جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


به مناسبت آزادی دکتر تاجزاده

Posted:



فریاد آشنا -

هیهات گر که مردی کو راد رفته باشد
بر این رباط کهنه، دلشاد رفته باشد
نالم ز مردمی که خوابند همچو کبکی
هرچند بر جهانی بیداد رفته باشد
آزادی ار بمیرد، دادی دگر نماند
بنیان عاشقی هم بر باد رفته باشد
آن کو ز داد دم زد جانا نه اهل داد است
آزاد مرد کی با صیاد رفته باشد
گر "باقی" است و "قابل"، کس بر ستم مقابل
اما بود به زندان، کی داد رفته باشد؟
از خاتمش منامید او پست تر زخاک است
عالم کجا خلاف استاد رفته باشد؟
گر بیرق هدایت آن عامل فساد است
باید بهشت دزد و شیاد رفته باشد
آن حامی ستم را عادل چگونه نامند
بهتر که او به نام حداد رفته باشد
گر جنتی همین است جنت نمی روم من
این جنتی است کانجا شداد رفته باشد
اینان اسیر دنیا گشتند و غافلانند
آزاده کی به دنیا معتاد رفته باشد؟
بر مرد روشن اندیش اینان بها ندادند
باکی مباد گر رای آباد رفته باشد
گر بیستون بگردند از فخر و ایستایی
خردند گر ره عشق فرهاد رفته باشد
بشنو کنون "حزینا" شعرت در این معانی
"ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد"
آن کو اسیر راه آزادی و خرد شد
در قلب آگهان چون اولاد رفته باشد
آگاهی ار فزون شد خرسند باش و خشنود
حتی اگر سر دار، "فریاد" رفته باشد

تهران با زلزله 7.1 ریشتری لرزید/ ریزش 300 هزار ساختمان و...

Posted:



سید هادی کسایی زاده -

 

"ساعت 23 سه شنبه شب زلزله ای به بزرگی 1/7 ریشتر پایتخت ایران را لرزاند و بیش از 5/1 میلیون نفر کشته و زخمی بر جای گذاشت"، 300 هزار ساختمان فرو ریختند، تجهیزات امدادی پشت جاده های تخریب شده مانده اند، وزرای کابینه هنگام زلزله خواب بودند، "پیامک" به داد اطلاع رسانی بحران رسید و ...

 

به گزارش خبرنگار اجتماعی مهر، این جملات تکاندهنده بخشی از سناریوی تعریف شده از سوی وزارت کشور بود که شب گذشته برای ارزیابی توان عملیاتی ستاد مدیریت بحران کشور در برابر وقوع زلزله احتمالی تهران اجرا شد.

 

ساعت 22 شب گذشته "سه شنبه" طی تماس تلفنی روابط عمومی استانداری تهران با خبرنگار مهر مطلع شدیم که سناریویی تحت عنوان اعلام وقوع زلزله با بزرگی 1/7 ریشتر به عمق 25 کیلومتر در منطقه بومهن و در مجاورت گسل شمال تهران توسط مدیریت بحران کشور نوشته شده که راس ساعت 23  وقوع آن اعلام  شد.

 

قبل از وقوع زلزله فرضی در ساعت 23 و اعلام شرایط بحرانی توسط وزیر کشور، اورژانس 115 تهران، نماینده وزارت بهداشت در محل استانداری تهران حضور داشتند که نشان از آشکار شدن اطلاعات بحران فرضی قبل از وقوع زلزله بود.

 

در ساعت 23 "روز سه شنبه" با حضور استاندار تهران و معاون وزیر و رئیس اتاق مدیریت بحران وزارت کشور طی تماس تلفنی با نجار وزیر کشور وقوع زلزله فرضی و وضعیت بحرانی اعلام شد.

 

بر اساس سناریوی فرضی این زلزله شهرهای آبسرد، دماوند، بومهن، رودهن، آبعلی و مناطق یک، دو، سه، چهار، هفت و هشت شهرداری تهران همراه با شهرهای اوشان ، فشم و میگون لواسانات را در بر گرفته است و شهرستانهای کرج، پاکدشت، ساوجبلاغ و نظر آباد نیز تحت الشعاع زلزله در وضعیت آماده باش هستند.

 

 بنا بر گزارشهای اولیه و بر اساس "سناریو فرضی" 300 هزار ساختمان ریزش، 130 هزار کشته، چهار هزار شکستگی لوله و شریانهای حیاتی و بیش از یک میلیون نفر نیاز به اسکان اضطراری دارند.  از کار افتادن سیستمهای مخابراتی و ماهواره ای، آسیب دیدگی نیمی از بیمارستانها، آتش سوزی در نقاط مختلف شهر، ریزش پلها، خاموشی برق و وحشت میان مردم نیز گزارش شده است.

 

 به دستور استاندار تهران و رئیس اتاق مدیریت بحران راس ساعت 23 به تمامی دستگاه ها و نهادهای مسئول و عضو کمیته بحران از طریق سیستم ارسال پیام کوتاه اطلاع رسانی شد تا به سرعت خود را به استانداری تهران اتاق بحران برسانند.

 

 اعضای اتاق مدیریت بحران شامل نیروی انتظامی تهران بزرگ، فرماندهی قرارگاه ثارلله، روسا و مدیران ادارات و شرکتهای بازرگانی، برق، آب، گاز، جهاد کشاورزی، ملی پخش فرآورده های نفتی، بنیاد مسکن،هلال احمر، صدا و سیما، دانشگاه های علوم پزشکی، مخابرات، آتش نشانی، آموزش و پرورش، اورژانس، محیط زیست، حمل و نقل و ترافیک، شهرداری تهران، کمیته امداد، بهزیستی، پلیس راهور، هواشناسی، راه و ترابری، فرودگاه های کشور، راه آهن، دادگستری، پزشکی قانونی، ژئوفیزیک، متروی تهران و فرمانداران شهرستانهای تهران هستند که پس از اعلام وضعیت بحرانی باید در کوتاهترین زمان در اتاق بحران حضور یابند.

پس از اعلام خبر زلزله و آغاز به کار اتاق مدیریت بحران به فرماندهی تمدن استاندار تهران دستگاههای حاضر در اتاق به تفصیل به وسیله بیسیم و تلفن همراه آخرین گزارشات و اقدامات را به استاندار ارائه می کردند.

 

 با توجه به وقوع زلزله بم، هائیتی و ترکیه هر چند این سناریو و تشکیل اتاق مدیریت بحران در پایتخت ضروری بود ولی چالشها و ضعفهای دستگاه ها به وضوع  مشاهده می شد در حالی که در بحرانهای فرضی گذشته این اشکالات دیده شده است ولی هیچگونه اقدامی برای رفع آن اتخاذ نشده و باز هم با همان نقاط ضعف سناریوی جدید برنامه ریزی شده است.

 

بیمارستان سیار نداریم

دکتر سعید متجدد جانشین مدیریت بحران دانشگاه ایران و نماینده وزارت بهداشت در ستاد مدیریت بحران تهران در گفتگو با خبرگزاری مهر، با اعلام ریزش 300 هزار ساختمان مسکونی گفت: در صورت وقوع این سناریو 70 درصد تختهای بیمارستانی در اختیار بیمارانی که پیش از وقوع زلزله بستری شده اند قرار دارد و تنها 30 درصد را می توان به حادثه دیدگان اختصاص داد. این خود نشان دهنده بحران درمانی در وقوع زلزله است در حالی که در مانور کرامت مسئولان با توجه به مشکل موجود قول دادند 15 بیمارستان سیار را برای وقوع حوادث خریداری کنند.

 

وی در ادامه افزود: 50 درصد بیمارستانها آسیب پذیرند که این هم در نوع خود بحران دیگری را در بحث درمان به همراه دارد.

متجدد در ادامه با ضرورت پیشنهاد ساخت شهر درمانی در خارج از تهران این اقدام را برای شرایط خاص و بحرانی لازم و ضروری عنوان کرد.

 

 یک میلیون زخمی را نمی توان به تهران انتقال داد

 دکتر معتمدی از اورژانس 115 تهران در این گفتگو اززخمی شدن یک میلیون نفر از شهروندان در حادثه فرضی خبر داد و افزود: 60 درصد این زخمی ها بیماران وضعیت سبز هستند که به صورت سرپایی درمان می شوند و 25 درصد حالت زرد و پنج در صد در حالت قرمز قراردارند که با توجه به اینکه اورزانس تهران تنها 170 آمبولانس دولتی در اختیار دارد باید از 180 آمبولانس خصوصی و امکانات هلال احمر نیز کمک بگیرد. ضمن اینکه امکان امداد هوایی نیز وجود ندارد و به نوعی با چالش انتقال یک میلیون زخمی روبرو هستیم.

 

 تجهیزات ؛ پشت جاده های تخریب شده

 روسای سازمانهای آتش نشانی، پخش فرآورده های نفتی و هلال احمر با وجود اینکه امکانات و تجهیزات امدادرسانی خود را با تمام توان در کمتر از پنج دقیقه آماده کرده اند با بحران تخریب جاده و مجاری ورودی و خروجی به شهر بومهن مواجه شدند که زمانیان نماینده راه و ترابری در این مورد به خبرگزاری مهر گفت: جاده موجود با توجه به حادثه رخ داده راهی را برای ورود و خروج خودروها باقی نگذاشته است ولی باید جاده فرعی ایجاد شود. که این مشکل در تمام شهرهای کشور موجود است و اکثر جاده های کشور جاده جایگزین و کمربندی ندارند و این نیاز به اعتبارات خاص دارد.

 

این حادثه نیاز به حضور رئیس جمهور داشت

صادقی رئیس جمعیت هلال احمر استان تهران در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه این سناریو با واقعیت منطبق نیست، اظهار داشت: 300 هزار ریزش ساختمان و 5/1 میلیون نفر کشته و زخمی یعنی این حادثه چندین برابر بزرگتر از بم است و در صورت بروز چنین حادثه ای باید کار گروه ملی با ریاست رئیس جمهور تشکیل شود . چرا که افراد و مسئولین ستاد بحران تهران نمی توانند در کمتر از 10 دقیقه خود را به ستاد برسانند. در واقع همه اعضایی که اینجا حاضرند اکثرا از قبل می دانستند و چند کوچه آن طرف تر منتظر بودند. وی گفت: مناطق شمال تهران بیشترین آسیب را دیده اند ولی نقش شهرداری تهران دراین بحران بسیار کمرنگ است


 


صادقی گفت: آمارها همه غیر واقعی است چرا که هیچکدام از افراد نمی دانند که در صورت بروز این حادثه راه ها بسته می شود، مخابرات و دیگر دستگاه ها هم با مشکل روبرو می شوند ولی همه می خواهند بگویند ما زود رسیدیم.

 

 تنها 6 خط تلفن بی سیم می توانیم راه اندازی کنیم

یعقوبی نماینده مخابرات استان تهران در پاسخ به پرسش خبرنگار مهر در مورد تاخیر برای حضور اتاق بحران گفت: پیامک ساعت 24 شب به ما اعلام شد.


وی با بیان اینکه با سناریوی موجود تمام سیستم مخابراتی دچار مشکل می شود اظهار داشت: سیستمهای GSB را به تعداد یک کانکس آن هم در صورت بازبودن جاده ها می توانیم مستقر کنیم که این دستگاه قادر به ساپورت 6 گوشی تلفن است.

 

آمار کل تختهای بیمارستان های حوزه کاری ام را ندارم

دکتر رزاقی رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران یکی دیگر از اعضای ستاد بحران استان تهران در گفتگو با خبرگزاری مهر با اشاره به اینکه 11 بیمارستان تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران در استان تهران داریم، گفت: تعداد دقیقی از آمار کل تختهای بیمارستانی در حوزه کاری خودم ندارم. ولی بیماران را از منطقه دور می کنیم تا تختها خالی شود.

 


وی گفت: طی گزارش ارسالی 200 تخت خالی در حال حاضر موجود است.

 

 فکر کردم شوخی است

 جمالی رئیس سازمان انتقال خون تهران با بیان اینکه نام سازمان انتقال خون در در سناریوی بحران تهران ذکر نشده است به خبرگزاری مهر گفت: پیامک ساعت 11 رسید ولی فکر کردم این پیامک "سرکاری" شوخی است. وی گفت: من نمی دانستم استانداری از عباس آباد تهران به خیابان طالقانی منتقل شده است.

 

رستمی رئیس سازمان بهزیستی استان تهران که در ساعات پایانی مانور حاضر شده بود گفت: اولا اینکه پیامک ساعت 24 به من رسید و درثانی فکر کردم موضوع جدی است.

 

 از خبرگزاری مهر به علت حضور مستمر در اتاق بحران تشکر می کنم

مرتضی تمدن استاندار تهران بعد از اتمام مانور مدیریت بحران ضمن تشکر از خبرگزاری مهر به عنوان تنها خبرگزاری که تا انتهای مانور در اتاق بحران حضور داشت گفت: ضعف و چالشهای مدیریت بحران قابل انتقاد است ولی این تنها یک مانور نمایشی بود تا با حضور به موقع مسئولین و مدیران و قابلیتها و چالشهای موجود آشنا شده و با اعتبار 200 میلیارد تومانی دولت در بحث زلزله این مشکلات مرتفع شود.

 

 تمدن در پاسخ به این پرسش که چرا رادیو به عنوان یکی از مهمترین ابزار ارتباطی در وقوع بحران در این مانور حضور نداشت گفت: در ابتدای مانور به صورت تلفنی با رادیو در ارتباط بودیم ولی در اتاق بحران خبری از آنها نبود.

 

استاندار تهران عدم حضور نیروی انتظامی را اشکال در پیام رسانی عنوان کرد و افزود: برخی از فرماندهان انتظامی چند تلفن همراه دارند و احتمالا این پیامک را دریافت نکرده اند و اگر درست دعوت می کردیم می آمدند.

 

 تمام وزاری کابینه خواب بودند

به گزارش خبرگزاری مهر، مانور مدیریت بحران تهران در حالی به پایان رسید که هنوز عده زیادی از مسئولان نه تنها در این مانور حضور نداشتند بلکه از آنهم بی خبر بودند. سازمان ژئوفیزیک و زمین شناسی به عنوان یکی از اصلی ترین نهادها در وقوع زلزله، نیروی انتظامی و ارتش برای حفظ امنیت، شهرداری تهران، مترو، شرکت آب و فاضلاب، پلیس راهور، دادگستری، راه آهن و کمیته امداد از جمله دستگاههای عضو مدیریت بحران استان تهران بودند که با وجود ارسال پیامک حضور نداشتند.

 

 به گفته یکی از مسئولان اتاق بحران وزارت کشور، متاسفانه هیچ یک از وزاری دولت غیر از شخص وزیر کشور در این بحران حاضر نشده و پاسخگوی تلفنهای مسئولان نبودند.

 

 به گزارش خبرگزاری مهر، با وجود ارسال پیامک در ساعت 23 ، برخی از سازمانهای مسئول بسیار دیرتر از وقت قانونی حاضر شدند که می توان به حضور فرماندار دماوند درساعت 24، مدیر منطقه ای برق استان تهران در ساعت1:30 بامداد، مدیریت فرودگاههای کشور1:30بامداد، فرمانداری تهران 24 و رئیس سازمان بهزیستی استان تهران در ساعت 1:30 بامداد اشاره کرد.

 

جدا از مشکلاتی اعم از کمبود صندلی در اتاق بحران، پارک چند لایه خودروها در خیابان طالقانی تهران، نبود چادر سردخانه در کشور، عدم حضور سازمانهای مردم نهاد و روحانیون مذهبی برای تقویت فضای معنوی اتاق مدیریت بحران، به سخره گرفتن این مانور توسط برخی از مسئولان نیز جای تاسف داشت. در طول مدت مانور غیر از مسئولان امدادی و پزشکی برخی از مسئولان دیدارهای گذشته را تازه می کردند و برخی دیگر تنها تماشاگر بودند ولی نمی توان مدیریت قوی و هوشمندانه استاندار تهران را نادیده گرفت.

 

حال سئوال این است در صورت برزو زلزله ای واقعی آیا به راستی مسئولان کشور می توانند تدابیر امنیتی، بهداشتی، اورژانسی و اسکان موقت را به درستی و در کوتاهترین زمان انجام دهند؟

 

 

منبع: مهر

چگونه استراتژی آگاه سازی را عملیاتی کنیم؟

Posted:



ساسان ص. -

 

  پس از راهپیمایی ۲۲ بهمن و "مهندسی امنیتی تظاهرات"، مهندس موسوی در گفتگویی با سایت کلمه، مواضع خود را در قبال این رویداد و حوادث در پی آن بیان نمود. در این گفتگو، مهندس موسوی  بر نوآوری در بدنه  اجتماعی جنبش سبز تاکید و یاداوری نمود که جنبش سبز "نباید دچار روزمرگی و انفعال بشود"؛ مجددا اهداف جنبش سبز که "اصلاح در چارچوب اصولی روشن بود" را با تاکید خاص بر "انتخابات آزاد، رقابتی و غیر گزینشی" و اصل 27 قانون اساسی یاداوری کرد؛ و نیز دولت را به دلیل "عدم علاقه به منافع و ارزش های ملی" مورد نکوهش قرار داد.

 

  یکی از مهم ترین بخشهای این مصاحبه -که اتفاقا کمتر مورد بحث کارشناسان قرار گرفت- تاکید بر "گسترش آگاهی ها" به عنوان استراتژی اصلی جنبش سبز بود. به اعتقاد نگارنده این بخش از مصاحبه، اگر نتوان گفت که مهم ترین بخش، اما از مهم ترین بخشهای آن بود. دلیل آن هم این است که یکی از مواردی که پس از راهپیمایی ۲۲ بهمن مورد بحث و نقادی قرار داشت موضوع سازماندهی و نقش رهبری (نمادین) جنبش در این زمینه بود. به نظر میرسد که بیان استراتژی از سوی مهندس موسوی ، در حقیقت پاسخی در خور به این نیاز جنبش سبز در حال حاضر است. به عبارت دقیق تر، بیان استراتژی برای یک حرکت  اجتماعی نقطه حرکت مهمی به سمت سازماندهی و برنامه ریزی اقدامات نیروهای فعال در این حرکت است.

 

  برای آن که اهمیت طرح استراتژی از سوی رهبران نمادین جنبش آشکارتر گردد، لازم است که قدری در نقش استراتژی در رهبری یک جنبش اجتماعی تامل کنیم. برای پیشبرد یک حرکت  اجتماعی لازم است که در وهله نخست اهداف این حرکت مورد بحث و اتفاق قرار گیرد. به نظر میرسد که هدفی که در حال حاضر برای جنبش سبز دست یافتنی به نظر میرسد و اغلب نیروهای فعال در این جنبش بر آن اتفاق دارند، همان هدفی است که بارها نیز از سوی مهندس موسوی  و آقای کروبی مورد تاکید قرار گرفته که همانا "تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی " است.

 

  پس از تعیین هدف - یا اهداف- جنبش سبز لازم است که - با توجه به اولویتها - استراتژی های مناسب برای دستیابی به این اهداف تدوین و ارایه گردد. این استراتژیها چارچوبی را برای تعریف حرکتها و اقدامات در راه دستیابی به اهداف ترسیم کرده و چگونگی تخصیص منابع را برای کسب موقعیت های مطلوب و خنثی کردن تهدیدات در حال و آینده بیان میدارد. البته، مسلما، استراتژی آگاه سازی تنها استراتژی برای رهبری یک حرکت  اجتماعی نیست؛ با این حال رهبران (نمادین) یک حرکت اجتماعی با تشخیص نیاز ها و با توجه به اهداف و برنامه های آتی و همچنین ارزیابی نتایج جاری به تعیین استراتژی ها میپردازند. با این حال و با عنایت به وضعیت فعلی و اهداف آتی جنبش میتوان دلایل متعددی یافت که تایید میکند که استراتژی آگاهسازی، یک استراتژی مطلوب برای شرایط حال جنبش سبز است:

 

  -          "زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد."

 

  -          استراتژی آگاهسازی سبب گسترش جغرافیایی، قومیتی و طبقاتی جنبش سبز شده و به ویژه "همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه" را با آن همراه میکند. به علاوه -همان طور که در ادامه نیز بیان خواهد شد- گسترش قومیتی و طبقاتی جنبش سبز، امکان شناسایی و طرح خواسته های اقشار بیشتری از جامعه را در چارچوب  جنبش سبز ممکن میسازد.

 

  -          اختناق شدید رسانه ای که از سوی حاکمیت بر جامعه تحمیل شده است، اهمیت آگاهسازی فراگیر را دوچندان کرده است.

 

  -          با توجه به خشونت عریانی - که به خصوص در ۲۲ بهمن از سوی حاکمیت بروز کرد، استراتژی آگاهسازی امکان پیگیری اهداف جنبش را از طرق کم هزینه تر - به خصوص از طریق فضای مجازی- فراهم می آورد.

 

    بر این اساس استراتژی آگاهسازی به دنبال دستیابی به هدف :"گسترش آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف" خواهد بود.

 

  پس از  تعیین اهداف و استراتژی های راهبری لازم است که یک "برنامه عملیاتی" برای اجرایی کردن این استراتژیها و دستیابی به اهداف تعیین شده طراحی گردد. مسلما در تدوین  این "برنامه عملیاتی" نیز توجه به نقاط ضعف ، تنگناها و محدودیتها، منابع و امکانات بالقوه و سرانجام در نظر گرفتن فرصتها و تهدیدهای آتی، مهم و حیاتی است. ساختار اولیه چنین برنامه عملیاتی ممکن است که از سوی "گروه های مرجع  اجتماعی " که حلقه رابط رهبران (نمادین) جنبش سبز با "بدنه اجتماعی" آن است، مورد بحث قرار گرفته و توافق اولیه بر چارچوب اقدامات صورت گیرد. به علاوه این برنامه عملیاتی لزوما باید به صورت مداوم و مستمر نظرات بدنه اجتماعی جنبش را در غالب بازخورد دریافت کرده و در بازبینی برنامه ها مورد توجه قرار دهد.

 

  البته ممکن است که "برنامه ریزی عملیاتی" در راستای اجرایی کردن استراتژی آگاهسازی، به صورت غیر متمرکز صورت گیرد، با این حال - به نظر نگارنده- پیشنهاد یک چارچوب کلی از سوی گروه های مرجع اجتماعی همراه با ایجاد سازو کار دریافت بازخورد از بدنه اجتماعی جنبش راهکاری موثرتر بوده و دستیابی به استراتژی تعیین شده را تسریع میکند. به علاوه، دریافت بازخورد، امکان سنجش نتایج حاصله، شناسایی تنگناها و در نتیجه امکان پیشنهادات اصلاحی و همچنین به اشتراک گذاری تجربیات را فراهم خواهد آورد. لذا- و به طور خلاصه - برای عملیاتی کردن استراتژی آگاهسازی باید به دنبال ایجاد ساز و کارهای موثر به منظور ۱) جذب استعداد ها و مشارکت نخبگان در تعریف مفاهیم (به عنوان نمونه، مصادیق آگاهسازی،...) و نیز اقدامات قابل اجرا ؛ ۲) ارزیابی بازخورد اجتماعی و بازبینی در روش ها و اقدامات بر اساس آن ، بود.

 

  چنین رویکردی به "برنامه عملیاتی" برای پیاده سازی استراتژیها به صورت عام و استراتژی آگاهسازی به صورت خاص، سبب میگردد که:

 

  -          امکان حد اکثر استفاده از ظرفیتها و منابع موجود را فراهم باشد.

 

  -          چارچوب فکر و عملیاتی مشخص و مشترکی برای اجزای مختلف جنبش سبز ایجاد میکند.

 

  -          از تصميم‌گيري‌هاي مقطعي و ناپيوسته جلوگیری کرده و برنامه ريزي را  متكي بر حقايق موجود میکند.

 

  -          ديدي هدفمند از  "برنامه عملیاتی" برای دستیابی به اهداف و پیاده سازی استراتژیها  ارائه مي‌دهد.

 

  -          قالبي براي بازنگري برنامه ها و اقدامات و نیز كنترل فعاليتها ارائه مي‌دهد.

 

    و در نهایت محصول فرایند تدوین برنامه عملیاتی ممکن است مجموعه ای از موارد پیشنهادی زیر باشد:

 

  ۱- محتوای برنامه آگاهسازی: موارد مختلفی ممکن است به عنوان محتوا و یا مصادیق برنامه آگاهسازی پیشنهاد گردد. مواردی مانند:

 

  -          بیان و تحلیل حوادث جاری -در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی، ...- : "درهیچ سالی این همه نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در سال های قبل نبود. "

 

  -          روشنگری و یاد آوری مداوم اهداف و ماهیت جنبش: "هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چارچوب اصولی روشن بود...هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود."

 

  -          تاکید و یاداوری نقاط مثبت جنبش سبز: " افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب."

 

  -          نقد جنبش و پیشنهاد راهکار: "جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمرگی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد...صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است."

 

  -          تبیین راهبردهای طرف مقابل : "این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. "

 

  ۲- جامعه هدف برنامه آگاهسازی: نکته ای که باید بر آن تاکید کرد که هیچ یک از اجزای جنبش سبز بی نیاز از یادگیری و کسب آگاهی های بیشتر نیست. آموزش شخصی باید بخشی از برنامه روزانه هر عضو جنبش سبز قرار گیرد. ما به شدت نیازمند گسترش آگاهی ها و قدرت تحلیل در همه اجزای جنبش هستیم. علاوه بر این هر عضو جنبش سبز میبایست خود را متعهد به تعمیق آگاهی دیگر اجزا بداند. با این حال و با توجه به اهمیت توسعه جغرافیایی و اجتماعی جنبش سبز، جامعه هدف اصلی برنامه آگاهسازی "اقشار مستضعف" و بخش هایی از جامعه است که به دلایل مختلف  کمتر به اطلاعات دقیق دسترسی دارند.

 

  ۳- راهکارهای عملیاتی و اجرایی: شناسایی ابزارها و امکانات در دسترس، یکی از مهم ترین خروجی های برنامه ریزی عملیاتی در راستای آگاهسازی اقشار مختلف جامعه است. به علاوه -همان طور که بیان گردید- مهم است که ما به دنبال ساختارهایی برای به اشتراک گذاری ایده ها باشیم و یافتن راهکارهای خلاقانه تر برای پیشبرد اهداف آگاهسازی را بخشی از برنامه روزانه خود سازیم.

 

      و سخن آخر آن که هر یک از ما به عنوان بخشی از جنبش سبز باید از خود بپرسیم که برای عملیاتی کردن استراتژی آگاهسازی چه کرده ایم و چه میخواهیم بکنیم؟ آیا ما حقیقتا نماد شعار «هر شهروند، یک رسانه» هستیم؟ به نظر میرسد که این سوالی است که هر روز صبح پیش از آغاز کارهایمان میتوانیم چند دقیقه ای درباره اش فکر کنیم

 

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

چهارشنبه سوری سبز !

Posted:



امیررضا امیربختیار -

 

چهارشنبه سوری یکی از آئينهای   ملی و کهن  ایرانیان است که قرنهاست با بر افروخن آتش  و پریدن از آن که با اعتقاد به اینکه  موجبات  دفع شر و بلا را فراهم میکند  همراه  است ، ایرانیان را  به استقبال نوروز و زایش دوباره طبیعت میبرد .

 

ایرانیان در طول تاریخ کهن خود به وضوح نشان داده اند که با وجود هجمه های کین ورزانه  و سختی که بارها از سوی انیرانیان برای زدودن زبان ، فرهنگ و تمدن ایرانی در درازای تاریخ صورت گرفته با درایت و کوشش خود نه تنها  فرهنگ و آیین های خود را حفظ کرده اند بلکه با غنا بخشیدن و هر چه با شکوه تر گرامی داشتن  آنان پیروزی خود بر بد خواهان این سرزمین و ساکنان آن  را هر چه عیان تر نمایان کرده اند .

 

پس از سقوط رژیم  گذشته  و  تشکیل حکومت جمهوری اسلامی نیز بد اندیشان در تلاش باطل  برای  محو تاریخ درخشان ایران زمین و فرهنگ ایرانیان  ، آیین های کهنی  چون چهارشنبه سوری را از آن «احمق‌ها» دانستند  و آیین نوروز را «ضد اسلام » نامیدند و در کوشش برای جایگزینی  عید غدیر به  جای نوروز باستانی بر آمده  و از هیچ کوششی فروگزار نبودند .

 

در برابر این بیانات و کوشش های گسترده ای  که در جهت ممانعت از گرامیداشت این آیین ها   صورت گرفته است   ملت ایران به گونه های متفاوت با هرچه شکوهمند تر گرامی داشتن این  جشن های ملی هر ساله نوید پیروزی نور بر تاریگی را آشکارا  بر تاریک اندیشان هویدا کرده است .

 

چهارشنبه سوری امسال با توجه به رویداد های خونین  نه ماه گذشته سرزمینمان ، سرکوب ؛ کشتار و بازداشت  گسترده جوانان آزادی خواه و صلح طلبی  که برای  اعتراض  به  حق پایمال شده خود به خیابان ها آمده  اند و  حماسه ی  افتخار انگیز  دیگری در تاریخ ایران زمین آفریدند رنگ و بوی دیگری دارد .

 

در واقع در این روز کهن فرصت بسیار مهمی در اختیار آزاد اندیشان  و حق جویان  ایران زمین است که با بر افروختن آتش سبز چهارشنیه سوری و برگزاری جشنواره نور عليه  تاريكي بار دیگر قدرت حق طلبانه خود را به تاریک فکران شب پرستی   که  سرکوب  و  خشونت را سر لوحه عمل خود قرار داده اند و در این فکرند که با این عمل خود  جلوی بر آمدن آفتا ب از فراز زاگرس و تابش آن بر فلات ایران را میتوانند بگیرند نمایان کنند و نشان دهند که همواره حق بر باطل پیروز است .

 

امیررضا امیربختیار

توانمند سازي رسانه اي شرط پيروزي جنبش

Posted:



روزنه سبز امید -

 

  جنبش سبز مردم ايران در ماه هاي گذشته موفقيت هاي بسيار زيادي بدست آورده و پايه هاي جنبش تا حد زيادي مستحکم شده است ولي دوام و پيروزي قطعي آن نيازمند شرايط و امکاناتي است که مهمترين آن داشتن رسانه توانمند و موثر است. در اين مقاله مراحل و روش ايجاد يک رسانه فراگير مورد بررسي قرار گرفته است.

 

  نگارنده اين سطور اميدوار است که توجه شما هموطنان عزيز به امر تشکيل رسانه معطوف گردد و با پيگيري و مساعدت همه فعالين جنبش و انديشمندان در داخل و خارج از کشور اين امر مهم محقق گردد.

 

  ·         لزوم تقويت رسانه اي و تبليغاتي جنبش

 

  1)        امکانات رسانه اي و تبليغاتي جنبش بسيار محدود بوده و فاقد نفوذ کافي و فراگير در کل کشور و اقشار جامعه است که اين ضعف باعث پيامد هاي منفي زير می گردد :

 

  ü           تغيير شکل اخبار و توليد شايعات

  ü           اطلاع رساني بسيار نامساعد در شهرهاي کوچک و روستاها

  ü           انفعال عده کثيري از معترضين به علت عدم اطلاع دقيق و کامل از برنامه ها

  ü           تخفيف اثرگذاری مبارزات و اعتراضات و عدم تمکين حکومت به خواست اکثريت

 

  2)        شبکه هاي خبري جوابگوي نياز هاي جنبش نيستند : اين شبکه ها عموماً وابسته به دولتها و سازمان هاي خاص هستند و به غير از خبررساني نمي توان انتظار ديگري از آنها داشت و به دلايل مختلف نمي توانند به عنوان تريبون جنبش استفاده گردند.

 

  3)        با تشکيل رسانه ريسک فعاليت هاي اطلاع رساني براي فعالان جنبش در داخل کاهش مي يابد.

 

  4)        امکان عضو گيري و گسترش جنبش با استفاده از رسانه فراهم مي شود : جنبش در حال حاضر گسترش جغرافيايي و قومي محدودي داشته است و نياز است که در کليه اقشار جامعه،اقليت ها و قوميت هاي مختلف نفوذ و گسترش متقارني داشته باشد از طرفي نيل به اين هدف نيازمند تبليغات ، بيان برنامه هاي جنبش و ارائه دلايل براي پيوستن همگان به جنبش است که بدون رسانه تاثيرگذار و فراگير مانند تلويزيون تقريباً ناممکن است.

 

  5)        رسانه وسيله اي براي خنثي سازي توطئه هاي حکومت است :

  ü           جلوگيري از پخش شايعات توسط حکومت و جمع آوري و انعکاس اخبار صحيح

  ü           جلوگيري از بازي ها و توطئه ها  و جو سازی هاي حکومت با اطلاع رساني صحيح و سريع.

  ü           گرفتن ابتکار عمل از حکومت و مقابله با برتري رسانه اي آن

  ü           جلوگيري از به خشونت کشاندن مبارزات توسط حکومت.

 

  6)        پيروزي در مبارزات به مدد رسانه حاصل مي گردد :

  ü           حصول نتيجه بهتر از اعتراضات، اعتصابات و مبارزات : با وجود رسانه متمرکز و قوي مي توان مبارزات بي خشونت و نا فرماني هاي مدني و اعتصابات و اعتراضات را بگونه اي راهبري و هدايت کرد که با ايجاد هماهنگي و مشارکت همگاني و تبليغات موثر بسيار نتيجه بخش و تعيين کننده باشد.

  ü           دارا بودن تريبون رسمي : با داشتن تريبون رسمي امکان اعلام موضع رسمي و ابلاغ نظرات و خواسته هاي جامعه به حکومت و همينطور جامعه جهاني امکان پذير مي گردد و امکان دعوت کردن از حکومت به مذاکره يا ارائه پيشنهادات به حکومت در شرايط خاص بوجود مي آيد.

  ü           حفظ جنبش و ارتباطات آن: امکان حفظ اتصال و زنده و پويا ماندن جنبش در هر شرايطي حتي قطع روش هاي ارتباطي معمول مانند اينترنت ، موبايل و غيره...

  ü           آموزش و فرهنگ سازي مبارزه بي خشونت : با داشتن رسانه مي توان روش و اصول مبارزات مسالمت آميز و فواید آن را براي تمامي اقشار جامعه ، مشاغل و طيف هاي مختلف شرح داد و فرهنگ استمرار در مبارزه و پيوند زندگي و مبارزه را ترويج کرد که در نهايت باعث شکست حکومت و پيروزي مردم مي گردد.

  ü           آموزش و ارتقاء فرهنگي جامعه : با داشتن رسانه مي توان جايگاه فرهنگي جامعه را ارتقاء و بهبود بخشيد و با تمرين دموکراسي جامعه را براي دوران پس از استبداد آماده نمود.

 

 ·         جنبش نيازمند چه نوع رسانه اي است

  1)        اينترنت و ماهواره تنها رسانه هاي در دسترس مردم هستند : در حال حاضر تنها رسانه هاي نسبتاً در دسترس در کشور اينترنت و ماهواره هستند و روزنامه ها با توجه به فشار روزافزون از طرف حکومت قادر به فعاليت اطلاع رساني موثري نمي باشند.

 

  2)        دسترسي به اينترنت محدود است ولي کارکرد بسيار مفيدي دارد: ميزان نفوذ اينترنت محدود است و در اختيار بخش محدودي از جامعه است ولي جريان اطلاعات در همه جهات آن را به ابزاري بسيار مفيد تبديل کرده است . ماهيت اين رسانه بگونه اي است که براي انعکاس نظرات و خواسته هاي جامعه و بدنه جنبش و نيز نظرسنجي مفيد است.

 

  3)        راديو و تلويزيون ماهواره اي بهترين رسانه براي جنبش است: امروزه استفاده از دريافت کننده هاي ماهواره اي به دلايل مختلف گسترش بسيار زيادي پيدا کرده و حتي در روستاها و نقاط دور افتاده نيز به راحتي در دسترس است. از طريق اين نوع ارتباط مي توان تا حد زيادی کل کشور را پوشش داد.

 

  4)        راديو موج کوتاه و متوسط به سادگي در همه جا شنيده مي شود : با اينکه راديو داراي اهميت و کاربردي تا حد تلويزيون نيست ولي به علت سادگي دسترسي به آن مي تواند مخاطب بسيار زيادي داشته باشد.

 

  ·         چالش ها و مشکلات ايجاد شبکه تلويزيوني چيست ؟

 

  1)        مشخص نبودن نمايندگان جنبش که تاسيس و اداره رسانه را عهده دار شوند: در حال حاضر جنبش سبز داراي نماينده و سخنگوي مشخص در خارج از کشور نمي باشد که بتواند نمايندگي اين جنبش در تاسيس رسانه را به عهده بگيرد. 

 

 2)        هراس از تهمت و افتراء براي کسانی که در اين زمينه قدم برمي دارند: متأسفانه سابقه نه چندان روشن و مثبت برخي رسانه ها در گذشته که با نگاه غير واقع بينانه به مسائل ايران و با دادن شعار و دستورات به مردم سعي در ايجاد خيزش و تغيير نموده اند، باعث نوعي بدبيني و بي اعتمادي نسبت به اکثر رسانه هاي سياسي شده است و جمع آوري کمک هاي مالي تلويزيوني نيز باعث شده که اين افراد و جريانات به سوء استفاده هاي اقتصادي يا فرصت طلبي سياسي متهم شوند. در اين زمينه بايد نسبت به شعور سياسي و قدرت تشخيص مردم اطمينان داشت زيرا به جرأت مي توان گفت مردم تفاوت خوب و بد را مي فهمند و از خدمتگزاران واقعی استقبال و قدرداني مي کنند.

 

  3)        مشکلات مالي و هزينه هاي تأسيس و اداره آن : تاسيس رسانه نيازمند پرداخت هزينه هاي گوناگوني است که نسبت به تامين آن مي بايست اقدام نمود. اين هزينه ها را مي توان در درجه اول از کمک هاي مردمي خارج کشور و بعد از کمک هاي مردمي داخلي تهيه نمود. ولي بنابر دلائل مختلف از جمله استقلال نمي توان از دول خارجي کمکي دريافت نمود.

 

  4)        ميليون ها داوطلب به تهيه برنامه ها کمک خواهند نمود : با توجه به عزم ملي ايرانيان در داخل و خارج و از جمله هنرمندان و انديشمندان، ساخت و توليد برنامه ها براي اين رسانه هزينه چنداني در برنخواهد داشت و ارتشي از داوطلبان از آن پشتيباني مي کنند.

 

  5)        موج منفي پيش رو و مقابله حکومت : با اطمينان مي توان گفت که حکومت در مقابل اين حرکت ساکت نخواهد نشست و با ايجاد جو انتقاد و منفي بافي و حتي تهديد و آزار و اذيت به مقابله با اين حرکت مي پردازد.

 

  ·         از کجا و چگونه شروع کنيم ؟

 

  1)        قدم اول اعلام نياز ، تبليغات و اطلاع رساني : وقت گرانبهاست زودتر شروع کنيم با نوشتن، انتشار و ارسال مطالب و مطرح کردن مسائل و مباحث در زمينه تشکيل رسانه اهميت اين نياز و واقعيت را متذکر شويم و افکار عمومي را ترغيب به پي گيري اين خواسته نماييم.

 

  2)        از همه بخواهيم مشارکت کنند : از تمامي روشنفکران ، انديشمندان و فعالين سياسي و رسانه اي درخواست کنيم که درباره اين موضوع اظهار نظر کنند و براي انتخاب شدن در هيأت موسسان اين رسانه خود را داوطلب کنند.

 

  3)        انتخاب نمايندگان و هيئت موسسان: فراهم آوردن امکانات و بستر راي گيري در فضاي اينترنت، گنجاندن روشنفکران، انديشمندان و فعالان سياسي و رسانه اي خارج کشور و کليه داوطلبان در ليست نامزدان و انجام تبليغات و رأي گيري و نهايتاً انتخاب افراد حائز بيشترين آراء به عنوان هيئت موسسان رسانه جنبش.(حتي اگر اشخاصي خود را کانديد انتخاب شدن در اين هيئت نکنند، انتخاب و اعتماد جامعه خود حجتي است که آنها را تشويق به مشارکت و احساس وظيفه خواهد نمود)

 

  4)        آغاز فعاليت منتخبين و انجام مراحل تاسيس رسانه توسط هيأت موسسان: بعد از انتخابات هيأت موسسان اداره امور را در دست مي گيرند و اقداماتي مانند اين را انجام خواهند داد:

  ü           تعيين دوره اي مديران و تقسيم مسئوليت ها

  ü           تاسيس وب سايت براي اطلاع رساني و آگاه سازي عموم از مراحل و وضعيت کار

  ü           تدوين و به رأي گذاري اساس نامه و اصول کاري رسانه (ميثاق رسانه ملي)

  ü           اعلام روش هاي جمع آوري کمک هاي مالي

  ü           تاسيس و راه اندازي شبکه

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

خشایاریسم در حاکمیت

Posted:



ضد کودتا -

 

  "بی احترامی فرماندهان کودتا نسبت به نظامیان ایران چنان آستانه تحمل آنها را کم کرده که کوچکترین اختلاف شخصی بین فرمانده و سرباز می تواند فاجعه ساز باشد. وقتی چنین فاجعه ای رخ دهد، برای سرکوب نظامیان نمی توان از قوه نظامی استفاده کرد!"

 

    همۀ ایرانیها سریالهای جدی و طنز خانوادگی تلویزیونی را که هر قسمت آنها پیام و پندی آموزشی – اجتماعی و حتی سیاسی داشت به خاطر می آورند. پیامهای سیاسی بعضی از این سریالها چنان مهم بود که مثل سریال "کاکتوس" (نقد وضعیت و روشهای سیاسی داخلی و خارجی کشور) جزو بولتن خبری دولتمردان به آنها ارائه می شد.

 

  یکی از سریالهایی که همراه با متلکهای سیاسی اش بیشتر پیامهای اجتماعی داشت تا شاید دشت بی فرهنگی خودمان را قطره قطره آبیاری و هوشیاری کند، (اسمش به خاطرم نیست) شخصیتی خنده دار و در عین حال واقعی و برآمده از متن اجتماع داشت به نام خشایار که نقش آن را حمید لولایی به خوبی بازی می کرد.

 

  خشایار سرایدار و نگهبان پیر یک آپارتمان بود و به حکم وظیفه چماقی داشت. خودش یک پسر جوان هم داشت. از تمام حرفها و حرکات و سکناتش پیدا بود که قادر به تشخیص دادن خیر و صلاح خودش و از آن مهمتر پسرش نیست، اما مصر بود که در هر کاری دخالت کند و تشخیصهایش را در زندگی همه اهالی آپارتمان اعمال کند. آدم صد سال پیش بود و همیشه خدا پیشبینیهایش غلط و مایه خنده از آب در می آمد. در سریال طنز این رفتار به خیر و خنده ختم می شد. اما همین رفتار در اجتماع به کمتر از فاجعه ختم نمی شود.

 

  همه شغل ها شریفند به شرط آن که صاحب شغل حرمت آن را نگه دارد. حکمت این که نیروهای مسلح نباید در سیاست دخالت کنند از همین اصل ناشی می شود. اگر یک نظامی خود را برای دخالت در کار سیاست مجاز و مصلح بداند، در واقع به شغل خودش هم بی احترامی می کند. چرا که معنی غیر مستقیم این رفتار این است که نظامی بودن هم چنان کار ساده و پیش پا افتاده ای است که هر فردی از جمله یک فرد سیاسی به راحتی می تواند از پس آن برآید.

 

    با کودتایی که به نظامی گری سیاسیونی مثل جنتی و مصباح و آقازاده ای مثل مجتبی خامنه ای و به سیاسی گری نظامیانی مثل رادان و مقدم و نقدی و عزیز جعفری در کشور به پا شد، ستونهای آپارتمان ایران به لرزه درآمد. چنین رفتار و تلقی از این افراد نشان می دهد که آنها حتی بر خیر و صلاح خانواده های خود واقف نیستند، چه برسد به خیر و صلاح دیگران.

 

    این افراد از جمله کسانی هستند که وقتی پسر جوانی به سن سربازی می رسد و ناچار از نظارت خانواده دور می شود، با هزاران هزار نصیحت از پدر و مادر و سربازی رفته های قدیمیتر فامیل، از او خواسته می شود که در دوران سربازی از دوستی با آنها اجتناب کند. چرا که خیر و صلاحی که آنها تشخیص بدهند از شر دشمنان دانا خطرناکتر است.

 

    نظامیانی که حتی برق پوتینهایشان باید نشان از ابهتی باشد که هیچ کسی را جرات طمع به خاک وطن و جان و مال و ناموس مردمش نباشد، با کودتای 22 خرداد خود و سربازانشان را به سطح اوباشان مسلحی مثل طالبان تنزل دادند. گویی فکر آینده و امنیت خود و خانواده هایشان را هم نمی کردند.

 

    لباس نظامی که طرح و تمیزی اش باید ناخودآگاه احترام برانگیز باشد، چنان بی اعتبار شد که یا آن را به در می آورند و با پوشیدن لباس مبدل رنگ سبز جدول خیابانها را سیاه می کنند، یا حتی وقتی یک تروریست مشهور را دستگیر می کنند، نقاب سیاه به سر می کنند تا شناخته نشوند.

 

    سربازانی که با هزاران مشقت و سختی آموزش نظامی می بینند، به ناگاه فرماندهی خود را در دست اوباشانی دیدند که از کوچکترین آموزش و دیسیپلن نظامی برخوردار نیستند.

 

    سربازانی که مانورهای از دیوار راست بالارفتن و با چتر پریدنشان باید آمادگی برای مقابله با دشمنان ملت و امنیت آفرینی تلقی شود، به دستور سالاران اوباش از مهارتشان برای بالا رفتن از دیوار بی پناهترین افراد ملت از جمله سینماگری مثل جعفر پناهی یا شاعران و روزنامه نگارانی که تا دیروز در همین مملکت کار و زندگی می کردند و به یک باره آنها را "دشمن" معرفی می کنند، "سوء استفاده" شد.

 

    قدرت و ابهت نظامیان ایران که هر جنبشش باید با هدف وسیعتر کردن برد سیاست و نفوذ کشور و مردم و فرهنگ آن باشد، با کوبیده شدن لنگه گیوه کودتا به صفحه شطرنج ایران، به دفاع از قلعه و موجودیت یک شاه و شاهزاده خائن به مردم و تمام قواعد بازی تقلیل یافت ....

 

    سیاستمداران نظامی و نظامیان سیاستمداری که با کودتای نابخردانه خود چنین بی احترامی بزرگی نسبت به نظامیان قسم خورده کشور و مردم روا داشتند و برخلاف ادعایشان که می گویند نظامیان شایسته دخالت در سیاست هستند، در عمل ذره ای به شعور اجتماعی و خانوادگی آنها اعتقاد و باور ندارند...

 

  بی احترامی فرماندهان کودتا نسبت به نظامیان ایران چنان آستانه تحمل آنها را کم کرده که کوچکترین اختلاف شخصی بین فرمانده و سرباز می تواند فاجعه ساز باشد. وقتی چنین فاجعه ای رخ دهد، برای سرکوب نظامیان نمی توان از قوه نظامی استفاده کرد!

 

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

مرگ کژدم

Posted:



مهرداد نصرتی مهرشاعر -

 

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

 

  الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل . الم یجعل کیدهم فی تضلیل . و ارسل علیهم طیرا ابابیل .ترمیهم بحجاره من سجیل .فجعلهم کعصف ماکول / صدق الله العلی العظیم.

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

 

  آیا ندیدی پروردگار تو با اصحاب فیل چه کرد؟ آیا کید و فتنه آنان را تباه  نکرد؟! و بر آنان پرندگان ابابیل را فرستاد . که آنان را با سنگهای سجیل (دوزخی ) رمی ( سنگباران) کنند. و بدینصورت آنان را مانند علفهای جویده شده کرد./ به حقیقت که خداوند عظیم و اعلی راستگوست.

 

  خداوند علیم در کتاب حکیم ( قران مبین) می فرماید که : ما خودمان این قرآن را نازل کردیم و خود نیز از آن پاسداری و نگاهبانی می کنیم.

 

  چه بد که انسان گاه فراموش می کند که قطره ای آب بوده است واین پروردگار اوست که آن قطره آب را تبدیل به موجودی صاحب جسم و روح می کند و سپس او را باز به خاک بازگردانده و  سپس می پوساند آنچنان که از او جز استخوانی پوسیده برجای نماند .

 

  چه بد که انسانی در طول این فرصت حیات دنیا خود را چنان آلوده آن کند که فراموش کند سرنوشت بازگشت بسوی خدا حتمی است .

 

  و چه بدتر اگر این انسان در طی حیات آنقدر جسور و گستاخ شود که در کلام پروردگار خویش فضولی کرده  و برای بهره دنیا کلام رب العالمین را منحرف کند.

 

   س 2 /آیه 75 : افتطمعون ان یومنوا  لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون

 

  ترجمه :آیا طمع و امید به آن دارید که برای شما ( به دین شما ) ایمان بیاورند در حالیکه عده ای از آنان کلام خدا را می شنوند و بعد از آنکه در باره تفکر و تعقل کردند آن را تحریف می کنند در حالیکه می دانند ( که چه گناه بزرگی را مرتکب می شوند)

 

  آیا نشنیده است  آن انسان ، آیه ای که در آن خداوند وعده عذاب داده است به کسانی که  چیزی از پیش خود بنویسند و آن را به خدا نسبت دهند ؟

 

  س 2 / آیه 79 : فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عندالله لیشتروا به ثمنا قلیلا . فویل لهم مما کتبت ایدیهم  و ویل لهم مما یکسبون

 

  ترجمه : پس وای بر آنها که با دست خود چیزی می نویسند و سپس می گویند این از سوی خداست ، تا بدینوسیله به بهایی اندک برسند . پس وای بر آنان از آنچه خود نوشتند و وای بر آنها بخاطر آنچه بدان کسب کردند.

 

  چه نالایق است کسی که شامل حال این آیات گردد و همگی ما به خداوند پناه می بریم تا مبادا اسیر فتنه ای این چنین گردیم و خداوند بهترین پناهگاه هاست.

 

  بسیار دیده ایم که هرگاه قران از دستان فردی به دستان فرد دیگر منتقل می گردد با احترام آن را تحویل گرفته می بوسد و بر چشم می گذارد . آری این است روش برخورد مسلمان با کلام حق تعالی.

 

  و بحمدالله به ندرت پیش می آید که نادانی آنقدر بی شرم باشد که برای تمسخر رقیب خود در هر بعدی ( از جمله بعد سیاسی ) از ابزاری چنین محترم یعنی کتاب الله استفاده که در واقع سوء استفاده کند.

 

  .  دریغا از آن روح الهی که بر صندلی اش در حسینیه جماران می نشست و از آنجا بردلها فرمانروایی می کرد.

 

  و چه دردناک است دیدن صندلی خالی او و آن ملحفه سپید که برآن کشیده شده در زمانی که فتنه ها چون پاره های شب تاریک بر ما حمله ورند.

 

  دردا و هزار دردا از دیدن آن صندلی خالی و نشنیدن فریادهای اعلام خطر او  :

 

    من و حسینیه  ....

 

            ... و صندلی ملافه ای بروی خود کشیده است

          دوباره جار می کشد : خطر!

                                         خطر !

                                                 خطر!

                                          مگر چه دیده است؟!

  ***

  دوباره تیغه ها مقابل هم اند و کفّه ها مساوی اند

  ترازویی بدون هیچ ثقل ، به عدل منطقی رسیده است _

  ***

  طنین موج این خطر !

                        خطر !

                              خطر!

                                 مرا گرفت

  کف از دهان و ....

        ....  رعشه ای که ریشه در تمام من تنیده است .

  ***

  مراقبات ویژه ای شده است ,

                                که در کُما بماند این مریض

  نگاه من : به کیسه خون آن سرُم .....

                              .... و قطره ای چکیده است .

  ملافه اش کنار می رود :

                               خدای من !

                                          تویی کتاب نهج ؟!

   و جار می کشد نگاهبان که :

                                     وقت سر رسیده است !

 

 ***

  برانکاردی از مقابلم گذشت

                                     و سوی سردخانه رفت

  _ و مرده بر ،

    که رنگ صورتش شبیه رنگ مرده ها پریده است

  آهای مرده بر !

                  بمان !

                         بمان!

  _ ملافه را کنار می زنم _

                             خدای من!

  .... و این کتاب دیگری که مردی از خدا شنیده است!

  ***

    .... و اینک این دو بار سهمگین ،

               _  که تاب این کتابها نبود _

                               و کفّه ها بدون آن ،

                           دوباره در تعادلی لمیده است.

  ***

  دوباره روبروی صندلی ،

                      ... حسینیه

                     .... ملافه ای سفید....

  دوباره جار می کشد :

                         خطر!

                        یکی بپرسد او چه دیده است؟!

    کجایی امام ؟!

  کجایی تا ببینی اینبار نه در یک کشورغربی بلکه در سرزمین تو ، روزنامه داری بواسطه امنیت سیاسی  و روابط رانت خوارانه اش قران را مایه تمسخر رقیب سیاسی اش کرده و هیچ کس نیست که از او بپرسد چرا ؟! چراکه رطب خورده منع رطب نتوان کرد :

  اگرچه بهار تو را دی کنند

  اگرچه بر آئینه ها قی کنند

  اگرچه شب و روز هو هو زنند

  و تکرار نامت پیاپی کنند 

 در این عصر تکرار فتنه که قوم 

 برآنند تا ناقه را پی  کنند

  کسی نیست تا خورده گیری کند

  رُطب خورده منع رُطب  کِی  کنند؟!

 

  کجایی تا بدون در نظر گرفتن هیچ رفاقت و مصلحت اندیشی حکم برائت از او را صادر کنی و فرمان دهی تا کسی که در روزنامه اش آیه شریفه استرجاع را تحریف کرده و سپس آن را ابزار مسخرگی خودش قرار داده است به دار مکافات بیاویزند.

 

  اماما !

 

   گرچه تو نیستی اما خدای تو حاضر و ناظر است و ای کاش بودی و می دیدی که دجال پس از تحریف کلام حق ، چگونه به قهر الهی دچار و لحظه به لحظه انتظار ورود به دار مجازات اخروی را می کشد و ببینی که دل زخم خوردگان از این کژدمی که نه دوست و دشمن می شناسد و نه  احترام خدا و کلام او را نگه می دارد و فقط به بقای سیاسی خود و دارو دسته هتاک و افتراء زنش می اندیشد  ، از مرضی که بدان دچار گشته راضی است و به جای دعای خیر دعا می کنند ای کاش اجل بر وی کمی تعجیل می نمود .

 

  اماما !

 

   تو نیستی ولی خدای تو هست  و خداوند همواره در جای حق نشسته است . / والسلام علی آل یس/مهرداد نصرتی (مهرشاعر

 

 *ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست.

دیوار

Posted:



مهرداد نصرتی -

1

آرام گرفته در کنار دیوار

و دوخته چشم بر جدار دیوار

می اندیشد چگونه چون روح و جن

او بگذرد از دل حصار دیوار

***

2

دیوار چهار سو، که شش سو دیوار

دیوار ، حیاط و عمق پستو دیوار

می اندیشید چگونه با ورد قدیم

چون ساحره ای غیب کند او دیوار

***

3

دیوار ، تمام هستی او ، دیوار

او را شده منتهای تابو دیوار

می اندیشد که رستگاری این است

که غیب کند به ذکر یاهو ، دیوار

***

4

دیوار ، خیال و واقعیت ، دیوار

درهر گزش عقرب ساعت ، دیوار

او می گذراند و فقط می ترسد

یکروز مبادا شود عادت دیوار

مهرداد نصرتی مهرشاعر

اعطای وام یکصد میلیون دلاری به اکوادر

Posted:



 

شبکه جنبش راه سبز (جرس): در ادامۀ حاتم بخشی های دولت ایران به کشورهای خاص و محرمانه نگاه داشتن اغلب وعده ها و رد و بدل ها در جریان ملاقاتهای رسمی دولت ایران با سران آن کشورها، شنیده ها حاکیست که در جریان سفر اخیر معاون رئیس جمهور اکوادر به تهران، با توصیه و مساعدت اسفندیار رحیم مشائی، مبلغ یکصد میلیون دلار با بهره نیم درصد به آن کشور پرداخت شد.
 
یک منبع مطلع و آگاه با بیان مطلب فوق خاطرنشان کرد "قبل از سفر معاون رئیس جمهور اکوادر به تهران، قرار بود با هماهنگی رحیم مشائی (رئیس دفتر احمدی نژاد) از طرف بانک مرکزی ایران یکصد میلیون دلار ناقابل با بهره نیم درصد به آن کشور پرداخت شود تا فضای مناسبی برای گفتگو ایجاد شود. "
 
این منبع آگاه خاطرنشان کرد "اما رئیس جمهور اکوادر معاونش را بجای خودش می فرستد و ایشان در سفر اخیر وام مذکور را دریافت می کند."
 
جزئیات سفر معاون رئیس جمهوری ویلچری اکوادر به ایران، در خبرهای داخلی ایران زیاد انعکاس نیافته بود.
 
طی پنجسال اخیر کشورهایی همچون سریلانکا وام بدون بهرۀ یک میلیاردی و ۹۵۰ میلیون دلاری؛ بولیوی وام ۲۲۵ میلیون دلاری و دریافت سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری؛ ونزوئلا با دریافت سرمایه گذاری تقریبا ۳ میلیارد دلاری؛ سنت وینست کمک هفت میلیون دلاری؛ افغانستان کمک یکصد میلیون دلاری؛ اکوادر تامین مالی دو نیروگاه و وام چهل میلیون دلاری؛ کومور کمک ۲ میلیون دلاری و وعدۀ ۵۰۰ واحد مسکونی؛ کنیا کمک یک میلیون و ۵۰۰ هزار دلاری؛ زیمباوه کمک دومیلیون دلاری؛ نیکاراگوئه کمک ۳۵۰ میلیون دلاری؛ گامبیا کمک دو میلیون دلاری برای خرید کشتی؛ تانزانیا و کنگو هرکدام کمک یک میلیون و نیم دلاری و میانمار با کمک یک میلیون دلاری، منفعت زیادی از قِبَل دولت ایران دریافت کرده اند. *
  
 
 
*آمارهای فوق توسط آسوشیتدپرس، رویترز و سایت دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
 
 

محمدخاتمی در خانه تاج زاده

Posted:



جرس:ساعاتی پیش رئیس دولت اصلاحات به دیدار معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات رفت.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، در این دیدار که در فضایی با نشاط و ناشی از شوخ‌طبعی‌های همیشگی سیدمصطفی تاج‌زاده برگزار شد، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به بیان برخی از مسائل ماه‌های اخیر و دیدگاه‌های خود در این رابطه پرداخت.

سیدمحمدخاتمی نیز با تبریک آزادی تاج‌زاده به خانواده او ابراز امیدواری کرد که تا پایان سال تمامی زندانیان سیاسی آزاد شوند و سال نو را در کنار خانواده‌های خود آغاز کنند.