جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


زندانیان سیاسی را آزاد کنید

Posted:

طراح : طراح سبز

واکنش جمهوری اسلامی به کناره گیری یونسکو از کنگره فلسفه در تهران

Posted:

اقدام یونسکو در راستای تحرک صهیونیستها و در جهت محدود ساختن علوم انسانی در ایران است
جرس: در واکنش به اعلام انصراف و کناره گیری سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) از کنگره و مراسم روز جهانی فلسفه در ایران، مقامات جمهوری اسلامی ایران این تصمیم را نشانه‌ای از "آپارتاید علمی علیه جمهوری اسلامی" خوانده و اعلام کرده اند که این مراسم را "با وجود تحرک‌ها و مانع‌تراشی‌های صهیونیست‌ها"، باشکوه هر چه تمام‌تر و بهتر از سال های قبل برگزار خواهند کرد.

همزمان یکی از مقامات ارشد وزارت علوم ایران، بدون اشاره به حملات مقام های ارشد جمهوری اسلامی و وزارتخانه متبوع خود به علوم انسانی، تصمیم اخیر یونسکو را "تصمیمی سیاسی و بهانه جویی غرب در مخالفت با نظام جمهوری اسلامی" و در راستای "محدود نمودن علوم انسانی در ایران" ذکر کرد.


گفتنی است سازمان جهانی یونسکو، روز سه ‌شنبه ۱٨ آبان ماه و کمتر از دو هفته مانده به برگزاری کنگره در ایران، با کناره گیری از همایشی که قرار بود طی روزهای ٣۰ آبان تا ٢ آذر در تهران برگزار شود، در سایت رسمی خود خاطرنشان کرد که دبیرکل آن سازمان به این نتیجه رسیده است که شرایط لازم برای تضمین سازمان‌دهی موثر یک کنفرانس بین‌المللی در ایران وجود ندارد و بهتر است این برنامه لغو و در مقر اصلی آن در شهر پاریس برگزار شود.


در واکنش به این انصراف که منابع خبری علت آن را "تقاضای اهالی جهانی فلسفه با هدف اعتراض به بازداشت گسترده دانشجویان در ایران و برگزاری مراسم به وسیله بخش افراطی‌ جمهوری اسلامی" اعلام کرده بودند، دبیرخانه کنگرۀ تهران، طی بیانیه‌ای از تصمیم یونسکو ابراز تأسف کرده و خاطرنشان ساخته است که این تصمیم یونسکو، "با اصول و اهداف آن سازمان سازگاری ندارد و جمهوری اسلامی حق پیگیری این موضوع را برای خود محفوظ می‌داند."


سفیر ایران در یونسکو: کار صهیونیستها بوده
به گزارش ایرنا، محمدرضا مجیدی، نماینده ایران در یونسکو، تصمیم این سازمان را "صرفا یک بیانیه مطبوعاتی" ذکر کرده و گفته است "مطرح شدن اين موضوع كه يونسكو در برگزاری روز جهانی فلسفه با ايران همكاری نخواهد كرد، صرفا يك بيانيه مطبوعاتی بوده و تاكنون چيزی به طور رسمی به ما اعلام نشده است..."

وی همزمان با بیان اینکه "در آخرين نشست يونسكو، با تلاش ايران چند قطعنامه قوي برضد رژيم صهيونيستي تصويب شد كه عصبانيت شديد سران و حامیانش را به همراه داشت؛ لذا آنها نیز با نامه نگاری و تلاش های خود، دست به این اقدام زدند"، اظهار عقیده کرد "بطور طبيعي اقدام يونسكو در صدور بيانيه‌اي سياسي كه با فشارهاي سياسي جريان صهيونيستي انجام شده، نقطه تاريكي در كارنامه آن به شمار مي آيد كه اميدواريم در آينده اين اقدام ناشيانه و ناشايست خود را جبران كند، هرچند كه اين رفتارها هيچ لطمه اي به برگزاري اجلاس در ايران نخواهد زد و اجلاس تهران، با وجود تحرک‌ها و مانع‌تراشی‌های صهیونیست‌ها، با شکوه‌تر از دوره‌های قبل برگزار خواهد شد."


این آپارتاید علمی غرب و برای محدود ساختن علوم انسانی در ایران است
در ادامه واکنش به اعلام انصراف یونسکو از کنگره فلسفه در ایران، غلام‌رضا خواجه‌سروی، معاون وزارت علوم نیز، این اقدام را ادامۀ "آپارتاید علمی غرب علیه جمهوری اسلامی" دانست و اظهار عقیده نمود "غربی‌ها نمی‌خواهند علوم انسانی در کشور ما ثمربخش باشد و سعی می‌کنند آموزش علوم انسانی به محفوظاتی خلاصه شود که در زندگی مردم کارایی ندارد."


این مقام انتصابی وزارت علوم، بدون اشاره به حملات صورت گرفته از سوی مقامات ارشد جمهوری اسلامی و وزارتخانه متبوع خود به دروس علوم انسانی، تصمیم اخیر یونسکو را "تصمیمی سیاسی و نوعی بهانه جویی دولت‌های غربی در مخالفت با جمهوری اسلامی" و در راستای "محدود نمودن علوم انسانی در ایران" دانست.


گفتنی است اولین مراسم روز جهانی فلسفه، سال ٢۰۰٢ (۱٣٨۱) در دفتر مرکزی یونسکو در پاریس برگزار شد و بعد که این برنامه‌ از اعتبار جهانی برخوردار شد، یونسکو تصمیم گرفت این مراسم را از انحصار پاریس خارج و امکان برگزاری آن در دیگر کشورها را فراهم کند، که تا کنون شیلی، مراکش، ترکیه، ایتالیا و روسیه میزبان این مراسم بوده‌اند.


توافق برای میزبانی ایران نیز در کنفرانس سال ٢۰۰٨ از سوی دبیرکل پیشین یونسکو، کویچیرو ماتسورا، صورت گرفته بود اما اوایل سال جاری، پس از علنی شدن بیشتر این موضوع، اعتراض به این تصمیم آشکار شد و شدت یافت.


به گزارش نیویورک‌ تایمز، کشورهای اروپایی و آمریکا از دبیرکل جدید آن سازمان، آیرینا بوکووا خواسته بودند که این مراسم را لغو کند و جمع وسیعی از دانشگاهیان سراسر جهان نیز، از لغو این مراسم استقبال کرده بودند.


واکنش های اعتراض آمیز به برگزاری کنفرانس تهران
روزنامه نیویورک تایمز، طی گزارشی روز سه شنبه هفته اخیر نوشته بود "بازداشت و اخراج‌ دانشگاهیان پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز سال گذشته ایران و برگزاری این مراسم از سوی حامیان افراطی حکومت، دلیل مخالفت سیاستمداران و سازمان‌های غیرانتفاعی و همچنین اهالی فلسفه و روشن اندیشان با برگزاری مراسم اصلی روز فلسفه در تهران است.


این گزارش آورده بود "فرانسه به طور ویژه در متقاعد کردن خانم بوکووا برای لغو مراسم نقش داشته،‌ اگرچه دیگر کشورهای اتحادیه اروپا نیز از این اقدام فرانسه حمایت می‌کردند."

 

نیویورک تایمز با اشاره به سخنان مقامات وزارت علوم ایران و شخص وزیر علوم نوشته بود "ایجاد هر برنامه جدید درسی علوم انسانی، به مطالعه دقیق محتوای آن رشته‌ها و اطمینان از همخوانی آن با ارزش‌های دینی ایران وابسته است و تا زمانی که این اطمینان حاص نشود، ایجاد برنامه‌های جدید درسی متوقف می‌شود.


این روزنامه همچنین نوشت یک دیپلمات غربی برگزاری کنفرانس فلسفه در تهران را، "با توجه به وقایع پس از انتخابات سال گذشته" در ایران، کاملا نامناسب توصیف کرده و گفته است که چنین عملی در تناقض آشکار بین اهداف یونسکو و علم فلسفه بود که به حق تفکر آزاد وابسته است و امروز بحث آزاد در باره فلسفه و از جمله فلسفه غربی در ایران ممکن نمی باشد.


گفتنی است رامین جهانبگلو، نویسنده ایرانی و استاد دانشگاه، که سال ٨۵ در تهران زندانی شده بود و در حال حاضر در دانشگاه تورنتو تدریس می‌کند، به همراه چند تن از همکارانش، تلاش زیادی در جهت تحریم این مراسم کرده بود.
این فیلسوف و اندیشمند ایرانی، با ارسال نامه‌ای به دبیرکل یونسکو، خواستار تجدیدنظر در تصمیم آن سازمان شده و خاطرنشان ساخته بود "محمود احمدی‌نژاد، یک سیاستمدار افراطی یعنی غلامعلی حداد عادل را در راس مرکز فلسفۀ ایران قرارداده است."
نیویورک تایمز دو هفته پیش به نقل از جهانبگلو نوشته بود: روشن است که تحت شرایط کنونی روز جهانی فلسفه نمی‌تواند در وضعیت عادی در ایران برگزار شود و بسیاری از فیلسوف‌ها قادر نیستند آزادانه در آن شرکت کنند.


این اندیمشند ایرانی با اشاره به عملکرد حکومت ایران در به حبس و فشار بر "اندیشمندان، محققان و نویسندگان" طی پنج سال گذشته، خاطرنشان ساخته بود "ایران امروز کشوری است که تفکر مستقل و انتقادی در آن به طور کامل ممنوع می باشد."

 

 

 

 

 

 

 

حمیدضا ظریفی نیا

بازگشت امیرحسین کاظمی به زندان

Posted:

 

  جرس: امیر حسین کاظمی پس از سپری کردن چندین عمل جراحی دیروز و علیرغم نظر پزشکان به زندان بازگردانده شد. به گزارش «میزان خبر»، این عضو شاخه جوانان نهضت آزادی ایران که پس از هشت ماه با وثیقه ی 210 ملیون تومانی به مرخصی پزشکی آمده بود، بعد از چندین عمل در ناحیه دندان و سینه با رد درخواست تمدید مرخصی توسط دادستانی تهران به زندان بازگشت. این درحالی است که این فعال سیاسی بعد از عمل جراحی دچار عوارض عفونی شده است و با خطر ورود عفونت به خون مواجه است. خانواده ی این زندانی سیاسی ضمن ابراز نگرانی شدید از وضعیت او اظهار کردند کاظمی طبق نظر پزشکان باید یک ماه در استراحت مطلق به سر ببرد و همچنین هر روزه برای تعویض پانسمان اقدام کند. گفتنی است امیر حسین کاظمی به سه سال حبس تعزیری محکوم شده است و در بند 350 زندان اوین به سر می برد.

دیدار محمد داوری با مادر پس از چهار ماه

Posted:

جرس: محمد داوری، معلم دربند و سردبیر وب‌سایت سحام‌نیوز که از هفدهم شهریور ماه سال گذشته در بازداشت به سر می‌برد، سرانجام پس از چهار ماه موفق به دیدار مادر سالخورده‌اش شد.

به گزارش بامدادخبر، این ملاقات پس از پافشاری وی بر حق تماس تلفنی با خانواده و درخواست وی از مادرش برای آمدن به ملاقات حضوری او در تماس تلفنی روز یک‌شنبه صورت گرفت.

 داوری پیش‌تر در نامه‌ای از مادر و خانواده‌اش خواست تا در اعتراض به قطع تلفن‌های بند ۳۵۰ و عدم اجازه ملاقات حضوری، دیگر به ملاقاتش نیایند.

بدین ترتیب، روز دوشنبه، مادر این معلم دربند، پس از چهار ماه موفق به دیدار فرزندش شد.

این مادر در شرح این دیدار می‌گوید: «قول داده بودم وقتی به دیدار فرزندم می‌روم گریه نکنم اما کدام مادری است که فرزند بیمار و رنجورش را ببیند ولی بغضش را در گلو خفه کند؟! محمد با آن چه که قبلا دیده بودم خیلی فرق داشت. صورتش رنگ پریده و لاغر بود، دائم سرفه می‌کرد و از درد سینه شکایت داشت. می‌گفت که ترکش‌های زمان جنگ اذیت‌اش می‌کنند اما کاری نمی‌تواند انجام دهد، کسی هم به حرفش گوش نمی‌کند. باز هم فریاد بر می‌آورم؛ خدایا این ظلم را به کجا ببرم! منِ مادر کیلومترها راه می‌آیم تا با فرزندم به مدت ۲۰ دقیقه دیدار کنم، حتی از شنیدن صدایش به صورت تلفنی نیز محرومم. نه تنها پسرم بلکه سایر هم‌بندی‌هایش نیز وضعیت بهتری ندارند؛ خواستم گریه نکنم اما نتوانستم، مگر جز گریه کار دیگری هم از دستم بر می‌آید؟ چرا کسی صدای مرا نمی‌شنود؟ خوب می‌دانم که خدا بهترین قاضی است، شکایتم را به خدا می‌برم…»

گفتنی است محمد داوری، ۱۷ شهریورماه سال گذشته، در دفتر حزب اعتمادملی بازداشت شد و از آن تاریخ در زندان اوین به‌سر می‌برد. وی نزدیک به یک سال در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ و ۲۴۰ این زندان تحت فشار شدید برای اخذ اعتراف تلویزیونی قرار داشت و در مرداد ماه سال جاری به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. وی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه‌ای، به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی» مجموعا به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود. که این حکم در از سوی شعبه‌ی ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، عینا تایید شد.

مصاحبه با هادی قابل

Posted:

بیانیه شورای دفاع از حق تحصیل:چه کسی گفته با دستگیری دانشجویان، اوضاع به کام شما می شود؟

Posted:

جرس: در واکنش به دستگیری چهار فعال دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت و ادامه بازداشت فعالان دانشجویی محروم از تحصیل، تشکل "شورای دفاع از حق تحصیل"، بیانیه ای در این خصوص و همچنین روز دانشجو منتشر کرد.


شورای دفاع از حق تحصیل، متشکل از دانشجویان محروم از تحصیل و ستاره دار ایران است، که طی سالهای اخیر، بدلیل فعالیت های دانشجویی و انتقادی، توسط دولت و نهادی قضایی، از ادامه تحصیل محروم شده اند.


این تشکل فعال دانشجویی، در اعتراض به بازداشت اخیر چهار تن از فعالان دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت، بنامهای علی قلی زاده، علیرضا کیانی، محسن برزگر و محمد حیدرزاده، که نفر اول از دانشجویان ستاره دار کشور می باشد و ضمن اشاره به فرارسیدن ۱۶ آذر (روز دانشجو)، که تعداد زیادی دانشجو کماکان دربند می باشند، بیانیه ای به شرح زیر صادر کرده، که در وبگاه آن تشکل نیز درج شده است:


"علی قلی زاده دانشجوی ستاره دار و محروم از تحصیل و عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، در مشهد بازداشت شد."

خبر کوتاه است و تکراری، اما هر روز با نام تازه ای منتشر می شود؛ دیروز مجید دری بود و مجید توکلی، مهدیه گلرو بود و سید ضیاء نبوی و ... امروز علی قلی زاده، محسن برزگر علی رضا کیانی و نخبه های دیگر این دیار
پاک...

گویی قرار بر این نهاده شده که به این مسائل عادت کنیم! اما یک سوال اساسی در این بین هویدا است، که باید از بانیان این حوادث پرسید: چه کسی گفته است که با دستگیری این دانشجویان که تنها بخشی از ملت آگاه و معترض ایران هستند، فریاد های آزادی خواهانه جنبش دانشجویی در گلوها شکسته می شود و اوضاع به کام شماخواهد شد؟

تعلیق، محرومیت از تحصیل و ستاره دار کردن به عنوان راهکارهایی که تاکنون از جانب حاکمیت به نخبگان این مرز و بوم تحمیل شده است گویی در خاموش کردن صدای جنبش دانشجویی بی اثر بوده است که اکنون و پس از گذشت بیش از یک سال از سرکوب گسترده مردم هنوز هم دانشجویان هدف اصلی سرکوب هستند. دانشجویانی که پیش از این بارها طعم مهرورزی را چشیده بودند اینبار نیز در صف نخست سرکوب قرار دارند و البته به آن آگاهند و افتخار می کنند.

زمان آن رسیده که حاکمیت در راهبردهایش تجدید نظر کند، چرا که هیچ کدام از راه حل ها! به خاموشی منجر نمی شود. امروز قلی زاده ها، دری ها، گلرو ها، نبوی ها در دانشگاه ها هزاران بار تکثیر شده اند وصدای آزادیخواهی ایشان هزاران بار بلند تر شنیده می شود.

"شورای دفاع از حق تحصیل " به عنوان گروهی متشکل از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل، که امروز اکثر اعضای اولیه ی آن در زندان هستند، ضمن محکوم کردن دستگیری های غیر قانونی "علی قلی زاده" دانشجوی ستاره دار، علی رضا کیانی دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه مازندران، محسن برزگر دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و محمد حیدر زاده فعال دانشجوی دانشگاه شهر کرد و از فعالین دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت ( یک ترم تعلیق با احتساب سنوات)، خاطرنشان می کند که پروژه شکست خورده اختناق، که همه ساله در آستانه روز دانشجو با دستگیری فعالان سیاسی و دانشجویی سعی در برقراری نظم پادگانی در دانشگاه ها دارد، این بار نیز گسترده تر و رسواتر از همیشه سناریوهای نخ نما شده خود را با خام دستی جاهلانه اجرا می کند. اما فریاد حق طلبی را سکوتی نیست.


گفتنی است در سال جاری بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر در آزمون کارشناسی ارشد ستاره‌دار شده‌اند؛ که این تعداد در مقایسه با سال‌های گذشته به شدت افزایش یافته است.


محمود احمدی نژاد، در سخنرانی های گوناگون و در مناظره انتخاباتی، وجود دانشجویان ستاره دار را انکار کرده بود که سخنان وی تجمع این دانشجویان در مقابل وزارت علوم و صدا و سیما را در پی داشت، که منجر به بازداشت تعدادی از آنان نیز شد.


هم اکنون ضیا نبوی، مهدیه گلرو، مجید دری و جمع دیگری از دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل، در زندان های مختلف کشور به سر می برند.

آنها که انگشت ندارند تا فردا را نشان دهند؛ آنها که امروز را متهم می کنند

Posted:

حمیدرضا ظریفی نیا
جرس: مقامات دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در واکنش به انتشار خبر قطع انگشتان دست اهالی چندین روستای مناطق محروم کشور- بدلیل نبودن پل- معتقدند "روستائیان اغراق می كنند و رسانه ها هم مسائل را خیلی بزرگ می كنند، چرا که همیشه می شود با شنا كردن از رودخانه عبور كرد...مسئولیت این قطع عضوها هم خودِ روستائیان هستند."

 

با چند روز فاصله زمانی، دبیرکل حزب الله لبنان، با بیان اینکه "جمهوری اسلامی تمامی امکانات خود را برای کمک به لبنان بسیج کرده"، از نقش جمهوری اسلامی در بازسازی و ساخت و سازهای لبنان تقدیر کرد و گفت "هزینه های ساخت و ساز و ویرانه های جنگ به مردم پرداخت شده و در این مدت نیمی از حدود ٢۰ هزار خانۀ ویران شده نیز تعمیر شده و حزب الله در ساخت پروژه های عظیمی مانند بزرگراهها، مدارس و بیمارستانهای لبنان، با ایران همکاری داشته است .


هنوز کسی خبر ندارد
برخی سامانه های خبری و خبرگزاری ها، طی روزهای هفته ای که گذشت، گزارش داده بودند که "مسئولان استان كهگیلویه و بویر احمد هنوز خبر ندارند که اهالی چندین روستا از آن استان، مجبورند برای دسترسی به جاده، روستاها و مناطق دیگر و حتی انجام كارهای روزمره مانند رفتن به محل تحصیل، كار، خرید و ...، از رودخانه عریضی عبور كنند که تنها راه ارتباطی آنها - بدلیل نبودن پُل- وسیله ای به نام گرگر (جره) است که تا كنون باعث قطع انگشت دهها نفر از اهالی شده است."

 

  

 


اما نکته قابل توجه در واکنش مقامات مجلس و دولت به گزارش های تکان دهندۀ رسانه های خبری پیرامون فاجعۀ قطع متعدد انگشتان دست روستائیان - بویژه کودکان- بر اثر نبودن پُل، اظهارات تکان دهنده ای بود که نه تنها از نظر وجدانی، بلکه از نظر قانونی نیز قابل تامل و پیگرد به نظر می رسد؛ نمایندگانی که معتقدند "روستائیان اغراق می كنند و رسانه ها هم مسئله را خیلی بزرگ می كنند، چرا که همیشه می شود با شنا كردن از رودخانه عبور كرد..." و مقامات دولتی که از یک سو می گویند "استاندار وقت ندارد..." و از سوی دیگر مسئولیت نقص عضو شدن روستاییان را "با خودشان" می داند.


برداشت اول:
کرایه جابه جایی: انگشتان دست، فرق نمی کند، یک بند یا دو بند

در خبرها آمده بود که اهالی روستای "گاودانه علیرضا" و همچنین "دره نی" و "چم رود"، در استان كهگیلویه و بویراحمد، باید برای رفتن به محل كار و مدرسه و یا حتی خرید از مغازه، هر روز سوار وسیله ای كه شبیه به تله كابین دستی است شده، از رودخانه عریض مارون عبور كنند و دوباره به محل زندگی شان برگردند. اما كرایه و بهای این جا به جایی انگشتان دست است. یك بند، دو بند، یك انگشت و یا سه انگشت. فرقی نمی كند گاهی حتی جان یك روستایی بخت برگشته، بیشترین كرایه گرگر در سالهای گذشته بوده است.

 


بر اساس گزارش مهر، وسیلۀ «گرگر»، سلطان قدرتمند و بی رحم روستا، یك نیمكت آهنی است كه به وسیله سیم محكمی دو طرف رودخانه مارون را به یكدیگر متصل می كند. باید هر قربانی برای رفتن از روستا به جاده روی این وسیله بنشیند و سیم را برای حركت گرگر به سمت چرخهای دو طرف آن هدایت كند. در بیشتر مواقع انگشت دست قربانی زیر چرخ گرگر می رود و انگشتش را قطع می كند.


بابا خودنویس داد... اما
در ادامه آمده بود "... پدر شهرام ۱۱ ساله، قول یک خودنویس را به او داده بود...و اینک او با انگشت نداشته اش به گرگر و آینده ای دیگر اشاره می کند... پدرش قرار بود اینبار كه از دهدشت برگشت، یك خودنویس برایش بخرد. وقتی شنید زمان آمدن پدرش نزدیك است دوان دوان به سمت رودخانه رفت. سوار نیمكت شد، دستش را روی سیم گرفت و آن را به جهت مخالف حركت نیمكت كشید. همه هوش و حواسش پی خودنویسی بود كه در دستان پدر و زیر نور خورشید می درخشید... می خواست هر چه زودتر از رودخانه بگذرد داشت نزدیك می شد كه ناگهان چیزی در دل پدر شكست و هری پایین ریخت... صدای شهرام بود كه داد می زد. فریادش خوشامد نبود، درد بود. از درد انگشتی كه لای دندانه های چرخ مانده بود. از درد دردی كه دیگر نمی توانست خودنویس را در دست بگیرد. و اکنون مدتهاست شهرام خودنویسش را روی تاقچه خانه گذاشته و نگاهش می كند. چون دیگر تكیه گاهی برای نگه داشتنش در دست ندارد و پدر غصه این را می خورد كه وقتی شهرام بزرگ شد به نگاه سنگین مردم چه جوابی می دهد.

 


مریم و انگشتانی که مداد را نتوان گرفت
مریم با انگشت نداشته اش تله كابین را نشانه رفته و می گوید "بدم می آید. دلم می خواهد زیر پا خردش كنم. مجبوریم با زهرا و فرخ و بقیه بچه ها به مدرسه روستای قلعه گل برویم... پس دانش آموزان روستای گاودانه مدرسه هم ندارند و باید مسیر خانه تا رودخانه، رودخانه تا جاده و جاده تا روستای قلعه گل را پیاده بروند تا به مدرسه برسند. مریم یكی از آنهاست. همین چند وقت پیش انگشتش را قطع کردند. انگشتی كه با آن می نوشت را روی دامن سیاهش می گیرد و آینده اش را نشانه می رود.

 

اولین انگشت جلوی چشم مسئولان استان قطع شد
پیرمردی از اهالی روستای گاودانه می گوید سالها پیش مردان و زنان روستا كیسه های بزرگ شن را به شكم می بستند و شناكنان برای انجام كارهای روزانه، خود را به آن طرف رودخانه می رساندند. خیلی‌ها از جریان تند آب و خروش رود می ترسیدند و حاضر نبودند از روستا بیرون بیایند. خیلی های دیگر طاقتشان برای بردن دیگران به آن طرف رودخانه طاق شده بود و بسیاری دیگر را رودخانه در خود غرق و خانواده هایی را یتیم كرد. و بعضی ها هنوز منتظرند تا رودخانه پدرشان، فرزندشان یا مادرشان را به روستا برگرداند. اما پنج سال پیش كه برخی مسئولان و اهالی، گرگر را افتتاح كردند، همه از اینكه دیگر در رودخانه قربانی نمی دهند خوشحال بودند. اما هنوز مراسم افتتاحیه تمام نشده بود كه اوج شادی مردم روستا را فریاد پیرمردی به هم زد. انگشتان دست پیرمردی كه می خواست اولین مسافر گرگر یا همان جره باشد زیر چرخ آن له شده بود.
او را به بیمارستان بردند تا دكترها به خاطر پیگیری مسئولانی كه آن روز در روستای گاودانه جمع شده بودند، انگشت افتاده اش را پیوند بزنند. آن روز كسی نمی دانست فردا كدام زن، مرد یا كودكی ناله فغان سر می دهد. آن روز كسی نمی دانست مسئولان دیگر هیچ وقت به روستا سر نمی زنند تا شاهد بلایی باشند كه به سرشان آمده است.

 

زمان جنگ جنگیدیم؛ اما امروز كسی ما را نمی شناسد
در این گزارش یکی از پیرزنان روستا فریاد زد "ما روستاییان، محروم هستیم. به خاطر همین هیچ كس توجهی به ما نمی كند. در حالی كه همه مردهای روستایمان در زمان جنگ از كشور دفاع كردند. اما امروز كسی ما را نمی شناسد."
یکی از اهالی، روزعلی خوشه بردار است، که سالها جبهه بوده و مجروح شیمیایی می باشد و به همین خاطر همیشه سفیدی چشمانش قرمز است. او می گوید:" ما می خواهیم مثل برخی مواقع كه برای همه اهمیت پیدا می كنیم رسیدگی به مشكلاتمان هم برای مسئولان مهم باشد..."

 


دولت پول ندارد؟؟!!
آقای كشاورز، یكی از اعضای شورای روستای «گاودانه» می گوید: "غیر از گاودانه راه ارتباطی دو روستای كوچك دیگر به نام «دره نی» و «چم رود» هم گرگر است كه اگر آمار تلفات و صدمات آنها را هم حساب كنیم بیشتر از تلفات روستاییان گاودانه می شود." او از پیگیری های شورای روستا و نامه نگاری ها به فرمانداری و استانداری می گوید و ادامه می دهد: "به همه جا اعتراض كردیم...اما نتیجه ای نداشت... خیلی وقت پیش نیز اداره راه و ترابری برآورد كرد كه ساختن پل روی رودخانه مارون هزینه لازم دارد ... که آنها هم فقط بلدند وعده بدهند."


از اینها گذشته، اهالی روستا آب مصرفی شان سفید و غیرقابل شرب است. گاز مصرفی شان كپسولهایی است كه باید از روستاهای اطراف پر شود. مدرسه، درمانگاه، داروخانه، مغازه و ... ندارند ... آنها می گویند انگشت نداریم. پل نداریم..."


برداشت دوم:
مقامات: استاندار وقت ندارد، مسئله را خیلی بزرگ کرده اید! اصلا این روستا کجا هست؟

هنوز عرق شرم و مرکب گزارش خشک نشده بود که خبر رسید مدیر روابط عمومی استانداری كهگیلویه و بویراحمد در واكنش به اصرار خبرنگاری که خواستار مصاحبه با استاندار كهگیلویه و بویراحمد درباره مشكلات فوق الذکر شده، تنها به این جمله اكتفا كرد كه استاندار وقت ندارد پاسخ دهد! و از انجام هر مصاحبه ای با استاندار جلوگیری كرد.


نماینده اصولگرای مجلس: مسئله را بزرگ كردید! این روستا كجاست؟! می شود هر روز شنا کرد!
بر اساس این گزارش، سید علی محمد بزرگواری كه نمایندگی مردم شهرستان كهگیلویه و بهمئی را در مجلس برعهده دارد معتقد است كه مسئله را نباید خیلی بزرگ كرد!

او ادامه داد: باید طرح پل نوشته شود. اداره راه آن را آماده كند و به كمیته برنامه ریزی استان بدهدو كمیته برنامه ربزی آن را تائید كند و بعد آن طرح برای دولت فرستاده شود تا دولت بودجه لازم برای ساخت پل را در اختیار اداره راه استان قرار دهد البته اگر با آن طرح موافقت شود! بنابراین شاید تا زمان ساخت این پل، چند سال زمان طول بكشد.

این نماینده مجلس در واكنش به اینكه هر روز ممكن است یك فرد دیگر از ناحیه دست نقص عضو شود، بیان كرد: آنها اغراق می كنند. شما هم مسئله را خیلی بزرگ می كنید. همیشه می شود با شنا كردن از رودخانه عبور كرد!


مسئول دولتی : مسئولیت نقص عضو شدن روستاییان با خودشان است!
نصرت الله انصاری، فرماندار كهگیلویه و بویراحمد هم مثل بقیه مسئولان استان قول پیگیری داد. او تقصیر نقص عضو شدن افراد را به گردن روستاییان انداخت و با بیان اینكه به اهالی روستا توصیه شده از گرگر استفاده نكنند اظهار كرد: مسئولیت هر كسی كه از این مسیر عبور كند با خودش است.


ارتوپد بیمارستان امام خمینی: قطع انگشتان دست روستاییان را تایید می كنم
علیرضا خلف دكتر ارتوپد بیمارستان خمینی دهدشت، که تا به حال تعداد زیادی از آسیب دیدگان را معالجه كرده، قطع انگشتان روستاییان را تایید كرده و می گوید: این مردم مجبورند سیم گرگر را به سمت چرخها هدایت كنند تا به آن سوی رودخانه بروند. اما ناگهان انگشت زیر چرخ گیر می كند. این باعث می شود انگشت آنها قطع و یا زخمی شود که به دلیل نبودن درمانگاه و امکانات مستقر در روستا، تا زمانی که به بیمارستان آورده شوند، سیاه شده و لزوما قطع می شوند.


برداشت سوم:
از جمهوری اسلامی متشکریم

همزمان با سفر محمود احمدی نژاد به لبنان بود که رسانه های عرب زبان اولین اعتراف رسمی حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان را طی ویدئو کنفرانس پخش نمودند که احمدی نژاد را نه یک رییس جمهور بلکه نماینده انقلاب و رهبر ایران نامید و بارها با آب و تاب از کمک های ایران به فلسطینیان و لبنان سخن گفت و تاکید کرد "دولت ایران چند سال پیش درخواست ما برای کمک مالی را پذیرفت و لبنان تا کنون چنین سازندگی بزرگ و سریعی را تجربه نکرده بود، براستی هزینه های بازسازی و پرداخت غرامت به قربانیان جنگ سنگین بوده و پرداخت آن بدون کمک و همکاری ایران ممکن نبود... ایران براستی تمام امکانات خود را برای کمک به ما بسیج کرده است..."

 

و در جریان استقبال از محمود احمدی نژاد در سفر به لبنان، یکی از اهالی آن کشور گفته بود "اگر کمک های دولت ایران نبود، ما کماکان در چادر زندگی می کردیم."


چندی پیش تر از آن نیز، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گزارشی با افتخار منتشر کرده بود مبنی بر اینکه ایران در سال ۸۶ برای بازسازی یک جاده در شرق لبنان ٢۵میلیون دلار و برای اجرای طرح‌های توسعه و بازسازی شهر «نبطیه» در جنوب لبنان، یک میلیون دلار کمک مالی کرده است.


و قبل از آن، «ستاد کمک جمهوری اسلامی به بازسازی لبنان» اعلام کرده بود که "بازسازی ۹ پل ویران شده در لبنان در پی جنگ با اسرائیل، توسط این ستاد پایان یافته و ۱۶۲‬ طرح ساخت پلها و آبراههای کوچک نیز اجرا شده است." بر پایه گزارش پیشین این ستاد، از مجموع ‪ ۶۳‬روستا که بازسازی و آماده‌سازی آنها بر عهده هیات ایرانی گذاشته شده بود، کار۴۳‬روستا به پایان رسید. ستاد ایرانی همچنین کار بازسازی ‪ ۲۰۰‬باب مدرسه را بر عهده گرفته که از این تعداد ، ساخت ‪ ۱۴۹‬مدرسه پایان یافت. این ستاد کار بازسازی۱۵۰‬مسجد و دیگر اماکن مذهبی را نیز بر عهده گرفته بود که از بین آنها بازسازی ‪۵۰‬ مورد به پایان رسید و تحویل لبنانی ها شد.


برداشت چهارم:
به مستضعفین جهان کمک می‌کنیم، اما مردم کشورمان نه آب دارند و نه ...

چندی پیش یکی از اعضای کمیسیون عمران مجلس با انتقاد شدید از عدم دسترسی مردم حوزه انتخابیه‌اش به آب بهداشتی، گفته بود: "بسیار تأسف‌برانگیز است که با گذشت سه دهه از انقلاب و در حالی که به بسیاری از مردم مستضعف جهان کمک می‌کنیم، مردم مسلمان کشورمان به آب بهداشتی دسترسی ندارند. نبود آب بهداشتی یعنی نبود جامعه سالم. نبود جامعه سالم یعنی بحران و معضلات اجتماعی."

 

 کمکهای ایران به کجا می رود؟
گفتنی است سخنان آن نماینده مجلس در حالی ایراد شده بود که بنا به گزارش رسانه های بین المللی، طی پنجسال اخیر کشورهایی همچون سریلانکا با وام بدون بهرۀ یک میلیاردی و ۹۵۰ میلیون دلاری؛ بولیوی با وام ۲۲۵ میلیون دلاری و دریافت سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری؛ ونزوئلا با دریافت سرمایه گذاری تقریبا ۳ میلیارد دلاری؛ سنت وینست با کمک هفت میلیون دلاری؛ افغانستان کمک یکصد میلیون دلاری؛ اکوادر تامین مالی دو نیروگاه و وام چهل میلیون دلاری؛ کومور کمک ۲ میلیون دلاری و وعدۀ ۵۰۰ واحد مسکونی؛ کنیا کمک یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری؛ زیمباوه کمک دومیلیون دلاری؛ نیکاراگوئه کمک ۳۵۰ میلیون دلاری؛ گامبیا کمک دو میلیون دلاری برای خرید کشتی؛ تانزانیا و کنگو هرکدام کمک یک میلیون و نیم دلاری و میانمار با کمک یک میلیون دلاری، منفعت زیادی از قِبَل دولت ایران دریافت کرده اند.

 

لازم به یادآوری است موارد فوق، مشتی از خروار کمک های حکومت ایران در صحنه بین المللی است، که هیچکدام تامین کننده منافع ملی ایران نبوده و گروهی کشورهای طفیلی را دور ایران جمع نموده است و این کمک ها غیر از مواردی است که بنا به گزارش منابع خبری، در عراق، افغانستان، و کشورهای منطقه (مانند لبنان و یمن) هزینه می شود.


چندی پیش نیز سفیر زیمبابوه در تهران، از کمک چهل میلیون یورویی ایران به زیمبابوه خبر داده و از آغاز گفت‌وگوهای کشورش با ایران برای دریافت اعتبارات بیشتر، به منظور احیای بخش‌های کشاورزی، بهداشت و فناوری زیمبابوه سخن گفته بود.


و سه هفته پیش نیز درحالیکه رسانه های خبری رسمی ایران، دستاورد هشتمین سفر رئیس جمهور ونزوئلا به ایران را، امضای ۱۱ توافقنامه ذکر کرده بودند که سبب قدردانی وی از محمود احمدی نژاد شده بود، یک مقام ونزوئلایی از احداث ده هزار آپارتمان اهدایی ایران در آن کشور خبر داد و اظهار داشت "ایران به همراه روسیه، بلاروس و پرتغال، بیش از ٣٧ هزار خانه در ونزوئلا خواهند ساخت. "

 


این درحالیست که سرمایه گذاری و پرداخت های سیاسی و ایدئولوژیک ایران در خارج از کشور تاکنون بدون کوچکترین بازگشت سرمایه‌ای به کشور صورت گرفته و فقط جهت نفوذ سیاسی - که رئیس دولت آنرا دیپلماسی عمومی می نامد- بوده است.


با این حال شهرام و مریم و دیگر روستائیان محرومِ یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان، نه تنها نان و آب و مدرسه و درمانگاه ندارند، بلکه انگشتی نیز برای نگاه داشتن قلم و اشاره به آینده برایشان نمانده است... همانطور که صورت های خردسالان استان فارس چند سال پیش در اثر بی امکاناتی سوخت و کسی تا امروز پاسخگو نشد تا آینده شان نیز ...



  *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

انتقاد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از اختناق حاکم در مصر

Posted:

جرس: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در نامه‌ای خطاب به احمد طیب، رئیس جامعه الازهر مصر، ضمن انتقاد از آنچه "اختناق حاکم در مصر" خواند، ابراز امیدواری کرد که "امت بیدار مصر با شکستن این فضا، بیشتر از گذشته در معادلات سیاسی جهان اسلام تاثیرگذار باشند و علمای اسلام جهت ناكام گذاشتن دشمنان در ایجاد اختلاف بین امت اسلامی کوشا باشند."


به گزارش مشرق نیوز، در این نامه كه به امضای محمد یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم رسیده، با اشاره به مشكلات و تهدیدهای امت اسلامی در سده گذشته و تحولات حساسی كه موجب شكل گیری امت اسلامی شده، آمده است: استعمار و اجانب فهمیده‌اند كه اگر مسلمانان به بنیان‌های اصیل خود كه همانا عقل و عمل است، بازگردند و ارزش‌های دینی خود را تجدید كنند، می‌توانند بار دیگر حاكمیت جهان را به دست گیرند.

 

در ادامه این نامه آمده است: دشمنان اسلام به‌رغم بن بست‌ها و شكست‌های مختلفی كه در درون خود مشاهده كرده‌اند، برنامه‌ریزی دقیقی برای ایجاد توطئه علیه مسلمانان فراهم كرده‌اند و با تمام امكانات تلاش می‌كنند در بنیان امت اسلامی خللی وارد كنند.


در این نامه با اشاره به "احتمال بروز فتنه ای بزرگ در عالم اسلام و درایت رهبر جمهوری اسلامی در دفع آن"، آمده است: علمای بزرگ اسلام همواره در راستای اهداف والای پیامبران الهی کوشیده اند و تلاش نموده اند امت اسلامی را از هرگونه فتنه نجات داده و راه اعتدال را نشان دهند.


جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در پایانِ این نامه، با ارائه پیشنهاداتی به جامعه الازهر مصر از این جامعه دعوت کرده است ارتباط خود را با سایر مراکز دینی اسلامی گسترش دهد.


این تشکل ایرانی در پایان با اشاره به اختناق حاکم در مصر ابراز امیدواری کرده است امت بیدار مصر با شکستن این فضای بیشتر از گذشته در معادلات سیاسی جهان اسلام تاثیرگذار باشند.



پایگاه اطلاع رسانی “گفتار نو” فیلترشد

Posted:

جرس: پایگاه اطلاع‌رسانی گفتارنو از عصر روز چهارشنبه فیلتر و دسترسی به آن برای کاربران ایرانی غیرممکن شد.


پایگاه اطلاع رسانی گفتارنو در حالی مشمول فیلترینگ شده است که فعالیت آن در چارچوب قوانین موجود بود. این سایت در سامانه وزارت ارشاد به ثبت رسیده بود.


چندی پیش از سوی کمیته تعیین مصادیق محتوای مجرمانه سایت‌های اینترنتی به گفتارنو تذکر داده شده بود، و این سایت نسبت به حذف موارد مدنظر کمیته مزبور اقدام کرده بود.


مسئولان گفتارنو در حال پیگیری دلایل فیلتر شدن این سایت خبری هستند.


گفتنی است این دومین سایت خبری است که ظرف یک‌سال گذشته در استان کرمان فیلتر شده است. پیش از این پایگاه اینترنتی «کرمان‌نما»، ارگان اصلاح طلبان کرمان فیلتر شده بود.


 در پی گسترش موج فیلترینگ و انسداد سایت های خبری، تحلیلی، اطلاع رسانی و وبلاگ ها، چندی پیش وزیر ارشاد اعلام کرده بود "فیلترینگ سایت‌ها دارای كمیته خاصی است كه به آن وزارتخانه ارتباطی ندارد و در دادستانی كل كشور است که در آنجا تصمیم‌گیری می‌كنند، لذا نباید فیلتر شدن سایت‌ها را تصمیم وزارت ارشاد بدانند."


اعضای کمیته «تعیین مصادیق فیلترینگ سایت‌های اطلاع‌رسانی» که آذرماه سال گذشته در دادستانی تشکیل شده، وزیر یا نماینده وزارتخانه‌های آموزش و پرورش، ارتباطات و فناوری، اطلاعات، دادگستری، علوم، فرهنگ و ارشاد اسلامی و رییس سازمان تبلیغات اسلامی، رییس سازمان صدا و سیما، فرمانده نیروی انتظامی و یک نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به انتخاب كمیسیون صنایع و معادن مجلس، و یک نفر نماینده مجلس به انتخاب كمیسیون قضایی و حقوقی مجلس می باشند.


طی ماههای اخیر، فیلترینگ سایت ها و وبلاگ ها و همچنین انسداد پایگاههای خبری و اطلاع رسانی، در دستور کار کمیته فوق و همچنین مراکزی از سپاه و وزارت اطلاعات بوده است.



بیانیه فعالان دانشجویی دانشگاه مازندران در خصوص بازداشت علیرضا کیانی

Posted:

جرس: در ادامه واکنش ها به بازداشت چهار فعال دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت، جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران با صدور بیانیه ای، بازداشت علی رضا کیانی دبیر سابق انجمن اسلامی آن دانشگاه را محکوم کردند.


طی روزهای اخیر چهار فعال دانشجویی عضو دفتر تحکیم وحدت، بنامهای علی قلی زاده، علیرضا کیانی، محسن برزگر و محمد حیدرزاده، در شهرهای مختلف کشور بازداشت، و روز دوشنبه ۱٧ آبان ماه، به زندان اوین در تهران منتقل شده اند.


به گزارش دانشجونیوز، دانشجویان دانشگاه مازندران ضمن تاکید بر ادامه مبارزات آزادی خواهانه جنبش دانشجویی، خواستار آزادی بی قید و شرط دانشجویان بازداشتی اخیر شده اند.


متن کامل این بیانیه که توسط این پایگاه خبری- تحلیلی منتشر شده، به شرح زیر است:

بازداشت علیرضا کیانی دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه مازندران توسط نیروهای امنیتی بغض فروخفته در گلوی ما را دوباره شکست. یار دبستانی ای که نه چماق به دست گرفت، نه عربده کشید و خامشی در برابر بیداد را هم
برنگزید. جرمش این است که می فهمد و زشتی و سیاهی را بر نمی تابد.


بازداشت علیرضا کیانی، به همراه سه تن دیگر از اعضای دفتر تحکیم وحدت ـ محسن برزگر، علی قلی زاده و محمد حیدر زاده ـ در شرایطی صورت گرفت که طی هفته های اخیر فشار های همیشگی بر جامعه دانشجویی، عملا تبدیل به دخالت مستقیم و بیش از پیش نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در جزیی ترین مسایل صنفی و علمی دانشگاه شده است. بی تردید فضای کنونی حاکم بر دانشگاه ها نمونه روشنی از حرکت روز به روز حاکمیت از اقتدار گرایی به سوی تمامیت خواهی است.


افزایش تهدید ها، فشار ها و دستگیری دانشجویان که نمونه مشخص آن بازداشت های اخیر می باشد، آیا مفهومی به جز درماندگی نهاد های سرکوبگر در برابر آزادی خواهی و استبداد ستیزی جنبش دانشجویی دارد؟


گویی تمامیت خواهان فراموش کرده اند که تشدید فضای امنیتی در دانشگاه ها نشانه اقتدار و تسلط بر فضای دانشگاه نیست؛ بلکه به کارگیری ابزارهای عریان قدرت در برخورد با فعالین دانشجویی و همچنین ایراد اتهامات واهی مانند ارتباط با بیگانگان و گروه های مسلح، تنها و تنها نشان دهنده عدم مقبولیت و ناکارآمدی گفتمانی است که حاکمیت در پی تحمیل آن به بدنه دانشجویان برآمده است.کوتاه اینکه رویکرد جنبش دانشجویی در راستای تحقق آرمانهای جنبش از چنان عمقی در بدنه دانشجویی برخوردار است که اینگونه سرکوبها، نه تنها هیچ خللی در روند حرکت و پویایی آن نخواهد داشت بلکه بر قدرت روشنگری قشر دانشجو در جامعه خواهدافزود.

در پایان با تاکید بر اینکه اینگونه برخورد ها هیچ خللی در آرمان خواهی و آزادی خواهی جنبش دانشجویی پدید نخواهد آورد، خواستار آزادی بی قید و شرط یاران دربندمان هستیم. آه اگر آزادی سرودی می خواند...


 با گذشت روزها از بازداشت این فعالان دانشجویی، کماکان از وضعیت جسمی و شرایط آنها خبری منتشر نشده است.