جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حسن روحانی: بازگشت وضعیت اخلاقی و فرهنگی جامعه به حالت اول، زمانبر است

Posted: 19 Jun 2013 06:55 AM PDT

جرس: رئیس جمهور منتخب ملت ایران می‌گوید مشکلات و فشارهای معیشتی با عزت و سربلندی این ملت سازگار نیست.

 

حسن روحانی در گفت و گو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران که پیش از انتخابات انجام شد، در پاسخ به سوالی در خصوص اصول مغفول مانده از آرمان‌های امام خمینی اظهار داشت: در مورد آرمان‌های امام مولفه‌هایی هستند که آن نکات درحد لازم مورد توجه نیست؛ همه می‌دانند که امام بر وحدت، بسیار بسیار تاکید و همیشه واژه «وحدت کلمه‌» را تکرار می‌کردند. ایشان می‌فرمودند من از دشمن خارجی برای این انقلاب و کشور هراسی ندارم اما برای اختلاف در داخل نگران هستم و متأسفانه در این سال‌های اخیر و همین ماه‌های اخیر شاهد فاصله فراوان، اختلاف و شکاف در جامعه و اختلاف بین تشکل‌ها، احزاب و جناح ها هستیم؛ چیزی که شایسته این کشور نیست و آن هم به بهانه‌هایی صورت می‌گیرد که بسیاری از آن‌ها اصل و اساس و ریشه‌ای ندارد و واهی است. این یکی از آن نکاتی است که در این سال‌های اخیر مورد غفلت قرار گرفته است.

 

وی افزود: مسئله دیگر «اخلاق» است که امام همواره بر آن تاکید می‌ورزید. ایشان هم در زندگی، هم در سخنان و هم در شیوه رفتار زندگی مسئولان بر آن تاکید داشتند، اما متاسفانه مسئله اخلاق هم در سال‌های اخیر نه تنها مورد توجه قرار نگرفته بلکه از سوی افرادی که مسئولیت‌‌هایی دارند و بداخلاقی از سوی آن‌ها کمتر انتظار می‌رود شاهد بداخلاقی‌های بسیار زیادی هستیم؛ از سخنان بی‌پایه گرفته تا دروغ و تهمت تا دیگر بداخلاقی‌ها که هرگز شایسته نظام اسلامی ما نیست و متاسفانه شاهد این شرایط هستیم.

 

روحانی یادآور شد: امام همیشه به دنبال عزت کشور و عزت مردم بود و اصلا او بود که عزت را برای ما به ارمغان آورد. اما متاسفانه با فشارهایی که بخشی از آن هم به واسطه فشارهای خارجی بر ما تحمیل می‌شود و بر زندگی مردم تاثیر گذاشته و مردم به خاطر تأمین معیشت خود و زندگی روزمره خود با مشکلات فراوانی روبرو شده‌اند و عده‌ای حتی برای تامین دوای بیمار خود یا جهیزیه برای دختر و یا شغلی برای فرزند خود و این‌که بتوانند زندگی آرام و راحتی داشته باشند با مشکلات فراوانی روبرو هستند و این همه مشکل و فشار با عزت و سربلندی یک ملت عظیم سازگار نیست. این‌ها همه مسائلی است که متاسفانه شاهد آن هستیم.

 

وی در پاسخ به این سوال که در صورت به دست گرفتن دولت، چگونه می‌توان مشکلات فرهنگی و اخلاقی را حل کرد؟ گفت: بروز و ظهور مسائل فرهنگی و اخلاقی می‌تواند خیلی به سرعت اتفاق بیفتد اما بازگشت آن به حالت اول زمانبر است. مسائل فرهنگی و اخلاقی موضوعی نیست که یک یا دو روزه آن را سامان داد. اما اگر همه دست به دست هم داده و فضا را تغییر دهیم، می‌توانیم به این اهداف دست یافته و دولت آینده اگر اخلاق‌مدار باشد حتما می‌تواند بر این مسئله تاثیر‌گذار باشد. 

مطالبه نهادهای مدنی و سیاسی؛ گشایش فضای سیاسی در گام اول

Posted: 19 Jun 2013 06:34 AM PDT

نیلوفر زارع
جرس: مطالباتی که در ۸ سال گذشته روی هم انباشت شده بود و هیچ یک از ارکان حکومت به آن اعتنایی نداشتند، اکنون با اعلام پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بار دیگر در حال طرح شدن است.  

مطالباتی متثکر و متنوع که از درخواست برای آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز گرفته تا خجاب اختیاری و آزادی اینترنت و اجازه فعالیت مجدد به نهادها و انجمن‌های مدنی را دربر می‌گیرد.

نوبت طرح مطالبات
بسیاری از کسانی که روز ۲۴ خرداد ماه رای خود را به نام حسن روحانی به صندوق‌های رای ریختند، اعتقاد داشتند که نباید از او انتظار معجزه داشت و مطالباتی را طرح کرد که اصولا دولت به تنهایی نمی‌تواند از پس برآورده کردن آن برآید. با این حال پس از مشخص شدن نتایج انتخابات، لیست متنوعی از مطالبات در حال طرح شدن است و گروه‌هایی که در سالهای اخیر حق خود را پایمال شده دیده‌اند اکنون از دولت می‌خواهند که قفل‌های بسته شده را با کلید خود باز کند.


تقاضا برای کاهش مشکلات اقتصادی یکی از انگیزه های اساسی رای دهندگان به روحانی بوده است. او در تبلیغات انتخاباتی خود وعده داد از طریق ترمیم روابط با جامعه بین‌المللی و اصلاح ساختار مدیریتی داخلی از عهده کاهش بحران اقتصادی برمی آید. علاوه بر مطالبات اقتصادی مجموعه ای از مطالبات سیاسی از جمله آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز در شعارهای خیابانی پس از اعلام پیروزی روحانی در انتخابات و همچنین در شادی پس از راهیابی ایران به جام جهانی بازتاب یافت و برخی دیگر از مطالبات هم توسط فعالان مدنی و سیاسی به صورت مکتوب طرح شده‌اند.

اتفاق نظر برای تغییر فضای امنیتی


ظاهرا مطالبه ای که بیشتر هواداران تغییر درباره آن اشتراک نظر دارند مربوط به تغییر فضای امنیتی جامعه است که خود شامل طیف وسیعی از تقاضاها نظیر آزادی رسانه‌ها، رفع تنگناها از سازمان‌ها و انجمن‌های صنفی و مردم نهاد، گشایش در فعالیت‌های دانشگاه‌ها، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی رهبران در حصر جنبش سبز می‌شود. تقاضای آزادی زندانیان سیاسی و آزادی میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی بیشترین همراهی اجتماعی را به خود اختصاص داده است.

شعارهای غالب در شادی‌های پس از انتخابات و جشن راهیابی تیم ملی فوتبال ایران به جام جهانی، حول و حوش این مطالبه بود. برخی گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی اصلاح طلب نیز در سخنرانی‌ها و نامه‌هایی به طرح این مطالبه پرداخته‌اند. در همین راستا محمد خاتمی رییس جمهوری پیشین ایران روز چهارشنبه ( ۲۹ خرداد) در دیدار با اعضای هیأت رئیسه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران گفت که «باید پاسخ مطالب اعتدال گرایانه مردم مانند رفع حصر موسوی، رهنورد و کروبی داده شود و اگر به این مطالبات پاسخ مناسب داده نشود جامعه دچار یأس می‌شود.» او با این حال نسبت به شتابزدگی در طرح مطالبات از دولت هشدار داد و تاکید کرد که دولت نمی‌تواند معجزه کند.


علاوه بر محمد خاتمی، شورای مشورتی اصلاح طلبان هم در پیام تبریک به حسن روحانی که روز یکشنبه ( ۲۶ خرداد) ماه منتشر شد از رهبر جمهوری اسلامی و سایر مسولان ارشد نظام خواست که «رییس‌جمهوری منتخب را یاری کنند تا ضمن دلجویی از آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات ۸۸ و خانواده‌ها و بستگان آنان، نسبت به فراهم آوردن زمینه رفع حصر و محدودیت از حصر شدگان و زندانیان تلاش کند.»
در میان چهره های سیاسی اصلاح طلب نیز عبدالله نوری از جمله کسانی است که مطالبه آزادی رهبران درحصر جنبش سبز را با رییس جمهوری منتخب در میان گذاشته است. در نامه او به حسن روحانی آمده است: «رکن اصلی ایجاد وحدتی فراگیر احترام به اندیشه های مختلف و به رسمیت شناختن تکثرگرایی و وجود نظرات گوناگون است و در این راستا رفع حصرِ جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای کروبی، جناب مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و آزادی زندانیان سیاسی از اولویت ویژه ای برخوردار است.»


در همین حال ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران نیز در پیام تبریک خود به رییس جمهوری منتخب آورده است «امیدوارم چگونگی برگزاری انتخابات در ۲۴ خرداد ۹۲ که به یک حماسه سیاسی تعبیر شده است، یک تصمیم راهبردی بوده و با آزادی اصلاح طلبان زندانی و رفع حصر از آقایان کروبی، میر حسین موسوی و همسرشان خانم رهنورد ادامه پیدا کند. »


سازمان‌های حقوق بشری بین المللی نظیر سازمان عفو بین‌الملل و سازمان گزارشگران بدون مرز هم در بیانیه‌هایی با اشاره به انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهوری بعدی ایران از وی درخواست کردند که زمینه آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی را فراهم آورد. در بیانیه عفو بین‌الملل که روز دوشنبه (27 خرداد) منتشر شد با اشاره به وعده‌های انتخاباتی آقای روحانی در رابطه با حقوق بشر تاکید شده بود که «او در ماه‌های آینده باید پاسخ‌گو باشد که تا چه حد شرایط در این زمینه بهبود پیدا کرده است.»

گزارشگران بدون مرز هم در بیانیه خود مضمونی مشابه را طرح کرده و با اشاره به آن‌چه «سرکوب جامعه مدنی» ایران در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد خوانده شده، به حسن روحانی توصیه شده است که در گام نخست برای «حل بحران‌های کشور» تعهدات بین‌المللی جمهوری اسلامی، به‌ویژه درباره گردش آزاد اطلاعات را به مرحله اجرا دربیاورد.»


مطالبه به موقع یه حداکثری؟


تنها یک روز پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در انتخابات، گروهی از وبلاگ نویسان و فعالان سایبری با نوشتن نامه‌ای از وی خواستند که به وضع نابسامان اینترنت رسیدگی کند. در این نامه آمده بود که «وضعیت اینترنت در ایران به هیچ وجه مناسب نیست. اینترنت در ایران کند است و نظام فیلترینگ افراد را از دسترسی به اطلاعات منع می‌کند. فعالیت اقتصادی مبتنی بر اینترنت در ایران بسیار پرخطر است. اطمینان داریم که مشاورین شما به خوبی این نکات را برای شما توضیح داده‌اند»


نویسندگان این نامه با بیان اهمیت شبکه‌های اجتماعی مجازی در ایجاد انگیزه برای رای دهندگان انتخابات از رییس جمهور منتخب خواستند شرایطی را فراهم بیاورد که فعالان اینترنتی در سال ۱۳۹۶ دوباره انگیزه ای برای دعوت ایرانیان به ریختن رای خود به نام وی در صندوق‌های رای داشته باشند.


علاوه بر این نامه سرگشاده که آزادی اینترنت را هدف گرفته بود، بحث‌های فراوانی هم در شبکه‌های مجازی طی روزهای اخیر نسبت به طرح مطالبه حجاب اختیاری درگرفته است. کسانی که این مطالبه را طرح کرده‌اند معتقدند که گرچه رییس جمهور اختیاری برای محقق کردن خواسته آن‌ها ندارد ولی بازتاب دادن این مطالبه می‌تواند صدای طرفداران خجاب اختیاری را رساتر کند. با این حال بسیاری هم هستند که طرح این مطالبه را در فضای فعلی ناشی از هیجان زدگی می‌دانند و می‌گویند که این مطالبه ای حداکثری است که با واقعیت‌های سیاسی امروز ایران نمی‌خواند و برآورده نشدن آن به سرخوردگی اجتماعی منجر خواهد شد.


ننتایج شمارش آراء انتخابات ریاست جمهوری به تفکیک حوزه‌ها منتشر شد

Posted: 19 Jun 2013 05:26 AM PDT

جرس: نتایج شمارش آراء یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سطح کشور به تفکیک حوزه‌های انتخابیه منتشر شد.

 

 جزئیات نتایج انتخابات ریاست جمهوری به تفکیک بخش‌های تقسیمات کشوری در پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت کشور منتشر شده است.
 

جدول مربوط به نتایج شمارش آرا انتخابات ریاست جمهوری در سطح کشوردر سایت وزارت کشور قابل مشاهده است.

برگزاری سی و ششمین سالروز شهادت علی شریعتی در سکوت

Posted: 19 Jun 2013 05:04 AM PDT

جرس: احسان شریعتی فرزند شهید دکتر علی شریعتی همزمان با سی و ششمین سالروز شهادت پدرش نوشت: یادمانِ سی و ششمین سالروزِ شهادتِ آموزگارِ «آزادی، برابری، عرفان»، شریعتی، را امسال نیز، همچون چهار سال گذشته، در سکوت برگزار می‌کنیم. سکوتی سرشار از سخن‌هایی ریشه‌دار، و نه درایشِ حرف‌های هرز، خطاب به «نوع چهارم آدم‌ها»:آنان که وقتی نیستند بیشتر هستند تا وقتی که هستند!


فرزند دکتر شریعتی در صفحه شخصی خود نوشته است: رسم بر این بوده است که هر سال موضوعی برای نشست‌های هم‌اندیشی و بزرگداشت یادمان آموزگارمان تعیین کنیم. موضوع امسال ترسیم «الگوی تعهد اجتماعی-سیاسی روشنفکر» بود. جلساتی که در این ایام ادامه داشته و خواهند یافت.


امروز اما، ما با سکوت (و نوشتن) «پیام خون» را فریاد می‌زنیم و دیگربار، با برافروختن یادِ شمع، هراس از تاریکی‌ را در دل می‌سوزانیم.


و با درود و بدرود به تک‌تکِ یارانِ در بند و در هجرت و در پرواز و ..در انتظار …


متن نوشته فرزند دکتر علی شریعتی به شرح زیر است:
یادمانِ سی و ششمین سالروزِ شهادتِ آموزگارِ «آزادی، برابری، عرفان»، شریعتی، را امسال نیز، همچون چهار سال گذشته، در سکوت برگزار می‌کنیم. سکوتی سرشار از سخن‌هایی ریشه‌دار، و نه درایشِ حرف‌های هرز، خطاب به «نوع چهارم آدم‌ها»:آنان که وقتی نیستند بیشتر هستند تا وقتی که هستند!
برغم این سکوت ظاهری و موانع‌تراشی‌های متنوع، خوشبختانه راه شریعتی همچنان در میان نسل جوان رهروان تازه نفسی می‌یابد و اندیشه و طرح او هر روز با خوانشی نو تعمیق و تداوم می یابد. اقبالِ جامعه را در آمار فروش آثار وی و در نمایشگاه‌های سالیانه‌ی کتاب می‌توان دید و سنجید.
ظرفیت، چندبعدی بودن، سرمایه‌ی معنوی، و استمرار و نوزایی شریعتی اما مربوط به خود اوست. اینک نوبت پویندگان «نوشریعتی» پروژه‌ی آن معلم است که سخنی نو آرند و در فصل تازه‌ی تحول‌خواهی و تغییرطلبی که در سرزمین ما آغاز شده است، میراث دیروز را به خدمت پیام فردا درآورند.
هر یک از ما به عنوان یکی از فرزندان معنوی شریعتی سبک مستقل خود را در اندیشیدن، گفتن، نوشتن، و کارهامان داریم، اما برغم همه‌ی تفاوت‌ها اعضای یک خانواده‌ی اعتقادی هستیم و نیروی عظیم این همسویی را امروز می‌باید به منصه ظهور برسانیم.
رسم بر این بوده است که هر سال موضوعی برای نشست‌های هم‌اندیشی و بزرگداشت یادمان آموزگارمان تعیین کنیم. موضوع امسال ترسیم «الگوی تعهد اجتماعی-سیاسی روشنفکر» بود. جلساتی که در این ایام ادامه داشته و خواهند یافت.
امروز اما، ما با سکوت (و نوشتن) «پیام خون» را فریاد می‌زنیم و دیگربار، با برافروختن یادِ شمع، هراس از تاریکی‌ را در دل می‌سوزانیم.
و با درود و بدرود به تک‌تکِ یارانِ در بند و در هجرت و در پرواز و ..در انتظار …


زندگى نامه علی شریعتی
دکتر شریعتی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۱۲ در خا‌نواده‌ ای‌ مذهبی‌ چشم‌ به‌ جها‌ن‌ گشود پدر او استا‌د محمد تقی‌ شریعتی‌ مردی‌ پا‌ک‌ و پا‌رسا‌ و عا‌لم‌ به‌ علوم‌ .نقلی‌ و عقلی‌ و استا‌د دانشگا‌ه‌ مشهد بود علی‌ پس‌ از گذراندن‌ دوران‌ کودکی‌ وارد دبستا‌ن‌ شد و پس‌ از شش‌ سا‌ل‌ وارد دانشسرای‌ مقدما‌تی‌ در مشهد شد. علا‌وه‌ بر خواندن‌ دروس‌ دانشسرا در کلا‌سها‌ی‌ پدرش‌ به‌ کسب‌ علم‌ می‌ پرداخت‌. معلم‌ شهید پس‌ از پا‌یا‌ن‌ تحصیلا‌ت‌ در دانشسرا به‌ آموزگا‌ری‌ پرداخت‌ و کا‌ری‌ را شروع‌ کرد که‌ در تما‌می‌ دوران‌ زندگی‌ کوتا‌هش‌ سخت‌ به‌ آن‌ شوق‌ داشت‌ و با‌ ایما‌نی‌ خا‌لص‌ با‌ تما‌می‌ وجود آنرا دنبا‌ل‌ کرد.


شریعتی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۳۴ به‌ دانشکده‌ ادبیا‌ت‌ و علوم‌ انسا‌نی‌ دانشگا‌ه‌ مشهد وارد گشت‌ و رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ را برگزید. در همین‌ سا‌ل‌ علی‌ با‌ یکی‌ از همکلا‌سا‌ن‌ خود بنا‌م‌ پوران‌ شریعت‌ رضوی‌ ازدواج‌ میکند. وجود تفکر خلا‌ق‌ با‌عث‌ شد که‌ معلم‌ شهید در طول‌ دوران‌ تحصیل‌ در دانشکده‌ ادبیا‌ت‌ به‌ انتشا‌ر آثا‌ری‌ چون‌: ترجمه‌ ابوذر غفا‌ری‌ ، ترجمه‌ نیا‌یش‌ اثر الکسیس‌ خ‌ .کا‌رل‌ و یک‌ رشته‌ مقا‌له‌ها‌ی‌ تحقیقی‌ در این‌ زمینه‌ همت‌ گما‌رد.


معلم‌ انقلا‌ب‌ در سا‌ل ‌ ۱۳۳۷پس‌ از دریا‌فت‌ لیسا‌نس‌ در رشته‌ ادبیا‌ت‌ فا‌رسی‌ بعلت‌ شا‌گرد اول‌ شدنش‌ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ به‌ فرانسه‌ فرستا‌ده‌ شد. وی‌ در آنجا‌ به‌ تحصیل‌ علومی‌ چون‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌، مبا‌نی‌ علم‌ تا‌ریخ‌ و تا‌ریخ‌ و فرهنگ‌ اسلا‌می‌ پرداخت‌ و با‌ اسا‌تید بزرگی‌ چون‌ ما‌سینیون، گورویچ‌ و ‌سا‌تر و… آشنا‌ شد و از علم‌ آنا‌ن‌ بهره‌‌ها‌ی‌ بسیا‌ر برد.
دوران‌ تحصیل‌ شریعتی‌ همزما‌ن‌ با‌ جریا‌ن‌ نهضت‌ ملی‌ ایران‌ به‌ رهبری‌ مصدق‌ بود که‌ او نیز با‌ قلم‌ و بیا‌ن‌ خود و نوشته‌‌ها‌ی‌ محکم‌ و مستدل‌ از این‌ حرکت‌ دفا‌ع‌ مینمود. وی‌ پس‌ از سا‌لها‌ تحصیل‌ با‌ مدرک‌ دکترا در رشته‌‌ها‌ی‌ .جا‌معه‌ شنا‌سی‌ و تا‌ریخ‌ ادیا‌ن‌ به‌ ایران‌ با‌زگشت‌ در هما‌ن‌ دوران‌ نیز فعا‌لیتها‌ی‌ بسیا‌ری‌ در زمینه‌‌ها‌ی‌ سیا‌سی‌ و مبا‌رزاتی‌ و اجتما‌عی‌ داشت‌ که‌ به‌ گوشه‌ای‌ از آن‌ فعا‌لیت‌ها‌ میپردازیم‌ .


در سا‌ل ‌۱۹۵۹ میلا‌دی‌ به‌ سا‌زما‌ن‌ آزادیبخش‌ الجزایر مى‌پیوندد و سخت‌ به‌ فعا‌لیت‌ مى‌پردازد. در سا‌ل ۱۹۶۰ میلا‌دی‌ مقا‌له‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ “به‌ کجا‌ تکیه‌ کنیم‌” را در یکی‌ از نشریا‌ت‌ فرانسه‌ منتشر میکند. در سا‌ل‌ ۱۹۶۱میلا‌دی‌ مقا‌له‌ “شعر چیست‌؟” سا‌تر را ترجمه‌ و در پا‌ریس‌ منتشر مینما‌ید و در هما‌ن‌ اول‌ علت‌ فعا‌لیت‌ در سا‌زما‌ن‌ آزادیبخش‌ الجزایر گرفتا‌ر میشود و در زندان‌ پا‌ریس‌ با‌ “گیوز” مصاحبه‌‌ای‌ میکند که‌ در سا‌ل‌ ۱۹۶۵ در توگو چا‌پ‌ میشود.


در سا‌ل‌ ۱۹۶۱ نیز مقا‌له‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ “مرگ‌ فرانتس‌ فا‌نون‌” را در پا‌ریس‌ منتشر میکند، همچنین‌ در طول‌ مبا‌رزات‌ مردم‌ الجزایر برای‌ آزادی‌ دستگیر میشود و مورد ضرب‌ و شتم‌ پلیس‌ فرانسه‌ قرار میگیرد و روانه‌ء بیما‌رستا‌ن‌ میشود و سپس‌ به‌ زندان‌ فرستا‌ده‌ .میشود. همچنین‌ با‌ مبا‌رزان‌ بزرگ‌ ملتها‌ی‌ محروم‌ نیز آشنا‌ میشود وی‌ در سا‌ل‌ ۱۳۴۳ به‌ ایران‌ با‌ز میگردد و در مرز ترکیه‌ و ایران‌ توقیف‌ و به‌ زندان‌ قزل‌ قلعه‌ تحویل‌ داده‌ میشود و بعد از چند ما‌ه‌ آزاد و به‌ خراسا‌ن‌ زادگا‌هش‌ میرود. در سا‌ل‌ ۱۳۴۴ مدتی‌ پس‌ از بیکا‌ری‌ ، اداره‌ فرهنگ‌ مشهد ، استا‌د جا‌معه‌ شنا‌سی‌ و فا‌رغ‌ التحصیل‌ خ‌دانشگا‌ه‌ سوربن‌ را بعنوان‌ دبیر انشا‌ء کلا‌س‌ چها‌رم‌ دبستا‌ن‌ در یکی‌ از روستا‌ها‌ی‌ مشهد استخدام‌ میکند، و سپس‌ در دبیرستا‌ن‌ بتدریس‌ میپردازد و با‌لا‌خره‌ به‌ عنوان‌ استا‌دیا‌ر تا‌ریخ‌ وارد دانشگا‌ه‌ مشهد میشود.


در سا‌ل‌ ۱۳۴۸ به‌ حسینیه‌ ارشا‌د دعوت‌ میشود و بزودی‌ مسئولیت‌ امور فرهنگی‌ حسینیه‌ را بعهده‌ گرفته‌ و به‌ تدریس‌ جا‌معه‌ شنا‌سی‌ مذهبی‌،‌ .تا‌ریخ‌ شیعه‌ و معا‌رف‌ اسلا‌می‌ میپردازد در این‌ محل‌ است‌ که‌ دکتر شریعتی‌ با‌ قدرت‌ و نیروی‌ کم‌ نظیر و با‌ کنجکا‌وی‌ و تجزیه‌ و تحلیل‌ تا‌ریخ‌ ، چهره‌ ها‌ی‌ مقدس‌ و شخصیتها‌ی‌ بزرگ‌ اسلا‌م‌ را معرفی‌ نمود. استحکا‌م‌ کلا‌م‌ ، با‌فت‌ منطقی‌ جملا‌ت‌ با‌ اتکا‌ء به‌خ‌ پشتوانه‌ فنی‌ و عمیق‌ فکریش‌ هر شنونده‌ ای‌ را در کوتا‌هترین‌ مدت‌ سرا پا‌ گوش‌ میسا‌خت‌ و در نیم‌ راه‌ گفتا‌ر تحت‌ تا‌ثیر قرار میداد و سپس‌ به‌ هیجا‌ن‌ می‌ آورد.


در سا‌ل‌۱۳۵۲، رژیم‌، حسینیه‌ء ارشا‌د که‌ پا‌یگا‌ه‌ هدایت‌ و ارشا‌د مردم‌ بود را تعطیل‌ نمود، و معلم‌ مبا‌رز را بمدت ‌ ۱۸ما‌ه‌ روانه‌ زندان‌ میکند و درخ‌ خلوت‌ و تنها‌ ئی‌ است‌ که‌ علی‌ نگا‌هی‌ به‌ گذشته‌ خویش‌ می‌افکند و .استراتژی‌ مبا‌رزه‌ را با‌ر دیگر ورق‌ زده‌ و با‌ خدای‌ خویش‌ خلوت‌ میکند از این‌ به‌ بعد تا‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۶ و هجرت‌ ، دکتر زندگی‌ سختی‌ را پشت‌ سرخ‌ گذاشت‌ . سا‌واک‌ نقشه‌ داشت‌ که‌ دکتر را به‌ هر صورت‌ ممکن‌ از پا‌ در آورد، ولی‌ شریعتی‌ که‌ از این‌ برنا‌مه‌ آگا‌ه‌ میشود ، آنرا لوث‌ میکند. در این‌ زما‌ن‌ استا‌د محمد تقی‌ شریعتی‌ را دستگیر و تحت‌ فشا‌ر و شکنجه‌ قرار داده‌ بودند تا‌ پسرش‌ را تکذیب‌ و محکوم‌ کند. اما‌ این‌ مسلما‌ن‌ راستین‌خ‌ سر با‌ز زد، دکتر شریعتی‌ در هما‌ن‌ روزها‌ و سا‌عا‌ت‌ خود را در اختیا‌ر آنها‌ میگذارد تا‌ اگر خواستند، وی‌ را از بین‌ ببرند و پدر را رها‌ کنند.


در مهر ما‌ه‌ سا‌ل‌ ۱۳۵۳ سا‌واک‌ که‌ غا‌فلگیر شده‌ بود و از محبوبیت‌ علی‌ آگا‌ه‌ او را بدست‌ شکنجه‌ روحی‌ و جسمی‌ سپرد، و میخواستند او را وادار به‌ همکا‌ری‌ نموده‌ و برایش‌ شوی‌ تلویزیونی‌ درست‌ کنند و پا‌سخ‌ او که‌ هیچگا‌ه‌ حقیقتی‌ را به‌ خا‌طر مصلحت‌ ذبح‌ شرعی‌ نکرده‌ است‌ چنین‌ بود ” و اگر “.خفه‌ام‌ کنند سا‌زش‌ نخواهم‌ کرد وحقیقت‌ را قربا‌نی‌ مصلحت‌ خویش‌ نمیکنم‌ دکتر در ۲۵ اردیبهشت‌ ما‌ه ۱۳۵۶ تهران‌ را بسوی‌ اروپا‌ ترک‌ گفت‌ تا‌ دورانی‌ جدید را با‌ مطا‌لعه‌ و مبا‌رزه‌ آغا‌ز کند. سر انجا‌م‌ در روز یکشنبه ۲۹ خرداد ما‌ه‌ ۱۳۵۶ با‌ قلبی‌ عا‌شق‌ ، اندیشه‌ ای‌ پا‌ک‌ ، ایما‌نی‌ محکم‌، زبا‌نی‌ قا‌طع‌، قلمی‌ توانا، روانی‌ آگا‌ه‌ و سیما‌یی‌ آرام‌ بسوی‌ آسما‌نها‌ و آرامشی‌ ابدی‌ عروج‌ کرد و عا‌شقا‌ن‌ و دوستداران‌ خود را در این‌ فقدان‌ .همیشه‌ محسوس‌ تنها‌ گذاشت‌ .


خدایش‌ بیا‌مرزد و راهش‌ پر رهرو با‌د


گفتنی است، علی شریعتی، جامعه شناس و اسلامشناس در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالی که سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت‌همپتون به شکل مشکوکی درگذشت. بعدها دلیل رسمی مرگ وی انسداد شرائین و نرسیدن خون به قلب اعلام شد؛ هرچند مرگ وی به دلیل نداشتن سابقهٔ بیماری قلبی، عدم کالبدشکافی و اعلام نتیجه سریع و خبرداشتن سفارت ایران در لندن از مرگ وی قبل از اعلام رسمی خبر مشکوک بود.


دکتر شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد محل برگزاری کلاس ها و سخنرانی هایش دفن کنند، ولی او در قبرستانی کنار آرامگاه حضرت زینب کبری، در شهر دمشق دفن شده است.


 

دیدار قریب الوقوع محمد خاتمی و حسن روحانی

Posted: 19 Jun 2013 05:04 AM PDT

جرس: تا ساعتی دیگر، حسن روحانی، رئیس‌جمهور منتخب ملت و محمد خاتمی، رئیس‌‌جمهور سابق با یکدیگر دیدار می‌کنند.


به گزارش سفیر، محمد خاتمی و دکتر حسن روحانی به بحث و تبادل نظر پیرامون انتخابات و شرایط کنونی کشور خواهند پرداخت.


خاتمی که از نخستین افرادی بود که در تماس تلفنی نسبتا طولانی مدتی، پیروزی دکتر حسن روحانی را در ساعات اولیه اعلام نتایج به وی تبریک گفت، امروز نیز در جمع اعضای هیأت رئیسه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با تبریک مجدد به دکتر روحانی و تجلیل از حضور شگفت انگیز مردم در انتخابات گفت:«در این انتخابات معلوم شد که مردم چه می خواهند و راه نجات مملکت کدام راه است. این کار با آرام ترین راه انجام شد؛ ما آرام ترین انتخابات را داشتیم؛ در عین نگرانی ها و دلهره ها مردم نشان دادند که رشید هستند و راه خودشان را می خواهند و نشان دادند نظام را می خواهند، نه تغییر نظام را، ولی از اوضاع راضی نیستند.آقای روحانی شخصیت شناخته شده، توانا، خوب، امتحان داده، مورد احترام و دارای مواضع روشن است که ما هم همین را می خواهیم..»


وی همچنین اظهار داشت:«آقای دکتر روحانی امروز با رأی قاطع شما و به رغم فضای رسمی توانسته است رأی مردم را بگیرد و حرف ایشان درست است؛ امروز آقای دکتر روحانی رئیس جمهور همه کشور است؛ حتی همه آنهایی که به او رأی نداده اند.»


گفتنی است، سید محمد خاتمی پیش از این در روز 22 خرداد در پیامی اعلام کرده بود:«به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد و از همگان به ویژه اصلاح طلبان و تحول خواهان و خواستاران عزت و سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت می خواهم که با هوشیاری وظیفه مهم خود را در این انتخابات به جا آورند و حضور جناب آقای دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواست ها و مطالبات خود بدانند؛ باشد که لطف حضرت پروردگار مددکارمان باشد و شاهد نیک بختی ایران و ایرانی باشیم.»

 

نافرمانی مدنی از توهم تا واقعیت

Posted: 19 Jun 2013 05:02 AM PDT

علیرضا حیدری
 بی رهبر و سازمان و حزب چگونه می شود  برای رای ندادن که احتمالا بزرگترین تصمیم سیاسی است که هر چهار سال یکبار میتوانند بگیرند، با هم توافق کرد! 


بازار بحث و جدل ها و بده بستان های سیاسی در ایران روزگار ما تقریبا هیچ گاه بی رونق نبوده. ما جماعت ایرانی همیشه حرفی داریم برای گفتن و به گوشهای خودمانی میرسانیمش. گه گاه جدی هستیم و بسیار بیشتر هنگام ها که از در هزل و شوخی در میاییم و جدی ترین ابتلائات سیاسی مان را به چنان شوخی خنده آوری بدل میکنیم که روده ی سالم به دل شنونده نمیماند. چه در صف تازه تاسیس روغن مایع باشیم چه در فضای تنگ و عرق ناک صندلی عقب پراید مسافرکش، چه گرفتار آمده در سکوت سنگین قبل از شروع مراسم خواستگاری پسر یا دخترمان، فرقی ندارد، سیاست هست، همیشه هست، ما هم هستیم. کسادی نمیشناسد این کهنه بازار پر حرف و حدیث در ایران ما.

 


به بزنگاه انتخابات ها که میرسیم، این بازار همیشه داغ داغتر هم میشود و آنجاست که یکی از پاهای ثابت مجلس، "نافرمانی مدنی" یا همان "مبارزه ی منفی" است که در قالب معروف "تحریم انتخابات" باز از سر به میدان می آید و حریف میطلبد. گروهی هم همیشه هستند و برایش سینه ی پهلوانی سپر میکنند و در دفاعش دلیل پشت دلیل می آورند. دلیل هایی که در بیشتر موارد چیزی نیست جز بازخوانی سیاهه ای از سیاهکاری های متولیان انتخابات کذایی.

 


خودمانیم، چه خوش تراش و گوش نواز است این ترکیب نافرمانی مدنی یا همان مبارزه ی منفی. هم مبارزه است و هم مدنی است. هم قدرت قدرت سواران به ریشخند میگیرد و هم خون از دماغ احدی نمیریزاند. چه از این بهتر؟ اما ...

 


بیاییم برای یکبار هم که شده به زبان آدم های معمولی مثل من که دکترا ندارند هم این ترکیب خوش ترکیب را تجزیه کنیم ببینیم آیا در بساطمان مواد سازنده اش را داریم یا زیر این دیگ مهمان کش را در آشپزخانه ی خالی آتش کرده ایم.

 


مبارزه منفی در تعریف شیوه ایست از نافرمانی خشونت پرهیز که در آن اکثریت یا اقلیتی تاثیر گذار از مردم یک جامعه به جای انجام یک سری از کارها که در هر مبارزه ای عرف هستند، باید در پیوند با هم یک سری کارها را انجام ندهند تا نهایتا بشود با تکیه بر نیروی برآمده از حاصل جمع این انجام ندادن ها، به حکومت تمامیت خواه ضربه ای وارد کرد و او را به عقب نشینی نسبی واداشت. نخریدن گروهی یک کالای خاص، نپرداختن گروهی قبض های آب و برق و غیره، نگذاشتن گروهی پول در بانک ها، ندادن گروهی تبلیغات تجاری به تله ویزیون و نشریه های دولتی و صد البته شرکت نکردن گروهی در انتخابات ها نمونه های معروفی از این گونه ی مبارزه اند.

 


پر واضح است که در هریک از موارد بالا، تصمیمی یکسان و جمعی برای انجام ندادن کاری گرفته شده است. اما چیزی که ظاهرا واضح نیست ولی باید باشد این است که در هر مورد، این"جمعیت" مبارزان است که اثر گذاری تصمیمشان را تضمین میکند نه خود تصمیم.

 


ظریفی جای گفته: "میتوان حقیقتی را دوست نداشت ولی نمیتوان آن را انکار کرد" و به گمان من در ایران امروز ما این یک حقیقت است که عمق دردناکی اش از قدر درستی اش چیزی نمیکاهد: ما جماعت ایرانی مدتی است تو گویی پاک از یاد برده ایم الف بای گروه بودن را.

 


واقعیت این است که هرگاه عده ای بسیار پر شمار از مردمی از یک رنگ و اصل و نژاد ، آن چنان که ما، بنا بر جبر طبیعی و جغرافیایی و حکم تاریخ در یک زمان و یک مکان کنار هم متولد شوند و کنار هم روز هاشان را شب کنند و شب هاشان را روز و کنار هم بمیرند و کنار هم دفن شوند، الزاما و به خودی خود "جامعه" شکل نگرفته است چه رسد به "جامعه ی مدنی" که بستر مورد نیاز غالب حرکتهای مدنی است و از آن جمله نافرمانی مدنی.

 


"جامعه مدنی" در ملموس ترین تعریف خود مجموعه را میگویند از سازمان ها و نهاد های مدنی و اجتماعی مستقل از حاکمیت که در راستای منافع، ارزش ها و اهداف مشترک، فعالیت های داوطلبانه و غیر تحمیلی دارند. قضاوت اینکه آیا ما در ایران امروز جامعه ی مدنی داریم و اگر داریم در چه حد از توان و کیفیت داریم، با شما.

 


از خیر جامعه مدنی هم که بگذریم در سطحی ابتدایی تر، خود واژه "جامعه" هم در تعریف دقیق به مجموعه ای از افراد انسانی اطلاق میشود که با آداب، سنت ها، نظامات و قوانینی خاص به یکدیگر "پیوند" خورده اند و زندگی "دسته جمعی" دارند. قضاوت اینکه ما ایرانی های امروز تا چه میزان به این تعریف از جامعه نزدیک هستیم هم با شما.

 


در غیاب جامعه ی مدنی، وجود رهبری کاریزماتیک میتواند جایگزین کارکرد او شود. رهبری که از چنان نفوذ کلامی در توده مردم برخوردار است که میتواند موجد حرکت های جمعی هدفمند گردد و از آن جمله نافرمانی مدنی. قضاوت اینکه ایران امروز از رهبری کاریزماتیک در جناح اپوزوسیون برخوردار هست یا نیست هم با شما.

 


باید پذیرفت که در نبود رهبر کاریزماتیک یا سازمان ها و نهاد های مدنی مستقل و احزاب سیاسی آزاد، برای ایجاد حرکتی جمعی و فراگیر و تاثیر گذار در حد نافرمانی مدنی در قالب تحریم عمومی انتخابات، جامعه ای جادویی لازم است. جامعه ای که به چنان سطحی از فرهیختگی و زکاوت سیاسی و اجتماعی رسیده است که آحاد آن یکان یکان و خود به خود در خلوتشان میتوانند به تصمیمی بزرگ، مستقل، صحیح و البته مشترک و یکسان برسند و هم گام و هماهنگ بی که نهادی، سازمانی، حزبی و یا حتی کسی از ایشان دعوتی کرده باشد، دست به نافرمانی مدنی بزنند و مثلا انتخابات را تحریم کنند.


قضاوت اینکه ما چنین جامعه ی جادویی ای هستیم یا نیستیم هم با شما.

 


هشتاد و سه سال پیش در پاسخ به دعوت گاندی هزاران نفر از مردم هند چهارصد و هشتاد کیلو متر راه را از منطقه ی احمد آباد تا ساحل دریای دندی بیست پنج روز پیاده رفتند تا نمک خوراکشان را خودشان از دریا بردارند و از دولتی نخرند که میخواست به ازای هر چهل کیلویش یک روپیه مالیات ازشان بگیرد.

 


صد و بیست شش سال پیش در ایران خودمان با یک دست خط شانزده کلمه ای که مجتهدی در اعتراض به مونوپول فروش تنباکو نوشت، مردم قلیان هاشان را شکستند و تنباکو هاشان را آتش زدند و کار تا آنجا پیش رفت که انیس الدوله سوگلی شاه فرمان داد تا قلیان های حرم سلطان را هم جمع کردند. در تاریخ هست که هنوز نصف روز از صدور فتوا نگذشته بود که مردم آن را صد هزار بار دست نویس کپی کرده بودند.

 


امروزه روز هم کمتر هفته ایست که به پایان برسد و در آن در گوشه ای از دنیا نهادی، حزبی، سازمانی، مردم را به کنشی یا وا کنشی در برابر حکومتی فرانخوانده باشد. از نخردین شیر و گوجه فرنگی وسوار نشدن اتوبوس و مترو گرفته تا وادار کردن حکومت ها به عقب نشینی از بزرگترین تصمیم هایشان.

 


تمام این آدم ها را چیزی به هم پیوند داده است که بر هم و در نهایت بر حاکمیت تاثیر میتوانند بگذارند. حالا این ما و این هم نافرمانی مدنی. مهمانی ایست که اسم شبی دارد و آن هم "پیوند". قضاوت اینکه ما ایرانی های امروز در احولات و سکنات روزمره مان چقدر با واژه ی "پیوند" آشنا یا چقدر با او غریبه ایم هم با شما.

 

 

در این گوشه ی دنیا ما مانده ایم و خود از خود گریزانمان و گروهی روشنفکر دیجیتالی که در بزنگاه هر انتخابات از چهار گوشه ی دنیا، دیجیتالی سر میرسند و به نافرمانی مدنی دعوتمان میکنند بی آنکه از خود روشنفکرشان یا از مای غیر روشنفکر بپرسند چطور میشود مردمی که به هر دلیل دست کم سی و اندی سال است حتی برای نخردین یک کیلو گوجه فرنگی که قیمتش ناگهان چند برابر شده، با هم توافق نکرده اند، بی رهبر و سازمان و حزب میخواهند برای رای ندادن که احتمالا بزرگترین تصمیم سیاسی است که هر چهار سال یکبار میتوانند بگیرند، با هم توافق کنند؟

 


به گمان این قلم غیر روشنفکر، داد سخن دادن از تحریم انتخابات در شرایط امروز ایران از سوی این گروه از روشنفکران، بیش و پیش از آنکه گرهی از مشکلی باز کند یا راهی را از بیراهه ای نشان دهد، نوعی خودارضایی سیاسی است یا دست کم نشانه ی گرفتار آمدن در یک رودربایستی روشنفکرانه ی گروهی.

 


ایرانی امروز قبل از هر چیز نیازمند بازآموزی الف بای پیوستگی است و هر تمرین کوچکی که بتواند مقدمات این باز آموزی را فراهم کند. تا این الفبا را از سر نیاموزیم، نافرمانی مدنی چیزی بیش از یک توهم زود گذر نیست. توهمی که هر از گاهی در اثر غلیان احساسات خودی مینماید و باز به همان سرعت که پیدا شده بود گم میشود و از یاد ها میرود.
 

این یک حقیقت است، حقیقتی که میتوان دوستش نداشت ولی نمیتوان انکارش کرد.

 

انتخاب روحانی یا احیای رهبری

Posted: 19 Jun 2013 04:31 AM PDT

علی ایزدی
 میزان توفیق آقای روحانی اولا به پای فشاری وی در تحقق خواسته ها  بستگی دارد و ثانیا به میزان مقاومت های آقای خامنه ای  


اگرچه انتخاب دکتر حسن روحانی به عنوان سکاندارقوه مجریه یک پیروزی بزرگ برای جناح اصلاح طلب محسوب می شود و حتی توفیقی نسبی برای مردم ایران در جهت نیل به اهداف آزادی خواهانه ، اما به نظر می رسد از دگرسواین موفقیتی بزرگتر برای رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خامنه ای است ، چراکه وی از این پیروزی می تواند به خوبی بهره گیرد و آن چیزی جز تضمین بیشتر و محکم تردر بقای نظام اقتدارگرای اونیست ، به بیان دیگر ولی مطلق فقیه دست کم به مدت 4 سال دغدغه ای جدی در مواجهه با خطرات احتمالی که آن را از مدتی حس می کند نخواهد داشت ، آنچه که محصول مواضع مقتدرانه خارج از عرف نظام ولایت فقیه درصحنه جهانی است ، شخص خامنه ای هم خوب می داند که جمهوری اسلامی به بن بستی غیر قابل گریزی رسیده و انکاراین امر صرفا مصرف داخلی و طبق معمول تبلیغاتی دارد ، بنابراین با باز گذاشتن دست مردم در گزینش فردی اصلاح طلب چون روحانی و نهایتا انتخاب او خطراتی را که در تحدید میزان قدرت حاکمیت دیکتاتورمآبانه خویش احساس می کند را به کمترین حد ممکن کاهش می دهد .

آنچه آقای محمد نوری زاد در مصاحبه با دویچه وله مطرح می کند مبتنی برهمین منطق می باشد ، حقیقت تلخی که به اصلاح طلبان نیز در درک انگیزه آقای خامنه ای بر عدم مداخله در هدایت بیشتر انتخابات مهندسی شده کمک می کند ، به بیان دیگرولی فقیه به دنبال پیروزی اصلاح طلبی بود تا به دو شکل تئوریک و عملی از آن نفع ببرد ، بخش نظری نیت وی این بود که به مردم ، اصلاح طلبان و دنیا بگوید که ما اهل تقلب و دستکاری دراجرای یک انتخابات آزاد نیستیم و میزان در واقع همان رای مردم است !! بنابراین درست به دلیل گزینش ملت ، دولتی منتخب برسر کار خواهد آمد ، همانطوری که در گذشته در مورد احمدی نژاد دیده شد ! و بعد عملی غرض ولی فقیه بر می گردد به احیای یک نظام نابود شدنی که اکنون دراحتضار بسر می برد و اصلاح طلبی چون روحانی می تواند این محتضر را جانی دوباره بخشد ، از این روست که آقای نوری زاد به درستی نظام ولی فقیه وسیستم دولتی بنیاد شده بر گرایش بخشی از سرداران سپاه را به مرده یا حداقل محتضر تشبیه می کند ، در این نگاه آراء مردمی به روحانی و غیر مستقیم به جمهوری اسلامی همانند خونی است که در رگ های این موجود محتضر تزریق می گردد ، اما در بحث احتضار آقای نوری زاد باید به دو نکته توجه ویژه داشت، اولا اگر موجود درحال مرگ صرفا نظام ولی فقیه وسرداران سپاه تلقی شود آنگونه که بیشتر مد نظر نوری زاد است ، آقای خامنه ای با عدم کارشکنی و سکوت در برابر مردم موجبات پیروزی روحانی را فراهم نمود تا برای جلوگیری از موتور محرکه نظام او سوپاپ اطمینانی باشد و تضمینی که بحران داخلی و خارجی باعث انفجار آن نشود و در واقع یک رئیس جمهور اصلاح طلب سلامتی و بقای رژیم را برای مدتی طولانی بیمه نماید ، بنابراین نگاه به انتخاب روحانی با این رویکرد به معنای درک ناگزیری خامنه ای در پذیرش پیروزی اصلاح طلبان در بدست گرفتن قوه مجریه برای گریز از خطر جدی بوده که او و نظام مطلقه اش را تهدید می کند ، از این روست که آقای نوری زاد با شناخت درستی که از شکل ساختار قدرت در بیت رهبری و بخشی از سرداران سپاه وابسته به خامنه ای دارد معتقد است که با انتخاب روحانی آقای خامنه ای و سرداران سپاه تا چهار سال آسوده خاطر خواهند بود ، ثانیا اگر مراد از موجود محتضر ایران عزیزاست ، که متاسفانه به تعبیری و یا نهایتا می تواند باشد ، انتخاب اصلاح طلبانه مردم مام میهن را هم از تهدید جدی تا حدی قابل توجهی نجات می بخشد ، اگر چه قصد جمهوری اسلامی صرفا ان باشد که از این پیروزی مردم چون همیشه بهره برداری تبلیغاتی نماید ، چنانچه که شاهد آخرین تلاش خامنه ای در این راستا تنها وقتی دو روز به موعد انتخابات مانده، بوده ایم ، آنگاه که بطرز شگفت انگیزی برای اولین بار او لحن اعتدال و انعطاف را به کار می برد و تلویحا اعلام می نماید که رای دهندگان نباید لزوما به نظام معتقد باشند! بلکه مهم آن است که ایران را می خواهند ، در آنجا که مدعی می شود : " ممکن است کسی به دلیلی نخواهد از نظام اسلامی حمایت کند ، اما از کشورش که می خواهد حمایت کند . " به حق از این دیدگاه هم سیاست بازی به روش استفاده ابزاری ایشان را می توان به موضع گیری ماکیاول گونه تشبیه کرد و عمل وی در این راستا را بویژه در مورد یار غارش هاشمی رفسنجانی آن گونه که دکتر مهاجرانی به زیبائی وصف نموده به کنش روبسپیر در تاریخ انقلاب فرانسه .

اما دلیل مشارکت وسیع مردم در این انتخابات قطعا متاثر از مواعظ و نصایح آقای خامنه ای نبوده اگرچه درصدی از آراء که به نفع اصولگرایان به صندوق ها ریخته شده می تواند تحت تاثیر آن باشد ، برعکس آنچه که موج مردمی را به سمت صندوق ها سوق داده ، امیدی است که مردم به تغییر اساسی د رآینده نه چندان دور دوخته اند ، از این نگاه انگیزه اصلی مردم از شرکت گسترده در واقع مخالفت آنان با ادامه بقای این حاکمیت توتالیتر است ، اگرچه متاسفانه بعد دیگر مشارکت فعال در انتخابات همواره مهر تاییدی است که مردم بر ماندگاری نظام ولایت با ممهور کردن شناسنامه ها خود می زنند ولی در واقع قصد شان عکس این خواسته می باشد ، این تاثیر متاسفانه ملموس تر است از اثر گذاری حرکت ملی در انتخاب اصلاح طلبی ، اما چون بنا به استدلال بسیاری از اپوزیسیون و به ویژه جناح اصلاح گرا مردم گزینه دیگری برای حرکت ندارند و با این مبنا می بایست در انتخابات شرکت می نمودند ، به طور نظری به اهمیت پیروزی اصلاح طلبان در بدست گرفتن ریاست جمهوری خیلی بیشتر از بهره برداری رژیم از حضور متراکم انان در پای صندوق آراء بها خواهند داد .

اما میزان بقای امیدواری مردم درهمراهی با موج اصلاح طلبی بخصوص فرد منتخب شان دکتر روحانی به دو عامل بستگی دارد ، اولا آنان تا چه حد به دنبال تحقق آرمان هایشان پایدار بمانند ، ثانیا روحانی و اصلاح طلبان تا کجا حاضر به پرداخت بها برای تعهدات خود به رای دهندگان و برنامه های انتخاباتی خویش باشند ، به بیان دیگر مطالبه محوری مردم از شخص محوری شان جدا بوده و با انتخاب یک اصلاح گرا توقع آنان برای تحقق مطا لبات به حق و پایمال شده شان حد و مرز محدودی نخواهد داشت ، بنابراین دراین جاست که کار روحانی بسیاردشوار می شود وقتی به ناچار بخواهد میزان مطالبات مردم را تا حد توانائی خود در چالش با حاکمیت هماهنگ نماید و یا کاهش دهد .

از سوئی میزان امید مردم برای نیل به خواسته هایشان بستگی به دو عامل مستقل دارد ، یکی توان ایستادگی روحانی در مقابل خامنه ای است که می تواند عامل اصلی باشد و دیگری میزان انعطاف یا عقب نشینی احتمالی ای که ممکن است خامنه ای ناگزیر به اتخاذ بدان شود. بدیهی است چنانچه اقای روحانی هم بخواهد با علم به تدارکاتچی بودن خود به عنوان رئیس جمهور صرفا راه خاتمی را دنبال کند و همواره در مقابل تمامیت خواهی ولی فقیه کوتاه بیاید ، شکست نهائی چون گذشته با او و سرخوردگی مضاعف برای مردمی است که بار دگر برای نجات به جریان اصلاح طلبی پناه آورده اند .

عده ای زیادی از اصلاح طلبان معتقد ند که تجربه تاریخی نشان داده که هرگاه نارضایتی مردم به اوج می رسد آنان مشارکت بیشتری در انتخابات خواهند داشت چون به دنبال تغییر در وضع موجود هستند و از این رو از نظر جناح اصلاح طلب با وضعیت اسف باری که احمدی نژاد به بار آورده بود این شرکت گسترده مردمی در انتخابات اخیر نیز پیش بینی می شد ، شاهد آنان برچنین مدعایی دو انتخابات ریاست جمهوری در سال های 76 و 88 بوده که انبوه شرکت کنندگان را بترتیب تا مرز 79 و 85 درصد تضمین نموده ، البته اگرچه این تحلیل در توجیه رفتار انتخاباتی مردم و رازحضورشان در مواردی قابل قبول می باشد اما آن را نمی توان به عنوان یک اصل به همه موارد و یک نتیجه گیری درست تعمیم داد ، به عنوان مثال با نگاهی به انتخابات سال 60 به نارسا ئی این توضیح پی می بریم ، طبعا شرکت 74 درصدی مردم در آن انتخابات که سومین انتخابات ریاست جمهوری بود ناشی از عدم رضایت انان نسبت به دولت مرحوم رجائی که تنها 37 روز عمر نمود نمی باشد ، بلکه عامل اصلی بهره برداری حاکمیت از احساسات مذهبی مردم با بهره گیری از جوی بود که پس از انفجار در دفتر نخست وزیری به نفع رژیم ایجاد شده بود ، اما در ان انتخابات حضور گسترده تنها مزیت قابل ذکر نبود بلکه پدیده عجیب تر آراء بسیار بالائی بود که همین رهبر فعلی به عنوان سومین رئیس جمهور بر گزیده از آن خود نموده بود ، البته بدون هرگونه شائبه تقلب انتخاباتی ، آقای خامنه ای در همان دوره یعنی دور سوم در سال 60 به تنهائی 94 درصد آرای مآخوذه را به خود اختصاص داده بود که تا آن زمان اولین و بالاترین رکورد برای یک منتخب از سوی مردم بود .

از سوئی یک نمونه دیگر نیز وجود دارد که موید ان است که رفتار حریص گرایانه مردم در یک انتخابات لزوما با نارضایتی فراوان انان تناسبی ندارد ، در سال 72 مشاهده می شود که برغم ناخشنودی مردم از سیاست های اقتصادی و ناموفق آقای هاشمی در عرصه ملی ، هیچ گونه مشارکت مردمی گسترده رخ نمی دهد برعکس مردم ایران بواسطه همین نارضایتی و انفعال ناشی از ان تنها مشارکت 50 درصدی را که در واقع بیانگر کمترین میزان شرکت در انتخابات بوده شکل می دهند ، بهرحال با این مقایسه قصد ان نیست که رازرفتارانتخاباتی مردم در ادوار مختلف کالبد شکافی شود ، بلکه مراد درک انگیزه اصلی انان در امرمشارکت به جای تحریم است ، بویژه وقتی به عیان می بینند که تقریبا هیچ گاه دارای حق انتخاب ودر بسیاری مواقع حق شهروندی به معنای حقیقی کلمه نبوده اند و صافی شورای نگهبان صرفا وبه ظاهر برای آنان حق رای قائل شده است ، انهم در حد بسیار محدود ، با این وجود تاکنون مردم از ابزار رای در جهت نیل نسبی و تدریجی به دمکراسی استفاده کرده اند .
اما نکته ای آماری در مورد آراء آقای روحانی ، اگرچه ایشان حد نصاب آراء را با اندکی فاصله از آن خود نمود و نهایتا شایستگی خویش را به عنوان فرد برتر بر کرسی ریاست جمهوری نشان داد، اما با درنظر گرفتن انکه اراء وی فقط اندکی از نصف به علاوه یک تجاوز نمود و به 51 درصد آراء ماخوذه محدود شد ، و نیز به دلیل مقایسه آن با ادوار گذشته که موید کمترین رای بدست آورده برای رسیدن به جایگاه ریاست جمهوری بوده ، بطوری که حتی در سال 72 علیرغم شرکت تنها 50 درصد مردم ، رفسنجانی 63 درصد آراء را به خود تخصیص داد ، می توان به شکنند گی آن در آینده تصمیم گیری مردمی توجه نمود اگرچه این امر تا حد زیادی به ان بستگی دارد که روحانی چگونه توان خود را به نمایش بگذارد ، بدیهی است که یکی از عوامل در کم بودن آراء آقای روحانی نسبت به ادوار پیشین تعدد کاندیداها بوده ، یعنی رقبای ایشان 5 نفر بوده اند این در حالی است که به استثنای اولین دوره انتخابات در سایر دوره ها یک نامزد حداکثر با 2 یا 3 نفر رقابت می نمود که طبعا از شرایط آقای روحانی برای نشکستن میزان آراء به نفع سایرین بهتر بود ه است . لازم به ذکر است که در اولین انتخابات ریاست جمهوری از 124 نفر نامزد داوطلب هیچ کدام رد صلاحیت نشدند ( اصولا چیزی با عنوان سیستم تشکیلاتی و تفتیش شورای نگهبان وجود نداشت ) و نهایتا دکتر ابوالحسن بنی صدر در رقابت سنگین با 107 تن دیگر  78درصد آراء را در مشارکت 67 درصدی اما واقعا مردمی و نه فرمایشی جمهوری اسلامی از آن خود نمود. استثنایی که شاید هرگز امیدی به تکرارش نباشد.

اما آخرین سخن اینکه ، هفتمین رئیس جمهور ایران بسان عدد رمزآلود و نمادین 7 سرنوشتی رازآگین را در پیش رو خواهد داشت ، مسئولیتی که شاید حتی ماه عسل یکی دوماهه اش را به عنوان رئیس دولت با اندیشیدن به آینده ای دشوارناگوارنماید ، چراکه او کشوری ویران را تحویل می گیرد ، بی کفایتی آقای احمدی نژاد ایران را به سراشیب سقوط سوق داده ، در امر اقتصادی بدهی های داخلی دهشت بار است ، تورم سر به فلک کشیده ، فساد اخلاقی ناشی از فقرو بویژه فاصله طبقاتی بیداد می کند و دراین میان عود مشکل مزمن بیکاری ، با سایر عوامل درتنیده و کلافی سردرگم را در مدیریت این ایران ویران به دستان رئیس جمهور آینده می سپارد ، معلوم نیست که آقای روحانی باید از کجا و چگونه آغاز کند ، بویژه آنگاه که مطالبات به حق مردمی را از سوئی و مخالفت ها و مقاومت های سخت ولایت فقیه را از دگرسوی حس می کند ، در این رهگذر میزان توفیق آقای روحانی اولا به پای فشاری وی در تحقق خواسته ها ی مردمی که او را برگزیده اند بستگی دارد و بها یی که باید دراین راستا بپردازد ، ثانیا به میزان مقاومت ها و انحصار گرایی آقای خامنه ای که در گذشته همواره مسئولیت شخص رئیس جمهور را حد اکثر تا حد یک تدارکاتچی تقلیل داده و درمورد احمدی نژاد از این حد هم فراتر رفته و برخی مخالفت های ناشیانه وی نیز با مقاومت بیت رهبری مواجه شده ! بهرحال امیدواریم که دکتر روحانی در راهی که آغاز کرده با استحکام یا شاید اعجاز خویش مردم امیدوار را مایوس ننماید.
 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


انتشار درس‌های مبارزات دهه‌ی ۵۰-۴۰ و انقلاب ۵۷ از هدی صابر

Posted: 19 Jun 2013 04:25 AM PDT

جرس: دو فراز دیگر از درس‌گفتارهای تاریخ شهید هدی صابر تحت نام «هشت فراز، هزار نیاز» انتشار یافت.


به گزارش سایت «دُرّ فیروزه ای»، این سلسله نشست‌ها در حد فاصل سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ در حسینیه ارشاد برگزار شده و طی آن هشت فراز مبارزاتی ایران از تنباکو تا اصلاحات مورد بررسی قرار گرفته است و هم اکنون ویراست نوشتاری دو فراز مبارزات دهه‌ی ۵۰-۴۰ و فراز انقلاب ۵۷، به صورت متن الکترونیکی در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.


در فراز مبارزات دهه‌ی ۵۰-۴۰ مباحثی پیرامون شکل‌گیری، مبارزات و دستاوردها و ناکامی‌های جنبش مسلحانه از جمله سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق و همچنین نقش آموزگاری دکتر علی‌شریعتی، ارائه شده است.

 

در فراز انقلاب نیز مباحثی پیرامون فضای بین‌الملل، فضای داخلی، شرایط شناسی، روایت فراز، دست‌اندرکاران انقلاب، دستاوردها و ناکامی‌های انقلاب و... وارسی شده است که حاوی نکات بدیعی و آموزنده‌ای بخصوص برای جوانان است.


پیش از این ویراست نوشتاری دفتر پیش از آغاز و فراز تنباکو به همت دوست‌داران هدی صابر در دسترس قرار گرفته بود و به زودی فرازهای دیگر نیز به ترتیب در دسترس قرار خواهد گرفت.

 

محمد خاتمی: مواظب باشیم شتاب زدگی نکنیم که توقعات بیجا از دولت پیدا نکنیم

Posted: 19 Jun 2013 03:59 AM PDT

جرس: اعضای هیأت رئیسه انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با سید محمد خاتمی دیدار کردند و با بیان مطالب و دغدغه های خود خواستار انتقال این مطالب به رئیس جمهوری منتخب شدند.


به گزارش سایت محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران نیز پس از استماع مطالب دانشجویان، سخنان مهمی را در خصوص انتخابات، آینده گفتمان اصلاح طلبی، سخنان اخیر مقام معظم رهبری، انتظارات از دولت آینده و ضرورت پافشاری بر اجرای قانون توسط رئیس جمهور بیان کرد.


رئوس مطالب مطرح شده توسط دانشجویان در این دیدار عبارت بود از:


-تشکر ویژه بابت زحمات کشیده شده توسط سید محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و دکتر عارف برای کسب پیروزی در انتخابات؛ همگان فهمیدند که خاتمی به قول خود عمل کرد و از آبروی خود برای ایران مایه گذاشت.
-این اجماع اقدامی ماندگار بود و دکتر عارف سبب خیر شد. انتظار می رود که خاتمی این راهی که باز شده است را پیگیری کند که ادامه این مسیر از آغاز آن مهم تر است. باید برای جامعه مدنی این بار از پایین و با ایجاد تشکل ها و گروهها استفاده شود.
-باید روحانی به حمایت نخبگان پاسخ دهد و به گونه ای نشود که جامعه بعد از یکی، دو سال دچار یأس شود. هرکس به میزان زحمتی که کشیده باید پاسخ زحماتش را دریافت کند و کسانی که در پیروزی نقش داشتند اکنون هم نقش بارزی دارند که نباید اجازه دهند جریانات تندرو القاء کنند که وی رأی اصلاح طلبان را نداشته است.
-باید پاسخ مطالب اعتدال گرایانه مردم مانند رفع حصر موسوی، رهنورد و کروبی داده شود. اگر به این مطالبات پاسخ مناسب داده نشود جامعه دچار یأس می شود.
-توسعه سیاسی موجب توسعه اقتصادی خواهد شد. از خاتمی می خواهیم برنامه ریزی شود تا فعالیت های ممکن در در دانشگاهها و... برای توسعه سیاسی با پایه های محکم پیگیری گردد تا ۸ سال پیش رو سکویی برای پرش جامعه ایران بسوی دموکراسی شود.
-یاد دوستان دانشجویی که برای اجماع اصلاح طلبان تلاش کردند.


-راهکارهای آینده اصلاح طلبی چیست؟
-دکتر عارف مبانی اصلاح طلبی را بیان کرد و این مبانی از سوی دکتر روحانی باید به خوبی پیگیری شود. دانشگاهها محلی برای گروهها و افکار خاص شده است. باید نوع رفتار با دانشجو مناسب شأن او باشد؛ باید رفتارهای امنیتی تمام شود و دانشجو بتواند نظر خود را بیان کند و بتوانند در فضای سیاسی و اجتماعی به خوبی ایفای نقش کنند. با توجه به تصفیه، اخراج و بازنشسته کردن بسیاری از اساتید باید امور اصلاح شود. این مهم است که وزیر علوم و روسای دانشگاهها در دولت روحانی چه کسانی هستند. ترکیب فرهنگی دولت وی هم مهم است که اگر در این حوزه دقت نظر داشته باشد فضای فرهنگی باز می شود تا گروههای فرهنگی مختلف به کشور خدمت کنند.


-با توجه به کنار رفتن نسل اول انقلاب، نسبت به آینده انقلاب نگرانی وجود دارد و برای این مسأله باید فکری شود.
-باید محکم تر از قبل به جامعه مدنی بپردازیم و خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات به این بخش، اولویت دهد.
-آیا قرار است همکاری اصلاح طلبان و روحانی، بعد از پیروزی هم ادامه یابد؟


مشروح سخنان سید محمد خاتمی را در ادامه بخوانید:

 

بسم الله الرحمن الرحیم
اولا خیلی خوشحالم که شما را می بینم. این مطالبی که شما می گویید نشانه پختگی و بلوغ شماست و نشان می دهد شما می توانید از افکارعمومی – که بعضا اظهار می شود و بعضا در دلها نهفته است و اگر زمینه فراهم شود با شکوه خود را نشان دهد-نمایندگی کنید. در عین دلسوزی برای کشور و انقلاب و مردم خواستار تحول در همه عرصه های سیاسی و اقتصادی جامعه هتسد و این مسیر را موجب تقویت نظام می دانید؛ نه افکاری که به نام دفاع از ارزشها بزرگترین لطمه را به نظام و انقلاب و کشور می زند. مطالب شما که لب اصلاح طلبی واقعی است را وقتی می شنوم خوشحال می شوم. می دانم که در این سالها و بخصوص ۸ سال اخیر خیلی سختی کشیدید و می دانم که حاضر نیستید دست از انقلاب و مصالح کشورتان بردارید و در عین حال از آنچه می گذشت و می گذرد ناراضی هستید و می خواهید در راستای همان ارزشها اوضاع تحول یابد.


من بارها گفته ام که انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران بقیه السلف جریان اصیل دانشجویی است که دلش برای انقلاب و کشور می سوزد و هم از بسیاری روندها ناراضی است وتا امروز دوام یافته است. امروز بسیاری از جمع های اینچنینی احساس امید می کنند.


من بارها با دانشجویان صحبت کرده ام و با شما هم صحبت کرده و در آینده هم در صورت مساعد بودن فضا صحبت خواهیم کرد که چطور از اصول منحرف نشویم و چطور به سمت آرمانها حرکت کنیم.


خوشحالم که خداوند در این ایام شعبان که پر از رحمت و برکت الهی است و درهای رحمتش به روی بندگان باز است و در اعیاد بزرگی که داریم بخصوص در آستانه سال روز ولادت حضرت بقیه الله(عج) هستیم و میلاد امام حسین(عج)، حضرت ابوالفضل(ع) و امام سجاد(ع) را پشت سر گذاشتیم، خداوند یک شادی دیگر هم نصیب ما کرد که آن برگزاری یک انتخابات پرشور بود. گرچه موانع زیادی در این انتخابات بود اما زمینه ای پیش آمد که مردم حضور پرشور یافتند. این انتخابات واقعا حماسه شد و حماسه ای که رهبری می خواستند محقق شد. گرچه کسانی بودند که نمی خواهم بگویم با سوء نیست، اما نمی خواستند حماسه محقق شود که نمونه بارز آن ردصلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی بود. الحق به محض اینکه ایشان آمد احساس کردیم انفجار امید و حرکتی در جامعه ایجاد شد که اگر ادامه می یافت، اتفاقی شکوهمندتر از آنچه اتفاق افتاد رخ می داد. زیرا عملا ردصلاحیت ایشان می توانست جلوی حماسه را بگیرد، اما برکت حضور مردم و هوشمندی همه-بخصوص شما جوانان و کسانی که به آینده ممکلت چشم دوخته اند- همه حضور یافتند و انتخاباتی پرشور برگزار شد. من وقتی که به آراء نگاه می کنم –از روستاها تا شرهای بزرگ، از کارگر و کشاورز تا استاد دانشگاه- می بینم تمام آنها یک حرف را می زنند این نشانه رشد و بلوغ جامعه ماست.


یعنی حرف اصلاح طلبی واقع گراست که ما جز انتخابات راه دیگری نداریم و با وجود مشکلات، بدیلی برای انتخابات نداریم و بدیل آن خطرناک است. البته انتخابات باید مطلوب تر باشد و همه بتوانند در آن حضور یابند. اما اینکه بخش زیادی از مردم با وجود عدم تمایل برخی و نپسندیدن آنها در انتخابات حضور پیدا کردند، خیلی مهم است. یعنی ما با وجود آن نخواستن های دیگران حضور پیدا کردیم و خودمان را محروم نکردیم.


من نمی خواهم جامعه را به اصلاح طلب و غیر اصلاح طلب تقسیم کنم؛ اما گفتمان اصلاح طلبی واقعیتی است که بخصوص در این سالها بشدت مورد تخریب قرار گرفت؛ از طریق تخریب شخصیتهای اصلاح طلب یا افراد عاقل. بعد از چند سال بمباران گفتمان اصلاح طلبی، مردم نشان دادند گفتمان اصلاح طلبی را می پذیرند؛ البته حرف من فقط اصلاح طلبان نیست، منظورم گفتمان است. در دل این گفتمان اعتدال و بهره گیری از همه نیروها در کشور نهفته است. گفتمان اصلاحات گفتمانی است که می کوشید سیاست را اخلاقی کند و نه اینکه دین و اخلاق را سیاسی کند و سیاست را نظرگاه تنگ گروههای خاصی بداند. این گفتمان از نظر اصلاحات درست نیست و بر اساس نظر اصلاحات سیاست باید در خدمت اخلاق و دین باشد. از جمله مسائلی که در جریان انتخابات مشخص شد، وجهه اخلاقی اصلاحات بود. یعنی کاری که آقای عارف کرد و الحمدلله بهره اش را هم برد و در افکار عمومی بروز وظهور بیشتری یافت، از نمونه های آن بود.


من در سال ۸۷ که بحث انتخابات بود و به رغم بی میلی وارد شدم و با ورود جناب آقای مهندس موسوی بلافاصله و بدون هیچ تردیدی اعلام کردم که کنار می روم. زیرا ما به فکر موفقیت گفتمان اصلاحات و حفظ منافع مملکت هستیم و می خواهیم اوضاع کشور بهبود یابد. بنابراین چرا به دنبال قدرت بیاییم و گروهها را از هم بپاشانیم؟ من خدا را شکر می کنم و از این وضع ناراضی نیستیم. من فکر می کنم در این دوره انتخابات از طریق اصلاح طلبان و آقای عارف به وضع بهتری رسیدیم. من فکر می کنم در دینی شدن سیاست -با دیدگاههای باز- می توانیم بحث های زیادی کنیم و خواهیم کرد و به موفقیت های بزرگی در این زمینه رسیدیم.


در این انتخابات معلوم شد شد که مردم چه می خواهند و راه نجات مملکت کدام راه است. این کار با آرام ترین راه انجام شد؛ ما آرام ترین انتخابات را داشتیم؛ در عین نگرانی ها و دلهره ها مردم نشان دادند که رشید هستند و راه خودشان را می خواهند و نشان دادند نظام را می خواهند، نه تغییر نظام را، ولی از اوضاع راضی نیستند.


آقای روحانی شخصیت شناخته شده، توانا، خوب، امتحان داده، مورد احترام و دارای مواضع روشن است که ما هم همین را می خواهیم. اگر یکی از کسانی که اصلاح امور را می خواست اما اصولگرا بود و می دانستیم اهداف ما را پیگری می کند؛ از او هم حمایت می کردیم. زیرا ما گفتمان مان را می خواهیم، ما می خواهیم مملکتمان نجات یاید، ما می خواهیم کشورمان در دنیا جایگاه خود را پیدا کند و جایگاه مردم ما در جهان ارتقاء یابد، فضای امنیتی در کشور به فضای سیاسی مطلوب تبدیل شود. به فضایی تبدیل شود که همه حرف بزنند و قانون اساسی بطور کامل اجرا شود که در این زمینه صحبت خواهم کرد.


آقای دکتر روحانی امروز با رأی قاطع شما و به رغم فضای رسمی توانسته است رأی مردم را بگیرد و حرف ایشان درست است؛ امروز آقای دکتر روحانی رئیس جمهور همه کشور است؛ حتی همه آنهایی که به او رأی نداده اند. اصلا جای نگرانی نیست! رئیس جمهوری می خواهیم که رئیس جمهور همه باشد و البته باید از همه نیروهای کاردان، عاقل، توانا و مورد اطمینان از هر جناح باید استفاده کند. خدا را سپاسگزارم که اصلاح طلبی رشد و اخلاق خود را نشان داد و با تمام وجود در صحنه تأثیرگذار بود، از هیچ کس هم سهم خواهی نداریم؛ می خواهیم کشورمان پیشرفت کند. درست است که همه از حصر آقای موسوی، خانم رهنورد و آقای کروبی ناراحتیم و بسیاری از عزیزانمان در زندان هستند؛ اما همان زندانی ها در انتخابات شرکت کردند و مردم هم با وجود رنج هایی که کشیده بودند رأی دادند. از خدا می خواهیم که همه عزیزان آزاد شوند.


اما یک نکته بگویم؛ منشاء این رفتارها تنگ نظری ها و گفت و گو نکردن و سلطه فضای امنیتی است. اگر این مشکل نبود حصر و حبس ها هم نبود. لذا می خواهیم فضای امنیتی نادرست از بین برود تا همه بتوانند حرفشان را بزنند. در درجه اول من از جناب آقای دکتر روحانی تشکر می کنم که بحث آزادی و بازگشایی و تأسیس انجمن ها را مطرح کردند و در درجه اول می خواهم که همین انجمن هایی که الان هستند به راحتی بتوانند حرفشان را بزنند تا فضا برای دیگران باز شود. یک رویه هایی در کشور ایجاد شده که با کمال تأسف به عنوان گفتمان انقلاب مطرح شده است و گویی بقیه ضدانقلاب هستند. نه! اتفاقا ما از انقلاب دفاع می کنیم. اینکه رهبر گرامی در روز انتخابات می گویند کسانی که مخالف نظام هستند هم بیایند رأی دهند، من این را سیاست کلی می دانم؛ نه آنکه می گوید هر مخالفی باید نابود شود و به تمام افراد باسابقه با تهمت جاسوسی کوبیده شوند. اگر ما یکر روز گفتیم زنده باد مخالف من، می بینیم که رویکرد نظام همین است. یعنی آقای مخالف! خانم مخالف! تو یا رأی بده، تو هم شهروند این کشور هستی و حق داری؛ تو هم باید مورد احترام باشی؛ تو هم باید در سرنوشت شرکت کنی! این رویکرد بسیار جالبی است. وقتی گفته می شود رأی مردم حق الناس است و این از حق الله بااهمیت تر است، آدم یاد جمله امام می افتد که گفت«میزان رأی ملت است».
پس بنابراین نباید بگوییم در جهات کلی مشکل داریم؛ بیاییم مشکلات و انحرافات را جبران کنیم و همه چیز را سر جای خودش برگردانیم. البته مسائل اقتصادی و فرهنگی بسیار مهم است. من از سخنان شما تشکر می کنم و می خواهم به عنوان یک جمع قابل اعتماد با آقای روحانی هم نظراتتان را در میان بگذارید و ایشان کسی بهتر از شما پیدا نمی کند که بتوانند دغدغه ها را بیان کنند. شما بروید و دغدغه ها و خواسته هایتان را مطرح کنید و بگویید انتطار خاصی هم ندارید که شما هم بکار گرفته شوید.


مطالب آقای روحانی مطالب بسیار خوب و پخته و تأمین کننده خواسته های ما است و نیز با کمال شجاعت و قاطعیت گفته است که من پایند آنها هستم. ما باید بیان کننده مطالبات مردم باشیم-که می گویم چگونه باید بیان کننده آنها باشیم- و سعی کنیم این مطالبات را در مسیر معقول تر و واقع بینانه پیگیری کنیم. اینکه می گوییم فضا باید باز شود یعنی ما می توانیم واسطه خوبی برای شکل دادن و هدایت کردن و التیام افکار عمومی باشیم و مطالبات عمومی را به دولت منتقل کنیم. اصلا جامعه مدنی ینعی بودن نهادهای واسطه میان مردم و حکومت؛ نه حکومت ارباب مطلقق مردم است و نه مردم توقع بیجا از حکومت داشته باشند. جامعه مدنی هم مطالبات را مطرح می کنند وهم از حکومت می خواهد که آنها را انجام دهد. ما می خواهیم در میان مردم باشیم و نماینده مطالبات آنها باشیم و البته حمایت کننده دولتی باشیم که نماینده آنهاست.


مواظب باشیم شتاب زدگی نکنیم که توقعات بیجا از دولت ایجاد نشود؛ دولت معجزه نمی تواند بکند. فقط می گوییم اگر مردم برای حفظ نظام از تغییر می گویند، رویکردها تغییر کند و اندک اندک پیش برویم. فردا تورم و بیکاری ویران کننده از بین نخواهد رفت و روابط خارجی اصلاح نخواهد شد. نباید این توقعات را داشته باشیم و در آن صورت کسانی که شکست خوردند نماینده مطالبات افراطی و فشارآورنده به دولت خواهند بود. رئیس جمهور رئیس جمهور کشور است و در یک چارچوب کار می کند. ما یکسری اسناد و قوانین بالادستی داریم. در قانون اساسی رئیس جمهور فقط رئیس دولت نیست، بلکه مجری قانون است؛ که البته بعضی ها این را قبول ندارند و باید مقابل آنها ایستاد. رئیس جمهور اگر تخلف کرد مجلس و دیوانعالی کشور و... می توانند با او برخورد کنند. اما اگر نهادهای دیگری مانند مجلس و شورای نگهبان و... تخلف کردند چه کسی باید تذکر دهد؟ اتفاقا اشکال این است که قانون اساسی از سوی نهادهایی نقض شده است که جوابگوی دیگران نیستند. البته در مورد ساز و کارهای آن باید بحث کرد. خوشبختانه دکتر روحانی گفتند که من مجری قانون اساسی هستم؛ باید روی این اصل ایستاد و در چارچوب سیاستهای کلی باید عمل کرد. باید حق سخن گفتن مخالف و اینکه میزان رأی ملت است باید به رسمیت شناخته شود. سند چشم انداز بیست ساله افتخار ماست که متأسفانه نه تنها در جهت آن گام برنداشته ایم، بلکه کنار گذاشته شده است و آقای روحانی باید تلاش کند این قطار را روی ریل خودش برگرداند و جبران ۸ سال را کند وسرعت ببیشتری هم بدهد؛ زیرا رقبای ما در منطقه با سرعت در حال حرکت هستند. رئیس جمهور باید در چهارچوب اسناد بالادستی کار کند. من عرض بکنم؛ رئیس جمهوری موفق خواهد بود که با رهبری هماهنگ باشد و رهبری هم برای برآورده شدن قول هایی که رئیس جمهور به مردم وعده داده به وی کمک کند. زیرا مردم از او انتظار تحقق آنها را دارند و رئیس جمهور باید حمایت شود. به صراحت بگویم؛ تمام دستگاهها باید با رئیس جمهوری که نماینده مطالبات مردم است هماهنگ باشند. نمی گوییم از حقوقشان بگذرند، اما مردم از رئیس جمهور در زمینه های مختلف مطالبه دارند و باید با اراده ملی هماهنگ بود. البته او هم باید طبق قانون عمل کنند. هماهنگی رئیس جمهوری با رهبری و هماهنگی نهادها با وی باید یاشد. نهادهایی هستند که نمی خواهند به کسی پاسخگو باشند؛ آنها باید در مقابل رئیس جمهور پاسخگو باشند. همه باید دست به دست هم دهیم، الان که افقی به روی آبنده باز شده مشکلات جبران شود. فضا برای کار، تولید و سیاست خارجی خوب باز شود. می توان اصول را حفظ کرد، اما فشارها روی ملت کم شود. الان با یک انتخاب مردم و یک فضای روانی هم در داخل شاهد کاهش فشار و کم شدن قیمت ارز هستیم و هم در خارج، زمینه های ایجاد می شود که امیدوار می شویم. اگر این ها در عمل هم محقق شود باعث خوشحالی مردم است.


من در درجه اول دست یکایک این ملت بزرگوار را می فشارم و از حضور شگفت انگیز آنها تشکر می کنم. همچنین تبریک می گویم به نماینده منتخب مردم جناب آقای دکتر روحانی و برایشان موفقیت آرزو می کنم و همه را به همکاری با ایشان فرا می خوانم. از روستاییان، زنان، بخصوص جوانان، مردان، جریانات گفتمان اصلاح طلبی-نمی خواهم دسته بندی کنم- و... تشکر می کنم. در هفته های اخیر مردم شعار ائتلاف می دادند و از همه بخصوص آقای عارف که اجماع را ایجاد کردند، تشکر می کنم. یکدفعه جریانی شکل گرفت که تا عمق روستاها هم رفت. من از همه آنها بخصوص جوانان قدردانی می کنم. خدا را شکر می کنم که نتیجه انتخابات آمدن جنابی آقای روحانی بود؛ با مواضع منطقی که دارند. آقای روحانی هم باید از تمام جریانات استفاده کند؛ امروز روز تقابل نیست، روز همدلی است. فقط و فقط ما باید سعی کنیم افراط گری و تنگ نظری-از هر طرف- میدان دار نباشد. همه در صحنه بیایند و کار و تلاش کنند؛ ما هم چیزی جز اجرای ضوابط قانونی برای مردم، کارآفرینان، طبقه متوسط و... نمی خواهیم. باید مردم از بیکاری و مشکلات معیشتی نجات یابند. باید فضا باز شود و کسانی برای اظهارنظر مورد فشار قرار نگیرند.
ما چیزی جز آنچه آقای دکتر روحانی در اظهاراتشان گفتند نمی خواهیم. اما توقع داریم که با جدیت پیگیری شود و از ملت می خواهیم صبور و واقع بین باشند. در میان مطالباتی که هست اولویت ها را در نظر بگیرید. اگر دولت یک اولولیتی را تشخیص دهد، هماهنگی و همراهی کنید. انتظار نداشته باشید یک شبه تمام مطالبات ما تحقق یاید. همین که جو عوض شود و مردم بدانند در جهت مطالبات آنها گام برداشته می شود مردم صبر و همراهی می کنند.


من از همه کاندیداهایی که در عرصه بودند و همه کسانی که پای صندوق آمدند-به هرکس که رأی دادند- تشکر می کنم؛ همه در آفریدن حماسه نقش داشتند. اما رئیس جمهور دارای گفتمان، مطالبات و دیدگاههای ویژه است که از مردم رأی گرفته است و همه باید کمک کنیم که پیش برود و در عین حال مراقبت کنیم که از این خواسته ها انحراف ایجاد نشود.
در پایان لازم می دانم از قهرمانان افتخار آفرین فوتبال تشکر کنم که با همت مضاعف و تلاش ارزنده، جشن شادی مردم را کامل کردند و ایران برای چهارمین بار به جام جهانی راه یافت. از همه دست اندرکاران تیم فوتبال بخصوص بازیکنان عزیز تشکر می کنم.
 

کاهش ۵۵ درصدی تولید خودرو طی ۲ ماه گذشته

Posted: 19 Jun 2013 03:38 AM PDT

جرس: رییس شورای رقابت همچنین در خصوص علت کاهش ۵۵ درصدی تولید خودرو طی ۲ ماه گذشته گفت: علت اصلی این کاهش شورای رقابت نیست و این موضوع به ۷ ماه پیش و انتظار برای قیمت گذاری خودرو از سوی سازمان حمایت از تولید کننده و مصرف کننده برمی گردد.


به گزارش باشگاه خبرنگاران؛ جمشید پژویان، رییس شورای رقابت گفت: هیچ ایرادی بر دستورالعمل شورای رقابت در خصوص قیمت‌گذاری خودرو وجود ندارد و این دستورالعمل بسیار معقول و صحیح اعلام شده و مدیران عامل دو شرکت بزرگ خودروساز در کشور هم بر پایه این دستوالعمل نرخ‌گذاری می کنند و رضایت کامل دارند.


رییس شورای رقابت همچنین در خصوص علت کاهش ۵۵ درصدی تولید خودرو طی ۲ ماه گذشته گفت: علت اصلی این کاهش شورای رقابت نیست و این موضوع به ۷ ماه پیش و انتظار برای قیمت‌گذاری خودرو از سوی سازمان حمایت از تولید کننده و مصرف کننده برمی‌گردد.


وی ادامه داد: در آن زمان عملا تولید خودرو متوقف شده بود اما زمانی که این امر به شورای رقابت سپرده شد ظرف مدت کوتاهی دستورالعمل قیمت گذاری صادر شد. و قیمت‌گذاری خودروهای مگان و تندر ۹۰ نیز با بررسی اطلاعات خودروسازان و گزارش بانک مرکزی طی هفته آینده اعلام شود.


وی با بیان این‌که شورای رقابت از خودرو سازان گزارش خواسته است گفت: در خصوص قیمت‌گذاری برخی از خودروهایی که تاکنون قیمت‌گذاری نشده است پس از دریافت گزارشات و مشخص شدن نرخ تورم بخشی قیمت نهایی آنها نیز اعلام می‌شود هر چند این تعداد خودرو سهم اندکی در تولیدات کشور دارند.