جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


ما بی مرام نبودیم: برای مهراوه ،کیانا، نیما، علی ، و...

Posted: 13 Jan 2012 07:51 AM PST

منصوره شجاعی


شبی که خبردار شدم تولد مهراوه است ، یکی از شبهای ماه نوامبر سال 2011 بود. در تماسی کوتاه با او که در آستانه دوران بلوغ به سر می برد خواستم بگویم که آیا امکان تنها حرف زدن با نسرین را برای درددل های این سنین دارد یانه ؟ اما گفتم که اگر به داروهای تقویتی نیازپیدا کرد خبرم کند . دوباره خواستم برایش بگویم که چند شب پیش در تجربه ای تنانه وغریب درآستانه یائسگی چقدربه یاد او و دوران بلوغ غریبانه اش بودم اما دستپاچه چیزدیگری گفتم و جسته و گریخته ازاحوالات این ایام پرسیدم، پاسخ او هنوز زنانه نبود.

شبی که نرگس محمدی از عمل جراحی دختر سه ساله اش کیانا برایم گفت ، یکی از شبهای تیر ماه سال 1389 بود. بیهوش و بی حال روی تخت بیمارستان "ایران مهر" افتاده بود وبه زحمت سخن می گفت. اما اصرار داشت که چیزی را برایم بگوید . نزدیکتر شدم تا که صدای اش را بشنوم خاطره ای را به سختی و درد برایم حکایت کرد : "...وقتی کیانا را زاییدم سزارین شده بودم و شکم ام پر از بخیه بود اما تن داغ کیانا مرهم بخیه های من بود . وقتی دستگیر شدم کیانا را تازه از بیمارستان به خانه آورده بودیم شکمش پر از بخیه بود و منِ بی مرام هیچ مرهمی برای بخیه ها ش نبودم بعد از عمل تنهاش گذاشتم و روانه زندان شدم...." پیش از آن که از هوش برود چندین بار به سختی یک جمله را تکرار کرد " من بی مرام بودم "...خواستم بگویم نرگس جان تو "بی مرام نبودی" و ما " خولی " در قصه ها کم نداشته ایم اما چیز دیگری گفتم و باقربان صدقه ای از ته دل سعی کردم آرام اش کنم، آشفتگی او از این دلداری ها تسلی نمی یافت و قربان صدقه های بی وقفه من هم تنها اشک خودم را در می آورد و بس.

نگاهی از دور به دو تابلوی"کودک – مادر" و "مادر – کودک"

تابلوی اول :

غربت بلوغ و تنهایی دختری نوجوان ، نیازدختر در آستانه نوجوانی به آستان امن مادر تا که با او به صحبت نشیند. دراین تابلو، تصویر کودکان دیگری همچون مهراوه را نیز میتوان یافت. کودکانی ازسی سال پیش تاکنون .دور از مادر، ونیازمند او.

از نگاه آرمانگرایانه ،غیبت مادر غم انگیز نیست و چه بسا افتخار آفرین نیز هست، حضور خاله ها و عمه ها وعموها ودایی ها...نیزبی تردید موجب تلطیف شرایط و ایجاد خرسندی است اما به هرروی آنچه که ضایع می شود حق کودک است در برخورداری از امنیت حضور مادر.

امنیتی که بدون هیچ شرط و قراردادی در اختیار کودک قرار می گیرد. خلوتی که دختردوازده ساله و مادر هردو بدان نیازمندند و پچ پچه هایی که کم کم زنانه می شوند و زنانگی را می سازند.

هرچند تعداد خاله ها و عمه ها و عموها و...که دوستی و محبت خویش را برطبق اخلاص نهاده و صف تا صف به مهراوه تقدیم می کنند ، چشم حقیردشمنان را نیز خیره کرده است ، اما روشی که هر کسی ازظن خود برای پر کردن خلا مادر به کار می گیرد گاه حتی ممکن است نتیجه عکس دهد و الزاما مفید واقع نشودو حتی کودک را دچار نوعی سرگردانی کند.

در این تابلو من یکی ، بی تردید نقش مادری را بسیار ناشیانه بازی کرده بودم. دور شدن از محیط بومی خودم ، دور شدن از حلقه خوشی ها و ناخوشی های این سالها غریبه وارم ساخته بود. و مهراوه که با آن متانت کلامی، پرسش های پریشان و شتابزده مرا با چه آرامشی جواب داده بود.

نکته دیگراما ، داوری های پیرامون رفتار مبارزاتی مادر زندانی است. مادری که به قول "گیتا" یکی از کودکان مادران زندانی در سالهای شصت " توی شیشه بود"...

این نظرها گاه حتی از سوی برخی از "خاله ها و عمو ها" و اطرافیان فرزند زندانی اظهار می شود و او را به قضاوتی خام وامیدارد. قضاوتی که در ساختن تصویر ذهنی کودک نسبت به مادر تاثیر گذار خواهد بود.

یکی ازاین داوری ها برآمده از نقشی است که جوامع وبه ویژه جوامع سنتی برای مادر در خانواده قائل می شوند . حقنه کردن این نقش به زندانی ، به اطرافیان او وبه جامعه گاه تا حدی پیش می رود که کودکان خانواده های روشنفکر نیزتصویرمادر فعال، مبارزو پیشرو خود را بیگانه با فضای عاطفی خانواده ارزیابی می کنند. درحالی که پدرخانواده درموقعیتی مشابه میتواند قهرمان جلوه کند.

مثلا هرگاه که پدر خانواده در زندان باشد وبرای دستیابی به مطالبات حقوقی خویش تصمیم به اعتصاب غذا بگیرد ویا ...، جامعه هیچگاه در یاد آوری نقش پدری او پافشاری نمی کند و یا به دلیل مسولیت سنگین تربیت و نگهداری از کودکان از او درخواست شکستن اعتصاب غذا نمی کند، ولی درمورد زن زندانی این نقش بارها و در شکل های گوناگون و حتی از سوی قشر روشنفکر جامعه به او یاد آوری می شود.

زمانی که نسرین ستوده دست به اعتصاب غذا می زند ویا زمانی که از حق نیم بند ومشروط ملاقات چشم می پوشد تا به پایمال کنندگان حق بیاموزد که حقوق زندانی را رعایت کنند،غائله داوری ویاد آوری نقش های اساسی یک مادر بس طولانی تر و پرماجرا می شود وحتی کسانی نقش مادری او را در مقابل نقش زندانی سیاسی قرار می دهند و با استناد به منطق عرف و ... درمعرفی و انتخاب یک از این دو و به تعبیری نقش اصلح تلاش می کنند.

هرچند مهراوه دختری است که در سایه منطق مبارزاتی و حقوقی "نسرین ستوده" و "رضا خندان" پرورده شده اما به هرروی نه آنقدرکودک است که در فضای این داوری قرار نگیرد و نه آنقدر با تجربه که به تحلیل نظرها نشیند. به راستی چه بر سرعواطف و تربیت کودکی می آید که مثلا اینجا و آشنا بشنود که ای کاش نسرین ازهمین نواله بخور و نمیری که قانون قضا در اختیارش گذاشته استفاده می کرد و فرزندان خودرا از ملاقاتش بی بهره نمی کرد...

شخصیتی که نسرین ستوده، در مقام مادر و مبارز حقوقی و مدنی ، به جامعه ایران و جهان معرفی می کند چهره ای است یگانه و دارای منزلتی سخت یاب. شخصیتی که تنها به شرط تحمل بار عظیم اخلاق مداری و آزادی خواهی میتوان به جوهره واقعی آن دست یافت. اما در این فضای بی عدالتی ونادیده گرفتن وضعیت کودک و مادر ، سهم فرزندان نسرین از حقوق کودک و درسایه پذیرش کنوانسیون حقوق کودک چیست؟

میزان مشارکت نهادهای مدافع حقوق مادر و کودک با نسرین ها ومهراوه ها در تحمل این بار چقدر بوده است ؟ آیا دستگاه های مرتبط با حقوق کودک در ایران و جهان نمی بایست دراعتراض به تضییع حق کودک مادر زندانی حرکتی جدی و پایدار آغاز کنند ؟

تابلوی دوم

جدایی تراژیک مادروفرزند بیمارش. پس از آن، بیماری مشکوک نرگس محمدی و آزردگی شدید او ازخود، عذاب وجدانی برساخته رفتار و برخورد دستگاه امنیتی که میتواند مادر را تا سرحد جنون بکشاند.

مادری که به زورنیروهای امنیتی از کودک بیمارو تب دار خود جدا وروانه زندان می شود. مادری که درخلوت هولناک و سترگ سلول های انفرادی ،در نگرانی بیماری دخترک اش و درتلاش برای حفظ اصول خویش ، تمام استواری و استقامت خود را متوجه روح خویش می سازد. سرانجام تن، سنگینی این روح پرعطوفت را تاب نمی آورد و مادر سلامت جسم را درانتطار به سلامت دیدن کودک یک باره از دست می دهد .

چنین تابلوهایی ، فقط در تصاویر صیادهای سنگدلی معنا پیدا خواهد کرد که به بی پناهی بچه آهوان و دوری دلخراش مادر از آنها رحم نمی کنند و شکار خویش را به تله ظلم از کودکان اش دور می کنند. چگونه مدعیان حقوق کودک، همچون تماشاچیان خاموش صحنه های شکار، می توانند چشم بررنج این کودکان فرو بندند؟

بازگشت نرگس به خانه در بیماری کامل و به دوراز سلامت جسم وروح بود. مادری را به زور از دو فرزند کوچک خود در حساس ترین شرایط عاطفی برای یک مادر یعنی بیماری فرزند جدا کرده بودند .

حق کودک بیمار...به جای خود. اما در این تابلو چه برسر نرگس آمده ؟ تصویر حقنه شده به او از نقش مادری چنان بی رحمانه در دوران زندان برجسم و جان او کوبیده شده که در مدتی نه چندان بلند جسمی لرزان و اندامی کرخت شده را به اسم مادر به این سوی دیوار می کشاند تاکه منبعد به تیمار کودک خود نشیند...

حسی که مادر زندانی در جدایی از فرزند دارد در کنار فشارهای معمول زندان و نیز فشار طعنه هایی به قصد آزردن روح مادرانه وی ...او را به جایی می رساند که درواقع آنچه از مادر پس از رها شدن از زندان به جا می ماند تنی است بیمار، روحی است آزرده و وجدانی است دچار عذاب الیم ...واین موجود برساخته از شرایط زندان در کنار همه تعهدات انسانی، اجتماعی و آرمانی خویش باید وظایف مادری و نگهداری از فرزندان و خانه و خانواده را نیز سامان دهد.

بی تردید، توان بازخود سازی واستواری مادرانی همچون نرگس بارها و بارها در تاریخ مبارزاتی زنان ایران آزموده شده، اما آنچه زن – مادران زندانی سیاسی تحمل می کنند ستمی است مضاعف که از یک سو دستگاه امنیتی برآنان تحمیل کرده واز سوی دیگر فشاری است منبعث از نقش های سنتی و تعاریف مرسوم از نقش مادری .

تابلوی آخر : تصویرازلی

سالهاست که زنان و مادران برابری خواه ، محاصره شده درحلقه ای از "بی مرامی" ، در جاده صعب رسیدن به جهانی " با مرام"، صلیب زن- مادر- کنش گر، را یک تنه بر دوش می کشند و آرام و صبور پیش می روند .

سالهاست که کودکان مادران زندانی ، در جدالی معصومانه با تبلیغات دشمنانه در تخریب چهره مادران اشان ، تصویرذهنی خویش را از مادران دربنداشان می سازند. و آن تصویر " پری کوچک غمگینی" است که هرشب با بوسه مهربان اش به خواب می روند تا از هزارتوی قصه های او ، به همان جاده صعب برسند و در گام های کودکانه خویش تجربه مادران اشان را " پا به پا " پیش برند وجهان خویش را بسازند.


منبع: مدرسه فمینیستی

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

اميرنظام يا عزيزالسلطان

Posted: 13 Jan 2012 06:10 AM PST

سعید حجاریان
اين حق ناصرالدين‌شاه بود كه چون شخصيت مقتدر و توسعه‌گرايي مانند اميركبير را مي‌كُشد بايد همنشين مليجك‌ها شود.


سعدي در گلستان داستاني دارد كه نشان‌دهنده نوعي تحرك اجتماعي است. وي مي‌گويد:


روزي افتاد فتنه‌اي در شام

هر يك از گوشه‌اي فرا رفتند

روستا زادگان دانشمند

به وزيري پادشا رفتند

پسران وزير ناقص‌عقل

به گدايي به روستا رفتند


گاهي فكر مي‌كردم كه از اين داستان سعدي تحرك عمودي اجتماعي را مي‌توان نتيجه گرفت. منظورمان از تحرك عمودي اجتماعي آن است كه فرد بتواند پايگاه، شأن، طبقه يا كاست خود را از مرتبه‌اي فروتر به فراتر ارتقا داده يا برعكس بر اثر بي‌كفايتي اين مراتب را از دست داده و در هرم اجتماعي سقوط كند. اما بيشتر كه دقت كردم، متوجه شدم اساسا در زمانه‌اي كه اميركبير (اميرنظام) مي‌زيست، به معنايي كه جامعه‌شناسان مي‌گويند تحرك اجتماعي وجود نداشته است يعني درست است كه بچه‌آشپزي اهل روستاي هزاوه به صدراعظمي ناصرالدين‌ شاه بركشيده مي‌شود، اما بر اثر دسيسه چيني دربار ناگهان از اوج عزت به حضيض ذلت سرنگون شده و در غربت رگ‌زده مي‌شود. در عوض آدم بي‌كفايتي مانند عزيز‌السلطان (مليجك) به خاطر نظر‌بازي شاه لقب سرتيپي گرفته و جليس و انيس شاه مي‌شود.

در واقع در جوامع ساخت‌يافته ترفيع و تنزل در هرم اجتماعي كاملا به لياقت بستگي دارد نه به خواست اين و آن و به قول امير «عمه و خاله»، يعني قيمت سرمايه انساني را بازار تعيين مي‌كند و كفايت‌ها و درايت‌هاست كه جايگاه فرد را مشخص مي‌كند نه حسب و نصب. اما در زمانه اميركبير فقط اراده شاه بود كه كسي را برمي‌كشيد و كسي را به ذلت مي‌انداخت، يعني به جاي نظام لياقت‌سالاري، نظام ارادت‌سالاري حاكم بود و چنانكه در شعر سعدي هم مي‌بينيم گويا اين وقايعي كه از آن نام مي‌برد، در فضايي مجازي يا لااقل در ايام فتنه‌اي بوده است كه همگان به گوشه‌اي فرار مي‌كردند، يعني نوعي هرج و مرج اجتماعي حاكم بوده كه چنين اتفاقاتي افتاده است. در واقع سعدي در مقام بيان قاعده‌اي اجتماعي نبوده بلكه توضيح شرايط استثنايي را مي‌داده است.

به گمانم آه مظلوم دامن سلسله قاجار را گرفت و بعد از مرگ امير ديگر اين سلسله زوال و انحطاط خود را شروع كرد و اين حق ناصرالدين‌شاه بود كه چون شخصيت مقتدر و توسعه‌گرايي مانند اميركبير را مي‌كشد بايد همنشين مليجك‌ها شود.

معمولا اصلاحات ايران را با اصلاحات دوران «میجی» در ژاپن مقايسه مي‌كنند چون هر دو اصلاحات با فاصله اندكي از يكديگر شروع شدند. میجی حدود 10 يا 15 سال پس از امير، اصلاحات در ژاپن را شروع كرد بنابراين هميشه اين سوال مطرح بوده كه علل توفيق ژاپن و ناكامي ما چه بوده است؟

در اين زمينه كتب و مقالات زيادي هم نوشته شده است و هريك از زاويه‌اي به اين مطلب پرداخته‌اند. من نمي‌خواهم در اينجا همه آن مطالبي را كه گفته شده، مرور كنم بلكه معتقدم بايد حتما به اين نكته توجه داشت كه در ژاپن ساخت‌يابي به همراه اصلاحات میجی كه اصلاحاتي آمرانه هم بود، آغاز شد و هركس برجاي خود نشست. در اين ميان امپراتور و نيز پيشه‌وران اين را قبول كردند كه نظام شايستگي را بپذيرند و من راز اصلي توفيقات اصلاحات میجی را همين امر مي‌دانم و الا اينكه گفته مي‌شود ژاپن حالت جزيره‌اي داشت، دور افتاده بود و بر عكس ايران در چهارراه حوادث قرار نداشت يا مثلا ادعا مي‌شود ژاپني‌ها مانع از استعمار مستقيم يا غيرمستقيم غربي‌ها شدند و اجازه ندادند كه كالاي غربي بازار آنجا را فتح كند و نظام خود‌اتكايي پيشه كردند و از اين نوع تعابير را من برايشان اهميت ثانوي قايل هستم.

در ايران، امير، ياوري نداشت و خود مي‌خواست يك‌ تنه همه بار اصلاحات را به دوش بكشد. از يك سو با توطئه دربار مقابله كند و از سوي ديگر با خارجي‌ها ارتباط بگيرد و سياست خارجي را تنظيم كند و از سويي دنبال تاسيس دارالفنون و تنظيم قشون و تشكيل مطبعه و اعزام به خارج، سركوب بابي‌ها و ده‌ها عمل ديگر بود كه نمي‌توانست آنها را بدون ياوراني انجام دهد. اما «میجی» ابتدا تدارك بازوهاي اجرايي فراواني براي خود ديد و از اين مسير، نوعي بروكراسي قوي براي پيشبرد اهدافش ايجاد كرد يعني امثال اميرنظام در مصادر قرار گرفتند و امثال عزيزالسلطان‌ها جايي در امور نداشتند.


منبع: شرق

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
 

رساترین اعتراض

Posted: 13 Jan 2012 05:59 AM PST

علی حسین قاضی زاده
روزهای پیش رو، روزهای تجدید پیمان ماست؛ ما را با اعداد و ارقام دولتِ دروغ چه کار؟...



«تمامی تلاشهایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود نا امید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم، این دولت از اعتبار قانونی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده، رساترین اعتراض ماست»
میر حسین موسوی، بیانیه شماره 9»


جنبش سبز در کما؛ توهم یا واقعیت؟


آیا جنبش سبز رو به زوال است؟ برای پاسخ به این سوال باید به پرسش دیگری پاسخ گفت. آیا خواسته های جنبش برآورده گشته؟ آیا به سوالات معترضین سبز، پاسخی گفته شده؟ آیا حکومت وارد گفتگو با بخشی از جنبش گشته و با برآوردن خواسته های آنان، آنان را از جنبش جدا ساخته؟

نه تنها پاسخ تمام سوالات فوق منفی است، بلکه اتفاقات دیگری نیز روی داده است که از جنس رو به زوال بردن جنبش نیست. اگر پس از خرداد 88، معترضین بر این باور بودند که حکومت با تقلب، نتیجهء یک انتخابات را جابجا کرده، امروز بر این باورند که حاکمیت متقلب، سرکوبگر، قاتل، متجاوز، آدم ربا و .... هم هست.
حکومت تنها کاری که به انجام رسانده این بوده که دلایل و انگیزه های مخالفین را برای مخالفت بیشتر ساخته و کاری کرده که گرهی که دیروز با دست باز میشد، امروز با دندان هم باز نمی شود. بدون تردید، بازگشت مجدد مخالفین به خیابانها همراه خواهد بود با خواسته هایی رادیکال تر و مطالباتی بنیادین تر از دیروز.

خیابانهای خلوت، آرامش پیش از طوفان

حکومت به جای پاسخ گویی به خواسته های معترضین، راه سرکوب آنان را برگزید. حکومت کوشید تا به هر ابزار و هر روش، معترضین را از خیابانها به خانه ها روانه سازد. هدف موافق ساختن یک مخالف نبود. هدف تنها منهدم کردن سازماندهی مخالفان و گرفتن امکان گردهمایی از آنان بود. در واقع حکومت مشکل را حل نکرد. تنها آن را به تعویق انداخت. و باور داشت که این به تعویق انداختن مشکل، سبب فرسایش نیروی مخالفین و نا امید ساختن آنان از ادامهء مسیر می گردد. اما مقاومت و ایستادگی مخالفین، فراتر از حد انتظار کودتاچیان بود.

حکومت پس از 9 دی، جنبش را پایان یافته تلقی می کرد و بر این باور غلط باقی ماند تا روز 25 بهمن، که واقعه ای رخ داد، خارج از تمام محاسبات کودتاچیان. اما افسوس که باز هم نیاموختند. باز هم بر همان سیاق تاختند. هر کسی را که قابلیت سازماندهی و راهبری داشت، یا به بند کشیدند و یا مرعوب ساختند. در تعطیلی و انهدام هرنهاد و گروه و حزب و شبکه ای، که کوچکترین احتمالی می رفت که محلی برای سازماندهی سبزها باشند، لحظه ای تردید نکردند. و در این مسیر آنقدر احکام قضایی ناعادلانه نگاشتند و اعمال غیر انسانی مرتکب گردیدند که تنها اندوخته شان، خشم روز افزون بود و کینهء انباشته شده.

آنهایی که آمده بودند رأی خود را بستانند، امروز دیگر شاید به رأی خویش هم بسنده نکنند. مردان و زنان خشمگینی که به انتظار یک لحظه غفلت حاکمان نشسته اند تا روایت گر روز واقعه باشند.

ما و نمایشنامهء 12 اسفند

آنهایی که با سرهای فرو رفته در برف، در حال نگاشتن نمایشنامهء 12 اسفندند، بر این باورند تا فردای انتخابات با عدد و رقم و فیلمهای مونتاژ شده، شکست سبزپوشان را فریاد کنند. آنها نمی دانند که ما برای طی این مسیر، به انتظار اعداد ساختگی آنان نمی نشینیم. صد البته برای حکومتی که با تقلب، یک رئیس جمهور را جابجا کرد، بالا بردن میزان شرکت کنندگان سهل ترین کار است.

اعلام عدم شرکت در انتخابات، اسم رمز ماست. رمز اتحاد ماست. میزان تجدید پیمان ماست. شاخص باقی ماندن بر مسیر روز نخست است. ما را با اعداد و ارقام دولت دروغ چه کار، که بیش از دو سال است که به گاه عمل، کمیتمان را با نشان های سبزمان می سنجیم.

روزهای سبز

روزهای پیش رو، روزهایی هست که یاران موسوی و کروبی، می توانند امید وقوع روز واقعه را در دل بپرورانند. اما کسی چه می داند؟ شاید ماشین سرکوب، به یاری ثروت هنگفت به تاراج رفتهء این مرز و بوم، بر ما چیره گردد. شاید وقوع روز واقعه، به روزی دیگر محول گردد. روزی خارج از تمام محاسبات کودتاچیان. مهم این نیست که ما حتما در یک روز مشخص، ماشین کودتا را به زانو درآوریم. مهم بذر امید است که هویت ماست. روز واقعه می آید. مهم آمادگی ماست. مهم این است که ما برنامه ریزی خود را با نهایت دقت به انجام رسانیم. هسته هایمان را شکل دهیم. شبکه هایمان را بسازیم و آگاهی و بصیرت را ترویج سازیم و ظرفیت و توانایی خود را ارتقاء دهیم و .....و به انتظار یک فرصت بنشینیم که دیر یا زود مهیا می گردد. به انتظار روز واقعه.

نشان های سبز

روزهای پیش رو، روزهای تجدید پیمان ماست. روزهایی است که به یاد یکدیگر می آوریم که هنوز بر سر همان پیمانیم. به یاد یکدیگر می آوریم که هنوز بذر امید در دلهای ماست. به یاد یکدیگر می آوریم که هنوز با هم هستیم.


روزهای در پیش رو، روزهایی است که هر کداممان که به خیابانهای این شهر پا می گذاریم، نشانهای سبزمان را به جا می گذاریم و نشانهای سبز دیگران را به تماشا می نشینیم.

بر روی اسکناسها شعار سبز می نگاریم، بر دیوار کوچه های خلوت و شلوغ از میر و شیخ دربندمان می نویسیم. بر پارچه های آویزان بر شاخه های درخت از رفتنی بودن ظلم سخن می گوییم. بر بامهای شهر بانگ تکبیر را فریاد می کنیم. در کوی و برزن، دستبندهای سبز به یادگار می گذاریم. و صدها نشان دیگر را به تصویر می کشیم تا..... تا یارانمان بدانند که دیگرانی هستند مصمم و پرامید و مترصد یک لحظه غفلت زندانبان. تا زندانبان بداند، که آنهایی که از مرگشان سخنها رانده، زنده تر از آنند که گمان می برد.

و شاید حاکمان سنگدل ایران زمین بدانند که ما دوست تر می داریم که با آنان با زبان صندوقهای رأی سخن بگوییم. و شاید هنوز فرصتی باشد برای برگرداندن اعتماد از دست رفتهء مان. شاید هنوز فرصتی باشد برای توبه در پیشگاه ملتی که سبوعیت عریانشان را دیده اند.
و ای کاش بدانند که صبح روز واقعه، دیگر زمانی برای بازگشت نیست.


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
 

حسین زمان: جواب قلداران را نه با زور و نه با حرف، بلکه هنرمندانه باید داد

Posted: 13 Jan 2012 04:58 AM PST

جـــرس: در پی تشدید برخوردهای امنیتی با هنرمندان و نهادهای هنری و فرهنگی و همچنین تداوم فضای پادگانی و سانسور در کشور، یکی از هنرمندان و فعالان جنبش سبز، با انتشار یادداشتی خطاب به مردم و هنرمندان، خواستار شکستن سکوت آنان در برابر "جور و جفای موجود" و پاسخی هنرمندانه از آنان به غملکرد حاکمیت شد.


حسین زمان در صفحه فیس بوک خود با انتقاد از برخوردهای خشن با جامعه هنری تصریح کرده است که جواب قلدران و زورمداران را نه با بی اخلاقی که ذاتی ایشان است و نه با حرف و سخنرانی و نصیحت باید داد که گوششان کر و قلبشان از سنگ خاراست .


این هنرمند حامی جنبش سبز که در جریان انتخابات ریاست جمهوری از میرحسین موسوی حمایت کرد و چند ساعتی را نیز در بازداشت به سر برد، در این یادداشت به برخوردهای صورت گرفته با آریا آرام نژاد، خواننده و هنرمند جوان جنبش سبز و استاد محمدرضا شجریان انتقاد کرده و نوشته است: "برخوردهای تند و خشن و ناعادلانه با جامعه هنری مانند به حبس بردن اهالی سینما و قفل زدن بر درب خانه ایشان و غل و زنجیر زدن بر پای و دست جوان هنرمند مان آریا آرام نژاد که جرمش تنها صداقت است و بس و اهانت به استاد مسلم موسیقی ایرانی ، محمد رضا شجریان را باید هنرمندانه داد."


متن این یادداشت انتقادی به شرح زیر است:

"جواب قلدران و زورمداران را نه با بی اخلاقی که ذاتی ایشان است و نه با حرف و سخنرانی و نصیحت باید داد که گوششان کر و قلبشان از سنگ خاراست . برخوردهای تند و خشن و ناعادلانه با جامعه هنری مانند به حبس بردن اهالی سینما و قفل زدن بر درب خانه ایشان و غل و زنجیر زدن بر پای و دست جوان هنرمند مان آریا آرام نژاد که جرمش تنها صداقت است و بس و اهانت به استاد مسلم موسیقی ایرانی ، محمد رضا شجریان را باید هنرمندانه داد . زبان هنر کوبنده ترین زبان و مؤثر ترین است . نه تنها هنرمندان ایران می بایستی از حقوق خود دفاع کنند بلکه مردم نیز متقابلا بایستی حامی هنرمندان خود باشند . هنر هنرمندان واقعی ما در این است که با تفکیک خود از هنرمند نمایانی که به ابزار و عروسک های خیمه شب بازی صاحبان قدرت تبدیل شده اند مرز بین هنر متعهد و مدافع مردم را از هنر فرمایشی و سفارشی مشخص نمایند . هنرمندان باید نشان دهند که از اسقلال برخوردارند و احدی نمیتواند ایشان را به بازی بگیرد . اینجانب بعنوان شاگردی در جامعه هنری از اساتید بزرگ تقاضا دارم در مقابل این نامردمی ها ساکت ننشینند و جواب جور و جفایی که در حق هنر و هنرمندان میشود را هنرمندانه بدهند."
 

جواد لاریجانی، از شکایت جمهوری اسلامی به کمیساریای حقوق‌بشر سازمان ملل خبر داد

Posted: 13 Jan 2012 04:41 AM PST

در مورد ترورهای اتمی

جـــرس: دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه با اشاره به انفجار تروریستی در تهران و جانباختن یکی دیگر از دانشمندان اتمی ایران گفت: در نامه‌ای ‌به کمیساریای عالی حقوق بشر ‌خواستیم که این سازما‌ن نسبت به این اقدام تروریستی موضع‌گیری صریح انجام داده و کمیته ویژه‌ای را برای رسیدگی به این جنایت تشکیل دهد.


به گزارش فارس، محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در برنامه "دیروز، ‌امروز، فردا" طی پاسخ به این سؤال که آیا این شورا عکس‌العمل و شکایتی نسبت به ترور شخصیت‌های علمی از جمله مصطفی احمدی‌روشن به مجامع بین‌آلمللی انجام داده است، اظهار داشت: در همان روز وقوع این حادثه ناگوار به سرعت نامه‌ای را به کمیساریای عالی حقوق بشر ارسال کردیم و در این نامه از رئیس کمیسیون خواستیم که نسبت به این اقدام تروریستی موضع‌گیری صریح انجام داده و کمیته ویژه‌ای را برای رسیدگی به این جنایت تشکیل دهد.


وی گفت: شواهد، قرائن و سرنخ‌ها همه از این نکته حکایت دارد که ریشه و اتاق فکر این ترورهای بر ضد بشریت در کجا قرار دارد و ما آماده هستیم این اسناد و مدارک را به مجامع بین‌المللی ارائه دهیم، لذا قویا و مصرا پیگیر کار هستیم.


دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در پاسخ به اینکه آیا در ترورهای قبلی نیز این اقدامات را انجام داده بودیم، گفت: در ترورهای قبلی این اقدامات انجام شده بود ولی متاسفانه واکنش نهادهای بین‌المللی واکنش بسیار نا‌امیدکننده‌ای است. متاسفانه امروز این نهادهای بین‌المللی به محل بازی تئاتر کشورهای غربی تبدیل شده است و آنها از ایفای نقش قانونی خود کاملا دور افتاده‌اند.


لاریجانی گفت: استراتژی جمهوری اسلامی استراتژی فعال و انتقاد صریح به این است که نهادهای بین‌المللی حامی ملت‌‌هاست.


وی در پاسخ به این سؤال که چرا این نهادها در حوادث کوچکی دیگری به سرعت واکنش نشان داده ولی در برابر حوادث کشور ما سکوت می‌کنند، گفت: امروز مرکز تروریسم بخصوص تروریسم دولتی در دنیا آمریکا، کشورهای غربی و اسرائیل است و معتقدم امروز برای تمدن غربی یک فضاحت عظیمی پیدا شده است. امروز شاهد هستیم بعد از 400 سال از ادعای تمدن غربی و مدرنیته کار به جایی رسیده که سرباز آمریکایی در افغانستان چگونه به اجساد افغانی‌ها بی‌حرمتی می‌کنند و رفتارهای آنها از سلاطین مغول نیز بدتر است.


دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ادامه داد: امروز دنیا شاهد است محصول مدرنیته و تفکرات لیبرال و سکولار غربی، چه رفتاری شده است که از رفتارهای مغول و چنگیزخان بدتر است.


لاریجانی گفت: هدف دشمن از این گونه اقدامات این است که مسولان، ‌دانشمندان و عالمان جمهوری اسلامی را از مسیر پیشرفت و جهاد علمی باز بدارد. امروز علوم پیشرفته در کشور ما بومی شده است لذا دشمنان نمی‌توانند با ترور مانع تحقق پیشرفت علمی ما بشود.


 

عضو مجلس خبرگان: مردم و جوانان علیه نظام شعار ندهند و علیه آن حرکت نکنند

Posted: 13 Jan 2012 04:29 AM PST

جـــرس: یک عضو مجلس خبرگان و خطیب این هفته نماز جمعه تهران گفت: "برخی از مردم و جوانان باید از شرایط فعلی بفهمند كه موضوع اصلی، اصل نظام جمهوری اسلامی است و به همین دلیل علیه این نظام شعار ندهند و علیه آن حركت نكنند. نباید فریب‌خوردگان در صف دشمن قرار بگیرند."


محمد امامی کاشانی همچنین با اشاره به انفجار تروریستی در تهران گفت: ترور دانشمندان ایران و انتخابات مجلس نهم خاصیت بیداری مردم ایران را دارد.


به گزارش ایسنا، محمد امامی‌كاشانی در خطبه‌های این هفته نماز جمعه تهران گفت: دشمن تكلیفش مشخص است، دشمن ما دشمن ایران، اسلام و اندیشه و تفكر اسلامی است. دشمن سابقا تنها دشمن ایران بود، ولی حالا دشمن همه كشورهای اسلامی است و به همین دلیل است كه درصدد جلوگیری از گسترش نهضت مقاومت از طریق مقابله و برخورد با جمهوری اسلامی است.


امامی‌كاشانی افزود: كشتن دانشمندان هسته‌یی ایران از جمله مصطفی احمدی روشن یعنی دشمنی دشمنان ایران با استقلال و علم. همین عداوت‌هاست كه ماهیت خط مقابل را نمایش می‌دهد. برای شناختن جایگاه ایران باید سراغ دشمنان ایران و عملكرد آنان رفت.


وی خطاب به مسوولان امنیتی و اطلاعاتی كشور، خواستار نگهداری و حفاظت توام با دقت از دانشمندان هسته‌یی كشور شد و افزود: مسوولان نظام باید در برابر دشمن برنامه‌ریزی كرده و حتی از طریق مجامع بین‌المللی مقابله كنند.


این عضو مجلس خبرگان ادامه داد: برخی از مردم و جوانان باید از شرایط فعلی بفهمند كه موضوع اصلی، اصل نظام جمهوری اسلامی است و به همین دلیل علیه این نظام شعار ندهند و علیه آن حركت نكنند. نباید فریب‌خوردگان در صف دشمن قرار بگیرند.


وی تاكید كرد: این همان بیداری مد نظرم است. ملت ایران باید هم راستا با مردم دنیا بیدار شوند. به فرموده رهبری دشمن درباره انتخابات ایران برنامه‌ریزی كرده است، بنابراین كسی نباید بگوید من به انتخابات كاری ندارم و رای نمی‌دهم. این سستی‌ها انقلاب و اسلام را سست می‌كند. نمی‌توان گفت هر جور كه دوست دارم رفتار می‌كنم.


امامی‌كاشانی تاكید كرد: ترور دانشمندان هسته‌یی و انتخابات و سایر امور كشور موجب بیداری جامعه ایران خواهد شد. عملكرد افراد ملاك نیست عمده اصل نظام و رهبری آن است.


 

اعتصاب غذای محمد صادق هنرور شجاعی، روحانی زندانی، وارد پنجمین روز شد

Posted: 13 Jan 2012 04:07 AM PST

 جـــرس: محمد صادق هنرور شجاعی که از روز دوشنبه و در پی بازگرداندنش به زندان اوین علیرغم نظر صریح پزشکی قانونی مبنی بر ادامه درمان در خارج از زندان دست به اعتصاب غذا زده است، امروز وارد پنجمین روز اعتصاب غذای خود شد.


به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، این در حالی است که روز چهارشنبه رئیس بند ویژه روحانیت زندان اوین (۳۲۵) با فراخواندن همبندیان این روحانی منتقد جمهوری اسلامی و تهدید به قطع تلفن های بند در صورت تداوم اعتصاب غذای ایشان، سعی در تحت فشار قرار دادن وی از طریق همبندیان وی نموده اند.


بر اساس این گزارش، شجاعی روز پنج شنبه بدون اینکه خود خواسته باشد به بهداری اوین برده شده، و فشار خون وی به جهت اثبات صحت اعتصاب غذا به مسئولان زندان گرفته شد که فشار خون وی پایین تر از حد معمول سنی وی بوده است.


گفتنی است این روحانی منتقد، پیشتر در بند ۳۵۰ و در میان سایر زندانیان سیاسی نگهداری می شد که مهرماه گذشته به بند روحانیت منتقل گردید و در آنجا در میان معممینی نگهداری می شود که چندان با رویکردهای منتقدانه علیه جمهوری اسلامی همسو نمی باشند.


هنرور شجاعی از روز دوشنبه هفته اخیر،، نوزدهم دی ماه و در اعتراض به "عدم تمدید مرخصی اش توسط دادستان ویژه روحانیت برای تکمیل روند درمانی خود" وارد اعتصاب غذا شده است.


وی که از حدود یکماه قبل با موافقت دادستان ویژه روحانیت جهت مداوای بیماریهای متعدد خود به مرخصی استعلاجی آمده بود با وجود نظر پزشکی قانونی درباره ضرورت تمدید مرخصی و ادامه درمان در خارج از زندان، با عدم تمدید مرخصی توسط دادستان ویژه به دلیل مصاحبه با برخی سایت ها و انتشار یک نامه سرگشاده در دوره مرخصی، صبح روز دوشنبه به زندان بازگردانده شد.
 

قرائت مجدد گزارش مجلس پیرامون حوادث بعد از انتخابات در نماز جمعه تهران

Posted: 13 Jan 2012 03:29 AM PST

تداوم اتهام زنی به فعالان جنبش سبز

جـــرس: با گذشت چند هفته از قرائت گزارش غیر واقعی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس پیرامون حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری، بخش هایی از این گزارش که شامل بخش های افترا و اهانت آمیز به جنبش سبز و فعالان مردمی بود، روز جمعه ۲۳ دی ماه، از تریبون نماز جمعه قرائت شد.


به گزارش ایسنا، پیش از خطبه‌های نماز جمعه امروز تهران، چكیده‌ای از گزارش مجلس درباره حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری قرائت شد، که همچنان محمد خاتمی و برخی فعالان مورد اهانت و اتهام زنی قرار گرفتند.


بر اساس این گزارش، در بخشی از این گزارش که در صحن نماز جمعه قرائت و با شعارهای حامیان حکومت همراه بود، ادعا شد: "... مسافرت‌های خارجی افرادی چون محمد خاتمی كه اغلب به تلاش برای متقاعد كردن طرف خارجی به این‌كه میرحسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه تغییرات ساختاری در ایران است اختصاص داشته و اسناد موجود نشان می‌دهد خاتمی در تونس، تركیه و استرالیا برای ترغیب خارجی‌ها به حمایت از موسوی تلاش كرده و موفق نیز بوده است."


متن گزارش قرائت شده پیرامون حوادث بعد از انتخابات در نماز جمعه تهران به شرح زیر است:
تجربه دوران حاكمیت جریان دوم خرداد كه جورج بوش پسر هنگام ترك كاخ سفید آن را دورانی خوش خواند و از بابت به پایان رسیدن آن ابراز تاسف كرد، آمریكا و متحدانش را به این نتیجه رساند كه بهترین و كوتاه‌ترین روش برای ایجاد تغییر در رفتارهای ایران اسلامی، سرمایه‌گذاری بر روی جریان ساختارشكن و غرب‌گرای داخل ایران است كه در طول دوران در اختیار داشتن سكان اداره دو قوه مجریه و مقننه در ایران به خوبی نشان داده بود روش‌ها و اهداف خود را كاملا بر مطلوب‌ها و نیازهای غرب منطبق كرده است به همین دلیل بود كه بلافاصله پس از به پایان رسیدن دوران اصلاحات فرآیندهای 1- فرآخوان مراكز تصمیم‌سازی برای تهیه راهبردهای عملیاتی علیه ایران 2- تصویب بودجه ویژه برای حمایت از اپوزیسیون 3- ایجاد و تقویت ساختارها و شیوه‌های رسانه‌ای جدید برای ایجاد هدایت و تغذیه آشوب داخلی كه بی‌بی‌سی فارسی در راس آن‌ها قرار داشت 4- تصویب قطعنامه‌های تحریمی علیه ایران 5- فعال شدن سرویس‌های اطلاعاتی برای تحقق دو پروژه اپوزیسیون واحد، برداشتن مرزهای میان گروه‌های مختلف اپوزیسیون و اپوزیسیون حرفه‌ای كه اصلاح‌طلبان غرب‌گرا در سال 84 فقدان آن‌ها را جزو ضعف‌های اساسی خود اعلام كرده بودند و گنجاندن در قالب پروژه شبكه‌سازی در محیط‌های واقعی و مجازی 6- تقسیم كار در میان كشورهای غربی برای برقراری پیوندهای پنهان با اپوزیسیون داخلی 7- برنامه‌ریزی برای تبدیل انتخابات به هسته مركزی یك فرآیند كودتای مخملی، شتابی فزاینده گرفت.


اگر چه بسیاری از این فرآیندها از سال‌ها قبل آغاز شده بود و عمر برخی از آنان به بیش از 20 سال می‌رسید اما در این تردیدی نیست كه برخی از آنان و مجموع اطلاعات موجود هم نشان می‌دهد كه برنامه‌ریزی اصلی برای تبدیل این پروژه‌ها برای فتنه داخلی پس از سال 84 اوج گرفته است.


1- این گزارش تلاش می‌كند چگونگی تكمیل این پروژه‌ها و تبدیل آن به یك فتنه سیاسی و اجتماعی را با استناد به اطلاعات معتبر واكاوی كند و روایتی دقیق از چگونگی مهار این فتنه عمیق ارائه دهد.
2- بررسی علل و عوامل و ریشه‌یابی جریان فتنه:
آنچه فردای پس از انتخابات را ورق زد فرصتی بود كه از سال‌ها و دهه‌ها قبل با برنامه‌ریزی مدون و منسجم بیگانگان و همراهی عناصر فریب‌خورده داخلی فراهم آمد. فضای مطلوب سوءاستفاده بیگانگان از طریق حاكم شدن فضای غیرعقلانی و ترویج احساسات، نادیده گرفتن تذكرات مقام معظم رهبری و قواعد و اخلاق انتخاباتی و مصالح انتخابات و انقلاب مهیا شد تا دشمنان به پیاده‌سازی سناریویی از پیش تعیین شده خویش بپردازند در این راستا می‌توان به عوامل داخلی و خارجی موثر در این حوادث اشاره كرد.
الف- زمینه‌ها و عوامل خارجی: مجموعه اسناد و مطالعات موجود نشان می‌دهد به طور كلی راهبرد غرب در قبال ایران اسلامی مبتنی بر این پیش‌فرض است كه در نهایت هر نوع پروژه براندازانه علیه ایران باید راهی به داخل ایران بیابند و هدف از مجموعه فشارهای بین‌المللی بر ایران نیز در نهایت چیزی جز اثرگذاری بر داخل ایران و فعال كردن مجموعه نیروهای غرب‌گرا كه همواره نسبت به اكثریت مطلق مردم، اقلیتی بسیار كوچك محسوب می‌شدند نبوده است. اطلاعات موجود نشان می‌دهد این فعال سازی به عنوان یكی از عوامل زمینه‌ساز فتنه 88 در زمانی به مدت دو دهه به ویژه از سال 84 به این سو در قالب مكانیزم‌های زیر صورت گرفته است.
1- برقراری ارتباطات پنهان 2- كمك‌های مالی 3- حمایت علنی در چارچوب پروژه‌های دیپلماسی عمومی 4- فشار بر نظام جمهوری اسلامی ایران به منظور ایجاد فضای مانور برای جریان غرب‌گرا در داخل 5- شبكه‌سازی اجتماعی در حوزه‌های مجازی و حقیقی


در عین حال نكته مهم و برجسته در این میان این است كه غرب برای كلید زدن پروژه‌ خود به آماده شدن مجموعه‌ای از شرایط داخلی نیاز داشت و به منظور هرچه كامل‌تر كردن این پروژه از پیش برنامه‌ریزی شده انتخابات را به عنوان یكی از مهم‌ترین نقاط قوت جمهوری اسلامی ایران هدف قرار داد.


بررسی دقیق و موشكافانه فتنه 88 نشان می‌دهد عملكرد و سخنان سران داخلی و خارجی فتنه، الگوبرداری كاملا دقیق از تئوری‌های از پیش طراحی شده، انقلاب‌های مخملی در اتاق فكر سیستم‌های جاسوسی خارج از كشور از جمله تئوری مبارزات خشونت‌پرهیز و روش‌های مسالمت‌آمیز از كشور از جمله تئوری‌های مخالفت بوده است. نافرمانی مدنی كسانی چون جین شارپ بوده است كه در تمام نمونه‌های قبلی خود از جمله موارد اجرا شده در اروپای شرقی و آسیای میانه به صورت انتخابات محور عمل كرده است.


مطابق اسناد موجود كشورهای غربی و در راس آن‌ها دولت آمریكا بر مبنای مجموعه كدهایی كه از داخل ایران دریافت كرده‌اند به نتیجه رسیده‌اند كه مقطع انتخابات ریاست جمهوری دهم سال 88 بهترین فرصت برای اجرای كودتای مخملی در ایران است كه در مقاطعی چون سال‌های 76، 80 و 84 شریط را برای اجرای آن مناسب ندیده بودند.


مطابق اسناد اطلاعاتی موجود در پیوست این گزارش عوامل زیر در متقاعد شدن طرف خارجی به این كه سال 88 مناسب‌ترین زمان برای اجرای پروژه كودتای مخملی است، نقش كلیدی داشته است.
1- مسافرت‌های خارجی افرادی چون محمد خاتمی كه اغلب به تلاش برای متقاعد كردن طرف خارجی به این‌كه میرحسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژه تغییرات ساختاری در ایران است اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان می‌دهد خاتمی در تونس، تركیه و استرالیا برای ترغیب خارجی‌ها به حمایت از موسوی تلاش كرده و موفق نیز بوده است.
2- مسافرت‌های مجموعه‌ای از عوامل اطلاعاتی خارجی در پوشش‌های مختلف به داخل ایران و برآورد اوضاع داخلی ایران
3- شناخت تاریخی از شخصیت‌ میرحسین موسوی به دلیل حضور عوامل وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی در كنار وی مانند اردشیر امیرارجمند
4- پیشبرد پروژه شبكه‌سازی با همراهی گروه‌هایی چون حزب مشاركت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از سال 88 به این سو كه اصلی‌ترین مكانیزم اجرایی آن برگزاری دوره‌های متعدد براندازی نرم، بیش از چند صد نفر از چهره‌های شناخته شده جریان دوم خرداد به خارج از ایران به منظور شركت در این دوره‌ها در فاصله سال‌های 84 تا 88 بود.
5- و آخرین عامل پیام‌هایی بوده كه غربی‌ها مستقیما از داخل ایران دریافت كرده‌اند و این پیام‌ها منجر به شكل‌گیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آن‌ها شد كه سال 88 زمانی مناسب برای كلید زدن كودتا است. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی كه به هنگام نگارش این گزارش به آن‌ها مراجعه شده نشان می‌دهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیام‌ها به بیرون را داشته است. و از جمله پیام‌های مستقیم وی برای آمریكا در اواخر سال 87 موجب شد كه آمریكا پروژه مذاكرات هسته‌یی ایران را كه از اهمیت حیاتی برخوردار بود، تعطیل كرده و انرژی خود را بر پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات 88 متمركز كنند.


آنچه به عنوان عوامل خارجی زمینه‌ساز فتنه سال 88 مد نظر است صرفا یك فاكتور تاثیرگذار بر سهل شدن زمینه بروز فتنه 88 نیست، بلكه می‌توان به جد گفت طرف غربی در برنامه‌ریزی، سازماندهی و هدایت ناآرامی‌های اجتماعی به سمت و سوی مورد نظر خود نقش اصلی را بر عهده داشته باشد، فلذا مدیریت فتنه 88 بر عهده طرف غربی بوده است. در اثبات این موضوع شواهد بسیار قطعی در مواضع رسمی سكان‌داران غرب، طرح‌های اتاق‌های فكر آمریكایی و رسانه‌های دیداری، شنیداری، مجازی و مكتوب موجود است.


آنچه در این بحث به آن اشاره می‌شود شواهد موجود از دخالت به مدیریت طرف غربی در این سه منبع است. 1- بنیادهای غربی حامی براندازی: به نتیجه نرسیدن پروژه‌های جنگ سخت در ایران سبب شد نظام سلطه جهت پیگیری اهداف خود در ایران و خاورمیانه فایل خاصی در اتاق‌های فكر خود برای ایران پدید آورد، موید این موضوع تعدد فایل‌های قابل ملاحظه‌ای است كه تولیدات موسسات برانداز پیرامون ایران است. مرور پژوهش‌های انجام شده در بنیادهای غربی طی سال‌های نزدیك به 2009 نشان می‌دهد كه تحلیل‌گران از عدم وجود یك استراتژی كلان‌نگر پیرامون ایران و غرق شدن در تاكتیك‌هایی چون ایران منهای انرژی هسته‌یی هستند و به دنبال یك استراتژی مدون هستند. به وجود آمدن چنین دیدگاهی است كه موجب می‌شود به یك باره تعداد پژوهش‌ها پیرامون دستیابی به یك استراتژی كلان در برخورد با ایران و بازشناسی اركان جمهوری اسلامی اوج گیرد.


لازم به ذکر است، قرائت این گزارش که چندی پیش توسط پاسدار حسین فدائی، عضو کمیسیون اصل 90 در صحن مجلس صورت گرفت، با واکنش های تند فعالان جریان اصلاحات و برخی نمایندگان مجلس و جنبش سبز روبرو گردید، که آنرا غیر واقعی، محفلی و اهانت آمیز خواندند.
 

لاریجانی از علنی ساختن پیشرفت های اتمی جمهوری اسلامی در آینده نزدیک خبر داد

Posted: 13 Jan 2012 02:45 AM PST

جـــرس: رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه موافق انجام مذاکرات با گروه ۱+۵ در ترکیه هستیم، از علنی ساختن پیشرفت‌های جدید هسته‌ ای جمهوری اسلامی در آینده‌ای نزدیک خبر داد.


علی لاریجانی همچنین با بیان اینکه دموکراسی فقط به یک سرزمین خاص مربوط نمی‌شود، اظهار کرد: باید در سوریه اصلاحات صورت گیرد. برخی کشورهای عربی که بویی از دموکراسی نبرده‌اند حق ندارند راجع به دموکراسی حرف بزنند. مجلس برخی از آنها بیشتر شبیه یک شوخی است. همه‌ اعضای آن را امیر تعیین می‌کند و گاهی به اسراییل هم سر می‌زنند.


به گزارش خبرآنلاین، علی لاریجانی در نشستی خبری که شامگاه پنجشنبه در سفارت ایران در آنکارا برگزار شد، با بیان اینکه موضع ما نسبت به مسائل سوریه با موضعمان نسبت به اتفاقات مصر، تونس و لیبی متفاوت است، تصریح کرد: موضع ایران در مسائل منطقه‌ای دفاع از مردم است. ایران از ابتدا در کنار مردم تونس، مصر، لیبی و بحرین قرار داشت و ما فکر می‌کنیم که حق مردم منطقه است که به سرنوشت خود مسلط باشند و ترکیه از این نظر با ما همفکر است و ما موضع رهبران ترکیه را ستایش می‌کنیم.


موضع ایران نسبت به مسائل سوریه
وی بدون اشاره و رویکرد به حمایت ایران از حکومت سرکوب در سوریه و چشم پوشی از کشتار معترضان ادامه داد: در مورد سوریه مسائل متفاوتی وجود دارد؛ از جمله آنکه یک اراده‌ای قوی برای اینکه جهت مقاومت را تغییر دهد، وجود دارد. آمریکا و غربی‌ها به دنبال این امر هستند که به مقاومت لطمه وارد کنند.


رییس مجلس شورای اسلامی افزود: آن زمان که بسیاری از غربی‌ها از اسم اسرائیل می‌ترسیدند، سوریه پایداری به خرج داد. در جنگ ۳۳ روزه سوریه از مقاومت خوبی برخوردار بود. بعضی از کشورهای منطقه به جای اینکه در کنار مسلمانان باشند، به اسرائیل اطلاعات می‌دادند.


باید در سوریه اصلاحات صورت گیرد
لاریجانی در ادامه با بیان اینکه دموکراسی فقط به یک سرزمین خاص مربوط نمی‌شود، اظهار کرد: باید در سوریه اصلاحات صورت گیرد. برخی کشورهای عربی که بویی از دموکراسی نبرده‌اند حق ندارند راجع به دموکراسی حرف بزنند. مجلس برخی از آنها بیشتر شبیه یک شوخی است. همه‌ اعضای آن را امیر تعیین می‌کند و گاهی به اسراییل هم سر می‌زنند.


وی افزود: در قضیه‌ سوریه طرح آمریکایی ـ اسراییلی وجود دارد، پس پروژه‌ اصلاحات باید اجرا شود؛ ضمن آنکه نباید در شطرنج دشمن بازی کرد.


رییس قوه مقننه جمهوری اسلامی در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگاری که ایران را قربانی تروریسم می‌دانست، یادآور شد: ترورهایی که دشمن در ایران انجام می‌دهد، این فرمایش امام را که فرمود تا این غده سرطانی در منطقه باشد، منطقه روی آرامش را نمی‌بیند، بار دیگر ثابت می‌کند. شاید خیلی از کشورها تصور می‌کردند می‌توانند با اسرائیل کنار بیایند. حتی عده‌ای در کمپ‌دیوید به دنبال سازش بودند. نتیجه‌ آن چه شد؟ هم‌چنین پارلمان اسرائیل چندی پیش اعلام کرد که بیت‌المقدس پایتخت اسراییل خواهد شد. این یک توهین به همه‌ مسلمانان است؛ لذا این ترورها ادامه‌ همین روش‌هاست که نشان‌دهنده‌ ضعف آنهاست زیرا آنها همه‌ روش‌ها را تجربه کرده‌اند و فشارهای مختلفی به ایران وارد کرده‌اند. وقتی هیچ‌یک از آن روش‌ها به نتیجه نرسید، به ترور روی آوردند.


در آینده‌ نزدیک پیشرفت‌های جدید دیگری را در این زمینه علنی می‌کنیم
لاریجانی اضافه کرد: از نظر عملیاتی، ترور کار بی‌ارزشی است و دیگران هم می‌توانند. این روش‌ها غلط است. مخصوصا برای غربی‌ها که هر روز صبح که بلند می‌شوند پنجره را کنار می‌زنند و با صدای بلند راجع به حقوق بشر صحبت می‌کنند و با پرروگری هر روز از رژیم صهیونیستی حمایت می‌کنند.

وی گفت: موضع کشورها و صاحب‌نظران سیاسی نسبت به اسرائیل روشن است. ضمن آنکه حرکت ایران در مساله‌ هسته‌یی بسیار قوی است. ما نسل جوان و پرتحرکی در این دانش داریم. اسرائیل از نظر ذهنی عقب‌افتاده است که فکر می‌کند با ترور می‌تواند جلوی فعالیت‌های هسته‌یی ایران را بگیرد. در آینده‌ نزدیک پیشرفت‌های جدید دیگری را در این زمینه علنی می‌کنیم.


توافقنامه ایران،ترکیه، برزیل حیات ندارد
رییس مجلس در پاسخ به سوال خبرنگاری در خصوص عاقبت قرارداد سه‌جانبه بین ایران، ترکیه و برزیل اظهار کرد: آمریکایی‌ها اجازه ندادند این توافق که ترکیه و برزیل آن را دنبال می‌کردند، به نتیجه برسد. از قبل هم حدس می‌زدیم آمریکا حقه‌بازی کند. اوباما به اردوغان و لولا نامه نوشت وساطت کنید. همان موقع به دوستان ترک خود گفتیم کلک می‌زنند اما آنها گفتند آمریکا تعهد می‌دهد.

لاریجانی ادامه داد: آمریکا پس از دو هفته زیر این توافقنامه زد و قطعنامه صادر کردند.

وی افزود: مشکلی که ما در مسائل هسته‌یی داریم این است که رفتار آمریکا ماجراجویانه است؛ لذا فکر نمی‌کنم آن توافقنامه حیاتی داشته باشد. ضمن آنکه مجددا یادآور می‌شوم ما این توافق را به هم نزدیم، آنها به هم زدند.


با میزبانی ترکیه برای مذاکره با ‌١+5 موافقیم
رییس مجلس در ادامه یادآور شد: ایران در زمینه‌ مذاکرات با 1+5 همیشه آماده بوده و خواهد بود چون مساله‌ هسته‌یی ایران بسیار رو راست و روشن است و فقط گرفتار بازیگری‌های غربی‌ها شده است؛ لذا فکر می‌کنیم مسائل ما در قالب مذاکرات قابل حل است، به شرطی که مذاکرات جدی باشد، نه بازیگوشانه. دوستان ترک نظرشان این است که این مذاکره در ترکیه انجام شود. از جهت اینکه ترکیه دوست و برادر ماست، ما هم موافقیم.


معتقدیم سیستم رادار موشکی به نفع مسلمانان نیست
لاریجانی در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری در خصوص سپر موشکی مستقر در ترکیه، خاطرنشان کرد: احتیاج است که مساله روشن شود. البته مذاکراتی صورت گرفته و بحث‌ها ادامه دارد اما به هر حال ما به دوستان خود در ترکیه اعتماد داریم. گرچه معتقدیم سیستم رادار موشکی به نفع مسلمانان نیست اما به هر حال بحث‌های دیگری هم وجود دارد که باید با مذاکرات روشن شود.


در مورد درگیری شیعه و سنی در صحنه‌ مسائل منطقه‌ای غلو می‌شود
وی هم‌چنین در پاسخ به پرسش خبرنگار دیگری در مورد اختلافات میان شیعه و سنی در منطقه، یادآور شد: در مورد درگیری شیعه و سنی در صحنه‌ مسائل منطقه‌ای غلو می‌شود. شیعه و سنی هردو مسلمانند و درگیری ندارند. مسائل جهان اسلام بسیار پیچیده و مهم است و طرح این موضوعات در شرایط فعلی، به‌موقع و لازم نیست.

رییس مجلس با بیان اینکه متولد عراق است و این کشور را خوب می‌شناسد، تصریح کرد: شیعه و سنی در عراق به خوبی زندگی می‌کنند و مشکل چندانی وجود ندارد. در خصوص مشکل میان شیعیان و اهل تسنن داستان‌سرایی می‌شود.

لاریجانی تصریح کرد: آمریکا و غربی‌ها دوست دارند بین فرق اسلامی تفرقه بیندازند که باید به آن توجه کرد؛ لذا مساله‌ شیعه و سنی مهم نیست. آنکه عرق اسلامی و غیرت اسلامی داشته باشد مورد حمایت ماست.


مسائل عراق از جنس فرقه‌ای نیست
وی ادامه داد: اختلاف بین سیاسیون همیشه وجود دارد و این جنبه‌ فرقه‌ای ندارد. مسائل عراق از جنس فرقه‌ای نیست. ممکن است برخی بخواهند آن را با تبلیغات به اختلاف فرقه‌ای تبدیل کنند و یا برخی بخواهند پشت آن مخفی شوند. توصیه‌ ما به همه‌ مسئولان عراق این است که اجازه دهند در عراق همه چیز بر اساس قانون پیش برود و قانون اساسی میثاق آنها باشد.


به زودی کمیسیون مشترک ایران و ترکیه در ترکیه افتتاح شود
رییس مجلس در ادامه در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری در خصوص دیدارهای دوجانبه‌ مقامات ایرانی و ترک در سفر هیات پارلمانی ایران به ترکیه، گفت: در سفر به ترکیه بحث‌های جدی و مهمی نسبت به مسائل دو جانبه و منطقه‌ای داشتیم. ما در این سفر در خصوص هیچ پروژه‌ای قرارداد نبستیم ولی قرار شد به زودی کمیسیون مشترک ایران و ترکیه در ترکیه افتتاح شود و در آنجا مباحث زیادی تصویب خواهد شد.



لاریجانی در این نشست در پاسخ به پرسش خبرنگار دیگری درخصوص تنگه هرمز و مباحث مطرح درباره‌ آن و اینکه آیا در این نشست‌ها درباره‌ تنگه هرمز نیز بحثی صورت گرفته است؟ اظهار کرد: ترکیه و موضع آن متفاوت از چیزی است که آمریکا و اسرائیل دنبال می‌کنند. دغدغه‌ ترکیه با آنها متفاوت است. ترکیه علاقه دارد مشکلات منطقه درست حل شود اما آنها به دنبال بر هم زدن منطقه هستند. ضمن آنکه در مورد مسائل تنگه هرمز موضوع جدیدی مطرح نشده که درباره‌ آن بحث کنیم.


لاریجانی بار دیگر با اشاره به روابط خوب و نزدیک ایران و ترکیه و نقش مهم دو کشور در شرایط فعلی منطقه تاکید کرد: نگاه رهبران ایران و ترکیه در مسائل منطقه‌ای به هم نزدیک است. در مسائل استراتژیک همگرایی‌ها بسیار است و دل‌مشغولی ایران و ترکیه نسبت به سرنوشت مسلمانان مشترک است؛ لذا برای مسائلی که بین دو کشور و منطقه وجود دارد این سفرها بسیار می‌تواند کمک‌کننده باشد.

 

 

مشاور نماینده رهبری در سپاه: امیدواریم نتیجه آراء، حضور افراد ولایی در مجلس باشد

Posted: 13 Jan 2012 02:04 AM PST

جـــرس: مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران بدون اشاره به عدم وجود شرایط انتخابات آزاد و منصفانه در کشور و غیر رقابتی بودن عرصه انتخابات گفت: هدف اصلی دشمن، کاهش مشارکت مردم در انتخابات است.


به گزارش ایسنا، پاسدار یدالله جوانی در سومین همایش "این عمار؟" که با موضوع "مجلس ولایی" در دانشکده علوم پزشکی قزوین برگزارشد، مدعی شد: "در سال‌های گذشته برخی جریان های افراطی به دنبال القای این موضوع به جامعه بودند که انتخابات، صوری است و رای مردم در آن تاثیری ندارد و همه این اقدامات نیز با هدف تاثیرگذاری در اصل انتخابات با ایجاد فضای ناامیدی و یاس در مردم نسبت به سلامت انتخابات انجام می‌شد."


رئیس سابق اداره سیاسی سپاه بدون رویکرد به رفتار و عملکرد حاکمیت در تغییر نتایج آراء و مطالبات مردمی افزود: "این جریان ها به کمک رسانه‌های غربی تلاش دارند مردم ایران را نسبت به حاکمیت بی‌اعتماد کنند ولی مردم همواره با حضور در عرصه‌های مختلف از جمله انتخابات، آنها را ناامید کرده‌اند."


سردار جوانی تاکید کرد: "انتخابات، شکل‌دهنده و عامل اصلی تحقق اهداف انقلاب اسلامی است و امیدواریم نتیجه آرای مردم، حضور افراد ولایی در مجلس برای حفظ ارزش‌ها و خدمت به نظام باشد. دشمنان تاکنون با ترفندهای مختلفی از جمله تهدید نظامی و فشارهای اقتصادی با اعمال تحریم‌های مالی و اخلال‌گری در صدد ضربه زدن به نظام اسلامی بوده‌اند و در آخرین حربه خود نیز ضمن ایجاد جنگ نرم و سایبری با ترور دانشمندان می‌خواهند روند توسعه ایران اسلامی را متوقف کنند. "