جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


آینده کشور به تصمیم اصلاح‌طلبان بستگی دارد

Posted: 16 Nov 2012 09:22 AM PST

گفتگوی با علیرضاعلوی تبار
در انتخاباتی که نمایش دموکراسی است نباید شرکت کرد، درگیر شدن در بازی‌های دیگران کار درستی نیست 


 علیرضا علوی تبار فعال سیاسی اصلاح طلبی است که پیش از این سردبیر روزنامه صبح امروز بود. وی که معتقد است آینده به تصمیم جریان اصلی اصلاح طلبان بستگی دارد، تصریح می‌کند: هر تصمیمی که از سوی جریان اصلاحات اتخاذ شود بر طیف منتقد وضع موجود که طیف گسترده ای را شامل می‌شود تاثیر بسزایی خواهد داشت.


علیرضا علوی تبار در گفت‌و‌گو با ایلنا، با اشاره به اهمیت برگزاری انتخابات در کشورهای جهان و همچنین اهمیت ایجاد تغییر از طریق صندوق‌های رای گفت: امروز کشوری را سراغ نداریم که انتخاباتی در آن برگزار نشود اما انتخابات در برخی کشور‌ها نشانه دموکراسی است و در برخی دیگر از کشور‌ها می‌تواند تنها نمایش دموکراسی باشد بنابراین در صورتیکه انتخابات با عناصر و شرایط مشخص آن همراه نباشد صرفا نمایشی برای تامین مواردی خاص خواهد بود.


پرهیز از بی توجهی به انتخابات حتی در صورت فراهم نبودن شرایط

این استاد دانشگاه معتقد است: برای تشریح دموکراسی در یک کشور هرمی چهار وجهی ترسیم می‌شود که تنها یک وجه آن برگزاری انتخابات آزاد است در حالیکه وجوه دیگر آن شامل حکومت شفاف و پاسخگو، جامعه مدنی توسعه یافته و رعایت حقوق مردم است.

علوی تبار با تاکید بر اینکه بطور کلی در انتخاباتی که نمایش دموکراسی است نباید شرکت کرد، گفت: به شکل اصولی درگیر شدن در بازی‌های دیگران کار درستی نیست اما من معتقدم حتی در صورت فراهم نبودن شرایط نیز نمی‌توان به انتخابات بی‌توجه بود.

وی در تشریح آرایش گروه‌های سیاسی کشور در انتخابات نیز یادآور شد: هم اکنون نیروهای سیاسی کشور به دو دسته کلی تقسیم می‌شود به گونه‌ای که یک دسته اجزایی هستند که قدرت را در دست دارند و پدید آورنده وضع موجود بوده و بیشترین نفع سیاسی و اقتصادی را از این وضع می‌برند در مقابل جریان دیگر منتقد وضع موجود هستند.

این فعال سیای اصلاح طلب با بیان اینکه جریانی که قدرت را دست دارد در درون خود سه گرایش متفاوت را دنبال می‌کنند، تصریح کرد: می‌توان در کنار گرایش‌هایی همچون راست تندرو و راست محافظه کار گرایش سومی را نیز مشاهده کرد که امروز تیم(band) آقای احمدی‌نژاد نامیده می‌شود.

وی افزود: راست تندرو عمدتا دارای چهره‌های غیرسیاسی است که دیدگاه سیاسی و اقتصادی خاص خود را دنبال می‌کند ضمن اینکه برخی روزنامه‌ها و خبرگزاری نیز به عنوان سخنگوی این جریان عمل می‌کنند. علاوه بر این جریان راست محافظه کار که بیشتر محصول ترکیب بازار و روحانیت هستند در جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین تجلی دارند.


تیم حامی احمدی نژاد به دنبال تضمین حضور خود در سیاست ایران است

علوی تبار با اشاره به اینکه تیم(Band) به گروهی گفته می‌شود که مواضع فکری و جریان رهبری کننده خود را پنهان می‌کند، عنوان کرد: جریان حامی احمدی‌نژاد نیز در تیم خاصی قرار می‌گیرند که اگرچه از دل جریان راست تندرو بیرون آمد اما امروز به دلایلی از این گروه فاصله گرفته است.

وی همچنین با تقسیم گرایش‌های جریان منتقد وضع موجود اظهار داشت: گرایش اول این جریان را می‌توان با عنوان مصلحت عملگرا نام برد که بیشتر نزدیک به مواضع آقای هاشمی بوده و به دنبال مصلحت و گذر از بن بست‌های عملی هستند. علاوه بر گرایش اصلی اصلاحات گرایش دیگری نیز وجود دارد که در حاشیه جریان اصلاحات پدید آمده و به نوعی دارای هم پوشانی با جریان اصولگرا است.

این روزنامه نگار اصلاح طلب همچنین اضافه کرد: مواضع شش گروه یاد شده در انتخابات متفاوت است به گونه‌ای که جریان حامی احمدی‌نژاد تلاش می‌کنند تا بر این نکته تاکید داشته باشند که از محبوبیت اجتماعی بالایی برخوردار هستند. ضمن اینکه تلاش می‌کنند تا در انتخابات آتی نیز با موضع خاص خود شرکت کنند و چون از ریشه اجتماعی قدرتمندی برخوردار نیست به دنبال تضمین حضور خود در سیاست ایران هستند چرا که معتقدم احمدی‌نژاد به خوبی متوجه شده است که بعد از انتخابات سال ۹۲ شرایط برای او و طرفدارانش دشوار خواهد شد.

وی در ادامه بیان کرد: در مقابل، جریان راست محافظه کار تا مدت‌ها پشت سر راست تندرو پیش می‌رفت و در واقع ابتکار عمل و اعتماد به نفس خود را بعد از انتخابات سال ۷۶ از دست داده بود اما از مدتی پیش متوجه شد که نمی‌تواند بقای خود را از این طریق تضمین کند چراکه ممکن است راست تندرو دست به اقداماتی بزند که اساسا حیات این جریان را به خطر بیندازد. البته این جریان محبوبیت اجتماعی و قدرت سازماندهی ندارد. به همین دلیل همواره در معرفی کاندید، نگران است.


دو جریان اصولگرا پیرامون كاندیداتوری ولایتی چانه زنی می كنند

علوی تبار افزود: راست تندرو محبوبیت اجتماعی ندارد ولی از سازماندهی قوی برخوردار است. به گونه‌ای که حتی در روستاهای کشور نیز پایگاه‌های خاص دارد. علاوه بر این از امکانات و سلسله مراتب بالایی برخوردار است و بطور کلی می‌توان گفت این جریان در برخی موارد سوار بر نهاد‌هایی شدند که برای مقاصد دیگری ساخته شدند ضمن اینکه همواره نیز تلاش می‌کنند تا کاندیدای خاص خود را داشته باشند.

وی با اشاره به اینکه به نظر می‌رسد چهره‌هایی همچون ولایتی و حداد عادل گزینه‌های مورد نظر جریان راست تندرو هستند، گفت: پس از اینکه حداد عادل در انتخابات مجلس در مقابل لاریجانی از اقبال خوبی برای ریاست مجلس برخودار نشد به نظر می‌رسد آقای ولایتی با توجه به محبوبیتی که دارد چهره‌ای است که راست تندرو و راست محافظه کار در مورد وی به چانه زنی می‌پردازند.

علوی تبار با تاکید بر اینکه جریان مصلحت عملگرا بسیار مایل به شرکت در انتخابات است، اذعان داشت: این جریان دغدغه حل مشکلات کشور را دارد و به دنبال این است تا با نزدیک شدن به اصلاح طلبان حمایت آن‌ها را جذب کنند. علاوه بر این اولویت جریان حاشیه اصلاحات این است که چه مسائلی می‌تواند حضور آن‌ها را در صحنه سیاست عملی کند.


آینده به تصمیم اصلاح طلبان بستگی دارد

وی با تاکید بر اینکه سایر طیف‌ها نیز نمی‌توانند نسبت به جریان اصیل اصلاحات بی‌توجه باشند، گفت: البته آرایش سیاسی کاملی نیز برای انتخابات در درون جریان اصلاحات شکل نگرفته اما اصلاح طلبان معتقدند که باید از فرصت انتخابات استفاده کرد بنابراین اگرچه ممکن است اصلاح طلبان به صورت تشکیلاتی در انتخابت شرکت نکنند اما می‌توان از این فرصت برای صحبت با مردم استفاده کرد.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از سخنان خود اضافه کرد: آینده به تصمیمی که جریان اصلی اصلاح طلبان اتخاذ می‌کند، باز می‌گردد چرا که هر تصمیمی که از سوی جریان اصلی اصلاح طلبان اتخاذ شود بر طیف منتقد وضع موجود تاثیر بسزایی خواهد داشت.


دموكراسی درمان همه درد ها نخواهد بود

علوی تبار با تاکید بر ضرورت ایجاد دموکراسی در کشور خاطرنشان کرد: اگر از زاویه گذر به مردم سالاری نگاه کنیم برای اینکه فرآیند دموکراتیزاسیون در جامعه‌ای رخ دهد هم جامعه و هم مسئولان باید متحول شوند و تحول هرکدام به تنهایی کافی نخواهد بود.

وی همچنین یادآور شد: معنای جامعه مدنی وقتی بروز پیدا می‌کند که مردم در دفاع از حقوق خود وارد صحنه شوند. به عبارت دیگر جامعه مدنی یعنی تشکل‌هایی که به صورت مستقل در کشور ایجاد می‌شود و مردم می‌توانند از طریق آن‌ها منافع و مصلحت‌های خود را پیگیری کنند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که ایجاد دموکراسی تنها با داشتن مسئولان دموکرات میسر نمی‌شود و نیاز به ایجاد جامعه‌ای دموکرات نیز دارد که این جامعه دموکرات هم محصول گفت‌و‌گو است. البته مشکل جامعه ما در حال حاضر تنها فقدان دموکراسی نیست بطور مثال مشکل اقتصادی که امروز در کشور گریبان گیر آن هستیم ممکن است حتی با دموکراتیزاسیون نیز ادامه پیدا کند.


این استاد دانشگاه با بیان اینکه در حال حاضر ما دچار نوعی بحران اخلاق اجتماعی شده‌ایم، تاکید کرد: همه این بحران لزوما توسط مسئولان قابل درمان نیست بنابراین معتقدم دموکراسی درمان همه دردهای ما نخواهد بود. چرا که تلاش برای ایجاد تحرک و مشارکت جامعه باید همزمان با تلاش‌های مسئولان برای ایجاد چنین فضایی صورت پذیرد. بنابراین نمی‌توان گفت کدامیک بر دیگری مقدم است.

وی با تاکید بر اینکه باید شبانه روزی برای تحول جامعه تلاش کنیم، افزود: علیرغم مشکلات، من به آینده خوش بین هستم اما این به معنای آن نیست که نیاز به کار بیشتر وجود ندارد. در بسیاری از مواقع مشکلات در بلند مدت به نفع مردم تمام خواهد شد مثل بحران نفت که مردم را نسبت به مصرف آن بیدار کرد. 

منبع: ایلنا 

 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  


مذاکره با آمریکا

Posted: 16 Nov 2012 09:07 AM PST

رضا رضایی


موضوع مذاکره با آمریکا که امروزه به روزنامه های به شدت کنترل شدۀ داخل ایران نیز کشیده شده ، به قول همین روزنامه ها دیگر خط قرمزش کم رنگ شده و از حالت تابو خارج شده است . بدیهی است گذر از این معضل هم زیر فشارهای مختلفی که رژیم با دست خودش بر خود تحمیل کرده است میسر شده است . اکنون که رژیم پایگاه داخلی خود حتی در میان وابستگانش را از دست رفته می بیند و در صحنۀ خارجی هم با شکسته شدن شیشه عمرش ، رژیم سوریه ، خود را در معرض خطری می بیند که دیگر نه چماقدارانش و نه فرماندهان سپاه و ارتشی که بدنۀ آنها را ناراضیان خسته از سیاستهای سرکوبگرانه تشکیل داده است میتوانند نجات دهند ، و معدود ساده دلانی هم که بنا بر بعضی عقاید منحرف شدۀ نیم بند مذهبی به رژیم دل بسته بودند بر اثر فشارهای اقتصادی به غلط بودن راه این رژیم پی برده اند ، راه نجات خود را در این دیده است که تابوی خود ساخته مذاکره با آمریکا را بشکند .

ممکن است ایرانیان هم که از وضعیت موجود بسیار خسته شده اند این ژست رژیم را به فال نیک بپندارند و آنرا دریچه ای بدانند برای رفع گرفتاریهای روز افزونشان . لیکن آنان که کمی با سیاست های حاکم بر جهان آشنایی دارند بخوبی می دانند که مذاکره رژیمی که پایگاهی در میان مردم ندارد با بزرگترین قدرت حاکم بر سیاست جهانی نمیتواند برای مردم ایران دست آورد قابل ملاحظه ای داشته باشد . چرا که اولا بخشی از سیاست حاکم بر آمریکا و سایر قدرتها منافع خود را نه در ایجاد رابطه سیاسی با ایران که در ویران کردن ایران دنبال می کنند . همانند آنچه در عراق و افغانستان و لیبی واقع شد و اکنون هم در سوریه جریان دارد . آنچه بر سر این کشورها آمد نتیجه مصادره جنبش های مردمی آزادیخواهی به نفع گروههای مسلط بر اقتصاد جهانی است که با سوء استفاده از حضور رژیمهای غیر مردمی حاصل شده است . متاسفانه این گروهها که بر بسیاری از مراکز سیاست جهانی هم تسلط دارند منافع خود را در تضعیف دیگران و ویران کردن کشورهای ثروت خیز تعریف کرده اند و ایران را هم یکی از این موقعیتهای ایده ال خود می بینند و برای رسیدن به چنین هدف در امر مذاکره نیز کارشکنی خواهند کرد . ثانیا چنانچه فرض کنیم حاکمیت فعلی آمریکا در مذاکره با ایران بر سر رسیدن به توافقاتی مصمم باشد ، در مذاکره با چنین رژیم ضعیفی در ایران جز با گرفتن امتیازهای زیاد که مساوی خواهد بود با خرید ایران در مقابل تضمین بقای این رژیم راضی نخواهد شد . بنابراین اینگونه مذاکره این رژیم با آمریکا برای ملت ایران منافعی در بر نخواهد داشت .

در یکی از روزنامه های ایران و در بعضی سایتها با اشاره به در خواست روسیه از ایران برای مذاکره مستقیم با آمریکا در رابطه با مسائل اتمی ، چنین القاء شده است که گویی روسیه به عنوان رقیبی برای آمریکا در رابطه با ایران میتواند در این میان نقشی داشته باشد . اینان از این واقعیت غافلند که رابطه آمریکا و روسیه فعلی دیگر شباهتی به سیاستهای زمان شوروی سابق و جنگ سرد بین دو ابر قدرت ندارد و بعضی از ژستهای جنگ سردی در بین این دو بیشتر شباهت به توافقات نانوشته پنهانی بین آنها دارد که منافع خود را در وجود رقابتهای هدایت شده می بینند . اگر موضوع اتمی ایران یک مشکل بین المللی است ، چرا باید حل آن منوط به مذاکره مستقیم با آمریکا باشد ؟ آیا این خود موید این نظر نیست که اصولا موضوع اتم حاصل روابط غلط ایران و آمریکا و سوءاستفاده آمریکا از نادانیهای رژیم است که از طریق عملیات جاسوسی تحمیل شده است و تا زمانی که بهانه های ناشی از نادانیهای رژیم رفع نشود حل نخواهد شد ؟

همه آن ایرانیانی که تا کنون به نحوی با این رژیم همراهی داشته اند باید متوجه این حقیقت باشند که تنها راه نجات ایران از وضعیت بسیار خطرناک کنونی استقرار حاکمیت ملی و دولتی داناست که با پشتیبانی اکثریت مردم و همکاری همه گروههای سیاسی معتقد به استقلال و آزادی ایران تشکیل شده باشد . چنین دولتی است که میتواند با حفظ منافع و با تصحیح سیاستهای داخلی و خارجی ، مذاکره با هر کشور خارجی را امری طبیعی و در راستای منافع ملی و بین المللی تلقی کند و در عین حال با برخورداری از پشتیبانی ملت مجبور به باج دهی به گروههای فشار داخلی و خارجی نخواهد بود .

همه مردم و اطرافیان حاکمیت باید تلاش خود را بر این متمرکز کنند که به صاحبان تصمیم در رژیم ، که حال باید خودشان هم پی به اشتباهات بزرگ خود برده باشند ، بفهمانند که راهی جز تسلیم شدن در مقابل مردم ندارند و از فرصت باقی مانده استفاده کنند و به هر بهانه ای که خود میدانند سایه شوم خود را از سر مردم بردارند . در غیر اینصورت اگر مردم ایران هم راه نجات خود به دست خود را پیدا نکنند ، جهانخواران از موقعیت استفاده و دیگر نه برای رژیم و نه برای ایرانیان فرصتی باقی خواهد ماند .
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  


قیمت ارز

Posted: 16 Nov 2012 09:07 AM PST

علی مزروعی
نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی بشدت سقوط آزاد کرده است و اگرمداخله دولت نباشد این نرخ بازهم به روند کاهشی‌ادامه خواهد داد


افزایش چشمگیر نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی در یکسال اخیر و فراز و فرودهای بازار ارز بار دیگر توجه تمام مقامات دولتی و فعالان اقتصادی و سیاسی را به این موضوع جلب کرده است با سئوالاتی از اینگونه که سرانجام « قیمت ارز » چه خواهد شد؟ و دامنه این نوسان تا کجا به پیش خواهد رفت؟و...


براهل نظر روشن است که نرخ برابری پول ملی با ارزهای خارجی بازتابی از وضعیت کلی اقتصاد هر کشور است و این نرخ در شرایط طبیعی بازار برپایه آمار واقعی شاخص‌های اقتصادی تعیین می شود اما در ایران بدلیل اینکه همواره دولت (بانک مرکزی) نبض بازار ارز را بدست دارد و بنا بر مقتضیات و شرایط سیاست مداخله در بازار ارز را طراحی و اجرا می کند ، در مقاطع مختلف شاهد نرخ‌های چندگانه در این بازار بوده ایم و همیشه آن نرخی که به عنوان " نرخ آزاد " نام برده می شود به نرخ واقعی برابری قیمت ارز نزدیکتر بوده است . براین پایه هم اکنون نرخ برابری ریال با یک دلار در بازار حدود ۳۲۰۰۰ ریال است و اگر در نظر آوریم که این نرخ برابری در سال ۵۷ حدود ۶۰ ریال بوده ، آنگاه در می یابیم که ارزش برابری هرریال در مقابل دلار طی سالهای پس از انقلاب به یک ۵۳۴ام کاهش پیدا کرده است ، و این روند کاهشی با ۵۳۰۰۰ درصد افزایش ، که کمتر کشوری را در جهان می توان اینگونه یافت ، و البته بازتابی از شرایط واقعی اقتصاد ایران است ، سقوط آزاد ارزش پول ملی را رقم زده است .


برای تحلیل « قیمت ارز » باید در نظر داشت که در بازار ارز ایران :

- دولت ( بانک مرکزی ) عرضه کننده اصلی ارز است و تقریبا چهار پنجم ارز (حاصل از فروش نفت و گاز و فراورده‌های پتروشیمی) توسط دولت در بازار فروخته می شود . بخش خصوصی حداکثر تنها عرضه کننده یک پنجم ارز در بازار است .

- دولت ( بنگاههای اقتصادی و نهادهای دولتی ) متقاضی اصلی خرید ارز است و بیش از سه پنجم خرید ارز توسط دولت انجام می گیرد و مابقی را بخش خصوصی پوشش می دهد .


ملاحظه می شود که در شرایط اقتصاد ایران دولت سلطه کاملی به ویژه در طرف عرضه این بازار دارد و از اینرو براحتی می تواند در این بازار مداخله و تعیین قیمت کند و به همین دلیل در مقاطع مختلف بستگی به نوع نگرش و سیاست اقتصادی دولتها شاهد وضعیت‌های متفاوتی از مداخله در این بازار بوده ایم .


در دولت مهندس موسوی بدلیل شرایط جنگ ، سیاست تثبیت اقتصادی راهنمای عمل دولت بود و از اینرو بر ثابت نگه داشتن نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی و حفاظت از ارزش پول ملی تاکید می شد و برای تامین نیازهای ارزی متقاضیان دولتی مبادرت به سیاست سهمیه بندی ارزی شده بود اما برای تامین نیاز بخش غیردولتی حاشیه بازاری ساخته شده بود که بانرخی کنترل شده اما نزدیک به نرخ واقعی ارز فروخته می شد که این باعث ایجاد نرخ دوگانه نرخ ارز شد و در طی زمان با فاصله گیری ایندو نرخ تلاش برای دستیابی به ارز دولتی با نرخ ارزان شدت گرفت و از این مسیر به ایجاد رانت و فساد در بهره گیری از ارز دولتی دامن زد .


دولت هاشمی که پس از پایان جنگ و برای اجرای قانون برنامه اول توسعه و بازسازی بر سرکار آمد بتدریج سیاست تعدیل اقتصادی را راهنمای عمل دولتش قرار داد و از اینرو در صدد برآمد تا به سیاست چند نرخی ارز پایان دهد و نرخ ارز را آزاد و یک نرخی کند و امکان رانت و فساد نهفته دراین بازار را برچیند . این دولت از ابتدای سال ۷۲ اجرای سیاست تک نرخی ارز را به اجرا درآورد اما بدلیل عدم پیش بینی تمهیدات لازم و کاهش قیمت نفت از میانه این سال و بروز بحران بدهی‌ها در شش ماهه دوم این سال، اجرای این سیاست شکست خورد و از سال ۷۳ دولت هاشمی ناچار از بازگشت به سیاست قبلی البته با نرخ‌های جدید ارز شد و درادامه کار این دولت بازار ارز بار دیگرشاهد نرخ‌های چندگانه شد.


با روی کارآمدن دولت اصلاح طلب خاتمی وضعیت بازار چندگانه نرخ ارز ادامه یافت اما با اجرای قانون برنامه سوم توسعه از سال ۷۹ و همراهی مجلس اصلاح طلب ششم، در قانون بودجه سال ۸۰ پیش بینی شد که سیاست تک نرخی کردن ارز بار دیگر به اجرا درآید و این بار در سایه تمهیداتی که پیش بینی شده بود این سیاست با موفقیت به اجرا درآمد و تا زمانی که دولت اصلاحات بر سرکار بود با اعمال سیاست ارزی که از آن ذیل عنوان :" مدیریت ارزی شناور" نام برده می شد و اجازه می داد نرخ ارز متناسب با شرایط واقعی اقتصادی نوسان داشته باشد، نرخ ارز یگانه ماند و از نوعی ثبات برخوردار شد. زمانی که دولت خاتمی بپایان رسید قیمت برابری دلار با ریال معادل ۹۰۲ تومان بود.


اقتدارگرایان که در همه سالهای پس از انقلاب بدلیل دوری از دولت بر سر حفظ ارزش پول ملی پای فشرده و دولتهای پس از انقلاب را از این منظر مورد نقد و انتقاد قرار می دادند در سال ۸۴ با روی کارآمدن احمدی نژاد و تشکیل حاکمیت یکدست مسئولیت اداره کشور و اقتصاد را بدست گرفتند . اینان که فاقد هرگونه برنامه اقتصادی بودند و قانون برنامه چهارم توسعه تدوین و تصویب شده اصلاح طلبان را هم قبول نداشتند در عمل دست به اجرای سیاست هایی زدند که نمی توان آنها را در یک مجموعه منجسم جای داد و نامی برآن نهاد اما در مورد « قیمت ارز » دولت احمدی نژاد با توجه به مواضع گذشته همفکرانش اجرای سیاست تثبیت و حفاظت از ارزش پول ملی را در پیش گرفت و با توجه به افزایش قیمت نفت و درآمد افسانه‌ای که نصیب دولت می شد ، با عرضه کافی ارز در بازار تلاش کرد که « قیمت ارز » را تا حد ممکن ثابت نگه دارد واینرا از موفقیت‌های دولتش می دانست ولی در گذر زمان و با تبعیت نرخ ارز از واقعیت اقتصادی کشور بتدریج قیمت ارز در بازار آزاد افزایش پیدا کرد و هرچند دولت در حرکتی بطئی با این افزایش قیمت ارز همراهی می کرد اما فاصله دو نرخی شدن ارز سال به سال بیشتر شد و در نیمه دوم سال گذشته و درپی به اجرا درآمدن قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و آزاد سازی قیمت حامل‌های انرژی، « قیمت ارز» هم بطور جهشی افزایش یابد بگونه‌ای که ارزش پول ملی ظرف دو ماه به نصف کاهش یافت. جالب اینکه تا قبل از این رخداد دولت احمدی نژاد به رغم روی آوری به سیاست آزاد سازی قیمت‌ها همچنان بر تثبیت نرخ ارز تاکید داشت اما واقعیت اقتصاد سخت تر از آن بود که سیاست دولت را برتابد و از اینرو از ابتدای سالجاری باردیگر « قیمت ارز» خیز برای افزایش برداشت و در اواخر تابستان بطور جهشی افزایش یافت و دولت ( بانک مرکزی ) هم ناچار از مداخله و پیروی از بازار برای کنترل شد اما برغم مداخله و حتی واردکردن نیروهای انتظامی و امنیتی به این بازار و بگیر و ببند دلالان قادر به کنترل نوسان « قیمت ارز » و تک نرخی کردن آن نشده اند. البته بسیاری از تحلیگران اقتصادی و ناظران بازار این رخداد را ناشی از کسری چشمگیر بودجه دولت برای پرداخت یارانه نقدی پیامد اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و راهی برای تامین آن دانسته اند بگونه‌ای که این امر باعث عکس العمل مجلس و تصویب طرحی برای متوقف کردن اجرای فاز دوم قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و عدم استفاده از درآمد مابالتفاوت فروش ارز دولتی ( فاصله قیمتی بین نرخ آزاد و نرخ رسمی مندرج در قانون بودجه سالانه) برای پرداخت یارانه نقدی شد. با اینکه بازار ارز در یکماهه اخیر تا حدودی ثبات یافته است اما با یک قیمت سه گانه مواجه است اما سئوال همچنان این است که آیا این ثبات با توجه به وضعیت اقتصادی و سیاسی که کشور با آن مواجه است ادامه خواهد داشت؟ یا اینکه باردیگر شاهد افزایش جهشی « قیمت ارز » در هفته‌های آتی خواهیم بود؟


طنز تلخ تاریخ در این است که در دولتی که حاملانش بیشترین حرف و حدیث را برای حفظ ارزش پول ملی داشته اند، و در هفت سال گذشته هم معادل ۲۶ سال دولت‌های پس از انقلاب درآمد نفت و پیش ازآن درآمد داشته است، نرخ برابری ریال با ارزهای خارجی بشدت سقوط آزاد کرده است و اگرمداخله دولت در این بازار نباشد این نرخ بازهم به روند کاهشی‌اش ادامه خواهد داد. نوسان شدید « قیمت ارز » نشانه بی‌ثباتی اقتصاد کلان در هر کشوری است، و بنظر می رسد رخداد این وضعیت در ایران برآمده از عملکرد دولت احمدی نژاد در عرصه داخلی و خارجی است که امروز به بارزترین وجه به نمایش درآمده است، و اینکه اقتصاد ایران در وضعیت بی‌ثباتی و بحران بسر می برد و روزهای سخت تری را درپیش رو دارد. 



 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  


اجبار به “بله قربان” گفتن ایران شاید هوشمندانه نباشد

Posted: 16 Nov 2012 08:48 AM PST

استیون والت*
 سرویس های اطلاعاتی آمریکا هنوز معتقدند که ایران اصلاٌ فعالانه در پی سلاح اتمی نیست 


استیون والت*
۲۶ اکتبر ۲۰۱۲


اگر سیاست کنونی ما در قبال ایران مؤثر واقع شود و ایران واقعاٌ تمامی درخواست های ما را بپذیرد چه خواهد شد؟ تصور می کنید که این یک موفقیت بزرگ دیپلماتیک است. آیا اینچنین فکر نمی کنید؟ مجدداٌ فکر کنید؟ در واقع یک پیروزی یک طرفه بر ایران شاید مشکل کمی را حل کند، چون توافقی که بوسسیله واشنگتن دیکته شود چندان دوامی نخواهد داشت.

با توجه به سیاست آمریکا در حال حاضر، دو مسیر برای حل موضوع هسته ای ایران وجود دارد. هردو ذاتاٌ اجبار آمیز هستند. اولین مسیر راهی است که فعلاٌ در آن بسر می بریم: آمریکا و متحدینش به تشدید تحریم های اقتصادی ادامه می دهند تا اقتصاد ایران سقوط کند، که مقدار زیادی مصائب انسانی و تلفات بسیاری ناشی از فشارهای اقتصادی به همراه خواهد داشت. در آن مقطع رژیم روحانیون یا می گوید "چشم قربان،" یا سرنگون می شود. در هر دو صورت هر کسی که در آن زمان بر ایران حاکم شود موافقت می کند کل غنی سازی را متوقف کرده، ذخیره اورانیوم غنی شده را تحویل دهد، و همه سانتریفیوژها را از بین ببرد، با این ویژگی که پایبندی بوسیله آمریکا و آژانس راستی آزمایی شود.

در این سناریو فشاراقتصادی ایران را متقاعد خواهد کرد که کاری کند که معمر قذافی در سال ۲۰۰۳ انجام داد، و هرگونه علاقه ای به توانمندی هسته ای را کنار خواهد گذاشت. متأسفانه، البته از دید ما، تهران متوجه شده که چه بر سر او آمد، که احتمال تسلیم شدن به آن صورت را خیلی کم می کند.

مسیر دوم گزینه نظامی است: ایالات متحده به ایران حمله کرده و تأسیسات هسته ای ایران را، تا آنجایی که توانایی کشف آنها را داشته، از بین می برد. ما همچنین در متقاعد کردن ایران به این موضوع که در صورت احیای برنامه مجدداٌ به سراغشان خواهیم رفت، موفق می شویم. در پاسخ، رژیم روحانیون خشم مردمی ناشی از حمله ما را نادیده گرفته و موافقت می کند که برای همیشه یک قدرت غیر اتمی بماند.

اجازه دهید برای یک لحظه این واقعیت را فراموش کنیم که سرویس های اطلاعاتی آمریکا هنوز معتقدند که ایران اصلاٌ فعالانه در پی سلاح اتمی نیست، دیدگاهی که ظاهراٌ متحدین ما در بریتانیا نیز به آن باوردارند. اجازه دهید به این سؤال که آیا هیچکدام از این مسیرها موفق می شوند نیز نپردازیم. در عوض اجازه دهید تصور کنیم که یکی از این راه ها موفق شده و ایران تسلیم تقاضاهای کنونی ما می شود. آیا چنین وضعیتی خوب خواهد بود؟ من چندان مطمئن نیستم.

مشکل این دو مسیر منتهی به یک ایران غیر هسته ای این است که بسیاری از ایرانی ها را واقعاٌ خشمگین و متنفر می سازد. حتی اگر آن ها مجبور شوند تمام مطالبات ما را بپذیرند، تحت فشار شدید انجام داده اند، چه به این دلیل که ائتلاف تحت رهبری آمریکا آنها را تحت "تحریم های فلج کننده" اقتصادی به تسلیم واداشته، و یا شیطان بزرگ به یک حمله نظامی تحریک نشده علیه آنها دست زده است. در شرایط غیر محتملی که هر کدام از این سیاست ها رهبران ایران را متقاعد کند که کاملاٌ غنی سازی را رها کنند (هدفی که دولت، شخصیت های اصلی اپوزیسیون، و اکثریت افکار عمومی مدت هاست از آن حمایت می کنند)، چنین امتیازی از آن ها اجباراٌ اخذ شده است.

مطمئناٌ خطر آشکار این است که نتیجه مزبور خوراک لازم را برای ملی گراها و تندروهای ایرانی فراهم آورده و موقعیت آنهایی که طرفدار داششتن یک توانمندی علنی هسته ای هستند را تقویت می کند. آنها سؤال خواهند کرد چرا هند و پاکستان می توانند سلاح اتمی داشته و ایران نمی تواند. آن ها متذکر خواهند شد که دیگر امضاءکنندگان معاهده عدم اشاعه مجاز به داشتن برنامه غنی سازی هستند ولی ایران منع شده است. آن ها به دنیا و شهروندان خود یاد آوری می کنند که ژاپن دارای مقادیر زیادی پلوتونیوم بوده و در صورتی که بخواهد، احتمالاٌ چند ماه با ساخت بمب اتمی فاصله دارد، در حالیکه با ایران به عنوان یک جزامی بین المللی برخورد می شود. مطمئناٌ متحیر خواهند ماند که چرا اسرائیل حمایت و کمک بلاشرط آمریکا را دریافت می کند اگر چه معاهده ان.پی.تی را امضاء نکرده و یک زرادخانه بزرگتر سلاح های هسته ای در اختیار دارد.

لذا تعداد زیادی از ایرانیان وجود خواهند داشت که علاقه دارند هر توافق بدست آمده با ما را به محض فرصت یافتن، پشت پا زنند. به عبارت دیگر، هر گونه توافقی که فقط از طریق اجبار حاصل شود، صرفاٌ تازمانی دوام خواهد داشت که همان سطح از فشار اجبارآمیز معتبر بماند. در بهترین حالت، چنین توافقی صرفآٌ مادامیکه توازن قدرت و عزم جزم به نفع ماست، تداوم خواهد داشت. بطور خلاصه، هرچه توافق یک طرفه تر باشد، احتمال دبه کردن ایران بیشتر است، و آمریکا و اسرائیل مجبور خواهند شد همچون بازها مراقب کوچکترین تخطی باشند. چه راهی بهتر از این که تضمین می کند روابط هرگز بهبود نخواهد یافت؟

برعکس، یک توافق هسته ای که برای هر دوطرف عوایدی داشته باشد و به آنها وعده بهره مندی از منافع عمده ای را در آینده بدهد، به هردو بازیگر انگیزه ای می دهد که به مفاد توافق وفادار بمانند. همچنین تندرو های هر دو کمپ را که در پی راه های رادیکال هستند، منزوی می کند (مثلاٌ آمریکایی هایی که نیروی نظامی را ترجیح می دهند و ایرانی هایی که شاید واقعاٌ علاقممند داشتن بمب هستند). مشکل، همانطور که همکار من مَت بان دیروز به من یادآوری کرد، این است که سطح بی اعتمادی فعلی برای دو طرف متقاعد کردن طرف دیگر را از این بابت که منافعی را که بایستی جزء هر توافقی باشد عرضه خواهد کرد، سخت کرده است.

متخصص درگذشتهِ مذاکره رابرت فیشر معروف است که سفارش کرده به مخالفین پیشنهادهای "قابل بله گفتن" ارائه دهید. اگر توافقی را می طلبید، چیزی را بایستی عرضه کنید که طرف مقابل در واقع شاید خواستار پذیرشش باشد. در همین راستا، حکیم استراتژیک چینی سون تتسو توصیه کرده برای دشمنانتان "پلی طلایی بسازید" که عقب نشینی کنند.

معنای این سخن: اگر خواهان یک معامله پایدارهسته ای با ایران هستیم، توافق نمی تواند کاملاٌ یک سویه باشد. بطور تناقض نمایی ما نبایستی ایران را وادار به پذیرش معامله ای کنیم که از آن بیزار بوده، ولی آن را می پذیرد چون ما انتخابی برای آن باقی نگذاشته ایم. یک توافق کاملاٌ یک طرفه شاید در صحنه داخلی آمریکا فروش خوبی داشته باشد، ولی چنان توافقی نیز احتمال کمتری دارد که دوامی داشته باشد. به منظور رسیدن به توافقی پایدار، از منظر منافع عینی حاصله و تأیید منافع و غرور ملی ایرانی ها، بایستی برای آن ها عوایدی داشته باشد. در غیر این صورت، توافق حاصل نخواهد شد و ما به وضعیت موجود تهدید کردن، تردید و ظن، و ایجاد انحراف استراتژیک باز خواهیم گشت. این شاید نتیجه ای باشد که به سختی کسی جز چندین نئومحافظه کار طالب آن باشند.

غالباٌ در خصوص خطرهای وادادگی و درس های "مونیخ" به ما اخطار داده شده است. ولی اغلب درس های به همان اندازه با اهمیت ورسای را فراموش می کنیم؛ و آن این است که وقتی پیروزمندان یک توافق سخت و یک طرفه را بر یک کشور تحمیل می کنند (حتی اگر آن کشور مستحق آن باشد) برخی مواقع نتیجه معکوس می دهد. با این فرض که ما نهایتاٌ در خصوص مذاکره با تهران جدی می شویم، ما نیازداریم به توافقی بیندیشیم که منافع محوری ما را تأمین می کند. ولی همه چیزهایی را که احتمالاٌ می خواهیم، به دست نمی آوریم. اگر خواستار حصول توافق مقبولی هستیم، ایران نیز بایستی باور کند که چیزی از آن بدست آورده است.

منبع: فارن پالیسی

* استیون والت استاد و نظریه پرداز بنام روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد است. یکی از آخرین کتابهای او که با همکاری میرشایمراستاد دانشگاه شیکاگو تحت عنوان "لابی اسرائیل" تألیف گردید، منشاء منازعات سیاسی و آکادمیک گوناگونی گردید.
 
 

همکاری نهاد های امنیتی ایران و سوریه

Posted: 16 Nov 2012 08:48 AM PST

زهرا امیری
حکومت ایران علاوه بر ارسال کمک های تسلیحاتی و تکنولوژیک به رژیم بشار اسد در زمینه اطلاعاتی نیز با این رژیم همکاری می کند.


جنگ داخلی در سوریه هر روز شدیدتر می شود و بر تعداد غیر نظامیان و نظامیانی که قربانی این خشونت کور می شوند، افزوده می شود. اما بیش از اختلافات داخلی، رقابت های منطقه ای و بین المللی در ادامه این فاجعه تاثیر گذار است. سوریه به صحنه رقابت و نزاع تبدیل شده و در این میان حکومت ایران نیز به عنوان یکی از مهمترین حامیان بشار اسد به شعله ورتر شدن این آتش دامن می زند.

حکومت های دیکتاتوری و سرکوبگر مانند ایران و سوریه که به تازگی و در سال های اخیر اهمیت شبکه‌های اینترنتی را دریافته اند، فعالیت زیادی در این زمینه می کنند. بر اساس گزارش ها، حکومت ایران علاوه بر ارسال کمک های تسلیحاتی و تکنولوژیک به رژیم بشار اسد در زمینه اطلاعاتی نیز با این رژیم همکاری می کند.

بر اساس گزارش های رسیده طی ماه های اخیر گروه هایی از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران از طریق شبکه های اجتماعی در میان مخالفان سوریه نفوذ کرده و علاوه بر ایجاد انحراف در عملیات مخالفان سوری، تحرکات آنها را زیر نظر دارند.

قطعا برای همه روشن است که فعالیت اطلاعاتی و حفاظت از نفوذ گروه ها و کشور های دشمن در هر کشوری وظیفه سازمان های اطلاعاتی است. اما وجود افراد، افکار و گروه های تند رو در میان سازمان های اطلاعاتی ایران بار ها فاجعه آفریده و آبروی وزارت اطلاعات، دولت و تمام مردم ایران را به خطر انداخته است. از ابتدای انقلاب تا کنون مواردی اینچنینی کم نبوده است. از فعالیت های گروه های اطلاعاتی تند رو در قتل مخالفان و منتقدان حکومت در خارج از کشور گرفته تا فاجعه قتل های زنجیره ای که هنوز هم در محافل بین المللی در مورد آن سخن گفته می شود و هنوز بسیاری از عوامل این فاجعه امنیتی برای مردم ناشناس هستند.

گزارش ها رسیده حاکی از آن است که گروه اخیر نه تنها با ایجاد ارتباط با مخالفان سوری و فریب آنها در حوادث اخیر سوریه دخیل هستند بلکه در قتل سیاستمداران ایرانی در خارج از کشور در ابتدای انقلاب نیز نقش داشته اند.

این در حالی است که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، اخیرا به ساختار رهبری مخالفان حکومت سوریه انتقاد کرد و از نفوذ افراطگرایان در میان آنها خبر داد. وزیر خارجه آمریکا گفت: لازم است مخالفان حکومت سوریه نشان دهند که در برابر تلاش افراط‌گرایانی که در صدد دزدیدن انقلاب مردم هستند مقاومت می کنند زیرا گزارش های نگران کننده ای در دست است حاکی از اینکه افراطیون از نقاط مختلف به سوریه می روند تا انقلابی مشروع علیه رژیمی سرکوبگر را بربایند و برای پیشبرد اهداف خود از آن سوء استفاده کنند.

در حالی که اعتراضات مشروع مردم سوریه همانند بسیاری از کشور های خاورمیانه با تظاهرات مسالمت آمیز خیابانی آغاز شد و از همان ابتدا نیز با سرکوب گسترده و خشونت بار نیرو های بشار اسد روبرو شد. اکنون حضور نیروهای تندرو و هدایت این نیرو ها از خارج این امکان را به دستگاه تبلیغاتی دولت سوریه داده تا مخالفان خود را اسلامگرایان تند رو و تروریست های خارجی معرفی کند و به این وسیله حمایت های داخلی به مخالفان را تضعیف کرده و مردم سوریه را نسبت به آنان بد بین کند و هم در عرصه بین المللی مخالفان سوری را بد نام کند.

حکومت ایران نیز بار ها با محکوم کردن غرب به دلیل حمایت از آنها، مخالفان رژیم بشار اسد را تروریست و تند رو نامیده است.

گفته می شود، در حالیکه بسیاری از مخالفان مسلح رژیم بشار اسد به امکانات تسلیحاتی و مالی کافی دسترسی ندارند، گروه های بنیادگرا از منابع تسلیحاتی و مالی زیادی برخوردارند. قطعا ادامه روند کنونی و عدم حمایت از مخالفان حقیقی و مردمی باعث رفتن آنها به سوی افراط گرایان و اتحاد با آنها خواهد شد اتفاقی که نتیجه ای جز قتل عام بیشتر مردم و ناآرامی منطقه نخواهد داشت.

چندی پیش نیز روزنامه واشنگتن پست از ارسال تجهیزات تکنولوژیک لازم برای جاسوسی دیجیتال و رهگیری مخالفان سوری توسط ایران به سوریه خبر داد و هدف از این اقدام را تقویت قابلیت‌های جاسوسی الکترونیک رژیم بشار اسد دانست.
بر اساس گزارش واشنگتن پست، کمک‌های تکنولوژیک ایران دست‌کم از یک سال پیش آغاز شده و بیش‌تر از سوی وزارت اطلاعات ارسال می‌شود و در اختیار نیروهای اطلاعاتی و امنیتی سوریه قرار می‌گیرد. گفته می شود که وضعیت ارتباطات در سوریه، با کمک‌های حکومت ایران بسیار شبیه ایران شده است.

واشنگتن پست در گزارش خود نوشت که هکرهای تحت حمایت دولت ایران تلاش می‌کنند تا با ارسال ایمیل‌ها و پیام‌های اسکایپی و با بهره‌گیری از تکنیک‌های مختلف مهندسی اجتماعی، زمینه نفوذ به سیستم‌های کامپیوتری مخالفان را فراهم کنند و آنها را به دام بیاندازند.

در حالی که رژیم بشار اسد تا کنون از انجام هیچ جنایتی در سوریه کوتاهی نکرده است اما شبکه اینترنت در این کشور همچنان وصل است و با وجود اینکه حکومت سوریه می داند اصلی ترین عامل ارتباطی مخالفان در داخل سوریه و مهمترین وسیله ارتباط آنها با خارج از کشور شبکه اینترنت است اما همچنان اقدامی در جهت قطع اینترنت نکرده است.

بر اساس گزارشی که چندی پیش دویچه وله نوشت، بسیاری از متخصصان معتقدند که برقرار بودن ارتباطات آنلاین به نفع دولت سوریه است، چون امکان مانیتورینگ فعالیت‌های کاربران و گاه نفوذ به سیستم‌های متعلق به مخالفان را برای دولت فراهم می‌کند، در حالی که با قطع اینترنت این امکان از دست خواهد رفت. ارتباطات آنلاین و دیجیتال در سوریه نیز مانند ایران در انحصار کامل دولت و امکانات آن به شدت محدود است. ارتباطات اینترنتی برای ۳۰ میلیون شهروند سوریه از طریق ۶۶ مسیریاب اصلی فراهم می‌شود، در حالی که این رقم برای جمعیت ۳ میلیونی لبنان در همسایگی سوریه به بیش از ۹۰۰ مسیریاب می‌رسد.
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  


خون ستار بهشتی با خون فروهرها و هزاران شهید راه آزادی به هم پیوسته

Posted: 16 Nov 2012 08:12 AM PST

جمعی از زندانیان رجایی شهر:

جـــرس: در ادامه واکنش ها نسبت به قتل ستار بهشتی در بازداشتگاه، تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر نیز با صدور بیانیه ای قتل این وبلاگ نویس منتقد و فعال فیس بوکی را محکوم کردند.


به گزارش تارنمای «علیه اعدام»، در این بیانیه که به امضای افشین اسانلو ، رسول بداقی،شاهرخ زمانی، رضا شریفی بوکانی،خالد حردانی، افشین حیرتیان، حشمت الله طبرزدی، صالح کهندل و عباس بادفر رسیده آمده است:« خون ستار بهشتی با خون فروهرها و با خون هزاران شهید راه آزادی بهم پیوسته تا در آستانه ماه آذر جوانان دلاور ایرانی فریاد بر آورند که راه آنان جاودانه است.»


همچنین خاطرنشان شده است : متاسفانه بسياري از افراد زنداني در زندانهاي جمهوري اسلامي يادرمعرض مرگ تدريجي اند٬ يا بصورت گمنام کشته وبخاک سپرده ميشوند. همچون زهراکاظمي٬ اکبر محمدي٬ سيروان قادري٬ اميرحشمت ساران٬ عبدالرضا رجبي٬ ولي الله فيض مهدوي٬ اميني٬ هدي صابر٬ فرزاد کمانگر٬ اميد جواديفر٬ سهراب اعرابي منصور رادپور٬ ستار بهشتي و دهها و صدها تن ديگر از آزاديخواهان وطن٬ مظلومانه به شهادت مي رسند.


به گزارش وبگاه کمیته بین المللی علیه اعدام متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

جنایت رژیم علیه ستار بهشتی محکوم است!
نماند ستمکار به روزگار / بماند بر او لعنت پایدار
ستار بهشتی جوان کارگر وبلاگ نویس و روشنفکری که با درد و رنج از خانواده ای ستم کشیده در شهرستان رباط کریم زندگی درد مندانه ای را میگذارند پس از بازداشت توسط نیروهای امنیتی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی ایران پس از تحمل چند روز شکنجه بالاخره توان مقاومت را از دست داده و به شهادت رسید.


رژیم حتی از تحویل دادن جسد او به خانواده اش جلوگیری کرد و اجازه آخرین وداع با جسد را به خانواده اش نداد و مخفیانه وی را به خاک سپردند. ستار بهشتی نخستین فردی نبود که اینگونه جمهوری اسلامی در بازداشتگاهها او را به شهادت رساند و آخرین فرد نیز نخواهد بود. ولی این جنایت هولناک یکبار دیگر دو واقعیت را آشکار خواهد کرد: اول اینکه همگان این بار نیز در یافته اند که در بازداشتگاهها و زندانهای این رژیم چه میگذرد. متاسفانه بسیاری از افراد زندانی در زندانهای جمهوری اسلامی یا در معرض مرگ تدریجی اند٬ یا بصورت گمنام کشته وبخاک سپرده میشوند. همچون زهرا کاظمی٬ اکبر محمدی٬ سیروان قادری٬ امیر حشمت ساران٬ عبدالرضا رجبی٬ ولی الله فیض مهدوی٬ امینی٬ هدی صابر٬ فرزاد کمانگر٬ امید جوادیفر٬ سهراب اعرابی منصور رادپور٬ ستار بهشتی و دهها و صدها تن دیگر از آزادیخواهان وطن٬ مظلومانه به شهادت میرسند.


دوم اینکه این جنایتها ماهیت واقعی رژیم را برملا میکند. این رژیم طی سی و چهار سال گذشته بقدری شکنجه و اعدام کرده است که این چنین اقداماتی برایش بصورت عادت در آمده است. در باره شکنجه و قتل مبارزانی که هیچ گونه وابستگی به یکی از جناحهای درگیردر حاکمیت ندارند همگی با بیشرمی سکوت کرده و همه تلاش خویش را برای سرپوش نهادن بر این گونه جنایات بکار میبرند. اما آنجایی که زندانی سیاسی تعلق به یکی از عوامل حاکمیت داشته باشد٬ دست به جنجال مطبوعاتی ویا پارلمانی میزنند. این بدان خاطر است که جناحهای حاکم در شکنجه و کشتار مخالفان وحدت نظر دارند.
ادعای دفاع از حقوق مردم که همواره از سوی جناحهای رقیب در این حکومت سرکوبگر مطرح میشود٬ دورویی بیش نیست. مگر همین ها نبودند که از طریق دستگاههای امنیتی جهنمی خود کسانی چون داریوش و پروانه فروهر و مختاری و پوینده و پیروز دوانی و… در آذر ماه ۱٣۷۷دشنه آجین کردند و پس از آن نیز هیچکس پاسخگو نبود.
خون ستار بهشتی با خون فروهرها و با خون هزاران شهید راه آزادی بهم پیوسته تا در آستانه ماه آذر جوانان دلاور ایرانی فریاد بر آورند که راه آنان جاودانه است.


افشین اسانلو
رسول بداقی
شاهرخ زمانی
رضا شریفی بوکانی
خالد حردانی
افشین حیرتیان
حشمت الله طبرزدی
صالح کهندل
عباس بادفر

سه شنبه ۲٣ آبان ماه ۱٣۹۱ برابر با ۱٣ نوامبر ۲۰۱۲
 

 

آمار یک مرکز حقوق بشری از قربانیان جنگ در سوریه: ۳۷ هزار نفر

Posted: 16 Nov 2012 06:54 AM PST

جـــرس: به گفته «مرکز ثبت خشونت‌ها» که یک گروه مخالف دولت سوریه است مجموع قربانیان حوادث خشونت‌بار این کشور اکنون از مرز ۳۷ هزار نفر گذشته است. بیشترین شمار تلفات در شهرهای حمص و دمشق اتفاق افتاده است.

به گزارش رادیو اروپای آزاد، بر اساس گفته این گروه، از آغاز درگیری‌های سوریه آمار تلفات را جمع‌آوری کرده از این مجموع حدود هفت هزار نفر در شهر حمص و حدود شش هزار و ۷۵۰ نفر در مناطق حومه شهر دمشق کشته شده‌اند.

این گروه از ماه‌های اخیر تلفات نیروهای دولتی را نیز در آمار قربانیان جنگ داخلی منظور کرده و بر اساس این آمار‌ها حداقل سه هزار نفر از نفرات ارتش و نیروهای وابسته به رژیم بشار اسد کشته شده‌اند.

در همین حال شبکه خبری سی‌ان‌ان می‌نویسد که همزمان با افزایش شمار قربانیان جنگ داخلی سوریه روز پنج‌شنبه وزیر خارجه روسیه از حمایت دولت آمریکا از اپوزیسیون سوریه انتقاد کرده است.

به گزارش شبکه خبری سی‌ان‌ان، وزیر خارجه روسیه در پیام توئیتری خود به شدت از اقدام دولت آمریکا، فرانسه و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در حمایت از گروه‌های مخالفی که خواستار سرنگونی حکومت بشار اسد هستند انتقاد کرده است.

وزارت خارجه روسیه در بخشی از این پیام می‌نویسد: «این اقدام پیام نادرستی به اپوزیسیون سوریه است و در عمل باعث تقویت مواضع گروه‌های تندرو و حتی تروریست‌ها خواهد شد

در بخش دیگری از این پیام توئیتری گفته می‌شود که حمایت از گروه‌های اپوزیسیون مخالف اصول بین‌المللی در مواجهه با بحران سوریه است که در جلسه شهر ژنو در مورد آن توافق شد.

در این پیام از قول سرگی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، نقل می‌شود که «اگر اولویت اصلی سرنوشت حکومت بشار اسد است مسلما به بهای تلفات بیشتری در سوریه تمام خواهد شد. اولویت اصلی ما پیشگیری از پرداخت یک چنین هزینه‌هایی است».

سرگی لاوروف روز چهارشنبه گذشته با مقامات کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در شهر ریاض عربستان ملاقات و گفت‌وگو کرد.

در حالی که دولت روسیه به وضوح از متحد قدیمی خود رژیم بشار اسد حمایت می‌کند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با صراحت و علنا از مخالفان این رژیم حمایت می‌کنند.

هر دو طرف متهم شده‌اند که به دو جبهه درگیر در این جنگ داخلی کمک تسلیحاتی می‌کنند.

شبکه خبری سی‌ان‌ان یادآوری می‌کند که نبرد مسلحانه در مناطق اصلی درگیری‌ها در روزهای اخیر ادامه داشته است. تشدید جنگ و تلفات ناشی از آن باعث شده که شمار زیادی از غیرنظامیان خاک سوریه را ترک کرده و به کشورهای همسایه پناه ببرند.

دفتر امور پناهندگان سازمان ملل متحد می‌گوید که حدود ۴۱۵ هزار نفر از شهروندان سوریه اکنون در کشورهای همسایه ثبت نام شده یا منتظر ثبت نام هستند. از کل این تعداد حدود ۱۱۵ هزار نفر در اردوگاه‌های پناهندگی در خاک ترکیه مستقر شده‌اند.

گروه سوری «مرکز ثبت خشونت‌ها» به طور مستمر فهرست دقیقی از افرادی را که در جریان جنگ داخلی سوریه کشته می‌شوند منتشر می‌کند. این گروه می‌گوید که این فهرست و اطلاعات فقط شامل افرادی می‌شود که مرگ‌شان در تصاویر ویدئویی ضبط شده یا به وسیله مدارک شناسایی هویت آنها احراز شده است.

این گروه با یک تشکیلات محلی دیگر به نام «کمیته هماهنگی‌های محلی سوریه» روابط و همکاری نزدیکی دارد. هر دو این گروه‌ها مخالف رژیم حاکم بر سوریه هستند. بسیاری از رسانه‌ها و منابع خارجی در گزارش‌های خود از اطلاعاتی که توسط این دو گروه تهیه و منتشر می‌شود استفاده می‌کنند.

بدون تردید ارقام مربوط به قربانیان حوادث خشونت‌بار سوریه هر روز افزایش خواهد یافت. به گفته «کمیته هماهنگی‌های محلی سوریه»، در روز پنج‌شنبه ۹۵ نفر دیگر جان خود را از دست داده‌اند که از این تعداد حدود ۴۶ نفر در حومه شهر دمشق و حداقل ۱۴ نفر در حمص کشته شده‌اند. 

اطلاعیه بیت آیت الله العظمی منتظری در سومین سالگرد رحلت مرجع مردمی

Posted: 16 Nov 2012 06:40 AM PST

جـــرس: بیت مرجع سبز، مرحوم آیت الله العظمی منتظری در آستانه سومین سالگرد رحلت ایشان اطلاعیه ای را صادر و خاطرنشان کرده است که "امسال نیز همچون سال‌های گذشته در شهر قم مراسم سالگرد برگزار نخواهد شد و ضمن تقدیر و تشکر از مردم شریف نجف‌آباد، در مجالسی که در آن شهر برگزار خواهند نمود، شرکت خواهیم کرد."

 

بیت آیت الله منتظری همچنین به این موضوع اشاره کرده است که "با گذشت سه سال از رحلت آن فقیه عالیقدر همچنان ممنوعیت مطلق در مورد نشر آثار علمی و فقهی ایشان حاکم است و پس از رحلت آن بزرگمرد حتی کتاب شرح نهج البلاغه نیز اجازۀ انتشار نیافته است و دفتر و حسینیۀ شهداء، محل تدریس ایشان، همچنان در اشغال غاصبانه می باشد."


متن بیانیه به شرح زیر است:


بسم الله الرّحمن الرّحیم
السّلام علیک یا أبا عبد الله و علی الأرواح التی حلّت بفنائک
ماه محرّم، ماه پیروزی خون بر شمشیر فرارسید، ماهی که یادآور حماسۀ عظیم سیّدالشهداء أباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش در روز عاشوراست.
آن حضرت فرمود: «انّی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انّما خرجت لطلب الإصلاح فی أمة جدّی رسول الله»؛ "همانا قیام من از روی خودخواهی و سرخوشی و یا برای فساد و ستمگری نیست بلکه برای اصلاح در امت جدّم رسول خداست"؛ امتی که در غیاب پیامبر(ص) به ناخالصی‌ها‌ آلوده شده و تبلیغات ارباب قدرت وصیت «انّی تارک فیکم الثقلین» را از حافظه تاریخی‌شان زدوده بود.
زنده نگاه‌داشتن یاد این حماسۀ بزرگ، چراغ راه همۀ انسان‌های آزاده و حق طلبی است که برای رهایی انسان از جهل و ظلم و استبداد تلاش می کنند. آن حضرت فرمود: «لکم فیّ اسوة»؛ "عمل و راه من برای شما اسوه و الگو است".
سومین روز از ماه محرم امسال مصادف با سومین سالگرد رحلت فقیه عالیقدر و مرجع بزرگوار آیت‌الله العظمی منتظری، یکی از پیروان راستین آن امام همام است. بزرگ اندیشمندی که سراسر زندگی پرفراز و نشیب خود را در تلاش برای شناخت صحیح از دین و پاسداری از حقیقت و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی گذراند و کارنامۀ درخشان و ماندگاری از خود برجای گذاشت.
عالم عامل و زاهد وارسته‌ای که از امتحانات و ابتلائات سخت موفق و سربلند بیرون آمد؛ ترک دنیا را انتخاب نمود و زندان و شکنجه و تبعید و حصر و تهمت و تهدید و هتک حرمت او را از انجام وظیفه بازنداشت.
امر به معروف و نهی از منکر را در هیچ شرایطی ترک نکرد و مصلحت اندیشی‌های عافیت طلبانه در مرام او نبود.
او آزاده بود و همگان را به آزادگی سفارش می‌کرد؛ همان گونه که امام علی(ع) فرمود: «لاتَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّه حُرّاً»
او به کرامت انسان و حقوق بشر اعتقادی راسخ داشت و آن را از آموزه‌های اساسی اسلام عزیز می‌دانست.


با کمال تاسف، با گذشت سه سال از رحلت آن فقیه عالیقدر همچنان ممنوعیت مطلق در مورد نشر آثار علمی و فقهی ایشان حاکم است و پس از رحلت آن بزرگمرد حتی کتاب شرح نهج البلاغه نیز اجازۀ انتشار نیافته است و دفتر و حسینیۀ شهداء، محل تدریس ایشان، همچنان در اشغال غاصبانه می باشد.
بیت آیت‌الله العظمی منتظری با تقدیر و تشکر از همۀ کسانی که خواهان شرکت در مراسم گرامی‌داشت آن عزیز می باشند، اعلام می‌دارد که امسال نیز همچون سال‌های گذشته در شهر قم مراسم سالگرد برگزار نخواهد شد و ضمن تقدیر و تشکر از مردم شریف نجف‌آباد، در مجالسی که در آن شهر برگزار خواهند نمود، شرکت خواهیم کرد.


والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
آبان ماه 1391 - محرم الحرام 1434
بیت آیت الله العظمی منتظری(ره)

 

با شکایت دادستان تهران،  محمدرضا تقوی‌فرد» به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد

Posted: 16 Nov 2012 06:04 AM PST

جـــرس: مدیرمسوول روزنامه خورشید با شکایت دادستان عمومی و انقلاب تهران به دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شد.
 

براساس احضاریه صادر شده از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه «محمدرضا تقوی‌فرد» به دلیل آنچه که شکایت دادستان عمومی و انقلاب تهران خوانده شده، باید در شعبه ۹ این دادسرا حضور یابد.

دلیل احضار و شکایت از «تقوی‌فرد» در احضاریه ابلاغ شده به دفتر روزنامه خورشید قید نشده، اما در متن آن تاکید شده که نامبرده به عنوان متهم و با اعلام جرم دادستان تهران باید در دادسرا حاضر شود.

محمدرضا تقوی‌فرد اخیرا در مصاحبه‌ای با یک وب سایت خبری با اشاره به مرگ یک ویلاگ‌نویس، انتقاداتی را پیرامون این موضوع مطرح کرده بود.

به گزارش ایسنا، «تقوی‌فرد» که از ایثارگران دوران ۸ سال دفاع مقدس است، پیش از این و در زمانی که سردبیری روزنامه بامداد را برعهده داشت نیز بارها از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه با شکایت شاکی خصوصی و یا مدعی‌العموم به این دادسرا احضار شده بود.

احمد خاتمی: در آمریکا دیکتاتوری برقرار است و مردمش در فقر دست و پا می زنند

Posted: 16 Nov 2012 06:04 AM PST

جـــرس: احمد خاتمی در خطبه‌های نماز جمعه این هفته تهران با بیان این‌که «مقابله به مثل،‌دستور قرآن است» تصریح کرد: به مقاومت می‌گوییم که این روش درستی است، جواب می‌دهد و تا الان شما روز اسرائیل را تبدیل به شام تار کرده‌اید؛ چراکه تل‌آویو تبدیل به شهر اشباح شده و همه به پناهگاه رفته‌اند. پس خدا قوت به فلسطینی‌ها می‌گوییم که رژیم صهیونیستی را به روز سیاه نشاندند و این را در مقاومت ۲۲ روزه ۳۳ روزه حزب‌الله لبنان نیز مشاهده کرده بودیم.

به گزارش مهر، عضو مجلس خبرگان با اشاره به تعبیر درست مجاهد حزب‌الله مبنی بر این‌که «ان اسراییل لاوهن من بیت العنکبوت» و گفت: رژیم استکباری آمریکا از این جنایات حمایت کرده است، اما مجاهد حزب‌الله به درستی می‌گوید که حق آمریکاست که پیوسته مردم ما شعار مرگ بر آمریکا را یک عبادت بدانند.

وی با اشاره به این‌که «سرنوشت انتخابات آمریکا به پایان رسید» گفت:‌ کشورهایی مثل آمریکا و اروپا فریاد جامعه چندصدایی می‌دهند، اما شاهدیم که در آمریکا فقط دو کاندیدا از دو جناح مطرح شد که اسم آن را چند صدایی می‌گذارند، در حالی که باید در کنارش بنویسند جامعه دیکتاتوری حزبی. چون دیکتاتوری بالاتر از این نیست که به جای تنوع در عرصه انتخابات بگویند فقط امکانات مال دو حزب است.

این عضو هیات رییسه مجلس خبرگان با اشاره به این‌که «۹۰ میلیون از واجدین شرایط رای دادن در انتخابات آمریکا شرکت نکردند» تصریح کرد: عدم حضور ۹۰ میلیون در انتخابات آمریکا این پیام را دارد که اکثر آن‌ها که شرکت نکردند از حاکمان خود ناراضی هستند و البته خرج‌های میلیاردها دلاری در این انتخابات در حالی که مردم آمریکا در فقر دست و پا می‌زنند نشان می‌دهد که پیروزی در این رهگذر یعنی پول‌سالاری و نه مردم‌سالاری.

وی اظهار کرد:‌ هم آمریکایی‌ها و هم جهانیان می‌دانند که پشت صحنه مدیریتی آمریکا دو حزب بازیگر نیستند؛ بلکه آن‌ها عروسکی هستند که دیگران کوک‌شان می‌کنند و در واقع پول‌دارهای صهیونیسم معرکه‌گردان هستند که سیاست‌های آن‌ها عوض نمی‌شود و ساده‌انگاری است که کسانی فکر کنند اگر فلان حزب آید چنین و چنان می‌شود چون آن‌ها سروته یک کرباس هستند.

وی تاکید کرد:‌ موضع جمهوری اسلامی ایران همان موضع گذشته است و تغییرناپذیر خواهد بود و این ملت در برابر استکبار تا آخر ایستاده و ذره‌ای کوتاه نخواهد آمد.

خاتمی از راه‌اندازی "ارتش آزادی توسط دشمنان اسلام" در سوریه خبر داد و گفت:‌ ارتش آزادی که به عنوان نوکر بی‌اراده استکبار عمل کرده و می‌کند، حرکت‌های جنایت‌باری کرده است و نزدیک زینبیه وارد خانه‌ای شده و اعضای خانواده را کشته و دختر کوچک خانواده را به دار کشیده و اخیرا هم گردن دختر کوچکی را بریده است که سیمای این ارتش ساخته و پرداخته استکبار همان شمر است که ما او را لعنت می‌کنیم. اما تاریخ مصرف آن‌ها تمام شده است و در حالی که در شیخ‌نشین‌ها ائتلاف مخالفان سوریه را شکل می‌دهند، پیشاپیش به آمریکا و دنیای استکبار می‌گوییم که این طرح شما هم شکست خواهد خورد و تنها طرح موفق میدان دادن به مردم سوریه است تا هر رژیمی که خودشان می‌خواهند سر کار آورد و با توجه به شواهد و تحلیل‌ها مردم سوریه به شدت از گروهک‌های تروریستی نفرت دارند و با تمام وجودشان از جنایات آن‌ها ابراز تبری می‌کنند.

وی همچنین به حضور جوانان در عزاداری‌های عاشورایی اشاره کرد و گفت:‌ بانیان، خطبا و مداحانی که نمک مجالس عزاداری اهل بیت(ع) هستند باید احساس مسوولیت کنند که جوانان از این مراسم آگاهی دینی‌شان افزایش پیدا کند و چه خوب بود که در گذشته مداحان ابتدا غزلی اخلاقی می‌خواندند و خوب است این سبک احیاء شود.

این عضو هیات رییسه مجلس خبرگان با اشاره به هفته امر به معروف و نهی از منکر گفت: امر به معروف و نهی از منکر قلبی را همه باید داشته باشند و در عرصه اجرایی کار مسوولین است، پس نباید کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، وارد برخورد عملی شوند و اجازه دهند مسوولان این کار را انجام دهند؛ البته مسوولان هم باید باید حامی ناهی از منکر باشند. اما جوری نباشد که مسوول و قاضی حق را به مرتکب منکر دهد.

وی همچنین با تاکید بر این‌که «امر به معروف و نهی از منکر زبانی وظیفه همه است» توضیح داد: نهی از منکر باید در لحن نرم و دوستانه در عرصه‌های مختلف اتفاق افتد که یکی از موارد آن مساله حجاب است و مورد دیگر پول‌های زیرمیزی است که حتی یک مورد آن نیز در شان نظام نیست.

به گزارش ایسنا، وی همچنین به هفته بسیج اشاره کرد و گفت: بسیج به جد از هدایای خداوند به این ملت است و تفکر بسیجی یعنی آمادگی برای دفاع از دین و ارزش‌ها که با این تفسیر پیامبران و امامان و شهیدان بدر، احد و کربلا در خط مقدم بسیجی‌ها هستند، البته نهاد بسیج هم در خدمت این عزیزان است.

خاتمی با اشاره به این‌که «به فضای انتخاباتی نزدیک می‌شویم» گفت:‌خطیب نماز جمعه نمی‌تواند از این مساله مهم سطحی عبور کند و ما در انتخابات چه در ادوار گذشته و چه در این دوره آن‌چه برای‌مان اهمیت دارد حضور باشکوه انتخاباتی است که نظام را تاکنون بیمه کرده، می‌کند و خواهد کرد.

وی با بیان این‌که «باید فضا برای تمام کسانی که داخل نظام فعالیت می‌کنند باز باشد» ادعا کرد: کسانی که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ولایت فقیه و خط امام را قبول دارند باید زمینه فعالیت‌شان فراهم شود اما به این معنا نیست که ساختارشکنان و فتنه‌گران که در سال ۸۸ طلایی‌ترین فرصت نظام را سوزاندند و چراغ سبز به بیگانه نشان دادند با این تصور که مردم ماه‌های خرداد، تیر، مرداد و شهریور را فراموش کرده‌اند به صورت طلبکارانه وارد میدان شوند بدون این‌که کمترین عذرخواهی از ملت داشته باشند و با کمال پرروی بگویند که ارزشی‌ها باید عذرخواهی کنند در حالی که آن‌ها چراغ سبز به آمریکا و انگلیس نشان دادند.

وی افزود: فقط یک کلمه می‌گویم و به فضل خدا پای همه چیز ایستاده‌ام چون آدمی که اینجا این‌طور حرف می‌زند منتظر است فردا روزنامه‌های آن‌چنانی فحش‌ها بارش کنند و شبکه‌های ماهواره‌ای مورد هجمه قرارش دهند اما کسی که از جان گذشته و آماده شهادت است این‌ها برایش مهم نیست. پس می‌گویم حضور سلایق گوناگون آری ولی حضور فتنه‌گران و کودتاچیان مخملی هرگز.

خطیب نماز جمعه تهران ادعا کرد:‌تنها یک راه باقی مانده است و آن عذرخواهی صریح از پیشگاه ملت و امام امت مقام معظم رهبری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای است. "