جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود

Posted: 18 Jan 2012 07:19 AM PST

آذر اهورائی


بهار وقتی از راه رسید هرگز در یکجا متوقف نخواهد ماند و از سرزمینی به سرزمینی دیگر سر خواهد زد و همه جا را سبز زیبا خواهد کرد. سال گذشته بدنبال آغاز بهار عربی از تونس و به فاصله 3 روز از پیروزی جنبش آزادیخواهانه مردم مصر در سالگرد پیروزی انقلا ب 22 بهمن؛ از سوی رهبران جنبش سبز روز 25 بهمن بعنوان روز همبستگی ملت ایران با جنبش آزادیبخش ملتهای مصر و تونس اعلام شد و در این روز بر خلاف انتظار عمال حکومت خودکامه ولایت فقیه و علیرغم همه تمهیدات و تهدیدات آن برای ایجاد جو رعب و وحشت و جلوگیری از حضور سبز مردم در خیابانها ؛ مردم تهران در پاسخ به ندای رهبرانشان در خیابانها حضوری چشم گیر یافته و با آرامش و در سکوت خیابانها را در حضور انبوه نیروهای سرکوبگر رژیم در زیر پا در نوردیدند. حضوری که سبب ترس شدید حکومت و صدور دستور دستگیری فوری و حصر و حبس غیر قانونی رهبران جنبش گردید. و این آخرین لبیک مردم ایران به رهبران جنبش سبز بود و پس از آن با حصر خانگی رهبران جنبش؛ دوران غیبت صغرای این جنبش سبز آغاز شد. رویدادی که هم اکنون در آستانه سالگرد آن هستیم .

این رویداد جنبش سبز ایرانی و بهار عربی را به یکدیگر پیوندی عمیق و ابدی داد. ایرانیان واعراب در طول تاریخ همواره از یکدیگر تاثیر و تاثر پذیرفته اند و خدمات متقابلی به یکدیگر ارائه کرده اند که بر هیچ پژوهنده منصف تاریخی پوشیده نیست. در طی یکسالی که از آغاز بهار عربی و دستگیری رهبران جنبش سبز و فروکش کردن موقت این جنبش اعتراضی می گذرد همواره از رهبران جنبش های ازادیخواهانه وضد استبدادی عربی در مصر و تونس و لیبی و بخصوص رهبر حزب النهضة تونس جناب آقا راشد الغنوشی که یک اسلامگرای معتدل و دمکرات و لیبرال و به لحاظ فکری نزدیک به جنبش سبز بوده و هر گونه تاثیر پذیری از الگوی اسلام ایرانی را قاطعانه رد کرده است ؛ همواره و به طور طبیعی انتظار آن می رفت که به شکرانه پیروزی جنبشهای مردمی و ضد استبدادی در کشورهای خود و بعنوان تشکر از ملت ایران که همواره پیشتاز مبارزات آزادیخواهانه و ضد استعماری و ضد استبدادی در منطقه و الهام بخش سایر ملتهای عرب و مسلمان بوده و تجارب ارزنده و گرانبهای خود را به رایگان در اختیار آنها قرارداده و نیز به پاس قدردانی از رهبران جنبش سبز که آزادی و زندگی و خوشی و سلامتی خود را بخاطر اعلام همیستگی با آنها از کف داده اند ؛ آنها هم بطور متقابل با ملت ایران و جنبش سبز آن اعلام همبستگی نموده و حکومت ایران را برای آزادی رهبران جنبش و دست برداشتن از ادامه شیوه استبدادی و حکومت خودکامه خود و اعمال بدرفتاری با مردم معترض در خیابانها و اعطای حقوق قانونی و مشروع ملت ایران زیر فشار بگذارند . امری که متاسفانه و بر خلاف انتظار در طی یکسالی که از پیروزی انقلابهای مردم مصرو تونس و حصر رهبران جنبش سبز ایران و توقف جنبش آزادیخواهانه و اعتراضی مردم ایران گذشته هیچگاه جامه عمل به خود نپوشید.

یکسال ازآغاز بهار عربی و از آغاز خزان زودرس جنبش سبز ایرانی می گذرد و اکنون سرنوشت جنبشهای آزادیخواهانه مردم ایران و ملتهای عرب در یک نقطه کلیدی به هم گره خورده اند و در این فصل مشترک ؛ شکست و پیروزی هر یک از آنها در گرو شکست و پیروزی دیگری است.

سوریه و لبنان فصل مشترک جنبش سبز ایران و بهار عربی است. حکومتهای ایران و سوریه متحد استراتژیک یکدیگر و حزب الله لبنان نقطه مشترک و اهرم فشار آنها بر علیه جهان آزاد است و سرنوشت آنها به شدت وابسته و پیوسته به یکدیگر است و بقای یکی به منزله بقای دیگری و سقوط یکی به منزله سقوط دیگری است و به این لحاظ پیروزی و شکست جنبش ضد استبدادی مردم سوریه و نیز حفظ استقلال و آزادی و تمامیت ارضی و تداوم صلح و امنیت در لبنان و نیز در سراسر خاورمیانه در گرو پیروزی جنبش سبز مردم ایران بر علیه حکومت اقتدارگرا وفاشیستی و ضد بشری حاکم بر آن است.

اکنون در آستانه سالگرد آغاز جنبش آزادیخواهانه اعراب موسوم به بهار عربی و توقف موقت جنبش آزادیخواهانه مردم ایران موسوم به جنبش سبز ؛ از رهبران بهار عربی و ملتهای عرب و جنبشهای انقلابی و مترقی و آزادیخواه عربی در سوریه و مصر و تونس و لیبی و سایر کشورهای عربی انتظار می رود تا همانطور که ما سال گذشته با آنها اعلام همبستگی کردیم آنها هم امسال در اولین سالگرد جنبش خود و در سالگرد حبس رهبران جنبش سبز با ملت ایران اعلام همیستگی کنند.

ملت ایران با برپائی جنبش سبز خود خدمت بسیار بزرگ و مضاعفی به ملتهای عرب نموده است چه آنکه هم جنبش سبز الهام بخش ملتهای عرب برای برپائی رستاخیز بزرگ عربی موسوم به بهار عربی برای سرنگونی دیکتاتوری های حاکم بر آنها بوده امری که در تاریخ اعراب کاملا بی سابقه است و هم آنکه آنها را از خطر تکرار تجربه تلخ انقلاب ایران و افتادن در دام اسلام فاشیستی و طالبانی و بر پائی حکومت دینی پس از رهائی از شر دیکتاتوریهای حاکم بر آنها برحذر داشته است. لذا مردم ایران و جنبش سبز آن دین بسیار بزرگی بر گردن بهار عربی و ملتهای رها شده از قید دیکتاتورها دارد و اکنون وقت آن است تا آنها در ازای این خدمت بزرگ بصورت متقابل دین و وظیفه خود را در قبال ملت ایران ادا کنند.

ملت ایران در مبارزه خود نیازمند کمک هیچ دولتی نیست اما قطعا از کمک و یاری سایر ملتهای برادر و مسلمان بی نیاز نیست همانطور که آنها هم نیازمند کمک و یاری ما هستند و این یک کمک رسانی متقابل و تعاون و مشارکت در امر خیر و بر است . چه آنکه این درد مشترک جدا جدا هرگز درمان نمی شود و ما به کمک و یاری هم نیازمندیم. همانطور که دولتهای خودکامه و ضد مردمی ایران و سوریه به کمک یکدیگر شتافته اند ؛ ملتهای آنها نیز در مبارزه مشترک خود باید به کمک و یاری یکدیگر بشتابند و با هم همراه و هم پیمان شوند.

ازسر گرفته شدن تظاهرات خیابانی در ایران کمک غیر مستقیمی به مبارزه مردم سوریه است و سبب می شود تا حکومت ایران تمام نیرو و تون خود را مصروف جبهه داخلی کند و حکومت سوریه در مقابل مردم خود تنها مانده و به ناچار تسلیم خواست مردم خود شود . فروپاشی یا تغییر سیاست حکومت سوریه به مثابه ضربه ائی هولناک و غیر قابل جبران به حکومت ایران است که آنرا در جهان کاملا منزوی و تنها نموده و به تدریج از پا در خواهد آورد.

همبستگی و همپیمانی حکومتهای فاشیستی ایران و سوریه با یکدیگر از یکسو منجر به ایجاد یک جنگ داخلی تمام عیار و بی انتها در این کشور بین اقلیت قدرتمند علوی و اکثریت سنی و کشیده شدن دامنه آن به تمام کشور های مجاور خواهد شد و از سوی دیگر درگیری ایران با امریکا و اسرائیل بر سر مسئله اتمی تمام کشورهای عرب خلیج فارس را درگیر این جنگ خانمانسوز خواهد کرد. لذا تداوم جنبش سبز و شروع دوباره جنبش اعتراضی مردم ایران تنها راه مسالمت آمیز و کم هزینه برای دور کردن شبح جنگ از سر ملتهای منطقه است . شروع جنگی دیگر در منطقه به منزله جنگ سوم جهانی بوده و تمام هستی و نیستی مردم این کشورها را به باد خواهد داد و رژیم صهیونیستی تنها برنده این جنگ خواهد بود.

شاید این بار مردم ایران برای شروع دوباره جنبش خود محتاج و منتظر تغییر معادله قدرت به نفع خود در اثر ورود یک کاتالیزور و محرک بیرونی باشند تا جوانه های امید و اعتراض در دل آنها دوباره سبز و بارور شود، تا آنها به اتکای آن دوباره به خیابانها بازگردند. اعلام همبستگی بهار عربی و مردم سوریه و مصر و تونس و لیبی و سایر کشورهای عربی با جنبش سبز مردم ایران بهترین و کم هزینه ترین و مردمی ترین و مشروع ترین راه برای همکاری متقابل ملتهای منطقه و ایران و اعراب با یکدیگر است.

لذا پیشنهاد می کنم روز جمعه 10 فوریه (21 بهمن ) سالروز پیروزی جنبش مردم مصر بعنوان روز همبستگی اعراب و مردم مصر و سوریه و تونس و لیبی با مردم ایران و جنبش سبز آن اعلام شود و در این روز آنها در حمایت از مردم ایران و اعلام انزجار از حکومت ایران به خیابانها بریزند و بدنبال آن روز 14 فوریه (25 بهمن) بعنوان روز همبستگی مردم ایران با بهار عربی و جنبش مردم سوریه اعلام شود و در این روز مردم ایران مجددا مانند سال قبل به خیابانها بیایند. یقینا حضور میلیونی اعراب در خیابانها به حمایت از جنبش سبز ؛ ملت ایران را برای از سرگیری حضور خیابانی و شروع دور تازه ائی از جنبش به شور و شوق آورده و او به پیروزی امیدوار خواهد کرد. این پروژه در صورت موفقیت می تواند در طی هفته های بعدی نیز بصورت متناوب تا روز برگزاری انتخابات فرمایشی در ایران ادامه یابد.

اگر ایران و اعراب بعنوان ملتهائی مسلمان و برادر و همجوار در این روزهای شد ت و سختی با کنار گذاشتن اختلافات قومی و مذهبی بجا مانده از گذشته های دور به یاری یکدیگربرخیزند و از خارجیان و بیگانگان قطع امید کنند ؛ یقینا لطف الهی نیز شامل حال آنها شده و به حول و قوه الهی اراده ملت ها پیروز شده و شبح جنگ و ویرانی برای همیشه از سر کشورهای آنها و از سراسر منطقه خاورمیانه دور خواهد شد.

در غیر اینصورت بعید نیست درسال 2012 منتظر حوادث شوم و غیر قابل جبرانی از قبیل جنگ و قحطی برای کشور خود و همه ملتهای منطقه باشیم. لذا از شورای هماهنگی راه سبز امید و سایر شخصیها و احزاب و تشکلهای سبز مصرانه خواستارم تا با برقراری ارتباط با رهبران جنبش بهار عربی در سوریه و مصر و تونس و لیبی هماهنگی های لازم برای اعلام این روزها بعنون روزهای همبستگی متقابل ایرانی – عربی را بعمل آورند تا بلکه دامنه بهار عربی از سرزمینهای عربی به ایران نیز کشیده شود چنانکه در صدر اسلام نیز دامنه بهار عربی به ایران کشیده و ملت ایران به دین اسلام مشرف شد.


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

کمیسیون اصل نود نیز از پاسخ های نمایندگان دولت قانع نشد

Posted: 18 Jan 2012 06:51 AM PST

ارجاع موضوع به هیئت رئیسه مجلس

جـــرس: یک روز پس از آنکه كمیسیون های «امنیت ملی و سیاست خارجی» و «برنامه، بودجه و محاسبات» مجلس، از حضور نمایندگان محمود احمدی نژاد در مجلس و "قانع نشدن" نمایندگان از پاسخ های آنان خبر دادند، یک عضو «کميسيون اصل ۹۰» نیز با اشاره به بررسی سئوال از رئيس دولت در رابطه با اظهارات وی پيرامون جايگاه مجلس، از قانع نشدن نمایندگان از پاسخ نمایندگان رئیس دولت و ارجاع اين موضوع به هيئت رئيسه خبر داد.


به گزارش مهر، غلامرضا اسداللهی با اشاره به بررسی سئوال از رئيس دولت در کميسيون اصل ۹۰ گفت: در جلسه کميسيون اصل ۹۰ آقای مطهری، حيدرپور، دهدشتی و اکرمی به عنوان نمايندگان طراح سئوال از رئيس دولت حضور يافتند.


وی تصريح کرد: استنباط ما اين است که مجلس در راس امور است زيرا رئيس جمهور هيچگاه نمی‌تواند مجلس را منحل کند اما نمايندگان می توانند با شرايطی رئيس جمهور را کنار گذاشته و رای به عدم کفايت سياسی او بدهند.


اسداللهی با بيان اينکه محمدرضا میرتاج‌الدینی و فاطمه بداغی به‌عنوان معاونت پارلمانی و حقوقی رئيس دولت در اين رابطه توضيحاتی دادند، گفت: منظور احمدی نژاد اين نبوده که به مجلس اهانتی کند يا مجلس را زير سئوال ببرد بلکه اين موضوع را به عنوان يک نظر شخصی فارغ از جايگاه سياسی خود بيان کردند.


وی تصريح کرد:‌ سئوال کنندگان از اظهارات ميرتاج‌الدينی و بداغی قانع نشدند بنابراين مقرر شد اين سئوال به هيئت رئيسه ارجاع شود تا برابر آيين نامه با حضور رئيس دولت اين سئوال بررسی شود.


گفتنی است، تا کنون سئوال از رئيس دولت در کميسيون‌های امنيت ملی، برنامه و بودجه و عمران بررسی شده است، که نمايندگان در همه اين کميسيون‌ها پاسخ‌های معاونين رئيس دولت را "توجيهی و رسانه‌ای" خوانده و از قانع نشدن طراحان سئوال از پاسخ‌های ارايه شده خبر دادند.


در همین زمینه علی مطهری به عنوان طراح اصلی سئوال از رئيس دولت اعلام کرد: از پاسخ نمايندگان احمدی نژاد در کميسيون های تخصصی نسبت به ۵ سئوال قانع نشده اما نظر قطعی همه امضا کنندگان طرح سئوال از رئيس دولت پس از جلسه ای در آينده ای نزديک اعلام خواهد شد.


علی مطهری گفت: شخصا با توجه به اينکه در همه کميسيون ها حضور داشتم معتقدم پاسخ های داده شده از سوی نمايندگان رئيس دولت قانع کننده نبود.


قدرناشناسی از جناب فرهادی

Posted: 18 Jan 2012 06:39 AM PST

سعیده منتظری
از مقامات مملکتی برای قدرشناسی انتظاری نیست؛ آنان تخریب چهره برگزیدگانی را که نمی پسندند بر قدرشناسی ترجیح می دهند؛


آقای اصغر فرهادی صرف نظر از موفقیت های پیشین در دنیای هنر، اکنون برنده جایزه بهترین فیلم خارجی در جشنواره "گلدن کلوپ" سال 2012 شده است؛ به خاطر کارگردانی و نویسندگی فیلم "جدایی نادر از سیمین". او اولین فیلمساز ایرانی است که توانسته این جایزه را به خود اختصاص دهد.

در میان این همه اخبار تاثر برانگیز این خبر مسرت بخش را می خوانم، و مسرور می شوم که علی رغم وجود بسیاری از محدودیت ها باز هم هستند افرادی که همت خود را صرف سرافرازی کشور ایران و مردم ایران کرده اند، و این که در پایان از فرصت استفاده کرده و مردم ایران را صلح دوست معرفی می کند.
در یکی دو روز اخیر جناب فرهادی فضای مجازی اینترنت را به خود مشغول کرده است؛ در ادامه این خبر مسرت بخش، گلایه ای از یکی از هنرمندان نقل شده است که: "جایزه فرهادی یک افتخار ملی است و مقامات مملکتی باید به وی تبریک بگویند".

اما من بر این عقیده ام که جناب فرهادی خود از این سرزمین است و نیک می داند که مردم ایران قدرشناس افتخارآفرینان هستند؛ و قدرشناسی مردم بهترین سرمایه است. از مقامات مملکتی برای قدرشناسی انتظاری نیست؛ آنان تخریب چهره برگزیدگانی را که نمی پسندند بر قدرشناسی ترجیح می دهند؛ و برای رسیدن به این هدف، حرمت افراد چه آسان شکسته می شود! آری این قدرناشناسی ها را هم جناب فرهادی و هم مردم ایران بسیار دیده اند و شنیده اند.

حکیم سخن سعدی شیرازی چه نیکو می فرماید:

«هر که سلطان مرید او باشد گر همه بد کند نکو باشد
وانکه را پادشه بیندازد کسش از خیل خانه ننوازد»

امید این که در آینده ای نزدیک نام ایران و ایرانی در دنیا به عنوان دوستدار صلح بدرخشد.

و امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

صادق لاریجانی: اگر ترورها ادامه یابد، میلیون ها مسلمان در جهان انتقام ما را خواهند گرفت

Posted: 18 Jan 2012 06:27 AM PST

جـــرس: رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی هشدار داد که "غربی‌ها باید بدانند اگر راه ترور باز شد؛ حتماً لازم نیست که ایران انتقام خون دانشمندان هسته‌ای خود را بگیرد، بلکه در آن صورت میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان خودشان راه مقابله با این ترورها را خواهند یافت."


به گزارش فارس، صادق آملی لاریجانی در جلسه روز چهارشنبه مسئولان عالی قضایی گفت: اگر به مسلمانان فشار آورده شود و جوانان آنان ترور شوند آنگاه راهی باز خواهد شد که سرانجامش منجلابی برای غربی‌ها خواهد بود.


وی با اشاره به انفجار اخیر تهران گفت: غربی‌ها باید بدانند که اگر راه ترور باز شد؛ حتماً لازم نیست که ایران انتقام خون جوانان و دانشمندان هسته‌ای خود را بگیرد، بلکه در آن صورت میلیون‌ها مسلمان در سراسر جهان هستند که اجازه نخواهند داد کشورهای غربی به مسلمانان و جوانان و دانشمندان اسلامی فشار آورند و خودشان راه مقابله با این ترورها را خواهند یافت.


لاریجانی این انفجارها را مصداق بارز " افساد فی‌الارض " دانست و تاکید کرد: قوه قضائیه در اسرع وقت عاملان و فریب‌خوردگان این اقدامات را به اشد مجازات می‌رساند و تمام کسانی که به صورت گروهی و باندی در این امور دخالت می‌کنند مفسد فی‌الارض هستند و قطعا اعدام خواهند شد و به کسانی که ممکن است فریب کشورهای مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را بخورند هشدار می‌دهیم که بدانند این اقدامات عقوبت اخروی و دنیوی غیرقابل جبرانی خواهد داشت.


رئیس قوه قضائیه از نیروهای امنیتی نیز خواست در اسرع وقت عوامل ترور اخیر را شناسایی و در اختیار دستگاه قضایی قرار دهند.


رئیس قوه قضائیه در ادامه سخنان خود، تحریم‌های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی را موضوع جدید و عجیبی ندانست و گفت: تعجب اینجاست که چگونه کشورهای غربی پس از سی سال هنوز متوجه نشده‌اند که اینگونه اقدامات و تحریم‌ها خللی در اراده ملت ما ایجاد نخواهد کرد بلکه نظام اسلامی را مصمم‌تر خواهد کرد تا استوارتر از قبل گام بردارند.


آملی لاریجانی از دولت خواست با تدبیر و تلاش بیشتر، وضعیت اقتصادی کشور را سر و سامان دهد و اخلال‌گران را به دستگاه قضایی معرفی کند.


تنگنای عدالت و فراخنای اخلاق

Posted: 18 Jan 2012 06:24 AM PST

سروش دباغ
فرهادی می کوشد تا پیچیدگی و توبرتویی داوریها و رفتارهای اخلاقی آدمیان را به نیکی به تصویر کشد.



1- اصغرفرهادی، کارگردان مشهور معاصر، پیش از این دو فیلم ماندگار "چهارشنبه سوری" و " درباره الی" را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. "جدایی نادر از سیمین" پنجمین ساخته سینمایی این فیلمساز، که در داخل و خارج کشور تحسین بسیاری را برانگیخت، نظیر دو اثر پیشین، علاوه بر بازی های درخشان بازیگران و خوش ساخت بودن ، دغدغه های اصیلِ اگزیستانسیل و اخلاقی کارگردان را به خوبی به تصویر می کشد. اگر مقولاتی چون «خودکشی» و «رهایی» گریبان فرهادی را در "درباره الی" رها نمی کند، زوال انسانها بر روی این کره خاکی ، توبرتویی و دشواری قضاوت های اخلاقیِ انسانها در سیاقهای گوناگون و ربط و نسبت میان اخلاق و حقوق دلمشغولی اصلی او در " جدایی نادر از سیمین" است. در این مقاله می کوشم تا از منظر فلسفی به فیلم بپردازم و نکات چندی را درباره آن متذکر شوم.

2- پدر نادر دچار بیماری فراموشی و ضعف و کندی حرکت است؛ بیماری ایکه ناتوانی و رو به زوال بودن انسان در این کره خاکی را به عیان نشان می دهد. قاعدتا پدر نادر روزگاری چنین نبوده و چالاک و با انگیزه زندگی می کرده و امور شخصی و خانوادگی را به نیکی سامان می بخشیده است؛ پدری که هم امور مالی منزل را مدیریت می کرده و هم تربیت فرزندان را بر عهده داشته ؛ پدری که خصوصا در خانواده های ایرانی نماد تدبیر و قدرت است. حال روزگار چنان گشته که چنین پدری نه تنها " پیر و ضعیف و منحنی" شده که قوه ناطقه و عاقله او نیز دچار زوال شده و از انجام امور شخصی خویش نیز عاجز است. در عین حال کم و بیش می فهمد که وضعیت اسف انگیز کنونی او رابطه میان پسر و عروس او را تیره کرده؛ چرا که عروسش مصمم است ایران را ترک کند و در مغرب زمین زندگی کند، اما همسر او نمی تواند پدر رنجور و بیمارش را رها کند و این امر به معضلی جدی در زندگی آن دو بدل شده است. عامل اصلی این تیرگی که زندگی نادر و سیمین را در آستانه جدایی قرار داده، وضعیت نا بهنجار پدر نادر است؛ پدری که دستهایی سیمانی دارد و جز غصه خوردن و سوختن از او کاری بر نمی آید. زندگی سرشتی سوگناک دارد و جوانی و شادابی و طراوت در نهایت روزگاری انسان را ترک خواهد گفت و او را با خیال و خاطره ای از آن ایام خوش تنها خواهد گذاشت. زوال پذیری از مهمترین مولفه های این جهان است؛ همه چیز رو به نیستی و ضعف و فنا دارد؛ هر چند عموم انسانها از این مهم غافلند، مگر روزگاری که به سراغشان آید و آنرا به رأی العین ببینند. پدر نادر نمادی از سرنوشت تراژیک انسانهایی است که چند صباحی روی این کره خاکی می زیند و آخرالامر همه کامیابی ها و ناکامی ها و شادیها و غمها را پشت سر می گذارند و با تنی رنجور و دلی پر از حسرتها و تمناهای ابدی و فرو خورده روی در نقاب خاک می کشند و ظلمتکده طبیعت را ترک می گویند.

3- بود و نبود اصول اخلاقی از مهمترین مسائلی است که فیلسوفان اخلاق معاصر با آن دست و پنجه نرم می کنند. خاص گرایان اخلاقی بر این باورند که نمی توان اصول اخلاقی ای نظیر "وفای به عهد وظیفه است" ، " راستگویی وظیفه است" ، " آزار رساندن به دیگران بد است"... را در سپهر اخلاق سراغ گرفت. به تعبیر دیگر، آنقدر این اصول اخلاقی در سیاقهای گوناگون نقض می شوند و می توان مواردی را یافت که در آنها دروغ گویی و پیمان شکنی و آزار رساندن به دیگران اخلاقا رواست. لازمه این سخن این است که چیزی تحت عنوان اصول اخلاقیِ تخطی ناپذیر بر جای نمی ماند؛ اصولی که بتواند در مقام عمل از فاعل اخلاقی دستگیری کند. چنین است که رسیدن به داوری های اخلاقی موجه قویا تخته بند زمان و مکان می شود و دست شستن از اصول اخلاقی و تنها مدد گرفتن از شهود های اخلاقی متعارف در این میان رهگشا خواهد بود.

دیوید راس، فیلسوف اخلاق انگلیسی قرن بیستم بر این باور است که تعارضات اخلاقی مهمترین پدیده ای است که در وادی اخلاق رخ می دهد. او نیز تأکید می کند که توسل جستن به اصول اخلاقیِ شناخته شده برای رسیدن به داوری های اخلاقی موجه کافی نیست؛ چرا که هر اصل اخلاقی می تواند در یک سیاق اخلاقی تحت الشعاع اصل اخلاقی دیگری قرار گیرد و قوام بخش داوری اخلاقی موجه نباشد. بنابر آموزه های راس، اخلاق ماهیت پلورالیستیک دارد و انسانها وظایف اخلاقی عدیده ای دارند؛ اما در بیشتر سیاقهای اخلاقی با تعارض این اصول با یکدیگر مواجهیم. برگرفتن یک وظیفه اخلاقی و مطابق با آن عمل کردن و فرو نهادن دیگر وظایف قویا وابسته به وزن هر یک از وظایف اخلاقی در سیاقهای گوناگون است. پس اصولی نظیر "وفای به عهد خوب است" و " دروغگویی بد است" ممکن است در برخی از سیاق های اخلاقی به نحو موجهی نقض شوند و قوام بخش داوری های اخلاقیِ روا و رهگشا نباشند.

فرهادی می کوشد تا پیچیدگی و توبرتویی داوریها و رفتارهای اخلاقی آدمیان را به نیکی به تصویر کشد. نادر برای اینکه به زندان نیفتد و پیش دخترش ترمه بماند، دروغ می گوید؛ با اینکه شنیده بوده که راضیه ( پرستار پدر نادر) باردار است؛ در دادگاه می گوید که نشنیده بودم. ترمه نیز با علم به اینکه پدرش از باردار بودن راضیه آگاه بوده، شهادت دروغ می دهد و به قاضی می گوید پدرش در جریان بارداری راضیه نبوده است. از سوی دیگر، خانم قرایی (معلم ترمه) وقتی بر این باور بود که نادر در جریان بارداری راضیه نبوده، در دادگاه شهادت می دهد که نادر نمی دانسته،اما هنگامیکه می فهمد نادر می دانسته که مرضیه باردار بوده، شهادتش را پس می گیرد. سیمین از سویی به خانم قرایی تاکید می کند که در دادگاه جز حقیقت نگوید و نادر را ملامت می کند که چرا با راضیه درگیر شده و کار به اینجا کشیده شده و از سوی دیگر ملامت نادر را به جان می خرد که باعث و بانی مشکلات پدید آمده شخص سیمین است که به نیت سفر منزل را ترک کرده است. در عین حال، سیمین در موقعیت اخلاقی دشواری قرار گرفته است: از سویی می خواهد به غرب سفر کند، چرا که بر این باور است که در آنجا آینده بهتری برای دخترش رقم خواهد خورد؛ از سوی دیگر هزینه این کار رها کردن همسر و جدا شدن از او و پدر شوهر فرتوت و بیمارش است. حال چه کند؟ بماند و بسازد و به آینده خودش و دخترش بی اعتنا باشد و یا برود و همسر و پدر همسر خود را ترک کند؟

به نظر میرسد بیننده با دروغ گفتن نادر و ترمه همدلی دارد و با ملاحظه جمیع جوانب دروغ گفتن ایشان را روا می انگارد. از سوی دیگر چندان با تصمیم سیمین برای ترک همسر و پدر همسر بیمارش همدلی ندارد و آنرا اخلاقا موجه نمی انگارد. در عین حال حساسیت های اخلاقی سیمین و بی طرفی او در ماجرای درگیری و مشاجره نادر و راضیه و حجت ( همسر راضیه) و توصیه او به حقیقی گویی را تحسین می کند. علاوه بر این، هنگامیکه حجت متوجه می شود راضیه می خواهد از گرفنن پول دیه سرباز زند، چرا که مصداق مال شبهه ناک است ؛ با او درمی پیچد و با علم به اینکه راضیه واقعا مردد است که به سبب درگیر شدن با نادر بچه را سقط کرده، به اصرار از او می خواهد که پول دیه را قبول کند. گویی نادر و سیمین و ترمه و راضیه و حجت آدمهای خاکستری و تر دامنند؛ نه قدیس اند و نه مجسمه رذالت و پلشتی. حساسیتها و دغدغه های اخلاقی متعارف دارند، در عین حال برخی از مواقع دروغ می گویند و پیمان شکنی می کنند؛ هر چند نمی توان آنها را به خاطر بروز چنین کنش های اخلاقی ای به سهولت محکوم کرد. پس بکار بستن و رعایت اصول اخلاقی ای نظیر " راستگویی خوب است" در همه سیاقهای اخلاقی ضرورت ندارد. آنقدر داوری اخلاقی تخته بند زمان و مکان است و پیچیده و توبرتو که نمی توان صرفا به نحو مکانیکی و با تبعیتِ صرف از اصول اخلاقیِ رایج و موجود حکم صادر کرد و کنش اخلاقی موجه را از کنش اخلاقی غیر موجه باز شناخت. لب سخن خاص گرایان اخلاقی نیز همین است: گریز و گزیری از نقض پاره ای از اصول اخلاقی در برخی از سیاقهای اخلاقی موجه نیست.

4- برخی از فیلسوفان اخلاق بر این باورند که اگر اخلاق به لحاظ وجودشناختی و معرفت شناختی به دین تکیه نزده باشد و بتوان از اخلاق سکولارِ مستقل از دین عقلاّ دفاع کرد و آنرا موجه ساخت، نمی توان رابطه روان شناختی میان اخلاق و دین را نادیده گرفت. خصوصا در جوامع دینی، اخلاق مستظهرِ به پشتیبانی دین است و دین داران با انگیزه های دینی سلوک اخلاقی خود را سامان می بخشند و به انجام و ترک افعال اقدام می کنند. راضیه نمادی از چنین کسانی است که در جامعه کنونی ما بسیار یافت می شوند. هنگامیکه نادر با عصبانیت می خواهد راضیه را از منزلش بیرون کند، او بیش از اینکه نگران از دست دادن شغلش باشد، از این ناراحت است که با اتهام دزدی مواجه شده؛ اتهامی که او را بسیار آزرده و تا مغز استخوان او را سوزانده است. همچنین وقتی راضیه نزد سیمین می رود و توضیح می دهد که شاید سقط فرزندش پیش از درگیری با نادر اتفاق افتاده باشد، تأکید می کند که نمی تواند پول دیه را قبول کند، چرا که مال شبهه ناک و ناپاکی است که کل زندگی او را ویران می کند. به رغم اینکه حجت طلبکاران زیادی دارد و به این پول شدیدا محتاج است؛ بطوریکه وقتی نادر و سیمین و دیگر مهمانان در اتاق دیگری نشسته اند، در آشپزخانه در مقابل راضیه خود را می زند تا عمق ناراحتی و عجز و درماندگی خود را نشان دهد، راضیه به دریافت پول شبهه ناک رضایت نمی دهد. برای کسی چون راضیه، آنقدر تدین با زندگی متعارف او عجین شده که وقتی می خواهد تصمیم اخلاقی بگیرد، معتقدات دینی او در آن ریزش می کند و مجالی برای تأمل اخلاقیِ مستقل از دین بر جای نمی گذارد. عموم دینداران که انس و الفت چندانی با فلسفه و عرفان ندارند، چنین درک و تلقی ای از رابطه میان دین و اخلاق دارند و دمی درباره اخلاقِ مستقل از دین نمی اندیشند.

5- رابطه میان اخلاق و قانون از دیگر دلمشغولی های فرهادی در " جدایی نادر از سیمین" است. جامعه بدون قانون نمی پاید، قانونی که محصول عقل جمعی است و در عین حال کلی و فراگیر و عمومی. قوانین استثنا ناپذیرند و مخطاب آن همه شهروندان اند؛ شهروندانی که ملزم به رعایت این قوانین هستند و در صورت تخطی مؤاخذه می شوند. قوانین متضمن قیود زیادی نیستند و ملاحظات بسیاری را در میان نمی آورند؛ چرا که در غیر اینصورت از اطلاق و کلیت می افتند و کارآمد و رهگشا نخواهند بود. اخلاق، از سوی دیگر بر پیچیدگی ها و ظرایف عالم انسانی انگشت تأکید می نهد و داوری های اخلاقی با عنایت به همه این ملاحظات و دقایق صادر می شوند. ترمه از نادر می پرسد چرا در حالیکه می دانسته راضیه باردار است با او درگیر شده و او را هل داده؛ نادر پاسخ می دهد که می دانسته، اما آن لحظه که درگیر نزاع بوده نمی دانسته و فراموش کرده بوده، و بعد اضافه می کند که قانون دو حالت را بیشتر پیش بینی نکرده است: یا می دانستی طرف دعوا باردار است یا نمی دانستی، شق دیگری متصور نیست. گویی نادر در دیالوگ با دخترش از تنگنای قانون گله می کند و به فراخنای اخلاق پناه می آورد. نادر می کوشد دخترش را قانع کند که با اینکه شنیده بوده راضیه باردار است و به این امر آگاهی داشته، اما حین نزاع این مطلب را فراموش کرده و به خاطر نداشته است؛ اما این تفکیک مد نظر قانون گذار نیست و بدان وقعی نمی نهد. از سویی، وقتی نادر در دادگاه تأکید می کند که نمی دانسته راضیه باردار است راست می گوید، بدین معنا که هنگام درگیری بخاطر نداشته راضیه بارداراست. از سوی دیگر، نادر در نظر دادگاه محکوم است؛ چرا که پیشتر شنیده بوده راضیه باردار است، ولو اینکه هنگام درگیری بخاطر نداشته است. به تعبیر دیگر، توضیح نادر ارزش اخلاقی دارد؛ اما ارزش حقوقی و قانونی ندارد. اگر نادر با عنایت و تفطن به باردار بودن راضیه با او درگیر می شد، از نظر اخلاقی محکوم بود؛ چرا که به موجود زنده بیگناهی صدمه زده بود که در این میان هیچ نقشی نداشته شده ؛ اما اگر نادر نمی دانسته و با او درگیر شده، با عنایت به جمیع جوانب و قصور راضیه در پرستاری از پدر نادر و بستن او به تخت و ترک منزل، مرتکب خطای اخلاقی نشده است . خصوصا با عنایت به اینکه نادر تنها کوشیده او را از منزل بیرون براند و نمی خواسته به او صدمه بزند (تنها اتهام دزدی ایکه نادر به راضیه می زند و به نظر می رسد نمی تواند آنرا اثبات کند، از منظر اخلاقی خطا و نارواست).

اما قانونگذار نمی تواند چندان در این دقایق و ظرایف توقف کند؛ چرا که حکم از کلیت می افتد و دیگر تعمیم پذیر نخواهد بود. می دانیم که بدون قانونگذاری نظم جامعه از بین می رود و سنگ روی سنگ بند نمی شود؛ در عین حال محدودیت های انسانیِ قوانین نیز تأمل برانگیز است. نه قانون جای اخلاق را پر می کند و نه اخلاق جای قانون را ؛ گریز و گزیری از قانون گذاری و زیستن اخلاقی نیست. در عین حال تأمل در این دو مقوله عبرت آموز است و مقتضیات و پیچیدگی های ابدی و محو نشدنی جوامع انسانی را بیشتر بر آفتاب می افکند.

6- عموم انسانها در پی احراز هویت و ابراز هویت اند. پزشک، مهندس، نجار، خیاط، نانوا، وکیل دادگستری، استاد دانشگاه، روزنامه نگار، هنرپیشه، سیاستمدار، تاجر، نقاش، شاعر، روشنفکر، معلم.... در زندگی خویش رنجی برده اند و هویتی را بدست آورده اند. ایشان پس از فرا چنگ آوردن این هویت، با اشتغال به فعالیت های عدیده آنرا پیش چشم دیگران قرار می دهند و از این طریق به زندگی خویش معنا می بخشند و احساس بودن می کنند. هیچ انسانی با هر موقعیت اجتماعی که دارد، چه روشنفکر و سیاستمدار باشد و چه دستفروش و دوره گرد و...، ابدا نمی پسندد با بی اعتنایی و تخفیف دیگران مواجه شود و در چشم آنها خوار بنماید. حجت از اینکه بچه اش سقط شده ناراحت است و با جیب خالی در اندیشه طلبکارانی است که بزودی به سراغش می آیند؛ در عین حال دلمشغول هویت و منزلت اجتماعی خویش نیز هست. چندین بار در گفتگوی با خانم قرایی، قاضی دادگاه، نادر و سیمین آشکارا گله می کند که چرا ایشان، به زعم حجت، به دیده تخفیف در او می نگرند و تصور نمی کنند که حجت نیز مانند بسیاری از مردها زنش را دوست دارد، او را کتک نمی زند و در پی تنظیم مناسبات و روابط اخلاقی با سایر انسانهاست. هر چند حجت زخم خورده و درد کشیده است و دائم به نادر در دادگاه توهین می کند و با حضور در مدرسه ترمه و درگیری با خانم قرایی نشان می دهد که روحیه متعادلی ندارد؛ با این وجود از اینکه نادر و سیمین و خانم قرایی از موضع بالا با او سخن بگویند و به دیده تحقیر در او بنگرند، سخت آشفته می شود و لب به شکایت می گشاید. هر چند نادر و سیمین در پی تخفیف راضیه و حجت نیستند، اما حجت چنین می پندارد و به کرات می کوشد تا به زعم خویش از این مهم پرده برگیرد و با ابراز هویت خویش خطای ایشان را متذکر شود.

7- ساخته شدن فیلمی نظیر " جدایی نادر از سیمین" کمتر در سینمای ما رخ می دهد. آرزو کنیم این اتفاق بدل به قاعده شود و در آسمان سینمای ما ستاره های پر فروغ دیگری نیز بدرخشند. امیدوارم در مجالی دیگر به دیگر نکات نغز " جدایی نادر از سیمین" بپردازم.



نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

سوء قصد به هاشمی رفسنجانی تکذیب شد

Posted: 18 Jan 2012 06:19 AM PST

جـــرس: در پی انتشار خبری توسط برخی رسانه ها مبنی بر "سوء قصد به هاشمی رفسنجانی"، دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر ترور رئیس این مجمع را تکذیب کرد و همزمان مدیرکل روابط عمومی مجمع نیز اعلام کرد که خبر تغییر محافظان هاشمی رفسنجانی شایعه بوده و صحت ندارد.


برخی رسانه ها روز دوشنبه اعلام کرده بودند که چند راکب موتورسیکلت سوار، به خودروی اکبر رفسنجانی تیراندازی کرده و گریخته اند.


به گزارش فرارو، مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت خبر برخی رسانه ها در خصوص تیراندازی به خودروی اکبر هاشمی رفسنجانی را تکذیب کرد.


رضا سلیمانی، مدیر کل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، ضمن تکذیب این موضوع، اخبار برخی رسانه ها را فاقد اعتبار دانست و گفت: "مجمع تشخیص مصحلت نظام هیچ اعتنایی به این اخبار کذب ندارد و خبر تیراندازی به اتومبیل هاشمی رفسنجانی نیز کذب محض است و از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام تکذیب می گردد."


وی انگیزه  انتشار چنین خبری را سوءاستفاده نیروهای ضد انقلاب از فضای موجود در جامعه، برای رسیدن به اغراض سیاسی نامعلومی دانست که مد نظر خود آنها و نیازمند تحلیل و بررسی ویژه است.


مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت گفته است که شایعه تغییر محافظان آقای هاشمی صحت ندارد و همان افراد قبلی همچنان محافظت از او را بر عهده دارند و انتشار چنین شایعاتی، برای رسیدن به اغراض سیاسی نامعلوم عنوان شده است.



تعامل پوششی

Posted: 18 Jan 2012 06:01 AM PST

گری سیک



۱۶ژانویه ۲۰۱۲


چند هفته گذشته من وادار شده ام در مورد پیام های به شدت ناهماهنگی که از واشنگتن صادر می شود در فکر فرو روم. یک نتیجه گیری ممکن وجود هرج و مرج ناب و بی کفایتی بوده، و این که کسی کنترل پیام را دراختیار ندارد.


ولی یک توضیح جایگزین و جوددارد که مرا متحیر می کند. شاید پیام ها در یک تلاش پیچیده در حال ارسال شدن به مخاطبین مختلف تقریباٌ به طور همزمان بوده تا هم خدا و هم خرما نصیب شود. به عبارت دیگر و آنگونه که من دوست دارم باور داشته باشم، یک ابتکار جدید در مورد ایران پیگیری می شود در حالیکه تلاش می شود مخالفین سیاسی نیز خلع سلاح شوند.


در ماه دسامبر صحنه کاملاٌ در اختیار لئون پانه تا وزیر دفاع و رئیس سابق سی.ای.ا. بود. روز دوم دسامبر او یک ارزیابی کوبنده در مورد اثرات منفی حمله نظامی علیه ابران ارائه داد. واشنگتن پست در سرمقاله خود با نق زدن یادآوری کرد که او می بایست نظراتش را برای خود نگه دارد زیرا این خطر وجود دارد که به ایران کمک کرده و یا آنرا آسوده خاطر کند.


روز ۱۹ دسامبر در بخش خبری عصر سی.بی.اس. در یک اظهار نظر عمومی و به شکلی که تقریباٌ عذرخواهی به نظر می رسید، او به طور فرضی پیش بینی کرد که ایران می تواند در مدت حدوداٌ یکسال یک سلاح هسته ای داشته باشد. سپس در ۸ ژانویه در برنامه "در برابر ملت" (Face the Nation) پانه تا اعلام کرد "آیا آنها [ایران] در تلاش برای توسعه سلاح هسته ای هستند؟ خیر." او سریعاٌ افزود: "خط قرمز ما برای ایران این است است، سلاح اتمی تولید نکنید. این یک خط قرمز یرای ماست." نکته اول به شکل خیره کننده ای کمتر مورد توجه قرار گرفت، در صورتیکه اظهار نظر "خط قرمز،" همانطوری که پیشبینی می شد، سر تیتر خبرها شد.


آیا این کار یک زیگزاگ عجیب از پانه تا بود(چیزی که ویژگی پانه تا شناخته نمی شود)؟ یا شاهدی بر دو سیاست آلترناتیو در حال برخورد برای یافتن موضعی در دولت بود؟


در ۱۰ ژانویه خانم کلینتون وزیر خارجه انتقال فعالیت های غنی سازی ایران به تأسیسات زیرزمینی فردو در نزدیکی قم را محکوم کرد. ولی اظهار نظرش را با یک اعلام دیدگاه قوی برای بازگشت به مذاکرات همراه کرد: "ما تأکیید مجدد می کنیم که هدف کلی ما راه حلی جامع مبتنی بر مذاکراتی است که اعتماد به ماهیت کاملاٌ صلح آمیز برنامه هسته ای ایران را بازسازی کند، در عین حالیکه به حق ایران برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای منطبق بر تعهداتش در چارچوب معاهده منع گسترش (NPT) احترام گذارد." به طور معمول قسمت محکومیت تیتر خبر بود.


تقریباٌ عیناٌ در همان زمان، دولت اوباما بیل برنز قائم مقام وزیر امور خارجه را در ارتباط با مسائل ایران به استانبول اعزام کرد. اگرچه سفر او به عنوان تلاشی برای متقاعد کردن ترکیه جهت پیوستن به دور بعدی تحریم ها علیه ایران وانمود شد، ظن گسترده ای وجود داشت که در واقع در حال تنظیم مقدمات برای دور آتی مذاکرات بود.


روز بعد یک دانشمند هسته ای ایران در تهران به قتل رسید. با برنامه و یا تصادفی، به نظر زمانبندی شده بود که در ابتکار استانبول خلل ایجاد کند. خانم کلینتون شخصاٌ و در قویترین شکل پاسخ داد و بطور غیر ابهام آمیزی با محکوم کردن اینگونه اقدامات اعلام کرد که آمریکا هیج ارتباطی با "اقدامات خشونت آمیز در داخل ایران" نداشته است. دولت آمریکا هرگز چنین اعلام موضعی در موارد ترور نکرده بود. اگر عامل، همانطوری که بطور گسترده ای فرض می شود، اسرائیل بوده باشد، این یک اخطار جدی برای عدم مداخله در تلاشهای دیپلماتیک آمریکا بود. و حتماٌ اطمینان خاطر مجددی به ایران بود که علی لاریجانی مشاور ارشد رهبر ایران در همان زمان در حال ورود به استانبول بود.


سه روز بعد لاریجانی اعلام کرد ایران مایل است به مذاکرات جدی بازگردد. این گویای این است که پیام های آمریکا به ایران از طریق ترکها نسبتاٌ سازنده و حتی متقاعد کننده بوده است. ولی تیتر نیویورک تایمز یک روز قبل از اعلام لاریجانی این بود که آمریکا اخطار صریحی به ایران فرستاده که تنگه هرمز را نبندید. گزارش شده بود که این از طریق یک کانال ویژه (بعضی ها شاید حدس می زنند میانجی های ترک) ارسال شده بود. ولی این درز خبری با دقت، کاملاٌ ابتکار ترکیه را ناپدید کرد.


از آن زمان، خبری به این مضمون درز کرده که سازمان اطلاعات اسرائیل، در حالیکه وانمود کرده عوامل سی.ای.ا می باشد، در حال استخدام مخالفین ایرانی بوده است، کاری که در این حرفه تحت عنوان عملیات "پرچم دروغین" شناخته می شود. آیا این کاملاٌ تصادفی است که این اطلاعات، که از زمان جرج بوش در پرونده های سی.ای.ا. خاک می خورده و در خصوص قابل اتکا بودن اسرائیل به عنوان متحدی استراتژیک تردید ایجاد می کند، ناگهان در بحبوحه این بحران ظاهر می شود؟ به دنبال آن، همانطوری که جیم لوب وب نویس گزارش کرده، یک مانور از قبل تنظیم شده بین نیروهای موشکی اسرائیل و آمریکا لغو گردید و رئیس ستاد مشترک ارتش به اسرائیل روانه گردید.


اگر هیچ چیز دیگری نگوئیم، یکماه و بیش گذشته نمونه ای خارق العاده از رازآلودگی و ابهام در اعلام سیاست های واشنگتن را نشان می دهد. چرا؟


دولت اوباما سه مشکل با موضوع ایران دارد.


اول، سال انتخابات است و کنگره مصمم است تحریم های کاملی علیه بخش نفت ایران وضع کند. به یک معنا این مرحله نهایی از فرایند تحریم هاست. آمریکا و متحدانش برای شانزده سال تحریم هایی بر پشت تحریم هایی دیگر بر ایران، با هدف اعلامی تغییر مسیر در برنامه هسته ای اش، تحمیل کرده اند. این مؤثر واقع نشد. وقتی که تحریم ها آغاز شد، تعداد سانتریفیوژهای ایران صفر بود. پس از تحریم های زیادی و شانزده سال بعد ایران حدوداٌ ۸۰۰۰ سانتریفیوژ فعال و ذخیره قابل توجهی از اورانیوم با غلظت پایین دارد.

 

در این فرایند تحریم های فزاینده به نقطه ای رسیده ایم که تحریم ها شروع به لغزیدن به سوی جنگ واقعی کرده اند. اگر تحریم ها در هدفشان برای قطع تقریباٌ کامل صادرات نفت ایران موفق شوند، این مساوی با بلوکه کردن بنادر نفتی ایران بوده، یعنی اقدامی جنگی.


همیشه گفته شده بود که شکست تحریم ها گزینه ای بجز جنگ باقی نخواهد گذاشت. همیشه توجه نشده بود که در یک سطح معین تحریم ها و جنگ به هم ملحق خواهند شد. آخرین تحریم ها که بر لایحه بودجه دفاعی سوار شد، و با اکراه با امضاء اوباما به قانون تبدیل شد، کنگره با مانوری قوه مجریه را مجبور به اعلان جنگ ضمنی نموده است.

 

دوم، قضاوت من این است که دولت اوباما به جدیت تأثیرات باالقوه کشیده شدن به سمت یک جنگ با ایران را بررسی و تصمیم گرفته که بازگشت به مسیر مذاکره ضروری است.


ولی سوم، دولت نتانیاهو به مسیر مذاکره اطمینان ندارد. اسرائیل با ارسال پیام هایی با قوی ترین شکل ممکن اعلام کرده که آماده است در صورت لزوم بطور یکجانبه حمله کند، و از آن تهدیدها بعنوان اهرمی برای حفظ شرایط در وضعیتی دائماٌ بحرانی استفاده میکند، در ضمن اینکه برای اعمال شدیدترین تحریم ها فشار می آورد. نفوذ اسرائیل نبایستی دست کم گرفته شود، بخصوص در سال انتخابات و با وجود نخست وزیری در اسرائیل که هیچ کوششی برای انکار تحقیرکردن رئیس جمهور اوباما نمی کند. (در حقیقت اسرائیل ممکن است در خصوص جنگ با ایران منزوی تر باشد تا آن چیزی که در نگاه اول به نظر می آید. ران پال در مخالفتش با جنگ علبه ایران رک و راست تر بوده و آرای بیست در صد یا بیشتر دور مقدماتی جمهوری خواهان را به خود جلب کرده است.)


لذا دولت آمریکا درچنین شرایطی چه خواهد کرد؟ اگر این تحلیل درست باشد، کانالهای ارتباطی با ایران خواهد گشود؛ هر حرکت مذاکراتی خود را با یک بیانیه تند علیه ایران همراه خواهد کرد، تا افکار عمومی را بر روی مخالفت غیر قابل تغییر با تهدیدها و پیشرفت های هسته ای ایران متمرکز کند؛ و با قاطعیت به اسرائیل می گوید که دخالت نکند.

 

این نوع شطرنج سه بعدی نه تنها بسیار پیچیده است، بلکه معمولاٌ نقطه قوت آمریکا نمی باشد. طبیعتاٌ نمی توان با ایران بدون جلب توجه عمومی، چه در آمریکا، اسرائیل، خاورمیانه عربی، یا هر جای دیگری، مذاکرات مهمی داشت. ولی اگر به اندازه کافی گرد و خاک ضد ایران پخش کنید، ممکن است که هرگونه حمله هماهنگ را، واقعی یا تمثیلی، خنثی کنید.

 

تحریم های جدید شش ماه دیگر، درست قبل از برگزاری کنگره های انتخاباتی اعمال خواهد شد. رئیس جمهور اوباما بایستی تا آن زمان چیزی در دست داشته باشد، اگر بخواهد تحریم ها را تعلیق کند. این مشابه دیپلماتیک بازی دو دقیقه ای در فوتبال آمریکایی است. این یک ابتکار زیبایی است اگر موفقیت آمیز باشد، ولی برای قلب ضعیف مناسب نیست.


منبع: وبلاگ گری سیک

 

*گری سیک در شورای امنیت ملی رؤسای جمهور فورد، کارتر و ریگان خدمت کرده و اینک استاد دانشگاه کلمبیا در نیویورک است. وی همچنین بنیانگزار و مسئول اجرایی پروژه گلف-۲۰۰۰(Gulf/2000) است.


نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

پیام تبریک احمد منتظری به اصغر فرهادی و قدردانی از پیام صلح وی

Posted: 18 Jan 2012 05:51 AM PST

 جـــرس: در ادامه واکنش ها به موفقیت جهانی سینماگر برجسته ایرانی، اصغر فرهادی و اظهارات صلح دوستانه وی هنگام دریافت جایزه، احمد منتظری طی پیام تبریکی به این هنرمند ایرانی، از کوتاهی مقامات کشوری در قدردانی از این موفقیت و موارد مشابه، اظهار تاسف کرد.


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرحوم آیت الله العظمی منتظری، احمد منتظری، رئیس این دفتر، در پیام خود به اصغر فرهادی به مناسبت موفقیت فیلم «جدایی» در کسب جایزه منتقدین جهانی، خطاب به وی خاطرنشان کرد: "بسیار جای تأسف است که مسئولین مملکتی به جای ارج نهادن بر این کرامت هنرمندانه به آن بی اعتنایی می‌کنند. متأسفانه همین رفتارهاست که موجب شده نخبگان کشور در لیست صادرات ایران قرار گیرند و روز به روز بر آمار فرار مغزها از کشور افزوده شود و در مقابل کارگران ساده واردات ایران را تشکیل دهند."


متن کامل این پیام به شرح زیر است:


باسمه تعالی

با سلام به همه هنرمندان کشور عزیزمان ایران

"من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق"

اینجانب به آقای اصغرفرهادی نویسنده و کارگردان توانای فیلم "جدایی نادر از سیمین" تبریک عرض می کنم؛ و به عنوان یک ایرانی از موفقیت هموطن هنرمندم در سطح جهانی بسیار شادمان، و از افتخاری که این فیلم ارزشمند کسب نموده سرافرازم. و البته شادمانی من موقعی که ایشان پیام صلح و دوستی مردم شریف ایران را یک بار دیگر به گوش جهانیان رسانید مضاعف گردید.


چند ماه قبل که این فیلم را مشاهده کردم تحت تأثیر امتیازات خاص آن قرار گرفتم، از چهره معصوم دختر یازده ساله ای که پدر و مادر خود را با نگاه و صحبت به صداقت و محبت تشویق می‌نمود تا پایبندی نادر به اصل انسانی- اسلامی نیکی به پدر.


بسیار جای تأسف است که مسئولین مملکتی به جای ارج نهادن بر این کرامت هنرمندانه به آن بی اعتنایی می‌کنند. متأسفانه همین رفتارهاست که موجب شده نخبگان کشور در لیست صادرات ایران قرار گیرند و روز به روز بر آمار فرار مغزها از کشور افزوده شود و در مقابل کارگران ساده واردات ایران را تشکیل دهند.


فراموش نمی‌کنم که وقتی خبر اخذ جایزه صلح نوبل سرکار خانم شیرین عبادی را به آیت‌الله منتظری گفتم بسیار خوشحال شدند و فرمودند: "باعث افتخار است که یک خانم ایرانی برنده چنین جایزه‌ مهمی شده است". ولی افسوس که قدر ناشناسی و حسادت بعضی موجب شد که یک دوست واقعی را دشمن بنامند و به جای گل و شیرینی بر سرش تهمت و ناسزا بریزند و به جای شکر نعمت، کفران نعمت نمایند.


دعای خیر ملت پشتیبان هر آن که ایرانی است و دغدغه وطنی آباد و آزاد و دور از جنگ و ظلم و ستم در سر دارد و زیر لب زمزمه می‌کند:

وطن يعنی محبت، مهربانی نثار هر كه دانی و ندانـــــی

وطن يعنی نگاه هموطن دوســــــت هر آنجايی كه دانی هموطن اوست

احمد منتظری
1390/10/28


گفتنی است، در حالیکه کسب موفقیت بین المللی توسط اصغر فرهادی سبب واکنش مثبت و تشویق بسیاری از هنرمندان و چهره های جریان اصلاحات و جنبش سبز واقع شده بود، روز گذشته فرج الله سلحشور، سینماگر حامی حکومت ادعا کرد: جایزه گرفتن جدایی نادر از سیمین را برای ایران افتخار نمی دانم و معتقدم فرهادی یک فیلم متضاد با اعتقادات مردم و فرهنگ ایرانی ساخته و ارسال کنندگان این فیلم به اسکار، به کشور و اسلام خیانت کرده اند و به نظر من و تمام ولایتمداران، جایزه مذکور هیچ افتخاری برای کشور و ملت ما نیست بلکه یک خیانت بزرگ در حق ملت است.


این کارگردان حامی رهبری همچنین مدعی شد: "جدایی نادر از سیمین یک فیلم در ضدیت اعتقادات مردم وتوهین به فرهنگ وخانواده در ایران است و برای همین نمی توان گفت این فیلم برای ایران وما افتخار آورده است."


سهام الدین بورقانی، روزنامه نگار اصلاح طلب بازداشت شد

Posted: 18 Jan 2012 05:32 AM PST

 جـــرس:  در موج جدید بازداشت روزنامه نگاران، سهام الدین بورقانی نیز بازداشت شد.


به گزارش کلمه، این روزنامه نگار جوان که فرزند مرحوم احمد بورقانی سخنگوی ستاد تبلیغات جنگ و معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بود، که همچون سایر روزنامه نگاران پس از تفتیش منزلش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.


فرزند احمد بورقانی در حالی به حبس رفت که بسیاری از روزنامه‌نگاران از دوران مدیریت وی به عنوان “بهار مطبوعات” یاد می کنند.


سهام الدین بورقانی در روزنامه های اصلاح طلب شرق و اعتماد به کار عکاسی و روزنامه نگاری مشغول بود.


طی هفته گذشته فاطمه خردمند، سعید مدنی و احسان هوشمند نیز دستگیر شدند.


همچنین روز سه شنبه (دیروز) پرستو دوکوهکی و مرضیه رسولی نیز بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند.

 

 


معاون وزیر اطلاعات: قرائن حاكی از شهادت امام موسی صدر است

Posted: 18 Jan 2012 05:25 AM PST

جـــرس: معاون وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی درباره‌ی سرنوشت امام موسی صدر گفت: اطلاعات درباره‌ی امام موسی صدر ضد و نقیض است و به دلیل این‌كه كسانی كه در موضوع امام موسی صدر در لیبی مطلع بودند سر به نیست شدند، اطلاعات میدانی وجود ندارد اما قرائن حاكی از شهادت ایشان است.


به گزارش ایسنا، گرامی ـ معاون وزیر اطلاعات ـ عصر چهارشنبه در نشست مقدماتی اجلاس موسوم به «جوانان و بیداری اسلامی» گفت: بعد از شروع تحولات بیداری اسلامی تمام ارگان‌های نظام جمهوری اسلامی با تمام توان در این عرصه با توجه به ظرفیت‌ها فعالیت كرده و به پیشرفت این حركت كمك كرده‌اند. در همین راستا دستگاه اطلاعاتی كشورمان نیز بر اساس ماهیتش به مقابله با فعالیت كشورهایی كه در جهت جلوگیری از ادامه‌ی روند بیداری اسلامی فعالیت می‌كنند پرداخته و در زمینه‌های امنیتی و سایبری تلاش كرده است تا عرصه برای بیداری اسلامی باز شود.


او با بیان این‌كه غرب و آمریكا نسبت به تحولات بیداری اسلامی یك راهبرد سه ‌لایه اتخاذ كرده بودند، ادعا كرد: بر اساس این راهبرد سه لایه، در اولین لایه، آمریكا به حمایت از اصلاحات و مقابله با هرگونه انقلاب و تحركات پرداخته و در لایه‌ی دوم تلاش برای تفسیر سكولار انجام می‌شود و در لایه‌ی سوم جلوگیری از مدل شدن انقلاب اسلامی ایران انجام گرفته است كه در این راستا برنامه‌های گسترده‌ای انجام گرفته كه اولین گام آن حركت 25 بهمن سال 1389 بود كه تلاش می‌كردند ایران را در داخل مشغول كنند تا به میزان مشغول‌سازی نظام در داخل، از ایفاسازی نقش فعال از سوی ایران در كشورهای دیگر جلوگیری شود.


گرامی بدون اشاره و رویکرد به فضای خفقان موجود در سوریه و اعتراضات آزادیخواهانه مردم آن کشور، مدعی شد: پس از موضوع 25 بهمن 89 در ایران، غربی‌ها تلاش كردند كه دستان مقاومت را در منطقه از كار بیندازند. به همین دلیل تحولات در سوریه از اوایل سال 90 آغاز شد و با ایجاد یك بحران‌سازی در این كشور، از مرزهای شرقی و غربی سلاح وارد شده و گروه‌هایی از القاعده برای انجام شورش‌های مختلف وارد این كشور شدند. آمریكایی‌ها یك اقدام گسترده‌ی پیچیده‌ی عملیاتی را در سوریه انجام دادند تا بتوانند دست اول مقاومت را از كار بیندازند و از سوی دیگر در بحرین مدلی ایجاد كردند كه مشابه مدل امنیتی كرانه باختری بود كه بر اساس این مدل تمام ارتباطات بخش‌های مختلف با پایتخت مانند اینترنت و تلفن قطع می‌شود كه این اقدام در مصر اتفاق افتاد.
در این هنگام وظیفه‌ی دستگاه اطلاعاتی این بود كه با همه‌ی هجمه‌های وارده از سوی غرب مقابله كند و ارتباطات از كار افتاده را درست كند.


معاون وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی با اشاره به سخنان رهبری در خطبه‌های نماز جمعه درباره‌ی بیداری اسلامی گفت: در اوج انقلاب مصر سخنان رهبری به طور همزمان به صورت پیامك صوتی به اشكال گوناگون برای مردم مصر پخش شد كه این اقدام بسیار سخت بود. بر همین اساس دستگاه امنیتی وظیفه‌ی سنگینی داشت. از سوی دیگر دستگاه‌های اطلاعاتی آمریكا، صهیونیسم و برخی از اعراب تلاش می‌كردند با جریان‌سازی، شخصیت‌پروری، نخبه‌سازی و انحراف‌سازی از بیداری اسلامی جلوگیری كرده و با آن مقابله كنند. این در حالی است كه بیداری اسلامی یك واقعیت بوده و در صحنه حضور دارد.


گرامی با بیان این‌كه در حال حاضر با مقابله‌های انجام گرفته آرامش نسبی به وجود آمده است، ادامه داد: امروز در صحنه‌ی بیرونی دو گفتمان درباره‌ی اسلام وجود دارد؛ یكی اسلام انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی ایران و دیگری اسلام مدل تركیه است. آمریكایی‌ها و صهیونیستی‌ها تلاش می‌كنند كه مدل اسلام تركیه در كشورهای در حال تحول برقرار شود. بر همین اساس در دو ماه اخیر هشت سناریو از سوی غربی‌ها درباره‌ی ایران عملیاتی شده كه به لطف خداوند هیچ‌یك تحقق نیافته است.


وی افزود: آمریكایی‌ها تلاش می‌كنند با ایجاد ایران‌هراسی در افكار عمومی، مدل اسلام انقلاب ایران را ضایع كنند. بیداری اسلامی ظرفیت‌های بسیار عظیمی دارد كه می‌تواند برای انقلاب اسلامی ایران مفید واقع شود.


معاون وزیر اطلاعات هم‌چنین در پاسخ به سوالی درباره‌ی فیلترینگ‌های انجام شده در فضای سایبری ایران گفت: آسیب‌های امنیتی بسیاری در فضای سایبری وجود دارد. ما مجبور هستیم برای محفوظ ماندن از این آسیب‌های امنیتی، محدودیت‌هایی را ایجاد كنیم؛ زیرا دشمنان با وارد كردن ویروس‌هایی می‌توانند باعث تخلیه اطلاعاتی شده و یا ضربات جدی وارد كنند. به طور مثال به تازگی دو ویروس از سوی مسوولان دستگاه امنیتی شناسایی شده كه با تلاش‌های شبانه‌روزی از ضربه زدن آن‌ها به فضای سایبری ایران جلوگیری شد.


گرامی درباره‌ی جانباختن یكی دیگر از دانشمندان هسته‌یی اظهار كرد: تدابیر زیادی برای جلوگیری از عملیات تروریستی انجام شده است. در دستگاه اطلاعاتی موارد متعددی از ترور در طول سال و حتی در ماه‌های اخیر شناسایی و با آن‌ها مقابله شده است. در میان این حجم عظیم عملیات تروریستی ممكن است حوادثی رخ دهد اما به امید خدا به هیچ عنوان اجازه داده نمی‌شود كه خون شهدای كشورمان پایمال شود.


او با اشاره به دستگیری قاتل دكتر علی‌محمدی یكی از دانشمندان هسته‌یی، اضافه كرد: قاتل دكتر علی‌محمدی صاحب تجهیزاتی بود كه در نوع خود جدیدترین نوع بودند و با اقدامات پیچیده‌ای توانسته بود این حادثه‌ تروریستی را انجام دهد.