جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سال نو مبارک

Posted:

???? : طراح سبز

سال نو مبارک

تقویم  اختصاصی  سال ۱۳۸۹ با مناسبتهای سبز برای دانلود شما

Posted:



اختصاصی جنبش راه سبز (جرس) -

 

 

 تقویم سبز سال ۱۳۸۹هجری شمسی؛ سال صبر و استقامت

 

شبکه جنبش راه سبز (جرس) به مناسب سال نوی هجری شمسی تقویم زیبایی را همراه با مناسبتهای سبز سال گذشته منتشر کرده است. اشعار و طرح های این تقویم همگی از هنرمندان سبزی است که از ابتدا همراه جرس بوده اند و برای حمایت از این رسانه، آنها را به شبکه جنبش راه سبزاهدا کرده اند. برای یادبود خاطره های سبز سال گذشته، این تقویم به صورت نسخه دانلود (فایل پی دی اف) در وبسایت قرار گرفته و به راحتی قابل دانلود است.

 

این کار بدین منظور صورت گرفته تا هموطنان داخل ایران به علت موانع موجود خریداینترنتی بتوانند این تقویم را دانلود کرده و از آن استفاده کنند.

 

با این وجود تقاضای جرس از هموطنان (به خصوص هموطنان خارج از کشور) اینست که در ازای هر دانلود این تقویم از طریق بخش کمک مالی با همت عالی، شبکه جرس را حمایت کنند.

 

شکی نیست که حمایت شما دوستان در ادامه فعالیت های فرهنگی و مستقل نظیر این موثر خواهد بود و جنبش سبز را در داخل و خارج یاری خواهد کرد.

 

دوستانی که مایل به دریافت نسخه چاپی و صحافی شده این تقویم هستند می توانند با ایمیل mali @ rahesabz.net مکاتبه کنند. هزینه نسخه چاپی تقویم 20 دلار آمریکا به اضافه هزینه پست خواهد بود. 

 در زیر تصاویری از صفحات این تقویم زیبا را مشاهده می کنید که می توانید مناسبتهای جنبش سبز را در آن پیدا کنید.

 

دیدار نوروزی گروهی از فعالان سیاسی جنبش اصلاح طلب با خانواده باقی

Posted:

دیدار نوروزی گروهی از فعالان سیاسی جنبش اصلاح طلب با خانواده باقی

به گزارش خبرنگار جرس از تهران، فاطمه کمالی همسرعمادالدین باقی در دیدار نوروزی گروهی از فعالان اصلاح طلب با خانواده باقی خاطرنشان کرد "دو هفته قبل از پایان سال، مقامات قضایی در پاسخ پیگیری ما راجع به وضعیت آقای باقی به ما اعلام کردند خبرهای خوشی از وضعیت ایشان در پایان سال خواهند داشت و در هفته آخر سال از دادسرای مستقر از زندان اوین تماس گرفته و مبلغ وثیقه برای تامین اعلام شد که بلافاصله تامین گردید . حتی از سوی دادسرا ی مستقر در زند ان اوین و زندان اعلام شد روز سه شنبه آخر سال آقای باقی آزاد می شود اما با وجود ساعت ها ایستادن خانواده و دوستان جلوی درب اوین باقی آزاد نشد.

   ."

 

همسر باقی از اینکه چه کسی یا چه نهادی با آزادی باقی علی رغم تودیع وثیقه  مخالفت کرده است اظهار بی اطلاعی کرد و گفت:" متاسفانه با وجود اینکه  ما را به آزادی باقی امیدوار کرده بودند و ما روزهای پایانی سال منتظر  آزادی او بودیم، او تنها دو ساعت مانده  به تحویل سال از زندان تماس تلفنی چنددقیقه ای گرفت و ما پس از مدت  ها تنها  در این حد صدای او را شنیدیم که تبریک سال نو بگوید و برای همه آرزوی سالی خوش نماید. او در این تماس یادآور شد که ده روز پیش به او قرار وثیقه ابلاغ شده و کارشناس او هم روز دوشنبه هفته گذشته خداحافظی کرده و از وثیقه صادر شده به او خبر داده است." 

 

به گفته همسر باقی وی هنوز در سلول بسته دو- سه نفره بدون هیچ امکاناتی به سر می بردوحتی از دسترسی به کتاب هم محروم است. فاطمه کمالی نسبت به اینکه در مدت سه ماه بازداشت باقی فرزندانش تنها یک بار اجازه ملاقات با پدرشان را داشتند ابراز تاسف کرد و گفت:"باقی تماس تلفنی منظمی هم ندارد و بعضا دو بار در ماه  به مدت کوتاهی تماس گرفته است.باقی از این مدت حدود 50 روز را در سلول انفرادی در خلاء مطلق بوده و پس از آن در سلول های بسته دو- سه نفره به سر برده است." اتهام باقی گفت و گو با آیت الله منتظری بوده که پس از فوت آن فقیه توسط شبکه خبری بی بی سی پخش شد. همسر باقی در این باره گفت:" این گفت و گو دو سال پیش و قبل از راه اندازی شبکه بی بی سی ضبط شده بود." وی اظهار امیدواری کرد که با وجود اظهارات معاونین دادستان مبنی بر خبر خوش و آزادی باقی پیش از شروع سال جدید، این امر لااقل در روزهای ابتدایی شروع به کار در سال ۸۹ محقق شود و شاهد آزادی باقی و همه زندانیان سیاسی باشیم.

دراین دیدار با خانواده باقی جمعی از اعضای گروههای اصلاح طلب مانند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب حضور داشتند.

 

 

مسجد جامعی: گره مطبوعات بادست باز می شود نه دندان

Posted:



جرس: احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دوران ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی در گفت​و​گو با نشریه «مشق آفتاب» اظهار داشت می​توان گره مطبوعات را با دست باز کرد.

به گزارش خبرآنلاین وزیر ارشاد اسبق در گفت​و​گویی مفصل درباره موضوعات مختلفی از جمله تغییر رنگ پرچم در برنامه​های مختلف و توقیف مطبوعات صحبت کرده است. او درباره تغییر رنگ پرچم و واکنش​هایی که نسبت به این مساله نشان داده شده، اظهار داشت: « این کاری که انجام شد کار بدی بود.»

او ادامه داد: « وقتی در مطبوعات یک مطلب نوشته می‌شود، به عذرخواهی کفایت نمی‌کنند. تذکر می‌دهند، مطبوعات را تعطیل می‌کنند و افراد را دادگاهی می‌کنند. ما که با مطبوعاتمان که تیراژهای محدود چند هزار تایی دارند برخورد‌های دشواری می‌کنیم و پرونده به دادگاه می‌فرستیم، نباید درباره پرچم آن هم در یک مراسم رسمی تنها عذرخواهی کفایت کنیم. باید مقداری با موضوع جدی‌تر برخورد شود. نحوه نگاه نباید دو گانه باشد. وقتی موضوع مردم مطرح است سخت گیری‌ها به آن صورت باشد و وقتی نوبت مسئولان است، تنها یک عذرخواهی انجام شود. تغییر رنگ پرچم کار بدی بود و تکرار آن بدتر.»

مسجدجامعی همچنین درباره وضعیت مطبوعات در کشور اظهار داشت: « اگر نگاه ما انسجام اجتماعی و همبستگی باشد، اولین راه این موضوع این است که اجازه گفت‌وگو بدهید. همه گروه‌ها که از جایگاه خود برخوردار هستند باید در ایجاد این گروه‌ها همبستگی و مشارکت داشته باشند. حداقل این حضور و مشارکت این است که امکان شنیدن صدا وجود داشته باشد.»

او ادامه داد: «مطبوعات هم یکی از جاهایی است که این امکان را فراهم می‌کند. اگرما با این ظرفیت با تنگ نظری برخورد کنیم، عوارض آن از حوزه اجتماع به حوزه‌های دیگر کشیده می‌شود. یعنی شما اگر گره‌ای که می‌شود با دست باز کرد خیلی باید دور از مبانی باشید که بخواهید آن را با دندان باز کنید. مطبوعات از جاهایی است که می‌توان گره را با دست باز کرد. اگرشما نتوانید در حوزه فرهنگ هنز مدیریت کنید، بدانید که در حوزه‌های دیگر مدیریت دشوار خواهد بود.»

واکنش تند بروجردی به پیام نوروزی اوباما:پیشنهاد امریکا یک فریب است

Posted:



به گزارش ایلنا، علاء الدین بروجردی طی گفتگوئی پیرامون پیام تبریک رئیس جمهور آمریکا، ضمن اعلام این مطلب که "باید صدر و ذیل ادبیات و عملكرد سیاسی آمریكا و رهبرانش را مورد سنجش قرار داد"، خاطرنشان کرد "سال گذشته نیز پیام‌های مكرری برای مذاكره با ما فرستادند؛ اما در كنار آن بیش از ۶۰ طرح ضد جمهوری اسلامی را در كنگره‌ به تصویب رساندند كه یكی از آنها تصویب بودجه۵۵ میلیون دلاری بود. "

 

رئیس كمیسیون امنیت‌ملی و سیاست‌خارجی همچنین متذکر شد "مادامی كه همكاری و تناسبی میان اظهارات و عملكرد آمریكا وجود نداشته باشد، پیشنهاد مذاكره یك فریب است" و با اشاره به سخنان نوروزی آیت الله خامنه ای در مشهد خاطرنشان کرد "ایشان همچون پیام سال گذشته خود هوشمندانه به این نكته اشاره كردند كه زیر دستكش مخملین آمریكا، پنجه آهنین مخفی شده است. "

 

بر اساس همین گزارش، بروجردی مطالب ذکر شده توسط رهبر جمهوری اسلامی در مشهد را "همان پاسخ ملت ایران به اوباما" خواند و گفت "تمامی پیش‌بینی‌های رهبری در سال گذشته نسبت به وضعیت آمریكا، طی یك سال محقق شد و مشخص گردید كه حتی اگر اوباما در طرح شعارهایش، صداقت داشته باشد اما توان اجرایی آن را ندارد. "

 

وی همچنین افزود "اوباما هم در كشورش و هم در جامعه جهانی به ویژه در منطقه، نسبت به یك سال گذشته به شدت اعتبار خود را از دست داده است. اوباما نزد افكارعمومی جهان به یك فرد بی‌ارزش تبدیل شده است. از این رو پیام نوروزی وی به ملت ایران نیز بی‌ارزش است."

 

رئیس كمیسیون امنیت‌ملی و سیاست‌خارجی با تاكید مجدد بر اینكه پیام نوروزی اوباما فاقد ارزش است، خاطرنشان کرد: حتی افرادی كه فریب آمریكا را خورده بودند با پاسخ دندان‌شكن ملت در نهم دی و ۲۲ بهمن مواجه شدند و تودهنی بزرگی به آمریكا وانگلیس زدند. جای آن داشت كه اوباما هوشمندی بیشتری به خرج می‌داد و این موارد را در پیام نوروزی‌اش تكرار نمی‌كرد."

 

باراک اوباما امسال در دومین پیام تبریک نوروزی خود، ضمن بیان اینکه "به رغم اختلاف ایالات متحده با حکومت ایران، آمریکا در پی آینده ای روشن برای مردم ایران است"، خاطرنشان کرده بود "پیشنهاد آمریکا برای گفتگوی مستقیم با حکومت ایران همچنان پابرجاست و این دولت ایران بود که طی سال گذشته، منزوی ساختن خود را برگزید.

 

 

 

تاجزاده در گذر زمان؛ استقامت بر آرمان

Posted:



گزارش تصویری، اختصاصی جرس -

 

 

لینک دانلود

دیدار نوروزی مهندس موسوی و دکتر رهنورد با خانواده محمد نوری زاد

Posted:



جرس: همزمان با ایام عید نوروز مهندس میرحسین موسوی به همراه همسرش دکتر زهرا رهنورد با حضور در منزل محمد نوریزاد کارگردان و روزنامهنگار دربند با خانواده وی دیدار کردند.

به گزارش خبرنگار کلمه، در این دیدار که با حضور جمعی از دوستان و آشنایان نوریزاد که برای دید و بازدیدهای نوروزی و تبریک عید در منزل وی حضور داشتند انجام شد، مهندس موسوی با تبریک حلول سال نو به خانواده نوریزاد از استقامت وی در طول بیش از سه ماه بازداشت که همچنان ادامه دارد تقدیر کرد.

مهندس موسوی با یادآوری سوابق محمد نوریزاد ، ویژگی بارز این هنرمند سبزاندیش را حقگویی و تلاش برای یافتن حقیقت از سوی وی در تمامی ادوار فعالیتهایش دانست و گفت: نوریزاد تاوان حقگویی خود را میپردازد.

نخستوزیر دوران امام (ره) با اشاره به سابقه آشناییاش با نوری زاد از سالیان دور، به تجلیل از اقدامات فرهنگی وی به ویژه در دوران دفاع مقدس پرداخت و ابراز امیدواری کرد این روزنامه نگار زندانی هرچه زودتر آزاد شده و به جمع خانواده خود بازگردد.

مهندس موسوی همچنین در پاسخ یکی از حاضرین که از او درباره فلسفه نامیدن سال ۱۳۸۹ به نام سال «صبر و استقامت» پرسیده بود، با بیان اینکه منظور از صبر همان صبر به معنای قرآنی آن است، خاطرنشان کرد: در ماههای پیش رو همه افراد باید هریک در حد وسع و توانشان برای پیشبرد مطالبات مردم تلاش کنند و در این راه صبر و ایستادگی پیشه کنند تا در راه تحقق خواسته های ملت توفیق یابیم.

دکتر رهنورد هم در این دیدار با تجلیل از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی محمد نوری زاد در سالهای پس از انقلاب، استقامت وی و صبر خانوادهاش را ستود. خانواده نوری زاد نیز با ارائه مختصری از آخرین وضعیت نوری زاد در زندان، از حضور مهندس موسوی و دکتر رهنورد تشکر کردند.

محمد نوری زاد نویسنده، روزنامهنگار و کارگردان سینما و تلویزیون از ۲۹ آذرماه سال گذشته به دلیل نگارش چند نامه انتقادی خطاب به مسئولین در وبلاگ شخصی خود بازداشت و روانه زندان اوین شد. وی در این مدت هیچ ملاقاتی با خانواده خود نداشته است و نود و سه روز به دلیل اینکه تن به خواستهها و شروط بازجویان نداده بود حتی از تماس تلفنی نیز محروم شده بود. نوریزاد اخیرا” بعد از ۹۳ روز بیخبری در تماس تلفنی با خانوادهاش از سلامتی و ایستادگی خود خبر داد و تاکید کرد: مثل شیر ایستادام.

 
 
 
 

 

چون غرض آمد؛ هنر آلوده شد

Posted:



ایلنا -

 

گفت و گو از مریم منصوری

 

ه‌اعتقاد محمود دولت‌آبادي؛ نگاه تاريخي به گذشته ايراني تنها از رويدادهاي رنج‌آور خبر مي‌دهد. تصورات او از نوروز؛ سبزه، شادمانی و آشتی مردمان است. مي‌گويد: آرزو می‌کنم که دیگران شاد باشند.

 

ايلنا: در واپسین روزهای سال 88 کتاب "نون نوشتن" محمود دولت آبادی منتشر شد. "نون نوشتن" رمان نیست. داستان نیست. بلکه یادداشت‌های سالانه این نویسنده را از سال 1379 تا 1374 دربر می‌گیرد و روایت تنهایی‌ها، تلخی‌ها و مصائب نوشتن است، نوشتن به شیوه محمود دولت آبادی.

 

این کتاب چند سالی در ارشاد ماند و هنوز هم رمان "کلنل" دولت آبادی روي بازار کتاب را به خودش ندیده است. هرچند که ماه‌ها از انتشار ترجمه آلمانی آن می‌گذرد. امید که سال نو، نوید انتشار این رمان محمود دولت آبادی را داشته باشد.

 

 

*تصویر غالب در ادبیات ما، رنج است. کما اینکه در اکثر آثار ادبیات کلاسیک جهان هم معمولا ما با روی فرسایشگر زندگی مواجه هستیم. در ادبیات داستانی معاصر ما هم، لحظات شاد یا فانتزی کمتر دیده می‌شود. شما چه نگاهی به این موضوع دارید؟

 

ــ این بدیهی‌ست. به دلیل این‌که شما توجه نداشته‌اید که زندگی در یک قرن و نیم گذشته چگونه بوده و نمی‌دانید که بشر با چه مشکلاتی مواجه بوده است و برای ساده‌ترین امور با چه سختی‌هایی تلاش کرده است. شما فرزندان روزگاری هستید که قیمت نفت آن افزایش یافته، روزگار ارتباطات که جهان در یک مانیتور گرد آمده و می‌توانید به همه‌جای آن سرک بکشید. دیگر آن معنای گرسنگی وجود ندارد و مشکل آب و نان و ارتباطات آزاد و ... وجود ندارد. فقط کافی‌ست به این نکته فکر کنید که تا چهل سال پیش، هیچ‌کدام از این‌ها وجود نداشت و انسان هم، انسان بود. آن رنجی که شما در ادبیات دنیا می‌بینید، محصول دوره‌های اجتماعی تاریخ جهان است. به عنوان مثال در "بابا گوریو" بالزاک هم این رنج دیده می‌شود. آن پدر محصول روزگار خودش است. اما "بابا گوریو" آدمی‌ست که می‌خواهد دخترانش رشد کنند و زندگی دیگری داشته باشند. اما خودش محیط دیگری را نمی‌شناسد. این چه دستاوردی برای او دارد جز این‌که خودش متلاشی می‌شود و دخترهايش هم، هر یک زندگی‌ای را انتخاب می‌کنند که او نمی‌شناسد؟ این کشمکش، رنج‌آور نیست؟ در آثار کلاسیک ادبیات جهان نمونه‌هایی از این دست بی‌شمار است. در آثار داستایفسکی، هرمان هسه و استاندال هم دیده می‌شود. اما همه این‌ها در یک مقطع تحول از زندگی مکانیکی به یک زندگی جدید روی می‌دهد. از قرن نوزدهم تا نیمه دوم قرن بیستم. شما توجه کنید که دنیا چند جنگ بزرگ را تا نیمه دوم قرن بیستم تجربه کرده است. در ایران هم همین‌طور است. اگر از منظر تاریخی نگاه کنید، می‌بینید که تمام اتفاق‌هایی که در این سرزمین افتاده؛ رنج‌آور است. باوجود تمام این‌ها، من هنوز چشم به‌ راه نویسنده‌ای مثل عزیز نسین هستم.

 

 

*البته همان‌طور که می‌فرمایید شاید به خاطر همین ویژگی‌‌های زندگی جمعی است که این تم در ادبیات 40-50 سال پیش بیشتر دیده می‌شود. کما اینکه در گاو "غلام‌حسین ساعدی" هم ما با همین تصویر از اجتماع مواجه می‌شویم.

 

ــ کارهایی از این دست در سیر مهاجرت به صورت پراکنده دیده می‌شود و بیشتر جنبه‌های اجتماعی در این آثار منعکس است. آنها آثاری درمورد جامعه عقب‌مانده هستند. اما در "جای خالی سلوچ" و "کلیدر"، پيش‌زمینه‌های حرکت اجتماعی وجود دارد و از آن به بعد است که این حرکت – مهاجرت- جاری و ساری می‌شود و در "روزگار سپری شده..." هم قابل مشاهده است. ناگهان شهرهای ما به دهات‌های بزرگ به‌هم پیوسته تبدیل می‌شوند. در سال 1339 که به تهران آمدم، این شهر یک میلیون و نیم جمعیت داشت و وقتی "روزگار سپری شده مردم سالخورده " را نوشتم، این جمعیت ده برابر شد. اما این اتفاق ساده‌ای نبود. به نوعی یک مهاجرت اتفاق افتاد. در فاصله سال‌های 1342 تا آستانه انقلاب. یعنی ناگهان، جمعیت شهرها ده برابر شد. خود این اتفاق آیا رنج‌آور نیست؟ کنده شدن از ریشه‌ها رنج‌بار نیست؟ همین آمدن‌هاست که در سال‌های بعد به حرکت اقشاری از سراسر مملکت به‌سوی دنیا منجر می‌شود. داستان و سرگذشت تاریخ معاصر ما این است.

 

 

*اما به تدریج ما با نگاهی مواجه هستیم که به اثر ادبی هم به مثابه کالا نگاه می‌کند که باید عرضه شود و در نتیجه نویسندگان، متوسل به شگرد‌هایی برای جذب مخاطب می‌شوند.

 

ــ البته نویسندگان آزاد هستند که در آثارشان، هرکاری می‌خواهند انجام دهند. حتی اگر بخواهند مخاطب جذب کنند. از گذشته هم یافتن مخاطب، از طریق نوشتن داستان‌های مسلسل در مجله‌ها رواج داشت. اما اصل خلاقیت در هنر به معنایی که من می‌فهمم، چیز دیگری‌ست که مصداق آن هم بیتی از مولانا است که می‌گوید؛ چون غرض آمد هنر آلوده شد/ صد حجاب از دل به سوی دیده شد.

 

 

*اما نسل شما به اثر ادبی به شکل یک امر قدسی نگاه می‌کند.

 

ــ ما نسل نیستیم. فصلی از تاریخ معاصر ایران هستیم که از آستانه انقلاب مشروطیت آغاز می‌شود و می‌آید و به آدم‌های جدیدی می‌رسد. البته در این نقطه هم، در حرکت‌های جدید ادامه پیدا می‌کند. پس مسئله نسل نیست بلکه یک مقوله تاریخی است. اندیشه ترقی‌خواهی پیش از آغاز مشروطیت با افرادی مثل عباس میرزا آغاز شد و با شخصیت‌های دیگر ادامه پیدا کرد تا در آستانه مشروطه به یک حرکت فکری – ادبی جمعی تبدیل شد و آن حرکت هم ادامه پیدا کرد. بعد از به توپ بستن مجلس، دهخدا به عنوان سمبل یک حرکت ترقی‌خواهی موهایش سپید شد و در خانه نشست و از آن پس، دیکتاتوری مدرن با سنت‌های گذشته از دل انقلاب مشروطه بیرون می‌آید و باز هم این حرکت ادامه پیدا می‌کند تا شهریور 1320، بعد کودتای 28 مرداد 1332 و اصلاحات ارضی و... به خاطر همین‌هاست که می‌گویم این یک فصل تاریخی است که از 150 سال پیش آغاز می‌شود.

 

 

*فکر نمی‌کنید ادبیات داستانی ما از صادق هدایت تاکنون، به نوعی راوی تاریخ جنون و ابهامی‌ست که گسترده می‌شود؟

 

ــ نمی‌دانم ادبیات معاصر چه می‌کند. اما من این کار را نکرده‌ام. البته ادبیات هم مربوط به موقعیت‌هایی است که از دل چارچوب‌های شناخته شده بیرون می‌آید. واقعیت‌هایی که گاه سورئالیستی‌تر از هر اثر ادبی بوده‌اند. فکر می‌کنم بهتر از از این تعریف‌های کلی پرهیز کنیم.

 

 

*و در آخر بفرمایید که تصویر ذهنی شما از نوروز چیست؟

 

ــ سبزه، شادمانی، آشتی مردمان با یکدیگر و صلح. من آرزو می‌کنم که دیگران شاد باشند. اما این‌که خودم در چه حالی هستم یک مسئله شخصی است. به خصوص برای تمام جوانان مملکت، آرزوی شادمانی دارم و امیدوارم این فصل زیبا و درخشان طبیعت را قدر بدانند و این‌که هستند و می‌توانند جهان را در این فصل تماشا کنند.

 

منبع: ایلنا

خدای سلولهای رجایی شهر

Posted:



سید حسین جاودانی -

 

متالهین معتقدند که خدا را در همه جا می توان یافت و بر آن پای فشرده اند و آن را نکته بدیع سنت الهی می دانند که بندگان خداوندی در هر جا و هر زمانی قادرند با خالق مطلق و قادر بی همتا ارتباط برقرار کنند و از او استمداد جویند.

 

مقام رهبری در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 57 از مبارزین نامدار بوده اند و چوب بازجویی های پیاپی بازجویان بدنام ساواک را در زندانهای مشهد وتهران خورده اند و چند سالی نیز ظاهرا در ایرانشهر سیستان و بلوچستان؛ به تبعید روزگار گذرانده اند.

 

 ایشان در دیداری با خانواده مرحوم مطهری که در12 اردیبهشت سال 77 صورت پذیرفته؛ خاطره ای نقل کرده اند و گفته اند: مرحوم مطهری به من گفتند: من می خواهم زودتر خودم را بازنشست کنم، بروم قم و خدا را ببینم. من در پاسخ ایشان گفتم: آقای مطهری! من خدا را درگوشه سلول دیدم، ایشان( آقای مطهری) از پاسخ من یک تکانی خوردند و من ادامه دادم که من خدا را آن وقتی که مامور آمده بود من را بگیرد که در گوشه سلول بیندازد؛ آن جا خدا را دیدم.

 

معلوم نیست که مرحوم مطهری با آن تکانی که خورد؛ آیا از تصمیم خود منصرف شد یا خیر و یا اساسا اجل به شیخ مقتول چنین اجازه ای را داد یانه؛ اما مفهوم و منطق سخنان آیت الله خامنه ای در مذمت و سختی سلولهای تاریک زندان است و البته عظمت روحی کسانی که به آن دچار شده اند.

 

نام احمد زیدآبادی روزنامه نگار، اینروزها بر سر هر بامی می رود و نقل سخنان کسانی است که داستان سوگناک آزادیخواهی در ایران را می خوانند. چند روز پیش مصاحبه ای از همسر والا مقام ایشان خواندم که احمد همچنان در زندان بدنام رجایی شهر کرج نگهداری می شود و بدون هیچ مستمسک حقوقی و صرفا به دلایل آشکار سیاسی ـ چرا که وی ساعتی پس از انتخابات بازداشت شد و استدلال مشارکت دراعتراضات نیز براو صادق نیست ـ  که همگان از آن مطلعند؛ در کنار و در بند قاتلان نگهداری می شود و از عظمت روحی این مرد متحیر شدم که ظاهرا در مکالمه ای با همسر، خواسته که آنان را قاتل ننامد؛ چرا که آنان نیز صرفا اشتباهی در زندگی خود کرده اند و شاید مستحق چنین نامی نباشند.

 

تقریبا ـ  و چرا تقریبا ـ  که تحقیقا هر کس که با احمد برخورد کرده، از سادگی و متانت و صفای روحی او به نیکی یاد کرده و او را مردی وسیع المشرب، با نیکی و پاکی درون و مدارای بی مانند دانسته است.

 

چرا روزنامه نگاری با تحصیلات آکادمیک چون زید آبادی باید در بند قاتلان نگه داری شود و آنان که در روز روشن جوانان مردم را کشتند و بر خردان و کهان رحم نکردند و جمع کثیری را با مفهوم باتوم مانوس کردند، بی هیچ محاکمه ای در سایه امن حکومت زندگی کنند؟‍‍‍‍!

 

پاسخ آن را سرانجام خواهیم گرفت، اما ای کاش آیت الله خامنه ای که آنچنان شاعرانه سلولهای زندان را توصیف می کند که مرد فیلسوفی چون مطهری تکان می خورد، به این سوال نیز پاسخ میدادند.

 

مقام محترم رهبری باید به فراست بدانند که هر چند حضرت ایشان بالغ بر 30 سال است که دیگر جز در خاطرات خود و یا دیگران؛ آن سلولها را یاد نمی کنند؛ اما از قضا خدا در همان سلولها ماند تا این بار خود را به زید آبادی و زیدآبادی ها نشان دهد و آنان را در محنت زندان حکومت دینی یاری دهد.

 

مباد که مقام رهبری خدا را در همان سلولها جا گذاشته باشند!   

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

هشدار آمریکا به شهروندان دو ملیتی در مورد سفر به ایران

Posted:



جرس:وزارت امور خارجه ایالات متحده روز سه ‌شنبه با انتشار بیانیه‌ای به شهروندان خود و به ‌ویژه افراد دارای تابعیت دوگانه ایرانی و آمریکایی در مورد سفر به ایران و خطر «آزار و اذیت یا دستگیری» هشدار اکید داد.

در بیانیه وزارت خارجه آمریکا اشاره شده است که از سال ۲۰۰۹ به این سو مقامات جمهوری اسلامی از خروج چندین فرد ایرانی – آمریکایی از ایران و «در مواردی به مدت چند ماه» جلوگیری کرده‌اند.

 

به گزارش رادیو فردا، در این بیانیه آمده است: «آمریکایی‌های ایرانی‌تبار پیش از برنامه‌ریزی برای سفر به ایران لازم است خطر هدف قرار گرفتن از سوی مقامات ایران را در نظر بگیرند.»

در بیانیه وزارت خارجه آمریکا اشاره شده است که تاکنون چندین ایرانی – آمریکایی با اتهاماتی چون «جاسوسی و اقدام علیه امنیت ملی» مواجه و بازداشت شده‌اند.

رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی – آمریکایی، از جمله این شهروندان آمریکا بود که در سال ۱۳۸۷ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به جاسوسی برای آمریکا متهم شد.

خانم صابری در فروردین‌ماه سال ۱۳۸۸ پس از تحمل بیش از سه ماه حبس در زندان اوین آزاد و از کشور خارج شد.

وزارت امور خارجه ایالات متحده در بیانیه خود به شهروندانش یادآوری کرده است که مقامات جمهوری اسلامی به افراد ایرانی – آمریکایی اجازه دسترسی به دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران را نمی‌دهند.

ایران تابعیت دوگانه را برای افراد به رسمیت نمی‌شناسد و در صورت بازداشت ایرانی– آمریکایی‌ها آنها را ایرانی قلمداد می‌کند.

این بیانیه می‌گوید: «دولت ایالات متحده با جمهوری اسلامی ایران روابط دیپلماتیک یا کنسولی ندارد و بنابراین نمی‌تواند به شهروندان آمریکایی در ایران خدمات کنسولی ارائه کند.»

هشدار تازه دولت باراک اوباما به شهروندان خود در مورد سفر به ایران تمدید هشداری است که در تاریخ اول ژوئیه سال گذشته میلادی، به دنبال آغاز اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات در ایران، صادر شده بود.

ایالات متحده که در ۳۱ سال گذشته رابطه دیپلماتیک مستقیم با ایران نداشته است هم‌اکنون در تلاش است چهارمین دور از تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی را به تصویب برساند.

آمریکا و متحدانش و در رأس آنها اسرائیل می‌گویند جمهوری اسلامی در پی ساخت تسلیحات اتمی است. تهران همواره این اتهام را رد کرده و آن را خلاف اصول اخلاقی و عقیدتی خود توصیف کرده است.