جنبش راه سبز - خبرنامه

جـــرس: قرار بازداشت محمدرضا جلایی‌پور، که چهل روز پیش دستگیر شده بود، به مدت یک ماه دیگر تمدید گردید.

محمدرضا جلایی‌پور چهل روز پیش، برای سومین بار با حکم دادستانی مشهد بازداشت شده و تمام این مدت را در سلول انفرادی نگهداری می شد.

فاطمه شمس، همسر محمدرضا، با اعلام این خبر در وبگاه خود، می‌گوید:‌ همسرم در طول این مدت بدون بازجویی در سلول انفرادی به سر برده است. بازپرس حیدری به ما گفته بود که او را برای ارائه توضیحاتی بازداشت کرده‌اند. حال سوال ما این است که اگر سوالی داشته‌اند چرا در این چهل روز نپرسیده‌اند؟

شمس همچنین اضافه کرد از این نوع برخورد جز انتقام‌کشی برداشت دیگری نمی‌توان داشت. بازجویان محمدرضا بارها به او گفته بودند تو را تا زمانی که همسرت بازنگردد در انفرادی حبس خواهیم کرد و نمی‌گذاریم شما یکدیگر را ببینید تا زمانی که او مجبور به بازگشتن به ایران شود. این حرف را همه بازجویانی که در طول این یک سال با آن‌ها سر و کار داشت تکرار کرده بودند.

گفتنی است محمدرضا جلایی‌پور، بنیانگذار و سخنگوی پویش موج سوم خردادماه سال پیش نیز در حالی که قصد بازگشت به محل تحصیل خود را داشت بازداشت و سه ماه را در انفرادی گذراند. او همچنین در مراسم دعای کمیل برای بار دوم بازداشت شده بود. اما بعد از این دو بازداشت و با پیگیری‌های مکرر قرار منع تعقیب برای وی صادر و وثیقه او نیز بازگردانده شده بود. خانواده این زندانی سیاسی گفته‌اند که در طول این مدت مقامات قضایی تهران بارها گفته اند که پرونده او در تهران مختومه است و کاری از دست آن‌ها ساخته نیست. این در حالی‌ست که مقامات قضایی مشهد هم پاسخگو نیستند.

به نظر می‌رسد جریان‌های موازی اطلاعات و سپاه در این ماجرا ابتکار عمل را به دست گرفته اند.

جرس: اجراي آيين‌نامه دولت مبني بر انتقال دستگاه‌هاي دولتي به ساير استان‌ها در هفته‌هاي اخير حواشي‌اي داشته كه رئيس سازمان ميراث فرهنگي صنايع دستي و گردشگري امروز تصميم گرفت نشست خبري‌اي را در اين رابطه برگزار كند.

به گزارش ايلنا، حميد بقايي در نشست خبري امروز گفت: حواشي نحوه اجراي مصوبه دولت آنقدر زياد بوده كه اصل كار تحت‌الشعاع قرار گرفته به طوري كه دلايل و مزيت‌هايي كه باعث شده است موضوع انتقال برخي از سازمان‌ها به استان‌هاي مختلف منتقل شود از ياد رفته است.

او ادامه داد: در 20 تا 30 سال گذشته همواره كارشناسان و رسانه‌هاي مختلف در رابطه با اينكه تمركز بسياري از سازمان‌ها در پايتخت است انتقاد داشتند و معتقد بودند كه مي‌توان بسياري از اين سازمان‌ها و نهادها را به استان‌هاي ديگر منتقل كرد اما تاكنون هيچيك از دولت‌ها اقدام به انتقال سازمان‌ها به استان‌هاي ديگر نكرده بودند چون حواشي بحث‌هاي اجرايي آن آنقدر مشكل‌ساز است كه هيچ دولتي نه توان انجام كار را داشت و نه جرات چنين چيزي را در خود مي‌ديد.

رئيس سازمان ميراث فرهنگي گفت: اما دولت دهم در اين زمينه وارد عمل شد و سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به عنوان اولين سازمان بخش‌هايي از بدنه سازمان را به استان‌هاي ديگر منتقل كرد.

بقايي ادامه داد: انتقال بخش‌هايي از سازمان ميراث فرهنگي به استان‌هاي ديگر به نسبت برخي از سازمان‌هاي دولتي ديگر آسان‌تر است چون سازمان ميراث فرهنگي سازمان حاكميتي است و ارباب‌رجوع خاصي ندارد و ارتباط كاري تنگاتنگي نيز با ساير دستگاه‌ها ندارد كه اگر از تهران خارج شود كار آن لنگ بماند و مكاتبات سازماني نيز از طريق فايل‌هاي اينترنتي صورت مي‌گيرد بنابراين خروج بخش‌هايي از سازمان به بيرون مشكلي را ايجاد نمي‌كند.

او ادامه داد: سازمان ميراث فرهنگي در تهران نيز در يك ساختمان واحد نبوده است بلكه ساختمان‌هاي مختلفي در بخش‌هاي مختلف شهر جزء مجموعه سازمان ميراث فرهنگي به حساب مي‌آمدند و كنار هم نبودند و ارتباط خاصي بين ساختمان‌ها وجود نداشته بنابراين انتقال بخش‌هايي از ميراث فرهنگي به استان‌هاي ديگر مشكلي را در عملكرد سازمان پيش نمي‌آورد.

بقايي گفت: انتقال معاونت صنايع دستي به اصفهان و انتقال پژوهشكده ميراث فرهنگي و معاونت حفظ و احيا به استان فارس كاملا كارشناسي بوده است.

او توضيح داد: ما در كشور 250 نوع صنايع دستي داريم كه 196 مورد آن مربوط به اصفهان مي‌شود يعني بيش از 70 درصد از صنايع دستي كشور در اصفهان است و 2500 كارگاه صنايع دستي در اصفهان وجود دارد بنابراين انتقال معاونت صنايع دستي به اصفهان كار كارشناسي و درستي است.

او ادامه داد: استان فارس نيز يكي از قديمي‌ترين استان‌هاي كشور به حساب مي‌ِآيد و در زمينه ميراث فرهنگي از اهميت زيادي برخوردار است و بيشتر آثار تاريخي كشور نيز در نيمه جنوبي كشور قرار دارد به طوري كه 60 درصد از ميراث فرهنگي در نيمه جنوبي كشور است بنابراين انتقال معاونت حفظ و احياء و پژوهشكده ميراث فرهنگي به استان فارس كاملا حساب شده بوده است.

او گفت: در برخي از انتقادهايي كه نسبت به جابه‌جايي معاونت حفظ و احياء سازمان ميراث فرهنگي به استان فارس مطرح شده گفته شده است كه اين جابجايي باعث مي‌شود كه حفاظت از ميراث فرهنگي به شكل صحيحي‌اي صورت نگيرد و آمار سرقت بالا برود اين در حالي است كه مسووليت حفاظت از آثار تاريخي تحت نظارت يگان حفاظت هر استان است و يگان حفاظت استان‌ها موظف به حفاظت از ميراث تاريخي خود هستند.

او در رابطه با اعتراض برخي از كارمندان سازمان ميراث فرهنگي به جابجايي‌ها گفت: تنها 5 درصد از كاركنان ميراث فرهنگي به انتقال بخش‌هايي از سازمان ميراث فرهنگي به استان‌هاي ديگر شكايت داشتند و جمعيت افرادي كه در مقابل مجلس تجمع كرده بودند بيش از 50 نفر نبود. در حالي كه حتي اگر تا 50 درصد كاركنان سازمان نيز با اين طرح مخالف باشند باز هم از آنجايي كه اين طرح به نفع ميراث فرهنگي كشور است انجام دادن آن صحيح است كار يا صحيح است يا غلط و اگر درست است بايد انجام شود.

بقايي گفت: بسياري از منتقدين مي‌گويند چرا سازمان ميراث فرهنگي پيشقدم شده است كه زودتر از بقيه سازمان‌ها به استان‌هاي ديگر منتقل شود به آنها پاسخ مي‌دهيم كه از كي تا حالا بايد براي اجراي قانون پاسخگو باشيم.

او در پاسخ به خبرنگاري كه معتقد بود انتقال كارمندان سازمان ميراث فرهنگي به استان‌هاي ديگر بدون تمايل آنها مغاير اصول 28، 33 و 43 قانون اساسي است گفت: سازمان ميراث فرهنگي كسي را مجبور نكرده است كه محل زندگي خود را تغيير دهد ما فقط به كارمندان خود اعلام كرديم كه بخش‌هايي از سازمان ميراث فرهنگي به استان‌هاي ديگر منتقل مي‌شود هر كس مي‌خواهد بيايد هر كس هم دوست ندارد نيايد نه اصرار كرديم نه اجبار كرديم. اما در عين حال به كارمنداني كه به استان‌ها منتقل شوند تسهيلاتي ارائه داديم .

او در پاسخ به اينكه هزينه اين جابه‌جايي‌ها از كجا تامين مي‌شود گفت: سازمان ميراث فرهنگي براي تامين هزينه‌ها هيچگونه مشكلي ندارد و براساس مصوبه دولت اين جابه‌جايي‌ها بايد صورت بگيرد.
چندی پیش جمعی از کارکنان میراث فرهنگی در اعتراض به این تصمیم گیری، در مقابل مجلس تجمع کرده بودند تا نمایندگان مجلس برای جلوگیری از این جا به جایی به آنان کمک کنند.
 

جـــرس: بنا به گزارش منابع دانشجویی، شمار زیادی از دانشجویان دانشگاه آزاد شهرکرد از اوایل تیرماه تا کنون به کمیته انضباطی احضار شده اند.

گزارش ارسالی به جرس خاطرنشان کرده است "به دلیل فضای نیمه تعطیل دانشگاه ها آمار مشخصی از این احضارها در دست نیست؛ اما دو تن از دانشجویان آن دانشگاه بعد از تجمعات خرداد ماه، با حکم تعلیق و تبعید مواجه شده اند."

این منبع خبری همچنین گزارش داد که در آستانه شروع ترم جدید تحصیلی دانشگاه ها، دانشگاه آزاد شهرکرد در ادامه سیاست ارعاب محیط های دانشگاهی، اقدام به برخورد با دانشجویان منتقد این دانشگاه نموده و دانشجویان بعد از تجمعات گسترده خرداد ماه كه با حمله وحشیانه نیروهای شبه نظامی بسیج همراه بود آماج سنگین ترین برخوردهای انضباطی از سوی نهادهای امنیتی و با همكاری كامل مدیران دانشگاه گشته اند.

گفتنی است كه صدور حکم محرومیت از تحصیل برای فعالان دانشجویی، احضار ٢۵ دانشجو به حراست و اخذ تعهد از آن ها برای عدم شركت در تجمعات دانشجویی؛ تهدید بیش چهل خانواده دانشجویان، و بازداشت دست كم دو نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد شهرکرد از آغاز سال تحصیلی جاری، تنها نمونه هایی از برخوردهای صورت گرفته است.

دانشگاه آزاد شهرکرد در ادامه سیاست های سركوب گرانه خود تلاش به حذف دانشجویان فعال از محیط دانشگاه اقدام به صدور حکم تبعید دانشجویان نموده است که از این جمله میتوان به حکم تبعید حسین فرهادی دانشجوی این دانشگاه به مرکز بد آب و هوای بافق اشاره کرد ، همچنین لازم به ذکر است ایشان در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، به عنوان مدیر ستاد جوانان کروبی در شهرکرد فعال بوده و مسئول شاخه جوانان و دانشجوی مجمع نیروهای خط امام است.

به گزارش منابع خبری جرس، یکشنبه دوم خرداد ماه، جمعی از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد شهرکرد، اقدام به توزیع نشریه ای تحت عنوان «قدغن» با عنوان ویژه نامه دوم خرداد کردند که مورد استقبال دانشجویان واقع شد و همزمان نصب بنر سران اصلاحات که طرح روی جلد همان نشریه بود، با مخالفت دانشگاه مبنی بر تحریک آمیز بودن بنر مواجه شد.

این گزارش می افزاید یک روز بعد (سوم خرداد ماه)، عده ای از نیروی امنیتی و لباس شخصی ها، با حضور در صحن دانشگاه، اقدام به جمع آوری امضا علیه انجمن اسلامی نمودند که با عکس العمل اعضای انجمن مواجه شدند که خواستار توقف این عمل توسط نیروهای غیر دانشجو بودند. این مسئله به درگیری انجامید و چهار تن از اعضای انجمن اسلامی مجروح شدند که یک تن از آنان به نام حسین فرهادی به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان کاشانی شهرکرد بستری شد و کماکان وضعیت وی نامساعد است.

متعاقب این رویداد، سه شنبه چهارم خرداد ماه، دفتر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهرکرد توسط مقامات انتصابی دانشگاه پلمپ و حکم به تعلیق چهار ماهه این تشکل داده شد.

 

از پديده‌هاي شگفت‌آور و تعجب‌برانگيز در دوره يكساله پس از انتخابات رياست‌جمهوري در 22 خرداد 1388 اين است كه برخي بدون توجه به اصول دين، اصول انقلاب و قانو‌ن‌اساسي جمهوري‌اسلامي و حتي فقه رايج، و با تخلف و عدول از موارد بالا سعي دارند حركت‌هاي اعتراضي همراه با سكوت و بدون اسلحه مردم را از مصاديق جنگ قلمداد كرده و مهمتر اين‌كه انتقاد و اعتراض بر پايه منطق، استدلال و قانون و مناظره تلويزيوني را خطرناك‌تر از جنگ رايج مبتني بر گلوله و توپ و تفنگ مي‌دانند. آيا اين اولويت‌بندي و درجه‌بندي خطرناك نيست؟ و با كدام‌يك از آموزش‌هاي قرآني و ائمه هدي(ع) تطبيق دارد؟ اساساً چرا جنگ بايد از حركتي بر پايه گفت‌وگو، مناظره و قانون بهتر باشد؟(1) به ياد بياوريم ـ و يا به مطبوعات آن زمان نيم‌نگاهي بيندازيم ـ كه تمامي مبارزات مسلحانه پيش از انقلاب، محكوم و گفته مي‌شد همه اينها هرزروي نيرو است و همچنين گفته مي‌شد تنها راهي كه انقلاب را به ثمر رساند خط امام مبتني بر حضور مردم بدون گلوله و حتي گل گذاشتن در تفنگ سربازان بود. حال چه شده كه اين روش از جنگ مسلحانه خطرناك‌تر شده است؟ و ناخودآگاه جنگ مسلحانه تشكيلات رجوي به اعتراض ساده مردمي ترجيح داده شده است؟ مگر سي‌سال تبليغ نكرديم كه جوهر آموزش‌هاي مرحوم امام، بسيج توده‌هاي ميليوني است، حال چرا اتحاد همه اقشار و اصناف مردم را كه ناشي از عملكردهاي نادرست مورد تأييد كيهان و... است به اجنبي نسبت مي‌دهيم.(2) از مرحوم بازرگان پرسيدند رمز پيروزي انقلاب چيست؟ ايشان گفت رهبر منفي انقلاب، شاه بود كه با عملكردهاي اشتباهش همه اقشار و اصناف مردم را متحد كرد و آن‌گاه رهبري مثبت انقلاب، مرحوم امام بوده‌اند كه انقلاب را به ثمر رساندند. آن روزها هم شاه مي‌گفت بدون دست خارجي روشنفكر و روحاني، چپ و راست، بازاري و كارخانه‌‌دار، بانكدار، دانشجو و استاد، كارگر و كارفرما، ماركسيست، مسلمان و... نمي‌توانند با هم متحد شوند. او مي‌گفت قواي مخرب سرخ و ارتجاع سياه چگونه با هم متحد شدند؟! نمي‌توان گفت توطئه وجود ندارد، ولي بياييم محض رضاي خدا توهم توطئه را اصالت ندهيم. به ريشه‌يابي اعمالمان بپردازيم. به قول مرحوم علامه جعفري در سال 1370 وقت آن رسيده كه روشنفكر و روحاني فرافكني نكرده و ريشه‌يابي صادقانه از اعمال خود بكنند. براساس قانون‌اساسي جمهوري اسلامي، شوراي عالي امنيت ملي توطئه يا جنگ را تشخيص داده و مقام رهبري، آن را اعلام مي‌كند. آيا اين كه اعتراض همراه با سكوت مردم را جنگ و حتي جنگي خطرناك‌تر از جنگ مسلحانه بدانيم، سير قانوني خود را طي كرده است؟

ارتش امريكا سال‌‌ها با مردم ويتنام مي‌جنگيد و 55 هزار كشته داد، ولي مقام‌هاي رسمي امريكا ابا داشتند كه نام آن را جنگ بگذارند، بلكه آن را تعارض ويتنام(Vietnam Conflict)  مي‌ناميدند، چرا كه جنگ بايد سير قانوني خود را طي كرده باشد.

پيشنهاد مي‌شود در اين اوضاع و احوال كه مملكتمان با مشكلات بسيار داخلي چون تورم، بيكاري، اعتياد، بي‌آتيه‌گي، واردات بي‌رويه ضد توليد، بي‌اعتمادي نسبت به پيگيري پرونده‌هاي دانه‌درشت‌ها و... و مشكلات خارجي چون تحريم و توطئه‌ها دست و پنجه نرم مي‌كند، نظري دلسوزانه و عميق به مواضع زير كه در يكي دو سال اخير از سوي منتقدان و معترضان اعلام شده بيندازيم و مشاهده كنيم آيا مطلبي خلاف قانون و دين در آن يافت مي‌شود؟ اگر نه كه مهربان‌ترين مهربانان راه بازگشت به قانون را باز گذاشته و زمينه ثبات و آرامش و خوشحالي مردم فراهم مي‌شود. در سال‌هاي رياست‌جمهوري آقاي خاتمي، ايشان قريب به اين مضمون مي‌گويد: ... در رنسانس، دين با علم برخورد كرد. در انقلاب كبير فرانسه دين رايج با آزادي مخالف بود و در انقلاب اكتبر 1917 روسيه دين رايج با عدالت مخالف بود، درحالي‌كه دين زيربناي علم، آزادي و عدالت است. 
  برخي گفتارهاي منتقدان در سال‌هاي اخير به شرح زير است:


"شفافیت در مقابل ملت چه مشکلی ایجاد می کرد که به پنهان‌کاری از ملت پناه بردیم؟ آیا آن اصل طلایی شفافیت حکومت در مقابل ملت را از زبان پیر جماران یادمان رفته است که می‌گفت: «كاری نکنید که نتوانید به مردم توضیح دهید.»" "دستیابی به اهدافی چون آزادی و عدالت تنها بر پایه توجه به منافع ملی و حفظ استقلال میسر است."

" اجرای تمامی اصول قانون‌اساسی و بویژه اصول ناظر بر حقوق ملت (فصل سوم) ...آزادی زندانیان سیاسی، رفع محدودیت‌های غیر قانونی و نگاه امنیتی علیه فعالیت احزاب، گروه‌ها و جنبش‌های اجتماعی چون جنبش زنان، جنبش دانشجویی، جنبش‌های کارگری، جنبش‌های اجتماعی و... .باید مورد توجه قرار گیرد."

" انقلاب اسلامی حاصل تلاش و از خودگذشتگی عظیم ملت ماست و کمی غفلت و عقبگرد ما را به استبدادی تاریکتر از قبل از انقلاب می‌برد، چرا که استبداد به نام دین، بدترین نوع استبداد است و به عکس آگاهی و ایستادگی بر سر میراث اصلی و آرمان‌های انقلاب اسلامی مطالبه جدی آزادی و عدالت ما را از گذشته‌ای سیاه به آینده‌ای روشن عبور می‌دهد... و زمینه را برای زیستن در فضای آزاد توأم با احترام به تنوع و تکثر و آزادی اندیشه‌ها و کرامت ذاتی انسان فراهم می‌سازد. بنده اعتقاد دارم، آن قرائت از اسلام که مردم را... قسمت قسمت می‌کند تا عده‌ای به جان عده‌ای دیگر بیفتند، متأثر از فرهنگ شاهنشاهی است."

" مردم در مشروطیت عدالت می‌خواستند و از دل عدالت، خواست آزادی هم متولد شد تا آنجا که تاریخ اندیشه بشری نشان می‌دهد خواست عدالت همیشه مطرح بوده است حتی بعضی از حکما و اندیشمندان عدالت را جمع همه فضیلت‌ها و یا مادر همه فضیلت‌های دیگر دانسته‌اند. من گمان نمی‌کنم که ما مجبور باشیم میان عدالت و آزادی یکی از آنها را انتخاب کنیم."


"جمهوری اسلامی منهای قانون‌اساسی بی‌معناست، و ما علاوه بر مراقبت جهت عدم نقض قانون‌اساسی، ‌اجرا نشدن و یا کمتر توجه‌کردن به بخش‌هایی از قانون‌اساسی را هم باید نوعی نقض قانون‌اساسی به حساب بیاوریم. برای همین، خواست اجرای بدون تنازل قانون‌اساسی یک خواست راهبردی است از طرف دیگر هم به همین دلیل باید به کسانی که علاقه مند به بقای جمهوری اسلامی هستند بگوییم اگر بخش‌های قابل ملاحظه‌ای از قانون‌اساسی بویژه فصل سوم آن مورد بی‌اعتنایی قرار گیرد، به‌طور قهری بدیل‌های دیگری برای نظام ظهور خواهد کرد. همه باید بدانیم، عدم رعایت حقوق اساسی مردم که در قانون‌اساسی آمده است و همچنین به رسمیت نشناختن حاکمیت مردم بر سرنوشت خود به ابطال این میثاق ارزشمند ملی خواهد انجامید."


" برای رهایی از سلطه بیگانه باید کشوری پیشرفته داشت و باید با نگاهی نو به جهان نگریست و با تغییراتی که در داخل و خارج اتفاق می‌افتد خود را با حفظ ارزش‌ها تغییر دهیم. آن موقع می‌توانیم استقلال واقعی خود را داشته باشیم."


" ما از آزادی، اعتماد به ملت، گردش آزاد اطلاعات لطمه نمی‌بینیم. ممکن است به من نوعی فشار وارد شود ولی عملاً برای جامعه مفید است و به نفع اسلام و آینده کشور است."

" همیشه نظام‌های مختلف یکسری شاخص‌ها را برای بیان موفقیت خود ارائه می‌دهند، مثل تولید ناخالص ملی، تولیدثروت و یا در ابعاد غیرمادی مانند تحصیلات، شاخص کرامت انسانی و...که کم و زیاد آن معنادار است و درجای خود قابل بحث. ابتدای جنگ خیل عظیم انسان‌های نورانی و ایثارگر که انقلاب برای ما به ارمغان آورده بود شاخص و نشانه‌ای بر حقانیت نظام ما بود. جبهه‌ها را همیشه نشان حقانیت راه خود می‌دانستیم و نیز علامتی از اینکه نظام در راستای آرمان‌هایش موفق بوده است، اما متأسفانه کم‌کم انحراف پیدا شد و در این سال‌های اخیر نیز مشکلات بسیار اساسی پیدا کرده‌ایم به‌گونه‌ای که امروز نمی‌توانیم جواب نسل جوان را بدهیم و حتی هنگامی‌که برایشان توضیح دهیم که اول انقلاب چه اهدافی مطرح بود و بعد از انقلاب چه تغییراتی در کشور رخ داد باز هم نمی‌توانیم قانعشان کنیم."

" اگر اصلی از قانون‌اساسی ایراد هم دارد باز هم راه اصلاح آن معلوم است و باید با نظر مردم و مطابق سازوکارهای موجود در قانون‌اساسی اصلاح شود. این‌گونه نیست ما بتوانیم حق داشتن رسانه‌های آزاد و یا آزادی‌های مصرّح در قانون‌اساسی، یا انتخابات آزاد، غیرگزینشی و رقابتی، عدم تجسس بر احوال مردم و وارسی نامه‌های مردم را بنا به مصلحت خود و برخلاف قانون‌اساسی در کشور جاری کنیم و فکر کنیم می‌توانیم یک نظام منظم داشته باشیم و مشکلات را حل نماییم."
  " این چه سخنرانی است که از تریبون دولتی مردم را به جنگ با یکدیگر دعوت می‌کند و یک‌عده را حزب‌الله می‌نامد و عده‌ای دیگر را حزب‌الشیطان؟ بارها در یک سخنرانی کوتاه اعلام می‌کند مردم توجه کنید جنگ است! آیا این سخنان دعوت به جنگ و شورش داخلی نیست؟"


"تنها راه، بازگشت به قانون‌اساسی است، برگشتی که جز آن برای تحقق بدون تنازل از قانون‌اساسی راهی پیش پای ما نیست. این کم‌‌هزینه‌ترین راه است. راهی است که می‌توانیم مشکلات خودمان را در سطح ملی حل کنیم. مشکلات بازارهای مسلمانی خودمان را حل کنیم که این‌قدر از اجناس بنجل خارجی پر نشود. می‌توانیم از صنعت ملی خودمان دفاع کنیم. برای اینکه در مقابل هجوم بازارهای خارجی مدفون نشویم. می‌توانیم از حقوق کارگران دفاع کنیم تا حقوق معوقه کارمندان روی هم تلنبار نشود."


"از الزامات و ضروريات بهره‌مندي و برخورداري از يك جامعه پويا، وجود وحدت در آن جامعه است، اما وحدت در حرف و شعار به‌وجود نمي‌‌آيد."


"از افتخارات ما اين بود كه مي‌گفتيم شيوه‌اي كه مي‌خواهيم پياده كنيم شيوه‌اي است كه در حكومت و زندگي حضرت علي تجربه شد... امام وقتي جمهوري‌اسلامي را مطرح كردند جمهوري را گفتند همان است كه در دنياست، يعني محور و مدار مردمند، ميزان رأي مردم است. اركان حكومت از بالاترين تا پايين‌ترين مستقيم يا غيرمستقيم وابسته به رأي و انتخاب مردم هستند، ‌به‌طور كلي رضايت مردم شرط اصلي حكومتي است كه مورد توجه است. جمهوري، دموكراسي و مردمسالاري كه در دنيا مطرح است، تفكيك قوا، اينكه قدرت در مقابل مردم مسئول باشد، قدرت را مردم روي كار بياورند، قدرت را مردم بتوانند بدون توسل به زور جابه‌جا كنند و اينكه قدرت بايد پاسخگو باشد نسبت به آنچه ازسوي مردم به‌دست او داده شده است."


"البته دشمني و توطئه عليه نظام و مردم را انكار نمي‌كنم، ولي چرا بايد چهره‌هايي كه انتقاد و اعتراض دارند به اين همه اتهامات متهم شوند و بعد هم براي اين توهم و توجيه رفتارها، تحليل‌ها و توجيهات عجيب و غريب تراشيده مي‌شود. اينها غلط است و فكر مي‌كنيم امروز بي‌اساس بودن اين توهم و نادرستي روش‌هاي اعمال‌شده براساس آن بر هر انسان منصفي آشكار شده باشد."


"اگر كسي گفت برداشت من از قانون‌اساسي اين است و دارد نقض مي‌شود و بايد درست پياده شود اين تحكيم‌كننده نظام است، اگر بگويد بعضي روش‌هايي كه وجود دارد خلاف ضوابط قانون‌‌اساسي و ضوابطي است كه امام گفتند او دلبسته به نظام است.»
"ما اهل تعامليم منتها تعاملي كه دقيقاً از خواست و مطالبات مردم دفاع كند، مردم ما بيش از صدسال است آزادي، استقلال و پيشرفت براي كشور مي‌خواهند. البته اكثريت آنها متدينين خوبي هستند و به همين دليل هم جمهوري اسلامي را پديد آورند و مستقر كردند."


"آزادي يعني مخالف‌ بتواند در برابر آنجايي كه قدرت و اختيارات است حرف بزند... مرز هم براندازي است؛ براندازي هم دست بردن به سلاح و ايجاد سازماندهي براي سرنگون‌كردن نظام است. خلاف اينها ساختگي است."


"كل قانون‌اساسي بايد پياده شود و هيچ‌كس نبايد آن را نقض كند و همه بايد دست به دست هم دهيم براي پيشرفت كشور، با اين روش‌ها و سياست‌ها و برنامه‌هايي كه اجرا شده بخش قابل‌قبولي از جامعه ناراضي است. هنوز دير نشده نگذاريم نارضايتي‌هاي موجود به اصل نظام سرايت بكند؛ خطري‌كه امروزه وجود دارد اين است كه كم‌كم مسائل متوجه اصل نظام مي‌شود."

باشد كه در راه آزادي، استقلال و سربلندي مردم ايران گام‌هاي استوار و بلندي برداشته شود.

  پي‌نوشت:
1ـ روال دولت قانونگرايي خاتمي در هشت سال خود اين بود كه بايد معاند را به مخالف و مخالف را به منتقد تبديل كرد، اما در حال حاضر ظاهراً روند برعكس است. 2ـ حاج‌حسين شريعتمداري در سرمقاله روزنامه كيهان در تيرماه 1378 گفت كه در جاده يك‌طرفه سرازيري، بدون ترمز و بدون فرمان در حال حركت است. در زمان شاه كمتر از اين به شعبان جعفري منتسب مي‌‌شد، يا حاج‌منصور ارضي در مصلاي تهران در روز 18 خرداد 1388 مي‌گويد اگر احمدي‌نژاد رأي نياورد ايران عاشورا مي‌شود. همچنين در يادداشتي به تاريخ پنجشنبه 24بهمن 1387، آن زمان كه خاتمي كانديداي رياست‌جمهوري شده بود، خبر از احتمال ترور او مي‌دهد. شريعتمداري با مقايسه خاتمي و بوتو پيشگويي مي‌كند كه خاتمي ترور خواهد شد! ازسويي شريعتمداري در سخنراني خود به تاريخ 7 خرداد 1388 در اصفهان مي‌گويد: «ديگر مانند عاشوراي سال 61 هجري، امام حسين(ع) و يارانش شهيد نخواهند شد، بلكه اين بار نوبت يزيد، ابن‌زياد و عمرسعد است كه به هلاكت برسند.» آيا اين جمله‌ها خط براندازي است يا راهپيمايي سكوت؟ نهايت همين مواضع به 14 خرداد و توهين به جمهوري اسلامي و ميزبان مراسم مرحوم امام و بيت امام انجاميد كه آن‌چنان به نفع جريان برانداز بود كه تشكيلات رجوي كل برنامه 14 خرداد را از شبكه خود پخش كرد!

سرمقاله دوماهنامه چشم انداز ایران، شماره 62     نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

 

جـــرس: در حالیکه نارضایتی های مختلف پیرامون "انتقال اجباری" برخی کارمندان دولت به شهرهای خارج از تهران ادامه دارد، امروز پنجشنبه ٣١ تیرماه، براساس تصمیم هیأت وزیران، هرگونه استخدام و ایجاد سازمان و پست‌های جدید در تهران ممنوع اعلام شد و دستگاه‌های اجرایی موظف به انتقال نیروهای داوطلب حداكثر تا پایان مردادماه شدند.

به گزارش ایلنا محمود احمدی‌نژاد در جلسه هیأت دولت در سخنانی دستگاه‌های اجرایی را به همكاری هر چه بیشتر با معاونت توسعه و نیروی انسانی، برای اجرای تصمیمات اتخاذ شده در راستای انتقال كاركنان دولت از تهران و نیز اجرای آیین‌نامه دوركاری فراخواند.

در این جلسه دستگاه‌های اجرایی مستقر در تهران موظف شدند با اولویت نسبت به اجرای آیین‌نامه دوركاری اقدام كرده و نتیجه را به معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهور گزارش دهند.

در ابتدای این جلسه، معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌ دولت، گزارشی از آخرین اقدامات و تصمیمات كارگروه انتقال كاركنان دولت از تهران به هیأت دولت ارائه داد و مقرر گردید "دستگاه‌های اجرایی، شركت‌های دولتی خود را برابر فهرست مصوب كارگروه انتقال تا پایان مردادماه از تهران منتقل كنند و بانك مركزی نیز نسبت به انتقال حساب‌ها اقدام كند.

دولت احمدی نژاد از اواخر سال گذشته و اوایل سال جاری، با اعلام شایعاتی مبنی بر وقوع احتمالی زلزله در تهران، بر آن است تا بخشی از طبقه متوسط شهر تهران را به استان های دیگر کوچ دهد و طی تصمیماتی، قصد داشت دوائر دولتی؛ دانشگاهی و آموزشی را به بیرون از مرکز منتقل نماید.

در راستای تصمیم دولت جهت انتقال و کاهش جمعیت پایتخت، بیش از ۷۰۰ کارمند سازمان میراث فرهنگی، بر اساس آیین نامه ابلاغ شده از سوی رییس آن سازمان، مجبور به خروج از پایتخت بوده و امتناع آنها از فرمان دولت جهت این مهاجرت اجباری، اخراج بسیاری از آنها را در برداشته بود و در همین راستا صدها نفر از معترضان، اوایل هفته جاری در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به تجمع زدند.

گفتنی است بعد از تجمعات صدها نفری کارمندان سازمان میراث فرهنگی مقابل مجلس، که در اعتراض به حکم انتقال آنها به شهرهای دیگر صورت گرفته بود، روز گذشته نائب رئیس كمیسیون اجتماعی مجلس اعلام کرد "این احتمال وجود دارد كه هیات رئیسه مجلس به این جمع‌بندی برسند كه نامه‌ای به رئیس دولت بنویسند و از وی بخواهند كه انتقال بخش‌هایی از سازمان میراث فرهنگی به برخی از استان‌ها فعلا متوقف شود."

جـــرس: دبیر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان از تائید حکم لغو مجوز انجمن اسلامی دانشجویان آن دانشگاه که اسفندماه سال گذشته از سوی هیات نظارت بر تشکل‌های اسلامی دانشگاه صادر شده بود، از سوی وزارت علوم خبر داد.

به گزارش پارلمان‌نیوز، سعید رجبی در مورد دلیل صدور چنین حکمی خاطرنشان کرد "این تصمیم به دلیل آنچه که تخلف از اصل 3 اساسنامه تشکلهای دانشجویی اعلام شده، اتخاذ شده است."

در این اصل آمده است " انجمن اسلامی یك تشكل غیرانتفاعی است كه به قانون اساسی، ولایت مطلقه فقیه، قوانین موضوعه كشور و آیین‌نامه‌های مصوب التزام دارد و به عدم سوء استفاده از امكانات مالی دانشگاه و نام تشكل متعهد می‌باشد."

وی سیاست شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه کاشان را همواره حفظ اعتدال در منش و رفتار خود بیان کرد و حضور و فعالیت سیاسی این انجمن تا زمان حاضر را موید این نکته دانست.

دبیر انجمن اسلامی دانشگاه کاشان در مورد اتفاقاتی که منجر به صدور این حکم شد، افزود: در سال گذشته 2 تن از اعضای سابق انجمن به همراه دبیر سابق به اتهام شعار نویسی در دانشگاه، دستگیر شدند. با توجه به اعلام موضع رسمی انجمن اسلامی در این خصوص و به دلایلی کاملا ناموجه، از این اتفاق بهره برداری لازم صورت گرفت و محدودیت‌های ما به چندین برابر افزایش یافت. در بهمن ماه هم با تشکیل جلسه به اصطلاح هیئت منصفه و بررسی بیانیه‌ها و مواضع انجمن که بخش های بسیاری از آن مربوط به سال های گذشته بود، حکم لغو مجوز این انجمن از سوی هیئت نظارت دانشگاه صادر شد. ما با پیگیری‌های لازم و تدوین دفاعیه و ارسال مدارک به هیئت مرکزی نظارت، نسبت به صدور این حکم اعتراض کردیم. نکته مهم این که در ماه گذشته حدود 50 عضو هیئت علمی این دانشگاه با اعلام حمایت از انجمن، از وزیر علوم خواستند که نسبت به این حکم تجدید نظر کند و با یادآوری فضای دانشگاه کاشان از وی خواسته بودند که تعادل این دانشگاه را به آن بازگرداند. اما صدور این حکم نشان داد که در وزارت علوم چه می گذرد.

طی یک سال اخیر، فشار و تحدید فعالان، نشریات و تشکلهای دانشجویی منتقد، بیش از پیش ادامه داشته است.

 

یک گام بلند که از جبل الطارق به سوی جنوب برداریم. به طنجه می رسیم و اندکی بعد در ساحل اقیانوس ، شهری کوچک در برابر ماست که امروزه شهرتی جهانی پیدا کرده است. شهر تاریخی اصیله که مثل یک موزه زنده است. هر ساله یک ماه تمام اصیله مرکز سمینار های محتلف علمی هنری و ادبی است...

 

برای شرکت در سمینار فرهنگ و سیاست به اصیله رفته بودم. از سفر ها و سمینار ها گاه خاطره ای و سخنی باقی می ماند و دیگر از یاد نمی رود. یک وقتی مهدی سحابی مترجم و نقاش و انسان عزیز برایم یادداشتی فرستاده بود. در آن یادداشت نوشته بود: سواد همان چیزی ست که با خواندن همه چیز و فراموش کردن همه چیز در ذهن انسان باقی می ماند...

 

این سخن را  بیش از یک دهه پیش ملک حسن دوم پادشاه سابق مراکش در  جمع وزیران فرهنگ کشور های اسلامی  در مراکش مطرح کرد. گفت:

 

جوانی پیش ابونواس رفت و گفت به من بیاموز تا شاعر توانایی شوم. ابونواس به جوان گفت برو و دیوان های شعر امروالقیس و زهیر و...از بر کن. جوان رفت و پس از دو سه سالی آمد و گفت تمام دیوان ها را از بر شده ام. ابونواس جوان را آزمود. همانگونه بود که جوان می گفت. اشعار را مثل آب روان از بر می خواند. ابونواس گفت: در تصمیمیت جدی هستی؟ می خواهی شاعر توانایی بشوی؟ پاسخ داد بله.

 

ابونواس گفت: اکنون برو و تمام آن شعر ها را که از بر کرده ای از یاد ببر!

 

سفر و سمینار هم انگار همین طور است. چهره های تازه می بینی و سخنان بسیار می شنوی. جفت بد حالان و خوش حالان می شوی و  سرانجام وقتی در راه بازگشت از فرودگاه دارالبیضا تا لندن چشم بر اقیانوس و دریا دوخته ای به یادت می آید که:

 

ارنستو پوتیستا رییس دانشگاه آمریکایی مکزیک و وزیر خارجه سابق  مکزیک گفت: راننده ای داشتم که سیک بود و هندی. روزی در مسیر از من پرسید:

 

به خداوند باور داری؟

- بله باور دارم.

- به چند خدا اعتقاد داری؟

- یکی، خدای یکتا

- خب من هم به خدای یکتا باور دارم. به نظر شما خدای من و شما یکی نیستند؟

 

ارنستو گفت، این مهمترین درسی بود که من در تمام زندگیم از کسی آموخته بودم. از یک راننده سیک که سه کلاس بیشتر درس نخوانده بود...

 

محمد بن عیسی که وزیر فرهنگ و نیز وزیر خارجه سابق مراکش بوده است و اکنون هم مسئول  جشنواره اصیله است و هم شهردار اصیله، گفت:

 

 در جلسه های دولت دوگل به توصیه شخص دوگل، همواره آندره مالرو وزیر فرهنگ در سمت راست دوگل می نشست. برخی اعتراض کردند که چرا در آن جایگاه وزیر کشور و یا وزیر خارجه ننشیند؟ دوگل گفته بود: هر بحثی که در دولت مطرح می شود، سیاسی یا اقتصادی، آندره مالرو از یک زاویه دید انسانی به موضوع بحث نگاه می کند. ما به این نگاه  نیازمندیم

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

 

جـــرس: رسانه های خبری از مسکوت ماندن استعفایِ محمدناصر سقای بی‌ریا، مشاور محمود احمدی‌نژاد در امور روحانیت خبر داده اند که چندی پیش، بطور ناگهانی استعفای خود را روی میز رئیس دولت گذاشته است.

به گزارش آفتاب نیوز، درحالی که بیش از یک هفته از تقدیم استعفای سقای بی ریا به احمدی‌نژاد می‌گذرد، اما هنوز پاسخی از سوی وی در رد یا قبول استعفای مشاور امور روحانیت ریاست جمهوری ابراز نشده است.

و به گزارش سایت اصولگرای جدید التاسیس «مشرق»، برخی منابع، علت استعفای سقای بی‌ریا را اختلاف نظر میان وی و احمدی‌نژاد درباره طرح عفاف و حجاب دانسته‌اند.

این گزارش می افزاید سقای بی‌ریا از شاگردان نزدیک مصباح یزدی می باشد و استعفای وی نیز پس از دیدار وی با مصباح تقدیم رئیس دولت شده است.

گفتنی است محمود احمدی نژاد با مواضعی چندگونه پیرامون حجاب و عفاف، موجبات نارضایتی برخی اصولگرایان را فراهم آورده است. رئیس دولت، بنا به اظهارات مقامات نیروی انتظامی و دولتی، از طرفی طرح حجاب و و عفاف را ابلاغ کرده و از سوی دیگر در رسانه ملی، دخالت دولت در برخورد با بدحجابی را تکذیب کرده و مذموم می شمارد.

 

به گزارش کلمه، وی درباره مشکلات زندگی در سال های بازداشت همسرش می گوید: مشکلات خانواده خیلی زیاد بوده و هست. همیشه جای ایشان به عنوان همسر و پدر در خانه خالی بوده است. پسر کوچکم در زمان بازداشت آقای اسانلو کم سن و سال بود و در نبود او دوران کودکی سختی را گذراند. شب عروسی پسر بزرگم هم پدرش حضور نداشت. در حالی که با پی گیری های ما دادستان قول آزادی اش را داده بود تا حداقل بتواند در جشن عروسی پسرش حضور یابد. اما این اتفاق هرگز رخ نداد و مراسم بدون حضور منصور برگزار شد. هر چند جشن مان هم به همین دلیل تبدیل به مهمانی خیلی مختصری شد. این موضوع برای همیشه در دل پسرم باقی مانده است و برایش تبدیل به خاطره ای تلخ شده است.

همسر اسانلو درباره آزار و اذیت عروس اش توسط ماموران می گوید: عروس مان از روزی که قدم به خانه ما گذاشته مدام تلفنی و غیرتلفنی تهدید می شود. چند وقت پیش هم که او را دزدیدند و ما چهار ساعت از او بی خبر بودیم. هرچه تماس می گرفتیم تلفن اش خاموش بود. او را در مترو کتک می زنند و با چشم بسته به محلی که خودش هم هنوز نمی داند کجا بوده، می برند بعد هم آنجا دوباره به شدت کتک اش می زنند.

 
پروانه اسانلو، با تاکید بر این که عروس این خانواده هیچ فعالیت سیاسی نداشته، ادامه می دهد: ایشان آقای اسانلو را فقط یکبار آن هم در شب نامزدی اش دیده است. او در عمرش به هیچ عنوان فعالیت سیاسی نداشته است و کاملا یک زندگی عادی و معمولی دارد. به هرحال عروسم الان دچار مشکلات روحی شده است بعد از این حادثه خنده از لبش افتاده است. عروس من آدمی بود که دائم می خندید. جزو انسان های شاد محسوب می شد ولی الان واقعا دچار مشکلات روحی و عصبی شده است .

 

وی در این باره که چرا منصور اسانلو که چند سال پیش برای شرکت در یک کنفرانس از کشور خارج شده بود، دوباره به ایران بازگشت، می گوید: او می گفت من نماینده کارگرها هستم. من برای مسائل کاری می روم و باید برگردم. اگر برنگردم به خودم و همه کارگرها خیانت کرده ام. من خیلی اصرار کردم که بماند. حتی شب قبل از پروازش، واقعا به التماس افتادم که تو رو خدا برنگرد. گفتم حاضرم دوری از تو را تحمل کنم ولی آنقدر در اینجا رنج نکشی ولی گوش نکرد .

 

همسر اسانلو، همچنین از قطع حقوق همسرش گله می کنند و می گوید: بعد از ۲۶ سال سابقه کار در شرکت واحد الان حقوق و مزایای همسرم را قطع کرده اند. یعنی اخراجش کرده اند. به هرحال وضعیت مادی خانواده تحت تاثیر این مسئله قرار گرفته است. همسر من به هر دلیلی الان دوران محکومیت اش را میگذراند، اما چرا باید حقوق زن و بچه اش قطع شود؟ در واقع آقای اسانلو به تنهایی تنبیه نمی شود خانواده اش هم تنبیه می شود.

 

او تاکید می کند: موضوع دیگری که خیلی برای ما اهمیت دارد، احساس عدم امنیت است. این احساس از خود عدم امنیت بدتر است. این احساس واقعا از زمانی که آن مشکل برای عروسم پیش آمد دامن مان را گرفته است و لحظه ای رهایمان نمی کند چه تضمینی وجود دارد که چنین اتفاقی دوباره رخ ندهد؟

پروانه اسانلو، درباره امکان استفاده از آزادی مشروط برای آقای اسانلو می گوید: طبق قوانین ایشان الان سه چهارم مدت حبس اش را گذرانده است و باید از آزادی مشروط برخوردار شود یا از مرخصی استفاده کند.اما متاسفانه تاکنون هیچ یک از این موارد پذیرفته نشده است .الان یک سال از محکومیت اش هم باقی مانده است.

وی ادامه می دهد: دادستان تهران دو هفته پیش خودش در زندان با آقای اسانلو صحبت کرده و گفته که برای آزادی مشروط و مرخصی تان در خواست داده ام اما تاکنون پاسخی نیامده است. یعنی منظورشان این بوده که کاری از دست شان ساخته نیست. اتفاقا یک بار هم که خودم به ایشان مراجعه کردم به من گفتند که "اگر با من باشد می تواند بیرون بیاید" یعنی عین همین جمله را گفتند.

او درباره شرایط بهداشتی و رفاهی نامناسب زندان و تاثیر آن بر همسرش می گوید: اقای اسانلو خوشبختانه همیشه خودش را با سختی ها انطباق می دهد. همیشه هم صبور است و معمولا گلایه ای نمی کند. خودش از بیماری رنج می برد. کمر درد سختی دارد اما سعی می کند روحیه اش را حفظ کند. تنها با نرمش هایی که انجام می دهد کمی دردش را کنترل می کند. باید از کمرش ام آر آی گرفته شود باید قلب اش آنژیوگرافی شود و چندماه مدام تحت کنترل باشد. همه اینها دستورهای پزشکی قانونی است اما به هیچکدام اش رسیدگی نشده است .

 

گفتنی است منصور اسانلو، رییس سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران بارها بازداشت و زندانی شده است. او هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد.
 

  این سازمان در انتخابات دور دهم ریاست جمهوری از مهدی کروبی حمایت کرد. دبیرکل سازمان احمد زیدآبادی است که در جریان اعتراضات بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم دستگیر شد و به ۶ سال زندان و تبعید در گناباد و محرومیت مادام‌العمر از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی محکوم شد.  و  عبدالله مومنی سخنگوی ادوار نیز به 6 سال حبس تعزیری محکوم شد که هم اکنون در زندان به سر می برد. در گفتگو با مدیر سایت ادوار نیوز به عنوان یکی از رسانه های سبز درباره عملکرد سایت جرس و انتظارات  او از رسانه جنبش راه سبز پرسیدیم:   

 

عملکرد شبکه جنبش راه سبز (جرس) در یک سال گذشته را تا چه حد منطبق بر انتظارهایتان از یک رسانه حامی جنبش سبز می دانید؟

داوری در مورد عملکرد یک رسانه را می توان از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار داد. از منظر اهداف از پیش تعیین شده و علت حدوثی آن یا همان بیانیه ماموریت رسانه، از منظر عملکرد حرفه ی و استقلال رسانه ی، از منظر  میزان تاثیر و  همچنین از منظر انتظارات مخاطبان و جامعه هدف، حال چنانچه ارزیابی عملکرد سایت جرس را از منظر میزان حصول مقصود و کامیابی اهداف از پیش تعیین شده، به گرداندگان سایت وابگذاریم، به عنوان یک ناظر بیرونی عملکرد یکساله سایت جرس را می توان در سه حوزه ی باقی مانده یعنی میزان تاثیر، حرفه ی بودن و درجه استقلال و انتظارات مخاطبان، ارزیابی کرد. که به نظر می رسد جرس در مجموع دارای توفیقات مناسبی در این سه حوزه بوده است.

 

سایت جرس در یک شرایط بحرانی و در خلاء رسانه ی پس از انتخابات شکل گرفت و توانست طی یکسال گذشته نقش مناسبی در اطلاع رسانی و افزایش خود آگاهی اعضاء جنبش سبز ایفا کند. دسترسی سایت به اخبار داخلی و نزدیکی با افراد موثر در جنبش سبز و فقدان مرزبندی با جریانات اصلاح طلب داخلی، مرجعیت مناسبی برای جرس در حوزه خبری ایجاد کرده است. به علاوه حضور چهره های سرشناس اصلاح طلب و البته شرایط پس از انتخابات و فشار داخلی سنگین به اصلاح طلبان، انتظارات از جرس را نیز افزایش داده است. جرس با به رسمیت شناختن آرایش تازه ی نیروهای تحول خواه داخلی، امکان نزدیکی بیشتر همه ی جریانات اصلاح طلب داخلی را فراهم و امکانی برای بیان صریح تر مواضع اصلاح طلبان داخلی بوده ، و تلاش داشته تا از میزان فشار بر نیروها و رسانه های داخلی بکاهد.

 

از منظر دامنه ی تاثیر: جرس به دلیل مزیت های خود توانسته به سرعت مرجعیت خبری قابل ملاحظه ی در جنبش پیدا کند. حجم مراجعات از یکسو و حساسیت بالا و نگرانی سرکوبگران و  مورد عناد و عتاب قرار دادن  آن، شاخصی از میزان تاثیر گذاری جرس است. هر چند به نظر می رسد جامعه هدف جرس بیشتر مخاطبان عام بوده باشد تا کادرهای سیاسی فعال، چرا که نسبت جذابیت مخاطب عام جرس بیش از مخاطب خاص آن است.همچنین طیف انتقاداتی که به عملکرد جرس از سوی برخی از جریانات طرفدار جنبش سبز در خارج از کشور وجود دارد نیز تاییدی بر دامنه ی تاثیر جرس می باشد.

 

از منظر حرفه ی بودن و استقلال :به نظر می رسد سرعت انتشار اخبار، بعضا اولویت بیشتری نسبت به تایید و صحت خبر داشته و این می تواند نقیصه ی برای این رسانه باشد. تلاش برای سرعت انتشار خبر و حفظ جایگاه نخستین در انتشار بعضا به ساختار خبر و صحت منابع آن لطمه زده است. هر چند آرام آرام این نقیصه در حال جبران بوده است. از نظر استقلال نیز با عنایت به  اصرار جرس در تعلق خاطر داشتن به جریان نوگرای دینی و اصلاح طلبان داخلی و وفاداری به رهبران جنبش سبز، ادعای در استقلال کامل جرس نبوده است. هر چند می توان گفت که جرس توفیق حتمی و  مرجعیت تام از مجموعه ی جریان های نوگرا و نواندیش در داخل نیز به دلیل تنوع دیدگاه بدست نیاورده است .

 

 از منظر انتظارات:، جرس دامنه ی مخاطبان خود را اگر چه همراهان جنبش سبز تعریف نموده و وجه همت خود را مصروف ترویج و تقویت و ارتقای جنبش  سبز قرار داده است و تکثر و تنوع جنبش را امری بدیهی می خواند اما توفیق کاملی در پوشش دیدگاهها و نظرات رنگین کمان جنبش سبز بدست نیاورده است. جرس بنا به تعریفی که خود از جنبش سبز ارائه می کند و انتظاری که از خطوط قرمز رهبران دارد عمل می نماید و پای فشاری به اصول رهبران را نسبت به همگرایی بیشتر جنبش مقدم دانسته است. اگر چه حوادث پس از انتخابات مرزبندی های گذشته میان تحول خواهان داخل و خارج را بسیار کمرنگ تر نموده ، اما جرس همچنان نسبت به این ویژگی منحصر به فرد جنبش سبز نوعی اکراه از خود نشان  می دهد. و نوعی احتیاط در اختلاط طیف های متنوع جنبش به خرج می دهد. تنوع رنگین کمان جنبش سبز، تنوع انتظارات و مطالبات مدنی را نیز در پی داشته است این ویژگی و گستره مانع از هژمونی طیف صرفا نواندیش اصلاح طلب بر کل جنبش سبز شده است و آنگونه که به درستی رهبران جنبش نیز اذعان دارند، نمی توان سخنگوی واحدی برای بیان مختصات دقیق جنبش سبز ایران ارائه نمود، در حالی که جرس تمایل به ایجاد این هژمونی گفتمانی در کل جنبش سبز دارد و این تلاش موجب ایجاد سوءتفاهم ها  و انتقاداتی به جرس شده است.

 

اما در مجموع علیرغم همه ی محدودیت های موجود، جرس از تاثیر گذاری مناسب در عامه طبقه متوسط ایران، سطح حرفه ی نسبی و استقلال محدود برخوردار بوده و برآورد کننده بخشی از انتظارات جنبش سبز ایران بوده است.

 

2-      بزرگترین نقاط ضعف و قوت جرس از نظر شما چیست؟

فارغ از مباحث تکنیکی تهیه و پردازش خبر، جرس همچون دیگر رسانه های جنبش سبز با تهدیدها و ضعف هایی روبرو است. چنانچه تهدید را تنگاهها و شرایط محیطی رسانه و عوامل خارج از اراده یک رسانه بدانیم، نبود یک استراتژی مشخص رسانه ی در جریان سبز تهدیدی بیرونی برای جرس و سایر رسانه های جنبش سبز خواهد بود. فقد استراتژی یکسان رسانه ی به دلیل نبود سانترالیزم رهبری و برنامه، امکان هم آوایی بیشتر رسانه ی، یک تقسیم کار مشخص، همگرایی و هم تحلیلی منسجم، را در همه ی رسانه های جنبش سلب کرده است. این فقدان استراتژی رسانه ی، آموزش شهروندان، ترویج و گسترش اندیشه جنبش سبز و توانمند سازی آنان در مبارزه را کمتر در پی داشته است بالطبع جرس نیز به عنوان یک رسانه ی موثر از این فضا مستثنی نبوده است.

 

از جمله نقاط ضعف جرس می توان به عدم اهتمام مناسب به سایر حوزه های موثر و همه ی ابعاد و شئون زندگی جمعی ما ، یعنی مسائل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اشاره داشت. هر چند جرس هم اذعان به ضعف در این حوزه و ضرورت توجه بیشتر به آن دارد ، و شدت تحولات سیاسی و یا تمرکز بیشتر حول موضوع نقد قدرت، در کنار محدودیت های طبیعی یک رسانه، امکان پرداختن به این حوزه های پراهمیت و برخورداری از یک سیاست اقتصادی، سیاست اجتماعی و سیاست فرهنگی مشخص را بوجود نیاورده است.

 

نکته ی پراهمیت دیگر حضور چهره های سرشناس اصلاح طلب در مدیریت جرس است که اگر چه اعتبار و منزلت رسانه ی به همراه داشته و امکانات معنوی مناسبی برای جرس ایجاد نموده اما این فرصت در صورت تمرکز صرف به پوشش خبری و انعکاس دیدگاههای این افراد می تواند به تهدیدی برای جرس تبدیل شود و جایگاه رسانه ی جرس به عنوان یک رسانه ی فراگیر در جنبش سبز را به وب سایتی شخصی و یا گروهی خاص تنزل بخشد .

 

شرایط خاص سیاسی کشور و تهدیدات بین المللی، بستری را فراهم آورده که امکان طرح مباحث بنیادین و ایجاد گفتمان سازی کمتری در رسانه های اصلاح طلب به چشم می خورد لذا گفتمان سازی لازم و پرهیز از ایجاد تضادهای کاذب و یا اصرار بر شکاف های غیر واقعی و یا مباحث غیر ضرور و یا تعصب بر دیدگاهایی گردنداگان، می تواند تهدیدی برای رسانه ی جرس باشد. این تهدید برای غالب رسانه های اصلاح طلب نیز وجود دارد که جرس نیز از آن مثتثنی نیست.

 

از سوی دیگر در خصوص نقطه قوت جرس با تاکید بر مزیت تولید محتوای اختصاصی به ویژه در حوزه فکری و اندیشه ای باید به امکانات و ابزارهای فنی قوی و تلاش برای نزدیک شدن به یک پایگاه چندرسانه ای (شامل بخش های متنی، صوتی، تصویری و ..) اشاره کرد که تداوم پی گیری این رویکرد نقش موثر و تعیین کننده ای در توسعه فعالیتها و گسترش حوزه نفوذ جرس خواهد داشت.

 

3-      آیا پیشنهادی برای اصلاح یا برطرف کردن نقاط ضعف این رسانه دارید؟

در یک جمع بندی کلی می توان گفت علیرغم توفیق رسانه ی جرس در جلب نظر مخاطبان، تکثر و تنوع جنبش سبز و لحاظ طیف گسترده دیدگاهها و التزام عملی به آزادی بیان و توجه به آموزش و عدم اغماض از سایر شئون مهم چون فرهنگ، اقتصاد و در نظر گرفتن جنبش سبز به عنوان یک جنبش اجتماعی بزرگ برخوردار از طیف متنوع و متکثر دیدگاهی، شرایط دشواری را برای تامین نظر کلیت جنبش به دنبال داشته است. عدم تعصب گروهی و پذیرش این تنوع و تلاش برای برخوداری از یک استراتژی واحد رسانه ی برای جنبش سبز و تلاش برای زدودن مرزبندیهای غیر ضروری از اهمیت به سزایی در گسترش اعتبار و دامنه ی نفوذ رسانه های جنبش سبز برخوردار است. مهمترین نکته در این میان برای همه ی رسانه های موثر جریان سبز، تاکید بر تقسیم کار و پرهیز از تک محوری شدن یا هژمونی طلبی گفتمانی است.

 

با تشکر از شما.