جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


بیانیه‌ جمعی از کنشگران سیاسی در محکومیت بازداشت محمد سلیمانی‌نیا

Posted: 29 Jan 2012 08:21 AM PST

جرس: جمعی از نویسندگان و شاعران، روزنامه نگاران و کنشگران سیاسی و اجتماعی ایران با انتشار بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن بازداشت "محمد سلیمانی‎‌نیا"، خواستار آزادی بی قید شرط و اعاده‌ی حقوق پایمال شده‌ی وی شدند.

 

محمد سلیمانی نیا، مدیر شب اجتماعی متخصصان ایران (یو ۲۴)، طراح و میزبان نزدیک به ۴۰ سایت اینترنتی در ایران و مترجم کتاب پرفروش "عطرسنبل، عطر کاج" روز ۲۰ دی ماه بازداشت شد.
 

متن کامل این بیانیه که در اختیار گزارشگران هرانا قرار گرفته است، به شرح زیر است:

 

در محکومیت فشارهای اخیر و درخواست آزادی "محمد سلیمانی‌نیا"

نهادهای بین المللی!

هنرمندان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و اجتماعی و اهل قلم!

همه کسانی که برای نقض حقوق بشر نگران هستید!

دستگاه­ اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر موجی از دستگیری­‌ها را آغاز کرده است و علاوه بر فعالان سیاسی، اجتماعی و روزنامه نگاران، نویسندگان و هنرمندان را نیز گرفتار خود کرده است.

"محمد سلیمانی‌نیا" مترجم کتاب پرفروش "عطر سنبل، عطر کاج" و مدیر شبکه اجتماعی متخصصان ایران (یو ۲۴) پس از چند مرحله احضار به نهاد­های امنیتی در ماه گذشته و فشارهای پیاپی از سوی آن‌ها، سرانجام روز بیستم دی­ماه سال جاری بازداشت شده و تاکنون هیچ خبری از وضعیت وی منتشر نشده است.

سلیمانی‌نیا در سال ١٣٧۵ نخستین "آی. اس. پی" بخش خصوصی را راه‌اندازی کرد و بدین سبب تولد و ورود اینترنت خصوصی به ایران با نام او گره خورده است. او اکنون مدیر سایت شبکۀ اجتماعی متخصصان ایران (یو ۲۴) است که از اردی‌بهشت ۱۳۸۶ آغاز به کار کرده و نزدیک به ۶٠ هزار کاربر دارد؛ شبکه اجتماعی­ای که برای ایجاد ارتباط میان متخصصان ایرانی راه‌اندازی شده است.

پایگاه‌های خبری برخی نهادهای مدنی و سازمان‌های نیمه دولتی از جمله "ایران تئا‌تر"، "خانۀ موسیقی"، "خبرنگار"، "خانۀ مطبوعات کرمان"، "ماهنامۀ نقد نو"، "بازنگار-خانۀ وبلاگ‌های فارسی زبان"، "وبلاگ فرهنگستان هنر" نیز در کارنامۀ فعالیت‌های حرفه‌ای او ثبت و به همت او بنا شده­‌اند.

او طراح و میزبان سایت صادق هدایت و یکی از مسئولان اجرایی برگزاری جایزۀ ادبی صادق هدایت است و طراحی و میزبانی سایت‌های شخصی بیش از ۱۵ شاعر و نویسنده از جمله امیرحسین چهلتن، فرخنده آقایی، قاسم کشکولی، پروین سلاجقه، پویا عزیزی، مهرنوش قربانعلی و برخی امضا کنندگان این بیانیه را نیز به عهده دارد.

امضا کنندگان این بیانیه به عنوان جمعی از اهالی ادبیات، فرهنگ و هنر، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی ایران، بازداشت­های مخفیانه و هرگونه اعمال فشار بر مردم ایران برای سرکوب مطالبات مدنی ایشان، سانسور و جلوگیری از آزادی بیان و پایمال کردن حقوق شخصی و عمومی شهروندان کشور، به ویژه اهالی فرهنگ و هنر و ادبیات را محکوم می‌کنند.

هم‌چنین از تمامی اشخاص و نهادهایی که توان مداخله در این امر را دارند تقاضا می‌­کنند، حکومت ایران را به اجرای قوانین داخلی، تعهدات بین المللی و احترام به حقوق مدنی شهروندانش تشویق و ترغیب کرده و آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی از جمله محمد سلیمانی نیا را از مسئولان ایرانی درخواست کنند. خواهان آزادی و اعاده حقوق پایمال شده محمد سلیمانی نیا هستیم و امید داریم که این آزادی به زودی و بدون قید و شرط محقق شود.

 

جلسه غیرعلنی مجلس درباره ارز بی‌نتیجه پایان یافت

Posted: 29 Jan 2012 07:52 AM PST

جرس: مسئولان اقتصادی حاضر در جلسه غیر علنی امروز، مجلس شورای اسلامی با تشریح چگونگی اعمال سیاست‌های خود در بازار سکه و ارز ابراز امیدواری کردند بازار هر چه سریعتر تحت کنترل قرار گیرد، با این حال برخی از نمایندگان معتقدند مسئولان دولتی در این جلسه حرف جدیدی نداشتند.

 

به گزارش مهر، سید فاضل موسوی نماینده خدابنده و عضو کمیسیون اصل ۹۰، بخش عمده ای از اظهارات مسئولان دولتی را تکرار همان مباحث اعلام شده از رسانه ها مخصوصا صدا و سیما اعلام کرد و گفت: مسئولان دولتی همچنین در این جلسه برخی جریانات و رسانه ها را مقصر ایجاد بحران در بازار سکه و ارز اعلام کردند و به نوعی خودشان را تبرئه می کنند.

 

وی گفت: در این جلسه مسئولان اقتصادی دولت ابراز امیدواری کردند از اجرای سیاست های در نظر گرفته برای بازار سکه و ارز جواب بگیرند. همچنین تاکید کردند اقداماتی تاکنون انجام داده اند و هر کس هر قدر ارز بخواهد به شرط ثبت رسمی به او داده می شود.

 

موسوی ادامه داد: هاشمی رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس در اظهارات خود در این جلسه یادآور شد که مسائل مالی برای سرمایه گذاران و تولید کنندگان مثل خون در رگ هایشان است که اگر بالا و پایین شود باعث سکته آنها می شود و پاسخ دولت به این اظهارات این بود که تولید کنندگان مشکلی نخواهند داشت و مواد اولیه مورد نیازشان تامین خواهد شد.

 

حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان و رئیس کمیسیون اصل ۴۴ قانون اساسی گفت: اظهارنظرها و توضیح های نمایندگان دولت بیشتر شرح ماوقع و مشکلات موجود بود. در حالیکه سئوال مجلس این است که چرا باید این شرایط پیش بینی نشود؟ چرا باید مسائل فرعی، اصلی شود و مسئله اصلی کشور فرعی شود؟ این در حالیست که مسئله اقتصاد برای ما یک مسئله اصلی است اما دولت به آن توجه نکرد.

 

فولادگر گفت: جلوگیری از افزایش نقدینگی، دلالی و سوء مدیریت ها هر کدام راه حل خود را دارد که مجلس معتقد است دولت باید به این مسائل می پرداخت و مشکلات را حل می کرد.

 

خباز عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز گفت: از مباحث مطرح شده توسط مسئولان دولتی در این جلسه قانع نشده و در واقع این جلسه برای او مفید نبوده است.

 

حمیدرضا کاتوزیان رئیس کمیسیون انرژی مجلس نیز با بیان اینکه اظهارات مسئولان دولتی در این جلسه بیشتر حرف های گفته شده از طریق رسانه ها بوده است گفت: در این جلسه نکته ویژه ای گفته نشد و مسئولان دولتی حرف جدیدی نداشتند. حرف ها همان حرف هایی است که در حد مطبوعات مطرح شده است.

 

نماینده تهران گفت: در این جلسه دولتی ها به تشریح اعمال سیاست افزایش نرخ سود و اعلام نرخ رسمی برای ارز تکیه کردند و امیدوارند که از این مسیر بازار سکه و ارز کنترل شود و جلوی نوسانات شدید قیمت گرفته شود.

 

در این جلسه علاوه بر سخنرانی سید شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد، مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت و محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی، احمد توکلی نماینده تهران و رئیس مرکز پژوهش های مجلس، غلامرضا مصباحی مقدم رئیس کمیسیون ویژه مجلس و نماینده تهران و سید حسین هاشمی رئیس کمیسیون صنایع و معادن نقطه نظرات خود را در خصوص بازار سکه و ارز مطرح کرده اند.

 

رئیس کل بانک مرکزی با تاکید به اینکه افزایش قیمت سکه و ارز تنها یک حباب است، گفت: دولت هیچ منفعت سیاسی در افزایش قیمت ارز و سکه ندارد و این افزایش قیمت با اراده دولت انجام نشده است.

 

به گزارش ایلنا، محمود بهمنی در حاشیه جلسه غیرعلنی امروز-یکشنبه- مجلس در مورد برخی اظهارنظرها درباره سکوت دو هفته‌ای دستگاه‌های اجرایی در قبال نوسانات بازار سکه و ارز گفت: دولت نه تنها در این رابطه هیچ سکوتی نکرد بلکه بعد از اتخاذ تصمیم لازم، بانک مرکزی آن را اعلام کرد.



از سوی دیگر نماینده ورامین در خصوص واکنش نمایندگان به ادعای اتهام‌زنی به رسانه‌ها در مورد تنش در بازار سکه و ارز، اظهار داشت: این مسئله نمی‌تواند اخلالی در نظم اقتصادی کشور ایجاد کند که این مسئله به وزیر هم گفته شد.

 

وی گفت که مسئولان دولتی در جلسه غیرعلنی امروز ادعای اتهام‌زنی به رسانه‌‌ها در مورد ایجاد تنش در بازار سکه و ارز را تکرار کردند.

 

به گزارش فارس، سیدحسین نقوی حسینی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی به جلسه غیر‌علنی امروز مجلس در مورد بازار سکه و ارز اشاره کرد و اظهار داشت: نگاه مجلس این است که در این رابطه سوء‌مدیریت شده است.

 

وی در عین حال افزود: دولت معتقد است که عوامل ورودی به سیستم اقتصادی باعث بوجود آمدن تنش در بازار سکه و ارز شده است که البته نمایندگان مجلس این مسئله را نپذیرفتند.

 

نقوی حسینی در پاسخ به این سؤال که آیا ادعای اتهام به رسانه‌ها امروز هم در مجلس عنوان شد، گفت: بله این مسئله هم عنوان شد.

 

این نماینده مجلس در خصوص واکنش نمایندگان به ادعای اتهام‌زنی به رسانه‌ها در مورد تنش در بازار سکه و ارز، اظهار داشت: این مسئله نمی‌تواند اخلالی در نظم اقتصادی کشور ایجاد کند که این مسئله به وزیر هم گفته شد.

 

نقوی حسینی در پاسخ به این سؤال که وزیر چه پاسخی در رابطه با این سخن بیان کرد، افزود: دولت معتقد است که این طور نیست و در واقع تنش به وجود آمده در بازار سکه و ارز را محصول فضای روانی می‌داند، در صورتی که چنین چیزی نیست‌ چرا‌که اگر نظام اقتصادی نظم داشته باشد، اقتصاد سامان خواهد یافت.
 

ضرورتِ  شجاعت در فتوا

Posted: 29 Jan 2012 07:24 AM PST

حسن یوسفی اشکوری
«شهرت فتوا» و «اجماعهای ناموجه» خانه کرده در اذهان فقیهان و گره خورده بر زبان عالمان از دلیریهای اجتهادی و کارآمدی فتوا می کاهد


بسم الله الرحمان الرحیم

محضر حضرت آیت الله العظمی حاجی شیخ یوسف صانعی دامت برکاته

با عرض سلام و تحیت و ارادت به مقام مرجعیت دینی و آرزوی سلامتی و کامیابی بیشتر در کسب رضایت خالق و خدمت به خلق.

درگذشت همسر و همراه و در واقع همرزم شما سرکار بانو شفیعی (صانعی) را به شما و فرزندان و بازماندگان و بیت مرجعیت صمیمانه تعزیت و تسلیت می گویم و برای تعالی روح آن فقیده و آمرزش و رحمت و مغفرت آن بانو و شکیبایی و استواری بازماندگان و پاداش خیر به ویژه برای حضرتعالی به درگاه ذات باری دعا می کنم.

به تجربه تاریخ می توان با قاطعیت گفت که همسر شما، مانند دیگر همسران شخصیت های مبارز و مجاهد، در کنار شخصیتی چون شما نقش مهم و مؤثر چندگانه ایفا کرده است. از یک سو به عنوان همسری فداکار و مهربان، از سنخ بانوی بزرگ اسلام خدیجه و فاطمه، تیماردار همسر پر تلاش و فرزندان بوده و از سوی دیگر در اشکال مختلف همراه و همدل با همسری مجاهد خود بوده و او را در عرصه های مختلف علمی و اجتماعی و سیاسی طولانی یاری کرده است. نقش زنانی چنین گرچه در تاریخ چندان برجسته و پر آوازه نیست اما در زیر پوست تاریخ منجمد و در لابلای سطور نانوشته کتاب قطور و پر فسانه تاریخ، نقش و عملکرد درخشان زنانی آگاه، بیدار، هوشمند، اهل ایثار، دلیر، صبور و مشوق پیشتازان بر آگاهان و بیداران و به ویژه بر مورخان پوشیده نیست.

بی گمان همسر شما از این شمار زنان است. حضرتعالی عمری را در مجاهدتهای مستمر علمی و سیاسی و انقلابی گذرانده اید و در این دوران پر خطر و خطیر همسر شما یار و مددکار شما بوده و در رنجها و مصائب بر آمده از دشمن و دوست غمخوار و همرزم شما بوده است. در این میان شاید دوران چند سال اخیر برای شما و ایشان از هر زمانی دردناک تر و دشوارتر بوده است. این سه سال دوران پر افتخار جنبش سبز را می گویم. در این روزگار بر تمام معترضان به کودتای انتخاباتی و از جمله پیشگامان دلیر آن به ویژه دلیرانی چون مهندس موسوی و حجت الاسلام کروبی بسیار سخت گذشته و نیز عالمان آگاه و هوشمندی که به مقتضای بیداری و تعهد دینی و انسانی و ملی و مردمی در تداوم سنت سلف صالح در کنار معترضان مظلوم قرار گرفته اند با انواع مصائب و تضییقات و آزارهای روانی و حتی فیزیکی مواجه شده اند و از جمله شما و بیت محتشم شما از ناحیه استبداد دینی حاکم در اشکال مختلف و غالبا صریح و شفاف مورد تهدید و آسیب واقع شده اید. تحمل این مصائب از این نظر دشوارتر بوده است که به نام دین و شریعت و از ناحیه مدعیان ولایت و روحانیت و در واقع از جانب دوستان پیروز و همکاران دیروز در همین حاکمیت اعمال شده است. درک و تحمل چنین امر شگفتی برای همه دشوار و بیشتر از همه برای عالمان دینی دشوارتر است.  

اما حضرت استاد! به رغم این  نامهربانی ها عرض می کنم که بزرگانی چون زنده یاد آیه الله العظمی منتظری و حضرتعالی و اندک شماران دیگر، به میزان بیداری و بیدارگری و حمایت از مطالبات انسانی و آزادیخواهانه ملت ایران و دفاع از حقوق به تاراج  رفته مظلومان، هم نزد ذات باری و عدل و عادل مطلق و حامی عدالت و انصاف سرفرازید و هم در نزد تمام عدالت خواهان و مظلومان و مردم تحت اسارت ایران محترم و معززید و در نتیجه نام نیک شما در تاریخ ایران و اسلام به یادگار خواهد ماند. شعار «مجتهد واقعی/منتظری، صانعی» سبز پوشان خیابانها  و دانشگاههای ایران گواه این ماندگاری و در عین حال نشان قدرشناسی مردم است. چنان که نام نیک عالمان نیک اندیش و نیک کردار جنبش مشروطیت ایران پس از بیش از صد سال هنوز برجاست و مورد احترام تمام آزادیخواهان است.

 اما باید عرض کنم که رسالت عالمانی چون شما به پایان نرسیده است. هنوز جنبش مدنی سبز در نیمه راه و شاید هم در آغاز راه خود قرار دارد و از فقیهانی چون شما دو انتظار اساسی و مهم مطرح است: در مرحله نخست اجتهاد علمی و فقهی زنده و بایسته، حداقل آن گونه که در برخی مجتهدان بصیر و اصولی (از جمله محقق اردبیلی که مورد علاقه و توجه شماست) سنت بوده است، و دیگر، در کنار مردم بودن و حمایت گسترده و مؤثر از مردمانی که دنبال عدالت و آزادی و اجرای قانون حول اصول بنیادین انقلاب اسلامی 57 هستند و چیزی جز نفی استبداد متمسک به دین و آویخته به انقلاب و اجرای دموکراسی و تحقق حقوق بشر نمی خواهند. گفتن ندارد که در استبداد دینی نقش عالمان دینی در نقد قدرت و دفاع از حقوق مشروع مردم ویژه است و از اهمیت بیشتری برخوردار است.

در عین حال باید تأکید کنم که که در شرایط کنونی ایران و جهان اسلام، ملک و ملت چه اندازه به افکار نو و اجتهادهای راهگشای شما و مانند شما نیاز دارد. گرچه فضای نا مساعد حاکم بر حوزه ها و نیز شرایط اختناق آمیز امنیتی حکومتی، اجتهاد واقعی و اصیل را بر نمی تابد اما به گمانم مانع بزگ تر در مسیر اجتهاد راهشگا و نواندیشانه به طور سنتی «شهرت فتوا» و «اجماعهای ناموجه» خانه کرده در اذهان فقیهان و گره خورده بر زبان عالمان است که از دلیریهای اجتهادی و کارآمدی فتوا می کاهد، از این رو باید اذعان کرد که امروز جز با «شجاعت فتوا»، البته اجتهاد و فتوای مبتنی بر قواعد اصیل دینی و قرآنی، نمی توان گرهی از گرههای بیشمار فکری و اجتماعی جامعه دیندار گشود. خوشبختانه حضرتعالی هم به قدر کافی از شجاعت فقهی بهره دارید و هم از بصیرت اجتماعی و دلیری سیاسی.

از خداوند برای شما صبر صابران و سلامتی و عمری دراز همراه با موفقیت آرزو می کنم.     

شنبه 8 بهمن 1390
حسن یوسفی اشکوری    


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

آزادی هومن فخار با قرار وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی

Posted: 29 Jan 2012 07:18 AM PST

جرس: هومن فخار فعال حقوق کودکان و زنان روز پنج‌شنبه هفته گذشته با تودیع قرار وثیقه ۱۵۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد.

 

به گزارش خانه حقوق بشر ایران، هومن فخار فعال حقوق کودک و زنان در تاریخ ۲۳ مهر ماه گذشته توسط مأموران لباس شخصی که حکمی مبنی بر بازداشت وی همراه نداشتند، با رفتاری بسیار توهین‌آمیز و همراه با خشونت بازداشت شده بود.


این فعال حقوق کودکان در دادگاه بدوی به زندان و تبعید به شهر خواف محکوم شده و با تودیع قرار وثیقه تا دادگاه تجدیدنظر آزاد شده است.


هومن فخار پیش‌تر در تاریخ ۲۹ بهمن ماه سال گذشته نیز بازداشت و به قید وثیقه و به طور موقت آزاد بود. وی ۳۲ ساله، مهندس برق (از هلند) و ساکن تهران و از فعالان حقوق بشری و دبیر انجمن اروپایی آموزش در زندان است.
 

حكم اعدام سعيد ملك‌پور تاييد شد

Posted: 29 Jan 2012 07:16 AM PST

جرس: حكم اعدام سعيد ملك‌پور در ديوان عالي كشور تاييد شد.

به گزارش روابط عمومي ديوان عالي كشور، دادگاه انقلاب با رفع نقص اعلام شده از سوي ديوان عالي كشور، پرونده‌ي سعيد ملك‌پور را براي تاييد حكم اعدام او به ديوان عالي كشور فرستاده است و اين حكم امروز به تاييد ديوان عالي كشور رسيد.

سعید ملک پور، که پیش از بازداشت در سال ۱۳۸۷ مقیم کشور کانادا بود، متخصص کامپیوتر است و وکیل و خانواده او گفته بودند که از برنامه‌ای که او نوشته، بدون اطلاعش در طراحی سایت‌های نامناسب استفاده شده است.


حکم اعدام او واکنش های زیادی را در سطح جهان و به ویژه کشور کانادا موجب شده است.
 

فردا صبح پیکر آیت‌الله سیدمحمد هاشم دستغیب در شیراز تشییع می‌شود

Posted: 29 Jan 2012 07:00 AM PST

 جرس: آیت الله سید محمدهاشم دستغیب، فرزند آیت‌الله دستغیب، دار فانی را وداع گفت.

 

به گزارش ایسنا، سید محمدهاشم دستغیب، یادگار شهید محراب آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب، صبح امروز در سن ۷۰ سالگی درگذشت.
وی از چند روز قبل به دلیل عارضه قلبی، در بخش آی‌سی‌یو بیمارستانی در شیراز بستری شده بود.

پیکر مرحوم آیت الله سید محمدهاشم دستغیب، ساعت ۹ صبح فردا (دوشنبه) از مقابل مسجد جامع عتیق شیراز ـ محل سخنرانی‌های شهید دستغیب و اقامه نماز مرحوم سید محمدهاشم دستغیب ـ به سمت حرم شاه‌چراغ تشییع خواهد شد.

وی پس از تحصیل علوم دینی در حوزه‌های علمیه نجف و قم، با مبارزات گروه‌های انقلابی و فعالیت‌ها و روشنگری‌های پدر شهیدش همراه و به همین دلیل چند بار از سوی ماموران رژیم پهلوی بازداشت و روانه زندان شده بود.

 

تسلیت دانشجویان

 

همچنین، سازمان جوانان و دانشجویان مجمع نیروهای خط امام (ره)، درگذشت آیت الله دستغیب را تسلیت گفت و از مردم مومن و انقلابی شیراز درخواست کرد تا در مراسم تشییع پیکر این یادگار شهید محراب به‌طور گسترده حضور یابند.


پیام تسلیت حوزه های علمیه به آیت الله سیدعلیمحمد دستغیب


به گزارش تارنمای ایت الله سیدعلیمحمد دستغیب، طلاب و روحانیون حوزات علمیه شهید نجابت، ابوصالح(عج)، امام صادق(ع)، مکتب الاخلاص و بیت الزهراء(ع) در پیام تسلیتی چنین آورده اند: فقیه وارسته ای که با شجاعت دفاع از حق نمود و امر به معروف و نهی از منکر را به منصه ظهور رساند، شاید که تنگ نظران و فریب خوردگان به خود آیند و مسیر اسلام ناب را بیابند.

بسم الله الرحمن الرحیم

اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدّها شیء

مرجع عالیقدر و استاد معزز حضرت آیت الله العظمی سیدعلی محمد دستغیب(مدّ ظله العالی)

خبر ارتحال عالم ربّانی و فقیه صمدانی حضرت آیت الله سیدمحمد هاشم دستغیب رحمت الله علیه موجب تأثّر و تألّم قاطبه مؤمنین لاسیّما اهل علم و فضل گردید.

فقیه وارسته ای که عمر پربرکت خود را در نشر معارف اهل بیت عصمت و طهارت سپری نمود و نفس شریف خود را در طبق اخلاص قرار داد تا انقلاب اسلامی به سرانجام نیکو برسد؛ به نحوی که هم لقب فرزند شهید و هم پدر شهید را با خود همراه داشت و با شجاعت دفاع از حق نمود و امر به معروف و نهی از منکر را به منصه ظهور رساند، شاید که تنگ نظران و فریب خوردگان به خود آیند و مسیر اسلام ناب را بیابند.

بدینوسیله این ضایعه را به حضرت عالی و خانواده و فرزندان آن مرحوم و خاندان عالم پرور و شریف دستغیب تسلیت عرض نموده و ضمن آرزوی رحمت واسعه الهی برای آن یار سفر کرده، بقاء عمر پر برکت حضرت عالی را از حضرت احدیت خواستاریم.

طلاب و روحانیون حوزات علمیه شهید نجابت، ابوصالح(عج)،

امام صادق(ع)، مکتب الاخلاص و بیت الزهراء(ع)


پیام تسلیت حجةالاسلام والمسلمین احمد منتظری

 

به گزارش تارنمای دفتر آیت الله منتظری پیام تسلیت احمد منتظری نیز بشرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

محضر شریف حضرت آیت الله العظمی آقای حاج سیّد علی محمّد دستغیب دامت برکاته

و جناب حجة الاسلام آقای حاج سیّد علی نقی دستغیب دامت افاضاته

و جناب حجة الاسلام آقای حاج سیّد ابراهیم دستغیب دامت افاضاته

خبردرگذشت حضرت آیت الله آقای حاج سیّد هاشم دستغیب، فرزند شهید محراب آیت الله دستغیب ( رضوان الله تعالی علیهما) موجب تأثر شد.

آن مرحوم با تربیت شاگردان فاضل، راه پدر بزرگوارشان را ادامه دادند و دین خود را به اسلام و مسلمین و حوزه های علمیه ادا نمودند.

امیدوارم خداوند متعال آن مرحوم را با پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمۀ اطهار(ع) محشور نماید؛ و به آن مرجع مجاهد و فرزندان و همۀ بستگان و دوستان و شاگردان آن مرحوم، صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید.

والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

بیت آیت الله العظمی منتظری

احمد منتظری - 9/11/1390

 

 

 

 

پشت پرده «شرائط بدر و خیبر» در ملاقات کمیته ویژه هیأت وزیران با مقام رهبری

Posted: 29 Jan 2012 06:15 AM PST


جرس- به گزارش منابع خبری جرس از تهران، در نخستین جلسه هیأت دولت در زمستان ۱۳۹۰، وزیر نفت سردار رستم قاسمی طی گزارش مشروحی به هیأت وزیران اعلام می کند: وضعیت صنعت کشور بسیار نامطلوب است. به علت تحریمهای کمرشکن مشکلات فراوانی برای استخراج و صادرات نفت ایجاد شده است. ابزار استخراج ما بسیار فرسوده است. کشور در عرصه استخراج نفت به تکنولوژی خارجی نیاز مبرم دارد و ساخت اکثر قطعات آن در حال حاضر از توان متخصصان ایرانی بیرون است. من به عنوان وزیر نفت بر اساس آخرین گزارشهای کارشناسی خدمت آقای رئیس جمهور و هیأت وزیران اعلام خطر می کنم.


پس از وی وزیر صنعت، معدن و تجارت مهدی غضنفری در تأیید سخنان وزیر نفت می گوید: آخرین گزارشهای کارشناسی در حوزه های صنعت، معدن و تجارت حاکی از رکود و تعطیل است. بسیاری از واحدهای تولیدی صنعتی به دلیل دور جدید تحریم ها با مشکلات فراوانی مواجه شده در آستانه تعطیل هستند. صنایع ما بدون تعامل ارگانیک با دنیای پیشرفته به رکود می انجامد. وضعیت معدن ما به دلیل فرسودگی و قدیمی بودن ابزارآلات آن حال بهتری ندارد. در حوزه تجارت تحریمها هزینه اضافی گاهی تا چند برابر بر ما تحمیل کرده است. ما نیاز جدی به تکنولوژی روز داریم. متاسفانه من هم اعلام خطر می کنم.


دیگر وزیران از جمله وزیر دارائی و رئیس کل بانک مرکزی نیز گزارشهای مشابهی از وضعیت نامطلوب اقتصادی کشور ارائه می کنند. محمود احمدی نژاد رئیس جمهور منصوب مقام رهبری - بی آنکه به نقش خود در بوجود آمدن شرائط خطیر کنونی اشاره کند - در جمع بندی گزارشهای هیأت وزیران می گوید: من در جریان ریز مشکلات هستم و متوجهم که وضعیت ما اصلا خوب نیست. کلید حل مشکل تجدید نظر در سیاست خارجی و مذاکره با اروپا و آمریکا در مورد تحریمهاست. اما شما می دانید سکان سیاست خارجی در دست رئیس جمهور نیست


وزرا از احمدی نژاد می خواهند که با رهبری درباره وضعیت خطیر و فاجعه آمیز کشور گفتگو کند و گزارش کارشناسی حوزه های مختلف را رسماً به عرض ایشان برساند و تقاضای تجدید نظر در راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مطرح کند. احمدی نژاد در پاسخ می گوید: از من نخواهید چرا که من مکرراً  خدمت مقام معظم رهبری مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناشی از تحریم ها را عرض کرده ام به حدی که از جانب ایشان متهم به سازشکاری شده ام. خوب است این بار کمیته ای منتخب از خود شما وزیران با رهبری دیدار کند و درخواست خود را مستقیماً با خود ایشان درمیان بگذارید.

 

هیأت وزیران از پیشنهاد رئیس جمهوری استقبال کرده، بلافاصله کمیته ای را از میان خود جهت مذاکره با رهبری انتخاب می کند. محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، سردار رستم قاسمی وزیر نفت، و مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت از اعضای این کمیته بودند. دفتر رئیس جمهور از رهبری تقاضای وقت اضطراری می کند و یک روز بعد کمیته به ملاقات آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی می رود.


در این دیدار تک تک اعضای کمیته، گزارش کارشناسی حوزه خود را به اطلاع رهبری می رسانند و رحیمی معاون رئیس جمهور به عنوان رئیس کمیته گزارش جلسه اخیر هیأت وزیران را مطرح کرده، جمع بندی رئیس جمهور و هیأت وزیران را این گونه خلاصه می کند: وضعیت اقتصادی کشور فاجعه آمیز است. تحریمهای کمر شکن غرب مشکلات جدی برای بنیان های اقتصادی کشور ایجاد کرده است. پیشنهاد کارشناسی ما مذاکره با آمریکا برای حل بحران زیر نظر حضرتعالی است.


آقای خامنه ای بعد از استماع سخنان کمیته منتخب هیأت وزیران جمهوری اسلامی در سخنان کوتاهی در حالی که کاملا برافروخته بوده است، بسیار شدید عکس العمل نشان می دهد. وی کسانی را که به نتیجه مذاکره با آمریکا رسیده اند در هر پست و مقامی که باشند «بزدل» خطاب می کند. مقام رهبری به صراحت به وزرا می گوید: ضعف کارشناسی خود را با اظهار زبونی مقابل دشمن نپوشانید. اگر توانائی انجام وظائف محوله را ندارید، کار را به کسانی بسپارید که می توانند. ایران پر از استعدادهای جوانی است که می توانند هر مشکل صنعتی و اقتصادی را با توکل به خدای لایزال حل کنند. تعیین سیاست خارجی بر اساس قانون به عهده رهبری است. این حرفها به شما نیامده است. بنای رهبری مقاومت در برابر زورگوئی ابرقدرت هاست. هر کس توان اجرای این تصمیمات را ندارد ، به او نیازی نیست.


بعد از این ملاقات نافرجام محمدرضا رحیمی در اجرای منویات رهبری در تاریخ ۶ دی ۱۳۹۰ اعلام می کند: «نفت ایران را تحریم کنند قطره ای نفت از تنگه هرمز عبور نخواهد کرد.» آقای خامنه ای نیز در نخستین سخنرانی عمومی خود بعد از این دیدار در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۹۰ استراتژی خود را اینگونه تبیین می کند: «اين روسياه‌هاى بدمحاسبه‌گر خيال ميكنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالبيم. اينجور نيست. ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نيستيم؛ ما در شرائط بدر و خيبريم»
 

دومین نامه احمدی‌امویی: هنوز صدای پرتوان اعتراض شنیده می‌شود

Posted: 29 Jan 2012 04:05 AM PST

 جرس: بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار زندانی نامه‌ای از زندان اوین به همسرش ژیلا بنی‌یعقوب، نوشته است. او در این نامه سعی کرده برای همسرش تصویری زنده و نزدیک از زندگی در بند ۳۵۰ این زندان ارائه دهد.  

 

به گزارش کلمه، همسر احمدی امویی نیز روزنامه نگار است و با حکم دادگاه انقلاب به سی سال محرومیت از روزنامه نگاری و یک سال زندان محکوم شده است. او هم اکنون به قید وثیقه آزاد است. این دومین نامه ای است که بهمن احمدی امویی از زندان برای او می نویسد.

 

این نامه گرچه خطاب به همسر این زندانی سیاسی نوشته شده، اما فراتر از یک نامه شخصی است و نویسنده، تصویری زنده و بی واسطه از دغدغه ها ، افکار و نگرانی های زندانیان سیاسی به مخاطبانش نشان می دهد.

 

او در بخشی از نامه اش نوشته است: «خبرهایی که از بیرون می رسد، هم ناراحت کننده است و هم امیدوار کننده. حقیقتش را بخواهی گاهی من می ترسم، برای تو، خودم، ایران و مردمانش. از این دولت کمتر دور اندیشی و تفکر دیده ایم و همین است که بیشتر نگرانم می کند. خیلی شب ها خوابهای بد و ترسناک می بینم.دیگران هم همینطورند. بیشتر خواب ها حول و حوش جنگ، درگیری، و اعدام است.از همه بدتر این است که اغلب خوابهایمان تکراری است. تعدادی از زندانی ها می گویند مدتهاست که خوابهایشان را به یاد نمی آورند و برخی دیگر هم ترجیح می دهند در باره اش با کسی حرف نزنند. عده‌ای اگر خوابی می بینند، خوابی است که همه رویدادهایش در محیط زندان می گذرد، حتی دوستان و آشنایان خود را نیز در محیط زندان می بینند.احساس می کنم دربرابرمان چشم انداز بی انتهایی وجود دارد، چشم اندازی که مبهم و گاه تیره و تار است، انگار کشور نیز به یک زندان بزرگ تبدیل شده است. »

 

بیش از دو سال و نیم از زندانی بودن بهمن احمدی امویی می گذرد. این روزنامه نگار ۳۰ خردادماه سال ۱۳۸۸ در منزل مسکونی اش بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان اوین به سر می‌برد. او در مدت زندانی بودنش تنها یک بار از مرخصی استفاده کرده و بیش از ۲۲ ماه از هرگونه حق مرخصی محروم مانده و در طول یک سال و نیم گذشته، تنها سه بار از حق ملاقات حضوری استفاده کرده است.

 

مهم ترین مصادیق اتهامی احمدی امویی، نگارش مقالات انتقادی در باره عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد در روزنامه سرمایه و وب سایت شخصی اش و همچنین سردبیری وب‌سایت «خرداد نو» عنوان شده است.

متن نامه احمدی امویی به همسرش به این شرح است:

سلام ژیلاجان

چند روزی است صبح که از خواب بیدار می شوم، نخستین کاری که می کنم کشتن چند مورچه است، در زمستان و این همه مورچه؟!نمی دانم دلیلش چیست؟جالب است که در کنار تخت من صف طولانی مورچه ها دیده می شود، پس لانه اش احتمالا باید جایی در همین نزدیکی من باشد.حالا بعد از چند روز و نابود کردن نزدیک به پنجاه-شصت مورچه، دیگر کسی نمی تواند بگوید که بهمن آدم خیلی خوبی است، حتی آزارش به مورچه هم نمی رسد.هرچند که خودم هم تا قبلش چنین ادعایی نداشتم.

چند روزی است که می خواهم برایت یک نامه بنویسم و کمی با تو درد دل کنم.اما حالا که دارم برایت می نویسم، نمی دانم از کجا شروع کنم.

از آخرین نامه ای که برایت نوشته ام نزدیک به یک ماه می گذرد اما نمی دانم چرا نمی توانم تمرکز کنم.تا می خواهم روی یک موضوع تمرکز کنم، نمی دانم چه اتفاقی می افتد که یک دفعه سر از چند جای دیگر و چند موضوع دیگر در می آورم، مثل همین الان.

اوایل فکر می کردم دچار مشکل خاصی شده ام، اما به نظر می رسد بقیه هم دچار این معضل شده اند.گاهی اسامی یادمان می رود، واژه هایی که قبلا و هر روز استفاده می کردیم، حالا به زحمت از زبان خارج می شود.بعضی وقت ها برای پیدا کردن یک کلمه و اصطلاح هرچه فکر می کنیم، کمتر موفق می شویم.بعد به یک باره بی هیچ دلیلی آن اسم یا هرچه که بوده، یادت می آید، اما معمولا این اتفاق خیلی دیر می افتد، یعنی زمانی که دیگر نیازی به آن نداری.

همین چند روز پیش شماره تلفن برادرم را فراموش کردم.حتی به خاطر نمی آوردم که آن را کجا نوشته ام.امکان تماس تلفنی تازه بعد از ۱۸ ماه فراهم شده است.هر بیست روز یا یکماه یکبار به مدت پنج دقیقه فرصت داری که تلفن بزنی.تازه اگر مسوولان بند به هر دلیل تصمیم نگرفته باشند که به خاطر تنبیه زندانی ها، آن را چند روز قطع کنند.به هرحال زمانی که داشتم به شماره او فکر می کردم، دیدم حتی شماره تو را هم فراموش کرده ام. شماره ای که همیشه حفظ بودم یکهو از ذهنم پریده بود.کارت تلفن را توی دستگاه گذاشته بودم اما فقط توانستم شماره صفر را روی شماره گیر فشار بدهم.هرچه به ذهنم فشار آوردم، کاری پیش نرفت.نوبت آن روز تلفن من، تماس نگرفته به پایان رسید. عبدالله مومنی پرسید:چی شد؟صحبت کردی؟نمی دانم چرا نتوانستم راستش را بهش بگویم و فقط گفتم :زنگ خورد، اما کسی جواب نداد.به مامورها هم همین را می گوییم، یک کلک مرسوم است برای اینکه شاید بتوانیم دوباره از مسوولان زندان وقت تلفن بگیریم.

همان موقع که بیرون آمدم دو نفر از زندانی ها در حال تقسیم و وزن کشی میوه های تازه رسیده به بند بودند،یکی از آنها عددی را گفت که به یکباره نه تنها شماره تلفن تو و برادرم، بلکه تلفن های چند نفر دیگر نیز به یکباره از مقابل چشمانم رژه رفت.

انگار همین الان هم دچار همین مشکل شده ام و تمام چیزهایی که در این مدت بهش فکر کرده بودم تا برایت بنویسم از ذهنم پریده است و به همین دلیل هرچه که به ذهنم می رسد می نویسم.بدون اینکه یک ارتباط منطقی با هم داشته باشند.

اینجا هر روز با آدم ها و اتفاقات عجیب و غریبی روبه رو می شوی، تا بیایی با یک نفر اخت بشوی و به خلق و خوی اش خو بگیری، نامه جابجایی اش می رسد و یا برای حکم اعدام نامش را می خوانند.آن اوایل وقتی قرار بود که کسی را از اینجا به یک زندان دیگر بفرستند، یک شور و احساس عجیب در بند به پا می شد.برخی گریه می کردند، عده ای غمگین، دست ها اغلب بر سینه، و آنها که خوددارتر بودند چشم شان تر می شد و با یک شعر و سرود و کف زدن های ممتد او را تا در خروجی بدرقه می کردیم.اما حالا دیگر کمتر این نوع حالت ها را شاهدیم.انگار زندان ما را یکجورهایی سخت جان کرده است، نمی دانم نامش را بی احساس شدن بگذارم یا مقاوم تر شدن؟هرچه هست انگار داریم عادت می کنیم، به همه سختی ها و غم ها، حتی به همه بدی ها و پستی هایی که در حق مان می شود.

عادت کردن، همان چیزی است که همیشه از آن بدم می آمد، حالا انگار دارم به آن مبتلا می شوم:روزمرگی، خطرنکردن، گام جدید برنداشتن و یکجور در جا زدن….خودت می دانی که چقدر از زندگی بدون خطر کردن بدم می آمد، خودت می دانی چقدر از محافظه کاری و عادت کردن به آنچه موجود است بدم می آمد….و من این روزها دارم مبارزه می کنم که عادت نکنم.

گاهی اینجا اتفاقاتی می افتد که با خودم می گویم چقدر راحت خواسته ها و آرزوهای آدم کوچک می شود، گاهی می ترسم نکند آرزوها و خواسته هایم حقیر شود.اینجا گاهی به چیزهایی توجه داریم که بیرون کمتر برای ما مهم بود و حتی نمی دیدیم شان.بگذار برایت مثالی بزنم.مثلا همین قاشق و چنگال، بشقاب و کاسه و قابلمه را که هر روز آنهایی که نوبت شهرداری شان هست شمرده شده از گروه قبلی تحویل می گیرند و روز بعد باید عینا به جانشینان خود تحویل بدهند.شهردار یعنی کسی که هرروز کارهای رفاهی و بهداشتی و نظافت هر اتاق را برعهده می گیرد.اینجا بر خلاف بندهای عادی که برخی از زندانی ها در برابر پول شهردار می شوند، همه زندانی ها در هر موقعیت و شغلی که باشند در امور شهرداری مشارکت می کنند، فرقی نمی کند قبلا روزنامه نگار بوده باشی یا وکیل مجلس، یا معاون وزیر. بنابراین همه به نوبت شهردار هستیم.

داشتم از قاشق و چنگال و کاسه و بشقاب برایت می گفتم.نمی دانی گاهی چه خنده ها و سر و صداها که ساعت یک و دو شب بر سر شمردن، تحویل گرفتن و پس دادن آنها بلند نمی شود.خودمان هم به این وضع بلند بلند می خندیم.گاهی خنده ها تلخ و تاسف بار می شود.عبدالله این جور مواقع با صدای بلند می گوید: ای خدا! دنیای ما چقدر کوچک شده است.

دیدن زندانی هایی که مامور اموال اتاق ها هستند هرشب تا دیروقت یک اتفاق عادی است، بچه هایی که قاشق و چنگال به دست از این اتاق به آن اتاق می روند، تا قاشق و چنگال های شان را جور کنند، اتفاق هر روز و هر شب بند است.با اینکه روی این وسایل شماره اتاق ها نوشته شده، باز هم در زمان آشپزی و شستن ظروف همه چیز قاطی می شود.دقیق ترین مسوول اموال فیض الله عرب سرخی از اتاق هفت است که روزگاری معاون وزارت بازرگانی دولت اصلاحات بوده …آنقدر در این موضوع سمج و منظم است که تا وسیله ی مفقود شده را پیدا نکند، نمی خوابد.

یکی-دو ماهی هست که جمال عاملی از جوانان خوب جنوب شهری به اتاق ما آمده است.آدم جالبی است و شطرنج را خیلی خوب بازی می کند.در حقیقت قهرمان کل بند است. راستی گیاهخوار هم هست.از یک خانواده پر جمعیت آمده است و از اوضاع و احوال فکری خانواده اش که صحبت می کند انگار همه جامعه ایران را مقابل چشمانت تشریح می کند، بخشی ازخانواده اش طرفدار جمهوری اسلامی اند،بخشی هم جنبش سبزی، یک سوم هم بی تفاوت.

به جزییات ذهنی شان که اشاره می کند، بیشتر جلب توجه می کند:

«پدرم روحانی است، اما اعتقادی به حکومت دینی ندارد.یکی از برادرهایم جانباز جنگ عراق و ایران است، یکی هم بسیجی و خودم هم چپ مارکسیست.»

به گفته خودش روزی که ماموران برای دستگیری اش به خانه شان آمده بودند، ابتدا فکر کردند که آدرس را اشتباه آمده اند،چون روی یک دیوار عکس بزرگی از حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان و همین طور عکس آیت الله خامنه ای، رهبر ایران نصب شده بود.

جمال می گوید: عکس احمدی نژاد هم قبلا روی دیوار نصب بود اما آن برادرم که بسیجی است وقتی او در سال ۸۸ در مراسم تحلیف مراسم ریاست جمهوری دست آقای خامنه ای را نبوسید، عکس اش را تکه پاره کرد.

به خوبی به یاد دارد که روز نهم دی ماه ۸۸ در زندان انفرادی سپاه بود.همان روزی که حامیان حکومت در برابر تظاهرات معترضان در روز عاشورا ی سال ۸۸به خیابان آمده بودند تا معترضان را محکوم کنند. می گوید در بند دو- الف ماموران برای تخریب روحیه زندانی ها مراسم تظاهرات طرفداران حکومت را مستقیم و با صدای بلند از پشت بلندگو در زندان پخش می کردند.

جمال با دیدن برنامه های تلویزیون به خودش گفته بود: این تبلیغات نشان می دهد که در روز عاشورا مردم زیادی در حمایت از جنبش سبز، به خیابان آمده بودند که حالا اینها این همه خشمگین اند. نشانه های خشم را از تبلیغات و شعارهایی که می دادند،احساس می کرد.با خودش گفته بود:اینها دیگر چه کسانی هستند که علیه ما شعار مرگ سر می دهند، بعدها فهمید که سه خواهرش از جمله کسانی بودند که در آن تظاهرات حضور داشتند و علیه او و دیگر معترضان شعار داده بودند، آنها شعار مرگ بر برادرشان را سر داده بودند.

داستان زندگی اش را که می شنوم هم خنده بر لبم می نشیند و هم افسوس و تعجب به سراغم می آید که بر سر این ممکلت چه آمده است.جمال به یکسال حبس محکوم شده و اسفندماه امسال آزاد می شود..یعنی دو-سه ماه دیگر.

یک نفر دیگر هم هست که سرنوشت تلخ و ناراحت کننده ای دارد. پارسا ۳۵ سال دارد،هفت و نیم سال را تا آخرین روزهای حکومت صدام حسین در زندان ابوغریب بوده است وقبل از آن هم دو و نیم سال با اعضای سازمان مجاهدین خلق در کمپ اشرف بوده و چون خیلی زود تبدیل به مخالفان سازمان مجاهدین شده بود، مقامات این سازمان او را تحویل دولت صدام حسین داده بودند و آنها هم او را به زندان ابوغریب می اندازند.در زندان بود تا اینکه هفت سال و نیم بعد آمریکایی ها وارد شدند و او هم آزاد شد. حالا پس از هشت سال به اتهام رفتن به عراق و زندگی در کمپ اشرف توسط جهموری اسلامی ایران در زندان اوین به سر می برد، هنوز حکمی برایش صادر نشده است.

مسعود پدرام از او می پرسد که ازدواج کرده است یا نه؟و وحید لعلی پور با خنده ای جواب می دهد:«وقت نداشته که ازدواج کند، همه اش در زندان بوده است، از این زندان به آن زندان.»

دیروز یک نفر را آورده اند که خودش می گوید وابسته به جریان انحرافی است و من چقدر تعجب می کنم که چطور همان عنوانی را به خودش می دهد که متهم کنندگانش به او و جریان وابسته به او داده اند.از این ناراحت است که اگر سه روز دیرتر می گرفتندش، الان استاندار سیستان و بلوچستان بود. راست و دروغش با خودش.

نکته جالب گفت و گوی کوتاهی است که در حیاط بند با فریدون صیدی راد یکی از هم اتاقی های ما داشت.از فریدون می پرسد:شما از فتنه سبز هستید؟ فریدون جواب داده بود:«فتنه سبز نه! من از جنبش سبز هستم»

و بعد خودش گفته بود:«من از جریان انحرافی هستم.»

اهل خوزستان است و آن طور که خودش می گوید ۱۵ نفر هستند که با هم بازداشت شده اند و پس از دو هفته از دو-الف سپاه به بند ۳۵۰ آورده شده اند.

خدا،آخر و عاقبت این ممکلت را به خیر کند.به قول سعید متین پور باید خودمان را برای پذیرایی از جنبش انحرافی! آماده کنیم.حتما تا قبل از انتخابات تعدادی دیگر از آنها را به اینجا می آورند.روزگار و چرخش چرخ گردون بزرگترین آموزگار است.این جمله را در داستانهای دوران دبستان می خواندیم و درکش برایمان سخت بود.حالا به چشم خودم دارم تبلورش را می بینم.اینها که تا دیروز به ما خس و خاشاک می گفتند و لاف پیروزی می زدند و سرمست از قدرت، ما را به زندان می انداختند.حالا خودشان با ما در یک زندان و حتی یک بند هستند.تا فردا چه پیش آید و چه کسان دیگری به این زندان آورده شوند؟

ژیلای عزیز،

این روزها هوا سرد است و کمتر از اتاق بیرون می روم.باران و برف که می بارد هر یک از زندانی ها با حسرت از پنجره به بیرون نگاه می کنند و یاد خاطره های دوردست خود در هوای برف و بارانی می افتند.

یکی می گوید:کیف می دهد الان در شمال باشی، آن یکی می گوید که رانندگی در این هوا می چسبد و نفر سوم آرزوی اسکی و لیزخوردن توی برف را دارد.

و ژیلا، من یاد روزهای برفی می افتم که با هر برفی از تو می خواستم برویم بیرون و زیر برف قدم بزنیم، بویژه وقت هایی که برف یخ زده و زیر پای آدم قروچ قروچ می کند ، اما تو بیشتر وقت ها می گفتی سردم است و… نمی آمدی و من آنقدر اصرار می کردم که گاهی بالاخره راضی می شدی…هرچند بیشتر وقت ها موفق نمی شدم و تنهایی می رفتم زیر برف..

ژیلا، هنوز هم همانقدر سرمایی هستی؟هنوز هم برف که می آید علاوه بر شوفاژهایی که در خانه روشن است، بخاری برقی کوچک ات را هم روشن می کنی و نزدیکش می نشینی و کتاب می خوانی؟ و می گویی چه کیفی دارد بیرون برف ببارد و آدم خودش را به بخاری برقی بچسباند؟ یادت هست من مسخره ات می کردم که آدم باید خیلی بی ذوق باشد که وقتی چنین برف زیبایی می بارد توی خانه کز کند…و تو می گفتی که بی ذوق هستم دیگه بهمن..چی کار کنم؟

هر بار هم که در روزهای برفی موفق می شدم تو را بیرون ببرم، با دوز و کلک تو را زیر درخت هایی می بردم که روی شاخ هایش یک عالمه برف نشسته بود.کلک هم این بود که می گفتم :ژیلا ببین چقدر برف روی این درخت نشسته و بعد دستت را می گرفتم و به طرف درخت می کشیدم و می گفتم بیا زیر درخت تا خوب برفها و شاخه های سفید شده اش را ببینی و بعد ناگهان با پا محکم به درخت می کوبیدم، برف ها روی سرت آوار می شد و تو مثل آدم برفی سفید سفید می شدی و تو هر بار با همین کلک دوباره فریب می خوردی.

محمد حسین خوربک تازه از مرخصی بازگشته است، فرزندش تازه متولد شده، اسم دخترشان را دینا گذاشته اند.بچه ها از او در باره معنای نام فرزندش می پرسند و او می گوید:آنطور که همسر محترم ما از لابلای دایره المعارف پیدا کرده، دینا یعنی وجدان آگاه و بیدار.

حسین جوان خیلی خوب ، با روحیه و با نشاطی است، از آنهایی است که وقتی می بینی اش از خودت خجالت می کشی که مبادا کم بیاوری.چند روز پیش از زایمان همسرش چند بازجوی وزارت اطلاعات از او خواستند درخواست عفو بنویسد تا آزادش کنند، اما پاسخش نه بود.بازجوها به او گفته بودند:«تو احساس نداری.مگر نمی دانی همسرت به زودی زایمان می کند و بهتر است تو در کنارش باشی.»

جواب داده بود اگر قرار است برای خوشحالی همسرم و به خاطر اینکه شب تولد فرزندم کنارش باشم عفو بنویسم اما همیشه از این کار خودم پشیمان باشم، ترجیح می دهم نه تنها روز تولد فرزندم بلکه تا لحظه تمام شدن حکم ام در زندان بمانم.اینطوری اگر روزی فرزندم پرسید که زمان تولدش کجا بودم، با افتخار خواهم گفت برای اینکه تو آینده بهتر و آزادی داشته باشی در زندان بودم.

همین الان که دارم این نامه را برایت می نویسم ۲۷ نفر را آورده اند که جرمشان عضویت در القاعده است.بچه های کردستان ایران اند و همه شان هم جوان اند.مسن ترین شان به زحمت بالای ۳۵ سال سن دارد.برخی از آنها دو سال است که بین زندانهای سنندج و زنجان در رفت و آمدند.کارگر، دستفروش، شاگرد نانوا و خیاط.با سواد ابتدایی و چند نفری هم دبیرستان را پشت سر گذاشته اند.

آدم می ماند این مملکت به کجا می خواهد برود؟ فقط در یک کردستان چهار-پنج گروه مسلح با تفکرات و گرایش های متضاد فعال اند.از این معجون چه در خواهد آمد، نمی دانم؟حالا موضوع فشارهای غرب و تهدیدات خارجی را هم به آن اضافه کن، به علاوه ی بیکاری، تورم، ناکارآمدی و فساد روز افزون حکومت و ناتوانی اش در حل مسائل و مشکلات روزمره مردم.در این دو سال نزدیک به ۵۰ نفر از اعضای القاعده را در اینجا دیده ام.

خبرهایی که از بیرون می رسد، هم ناراحت کننده است و هم امیدوار کننده.حقیقتش را بخواهی گاهی من می ترسم، برای تو، خودم، ایران و مردمانش.از این دولت کمتر دور اندیشی و تفکر دیده ایم و همین است که بیشتر نگرانم می کند.

خیلی شب ها خوابهای بد و ترسناک می بینم.دیگران هم همینطورند.بیشتر خواب ها حول و حوش جنگ، درگیری، و اعدام است.از همه بدتر این است که اغلب خوابهایمان تکراری است.تعدادی از زندانی ها می گویند مدتهاست که خوابهایشان را به یاد نمی آورند و برخی دیگر هم ترجیح می دهند در باره اش با کسی حرف نزنند.عده ای اگر خوابی می بینند، خوابی است که همه رویدادهایش در محیط زندان می گذرد، حتی دوستان و آشنایان خود را نیز در محیط زندان می بینند.

احساس می کنم دربرابرمان چشم انداز بی انتهایی وجود دارد، چشم اندازی که مبهم و گاه تیره و تار است، انگار کشور نیز به یک زندان بزرگ تبدیل شده است.در تمام این سالها و حتی پیش از آنکه ما چشم به این جهان باز کنیم، تلاش همه مبارزان این بود که برای مردم ایران خوشبختی بیاورند.روزی که یک ایرانی اگر خواست به میدان اصلی شهر برود و با تمام توان علیه دولت فریاد بزند و کسی به او کاری نداشته باشد.اگر دلش خواست فریاد بزند:ای خدا!ما چه دولت نالایق و فاسدی داریم.این آزادی همه آرزوی ما بود.

حالا پس از این همه سال انگار در همان نقطه اول ایستاده ایم.کشور چند پاره و از آن بدتر دل های چند تکه شده و آرزوهای دست نیافتنی. چند روز پیش با جواد مظفر صحبت می کردم، خاطره ای از مهندس سحابی برایم تعریف کرد.خاطره گفت و گویی که مهندس سحابی، این پیر سیاست و مبارز ایران به او گفته بود :ما پنجاه سال است که تمرین شکست می کنیم.

راستش را بخواهی بر خلاف گذشته خیلی بدبین شده ام، یادت هست همیشه به من می گفتی تو بیش از حد خوش بین هستی.حالا تا حدی بدبین شده ام.ما تازه داریم یاد می گیریم.کم کم و آهسته.اما آن بیرون اتفاقات خیلی سریع تر از ما در حال رقم خوردن است.

می دانی، ما برای هیچ چیز خودمان را آماده نکرده بودیم.انگار آن عقب ماندگی تاریخی ایران باز هم گریبانگیرمان شده است.در تمام این سالها باید بیش تر یاد می گرفتیم، بیشتر خودمان را برای روبرو شدن با حوادث آماده می کردیم، باید بیشتر می خواندیم، باید اتاق فکرهای قوی می داشتیم، باید سازمان و برنامه ریزی می داشتیم…اما نمی شود افسوس گذشته را خورد.

گاهی با خودم فکر می کنم، همچنانکه در جریان کودتای ۲۸ مرداد ماه، آمریکایی ها و انگلیسی ها تمام رویاهای ما را بر باد دادند، این بار هم ممکن است با یک بدشانسی تاریخی روبرو شویم.در تمام سالهای گذشته ما کم اقبال بوده ایم و بسیار بدشانس.این ناقوس جنگ اگر واقعا نواخته شود، به ضرر جنبش سبز است و همه ما نگرانیم.وقتی می گویم ما یعنی اغلب ما زندانیان سیاسی.

گاهی یک اتفاق در زندگی یک آدم بیشتر از آنچه فکر کند سرنوشت ساز و تعیین کننده است.همین نوع اتفاق ها که خارج از توان و اراده ماست، می تواند مسیر ملتی را دگرگون کند.خوب که به تاریخ معاصر ایران نگاه کنیم از این حوادث سرنوشت ساز تاریخی در اطرافمان زیاد می بینیم.اگر بخواهم با بدبینی بیشتری قضاوت کنم، گاهی احساس می کنم بدشانسی تاریخی ملت ایران هم به گونه ای هست که چندان چشم انداز روشنی را در برابرم نگذارد.نمی دانم شاید زیادی بدبین شده ام، شاید هم خرافاتی ..اینها فکرهایی هست که زیاد در ذهنم می گذرد .نمی خواهم به تو دروغ بگویم، می خواهم رو راست به تو بگویم گاهی وقت ها خیلی مایوس می شوم.

اما نه، نگران نباش! چیزهای امیدوار کننده ی زیادی هم هنوز هست. بعد از این همه فشار و سرکوب که جنبش سبز در دوسال و نیم گذشته پشت سر گذاشته است، هنوز هم صداهای پرتوان اعتراض شنیده می شود، هنوز زندانی ها استوارند و از درون زندان پیام مقاومت می فرستند و این من را امیدوار می کند و من ترجیح می دهم همچنان امیدوار باشم.

عزیزم، یادت نرود که در هرپیچ تاریخی، حوادثی نهفته است که هرگز فکرش را نمی کنی، حوادثی که حتی باهوش ترین و حسابگرترین آدم ها را هم متعجب خواهد کرد و چرا این بار این اتفاق سربلندی و آزادی ایران نباشد.بیا همچنان امیدوار باشیم.

مواظب خودت باش

بیست و چهارم دی ماه ۱۳۹۰

بند ۳۵۰ اوین

اتاق ۹
 

 

دستگیری‌ها و احکام اعدام وحشت‌پراکنی هدفمند حکومت است

Posted: 29 Jan 2012 03:36 AM PST

بیانیه بیش از ۳۹۰ نفر از فعالان حقوق بشری، مدنی و سیاسی

جرس: بیش از ۳۹۰ نفر از فعالان حقوق بشری، مدنی و سیاسی با انتشار بیانیه‌ای نسبت به بازداشت‌ها، صدور احکام اعدام و ایجاد فضای پلیسی و اختناق بیش از پیش در جامعه اعتراض کرده و آن را "وحشت‌پراکنی هدفمند حکومت" دانستند.


بنا به اخبار رسیده به جرس، امضا کنندگان این بیانیه خواستار "الغاء احکام اعدام این زندانیان و اعاده دادرسی محکومان یادشده در دادگاه صالح و آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی" شدند.


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


در روز های اخیر جو اختناق و گسترش فضای پلیسی شدت یافته است. نهادهای اطلاعاتی و قضایی بدون ارائه دلیل و رعایت اصول دادرسی منصفانه خانم ها پرستو دو کوهکی و مرضیه رسولی و آقایان سعید مدنی، سهام الدین بورقانی، علی پاکباز ، ابراهیم رشیدی ، افشین شهبازی ،علی حامد، ایمان و یونس زارعیون ، شهرام راد مهر ، احسان هوشمند،آرش صادقی ، محمد جراحی، شاهرخ زمانی، شیث زمانی، شریف ساعدپناه، مظفر صالح‌نیا، آرش صادقی و علی نجاتی را بازداشت کرده اند.
دستگیری روزنامه نگاران، پژوهشگران اجتماعی، فعالان کارگری و کوشندگان سیاسی منتقد نشانگر تداوم و گسترش نقض سازمان یافته و مستمر موازین حقوق بشری توسط دست اندرکاران حکومت است.
اما خطر اجرای حکم اعدام قریب الوقوع سعید ملک پور، وحید اصغری، جواد لاری، عبدالرضا قنبری ، زانیار و لقمان مرادی بسیار نگران کننده است. همچنین صدور حکم اعدام برای امیر میرزا حکمتی تبعه ایرانی-آمریکایی متهم به جاسوسی نیز با توجه به شرایط خاص سیاسی کشور بر نگرانی ها می افزاید.
حکم اعدام سعید ملک پور دانش آموخته دانشگاه صنعتی شریف و متخصص فضای سایبر توسط دیوان عالی کشور با ایراداتی مواجه شد اما در نهایت در دی ماه 1390 مورد تایید دیوان قرار گرفت و قطعیت یافت. همسر آقای ملک پور توضیح می دهد که وی فقط برنامه ای کامپیوتری را به دلیل تخصصش طراحی کرده بوده که بدون اطلاع وی مورد استفاده برخی سایت های پورنوگرافی قرار گرفته است. سعید ملک پور در اسفند ماه سال ۱۳۸۸در نامه‌ای تکان دهنده شرح داد که بدون مشاهده حکم و کارت شناسایی در میدان ونک به زور بازداشت شده و بعد از آن بلافاصله مورد شکنجه و آزار جسمی قرار گرفته است. او پس از ۳۲۰ روز در حبس انفرادی، بدون ملاقات و بدون دسترسی به کتاب و روزنامه سرانجام فریب بازجویان را خورد و تن به مصاحبه تلویزیونی داد. بازجویان به وی وعده آزادی داده بودند و همچنین مدعی شده بودند که این اعترافات را برای دریافت پروژه دولتی گرداب می خواهند؛ پروژه ای که علی رغم ادعای ظاهری مبارزه با فساد اخلاقی ماموریت اصلی اش مقابله سایبری با مخالفان حکومت و نیرو های مستقل است.
وحید اصغری فعال سایبری و فارغ التحصیل از دانشگاه هند است. وی هنگام ورود به کشور به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شد. آقای اصغری در فرازی از نامه اش به رئیس شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران می گوید: "چشم بند و دست بند مرا شدیدا به چوب بسته و به ـ حالت ـ کاسه سر به سمت پائین آویزان کردند، با طناب و دستبند، شلاق و سیلی می زدند. با ضربه زدن به شکم و پهلو با پنجه بوکس و گذاشتن چاقو زیر گلویم و روی رگ دستم و تهدید به قتل و تجاوز جنسی چند نفره به من به زور هر چه می خواستند را تلقین می کردند و با وعده و اجبار از من اعتراف غیر واقعی و کذب و امضا و اثر انگشت و نوار مصاحبه ی ویدئویی جعلی بارها گرفتند. در حالی که من فقط متهم بودم."
جواد لاری از فعالان کارگری است که سه سال را در دهه شصت به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در زندان گذرانده است. وی پس از اعتراضات در انتخابات 1388 زندانی شد. اگرچه شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور حکم اعدام صادره توسط شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران را ارجاع داده بود اما مجددا قاضی صلواتی رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران وی را به اعدام محکوم کرد. جواد لاری از بیماری قلبی رنج می برد. وکیل او و خانواده اش می گویند او هیچ اقدامی انجام نداده است که عنوان محاربه بر آن صدق کند.
آقای قنبری معلم در شهر پاکدشت ورامین بوده است . وی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های معاند ،داشتن ایمیل‌های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه‌های تلویزیونی خارج از کشور به اعدام محکوم شد. او همچنین به دلیل ارتباط تلفنی با سازمان مجاهدین خلق چند ماه در سال 1385 در زندان بسر برده است.
نزدیکان به وی ، او را قربانی سناریو سازی امنیتی حکومت می دانند. حتی اگر ادعا های حکومت در خصوص وی صادق باشد باز حکم اعدام تناسب با عمل وی ندارد.
زانیار مرادی و لقمان مرادی دو شهروند کرد اهل مریوان هستند که در دی ماه ۸۹، به حکم قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، با اتهام عضویت در حزب “کومله” و دست داشتن در قتل پسر امام جمعه مریوان به اعدام در ملا عام محکوم شدند. این دو زندانی طی نامه ای که منتشر شد اعلام کردند زیر شکنجه و تهدید به تجاوز جنسی مجبور به پذیرفتن قتل شده اند.
از آنجایی که دادگاه های برگزار شده بی اعتنا به رعایت اصول دادرسی منصفانه و عادلانه بوده است و متهمان از حق استفاده از حقوق خود به صورت موثر برخوردار نبوده اند و نهادهای ناظر مستقل نیز در جریان نحوه رسیدگی قضایی آنها قرار نداشته اند، لذا احکام صادر شده برای آنان اعتبار ندارد. فقدان استقلال و بی طرفی قوه قضائیه و سابقه منفی جمهوری اسلامی ایران در نقض برنامه ریزی شده و نظام مند حقوق بشر و اعمال فشار و شکنجه در اخذ اعترافات، صحت ادعاهای حکومت در پرونده های فوق را به طور جدی زیر سوال می برد.
بنابراین ما خواستار الغاء احکام اعدام این زندانیان و اعاده دادرسی محکومان یادشده در دادگاه صالح و آزادی بدون قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
ما معتقدیم کسب جایگاه دوم جهانی در اجرای حکم اعدام لکه ننگی بر پیشانی کشور است و مسئولیت آن با حکومت است. حکومت بر اساس اهداف سیاسی و ناتوانی در توقف سیر صعودی بزهکاری به طور اساسی از حربه اعدام استفاده می کند.
ما با توجه به ناکارآمدی نظام مجازات کنونی در کنترل جرائم سنگین، ضرورت کنار گذاشتن مجازات های مغایر با کرامت انسانی، و پایان بخشیدن به بهره برداری سیاسی حکومت از حکم اعدام، خواهان حذف حکم اعدام از نظام مجازات کشور هستیم.
اسامی امضاء کنندگان
آرش آبادپور وبلاگ نويس، دكتراي رشته مهندسی برق و كامپيوتر
حامد ابراهیمی فعال سیاسی
حامد ابراهیمی نژاد
افشین ابراهیمیان روزنامه نگار ، عضو سازمان حقوق بشر کردستان
نادر احسانی
عبدالرضا احمدی روزنامه نگار،فعال حقوق بشر
داریوش احمدی فعال حقوق بشر
بهزاد احمدی نیا فعال سیاسی
امین احمدیان
احمد احمدیان
فرشید آذرنیوش فعال دانشجویی و رسانه
بهزاد آذرهوشنگ
آزاد آذری فعال حقوق بشر
ایمان آذریان بروجنی
پارمیدا آرامش
کمال ارس کنشگر سیاسی
حميد ارهنجی پور
احمد آزاد
آرنوش ازرحیمی فعال سابق دانشجویی
روشنک آسترکی فعال مدنی
صادق اسکندری فعال دانشجویی
رشید اسماعیلی
الهام اشرف جو راوری فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس
فرید اشکان فعال سیاسی
مهرداد اصلانی فعال سیاسی
امیرحسین اعتمادی عضو دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
رضا اغنمی نویسنده ساکن لندن
علیرضا افتخاری
علی افشاری فعال سیاسی و دانشجوی دکتری مهندسی سیستم
روح اله آقاصالح
سوسو آقامیری
مریم اکبری
سارا اکبری
دنیا اکبری
محمد اکبریان دانشجو
محمدجواد اکبرین دین‌پژوه - روزنامه‌نگار
سعید آگنجی فعال سیاسی/دانشجویی
نصير امامى
رامین امن گستر فعال دانشجویی
منوچهر امیری
بهنام امینی فعال دانشجویی سابق
بهمن امینی ناشر و فعال حقوق بشری
نادر انتصار
مریم اهری
کاوه آهنگری فعال سیاسی
رحیم باجغلی فعال حقوق بشر
احمد باطبی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
حسین باقر زاده فعال حقوق بشر
ایرج باقرزاده فعال ملی مذهبی
نگین بانک
شهلا باور فعال حقوق بشر
بهداد بردبار روزنامه نگار
محمد برزنجه فعال سیاسی
امیر حسین بلالی
خسرو بندری فعال حقوق بشر
رحيم بندوئی فعال سياسی از بلوچستان -ايران
سید علی بنی جمالی
حسین بهادری
شهلا بهاردوست
محمد بهبودی دکترا
عصمت بهرامی فعال حقوق بشر
رضا بهفرنیا کانون اسلامی دانشگاه آزاد اهواز

امير بيگلری
بهرام بیگدلی
میثاق پارسا
پارسا پارسائیان
ترنج پاشایی
مهناز پراکند حقوق بشری
بهزاد پرنیان فعال حقوق بشر
سهيل پرهيزي فعال حقوق بشر
بیژن پریزاده فعال حقوق بشر
عسل پریزاده فعال حقوق بشر
امیر خسرو پزشکراد
کتایون پزشکی
امید پور محمد علی
سپیده پورآقایی فعال حقوق بشر
محمود پورباقر
سعید پورحیدر روزنامه نگار
سعید پیوندی استاد دانشگاه
حبیب تبریزیان
غلام ترشیزی
حسین ترکاشوند فعال حقوق بشر
آرمین تقی پور فعال دانشجویى
علی تقی پور فعال دانشجوی
مجید تمجیدی
شهرام تهرانی
نیره توحیدی
امیرحسین توسطی

محمدعلي توفيقي روزنامه نگار وفعال سياسي
مجید تولایی
محمد ثانی فعال دانشجویی
مژگان ثروتی
رضا جعفريان
محمد حسین جعفری کنشگر فرهنگی و سیاسی(جبهه ملی ایران)
وحید جعفری
بیژن جلالی اتحاد چپ
بهیه جلالی
سیاووش جلیلی دانشجو-فعال عفو بین الملل
جلیل جلیلی
مسعود جمشیدی فعال حقوق بشر در هامبورگ
آرش جنتی عطایی پژوهشگر
آیدین جهانبخش
ابوالفضل (پویا ) جهاندار فعال حقوق بشر
رضا چرندابی فعال سیاسی
پوریا حاجی باقری فعال سیاسی و حقوق بشر
سعيد حبيبي فعال سياسي
محمد حبیبی
پرویز حدادی زاده
آرام حسامی
ستاره حسن پور
یوسف حسنی تبار
میلاد حسینی کشتان فعال دانشجویی
سعید حق جو
بیژن حکمت
عباس حکیم زاده فعال دانشجویی سابق
خلیل حواری نسب
عباس خرسندی عضو همبستگی ملی برای دموکراسی وو حقوق بشر
شهرام خرم روزنامه نگار
محمد خزایی مونترال
آریا خسروی فعال دانشجویی / مدنی
سالار خسروی
علی خلیق
امین دادار دانشجو
پرستو دانا دانشجو
فریبا داودی مهاجر فعال حقوق بشر و زنان
مهرداد درویش پور
نسیم دریاب
فرهاد دفتری
مینا دفتری
البرز دماوندی حقوق بشر

فریبا راد
منوچهر راستا فعال سیاسی - زندانی سیاسی دهه شصت
مژگان رافت فعال حقوق بشر
احمد رافت
ریبین رحمانی فعال حقوق بشر
کمال رحمانیان فعال سیاسی
سالومه رحیمی
نیلوفر رستمی
امیر رشیدی
سحر رضازاده فعال دانشحویی سابق
پدرام رضازاده
شیده رضایی فعال حقوق زنان و برابری های بهداشتی
آزیتا رضوان
محسن رضوانی اتحاد چپ- کارگر صافکاری و نقاشی خودرو
محسن رضوانی فعال سیاسی چپ
پدرام رفعتی فعال سابق دانشجویی
علی اصغر رمضانپور روزنامه نگار
محمد رنجبر
بنفشه رنجی
میثم رودکی فعال سیاسی
مریم روزبهانی فعال حقوق بشر
فریبا روستایی
امین ریاحی فعال سیاسی
سیروس زارع زاده اردشیر فعال حقوق بشر
یاسمن زارعی
نوید زاهدی حزب سبز
فتحیه زرکش یزدی فعال حقوق بشرو حقوق زنان
حسن زرهی نویسنده
محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی
محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی
گیو زندی
متین سال مه دانشجویی
میترا سالارنیا
میر حمید سالک
حسین سبحان اللهی فعال مدنی
فتاح سبحانی فعال سیاسی
بهروز ستوده فعال سیاسی و حقوق بشر
بهروز ستوده فعال سیاسی و حقوق بشر
فواد سجودی فریمانی دانشجویی, حقوق بشری
نسیم سرابندی
آیدا سعادت
نکیا سعیدی فعال سیاسی-کارگری
حسن سلامی
فرزاد سلطانزاده نادری
یوسف سلیمانی
عبدالباسط سلیمانی دانشجویی،آنارشیستی
سعیده سهرابی
حمید سوری دانشجویی
رضا سیاوشی فعال سیاسی
همن سیدی
ساحل سیستانی دانشجویی
لیلا سیف اللهی
سلمان سیما عضو داشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران
بهار شادی
علی‌ شاکری فعال حقوق بشر و صلح
نوشین شاه محمدی فعال دانشجویی
داراب شباهنگ
شلیر شبلی فعال حقوق بشر و زنان
مصی شرافتی
حسن شریعتمداری
روحی شفیعی
عباس شیرازی فعال سیاسی
فرح شیلاندری زنان، فیلمساز

زهره صادقی فعال زنان و حقوق بشر

محمدرضا صادقی
علی صادوقی
بهنام صارمی فعال سیاسی
امير صحتي
بالی صداقت
سوفیا صدیق پور از حامیان مادران پارک لاله/ لس آنجلس- ولی
بیژن صف سری روزنامه نگار
سیاوش صفوی فعال سیاسی
فرزاد صنعنی دکترا
معصومه ضیا زنان
حسن طالبی فعال دانشجویی
علی طایفی فعال اجتماعی و مدنی
هادی طلاکوب فعال حقوق بشر
بابک طهماسبی فعال دانشجویی سابق
مریم طهماسبی
محبوبه عباسقلی زاده
غلام عباسی
علی عبدی دانشجو
مزدک عبدی پور کنشگرسابق دانشجویی و کنشگر فعلی سیاسی و حقوق بشری
قاسم عبرلیا
شهلا عبقری استاد دانشگاه ، فعال حقوق زنان و حقوق بشر
نازلی عراقی
مهدی عربشاهی دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت
علی‌ عضدی
کتایون عظیم فرد فعال و هنرمند
نازی عظیما
خسرو علاف اکبری دانشجو
کاظم علمداری
مریم علیخانیان
طیبه علیرضایی
مهرداد عمادی
مهرداد عمادی
سانیا عوض پور فعال حقوق بشر
پویا غلامرضایی فعال سیاسی-دانشجویی
سینا غیور
فرشيد فاريابي فعال رسانه اي
منوچهر فاضل
علی فتوتی دبیر سابق شاخه دانشجویان جبهه مشارکت فارس
امیر حسین فتوحی فعال سیاسی
فرشته فراهانی فعال سیاسی و حقوق بشر
سیاوش فرجی
ندا فرخ فعال حقوق بشر

ناهید فرشی حقوق بشری
کیوان فروزان
نادر فروزی
سرایا فلاح فعال زنان و اقلیتهای قومی
فیروزه فولادی فعال سیاسی

حسن فیض بخش دکترا
شهاب فیضی
اختر قاسمی روزنامه نگار و عکاس خبری
سعید قاسمی نژاد سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران
رضا قاضی نوری عضو سابق انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران
آیدا قجر روزنامه نگار
جعفر قدیم خانی
محمد قلیخانی
مونا کاشف
رویا کاشفی مدافع حقوق بشر
مونا کاشفی
نوید کامران
کاوه کرمانشاهی
مهدی کریم نیا
یوسف کریمی
اکبر کریمیان
علی کلائی فعال حقوق بشر
شقایق کمالی
حمید کوثری فعال سیاسی
اميد كوهى
بهمن کوهی
علیرضا کیانی فعال دانشجویی
تقی کیمیائی اسدی
کمال گاوودی
ژیلا گلانپر روزنامه نگار و فعال زنان
نیما گنجفر
رضا گوهرزاد
کامیاب گیوه کی فعال سیاسی، دانشجویی
هوشنگ لو
حمید مافی روزنامه نگار
بهنام مباشری فعال سیاسی-فرهنگی
رضا مبین فعال سیاسی و حقوق بشر
نوید محبی
سوسن محمدخانی غیاثوند روزنامه نگار
بابك محمدى
مجید محمدی جامعه شناس و تحلیلگر مسائل ایران
بردیا محمدی
فرحناز محمدی فعال حقوق بشری
بهمن محمدی
اکبر محمدیزاده
پویان محمودیان فعال دانشجویی
سعید مرادی نقده
آزاد مرادیان فعال حقوق بشر
نوید مستوفی
حمید رضا مسیبیان حقوق بشر
هوشنگ مشکی پور
زهرا مشهدی
سید نریمان مصطفوی فعال دانشجویی سابق
علی مصلحی روزنامه نگار
عباس مظاهری زندانی سیاسی پیشین
نگار معتمدي
مهدی معتمدی مهر فعال سیاسی
منصور معدل استاد جامعه شناسی٬ آمریكا
عبدالحميد معصومی تهرانی
امیر معماریان فعال سابق دانشجویی، فعال سیاسی
مریم مقدم
رضوان مقدم فعال حقوق زنان
حسن مکارمی روانکاو و پژوهشگر سوربن
امیر ممتاز فعال سیاسی
ابراهیم منافی
عزیز منجمی
حامد منزه سابقا فعال دانشجویی و عضو دفتر تحکیم وحدت
اشکان منفرد وبلاگ نویس - فعال حقوق بشر
علی مهتدی روزنامه نگار
ابراهیم مهتری فعال سیاسی - حقوق بشری

علی اكبر مهدی استاد جامعه شناسی٬ آمریكا
مهرزاد مهر به امید
فریبرز مهران ادیب مستقل
فرید مهران ادیب مستقل
محمود مهران ادیب ارتشی پیشین- سرهنگ
آناهیتا مهران ادیب دانشجو
بهناز مهرانی
بهزاد مهرانی
بهناز مهرانی
همایون مهمنش
لاله موذن زاده هوادار آقای بروجردی روحانی معترض و مخالف اعدام
سید داوود موسوی عکاس خبری
علی اکبر موسوی (خوئینی) نماینده پیشین مجلس
فهیمه میانجی
ایسان میران بیگ مدافع حقوق بشر
زیبا میرحسینی
انور میرستاری بلژیک
ستاره میهن دوست
آرش ناجی فعال حقوق بشر
فرشته ناجی حبیب زاده
رضا نافعی
عباس نامی
صادق ناهومی فعال حقوق بشر
حسن نايب هاشم مدافع حقوق بشر
آرش نراقي
راضیه (پری) نشاط فعال حقوق بشر
مزدک نصیری فعال حقوق بشر
علی نظری فعال دانشجویی
پریچهر نعمانی

شروین نکوئی جامعه شناس
شیوا نوجو فعال صلح
مهدی نوذر
مهدی نوربخش استادیار روابط بین الملل
فرهاد نوری فعال حقوق بشر
پرتو نوری علا
سجاد نيك آيين نويسنده وفعال سياسي
بهمن نیرومند نویسنده و روزنامه نگار
داراب نیرویی
علی رضا نیک منش فعال داتشجویی سابق
نادر هاشمی استاد دانشگاه دنور آمریکا
امیر هاشمیان
محمد هدايتي
فریدون هرمزدیاری
رضا هیوا شاعر
فرزین وحدت
مهدی وزیری
ملیحه وزیری
اکبر وکیلی

سجاد ویس مرادی فعال دانشجویی
علی یزدانی
مریم یزدانی فعال حقوق بشر
تارا یزدی
فریده یزدی
طلعت یگانه تبریزی خانه دار
مسعود یوسفی
 

احتمال افزایش ۲۰ درصدی قیمت برق در اسفند ماه

Posted: 29 Jan 2012 02:19 AM PST

جرس: معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی با اعلام اینکه هر گونه تغییر در بهای برق مشترکان مستلزم ابلاغ ستاد هدفمندی یارانه‌ها است، گفت: افزایش 20 درصدی قیمت این حامل انرژی به نظر ستاد هدفمندی یارانه ها بستگی دارد.

 

به گزارش مهر، معاون وزیر نیرو با اشاره به احتمال افزایش قیمت برق در روزهای پایانی اسفند ماه، اعلام کرد: در شرایط فعلی با احتساب برق بخش کشاورزی متوسط قیمت این حامل انرژی حدود 43 تومان است.

 

محمد بهزاد درباره آخرین تصمیم‌گیری‌ها برای افزایش قیمت برق در فاز دوم اجرای قانون هدفمندسازی یارانه‌ها، گفت: در حال حاضر سناریوهای پیشنهادی وزارت نیرو برای افزایش قیمت برق به ستاد هدفمندی یارانه ها ارسال شده است.

 

معاون وزیر نیرو در امور برق و انرژی با اعلام اینکه هر گونه تغییر در بهای برق مشترکان مستلزم ابلاغ ستاد هدفمندی یارانه‌ها است، تصریح کرد: در شرایط فعلی با احتساب برق بخش کشاورزی متوسط قیمت این حامل انرژی حدود 43 تومان است.

 

این مقام مسئول با یادآوری دستور رئیس جمهوری برای کاهش بهای برق بخش کشاورزی از 14 به هشت تومان، در خصوص احتمال افزایش 20 درصدی قیمت برق در اجرای فاز دوم هدفندی یارانه ها، توضیح داد: افزایش 20 درصدی قیمت این حامل انرژی به نظر ستاد هدفمندی یارانه ها بستگی دارد.

 

وی با تاکید بر اینکه 20 درصد متوسط قیمت برق حدود 8.6 ریال است، بیان کرد: در مجموع اگر نظر ستاد هدفمندی یارانه‌ها افزایش 20 درصدی بهای برق باشد، قیمت این حامل انرژی به حدود 51.6 تومانی افزایش می یابد.

 

بهزاد همچنین قیمت تمام شده هر کیلووات ساعت برق در کشور را حدود 130 تومان عنوان کرد و افزود: حتی در صورت افزایش 20 درصدی قیمت برق، دولت حدود 30 درصد قیمت تمام شده هر کیلووات ساعت این حامل انرژی را از مشترکان دریافت می کند.

 

معاون وزیر نیرو از احتمال افزایش قیمت برق در اسفند ماه سال جاری خبر داد و یادآور شد: افزایش بهای برق در گروی ابلاغ ستاد هدفمندی یارانه ها است.

 

وزارت نیرو پیشتر بسته ای پیشنهادی افزایش قیمت برق را در قالب پنج سناریوی مختلف قیمتی به دولت ارائه کرده بود.

 

بر اساس این بسته پیشنهادی تاکنون پنج سناریو افزایش 20، 40، 60، 80 و 100 درصدی افزایش قیمت برق تعریف شده است اما هنوز هیچ گونه بحث جدی برای افزایش قیمت برق در سطح کلان دولت نهایی نشده است.

 

مجید نامجو وزیر نیرو هم پیشتر در جمع خبرنگاران، گفته بود: هر گونه تغییر قیمت آب و برق باید با نظر ستاد هدفمندی یارانه‌ها انجام شود و هم اکنون نیز منتظر ابلاغ مصوبه ستاد هدفمندی یارانه ها هستیم.