه‌های ما و این عزیزان را  مشمول ادعیه‌ ذاکیه حضرت ولی عصر(عج) قرار بدهد. ارواح مؤمنان، معلمان، ذوی الحقوق ما، شهدا را مشمول رحمت خاص خود قرار دهد. به شما هم شرح صدر بیش از گذشته عطا بفرماید.غفرالله لنا و لکم. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.

 

* این متن منتشر نشده برای اولین در خردنامه همشهری در شمار 50 که در خرداد و تیر منتشر شده آمده است.

 

منبع: همشهری

 

مرگ مؤلف معنای متن

Posted:

یاسر میردامادی

 

در گذشت نصر حامد ابوزید (1943-2010) و محمدحسین فضل‌الله (1935-2010) به فاصله‌ی سه روز از یکدیگر را می‌توان به معنی از دست دادن دو چهره‌ی علمی کم وبیش عقل‌گرا در میان مسلمانان دانست. اولی قرآن‌شناسی با گرایش عقلی در اسلام سنی و دومی فقیهی مفسر با فتاوای متفاوت و نواندیشانه در اسلام شیعی بود. این‌که هر دوی این چهره‌ها مخالفانی از میان سنتی‌ها و بنیادگرایان اسلامی داشتند، امر عجیبی نیست؛ عجیب اما این‌جاست که هر دو چهره، دست‌کم در مقاطعی از عمر خود، به گروه‌هایی وابستگی داشتند که بنیادگرا خوانده شده‌اند: ابوزید در نوجوانی و اوان جوانی، عضوی از اخوان المسلمین بود و حتی در سن یازده یا دوازده سالگی (1954) یک‌بار به این خاطر به زندان افتاد، گرچه بعدها راه خود را از آن‌ها جدا کرد و از سوی دیگر، فضل‌الله نیز پدر معنوی حزب‌الله لبنان خوانده شده، گرچه او هیچ‌گاه رابطه‌ی رسمی و تشکیلاتی با این حزب نداشت.

 

روایت یک زندگی (1)

 

ابوزید در قحافه یکی از روستاهای منطقه‌ی طنطا در مصر سفلی در صد و بیست کیلومتری قاهره به دنیا آمد. از هشت سالگی قاری قرآن بود و در 15 سالگی نیمی از قرآن را از حفظ داشت. در جوانی از نوشته‌های سید قطب متأثر شد گرچه خیلی زود مسیر متفاوتی را برگزید. در سال 1972 لیسانس زبان و ادبیات عرب از دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره گرفت. چهار سال بعد کارشناسی ارشد خود را از همان دانشکده دریافت کرد. عنوان پایان‌نامه‌ی او «قضیة المجاز فى القرآن عند المعتزلة» (مسأله‌ی مَجاز در قران از دیدگاه معتزله) بود که بعدها در کتاب «الاتجاه العقلی فى التفسیر: قضیة المجاز فى القرآن عند المعتزلة» (رویکرد عقلی در تفسیر قرآن: مسأله‌ی مَجاز در قران از دیدگاه معتزله) به چاپ رسید.

 

وی دکترای خود را با درجه‌ی عالی در سال 1981 در رشته‌ی ادبیات عرب از دانشگاه قاهره گرفت. رساله‌ی دکتراى او درباره‌ی «تأویل قرآن از دیدگاه ابن عربى» بود که بعدها در قالب کتاب «فلسفة التأویل: دراسة فى تأویل القرآن عند محیى الدین ابن عربی» (فلسفه‌ی تاویل: پژوهشی در باب تاویل در قران از دیدگاه ابن عربی) به چاپ رسید. در سال 1982 با درجه‌ی استادیاری، به عضویت هیأت علمی گروه زبان و ادبیات عرب دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه قاهره درآمد. از سال 1985 تا 1989 ابوزید استاد میهمان دانشگاه اوزاکا (Osaka) در ژاپن بود و پس از بازگشت به دانشگاه قاهره، درجه‌ی دانشیاری گرفت. وی در سال 1992 در سن 49 سالگی با ابتهال یونس استاد زبان و ادبیات فرانسه در دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه قاهره ازدواج کرد.

 

در سال 1993 عبدالصبور شاهین، استاد دارالعلم قاهره، ابوزید را مرتد اعلام کرد و مانع از آن شد که وی درجه‌ی استادی کامل از دانشگاه دریافت کند. پس از آن مقالات متعددی علیه وی منتشر شد که در آن‌ها وی به دلیل آرای قرآن‌شناسانه‌اش، مرتد شناخته شده بود. در همان سال گروهی از اساتید الازهر و دانشگاه قاهره با تسلیم دادخواستی به دادگاه خانواده‌ی قاهره خواستار جدایی ابوزید از همسرش شدند با این استدلال که شریعت اسلامی ازدواج زن مسلمان با مرد مرتد را ملغی می‌داند. گرچه در دادگاه اولیه، حکم به نفع ابوزید صادر گردید و او از اتهام ارتداد تبرئه شد و درجه‌ی استادی کامل در دانشگاه نیز به او اعطا گردید، اما نهایتا دادگاه استیناف در سال 1995 ابوزید را مرتد اعلام کرد و ازدواج او را ملغی اعلام کرد. اندکی بعد گروهی از استادان الازهر طی بیانیه‌ای خواستار اعدام ابوزید به سبب ارتداد شدند. سازمان «الجهاد الإسلامی» به رهبری ایمن الظواهری، دستیار اول بن‌لادن، دستور ترور ابوزید را صادر کرد. در چنین وضعیتی، وی به همراه همسرش مجبور به جلای وطن و زیستن در تبعید تقریبا تا اواخر عمرش شد. وی از زمستان 1995 تا آخر عمر استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه لایدن هلند بود.

 

قرآن هم‌چون متن

 

در نظر ابوزید، قرآن موجب شد که فرهنگ مسلمانان تبدیل به فرهنگی متن‌محور (حضارة النص) شود. اما به مجردی که فرهنگی متن‌محور شد، تأویل‌محور هم می‌شود، زیرا در نظر او قرآن، درست شبیه هر متن دیگری، به خودی خود حرف نمی‌زند و خود، خویشتن را توضیح نمی‌دهد بلکه برای فهم هر متنی می‌بایست از آن متن بازجویی و استنطاق کرد و به تعبیر دیگر آن‌را به حرف در آورد و از آن رمزگشایی (decode) کرد. ابوزید تعمدا واژه‌ی تأویل را به جای واژه‌ی رایج‌ تفسیر به کار می‌برد تا نقش عقل در فرایند فهم قرآن را برجسته کند. به نظر او کنار گذشتن فهم شخصی‌ای که مخاطب از قرآن دارد، این متن را تبدیل به شیئی یک طرفه و بی خاصیت خواهد کرد که به قول او صرفا به کار زیوری برای دست و گردن زنان و تعویظی برای بچه‌ها بیاید. در حالی که قرآن به منزله‌ی متن صرفا در یک ارتباط دوسویه است که می‌تواند اثری زنده و معنادار باشد. پذیرفتن چنین نظری به معنی پذیرفتن گستره‌ای بی‌پایان و آشتی‌ناپذیر از تأویل‌های قرآن است. ابو زید به استقبال چنین نظری می‌رود. در نظرگاه سنتی بر این نکته در نظر و عمل تأکید می‌رود که بر تفسیر گذشتگان از قرآن می‌بایست اتکا کرد زیرا آن‌ها به عصر نزول قرآن نزدیک‌ترند، پس تفسیرشان بهتر است، در حالی که ابو زید نظر دیگری دارد. او معتقد است ما در عصر دیگری می‌زی‌ایم و افق زیست ما با افق زیست پیشینیان متفاوت است پس فهم متفاوتی از قرآن به کار ما می‌آید. ابو زید قویا با این نظر که تفسیر یکه، دقیق و درست قرآن همان است که محمد به ما گفته است، مخالف است. زیرا در این صورت مطلق (یعنی قرآن) در قالب مقید (فهم یک انسان حتی اگر نبی باشد) ریخته شده است. بر این اساس هر فهمی از قرآن، که شامل خود فهم محمد هم می‌شود، نسبی است و هر خواننده‌ی قرآن مانند کسی است که قرآن را دریافت می‌کند و قرآن از فردی به فرد دیگر متفاوت دریافت می‌شود. به نظر ابوزید اگر قرآن محدود به زمان و مکان خاصی نیست، لازمه‌ی آن این است که برای فهم قرآن نمی‌بایست خود را مقید به فهم گذشتگان کنیم زیرا افق زمانی گذشتگان با ما متفاوت بوده است.

 

یکی از تلاش‌های عمده‌ی ابوزید نشان دادن تنوع وسیعی است که در تاریخ تفسیر قرآن وجود دارد و برداشت سنتی از اسلام از این تنوع غفلت کرده و یا تغافل ورزیده است. بر این اساس او به طور خاص به سراغ قرآن‌شناسی معتزله و یا ابن عربی می‌رود تا این تنوع را برجسته کند. در بررسی رویکرد تفسیری ابن عربی، ابوزید بر این نکته تأکید می‌کند که در نظام قرآن‌شناختی ابن عربی به قرآن به منزله‌ی دریچه‌ای گشوده و دائمی میان خداوند و انسان نگریسته می‌شود. به تعبیر ویلیام چیتیک “ابن عربی به ما می‌گوید اگر کسی آیه‌ای از قرآن را بازخواند و در آن همان معنایی را یافت که بار پیش یافته بود، آن آیه را به نحوی شایسته نخوانده است، یعنی حق کلام الهی را به جا نیاورده است زیرا معنایی که از کلام الهی آشکار می‌شود هیچ‌گاه تکرار نمی‌گردد” (2) .

 

ابوزید نیز به تفکیک سرنوشت‌سازی که تمام مصلحان مسلمان به آن پای‌بندند، اشاره می‌کند. در ایران این تفکیک با عنوان ذاتی و عرضی در دین مشهور است و در جهان اسلام با عنوان‌های مختلف رواج یافته است. ابوزید به آن، “معنا” (بستر تاریخی شکل‌گیری متن قرآن) در مقابل “مغز” (گوهر فراتاریخی متن) می‌گوید. به نظر او قرآن در یک بستر تاریخی و فرهنگی خاص شکل گرفته است و فهم قرآن بدون فهم آن بستر تاریخی و فرهنگی خاص ممکن نیست. به نظر او واژه‌ی “تنزیل” در قرآن به همین نکته اشاره دارد که معانی قرآن به قدر فهم یک جامعه‌ی خاص در تاریخی خاص کوچک شده و نزول یافته است.

 

ابوزید در نگاه زبان‌شناختی خود به قرآن، از عالم نحوی ایرانی قرن نه میلادی سیبویه و نیز از اسلام‌شناس ژاپنی توشیهیکو ایزوتسو (1914-1993) و البته علاوه بر این‌ها از فیلسوف هرمنوتیسین آلمانی، هانس گئورگ گادامر (1900-2002) متأثر است. پاره‌ای از تأملات زبان‌شناسانه و معناشناسانه‌ی ابوزید را می‌توان در کتاب او با عنوان “اشکالیات القرائة و آلیات التأویل” دید. موضع هرمنوتیکی امثال گادامر بر فاعلیت (subjectivity) و نقش داشتن خواننده‌ی متن در شکل‌بخشی به معنای متن، تأکید تام دارد. هرمنوتیک گادامری در مقابل رویکردهای پوزیتویستی در تفسیرشناسی قرار می‌گیرد که مطابق آن‌ها تفسیر عینی متن ممکن است.

 

تطبیق هرمنوتیک گادامری بر تفسیر قرآن به این منتهی خواهد شد که تفسیر عینی قرآن ممکن نیست و اگر به فرض ممکن هم باشد، در انحصار طبقه‌ی خاصی مثل الهی‌دانان، روحانیان و مفتیان دینی نیست. بر اساس این قرآن‌شناسی هرمنوتیکی است که ابوزید به نقد گفتمان دینی رایج در میان مسلمانان می‌پردازد و انحصار تفسیر قرآن در دست روحانیان و مفتیان و الهی‌دانان را نقد می‌کند. او منتقد رویکرد اسلامی‌سازی حقوق، ادبیات، علم و هنر است و چنین رویکردی را نتیجه‌ی ادعای انحصاری تملک حقیقت از سوی روحانیان و مفتیان می‌داند. او این نگاه رایج میان اسلام‌گرایان را که مطابق آن قرآن حاوی تمام حقایق انگاشته می‌شود و وظیفه‌ی مسلمانان استخراج این حقایق برای همه‌ی ابعاد زندگی، نقد می‌کند و آن‌را پیش‌فرض اصلی رویکرد اسلامی‌سازی می‌خواند.

 

——————

 

پانویس‌ها:

 

(1)  برای روایتی از احوای و آرای نصر حامد ابوزید مقاله‌ی نوید کرمانی شایسته‌ی مطالعه است:

Kermani. N (2004),  From revelation to interpretation: Nasr Hamid Abu Zayd and the literary study of the Qur’ an, in Suha Taji-Farouki (ed.) Modern Muslim Intellectuals and the Qur’an, Oxford University Press: Oxford and New York. اتکای اصلی ما در یادداشتی که در پیش رو دارید، بر این مقاله بوده است. اصل انگلیسی این مقاله را از این‌جا و ترجمه‌ی فارسی آن‌را به قلم داریوش محمدپور از این‌جا می‌توانید دریافت کنید.

(2) Chittick, William, “Ibn Arabi”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Fall 2008 Edition), Edward N. Zalta (ed.), URL = <http://plato.stanford.edu/archives/fall2008/entries/ibn-arabi/>

 

 

منبع: تهران ریویو

 

خاتمی: همه چیز امنیتی و نظامی شده و صدای مظلومان به جایی نمی رسد

Posted:

مجلس نیز نمی تواند از دولت انتقاد کند
جرس: رئیس جمهور سابق ایران گفت: همه چیز امنیتی و نظامی شده و صدای مظلومان به جایی نمی رسد. وی افزود: متاسفانه به جایی رسیده‌ایم كه حتی مجلس نیز نمی‌تواند جلوی بی‌قانونی‌ها را بگیرد و از دولت انتقاد کند.

 


بنا به گزارش‌ رسیده به جرس، سید محمد خاتمی در دیدار جمعی از جوانان احزاب و روزنامه نگاران اصلاح‌طلب با تبریک اعیاد مذهبی ماه رجب و نیز ماه شعبان و عید مبعث پیامبر اسلام گفت: عید مبعث یکی از مهمترین اعیاد اسلامی است و برای ما نیز اهمیت ویژه ای دارد چرا که سرچشمه ارزش ها و اصولی است که ما به آن اعتقاد داریم.


رییس جمهور سابق کشور افزود: دین در کشور ما جایگاه بسیار مهمی دارد و در تمامی جنبش های مدنی ایران و در مبارزه با استعمار و استبداد نقش کلیدی بازی کرده و انقلاب اسلامی ایران با محتوای بعثت نسبت نزدیکی دارد.


وی خاطر نشان کرد: روح فرهنگ ما اسلامی و شیعی است؛ البته این به این معنی نیست که غیر مسلمانان ایرانی یا مسلمان غیر شیعی نقش و اعتبار ندارند.همه ملت ایران و فرهنگ غنی ایرانی دارای حرمت و جایگاه وی‍ژه اند ولی حتی ایرانیان سنی و یا غیر مسلمان نیز به اهل بیت گرایش و علاقه خاصی دارند و قرائت اهل بیت از اسلام قرائتی است انسانی وعدالت محور.


خاتمی گفت: البته باید توجه کرد که دین یک شمشیر دولبه است و تا جاییکه به دنبال احقاق حقوق مردم و برقراری عدالت و خیرخواه مردم باشد موفق است اما زمانیکه از دین ابزاری برای توجیه ناروایی ها و نارسایی ها ساخته شود خطرناک و ناموفق می شود.


رییس دولت اصلاحات افزود: در اوایل بعثت روزی که پیامبر، یاران و افراد خانواده خود را جمع کرد و فرمود كه انی قد اتیكم خیر الدنیا و الاخره، یعنی من خیرو نیكی دنیا و آخرت را برایتان اورده ام‬. خیر آخرت که مطمئنا در عمل به گفته های خدا و اطاعت از او و انجام دستورات دینی حاصل می‌شود؛ اما خیر دنیا در چیست؟ آیا خیرجامعه در ظلم است؟ آیا خیر جامعه در گرسنگی است؟ آیا خیر جامعه در تبعیض است؟ در این است که افراد دارای امنیت نباشند و امنیت فقط برای بخشی از حاکمان باشد؟ قطعا اینها شر است.


خاتمی ادامه داد: در جامعه‌ای که انسان‌ها امکان بروز و ظهور شخصیت انسانی خود را نداشته باشند خیر وجود ندارد، جامعه‌ای که در عرصه جهانی از نظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی عقب افتاده است در آن خیری نیست. در چنین جوامعی خیری که مد نظر پیامبر بود وجود ندارد؛ بنابراین می توان ملاكی روشن بدست آورد تا جامعه مورد نظر پیامبر را تشخیص داد.


وی افزود: در جامعه ای که مد نظر پیامبر است انسان‌ها در آن امنیت دارند، سرنوشتان را خود تعیین می کنند، سربلند و برای دیگران الگو هستند و بر آن جامعه عدالت حکم فرما است، البته نه عدالتی که مارکسیت ها می گویند آن هم برداشتی سطحی از عدالت ماركسیستی كه فقط امکانات بصورت یكبار مصرف بین مردم توزیع شود،بلكه عدالتی که همه جوانب را در بر می گیرد ؛ اسلامی است.


متاسفانه کسانی خود را معیار حق و باطل می‌دانند و مخالف را فتنه‌گر


سید محمد خاتمی در خصوص وقایع یک سال اخیر نیز گفت: در این مدت نیروهای اصلاح طلب در چهارچوب قانون و ضوابط اسلامی خواستار تغییر بودند و می‌خواستند و می خواهند جلوی انحرافات را بگیرند.


رییس بنیاد باران تصریح کرد: متاسفانه کسانی وجود دارند که خود را معیار حق و باطل می دانند و به همین دلیل اگر کسی نیز با آنان مخالفت کند تبدیل می‌شود به فتنه گر در حالیکه ما معتقد هستیم که قانون و ارزش‌های انقلاب و مصالح كشور و مردم معیار هستند.


وی در خصوص دستگیری‌ها نیز تاکید کرد: ما از روز نخست معتقد بودیم که جرمی صورت نگرفته است و بعد از گذشت یک سال با تمام ادعاهای صورت گرفته و دیگر باید روشن شده باشد كه واقعا نسبت هایی كه داده شد و فشار هایی كه وارد آمد بی جا و بی اساس بود.


رییس بنیاد باران درباره دلجویی از خانوده زندانیان سیاسی تاکید کرد: در حال حاضر بسیاری از فعالان سیاسی، شخصیت‌ها، دانشگاهیان، در زندان هستند، این‌ها تمامی هزینه‌های اشتباهاتی است كه صورت گرفته است.


وی درباره تعامل گروه‌های سیاسی مختلف نیز گفت: تعامل به آن معنی نیست که از آنچه که حق دانسته می شود دست برداشته شود و دست ها به نشانه تسلیم بالا برود. صرف نظر از اصولی که وجود دارد؛ چهارچوب هایی نیز هست که باید عاقلانه و واقع بینانه و به دور از تخیلات به آن توجه کرد.

 

مردم در مبارزات یک سال گذشته از خشونت پرهیز کردند


رییس دولت اصلاحات در خصوص بحران‌های پیش‌روی کشور گفت: همه هویت انقلاب ما به مشروعیتی مردمی بود نه زور و اسلحه و یا کمک‌های خارجی. نقش امام آن روحانی بزرگوار و از خود گذشته سبب شد كه تمامی مردم حول محور وجودش جمع شوند. حضرت امام اجازه ندادند که کسی دست به اسلحه برد و اگر گروه‌های چریکی و مسلحی نیز بودند امام اجازه ندادند که انقلاب در دام آنها بیفتد و از خشونت پرهیز کردند و همان طور که ایشان گفتند این انقلاب پیروزی خون بر شمشیر و یا به قول مردم گل بر گلوله بود.


وی افزود: به قول یک پژوهش‌گر غربی انقلاب اسلامی براندازایش نیز با كلام و منطق بود نه سلاح و زور، از این رو نیز محال است چنین انقلابی برای استقرار و تداوم كار دست به خشونت بزند. مطئننا می‌توان گفت که در دنیا نخست گاندی بود که بزرگترین مروج تز عدم خشونت بود و یکی دیگر نیز انقلاب اسلامی ایران بود.


خاتمی با اشاره به اینکه امام گروه‌های خشونت طلب چون چریک‌ها و دیگر گروه های مسلح را از خود دور می کردند، افزود: مردم نیز در این یک سال همین گونه عمل کردند و تمام تلاششان این بود که از خشونت دوری کنند هرچند هزینه سنگینی پرداختند و چه زیبا و صبورانه مادر یكی از شهدای جنبش سبز گفت که اگر زندانیان را آزاد کنند از خون فرزندش می‌گذرد. این بزرگواری و از خود گذشتگی مردم را نشان می‌دهد و اینکه از گذشته‌ها برای ساختن آینده و آزادی حاضرند صرف‌نظر كنند ولی باید به آینده و تامین حقوق و حرمت مردم مطمئن شوند.


سید محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: در حال حاضر سه خواست مشترک وجود دارد که مطالبه همه مردم نیز هست. نخست اینکه زندانیان سیاسی هرچه سریعتر آزاد شوند، دوم اینکه این فضای بسته امنیتی تبدیل به فضای آزاد؛ رقابتی و حزبی شود و سوم آنکه به سوی انتخابات سالم و آزاد حركت كنیم. معتقد هستیم که اگر به خواسته های مردم توجه شود میتوان با تحمل رنج های گذشته و صرف نظر از آنها نسبت به آینده امن و آرام چشم دوخت.


رئیس موسسه بین‌المللی گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در خصوص بحران‌های خارجی نیز اظهار داشت: کشور در حال حاضر در معرض تهدید است؛ دشمن توطئه می کند اما اگر مردم دلخور باشند مطمئن باشید كه توطئه ها كارگر می‌افتد. اگر دولت به مردم پاسخگو بود و سیاست ها و رفتارها درست بود بسیاری از این اتفاق ها نمی ‌افتاد.


وی تصریح کرد: متاسفانه به جایی رسیده‌ایم كه حتی مجلس نیز نمی‌تواند جلوی بی‌قانونی‌ها را بگیرد از دولت انتقاد کند و اگر تصمیمی نیز می گیرد تحت فشار و هیاهو از جنس تهاجم به بیوت مراجع و اجتماعات آن را وادار به عقب نشینی می‌كنند و این فاجعه است كه مجلسی كه باید در راس امور باشد نیز مورد تعرض قرار می‌گیرد.


سید محمد خاتمی با اشاره به اینكه به درستی گفته شده است كه قوه قضاییه باید به گونه‌ای باشد كه هر مظلومی از اینكه داد او گرفته می‌شود مطمئن باشد، گفت: من می‌گویم خیلی‌ها مظلومند و فریادشان به جائی نمی رسد. صرف نظر از این همه گرفتار بند و زندان و محكومیت‌های غیر موجه؛ این همه اتهامات زده شد، به بیوت مراجع حمله شد و در رسانه ملی یک طرفه هرچه که خواستند گفتند بی آنکه مظلومان بتوانند از حق خود دفاع کنند و با افرادی نیز که به بیوت حمله کردند و به شخصیت ها اهانت كردند هیچ برخورد قضایی صورت نگرفت.


وی ادامه داد: متاسفانه همه چیز امنیتی و نظامی و اطلاعاتی شده و این خوب نیست که اگر کسی برای دادخواهی به قوه قضاییه رفت احساس کند که حقش داده نمی شود. در حالیكه متهتكان و متجاوزان از امنیت برخوردارند.


در زمان شاه هم تنها یک حزب وجود داشت


خاتمی خاطر نشان کرد: اخیرا گفته اند فقط یک حزب وجود دارد و همه تشكل ها و احزاب ناباب و باطلند واقعا عجیب است! در زمان شاه نیز او گفت که یک حزب داریم و هرکه نمی خواهد عضو آن باشد از کشور خارج شود. امروز نیز بسیاری از مردم، اساتید، دانشجوها، متخصصان، روزنامه‌نگاران و سرمایه های کشور در حال خروج از کشور هستند.چرا جلوی این فجایع گرفته نمی شود؟


وی در خصوص عدالت نیز خاطر نشان کرد: عدالت اقتصادی مهم است اما عدالت باید در تمامی سطوح اجرا شود. ما ادعا می کنیم که نظامی دینی داریم اما آیا حداقل ها نیز در این نظام رعایت می شود؟ مطمئنا همه چیز نمی تواند کامل باشد و انسان کامل نیز وجود ندارد و ما همگی ناقص هستیم و ایراداتی داریم. اما بعضی‌ها فکر می‌کنند که برترهستند و خود را ملاک حق می‌بینند و این انحراف از اصول دینی است. حتی امیرالمونین نیز با تمامی آن سجایا و کمالی که داشت می‌فرمود حق را بشناسید اهل آن را خواهید شناخت.


سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد: مایی که علاقه‌مند به نظامی هستیم که به نام اسلام، پیامبر برای مردم ایران و با محوریت مردم تاسیس شده است باید تمامی تلاش خود را معطوف به این نکته کنیم که این نظام برای همه الگو شود. عدالت بیشتر، حرمت انسان ها، آزادی های سیاسی، اقتصادی، تامین معیشت مردم و ... از جمله مواردی هستند که باید به عنوان یک وظیفه و کار انقلابی مد نظر قرار بگیرد تا بتوانیم الگویی خوب برای دیگران باشیم.


وی افزود: نارسایی ها، ظلم ها، زندان های بی جا و بی عدالتی ها فقط سبب می شود که سرمایه های عظیم مادی و معنوی خود را از دست بدهیم و در دنیا نیز منزوی شویم. بیایید امروز ایران و ایرانی را با سال های پیش مقایسه كنید؛مردم می‌گفتند هر جا كه می رفتیم محترم بودیم و افتخار می كردیم كه ایرانی هستیم ولی امروز ادعاهای بر خلاف گزاف وضع ما در دنیا چگونه است؟ آیا این است آن الگویی که می خواستیم برای جهان بسازیم؟


جنبش سبز یک حرکت 150 ساله است


خاتمی در پاسخ به پرسشی درباره جنبش سبز نیز گفت: همان طور که گفته ام این حرکت مربوط به امروز و دیروز نیست و یک حرکت صد و پنجاه ساله است. مردم ما همیشه به دنبال آزادی، مردم سالاری، دموکراسی و عدالت سازگار با دین بوده اند.


رییس دولت اصلاحات تاکید کرد: در یک سال اخیر شاهد بودیم که مردم پس از انتخابات آگاهانه و با وفاداری به اصول نظام در صحنه حاضر شدند. جنبش سبز متعلق به مردم است و از متن جامعه بیرون آمده واینگونه نیست که چند نفر آن را ایجاد واداره کنند و تصمیم بگیرند .این جنبش ضد خشونت است و نشانه رشد مردم كه خواستار احیای ارزش های انقلاب و مردم سالاری سازگار با دین و حقوق مسلم خودش و اعتبار و پیشرفت كشور است تا هم جمهوریت و هم اسلامیت نظام حفظ شود و جنبش اعتراض مردم گرچه ممكن است متشكل از افراد و گروه‌ها با سلائق مختلف وانگیزه‌های مختلف باشد اما خواست نخست مردم این بوده و هست كه مردم به حساب آیند و رایشان مورد احترام باشد و انتخابات سالم و آزاد باشد.


وی افزود: یک سال است که مردم در حال دادن هزینه هستند و حتی دربسیاری از جمع‌ها اگر برگزار شود نمی‌شود از آرمان های انقلاب و امام دفاع کرد! ما می‌خواهیم در چارچوب نظام و قانون کار کنیم اما عده‌ای نمی گذارند و به نظر ما آنها هستند که خارج از نظام خارج هستند.


سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد: اگر عاقلانه به مسائل نگاه شود راه برون رفت از بحران و ایجاد فضای مناسب برای اینكه همه در خدمت مردم و ایران و انقلاب باشند فراهم خواهد شد.


در این نشست جوانان در باره لزوم تعریف جنبش سبز و رهبری آن و نیز فعالیت بیشتر در عرصه بین‌المللی و محكومیت تحریم ایران و زیانی كه به ملت وارد می شود صحبت كردند.


همچنین خواستار بیان شفاف تر دیدگاهها شدند و از بعضی مشكلات به خصوص برای صنف روزنامه نگار و خبرنگار كه از مظلوم ترین بخش های جامعه اند و اینكه تعداد زیادی از اصحاب رسانه در بند هستند سخن گفته شد.


علاوه بر این از عزیزانی كه طی ماه های طولانی و در بند بودن حتی اجازه یك مرخصی كوتاه هم به آنان داده نشده است؛ یاد كردند.