جنبش راه سبز - خبرنامه |
- سالگرد درگذشت علامه جعفری
- عید قربان مبارک
- هشدار ماموران نیروی انتظامی به پرستو فروهر
- فضل الله صلواتی :علامه جعفری ابزار دست سیاسیون نمی شد
- حضور گارد ویژه و پلیس امنیت در مقابل حسینیه ارشاد برای ممانعت از خواندن دعای عرفه
- آخرین وضعیت نازنین خسروانی به نقل از یک مقام دادستانی
- خلیل بهرامیان، وکیل دادگستری محاکمه می شود
- هشدار مصباح یزدی در مورد رواج عرفان های نوظهور در ایران و مشرق زمین
- دعای عرفه
- وساطت برای آزادی زندانیان بیگناه سیاسی
Posted: |
Posted: طراح : طراح مهمان |
هشدار ماموران نیروی انتظامی به پرستو فروهر Posted: حق برگزاری مراسم ندارید جرس: نیروی انتظامی دیروز به پرستو فروهر، فرزند داریوش فروهر هشدار داد که اجازه برگزاری مراسم چه در اماکن عمومی چه در خانه آزادی را ندارد. به گزارش جرس،در این هشدار تاکید شده است که خانواده این دو جانباخته (پروانه اسکندری و داریوش فروهر ) اجازه برگزاری هیچگونه مراسمی را ندارند. بر طبق دستور ماموران امنیتی فرزندان فروهر حق اعلام مراسم در هیچ نشریه و سایتی را ندارند. علی رغم تهدیدات امنیتی پرستو فروهر اعلام کرده است که در خانه آزادی( خانه داریوش فروهر) بر روی همه هم میهنان برای برگزاری مراسم یادمان فروهر ها باز است. گفتنی است ، پیش از این اعلام شده بود که مراسم سالگرد از سوی پرستو و آرش فرزندان آن مرحومان در منزل فروهرها واقع در خیابان هدایت روز اول آذرماه سال 89 از ساعت 16: 30 دقیقه برگزار می شود. همچنین بر اساس گزارش خبرنگار جرس، ماموران وزارت اطلاعات امروز اعلام کردند که پاسپورت پرستو فروهر که در فرودگاه ضبط گردیده ، همچنان به وی بازگردانده نخواهد شد. داريوش فروهر، رهبر حزب ملت ايران و همسرش پروانه اسکندرى، در اول آذرماه سال 1377 در جريان قتل هاي زنجيره اي در منزلشان بر اثر ضربات چاقو کشته شدند. |
فضل الله صلواتی :علامه جعفری ابزار دست سیاسیون نمی شد Posted: فرزانه بذرپور جرس: به مناسبت سالگرد بیست و پنجم آبان ماه، درگذشت علامه جعفری گفت و گویی داریم با فضل الله صلواتی داماد علامه که از مبارزین قدیمی دوران رژیم پهلوی بوده اند و در پیش از انقلاب سالها زندانی شدند و پس از انقلاب هم به واسطه انتقاد از حاکمیت به زندان افتاده اند. سوالات جرس بیشتر درباره رویه فکری علامه جعفری بود اما به مسائل روز نیز رسید و این مبارز قدیمی در یک کلام گفت که قرار نبود که انقلابی که او از مبارزانش بود به اینجا برسد.. صلواتیمی گوید" من متاسفم از این مسائل که نمی بایست اتفاق می افتاد. از این جهت که بامعترضان اینگونه برخورد می شود فرقی با گذشته ندارد و همان روش را عمل می کنند. اما در هر صورت برای ما جای تاسف است . کاری هم از دست ما ساخته نیست . تنها می توانیم بگوییم که این کارها را نکنید... برای ایران اسلامی و برای کسانی که داعیه اسلام دارند، سرشکستگی است که بیهوده افرادی را زندانی کنند . به هر صورت اینها یک مسائلی است که ما محکوم می کنیم و مجبوریم بسوزیم و بسازیم . شاید باید دوباره شعر هجرت و زندانی را گفت . دوباره باید زبان حال خودم را بیان کنم" علامه جعفری از معدود فیلسوفان فقیهی بود که علاوه بر اینکه دستگاه اندیشگی اسلامی ایرانی داشت بااین حال نسبت به فلسفه غرب فروتنانه رفتار می کرد و گاه اندیشمندان بزرگ غربی چون هگل را می ستود، علامه جعفری چگونه به این آزاد منشی رسیده بود و از ابزار فقه برای تکفیر دیگر اندیشان استفاده نمی کرد؟
علامه جعفری به خاطر اینکه علوم اسلامی را کامل فراگرفته بودند، یعنی شناخت و معرفت نسبت به قرآن و حدیث پیدا کرده بودند، بر این حساب تواضع علمی به دست آورده بودند و هر دانشمندی را که آثارش را می خواندند، حتی رمانها از ویکتور هوگو ، تولستوی، شکسپیر را که تحلیل می کردند، با احترام یاد می کردند. و اینها بر اساس تعلیمات قرآنی و بنا بر قرآن است که می گوید بشارت بده به کسانی که خوبیها را می شنوند و ازآن تبعیت می کنند. آقای جعفری تعصب خشک نداشتند و در سایه اسلام همه حقیقت ها مورد قبول ایشان بود. علامه تواضع علمی داشتند نسبت به نویسندگان و فلاسفه و فوق العاده احترام قائل بودند و اگر نکته ای هم به نظرشان می رسید، نقد محترمانه می کردند.
این آزادی اندیشه که در مورد علامه جعفری مورد تاکید قرار می دهید ، آیا شامل حال دیگرانی که مثل ایشان فکر نمی کردند و در فضای غیر دینی بودند هم می شد و علامه از چنین آزادی حمایت می کردند؟
انسانی که به آزادی معتقد باشد نظر هر کس را برای خودش محترم می داند. به زور هیچ عقیده و مرامی را نمی شود به کسی تحمیل کرد .چیزی که ما مسلمانها مخالفیم این است که کسی توطئه ای کند و افراد ساده ای را برای غیر اسلام ترغیب کند. ایرادهایی از اسلام بگیرد و در میان افراد ساده که مطالعه ای ندارند ترویج کند. اگر هر کسی خودش عمیق مطالعه کرده و به یک فکر رسیده به این آدم کاری نمی توان داشت. در قرآن هست که هر کسی و هر گروهی علم خاصی دارند. مثلا خود پیامبر اسلام با یهودیان و مسیحیان کاری نداشتند، مگر اینکه توطئه کنند و جنگ به پا کنند. این باعث می شد که پیامبر در مقابل آنها بایستد . در تاریخ می خوانیم که مسیحیان و یهودیان زیادی در دوران پیامبر زندگی می کردند و هیچ وقت متعرض آنها نشدند. البته گروههای تندرو و متعصب افراطی بودند که اینها اسلامی نیستند . اینها افرادی را می کشند و مورد آزار قرار می دهند. اینها مسلمان نیستند هر چند خودشان را اسلامی بدانند.آقای جعفری در کتاب حکمت و اصول سیاسی در اسلام بر این آزادیها تکیه دارند و این آزادیها را بیان می کنند که نباید مخل آزادیهای دیگری باشد.
علامه سالهای متمادی از عمرشان را وقف نهج البلاغه و شخصیت شناسی امام علی کرده بودند و بارها نامه امام به مالک اشتر را شرح دادند. نظر علامه درباره حکومت ایده آل چگونه حکومتی بود ؟
ایشان کتابی دارند به نام حیات معقول . زندگی که بر اساس عقل باشد و حکومتی که بر اساس خردمندی و راستی و صداقت باشد و دور از دروغ و ظلم و تبعیض باشد، اسلامی است. حالا هر کس که می خواهد باشد . حتی در آمریکا و اروپا باشد ، وقتی مردم سالاری و عدالت حاکم باشد این حکومت ایده آل اسلامی است .حکومت بر اساس شعور و عقل . بارها در قرآن آمده که آیا فکر نمی کنید . حکومت که بر اساس عدالت پایه ریزی شده باشد مورد تایید اسلام و به تعبیر آقای جعفری حاوی اسلام است. در کتابهای آقای جعفری و شرح نهج البلاغه در شرح حکمت و اصول سیاسی و نامه مالک اشتر مفصل در اینباره سخن گفته اند و حکومت در اسلام را تبیین کردند. حکومتی که با زور و تحمیل باشد را اسلام قبول ندارد.
علامه هیچ گاه وارد سیاست نشدند و نظراتی درباره موضوعات سیاسی روز نمی دادند و از نامزدی و شخص خاصی حمایت نمی کردند ،آیا این کناره گیری سیاسی عمدی بود و یا اینکه علامه از روش و سیره خاصی پیروی می کردند ؟
باید ببینیم سیاست را چه معنی می کنیم ، اصول سیاسی و کشور داری و تدبیر زندگی ، اینها را علامه خیلی درباره اش گفته اند . بسیاری از آثار علامه درباره تربیت انسانی و حیات طیبه و عرفان خردمند برای یک جامعه عالی و پیشرفته است . ایشان در مسائل سیاسی روز شرکت نداشتند ، مثلا بیایند و درباره انرژی هسته ای که به سود ایران هست یا نه در این موارد صحبتی نمی کردند .یا کسی بخواهد رییس جمهورشود . آقای جعفری در مسائل خطی و گروهی دخالت نمی کردند . ایشان فرا جناحی بودند. اگر از کسی حمایت می کردند دیگران مدعی می شد و می گفتند چرا از او حمایت کردی . در همین انتخابهای مختلف هر گروهی می آمدند و از ایشان تاییدی می خواستند و حمایتی می طلبیدند . آقای جعفری می گفتند نه و به قولی اسباب و ابزار کسی نمی شد . بلکه خودشان معنای سیاست بودند . با مطالعه نهج البلاغه و حکمت اصول سیاسی بهترین نظریه سیاسی را ابراز می کرد . اگر همین الگو قرار بگیرد خیلی می تواند راهگشا باشد . نه تنها رجال مسلمان بلکه در همه جای دنیا می تواند این مسائل علمی راهگشا باشد.
آقای جعفری در حوزه های فقهی متنوعی رشد کرده بودند و از فقیهان مسلم به شمار می رفتند چرا هیچ وقت به عنوان فقیهی رسمی و مرجع تقلید عنوان نشدند؟
ایشان همان موقع که در نجف بودند و اجازه می خواستند بگیرند بیایند ایران برخی از اساتید به ایشان می گفتند که اگر در نجف بمانید حتما جزو مراجع خواهید بود . آقای جعفری استعداد فوق العاده ای داشت. خیلی باهوش و زیرک بود.ایشان قدرت استنباط داشت و تحلیلگر بود . خیلی از تیزهوشان هستند که تحلیلگر نیستند . آقای جعفری به اصطلاح فتوی می داد و استنباط می کرد . ایشان ترجیح داد بیاید ایران و با دانشگاهیان و جوانان در ارتباط باشد و پاسخ به سوالاتشان بدهد چون هم فلسفه غرب را بلد بود و هم فلسفه شرق را می دانست . با داستان و رمان آشنا بود . در پیش از انقلاب بین دهه بیست و سی، ما بیشترین مساله ای که داشتیم مارکسسیسم و اگزیستالیانیسم بود . آقای جعفری عمیق اینها را مطالعه کرده بود و فهمیده بود و با کوله باری از معلومات و دانش آمد و البته مسائل فقهی هم خیلی مطرح می کرد ، مثلا در مورد زکات نظرات تازه ای داشت و معتقد بود که همه چیز وقتی به حدی رسید زکات دارد . ایشان نظرات فقهی داشتند و در باره مسائل فقهی بحث داشتند، برخی طلبه ها می آمدند و گاهی درباره فلسفه احکام و فقه سوال می کردند . دانشجویان در باره فلسفه مسائل اجتماعی و سیاسی صحبت می کردند. ایشان در اینباره کار کرده بود و می توانست پاسخ سوالات و اشکالات و شبهات را بدهد و همین طور بی پروا حرف نمی زد . بر این حساب بود که هم حوزه ای ها و هم دانشگاهیان ایشان را فوق العاده دوست می داشتند .
شما اشاره کردید به حضور موثر علامه در دهه بیست و سی ، پرسش ما درباره دوران جمهوری اسلامی است ، به هر حال دیدگاههای آزاد منشانه ایشان ، نظر منفی علمای رسمی و حکومتی را بر نمی انگیخت تا ایشان را در نهایت به عنوان فقیهی رسمی در جامعه مطرح نکنند؟
آقای جعفری دنبال این مسائل نبود ودوست داشت بین دانشجویان و جوانان باشد و اصلا در فکر مرجعیت و رهبری فقهی و اینها نبودند .خودش مقدماتی فراهم نمی کرد.
بیش از سیزده سال از فوت علامه می گذرد ، ایشان آثار بسیار زیادی در حوزه های مختلف دارند ،آیا دولت کمکی به نشر این آثار کرده است ؟
نخیر، دولت تا حالا نشنیدم که کمکی داشته باشد ، البته منزل ایشان را شهرداری خریده بود ، چون کتابهای ایشان وقف بود ، خانواده منزل را برای کارهای فرهنگی اختصاص دادند. کتابها را هم مجبور بودند که به هر حال در آن خانه نگهداری کنند. شهرداری آمد و خانه را کتا بخانه کرد. اما آثار ایشان با سرمایه خود نشر آثار ایشان اداره می شود و دولت هم کمکی نکرده است .
شما خودتان از مبارزین باسابقه دوران پیش از انقلاب بودید و در اوان انقلاب هم سمت هایی داشتید ، دوست داریم خاطره ای از علامه جعفری برای ما نقل کنید در باره دورانی که شما انقلابی بودید و به خواستگاری دختر یک روحانی غیرسیاسی رفتید. برخوردشان با شما چطور بود؟
من که داماد ایشان شدم ، دخترشان از یک محیط عشق و فلسفه و عرفان ،به محیطی پر آشوب و دلهره و مبارزه افتاد. بعضی ها به شوخی و جدی به آقای جعفری می گفتند که آخر شما بیکار بودید دخترتان را به ایشان دادید ، و چرا با یک آدم سیاسی وصلت کردید .آقا گفتند که من افتخار می کنم که اگر بچه های خودم امکانات نداشته باشند، خودم کارهایشان را انجام می دهم . من هر جا خواستگاری می رفتم می گفتم که سیاسی هستم و همه فرار می کردند . اما وقتی به ایشان گفتم که من در مسیر مبارزه و آقای خمینی هستم . ایشان استقبال کرد و گفتند اگر در راه خدا باشد چه عیبی دارد و من هم در خدمتان می توانم باشم و با این بیان با ما برخورد کرد . دختر ایشان هم هفده سالشان بود که با من ازدواج کردند، در هر صورت ایشان نه به من ایرادی گرفتند و نه اعتراضی می کردند . هیچ وقت نگفتند که کوتاه بیایید و شما زن و بچه دارید . من سالها زندان بودم و ایشان لطف بسیاری به بچه های من داشتند .
شما سروده های زیادی داشتید و اشعاری که در همان سالها دستمایه بسیاری از سرود های انقلابی شد . الان هم از شما اشعار انقلابی می خوانیم که پسرتان ، فرید، در کارهای خودشان استفاده می کنند.یکی از این شعرها شعر هجرت کن است . می خواستیم قدری در باره مضامین شعر های تان صحبت کنید ؟
من به گونه علمی دنبال شعر نگشتم . بعد از پیروزی انقلاب شعری نگفتم . آن وقت انگیزه بود و حالتها خیلی شورمند بود . آن وقت دوران جوانی و فعالیت بود ، دیدن تبعیض ها و ظلمها و فشارها رانمی شد تحمل کرد . و این بیانی بود برای اعتراض . حالا مجبورم عقده ها را فرو بخورم ،حالا توان گذشته نیست ، می توان دوباره شعرها را گفت اما قالب دیگر آن نیست.حالا با مقاله و نوشته حرفهای خودم را بیان می کنم . این شعرهایی هم که درباره حقوق بشر و دمکراسی و انقلاب می گفتم اید آلهای جوانی بود و همین حرفها بود که در ملت و خصوصا اصفهان اثر می گذاشت، من از برجستگان انقلابی اصفهان بودم . اما آنچه می خواستیم نشد ، انشاالله در مسیری حرکت کنیم که خوب بشود.
در یکسال اخیر بسیاری از دانشجویان و روشنفکران و چهره های سیاسی در زندان هستند، آیا فکر می کنید که ما به گذشته باز گشته ایم ؟
من متاسفم از این مسائل که نمی بایست اتفاق می افتاد. از این جهت که بامعترضان اینگونه برخورد می شود فرقی با گذشته ندارد و همان روش را عمل می کنند. اما در هر صورت برای ما جای تاسف است . کاری هم از دست ما ساخته نیست . تنها می توانیم بگوییم که این کارها را نکنید. البته من نامه هایی نوشتم و نامه هایی را امضا کردم که زندانیان را آزاد کنند . برای ایران اسلامی و برای کسانی که داعیه اسلام دارند، سرشکستگی است که بیهوده افرادی را زندانی کنند . به هر صورت اینها یک مسائلی است که ما محکوم می کنیم و مجبوریم بسوزیم و بسازیم . شاید باید دوباره شعر هجرت و زندانی را گفت . دوباره باید زبان حال خودم را بیان کنم.
ممکنست یخش های از شعر هجرت کن را برای خوانندگان جرس بخوانید؟
هجرت باید از بیغو له های تنگ، از کاخ ریاکاری. و از شهر پر از دود و پر از غوغای خاموشی درون گرد و خاک جهل، از دشت فراموشی ، و از آلوده هرزآب فساد و خود پرستیها، میان ابرهای تیره غمزا، که نورمهر را ،خاموش می سازند . بایستی که :هجرت کرد
.با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید
|
حضور گارد ویژه و پلیس امنیت در مقابل حسینیه ارشاد برای ممانعت از خواندن دعای عرفه Posted:
جرس: پلیس امنیت و گارد ویژه امروز از ساعات اولیه صبح در مقابل حسینیه ارشاد برای ممانعت از برگزاری مراسم معنوی دعای عرفه حضور یافت. بنا برگزارش های رسیده به جرس، تا زمان ارسال این خبر همچنان پلیس ضد شورش( که لباس های مشکی برتن دارند) و ماموران لباس شخصی هنوز در مقابل حسینیه ارشاد حضور دارند و با هر گونه گفت و گوی دو نفره و ایستادن مردم در خیابان و کوچه های اطراف حسینیه ارشاد برخورد می کنند. پیش از این نیز گفته شده بود که مراجع رسمی با برگزاری مراسم معنوی دعای عرفه بعد از ظهر روز عرفه در حسینیه ارشاد تهران مخالفت کرده اند. این در حالیست که این مراسم که در سالیان گذشته به یک سنت در حسینیه ارشاد تبدیل شده، حتی در سال ۸۸ و با وجود محدودیتهای گسترده اجتماعی سال گذشته نیز متوقف نشده بود، امسال نیز سه شنبه ۲۵ آبان ماه قرار بود برگزار شود، اما آنطور که صفحه حسینیه ارشاد در سایت فیسبوک اعلام کرده، این مراسم به دلیل آنچه اعلام مراجع رسمی توصیف شده، برگزار نخواهد شد. |
آخرین وضعیت نازنین خسروانی به نقل از یک مقام دادستانی Posted:
جرس: مسئولان دادستانی هنگام مراجعت مادر نازنین خسروانی، روزنامهنگار در بند، به او گفتهاند سه هفته دیگر تکلیف پرونده این روزنامهنگار مشخص میشود. به گزارش جرس، اعظم افشاریان، مادر نازنین خسروانی با تایید این خبر گفت؛ در مراجعهای که روز گذشته به دفتر دادستانی داشتهام، مسوولان آن مرجع قضایی ابتدا فقط میگفتند:«پروندهای به این مرجع نیامده چرا به اینجا مراجعه کردید؟» اما پس از پافشاری من و ابراز نگرانی از وضعیت فرزندم یکی از مسوولان پس از ملاقات با دادستان گفت: «دوتا سه هفته آِینده وضعیت پرونده نازنین مشخص میشود». مادر نازنین خسروانی با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش گفت: "دخترم ناراحتی قلبی دارد و من بعد از تماس هفته گذشته هیچ خبری از او ندارم و به شدت نگران وضعیت سلامتیاش هستم، با توجه به اینکه در سرمای پاییزه تهران مسوولان زندان اوین از پذیرفتن لباس گرم برای نازنین خودداری کردند، نگرانم که در سرمای زندان بیمار شود که همان بیماری ناراحتی قلبی او را هم تشدید کند." نازنین خسروانی، روزنامهنگار صبح روز 12 آبان ماه در منزل پدری خود بازداشت شد و پس از یک هفته در تماس کوتاه تلفنی با خانواده سلولهای انفرادی زندان اوین را محل نگهداریاش عنوان کرد، او در همان تماس کوتاه از سرمای سلولهای زندان ابراز ناراحتی و در خواست لباس گرم کرده بود، اما پس از مراجعه خانواده در روز 5شنبه برای ملاقات با نازنین خسروانی و رساندن لباس گرم به او، مسوولان زندان اوین پس از اعلام اینکه این روزنامهنگار «ممنوعالملاقات» است، از پذیرش لباس گرم هم خودداری کردند. |
خلیل بهرامیان، وکیل دادگستری محاکمه می شود Posted:
جرس: خلیل بهرامیان، وکیل پایه یک دادگستری روز 17 آذر ماه محاکمه می شود. به گزارش جرس، خلیل بهرامیان که تاکنون وکالت بسیاری از زندانیان از جمله زندانیان سیاسی کرد را برعهده داشته است از سوی دادگاه انقلاب در روز 17 آذر ماه سال جاری محاکمه می شود. موارد اتهامی این وکیل پایه یک دادگستری اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است. بر اساس این گزارش، خلیل بهرامیان، وکیل فرزاد کمانگر و شیرین علم هویی، دو تن از زندانیان کرد بود که در آستانه سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد اعدام شدند. این وکیل دادگستری پس از اعدام این زندانیان اعلام کرد که از اعدام آنها بی خبر بوده و این زندانیان سیاسی بیگناه اعدام شدند. |
هشدار مصباح یزدی در مورد رواج عرفان های نوظهور در ایران و مشرق زمین Posted: جرس: مصباح یزدی با ابراز تاسف از اینکه "موج عرفانهای نوظهور كه در بعضی محافل علمی مطرح میشود؛ جوانان پاك و مؤمن را منحرف میكند تا راههای كوتاهتر از دینداری برای رسیدن به آرامش و قدرت روحی معرفی كند"، هشدار داد: "مسئولان باید متوجه رواج این نوع عرفانها باشند."
|
Posted: آیت الله جوادی آملی
عرفه روز دعا و روز نیایش و مناجات با پروردگار عالمیان است، دعایی که طبق فرموده علی (ع) همه هستی انسان هاست. اساساً انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین (ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد و می فرماید: عرفه روز دعا و روز نیایش و مناجات با پروردگار عالمیان است، دعایی که طبق فرموده علی (ع) همه هستی انسان هاست. اساساً انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین (ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد و می فرماید: اعجز النّاس من عجز عن الدّعا؛ به همین جهت در روز عرفه گرچه روزه گرفتن مستحب است اما به خاطر اهمیت آن فرموده اند که اگر روزه موجب ضعف می شود و از دعا کردن بازمی دارد دعا خواندن بر روزه تقدم دارد. یکی از زیباترین و شیرین ترین دعاها مناجات امام حسین (ع) در روز عرفه است. آن حضرت در این دعای پرمحتوا و شیوا که در عصر روز عرفه و مناسب ترین وقت دعا عرضه شده است، عالی ترین مضامین توحیدی را در قالب کلماتی دلنشین بیان می کند. امام حسین (ع) این مناجات عاشقانه را در فضائی معنوی و در کنار کعبه، مقدس ترین جایگاه مسلمانان و با دلی پرسوز و چشمانی اشکبار قرائت کرده و به عنوان منشور جاویدان توحید برای اهل ایمان به یادگار گذاشته است.
مهمترین نیایشی که جنبه سیاسی، عبادی حج و زیارت را به خوبی تبیین می کند دعای عرفه عارف معروف در بین اهل معرفت و سیر شاهدان کوی شهود و شهادت، سالار جانبازان میدان نبرد توحید علیه طاغوت، و سرور پاکان و آزادگان، در ساحت فضیلت حضرت حسین بن علی (ع) است. این دعا هم دستور کفرستیزی و راه طاغوت زدایی و رسم سلحشوری و سنت سرکوبی جنایتکاران را ارائه می کند و ظهور ولایت الهی را نشان می دهد و هم تجلی هستی و ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبه آن ذات مقدس و خفای هرچه غیر اوست در پرتو نور او و پی بردن به او از خود او به غیر او بها ندادن و غیر او را به او شناختن و ذاتش را عین شهود و مستغنی از استشهاد دانستن را تفهیم می کند.
عوامل تقویت قرب الهی
برخی از روزها برای دعا آمادگی بیشتری دارد. گرچه در هر فرصتی کسی بخواهد با خدای خود زمزمه کند، رواست؛ ولی بعضی زمان ها و بعضی زمین ها برای دعا کردن آماده تر است. خانه خدا اینچنین است که انسان احساس قرب بیشتری می کند.
در دعا اگر انسان نزدیک به ذات اقدس اله بشود، دعای او مستجاب تر است؛ قرب به خدا هم با دو حالت پیش می آید به عنوان مانعه الخلو، نه مانعه الجمع؛ آن دو حالت این است: یک وقت انسان در سایه تقرب های علمی و عملی به مقامی رسیده است که در بارگاه الهی شرف قرب نصیب او شده است. می شود جزء مقربین.
چون هر عمل خیری برای انسان با تقوا، «قربانی» است و اختصاصی به مسئله نماز ندارد؛ که گفته شد الصّلاه قربان کلّ تقی(1)، درباره زکات هم همین تعبیر آمده است. نماز و زکات باعث تقرب بنده به خداست، قربانی اوست. هر کاری را که بنده قربه الی الله انجام می دهد، قربانی اوست. و اگر در سالیان متمادی این تقرب برای او ملکه شد، می شود جزء مقربین. وقتی مقرب شد، دعای او مستجاب است. زیرا هیچ حجابی بین دعوت داعی و اجابت مجیب نیست...
راه دوم این است که خدا به انسان نزدیک باشد او که به همه نزدیک هست. اقرب ا لینا م ن حبل الورید (2) است؛ چه برای مومن، چه برای غیرمؤمن. اما آن قرب تشریفی، آن قرب عنائی، آن قرب لطف و کرامت را نسبت به همه ندارد.
گرچه در سوره مبارکه حدید فرمود: هو معکم اینما کنتم (3)، اما یک معیت مطلق است که با همه هست، معیت قیومیه است که با همه هست. دو تا معیت هم خدای سبحان در قبال این معیت مطلق دارد؛ یکی معیت رحیمیه است که در کنار انسان، لطفش حضور دارد تا هر وقت انسان بخواهد بلغزد، دستش را بگیرد. یک وقت یک معیت تهدیدی و قهاری و انتقامی هم با کفار و منافقان دارد که در کنارشان حاضر است که تا می روند دست به قلم ببرند، یا اقدام بکنند، دست شان را بشکند.
خدای سبحان آن معیت خاص و لطف مخصوصی که باعث اجابت دعا و حل مشکل است، که در دعای کمیل می گوئیم: هر وقت من رفتم بلغزم، تو حفظم کردی؛ خواستم یک چیزی بگویم که مصلحتم نبود، تو جلوی زبانم را گرفتی؛ خواستم یک چیزی بنویسم که مصلحت نبود، تو جلوی قلم را گرفتی؛ خواستم یک جایی بروم که مصلحت نبود، تو جلویم را گرفتی؛ وکم من عثار وقیته، و کم م ن مکروه دفعته؛ این معیت که خدا با انسان نزدیک است، لازم نیست انسان جزء مقربین باشد و به آن مقام والا رسیده باشد! همین که قلب منکسر و دل شکسته داشته باشد، انا ع ندالمنکس ره قلوبهم (4)؛ لطف خدا آنجاست...
ما خدا را می خواهیم. چون کار از غیر او ساخته نیست. یا باید برویم پیش اوکه خیلی سخت ست؛ کار مقرّبین است. یا حالی داشته باشیم که او پیش مابیاید. فرمود: اگر دل شکسته داشتی، منم - منم نگفتی، خود را ندیدی، مغرورنشدی، همیشه قلب شکسته داشتی، آنجا خدا هست. ما حالا اگر نشد به حدّ سلمان واباذر برسیم، لاأقل یک دل شکسته ای داشته باشیم. کسی را نرنجانیم؛ نه درمباحثه، نه در گفتن! حیثیت همه را حفظ بکنیم ، آبروی همه را حفظ بکنیم خودمان را نشان ندهیم؛ بالأخره استعدادها فرق می کندهمه یکسان نیستند .
النّاس معاد ن کمعاد ن الذّهب والف ضّه (5).
در همین سرزمین ما یکی علامه طباطبائی می شود، یکی علامه امینی، یکی هم یک انسان عادی. همه جا هم همین طور است. همه استعدادها یکسان نیست. همه درس خواندن ها و بحث کردن ها، موفقیت نیست. اگر یک کسی یک رشدی داشت وقتی خود را ندید، کامیابی و توفیق نصیب اوست.
تا علم و عقل بینی بی معرفت نشینی یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی
هدیه ما به پروردگار
مطلب بعدی آن است که ما باید یک حیثیتی داشته باشیم؛ یک خانه ای یا اتاق امنی داشته باشیم که میهمان را بتوانیم پذیرائی کنیم. حالا که رفتیم پذیرائی کنیم، این حالت، یعنی حالت ا نکسار تا آخر باشد؛ حدوثاً و بقائاً باشد . اگر یک حالتی برای آدم پیش آمد که معلوم شد مهماندار خوبی است، قلب او مشروح شد، شرح صدر نصیب او شد، چیزی عائد او شد؛ این را باید حفظ بکند. حفظ کردنش هم به این است که باز مغرور نشود!
بالأخره ما که می رویم پیش مولایمان، یا حالا او آمده به مهمانی ما، یک چیزی باید هدیه کنیم دیگر! نمی شود با دست خالی پذیرائی کرد! این یک امری است معقول و مقبول که بالأخره ما چه وارد بشویم، میهمان بشویم، میزبان بشویم، یک چیزی باید بالأخره ببریم دیگر. همین طور با دست خالی که انسان نه میزبان می شود، نه میهمان !
چه چیزی پیش خدا ببریم که او قبول بکند؟ باز هم اینجا باید مواظب باشیم؛ بزرگان ما فرمودند ـ اوّلین بار این را استاد مرحوم آقای فاضل تونی (رض) در درس برای ما می فرمودند ـ انسان وقتی می رود پیش مولای بزرگش، باید یک چیزی را هدیه ببرد. هدیه هم یک چیزی باید باشد که آنجا نباشد. چون اگر آنجا فراوان باشد که خوب دیگر خوب هدیه نیست! و نبودنش هم کمال باشد، نه نقص. بگوییم ما علم آوردیم اولا او ب کلّ شیء علیم است، ثانیا این یک مختصر علمی هم که ما داریم، او عطا کرده است. و علّم النسان ما لم یعلم (6).
بگوئیم ما زحمت کشیدیم، این که ما بکم من نعمه فمن الله (7). بگوییم کمک مالی کردیم، کمک علمی کردیم ، کتاب نوشتیم! اینها که آنجا خریدار ندارد! آنجا صحیح و نامتنهی اش هست. بنابراین کسی حقّ ندارد بگوید من زحمت کشیدم، عالم شدم و ... پذیرائی ما فقر است و مسکنت است و لا یملک لا الدّعا (8) است و سلاحه البکاء (9) است و همین ها !
روی گرد آلود بر زی او که اندر راه او آبروی خود بری گر آبروی خود بری اگر آنجا رفتی و گفتی: خدایا! من آبرومندم،
امتیاز مقربان، مشاهده خدا
همه ما باید از خدای سبحان هراسناک باشیم، چون همه نعمت های ما از اوست، همه قدرت هم در اختیار اوست. فرمودند: نشانه عالم این است نّما یخشی الله م ن ع باد ه العلماء (10). این را وجود مبارک امام حسین (ع) در دعای عرفه تشریح
می کند. خوب همه باید از خدا بترسند ولی علماء شاخصه اصلی شان این است که خدا ترس اند! خدا ترسی هم چند نوع است؛ یک وقت انسان از خدا می ترسد که مبادا او را جهنّم ببرند یک وقت از خدا می ترسد که مبادا او را بهشت ندهند. اینها همه ایمان به غیب است و درست هم هست.
امّا آن چیزی که در دعای نورانی سیدالشهداء (ع) هست، که به انسان منزلت می بخشد، به علماء می گوید شما می توانید به یک مرحله بالاتر برسید، در همین دعای عرفه این جمله است که به خدا عرض می کند: اللّهمّ اجعلن ی م مّن اخشاک کأنّی أراک (11). خدایا! اصل خشیت که هست، امّا آنطوری توفیق خشیت خودت را به ما بده که ما گویا تو را می بینیم. که این می شود ایمان به شهاده، نه ایمان به غیب!
همه ما ان شآء الله ایمان به غیب داریم ولی این ایمان به غیب آن نازل ترین مرحله ایمان است! یؤم نون بالغیب (12). جهنّم و بهشت هست، خدا هست، قیامت هست و... اما هیچ کدام که با چشم سر دیدنی نیست، با چشم جان باید ببینیم ولی نمی بینیم!
عرض می کند خدایا! توفیق بده من طرزی از تو بترسم که گویا تو را می بینم . اللّهمّ اجعلنی ممّن اخشاک کأنّی اراک...از این به بعد دیگر آن خشیت، خشیت جهنّمی نیست! خوفاً من النّار نیست، بلکه این خوف و خشیتی است که ل من خاف مقام ربّه جنّتان (13)، أمّا من خاف مقام ربّه و نهی النّفس عن الهوی (14)، فنّ الجنّه هی المأوی و... از قبیل این طائفه آیات است. و لمن خاف مقام ربّه جنّتان یعنی دیگری اگر یک بهشت دارد، اینها دو بهشت دارند. یک انّ المتّقین فی جنّات و نهر(15) هست، یکی فی مقعد صدق عند ملیک مقتد ر(16) این می شود «جنّه اللّ قاء» عرض می کند خدایا! خشیت خودت را طوری نصیب ما کن که گویا تو را می بینیم؛این یک بخش از دعاست.
اسارت نفس و رهن جان
همه ما کم و بیش، با شد ت و ضعف این را در خود تجربه کردیم و تجربه می کنیم. می رویم، یک کار خیری را انجام دهیم، ولی نمی توانیم، نمی شود! حالا یا نماز شب است، یا پرهیز از هر حرفی است، یا پرهیز از هر خاطره ای است، یا از خیالی است؛ کار، کار بدی است، می دانیم. می خواهیم هم ترک کنیم، امّا نمی توانیم! بعضی از کارها، کار خیلی خوبی است؛ می خواهیم انجام بدهیم، ولی نمی توانیم. این «نمی توانیم» که خود ما می گوئیم، بعضی ها هم می گویند، راست است. گاهی انسان واقعاً نمی تواند انجام بدهد! راز نتوانستن ما این است که ما آزاد نیستیم، در بندیم، اسیریم . اگر همه این راهها هست؛ یعنی مقصد خوب است، مقصود خوب است، راه باز است، ما هم تصمیم داریم، می خواهیم انجام بدهیم ولی موفق نمی شویم معلوم می شود یک جای کار گیر است! و آن، این است که دست و پای ما بسته است. اگر دست و پای ما باز بود، به خوبی انجام می دادیم. دلیلی هم که می خواهیم اقامه بکنیم، می بینیم برهانی نداریم. معلوم می شود ما بندیم! پایمان به یک جا گره خورده است. این را می گویند: « رهین ».
حالا چرا ما در بندیم؟ چرا در گروایم؟ برای اینکه بدهکاریم. خب آدم بدهکار باید گرو بدهد دیگر! اگر کسی به زید و عمر بدهکار بود، مسائل مالی بود، این می تواند خانه و زمین و فرش را رهن بگذارد. امّا اگر به خدا و پیامبر و قرآن و عترت (علیهم الصّلاه و علیهم السّلام) بدهکار بود، یک گناهی کرده است، این را که دیگر زمین و خانه و فرش را رهن نمی گیرند! خود این آدم را رهن می گیرند. خود انسان در گرو است. تا فک رهن نشود، نمی تواند کار انجام بدهد.
این دو تا آیه دارد: آنها که اصحاب میمنت اند، اصحاب یمین اند، کارشان با یمن و برکت است، نقصی در کار اینها نیست، اینها بدهکار نیستند و برای همین آزادند. کلّ امر ئ ب ما کسب رهیأ الا اصحاب الیمین و کلّ نفس بما کسبت رهینأ ، الا اصحاب الیمین .
در دعای نورانی سیدالشهداء (ع) در عرفه، یکی از چیزهائی را که از ذات أقدس له مسئله کردند، شما هم ن شآء الله مسئلت می کنید، ما هم امروز مسئلت می کنیم این است که عرض می کنیم: خدایا! و فکّ ر هان ی (17). چه مسائل مالی و د ین و اینهائی که داریم، فکّ رهن بکن! هم توفیق بده دیون ظاهری ما ادا بشود و هم توفیق بده که دیون باطنی ما ادا بشود. نّ د ین الله احقّ أن یقضی .
شخصی آمد حضور وجود مبارک رسول گرامی (ص)، درباره حج سوال کرد: مادرم یا پدرم، مستطیع بودند، مکّه نرفتند الآن وظیفه ما چیست؟ فرمود: از مال او، از اصل مال او باید یک مقداری پول بگیرید، برای او حج ادا کنید، چرا؟ انّ دین الله احقّ أن یقضی. معلوم می شود حقوق الهی، دیون الهی است . اگر کسی یک تکلیفی را انجام نداد، بدهکار است. خوب بدهکار را گرو می گیرند. ما اگر تکالیف الهی را انجام دادیم، بدهکار نیستیم. وقتی بدهکار نبودیم، آزادیم. این می شود « فکّ رهن ». آنوقت آدم یا چیزی را تصمیم نمی گیرد، یا اگر تصمیم می گیرد، به خوبی انجام می دهد.
یک وقت است خدا به کسی استعداد قوی نداد، آن هم مصلحت است. به همان اندازه خدای سبحان از او مسئولیت می خواهد. ممکن است در معاد یک کسی که عالم روستا شد، زحمت کشید، دین مردم را با اخلاص حفظ کرد، این اگر جلوتر از یک عالم حوزوی نباشد، دنبال تر هم نیست! این از بیانات نورانی حضرت امیر (ع ) است که : الغ نا والفقر بعد العرض علی الله (18). چه کسی توانگر است، چه کسی تهی دست است که در دنیا معلوم نمی شود! در قیامت ممکن است معلوم بشود که آن عالمی که در روستا با اخلاص عمل کرد، اجرش اگر بیشتر از فلان استاد حوزوی نباشد، کمتر نیست. این به ع ند المنکس ره قلوبهم بر می گردد، به اخلاص بر می گردد، به صفای باطن بر می گردد، به اینکه برای چه کسی دارد کار می کند و چه چیزی را دارد می بیند بر می گردد. هزارها امّا و اگر دارد ...
درس اخلاق . قم. اول بهمن ماه 1383
پی نوشت ها : (1) کافی. ج 3 . ص265 (2) سوره ق. 16 ـ با تلخیص (3) حدید . 4 (4) منیه المرید. ص 123 (5) من لا یحضره الفقیه. ج4 . ص380 (6) علق . 5 (7) نحل . 53 (8) دعای کمیل (9) همان (10) فاطر . 28 (11) بحار الأنوار. ج 5 . ص218 (12) بقره . 3 (13) کافی. ج1 .ص98 (14) الرّحمن . 46 (15) نازعات . 40 و 41 (16) قمر . 54 (17) بحار الأنوار . ج 95 . ص 219 (18) نهج البلاغه. کلمات قصار- 452
منبع: غدیر |
وساطت برای آزادی زندانیان بیگناه سیاسی Posted: محسن کدیور
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |