جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


حق زیستن در سرزمینی عاری از خشونت و تهدید!

Posted:

صادق شکیب

 

بعد از مدت ها که همدیگر را ندیده بودیم، از دیدنش خیلی خوشحال شدم . غروب هنگام با رسیدن از محل کار به منزل، دیدم اسد در خانه نشسته است. از دوستان فوق العاده صمیمی و با شخصیت دوران کودکی من است. بیست سالی می شود به تهران کوچیده ام، اما او در همان شهر زادگاهمان ساکن است. کارگاه کوچک درب و پنجره سازی دارد. هر وقت به تهران آید حتماً سری به من می زند. فردی است تحصیل کرده و با سواد. به علت درگیر بودن در مسائل سیاسی در دوران دانشجویی در اداره های دولتی استخدامش نکردند. بدون آن که خم به ابرو آورد پس از مدت ها دربدری با کمک پدرش کارگاهی راه انداخته و با ازدواج با دختر خاله اش زندگی آرام و سالمی را دور از هر نوع کشمکش و مسایلی که به آرامش زندگی اش خللی وارد کند ، در پیش گرفته است. از زندگی خانوادگی اش راضی است. با همسرش تفاهم کم نظیری دارد. هر دو فرزندش دانشجو هستند. از نظر مالی در مضیقه است. ولی هیچ وقت روحیه اش را نباخته با قناعت و صرفه جویی از عهده ی مخارج زندگی و هزینه تحصیل فرزندانش بر می آید. احترام خاصی برایش قائلم. فردی قابل اعتماد با خصلت های پاک انسانی است.

 

شام مختصری می خوریم. تلویزیون روشن است. اخبار از اعدام بیست و نه اوباش می گوید. تصویر صحنه ای  دلخراش را هم در این مورد نشان می دهد. پس از صرف شام دقت نموده می بینم اسد برخلاف همیشه که بشاش و خوش رو است، قیافه اش گرفته، سگرمه هایش درهم رفته و بسی دمغ و پکر است. می گوید : "فلانی از این کلمه اراذل و اوباش همیشه نفرت داشته ام. با شنیدنش بی اختیار خاطره ی تلخی به ذهنم می آید." خاطره ای که آن شب اسد نقل کرد، عیناً برایتان بازگو می کنم:

 

این پیش آمد مربوط به زمانی است که تو مدت ها بود ساکن تهران شده بودی. در شهرمان یکی از قضات حسابی با خانواده ی ما طرف شده، کینه ای عجیب از ما به دل داشت. چندین بار گفته بود قبل از اینکه  از این شهر منتقل شوم زهر چشمی از این خانواده خواهم گرفت. مطلب به گوشم رسید . پیش خود می گفتم ما که کاری به کار کسی نداریم؛ ساکت و آرام در گوشه ای نشسته زندگی مان را می کنیم . چه کاری از ایشان بر می آید؟

 

فردی از همشهریان که بگمانم تو نشناسی اش، علیه برادرم شکایت کرد. این آقای شاکی شغل اصلی اش شاکی حرفه ای بود. البته بعد ها ارتقاء مقام یافته مبادرت به عمده فروشی مواد مخدر می نمود. فعلاً هم با کشف چند کیلو هروئین از خانه اش، سال هاست در زندان آب خنک می خورد. حقیقتش را بخواهی طرح شکایت به تحریک آن قاضی بود یا ابتکار خودش نمی دانم. به هر حال جناب قاضی بی فوت وقت برادرم را در جای نامعلومی! بازداشت نمود. با مراجعه ی مکررم به وی که لااقل اتهام و محل بازداشتش را بگوید، با پوزخند تمسخر آمیزی فاتحانه می گفت: "روزی خواهی فهمید عجله کار شیطان است"!

 

پس از گذشت پانزده روز، به دستور ایشان وی را برای محاکمه به دادگاه آورده بودند، با دستبند و لباس خاص زندانیان. با عجله خودم را به  دادگستری رساندم. در راه پسر عمه و شوهر خواهرم را دیدم، آن ها نیز با من همراه شدند. برادرم را در سالن دادگاه یافته موضوع را پرسیدم. مختصراً گفت: "برایم پرونده منکراتی تشکیل داده اند. دیدم خیلی ناراحت  است؛ روحیه اش را کاملاً باخته بود. وی آموزگار است و با مسائل حقوقی آشنایی ندارد. در آن مجال اندک فقط توانستم به اوبگویم شهامت داشته باش خودت را اصلاً آبرو باخته ندان.

 

با پسر عمه و شوهر خواهرم بر روی نیمکتی در راهروی دادگستری نشسته، مشغو ل صحبت با همدیگر شدیم. قاضی بعد از ساعتی برادرم را با آقای شاکی نزد خود فراخواند. یکبارگی جناب شاکی قشقرق و داد و هوار راه انداخته جیغی کشید آن سرش ناپیدا. با تعجب نگاهش کرده علت رفتارش را اصلاً نمی فهمیدم.

 

تا آن که بعله ... متوجه شدم ... مأمور نیروی انتظامی هر سه نفرمان ( من ، پسر عمه و شوهر خواهر ) را به نزد قاضی هدایت نمود. قاضی روبه من پرسید: کاری اینجا داری؟ گفتم: ما کاری در این اتاق نداریم جنابعالی ما را به اینجا کشاندید. با تغیر به تندی گفت: مرتیکه خودتو به کوچه ی علی چپ نزن. منظورم این است برای چه به دادگستری آمده اید؟  پاک از کوره در رفته بودم با زحمت زیاد خونسردی ام را حفظ کرده به آرامی گفتم: این به خودمان مربوطه. برای اینکه وقتی بنده می خواستم به دادگاه بیایم اصلاً ندیدم جلوی درب دادگستری نوشته باشند ورود افراد ممنوع است. قاضی که به قول معروف خون، خونش را می خورد با عصبانیت شاکی محترم! را نشان داده پرسید: به چه حقی به وی توهین کرده ای؟ گفتم :لحن فرمایش شما طوریه گویی کاملاً برایتان مسجل است بنده به وی توهین نموده ام. لطفاً چگونگی و نحوه ی اهانت را روشن نمایید. فرمودند: تو مشتت را گره کرده به وی نشان داده ای.

 

به سیم آخر زده بودم. تصمیم گرفتم حالا که درد سر به سراغمان آمده ذره ای نباید کوتاه آمد، هرچه باداباد! برای همین اندکی صدایم را بلند کرده گفتم: اولاً بنده این آقای شاکی را نمیشناسم و عقده ای هم از وی در دل ندارم تا انگیزه ای برای  توهین باشد. دوماً شما لطف کنید آن کتاب قانونی که بر روی میز حضرتعالی هست را بخوانید تا ببینیم در کدامین ماده قانون گره کردن مشت مصداق اهانت است؟ سوماً فرض کنیم تأکید دارم به فرض، شما درست می گویید مگر نه این است که در قانون شما مجازات هر نوع گناهی قصاص است. پس ایشان هم مشتشان را گره نمایند کار فیصله یابد.  نکته ای را هم حضورتان عرض کنم، اگر جرمی اتفاق افتاده که نیفتاده، تازه باید من مجرم باشم اینها را (پسر عمه و شوهر خواهرم را نشان دادم) چرا احضار فرموده اید ؟

 

در این میان به اصطلاح شاکی چنان ننه من غریبم بازی در میاورد که آن سرش نا پیدا ...جناب قاضی که دیگر نمی توانست بر اعصابش مسلط شود با تهدید گفت: کاری می کنم تا برای ابد این پر رویی و بلبل زبانی یادت برود . حالا می بینی ... گوشی تلفن را برداشته ، شنیدم که گفت : سرم خیلی شلوغه اصلا فرصت سر خاراندن ندارم ، چند اوباش را می فرستم پیشت آدمشون کن. ما سه نفر را به یک شعبه ی دیگری در دادگاه بردند. حدود نیم ساعتی جلو ی درب نگه مان داشتند تا سه مأمور نیروی انتظامی با کبکبه و دبدبه آمدند. بدون آنکه قاضی دومی ما را احضار فرماید حتی قیافه و ریخت و شمایلمان را رویت نکرده ( گویی ایشان هم پر مشغله بودند )، با دستور ایشان هر کدام از مأمورین دستبندی بر دستانمان زده ما را بردند تا آدممان کنند! شوهر خواهرم که او هم مثل برادرم آموزگار است، فرد فوق العاده ترسویی می باشد. پاک روحیه ی خودش را باخته بود. با گریه رو به من گفت: با این غرورت دیدی چه بلایی به سرمان آوردی، بدبخت شدم. منو حتماً از کارم اخراج خواهند کرد. به تندی گفتم: نامه فدایت شوم برایت نوشتم که با من به دادگاه بیایی؟  در خیابان مرا دیده بدون آن که من بخواهم، همراهم شدی. تازه مگر به دستور من به دستانت دستبند زده اند که مرا مقصر می دانی؟ خجالت بکش گریه چیه!

 

پسر عمه ام فرد استخوان دار و به اصطلاح سرد و گرم روزگار را چشیده است. به آرامی گفت : پسر دایی به دلت نیار من یکی تا آخرش هستم . هر چی می خواد بشه، بگذار بشه ...

 

باری عمداً ما را دستبند در دست، تا کلانتری پیاده بردند. آن جا ابتکار به خرج داده هر سه نفرمان را با نیمکتی در میان، با دستبند به همدیگر وصل کردند . بعد از ظهر شاکی با پوز خند بر لب به ملاقاتمان آمد. شوهر خواهرم با صدای بلند زد زیر گریه از او طلب عفو و مساعدت می کرد. طاقت نیاوردم روبه افسر نگهبان که نظاره گر بود، گفتم: گریه ی این آقا به خودش مربوط است. من از کار ناکرده هیچ وقت طلب عفو و ابراز ندامت نمی کنم. از احدی هم انتظاری ندارم. پسر عمه ام سکوت کرده بود. شبانگاه دستور رسید آن دو را آزاد کنند. خوشحال شدم . لا اقل از این پس از تحمل صدای ناله و ضجه های شوهر خواهرم راحت می شدم. به مدت دو روز در اتاق نموری با فضایی حد اکثر سه متر مربع محبوس شدم. فقط از روزنه ی  کوچکی صدای درهم و برهم بیرون را می شنیدم. در آن لحظات می اندیشیدم لابد برادرم نیز در مکانی دیگر مثل اینجا مشغول آدم شدن است !

 

بعد از دو روز مأموری درب را باز کرده گفت : بیا برویم دادگاه. در راهروی کلانتری مجید پسر همسایه مان آقا تقی را دیدم، دانشجو بود. موهای سرش را از ته می تراشیدند. بعد ها روزی مجید را دیده موضوع را پرسیدم. گفت: با چند تن از دوستانم از خیابان رد می شدم که مامورین همه را گرفته موهای سرمان را متراژ کردند. موی سر من از حد استانداردی که آقایان تعیین کرده اند به نظرشان بلند و زیاد آمد، بقیه را ول کرده مرا به کلانتری بردند. بعد اینکه یک روز بازداشتم کردند و با کتک هایشان بقول خودشان حسابی حالمو جا آوردند، موهای سرمو از ته تراشیده ولم کردند. اسد آقا، آن ها نمی دانند با تراشیدن موی سر آدم مادام العمر کچل نمی شود. مو دوباره سر جایش سبز می شود. حالا چند ماه این ور و آن ور حتی چند سال هم طول بکشد مسئله ای نیست ولی به کوری چشمشان این دفعه بیش تر از قبل می گذارم بلند شود ...

 

با دستبند در دست به دادگاه رسیده حضور قاضی محترم شرفیاب شدم. گفت: مجازاتت پنج هزار تومان جزای نقدی است. گفتم: ساعتی مهلت دهید تا تهیه اش نمایم. به راهروی دادگستری هدایت شدم. به یکی از دوستان سفارش فرستادم ده هزار تومان برایم بیاورد. بعد از آن که دوستم رسید از مأمور محافظم تقاضا نمودم به قاضی بگوید پول حاضر است. پس از اندک زمانی احضار شدم. قاضی با صدایی که مخصوصاً می خواست ضربآهنگی ترسناک داشته باشد فرمود: به خاطر توهین و اهانت برای جبران خسارت معنوی وارده به شاکی، پنج هزار تومان را به وی بده هر چه زود تر هم گورت را از اینجا گم کن. مبلغ ده هزار تومان دو دستی بر روی میز قاضی گذاشتم. قاضی گفت: اشتباه شده پنج هزار تومان اضافه است. گفتم : نه جناب قاضی هیچ اشتباهی نشده مگر شما نفرمودید بنـــده مشت گره کرده به وی نشان داده با این عمل زشت به ساحت مبارک ایـن آقا اسائه ی ادب نموده ام؟ حالا می خواهم با اجازه شما دوباره مشتم را گره نمایم. برای همین پنج هزار تومان جریمه ی متعلقه را پیشاپیش می دهم. شنیدن این حرف همانا و انفجار قاضی همانا. مثل سیل جوشانی فحش و ناسزا بارم کرد. دستور داد مرا فوراً به اجرای احکام برده پانزده ضربه ی شلاق تعزیری زدند. سوزش شدیدی سراپایم را فرا گرفت. فوق العاده خویشتن داری نمودم تا سوز و گداز تنم را بروز ندهم. بعد از اجرای حکم قانون! دوباره به نزد قاضی کشانده شدم. فرمود : لات بی شعور فکر می کنم دیگر آدم شدی. گفتم: اتفاقاً بر عکس، اصل  بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد است . با حالتی عصبی گفت: پست فطرت برو بیرون. دوباره مرا به کلانتری بردند. به دایره ی انگشت نگاری. عکاسی از زوایای مختلف چهره و .... بعد از آن ولم کردند. خلاصه بدون آن که جرمی مرتکب شده یا حتی لحظه ای در یک زندان رسمی محبوس شوم، شدیم سابقه دار با پیشینه ی محکومیت کیفری .

 

آن قاضی بعد ها از شهرمان منتقل شد. دو سه سال پیش می خواستم پروانه ی کسب کارگاه را تمدید نمایم . در اداره ی اماکن گفتند باید عدم سؤ پیشینه کیفری بیاوری. نتیجه را از دایره تشخیص هویت آگاهی اخذ، نزد رئیس اماکن بردم. ایشان گفتند: تو یک بار پانزده سال پیش حکم محکومیت داری باید بروی حضور رئیس دادگستری تا زیر ورقه را امضا نمایند. خدمت رئیس دادگستری رسیدم. پس از خواندن ورقه با نگاهی به قیافه ام فرمودند: تو  یک باردعوا مرافعه کرده محکومیت کیفری داری. گفتم : رئیس جسارت است هر دعوایی بد نیست. اگر بد بود چرا ایران و عراق هشت سال دعوا کردند و کک هیچ کس هم توی این مملکت نگزید؟ با تندی گفت: مثل اینکه کله ی تو بوی قورمه سبزی می دهد! این حرف ها به تو نیامده . ورقه ات را امضا می نمایم . هر چند آدم زبان درازی هستی ولی از نظر ما اشکالی ندارد برو دنبال کسب و کارت ...

 

دم دمای صبح شده بود . اسد گفت : فلانی سرت را درد آوردم . قدری بخوابم . امروز  باید به شهرمان بروم .

 

تا چند روز بعد از رفتن اسد مدام کلمه ی اوباش ، اعدام ، توهین ، جنگ و دعوا ، شلاق تعزیری ، متراژ و تراشیدن موی سر ، رویش دوباره ی مو ... در مغزم می چرخید. هر دم افزون تر از قبل تصور دستبند بر دستان انسان شریفی چون اسد رعشه بر وجود و پیکرم می افکند. براستی در جامعه ی ما با ساز و کارهای حاکم بر رفتار های اجتماعی، انسان ها را با کدامین معیار سنجیده بدان ها ارزش می دهند؟ آن قاضی و امثال وی درکجا و به کدام نهاد و مرجعی پاسخ گوی اعمال آن چنانی شان هستند ؟ وجدان ، شرافت کاری ، مروت و ادب در قاموس برخی از ما بهتران چه معنا و مفهومی دارد؟ با مروری بر یافته هایم از واگویه ی درد آور و جگر سوز اسد به این نتیجه می رسم :

 

توهین، اهانت  و تمسخر شخصیت افراد، تحقیر کرامت و عزت نفس آدمی، هتک حرمت و حیثیت اشخاص از بالا ترین شکنجه هاست حتی بی اغراق جنایتی است علیه بشریت ... عقده و گره های روحی و روانی افراد اگر مهار نشود چه فجایعی که به بار نمی آورد. همه ی این یکه تازی های بی مسئولانه منبعث از نا هنجاری های اجتماعی است. و به تناسب نبود حتی حداقلی از استاندارد های لازمه ی آزادی و دمکراسی در عمق معنای واژگان در ساختار جامعه ، علف های هرز میدانی گسترده تر برای رشد و تکثیر یافته اجتماع را به زشتی ها و نا پاکی ها می آلاید .

 

برای پی ریزی زیبایی های زندگی شایسته ی انسانی چاره ای عقلانی برای ریشه کنی اینسان دمل های چرکینی بایست جست و یافت و با روش های علمی و مردمی در راه خشکانیدن بستر های رویشش مصمانه کوشید. براستی می توان؟ ... آه ای انسان تو پر شکوه، با عظمت و قویتر از آنی که عاجز و نا توان شوی. به گواه تاریخ، دشواری ها و سختی های راه برای رسیدن به اهداف والا هیچ گاه هراسی در دل انسان های عاشق و لایق نتوانسته بیافکند. نگاهی دیگر  به فضیلت و منزلت فضائل انسان باید انداخت و ارزیابی مبتنی بر تعقل با تعمقی در خور بر جایگاه انسانیت در جامعه داشته  یقین نمود زیستن در جهانی عاری از خشونت، زور گویی و قلدری در هر شکل و شمایلی بلا استثناء حق مسلم همۀ آدمیان است.

 

صادق شکیب sadeg.shakib@yahoo.com

 

   *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

عقب نشینی نیروی انتظامی کیش در پی مقاومت مردم و کسبه

Posted:

 

 جرس : اخبار واصله حاکی از آنست که هفته گذشته مقاومت کسبه و بازاریان جزیره کیش در مقابل نیروی انتظامی این منطقه، مروارید خلیج فارس را برای چند روز به صورت یک منطقه امنیتی درآورد. بنا به گزارش دریافتی، طی دستورالعملی از سوی نیروی انتظامی مقرر شده بود تا مغازه داران و کسبه در سراسر کیش ساعت ۱۲ شب به کار خود پایان دهند که این امر با مقاومت شدید صاحبان کسب و کارهای مختلف مواجه شد و به رویاروئی با ماموران انجامید.

 

در شب اول اجرای این طرح، نیروهای انتظامی به سراغ بعضی از مغازه داران رفته و خواستار تعطیلی فروشگاه آنان راس ساعت ۱۲ شب شده بود که با مقاومت مردم و کسبه مواجه شدند. درشب دوم، بخشی از شهر به حالت امنیتی درآمد و به شکلی بی سابقه در این جزیره نیروهای گارد اقدام به بستن بعضی از معابر عمومی با نرده کردند.

 

ساعات کاری بازارهای بزرگ جزیره کیش (از جمله پردیس ۱و ۲، مروارید، مرکز تجاری کیش) از نه صبح تا یک و نیم بعداز ظهر و از ساعت پنج بعداز ظهر تا یازده/ دوازده شب می باشد، اما ساعات کاری رستوران ها و دیگر مراکز خدماتی در سطح شهر بیشتراز فروشگاههاست تا بتوانند زمان بیشتری را به خدمات رسانی به بومیان و مسافران بعد از اتمام کار بازارهای بزرگ، اختصاص بدهند.

 

با توجه به دستورالعمل جدید نیروی انتظامی کیش، امکان خدمات رسانی توسط مراکز خدماتی و رستوران ها به مسافران و کسبه بازارهای بزرگ کیش بعد ازاتمام ساعت کاری شان در عمل مقدور نبود که همین امر موجبات اعتراض درمیان مردم و بازاریان شد و نیروی انتظامی پس از سه روز بالاخره با فشار بازاریان و مقاومت شان درتعطیل نکردن مغازه هایشان عقب نشینی نموده و اوضاع به شرایط قبلی خودبازگشت. چنین تصمیماتی نیازمند تصوبب آن توسط شورای تامین منطقه می باشدکه با توجه به اینکه نیروی انتظامی تنها یک عضو اجرایی از آن شورا می باشد، ‌این اقدام را بصورت خودسرانه و خارج از اختیاراتش انجام داده بود.

 

به طور عملی بخشی از زندگی ساکنان و حتی مسافران این منطقه برای تفریح،دید و بازدید، رفتن به رستوران ها، استفاده از مراکز خدماتی و گردش در ساحل، پس از  تعطیلی بازارهای بزرگ (۱۱ شب به بعد) آغاز می شود که نیروی انتظامی بدون ارائه راه حلی جایگزین، قصد تغییر در این ساختار را داشت که با مقاومت مردم شرایط به حال قبلی بازگشت.

اخبار حاکی از آنست که عزیزالله ملکی فرمانده نیروی انتظامی کیش، از چندی پیش و در پی بروز اختلاف میان مدیر عامل جدید سازمان منطقه آزاد کیش محمد علی محبی، و فرمانده سابق نیروی انتظامی منطقه هوشنگ حسینی،‌ در حضور احمد رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور، جایگزین فرمانده قبلی شده است.

چ.آرامش 

فرمانده کل نیروی انتظامی: پلیس کتک می‌خورد تا مردم اذیت نشوند

Posted:

دختران می‌توانند هرچه دوست دارند بپوشند

جرس: احمدی‌مقدم با اشاره به حوادث پس از انتخابات مدعی شد: واکنش پلیس در برابر مخالفان در خیابان‌های تهران، مناسب و صحیح بود و هیچ اقدام خلاف قانونی از سوی ماموران پلیس رخ نداد. آنها از سلاح گرم استفاده نکردند و هیچ‌کس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد.


به گزارش عصر ایران، سردار احمدی‌مقدم فرمانده نیروی انتظامی در مصاحبه با روزنامه الشرق چاپ دوحه درباره مسائلی چون نوع پوشش دختران در ایران، رویارویی پلیس با حاضران در تظاهرات پس از انتخابات سخن گفت.

 

دختران هر چه می‌خواهند بپوشند


فرمانده ناجا در پاسخ به این سوال که "اقدامات پلیس علیه گروه‌های موسیقی جوانان و نیز دخترانی که جین می‌پوشند چقدر واقعیت دارد؟" گفت: ما با موسیقی مخالف نیستیم اما محفل‌های شبانه موسیقی برگزار می‌شود که در آنها مصرف مواد مخدر و قرص‌های روان گردان و فساد اخلاقی روی می‌دهد و قانون برگرفته شده از شریعت اسلامی نقض می‌شود. ما تلاش می‌کنیم قانون را اجرا کنیم. کنسرت‌ها و نشست‌های موسیقی در ایران برگزار می شود. ایران، هنر را تشویق می‌کند و مخالفتی با آن ندارد اما فساد اخلاقی یا مشروبات الکلی را تایید نمی‌کند.

 

وی در پاسخ به سوالی درباره "برخورد با پوشیدن لباس جین توسط دختران در ایران" نیز خطاب به خبرنگار قطری گفت: بیا ایران تا ببینی! براساس قانون، همه می‌بایست به ضوابط شرع اسلامی ملتزم باشند. دختران می‌توانند هر آنچه را که دوست دارند بپوشند به شرط اینکه لباس‌شان مخالفتی با شرع اسلامی نداشته باشد.

 

هیچ‌کس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد

 

احمدی‌مقدم با اشاره به حوادث پس از انتخابات اظهار داشت: واکنش پلیس در برابر مخالفین در خیابان‌های تهران، مناسب و صحیح بود و هیچ اقدام خلاف قانونی از سوی ماموران پلیس رخ نداد. آنها از سلاح گرم استفاده نکردند و هیچ‌کس به ضرب گلوله پلیس، کشته نشد.

 

وی افزود: پلیس در تظاهرات‌های تهران تنها با یک طرف منازعه مقابله نکرد بلکه در آن واحد، با چند طرف مقابله می‌کرد. همزمان با ورود مخالفان احمدی‌نژاد به خیابان‌ها، حامیان وی نیز به خیابان‌ها آمدند و شمار آنها نیز زیاد بود.

 

پلیس کتک می‌خورد تا مردم اذیت نشوند

 

احمدی مقدم ادامه داد: شما در اینترنت و یوتیوپ فیلم‌هایی از کتک خوردن نیروهای پلیس توسط شرکت کنندگان در تظاهرات دیده اید. این نتیجه ضعف پلیس نبود بلکه آنها از خود خویشتنداری نشان می دادند و تحمل می کردند تا به مردم آسیبی نرسد یا آنها اذیت نشوند.

 

وی در پاسخ به این سوال که "اگر از پلیس ایران سخن بگوییم درگیری با شرکت کنندگان در تظاهرات و مخالفان به ذهن خطور می کند، شما چگونه میان حق بیان نظرات و اخلال در امنیت فرق قائل می شوید؟" گفت: آزادی ها در چارچوب نظام تعریف می شود. دولت دارای سعه صدر و تحمل بسیاری در این زمینه است اما اگر گروهی بخواهد قانون را نقض کند و در خیابان ها تظاهرات کند هیچ دولتی نمی تواند این موضوع را بپذیرد.

 

احمدی مقدم افزود: اتفاقات سال گذشته تنها در یک سوم تهران رخ داد و بقیه ایران خبری نبود. ساکنان مناطق شمالی تهران از کاندیدای معینی حمایت می کرد هنگامی که کاندیدای آنها اکثریت آرا را به دست نیاورد مدعی بروز تقلب در انتخابات شدند و کردند آنچه را که می خواستند انجام دهند. این در حالی است که شیوه قانونی برای اعلام اعتراض وجود دارد ولی آنها از این شیوه استفاده نکردند.
 

مادرانه بمان!

Posted:

طراح : دوست سبز

به بهانه ی اعتصاب غذای نسرین ستوده

پایان اعتصاب غذا و برگزاری دادگاه نسرین ستوده

Posted:

جرس: دادگاه نسرین ستوده، صبح امروز 24 آبان ماه، در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار شد.

 

به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، در این دادگاه که با حضور وکلای نسرین ستوده برگزار شد، عبدالفتاح سلطانی، مهناز پراکند، مینا جعفری و نسیم غنوی در خصوص سه اتهام "اقدام علیه امنیت ملی"، "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت" و "همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر"، به دفاع از نسرین ستوده پرداختند. به گفته ی وکلای نسرین ستوده روند دادگاه خوب و مثبت بود اما به دلیل اشکالات شکلی که از سوی وکلا به پرونده وارد شد، قاضی پیرعباسی با برگزاری دادگاه در تاریخ 3 آذرماه به منظور رسیدگی ماهوی به پرونده موافقت کرد و گفت در صورت امکان در مورد وضعیت قرار بازداشت خانم ستوده نیز تجدید نظر خواهد شد.

 

با وجود اعلام قبلی مبنی بر علنی بودن دادگاه، از حضور رضا خندان همسر نسرین ستوده ممانعت به عمل آمد و در آخرین دقایق حضور نسرین ستوده در دادگاه همسرش که موفق شد برای دقایقی او را برای اولین بار به صورت حضوری ملاقات کند وضعیت روحی وی را خوب توصیف کرد.

 

نسرین ستوده از روز شنبه ۶ شهريورماه با بازرسی همزمان خانه و محل کارش، به دادگاه احضار شد و روز 13 شهریور ماه در پی مراجعه به دادگاه بازداشت شد. او در این مدت در سلول انفرادی نگهداری شده و نزدیک به 40 روز از دوران بازداشت خود را در اعتصاب غذا به سر برده است.

 

نسرین ستوده حقوقدان، وکیل دادگستری و برنده جایزه حقوق بشر "سازمان حقوق بشر بین الملل"، ضمن عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، و انجمن حمایت از کودکان، وکالت پرونده‌های بسیاری از فعالان حقوق بشر، فعالان حقوق زنان، کودکان قربانی کودک آزاری و کودکان در معرض اعدام را برعهده داشته‌است. ستوده در سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۸م) برنده جایزه حقوق بشر «سازمان حقوق بشر بین‌الملل» شد.
 

دیدار اعضای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی با خانواده مجید دری

Posted:

جرس: اعضای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی عصر روز جمعه 21 آبان ماه 1389 با دیدار از خانواده مجید دری، جویای آخرین وضعیت این فعال حق تحصیل و خانواده وی شدند.

 

به گزارش جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، حدود یک ماه از تبعید مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، از زندان اوین به زندان بهبهان می گذرد. «تبعید در زندان» حکمی است که بسیاری از حقوقدانان آن را «غیر قانونی» می دانند. حکمی که نه تنها وضعیت مجید دری را با وجود 6 سال حبس تعزیری، دشوارتر می کند بلکه فشار را بر خانواده وی نیز افزایش داده و وضعیتی فرسایشی برای آنان به وجود آورده است.

 

مجید دری، فعال حق تحصیل و دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه علامه که بیش از یک سال و چهار ماه است که در زندان به سر می برد، به 6 سال حبس تعزیری و تبعید به زندان بهبهان محکوم شده است. خانواده مجید دری پس از گذشت یک سال و چهار ماه از زندانی بودن مجید، هنوز حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب را برای فرزند خود باور نداشته و آن را «غیر عادلانه» می دانند، آن ها خواستار آزادی یا حداقل مرخصی برای فرزندشان هستند.

 

مادر مجید در این باره می گوید: مجید پس از گذشت یک سال و چهار ماه حبس در زندان اوین به زندان بهبهان منتقل شد، نکته قابل توجه در این تبعید، نامه انتقال و نحوه انتقال مجید به زندان بهبهان است. در حالی که هنوز، نامه انتقال مجید در دادگستری بود و برای اجرا فرستاده نشده بود ، مجید را به سرعت منتقل کردند و فقط 15 دقیقه برای جمع کردن وسایل به او فرصت دادند.

 

خانواده دری از سختی سفر به بهبهان و زمان طولانی این سفر می گویند، نکته ای که در طولانی مدت فشار را بر خانواده افزایش خواهد داد. باید برای رسیدن به بهبهان 18 ساعت سفر کرد و مکان مناسبی برای اسکان موقت پیدا نمی شود، با این حال برخورد گرم مردم بهبهان و رفتار مناسب مسئولین زندان کمی تسکین بخش است، "مردم بهبهان و حتی مسئولین زندان در بهبهان، استقبال و برخورد بسیار خوبی با مجید در هنگام ورود به این شهر و انتقال وی به زندان داشتند. مسئله ای که ما را اذیت می کند مسافت و فاصله بهبهان با محل سکونتمان در کرج است که هر دفعه برای ملاقات فرزندمان بایستی حدود 1400 کیلومتر در راه باشیم و این مسئله برای ما بسیار سخت و دشوار است که هربار برای ملاقات فرزندمان بایستی بیش از 18 ساعت در راه باشیم، ولی با این حال باید از مردم و مسئولین زندان بهبهان برای برخورد خوبی که با فرزندمان داشته اند تشکر کنیم ."

 

 

اتهام "محاربه و ارتباط با گروهک منافقین"

 

در میان اتهامات مجید دری «محاربه» و «ارتباط با گروهک منافقین» خودنمایی می کنند. به گفته خانواده دری «مجبد شرایط سخت زندان و حبس طولانی را می تواند تحمل کند اما اتهام ارتباط با منافقین برایش غیر قابل تحمل است.» اتهامی که مجید «هیچ وقت آن را نپذیرفته و اثبات هم نشده است» اما بیشترین تاثیر را بر «حکم سنگین» او داشته است.

 

هنگامی که مادر مجید حکم اولیه مجید (یازده سال خبس تعزیری) را از یکی از شبکه های ماهواره ای می شنود "دنیا بر سرش خراب می شود."


برادر مجید می گوید: من اولین فرد خانواده بودم که خبر حکم مجید را فهمیدم، می خواستم در زمان مناسب خبر را به مادرم بدهم که او زودتر از شبکه های ماهواره ای شنید، گفتن خبر یازده سال حبس به مادرم از شنیدن خبر سخت تر بود.

 

نکته جالبی که مادر مجید به آن اشاره می کند: سنگین بودن احکام مجید دری و ضیا نبوی به نسبت دیگر فعالین حق تحصیل است.» برادر مجید در این زمینه می گوید :در رابطه با این حکم من به همراه تعدادی از وکلا پیگیری های زیادی انجام دادیم از طرف مسئولین قضایی به این پیگیری ها توجهی نشد. حتی درخواست بازبینی پرونده نیز رد شد.

 

نه تنها از طرف مسئولین قضایی "بی توجهی به وضعیت غیر منصفانه مجید ادامه پیدا می کند بلکه در هفته آخر حضور او در زندان اوین، قبل از تبعید، بازجویی های جدیدی در مورد اعتصاب غذا در اوین و انتشار نامه های منسوب به او در خارج از زندان انجام می شود."

 

زندان بهبهان؛ سطح پایین امکانات و عدم تفکیک زندانیان

 

شهر بهبهان دارای امکانات بسیار کمی است، زندان این شهر نیز وضعیت مشابهی دارد. «عدم تفکیک زندانیان» اولین نکته ای است که خانواده دری به آن اشاره می کنند. "البته در زندانی که تقریبا تنها زندانی عقیدتی آن مجید است، تفکیک زندانیان غیر ممکن به نظر می رسد، حداقل در دیگر زندان ها چند زندانی عقیدتی یا سیاسی وجود دارند که در کنار هم باشند اما در این زندان او باید در کنار دزدان و قاتلان باشد."

 

اما تنها این مطلب وضعیت این دانشجوی محروم از تحصیل را سخت تر نکرده، «عدم وجود سلول های مستقل، کتابخانه، فروشگاه مناسب و عدم دسترسی به روزنامه» بر مشکلات افزوده است.

 

سطح امکانات این زندان به قدری پایین است که "خطوط تلفن به تعداد مناسب در زندان وجود ندارد و برای یک تماس کوچک مجید باید از صبح زود در صف طولانی زندانیان بایستد."

 

نکته دیگری که به آن اشاره می شود دفترچه خاطرات مجید دری است، "دفتر خاطرات صد برگ او را هم ضبط کردند، با وجود اینکه او گفته که این نوشته ها قرار نیست منتشر شوند اما این دفترچه به او پس داده نشده است."

 

پدر مجید در انتها می گوید: پس از بازداشت مجید ارتباط بسیاری از آشنایان با ما کم شد، اما بازداشت او باعث شد که با افراد جدید و دوستان تازه ای آشنا شویم که همدردی های آن ها باعث دلگرمی ما می شود.

 


 

اخراج یاسر رحمانی، فعال دانشجویی دانشگاه پزشکی شیراز و عضو انجمن اسلامی دانشجویان

Posted:

جــرس: بنا به گزارش منابع دانشجویی، یاسر رحمانی دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز و دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی این دانشگاه، پس از یک سال ونیم بلاتکلیفی، بالاخره در حکمی توسط کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از دانشگاه اخراج شد.


به گزارش دانشجو نیوز، یاسر رحمانی در شهریور ماه ۱۳۸۷، با شکایت حراست دانشگاه، به اتهام "نشر اکاذیب و افترا" به حراست دانشگاه در مصاحبه با "رادیو زمانه"، به کمیته انضباطی دانشگاه علوم پزشکی شیراز احضار شد. پس از حضور وی در این کمیته و دفاع جسورانه از عملکرد خود و انجمن اسلامی دانشگاه و ناتوانی کمیته انضباطی در برابر او و اثبات اتهام انتسابی، اعضای این کمیته و حراست دانشگاه به دلیل کینه دیرینه ای که نسبت به وی و فعالیت های مدنی گسترده اش در سطح شهر شیراز داشتند، طبق یک برنامه از قبل هماهنگ شده با اداره اطلاعات فارس، پرونده اش را به بهانه بررسی بیشتر به کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت ارجاع دادند.او پس از حضور در کمیته مرکزی با خیل زیادی از اتهامات مواجه شد که نشان از خصومت ورزی و برنامه ریزی مفصل برای حذف این فعال دانشجویی داشت. اتهاماتی که هیچ نشانی از واقعیت نداشتند.


شایان ذکر است که استاندار فارس نیز به دلیل انتقاد صریح و بی پرده ی یاسر رحمانی از عملکرد او و دولت متبوعش (علی الخصوص در مورد ماجرای سد سیوند که پخش فیلم این انتفاد در رسانه های مجازی و یوتیوب بازتاب گسترده ای به دنبال داشت) به هنگام حضور در دانشگاه شیراز، به دنبال انتقام جویی از این عضو دفتر تحکیم وحدت بود.
در دی ماه ۱۳۸۷ به دنبال پلمپ غیرقانونی و دستبرد شبانه مامورین حراست به دفتر انجمن اسلامی، ونقش یاسر رحمانی در افشای این اقدامات غیرقانونی حراست و ریاست دانشگاه، وی یک روز قبل از امتحانات پایان ترم، ابتدا توسط رییس دانشگاه به مدت یک ماه و سپس توسط کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت به مدت دو ماه به دانشگاه و کلیه محیط های دانشگاهی از جمله خوابگاه و بیمارستان ها ممنوع الورود شد. سپس در اردیبهشت ماه ۱۳۸۸ کمیته انضباطی مرکزی وزارت بهداشت حکم به اخراج وی از دانشگاه داد. در ادامه یاسر رحمانی با پیگیری و گرفتن وکیل و شکایت از کمیته انضباطی مرکزی به دیوان عدالت اداری توانست حکم مربوطه را در مرحله تجدید نظر به حالت تعلیق درآورد. که البته این روند نزدیک به یک سال به درازا انجامید. در طول این مدت مسئولین دانشگاه علوم پزشکی شیراز به طور غیر قانونی و برخلاف آیین نامه انضباطی دانشجویان، مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، از تحصیل وی جلوگیری به عمل آوردند، که تا هم اکنون نیز ادامه دارد. گفتنی است حکم اخراج یاسر رحمانی از دانشگاه، بی سابقه ترین و سنگین ترین حکم برای یک فعال دانشجویی، در تاریخ دانشگاه های وزارت بهداشت جمهوری اسلامی است.


خاطر نشان می شود در طول این مدت حراست دانشگاه و مسئولین امنیتی استان فارس برای خدشه وارد کردن به فعالیت های این فعال دانشجویی و دفتر تحکیم وحدت دروغ های بسیاری مثل مصاحبه و اعترافات ساختگی را به این فعال دانشجویی باسابقه و خوشنام نسبت دادند که قویا از سوی وی تکذیب شد.



مصباح يزدی: عقل من برای ارزيابی ابعاد شخصيتی رهبر کافی نيست

Posted:

حتی يک نقطه تاريک در زندگی رهبری وجود ندارد

جرس: یک عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: شخصيت‌های برجسته زيادی ديده‌ام، ولی خصوصياتی که اين فرزند پيامبر اکرم (مقام معظم رهبری ) دارد در وجود هيچ کس نديدم و عقل من برای ارزيابی زوايا و ابعاد شخصيتی ايشان کافی نيست.

 

به گزارش ایسنا، مصباح يزدی، در ديدار کارکنان و فرماندهان نيروی دريايی سپاه پاسداران طلاب حوزه علميه خراسان، با اشاره به سفر رهبری به قم عنوان کرد: ظرايف و لطائف اين سفر، برکاتی که از وجود مقام رهبری نائل شد، نوری که بر دل مردم قم تابيد، قوتی که به ايمان اين مردم افزوده شد و عزت و عظمتی که به انقلاب تزريق گرديد در تاريخ بی نظير است.



حتی يک نقطه تاريک در زندگی رهبری وجود ندارد

 

وی همچنین اظهار عقیده کرد: اگر بخواهيم مقدار عظمت، نورانيت، مهربانی، شجاعت و صلابت رهبری را درک کنيم، بايد ايشان را با شخصيت‌های تراز اول همه کشورهای دنيا مقايسه کنيم، افرادی که مسائل مالی و اختلاس از اموال مردم، فساد‌های اخلاقی و خانوادگی و ساير انحرافات ديگرشان به گوش جهانيان رسيده، در مقابل آنها فردی ايستاده که يک نقطه تاريک در زندگيش يافت نمی شود.

 

عضو خبرگان رهبری بيان داشت: شخصيت‌های برجسته زيادی ديده‌ام، ولی خصوصياتی که اين فرزند پيامبر دارد در وجود هيچ کس نديدم و عقل من برای ارزيابی زوايا و ابعاد شخصيتی ايشان کافی نيست.

 

وی مدعی شد: استقبال مردم قم از مقام رهبری، پس لرزه‌های حضور انقلابی اين امت در نهم دی و فرونشاندن فتنه ۸۸ بود که از بصيرت اين مردم نشأت می گيرد و ابعاد مختلف اين سفر، پديده ای بی نظير را در تاريخ بشر رقم زد.

 

جوانان و نوجوانان از سياستمداران جلوتر اند

 

رييس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی در ادامه ابراز نظر کرد: استقبال پر شور جوانان و نوجوانان از سفر مقام رهبری و حضور آنها در مناسبت‌های مختلف انقلابی و مذهبی يک واقعيت است و خداوند متعال اين نور را به برکت خون شهدا در دل‌ها انداخته است.

 

اين استاد حوزه علميه گفت: امروز جوانان و نوجوانان اين کشور بر خلاف بزرگان دوران ائمه اطهار‌(ع) که مقلدوار تصميم می گرفتند و بصيرت نداشتند، حاضر نيستند مطالب را مقلدوارنه قبول کنند و برای خود شخصيت فکری و مستقلی قائل بوده و دارای بصيرت فوق العاده‌ای هستند.

 

مردم به وظيفه خود عمل می‌کنند

 

مصباح يزدی گفت: جامعه امروز ما تحقيقاً بيش از۳۰ سال مورد هجوم و توطئه‌های دشمنان است و دستگاه‌های اطلاعاتی شياطين عالم از مدت‌ها قبل برای فتنه ۸۸ نقشه طراحی کرده بودند و زيرک ترين سياستمداران داخلی و خارجی به نقشه سقوط جمهوری اسلامی مطمئن بودند، ولی همين مردم کوچه و بازار بهتر از سياستمداران وظيفه خود را درک کرده و به آن عمل کردند.

 

کمبودها بسيار ناچيز؛ نعمت‌ها فراوان

 

عضو خبرگان رهبری در بخش ديگری از سخنان مدعی شد: کمبودها و نواقصی که در کشور وجود دارد، نسبت به نعمت‌ها و الطافی که خداوند متعال به اين نظام و مردم دارد، قابل مقايسه با يکديگر نيست و کمبودها آنقدر کم است که اصلاً محاسبه نمی شود؛ بنابراين بايد همواره شاکر اين نعمت‌ها باشيم و بهترين شکر، اعتراف به عجز از بيان نعمت‌ها و شکر آنها در نزد خداوند متعال است؛ البته مطابق آيات قرآن کريم، همواره عده ای در جامعه کفران نعمت می کنند و کسانی که شکر می کنند کم هستند.

 

در پی مصوبه اخیر مجلس، رئیس کل بانک مرکزی تهدید به استعفا کرد

Posted:

نماینده حامی دولت از رد آن توسط شورای نگهبان خبر داد

جرس: در واکنش به مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی مبنی بر تغییر ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی و حذف رئیس دولت از این ترکیب، رئیس کل بانک مرکزی تهدید به استعفا کرد و همزمان برخی نمایندگان حامی دولت در مجلس شورای اسلامی، از جمع آوری امضا در اعتراض به این مصوبه و "حتمی بودن رد آن توسط شورای نگهبان" خبر دادند.


اوایل هفته جاری، با پیشنهاد محمدرضا باهنر و رای موافق اکثریت مجلس - در جریان بررسی برنامه پنجم توسعه - نحوۀ انتخاب و ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تغییر یافت، و با حذف رئیس دولت از ترکیب مجمع عمومی این بانک، و ورود هفت کارشناس و نخبۀ اقتصادی کشور به ترکیب مجمع، عملا اختیارات رئیس دولت و نفوذ وی کاهش یافت.


به گزارش مهر، محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی، با تاکید بر اینکه بانک مرکزی استقلال داشته، دارد و خواهد داشت، ادعا کرد"اگر روزی احساس کنم که استقلال بانک مرکزی خدشه دار شده است، همان روز استعفا خواهم داد."


بهمنی بدون اشاره به اینکه مصوبه اخیر مجلس در جهت استقلال بانک از دولت و مشارکت دادن نخبگان اقتصادی کشور می باشد، خاطرنشان کرد موضوع را به صورت جدی مطرح می کنم و اگر کاری را که به نفع نظام است نتوانم انجام دهم، کناره گیری خواهم کرد."


به ادعای وی "اگر بانک مرکزی استقلال کامل نداشت نمی توانست در مورد مسائل ارزی تصمیم گیری کند، اگر استقلال نداشتیم نمی توانستیم ذخایر ارزی کشور را به بهترین وجه اداره کنیم و اگر استقلال نداشتیم نمی توانستیم سبد ارزی مان را در شرایطی که خود تشخیص می دهیم و آن گونه که مصلحت نظام است، حفظ کنیم."


به گزارش مهر، در ماده ٨٠ لایحه برنامه پنجم توسعه مصوب مجلس شورای اسلامی آمده است: "مجمع عمومی بانک از ١١ عضو تشکیل می‌شود. طول مدت انتصاب هر یک از اعضا ده سال و فقط برای یک دوره با ترکیب زیر انتخاب می‌شوند: وزیر امور اقتصادی و دارایی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور، دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و ٧ نفر اقتصاددان با حداقل ١۵ سال سابقه.

در دوره اول ٧ نفر اقتصاددان را رئیس‌جمهور همزمان به مجلس معرفی می‌کند و آنها با رای اکثریت مجلس انتخاب می‌شوند. همچنین هر دو سال یک بار رئیس‌جمهور می‌تواند فقط یک نفر از ٧ اقتصاددان را با رای اعتماد مجلس تغییر دهد. اعضای مجمع عمومی از بین خود فردی را به‌عنوان رئیس مجمع انتخاب می‌کنند."


تفاوتهای ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی
در حال حاضر رئیس جمهور، وزیر امور اقتصادی و دارایی، معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری، وزیر بازرگانی و یکی از وزرا به انتخاب هیئت وزیران اعضای مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهند.

همچنین رئیس کل بانک مرکزی ایران به پیشنهاد رئیس جمهور و بعد از تائید مجمع عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با حکم رئیس جمهور منصوب می‌گردد.

در عین حال، قائم مقام بانک مرکزی به پیشنهاد رئیس کل بانک مرکزی و پس از تائید مجمع عمومی بانک با حکم رئیس جمهور منصوب می‌شود.


این در حالی است که ترکیب این مجمع با مصوبه اخیر مجلس شورای اسلامی در بررسی برنامه پنجم توسعه، رئیس جمهور از این مجمع کنار گذاشته شده است. وزیر امور اقتصادی و دارایی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی رئیس‌جمهور، دادستان کل کشور، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران و ٧ نفر اقتصاددان با حداقل ١۵ سال سابقه اعضای این مجمع عمومی را تشکیل می دهند.

بهمنی رئیس کل بانک مرکزی گفته است: مجمع عمومی بانک مرکزی یکی از مهم‌ترین مسائلی است که به استقلال بانک مرکزی کمک می‌کند. وی تاکید کرده است: اگر نیمچه استقلال فعلی را نداشتیم، ارز کشور را نمی‌توانستیم مهار کنیم و در تک‌رقمی کردن تورم موفق نبودیم. رئیس کل بانک مرکزی با بیان این‌که ۴٣سال سابقه دولتی و ٢۵ سال کار دانشگاهی دارد، گفته است: در صورتی که مجمع عمومی بانک مرکزی همین ۵ نفر فعلی باقی بماند، می‌توانم استقلال بانک مرکزی را تضمین کنم.

بهمنی خاطرنشان کرده است در ترکیب پیشنهادی جدید، انتخاب رئیس بانک مرکزی به وسیله اکثریت اعضا که همگی از بخش خصوصی یا اقتصاددان هستند، صورت می‌گیرد؛ در حالی که نمی‌شود کشور را بر اساس نظر اقتصاددانان اداره کرد.


وی با تاکید بر اینکه در هیچ جای دنیا، اعضای مجمع عمومی بانک مرکزی از سوی بخش خصوصی انتخاب نمی‌شود، اظهارداشته است: با رای به پیشنهاد آقای باهنر، رئیس کل بانک مرکزی باید از سوی رئیس اتاق بازرگانی و هفت اقتصاددان انتخاب شود.

گفتنی است رسیدگی و تصویب ترازنامه بانک مرکزی، رسیدگی و اتخاد تصمیم نهایی نسبت به گزارشهای هیئت نظار، رسیدگی و اتخاذ تصمیم درباره پیشنهاد تقسیم سود ویژه بانک، انتخاب اعضای هیئت نظار به پیشنهاد وزیر امور اقتصادی و دارایی، سایر وظایفی است که طبق مقررات این قانون به عهده مجمع عمومی گذارده شده است.

شورای نگهبان پس خواهد فرستاد
این درحالیست که همزمان عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس با اشاره به تلاش تعدادی از نمایندگان برای اصلاح مصوبه دیروز مجلس در خصوص بانک مرکزی گفته است: پذیرش طرح اصلاحی تهیه شده توسط نمایندگان و بررسی آن در مجلس به نظر هیئت رئیسه بستگی دارد در غیر این صورت شورای نگهبان به این مصوبه ایراد خواهد گرفت.


پنجاه نماینده امضا کرده اند
وی یادآور شد: در صورتی که طرح اصلاحی مد نظر نمایندگان در مجلس بررسی نشود مطمئنا شورای نگهبان به خاطر مغایرت این مصوبه با قانون اساسی آن را به مجلس باز می گرداند.


زارعی در پاسخ به این سئوال که عمده امضا کنندگان این طرح اصلاحی چه کسانی هستند گفت: تعداد زیادی از این نمایندگان نسبت به این مصوبه اعتراض دارند بحث سیاسی نیست و تا کنون بیش از ۵٠ نماینده طرح را امضا کردند.


علی اصغر زارعی در خصوص تلاش عده ای از نمایندگان برای اصلاح مصوبه روز گذشته مجلس در خصوص بانک مرکزی و ترکیب مجمع عمومی این بانک، اظهار داشت: در این مصوبه افرادی وارد مجمع عمومی شده اند که به لحاظ قانونی به هیچ کس پاسخگو نیستند.

 

هنوز موضع رسمی رئیس دولت درباره مصوبه مجلس شورای اسلامی برای تغییر ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی اعلام نشده است.


امروز سخنگوی اقتصادی دولت (وزیر امور اقتصادی و دارایی) از احتمال بازنگری مصوبه اخیر مجلس مبنی بر تغییر ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی خبر داد و گفت: مجمع عمومی این بانک نباید از شاکله حاکمیتی خارج شود.

 

 



گذرنامه یک فعال مذهبی دیگر اهل سنت توقیف شد

Posted:

جرس: ماموران امنیتی فرودگاه بین‌المللی گذرنامه حسن امینی از اعضای مکتب قرآن کردستان را توقیف کردند.

 

به گزارش هرانا، حسن امینی حاکم شرع مردمی کردستان و عضو شورای رهبری حرکت اسلامی مکتب قرآن کردستان که مدتی قبل به اتفاق هاشم حسین‌پناهی یکی از مدرسین مدرسه‌ی علوم دینی امام بخاری سنندج، عازم کشور امارات (دبی) شده بودند روز شنبه مورخه‌ی ۸۹/۸/۲۲ هنگام بازگشت به کشور در فرودگاه تحت بازرسی و تفتیش مأموران قرار گرفته و پس از ساعاتی معطلی گذرنامه و مقادیری کتب و دست نوشته‌های همراه‌شان را توقیف کردند.

گفتنی است پیش از این نیز گذرنامه تعدادی از علمای اهل سنت از جمله مولانا عبدالغنی بدری، معاونت آموزشی حوزه دارالعلوم زاهدان، دکتر عبیدالله استاد حدیث این حوزه و مولانا عثمان قلندرزهی مدیر مدرسه مدینة العلوم خاش که برای شرکت در یک کنفرانس بین المللی اسلامی عازم کشور ترکیه بودند در فرودگاه بین المللی تهران توقیف شد.

 

پیشتر نیز گذرنامه ی مولانا عبدالحمید امام جمعه ی اهل سنت زاهدان توقیف و خود ایشان نیز ممنوع الخروج شدند.