جنبش راه سبز - خبرنامه |
- محمدرضا زائری: ضربه محمد نوری زاد به نظام بزرگتر بوده یا ماجرای كوی دانشگاه و كهریزك؟
- کوهیار گودرزی، دانشجوی ستاره دار و فعال حقوق بشری آزاد شد
- احضار ۱٩ دانشجوی دانشگاه امیرکبیر به کمیته انضباطی
- چهارمین روز از اعتصاب غذای آرش صادقی، فعال دانشجویی زندانی و وضعیت نگران کننده وی
- جنگ قدرت در هيئت مديره سايپا بالا گرفت
- محکومیت احمد قابل به حبس، تبعید، جریمه و عدم مصاحبه
- یادداشتی از میرحسین به مناسبت ماه محرم
- گزارشی درباره روشهای تنظیم ترافیک در شهر لندن
- قانونگذاري مفرط بدون توجه به مفهوم عدالت و شرافت، قانونگذاري مضري است
- دبیر کل موتلفه: نوادگان یزید در عاشورای ٨٨ فکر می کردند می توانند جنایات بنی امیه را بازسازی کنند
محمدرضا زائری: ضربه محمد نوری زاد به نظام بزرگتر بوده یا ماجرای كوی دانشگاه و كهریزك؟ Posted: جرس: محمدرضا زائری، نویسنده و محقق اصولگرا، با اشاره به آنچه طی ماههای گذشته و بویژه اخیرا، بر محمد نوری زاد، نویسنده و منتقد زندانی گذشته است، منتقدانه می پرسد: "این كه وقتی ما كسی را به اتهام انتقاد و نامه نگاری به رهبری بازداشت كنیم، چه باور و ذهنیتی را داریم تقویت می كنیم؟... سؤال من این است كه خطر محمد نوری زاد بیشتر است یا آقای بهمان كه با موقعیت تازه اش در بالاترین شرایط ممكن قرار گرفته در حالی كه اگر یك صدم اتهامات او را یك نفر داشته باشد گزینش او را برای كارمندی در بایگانی ثبت احوال بشاگرد تأیید نمی كند ! در سخت ترین محاسبه ضربه محمد نوری زاد به نظام بزرگتر بوده یا ماجرای كوی دانشگاه و كهریزك و ..." این پژوهشگر و نویسندۀ جریان اصولگرا، در یاداشت سایت خود تحت عنوان "گور پدر شرایط و ملاحظات"، در بابِ آنچه بر نوری زاد و نوری زادها دارد می رود، نوشته است "گور بابای ملاحظات و شرایط و ... وقتی بخواهم به خاطر فكر دنیا قرار و مدار اولیه ام با خودم را فراموش كنم و بخواهم مثل آدم این چند ماه باقیمانده را بگذرانم و رساله ام را تحویل بدهم و دفاع كنم و با سلام و صلوات برگردم كه چه ؟ یك آقای دكتر حجت الإسلام به این همه كه هستند اضافه شود؟ كه چه ؟ وزیر و وكیل شوم مثل بقیه ؟ رئیس و مدیر باشم و محترم و عضو هیأت علمی و محبوب و مورد اعتماد ؟" وی همچنین به مقاماتی اشاره می کند که "همین جا بیخ گوش خودمان با هر كلام و هر تصمیم و هر موضع گیری تیشه و كلنگ و بیل برداشته و به جان اعتماد و اعتقاد مردم افتاده اند و هیچ كس نگران نمی شود بلكه حتى گاه به عنوان زبان رسمی نظام سخن می گویند." متن کامل یادداشت این روحانیِ اصولگرا به شرح زیر است: وقتی بعد از ماجرای خانه روزنامه نگاران جوانو مسائل حاشیه ای آن - كه قطعا روزی روشن تر خواهد شد - مشكلات به وجود آمده قدری مرتفع گردید ، بارها با كسانی روبرو شدم كه از مسائل رخ داده اظهار تأسف می كردند . بعضی نیز از این كه در آن ایام كاری نكرده بودند پوزش می خواستند و می گفتند : " ما كه تو را می شناختیم و می دانستیم ولی می دانی شرایط و جوّ طوری بود كه ... به خاطر برخی ملاحظات و ... به دلیل اوضاع و احوال و ... " و یكی از ایشان كه آن وقت هم مثل امروز از بزرگان بود می گفت : " راستش من یك مطلب مفصّلی هم در باره تو نوشتم و می خواستم بدهم روزنامه چاپ كنند كه دیگر دیر شد ! " و من امروز از همین می ترسم كه ننویسم و دیر شود ، از این كه ملاحظه شرایط و جوّ و فضا و اوضاع و احوال باعث شود سكوت كنم و حرف نزنم و دیر شود ، از اینكه به اعتبار و شأن و موقعیت خودم و حرف و حدیث دیگران فكر كنم و چیزی نگویم و دیر شود ، از اینكه بشوم یكی مثل همه آن هایی كه حالم از دیدن شان به هم می خورد ! و من نمی خواهم یكی از آنها باشم ! تا امروز درباره محمد نوری زاد چیزی ننوشتم ، با اینكه می شناختمش و دوستش می داشتم - با همه خوبی ها و بدی هایش ، با همه تندی ها و تیزی هایش ، با همه اشكال ها و ایرادهایش – در باره او كوچك ترین كلمه ای نگفتم چون می ترسیدم در آشفتگی فتنه، آبی به آسیاب دشمن بریزم . سكوت كردم چون معتقد بودم و هستم كه اساس نظام و انقلاب از هزار هزار نوری زاد مهم تر است . سكوت كردم چون معتقد بودم و هستم كه پاسداری از كیان ولایت فقیه مهم تر از حفظ جان هزار هزار نوری زاد است و چون معتقد بودم و هستم كه باید همه – از جمله خود و فرزندانم - را فدایی ارزش هایی بدانم كه عزیزترین بندگان خدا برای اقامه و حفظش جان داده اند . هر بار كه می خواستم بنویسم همه ملائك مقربین جلویم صف می كشیدند و صد پرده از شب اول قبر گرفته تا مواجهه با شهدا و امام را نشانم می دادند و دست آخر كنار می كشیدم . در طول دو سال گذشته صدها بار تا پای نوشتن هزار و یك نكته رفته ام و هر بار یكی از همان ملائك مقرّب و رفقایشان دستم را گرفته اند و ترجیح داده ام سكوت كنم مبادا كه من به اندازه سر سوزنی در تضعیف نظام شریك باشم . هر بار یا مادر شهیدی با عكس پسر جوانش در دست جلویم را گرفته یا فرزند جانبازی پدر قطع نخاعی اش را نشانم داده یا یك مجروح شیمیایی سرفه كنان به من زُل زده یا پیرمردی خسته كه در برف و باران با جوراب پاره بر آسفالت های خیابان قدس نماز جمعه می خوانده انگشت اشاره اش را روی لبهایش گذاشته و مرا خاموش كرده است . هر بار یا همسایه طبقه پایین مان عكس تازه ای از پسرش را به دیوار زده كه در جنگ سی و سه روزه حزب الله شهید شده یا تابلوی قبر سمت راست " عماد مغنیه " در روضةالشهیدین زبانم را بسته یا یك رفیق قدیمی بچه های شهید بیروت گرد و غبار از خاطره ای تكانده و حرف ها را در گلویم نگهداشته است . و هر بار اگر هیچ كدام نتوانسته اند كاری از پیش ببرند " حسین ندایی پور" از راه رسیده و همان طور كه روی صندلی چوبی كنارم خم می شد ، سرش را جلو آورده و آهسته توی گوشم چیزی گفته كه جوابی جز سكوت نداشته است و این شده كه هیچ وقت از چیزهایی مثل ماجرای محمد نوری زاد ننوشته ام . اما دیشب كه خوابش را دیدم و امروز كه خبری تازه از او خواندم سؤالی در گلویم گره خورده كه هیچ یك از آن ملائكه مقربین و شهدا و جانبازان نتوانسته اند جوابش بدهند . از صبح تا حالا هر كدام وقتی این سؤال را از آنها پرسیده ام یا سر پایین انداخته اند یا سكوت كرده اند . سؤالی كه امروز دارم از خودم می پرسم این است :ما و بسیار كسان بزرگتر از ما – اولی شان خود رهبر انقلاب - برای حفظ این نظام سكوت می كنیم ، از خیلی چیزها می گذریم ، خیلی چیزها را ندیده می گیریم ، حاضر می شویم فرزندمان را بدهیم ولی تیغ بر حلقش نكشند ، به خاطر خیلی چیزهای بزرگتر به مسائل كوچك و حاشیه ای اعتنا نمی كنیم و ... ولی در همان حال دیگرانی هستند كه هر كار دلشان می خواهد می كنند و هر طور كه عشقشان می كشد بر ریشه اعتقاد و باور مردم به این نظام ضربه می زنند و گویی هیچ ایرادی هم ندارد ! دیگرانی – نه از استكبار جهانی و منافقین و صدام ! – بلكه همین جا بیخ گوش خودمان با هر كلام و هر تصمیم و هر موضع گیری تیشه و كلنگ و بیل برداشته و به جان اعتماد و اعتقاد مردم افتاده اند و هیچ كس نگران نمی شود بلكه حتى گاه به عنوان زبان رسمی نظام سخن می گویند و ... گور بابای ملاحظات و شرایط و ... وقتی بخواهم به خاطر فكر دنیا قرار و مدار اولیه ام با خودم را فراموش كنم و بخواهم مثل " آدم " این چند ماه باقیمانده را بگذرانم و رساله ام را تحویل بدهم و دفاع كنم و با سلام و صلوات برگردم كه چه ؟ یك آقای دكتر حجت الإسلام به این همه كه هستند اضافه شود؟ كه چه ؟ وزیر و وكیل شوم مثل بقیه ؟ رئیس و مدیر باشم و محترم و عضو هیأت علمی و محبوب و مورد اعتماد ؟ من اكنون از اصل قصه محمد نوری زاد نمی نویسم و این كه وقتی ما كسی را به اتهام انتقاد و نامه نگاری به رهبر انقلاب بازداشت كنیم – ادعای رسمی و حقوقی را كار ندارم بلكه از تلقی و باور عمومی حرف می زنم – چه باور و ذهنیتی را در باره نظام داریم تقویت می كنیم و از مضامین نوشته ها و گفته هایش نیز نمی گویم - كه هرچند با اكثر آنها مشكل داشته و دارم و در آخرین دیدارمان قبل از بازداشت او مفصل از آنها صحبت كرده ایم – اما بسیاری را هم محل تأمل و توجه می دانم ، بلكه اكنون سخنم در باره مقایسه جرم محمد نوریزاد ( در بدترین تصور ممكن ) با جُرم برخی دیگر ( در بهترین تصور ممكن)است و اثر سوء هر یك از آنها . می دانم با این یادداشت امید خیلی ها مثل آقای دكتر علی نقش بر آب می شود كه می گفتند فلانی دیگر آدم معقول و سر به راهی شده است ، می دانم تردید استاد عزیز و بزرگوارم حاج حسین آقا به یقین تبدیل می شود و نام مرا هم در فهرست بی بصیرت ها اضافه می كند ، می دانم برادر وحید هم دیگر زحمت پاسخ دادن به احوالپرسی های گاه و بیگاه مرا به خودش نخواهد داد ، می دانم بعضی رفقای قدیم مثل حاج نادر هم دوباره می گردند تا ببینند چه سوژه ای می شود برای پرونده تازه ام پیدا كرد ، می دانم خیلی ها را به زحمت می اندازم اما نمی توانم این سؤال را پاسخ بدهم ، چه كار كنم ؟ سؤال من این است كه ضرر محمد نوری زاد برای نظام اسلامی و انقلاب بیشتر است یا آقای فلان كه اهل سرّ می دانند سالهاست چه بلایی بر سر نظام آورده و هنوز فقط از این پست به آن پست جا به جا می شود ؟ خطر محمد نوری زاد برای ولایت فقیه بیشتر است یا آقای بهمان كه با موقعیت تازه اش در بالاترین شرایط ممكن قرار گرفته در حالی كه اگر یك صدم اتهامات او را یك نفر داشته باشد گزینش او را برای كارمندی در بایگانی ثبت احوال بشاگرد تأیید نمی كند ! در سخت ترین محاسبه ضربه محمد نوری زاد به نظام بزرگتر بوده یا ماجرای كوی دانشگاه و كهریزك و ... ضربه ای كه محمد نوری زاد به انقلاب و جمهوری اسلامی زده بیشتر است یا ضربه ای كه برخی مدعیان ولایت مداری دارند با عملكرد ناشیانه و خطرناك خود به نظام می زنند و هر روز به بهانه غربال شدن و پالایش و تصفیه غیرخودی ها دایره وفاداران به نظام را تنگ تر می كنند و تعریف والای جمهوری اسلامی و نظام عظیم ولایت فقیه را در قد و قواره كوچك خود محدود می سازند . من كه در فضایی متفاوت تأثیر سحرآمیز قیام روح خدا را در آمریكایی ها و فرانسوی های شیعه شده می بینم و اثر توفنده كلام رهبری را در میان جماعت مسلمان لبنانی و عرب مشاهده می كنم و سفر تاریخی و استثنایی رئیس جمهور و بازتاب غریب و گسترده آن را از نزدیك روایت كرده ام بیشتر از تنگ نظری های برخی بر می آشوبم كه انقلاب را در حد و اندازه حقیر خود كوچك می خواهند . برای من این سخت است كه ببینم آقایی كه روزی رسما در جریان محاكمه ام از من می خواست سوژه تبلیغاتی برایش درست كنم و داستان توطئه خارجی بسازم و با لحن خاصی به من می گفت : " بگو من را گول زده اند ! و خودت را خلاص كن " حالا بلای جان نظام بشود و هیچ یك از بزرگانی كه در جلسات خصوصی شان از ریز و درشت مسائلش سخن می گویند آشكارا زبان به كلمه ای باز نمی كنند ! برای من این سخت است كه ببینم كسانی كه ناتوانی و كوتاهی شان بعد از 18 تیر 78 باعث شد تا فتنه 88 رخ دهد ، امروز با همان شیوه ها و همان برخوردها و همان ادبیات راهی را می روند كه بی تردید به خطر بزرگ 98 تبدیل خواهد شد ! برای من سخت است كه ببینم همان رفتاری كه باعث شد یكباره امام راحل با حقایقی مواجه شود و جام زهر را سر بكشد دقیقا با رهبر انقلاب تكرار می شود و كسانی كه تاریخ را می بینند دم بر نمی آورند و از روزی نمی ترسند كه این شیوه و ترتیب خطرناك رهبر عزیز انقلاب را به سركشیدن جام زهری دوباره برای حفظ اساس نظام مجبور كند ! بی بصیرتم ؟ باشم ، نادانم ؟ باشم ،كم ظرفیتم ؟ باشم . اما هنوز آن قدر پست و حقیر نیستم كه مثل برخی رفقا توی جلسات خصوصی برای محمد نوری زاد آه می كشند و در ملأ عام سكوت می كنند و به آنچه می دانند شهادت نمی دهند. از خدا نمی ترسم ؟ چرا از خدا می ترسم كه گفت : " و من كتم شهادة " . نگران قضاوت امروز و فردا نیستم ؟ آری چون به تجربه یافته ام كه قیمت قضاوت دهها سال بعد بیشتر از قضاوت امروز یك روزنامه و یك سایت و یك منبری این جا و آن جاست . و دیگر اینكه احساساتی ام ! آری این راحت ترین برچسبی است كه می شود بعد از بی سوادی و بی بصیرتی به كسی زد ! وقتی ناهارت را خورده ای و منتظری فنجان چای تازه ات سرد شود سری تكان می دهی و می گویی : " بعله ، فلانی احساساتی است ! " من اما به این یكی كه به شنیدنش عادت كرده ام افتخار می كنم ، چون هر چه باشم در احساسات ، سر شور به پای نعلین امام عقل و ایمان نمی رسانم كه در حالی كه می لرزید و از خشم سرخ شده بود بر منبر رفت و فریاد زد : "و لقد بلغنی ... شنیده ام كه لشكر دشمن – نه نیروهای خودی – به خانه زنی یهودی ریخته اند و از پایش خلخال كشیده اند ، به خدا قسم اگر مسلمانی از شنیدن این خبر قالب تهی كند و بمیرد رواست و من او را ملامت نمی كنم " امیدوارم اگر لیاقت نداریم با خدمتگذاران شهدای كربلا محشور شویم خدا ما را با نوكران قنبری محشور كند كه آقایش این قدر احساساتی بود ! والسلام |
کوهیار گودرزی، دانشجوی ستاره دار و فعال حقوق بشری آزاد شد Posted: جرس: به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، کوهیار گودرزی، دانشجوی ستاره دار و فعال حقوق بشر، امروز سه شنبه ٢٣ آذر ماه ٨٩، بعد از یکسال حبس، از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
|
احضار ۱٩ دانشجوی دانشگاه امیرکبیر به کمیته انضباطی Posted: احضار و بازداشت حداقل ٧٠ دانشجو در جریان مراسم روز دانشجوی امسال جرس: در ادامۀ برخورد با دانشجویان و فعالان شرکت کننده در مراسم روز دانشجوی امسال، منابع دانشجویی از احضار حداقل ۱٩ تن از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به کمیته انضباطی خبر دادند و همزمان علی کلایی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس، به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، پس از برگزاری مراسم ۱۶ آذر در دانشگاه صنعتی امیرکبیر (پلی تکنیک تهران)، که توسط انجمن اسلامی دانشجویان تدارک دیده شده بود، کمیته انضباطی دانشگاه اقدام به احضار گسترده فعالین دانشجویی به کمیته انضباطی کرده و ضمن تماس و تهدید خانوادۀ دانشجویان، حداقل دو تن از فعالان دانشکده مکانیک، ۱٢ تن از دانشکده معدن و متالورژی و ۵ تن از دانشجویان دانشکده کامپیوتر را به آن کمیته فراخواند.
بر اساس این گزارش، در حکم جدیدی که روز گذشته به صورت کتبی به مینا جعفری، وکیل علی کلایی، ابلاغ شده، او به یک سال حبس تعزیری برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" از طریق نشر اخبار کذب و گزارشات مربوط به زندانیان سیاسی و انجام مصاحبه و پنج سال حبس تعزیری برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم" از طریق عضویت در کمیته گزارشگران حقوق بشر محکوم شده است.
|
چهارمین روز از اعتصاب غذای آرش صادقی، فعال دانشجویی زندانی و وضعیت نگران کننده وی Posted: جرس: آرش صادقی، فعال دانشجویی زندان، که بدلیل مورد ضرب و شتم قرار گرفتن در بند امنیتی زندان اوین به اعتصاب غذا دست زده بود، در چهارمین روز از این اعتصاب، در وضعیت نامعلوم قرار دارد.
|
جنگ قدرت در هيئت مديره سايپا بالا گرفت Posted: در پی برکناری اعضای هیئت مدیره جرس: پس از اعلام اسامی اعضای جدید هیئت مدیره شرکت سایپا و تغییر رئیس و نایب رئیس هیئت مدیره این شرکت، مدیرعامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که مالک حدود ۱۸ درصد سهام سایپاست، برکناری خودش و افراد دیگری نظیر مهرداد بذرپاش را از هیئت مدیره سایپا غیرقانونی دانست و گفت: اعضای هیئت مدیره قبلی سایپا همچنان مسئول اداره این شرکت می باشند.با این حال سایت اطلاع رسانی سایپا اعلام کرد: اعضای هیئت مدیره جدید قانونی هستند و به کار خود ادامه خواهند داد.
|
محکومیت احمد قابل به حبس، تبعید، جریمه و عدم مصاحبه Posted: جرس: بر اساس گزارش منابع خبری، دادگاه انقلاب مشهد، احمد قابل، نویسنده و اسلام پژوه بازداشتی را، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "اهانت به رهبری"، به بیست ماه زندان، سه سال ممنوع الخروج از محل زندگی(تبعید)، سه سال ممنوع المصاحبه و سخنرانی و همچنین بدلیل داشتن گیرنده ماهواره، به جریمه نقدی و مصادرۀ کامپیوتر شخصی محکوم نمود.
به اتهام "تبلیغ علیه نظام"، به یکسال و به اتهام "اهانت به رهبری" به هشت ماه حبس (مجموعا بیست ماه)، سه سال ممنوع الخروج از محل زندگی (یعنی تبعید)، سه سال ممنوع المصاحبه و سخنرانی و بدلیل "داشتن گیرنده ماهواره"، به جریمه نقدی و مصادره لب تاپ شخصی محکوم و از سایر اتهامات تبرئه گردید.
احمد قابل طی چند سال اخیر به دلیل نگارش نامه های انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی و نقد حاکمیت، بارها مورد احضار، بازداشت، تعقیب قضایی و تشکیل پرونده قرار گرفته بود.
|
یادداشتی از میرحسین به مناسبت ماه محرم Posted: |
گزارشی درباره روشهای تنظیم ترافیک در شهر لندن Posted: |
قانونگذاري مفرط بدون توجه به مفهوم عدالت و شرافت، قانونگذاري مضري است Posted: امیرناصر کاتوزیان
پدر علم حقوق ايران گفت: وقتي مردم در برابر قانون مساوي و برابر باشند روحيه تظاهر، تصنع و چاپلوسي از مردم برطرف ميشود.
به گزارش خبرنگار ايلنا، دكتر امير ناصر كاتوزيان در نشست «حكومت قانون از منظر تاريخ حقوق» كه توسط انجمن علمي حقوق دانشگاه تهران برگزار شد اظهار داشت: متاسفم از اينكه بايد حكومت قانون به بحث گذاشته شده و استدلال شود كه چه منافعي براي كشور در پي خواهد داشت. در كشورهاي ديگر اين مساله جز بديهيات بوده اما ما ناچار هستيم كه اين امر بديهي را توضيح و سپس به بيان منافع آن بپردازيم.
اين استاد علم حقوق با بيان اينكه سقراط براي پرهيز از نقض قانون جام شوكران را نوشيد تا نگويند وي قانون را نقض كرده است اظهار كرد: تواضع و فروتني سقراط موجب شد كه قرنها بعد كانت در دستور اخلاقي خود به اشخاص بگويد به گونهاي رفتار كنيد كه منش كار شما مبناي قانون گذاري جهاني باشد يعني وي صحبت از قانون جهاني ميكند.
اين حقوقدان ادامه داد: سالها بعد هانري مازو كه از اشخاص برجسته حقوق بود طي مقالهاي كه موضوع آن صلح، عدالت و نيروي هستهاي بود پيشنهاد داد كه براي حفظ نظم در جامعه همانطور كه اشخاص زماني كه اختلاف پيدا ميكنند به اين نتيجهرسيدهاند كه بايد به دادگاه مراجعه كنند، در روابط بينالملل نيز دولتها به جايي كه به زور متوسل شوند، به دادگاه مراجعه كند. بر همين اساس پيشنهاد داد نيروي هستهاي از همه كشورها گرفته شده و به سازمان ملل داده شود تا قدرتي باشد كه بتواند بر همه دولتها سيطره پيدا كند.
كاتوزيان گفت: ابراز نگراني و برگزاري چنين نشستي توسط انجمن علمي نشان از اين است كه برخي نيروها در كشور حضور دارند كه به قانون اعتنا نكرده و بايد براي آنها فوايد حكومت قانون را ثابت كرد.
وي به بيان دلايلي براي اثبات حاكميت قانون پرداخت و گفت: اولين دليلي كه ميتوان براي اثبات حاكميت قانون آورد، ايجاد نظم است. اگر مديون نداند كه دادگاه آن را محكوم كرده و بايد دين را بپردازد و يا مجرم يقين پيدا نكند كه در صورت خطا قطعا مجازات ميشود، سنگ روي سنگ بند نميشود بنابراين ايجاد نظم از نيازها و ارزشهاي هر كشوري است.
اين استاد حقوق دليل دوم حاكميت قانون را تساوي همه افراد در برابر قانون دانست و گفت: اگر در بدترين حكومتها نيز فرد خودكامه بخواهد قاعدهاي وضع كند خود نيز بايد به آن عمل كند به اين ترتيب يك برابري و تساوي در برابر قانون شكل ميگيرد و هر چند تساوي درجه نازل از عدالت است و عدالت كامل نيست اما از هيچ بهتر است.
اين حقوقدان تصريح كرد: وقتي مردم در برابر قانون مساوي و برابر باشند،روحيه تظاهر، تصنع و چاپلوسي از مردم برطرف ميشود وديگر مردم موظف نيستند شكل و ظاهر خود را به گونهاي بيارايند كه حاكم از آنها خوششان بيايد. علماي حقوق عمومي نيز بر اين نكته پافشاري ميكنند كه در حكومتهاي مردمي و يا حكومتهايي مبتني بر قانون صفات حسنه از قبيل راستگويي و شرافت، جاي تصنع و تملق را ميگيرد.
كاتوزيان با بيان اينكه قانون در فلسفه حقوق به معناي عام و خاص به كار ميرود ادامه داد: قانون به معناي عام، تمام مقررات وضع شده از سوي حكومت اعم از قوه مقننه و مجريه و آييننامهها را شامل ميشود اما معناي خاص قانون آن معنايي است كه متكي به اراده ملت است.
اين حقوقدان با تاكيد بر اينكه نبايد برتمام الزاماتي كه از سوي دولت وضع ميشود، نام قانون نهاد، اظهار كرد: ديدم برخي به اشتباه عنوان ميكنند كه همه چيز قانون است و بر همين اساس منظور از حكومت قانون، اطاعت از حكومت است. اين مفهوم زيان بار را بايد از ذهن خارج كرد چرا كه زماني كه اسم حكومت قانون ميآورند به معناي اطاعت از اراده ملي است. ديگر زمان لويي چهاردهم گذشته كه ميگويد قانون من هستم، قانون يعني اراده مردم.
وي در ادامه به بيان دلايل ضرورت حكومت قانون پرداخت و گفت: اگر احترام قانون به ستايش قانون تبديل شود و تصور كنيم همه چيز در قانون بوده و هر كاري را ميتوانيم بر اساس قانون انجام بدهيم زيان آور است. قانونگذاري مفرط همراه با تعصب و بدون توجه به مفهوم عدالت و شرافت، قانونگداري مضري است.
كاتوزيان خاطرنشان كرد: كساني كه به مرحله ستايش قانون فكر كرده و يا به اين مرحله رسيدهاند فكر ميكنند قانون منبع منحصر حقوق است و فرقي ميان حقوق و قانون وجود ندارد. اين فكر دربازماندگان قانون مدني فرانسه ظهور كرد و در همين راستا يكي از نويسندگان قانون مدني در فرانسه صراحتا اعلام ميكند كه حقوق مدني نميشناسد و هرچه است در قانون مدني است.
وي اظهار كرد: عيب مساله اين است كه لايحههاي اخلاقي قانون و نداي عدالت و وجدان كه ممكن است در ذهن قاضي تاثيرگذار باشد را كنار ميگذارد و اگر منبع حقوق منحصرا در قانون باشد رويه قضايي يا دكترين حقوقي ديگر اثري در حقوق نداشته و از همه مهمتر اخلاق را از حقوق كنار ميگذارد.
كاتوزيان با بيان اينكه اگر بخواهيم قانون را ستايش كنيم پس ديگر نبايد قانون بد داشته باشيم گفت: به نظرم اين روحيه، روحيه اطاعت از ديكتاتوري باشد.
وي با بيان اينكه به نظر من حقوقدان بايد بهعنوان يك متفكر در اين كار نقش داشته و اين نظم را رعايت كند،افزود: بايد ميان قانون خوب و قانون بد فرق گذاشته شود. قانوني كه با مصالح و منافع ملي و اخلاق عمومي سازگار است، قانون خوب بوده و بايد به قانوني كه بد است، انتقاد صورت گيرد. تفاوت آنها نيز در تفسير قانون ظاهر ميشود ما زماني كه به قانون خوب ميرسيم سعي بر گسترش آن داريم.
اين حقوقدان افزود: درست است كه بايد به خود قانونگذار مراجعه كرد تا ديد آيا قانون خاص است يا عام، اما اگر واقع بين باشيم متوجه خواهيم شد كه اين ذهن ما است كه ما را هدايت ميكند كه يك قانوني را موسع تفسير كنيم يا مضيق. وضع سياسي، اخلاق عمومي، سنتهاي تاريخي و وضع جغرافيايي در ساخت ذهن ما موثر است تا يك قانون را مطابق اصل بدانيم يا خير وهمين انگيزه ميشود تا چيزي كه درست است را به قانون گذار نسبت دهيم.
كاتوزيان خاطرنشان كرد: اگر همه اينها را از قانون بزداييم و بگوييم هرچه قانون ميگويد درست است ديگر حتي از قانون نميتوان انتقاد كرد.ولي ما در جامعهاي كه زندگي ميكنيم اراده كساني بر ما حكومت ميكند كه از حيث ارزشي بالاتر از ما نيستند بنابراين در مقام برابر، قانون را تفسير ميكنيم نه در مقام اطاعت.
وي با بيان اينكه در ديدگاه ستايش قانون ما درچارچوب تاروپود منطق گرفتار ميشويم،گفت: اگر ما اعتقاد داشته باشيم كه همه چيز در قانون است آنگاه در جامعه با مسائلي مواجه ميشويم كه حكمي در قانون ندارد به همين دليل مجبور ميشويم به كمك مطالب منطقي، قياس و مفهوم موافق و مخالف، مفهوم قانون را استخراج كنيم آنگاه ما به صورت يك ماشين آهني درآمده كه هيچ احساسي ندارد و مركز آن انسان نيست. در اين صورت بجاي اينكه گريبان منطق بهعنوان ابزاري براي اجراي عدالت در دست ما باشد گريبان ما به دست منطق سپرده ميشود كه امري بسيار خطرناك است.
اين استاد حقوق با بيان اينكه امروز دنيا به سمتي ميرود كه قضات در آن نقش بسزايي داشته و آنها معناي قانون را مشخص ميكنند، گفت: نبايد اين گونه فكر شود كه اگر در جايي عيب پيدا ميشود تنها قانون گذار مقصر است ،چرا كه اين عيب متوجه قضات است. ممكن است نمايشنامه شكسپير را يك بار در تئاتر لندن و يك بار در جنوب تهران اجرا كنند اين دو تئاتر هر دو يكي است يعني نويسنده و قانون يكي است اما دو معني ميدهد؛ شما نميتوانيد همان استفادهاي كه از آن تئاتر كرديد از همين تئاتر هم بكنيد.
وي با بيان اينكه نبايد مجري را كنار گذاشت و تنها به قانون گذار توجه كرد، ادامه داد: به محضي كه عيبي در كشور پيدا ميشود ميگوييم قانون بد داريم و بايد آن را تغيير دهيم. در حالي كه من معتقدم ما مفسر بد داريم. افرادي كه به كار قضاوت ميپردازند ميدانند كه تغيير قانون چه آشوبهايي را به پا ميكنند به خصوص اگر همراه با انحلال برخي از نهادهاي قضايي باشد. به طور مثال ناگهان دادگاه شهرستان منحل ميشود و تمام پروندهها در گوشهاي جمع شده و شايد تا شش ماه يا يك سال به آن پروندهها رسيدگي نشود و شش ماه بعد رئيس قوه قضاييه جديدي بر سر كار ميآيد آن هم يك دستور ديگري ميدهد كه باعث اخلال در نظم بوده و مباني حكومت قانون را دچار اختلال ميكند.
كاتوزيان با بيان اينكه در تفكر ستايش قانون به حكومت اجازه ميدهيم كه در زندگي خصوصي مردم دخالت كند، گفت: وقتي انسان دولتي را تشكيل ميدهد، قدرت خود را به دولت واگذار ميكند تا در پناه امنيت آن به زندگي خود بپردازد. انسان هميشه براي خود محل خصوصي نگه ميدارد و در حال حاضر نيز كه بيشتر خانوادهها در آپارتمان زندگي ميكنند هنوز مهمان خانه آنها با اتاق خودشان متفاوت است، چرا كه نميخواهند ديگران از محيط خصوصي آنها آگاه شود.
وي ادامه داد: ما همه چيز خود را به دولت واگذار نكردهايم و زندگي خصوصي را براي خودمان حفظ كرديم. ممكن است برخي استدلال كنند كه طبق اصل 71 قانون اساسي مجلس ميتواند در همه زمينهها قانونگذاري كند. اگر مراد اين باشد كه صلاحيت مجلس در قانون گذاري عام است، درست است، اما اگر به اين معنا باشد كه هيچ استثنايي ندارد و اگر استثنايي داشته باشد بايد درخود قانون اساسي ميآمد تفسير نادرستي است، براي اينكه ما فراموش كرديم كه قانون اساسي ما فقط تنها مواد اصلي نيست بلكه مقدمه آن هم است كه الهام بخش اين مواد بوده و هر اصلي بايد در سايه آن مواد تفسير شود.
اين حقوقدان با بيان اينكه برخي فكر ميكنند استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي تنها جزء شعارهاي انقلاب بوده است، گفت: خير؛ اين موارد جزء مقدمات قانون اساسي نيز است. در مقدمات قانون اساسي هدف جمهوري اسلامي بيان ميشود كه عبارت از حفظ منزلت، كرامت انسان و ارزش والاي انسان در برابر مسووليتي است كه در مقابل خداوند دارد. بنابراين هر اصل بايد در پناه چنين مادهاي تفسير شود.
وي گفت: اگر به طور مثال افرادي كه با يكديگر دوست بوده و حرفهايي بزنند كه اصولا در جمع زده نميشود، اين حرفها ضبط شده و براساس آن افراد را به نام قانون احضار كنند آيا ديگر زندگي باقي ميماند؟ اگر بنا باشد در مكاتبات خصوصي افراد كه يادداشتهاي شخصي دارد و آنها را در منزل خود نوشته با خود برده و بگويند شما به فلان كس توهين كردهايد، آيا ديگر ميتوان زندگي كرد؟ آيا اسلام نگفته « يريد بكم اليسر ولا يريد بكم العسر»؟ آيا مقدمه قانون اساسي نيست كه هدف جمهوري اسلامي را حفظ كرامت و منزلت انسان عنوان كرده، آيا اين مساله با كرامت منافات ندارد؟
كاتوزيان با تاكيد بر اينكه حكومت قانون بلي ولي ستايش قانون خير، اظهار كرد: يكي از اشكالات فلسفه حقوق اين است كه بايد به دو زبان سخن گفت . به عوام نهيب زد تا قانون را اجرا كنند و به افراد خاص اين راه را نشان داده شود كه اگر قانون ظالمانه بود به چه طريقي از اين ظلم بگريزند.
منبع: ایلنا |
دبیر کل موتلفه: نوادگان یزید در عاشورای ٨٨ فکر می کردند می توانند جنایات بنی امیه را بازسازی کنند Posted: جرس: دبیر کل حزب موتلفه اسلامی، با بیان اینکه "انقلاب ما یک انقلاب الهی در امتداد بعثت، غدیر و عاشورا بود"، پیرامون قیام ها و اعتراضات مردمیِ سال گذشته، دست به شبیه سازی تاریخی زده و ادعا کرد "نوادگان یزید در عاشورای سال گذشته فکر می کردند با پشتیبانی آمریکا می توانند جنایات بنی امیه در سال ۶۱ هجری را در انقلاب ما بازسازی کنند. اما آنها با سد بصیرت مردم روبرو شدند و جز رسوایی و خفت نصیبی نبردند."
بیانیه مشترک یک مرزبندی با اهل فتنه و توطئه های بیگانگان دارد
وی افزود: موضوع مهم در بیانیه مشترک پرهیز روحانیت از ورود به رقابت بین اصولگرایان و حمایت از همه اضلاع اصولگرایی است. روحانیت همگان را دعوت به التزام عملی به ولایت فقیه به عنوان رکن اصیل همگرایی و وحدت، کرده است. همچنین از تلاشهایی که برای وحدت و همگرایی تا کنون صورت گرفته حمایت کرده اند.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |