جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گفتگو با مادرانِ قربانیان ششم دی88؛ فکر می کنید با این جگر پاره، آرامش داریم؟

Posted: 25 Dec 2012 08:44 AM PST

مژگان مدرس علوم
 جرس: قریب سه سال از دی ماه سال ۸۸ ( راهپیمایی روز عاشورا) گذشت اما نه تنها عاملان و آمران این جنایت تاکنون معرفی نشده اند بلکه خانواده ها نیز در برگزاری مراسم سالگرد عزیزان خود با محدودیت هایی روبرو هستند.

 

در روز ششم دی ماه ۸۸ امیر ارشد تاجمیر، شبنم سهرابی، شهرام فرج زاده و شاهرخ رحمانی زیر خودروهای نیروی انتظامی له شدند. مصطفی کریم بیگی، سید علی موسوی، محمدعلی راسخ نیا و مهدی فرهادی راد، هدف گلوله قرار گرفتند و جان باختند. جهان بخت پازوکی دیگر جان باخته این روز است که تاکنون عکس یا جزئیاتی از نحوه جان باختن او منتشر نشده است.
به گفته یکی از خانواده ها، سومین مراسم امیر ارشد تاجمیر فرزند ایرج تاجمیر و شهین مهین فر (گوینده و مجری پیش کسوت رادیو وتلویزیون) که در روز ششم دی ماه سال ۸۸ در میدان ولیعصر تهران توسط خودروهای نیروی انتظامی زیر گرفته شده بود، در این روز برگزار نخواهد شد.
شهین مهین فر، مادر امیر ارشد تاجمیر با بیان اینکه مراسمی در روز ششم دی ماه برگزار نمی کنند به "جرس" می گوید: "مراسم را در روز دیگری با حضور بستگان نزدیک و خودمان برگزار خواهیم کرد و در روز ششم دی ماه مراسمی نخواهیم داشت."
وقتی از این پیشکسوت گویندگی در رادیو سوال می کنم که این سه سال در نبود امیر ارشد چگونه برشما گذشت، سخن خود را اینچنین ادامه می دهد:"
باز امشب غزلی کنج دلم زندانیست
آسمان شب بی حوصله ام طوفانیست
هیچکس تلخی لبخند مرا درک نکرد
های های دل دیوانه من پنهانیست."
او می گوید: "احساس من مانند حس تمام مادران است با این تفاوت که امیدوارم هیچ مادری به مرحله ای که من رسیدم، نرسد. چه بگویم که مادران داغدار دیگر نگفته اند. فکر می کنید با جگر پاره، آرامش داریم؟ این سکوتم من را داغون می کند اما می خواهم در این سکوت بمیرم."
مادر شهید امیرارشد تاجمیر در پاسخ به این سوال که علت سکوت شما چیست، بیان می کند: "سکوت من از هر فریادی "رساتر" است. ممکن است خودم در این سکوت مرگ بار ذره ذره آب شوم اما نمی خواهم باعث ناراحتی دیگران شوم. با سکوت خود زندگی می کنم زندگی که نه، بلکه مرگ تدریجی."
امیر ارشد تاجمیر که در آن روز برای پیوستن به مردم به خیابان رفته بود، زمانی که می بیند ماموران امنیتی دو دختر را مورد ضرب و شتم قرار داده اند، به کمک آنها می رود. درگیری مردم با نیروهای امنیتی بالا می گیرد و در این زمان خودرو نیروی انتظامی به سوی مردم حرکت می کند و به امیرارشد می زند و به گفته شاهدان خودروی نیروی انتظامی سه بار از روی پیکر امیرارشد رد می شود.
مادر امیرارشد تاجمیر با بیان اینکه او در دانشگاه درس می خواند، می گوید: "امیر ارشد مبارز وطن من، مبارز جوانمرد من دانشجو بود و در کنارش بعنوان صدابردار در رادیو فعالیت می کرد. خود امیر ارشد این کار را دوست نداشت و می گفت که دوست ندارم در جامعه ای که فرهنگی است اما بی فرهنگ ترین جامعه است کار کنم."
مهین فر ادامه می دهد: "تمام لحظه هایم پر از خاطرات قشنگ از امیر ارشدم است. شب یلدای سال ۸۸ یکی از آن خاطرات است. شبی که شش روز بعد امیر ارشدم را از من گرفتند. آن شب کنارم نشست و دستش را دور گردنم انداخت و بغلم کرد و من را بوسید. به خواهر و برادرش گفت از من و مامان عکس بگیرید. وقتی بچه ها آماده می شدند برای عکس گرفتن در گوشم گفت، عاشقتم، عاشقتم. من نمی دانستم دارد با من خداحافظی می کند."
در این لحظه خانم مهین فر دیگر قادر به ادامه صحبت نیست و سکوت می کند.
مصطفی کریم بیگی یکی دیگر از شهدای جنبش سبز است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در اعتراضات مردمی شرکت کرد و بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد. بعد از شانزده روز پیکر شهید مصطفی کریم بیگی در پزشک قانونی کهریزک توسط خانواده اش شناسایی شد. پیگیری های خانواده این شهید برای شناسایی عاملان و آمران این جنایت بعد از گذشت سه سال هنوز بی نتیجه مانده است.

شهناز اکملی مادر شهید مصطفی کریم بیگی نیز با اشاره بر اینکه امسال مراسمی برگزار نخواهند کرد، به بیان علت آن می پردازد و توضیح می دهد: "دو سال گذشته مشکلی برای برگزاری مراسم نداشتم اما امسال این مشکل ایجاد شده است. به علت اینکه دوستان (ماموران امنیتی) گفته اند که اگر بخواهید مراسمی برگزار کنید ما هم باید حضور داشته باشیم یا مهمانان را دستگیر می کنیم. به همین خاطر مراسمی برگزار نمی کنم و دلم نمی خواهد برای مهمانان عزیزی که می آیند مشکلی ایجاد شود. برای برگزاری مراسم سالگرد سهراب اعرابی هم همین مسئله وجود داشت و خانم فهیمی هم مراسم نگرفت. سوال ما این است، مگر خودشان برای سالگرد مرگ عزیزان خود مراسم نمی گیرند؟ حالا چرا ما باید به اجبار پذیرای دوستان (ماموران) در مراسم عزیزانمان باشیم؟"
این مادر داغدار می افزاید: "پرونده قضایی باز است اما فکر نمی کنم به جایی برسد و پاسخگویی نیست. به ما گفتند که دیه بگیرید و حتی پیشنهاد دادند که اسمش جزو خانواده شهدا برود و هر ماه یک حقوقی بگیریم، اما تنها پاسخم این بود که خون فرزندم را با پول معاوضه نمی کنم. بچه ام را کشتند و بعد سنگ قبرش را هم می شکنند. واقعا نمی دانم چرا اینکار را کردند، از سنگ قبر بچه من هم می ترسند. سنگ قبر شکسته اش را عوض نمی کنم و این بعنوان سند باید باشد. اینها از مصطفی ها، سهراب ها، رامین ها، مختاری ها می ترسند. صدای من خاموش نمی شود و تا زمانی که زنده هستم، فریاد می زنم که فرزندم را کشته اید و باید جواب پس دهید. با کشتن مصطفی صدای او خاموش نمی شود و من تداوم صدای او هستم."
او در پایان خطاب به مادران شهدای جنبش سبز می گوید: "اگر ما مادرها در کنار هم باشیم و وحدت داشته باشیم، مانند دیواری نفوذناپذیریم و هیچکس نمی تواند به این دیوار خدشه ای وارد کند. مادرها بیایید در کنار هم باشیم و یک دیوار مستحکم باشیم حتی تا پای مرگ. بالاتر از سیاهی که رنگی نیست. همانگونه که ما فرزندانم را در راه عقایدشان دادیم و آنها خونشان را در راه وطن و مردم دادند ما هم مادران آنها هستیم و باید همگی با هم باشیم و راه آنها را ادامه دهیم."
 

۲۰ هزار زندانی نتیجه مصوبه بانک مرکزی

Posted: 25 Dec 2012 05:50 AM PST

جـــرس: رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: عملکرد بانک مرکزی در ملزم کردن فعالان اقتصادی به بازپرداخت تسهیلات ارزی با نرخ مبادله‌ای، منجر به زندانی شدن مدیران مالی نزدیک به ۲۰ هزار بنگاه اقتصادی در کشور می‌شود.


به گزارش مهر، ارسلان فتحی‌پور در نشست هم‌اندیشی صنعت مبلمان گفت: چنانچه قانون ممنوعیت واردات برخی کالاها به درستی اعمال شود، نرخ ارز به کمتر از ۱۶۰۰ تومان خواهد رسید.


رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی افزود: امسال طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب سال حمایت از تولید ملی، سرمایه و کار ایرانی است و بنابراین، قوانین و اجرای قوانین باید در مسیر حمایت واقعی از تولید ایرانی باشد؛ به این معنا که اگر قانونی تدوین و تنظیم شود، اما به درستی اجرا نشود کشور را دچار مشکل خواهد کرد.


وی، با اشاره به اینکه هم اکنون اصلاح قانون مالیاتی در دست تهیه نمایندگان خانه ملت است، اظهار داشت: روز گذشته کلیات این قانون رای آورد و از امروز تدوین و اصلاح آن آغاز می شود.


فتحی‌پور ادامه داد: البته در تهیه و تنظیم این قانون از نظر و مشورت با فعالان بخش خصوصی و اقتصادی کشور بهره مند خواهیم شد تا این قانون نیز در مسیر حمایت از تولید ملی قرار گیرد.


فتحی‌پور با انتقاد از رئیس کل بانک مرکزی گفت: در جلسه ای که کمیسیون اقتصادی مجلس ترتیب داده بود، رئیس کل بانک مرکزی به جای حضور در آن، مدیرکل خود را فرستاد که این مسئله باعث تاسف است، این در حالی است که در این جلسه قرار بود از رئیس کل بانک مرکزی پرسیده شود که در خصوص بند ۲۱ اجرای قانون سال ۹۱ چه کارهایی انجام داده که البته وی با نیامدن در این جلسه همچنان این پرسش را بدون پاسخ گذاشت.


رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با انتقاد از عملکرد بانک مرکزی جمهوری اسلامی در خصوص تفسیر قوانین گفت: تفسیر قانون بر عهده بانک مرکزی نیست و تنها بانک وظیفه اجرای قوانین را دارد.


فتحی‌پور همچنین در خصوص تفسیر قوانین از سوی بانک مرکزی اظهار داشت: در بخش تسهیلات ارزی با تفسیر قوانین از سوی بانک مرکزی بنگاه های اقتصادی که چند سال پیش از حساب ذخیره ارزی تسهیلات گرفته اند، موظف شده بودند که تسهیلات خود را براساس نرخ مرکز مبادله ارزی بپردازند.


وی ادامه داد: این عملکرد بانک مرکزی در صورت تداوم منجر به زندان افتادن مدیران مالی نزدیک به ۲۰ هزار بنگاه اقتصادی در کشور می شد.


رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس همچنین با اظهار خرسندی از ممنوعیت واردات برخی کالاها به کشور گفت: در شرایط فعلی باید به جای واردات کالاهای غیرضروری ارز موجود را به واحدهای تولیدی و صنعتی کشور اختصاص دهیم تا علاوه بر حمایت از تولید ملی زمینه ارزآوری بیشتر را به کشور فراهم کنیم.


وی ادامه داد: چنانچه به جای واردات کالاهای غیرضروری مثل آدامس، ارز را به تامین مواد اولیه بنگاههای صنعتی و اقتصادی تخفیف دهیم، دیری نمی پاید که نرخ ارز به کمتر از ۱۶۰۰ تومان خواهد رسید.


فتحی پور همچنین با انتقاد از صدور بخشنامه و سیاست‌های لحظه ای در کشور، گفت: به هیچ وجه نمی توان کشور را با بخشنامه های لحظه ای اداره کرد و برای اداره کشور نیازمند قوانین جامع و مانع می باشیم.


وی همچنین به فعالیت تولیدکنندگان مصنوعات طلا و جواهر و نیز مبلمان اشاره کرد و گفت: چنانچه این دو صنف یعنی اتحادیه طلا و جواهر و نیز مبلمان در کشور فعال بمانند، به یقین درآمد کشور از این دو بخش به اندازه درآمد حاصل از فروش نفت ایران خواهد بود.


همچنین کیومرث فتح‌اله کرمانشاهی، معاون کل سازمان توسعه تجارت نیز در این همایش گفت: یکی از دلایل مهم در پائین بودن سهم ایران از بازارهای جهانی مبلمان، ناآگاهی و کم آگاهی تولیدکنندگان و صادرکنندگان کشور از سلایق و علایق بازارهای جهانی است.


معاون کل سازمان توسعه تجارت ایران افزود: اگر قرار است سهم جمهوری اسلامی ایران از بازارهای جهانی مبلمان افزایش یابد، باید با هم‌افزایی بیشتر، صادرات را از طریق بازاریابی، شناخت سلایق مردم جهان، بسته‌بندی و تبلیغات جهت فروش مبلمان ایرانی مدیریت کرد.


وی با اشاره به اینکه تولیدکنندگان مبلمان در جهت واردات یراق‌آلات نیاز به حمایت دولت دارند، تصریح کرد: در بحث واردات و نیز تعیین تعرفه یراق‌آلات، دولت در کنار تولیدکنندگان مبلمان و دکوراسیون است، اما باید به گونه‌ای واردات را مدیریت کرد که واردات در خدمت تولید و تولید در خدمت صادرات باشد.

 

سایت‌های اتحادیه طلافروشان در ایران فیلتر شد

Posted: 25 Dec 2012 05:34 AM PST

جـــرس: سایت «تسنیم» از فیلتر شدن تعدادی از سایت‌های رسمی طلا و جواهر به خصوص سایت اتحادیه این صنف به دستور کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه خبر داد.


محمد کشتی آرای رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر روز سه‌شنبه (پنجم دی) گفته است: «تعدادی از سایت‌هایی که نرخ طلا و سکه را اعلام می‌کردند از چند روز گذشته به دلایل نامعلومی از دسترس خارج شده‌اند.»


کشتی آرای افزوده در سایت اتحادیه کشوری طلا٬ «بخشنامه‌ها» و «اخبار اتحادیه» منتشر می‌شود و در سایت اتحادیه تهران نیز نرخ طلا و سکه اعلام می‌شود که هر دو سایت در حال حاضر فیلتر شده‌اند.


وی گفته که «هیچ نامه یا بخشنامه‌ای از کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه دریافت نکرد‌ه‌ایم تا حداقل از این طریق بدانیم به چه دلیل سایت‌های مذکور مسدود شده‌اند.»


به گزراش دیگربان، فیلتر این سایت‌ها در پی افزایش دوباره نرخ سکه٬ ارز و طلا در چند روز اخیر صورت گرفته است.


خبرگزاری مهر با انتشار گزارشی به طور غیرمستقیم این افزایش در بازار طلا و ارز را با اظهارات دو روز پیش احمدی‌نژاد در یک برنامه زنده تلویزیونی مرتبط دانسته است.


این خبرگزاری بی‌آنکه به نام احمدی‌نژاد اشاره کند نوشته «آشفته بازار ارز که بیش از یک ماه بود با ثبات نسبی قیمت‌ها روبرو بود، در هفته جاری دوباره روند غیر عادی پیدا کرده است.»


این خبرگزاری در گزارش خود آورده اظهارات «نسنجیده» مقام‌های اجرایی در آشفته شدن بازار سکه و ارز نقش دارد.

 

نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی: میلیاردها دلار از هند و پاکستان گندم گندیده خریده‌ایم

Posted: 25 Dec 2012 05:34 AM PST

جـــرس: نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت:‌ 70 درصد نابسامانی‌های داخلی به ویژه در حوزه اقتصادی نشأت گرفته از بی‌تدبیری بعضی مسئولان است.


به گزارش فارس، منصور حقیقت‌پور گفته بر اثر این بی‌تدبیری‌ها٬ جمهوری اسلامی مجبور به خرید گندم گندیده از هند و پاکستان شده است.


وی اظهار داشت: ما اگر در شرایط فعلی 30 درصد مشکلات و نابسامانی‌های اقتصادی را برگرفته از شرایط خاص تحریم بدانیم اما 70 درصد این نابسامانی‌ها با یک مدیریت صحیح اقتصادی قابل حل و برطرف شدن است.


وی تصریح کرد: در این آشفته بازار اقتصادی دولت توان کنترل قیمت ارز را نداشته به طوریکه یک شبه قیمت آن تا 4 هزار تومان افزایش یافت که در خوش‌بینانه‌ترین شرایط ما این نابسامانی‌ها را نشانی از بی‌تدبیری در برخی حوزه‌ها می‌دانیم.


این عضو مجلس افزود: ما در این شرایط اقتصادی و وضعیت ارزی کشور باید 3 میلیارد دلار صرف واردات گندم از هند و پاکستانی کنیم که گندم گندیده خود را به ما می‌فروشند و ما نیز در یک بی‌تدبیری مجبور هستیم این گندم گندیده را خریداری و برای سه چهار ماه آینده ذخیره‌سازی کنیم.

 

احضار و تهدید افشین بایمانی در دومین روز اعتصاب غذا

Posted: 25 Dec 2012 05:34 AM PST

جـــرس: افشین بایمانی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر کرج به بند ۸ این زندان معروف به بند سپاه احضار و تهدید شد اگر به اعتصاب غذای خود پایان ندهد، عواقب بدی در انتظارش خواهد بود.


به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، افشین بایمانی که از روز ۲ دی ماه در اعتراض به عدم درمان و شرایط غیر انسانی که از سوی مسئولین در موردش به اجرا در آمده دست به اعتصاب غذای ۵ روزه زده است، توسط بند ۸ زندان رجایی شهر معروف به بند سپاه (متعلق به وزارت اطلاعات) احضار و تهدید شد که اگر به اعتصاب غذای خود پایان ندهد، عواقب بدی در انتظارش خواهد بود.


گفتنی است، وی که به بیماری قلبی مبتلا می‌‎باشد از ابتدایی‌ترین اقدامات درمانی در زندان رجایی شهر کرج محروم است و بار‌ها تقاضای اعزام به مرخصی درمانی را به مسئولین ارائه داده که مورد موافقت قرار نگرفته است.


افشین بایمانی زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج، در ۱۵ شهریور ۱۳۷۹ به جرم کمک به فرار برادر خود "مهدی بایمانی" بازداشت و به اعدام محکوم می‌شود.


این حکم در دادگاه تجدید نظر به تایید می‌رسد، اما پس از ۶ سال حکم وی به حبس ابد تقلیل میابد.

 

مقام ارشد هواپیمایی ایران: سفر‌ هوایی از ایران به سوریه متوقف شده است

Posted: 25 Dec 2012 05:34 AM PST

جـــرس: مدیرعامل هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) با اعلام زمین‌گیر شدن سه فروند هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ این شرکت بر اثر تحریم‌ها٬ اعلام کرد سفر‌های هوایی از ایران به سوریه متوقف شده است.


به گزارش ایرنا، فرهاد پرورش روز سه شنبه گفت: اگرچه محدودیت های بین المللی شرایط تعمیرات هواپیما را سخت تر کرده اما این روند همچنان در کشور ادامه دارد به گونه ای که حتی تعمیر هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ را در داخل انجام می دهیم.


ˈپرورش در ادامه تعداد هواپیماهای فعال ایران ایر را ۴۷ فروند برشمرد و گفت: طی چند هفته پیش سه فروند هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ طبق ابلاغ سازمان هواپیمایی کشوری زمین گیر شد اما ۴۷ فروند هواپیما با حدود ده هزار و پانصد صندلی در ناوگان هوایی هما فعال است.


پرورش سپس در مورد برنامه پروازی هما به سوریه نیز گفت: اکنون هیچ پروازی به سوریه نداریم ضمن اینکه برنامه پروازی هما به این کشور از مدت ها پیش قطع شده است.


مدیرعامل هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) همچنین در خصوص افزایش نرخ بلیت پروازهای داخلی و خارجی گفت: این افزایش قیمت بلیت هواپیما به آن میزانی نبود که افزایش قیمت سوخت و نوسانات ارزی را پوشش دهد.


وی با بیان اینکه میزان پوشش دهی افزایش قیمت بلیت هواپیما برای هر یک از شرکت های هواپیمایی متفاوت بوده است، افزود: افزایش اخیر نرخ بلیت هواپیما در برخی مسیرها باعث کاهش مسافر شده اما در برخی مسیرها تاثیری نداشته است.


مدیرعامل هما با اشاره به اینکه کاهش مسافر ممکن است سبب تغییر برنامه پروازی شرکت های هواپیمایی شود، اظهار داشت: این موضوع شاید برخی شرکت های هواپیمایی را مجبور کند تا بعضی از مسیرهای پروازی خود را تغییر دهند و به سمت مسیرهایی بروند که تقاضا برای سفر در آن زیاد باشد.
 

اجرای 30 اعدام طی 2 ماه؛ تزریق روح خشونت به جامعه

Posted: 25 Dec 2012 05:01 AM PST

فیروزه رمضانزاده
جرس: بیش از سی مورد حکم مجازات اعدام در ایران تنها در آبان و آذر ماه سال جاری اجرا شده است. مسئولان قضایی جمهوری اسلامی ادعا کرده اند که بیشتر این احکام به قاچاق مواد مخدر ارتباط داشته اند. با این وجود برخی از موارد اعدام در ایران نیز در رسانه های رسمی بازتاب پیدا نکرده است. 

 

فعالان حقوق بشر معتقدند که مسئولان جمهوری اسلامی در برخی موارد، اتهاماتی نظیر قاچاق مواد مخدر را به عنوان پوششی برای اعدام های سیاسی قرار داده اند. در برخی موارد نیز اعدام های سیاسی توام با اعدام مجرمان جرائم جنایی اجرا می شوند.
با این وجود، محمدجواد لاريجانی، دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه ايران آذر ماه سال جاری بار ديگر از اجرای اعدام‌ در ايران دفاع کرد و ضمن رد خبر اعدام‌های پنهانی در اين کشور گفت حتی يک نفر هم وجود ندارد که ما پنهانی اعدام کنيم. ما مجازات‌های اعدام را اعلام می‌کنيم.


نهادینه شدن خشونت
ایران یکی از معدود کشورهایی است که در روز روشن و در برابر دیدگان شهروندان مجازات اعدام را اجرا می‌کند و تاکنون تصاویر بسیاری از این صحنه ها در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. برای نمونه می توان به انتشار فیلم گفتگو با یکی از محکومان معروف به "عقرب سیاه" پیش از اجرای اعدام از سوی خبرگزاری فارس و تصاویر بسیاری از اجرای اعدام به وسیله جرثقیل و طناب دار در رسانه های داخلی دیگر ایران اشاره کرد.
این اقدامات که همواره مورد اعتراض فعالان و نهادهای حقوق بشری قرار گرفته است نه تنها منجر به کاهش میزان وقوع جرم و جنایت در جامعه ایران نشده است بلکه از دید بسیاری از جامعه شناسان، باعث نهادینه شدن و ترویج بیشتر فرهنگ خشونت در جامعه و شهروندان می‌شود.

حسن نایب هاشم، فعال حقوق بشر نیز در این زمینه به جرس می گوید: "همان طور که می دانید ایران هم چون عربستان سعودی از معدود کشورهایی است که مجازات اعدام در ملاء عام را اجرا می کند.البته تصاویر و فیلم های مجازات اعدام در کشور عربستان هیچ گاه همانند ایران در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر نمی شود."
وی اعدام در ملاء عام را روش مرسومی در دوران پیشامدرن می داند که به تدریج منسوخ شده است. وی در این زمینه توضیح می دهد:" در گذشته مجازات اعدام در تهران در میدان اعدام انجام می شد که بعدها به نام میدان خیام تغییر نام پیدا کرد."
به گفته نایب هاشم، "مسئولان جمهوری اسلامی با این تصور که مردم با دیدن صحنه اجرای مجازات اعدام درس عبرت می گیرند همواره برای مجازات اتهام هایی نظیر تجاوز و توزیع مواد مخدر، مجازات اعدام را در ملاعام اجرا می کنند.مجازاتی که از قرون وسطی تا قرون گذشته رایج بوده است. در تاریخ آمده است که هنگام اجرای حکم اعدام سارقان و جیب برها در لندن، جیب بر ها نه تنها "عبرت" نمی گرفتند، بلکه در همان زمان هم از فرصت پیش آمده برای جیب بری استفاده می کردند."
وی اجرای اعدام در ایران را پاک کردن صورت مساله دانسته و تاکید می کند: "کسانی که می ایستند و به راحتی صحنه های کشتار و اعدام را تماشا می کنند و فیلم و عکس این مراسم را منتشر می کنند در حقیقت خشونت در وجود آنها نهادینه می شود. از سوی دیگر عواقب روان شناختی تماشای این پدیده بر روی کودکان نیز بر کسی پوشیده نیست."


صدور احکام سنگین در پی ناضایتی مردم از وضعیت اقتصادی
به گواهی گزارش رسمی منتشر شده از سوی سازمان حقوق بشر ایران، در سال ۲۰۱۱ میلادی دست کم ۶۷۶ نفر در ایران اعدام شدند. بیشتر این افراد به اتهام جرائم مربوط به مواد مخدر به مرگ محکوم شده بودند.
مسعود کردپور، روزنامه نگار در این زمینه به جرس می گوید: "پس از برگزاری انتخابات اخیر ریاست جمهوری در طول چند سال اخیر در مجموع صدور احکام سنگین افزایش یافته است. دلیل این مسئله نیز بازمی گردد به بدتر شدن وضعیت مدیریت کشور درحل مشکلات اقتصادی و بروز ناضایتی و امکان اعتراض مردم .صدور و اجرای این احکام، پیامدهای بین الماللی نیز در پی دارد، از جمله محکومیت ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد که منجر به اعمال تحریم های بیشتر علیه این کشور شده است."
در این حال، صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه در مهرماه سال جاری در سخنانی اساساً وجود هر گونه اعدام سیاسی در ایران را انکار کرده و گفته بود در جمهوری اسلامی ایران مطلقاً اعدامی سیاسی نداریم و افراد اعدامی یا قاچاقچی مواد مخدر یا متعرضان به جان و مال و نوامیس مردم بوده‌اند.
با وجود اینکه منابع مالی هنگفتی از سوی کشورهایی نظیر نروژ، کانادا، بریتانیا، لهستان، بلژیک، ژاپن و فرانسه سالانه در راستای جلوگیری از ارسال مواد مخدر به ایران سرازیر می شود اما ایران پس از افغانستان به عنوان دومین کشور مصرف کننده مواد مخدردر جهان شناخته شده است.

گفته می شود دو میلیارد تومان بودجه برای تحقیقات مواد مخدر در نظر گرفته است، اما براساس اعلام علی مویدی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر، در هر دقیقه دوکیلو مواد مخدر در ایران کشف می‌شود و در هر ساعت، ۳۰ فروشنده مواد مخدر و معتاد دستگیر می‌شوند.
گزارشگر ويژه سازمان ملل در گزارش خود تأکيد کرده است که جرائم مواد مخدری از جمله جرائمی نيست که تحت قوانين بين‌المللی به صدور حکم اعدام منجر شود.


تامین امنیت نظام با سرکوب و ارعاب
از سوی دیگر حاکمیت جمهوری اسلامی در طول چند سال اخیر با استفاده از ارعاب و اجبارهای روانی و فیزیکی در مواردی برخی افراد به ویژه شهروندان اقلیت های قومی را به اتهام "افساد فی‌الارض و محاربه با خدا و رسول خدا " اعدام کرده است.
مسعود کردپور در ادامه سخنان خود می افزاید: " با توجه به اینکه بحث تامین امنیت نظام مطرح است یا باید نحوه مدیریت کشور تغییر یابد و به منتقدان اجازه دهند در اداره کشور دخالت داشته باشند و وضعیت کشور در همه جنبه ها بهتر شود و یا تدابیر امنیتی از جمله صدور واجرای احکام اعدام را تشدید کنند که بیشتر این احکام در مناطقی اجرا می شود که دارای مشکلات اقتصادی وسیاسی بیشتری هستند. اما در مجموع با توجه به نزدیک شدن به ایام برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، حاکمیت دو رویکرد خواهد داشت. یک، رویکرد امنیتی کردن فضای کشور برای جلوگیری از بروز هرگونه ناامنی در کشور همانند آنچه که در سال ۸۸ رخ داد. از سوی دیگر به مطبوعات و فعالان مدنی تا حدودی که باعث ایجاد شور انتخاباتی و مشارکت بیشتر مردم شوند اجازه فعالیت خواهند داد."
به گفته حسن نایب هاشم، مسئولان جمهوری اسلامی در برخی موارد نسبت به اجرای اعدام مخفیانه یا در داخل زندان اقدام می کنند که بیشتر این موارد در رسانه های داخلی و خارجی منعکس نمی شوند.از سوی دیگر اجرای اعدام های گسترده در جمهوری اسلامی در طول سالهای اخیر به هیچ عنوان در کاهش میزان وقوع جرائمی نظیر اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر در داخل ایران تاثیری نداشته است.همچنین می دانیم که در لابلای بسیاری از همین اعدام های گسترده که از آن به عنوان اعدام های مرتبط به قاچاق مواد مخدر یا سرقتهای مسلحانه نام برده می شود به طور حتم هستند افرادی که از نظر مسئولان جمهوری اسلامی در زمره مخالفان و براندازان نظام جمهوری اسلامی بوده اند اما هیچ گاه اسامی آنها منتشر نشده و نمی شود.در حال حاضر دو سوم جامعه جهانی اجرای مجازات اعدام را حذف کرده اند و معدود کشورهایی که هنوز نسبت به اجرای مجازات اعدام اصرار می ورزند، تنها در صورت ارتکاب مواردی نظیر قتلهای فجیع نسبت به اجرای مجازات اعدام اقدام می کنند.


آخرین اطلاعات از اعدام ها
در آخرین روزهای آذرماه سال جاری تارنمای روزنامه کيهان به نقل از محمدرضا حبيبی، دادستان عمومی و انقلاب اصفهان نوشت: "هفت تن متهم به قاچاق مواد مخدر و متجاوز به عنف صبح روز گذشته در زندان اصفهان اعدام شدند."
چندی پيش نيز يک متهم به قاچاق مواد مخدر با حکم قضايی در زندان مرکزی کاشان اعدام شد آبان‌ماه سال جاری نیز حکم اعدام ١٠ تن در تهران اجرا شد که ظاهرا از اعضای دو باند بزرگ قاچاق مواد مخدر بوده‌اند. در همین ماه، سه تن دیگر متهم به قاچاق مواد مخدر در قزوين به دارآويخته شدند. بنابر اعلام "حکمت علی مظفری"، رئيس کل دادگستری استان مرکزی، در ۲۴ آبان‌ماه سال جاری سه جوان که با ربودن دختری به وی تجاوز کرده بودند در مقابل چشم مردم در ميدان فراهان اراک به دار آويخته شدند.
يک روز پيش از آن روز نيز ۱۲ زندانی متهم به قاچاق مواد مخدر در زندان رجايی‌شهر کرج اعدام شدند.همچنين در پی اعدام ۱۱ زندانی متهم به قاچاق مواد مخدر در شيراز، روابط عمومی دادگستری فارس ۲۲ آبان از اعدام يک متهم ديگر به قاچاق مواد مخدر در شهرستان نی‌ريز اين استان در ملاء عام خبر داد.
در همان روز يک متهم به قاچاق موادمخدر نيز در اردبيل اعدام شد. بامداد ۲۱ آبان‌ماه نيز يک زندانی که متهم به قاچاق مواد مخدر در اصفهان بود، در محوطه زندان مرکزی اين شهر اعدام شد.
سازمان عفو بين‌الملل در گزارش سالانه خود که هشتم فروردين‌ماه امسال منتشر شد، اعلام کرد که در سال ۲۰۱۱ دست‌کم ۳۶۰ نفر در ايران اعدام شده‌اند. متوسط اعدام در ایران در سال ۲۰۱۱، بیش از دو تن در روز بوده که جمهوری اسلامی را پس از چین درمقام دومین اعدام کننده در جهان قرار داده است. به‌گفته احمد شهيد نماینده ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران،۸۱ درصد از تمامی موارد اعدام در ۲۰۱۱ مربوط به مواد مخدر، ۴/۳ درصد محاربه و ۴/۱ درصد تجاوز بوده‌اند.به شهادت آمارهای رسمی در سال ۲۰۰۹ دست کم، ۳۸۸ تن در ایران اعدام شده اند که شامل کودکان و مجرمان کمتر از۱۸ سال هم بوده است.
اگرچه بان کی‌ مون، دبيرکل سازمان ملل، از مسئولان جمهوری اسلامی خواسته است اجرای مجازات اعدام را به حالت تعليق درآورند، قانون مجازات اسلامی و قوانين مربوط به نوجوانان را با موازين جهانی حقوق بشر سازگار کنند و مجازات‌های منع شده در حقوق بين‌الملل را کنار بگذارند اما حاکمیت جمهوری اسلامی از این مجازات با استدلال این که حکم دین اسلام را اجرا می کند، مایل به جایگزینی آن با سایر مجازات ها نیست.
 

به راستی عدالت کجارفته است؟

Posted: 25 Dec 2012 04:57 AM PST

دلنوشتۀ یکی از همراهان میرطاهر موسوی، فعال سبز زندانی
جـــرس: پنج ماه از بازداشت و انفرادی های تحت فشار بازجویی های میرطاهر موسوی می گذرد و علیرغم اخباری مبنی بر فشار برای مصاحبه های تلویزیونی خبری از وی در دسترس نیست.


به گزارش کلمه، هفته ی پیش گزارش شده بود که علیرغم بازداشت وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی برای میرطاهر موسوی، نماینده مجلس ششم شورای اسلامی و صدور حکم آزادی برای وی، بازجویان وزارت اطلاعات مانع آزادی این زندانی سیاسی محبوس در بند ۲۰۹ زندان اوین شدند.


علیرغم اینکه میرطاهر موسوی، استاد دانشگاه، از بیماری شدید قلبی و تنفسی رنج می برند و پزشک معالج وی علایم جسمی او نظیر کند شدن تکلم، قطع شدن ناگهانی صدا و کاهش وزن بیش از حد را خطرناک توصیف می کند، با این وجود از معاینه موسوی توسط پزشک متخصص قلب و عروق جلو گیری می شود.


خانواده موسوی با توجه به اعلام مکرر وخامت اوضاع جسمانی او به نهادهای ذی ربط، مسوولیت خطرات جانی برای وی را متوجه مسوولان امنیتی و قضایی که به این امر توجه کافی ندارند، می دانند.


بر اساس گزارش ها، به دلیل نامساعد بودن حال میرطاهر موسوی، نماینده مجلس ششم که در نزدیک به چهار ماه است در بند امنیتی ۲۰۹ محبوس است، دادستانی تهران از سازمان پزشکی قانونی خواستار معاینه این زندانی سیاسی شده، اما مامورین بند ۲۰۹ در مراجعه پزشک مامور به زندان، از دیدار پزشکی قانونی با این زندانی سیاسی وی ممانعت کردند.


به گزارش کلمه، دلنوشته ی یکی از همراهان این نماینده مجلس ششم به شرح زیر است:


به نام خدای مظلومان
برای زندانی سیاسی می‌رطاهر موسوی؛ «برای او که تجسم انسان کامل است»
سال هاست می‌رطاهر موسوی را می‌شناسم، رفتارش نه فقط برای من بلکه برای هم نسلانش الگو و نمونه بوده است. در عنفوان جوانی در پیروزی انقلاب اسلامی و سپس دفاع از میهن مشارکت فعال داشت. خود و برادرانش به جبهه می‌رفتند، در یکی از عملیات‌ها یکی از برادران خود را از دست داد. شهادت برادرش اما عزم می‌رطاهر را برای تلاش و خدمت بیشتر به مردم مضاعف کرد گویی تصمیم داشت به جای برادر شهیدش نیز ایفای وظیفه کند.
در رده‌های مختلف سپاه خدمت کرد، البته سپاهی که آن روز هم از دل مردم برخاسته بود و برای مردم بود و همتش دفاع از کیان میهن بود نه سپاهی که امروز کشور را تصرف و چپاول کرده به سپاه اسکله‌های قاچاق و سپاه تجارت و اقتصاد و دلارهای باد آورده شهره یافته است.


سپس میرطاهر به دلیل خدمات و تلاش‌های فراوان و توانایی و استعدادش به فرمانداری شهرستان کرج منصوب شد و نزیک به یک دهه کلان شهری مانند کرج با چند میلیون جکعیت که از اغلب نقاط کشور به این شهر مهاجرت کرده بودند را هدایت و اداره کرد.


مدیریت او چنان برجسته و نمایان بود که منشا تحولات و خدمات فراوانی شد و سال‌ها به عنوان فرماندار نمونه در میان فرمانداران کشور برگزیده شد.


میرطاهر مرد کار و عمل بود و هزاران پروژه را در زمان فرمانداریش به نتیجه رساند و کلان شهر امروز کرج که در آن زمان شامل شهریار و ساوجبلاغ و… می‌شد همه پیشرفت و تحولاتش را مدیون تلاش و زحمات میرطاهر و تیم همراهش در فرمانداری کرج است.


او صد‌ها دبستان و مدرسه و دبیرستان را در کرج و شهریار و ساوجبلاغ برای دانش آموزانی که مجبور بودند به مدارس چند شیفته بروند ساخت و مدارس کرج را از چهار شیفته بودن نجات داد.


در عرصه‌های دیگر مانند راه سازی، توسعه و عمران شهر‌ها و شهرک‌ها و روستا‌ها، ایجاد نظم و امنیت در کلان شهری چند میلیونی، برگزاری انتخابات، استقرار ادارات و بخشداری‌ها و شهرداری‌ها در نقاط مختلف و برنامه ریزی برای توسعه همه جانبه منطقه نیز میرطاهر خوب درخشید، او از خود مدیریتی مدرن و نو ارائه داد.


دوران فرمانداری او دوران اقتدار مدیریتی در کلان شهر کرج است که هنوز هم زبان زد خاص و عام است.
سلوک انسانی و رفتار اجتماعی و مردم داری و تواضع و فروتنی و صفا و صمیمیت او با همکاران و اقشار مختلف مردم، سرکشی به خانواده‌های محروم و بی‌بضاعت، دیدار با خانواده‌های ایثارگران هرگز از خاطره‌ها محو نخواهد شد. نویسنده این دل نوشته که خود مفتخر است مانند میرطاهر عزیز از خانواده شهدا باشد هیچگاه خاطره حضور ارزشمند و تاثیرگذارش در شهرمان را فراموش نخواهد کرد.


موسوی انسانی چند بعدی است، او از نظر اجرایی و مدیریتی در سطح بالایی قرار دارد. از جهت برنامه ریزی او یک فرد با برنامه است و از لحاظ فکر و اندیشه انسانی متفکر و از جهت اخلاقی و سلوک انسانی نمونه کاملی از اخلاق و معرفت است و الگو و نمونه‌ای در میان فرمانداران و مدیران اجرایی است که نامش در حافظه تاریخی مردم ماندگار خواهد بود، هرچند در بند و زندان باشد و اتهامات آنچنانی داشته باشد او در دل‌های خانواده‌های شهدا و ایثارگران و مردم کرج که امروز به یمن تلاش‌های گذشته او صاحب استانداری شده‌اند جای دارد.


از عملکرد آقای دکتر موسوی همین بس که به دلیل خدمات ارزنده‌اش در دوران فرمانداری مردم کرج او را به عنوان نماینده خود برای حضور در مجلس شورای اسلامی انتخاب کردند و همین انتخاب دلیل محکم و درستی بر صدق ادعای بنده در مورد میزان محبوبیت و مردم داری و خدمتگذاری میرطاهر است.


او در مجلس هم از نمایندگان تاثیرگذار بود زیرا تجارب اجرایی فراوانی داشت که می‌توانست مورد بهره برداری قرار گیرد و او از ارائه تجارب ذی قیمت خویش به مجلس دریغ نکرد و منشا خدمات فراوانی در کمیسیون‌های مجلس بود، اما انسان دوستی این مرد بزرگ او را بر آن داشت که نزدیک بیست سال علی رغم داشتن مشغله‌های فراوان اجرایی و نمایندگی مجلس، عضو هیئت مدیره آسایشگاه سالمندان و معلولین کهریزک باشد.
عشق و علاقه او به خدمت به سالمندان و معلولان و افراد بی‌پناه در چهره‌اش موج می‌زد کاش بازجویانش سری هم به آسایشگاه کهریزک می‌زدند و با پیران و سالخوردگان و معلولان آنجا نیز هم کلام می‌شدند تا جایگاه رفیع میرطاهر را در قلب‌های مجروح ساکنین کهریزک در می‌یافتند. چه کسی حاضر است از وقت خانواده‌اش بکاهد و بار بزرگ خدمت به این قشر ناتوان را بر دوش بکشد، مگر اینکه مانند میرطاهر عاشق انسان‌ها و عاشق خدمت به بشریت و همنوعان و هموطنان بی‌بضاعت و ناتوان خود باشد و به قول شاعر:
زندگی تکرارجان فرسودن است رنج ما تاوان انسان بودن است


امروز ماه هاست میرطاهر عزیز به خاطر انسان بودن، به خاطر خدمت چندین ساله به میلیون‌ها نفر مردم شهرستان کرج، به خاطر حمایت و کمک به سالمندان و معلولان به خاطر حریت و آزادگی و دوری از چاپلوسی ارکان قدرت در زندان است!!


همه می‌دانند اتهامات او واهی و بی‌اساس است و او در قلب‌های مردم یک قهرمان ملی است، قهرمانی که خود را به زر و زور و تزویر نفروخته است، قهرمانی که همواره برای کشور و مردمش هزینه داده و تز خود مایه گذاشته است.
امروز هم افراد زیادی مثل او از قهرمانان وطن به خاطر حریت و آزادگیشان در بند هستند و کسی اتهامات آن‌ها را باور نمی‌کند. میرطاهر نیز مانند کلیه زندانیان کودتای انتخابات ریاست جمهوری هشتاد و هشت به جرم فعالیت در ستاد مهندس میرحسین موسوی اینک هزینه «نه بزرگ مردم به حاکمیت» را می‌پردازد.


آری میرطاهر را بیش از پنج ماه در بند کشیده‌اند و بر اساس اخبار واصله بار‌ها به دلیل فشارهای ناجوانمردانه و شرایط سخت و پرفشار و بیماری قلبی‌اش مجبور به اعزامش به بیمارستان شده‌اند،‌‌ همان طوری که اجداد طاهرینش اغلب عمر خود را در زندان‌های ستمگران گذرانده‌اند.


برای حکومتی که به چپاول گران بیت المال بها می‌دهد و افرادی چون رحیمی و جهرمی و خاوری و بقایی و ملک‌زاده و سایر دزدان بیت المال را می‌پسندد، وجود افرادی چون دکتر میرطاهر موسوی باعث مزاحمت است، زیرا او اهل اندیشه است، استاد دانشگاه در رشته جامعه‌شناسی است و آسیب‌های جامعه را بیش از دیگرن کشف کرده است.
او علت فقر و نداری و گرسنگی و روسپی شدن را در جامعه، چپاول بیت المال از سوی دولت کودتا و چپاولگر و کوتوله‌های تازه به دوران رسیده و بذل و بخشش‌های آنچنانی به کشورهای دور و نزدیک و حاتم بخشی از کیسه ملت می‌داند و با برگزاری هر سمیناری در زمینه آسیب‌های اجتماعی (که اغلب از سوی جامعه‌شناسان کشور او را به عنوان دبیر سمینارهای جامعه‌شناسی انتخاب می‌کردند) خواب غارتگران بیت المال را آشفته می‌سازد.


به راستی عدالت کجارفته است؟

رحیمی‌ها، مشایی‌ها، بقایی‌ها، ملک‌زاده‌ها، جهرمی‌ها، خاوری‌ها و ده‌ها دزد و غارتگر بیت المال آزادند و بر مسند قدرت هستند و بر عکس میرطاهر‌ها که در پاک دستی و ایمان و صداقت و شعور نمونه یک انسان کامل هستند باید زندانی باشند!
حاشا به این عدالت!
حاشا به این جمهوری!
حاشا به این حکومت داری!
حکومتی که آزادگان با ایمان را به بند می‌کشد و افراد منحرف و خائن به ملت را به مردم تحمیل می‌کند، حکومتی که اجازه یک اعتراض را برای شهروندانش قائل نیست!
حکومتی که فقر و بدبختی و گرانی سرسام آور و بیکاری و هرج و مرج اقتصادی امروز نتیجه بها دادنش به دزدان و در بند کشاندن درستکاران است!
حکومتی که به خاموشی و سکوت و افسردگی مردمش می‌اندیشد و روح امید را از جوانانش سلب و تبسم و لبخند را در همگان کشته است و کشور را به یک زندان بزگ برای شهروندانش تبدیل کرده است!
خدایا تو شاهد باش آنچه گفتم از سر صدق و راستی بود و وظیفه‌ای بود اخلاقی و انسانی که انسان مظلومی را در حد شناختم به مردمم بشناسانم و در پایان با شعری از شاهر بزگ معاصر دکتر شفیعی کدکنی که البته پیش از انقلاب سروده است را خطاب به میرطاهر عزیز و مردمم به این دلنوشته پایان می‌دهم. هرچند این شعر ظاهرا قبل از انقلاب سروده شده است ولی گویی جامعه ما هنوز درد‌ها یی که در آن عهد داشته را با خود به همراه دارد و چه بسا اینک این درد‌ها عمیق‌تر و وضعیت ناگوار‌تر از گذشته شده است.


شهر خاموش من آن روح بهارانت کو؟
شور و شیدایی انبوه هزارانت کو؟
می‌خزد در رگ هر برگ تو خوناب خزان!
نکهت صبحدم و بوی بهارانت کو؟
کوی و بازار تو میدان سپاه دشمن!
زیر سرنیزه تاتار چه حالی داری؟!
دل پولادوش شیر شکارانت کو؟
سوت و کور است شب و می‌کده‌ها خاموشند
نعره و عربده باده گسارانت کو؟
چهره‌ها در هم و دل‌ها همه بیگانه ز هم
روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟
آسمانت همه جا سقف یکی زندان است!
روشنای سحر این شب تارانت کو؟


«عضو کوچکی از ملت ایران و از خانواده شهدای کرج و دوستدار همیشگی قهرمان ملی دکتر میرطاهر موسوی»

 

پشت پرده دعوای نماینده رهبری و تیم مشایی

Posted: 25 Dec 2012 04:31 AM PST

رضا حق جو
 جرس: انتشار و تحلیل محتوای بخش هایی از بولتن داخلی معاونت سیاسی سپاه پاسداران در سایت دولتی شبکه ایران، بار دیگر عمق اختلافات و تقابل بین سپاه و دولت را برجسته کرد، مسئله ای که در ماه های اخیر طرفین به خصوص اعضای سپاه کوشیده بودند آن را به حاشیه ببرند ولی رسانه های دولتی از جمله روزنامه ایران و سایت شبکه ایران به صورت هدفمندی در تلاش برای بازنمایی آن هستند.

 

شیب تند مخالفت
سابقه مخالفت نماینده رهبری در سپاه با اسفندیار رحیم مشایی طولانی است. او از بهمن 88 یعنی روزگاری که فصل جیک جیک مستان مشایی بود، حکم های متعدد از احمدی نژاد دریافت می کرد، چهره های جدید به دفتر ریاست جمهور می رفت، مدام با ایرانیان خارج نشین دیدار داشت و یا به سفرهای خارجی می رفت، به طور جدی مخالفت خویش با مشایی را شروع کرد، به احمدی نژاد هشدار داد که با حضور این فرد نمره اش کم می شود. هشدار سعیدی را احمدی نژاد طبق معمول تحویل نگرفت. مرداد 89 دوباره سعیدی از احمدی نژاد خواهش کرد که مسئله مشایی را یک جوری حل و فصل کند و مصلحت کشور را بر رابطه تنگاتنگ و محبت آمیزش بر مشایی ترجیح دهد. این خواهش هم نادیده گرفته شد و سعیدی چون سایر اصولگرایان از فروردین 90، ساز مقابله علنی را کوک کرد، از مقابله جدی با تیم مشایی گفت، نگرش او را غیردینی خواند، گفت که تفکر مشایی نه قابل فهم است و نه قابل توضیح، زودتر از همه به مسئله کاندیداتوری مشایی واکنش نشان داد و گفت مشایی ناپخته تر از این حرف هاست که وارد سیاست شود و در ادامه به احمدی نژاد کنایه زد که چون مایه انحراف دارد، اطرافیانش می توانند بر او سوار شوند. شیب تند مواضع او علیه مشایی و احمدی نژاد سبب شد که از دخالت سپاه در انتخابات مجلس برای مقابله با ورود این طیف مجلس به دفاع کند، او همچنین از احمدی نژاد خواست به اشتباهات اعتراف و عذرخواهی کند، نزدیکان او را فاسد به معنای واقعی خواند و در نهایت رئیس دولت دهم را با بنی صدر مقایسه کرد و گفت که علم غیب نداشتیم که احمدی نژاد چه می خواهد بکند و شورای نگهبان هم باید درباره وی دقت بیشتری می کرد و حتی منکر حمایت آقای خامنه ای در انتخابات از احمدی نژاد داشت و گفت رهبری فقط شعارهای وی را می پسندید. این نظرات جدید در حالی ابراز می شود که در طول سال های 84 تا 88، سعیدی از جمله فعال ترین چهره ها در دفاع از احمدی نژاد بود و او را ترجمان منويات و صلابت رهبري، ساده زیست، وقف مردم و ... توصیف می کرد و از مردم می خواست خدا را شکر کنند که چنین دولتی بر سر کار آمده است. (گفت و گوی سعیدی با کیهان/ مهر 87)

نبرد در لایه های زیرین
چالش های بین نماینده رهبری در سپاه با دولت اما منحصر به شخص وی نبود و دو طیف در لایه های زیردستی هم به نبرد مشغول بودند. حجت الاسلام ذالنور و سردار جوانی که روزگاری جانشین سعیدی و رئیس دفتر سیاسی سپاه بودند و اینک مشاورش هستند، در دو سال گذشته، کمتر سخنرانی ای داشته اند که نامی از مشایی به میان نیاورده باشند و تندترین تعابیر سپاهی ها درباره مشایی را رسانه ها به نام ذوالنور ثبت کرده اند. این رویارویی ها چنان تند است که بهداد، معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور، سعیدی را فردی مدعی بصیرت خواند و احمدی نژاد را صدها برابر او اصولگرا دانست، یادداشتی که با واکنش سردار جوانی روبرو شد و در یادداشتی نوشت که بی بی سی از بهداد با انصاف تر است. در این میان تنها چهره ای که در تیم سعیدی حضور داشت و موضع منعطف تری نسبت به تیم مشایی داشت، علی اشرف نوری بود که یک بار با شبکه ایران مصاحبه کرد، چندان صریح انتقاد نکرد و حتی از رویه خبرگزاری فارس در قبال دولت انتقاد کرد. مصاحبه ای که به نوشته سایت شبکه ایران، باعث شد او قربانی شود و جای خود را به رسول سنایی راد بدهد. چهره ای که پیش از این جانشین اداره سیاسی سپاه بود و مقالات تندی علیه تیم مشایی نوشته است و آنها را نوحجتیه ای خوانده است. سایت بصیرت نیوز نیز در طول دو سال گذشته مقالات و یادداشت های متعددی علیه تیم مشایی منتشر کرده است. نمونه این نوشته ها در هفته نامه صبح صادق هم قابل رصد است.

چرایی یک تقابل
در نگاه اول به نظر می رسد که جنس مخالفت تیم سعیدی در اداره سیاسی سپاه و شخص نماینده رهبری، از جنس مخالفت جبهه پایداری است. آنها کماکان احمدی نژاد را قبول دارند ولی درخواست شان این است که او بی خیال مشایی شود تا تداوم پیوندهای سیاسی ممکن شود. اما شیب تند مواضع نماینده رهبری و همچنین روند حرکتی مجموعه زیر نظر او نشان می دهد که از نظر آنها موضوع جدی تر است. برای درک دقیق تر موضوع، شاید بازخوانی بخشی از مقاله رسول سنایی راد درباره تیم مشایی که در هفته نامه صبح صادق با تیتر "انحراف بزرگ محصول حجتیه جدید"، منتشر شده، راهگشا باشد که نخست در توضیح علت نامگذاری این جریان به نوحجتیه ای ها می نویسد: "علت این نامگذاری، سابقه گرایش برخی لیدرهای این جریان به تفکر حجتیه در گذشته و یا نقاط اشتراک آنان در قرائت انحرافی از عقیده مهدویت و پدیده ظهور است. همان گونه که انجمن نام دفترهای شهرستانی خود را بیت امام زمان(عج) می نامید. این جریان هم از مفاهیمی چون عدالت، انتظار، حکومت و مدیریت جهانی و ... استفاده می کند و برخی اقدامات خود را نیز به هدایت ها یا احکام ابلاغی و الهامی از سوی حضرت ولی عصر(عج) معرفی می کند." وی این تیم را منافق، برخوردار از حمایت فراماسونرها، عنصر نفوذی انگلیس و در اندیشه مقابله با رهبری و نفی ولایت فقیه معرفی کرده که افکاری چون شیخ حلبی دارند ولی با ادبیات صوفیانه سخن می گویند. سنایی راد در ادامه مشایی را شبیه سید کاظم رشتی می داند که "می تواند محمدعلی باب را ابتدا متقاعد نماید که مورد عنایت خاصه حضرت بقیه الله(عج) است، سپس او را به آنجا بکشاند که خود منجی و مهدی موعود است... اصرار بر معرفی سید یمانی، سیدخراسانی و شعیب بن صالح، سفیانی و ... در همین راستا قابل ارزیابی است."
در ادامه این مطلب، "بی ثبات سازی رهبری در نظام، بی اعتبارسازی ولایت فقیه و بازوان ولایت از یکسو و منزوی ساختن مرجعیت و روحانیت" سه هدف عمده تیم مشایی برشمرده شده است. چنین تحلیلی به خوبی نشان می دهد که جنس مخالفت این گروه با پایداری ها فرق می کند و به نوشته شبکه ایران، آنها اعتقاد دارند "جریان فکری احمدی نژاد و یارانش بازتولید انجمن حجتیه است که از سال 84 منافقانه شعار حمایت از مستضعفین را سر داده است!"

نقطه عطف یک دعوا
اما در حالی تیم رسانه ای زیر نظر سعیدی در حال تبلیغات منفی علیه تیم مشایی و احمدی نژاد در حوزه هایی چون مهدویت گرایی است که شخص نماینده رهبری از جمله حامیان جدی گزاره های آخرالزمانی است. علی سعیدی بارها تاکید کرده که از هزار و ۲۰۰ نشانه ظهور امام دوازدهم، اکثرش محقق شده ولی "خاورمیانه باید متحول می‌شد؛ چرا که با حاکمیت حسنی مبارک و یا آمریکا در عراق زمینه‌سازی ظهور فراهم نمی‌شد. قطعا برای ظهور امام زمان باید ۱۰۰ میلیون بسیجی در منطقه خاورمیانه آمادگی اجرای فرامین حضرت را داشته باشند." نماینده رهبری در سپاه همچنین تظاهرات وال استریت و اعتراض های اقتصادی در اروپا را گام های بزرگ برای زمینه سازی ظهور توصیف و تاکید کرده که خاورمیانه مرکز پشتیبانی ظهور، بار اصلی زمینه سازی ظهور بر دوش رهبری و سپاه نیز یکی از ابزارهای زمینه ساز ظهور امام زمان (عج) است. سعیدی همچنین گفته که عصر ولایت فقیه، عصر تمرین پذیری برای ورود به دوران ظهور است و حکومت های استکباری که در منطقه خاورمیانه حضور دارند، در تلاش هستند جلوی ظهور امام زمان را بگیرند. ادبیات و تعابیری که کاملا شبیه ادبیات محمود احمدی نژاد و مشایی درباره ظهور است. سعیدی فروردین 90 در واکنش به انتشار سی دی ظهور نزدیک است که احمدی نژاد را شعیب بن صالح معرفی کرده بود، گفت: "متاسفانه اکنون يک سري نقص هاي بزرگ و تطبيق هاي غلط و ناقص را به نام علائم ظهور در صحنه جامعه مي بينيم." در همان ایام ذالنور، جانشین وقت سعیدی نیز با حمایت از بخشی از فیلم خبر داد که بسیاری از بزرگان، شخصیت های علمی و علما می گویند مصداق سید خراسانی، آقای خامنه ای است ولی سازندگان این سی دی، "نسبت به تعیین گزینه ها و مصادیق دیگر مقداری ورود ناشیانه داشتند." شاید نماینده رهبری در سپاه از اینکه تیم مشایی در حوزه عقیدتی پیش دستی کرده و در تطبیق های تاریخی، خود را به عنوان مقدمه ساز ظهور و نزدیکان امام دوازدهم معرفی کرده اند، ناراحت است که اینگونه پشت به عقاید سیاسی خود کرده است. اگر چنین باشد، نماینده رهبری خود را مصداق کدام همراه امام زمان می داند؟ فعلا همه دوست دارند شعیب صالح باشند. مردی که بر طبق روایات شیعی، پرچمدار سپاه متحد امام دوازدهم است ولی اکنون به یکی از کلیدی ترین عوامل اختلافات در نظام اسلامی تبدیل شده است.
 

نامه ای از زندان؛ ایستاده ایم تا فرزندانمان در آینده زندگی بهتری داشته باشند

Posted: 25 Dec 2012 04:26 AM PST

نامه محمدحسن یوسف‌پورسیفی به همسرش
جـــرس: محمدحسن یوسف‌پورسیفی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای به همسرش با بیان اینکه "روزی خواهد رسید که و هم بندانم به آغوش خانواده‌هایمان باز گردیم. بی‌شک، آن روز دیر نخواهد بود. هیچ حکومت مستبدی پایدار نیست و نخواهد ماند" می نویسد: ما ایستاده‌ایم تا فرزندانمان، در آینده زندگی بهتری داشته باشند. و می دانم که اندیشه و تفکر تو نیز همین استوبه همین خاطر به وجودت و حضورت در زندگی‌ام افتخار می‌کنم. رنج مضاعفی که همسران و فرزندان زندانیان سیاسی می‌کشند، قابل وصف نیست.


به گزارش کلمه، محمدحسن یوسف پورسیفی، از اعضای مجموعه فعالان حقوق بشر و از پرسنل سابق صدا وسیما که سه ماه پیش برای اجرای حکم ۵ سال و نیم حبس خود به اجرای احکام زندان اوین منتقل شده بود در اسفند ماه ۸۸ به همراه گروهی از فعالان حقوق بشر توسط اطلاعات سپاه بازداشت و پس از چند روز به دلیل موقعیت شغلی اش آزاد شد.


وی مجددا تیرماه سال گذشته مجددا بازداشت پس از یک هفته بازداشت دربند ۲الف سپاه و دو هفته دربند ۳۵۰ زندان اوین به قید وثیقه آزاد شده بود. حکم سنگین این فعال حقوق بشر به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی صادر شد که یوسف پور در اعتراض به روند پرونده سازی برای فعالان مدنی و روند دادرسی پرونده خود به حکم صادره اعتراض نکرد.


این زندانی سیاسی از پرسنل بخش رادیوی سازمان صدا و سیما بود که پس از حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ برای نشان دادن مخالفت خود به عملکرد مدیران صدا و سیما و در همبستگی با معترضین از ادامه همکاری با این سازمان خودداری کرده در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شد. این فعال حقوق بشر دارای مدرک دکترا در رشته فلسفه است.


متن کامل نامه ی این زندانی سیاسی به همسرش به شرح زیر است:


رویای عزیزم!
سومین سال است که پیش هم نیستیم. و از این بابت متاسفم. خواستم بدین وسیله سالروز تولدت را تبریک بگویم.
به یاد اولین سال تولدت که با هم بودیم می‌افتم، و جشن تولدی که برایت گرفتم. یک جشن کوچک ۴نفره، لحظه لحظهٔ خاطراتم را با تو در ذهن مرور می‌کنم. و با یادآوردنش شاد می‌شوم. این تنها تعلق خاطرمن است. یاد آوردن خاطرات با تو بودن.


عزیزترینم!
وقتی دنیای همهٔ ما که دربند ۳۵۰هستیم به یک محیط دو متر در یک متر، با تمام لوازم زندگیمان محدود می‌شود، روحمان آمادگی پیدا می‌کند تا بزرگ‌تر شود. روزی نیست که هم بندیانم را در فکر نبینم. سالگرد ازدواج یا تولد فرزندانشان، همسرشان، پدر و مادر و برادر و خواهرشان، همین دلیل می‌شود که همهٔ لحظاتی، نم اشکی در چشمانشان بنشیند. چند روز پیش برف آمد. برف مرا به یاد تو می‌اندازد. به یاد روز تولدت، به یاد آشناییمان. با دوستم رضا انصاری راد، از پشت میله‌ها، شب، برف را به نظاره نشستیم. و خاطرات مان را مرور کردیم.
به این نتیجه رسیدیم که چقدر بعضی چیز‌ها برایمان در وضعیتی که هستیم، معنا پیدا می‌کند. مثلا خیابان، آدم‌ها، ماشین، و… می‌خندیم به اینکه نکند روزی که آزاد شویم، مانند اصحاب کهف، زمانه آنقدر عوض شده باشد، که درک ما از اجتماع بدوی شود.


نازنینم!
روزی خواهد رسید که و هم بندانم به آغوش خانواده‌هایمان باز گردیم. بی‌شک، آن روز دیر نخواهد بود. هیچ حکومت مستبدی پایدار نیست و نخواهد ماند.
ما ایستاده‌ایم تا فرزندانمان، در آینده زندگی بهتری داشته باشند. و می دانم که اندیشه و تفکر تو نیز همین استوبه همین خاطر به وجودت و حضورت در زندگی‌ام افتخار می‌کنم. رنج مضاعفی که همسران و فرزندان زندانیان سیاسی می‌کشند، قابل وصف نیست.


بهترینم!
می‌دانم که در تورنتو، به خاطر سال نوی میلادی، همه جا جشن و کارناوال برگزار می‌شود. بدان هرجا که باشی قلبم با قلبت یکی است و شادمانی توست که شادمانم می‌سازد. هر لحظه که به من فکر کنی. بدان که آن لحظه من نیز به تو فکر می‌کنم. به یادت سالروز تولدت را جشن می‌گیرم. به تنهایی و یادت را در قلبم همیشه پاس خواهم داشت. خداوند حافظ، روزی رسان و پشتیبانی همیشگی توست. بهترین‌ها را برایت آرزو می‌کنم و ایمان دارم پاداش قلب مهربان و پاکت را در ماه تولدت خواهی گرفت.


روی ماهت را می‌بوسم. بهترین من


همسرت
محمدحسن یوسف‌پورسیفی
دیماه ۱۳۹۱
بند ۳۵۰ زندان اوین