جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گفتگو با بهروز قمری تبریزی؛ لحظه تاریخی بهار عربی به پایان رسیده است

Posted: 03 Jan 2013 07:37 AM PST

مهدی تاجیک
جرس:  اگر انقلاب ها را پدیده هایی دارای روح تصور کنیم باید حالا از خود بپرسیم که آیا روح انقلاب های ضد اقتدارگرایی در خاورمیانه از کالبد آن جدا شده است؟ آیا آن مردم امیدوار و عصیانگر اکنون به یاس و سرخوردگی رسیده اند و دارند با ته مانده امیدشان برای رسیدن به روزهایی بهتر مبارزه می کنند؟ بهاری که در پی اش بودند اکنون کجاست و آمالشان برای زیستی بهتر و سرنوشتی شایسته تر به کجا رسیده است؟ چرا به جای امیدواری به دموکراسی و کرامت انسانی اکنون در مصر ترس از بنیادگرایی و دوپاره شدن جامعه است و در سوریه ترس از نسل کشی و در لیبی ترس از ترور و در بحرین ترس از ماموران آل خلیفه. آیا بهار عربی توهمی زود گذر بود و سرابی برای مردمی که به عدالت دل بسته بودند یا این که باید هنوز امیدوار بود و این ترس ها و تلخکامی ها را جزئی از مسیر دستیابی به دموکراسی در خاورمیانه دانست؟ سوال هایی از این جنس را با دکتر "بهروز قمری تبریزی" دانشیار دپارتمان تاریخ در دانشگاه «ایلینویز» آمریکا در میان گذاشتیم. او که کتاب هایی همچون «اسلام و شکاف در ایران پس از انقلاب» و «سی سالگی انقلاب ایران» را به رشته تحریر در آورده است از جمله تحلیلگرانی است که هنوز امیدش را به تحولات دموکراتیک در خاورمیانه حفظ کرده است اما عقیده دارد که لحظه تاریخی بهار عربی دیگر به پایان رسیده است. 

 

آقای دکتر! شما در اظهار نظری گفته اید که آنچه به عنوان بهار عرب خوانده می شود نتوانسته روح انقلابی خود را در تشکیل حکومت های جدید بدمد و به طور مشخص هم احزاب اپوزسیون قدیمی در دو کشور مصر و تونس را مقصر دانسته اید که شوق به دموکراسی و ارمان های عدالتخواهانه و احترام اجتماعی را از بین برده اند. آیا این توصیف بدین معنی است که شما به طور کلی نسبت به گذار دموکراتیک در فرایند بهار عربی بدبین شده اید؟


چیزی که در وحله اول اهمیت برای من قرار دارد خود این تجربه انقلابی است. این که نتیجه و ثمر این انقلاب‌ها چه بوده و یا خواهد بود البته مهم است، ولی‌ به لحاظ تاریخی، تجربه کردن لحظاتی همچون روز‌های انقلابی‌ میدان تحریر اهمیت خاص خود را دارد که نباید آن را نادیده گرفت. در نتیجه در کنار نتایج انقلاب باید نگران این نیز بود که این جنبش انقلابی‌ چگونه تعریف شده و در یاد‌ها خواند ماند. نباید به دلیل آنکه یک نتیجه دلخواه عاید برخی‌ نشده است، نفس عصیانگری را زیر سوال برد، هر چند که نتایج آن قابل لمس نباشند.
به نظر من تداوم روح انقلابی‌ در آنچه بهار عربی‌ خوانده میشود از یکسو به میزان توان انقلابیگری در میان مردم وابسته است و از سوی دیگر به رابطه میان احزابی که خود را نمایندگان این جنبش می دانند. باید این حقیقت را پذیرفت که هرگونه ادعای مالکیت این جنبش از سوی هر گروه خاصی‌ تداوم انقلابی آن را محدود کرده و آن را محصور خواسته‌های حزبی و تنگ نظرانه خواهد کرد. این شامل تمام گروه‌هایی‌ می‌شود که به نوعی در این گیرو دار مدعی نمایندگی این جنبش هستند، چه اسلام گرا‌ها و چه مخالفین آنها. چه احزاب "قدیمی‌" و چه احزاب "جدید" باید آمادگی آنرا داشته باشند که در مبانی اعتقادی و برنامه‌های اجتماعی خود انعطاف بخرج دهند.

البته من باید در اینجا تاکید کنم که نباید هر گاه از مبانی اعتقادی صحبت به میان می اید بلافاصله به اسلام گرایان فکر کرد. تمام احزاب، از لیبرالها گرفته تا سوسیالیست ها، یک سلسله مبانی اعتقادی دارند و بر اساس آن برنامه‌های اجتماعی‌شان را تدوین و ترویج میکنند. چیزی که در این لحظه مهم است و به نظر من یک فرصت تاریخی را برای برخی‌ از کشورهای عربی‌ فراهم آورده است، این است که تمامی احزاب درگیر باید از چارچوب نسخه‌های قدیمی‌ خارج شوند و با دیدی نو به پدیده هایی چون انقلاب، دموکراسی، حکومت اسلامی، جدائی دین از دولت و یا سیاست و غیره بنگرند.
در نتیجه، باید دید که این تحولات اجتماعی تا چه حد باعث تحولات درونی احزاب خواهد شد. اگر همه این احزاب سیاسی در صدد تکرار تجربیات قبلی‌ باشند، امیدی به یک تحول تاریخی‌ نخواهد بود.

 

اخیرا شاهد رفراندوم پیش نویس قانون اساسی مصر بودیم. رفراندومی که کشور را به دو پاره تقسیم کرد و در نهایت با پیروزی اخوان المسلمین به پایان رسید.اکنون تحلیل های فراوانی درباره اسلام گرایی افراطی در آن کشور دیده می شود به ویژه از این جهت که سکولارها معتقدند در این پیش نویس حقوق اقلیت ها نادیده گرفته شده است. آیا شما هم با این تحلیل هم عقیده اید که مصر در مسیر اسلام گرایی افراطی گام برمی دارد یا این که اخوان المسلمین را از جنس رهبران حزب عدالت و توسعه در ترکیه می بینید که مسیر اسلام گرایی عرفی را پیش گرفته اند؟

 

 

من کلا با این ایده که اخوان به سمت اسلام گرایی افراطی می رود مخالفم. البته برای برخی‌، هرگونه اسلام سیاسی نمونه‌ای از افراط گرایی است. من در مورد قانون اساسی‌ جدید هم نگرانی‌ چندانی ندارم. درست است که این قانون می‌توانست فراگیر تر باشد و حقوق گروه‌ها و افراد را به صورتی واضح و بدون شبهه تدوین کند. ولی‌ این را نیز باید در نظر داشت که این قانون اساسی‌ مصر است و نه یک قانون اساسی‌ کامل، بی‌ نقص و ایده‌آل. این کار ساده‌ای نیست که حقوق را به صورتی کاملا تجریدی تعریف و تبیین کرد. در هر جامعه‌ای حقوق و وظایف خاصی‌ وجود دارند که قانون چارچوب و حدود آنها را تعیین میکند. قانون اساسی‌ به نظر من باید منعکس کننده روح تاریخی، فرهنگی‌، و سیاسی هر جامعه باشد. اگر اینطور نبود خوب نخبگان هر ملتی در دنیا بهترین و ایده‌آل‌ترین قانون اساسی‌ دنیا را انتخاب میکردند و آن را قانون اساسی‌ خود می‌خواندند.
مثلا مهمترین اصلی‌ که در قانون اساسی‌ مصر از آن قصور شده، محدود کردن قدرت و نفوذ سیاسی و اقتصادی ارتش است. اما شما کمتر این نکته را در انتقاداتی که به این قانون اساسی‌ شده، می‌بینید. اینکه مثلا بودا یی‌ها در این قانون به عنوان یک اقلیت مذهبی‌ شناخته نشده اند یک مساله پر اهمیت تجریدیست نه یک معضل خاص که بتوان آنرا به عنوان معیار دموکراتیک بودن یا نبودن حکومت و یا قانون قرار داد. همین معضل‌های خاص است که بنظر من احزاب اسلام گرا را به سمت واقع بینی‌ و عرفی گرایی سوق میدهد. این را در ترکیه دیده ایم، در ایران خودمان هم دیده ایم. این سیر اسلام گرایی پراگماتیک بخصوص در مصر مستقیم تر خواهد بود، هم به دلیل قدرت احزاب مخالف اخوان المسلمین و هم به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی مصر، اینکه تا چه حد حیات اقتصادی مصر در گرو توریسم، وامهای بانک جهانی‌، و کمکهای آمریکا است مستقیماً به میزان واقع گرایی اخوان مرتبط است.

نکته دیگری که باید روی آن تاکید کنم اینست که نباید صحنه سیاسی مصر را به دو گروه اسلام گرایان و سکولارها تقسیم کرد. این باعث قطبی شدن این صحنه خواهد شد. وجوه مشترک زیادی بین برخی‌ اسلام گرا‌ها و برخی‌ سکولارها وجود دارد که این وجوه می تواند زمینه مناسبی برای آینده‌ای روشن تر فراهم آورد.

 


آقای دکتر! مستحضر هستید که قدرتهای غربی در فرآیند بهار عربی علیرغم محافظه کاری ابتدایی، در نهایت خود را همراه جنبش های اعتراضی نشان دادند. آیا این سیاست توانسته است جو شدید ضد غربی در کشورهای در حال تحول خاورمیانه را تا حدی ترمیم کند؟

 

 

چیزی که به عنوان یک وجه مشخصه این جنبش‌ها بارز بوده و هست، عدم یک خشم و عصیان عمومی بر علیه غرب و منافع آنها در منطقه است. این خود یک پدیده قابل بررسی‌ است که چرا مثل ایران که شعار "بعد از شاه نوبت آمریکاست" خیلی‌ زود در انقلاب همه گیر شد، در مصر یا تونس غایب بود، در مصر هیچ‌گاه نشنیدیم که مردم شعار "بعد از مبارک نوبت آمریکاست" سر دهند. هر چند که رابطه نزدیک و حمایت بلاشرط آمریکا از رژیم مبارک امری واضح و روشن بود. ولی‌ به عقیده من، هر چند که روحیه ضّد غربی به صورتی آشکار در این جنبش‌ها بروز داده نشد، یک روحیهٔ استقلال طلبانه در متن این جنبش‌ها وجود دارد که یک اعتماد به نفس تاریخی را به همراه خواهد آورد. ملتی که به قدرت خود واقف شده است را نمی توان بسادگی به همان روابطی‌ بازگرداند که باعث خفّت و تحقیر آنها شده بود. مصر یا تونس دیگر روابط گذشته‌شان را با غرب نخواهند داشت و بسادگی دنباله رو سیاست‌های آنها نخواهند بود، هر چند که در تقابل با غرب هم نخواهند بود. اگر شعار‌هایی‌ از قبیل کرامت، حرمت، احترام و انسانیت در قالب این انقلاب‌ها بوده است، باید انتظار چنین خواسته‌هایی‌ را در رابطه با کشورهای غربی هم داشت.

 

علیرغم آن که قیام ها در دو کشور مصر و تونس با هزینه های نه چندان زیاد به ثمر نشست، در کشور لیبی کار به درگیری نظامی ناتو با ارتش معمر قذافی ختم شد و در سوریه نیز نزدیک به دو سال است که نیروهای دولتی و مخالفان درگیر جنگی فرسایشی هستند و هنوز توازن قوا به شکل تعیین کننده دچار تغییر نشده است. این در حالی است که در بحرین نیز سرکوب نیروهای مخالف باعث بی رمقی آنها در مقابله علیه حکومت شده است. در این شرایط آیا فکر می کنید اصولا آن انگیزه ابتدایی برای جنبش های اعتراضی در سایر جوامع خاورمیانه جهت مقابله با حکومت های اقتدارگرای موجود وجود دارد؟ آیا کماکان می توان این قیام ها را الهام بخش و نوید دهنده توصیف کرد؟

 

 

آن لحظه تاریخی که بهار عربی‌ بود پایان یافته است. اهمیت این لحظه در این بود که مانند "رعد در آسمان آبی بود". به همین خاطر من آنرا یک "لحظه" تاریخی میدانم. نه برنامه ریزی شده بود و نه ابعاد آن روشن بود. حتی اولین روز‌های جنبش اعتراضی سوریه هم متعلق به همان لحظه تاریخیند. ولی‌ آنچه در لیبی‌ اتفاق افتاد و در سوریه در جریان است بنظر من ربطی‌ به آن بهار ندارند. از زمانیکه این جنبش‌ها تبدیل به ابزار اعمال نفوذ قدرت‌های منطقه و قدرت مداران غرب شدند، رابطه ارگانیک خود را تا حدود زیادی با زمینه‌های تاریخی خود از دست دادند. از زمانی که ترکیه، ایران، و عربستان خود را به مدافعان این جنبش ها، و یا حکومت‌هایی‌ که مغضوب آنها هستند، تبدیل کردند دیگر نمی‌توان از یک لحظه تاریخی سخن گفت که ملت‌ها را در آستانه ورود به دنیائی نوین قرار داده است. این البته در مورد بحرین هم صدق می‌کند.

 


آقای دکتر! بسیاری از ایرانیان هوادار تغییر پس از شروع قیام های ضد اقتدارگرایی در کشورهای عربی با تحسینی توام با حسرت به وقایع نگاه می کردند و سوال عمده این بود که " چرا تونس توانست و ایران نتوانست؟ " اکنون اما آن حسرت جای خود را به نوعی بدبینی به سرنوشت این قیام ها داده است. شما تاثیر عمده این قیام ها بر جنبش دموکراسی خواهی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

 

ببینید، جنبش دموکراتیک ایران تفاوتی ماهوی با بهار عربی‌ دارد. این جنبش اساسا یک جنبش اصلاح طلبی است و بنا به تعریف جنبش‌های اصلاح طلبانه مسیری فرسایشی و طولانی را طی‌ میکنند. بنظر من جنبش‌هایی‌ نظیر جنبش ایران را نباید تنها بر اساس نتایج قابل لمس آن توضیح داده و تشریح کرد. در چنین جنبش‌هایی‌ یک انباشت تاریخی صورت می‌گیرد که در ذهنیت دراز مدت جامعه نقش می‌بندد، گاه آگاهانه و گاه ناخود آگاه. این مساله مهمی است، همانطور که قبلا گفتم، باید اهمیت تجربه عصیان و اعتراض را از نتایجی که ببار می‌آورند جدا کرد. این مرا همیشه بیاد شعر شاملو می‌اندازد، آنجائی که میگوید:

"پرواز عصیانی فواره‌ای - که خلاصی‌اش از خاک نیست - و رهایی را تجربه می‌کند"


بنظر من، آنهایی که با حسرت به جنبش‌های عربی‌ نگریستند و اکنون سرشکستگی را تجربه میکنند، برداشتی نادرست از شرایط ایران داشتند. آنها جنبش دموکراتیک ایران را جنبشی برانداز میدانند. درست است، گروه‌های زیادی هستند که خواهان سرنگونی حکومت ایران هستند. ولی‌ به اعتقاد من آنها بدنه اصلی‌ جنبش دموکراتیک ایران را تشکیل نمی دهند. ولی‌ اگر به تحولات اجتماعی ایران به عنوان جنبشی دراز مدت با اهدافی‌ که تنها در مسائل سیاسی حکمرانی خلاصه نمی شوند، نگاه کنیم تصویری نه چندان نا امید کننده خواهیم یافت. این جنبش در ایران ریشه‌های بسیار عمیق دارد. از مسائل دینی گرفته تا خلاقیت‌های هنری، چه در سطح کلان آن در مدارس و مراکزی که مولد این تحولات هستند، و چه در محافل کوچک در جامعه مدنی، تغییرات قابل توجهی‌ در ایران شکل گرفته و می گیرند. اینست که به شرایط ایران باید امیدوار بود. این امیدواری تنها یک فتوای سیاسی نیست و نباید به آن عنوان تعبیر شود.

در ایران مرزهای میان حکومت و ملت مرزهایی شناورند. جنبش دموکراتیک و اصلاح طلب ایران یک پای در حکومت دارد و یک پای در خارج آن. این جنبش هم یک اصلاح درونی در حکومت را می‌طلبد و هم یک تحول اجتماعی را. این جنبشی است سیاسی، فرهنگی‌، و اجتماعی.
 

سینمای مستقل در گوشه‌ی رینگ سانسور

Posted: 03 Jan 2013 06:32 AM PST

فیروزه رمضانزاده
جرس: شماری از اصناف سینمای ایران از جمله کانون کارگردانان، شورای مرکزی مجمع فیلمسازان سینمای ایران و شورای مرکزی انجمن تهیه‌کنندگان مستقل سینمای ایران و سازندگان شش فیلم تحریمی حوزه هنری طی سه ماه اخیر با انتشار بیانیه‌هایی نسبت به مرگ و ختم هرگونه فعالیت سینمایی مستقل هشدار داده‌اند. در این شرایط، فیلم‌های بسیاری ساخته می‌شوند که اصلاً نمایش داده نمی‌شوند و تنها سینماگران موافق با جناح حاکم می‌توانند در این سینمای سیاست‌زده‌ از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. در طول چند سال اخیر کوشش‌های بدون چشمداشت بسیاری از فیلمسازان حرفه‌ای و مستقل به دلیل برخوردهای سلبی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و قلع و قمع و توقیف و سانسور به هدر رفته است.

 

 شکافی عبورناپذیر در سینمای ایران
به گزارش منابع خبری ایران، اعضای كانون كارگردانان با انتشار بیانیه‌ای که ۱۰ دی ماه منتشر شد اعلام کردند"معضلات سینمای ایران تنها و تنها از طریق ایجاد فضای گفت‌و‌گوی محترمانه و برابر بین مسئولین و اهالی سینما قابل حل است و بس." به گفته اعضای کانون کارگردانان، "کسانی که با شعار ریل‌گذاری تازه برای قطار سینمای ایران پا به میدان گذاشتند در خوش‌بینانه‌ترین حالت، از سر ناآگاهی مسیری را در پیش گرفتند که اگر هر چه زودتر چاره‌ای اندیشه نشود قطاری باقی نمی‌ماند که نیازی به ریل‌گذاری باشد. "
آنها به سخنان "علی‌رضا سجادپور" اشاره داشتند که چندی پیش از معاونت فعالیت‌های سازمان سینمایی کناره‌گیری کرد. وی مهرماه سال جاری گفته بود: "طی مدیریت دو سال و ده ماهه ما تغییرات جدی در دیدگاه و نگاه به سینما ایجاد شد به این معنا که مدیریت سینمایی به یک ریل‌گذاری تازه در عرصه سینمای کشور دست زد."
اعضای شورای مرکزی مجمع فیلمسازان سینمای ایران نیز در آخرین روزهای آذرماه جاری با انتشار بیانیه‌ای نسبت به "مرگ سینمای ایران در آینده‌ای بسیار نزدیک" هشدار دادند و افزودند: "جريانی "کمر به قتل سينمای ايران بسته است" که "اگر تدبیر خردمندان آن را متوقف نکند، رفته رفته و در آینده‌ای بسیار نزدیک شاهد مرگ این سینما خواهیم بود."
مهرماه سال جاری نیز اعضای شورای مركزی انجمن تهیه‌كنندگان مستقل سینمای ایران در واکنش به رفتار حوزه هنری در گزینش فیلم‌ها و اصلاحیه دوباره شش فیلم از سوی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی با انتشار بیانیه‌ای نسبت به تعطیلی بخش خصوصی سینمای ایران هشدار دادند.
اگرچه سیاست‌های فرهنگی بسته‌ مسئولان حوزه هنری در ممیزی مجدد و گزینش دوباره شش فیلم “برف روی کاج‌ها”، “بی‌خود و بی‌جهت”، “پذیرایی ساده”، “پل چوبی”، “من مادر هستم”و “من همسرش هستم” منجر به عدم نمایش این شش فیلم در بیش از صد سینمای تحت پوشش این نهاد دولتی شد اما قرار گرفتن تعدادی از این آثار در صدر جدول فروش با وجود حاشیه ها و مخالفت ها، نشان داد که مدیریت کنونی اکران چه در قامت وزارت ارشاد و چه در جامه شورای صنفی نمایش، حتی از اکران موفق فیلم های مورد توجه خود نیز ناتوان هستند.
یکی از کارگردانان سینمای ایران که خود را محمد –ج معرفی کرد در این زمینه به جرس گفت:"وضعیت سینمای ایران به ویژه از زمان انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری که با موجی از اعتراضات دنبال شد، چنان آشفته و نا امیدکننده شده است که سینماگران تا امروز نیز در این باتلاق گرفتار هستند. سیاست‌های فرهنگی و ذوق و سلیقه مدیران وابسته به جناح حاکم، شکافی عبورناپذیر در سینمای ایران ایجاد کرده است. صف‌بندی‌های سیاسی حاکم بر وزارت ارشاد و حمایت و تشویق آنها به تولید فیلم‌‌های مکتبی و از سوی دیگر سیاست تهدید و ارعاب آنها عرصه را برای فعالیت فیلمسازان آبرودار سینما تنگ کرده است. در این شرایط تنها آثار ایدئولوژیک و پروپاگاندای کسانی که زیرعلم معاونت سینمایی و جناح حاکم سینه بزنند به آسانی اکران می شود. "


افزایش فشارهای پیدا و پنهان مسئولان وزارت ارشاد
در شرایطی که بحران اقتصادی حاکم بر سینمای ایران بسیاری از سالن‌های سینما را در آستانه زیان‌دهی و تعطیلی قرار داده و به شهادت بسیاری از سینماداران، سالن‌های سينما خودبه‌خود ورشکسته هستند و تنها خود را سرپا نگاه داشته‌اند محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی پیشنهاد داده است تا گزینه‌های دیگری چون برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های نمایش خانگی می‌توانند جایگزین سالن‌های سینما باشند.
البته پایین بودن میزان فروش فیلمها و از سوی دیگر گرانی بلیت سینماها وخامت وضعیت سینماها را مضاعف کرده است. انجمن سینماداران آذرماه سال جاری در نامه‌ای به جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی اعلام کرد "به دلیل شرایط بد اقتصادی دیگر فیلم اکران نمی‌کنند و در آن تاکید کردند با ادامه این وضعیت پس از پایان اکران چهار فیلم جدیدی که از هشتم آذر ماه روی پرده رفتند دیگر هیچ فیلمی نمایش نمی‌دهند."
حسینی که مهرماه جاری خبر برکناری‌اش را از سوی محمود احمدی‌نژاد تکذيب کرده بود، این روزها تعدادی از مدیران وزارتخانه متبوعش به اتهام اختلاس چند ميلياردی، صدور مجوزهای غيرقانونی و پولشويی احضار و بازداشت شده‌اند.
وزیر ارشاد دولت دهم که همواره فیلمسازان مستقل و هنرمندان مدافع خانه سینما را به باد انتقاد گرفته است، آبان ماه سال جاری در سخنانی به تهیه‌کنندگان و کارگردانانی که بدون مجوز فیلم می‌سازند هشدار داد که اگر این آثار را در جشنواره‌های خارجی شرکت دهند “تاوان” پس خواهند داد.وی به سازندگان برخی آثار ازجمله فیلم "یک خانواده محترم" اشاره داشت که در چند جشنواره خارجی شرکت کرده بود.
البته عوامل فیلم "یک خانواده محترم" از تحقیر و تکفیر جریان ارزشی منتقد به سینمای مستقل ازجمله فرج‌الله سلحشور، فیلمساز طرفدار حاکمیت بی نصیب نماند. سلحشور در سخنانی خواستار اعدام و اشد مجازات سازندگان فیلم “یک خانواده محترم” شده بود.
از سوی دیگر اعلام موجودیت جنبشی با عنوان "مقابله با عریانگری در سینمای ایران" که آبان ماه جاری بیانیه‌ای تهدیدآمیز علیه برخی بازیگران زن سینما صادر کرد روند اعمال فشار اصولگرا‌ها و تندرو‌ها بر بازیگران زن ایرانی را تشدید کرده است.
به تازگی فشارهای پیدا و پنهان مسئولان وزارت ارشاد در توقیف و ممیزی آثار نصیب فیلم "آینه شمعدون" کارگردانی بهرام بهرامیان شده است. به دستور مسئولان وزارت ارشاد، آبان ماه سال جاری فیلمبرداری این فیلم باوجود سپری شدن بیش از پنجاه درصد از مراحل فیلمبرداری متوقف شد.
از سوی دیگر، علی مصفا، تهیه‌کننده و کارگردان "پله آخر" نیز چند روز پیش ناگزیر شد به دلیل بدقولی شورای صنفی اکران و عدم اعطای سرگروهی به سینما آزادی از اکران فیلم خود انصراف دهد. به گفته مصفا،"دو جناح باهم لج‌بازی می‌کنند اما به هزینه دیگرانی مثل من که می‌دانند حرفش به جایی نمی‌رسد."(بهار)
این درحالی است که گفته می شود هنوز خبری از اکران فیلم "برف روی کاج‌ها" ساخته جمال ساداتیان نیست.


فیلم‌ها را قربانی جنگ قدرت خود نکنید
محمد –ج در ادامه سخنان خود می گوید: "بهتر است مسئولان وزارت ارشاد به جای توجیه کردن و هوچی گری و بهانه تراشیدن، فیلم‌ها را قربانی جنگ قدرت میان خود نکنند. چرا که دود همه این درگیری ها به چشم سازندگان فیلم‌ها می‌رود. در این روزها بسیاری از فیلمسازان مستقل و حرفه ای هم چون جعفر پناهی را درکنج عزلت، خانه نشین می کنند یا فعالیت کارگردان مطرحی چون رخشان بنی‌اعتماد را محدود می کنند یا برخی هنرمندان را مجبور به ترک کشور می کنند."
به گفته این فیلمساز،" آقای شمقدری که در روزهای نخست پلمپ خانه سینما به خاطر انحلال خانه سینما از مردم عذرخواهی کرد بهتر است به همان سپاه برگردد. وی و همفکرانش با رفتارهای تهدید آمیز و مبارزه طلبانه بدون ارائه توضیح درست و مشخصی، شش فیلم را قلع و قمع می‌کنند. شرایط سینمای ایران به حدی وخیم است که دبير شورای فرهنگ عمومی ايران در سخنانی می گوید هيچ گاه روزی به عنوان "روز ملی سينما" در تقويم رسمی ايران وجود نداشته است. "
در حال حاضر با توجه به ناکارآمدی مدیریت نمایش و عدم بهره‌مندی از شرایط تبلیغ، هیچ کارگردان و تهیه‌کننده‌ای جرات نمی‌کند با شورای صنفی نمایش قرارداد اکران ببندد چون تهیه‌کنندگان به فروش فیلم‌ها و بازگشت سرمایه‌شان امیدی ندارند زیرا این خطر وجود دارد که در نهایت آثارشان به سرنوشت شش فیلم تحریم شده از سوی حوزه هنری دچار شود.
آریا علی محمدی، فارغ التحصیل رشته سینما که برای دریافت مجوز ساخت چندین مستند همواره با درهای بسته وزارت ارشاد برخورد کرده است نیز معتقد است، "این گونه برخوردهای وزارت ارشاد ناشی از تنگ نظری و تمامیت خواهی حکومت به اصطلاح مهرورز است. تمامیت خواهی در عرصه فرهنگ و هنر به ویژه در این حاکمیت هشت ساله مهرورز به وضوح دیده می شود. خودی و غیرخودی کردن در سینما، فاصله انداختن بین اقشار دلسوز این هنر و از سوی دیگر کنار گذاشتن و خودتبعیدی بزرگوارانی چون استاد بیضایی، بهمن قبادی و کیارستمی از ضایعات سیاست این حاکمیت است."
این فارغ التحصیل سینما افزود: "با این اوضاع و احوال، چشم انداز روشنی برای بازگشایی خانه سینما وجود ندارد مگر اینکه در این چند صباح باقی مانده به انتخابات صرفاً برای عوامفریبی بخواهند نسبت به بازگشایی مجدد خانه سینما اقدام کنند. "
به نظر می رسد در آستانه بازگشایی احتمالی خانه سینما، مجموعه سینمای ارزشی و مکتبی مورد عنایت مسئولان وزارت ارشاد با ورود نیروهای بسیجی به سینما کامل تر می شود. سردار نقدی، فرمانده بسیج چندی پیش در سخنانی گفته بود "وقتی ما ارزش های خودمان را رها کنیم و بخواهیم برویم بر اساس ارزش های دیگران فیلم بسازیم حتما نتیجه اش خیلی انتقاد آمیز می شود؛ چون ملت ما ارزش های دیگران را قبول ندارد."

 

قرارداد ۱۲ میلیارد دلاری ترکیه و امارات در بخش انرژی

Posted: 03 Jan 2013 05:31 AM PST


 

جـــرس: ترکیه و امارات عربی متحده امروز - پنجشنبه - در آنکارا یک قرارداد 12 میلیارد دلاری در خصوص احداث نیروگاههای حرارتی با سوخت زغال سنگ در جنوبشرق ترکیه امضا کردند.
 
به گزارش ایرنا، این قرارداد توسط ˈتانر یلدیزˈ وزیر انرژی و منابع طبعی ترکیه و ˈمحمد بن زائن آل حمیلیˈ، وزیر انرژی امارات عربی متحده امضا شد.
 
به موجب این قرارداد امارات 12 میلیارد دلار در زمینه احداث نیروگاههای حرارتی با سوخت زغال سنگ در منطقه ˈالبستانˈ ترکیه سرمایه گذاری خواهد کرد. با این سرمایه گذاری قرار است در مجموع با مصرف 85 میلیون تن زغال سنگ در سال، 45 میلیارد کیلووات ساعت انرژی برق تولید خواهد شد.
 
براساس این گزارش ، پیش بینی می شود با راه اندازی این نیروگاه ها، وابستگی ترکیه به واردات گاز طبیعی حدود 20 درصد در سال کاهش یابد.
 
با اجرای پروژه، برای 15 هزار نفر نیز ایجاد اشتغال خواهد شد و پس از راه اندازی این نیروگاهها ، 8500 نفر نیز مشغول به کار می شوند.
 
تانر یلدیر وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه پس از انعقاد این قراردادگفت: سیاست دولت آنکارا این است که بدون تحمیل هزینه ای بر دوش اقتصاد و تضمین دولت برای اجرای پروژه های کلان انرژی، در راه اجرای طرحهای کلان انرژی گام بردارد.
 
به گفته یلدیز در این راستا سه طرح بزرگ که در مجموع 56 میلیارد دلار سرمایه گذاری در آن صورت خواهد گرفت ، توسط بخش خصوصی و با همکاری شرکتهای خارجی اجرا خواهد شد که دو طرح آن ، احداث نیروگاههای هسته ای در مرسین و سینوپ و دیگری طرح 12 میلیارد دلاری توسعه نیروگاه حرارتی افشین البستان است.
 
نیروگاه افشین البستان که در جنوب ترکیه در نزدیکی البستان قرار دارد، با سوخت زغال سنگ به تولید برق خواهد پرداخت.
 
ترکیه در این منطقه معادن غنی زغال سنگ غنی دارد که برای استخراج و بهره برداری از آن به سرمایه گذاری بسیاری نیاز دارد.
 
طرح احداث اولین نیروگاه هسته ای ترکیه در منطقه ˈآک کویو – مرسینˈ طی انعقاد قراردادی با روسیه آغاز شده است که به گفته یلدیز تا کنون 5/1 میلیارد دلار سرمایه به این طرح تخصیص داده شده و در سال 2013 نیز 5/2 میلیارد دلار دیگر به آن اضافه خواهد شد.
 
مجموع سرمایه گذاری مورد نظر برای احداث این نیروگاه 20 میلیارد دلار عنوان شده و قرار است شرکت روسی برق تولیدی در این نیروگاه را به ترکیه بفروشد.
 
یلدیز در خصوص دومین نیروگاه هسته ای ترکیه قرار است در کنار دریای سیاه در سینوپ احداث شود، گفت: مذاکرات با کشورهای چین، کانادا، ژاپن و کره جنوبی ادامه دارد و در سال جدید میلادی نهایی خواهدشد.
 
او با اشاره به اینکه کره جنوبی ضمانت خزانه داری ترکیه را برای اجرای این طرح خواستار شده است ، گفت: عدم تضمین دولتی به طرحهای انرژی، خط قرمز ما است و لذا احیانا کره جنوبی از این مناقصه خارج خواهد شد.
 
وزیر انرژی ترکیه گفت: در سال گذشته میلادی 124 نیروگاه برق با ظرفیت تولید چهار هزار و 100 مگاوات وارد شبکه شدند تا کل توان تولید برق ترکیه به 57 هزار مگاوات برسد.
 
ترکیه که در تامین انرژی بیش از 70 درصد به خارج وابسته است، طرحهایی را برای کاهش وابستگی به خارج و گذر به بازار آزاد در انرژی به اجرا گذاشته است.
 
دولت آنکارا در این راستا در نظر دارد، حداقل 20 درصد از نیاز خود به انرژی برق را از نیروگاههای هسته ای، 20 درصد را از نیروگاههای آبی و 20 درصد را از نیروگاههای بادی و خورشیدی تامین کند.
 
هم اکنون بیش از 50 درصد نیاز برق ترکیه از نیروگاههای گازی تامین می شود که این گاز نیز به طور عمده از ایران و روسیه تامین می شود.

معاون اول قوه قضائیه: کیفرخواست مهدی هاشمی آماده صدور است

Posted: 03 Jan 2013 05:25 AM PST

جـــرس: یک مقام ارشد قضایی، از صدور کیفرخواست مهدی هاشمی رفسنجانی و اعلام قریب الوقوع آن خبر داد.


به گزارش ایلنا، ابراهیم ریییسی، معاون اول قوه قضاییه، امروز پنجشنبه در حاشیه مراسم تشییع آقامجتبی تهرانی از صدور کیفرخواست مهدی هاشمی در آینده نزدیک خبر داد و گفت: کیفرخواست مهدی هاشمی آماده صدور است و مقدمات آن انجام شده است.


وی ضمن اشاره به صدور کیفرخواست مهدی هاشمی گفت: مقدمات کار انجام شده وقوه قضاییه مصمم است پرونده را تا مرحله آخر رسیدگی کند و مردم را در جریان قرار دهد.

 

هفت پرده: از تارآذری علیزاده تا چهره امنیتی جشنواره عمار

Posted: 03 Jan 2013 04:48 AM PST

سعید زندگانی
 جرس – در اولین پرده سخنان حسین علیزاده را می خوانیم که می گوید مسئولین ما وقتی دغدغه فرهنگی ندارند، چرا باید از ثبت «تار» بنام جمهوری آذربایجان ناراحت شویم؟ در دومین پرده از مرگ کاوشگر بزرگ شوش «ژان ژوزف فرانسوا پرو» خبر می گیریم؛ حرکت «قطار زمستانی» خسرو سینائی در شهریورماه موضوع پرده سوم است؛ ادعای دبیر «جشنواره فتنه» در مورد اینکه «جرس» با عکس شاه و فرح سایت این جشنواره را حک کرده بود، موضوع پرده چهارم است؛ در پرده پنجم سخنان مدیر سینما قدس تهران را می شنوید که آرزو می کند به این سینمای قدیمی و معروف اجازه تغییر شغل بدهند؛ پرده ششم گفت و گوئی است با کارگردان مجموعه تلویزیونی «پیداو پنهان» که شرح می دهد چرا عوامل این سریال پس از ساخت چهار قسمت از ادامه کار انصراف دادند؛ و در آخرین پرده گزارشی می خوانید از جشنواره سینمائی عمار که به همایشی برای چهره های انتظامی و امنیتی سینما بدل شده بود!

 

علیزاده: چرا باید ناراحت باشیم که تار بنام آذربایجان ثبت شده؟


حسین علیزاده موسیقی دان ونوازنده برجسته تار از ثبت این ساز به عنوان سازی از جمهوری آذربایجان در سازمان یونسکو چندان تعجب نکرده و می گوید: "آنچه مسلم است مسئولان فرهنگی در کشورهای مختلف دنیا دغدغه‌های فرهنگی دارند و حال اینکه اگر مسئولان و متولیان فرهنگی ایران دغدغه معرفی هویت هنری سرزمین خود را داشتند، قطعا معرفی این هویت هنری در رشته‌های مختلف باید جزئی از برنامه‌هایشان می‌شد." علیزاده که این موضوع را در گفت و گوئی با خبرگزاری «مهر» عنوان کرده، می افزاید: "با این اوصاف چرا باید ناراحت باشیم که تار به نام جمهوری آدربایجان ثبت و ضبط شده است! مطمئن باشید که آذربایجان برای ثبت این ساز دغدغه‌های محکم فرهنگی داشته است؛ ضمن اینکه از جهت جغرافیایی آذربایجان زمانی جزو خاک ایران بوده است و حالا این فرهنگ را به دلیل مرزهای سیاسی از هم جدا می‌کنیم. قبل از ایجاد مرزهای سیاسی، مردم این کشور هموطن بودند و درحال حاضر هم دوست ما هستند، بنابراین نباید با تعصب به این پدیده نگاه کرد. پیش از این ردیف موسیقی دستگاهی ایران در یونسکو به نام ایران ثبت رسید، این به دلیل دغدغه مسئولان نبوده است، بلکه رپرتواری که از قدیم در ایران وجود دارد مفصل‌تر از رپرتوار موسیقی آذربایجان، تاجیکستان و کشورهای اطراف است و این پیشینه آنقدر محکم بوده است که کسی نمی‌توانسته منکر آن شود؛ وگرنه ردیف‌های موسیقی هم به نام کشور دیگری به ثبت می‌رسید. قطعا تار یک ساز ایرانی است اما اینکه در چه دوره‌ای چه اتفاقی برای آن افتاد خیلی مشخص نیست بنابراین نمی توانیم به تار فعلی استناد کنیم. جان کلام اینکه یونسکو نگاه می‌کند که کدام کشور به هنر سرزمین‌اش اهمیت و احترام می‌گذارد. ضمن اینکه تار به هرحال در یونسکو ثبت شده و مهم هم همین است که جریان‌های فرهنگی و هنری در جهان حفظ شود"!
علیزاده پیشی گرفتن کشورهای همسایه درثبت جریان‌های فرهنگی را که ریشه ایرانی دارند، متوجه مسئولان و متولیان فرهنگی کشور می داند و می‌گوید: "آنچه برای ثبت یک اثرهنری در یونسکو مهم است، چگونگی ارائه آن از سوی مسئولان فرهنگی و در قالب بسته‌بندی مناسب است. در واقع یونسکو به نگاه مسئولان فرهنگی به هنرسرزمین‌شان دررشته‌های مختلف اهمیت می‌دهد و درثبت یک اثر یا جریان هنری به نام یک کشور، این نگاه را مورد توج قرار می دهد. اگرساز تار به نام آذربایجان ثبت شده، به دلیل عدم توجه به هنر موسیقی از سوی مسئولان جمهوری اسلامی است و حداقل کاری که جمهوری آذربایجان انجام داده این بوده که این ساز را به ثبت جهانی رسانده است؛ کاری که ترکیه با مولانا کرد. ترکیه با عزت و احترام مولانا را به نام خود کرد وجایگاه ویژه‌ای برای این شاعر در دنیا در نظر گرفت و حالا هم ازاین پدیده استفاده مادی و معنوی می برد؛ این در حالی است که ما ایرانی‌ها شمس تبریزی را در خوی داریم؛ گوهر گرانبهایی که هیچ یک از مسئولان درهیچ مقطع تاریخی از زمان قدر آن را ندانستند و بهره نبردند و حال سئوال این است که چند ایرانی می‌دانند که شمس در خوی آرمیده است و چه تعداد از عاشقان فرهنگ و هنر و ادبیات ایرانی در سال سراغی از او می‌گیرند؟"
سازنده «نی نوا» می افزاید: "در دورانی من عضو شورایی در یونسکو بودم که آقایان دهلوی، مصطفی کمال پورتراب و برخی دیگر از هنرمندان هم عضو این شورا در یونسکو بودند. در آن زمان یونسکو از ما خواست معرفی سازهای ایرانی را با ساخت فیلمی از مراحل مختلف ساخت سازهای مورد نظر نشان دهیم و معرفی ساز تار را به من سپردند. به همین دلیل من بر خود واجب دیدم که این کار را انجام دهم، چون اگر با بضاعت اندک خود کار را در دست نمی گرفتم هیچ مسئولی هم احساس مسئولیت برای انجام این کار نمی کرد. این در حالی است که من یک نوازنده و آهنگساز هستم نه یک فیلمساز و محقق که بتوانم جنبه‌های مختلف یک ساز را ببینم، اما با این اوصاف من هیچ بودجه ای در اختیار نداشتم و باید از هزینه شخصی خودم خرج ساختن این فیلم می‌کردم و نهایتا این فیلم را به یونسکو می‌فرستادم و آنها می دیدند و اگر مورد قبول واقع می شد هزینه آن را پرداخت می کردند. برای اینکه یک فیلم خوب از یک ساز که متعلق به موسیقی مردم ایران است ساخته شود، علاوه بر بودجه و امکانات باید یک مستندساز ماهر به اضافه یک تهیه کننده و یا مجری طرح کنار ما می ایستاد و در تولید این اثر ملی مرا یاری می‌کرد. اما هیچ یک از امکاناتی که حق موسیقی ایران است فراهم نشد. از همین رو من از برادرم که فیلمبرداری می کرد خواستم دوربین خود را بردارد. به اتفاق او و آقای محمود فرهمند که از سازندگان خوب ساز است به ساوه رفتیم و در آنجا یک درخت توت پیدا کردیم و درخت را به عنوان ابزار اولیه برای کار قطع کردیم و تمام این لحظه‌ها را تصویر گرفتیم و بعد هم به کارگاه رفتیم و چند پلان هم از آقای فرهمند که مشغول ساخت ساز است گرفتیم. به این ترتیب این فیلم حقیرانه معرف ساز تار و هومیت موسیقی ایرانی برای سازشناسی یونسکو شد."
ساخت فیلمی از این دست کار من به عنوان نوازنده تار نبود بلکه باید مسئولان اهمیت ساخت چنین فیلمی را درک می کردند و با حضور یک تهیه‌کننده دغدغه‌مند و مستندساز کاربلد در عرصه سینما یک مستند خوب می‌ساختند نه اینکه من به ساوه برم و خودم درخت قطع کنم و روند کار را فیلمبرداری کنم و تحویل یونسکو دهم. البته یونسکو فیلم را پذیرفت و همه مخارج آن را نیز پرداخت کرد."
اما داریوش پیرنیاکان، سخنگوی خانه موسیقی که مانند علیزاده او هم اصالت آذری دارد و تارنواز کهنه کاری است، با بیان اینکه مسئولیت پیگیری پرونده ثبت تار ایرانی در سازمان یونسکو از سوی خانه موسیقی بر عهده اوست، می گوید که این کار را با جدیت دنبال خواهد کرد: "مدارک به مسئول میراث فرهنگی تحویل داده شده و قراراست بعد از تعطیلات ژانویه مسئولان این موضوع را در یونسکو مطرح کنند و خانه موسیقی هم این پرونده را دنبال می‌کند که اگر مساله حل نشد، خودمان در خانه موسیقی مساله را از یونسکو پیگیری خواهیم کرد. مقرر شده نماینده سازمان میراث فرهنگی اعتراض جامعه ایرانی را به یونسکو اعلام کرده و ثابت کند که خاستگاه اصلی ساز تار کشور ایران است و آنها را قانع کند." پیرنیاکان درباره مستنداتی که خانه موسیقی به میراث فرهنگی ارائه کرده است، گفت: "دراین مستندات به نقل از هنرمندان آذربایجانی آمده است که اولین بار میرزا علی شیرازی از ایران تار را به" قره باغ" برده و در"شوشا" تار را تدریس کرده و بعدها تار به "باکو" برده شده است. ستار تهرانی هم به همین صورت کمانچه را به آنجا برده و تدریس کرده و خصوصیات و تاریخ کامل این مسائل هم به خوبی در این اسناد ذکر شده است؛ این درصورتی است که کشور آذربایجان هم حدود 94 سال است که تاسیس شده و در این نوشته‌ها نیز نامی از کشور آذربایجان برده نشده است و تنها به شهرهای باکو و اران اشاره شده است. تصاویر مینیاتورهایی که از عصر صفویان باقی مانده است نیز خود مدرکی برای اثبات ایرانی بودن اصالت ساز تار است. همچنین آقای دورینگ یکی از فرانسویانی که در ایران تحصیل کرده است، عکسی از موزه لوور پاریس برای ما ارسال کرده که نشان می‌دهد سازی با شکل و شمایل تار در ایران وجود داشته است و بدین شکل مدارک مستدلی در این زمینه وجود دارد که اثبات می کند تارجزو میراث معنوی ایرانیان است."


مرگ کاوشگر شوش
باستان‌شناس بزرگ فرانسوی و سرپرست هیات باستان‌شناسی فرانسه در شوش درگذشت. «ژان ژوزف فرانسوا پرو» که متولد سال 1920 میلادی بود، ششم دیماه در سن 92 سالگی در پاریس از دنیا رفت. این باستان شناس که در محوطه‌های تاریخی مختلفی در جهان کاوش کرده است، از سال 1968 میلادی (1347 خورشیدی) پس از بازنشستگی «پروفسوررومن گیرشمن» دیگر باستانشناس نامدار فرانسوی، به عنوان سرپرست هیات کاوش‌های باستان‌شناسی درشوش فعالیت می‌کرد. «پرو» یک سال بعد، کار خود را به همراه «دانیل لایری» در کاخ هخامنشی آپادانا آغاز کرد و پس از آن در کنار اطلاعات زیادی که از این محوطه‌ تاریخی به دست آورد، موفق به کشف کتیبه‌های کاخ و مجسمه‌ی «داریوش بزرگ» شد. در این باره یوسف مجید زاده سرپرست کاوشهای باستانشناسی جیرفت و از دوستان «ژان پرو" با اشاره به اینکه کاوش‌های محوطه‌ی تاریخی شوش یکی از بزرگترین حفریات باستان شناسی در دنیاست که این باستان شناس در آن کار کرده است، به «ایسنا» گفت: "«ژان پرو» که همسرش هم ایرانی است، عاشق ایران بود و من از شنیدن خبر درگذشت او شوکه شده‌ام چون اخیرا او را دیده بودم و اصلا فکر نمی‌کردم چنین اتفاقی بیفتد."
مجیدزاده توضیح داد: "ژان پرو دست کم ده/ پانزده سال رییس هیات باستان شناسی شوش بود و با توجه به کارهای عظیمی که انجام داد، باید گفت که او خدمات زیادی به ایران کرده است. یکی از این کارها چاپ کتاب «کاخ داریوش» است که حدود یک سال و نیم قبل منتشر شد و همین تابستان امسال در فرانسه از او خواستم تا کتابش را به فارسی برگردانم. اگرچه در ایران قانون کپی رایت وجود ندارد و بدون اجازه هم می‌شد این کار را انجام داد، ولی من اجازه گرفتم که او هم بسیار استقبال کرد. در دیداری هم که تابستان با هم داشتیم از اوخواستم مقاله‌ای درباره‌ی جیرفت بنویسد تا در کتابی که در دست تهیه است منتشر شود و او هم قبول کرد. وی علاوه بر این، نگارش یک کتاب جدید را هم درباره‌ی ایران آغاز کرده بود و این‌ها نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی او به این کشور بود؛ به طوری که تا آخرین لحظات عمر خود از نوشتن درباره‌ی ایران دست نکشید."


«قطار زمستانی» سینائی، شهریور راه می افتد


خسرو سینایی که از پنج سال پیش در تدارک ساخت فیلم «قطار زمستانی» محصول مشترک ایران و لهستان است، درباره کم و کیف همکاری بنیاد سینمایی فارابی و تهیه‌کننده لهستانی برای ساخت این فیلم گفت: "نتیجه مذاکرات سفر آخرم به لهستان که به همراه حسن نجاریان قائم مقام فارابی انجام شد، بسیار رضایت‌بخش و امیدوارکننده بود و طبق برنامه‌ریزی انجام شده فیلمبرداری این فیلم سینمایی شهریور ماه سال آینده در تهران آغاز می شود و پس از آن برای فیلمبرداری به لهستان خواهیم رفت. «آرتور راینهارت» یکی از بهترین فیلمبرداران لهستانی قرار است فیلمبرداری این فیلم سینمایی را به انجام برساند. وی یکی از افرادی بود که همیشه دوست داشتم با او کار کنم. بازیگران در نقش‌های اصلی از دو طرف هستند و آرزو دارم که عزت الله انتظامی بتواند دراین اثرسینمایی بازی کند که البته این حضور بستگی به حال وی دارد.همچنین نقش مقابل او هم یک بازیگر لهستانی به نام «آنا پولونی است» که صحبت‌هایی درباره حضور او شده است اما هنوز قطعی نیست."
سینائی این خبر را ششم دیماه و درحاشیه گردهمائی «نگارخانه اکو» به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد، اعلام کرد. در این نمایشگاه سی نقاش تابلوهای خود را اهدا کرده بودند تا به فروش برسد و میهمانانی چون فاطمه معتمدآریا، حمید فرخ‌نژاد، بهاره رهنما، شهرام ناظری، نادر مشایخی، خسرو سینایی، سروش صحت، گیزلاوارگا سینایی، ‌محسن زارع، یدالله کابلی، واحد خاکدان، عباس مشهدی‌زاده، خانواده زنده‌یاد ایرج زند و نیکول فریدنی برای رونمایی از این تابلوها به این نگارخانه آمده بودند.
سینائی که یکی از سخنرانان اصلی این مراسم بود، گفت: "از دوران باستان در فرهنگ ما، پیوسته به نیروهای اهورایی و اهریمنی اشاره شده است و فکر می‌کنم اهل هنر اگر هنرمند باشند همواره از دسته اهورایی محسوب می‌شوند. در کشورهای مختلف، با فجایعی که رخ می‌دهد، ما هنرمندان با وجود اینکه بمب و مسلسل نداریم اما ابزاری در اختیار داریم تا به مردم دنیا این نوید را بدهیم که انسانیت همیشه وجود دارد و در نهایت این نیروهای اهورایی هستند که برنده می‌شوند." سینایی با اشاره به برنامه جهانی غذا و نمایشگاهی که به همین بهانه در نگارخانه اکو برپا شده بود گفت: "شما یک فعالیت سازنده انسانی را به هنر پیوند زده‌اید و این فعالیت هر چند نرم نرم اما پیشتر و پیشتر می‌رود و از اینکه به اهل هنر توجه کرده‌اید باید قدردان‌تان باشیم و امیدواریم جامعه هنری این فعالیت‌ها را به درستی حمایت کند."
فاطمه معتمدآریا - بازیگر سینما و تئاتر- نیز در بخش دیگری از این مراسم در سخنانی عنوان کرد: "امروز در این جمع احساس بودن می‌کنم زیرا در محفلی قرار گرفته‌ام که هر حرکت ، قدم و نگاهی پر از انسانیت،‌ محبت و هنر است. امروز در جایی قرار گرفته‌ام که جزو نادر مکان‌هایی است که به لحاظ تقسیم داشته‌هایم احساس کوچکی می‌کنم؛ زیرا وقتی می‌بینم هر کدام از این گوهرهای هنری در نهایت بخشندگی،‌ کارهایشان را اهدا کرده‌اند تا به یک حرکت نوع‌دوستانه کمک کنند، احساس می‌کنم که چقدر بی مایه هستم و چیزی از دستم برنمی‌آید. این کار شما هوشمندی و درایت می‌خواهد که برای یک حرکت انسان‌دوستانه از ابزار هنر استفاده کنید، زیرا که برندگی هنر از هر چیز دیگری با اهمیت‌تر است و وقتی ما یک آفرینش هنری به وجود می‌آوریم کار بزرگی کرده‌ایم و به همین دلیل افتخار می‌کنم هنرمندانی در ایران هستند که با آثارشان باعث سربلندی تک تک ما می‌شوند."
در «نگارخانه اکو» آثار اهدایی نامدارانی چون حسین احمدی‌نسب، ناهید آرین،‌ مصطفی اسداللهی، احمد اسفندیاری، فاطمه امدادیان، غلامحسین امیرخانی، احمد امین‌نظر، رضا بانگیز، صادق تبریزی،‌ محمد ابراهیم جعفری، ابراهیم حقیقی،‌ واحد خاکدان، بهرام دبیری، علی ذابحی، جلیل رسولی، ایرج زند، مریم زندی، گیزلا وارگا سینایی، سعید شهلاپور، منصور طبیب‌زاده، کامران عدل، فخرالدین فخرالدینی، رعنا فرنود، نیکول فریدنی، یدالله کابلی خوانساری، حسین کاشیان، پرویز کلانتری، فخری گلستان، فریده لاشایی،‌ رضا لواسانی،‌حسین محجوبی، نصرالله مسلمیان، سیراک ملکنیان و اکبر میخک به نمایش درآمده است.


جرس و حک سایت «جشنواره فتنه» با عکس شاه و فرح؟
رحیم مخدومی دبیر سومین جشنواره داستانی «رسول آفتاب» در ورامین که حالا به «جشنواره فتنه» تغییر نام داده است، اعتقاد دارد که سایت «جرس» که او از او با عنوان «سایت مهاجرانی» یاد می کند، با حک کردن سایت این جشنواره و قرار دادن عکس شاه و فرح بجای آن، موجبات موفقیت آنرا فراهم آورده است! این نویسنده بی نام و نشان اما مدعی که مسئول «موسسه فرهنگی هنری رسول آفتاب» است و از سخنانش چنین بر می آید که برای «جشنواره فتنه» مبالغ قابل توجهی از نهادهای حکومتی پول گرفته، در گفت و گو با خبرگزاری «فارس» بی آنکه مدرکی ارائه دهد، مدعی شده: "خوشبختانه حمله‌ای که سایت مهاجرانی به موضوع جشنواره «فتنه» کرد به ارتقای این جشنواره انجامید چراکه آنها با دروغ‌‌‌پراکنی و نگارش سناریو برای جشنواره «فتنه» معتقد بودند که حمید گروگان و محمدرضا سرشار و برخی نویسندگان کشور جمع شدند و حامی جشنواره «فتنه» شده‌اند و از دفتر مقام معظم رهبری مورد حمایت مالی قرار می‌گیرند؛ حتی با نویسندگان تماس می‌گیرند که اگر داستانی هم مکتوب نکرده‌اید، ایرادی نداشته و بیائید وجه درنظر گرفته شده را دریافت کنید که این موضوع برای نخستین جشنواره فتنه بازخورد بسیار خوبی داشت. یک مطلب دیگر اینکه بنده هیچ گاه از نزدیک محمدرضا سرشار را ندیده بودم؛ درست است که سالیان طولانی به نگارش کتاب پرداخته‌ام و با آثار محمدرضا سرشار نیز آشنا بودم ولی هیچ‌گاه این اتفاق که بتوانم این نویسنده مؤفق کشور را از نزدیک ملاقات کنم، به وجود نیامده بود. حتی نمی‌دانستم انجمن قلمی که توسط سرشار راه‌اندازی شده است، در کجای تهران قرار دارد و تنها در اخبار رسانه‌ها متوجه فعالیت این انجمن بودم. سایت «جرس» معتقد بود که برپایی جشنواره «فتنه» از دل انجمن قلم ایران پرورش یافته است و همین امر بهانه‌ای شد تا علاقمند به دیدار آقای سرشار شوم."
مخدومی در پاسخ به این سوال که "یعنی بازخورد جشنواره شهرستان ورامین در سایت جرس نشانگر احساس خطر آنها بود؟ می افزاید: "بله؛ آقای سرشار موضع‌گیری خود را درباره سایت مهاجرانی اعلام کرد و گفت که تاکنون رحیم مخدومی را از نزدیک ندیده و علاقمند هستیم تا او نیز در این انجمن عضو شود. بنده هم برای اینکه حرف آقای سرشار بر زمین نماند به انجمن قلم مراجعه و به عضویت آن درآمدم و از رئیس این انجمن یعنی آقای سرشار خواستار حمایت جدی از جشنواره فتنه شدم. سایت «جرس» بعد از برپایی دومین جشنواره «فتنه»، هوشیار شد؛ یعنی در سال اول برپایی این جشنواره متوجه آن شدند که ناشیانه با این جشنواره به مقابله پرداختند و تصورات آنها پوچ و غیرقابل نتیجه بوده است، سال دوم سکوت اختیار کردند و معتقد بودند هر چقدر با جشنواره فتنه مقابله کنند، موجب ارتقا این جشنواره در میان مردم خواهند شد و در نهایت به مقابله از طریق روش‌های دیگر پرداختند. در آستانه برپایی جشنواره فتنه سایت جشنواره حک شد و عکس شاه و فرح بر روی سایت جشنواره فتنه قرار گرفت و هیچ گاه نفهمیدیم تصور آنها چه بود؟ اما به دلیل اینکه این جشنواره به صورت مردمی و خود جوش برگزار می‌شد و حامی مالی و معنوی نداشت به همین منظور برای به روزرسانی و برگرداندن سایت به روز اولش، روزها وقت صرف می‌شد چرا که افراد حرفه‌ای که بتواند موجب عدم حک شدن سایت شوند در دسترس قرار نداشتند و اگر هم بودند این جشنواره به دلیل عدم اقتصاد بالا توانایی تأمین حق‌الزحمه آنها را نداشت"!


مدیر سینما قدس تغییر شغل می خواهد!


حال سینمای ایران خوش نیست؛ حتی در آستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر که بزرگترین رویداد سینمائی کشوراست، خبری از بهبودی به گوش نمی رسد و بهترین خبر شاید این باشد که مستند «این یک فیلم نیست» ساخته خانگی سینماگر محروم و زندان دیده «جعفر پناهی» یکی از پنج نامزد نهائی جایزه اسکار برای فیلمهای مستند شده است که تازه همین خبر خود گواهی است بربیماری سینمائی که در سالهای نه چندان دور افتخارآفرین ترین پدیده ایرانی در جهان به شمار می رفت. در این شرایط، چندان تعجب آور نیست اگر مدیر یکی از قدیمی ترین، مشهورترین و شلوغ ترین سینماهای پایتخت بگوید بدمان نمی آید اگر اجازه تغییر شغل به ما بدهند!
سینما «قدس» در ضلع جنوب غربی میدان ولی‌عصر تهران واقع شده و پیش از انقلاب به «سینما پولیدور» مشهور بود و مدتی است که گفته می شود قرار است بازسازی شود. پس از گذشت چند ماه از انتشار این خبر، نصیری ‌ مدیر سینما در گفت‌وگویی با «ایسنا» این بازسازی را فعلا منتفی دانسته و افزوده است: "شهرداری برای این منطقه طرحی داشت که عملی نشد؛ قرار است اگر سال آینده وزارت ارشاد به ما بودجه بدهد یک سالن به سینما قدس اضافه کنیم. البته باید بگویم با این وضعیتی که سینماها دارند، بدمان نمی‌آید که اجازه‌ی تغییر شغل بدهند! واقعا وضعیت فعلی سینماها باعث تاسف است. نمی‌دانم درگیری‌هایی که در سینما وجود دارد می‌خواهد به کجا برسد؟ وضعیت سینماها امروز بسیار نامناسب است و می‌بینیم که سینماهای خصوصی با مشکلات عدیده‌ای روبرو هستند. سینماهای دولتی می‌توانند از بودجه عمومی هزینه‌های خود را پرداخت کنند، اما ما که سینمای‌مان خصوصی است،‌ باید چه کار کنیم؟"
نصیری در پاسخ به پرسشی درباره خبر کمک دولت برای خرید بخشی از ظرفیت‌ سالن‌های سینمای خصوصی، اظهار کرد: "چندی قبل که با آقای اشرفی (رئیس هیات مدیره انجمن‌ سینماداران) صحبت می‌کردم ایشان می‌گفت که دولت قرار است 10 تا 15 درصد از صندلی‌ سینماها را خریداری کند، این خیلی خوب است اما فعلا که خبری نبوده است." وی با اظهار تاسف از وضعیت فعلی سینماهای ایران اظهار کرد: "روزهایی بود که سینما «قدس» پرفروش‌ترین سینمای کشور محسوب می‌شد و فروش بسیار خوبی داشت، اما الان به جایی رسیده‌ که علی‌رغم واقع شدن در یکی از بهترین نقاط تجاری شهر، تنها پنج کارگر دارد و البته برای پرداخت حقوق همین افراد هم با مشکل مواجه است"!


توقف ساخت «پیدا و پنهان» انصراف یا حذف کارگردان؟
آرش معیریان کارگردان مجموعه تلویزیونی «پیدا و پنهان» در نیمه راه جایش را به شهرام شاه حسینی داد تا این مجموعه بتواند ساخته شود؛ در حالی که گفته می شود بازیگر نقش اول آن «فرامرز قریبیان» به همراه چند بازیگر اصلی نیز از ادامه کار دراین مجموعه کنار کشیده اند. در حالیکه همه جا گفته می شود معیریان از این پروژه پلیسی کنار گذاشته شده، او از این کناره گیری با عنوان «انصراف» یاد کرده و به خبرگزاری «مهر» گفته است: "سال 87 بود که مقدمات این مجموعه در مرکز سیما فیلم آغاز شد. آن زمان به اتفاق محمدرضا عباسیان تهیه کننده درگیر کار بودیم و همکاری از نگارش فیلمنامه تا پروراندن طرح‌ها و ایده‌ها دنبال می‌شد. تا اینکه سرانجام امسال شرایط تولید در سیما فیلم مهیا شد. پس از آن بر اساس توافقی که با محمدرضا عباسیان داشتم چهار قسمت از سریال را به عنوان کارگردان با بازنویسی متن توسط حسین تراب‌نژاد در کنار مشاوران فنی و تخصصی ساختم. اما عباسیان به دلیل دبیری جشنواره فیلم فجر و مدیرعاملی موسسه رسانه‌های تصویری، کار را به عنوان مجری طرح به پیرهادی واگذار کرد. این واگذاری شرایط جدیدی را به لحاظ تولید برای ما به وجود آورد. یکی از پیامدهای این موضوع مشکل در روند ادامه بازنویسی فیلمنامه‌ بود و گرچه قرار بود با حضور مجری طرح بازنویسی صورت بگیرد، اما این اتفاق رخ نداد. از ابتدای تولید قرار بود همه متن‌ها بازنویسی نهایی و بعد ساخته شوند؛ اما متأسفانه مجری طرح با تعجیل بسیار، برخلاف نظر سیما فیلم تولید را ادامه داد و شرایط به شکلی شد که پس از چهار قسمت به بن‌بست کیفی برخوردیم. اما موضوع و تم کار، حساسیت‌های خاصی داشت که کامل نشدن فیلمنامه‌ها، مجری طرح کار را به توقف کار وادار کرد."
این فیلمساز با اشاره به بلاتکلیفی اعضای تولید اعم از عوامل پشت دوربین تا مقابل دوربین، تصریح کرد: "به درازا کشیدن این موضوع ناشی از عدم هدایتگری درستِ زمان توسط مجری طرح بود. در مجموع با توجه به اینکه موضوع کار حساسیت خاصی داشت و من نمی‌خواستم این اثر باری به هر جهت نوشته و تولید شود، با توافق طرفین ترجیح دادم کار را با این شرایط و به شکل سریع و بدون حساسیت آن هم با فیلمنامه‌های تکمیل نشده ادامه ندهم و از ساخت ادامه آن انصراف دادم." معیریان کیفیت ادامه سریال را بسته به حساسیت و نوع نگاه کارگردان جدید خواند و گفت: "با پیشنهاد بنده با کارگردان‌های متعددی صحبت شد و سرانجام گروه با شهرام شاه حسینی به توافق رسید. اما متأسفانه تیم بازیگران ما از جمله فرامرز قریبیان، امیرحسین آرمان، کوروش سلیمانی، میرطاهر مظلومی و حمیدرضا پگاه نتوانستند پروژه را با شرایط جدید و وقفه دراز مدتی که از جانب مجری طرح به وجود آمده بود، همراهی کنند. بنابراین تمام عوامل تولید از پشت دوربین تا مقابل آن تغییر کردند."
وی در پاسخ به اینکه آیا چهار قسمتی که گروه او ساخته‌اند، تکمیل و آماده پخش است یا خیر؟ توضیح داد: "چهار قسمت کار تصویربرداری شد. قرار بود برای قسمت چهارم بخش خارج از کشور داشته باشیم اما به دلیل پیگیری نشدن موضوع بازنویسی متن‌ها از جانب مجری طرح، این بخش هنوز تصویربرداری نشده است. با این حال بخش‌های دیگر چهار قسمت تدوین شده و مرحله فاین کات را سپری کرده و با امضای گروه ما ساخته شده است. تمام بازیگرانی که در کنارشان بودیم، سنگ تمام گذاشتند و نهایت همکاری را با ما داشتند. اما شرایط آنها با تیم جدید همخوان نبود. مجری طرح نیز درصدد است با صرفه اقتصادی و در شرایط ساده‌تر و کم هزینه‌تر پروژه را ادامه دهد که با این وجود قاعدتا بازیگران همکاری نخواهند کرد."


همایش چهره های انتظامی و امنیتی در جشنواره عمار


مدیر سینما قدس در حالی از وضع بد سینمای ایران سخن می گوید که در همان حال عوامل انتظامی وامنیتی سینما، سومین دوره جشنواره ای را به پایان بردند که با میلیونها تومان هزینه نتیجه ای جز این نداشت که به سینماگران مستقل و حتی نهادها و ارگانهای مسئول دولتی و صدا و سیما بفهماند که از این به بعد باید شاهد حضور بیشتر این عوامل در سینمای ایران باشند. «جشنواره سینمائی عمار» را نادر طالب زاده دبیری می کرد و سخنرانان اصلی آن فرج اله سلحشور، علیرضا پناهیان، ابوالقاسم طالبی، سردار نقدی، حسن رحیم پورازغندی و سعید قاسمی بودند و داوود میرباقری در آن به صورت ویژه مورد قدردانی قرار گرفت.این کارگردان هدیه خود را به نمایندگی از خانواده شهدا از دست پدر مصطفی احمدی روشن معاون ترور شده سایت هسته ای نطنز دریافت کرد و در سخنانی گفت که از حضور در این مراسم بسیار خوشحال است و با دریافت جایزه عمار خستگی دودهه کار تاریخی از تنش به در رفته است. برگزار کنندگان جشنواره عمار به واسطه این تجلیل مستندی از زندگی میرباقری تهیه‌کرده‌ بودند که در بخشی از آن تصاویری مربوط به ارتباط ویدئو کنفراسی رهبرجمهوری اسلامی باعوامل سریال «مختارنامه» به نمایش درآمد.
اما یکی از جالب ترین سخنرانان این جشنواره «حاج سعید قاسمی» یکی از فرماندهان جنجالی سپاه بود که گفته می شود در فکه یکی از شاهدان شهادت مرتضی آوینی بوده است. او که در حمایت از احمدی نژاد گفته بود «چون مردم فکر می کردند او یکماه است حمام نرفته، به او رای دادند» و قول داده بود اگر فائزه هاشمی دستگیر شود، ریشش را خواهد زد؛ در مراسم پایانی «جشنواره عمار» با بیان اینکه این جشنواره از برکات «فتنه 88» است، تاکید کرد: "در فتنه 88 همه چیز در داخل و خارج برای کودتا و براندازی آماده بود، اما خداخواست و این اتفاق به دعای خانواده شهدا و مادران و پدران شهدا رخ نداد." وی خطاب به خانواده شهدا، این سخن را که چشم فتنه کور شده، نادرست دانست و افزود: "آن چه باید اتفاق می‌افتاد رخ نداد. مافیای سینمائی‌ها در این سی ساله گذشته اجازه ورود حزب‌الهی‌ها را نمی‌دهد که این وضع تغییر خواهد یافت. ورود حزب‌الهی‌ها به نبرد سخت و پیچیده جنگ نرم خود از برکات فتنه است. امسال نتوانستند جشنواره عمار را سانسور کنند و مجبور شدند، وگر نه آقایان مثل دو سال گذشته آن را بایکوت می‌کردند." قاسمی در ادامه با بیان اینکه قلب و مرکز فتنه نشان داده که هنوز قابلیت سازماندهی و ورود به فتنه جدید را دارد، از کسانی که آموزش نیروهای جنگ نرم را شروع کردند، تشکر کرد و گفت: "هنگامی که طالب‌زاده کار آموزش را شروع کرد همه می‌خندیدند." وی با اشاره به اقدامات امثال وحید جلیلی و حسن عباسی و با اشاره به جو سنگین علیه هنرمندان «ضد فتنه» اعم از خواننده و بازیگر، ازهمه کسانی که در این عرصه ایستادگی کردند، تشکر و با اشاره به پیچ تاریخی داخلی و خارجی که حکومت امروز در آن به سر می برد، تصریح کرد: "هنری از دیدگاه امام و به تبع آن ما مورد قبول است که به بیان کننده ظلم ظالمان و مظلومیت سیلی خوردگان باشد"!

شهرستان  مریوان، حتی یک بیمارستان ندارد

Posted: 03 Jan 2013 03:45 AM PST

جـــرس: یک عضو مجلس نهم گفت: اکنون به علت نبود بیمارستان مردم این شهرستان‌ها از سایر مراکز درمانی مناطق همجوار استفاده می‌کنند که این هزینه‌های بسیار و اتلاف وقت را به دنبال دارد.


به گزارش آژانس خبری موکریان، امید کریمیان، نماینده مریوان در نشست مشترک مجمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی با مدیران بیمه و درمان تامین اجتماعی استان اظهار داشت: بر اساس اصل ۲۹ قانون اساسی دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و مشارکت مردم، خدمات و حمایت‌های مالی فوق را برای تک‌تک افراد جامعه تأمین کند.


وی نبود بیمارستان در برخی از شهرستان‌های استان از جمله مریوان و سروآباد با داشتن جمعیتی بالغ بر ۲۳۰ هزار نفر ناعادلانه دانست و گفت: شهروندان این شهرستان‌ها برای درمان خود به شهرستان‌های همجوار مراجعه می‌کنند.


کریمیان با بیان اینکه بیش از هشت ماه از کلنگ‌زنی پروژه درمانگاه مریوان می‌گذرد، افزود: تاکنون اقدام مثبتی در اجرای پروژه صورت نگرفته و جز افزایش اشتیاق مردم و ناامیدی بیشتر آنان ثمر دیگری نداشته‌ است.


نماینده مریوان و سروآباد در مجلس نهم اظهار داشت: تلاش برای تسریع در عملیاتی کردن این پروژه باید به صورت ویژه در دستور کار قرار گیرد.

 


 

نرخ زمین در تهران ۳ برابر برلین

Posted: 03 Jan 2013 03:28 AM PST

جـــرس: آمارها حکایت از آن دارند که میانگین نرخ هرمتر زمین مسکونی در شهر تهران به ۲ میلیون و ۶۲۹ هزار تومان رسیده، اما در منطقه ۳ تهران حدود ۴ میلیون تومان است.

 

به گزارش افکارنیوز به نقل از مرکز آمار ایران تابستان امسال میانگین نرخ زمین در تهران نسبت به سال قبل ۶ / ۳۳ درصد افزایش یافت و به ۲ میلیون و ۶۲۹ هزار تومان در هر متر مربع رسید. این نزدیک به ۳ ‌برابر نرخ زمین در پایتخت آلمان است.


تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران نشان‌می‌دهد تابستان امسال میانگین نرخ زمین‌های مسکونی تهران در مقایسه با بهار امسال ۱ / ۱۷ درصد و نسبت به تابستان سال پیش ۶ / ۳۳ درصد افزایش یافته است.


آمارها حکایت از آن دارند که میانگین نرخ هرمتر زمین مسکونی در شهر تهران به ۲ میلیون و ۶۲۹ هزار تومان رسیده است.


این نرخ‌ها به تابستان تعلق دارند. صاحبان بنگاه‌های معاملات ملکی و دست‌اندرکاران زمین و مسکن اما می‌گویند که در پائیز و زمستان امسال قیمت‌ها باز هم افزایش یافته است. اگر میانگین نرخ یورو را در سال جاری خورشیدی ۴ هزار تومان در نظر بگیریم، میانگین نرخ زمین در تهران به ۶۵۷ یورو رسیده است.


تهران گرانتر از برلین
مقایسه جداول آماری میان تهران و برلین نشان می‌دهد که نرخ زمین در تهران نزدیک به سه برابر برلین است. میانگین نرخ هرمتر مربع زمین مسکونی در برلین تابستان سال ۲۰۱۲ میلادی حدود ۲۴۰ یورو بود. این رقم، اگر میانگین ارزش یورو را در طول سال ۱۳۹۱ خورشیدی ۴ هزار تومان در نظر بگیریم، با ۹۶۰ هزار تومان برابر می‌شود. این حتی از نرخ زمین در پست‌ترین مناطق تهران هم کمتر است.


افزایش قیمت‌ زمین با افزایش شدید قیمت خانه و آپارتمان و اجاره آن‌نیز همراه بوده است. برپایه داده‌های مرکز آمار ایران، میانگین قیمت هرمتر آپارتمان در مناطق ۲۲ گانه تهران تابستان امسال به ۲ میلیون و ۷۵۷ هزار و ۶۰۰ تومان رسید که نسبت به بهار امسال ۹ درصد و در مقایسه با تابستان سال قبل ۳ / ۳۲ درصد افزایش داشت.


قیمت ساختمان‌های مسکونی در مناطق مختلف تهران بسیارمتفاوت است. تابستان امسال میانگین نرخ هر متر مربع آپارتمان در منطقه یک تهران به حدود ۵ میلیون تومان رسید، اما در منطقه ۱۸ نزدیک به یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بود.


افزایش اجاره‌ها
نوسانات شدید قیمت زمین و ساختمان، در نهایت بیشترین فشار را بر اجاره‌نشینان وارد می‌کند.


تابستان امسال میانگین اجاره مسکن برای هر متر مربع آپارتمان مسکونی در تهران به ۱۵ هزار تومان رسید که نسبت به بهار ۲ / ۱۱ درصد و در مقایسه با فصل مشابه سال پیش ۵ / ۳۶ درصد افزایش داشت. در منطقه یک تهران این رقم به حدود ۲۲ هزار تومان رسیده است.


پرداخت چنین اجاره‌هایی تنها در صورتی امکان‌پذیر است که مستاجر ۳ درصد ارزش تقریبی ساختمان را نیز به‌عنوان ودیعه بپردازد.

 

دستگیر فرمانده سابق ارتش ترکیه به دلیل کودتای ۱۹۹۷

Posted: 03 Jan 2013 03:02 AM PST

جـــرس: رئیس سابق ارتش ترکیه در چارچوب رسیدگی به پرونده کودتای 28 فوریه 1997، صبح امروز (پنجشنبه) در استانبول بازداشت شد .


به گزارش ایسنا، روزنامه حریت - چاپ ترکیه - نوشت: ژنرال اسماعیل حقی کارادایی، رئیس سابق ارتش ترکیه در استانبول و توسط پلیس دستگیر شد.


براساس گزارش‌ها، کارادایی برای بازجویی به آنکارا و نزد دادستان مصطفی بیلگلی که بر تحقیقات درخصوص کودتای 28 فوریه تحقیق می‌کند، برده می‌شود.


چندی پیش ژنرال چوویک بیر، دومین مقام ارتش در زمان کودتا در چارچوب همین پرونده در زندان بسر می برد علیه ژنرال کارادایی در خصوص تشکیل گروه مخفی موسوم به گروه "مطالعات غرب" و دست داشتن وی در این کودتا شکایت کرده بود. این گروه نقشی کلیدی در در کودتا ایفا کرد.


در کودتای 28 فوریه 1997 ارتش ترکیه دولت ائتلافی به ریاست حزب اسلامگرای رفاه را مجبور به کناره‌گیری کرد.

 

واکنش محسن هاشمی به انفرادی فائزه

Posted: 03 Jan 2013 02:46 AM PST

جـــرس: محسن هاشمی در خصوص انتقال فائزه هاشمی خواهرش به بند انفرادی زندان اوین گفت: چه می‌توانم بگویم؛ اگر خود او راضی باشد ما هم راضی هستیم.


به گزارش تسنیم، محسن هاشمی فرزند آقای هاشمی در حاشیه ختم مرحوم صادق کاظمی پدر زهرا رهنورد در جمع خبرنگاران در خصوص انتقال فائزه هاشمی به بند انفرادی زندان اوین گفت: چه می‌توانم بگویم؟! اگر خود او راضی باشد ما هم راضی هستیم.


وی همچنین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا آقای هاشمی به دیدار فائزه هاشمی می‌رود یا خیر، گفت: وی یک بار به ملاقات فائزه رفته است و ممکن است یک بار دیگر هم برود.

فائزه هاشمی یکی از فرزندان هاشمی رفسنجانی مدتی پیش آنگونه که سخنگوی دستگاه قضایی گفته است "به علت رعایت نکردن برخی قوانین" به بند انفرادی انتقال یافته است.
 

۶۷ درصد واحدهای صنعتی کشور تعطیل شده‌اند

Posted: 03 Jan 2013 02:17 AM PST

گزارش منابع اقتصادی:
جـــرس: به گزارش منابع اقتصادی، وضعیت موجود سبب تعطیلی ۶۷ درصد از واحدهای صنعتی ایران شده است.


به گزارش تارنمای اقتصاد ایرانی ۵۹۳۱ واحد صنعتی در کشور تعطیل شده‌اند.


گزارش اخیر اتاق های بازرگانی نسبت واحدهای تعطیل شده در استان های مختلف کشور را مشخص کرده و اعلام نموده به طور متوسط بین ۳۰ تا ۹۰ درصد واحدهای صنعتی در استان‌های مختلف کشور تعطیل شده‌اند.


در میان استان‌ها خراسان رضوی با ۱۱۴۰ واحد صنعتی تعطیل شده، فارس با ۹۰۰ واحد صنعتی تعطیل شده، لرستان با ۱۱۰۰ واحد صنعتی تعطیل شده، آذربایجان غربی با ۵۲۵ واحد صنعتی تعطیل شده و یزد با ۵۶۰ واحد صنعتی تعطیل شده بیشترین تعداد ورشکستگی را به نام خود ثبت کرده‌اند.