جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


به نام جامعه جهانی، خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران شوید

Posted: 29 Aug 2012 07:19 AM PDT

نامه گزارشگران بدون مرز به دبیرکل ملل متحد
جـــرس: در پی سفر دبیر کل سازمان ملل متحد به ایران، سازمان گزارشگران بدون مرز از این مقام بین المللی خواست تا "به نام جامعه جهانی"، مقامات جمهوری اسلامی را وادار به همکاری بدون قید وشرط با سازمان ملل متحد کرده و از آنها بخواهد تا تعهدات جهانی خود را به ویژه میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران از جمله کشورهای امضا کننده‌ آن است، رعایت کنند.


به گزارش تارنمای سازمان گزارشگران بدون مرز، در نامه این نهاد مدافع آزادی بیان به بان کی مون دبیر اول سازمان ملل متحد، همچنین تلاش وی برای آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران خواسته شده است.


متن این نامه به شرح زیر است:


جناب آقای بان کی مون دبیر اول سازمان ملل متحد،
در پی سفر شما به ایران، برای شرکت در نشست کشورهای غیر متعهد، که در تاریخ ٩ و ١٠ شهریور در تهران برگزار می‌شود، گزارش‌گران بدون مرز، خواهان جلب توجه شما به وضعیت غیر قابل تحمل آزادی اطلاع‌ رسانی و پیشبرد سرکوبی است که در این کشور روزنامه‌نگاران، شهروند وب‌نگاران و همه‌ی جامعه مدنی، قربانی کرده است. از فردای انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد در انتخابات مورد مناقشه خرداد ١٣٨٨، مشاهدات ما به عنوان انجمن جهانی دفاع از آزادی اطلاع ‌رسانی، نشام می‌دهد که وب‌نگاران و رسانه‌ها جدید نیز همچون روزنامه‌نگاران به لیست "دشمنان نظام" اضافه شده و آنها نیز قربانی سانسور نظام یافته و پیگرد قضایی شده‌اند.


رژیم تهران درحالی نشست کشورهای غیر متعهد را برگزار می‌کند، که سرکوب علیه فعالان اطلاع رسانی تشدید شده است. بسیاری از روزنامه‌نگاران از شرکت و پوشش این نشست محروم شده‌اند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با ارسال دستور عملی رسمی رسانه‌ها را به سانسور فراخوانده است. از جمله از انها خواسته‌ است " اهمیت برگزاری اجلاس در تهران و سخنان ایت‌الله خامنه‌ای را برجسته کنند، از انتشار اخبار تلخ و رویکردهای توام با تخریب و سیاه نمایی اجتناب کنند. ...." و خبرنگارانی نیز که اجازه شرکت و تهیه گزارش از این نسشت را یافته‌اند، از سوی مقامات تهدید شده‌اند که از پرسش‌های " بیم برانگیز برای رژیم " اجتناب کنند.


شما در اسفند ماه ١٣٨٩ و آبانماه ١٣٩٠ نگرانی خود را از " دریافت اطلاعاتی مبنی بر افزایش آزار و اذیت، بازداشت و زندانی کردن خودسرانه و احتمال شکنجه و بدرفتاری با مدافعان حقوق بشر، وکلا و روزنامه‌نگاران در ایران" ابراز کردید. این موضع گیری باعث خرسندی سازمان شد. احضار و بازداشت‌های خودسرانه‌ی روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران از سوی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، و بدرفتاری با زندانیان در زندان‌های سراسر کشور همچنان ادامه دارد.


امروز، ایران، کشوری که شما از آن دیدار می‌کنید، با ٢٦ روزنامه‌نگار و ١٨ وب‌نگار زندانی، پس از چین، دومین زندان بزرگ جهان برای روزنامه‌نگاران است.


ما نگران جان بسیاری از این زندانیان هستیم که بیمار و از نظر جسمی و روحی به شدت ضعیف شده‌اند. آنها به شکل دائم در خطر قرار دارند، در این باره نامه‌های متعدد خانواده‌های‌ زندانیان به احمد شهید، گزارش‌گر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران نشان‌گر این نگرانی افزاینده است. رهبران جمهوری اسلامی، مخالفت خود را با ورود گزارش‌گر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل به کشور به شکل رسمی اعلام کرده‌اند.


سخنگوی شما آقای مارتین نسیرکی در باره دیدار شما از ایران، اعلام کرده است که :" دبیر اول سازمان ملل متحد در ایران نگرانی جامعه جهانی را به شکلی روشن با مقامات جمهوری اسلامی در میان خواهد نهاد." شکی نیست که در این نشست نیز جمهوری اسلامی ایران چون سال‌های اخیر، سعی خواهد کرد، از وضعیت پرتنش منطقه و مذاکرات پیرامون برنامه‌های اتمی خود، بهره گیرد تا توجه افکار عمومی جهانی را از وضعیت وخامت‌بار حقوق بشر در ایران دور کند.


برگزاری این نشست و حضور شما در این کشور فرصتی است، تا با مقامات جمهوری اسلامی، در کنار مذاکرات پیرامون بحران اتمی ایران، در باره‌ی رعایت حقوق بنیادین مردم ایران و آزادی همه‌ی روزنامه‌نگاران و وب‌‌نگاران نیز گفت و گو کنید.


در این نامه همچنان می‌خواهیم نگرانی عمیق خود را در باره دو موضوع زیر با شما درمیان بگذریم :
١ - ادامه‌ی صدور احکام زندان و زندانی کردن زنان روزنامه‌نگار و وب‌نگار
جمهوری اسلامی ایران امروز رکوردار محکوم و زندانی کردن زنان روزنامه‌نگار و وب‌نگار در جهان است. بنا بر اطلاعات گرد‌آوری شده از سوی گزارشگران بدون مرز از فردای انتخابات مورد مناقشه خرداد ١٣٨٨، بیش از ٥٧ زن روزنامه‌نگار و وب‌نگار بازداشت و از سوی دادگاه‌های انقلاب اسلامی به حبس‌های زندان از شش ماه تا ٧ سال محکوم شده‌اند.
در روزهای اخیر سه روزنامه‌نگار، ژیلا بنی یعقوب، محکوم به یک سال زندان و ٣٠ سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی، شیوا نظرآهاری، محکوم به چهارسال زندان و ٧٥ ضربه شلاق و ریحانه طباطبایی، محکوم به شش ماه زندان، از سوی مقامات قضایی برای تحمل مدت محکومیت‌شان به زندان فرا خوانده شده‌اند. هم اکنون در ایران، هانيه صانع فرشی و لادن مستوفی مآب محکوم به پنج و هفت سال زندان و مهسا امرآبادی روزنامه‌نگار محکوم به دو سال زندان، در زندان اوین زندانی هستند. مسعود باستانی همسر مهسا امرآبادی همچون بهمن احمدی امویی همسر ژیلا بنی یعقوب هر دو از روزنامه‌نگاران زندانی هستند که از سال ١٣٨٨ در زندان بسر می‌برند. شهروند وب‌نگار منصوره بهکیش نیز در تیرماه سال جاری به شش ماه زندان قطعی و سه سال و نیم زندان تعلیقی ( به مدت پنج سال) برای " اجتماع و تبانی علیه نظام " و" تبلیغ علیه نظام" محکوم شده است، که هرآن ممکن است برای اجرای حکم زندانی شود.
٢– بازداشت‌های خودسرانه و نگاهداری زندانیان در زندان‌های مخفی که از سوی جمهوری اسلامی به شکل نظام‌مند علیه روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران به کار گرفته می‌شود.
در تاریخ اول شهریور سال جاری، میرحسین موسوی، ٧٢ ساله، نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی، کاندیدای انتخابات مخدوش ریاست جمهوری در سال ١٣٨٨ و صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده کلمه سبز، در پی یک عارضه‌ی قلبی در بیمارستانی در تهران بستری شد. فردای ان‌روز وی را دوباره به محل بازداشت خانگی‌اش ،منتقل کردند. از تاریخ ٥ اسفند ١٣٨٩، وی به همراه همسرش زهرا رهنورد روشنفکر و نویسنده و مهدی کروبی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی، صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده اعتماد ملی، در محلی نامعلوم در بازداشت خانگی بسر می‌برند و از همه حقوق خود محروم شده‌اند. فاطمه کروبی سردبیر مجله‌ی توقیف شده ایران‌دخت، و همسر مهدی کروبی که با وی بازداشت شده بود، در مهرماه ١٣٩٠ آزاد شد. مهدی کروبی نیز از بیماری‌های متعدد تشدید شده بر اثر شرایط بازداشت، رنج می‌برد.
بر خلاف قوانین ملی و بین‌المللی در ایران هیچ ناظر مستقل داخلی یا خارجی امکان بازدید از زندان‌های ایران و گزارش نقض فاحش حقوق بنیادین زندانیان ندارد. ما از شما می خواهیم به نام جامعه جهانی مقامات جمهوری اسلامی ایران را وادار به همکاری بدون قید وشرط با سازمان ملل متحد کنید، از آنها بخواهید تا تعهدات جهانی خود را به ویژه میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران از جمله کشورهای امضا کننده‌ی آن است، رعایت کنند.
این از وظایف شماست که به نام جامعه‌ی جهانی خواهان آزادی بدون قید و شرط همه‌ی زندانیان عقیدتی در ایران شوید.
از توجه به نکات طرح شده و درخواست‌های ما در این نامه سپاسگذاریم، باشد تا آزادی اطلاع رسانی در ایران به واقعیت بدل شود.
جناب دبیر اول سازمان ملل متحد، بهترین آرزوها مرا پذیرا باشید.
کریستف دولوار
مدیرکل گزارش‌گران بدون مرز
٢٩ اگوست ٢٠١٢ پاریس

 

رسانه‌های ما و رسانه‌های آنها

Posted: 29 Aug 2012 06:44 AM PDT

فرشاد توماج
رسانه‌های ما پیام‌های کوتاهی‌ را منتقل میکنند که یادآور داستان مشترک همه ماست، که باید گوشزد شود  


این نوشته با توجه به فراخوان‌های گروه‌های مختلف، برای الله اکبر‌های شبانه در روزهای آینده نوشته شده، عملی‌ که با اینکه خود فعلی است با کارکرد رسانه ای، ولی‌ اجرای موفق خودش هم در گرو اطلاع رسانی مناسب و موثر است.

از نخستین روزهای جنبش سبز، از آن هنگام که حاکمیت با توجه به تجمع امکانات رسانه‌ای در انحصار خودش و کنترل امنیتی که بر سایر رسانه‌های مستقل تر داشت، اقدام به محروم کردن مخالفینِ معترض از امکانات رسانه‌های کلاسیک موجود کرد، فعالین این جنبش اقدام به ابداع یا استفاده از رسانه‌هایی‌ کردند که در سه دهه اخیر کم سابقهٔ بود، رسانه‌هایی‌ از جنس اسکناس، یا دیوار، یا بانگ‌های شبانه. رسانه‌هایی‌ که به واقع، برای ماه ها، بزرگترین نقش را در انتقال پیام و افرینش فضایی که مردم هم را میافتند و با هم دست به کنش‌های مشترک میزدند، بازی میکرد. در این مقاله کوتاه قصد داریم مختصراً به ویژگی‌‌های این رسانه‌ها بپردازیم و در حوزه‌های مختلف، توانایی‌‌ها و کاستی‌های آن را بررسی کنیم. در این نوشتار، اصطلاحا اعمالی مانند دیوار نویسی، اسکناس نویسی، شعار‌های شبانه، پخش تراکت و دیگر اقلام تبلیغاتی، یا دیگر اعمال مشابه را فعالیت‌های رسانه‌ای و محصولات آن را محصولات رسانه‌ای می‌نامیم، چرا که فعل انتقال پیام در آنها صورت می‌گیرد. با این استدلال "دیوار" یک رسانه است، همچنین "اسکناس". از طرفی‌ تلویزیون، رادیوهای ملی‌، نشریات رسمی‌ الکترونیک و چاپی و کتاب و سایر اقلام رسانه‌ای کلاسیک را رسانه‌های تحت مالکیت، یا کنترل حاکمیت می‌توان برشمرد. عموم اینها منحصراً در اختیار دولت است و به دلایل مختلف از جمله کنترل‌های شدید حکومتی، فقدان امکانات مالی‌ و سخت افزاری و همچنین عدم برنامه ریزی و مدیریت کافی‌ از طرف منتقدین حاکمیت، دست طرف‌های مقابل حاکمیت فعلی از آنها کوتاه مانده. البته این میان وبسایت‌های متعلق به جنبش سبز یک استثنا هستند که هنوز به ایفای نقش خود مشغول اند. در این نوشته سعی‌ شده به ویژگی‌ رسانه‌های سبزِ غیر از وبسایت‌های خبری
پرداخته شود، رسانه‌هایی‌ که این امکان هست که در فضاهای شهری ایران فعالیت کنند. این رسانه‌ها در قسمت‌های مختلف، تفاوت‌های واضحی با رسانه‌های سنتی‌ در اختیار حاکمیت دارند که به قرار زیر است:

- ماهیت رسانه: عموم رسانه‌های تحت کنترل دولت رسانه‌های یکسویه هستند، به این معنا که ارتباط در آنها تنها از یک طرف برقرار میشود و مخاطب در آنها چیزی بیشتر از یک نظاره گر نیست که البته این مطلوب حاکمیت است. در این رسانه‌ها ارتباط موثری از طرف مخاطب به رسانه شکل نمی‌گیرد و تاثیرگذاری سعی‌ میشود یک طرفه بماند. بخش ارتباط با مخاطبین در این رسانه‌ها به شدت تحت کنترل است و سعی‌ شده تا حد امکان از آن نیز در جهت کمک به اهداف رسانه در سطحی بالاتر استفاده شود. کارکرد این جنس رسانه‌ها اصولا تبلیغاتی است و از طریق بیان و تکرار مطالبی که مطلوب مالکان و مدیران آن رسانه، تلاش دارد ذهن "نظاره گران" را در مواردی خاص که همان قرائت عمومی‌ در مسائل مختلف، مخصوصا مباحث درگیر در حوزه سیاست، پرورش دهد. این البته منحصراً مربوط به حاکمیت نیست که مطلوب عموم مدیران رسانه‌ای این است که بتوانند ابزاری خوب در جهت تبلیغ افکاری باشند که رسانه‌شان برآمده از آنهاست. از طرفی‌ می‌توان رسانه‌های دیگری نیز در حاکمیت یافت که در ظاهر "یکسویه" نیستند، بطور مثال جلسات تشکیل شده در مساجد. یعنی‌ کنش در آنها دو طرفه است، ولی‌ مدیران آن سعی‌ کرده اند از طریق گزینش و فیلترینگ شدید مخاطبین و همچنین سنگین کردن وزن بخش رسانه نسبت به مخاطب، هدف تبلیغاتی و تاثیرگذاری یکسویه آن را به ثمر نشانند.
در مقابل رسانه‌های سبز توزیع بهتری در انواع دارند: تراکت یک رسانه سنتی‌ یکسویه است، دیوار هم همچنین، اسکناس نیز پیام را تنها از یک طرف انتقال میدهد، ولی‌ اعمال رسانه‌ای مثل شعار دادن، یا فعالیت در محیط‌های مجازی که قوی‌ترین ابزار رسانه‌ای منتقدین است رسانه‌هایی‌ هستند دو سویه، به این ترتیب که امکان ارتباط دو سویه در آنها موجود است. وقتی‌ شعاری داده میشود و گوشی آن را می‌شنود، دقیقا امکان کنش برعکس و هم وزن آن موجود است. وقتی‌ کامنتی در توییتر منتشر میشود، امکان انتشار هم سطحِ برعکس آن از طرف خوانندگان وجود دارد. البته این همه داستان نیست: به سبب شرایط رسانه‌های سبز امکان عمل انحصاری ندارند و براحتی، حتا در موارد رسانه‌هایی‌ مثل دیوار و اسکناس، امکان انجام عمل رسانه‌ای متقابل از طرف مقابل موجود است.

- مجریان رسانه ای: مجریان رسانه‌ای حاکمیت عموما افرادی هستند که "استخدام" میشوند، به این معنا که انگیزه اصلی‌ فعالین آن عموما مالی‌ است، تعداد آنها محدود است و معمولا آموزش دیده هستند. در مقابل مجریان رسانه‌های منتقدین بخشی از ملت اند، انگیزه معمولا "مطالبه سیاسی یا اجتماعی" است، کثرت دارند و عموما آموزش در آنها مطرح نیست. نقطه قوت بزرگ رسانه‌های منتقد نسبت به رسانه‌های تحت کنترل حاکمیت در کمیت مجریان و همچنین استقلال آنهاست: اصولا وظیفه رسانه‌ای به افراد محول شده است، هر فرد خود یک رسانه است برای انتقال پیام، چیزی که حتا در فضای ماقبل انتخابات در میان منتقدین فعلی و فعال جنبش سبز تمرین شد و شعار "هر شهروند، یک ستاد" ناظر بر همان است. رمز کارکرد مطلوب این رسانه‌ها "آگاهی" آنهاست، مهمی‌ که توسط رهبران جنبش سبز درک شد و به انحای مختلف بیان شد. "استقلال" رسانه‌های هم وظیفه دومین ویژگی‌ مهم مجریان این رسانه است، بطوری که تضارب آرای ناشی‌ از این استقلال، پویایی آن و همچنین بقای آن در فضاهای متفاوت را تضمین می‌کند. ازطرفی ضعف در هر کدام از اینها، مخصوصا کثرت و آگاهی، به شدت از کاررایی آنها می‌کاهد، به همین دلیل است که حکومت به طرق مختلف، از جمله افزایش ملاحظات امنیتی، تبلیغات و همچنین گسترده کردن بحث فیلترینگ سعی‌ میکند به ترتیب از کمیت و همچنین آگاهی مجموعه بکاهد.

- حجم و محتوای رسانه ای: به دلیل ماهیت رسانه‌های سبز، اصولا کار رسانه‌ها انتقال تنها یک پیام است و کارکرد اصلی‌ آن معمولا یا یادآوری است، یا اعلام وجود یا همبستگی. پیش‌فرض این است که داستان را همه می‌دانند، برای همین باید یک جمله "خون بر باتوم پیروز است" نقش بسته بر دیوار تنها یادآور داستانی باشد که همه می‌دانند، که به علت محدودیت عرصه اطلاع رسانی، فرصت داستان گویی و بیان کامل آن، یا ارائه تحلیل بر آن وجود ندارد. بیش از ۱۵ کلمه نمی‌توان بر یک اسکناس نوشت و بیش از هفت، هشت بر روی یک دیوار. شعار‌های شبانه معمولا نمیتوانند بیش از دو کلمه به هم چسبیده باشند، به همین سبب تنها باید بوسیله آنها "یک پیام" را منتقل کرد، یک تلنگر زد. در مقابل رسانه‌های حاکمیت میتوانند داستان بگویند و آن را تکرار کنند، میتوانند سناریو بنویسند و آن را بیازمایند و دوباره بازسازی‌اش کنند و دوباره امتحان‌اش کنند و این یعنی‌ امکانات بیشتر برای تاثیرگذاری موثر تر. نقطه ضعف‌اش هم این است که رسانه‌های حکومتی باید یک داستان بسازند، در صورتی‌ که رسانه‌های سبز باید یک داستان را یادآور شوند، داستانی که این اعتقاد هست که عموم مردم آن را می‌دانند و به آن باور دارند.

- دایره تاثیر: رسانه‌های حکومت از نقطه نظر توزیع مخاطب به دو دسته ملی‌ و محلی تقسیم میشوند. به این ترتیب که مخاطبین برخی‌ از آنها یک کشور اند، برخی‌ نیز تاثیرگذاری محدود تری دارند. از نوع اول می‌توان تلویزیون ملی‌ و رادیو را مثال زد و از دومی‌ می‌توان مساجد و تکایا را. در مقابل عموم رسانه‌های غیر کلاسیک جنبش سبز تنها مخاطبین محدود را اختیار دارند. مخاطبین یک دیوارنویسی همه کسانی‌ اند که از مقابل آن عبور میکنند، یا مخاطبین یک اسکناس نویسی همه کسانی‌ که دسترسی به آن اسکناس دارند. این محدودیت مخاطب یک معضل است که البته با افزایش حجم کار رسانه‌ای می‌توان از شدت آن کاهید. همانطور که در بخش قبل ذکر گردید کثرت مجریان رسانه ای، نقطه برتری رسانه‌های منتقدین است.

- رابطه رسانه - مخاطب: نقش تبلیغاتی رسانه‌های سنتی‌ حاکمیت بر عموم ملت آشکار است و این، به شدت از کارکرد آنها می‌کاهد. اصولا پایین بودن سطح اطمینان مخاطب بزرگترین مشکلی‌ است که رسانه‌های حاکمیت با آن مواجه اند، معضلی که باعث شده که با این حجم فعالیت و با این کمیت امکانات نتوانند به اهداف پیشبینی‌ شده نائل آیند. از طرفی‌ این پائین بودن سطح اعتماد مخاطب به رسانه از ویژگی‌‌های عمومی رسانه‌های "یکسویه" اند، چون در بلند مدت، با پایین بودن تماس معکوس، رسانه سلیقه مخاطب را گم می‌کند و در انتقال پیام و همچنین چگونگی‌ انتقال آن با مشکل مواجه میشود. رسانه‌های جنبش سبز اما داستانی متفاوت دارند: فاصله ناچیز مابین مخاطب و رسانه خود اعتماد زاست: مابین کسی‌ که شعار میدهد تا کسی‌ که می‌شنود کمتر از یک خیابان فاصله است، کسی‌ که شعار می‌نویسد و کسی‌ که می‌خواند عموما ساکن یک محله اند و نویسنده یک اسکناس نوشته محتملا مالک قبلی‌ آن است. اینها همه عتماد زاست و افزایش دهنده کارکرد این رسانه ها.

- ملاحظات امنیتی: در این بخش مقایسه رسانه‌های در کنترل حاکمیت و رسانه‌های در اختیار منتقدین بی‌ معناست، چون اصولا ملاحظات امنیتی تنها برای رسانه‌های مخالفین معنا میدهد. نکته‌ای که باید بیان کرد نقشی‌ است که ملاحظات امنیتی در تعریف رسانه‌های فعلی دارند: رسانه‌های فعلی جنبش سبز، رسانه‌های مطلوب آن در هر شرایطی نیستند که ملاحظات امنیتی و موانع تحمیلی باعث شده که آنها را، با این محتوا و شکل به عنوان رسانه‌های جنبش انتخاب کنند. از حیث هزینه‌های محتمل و محصول‌های قابل برداشت می‌توان رسانه‌های سبز را رتبه بندی کرد. "الله اکبر"‌های شبانه یکی‌ از کم هزینه ترین، در عین حال پر محصول‌ترین روش‌های تبلیغی مورد استفاده است: محتوای آن منطبق با فضای مذهبی‌ تبلیغ شده از طرف حاکمیت است و این کم کننده دایره برخورد آنهاست، به علت انبوه سازی‌های گسترده در تهران امکان شناسایی مجریان آن چندان بالا نیست، همچنین بطور سنتی‌ زنجیری است که از سنتی‌ ترین، تا سکولار‌ترین بخش‌های جامعه را میتواند به هم متصل کند. شعار نویسی عملی‌ است پر خطر و هزینه و البته پر محصول، یک نوشته تا زمانی‌ که پاک شود میتواند چند صد نفر را مخاطب قرار دهد و بخشی از فضای شهری را موقتاً در اختیار منتقدین و مخالفین قرار دهد. اسکناس نویسی کم خطر است، ولی‌ در عوض مخاطبین آن نیز محدود اند که می‌توان با گسترده کردن دایره انجام آن این نقص را تا حدودی جبران کرد.

همانطور که در بالا ذکر شد مهمترین نقطه قوت رسانه‌های جنبش سبز "کثرت" فاعلان و مجریان آن است، کمیتی که حفظ آن درگرو لحاظ کردن دغدغه‌های امنیتی و همچنین جلوگیری از کمرنگ شدن داستانی‌ است که ما را هم مطالبه می‌کند. رسانه‌های ما پیام‌های کوتاهی‌ را منتقل میکنند که یادآور داستان مشترک همه ماست، آن داستان باید گوشزد شود، یا با تلنگر‌های گاه و بیگاه آن را زنده نگاه داشت تا در بزبگاهی این اذهان زنده بکار آیند. "آگاهی" دیگر فاکتور مهم موثر بر میزان موفقیت ماست و رسانه‌های مجازی و فضاهای مجازی اجتماعی مهمترین عرصه عملی‌ کردن آن. چیزی که متن به علت موضوع آن به آن نپرداخت این بود که عمل موفقیت آمیز همه رسانه‌های بالا تنها در سایه کار متشکل و منسجم گروه‌های نه چندان بزرگ متصور است، برای اینکار باید گروه سخت، گروه‌هایی‌ از جنس دوستی‌، کوچک، اما با پیوند‌های محکم.

در این نوشتار مختصر، عرصه اینکه همه جوانب این رسانه‌ها بررسی شود نبود که این، خود موضوع چندین کتاب میتواند باشد: تنها سعی‌ شد که مختصراً به نقاط قوت و ضعف رسانه‌های مورد استفاده توسط جنبش سبز و مقایسه آن با رسانه‌های تحت کنترل حاکمیت پرداخته شود. چیزی که مسلم است این است که به علت اقدامات حاکمیت، همچنین ضعف برنامه ریزی در نیروهای منتقد امکان استفاده هم سنگ از رسانه‌های مشابه وجود ندارد و این می‌طلبد که هر چه بهتر و سازمان یافته تر دست به بهبود کیفیت رسانه‌های موجود، یا ابداع رسانه‌های نو بزنیم، مهمی‌ که سابق بر این در انجام آن موفق بوده ایم.
 

 نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

 

گزارش تصویری - شعارنویسی  تهران

Posted: 29 Aug 2012 05:40 AM PDT

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: کلمه

گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی آخر هفته به شورای حکام ارائه می شود

Posted: 29 Aug 2012 05:39 AM PDT

جـــرس: یک هفته پس از اتمام دور جدید مذاکرات بی نتیجۀ جمهوری اسلامی و آژانس بین المللی انرژی اتمی، منابع بین المللی گزارش داده اند که گزارش تازه آژانس درباره برنامه هسته ای ایران، فردا پنج شنبه یا جمعه به شورای حکام داده می شود.


به گزارش رادیو اروپای آزاد، دیپلمات ها در وین به گفته اند که آژانس، درباره نصب حدود 350 سانتریفیوژ دیگر در تاسیسات هسته ای فردو در قم، همچنین خودداری ایران از دادن اجازه بازدید از سایت نظامی پارچین گزارش خواهد داد.


آژانس در گزارش قبلی اش گفته بود که تصاویر ماهواره ای حاکی از فعالیت هایی دراین سایت است، و خواستار بازدید از محل، برای روشن کردن ماهیت فعالیت ها شده بود.


آژانس از گزارش هایی درباره تلاش ایران برای پاکسازی محل، ابراز نگرانی کرده است.


همزمان گزارش ها حاکی از آن است که آژانس بین المللی انرژی اتمی یک گروه کاری برای ایران تشکیل داده است.

خبرگزاری آسوشیتدپرس از تشکیل رسمی یک گروه کاری برای ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین خبر داد.


این خبرگزاری می گوید در بیانیه آژانس که به دست این خبرگزاری رسیده، وظیفه این گروه، تلاش برای اجرای توافق نامه ها با ایران به منظور نظارت بر فعالیت های هسته ایش مطابق معاهده منع گسترش سلاحهای هسته ای، وتمرکز بر قطعنامه های شورای حکام آژانس و شورای امنیت سازمان ملل، توصیف شده است.


قطعنامه های سازمان ملل از ایران می خواهد فعالیت های مربوط به غنی سازی اورانیوم را متوقف و با تحقیقات آژانس همکاری کند.
 

کاهش۴۷ درصدی سود پالايشگاه دولتی ترکيه در پی تحریم های ایران

Posted: 29 Aug 2012 04:30 AM PDT

جـــرس: به گزارش منابع بین المللی، شرکت سهامی پالايشگاههای ترکيه، توپراش، اعلام کرده است که سود خالص اين شرکت بخاطر تحريم نفت ايران در سه ماهه دوم سال جاری ميلادی، نسبت به دور موافق آن در سال گذشته تا ۴۷ درصد کاهش يافته است.


به گزارش رادیو اروپای آزاد، بلومبرگ اعلام کرده است که شرکت نفتی دولتی توپراش، تنها واردکننده نفت ايران در اين کشور سود خالصش در سه ماه دوم سال جاری به ۱۳۶,۷ ميليون ليره (معادل ۷۵,۴ ميلون دلار) سقوط کرده، در حالی که در دور موافق سال گذشته اين رقم ۲۵۸ ميليون ليره بوده است.


شرکت توپراش واردات نفت از ايران را از ماه مارس به خاطر تحريمهای آمريکا و اتحاديه اروپا بر بخش صادرات نفت ايران، تا ۲۰ درصد کاهش داد، اقدامی که باعث شد اين کشور به مدت شش ماه از تحريمهای جديد آمريکا عليه ايران معاف شود.


تحريمهای جديد آمريکا عليه ايران که از ۲۸ ژوئن به اجرا گذاشته شده است، بانک مرکزی ايران را هدف قرار داده است. بانک مرکزی ايران مسئول نقل و انتقالات مالی مربوط به صادرات نفت ايران است و شرکتهايی که با اين بانک داد و ستد کنند، احتمالا با قرار گرفتن در ليست سياه آمريکا، از سيستم مالی اين کشور کنار گذاشته شوند.


آمريکا اعلام کرده است که هر ۲۰ کشور خريدار نفت خام ايران، بخاطر «کاهش چشمگير» واردات نفت اين کشور به مدت ۶ ماه از تحريمهای آمريکا عليه بانک مرکزی ايران در امان خواهند بود.


شرکت توپراش می گويد که سهام اين شرکت در بازار بورس استانبول بخاطر افزايش هزينه توليد بخاطر تحريم نفت ايران، کاهش قيمت نفت و محصولات نفتی و کاهش سودناخالص حاصل از افزايش هزينه های توليد باعث شده است که با افت سه دهم درصدی مواجه شود. ارزش هر سهام اين شرکت در بازار امروز بورس ترکيه به ۴۰,۷ ليره سقوط کرده است.


شرکت توپراش در ۱۴ اوت سال جاری اعلام کرد که سود خالص پالايش هر بشکه نفت اين شرکت در سه ماهه دوم سال جاری سه دلار و ۶۵ سنت بوده است. اين رقم برای شاخص منطقه ای مديترانه ۵ دلار و ۷۳ سنت و برای دور موافق سال گذشته ميلادی ۴ دلار و ۳۴ تشکيل داده است.


توپراش همچنين اعلام کرده است که در نيمه اول سال جاری ميلادی حجم توليدات اين شرکت شش دهم درصد افت داشته است.


توپراش که در ماه اوت سال گذشته قرارداد خريد روزانه ۱۸۰ هزار بشکه نفت از ايران را امضا کرده بود، اول ماه آوريل اعلام کرد که واردات نفت از ايران را ۲۰ درصد کاهش خواهد داد، اين در حالی است که بنابر آمارهای رسمی، واردات نفت خام ايران توسط ترکيه در ماههای آوريل، می و ژوئن به ترتيب ۶۶ درصد، ۵۰ درصد و ۳۷ درصد کاهش يافته است.


خبرگزاری رويترز نيز ۲۳ مرداد ماه بر اساس داده‌های آماری شرکت‌های کشتيرانی، از کاهش ۶۰ درصدی واردات نفت خام ترکيه از ايران طی ماه ژوئيه، در مقايسه با متوسط واردات نفت خام ايران توسط ترکيه در سال گذشته خبر داد.
 

یک فعال حقوق بشری، از بی‌قانونی کنونی حاکم بر زندان‌های ایران می گوید

Posted: 29 Aug 2012 04:14 AM PDT

جـــرس: عبدالکریم لاهیجی نایب رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه های حقوق بشر بی‌قانونی کنونی حاکم بر زندان‌های ایران را سنتی به جا مانده از دوران اسدالله لاجوردی می‌داند.


به گزارش خبرگزاری آلمان, او می‌گوید: "نیمه دوم سال۱۳۵۹ اسدالله لاجوردی که قبل از انقلاب یک خرده فروش بازار بود و تحصیلات حقوقی که هیچ، حتی تحصیلات غیرحقوقی هم نداشت، با حکم سید محمد بهشتی رئیس دیوان عالی کشور و عضو شورای عالی قضایی، به‌عنوان دادستان انقلاب تعیین شد. او با گروهی از کسانی که قبل از انقلاب با آنان در زندان بود و به اصطلاح تیم او را تشکیل می‌دادند، به داخل زندان اوین رفتند و سرنوشت زندان اوین و زندانی‌ها در دست او بود."


دکتر لاهیجی رابطه‌ی مسئولان زندان و در صدر آن‌ها اسدالله لاجوردی با زندانی را "رابطه‌ی برده با صاحب و مولایش" توصیف می‌کند و می‌گوید لاجوردی آن قدر قدرت داشت که می‌توانست ظرف چند دقیقه حکم اعدام یک زندانی را از دادگاه انقلاب بگیرد.


به نظر این حقوقدان این رویه سی سال است که بر کلیه زندان‌های جمهوری اسلامی حاکم است.


او خاطر‌‌ه‌ای را از لویی ژوئن، رئیس کمیته بازداشت‌های خودسرانه سازمان ملل نقل می‌کند که مربوط به سال ۱۳۸۲ است. وی در آن سال برای بازدید از زندان‌ها به ایران سفر می‌کند و در گزارش سفرش نوشته که وقتی همراه رئیس سازمان زندانهای ایران وارد بند ۲۰۹اوین می‌شوند، دو مرد "غول‌پیکر" با خشونت آنها را از آنجا بیرون کرده و اجازه صحبت با هیچیک از زندانیان بند را به آنان نمی‌دهند.


لاهیجی می‌گوید وقتی با رئیس سازمان زندان‌ها و با فرستاده ویژه سازمان ملل اینگونه برخورد می‌شود، دیگر نمی‌توان انتظارداشت که با زندانیان قانونمدارانه رفتار شود.


به نظر وی دلیل اصلی مخالفت ایران با ورود احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر و هر گزارشگر موضوعی دیگری به ایران همین است که مقامات جمهوری اسلامی می‌دانند اگر آن‌ها به ایران بروند، نمی‌توانند مانع از بازدیدشان از زندان‌های ایران شوند.


نگه داشتن زندانی زیر حکم اعدام؛ بدترین شکنجه
شانزده سال، هشت سال، پنج سال و چهار سال؛ اینها تعداد سال‌هایی است که به نوشته‌ی بهمن احمدی امویی برخی از زندانیان رجایی‌شهر منتظر اجرای حکم اعدامشان هستند.

لاهیجی این کار را "غیرانسانی‌ترین" رفتاری می‌داند که می‌شود با یک زندانی کرد.


به نظر او دلیل این رفتار بی‌اساس بودن این حکم‌های اعدام است. او می‌گوید: «این حکم‌ها، نادرست است و در شرایط استثنایی زیر فشار دادستانی، یا فشار نیروهای امنیتی به‌خصوص وقتی در مناطق حساس مثل مناطق گروه‌های قومی، کردستان، بلوچستان و خوزستان باشد، این حکم صادر می‌شود و متأسفانه در دیوان عالی کشور هم رسیدگی دقیق نمی‌شود. ولی بعداً به مرور یا در اثر فشار خانواده‌ها، یا در اثر اعتراض‌های خود زندانی‌، مسئولان زندان، یا قوه قضاییه و شاید بالاتر از آن متوجه می‌شوند که این حکم حکم شدیدی‌ست. اما چون حکم قطعیت پیدا کرده، نمی‌توانند یا نمی‌خواهند آن را تغییر دهند که البته با اعاده دادرسی می‌توانند حکم را تغییر دهند اما این کار را نمی‌کنند بنابراین زندانی را به صورت بلاتکلیف نگاه می‌دارند."


به گفته‌ی لاهیجی، طبق آخرین گزارش فدراسیون بین‌المللی جوامع حقوق بشر که اواخر فروردین ماه منتشر شد، نزدیک به ۳۰ زندانی چنین وضعیتی دارند یعنی سالهاست که حکم اعدامشان تایید شده اما نه اعدام می‌شوند و نه آزادشان می‌کنند.

وی همچنین به زندانیانی اشاره می‌کند که پس از گذراندن این سالهای بلاتکلیفی، اعدام شده‌اند، از جمله فرزاد کمانگر.

لاهیجی می‌گوید فرزاد کمانگر در حالی که چند سال پیش از اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ دستگیر و حکم اعدامش هم صادر شده بود اما پس از اعتراضات مردمی در سال ۸۸ و به عقیده‌ی وی برای "زهر چشم گرفتن" از سایر زندانیان اعدام شد.
 

یک میهمانی با مسئولیت محدود!

Posted: 29 Aug 2012 03:56 AM PDT

مسعود لواسانی
در دنیای امروز چه افتخاری دارد که ما و دیکتاتور کره دور یک میز بنشینیم وعکس یادگاری بیاندازیم.

 

 

امروز هفده امین دور هم نشینی بی‌تعهدها (یا همان بی‌مسئولیت ها) در تهران شروع به کار کرد. خوب تهرانی‌ها هم باید خیلی خوش باشند؛۳۰ لیتر بنزین اضافی و از پیش اعلام نشده به کارت سوخت‌های‌شان واریز شده و این همان لذتی را نصیب‌شان می کند که انگار داخل جیب لباس داخل کمد ۲۰۰ هزار تومن پول پیدا کرده باشند.

این سرخوشی تهرانی‌ها همه‌اش هم البته مادی نیست؛ یک بخشی‌اش هم مربوط به حظ معنوی است که از زیبایی سر و روی شهر نصیب‌شان می شود .


من نیز با تهرانی‌ها در این سرخوشی شریک شدم. چند روز قبل که برای تحویل گرفتن وسایل مان از "زندان اوین"، به تهران رفته بودیم، دیدم که سر و روی شهر واقعا نو شده است. البته شاید برای تهرانی‌ها کمی ضد حال باشد. این که مثلا شب سال نو خونه رو آب و جارو کنند که مهمان بیاید و وقتی که مهمان خواست از در بیاید داخل، به بچه‌ها بگویند:

« نه خیر! شما باید بروید بیرون! یه موقع جلوی مهمون آبرو ریزی می کنید!»


پس تهرانی‌ها تشویق شدند که بروند مسافرت، همه ی گداها(ببخشید مستضعفین)را فرستادند بهزیستی. بی‌شمار موتور و ماشین روانه ی پارکینگ شدند. مبادا وقتی مهمان در خانه مالکان‌شان هوس به سرشان بزند دست فرمان‌شان را نشان خارجی‌ها بدهند.

این تر و تمیز کردن شهر از سوی دیگری نیز باز مانند رسم و رسوم ما ایرانی‌ها در شب سال نو است؛ این که همه ی کارها را می گذاریم برای دقیقه ی نود و خود شب سال نو و آن وقت است که می افتیم به هول و ولا که وای فلان کارم مانده است و بهمان کارم را نکرده‌ام و ... تماشای این صحنه‌ها برای من خیلی جالب بود؛ در تمام مسیری که به سمت اوین و ولنجک می رفتیم ، انگار داشتیم در یک بزرگراه خارجی حرکت می کردیم.

برای ما که تهران زندگی نمی کنیم تماشایِ این شهر خارجی شده خیلی لذت بخش بود و آن حس غَرب دوستی‌ام دوباره گُل کرد و با خودم گفتم «آخه این خارج، خارج که می گن کجاش بده؟! » در ادامه با لهجه ی بابا اتی تو قهوه ی تلخ « آخه این بود آرمان‌های ما؟! ما قراره به کجا برسیم؟! چرا این شهر این قدر تمیزه! » و برای این که شهر از حال و هوای غربی و خارجی‌اش در بیاید و کمی صِبغه ی ایرانی–ا...‌اش بیشتر شود پوست یک پرتقال را کندن و انداختم کف خیابان تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد!

به قول کورت ونه گات ، "بله رسم روزگار چنین است" شهر تهران را دارند تمیز و مرتب می کنند و از آن طرف شنیده‌ام و عکس هایی دیدم از این که گشت ارشاد به خانم هایی که باید گیر دهند گُـل می دهند. البته لابد مغرضان خواهند گفت: «بله گل داده اند، ولی دندان غروچه کرده و گفته اند که حیف که الان مهمون دّمِ دّره ، اگر راست می گویی هفته ی دیگر همین جوری بیا تو خیابون تا بهت بگیم... » به دلیل پاره شدن راش‌ها بقیه دیالوگ را نمی دانیم!

 
بله رسم روزگار چنین است جیک جیک! باز به قول کورت ونه گات؛ ما که در استان البرز زندگی می کنیم و خب نه مهمانی می بینیم و نه قرار است مهمانی ما را ببیند نیز از برخی مزایای این مهمونی بازی برخوردار شدیم از جمله تعطیلی‌اش به مدت ۴ روز و همین طور آن ۳۰ لیتر بنزین اضافی و.. بقیه ندارد دیگر همین! اما نمی دانیم چرا در شهر کرج که قرار است تعطیل باشد شهرداری‌اش مستضعف‌ها (کوخ نشین ها) را جمع نکرد . چون خوب شاید این کوخ نشین‌ها در کرج مایه ی آبرو ریزی نیستند و این‌ها هستند که یک موی‌شان می ارزد به کاخ نشین هایی که از خارج بلند شده اند آمده اند این جا.

 
راستی‌ای وای من!

من دارم به این فکر می کنم که اگر باز هم مانند اون بار که رئیس جمهور ترکیه توگوت اوزال می خاست برود تبریز و اشتباهی برده بودند‌اش به کیش و کلی شاکی شده بود که می خواسته برود سرمزار شیخ صفی و بازار تبریز، برده بودند‌اش (اشتباهی البته) استخر دولفین‌های کیش (که ترک‌ها خودشان قشنگ تر‌اش را در ازمیز دارند!) ، وای اگر این بار اشتباهی شود و مثلا بان کی مون را به جای اصفهان ببرند تبریز ... . وای وای فکرش هم مو را بر بدن راست می کند؛ فکرش رو بکن! جلوی مهمون... ایرانی هستیم دیگر؛ وقتی قرار است مهمان بیاید معمولا همه ی نابسامانی‌های خانه را از اتاق مهمانی وهال و پذیرایی جمع می کنیم و بی‌بریم در اتاق پشتی‌ها ، همان جاهایی که مطمئن هستیم مهمان هیچ وقت پای‌اش را هم نمی گذارد.

از نیم ساعت قبل از رسیدن مهمان این جا رسم است که همه چیز را می برند می چپانند توی کمدها. حالا اگر روزی روزگاری مهمان فضولی پای‌اش را به خانه بگذارد و ویرش بگیرد که بازدیدی از اتاق‌های دیگر خانه بکند «تقصیر صاحبخانه چیست؟!».
  

بله رسم روزگار چنین است...

اما جای شکر‌اش باقی است که ترکیه عضو جنبش نیست. چه این که اگر بود یک موقع این ترک‌ها ویرشان می گرفت، می خاستند بروند کیش یا اصفهان اما سر از تبریز در می آوردند.

 ولی من فکر می کنم باید دست نگه داریم ! این همه تشریفات لازم نیست.مهمان ما خودی است. واقعا ما برای کدام خارجی‌ها داریم مهمانی می دهیم و تهران؛ عروس هزار داماد را بزک می کنیم؟ چه چیز را داریم از دید دیگران مخفی می کنیم؟ فقر را؟! مگر در سومالی و کره ی شمالی فقر نیست؟

این مهمان‌ها همه خودی هستند. به رسم ایرانی‌ها وقتی مهمان خودی است دیگر نیاز به آداب و تشریفات نیست(پیش دوستان هیچ آدابی و ترتیبی مجوی!)

این‌ها که خودی هستند. بی‌تعهد هستند، که خوب باشند. تازه آن هم که معلوم نیست. صدام بی‌تعهد بود یا کاسترو؟، کیم ایل سونگ یا معمر قذافی؟، ناصر یا تیتو؟

روشن است که بی‌تعهدی این گروه از کشورها در قبال بیرون از مرزهای‌شان که نیست ؛ اگر کوبا بی‌تعهد بود پس چه کسی موشک‌های خروشچف را در کوبا مخفی کرد؟ اگر کره ی شمالی بی‌تعهد است پس کدام رژیم به نیابت از شوروی با امریکا جنگید؟ اگر عراق غیر متعهد بود پس چه طور می توانست با موشک‌های روسی تهران را هدف بگیرد؟ یا نکند عراق امروز بی‌تعهد است؟ کدام شهروندی عراقی است که نداند حکومت عراق امروز یکی از متعهد‌ترین کشورهای جهان است در مقابل ایالات متحده!

 مهمانی امروز بی‌تعهدها مانند آن مجمعی است که مولانا توصیف می کند:

« شادی آمد قصه از خاطر برفت ...خربرفت و خربرفت و خربرفت»
  

حالا یک سفره‌ای است پهن شده است و همه دور هم ایم. ... راستی کسی می داند در میان این بی‌تعهدها چند دموکراسی پیدا می شود؟!(به تعداد انگشت‌های یک دست)

معنای بی‌تعهدی را البته مستمندان نشسته (بخوانید محبوس) در "بهزیستی" می دانند. هم این طور مردمی امروز درک می کنند که در خیابان‌های حلب و دمشق وادلب جان می دهند.

شاید یکی از معنی‌های بی‌تعهدی همین بی‌مسئولیتی در قبال مردم باشد. بی‌مسئولیتی در قبال تعهدهای بین المللی است.


واقعا در دنیای امروز چه افتخاری دارد که ما و دیکتاتور کره دور یک میز بنشینیم و چلوکباب بختیاری و سلطانی بخوریم و عکس یادگاری بیاندازیم. عکس یادگاری با انسان کامل، رهبر بزرگ، خودکامه ی جوان، رئیس مشتی مردم در مانده و قحطی زده که با گندم‌های اهدایی آمریکا زندگی می کنند!

واقعا کره ی شمالی بی‌تعهد است؟ بی‌تعهد در برابر کی و چه کسی؟ در برابر مردم‌اش یا در برابر آمریکا؟ تا کوره ی رآکتور هسته‌ای تان را خراب نکنید از گندم خبری نیست! بله، چشم ارباب! الساعه خراب‌اش می کنیم! شما گندم بفرستید!

واقعا دلم برای آن فقیر[مستضعف]ای می سوزد که ۵ روز باید در بهزیستی بخوابد و پس از آن معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار‌اش است؟ این ۵ روز را مهمان بهزیستی و بی‌تعهدها است اما فردا چه؟ او فکرش را هم نمی کند که با پول یکی از این موتورهای خوشگل و بنز‌های آخرین سیستم می تواند چند نان بربری بخرد! شاید هم به مصلحت اوست که نداند و نبیند. من هم نگاه نمی کن، نمی بینم ولی می دانم که در اجاق این مهمانی برای برخی گروهی که سران و دیکتاتورها باشند کباب می پزند و برای برخی دیگر مانند مردم سوریه، کره، کوبا، سودان و ... خر داغ می کنند! 

 نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

 

رئیس مرکز آمار: نرخ تورم را محرمانه برای مقامات می‌فرستیم

Posted: 29 Aug 2012 03:30 AM PDT

جـــرس: رئیس مرکز آمار ایران با اشاره به دلایل اعلام نرخ تورم از سوی بانک مرکزی گفت: مرکز آمار نرخ تورم را تهیه و به صورت محرمانه برای مقامات می‌فرستد


به گزارش ایسنا، عادل آذر اظهار کرد: در تهیه نرخ تورم در سه محور با سبد کالا، سال پایه و تورم شهر و روستا با بانک مرکزی اختلاف نظر داشتیم و با توجه به اینکه از گذشته نرخ تورم بر اساس سری زمانی بانک مرکزی محاسبه می‌شد، بنا شد تا پایان ۹۱ نرخ تورم را بانک مرکزی اعلام کند.


وی با بیان اینکه اکنون نیز نرخ تورم را تهیه می‌کنیم و به صورت محرمانه برای همه مقامات فرستیم، گفت: از پایان امسال نرخ تورم را مرکز آمار اعلام می‌کند.


رییس مرکز آمار ایران در پاسخ به این‌که آیا آمار جدیدی از طبقات مختلف جامعه در مورد هدفمندی دارید؟ گفت: از نیمه دوم سال ۹۰ مسوولیت مسائل مربوط به یارانه‌ها از مرکز آمار جدا و به سازمان هدفمندسازی منتقل شد و متولی اصلی این سازمان خواهد بود.
 

بشار اسد: به زمان بیشتری برای پایان دادن به بحران نیازمندیم

Posted: 29 Aug 2012 03:19 AM PDT

جـــرس: بشار اسد، رئیس‌جمهور انتصابی سوریه می گوید به زمان بیشتری برای پایان دادن به بحران موجود در کشور نیاز دارد.


به گزارش بی بی سی، اسد در مصاحبه با یک تلویزیون خصوصی هوادار دولت این کشور ایجاد مناطق امن در برخی نقاط کشور برای ارائه کمک‌های انساندوستانه به آوارگان را رد کرده و آنها را غیر واقع‌بینانه خوانده است.


ترکیه، همسایه سوریه اولین کشوری بوده که ایجاد چنین مناطقی را برای اسکان آوارگان پیشنهاد داده است.


رئیس‌جمهوری سوریه در این مصاحبه به پیشرفت‌های ارتش در برابر مخالفان مسلح اشاره کرده اما گفته برای پایان دادن به عملیات مخالفان، به زمان بیشتری نیاز است.


او افزوده که کشورش به جای یک مبارزه داخلی، با یک جنگ منطقه‌ای و بین‌المللی رو به رو است.


باربارا پلت، خبرنگار بی بی سی می‌گوید از اظهارات آقای اسد چنین بر می‌آید که او همچنان بر این باور است که کشورش به دلیل مواضع ضد غربی و ضد اسرائیلی، هدف قرار گرفته است.


در همین حال مخالفان دولت سوریه می‌گویند ارتش این کشور به عملیات جدیدی علیه مخالفان مسلح دست زده که هدف از آن پس گرفتن مناطقی است که در کنترل مخالفان قرار دارند.


روز گذشته، مناطقی در دمشق، پایتخت سوریه، حلب، و ادلب درشمال غربی سوریه هدف گلوله باران شدید نیروهای دولتی قرار گرفتند.


'نگرانی، طبیعی است'
بشار اسد در مصاحبه خود با تلویزیون خصوصی دنیا گفته است این که "همه نگران کشورشان باشند، طبیعی است، اما شورشیان، نخواهند توانست ترس را اشاعه دهند، آنها هرگز قادر به این کار نخواهند بود."


آقای اسد همچنین مقامات ارشد دولتی و نظامی این کشور را که طی چند ماه گذشته از ساختار حکومت خارج شده و به مخالفان پیوستند، به تمسخر گرفت و گفت خروج آنها در وهله اول "پاکسازی درونی دولت" و در نهایت، پاکسازی کشور به طور کلی است.


بشار اسد در مورد شایعات مربوط به محل اقامت او پس از بمبگذاری ماه ژوئیه در دمشق و کشته شدن چند مقام بلندپایه دولتی ، گفت که مصاحبه خود با تلویزیون دنیا را از کاخ ریاست جمهوری در دمشق انجام می‌دهد.


آقای اسد در این مصاحبه پیشنهاد احمد داووداوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در مورد ایجاد مناطق امن تحت نظارت سازمان ملل در داخل سوریه را رد کرد و گفت ایجاد چنین مناطقی اصولا مطرح نیست و ارائه این پیشنهاد از سوی کشورهای متخاصم و دشمن سوریه صورت گرفته است.


لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه روز گذشته اذعان کرد که بدون ایجاد مناطق پرواز ممنوع، ایجاد مناطق امن در داخل سوریه، امکان پذیر نخواهد بود.


او در مصاحبه‌ای گفت که اقدام در این زمینه بسیار پیچیده است و بدون توافق با ترکیه و سایر کشورها امکانپذیر نخواهد بود.


کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان هشدار داده که بیش از ۲۰۰ هزار نفر دیگر از شهروندان سوریه درصدد فرار از درگیری‌ها و ورود به ترکیه هستند. در حال حاضر ترکیه میزبان دهها هزار پناهنده سوری است.


این نهاد سازمان ملل گفته است که روزانه ۵ هزار آواره سوری به مرز ترکیه می رسند در حالی که این رقم در اوائل ماه جاری، تنها ۵۰۰ نفر در روز بود.


گفته می شود که بیش از یک میلیون نفر در سوریه به علت بحران سیاسی این کشور بیجا شده‌اند و بیش از دو و نیم میلیون نفر نیز نیازمند کمک‌‌های بشردوستانه هستند.
 

بازداشت ١١ نفر به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی در ترکیه

Posted: 29 Aug 2012 02:59 AM PDT

جـــرس: به گزارش منابع ترک، دولت ترکیه از بازداشت ۱۱ جاسوس جمهوری اسلامی در آن کشور خبر داد . همزمان گزارش رسیده است که ۲۲ تن از اتباع جمهوری آذربایجان روز سه شنبه به اتهام طراحی حملات تروریستی وهمکاری با ایران در دادگاهی در باکو محاکمه شدند .


به گزارش رادیو اروپای آزاد، روزنامه حریت ترکیه در گزارشی از بازداشت ۹ جاسوس طی چند عملیات همزمان که صبح روز چهارشنبه،‌ هشتم شهریور، در چند شهر ترکیه انجام شد خبر داده و اعلام کرده است که یکی از این بازداشت‌شدگان تابعیت ایرانی داشته است.


به گزارش این روزنامه، یکی از "جاسوسان ایرانی‌تبار" به نام «یعقوب آهنو‌خوش» نیز توانسته است قبل از بازداشت از مرز ترکیه به ایران فرار کند.


این گزارش می‌افزاید که همگی بازداشت‌شدگان برای وزارت اطلاعات ایران کار می‌کرده‌اند. درباره تابعیت دیگر افراد بازداشت شده و نام این ۹ نفر اطلاعاتی داده نشده است.


علاوه بر این افراد، وزارت امنیت ملی ترکیه اخیرا دو فرد دیگر به نام‌های شهرام ضرغام خویی و محمدرضا اسماعیلی‌پور را در عملیاتی جداگانه به اتهام جاسوسی در شهر ایغدیر بازداشت کرده است که هم اکنون تفهیم اتهام شده‌اند.


بنا بر این گزارش، ضرغام خویی و اسماعیلی که به اتهام عکس‌برداری از محل‌ها و ساختمان‌های استراتژیک در ترکیه بازداشت شده‌اند، ادعا کرده‌اند که این عکس‌ها را که عمدتا از ساختمان‌های عظیم استان ایغدیر برداشته شده، برای یک شرکت آسانسورسازی تهیه می‌کرده‌اند.


با این حال، آن طور که در این گزارش آمده است، بعد از بازرسی محل زندگی این افراد، "اسناد رمزدار ارتباطی با ایران، نوشته‌های تحلیلی و گزارش‌ها از تحقیق و تفحص آنها در منطقه و دیدار با برخی اعضای حزب «پ ک ک» کشف و ضبط شده" است.


هم اکنون این دو فرد با استناد به ماده ۳۲۷ قانون جزایی ترکیه، به اتهام "تهیه اسناد مربوط به امنیت ملی و فرستادن این اسناد به خارج" در بازداشت هستند.


درباره عملیات وزارت امنیت ملی ترکیه که صبح چهارشنبه انجام شده است، روزنامه حریت نوشته است که دو ایرانی دیگر همزمان با بازداشت ضرغام خویی و اسماعیلی وارد ترکیه شده و مشغول بررسی وضعیت و حوادث در ترکیه در رابطه با جنگ داخلی سوریه شده‌اند.


بر اساس گزارش ها، این افراد چندین بار به مناطق غربی و جنوب غربی ترکیه سفر داشته و با برخی اعضای «پ ک ک» نیز دیدار کرده‌اند.


یکی از این افراد در پی عملیاتی همزمان صبح روز چهارشنبه دستگیر شد، اما فرد دوم با نام یعقوب آهنوخوش موفق به فرار از مرز ترکیه به ایران شده است.


در عملیات یاد شده شش نفر در استان ایغدیر، مرز نخجوان با ترکیه، یک نفر در استان آغری، یک نفر در کوجاعلی گبزه و یک نفر دیگر نیز در استان وان بازداشت شده است.


در عملیات بازرسی از محل زندگی این افراد، مقدار زیادی اسناد، گفت‌وگو‌ و گزارش محرمانه با ایران، فایل صوتی گفت‌وگوی تلفنی با چند عضو «پ ک ک»، عکس و اطلاعاتی از کمپ‌های پذیرش پناهجویان سوری در ترکیه، و همچنین اطلاعاتی درباره نظامیان، تعداد پرسنل پایگاه‌های نظامی و ادارات دولتی ترکیه کشف شده است.


از سوی دیگر خبرگزاری اینترفکس روسیه نیز گزارش داده است که روز سه‌شنبه،‌هفتم شهریور، ۲۲ تن از اتباع جمهوری آذربايجان به اتهام طراحی حملات تروريستی و همکاری با ايران در دادگاهی در باکو محاکمه شده‌اند .


به گزارش این خبرگزاری، اتهام اين افراد "برنامه‌ريزی برای حمله تروريستی" به سفارتخانه‌های آمريکا و اسرائيل در باکو، پایتخت آذربایجان، عنوان شده است.


متهمان اين پرونده اسفندماه سال گذشته به اتهام ارتباط با سپاه پاسداران بازداشت شده بودند.