جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


همراهی، همکاری و رعایت احترام جنابعالی،‌ وظیفه همگان است

Posted: 15 Jun 2013 09:20 AM PDT

پیام تبریک ولایتی به روحانی
 جرس: در پی اعلام پیروزی دکتر حسن روحانی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری کشورمان، دکتر علی اکبر ولایتی دیگر نامزد این انتخابات، پیام تبریکی برای رئیس جمهوری منتخب ارسال کرد.  

 

متن این پیام به این شرح است

بسمه تعالی
حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر روحانی

رئیس جمهور محترم منتخب

باسلام
حضور حماسه ساز ملت بزرگ ایران در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ، انسجام ملی را به نمایش گذاشت و در این برهه حساس ، امنیت ملی را تقویت کرد و دشمنان ملت را نا امید ساخت .
پیروز اصلی این میدان همانا مردم فهیم ما هستند که به دعوت رهبر محبوب خود پاسخ گفتند و حماسه سیاسی را رقم زدند. جنابعالی نیز موفق به کسب رأی اعتماد ملت شدید که مایه مسرت است. این انتخاب را به مقام معظم رهبری ، ملت شریف و جنابعالی تهنیت می گویم و تداوم توفیق را برایتان مسالت می کنم . امید می رود در دوره ریاست جنابعالی، ‌مبانی «مردمسالاری دینی» که یادگار امام راحل است تحکیم یافته و گفتمان رهبری در «عدالت و پیشرفت» تحقق یابد و بتوان با همدلی، قانونگرایی، ولایتمداری و تعامل قوا نقاط ضعف را بسرعت برطرف کرد و با پیگیری راهبرد « مقاومت مدبرانه» بر حق و دستاوردهای هسته ای ابرام ورزید.
اینک با این اقبال مردمی و پس از تنفیذ و تحلیف، جنابعالی رئیس جمهور همه ملت و از جمله جریانها و افراد رقیب هستید و لذا همراهی، همکاری و رعایت احترام جنابعالی ،‌ وظیفه همگان است .
خداوند بزرگ را شاکریم که نعمت های بیکران خود را همواره بر ملت ما ارزانی داشته است و امیدوارم قدردان نعمت های او باشیم . انه ولی النعم

علی اکبر ولایتی

 

برگی دیگر از تاریخ پر افتخار این سرزمین در حال تحریر است

Posted: 15 Jun 2013 09:20 AM PDT

تبریک محمد باقر قالیباف به روحانی
جرس: محمد باقر قالیباف در پیامی به حسن روحانی انتخاب وی را به عنوان رییس جمهور مردم ایران تبریک گفت.  

به گزارش ایسنا، متن این پیام به این شرح است:

«ستایش می کنم خداوند را به خاطر اتمام نعمتش، و تصمیم در برابر عزتش، و حفظ و نگهداری از معصیتش» (علی علیه السلام)

ملت شریف و بزرگوار ایران؛

امید دارم همانگونه که با نسیم حضورتان عطر مشارکت در میهن اسلامی دگر باره معنا گرفت، با نسیمی دیگر نیز درون و پیرامون ما از جهل و تحجر تهی گردد و معطر به معنویت و شعور جمعی به سوی سرمنزل مقصود رهسپار گردیم. در همه این سال های در خدمت شما حاضر بودن، به کرات آموخته ام که: «گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست؛ خبر از دوست ندارد که ز خود با خبر است.»

در تمام آن سالهایی که با شما گذشت همراه با یکدیگر سطوری از صفحات پر افتخار این مرز و بوم را با تاسی به فرهنگ جهاد و شهادت نگاشته ایم. در همه آن سالها حرکت از شما ملت سرافراز بوده و برکت نیز به طبع آن از خداوند متعال؛ اما در خاطر مشترک ما لحظاتی نیز ثبت شده است که هنوز تاریخ در باب آن به قضاوت ننشسته است:

قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی دوست ما را به همه نعمت فردوس شما را

گر سرم می رود از عهد تو سر باز نپیچم تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را

اکنون که برگی دیگر از تاریخ پر افتخار این سرزمین در حال تحریر است، بر خود واجب می دانم به یازدهمین منتخب ملت ایران، حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی تبریک و تهنیت عرض نمایم و آرزوی موفقیت ایشان را که نیاز حیاتی این برهه است، از خداوند منان خواستارم. امیدوارم با در نظر گرفتن مطالبات بحقِ نیمه دیگر این حماسه سیاسی، زمینه های عملی وحدت، همدلی و همبستگی ملی را فراهم آوریم؛ لیس للانسان الا ما سعی.  

برای آنان که سیاست ورزی را تعطیل نکردند

Posted: 15 Jun 2013 09:20 AM PDT

جمیله کدیور
 مردم ایران همواره نشان داده اند که از هر کسی بهتر مصلحت و راه خود را تشخیص می دهند. 


اول: همانگونه که پیش بینی می شد حسن روحانی کاندیدای ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدال خواهان پیروز انتخابات ۱۳۹۲ شد. پیروزی در جامعه ای که انشعاب و اختلاف سخن اول را می زند، نه همدلی و  اتحاد، اهمیت زایدالوصفی دارد. این پیروزی بدون شک نتیجه تدبیر، عقلانیت، دوراندیشی، درایت، توجه به خرد جمعی، درس گیری از گذشته، دوری از خودمحوری و منافع  حزبی و در یک کلام نشان از سیاست ورزی در حد اعلای آن در میان طرفداران اعتدال و اصلاح داشت. نمادی از اینکه سیاست ورزی در بین عقلا و معتدلین تعطیل نشده است. 


دوم: این انتخاب گذشته از نفس پیروزی ، آغاز فصل جدیدی در فضای سیاسی کشور است. فضایی که شاید تقسیم بندی های گذشته اصلاح طلبی و اصولگرایی نتواند عرصه پیچیده شطرنج سیاسی ایران را تشریح کند. از یک طرف حضور کاندیداهای متعدد جریان وابسته به اصولگرایی نشان داد که این جریان به رغم تلاش فراوان ریش سفیدها و افراد ذینفوذ، در رسیدن به وحدت ناموفق ماند و متفرق تر و پریشان حالتر از آنست که تصور می شد. جریانی که نتیجه این تفرقه و تنوع خود را هم با شکسته شدن آرا دید و بدون شک از امروز از سوی طرفداران و پدرخوانده های خود در مورد نرسیدن به اجماع مورد پرسش و بازخواست قرار می گیرد و البته پیداست که آماده برنامه ریزی برای فتح دیگر عرصه ها خواهد شد. از طرف دیگر طیف های متعددی بر روی کاندیدایی به اجماع رسیدند که ادعای اصلاح طلبی نداشت، ولی با حمایت قاطع اصلاح طلبان از یکسو و معتدلین جریان اصولگرا از سوی دیگر، توانست نظر مردم را به خود جلب کند و خواسته اصلاح طلبان را بیان کند و امروز می تواند  به یکی از نمادهای اصلاح طلبی   تبدیل شود.

سوم: و البته نقدی و سوزنی هم به  بعضی از خودی ها  لازم است. طیفی از سیاسیون و اهل رسانه چهار سال است در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ متوقف مانده اند. گروهی که فراموش کردند : گذشته از اهمیت اتفاقات آن سال و جفایی که بر مردم شد ؛ رای هایی که خوانده نشد یا جابجا گردید ؛ خونهایی که به زمین ریخت و قاتلانی که  آزاد  گشتند و به مقام رسیدند؛ گذشته از حبس و حصر مظلومانه موسوی و کروبی و رهنورد و صدها زندانی گمنام و نامدار؛ گذشته از متلاشی شدن خانواده های زیاد؛ گدشته از بیکاری یا بازنشستگی اجباری اساتید و مدیران و هرآنکس که به گونه ای دیگر می اندیشید و منتقد وضع موجود بود و خانه نشینی و مهاجرت اجباری گسترده بسیاری دیگر، زندگی در ایران در جریان است و مردم با رای خود نشان دادند که به رغم همه آنچه برشمرده شد، نگاهشان به آینده مثبت است و از منفی بافی طیف های مختلفِ مخالف، تبری می جویند.
روزهایی که سخن از تلاش اصلاح طلبان برای رسیدن به وحدت و ائتلاف بود، برخی افراد، گروهها و جریان های سیاسی برای تحت الشعاع قرار دادن این وحدت و تغییر مسیر طرفداران ائتلاف، اقدام به بیان نظرات و صدور اطلاعیه هایی مبنی برعدم شرکت در انتخابات کردند. اقدامی که نشانه دوری آنها از واقعیات جامعه ایران داشت و به خاطر مواجهه با همین واقعیت، روز به روز بیشتر در اقلیت قرار گرفت و حال با رای گسترده مردم، همه در انتظارتحلیل جدید این طیف در کنار عذرخواهی آنها هستند.


چهارم: رای مردم شاید تحلیگران داخل و خارج را شگفت زده و متحیر کرد، ولی مردم ایران همواره نشان داده اند که از هر کسی بهتر مصلحت و راه خود را تشخیص می دهند. از طرف دیگر به رسمیت شناخته شدن مخالفان توسط رهبری از نقاط مثبتی است که می توان به فردا امید داشت که این اظهارات راهی برای آشتی ملی در آینده هموار سازد. نتیجه انتخابات درسی است برای همه تندرویها، بددلی ها، هتاکی ها و بداخلاقی ها. و البته با درس از گذشته به گونه ای عمل نشود که با دامن زدن به مطالبات تحقق نیافتنی، ناامیدی و دلسردی را در بین مردم ایجاد کرد.  مردم این روزها بیش از هرچیز نیازمند امید، نشاط  و شادی اند . دامن زدن تحلیگران و سیاسیون به خواسته هایی که پیشاپیش از نتیجه آن واقفیم هیچ خدمتی به ایران و ایرانی نمی کند.


پنجم: وسخن آخر پیروزی روحانی اشتیاق زاید الوصفی را در میان مردم ایجاد کرده است. شور و نشاطی  از جنس پیروزی دوم خرداد ۱۳۷۶. مردم نشان دادند چه در داخل و چه در خارج ایران دلشان برای اعتلا و اقتدار ایران می تپد و به دنبال یک بهانه برای نشان دادن این شور و اشتیاق هستند که فعلا هر چهار سال یکبار فقط در اختیار آنان نهاده می شود. پیروز انتخابات لازم است هر از چندی به سخنرانی ها،مناظره ها، اظهارات و برنامه های خود، نظری بیندازد و ببیند چه گفته است؟ کدام اظهاراتش با تایید بیشتر مردم مواجه شده است. آیا مطابق وعده ها و گفته های خود عمل کرده است؟ البته این امر از مسئولیت مشاوران و همراهان، رسانه ها و تک تک مردم نمی کاهد که نقل قولها را با عملکرد بسنجند و در صورت وجود زاویه یا تعارض، پی گیر شوند. حال باید در انتظار نشست و دید کلید تدبیر روحانی کدام قفل ها را باز می کند.
 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


به امید فردایی بهتر برای همه ایرانیان

Posted: 15 Jun 2013 09:20 AM PDT

پیام تبریک محمدرضا عارف به حسن روحانی
 جرس: محمدرضا عارف، نامزد مستعفی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به رئیس جمهور منتخب مردم تبریک گفت.  

 

به گزارش جرس، متن کامل پیام تبریک عارف به حسن روحانی رئیس جمهور منتخب مردم از این قرار است:


با اهداء سلام و درود،

افتخار کسب اعتماد مردم به عنوان منتخب ملت در جایگاه رئیس جمهوری ایران اسلامی را به جنابعالی، ملت شریف و رهبر معظم انقلاب تبریک عرض می کنم. سرمایه اعتماد مردم ،که به حق یک امانت الهی است ،بر دوش جنابعالی قرار گرفته است. صمیمانه از درگاه خداوند متعال سلامتی و موفقیت شما را در راه دشواری که در پیش دارید، آرزومندم.


این موفقیت، پیروزی گفتمان اصلاح طلبی و اعتدال است. پیروزی نگاه خردورزانه و اخلاق گرایانه به کشورداری است.

اکنون پس از خلق حماسه سیاسی توسط مردم فهیم و عزیزمان، نوبت به تحقق حماسه اقتصادی و ساماندهی مشکلات کشور رسیده است که جز با همدلی و همراهی همه مردم عزیز و جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی محقق نخواهد شد و وظیفه همگان، حمایت و همکاری با منتخب ملت است.

اینجانب متواضعانه و خالصانه از تمامی گروهها و جریانات سیاسی و سایر نامزدهای محترم یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری درخواست می کنم که با حمایت همه جانبه از رئیس جمهور منتخب، برای برآورده شدن مطالبات به حق مردم که آرزوی همه ماست، همت کنند.

به امید فردایی بهتر برای همه ایرانیان
فرزند کوچک ملت بزرگ ایران، محمدرضا عارف 

اخبار ضد و نقیض درباره مرگ مبارک

Posted: 15 Jun 2013 10:13 AM PDT

جرس: برخی منابع مصری از مرگ «حسنی مبارک» رئیس جمهور مخلوع مصر در بیمارستان زندان طره خبر دادند.  

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از «کل الوطن»، برخی منابع مصری گزارش دادند که مبارک در بیمارستان زندان طره مُرده و روز یکشنبه آینده این خبر به طور رسمی اعلام خواهد شد.

تعدادی از فعالان سایت‌های اجتماعی این خبر را ذکر و اشاره کردند که مبارک ساعاتی قبل مُرده است.

«طارق العوضی» عضو حزب مصر دموکراتیک در صفحه شخصی خود در فیس‌بوک نوشت: اخبار موثق درباره مرگ مبارک در زندان طره وجود دارد و طی ساعات آینده خبر مرگ وی اعلام خواهد شد.

از سوی دیگر سایت «أنا آسف یاریس» بزرگ‌ترین سایت طرفدار مبارک در فیس‌بوک خبر مرگ مبارک را رد کرد.

در این سایت آمده است: ما تاکید می‌کنیم که مبارک در صحت کامل بسر می‌برد و از کاربران محترم می‌خواهیم که از منبع اطلاعاتی که درباره مبارک در سایت‌های اینترنت و سایت‌های اجتماعی منتشر می‌شود، اطمینان حاصل کنند.

تابناک: شکست اصولگرایی لازم بود

Posted: 15 Jun 2013 10:13 AM PDT

جرس: سایت بازتاب نزدیک به محسن رضایی در یادداشتی  به نقد عملکرد اصولگرایان در انتخابات پرداخت و نوشت:

 شکست اصولگرایی واجب بود؛ واجب تر از نان شب! جریان اصولگرایی باید این نکته را درک کند که نمی‌تواند ناکارآمد بود و انتظار داشته باشد، مردم باز هم فوج فوج به سمت آنان حرکت کنند.

جریان اصولگرایی باید درک کند که باید مسئولیت پذیر باشد و پاسخگو. نمی‌تواند تمام قد به حمایت از یک کاندیدای ریاست جمهوری برخاسته و در نیمه کار از او اعلام برائت کرد.

جریان اصولگرایی باید بداند که نمایندگان مجلس اصولگرایی در انتخابات اخیر، صد و چهل تن از آنان از قالیباف حمایت کرده بود و صد و شصت تن از آنان از ولایتی و نزدیک همین تعداد هم از جلیلی در حالی که تعداد نمایندگان مجلس فعلی کمتر از 290 نفر است، اما حدود پانصد امضا از این مجلس برای حمایت از کاندیداهای ریاست جمهوری جمع می‌شود!

جریان اصولگرایی باید درک کند که فقط در مونولوگ است که می‌تواند فرمایش‌های خود را برای مردم بخواند و دیکته کند و در یک دیالوگ و گفت‌وگوی دو نفره همیشه کم می‌آورد و قافیه بازی را می‌بازد و مردم هم خوب می‌بینند که عیار هر کس به چه میزان است!

رسانه‌های اصولگرایی و در رأسشان صدا و سیما، باید بدانند دوران انحصار رسانه ای پایان یافته و نمی‌توان با نادیده گرفتن بخشی از مردم یا کاندیدای آنان، آنان را به شکست رساند.

جریان اصولگرایی باید شکست می‌خورد تا نسیم تغییر در این کشور به وزیدن بگیرد که تداوم اصولگرایی و آن همه ناکامی و مسئولیت ناپذیری روح و روان مردم را آزرده کرده بود؛ مردمی که بخشی از آنان کاملا از جریان اداره کشور خارج شده بودند!

مردم ایران به جریان اصولگرایی نه گفتند، چرا که از روند اداره کشور ناراحت بوده و از آن نحوه اداره کشور آسیب‌ها دیده بودند. مردم به جریان اصولگرایی نه گفتند، نه به آنان بفهمانند اصلح بودن یک کاندیدا را مردمند که تعیین می‌کنند و این مردم از یک رئیس جمهور اداره کشور را می‌خواهند؛ اداره‌ای خوب که تأثیر آن را در زندگی‌شان ببینند و لمس کنند.
مردم نه به دنبال اصلحی هستند که در داخل و خارج شعار دهند و نه دنبال اصلحی هستند که هر روز زندگی آنان را دچار تغییرات منفی بنیادین کند.

مردم به جریان اصولگرایی نه گفتند، چرا که به دنبال زندگی و سلامی دوباره به زندگی بودند. جریان اصولگرایی باید بداند که مردم بیش از هر چیز دیگری طالب زندگی خوبند!
این که کاندیدای پیروز انتخابات تا چه اندازه به فکر زندگی مردم خواهد بود، قابل پیش بینی نیست؛ اما او هم احتمالا می‌داند که مردم زندگی می‌خواهند و آرامش و اعتبار. با هیاهو و داد و قال و نوسان و شعار زندگی‌ها سخت می‌شود. او باید بداند شکست اصولگرایی ناشی از این بود که برای زندگی و آرامش مردم و همه مردم اهمیتی قائل نبود. کاندیدای پیروز باید به زندگی مردم عزت و آرامش دهد. کار سختی است؛ اما شدنی است!


 

آغاز فصل تازه در جنبش سبز

Posted: 15 Jun 2013 09:05 AM PDT

حسن یوسفی اشکوری
 پیروز واقعی ملت ایران است و همگان اعم از حاکمیت و رهبری و جناح‌های سیاسی این مرحله نوین را پاس بدارند 


به هر تقدیر با انجام انتخابات دورة یازدهم ریاست جمهوری جنبش سرفراز سبز چهار ساله شد و فصلی را پشست سر نهاده و فصل نویی را آغاز کرده است. اکنون در طلیعة دوران جدید پیشنهاد مشخصی دارم که به کوتاهی تمام ارائه می کنم. گرچه تا لحظه نگارش این سطور پیروزی کاندیدای مورد حمایت مجموعة تغییرخواهان و تحول طلبان و سبزها قطعی می نماید اما پیشنهاد من معطوف است به شرایط جدید ولو با دولت اصولگرایان.


می دانیم که جنبش اعتراضی پس از ۲۲ خرداد ۸۸ با «موسوی، موسوی، رأی مرا پس بده» آغاز شد و پس از چندی به شعار عمومی «رأی من کجاست؟» تبدیل شد. جمله نخست به طور مشخص به سرقت آرای انبوه ایرانیانی اشاره داشت که به مهندس میرحسین موسوی داده و آنان خود را مغبون و رأی باخته یافته ناگزیر رأی خود را مطالبه می کردند. اما به دنبال خودداری حاکمیت از رسیدگی به اعتراض مردم و مهم تر نشان دادن مشت پولادین و سرکوبی شدید معترضان، جنبشی پدید آمد که «جنبش سبز نام گرفت» و شعار رأی من کیست؟ محور مهم مطالباتی آن شد. مضمون و محتوای این شعار بسی فراتر از انداختن یک رأی در صندوق آرا بود. محور این شعار، حق رأیِ تک تک مردم در تعیین حق سرنوشت و مشروعیت بخشی تمام نهادهای حکومتی و در نهایت دخالت در مدیریت خرد و کلان کشور بود. اصل مهم و بنیادنی که گوهر دموکراسی و عدالت حقوقی مدرن بود و از مشروطه آغاز شده و هنوز هم برآورده نشده است. این شعار از همان هفته‌های نخستین با چنین مضمونی پرداخته شد و به تدریج با شرح و تفسیر نظریه پردازان جنبش از یک سو و افکار و آرای شدیدا تحول یافته پیشگامان جنبش یعنی موسوی و کروبی و رهنورد از سوس دیگر عمق یافت و به ویژه در بیانیه هفدهم موسوی و کروبی تا حدودی به کمال رسد.


اکنون بخش نخست این شعار عملا بلاموضوع شده اما بخش دوم و کانونی آن نه تنها بلاموضوع نشده بلکه تا حصول آن راه درازی در پیش است و باید پیگیری شود. یعنی دیگر دولت کودتایی برآمده از انتخابات پیشین وجود خارجی ندارد و به تاریخ پیوسته است. حال دیگر حتی سخن گفتن از «تقلب» در آن دوره و اصرار بر آن، اعم از این که به حق باشد یا نه، و استفاده از عنوان «دولت کودتایی» و یا اصرار بر رسیدگی به چگونگی برگزاری انتخابات و یا اصرار بر ابطال آن بیهوده است و فقط می تواند موضوعی تاریخی باشد.


با توجه به این واقعیت باید اذعان کرد که با انجام موفقیت آمیز انتخابات یازدهم ریاست جمهوری موضوع اولیة جنبش سبز هم برای حاکمیت بلاموضوع شده و هم برای معترضان و رهبران و حامیان آن. اما، چنان که گفته شد، خواستة بعدی و محوری و جنبشی آن یعنی مطالبة حق اعمال ارادة ملی از طریق امکان استفاده از حق رأی شهروندی تک تک مردمان ایران زمین بدون هیچ تبعیض و تمایزی در پروسة برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه و مصفانه و منطبق با استانداردهای بین المللی، برجاست و هنوز نه در چهارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده و نه ساختار حقیقی آن اجازة تحقق و عملی شدن آن را می دهد.


در این مقطع مهم و حساس پیشنهاد من این است که رهبران جنبش سبز به محض تشکیل دولت جدید حزبی با عنوان «حزب سبز» (یا هر نام دیگر البته با حفظ کلمه «سبز») تشکیل دهند و از دولت تقاضای مجوز کنند و بدین ترتیب به مقتضای شرایط جدید وارد مرحلة نوین مبارزات سیاسی و مدنی بشوند و در چارچوب قانون مطالبات پیشین خود را با استفاده از امکانات مدنی و با حمایت انبوه هواداران و حامیان خود مرحله به مرحله پیش ببرند. در واقع کار سترگی که آقای کروبی در مقطع پس از انجام انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ کرد و بی‌گمان کار مفید و موفقی بود (البته در این مقطع نیز ایشان می تواند همان حزب خود را فعال کند). گرچه به دلیل بلاموضوع شدن منازعات و چالشهای چهارساله، دیگر دلیلی بر حبس و حصر و اعمال محدودیت‌های غیر قانونی پیشین وجود ندارد و از این رو امید می رود که حداقل به تدریج همگی از حبس و حصر و محدودیت رها شوند، اما حتی اگر به زودی چنین هم نشود، باز پیشنهاد من این است که سبزها و در معنای عام تر آن اصلاح طلبان به استقبال شرایط تازه بروند و به تناسب مقتضیات جدید مطالبات اصلاح طلبانه خود را در سطح جامعه و از طریق احزاب و نهادهای مدنی پی بگیرند.


بیفزایم هرچند که پیشنهاد من موکول به پیروزی آقای روحانی و تشکیل دولت «تدبیر و امید» ایشان نیست، اما گفتن ندارد که در صورت پیروزی ایشان، که ظاهرا قطعی می نماید، هم فعالیت سبزها و اصلاح طلبان ضروری تر می نماید و هم قاعدتا شرایط برای آنان، که برای چندمین بار آشکار شده که اکثریت را دارند، آماده تر خواهد بود. روحانی در معرض آزمونی بزرگ قرار گرفته است. حال بر ایشان است که نشان دهد تا چه اندازه در گفتارهای خود صادق بوده و تا کجا می تواند به وعده‌هایش عنل کند. امیدواریم که این بار امید مردم به یأس مبدل نشود.


از همین فرصت استفاده کنم دو نکته مهم را یادآوری کنم:


اول این که برای موفقیت در کار و کاستن از چالشها و حساسیت‌های تازه، بهتر است آقای روحانی به معنای واقعی کلمه کابینة ائتلافی، البته با محوریت کانونی شعارهای انتخاباتی اش، تشکیل دهد و از تمام چهرهای توانا و متخصص از جناح‌های مختلف اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدالی در کابینه و در سطوح مختلف مدیریتی استفاده کند.


دوم این که جبهه  پیروز از طرح هر نوع سخن تحریک آمیز و تحلیل مخرب بپرهیزد تا چالشها و موانع کاهش پیدا کند. این سخن مکرر دوم دوم خردادی‌ها را فراموش نکرده ایم که مدتها به جناح مغلوب ملامتگرانه می گفتند: «هنوز پیام دوم خرداد را نشنیده اید!». این بار نباید چنین رویکرد و ادبیاتی تکرا شود. پیروز واقعی ملت ایران است و همگان اعم از حاکمیت و رهبری و جناح‌های سیاسی این مرحله نوین را پاس بدارند و همگان برای تشکیل یک دولت ملی و ائتلافی، گرچه فعلا با حضور خودی‌های حکومت، تشکیل شود و همه برای آشتی ملی و تفاهم عمومی بکوشند و غبارهای پیشین را از چهره‌ها بشویند.


به امید موفقیت دولت آینده و به امید آزادی و رهایی تمامی دربندان و عزیزان؛ عزیزانی که پایمردی آنان راه چنین تحول مبارکی را هموار کرد. این یکی از برکات چهار سال دلیری و مقاومت دلیرانی چون موسوی و کروبی و رهنورد و زندانیان سیاسی و از همه مهم تر خون فرزندان پاک میهن است. ان شاءالله هر چه زودتر بر مزار آن شهیدان و بر دستان اسیران مان بوسه زنیم.  

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


مجالی برای گذار دموکراتیک

Posted: 15 Jun 2013 09:04 AM PDT

مرتضی کاظمیان
مجال ارزشمندی برای گذار دموکراتیک فراهم شده که نیازمند مراقبت و خردورزی و تلاش مستمر و امیدوارانه در عین واقع‌بینی است.    


انتخابات ۹۲ می‌رود که به مجالی مهم برای گذار دموکراتیک تبدیل شود. این رویداد دو بال دارد: اراده‌ و کنش امیدوارانه و واقع‌بینانه‌ی تغییرخواهان، و اراده و کنش مدبرانه و واقع‌بینانه‌ی صاحبان قدرت.


تعمیق دموکراتیزاسیون، و گذار به دموکراسی از طریق مذاکره و مصالحه دقیقا نیازمند این دو بال و مولفه است. وجود نیروی اجتماعی تحول‌خواه توانمند و موثر، و وجود رگه‌ای قدرتمند از تغییرپذیری و واقع‌بینی در ساختار سیاسی قدرت.


به هر دلیل و علت، در عین حیرانی و تعجب بسیاری از ناظران (ازجمله نگارنده)، هسته‌ی مرکزی قدرت رویکردی یک‌سر متفاوت در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری اتخاذ کرد. کودتای انتخاباتی و تقلب معنادار در سال ۸۸ و این اخیر، جلوگیری از نامزدی خاتمی و ردصلاحیت هاشمی رفسنجانی، رفتار انتخاباتی ۲۴ خرداد ۹۲ حاکمان را غیرمترقبه ساخت. اما متأثر از اوضاع بحرانی در داخل کشور و در مناسبات جهانی و وضع خطرخیز منطقه، یا مصلحت‌جویی برای نظام سیاسی، یا مبتنی بر هر تحلیل و انگیزه‌ای دیگر، مرکز ثقل قدرت رویکردی متمایز در انتخابات ۲۴ خرداد در پیش گرفت.


حسن روحانی حلقه‌ی واسط میان حاکمان و شهروندان تغییرخواه شد. شکاف عمق یافته‌ی میان ملت ـ دولت، و بن‌بست موجود میان جامعه و حکومت حالا با حضور فردی که در «میانه»ترین موقعیت ایستاده، می‌رود که به‌گونه‌ای تدریجی ترمیم و رفع شود. روحانی از سویی نماینده‌ی رهبر جمهوری اسلامی در شورای عالی امنیت ملی است، و از سوی دیگر نامزد مورد حمایت هاشمی و خاتمی در انتخابات. روحانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای است و هم‌زمان نامزد منتخب بسیاری از گروه‌های سیاسی تغییرخواه و منتقد وضع موجود. این‌چنین، او در «میانه» می‌ایستد.


با پیروزی روحانی، کریدوری ارزشمند برای دموکراتیزاسیون در ایران گشوده می‌شود؛ تونلی که حفر و ایجاد آن از دو سو، و با حضور موثر دو طیف، ممکن شده: شهروندان تغییرخواه و خشونت پرهیز، و حاکمان واقع‌بین و ملاحظه‌گر.


اگر اینجا، بر واژه/مفهوم دموکراتیزاسیون اصرار می‌رود، به‌خاطر آن است که با آنچه به اصلاحات دوم خردادی مشهور است، تمایزی معنی‌دار ترسیم شود. اصلاحاتی که پس از خیزش دوم خرداد ۷۶ شکل گرفت، و بی‌اعتنا به نیروی اجتماعی حامی اصلاحات، در پی حل و فصل مشکلات در ساختار سیاسی قدرت بود. از این منظر، دموکراتیزاسیون نه تنها فرآیندی طولانی و زمان‌بر و تدریجی و دشوار در جوامع در حال گذار است، بلکه همچنین محصول تعامل جامعه مدنی و دولت است. تحقق حقوق شهروندی و اساسی و فعالیت آزاد نهادهای مدنی و سیاسی، هم‌زمان با دولت پاسخگو، وضعی دیالکتیکی می‌آفریند که می‌تواند با کمترین هزینه، گذار به دموکراسی را متحقق و تسهیل کند. تحقق دموکراتیزاسیون البته نیازمند جامعه مدنی توانمند است، و همین زمان‌بر بودن مسیر را آشکار می‌کند.


دولت خاتمی و هشت سال حاکمیت اصلاح‌طلبان، مجالی بود برای این وضع؛ اما عدم به‌کارگیری نیروی اجتماعی حامی اصلاحات، و فشار و واکنش تند اقتدارگرایان، خروجی هشت ساله را قابل نقد ساخت. در موقعیت کنونی اما، تحقق جنبش سبز، و پتانسیل آن به‌مثابه‌‌ی جنبش اجتماعی جدید، که می‌تواند امکان مشارکت اجتماعی بخش‌های مهمی از جامعه مدنی را در روند گذار دموکراتیک و مسالمت‌آمیز فراهم سازد، خود به پیشبرد دموکراتیزاسیون و افزایش شانس پیروزی آن، امدادی غیرقابل اغماض می‌رساند. جنبش سبز، اصلاح اصلاحات کلاسیک و حکومت محور و دوم خردادی بود؛ اصلاح اصلاحاتی که به نیروی اجتماعی و تحقق «فشار از پایین» برای پیشبرد «چانه‌زنی در بالا»، بی‌اعتنایی نشان می‌داد.


البته از همین منظر، نمی‌توان نسبت به آسیب‌های تلاش‌های چپ‌روانه و شعارهای تند و مطالبات افراطی و بی‌ملاحظه‌ی زمان، به روند زمان‌بر و طولانی‌مدت یاد شده، اشاره نکرد.


مشارکت مدنی و غریب میلیون‌ها ایرانی تغییرخواه در انتخابات ۲۴ اسفند، تلاش خستگی‌ناپذیر و امیدوارانه‌ی آنان برای طرح خواسته‌های خود و پیگیری مطالبات سبزشان بود.


در منشور جنبش که در بهمن ۱۳۸۹ و چند روز پیش از حصر آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی با تأیید آنان، تدوین و منتشر گردید، تاکید شده: «جنبش سبز با پایبندی به اصول و ارزش‌های بنیادین انسانی، اخلاقی، دینی و ایرانی که در فرهنگ این سرزمین ریشه تنیده‌اند خود را منتقد و پالایشگر روند طی شده در نظام جمهوری اسلامی ایران در سال‌های پس از انقلاب می‌داند و بر این اساس حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی و احترام به رای و نظر مردم را وجهه همت خویش قرار خواهد داد».


اینک با امکانی که از طریق حسن روحانی میانه‌رو فراهم آمده، و با تلاش توامان طیفی از صاحبان قدرت و طیفی از تغییرخواهان، امکان «مصالحه» و خروج از بن‌بست میان جامعه و حکومت فراهم شده، لحاظ کردن حساسیت‌ها و ظرایف سیاسی ـ امنیتی مقوّم پیشبرد دموکراتیزاسیون، برای طرفین این «مراوده»، اهمیت دارد.


بی‌اعتنایی به جنبش اجتماعی همان‌قدر می‌تواند تعمیق و پیشرفت دموکراتیزاسیون را آهسته و حتی منتفی کند، که بی‌توجهی به سقف تحقق شعارها و مطالبات در ظرف زمان و بی‌عنایتی به توازن نیروها در حاکمیت. چنین است تعجیل در تحقق خواسته‌ها و مأیوس شدن از روند رو به رشد، و نیز رفتارهای واجد منازعه‌ی تند و حساسیت‌زا و تحریک‌کننده‌ی راست افراطی. مجال ارزشمندی برای گذار دموکراتیک فراهم شده که نیازمند مراقبت و خردورزی و تلاش مستمر و امیدوارانه است. کار دموکراسی‌خواهان ایران‌دوست تازه شروع شده است. 

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


اعلام نتایج نهایی؛ روحانی رئیس جمهور شد

Posted: 15 Jun 2013 08:56 AM PDT

جرس: نتیجه نهایی یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری دقایقی پیش توسط وزارت کشور اعلام شد و مطابق آن حسن روحانی با کسب ۵۱ درصد کل آرا ریاست جمهور منتخب ایران اعلام شد.  

 

به گزارش جرس، محمد نجار وزیر کشور در کنفرانس خبری با اعلام جزئیات آرا تعداد واجدین شرایط شرکت در انتخابات را ۵۰٬۴۸۳٬۱۹۲ اعلام کرد که از این میان ۳۶٬۷۰۴٬۱۵۶ نفر در انتخابات شرکت کرده بودند.

 

تعداد آرای صحیح ماخوذه ۳۵٬۴۵۸٬۷۴۷ و درصد مشارکت ۷۲.۷ عنوان شد.

 

همچنین مطابق اعلام وزیر کشور حسن روحانی ۱۸٬۶۱۳٬۳۲۹، محمد باقر قالیباف ۶٬۰۷۷٬۲۹۲، سعید جلیلی ۴٬۱۶۸٬۹۴۶، محسن رضایی ۳٬۸۸۴٬۴۱۲، علی اکبر ولایتی ۲٬۲۶۸٬۷۵۳ و محمد غرضی ۴۴۶٬۰۱۵ از آرا را به دست آوردند.
 

نشست هم اندیشی زنان برای طرح مطالبات در انتخابات

Posted: 15 Jun 2013 08:00 AM PDT