جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سالگرد درگذشت علامه جعفری

Posted:

عید قربان مبارک

Posted:

طراح : طراح مهمان

هشدار ماموران نیروی انتظامی به پرستو فروهر

Posted:

حق برگزاری مراسم ندارید

 جرس:  نیروی انتظامی دیروز به پرستو فروهر، فرزند داریوش فروهر هشدار داد که  اجازه برگزاری مراسم چه در اماکن عمومی چه در خانه آزادی را ندارد.

به گزارش جرس،در این هشدار تاکید شده است که خانواده این دو جانباخته (پروانه اسکندری و داریوش فروهر ) اجازه برگزاری هیچگونه مراسمی را ندارند.

بر طبق دستور ماموران امنیتی فرزندان فروهر حق  اعلام مراسم  در هیچ نشریه و سایتی را ندارند.

علی رغم تهدیدات امنیتی پرستو فروهر اعلام کرده است که در خانه آزادی( خانه داریوش فروهر) بر روی همه هم میهنان برای برگزاری مراسم یادمان فروهر ها باز است.

گفتنی است ، پیش از این اعلام شده بود که مراسم سالگرد از سوی پرستو و آرش فرزندان آن مرحومان  در منزل فروهرها واقع در خیابان هدایت روز اول آذرماه سال 89 از  ساعت 16: 30 دقیقه برگزار می شود.

 همچنین بر اساس گزارش خبرنگار جرس،  ماموران وزارت اطلاعات امروز اعلام کردند که پاسپورت پرستو فروهر  که در فرودگاه ضبط گردیده ، همچنان به وی  بازگردانده نخواهد شد.

داريوش فروهر، رهبر حزب ملت ايران و همسرش پروانه اسکندرى، در اول آذرماه سال 1377  در جريان قتل هاي زنجيره اي در منزلشان بر اثر ضربات چاقو کشته شدند.

فضل الله صلواتی :علامه جعفری ابزار دست سیاسیون نمی شد

Posted:

فرزانه بذرپور
جرس: به مناسبت سالگرد بیست و پنجم آبان ماه، درگذشت علامه جعفری گفت و گویی داریم با فضل الله صلواتی داماد علامه که  از مبارزین قدیمی دوران رژیم پهلوی بوده اند و در پیش از انقلاب سالها زندانی شدند و پس از انقلاب هم  به واسطه انتقاد از حاکمیت به زندان افتاده اند. سوالات جرس بیشتر درباره رویه فکری علامه جعفری بود اما به مسائل روز نیز رسید و این مبارز قدیمی در یک کلام گفت که قرار نبود که انقلابی که او از مبارزانش بود به اینجا برسد..  

صلواتیمی گوید" من متاسفم از این مسائل که نمی بایست اتفاق می افتاد. از این جهت که بامعترضان اینگونه برخورد می شود فرقی با گذشته ندارد و همان روش را عمل می کنند. اما در هر صورت برای ما جای تاسف است . کاری هم از دست ما ساخته نیست . تنها می توانیم بگوییم که این کارها را نکنید... برای ایران اسلامی و برای کسانی که داعیه اسلام دارند، سرشکستگی است که بیهوده افرادی را زندانی کنند . به هر صورت اینها یک مسائلی است که ما محکوم می کنیم و مجبوریم بسوزیم و بسازیم . شاید باید دوباره شعر هجرت و زندانی را گفت . دوباره باید زبان حال خودم را بیان کنم" 

علامه جعفری از معدود فیلسوفان فقیهی بود که علاوه بر اینکه دستگاه اندیشگی اسلامی ایرانی داشت بااین حال نسبت به فلسفه غرب فروتنانه رفتار می کرد و گاه اندیشمندان بزرگ غربی چون هگل را می ستود، علامه جعفری چگونه به این آزاد منشی رسیده بود و از ابزار فقه برای تکفیر دیگر اندیشان استفاده نمی کرد؟

 

علامه جعفری به خاطر اینکه علوم اسلامی را کامل فراگرفته بودند، یعنی شناخت و معرفت نسبت به قرآن و حدیث پیدا کرده بودند، بر این حساب تواضع علمی به دست آورده بودند و هر دانشمندی را که آثارش را می خواندند، حتی رمانها از ویکتور هوگو ، تولستوی، شکسپیر را که تحلیل می کردند، با احترام یاد می کردند. و اینها بر اساس تعلیمات قرآنی و بنا بر قرآن است که می گوید بشارت بده به کسانی که خوبیها را می شنوند و ازآن تبعیت می کنند. آقای جعفری تعصب خشک نداشتند و در سایه اسلام همه حقیقت ها مورد قبول ایشان بود. علامه تواضع علمی داشتند نسبت به نویسندگان و فلاسفه و فوق العاده احترام قائل بودند و اگر نکته ای هم به نظرشان می رسید، نقد محترمانه می کردند.

 

این آزادی اندیشه که در مورد علامه جعفری مورد تاکید قرار می دهید ، آیا  شامل حال دیگرانی که مثل ایشان فکر نمی کردند و در فضای غیر دینی بودند هم می شد و علامه از چنین آزادی حمایت می کردند؟

 

انسانی که به آزادی معتقد باشد نظر هر کس را برای خودش محترم می داند. به زور هیچ عقیده و مرامی را نمی شود به کسی تحمیل کرد .چیزی که ما مسلمانها مخالفیم  این است که کسی توطئه ای کند و افراد ساده ای را برای غیر اسلام ترغیب کند.  ایرادهایی از اسلام بگیرد و در میان افراد ساده که مطالعه ای ندارند ترویج کند. اگر هر کسی خودش عمیق مطالعه کرده و به یک فکر رسیده به این آدم کاری نمی توان داشت. در قرآن هست که  هر کسی و هر گروهی علم خاصی دارند. مثلا خود پیامبر اسلام با یهودیان و مسیحیان کاری نداشتند، مگر اینکه توطئه کنند و جنگ به پا کنند. این باعث می شد که پیامبر در مقابل آنها بایستد . در تاریخ می خوانیم که مسیحیان و یهودیان زیادی در دوران پیامبر زندگی می کردند و هیچ وقت متعرض آنها نشدند. البته گروههای تندرو و متعصب افراطی بودند که اینها اسلامی نیستند . اینها افرادی را می کشند و مورد آزار قرار می دهند. اینها مسلمان نیستند هر چند خودشان را اسلامی بدانند.آقای جعفری در کتاب حکمت و اصول سیاسی در اسلام بر این آزادیها تکیه دارند و این آزادیها را بیان می کنند که نباید مخل آزادیهای دیگری باشد.

 

علامه سالهای متمادی از عمرشان را وقف نهج البلاغه و شخصیت شناسی امام علی کرده بودند و بارها نامه امام به مالک اشتر را شرح دادند. نظر علامه درباره حکومت ایده آل چگونه حکومتی بود ؟

 

ایشان کتابی دارند به نام حیات معقول . زندگی که بر اساس عقل باشد و حکومتی که بر اساس خردمندی و راستی و صداقت باشد و دور از دروغ و ظلم و تبعیض باشد، اسلامی است. حالا هر کس که می خواهد باشد . حتی در آمریکا و اروپا باشد ، وقتی مردم سالاری و عدالت حاکم باشد این حکومت ایده آل اسلامی است .حکومت بر اساس شعور و عقل . بارها در قرآن آمده که آیا فکر نمی کنید . حکومت که بر اساس عدالت پایه ریزی شده باشد مورد تایید اسلام و به تعبیر آقای جعفری حاوی اسلام است. در کتابهای آقای جعفری و شرح نهج البلاغه در شرح حکمت و اصول سیاسی و نامه مالک اشتر مفصل در اینباره سخن گفته اند و حکومت در اسلام را تبیین کردند. حکومتی که با زور و تحمیل باشد را اسلام قبول ندارد.

 

علامه هیچ گاه وارد سیاست نشدند و نظراتی درباره موضوعات سیاسی روز نمی دادند و از نامزدی و شخص خاصی حمایت نمی کردند ،آیا این کناره گیری سیاسی عمدی بود و یا اینکه علامه از روش و سیره خاصی پیروی می کردند ؟

 

باید ببینیم سیاست را چه معنی می کنیم ، اصول سیاسی و کشور داری و تدبیر زندگی ، اینها را علامه خیلی درباره اش گفته اند . بسیاری از آثار علامه درباره تربیت انسانی و حیات طیبه و عرفان خردمند  برای یک جامعه عالی و پیشرفته است . ایشان در مسائل سیاسی روز شرکت نداشتند ، مثلا  بیایند و درباره انرژی هسته ای که  به سود ایران هست یا نه در این موارد صحبتی نمی کردند .یا کسی بخواهد رییس جمهورشود . آقای جعفری در مسائل خطی و گروهی دخالت نمی کردند . ایشان فرا جناحی بودند. اگر از کسی حمایت می کردند دیگران مدعی می شد و می گفتند چرا از او حمایت کردی . در همین انتخابهای مختلف هر گروهی می آمدند و از ایشان تاییدی می خواستند و حمایتی می طلبیدند . آقای جعفری می گفتند نه و به قولی اسباب و ابزار کسی نمی شد . بلکه خودشان معنای سیاست بودند . با مطالعه نهج البلاغه و حکمت اصول سیاسی  بهترین نظریه سیاسی را ابراز می کرد . اگر همین الگو قرار بگیرد خیلی می تواند راهگشا باشد . نه تنها رجال مسلمان بلکه در همه جای دنیا می تواند این مسائل علمی راهگشا باشد.

 

آقای جعفری در حوزه های فقهی متنوعی رشد کرده بودند و از فقیهان مسلم به شمار می رفتند چرا هیچ وقت به عنوان فقیهی رسمی و مرجع تقلید عنوان نشدند؟

 

ایشان همان موقع که در نجف بودند و اجازه می خواستند بگیرند بیایند ایران برخی از اساتید به ایشان می گفتند که اگر در نجف بمانید حتما جزو مراجع خواهید بود . آقای جعفری استعداد فوق العاده ای داشت. خیلی باهوش و زیرک بود.ایشان قدرت استنباط داشت و تحلیلگر بود . خیلی از تیزهوشان هستند که تحلیلگر نیستند . آقای جعفری به اصطلاح فتوی می داد و استنباط می کرد . ایشان ترجیح داد بیاید ایران و با دانشگاهیان و جوانان در ارتباط باشد و پاسخ به سوالاتشان بدهد  چون هم فلسفه غرب را بلد بود و هم فلسفه شرق را می دانست . با داستان و رمان آشنا بود . در پیش از انقلاب بین دهه بیست و سی، ما بیشترین مساله ای که داشتیم مارکسسیسم و اگزیستالیانیسم بود . آقای جعفری عمیق اینها را مطالعه کرده بود و فهمیده بود و با کوله باری از معلومات و دانش آمد و البته مسائل فقهی هم خیلی مطرح می کرد ، مثلا در مورد زکات نظرات تازه ای داشت و معتقد بود که همه چیز وقتی به حدی رسید زکات دارد . ایشان نظرات فقهی داشتند و در باره مسائل فقهی بحث داشتند، برخی طلبه ها می آمدند و گاهی درباره فلسفه احکام و فقه سوال می کردند . دانشجویان در باره فلسفه مسائل اجتماعی و سیاسی صحبت  می کردند. ایشان در اینباره کار کرده بود و می توانست پاسخ سوالات و اشکالات و شبهات را بدهد و همین طور بی پروا حرف نمی زد . بر این حساب بود که هم حوزه ای ها و هم دانشگاهیان ایشان را فوق العاده دوست می داشتند .

 

شما اشاره کردید به حضور موثر علامه در دهه بیست و سی ، پرسش ما درباره دوران جمهوری اسلامی است ، به هر حال دیدگاههای آزاد منشانه ایشان ، نظر منفی علمای رسمی و حکومتی را بر نمی انگیخت تا ایشان را در نهایت به عنوان فقیهی رسمی در جامعه مطرح نکنند؟

 

آقای جعفری دنبال این مسائل نبود ودوست داشت بین دانشجویان و جوانان باشد و اصلا در فکر مرجعیت و رهبری فقهی و اینها نبودند .خودش مقدماتی فراهم نمی کرد.

 

بیش از سیزده سال از فوت علامه می گذرد ، ایشان آثار بسیار زیادی در حوزه های مختلف دارند ،آیا دولت کمکی به نشر این آثار کرده است ؟

 

نخیر، دولت تا حالا نشنیدم که کمکی داشته باشد ، البته منزل ایشان را  شهرداری خریده بود ، چون کتابهای ایشان وقف بود ، خانواده منزل را برای کارهای فرهنگی اختصاص دادند. کتابها را هم مجبور بودند که به هر حال در آن خانه نگهداری کنند. شهرداری آمد و خانه را کتا بخانه کرد. اما آثار ایشان با سرمایه خود نشر آثار ایشان اداره می شود و دولت هم کمکی نکرده است .

 

شما خودتان  از مبارزین باسابقه دوران پیش از انقلاب  بودید و در اوان انقلاب هم سمت هایی داشتید ، دوست داریم خاطره ای از علامه جعفری برای ما نقل کنید در باره دورانی که شما انقلابی بودید و به خواستگاری دختر یک روحانی غیرسیاسی رفتید. برخوردشان با شما چطور بود؟

 

من که داماد ایشان شدم ، دخترشان از یک محیط عشق و فلسفه و عرفان ،به محیطی پر آشوب و دلهره و مبارزه افتاد. بعضی ها به شوخی و جدی به آقای جعفری می گفتند که آخر شما بیکار بودید دخترتان را به ایشان دادید ، و چرا با یک آدم سیاسی وصلت کردید .آقا گفتند که من افتخار می کنم که اگر بچه های خودم امکانات نداشته باشند، خودم کارهایشان را انجام می دهم . من هر جا خواستگاری می رفتم می گفتم که سیاسی هستم و همه فرار می کردند . اما وقتی به ایشان گفتم که من در مسیر مبارزه و آقای خمینی هستم . ایشان استقبال کرد و گفتند اگر در راه خدا باشد چه عیبی دارد و من هم در خدمتان می توانم باشم و با این بیان با ما برخورد کرد . دختر ایشان هم هفده سالشان بود که با من ازدواج کردند، در هر صورت ایشان نه به من ایرادی گرفتند و نه اعتراضی می کردند . هیچ وقت نگفتند که کوتاه بیایید و شما زن و بچه دارید . من سالها زندان بودم و ایشان لطف بسیاری به بچه های من داشتند .

 

شما سروده های زیادی داشتید و اشعاری که در همان سالها دستمایه بسیاری از سرود های انقلابی شد . الان هم از شما اشعار انقلابی می خوانیم که پسرتان ، فرید، در کارهای خودشان استفاده می کنند.یکی از این شعرها شعر هجرت کن است . می خواستیم قدری در باره مضامین شعر های تان صحبت کنید ؟

 

من به گونه علمی دنبال شعر نگشتم . بعد از پیروزی انقلاب شعری نگفتم . آن وقت انگیزه بود و حالتها خیلی شورمند بود . آن وقت دوران جوانی و فعالیت بود ، دیدن تبعیض ها و ظلمها  و فشارها رانمی شد تحمل کرد . و این بیانی بود برای اعتراض . حالا مجبورم عقده ها را فرو بخورم ،حالا توان گذشته نیست ، می توان دوباره شعرها را گفت اما قالب دیگر آن نیست.حالا با مقاله و نوشته حرفهای خودم را بیان می کنم . این شعرهایی هم که درباره حقوق بشر و دمکراسی و انقلاب می گفتم اید آلهای جوانی بود و همین حرفها بود که در ملت و خصوصا اصفهان اثر می گذاشت، من از برجستگان انقلابی اصفهان بودم . اما آنچه می خواستیم نشد ، انشاالله  در مسیری حرکت کنیم که خوب بشود.

 

در یکسال اخیر بسیاری از دانشجویان و روشنفکران و چهره های سیاسی در زندان هستند، آیا فکر می کنید که ما به گذشته باز گشته ایم ؟

 

من متاسفم از این مسائل که نمی بایست اتفاق می افتاد. از این جهت که بامعترضان اینگونه برخورد می شود فرقی با گذشته ندارد و همان روش را عمل می کنند. اما در هر صورت برای ما جای تاسف است . کاری هم از دست ما ساخته نیست . تنها می توانیم بگوییم که این کارها را نکنید. البته من نامه هایی نوشتم و نامه هایی را امضا کردم که زندانیان را آزاد کنند . برای ایران اسلامی و برای کسانی که داعیه اسلام دارند، سرشکستگی است که بیهوده افرادی را زندانی کنند . به هر صورت اینها یک مسائلی است که ما محکوم می کنیم و مجبوریم بسوزیم و بسازیم . شاید باید دوباره شعر هجرت و زندانی را گفت . دوباره باید زبان حال خودم را بیان کنم.

 

ممکنست یخش های از شعر هجرت کن را برای خوانندگان جرس بخوانید؟

 

 هجرت باید از بیغو له های تنگ، از کاخ ریاکاری. و از شهر پر از دود و پر از غوغای خاموشی

درون گرد و خاک جهل، از دشت فراموشی ، و از آلوده هرزآب فساد و خود پرستیها،

میان ابرهای تیره غمزا، که نورمهر را ،خاموش می سازند .

 بایستی که :هجرت کرد

 

.با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید

 

حضور گارد ویژه و پلیس امنیت در مقابل حسینیه ارشاد برای ممانعت از خواندن دعای عرفه

Posted:

 

جرس: پلیس امنیت و گارد ویژه امروز از ساعات اولیه صبح در مقابل حسینیه ارشاد برای ممانعت از برگزاری مراسم معنوی دعای عرفه حضور یافت.

بنا برگزارش های رسیده به جرس، تا زمان ارسال این خبر همچنان پلیس ضد شورش( که لباس های مشکی برتن دارند) و ماموران لباس شخصی هنوز در مقابل حسینیه ارشاد حضور دارند و با هر گونه گفت و گوی دو نفره و ایستادن مردم در خیابان و کوچه های اطراف حسینیه ارشاد برخورد می کنند.

پیش از این نیز گفته شده بود که  مراجع رسمی با برگزاری مراسم معنوی دعای عرفه بعد از ظهر روز عرفه در حسینیه ارشاد تهران مخالفت کرده اند.

این در حالیست که  این مراسم که در سالیان گذشته به یک سنت در حسینیه ارشاد تبدیل شده، حتی در سال ۸۸ و با وجود محدودیت‌های گسترده اجتماعی سال گذشته نیز متوقف نشده بود، امسال نیز سه شنبه ۲۵ آبان ماه قرار بود برگزار شود، اما آنطور که صفحه حسینیه ارشاد در سایت فیس‌بوک اعلام کرده، این مراسم به دلیل آنچه اعلام مراجع رسمی توصیف شده، برگزار نخواهد شد.

آخرین وضعیت نازنین خسروانی به نقل از یک مقام دادستانی

Posted:

 

جرس: مسئولان دادستانی هنگام مراجعت  مادر نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار در بند، به او گفته‌اند سه هفته دیگر تکلیف پرونده این روزنامه‌نگار مشخص می‌شود.

 به گزارش جرس، اعظم افشاریان، مادر نازنین خسروانی با تایید این خبر گفت؛ در مراجعه‌ای که روز گذشته به دفتر دادستانی داشته‌ام، مسوولان آن مرجع قضایی ابتدا فقط می‌گفتند:«پرونده‌ای به این مرجع نیامده چرا به اینجا مراجعه کردید؟» اما پس از پافشاری من و ابراز نگرانی از وضعیت فرزندم یکی از مسوولان پس از ملاقات با دادستان گفت: «دوتا سه هفته آِینده وضعیت پرونده نازنین مشخص می‌شود».

مادر نازنین خسروانی با ابراز نگرانی نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش گفت: "دخترم ناراحتی قلبی دارد و من بعد از تماس هفته گذشته هیچ خبری از او ندارم و به شدت نگران وضعیت سلامتی‌اش هستم، با توجه به اینکه در سرمای پاییزه تهران مسوولان زندان اوین از پذیرفتن لباس گرم برای نازنین خودداری کردند، نگرانم که در سرمای زندان بیمار شود که همان بیماری ناراحتی قلبی او را هم تشدید کند."

نازنین خسروانی، روزنامه‌نگار صبح روز 12 آبان ماه در منزل پدری خود بازداشت شد و پس از یک هفته در تماس کوتاه تلفنی با خانواده سلول‌های انفرادی زندان اوین را محل نگهداری‌اش عنوان کرد، او در همان تماس کوتاه از سرمای سلول‌های زندان ابراز ناراحتی و در خواست لباس گرم کرده بود، اما پس از مراجعه خانواده در روز 5شنبه برای ملاقات با نازنین خسروانی و رساندن لباس گرم به او، مسوولان زندان اوین پس از اعلام اینکه این روزنامه‌نگار «ممنوع‌الملاقات» است، از پذیرش لباس گرم هم خودداری کردند.

خلیل بهرامیان، وکیل دادگستری  محاکمه می شود

Posted:

 

جرس: خلیل بهرامیان، وکیل پایه یک دادگستری روز 17 آذر ماه محاکمه می شود.

به گزارش جرس، خلیل بهرامیان که تاکنون وکالت بسیاری از زندانیان از جمله زندانیان سیاسی کرد را برعهده داشته است از سوی دادگاه انقلاب در روز 17 آذر ماه سال جاری محاکمه می شود.

موارد اتهامی این وکیل پایه یک دادگستری اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام  عنوان شده است.

بر اساس این گزارش، خلیل بهرامیان، وکیل فرزاد کمانگر و شیرین علم هویی،  دو تن از زندانیان کرد بود که در آستانه سالگرد انتخابات ۲۲ خرداد اعدام شدند.

این وکیل دادگستری پس از اعدام این زندانیان اعلام کرد که  از اعدام آنها بی خبر بوده و این زندانیان سیاسی بیگناه اعدام شدند.

هشدار مصباح یزدی در مورد رواج عرفان های نوظهور در ایران و مشرق زمین

Posted:

جرس: مصباح یزدی با ابراز تاسف از اینکه "موج عرفان‌های نوظهور كه در بعضی محافل علمی مطرح می‌شود؛ جوانان پاك و مؤمن را منحرف می‌كند تا را‌ه‌های كوتا‌ه‌تر از دینداری برای رسیدن به آرامش و قدرت روحی معرفی ‌كند"، هشدار داد: "مسئولان باید متوجه رواج این نوع عرفان‌ها باشند."


به گزارش فارس، این عضو مجلس خبرگان، در همایشی موسوم به "آسیب‌شناسی فرقه‌های نوظهور"، با بیان اینکه "انبوه مشكلات فرهنگی و اجتماعی مغرب زمین را فرا گرفته"، گفت: "پس از این‌كه بسیاری از مردم مغرب زمین از همه جا سرخورده شدند متوجه شدند كه منشأ این مشكلات منحرف شدن آن‌ها از جهت اصلی خلقت است. بنابراین به این فكر افتادند كه به سوی معنویات بروند. عده‌ای طبیعت‌گرا شدند و به دنبال كناره‌گیری از جمع رفتند، و عده‌ای نیز به روش‌های به اصطلاح عرفانی روی آوردند تا از راه مراقبت و ریاضت بتوانند آرامشی برای خود كسب كنند. البته این روش در مشرق زمین سابقه طولانی دارد و این ریاضت‌ها نزد بودیست‌ها و هندو‌ها رایج بوده است.


مصباح یزدی با اظهار تأسف از این‌كه "اثراتی از موج این گرایش‌ها به كشورهای اسلامی و از جمله ایران هم رسیده" اظهار داشت: برخی روش‌های عرفانی مانند شیطان‌پرستی، روش‌هایی است كه روشن بوده و از آنجا كه با تعالیم شرع و دین منافات دارد، جوانان مؤمن و متدین كمتر به آنها گرفتار می‌شوند.


رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی افزود: "اما مسأله جدی كه حتی در دانشگاه‌ها و محافل علمی نیز مطرح می‌شود، نوع تفكری است كه جوانان پاك و مومن ما را منحرف می‌كند، چرا كه گاهی افكار و گرایش‌هایی ترویج می‌شود كه جنبه قداستی دارد و با آهنگ مقدس و پرجاذبه‌ای مطرح می‌شود و جوان‌های بسیار پاك و مخلصی را در اثر ناآگاهی جذب می‌كند. این تفكر تنها راه رسیدن به كمالات معنوی را دین نمی‌داند، و راه‌هایی كوتاه‌تر و آسان‌تر به عنوان عرفان برای رسیدن به كمال معرفی می‌كند. "


مصباح یزدی با تأكید بر این‌كه مسئولان باید متوجه رواج این نوع عرفان‌ها باشند، به تبیین واژه عرفان پرداخت و گفت: در نوعی از عرفان كه با دین مرتبط است، انسان در اثر بندگی خداوند دارای قدرت‌هایی می‌شود كه عنایت و عطیه الهی است.


وی ادامه داد: اما عرفانی كه امروز در سطح جهان ظهور كرده ربطی به خداوند و شناخت او ندارد، یعنی محور فكری آن شناخت خدا نیست، بلكه حالت روحی برتری است كه در آن انسان بر اثر ریاضت‌هایی كه تحمل می‌كند به قدرت‌هایی دست می‌یابد.


رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی با اشاره به قدرت‌هایی كه این افراد كسب می‌كنند گفت: همان‌گونه كه انسان با ورزش جسم خود را قدرتمندتر می‌كند، با ریاضت نیز به حالت روحی برتری می‌رسد كه به دین و شناخت حقایق ربطی ندارد.


وی با بیان اینكه این عرفان نمی‌تواند جایگزین دین در زندگی بشر شود، اظهار داشت: دین برای انسان برنامه زندگی ارائه می‌كند كه انسان با عمل به آن می‌تواند به هدف خلقت و كمال برسد، اما آنچه امروز به عنوان عرفان مطرح می‌شود با رسیدن به كمال تلازم ندارد.


مصباح یزدی ادامه داد: ریاضت در روش‌های عرفانی اگر چه دشوار اما دارای مدت محدودی است و این انگیزه‌ای می‌شود تا فرد حاضر به تحمل ریاضت‌ها در این مدت محدود شود و در عوض خود را در سایر لحظات آزاد و رها احساس كند و این عرفان‌های نوظهور دام بزرگ شیطان برای جوانان پاك و مؤمن است و گاهی كسانی كه حتی حاضرند در راه دین جان خود را فدا كنند به این مسیر كشیده می‌شوند.

 


دعای عرفه

Posted:

آیت الله جوادی آملی

 

عرفه روز دعا و روز نیایش و مناجات با پروردگار عالمیان است، دعایی که طبق فرموده علی (ع) همه هستی انسان هاست. اساساً انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین (ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد و می فرماید:

عرفه روز دعا و روز نیایش و مناجات با پروردگار عالمیان است، دعایی که طبق فرموده علی (ع) همه هستی انسان هاست. اساساً انسان از خودش چیزی ندارد و در این عالم او فقط مالک دعاست. وجود مبارک امام حسین (ع) ناتوان ترین مردم را کسی می داند که از دعا کردن عاجز باشد و می فرماید: اعجز النّاس من عجز عن الدّعا؛ به همین جهت در روز عرفه گرچه روزه گرفتن مستحب است اما به خاطر اهمیت آن فرموده اند که اگر روزه موجب ضعف می شود و از دعا کردن بازمی دارد دعا خواندن بر روزه تقدم دارد. یکی از زیباترین و شیرین ترین دعاها مناجات امام حسین (ع) در روز عرفه است. آن حضرت در این دعای پرمحتوا و شیوا که در عصر روز عرفه و مناسب ترین وقت دعا عرضه شده است، عالی ترین مضامین توحیدی را در قالب کلماتی دلنشین بیان می کند. امام حسین (ع) این مناجات عاشقانه را در فضائی معنوی و در کنار کعبه، مقدس ترین جایگاه مسلمانان و با دلی پرسوز و چشمانی اشکبار قرائت کرده و به عنوان منشور جاویدان توحید برای اهل ایمان به یادگار گذاشته است.

 

مهمترین نیایشی که جنبه سیاسی، عبادی حج و زیارت را به خوبی تبیین می کند دعای عرفه عارف معروف در بین اهل معرفت و سیر شاهدان کوی شهود و شهادت، سالار جانبازان میدان نبرد توحید علیه طاغوت، و سرور پاکان و آزادگان، در ساحت فضیلت حضرت حسین بن علی (ع) است. این دعا هم دستور کفرستیزی و راه طاغوت زدایی و رسم سلحشوری و سنت سرکوبی جنایتکاران را ارائه می کند و ظهور ولایت الهی را نشان می دهد و هم تجلی هستی و ذات اقدس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبه آن ذات مقدس و خفای هرچه غیر اوست در پرتو نور او و پی بردن به او از خود او به غیر او بها ندادن و غیر او را به او شناختن و ذاتش را عین شهود و مستغنی از استشهاد دانستن را تفهیم می کند.

 

عوامل تقویت قرب الهی

 

برخی از روزها برای دعا آمادگی بیشتری دارد. گرچه در هر فرصتی کسی بخواهد با خدای خود زمزمه کند، رواست؛ ولی بعضی زمان ها و بعضی زمین ها برای دعا کردن آماده تر است. خانه خدا اینچنین است که انسان احساس قرب بیشتری می کند.

 

در دعا اگر انسان نزدیک به ذات اقدس اله بشود، دعای او مستجاب تر است؛ قرب به خدا هم با دو حالت پیش می آید به عنوان مانعه الخلو، نه مانعه الجمع؛ آن دو حالت این است: یک وقت انسان در سایه تقرب های علمی و عملی به مقامی رسیده است که در بارگاه الهی شرف قرب نصیب او شده است. می شود جزء مقربین.

 

چون هر عمل خیری برای انسان با تقوا، «قربانی» است و اختصاصی به مسئله نماز ندارد؛ که گفته شد الصّلاه قربان کلّ تقی(1)، درباره زکات هم همین تعبیر آمده است. نماز و زکات باعث تقرب بنده به خداست، قربانی اوست. هر کاری را که بنده قربه الی الله انجام می دهد، قربانی اوست. و اگر در سالیان متمادی این تقرب برای او ملکه شد، می شود جزء مقربین. وقتی مقرب شد، دعای او مستجاب است. زیرا هیچ حجابی بین دعوت داعی و اجابت مجیب نیست...

 

راه دوم این است که خدا به انسان نزدیک باشد او که به همه نزدیک هست. اقرب ا لینا م ن حبل الورید (2) است؛ چه برای مومن، چه برای غیرمؤمن. اما آن قرب تشریفی، آن قرب عنائی، آن قرب لطف و کرامت را نسبت به همه ندارد.

 

گرچه در سوره مبارکه حدید فرمود: هو معکم اینما کنتم (3)، اما یک معیت مطلق است که با همه هست، معیت قیومیه است که با همه هست. دو تا معیت هم خدای سبحان در قبال این معیت مطلق دارد؛ یکی معیت رحیمیه است که در کنار انسان، لطفش حضور دارد تا هر وقت انسان بخواهد بلغزد، دستش را بگیرد. یک وقت یک معیت تهدیدی و قهاری و انتقامی هم با کفار و منافقان دارد که در کنارشان حاضر است که تا می روند دست به قلم ببرند، یا اقدام بکنند، دست شان را بشکند.

 

خدای سبحان آن معیت خاص و لطف مخصوصی که باعث اجابت دعا و حل مشکل است، که در دعای کمیل می گوئیم: هر وقت من رفتم بلغزم، تو حفظم کردی؛ خواستم یک چیزی بگویم که مصلحتم نبود، تو جلوی زبانم را گرفتی؛ خواستم یک چیزی بنویسم که مصلحت نبود، تو جلوی قلم را گرفتی؛ خواستم یک جایی بروم که مصلحت نبود، تو جلویم را گرفتی؛ وکم من عثار وقیته، و کم م ن مکروه دفعته؛ این معیت که خدا با انسان نزدیک است، لازم نیست انسان جزء مقربین باشد و به آن مقام والا رسیده باشد! همین که قلب منکسر و دل شکسته داشته باشد، انا ع ندالمنکس ره قلوبهم (4)؛ لطف خدا آنجاست...

 

ما خدا را می خواهیم. چون کار از غیر او ساخته نیست. یا باید برویم پیش اوکه خیلی سخت ست؛ کار مقرّبین است. یا حالی داشته باشیم که او پیش مابیاید. فرمود: اگر دل شکسته داشتی، منم - منم نگفتی، خود را ندیدی، مغرورنشدی، همیشه قلب شکسته داشتی، آنجا خدا هست. ما حالا اگر نشد به حدّ سلمان واباذر برسیم، لاأقل یک دل شکسته ای داشته باشیم. کسی را نرنجانیم؛ نه درمباحثه، نه در گفتن! حیثیت همه را حفظ بکنیم ، آبروی همه را حفظ بکنیم خودمان را نشان ندهیم؛ بالأخره استعدادها فرق می کندهمه یکسان نیستند .

 

النّاس معاد ن کمعاد ن الذّهب والف ضّه (5).

 

در همین سرزمین ما یکی علامه طباطبائی می شود، یکی علامه امینی، یکی هم یک انسان عادی. همه جا هم همین طور است. همه استعدادها یکسان نیست. همه درس خواندن ها و بحث کردن ها، موفقیت نیست. اگر یک کسی یک رشدی داشت وقتی خود را ندید، کامیابی و توفیق نصیب اوست.

 

تا علم و عقل بینی بی معرفت نشینی             یک نکته ات بگویم خود را مبین که رستی

 

هدیه ما به پروردگار

 

مطلب بعدی آن است که ما باید یک حیثیتی داشته باشیم؛ یک خانه ای یا اتاق امنی داشته باشیم که میهمان را بتوانیم پذیرائی کنیم. حالا که رفتیم پذیرائی کنیم، این حالت، یعنی حالت ا نکسار تا آخر باشد؛ حدوثاً و بقائاً باشد . اگر یک حالتی برای آدم پیش آمد که معلوم شد مهماندار خوبی است، قلب او مشروح شد، شرح صدر نصیب او شد، چیزی عائد او شد؛ این را باید حفظ بکند. حفظ کردنش هم به این است که باز مغرور نشود!

 

بالأخره ما که می رویم پیش مولایمان، یا حالا او آمده به مهمانی ما، یک چیزی باید هدیه کنیم دیگر! نمی شود با دست خالی پذیرائی کرد! این یک امری است معقول و مقبول که بالأخره ما چه وارد بشویم، میهمان بشویم، میزبان بشویم، یک چیزی باید بالأخره ببریم دیگر. همین طور با دست خالی که انسان نه میزبان می شود، نه میهمان !

 

چه چیزی پیش خدا ببریم که او قبول بکند؟ باز هم اینجا باید مواظب باشیم؛ بزرگان ما فرمودند ـ اوّلین بار این را استاد مرحوم آقای فاضل تونی (رض) در درس برای ما می فرمودند ـ انسان وقتی می رود پیش مولای بزرگش، باید یک چیزی را هدیه ببرد. هدیه هم یک چیزی باید باشد که آنجا نباشد. چون اگر آنجا فراوان باشد که خوب دیگر خوب هدیه نیست! و نبودنش هم کمال باشد، نه نقص. بگوییم ما علم آوردیم اولا او ب کلّ شیء علیم است، ثانیا این یک مختصر علمی هم که ما داریم، او عطا کرده است. و علّم النسان ما لم یعلم (6).

 

بگوئیم ما زحمت کشیدیم، این که ما بکم من نعمه فمن الله (7). بگوییم کمک مالی کردیم، کمک علمی کردیم ، کتاب نوشتیم! اینها که آنجا خریدار ندارد! آنجا صحیح و نامتنهی اش هست. بنابراین کسی حقّ ندارد بگوید من زحمت کشیدم، عالم شدم و ... پذیرائی ما فقر است و مسکنت است و لا یملک لا الدّعا (8) است و سلاحه البکاء (9) است و همین ها !

 

روی گرد آلود بر زی او که اندر راه او                 آبروی خود بری گر آبروی خود بری

اگر آنجا رفتی و گفتی: خدایا! من آبرومندم،

 

امتیاز مقربان، مشاهده خدا

 

همه ما باید از خدای سبحان هراسناک باشیم، چون همه نعمت های ما از اوست، همه قدرت هم در اختیار اوست. فرمودند: نشانه عالم این است نّما یخشی الله م ن ع باد ه العلماء (10). این را وجود مبارک امام حسین (ع) در دعای عرفه تشریح

 

می کند. خوب همه باید از خدا بترسند ولی علماء شاخصه اصلی شان این است که خدا ترس اند! خدا ترسی هم چند نوع است؛ یک وقت انسان از خدا می ترسد که مبادا او را جهنّم ببرند یک وقت از خدا می ترسد که مبادا او را بهشت ندهند. اینها همه ایمان به غیب است و درست هم هست.

 

امّا آن چیزی که در دعای نورانی سیدالشهداء (ع) هست، که به انسان منزلت می بخشد، به علماء می گوید شما می توانید به یک مرحله بالاتر برسید، در همین دعای عرفه این جمله است که به خدا عرض می کند: اللّهمّ اجعلن ی م مّن اخشاک کأنّی أراک (11). خدایا! اصل خشیت که هست، امّا آنطوری توفیق خشیت خودت را به ما بده که ما گویا تو را می بینیم. که این می شود ایمان به شهاده، نه ایمان به غیب!

 

همه ما ان شآء الله ایمان به غیب داریم ولی این ایمان به غیب آن نازل ترین مرحله ایمان است! یؤم نون بالغیب (12). جهنّم و بهشت هست، خدا هست، قیامت هست و... اما هیچ کدام که با چشم سر دیدنی نیست، با چشم جان باید ببینیم ولی نمی بینیم!

 

عرض می کند خدایا! توفیق بده من طرزی از تو بترسم که گویا تو را می بینم . اللّهمّ اجعلنی ممّن اخشاک کأنّی اراک...از این به بعد دیگر آن خشیت، خشیت جهنّمی نیست! خوفاً من النّار نیست، بلکه این خوف و خشیتی است که ل من خاف مقام ربّه جنّتان (13)، أمّا من خاف مقام ربّه و نهی النّفس عن الهوی (14)، فنّ الجنّه هی المأوی و... از قبیل این طائفه آیات است. و لمن خاف مقام ربّه جنّتان یعنی دیگری اگر یک بهشت دارد، اینها دو بهشت دارند. یک انّ المتّقین فی جنّات و نهر(15) هست، یکی فی مقعد صدق عند ملیک مقتد ر(16) این می شود «جنّه اللّ قاء» عرض می کند خدایا! خشیت خودت را طوری نصیب ما کن که گویا تو را می بینیم؛این یک بخش از دعاست.

 

اسارت نفس و رهن جان

 

همه ما کم و بیش، با شد ت و ضعف این را در خود تجربه کردیم و تجربه می کنیم. می رویم، یک کار خیری را انجام دهیم، ولی نمی توانیم، نمی شود! حالا یا نماز شب است، یا پرهیز از هر حرفی است، یا پرهیز از هر خاطره ای است، یا از خیالی است؛ کار، کار بدی است، می دانیم. می خواهیم هم ترک کنیم، امّا نمی توانیم! بعضی از کارها، کار خیلی خوبی است؛ می خواهیم انجام بدهیم، ولی نمی توانیم. این «نمی توانیم» که خود ما می گوئیم، بعضی ها هم می گویند، راست است. گاهی انسان واقعاً نمی تواند انجام بدهد! راز نتوانستن ما این است که ما آزاد نیستیم، در بندیم، اسیریم . اگر همه این راهها هست؛ یعنی مقصد خوب است، مقصود خوب است، راه باز است، ما هم تصمیم داریم، می خواهیم انجام بدهیم ولی موفق نمی شویم معلوم می شود یک جای کار گیر است! و آن، این است که دست و پای ما بسته است. اگر دست و پای ما باز بود، به خوبی انجام می دادیم. دلیلی هم که می خواهیم اقامه بکنیم، می بینیم برهانی نداریم. معلوم می شود ما بندیم! پایمان به یک جا گره خورده است. این را می گویند: « رهین ».

 

حالا چرا ما در بندیم؟ چرا در گروایم؟ برای اینکه بدهکاریم. خب آدم بدهکار باید گرو بدهد دیگر! اگر کسی به زید و عمر بدهکار بود، مسائل مالی بود، این می تواند خانه و زمین و فرش را رهن بگذارد. امّا اگر به خدا و پیامبر و قرآن و عترت (علیهم الصّلاه و علیهم السّلام) بدهکار بود، یک گناهی کرده است، این را که دیگر زمین و خانه و فرش را رهن نمی گیرند! خود این آدم را رهن می گیرند. خود انسان در گرو است. تا فک رهن نشود، نمی تواند کار انجام بدهد.

 

این دو تا آیه دارد: آنها که اصحاب میمنت اند، اصحاب یمین اند، کارشان با یمن و برکت است، نقصی در کار اینها نیست، اینها بدهکار نیستند و برای همین آزادند. کلّ امر ئ ب ما کسب رهیأ الا اصحاب الیمین و کلّ نفس بما کسبت رهینأ ، الا اصحاب الیمین .

 

در دعای نورانی سیدالشهداء (ع) در عرفه، یکی از چیزهائی را که از ذات أقدس له مسئله کردند، شما هم ن شآء الله مسئلت می کنید، ما هم امروز مسئلت می کنیم این است که عرض می کنیم: خدایا! و فکّ ر هان ی (17). چه مسائل مالی و د ین و اینهائی که داریم، فکّ رهن بکن! هم توفیق بده دیون ظاهری ما ادا بشود و هم توفیق بده که دیون باطنی ما ادا بشود. نّ د ین الله احقّ أن یقضی .

 

شخصی آمد حضور وجود مبارک رسول گرامی (ص)، درباره حج سوال کرد: مادرم یا پدرم، مستطیع بودند، مکّه نرفتند الآن وظیفه ما چیست؟ فرمود: از مال او، از اصل مال او باید یک مقداری پول بگیرید، برای او حج ادا کنید، چرا؟ انّ دین الله احقّ أن یقضی. معلوم می شود حقوق الهی، دیون الهی است . اگر کسی یک تکلیفی را انجام نداد، بدهکار است. خوب بدهکار را گرو می گیرند. ما اگر تکالیف الهی را انجام دادیم، بدهکار نیستیم. وقتی بدهکار نبودیم، آزادیم. این می شود « فکّ رهن ». آنوقت آدم یا چیزی را تصمیم نمی گیرد، یا اگر تصمیم می گیرد، به خوبی انجام می دهد.

 

یک وقت است خدا به کسی استعداد قوی نداد، آن هم مصلحت است. به همان اندازه خدای سبحان از او مسئولیت می خواهد. ممکن است در معاد یک کسی که عالم روستا شد، زحمت کشید، دین مردم را با اخلاص حفظ کرد، این اگر جلوتر از یک عالم حوزوی نباشد، دنبال تر هم نیست! این از بیانات نورانی حضرت امیر (ع ) است که : الغ نا والفقر بعد العرض علی الله (18). چه کسی توانگر است، چه کسی تهی دست است که در دنیا معلوم نمی شود! در قیامت ممکن است معلوم بشود که آن عالمی که در روستا با اخلاص عمل کرد، اجرش اگر بیشتر از فلان استاد حوزوی نباشد، کمتر نیست. این به ع ند المنکس ره قلوبهم بر می گردد، به اخلاص بر می گردد، به صفای باطن بر می گردد، به اینکه برای چه کسی دارد کار می کند و چه چیزی را دارد می بیند بر می گردد. هزارها امّا و اگر دارد ...

 

درس اخلاق . قم. اول بهمن ماه 1383

 

پی نوشت ها :

(1) کافی. ج 3 . ص265

(2) سوره ق. 16 ـ با تلخیص

(3) حدید . 4

(4) منیه المرید. ص 123

(5) من لا یحضره الفقیه. ج4 . ص380

(6) علق . 5

(7) نحل . 53

(8) دعای کمیل

(9) همان

(10) فاطر . 28

(11) بحار الأنوار. ج 5 . ص218

(12) بقره . 3

(13) کافی. ج1 .ص98

(14) الرّحمن . 46

(15) نازعات . 40 و 41

(16) قمر . 54

(17) بحار الأنوار . ج 95 . ص 219

(18) نهج البلاغه. کلمات قصار- 452

 

منبع: غدیر

وساطت برای آزادی زندانیان بیگناه سیاسی

Posted:

محسن کدیور

 


باسمه تعالی


محضر مبارک آیت الله العظمی شبیری زنجانی دام ظله
سلام علیکم


سلامتی و عزت آن عالم ربانی را از خداوند بزرگ مسئلت دارم. نیک بخاطر دارم که مرحوم استاد آیت الله العظمی منتظری احترام ویژه ای برای حضرتعالی قائل بودند، احترامی برخاسته از فقاهت و تقوای شما. در زمان حصر ظالمانه آن فقید سعید به جرم امربمعروف و نهی از منکر و اقامه فریضه نصیحت به ائمة المسلمین جنابعالی حداقل دوبار به دیدار رهبر شتافتید و کوشیدید به این اقدام خلاف شرع پایان دهید، هر چند ارباب قدرت نصیحت مشفقانه شما را نشنیدند. در نخستین ساعات رفع حصر، جنابعالی به ملاقات صدیق قدیمی خود شتافتید و مقاومت مردانه اش را برای اعتلای حق گرامی داشتید. آنگاه که آن عالم وارسته دعوت حق را با عزت لبیک گفت، شما بر پیکر پاک او نماز گزاردید. در هجوم حرامیان برای بستن بیت آن فقیه مجاهد شما با صدور اجازه کتبی برای فرزندش کوشیدید چراغ بیت وی روشن بماند، هر چند ارباب دنیا به اجازه شما و دیگر مراجع وقعی ننهادند.


در جریان جنبش اعتراضی ملت ایران بر علیه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1388 که به مبارزه بر علیه استبداد دینی منجر شد، شما با ملاقاتهایی با رهبر جمهوری اسلامی تلاش کردید از خشونت حکومت بکاهید و در حد مقدور از آرمان عدالت خواهانه ملت در مذاکرات پشت پرده خود دفاع نمودید. آخرین اقدام خیرخواهانه شما تماس تلفنی با دفتر رهبری برای آزادی دکتر علی شکوری راد بود که خوشبختانه این بار نفس گرم شما موثر افتاد و وی بعد از تحمل حدود دو هفته زندان انفرادی در حین بازجوئی به وساطت شما آزاد شد. به گفته دکتر شکوری راد پدر مرحوم وی از دوستان نزدیک شما بوده است و شما جوانمردی کرده فرزند دوستتان را از بند نجات دادید.


این وساطت خداپسندانه نشان داد که سخن مرجعیت فی الجمله برش دارد، و رهبر جمهوری اسلامی به هر حال به آن ترتیب اثر می دهد. غرض از نوشتن این نامه و تصدیع، در درجه اول تقاضای ادامه این سنت حسنه و تعمیم آن به دیگر زندانیان سیاسی بیگناه است. بیشک شما به بیگناهی دکتر شکوری راد اطمینان داشتید و با توجه به شناخت خانوادگی، خود را موظف یافتید که به نجات یک بیگناه از حبس به سرعت اقدام کنید. اقدام برای رهانیدن بیگناهان از زندان اقدامی موجه، اخلاقی و مشروع است.


به عرض شما می رسانم که در زندانهای ایران زندانیان متعدد دیگری هستند که همانند دکتر شکوری راد یقینا بیگناهند و چندین برابر وی متحمل زندان و انفرادی و شکنجه شده اند، و برخی از آنها بیش از یک سال است از حق مرخصی که شامل حال کلیه زندانیان عادی است برخوردار نشده اند. پدران آنها اگرچه با شما رفت وآمد خانوادگی نداشته اند، اما همانند مرحوم پدر دکتر شکوری راد از مومنان یا شهروندان این مرز و بوم هستند. این زندانیان بیگناه سیاسی در حکم فرزندان و برادران شما هستند، به فرموده امام علی (ع) "اما اخ لک فی الدین و اما نظیر لک فی الخلق" و به حق انتظار دارند، از محبت و لطف شما و دیگر عالمان دین بهره مند شوند. بیشک عالمان دین به تاسی از رسول اکرم (ص) والد رحیم امت محسوب می شوند. شما به عنوان فقیهی نزیه تنها به خانواده و آشنایان و همشهری های خود تعلق ندارید. اکنون ملتی به نفوذ کلام، اقتدار علمی و اقتضای رسالت دینی شما چشم دوخته است. خانواده مظلوم زندانیان بیگناه سیاسی که عزیزانشان ماههاست بر خلاف حق و قانون و دین محبوسند از شما و دیگر مراجع معظم تقلید انتظار دارند وساطت کنید و این زندانیان بیگناه را آزاد کنید.


در کشوری که قضاوت آلوده سیاست است، قضات دادگاههای متهمان سیاسی و مطبوعاتی مستقل نیستند، دادگاه های تجدید نظر و دیوان عالی تشریفاتی هستند، راه یافتگان مجلس شورا و کمیسیون اصل نود که قرار بوده نماینده ملت باشند، به دلیل مهره چینی شدن از سوی شورای نگهبان، به وظائف قانونی خود عمل نمی کنند، مجلس خبرگان به دلیل مشابهی منصوب و مقهور رهبر است نه ناظر و قاهر بر وی، معلوم است که ملجأ و مأوائی جز بیوت مراجع مستقل را برای تظلم نمی یابد، و خدا نکند اگر از شما نیز ناامید شوند.


مردم ایران سالها بر منابر دینی از عهدی که خداوند از علما گرفته است شنیده اند، آن عهد مقدس تنها دفاع از حقوق آشنایان را شامل نمی شود. عالمان دین در قبال ظلمی که بر آحاد ملت می رود عندالله مسئولند، بویژه که این ظلم بنام دین و در لوای اسلام و روحانیت اعمال شده باشد. من نهیب شماتت سیدالشهداء حسین بن علی (ع) را از صحرای عرفه می شنوم که خطاب به عالمان دین می فرماید:


"ثم أنتم أيتها العصابة عصابة بالعلم مشهورة وبالخير مذكورة وبالنصيحة معروفة وبالله في أنفس الناس مهابة يهابكم الشريف ويكرمكم الضعيف ويؤثركم من لا فضل لكم عليه ولا يد لكم عنده، تشفعون في الحوائج إذا امتنعت من طلابها وتمشون في الطريق بهيبة (بهیئة) الملوك وكرامة الاكابر، أليس كل ذلك إنما نلتموه بما يرجى عندكم من القيام بحق الله وإن كنتم عن أكثر حقه تقصرون". «پس شما، اي جماعت (عالمان)، اي جماعتي كه به علم مشهوريد، نامتان به نيكي ياد مي شود، به نصيحت و خيرخواهي معروفيد، بخاطر خداوند در نظر مردم صاحب هيبت هستيد، شريفان از شما حساب مي برند، ضعيفان احترامتان مي كنند، كساني شما را برخود مقدم مي كنند كه شما را بر آنها فضيلتي نيست و حتي بر ذمه آنان نداريد. آنجا كه حاجت حاجتمندان روا نشود، با وساطت شما پذيرفته مي شود، در راهها با هيبت سلاطين و كرامت بزرگان رفت و آمد مي كنيد. آيا اين همه (عزّت و احترام) براي اين نيست كه از شما انتظار دارند كه به حقوق الهي قيام كنيد؟ حال آنكه شما از بيشتر اين حقوق كوتاه آمده ايد.»


اجازه فرمائید صورت بندی تقاضای خود به شکل زیر خدمتتان مطرح کنم:


اول. جمعی از مومنان و هموطنان به دلیل اقامه امربه معروف و نهی از منکر و عمل به فریضه نصیحت به ائمه مسلمین بدون اینکه دست به کمترین خشونتی بزنند، به شکل کاملا مسالمت آمیز به ارباب قدرت اعتراض کرده اند یا از ایشان انتقاد کرده اند. مطابق قوانین موضوعه ایران و اسناد بین المللی حقوق بشر و موازین شرع انور و ضوابط فقهی و سنت رسول الله (ع) و سیره امیرالمومنین (ع) این افراد نه تنها مجرم نیستند، بلکه مستحق تشویق و تحسین هستند.


دوم. حکومت جمهوری اسلامی پس از انتخابات سال گذشته حدود چهارصد نفر از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجوئی را با صفات فوق دستگیر و به زندانهای طویل المدت محکوم کرد، برخی را پس از تحمل بخشی از کیفر در برزخ ادامه حبس فعلا آزاد کرده است و بیش از یکصد نفر را همچنان در زندان نگاه داشته است. بحث فعلی من متوجه این عده است.


سوم. بیگناهی اکثر قریب به اتفاق این یکصد زندانی سیاسی محرز است. من برخی از آنان را از نزدیک می شناسم و اگر گوش شنوائی یافت شود، در محضر هر محکمه صالحی حاضرم بر بیگناهی آنها شهادت دهم. شما می توانید با گماردن هیأتی از معتمدان بیت خود در مورد این مهم تحقیق فرمائید و اطمینان حاصل کنید که اکثر قریب به اتفاق زندانیان سیاسی پس از انتخابات شرعا بیگناهند و به ناحق در زندانند.


چهارم. شما به عنوان یکی از زعمای حوزه علمیه قم امین ملت ازسو یک سو و مورد اعتماد حاکمیت از سوی دیگر هستید. فرزندان بسیاری از مقامات از جمله فرزندان رهبری شاگرد شما هستند. مقام رهبری شخصا به شما ارادت دارد. مناعت طبع شما باعث شده است که علیرغم این اقبال دنیوی، استقلال خود را کاملا حفظ کنید و به بیت و خانواده خود اجازه نداده اید ذره ای از تسهیلات و امکانات حکومتی استفاده کنند. به هر حال شما در منازعه ملت و دولت مرضی الطرفین هستید.


پنجم. حضرتعالی در رفع بحران دولت و ملت می توانید بزرگترین نقش را ایفا نمائید و با حکمیت منصفانه در اصلاح امور بکوشید و مرهمی بر آلام ملت مظلوم باشید. بدون تردید تذکر شما به اولیای امور بالاخص رهبر جمهوری اسلامی اگر نه بالکل حداقل فی الجمله مسموع خواهد بود.


ششم. نخستین قدم که مورد اتفاق همه منتقدان و معترضان است، و به بیانهای مختلف ابراز کرده اند، آزادی سریع زندانیان بیگناه سیاسی است. در فرهنگ دینی ما آمده است که آه مظلوم عرش الهی را می لرزاند و ظلم مانع استجابت دعا می شود، و مسلمانی در گرو اجابت استغاثه مظلومان و بی پناهان است. اگر در میان خیل عظیم زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی تنی چند بیگناه باشند و بزرگانی امکان رفع یا تقلیل این ظلم را داشته باشند، چه باقی می ماند جز تقاضای ادای تکلیف شرعی و اخلاقی؟ عذر می خواهم، درس پس می دهم اما اهمیت دماء و اعراض نفوس محترمه اقتضائی بیش از این دارد. اشتغال ذمه یقینی برائت یقینی می خواهد.


من در حد وسع خود نام بیگناهانی از زندانیان سیاسی را که می شناسم با جنابعالی در میان می گذارم، تا هر گونه که صلاح می دانید و مقدورات اجازه می دهد، همچون جناب آقای دکتر شکوری راد از وساطت شما بهره مند شوند. در این زمینه شهادت ایشان نیز می تواند باعث اطمینان بیشتر شما شود. اگر هر یک از معتمدان شما فهرست زندانیان بیگناهی که می شناسند خدمت شما شهادت دهند، بیشک شما با سرعت بیشتری بیگناهی این زندانیان مظلوم را احراز خواهید کرد. در کشوری که قانون ملعبه ارباب قدرت است، دست یازیدن به هر طریق اخلاقی و مشروع ممکن برای کاستن از آلام مظلومان مجاز است.


آن دسته از زندانیان سیاسی را که می شناسم طی سه فهرست خدمتتان معرفی می کنم. اول، 14 زندانی که کاملا می شناسم و در هر محکمه ای حاضرم بر بیگناهیشان شهادت دهم اگر مسموع افتد. دوم 24 زندانی که فی الجمله می شناسم و شهادت امثال من از جمله اسباب استخلاص آنها می تواند باشد. اگر حد شرعی به ادنی شبهه ای مرتفع می شود، چرا تعزیرات حکومتی مشمول قاعده درء نباشد؟ سوم، 16 بازداشت شده سیاسی که قرائنی بر بیگناهی آنها موجود است و وساطت شما می تواند هر چه زودتر به آزادی انها منجر شود.


یقین دارم که زندانیان و بازداشت شدگان بیگناه سیاسی بسیار بیشتر از مواردی است که اسامیشان گذشت. شرمنده ام که من این مظلومان و بیگناهان را نمی شناسم. اگر امکان آن باشد که شما در طریق آزادی همه بازداشت شده ها و زندانیان سیاسی پیش روید باعث مزید امتنان جمع کثیری از مومنان و هموطنان است.


در ضمن آقای عبدالله مومنی در مرداد 89 شرح شکنجه هائی که با وی رفته است در نامه سرگشاده مستندی به رهبری نوشته است. آقای حمزه کرمی هم در خرداد 89 شرح شکنجه های خود را به دادستان کل کشور بازگفته است. آقای محمد نوری زاد در نامه آبان خود به ضرب و شتم خود و تنی چند از زندانیان از جمله مصطفی تاجزاده و محسن امین زاده علاوه بر موارد پیش گفته اشاره می کند. بیاد داشته باشیم که تنها چهار جوان رعنا در بازداشتگاه کهریزک به دست ماموران جمهوری اسلامی زیر شکنجه کشته شده اند. قبلا هم زهرا کاظمی در زندان اوین زیر شکنجه از دنیا رفته است. هیچیک از آمران و عاملان این فجایع هنوز مجازات نشده اند.


مردم ایران برای برقراری قدرت دو روزه دنیوی زمامداران که به هیچکس وفا نکرده است، هزینه سنگینی را می پردازند. دهها کشته در خیابانها و زندانها ، صدها زندانی محکوم به حبسهای طویل المدت و توام با شکنجه، هزارها بازداشت شده و خسارت دیده، دهها روزنامه تعطیل شده، و هزارها کتاب سانسور شده و یک دنیا امید بربادرفته. مسئلة: راستی برای اینکه ولایتی جائر محسوب شود چه امور دیگری باید انجام گیرد که هنوز اتفاق نیفتاده است؟


من استدعا می کنم در فهرستهای سه گانه نظر کنید، ببینید منتقدان و مخالفان این حکومت چه کسانی با چه سوابقی هستند. اگر در هر یک از عرایض فوق تردید باشد، پیشنهاد می شود هیئتی از معتمدین آن مرجع عالیقدر برای تحقیق و تفحص از حال زندانیان بیگناه و بررسی مسئله شرم آور شکنجه از زندانهای جمهوری اسلامی بازدید کنند.


در خاتمه ضمن دعا برای سلامتی و عزت آن وجود شریف، برای تبرک نصیحت ارزشمند امام جعفر صادق (ع) خطاب به عبدالله نجاشی را متذکر می شوم: “وَ اعلَم أنَّ خَلاصَكَ وَ نجاتَكَ في حِقنِ الدِّماءِ وَ كَفِّ الأَذَي عَن أَولياءِ اللهِ وَ الرِّفقَ بِالرَّعِيَّة وَ التَّأَنِّي وَ حُسنَ المُعاشِرَة مَعَ ليِنٍ فِي غَيرِ ضَعفٍ وَ شِدَّةٍ فِي غَيرِ عُنفٍ.” "بدان که رهايي و نجات تو در حفظ جان، و جلوگيري از آزار اولياء الهي و نرمش با مردم و مهلت دادن و برخورد نيكو توأم با ملايمتِ بدون ضعف و قاطعيت بدون درشتي است." آنچه در این نامه از حضرتعالی درخواست شد عمل به مفاد لازم الاتباع رئیس مذهب جعفری است، وظیفه ای که حاکمان جمهوری اسلامی به طاق نسیان سپرده اند و بر خلاف آن عمل می کنند.


اگر این نامه باعث آزادی حتی یک زندانی بیگناه یا کاهش آلام خانواده حتی یک زندانی سیاسی در اعیاد اضحی و غدیر خم شود، خدا را شکرگزارم. ای کاش حضرت آیت الله آزادی همه زندانیان بیگناه سیاسی را عیدی ملت مظلوم بشمارند و در این راه مساعی جمیله خود را مبذول دارند. بابت تصدیع و صراحت لهجه پوزش می خواهم. سه فهرست شامل مشخصات 54 زندانی بیگناه ضمیمه این نامه است.


عزت عالی مستدام باد
محسن کدیور
25 آبان 1389


فهرست شماره یک: زندانیان بیگناه سیاسی که از نزدیک می شناسم (به ترتیب حرف الفبا)


1. محسن امین زاده، معاون وزارت خارجه در زمان دکتر کمال خرازی، رئیس ستاد انتخابات مهندس میرحسین موسوی، عضو مؤسس جبهه مشارکت ایران اسلامی، در تاریخ ۲۵ خرداد ۸۸ بازداشت شد. در تاریخ 21 بهمن 88 با تویع وثیقه به مرخصی امد. در تاریخ 3 مرداد 89 دوباره به اوین فراخوانده شد. امین زاده به 5 سال حبس محکوم شده است.
2. مهندس عماد بهاور، دانشجوی محروم از تحصیل كارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه بابل، رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران، طی یک سال 4 بار بازداشت شده است. تاریخ آخرین بازداشت 22 اسفند 88، در مهر 89 محاکمه شده است، حکمش هنوز صادر نشده است. زندان اوین
3. دکتر علی تاجرنیا، دندان پزشک، عضو هیأت مدیره انجمن دندان پزشکان ایران، استاد دانشگاه تهران، نماینده مجلس ششم، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، رییس کمیته صیانت از آرای استان تهران ستاد میرحسین موسوی، در ۲۸ خردادماه ۱۳۸۸ بازداشت و در ۱۶ آبانماه ۸۸ با قید وثیقه آزاد شد. به یک سال حبس محکوم شده است. در ۱۴ اردیبهشت ماه ۸۹ به زندان بازگردانده شد.
4. مصطفی تاجزاده، معاون وزارت کشور و مسئول ستاد انتخابات کشور در زمان حجت الاسلام و المسلمین عبدالله نوری، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی، در تاریخ ۲۳ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت و بعد از ۹ ماه، به دلیل وضعیت وخیم جسمی از زندان آزاد شد. وی در تاریخ ۲۴ مرداد 89 در حالیکه هنوز در بستر بیماری بود، دوباره روانه زندان اوین شد. تاج زاده به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و مطبوعاتی محکوم شده است.
5. دکتر احمد زیدآبادی، روزنامه نگار، دبیرکل تشکل قانونی دانش آموختگان ایران اسلامی، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، پس از نوشتن نامه انتقادی به رهبر جمهوری اسلامی در فردای انتخابات بازداشت شد. علیرغم تامین وثیقه در 12 مهر گذشته از آزادیش جلوگیری شد. دادگاه او را به 6 سال حبس و 5 سال تبعید در گناباد محکوم کرده است. برای تشدید رنج زندانی از تاریخ 12 بهمن 88 از زندان اوین به زندان رجائی شهر کرج تبعید شده است. زیدآبادی از لحظه بازداشت تا کنون به مرخصی نیامده است.
6. عیسی سحرخیز، روزنامه نگار، رئیس اسبق اداره مطبوعات خارجی وزارت ارشاد، مدیر مسئول و سردبیر روزنامه اخبار اقتصاد و ماهنامه آفتاب که هر دو توقیف شده است، عضو موسس شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، برادر شهید، در تاریخ ۱۲ تیر 88 بازداشت و پس از مدت ها انفرادی به سه سال حبس و پنج سال محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی محکوم شد. سحرخیز به دلیل اعتراض به اولیاء زندان در اردیبهشت امسال به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. وضعیت جسمانی وی بسیار وخیم است.
7. دکتر داود سلیمانی استاد دانشگاه تهران، برادر شهید، جانباز جنگ و عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی، در تاریخ 26 خرداد 88 بازداشت و به 3 سال زندان محکوم شد. دکتر سلیمانی در پی ارسال نامه سرگشاده به جناب آقای خامنه ای در شرح بازجویی هایش و درخواست اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان، در تاریخ 20 اریبهشت به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. وضعیت جسمانی وی بسیار وخیم و نیازمند مراقبتهای ویژه پزشکی است.
8. مهندس کیوان صمیمی، روزنامه نگار و فعال سیاسی با سابقه زندان در زمان شاه، دو برادر مبارزش قبل و بعد از انقلاب اعدام شده اند، مدیر مسئول هفته نامه توقیف شده نامه، عضو تشکلهای مدنی شورای ملی صلح، کمیته پی‌گیری بازداشت‌های خودسرانه، کمیته حمایت از حقوق شهروندی و کمیته دفاع از حق تحصیل؛ یک روز پس انتخابات بازداشت و به 6 سال حبس به علاوه 15 سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی محکوم شده است. در زندان اوین محبوس است.
9. مهندس محمد فرید طاهری قزوینی، داماد مهندس محمد توسلی (رئیس دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران)، تاریخ بازداشت 27 دی 88، محکوم به 3 سال حبس، زندان اوین
10. حجت الاسلام و المسلمین شیخ احمد قابل از شاگردان فاضل مرحوم مغفور آیت الله العظمی منتظری و نویسنده چند نامه انتقادی به جناب آقای خامنه ای، در تاریخ 30 آذر 88 در حال عزیمت به قم برای شرکت در مراسم تشییع جنازه استادش بازداشت و بعد از تحمل 170 روز زندان در تاریخ 20 خرداد 89 به قید وثیقه آزاد شد. وی پس از افشای اعدامهای دسته جمعی زندان مشهد و سخنرانی ها و مقالات انتقادی بار دیگر در تاریخ 23 شهریور 89 احضار و روانه زندان وکیل آباد مشهد شد. قرار است 30 آبان به دادگاه برود.
11. عبدالله مؤمنی، معلم آموزش و پرورش، سخنگوی تشکل قانونی دانش آموختگان ایران اسلامی، برادر شهید و سرپرست یتیمان آن شهید، تاریخ بازداشت 31 خرداد 88، پس از ماهها تحمل سلول انفرادی به 4 سال و 11 ماه حبس به حکم دادگاه تجدید نظر محکوم شد. در تاریخ 4 اسفند 88 به قید وثیقه آزاد شد، اما در تاریخ 24 فروردین 89 دوباره به زندان بازگردانده شد. او داستان شکنجه هایش را در زندان طی نامه هائی سرگشاده به رهبری و دادستان منتشر کرده است.
12. دکتر محسن میردامادی استاد دانشگاه تهران، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ششم، استاندار اسبق خوزستان، دبیرکل جبهه مشارکت ایران اسلامی، در تاریخ ۳۰ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد. در تاریخ ۲۷ اسفند ماه با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد. در تاریخ 3 خرداد 89 دوباره به زندان اوین بازگردانده شد. او به 6 سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و مطبوعاتی محکوم شده است.
13. محمدامین هادوی، فرزند نخستین دادستان کل انقلاب اسلامی مهدی هادوی، از فرماندهان جنگهای نامنظم فتح سوسنگرد به فرماندهی شهید دکتر مصطفی چمران، عضو سابق اتاق بازرگانی تهران، کارشناس اقتصادی، تاریخ بازداشت اول آبان 89، زندان اوین
14. دکتر ابراهیم یزدی، وزیر اسبق خارجه، عضو شورای انقلاب، دبیرکل نهضت آزادی ایران، با بیش از 79 سال سن در تاریخ 7 دی 88 بازداشت شد، به دلیل بیماری در تاریخ 21 بهمن به بیمارستان منتقل و در تاریخ 5 اسفند 88 آزاد شد. دکتر یزدی در تاریخ 9 مهرماه 89 به اتهام شرکت در نماز جمعه فاقد مجوز! در اصفهان بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

فهرست شماره دو: زندانیان سیاسی بیگناهی که فی الجمله می شناسم (به ترتیب حروف الفبا):


1. سید احمدرضا احمدپور، طلبه حوزه علمیه قم، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی منطقه قم، تاریخ بازداشت فروردین ماه ۸۹ ، محکوم به یک سال حبس و خلع لباس روحانیت، محروم از حق مرخصی، زندان قم
2. بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار، همسر ژیلا بنی یعقوب، تاریخ بازداشت تیر ۸۸ ، محکوم به 5 سال زندان، زندان اوین
3. سید میلاد اسدی، عضو سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی، تاریخ بازداشت آذر 88، محکوم به 7 سال حبس به حکم دادگاه تجدید نظر، زندان اوین
4. حسن اسدی زیدآبادی، مسئول واحد حقوق بشر سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی، تاریخ دومین بازداشت مرداد 89 ، محکوم به ۵ سال حبس، زندان اوین
5. محمد اولیائی فر، وکیل دادگستری، تاریخ بازداشت اردیبشت 89، محکوم به یک سال حبس، ممنوع الملاقات، زندان اوین
6. مسعود باستانی، روزنامه نگار، تاریخ بازداشت تیر 88، محکوم به 6 سال حبس، محروم از مرخصی استعلاجی علیرغم عفونت و درد شدید فک و دهان، از 26 خرداد 89 تبعید به زندان رجائی شهرکرج
7. رسول بداغی، معلم آموزش و پرورش، عضو کانون صنفی معلمان، تاریخ بازداشت شهریور 88؛ محکوم به 6 سال حبس و 5 سال محرومیت اجتماعی، از 26 خرداد 89 تبعید به زندان رجائی شهر کرج
8. محسن برزگر، دبیر فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل، عضو منتخب شورای دفتر تحکیم وحدت، تاریخ بازداشت اسفند 88، محکوم به ده ماه زندان، زندان اوین
9. مجید توکلی، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی پلی تکنیک امیرکبیر،تاریخ بازداشت 16 آذر 88، محکوم به 8 سال و نیم حبس و 5 سال محرومیت سیاسی و 5 سال ممنوع الخروج از کشور، از تاریخ 28 مرداد 89 تبعید به زندان رجائی شهر کرج
10. علی جمالی مسئول کمیته سیاسی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی، تاریخ بازداشت مرداد ۸۹ ، محکوم به ۴ سال حبس، زندان اوین
11. هاشم خواستار، معلم آموزش و پرورش، رئیس کانون صنفی معلمان مشهد، تاریخ بازداشت تیر 88، محکوم به 2 سال حبس، محروم از مرخصی استعلاجی علیرغم بیماری های متعدد، زندان وکیل آباد مشهد
12. محمد داوری، معلم آموزش و پرورش، عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران، جانباز جنگ، سردبیر وبسایت سحام نیوز (سایت رسمی حجت الاسلام مهدی کروبی)، دارای نقش کلیدی در افشای فجایع بازداشتگاه کهریزک، تاریخ بازداشت 17 شهریور 88، محکوم به 5 سال حبس، محروم از مرخصی، زندان اوین
13. مجید دری، دانشجوی محروم از تحصیل، عضو شورای دفاع از حق تحصیل، تاریخ بازداشت 18 تیر 88، محکوم به شش سال حبس در دادگاه تجدید نظر، تبعید به زندان بهبهان
14. امیرخسرو دلیرثانی، عضو جنبش مسلمانان مبارز، تاریخ بازداشت دی ۸۸ ، محکوم به ۴ سال حبس به حکم دادگاه تجدید نظر، زندان اوین
15. محمدرضا رزاقی، وکیل دادگستری و عضو کمیته حقوقی ستاد مرکزی انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی، تاریخ بازداشت شهریور 89، محکوم به یک سال حبس، بند ۳۵۰ زندان اوین
16. حشمت الله طبرزدی، فعال سیاسی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران، مدیر مسئول نشریه توقیف شده پیام دانشجو، برادر دو شهید، تاریخ بازداشت دی 88، محکوم به 9 سال حبس و 74 ضربه شلاق به جرم توهین به رهبری، تبعید به زندان رجائی شهر کرج
17. احسان عبده تبریزی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان، تاریخ بازداشت دی ۸۸ در حالی که برای دیدار با خانواده به ایران بازمی‏گشت، تاریخ برگزاری دادگاه 8 آبان 89، هنوز حکم صادر نشده است، زندان اوین
18. حمزه کرمی، از فرماندهان سپاه در دوران دفاع، رئیس اسبق ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان تهران، فرماندار اسبق ورامین، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولت‌های اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، مسئول ستاد مطبوعاتی هاشمی رفسنجانی در انتخابات نهم ریاست جمهوری، مدیر وبسایت جمهوریت، تاریخ بازداشت خرداد 88، محکوم به یازده سال حبس به حکم دادگاه تجدید نظر، زندان اوین
19. نوید محبی، وبلاگ‌نویس 18 ساله، تاریخ بازداشت شهریور 88، دادگاه وی در 23 آبان برگزار شده است، زندان ساری
20. مهدی محمودیان، روزنامه نگار، فعال حقوق‌بشر، عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، نقش عمده در افشای فجایع بازداشتگاه کهریزک، تاریخ بازداشت شهریور 88، محکوم به 5 سال حبس به حکم دادگاه تجدید نظر، تبعید به زندان رجائی شهر کرج
21. محمدرضا مقیسه، رزمنده دوران جنگ، روزنامه‌نگار، سردبیر مجله بیست ساله‌ها، عضو کمیته پیگیری امور بازداشت‌شدگان و آسیب‌دیدگان حوادث پس از انتخابات، تاریخ دومین بازداشت مهر ۸۹ ، محکوم به 6 سال حبس، زندان اوین
22. علی ملیحی، روزنامه نگار، عضو سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی، تاریخ بازداشت بهمن ۸۸ ، محکوم به 4 سال حبس به حکم دادگاه تجدید نظر، زندان اوین
23. محمد نوری زاد، نویسنده، مستندساز و روزنامه نگار سابقا نزدیک حکومت، بعد از نوشتن چند نامه انتقادی به آقای خامنه ای در تاریخ آذر 88 بازداشت شد. به اتهام توهین به رهبری به 3 سال و نیم حبس و 50 ضربه شلاق محکوم شد. تیر 89 با قید وثیقه به مرخصی آمد، اما پس از انتشار ششمین نامه سرگشاده اش به آقای خامنه ای دوباره به زندان اوین بازگردانده شد. علیرغم اینکه از عفونت پیشرفته فک و دندان رنج می برد در زندان تحت فشار است.
24. بهاره هدایت فعال دانشجویی، عضو دفتر تحکیم وحدت، تاریخ بازداشت دی ۸۸ ، محکوم به ۹ سال و نیم زندان به حکم دادگاه تجدید نظر، بند متادون زندان اوین
 
فهرست شماره سه. بازداشت شدگان سیاسی که فی الجمله بر بیگناهی شان شاهدم


1. زینب بحرینی، دانشجوی کارشناسی ارشد فیزیک دانشگاه شیراز، رییس ستاد جوانان میرحسین موسوی در استان فارس، تاریخ بازداشت 23 آبان 89، بازداشتگاه اطلاعات شیراز
2. محمد حیدرزاده، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شهركرد، عضو منتخب شورای مركزی دفتر تحكیم وحدت، تاریخ بازداشت 16 آبان ۸۹ ، زندان اوین
3. نازنین خسروانی، روزنامه نگار، تاریخ بازداشت 12 آبان 89، زندان اوین
4. احد رضایی، هوادار نهضت آزادی ایران، تاریخ بازداشت ۹ مهر ۸۹ ، زندان اوین
5. حسین زرینی، عضو ستاد ایثارگران مهندس میر حسین موسوی، تاریخ بازداشت اردیبهشت 89، محروم از تماس تلفنی و ملاقات با خانواده، زندان اوین
6. نسرین ستوده، مادر 2 فرزند 3 و 12 ساله، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان، تاریخ بازداشت شهریور 88، زندان اوین
7. محمد صابر عباسیان، رئیس ستاد جوانان 88 استان فارس، تاریخ بازداشت فروردین 89، زندان عادل آباد شیراز
8. محمد عزلتی مقدم، سردار سپاه در زمان دفاع، عضو دفتر سیاسی سپاه، ریاست نمایشگاه هوائی وزارت دفاع، رئیس کمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی مهندس موسوی، تاریخ بازداشت 19 آبان 89، زندان اوین
9. غفار فرزدی، هوادار نهضت آزادی ایران، تاریخ بازداشت مهر ۸۹ ، زندان اوین
10. محمد رضا (حسین) فرزین، جانباز شیمیایی جنگ، فعال سیاسی، معاون قرارگاه خاتم الانبیا سپاه در دوران جنگ، مسئول سابق روابط عمومی شهرداری مشهد در دوره اصلاحات، تاریخ بازداشت مهر ۸۹، مبتلا به بیماری قلبی، زندان وکیل آباد مشهد
11. علی قلی زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شاهرود،عضو منتخب شورای مركزی دفتر تحكیم وحدت، تاریخ بازداشت ۱۴ آبان ۸۹ ، زندان اوین
12. علیرضا کیانی، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران، عضو منتخب شورای مركزی دفتر تحكیم وحدت، تاریخ بازداشت ۱۶ آبان ۸۹ ، زندان اوین
13. مرتضی کیانی، برادر علیرضا، تاریخ بازداشت 21 آبان ۸۹ ، زندان اوین
14. حمید محسنی، رئیس دفتر مهندس میرحسین موسوی، تاریخ بازداشت شهریور 89، ممنوع الملاقات، زندان اوین
15. داریوش ممبینی، جانباز جنگ، عضو شورای شهر اهواز، تاریخ بازداشت مهر ۸۹ ، زندان اهواز
16. مهندس شفیق هادوی، مهندس معدن و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت، نوه مهدی هادوی نخستین دادستان کل انقلاب اسلامی، تاریخ بازداشت 4 آبان 89، قرار بود طی هفته ای که بازداشت شد از پایان نامه خود دفاع کند. زندان اوین.

 
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.