جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


ارجاع پرونده محمد توسلی به شعبه ۵۳ دادگاه تجدیدنظر

Posted: 18 Dec 2012 05:19 AM PST

جـــرس: وکیل مدافع مهندس محمد توسلی، عضو ارشد نهضت آزادی ایران، از ارجاع پرونده موکلش به شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران خبر داد.


به گزارش ایسنا، ایمان میرزازاده، با اشاره به حکم صادره از شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب استان تهران و اعلام اعتراض به این حکم، گفت: در حال حاضر این پرونده برای تجدید‌نظر خواهی به شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارسال شده است.


وی تاکید کرد: ما علاوه بر لایحه اعتراضی که به دادگاه ارائه داده‌ایم، لایحه مفصلی که شامل مکاتبات ما با ریاست قوه قضاییه،‌ نمایندگان مجلس، ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و سوابقی که در پرونده سال ۸۰ نسبت به آقای توسلی مطرح بوده و به آن توجه نشده است که در حدود ۲۰۰ صفحه می‌شود را اخیرا به شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران ارائه کرده‌ایم و منتظر تعیین وقت برای ارائه دفاعیات موکلم در دادگاه تجدیدنظر هستیم.


وکیل مدافع محمد توسلی در پایان گفت: برخلاف آنچه که در برخی از سایت‌های خبری آمده، پرونده سال ۱۳۸۰ که ۹ سال حبس تعزیری برای آقای توسلی در نظر گرفته شده بود، هرگز به موکلم و وکلای ایشان ابلاغ نشده است و آن پرونده مشمول مرور زمان شده است.


وی توضیح داد که پرونده سال ۸۰ نیز به دستور آیت‌الله شاهرودی ریاست وقت قوه قضاییه در سال ۸۱ متوقف شده است.


محمد توسلی، رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران، از آبان سال ۹۰ تا اردیبهشت سال جاری به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام بازداشت بود که در حال حاضر با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد است.


شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب استان تهران نیز اخیرا در حکمی محمد توسلی را به ۱۱ سال حبس تعزیری و ۵ سال محرومیت از فعالیت‌های حزبی، تشکیلاتی و مطبوعاتی محکوم کرده بود.
 

ناگفته هایی دیگر از زندان مخوف رجایی شهر در نامه بهمن امویی به ژیلا بنی یعقوب

Posted: 18 Dec 2012 05:17 AM PST

نامه ای از رجایی شهر به اوین
جـــرس: بهمن احمدی امویی روزنامه نگار دربند در نامه ای خطاب به همسر زندانیش ژیلا بنی یعقوب می نویسد: "این روز‌ها که آفتاب زود‌تر غروب می‌کند و دیر‌تر در می‌آید زمان هواخوری هم کم شده است یک هفته از ۱۲ ظهر تا دو نیم و هفته بعد از دو نیم تا پنج بعد از ظهر. مدتهاست آسمان تاریک و ستاره‌های آن را ندیده‌ام نه من که دیگران بیشتر و حریص‌تر از من. بعضی‌هایشان ۱۰- ۱۲ سالی است که این حسرت را با خود دارند."


به گزارش کلمه، بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی در حالی چهارمین پاییز و زمستان خود را در زندان رجایی شهر کرج می‌گذراند که سرمای این زمستان برایش برنده‌تر از سالهای گذشته است. چرا که همسرش ژیلا بنی یعقوب هم مجبور است امسال زمستان را در زندان اوین بگذراند، جایی دور‌تر از زندان رجایی شهر کرج.


ژیلا بنی یعقوب شهریور ماه امسال برای گذراندن حکم یک سال زندان خود به زندان اوین رفت و با اینکه طبق مقررات سازمان زندان‌ها زندانیانی که به صورت خانوادگی در زندان های کشور نگهداری می‌شوند حق دارند ماهی یک بار یکدیگر را ملاقات کنند. این دو هفته ی پیش پس از بیش از چهار ماه توانستند با یکدیگر ملاقات کنند.


به گفته ی بهمن احمدی امویی وی تاکنون چند بار تلاش کرده است از طریق ارسال نامه به زندان صدایش را به گوش همسرش برساند نامه‌هایی که خود ازآن‌ها با نام «پاکت باز» یاد می‌کند. اما تاکنون از بین این چهار نامه هم فقط یکی به دست همسرش رسیده او دراین نامه به شرح این موضوع می‌پردازد و همچنین از روز‌هایش در زندان رجایی شهر برای همسرش می‌گوید. روزهایی که او و هم بندانش برای سرگرم شدن خود دلمشغولی‌های کوچکی می‌یابند تا زجر و مکافات زندان و دوری از عزیزان را تحمل کنند.


هر چند این نامه به ژیلا بنی یعقوب است اما شرح کاملی دارد از آنچه بر زندانیان سیاسی در زندان رجایی شهر کرج می‌گذرد. او در بخشی از نامه‌اش خطاب به همسر زندانی‌اش می‌نویسد: «تعداد ما الان۶۲ نفر است و رو به زیاد شدن. گاهی این ۶۲ نفر رابرای چند روز نمی‌بینم این مساله به دغدغه‌ای فکری برایم مبدل شده که آخر مگر می‌شود در یک سالن ۵۰ متری زندگی کنی و روز‌ها افراد را نبینی و از آن‌ها خبری نگیری؟ و چند دقیقه‌ای با آن‌ها گپ نزنی؟ البته نه اینکه یکدیگر را نبینیم چرا می‌بینیم اما مثل غریبه‌ها از کنار هم رد می‌شویم وقتی در یک جامعه با چنین حجم و ابعاد کوچکی با روزمرگیهاو مشکلات اندکش که قابل مقایسه با یک زندگی معمولی نیست آدم‌ها این قدر از هم دورند چه انتظاری می‌توان از جامعه‌ای بزرگ‌تر داشت.»


بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار و نویسنده کتاب های مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند و اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی به پنج سال و چهار ماه حبس قطعی محکوم شده، و این روزها به صورت غیر قانونی در زندان رجایی شهر کرج دوران زندان در تبعید خود را می‌گذراند.


متن کامل این نامه به شرح زیر است:


سلام
ژیلا جان خوب هستی؟ البته که خوبی این چه جور شروع کردن یک نامه است. خبر‌هایت گاهی از طریق خواهر شبنم مددزاده که به ملاقات برادرش فرزاد می‌آید و خواهر دیگرش شبنم در زندان اوین با تو هم بند است به من می‌رسد و هر دو هفته یکبار با واسطه جویای احوالت می‌شوم.


یک وقت هایی هم از طریق پدر فواد خانجانی که دخترش در اوین است و پسرش فواد با ماست احوالت را می‌پرسم. البته تا به حال چهار نامه هم برایت نوشته‌ام اما ظاهرا فقط یکی به دستت رسیده فکر می‌کنم اگر نامه‌هایی با آدرس آمریکا فرستاده بودم تا به حال به مقصد رسیده بودند. معلوم نیست چه زمانی خواهند رسید. شاید هم باید قیدشان را بزنم. نامه‌هایی در «پاکتهایی در باز» مطمئنا چند نفری قبل از تو آن‌ها را خوانده‌اند. ماموران حفاظت اطلاعات زندان رجایی شهر و اوین و شاید چند مامور امنیتی در بخش‌های دیگر این دو زندان. شاید هم هنوز وقت خواندن آن‌ها را نداشته‌اند و در نوبت خواندن هستند.


آدم نمی‌داند در نامه‌ای که قرار است درش باز باشد و هر کس می‌تواند آن را بخواند چه بنویسد. هر چیزی می‌تواند بهانه‌ای باشد برای نفرستادن نامه‌ها. اوایل نوشتن این نامه‌ها خیلی سخت بود. در نامه اول نوشتم خوب هستم و مشکلی نیست. در نامه دوم کمی شیطنت کردم و با «سلام و علیکم جمیعا» آغاز کردم و خطاب به کسانی که غیر از تو قرار بود آن را بخوانند نوشتم اگر من جای شما بودم و شغل‌ام خواندن نامه زندانی‌ها بود، حتما آن‌ها را زود‌تر می‌خواندم تا ببینم این آدم‌ها چه حرف هایی با هم رد و بدل می‌کنند. یک جور حس کنجکاوی که معمولا آدم‌هایی با این نوع شغل‌ها باید داشته باشند. اما انگار آدمی که نامه‌های من را خوانده دست کم چنین حسی نداشته است دلیل آن هم نرسیدن نامه‌ها به توست.


الان سه ماهی می‌شود که از نامه‌های من خبری نیست و نمی‌دانم در دست کیست و در چه مرحله‌ای قرار دارد و آیا بعد از تایید محتوا هرگز به دست تو می‌رسند؟


توقع زیادی هم نباید داشته باشیم اینجا زندان گوهر دشت قدیم و رجایی شهر جدید در کرج است. درست چسبیده به تهران علاوه بر این ما در ایران زندگی می‌کنیم و زندانی با این شرایط همین که وضعیتش بد‌تر از قبل نشده خودش یک نوع پیشرفت و موفقیت است البته این تصور من است که نسبت به گذشته شرایط بدتری نداریم.


مدیریت زندان اینجا «محمد مردانی» گاهی دستورهایی می‌دهد که فقط آن را می‌توان در نوع مدیریت های جمهوری اسلامی طبقه بندی کرد. حذف مساله به جای حل کردن آن‌ها.


مثلا می‌گوید فقط زندانی‌هایی که ملاقات کننده دارند می‌توانند لباس داشته باشند یعنی فقط زندانیانی می‌توانند انتظار لباس داشته باشند که ملاقات کننده‌ای دارند، وقتی دلیلش را می‌پرسید می‌گوید یک بار اجازه دادم و یک نفر برای ۳۵ زندانی لباس آورد. حالا نمی‌دانم این کار کجایش اشکال قضایی، امنیتی و اداری دارد. هر چند باید خودت را به جای این رئیس زندان بگذاری و با دستگاه و مختصات فکری و ذهنی او مسائل را ببینی.


روسای اندرزگاه هاو مسوولان دیگر این زندان کمترین قدرت تصمیم گیری و اختیار را دارند. ظاهرا به آن‌ها اعتمادی نیست یکی از مهم‌ترین مسائل این زندان مواد مخدر است و برای کاهش آن در بین زندانی‌ها تمرکز شدید مدیریتی راهکاری است که به ذهنشان رسیده است. هر مشکل کوچکی که داری همه او را نشان می‌دهند باید رئیس زندان دستور بدهد باید از او بپرسند.


«نمی‌دانیم. الان رئیس زندان مرخصی است باید هفته بعد بیاید و از خودش بپرسید و…» این‌ها جواب هایی است که روسای بندها و سایران به تو می دهند.


این روز‌ها که آفتاب زود‌تر غروب می‌کند و دیر‌تر در می‌آید زمان هواخوری هم کم شده است یک هفته از ۱۲ ظهر تا دو نیم و هفته بعد از دو نیم تا پنج بعد از ظهر. مدتهاست آسمان تاریک و ستاره‌های آن را ندیده‌ام نه من که دیگران بیشتر و حریص‌تر از من. بعضی‌هایشان ۱۰- ۱۲ سالی است که این حسرت را با خود دارند.


چند شب پیش نگهبان های شیفت شب یادشان رفته بود یکی از در‌ها را قفل کنند، سعید ماسوری دو سه بار از وسط سالن رد می‌شد و بعد از چند دقیقه برمی گشت. پرسیدم آنجا چه خبر است. گفت می‌شود از پشت در آهنی هم هوای سرد شب های پاییز را حس کرد و هم آسمان شب را دید و سیگاری کشید و حرف زد. من هم رفتم. یکی از پنجره‌ها افتاده بود از آنجا می‌شد به آسمان خیره شد ستاره‌هایی در شمال و شمال غرب با فاصله زیاد از هم می‌درخشیدند. هر چند ده دقیقه بعد این فرصت هم از ما گرفته شد اما خاطره‌اش هنوز به وجدم می‌آورد.


آدم هر کجا که زندگی می‌کند برای خودش دلمشغولی‌های دست و پا می‌کند و روزگارش را با سرگرم بودن با آن‌ها می‌گذراند. احتمالا این سرگرمی‌ها برای این است که رنج‌ها و زجرهای زندگی را کاهش دهد و انسان نفهمد گذران هر لحظه و دقیقه‌اش با چه مکافاتی همراه است. اینجا هم ما برای خودمان سرگرمی‌هایی داریم. پیاز و سیب زمینی را که می‌خریم یکی دو ساعتی آن‌ها را زیر آفتاب‌‌ رها می‌کنیم زیر و رویشان می‌کنیم و دورشان می‌چرخیم، از هم جدایشان می‌کنیم و دوباره روی هم می‌ریزیم. ساعتی در روز معمولا در ساعت دوم زمان هواخوری روبروی فروشگاه بزرگ زندان که می‌دانیم چیز زیادی برای خرید ندارد به صف می‌ایستیم.


یک شورای پنج نفره برای اداره بند داریم که انتخاباتش هر شش ماه برگزار می‌شود برای آن یک هفته‌ای وقت و انرژی می‌گذاریم و لابی می‌کنیم و نتایجش معمولا به دور دوم و روز دوم می‌رود. جلسه‌های آن و خبرهایی که از آن بیرون می‌آید شده است یک نوع سرگرمی و وسیله‌ای برای وقت گذرانی.


زمانی دیگر دو سه نفری به هم می‌پرند و برای هم شاخ و شانه می‌کشند معلوم نیست برای چه و سر چه چیزی؟ اما دو سه روزی همه را سرگرم می‌کنند و بعدش دیوانه بازی و ریش سفیدی و آشتی و دوباره همه چیز از اول. باورت می‌شود چند روز قبل همه فرایند زمانی جر و بحث و کتک کاری و قهر و ریش سفیدی و صلح و دوستی به صورت فشرده فقط دو ساعت طول کشید ساعت نه تا یازده شب.


تعداد ما الان ۶۲ نفر است و رو به زیاد شدن. روزی که من آمدم ۵۳ نفر بودند. گاهی این ۶۲ نفر را برای چند روز نمی‌بینم این مساله به دغدغه‌ای فکری برایم مبدل شده که آخر مگر می‌شود در یک سالن ۵۰ متری زندگی کنی و روز‌ها افراد را نبینی و از آن‌ها خبری نگیری؟ و چند دقیقه‌ای با آن‌ها گپ نزنی؟ البته نه اینکه یکدیگر را نبینیم چرا می‌بینیم اما مثل غریبه‌ها از کنار هم رد می‌شویم وقتی در جامعه‌ای با چنین حجم و ابعاد کوچکی با روزمرگی ها و مشکلات اندکش که قابل مقایسه با یک زندگی معمولی نیست، آدم‌ها این قدر از هم دورند چه انتظاری می‌توان از جامعه‌ای بزرگ‌تر داشت. شاید این هم یکی دیگر از رازهای زندگی بشر است. از خودم می‌پرسم آیا انسان می‌تواند این قدر نسبت به همنوعانش بی‌تفاوت باشد؟


جوابش خیلی ساده است بله می‌شود. ساختار‌ها که ضعیف باشند و بنای جامعه نامناسب جامعه حکم یک جنگل را پیدا می‌کند و انسان به حیوانی تبدیل می‌شود،‌ گاه از هر حیوانی هم خطرناک‌تر.


در بند ۳۵۰ زندان اوین هم که بودم در اتاقی ۲۴ تا ۳۰ نفره هم روز‌ها از یکدیگر بی‌خبر بودیم. هر چند آنجا روزی دو سه بار با هم بر سر یک سفره می‌نشستیم. اما به ندرت به درون یکدیگر راه می‌یافتیم. به قول محمود دولت آبادی تک تک مردم فقط به خودشان و راه حل فردی مسائل خودشان فکر می‌کنند و هرکس فکر می‌کند باید گوشه گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و نمی‌دانند که فاجعه از همین جا شروع می‌شود. مشکلات اجتماعی ما زیادند و کم هستند آدمهایی که آن‌ها را مشکلات خود بدانند.


ژیلای عزیزم
سالن ایزوله شده‌ای داریم و ما سیاسی‌ها اینجا زندگی می‌کنیم و کمترین ارتباط را با زندانیان دیگر داریم. بنابراین از خیلی چیز‌ها که درست بالای سرمان و بر دیگر زندانی‌ها و دیگر بندهای زندان می‌گذرد بی‌خبریم. چند روز پیش داشتم وارد حیاط زندان می‌شدم که یک هو چاقویی درست از مقابل صورتم رد شد و با نوک جلوی پایم افتاد. پشت سرش هم داد و فریاد و صدای دعوا از سالن بالای سرمان. قبل از وارد شدن به حیاط چند لحظه‌ای مقابل آینه بزرگی که محل آرایشگاه بند است ایستادم و خودم را بر انداز کردم و گرنه ممکن بود آن چاقو توی سرم فرو برود. بعدا معلوم شد که زندانیان سالن بالا با هم خرده حساب هایی داشته‌اند که آن را با فرو کردن یک چاقو به شکم کسی تسویه حساب کرده‌اند و برای اینکه رد و مدرک جرمی از خود نگذارند چاقو را از شکاف کنار پنجره به حیاط پرتاب کرده‌اند. شنیدم حسن سیاه، حسن بزرگ را زده است. من هیچ یک از این حسن‌ها را نمی‌شناسم و ندیده‌ام اما آن قدر خون از یکی از آن‌ها رفته بود که تا پله‌های پایین هم سرازیر شده بود. یک ساعت بعد هم ماموران گارد زندان وارد سالن شدند و همه جا را به هم ریختند دنبال مواد مخدر، چاقو و تیزی و موبایل و هر چه فکر کنی گشتند. خبرهای اینجا از این نوع است.
مثل اینکه سیاست های مدیر زندان برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به زندان موثر نبوده و حالا هر زندانی را که می‌خواهند از سالن خارج کنند و مثلا به بهداری ببرند می‌گردند و با او ماموری همراه می‌کنند و موقع برگشت هم دوباره او را جستجو می‌کنند. ظاهرا کسی به کسی اعتماد ندارد و مدام همدیگر را کنترل می‌کنند. اما بازهم تا دلت بخواهد مواد مخدر در زندان پیدا می‌شود.


یک آدم تیز هوش! در میان مدیران زندان پیدا می‌شود و می گوید برای اینکه زندانیان از مواد مخدر کمتر استفاده کنند بهتر است ورود فندک را به زندان ممنوع کنیم. حالا پس از چند ماه فندک ۵۰۰ تومانی تا ۲۰ هزار تومان خرید و فروش می‌شود و بعد برای اینکه مشکل چگونگی روشن کردن اجاق گاز‌ها را حل کنند قرار می‌شود همیشه یک شعله گاز روشن بماند. تا نیازی به فندک برای روشن کردن اجاق گاز‌ها نباشد.


روزی دیگر ورود سیگار به زندان را ممنوع می‌کنند و قیمت سیگار به قیمت موشک می‌رسد.


این‌ها را بگذار کنار تصمیم مدیر زندان مبنی بر اینکه پدر و مادر همسر زندانی فقط سالی یک بار می‌توانند برای ملاقاتش بیایند، در حالیکه طبق مقررات سازمان زندان‌ها اقوام درجه یک زندانی از جمله پدر و مادر همسر او می‌توانند طبق رویه معمول زندانی را ملاقات کنند. معلوم نیست این دستور و تفسیر آن را از کجا آورده‌اند. هر چند سازمان زندان های ایران فاقد قانون است و تنها بر اساس یک آیین نامه اداره می‌شود که در مواردی بر خلاف حقوق شهروندی و قانون اساسی است ولی همین آیین نامه هم در زندان های مختلف کشور سلیقه‌ای و متفاوت اجرا می‌شود و هر رئیس زندان تفسیری از آن دارد.


به هر حال، بوی زمستان فضا را پر کرده است. هوای سرد مثل همیشه توی سرم و گوشم می‌پیچد. چهارمین سالروز زمستانی است که در زندان هستم و اولین در رجایی شهر. مواظب خودت باش که سرما نخوری. این سرما سال هاست که توی استخوان‌هایمان رفته و به این راحتی بیرون نمی‌آید. همت بلند می‌خواهد و تلاش فراوان.


که سرما سخت سوزان است
نفس، کز گرمگاه سینه می‌آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت


بهمن احمدی امویی
زندان رجایی شهر – پاییز ۹۱

 

هزاران میلیارد رانت ناشی از قانون شکنی ارزی دولت به چه کسانی رسید

Posted: 18 Dec 2012 05:07 AM PST

جـــرس: عضو منتقد دولت در مجلس شورای اسلامی، با اشاره به قانون شکنی های صورت گرفته در بحث ارز توسط دولت که منجر به رانت خواری در این بخش شده، گفت: آنچه در یک سال اخیر بر سر بازار ارز ایران آمده و کمر اقتصاد ملی را خم کرده است و تبعات آن تا چندین سال گریبان مردم و نظام را رها نخواهدکرد.


به گزارش الف، در جلسه روز سه شنبه مجلس سئوال نماینده مشهد از وزیر اقتصاد در خصوص فروش ارز توسط بانک مرکزی به نرخ مرجع مطرح شد و در همین رابطه احمد توکلی توضیحاتی را در اختیار خبرنگاران قرار داد که به این شرح است:
وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی، عطف به تذکرات و سوالات نمایندگان از جمله سوال هشت تن از اقتصادی‌های مجلس طی نامه شماره ۹۴۵۵۸/۹۳ مورخ ۳۱/۵/۹۱ خطاب به رئیس محترم مجلس آورده است که سوال بر اساس اصل ۸۸ باید در ارتباط با مسئولیت وزیر باشد. سپس با استناد به موادی از قوانین موجود، مدعی شده است که موضوع سوالات در حیطه اختیارات و وظایف وی نیست تا ملزم به پاسخگویی باشد. در این باره نظر همکاران گرامی را به نکات زیر جلب می‌نمایم:
۱- سوال ما از وزیر محترم این بود که چرا بر خلاف قانون برنامه پنجم در شش ماهه اول سال، نرخ فروش ارز به جای نرخ آزاد ، نرخ جعلی مرجع بوده است؟ همچنین پرسیدیم که این ارزها به چه کسانی فروخته شده است؟ تا معلوم شود چه کسانی از رانت هزاران میلیاردی این قانون شکنی بهره مند شده‌اند. پاسخ وزیر محترم این بود که “در روزهای اخیر تعداد زیادی تذکر و سوال در موضوعات غیرمرتبط با وظایف وزارت امور اقتصادی و دارایی نظیر مهار گرانی، تنظیم بازار، مسایل ارز و سکه، اظهار نظر مقامات مسئول و .. اعلام وصول و مرتبط عام ارتباط موضوع نیز به صورت جداگانه به هیات رئیسه محترم مجلس شورای اسلامی اعلام شده است.
۲- این پاسخ به استناد قانون اساسی نادرست است زیرا اولاً مطابق با اصل ۱۳۷ هر وزیر مسئول تصمیمات هیات وزیران است “هر یک از وزیران مسئول وظایف خاص خویش در برابر رئیس جمهور و مجلس است و در اموری که به تصویب هیات وزیران می رسد مسئول اعمال دیگران نیز هست”؛ ثانیاً اصل ۱۲۷ تصریح می‌نماید که هرگاه جمعی از وزیران از طرف رئیس جمهور مسئول کاری شوند تصمیمات‌شان تصمیمات هیات وزیران تلقی می‌گردد:
” رئیس جمهور می‌تواند در موارد خاص، بر حسب ضرورت با تصویب هیات وزیران نماینده، یا نمایندگان ویژه با اختیارات مشخص تعیین نماید. در این موارد تصمیمات نماینده یا نمایندگان مذکور در حکم تصمیمات رئیس جمهور و هیات وزیران خواهد بود.”
بنابراین هر تصمیمی که “کارگروه ساماندهی مسایل ارزی” بگیرد تصمیم هیات وزیران است و در تصمیمات هیات وزیران نیز همه وزرا مسئولیت مشترک دارند. بنابراین آقای دکتر حسینی به عنوان عضو این گروه باید پاسخگو باشند.
۳- استناد آقای وزیر در همان نامه به مواد ۱۰ و ۱۱ قانون پولی و بانکی برای نشان دادن اینکه تصمیم گیری درباره مسایل ارزی در حیطه اختیارات بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار است، نیز صحیح است به همین دلیل تصمیمات کارگروه ساماندهی ارزی درباره معاملات مربوط به ارز غیر قانونی است. آقای دکتر حسینی و همکاران شان در این کارگروه باید پاسخگوی این قانون شکنی نیز باشد.
۴- آنچه در یک سال اخیر بر سر بازار ارز ایران آمده و کمر اقتصاد ملی را خم کرده است و تبعات آن تا چندین سال گریبان مردم و نظام را رها نخواهدکرد، امری نیست که در دنیا و آخرت بتوانند پاسخ آن را بدهند.

 

عضو مجلس: چرا احمدی نژاد برای دانش‌آموزان آمریکایی پیام داد و برای دانش‌آموزان شین آباد نداد؟

Posted: 18 Dec 2012 05:04 AM PST

جـــرس: در ادامه واکنش ها به پیام تسلیت محمود احمدی نژاد به مناسبت کشتار دانش اموزان در آمریکا و بی اعتنایی وی به سوختن و مرگ دانش آموزان در جریان آتش سوزی یک مدرسه در ایران، یک عضو مجلس شورای اسلامی گفت: رئیس [دولت] در شرایطی اقدام به صدور پیام تسلیت برای خانواده‌های آمریکایی کرده که در طول این دو هفته هیچ ابراز همدردی نسبت به دانش اموزان و خانواده‌های حادثه آتش سوزی شین آباد نداشته است. همزمان یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: پیام احمدی‌نژاد به مردم آمریکا "اگر چه از بعد انسانی قابل توجه است اما باید توجه داشت که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است."


به گزارش مهر، رسول خضری، نماینده پیرانشهر گفت: بهتر نبود احمدی نژاد با مردم خود مهربان تر بود و قبل از صدور پیام برای دانش آموزان کشته شده آمریکایی، پیام تسلیتی به خانواده سیران یگانی می فرستاد و همچنین با دانش آموزان مصدوم ابراز همدردی می کرد؟


وی ادامه داد: حادثه کشته شدن دانش آموزان آمریکایی از سوی دانش آموزی بوده که مشکل روحی – روانی داشته است اما حادثه مدرسه شین آباد در نتیجه اشتباهات وزیر آموزش و پرورش و کمبود امکانات رخ داده است.


حال عمومی دانش آموزان حادثه آتش سوزی خوب است
خضری درباره وضعیت دانش آموزان حادثه دیده توضیح داد: در آخرین گزارشهای تیم پزشکی، حال عمومی همه دانش آموزان خوب است، اما همچنان باید در بیمارستان تحت مراقبت باشند و تنها دو دانش اموز بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه مرخص شده اند.


این عضومجلس شورای اسلامی با اشاره به نظرات تخصصی تیم پزشکی جراحی پلاستیک، تصریح کرد: از نظر تیم پزشکی جراحی پلاستیک،هم اکنون با توجه به شرایط روحی و جسمی دانش آموزان امکان عمل جراحی وجود ندارد، باید منتظر ماند تا بنیه جسمی دانش آموزان بهتر شود تا توان بیهوشی و جراحیهای طولانی مدت را داشته باشند.


وی درباره اینکه آیا هماهنگی های لازم برای مشاوره های روانی دانش آموزان صورت گرفته است، گفت: دانش آموزان بستری شده در بیمارستان سینا تبریز هم اکنون در اتاق های آی سی یو هستند، اما پس از بهتر شدن وضعیت جسمانیشان باید مشاوره های روانی و آموزشی لازم را ببینند تا به تدریج و با گذشت زمان این دانش آموزان به زندگی عادی برگردند.


۱۲ امضا برای طرح سوال از حاجی بابایی
خضری درباره استیضاح وزیر آموزش و پرورش افزود: این موضوع با ۱۵ محور که تنها یکی از آنها حوادث دانش آموزی است، در حال پیگیری است. همچنین در روز سه شنبه ۲۸ آذرماه موضوع طرح سوال از وزیر آموزش و پرورش را با ۱۲ امضا از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی مطرح خواهیم کرد.


نماینده پیرانشهر درباره شکایتش از وزیر آموزش و پرورش گفت: لایحه طرح دعوی درقوه قضاییه از سوی تعدادی از وکلای خبره در حال تدوین است و به زودی این لایحه به قوه قضاییه ارائه می شود تا جبران خسارت های دانش آموزان و خانواده ها به صورت قانونی انجام شود.


... به مسجد حرام است
همزمان محمد صالح جوکار، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: پیام احمدی‌نژاد به مردم آمریکا "اگر چه از بعد انسانی قابل توجه است اما باید توجه داشت که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است."

 

به گزارش فرارو، جوکار می‌پرسد: مگر می‌شود نسبت به اتفاقاتی که در گوشه گوشه کشور از قبیل سیل، زلزله، حادثه منجر به فوت دانش‌آموزان اعزامی به اردوی راهیان نور یا آتش‌سوزی در مدرسه شین‌آباد که مرگ چند تن از دختران دانش‌آموز این مدرسه را در پی داشت؛ بی‌تفاوت بود اما به سرعت به حوادث و وقایع خارج از مرز‌ها واکنش نشان داد.


محمدصالح جوکار می‌گوید اگر چه همدردی با دولت‌ها و ملت‌ها در عرف دیپلماتیک کاری ضروری و پسندیده محسوب می‌شود "اما بهتر است توجه به تعاملات بین‌المللی در کنار توجه به ارتباطات داخلی و همراهی با مردم داخل کشور باشد."

 

 

رئیس جمهور عراق سکته مغزی کرد

Posted: 18 Dec 2012 04:57 AM PST

جـــرس: دفتر ریاست جمهوری عراق بامداد امروز سه شنبه اعلام کرد که جلال طالبانی، رئیس جمهوری، از شب گذشته در بیمارستان بستری شده است.


به گزارش بی بی سی، درحالی که وبسایت رسمی رئیس جمهوری عراق نوع بیماری آقای طالبانی را مشخص نکرده و تنها گفته است که رئیس جمهوری "نشانه هایی از خستگی مفرط" را بروز داده بود، تلویزیون دولتی عراق بیماری رئیس جمهوری را سکته مغزی گزارش کرده و به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، یک مقام دفتر نخست وزیر نیز گفته است که پزشکان در صدد تثبیت وضعیت جسمی رئیس جمهوری هستند.


نوری مالکی، نخست وزیر، در بیمارستان حضور یافته است.


طبق قانون اساسی جدید عراق، ریاست جمهوری عمدتا مقامی تشریفاتی است و اختیارات چندانی برای متصدی این سمت منظور نشده است.


در عین حال، آقای طالبانی به عنوان یک سیاستمدار با سابقه گاه از موقعیت خود برای حل و فصل اختلافات بین گروه های مختلف سیاسی و مذهبی استفاده کرده است.

صحنه سیاسی عراق محل فعالیت گروه ها و شخصیت های سیاسی است که برخی از آنان نمایندگی اقوام و مذاهب مختلف این کشور را برعهده دارند.


جلال طالبانی هفتاد و نه سال دارد و از رهبران جنگ های چریکی کردهای عراق علیه رژیم صدام حسین بوده است.


آقای طالبانی اولین رئیس جمهوری عراق پس از سرنگونی رژیم سابق عراق است و توسط مجمع ملی به این سمت انتخاب شده است.

 

هشدار یک مقام جدا شده از رژیم اسد درباره تسلیحات شیمیایی

Posted: 18 Dec 2012 04:55 AM PST

جـــرس: سرتیپ عدنان سلو، رئیس سابق ستاد جنگ شیمیایی سوریه روز سه شنبه اعلام کرد، رژیم این کشور زرادخانه شیمیایی عظیمی در اختیار دارد که با سلاح هسته ای اسرائیل برابری می کند.


سلو که حدود هفت ماه پیش از رژیم اسد جدا شده است در گفت و گو با تلویزیون العربیه اماکن سلاح شیمیایی در سوریه را فاش کرد.


در همین حال نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در بلندی های جولان اعلام کردند که خود را برای احتمال استفاده رژیم دمشق از اسلحه شیمیایی آماده می کنند.


از سوی دیگر بشار الجعفری سفیر رژیم سوریه در سازمان ملل طی نامه ای هشدار داد که "گروه‌های تروریستی" این امکان را دارند که از اسلحه شیمیایی در سوریه استفاده کرده و سپس دولت دمشق را متهم کنند.


به گزارش العربیه، الجعفری در نامه خود به سازمان ملل اعلام کرد، کشورهایی که به افراد مسلح در سوریه کمک می کنند، قادرند آنها را به اسلحه شیمیایی نیز مجهز نمایند.


از سوی دیگر روزنامه واشنگتن پست از طرح آمریکا برای کنترل زرادخانه شیمیایی سوریه پس از سقوط رژیم اسد خبر داد.


سلو در گفت و گویی با واشنگتن پست درخواست کرد تا پس از سقوط رژیم دمشق ۲۰۰۰ نظامی آموزش دیده، از اسلحه شیمیایی سوریه حفاظت کنند.


این روزنامه همچنین از آمادگی ۷۵ هزار نیروی آمریکایی جهت مداخله نظامی در سوریه در صورت استفاده رژیم اسد از اسلحه شیمیایی خبر داد.


بر اساس این گزارش در این زمینه تلاش های مشترکی میان کشورهای عضو ناتو، اسرائیل، اردن و ترکیه برای مراقبت از مواد شیمیایی سوریه و دخالت نظامی در صورت نیاز، صورت گرفته است.


به گفته کارشناسان سیناریوی دیگری وجود دارد و آن اینکه پس از سرنگونی رژیم اسد زرادخانه شیمیایی سوریه توسط مخالفان این رژیم کنترل شود.


به نوشته واشنگتن پست ایالات متحده آمریکا و برخی هم پیمانان اروپایی این کشور در حال مهیاسازی مخالفان برای کنترل و حفاظت از مواد شیمیایی هستند.


بر اساس این گزارش در این زمینه دو هزار نفر در نظر گرفته شده اند و از این تعداد ۱۲۰۰ نفر در اردن ۲۰۰ در ترکیه و ۶۰۰ نفر در داخل سوریه آموزش خواهند دید.

 

سومین طومار اعتراضی سی هزار کارگر: در دفاع از حیثیت و شرافت خود لحظه‌ای تردید نخواهیم کرد

Posted: 18 Dec 2012 04:50 AM PST

جـــرس: سومین طومار اعتراضی کارگران نسبت به مشکلات معیشتی و کاریشان هم از راه رسید. همزمان دو هزار کارگر شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، در نامه ای به وزیر تعاون،‌کار و رفاه اجتماعی، به پیش نویس تغییر قانون کار اعتراض کردند.


به گزارش کلمه، این طومار های اعتراضی تاکنون به امضا سی هزار کارگر در سراسر کشور رسیده است و کارگران خواستار تعیین دستمزدها بر اساس نرخ واقعی تورم و رعایت کردن ماده ۴۱ قانون کار در این زمینه هستند. دولت و مجلس نه تنها هیچ توجه ای به این طومارهای اعتراضی و درخواست ها نکرده است بلکه این روزها با فرستادن لایحه اصلاح قانون کار به مجلس در تلاش است تا حداقل های حمایتی قانونی از جامعه کارگری را از بین ببرد.


طومار اعتراضی سوم با امضا ده هزار کارگر امروز صبح (سه شنبه) به وزیر کار و رئیس مجلس تحویل داده شد و هم زمان هماهنگ کنندگان این طومار اعتراضی رو به روی مجلس دست به تحصن اعتراضی زدند. نسخه های اول و دوم این طومار هر کدام با ده هزار امضا در تاریخ های ۲۷ خرداد و ۲ مهر امسال تقدیم مسئولین شد.


متن نسخه سوم این طومار اعتراضی به نقل از تارنمای اتحادیه آزاد کارگران ایران به شرح ذیل است:


وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی جناب شیخ الاسلامی
با سلام
ما به عنوان هماهنگ کنندگان طومار اعتراض به سطح دستمزد‌ها و ایجاد تغییرات ضد کارگری در قوانین کار و تامین اجتماعی و دیگر مسائل و مشکلات کارگران، تا کنون دو نامه به همراه بیست هزار امضای کارگری از کارخانه‌های مختلف سراسر کشور تحویل جنابعالی و رونوشت آنرا به ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی داده‌ایم اما به نظر می‌اید این نامه‌ها و امضای بیست هزار کارگر برای جلب توجه شما و سایر دولتمردان نسبت به وضعیت کارگران کافی نبوده است!؟
جناب وزیر! بنا بر اذعان برخی از مقامات رسمی، بیش از ۵۰ درصد کارخانه‌های کشور پس از اجرای مرحله اول طرح قطع سوبسید‌ها یا به تعطیلی کشیده شده‌اند یا با ظرفیت بسیار پایینی در حال نابودی‌اند، در این مدت صد‌ها هزار کارگر اخراج و از کار بیکار شده‌اند، دستمزد زیر خط فقر اغلب کارگران در بسیاری از کارخانه‌ها با تاخیرهای چندین ماهه پرداخت می‌شود، کلیه مزایای ده‌ها هزار کارگر در صنایع خودرو سازی قطع شده است و این کارگران از اوایل سال به این سو فقط دستمزد پایه خود را دریافت می‌کنند، کمر صد‌ها هزار کارگر بازنشسته در زیر هزینه‌های زندگی با حقوق ناچیزی که می‌گیرند در حال خرد شدن است و در شرایطی که دستمزد ۳۸۹ هزار تومانی که برای سال ۹۱ تصویب شد در حال حاضر به اندازه یک سوم ماههای پایانی سال ۹۰ نیز قدرت خرید ندارد و تمام این‌ها سر تی‌تر هر روزه بسیاری از روزنامه‌ها و خبرگزاریهای کشور در مورد وضعیت کارگران است آنوقت شما و سایر دولتمردان نه تنها وقعی به امضای بیست هزار کارگر در اعتراض به شرایط موجود ننهاده‌اید بلکه در کمال بی‌تفاوتی نسبت به وضعیت کارگران و از این بد‌تر در کمال کارگر ستیزی در صدد آن هستید تا با تصویب لایحه ضد کارگری اصلاحیه قانون کار در مجلس شورای اسلامی و در شرایطی که با دستمزدهای کنونی زندگی میلیون‌ها خانواده کارگری در حال تبدیل شدن به تلی از خاکستر است همین دستمزد‌ها را نیز با وارد کردن تبصره‌ای به ماده ۴۱ قانون کار تحت عنوان «شرایط اقتصادی کشور» عملا منجمد نمائید و علیرغم بیکار سازی و اخراج هزاران کارگر در یکسال گذشته، شرایط را برای اخراجهای باز هم بیشتر و راحت‌تر کارگران تسهیل کنید و با دست بردن به قوانین تامین اجتماعی چپاول و خالی شدن صندوق تامین اجتماعی را نیز بر گرده ما کارگران سرریز کنید.
جناب وزیر! بدانید و آگاه باشید این «باری» که شما درصدد نهادن آن بر دوش کارگران هستید چنان کج است که هیچگاه به منزل نخواهد رسید. شما و وزارتخانه متبوعتان با رویکردی که در مورد اعتراضات کارگران و خواست های آنان پیشه کرده‌اید و با لایحه اصلاحیه‌ای که در مورد قانون کار در دستور گذاشته‌اید به نظر ما هدفی جز ذلت و خواری بیش از پیش کارگران دنبال نمی‌کنید لذا ما مصرانه خواهان استیضاح شما در مجلس شورای اسلامی و استعفایتان هستیم. ذره‌ای تردید به خود راه ندهید که ما کارگران در برابر تداوم وضعیت موجود از قبیل عدم افزایش دستمزد‌ها و وارد کردن اصلاحات ضد کارگری‌تر بر قوانین کار و تامین اجتماعی ساکت نخواهیم نشست. منزلت، آبرو، حیثیت و شرافت ما کارگران در گرو معیشت ماست و ما در دفاع از حیثیت و شرافت خود لحظه‌ای تردید نخواهیم کرد از اینرو و از آنجا که اصلاحیه ضد کارگری قانون کار جهت تصویب در اختیار مجلس شورای اسلامی گذاشته شده است تعجیلا حدود ۱۰۰۰۰ امضای کارگری دیگر را که از سوی کارگران کارخانه‌های مختلف سراسر کشور در اعتراض به عدم افزایش دستمزد‌ها و ایجاد تغییرات ضد کارگری در قوانین کار و تامین اجتماعی جمع آوری شده است تحویل شما می‌دهیم، باشد تا هم شما و هم نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیش از پیش به این یقین برسید که کارگران تن به ذلتی بیش از آنچه که تاکنون تحمل کرده‌اند نخواهند داد. لذا ما به عنوان هماهنگ کنندگان جمع آوری سی هزار امضای کارگری بار دیگر از سوی این کارگران اعلام می‌داریم:


۱- وارد کردن هر گونه اصلاحات ضد کارگری در قوانین کار و تامین اجتماعی باید فورا متوقف شود.
۲- هر گونه اصلاحی در قوانین کار و تامین اجتماعی باید با شرکت و دخالت مستقیم نماینده‌های منتخب مجامع عمومی کارگران کارخانه‌ها و مراکز تولیدی و معطوف به پایان دادن به شرایط مشقت باری باشد که امروزه کارگران شاغل و بازنشسته در سراسر کشور با آن دست به گریبانند.
۳- حداقل دستمزد کارگران شاغل و بازنشسته می‌باید فورا و بدون فوت وقت بر مبنای ماده ۴۱ قانون کار و با نظارت نماینده‌های منتخب مجامع عمومی کارگران در کارخانه‌ها و مراکز تولیدی و خدماتی افزایش یابد.
۴- قوانینی از قبیل ماده ۱۰ نوسازی صنایع، مصوبه هیئت وزیران مبنی برچیده شدن شرکت‌ها پیمانکاری، اجرای کامل و بی‌نقص بیمه کلیه کارگران ساختمانی و تمامی خواستهایی که بمثابه عاجل‌ترین خواستهای کارگران در متن طومار اعتراضی قید شده است می‌باید برای تحقق در دستور وزارت کار قرار گیرد و تمهیدات لازم برای عملی شدن آن‌ها بکار بسته شود.
از طرف هماهنگ کنندگان اعتراض به حداقل دستمزد‌ها: شاپور احسانی راد، شریف ساعد پناه، جمیل محمدی، شیث امانی، پروین محمدی، جعفر عظیم‌زاده
۰۹۱۲۲۴۴۹۹۰۱ – ۰۹۱۲۳۳۶۸۷۷۲ – ۰۹۱۹۲۵۵۰۷۳۷
رونوشت: نهاد رسیدگی به شکایات مردمی ریاست جمهوری – نمایندگان مجلس شورای اسلامی
۲۸ آذر ۱۳۹۱


دوهزار کارگر شرکت واحد اتوبوسرانی تهران به پیش نویس تغییر قانون کار اعتراض کردند
همزمان دو هزار کارگر شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، در نامه ای به وزیر تعاون،‌کار و رفاه اجتماعی، به پیش نویس تغییر قانون کار اعتراض کردند.


به نوشته سایت اتحاد،‌ متعلق به اتحادیه آزاد کارگران ایران، این نامه توسط اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه نیز امضا شده است.


در این نامه ‌آمده است که در پیش نویس تغییر قانون کار،‌تمامی حمایت های قانونی قانون کار از کارگر حذف شده است و در نتیجه، امنیت شغلی کارگران به خطر می افتد.


امضا کنندگان این نامه افزوده اند: این در حالی است که قرار بود در تغییر قانون کار، حق آزادی تشکیل تشکل های مستقل کارگری به رسمیت شناخته شود.

 

یک مرکز دولتی ایران، از شناسایی یک بدافزار رایانه‌ای جدید خبر داد

Posted: 18 Dec 2012 04:39 AM PST

 
جـــرس: مرکز مدیریت امداد و هماهنگی عملیات رخدادهای رایانه‌ای ایران، «مرکز ماهر»، اعلام کرد که گونه ای جدید از یک بدافزار کامپیوتری با قابلیت پاک کردن اطلاعات دیسک‌ها، مورد شناسایی قرار گرفته است.
 

به گزارش ایسنا، این مرکز که از زیرمجموعه های وزارت ارتباطات محسوب می شود، بدون اشاره به میزان تخریب ایجادشده توسط این بدافزار در رایانه‌های داخل کشور، مدعی شد که به نظر نمی‌رسد این بدافزار باعث آلوده شدن سیستم‌های بسیاری شده باشد.

 

بر اساس گزارش مرکز مذکور، این نرم‌افزار تخریبی "کارآمد" بوده و می تواند در زمان‌های مختلف اقدام به پاک کردن اطلاعات درایوها ‌کند و تا زمان شناسایی این بدافزار ضد بدافزارها موفق به شناسایی آن نبوده‌اند.

خبر این مرکز در ادامه می‌نویسد که "این بدافزار با وجود سادگی طراحی و عملکرد، کارآمد بوده و بدون جلب توجه نرم‌افزار آنتی‌ویروس امکان از بین بردن محتویات درایوها و فایل‌های کاربر را دارد."

رادیو اروپای آزاد در همین زمینه می نویسد: شرکت «سیمنتک» که بزرگ‌ترین تولیدکننده نرم‌افزارهای ایمنی رایانه‌های شخصی است نیز در وب‌سایت خود به بدافزار مورد اشاره وزارت ارتباطات ایران اشاره کرده و نام آن را «بچ‌وایپر» (Batchwiper) به معنی «پاک‌کننده دسته‌ای» ذکر می‌کند.

به نوشته سیمنتک، این نرم‌افزار طوری برنامه‌ریزی شده‌ است که اطلاعات درایوها را در تاریخ‌های مشخصی پاک کند و تاریخ بعدی عملیات تخریبی آن برای ۲۱ ژانویه زمان‌بندی شده‌ است.

سیمنتک می‌افزاید که تاریخ‌های قبلی فعالیت این بدافزار شامل ۱۱، ۱۲، و ۱۳ دسامبر می‌شود که این نشان می‌دهد این بدافزار طی هفته گذشته فعال بوده و احتمال می‌رود آسیب‌هایی زده باشد.

رول شاون‌برگ، از کارشناسان شرکت حفاظت و امنیت رایانه‌ای «کاسپرسکی» روسیه، نیز روز دوشنبه در وب‌سایت سکیورلیست (securelist) که از سوی کاسپرسکی مدیریت می‌شود به این بدافزار اشاره کرده و نوشت که بچ‌وایپر «به هیچ‌یک از حملات حذف‌کننده اطلاعات قبلی که دیده بودیم مرتبط نیست».

وی افزود که «از منابع شخصی و غیره نیز گزارشی درباره این بدافزار به ما نرسیده است».

رایانه‌های ایران پیش از این نیز بارها هدف انواع ویروس‌ها، کرم‌ها و بدافزارهای کامپیوتری قرار گرفته‌ است که تازه‌ترین مورد آن بدافزار«ناریلام» با هدف صدمه زدن به پایگاه‌های داده حسابداری و مالی سازمان‌ها بود.


به گفته متخصصان کاسپرسکی، ویروس‌ها و بدافزارهای استاکس‌نت، دوکو، فلیم و گائوسکه تاکنون به رایانه‌های ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه حمله کرده‌اند گرچه به‌وسیله تیم‌های جداگانه‌ای ساخته شده‌اند اما بررسی نرم‌افزارهای اصلی که در تمامی این برنامه‌ها استفاده شده نشان می‌دهد که این تیم‌ها همگی با یک تلاش جمعی در ارتباط هستند.

روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» خردادماه امسال از قول مقامات غربی نوشت که آمریکا و اسرائیل به طور مشترک جاسوس‌افزار «فلیم» را برای جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات حساس و تدارک یک حمله سایبری خراب‌کارانه با هدف به تاخیر انداختن برنامه‌های هسته‌ای ایران خلق کرده‌اند.

فیس بوک و رهبری

Posted: 18 Dec 2012 04:27 AM PST

محمدرضا سرداری
 فیس بوک صدای بدون سانسور مردم است که می تواند چشم اندازی واقعی از آن چه هست را در مقابل رهبر جمهوری اسلامی عیان کند. 

 
عضویت آقای خامنه ای در شبکه اجتماعی فیس بوک بازتاب گسترده ای نزد کاربران فیس بوک داشته است. برخی از کاربران از عضویت وی ابراز شگفتی کرده اند. برخی دیگر این اقدام را نشانه مجاز دانستن حاکمیت از استفاده از این شبکه دانسته و بعضا تامین دلیلی برای رفع فیلترنیگ آن دانسته اند. برخی کاربران نیز با عباراتی این عمل را به سخره گرفته اند.

اما براستی ماهیت این عمل را چگونه باید تفسیر کرد و از چه منظری می توان بدان نگریست؟ شبکه فیس بوک که عمدتا پس از انتخابات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت یکی از ابرازهای مهم اطلاع رسانی در عرصه فضای مجازی پس از دوره وبلاگ نویسی و سایتهای خبری بوده است، همواره یکی از تهدیدات مهم سایبری علیه امنیت ملی بر شمرده شده و بسیاری از کاربران آن تحت تعقیب، بازداشت شده و مجازات شده اند. از سوی دیگر در غیاب مطبوعات نوشتاری مستقل و تحدید سایتها و وبلاگها، فیس بوک از جمله شبکه های موفقی بوده که توانسته بخشی از خلاء اطلاع رسانی را در ایران پوشش دهد. به طور مثال، پس از انتخابات ریاست جمهوری پیشین، انتشار بسیاری از مواضع و بیانیه های رهبران جنبش سبز و اطلاع رسانی در خصوص محل تجمعات و اخبار مربوط آن از طریق این شبکه صورت گرفت و بسیاری از مخالفان، این شبکه را در خدمت اهداف مبارزاتی خود قرار داده بودند. اکنون نیز علیرغم فرو کش کردن آن التهابات، این شبکه همچنان جایگاه خود را در اطلاع رسانی در سطوح نخبگان و طبقه متوسط جامعه حفظ کرده و بسیاری از ایرانیان با مراجعه به این شبکه می توانند از تازه ترین تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور مطلع شوند. به عبارتی دیگر شاید بتوان گفت که فیس بوک امروز نبض جامعه ایران است و آنچه که در بطن این جامعه می گذرد را می توان در آن به روشنی یافت.

از این رو ورود عالی ترین مقام جمهوری اسلامی به این شبکه اجتماعی را می توان از دو منظر ارزیابی کرد. منظر نخست منظری تبلیغاتی به این مفهوم است که دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی علیرغم در اختیار داشتن امکانات گسترده تبلیغی از جمله منابر نماز جمعه و جماعات، صدا و سیما، ماهواره ها، مطبوعات و وب سایتهای مختلف، با ارزیابی درست از جایگاه مهم فیس بوک در میان کاربران ایرانی و بین المللی، در صدد است تا از این امکان نیز برای تبلیغ رهبر جمهوری اسلامی استفاده کند. ضمن اینکه عضویت در این شبکه می تواند نشانه ای از علاقه رهبران ایران به فن آوریهای نوین اطلاع رسانی نزد جهانیان نیز تعبیر شود و حتی با اقبال بیشتر طیف محافظه کار جامعه به فیس بوک، این شبکه به عرصه یارگیری در مقابل مخالفان تبدیل شود. اما از منظر دیگر، عضویت آقای خامنه ای در این شبکه را می توان به مثابه فرصتی برای نظاره کردن زیر پوست شهر ارزیابی کرد. به این مفهوم که رهبر نظام قادر باشد تا از این طریق واقعیات درون جامعه را لمس کند و اطلاعات خالص را با سرعت بیشتر و واسطه کمتر دریافت کند. چنین امری البته می تواند محکی برای سنجش محبوبیت وی در سطح طبقه متوسط و عمدتا تحصیل کرده فعال جامعه نیز باشد. این امر البته بستگی به نحوه مدیریت این صفحه دارد و اینکه مدیران این صفحه تا چه میزان اجازه رسیدن اطلاعات مستقیم به رهبر جمهوری اسلامی را بدهند.

بطور خلاصه باید گفت اگر عضویت آقای خامنه ای در شبکه فیس بوک را از این منظر باور کنیم که وی از این پس قادر خواهد بود تا ساعتی از وقت خویش را بدون واسطه به دیدن این شبکه اختصاص دهد و بخش عمده ای از مخالفان شناخته شده اش را به عنوان عضو صفحه خویش بپذیرد و به اصطلاح از میان آنان دوستی برگزید، چنین عملی را باید به فال نیک گرفت. حضور رهبر جمهوری اسلامی و سایر مقامات در صفحه فیس بوک این امکان را به هر یک آنان خواهد داد تا با جامعه خویش فارغ از فیلترینگی که معمولا اطرافیان برای مقامات کشورهایی چون ایران تعیین می کنند، از نزدیک در تماس باشند و واقعیات را به صورت زنده ببینند. رسیدن اطلاعات صاف و زلال بدون تردید می تواند تاثیرات مهمی در تصمیم گیری آینده آنها بر جای گذارد. فیس بوک صدای بدون سانسور مردم است که فارغ از دخالت نزدیکان و واسطه ها می تواند چشم اندازی واقعی از آن چه هست را در مقابل رهبر جمهوری اسلامی عیان کند.
 

  نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  


مقام ارشد اتمی جمهوری اسلامی: غنی سازی ۲۰ درصدی را تعلیق نخواهیم کرد

Posted: 18 Dec 2012 04:04 AM PST

جـــرس: رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی گفت: "غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را به اندازه نیازمان و تا هر زمانی که به آن احتیاج داشته باشیم تولید خواهیم کرد."


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران امروز سه شنبه گفت: غنی سازی 20 درصد موضوعی نیست که غربی ها موافق آن باشند یا مخالف و یا در قبال آن قصد موضع گیری داشته باشند؛ این حق ماست و هرگز به خاطر خواست دیگران از این حق عقب نشینی نخواهیم کرد و تا زمانی که نیاز داشته باشیم، تولید می کنیم.


رئیس سازمان انرژی اتمی تاکید کرد: با توجه به بیانیه ای که نمایندگان 1+5 در شورای حکام قرائت کردند، ظاهرا تغییری در مواضع قبلی شان نسبت به جمهوری اسلامی ایران دیده نمی شود.


وی مجددا اظهار داشت: جمهوری اسلامی غنی سازی 20 درصد را به اندازه نیازش و تا هر زمانی که به آن احتیاج داشته باشد تولید خواهد کرد.