جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


همايش روز جهاني فلسفه

Posted:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱۶ آذر تیرهایمان را به هدف می زنیم

Posted:

طراح : طراح سبز

مشکلی دارم، ز “دانشمند” مجلس می پرسم!

Posted:

عبید سن خوزانی

 

آن ایام قدیم که قحطی دانشمند وعالم بود، مردم عوام حتی خواص، آخوندها و روحانیون را طبقه "علما ودانشمندان" خطاب می کردند.  اگر شما در دیوان شعرای ما بگردید، هرجا که به واژه "عالم و دانشمند" برخوردید، قطعا مقصود شاعرهمین طبقه آخوند وروحانی وفقیه بوده است.  مثلا هنگامی که حافظ عزیز درآن غزل بسیارمشهور خود با مطلع:

 

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند          چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

 

می فرماید:

 

مشکلی  دارم  ز دانشمند  مجلس  بازپرس               توبه فرمایان چرا خود توبه  کمتر می‌کنند؟

 

مقصود اصلی اش از کاربرد واژه "دانشمند" همین طبقه ایست که اکنون دمارازروزگارما درمی آوردند واین عمل آنان سابقه ای بس طولانی دارد و درعصرحافظ نیزبه اوج خود رسیده بوده است. بعلاوه چه کسی بهتر از طبقه آخوندها می تواند شامل این مصراع بسیار پرمعنا باشد که میفرماید" توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند؟" درهمین اواخر یعنی در دوره خودمان هم نمونه بسیارمشهورآن، آقای راشد، روحانی بسیارمعروفی است که شب های جمعه سخنرانی او ازرادیو پخش می شد وعلاقمندان بسیارداشت وحتی شنیده ام که اعلیحضرت ظاهرشاه، پادشاه سابق افغانستان نیز از مشتریان پروپاقرص برنامه های ایشان بود و استاد ابراهیم باستانی پاریزی در یکی ازکتابهای خود می نویسد ایشان که شب های جمعه جلسه ای با وزرا و نخست وزیرداشتند، هنگامی که ساعت نزدیک هشت شب می شد، خطاب به اعضای جلسه می گفت "بسیارخوب بحث امروز را همینجا خاتمه دهیم و برویم وبنشینیم پای صحبت آقای راشد"!

 

مقصودم این است که وقتی هنگام پخش برنامه راشد می رسید گوینده رادیو همیشه و بدون استثنا اعلام میکرد که : "اکنون توجه شنوندگان عزیز را به سخنرانی دانشمند محترم آقای راشد جلب می کنیم" و این واژه " دانشمندمحترم" سالهااختصاص به ایشان داشت و من هرجا این واژه را می شنیدم بلافاصه یاد زنده یاد راشد می افتادم که با آنکه معمم وروحانی و بسیار اهل تقوا بود، اما برخلاف روحانیون امروزی هم دربین مردم ارج وقرب ومحبوبیتی داشت و هم ازاحترام بسیار زیادی برخوردار بود. همین راشد هنگامی که در دوره گمانم شانزدهم یا هفدهم به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شده بود ودرپشت تریبون مجلس مشغول نطق بود، یکی از نمایندگان برای آنکه به ایشان توهینی کرده واورا مجبور به قطع سخنرانی کرده باشد، باصدای بلند خطاب به ایشان گفت" آقای راشد بیا پائین اینجا منبرخطابه نیست، پرحرفی بس است".  آقای راشد که حقیقتا انسانی بسیار نجیب ومحترم بود وبرخلاف سیاستمداران و سیاست بازان اصلا با پوست کلفت وبی آبرویی میانه ای نداشت، با گفتن این جمله که شرافت منبربسیاربالاترازاین محل است" تریبون مجلس وساختمان مجلس را ترک کرده و همانروز استعفای خود را تقدیم رئیس مجلس کرد وعطای مجلس آنچنانی را به لقای آن بخشید وبرای خود عمری نیک نامی خرید.  این قسمت آخر را مخصوصا نوشتم تا قابل توجه بسیاری از آخوند ها ومعمم های امروزی باشد که پست وکالت مجلس، آنهم پستی را که امروزه ارزش آن به جایی رسیده است که بازیچه دست افرادی چون احمدی نژاد شده است، ترک نمی کنند واعتبار واحترام این سمت را تا آن حد بی ارزش کرده و پایین آورده اند که حتی این سمت اززمان "آریامهر" و "رستاخیز" نیز بی ارزش تر وبی اعتبارترشده است.

 

اما ازاین مقدمه که بگذریم با اجازه شما میخواهم اصل مطلب را مطرح کنم وآن پرسشی است که از"دانشمند" بسیار معروف و مشهور عصرمان دارم که البته معرف حضور همگان باید باشد، زیرا ایشان علاوه با دانشمند بودن، عالم و مجتهد جامع الشرایط و آیت الله العظمی و امام و نایب امام زمان ورهبر وفرمانده کل قوا  بودن، دارای بسیاری از مناصب دیگر هم هستند که اگربخواهم همه مشاغل و پست ها و القاب ایشان را بنویسم خود می شود یک مقاله بسیار ملال آور.

اما برای آنکه حوصله شما خوانندگان عزیز را بیش ازاین سرنیاورده باشم، پرسش اصلی را با ایشان درمیان میگذارم و انتظار دارم همانگونه که ایشان بانهایت ادب واحترام به نامه های قبلی نه تنها من ناتوان، بلکه به تمام کسانی که خدمت ایشان نامه، اعم از سربسته و سرگشاده وته گشاده فرستاده اند، بلافاصله پاسخ داده اند، به این نامه نیز از طریق همین نشریه پاسخ دهند وثابت بفرمایند که واقعا دانشمندی با ادب هستند که حب جاه ومقام  ایشان را اصلا نگرفته است که به قول رئیس جمهوری بسیار محترم ومردمی پاسخ  "خش وخاشاک" را نفرمایند. البته حقیقت مطلب آنست که من بین "خس وخاشاک" و"میکرب" و"باکتری" و "ویروس" مرددم و نمی دانم که ازنظر این دانشمند محترم من در چه جایگاهی قرار دارم؟ وانتظارم آنست که ایشان حتما پس ازپاسخ به پرسش اصلی ام، ازآنجا که دستی برتمام علوم وفنون زمان ماضی وحال وآینده دارند، جایگاه مرا نیز تعیین فرمایند تا تکلیف من ازآن جهت هم روشن شود.

 

اما برویم برسراصل مطلب یا پرسش اصلی من که برخلاف این مقدمه نسبتا طولانی و باستانی پاریزی وار، پرسشی است بسیار صریح و کوتاه وآن اینکه:آقای خامنه ای ازنظر جنابعالی چه کسانی مخالف این رژیم واین دولت و این حاکمیت تلقی می شوند و اصولا دررژیم جمهوری اسلامی واژه ای به نامه مخالف وجود دارد و اگر دارد،  مخالفین حق حیات وحق نفس کشیدن دارند یا نه؟"

 

البته من نمی خواهم پیش داوری کنم، اما با توجه به خطبه ها و سخنرانیها و نصایح گوناگونی که تاحال فرموده اید، به ویژه فرمایشات واولتیماتوم های پس از انتخابات خرداد و حوادث سال 88 می خواهم بگویم پیش ازآنکه شمشیرمبارک را حواله فرق سر این ناتوان بفرمایید، خاطرمبارک را به این نکته معطوف می کنم که درتمام کشورهای دنیا، حتی کشورهای خاچ پرست وکافر وخارج ازدین و لامذهب و لاکتاب، با هر سیستم و شیوه حکومتی، معمولا عده ای به نام "مخالف" وجود دارند که همیشه نق میزنند، غرولند می کنند، آرای مخالف به صندوق های رای می ریزند ومخل آسایش حکومت هستند. عده ای را برای نمایندگی مجلس و کنگره وحتی ریاست جمهوری نامزد می کنند و البته کارشان هم اغلب به جایی نمی رسد و هرازگاه فوقش یکی دونفر را به نمایندگی مجلس انتخاب می کنند و آنها هم درمجلس آزادند هرنطقی ولو مخالف شئون مملکتی و رژیم و حاکمیت و دین و مذهب و .... باشد، ایراد می کنند و این کشورهای خاچ پرست لامذهب خارج ازدین که بقول پاره ای از "دانشمندان" و علمای ما، بویی از انسانیت نبرده اند و اگر بخواهیم ایراد به حقوق بشرغیراسلامی آنان بگیریم یا اشکال به رفتارشان با زندانیانشان، یا از رفتاری که با شهروندان خود دارند انتقاد کنیم، ازخجالت آب شده و به زمین خواهند رفت. اما با تمام این عقب ماندگی ها، نه رهبر وپادشاه و رئیس جمهور ونخست وزیرآنها، نه نمایندگان آنها نه روسای قوای دوگانه  وسه گانه وچهارگانه آنها که تازه مثل قوای ما مستقل هم نیستند، نه روزنامه های کیهان و رسالت آنها، هرگز نه به این نمایندگان و نه کسانی که آنها را انتخاب کرده و به مجلس فرستاده اند، اصلا نه اتهام "سرفتنه"یا "ته فتنه" می زنند، نه آنان را مزدور و خائن میخوانند، نه میکرب و باکتری ویروس، نه خس وخاشاک، نه نوکر استعمار، نه حقوق بگیرسازمانهای اطلاعااتی موساد وام ایکس، ام آی ایکس، و ام آی سیکس، و سی آی ا ، صهیونیست ها، یهودی ها، بهایی ها و..... هیچ این القاب را که واقعا مستحق آن هستند به آنها نمیدهند.

 

 درهمین کشور عقب مانده و بی تمدن فرانسه هم که بقول سردمداران ما، هم نخست وزیر و هم رئیس جمهور و هم وزیرخارجه ای بسیار"کوتوله" دارند (الحمدالله که رهبران ما علی الخصوص این رئیس جمهور ما بسیار رشید هیکل ومجسمه هرکول است)، حتی گروهی هستند که هنوز طرفدار پادشاهی هستند و فکر می کنند روزی بوربن ها که دویست و خرده ای سال است ازقدرت برکنارشدند وسرشان به زیر گیوتین رفت که نوعی وسیله پیشرفته تر از "سنگسار" و اعدام خودمان است، بله این بوربن ها روزی برسرکارآمده و قدرت را دردست خواهند گرفت، باور بفرمایید حتی این عده آزادانه فعالیت می کنند. تازه آنها هرگز رفراندمی هم مثل ما که بسیارپیش رفته هستیم نداشتند که  مثلا"جمهوری فرانسه : آری یا نه" بگویند؛ خوب بدبخت ها عقب مانده هستند دیگر چه کار میشود کرد؟ همینطوری جمهوری را به شکل "یلخی" درفرانسه برقرارکردند، بدون پرسش از شهروندانشان. رهبرانشان وروسای مملکتشان هم  برای چند سال ودو دوره انتخاب می شوند ونه مادالعمریا ازآن بالا بالاها انتخاب شده باشند. مثلا اورا عیسی یا موسی یا نعوذ بالله بابای عیسی وروح القدس انتخاب کرده باشد. اگر خوب هم کارنکرد، همین مردم کاری می کنند که یا طرف خودش مثل بچه آدم ازداوطلبی برای دوره دوم انصراف دهد ویا اگرپررویی کرد ودرانتخابات ثبت نام نمود، همین مردم با آرای خود که البته دانه دانه هم انصافا خوانده می شود، بلایی سرش می آورند که برود بغل دست همین میرحسین موسوی و کروبی و آن سومی که مثل اینها نبود، کی بود؟ که معتقد بود بالاخره بین او با این دونفر فرق هایی هست، برود لا دست آنها بنشیند. اگرهم باخت، جرنمی زند که نه خیرآقا من شصت و سه درصد رای آوردم و بیست و سه میلیون به من رای دادند. باورندارید؟  به همین رای های تانخورده وهمرنگ نگاه کنید وبفرمایید آیا حقیقتا ما انتخاب نشده ایم؟ بگذریم ازاینحرفها.

 

 بازبرمی گردم به همان پرسش مختصر وکوتاه اولم که بالاخره دراین مملکتی که درزمان حضرت آیت الله خمینی که دیگر در رهبربلامنازع بودنش شکی نبود، ایشان نفرمودند که نه خیرآقا من رهبرم و مادام العمرهم رهبرم و مرا در نوفل لوشاتو آقام امام زمان خودشان، به لفظ مبارک به نیابت خود انتخاب کرده اند و.... فرمودند یک رفراندم بگذارید که مردم رای بدهند که جمهوری اسلامی آری یا نه؟ البته یک فرمایشی هم فرمودند که اگر بیست میلیون هم رای "نه" بدهند، من رای "آری" خواهم داد.  آدم آخرش بالاخره دریک وجب جای تاریک می خوابد و نباید برای دشمنی با این یکی، حرف آن دیگری را نزند یا سانسور وتحریف کند.  اما این رفراندم شد و بسیاری هم که درحدود یک درصد بودند یا شایدهم یک دهم درصد، بالاخره تعدادشان اگرچند میلیون هم نبود، چند هزاری که بود، قبول؟ اینها رای "نه" دادند. آراء آنها هم دانه دانه شمرده شد.  باور کنید پس از این رفراندم آن رهبرسالها زنده بودند و خیلی هم باقدرت رهبری کردند. اما یک کلمه به این چند هزار نفری که رسما وکتبا نوشته بودند "جمهوری اسلامی نه" نه حرفی زدند، نه کوپنهایشان را قطع کردند، نه ممنوع الخروج شدند، نه از "ریاست فرهنگستان هنر" برکنارشان کردند، نه از تدریس در دانشگاه به این بهانه که شما فوق لیسانستان دررشته ای که تدریس می کنید نیست و ما پس از بیست و چند سال تازه به این اشکال علمی پی برده ایم محروم کردند، نه به اینها اتهام نوکری استعمار واسکتبار زدند نه خطبا وائمه جمعه آنها را متهم کردند که میلیاردها دلار ازسوی آمریکا به آنها کمک شده است که این فتنه را برپا کنند و به جمهوری اسلامی رای "نه" بدهند، حتی مثل خاتمی و موسوی و کروبی ممنوع الخروج هم نشدند که هیچ، خانه هایشان نیز مورد هجوم عده ای ازاراذل و اوباش قرارنگرفت که افراد بسیار محترم وپدرومادردارسپاه پاسداران، قوای انتظامی، بسیجی، لباس شخصی ها مورد تف و لعنت مردم قرارگیرند و بی جهت مردم نسبت به آنها نفرت پیدا کرده وازآنان بیزارشوند. در خانه هایشان زندانی هم نشدند. زندانی وشکنجه، تجاوز؟ خواهرو مادر آنها را زندانی کردند، برادر زاده آنان را کشتند؟ پزشک کهریزک ناغافل با خوردن سالاد به بهشت رفتن؟ هیچ، هیچ هیچیک ازاین اتفاقات روی نداد.

 

 این از اوضاع داخلی آنهم درزمان آیت الله خمینی، که باید قبول کنید ازشما خیلی زوردارتربودند. نبودند؟ اگرنبودند دوکلمه مرقوم بفرمایید که نه خیر ایشان زوردارتراز ما که نایب امام زمان هستیم نبودند و ما زورمان خیلی از ایشان بیشتراست. آنهم ازمملکت های خارجی و خاچ پرست که یک نیمه سیاه پوست و نیمه مسلمان یعنی  "باراک حسین اوباما"را به ریاست جمهوری انتخاب می کنند.  مثل اینکه روزی مثلا ما به جای این آقای احمدی نژاد، یا عسگراولادی کاملا مسلمان، مثلا یک بهائی یا یک یهودی یا یک ازبک و ترکمن سنی را به ریاست جمهوری انتخاب کنیم و سنگ هم نشویم!

 

حال بفرمایید مثلا آدم فضولی مثل من، مثلش را عرض می کنم ها، به دل نگیرید که فرضا، فرضا عرض می کنم؛ اگر مخالف فرضا رژیم باشد، فرضا مخالف این آقای احمدی نژآد باشد و بردارد مثل یک بچه آدم، یک مقاله انتقادی درمورد ایرادهای همین احمدی نژاد یا زبانم لال وهفت کوه درمیان، شما که فرشته ومعصوم هستید و عاری ازهرگونه خلاف و اشتباه واین حرفها، فرضا یک ایراد خیلی کوچولو درشما پیدا کرد وانگشت انداخت به آن اشتباه کوچک و آنرا درمقاله ای مثلا درهمین کیهان همین حسین آقای شریعتمداری به صورت مقاله ای انتقادی از رهبرمعظم ومحترم جمهوری اسلامی نوشت، بفرمایید که آیا او می تواند ادعا کند که آقا من مخالفم و با این کار این آقای احمدی نژاد یا باآن کار حضرتعالی که خیلی هم دانشمند محترمی هستید مخالفم و همین آدم که من باشم، مثلا چند سالی بعد ازاین مقاله احیانا واتفاقا زنده هم بماند  ومثلا با سالادی، داروی نظافتی، جام زهری، پنجه بکسی، تصادفی در خیابان، کاردی، ساتوری، باتومی شیشه کانادایی، کهریزکی.... به اجدادش نپیوندد؟ یا خیر آقا اصلا ما مخالف درجمهوری اسلامی نداریم وهرکسی هرحرفی علیه این رژیم یا این آقای احمدی نژآد که مورد تایید حضرت نایب امامند ومهرتایید هم به او زده اند، هرکس هرایرادی بگیرد، دشمن آمریکا و صهیونیسم است. بهایی است وبرای اسراییلی ها کار می کند و از دستگاههای جاسوسی و امنیتی خارج پول می گیرد وتازه مالیات و خمس وذکوه وسهم امام ما را هم ازاین مبالغ دریافتی ازخارج نمیدهد؟

 

 آقای خامنه ای بنده که عبید سن خوزانی باشم و شاید هم معرف حضورتان، زیرا از احفاد همان عبید زاکانی معروف هستم، این پرسش مختصررا با ترس و لرز والبته جسارتا نوشتم و خدمتتان به صورت نامه سرگشاده فرستادم و منتظر جواب درهمین دنیا هستم.

 

 پرسش خیلی آخری آخری.  راستی آن دانشجویی که جرات کرد وبلند شد و درآن جمع بسیار ذوب شده در ولایت، آن انتقادات شدید را ازحضرت رهبری کرد و به تلویزیون و پاره ای از مسائل انتقاد کرد، حالش چطوراست؟ هنوز دراین دنیاست؟ حال خانواده و خواهرمادر وخانم والده ایشان درچه حال هستند؟  اگرزحمتی نبود یکی دوکلمه هم راجع به او برایم بنویسید که رفع نگرانی بشود!

 

   *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

کنشهای کوچک و مثال زدنی از ایستادگی مدنی (۲)

Posted:

استیو کراشاو و جان جکسون/ترجمه: عمار ملکی

  

تقدیم به احمد زیدآبادی

 

جمله ای لرزه افکن

 

دولت برآمده از کودتای نظامی که از سال 1973 بر اروگوئه حکمرانی می کرد، بشدت سرکوبگر بود. صدها هزار نفر از کشور فرار کردند، مخالفان سیاسی زندانی شدند و شکنجه بخشی از زندگی روزمره شان بود.  گاهی حتی کنسرتهای موسیقی کلاسیک نیز بعنوان تهدید برای براندازی بحساب می آمد! یکی از اجراهای کنسرت "پیانوی راول با دست چپ" لغو شد چرا که عنوان آن، خطر گرایش به تفکرات چپ گرایانه را داشت! اما در همین حال، در تمامی دوازده سال حکومت نظامیان، شکلی ظریف و تاثیرگذار از اعتراض در مسابقات فوتبال جریان داشت. هر زمان که پیش از شروع بازیهای مهم، گروه موسیقی سرود ملی را اجرا می کرد، هزاران اروگوئه ای حاضر در استادیوم از خواندن آن سرباز میزدند و تنها آنرا زمزمه می کردند. این کوتاهی خیره سرانه در نخواندن سرود با صدای بلند، در آن شرایط یک سرکشی آشکار بود. اما بدتر از همه برای حکومت زمانی بود که سرود به این جمله میرسید:"ای ستمکاران بلرزید"؛ چرا که تمامی جمعیت در استادیوم همصدا آنرا فریاد میزدند و پرچمهایشان را تکان میدادند. بعد از این که جمعیت برای خواندن آن تکه کوتاه به خروش می آمد، همگی تا انتهای سرود را دوباره فقط زیر لب زمزمه میکردند.

 

مقامات نه می توانستند تمامی افراد حاضر در استادیوم را دستگیر کنند و نه می توانستند مسابقات را تعطیل کنند و نه اینکه خواندن سرود ملی را لغو کنند. دولت نظامی در این وسوسه بود که قسمت "ای ستمکاران بلرزید" را از اجرای عمومی حذف کند، اما آن اقدام می توانست بسیار شرم آور باشد؛ آیا حذف کلماتی از سرود محبوب و قدیمی توسط نظامیان به معنای این نیست که آنها خود را مصداق "ستمکاران" می دانند؟ از اینرو حاکمان نظامی مجبور شدند که این رفتار اعتراضی را تا سقوط حکومتشان در سال 1985 تحمل کنند. سرانجام دموکراسی پیروز شد. امروز سرود ملی در مسابقات فوتبال اروگوئه به شکل کامل و بدون ترس خوانده می شود. رهبران دولت کودتای نظامی بخاطر جنایات مرتکب شده در دوران زمامداریشان در زندان هستند. بنیاد ستمکاران لرزید و فروافتاد. 

 

از کشت شلغم تا انقلاب!!

 

"بایکوت"، یکی از شیوه های فراگیر کنشهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. همه این واژه را خوب می شناسند اما کمتر کسی می داند که از کجا آمده است. روزی روزگاری شخصی بنام کاپیتان "چارلز کانینگهام بایکوت"، یکی از منفورترین کارگزاران زمیندار شاهزاده انگلیس در شهر کانتی مایو در غرب ایرلند بود. در اعتراض به اجاره بهای ناعادلانه زمینها و اخراجهای بی دلیل، در روز 3 سپتامبر سال 1880 همه خدمتکاران و کارگران آقای بایکوت به شکلی ناگهانی و هماهنگ دست از کار کشیدند. پس از آن بایکوت و خانواده اش مجبور شدند تا خودشان گاوها را بدوشند، اسبهایشان را نعل کنند و زمینهایشان را شخم بزنند. مغازه داران هم از سرویس دادن به آقای بایکوت و خانواده اش خودداری میکردند. کارمندان اداره پست هم از رساندن نامه های او سر باز زدند. او کاملا منزوی شده بود و قدرت تلافی کردن هم نداشت. در لندن یکی از سرمقاله های روزنامه تایمز اینگونه نارضایتی خود را از این وضعیت ابراز داشت: "]این وضعیت[ ترسناکترین تصویر از یک خودسری (آنارشی) پیروزمندانه است که تاکنون یک جامعه بظاهر متمدن و قانونمند به خود دیده است."

 

یکی از سازمان دهنگان این اعتراض، جیمز رِدپاث، به این نکته پی برد که هیچ واژه خاصی که این شیوه موثر از طردشدگی را توصیف کند وجود ندارد. برای تقویت کردن تاثیر سیاسی اینگونه اعتراضات او تصمیم گرفت تا نامی مناسب برای آن انتخاب کند. او در کتاب خاطراتش - صحبتهایی درباره ایرلند – بیاد می آورد که وقتی با "پدر جان اومالی" - کشیشی که با معترضان همدل بود - مشورت می کند، پدر مقدس قدری تامل کرده و سپس می گوید: "چطور است که این عمل را بایکوت کردن بنامیم؟"

 

در کتاب " کاپیتان بایکوت و ایرلندیها"، جویس مارلو شرح می دهد که چگونه نهایتا از طرف انگلیس، یگانی متشکل از هزار سرباز به کمک آقای بایکوت فرستاده می شود. بهمراه آنها مقدار زیادی آذوقه هم ارسال شد. اما بعد از چند هفته کاشتن سبزیجات در زیر باران، سربازان هم نهایتا کاپیتان بایکوت را تنها گذاشتند و رفتند. سرانجام بایکوت به انگلیس فرار کرد و هرگز دیگر برنگشت. در همان ایام ایرلند استقلال خود را بدست آورد. بدین ترتیب نام یک کارگزار گمنام در غرب ایرلند وارد واژه نامه های جهان گردید. بایکوت سیب و شراب شیلی دراعتراض به سرکوب حکومت کودتای نظامی دهه 70 در آن کشور، ضرر و زیان زیادی به رژیم ژنرال آگوستو پینوشه وارد کرد. اعتراض لهستانیها در برابر تحمیل حکومت نظامی کمونیستها در سال 1981 به شکل بایکوت اخبار تلویزیون ابراز شد. روسها و فرانسویها نیز هر یک لغتی را مشابه بایکوت در زبانشان وضع کردند و تمامی اینها برخواسته از مشکلات و اعتراضات عده ای کشتکار شلغم در سال 1880 در ناحیه ای در ایرلند بود.

 

Steve Crawshaw & John Jackson (2010). Small acts of Resistance, how courage, tenacity and ingenuity can change the world?, Sterling Publishing, London.

اژه ای، موسوی را تهدید به برخورد کرد

Posted:

دادستان کل کشور: تکرار افعال مجرمانه پرونده میرحسین موسوی را سنگین می کند

 

جرس: دادستان کل کشور در واکنش به بیانیه اخیر میر حسین موسوی پیرامون روز دانشجو و ۱۶ آذر، ادعا کرد "این بیانیه به نوعی پافشاری بر مواضع قبلی بوده است" و هشدار داد "با تکرار افعال مجرمانه بر پرونده وی افزوده می شود و اگر به این اقدامات ادامه دهد با او برخورد می شود."

 

به گزارش مهر، غلامحسین محسنی اژه ای، دوشنبه اول آذرماه در چهارمین نشست سخنگوی قوه قضائیه با خبرنگاران، از احتمال برخورد با میرحسین موسوی، آخرین وضعیت پرونده دو تبعه آلمانی، پاسخ به موارد مطرح شده از سوی مهدی هاشمی، دستگیری شصت نفر از عوامل راه اندازی سایتهای مستهجن و همچنین صدور حکم مجرمیت عباس پالیزدار خبر داد.

 

بر اساس این گزارش، اژه ای در مورد شکایت شخصی به نام محمدی که در حین مرخصی از زندان از ایران به آمریکا گریخته و بر علیه روزنامه کیهان به دادگاه آمریکا شکایت کرده است گفت: شکایت وجهه قانونی دارد و هر کس می تواند شکایت کند ولی مهم مرجع رسیدگی به شکایت است.
 
شناسایی و دستگیری شصت نفر از عوامل راه اندازی سایتهای مستهجن

محسنی اژه ای در مورد اقدامات دستگاه قضا در مبارزه با سایتهای مستهجن گفت: قوه قضائیه برخی از افرادی را که اقدام به راه اندازی سایتهای مستهجن کرده اند به صورت انفرادی محکوم و تحت پیگیرد قانونی قرار داده است ولی یک گروه شصت نفره که به صورت شبکه ای سایتهای مستهجن را در کشور مدیریت می کردند توسط اطلاعات سپاه پاسداران شناسایی شده اند.

وی افزود: چون این تخلف در استانهای مشهد، فارس، تبریز ، اصفهان، ساری و مازندران به وقوع پیوسته است به پیشنهاد دادستانهای استانها و تایید دیوان عالی قرار شد رسیدگی به این پرونده در دادستانی کشور انجام شود که هنوز قرار محکومیت صادر نشده و به زودی این دادگاه برگزار می شود.

دو تبعه آلمانی تا تکمیل پرونده بازداشت می مانند

سخنگوی قوه قضائیه در مورد ادامه رسیدگی به پرونده دو تبعه آلمانی (مصاحبه کنندگان با فرزند سکینه آشتیانی) و تاثیر دیدار وزیر خارجه آلمان با همتای ایرانی خود گفت: پرونده دو تبعه آلمانی باید مراحل قضایی خود را طی کند و اگر قاضی تشخیص داد که آزادی متهم منجر به تبانی، امحای آثار جرم یا فرار نمی شود می تواند قرار آزادی متهمین را صادر کند که هنوز دادسرا به این نتیجه نرسیده است.

 

احضار حقوقی کارکنان توسط دستگاه مربوطه بدون مجوز قضایی تخلف است

اژه ای در پاسخ به این پرسش که شهرداری تهران در ساختمان شهید سلیمانی مرکز حراست ایجاد کرده و از کارکنان شهرداری بازجویی می کند گفت: احضار حقوقی کارکنان توسط دستگاه مربوطه بدون مجوز قضایی تخلف است ولی حراست هر دستگاهی می تواند کارکنان خود را دعوت کرده و در چارچوب وظایف حراستی از آنها توضیح بخواهد ولی اینکه در این ساختمان کسی را بازداشت کنند غیر قانونی است چون بازداشتگاههای موقت توسط سازمان زندانها و دستگاه قضائی معرفی می شوند.

لایحه جرم سیاسی به زودی به مجلس می رود

وی در مورد آخرین وضعیت تدوین و تصویب لایحه جرم سیاسی گفت: تدوین لایحه جرم سیاسی همچنان در معاونت حقوقی قوه قضائیه با استفاده از اساتید دانشگاهها در حال تهیه و تنظیم است و به زودی به مجلس می رود.

پاسخ به ابهامات مطرح شده از سوی مهدی هاشمی

سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به پرسشی  مبنی بر ابهامات مورد نظر مهدی هاشمی رفسنجانی که در نامه‌ای خطاب به دادستان کل کشور فرستاده است گفت: درباره این نامه باید بگویم یک نامه بدون امضا برای من آمده است که پایین آن اسم مهدی هاشمی نوشته شده ولی هیچ امضایی ندارد. در واقع نامه‌ای که به دست من رسیده با نامه‌ای که در برخی از سایت‌ها دیدم در برخی از عبارات‌ تفاوتهایی دارد. 
 
نامه مهدی هاشمی را یکی از بستگانش نوشته است

دادستان کل کشور در مورد اظهارات مهدی هاشمی در این نامه که گفته است احضاریه دادگاه در سربرگ نبوده و امضا نداشته است گفت: احضاریه دارای سربرگ بوده و در تاریخ  88.12.12  صادر شده است و در تاریخ 88.12.15 توسط مامور ابلاغ به آدرس مندرج در پرونده ابلاغ شده و در تاریخ 88.12.18 آقای طباطبایی وکیل آقای هاشمی به دادگاه مراجعه کرده و احضاریه را دریافت کرده است.

محسنی اژه ای با نشان دادن نامه احضار مهدی هاشمی به خبرنگاران گفت: کپی نامه را از دادستان تهران گرفتم و ملاحظه می‌کنید که تمام جزئیات لازم از جمله اسم مهدی هاشمی، نام پدر و آدرس به درستی قید شده است.

وی افزود: هاشمی هم مثل هر متهم دیگری اتهاماتی دارد و اگر وارد ایران شود به آن رسیدگی می شود. ضمن اینکه نوشتن نامه به دادستان کشور امری طبیعی است با این حال فکر می کنم این نامه را یکی از بستگانش نوشته است.

حکم مجرمیت پالیزدار صادر شده است

وی در پاسخ به پرسشی در مورد وضعیت پرونده عباس پالیزدار افزود: پرونده آقای پالیزدار مراحل دادرسی خود را طی کرده، قرار مجرمیت هم صادر شده و توسط دادگاه بدوی و تجدیدنظر هم تایید شده است.

سخنگوی قوه قضائیه افزود: اگر پالیزدار در حین آزادی یا مرخصی دوباره عمل مجرمانه انجام دهد و تهمت بزند به لحاظ سابقه به اشد مجازات محکوم می شود.

محسنی اژه ای اظهار داشت: به تمامی مواردی که پالیزدار به دستگاه قضا ارائه کرده و مدعی تخلف برخی مسئولان شده است یک به یک رسیدگی شده است.

 

عباس پالیزدار سال ٨٧ طی چندین سخنرانی در دانشگاههای مختلف، برخی مقامات سیاسی و مذهبی جمهوری اسلامی را به فساد مالی و اقتصادی متهم کرده بود، که بلافاصله بازداشت گردید.

 

تکرار افعال مجرمانه پرونده میرحسین موسوی را سنگین می کند

دادستان کل کشور در مورد بیانیه جدید میرحسین موسوی به مناسبت روز دانشجو که به زعم وی "نوعی پافشاری بر مواضع قبلی خود بوده است" گفت: با تکرار افعال مجرمانه بر پرونده وی افزوده می شود و اگر به این اقدامات ادامه دهد با او برخورد می شود.

 

میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود به مناسبت روز دانشجو، در تحلیل شرایط کنونی نوشته بود: "مستبدان روز به‌‌‌‌روز تنهاتر می‌شوند و به همه چیز و همه‌کس گمان بد می‌برند. بدتر آن‌که منافع خود را مساوی با منافع ملت می‌‌گیرند و ناچار به سلاح‌داران تکیه می‌کنند."

 

احضار جهانگير محمودي به دادگاه ويژه روحانيت اصفهان

Posted:

جرس: جهانگير محمودي وکیل پایه یک دادگستری و از وكلاي عيسي خان حاتمي، ابوالفضل عابديني، حشمت الله طبرزدي به دادگاه ويژه روحانيت اصفهان احضار شده است.


به گزارش هرانا، طبق احضاریه دادگاه، جهانگیر محمودی باید روز سه شنبه دوم آذر ماه به دادگاه ویژه روحانیت شهر اصفهان مراجعه کند. وی پیش‌تر در دادگاه ویژه روحانیت اهواز به اتهام نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اخلال در نظم عمومی در حكم دادگاه بدوی به 100 روز زندان محکوم شد.


جهانگیر محمودی در شهریور ماه سال جاری بازداشت و پس از 10 روز با قرار وثیقه 20 میلیون تومانی آزاد شد. اتهام ایشان ارتباط با گروه هاي مخالف نظام و عدم رعايت شئونات روحانيت است. مصداق عدم رعايت شئونات روحانيت را كوتاهي ريش ،خوش و بش كردن با موكلان خانم در مكالمات تلفني عنوان شده است.


لازم به یادآوری است که از موكلان وي فقط راي ابوالفضل عابديني تاييد شده است و پرونده عيسي خان حاتمي در مرحله تجديد نظر است و پرونده حشمت الله طبرزدي هم جهت بر طرف كردن پاره اي مشكلات اداري به شعبه 26 عودت شده است.
 

استقرار ماموران “امر به معروف و نهی از منکر” در تبریز

Posted:

جرس: با هماهنگی وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و شهرداری تبریز، مکان‌هایی برای "امر به معروف و نهی از منکر" در تبریز دایر می شود.

 

بنا بر گزارش ‌های رسیده به جرس، پس از هماهنگی های لازم بین سازمان های مختلف، در محلات مرکزی و پر رفت و آمد مردم، مقرر است کانکس پلیس برای استقرار ماموران "امر به معروف و نهی از منکر" نصب شود.

 

پیش از این در تهران از ابتدای آبان ماه سال جاری طرح حضور پلیس در محلات در راستای اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها و سرکوب اعتراض‌های احتمالی برگزار شده بود.
 

زینب کاظم خواه به حبس تعزیری و تعلیقی محکوم شد

Posted:

جرس: زینب کاظم‌خواه، روزنامه‌نگار ادبی به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد.

 

به گزارش رادیو زمانه، روز یکشنبه، ۳۰ آبان ماه دادگاه زینب کاظم‌خواه در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شد.

 

بر اساس حکم این دادگاه، روزنامه‌نگار فرهنگی، زینب کاظم‌خواه به چهار ماه حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم شد. با توجه به این‌که پیش از این دادستانی تهران زینب کاظم‌خواه را بی‌گناه تشخيص داده بود، حکم قاضی پیرعباسی غیرمنتظره به‌نظر می‌رسد.

 

زینب کاظم‌خواه هجدهم بهمن ماه سال گذشته با یورش ۹ تن از مأموران وزارت اطلاعات به محل سکونت‌اش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

 

اتهام زینب کاظم‌خواه شرکت در تظاهرات اعتراضی در مخالفت با نتايج انتخابات بحث‌برانگیز ریاست جمهوری در ۲۲ خردادماه سال گذشته اعلام شده بود.


وی پیش از این با بخش فرهنگی و ادبی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) و با نشریاتی مانند مهرنامه و نافه همکاری می‌کرد.


با وجود آن‌که زینب کاظم‌خواه پس از تحمل یک ماه حبس از زندان آزاد شد، هنگامی که به محل کارش در خبرگزاری ایسنا مراجعه کرد، سعید پورعلی، مدیر عامل وقت ایسنا او را «خائن به وطن» خواند و از خبرگزاری ایسنا اخراج‌اش کرد.

 

زینب کاظم‌خواه اما به فعالیت‌های مطبوعاتی خود در نشریات و فصل‌نامه‌های ادبی «نافه» و «نامه‌ مهر» ادامه داد. دادستانی تهران زینب کاظم‌خواه را از اتهامات تبرئه کرده بود و حتی از مسئولان زندان نامه‌ای مبنی بر بی‌گناهی خود دریافت کرده بود.

 

بازداشت زینب کاظم‌خواه مصادف شده بود با نامه‌ سرگشاده صدها خبرنگار که در ۲۱ فروردین‌ماه خواهان آزادی همکاران روزنامه‌نگارشان، روزنامه‌نگارانی مانند مسعود باستانی، عمادالدین باقی، عماد بهاور، علی‌رضا بهشتی ‌شیرازی، محمد جوادی حصار، محمد داوری، احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، هنگامه شهیدی، ابوالفضل عابدینی، مسعود لواسانی، جواد ماه‌زاده، مهدی محمودیان، یاسر معصومی، بدرالسادات مفیدی، علی ملیحی، احسان مهرابی، شیوا نظرآهاری، حسین نورانی‌نژاد و محمد نوری‌زاد شده بودند. او همچنین از زندانیانی بود که زندان مخوف افسریه را افشاء و گزارشی از بدرفتاری با زندانیان سیاسی در این زندان تهیه و منتشر کردند.
 

تورم ٢۵ تا ٣۰ درصدی در زندگی مردم ملموس است

Posted:

مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع می گوید

جرس: مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت معتقد است "انجمن حجتیه که روزگاری مجبور به ترک عرصه های مختلف کشور شده بود، این روزها  و این بار در تاکتیک همگرایی با حاکمیت و دفاع از مسئولان کنونی فعال شده اند."

 

وی همچنین با بیان اینکه "احمدی نژاد عضو جمعیت ایثارگران بود و الان هم تلویزیون در اختیار این گروه سیاسی است"، از عملکرد صدا و سیما در مواردی چون "معترضین به نتیجه انتخابات"، "محاکمه و برخورد با بازداشت شدگان و معترضین"، در مقایسه با "تخلفات دولت از قانون" انتقاد کرد.

 

به گزارش خبرآنلاین، علی عسگری در گفت و گو با این سامانه خبری، با اشاره به نقش انجمن  حجتیه در جنگ و نیز نشانه های ظهور و بروز آنها بعد از سالها می گوید "سیاست انجمن در مقطع جنگ و دفاع مقدس چیزی به جز برنامه های گذشته شان نبود. می گفتند بدون اذن و اجازه امام معصوم جنگ چه معنا دارد! نتیجه این می شد که اگر دشمن یک سیلی به طرف چپ صورت شما زد، طرف راست صورت خود را هم برای سیلی دشمن آماده کنید ..."

 

وی افزود "به هر حال این جریان امروز سعی کرده در مراکز فرهنگی و حتی در بعضی از نهادهای حاکمیتی نفوذ کند و همانند دوران جنگ و دفاع مقدس، در تخدیر جوانان در امر مبارزات جهادی و پیروی از مکتب فکری امام نقش فعال داشته باشد. البته با روش و تاکتیک جدید و متفاوت از گذشته؛ به نظر می رسد روش های قبلی آن ها مورد بازنگری و بازسازی قرار گرفته است."

 

یارگیری آن ها به مراتب از زمان اوج کاری حزب توده هم بیشتر است

عسگری "تاکتیک و روش جدید" انجمن حجتیه را "همگرایی با حاکمیت و دفاع از مسئولان کنونی" دانست و گفت "الان به هر دلیل فعال هستند. البته ممکن است اشراف اطلاعاتی باشد ولی آن ها هم بنا به تجربه گذشته و تشکیلاتی خود راه نفوذ را پیشه کرده اند و به مراتب بیشتر از گذشته ایجاد رد پا کرده و حفظ ظاهر می کنند. بدون تابلو و چراغ خاموش هم حرکت می کنند ولی به معنی واقعی کلمه در حال بسط نفوذ هستند. هم نفوذ در افکار عمومی و هم نفوذ در نهادهای حاکمیتی؛ البته با تخریب چهره های انقلابی و بقیه السیف امام.

 به لحاظ کار تشکیلاتی فقط در مشهد طبق اطلاعاتی که از یک کانال رسمی غیرقابل انکار بنده پیدا کردم، چهل و هشت لژیونر و پایگاه فکری کد گذاری شده دارند. بنابر محاسبه ای که صورت گرفت، این آمار نشان می دهد که یارگیری آن ها به مراتب از زمان اوج کاری حزب توده هم بیشتر است. در خوزستان، تهران، اصفهان، قم، کرج، اراک و دیگر مراکز استان ها هم از تشکیلات قوی و منسجمی برخوردارند و دارای لایه های مختلف و متنوع هستند."

 

این ها پشت سر جریان دولت مورد حمایت رهبری خود را پنهان کرده اند
وی افزود "فکر می کنم این ها پشت سر جریان دولت مورد حمایت رهبری خود را پنهان دارند و درصدد بهره برداری از وضع موجود اند. هزینه زیادی روی دست نظام و رهبری قرار می دهند. هر جا هم تیری به سویشان شلیک می شود، تحرکات و اعتراض ها را جا خالی می دهند به سوی رهبری. اصول گرایی و ارزش مداری منهای روحانیت، مبنای نظر این ها است؛ پول پاشی برای قدرت و ...

روحانیت مبارز و چهره های دلسوز زیادی را تخریب کرده و می کنند. بذر اختلاف را در میان مبارزین باسابقه و به ویژه روحانیت پاشیده اند. از اشتباهات پیش آمده و نوع برخورد با معترضین و حتی برخورد در موضوع حجاب و مقابله با ناهنجاری بهره برداری می کنند. در امر دین و مشکلات اجتماعی مردم دایه دلسوزتر از مادر خود را معرفی می کنند ."

 

هاشمی در شرایط فعلی به دلیل همین بی انصافی ها محبوب و مظلوم مقتدر است

مشاور پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص افزود "ترور شخصیتی هاشمی پروژه مشترک عوامل افراطی اعم از چپ و راست است. گاهی بعضی از مسئولان سیاسی، اجرایی و حتی قضایی ادب و انصاف را در مورد ایشان رعایت نمی کنند و حتی خبرسازی دروغین صورت می گیرد. مثل خبری که پیش از این، یک مقام امنیتی اعلام کرد:«هاشمی در مشهد اعلام فراخوان داده زن ها بریزند در خیابان ها تا نیروی انتظامی نتواند با آن ها مقابله کند». بعد خودش در تکذیب گفت:« این خبر را در یکی از سایت ها خوانده بود».  هاشمی، در شرایط فعلی به دلیل همین بی انصافی ها محبوب و مظلوم مقتدر است... بنده هیچ کس را مطلق نمی دانم. افراد و چهره های کنونی نظام که معصوم نیستند. از قدیم گفته اند:«دیوار که پست بشه فرد ضعیف مست میشه»؛ نباید از خضوع و پایین قرار گرفتن موقعیت ظاهری چهره ها بعضی ها سوء استفاده کنند.

 

احمدی نژاد عضو جمعیت ایثارگران بود الان هم تلویزیون در اختیار این گروه سیاسی است

وی افزود "از انصاف نگذریم، مگر خود رییس جهور از مدیران هاشمی نبود؟ مگر ناطق برای شهردار شدن او در تهران و مطرح شدن او کم زحمت کشید؟ احمدی نژاد عضو جمعیت ایثارگران بود الان هم تلویزیون در اختیار این گروه سیاسی است. آیا انصاف است رسانه ملی در مورد دو روحانی شناخته شده و مورد قبول امام خمینی و رهبری دارای مسئولیت های خطیر در نظام این گونه عمل کند؟ این مطلب در مورد معترضین به نتیجه انتخابات، محاکمه و نوع برخورد با آنان در مقایسه با متخلفین از قانون در دولت نیز صادق است."

 

دولت از در بیرون شده ولی از پنجره وارد شده است

عسگری در شرح عملکرد دولت در اموری چون واگذاری ها ادامه داد "تصور من این است که چون دستگاه های نظارتی اعم از مجلس و مجمع، قوی عمل نکردند که دلایل خاص خود را دارد- دولت مخصوصا در اقتصاد- باری به هر جهت عمل کرد. به ویژه در واگذاری ها این کار صورت گرفت. به نظر من واگذاری در حقیقت شبه دولتی و از نوع نهادی بود. الان ما در آخر خط هستیم ولی هیچ گونه تحولی در اقتصاد مشهود نیست. زیرا دولت از در بیرون شده ولی از پنجره وارد شده است. برخی شرکت ها به شستا واگذار می شود که دولتی است. برخی شرکت ها به سپاه واگذار می شود که خصوصی نیست. واگذاری ها در حوزه سهام عدالت نیز به این شکل مد نظر سیاست های کلی نظام نبود و به اقتصاد تولیدی مورد نظر رهبری و چشم انداز کمکی نکرده است. بسیار بد است که چیزی را به عنوان اصل ۴۴ از دولت بگیرند و به دولتی ها بدهند.

  نخبه گرایی مختل شده است

این مقام مجمع تشخیص مصلحت ادامه داد "نخبه گرایی مختل شده است... عامه مردم هم منتظر اند که چه هنگام دولت پولی که برای هدفمند کردن یارانه ها در نظر گرفته را به حساب شان واریز کند. شما در رفتار توده گرایانه و عامیانه دولت دقت کنید. مانند سهام عدالت، این سهام در برنامه اعلامی دور نهم هاشمی نیز بود ولی نه به این صورت، بلکه ما کارخانجات و شرکت های دولتی را به افراد بیکار بسپاریم و افراد و مدیران صاحب صلاحیت در راه اندازی و بهره برداری این کارخانجات مشارکت داشته باشند و انگیزه ادامه کار را حفظ کنند. نه این که برگه دست مردم بدهیم و بعد هم پولی به عنوان سود همان شرکت یا مازاد پول نفت را به حساب آنان واریز کنیم. در حالی که ما باید به جای این که ماهی را به آنان می دادیم تور در اختیارشان قرار داده و ماهی گیری را یادشان می دادیم. در روستاهای خراسان می بینیم اکثرشان پول سهام عدالت را گرفته و با خرید تلویزیون و ویدئو بیشتر اوقات روز را مشغول تماشای وی سی دی هستند. این وضعیت روستاها است. ولی اگر چند بز در اختیارشان قرار می گرفت و این افراد تبدیل به یک دامدار دارای گرایش به اقتصاد مولد می شدند بهتر نبود؟ در خصوص یارانه ها به عقیده من اگر این پول را تبدیل به تولید کنیم و افراد را در آن به کار بگیریم بهتر است از این که پول ناچیز را به مردم بدهیم. پول هنگامی که به دست فرد خرج کننده می رسد، سرمایه گذاری نمی شود، بلکه خرج شده و وضعیت فرقی با گذشته نخواهد کرد. در حقیقت اقتصاد دولتی معضل نظام است.

  صدای آن بعدها در خواهد آمد

عسگری با بیان اینکه "واگذاری ها می توانست آزادسازی اقتصادی را همراه داشته باشد ولی اصلا به آزادسازی اقتصادی فکر نکردیم در حالی که در مرحله پایانی واگذاری شرکت های دولتی هستیم"، گفت "در خصوص واگذاری ها باید گفت که این واگذاری ها بر خلاف سیاست های ابلاغی انجام شده که صدای آن بعدها در خواهد آمد. البته زنگ خطر آن برای اقتصاد از نوع رکود در کشور به صدا در آمده است.

 

تورم ٢۵ درصدی و ٣۰ درصدی در زندگی ملموس است

وی همچنین پیرامون ادعای دولت پیرامون نزول تورم گفت "هنگامی که تولید نباشد و پول نیز دست مردم نباشد، باید تورم کاهش پیدا کند. داد مردم از نداری و مشکلات بلند شده است. تورم ٢۵ درصدی و ٣۰ درصدی در زندگی ملموس است. برای این که خیلی ها نه دست در تولید دارند و نه پول؛ دعواهای سیاسی، گرایش های سیاسی، گرایش های فردی و سلیقه ای باعث کندی مسیر می شود ..."

 

این مقام مجمع تشخیص افزود "به نظر من روشی که الان در پیش گرفته ایم به ترکستان است. امیدواری برای آن مترتب نیست."

 

همایون جابری عضو سندیکای کارگران شرکت واحد، آزاد شد

Posted:

جرس: همایون جابری، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، که روز 18 آبان ماه در کرج بازداشت شده بود، یکشنبه شب با وثیقه‌ای 30 میلیون تومانی از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.

 

به گزارش ندای سبز آزادی، این مبلغ وثیقه برای این فعال کارگری هفته پیش صادر شد، اما خانواده‌اش اعلام کرده بودند که توانایی پرداخت این مبلغ را ندارند.

 

شایان ذکر است آقای جابری هنگامی که با همسر غلامرضا غلام حسینی، عضو بازداشت شده سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران، به اداره اطلاعات شهر کرج رفته بود تا جویای وضعیت این فعال کارگری شود، بازداشت شده بود.

 

آقای غلام حسینی که چند روز قبل از آن در کرج و همراه با ضرب شتم بازداشت شده بود، در بند هشت زندان رجایی شهر زندانی است.

 

در حال حاضر، علاوه بر آقایان غلام حسینی، منصور اسانلو، ابراهیم مددی و رضا شهابی، سه عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران، زندانی هستند.

 

در سالیان اخیر، برخوردهای امنیتی و قضایی با فعالان و تشکل های کارگری شدت گرفته است.

 

این برخوردها، انتقادهای شدید تشکل و سازمان های کارگری و حقوق بشری در ایران و جهان را به دنبال داشته است.