جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


جنبش سبز: جنبش احقاق حقوق مدنی

Posted:

حسین علیزاده

 

فرایند دو سده استبداد ستیزی و گذار به دمکراسی در ایران

 

پیشگفتار:

 

مهم تر از انتخابات 88، پدیده ای بود که در عرصه اجتماعی ایران در این سال رخ داد. در نامگذاری این پدیده اجتماعی دو واژه "جنبش" و "سبز" بصورت ترکیب وصفی "جنبش سبز"، اینک آوازه جهانی یافته است. در گستردگی این پدیده اجتماعی همین بس که طیف وسیعی از فعالان سیاسی/ اجتماعی خود را منتسب به آن می دانند: خبرنگاران سبز، سکولاریسم سبز[1]، مراجع سبز[2]، سفارت سبز[3] و... برخی از آنهاست. گرچه جنبش سبز با هدف ادامه روند اصلاحات پا به میدان گذاشت ولی بی درنگ اقبالی که از سوی عموم فعالان عرصه سیاسی/ اجتماعی ایران ( داخل و خارج) به جنبش سبز شده است، قابل مقایسه با اقبالی که به جریان اصلاحات شد نیست. این اقبال تا آنجاست که همسر و فرزندان رضا پهلوی نیز با پوشیدن لباس سبز تظاهراتی را در امریکا ترتیب می دهند تا همصدایی خود را با جنبش سبز ایران نشان دهند.

 

پرسش پژوهش این است که ماهیت این جنبش سبز چیست که علی الظاهر رنگین کمانی از طیف سلطنت طلب سبز گرفته تا مراجع سبز را در خود جا داده است؟ آیا تجمع این همه طیف های متعارض زیر یک چتر ( جنبش سبز) امکان پذیر است؟ پاسخ را در پرسشی دیگر باید جستجو کرد که  آیا اساسا جنبش را هویتی متنوع و متکثر است که این طیف ها را در خود جای داده است یا آنکه جنبش سبز از سر بی هویتی است که هر کسی از ظن خود شد یار او؟

 

بنا بر این، دو نگاه متفاوت در این خصوص وجود دارد: یکی جنبش سبز را جنبشی برآمده از فرایند یک جریان دویست ساله آزادیخواهانه و تحولخواه در ایران دانسته که از عصر مشروطه آغاز، در انقلاب 57 در مسیر اسلامخواهی، در 2 خرداد 76 از مسیر اصلاحات درون سیستمی و در 22 خرداد 88 از مسیر تحولخواهی (تغییر) موسوم به جنبش سبز بروز و ظهور کرده است. گواه این ادعا آن است که جریان سلطنت طلب نیز که اصل سلطنت پهلوی را برآمده از جنبش مشروطه می داند، با جنبش سبز مشکلی ساختاری ندارد.

 

نگاه دوم ، اما، معتقد است که جنبش سبز هنوز به تکامل ساختاری نرسیده و فاقد هویتی تعریف شده است. جنبش سبز نیز بسان جریان دوم خرداد  که در ستیز با اقتدارگرایان کلید خورد، جنبشی فاقد تعریف ماهوی  و صرفا  برآیند خشم فروخفته ملت است. از این دیدگاه، اقبال عمومی به جنبش سبز هر چند متنوع صرفا در این حد است که این جنبش  پیشقراول جریان ضدیت با نظام خودکامه ایران است و بس[4].

 

1-    پیامدهای جنبش سبز

 

 صرف نظر از اینکه جنبش سبز را جنبشی واجد یا فاقد هویت بدانیم، تاثیرگذاری شگرف جنبش بر سپهر جامعه ایرانی، از جانب هیچ یک از دو گروه انکار نشده است. «ديگر راه برگشتى وجود ندارد» جمله معروف ميرحسين موسوى در شامگاه 22 خرداد 88 بود. در گمان نگارنده، سخن وی با پیشینه ای که او خود در تحکیم جمهوری اسلامی داشت، پیش بینی هزینه های بود که حاکمیت می بایست در انکار جریان تحولخواه پرداخت می کرد که کرد. این هزینه از فردای انتخابات به شرح زیر به پای حاکمیت نوشته شد که هریک هزینه ای بود بس سنگین:

 

- تخريب مشروعيت نظام در عرصه ملی(مشروعیت زدایی از استبداد دینی)

- تخريب بیش از پیش چهره بين المللی حکومت

- ایجاد شکاف عميق در سطح رهبران حکومت

- ایجاد شکاف عميق درميان منابع سنتی مشروعيت نظام (روحانيت، مراجع، علماء )

- ایجاد شکاف عميق بين حاکمیت و  طبقه متوسط طرفدار آن

- از کارکرد افتادن نهادهای حل منازعه به طور کامل(شورای نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت، رهبری )

- دور شدن افکار عمومی از ایدئولوژی مسلط در جمهوری اسلامی

- فرسایش توان حاکمیت در مدیریت و حل بحران

- تنزل رهبری نظام از جایگاه "فصل الخطاب بودن" به بازيگری سياسی و فعال در يک سوی منازعه و تنزل جايگاه او در سطح عمومی جامعه تا حد رویارویی معترضان با او[5]

 

2- بستر های سیاسی- اجتماعی جنبش سبز

 

چرا نظام حاضر به تمکین در برابر رای مردم نشد و با قبول هزینه های فوق مسیر رو در رویی با جنبش را پیش گرفت؟ برای این پرسش باید دانست که جامعه ایران امروزه دچار مشکلاتی عدیده ای است که اهم آن ها را می توان در 6 گسل عمیق بدین شرح برشمرد:

 

گسل علمی( فاصله گرفتن اکثریت جوان تحصیل کرده ازمدیران بی کفایت)

گسل جنسیتی( تبعیض آشکار و نهان علیه زنان)

گسل نسلی ( جمعیت جوان ایران با حدود 70 درصد جمعیت جوان زیر 35 سال)

گسل اقتصادی( فاصله طبقاتی با شکاف میان اکثریت فقیر و اقلیت بهره مند)

گسل ایدئولوژیک ( به چالش کشیده شدن اسلام به عنوان ایدئولوژی نظام)

گسل قومی[6] (جدا شدن قومیت های مختلف سرکوب شده از یکدیگر و از حاکمیت)

 

این گسل ها ،اینک، بحران هایی را دامن زده اند که اهم آن ها عبارتند از[7] :

بحران هويت(مشروعيت ايدئولوژيك)

بحران مشروعيت

بحران مشارکت

بحران مديريت منابع

 

 این بحران ها نه تنها اینک گریبان جمهوری اسلامی را بلکه گریبان هر نظام و یا دولتی را پس از این گرفته است‌. از سوی دیگر توسعه نسبی جامعه مدني ( به عنوان مثال در سازمان های غیر دولتی ) و پیشرفت های تکنولوزیک ( مثل اینترنت و شبکه های اجتماعی از قبیل فیس بوک و تویتیر و.. ) را باید به عنوان یکی از زمینه های بسترساز  و پویایی جنبش سبز نام برد. اگر انقلاب 57 انقلاب نوار کاست نام گرفت، جنبش سبز را باید جنبش شبکه های اجتماعی نام نهاد.

 

3- گستره کنشگران جنبش سبز

 

در عین حال که هويت جنبش سبز را قشر متوسط شهرى تشكيل داده، اما جنبش سبز منحصر در آنان نیست لذا می توان جنبش سبز را فراطبقاتى دانست. از یاد نباید برد که حاکمیت ایران همواره سعی دارد که شمار معترضان را به اقشار مرفه نه متوسط جامعه و آن هم تحت تاثیر دسیسه خارجی محدود کند.

 

در جامعیت جنبش سبز ایران همین بس که به راحتی می توان حضور فعالان زیر را در آن به وضوح دید[8]:

 

- جنبش کارگری ( مسعود اوسانلو به عنوان نمونه)

- جنبش زنان ( کمپین یک میلیون امضا و حضور پر رنگ زهرا رهنورد، شیرین عبادی و ..)

- جنبش دانشجویی ( مثل دفتر تحکیم وحدت)

- جنبش جوانان (سن متوسط بازداشت شدگان پس انتخابات در حدود 20 تا 25 سال بود)

- جنبش روشنفکری[9] ( سکولاریسم سبز برای نمونه)

 

4- آیا  جنبش سبز یک جنبش اجتماعی است؟

 

آیا اساسا، حوادث اخیر ایران را می توان در چارچوب جنبش اجتماعی دانست یا همانگونه که برخی معتقددند، جنبش سبز چیزی بیش از خروش خشم های خفته نیست؟ تعریف جنبش اجتماعی چیست؟ جنبش اجتماعی عبارت است از برآیند سه مولفه توانمندی رهبران در بسیج عمومی[10]مردم به منظور ایجاد تغییر یا استقرار نظمی نو در اجتماع". با این تعریف تفاوت جنبش اجتماعی از  شورش های خیابانی یا کودتا روشن می شود. شورش های خیابانی، فاقد رهبری است و از این رو تغییر یا استقرار نظمی نو را نمی تواند مد نظر داشته باشد.  کودتا نیز اگر چه واجد رهبری است اما فاقد قدرت بسیج عمومی است.[11] کنار زدن نظم موجود و تلاش به منظور ایجاد نظمی جدید معمولا خالی ار تنش و نا آرامی نیست. به همین سبب ریسک پذیری یکی از متغیر های مهم در جنبش های اجتماعی است که رابطه تنگاتنگی با انگیزه ها و عوامل توقف یا تداوم جنبش دارد.

 

جنبش اجتماعی به مثابه یک کنش جمعی و گروهی، مستلزم آگاهی مشترک و احساس همدلی است. جنبش اجتماعی با چنین تعریفی می تواند به دو گروه تقسیم شود: جنبش اجتماعی گسترده یا محدود ( مثل جنبش کارگری یا جنبش زنان). تمایز بارز جنبش اجتماعی گسترده از محدود در این است که در آن هر کنشگر، می تواند با حفظ هویت فردی خود، کنشگری در کنار دیگر کنشگران باشد. به نظر می رسد در اعتراضات اخیر ایران همه کسانی که خود را در پیوند با جنبش اعتراضی سبز می‌دانند، با حفظ هویت فردی خود، هویتی فراگیر را تشکیل می‌دهند که شامل میلیون ها نفر پیر و جوان، از طبقات مختلف اجتماعی از درون و برون ایران است. نظر به "بستر" ، "گستره کنشگران" و "پیامدهای" جنبش سبز به شرحی که در بالا برشمرده شد، بی تردید جنبش سبز را باید به دلیل اولا قدرت بسیج مردمی و  دوما تنوع کنشگران آن در شمار "جنبش های اجتماعی گسترده" دانست.

 

هویت،موضوع و مدل جنبش اجتماعی کدامند؟

 

از دیدگاه آلن تورن[12] جنبش اجتماعی را به وسیله سه اصل می‌توان تعریف کرد : "هویت جنبش "، "موضوع مبارزه " و "چشم انداز یا مدل اجتماعی جنبش " که هدف نهایی آن محسوب می‌شود. منظور از هویت؛ شناخت ماهیت جنبش است و اینکه سخنگوی چه کسانی است ؟ موضوع مبارزه، یعنی موانعی که پیش پای جنبش قرار دارد. چشم انداز یا مدل عبارت است از آنچه جنبش در صدد آن است تا در سپهر اجتماعی از طریق کنش جمعی ایجاد نماید. این سه پارامتر در جنبش سبز چگونه اند؟

 

1-2-4- هویت جنبش سبز چیست؟

 

یکی از مسائل مهم، در جنبش های اجتماعی که در عین حال معیاری برای موفقیت جنبش در آینده محسوب می شود، امکان سازمان دهی رفتار توده ای مردم و کنشگران است. به نظر می رسد در جنبش سبز همانطور که رهبران آن اذعان دارند:

 

الف) جنبش از سازمان دهی هرمی( عمودی) در مدلی که در انقلاب 57 مشاهده شد، به سوی سازمان شبکه ای و افقی تغییر مدل داده است.

ب) رهبری جنبش سبز از مدل رهبری کاریزماتیک (از نوع آنچه در انقلاب 57 شاهد بودیم) به سوی مديریت عقلانی چرخش داشته است.[13]

 

گفتنی است که در هر دو این مدل ها، رهبری و مديریت جنبش های اجتماعی از "اعتماد" عمومی برخوردار بوده که سرمایه اجتماعی جنبش ها محسوب می‌شود و کارکرد رهبری را به شدت افزايش می‌دهد با این تفاوت که در مدل رهبری کاریزماتیک از آنجایی که رهبر کاریزما می تواند به سوی خودکامگی مایل می شود، سرمایه اعتماد عمومی را تدریجا از دست می دهد .

 

2-2-4- موضوع مبارزه ( موانع ) جنبش سبز چیست؟

 

بسیاری بر این باورند که جنبش سبز پس از حوادث روز عاشورا در هاله ای از رخوت فرو رفته است. فرمان آقایان موسوی و کروبی، مبنی بر لغو راهپیمایی اعتراض آمیز در سالگرد انتخابات تقلبی ریاست جمهوری با ترس از اعمال خشونت عریان حاکمیت یا لغو خود به خودی مراسم 13 آبان توسط فعالان جنبش، گواهی بر تحلیل و رو به ضعف نهادن جنبش از سوی بسیار از جمله حکومت ایران تفسیر شد. ولی آیا صرف نظر کردن از یک گزینه (بسیج عمومی) به معنی فروخفتن یک جنبش است؟ اگر چنین است پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 57 پس از سرکوب خرداد 42 را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا نه این است که جنبش های مسالمت آمیز  با هدف پرهیز از خشونت، ناگزیر به فروختن برای تجدیدقوا می باشند. چه ادعای باطلی است که حیات جنبشی را صرفا در تظاهرات خیابانی بدانیم. واقعیت این است که جنبش سبز نخفته بلکه تغییر تاکتیک داده است. از آنجایی که جنبش سبز به خوبی از قدرت سرکوب حاکمیت که با زیر پا نهادن همه معیارها  در عاشورای 88، عزم خود را به سرکوب نشان داد آگاه هست، جنبش تاکتیک خود را از  بروز و ظهور خیابانی به فلج سازی سلسله اعصاب دستگاه سرکوبگر رژیم تغییر داده است. شناسایی و اخراج کارمندانی که در کارکرد دولت اخلال می کنند، واکنش دولت به این تاکتیک موثر است.[14] باید اذعان داشت "شبکه های اجتماعی" که مهندس موسوی دستور به شکل گیری آن داده بود، عملا تاثیرگذار بوده است.

 

از سوی دیگر در مقابله با جنگ "دونکیشوت" وار حاکمیت با علوم انسانی که تا حد رهبریت نظام از آن سخن رفته است، فرمان خنثی سازی آن از طریق بسط اگاهی، دیگر دستور رهبران جنبش به عنوان استراتژی برشمرده شده است. از همین جاست که میرحسین "آگاهی را چشم اسفندیار خودکامگان" دانسته است.[15] با این مواصفات، باید گفت که جنبش سبز در مقطع بازسازی و تجدید قوای خود به خوبی واقف است که کدامین مانع پیش پای اوست. این موانعی که اینک جنبش با آن رو به روست به شرح زیر است[16]:

 

- نظام غیر دموکراتیک در ایران. ( نظام دمکراتیک محصول موازنه ی قوای مردم و دولت است که در جمهوری اسلامی یافت نمی شود. از اینرو در نظام غیر دمکراتیک امکان بروز و ظهور اپوزسیون از او سلب می شود همچنان که نظام غیر دمکراتیک برای باقی ماندن در قدرت متوسل به هر روشی اعم از تقلب و سرکوب می شود).

- نظام اسطوره سازی.( یکی از چالش های مهم جنبش سبز، رو در رویی با نظامی است که جامه قداست بر تن کرده است. نقش بارز آیت الله منتظری و مهدی کروبی که خود جامه روحانیت به تن دارند، برای دریدن این قداست پوشالین، چشمگیر بوده است. آگاهی دادن مردم دینمدار به غیر مقدس بودن حکومت و حاکم (ولی فقیه)، کاری است بس مهم. از اینرو جدا کردن بدنه قشری گرا  مذهبی از حاکمیت، یکی از اهداف جنبش است).

- اقتصاد دولتی و به ویژه رانت خواری نفتی[17] (در نظام هایی با اقتصاد دولتی کلیه منابع درآمدی اپوزسیون محدود یا بسته می شود تا امکان فعالیت از آنان سلب شود. در مقابل دولت به اتکا درآمد هنگفت،مبادرت به تقویت دستگاه سرکوب می نماید)

 - غیر پاسخگو بودن نظام در برابر نادیده انگاری حقوق بشر. ( پاسخگو کرذن دولت یکی از اهداف جنبش سبز است ولی می دانیم  دولت های دینی، دولت های تبعیض سازند. از این رو، برابری طلبی دموکراتیک با حکومت های دینی تعارض بنیادین دارد. یعنی نمی توان دولت دموکراتیک دینی داشت. مردم سالاری دینی[18] جز توهم بیش نبود . لذا جدایی نهاد دین از نهاد دولت، یکی از پیش شرط های گذار به دموکراسی است[19]).

 

3-2-4- چشم انداز و مدل اجتماعی جنبش سبز ( هدف نهایی)

 

الف- تحلیل وضعیت درونی جنبش[20]

برای آنکه بتوانیم ارزیابی درستی از پویایی یا ایستایی جنبش سبز داشته باشیم، ناگزیر به تحلیل وضعیت درونی جنبش در حال حاضر هستیم. برخی ویژگی های جنبش سبز را می توان به شرح زیر برشمرد:

درونزا بودن ( به معنی خلاقیت چشمگیر فعالان جنبش که به رغم تمامی محدودیت ها از آنها برای ابراز وجود خود استفاده می کند.)

مشارکت گسترده (شامل جنبش زنان، جنبش کارگری، جنبش دانشجوی، جنبش جوانان و.. )

پیوند تاریخی جنبش با مطالبات تاریخی از دوران مشروطه به این سو که تبار جنبش سبز را  به آن دوران وصل می کند

کثرت گرایی ( برهم زدن مرزهای خودی و غیر خودی )

انعطاف پذیری (مثل اجباری نبودن حجاب از زبان کروبی به عنوان یک روحانی یا حقوق شهروندی اقلیت بهایی از زبان منتظری )

شبکه سازی (تشکیل شبکه های اجتماعی خودجوش مردمی)

تحولخواهی (تا حد بازنگری به اصول بنیادین قانون اساسی جمهوری اسلامی از جمله تحدید اختیارات ولی فقیه)

قانونگرایی و مشی ضد استبدادی

مشی مبارزات مسالمت آمیز و...

نظر به مراتب فوق، بی درنگ نمی توان جنبش سبز را ایستا دانست گرچه می توان اذعان داشت که به دلیل ماشین سرکوب دولت، جنبش نه از تمام ظرفیت های خود استفاده می کند.

 

ب- چشم انداز جنبش سبز برای آینده

از آن‌جا که جنبش سبز رویکردی "قدرت ستیز" دارد، خود را مصمم به پاسخگو کردن قدرت می داند. این رویکرد بی درنگ رویارویی با حاکمیت را برای جنبش سبز به همراه داشته است. در مقابل نیز حاکمیت از تمام ظرفیت ایدئولوژیک خود برای سرکوب سبزها بهره جسته و می جوید. اين ظرفيت اعمال خشونت در جمهوري اسلامي حاصل تطابق نظام ايدئولوژيک آن با بخش مهمي از بلوک قدرت است.

اما از نگاه مثبت، وقايع پیش و پس از انتخابات دهم رياست جمهوري، فرصتی را ایجاد کرد تا نيروي های تحولخواه را از مسير فعاليت‌هاي انتخاباتي خارج و از کنار صندوق‌هاي راي و حوزه‌هاي انتخاباتي به‌ خيابان ها کشاند و عملا" نوعي گذار از مبارزه انتخاباتي علیه دولت احمدی نژاد را به مبارزه سياسي تمام عيار علیه حاکمیت تبدیل کند؛ روندي که همچنان به‌گونه‌اي بطئي در زير پوست جامعه ادامه دارد. در این روند اگر مراجع فکري و فرهنگي و رهبران سياسي به نقش و تاثير تاريخي خود واقف باشند و در همان حال، طبقه‌ي متوسط جديد را که حامل جنبش است به خودآگاهي از توانمندي‌هاي خود واقف کنند، امکان موفقيت پروژه‌ي دموکراسي‌خواهي بيشتر مي‌شود و در غير اين صورت بايد چشم انتظار انقلابی دیگر بود که به هیچ رو در توان پیکر رنجیده ایران نیست.

 

نتیجه گیری:

 

جنبش سبز لااقل در حد تئوریک تحولات گسترده ای را در سپهر اجتماعی ایران نوید می دهد که موجب این اقبال به او شده است. خلاصه این گستردگی را  می توان به شرح زیر برشمرد که :

 

در گمان بسیاری از فعالان و جریانات سیاسی داخل و خارج نوعی خوش بینی به اینکه جنبش سبز، جنبش احقاق حقوق مدنی در یک گفتمان دمکراتیک با رویکردی ضد استبدادی و غیر ایدئولوزیک می باشد، قوت یافته است. در فرض صحت این درک[21]، این ویژگی های سه گانه ( یعنی احقاق حقوق مدنی، گفتمان دمکراتیک و ماهیت ضد استبدادی) است که این اقبال را در همه جریانات فعال در عرصه سیاسی ایران (چه در داخل و چه خارج) به وجود آورده است.

 

صرفنظر از قبول یا رد جنبش سبز، آنچه مسلم است اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران پس از انتخابات 88 به راهی غیرقابل بازگشت گام نهاده است. این نظام اینک در برابر دو اختیار بس دشوار قرار دارد: یا اصلاحات ریشه ای[22] یا فروپاشی!

 

*دیپلمات پیشین و معاون سابق سفارت جمهوری اسلامی ایران در هلسینکی

 

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


[1]  ر.ک به اندیشه های اسماعیل نوری علاء در سایت سکولارهای سبز به نشانی    http://www.seculargreens.com

[2]  ر.ک به مقاله "واکاوی ارتباط مرجعیت نواندیش و جنبش سبز"، نیلوفر زارع، سایت جرس، 29 خرداد 89.

[3]  نگارنده خود یکی از اعضای "کمپین سفارت سبز" شامل دیپلمات های جدا شده از جمهوری اسلامی است. اطلاعات تکمیلی درباره این کمپین را می توان در سایت www.sefaratesabz.com  جستجو کرد.

 [4] اکبر گنجی با پیشینه آشنایی دقیق خود به ابعاد و زوایای درونی نظام جمهوری اسلامی، از مهم ترین طرفدار نظریه دوم  است. وی اعتراض های ظهور کرده در  ایران را فاقد مولفه های جنبش های کلاسیک می داند.( ر. ک رادیو پژواک بی بی سی 11 نوامبر 2010 )

[5]  بی تردید در نظام فکری ولایت فقیه، مورد اخیر بزرگترین دستاورد جنبش سبز از نظر نگارنده به شمار می رود.

[6]  به نظر می رسد مدل فدرالیسم برای آینده ایران عموما در ذهن کسانی شکل گرفته است که بیشتر به گسل قومی از مجموع گسل های دیگر توجه دارند حال آنکه مدل فدرالیسم راه چاره برای دیگر گسل ها نیست.

[7]  بیاننبه شورای فعالان ملی – مذهبی،، 27 /6/89 ، سحام نیوز.

[8]  مدعای این پژوهش این نیست که جننبش سبز  موجد و مولد موارد برشمرده است زیرا تردیدی نیست که تمامی این موارد پیش خرداد 88 نیز وجود داشتند. بلکه مدعای پژوهش این است که فراخی و ظرفیت موجود در جنبش سبز تا بدانجا بود که تک تک این جریانان اجتماعی را در همسویی با خود قرار داد.

[9]  یکی از تفاوت های جنبش سبز و جنبش اصلاحات در این است که جنبش سبز به رغم بهره مندی از جنبش روشنفکری، جنبش صرفا نخبه گرا نیست. سرمایه گذاری جنبش اصلاحات بر نخبگان جامعه، عملا به دور افتادن از بطن مردم غیر نخبه منجر شده بود..

[10] Mobility

[11]  به عنوان مثال اقدام "افسران آزاد " برای واژگون کردن حکومت فاروق در مصر که در آن اثری از بسیج عمومی مردم دیده نشد، باید "کودتای افسران آزاد" دانست. حال آنکه بسیاری به عمد یا سهو آن را "انقلاب افسران آزاد" می نامند. برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به کتاب "تاریخ روابط ایران و مصر" ، حسین علیزاده،  نشر اداره کل اسناد و آرشیو وزارت امور خارجه ایران، بهار1384، تهران.

[12] Alain Touraine

[13]  این دو یعنی سازمان دهی افقی و رهبریت عقلانی( نه کاریزماتیک) بی تردید دستاوردهای مهمی به شمار می روند. جالب اینکه منتقدانی مثل اکبر گنجی همین نقطه قوت جنبش سبز را که رهبرانش سازمان دهی افقی و رهبریت عقلانی را برگزیده اند، به عنوان نقطه ضعف بر میشمارند. وی گمان دارد عدم صدور فرامین از رهبران به پیروان نافی وجود چیزی به نام جنبش است. ( ر.ک پژواک بی بی سی )

[14]  ر.ک به اظهارات لطف الله فروزنده معاون احمدی نژاد در شناسایی و حذف کارمندانی که "عوامل فتنه" بوده و در کار دولت اخلال می کنند. رایدو فردا ، 7//4/89.

[15]  پیام میرحسین موسوی به مناسبت 1روز دانشجو ،29 آبان 1389، روزنامه الکترونیکی کلمه.

[16]  اکبر گنجی، "میزگرد موانع دمکراسی در ایران"، 27 مرداد 1389، گویا نیوز.

[17]  کافی است برای نمونه به گزارش گروه شفافیت بین المللی توجه شود که در آن فساد حاکمیتی ( یعنی سوء استفاده از قدرت برای منافع شخصی ) را در حال افزایش دانسته است. دولت های نفتی، نه تنها از نظر اقتصادی مستقل از مردم اند بلکه مدم را وابسته به خود می خواهند امروز در ایران ، دولت به مانند پدر معتادی است که نفت را برای گذراندن زندگی می فروشد..

[18]  مردم سالاری دینی سکه ای بود که در دوران دولت اصلاحات ضرب شد. حال آنکه جمع این دو جمع اضداد است. تصور می شود جنبش سبز اینک، به غیر قابل جمع بودن این دو پی برده است.

[19]  سکولاریسم سبز ناظر به همین بحث است. صرف نظر از نوع حکومت آینده ایران( جمهوری، پادشاهی، پارلمانی)، بی تردید سکولاریسم مهم ترین اگر نگوییم تنها آلترناتیو جمهوری اسلامی است.

[20]  ر.ک به بیاننبه شورای فعالان ملی – مذهبی،، 27 /6/89 ، سحام نیوز.

[21]  چرا که تردیدهایی از نوع اظهارات اکبر گنجی در هر سه این موضوعات وجود دارد.

[22]  به شرط آنکه آن را در چارچوب قانون اساسی فعلی امکان پذیر بدانیم. این در حالی است که  بسیاری، اصلاحات در چارچوب قانون اساسی را ناممکن می دانند.

فراخوان جمعی از کوشندگان سیاسی و حقوق بشر برای پیگیری فوری شکایت حشمت الله طبرزدی

Posted:

جرس: جمعی از فعالان دانشجویی و زندانیان سیاسی با فراخوانی از نهادها و مجامع بین المللی مدافع حقوق بشر خواسته‌اند تا هر چه سریع تر نسبت به ثبت و پیگیری شکایت حشمت‌الله طبرزدی از رهبری جمهوری اسلامی اقدام کنند.

 

بنا به اخبار رسیده به جرس، حشمت‌ الله طبرزدی، زندانی سیاسی از درون زندان گوهردشت کرج شکایت نامه ای علیه رهبر جمهوری اسلامی نوشته و از عبدالکریم لاهیجی، شیرین عبادی، مهرانگیز کار و محمد مصطفایی چهار حقوقدان ساکن خارج از ایران خواسته است که آن را در مجامع حقوقی بین المللی ثبت و رسیدگی کنند.


از آنجایی که وکلای مدافع حشمت الله طبرزدی در داخل ایران؛ نسرین ستوده، گیتی‌ پور فاضل، محمد اولیایی فرد، خلیل بهرامیان، محمد علی‌ داد خواه و جهانگیر محمودی یا خود زندانی شده و یا با محدودیت‌هایی روبرو هستند، طبرزدی بر آن شده این شکایت را از طریق وکلای مدافع خارج از ایران به ثبت برساند.


طبرزدی که در 16 سال گذشته، نزدیک به یازده سال زندان را پشت سر گذاشته، اخیرا مجددا به نه سال زندان محکوم شده  است.


دبیر کل جبهه دمکراتیک ایران در شکایت نامه‌ خود می نویسد: اعلام جرم من عليه آقای علی خامنه ای به عنوان رهبر حکومت، که دارای قدرت مطلقه، فرا قانون، غير پاسخگو و مادام العمر است، به اتمام موارد و عناوين مجرمانه به شرح ذيل می باشد و جبران خسارت های معنوی و مادی را خواهانم: اعمال سانسور و تفتيش عقيده، توقيف غير قانونی نشريه های پيام دانشجو، ندای دانشجو، هويت خويش و گزارش روز، سلب حقوقی چون آزادی بيان، ضرب و شتم های مکرر توسط نيروهی امنيتی، انتظامی و نظامی، بازداشت های مکرر و خود سرانه، اعمال شکنجه در بازداشتگاه های نظامی و امنيت، محکوميت ها و حبس های طولانی از طريق دادگاه های غير صالحه ی امنيتی و زير پا گذاشتن اصول قانون اساسی در فصل مربوط به حقوق اساسی ملت و شهروند تحت احکام مختلف، تعطيل نمودن همه ی فعاليت های حزبی، تشکيلاتی و قانونی من از طريق بازداشت و سرکوب و سلب حقوق اساسی در اين حوزه، زير فشار قرار دادن من از طريق نيروهای امنيتی و ايجاد ترس و ناامنی برای اعضای خانواده ام از طريق تهديد تلفنی يا هجوم مکرر به دفتر کار و خانه ام، جلوگيری از برگزاری ميتينگ ها و تظاهرات مسالمت آميز که از حقوق قانونی هر شهروند آزاد است. اين اقدام ها، زير عنوان تبانی و تجمع به قصد بر هم زدن امنيت ملی، سرکوب گرديده است، جلوگيری از مشارکت آزاد من در تعيين سرنوشت و از طريق انتخابات آزاد. اين اقدام از سوی شورای نگهبان صورت پذيرفته است.

 

در این فراخوان آمده است: ما جمعی از فعالان دانشجویی و زندانیان سیاسی پیشین از وکلای مدافع یاده شده و سایر وکلا، نهادها و مجامع بین المللی مدافع حقوق بشر می خواهیم هر چه سریع تر نسبت به ثبت و پیگیری شکایت آقای طبرزدی از علی خامنه ای اقدام کنند. ما همچنین از دیگر رهبران و فعالان سیاسی و مدنی و مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران و هنرمندان می خواهیم با امضای این نامه، از شکایت آقای طبرزدی از علی خامنه ای حمایت کنند.

 

در انتهای این فراخوان آمده است: حشمت الله طبرزدی را تنها نگذاریم چرا که او نماد زندانیان سیاسی مظلوم در ایران است.

 


برای حمایت از فراخوان دانشجویان و افزودن نام خود به لیست حامیان، می‌توانید با ایمیل زیر تماس بگیرید: SOSHTabarzadi@gmail.com
 

ابراهیم یزدی در بیمارستان بستری شده است

Posted:


  جرس: شنیده ها حاکیست دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل 80 ساله نهضت آزادی ایران که به دلیل شرکت در نماز جمعه فاقد مجوز دو ماه است در زندان بسر می برد به دلیل وخامت حال از زندان اوین به بیمارستان اعزام شده است. اما مقامات امنیتی حاضر نشده اند این بیمار سالمند را برای ادامه معالجات موقتا هم که شده آزاد کنند. از مشخصات بیمارستان و زمان بستری شدن ابراهیم یزدی اطلاعی در دست نیست   دکتر یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت مهندس بازرگان، عضو شورای انقلاب اسلامی و مترجمی مصاحبه های آیت الله خمینی رهبر فقید جمهوری اسلامی در پاریس را در کارنامه خود دارد و از زمان درگذشت مهندس مهدی بازرگان دبیرکلی نهضت آزادی ایران را بر عهده دارد. مقامات جمهوری اسلامی از نهضت آزادی ایران که حزبی ملی مذهبی و پیرو دکتر مصدق چهره ملی ایران است بشدت واهمه دارند

دلا اين يادگار خون سرو است

Posted:

طراح : طراح سبز


دلا دیدی که خورشید از شب سرد
چو آتش سر ز خاکستر بر آورد
زمین و آسمان، گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت ازین خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجرها که از دل‌ها گذر کرد

هـ.الف.سایه‬

خواهر حبیب الله لطیفی: فقط یک روز وقت داریم تا برادرم را از اعدام نجات دهیم

Posted:

مسیح علی نژاد
 جرس: خبر ناگهانی اجرای حکم اعدام حبیب الله لطیفی، دانشجوی کرد، خانواده این زندانی سیاسی و وکیل پرونده وی را به تکاپو برای توقف این حکم و نجات جان یک انسان انداخت.

 

مقامات قضایی عصر روز پنج شنبه یکم دیماه به صالح نیکبخت وکیل مدافع حبیب الله لطیفی گفته اند که حکم وی روز یکشنبه پنجم همین ماه به صورت قطعی به اجرا در خواهد آمد.

 

الهه لطیفی در گفتگو با جرس، ضمن ابراز ناراحتی شدید، یاد آور شد: روند پرونده بسیار مثبت بود و اصلا نمی دانیم چرا اجرای این حکم را  در حالی به آقای نیکبخت اعلام کردند که همه جا تعطیل است و ما برای نجات جان برادرم هیچ کاری از دست مان بر نمی آید.

 

وی در پاسخ به این سوال که در حال حاضر مشخصا چه تلاشی برای نجات جان برادرش در حال انجام است، گفت: دیروز حدود ساعت دو بود که آقای صالح نیکبخت  زنگ زدند و گفتند که اجرای حکم اعدام به ایشان فکس شده است و  قرار است  یکشنبه ساعت یک و نیم حکم  اعدام برادرم را  اجرا کنند.

 

خانم لطیفی افزود: آقای صالح نیک بخت امروز جمعه از تهران عازم سنندج شده تا بروند دادگاه و پیگیر کار برادرم شود ولی در واقع حکم را زمانی اعلام کردند که همه جا تعطیل است و ما تنها فردا را فرصت داریم که پیگیر باشیم.

 

وی در پاسخ به سوالی در خصوص واکنش مقامات قضایی استان و نمایندگان سنندج در مجلس گفت:  از مقامات و نماینده ها هیچ کس جواب ما را نمی دهد.  هیچ کسی مسوولیتی قبول نمی کند.خودمان هم نمی دانیم چکار کنیم. دیروز ابلاغ شد، امروز که تعطیل است، امیدمان همین است که فردا آقای نیکبخت برود با مسوولان صحبت کند.

 

خواهر حبیب الله لطیفی  به نگرانی های خودش به عنوان تنها کسی از اعضای خانواده که از طریق وکیل پیگیر پرونده برادرش  است اشاره کرد و گفت: پدر و مادرم سن شان بالاست ، من جرات ندارم خبر اجرایی شدن اعدام برادرم را به آنها بدهم و آنها اصلا خبر ندارند که این حکم به وکیل ابلاغ شده است و قرار است روز یکشنبه اجرا شود. خودم هم اصلا شرایط خوبی ندارم. تا کنون هم  خودم دنبال کارهای برادرم بودم و خواهم بود

 

خانم لطیفی در پاسخ به این پرسش که آیا برادر ایشان از اجرای حکم مطلع است، گفت: روز سه شنبه با جبیب ملاقات کردم. البته دو هفته پیش برادرم به من گفته بود، حکم اعدام دوازده نفر قطعی شده است و بعد هم می گفت شاید من یکی از آنها باشم. من به حبیب گفتم نه اصلا این حرف را نزن چون کارهای تو خیلی مثبت دارد پیش می رود.

 

وی در مورد اقدام نهادهای حقوق بشری در زمینه توقف اجرای حکم اعدام برادرش گفت:  از نهادهای حقوق بشری و هر کسی که هر کاری بر می آید می خواهیم کمک کنند. ولی باز هم فکر می کنم باید از داخل ایران کاری برایش بکنم.

 

من فکر می کردم ماه محرم هست و اعدامی صورت نخواهد گرفت ولی ظاهرا برایشان فرقی نمی کند. امیدمان به خداست

 

خواهر بیست و هشت ساله حبیب الله لطیفی با بیان اینکه شرایط مساعدی ندارد، قادر به ادامه این گفتگو نبود و تنها یاد آور شد:  آدم تا لحظه آخر امید دارد که برای نجات جان عزیزش کاری بکند..

 

حبیب الله لطیفی در تاریخ یکم آبان ماه ۱۳۸۶ بازداشت شد.  لطیفی در تاریخ ۱۰ تیرماه ۱۳۸۷ پس از بازجویی های چهارماهه، طی دادگاهی چند دقیقه ای و بدون حضور خانواده، در شعبه ی اول دادگاه انقلاب اسلامی سنندج از سوی قاضی حسن بابایی به جرم اقدام علیه امنیت ملی و نظام و محاربه،  به اعدام محکوم شد.

 

صالح نیکبخت پیش از این در مصاحبه ای با روز در مورد اتهامات حبیب الله لطیفی یاد آور شده بود:  در جزئیات این اتهام آمده است که ایشان در ایجاد انفجارهای صوتی در میدان آزادی شهر سنندج و همچنین “سه­راهی غفور” در همین شهر مشارکت داشته و از آن فیلم تهیه کرده اند. وی همچنین متهم شده است که در انفجار اتومبیل دادستان سنندج مشارکت داشته و نیز در حادثه حمله به پاسگاه محله “کانی کوز­له” در سنندج شرکت داشته و از آنها فیلم و عکس تهیه کرده است. در حالی که حبیب لطیفی در دفاعیات خود در دادگاه و در زمان بازجویی این اتهامات را رد کرده و گفته است که در روز انفجار اتومبیل آقای دادستان سنندج و حمله به پاسگاه “کانی کوزله” که منجر به کشته شدن یکی از پرسنل آنجا شد، نه تنها در این حوادث مداخله ای نداشته بلکه در سنندج نبوده و در جایی دیگر به طور مخفی زندگی می کرده اند. ما از دادگاه بدوی و دادگاه تجدید نظر هم تقاضا کرده ایم که به این دو موضوع رسیدگی شود و کسانی که شاهد این جریان بوده اند و می دانسته اند که آقای لطیفی در آن حادثه دست داشته است احضار شوند؛ از سوی دیگر از خانواده ای که درآن زمان به آقای لطیفی پناه داده اند هم تقاضا شود تا جهت شهادت در دادگاه حاضر شوند. مساله ای که هیچ گاه رسیدگی نشد. از سوی دادگاه اعلام شد که گزارشهای مقامات انتظامی برای ما کافی هستند.

 

بر اساس آخرین گزارش و به گفته خواهر حبیب الله لطیفی،  از آنجایی که در خواست اعاده دادرسی تا کنون نتیجه ای نداده است، آقای صالح نیکبخت وکیل پرونده از تهران عازم سنندج شده است تا در یکی روز باقیمانده برای توقف اجرای حکم اعدام با مقامات استانی از نزدیک وارد گفتگو شود. 

حمایت خطیبان جمعه از طرح هدفمندی‌ یارانه‌ها

Posted:

کارشکنی در طرح هدفمندی یارانه‌ها، کارشکنی در دین و قرآن است

جـرس: خطیبان نماز جمعه امروز تهران و شهرهای مختلف کشور، اجرای طرح هدفمندی‌ یارانه‌ها را "جراحی بزرگ اقتصادی" دانسته و اظهار داشتند که مردم باید "به توصیه‌های دولت در هنگام اجرای این طرح" توجه کنند چرا که به گفته آنان " کارشکنی در طرح هدفمندی یارانه‌ها، کارشکنی در دین و قرآن است."

 

اشاره به حوادث عاشورای سال گذشته و راهپیمایی دولتی روز نهم دی همان سال یکی دیگر از موضوعات مطرح شده توسط امامان جمعه این هفته بود که راهپیمایی کم‌جمعیت و دولتی روز نهم دی ماه را "حماسه‌ای ملی" خوانده و حتی پیشنهاد کردند که "9 تا 19 دي به نام دهه بصيرت نامگذاري شود."

 

خطیبان نماز جمعه، طبق روال همیشگیِ خود، حمله به جنبش سبز و آزادیخواهانۀ مردم را نیز مدنظر داشته و با اشاره به حوادث عاشورای سال گذشته، معترضان را در زمرۀ لشکریان مخالف امام حسین عنوان کردند.

 

تهران: در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها دقت بیشتری صورت گیرد

امامی کاشانی در خطبه دوم نماز جمعه این هفته تهران به مسأله هدفمند کردن یارانه‌ها در کشور اشاره کرد و گفت: بحث اقتصاد، اصلی است که در جاهای مختلف قرآن به آن اشاره شده و بخشی از عدل و قسط، همین بحث اقتصاد است.

 

خطیب نماز جمعه این هفته تهران اظهار کرد: زمانی که به سمت عدل و قسط حرکت می‌کنیم باید در جامعه اسلامی به اینجا برسیم که اقتصاد آن سالم و سرمایه‌گذاری درست بوده و شاهد ازدواج آسان و تشکیل خانواده به‌راحتی باشیم.

 

وی دادن سوبسید از سوی دولت را یکی از بیماری‌های مختلف در اقتصاد عنوان کرد و گفت: مشخص نیست که این سوبسید را دولت باید به اغنیا بدهد یا فقرا.

 

امامی کاشانی با بیان این که "همه اقشار جامعه باید در این جراحی بزرگ اقتصادی همکاری و تلاش کنند"، افزود: هر چند که دولت به دنبال این است که با ظرافت خاصی این طرح را به اجرا بگذارد اما باید در اجرای این طرح دقت بیشتری صورت گیرد.


اصفهان: دولت آب و برق و گاز اقشار محروم را رايگان كند

امام جمعه موقت اصفهان گفت: اگر دولت بتوانند آب و برق و گاز اقشار محروم جامعه را رايگان كند، مي‌تواند حمايت گسترده مردم را از اين طرح به دنبال داشته باشد.


سيد ابوالحسن مهدوي ظهر امروز در خطبه‌هاي نماز جمعه اين هفته اصفهان با اشاره به بحث هدفمند كردن يارانه‌ها اظهار داشت: اگر مسئولين و كارشناسان اقتصادي بتوانند تدابيري را فراهم كنند كه آب و برق و گاز اقشار محروم جامعه كه مصرف بسيار كمي را به خود اختصاص داده‌اند، رايگان كنند از سويي مي‌توانند حمايت بيشتر مردم را از اين طرح داشته باشند و از سوي ديگر تشويقي براي آن دسته از مشتركين پر‌مصرف محسوب مي‌شود تا فرهنگ صرفه‌جويي را در ميان خود نهادينه كنند.


وي همچنين اظهار داشت: طرح هدفمند كردن يارانه‌ها به لطف خدا شروع شد و اصناف هم همراه با مردم استقبال خوبي از اين طرح داشتند و با دولت همكاري‌هاي مناسبي را انجام دادند و اميدواريم با هدفمند شدن يارانه‌ها بسياري از مشكلات اقتصادي كشور حل شود.


مشهد: هر كس در هدفمندی یارانه‌ها كارشكني كند، در دين و قرآن فتنه‌گري و كارشكني كرده است

امام جمعه مشهد گفت: هدفمند كردن يارانه‌ها سرآغاز يك نهضت ارزشمند اقتصادي در اين كشور است.


سيد احمد علم‌الهدي در خطبه هاي نماز جمعه امروز مشهد افزود: هدفمند كردن يارانه‌ها نهضتي است كه باعث استقلال اقتصادي امت اسلام در اين كشور اسلامي است.


وي ادامه داد: اين نظام مديريت اسلامي است و تمام ارزش و اهميت طرح‌هاي اقتصادي و سياسي در راستاي اسلامي بودن نظام و در راستاي احكام شرعي و حدود الهي است.


علم الهدي اظهار نظر کرد: حركت عظيم هدفمند كردن يارانه‌ها كه امروز در اين كشور اتفاق افتاده است، رنگ و بوي اميرالمومنين و رسول‌الله را مي‌دهد و شما مردم بايد با همه قدرت فعاليت كنيد تا اين تحول عظيم تثبيت شود.
وي گفت: در اين راستا هر كس كارشكني يا گران فروشي كند، بداند كه فتنه‌گري و كارشكني در دين و قرآن كرده است.

 

قم: 9 تا 19 دي به نام دهه بصيرت نامگذاري شود

امام جمعه قم با اشاره به راهپیمایی دولتی درروز نهم دي 88 که او آن را "حماسه‌ی مردمی" خواند، گفت: شايسته است كه فاصله 9 دي تا 19 دي به نام دهه بصيرت نامگذاري شود.


سيدمحمد سعيدي ظهر امروز در خطبه‌هاي نماز جمعه قم كه در سخناني اظهار داشت: چند عامل موجب شد كه روز نهم دي ماه به عنوان حماسه نام‌گذاري شود، نخستين عامل حضور گسترده مردم كه برخاسته از ايمان و بصيرت آنها است.


وي در ادعایی دیگر مطرح کرد: سران فتنه بايد توجه داشته باشند كه با اين كارهايي كه كرده‌اند از چشم مردم افتاده‌اند و آرزوي برگشتن به حكومت را با خود به گور خواهند برد. حضور مردم در حماسه نهم‌ دي ماه مصداق بارز تولي و تبري بود، مردم با همان شكوهي كه در نهم دي ماه از ولايت تولي كردند با همان شكوه از فتنه‌گران و سران فتنه تبري جستند و مردم به حق حامي صادق ولايت بودند.
 

محتشمي پور: اقامتم در عراق كذب است

Posted:

جرس: عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز شايعات مربوط به مقيم شدنش در نجف اشرف را تكذيب كرد.


به گزارش ایلنا سيد علي اكبر محتشمي‌پور، در پاسخ به سوالي در مورد شايعات اخير مبني بر اقامت وي در نجف اشرف اظهاركرد: متاسفانه برخي سايت‌هاي خبري كه داراي گرايشات خاص سياسي هستند نسبت‌هاي غير صحيح و كذبي را به افراد مي‌دهند و شايعاتي را در سطح جامعه مي‌پراكنند. اخيراً خبري را از قول خبرنگاري در اربيل عراق مبني بر اينكه ”بنيان‌گذار حزب‌الله لبنان براي هميشه در نجف اشرف مقيم شده است“ منتشر كرده‌اند كه با توجه به آگاهي مسئولان اين سايت‌ها از حضور من در ايران ،انتشار اين خبر حكايت از اهدافي سياسي در انتشار آن دارد.


وي افزود: صرفاً براي كساني كه علاقمند هستند از اين موضوع آگاهي يابند عرض مي‌كنم كه اينجانب براي زيارت اباعبدالله الحسين (ع) در روز عرفه به كربلا رفته بودم و در روز عيد غديرخم نيز در نجف اشرف حضور داشتم و براي همه دوستان ، مردم ايران و پايداري انقلاب اسلامي دعا كردم.


محتشمي‌پور در ادامه افزود : پس از عيد غديرخم بنده به ايران برگشتم .

عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در بخشي ديگر از اين گفت وگو، با بيان اينكه "نمي‌دانم پشت پرده اختلافاتي كه در جبهه اصولگرايان وجود دارد چيست"‏، اظهار داشت: آنچه مسلم است اينكه درون اين جريان اختلافاتي وجود دارد كه هر از چندگاهي بنده يا امثال بنده را وجه المصالحه اين اختلافات خود قرار مي‌دهند و از طريق انتشار اين اخبار سعي مي‌كنند تا با يكديگر تصفيه حساب كنند زيرا در خبر يكي از اين رسانه‌ها اختلاف با يكي از مسئولان كشور دليل اقامت من در نجف ذكر شده اما سايت ديگري مطلب را به گونه‌ ديگري جلوه داده است.


وي با اشاره به اينكه خبر مذكور در يكي از نشريات محلي كردستان عراق منتشر شد، گفت: ممكن است افرادي از جريانات داخلي اين خبر را به آن روزنامه محلي در عراق داده‌اند تا در داخل ايران از آن استفاده كنند، زيرا قاعدتاً يك نشريه محلي در عراق نيازي به چنين خبري ندارد.


عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در ادامه همچنين با اشاره به باز شدن صفحه‌اي در يكي از شبكه‌هاي مجازي اينترنتي به نام وي گفت: من اين موضوع را از افراد مختلف شنيده‌ام كه در اين صفحه از قول من مطالبي بيان مي‌شود و حتي به بازديدكنندگان پاسخ نيز داده مي‌شود درحالي كه روح من هم از چنين صفحه‌اي خبر ندارد.


وي تصريح كرد: كساني كه دست به اين اقدام زده‌اند، حركت غير اخلاقي را انجام داده اند و بنده قاطعانه ارتباط اين صفحه با خود را تكذيب مي‌كنم .


دبير كل سابق دبيرخانه حمايت از انتفاضه ملت فلسطين مجلس شوراي اسلامي همچنين در پاسخ به سوال ديگري در مورد آخرين وضعيت مذاكرات صلح دولت خودگردان فلسطين و اسرائيل، با بيان اينكه "اين موضوع متاسفانه به يك تنگنا و بن‌بست سياسي اجتماعي و منطقه‌اي رسيده است"، اظهار كرد: متاسفانه در اثر اختلافات وسيعي كه درون جريانات فلسطين وجود دارد آنان هيچ‌گاه نتوانسته‌اند به نقطه نظر مشتركي برسند و به همين دليل جرياني كه به دنبال سازش با طرف اسرائيلي و آمريكايي است نمي‌تواند به راه خود ادامه دهد و جالب است كه در سوي ديگر جريان مقاومت كه مذاكره را بي‌فايده مي‌داند هم ،چند گروه را شامل مي‌شود كه به دليل اختلافات دروني نمي‌توانند راه مقاومت را بپيمايند.


وي افزود: در طرف صهيونيستي هم اختلافات متعددي وجود دارد و گرچه جريان تندرو حزب ليكود و نتانياهو بر سركار است اما ، يك جريان بنياد گرايي مذهبي صهيونيستي هم وجود دارد كه به مراتب افراطي‌تر از جريان حاكم است و شعارهايي بسيار تندتر از جريان حاكم سر مي‌دهند، لذا اگر نتانياهو بخواهد با فلسطيني‌ها به مذاكره بنشيند و به دنبال دادن امتيازات اندك باشد آن جريان بنيادگرا چنين اجازه‌اي به او نمي‌دهد و دولت را از هم مي‌پاشاند زيرا در استخوان‌بندي دولت رژيم صهيونيستي حضور دارد.


محتشمي‌پور با بيان اينكه "امروزصهيونيستها با تمام دنيا مخالفت مي‌كند"، يادآور شد: يكي از پيش‌ شرط‌هاي مذاكرات صلح ميان جريان سازش‌كار فلسطيني و دولت اسرائيل توقف 6 ماهه شهرك‌سازي‌ها بوده است اما نتانياهو حاضر به پذيرش اين پيش‌ شرط نشده و لذا همچنان خانه‌هاي فلسطيني تخريب ‌شده و محلات يهودي نشين ساخته مي‌شود و با اين كار اسرائيل حتي در مقابل آمريكا هم ايستاده‌ است، تا جايي كه اوباما رسماً اعلام كرد ما در تلاش‌هاي خود براي صلح ناكام مانديم.


گفتنی است چندی پیش خبرگزاری تابناک با انتشار خبری مدعی شده بود که محتشمی‌پور برای همیشه از ایران رفته است و قصد دارد که در عراق ساکن شود.
 

محمدیان: 70 درصد دانشجویان از وقت خود درست استفاده نمی‌کنند

Posted:

لیسانس دو ساله شود تا جوانان زودتر به سمت ازدواج بروند

جرس: رئیس نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌ها درباره تحقیقات میدانی در زمینه اوقات فراغت دانشجویان و هدر رفتن این اوقات اظهار عقیده کرد: مطالعات میدانی که ما انجام داده‌ایم نشان می دهد که بیش از 70 درصد دانشجویان از وقت خود درست استفاده نمی کنند.

 

به گزارش مهر، محمد محمدیان در حاشیه شصت و پنجمین اجلاس روسای دانشگاه‌های علوم پزشکی در جمع خبرنگاران افزود: از زمانی که نظام آموزشی دانشگاهها را به شکل نظام واحدی تنظیم کرده اند، این گونه ترتیب یافته است که هر دانشجویی حداکثر 20 واحد را انتخاب می کند که این میزان واحد حداکثر یک پنجم وقت دانشجو را نمی گیرد. البته برخی از دانشجویان کارهای تحقیقاتی انجام می دهند اما بیشتر دانشجویان وقتشان مدیریت نمی شود و از بین می رود.

 

وی گفت: اگر قبول داریم که عمر دانشجویان جزء گران قیمت ترین و ارزشمندترین سرمایه های جوانی است می توان نظام آموزشی را به گونه دیگری تعریف کرد که به جای چهار سال دوره کارشناسی در دو سال به اتمام برسد.

 

محمدیان ابراز عقیده کرد: این موضوع برای جوانان نیز مفید است که می تواند کار چهار سال را در دو سال به انجام برساند و زودتر به سمت شغل و ازدواج برود تا بسیاری از مشکلات فعلی حل شود.
 

انصاری: مجلس هیچ اقدامی برای پیگیری پرونده حمله به کوی دانشگاه انجام نداده است

Posted:

جرس: جمشید انصاری، نمایند مجلس شورای اسلامی و عضو فراکسیون اقلیت در مراسمی که به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو در تالار شهید حامدی دانشکده دامپزشکی برگزار شد، طی یک سخنرانی اظهار داشت که در واقع مجلس هیچ اقدامی برای پیگیری پرونده حمله به کوی دانشگاه انجام نداده است.


به گزارش دانشجونیوز، این مراسم به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده دامپزشکی و در تاریخ 13 آذرماه برگزار شد که گزارش آن در ادامه می آید.


پیش از این بخش‌هایی از این گزارش در سایت آفتاب‌ منتشر شد و اکنون متن کامل آن انتشار می‌یابد.

 


مهندس انصاری در ابتدای سخنان خود به مقایسه جنبش دانشجویی دهه50 با دهه اخیر و تبیین وضعیت گروه های دانشجوئی به ویژه انجمن های اسلامی دانشجویان در حرکت های اعتراضی جامعه پرداخت.وی با نقد شیوه برخورد دولت فعلی با اعتراضات دانشجویی، این نحوه برخورد را در تشدید خشونت موثر دانست و گفت: در دوره اصلاحات نیز ما با اعتراضات دانشجوئی مواجه بودیم ولی با دور اندیشی و تدبیر بهتری این اعتراضات را مدیریت میکردیم. زمانی که بنده در دوران اصلاحات استاندار آذربایجان غربی بودم و دکتر صادقی رئیس دانشگاه ارومیه بودند به نحوی اعتراضات دانشجویی را مدیریت می کردیم که کمترین هزینه را برای دانشجو و دانشگاه به همراه داشته باشد.

 

وی ادامه داد: کشور در حال حاضر با سه بحران اساسی مواجه است، اول بحران اقتصادی: درحال حاضر کشور با بحران اقتصادی جدی رو به رو است. نرخ بیکاری در پایان تابستان از 15 درصد فراتر رفته است که رقم بسیار بالایی است. نرخ تورم در دو ماه گذشته روند افزایشی داشته و نرخ رشد اقتصادی کشور در سال گذشته به کمتر از 2 درصد رسیده است. نظام بانکی توان پاسخگوئی به نیاز واحدهای تولیدی را نداشته و شرایط رکود بر اقتصاد کشور حاکم است و این مساله هر روز واحدهای تولیدی بیشتری را با بحران مواجه می کند. در این شرایط دولت به جای چاره اندیشی، وضعیت کشورهای دیگر دنیا مثل آمریکا یا انگلیس را زیر ذره بین قرار می دهد وبر این باور است که با بیان مشکلات اقتصادی دیگر کشورها می تواند مشکلات کشور را توجیه کند در حالی که بهتر است به حل مشکلات کشور بپردازد.

 

انصاری تاکید کرد: دوم بحران در روابط بین الملل: با توجه به دیپلماسی ماجراجویانه ای که از سوی دولت دنبال می شود و نیز پیامد های ناشی از سیاست های هسته ای کشور ما با بحران جدی در روایط بین الملل مواجه هستیم و این بحران در تصمیماتی که در مجامع جهانی علیه ما گرفته می شود موثر است. در حالیکه ما میتوانیم برنامه هسته ای خود را که دستیابی به دانش هسته ای و استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای است با روشهای بهتر و کم هزینه تری دنبال کنیم و اینگونه نباشد که ایران جزو کشورهایی مثل برمه و کره شمالی قلمداد شود که حقوق بشر شدیدا در آن ها نقض می شود و دیپلماسی ما در سازمانهای بین المللی نتواند حقوق ملت ایران را استیفا کند؟

 

این نماینده مجلس افزود: سوم بحران کارآمدی: برخلاف آنجه از تریبون های رسمی در مورد کارآئی و توانمندی دولت در مقایسه با دولت های قبل تبلیغ می شود دولت به شدت ناکارآمد است و این ناکارآمدی آثار و پیامدهای خود را در تمام حوزه ها نشان می دهد. امروز اوضاع اقتصادی کشور بسامان نیست، در تامین امنیت عمومی حتی در مرکز کشور مشکلات جدی هست، وضعیت دانشگاه ها و مراکز آموزشی مطلوب نیست و در حوزه های مختلف فرهنگی و اجتماعی آثار ناکارآمدی مشهود است ولی به دلایل سیاسی بر این ناکارآمدی سرپوش نهاده میشود و بحران کتمان می گردد.

 

وی ادامه داد: در کنار این مسائل، بخشهای قابل توجهی از جامعه در مبانی مشروعیت دولت هم تردید دارند. بنا به آمار رسمی 13 میلیون به دولت فعلی رای نداده اند که رقم بسیار بالایی است. نحوه برخورد بامعترضان به نتیجه انتخابات به نحوی بوده است که موجب اقناع آنها نشده است و این موضوع دولت را ولو نزد بخشی از جامعه با بحران مشروعیت نیز مواجه می کند که هر چند ممکن است گسترده و فراگیر نباشد ولی در حد خود قابل اغماض هم نیست. لذا، باتوجه به بحرانهای ذکرشده که دولت و کشور با آنها مواجه است کشور در شرایط مناسبی قرار ندارد و این مسئله غلاقمندان و دلسوزان نظام را به شدت نگران کرده است.

 

رئیس کمیته سیاسی و امور بین الملل فراکسیون خط امام مجلس در ادامه جلسه به سوالاتی که از سوی دانشجویان در خصوص شرایط کنونی کشور و حوادث بعد از انتخابات مطرح گردید پاسخ گفت. وی در پاسخ به سوالی پیرامون وضعیت آینده اصلاحات گفت: متاسفانه تحلیلی که بخش هایی از حاکمیت از اصلاح طلبان دارند و شما نمونه آن را در اظهارات فردی بنام سردار مشفق شنیده اید بگونه ای است که از نظر آنها اصلاح طلبان برانداز حکومت و نظام تلقی می شوند و برای همین برنامه حذف اصلاح طلبان از حاکمیت را از اوایل دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی شروع کرده اند و این برنامه را در انتخابات گذشته نیز ادامه دادند و بنظر می رسد تا زمانی که این تحلیل در کشور حاکم است امید به تغییر وضعیت دوراز دسترس باشد.

 

انصاری در پاسخ به سوالی در ارتباط با اقدامات مجلس در مورد حادثه حمله به کوی دانشگاه گفت: در واقع هیچ اقدامی صورت نگرفته است.در ابتدا یکی از نمایندگان توسط دانشجویان داخل کوی همان شب از حوادث کوی باخبر می شود و به صحنه حادثه می رود. سپس تعداد دیگری از نمایندگان نیز که از همکاران هیات علمی بوده اند در جریان قرار می گیرند و به کوی میروند. وقتی این نمایندگان گزارشی مقدماتی به آقای لاریجانی می دهند ایشان از این همکاران که آقایان ابوترابی و دکتر عباسپور هم به جمع آنان اضافه شده بودند می خواهد که اوضاع را بررسی کنند و گزارشی ارائه نمایند. اما از آنجایی که گروه حقیقت یاب به صورت رسمی تشکیل نشده بود عده ای از نمایندگان اعتراض کردند که این افراد به چه استناد و از کدام جایگاه قانونی مسئله را پیگیری می کنند. در نتیجه نمایندگان یاد شده هم با این که به نتایجی رسیده بودند مسئله را مسکوت گذاشتند و دیگر پیگیری نکردند. در واقع می توان گفت که کمیته ای برای این منظور وجود ندارد و نباید منتظر گزارشی در این مورد از مجلس بود.

 

وی در پاسخ به سوالی دیگرکه "اگر شما جای دولت بودید چگونه بامعترضان پس ازانتخابات رفتار می کردید" گفت: به علت تفاوت نوع نگرش بنده و سایر اصلاح طلبان در برگزاری انتخابات و نوع نگاه ما به جایگاه و حقوق اساسی مردم یقینا چنین مسائلی رخ نمی داد و بر فرض محال، اگر چنین شرایطی اتفاق می افتاد حتما ما با روشی متفاوت و بصورت اقناعی با آنچه رخ داد برخورد می کردیم.
 

پدر شهید میثم عبادی: قاضی پرونده می‌گوید می‌ترسد پرونده را به سرانجام برساند

Posted:

جرس: میثم عبادی از نخستین شهدای جنبش سبز به حساب می‌آید. میثم ۱۶ ساله در روز ۲۴ خرداد ماه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. او کارگر یک کارگاه خیاطی بود و روزهایش را در این کارگاه سپری می‌کرد تا کمک خرج خانواده و به خصوص پدرش باشد که دیگر نمی‌توانست کار کند.
به گزارش کلمه، میثم که به قول خانواده‌اش اصلا اهل سیاست نبود، روز ۲۴ خرداد تصمیم گرفت از شهرک کیانشهر، جایی در جنوب شرقی شهر تهران، به میدان ولی عصر برود و ببیند در شهر چه خبر است و محمود احمدی ن‍ژاد در سخنرانی آن روزش چه خواهد گفت. خانواده میثم به او توصیه کردند که در روزهایی که شهر آن‌قدر شلوغ است، از خانه خارج نشود. اما میثم این گفته‌ی آنها را نپذیرفت و به همراه دو نفر از دوستانش از خانه خارج شد.


میدان ولی عصر بسته بود و کسی به میثم و دوستانش اجازه نداد در سخنرانی رییس دولت دهم شرکت کنند. تا سرانجام او در چهارراه پارک‌وی با اصابت گلوله‌ی یک بسیجی از پای درآمد. در چهارراه پارک‌وی، مامور لباس‌شخصی دختری را بر زمین می کشید و او را کتک می‌زد. میثم به این صحنه اعتراض کرد و پاسخش تنها گلوله بود. ساعت ده و نیم شب همان روز، زنگ تلفن خانه‌ی آقای عبادی به صدا درآمد؛ تماسی که خبر از گلوله خوردن پسری جوان در منطقه‌ی پارک‌وی می داد. میثم از ناحیه‌ی شکم تیر خورده بود و در بیمارستانی در چهارراه قلهک بستری شده بود. در همان‌جا بود که میثم برای همیشه چشم بر جهان فرو بست. خانواده وقتی بر بالینش حاضر شدند که هنوز تنش گرم بود. او رفته بود و برای همیشه در اوج جوانی جهان را ترک گفته بود.

 

مصاحبه پیش رو درباره‌ آخرین وضعیت پرونده‌ میثم و شکایت خانواده‌اش از قاتل یا قاتلان او انجام شده است:

 

آقای عبادی، شکایتتان از قاتل یا قاتلان میثم به کجا رسید؟ می‌خواهم از آخرین پیگیری‌هایتان باخبر شوم.

 

به تازگی شکایتنامه‌ای را خطاب به دادستان تهران تنظیم کرده‌ام و این شکایتنامه هم به دادگاه جنایی ارجاع شده است. الان هم شکایت در شعبه‌ی یک دادگاه جنایی ثبت شده است. اسم قاضی پرونده هم آقای شاملو است. اما این ثبت شکایت فایده ای ندارد. من می‌خواهم رییس قوه قضاییه را ببینم و از او بپرسم چرا پسر بی‌گناهم را کشته‌اند؟

 

چرا شکایت به مراجع قانونی فایده‌ای ندارد؟ وقتی برای پیگیری پرونده می‌روید، به شما چه می‌گویند؟

وقتی می‌روم و می‌پرسم «قاتل پسرم را پیدا کردید یا نه؟» رو به من می‌گویند: «می‌خواست از خانه بیرون نرود! حتی می‌گویند: «کیانشهر کجا و خیابان ولی عصر کجا؟ چرا پسرت از خیابان کیانشهر رفته بود خیابان ولی عصر!» من خیلی از شنیدن این جملات ناراحت می‌شوم. حتی بارها گریه کردم. می‌دانید وقتی این حرفها را می‌شنوم، آن‌قدر حالم گرفته می‌شود که اصلا نمی‌توانم حرفی بزنم و اصلا از آمدنم برای پیگیری پشیمان می‌شوم. یک بار که برای پیگیری به دفتر ریاست‌جمهوری رفتم، کارمندی در آنجا گفت: «پسرت اغتشاشگر بوده، چرا پسر من را نکشتند؟» یعنی آن روزها که نصف جمعیت تهران بیرون بودند و برای اعتراض هم رفته بودند، باید همه را می کشتند؟ یعنی پسر من حق نداشته به خیابان ولی عصر برود؟

 

برای پیگیری دیگر به کجاها سر زدید؟

به هر کجا که فکرش را بکنید. دفتر رهبری، دفتر ریاست جمهوری، دادستانی و دادگاه جنایی و … اما هیچ جا جواب درستی به من ندادند.

 

ضارب را هنوز پیدا نکرده‌اند؟

هر بار چیزی می‌گویند. دفعه‌ی آخر که برای پیگیری رفتم، گفتند: "ما نمی‌دانیم قاتل کیست، شما بگویید که کیست تا ما دستگیرش کنیم."

البته همان اوایل یک بسیجی را دستگیر کردند و گفتند «قاتل پسرت است»، اما بعد او را آزاد کردند. قاضی خودش رو به من گفت: «من نمی‌توانم این بسیجی‌ها را دستگیر کنم و با اینکه پرونده‌ی شما سه سال باز می‌ماند، من نمی‌توانم کاری کنم.» او با زبان خودش به من گفت که نمی‌تواند بسیجی‌ها را بازداشت کند. گفت که خانواده دارم و نمی‌توانم. یعنی قاضی هم از یک بچه‌ی ۱۵ ساله حساب می‌برد. حالا نمی‌دانم باید برای پیگیری چه کنم.

 

آقای عبادی خواسته‌ی اصلی شما از مسئولان قضایی چیست؟

من فقط می‌خواهم قاتل فرزندم را معرفی و محاکمه کنند. باید به من بگویند فرزند من چرا کشته شد و گناهش چیست. یعنی هر کس گفت «رای من کو» باید کشته شود؟ البته پسر من حق رای هم نداشت و رای نداده بود، اما همراه با بقیه‌ی مردم و به خاطر رای آنها این شعار را فریاد می‌زد. یعنی اگر کسی این شعار را می‌گفت، باید کشته می‌شد؟ می‌خواهم بدانم به چه گناهی پسر ۱۶ ساله را در روز روشن در خیابان کشته‌اند.

 

تا حالا کسی از مراجع قانونی یا دولتی به شما سر زده است؟

بله، یک بار از شورای شهر و یک بار هم از هلال احمر آمدند. یک بار هم از بنیاد شهید آمدند و یک کارت برایم آوردند، یک کارت به جای پسرم. آخر این کارت به چه کارم می‌آید؟ پسر من فقط چند ساعتی از خانه بیرون رفته بود؛ باید جنازه‌اش را شب به من تحویل می‌دادند؟

 

میثم دقیقا چگونه کشته شد؟

دوستانش بعدا برای ما ماجرا را گفتند که وقتی میثم و دو دوستش را به میدان ولی عصر راه نمی‌دهند، آنها سوار اتوبوس می‌شوند و در چهارراه پارک‌وی پیاده می‌شوند؛ جایی که زد و خوردهایی بین معترضان به نتایج انتخابات و نیروهای بسیج و لباس شخصی در جریان بوده است. در آن محدوده ظاهرا یک بسیجی دختری را به شدت با باتوم کتک زده و بعد هم روی زمین می‌کشیده است. میثم که این صحنه را می‌بیند، به شدت عصبانی می‌شود و اعتراض می‌کند و جواب اعتراضش هم گلوله‌ای بود که به شکمش اصابت می‌کند. میثم رو به آن شخص گفته بود: «چرا با دختر مردم این‌طور می‌کنی؟ مگر خودت ناموس نداری؟» که بعد از آن صدایش برای همیشه خاموش می‌شود. خب، او همیشه به این مسایل حساس بود.

 

آقای عبادی، به پیگیری‌هایتان ادامه می‌دهید؟

بله، با همه‌ی برخوردهای بدی که با من می‌شود، تا پیدا شدن قاتل پسرم پیگیری‌هایم را ادامه می‌دهم. ولی این رسمش نیست که با یک پدر داغدار این‌طور رفتار کنند و هر بار او را با گریه به خانه بفرستند. مگر پسرم چه گناهی داشته؟ حتی اگر اعتراض کرده که جوابش گلوله نیست.

 

حرف آخرتان؟

از مسئولان می خواهم قاتل فرزندم را پیدا کنند. در جنگ همه‌ی ما رفتیم و برای دفاع از خاکمان جنگیدیم و حتی کشته هم دادیم. اما نمی‌فهمم بچه‌ی من و امثال او چرا کشته شدند مگر چه می‌خواستند؟ چند بار هم از قول من خبرگزاری‌های دولتی مطالبی را درباره‌ی آقای موسوی و کروبی منتشر کردند که همه دروغ بودند. من از آنها شکایت کردم و شکایتم را پیگیری هم کردم، اما در نهایت گفتند کسی که این مطالب را نوشته، انتقالی گرفته و رفته است. اما همین‌جا دوباره می‌گویم که آن حرفها دروغ محض بوده است.