جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


از تصویر حجاب جعلی مجید توکلی تا کمپین نه به حجاب اجباری

Posted: 24 Aug 2012 09:16 AM PDT

منصوره شجاعی
حرکت هایی از این دست  نباید نیمه تمام رها شود بلکه باید تبدیل به یک جریان مستمردر اعتراض شود.  


وقتی که تصویر جعلی مجید توکلی را روسری به سر در رسانه ها پخش کردند، پیامی روشن از طریق این تصویر در جامعه ملتهب آن زمان به سرعت پخش شد. این پیام حاوی چنین مفهومی بود: حجابی که ما بر سر شما کرده ایم حقارتی است که پذیرفته اید و حال این حقارت، بر مردان شما نیز روا شده است.

کسانی که این تصویر و پیام پشت آنرا پخش کرده بودند انگار از یادشان رفته بود که این پیام با آنچه از سی سال پیش برایش تبلیغ کرده بودند متفاوت است که: حجاب صدف است و زن مروارید ... حجاب کرامت زن است و آبروی مرد... حجاب فلان است و زن بهمان...

این بار، در شلوغی های پس از انتخابات، علیرغم تمام شعارهای پرهیاهوی این سالها ماهیت واقعی تفکر رسمی و غالب، نسبت به زنان برملا شد. یک روی سکه این تصویر در واقع کوچک شمردن و حقیر دانستن زن بود و روی دیگر آن خوار کردن مردی چون مجید توکلی از طریق "زنانه" نشان دادن او. طرفه آن که در این میان تنها نماد حقارت زنانگی برای گروه جعل کنندگان این تصویر " حجاب" بود.

تصویر به سرعت در فضای اینترنت پخش شد. و پیام نیز روشن بود. چندین ماه از انتخابات خرداد می گذشت و شهر هنوز شهر مردمان بود و زمان، زمان شور و امید بود. پس گروه زیادی از مردان ایرانی به سرعت کمپینی در دفاع از مجید توکلی به راه انداختند و همگی با روسری مقابل دوربین نشستند و عکس گرفتند.

همان زمان برای خیلی ها این ابهام پیش آمد که این کمپینی است در اعتراض به حجاب اجباری که نبود. هر چند که این حرکت ماهیتاَ حرکتی اعتراضی بود اما اشاره مستقیمی به حجاب اجباری نداشت. در تعریف و موضوع این کمپین، سخن بسیار بود . مردان زیادی به این کمپین پیوستند و هرکس به تأویلی از این کمپین حمایت کرد. به هرروی، هرچه بود به یاد ماند و جریانی اعتراضی را برای مدت کوتاهی پیش برد.

آنچه این حرکت را نهادینه کرد و حتی زمینه گفتگو برای اعتراض به حجاب اجباری را در آن مقطع گشود، روش و نحوه اجرای آن بود. روشی مبتنی بر نهادسازی با تکیه بر سرمایه اجتماعی موجود در گروه های همگرا در دوران خیزش مردمی. یکایک این عوامل توانایی تبدیل این جریان را به جریانی ماندگارتر داشت حتی در قالب کمپینی در فضای مجازی. اما موضوع حاکم بر این کمپین که حمایت از مجید توکلی بود قاعدتاَ نمی توانست مدت زمان زیادتری بپاید.

این روزها دوباره به همت مردان و زنان ایرانی کمپینی در اعتراض به حجاب اجباری (نه به حجاب اجباری) شکل گرفته که با توجه به اوضاع به غایت وخیم مردم ایران در مواجهه با تحریم ها، گرانی سرسام آور ارزاق، وضعیت زندانها و زندانی ها، بیکاری و سرگردانی جوانان، ناموفق بودن مذاکرات هسته ای، خطر جنگ و قحطی، عوارض جانبی مصیبت مردم سوریه برای مردم ایران، سرگرمی جدید آقایان در باب "سوچی" ستیزی، فجایع انسانی ناشی از زلزله آذربایجان و... اما جای خود را در میان اخبار باز کرده که این نشان از اهمیت و ضرورت این مسئله دارد.

پیش از این نیز در مقاله ها، مصاحبه ها و اظهارنظرهای اکثر کنشگران اجتماعی اعم از زن و مرد نشانه های روشن و واضح اعتراض به حجاب اجباری به کرات دیده شده. اما این بار این حرکت با توجه به تجربه های پیش، به شکل کمپین و نهادی مشخص و شناسنامه دار آغاز به کار کرده که با اتکا به سرمایه اجتماعی که طی سالها حول این تفکر شکل گرفته اعلام موجودیت می کند.

تفاوت این حرکت با حرکت های اعتراضی که پیش از این از بدو انقلاب تا کنون شاهد بوده ایم استفاده از روش نهادسازی و استفاده از فضای مجازی برای ادامه حیات است.

رفتارهای نهادینه در قالب کمپین هایی مانند کمپین اعتراض به حجاب اجباری در پایداری و پویایی خود توان تبدیل شدن به گفتمان اصلی در جریان برابری خواهی را خواهند یافت. و در غیر این صورت بعد از مدتی همچون حرکت های تبلیغی بدون پشتوانه، تاریخ مصرف اش سپری خواهد شد.

در این راه، و برای حفاظت از این جریان اعتراضی، ایجاد ارتباط دوسویه میان مؤسسان اولیه کمپین با کنشگران و افرادی که از این کمپین استقبال کرده و یا با ارسال مطالب؛ عکس و یا مصاحبه به آن پیوسته اند و حتی به قول فیس بوکی ها با " لایک" زدن به آن توجه نشان داده اند امری ضروری است. همچنین طراحی روش هایی برای ترویج گفتمان این کمپین در میان مردم عادی جامعه از طریق رادیو ها و تلویزیون های پرمخاطب نیز امری مفید خواهد بود.

در دورانی که زنان و دختران جسور ایرانی تحت فشارهای مختلف زندگی روزمره و زندگی اجتماعی و فرهنگی هر روزه در خیابان های داغ شهر در دفاع از حداقل آزادی های فردی خویش خشونت های مختلف را متحمل می شوند حرکت هایی از این دست نه تنها نباید نیمه تمام رها شود بلکه با پیوستن به حرکت های مشابه دیگر قاعدتاَ باید بتواند تبدیل به یک جریان مستمر و پویا در اعتراض به حجاب اجباری شود.  


منبع: مدرسه فمینیستی

 

 نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


 

زمان را در یابیم

Posted: 24 Aug 2012 08:26 AM PDT

س.فاتح
نکته اساسی اتخاذ بهترین تصمیم ها با توجه به بازه‌ی زمانی اندکی است که می توان بیشترین فشار بر حاکمیت وارد نمود.   



اندیشه افسار گسیخته است و در قالب کلماتی منظم سازمان نمی یابد، اما فرصت اندک است و از این فرصت اندک می‌بایست در مسیر یکی از مهمترین اولویت‌ها و شاید اصلی‌ترین اولویت سبزها استفاده نمود، چه، زمان مجموعه‌ای از عوامل را گرد هم آورده است که بهترین فرصت برای افزایش فشارها بر حاکمیت برای رفع حصر از موسوی، رهنورد و کروبی می باشد.

سبزها و تحول‌خواهان می‌بایست از همین امروز از تمامی توان خود برای آزادی و رفع حصر از موسوی، رهنورد و کروبی استفاده کنند، این یکی از مهمترین اولویت‌های کاری آنان در این شرایط است، استفاده از دربی پایتخت، دعوت به فراخوان‌هایی برای تجمع از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید، شناسایی و اعلام نام بیمارستان محل بستری شدن میر حسین و دادن فراخوان برای حضور در آنجا - البته در صورتی که سلامتی او را به خطر نیاندازد که تصمیم در مورد این موضوع می بایست با آگاهی کامل از شرایط وی صورت پذیرد – و یا حتی بررسی امکان صورت دادن تجمع در زمان‌های برگزاری اجلاس، و ایجاد کمپین‌هایی جهت رفع حصر از آنان و تحت تاثیر قرار دادن اجلاس سران غیر متعهد و استفاده از این موقعیت برای افزایش فشار بر حاکمیت برای رفع حصر از آنان می تواند تنها گوشه ای از کارهایی باشد که می‌توان انجام داد.

عارضه قلبی میرحسین برای تمامی آنانی که در این سه سال علارغم اختلاف عقیدتی و یا نقدهای جدی بر گذشته، با او و دردهایش زیسته‌اند بسیار غم افزا و روح آزار است، بویژه برای آن جوانانی که پس از مدت ها مردی صادق و استوار را یافته‌اند که از آرمان ها و خواسته‌های آنان علارغم تمامی فشارها پا پس نکشید. اما می‌بایست هر چه سریعتر از شوک این خبر ناگوار خارج شده و با تمامی توان این وضعیت میرحسین را که در آستانه اجلاس سران عدم تعهد حاکمیت را در موضع ضعف قرار می‌دهد به فرصتی برای افزایش فشارها جهت رفع حصر او تبدیل نمود، بی گمان در این مسیر چه از نظر روحی و اخلاقی و چه از نظر کارکردی همه‌ی جریان‌های تحول خواه دیگر و حتی بدنه‌های معتدل‌تر جریان‌های نزدیک به حاکمیت نیز به شدت از این خواست حمایت می کنند. همین امر حاکمیت را وارد بازی‌ای می‌نماید که عقلانی‌ترین تصمیم برای او در این شرایط رفع حصر نسبی و یا کامل از او می‌باشد، زیرا اگر با توجه به این فشارها از وی رفع حصر ننمایند، هم وجه جهانی‌شان در این شرایط حساس مخدوش تر از گذشته خواهد شد و هم به نظر می‌رسد به شدت از سوی محافظه‌کاران میانه رو مورد نقد قرار خواهند گرفت و بخش هایی از آنان را حول این خواسته به جریان‌های تحول‌خواه نزدیک می‌نماید.

حضور دبیر کل سازمان ملل، و روسای جمهور کشورهای مختلف و تبدیل شدن موسوی به تیتر اصلی خبرگزاری‌ها که او را در مرکز توجهات قرار می‌دهد، بهترین زمان برای سعی در آزادی او و یا مجبور نمودن حاکمیت برای دادن فرصت دیدار با او به دبیرکل سازمان ملل می‌باشد – خواسته ای که پیش از این نیز آقای امیر ارجمند در نامه ای آن را از دبیر کل سازمان ملل خواسته است- تنها می‌بایست توجه داشت که زمان برای اعمال این فشار بر حاکمیت بسیار کوتاه است، اما اگر به درستی و با تمام توان و بسیج نمودن شبکه‌های اجتماعی از آن استفاده کنیم می توان بسیار امید داشت که نتیجه بخش باشد زیرا مجموعه ای از عوامل در این بازه‌ی زمانی گرد هم آمده اند که این زمان را تبدیل به زمانی بسیار مناسب برای طرح و پیگیری مجدانه خواست آزادی موسوی، رهنورد و کروبی نموده است.

در این بین وظیفه شورای هماهنگی راه سبز امید، و شبکه های مجازی نزدیک به تحول خواهان برای استفاده از این موقعیت بسیار سنگین می باشد. تنها نکته اساسی اتخاذ بهترین تصمیم ها با توجه به بازه‌ی زمانی اندکی است که می توان بیشترین فشار را در مورد این موضوع بر حاکمیت وارد نمود.

حتی اگر حاکمیت به خواسته رفع حصر و یا حتی دیدار با موسوی از سوی نزدیکان و یا دبیرکل سازمان ملل تن ندهد این زمان و موضوع، زمان و موضوعی بسیار مناسب برای دمیدن جانی دوباره به جنبش سبز و اتحاد تمامی جریان های تحول خواه حول یک هدف می باشد. و در صورت اتخاذ تصمیماتی مناسب از سوی شورای هماهنگی راه سبز امید در رابطه با این موضوع می‌تواند نقش مرکزیت این شورا را افزایش داده و ان را به بازیگری قدرتمندتر در تحولات آتی تبدیل نماید.

به امید سلامتی دوباره همراه جنبش سبز میرحسین موسوی
 

 نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

 

سوریه و خاورمیانه جدید

Posted: 24 Aug 2012 08:10 AM PDT

علی مزروعی
« خاورمیانه جدید » درحال تولد است وطبعا تبعات این تحول یقه ی ایران را خواهد گرفت،  


در ابتدا به ارائه کلیاتی در باره سوریه با استفاده از ویکی پدیا می پردازم :

جمعیت سوریه حدود 24 میلیون نفر است. از این جمعیت حدود ۷۴٪ را مسلمانان سنی، ۱۳٪ علوی، شیعه دوازده‌امامی و اسماعیلی، ۱۰٪ مسیحی و ۳٪ دروزی تشکیل می‌دهند. اعراب حدود ۹۰٪ جمعیت سوریه شامل یک میلیون آوارهٔ عراقی و پانصد هزار فلسطینی و کردها ۹٪ جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند. ارمنی‌ها، ترک‌ها، چرکس‌ها و یهودیان اقلیت‌های دیگر ساکن این کشورند. بیشتر افسران عالی‌رتبهٔ نظامی و امنیتی سوریه از هم‌کیشان خانوادهٔ اسد یعنی علویان هستند اما سنی‌ها در کمیتهٔ مرکزی حزب بعث، حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور اکثریت دارند. این کشور از سال ۱۹۶۳ تحت قانون شرایط اضطراری اداره می‌شود که بسیاری از آزادی‌های سیاسی و مدنی را به حالت تعلیق درآورده‌است.
حزب بعث سوریه حزبی است سیاسی، که از ۱۹۶۳ حزب حاکم بر سوریه شد. این جنبش در ۱۹۴۴ در دمشق به صورت اتحادیه مخفی دانشجویان و روشنفکران جوان به رهبری میشل عفلق مسیحی سوری و صلاح بیطار مسلمان سنّی سوری تشکیل شد و هدف آن برانداختن تسلط فرانسه بر سوریه بود. این جنبش پس از استقلال سوریه علنی شد و یک برنامه اصلاحات ارضی ملایم را اعلام کرد و با اقتدار سیاسی و اقتصادی زمین‌داران بزرگ و بازرگانان ثروتمند دمشق و حلب به مبارزه برخاست.
حزب بعث در ۱۹۵۳ با حزب سوسیالیست سوریه (حزب الاشتراکیه) به رهبری اکرم حورانی یکی شد و این دو حزب سوسیالیست بعث عربی را تشکیل دادند. این حزب ابتدا از پان عربیسم تندرو رهبران انقلاب مصر(۱۹۵۲) سخت جانبداری می¬کرد و یکی از عوامل اتحاد سوریه و مصر به -صورت جمهوری متحّد عرب بود و در روزگار حکومت عبدالکریم قاسم در عراق با او کشمکش‌های سخت و خونین داشت. ولی پس از منحل شدن تمام حزب‌ها در جمهوری متحد عرب، حزب بعث، بخصوص جناح اکرم حورانی، به مخالفت با ناصر پرداخت و پس از منحل شدن جمهوری متحد عرب در ۱۹۶۱، اندک اندک قدرت را در سوریه بدست گرفت و از ۱۹۶۳ حزب حاکم بر سوریه شد.
حزب بعث در سال ۱۹۶۴ در سوریه دست به ملی کردن بسیاری از مؤسسات و کارخانه‌ها زد و با اخوان المسلمین درگیر شد. دکترین حزب بعث عمدتاً توسط میشل عفلق که به ویژه تحت تأثیر اندیشه‌های آندره‌ژید، رومن رولان، آناتول فرانس، مارکس و نیچه قرار داشت، تدوین شده‌است.
اعتقاد حزب بعث به اصالت و رسالت قومیت عرب است. بعث به تأسیس دولت واحد عرب، که از خلیج‌فارس تا اقیانوس اطلس گسترده باشد، اعتقاد دارد. بعث به جدایی دین از سیاست معتقد است و اهمیتی که به اسلام می‌دهد صرفاً از دیدگاه قومی و فرهنگی است.
حافظ اسد در سال ۱۹۳۰ به دنیا آمد. حافظ اسد پس از طی تحصیلات مقدماتی وارد دانشکده افسری شد. وی پس ازمدّتی خدمت در ارتش، در نیروی هوایی سوریه به در جه ژنرالی رسید و پس از طی مقاماتی چون وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی، نخست وزیری و دبیر کلی حزب بعث از ماه مارس ۱۹۷۱ میلادی پس از انجام کودتایی رییس جمهور سوریه شد . اسد، سیاست آشتی جویانه‌ای را با اعراب دنبال می‌کرد و به دنبال گسترش اتحاد دنیای اسلام و عرب در برابر دشمنان خارجی بود.در جنگ تشرين بين اعراب و اسراییل توانست قسمتهايي از بلندیهای جولان را آزاد كند.
حزب بعث حاکم بر سوریه پس از درگذشت حافظ اسد در خرداد سال ‪،۱۳۷۹‬فرزند او، «بشار» را به جانشینی پدرش برگزید. بشار اسد یک ماه پس از درگذشت پدرش، در یک همه پرسی به عنوان رییس جمهوری سوریه انتخاب شد.
پس از سرنگونی رژیم حزب بعث عراق در آوریل سال ‪ ۲۰۰۳‬میلادی به دست نیروهای آمریکایی، حزب بعث در سوریه بشدت احساس خطر کرد و به همین علت، حتی از همکاری با دولتمردان عراق که در دوران حکومت صدام، سال‌های زیادی در دمشق مقیم بودند، امتناع می‌ورزد. به همین دلیل بعثی‌های میانه رو در سوریه، درصدد اصلاحات داخلی برآمدند اما در میانه راه متوقف شدند و همچنان رژیم به سیاست های دوران اسد پدر بازگشت.
ازسال ۱۹۴۸ و شکل گیری دولت اسرائیل کشورهای عربی هیچگاه نتوانسته‌اند موفقیتی سیاسی و نظامی را در منطقه از آن خود کنند. این کشورها همواره در مواجه با چالش‌های منطقه‌ای پیش رو از رقیبان خود شکست خورده‌اند. مهمترین چالش‌های سیاسی و نظامی اعراب، مقابله با ایران و اسرائیل بوده‌است که مصداق آنها نیز جنگ ایران و عراق و نزاع اعراب و اسرائیل بوده که به گواه تاریخ در همه این منازعات، اعراب بازنده جنگ بوده‌اند.
کشورهای عربی و در رأس آنها سوریه و مصر به طور رسمی ۴ باردرسالهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ با اسرائیل وارد جنگ شدند و جز در یک مورد که موفقیت جزئی داشتند در بقیه موارد شکست خوردند.
در سال ۱۹۶۷ میلادی ارتش اسرائیل در پی تحریکات کشورهای عربی، طی ۶ روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، ارتفاعات جولان(بلندی‌های گولان) و شهر قنیطره را به اشغال در آورد و بر تمام اورشلیم مسلط گردید. در پایان٬ اراضی تحت اداره اسرائیل به بیش از ۳ برابر افزایش پیدا کرد.
با این جنگ حدود ۱ میلیون نفردیگر از اعراب مناطق اشغالی آواره شدند و کشور اسرائیل با تسلط بر بلندی‌های جولان سوریه به ۵۵ کیلومتری دمشق نزدیک شد.
قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت در پایان جنگ اسرائیل را ملزم به تخلیه سرزمین‌های اشغالی کرد، اما این قطعنامه تاکنون به مرحله اجرا درنیامده‌است.
کشورهای عربی پس از شکست‌های پیاپی و خدشه دار شدن غرور ملی آنها توسط ارتش اسرائیل، در یک تبانی مخفیانه تصمیم به جبران شکست‌های قبلی گرفتند و در یک عملیات غافلگیرانه در سال ۱۹۷۳ اقدام به حمله به استحکامات خط بارلو واقع در جنب کانال سوئز و ارتفاعات جولان کردند و توانستند بخشهای زیادی از مناطق ۱۹۶۷ را پس بگیرند. بر اساس قراردادهای منعقده این جنگ در نهایت آزاد سازی شهر قنیطره و بخشی از سرزمین‌های جولان و بخشهای از صحرای سینا را به‌دنبال داشت.

حال پس از توجه به این کلیات وارد تحلیل رخدادهای مرتبط با سوریه می شوم و اینکه روند حوادث این کشورمنطقه خاورمیانه را به چه سمت و سویی می برد؟
پس از سال ۱۹۷۳ رژیم بعثی حافظ اسد وارد هیچ جنگ و چالش جدی با رژیم اشغالگر قدس نشد اما حافظ اسد بگونه ای خود را پرچمدار" خط مقاومت " معرفی کرده و با نوعی بندبازی پیچیده سیاسی توانست اعتماد دیگر کشورهای عرب را در این باره بدست آورده و کمک های مالی عمده ای را از سوی کشورهای نفت خیز عرب ( عربستان، کویت، امارات، قطر) دریافت دارد. عدم شرکت سوریه در طرح صلح کمپ دیوید و همراهی با گروههای فلسطینی برتثبیت نقش سوریه به عنوان " خط مقاومت " افزود و نوعی جایگاه تعادل بخش به این کشور در عرصه منازعات جاری درخاورمیانه و رقابت های دورنی آن بخشید.

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران فرصتی تازه به رهبری سوریه برای ایفای نقش در خاورمیانه و به ویژه در رقابت با رژیم بعثی عراق قرار داد، و از اینرو برقراری روابط دوستانه و نزدیک با ایران در دستورکار رژیم حافظ اسد قرار گرفت، و رهبران جمهوری اسلامی ایران نیز از این روابط استقبال کردند. با شروع جنگ عراق علیه ایران و صف بندی غالب کشورهای عرب به پشتیبانی از عراق، سوریه همچنان به روابط نزدیک با ایران ادامه داد و با توجه با شرایط تلاش کرد تا آنجا که می تواند از این روابط برای بهبود بخشی به اقتصاد کشورش بهره گیرد.

در چنین جغرافیای سیاسی بود که حافظ اسد براحتی توانست قیام مردمی را که در سال ۱۹۸۲ در حماه شروع شده بود، بشکلی خونین سرکوب کند. طبق منابع سازمان ملل در این قتل عام ۱۰ هزار نفر و بنا به رقم فعالان حقوق بشر۳۰هزار تن جان باختند اما صدای اعتراضی از سوی هیچ کشوری برنخواست و جمهوری اسلامی هم این قیام را که بدست جمعیت اسلامگرای " اخوان المسلمین " انجام گرفته بود، و کشتار پیامد آنرا بطورکلی نادیده گرفت، و اینگونه بود که حافظ اسد در حفاظ " خط مقاومت " توانست عنوان " رئیس جمهور " رابرای خود مادام العمر کند و همچون دیگر روسای جمهور مادام العمر در کشورهای عربی سلطنت و دیکتاتوری وحشتناکی را در سوریه استقرار بخشد و دائره نفوذ خود به لبنان گسترش دهد و به یک بازیگر سیاسی منطقه برای کسب درآمد تبدیل شود. راز و رمز حاکمیت دیکتاتوری نزدیک به سه دهه حافظ اسد بر سوریه را باید در نقش بند بازانه او در منطقه پرمناقشه خاورمیانه دانست، و اینکه او توانست با حفظ شرایط نه جنگ و نه صلح با اسرائیل و انجام مانورهای سیاسی، پرستیژ و پرچم " خط مقاومت " را بدوش کشد، و البته دراین دوره روابط سوریه و ایران نیز رو به افزایش نهاد و تا مرز بستن پیمان امنیتی به پیش رفت.

مرگ حافظ اسد خللی در تداوم قدرت خاندان اسد بوجود نیاورد چراکه اقلیت حاکم علویان براحتی دوران انتقال قدرت به بشار اسد پسر حافظ اسد را مدیریت کرد و وی همچون پدرش در یک همه پرسی به عنوان " رئیس جمهور" مادام العمر سکان رهبری سوریه را بدست گرفت. در سایه این تغییر رهبری و تحولاتی که به ویژه پس از سرنگونی رژیم بعثی صدام درعراق در منطقه انتظار می رفت، حزب حاکم بعث در سوریه تصمیم به انجام اصلاحات گرفت اما از آنجا که پیشروی این اصلاحات می توانست منافع اقتصادی و سیاسی اقلیت علوی حاکم را بخطر اندازد در میانه راه رها شد و بازگشت به دوران حاکمیت دیکتاتوری حافظ اسد در دستور کار قرار گرفت و بشاراسد پیگیر راه پدر شد در حالیکه دیگر روزگار مساعد ادامه چنان دورانی نبود.

برآمد " جنبش سبز " در ایران، و بدنبال آن " بهار عربی " در کشورهای عربی، همه کشورهای دنیا و ازجمله حاکمیت کشورهای منطقه خاورمیانه را غافلگیر کرد اما حاکمیت این کشورها آنرا جدی نگرفتند تا اینکه دومینوی جنبش های مردمی در تونس، مصر، لیبی و یمن منجر به سرنگونی روسای جمهور مادام العمر این کشورها شد و نوبت سوریه رسید. بیش از یکسال پیش بود که باد " بهار عربی " در سوریه به وزش درآمد و مردم با انجام تظاهرات خواستار اصلاحات در کشور شدند اما حاکمیت پاسخی درخور به این خواسته نداد و روند وقایع بگونه ای به پیش رفت که مدتی است سوریه در گیر یک جنگ ویرانگر داخلی شده است و طی این مدت برپایه اخبار منتشره حداقل ۲۰۰۰۰ نفر از مردم این کشور کشته و خسارات فراوان مادی برجای مانده است. امکان و نیرویی که می توانست در خدمت " خط مقاومت " باشد حالا درجنگی داخلی نابود و اسباب سرخوشی رژیم اشغالگر قدس شده است!

در شرایط کنونی و با تاسف جنگ داخلی گر گرفته در سوریه به محلی برای بازتاب تنازع جاری بین قدرت های بزرگ درمنطقه خاورمیانه تبدیل شده است. از یکسو کشورهای غربی بهمراه کشورهای مسلمان همپیمانشان در منطقه به حمایت از مردم خواهان تغییر در سوریه برخواسته اند و کمر به سقوط رژیم بشاراسد بسته اند، و از سوی دیگر روسیه، چین و ایران به دفاع تمام قد از رژیم اسد برخواسته و برای حفظ آن تلاش می کنند، و دراین میان مردم این کشورند که قربانی می شوند.

حاکمیت جمهوری اسلامی که در یک تلاش تبلیغاتی تلاش کرد " بهار عربی " را مصادره به مطلوب کرده و آنرا " بیداری اسلامی " نامیده و بصورتی دیرهنگام با تحولات جاری همراه شود وقتی نوبت به « سوریه » رسید بدون توجه به ماهیت قیام مردم این کشور و خواسته های اصلاحی شان با این استدلال که باید از " خط مقاومت " دفاع کرد با رژیم بشار اسد در سرکوب قیام مردم همراه شد و متاسفانه تاکنون به این سیاست اشتباه ادامه داده است، درحالیکه مقامات کشورمان از همان ابتدا می توانستند از نفوذ خود برای تشویق بشاراسد به انجام اصلاحات و نگهداشت " خط مقاومت " استفاده کنند و در نقش میانجی گر ظاهرشوند. بنظر می رسد حاکمیت کشورمان همانگونه که با " جنبش سبز " رویارو شد، تصور کرد با انتقال تجربیات سرکوبگرانه اش به رژیم بشار اسد و حمایت از این رژیم می تواند به سرکوب " بهارعربی " جاری در سوریه یاری رساند اما جغرافیای سیاسی متفاوت ایندو کشور به رغم پیگیری سیاست واحد شرایط متفاوتی را در ایندو کشور رقم زده است. هرچند حاکمیت جمهوری اسلامی راه به غایت اشتباهی را در برخورد با " جنبش سبز " در پیش گرفت اما مردم معترض ایران بدلیل تجربه انقلابی که داشتند دیگر در پی انقلاب کردن و اسقاط نظام نبودند بلکه در پی انجام اصلاحات به شیوه ای مدنی و مسالمت آمیز بودند و از اینرو با اوج گیری سرکوب به خانه ها پناه بردند تا زمان مساعد فرارسد، اما در سوریه اینگونه نبود و مردم معترض پس از تحمل بیش از چهاردهه حکومت دیکتاتوری خاندان اسد و نادیده گرفتن خواست اصلاحی شان، درپی انقلاب و اسقاط نظام برآمدند و روشن است که کشورهای دیگری که مترصد استفاده از این وضعیت بودند برای بهره گیری به میدان آمدند و مسبب وضعیت مصیبت بار کنونی شده اند. اگر حاکمیت جمهوری اسلامی به جای برخورد انکار آمیز و نگاه توطئه آلود، خواسته های " جنبش سبز "  را به رسمیت  می شناخت، نه تنها پیشتاز تحولات جاری در کشورهای عربی شناخته می شد بلکه می توانست مهر خود را بر" بهار عربی " بزند و راهگشای سوریه بسوی اصلاحات و حفظ " خط مقاومت " باشد اما حیف و صد حیف که اشتباهات پی در پی حاکمیت کشورمان در این مدت باعث شده است کار بجایی برسد که امروز مقامات عالی و حتی برخی مراجع بگویند که پس از سوریه نوبت ایران است!

اینکه گذر از سیاست خارجی تنش زدای خاتمی با بهترین موقعیت ایران در سال 84 و ورود به سیاست خارجی تهاجمی در دوره احمدی نژاد چه بلایی بر سر این موقعیت آورده است، مجالی دیگر را می طلبد اما قطعا تحولات جاری در دنیا پیرامون پرونده هسته ای و همزمان رخدادهای منطقه، باید حاکمیت جمهوری اسلامی را به تجدید نظر در سیاست های داخلی و خارجی وادارد تا پس از سوریه نوبت به ایران نرسد. اگر مقامات کشورمان امروز به این نتیجه رسیده اند که راه نجات سوریه از جنگ داخلی انجام اصلاحات و گفتگوی داخلی بین معترضان و حاکمیت است چرا این نسخه را برای کشور خودمان نمی پیچند تا سخنشان اعتباریابد؟ و بقول معروف :" کل اگر طبیب بودی – سرخود دوا نمودی". و امیدوارم این مقامات روزی به اصلاحات روی نیاورند که همچون سوریه دیگر فائده ای نداشته باشد!

روشن است که « خاورمیانه جدید » درحال تولد است و تغییر در « سوریه » را باید زایمان آن دانست که کشورهای غربی بهمراه همپیمانان منطقه ای در حال قابلگی آن هستند، و طبعا تبعات این تحول یقه ی ایران را خواهد گرفت، و برحاکمیت کشورمان است که با تحلیلی واقعبینانه از شرایط راهی را درپیش گیرند که ایران را از گزند طوفانی که در منطقه براه افتاده است، مصون دارد و بتواند نقش و جایگاه مناسب کشورمان را دراین « خاورمیانه جدید » حفظ نماید، در غیراینصورت روزها و ماه های سختی پیش روی حاکمیت مستقرخواهد بود و مسئولیت تاریخی بزرگی بنامشان ثبت خواهد شد.
 

 نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

 

درب خانه های ما به روی کسانی که بخواهند حال فرزندانمان را بپرسند باز است

Posted: 24 Aug 2012 06:57 AM PDT

خانواده های زندانیان سیاسی:
 جـــرس: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی به مناسبت عید فطر و برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران بیانیه ای صادر کردند.

 

به گزارش نوروز در بخشی از این بیانیه آمده است:"ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نیز که عزیزانمان در حصر و بند و حبس و تبعید ماندند تا جامعه جهانی یادش بماند ادعای نداشتن زندانی سیاسی در ایران توسط مقامات حکومتی، دروغ و یاوه ای بیش نیست، و ما حتی در اعیاد مذهبی و این عید عابدان ازمرخصی و ملاقات حضوری عزیزانمان و شنیدن صدایشان محروم ماندیم، با شادی خانواده هایی که در شب عید، آزادگانشان را در بر گرفتند و بر سراپایشان بوسه زدند، شادمانی ها کردیم."

خانواده های زندانیان سیاسی همچنین با اشاره به خط و نشان کشیدن ها و نگرانی های بازجوها در خصوص نحوه برخورد این خانواده ها با اجلاس سران جنبش عدم تعهد، آورده اند:"آنان خود از داغ و درد ما نیک آگاهند لازم نیست هیچ تابلویی بالا برده شود. لازم نیست هیچ قرار ملاقاتی خواسته شود. لازم نیست هیچ خواسته ای مطرح شود. اما درب خانه های ما نیز مانند همه ایرانیان میهمان نواز و وطن پرست به روی میهمانانی که بخواهند احوالی از فرزندانمان بپرسند باز است. "


در قسمت دیگری از این بیانیه آمده است:" خوشبختیم که امروز دنیا، ایران را با جنبش اعتراضی مردم و با نام رقبای درحصر رئیس دولت کنونی می شناسد و با نام جوانان نخبه دانشگاهی مان و مردان سیاست علوی نه معاویه ای مان و با نام هایی که در تاریخ جاودانه خواهند ماند به پاس پایداری و استواری شان."

 

متن کامل بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمین الرحیم
«اللهم انّا نسئلک خیرَ ما سئلک عبادک الصالحون و نعوذ بک ممااستعاذ منه عبادک الصالحون»
در آستانه عید فطر براساس آنچه دادستان تهران عفو رهبری خواندهبود؛ ۴۰فعال مدنی، ۷محکوم به جاسوسی، ۵زندانی توهین به مقدسات دینی، ۶روزنامه نگار و ۵تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق مورد عفو قرار گرفته وآزاد شدند، و در کنار اینها ۹زندانی بند ۳۵۰زندان اوین نیز مشمولتخفیف مجازات قرار گرفتند.این بخشی از گزارش واقعی از خبر خوشی بود که از مدت ها قبل جامعه تهی از نشاط ما انتظارش را می کشید تا شاید با روشنی و گرمای آن فعالیت های سیاسی- اجتماعی – فرهنگی راکد مانده در جامعه بیمارمان جانی دوباره بگیرد.

اما طبق گزارش های مورد وثوق در این میان ۲۱تن از کسانی که آزاد شدندتقریبا تمام دوران محکومیت خود را جز چند ماه و یا حتی چند هفته ی پایانیگذرانده بودند، یعنی لااقل بخشی از این آزادی ها اگر همتحت عنوان عفو اتفاق نمی افتاد، حداکثر تا پایان سال به صورت طبیعی انجاممی گرفت. بررسی های صورت گرفته در خصوص زندانیان سیاسیباقی مانده در زندان هم نشان می دهد که تنها در بند ۳۵۰اوین حدود ۲۰فعالحزبی و ستادی، ۸روزنامه نگار و فعال رسانه ای، ۱۵فعال کارگری و دانشجویی،۷فعال حقوق بشر، ۱۰فعال فرهنگی و اجتماعی، ۱۷محکوم به ارتباط و هواداری سازمان مجاهدین خلق و ۱۰شهروند معترض نگهداری می شوند که برخی از آنان دراین سه سال حتی یک بار نیز به مرخصی نیامده اند و یا با وجود مشکلات نگرانکننده جسمی، روند درمان برایشان متوقف شده و یا با سختی های زیاد در حالاجراست.

ناگفته نماند که درسایر بندهای عمومی، بند زنان، بندهای امنیتی ۲۰۹و ۲۴۰و دو الف، زندانرجایی شهر و همچنین زندان های شهرستان ها( علاوه بر تبعیدی ها) نیز تعداد زیادی زندانی سیاسینگهداری می شوند که آمار دقیقی از آنها و اخبار دقیقی از وضعیتشان در دست نیست!

با این همه شادی شادی است. هرچند می تواند عمق و وسعت آن کم یازیاد باشد. ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی نیز که عزیزانمان در حصر و بند و حبس و تبعید ماندند تا جامعه جهانی یادش بماند ادعای نداشتن زندانی سیاسی در ایران توسط مقامات حکومتی، دروغ و یاوه ای بیش نیست، و ما حتی در اعیاد مذهبی و این عید عابدان ازمرخصی و ملاقات حضوری عزیزانمان و شنیدن صدایشان محروم ماندیم، با شادی خانواده هایی که در شب عید، آزادگانشان را دربر گرفتند و بر سراپایشان بوسه زدند، شادمانی ها کردیم و شکرگزاری ها خود نیز با توکل به خداوند منّان و خداوند رمضان و ربّ صابران هم چنان صبوری پیشه می کنیم تا اراده لایزال الهی بر رهایی همه سرفرازان آزاده از بند ستم تعلق گیرد.

اما این روزها در پایتخت خبرهایی است. گوئیا میهمانانی در راهند و ایرانی جماعت به میهمان نوازی شهره است! چنان که حتی اگر سفره اش برای اهل و عیال از نان خالی باشد، برای میهمان گوسفند و شتر و مرغ، قربان می کند. آری ایرانی ها میهمان نوازند و وطن پرست! چنان که برای حفظ آبروی ملی صورتشان را با سیلی سرخ نگاه می دارند و ظلمی را که در خانه برآنان می رود به روی میهمان نمی آورند. بر آثار خشونت ها سرپوش می گذارند تا میزبانان خوبی باشند. معترضان انتخاباتی و منتقدین سیاسی همراه با دیگر شهروندان با بنزین اهدایی رئیس جمهور در روزهای میهمانی به سفر می روند، تا شرط میزبانی بهتر ادا شود و اهالی محل برگزاری اجلاس صدای دورباش کورباش از کالسکه ها و ارابه های سلطنتی را به گوش گرفته اگر هم از امکانات اهدایی برای سفر بهره نبرده اند، خانه نشین می شوند. آرام و بی هیاهو! هیچ ملالی نیست.

به برادرهای بازجو که نگران روزهای پیش رویند و دائم برای فرزندان با شعور و آگاه و وقت شناس میهن خط و نشان می کشند و به سپاهیان که قرار است هم زمان با زندان بانی خدمتگزاران میهن در زندان هایشان، حفاظت میهمانان را با لبخندی ملیح بر لب برعهده داشته باشند، اطمینان می دهیم: هیچ ملالی نیست. قرار نیست هیچ پرچمی جز پرچم سه رنگمان برافراشته شود. قرار نیست جز سرود ملی سرودی به گوش برسد. قرار نیست جز گزارش های رسمی و دیدارهای رسمی و قرارهای رسمی و وعده های رسمی مسموع و مقرر شود. همه چیز امن و امان است نگران نباشید! ایرانی ها همیشه میهمان نواز بوده اند و هرگز نمی گذارند این چند روز میهمانی باشکوه خدشه دار شود تا فردا روز، در سفرنامه های اجانب ما را به تمسخر گیرند که رسم میهمان نوازی بلد نبودیم! همه چیز آرام است و آرام خواهد ماند تا پرواز آخرین هیأت چند صدنفره میهمانان به کشورهایشان. ما آدم های خوشبختی هستیم که روزی چند وعده برای این همه خوشبختی خویش نماز شکر به جای می آوریم. آری بی شک ما خوشبختیم اما برای این که نسرین ستوده ها و بهاره هدایت ها و مهسا امرآبادی ها را در دامان خویش پرورش داده ایم و بقیه زنانی که فردای اجلاس پشت دراوین صف خواهند کشید برای حضوری سبز در بند زنان! خوشبختیم که امروز دنیا، ایران را با جنبش اعتراضی مردم و با نام رقبای درحصر رئیس دولت کنونی می شناسد و با نام جوانان نخبه دانشگاهی مان و مردان سیاست علوی نه معاویه ای مان و با نام هایی که در تاریخ جاودانه خواهند ماند به پاس پایداری و استواری شان.

آری جای هیچ نگرانی نیست. ملت ایران میهمان نوازی را در ذات خود دارند و از میهمان هیچ انتظاری ندارند. جناب بان کی مون و سایر میهمانان که به ادعای مقامات حکومتی در حد پادشاه و رئیس جمهور و نخست وزیر کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها هستند مگر می شود تصویر ندا و سهراب را ندیده باشند یا نام نسرین ستوده و ابوالفضل قدیانی ودیگر بزرگان دربند و دانشجویان در تبعید را نشنیده باشند؟! آنان خود از داغ و درد ما نیک آگاهند لازم نیست هیچ تابلویی بالا برده شود. لازم نیست هیچ قرار ملاقاتی خواسته شود. لازم نیست هیچ خواسته ای مطرح شود. اما درب خانه های ما نیز مانند همه ایرانیان میهمان نواز و وطن پرست به روی میهمانانی که بخواهند احوالی از فرزندانمان بپرسند باز است.

اما شایسته تر آن که ما در روزهای پیش رو در خانه هایمان میزبان عزیزانمان باشیم و یا این که با بنزین اهدایی رئیس جمهور به سفری کوتاه برویم تا میهمانان و میزبانان دولتی هم بی دغدغه به کارشان برسند و بعد از تعطیلات اجباری ما، نتایج سودمند اجلاس را در تریبون های رسمی گزارش کنند تا بشود مایه افتخار ایرانیان میهمان نواز!

حکایت ما از اعیاد و فطر و اجلاس و این حرف ها گذشته است. حکایت، حکایت مهربانی در خانه خودمان و هم دلی و تعامل در وطن است که دلمان سخت برایش تنگ شده است!

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
دوم شهریورماه هزار و سیصد و نود و یک
 

واکنش مصطفی تاجزاده به بلوا سازی لباس شخصی ها علیه ناطق نوری

Posted: 24 Aug 2012 06:57 AM PDT

جـــرس: در واکنش به بلوا سازی لباس شخصی ها و اهانت محافل حکومتی به ناطق نوری در مشهد، سید مصطفی تاجزاده در پیامی از زندان اوین نسبت به هتک حرمت حرم رضوی به بهانه ارعاب منتقدین اصولگرا واکنش نشان داده است.


به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی در پیام خود با اعتراض به وقایع رخ داده در سخنرانی علی اکبر ناطق نوری در حرم امام رضا، بر هم زنندگان این برنامه را مانند خوارج صدراسلام دانسته که به طرد و تکفیر مخالفین می پردازند.
عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی با انتقاد از سکوت تایید آمیز رهبر جمهوری اسلامی در قبال این مساله، عدم پیگیری نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی را برای برخورد با متخلفان ناشی از همین سکوت رهبری دانسته و نوشته اشت: "آن چه در شب قدر در حرم امام معصوم رخ داد، تازه اقدامی اولیه و محدود بوده است و هنوز عنان این جریان خوارجی – تکفیری پاره نشده است وگرنه لابد سعید عسگرها دوباره فعال خواهند شد تا دیگر هیچ صدایی جز صدای رهبر و آقای مصباح و مریدانشان در جامعه منعکس نشود!"


متن کامل پیام مصطفی تاجزاده در پی می آید:
تلاش انصار انحصار و خشونت و سرکوب برای برهم زدن مراسم احیاء در حرم امام رضا، یک بار دیگر ثابت کرد که پیروان اسلام سلفی – تکفیری – خوارجی، چه در اهل سنت و چه بین شیعیان و مریدان آقای مصباح یزدی برای حذف رقبای خود هیچ حرمتی نه برای مکان های مقدس قائلند و نه برای زمان های مقدس! ایشان نیز مانند خوارج صدراسلام هر کس را که با آنان اختلاف نظر دارد، طرد و تکفیر می کنند و می کوشند وی را بی آبرو سازند و خانه نشین کنند.
آن چه در تعرض اخیر قابل توجه است این که گروه خوارجی انصار حزب الله چنان از مصونیت بهره مند شده است که یکی از سرکردگانش علناً مسئولیت این حرمت شکنی را به عهده می گیرد و مهم تر آن که آقای ناطق نوری و دیگر منتقدان مدیریت کنونی کشور را تهدید کرده است که اگر بار دیگر به بیان دیدگاه هایشان بپردازند «حزب الله رسماً عنان پاره می کند و به سراغ شان می رود.» یعنی آن چه در شب قدر در حرم امام معصوم رخ داد، تازه اقدامی اولیه و محدود بوده است و هنوز عنان این جریان خوارجی – تکفیری پاره نشده است وگرنه لابد سعید عسگرها دوباره فعال خواهند شد تا دیگر هیچ صدایی جز صدای رهبر و آقای مصباح و مریدانشان در جامعه منعکس نشود!
نکته بسیار مهم دیگر سکوت تأیید آمیز رهبری در این زمینه است که نتیجه آن عدم پیگیری مسئله توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و دستگاه های قضایی است. ظاهراً معنای جذب حداکثری به دست آوردن دل آقای مصباح یزدی و مریدانش به هر قیمت است و حذف حداقلی یعنی از میدان به در کردن همه کسانی که حاضر به تأیید صد درصد روندهای جاری مدیریتی نیستند! حتی اگر این منتقدین، اصول گراهای باسابقه ای باشند که هم اکنون به دلایلی با حکم رهبری مسئولیت هایی به عهده دارند!
به باور من چنان چه رهبر فقید انقلاب زنده بود، خواستار رسیدگی فوری و قاطع نهادهای مسئول به این امر می شد تا دیگر کسی جرأت نکند هم سو با عناصر افراطی وهابی و نیز طرفداران القاعده، حرمت اماکن مقدس را در ایران بشکند. مراکزی که در زمان های نه چندان دور ملجأ و پناه گاه مظلومان بودند و حتی شاهان مستبد قاجار نیز حرمت آن را نگاه می داشتند. سکوت جامعه مدرسین قم و جامعه روحانیت تهران نیز افزون بر آن که مایه تأسف است، نشان می دهد که استراتژی «النصر بالرعب» چگونه اعضای هردو تشکل را مرعوب کرده است که حتی جرأت محکوم کردن هتک حرمت حرم رضوی را ندارند. حرم امامی که خود او را «ضامن آهو» می خوانند!
 

هشدار سازمان گزارشگران بدون مرز به رهبر جمهوری اسلامی

Posted: 24 Aug 2012 05:34 AM PDT

در مورد میرحسین موسوی
 جـــرس: در پی وضعیت وخیم میرحسین موسوی، سازمان گزارشگران بدون مرز طی بیانیه ای، رهبر جمهوری اسلامی را مسئول جان وی دانست و نسبت به سلامت وی و دیگر روزنامه نگاران و وب نگاران ایرانی در حبس، هشدار داد.

 

به گزارش سایت سازمان گزارشگران بدون مرز، این بیانیه آورده است: "ما به رهبر جمهوری اسلامی یادآور می‌شویم که سلامت و جان این رهبر سیاسی را در خطر قرار ندهد. آقای خامنه‌ای مسئول جان میرحسین موسوی و دیگر روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی است که با وضعیت سلامت شکننده همچنان در بازداشت بسر می‌برند."


متن این بیانیه به شرح زیر منتشر شده است:


گزارشگران بدون مرز نگرانی عمیق خود را از وضعیت سلامت میر حسین موسوی، اعلام می‌کند. وی پس از یک عارضه‌ی قلبی در بیمارستانی در تهران بستری شده است. نخست وزیر سابق جمهوری اسلامی، کاندیدای انتخابات مخدوش ریاست جمهوری در سال ١٣٨٨  و صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده کلمه سبز، بیش از ١٨ ماه است در محلی نامعلوم در بازداشت خانگی بسر می‌برد، " بیماری میرحسین موسوی بیش از هر چیز از عوارض بازداشت او است. وی باید به فوریت آزاد شود. ما به رهبر جمهوری اسلامی یادآور می‌شویم که سلامت و جان این رهبر سیاسی را در خطر قرار ندهد. آقای خامنه‌ای مسئول جان میرحسین موسوی و دیگر روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران زندانی است که با وضعیت سلامت شکننده همچنان در بازداشت بسر می‌برند."


نزدیکان میرحسین موسوی ٧٢ ساله، به گزارش‌گران بدون مرز گفته‌اند که وی در چهارشنبه شب، اول شهریور ١٣٩١ دچار عارضه‌ی قلبی و روز بعد به بیمارستانی در تهران منتقل شده است. این بیمارستان تحت کنترل شدید ماموران امنیتی قرار گرفته است. انتشار اطلاعات ضد و نقیض در باره وضعیت سلامت و محل بستری شدن میرحسین موسوی نگران کننده است. خانواده وی که شدیدا تحت فشار قرار دارند، از اظهار نظر در این باره منع شده‌اند.
میرحسین موسوی، و همسرش زهرا رهنورد، روشنفکر و نویسنده و مهدی کروبی رئیس سابق مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی، صاحب امتیاز روزنامه توقیف شده اعتماد ملی، از تاریخ ٥ اسفند ١٣٨٩، در محلی نامعلوم در بازداشت خانگی بسر می‌برند و از همه حقوق خود محروم شده‌اند. فاطمه کروبی سردبیر مجله‌ی توقیف شده ایران‌دخت، و همسر مهدی کروبی که با وی بازداشت شده بود، در مهرماه ١٣٩٠ آزاد شد. مهدی کروبی نیز از بیماری‌های متعدد تشدید شده در اثر شرایط بازداشت، رنج می‌برد.
گزارش‌گران بدون مرز یاداور می‌شود: "بازداشت‌های خودسرانه و مخفی نگاه داشتن محل بازداشت زندانیان سیاسی، نقض فاحش قوانین بین‌المللی است. این روش از مصادیق بارز "ناپدید" کردن اجباری است. مسوولان حکومت ایران به شکل نظام‌مند این روش‌ها را علیه روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران بکار می‌گیرند."
 

رشته‌های زنانه- مردانه؛ زمانی که جنسیت تعیین کننده است

Posted: 24 Aug 2012 05:00 AM PDT

جرس: "آیا رشته‌هایی همانند کشاورزی ومعدن واقعا دخترانه است؟ چطور یک دختر می‌تواند زیرآفتاب و به سختی به مزرعه برود یا اینکه چطورمی تواند به معدن برود وسنگ بکند و به بیرون بیاورد؟ به طورحتم این یك ظلم به دختراست. این رشته‌ها برای دختران جز گرفتن مدرک، بازار کار ندارد و تنها آن‌ها را گرفتار می کند."


این ها جملات حجت الاسلام صدر الدین شریعتی، رئیس دانشگاه علوم انسانی علامه طباطبائی، به نقل از خبرگزاری ایلنا است تا به ذم خود نشان دهد دربرخی رشته‌ها به طورمعمول دختران داوطلب نیستند. رئیسی هفت سال است یکی از پیشگامان طرح های بدیع با عنوان رسمی "اسلامی کردن دانشگاه ها" برای محدود کردن فضای دانشگاه است و امسال شمار زیادی از رشته های تحصیلی را به صورت تک جنسیتی برگزار می کند.


ادعای شریعتی در حالی مطرح می شود که امسال دانشگاه تهران در اقدامي بي‌سابقه حاضر به اعمال سهميه معدل ورود به مقطع كارشناسي ارشد براي دختران رشته معدن نيست. به گزارش روزنامه اعتماد با اینکه چهار نفر از 6 نفری که امسال بدون کنکور و بر اساس نمرات ممتاز دوره کارشناسی شان قاعدتا باید امکان ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد این رشته را می یافتند، دختر هستند.


بنا بر این گزارش، 12 دانشگاه كشور در رشته مهندسي معدن ظرفيت پذيرش دختران در رشته مهندسي معدن را صفر كرده‌اند و تنها مردان را پذيرش مي‌كنند و ساير دانشگاه‌ها نيز سهميه ناچيزي را براي پذيرش دختران در اين رشته قرار داده‌اند. در قبال مسئولیت این سهمیه بندی نیز سازمان سنجش شانه خالی کرده و آن را بر اساس تصمیم دانشگاه ها می داند اما بر اساس قانون، دانشگاه‌ها اختيار تعيين جنسيت دانشجويان را ندارند. به همين دليل كارشناسان آموزش عالي معتقدند اين‌گونه ممنوعيت‌ها كه بر اساس آن تعداد زيادي از دانشگاه‌ها از پذيرش دانشجوي دختر خودداري كرده‌اند، اساسا پايه و اساس قانوني ندارد.


مرداد امسال همزمان با انتشار دفترچه‌ی انتخاب رشته کنکور سراسری، دانشجو نیوز گزارش داد که در سال جاری در بیش از ٦٠ دانشگاه کشور در برخی از رشته ها داوطلبان به صورت تک جنسیتی پذیرش خواهند شد که نسبت به سال گذشته (40 دانشگاه) از رشد قابل توجهی برخوردار است. در مجموع ازهر شش رشته دانشگاهی، يک رشته به صورت تفکيکی برای دانشجويان دختر و پسر برگزار می‌شود.


بر اساس اطلاعات این گزارش امسال، در گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی در حدود ٢٠ درصد، علوم انسانی بیش از ٣٠ درصد، علوم تجربی ١٠ درصد، هنر ٣٤ درصد و زبان های خارجی ٢۵ درصد کدرشته های دانشگاهی به صورت تفکیک شده برای دانشجویان پسر و دختر برگزار خواهد شد. البته در گروه ریاضی، که شامل رشته های پرطرفدار مهندسی نیر هست، در مقابل 194 رشته شهر با پذیرش صرفا مردان تنها 74 رشته اختصاصا دانشجوی زن پذیرش می کنند.


یک استاد دانشگاه: زنانه مردانه‌ کردن کارها مربوط به دوره قاجاریه است

در همین زمینه دکتر مرتضی اصانلو، بنیانگذار کار‌شناسی ارشد و دکتری معدن در ایران، به خبرگزاری ایلنا گفته است که بخش معدن بدون حضور بانوان آسیب می‌بیند.
بنا به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه امیرکبیر تجربه چند سال گذشته در مورد پذیرش دانشجویان ممتاز برای مقاطع ارشد نشان می‌دهد درصد پذیرش دانشجویان دختر قابل توجه و در بعضی موارد بیشتر بوده است.


وی می افزاید: دانشگاه‌ها چگونه می‌توانند از پذیرش دانشجویان ممتاز، رتبه بالا، علاقه‌مند و با استعداد صرفا به دلیل دختر بودن خودداری کرده و به جای آن‌ها اقدام به پذیرش دانشجویان یا متقاضیانی کنند که از استعداد و رتبه کمتری برخوردارند. خروجی چنین فارغ‌التحصیلان چه خواهد بود؟


این استاد دانشگاه با اشاره به این نکته که شریف‌ترین کارگران و انسان‌ها در معادن مشغول کارند، میگوید: کارکردن در معادن به مراتب امن‌تر از خیلی از مکان‌ها برای خانم‌ها در تهران است. این طرز فکر که بعضی از کار‌ها مردانه و بعضی دیگر زنانه است مربوط به دوره قاجاریه است و امروزه خانم‌ها در کلیه زمینه‌ها اگر فرصت پیدا کنند شایستگی خود را نشان می‌دهند.


وی ادامه می دهد: در مرحله استخراج تجارب، بسیاری از معادن در دنیا مثل سوئد، برزیل و شیلی نشان می‌‌دهد که خانم‌ها نه تنها در مدل کردن، ذخیره و برنامه‌ریزی موفقند، بلکه در بخش اجرا و اپراتوری نیز عملکرد خوبی داشته‌اند، حتی به دلیل دقت در اجرای پلان‌ها اپراتور ماشین‌آلات مثل شاول، بولدزر، لودر و گریدر نیز از میان خانم‌ها انتخاب شده‌اند.


اصانلو با محاسبه میزان روزافزون نیاز بشر به مواد کانی در مورد آینده معدنکاری می گوید: در ۵۰ سال دیگر رشته مهندسی معدن دوران شکوفا و پررونقی را پشت سر خواهد گذاشت. حیف است به دلیل جنسیت دانشگاه‌ها خود را از افراد مستعد، علاقه‌مند و باهوش محروم کنند و از ارائه برنامه‌های بهینه در بخش‌های اکتشاف، طراحی و برنامه‌ریزی معادن عاجز شوند.


یکی از فارغ التحصیلان رشته ی معدن نیز اعتقاد دارد مشکل اینجا است که افرادی مسئول این تغییرات هستند که اساسا اطلاع آکادمیک چندانی راجع به رشته‌ها ندارند و به جرس می گوید: بخش عمده اي از مهندسي معدن طراحي و كارهاي ازمايشگاهي است كه به لحاظ فرم عملا تفاوتی با مثلا مهندسي صنايع يا عمران ندارد.

 

او ادامه می‌دهد: اشتباه آقایان این جا است که مهندسی را با کار در معدن اشتباه گرفته اند و از کسی هم راجع به آن نپرسیده اند.


انتقادات بین المللی به تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها


به دنبال حذف گسترده ی پذیرش دختران، شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل ٢٠٠٣ نیز در نامه ای به رییس سازمان زنان سازمان ملل متحد، به حذف پذیرش دختران از 77 رشته ی دانشگاهی اعتراض کرد.


این فعال حقوق بشر در بخشی از نامه خود به بان کی مون، با اشاره به اینکه 36 دانشگاه مبادرت به حذف پذیرش دختران از ٧٧ رشته تحصیلی کرده اند و در نتیجه آمار دختران دانشجو در ایران از 65 به 50 درصد کاهش خواهد یافت، می نویسد: همچنین سیاست تفکیک جنسیتی که در برخی از دانشکده ها اعمال می شود و نیز تغییرات بنیادی که در محتوای دروس دانشگاهی رشته "مطالعات زنان " و تبدیل نام آن به "حقوق زن در اسلام" به عمل آمده است، حکایت از تحمیل فرهنگ پدر سالار دارد که هدف آن تقویت نقش زن در خانه و خانواده و ناچیز جلوه دادن اهمیت وی در اجتماع است.


این وکیل دادگستری، پس از برشمردن موارد دیگری از نقض حقوق زنان در ایران، در پایان نامه ی خود تاکید می کند: آن چه گفته شد قسمتی از سیاست های اخیر حکومت جمهوری اسلامی است که چون تاب حضور پر شور زنان را در حوزه عمومی ندارد، سعی دارد آنان را به حوزه خصوصی یعنی درون خانه بازگرداند تا شاید دست از مخالفت ها و مطالبات بر حق خود بردارند.


دامنه واکنش به تفکیک پذیرش بر اساس جنسیت به وزارت خارجه ایالات متحده نیز کشیده شد. این وزارت خانه با صدور بیانیه ای نیز این اقدام را موجب «عقب‌گرد» زنان در ایران دانست و خواستار حفظ حقوق زنان ایرانی از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی شد.


به گزارش رادیو فردا، ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده، در بیانیه‌ای که روز سه‌شنبه، ۳۱ شهریورماه، منتشر شد، با تأکید بر برتری شمار زنان دانشجو در ایران بر مردان «برای بیش از ۱۰ سال» تأکید کرد که عدم پذیرش زنان در ۷۷ رشته دانشگاهی مهم موجب «عقب‌گرد قابل توجه» زنان شده و امکانات زنان برای یافتن شغل را محدود می‌کند.


وی با اشاره به اظهارات «روسای برخی از دانشگاه‌ها» در ایران مبنی بر «ماهیت مردانه» برخی رشته‌ها اعلام کرد که این گونه اظهارات ضمن تضعیف تلاش‌های زنان ایران برای رقم زدن آزادانه آینده خود، پتانسیل نیروی کار ایران را کاهش می‌دهد.

وزارت خارجه ایالات متحده نیز در بیانیه اخیر خود خواستار حفاظت از حقوق زنان ایران از سوی مقام‌های جمهوری اسلامی شده و درخواست کرده است تا جمهوری اسلامی به قوانین ایران و قوانین بین‌المللی در راستای جلوگیری از تبعیض پای‌بند باشد.


از بازگشایی دانشگاه‌ها پس از انقلاب فرهنگی، هر از چندی طرح تفکیک دختران و پسران در دانشگاه‌ها مطرح می‌شود، طرحی که در همان بدو امر با واکنش تند آیت‌الله خمینی مواجه شد. در سال‌های اخیر نیز به موازات آن که تعداد دختران دانشجو نسبت به پسران به مرور افزایش یافت بحث تفکیک جنسیتی نیز ابعادی تازه پیدا کرد. حالا دیگر مسئله تنها تفکیک کلاس‌‌ها نیست بلکه بسیاری از رشته‌ها، مردانه زنانه شده‌اند و پیش از آن‌که شایستگی علمی دانشجویان برای ورود به بعضی رشته‌ها و دانشگاه‌ها سنجیده شود، این جنسیت دانشجو است که تعیین کننده‌ است.


 

میرحسین موسوی از بیمارستان به مکانی نا معلوم انتقال یافت

Posted: 24 Aug 2012 04:41 AM PDT

در کمتر از ٢۴ساعت و کامل نشدن روند درمان
جـــرس: به گزارش منابع خبری، هنوز یک روز از عمل قلب میرحسین موسوی، راهبر در بند جنبش ‌سبز نگذشته، نیروهای امنیتی وی را صبح امروز جمعه سوم شهریورماه به مکانی نامعلوم انتقال دادند.

 

به گزارش جرس، منابع آگاه گزارش داده اند که مهندس موسوی که دیروز به‌دلیل عارضه شدید قلبی و در میان تدابیر شدید امنیتی به یکی از مراکز تخصصی قلب تهران منتقل شده بود، پس از عمل آنژیوگرافی و درحالیکه به‌نظر پزشکان یکی از عروق‌قلبی وی هنوز دچار انسداد است از بیمارستان به نقطه‌ای نامعلوم انتقال داده شده است.


این منابع گفته اند روی ایشان تیلت‌تست انجام شده و یکی از عروق قلبی وی دچار انسداد کامل است که به‌دلیل حاد بودن شرایط ایشان که احتمال سنکوپ وجود دارد باید تحت نظر کامل قرار داشته باشند.


در شرایطی که مطابق روند پزشکی، بیمار باید ۴۸ ساعت تحت‌نظر قرار داشته باشد اما این اتفاق رخ نداده و مهندس موسوی را در کمتر از ٢۴ ساعت از بیمارستان خارج کرده‌اند.


این در حالی است که به اصرار ماموران همراه وی قرار بوده مهندس موسوی را پنجشنبه شب و در کمتر از ١٢ساعت از بیمارستان خارج کنند. اما به‌دلیل توصیه‌های پزشکی و خطر جانی، انتقال وی به جمعه صبح موکول شده است.


براساس این گزارش، روز پنجشنبه و پس از انتقال مهندس موسوی به بیمارستان شرایط بخشی که ایشان در آن بستری بودند مختل شده بود و ملاقات کنندگان سایر بیماران نمی‌توانستند طبق روال معمول به دیدار بیمارانشان بروند که این موضوع باعث اعتراض همراهان بیماران شده و برخورد تند و توهین‌آمیز ماموران را در پی داشته است.
 

آغاز دور جدید مذاکرات میان ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی

Posted: 24 Aug 2012 04:41 AM PDT

جـــرس: دور جدید مذاکرات ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی امروز، جمعه، ۲۴ اوت (سوم شهریور) در وین آغاز شده است.


به گزارش بی بی سی، فراهم شدن امکان دسترسی بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به سایت پارچین در تهران از محورهای اصلی مذاکرات امروز اعلام شده است.


هرمان ناکارتس، رئیس هیات مذاکره‌کننده با ایران، پیش از آغاز گفت‌وگوهای امروز به خبرنگاران گفت که این هیات به دنبال "رسیدن به توافقی بر سر رویکردی سازمان‌یافته به منظور مرتفع کردن تمام موضوعاتی است که تاکنون حل‌نشده مانده‌اند."


او که معاون دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است، اضافه کرد که در این نشست درباره موضع ایران در قبال درخواست آژانس برای دسترسی به سایت پارچین هم گفت‌وگو خواهد شد.


علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و رئیس هیات مذاکره‌کننده این کشور هم به خبرنگاران گفت که انتظار "پیشرفت" در این گفت‌وگوها را دارد.


او گفت: "این واقعیت که ما مذاکرات با آژانس را ادامه می‌دهیم نشان می‌دهد که مصمم هستیم به نتیجه‌ای مثبت برسیم."


دور پیشین مذاکرات ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز جمعه ۱۹ خرداد ماه در وین برگزار شد.


دسترسی به پارچین
کشورهای غربی ایران را متهم می‌کنند که فعالیت‌های هسته‌ای خود را با اهدافی نظامی دنبال می‌کند.

ایران همواره چنین اتهاماتی را رد کرده است.


با این حال، فعالیت‌هایی که گفته می‌شود آثار آنها در تصاویر ماهواره‌ای مربوط به تاسیسات نظامی پارچین در جنوب شرق تهران ثبت شده‌اند، زمینه‌ساز ابراز نگرانی منتقدان برنامه هسته‌ای ایران بوده است.


ظن آن می‌رود که آزمایش‌های نظامی مرتبط با تسلیحات هسته‌ای در این سایت انجام شده باشد.
یوکیا آمانو، دبیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در خرداد ماه امسال اعلام کرد که این آژانس گزارش‌ها و تصاویری ماهواره‌ای در اختیار دارد که نشان می‌دهد در پارچین فعالیت‌هایی از جمله شستشوی ساختمان‌ها، خاکبرداری و تخریب ساختمان‌ها در جریان بوده است.


دیپلمات‌های غربی نیز دو روز پیش به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند که تصاویر ماهواره‌ای نشان می دهد پاکسازی منطقه نظامی پارچین در ایران، مراحل پایانی خود را طی می‌کند.


ایران با رد ادعاهای مربوط به انجام آزمایش‌های مرتبط با تسلیحات هسته‌ای در سایت پارچین اعلام کرده است که بازدید از این منطقه در چارچوب توافق‌های دوجانبه با آژانس نیست و این کشور تحت شرایطی خاص می‌تواند به بازرسان اجازه بازدید از پارچین بدهد.
 

هشدار عفو بین الملل در خصوص اتهام محاربه به ارژنگ داوودی

Posted: 24 Aug 2012 04:41 AM PDT

جـــرس: سازمان عفو بین الملل می گوید براساس گزارش ها به این سازمان، قرار است دادگاه ارژنگ داوودی به اتهام محاربه، چهار روز دیگر در تهران برگزار شود.


به گزارش رادیو اروپای آزاد، عفو بین الملل در اطلاعیه اش گفته است که ارژنگ داوودی، قعال سیاسی ایرانی که از 9 سال پیش در زندان است، به بند 209 زندان اوین منتقل شده و ممکن است اذیت و آزار یا شکنجه شده باشد.


ارژنگ داودی، 60 ساله، در اکتبر سال 2003 بخاطر شرکت در فیلم مستند "ایران ممنوعه" که در آن او در مورد نقض حقوق بشر در ایران صحبت می کند دستگیر شد.


عفو بین الملل از همگان خواسته است که به مقامات ایران نامه بنویسند و از آنها خواستار مهیا کردن سه امکان زیر برای ارژنگ داودی شوند.

- درخواست از مقامات ایرانی برای آزادی فوری و بدون قید و شرط ارژنگ داودی ، او صرفا به خاطر به کارگیری مسالمت آمیز حقوق خود در نوشته هایش برای آزادی بیان و تشکل و فعالیت سیاسی در بازداشت است.
- از آنها خواسته شود از ارژنگ داودی در برابر شکنجه و سایر بدرفتاریها محافظت شود و به او تمام مراقبت های لازم پزشکی داده شود.
- فراخوانی برای امکان دسترسی فوری ارژنگ داودی به خانواده و وکیل خود.