جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


ايران خودرو، امروز: تحصن، اعتصاب، عزای عمومی

Posted:

ادامه اعتراضات به فاجعه ایران خودرو

جرس: در پی حادثه مرگبار در شرکت ایران خودرو که بر اثر فشار کاری وارده بر یکی از کارگران بوقوع پیوست، و منجر به مرگ چند تن از كارگران آن شركت شد، فضای كارخانه همچنان به شدت ملتهب بوده و کارگران معترض در تحصن به سر می برند.


به گزارش وبلاگ «کارگران فلزکار مکانیک»، كارگران معترض كه علت اصلی این حادثه را اضافه كاری اجباری می دانند، حاضر به ترك كارخانه نشده و همچنان در فضای كارخانه ایران خودرو متحصن هستند.


این در حالی است كه از دیروز، شش بهمن ماه، مسئولان كارخانه با اعلام عزای عمومی اقدام به تعطیلی كارخانه كرده كه این تعطیلی امروز هم ادامه دارد و به این ترتیب از ورود دیگر كارگران به كارخانه جلوگیری شده و مانع از پیوستن آنها به جمع متحصنین گشته اند.


همچنین هنوز اجساد كارگران كشته شده به خانواده هایشان تحویل نشده است. امروز قرار است تعداد ٢٧ نفر از نمایندگان منتخب كارگران در دیداری با وزیر صنایع، خواستار پاسخگویی وی باشند.


گفتنی است مسئولین کارخانه ایران خودرو یکی از کارگران شیفت شب کارخانه را که در قسمت حمل و نقل داخل کارخانه کار می کرد، با وجود بیماری شدید، در روز تعطیل (سه شنبه – اربعین حسینی) مجبور به کار کرده بودند و این کارگر پس از اینکه با وضعیت جسمانی بسیار سخت، چند سرویس را انجام داد، با خودرو به کارگرانی که برای زدن کارتِ ساعت در محلی جمع شده بودند، برخورد کرد که در نتیجه گروه زیادی کشته و زخمی شدند .


تجمع اعتراضی کارگران شرکت ایران خودرو نسبت به این مسئله و مطالبه آنها جهت پاسخ خواهی از مسئولین شرکت، با برخورد خشونت بار نیروهای امنیتیِ مستقر در محل مواجه شده بود.
 

اخراج تعدادی از کارگران مترو تهران

Posted:

جرس: تعدادی ازكارگران شركت متروی تهران از اخراج خود توسط شركت پیمانكار طرف قرارداد با این شركت خبر دادند.


به گزارش ایلنا، این كارگران اظهار داشتند ما تا پیش از این در شركت سیتیك كه شركتی چینی و پیمانكار متروی تهران است اشتغال داشتیم اما پس از واگذاری كارها به یك شركت پیمانكار ایرانی از كار اخراج شده‌ایم.


آنان با بیان اینكه شركت سیتیك درخط یك و چهار متروی تهران فعال بود، گفتند: شواهد حاكی است كه پس از افتتاح ایستگاه‌های قیطریه تا تجریش، تعداد كارگران اخراجی افزایش خواهد داشت.


كارگران با استمداد از شهردار تهران و مدیرعامل متروی تهران تاكید كردند: خدا را خوش نمی‌آید كه ما با سابقه چند سال كار وزن و فرزند و هزینه‌های زندگی ازكار اخراج شویم بنابراین استدعا داریم كه ما را درسایر شركت‌های پیمانكاری طرف قرارداد با متروی تهران جذب كنند.
 

اعتراض خانواده های زندانیان سیاسی زندان گوهردشت به شرایط غیر انسانی علیه زندانیان

Posted:

جرس: در پی انتقال ناگهانی زندانیان سیاسی زندان گوهردشت (رجایی شهر) به یکی از بندهای سخت و بدون امکانات زندان، روز پنجشنبه هفتم بهمن ماه ٨٩، خانواده های زندانیان سیاسی که برای ملاقات با عزیزانشان به آن زندان مراجعه کردند، متوجه شدند که ملاقاتهای حضوری به کابینی تبدیل شده و تعدادی از آنها در همین رابطه دست به اعتراض زدند و از رفتن به ملاقات کابینی خوداری کردند.


به گزارش فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، میرزایی، یکی از مسئولین سالن ملاقات نیز، با تهدید و به کار بردن الفاظ زشت، سعی داشت مانع گسترش اعتراضات خانواده ها شود؛ ولی خانواده ها به اعتراضات خود ادامه داده و خواستار توقف محدودیتها علیه عزیزانشان شدند.


بر اساس این گزارش، زندانیان سیاسی که اخیرا به سالن ۱۲ بند ۴ منتقل شده اند، تهدید کرده اند که در صورت پایان نیافتن این شرایط، دست به اعتراضات گسترده خواهند زد.


گزارش ها از زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) حاکی از آن است که مسئولان این زندان به دنبال انتقال دهها تن از زندانیان سیاسی آن زندان به سالن ۱۲ بند ۴ و ایجاد بند ویژه امنیتی، درصدد فشار مضاعف و همچنین اعمال محدودیت های بیشتر بر این دسته از زندانیان هستند .


قطع تماس تلفنی با خانواده ها، قطع ملاقاتهای حضوری، قطع وسایل گرمایی سالن، شکسته بودن اکثر شیشه های سلولها، قطع بودن آب گرم حمام ها، غیر قابل استفاده و بسیار کثیف بودن سرویسهای بهداشتی و حمام ها، قطع امکانات درمانی، وضعیت بسیار بد و تقریبا غیر قابل استفاده بودن غذای زندان، عدم وجود امکان خرید از فروشگاه، قطع کامل ارتباط آنها با درون و برون از زندان و موارد متعدد دیگر، از جمله شرایط تحمیلیِ سالن ۱۲ بند ۴ است، که زندانیان سیاسی به آنجا منتقل شده اند.


کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی امروز طی گزارشی اعلام کرده بود که معاونت حفاظت زندان رجایی شهر، زندانیان سیاسی این زندان را برای چندمین بار تهدید کرده است که آنها به سرنوشت علی صارمی (اعدام) دچار خواهند شد .


هم اکنون زندانیان سیاسی چون ابراهیم حسین پور، احمد زیدآبادی، ارژنگ داوودی، اسماعیل قردویی میلان، افشین بایمانی، افشین یاوری، بهروز توکلی، بهروز جاوید طهرانی، جعفر اقدامی، جمال الدین خانجانی، جمال فریمانی، جمشید صادق الحسینی، حسن خدابندی، حسن طفاح، حسین شهریاری، حشمت الله طبرزدی، خالد حردانی، خالد فریدونی، داوود سلیمانی، رسول بداغی، رسول ماهموت، رضا جوشن، رضا رفیعی، رضا شریفی بوکانی، زانیار مرادی، سعید تیزفهم، سعید رضایی، سعید ماسوری، سیف الله سه گانی، شهرام پورمنصوری، شیرمحمد رضایی، صالح کهندل، عباس اسفندیاری، عباس رادفر، عفیف تعیمی، علی عجمی، علیرضا کرمی خیرآبادی، عمر فقیه پور، عیسی سحرخیز، غلامرضا غلامحسینی، فرزاد مددزاده، کریم پورصمدی، کریم معروف عزیز، کیوان صمیمی، لقمان مرادی، الله وردی روحی، ماشاءالله حائری، محسن دکمه چی، محمد جوکار، محمد مهدی، محمد نظری، محمدعلی منصوری، مجید توکلی، مسعود باستانی، مصطفی اسکندری، منصور اسانلو، منصور رادپور، مهدی محمودیان، مهدی مصطفوی، میثاق یزدان نژاد، ناصح یوسفی و هود یازرلو، به سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر منتقل شده اند.
 

شعله ور شدن اعتراضات مردمی در یمن

Posted:

همزمان با تونس، اردن و مصر
جرس: در ادامه خیزش های مردمی در کشورهای عربی که بعد از پیروزی قیام تونس فاز جدیدتری یافته و کشورهای اردن و مصر را فراگرفته، روز پنجشنبه هفتم بهمن ماه نیز، هزاران تن از مردم یمن، مجددا با حضور در خیابانهای صنعا خواستار بهبود وضعیت اقتصادی، علاج تورم و بیکاری و همچنین اصلاحات سیاسی شدند و بنا به گزارش برخی منابع خبری، همزمان مخالفت خود را با موروثی شدن حکومت اعلام کردند.


به گزارش خبرگزاری الجزیره، از صبح پنجشنبه هزاران نفر از مردم یمن با برگزاری تظاهرات گسترده خواستار اصلاحات سیاسی در کشور شدند.


شرکت کنندگان در این تظاهرات مخالفت خود را با موروثی شدن حکومت یمن و مادام العمر شدن علی عبدالله صالح رئیس جمهوری کنونی اعلام کردند.


خبرنگار تلویزیون الجزیره اعلام کرد : تظاهرات مردم یمن از صبح پنجشنبه در چهار منطقه صنعا پایتخت آغاز شد و مردم شعارهایی در مخالفت با موروثی شدن حکومت و ضرورت اصلاحات سیاسی در کشورشان سر می دادند.


طی روزهای گذشته نیز، در پی سرنگونی دیکتاتور تونس بر اثر قیام مردم آن کشور، شماری از مردم یمن در صنعا بر ضد رژیم علی عبدالله صالح تظاهرات کرده و توسط ماموران انتظامی مورد سرکوب و دستگیری قرار گرفته بودند.


خاطر نشان می شود بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تونس، مردم اردن نیز با حضور در خیابان ها، اعتراضات اقتصادی و سیاسی خود را اعلام داشتند و اواسط هفته جاری، در پی مواجهۀ خشونت بار حکومت با مردم، خواسته های آنان تا حوزۀ شخص اول حکومت پیش رفت.


همچنین طی روزهای اخیر، مردم مصر نیز تظاهراتی اعتراض آمیز صورت دادند، که با خشونت و کشتار حکومت مواجهه گردید و سبب شعله ور شدن قیام گشت. امروز پنجشنبه (هفتم بهمن – ٢٧ ژانویه) همزمان با تظاهرات مردم یمن بر ضد رژیم حاکم، مردم شهرهای مختلف مصر هم، علی رغم هشدارهای شدید دولت، به اعتراضات گسترده خود بر ضد حکومت حسنی مبارک ادامه می دهند.

امروز شبکه الجزیره از دعوت گروههای مخالف رژیم مبارک از مردم برای شرکت در تظاهراتی گسترده پس از نماز جمعه (فردا) در شهرهای مختلف به ویژه قاهره، سوئز و اسکندریه خبر داده و احتمال برگزاری این تظاهرات، سبب خشم و هراس هیئت حاکمه مصر شده است و به همین سبب تدابیر امنیتی در شهرهای مختلف بسیار تشدید شده است.


گفتنی است با گذشت دو هفته از پیروزی قیام مردم تونس و سقوط حکومت بن علی، تظاهرات مردم آن کشور و درخواست آنها برای کنار رفتن بقایای رژیم سابق از قدرت کماکان ادامه داشته، تا اینکه روز چهارشنبه ششم بهمن، دولت موقت تمامی خواسته های معترضین را پذیرفت.
 

ادامه اعتراضها در مصر با وجود هشدارهای دولت مصر

Posted:

آهنگی با مضمون آزادی در تونس

Posted:

“پاتوق اهل قلم” نامه ای به دکتر خزعلی

Posted:

مهرداد نصرتی مهرشاعر

  

سلام علی آل یس!

برادر بزرگوارم جناب آقای دکتر خزعلی !

یادداشتی را بر روی خروجی سایت حضرتعالی دیدم با عنوان " پاتوق اهل قلم" . چشمانم برقی زد. گفتم :مرحبا به این آقا مهدی ! دور هم جمع کردن اهل قلم ، یعنی باشگاه کانگفوی اندیشه ، یعنی جایی که می شود در آن چهار نفر را پیدا کرد که حرف هایت را می شنوند ، می فهمند ، نقد می کنند و تو در این میانه می توانی رشد کنی ، رشد کنی تا اگر هنوز روی پنجره ای که به سمت بصیرت واقعی باز می شود لکه ای هست ..... ، تا اگر هنوز در گوشه ای از اعماق ذهن ، سایه تاریکی هست ..... ، تا اگر ..... چه میدانی پیش یک اهل قلم ، مژده بر پا کردن منبر جدیدی برای تضارب افکار یعنی چه ؟!

قبل از اینکه از تیتر به متن برسم ، دوباره غول خاطرات مرا بلعید . فرو رفتم . فرو رفتم تا رسیدم به پارک شهر . من از قرچک ورامین با مینی بوس های خطی و اوتوبوس های شرکت واحد خودم را می رساندم به پارک شهر تا هر عصر پنج شنبه در اطاقی کوچک ، روبروی کتابخانه ، در کنار بسیاری از نام های آشنای امروز شعر بنشینم و قیصر غزل و سیدالشعرای شعر معاصر (استاد استاد حسینی) و ..... برایم از زیبایی فکر و شیوایی سخن ، درس های ابدی بگویند.

شاید باور کردنش سخت است که بخاطر فضای کم اطاق ، دوستان روی سکوی پنجره و روی رادیاتورشوفاژ می نشستند ، یا حتی ایستاده ... و خلاصه هر طوری بود برای خود جایی را دست و پا می کردند تا کلام را از دهان آن بزرگواران بربایند.

هیچوقت یادم نمی اید با خودم گلایه ای کرده باشم از اینکه برای بودن در این جلسات باید حداقل چهار ساعت در راه باشم . بادش بخیر چه روزهایی ! چه جلساتی !

هرگز یادم نمی رود که چند بار پیش آمد به دلایلی که ما آخرش هم متوجه نشدیم ، درب همان اطاق کوچک را هم برای این جماعت شیفته ادب و فرهنگ باز نمی کردند و آنوقت مشکل گشای کار، ریش سفید استاد سید حسن حسینی بود و چانه زدن قیصر و .... (البته بعدها ، به ما حتی اجازه استفاده از تالار را هم می دادند ).

نگاهم از روی تیتر بر روی متن لغزید :

" ... دوستان اهل قلم و ادب ، بنا داریم کتابخانه ای تاسیس کنیم برای نویسندگان و اهل قلم ، کتابخانه ای باز با فضایی متفاوت ،اهل قلم در میان کتابها بنشینند و بخوانند و گپ بزنند ، در واقع پاتوقی برای نویسندگان ، کتابها را در مخزن حبس نخواهیم کرد ، عاشقان کتاب در میان کتابها به بحث می نشینند و از آنها با چای و قهوه پذیرایی می شود.این جا اتاق ساکت مطالعه نیست ، اینجا محل گپ فرهنگی , علمی و ادبی است.این جا پاتوق ماست .این جا محل دیدار نویسندگان ، مترجمین و شاعران است....."

به به ! چقدر خوب ! چه همتی ! بقول آقایان : دمت گرم!

راستش را بخواهید در پارگراف قبلی به بحث پذیرایی که رسیدم ، داشتم ذهنم را گم می کردم ، آخر بوی قهوه مجانی خیلی به مزاجم نمی سازد ، اما با خود گفتم : خوب ، چه اشکال دارد ؟! دوستان بزرگواری می کنند . چرا باید رد احسان شود ؟!

اما خطوط بعد از این پاراگراف دیگر ذهنی برایم نگذاشت . همینطور دل و دماغ . انگار ذهن تصمیم گرفت صفای جلسات پارک شهر و دفتر شعر جوان را فورا از روی میز بردارد و در همان پارچه قدیمی اش بپیچد و در صندوق خانه خاطرات پنهان کند . ترسیدم بودم مبادا که آن چینی نازک ترک بردارد.

"سالنی هم برای جلسات نقد درست می کنیم ، که جلسات نقد کتاب ، مقاله یا اندیشه در آن برگزار شود .برای تامین محل کتابخانه (پاتوق اهل قلم ) نیاز به 450 میلیون تومان بودجه داریم . از همه دوستانی که ما را در تامین بودجه این تلاش نو فرهنگی یاری می دهند سپاسگزاری می نماییم ، این دوستان می توانند با تلفن های موسسه یا ایمیل تماس بگیرند تا شماره حساب داده شود....."

راستش را بخواهید اولش  که کمی گیج شده بودم  .با خودم حساب می کردم 450 میلیون تومان یعنی چند میلیون تومان؟! بعد فهمیدم :450 میلیون تومان یعنی خیلی میلیون تومان. آنقدر که با آن بتوان ....اصلا  چه کارهایی که نمی توان .....؟!

اگر اینگونه می نویسم به این دلیل است که می دانم شما روحیه مرا می شناسید و می دانم که از من گلایه نخواهید کرد ولی خداییش :

گمان کنم دکتر بزرگوار ! ...... راستی این روزها احوال اهل قلم را چقدرجویا هستید؟ پس حتما می دانید که چگونه روزگار می گذرانند ، بخاطر همین می خواستم یادآوری کنم که اهالی قلم ، این بندگان خدا ، طاقت شنیدن اعداد خیلی بزرگ را ندارند . خداوند اگرچه به اهالی قلم دل بزرگی داده است اما از آنطرف جیب های کوچکی داده و حسابهای بانکی که در آن می توان گل کوچک بازی کرد ، خلوت خلوت خلوت ....

این ماجرا  را هم بشنوید بد نیست :

چندی قبل کسی  که نمی دانم از کجا به اوضاع نامیزان این " اهل قلم !!!" پی برده بود به بنده مراجعه کرد و پس از ارائه شمایی از اوضاع اقتصادی "اهل قلم " و اینکه این بندگان خدا غیر از خدا کسی را ندارند تا احوالی از آنان بپرسد ناگهان بنده را با جمله ای به برق سه فاز وصل کرد:

خدا را خوش نمی آید که شما اینطور با مشکلات دست و پنجه نرم کنید ، فکر شما باید فارغ از مسائل  و مشکلات روزمره باشد تا بتوانید به دردهای جامعه بپردازید .بنابراین پیشنهاد می کنم برای ما بنویسد و بقیه کارها را به ما ......

از دستم خواهش کردم ، همانجا که هست بماند و خوشبختانه خواهشم را پذیرفت .خدا را شکر کردم که تا این ساعت ، فقط قلم به مزد وجدانم بوده ام و بس . دستم به جای آنکه بسوی صورتی گستاخ برود ، پیش از آنکه او باور کند جلسه تطمیع تمام شده است ، به سوی دستش رفت و عرض کردم : خدانگهدار !

آقا مهدی عزیز ! دکتر بزرگوار ! دوست همدل !

این است وضع اهل قلمی که قرار است در سالن 450 میلیون تومانی بنشینند و تبادل اندیشه کنند. این است وضع اهل قلم ، که به برخی ها چراغ سبز داده است : اینک وقت حراج است ! پول نقد آماده کنید ! این است اوضاع اهل قلم که با هزار ، هزار مشکل شخصی و غیر شخصی ، وقتی دست به قلم می شوند ، تازه باید جواب این و آن را پس بدهند که چرا این را نوشتی و آن را ننوشتی ؟! این است اوضاع اهل قلم که شما قبول زحمت کرده اید و قصد دارید برای آنها پاتوق 450 میلیون تومانی بنا کنید ! این است وضع ما .......

 
*
نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

آغاز اقدامات امنیتی علیه ده ها زندانی سیاسی پس از انتقال به بند ویژه در زندان گوهردشت

Posted:

جرس: به گزارش منابع حقوق بشری، معاونت حفاظت زندان رجایی شهر، زندانیان سیاسی این زندان را برای چندمین بار تهدید کرد که به سرنوشت علی صارمی (اعدام) دچار خواهند شد . همچنین زندانیان سیاسی چون حشمت طبرزدی، عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی، بهروز جاوید تهرانی، منصور اسانلو و خالد حردانی تحت فشار اطلاعاتی قرار گرفته اند و مقامات در صدد پرونده سازی برای آنها هستند.


گزارش ها از زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) حاکی از آن است که مسئولان این زندان به دنبال انتقال ۶۲ زندانی سیاسی این زندان به سالن ۱۲ بند ۴ و ایجاد بند ویژه امنیتی، درصدد فشار مضاعف و همچنین اعمال محدودیت های بیشتر بر این دسته از زندانیان هستند .


به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، در تازه ترین اقدام علیه زندانیان سیاسی، روز گذشته نبی الله فرجی نژاد از بازجویان و شکنجه گران سابق زندان اوین که هم اینک مسئولیت معاونت حفاظت زندان رجایی شهر را بر عهده دارد، زندانیان سیاسی این زندان را برای چندمین بار تهدید کرد که به سرنوشت علی صارمی دچار خواهند شد. همچنین زندانیان سیاسی چون حشمت طبرزدی، عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی، بهروز جاویدتهرانی، منصور اسانلو و خالد حردانی تحت فشار اطلاعاتی قرار گرفته اند و مقامات در صدد پرونده سازی برای آنها هستند .


بر اساس این گزارش، در پی انتقال توام با تهدید زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج به سالن ۱۲ بند ۴، مسئولان این زندان ضمن بازرسی و تفتیش و همچنین توقیف برخی از اموال شخصی این زندانیان اعم از رادیو، دست نوشته ها و خاطرات و نامه های شخصی، به دستور وزارت اطلاعات و با همراهی دادستانی اقدام به قطع تمامی ملاقات ها و خطوط ارتباطی تلفنی زندانیان با بیرون از زندان و همچنین اعمال محدودیت هایی از قبیل دسترسی دشوار به بهداری و محدودیت خروج و تردد در سالن محل نگهداری زندانیان نموده اند .


اخبار رسیده از زندان رجایی شهر حاکی از آن است که هم اکنون تعداد زیادی از زندانیان سیاسی این زندان، از جمله عیسی سحرخیز، بهروز جاوید طهرانی، حشمت الله طبرزدی، مهدی محمودیان، خالد حردانی، رسول بداغی، رضا شریفی بوکانی، کریم معروف عزیز، منصور اسانلو، احمد زیدآبادی، افشین بایمانی و زانیار و لقمان مرادی توسط مقامات امنیتی این زندان برای اخذ اعترافات اجباری و پرونده سازی های مجدد، تحت شدیدترین فشارها و محدودیت ها قرار دارند .

 

سالن ۱۲ بند ۴ زندان زندان رجایی شهر که پیش از این محل نگهداری نوجوانان بزهکار بوده و به تازگی توسط مسئولان این زندان جهت اسکان زندانیان سیاسی در نظر گرفته شده، فاقد امکانات اولیه و ضروری مورد نیاز زندانیان است که از آن جمله می توان به غیرقابل استفاده بودن سرویس های بهداشتی، سیستم روشنایی نامناسب و ... اشاره نمود که این مساله برخلاف نص صریح آئین‎نامه اجرایی سازمان زندان‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی كشور که مسئولان زندان را مکلف به پیش بینی و اقدام به موقع و لازم در تهیه و تدارك نیازهای ضروری زندانیان می نماید می باشد .
دسترسی دشوار به بهداری، سیستم گرمایشی نامناسب، شرایط بهداشتی اسفبار زندان رجایی شهر، تغذیه نامناسب زندانیان و همچنین محدودیت های سخت اعمال شده بر زندانیان سیاسی رجایی شهر در حالی است که بسیاری از این زندانیان، از جمله منصور اسانلو، عیسی سحرخیز، داوود سلیمانی، خالد حردانی، حسین شهریاری، حسن طفاح و رضا شریفی بوکانی به علت فشارهای روحی و جسمی وارده و همچنین عدم دسترسی مناسب به خدمات درمانی و پزشکی مناسب دچار بیماری های گوناگون جسمی گشته اند .


زندان رجایی شهر کرج معروف به قتلگاه و تبعیدگاه زندانیان سیاسی می باشد که به علت شرایط نامناسب بهداشتی، ضرب و شتم سازمان یافته زندانیان سیاسی، محدودیت ملاقات های حضوری، عدم ارائه حداقل خدمات درمانی و ... توسط مسئولان این زندان و با هماهنگی دستگاه قضائی و مقامات امنیتی از آن برای تحت فشار گذاردن و حتی حذف فیزیکی زندانیان سیاسی استفاده می شود .


اسامی ۶۲ زندانی سیاسی حاضر در سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر کرج (گوهردشت) به قرار زیر است :
ابراهیم حسین پور، احمد زیدآبادی، ارژنگ داوودی، اسماعیل قردویی میلان، افشین بایمانی، افشین یاوری، بهروز توکلی، بهروز جاوید طهرانی، جعفر اقدامی، جمال الدین خانجانی، جمال فریمانی، جمشید صادق الحسینی، حسن خدابندی، حسن طفاح، حسین شهریاری، حشمت الله طبرزدی، خالد حردانی، خالد فریدونی، داوود سلیمانی، رسول بداغی، رسول ماهموت، رضا جوشن، رضا رفیعی، رضا شریفی بوکانی، زانیار مرادی، سعید تیزفهم، سعید رضایی، سعید ماسوری، سیف الله سه گانی، شهرام پورمنصوری، شیرمحمد رضایی، صالح کهندل، عباس اسفندیاری، عباس رادفر، عفیف تعیمی، علی عجمی، علیرضا کرمی خیرآبادی، عمر فقیه پور، عیسی سحرخیز، غلامرضا غلامحسینی، فرزاد مددزاده، کریم پورصمدی، کریم معروف عزیز، کیوان صمیمی، لقمان مرادی، الله وردی روحی، ماشاءالله حائری، محسن دکمه چی، محمد جوکار، محمد مهدی، محمد نظری، محمدعلی منصوری، محید توکلی، مسعود باستانی، مصطفی اسکندری، منصور اسانلو، منصور رادپور، مهدی محمودیان، مهدی مصطفوی، میثاق یزدان نژاد، ناصح یوسفی و هود یازرلو
 

همین امروز؛ که فردا دیر است

Posted:

سعیده منتظری

 

 

خوب است مسئولین امر اندکی بر کارنامه انقلاب اسلامی در ایران تأمل نمایند؛ فرصت باقی مانده را دریابند. همین امروز؛ که فردا دیر است. این خواسته ای جدید نیست، اما لازم است مکرر بگوییم تا شاید شنیده شود.

بهمن ماه یادآور پیروزی انقلاب اسلامی است. و چه فرصت خوبی است که در این ایام کارنامه سی و دو ساله انقلاب اسلامی را ورق بزنیم. آرمانهای آن را که در رأس آنها "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" بود مرور نماییم. مرور نماییم که آرمانها تا چه اندازه عملی شده اند و تا چه اندازه راه را به خطا رفته ایم، و در صدد جبران آن برآییم؛ هرچند بسیاری خطاها جبران پذیر نیست. در حقیقت خود ناقد خود باشیم. آشکار است آنان که در این راه مسئولیتی بر عهده گرفته اند بیشتر نیازمند این مرور و تفحص و نقد هستند.

و برای این مرور و تفحص و جبران خطاهای گذشته بایستی فرصت هایی را که مانده است دریافت. فرصت سازی نمود نه فرصت سوزی. امیرالمومنین علی (ع) می فرماید: «الفرصة تمر مر السحاب، فانتهزوا فرص الخیر» : "فرصت چون ابر می گذرد، پس فرصت های نیک را دریابید".

توجه به این آیه از قرآن مجید در مقام سنجش این کارنامه مناسب است؛ می فرماید: «محمد رسول الله و الذین معه أشداء علی الکفار رحماء بینهم». آیه شریفه در توصیف یاران پیامبر (ص) می فرماید: کسانى که با او هستند در برابر کفار با قاطعیت هستند: « أشداء علی الکفار »، اما در میان خود رحیم و مهربانند: « رحماء بینهم ».

ولى عجب این که مسلمانان به نام امروز از رهنمودهاى این آیه و ویژگی هایى که براى مؤمنان راستین و یاران رسول اللَّه (ص) نقل مى‏کند بسیار فاصله گرفته‏اند. حذف هر گونه مخالف، و بازداشت هر گونه منتقد سیاسی و احکام صادر شده اعم از زندان و تبعید و حصر و ... بهترین شواهد این مدعاست.  و چنین است که شعاع دایره انقلاب هر روز کوچک و کوچک تر می شود.

اما پس از گذشت سی و دو سال، خوب است مسئولین امر اندکی بر کارنامه انقلاب اسلامی تأمل نمایند. آن را نقد کنند و نیز در یک همه پرسی آزاد نقد مردم را نیز بنگرند. برای نقد و نقدطلبی فرصت باقی مانده را دریابند؛ همین امروز؛ که فردا دیر است.

«میدان از توست، مرکبی جولان ده    زان پیش که گویند: فرود آی، بس است» 

امید این که پوینده راه حق و حقیقت باشیم. 

 

پنجشنبه 7 بهمن 1389

 *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.  

نامه به مراجع و روحانیت بلند پایه

Posted:

س. دانا

 

در کودکی هر روحانی را که میدیدم با خوشحالی به سویش میدویدم و دستش را میبوسیدم اما مدتی است که دیگر حاضر نیستم در نماز جماعت به قسمت عمده ای از روحانیون اقتدا کنم زیرا دیگر آنها را عادل و حق طلب نمی بینم بلکه آنها را روحانیون وابسته به حکومت میدانم و با وجودیکه همواره از فعالیتهای سیاسی پرهیز میکردم اما زمانیکه نامه های تعدادی از زندانیان مؤمن شکنجه شده را که بوی «هل من ناصر ينصرني» میداد را خواندم و بر احوال این مملکت در چند سال گذشته بیشتر تأمل کردم از خدای خود ترسیدم لذا بر آن شدم تا تعدادی از سؤالات خود و شاید بسیاری از دیگر ایرانیان مسلمان را از شما بزرگان دین بپرسم. خواهشمندم به صورت صریح در رسانه های عمومی پاسخ دهید تا اگر اشتباه میکنیم به راه راست هدایت شویم.

     ای بزرگان دین آیا نامه های محمد نوریزاد وعبدالله مؤمنی و حمزه کرمی را خوانده اید؟ آیا ازمؤمنان زندانی شکنجه شده که علیه خود اعتراف کرده اند و اتفاقا" بسیاری از آنها از چهره های نظامند و میشناسیدشان خواسته اید که دور از چشم و گوش مأموران بیایند تا ما وقع جریان را برای شما بگویند؟ اولاً جرم این مؤمنان ودیگران چه بوده که باید ماهها در زندان انفرادی بمانند وشکنجه شوند؟ در ثانی آیا شما بزرگان دین نباید فرو کردن سر در چاه مستراح وتوهین به نوامیس و دیگر شکنجه های روحی و جسمی را به دست به اصطلاح سربازان امام زمان محکوم میکردید؟  در حوادث پس از انتخابات آیا ندیدید که تعدادی از مردم کشته شدند وبسیاری دیگر ماهها انفرادی زندان بودند وشکنجه روحی و جسمی شدند تا مجبور به اعتراف به عمل نکرده خود شوند و بعد بر اساس همین اعترافات به زندانهای طویل المدت محکوم شدند یا اعدام شدند؟ آیا میدانید هفته ها یا ماهها هیچکس را نبینید با هیچکس صحبت نکنید ودر چهار دیوار کوچک سلول انفرادی باشید وتنها ترس و اضطراب و وحشت و شکنجه داشته باشید یعنی چه؟ چنین بلاهایی بر سر بسیاری از هموطنانمان آمده و می آید اما قسمت عمده مراجع و روحانیت بلند پایه ساکت مانده اند. جالب اینجاست که تمام این اعمال به این بهانه که حفظ نظام از اوجب واجبات است توسط عوامل حکومت اسلامی انجام میشود. شما بزرگان دین بگویید که آیا این بهانه در محضر خداوند برای انجام معاصی کبیره قابل قبول است؟ سرکوب مردم بی دفاع و شکنجه زندانیان به جهت اعتراف به دروغ آیا سنت پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است یا ابوسفیانها و استالینها؟

     ای بزرگان دین آیا گمان نمیکنید که در قیامت و در روز حساب فراتر از آنچه که فکر میکنید باید پاسخگو باشید؟ آیا رهبر این حکومت مستقیم و یا غیر مستقیم مشروعیت خود را از روحانیت دریافت نمیکند؟ آیا فقهای مجلس خبرگان بصورت قانونی ومستقیم ومراجع و روحانیت بلند پایه بصورت غیر مستقیم و با ایجاد مشروعیت شرعی و محبوبیت و مقبولیت در بین توده مردم به رهبر جمهوری اسلامی قدرت نمی بخشند؟ بدین ترتیب آیا روحانیت بلند پایه در حسنات وسیئات رهبر جمهوری اسلامی شریک نیستند؟ همانطور که حتماً میدانید اگر شما به وظایف قانونی و شرعی خود برای یافتن حقیقت و شناسایی آن به توده مردم عمل نکنید از مسئولیت شما در پیشگاه خداوند متعال ذره ای نخواهد کاست.

     زمانی آقای خامنه ای را فردی متشرع میدانستم جالب اینجاست که حتی یک توده ای به نام هوشنگ اسدی که همبند ایشان در زندان بود در کتاب خود بسیار به نیکی از ایشان در آن دوران یاد میکند و از قول ایشان مینویسد "در حکومت اسلامی قطره اشکی از چشم مظلومی نخواهد آمد" اما قدرت وجاه طلبی و آرزوهای بزرگ  و مفاسد آنها  می توانند انسان را تغییر دهند. هنگامیکه نیروهای مسلح ایران با آن عظمت زیر پای آقای خامنه ای رژه میروند و فریاد میکشند "الله اکبر جانم فدای رهبر" و نه جانم فدای ایران اسلامی ; خود بخود ایشان مستعد میشدند که خود را گم کنند زیرا سنت الهی است " كَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى ".هنگامیکه ایشان اجازه میدادند صغیر و کبیر تنها مدح و تملق ایشان را بگویند و خاک پای ایشان را سرمه کشند و عکس ایشان را بر همه جا بزنند و از طرفی به احدی اجازه نمیدادند که خرده ای بر ایشان بگیرد و نقدی بر اعمالشان بنویسد معلوم بود بر لبه تیغ برنده و خطرناک استبداد حرکت میکنند. اما هنگامیکه  اهانت و حتی نقد بر ایشان جرم محسوب شد و جزایش زندان و شکنجه شد آنگاه مطمئن شدم که این سنت پیامبر اکرم(ص) و امیر المؤمنین(ع) نیست بلکه روش اداره حکومت در زمان حکومت پهلوی وخلفای عباسی واموی و دیگر طاغوت ها ست.

     البته در برهه های  حساس زندگی هر فرد او را بهتر میتوان شناخت در جریان انتخابات هنگامیکه ایشان در اوج قدرت بودند متأسفانه بلند پروازی یا طمع کردند هم مشارکت حداکثری مردم و هم رئیس جمهور دلخواه را خواستند و از طرفی تاکید مینمودند که رئیس جمهور منتخب باید با رأی بالای مردم انتخاب شود تا پیروزی بزرگی بدست آید که البته در همان دور اول انتخابات چنین شد اما این اختلاف بسیار فاحش در آراء کاندیداهای ریاست جمهوری سبب شد که بسیاری از مردم نتیجه انتخابات را با واقعیت های پیش رو در سطح جامعه منطبق ندانند و به تقلب مهندسی شده در آراء معتقد شوند و در چند روز اول با راهپیماییهای مسالمت آمیز تلاش کردند اعتراض خود را نشان دهند و خواستار برگزاری انتخابات مجدد شوند اما پاسخ حکومت متفاوت بود.

     در حوادث پس از انتخابات آقای خامنه ای اگر بدنبال مصالح واقعی کشور بودند با انجام انتخابات مجدد در دور دوم که هزینه ای برای کشور در بر نداشت میتوانستند همه حرف و حدیث ها را پایان دهند و در پیشگاه خداوند و مردم برای خود منزلت بیشتری کسب نمایند اما چنین نکردند و در نماز جمعه فرمودند که تن دادن به مطالبات غیر قانونی شروع دیکتاتوری است و به صورت صریح از همه خواستند که به این اعتراضات خاتمه دهند و جشن پیروزی 40 میلیونی را گرامی بدارند و دیدیم از فردا دستور سرکوب و تیر اندازی در خیابانها داده شد و در خیابان ها و زندان ها کشتند و زدند و ماه ها زندان انفرادی فرستادند و بعد برای تنویر افکار عمومی در دادگاههای استالینی با وکیلهای تسخیری از زندانیان شکنجه شده که  بسیاری از آنها از چهره های شناخته شده نظام بودند اقرار گرفتند و در رادیو و تلویزیون  نمایش دادند و بعد آقای خامنه ای برای کسب مشروعیت گذشته به قم آمدند و بسیاری از شما بزرگان دین به دیدار ایشان رفتید تا میزان ارادت شما به ایشان بارها وبارها در صدا وسیما به سمع و نظر مردم ایران برسد. چنین شد که بسیاری از شما مراجع بزرگ و روحانیت بلند پایه با مشروعیت بخشیدن دوچندان به آقای خامنه ای بیشتر از پیش در سیئات و حسنات ایشان شریک شدید. و از یاد نبرید که با مجوز آقای خامنه ای به عنوان فرمانده کل قوا که شریک اخروی بسیاری از شما نیز میباشد بسیاری از مسلمانان این کشور زندانی شدند شکنجه شدند و یا کشته شدند. آیا شما آیه 93 سوره مبارکه نساء را بارها نخوانده اید؟ آیا از لعنت خداوند و جهنم ابدی هراسان  نمیشوید؟ خداوند متعال در این آیه شریفه فرموده:

وَمَن يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُّتَعَمِّدًا فَجَزَآؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا

     البته بعضی از بزرگان میگویند که انتخابات و جریانات آن تمام شده پس از آن بگذریم و آن قضایا را فراموش کنیم و به فکر آینده باشیم سؤال اینجاست که آیا خداوند از خون به ناحق ریخته شده  یا ظلم روا داشته شده به زندانیان بی گناه میگذرد که شما سخاوتمندانه میگذرید؟ گمان میکنید آیا میتوان حکومت عدل وداد را بر پایه های ظلم بنا کرد؟

     جالب اینجاست که صدا و سیما حکومتیان را 72 تن یاران امام حسین(ع) مینامد و معترضان به انتخابات را یزیدی نشان میدهد. اما شما که تاریخ را خوب میشناسید چرا ساکتید؟ در این جریانات چه کسانی زدند و کشتند و زندان انفرادی فرستادند؟ و چه کسانی مظلوم واقع شدند و حق و حقوق و رأیشان پایمال شد شکنجه شدند و زندانی شدند و کشته شدند؟ آیا قیام امام حسین(ع) جز برای حق طلبی و عدم مشروعیت یزید بود؟ آیا مردم خواسته ای جز برگزاری انتخابات مجدد و برطرف شدن شک و شبهه ها داشتند؟ آیا جان و شرف و زندگی مسلمانان کمتر از برگزاری انتخابات مجدد ارزش داشت؟ عدم توجه به خواست مردم و سرکوب مردم بی دفاع آیا سنت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) است؟

     متأسفانه حکومت از ترس تغییر قابل توجه در نتایج آرا راضی به سرکوب مردم شد اما راضی به انتخابات مجدد نشد! و الا چه دلیلی داشت که آقای خامنه ای به سرکوب مردم بی دفاع تن دهند عملی که بطور قطع ایشان را بازنده اصلی میساخت و اعتبار و آبروی ایشان را در پیشگاه خداوند و مردم بر باد میداد؟

    البته فراموش نکنیم که در سرکوب مردم, حکومتیان تنها مجرم نیستند و بزرگان نیز مسؤول هستند همانطور که در زمان امام حسین(ع) گناه بزرگان کوفه و آگاهان زمانه  تنها آن بود که خود را کنار کشیدند و کنج عافیت و احترام و قدرت را به گفتن حرف حق ترجیح دادند. آری بسیاری از بزرگان یا علمای کوفه با تطمیع یا از ترس  سکوت کردند و حکومتیان مردم ساده دل کوفه و ایلات و روستاهای اطراف را تحریک کردند تا به جهاد بروند و طغیانگران و فتنه گران علیه خلیفه مسلمین را بکشند تا وارد فیض شوند. مردم ساده دل و بیخبر نیز بعضی به امید دفع فتنه از مسلمین و کسب صواب اخروی و بعضی به طمع کسب دینارهای یزید به جهاد آمدند تا  عاشورا را رقم بزنند از این سپاه بزرگ تنها حر بود که از خدای خود ترسید حق را شناخت و بسوی حق رفت و بقیه تا ابد مورد لعن و نفرین خداوند و مؤمنان قرار گرفتند زیرا یا حق را نشناختند یا عافیت را به دفاع از حق ترجیح دادند.

     سؤال دیگر آنکه چرا شما در برابر تحریف دین سکوت میکنید؟ آیا ندیدید فرمانده کل بسیج در گردهمایی بسیجیان سراسر کشور گفت حکم ولایت همان حکم خداوند است و«اِن الحُكم الا لله»است و دبیر شورای نگهبان آن قدر ولی فقیه و به تبع آن آقای خامنه ای را بالا برد که انکار ولایت فقیه را انکار خداوند دانست و آقای خامنه ای فتوا دادند که اطاعت از ایشان بر همه واجب است؟  اگر بدینگونه بسیجیان مخلص را در کلاسها و برنامه های گوناگون شستشوی مغزی دهند بطوریکه هر دستور ولی امر مسلمین را دستور خداوند بدانند و بدون هر شک تردید و تفکری آنها را موظف به اطاعت از آن بدانند چون فرمان خداوند است و اِن الحُكم الا لله است  آنگاه مسؤول پیامدهای آن کیست؟ اگر حکومت احیانا" آنها را به جنایت در برخورد با مخالفین وادارد آنگاه شما بزرگان دین که ساکت نظاره میکنید در پیشگاه خداوند چه پاسخ میدهید؟ آیا شما مسؤول نیستید؟ آیا شما نباید جلوی تحریف قرآن و سنت را بگیرید و با ادله قرآنی وعقلی سوء استفاده کنندگان از دین را بر جای خود بنشانید؟ آیا شما گمان نمیکنید که جنایاتی چون سرکوب و کشتن مردم بی دفاع یا شکنجه زندانیان جهت اعتراف به عمل نکرده توسط نیروهای مخلص بسیج و سربازان امام زمان با اطلاع و مجوز شرعی ولی امر مسلمین و یا فرماندهان منصوب ایشان بوده است؟ البته توجه داشته باشیم که سکوت مطلعین و بزرگان دین خود نوعی مجوز شرعی بوده است تا آن افراد مخلص هر نوع شک را از خود دور کنند و تنها به فرامین و مکتونات قلبی رهبر و مقتدای خود عمل کنند!

    نکته مهم در این باب آنست که حکومت با استفاده از قسمت اول آیه 59 سوره مبارکه  نساء مردم را به اطاعت بی چون و چرا از ولی امر مسلمین جهان فرا میخواند اما از بیان قسمت دوم آیه امتناع میکند لذا خواهشمندم که درهر 3 بخش این آیه شریفه بیشتر تأمل کنیم. 

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ         فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ         إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا

     طبق روایات و تمامی تفاسیر شیعه منظور از اولی الامر در این آیه شریفه امامان معصوم بوده است. پس چرا اجازه میدهید آقای خامنه ای را ولی امر مسلمین جهان بخوانند و اطاعت از ایشان را بر همه واجب بدانند؟؟؟ از طرف دیگر اگر بخواهیم این آیه را در زمان غیبت امام معصوم و بدون توجه به روایات شیعه تفسیر کنیم و بخواهیم اولی الامر را طبق نظر اهل سنت مانند فخر رازی از طریق اجماع انتخاب کنیم آنگاه آیه شریفه اینگونه معنا میشود که در قسمت اول آیه خداوند به مؤمنان فرموده از خدا ورسول و اولی الامر اطاعت کنید اما در قسمت دوم آیه فرموده اگر در چیزی ستیزه کردید به خدا ورسولش بازگردانید. نکته مهم در قسمت دوم آیه آنکه اولی الامر در این قسمت حذف شده و طبق نظر فخر رازی  میتوان با اولی الامر اختلاف یا حتی نزاع داشت. به نظر این حقیر خداوند در این آیه شریفه به مؤمنان دستور داده از اولی الامر که ترجمه فارسی آن می شود صاحبان امر یا قدرت وشاید به زبان امروزی میشود قوانین جامعه اطاعت کنند تا امور جوامع بشری  اصلاح شود اما در زمان غیبت اگر با صاحبان امر که غیر معصوم هستند اختلاف به هم زدند بطور مثال ولی امر گناه کبیره ای مرتکب شد آنگاه طبق دستور خداوند و سیره پیامبر(ص) عمل کنند و در آخر فرموده این فرجام بهتر و نیکوتری برای شما دارد اگر مؤمن به روز آخر هستید.

     نکته دیگر آنکه آقای خامنه ای حساسیت و شاید ترس روحانیت در مورد حجاب وارزشها را به خوبی می دانند ومیشناسند و همواره از آن برای ساکت نگه داشتن و جلب رضایت روحانیت و مؤمنان استفاده کرده اند. بطوریکه ایشان حتی در قم تهدید کردند که اگر گزندی به نظام اسلامی وارد آید روحانیت و اسلام بیشتر از همه ضرر میکنند. البته درست است که قدرت و ثروت بعضی از حوزه های علمیه خصوصاً در سالهای اخیر افزایش پیدا کرده و در ظاهر حجاب وارزشها در سطح خیابانهای کشور حفظ میشود اما از نفوذ اسلام و روحانیت در دلها و فطرت ایرانیان کاسته شده است و متاسفانه بسیاری از ایرانیان دیگر احترام و قداست گذشته را برای حجاب , ارزشها و روحانیت قائل نیستند و بسیاری از بچه مسلمانهای ایرانی از اسلام زده شده اند و به آن افتخار نمیکنند و بی دین شده اند و بسیاری ترک وطن کرده اند یکی از دلایل مهم آن در عملکرد حکومت است هنگامیکه به دستور یا توسط گروهی از روحانیت و بچه مسلمان های به ظاهر مخلص اعمال خشن و ضد بشری صورت میگیرد ومقامات بلند پایه این حکومت دینی که ادعای بسط حکومت امیر المؤمنین و امام زمان را دارند به راحتی و مکرر و بدون هیچ ترس در جلو چشم جهانیان دروغ میگویند و مردم را فریب میدهند آنگاه بعد انتظار دارید که جوانان در جمع یا خفا اعمال و سخنان این بزرگان حکومت دینی را به سخره نگیرند یا آنکه به موعظه های معلمان و روحانیت مساجد و محلات برای حفظ ارزشها و برپایی نماز و صداقت و راستگویی توجهی نمایند. از یاد نبریم که امامان معصوم با وجود صلابت و از جان گذشتگی اما برای حفظ قدرت به هر کار ناپسندی دست نمی زدند اگر چه دروغ و مکری بیش نباشد و به این ترتیب حکومت اسلام و شیعه واقعی را بر فطرتهای پاک نسلهای متمادی پروراندند.

     در آخر آنکه در این برهه از تاریخ مسؤولیت شما بزرگان دین بسیار سنگین و خطرناک است از طرفی متأسفانه عوامل این حکومت به اسم اسلام و ولایت , سرکوب و جنایت میکنند و بزرگان دین که شمایید تنها نظاره میکنید لذا بهانه به دست  افراد کافر و لادین در بعضی شبکه های ماهواره ای یا در بین توده مردم میدهید که بگویند اسلام واقعی همین است تا مردم نا آگاه را به برائت از اسلام واهل بیت فرا بخوانند. از طرف دیگر رهبر این حکومت دینی مشروعیت خود را از شما میگیرد لذا خواسته یا ناخواسته شما در اعمال او شریک هستید. آیا گمان نمیکنید خون به نا حق ریخته شده مؤمنان و اشک و فریاد مظلومان دربند و ناله ونفرین خانواده آنها میتواند 70 سال عبادت شما را بر باد دهد؟ لذا همواره حق را بگویید و از یاد نبرید که ان کل یوم عاشورا وکل ارض کربلا.

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.