جنبش راه سبز - خبرنامه |
- نشست خبری – تلویزیونی احمدی نژاد به تعویق افتاد
- مراسم یادبود داریوش و پروانه فروهر در آنکارا برگزار شد
- پیامی به وکلای زندانی: ماهستیم!
- دیدار فراکسیون اقلیت مجلس با رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام
- پیشنهاد برای مراسم ۱۶ آذر
- توهم استقلال بانك مركزي
- بودن ونبودن فلسفه ، ونه روز فلسفه مسأله این است
- مادر نازنین خسروانی: آقای دادستان! حداقل بگذارید دخترم را یک بار ملاقات کنم
- نیاز ایالات متحده برای بازبینی سیاست خود
- احمدی نژاد: ٩۰ درصد طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شده و مابقی آن با یک یا حسین دیگر عملی خواهد شد
نشست خبری – تلویزیونی احمدی نژاد به تعویق افتاد Posted: از شنبه ۶ آذر به دوشنبه ٨ آذر ماه جرس: در حالیکه محمود احمدی نژاد وعده داده بود روز شنبه آینده ششم آذر ماه، طی نشستی خبری با مردم پیرامون طرح هدفمند کردن یارانه ها و مسائل داخلی و خارجی سخن بگوید، این نشست خبری به دوشنبه هشتم آذر موکول شد.
|
مراسم یادبود داریوش و پروانه فروهر در آنکارا برگزار شد Posted: توسط انجمن همبستگی فعالان تبعیدی در ترکیه جرس: به مناسبت سالگرد شهادت داریوش و پروانه فروهر، رهبران فقید حزب ملت ایران در جریان قتل های زنجیره ای، گروهی از فعالان ایرانی مقیم ترکیه، مراسمی توسط انجمن همبستگی فعالان تبعیدی در ترکیه، جهت یادبود آنها و همچنین جانباختگان قتل های سیاسی ایران در شهر آنکارا برگزار کردند.
|
پیامی به وکلای زندانی: ماهستیم! Posted: سعید نجفی
|
دیدار فراکسیون اقلیت مجلس با رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام Posted:
|
Posted: یک خواننده
دوستان،
تدارک وسیع ۱۶ آذر در خارج میتواند و باید از برخورد دد منشانه با دانشجویان در داخل ،در این روز جلوگیری کند، بنابراین پیشنهادهای زیر را مطرح می کنم:.
۱-برگزاری ۱۶ آذر در دانشگاههای خارج ۲-ارسال نامه به مراکز زیر در جهان و هشدار در رابطه با برخورد جمهوری اسلامی در این روز با دانشجویان ۳- ارسال نامه به احزاب سیاسی اروپا و آمریکا . ۴-ارسال نامه به دولتهای اروپا و کمیسیون حقوق بشر پارلمان اروپا. ۵-ارسال نامه به سازمانهای حقوقی سازمان ملل ۶-ارسال نامه به انجمنها ی دانشجویی
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
Posted: سعيد ليلاز
استقلال بانك مركزي از دولت، به شكلي كه اين روزها بعضاً درباره آن تبليغ و تمجيد ميشود، توهمي بيش نيست. لنين ميگفت استقلال و تفكيك قوا از هم «افسانه» است. اين، در مورد بانك مركزي و رابطه آن با دولت نيز صدق ميكند. به طريق اولي مصوبه اخير مجلس در حذف رئيسجمهوري از مجمع عمومي صاحبان سهام بانك مركزي هم نادرست است، هم غيرعملي و به همين علت چارهاي جز لغو آن و بازگشت به وضعيت اوليه وجود ندارد. اولاً در نيم قرني كه از تاسيس بانك مركزي در ايران ميگذرد، چه در پيش از انقلاب و چه پس از آن، صرفنظر از اينكه چه رژيم يا دولتي بر سر كار باشد، بانك مركزي همواره يكي از مهمترين ابزارهاي دولتها در اداره اقتصاد كشور بوده است. حتي پيش از تاسيس بانك مركزي در سال 1339 خورشيدي نيز با وجود وابستگي صد درصدي بانك ملي ايران به دولت، چنين بوده است كه شبكه بانكي، از طريق اعمال سياستهاي پولي يعني تغيير در نرخ بهره، در خدمت اهداف اقتصادي دولتها قرار داشته و هنوز هم دارد. هيچ مصوبه ديگري هم قادر به تغيير شرايط آن نخواهد بود. با وجود آنكه سابقه شبكه بانكي مدرن يا شبهمدرن در ايران به حدود يك قرن ميرسد، تنها در 40 سال اخير يعني از اواخر دهه 1340 خورشيدي به اين سو است كه سياستهاي پولي كشور حالت لجامگسيخته به خود گرفته و نرخ رشد نقدينگي كه همه نگراني طرفداران استقلال ظاهري بانك مركزي از تشديد آن بالا گرفته، رو به افزايش گذاشته و به تبع آن تورم به بخشي از ساختار اقتصاد ايران تبديل شده است. پرسش از طرفداران استقلال بانك مركزي اينجاست كه اگر مساله و ريشه مشكل در وابستگي بانك مركزي به دولت است، پس چرا درست از سال 1350 به بعد يكباره نرخ رشد نقدينگي در ايران حالت انفجاري پيدا كرد و تا پيش از آن هم اين نرخ بهشدت تحت كنترل بود و هم – به تبع آن – نرخ تورم؟ شواهد آماري نشان ميدهد كه تا سال 1351 اقتصاد ايران اساساً نرخ تورم دورقمي را نميشناخت و نخستين بار پس از سالها، نرخ تورم در سال 1352 دورقمي شد و تاكنون به استثناي يكي دو سال همانطور مانده است.
علت اين عارضه، البته آن است كه به سبب فقدان انضباط اقتصادي دولت، از سال 1351 به بعد يكباره نرخ رشد نقدينگي دو برابر شد و به 25 درصد در سال 1350 رسيد و تا سال 1353 به ركورد تاريخي 61 درصد افزايش يافت. اما علت اين عارضه، در مالكيت دولت بر بانك مركزي نبود، زيرا اين مالكيت و تسلط، از ابتداي قرن جاري خورشيدي بر بانك مركزي و پيش از آن بانك ملي وجود داشته است.علت اصلي انفجار در نقدينگي از 40 سال پيش به اين سو كه در دو رژيم متضاد سياسي و پنج دولت كاملاً متفاوت در مشي ايدئولوژيك كمابيش يكسان مانده آن بود كه بيانضباطي دولتها در تزريق منابع نفتي يا قرضي به اقتصاد ملي و نترسيدن از پيامدهاي تورمي آن، نه در دولتها، نه مجالس قانونگذاري و نه ساير دستگاههاي نظارتي، به امري عادي تبديل شده است. به عبارت ديگر، هنگام توزيع منابع، همين نمايندگان مجلس بر سر تقسيم يا افزايش منابع با يكديگر و با دولت مسابقه ميگذارند، اما هنگامي كه آثار اين بيفكري و بيانضباطي، در لجامگسيختن نرخ تورم خود را نشان ميدهد، بيتوجه به اصل مساله، انگشت اتهام را به سوي يكديگر و دولت نشانه ميروند. با چنين وضعي، بر فرض كه اصلاً زمام تصميمگيري بانك مركزي را به خارج از كشور بسپريم چه اتفاقي ميافتد؟ در بعد نظارتي اگر مجلس واقعاً در پي كنترل كردن دولت است، بايد به جاي پافشاري بر استقلال غيرممكن بانك مركزي، در برابر ميل دولت به افزايش هزينههاي خود ايستادگي كند. اگر هزينههاي دولت دائماً افزايش يابد و دولت سال به سال بزرگتر شود و بر تعهدات خود يا به دست خويش يا با فشار مجلس بيفزايد بيآنكه درآمدي غير از تبديل دلار نفتي به ريال براي جبران آن پيشبيني كرده باشد...
منبع: شرق
|
بودن ونبودن فلسفه ، ونه روز فلسفه مسأله این است Posted: مقصود فراستخواه
سؤال1.بودن یا نبودن روز فلسفه چه تفاوتی دارد؟
پاسخ: مهمتر از «بودن یا نبودن روز فلسفه در ایران»، «بودن یا بودن خود فلسفه ورزیدن در ایران» است. فلسفه ورزیدن چیزی فراتر از داشتن یک برنامۀ رسمی فلسفه در این یا آن دانشگاه است. منظور بنده این است که آیا در ایران «فلسفه ورزیدن» به مثابۀ «پرسش افکنی بی محابا » داریم یا نداریم؟ ومسأله اصلی این است. آیا «تفکر» به معنای جدی کلمه دراین سرزمین می تواند نهادمند بشود؟ حدّ «پرسیدن» و «باز پرسیدن» در میان ما تا کجاست؟ گویا ما تا یک جایی چون وچرا می کنیم ولی از یک جاهایی به بعد پرسیدن ونقد کردن برای ما چندان ممکن یا مجاز نیست. البته بنده نمی خواهم عرض بکنم که بشر به همۀ پرسشها ، می تواند پاسخ فلسفی رضایتبخشی بدهد( چون مسائل عالم وآدم بسی ورای اینهاست) اما حداقل باید بتواند درباب هر امری ، پرسشی بکند، آنچه در اینجا نهادینه نیست همین امکان پرسیدن نامحدود برای همه تا آخر قضایاست. بذرهای تفکر فلسفی بشر از اوان کودکی و زمانی که روانشناسان به آن «سنّ پرسش» می گویند در ذهن وجان آدمی می جنبد و جوانه می زند وسربر می آورد. اما آیا سیستمهای رسمی آموزشی ما شرایط رشد وپرورش این استعداد را فراهم می آورند وتسهیل می کنند؟ پاسخ بنده منفی است. پرسیدن در کلاسهای درس ما ، در مطبوعات ما و در رسانه های ما تا چه حدی امکانپذیر وبی خطر است؟ آیا اصلا حوزۀ عمومی مناسبی برای پرسیدن یکی از دیگری داریم؟آیا می توانیم دربارۀ مفروضات ومقبولات و مشهورات و مسلمات، از نوسؤال کنیم وسؤال رادیکالی نیز به میان بیفکنیم؟ اگر نمی توانیم ویا به سختی قادر به پرسیدن هستیم ، پس باید گفت که از موهبت فلسفه ورزی برخوردار نیستیم. برای همین است که عرض می کنم مهمتر از «بودن یا نبودن روز فلسفه در ایران»، «بودن یا بودن خود فلسفه ورزیدن در ایران» است. شاید برای این است که تفکر فلسفی در ایران مدام به تعویق افتاده است و جای خود را به بدیل هایی مانند ادبیات وعرفان و کلام والهیات داده است.
سؤال2. تفاوت روز جهانی فلسفه با روزهای دیگری نظیر روز محیط زیست چیست؟
پاسخ: هرنوع دانش ورزیدن برای شرایط بشری ما حاوی ارزش است ، پس به این معنا باید گفت هم دانش اکولوژی مهم است وهم تفکر فلسفی. آگاهی و اندیشه از هر نوع می تواند نوری بر مسائل حیات وهستی ما بتاباند ، ما ، هم به معرفت علمی وهم به معرفت فلسفی نیاز داریم. اما یک تفاوت اساسی در اینجا هست . برخی دانشها بسادگی از سوی قدرتهای مستقر به استخدام در می آیند و استعمال می شوند درحالی که بعضی دیگر به این سادگی تمکین نمی دهند. ارباب ثروت وقدرت البته با هر دانشی ممکن است مشکل داشته باشند و مثلا همین دانش محیط زیست نیز حاوی نقدهای مهمی از عملکرد دولتها و کمپانیهاست ، اما فلسفه برای ارباب قدرت ومنزلت، مشکل ساز تر است . فلسفیدن از آن کارهایی است که اگر هم روشهایش معین باشد ، نتایجش معین نیست و قدرتها متأسفانه تحمل این ابهام را ندارند. معمولا حوصلۀ پرسشهای بی مهابا را ندارند. برای همین است که هر چه از علوم طبیعی به علوم انسانی واجتماعی حرکت می کنیم ، علم واندیشۀ مدرن برای منزلتهای سنتی بحث انگیز می شود چون از نقد وتغییر وتکثر هراس دارند. در خود دانشهای انسانی نیز ، برخی ماجراجوتر از برخی دیگر است مانند فلسفه . ماجرا های ذهن وقّاد فلسفی ، تا عمق پرسشها ورازهای مگو پیش می رود و مرزناشناس تر است. فلسفه تمایل دارد که از هرچیزی فاصله بگیرد و پرسشهای ریشه ای تری از آن بکند.
اما اجازه بدهید در پایان این قسمت از عرایضم به نکته ای نیز اشاره بکنم وآن قید «جهانی» در این روزهاست، مانند روز جهانی فلان وبهمان. این معنا متضمن حقیقت تأمل برانگیزی است و آن این است که از مدتها دورۀ دولتها در محدودۀ مرزهای جغرافیایی به سرآمده است. دولتها باید خیلی فکر پس افتاده ای داشته باشند اگر تصور بکنند که تنها با حوزه ای عمومی در محصورۀ مرزها مواجه هستند . گسترش فناوریهای اطلاعات وارتباطات سبب شده است که حوزۀ عمومی ابعاد جهانی گسترده ای پیدا می کند وچندان به سادگی قابل کنترل نیست . بنده البته با جهانی سازی تحت هژمونی این یا آن امپراتوری رسانه ای و نفوذ دولتها وایدئولوژیها و کمپانی ها ولابی ها موافق نیستم بلکه خیلی هم منتقد آن هستم اما فضای آزاد عمومی در مقیاس جهانی را برای همه ملتها وبرای بشریت ، مبارک ورهایی بخش می دانم. همین فضای عمومی است که امکان گفتگوهای انتقادی محدود نشده ای را فراهم می آورد و از طریق آن متفکران اصرار می ورزند نباید ساحت تفکر به شائبۀ قدرت وایدئولوژیهای دولتی آلوده بشود. به این معنا پس گرفته شدن روز فلسفه ، نشانه های ناراحت کننده ای برای جامعه ما دارد . فلسفه متعلق به متفکران واجتماع علمی آزاد و مستقل است و روز او نیز باید از این طریق پی جویی و برگزار بشود. به نوبۀ خود وبه عنوان کسی که از مدعوان سمینار بودم و پیش از وقوع این اتفاقات مقاله ای به این سمینار تقدیم کرده بودم، از اینکه شهروندان ایرانی نمی توانند از فضیلت ومزیت روزجهانی برخوردار باشند بسیار متأسفم.
سؤال3. چرا دانشگاه در تولید فکر ناموفق بوده و بیشتر کارهای فکری در بیرون دانشگاه صورت می گیرد؟
پاسخ: البته این فرض چندان هم عموم واطلاق ندارد . اما در یک نکته موافقم وآن این است که دانش واندیشه دو ساحت دارد. ساحت نخست همان ساحت «زیست جهان» یا «فضای» دانش واندیشیدن است و تفکر و علم، در درجۀ اول مرهون همین ساحت اول است. این ساحت بسیار اصیل و زنده وپویاست و به متفکران و دانشمندان ومحققان ومنتقدان وذهنهای خلاق در بیرون ودرون دانشگاه تعلق دارد. اما ساحت دوم ، همان است که به صورت سیستمهای رسمی و ساختارهای رسمی دانشگاهی می بینیم. این سیستمها وساختارها معمولا محدودیتهایی دارند ، چه بسا گرفتار انواع قیود سیاسی واداری ومالی هستند . دانشگاه ها مخصوصادر جوامع غیر آزاد، تنها از بیرون (از سوی دولتها و قدرتها)تحدید وتهدید نمی شوند، بلکه در خود دانشگاه ها نیز ، چه بسا سلسله مراتبهای رسمی و جرگه های قدرت وبرخی سنتهای فکری وعلمی شکل می گیرند وبا انقلابهای فکری ونوآوری ها وخلاقیتها و نقدها ناسازگاری وسردی نشان می دهند واز اینجا نوعی محافظه کاری در درون دانشگاه ها به وجود می آید وبرای همین برخی کارهای اصیل فکری و علمی،در بیرون دانشگاه ها راه رشد خود را پی می گیرد.
منبع: سایت نویسنده |
مادر نازنین خسروانی: آقای دادستان! حداقل بگذارید دخترم را یک بار ملاقات کنم Posted: جرس: با گذشت سه هفته از بازداشت نازنین خسروانی، روزنامه نگار دربند، عدم ملاقات و بی خبری از وضعیت وی سبب نگرانی شدید خانواده اش شده و مادر وی از مقامات قضایی خواستار رسیدگی به وضعیت نازنین و همچنین موافقت با ملاقات وی گردید.
|
نیاز ایالات متحده برای بازبینی سیاست خود Posted: بری بلکمن، دانیل برومبرگ – یواس ای تودی
با توجه به این که امکان ازسرگیری مذاکرات میان ایران و آمریکا وجود دارد، مسؤولان دولتی باید در این فکر باشند تا هر چه بیشتر به منافع سفر ژنو بیفزایند. چالش اصلی ایالات متحده، بسیج اراده سیاسی برای بزرگ فکر کردن است؛ بدین معنی که سیاست خود در مورد ایران را دوباره تنظیم و تدقیق کنیم.
منظورمان از "تنظیم و تدقیق دوباره" این نیست که از استراتژی اعمال تحریم که دولت دراین خصوص مستحق تشویق است عقب نشینی کنیم، بلکه منظورمان این است که تحریم ها به تنهایی نمی توانند منجر به انجام همکاری از سوی تهران شوند. آنچه اکنون مورد نیاز است، یک سری مشوق های اقتصادی، سیاسی و استراتژیک است که دلایل لازم برای همکاری را به رهبران جمهوری اسلامی می دهد. در صورتی که مذاکره کنندگان آمریکایی تحریم ها را با اهرم مشوق ها همراه نکنند، در آینده با دو گزینه نامناسب روبرو خواهیم بود: برخورد نظامی یا مهار یک ایران هسته ای.
آمریکا برای اتخاذ یک سیاست موزون جدید همیشه فرصت ندارد. تحریم ها موجب تشدید تنش ها میان تندروهای فوق محافظه کار، که در رأس شان محمود احمد نژاد قرار دارد، و رهبران عملگرای مجلس، جامعه تجار و دانشگاه ها که همواره احمدی نژاد را به دلیل منزوی ساختن ایران مورد اعتراض قرار می دهند, شده است. ایالات متحده باید کمک کند تا راه برای صداهایی که در ایران می توانند در ایجاد یک مصالحه دوطرفه در زمینه مسایل هسته ای گام بردارند هموار شود.
ارائه مشوق ها مسؤولان دولت اوباما به درستی خاطرنشان می سازند که کلیه تلاش های لازم برای تعامل با ایران را به انجام رسانده اند، ولی با برخورد منفی روبرو شده اند. ولی سیاستگذاران ما باید در مورد مشوق هایی که می توان به تهران پیشنهاد کرد به توافق برسند. این کار مستلزم آن است که دولت تهران را به شیوه ای که تاکنون انجام نشده مورد امتحان قرار دهیم.
مشوق ها به مانند دیگر کشورهای امضاء کننده پیمان منع گسترش اتمی باید با به رسمیت شناختن حقوق ایران در غنی سازی اورانیوم آغاز شوند، به شرطی که جمهوری اسلامی خود را به طور کامل با پادمان تعیین شده توسط آژانس اتمی وفق دهد. با توجه به مخفی بودن برنامه اتمی ایران و با توجه به سؤالات بی شماری که از سوی آژانس اتمی مطرح شده، آمریکا و متحدانش این حق را دارند که خواستار غنی سازی ایران زیر نظر شرایط سخت تعیین شده و نظارت کامل بین المللی باشند.
جدا از مسأله هسته ای، رهبران ایالات متحده باید لیستی از راهکارهای ممکن برای کمک به ایران در بازگشت به جمع کشورهای جامعه بین المللی داشته باشند. این راهکارها می تواند مذاکرات دوجانیه یا چندجانبه در مورد مسایل امنیتی را نیز شامل شود؛ مسایلی ازقبیل افغانستان و قاچاق مواد مخدر، و مبادلات سالم میان ایالات متحده و دیپلمات های ایرانی در کشورهای ثالث و سازمان های چندملیتی.
کمک برای نوسازی جامعه بین المللی باید تلاش کند تا ایران صنعت نفت ملی خود را مدرنیزه کند و/یا تمهیداتی انجام دهد تا یک شبکه گاز و برق منطقه ای ایجاد شود و انرژی لازم برای ایران و همسایگانش تأمین گردد. اگر واشنگتن و متحدانش، به همراه روسیه و چین، چنین امکاناتی را فراهم آورند، ممکن است راه برای انجام مذاکرات دیپلماتیک گسترده تر با ضریب موفقیت بالا فراهم شود.
اگر ایالات متحده تنها به تدابیر اجبارآمیز فکر کند، نباید انتظار پیشرفت داشته باشد. حتی اتخاذ "گزینه نظامی" نیز این ایده که ایران به جنگ افزارهای هسته ای نیاز دارد تا از کشورش حمایت کند را بیشتر تقویت خواهد کرد. ما باید موضع منفی اندیشان را با اعتقاد براینکه ایران می تواند به جای عدم اطمینان، راه همکاری را بپیماید، تضعیف کنیم.
این تدابیر بایستی همزمان با ادامه و تقویت همکاری استراتژیک و نظامی آمریکا با اسراییل و دولت های عرب اجرا شوند. بالا بردن توان منطقه ای برای رویارویی با حمله ایران بسیار ضروری است، به ویژه اگر تلاش برای گفتگو با ایران به نتیجه نرسد. ولی ما نباید به جنگ یا خطرات مهار ناقص برنامه هسته ای ایران تن در دهیم. سرعت برنامه هسته ای ایران بسیار آهسته تر از آنچه بیم جامعه بین المللی را برانگیخته، می باشد. اکنون وقت آن رسیده که به راه جدیدی برای تعامل استراتژیک با ایران متوسل شویم.
بری بلچمن یکی از مؤسسان مرکز استمسون است. دانیل برومبرگ یکی از مشاوران ویژه مؤسسه صلح آمریکاست. نظرات موجود در این مطلب بخشی از یک گزارش مشترک تحت عنوان "تعامل، تهدید و چالش برنامه هسته ای ایران" می باشد که در تاریخ ۱۶ نوامبر منتشر خواهد شد.
مترجم: شاهین بشردوست منبع: یواس ای تودی، ۷ نوامبر |
احمدی نژاد: ٩۰ درصد طرح هدفمندی یارانه ها اجرا شده و مابقی آن با یک یا حسین دیگر عملی خواهد شد Posted: جرس: در حالیکه طرح هدفمندی یارانه ها هنوز وارد فاز عملی (رها سازی قیمت ها) نشده و صرفا پولهای غیرقابل برداشت (علی الحساب دو ماهه) به حساب متقاضیان واریز شده، محمود احمدی نژاد اعلام کرد "حدود نود درصد از این طرح اجرا شده و با یک یا حسین دیگر الباقی آن نیز اجرا خواهد شد."
رئیس جمهور سپس گفت: بعد از اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها به سراغ مشکلات دیگری از معضلات اقتصادی ایران مثل مالیات ها و مشکلات بانکی و بخش های مختلف اقتصادی خواهیم رفت و امیدواریم که ملت ایران با برداشتن گام های بلند برای پیشرفت دشمنان را مایوس کنند.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |