جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


رقابت های عوام فریبانه

Posted: 08 Jan 2012 09:55 AM PST

سارا زرتشت


به نمونه هایی از منازعات داخلیِ اصولگرایان دقت کنید:

 

نمونه اول :

احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس : " قصد دارند خانه سینما به دست وزیر ارشاد منحل شود و سپس رئیس جمهور به شکل ناجی وارد صحنه شود و در راستای مقاصد انتخاباتی خود ابقای خانه سینما را اعلام کند ".(اینجا)


اظهارات توکلی اگر درست باشد، یعنی دولت در حال عوام فریبی است. آن هم عوام فریبی با استفاده از قربانی کردن خانه سینما که یکی از سرمایه های فرهنگی ملت و چشم و چراغ اهالی سینماست.
اگر هم اظهارات توکلی نادرست باشد، یعنی توکلی در حال عوام فریبی است. او به جای آنکه به موضوع اصلی بپردازد و به جفایی که بر اهالی فرهنگ می رود اعتراض کند، این فاجعه ی فرهنگی را فرصتی برای تخریب رقیب قلمداد کرده و گویا از اصل قضیه چندان هم ناراضی نیست.

نمونه ای دیگر :

علی لاریجانی، رئیس مجلس :"مجلس با پیشنهاد حذف یارانه های ده میلیون نفر در طرح هدفمندی یارانه ها مخالف است"  اما " اگر بخواهند به افراد نیازمند یارانه بیشتری بدهند، ما موافقیم ." ( اینجا)

احمدی نژاد هنگام اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها آن را پول حلالی دانست که از طرف امام زمان به مردم پرداخت می شود و حالا از فرط کمبود بودجه و منابع می خواهد 10 میلیون نفر را از وجود این پول با برکت! محروم کند و غمی هم ندارد که اعتقادات مردم و امام زمان معصوم این وسط چگونه دستاویز عوام فریبی او شده است. و حالا لاریجانی روی دست او بلند شده و از مخالفت مجلس با اجرای این طرح گفته است. مخالفتی که لابد همه می دانند در صورت نبود بودجه، عوام فریبی خالصی در آستانه انتخابات مجلس است وبا فرض محال وجود بودجه ، از عهده ی پرونده های زیر بغل احمدی نژاد و اراده ی  «بت شکن»! او بر نخواهد آمد.

طبیعی است که اصولگرایان در این اظهارات  نه درصدد رقابت، که در صدد تخریب هم اند، اما این چندان غیر عادی نمی نماید . نکته اصلی جلوه ی کوچکی از استراتژی عوام فریبانه ای است  که اصولگرایان پیش گرفته اند و بازی کثیفی است که در آن با سرمایه های اقتصادی و فرهنگی یک ملت به آسانی بازی می شود.

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

 

در زمین غرب بازی نکنیم

Posted: 08 Jan 2012 09:29 AM PST

دیپلماسی ایرانی
 
یک دیپلمات بلندپایه با امضای محفوظ در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی به تحریم های اخیر اروپا و آمریکا و واکنش برخی مقامات نظامی و نمایندگان مجلس در مورد بستن تنگه هرمز می پردازد و معتقد است چنین فضایی بازی کردن در زمینی است که غرب می خواهد.

***

 هرچند جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس با تحریم هایی از سوی برخی کشورها به خصوص ایالات متحده آمریکا مواجه بوده است اما به نظر می رسد در چند سال گذشته به خصوص پس از ارسال پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت و صدور چهار قطعنامه علیه ایران در این شورا، شدت تحریم ها به طور بی سابقه ای افزایش یافته است. تحریم ها،‌ در برگیرنده تحریم هایی که از سوی سازمان ملل وضع شده و تحریم هایی که به طور یکجانبه از سوی آمریکا و متحدانش علیه ایران اعمال شده سه کارکرد یا تاثیر می تواند داشته باشد.


کارکرد یا تاثیر اول این تحریم ها تاثیر تاخیری آن است. به این معنی که کشور را در دستیابی به برنامه های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فناوری دچار تاخیر می کند. در این رابطه می توان به تاخیری اشاره کرد که تحریم ها بر سر راه دستیابی اهداف و برنامه های توسعه ایجاد کرده اند. به عنوان یک نمونه باید اشاره کرد که کشورمان به دلیل تحریم ها در پارس جنوبی سالانه 25 میلیارد دلار به نفع قطر ضرر می کند و ایران نمی تواند پا به پای قطر در این زمینه حرکت کند. و یا بر اساس برنامه پنج ساله دوم صادرات پتروشیمی ما سالانه باید به پنجاه میلیارد می رسد که در حال حاضر ده میلیارد است. این هزینه ای است که به واسطه تحریم ها به تاخیر در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده می انجامد.

کارکرد دوم،‌ تاثیر تضعیفی - تحیلی است. به این معنا که بنیان های کشور به مرور ضعیف می شود و توان کشور تحلیل می رود. این تضعیف و تحلیل را می توان در همه زمینه ها،‌ از کاهش روند توسعه صنعت نفت گرفته تا کاهش گرایش دانشجویان فنی به رشته هسته ای مشاهده کرد. این تضعیف و تحلیل شاید چندان در ظاهر به چشم نیاید و تاثیر آن جدی گرفته نشود ولی نباید فراموش کرد که این روند تدریجی در جایی تاثیر خود را به طور جدی نشان خواهد داد. برای تقریب به ذهن باید به فردی اشاره کرد که با پتک به یک ستون می زند. ممکن است این ضربه ها هر کدام چندان تاثیر در ستون نگذارد ولی به مرور موجب تضعیف ستون می شود و درنهایت منجر می شود که با ضربه صدم یا هزارم ستون فرو بپاشد. ضربه آخر تفاوتی با ضربه های قبل ندارد، آنچه متفاوت شده است تفاوت مقاومت ستون است که زیر ضربه ها به مرور کاهش یافته است. یا مثلا وزنه برداری که وزنه 200 کیلوگرمی را بلند می کند اما اگر یک گرم به بر روی وزنه بگذارید، وزنه را زمین می زند. انگلیسی ها اصطلاحی دارند که به این ضربه آخر یا گرم اضافه "کاه آخر"[1]‌ می گویند. بنابراین نباید بگوییم تاثیر تحریم ها ناچیز است و احساس نمی شود. تاثیر تضعیفی تحلیلی تحریم ها بسیار مهم است و باید در محاسبات در نظر گرفته شود.

کارکرد سوم تحریم ها تاثیر تعطیلی آن است. به هر میزان که کشور در فعالیت هایی وابسته  و نیازمند کشورهای دیگر باشد، وقتی مورد تحریم آن کشورها قرار گیرد،‌ آن فعالیت های تعطیل می شوند.

ممکن است که در حال حاضر سومین اثر تحریم ها چندان جدی به نظر نرسد ولی اثر و کارکرد اول و دوم آن در حال حاضر در مورد کشورمان مصداق پیدا کرده است.

وقتی به سابقه و تاریخ تحریم ها در جهان توجه کنیم می بینیم که وقتی تحریم های از سوی سازمان ملل بر کشوری اعمال شده هیچ گاه سازمان ملل از این تحریم ها عقب نشینی نکرده است. یعنی یا کشور مورد تحریم از مواضع خود عقب نشینی کرده است و یا در اثر تحولاتی اساسا صورت مسئله تغییر کرده است. کشورهایی نظیر آفریقای جنوبی، عراق و لیبی از کشورهایی هستند که از سوی سازمان ملل به طور جدی مورد تحریم قرار گرفته اند. درست است که هنوز ما از سوی سازمان ملل مورد تحریم های شدید و سخت قرار نگرفته ایم و تحریم هایی که علیه کشورهای دیگر همچون لیبی و عراق اعمال شده بود بیش از ما بوده است ولی به نظر می رسد از نظر تحریم های منطقه ای و دوجانبه وضعیت کنونی ما کم سابقه و یا شاید بی سابقه باشد. خصوصا تحریم هایی که آمریکا و اروپا در چند ماه اخیر تصویب کرده اند و یا در حال ایجاد مقدمات تصویب آن هستند، تحریم هایی هستند که علیه کمتر کشوری اعمال شده اند. به عنوان مثال در تاریخ انگلیس سابقه ای وجود ندارد که این کشور بانک مرکزی کشوردیگری را مورد تحریم قرار داده باشد ولی دیدم که در مورد کشورمان چنین تحریمی را اعمال کرد.


به نظر می رسد غرب در حال حاضر به مرور از تحریم به معنای مجازات آن[2] به تحریم به معنای ممنوعیت خرید[3] نزدیک می شود. یعنی اروپایی ها با تصمیمی که در حال اتخاذ آن هستند خرید نفت از ایران را ممنوع می کنند. در این شرایط ما نمی توانیم اعتراض و شکایتی کنیم. آنها با توافقی که با کشورهای عربی خصوصا عربستان و امارات انجام داده اند، به دنبال این هستند که خرید نفت را از ما متوقف کنند. پید اکردن مشتری جدید برای نفت در شرایط جدید راحت نیست، چرا که بسیاری از مشتری ها به دنبال امنیت تامین نفت هستند. حتی آنها که مشتری سنتی ما هستند به سمت کشورهایی می روند  که خیالشان راحت باشد و تامین نفت توسط آن کشورها در اثر معادلات سیاسی متوقف نشود. لذا به نظر می رسد ما در فروش نفت با مشکلاتی مواجه شویم و این موضوع بر درآمد نفتی ما تاثیر خواهد گذاشت. غرب اگر ببیند که این تحریم جواب داد ممکن است شوک بعدی را هم وارد کنند و تحریم های شدیدتری اعمال کنند.  


در حال حاضر ما چیزی حدود 2.5 درصد بازار نفت دنیا را تامین می کنیم و روزانه بین 500 تا 800 هزار بشکه به اروپا می فروشیم. از آنجایی که حداقل تا دور بعدی اجلاس شورای حکام و گزارش بعدی مدیرکل آ‍ژانس، زمینه تحریم جدیدی در شورای امنیت علیه ایران وجود ندارد غرب به طور یکجانبه به سراغ تحریم نفت ایران رفته اند. البته این مسئله به سود برخی کشورها هم می شود چرا که پول نفتی که را که به آنها می دهیم نمی دهند و برخی دیگر پول آن را مسدود کنند. به هر حال میزان صادرات نفت ما به اروپا چندان زیاد نیست و اروپا خصوصا در توافق با کشورهای عربی می تواند آن را تامین کند.



اما در واکنش به این اقدامات چه باید کرد؟ شاهد بودیم که بعد از این که بحث تصویب این تحریم ها جدی شد،‌ در روزهای گذشته برخی از مقامات نظامی و نمایندگان مجلس تهدید به بستن تنگه هرمز سخن گفته اند. به نظر می رسد که کسانی که این اظهار نظر را می کنند چندان به نتایج حرف خود آگاه نیستند. بستن تنگه هرمز ما را خواه ناخواه وارد درگیری جدیدی حتی با دوستانمان می کند. چرا که اولا بر اساس حقوق دریاها چنین بحثی قابل دفاع نیست،‌ ثانیا چنین اقدامی تجاوز به آب های سرزمینی عمان است. چرا که حجم عمده ای از نفت کش های بزرگ از دریای سرزمینی عمان عبور و مرور می کنند، اگر ما جلوی عبور و مرور این کشتی ها را بگیرید عملا با عمان درگیر خواهیم شد.


علاوه بر این نباید فراموش کرد که بیش از 70 تا 80 درصد نفتی که از این تنگه خارج می شود برای کشورهای آسیایی مثل ژاپن، هند و چین می رود یعنی اساسا بخش عمده این نفت برای اروپا نمی رود که ما با بستن این تنگه بخواهیم به اروپایی ها گوشمالی بدهیم. بنابراین با این اقدام ما با همان وارد کنندگان آسیایی نفت خلیج فارس درگیر می شویم. البته کشورهای خلیج فارس را هم نباید نادیده گرفت که آنها هم به این اقدام واکنش نشان می دهند و مجددا جنگ نفتکش ها به راه می افتد. در زمان جنگ که جنگ نفتکش ها به راه افتاد ما توجیه می کردیم که در حال جنگیم و به نفتکش های ما حمله می شود و ما نیز متقابلا نفتکش ها را مورد هدف قرار می دهیم.

بنابراین طرح بستن تنگه هرمز مسئله ای نیست که چندان قابل دفاع باشد. حتی تهدید کردن به این اقدام نیز برای نظام هزینه های زیادی ایجاد می کند. چنین کاری یعنی بازی کردن در زمینی که خود غربی ها می خواهند. با چنین رفتارها و مواضعی غربیها بهتر می توانند در دنیا تبلیغ کنند که ایران منشاء تهدید است و نمی توان به آن اعتماد کرد. آنها با استناد به این حرف می گویند که ایران هرجا که بتواند و توانایی داشته باشد خلاف قوانین بین المللی عمل می کند. ما سالهاست که اعلام می کنیم که استفاده از سلاح هسته ای را حرام می دانیم. اما با چنین مواضعی غرب می تواند علیه ایران این فضا را ایجاد کند که اگر ایران به سلاح هسته ای دست یابد همانند بستن تنگه هرمز خلاف مقررات بین المللی رفتار می کند. بنابراین باید از اتخاذ چنین مواضعی خودداری کرد و تلاش کرد آرامش را به فضای سیاست خارجی بازگرداند و با درایت تلاش کرد که تهدیدها و فشارهای کنونی را برطرف کرد.

 

[1] The last straw (the straw that breaks the camel's back)
 
 
[2] sanction
[3] embargo
 

منبع : دیپلماسی ایرانی

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

نامه به آقای خامنه ای

Posted: 08 Jan 2012 08:41 AM PST

علی تارخ


نامه نوشتن به رهبر حکومتی که نه تنها ادعای سالم ترین و مستقل ترین و مردمی ترین و آزاد ترین کشور دنیا را دارد بلکه داعیه دار نمایندگی خدا بر روی زمین را هم دارد، سخت است اما این سختی نه به دلیل شرمندگی در برابر این همه خوبی باشد بلکه ترس از تبعات سختی است که این حکومت نه تنها برای نگارنده بلکه برای خانوادهایمان پیش رو می آورد چرا که آزادی در فرهنگ لغات جمهوری اسلامی معنای اسارت میدهد و افرادی امثال من در برابر این حکومت الهی فرزندان شیطان و محکوم به نیستی هستیم.

آقای سید علی خامنه ای؛

خطاب به شما و برای شما می نویسم، میدانم بی ادبی است که وقتی از لحاظ سنی جای نوه شما هستم بخواهم چند خطی را پند به شما دهم.عذر مرا ببپذیرید اما مجبورم،چراکه من فرزند آموزش های حکومت شما هستم و از همان آغاز دوران دبستانم که مرا تحت تاثیر مستقیم آموزش های ایدئولوژیک خود قرار دادید مسحور گفتمانی شدم که شما را در ردیف پیامبر خدا قرار میداد. پس با اجازه اندکی شما را امر به معروف و نهی از منکر می کنم، حتما با امر به معروف و نهی از منکر به خوبی آشنا هستید، اگر از یاد برده اید بگویم که ستادی به همین نام دارید و چه سال هایی سربازان با لباس و بی لباس شما خون به دل خانواده هایمان کردند،چه پریشان خاطری هایی در کوچه هامان و خیابان هامان ایجاد کردید، چه دختران و پسران جوان این مملکت را و حتی زوج های جوان را اسیر خودتان کردید و هر کسی هم معترض میشد می گفتید مگر مسلمان نیستید؟ امر به معروف و نهی از منکر است، اگر قبول ندارید پس مسلمان نیستید و به همین راحتی تمام حیثیت یک انسان را می گرفتید و حتی شاید به جرم خروج از دین هم تا پای اعدامش می ایستادید؛ حکومت شما به من یاد داد که امر به معروف و نهی از منکر بر هر کسی واجب است در زمان امام اول شیعیان عوام نظارت بر کار امامشان می کردند و امر به معروف و نهی از منکر انجام میدادند، اما این هر کس شما تنها شامل خوتان و اطرافیانتان نمی شد، چقدر دوست داشتم روزی دخترتان را ببینم در خیابان قدم میزند و به دلیل اینکه اندکی چادرشان عقب رفته است بروم جلو وظیفه امر به معروف و نهی از منکرم را که شما به من آموزش داده اید را انجام بدهم.

بگذریم جناب آقای خامنه ای نمی دانم در چه سطحی از سواد حوزوی هستید اما میدانم زمانی که مسئولیت رهبری کشور را عهده دار شدید نه مرجع بودید و نه فقیه تنها حجت الاسلام جوانی بودید که آن طور به ظاهر نشان دادید به اکراه این مسئولیت را پذیرفتید، آن موقع ها تنها رهبر انقلاب بودید هنوز مقام معظم، مقام عظمی ولایت، حضرت آیت الله و نائب بر حق و از این عناوین نداشتید، خب زیاد هم مهم نیست در حکومت شما چه بیسوادانی تنها با یک دستبوسی ساده به مقام دکترا رسیدند و کرسی های دانشگاه را هم شش دانگه به اسم خود زدند شما که دیگر جای خود دارید، می گویند حوزه را به اسم خودتان زده اید حالا آیت الله شدنتان که خوب است به قول دوستی شکر که ادعای معصومیت و خدایی نکردید البته این طور که شما در سفرهایتان به شهرهای مختلف با نور افشانی هایی که بر روی صورت خود در ماشین انجام میدهید شاید قصد و نیت این کار را هم داشته باشید الله اعلم... یاد سفرهایتان افتادم راستی توجه کرده اید هنگام سفرهایتان دیوارهای شهر ها کاغذ دیواری میشوند از تصویر شما؟ احتیاجی به عرض بنده نیست میدانید که در اسلام حکم مجسمه سازی که به نوعی نشان دهنده بت باشد چیست؟ خب در زمان پیامبر نه برقی بود و نه کامپیوتری و نه فتوشاپ و دوربین و عکس وبنر اما شما چگونه استفاده می کنید؟ بنرهایی با نور افشانی های ویژه که هر کدام به طول ده ها متر و آنچنان بت هایی از شمایل شما درست کرده اند که هر کسی شما را نه تنها نائب بر حق بلکه مرتبط مستقیم با خدا هم می داند. روایت ورود امام اول شیعیان به شهر انبار و آن استقبال را که حتما میدانید، آن امام کجا و شمایی که بیش از 20 سال است سعی می کنید لفظ امام را هم برای خود مصادره کنید کجا؟؟؟ این تعداد انسان ساده دل را به دنبال خود این طرف و آن طرف می کشید و چه پول هایی که انشاالله به هزینه بیت المال نیست خرج می کنید تا با خود بگویید عجب مرد هنرمندی هستم من...

گفتم بیت المال؛ هزینه های سفرتان با آن گارد ده هزار نفری از کجا تامین می شود؟ بیت المال که نیست، مردم خودجوش هم که با ساندیس ها به خیابان و استقبال شما آمده اند، شما که اصلا طبق گفته های خودتان حقوقی هم دریافت نمی کنید و با همان هزینه ای که حوزه به شما میدهد زندگیتان را می چرخانید، یاد دارم که حتی در روزنامه جام جام آن سالی که عروسی فرزندتان بود از شما نقل شده بود که شام عروسی چون وسعتان نمی رسیده غذا کم آمده شما مقداری نان خشک اندازه کف دست میل کردید. پس این مخارج از کجا می آید؟ حتما خارجی ها یا دشمن اینها را تامین می کند تا ضربه به نظام بزند.
آقای خامنه ای به کودکی ای که در آن بزرگ شدم نگاه می کنم تنها این واژگان را پیدا می کنم: دشمن، جنگ، استکبار، انقلاب اسلامی، رژیم طاغوت، جاسوس، ضد انقلاب، مرگ بر آمریکا/اسرائیل/منافق/ گاهی هم انگلستان، غرب در حال نابودی است، فلسطین، بیت المقدس، اعراب خود فروخته، حلال، حرام، نامحرم و ...
میدانید حاصل تمام این واژگانی که شما به خوردمان دادید چیست؟ روزی با خود پرسیدم پدرانمان برای چه انقلاب کردند؟ دنیایی که در حال تلاش برای صلح است چرا همواره دشمن است؟ نظام استکبار و غرب به خصوص آمریکا و اسرائیلی که بیش از سی سال است آرزوی مرگ آنها را می کنید و هر ساعت می گویید در حال فروپاشی هستند چرا هر روز پویا تر و زنده تر از قبل با قدرت و توان بیش تری در حال رشد است؟ چرا نخبگان کشور هر روز به دامن این نظام استکباری که می گویید می روند و بر نمی گردند؟ طبق آمار رسمی خودتان که رجوع می کنم تنها 4 هزار و 120 نفر از المپیادی‌های نخبه از کشور خارج شده اند این بماند که تعداد نخبگان واقعی ای که طی این 30 سال از کشور خارج شده اند بیش از اینها می شوند و میدانید که این هزاران نفر چه تاثیری می توانستند در کشور داشته باشند؟ مدام در گوشمان حرف از مرگ زدید و آنقدر حلال و حرام و محرم و نامحرم کردید و بین فرزندان این کشور شکاف انداختید که همه برای هم مجوداتی ناشناخته شده اند و عشق که عامل حرکت و انگیزه انسان بوده است در کشورمان مرده است، وضعیت فرهنگی کشورمان را که مشاهده می کنید آنقدر وخیم شده است که ماموران انتظامیتان به جای اینکه به دنبال کشف جنایات و ایجاد امنیت باشند ماموریتشان جمع کردن جوانانمان از خیابان ها شده است، این دوست دخترها و پسرهایی را که می بینید محصول نظام شما هستند، آماربالای طلاق ها و تجاوزها و قتل ها و معتادین جوان و دانش آموز همگی حاصل تلاش های شما برای اعتلای فرهنگ این مملکت است. در کتاب هایتان خوانده ام انقلاب کردیم که آخرت را به مردم هدیه دهید به هر حال ادعای پوشیدن لباس پیامبر را دارید نمی دانستم این آخرتی که می گویید تنها معنای جهنم را با خود می آورد، اعتقادات مردم را به راحتی بر باد دادید دیگر ناموس صدای ناموس نمیدهد نماز واجب همه واجبات برای این جوانان نیست آقای خامنه ای شنیده اید که حرمت امام زاده به متولی اش است؟

از شما می پرسم پدرانمان برای چه چیزی انقلاب کردند؟ خب شعارهای زیبایی دادید استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی قرار بود الگوی جهان اسلام باشیم که به قول مصطفی تاجزاده شدیم عبرت جهان اسلام، استقلال را که دیگر همه میدانند بر باد دادید، تنها در دوره شما بود که وصیت نامه پتر کبیر عملی شد و روس ها چکمه هایشان را در آب های گرم خلیج فارس زدند البته برای شما انرژی هسته است واضح تر بگویم یعنی حتی شاهان قجر هم اجازه این کار را ندادند اما به لطف شما روح پتر کبیر پس از قرن ها آرام گرفت. آزادی برای شما در زمان طاغوت چگونه بود؟ زندانی سیاسی داشتیم؟ مطبوعات بسته می شدند؟ احزاب اجازه فعالیت نداشتند؟ دانشجویان محروم از تحصیل می شدند؟ برای اینها انقلاب کردید؟ یا وضعیت حجاب زنان خیلی بد بود و رگ غیرت شما اجازه نمی داد؟ کاری به آن وعده های هیچ وقت نشدنی انقلابتان ندارم، خانه و آب و برق رایگان و... می خواهم بدانم آزادی شما به چه معنا بوده است؟ غیر از این است که وکیل واستاد و دانشجو و روزنامه نگار و هنرمند و کارگر ودانش آموز و مادر و وزیر و انقلابی و همه در زندان های شما هستند؟ به معنای واقعی ایران را زندان کرده اید روزنامه که دیگر بسته نمی شود شما قتلگاه مطبوعات به راه انداختید اگر نمی دانید می گویم بدانید شما کاری کرده اید که محمد رضا شاهی که مستبد بود و آزادی را از مردم گرفته بود و روزی همه علیه اش انقلاب کردند هرگاه یادی از آن دوران می شود با نیکی از وی یاد می گردد و یک خدابیامرز هم همراهش می آید عذر می خواهم که نمی توانم و شرم می کنم بگویم چه حرف هایی هم همراه نام شما از زبان مردم جاری می شود...

جمهوری اسلامی قرار بود انتخاباتی داشته باشد، مجلسی از دل مردم داشته باشد، فریاد می زدید که شاه و پدرش مجالس هزار فامیلی به راه اندخته بودند.خب دهه اول انقلاب که هیچ ، بهانه هایتان سر به فلک می گذارد، جو انقلابی و جنگ و ... البته پا روی حق هم نمی شود گذاشت که آن دهه اکثریت جامعه این بهانه ها را با جان و دل می پذیرفتند و هر اتفاقی می افتاد کار خودمان نبود کار خدا بود، تصاویر هم در ماه رویت میشد، کسانی هم که می خواستند جلوی رسیدن مردم به آن بهشتی که شما وعده داده بودید باید اعدام می شدند. اما حالا چه؟ مردم کجای بازی شما قرار دارند؟ تنها برای اینکه تئاتری با بازیگرانی به تعداد مردم ایران تماشا کنید انتخابات می گذارید؟ میدانید رای به خاتمی نه به شما بود میدانم خیلی دلتان از رعیتتان پر بود خب بد هم انتقام نگرفتید 18 تیر 78 که خاطرتان است؟ اما دل پرتان سرشار از کینه بود، به معنای واقعی کلمه کینه شتری را نشان دادید 22 خرداد 88 یادتان هست؟ ندا آقا سلطان، سهراب اعرابی را میشناسید؟ بچه هایی که به خاک و خون کشیده اید را دیدید؟ وای بر شما که اگر دیده اید و به نمازی که می خوانید اعتقاد دارید، نمازی را که پدران و مادرنمان می خواندند بی رحم نبود، اخلاق و انسانیت را نشانمان میداد، آقای خامنه ای به کجا می روید؟ به دلیل اینکه مدام حکومتتان و خودتان را با پیامبر و معصومینمان قیاس می کنید و خود را در آن جایگاه قرار می دهید دو نکته را خدمتان عرض می کنم امام علی (ع) را که باید بشناسید دلیل خانه نشین شدنشان و روایت حکومت و عطسه بز را هم که می دانید، این را هم که می دانید ایشان تنها به خواست مردم حکومت کردند اما شاید ندانید که این بزرگوار تنها زمانی جلوی مخالفین خود دست به شمشیر بردند که آنها ابتدا شمشیر کشیدند و شما چه کردید؟ جواب سکوت مردم و پرسش رای من کجاست شد گلوله و خاک و خون، نکته بعدی شمر را که باید خوب بشناسید کسی که کربلا را آتش کشید امام حسین(ع) را گردن زد و عاشورا را عاشورا کرد اما شاید نمی دانید که آن هم خود را بر حق می دانست و نماز شبش را هم هیچگاه ترک نکرد و برای خوش مسلمانی بود که بهشت را برای خود خریده بود.خواستم گفته باشم که مطلع باشید.

آقای خامنه ای، من فرزند بزرگ شده در حکومت شما هستم، آموزش های شما را دیده ام اما می گویم که شما نه تنها نتوانسته اید سرهای بی مغزی که تنها دستبوسی شما را کنند تربیت کنید بلکه باید بگویم که من و امثال من بیشمارند به وسعت ایران بزرگ، تا دیر نشده است توبه کنید، خوتان را از ضحاکی گرفتارش شده اید نجات دهید، بترسید که من ها تبدیل به ما شود. ایرانیان شریفتند و تا به امروز به هر زبانی که توانسته اند حرمت نگاه داشته اند. بترسید از صدام شدن از مبارک شدن از قذافی شدن.
در پایان بر حسب وظیفه امر به معروف و نهی از منکری که شما بر دوش من گذاشتید تنها خواستم چند خطی را به شما یاد آوری و امر به معروف کرده باشم نهی از منکر دیگر دست مردم است.

18/10/90

 

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تحریم منفعل  یا مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات

Posted: 08 Jan 2012 08:32 AM PST

الف صیاد



پیچیدگی های تحریم انتخابات، و بر رسی انتظارهای متفاوت از این رویکرد، باید بتواند جامعه و جنبش سبز را در اخذ بهترین تصمیم یاری کند. اصطلاحات- عدم شرکت ، تحریم و مشارکت فعال و معترضانه در انتخابات که کنشگران سیاسی و پیروان و یا مقلدان آنها با توجه به راهبرد خود ، به یکی از آنها روی می آورند، هر کدام ساز و کاری جداگانه‌اند که با منظورهای متفاوتی بکار گرفته میشوند.

- قبل از هرچیز، "عدم مشارکت" اصطلاحی است که تشکلهای سیاسی درون نظام بکار میبرند و منظورشان عدم معرفی یا تأیید داوطلب برای نامزدی در لیست انتخاباتی است. این تصمیم در بطن خود بیهوده بودن شرکت در انتخابات را به پیروان آنها ندا میدهد ولی برای احتراز از اتهام مقابله با مشروعیت حکومت و برانداز بودن و برخوردهای امنیتی ، از بکار بردن کلمه تحریم خود داری میکنند. اگرچه کم نیستند افرادی که انتخابات را بدلایل عقلی و یا نص (ولا تقف ...) بطور کلی مردود میدانند. مقاله مرداب دموکراسی در این لینک برهمین مبنا است.

- منادیان تحریم انتخابات و خالی کردن صحنه در پی آنند که با غیبت خود در روز رأی گیری عدم مشروعیت نظام را اثبات نمایند. این رویکرد تنها بدین امید است که به جهانیان ثابت کنند که چون در ایران دموکراسی وجود ندارد، پس حکومت آن مشروع نیست . این موضوع اولاً امری ثابت شده است و ثانیاً هیچ قانون و ضمانت اجرایی برای برخورد با حاکمیت غیر مشروع وجود ندارد و بسیاری از حکومتهای دیکتاتوری و غیر مشروع که خیلی هم از ایران کمتر دموکراسی دارند ، جزء بهترین دوستان نظام سلطه جهانی و مورد حمایت وتکریم آنان میباشند. چون خود اینها بهترین ابزار و آلت استثماراند. از طرفی رژیم ایران هم به هزار زبان اعلام کرده که به رأی مردم ترتیب اثر نمیدهد و حتی قوانین مصوب خود را هم در این مورد قبول ندارد و میزان... رأی مــــردم نیـــــســــــت و تنها نظام ولایت مطلقه فقیه برکشور مسلط است . منتهی در این چهار چوب و در پاره ای موارد مانند انتصاب نمایندگان مجلس و رئیس جمهور، با برگزاری انتخابات صوری، مهر تأییدی هم بمنظور مصرف خارجی ازمردم میگیرد.

هرچه حکومتها غیر مردمی تر باشند حرص آنها به کسب یا جعل مشروعیت برای خود بیشتر است و طبیعی است که دیکتاتور ها در صف مقدم قرار میگیرند. این گروه برای حل مسئله تحریم انتخابات چه از نظر جعل رأی و آمار سازی و پخش اخبار دروغ نگرانی ندارند . هیچ ضمانت اجرایی هم برای رسیدگی به تخلفات آنها وجود ندارد. ولی این موضوع یعنی نداشتن مشروعیت، با تبلیغ بر جنبه های نقض حقوق بشری آن ، میتواند بهانه ای بدست سلطه خارجی دهد تا در صورت لزوم ، با حرکات ایذائی و جنگ افروزی به مقاصد کلان خود برسد . اینجاست که تحریمیان خانه نشین در رویکرد خود نقش هائی متناقض ومتفاوتی از یکدیگر دارند. اول اکثریتی که بدون داشتن راهکاری عملی ، به امید رسیدن به دموکراسی و بطور صادقانه، سلب مشروعیت را راهگشا می بینند ولی به هیچوجه زیر بار جنگ و دخالت خارجی و یا حتی انقلاب نمی روند، چون تجربه های دور و نزدیک آن را لمس کرده و به مصائب انقلاب و جنگ واقفند . دوم اشخاص، گروهها و یا گروهکهای تک محوری که زعمای آنان خود را از نظر بیگانگان آلترناتیو رژیم میپندارند و به امید دخالت خارجی و یکسره شدن کار حکومت و سپردن کشور به دست آنها دُمشان به قدرتهای بزرگ و یا کوچک و حتی حکام منطقه وصل است و در عین حال کانالهای ارتباطی خود با یکدیگر را نشانه مردمی بودن گروه خودمعرفی مینمایند. اینها که هر از گاهی در رسانه های بخصوص آفتابی میشوند بی آنکه به صراحت اعلام کنند بروز جنگ و انقلاب را برای خویش راهگشا میدانند و مخالفت چندانی با آنها ندارند و تنها از مردم میخواهند که یک کاری!؟ بکنند ولی با مشارکت معترضانه مردم در انتخابات که مخلّ اهداف آنها است علناً مخالفت می ورزند .

مشارکت حد اکثری و معترضانه در انتخابات که در:

" انداختن رأی باطل شده به صندوق رأی بشرطی! که داوطلب مورد قبول رأی دهنده، در لیست انتخاباتی نباشد "

خلاصه شده ، بیش از هر مورد در انتخابات مجلس کار آیی دارد . این نحوه از اعتراض سیاسی اولین بار در ایران و برای خارج کردن ساز و کار غیر قانونی تعیین! صلاحیت داوطلبین از دست حکومت یا تقلب و جعل آراء در کار انتخابات بکار گرفته شده است . این روش بدلیل ایجاد اختلاف در بین کارگزارن حکومتی و دادن دست بالاتر به قانون گرایان در این خیل، در میان مدت حتماً ثمر بخش است و حکومت به جز تعطیل انتخابات یا تقلب سراسری راهی برای مبارزه با آن ندارد که آنها هم صد در صد غیر عملی و افتضاح آور است . با مطالعه باز خورد این راهکار در بیانیه ها و اظهارات تشکلها و شخصیتهای سیاسی که کمی قبل از انتخابات مجلس هشتم به این روند روی آوردند در این لینک و ملاحظه اینکه هرکدام از آنان با چه خشونتی توسط حاکمیت از صحنه سیاسی حذف شدند و قبل از کودتای انتخاباتی سال 88 برنامه برخورد با آنان تدارک شده بود ، قاطعیت و نتیجه بخش بودن روش فوق و نیز هراسی که حکومت از عمومیت یافتن آن را داشته، معلوم میگردد.
به همین دلیل حاکمیت در طول چند سال اخیر ببهانه های مختلف و بخصوص با در نظر داشتن حضور چهل ملیونی مردم در صحنه و تبعات آن، با عملی کردن تجمیع انتخابات یا طرح انتصاب رئیس جمهور از سوی مجلس، هراس خود از برگزاری انتخابات را اثبات نموده است. تا جائی که از وسوسه نمایش انبوه شرکت کنندگان در جریان رأی گیری جهت جعل مشروعیت نیز منصرف شده، و به همان آرای محدود خودیها بسنده کرده است که نشانه آن در گفتار خطیب جمعه هفته گذشته مشهود میباشد.

ترفند و شانتاژ خبری تعیین مصادیق مجرمانه برای تحریم کنندگان انتخابات، که بطور ناگهانی با کمک ارگانهای متعدد حکومت تدوین و بعنوان خبر اول اشاعه یافت ، برای تشویق خودیها به رأی دادن ( وامتناع بیشتر سایرین از سر لجاج با حکومت) است. نتیجه آن هم خلوت کردن محیط و امکان برگزاری انتخابات دربستی ، در راستای همین تصمیم بوده است.

اگر حاکمیت با پیاده کردن طرح خود مبنی بر برگزاری انتخابات با شرکت خودیها ، و اعلام نتیجه واقعی و اسامی حائزین اکثریت طبق مُرّ قانون! بتواند از تنش بین طرفداران خود جلو گیری نموده و با سکوت و سکونی که تحریمیان برای آن فراهم مینمایند، ازاین خوان بگذرد میتواند، حتی ادعای کسب مشروعیت هم بنماید. البته چه چنین ادعایی از نظر افکار عمومی دنیا پذیرفته نیست ولی در صورت تصمیم بر حمله به ایران، آمادگی لازم در افکار عمومی جهان برای مخالفت عمومی با آن وجود ندارد . اینجاست که خطر تحریم انتخابات و خانه نشینی در زمان برگزاری انتخابات که به استمرار وضع موجود و بیشتر شدن احتمال بروز درگیری نظامی منتهی میشود، بهتر نمایان میگردد. در صورتیکه مشارکت حد اکثری و معترضانه حتی اگر نتواند در کوتاه مدت به نتیجه برسد و بلافاصله دموکراسی را در کشور مستقر نماید،حد اقل بخاطر حضور فعال مردم در صحنه سیاسی ، ضمن ایجاد هراس در مخیله هر متجاوزی ، قدرت لازم برای جلو گیری از تحمیل جنگ برعلیه کشور را به افکار عمومی در جهان خواهد داد و در مدت قابل پیش بینی بطور قطع به هدف اصلی خود که استقرار دموکراسی و قانون مداری است نیز توفیق خواهد یافت. راستی شما علاوه بر باطل شد چه پیامی را روی برگه رأی انتخاباتی خود برای حکومت مینویسید. مثلاً ، چرا به حصر خانگی رئیس جمهور پایان نمیدهید؟ چطور است؟

با هماهنگی بیشتر فرصتها را قدر بدانیم و اگر قرار بر تجمعات و تظاهرات خیابانی شد شعار نوشته‌هامان این باشد :
ما همه در انتخابات شرکت میکنیم و میدانیم که با رأی خود چه کنیم.

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

خباز: آن‌ها که گفتند مجلس در راس نیست، برای کسب کرسی تلاش می‌کنند

Posted: 08 Jan 2012 07:52 AM PST

جرس: ‌نماینده کاشمر گفت: حامیان احمدی‌نژاد که می‌گویند مجلس در راس امور نیست چرا برای حضور در مجلس نهم اینقدر تلاش می‌کنند؟

به گزارش ایلنا، محمدرضا خباز با بیان این مطلب تصریح کرد: یکی از حرف‌هایی که خلاف نظر امام (ره)و قانون اساسی زده شد در خصوص در راس امور نبودن مجلس توسط برخی دولتمردان مطرح شد که بسیار هم جای تعجب داشت.

خباز ادامه داد: ‌این حرف را کسانی زدند که اکنون تلاش می‌کنند‏ تا کرسی‌های قوه مقننه را در دست بگیرند.

وی گفت: این افراد برای دستیابی به جایگاه قوه مقننه از ابزار تهمت‏، تخریب، استفاده از پول‌های بی‌حساب و کتاب، وعده‌های غیر قابل تحقق و جلوه داددن حق به به صورت باطل و باطل به صورت حق استفاده می‌کنند.

نماینده کاشمر در مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: این افراد از این ابزار‌ها استفاده می‌کنند تا بر قوه مقننه مسلط شوند.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی یادآور شد: استفاده از این روش‌ها حاکی از نوعی عدم اعتدال است. چرا که اگر کسی در روش و منطق سیاسی‌اش مبنا داشته باشد هر روز سخنی متضاد نسبت به روز قبلش بر زبان نمی‌آورد، کسانی از این روش‌ها استفاده می‌کنند که نوکیسه‌های سیاسی هستند.

وی افزود: این‌ها افرادی هستند که می‌خواهند بدون تلاش و زحمت به قدرت برسند از این رو از روی ناپختگی حرف‌هایی می‌زنند که پختگی سیاسی کاملی ندارد.
 

اجرای طرح حجاب و عفاف در مهدهای کودک

Posted: 08 Jan 2012 07:24 AM PST

جرس: معاون اجتماعی سازمان بهزیستی از اجرای طرح "الگوي حجاب و عفاف و پوشش مناسب مهدهاي كودك" خبر داد و گفت: این طرح به گونه‌اي كامل و جامع و به صورت لباس فرمي يكسان در ستاد صيانت ازحقوق شهروندي و حجاب و عفاف وزارت كشور و مراجع ذي‌ربط در وزارت ارشاد در حال تدوين است.


به گزارش ایسنا، علي محمد زنگانه، با بيان اينكه عمده مشكلات مهدهاي كودك در كلانشهرها اتفاق مي‌افتد، اظهار كرد: انحراف از برنامه‌ها و مشكلاتي كه منجر به بروز انحراف در مجموعه مهدهاي كودك مي‌شوند مربوط به كلانشهرها است و به همين دليل مهدهاي كودك هشت كلانشهر آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اصفهان، البرز، تهران، خراسان رضوي، خوزستان و فارس در برنامه پايش فراگير مهدهاي كودك مورد ارزيابي قرار گرفتند.

 

به گفته وي برنامه "كيفي‌سازي، رفع اشكالات و چالش‌ها و بهبود وضعيت مهدها برنامه‌اي سه فازي است كه در طول برنامه پنجم توسعه" اجرا مي‌شود.

 

زنگانه افزود: نخست طرح پايش فراگير مهدهاي كودك از اواخر مهر تا پايان آبان‌ماه انجام شد و طي آن سه هزار و 729 مهدكودك مورد ارزيابي قرار گرفتند و مراحل بعدي طرح پايش فراگير،استقرار برنامه‌هاي بازنگري و پروژه‌ها بهبود وضعيت مهدهاي كودك را شامل مي‌شود و تا پايان برنامه پنجم توسعه ادامه دارد.

 

وی در ادامه با بيان اينكه 200 گروه از ناظران بر مرحله نخست طرح پايش فراگيرمهدهاي كودك نظارت كردند ، مدعی شد: اين تيم‌ها كارشناسان حوزه‌هاي تخصصي و بازرسي سازمان بهزيستي را شامل مي‌شدند تا از طريق انتصاب نمايندگاني از قسمت بازرسي ارزياب بيروني از حوزه اجتماعي به عنوان شخص ثالث بر پايش نظارت داشته باشد و از اين طريق مشخص شود تا چه حد ادعاها كه درخصوص وضعيت مهدها مطرح مي‌شود درست است.

 

وي در ادامه در تشريح نتايج طرح پايش فراگير مهدهاي كودك عنوان كرد: بر طبق نتايج طرح پايش كه در بيش از 96 درصد مهدهاي مورد ارزيابي قرار گرفته، آموزش قرآن به عنوان كلاس فوق برنامه انجام مي‌شود.

 

معاون اجتماعي سازمان بهزيستي در ادامه گفت: رعايت حجاب اسلامي و پوشش ساده در 97 درصد مهدهاي مورد ارزيابي رعايت مي‌شود و واحد كار مرتبط با مفاهيم ديني و مذهبي در برنامه ساليانه بيش از 94 درصد مهدهاي مورد ارزيابي قرار گرفته وجود دارد.

 

زنگانه در ادامه با اشاره به آمارهاي به دست آمده مرتبط با آموزش قرآن، وضعيت حجاب و عفاف، رعايت پوشش اسلامي و آموزش مفاهيم ديني عنوان كرد: چگونه است كه برخي اين آمارها را ناديده مي‌گيرند و درصدهاي كم مهدهاي متخلف را به عنوان آينه كليه مهدها جلوه مي‌دهند؟

وي همچنین با اشاره به مهدهاي متخلف در امر حجاب، عنوان كرد: الگوي حجاب و عفاف و پوشش مناسب مهدهاي كودك به گونه‌اي كامل و جامع و به صورت لباس فرمي يكسان در ستاد صيانت ازحقوق شهروندي و حجاب و عفاف وزارت كشور و مراجع ذي‌ربط در وزارت ارشاد در حال تدوين است.


پیش از این و در شهریور ماه سال جاری وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامه‌ای اعلام کرده بود اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاس‌های پیش‌دبستانی و مهد‌های کودک ممنوع است.
 

عالیه اقدام دوست با پایان دوران محکومیت از زندان آزاد شد

Posted: 08 Jan 2012 07:02 AM PST

جرس: عالیه اقدام‌دوست فعال حقوق زنان، نخستین زندانی در ایران که برای فعالیت در راستای حقوق زنان، حکم زندان درباره‌اش اجرا شده‌ بود امروز با پایان دوران محکومیت از زندان اوین آزاد شد.


به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» این فعال حقوق زنان در شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال و چهار ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شد و پس از آن دادگاه تجدید نظر حکم ۳ سال حبس را برای وی تایید کرد.


وی در طول سه سال گذشته بدون یک روز مرخصی در زندان اوین به سر برده بود.


عالیه اقدام‌دوست فعال حقوق زنان، نخستین زندانی در ایران است که برای فعالیت در راستای حقوق زنان، حکم زندان درباره‌اش اجرا شده‌است. او که بیش‌تر از ۶۰ سال سن دارد قبل از انقلاب اسلامی معلم آموزش و پرورش بود و بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ از کار خود اخراج شد. وی‌همچنین در سال‌های اولیه انقلاب و در دهه‌ی ۱۳۶۰ شش سال زندانی بوده است. اتهام وی در آن زمان ارتباط و یا عضویت در سازمان مجاهدین بوده است.


وی به خاطر شرکت در تجمع مسالمت آمیز زنان که در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۵توسط گروهی از فعالین حقوق زنان در میدان هفت تیر تهران برگزار شده بود در همان روز بازداشت شد. وی بعد از یک هفته وقتی حاضر نشد هیچ وثیقه‌ای برای آزادی‌اش بگذارد، از زندان آزاد شد و پس از صدور و اجرای حکم در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۷ برای گذارندن ۳ سال محکومیت خود در منزل شخصیش در شهر فومن توسط دو مأمور بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد.


اقدام‌دوست ابتدا در شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال و چهار ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم شد و پس از آن دادگاه تجدید نظر حکم ۳ سال حبس را برای وی تایید کرد. جرم او شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز بیست ودوم خرداد سال ۱۳۸۵ بود که بابت آن به اتهام‌هایی نظیر «اخلال در نظم عمومی و اقدام علیه امنیت ملی» متهم شده بود.


عالیه اقدام‌دوست از ابتدای بازداشت در زندان اوین و در بند عمومی زنان این زندان به سر می برد. وی تاکنون از حق استفاده از مرخصی مانند دیگر زندانیان محروم بوده است. پدر و مادر وی نیز درگذشته‌اند و وی خانواده‌ای ندارد. در تاریخ ۷ فروردین ماه ۱۳۸۹ گزارش شد عالیه اقدام دوست به اتهام خواندن تاریخچه هشتم مارس در بند نسوان اوین، یک هفته در سلول انفرادی بازداشت و پرونده‌ای داخل زندان برای وی تشکیل شده است.


در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۹، عالیه اقدام دوست به دلیل اعتراض نسبت به انتقال زنان زندانی سیاسی بند عمومی زنان زندان اوین به بند متادون که محل نگهداری مجرمان خطرناک بود، توسط مسئولین زندان به سلول های انفرادی زندان اوین منتقل شد و یک هفته در سلول‌های انفرادی گذراند.

 

دبير اجرايي خانه كارگرخوزستان: فقدان امنيت شغلی باعث افزايش حوادث كار شده است

Posted: 08 Jan 2012 06:52 AM PST

جرس: انعقاد قراردادهاي موقت حتي 30 روزه در كارهايي كه جنبه مستمر دارند، خلاف قانون بوده و باعث افزايش دلسردي و سرخوردگي كارگران خواهد شد.

به گزارش ایلنا، دبير اجرايي خانه كارگرخوزستان گفت: فقدان امنيت شغلي‏ ،موجب سلب آسايش كارگران و بالا رفتن سطح و تعداد حوادث كاري شده است.

آقايار حسيني ضمن بيان اينكه عدم توجه به مسائل روحي و رواني كارگران موجب دلسردي و كاهش توان كاري آنان شده است، افزود: نبود امنيت شغلي قطعا در بهره وري و كارايي كارگران موثر خواهد بود.

او افزود: انعقاد قراردادهاي موقت حتي 30 روزه در كارهايي كه جنبه مستمر دارند، خلاف قانون بوده و باعث افزايش دلسردي و سرخوردگي كارگران خواهد شد.

او در ادامه با اشاره به اينكه بعضي از كارفرمايان از تبصره 2 ماده 7 قانون كار نهايت سوء استفاده را مي‌كنند، اظهار داشت: با بستن اين نوع قراردادها، موجبات سوءاستفاده بعضي از كارفرمايان فراهم شده است.

او تاكيد كرد: توجه به اين امر كه كارگران در كارهاي مستمر بايد قراردادهاي دائمي داشته باشند، امري مهم و ضروري است و راي ديوان عدالت اداري در خصوص كارگران قند شاهرود لازم و قابل اجرا بوده و هيئت هاي حل اختلاف نيز ملزم به اجراي راي ديوان هستند.

او در حكم نمونه به واحدهايي در خوزستان اشاره كرد كه كارگران شاغل در آنها با وجود آنكه بيش از 10 الي 14 سال سابقه كار دارند، هنوز با قرارداد موقت فعاليت مي‌كنند.

او با اشاره به حكم اخير هيئت عمومي ديوان عدالت اداري تاكيد كرد: كارگراني كه داراي قرارداد موقت هستند و كارشان ماهيت استمراري دارد، مي‌توانند براي احقاق حقوق خود به ديوان عدالت اداري شكايت كنند.
 

سياست اصلي دولت در هدفمندی يارانه‌ها، رساندن پول به دست مردم است نه حمايت از توليد

Posted: 08 Jan 2012 06:21 AM PST

وزير صنايع دولت اصلاحات

جرس: "اسحاق جهانگیری" وزیر صنایع و معادن دولت اصلاحات که در طول هشت سال حضور این دولت، سکان هدايت صنعت کشور را در اختیار داشت و طی دوران فعالیتش در بدنه دولت، خود را یکی از مدافعان حضور بخش خصوصی در اقتصاد معرفی می‌کرد، این روز‌ها خود به جمع فعالان بخش خصوصی اقتصاد پیوسته است.

جهانگیری در گفت‌وگوی مشروح خود با ایلنا به بیان دیدگاه‌های اقتصادی خود در خصوص مهم‌ترین برنامه اقتصادی این روزهای دولت یعنی اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها پرداخت، رویکردی که به گفته وی شرایط اجرای آن در دولت اصلاحات به دلیل عدم همراهی حوزه‌های مختلف، اجرایی نشد. کسری منابع مالی برای پرداخت تعهدات مالی دولت به بخش تولید و صنعت در جریان اجرای قانون هدفمندی یارانه مهم‌ترین چالش پیش روی دولت عنوان می‌شود که این امر ناشی از سوق دادن درآمدهای حال از اجرای قانون به سمت پرداخت مستقیم به خانوارهاست.

ارزیابی برنامه سوم توسعه اقتصادی به عنوان عملکرد اقتصادی دولت اصلاحات و مقایسه دستاوردهای آن با برنامه چهارم نیز بخش دیگری از گفت‌وگوی جهانگیری با ايلناست که مشروح آن در اینجا آمده است؛

امروز یک سال از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها طبق نظر دولت می‌گذرد، قانونی که با اعمال تغییراتی بر روی برخی از بندهای آن در برنامه چهارم، هم اکنون به مرحله اجرا در آمده است. عدم حذف تدریجی یارانه‌ها طبق برنامه چهارم یکی از مسائلی است که امروز تبعات زیادی در اقتصاد کشور ایجاد کرده است. براین اساس فرآیند حذف یارانه‌ها از اقتصاد و چالش‌های کنونی حاصل از اجرای این قانون را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پس از جنگ تحمیلی رویکرد دولت در قالب برنامه‌های مختلف توسعه‌ای، به سمت حذف یارانه‌ها حرکت کرد، بر این اساس مقرر شد یارانه کالاهایی که اثر کمتری بر زندگی مردم دارند به صورت مرحله‌ای حذف شوند. در آن زمان یکی از مهم‌ترین یارانه‌های موجود در اقتصاد ایران در نرخ ارز نهفته بود‏، به طوریکه هر کس موفق به دریافت ارز دولتی می‌شد‏، منبع رانت قابل ملاحظه‌ای از این محل بدست می‌آورد. در دولت اصلاحات به منظور حذف رانت موجود در یارانه نرخ ارز دولتی، سیاست تک نرخی کردن ارز اجرایی شد، علاوه بر این، پیشنهاداتی مبنی بر حذف تدریجی یارانه بنزین نیز توسط دولت یک بار به مجلس پنجم و پس از آن به مجلس ششم ارائه شد اما به تصویب نرسید.

به دنبال آن در تصویب برنامه چهارم اقتصادی، تصمیم گرفته شد تمام یارانه‌های انرژی به صورت مرحله‌ای به سمت قیمت‌های فوب خلیج فارس حرکت کند. در تصویب این برنامه چندان به دنبال نزدیک شدن قیمت انرژی به نرخ‌های جهانی آن نبودیم، چرا که رقبای اصلی خود را کشورهای خلیج فارس در نظر گرفته و سعی داشتیم با حفظ تعادل در قیمت انرژی، انگیزه سرمایه گذاری در کشور را تقویت کنیم. اما متاسفانه مجلس هفتم به دلایل سیاسی این ماده را از برنامه چهارم حذف و به شدت از رویکرد خود در این خصوص دفاع کرد.

به نظر من حذف تدریجی یارانه‌های انرژی در این مقطع زمانی یک ضرورت اجتناب ناپذیر و یک الزام در اقتصاد کشور بود چرا که ادامه روند قبلی منجر به عدم تعادل بین مصرف و تولید انرژی می‌شد. لذا باید از اصل اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها به عنوان نیاز ضروری کشور دفاع کرد اما از‌‌ همان ابتدا اختلاف نظراتی در شیوه اجرا و نحوه پرداخت یارانه‌ها وجود داشت. بدون شک رویکرد اخذ شده برای نحوه پرداخت یارانه‌ها در قالب اجرای قانون، در آینده‌ای نه چندان دور کشور را با مشکلات خاصی روبرو می‌کند که از آن جمله می‌توان به کسری قابل ملاحظه تراز پرداخت‌ها و حرکت پول به جای تولید به سمت مصرف در اقتصاد اشاره کرد. پیش از اجرای قانون، کار‌شناسان بار‌ها نسبت به ارزیابی تبعات حذف یارانه‌ها بر تولید، سرمایه گذاری، تورم و نرخ دستمزد‌ها به ویژه در طبقه کارگر هشدارهایی داده بودند که در مقابل دولت عنوان می‌کرد تمامی جنبه‌های این سیاست ارزیابی شده است.

معتقدم امروز قانون هدفمندی یارانه‌ها با چند چالش جدی روبروست که مهم‌ترین آن، مشکل تراز پرداخت یارانه خانوار‌ها است. منابع درآمدی دولت به هیچ عنوان پاسخگوی میزان یارانه پرداختی خانوار نیست، در این خصوص یا منابع جدیدی برای پرداخت‌ها باید لحاظ شود و یا اقدام به حذف آن‌ها شود که هر دو این رویکرد‌ها آثار و تبعات خاصی به همراه خواهد داشت.

همانطور که اشاره کردید، برنامه چهارم اقتصادی دولت را موظف به حذف یارانه‌های انرژی کرده بود. براین اساس هر دولتی که زمام کشور را در دست می‌گرفت ملزم به اصلاح نرخ حامل‌های انرژی بود، این در حالی است که پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها و پس از اجرای آن، مسئولان ارشد دولت اصولگرا در اظهارات خود، داشتن جسارت و توانایی مدیریت را دلیل اصلی حذف یارانه‌ها و اجرای قانون در این دوره عنوان می‌کردند. بر این اساس مباحثی مبنی بر اینکه دولت‌های قبلی توانایی حرکت به سمت چنین تغییراتی در اقتصاد را نداشتند عنوان می‌شد. لطفا با ارزیابی دیدگاه خود در این خصوص بفرمایید که چرا حذف یارانه‌ها در دولت اصلاحات کلید نخورد؟

مسلما برای حذف یارانه‌ها، باید اراده کل نظام اعم از دستگاه‌های امنیتی، نظامی، قوه قضائیه، مجلس، جریانات سیاسی، خطبای نماز جمعه و تمام کسانی که تریبون در اختیار داشتند، به اجرای این سیاست معطوف می‌شد. اما به صراحت می‌توان گفت که در دولت‌های قبلی چنین حمایتی از دولت نمی‌شد. در آن زمان اگر قیمت برق دو ریال افزایش می‌یافت، امام جمعه در نماز، پشت تریبون آمده و به شدت دولت را محکوم می‌کرد. یا اگر قیمت تخم مرغ پنج ریال افزایش می‌یافت، صدا و سیما تمام برنامه‌های خود را معطوف به آن می‌کرد که دولت باعث این افزایش قیمت شده است.

خوب در چنین شرایطی معلوم است دولتی که دارای تدبیر بوده و اداره کشور برایش مهم است، می‌داند اگر قرار باشد زیر بار چنین اصلاحاتی در حوزه یارانه‌ها برود که در قبال آن مجموعه داخل نظام و برخی جریانات سیاسی، فرصتی برای آسیب زدن به دولت پیدا کنند، به چنین اقدامی دست نخواهد زد. برمبنای این امر، اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها ناشی از عزم موجود در دولت اصولگرا نبوده، بلکه به واسطه عزم موجود در نظام برای چنین تغییری بوده است. زمانی که قیمت بنزین افزایش یافت، شاهد آن بودیم که از‌‌ همان شب نیروهای انتظامی و امنیتی برای مقابله با هرگونه اعتراض در پمپ بنزین‌های سراسر کشور مستقر شدند، این امر بیانگر عزم نظام در اجرای این سیاست است.

لذا اگر امروز هدفمندی یارانه‌ها تا حدی با موفقیت اجرا شده، بخش عمده این موفقیت نسبی مرهون اراده نظام بوده است. در واقع می‌توان گفت این شانسی بوده که در اختیار دولت آقای احمدی‌نژاد قرار گرفته داده شد.

یکی از ابعاد مهم هدفمندی یارانه‌ها که در قالب قانون بر آن تاکید شده بود، اعمال حمایت از بخش تولید و صنعت بود. بر این اساس طبق ماده هشت قانون مقرر شد ۳۰ درصد درآمد حاصل از اجرای این قانون به بخش تولید و صنعت اختصاص یابد، این در حالی است که تاکنون هیچ گزارش مستند و مستدلی از سوی دولت مبنی بر تخصیص این سهم ارائه نشده است. عدم تحقق وعده‌های حمایتی از تولید و صنعت، علاوه بر تبعات اقتصادی و روانی آن در این حوزه، پدیدار کننده این دیدگاه است که دولت حمایت از تولید را آنچنان که باید در دستور کار خود ندارد. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟

این دولت و شخص آقای احمدی‌نژاد بیش از آنکه سیاست‌های خود را به این حوزه معطوف کرده و برای مسائل توسعه‌ای خصوصا توسعه پروژه‌ای، صنعت و تولید زمان گذاشته باشد، به دنبال رساندن پول نقد به دست مردم بوده است. لذا زمانی که رویکرد دولت، توزیع پول میان مردم و خانوارهاست می‌بینیم که در اجرای تکلیف قانونی خود برای هزینه کردن درآمدهای حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها کوتاهی کرده و براساس سیاست‌ها و رویکردهای مورد نظرش عمل می‌کند.

متاسفانه رویکرد پرداخت پول به مردم، پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها توسط دولت و در قالب سفرهای استانی دنبال می‌شد. زمانی که در سفرهای استانی به ازای هر نامه‌ای که به رئیس جمهور داده شود پولی به مردم پرداخت می‌شود، این تصور شکل می‌گیرد که دولت یک کمیته امداد بزرگ است و افراد باید به دنبال اتومبیل مسئولشان بدوند تا بتوانند از آن پولی دریافت کنند.

هیچ وقت قرار نبوده ما همه مردم را حقوق بگیر دولت کنیم اما متاسفانه این رویکرد در دولت شکل گرفته که باید به صورت مستقیم به مردم پول پرداخت شود. با همین رویکرد است که منابع بخش تولید پرداخت نشده و در جای دیگری به جامعه تزریق می‌شود. مطرح کردن مباحثی از قبیل آنکه بخشی از سهم تولید از درآمد هدفمندی یارانه‌ها در قالب طرح‌هایی چون پرداخت یارانه ترجیحی انرژی صورت گرفته، چیزی جز دادن پاسخ قانونی به اعتراضات نیست. کما اینکه خود دولت هم می‌داند این فقط یک پاسخ است و در عمل نمی‌توان آن را جزو سهم تولید برشمرد.

معتقدم باید رویکرد‌ها اصلاح شود. زمانی که دولت در پرداخت ۴۵ هزار تومان یارانه خانوار مشکل و کمبود اعتبار دارد، چه دلیلی دارد که از افزایش ارقام یارانه خانوار صحبت شود؟ متاسفانه همین موضوع افزایش یارانه خانوار، از یک مقطع زمانی به بعد تبدیل به یک ابزار سیاسی می‌شود، با این رویکرد که دولت که تصمیم دارد سهم یارانه خانوار را افزایش دهد اما عده‌ای نمی‌گذارند این اتفاق بی‌افتد....

 

از موضوع هدفمندی یارانه‌ها که بگذریم، می‌خواهیم به ارزیابی شاخص‌های اقتصادی دو دولت در تحقق برنامه‌های توسعه اقتصادی سوم و چهارم بپردازیم. باتوجه به تفاوت فاحش درآمد نفتی کشور در این دو برنامه، می‌بینیم که وضعیت شاخص‌های اقتصادی برنامه چهارم نسبت به برنامه سوم نه تنها رشد مشهودی نداشته بلکه در برخی موارد با کاهش نیز همراه بوده است. این امر را ناشی از اهتمام دولت در اجرای قانون می‌دانید یا اینکه هدفگذاری‌های دیده شده در برنامه چهارم نسبت به برنامه سوم، دور از واقع تدوین شده بود؟

برنامه سوم توسعه اقتصادی، به واسطه تجربه نیروهای ستادی که تجربه‌های خوبی در این زمینه داشتند و نیروهای اجرایی که در وزارتخانه‌ها نقش اجرایی پررنگی ایفا می‌کردند، به گونه‌ای بسیار متمایز نسبت به دو برنامه قبلی تدوین شد. در برنامه سوم به جای آنکه مثل برنامه‌های قبلی، جهت گیری‌ها به سمت یکسری پروژه‌ها و فعالیت‌های مشخص حرکت کند، رویکرد‌ها به سمت اصلاح ساختاری در اقتصاد حرکت کرد، اصلاحی که یک فضای بهاری در کشور ایجاد کند. به همین دلیل بود که نام برنامه سوم را برنامه «اصلاح ساختاری» گذاشتیم.

برنامه سوم با انگیزه‌هایی از جمله؛ سرعت بخشیدن به خصوصی سازی و افزایش توانمندی بخش خصوصی در اقتصاد، خروج بخش تجارت خارجی از انحصار و کنترل دولت، کاهش عوارض دولتی، راه اندازی مجموعه‌ای از بانک‌های خصوصی و... تدوین شد. خوشبختانه این مفاهیم طی یک دوره طولانی توسط جریان‌ها و گروه‌های سیاسی حاضر در مجلس مورد بحث قرار گرفته و یک تفاهم نانوشته‌ای در رابطه با آن انجام شده بود. در تنظیم برنامه سوم چهره‌های شاخصی نظیر دکتر نجفی، دکتر نیلی، مرحوم دکتر نوربخش و... حضور داشتند. در مجلس نیز این برنامه طی دوره ریاست آقای ناطق نوری مصوب شد، بر این اساس به اعتراف اغلب صاحب نظران و کار‌شناسان اقتصادی، برنامه سوم موفق‌ترین برنامه در قبل و بعد انقلاب بوده است.

شاخص‌های عملکردی برنامه سوم، با وجود اینکه مجموعه درآمدهای نفتی دولت در طول پنج سال برنامه به حدود ۱۲۰ تا۱۳۰ میلیارد دلار می‌رسید از رشد قابل قبولی برخوردار بود. رشد اقتصادی کشور در این برنامه شش درصد و شاخص رشد صنعت نیز در طول پنج سال برنامه همواره دو رقمی بوده است، کما اینکه دو رقمی بودن شاخص رشد صنعت به صورت مستمر در طول پنج سال، در تاریخ ایران کم سابقه است. رشد سرمایه گذاری به حدود ۱۰ درصد رسید که یکی از دستاوردهای بزرگ این برنامه بود، این امر منجر به آن شد که بخش خصوصی با اعتماد فراوان در فعالیت‌های اقتصادی حضور پیدا کند.

از سوی دیگر در این سال‌ها برای نخستین بار در کشور، نفت به عنوان یک دارایی دراز مدت تلقی شد و به دنبال آن حساب ذخیره ارزی در کشور شکل گرفت که مازاد درآمدهای نفت در آن حساب ذخیره شده و از آن محل سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی در کشور صورت گیرد. از عملکرد برنامه پنج ساله سوم بود که کشور به یک بلوغ در حوزه برنامه نویسی رسید و این جمع بندی حاصل شد که باید گام بلندتری در حوزه برنامه نویسی برداشته شود. براین اساس با محوریت مجمع تشخیص مصلحت و کمک دولت، سند چشم انداز ۲۰ ساله ترسیم شد که یک افق بلندمدتی را به لحاظ توسعه‌ای پیش روی ما قرار می‌داد. پیش نویس این سند توسط مدیرانی تهیه و تدوین شد که تحقق اهداف این سند را در توانمندی خود می‌دیدند. معتقدم همه این‌ها دستاوردهای برنامه سوم توسعه بود.

ما در برنامه سوم با درآمد ۱۲۰ میلیارد دلاری نفت به رشد شش درصدی اقتصاد دست یافتیم، در حالی که طی برنامه چهارم باوجود اینکه درآمد دولت از محل فروش نفت به ۳۵۰ میلیارد دلار رسید، رشد اقتصادی هشت درصدی هدفگذاری شده محقق نشد. کما اینکه ما در تدوین برنامه چهارم با درآمد حدودا ۱۵۰ میلیارد دلاری، رشد هشت درصدی اقتصادی را پیش بینی کرده بودیم. در جریان اجرای برنامه چهارم باوجود رشد قابل ملاحظه قیمت نفت، شاهد آن بودیم که ارائه آمارهای اقتصادی کم کم در کشور متوقف شد. مسلما نمی‌توان گفت که در طول این سال‌ها آمار مثبتی را در کشور تجربه می‌کردیم چرا که اگر شاخص رشد اقتصادی ما بالا‌تر از پنج درصد بود، حتما از سوی دولت اعلام می‌شد. از سوی دیگر آمارهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی بیانگر آن بود که رشد اقتصادی ایران به ترتیب در سال‌های ۸۷، ۸۸ و ۸۹ حداکثر دو درصد، یک درصد و صفر بوده است.

یکی از آمارهایی که در دولت نهم و پس از آن دولت دهم به مرور کمرنگ شد، آمار بخش صنعت و معدن بود، به طوریکه در این دوران شاهد مسکوت ماندن آمار این بخش بودیم. زمانی هم که بانک مرکزی اقدام به ارائه آماری از میزان ارزش افزوده و رشد صنعتی می‌کرد (که عمدتا نزولی و بسیار ناچیز بود)، این آمار به شدت از سوی وزارت صنایع و معادن مورد تکذیب و انتقاد قرار می‌گرفت. سکوت آماری بخش صنعت و معدن در خلال سال‌های اخیر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

من در طول هشت سال حضورم در وزارت صنایع و معادن دولت اصلاحات به خاطر ندارم که حتی یک بار در خصوص آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی و یا مرکز آمار، نظر خلافی ارائه داده و در این خصوص یکی به دو کرده باشم. چرا که معتقد بودم وظیفه این دستگاه‌ها تهیه آمار است و وظیفه ما تلاش بیشتر.

رشد صنعت، حاصل ارزیابی وضعیت رشته‌های مختلف صنعتی و عملکرد گروهی از کارخانجات فعال است. زمانی که در حوزه صنعتی هفت یا هشت هزار واحد صنعتی فعالیت می‌کنند، جمع آوری تک تک آمار آن‌ها وظیفه وزارت صنایع نیست و لذا دستگاه‌های آمارگیری خود براساس یک مدلی طراحی شده، با ارزیابی‌های خود شاخص رشد صنعتی را محاسبه می‌کنند.

در برخی موارد شعار‌ها و اظهارات مسئولان، خصوصا وزرای بخشی صرفا جهت فضاسازی مثبت در کشور است و تنها دستاورد و حاصل این اظهارات آن است که در فضای عمومی جامعه یک احساس امیدواری شکل بگیرد، حتی اگر این آمار واقعی نباشد.

به عنوان مثال زمانی که رئیس جمهور در راهپیمایی ۲۲ بهمن سال ۸۷ و در یک اجتماع بزرگ مردمی آماری غیرواقعی از اقتصاد کشور بیان می‌کند، نمی‌توان به راحتی در برابر آن سکوت کرد. در آن زمان بنده به عنوان فردی که در دوره‌ای، مسئولیتی در کشور داشته، با یک نامه سرگشاده اعلام کردم قالب ارقام اعلام شده واقعی نیست. اما به جای پاسخ دادن به این نامه و اصلاح آمار، عنوان کردند که تعریف‌ها از آمار متفاوت است، چرا که مثلا ما منظورمان میزان تولید نبوده و ظرفیت تولید بوده است!

در حوزه صنعت، یکی از مسائلی که طی سال‌های اخیر تنها به عنوان یک وعده مطرح شده اما هیچگاه عملیاتی نشد، تدوین استراتژی صنعتی کشور بود، استراتژی‌ای که در دولت قبلی تدوین آن در دستور کار قرار داشت. طی سال جاری نیز شاهد آن بودیم مهدی غضنفری در زمان ادغام وزارت صنایع و معادن و بازرگانی، یکی از راهبردهای خود در وزارتخانه جدید را تدوین استراتژی صنعتی تا پایان امسال عنوان کرد. هر چند که تا پایان سال جاری زمانی باقی نمانده و این وعده امسال محقق نمی‌شود اما تصور می‌کنید طی سال‌های آتی این اتفاق در حوزه صنعتی کشور بی‌افتد؟

از اینکه مسئولان دولت به فکر تدوین استراتژی و ارائه راهبردی جهت توسعه صنعتی هستند، باید خوشحال بود اما باید توجه داشت که راهبرد سال به سال تعیین نمی‌شود. در آن دوره یک راهبرد صنعتی پس از ۱۸ ماه کار کار‌شناسی توسط۶۰ تیم دانشگاهی کشور با محوریت سه برنامه توسعه اقتصادی نوشته و با حضور بخش خصوصی تدوین شد. شاید در این راهبرد نواقص و کمبودهایی وجود داشت اما اگر واقعا مسئولان کنونی به دنبال تهیه یک راهبرد صنعتی بودند، می‌توانستند با انجام اصلاحاتی در راهبرد تدوین شده قبلی، آن را به مرحله اجرا درآورند.
مسلما اینکه هر فردی بیاید و تدوین راهبرد جدید صنعتی را به شعاری برای خود تبدیل کند، راه به جایی نخواهد برد. استراتژی رو استراتژیست‌ها می‌توانند بنویسند و مقامات دولتی باید از این استراتژیست‌ها حمایت کنند.
 

بازداشت محمود دردکشان با حکم دادگاه ویژه روحانیت

Posted: 08 Jan 2012 06:16 AM PST

 

جرس: یک فعال سیاسی نزدیک به بیت آیت الله منتظری صبح امروز به حکم دادگاه ویژه روحانیت در قم بازداشت شد

به گزارش «میزان خبر» ماموران امنیتی، صبح امروز با مراجعه به منزل محمود درکشان، پس از تفتیش منزل و توقیف رایانه شخصی، او را بازداشت کردند.
این فعال سیاسی پیش از این، پنج نوبت بازداشت و زندان طولانی مدت را پشت سر گذاشته که از جمله می‌توان به تحمل پنج سال حبس در دهه ۷۰ اشاره کرد.