جنبش راه سبز - خبرنامه |
- تأیید و اجرای حکم هفت سال زندان مهدی خدایی فعال دانشجویی
- آزادی هاشم صباغیان
- بی مهارتی مرگبار
- زهرا رهنورد خطاب به زندانیان اعتصابی: از شما خواهش می کنم به اعتصاب غذای خود پایان دهید
- حاکمیت جو پلیسی و امنیتی در تهران در روز تاسوعا
- احسان شریعتی: امام حسین در دورهای که به نام اسلام در برابر حقیقت اسلام ایستادند، شهادت را برگزید
- مدیر مسئول روزنامه ایران بار دیگر به دادسرا احضار شد
- هشدار عفو بین الملل به جمهوری اسلامی در آستانه عاشورا
- علم الهدی: برخی اشخاص بخاطر زاویه یافتن با ولایت، سرباز فتنه دشمن شدند
- پس از سفر متکی، سنگال سفیر خود از ایران را فراخواند
تأیید و اجرای حکم هفت سال زندان مهدی خدایی فعال دانشجویی Posted: جرس: به گزارش منابع حقوق بشری، مهدی خدایی فعال دانشجویی و حقوق بشری، که طی دو پرونده به ٧ سال حبس تعزیری محکوم شده بود، با تایید حکم خود توسط دادگاه تجدیدنظر، محکوم به سپری کردن هفت سال زندان است.
|
Posted: جرس: منابع خبری، از آزادی هاشم صباغیان، عضو نهضت آزادی ایران که روز چهارشنبه ٢۴ آذر ماه، با یورش ماموران امنیتی به منزلش و برهم زدن مراسم تاسوعای حسینی بازداشت شده بود، خبر دادند.
|
Posted: مهرداد نصرتی
مردی سراسیمه وارد فروشگاه شد .تقریبا نفسش بند آمده بود.متوجه شدم که نسخه ای در دست دارد.منتظر صحبت ایشان نماندم و برگه را از دست او گرفتم . به محض اینکه " اوردر" (دستور روی نسخه) پزشک معالج را خواندم متوجه علت حال پریشان مرد شدم چرا که بالای نسخه بزرگ نوشته شده بود :اورژانسی. پزشک دستور داده بود که برای بیمار ایشان یک " شنت مغزی " تهیه شود.
مرد بریده بریده و با صدایی که ترس از شنیدن خبری هراس آور در مورد بیمارش ، کلمات او را می لرزاند گفت :" دکتر گفت دستگاه قطع کرده ......"فورا یکی از شنتهای مغزی را از داخل قفسه مربوطه برداشتم و روی میز گذاشتم وخوشبختانه درست همان براندی که مدّ نظر پزشک معالج بود .آن مرد با عجله تسویه حساب را انجام داد و با شتاب از فروشگاه خارج شد.هنگام خروج گفت : " برای گرفتن فاکتور خرید باز می گردم" و با صدایی که در حال دور شدن بود تقریبا فریاد زد: " تو را خدا دعا کن ! تو را خدا دعا کن!
...." یکساعتی گذشته بود که او برگشت .اشک در نگاهش حلقه بسته بود و بی امان دعای خیر می کرد. وقتی آرام گرفت از او خواستم بنشیند و توضیح دهد که جریان چه بوده است؟ اینطور آغاز کرد:بیمار بچه خواهرم است .(آنگونه که عشق در جمله ای لبریز شود ادامه داد
)من دایی اش هستم . پدر و مادرش مسافرتند و لیلا پیش ما امانت است.یکدفعه حالش بد شد .لیلی خودش می دانست مشکلش چیست .به ما گفت که احتمالا باز هم شنت مغزی که پزشکان در سر او کار گذاشته اند قطع کرده است(یعنی از کار افتاده است ). سریعا با خانواده اش تماس گرفتیم و آنها گفتند که لیلی باید فورا به بیمارستان منتقل شود و پزشکش در جریان قرار بگیرد."
سپس گفت :شهرستان ما تا اینجا (مرکز استان) حدودا دویست کیلومتر فاصله دارد. وقتی لیلا را روی تخت بیمارستان خواباندیم و رزیدنت بخش(دستیار پزشک متخصص)با پزشک جراح تلفنی صحبت کرد و او را درجریان کامل شرایط لیلی گذاشت نسخه ای نوشت و به دست من داد و گفت اگر شانس بیاوریم هنوز حدود یکساعت وقت داریم ولی روی هم رفته خیلی دیر متوجه شده اید که شنت بیمار شما از کار افتاده است.
دایی لیلی ادامه داد: نسخه را بدست گرفتم و به یکی از فروشگاه های لوازم پزشکی مراجعه نمودم (نشانی فروشگاه را که داد فروشگاه و صاحب آن را شناختم ) آنجا جوانی فروشنده بود که با چرب زبانی نسخه را از من گرفت و گفت :اینکه نگرانی ندارد .الان کار شما را راه میاندازم و سپس بسته کوچکی را به من داد و پانصد تومان (پنج هزار ریال) از من گرفت. من با خیال راحت آمدم و پشت در اطاق عملی منتظرشدم که لیلی را مستقیما به آن منتقل کرده بودند.بعد از دقایقی یک خانم پرستار با لیاس سبز در را باز کرد و همراهی لیلی را خواست .پرستار گفت : شنت بیمار را بدهید! من بسته کوچکی را که خریده بودم تحویل دادم .پرستارلحظاتی با تعجب به من خیره شد
و سپس گفت :" این چیه آقا ! مریضت داره از دست میره ! این چیه گرفتی ؟! عجله کن ! اشتباهه ! برو هر چی روی نسخه نوشته شده را بگیر و بیار ! عجله کن وقت نیست! ......)
مرد آهی کشید و اینگونه ادامه داد : بقیه اش را هم که خودتان می دانید.خدمت شما رسیدم و شما وسیله درست را به من دادید . خوشبختانه یکی از پرستارها هم به ما گفته که خطر رفع شده است .انشا ء الله که همینطور باشد .نمی دانم اگر خدای ناکرده اتفاقی برای لیلی بیافتد جواب پدر و مادرش را چطور بدهم؟!" دایی لیلی تنها چیزی که به ذهنش نمی رسید این بود که بیمارستان موظف بوده است که چنین وسیله حساسی را از قبل در استوک خود داشته باشد تا ثانیه های حیاتی بیهوده از دست نروند.(بماند)
بسته کوچکی که بجای شنت مغزی به همراهی بیمار داده بودند را خواستم . در جیب مرد بود .آن بسته در واقع یک " شیت ادراری " بود . نسخه را از مرد دوباره گرفتم و با دقت نگاه کردم . نه ! واقعا امکان اینکه بخاطر بد خطی یا بی دقتی در نوشتن اوردر چنین خطای مرگ آوری رخ داده باشد صفر بود .برعکس بسیاری از نسخه ها که معمولا بد خط هستند این یکی کاملا با دقت نوشته شده بود.
گوشی تلفن را برداشتم و به فروشنده شیت ادراری (بجای شنت مغزی) زنگ زدم : آقا ! من فلانی هستم .همکار شما . یک شنت مغزی نیاز دارم شما دارید ؟! پاسخ همان بود که انتظار داشتم : " شنت مغزی ؟! چی چی هست داشم ؟! ما شیت ادراری داریم خیلی هم جنسش معرکه س........." گوشی را گذاشتم. جریان لوازم پزشکی فروش شدن این آقا را به خوبی می دانستم . قبلا از زابل (شهری در استان سیستان و بلوچستان ) ضبط صوت دست دوم می خرید و بصورت قاچاق به شهرهای این استان می آورد و می فروخت . اما حالا لوازم پزشکی می فروشد . چرا ؟! نمی دانم. ولی آیا اصلا اهمیتی دارد؟!
اهمیت ندارد چون این تنها مورد از این قبیل نیست . شرکتها و فروشگاه هایی را می شناسم که صاحبان آنها قبلا به شغل های کاملا بی ربطی (نسبت به شغل امروزشان) مشغول بوده اند و امروز وارد کننده و توزیع کننده تجهیزات پیشرفته پزشکی ، آزمایشگاهی و دندانپزشکی هستند.
شاید این سئوال بی مورد نباشد اگر بپرسیم: پس فرق کسانیکه فارغ التحصیل رشته های پزشکی ، پیراپزشکی و مخصوصا رشته کارشناسی تجهیزات پزشکی هستند با این آقایان چیست ؟! این فارغ التحصیلان آکادمیک رشته های مربوط ، امروز یا سرمایه تاسیس فروشگاه تجهیزات پزشکی را ندارد یا اصلا سرمایه هم که داشته باشند اما در اوج بی عدالتی باید با کسانی رقابت کنند که هزگز وقت و هزینه ای را برای کسب دانش و مهارت لازم جهت اشتغال به این شغل صرف نکرده اند . از سوی دیگر این افراد به علت عدم اطلاع از زیسک های مسئولیتی این شغل ، نگاهی تاجر مابانه به لوازم پزشکی دارند فلذا بی محابا هر کالایی را با هرکیفیتی ، به بیمار یا همراهی او می فروشند تا بدینوسیله شاید هرچه زودتر صفری بر صفرهای حساب مبارکشان افزوده گردد .این کاسب مابی باعث می شود که حتی گاهی از روی نادانی و بی اطلاعی نسخه ای را اشتباه بپیچند .کالایی که جز مرگ یا آسیب جدی برای بیمار خاصیت دیگری ندارد.
حال چون کارشناسان تحصیل کرده رشته های مربوط، حداقل بیش از اینان خود را از این نوع نگاه به چنین شغلی حفظ می کنند (که انشاالله اینطور باشد) در بازار رقابت با بی خیالان روزگار که فقط به اسکناس بیشتر می اندیشند از قبل شکست خورده اند.
اصلا حق و حقوق این فارغ التحصیلان هم هیچ .نخواستیم و نخواستند. فقط بیائیم به این سئوال پاسخ دهیم : گناه کسی که به فروشنده این وسائل اعتماد می کند و به اعتبار جواز کسبی که برای وی صادر شده ، حساس ترین دقایق عمر خودش یا بیمار عزیزتر از جانش را در اختیار این فروشندگان بی تخصص و مهارت می گذارد چیست ؟
در گزارشی که خواندید خوشبختانه و فقط بر اثر یک خوش اقبالی خطر رفع شد (انشالله که همینطور باشد چون بعد از آن دیگر دیداری با آن مرد نداشتم) اما آیا چند نفر تا بحال بخاطر همین بی سوادی ها و بخاطر جوازهایی که فقط بدلیل رفع مسئولیت اشتغال زایی صادر شده و بخاطرآن چند ده هزار تومانی که بواسطه صدور این مجوزها و هزینه های تمدید چواز و دفترچه و ..... عاید دولت می شود جان پر ارزش شان را از دست داده اند؟ آیا این آقایان حاضرند حتی در دنیای خیال و وهم ، خود را لحظه ای بجای عزیز از دست دادگانی بگذارند که مسئولین (بطور غیر مستقیم ) جان گرانبهای دردانه شان را گرفته اند؟! هیهات!
راهکار : آیا وقت آن نشده است که برای این بازار بی درو پیکر صدور جواز کسب آن هم برای چنین شغل حساسی فکری کرد و مانند داروخانه ها که پیش از این به همین مشکل دچار بودند و با صدور جواز تاسیس فقط بنام دکتر داروساز مشکل تقریبا حل شد ، شرط تاسیس فروشگاه های لوازم پزشکی را داشتن مدرکی مناسب و مهارتی مکفی قرار داد؟ ؟آیا بیماران باید تاوان نبودن شغل کافی مناسب برای جویندگان کار را بدهند؟! و هزار هزار سئوال دیگر از این دست که لازمه پاسخگویی به آنها دلسوزی است .کالایی که فعلا نایاب است و اگر هم کسی مدعی داشتن آن شد دقت کنید تا مبادا نوع تقلبی اش را بجای جنس اصلی به شما بفروشند!.والسلام
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
زهرا رهنورد خطاب به زندانیان اعتصابی: از شما خواهش می کنم به اعتصاب غذای خود پایان دهید Posted: امیدوار باشید که صبح آزادی نزدیک است جرس: در پی تداوم اعتصاب غذای پنج تن از زندانیان سیاسی، زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه، با انتشار یادداشتی کوتاه خطاب به نسرین ستوده و رضا شهابی، غلامحسین عرشی، محمد نوریزاد و آرش صادقی، به آنان خاطرنشان کرد "از شما خواهش می کنم با اطمینان به اینکه پیام شما را مردم دریافت کرده اند به اعتصاب غذای خود پایان دهید و امیدوار باشید که صبح آزدی نزدیک است ."
|
حاکمیت جو پلیسی و امنیتی در تهران در روز تاسوعا Posted: گزارش های تایید نشده از چند برخورد در پایتخت جرس: در آستانه فرارسیدن عاشورا و اولین سالگرد عاشورای ٨٨، تهران تحت حاکمیت شرایط ویژه و پلیسی قرار گرفت و همزمان گزارش هایی از برخوردهای پراکنده در چند نقطه پایتخت مخابره گردید.
|
احسان شریعتی: امام حسین در دورهای که به نام اسلام در برابر حقیقت اسلام ایستادند، شهادت را برگزید Posted: جرس: احسان شریعتی، فرزند مرحوم دکتر علی شریعتی، در جمع گروهی از دانشجویان فعال انجمن اسلامی دانشگاه تهران، در تبیین دیدگاه پدرش، دورۀ امام حسین را دورهای توصیف کرد که در آن به نام اسلام در برابر حقیقت اسلام ایستاده بودند، و در چنین موقعیتی، امام حسین شهادت را به عنوان کاری آگاهیبخش انتخاب کرد، و مهمتر از خون وی، پیام و کاری بود که زینب انجام داد.
|
مدیر مسئول روزنامه ایران بار دیگر به دادسرا احضار شد Posted:
جرس: با گذشت یک هفته پس از شکایت مهدی هاشمی از مدیر مسئول روزنامه ایران، به اتهام "افتــرا"، و تبرئۀ روزنامه ارگان دولت در دادگاه، وی بار دیگر به دادسرا احضار شد . به گزارش ایرنا، کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول ارگان رسمی دولت (روزنامه ایران)، روز سه شنبه ٢٣ آذرماه، ضمن تایید خبر احضار خود به شعبه دوازدهم دادسرای کارکنان دولت، اتهامات وارده به خود را "جلوگیری از دستور قضایی، افترا و نشر اکاذیب" اعلام کرد.
این روزنامه در ویژهنامه خود همچنین دستخطی منسوب به «مهدی هاشمی» را منتشر کرده و آن را سندی "درباره استراتژی القای تقلب"دانسته است. در بخشی از این دستنوشته از "اشکالات عمده" انتخابات از جمله به "امکان رأی دادن چندباره، اشکال تیم شمارش" و همچنین تشکیل شدن این تیم از سوی شخص آقای احمدینژاد اشاره شده است. گفتنی است پس از احضارِ چندی پیشِ مدیر مسئول روزنامه ایران به دادگاه بدلیل شکایت مهدی هاشمی، غلامحسین الهام، (مشاور حقوق رئیس دولت و وزیر دادگستری دولت نهم) روز شنبه بیستم آذرماه، طی مقاله ای تحت عنوان"حرمت اصحاب فتنه"، با حمله و هتاکی به رهبران جنبش سبز، از احضار این مدیر مسئول شکایت کرده و نوشته بود "اقدامات پرسشانگیزی از سوی برخی مقامات قضایی انجام میگیرد که توجیه آن سخت و دشوار است." الهام در مقاله خود انتقادات تندی را متوجه دادستانی تهران در خصوص رسیدگی به پرونده اتهامی مدیر مسئول روزنامه ایران، نموده بود. در پی درج مقاله مشاور حقوق رئیس دولت در روزنامه ایران تحت عنوان"حرمت اصحاب فتنه"، عباس جعفری دولت آبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز، پاسخی تحت عنوان "لزوم احترام به حقوق و حیثیت افراد" خطاب به وی منتشر کرد .
|
هشدار عفو بین الملل به جمهوری اسلامی در آستانه عاشورا Posted: جرس: سازمان حقوق بشری عفو بین الملل، در آستانه عاشورا و سالگرد سرکوب اعتراضات مردم ایران، ضمن صدور بیانیه ای خواستار خویشتنداری مقامات ایران در سالگرد اعتراضات روز عاشورا و آزادی تمامی زندانیان عقیدتی در ایران شد.
|
علم الهدی: برخی اشخاص بخاطر زاویه یافتن با ولایت، سرباز فتنه دشمن شدند Posted: جرس: عضو مجلس خبرگان و امام جمعه مشهد معتقد است "برخی اشخاص، بخاطر زاویه پیدا كردن با ولایت فقیه در جریان مسایل بعد از انتخابات ٨٨، در صف سربازان فتنه ای كه آمریكا و دشمنان در راس آن بودند، قرار گرفتند."
|
پس از سفر متکی، سنگال سفیر خود از ایران را فراخواند Posted: جرس: بعد از قطع رابطۀ کاملِ دولت گامبیا با جمهوری اسلامی و اخراج دیپلماتهای ایرانی از آن کشور، و بلافاصله بعد از نامه نگاریِ محمود احمدی نژاد با مقامات ارشد سنگال، این کشور آفریقایی نیز، سفیر خود را از ایران فرا خواند و علت آن را "نارضایتی از موضع جمهوری اسلامی نسبت به محموله اسلحه توقیف شده در آفریقا" اعلام کرد.
نکته قابل ذکر اینکه مقامات نیجریه، نه تنها از پاسخ های دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی پیرامون سلاح های قاچاق ارسالی از ایران قانع نشدند، بلکه پرونده ای در این زمینه به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دادند.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |