جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


ضریب نفوذ اینترنت در ایران زیر یک درصد است

Posted:

جرس: کارشناس فناوری اطلاعات با بیان اینکه اتحادیه جهانی مخابرات حداقل دسترسی کاربران به اینترنت 256 کیلوبیت در ثانیه را به عنوان شاخص ضریب نفوذ محاسبه می کند گفت: از نظر اتحادیه جهانی مخابرات، ایران اینترنت ندارد و ضریب نفوذ اینترنت در ایران زیر یک درصد است.

 

به گزارش مهر، علی اکبر جلالی با تاکید بر اینکه ضریب نفوذ اینترنت و تلفن همراه معیار توسعه یافتگی ارتباطات در کشورها تلقی می شود گفت: در شرایطی که نهادهای بین المللی مانند اتحادیه جهانی مخابرات (ITU) بررسی مقایسه ای کشورها را انجام می دهند و عدم حضور یک کشور در این مقایسه ها به طور قطع منفی تلقی می شود نیازمند پذیرش شاخص های بین المللی هستیم.


وی با تاکید بر اینکه شاخص های جهانی معتبر هستند و ایران نیز عضو ITU است افزود: اتحادیه جهانی مخابرات دسترسی کاربران به اینترنت با سرعت کمتر از 256 کیلوبیت در ثانیه را در آمارها محاسبه نمی کند.

جلالی با بیان اینکه دسترسی کاربران به اینترنت دایل آپ (کمتر از 56 کیلو بیت) جز شاخص های ضریب نفوذ محسوب نمی شود ادامه داد: از نظر اتحادیه جهانی مخابرات، ایران اینترنت ندارد و ضریب نفوذ اینترنت در ایران زیر یک درصد است.



این کارشناس فناوری اطلاعات با بیان اینکه با توجه به شاخصهای بین المللی همچون ITU، استناد به شاخص های داخلی بی مورد است ادامه داد: اگر از نظر مسئولان مشکلی در نحوه انجام این مقایسه ها وجود دارد باید به عنوان یک عضو سازمان ITU از روشهای قانونی اعتراض خود را به آن نهادها منتقل کنند و در غیر این صورت باید تابع قوانینی بود که در سطح جهانی مطرح می شود.



جلالی گفت: انتظار نمی رود کسانی که باید مسئول توسعه اینترنت در کشور باشند و از آن دفاع کنند خود عامل تاخیر و ترمز در توسعه این فناوری شوند.



استاد دانشگاه علم و صنعت با مطرح کردن این سئوال که چگونه است وقتی آمارهایی به نفع ما داده می شود از آنها استقبال می کنیم اما آمارهایی که به نفع کشور نیست را تکذیب کرده و مردود می دانیم ادامه داد: به عنوان مثال کشور ما دو بار در نهضت سوادآموزی جایزه جهانی گرفت که به آن افتخار کردیم اما در مواردی که به نفع ما نیست عکس العمل منفی نشان می دهیم.



این کارشناس فناوی اطلاعات با تاکید براینکه در بعضی زمینه های فناوری اطلاعات به موفقیتهای خوبی در کشور دسترسی پیدا کرده ایم به مهر گفت: متاسفانه نتوانسته ایم آنها را به درستی عرضه کنیم که این مسئله باعث می شود در شاخص های جهانی موفقیت خوبی را در حوزه IT نداشته باشیم. به عنوان مثال در حوزه خدمات الکترونیک برخط، بیش از هزار خدمت الکترونیک در کشور وجود دارد اما هیچ یک از نهادهای دولتی تاکنون نتوانسته اند این خدمات را به نحوی دسته بندی کند که در نهادهای بین المللی قابل استناد باشد.



وی گفت: کشور ما در بعضی شاخص ها مانند اینترنت با پهنای باند زیاد مسلما جایگاه خوبی ندارد چرا که برای مثال در کره جنوبی 97 درصد مردم از اینترنت با پهنای باند متوسط 5/14 مگابیت در ثانیه استفاده می کنند و این در حالی است که در کشور ما کمتر از یک درصد مردم به اینترنت با سرعت 128 کیلوبیت دسترسی دارند.



استاد دانشگاه علم و صنعت با تاکید بر اینکه باید استراتژی مشخصی را برای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظر بگیریم و اگر واقعا آن را مضر به حال جامعه می دانیم آن را تعطیل کنیم افزود: سازمان های بین المللی در ارائه شاخص ها هیچگونه خصومت و غرض ورزی با ما ندارند و پاک کردن صورت مسئله مشکلی را حل نخواهد کرد.

 

به گزارش مهر، طی هفته های اخیر، مسئولان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بارها نسبت به انتقادات مطرح شده در زمینه ضریب نفوذ اینترنت در کشور و محدودیت در سرعت دسترسی به این فناوری، موضع گرفته و اعلام کردند که شاخص های بین المللی با برخی اهداف خاص مطرح می شود و در این بخش نباید دچار آفت شاخص زدگی شد.
 

رهبر جمهوری اسلامی، اطاعت از خود را “واجب شرعی” اعلام کرد

Posted:

جـــرس: برای اولین بار و صراحتا، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به استفتائی، خود را رسما یک "مجتهد جامع‌الشرایط"، "جانشین امام زمان در زمان غیبت" و همچنین "شعبه‌ای از ولایت ائمه‌ اطهار" و "ولایت رسول‌ خدا" نامید و خاطرنشان ساخت اطاعت از دستورات حکومتی وی، نشانگر "التزام کامل به ولایت فقیه" است.

به گزارش ایلنا، طرح‌کنندگان استفتاء از آقای خامنه ای پرسیده‌ بودند "خواهشمند است در خصوص التزام به ولایت فقیه توضیح دهید. به عبارت دیگر چگونه باید عمل نمائیم تا بدانیم که به جانشین برحق آقا امام زمان اعتقاد و التزام کامل داریم."


آقای خامنه ای در پاسخ آنان گفته است "ولایت فقیه به معنای حاکمیت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌ای است از ولایت ائمه‌ اطهار که همان ولایت رسول الله می‌باشد و همین که از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین اطاعت کنید، نشانگر التزام کامل به آن است."


بدین ترتیب رهبر جمهوری اسلامی، در پاسخ به استفتاء فوق الذکر، ابتدائا و رسما خود را یک "مجتهد جامع‌الشرایط" و "جانشین امام زمان در عصر غیبت" نامید و حکومت خود را "شعبه‌ای از ولایت ائمه‌ اطهار" و "ولایت رسول‌الله" ذکر کرد و خاطرنشان ساخت اطاعت از دستورات حکومتی ولی فقیه، نشانگر التزام کامل به ولایت فقیه است.


دو دهه پیش و پس از انتخاب آقای خامنه ای به رهبری (پس از درگذشت رهبر فقید جمهوری اسلامی)، مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری و برخی از روحانیون برجسته ، وی را "مجتهد جامع‌الشرایط" برای صلاحیت رهبری ندانستند و به همین دلیل سالها مورد آزار و حصر و بی احترامی  قرار گرفتند.


به گزارش خبرنگار حیات، محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت دهم، امروز پس از انتشار استفتاء آقای خامنه ای، در نشست خبری خود تاکید کرد: "اگر امروزه توجه دقیق داشته باشیم، تمام مبانی تحلیل های خود را از رهنمودهای امام خامنه ای استنتاج و انکشاف می کنیم."


حسین قاضیان؛ جرس نیازمند زبانی دموکراتیک‌تر

Posted:

نیلوفر زارع
جرس: فیلترشکن های کم حجم و کارامد که امروزه حتی روی کامپیوترهای کاربران مبتدی اینترنت نیز وجود دارد سانسور تمام عیار فضای مجازی در ایران را بی اثر کرده اند. رسانه های مجازی برای اکثر کاربران قابل دسترسند اما مساله فقط دسترسی به پایگاه های خبری غیروابسته به حکومت نیست.

مساله اساسی این است که محتوای رسانه های منتقد حکومت تا چه اندازه با انتظارهای مخاطبان درون وطن سازگاری دارند. در این میان رسانه ای همچون شبکه جنبش راه سبز که رسالت خود را در آگاهی بخشی حول حرکت اعتراضی مردم علیه حکومت تعریف کرده با دشواری مضاعفی روبروست. این رسانه برای برآوردن توقعات طیف متنوع مخاطبانش باید قادر به ایجاد موازنه ای در تولید محتوا باشد و دست یافتن به این موازنه در بسیاری از مواقع جز با آزمون و خطا میسر نیست. از آنجا که شناخت روحیه جامعه هدف نیاز حیاتی هر رسانه ای است در یکسالگی تاسیس شبکه جنبش سبز(جرس) با دکتر "حسین قاضیان" جامعه شناس  گفتگو کردیم و نقاط قوت و ضعف جرس در این یکسال را از نگاه او جویا شدیم. دکتر قاضیان در این مصاحبه تعریفی از مفهوم" رسانه جنبش" را به دست داده و از این دریچه به تحلیل فرم و محتوای جرس پرداخته است. او علی رغم آن که معتقد است جرس طی یکسال گذشته در فرم و محتوا موفقیت های قابل توجهی داشته اما معتقد است این رسانه باید زبان و منطقی دموکراتیک تر پیدا کند. گفتگوی مکتوب جرس با دکتر قاضیان را در زیر می خوانید:


آقای دکترعملکرد شبکه جنبش راه سبز (جرس) در یک سال گذشته را تا چه حد منطبق بر انتظارهایتان از یک رسانه حامی جنبش سبز می دانید؟


جرس از نظر ایجاد هسته‌ای برای گردش اطلاعاتِ جنبش در میان آن دسته از عاملان جنبش که به جرس دسترسی، و به اطلاعات آن نیاز دارند، نسبتاً موفق بوده است. جرس در زمینه‌ی بهبود سر و وضع ظاهریش هم پیشرفت مداومی داشته است، و دست‌کم این اواخر چیدمان بهتری عرضه می‌کند. گرچه اگر پای سلیقه در میان باشد، از نظر من هنوز فاقد جذابیت در شکل است. نسل‌‌‌های جدید‌تر مبارزان خوشبختانه به جنبه‌‌های شکلی و به زیبایی اهمیت می‌دهند، و اگر هیچ ملاحظه‌ی دیگری هم در این زمینه وجود نمی‌داشت، همین ملاحظه الزام می‌کرد به ابعاد زیبایی‌شناختی کار بیش‌تر توجه شود. از نظر فنی نیز، با توجه به امکانات بیشتری که به مرور در اختیار کاربران قرار داده شده، می‌شود حرکتی رو به پیش را ملاحظه کرد.


به علاوه، جرس از نظر دربرگیری نسبی دید‌گاه‌های مختلف در درون جنبش سبز، نمره ردی نمی‌گیرد. نکته‌ی آزار‌دهنده در این میان اما، حضور و نمایش بیش از اندازه‌ی گردانندگان جرس در این رسانه است. این شیوه، حتی اگر با این استدلال دنبال شود که این‌گردانندگان اشخاص مهمی هستند یا حرف‌‌های مهمی دارند، مادام که جرس می‌خواهد در قالب یک «رسانه» عمل کند به نقطه‌ی ضعف آن بدل می‌شود، و اگر می‌خواهد در مقام «رسانه‌ی جنبش» عمل کند، این نقطه ضعف به مراتب تشدید می‌شود. در این حال مخاطب ممکن است آن را شخصی‌سازی رسانه‌ای قلمداد کند که محبوبیتش رهین تلاش‌‌ها و عرقریزی‌ها، و بلکه‌ خونریزش عاملان جنبش در صحنه‌ی عمل بوده است. پیداست که این پنداشت، به تصویری که جرس می‌خواهد از خودش به عنوان «رسانه‌ی یک جنبش» بدهد آسیب می‌زند.


چیز دیگری که از «رسانه‌ی یک جنبش»بودن انتظار می‌رود، این است که چنین رسانه‌ای باید پیوسته در تلاش برای پالایش و بهبود و برکشیدن زبان و منطقی باشد که با هدف‌هایی که جنبش سر در سودای آن دارد، تناسب داشته باشد. اما زبان و منطق جرس با معیارهایی که جنبش بنا به فرض در نهایت برای رسیدن به آن اوج گرفته، همواره همخوانی نداشته است. به عبارت دیگر جرس در پیشبرد و بهبود قواعد بازی در سطح گفتار، یعنی کاری که از «رسانه‌ی یک جنبش» انتظار می‌رود، یا حساسیت به خرج نداده یا در اِعمال این حساسیت موفق نبوده است. اگر بخشی از بار پیشبرد یک جنبش بر دوش گفتمان‌های پشتیبان آن یا بر دوش خرده‌گفتارهایی باشد که از دل عمل عاملان آن می‌جوشد و بیرون می‌زند و در نهایت به گفتار پیشبرنده‌ی آن بدل می‌شود، آن‌گاه حساسیت در کاربرد زبان و منطقی متناسب با هدف‌‌های جنبش، به موضوعی فرعی و سلیقه‌ای تبدیل نمی‌شود، بلکه بدل می‌‌شود به دستور کاری جدی و مبرم، که به‌ویژه در سطح رسانه‌ای، پیروی از آن یک ضرورت است نه امری تفننی. از رسانه‌ی جنبشی برای دموکراسی انتظار می‌رود زبان و منطقش با ارزش‌ها و قواعد دموکراتیک سازگارتر باشد.

 

به عقیده شما بزرگترین نقاط ضعف و قوت جرس چیست؟


به نظرم مهم‌ترین نقطه‌ی ضعف جرس بی‌توجهی به تعریف مناسبی از «رسانه‌ی جنبش بودن» است. برای تشریح این انتقاد شاید لازم باشد دورخیز بیش تری کنیم و به پیشینه‌ی نظری و منطقی این مدعا هم نظری بیاندازیم.


ببینید، کارکردهای رسانه‌های حرفه‌ای معمولاً چیزهایی از قبیل اطلاع‌رسانی، سرگرمی، آموزش، ترویج و مانند آن‌هاست. اما برانگیختن یا تهییج و تحریک به عملی معین کار یک رسانه‌ی حرفه‌ای عمومی نیست. اگر رسانه‌ای به این عمل مبادرت کند یا دارد تبلیغات سیاسی انجام می‌دهد (یعنی مخاطب را به عمل سیاسی معینی دعوت یا تشویق می‌کند) یا دارد تبلیغات تجاری انجام می‌دهد (یعنی مخاطب را به خرید کالا یا خدمات معینی دعوت یا تشویق می‌کند). البته که امروزه تبلیغات تجاری به دلیل سازکار‌‌های نظام سرمایه‌داری و ورود اکثر رسانه‌ها به قلمرو بازار، به جزء جدایی‌ناپذیر اغلب آن‌ها بدل شده است. اما رسانه‌های حرفه‌ایِ عمومی هنوز هم سعی می‌کنند به صورت رسمی،‌مطلقاً، و به صورت عملی، اکثراً، از تبلیغات سیاسی بپرهیزند. اما شما که می‌خواهید «رسانه‌ی یک جنبش» باشید، گویی پیشاپیش پذیرفته‌اید که باید برای برانگیختن سیاسی مخاطبان هم کاری انجام دهید تا شما را از یک رسانه‌ی حرفه‌ای عمومی متمایز کند.


بسیار خوب. فرض کنیم که این انتخاب درست باشد، اما این موضوع به معنی عدول از معیارهای حرفه‌ای دیگری که به رسانه‌ها اعتبار می‌بخشد، نیست. چون رسانه یعنی اعتبار. البته که وقتی شما خود را «رسانه‌ی یک جنبش» فرض می‌کنید می‌دانیم که بی‌طرف نیستید. به بیان دیگر من مخاطب هم می‌دانم که شما می‌‌خواهید طرف جنبشی را بگیرید که خود را رسانه‌ی آن می‌دانید. در واقع، شما به این ترتیب از آغاز رسانه بودن خود را (در معنای عمومی و حرفه‌ای آن) کنار گذاشته‌اید. این یک انتخاب استراتژیک است که در برابر بدیل‌های استراتژیک دیگری که مطرح است، مزایا و معایب خودش را دارد. من نمی‌خواهم به نقد خود این انتخاب بپردازم. بلکه می‌خواهم بگویم با همه‌ی این احوالات، «رسانه‌ی یک جنبش» بودن به معنی زیرپا گذاشتن معیارهای حرفه‌ای در زمینه‌ی همه‌ی کارکردهای رسانه‌ای، به ویژه، در زمینه‌ی کارکرد اطلاع‌رسانی و داشتن سوگیری در این زمینه نیست. برای حفظ اعتبار رسانه‌ای لازم است در حوزه‌ی اطلاع‌رسانی معیارهای معمول از قبیل صحت، بی‌طرفی، توازن و انصاف رعایت شود. مخاطب شما صرف‌نظر از مواضع و سوگیری‌های سیاسی‌ خودش باید بتواند تا حد زیادی به اطلاعات اعتماد کند. تولید و انتشار اطلاعات، حتی در «رسانه‌ی یک جنبش»، نباید به منظور خوشایند مخاطب (مخاطبی که محتملاً گرایشی هم‌سو با رسانه دارد) یا برای همدلی و همراهی با او، یا حتی به منظور تبلیغات سیاسی (یعنی برانگیختن مخاطب برای عمل) باشد. این کار گرچه می‌تواند یکی از نقش‌های «رسانه‌ی یک جنبش» باشد، اما این نقش نباید از طریق کارکرد اطلاع‌رسانی، به‌ویژه از طریق اخبار، اجرا شود. صحنه‌ی اجرای این نقش، آن حوزه‌هایی است که به «نظر» و «رأی» و «عقیده»‌ی نویسندگان اختصاص داده می‌شود، نه به حوزه‌ی خبر و اطلاع.


این تمایزات حرفه‌ای در کار جرس کم‌رنگ است. در واقع وقتی جرس را از این زاویه از نظر بگذرانیم، شاهد نوعی سردرگمی خواهیم بود که نشان از فقدان سیاستی «واحد»، «آموزش داده شده» و «نظارت‌شده» دارد. بنابراین آن دسته از همکارانی که بیش‌تر به اصول‌ حرفه‌ای وفادار بوده‌اند آن را رعایت کرده‌اند و دیگران نه. البته همیشه ضرورت‌ها و فوریت‌های عمل عذر‌خواه این مشکلات تواند بود، اما حالا که یک‌ سالی می‌گذرد و شتاب وقایع هم کمتر شده انتظار می‌رود در این زمینه‌ها نیز پیشرفتی حاصل شود.


آیا پیشنهادی برای اصلاح یا برطرف کردن نقاط ضعف این رسانه دارید؟


اگر حرف‌های من درست باشد، راه بهبود هم روشن است: 1 ) بازتعریف «رسانه‌ی یک جنبش» بودن؛ 2) تفکیک بین کار اطلاع رسانی، و تأثیر‌گذاری بر مخاطبان و سمت‌دهی به آنان؛ 3) بازآموزی همکاران، تدوین شیوه‌نامه‌ی حرفه‌ای، اعمال شیوه‌نامه‌ و نظارت بر اجرای آن؛ 4) بازنگری در زبان و منطق حاکم بر تولید و انتشار مطالب با توجه به هدف‌های جنبش؛ 5) حساسیت در مورد میزان و چگونگی حضور دست‌در‌کاران جرس در مقام چهره‌ی رسانه‌ای؛ 6) بازبینی و بازآرایی شکل؛ 7) افزایش امکانات برای کاربران؛ 8) انجام مستمر و روش‌مند همین کاری که با این پرسش‌ها دارید انجام می‌دهید، یعنی سنجش بازخوردها و دخالت دادنش در بازتنظیم فعالیت‌ها.

 

با تشکر از شما.
 

تقوی: چون از نماز جمعه هاشمی سوء استفاده سیاسی می شود، وی حضور پیدا نمی کند

Posted:

جـــرس: رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه با هشدار نسبت به اینکه "اگر امام جمعه ای در تریبون نماز جمعه بر طبل تفرقه بکوبد، با تذکر جدی این شورا مواجه خواهد شد"، از بازنشستگی بیش از ۶۰ امام جمعه در تابستان امسال خبر داد.


وی همزمان پیرامون اینکه چرا هاشمی رفسنجانی نماز جمعه را اقامه نمی کند، گفت: وی پیرامون اینکه چرا هاشمی رفسنجانی نماز جمعه را اقامه نمی کند، گفت: همانطور که در نماز جمعه آخر (٢۶ تیر۸۸) وی دیدیم، عده ای می خواستند بعد از انتخابات از نماز جمعه سوء استفاده کنند، که طی تماسی که من با ایشان داشتم، هاشمی اعلام کردند که عده ای می خواهند از نماز جمعه سوء استفاده کنند که بر این اساس من نمی آیم.


وی با تاکید بر اینکه آیت الله هاشمی رفسنجانی مصلحت نماز جمعه را بالاتر از مسائل سیاسی دانست، گفت: چه ایرادی دارد که امام جمعه موقت جدید بیاید و امام جمعه موقت دیگر برود.


این درحالیست که هاشمی رفسنجانی- بنا به قول دخترش فائزه- از دلایل عدم حضور خود در نماز جمعه را، "حفاظت جان مردم و جلوگیری از اِعمال خشونت های نظیر سال گذشته" ذکر کرده بود.


به گزارش مهر، سید رضا تقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، در همایش «نماز جمعه و رسانه»، که روز سه شنبه ٢۹ تیرماه در مجتمع فرهنگی آموزشی آدینه برگزار شد، با بیان اینکه ائمه جمعه با قدرت، سیاست وحدت آفرینی را دنبال می کنند، گفت: اگر مورد تفرقه انگیزی باشد حتما باید ببینیم که کدام امام جمعه به تفرقه در جامعه دامن زده است تا به آن تذکر دهیم. و اگر امام جمعه ای این کار را انجام دهد با یکی از شرایط امام جمعه بودن که عدالت است تناقض پیدا می کند.


رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه خاطر نشان کرد: البته ممکن است امام جمعه ای که مواضع نظام را در تریبون نماز جمعه بیان می کند منطبق با مواضع اصولی برخی احزاب باشد که این به معنای طرفداری وی از جناح یا گروه خاصی نیست. وی افزود: مثلا ممکن است عده ای در داخل کشور موافق مذاکره با آمریکا باشند و عده ای دیگر نیز با آن مخالف. حالا اگر امام جمعه موضع نظام را در این رابطه مطرح کرد این دلیل نمی شود که از عده ای خاص در تریبون نماز جمعه حمایت کرده است.


تقوی پیرامون "عدالت رسانه ای در جامعه" گفت "همه رسانه ها برای ما محترم هستند اما رسانه ملی برای ما حساب ویژه ای دارد که البته نباید تکریم از رسانه ملی موجب تضعیف سایر رسانه ها در کشور شود ضمن اینکه بایستی شور اطلاعاتی را در جامعه توسط همه رسانه ها دامن بزنیم."


رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور، همچنین گفت : در تابستان امسال قرار است بیش از ۶۰ امام جمعه را بازنشسته کنیم .


تقوی در پاسخ به این سئوال که آیا احمد جنتی را نیز می خواهید جابجا کنید یا خیر، گفت: جنتی امام جمعه موقت تهران هستند که ما نصب و جابجایی در مورد ائمه جمعه موقت نداریم زیرا ائمه جمعه موقت را ائمه اصلی و دائمی انتخاب می کنند ضمن اینکه من تا کنون درخواست بازنشستگی آقای جنتی را نشنیده ام. ایشان قصد بازنشسته شدن ندارند، هیچ روحانی بازنشسته نمی شود.


رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه اضافه کرد: "جنتی فردی مبارز، زندان رفته، تبعید شده و فقیهی است که قبل و بعد از پیروزی انقلاب از شاگردان امام بود و الان هم از یاران رهبری هستند."


گفتنی است ائمه جمعه شهرهای کشور، نمایندگان رهبری و ولی فقیه در استان محسوب می شوند.

بانگ جرسی می آید؛ سیمای جرس کی خواهد آمد؟

Posted:

آذر اهورائي

 

جرس هم با جنبش سبز یکساله شد و در این یکساله ره صد ساله رفت. جرس اکنون سبزترین و فراگیر ترین رسانه جنبش سبز است  که در نبود رسانه ملی و با وجود حاکمیت سانسور و خفقان بر مطبوعات مستقل و اصلاح طلب و عدم امکان نشر حقایق توسط آنها این بهترین الترناتیو و جایگزین برای همه آنها است.

 

قلم ها را می توانند شکست و دهانها را می توانند دوخت و زبانها را می توانند برید اما با فکر و اندیشه چه خواهند کرد. وقتی فکر زایید و بالید و خلق کرد هرگز از زادنش نمی توان جلوگیری کرد و اگر شده حتی با ایما و اشاره هم از ذهن خالقش به بیرون تراوش کرده و به دیگران منتقل خواهد شد.

 

روزنامه ها را بستند و روزنامه نگاران را به زندان انداختند اما از بیان حرف و سخن حق هرگز نتوانستند جلوگیری کنند. حبس فکر در عصر انفجار اطلاعات دیگر ممکن نیست. حرف حق مانند آب روان راه خود را به سوی مخاطب باز خواهد کرد و اگر از دل گوینده برآمده باشد لاجرم بر دل خواننده نیز خواهد نشست و هرگز نمی توان آنرا در قید و بند کرد و جرس گواهی صادق بر این مدعا است. 

 

دست همه دست اندرکاران جرس درد نکند و همگی موفق و پیروز باشند. آنها با کار مداوم و خستگی ناپذیر خود درطی یکسال گذشته خیلی با دقت وبا صبر وحوصله فراوان همه مقالات را مو به مو خوانده و در صورت داشتن صلاحیت برای انتشار آنرا منتشر کرده اند و گاهی هم بنا به مصلحت و ضرورت برخی از مطالب را سانسور یا اصلاح کرده اند.

 

جرس اکنون بزرگترین دانشگاه ایران وشاید همه جهان است که درآن با کمترین امکانات ؛ بیشترین میزان فکر و علم و آگاهی تولید و تکثیر می شود. دانشگاهی مجازی و غیر حضوری و غیر انتفاعی که درآن همه با هر نوع تفکر و سلیقه ائی سخن سنجیده و متین و وزین و حساب شده می گویند و می شنوند و یکدیگر را رشد و ارتقا می دهند و در آن سخن لغو و بیهوده کمتر یا هیچ گفته نمی شود.

 

من به سهم خود از کار و نقش تاثیر گذار جرس خیلی راضی و خشنودم و همواره با آن زندگی می کنم و بدون آن هرگز نمی توانم روز را به شب برسانم . همواره با عشق وعلاقه مطالب متنوع آنرا خوانده و بدون مزد و مواجب و از سر احساس درد و مسئولیت و با اسمها و عناوین مختلف برای آن مطلب نوشته ام.

 

جرس زنگهای خطر را برای حاکمان مستبد و دیکتاتور جمهوری اسلامی به صدا درآورده و به همین علت آنها دمی از مبارزه با آن و فیلترینگ آن غافل نشده اند. آنها گسیل پارازیت بر روی امواج ماهواره را متوقف کرده اند تا مردم سیمای فارسی وان را بهتر و شفافتر ببینند و بشنوند تا مگر با دیدن فیلمهای بعضا مستهجن آن دست از سیاست ورزی و از سر حاکمان خودکامه خود بردارند و آنها را به حال خویش رها کنند و سر در لاک و آخور خود فرو ببرند و به سمت جرس و ادامه جنبش راه سبز نروند.

 

اما هیهات. این صدای جرس است که همواره زنگهای خطر را برای آنها به صدا در اورده و خواب خوش آنها را آشفته  و پریشان کرده و نمی گذارد که آب خوش از گلوی شان فرو رود. صدای جرس تا پیروزی نهائی جنبش سبز به یاری خدا و یاران ایران هرگز ساکت و خاموش نخواهد شد و چون بانگی مقدس در سرای ایرانیان در سراسر دنیا هر کجا که هستند طنین انداز خواهد بود و چون آتشی مقدس راه جنبش سبز را فراروی رهروان آن روشن خواهد نمود.

 

این صدای خدا و ندای حق و حقیقت و بانگ آزدی و عدالت است و هرگز خاموش شدنی نیست و هر انکس که بخواهد این آتش مقدس را سرد و خاموش کند با خدا در افتاده و محکوم به زوال و نابودی است. 

 

امیدوارم که هر چه زودتر صدا وسیمای جنبش راه سبز هم تا قبل از 22 بهمن امسال  و به همت همه ایرانیان راه اندازی شود که این مهمترین کار برای پیروزی جنبش و بزرگترین خلاء کنونی آن است. اکنون همه ایرانیان صدا و سیمای ضد ملی را تحریم کرده و برای پر کردن اوقات فراغت و دریافت اطلاعات و اخبار بدون سانسور رو به سوی ماهواره و اینترنت آورده اند و هر کدام مبالغ زیادی از درامد ماهانه خود را صرف برقراری ارتباط با این وسائل ارتباط جمعی می کنند و چندین ساعت از وقت روزانه خود و فرزندانشان را در پای آنها سپری می کنند.

 

نشستن فرزندان ایران در پای کانالهای مسموم و مشکوکی مثل فارسی و آن در نبود صدا و سیمای ملی و با وجود جامعه بسته کنونی در ایران و محرومیتهای مادی و معنوی نسل جوان؛ بزرگترین تهدید برای هویت ملی و دینی ما و بزرگترین کمک به حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی و در جهت منصرف کردن اذهان مردم و جوانان از مسائل سیاسی و سرگرم کردن آنها به مسائل مبتذل جنسی و انحرافات  اخلاقی و ترویج بی بند وباری و خیانتهای خانوادگی است.

 

پس بسیار به جا است که همه ایرانیان همانطور که برای مصرف تولیدات امواج ماهواره ائی و سایتهای اینترنتی هزینه می کنند برای تولید بومی آن نیز دست در جیب کرده و برای راه اندازی صدا و سیمای ملی جرس هزینه کنند. اگر پنج میلیون ایرانی استفاده کننده از ماهواره و اینترنت در داخل و خارج از کشور که صدا و سیمای ضد ملی را تحریم کرده و چشم به راه ایران آزاد و آباد آینده اند و دل در گرو پیروزی جنبش سبز سپرده اند؛ هر کدام حد اقل 50 هزار تومان یا 50 دلار از در آمد یک ماه خود را برای راه اندازی صدا و سیمای ملی جرس اختصاص دهند و به وسیله هر مسافر ایرانی عازم یا مقیم خارج از کشور آنرا به حساب جرس واریز کنند؛ این سرمایه های کوچک رویهم رفته سرمایه بزرگی خواهد شد که می تواند ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی را از کار انداخته و پیروزی جنبش سبز را به جلو بیاندازد و جلوی خسارتهای بیشتر به کشور و مردم ما را بگیرد.

 

 یقینا این پولهای اندک راه دوری نرفته و در دستان امین گردانندگان جرس باقی مانده و با امانت داری برای اعتلای جنبش سبزمردم ایران هزینه خواهد شد و با پیروزی این جنبش و سقوط نظام استبدادی ولایت فقیه صدها برابر آن در دنیا و آخرت به آنها باز گردانده خواهد شد. دست در دست هم نهیم به مهر تا میهن خویش را کنیم آباد.

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

 

جرس؛ نقد منصفانه یا تخریب بی پشتوانه؟

Posted:

رضا رئیسی

 

دست اندرکاران جرس در چند روز گذشته و به مناسبت یک سالگی جرس مصاحبه هائی را با افراد و گروههای مختلف با دیدگاه های متفاوت در جهت تبادل آرا و نظرات بر نقد عملکردهای یکساله از منظرهای مختلف و گاها متعارض با سیاستگذارن را در این رسانه تدارک دیده اند، بی گمان نقادی و تحلیل عملکردهای گذشته خصوصا که نمایندگی از افکار متفاوت را داشته باشد زمینه ساز پویائی بیشتر و جبران نقیصه ها خواهد بود، توجه و اهتمام به این امر بی شک یکی از نقاط قوت و پایداری این نهال تازه تاسیس را در آینده رقم خواهد زد.

 

 البته میان نقادی که امری قطعی و لازم برای ماندگاری و پویائی فعال است( و یکی از شاخصه های اصیل آن رعایت انصاف و خودداری از غلطیدن در هجو و زیاده گوئی غیر مستند است) با تخریب و تخطئه نا منصفانه و غیر مستند تفاوت زمین تا آسمان است، متاسفانه افرادی که مطامع و منافع گروهی خود را در اولویت می بینند و قبول منطقی مخالف را بر نمی تابند و برای معترضین به عملکردهایشان حقی قائل نیستند و از هر دستاویزی بهره مجویند تا بر مخالفان خود بتازند انتظاری نیست ایشان نقادی را با تخریب اشتباه گرفته و بدون هیچ روال منطقی و مستدل بر هجمه و حمله خود اصرار میورزند و در این راه کمترین مایه ای از انصاف را هم لحاظ نمی کنند.

 

 زمینه ساز نگارش این چند سطر فرمایشات یکی از نمایندگان مجلس در مصاحبه با جرس بود.ایشان در قالب نقد و پاسخگوئی به مصاحبه کننده سخنانی گفته اند که نه تنها توهین به مخاطبین فهیم جرس است بلکه نویسندگان این سایت را هم از بذل عنایت خود دریغ نفرموده اند و مطالبی ایراد داشته اند که بدور از انصاف است، به علت نگاه برگرفته ایشان از چنین طرز تلقی ائی که در بخشهائی از حاکمیت نگاه غالب است مطالبی چند را خدمت ایشان عارضیم هر چند بعید است که ایشان زحمت کشیده و مطالب بزرگترین مخالف نظام! را مطالعه بفرمایند مبادا که در باورهای بی بدیل ایشان رخنه ای و خللی ایجاد گردد و خدای ناکرده گناه نابخشودنی  بی بصیرتی بر ایشان مستولی گردد ، از همینجا  به درگاه خداوند بابت این گناه نابخشودنی عذر تقصیر می بریم  و شفای عاجل را برای خود و دیگران مسئلت می جوئیم.

 

 ایشان می فرمایند: دروغهايي را كه سايت جرس به بيان آن مي پردازد با اين هدف انجام مي شود كه آمار بيننده اش را افزايش دهد . سليمان جعفرزاده ، رئيس كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي می گوید : سايت جرس به هر بهانه و با هر ترفندي شده است تلاش دارد مردم را جذب خواندن مطالب خود كند. ایشان با این حرف خود علنا مخاطبین جرس را فاقد قدرت تحلیل و درک موضوعات میداند، بغیر از اتهام دروغ گوئی که از بزرگترین افعال حرام و شاید بزرگترین آن باشد و ایشان با دست باز برای دست اندرکاران این سایت استفاده می کند (هر چند که دروغ گوئی سکه رایج این روزهای ما است و شاید ایشان در اپیدمی فراگیر این فعلیت در جامعه خود را محق می داند که همگان را بر این منوال ببیند).
 
ایشان مردم را نیز در کمال پوزش ابلهانی می داند که قوه تشخیص دروغ و راست را ندارند از منظر ایشان مردم چون رمه گانی هستند که بدنبال آواز دهل میروند و ذره ای قدرت تحلیل ندارند البته ایشان این امر را هم تنویر و تبیین نمی نمایند که مردم چگونه صدها تریبون رسمی و دهها کانال رسانه ای راستگوی همسو با ایشان و در دسترس همگانی  را رها نموده و برای شنیدن دروغ چندین و چند مانع را می گذرانند و با صرفه هزینه های بسیار در پی تحلیلها و خبرهای این سایت کذائی میروند یاللعجب! وي افزود: خبرنگاري يك حرفه است ، شغل نيست و بايد حرفه اي به آن نگاه شود و نبايد خبرنگاران ما به صورت حق التحرير اقدام به فروش دست نوشته هاي خود كنند.

 عجبا اولا از نظر ایشان افرادی که خبرنگار هستند از کجا باید ارتزاق بنمایند؟ حتما خبرنگاران محترم فارس و رجا و کیهان برای تقرب به درگاه الهی قلم میورزند و برای تعالی روح و اندیشه متحمل زحمات طاقت فرسا شده و نان خشک سق میزنند! ثانیا اگر کادر گرداننده جرس مبلغی را هم دریافت میدارند از بیت المال نیست که توسط گروهی  فرا قانونی مصروف مطامع و منافع افراد خاص شود و کسی را هم یارای بازخواست نباشد در ضمن نگارنده این مطلب که شصت و چند مقاله اش در جرس درج گردیده بسان بسیاری از نویسندگان داخلی و داوطلب این رسانه نه امکان دریافتی دارد و نه مایل به چنین کاری هست که اگر هم بود ایرادی نبود البته از نظر این عزیزان تحلیل بی مزد و منت قلم زدن و درد ملک و میهن داشتن به غیر از دریافت عوایدی خاص و چرب و چریلی سقیم و غیر قابل باور می نمایاند.

یحتمل ما از عوامل استکبار جهانی بوده و در بانکهای سوئیس حساب نداشته ای داریم که خود از آن خبر نداریم از مسئولین جرس و یا این عزیزان مطلع خواهشمندیم این حساب را به ما معرفی نمایند که رفته و کسب فیض نموده و دعاگو باشیم! ایشان به علت جایگاه حقوقی رفیع خود که نمایندگی مجلس است بدون پیش فرض و غیر احاله شده چنین سخنانی را بر زبان نمی آورد به این برادر محترم عارضیم که اگر میخواهند زاویه درست و دیدگاهی منطبق بر واقعیت داشته باشند مرحمت فرموده و منابع خبری و تحلیلی خود را تغییر بدهند و هر چه را که در پرتابل نمایندگی ایشان و دیگر دوستان نماینده از سوی منابع مطلع و امنیتی درج می گردد مبنای داوری خود قرار ندهند که این دو روز دنیا گذرا است و در پیشگاه احدیت همگان باید پاسخگوی سخنان و نظرات بر زبان جاری شده  خود باشند و احدی را یارای گریز نیست.

 

 وي سايت جرس را بزرگترين مخالف نظام دانست و گفت : اين سايت به هيچ عنوان نمي تواند نقاط ضعف خود را برطرف كرده و به يك سايت خبري مفيد تبديل شود. در نظامی که از نظر گاه ایشان دایره آن هر روز تنگتر و تنگتر می شود و هر کسی را به اندک بهانه ای مخالف و ضد نظام تعبیر و تفسیر می کنند حتما جرس هم می تواند بزرگترین مخالف نظام باشد!چگونه است که در مرامنامه این سایت پایبندی به اصول اصیل و واقعی نظام (بر گرفته از مردم ) تاکید ورزیده شده و آنگاه از نظر ایشان ضد نظام می شود؟!مگر اینکه نظام را خود و منویات خود تعبیر و تفسیر بنمائیم.در ضمن چگونه است که خداوند کافران و بت پرستان را از درگاه خود نمیراند و امید به رجعت آنان دارد اما ایشان منتقدین عملکردهای خود را غیر قابل اصلاح می داند؟!

البته اگر منظور ایشان همراهی جرس و جرسیان با عملکردهای چند صباح اخیر باشد بنده نیز بعید و اصلا محال می دانم که ایشان عافیت جویند و بله قربان گو گردند چیزی که خیر و صلاح  و مفید بودن از نظر شما در این امر خلاصه می شود و لا غیر!در پایان برای همگی و از جمله خودم و ایشان طلب مغفرت و ایضا بصیرت را می نمایم.

 

 یکسالگی جرس بر تمامی سبز اندیشان مبارک باد

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

 

تکرار طرح شكست خورده بنگاه‌های زودبازده با اعتبار ١١ هزار میلیارد تومانی

Posted:

جـــرس: طرح جنجالی و مبهمِ «بنگاه‌های زودبازده»، با تمام انتقادهایی که ماهیت و انحرافات آن وارد بود، بنا به تصمیم دولت، با اعتبار ١١ هزار میلیارد تومانی که "هدفش ایجاد حدود ششصد هزار شغل جدید است"، ادامه پیدا خواهد کرد.

به گزارش آفتاب نیوز، سازمان بازرسی كل كشور سال گذشته در گزارشی، انحراف طرح‌های زود‌بازده را بیش از سی درصد اعلام نمود و بانک مركزی در زمان ریاست مهندس مظاهری در سال ۸۷، انحراف طرح‌های زودبازده را ۴۴ درصد اعلام كرده بود.


این در حالی است که حتی اقتصاددانی مانند جمشید پژویان به عنوان رئیس شورای رقابت که رابطه خوبی هم با دولت دارد اجرای این طرح اشتباه را عنوان کرده است.


با وجود این، به نظر می‌رسد طرح سرشماری بنگاه های زودبازده که پیش از این اعلام شده بود در آن هم بار دیگر میزان انحراف به مانند بررسی قبلی وزارت کار تنها چهار درصد بوده نتایجی نداشته که مانع تصمیم‌گیری اختصاص یازده هزار میلیارد تومان برای این طرح شود.


این اخبار در حالی به گوش می‌رسد كه در اثر پرداخت تسهیلات تكلیفی به طرح‌های زودبازده از سال ۸۴ تا كنون؛ مطالبات معوق بانك‌ها به بیش از ۴٢۰ هزار میلیارد ریال رسیده و بانك‌ها هنوز نتوانسته‌اند وام‌های پرداختی دور اول بنگاه‌های زودبازده را دریافت نمایند و در حالی‌كه با كمبود منابع مواجه هستند مجددا به پرداخت وام‌های جدید تكلیف می‌شوند.


این گزارش خاطرنشان می کند مشكل مهم دیگری كه مقامات از آن غافل شده اند، خصوصی شدن چهار بانک مهم دولتی است كه دولت بابت فروش سهام آنها پول خوبی هم به جیب زده است و در حال حاضر قاعدتا باید از دست تسهیلات تكلیفی و اجباری دولت رها شوند اما دوباره با تكلیف دولت به این بانك‌ها برای پرداخت وام‌های زودبازده؛ آنها را با مشكلات جدیدی مواجه خواهد ساخت.


پرداخت وام به طرح های كارشناسی نشده خود اشتغالی و زودبازده سابقه طولانی در كشورمان دارد اما هنوز دولت از نتیجه طرح‌های قبلی عبرت نگرفته و كماكان بر مدار تكرار اشتباهات می‌چرخد.


گفتنی است طرح بنگاههای زودبازده، بیش از چهارسال پیش و بعد از قدرت یابی احمدی نژاد به مرحله اجرا درآمد؛ که مطابق آمار رسمی کشور، با هزینه کرد بیست هزار میلیارد تومان، بزرگترین طرح تاریخ ایران برای ایجاد اشتغال در کشور لقب گرفت، اما ابهامات فراوان موجود در این طرح، آن را به مبهم ترین طرح اقتصادی کشور بدل کرد؛ چرا که به گزارش ایلنا، وجود آمار رسمی چهار تا چهل درصد انحراف در این طرح ها، که در آمار غیررسمی به بیش از پنجاه درصد می رسید، همچنین مشخص نشدن میزان شغل های ایجاد شده که از نهصد هزار تا یک میلیون و دویست هزار نفر اعلام شد وهمچنین ریزش نقدینگی بیست هزار میلیارد تومانی به جامعه که ازعوامل تاثیرگذار بر افزایش تورم بود، همه و همه با آمار متناقض مسئولان وزارت کار همراه شد، تا نهایتا این طرح را به مبهم ترین طرح اقتصادی تاریخ اشتغالزایی کشور بدل کند.

منابع خبری جرس: جو عمومی در زاهدان ملتهب و به شدت امنیتی است

Posted:

جـــرس: منابع خبری جرس، اوضاع شهر زاهدان طی روزهای پس از انفجارهای تروریستی اخیر را، "بحرانی" و همچنین مردم آن شهر- اعم از سنی و شیعه- را، خشمگین ذکر کرده اند و گزارش های مختلفی از ابراز مخالفت های مردم نسبت به مقامات استان خبر می دهند.


منابع خبری جرس می گویند: "در روز تشییع جنازه جانباختگان انفجار اخیر، مردم شعارهایی علیه مسئولان استان سیستان و بلوچستان داده و به نماینده سازمان تبلیغات اسلامی كه در روز تشییع جنازه، استكبار را عامل حادثه اخیر معرفی كرده بود، اجازه سخنرانی ندادند و از بین مردم، مادری عزادار میكروفن را از او گرفته و وی را ناگزیر به ترك جایگاه كرد."


همچنین یكی از فرماندهان سپاهی كه قصد داشت عزاداران معترضی را كه شعار می دادند "مسئولان بی عرضه نمی خواهیم" را شناسایی كند، مورد اصابت بطری های متعدد آب قرار گرفت و محل را ترک کرد.


این منابع خبر می دهند که "پس از اعتراض عزاداران خشمگین بود که ماموران نیروی انتظامی، تعدادی از مردم عزادار و سیاهپوش را به اسم آشوبگران و اراذل و اوباش دستگیر کردند."

همسو با این خبر، سردار احمدرضا رادان، جانشین فرمانده کل نیروی انتظامی کل کشور، با حضور در زاهدان اعلام کرده بود "پليس چهل نفر را كه قصد ايجاد نا امنی در شهر زاهدان را داشتند، دستگير كرده است."


گزارش رسیده از زاهدان همچنین حاکیست "هیچیك از مسئولان رده بالای استان از جمله استاندار به دلیل خشم مردم نتوانسته بودند در روز تشییع و خاکسپاری جانباختگان سخنرانی كنند و برخی از روحانیان بومی استان نیز، برای شكایت و استمداد به قم رفته اند و پسر آیت الله مكارم شیرازی هم اكنون در زاهدان به سر می برد."


گفته می شود حسینعلی شهریاری نماینده استان نیز كه روز جمعه و یک روز پس از حملات تروریستی از سمت خود استعفا داده بود، اجازه نیافت برای مردم سخنرانی نماید.


 شهریاری، به همراه عباسعلی نورا و پیمان فروزش (دو نماینده دگیر آن استان، که از نمایندگی مجلس استعفا داده بودند، در نطق امروز (سه شنبه ٢۹ تیرماه) خود، با اعلام اینکه با توصیه رهبری استعفایشان را پس گرفته‌اند، خاطرنشان کرد "مردم دلشان پر از کینه و نفرین از بی‌لیاقتی و بی عرضه‌گی ما است." نماینده زاهدان با بیان اینکه مردم به دنبال تامین امنیت واقعی استان هستند و از پیام تسلیت و شعار خسته شده‌اند، گفت: من جرات نکردم در تشییع جنازه شهدای زاهدان و مراسم روز سوم شهدای زاهدان حضور پیدا کنم. چون مردم می‌گویند ما خودمان می‌توانیم مشکلات امنیتی استان را حل کنیم، چطور مسئولان نمی‌توانند؟"


وی با تاکید بر اینکه آخرین بار است که از پشت تریبون مجلس درباره مسائل امنیتی استان صحبت می‌کند، ادامه داد: مردم دیگر تحمل شعار را ندارند و به دنبال تامین امنیت واقعی هستند.


منابع خبری جرس افزوده اند: "جو عمومی در زاهدان ملتهب و بشدت امنیتی است، خصوصا كه گفته می شود، دو نفری كه عملیات انتحاری اخیر را انجام داده اند، در بازار زاهدان كار و فعالیت می كرده اند. با اینهمه، مردم شیعه و سنی استان از برخورد با یكدیگر خودداری كرده اند. به نظر می رسد، آنها بیش از هر چیزی، عملكرد ضعیف مسئولان را عامل این انفجارها می دانند.
همچنین حال هشت نفر دیگر از زخمی های انفجار اخیر بشدت و خیم است و دو نفر دیگر از مصدومان نیز درگذشته اند كه دیروز جنازه آنها تشییع شد.


گفتنی است روز پنجشنبه ٢۴ تیرماه، همزمان با مراسم روز پاسدار و زادروز امام سوم شیعیان، دو انفجار انتحاری توسط گروه ریگی در مسجد جامع شهر زاهدان، تعداد زیادی کشته و مجروح برجای گذاشت.



حائری شیرازی در دفاع از احمدی نژاد: وی می‌خواهد در خارج نگویند حجابشان محصول سر نیزه است

Posted:

جـــرس: عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه سابق شیراز، ضمن دفاع از اظهارات محمود احمدی نژاد پیرامون مسئلۀ حجاب و عفاف، دلیل سخنان جنجال برانگیز رئیس دولت را مورد ارزیابی قرار داد و گفت "وقتی وی این‌گونه در خصوص حجاب صحبت می‌کند، می خواهد در خارج نگویند این‌ها حجابشان محصول سرنیزه است."


به گزارش ایسنا، حائری شیرازی در سفری که که به کرمانشاه داشت، در جلسه شورای اداری آن استان اظهار عقیده کرد "دشمن می‌خواهد بن لادن را الگوی اسلام قرار دهد و با نشان دادن اسلام بعنوان یک دین خشن، به مبارزه با آن بپردازد."


وی تاکید کرد "باید بگونه‌ای عمل کنیم که دین اسلام در جهان به عنوان دین آزادی، دین کرامت انسانی، دین برخوردهای منطقی، دین فاصله از قدرت سرنیزه، دین زیبایی، اخلاق و هنر و دین محبت مطرح شود، این جمال‌های دین اسلام است که دشمنان را تهدید می‌کند.


حائری شیرازی همچنین سخنان جنجال برانگیز محمود احمدی نژاد در سیمای جمهوری اسلامی پیرامون انتقاد از "برخورد خشن ماموران با مردم به دلیل بدحجابی" را مورد تحلیل قرار داده و گفت "وقتی رییس جمهور این‌گونه در خصوص حجاب صحبت می‌کند می‌خواهد در بیرون نگویند این‌ها حجابشان محصول سرنیزه است.


امام جمعه مستعفی شیراز ادامه داد "چه چیز را در جامعه با کار فرهنگی منکر نکردیم و توانستیم به دلیل حرام بودن آن را نهی از منکر کنیم."


برای عیسی سحرخیز؛ رند بلاکش

Posted:

بهار یکتا

 

ناز  پرورد تنعم  نبرد راه به دوست   عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد     امروز وقتی تصویرمردی بزرگ اما رنجور و فرتوت را در کنار اتاقک نگهبانی زندانی در گوهردشت می دیدم با خود آفرین گفتم به گزینش زیبای غزلی در ابتدای دفاعیه تاریخی عیسی سحرخیز.     همو که بیش از یکسال است به جرم "حریت " و " آزادگی" مهمان زندانبانی است که برای دفاع از کیان ولایت مردان خدا را در حبس می پسند. همو که در حبس بودنش اندکی از شهامت و صراحت لهجه اش که شاید ارمغان خاک تفت گرفته آبادان است، نکاسته.     عیسی سحرخیز را برخی از زمانی که نماینده خبری ایران در سازمان ملل بود می شناختند.اما برای ما روزنامه نگاران " بهار مطبوعات" یاد آور سحرخیز است و یار همراهش بورقانی.     آمده بودند تا سنگینی و فشار را از پیکر خسته اهل قلم بردارند. نسیمی وزیدن گرفته بود از بهارستان.  
اولین باردر سالن سبز انجمن صنفی او را دیده بودم، بشاش و خوش رو. لبخندی همیشگی بر لب. همان تبسمی که در انبوه همه غمها، امروز هم در کنار دیوار سرد زندان هنوز می توان در چهره اش خواند.     باورم نبود که روزی نه نشان از تاک ماند و نه تاک نشان..... نه انجمنی و نه روزنامه نگاری. یکی در بند و دیگری در تبعید. شاید بهترین ماوا برای بورقانی بود. چه خوب که نیست تا ببیند نهالی را که کاشت چگونه از خاک برکندند و به آتش کشیدند و بر ویرانه اش حرامی گمارده اند.


عیسی سحرخیز آمده بود تا مسیحی باشد بر عالم مطبوعات.  با کوله باری از تجربه. اما زود رحیل از بهارستان برکشید.


رفت تا با آفتابی روشنی بخشد به بهار بی رونق مطبوعات. اما آفتاب را هم خاموش کردند. اینان با نور بیگانه اند. خفاشانی که فقط به تاریکی خو کرده اند. نور را بر نمی تابند. آفتاب را پرده می اندازند تا قدری بیشتر بمانند.
    اما باز از پا ننشست. برای احقاق اهل در بند قلم به انجمن دفاع پیوست. انجمنی که حتی نتوانست از حقوق بانیانش دفاع کند. همان که در واپسین روزهای تلخ پس از انتخابات با یورش شبانه به یغما بردنش.   در تابستانی گرم، وقتی با ضرب و جرح به حبس بردنش از روستایی در نزدیکی " نور"،  کسی باور نداشت سالگرد در محبس بودنها هم بشود یادمانی. ولی شد. کینه آنقدر عمیق بود که حتی دندان کین هم نتوانسته بود اندکی از آن بکاهد.


 یک سال حبس بدون یک روز مرخصی. و هر روز مکافاتی بر مکافاتی. تنی مجروح از اوین هم تبعید می شود تا درس عبرتی باشد برای دیگرانی که پیروی کرده بودندش در روزه داری بند 350 و امضا گذاشته بودند پای شکواییه ای.   به غل و زنجیر می کشند تنی را و زبانی را که نمی توانند ببندند فریاد بر می آورد چه در محبس باشد چه در دادگاه. کاغذ پاره هایی که تنها دارایی یک روزنامه نگار است. در بغل دارد و چون در پاس می دارد.  کلماتی که پر است از فریاد. فریادی علیه بیداد.


گاه باید شاکر بود که زندانهایمان دانشگاه شد. استادان و فرهیختگان مهمانش شدند. آنان که توانش را دارند کلمه را به استخدام گیرند و رنج  و بیداد زندانی را در برابر دیدگان همگان به فریاد کشند.   سحرخیز که صدها روز است که آفتاب را ندیده، ولی هنوز کورسوی امید را در افق می بیند. او که همه افتخارش این بود که حکومتی خواهد ساخت که نمادش " صلح و دوستی است امروز قربانی کینه و دشمنی است. اما باز از پای نمی نشیند. نخواهد گذاشت که افتخارش را به یغما برند.  در برابر قاضی؛  فریادگر بیداد می شود. از ظلمی می گوید که بر همگان می رود. سحرخیز نماد "مظلومیت" این ملت است. ملتی که به گروگان گرفته اند و برگزیدگانش را در بند کرده اند.  


این نماد مظلومیت از همه چیز می گوید از قانون اساسی که به فراموشی سپرده شده و رهنمودهای امامی که گوشه ای نهاده اند از حسن خلق خلیفه می گوید در برابر ابوذر و از ظلمی که بر زندانی می رود تا تشنه کامی روزه داری که مجوز یک جرعه آب هم برایش صادر نکرده اند.

متهم به سیاه بازی اش کرده اند ولی باور دارد که "سیاهی" چیره گشته و نور رخت بربسته  و " سیاه کاری " نمی کند.


گفته اند که مشوش افکار دون مایگانی است که خود را "همه " می بینند  و نظم قبرستانی والیان فقیه را بر هم زده است.  و او آمده تا در بیدادگاهی بگویدشان که حامی " ناس " است و هر آنچه گفته و نوشته از سر خیرخواهی و من باب نصیحت الملوک بوده ولی گویی ندانسته که ملوک را شاید بتوان نصیحتی به ارمغان برد که ولیان از آن بی نیازند. چه آنان خود را بجای خدای خود نشانده اند و مستغنی شده اند از خلقشان. 
گفته و گفته از هر چه در توان داشته به قلم کشد از همه ظلم. قطره ای به نوشتار آورده و هنوز امید دارد به اینکه احقاق حقی شود تا شاید مظلومی دلش شاد گردد. 

نذر کرده که "شادان و غزلخوان " تا در میکده ره سپارد.  سحر خیزان که کامروایان تاریخند، بدانند که این روزهاست که باید نذرشان را ادا کنند. " ظلم " پایدار نیست و بلبلان در قفس نتوان کرد.     رندان بلاکش می دانند که  گر محک تجربه آید به میان  سیه رو می شود هر که در آن غش باشد و زمان دارد محک می زند زمینیان را. سیه رویان که یارای نورشان نیست، پنجه به چهره آفتاب کشیده اند و گمان دارند که می توان نور را در بند کرد. 


اما در تقوا گشوده خواهد شد و دگر باره سرود آزادی درهر گذری از گلدسته ها ندا در خواهد داد.