جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گزارش تصویری - کمک رسانی مناطق زلزله زده ورزقان

Posted: 13 Jan 2013 08:00 AM PST

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرشاد مومنی: شوک‌های ارزی، آفت تولید شده است

Posted: 13 Jan 2013 07:44 AM PST

‌جرس: فرشاد مومنی معتقد است که "وقتی دولت به دلایل گوناگون به سمت وارد کردن شوک‌های بزرگ به قیمت‌های کلیدی متمایل می‌شود، هم به اعتبار مبانی نظری و هم به اعتبار شواهد تجربی کافی نشان داده شده که چند اتفاق مطمئنا خواهد افتاد که اول از همه مولدها، مقهور غیرمولدها می‌شوند."

این استاد اقتصاد دانشگاه که نسبت به سیاست‌های ارزی دولت و آزادسازی قیمت‌های حامل‌های انرژی به شدت انتقاد دارد و لیبرال‌ها را در این موضوع هم داستان دولت می‌داند می‌گوید آزاد‌سازی قیمت‌های انرژی آخرین کاری است که در یک سلسله اصلاحات باید انجام می‌پذیرفت که معتقد است اینگونه نشد.

متن کامل گفت‌وگوی این استاد سابق دانشگاه با روزنامه شرق در ادامه آمده است:

در نقدهایی که به مرحله اول هدفمندی یارانه‌ها داشته‌اید بیشتر روی خارج شدن تولید از دایره جامعه متمرکز شده‌اید. دلایلتان برای این نقدها چیست؟


این مساله‌ای طبیعی است. هیچ جامعه‌‌ای بدون یک بنیه تولیدی قابل قبول و رو به بالندگی نمی‌تواند بقا و امنیت داشته باشد بنابراین هر کسی که از منظر ملاحظات توسعه به مسایل اقتصادی نگاه می‌کند، اولین واکنشی که به هر سیاست و جهت‌گیری دولت نشان می‌دهد آثار و پیامدهایش روی تولید است. نکته دیگر این است که به اعتبار ویژگی‌های خاص اقتصاد ایران وقتی دولت به دلایل گوناگون به سمت وارد کردن شوک‌های بزرگ به قیمت‌های کلیدی متمایل می‌شود، هم به اعتبار مبانی نظری و هم به اعتبار شواهد تجربی کافی نشان داده شده که چند اتفاق مطمئنا خواهد افتاد که؛ اول اینکه مولدها، مقهور غیرمولدها می‌شوند. یعنی وقتی سیاست‌های ثبات‌‌زدا در دستور کار قرار می‌‌گیرند شاهد گسترش و تعمیق بی‌سابقه فساد مالی و افزایش چشمگیر نابرابری‌ها خواهیم بود و به این ترتیب ضرباتی که به بنیه تولیدی کشور وارد می‌شود آرام آرام آثار و پیامدهای غیراقتصادی و غیرمتعارفی را هم به همراه خواهد داشت که در نهایت اساس پایداری و امنیت جامعه را به خطر می‌اندازد. چون مساله «شوک درمانی» از ادبیات وسیعی در علم اقتصاد برخوردار است و ما هم در 25 سال گذشته تجربیات متعددی در این زمینه داشته‌‌ایم، برای کسانی که مسایل اقتصاد سیاسی ایران و توسعه ملی ایران را به طور جدی دنبال می‌کنند مساله‌ای قابل پیش‌بینی بود که تولید لطمه جدی خواهد دید.

‌اساس نقدهای شما به دولت برمبنای این «شوک‌درمانی» است. این رفتار از سال 90 با بحث ارزی خیلی جدی‌تر شد. اما آیا به نظرتان بحث مقهور شدن مولدها در برابر غیرمولدها به دلیل اقتصاد به‌شدت نفتی و دولت‌گرا نبوده است؟ و خود این «شوک درمانی» معلول علت‌های بنیادی‌تری نیست؟!

این یک واقعیت است که اقتصاد ایران قبل از اینکه تجربه‌های مخرب «شوک درمانی» را تجربه کند، یک اقتصاد توسعه‌‌نیافته محسوب می‌شده و به این دلیل گفته شما صحیح است. اما بحث ما این است که حال که با یک اقتصاد توسعه‌‌نیافته روبه‌رو هستیم آیا قرار است این توسعه‌نیافتگی را تشدید کنیم یا ریشه‌هایش را شناسایی و از طریق برخوردهای سازنده آرام آرام بر آن غلبه کنیم.

مشخص است که کسی در کشور نمی‌خواهد توسعه‌نیافتگی کشور را تشدید کند و به همین دلیل در برابر هر نوع سیاست مخربی که چشم‌اندازهای توسعه را تیره و تار می‌کند و چشم‌اندازهای تشدید توسعه‌نیافتگی را تقویت می‌کند، موضع‌گیری می‌کنیم اما چون «شوک‌درمانی» آنها را تشدید می‌کند وظیفه خودمان می‌دانیم هشدارهای کارشناسی بدهیم. درباره اینکه آیا «شوک درمانی» علت است یا معلول بحث‌های گسترده‌ای وجود دارد. بدون تردید به یک اعتبار می‌توان گفت «شوک‌درمانی» عارضه‌‌ای است که گریبان اقتصادهای در حال توسعه جهان را می‌گیرد، یعنی وقتی در ساخت سیاسی کسانی باشند که به هر دلیل، ملاحظات و منافع و مصالح کوتاه‌مدت را به مصالح بلندمدت ترجیح دهند، شاهد تشدید بحران توسعه‌نیافتگی خواهیم بود و این شدت‌گیری به شکل‌های مختلفی خود را ظاهر خواهد کرد.

یکی از آنها این است که دولت‌ها روی درآمدهای ناپایدار تعهدات پایدار بنا می‌کنند و وقتی زمان افول درآمدهای ناپایدار فرا می‌رسد خود را ناگزیر می‌دانند به سمت وارد کردن شوک‌های بزرگ به قیمت‌های کلیدی بروند. کما اینکه دولت‌ها را از طریق ترکیب واردات آن هم می‌توان شناسایی کرد. شاید برای غیرمتخصص‌ها شگفت‌انگیز باشد که طی چند سال‌ گذشته با اینکه با روند افزایش بی‌سابقه دسترسی به دلارهای نفتی روبه‌رو بوده‌‌ایم به‌طور همزمان با افت چشمگیر واردات کالاهای سرمایه‌ای هم روبه‌رو بوده‌ایم، یعنی دولت به واردات کالاهای سرمایه‌ای اهتمام کافی ندارد و به‌صورت انفعالی وقتی در برابر امواج بیماری هلندی قرار می‌گیرد به جای اینکه دغدغه حفظ و ارتقای بنیه تولیدی را داشته باشد از طریق آزادسازی‌‌های بی‌مهار به تمایلات مصرفی دامن می‌‌زند. طی پنج سال گذشته حداقل دو سال تراز تجاری غیرنفتی کشور از 50 میلیارد دلار عبور کرده و اگر کسی حد و حدود این مساله را به لحاظ تاریخی بداند متوجه خواهد شد که بر باد دادن دلارهای نفتی یعنی اینکه ما کشور را به سمت مصرف‌هایی کشانده‌‌ایم که بنیه تولیدی‌مان قادر به پاسخگویی به آن نیست.

‌سال گذشته نامه‌‌ای به آقای احمدی‌نژاد درخصوص وضعیت تولیدکنندگان نوشتید و نکاتی را متذکر شدید و هشدار‌هایی داده بودید. در حال حاضر وضعیت نسبت به شرایط آن موقع تولید کشور چگونه است؟

در نامه‌ای که نوشته بودم مخاطبم کل سیستم تصمیم‌گیری و تخصیص منابع کشور بود و مخاطب خاص نداشت. روزنامه‌ای که مطلب را منتشر کرده بود به سلیقه خود تیتری زد که گویی به شخص خاصی نامه نوشته‌‌ام. جالب است وقتی از آنها گله کردم، به من گفتند مصاحبه دیگری ترتیب خواهند داد تا در آنجا این قضیه را توضیح دهم که من هم این کار را انجام دادم، اما دوباره تیتری زدند که همان منظور قبلی را رساند. در آن نامه اشاره کرده بودم که یک اراده غیرعادی در جهت‌گیری‌های سیاستی اقتصادی کشور ما به ویژه طی پنج‌سال اخیر مشاهده می‌شود که حکایت از تحمیل فشار به تولیدکنندگان دارد. واقعیت این است که به صورت سیستمی فشارهای بی‌سابقه‌ای به تولیدکنندگان کشور وارد می‌شود و بخش بزرگی از به‌هم‌ریختگی‌‌هایی که در اقتصاد سیاسی ایران مشاهده می‌شود از جنبه اقتصادی بازتاب وضعیت ناهنجار تولیدکنندگان کشور است.

در تئوری گفته می‌شود که وقتی مولدها مقهور غیرمولدها شوند بدترین حالت این است که در میان مولدها آنهایی که به تجارت پول مشغولند بهترین وضعیت را داشته باشند. «شوک‌درمانی»‌های پی‌درپی در سال‌های اخیر که به اقتصاد ایران تحمیل شده شرایطی را به وجود آورده که با وضعیت بدی روبه‌رو هستیم یعنی جایی که تجارت پول تبدیل به موتور خلق ارزش افزوده در اقتصاد ایران شده تصور من این است که شاید برای مجلس شورای اسلامی که در شرایط فعلی نگران سیاست‌های ثبات‌زداست شاید بهترین کاری که می‌توانند انجام دهند این است که روی وجه پولی «شوک درمانی» متمرکز شوند یعنی نشان دهند «شوک درمانی» چطور باعث رونق‌گیری غیرمتعارف بازارپولی در اقتصاد ایران شده است. تصورم این است که در این زمینه دو نقطه عطف تاریخی داریم که مشخص کردن طول و عرض این دو نقطه شاید بتواند کمک کند اقتصاد ایران را از پرتگاه نجات دهیم.

نقطه عطف اول مربوط به سال‌های 69 و 70 است. در آن دوره براساس یک مجموعه تصورات غیرکارشناسی مدیریت اقتصادی وقت شوک بزرگی به قیمت ارز وارد کرد و اقتصاد ایران را یک‌بار تا لب پرتگاه برد. این شوک که در سال 1369 به اقتصاد ایران وارد شد، منهای همه آثار و پیامدهای مخرب فوری که به بار آورد و در جای خودش باید به آنها رسیدگی کرد، عدم تعادلی به بازار پول ایران وارد کرد که براساس گزارش رسمی بانک مرکزی که در اسفند سال 1383 تحت عنوان «گزارش بررسی امکان‌سنجی کاهش نرخ‌های سود بانکی در شرایط تورمی» منتشر شد به صراحت گفته شده عدم تعادلی که دراثر شوک نرخ ارز به بازار پول کشور وارد شده بود تا 15 سال بعد همچنان برای اقتصاد سیاسی ایران فاجعه‌آفرینی می‌کرده یعنی به اعتبار چیزی که به لحاظ تئوریک با عنوان تصلب ساختاری خوانده می‌شود و اقتصاد سیاسی ایران به شدت از آن در رنج است.

وقتی این شوک‌ها در شرایط تصلب ساختاری به اقتصاد وارد می‌شود آثار طولانی مدت دارد و کشور باید تا مدت‌ها هزینه‌های آن را بپردازد. تصور من این است که ماجرای شوک که به قیمت‌های حامل انرژی در سه ماهه چهارم سال 89 وارد شد هم به مراتب آثار مخربی داشته و به نظرم فقط به شرطی که این قدرت و بلوغ فکری درس‌گیری از تجربیات گذشته را داشته باشیم می‌توانیم این عوارض را مهار کنیم. اگر دولت به واسطه مشکلات مالی جدی که دارد بخواهد دوباره به موج ساختارشکنانه «شوک درمانی» ادامه دهد شاید تا نیم قرن دیگر اقتصاد ما نتواند کمر راست کند.

‌دولت و گروهی ازاقتصاددانان معتقد بودند مهم‌ترین ابزار کاهش مصرف انرژی سیاست‌های قیمتی است و شواهد ومصداق‌هایی هم در مورد مصرف بنزین وجود دارد. هم اکنون هم اعتقاد دارند پروسه دوم آزادسازی قیمت‌هاباید انجام شود. استدلالشان این است که با قیمت فعلی ارز، قیمت بنزین کمتر از یک دلار خواهد بود. تحلیل شما در این مورد چیست؟

از همان اولین روزهایی که این بحث به طور جدی مطرح شد ما حرف‌‌های مشخصی داشتیم که حکایت از این داشت که در هر جای دنیا که پیشرفت اتفاق افتاده دستکاری‌های قیمتی آخرین مرحله از یک مجموعه فرآیند سیاستگذاری است اما واقعیت این است که نئوکلاسیک‌های وطنی هم همراه با دولت از یک آزمایش بزرگ رفوزه بیرون آمدند. تعادل‌های موردنظر در اقتصاد بازار تعادل‌های لحظه‌ای است. در حالی‌که عدم‌تعادل‌هایی که یک ساخت توسعه‌نیافته با آن روبه‌روست عدم تعادل‌های ریشه‌دار، تاریخی و بلندمدت است. ما روی مساله تشخیص درست و شناخت عالمانه واقعیت‌ها به عنوان مقدمه‌ای برای تجویزهای واقع‌بینانه تاکید می‌کردیم. مثلا ما به گزارش‌های ترازنامه انرژی کشور استناد می‌کردیم. در آنجا به صراحت گفته شده سالانه معادل 34 درصد از کل مصرف انرژی کشور در شبکه تولید و توزیع حامل‌های انرژی و قبل از رسیدن به بازار مصرف اتلاف می‌شود.

بحث ما این بود که از آنجا که کل فرآیند تولید و توزیع شبکه انرژی کشور در انحصار دولت است و کانون اصلی نشان‌دهنده شدت بالای مصرف انرژی هم همان‌جاست، عقل سلیم می‌گوید شما اول آن قسمت را اصلاح کنید. در حالی‌که این میزان اتلاف در سال 1386 معادل 356 میلیون بشکه نفت خام بوده یعنی تقریبا روزی یک میلیون بشکه نفت خام. وقتی در بخش تولیدی که متولی انحصاری‌‌اش هم دولت است این اتفاق می‌افتد و قیمت تمام شده یک تولیدکننده ناکارآمد، اصل قرار داده می‌شود به همان اندازه که ضد کارآیی و ضد بهره‌وری است، ضد عدالت هم محسوب می‌شود و شبیه به این بحث در مورد مصرف بنزین هم مطرح بود. بحث ما این بود وقتی خودروهایی تولید می‌شود که به طور متوسط 5/2برابر میانگین جهانی مصرف انرژی دارند، از طریق تنبیه مصرف‌کننده مشکل حل نمی‌شود بلکه تولید باید اصلاح شود. ما همه این تذکرات را مطرح می‌کردیم و برایم جالب بود که چقدر در ماجرای «شوک‌درمانی» شعار عدالت می‌دادند و به نظرم برخی نئوکلاسیک‌های وطنی هم در این داستان دست داشتند.

به وضوح به اعتبار «شوک درمانی» دهه 1370 می‌دانستیم به واسطه آسیب‌پذیری شدیدتر مالی دولت از سیاست‌های تورم‌زا آنچنان ناهنجاری‌هایی صورت می‌گیرد که دولت برای امور یومیه خود هم دچار مشکل خواهد شد. در اینجا باید به یک طنز تلخ اشاره کنم. بعضی نئوکلاسیک‌های وطنی از یک طرف به همان سبکی که در ماجرای «شوک درمانی» نرخ ارز و حامل‌های انرژی اشتباه کردند در مورد بازار پول هم تبلیغات گسترده‌ای روی نقدینگی انجام می‌دهند و به‌گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویی نقدینگی یک متغیر مستقل به ذات است و خود نقدینگی باید مورد توجه قرار بگیرد، در حالی‌که نقدینگی در اقتصادهای رانتی که به سمت «شوک درمانی» متمایل می‌شوند کاملا خصلت انفعالی دارد. یعنی اول از طریق وارد کردن شوک به قیمت‌های کلیدی یک تقاضای افزایش یافته به سمت پول ایجاد می‌شود و مقام پولی به صورت کاملا انفعالی تلاش می‌کند برای بخشی از آن تقاضا چاره‌‌ای بیندیشد و ما از آن به عنوان پارادوکس نقدینگی نام می‌بریم.

پارادوکس نقدینگی ناظر بر شرایطی است که در آن دقیقا در دوران‌هایی که با بالاترین رشدهای نقدینگی روبه‌رو بوده‌ایم در همان زمان هم مهم‌ترین و حادترین مساله اقتصادی برای تولیدکنندگان کمبود نقدینگی است. به این معنا که وقتی اضافه تقاضای ناشی از «شوک‌درمانی» در بازار پول منعکس می‌شود، مقام پولی به صورت انفعالی فقط بخشی از آن اضافه تقاضا را می‌تواند تامین کند و به همین خاطر بازار پول برای تولیدکنندگان تبدیل به یک کابوس می‌شود. کابوسی که یک سر آن ناگزیرشدن تولیدکننده‌ها به تولید زیر ظرفیت است که خسارت بزرگ ملی به بار می‌آورد و یک سر دیگر آن این است که در همان قیمت‌های بسیار بالای پول هم نمی‌توانند بخش قابل توجهی از نقدینگی خود را تامین کنند.

اینکه مشاهده کردید در خرداد ماه امسال رییس بانک مرکزی در واکنش به مطالبات تولیدکنندگان اظهار کرد از هر چهارواحد تقاضا برای پول فقط یک واحد را می‌تواند پاسخگو باشد به این معنی است که 75 درصد تقاضا باید معطوف به بازار غیرمتعارف شود، در همان زمان برخی نئوکلاسیک‌های وطنی موجی را تحت عنوان «ضرورت افزایش نرخ بهره» به راه انداختند که در حال حاضر باید پاسخ دهند این راهکار چقدر به دولت کمک کرده است. نکته بعدی اینکه اگر مساله نقدینگی عمده می‌شود و می‌گویند رشد نقدینگی نگران‌کننده است راهکاری که ارایه می‌دهید چه معنایی دارد؟ این جزو الفبای علم اقتصاد است که با افزایش نرخ بهره انگیزه سرمایه‌گذاری تولیدی کاهش پیدا می‌کند. به این ترتیب به نظر می‌رسد هم‌راستا با این سیاست‌گذاران اصل قاعده بازی سیاست رانتی یعنی کار نکردن و بهره‌مندشدن را به رسمیت شناخته‌اند و براساس آن رهنمون داده‌اند که نرخ بهره هم افزایش پیدا کند.

‌در واقع از نظر شما این نقدینگی خطرناک نیست؟

تغییرات نقدینگی به صورت انفعالی معلول است نه علت بنابراین وقتی معلول عمده می‌شود در واقع به جامعه آدرس نادرست داده می‌شود. در ماجرای «شوک درمانی» علت کسری مالی دولت بود. کانون اصلی مشکل کسری بودجه است و وقتی دولت رفتارهای مالی ناهنجار دارد به نام‌های زیبا متوسل می‌شود که کارهای نازیبا انجام دهد.

‌به نظر شما نقدینگی زیادی که در جامعه وجود دارد خطرناک است یا نه؟

مسلما نقدینگی فراتر از عرضه کل اقتصاد اختلال‌‌زاست اما بحث بر سر این است که چیزهایی را که در مورد نقدینگی عمده می‌کنند اما در واقع اصل ماجرا یک چیز دیگر است. عرض بنده این است که نقدینگی کاملا جنبه انفعالی دارد چگونه است در شرایطی که بی‌سابقه‌ترین رشد نقدینگی اتفاق می‌افتد به طور همزمان شاهد پدیده بحران کمبود نقدینگی در میان تولیدکننده‌ها هم هستیم. شوک ناشی از دستکاری قیمت‌ها اختلالی در اقتصاد ایجاد می‌کند که غیرمولدها به سروری و آقایی و تولیدکننده‌ها به دشواری می‌رسند. وقتی در ربع پایانی سال گذشته با مشکلات جهش در قیمت سکه و دلار روبه‌رو شدیم خواستند 3، 4 درصد نرخ بهره را بالا ببرند اما دولت 6، 7 درصد نرخ سود بانکی را بالا برد اما عملا این التهاب‌ها برطرف نشد.

‌در بحث آزادسازی قیمت‌ها، نقدی به دیدگاه شما وارد است. اینکه منافع حاصل از آزادسازی که باعث جهش قیمت بنزین و حامل‌های انرژی شد موجب شکل‌گیری بازار نشد چون انحصار دولت در تولید و توزیع بنزین کماکان برقرار است و جهش قیمت‌ها دوباره در یک چرخه دیگر در قالب یارانه و نقدینگی وارد جامعه شد.

یکی از مسایل بنیادی این است که آیا تا زمانی که نظام مالکیت خود را ارتقا و بهبود نبخشیده‌ایم، هزینه‌های مبادله را کاهش نداده‌‌ایم، ثبات را در فضای کلان اقتصاد ایجاد نکرده‌ایم امکان شکل‌گیری یک بازار رقابتی وجود دارد؟ زمانی‌که هیچ اراده‌ای در شفاف‌سازی فرآیندهای تصمیم‌گیری تخصیص و کاهش رانتی بودن اقتصاد سیاسی نداریم آیا اساسا امکان اینکه یک بازار رقابتی شکل بگیرد وجود دارد یا نه؟ گروهی از نئوکلاسیک‌های وطنی با دولت هم‌راستا شدند که از طریق ثبات‌‌زدایی از سطح کلان اقتصاد، تشدید ناهنجاری‌ها، افزایش بستر رانتی برای فساد مالی، از بین‌بردن انگیزه‌های تولیدی و... مناسبات بازاری شکل بگیرد که مشخص بود امکان ندارد. اساس ماجرا حقوق مالکیت است. و اتفاقا از نظر تحلیلی این خیلی مساله قابل اعتنایی است که متاسفانه در حد اهمیتی که دارد توجهی به آن نشده است.

یکی از مهم‌ترین کارکردهای «شوک‌درمانی» کم‌توجهی‌های بی‌سابقه به نظام حقوق مالکیت محسوب می‌شود. پیشبرد نظری بزرگ در بین اقتصاددانان نهادگرا در ایران به اندازه اهمیتی که دارد درک نشده است. آنها بر این اعتقاد هستند که نرخ بهره یک گواه صادق درباره وضعیت حقوق مالکیت محسوب می‌شود. بنابراین هر سیاستی که نرخ بهره را افزایش می‌دهد بزرگ‌ترین لطمه به نظام حقوق مالکیت است و امنیت آن را به خطر می‌اندازد. در تئوری گفته می‌شود وقتی حقوق مالکیت متزلزل شد گرایش‌های غیرتولیدی در اقتصاد سلطه پیدا می‌کنند و بنگاه‌های تولیدی به سمت افق نگرش کوتاه‌مدت، سرمایه‌‌گذاری اندک و مقیاس کوچک تولید کشیده می‌شوند که مضمون همه این مشخصه‌ها خصلت ضدتوسعه‌ای آنهاست و همه اینها به پدیده «شوک درمانی» برمی‌گردد. بحث بر سر این است که وجه پولی «شوک درمانی» به اندازه اهمیتی که دارد در ایران مورد واکاوی قرار نگرفته است.

‌اساسا از نظر شما دستکاری قیمت‌ها و «شوک‌درمانی» در حالی‌که در اینجا هم اتلاف انرژی داریم از نقدینگی مهم‌تر است؟ یعنی این معلول آن است؟

باید دستکاری قیمت‌های کلیدی متوقف شود چون اساس برهم خوردن تعادل در بازار پول شوک‌های قیمتی است. وقتی یکباره قیمت بنزین 4 تا 7 برابر می‌شود به معنای تقاضای 400 درصد برای پول هم هست. وقتی شوکی به طور متوسط بالای 400 درصد به تقاضای پول وارد می‌شود یعنی 30 درصد رشد نقدینگی داشته‌ایم که با این میزان نمی‌توان آن میزان جهش را پاسخگو بود و به همین دلیل در اقتصاد با بحران نقدینگی یا همان پارادوکس نقدینگی مواجه هستیم.

دولت آقای احمدی‌نژاد در چهار سال اول همیشه معروف و موسوم به دولتی با برنامه‌های عدالت‌گرا بود. شما هم در خرداد 85 طی مصاحبه‌ای به دولت هشدار دادید که باید حواسش باشد عدالت اجتماعی را که شعار می‌دهد، با آن بودجه جلو نمی‌رود. بعد از بحث هدفمندی، دولت متهم شد که پیرو نظریات نئوکلاسیک‌هاست. در واقع دو جناح مختلف، دولت را متهم به طرفداری از جناح مقابل می‌کنند. نظر شما در این مورد چیست؟

اوایل روی کارآمدن دولت موجی با این مضمون به راه افتاده بود که کسانی این دولت را «پوپولیسم» خطاب می‌کردند، در حالی‌که خودم شخصا اطلاق این عنوان‌ها را به شرط اعمال احتیاط‌‌های جدی کارشناسی دارای توجیه می‌دانم، همان زمان طی مصاحبه‌‌ای گفتم با نامگذاری این دولت به عنوان دولت «پوپولیسم» مخالفم و دلیلم هم این بود که گفتم «پوپولیسم» در دهه‌های 1970 و 80 وقتی در آمریکای لاتین مورد توجه قرار گرفت مبنا و منطق خاص خود و هم دستاوردهای خودش را داشت اما بالاخره موردی که مورد توجه ما بود این بود که اشاره کردم در سیاست‌هایی که دولت دنبال می‌کند منطقی نمی‌بینم و به همین خاطر با اطلاق هر برچسبی به دولت مخالفم چون اعتقاد دارم اعتبار، برچسب را هم مخدوش خواهد کرد. به این دلیل هرگز نتوانستم وقتی ادعای عدالت را می‌کردند به آنها اعتنا کنم.

حتی در جلسه‌ای که در حضور رییس دولت و تیم اقتصادی دولت بود زمانی‌که نوبت به صحبت من شد گفتم بالغ بر 25 سال است که لاینقطع در مورد توسعه عادلانه، کارهای پژوهشی جدی انجام می‌دهم وقتی شما ادعا کردید به عدالت اهمیت می‌دهید خوشحال شدم اما از همان اولین ماه‌های آغاز کار متوجه شدم نه تعریفی از عدالت دارید و نه برای آن برنامه‌ای ارایه می‌کنید خوشحالی جای خود را به نگرانی شدید داد. به طور مشخص هم وقتی لایحه بودجه 1385 به مجلس ارایه شد از منظر مبانی توسعه عادلانه بودجه را نقد کردم که منتشر هم شد و در آنجا نشان دادم که سمت‌گیری‌هایی که در صنعت مشاهده می‌شود، مطلقا به تمامی بایسته‌های یک رویکرد توسعه عادلانه بی‌اعتناست و اتفاقا تعبیری که آن زمان به کار بردم این بود که وقتی کسانی حرف از عدالت می‌زنند اما به هیچ یک از اقتضائات توجه نمی‌کنند، این وسط فقط عنوان عدالت است که قربانی خواهد شد. در حال حاضر به دولت حتی عنوان دولت نئوکلاسیک را روا نمی‌دانم چون این عنوان برای خود مبانی خاصی دارد و تحت شرایطی هم می‌تواند در آینده‌ در ایران به شکل صحيح مورد استفاده قرار بگیرد.

پس چرا در جاهایی این دو جریان را با یکدیگر هم‌راستا می‌دانید؟

اغلب نئوکلاسیک‌های وطنی از ابتدا روی «شوک‌درمانی» نظر مثبت داشتند وقتی چالش‌ جدی شوک نرخ ارز در دهه 1370پیدا شد سکوت کردند و راجع به نرخ ارز صحبت نکردند و به سمت وارد کردن شوک به حامل‌های انرژی رفتند. عرض بنده این است که ماجرا فقط این نیست که دولت باید از اشتباهات خود پند بگیرد.

نئوکلاسیک‌های وطنی هم باید توجه کنند برای یک ساخت توسعه‌نیافته تجویزهایی که معطوف و متکی به یک بستر نهادی توسعه‌یافته است کلیشه‌ای و غیرراهگشاست. موردی که مساله را برای ما تاسف‌بار می‌کند پافشاری به خطاهاست. یعنی هر دو طرف به جای اینکه بپذیرند پیش شرط‌های کار کردن آموزه نئوکلاسیک در ایران وجود ندارد از همان کلیشه صندوق بین‌المللی پول و صندوق جهانی بهره‌‌ می‌برند و در مواجهه با شکست کل ماجرای اشتباهات خسارت‌بار را به اجرای بد نسبت می‌دهند که از 1980 در آمریکای لاتین و آفریقا و جنوب آسیا دنبال می‌شده است.

اگر منظور شما از اجرای بد این است که شرایط موجود ایران اقتضای چنین سیاست‌هایی را نمی‌کند ما هم موافقیم اما چرا شما این توصیه‌ها را دارید. اگر منظورتان از اجرای بد این است که اگر گروه شما روی کار بودند اوضاع بهتر بود، من مخالفم چون وقتی این افراد در دهه 1370 مسوولیت داشتند هم ماجرای شوک نرخ ارز را شاهد بودیم. موردی که برای من مساله را تاسف‌بارتر می‌کند این است که یکی از همین اقتصاددانان نئوکلاسیک بعدها خودش مقاله‌‌ای تحت عنوان تجربه سیاست‌های تعدیل اقتصادی نوشت و توضیح داد چقدر استنباط‌هایشان از واقعیت اقتصادی ایران دور از واقع بوده است.

در واقع دولت انگيزه اي براي اصلاح ندارد؟

به نظرم در شرایط فعلی واقعیت این است که مکرر طی چند ماهه اخیر اعلام کرده‌ام دولت در آستانه یک سیکل سیاسی مهم روبه‌روست و پیش‌بینی کرده بودم که برخي انگیزه بسیار بالایی برای اصرار بر سیاست‌های ثبات‌زدا دارند. وقتی از طریق تمهیداتی نرخ ارز را با یک جهش در بازار روبه‌رو شد مسوولان مجلس اسنادی را منتشر کردند که حکایت از این داشت که برخی آگاهانه کاری کرده که این اتفاق بیفتد. الان بحث بر سر این است که دولت با وجود منع قانونی در تلاش برای وارد کردن یک شوک جدید به حامل‌های انرژی دارد.

به صراحت باید بگویم مساله اشخاص مطرح نیست، مساله نهاد دولت و آینده اقتصاد ایران در میان است. کمکی که از موضع کارشناسی دانشگاهی می‌توانیم داشته باشیم این است که بگوییم یک اشکال روش‌شناسی در رویکرد دولت و مساله تراز مالی وجود دارد و آن هم این است که دولت برای خود هزینه‌های ناکارآمد، را اصل فرض کرده وتلاش مي كند که برای آن درآمدها، درآمدی کسب کند. به نظر من برای بهبود اقتصاد ایران باید تیمی شکل بگیرد و هر چه سریع‌تر یک بازنگری بنیادی در ساختار هزینه‌های دولت داشته باشند که بتوانیم از این مرحله عبور کنیم.

 

تنش شدید لفظی میان نخست‌وزیران پیشین و فعلی اسرائیل بر سر ایران

Posted: 13 Jan 2013 07:44 AM PST

جرس: بنيامين نتانياهو، نخست وزير و اهود باراک وزير دفاع اسرائیل با اهود اولمرت نخست وزير پيشين این کشور بر سر عملکرد دولت فعلی اسرائیل در ارتباط با معضل هسته ای ايران با يکديگر درگير شده اند و هر يک ديگری را به رفتار غير مسئولانه متهم می کند.

اين درگيری لفظی در آستانه انتخابات کنست، مجلس اسرائيل که ۹ روز ديگر برگزار می شود رخ داده است.

اهود اولمرت، نخست وزير پيشين و رهبر قبلی حزب کاديما، جمعه شب در مصاحبه ای با شبکه دوم تلويزيون اسرائيل، گفت که بنیامین نتانياهو و اهود باراک «طرح های ماجراجويانه و توهم زا» در مورد راهکارهای مقابله با ايران داشته و ميلياردها پول کشور را «بی نتيجه هدر داده اند».

آقای اولمرت در آن مصاحبه با انتقاد شديد از «ولخرجی های بی نتيجه نتانياهو و باراک در بلندپروازی های ماجراجويانه» به خاطر ايران گفت: نتانياهو و تيمش در سال ۲۰۱۲ که «سال تعيين کننده ای در مورد برنامه هسته ای ايران بود دنيا را با تهديد حمله به ايران ترساندند اما آخر سر هم کاری نکردند».

آقای اولمرت همچنين به شبکه دوم تلويزيون اسرائيل گفت که طرح های پر هزينه نتانياهو در مورد ايران راه به جايی نمی برد و بودجه کشور به «هدر» رفت.

به نوشته سايت «وای.نت»، تارنمای خبری- تحليلی روزنامه يديعوت آخرونوت، اشاره آقای اولمرت به اختصاص بودجه های کلان برای آمادگی ها جهت حمله به تاسيسات هسته ای ايران بوده است.

بنيامين نتانياهو روز يکشنبه، ۲۴ دی ماه، در دو مصاحبه با راديوی سراسری اسرائيل و راديوی ارتش اين کشور، در پاسخگويی مستقيم به اظهارات تند آقای اولمرت گفت: «اين سخنان، ياغی گری و غير مسئولانه است. کسی پولی را به هدر نداده است».

آقای نتانياهو گفت: «ما امکانات خود را برای حمله و برای امور دفاعی در ارتباط با نبردهای احتمالی و خطراتی که از دور و نزديک ما را تهديد می کنند، تقويت کرده ايم و من فکر می کنم که اين سرمايه گذاری برای کشور اسرائيل اهميت دارد؛ همانگونه که ميلياردها شِکِل (واحد پول اسرائيل) را برای ساخت حصاره حايل (با فلسطينی ها) اختصاص داديم. ما با اين بودجه ها توانايی ارتش، شباک و موساد را تقويت کرديم و خوب شد که چنين کرديم».

اهود اولمرت در اين مصاحبه همچنين از سخنان هفته گذشته يووال ديسکين، رييس پيشين شباک- تشکيلات امنيت داخلی اسرائيل- که از نتانياهو و باراک در زمينه نحوه رسيدگی به مسئله اتمی ايران انتقادهای شديدی را مطرح کرده بود، پشتيبانی کرد و او را «بر حق» دانست.

آقای ديسکين در مصاحبه با يديعوت آخرونوت گفته بود که نشست های برگزار شده برای اتخاذ تصميمات حیاتی از جمله در مورد ايران، چندان جدی نيست و نتانياهو و باراک با کشيدن سيگارهای برگ و نوشيدن شراب ناب، به تصميم گيری می پردازند و نتانياهو بر خلاف ظاهر قاطعی که نشان می دهد، فردی مردد است و خود هم به راستی نمی داند که در مورد ايران می خواهد چه کند.

اهود اولمرت در مصاحبه با شبکه دوم تلويزيون اسرائيل گفت ديسکين راست گفته و من نيز اين اخبار را از منابع ديگری شنيده ام.

اولمرت در حالی از سخنان ديسکين حمايت کرد که دفتر نخست وزيری اسرائيل هفته گذشته در بيانيه ای گفته بود چون آقای نتانياهو، يووال ديسکين را به مقام رياست موساد انتخاب نکرد و تامير پاردو را بر او برای سکانداری موساد ترجيح داد، آقای ديسکين به دلیل خشم ناشی از اين سرخوردگی، اين حرف ها را زده است.

اولمرت: مشکلات امنیتی باقی مانده است

آقای اولمرت در مصاحبه جمعه شب خود گفته بود که شنيده است ۱۱ ميليارد شِکِل اسرائيل «بر باد» رفته است و بودجه ای بسيار بيشتر از آنچه که بايد داده شود، به امور امنيتی اختصاص يافته است ولی مشکلات امنيتی هم باقی مانده است، نمی توانيم از بودجه های بر باد رفته به خاطر ماجراجويی ها و توهم های نتانياهو و باراک سخنی نگوييم».

بنيامين نتانياهو در پاسخ به اظهارات اولمرت تاکيد کرد: «زمانی که من نخست وزير شدم، وضع (در مورد برنامه هسته ای ايران) خوب نبود؛ من خيلی از کشورهای دنيا را برای محاصره اقتصادی ايران بسيج کردم؛ از اين پايتخت به آن پايتخت رفتم و همزمان تلاش کردم که خود اسرائيل توان مستقل دفاعی اش را تقويت کند. با سران جهان حرف زدم و تاکيد کردم که قصد ما (برای مقابله با ايران) بسيار جدی و قاطع است».

همچنين به گزارش «تايمز آو اسرائيل»، دفتر اهود باراک وزير دفاع این کشور نیز روز يکشنبه در بيانيه ای به اظهارات آقای اولمرت واکنش نشان داد و گفت: «سرمايه گذاری ها برای تقويت توان نظامی، برباد دادن بودجه نيست؛ اين امر برای ارتش در رويارويی با چالش های آتی مورد نياز بوده و انتقادهای اولمرت غير دقيق و غير مسئولانه است و انگيزه های او برای بيان اين انتقادها، خالصانه نيست».

نخست وزير و وزير دفاع در حالی آقای اولمرت را به انتقادهای «غير مسئولانه» متهم کرده اند که اهود اولمرت دراين انتخابات نامزد نيست و در هيچ يک از احزابی که خود بارها رهبر و يا از بلندپايگان آن بوده است، نقشی ندارد.

آقای اولمرت در مصاحبه جمعه شب با شبکه دوم تلويزيون اسرائيل از «بی عملی» نتانياهو در مورد روند صلح نيز انتقادهای تندی کرد و آن را برای اسرائيل خطرناک دانست و يادآور شد که در چهار سال گذشته، دولت نتانياهو روند صلح را به رکود سنگينی انداخت.

آقای اولمرت اين را نيز گفت که «اگر با ادامه اين بی عملی، همه چيز مختل و اسرائيل منزوی شود و آمريکا هم به اين فکر برسد که سياست های اسرائيل است که موجب تحريک می شود، آن زمان ديگر برای جبران خسارات سياسی وارده به کشور خيلی دير خواهد بود».

نظرسنجی های اسرائيل ۹ روزمانده به انتخابات نشان می دهد که از محبوبيت ائتلاف نتانياهو و آويگدور ليبرمن تا حدی کاسته شده است اما باز اين ائتلاف بيش از۴۷ حزب ديگر از بخت دستيابی به کرسی های کنست برخوردار است؛ ميان ۳۲ تا ۳۸ از ميان ۱۲۰ کرسی در نظرسنجی های مختلف برای اين ائتلاف پيش بينی شده است.

آقای نتانياهو روز جمعه، ۲۲ دی، در ديدار با هياتی از سناتورهای جمهوريخواه آمريکا که به اورشليم آمده بودند، گفت که «در دولت بعدی او، پس از اين انتخابات، رسيدگی به برنامه اتمی ايران، در صدر اولويت خواهد بود».  

رئیس دفتر رهبری مدعی شد: پیشرفت‌های علمی ایران در عرصه هسته‌یی، جهانیان را به تحسین وا داشته است

Posted: 13 Jan 2013 07:27 AM PST

جرس: رییس دفتر رهبری مدعی شد: مردم با حضور پرشور و گسترده خود در انتخابات ریاست جمهوری و گوش دادن به فرامین مقام معظم رهبری، توطئه‌های دشمنان را خنثی می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری ایسنا،  محمدی‌گلپایگانی، در جمع نمازگزاران جزیره کیش، با بیان این‌که "دشمنان ایران اسلامی با بسیج امکانات سعی دارند بر انتخابات ریاست جمهوری تاثیر بگذارند"، ابراز نظر کرد: دشمنان به انتخابات ریاست جمهوری امید بسته‌اند و سعی دارند در این مقطع، با شبهه‌افکنی مردم را نسبت به انتخابات دلسرد کنند، اما مردم ایران اسلامی نشان داده‌اند پشتیبان نظام و رهبر خود هستند.

این عضو قدیمی بین رهبری گفت: دشمنان از هر کوششی برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی دریغ نکرده‌اند، اما با حمایت همه‌جانبه مردم از ولایت، کشتی انقلاب اسلامی با هدایت مقام معظم رهبری از طوفان‌های حوادث به سلامت عبور کرده است.

وی با برشمردن دستاوردهای انقلاب اسلامی ادعا کرد: با توجه به تحریم‌های گسترده، پیشرفت‌های علمی ایران در عرصه هسته‌یی، جهانیان را به تحسین وا داشته، هرچند که دشمن در پی تبلیغ این نکته است که مکتب اسلام توان مدیریت جامعه را ندارد.

 

نتایج یک نظر سنجی: بدبینی به ایران افزایش پیدا کرده‌است

Posted: 13 Jan 2013 07:09 AM PST

جرس: روزنامه "واشنگتن پست" براساس نظرسنجی که موسسه بین المللی "پیو" (Pew) انجام داده می‌نویسد که در سال گذشته نیز روند کاهش محبوبیت ایران در افکار عمومی خاورمیانه و کشورهای مسلمان ادامه داشته و در سایر نقاط جهان نیز بدبینی به این کشور افزایش پیدا کرده‌است.

به گزارش رادیو فردا، این نظرسنجی در سال ۲۰۱۲ و از میان شهروندان بیست و یک کشور در نقاط مختلف جهان انجام شده‌است. نتایج آن برای حکومت ایران خبر بسیار بدی است چون نشان می‌دهد که روند بی‌اعتمادی نسبت به ایران کماکان رو به افزایش است.

تنها کشوری که بیش از پنجاه درصد از افکار عمومی آن، براساس نظرسنجی‌های موسسه "پیو" نظر مثبتی نسبت به ایران دارند کشور پاکستان است که حدود ۷۶ درصد از پاسخ‌دهندگان ایران را می‌پسندند. نکته تعجب‌آور این است که با وجود این میزان از تأیید حکومت شیعی ایران از سوی پاکستان‌ها، در خود پاکستان اقلیت شیعه به شدت تحت فشار بوده و حملات خشونت‌آمیز علیه آنها در سال‌های اخیر افزایش یافته‌است.

سازمان‌های مدافع حقوق بشر می‌گویند حکومت پاکستان برای جلوگیری از حملات گروه‌های تروریستی سنی‌مذهب به اقلیت شیعه هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد. شاید دلیل علاقه افکار عمومی پاکستان به ایران سیاست‌های ضد آمریکایی و بلندپروازی‌های هسته‌ای رژیم حاکم بر تهران است.

روزنامه واشنگتن پست، یادآوری می‌کند که طبق نتایج نظرسنجی که توسط موسسه «پیو» انجام شده ایران بیش از هر زمان دیگری در افکار عمومی مردم منطقه و جهان منزوی است. حتی در لبنان که حکومت ایران طی سه دهه گذشته همواره از شیعیان آن کشور حمایت کرده‌است فقط ۳۹ درصد از پاسخ‌دهندگان به این نظرسنجی نظر مثبتی نسبت به جمهوری اسلامی ایران دارند.

پس از پاکستان، افکار عمومی در لبنان و تونس با ۳۹ درصد در جایگاه بعدی قرار دارند. باید در نظر داشت که بخش عمده‌ای از حمایت افکار عمومی لبنان از رژیم حاکم بر ایران مدیون مناسبات نزدیک آن کشور با شیعیان و اختلافات عمیق سیاسی و فرقه‌ای در این کشور است.

در میان سایر کشورهای مسلمان فقط ۲۶ درصد از افکار عمومی ترکیه و ۲۲ درصد از افکار عمومی مصر و ۱۸ درصد از افکار عمومی اردن نسبت به ایران نظر مثبتی دارند.

قاعدتا مردم آمریکا می‌بایست بیش از همه از ایران بیزار می‌بودند ولی نتایج این نظرسنجی نشان می‌دهد که مردم جمهوری چک فقط با ۹ درصد، مردم اسپانیا با ۹ درصد، مردم آلمان با ۶ درصد و مردم ایتالیا با ۵ درصد نظر مثبت نسبت به ایران حتی از افکار عمومی آمریکا نیز دیدگاه منفی‌تری نسبت به ایران دارند.

این نظرسنجی نشان می‌دهد که در آمریکا هنوز هم ۱۳ درصد از پاسخ‌دهندگان نظر مثبتی نسبت به ایران دارند.

روزنامه واشنگتن پست، خاطر نشان می‌کند که در سال‌های اخیر در دیدگاه اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها نسبت به ایران تحول چشمگیری روی داده‌است. چند سال پیش معمولا افکار عمومی کشورهای اروپایی نسبت به ایران تساهل یا بی‌تفاوتی بیشتری نشان می‌دادند. اما امروزه در بخش عمده‌ای از کشورهای اروپایی نظر منفی نسبت به ایران شدیدتر از افکار عمومی آمریکاست.

در میان کشورهای اروپایی می‌توان به نمونه آلمان اشاره کرد که فقط ۶ درصد از پاسخ‌دهندگان نظر مثبتی نسبت به ایران ابراز کرده‌اند. شاید بتوان گفت که افکار عمومی آلمان از این نظر بیش از هر کشور دیگری به افکار عمومی مردم اسرائیل نزدیک است. نکته‌ای که قاعدتا موجب تعجب سیاستمداران و محافل طرفدار دولت اسرائیل خواهد بود. سیاستمداران و محافل طرفدار اسرائیل همواره نگران هستند که نکند افکار عمومی آلمان موضع غیردوستانه‌ای در قبال اسرائیل اتخاذ کرده و به آن خاطر از خطر برنامه‌های هسته‌ای ایران چشم‌پوشی کنند.

نتایج نظرسنجی موسسه بین‌المللی "پیو" را می‌توان در فهرست زیر مشاهده کرد. درصدها بر مبنای میزان اظهار نظر مثبت نسبت به ایران تعیین شده‌است.

پاکستان ۷۶ درصد، لبنان ۳۹ درصد، تونس ۳۹ درصد، روسیه ۳۶ درصد، یونان ۲۷ درصد، ترکیه ۲۶ درصد، مصر ۲۲ درصد، چین ۲۱ درصد، لهستان ۲۰ درصد، هند ۱۹ درصد، اردن ۱۸ درصد، بریتانیا ۱۶ درصد، مکزیک ۱۶ درصد، ژاپن ۱۵ درصد، فرانسه ۱۴ درصد، برزیل ۱۳ درصد، آمریکا ۱۳ درصد، جمهوری چک ۹ درصد، اسپانیا ۹ درصد، آلمان ۶ درصد، ایتالیا ۵ درصد.  

توصیف ماهان محمدی از نوشته های ژیلا بنی یعقوب در باره اوین

Posted: 13 Jan 2013 07:09 AM PST

جرس: ماهان محمدی، یکی از زندانیان بند 350 زندان اوین که به تازگی از کشور خارج شده در توصیف نوشته های ژیلا بنی یعقوب از زندان، متنی را منتشر کرده است. وی در بخشی از این متن آورده است:  "شاید نیازی به این گفته نباشد، اما می شود دید که زندان چطور باعث شکوفا شدن آنهمه احساس لطیف و انسانی می شود که ژیلا را بخاطرش به زندان کشیده."

متن کامل این نوشته به نقل از سایت ندای سبز آزادی، در زیر می آید:


پرواز
.. چقدر قشنگ زندگی را به توصیف می کشد، این قلم ژیلا.
چرا می توان فکر کرد دیوار و میله توان محبوس کردن اینطور ذهن و قلمی را دارد؟
اینکه دارد آنقدر سبک و راحت از بالای آنهمه حصار پرواز می کند!
عجب؛ شاید نیازی به این گفته نباشد، اما می شود دید که زندان چطور باعث شکوفا شدن آنهمه احساس لطیف و انسانی می شود که ژیلا را بخاطرش به زندان کشیده.
اگر در این وانفسای در هم لولیدگی غرق حیرت می شود بی ثمر کسی مثل من، از این چنین ورای کالبدی چطور باید تاب تحمل داشته باشد بی بنیانی مانند جمهوری اسلامی.
در سرزمین عشقی که بال های ژیلا را می سازد کسی رهبر نیست، کسی زندانبان نیست، دیوارها نمی توانند به آن بلندی باشند که روبروی پرواز بایستند.
بنازم این پرواز را. که آهنین احوالان زره پوش گمان بر حبس آن دارند، غافل از آنکه این پولادین روان ها با چنان پیچ و تاب موزونی، به زیبایی رقصی رویاگونه . از روزنه ها ی بتن و آهن می گریزند که تنها باید در خلسه به تماشای این پرواز بی همتا نشست که ققنوس افسانه را، حیاتی ورائی می دهد، بنازم بنازم این پرواز را.
ببین، دیوارساز زندانی، چنان ذوب می کند گرمای عشق درون آن دیوارها که تو ساخته ای، تمام آن حائل ها را، که بطوری در هم می آمیزد سردی قطرات باران را با زیبایی صدای دل انگیزش که هر جنبشی در شهر را به حضورش می آورد.
خوب ببین، سپاه عشق بازان در مقابل داری، دخمه گزین، بگیر گوش هایت را، بگیر، از این بانگ، در کدام تو در تویه میله و آهن و بتن هستی زندان ساز زندانی.
حمیدرضا (ماهان) محمدی
20 دی 1391 

سوخت آلوده نقش اول را در سریال آلودگی هوا دارد/ بنزینی که توزیع می شود پنج برابر حد مجاز گوگرد دارد

Posted: 13 Jan 2013 06:41 AM PST

جرس: مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران در پاسخ به ادعاهای مطرح شده از سوی مسئولان وزارت نفت در خصوص توزیع بنزین با استاندارد یورو 4 در جایگاه‌های سوخت تهران گفت: لطفا نشانی جایگاه‌هایی که بنزین یورو 4 در آنها توزیع می‌شود را اعلام کنید تا آنها را تست کنیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، یوسف رشیدی با بیان این که سه ماه پیش نمونه‌هایی از انواع سوخت را در سطح شهر جمع‌آوری کرده و آن‌ها را مورد بررسی قرار دادیم گفت: بر اساس نتایج این بررسی ها گازوییل معمولی در سطح شهر 8 هزار قسمت در میلیون پی پی ام گوگرد دارد و البته سهم گازوییلی که اتوبوس‌های شرکت واحد می‌زنند، 500 قسمت است در صورتی که این رقم باید زیر 10 واحد و حداکثر زیر 50 پی پی ام باشد.

رشیدی با اشاره به این که البته وضع بنزین نیز دست کمی از گازوییل ندارد، تأکید کرد: بنزین‌های معمولی‌مان 187 در میلیون پی پی ام گوگرد دارد در حالی که این رقم باید زیر10 واحد و حداکثر زیر 50 پی پی ام باشد و البته بنزین‌های سوپر نیز از حداکثر مجاز بیشتر گوگرد دارند.

مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا در پایان خاطرنشان کرد: بنزینی که در تهران توزیع می‌شود 5/3 برابر، گازوییلی که اتوبوس‌های شرکت واحد مصرف می‌کنند 10 برابر و گازوییلی که سایر خودروهای سنگین مصرف می‌کنند 160 برابر حد مجاز گوگرد دارند.

بنزین نقش اول را در سریال آلودگی هوا دارد

سخنگوی فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی نیز همزمان با تشدید آلودگی هوای تهران گفت: عامل اصلی آلودگی هوای تهران و دیگر کلان شهرهای کشور، کیفیت پایین سوخت و آلودگی بنزین مصرفی است.

موید حسینی صدر افزود: آن چه مسلم است این است که سوخت ما آلودگی دارد و در این زمینه هیچ گونه تردیدی وجود ندارد و از سوی دیگر موتور خودروهای تولیدی فاقد مبدل کاتالیستی است و در نتیجه آلاینده ها به صورت مستقیم وارد هوا می شوند.

وی راهکار فوری کاهش آلودگی هوا را ارتقای کیفیت سوخت و نصب مبدل کاتالیستی بر روی خودروها دانست و اظهار کرد: دولت بر اساس قانون متعهد شده بود تا در سال 91 کیفیت بنزین تولیدی کشور را از طریق کاهش میزان ناخالصی گوگرد به کمتر از 20 پی پی ام و افزایش عدد اکتان آن به 95، ارتقاء دهد.

حسینی صدر با اعلام این که بنزینی که اکنون در جایگاه های سوخت کشور عرضه می شود دارای 1000 پی پی ام گوگرد بوده و عدد اکتان آن نیز کمتر از 85 است، تصریح کرد: در طرح دو فوریتی مجلس برای کاهش آلودگی هوا، تمرکز اصلی بر روی ارتقای کیفیت سوخت است.

این نماینده مجلس در پایان با تاکید بر این که بنزین آلوده نقش اول را در سریال دنباله دار آلودگی هوا دارد، خاطرنشان کرد: سایر سوخت های آلاینده و از جمله گازوییل، مازوت و نفت سفید نیز که به میزان بالایی در کشور مصرف می شوند، هر یک موجب افزایش آلایندههای هوا شده اند.
 

تبرک‌های میلیونی مداحان معروف؛ هزینه‌ی گریه انداختن مستعمین

Posted: 13 Jan 2013 06:26 AM PST

فیروزه رمضانزاده
جرس: بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی منابع رسمی بیش از ۵۲ هزار مداح در ایران فعالیت می‌کنند. از این تعداد مداح فعال در داخل ایران برخی از مداحان که وابسته به حاکمیت و رهبری نیز هستند تنها با دریافت مبالغ میلیونی با عنوان «تبرک» حاضر می‌شوند در مجالس ذکر اهل بیت شرکت کنند. درآمد این قبیل مداحان که در حقیقت مداحی را به عنوان شغل خود انتخاب کرده‌اند به لطف داشتن مدیر برنامه‌ها، راه اندازی تشکیلاتی نظیر سایت شخصی همراه با تبلیغات برای فروش سی دی، تهیه و تکثیر بنرهای تبلیغاتی، سامانه پیام کوتاه و فروشگاه اینترنتی‌ به طرز اعجاب آوری پررونق شده است. کسانی که همواره گریه انداختن یا «گریه گرفتن» از اهل مجلس را نشانه موفقیت خود می‌دانند.  

 

صله۴۰ میلیون تومانی برای ۱۰شب مداحی

«پاکت» یکی از ده‌ها اصطلاحات رایج در میان مداحان، کنایه از مبلغی است که به عنوان «تبرّک» به مداح داده می‌شود. در طول چند سال اخیر میزان وجوه «پاکت» برخی از مداحان به اصطلاح «معروف»، در مناسبت‌های میلاد یا سوگواری امامان شیعه دارای ارقام میلیونی بوده است. چراکه در غیر این صورت این مداحان تمایلی به حضور در هیات‌های عزاداری از خود نشان نمی‌دهند.

روزنامه خراسان در شماره ۱۸ هزار و ۳۱۲ روز ۱۹ دی ماه خود در گزارشی پیرامون صله‌های دریافتی از سوی برخی از مداحان معروف نوشت، «وقتی برای نیم ساعت مداحی کردن چک سه میلیون تومانی می‌کشند و در جیب مداح می‌گذارند و نامش را هم صله می‌گذارند، چگونه می‌توان از آن مداح انتظار داشت در مجلس بعدی با ۵۰هزار تومان بخواند؟»

در بخش دیگری از گزارش روزنامه خراسان آمده است، «دهه اول محرم امسال یکی از مداح‌های معروف و نامی برای ۱۰شب مداحی ۴۰میلیون تومان صله گرفت که در مقایسه با مبلغی که سال گذشته به او پرداخت کردند ۱۵میلیون تومان افزایش داشته است. مدیر برنامه‌های یکی از این مداح‌های معروف هزینه یک ساعت مداحی وی را در یک هیئت پنج میلیون تومان اعلام کرده و گفته بود این مداح با کمتر از این مبلغ حاضر به مداحی نیست.»
همچنین در این گزارش به پرداخت مبلع ۳۰میلیون تومان به یکی از سخنرانان معروف در ایران اشاره شد که به خاطر حضور آن سخنران، تعداد نمازگزاران و مستمعان چندین برابر شده و حتی سهم کمک به مسجد نیز افزایش چشمگیری پیدا کرده بود.

روزنامه جمهوری اسلامی نیز در آبان ماه سال جاری در گزارشی از (صله) یا پاکت ۱۵ میلیون ریالی یک مداح برای یک شب خبر داده بود.

 

سیاست ما عین مداحی ماست

در طول سالهای اخیر بسیاری از مداحان وابسته به حاکمیت بر ورود مداحان به حوزه سیاست تاکید زیادی کرده‌اند. صدور بیانیه بیش از ۵۶۰ تن از مداحان برای شرکت مردم در انتخابات مجلس نهم نمونه‌ای از حضور و دخالت مداحان در عرصه‌های سیاسی است.

ثناگویان و مداحان وابسته به حاکمیت نیز در ردیف مداحان میلیونی به شمار می‌روند. این مداحان در راستای تطهیر رهبری و جبران فقدان مشروعیت نظام، در تریبون رسانه ملی، مداحی سیاسی می‌کنند و مدح دولت حاکم را می‌گویند.

برخی از این مداحان که نقش برجسته‌ای در پیروزی محمود احمدی‏نژاد در انتخابات سال‏های ۱۳۸۴و ۱۳۸۸ داشته‌اند، پس از مدتی با حمله به اسفندیار رحیم‏مشایی، رئیس دفتر احمدی‏نژاد، موضع ضدیت با دولت را اتخاذ کردند.

منصور ارضی یکی از مداحان صاحب‌نام و نزدیک به بیت آقای خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی یکی از طرفداران ورود مداحی به حوزه سیاست است. وی بار‌ها در سخنان خود تاکید کرده که «سیاست ما عین مداحی ماست.»

در شرایطی که بحران اقتصادی ناشی از ناکارآمدی مدیریت اقتصادی دولت دهم و تحریم‌های اقتصادی کمر خانواده‌های ایرانی را خم کرده است این مداح حکومتی آذرماه سال جاری در سخنانی ادعا کرد که «مسائل اقتصادی و معیشت آنقدر مهم نیست که ما را از امام حسین دور کند! هیچ غصه هم نخورید! برای دستگاه امام حسین پول‌ها می‌رسد و نتیجه‌های عالی هم خواهد داشت! امسال هم به کوری چشم آنهایی که می‌خواهند با این مشکلات اقتصادی اول ضربه را به دستگاه امام حسین بزنند با جمع کردن پول برای خرج امام حسین برنامه‌ها را خیلی خوب اجرا می‌کنیم.»

مصطفی خرسندی، رئیس کانون مداحان ایران نیز مهرماه سال جاری در مورد ورود مداحی به سیاست گفت: «مداحی که سیاسی نباشد و از مباحث سیاسی روز مطلع نباشد مداح نیست چراکه حرکت امام حسین حرکتی سیاسی بود؛ بنابراین مداحان نباید نسبت به مسائل سیاسی بی‌تفاوت باشند.» (ایسنا)

خبرگزاری فارس نیز آذر ماه سال جاری به نقل از سعید حدادیان، یکی دیگر از مداحان طرفدار حاکمیت و نزدیک به بیت رهبر ایران نوشت، «نفس روضه‌خواندن من سیاسی است، قطعاً اگر مشکلی مقابل نظام باشد، در مجالسم آن را گوشزد می‌کنم. در واقع، در عرصه سیاست جلوی برخی انحرافات را گرفته‌ام و هزینه آن را هم پرداخته‌ام.»

 

گریه گرفتن با دریافت صله‌های میلیونی

در طول چند سال اخیر، بسیاری از مداحان از روضه‌خوانی و مداحی‌های سنتی‌ دست کشیده‌اند و برای تحریک احساسات مذهبی نسل جوان و اقشار پایین‏دست و ضعیف جامعه در جشن‏‌ها و عزاداری‏‌ها از آهنگ‌های عاشقانه و آلات موسیقی نظیر کی‌ بورد کمک می‌گیرند.

چندی پیش، تارنمای جماران در انتقاد به این موضوع نوشت، «این نوع مداحی ریتمیک که توسط بعضی از مداحان صورت می‌گیرد هیچ‌گونه تاثیری بر شناخت امام حسین توسط جوانان نمی‌گذارد. این نوع مداحی بیشتر بر آمده از موسیقی راک‌اند رول غربی است که توسط مداحان اجرا می‌شود و جوانان فقط سینه می‌زنند و اگر به جای سینه زدن دست بزنند هیچ تفاوتی نمی‌کند.»

از سوی دیگر تعریف از چشم و ابروی برخی از ائمه نظیر حضرت ابوالفضل و غلو و دروغ نیز سالهاست که به مجالس مداحی‌ راه پیدا کرده است.

برای نمونه از مداحی‌های دروغ می‌توان به این مورد مداحی اشاره کرد که «برخی می‌گویند که امام حسین۳۰ هزار نفر را کشته است.»

از دیگر تلاش‌های حاکمیت برای توسعه و رونق مداحی در ابعاد وسیع می‌توان به برگزاری دوره‌های مختلف آموزشی، کنگره‌های مختلف نظیر کنگره شعر آیینی شفق، رده‌بندی و صدور کارت شناسایی برای مداحان، آموزش مداحی در مقاطع پیش ‌دبستانی و دبستان در راستای ارتقای سطح مداحی در۲۰ سال آینده اشاره کرد.

به گفته مصطفی خرسندی، رئیس کانون مداحان ایران، در حال حاضر ۵۲ هزار مداح در سراسر ایران شناسایی شده‌اند. با توجه به این امر، کار ارتقاء و صدور کارت برای مداحان در کشور انجام می‌شود. (ایسنا)

با این وجود به نظر می‌رسد برخی از مداحان معروف در ایران تنها به دلیل تخصص و مهارتشان در گریه گرفتن یا «گریه انداختن» مستعمان و پرشور و حال کردن مجلس با سروصدا و فریادهای بلند صله‌های میلیونی دریافت می‌کنند.

در آشنایی این قبیل مداحان به مسائل تخصصی این حوزه همین بس که سایت مداحان قم در مورد سابقه تسلط محمود کریمی، یکی از مداحان مورد تائید جمهوری اسلامی در دستگاههای موسیقی به نقل از وی نوشته است هر صدایی در یک دستگاه موسیقی ادا می‌شود مثلاً صدای گریه بچه و حتی کوچک‌ترین صداهایی که شما می‌شنوید.

 

 


 

علی لاریجانی: بازار كار برای فوق لیسانس و دكترا وجود ندارد

Posted: 13 Jan 2013 06:24 AM PST

جرس: رئیس مجلس حذف کنکور را عاملی در جهت بهبود طرح مدرک‌گرایی در کشور دانست و گفت: اگر کنکور از آموزش عالی حذف شود، کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند، صرفاً به دلیل دریافت مدرک به دانشگاه نمی‌روند.

به گزارش ایلنا، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی امروز (یکشنبه) در دیدار با اعضای فراکسیون دانشگاهیان، اظهار داشت: درباره وضعیت آموزش کشور چند نکته مهم وجود دارد و مهمترین آن اصلاح هرم آموزشی کشور است که بحث آن از سال‌های قبل و در زمان تأسیس دانشگاه آزاد و به دنبال آن دانشگاه‌های پیام نور و علمی کاربردی وجود داشته است و هم‌اکنون به صورت معکوس قرار دارد.

وی افزود: افزایش نرخ بیکاری از آنجا ناشی شده است که در کشور فارغ‌التحصیلان به ویژه در رشته‌های علوم انسانی به شدت افزایش یافته و نرخ آمار در سطح فوق لیسانس و دکترا هم قابل توجه است، اما بازار کار برای آنها وجود ندارد که این امر به طور حتم موجب واگرایی سیاسی و فرهنگی در جامعه می‌شود.

رئیس مجلس ادامه داد: نکته مهم دیگر مربوط به نقشه علمی کشور است که هم‌اکنون تدوین و به تصویب شورای انقلاب فرهنگی رسیده است اما نیاز به تهیه مواد یعنی همان قانون دارد.

وی با یادآوری ضرورت اجرایی شدن هر چه سریع‌تر نقشه علمی، از اعضای فراکسیون خواست تا با همکاری کمیسیون آموزش و تحقیقات پیش‌نویس قوانین نقشه علمی را تهیه کند.

لاریجانی با تأکید بر تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان، گفت: اجرای این امر و حضور چنین شرکت‌هایی در دانشگاه‌ها کمک مؤثری به توسعه صنعت در کشور می‌کند.

رئیس دستگاه قانونگذاری کشورمان تأکید کرد:‌ آنچه که خیلی به تولید کمک می‌کند و متأسفانه در کشور ما مورد غفلت قرار گرفته است، مؤسسات توسعه و تحقیقات است که رابط مهمی میان بخش صنعت و دانشگاه هستند و در اصل نخبگان جذب این مؤسسات شده و صنعتگران مجبورند برای استفاده از تکنولوژی‌های بومی از این مؤسسات و دانش آنان استفاده کنند.

وی همچنین گفت: مؤسسات توسعه و تحقیق می‌توانند بخش تجاری‌سازی علم را تحقق بخشند.

رئیس مجلس با یادآوری نقش آموزش در ارتقای سطح بهره‌وری کشور، متذکر شد: هرم آموزشی که سال‌های قبل در شورای انقلاب فرهنگی تصویب شده، نیاز به اصلاح و بازنگری دارد.

رئیس مجلس در خاتمه حذف کنکور را عاملی در جهت بهبود طرح مدرک‌گرایی در کشور دانست و متذکر شد: اگر مثل خیلی از کشورهای پیشرفته، کنکور از آموزش عالی حذف شود، کسانی وارد دانشگاه خواهند شد که علاقه به تحصیل داشته و صرفاً به دلیل دریافت مدرک و گرفتن عنوان به دانشگاه نمی‌روند.

لازم به ذکر است در ابتدای جلسه رئیس و اعضای فراکسیون دانشگاهیان به بیان نظرات خود درباره مشکلات آموزش کشور پرداخته و خواستار توجه به بخش پژوهش شدند.

همچنین در این جلسه مسائلی از قبیل توجه به رشته‌های فنی و حرفه‌ای، طرح تجاری‌سازی علم در کشور، اختصاص بودجه مناسب که بخش تحقیقات کاربردی و توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان مطرح شد.

 

فرجام‌خواهی حسنی مبارک، در دادگاه پذیرفته شد

Posted: 13 Jan 2013 06:24 AM PST

جرس: دادگاه تجدید نظر کشور مصر، فرجام خواهی حُسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین این کشور را پذیرفت.

به گزارش رادیو فردا، بر اساس این فرجام‌خواهی، به اتهام های وارده به مبارک درباره مسئولیت وی در قتل معترضان سال ۲۰۱۱ مصر، بار دیگر رسیدگی می‌شود.

دادگاه جنایت های کیفری قاهره، خرداد ماه امسال، حسنی مبارک و وزیر وقت کشور، حبیب العادلی، را به اتهام صدور فرمان قتل تظاهر کنندگان دوره انقلاب، به حبس ابد محکوم کرده بود.

برپایه حکم دادگاه تجدید نظر، حبیب العادلی و شش تن از دستیارانش نیز، بار دیگر محاکمه خواهند شد.

علاء و جمال، دو فرزند مبارک و حسین سالم، بازرگان نزدیک به او که هر سه به فساد متهم شده اند نیز از متهمان این پرونده هستند.