جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


قابل و مسئولیت اخلاقی سبزها

Posted: 27 Oct 2012 09:28 AM PDT

مرتضی کاظمیان
 بر سبزهاست که مسئولیت اخلاقی خود را در قبال احمد قابل و دیگر شهدای جنبش سبز بازخوانی کنند.  


اندیشمند آزاده، استاد احمد قابل «شهید» جنبش سبز است، و از همین زاویه، بر سبزهاست که مسئولیت اخلاقی خود را در قبال آن شاهد شجاع ـ و دیگر شهدای جنبش سبز ـ بازخوانی و مرور کنند.


جان نازنین پژوهشگر نواندیش و استبدادستیز، برای مطالباتی «سبز» رفت که باوری عمیق به آنها داشت. او ـ هرچند حامل جراحتی از دوران جنگ هشت ساله بود ـ از آسیب‌ها و فشارهای ناشی از بازداشت‌های مکرر و تهدیدهای گوناگون و آزار و اذیت‌های امنیتی در سال‌های اخیر، و به‌ویژه پس از کودتای انتخاباتی 1388، درد و رنجی نه چندان اندک را تحمل کرد.

دیرزمانی از اعتراض صریح و بی‌پروای او به سرکوب‌های خونین متعاقب انتخابات ریاست جمهوری دهم نگذشته است، و منطقا سبزها نباید انتقادهای شجاعانه‌ی موحد ملی را از یاد برده باشند:

«آیا این وقاحت و بی‌شرمی نیست كه حاكمیت كودتا، هنوز و همیشه، ادعای "اسلامی بودن" رفتارهای خود را با بوق و كرنا به گوش مردم می‌كوبد و آشكارترین "گناهان كبیره" را یكی پس از دیگری مرتكب می‌شود و همچنان می‌خواهد كه "بزرگ‌ترین دروغ" او (اسلامی بودن حاكمیت) را باور كنیم؟!... شرم و حیا و انسانیت و حقیقت، در "اسلام جعلی این كودتاچیان از خدا بی‌خبر" هیچ جایگاهی ندارد؟!»

از این دست سخنان صریح و بی‌پروا کم از شهید سبز به یادگار نمانده است. فروکاستن «شهادت قابل» به بهانه‌ای برای تکان خوردن موقتی در فیس‌بوک و دیگر شبکه‌های اجتماعی مجازی، قابل توجیه نیست. باورنکردنی است که از مبلغ «شریعت عقلانی» و حامی شریف جنبش سبز و موسوی و کروبی و زندانیان جنبش سبز، تنها خاطره‌ای به‌جا بماند... چنان‌که گاه ـ به گونه‌ای بس تأثربرانگیز ـ به نظر می‌رسد که از «ندا و سهراب» و «هاله و هدی» و دیگر شهدای جنبش سبز، جز خاطره‌ای دور نزد سبزها نمانده است. و این درحالی است که هنوز سومین سالگرد عاشورای 88 فرانرسیده، و رهبران و زندانیان صبور و استوار جنبش سبز، جابه‌جا و به بهانه‌های گوناگون و اشکال مختلف، از محبس‌های خود، پیام امید و مقاومت و تلاش منتشر می‌کنند. آنان بر «بودن» و تداوم جنبشی اصرار دارند و مهر تاکید می‌زنند که مطالبات‌اش باقی است، اگرچه بروز و ظهور خیابانی‌اش ـ به دلایل گوناگون ـ متوقف شده یا در تعلیق است.

جنبش سبز، خاطره‌ای دور نیست؛ هنوز از حبس/حصر رهنورد و موسوی و کروبی دو سال نگذشته؛ ضیاء نبوی از زندان در تبعید (اهواز) به حاکمان اقتدارگرا انذار می‌دهد؛ چنان‌که کیوان صمیمی از زندان در تبعید (رجایی شهر) رهبر جمهوری اسلامی را به تدبیر و عقلانیت فرامی‌خواند؛ ابوالفضل قدیانی، صریح و قاطع، از توجه به نیروی اجتماعی برای تحدید قدرت مطلقه می‌گوید؛ نسرین ستوده بی‌اعتنا به آسیب‌های جسمی، رعایت حقوق اساسی شهروندان را با اعتصاب غذا مطالبه می‌کند؛ و ... و احمد قابل به شهادت می‌رسد.

بگذار ناهمراهان بر نویسنده و حامیان جنبش سبز طعن زنند که از زندانیان و جان‌باختگان، برای مقاصد سیاسی خویش، سوء استفاده می‌کنند. ملالی نیست؛ مخاطب این نوشتار و تذکار، مدعیان همراهی با جنبش سبز است و دغدغه‌داران آن.

احمد قابل «شهید»ی دیگر برای جنبش سبز است؛ «شاهد»ی دیگر برای سبزها. چرا هدی صابر جان باخت؟ هاله سحابی با گلوله‌ای بر زمین افتاد یا با دستبند و شالی سبز در مراسم تشییع پدر؟ و به کدام گناه کشته شد؟ شهدای مظلوم کهریزک و عاشورای 88 و دیگران چرا قربانی شدند؟ زندانیانی که در زندان عفونامه نمی‌نویسند چرا محبوس‌اند؟... اینها سخنان/پرسش‌هایی اگرچه به‌ظاهر تکراری است، اما گریزی نیست جز هدف قرار دادن وجدان و ذهن حامیان و همراهان جنبش سبز؛ به‌خصوص آن‌هایی که در چنبره‌ی مشکلات اقتصادی، یا متأثر از عقلانیت ابزاری، یا در محاصره‌ی عادت‌ها و خلق‌وخوهایی چون فراموش‌کاری و عدم‌تعهد و بی‌مسئولیتی و لاقیدی و نوخواهی و ... از یاد برده‌اند که چگونه سال 1388 در کنار میلیون‌ها شهروند دیگر حقوق اساسی و مدنی و انسانی خود را پیگیر بودند. باید کنشگران و شهروندان همچنان بیدار یا نیمه هوشیار را زنهار داد؛ به‌ویژه آن‌هایی که سیاست‌ و اخلاق را دو سپهر یک‌سره جدا از هم نمی‌دانند؛ کسانی‌که همچنان مسئولیت اخلاقی و تعهد اجتماعی/سیاست‌ورزی را درهم‌تنیده ارزیابی می‌کنند.

در این هنگامه‌ی گرانی افسارگسیخته و تورم فزاینده و رکود اقتصادی و خاموشی چراغ تولید و صنعت، و افزایش نرخ بیکاری و پیامدهای ناگوار جامعه‌شناختی آن، بر سبزهاست که مطالبات خود را بازخوانی کنند؛ بار دیگر از دلیل اعتراض خود ـ و نامزدهای در حصر و حبس‌شان ـ به «دولت دروغ» بگویند؛ فاجعه‌ی اقتصادی ـ اجتماعی مترتب بر کودتای انتخاباتی را بازخوانی کنند؛ نتایج ناگوار فقدان مجلسی واقعی، و سامان یافتن پارلمانی نمایشی و فرمایشی را اینجا و آنجا توضیح دهند؛ نقش سرکوب نخبگان و تهدید دگراندیشان و بازداشت و زندان منتقدان و مخالفان (وازجمله زنده‌یاد احمد قابل) را در یکه‌تازی حاکمان بی‌کفایت و ناکارآمد، تبیین کنند؛ و ... و از جان‌های عزیزی بگویند که پرسیدند: «رأی من کو؟» و برای مطالبه‌ی حق زندگی سالم و آزاد به خیابان آمدند، اما هدف سرکوب و خشونت و شکنجه و گلوله قرار گرفتند.

شهادت دانشمند مجاهد، احمد قابل، چونان زندگی پربرکت آن اندیشمند آزاده، زندگی آفرین است. در این روزهای سخت و سرد ایران، و در میانه‌ی تهدیدهای گوناگون، سبزها باید در مورد «مسئولیت اخلاقی»، یکدیگر را مورد نقد قرار دهند و به پرسش کشند. آن گروه از سبز‌هایی که حتی برای تشییع پیکر شهید قابل، و وداع او با او، انگیزه‌ی لازم نداشتند، باید از خود بپرسند که «چرا؟»، و باید در مورد نسبت اخلاقی زیستن با مسئولیت اجتماعی و سیاست‌ورزی، لختی در خویش درنگ کنند.
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  


افزایش بیکاری کارگران ساختمانی با شروع فصل سرما و تشدید مشکلات معیشتی

Posted: 27 Oct 2012 09:12 AM PDT

جرس: دبیر خانه کارگر بروجرد از تشدید بیکاری کارگران ساختمانی که با شروع فصل سرما درآمدی ندارند ابراز نگرانی کرد.

محمد گودرزی در این باره به ایلنا گفت: کارگران فصلی بویژه کارگران ساختمانی که با شروع فصل سرما و به سبب کاهش شدید تقاضای کار شغل خود را ازدست می‌دهند در تامین مایحتاج خود در فصل بیکاری دچار مشکل هستند.

او افزود: جمع کثیری از کارگران فصلی در بخش ساختمان را کارگرانی تشکیل می‌دهند که به نحوی اشتغال خود را با سوابق بالا در بخش صنعت از دست داده‌اند و برای تامین معیشت خانوار خود به ناچار به عنوان کارگر ساختمانی مشغول به کار شده‌اند.

او با بیان اینکه بیکاری مضاعف برای این دسته از اقشار جامعه بسیار دشوار است اظهار داشت: برقراری بیمه بیکاری برای کارگران فصلی و همچنین پیش‌بینی راهکارهایی برای آن دسته از کارگرانی که با از دست دادن شغل خود با شروع کار در ساختمان‌ها از درآمد حداقلی برخوردار شده‌اند، ضرورت دارد.

گودرزی با بیان اینکه باید به سمت اتخاذ راهکارهای حمایت از کارگران فصلی برویم، افزود: این راهکار باید به گونه‌ای باشد که کارگرانی که در نیمه دوم سال بیکار می‌شوند از قدرت معیشت و درآمد حداقلی برخوردار شوند.

به گفته این فعال کارگری در صورتی که کارگران مشاغل فصلی با اتمام پروژه یا با شروع فصول سرد سال شغل خود را از دست بدهند طبق قانون کار با بهره‌مندی از حداقل مزایای بیمه می‌توانند معیشت خود و خانواده‌هایشان را تا مدتی تامین کنند. 

بروز درگیری‌های بیشتر در سوریه در حین برقراری آتش‌بس

Posted: 27 Oct 2012 09:12 AM PDT

جرس: آتش بس شکننده در سوریه در حالی وارد دومین روز خود شده است که تردیدها نسبت به تداوم آن رو به افزایش است.

فعالان مخالف از کشته شدن ۱۵۰ نفر در اولین روز (جمعه ۵ آبان) این آتش بس خبر داده‌اند.

به گفته خبرنگار بی بی سی، گزارش هایی از بمباران های دولتی در شهرهای دمشق و حلب در دست است.

در همین حال تلویزیون دولتی سوریه از انفجار بمبی در یک اتومبیل در شهر دیرالزور خبر داده و مخالفان را عامل این انفجار دانسته است.

یکی از فرماندهان مخالف حکومت بشار اسد، روز شنبه ۶ آبان ( ۲۷ اکتبر) از شکست طرح صلح اخضر ابراهیمی، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه برای توقف درگیری‌ها در آن کشور خبر داده است.

عبدالجبار العکیدی، رئیس شورای نظامی ارتش آزاد سوریه در شمال شهر حلب به خبرگزاری فرانسه گفته است: "این (طرح صلح) یک شکست برای اخضر ابراهیمی است. این ابتکار عمل قبل از شروع، نابود شد."

آقای عکیدی تاکید کرده که "ارتش آزاد سوریه آتش بس را نقض نکرده بلکه تنها دست به اقدامات تدافعی زده است."

این فرمانده مخالفان افزود: "دیروز (جمعه) به چند منطقه درگیری سرزدم و دریافتم که ارتش دست از گلوله باران برنداشته است."

آقای عکیدی همچنین گفت: "این مخالفان نیستند که حمله می‌کنند، بلکه ماموریت ما دفاع از مردم است."

به گفته این فرمانده مخالفان "مردم سوریه مثل موش آزمایشگاهی شده‌اند که هر بار نماینده‌ای می‌آید و سعی می‌کند که طرحی را برای خاتمه درگیری‌ها ارائه دهد. این در حالی است که می‌دانیم رژیم به این طرح‌ها احترام نمی‌گذارد."

فرمانده شورای نظامی ارتش آزاد سوریه در بخش دیگری از سخنانش گفت: "ما به خاطر جامعه بین المللی آتش بس را پذیرفتیم. تا بهانه‌ای به دست روسیه و چین ندهیم که ادعا کنند مخالفان همکاری نمی‌کنند."

براساس توافق اعلام شده از سوی ارتش سوریه و گروه‌های اصلی مخالف دولت این کشور، طرفین درگیری‌ها موافقت کردند تا به مناسبت ایام عید قربان، درگیری مسلحانه بین دو طرف از صبح روز جمعه، ٥ آبان (٢٦ اکتبر)، تا روز دوشنبه متوقف شود.

ساعاتی پس از آغاز آتش بس، گروه ناظران حقوق بشر سوریه گزارش کرد که در چند نقطه بین دو طرف درگیری روی داده است.

گزارش ها همچنین حاکی است که روز گذشته ( جمعه ۵ آبان) علی رغم این آتش بس، یک خودرو حاوی مواد منفجره در دمشق، پایتخت سوریه منفجر شد.

به گفته مخالفان این خودوردر یک منطقه مسکونی در جنوب دمشق منفجر شده است.

تلویزیون دولتی سوریه از کشته شدن پنج نفر و مجروح شدن بیش از ۳۰ نفر در جریان این انفجار خبر داد.

آتش بس عید قربان به ابتکار اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سیاسی سوریه برقرار شده و برخی ناظران آن را "اولین تنفس" در جریان اعتراضات سیاسی و خشونت رو به افزایش در طول نوزده ماه گذشته در سوریه توصیف کرده‌اند.
 

هدیه مهدی کروبی به نوری‌زاد

Posted: 27 Oct 2012 09:12 AM PDT

جرس: محمد نوری‌زاد در سایت شخصی خود تصویری از اسکناسی را گذاشته است که مهدی کروبی برای عید نوروز به وی هدیه داده بود.

نوری‌زاد در توضیح تصویر نوشته است: شنیده ام که بعضی از نوشته‌های مرا برای جناب کروبی برده‌اند و وی با اشتیاق آنها را مطالعه کرده است و خدا قوتی به سمت من حواله فرموده است. این هم تصاویری از عیدی ای که در ابتدای سال برای من ارسال فرموده اند. این که چرا تاکنون به انتشار این مطلب اقدام نکرده ام دلیلش این بود که می خواستم خود این اسکناس ده هزار تومانی را که اکنون در دست دوستی گرفتار است به چشم ببینم که نشد. به یاد خیرخواهی ها و شجاعت های شیخ مهدی کروبی و همسرصبور وی، و افق های مبارکی که موسوی گرامی و همسر نستوه ایشان نشان ما داده اند. 

ابراز نگرانی عفو بین‌الملل از وضعیت سلامت نسرین ستوده

Posted: 27 Oct 2012 09:12 AM PDT

جرس: سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای که روز جمعه، پنجم آبان‌ماه، منتشر شد نسبت به وخامت وضعیت سلامت نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق بشر ایرانی که در زندان اعتصاب غذا کرده است، هشدار داد.

خانم ستوده که روز جمعه تنها ساعاتی پیش از صدور این بیانیه از سوی پارلمان اروپا به عنوان برنده جایزه ساخاروف در زمینه حقوق بشر و آزادی بیان شناخته شده بود هم‌اکنون در دهمین روز اعتصاب غذا در زندان اوین به ‌سر می‌برد.

نسرین ستوده این جایزه معتبر حقوق بشری را به طور مشترک با جعفر پناهی، فیلمساز مشهور ایرانی، برنده شد.

این وکیل زندانی در اعتراض به مقامات مسئول که اجازه دیدار چهره به چهره او با دختر ۱۳ ساله و پسر پنج ساله‌اش را نمی‌دهند دست به اعتصاب غذا زده است.

بر اساس گزارش‌ها، نسرین ستوده روز دوشنبه هفته گذشته پس از آن که حالش به خاطر اعتصاب غذا رو به وخامت گذاشت، به بهداری زندان اوین منتقل شده است.

در همین زمینه آن هریسون، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بین‌الملل، گفت: «نسرین ستوده از سه ماه پیش تاکنون تنها از پشت جداری شیشه‌ای با کودکان خود دیدار کرده است، از زمانی که مقامات متوجه شدند او بر روی یک دستمال کاغذی دفاعیه خود را برای دادگاه نوشته است.»

به گزارش رادیو فردا خانم هریسون افزود: «مقامات ایران سفر دختر او [به خارج از کشور] را ممنوع کرده‌اند و یک بار نیز شوهر او را به خاطر دفاع از او در طول شب در زندان نگه داشتند. علی‌رغم اعتقاد به اهمیت نهاد خانواده در جامعه ایرانی، ‌‌نهایت تلاش خود را برای خاموش کردن صدای خانواده‌های اعتقادی و سیاسی می‌کنند. این نمونه تکان‌دهنده‌ای از تلاش طولانی‌مدت حکومت ایران برای فرونشاندن انتقاد‌ها نسبت به سیاست‌ها و عملکرد خود است.»

این مسئول سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل افزود: «مقامات ایران با تحت فشار گذاشتن اعضای خانواده زندانیان سیاسی به منظور متوقف کردن اقدامات عمومی و مشروع آنها تعهدات بین‌المللی خود در زمینه حقوق بشر را نقض می‌کنند.»

نسرین ستوده از شهریور ۱۳۸۹ در زندان است. دادگاه او را به ۶ سال حبس تعریزی و ۱۰ سال محرومیت از وکالت محکوم کرده است.
 

شکایت مهدی هاشمی از روزنامه ایران

Posted: 27 Oct 2012 08:42 AM PDT

جرس: مهدی هاشمی از روزنامه «ایران» به دادسرای فرهنگ و رسانه شکایت کرد.


به گزارش فارس، مهدی هاشمی که پیش از این از دو روزنامه اصولگرا شکایت کرده بود، از دو روزنامه دیگر شکایت کرد.

وکیل خانوادگی هاشمی رفسنجانی هفته گذشته با حضور در شعبه 9دادسرای فرهنگ و رسانه، شکایت مهدی هاشمی از دو روزنامه دیگر را به ثبت رساند.

«ایران» یکی از دو روزنامه‌ایست که از آن به اتهام افترا و توهین از طریق نشر اکاذیب شکایت و مدیر مسئول آن نیز از سوی دستگاه قضایی احضار شده است.

پیشتر، شعبه 12 دادسرای فرهنگ و رسانه برای مدیران مسئول دو روزنامه دیگر که فرزند هاشمی رفسنجانی از آنها شکایت کرده، احضار شده‌اند.  

اطلاعیه خانواده شایگان درباره درگذشت احمد شایگان شیرازی

Posted: 27 Oct 2012 08:25 AM PDT

 جرس: در پی درگذشت احمد شایگان شیرازی از فعالان جبهه ملی خانواده‌ی او اطلاعیه‌ای در این باره منتشر کردند.

بنا به اخبار رسیده به جرس، در اطلاعیه منتشر شده توسط خانواده شایگان آمده است: با اندوه فراوان خبر درگذشت احمد شایگان شیرازی فرزند دکترعلی شایگان شیرازی و بدری شیبانی را به دنبال یک بیماری طولانی در ٢٥ اکتبر٢٠١٢ (چهارم آبان١٣٩١) درشهر پاراموس ایالت نیوجرسی در آمریکا اعلام می کنیم.

 

ایلام و خوزستان رکورد دار خودكشی در کشور

Posted: 27 Oct 2012 08:25 AM PDT

جرس: یک جامعه شناس بیشترین میزان بحران های اجتماعی درکشور ازجمله خودکشی را در ایلام و خوزستان عنوان کرد.

به گزارش ایلنا، سعید معیدفر ضمن بیان این مطلب گفت: البته بخشی ازبحران ها دراین مناطق مربوط به خودکشی است و در آنجا زنان و جوانان به بحرانهای روحی روانی و افسردگی دچار می شوند و بعضا ممکن است اینها به شکل آسیب های اجتماعی بروز پیداکنند.

معیدفر در مورد علت چنین بحرانهایی دراین مناطق گفت: درمناطق كمتر توسعه یافته کشور اگرچه جوانان باافزایش اطلاعات وآگاهی ظرفیت هایشان بیشترشده است اما قدرت عرض اندام ندارند.

وی تصریح کرد: درشهرها طرز تفکر پدران و مادران متناسب با فرزندانشان تغییر کرده اند اما درمناطق کمتر توسعه یافته به دلیل به وجود نیامدن چنین تغییراتی بحران‌هایی همانند خودکشی افزایش می یابد.

معیدفر باتاکید براینکه درمناطق کمترتوسعه یافته هنجارهای سنتی برجوانان و زنان تحمیل می‌شود، افزود: بنابراین زنان و جوانان از آنجایی که پتانسیل های خود را تغییر یافته می دانند همانند گذشته بروز همه مشکلات را ازسوی خودشان نمی بینند از همین رو به سرعت حساسیت آنها بالا می رود، درست همانند بخشی ازسیمی که نازک شده و باواردآمدن فشاری به آن می سوزد.

وی خاطرنشان کرد: فشارهای سنتی وارد آمده به زنان وجوانان دراین مناطق ممکن است منجر به وجودآمدن بحران های اجتماعی شود.

این جامعه شناس افزود: پدر و مادران درشهرها براین عقیده‌اند که دیگر فرزندسالاری شده است درحالی که درمناطق کمتر توسعه یافته این اتفاق رخ نداده است و تضادهای بسیاری بین والدین و فرزندان وجود دارد. 

محسنی‌اژه‌ای: کیفرخواست مهدی هاشمی صادر نشده است

Posted: 27 Oct 2012 07:32 AM PDT

جرس: سخنگوی دستگاه قضا گفت: مهدی هاشمی در اختیار سازمان زندان‌ها و قوه قضاییه قرار دارد و پرونده وی در حال بررسی است. کیفرخواستی تاکنون برای او صادر نشده است.

به گزارش ایلنا غلامحسین محسنی اژه‌ای در حاشیه هفتمین همایش دادستان‌های عمومی و انقلاب مراکز استان که با موضوع بررسی و ارائه راهکارهای اجرایی دستورالعمل ساماندهی اجرای احکام کیفری برگزار شد، در خصوص نامه نگاری‌های اخیر میان سران قوه مجربه و قضاییه گفت: هرچه مسائل را در حد خود ببینیم راحت می‌توان با آن برخورد کرد چراکه در قانون اساسی وظایف همه افراد مشخص است و در صورت اختلاف میان سران قوا ساز و کار پرداختن به آن پیش بینی شده است.

وی ادامه داد: روسای محترم دو قوه مجربه و قضاییه که هر دو ملتزم به قانون اساسی هستند در صورت اختلاف برداشت اصولی از قانون اساسی به مرجع معتبری همچون قانون رجوع می‌کنند بنابراین نباید با سنگین کردن مساله تلقی اختلاف میان قوا را ایجاد کرد چرا که اختلاف در برداشت از قانون اساسی امری طبیعی است.

اژه‌ای با تاکید براینکه مفسر قانون اساسی شورای نگهبان است گفت: اگر اختلاف در برداشت از قوانین عادی باشد مفسر آن مجلس است اما مرجع تفسیر قانون اساسی چنین موضوعاتی شورای نگهبان است بنابراین این نهاد هر تفسیری که انجام دهد روسای دو قوه چون خود را ملتزم به قانون اسایسی می‌دانند باید به آن عمل کنند.

در ادامه خبرنگاری در خصوص اظهارات اخیر پورمحمدی مبنی بر اینکه تنها ده درصد اخلال در بازار سکه و ارز مربوط به اخلال گران است عنوان کرد: نسبت به درصدهای مربوط به اخلال در بازار سکه و ارز اطلاعات دقیقی ندارم اما مشخص است که تنها یک عامل در این مورد دخیل نیست بلکه عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند البته قوه قضاییه با بخشی که مربوط به اخلال در بازار سکه و ارز است برخورد کرده و در صورتی که سازمان‌های امنیتی بتوانند عوامل اخلال گر بیشتری را کسب کنند این موارد نیز قطعا مورد برخورد قوه قضاییه خواهد گرفت و مجازات‌های سنگینی نیز در قانون برای آن‌ها پیش بینی شده است.

وی با بیان اینکه ممکن است همه اخلال گران قصد ضربه به نظام را نداشته باشند گفت: البته در مورد افرادی که در این خصوص دستگیر شده‌اند با پیگیری‌هایی که از دادستان تهران داشته‌ام متذکر شده‌اند که تاکنون کیفرخواستی صادر نشده است اما به زودی این امر صورت خواهد گرفت.

سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوال خبرنگاری که از دستگیری فردی به نام جمشید بسم الله که پیش از این نیز معاون اول رئیس جمهور از آن نام برده بود پرسید گفت: در این مورد به دلیل اینکه از فرد مورد نظر نام بردید می‌توانم اظهار نظری بکنم اما بار دیگر نیز تاکید می‌کنم که مسائل امروز ارزی کشور تنها یک علت ندارد. بنابراین اگر بگوییم یک نفر تنها در بالا و پایین شدن قیمت سکه و ارز نقش دارد چنین مساله‌ای درست نیست و در این صورت مشکل مدیریتی کشور بیشتر خواهد شد.

دادستان کل کشور همچنین در پاسخ به سوال خبرنگاری که از چگونگی رای عدم کفایت نمایندگان به احمدی‌نژاد به دلیل بازار آشفته ارز می‌پرسید گفت: در مورد رای عدم کفایت نمایندگان به رئیس جمهور باید از خود آن‌ها سوال کرد.

اژه‌ای همچنین در خصوص رسانه‌ای شدن نامه‌های میان سران دو قوه نیز یادآور شد: بخشی از نامه که به شکل علنی مطرح شد دارای جواب حقوقی بود از سوی دیگر رئیس جمهور نیز بر محرمانه بودن این نامه‌ها اعتراض داشت بنابراین اگر به بحث حقوقی نامه رئیس جمهور پاسخی داده نمی‌شد پاسخ مواردی که در نامه دوم ذکر شده بود در افکار عمومی مشخص نمی‌شد.

وی همچنین با اشاره به وضعیت بازار ارز ادامه داد: وظیفه کنترل بازار ارز عمدتا با دولت و وزارتخانه‌های ذیربط است اما اگر احساس شود کسانی می‌خواهند به کشور ضربه بزنند قوه قضاییه مثل امروز وارد خواهد شد. از سوی دیگر اگر ثابت شود عده‌ای به هر دلیل اجناس را احتکار می‌کند و تعزیرات حکومتی نیز به هر دلیلی قادر به برخورد با آن‌ها نبوده است در این صورت نیز قوه قضاییه به این مساله ورود پیدا خواهد کرد.

سخنگوی قوه قضائیه همچنین در پاسخ به سوالی در خصوص آخرین وضعیت پرونده مهدی هاشمی تصریح کرد: مهدی هاشمی در اختیار سازمان زندان‌ها و قوه قضاییه قرار دارد و پرونده وی در حال بررسی است. کیفرخواستی تاکنون برای او صادر نشده است.

دادستان کل کشور در ادامه کنفرانس مطبوعاتی خود در خصوص تغییر ضوابط بانک مرکزی بعد از فساد بانکی بزرگ سال ۹۰ گفت: ضوابط این بانک مشمول اصلاحات و تغییرات اساسی شده است. این اصلاحات در مورد ال سی‌های داخلی و سایر بانک‌ها، ایجاد پرتال ارزی و تعریف سامانه بین وزارت صنایع و تجارت، وزارت اقتصاد و دارایی و گمرک و بانک‌های گشاینده اعتبار و بانک مرکزی است که در این راستا مهم‌ترین اقدام بانک مرکزی فعال شدن معاونت نظارت است.

غلامحسین محسنی اژه‌ای در مورد شرط هیات اروپایی برای بازدید از دو زندانی شاخص محبوس در زندان اوین گفت: این درخواست غیر منتظره نیست و این بازدید‌ها مکررا اتفاق افتاده ولی هر درخواست بازدیدی باید توسط سازمان مربوط بررسی شود و در صورت عدم اشکال این اجازه صادر خواهد شد.

محسنی اژه‌ای همچنین در خصوص اعتصاب تانکرداران سوخت اصفهان تصریح کرد: هیچ اقدام قضایی در این رابطه صورت نگرفته است.

سخنگوی قوه قضائیه همچنین در پاسخ به پرسش دیگری، نامه نگاری میان سران قوا را در صورت حفظ چارچوب و مقررات تنزیر افکار عمومی دانست و آن را مغایر با توصیه رهبری مبنی بر حفظ آرامش سیاسی ندانست. 

جنازه ای به اسم قاضی صلواتی و : نهضت آزادی

Posted: 27 Oct 2012 07:20 AM PDT

محمد نوریزاد
نامه ی امام به وزیر کشور وقت، یک نامه ی متقلبانه بوده است که نه به خط امام بلکه به خط مرحوم حاج احمد خمینی نوشته شده است


دادگاه انقلاب ما سه قاضی دارد. و من، اگر بخواهم خصوصیات این سه تن را شماره کنم، شرمگنانه و صادقانه می گویم: یکی از یکی عتیقه تر، یکی از یکی ترسوتر، و بزدل تر، و رام تر، و مطیع تر، و حرف گوش کن تر، و البته: بی سوادتر! با این همه اگر بخواهم جنازه ای از این سه تن برکشم و نشان همگان بدهم، حتماً دست بی اراده ی صلواتی را بالا می برم. چرا که این قاضی بخت برگشته، یک جنازه ی به تمام معناست و بقدر یک درخت کویری نیز حیات نباتی ندارد.

شاید برترین تابلویی که بشود از او ترسیم کرد این است: جنازه ای دراز به دراز افتاده، و مأموران اطلاعات و سپاه خودکاری لای انگشتان دست راستش جا می دهند و با حرکت دست جنازه، خودشان پای برگه ی محکومیت و زندان و اعدام بخت برگشته ای را امضا می کنند. سرآخر نیز برای محکم کاری، ده انگشت این جنازه ی بی نوا را در جوهر فرومی کنند و در کنار همان امضای آنچنانی می نشانند. چه کسی می تواند بگوید این امضا و این اثر انگشت را قاضی صلواتی پای آن برگه ننشانده است؟
این سخن “عمادالدین باقی” را بگویم و تابلوی این جنازه ی اساطیری را کامل کنم. باقی می گوید: از زندان اوین مرا به دادگاه انقلاب بردند. در اتاق صلواتی، من بودم و وکیل من و بازجوی اطلاعاتی من. قرار بود من به پرسش های قاضی پاسخ بدهم تا پرونده شکل قانونی بگیرد. در دادگاه، قاضی می پرسد و متهم پاسخ می دهد. اما آن روز روند پرسش و پاسخ به گونه ای دیگر بود. صلواتی اعلام رسمیت کرد. و برگه های مخصوص را به دست مأمور اطلاعات که بازجوی خود من بود داد. پرسش نخست را بازجوی اطلاعاتی من روی برگه ی مخصوص نوشت. برگه را به دست قاضی صلواتی داد. صلواتی برگه را – بی آنکه نگاهی بدان بیاندازد – به من داد. من به آن پرسش پاسخ دادم. امضا که کردم برگه را به قاضی صلواتی دادم. صلواتی برگه را – بی آنکه نگاهی به پاسخ من بیاندازد – به دست بازجوی اطلاعات داد. بازجوی اطلاعات پرسش دوم را نوشت و برگه را به دست صلواتی داد. صلواتی – بی آنکه نگاهی به برگه بیاندازد – آن را به من داد. من پاسخ دادم و امضا کردم و برگه را به صلواتی دادم. صلواتی – بی آنکه نگاهی به پاسخ من بیاندازد – برگه را به بازجوی اطلاعات داد تا پرسش سوم را بنویسد….. جنازه که می گویم یعنی این!
دلیل دیگر من برای جنازه بودن این موجود پژمرده، تازه ترین حکمی است که وی برای آقای مهندس محمد توسلی، از بنیان گذاران نهضت آزادی صادرکرده است. یا بهتر بگویم: حکم را برادران امام زمانیِ وزارت اطلاعات نوشته اند و امضای این جنازه را پایش نشانده اند. ادبیات این حکم (که نویسنده ی اطلاعاتی آن را “مقاله” نامیده است) آنقدر با سواد ادبی و قضایی جنازه ی مورد نظر ما متفاوت است که در همان یک خط نخست، شما متوجه ذات نافذ برادران، و بی ذاتی این قاضی مفلوک می شوید. عمده ی مانور برادران در این حکم یا مقاله، روی “غیرقانونی” بودن نهضت آزادی است.
در این مقاله به بخشی از نامه ی تاریخی امام خمینی به وزیر وقت کشور آقای محتشمی پور اشاره شده است. این که: “…. آنچه اجمالاً باید گفت آن است که پرونده این نهضت و عملکرد آن در دولت موقت و انقلاب شهادت می دهد که نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکاست و در این باره از هیچ کوشش فروگذار نکرده است. نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضررآنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیزبا دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است شوند، از ضرر گروهک های دیگر حتی منافقین، این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است….”
اجازه بدهید کمی از این جنازه فاصله بگیریم و به چند و چون آن نامه ی تاریخی اشاره کنیم. من، محمد نوری زاد، با اطمینان می گویم: این نامه، توسط مرحوم حاج احمد خمینی نوشته شده و به دروغ، آری به دروغ، به اسم امام به مردم و به تاریخ قالب شده است. می دانم ای بسا جناب سید حسن خمینی از این سخن من برنجند. اما چه باک؟ وقتی اختراع یک چنین دروغ آشکار و انتشار آن به اسم امام، سهم عمده ای در تسریع ویرانی کشور داشته است، چرا احتمالِ کدورتِ خاطرِ یک دوست ما را از ابراز حقیقتی به این بزرگی باز بدارد؟ درعین حال که می گویم: ای بسا کشتن حاج احمد آقای خمینی هم ربط وثیقی به همین نامه ی دروغین و حواشی آن داشته باشد.

مختصری درباره ی این نامه ی تاریخی:
این نامه، بعد از وفات امام منتشر شد. بله، بعد از وفات امام. نه در زمان حیات وی. آنهم درست در شرایطی که روحانیت برای خود رقیبی غیر از نهضت آزادی باقی نگذارده بود. همه ی رقبا به تیر غیظ حاکمان روحانی و سراسیمه ی ما یا اعدام شده بودند یا فراری یا منزوی. مانده بود نهضت آزادی. که او نیز باید از میان می رفت.
تا امام زنده بود، با همه ی کم لطفی ها، اجازه نداد به این جماعت درستکار و فهیم و کارآزموده و تحصیلکرده و پاک رفتار، تعرض چندانی صورت پذیرد. اما به محض فوت ایشان، پروژه ی بی آبروکردن نهضت آزادی و کنارزدن اعضای آن از تمامی منصب ها کلید خورد. توسط چه کسی و چه جریانی؟ توسط همان باغبان زیرکی که در نامه ی بیست و ششم خود بدان اشاره کرده ام. همان باغبانی که یک چشمش اسراییلی است و یک چشمش آمریکایی. دَمَش اسراییلی و بازدمش آمریکایی است. باغبانی که از همان نقطه ی نخست انقلاب با کارگزاران یقه از بیخ بسته و پیشانی پینه بسته اش، در زیر و بالای حاکمیت حضور داشته است و بایدها ونبایدها را بدانان تلقین می فرموده است.
یک نشانه: مگر چندی پیش رییس اتاق اسراییل در سازمان اطلاعات سپاه بجرم جاسوسی برای اسراییل دستگیر و بازداشت نشد؟ ای عجب! رییس اداره ی مبارزه با اسراییل در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؟ من می گویم: این یک نفر را حتماً خود اسراییل سوزانده تا مابقی جاسوسانش در امان بمانند. حالا شما برو ببین این جناب سردار پاسدار جاسوس اسراییل، چه سالهای متمادی و با چه تحلیل ها و چه نجواهای درگوشی، چه مسئولان ساده و بی سواد اما صاحب نفوذی را به چه کارهایی ترغیب کرده است!
من می گویم: نامه ی تاریخی امام به وزیر کشور وقت، یک نامه ی متقلبانه بوده است که نه به خط امام بلکه به خط مرحوم حاج احمد خمینی نوشته شده است. منتها جماعتی از جنس همین سردار پاسدار – رییس اداره ی مبارزه با اسراییل در سازمان اطلاعات سپاه که جاسوس از آب درآمده – با ظرافت تمام دم گوش او نشسته اند و تنها راه کنارزدن نهضت آزادی را نگارش و انتشار یک چنین نامه ای از طرف امام دانسته اند. حتما هم یک چندتایی از روحانیان و صاحب منصبان فعلی در این نجوا و ترغیب و فریب، با مرحوم احمد خمینی مجالست داشته اند و او را به نگارش یک چنین نامه ای حریص کرده اند. و باز می گویم: بعد از انتشار نامه، و بعد از این که مرحوم دانسته چه کلاهی به سرش رفته و بعد از آنکه بنای اعتراض نهاده و تهدید به افشاگری کرده، کارش را ساخته اند.
بعد از انتشار این نامه ی دروغین، نهضت آزادی بیانیه می دهد که: این نامه جعلی است و خط، دستخط امام نیست. حاج احمد خمینی که باید از این تهمت به سلامت بدر می جست، سراسیمه می شود. هم از مرحوم بازرگان شکایت می کند و هم دست به دامان خویشان خود می شود. در یک نمونه، نامه ای طولانی به عموی کهنسال خود آیت الله پسندیده می نویسد و او را به مدد خود می خواند: “…. از شما تقاضا دارم برای دفاع از امام و آرمانهای پاک او و برای خاطر دفاع او از اسلام عزیز و به خاطر تحمل رنج و زحمت و مرارتهای بسیاری که از آخوندهای درباری و متحجرین و مقدس نما‌ها و ملی گرا‌ها و چپ‌ها و منافقین کشید، حضرتعالی طی نامه‌ای آنان را محکوم کرده و صحت خط امام و پیشوای ملی و دینیمان را اعلام فرمایید و روح بزرگ امام را از خودتان شاد کنید و مطمئن باشید که با این کار اجر بزرگی را خواهید داشت و نامه را من منتشر نمی‌کنم ولی برای ثبت در تاریخ نگه می‌دارم…..“
حالا بشنوید از دادگاه. همانجا که دست به گلوی مرحوم بازرگان نهاده اند که چرا مدعی تقلب در نگارش این نامه شده ای؟ بازرگان می گوید: خود امام خمینی در انتهای وصیت نامه اش نوشته: … «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت هاى بى‏واقعیت به من داده مى‏شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مى‏کنم آنچه به من نسبت داده شده یا مى‏شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم.» (صحیفه نور – جلد ۲۱ – ص ۴۵۱) پس این نامه را به کارشناسان و خط شناسان بدهید تا درستی و نادرستی آن را مستند کنند!
بنا به درخواست مرحوم بازرگان، و بنا بر توصیه ی خود امام خمینی، نامه ی تاریخی را به کارشناسان و استادان خط شناس می دهند و معلوم می شود که خط، خط امام نیست. ای عجب! پس آن نامه ی پرهیاهو صحت ندارد؟ نخیر، صحت ندارد. عجیب تر این که نامه ی طولانی مرحوم حاج احمد خمینی به عموی کهنسالش با این جمله پایان می پذیرد: “… بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من داده‌اند، خائن بدانید….“
می بینید؟ حاج احمد آقایی که خودش این نامه را نوشته، در مسیر فریب عموی خود دست به دامان شهادت او می شود. شاید با این گواهیِ دهان پرکن، بشود دهان معترضان را بست و از زیر آوار این فضاحت بزرگ بدر رفت. جاسوسان اسراییل اما بلافاصله بعد از انتشار این نامه بار خود را می بندند. مأموران مهیای آنان همچون جناب شریعتمداری قلم هایشان را تیز می کنند و به بهانه ی انتشار این نامه ی تاریخی قلم فرسایی ها می کنند و آبروها می برند. این گونه می شود که به ضرب یک نامه ی دروغین، هم نهضت آزادی از همه ی عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کنار گذارده می شود و هم شخصیتی همچون حاج احمد خمینی که می توانست بعدها بعنوان یک رجل سیاسی و روحانی مخاطراتی برای تمامیت خواهی آن جماعت پس پرده ایجاد کند، به نقطه ضعفی اینچنین آلوده می شود. و بعد نیز به راحتی از سر راه برداشته می شود.
به ضرب یک نامه ی دروغین، هم نهضت آزادی از همه ی عرصه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی کنار گذارده می شود و هم شخصیتی همچون حاج احمد خمینی که می توانست بعدها بعنوان یک رجل سیاسی و روحانی مخاطراتی برای تمامیت خواهی آن جماعت پس پرده ایجاد کند، به نقطه ضعفی اینچنین آلوده می شود. و بعد نیز به راحتی از سر راه برداشته می شود.
من – نوری زاد – چندی پیش شخصاً با کارشناس این نامه ی تاریخی صحبت کردم. حتی با قاضی پرونده بصورت اتفاقی هم سخن شدم. قاضی پرونده می گفت: پرونده را برداشتم و رفتم جماران. حال حاج احمد آقا زیاد خوب نبود. یا از خواب بیدارش کرده بودند یا بیمار بود. خودم را به او معرفی کردم. و گفتم که از نظر من پرونده باید مختومه شود و شکایت شما مورد ندارد. برافروخت که من منتظر محکومیت اینها بودم حالا می گویید پرونده مختومه است؟ من نظر کارشناسان را که خط امام را جعلی دانسته بودند، به وی نشان دادم. و به وی گفتم که صلاح شما نیز در مختومه شدن پرونده است. که وی با کلافگی رو به من کرد و گفت: خب، بله، خط خط من است. اما امام گفته و من نوشته ام!
این اعتراف مرحوم حاج احمد خمینی را بگذارید کنار آن دو خط پایانی نامه ای که وی به عموی کهنسالش آیت الله پسندیده نوشته است: “… بار دیگر از شما تقاضامندم که اگر این نامه یعنی نامه امام به آقای محتشمی خط امام است که هست مرقوم فرمایید و کسانی که به دروغ چنین نسبتی را به من داده‌اند، خائن بدانید….“
برگردیم به اصل مطلب. این بگویم و باب این سخن تلخ بربندم: که اگر استنادات نویسنده ی وزارت اطلاعات در این “مقاله” را که مبتنی بر نامه ی دروغین منتسب به امام است کنار بگذاریم، نشستن خانواده ی متهم در یک پارک نیز محل وقوع جرم تلقی شده است. و یا امضای یک نامه ی جمعی به سید محمد خاتمی. و سر آخر اعلام یازده سال زندان برای مهندس محمد توسلی.
می گویم: از یک جنازه انتظاری نیست. که خودش را وا بدارد و درست بنشیند و درست بیندیشد و درست سخن بگوید و درست بنویسد و از شأن حرفه ای خود و قضاوتی که به او محول شده درست صیانت کند. بل خنده دار این مأموران وزارت اطلاعات و سپاه اند که همچنان اصرار بر استفاده از جنازگی این جنازه ها دارند. غافل از این که تک تک این احکام خنده دار به سینه ی تاریخ سپرده می شود و در فردایی که زیاد هم دور نیست، دنیای عقل با حیرت به ترکیب این جنازه ها و گردانندگان آنها خواهد نگریست و حقوق معوقه ی مظلومان را بر میز مطالبه خواهد نهاد.
محمد نوری زاد
پنجم آبان ماه نود و یک 


منبع: وب سایت نویسنده


نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.