جنبش راه سبز - خبرنامه |
- بدرقه مصطفی تاجزاده تا اوین
- پشت دیوارها خبریست
- همسر تاج زاده: تك تك مردم ايران بايد پيگير شكايت اصلاح طلبان از نظاميان باشند
- محمد نوری زاد: در دوره رهبری سیّدعلی، قانون و تن سپردن مسئولان به قانون خوار شد
- اعتصاب تاکسی داران شهرستان دهگلان در اعتراض به اختلال در شبکه توزیع سوخت
- خباز: پرداخت یک میلیون تومان از سوی دولت به نوزادان پشتوانه قانونی ندارد
- بادامچیان: مشایی پایش را از گلیمش درازتر کرده است
- روزشمار هفدهم مرداد تا بیستم مرداد
- بلاتکلیفی سه تن از شهروندان مسیحی بازداشت شده در مشهد
- ترقی: پخش صداي شجريان از رسانهملي خواست دشمنان انقلاب است
بدرقه مصطفی تاجزاده تا اوین Posted: Get the Flash Player to see this rotator. var s1 = new SWFObject("http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/tir/Base/simpleviewer.swf","flashContent", "600", "600", "9.0.124"); s1.addParam("allowfullscreen","true"); s1.addVariable("galleryURL" , "http://www.rahesabz.net/picstories/image/88/mordad/badraghe tajzadeh/gallery.xml"); s1.addVariable("width","600"); s1.addVariable("height","600"); s1.write("container"); |
Posted: مریم شربتدار قدس
پشت دیوارها خبریست و هیاهوی سکوتی سنگین که به هم می زند آرامش شب این چه هنگام اذان است، عجب ! باد پیچید میان زندان میله ها می لرزند وصدای طپش سلول ها به شمارش افتاد قهرمانی برخاست به نمازی دیگر روزه دارانی سبز، با لبانی عطشان جشن افطار را منتظرند در دلم باز هوایی دگر است مرغ روحم گرفته و غمگین بال و پر بسته به شوق سحر است جغدهای شوم تباهی ، ترسان چشم ها گشوده در سیاهی شب تا مبادا سحری آید ، لیک حکم قرآنست بی مکر و فریب صبح می آید " ألیس الصبح بقریب " هان ای طلایه داران فخر و غرور ! وقت آن رسیده که افطار کنید مرغ خوش طنین آزادی را ندا رسیده که بیدار کنید |
همسر تاج زاده: تك تك مردم ايران بايد پيگير شكايت اصلاح طلبان از نظاميان باشند Posted: فرزانه بذرپور جرس: وقتی با فخرالسادات محتشمي پور گفت و گو مي كرديم كه همسرش مصطفي تاج زاده در حال خداحافظي و رفتن دوباره به زندان بود. در هفته گذشته تاج زاده و شش اصلاح طلب ديگر شكواييه اي را عليه سردار مشفق و دخالت سپاه در انتخابات تنظيم كردند. این شکواییه نشان مي داد كه دستگاههاي امنيتي و نظاميان در آستانه انتخابات دوره دهم رياست جمهوري، مقدمات بسيار و دخالتهاي مستمري داشته اند تا محمود احمدي نژاد را بر كرسي ریاست جمهوری بنشانند.
اين شكايت، دستگاه قضايي نظام و بي طرفي قوه قضاييه را با آزموني دوباره مواجه ساخت. با اين حال اتفاقي كه افتاد اين بود كه امضا كنندگان شكواييه دوباره به زندان بازگشتند، محسن امين زاده، صفايي فراهاني و امروز 24 مرداد ماه مصطفي تاج زاده بار ديگر به اوين بازگشت. پيش از اين روزنامه كيهان قوه قضاييه را مورد بازخواست قرار داده بود كه چرا بايد به متهمين مرخصي داده شود تا دوباره مرتكب جرم شوند، البته كيهان مشخص نكرده بود كه آيا شكايت به قوه قضاييه هم جرم است و با اين حال زنداني شدن دوباره اصلاح طلبان نشان مي دهد كه حتي شكايت از نظاميان هم جرم تلقي مي شود. به همین مناسبت جرس گفتگویی با فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفی تاجزاده انجام داد که در پی می آید:
خانم محتشمي پور، آقاي تاج زاده دوباره راهي زندان شدند و به نظر میرسد اين زنداني شدن درپي شكايتي است كه ايشان و دوستان اصلاح طلبشان كرده اند و نظاميان و دستگاه اطلاعاتي را متهم به تقلب در انتخابات نموده اند، نظر شما درباره این شكواييه چيست ؟
اين شكواييه فضاي جامعه و ابهاماتي كه هست را روشن كرده است. در دوره اي هستيم كه روشنگري ها را بر نمي تابند، شايد در يك جامعه اي كه انتخابات آزاد محور بود، اينچنين نمي شد. انتخابات آزاد يك خواست فراتر از جنبش سبز و يك خواست ملي است كه از زمان مشروطه تا امروز دنبال شده و حق ايراني است كه انتخابات آزاد داشته باشد. اين شكو اييه با اينكه كاملا جنبه حقوقي داشت و همانطور كه آقاي صفايي فراهاني گفتند به هيچ وجه يك بيانيه سياسي نبوده و مخاطب معلومي داشت، موارد حقوقي در آن ذكر شده بود و شاكي و متشاكي مشخص بودند ، اما متاسفانه به دليل عدم استقلال قوه قضا ييه به جاي رسيدگي به اين شكایت به ترتيب شاكيان را به محبس بر مي گردانند .ادعا اين است كه مرخصي تمام شده اما در مورد شخص آقاي تاجزاده نه ايشان مرخصي طلب كرده و نه اصلا معلوم هست وقتي حكم ابلاغ نشده چه طور مرخصي داده اند و بدون اينكه وثيقه اي بگذارند، از زندان بيرون آمده اند. اين يك بهانه است براي پوشش ادعاي اصلي و هر كس عقل سليمي و شناختي داشته باشد از اوضاع امروز روشن است كه دليل اصلي تاوان شكایتي است كه كرده ند. اگر قرار بود به شكايت ها رسيدگي شود در درجه اول باید شكايت آقاي تاجزاده كه ده سال پيش از آقاي جنتي كرده اند رسيدگي شود.
شما فكر مي كنيد طرح چنين شكايتي موثر بوده است؟
اين شكايت در واقع حسن ظن فرزندان انقلاب را به اصل انقلاب نشان مي دهد كه با وجود تمام شائبه هاي بي ثمري اين شكايت باز هم به اصلاح از درون معتقدند، اين شكواييه براي نجات كشور بوده است، از اين جهت من همه اين عزيزان را نه از جهتي كه آقاي تاجزاده همسر من است ، بلكه به خاطر نفس كار ارزشمندشان قهرمانان ملي مي دانم كه در آينده نامشان ثبت مي شود. كساني كه براي نجات كشور علیه فرصت طلبي و سود جويي اقدام كردند و حركتشان را از درون نظام شروع كردند و از همان مكانيزمهاي تعيين شده در قانون اساسي استفاده كردند و در جبهه مقابل ،كودتاگران همان شيوه ها ي قبلي خودشان را ادامه داده اند. اينكه نظاميان در حال حاضر اظهار نظر مي كنند، كاملا مويد اصالت آن شكايت است و واقعا نشان مي دهد كه كودتايي شده كه حالا كودتاگران به تكاپو افتاده اند تا توجيه كنند و بر روي مسائل سرپوش بگذراند . ما خانواده هاي زندانيان سياسي براي خودمان اين وظيفه را قائل هستيم كه حتي اگر صداي زندانيان به گوش مردم نرسد ، اين وظيفه را انجام دهيم و به تك تك ايرانيان داخل و خارج مساله را شرح دهيم و بخواهيم تا همه ايرانيان پيگير اين شكايت باشند. اگر اين شكايت رسيدگي شود مساله انتخابات كاملا روشن مي شود و تقلب هم روشن مي شود و بعد از آن بايد به سراغ عواقب و تبعات انتخابات رفت و از كساني كه اين مصائب را بر ملت ايران روا داشته اند، دادخواهي كرد. اميدواريم كه با هوشياري مردم و پيگيريهايشان وخسته نشدن و اميدوار شدنشان بتوانيم اين مسير سخت را طي كنيم .
خانم محتشمي آيا اين شكايت به ثبت رسيده است ؟
اين شكايت هم براي ريیس قوه قضاييه رفته است و هم در دادگاه نيروهاي مسلح طرح شده و هم در كميسيون اصل نود ثبت شده است .
در صورت رفتن شاكيان به زندان ، وكلايي براي پيگيري اين شكايت تعيين شده است ؟
تك تك وكلاي اين عزيزان مي توانند اين شكايت را پيگيري كنند شايد هم كميته مشتركي براي پيگيري اين شكایت ايجاد شود. به هر حال اين شكايت تا حصول نتيجه حتما پيگيري خواهد شد.
آيا بعد از اين شكا يت بازجوها با آقاي تاج زاده تماسي داشته اند؟
در خبر ها نقل شده بود كه بازجو ها آقاي تاج زاده را تحت فشار قرار دادند، كه شكايتشان را پس بگيرند. اين طور نبوده و هيچ تماسي نداشتند و فقط ديروز زنگ زدند كه بايد به زندان برگرديد و اين كسي هم كه زنگ زده است، اصلا معلوم نيست چه كسي هست و خودش را هم معرفي نكرده است .
خانم محتشمي به نظر شما دليل به زندان رفتن دوباره آقاي تاج زاده شكايت از نظاميان است ؟
قطعا همين طور است ، آقاي محسن امين زاده بعد از اينكه شكواييه ارسال شد و ثبت شد ، دقيقا شب نيمه شعبان و در زمان عزيزي كه زمان مدارا و بخشش است، دوباره به زندان بازگشتند . بازجو ها از آقاي صفايي فراهاني هم خواسته بودند شكایت را پس بگيرند و نمي دانم چرا از اين مرد محكم و استوار چنين درخواستي داشته اند و معلوم است كه در اين چند ماه فشار و انفرادي نتوانسته اند اين عزيزان را و روح بزرگ و ايمان قوي اينها را بشناسند و هنوز هم حقيرانه دنبال اين هستند كه شرايط را به نفع خودشان عوض كنند . به هر حال آقاي صفايي فراهاني را هم شتابزده به زندان بازگرداندند. براي اين عزيزان زندان فرصت مغتنمي است براي خودسازي و پرورش روح و روانشان. براي ما نبودنشان سخت و نا گوار است اما اين يك آزمون و ابتلا است و از خدا مي خواهيم كه سربلند از اين آزمون بيرون بياييم . براي ملت ايران هم يك گواه است كه تا زماني كه ظلم هست تمام واژه هاي زيبايي مثل آزادي و عدالت معنا و مفهمومي ندارد و تنها چاره روشنگري كنيم و سعي كنيم كه پرده هارا از چهره نوراني حق كنار بزنيم.
با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید
|
محمد نوری زاد: در دوره رهبری سیّدعلی، قانون و تن سپردن مسئولان به قانون خوار شد Posted: در نامه به رهبری جرس: محمد نوری زاد، فیلمساز و نویسنده که به تازگی از زندان آزاد شده است، در نامه ای خطاب به رهبر ایران، به وی خطاهایی که در مقام رهبر انجام داده را یادآور شد. نوری زاد که این نامه را در وبسایت شخصی اش و با عنوان "آخرین نامه" منتشر کرده است، می نویسد: خدایا، در دورهی رهبری سیّدعلی، قانون، و تن سپردن مسئولان به قانون، خوار و خفیف شد. خواص، از قانون، نردبانی برای بالا رفتن از فرصتها پرداختند. یک فلکزده بینشان، بخاطر یک میلیون بدهی، به زندان حکومت میافتاد، اما رییسجمهور مطلوب او، و معاون اول رییسجمهور، و برخی از وزرا و مدیران دولتی او، با میلیاردها اختلاس و کلاشی، در ماراتن فریب مردم، دکمههای بیخ گلو را به رخ میکشیدند و به ریش قانون و به ریش مردم میخندیدند.
او پیش از این به دلیل نامه هایی که خطاب به آقای خامنه ای، رهبر ایران نوشته بود، بازداشت و زندانی شد.
متن کامل نامه محمد نوری زاد به شرح زیر است:
مرگ، بیگمان سر خواهد رسید، و ما را و شما را به کام خود فرو خواهد کشید. جنازهی ما را که ناشناس و بیکس و کاریم، با شتاب، به آغوش سرد گور میسپرند، و جنازهی شما را که معروف عالمید، مردمان بیشمار، بر سر دست میبرند و اشکریزان و بر سر زنان، جلوی چشم صدها دوربین و صدها خبرنگار و صدها میهمان خارجی، در آرامگاه ابدیتان مینهند.
مرگ، بیگمان سر خواهد رسید، و ما را و شما را به کام خود فرو خواهد کشید. جنازهی ما را که ناشناس و بیکس و کاریم، با شتاب، به آغوش سرد گور میسپرند، و جنازهی شما را که معروف عالمید، مردمان بیشمار، بر سر دست میبرند و اشکریزان و بر سر زنان، جلوی چشم صدها دوربین و صدها خبرنگار و صدها میهمان خارجی، در آرامگاه ابدیتان مینهند. مزار ما، گذرگاه باد و باران و محل تابش آفتاب داغ میشود، و مزار شما، با گنبد و بارگاهی مجلل، با تالارها و شبستانها و رواقها و صحنها و هتلها و دانشگاهها و حوزههای علمیه، و با فروشگاهها و کتابخانهها و بوستانهایی پر از گل و گیاه، آذین خواهد یافت.
ما، که غریب و گمگشتهایم، زود از خاطرهها محو خواهیم شد، شما اما، که از ساماندهندگان بخشهایی از تاریخ این سرزمیناید، تا روزگاران دراز بر سر زبانها خواهید بود. با هر آنچه که ما نخواهیم داشت، و با همهی آنچه که شما خواهید داشت، یک سرنوشت مشترک، ما را و شما را به هم پیوند میزند. و آن: پوسیدن و خوراک مار و مور شدن جسمهایمان، و پاسخگویی به رفتار و اعمال دنیاویمان در سرای باقی است. و باز این که: ترازوی دقیق و مویین خدا، به یک جهش، تکلیف خرد و کلان ما بینشانان را مشخص میکند، و تعیین تکلیف شما، به خاطر مسئولیتهای فراوانتان به درازا خواهد کشید.
گرچه در دستگاه سریعالحساب خدا، زمان به کشداری ایام عمر ما نخواهد بود، با شما اما، تا به ریز ریز امضاها و امر و نهیها و خندهها و اخمها و طردها و جذبهایتان رسیدگی نشود، زمان بر شما به کندی گامهای مور، گذر خواهد کرد.
ما را و شما را یک به یک بر بلندیهای محشر میایستانند تا راضیان و ناراضیان با عبور از مقابل ما، ما را و شما را شناسایی کنند و فریاد هواخواهی و دادخواهی سر دهند. ما را که آوازهای با ما نیست، مردمان فراوانی نخواهند شناخت، شما را اما دوستان راضی، و شاکیان ناراضی بسیار خواهد بود.
دوستان و دوستداران شما، از نیکیهای شما خواهند گفت. که:
خدایا، ما شاهد بودیم که سیّد علی خامنهای، سخنوری شجاع و نترس و صاحب نفوذ بود. ما را در همه حال به تقوای الهی دعوت مینمود. صدای خوشی در نماز داشت. از مال دنیا هیچ برای خود برنداشت. یک تنه دست به گلوی آمریکا و اسراییل فشرد و جلوی چشم مردمان دنیا، با این زورگویان خدانشناس درافتاد. سید عزیز، کشور ما را از هزار توی فتنهها عبور داد و به هر بهانه، ما را از دشمنان در کمین باخبر کرد و بر حذر ساخت. در زمان دراز رهبری او، کشور ما گرچه درفقر و فساد ریشهداری دست و پا میزد، همزمان اما از سلولهای بنیادین به شلیک موشکهای یک و دو و سهی شهاب، و از آنجا به غنیسازی اورانیوم، و از آنجا به پرتاب ماهوارهی امید، و حتی به پیروزی حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه بر اسراییل دست یافت. ما ای خدا، در زمان رهبری او، از انزوای فقر به در آمدیم و به نوا رسیدیم. خدایا، ما که در دنیا از او، و از رهبری او خوش و خشنود بودیم، تو نیز بیا و از او راضی باش و حساب و کتاب دنیا را بر او آسان بگیر و در بهشت خودت جا و مرتبهی مناسبی برای او مهیا کن.
رهبر گرامی،
همهی ما قبول داریم که شما هوشمندیها و درایتهای موثری را به روان جامعه جاری فرمودید، اما شرمندهام که فراتر از دوستان و دوستداران شما، که عمدتا از بهرهمندان رهبری شمایند، جماعتی نیز از شما به خدا شکوه خواهند کرد. من، از باب دوستی و رفاقت، و از باب فردای نیکی که برای شما آرزو دارم، شمارگانی از این شکوهها را برای شما واگویه میکنم تا مگر در این فرصت باقیمانده، خود را برای پاسخگویی به مطالبات رها ماندهی مردم در پیشگاه عدل خدا آماده کنید. با این اشارت، که دستگاه حسابگری خدای متعال، خود به ذات رفتار ما و شما واقف است، و ابراز رضایت و شکایت مردمان، تنها تراشهی نوری است از عدالت او تا حجت بر همگان ما وشما تمام شود. از زبان شخص شما بارها و بارها شنیدهایم که: مراقب ”حق النّاس” باشید. هرآنچه که من در اینجا از شکواییهی مردمانمان در محشر عدل خدا بر میشمرم، گزیدهای از میلیونها حق پنهان و آشکاری است که شما چه بخواهید و چه نخواهید، باید بدانها پاسخ گویید.
شاید دوستان چشمبستهی حضرت شما که در دستگاههای قضایی و امنیتی به انجام وظیفه مشغولند، از نمونهی پرسشهایی که من برای شما آوردهام برآشوبند و با من آن کنند که با صدها بیگناه کرده و میکنند، شما اما بزرگوارانه به آنها بفرمایید: چه نوریزاد را خاموش کنید و چه نکنید، و چه او را به داغ و درفش بسپرید و چه به تبعید و آوارگیاش دراندازید، من خامنهای در فردای حسابرسی نافذ خدا با همین پرسشها مواجهم. او را رها کنید که او حق دوستی را با من بجای آورده و مرا از فردای بیکسیام باخبر کرده است. پس با این مقدمه، شما را به عرصهی محشر میبرم. به همان بلندی مشرف. شما هستید و مردمان معترض. و خدایی که قاضی منصف این عرصه حساس و حتمی است.
در آن وادی پراضطراب، شاکیان شما از شما به خدا شکوه خواهند کرد و ندا در خواهند داد:
۲- خدایا، دورهی طولانی رهبری سیّدعلی خامنهای، مرهون همراهی و همدلی ما مردمان ایران بود. او – سیدعلی – هیچگاه از جانب ما مردم به مشکلی که ناشی از عدم همراهی ما باشد، در نیفتاد. ما ایرانیان، جز همراهی با هر آنچه که او میخواست و بدان متمایل بود، دغدغهای نداشتیم. اما عجبا که درهمان سالهای رهبری او، جو جامعه، به لایههای تودرتوی خوف و هراس آلوده شد. جمعی از مردمان، به خاطر کمترین اعتراض و نقد از بزرگان تحمیلی، به حبس و شکنجه در میافتادند و دچار آسیبهای روانی و اجتماعی فراوان میشدند. شبها و روزهای خانوادههای بسیاری، در متن اضطراب سپری میشد. تا بدانجا که: امنیت روانی جامعه مخدوش گردید. فضای تلخ پلیسی، جان جامعه را خراشید. امنیتی هم اگر بود، برای موافقان او بود. نصیب مخالفان، گرچه نخبه و برجسته و کاردان و کارآمد، جز هراس، هیچ نبود.
۳- خدایا، در دورهی رهبری سیّدعلی، قانون، و تن سپردن مسئولان به قانون، خوار و خفیف شد. خواص، از قانون، نردبانی برای بالا رفتن از فرصتها پرداختند. یک فلکزده بینشان، بخاطر یک میلیون بدهی، به زندان حکومت میافتاد، اما رییسجمهور مطلوب او، و معاون اول رییسجمهور، و برخی از وزرا و مدیران دولتی او، با میلیاردها اختلاس و کلاشی، در ماراتن فریب مردم، دکمههای بیخ گلو را به رخ میکشیدند و به ریش قانون و به ریش مردم میخندیدند. همین قانون، درمجلس، فرش زیر پای نمایندگان بزدل مجلس میشد. تا در دستگاه قضایی توسط برخی از قاضیان مرعوب و رشوهخوار ذبح شود، و پوستش به دست جمعی از ماموران وزارت اطلاعات دریده گردد، و تا مایملکش، به یغمای آن دسته از سپاهیانی رود که در چارچوب قانون میایستادند و هیکلش را رنگ میزدند.
۴- خدایا، در زمان رهبری سیّدعلی، کارهای خوب و فراوانی صورت گرفت، با آن همه اما، اعتیاد و بیکاری و مصرف فراوان، عضو موثری از شاکلهی کشور شد. آبروی کشور در سطح جهان، فرو کشید و به انتهای جدول آبروداران جهان نزول کرد. علتش این بود که هم خود سیدعلی، و هم دولتمردان، و هم مجلسیان، و هم قاضیان، و هم پاسداران، و خلاصه: همه و همه، مشغلههایی پیدا کرده بودند که سخت مشغولشان کرده بود و فرصتی برای آنان باقی نمانده بود تا به سالمسازی فضای کلی جامعه بپردازند. وقتی هر یک از اینان به کارهای متعددی گرفتار بودند، کسی نمیماند که به اعتیاد گستردهی مردان و زنان و جوانان کشور، و به بیکاری آنان، و به مصرفگرایی فراوانشان، و به کجرویهای مکررشان رسیدگی کند.
۵- در زمان سیّدعلی، خدایا، ریا و چاپلوسی و دروغ و مسئولیتناپذیری مردم و مسئولان، به فرهنگی رایج منجر شد. مسئولان، پیوسته دروغ گفتند و کج رفتند، و مردم، با نگاه به آنان، از آنان آموختند: آنجا که فرد نامتعادلی چون رییسجمهور دروغ میگوید و پول و فرصت مردم را بالا میکشد و دوستان خود را نیز دراین حرامخواری و به باد دادن فرصتهای بیبازگشت کشور تهییج میکند، پس چرا آنان نخورند و مصرف نکنند و دروغ نگویند و دوستان و همکیشان خود را به نوا نرسانند.
۶- نخبگان، خدایا، به دلیل بر سر کار بودن ناشایستگان و نالایقان، و به دلیل تخریب وجههی قانون، و به خاطر امنیتی که وارونه عربده میکشید، ناگزیر به خارج از کشور پناه بردند. و کشور، روز به روز، به فقر نخبگی درافتاد. کارهای محوری کشور بر زمین ماند. مدیریت کودنانهی مبتنی بر نفتخواری، نشان داد که جز شعارهای سطحی سال به سال، هیچ تحرک قابلی برای اقتصاد غیرنفتی کشور در کار نبود. خدایا بزرگان ما، ما را جوری تربیت کردند که جز مصرف و کمکاری و کجروی، دغدغهای نداشته باشیم. نخبهها رفته بودند و کشور، دربست در دست آنانی بود که با نخبگی نسبتی نداشتند. و همین آفت نخبهکشی و گرایش به بینخبگی، باعث شد که کارها بدست نااهلان و بیسوادان بیفتد و داراییهای کشور به باد داده شود.
۷- خدایا، در زمان سیّدعلی، بویژه در اواخر عمر او، مردمان، که طبق قانون، از حق انتقاد و اعتراض و اعتصاب برخوردار بودند، هیچگاه فرصتی برای ابراز خواستههای خود نیافتند. کمترین تقلای نقد و اعتراض آنان بحساب دشمنی و جاسوسی و براندازی گذارده میشد، و در حرکتی همهجانبه، همهی معترضان به شکنجه و زندان و انفرادی درمیافتادند، و در احکامی مضحک و از پیش مشخص، به سه سال و پنج سال و ده سال و اعدام، محکوم میشدند.
۸- خدایا، دیدی که خامنهای، در کنار همهی خصلتهای خوبی که داشت، برای تداوم رهبریاش اما، مقولهای به اسم نظارت استصوابی را در انتخابات مجلس خبرگان باب کرد تا مبادا، نمایندهای مستقل و منتقد و صاحبرای، به آن مجلس راه یابد و به ساحت رهبری او و خطاهای رهبری او متعرض شود. نتیجه این شد که نقد از رهبری به گناهی نابخشودنی تغییر ماهیت داد و کسی را جرات اعتراض و ایراد و پرسش نماند. و باز نتیجه این شد که هالهای از تقدس به ساحت رهبری او راه یافت و بکلی سیدعلی را از دسترس ما مردم جدا کرد و به دوردستهای تقدس برد و بر سریر سروری نشاند. قدرت مطلقهای که او برای خود سامان داده بود، هرگز به کسی و جریانی اجازهی ورود به حریم آسیبشناسی خیرخواهانه رهبر نداد. نتیجه این شد که خلافکاری، به بدنهی بیمار و تبآلود ارکان اصلی کشور رسوخ کرد. و کسی نبود از کسی مطالبهی حق مردم کند. کشور سال به سال، از جهات گوناگون فرو کشید و در زبالهی روابط تو در توی مناسبات سخیف طایفگی فرو رفت و پس کشید و با همهی هزینهها و شهیدها و آسیبها و زحمتها، به جایی نیز نرسید.
۹- در ادامهی این فروپاشیهای همهجانبه، به چهرهی کلی کشور نقابی از دروغ بسته شد. به نحوی که: صدا و سیما، خشنترین دروغها را آذین بست، و وجههی ملی بودن خود را در سانسوری سراسیمه و گسترده، به فریبی مشمئزکننده تنزل داد. و سایر رسانهها نیز، به تلمبهای مانند شدند که از چاه آب، به جای آب، سرگینهای بویناک بیرون میکشیدند و جبّارانه آن را بر طبق نیاز مردم مینهادند.
۱۰- خدایا، سیّدعلی، رسما در دفاع از فرد کمخردی چون احمدینژاد به میدان رفت و سیمای مستقل رهبری خود را خرج او کرد تا به زعم خویش حفظ نظام را که از اوجب واجبات بود، جامعیت بخشد. و حال آن که، حفظ نظامی که تا گلو در پلشتی و دروغ و فریب و ورشکستگی فرو رفته بود، جفا به مقام خداوندگاری تو، و جفا به ما مردم و نسلهای بعدی ما بود. باید آن نظام آلوده به دروغ، جایش را به یک نظام درست میداد اما خامنهای راه را بر هرگونه تغییر بست تا بساط قدرت، همچنان در اختیار او باشد.
۱۱- خدایا، در زمان دراز رهبری سیّدعلی، نمایندگان روحانی او، به هر کجای مقدّرات جامعه سر فرو بردند و بی آن که مسئولیتی بپذیرند، در بایدها و نبایدها و حیثیات کلی کشور دخالت کردند. و چون سواد و آگاهی و تخصصی در آن امور نداشتند، روند اوضاع کشور را به قهقرا بردند. سال به سال، کشور، به لحاظ علمی، و به لحاظ توسعه و رشد در موازین حقوقی و اجتماعی و فرهنگی، فرو کشید. تا آن که در انتهای رهبری او، جمهوری اسلامی ایران، در کنار کشورهای ورشکسته، به آمار جهانی راه یافت. اختناق و سانسور و حقپوشی، به رویهای متداول بدل شد. هم در میان مردم، و هم حتی در میان روحانیان. روحانیتی که جذابیت منبر و خطابهاش در آزادگیاش بود، و در سخنوری شورانگیز و منتقادانه و روشنگرانهی او، به آنچنان بهتی از ترس و خط قرمزهای حکومتی در افتاد که در منبر او هیچ فصل مشترکی از درد و داغ مردمان مشاهده نشد. این بهت ناشی از ترس، به خانهی معنوی روحانیان که حوزههای علمیه باشد نیز راه یافت و از او چهرهای مخوف پرداخت. هیچ روحانی مستقلی پیدا نشد که ترس را زیر پا بگذارد و سخن از بغضها و دردهای مردم بگوید و انگشت بر نقد مراجع و حوزهها و حاکمیت بگذارد. روحانیتی که هویتش در استقلال و عدم وابستگیاش به حکومتها بود، به آنچنان روزی از بیهویتی دچار شد که جز روحانیان مجیزگو را فرصت منبر و تبلیغ نماند. چرا که روحانیان منتقد، به اسم منافق، از گردونهی مجامع و حوزههای علوم دینی کنار گذارده میشدند. در عوض، مداحان سطحی و فریبکار، فرصت جولان یافتند و طی سالهای متمادی، بلایی بر سر اسلام و شرافت دینی مردم آوردند که اگر کینهتوزترین دشمنان اسلام نیز به واژگونی تشیع در کشور ما اراده داشتند، هرگز به این سهولت به آرزوی خود نمیرسیدند.
۱۲- خدایا، سیدعلی، با گماردن افراد سست و بیدانشی چون شیخ محمد یزدی بر راس دستگاه قضا، حیثیت قضا و قضاوت را در کشور ما به خاک انداخت. در کشورهای کافر دنیا، عدالت ناشی از قانون، حتی به رییسجمهور و دولت و بزرگان آن کشور میپرداخت و به محض تشخیص خطا، آنان را از بلندای قدرت به زیر میکشید. اما در کشور ما، قانون و قضا، به طنزی بدل شد که جز شوخی از آن چیزی مستفاد نمیشد. ظاهرا همگان، و بویژه بزرگان، راههای گریز و دور زدن قانون را به خوبی دریافته بودند و دلیلی برای هراس از گرفتاری نداشتند. آنچنان که گویا جمعی از قاضیان به رشوه، و جمعی به نابخردی، و جمعی به انتشار نکبت در دستگاه قضا مامور شده بودند. و در آن میان، از دست قاضیان صادق و قلیل نیز کاری ساخته نبود. اوج فلاکت دستگاه قضا آنجا پا گرفت که روحانی خالیالذهنی چون صادق لاریجانی به حکم سیدعلی بر مسند قاضیالقضاتی کشور نشست. در طول تاریخ و در همه جای دنیای فهم، قاضیالقضات به کسی گفته و میگویند که در کار قضا و قضاوت، هم بلحاظ علمی، و هم از حیث تجربه، کارآمد قاضیان و کارکشتگان دستگاه قضا بوده باشد. اما این شیخ، بدون این که ذرهای تجربه، و ذرهای دانش قضایی داشته باشد، بر مسندی نشست که هرگز مستحقش نبود. وی، نیامده آستینها را بالا زد و گوش بفرمان شد و هرچه را که ماموران وزارت اطلاعات و پاسداران امنیتی به او دستور فرمودند، در دستور کار خود قرار داد و برای اولین بار در تاریخ قضا و قضاوت، به خلق جرمهایی مبادرت ورزید که از فرط سستی، کودکان را نیز به خنده وا میداشت. اما همین جرمهای خندهدار، باعث شد که با امضای این شیخ قضاوت نکرده و قضاوت ندیده، ناگهان صدها مرد جوان و پیر و زن و دختر به زندانهای انفرادی و شکنجه در افتادند. خدایا، ما به چشم خود دیدیم که انسانیت، در آن ژولیدگی قضایی، چگونه به هیچ گرفته شد، و عدالت و علی و اولاد علی، و همهی آموزههای دینی، به اسم دین چگونه به مسلخ برده شدند.
۱۳- البته خدا، در همهی این سالها، سیدعلی، فرهنگ شعارگویی و شعارخواری را در جامعهی ما به اعلا درجه رساند. تا توانست، با الفاظی تند و گزنده، و با ادبیاتی که دورهاش سپری شده بود، با قدرتهای برتر جهان سخن گفت. بی آن که پا به پای مرگ بر آمریکاهای مکررش، در داخل، مقدمات درستی و عدل و انصاف و کار و تولید و معیشت و رشد و توسعه و بالندگی را فراهم آورد. این ادبیات، از گنجینهی داراییهای خود، فرد منطبقی چون احمدینژاد را برگزید و برکشید و بر مسند نشاند تا بلندگوی شعارگویی فعالتر شود، و سفرهی شعارخواری عوام، با همهی فلاکتی که گرفتارش بودند، آذین یابد. این شعارها، کشور ما را بر صدر جدول نفرت مردمان جهان نشاند. هر کجا در هر نقطه از جهان فهم، تا اسم ما ایرانیان شنیده میشد، ای خدا، بی آن که دیرینگی چند هزار سالهی ما، و داراییهای علمی و فرهنگی ما متبادر شود، تندی و عبوسی و هیمنهی تروریستی ما تبلیغ میشد.
۱۴- خدایا، ما از همین صحرای محشر، با صدای بلند اعلام میداریم: ماموران سیدعلی ممکن است از مطالعهی این نوشته برآشوبند و برای نویسندهی صادق آن برنامهای تدارک ببینند. به آنان بگو که اگر نوریزاد در زمان علی (ع) بود و این نامه را از سر خیرخواهی و حتی انتقاد صرف برای او مینوشت، با آغوش گشودهی علی و یاران او مواجه میشد و هرگز کسی متعرض او نمیشد. اما چرا در جامعهی ما، علی و اولاد علی، برای حکومتی هزینه شدند که نسبتی با عدل و سیرهی علی نداشت اما مرتب از علی سخن میگفت و از همگان انتظار همراهی داشت و همگان را نیز به عاقبت کوفیان و خائنان کوفه احاله میداد.
۱۵- خدایا، سیّدعلی، با همهی مراتب علمیاش، و با همهی زیرکی و شم شریف سیاسیاش، و با همهی ذکاوتهای منحصر بفردش، بی آن که خود به عاقبت رفتارش بیندیشد، به برآوردن قدرتی مخوف و پنهانی دست برد. سپاه را که باید از مراودات سیاسی و اقتصادی و اطلاعاتی به دور میبود، به هر کجای مواضع کشور نفوذ داد و مستقیما دایرهی سیاست را که به سلامت روانی آحاد مردم و برجستگان سیاسی کشور محتاج است، به قمه و کلت و ضرب و شتم و زندان و شکنجه آلوده کرد. به موازات دستگاه رسمی وزارت اطلاعات، سپاه را واداشت تا او نیز به کارهای اطلاعاتی و امنیتی ورود کند و بساط موازی و مشرف بر وزارت اطلاعات را در همه جا بگستراند. این قدرت پنهان، هم خود قاچاقچی فعالی بود و سالانه میلیاردها دلار از مبادی رسمی و غیررسمی به واردات کالا مبادرت میکرد، و هم با کلت و بیسیم و مسلسل خود در مناقصههای اقتصادی شرکت مینمود و در همه جا نیز برندهی بلامنازع این مناقصهها بود، و هم به تنظیم روان امنیتی کشور – آنگونه که خود میخواست – دست میبرد.
مشغلههای این چنینی، ای خدا، باعث شد که سیّدعلی، هرگزبه میزان مصرف مواد مخدر در کشورش که در صدر جدول جهانی بود، نیندیشد. و همچنین، هیچگاه به رواج تنفروشی دخترکان و زنان سرزمینش، و به فروپاشی روال رایج فعالیتهای اقتصادی مردمش، و به اسلامیکه زیر دست و پای ماموران قلدر و بیخرد، و مسئولان بیکفایت، و قاضیان مرعوب و ناسالم پرپر میزد و استمداد میطلبید، توجه نکند.
۱۶- تا این که ندانمکاریها و شعارگوییها و فریبکاریهای فرد نالایقی چون احمدینژاد، سرنوشت سوزناک ما را به تحریم و تقبیح و تحقیر جهانی درانداخت. بله ای خدا، جهانیان، با هر نیت و با هر آواری که برای ما تدارک دیده بودند، در تحریم همهجانبهی ما متحد شدند. التماسهای پنهان و آشکار رییسجمهور آشفته حال ما به جایی نرسید. تا این که متحدان جهانی، با همین تحریمهای همهجانبه، بساط کاذب برقراری و برپایی ما را برچیدند و بر زمین گرممان کوفتند.
رهبر گرامیما،
کامتان شیرین. اگر که، از مطالعهی این نوشته کامتان تلخ شده است. ما به همگان، و حتی به کودکانمان آموختهایم: دوستی در صداقت است، گر چه تلخ. اگر مرا بنا بر چاپلوسی و فریب بود، شما را با الفاظی نرم و سراسر مداحانه میستودم. اما چه کنم که هنوز شما را دوست دارم و به نام نیک شما در پهنهی تاریخ این سرزمین، سخت مشتاقم. پس، این آخرین نوشتهای است که مستقیم، رو به شما مینویسم. و خود، به عاقبت تلخ آن واقفم. چرا که ماموران و قاضیان گوش بفرمان ما، در کار خود استادند. آنان نیک میدانند چگونه یک معترض و منتقد را با شکنجه و فحشهای ناموسی به تنگنای روحی و روانی در اندازند. من همهی این ابتلائات آتی را بجان میپذیرم تا صدای سخن خود را به گوش حضرت شما برسانم.
ای کاش بعد از پنج نامهای که چه در بیرون زندان و چه از داخل زندان برای جنابعالی نوشتم، مرا فرا میخواندید و بر من میآشفتید که فلانی، تو را چه میشود؟ مرگت چیست؟ و من، با شما، نه از فرصتهای از کف رفته، نه از بسیج و سپاه واژگون شده، نه از بنبست حتمی و فروپاشی عنقریب، نه از مردم از کف رفته، نه از فلاکت جهانی مردمان ایران، بلکه از ضربههایی میگفتم که بر در خانهی شما میخورد و شما آنها را نمیشنوید. و آن، ضربههای کف دست مرگ است که بر خانهی دل ما و شما میخورد و ما بیاعتنا به او، سر به کار دلخواه خود فرو بردهایم. بله رهبر گرامی، مرگ، بیگمان سر خواهد رسید، و ما و شما را به کام خود فرو خواهد کشاند. جنازهی ما را که ناشناس و بیکس و کاریم، با شتاب، به آغوش سرد گور میسپرند، و جنازهی شما را که معروف عالمید، مردمان بیشمار، بر سر دست میبرند و اشکریزان و بر سر زنان، جلوی چشم صدها دوربین و صدها خبرنگار و صدها میهمان خارجی، در آرامگاه ابدیتان مینهند.
رهبر گرامیما،
این که ”آخرین نامه” را به این نوشته عنوان دادهام، نه از این روی است که امیدم از شما و اصلاح امور کشور سلب شده است، بلکه آرزو دارم در این روزهای پایانی عمر، نام نیکی از خود به یادگار گذارید و خطاهای رفته را به سامان خویش باز آورید. فردا، مردم از ما که بینشان و بیآوازهایم، هیچ نخواهند گفت، اما از شما، به محافل مردمان، سخنان فراوانی راه خواهد یافت. آنان با غرور خواهند گفت: خامنهای، رهبری فهیم و باخرد بود. گرچه در مقطعی از اواخر عمرش، رشتههای ادارهی کشور از دستش به در رفت و خسارتها بالا گرفت، در سالهای بعد اما، وی به مجاهدتی شبانه روز پرداخت. دلهای رمیده را از هر سو بر سر سفرهی همدلی باز آورد و برای ایرانیان پراکنده آغوش گشود. اشکها را سترد. قدرتهای در سایه را از هر کجای کشور به زیر کشید. به نمایندگان مردم اقتدار بخشود. خود را، همچون نلسون ماندلا، از منصبهای کلیدی کشور کنار کشاند و راه را بر حاکمیت قانون هموار ساخت. بساط رابطههای مخوف را برچید. آدمهای کمخرد خانه کرده بر مسندها را به زیر آورد و برجستگان و شایستگان را بر سر کارها گمارد. مرز مضحک میان خودی و غیرخودی را محو کرد و شرافت مخدوش ایران و ایرانی را ترمیم کرد و برکشید.
آری رهبر گرامی،
همهی ما دوست داریم شما را بر بلندای سربلندی ببینیم و نام نیک شما را بر تارک همارهی تاریخ سرزمین خویش تماشا کنیم. شما اکنون، در دو قدمی یک چنین افق مبارکی ایستادهاید. در این یک سال گذشته، مردمان ما توسط همان قدرتهای در سایه، به آسیب و تفرقه و انشقاقی بزرگ دچار شدهاند. به امید روزی در همین نزدیکیها، که با درایت شما، همهی دورنگیها به یکرنگی، و همهی جداییها به یکتایی منجر شود. و این، ممکن نخواهد شد الا با به بازی گرفتن فهم مردمان. حکومتی که بر جهل مردمان خویش خانه بسازد، شایستهی حتمیفروپاشی است. و شما نیکتر از ما میدانید که: ما را جز به فرا بردن فهمها، و اعتنا بخشودن به خواست مردمانمان چارهای نیست.
رهبر گرامی،
اگر پرسش شما این است که از کجا میتوان آغاز کرد، پاسخ میدهم: به یک دستور شریف شما همهی زندانیان بیگناه ما به آغوش عزیزان خویش باز میگردند. این همان بارقهی پربرکتی است که امید بارش آن را به شما دل بستهایم. مابقی راه را خود خدا پیش روی شما خواهد گشود. و من، نام نیک شما را میبینم که مردمان ما با غرور بر زبان میآورند و بدان مباهات میکنند. یا علی!
فرزند شما: محمد نوریزاد بیست مرداد هشتاد و نه
|
اعتصاب تاکسی داران شهرستان دهگلان در اعتراض به اختلال در شبکه توزیع سوخت Posted: جرس: صبح روز شنبه تاكسي داران شهرستان دهگلان با تجمع در دوبانده ی منتهي به ترمينال بلبان آباد دست به اعتصاب زدند و با پارك تاكسي هاي خود در حاشيه اين خيابان خواستار حل هر چه زودتر مشكلات سوختي خود شدند.
به گزارش هرانا، اين اعتصاب که از ساعت 8 صبح روز گذشته آغاز شده است به دليل اختلال 20 روزه در شبکه توزیع CNG در این شهرستان است، رانندگان تاکسی برای دریافت این سوخت باید به شهر قروه بروند.
گفتنی است، مسئولان مربوطه تاکنون هیچ اقدام موثری را برای حل مشکل سوختی تاکسی رانان انجام نداده اند. |
خباز: پرداخت یک میلیون تومان از سوی دولت به نوزادان پشتوانه قانونی ندارد Posted: زمانی که دولت "قانون" را اجرا نمی کند چطور به مصوبه خود پایبند خواهد بود جرس: عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه "آسانترین راه برای نظارت بر اجرای قوانین سئوال از دولت است" در خصوص پرداخت یک میلیون تومان به هر نوزاد از سوی دولت نیز گفت: پرداخت یک میلیون تومان به نوزادان پشتوانه قانونی ندارد. وقتی دولت قوانین حمایتی در این زمینه را اجرا نمی کند بدیهی است که در این مصوبه خود نیز موفق نخواهد شد.
به گزارش مهر، محمدرضا خباز در خصوص عدم ارسال مصوبات دولت برای رئیس مجلس و همچنین عدم ابلاغ قوانین مصوب مجلس از سوی رئیس جمهور گفت: در قبال عدم ارسال مصوبات دولت به رئیس مجلس هم هیئت تطبیق قوانین و هم مجلس می توانند اقدام کنند.
وی ادامه داد: ما در هیئت تطبیق مصوبات سعی کردیم کار خود را از طریق سایت دولت و روزنامه رسمی انجام دهیم . کار ما هیچ رنگ و بوی سیاسی ندارد و صرفا کار کارشناسی انجام می دهیم به طوری که در هیئت تطبیق مصوبات گفته می شود "ما نوکر لفظ هستیم" و به پشت پرده ها کاری نداریم.
خباز تصریح کرد: اینکه قانون اجرا نمی شود و آقایان در مجلس می گویند ساکت نمی نشینیم منظور همین اظهار نظرهاست وگر نه نمایندگان به خاطر تبعات احتمالی و حاشیه های مختلف سئوال از رئیس جمهور وارد این وادی نمی شوند در این مقوله هم از یک نماینده تنها کاری بر نمی آید.
وی با بیان اینکه سئوال از احمدی نژاد نیازمند 74 امضاء است، گفت: نمایندگان در برابر تخلفات از قانون بیشتر نطق و مصاحبه دارند درحالی که قانون اساسی ابزار را برای ما تعریف کرده و آسانترین آن سئوال است. اما از رئیس جمهور برای تخلف از قوانین سئوال نمی شود و عده ای از نمایندگان محافظه کاری می کنند و حاضر به پرداخت هزینه نیستند. سال گذشته آقای مطهری به همراه یک نماینده دیگر، طرح سئوال از رئیس جمهور را مطرح کرد اما با لابی که انجام شد افراد یکی پس از دیگری پشیمان شدند.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به اظهارات اخیر مسئول دفتر احمدی نژاد درخصوص ترویج مکتب ایران به جای مکتب اسلام اظهار داشت: احساس می کنم روندی که پیش می آید به گونه ای است که به مقدسات و اعتقادات مردم لطمه وارد می کند و ادامه این مباحث نمایندگان را برای ورود به حوزه سئوال از رئیس جمهور آماده می کند واگر این اتفاق بیفتد در مسائل دیگر از جمله سرپیچی از قانون نیز نمایندگان تصمیم می گیرند.
وی ادامه داد: مجلس واقعا در چنین مباحثی نمی تواند سکوت کند تا اعتقادات دینی مردم مورد هجمه قرار گیرد دیگر جایز نیست آقایان محافظه کاری کنند. نباید بگذاریم حوزه دین را مورد تهاجم قرار دهند.
نماینده کاشمر در بخش دیگری از این گفتگو درخصوص تصمیم دولت برای پرداخت یک میلیون تومان به نوزادان نیز گفت: درمجلس ششم قانونی برای بیمه زنان خانه دار تصویب شد که برای مدتی اجرا شد و در دولت آقای احمدی نژاد دیگر اجرا نمی شود، زمانی که دولت "قانون " کشور را اجرا نمی کند چطور به مصوبه خود پایبند خواهد بود؟
خباز به مهر توضیح داد: براساس قانون مجلس ششم درخصوص بیمه زنان خانه دار، مقرر شده بود که هر زن خانه دار ماهی 5 هزار تومان پرداخت کند و بهزیستی نیز ماهانه همین مبلغ را بپردازد که سالانه 120 هزار تومان می شود از طرفی هم دولت باید سالانه 120 هزار تومان پرداخت کند تا این بانوان از بازنشستگی برخوردار شوند اما دولت دو سال است که این مصوبه را لغو کرده و اعلام کرده است که همه مشمولانی که تا کنون مبالغی پرداخت کرده اند پول خود را پس بگیرند.
وی تاکید کرد: حال چه انتظاری می توان داشت که این طرح موفق باشد وقتی قانون موضوعه کشور را کنار می گذارند آیا یک مصوبه دولت تا پایان کار اجرایی خواهد بود مخصوصا اینکه دولت با این مصوبه خود دولتهای بعد از خود را هم مکلف می کند و نمی توان مطمئن بود چنین مصوبه ای از سوی دولتهای دیگر اجرایی شود.
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: به احتمال بسیار قوی اجرای این طرح موفق نخواهد بود. |
بادامچیان: مشایی پایش را از گلیمش درازتر کرده است Posted: مشایی موقعیتی ندارد که فراکسیون اصولگرایان برای بررسی اظهاراتش وقت بگذارد جرس: عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس گفت: مشایی رئیس دفتر رئیسجمهور است بهجای اینکه به وظایف خودش در امور دفتری رئیس جمهور بپردازد پایش را از گلیمش درازتر کرده و وارد مباحثی میشود که اساسا در تخصص وی نیست.
نماینده تهران گفت: بهتراست که آقای مشایی به مسئولیتهای ویژه خودش برسد حداقل امسال براساس نامگذاری سال به اسم همت مضاعف و کارمضاعف تلاش کند به وظیفه خود برسد.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با اشاره به حمایت محمود احمدینژاد از مشایی و اظهاراتش گفت: من رئیسجمهور را به توصیه حضرت امیرالمومنین به مالک اشتر توجه میدهم که فرمود اگر دیدی مردم از یک فردی که زیر دست تو کار میکند ناراضی هستند او را تغییر بده نه اینکه درمقابل رضایت عامه رضایت خاص را انتخاب کنی.
بادامچیان مجددا تاکید کرد: مشایی موقعیتی ندارد که ما در فراکسیون اصولگرایان وقت خود را صرف بررسی اظهاراتش کنیم البته این سخنان وی اثری هم در جامعه ندارد. |
روزشمار هفدهم مرداد تا بیستم مرداد Posted: سیدابراهیم نبوی
سلطنت طلبان، انگلیسی ها و یک فرانسوی محاکمه شدند
دومین جلسه دادگاه اعتراضات خیابانی در حالی برگزار شد که علیرغم حضور برخی رهبران معترض به کودتای انتخاباتی در دادگاه، دادستان به محاکمه یک گروه سلطنت طلب که دو ماه قبل از انتخابات دستگیر شده بودند، یک هوادار مجاهدین که ماهها قبل زندانی شده بود، دو کارمند سفارتخانه های انگلیس و فرانسه و یک تبعه فرانسه که جرمش ارسال ای میل بود، پرداخت. اروپایی ها به برگزاری دادگاه اعتراض کردند. یک روز بعد مجلس پذیرفت که فرماندهان نیروی انتظامی در شکنجه دستگیرشدگان در کهریزک نقش داشتند و مهدی کروبی اعلام کرد به برخی بازداشت شدگان تجاوز شده است. در همین حال، سردار جوانی، مسوول دفتر سیاسی سپاه خواستار دستگیری موسوی، خاتمی و کروبی به عنوان رهبران انقلاب مخملی شد. برگزاری دومین دادگاه بازداشتشدگان
هفدهم مرداد: دومین جلسه رسیدگی به اتهامات برخی دستگیرشدگان حوادث پس از کودتای انتخاباتی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد. علی تاجرنیا، احمد زیدآبادی، شهابالدین طباطبائی، هدایت آقایی و جواد امام از معروفترین چهرههایی بودند که در این دادگاه حضور داشتند. گروه دیگری از متهمان که دادستانی تهران آنها را " عوامل میدانی آشوبها" معرفی کرده، نیز در این جلسه شرکت کرده بودند. در میان متهمان، یک شهروند فرانسوی به نام کلوتیلد ریس با اتهام جمع آوری اطلاعات و تحریک آشوب طلبان حضور داشت. خانم ریس که مدرس زبان فرانسوی است، ماه گذشته بازداشت شد. دو کارمند محلی سفارت فرانسه و بریتانیا نیز از دیگر متهمان جلسه امروز این دادگاه بودند.
در ابتدای جلسه دوم، عبدالرضا محبتی معاون دادستان عمومی و انقلاب تهران به نمایندگی از مدعیالعموم متن کیفرخواست را قرائت کرد. در این کیفرخواست به برنامهریزی و دخالت کشورهای بیگانه به منظور فروپاشی و براندازی نرم در جمهوری اسلامی اشاره شد. نماینده مدعیالعموم آمریکا را متهم کرد که با ایجاد پایگاههایی در دبی، استانبول، باکو، لندن و فرانکفورت برای فروپاشی نظام جمهوری به کادرسازی اقدام کرده است. در کیفرخواست به موضوع " آموزش خبرنگاران، هنرمندان، دانشجویان و متخصصان در این پایگاهها به منظور مقدمهچینی برای راهاندازی انقلاب مخملی در ایران" اشاره شده است.
در بخش دیگری از این کیفرخواست، دولت بریتانیا و شبکه تلویزیون فارسیزبان بیبیسی متهم شدهاند که از دو سال پیش از برگزاری انتخابات، کودتای مخملی را آغاز کردند. تویتر و فیسبوک هم از جمله متهمان دخالت در حوادث اخیر ایران معرفی شدند. نماینده مدعیالعموم همچنین سازمان مجاهدین خلق ایران را متهم کرده که با نفوذ در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در اغتشاشها دست داشته است. " انجمن پادشاهی ایران" نیز در این کیفرخواست از جمله جریانهایی معرفی شده که در اغتشاشهای پس از انتخابات در ایران دخالت داشت. گروهی از خانوادههای بازداشتشدگان در مقابل محل برگزاری این دادگاه تجمع کردند. پس از پایان قرائت متن کیفرخواست، گروهی از متهمان به دفاع از خود پرداختند. هیچ یک از کسانی که به عنوان رهبران اعتراضات در جلسه دادگاه حاضر بودند، محاکمه نشدند.
هاشمی رفسنجانی شاه است
هفدهم مرداد: محمدکریم عابدی، نماینده طبس در مجلس، با اکبر شاه خطاب کردن اکبر هاشمی رفسنجانی، وی را به تلاش برای برپایی حکومتی مشابه حکومت پادشاهی مصر در ایران متهم کرد. عابدی نماینده محافظهکار مجلس، هاشمی رفسنجانی را متهم کرد که با برنامهریزیهای بسیار، خاتمی، موسوی و کروبی را برای زیر سئوال بردن نظام با یکدیگر متحد کرده بود. وی خواستار محاکمه هاشمی، موسوی و خاتمی شد. وی افزود: " تئوری زیر سئوال بردن انتخابات و شکلگیری اغتشاشات توسط هاشمی رفسنجانی شکل گرفته بود." وی خطاب به هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی گفت: " وقتی آمریکا و انگلیس از شما راضی است، به خود و کارتان شک کنید و بیایید اکنون از رفتارتان اظهار پشیمانی کرده و در برابر ملت توبه کنید."
محاکمه دو کارمند سفارت فرانسه و بریتانیا
هفدهم مرداد: دو کارمند محلی سفارتخانههای بریتانیا و فرانسه و یک تبعه فرانسوی، در دومین جلسه دادگاه بازداشتشدگان حوادث اخیر ایران، محاکمه شدند. حسین رسام تحلیلگر ارشد بخش سیاسی سفارت بریتانیا، نازک افشار کارمند مرکز فرهنگی سفارت فرانسه و کلوتید ریس تبعه فرانسوی، در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات در ایران دستگیر شدند. حسین رسام که به جاسوسی متهم شده است، در اظهارات خود به تشریح فعالیت سفارت، وزارت خارجه و دولت بریتانیا در خصوص انتخابات ایران پرداخت. وی گفت، سفارت بریتانیا اطلاعات حوادث انتخابات را در اختیار دولت آمریکا نیز میگذاشت. رسام گفت دو دیپلمات سفارت بریتانیا در جریان انتخابات با برخی اعضای ستاد میرحسین موسوی نیز ارتباطهایی برقرار کرده بودند.
او افزود که از پنج سال قبل با سفارت بریتانیا همکاری میکرد و با برخی فعالان مدنی و سیاسی برای جمعآوری اطلاعات ارتباط داشت و با فعالان مدنی در اماکن عمومی مانند رستورانها و کافی شاپها قرار میگذاشت. رسام گفت پیروزی احمدینژاد برای سفارت بریتانیا بهتآور بود و در اولین گزارش ارسالی به لندن بر روی ادعای یکی از کاندیداها مبنی بر تقلب در انتخابات تاکید شده بود. به گفته رسام طبق دستور سفارت، از کارمندان محلی خواسته شده بود در اغتشاشات به همراه تام برن و پل بلمی، دو تن از دیپلماتهای اخراج شده سفارت انگلیس در اغتشاشات حضور یابند.
نازک افشار، کارمند مرکز فرهنگی سفارت فرانسه که به عنوان یکی از متهمان حوادث اخیر در دادگاه حاضر شده بود، در اظهاراتی گفت که " برادران وزارت اطلاعات مرا به اشتباه خود متوجه کردند." خانم افشار افزود که با اطلاع مسئولان سفارت در تجمعهای اعتراضی پس از انتخابات شرکت میکرد. او گفت، به دستور مقامهای سفارت فرانسه، معترضانی که به سفارت پناه میآوردند را به ساختمان بخش فرهنگی راه میدادیم. خانم افشار با بیان اینکه دو تا سه بار در تجمعهای پس از انتخابات شرکت کرده است، گفت: " من به دلیل ندانمکاری، ایمیلهایی را که به من میرسید، برای دوستانم ارسال میکردم."
کلوتید ریس تبعه فرانسوی که در جریان ناآرامیهای اخیر بازداشت شده است نیز طی سخنانی در دادگاه امروز گفت: " نباید در تظاهرات غیرقانونی حضور پیدا کرده و نباید عکسها را ارسال میکردم. پشیمان هستم." خانم ریس متهم شد که از طریق ارسال عکس هایی که از تظاهرات عادی مردم می گرفت، برای دولت فرانسه جاسوسی می کرد. " اقدام علیه امنیت ملی از طریق حضور در تجمعات و اغتشاشات مورخه ۲۵ و ۲۷ خرداد ماه و همچنین جمعآوری اخبار، اطلاعات و تهیه تصاویر از این اغتشاشات و ارائه آن به وابسته علمی سفارت فرانسه" از اتهامات خانم ریس عنوان شد. ریس گفت که نباید در تجمعات اعتراض شرکت میکرده و از این بابت از مردم ایران عذرخواهی میکند.
محمدرضا علی زمانی و آرش رحمانیپور، دو عضو انجمن پادشاهی ایران بودند که کیفرخواست آنها مبنی بر اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمعات و تلاش برای بمبگذاری در مراکز عمومی قرائت شد. این دو با پذیرفتن اتهامات خود اعلام کردند که در عراق از سوی برخی ماموران آمریکایی آموزشهایی برای مقابله با جمهوری اسلامی دیدهاند. ناصر عبدالحسینی از دیگر متهمانی است که در جلسه امروز به عنوان یکی از اعضای سازمان مجاهدین محاکمه شد. اتهام آقای عبدالحسینی، محاربه از طریق همکاری با " گروهک منافقین، اجتماع علیه امنیت ملی و شرکت در اغتشاشات به دعوت این گروهک، خروج غیرقانونی از کشور و ارهاب و نیز تلاش برای تخریب اموال عمومی" اعلام شده است. ناصر عبدالحسینی نیز پس از قرارگرفتن در جایگاه متهم، ضمن قبول تمامی مواردی که در کیفرخواست مطرح شده، به دفاع از خود پرداخت. این سه نفر چند ماه قبل از برگزاری انتخابات دستگیر شده و ماجرای دستگیری آنان هیچ ربطی به انتخابات نداشت، اما بازجویان از آنها خواسته بودند در دادگاه این موارد را بگویند تا پس از آن آزاد شوند. زمانی و رحمانی پور برخلاف وعده های بازجویان اعدام شدند.
رضا رفیعی فروشانی یکی دیگر از بازداشتشدگان حوادث اخیر با اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق جاسوسی برای بیگانگان روبرو شد. وی پذیرفت که به مدت دو سال برای سرویس اطلاعاتی امارات جاسوسی میکرده است. او گفت که با شرکت در تجمعات، عکسهایی تهیه کرده و در فیسبوک منتشر میکرد.
بریتانیا: دادگاه غیرقابل قبول است
وزارت خارجه بریتانیا محاکمه حسین رسام، در جلسه محاکمه بازداشتشدگان حوادث اخیر ایران را غیرقابل قبول خواند. بریتانیا اقدام ایران را " غیرقابل قبول و برخلاف تضمینهای مقامهای ارشد ایران در این خصوص دانست." وزارت خارجه بریتانیا برگزاری چنین دادگاههایی و نیز " اعترافات زندانیان را که از ابتداییترین حقوق انسانی برخوردار نبودهاند"، محکوم کرد. وزارت خارجه بریتانیا در ادامه افزوده است که به زودی درباره توهین جدید ایران، تصمیمگیری میکند.
فرمانده پلیس مسئول قتلهای کهریزک
هجدهم مرداد: حمیدرضا کاتوزیان نماینده مجلس با اعلام اینکه شخص فرمانده پلیس، مسئول قتلهای صورت گرفته در کهریزک است، گفت که فرماندهان این نیرو از ارائه اطلاعات درباره متخلفان این بازداشتگاه خودداری میکنند. اما پلیس ایران اعلام کرد که چند افسر متخلف این بازداشتگاه که خودسرانه بازداشتشدگان را شکنجه میکردند، از مقام خود عزل و تحویل مقامهای قضایی داده است. هویت این ماموران متخلف اعلام نشده و به گفته کاتوزیان، نمایندگان از توضیحات فرماندهان پلیس در این خصوص قانع نشدند. در مقابل، اسماعیل احمدیمقدم فرمانده پلیس، اعلام کرد که جانباختگان اخیر در کهریزک بر اثر ابتلا به ویروس جان خود را از دست دادهاند نه ضرب و شتم.
احمدیمقدم افزوده است که هیچیک از فرماندهان پلیس در جریان تخلفات صورت گرفته در این بازداشتگاه نبودند، اما کاتوزیان میگوید: " گزارشهای کهریزک به طور مرتب و روزانه به فرماندهی ارائه میشده و خیلی بعید است که فرمانده ناجا از این مسایل بیخبر بوده باشد." به گفته این نماینده مجلس، شیوه برخورد فرماندهان پلیس " دهنکجی به مردم و خلاف منویات و نظرات" آیتالله علی خامنهای است. آقای کاتوزیان ادامه داد که " جنایت یا اقداماتی که منجر به جنایت و قتل شده، در کهریزک انجام گرفته است و باید مطابق با قوانین کشور با این موضوع رفتار کرد."
عامل مرگ زندانیان ویروس بوده است
هجدهم مرداد: فرمانده پلیس ایران گفت که عامل مرگ برخی از دستگیرشدگان حوادث پس از انتخابات در بازداشتگاه کهریزک ویروس بوده و هیچ یک از آنها بر اثر ضرب و شتم جان نباختهاند. احمدیمقدم افزود که پزشکی قانونی بررسیها درباره منشا بیماری و ویروسی که عامل مرگ در کهریزک شده را آغاز کرده است. این فرمانده پلیس گفت: " افرادی که به این بازداشتگاه فرستاده شدند، با احکام دادسرا به این محل اعزام شدند که به اعتقاد بنده این کار به هیچ عنوان صحیح نبود."
نمایش کودتاچیان امری عبث است
هجدهم مرداد: ادوار تحکیم وحدت برگزاری جلسه محاکمه معترضان به نتیجه انتخابات را نمایشی از سوی حاکمان مستبد و کودتاچیان نظامی دانست. این سازمان از جلسات محاکمه هفته گذشته با عنوان بیدادگاه کودتا یاد کرد. احمد زیدآبادی دبیرکل سازمان دانش آموختگان ایران یکی از دستگیرشدگانی است که روز گذشته در دومین جلسه محاکمه حاضر شده بود. عبدالله مومنی سخنگوی این سازمان نیز در جریان حوادث اخیر بازداشت شده است که به گفته همسرش از وضعیت جسمی و روحی مناسبی برخوردار نیست.
موسوی، خاتمی و کروبی دستگیر شوند
یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران از مقامهای قضایی ایران خواست که موسوی، خاتمی و کروبی را به عنوان عوامل اصلی کودتای مخملی بازداشت و محاکمه کنند. آقای جوانی اولین فرمانده سپاه است که پیش از انتخابات، از وقوع انقلاب رنگی به رهبری میرحسین موسوی در ایران خبر داد و گفت که سپاه این فتنه را در نطفه خفه خواهد کرد. وی در یادداشتی که در هفتهنامه صبح صادق، ارگان اداره سیاسی سپاه، منتشر کرد، موسوی، خاتمی و کروبی را به دست داشتن در کودتای مخملی متهم کرده و خواستار دستگیری آنها شد. جوانی نوشته است که با دستگیری این افراد، آتش فتنه خاموش خواهد شد. جوانی هشدار داد که " اغماض و مصلحتاندیشی در برخورد با عوامل اصلی، خسارت جبرانناپذیر به دنبال خواهد داشت." به نوشته آقای جوانی، آنچه که در انتخابات اخیر رخ داد اجرای پروژه کودتای مخملی با هدف اولیه تسلط بر قدرت سیاسی و هدف نهایی و بلندمدت تغییر نظام دینی به یک نظام سکولار بود. از سوی دیگر، سردار مسعود جزایری معاون ستاد کل نیروهای مسلح نیز طی سخنانی از مقامهای جمهوری اسلامی خواست که عوامل فتنه بزرگ را دستگیر کنند. جزایری بدون اشاره به نام فرد خاصی گفت: " مدیران اصلی کودتاهای رنگین با چند لایه کردن عناصر حاضر در صحنه، قادر هستند برای چند مرحله، کودتا را برنامهریزی و مدیریت کنند." این فرمانده سپاه افزود: " کودتاگران قصد دارند با استفاده از طرحهای قبلی، امنیتی و جاسوسی در قالب رسانهای سناریوی جدید خود را آغاز کنند." جزایری اظهار داشت که اهداف بعدی کودتاگران، " جداسازی دولت و ملت، ایجاد شکنندگی در روحیه مدیران، رهبران و مردم، بدبینی افکار عمومی جهانیان نسبت به تحولات کشور، فریب جدی مسئولان و همین طور نخبگان جهانی در مورد اسلام و ایران" خواهد بود. وی به مقامهای جمهوری اسلامی توصیه کرد با " سران فتنه و عوامل اصلی کودتا فارغ از برخی ملاحظات" برخورد کنند.
عبادی خواستار آزادی بازداشتشدگان شد
هجدهم مرداد: شیرین عبادی از مقامهای ایران خواست فعالان و شهروندان بازداشت شده پس از انتخابات را آزاد کنند. خانم عبادی که به کره جنوبی سفر کرده بود، افزود که احمدی نژاد باید به صدا و خواسته مردم گوش دهد. خانم عبادی افزود که خشونتهای دولتی باید بلافاصله متوقف و بازداشتشدگان در اسرع وقت آزاد شوند. وی در عین حال خواستار برگزاری دوباره انتخابات ریاست جمهوری ایران، زیر نظر سازمان ملل متحد شد.
کروبی: موضوع تجاوز در زندانها را پیگیری کنید
هجدهم مرداد: مهدی کروبی در نامهای از اکبر هاشمی رفسنجانی خواست تا گزارشها درباره " تجاوز جنسی به دختران و پسران" بازداشتی در حوادث پس از انتخابات را پیگیری کند. آقای کروبی در این نامه نوشت که خبر این اقدام شنیع را گروهی از کسانی که دارای پستهای حساس در کشور هستند، در اختیارش گذاشتهاند. کروبی گفت که این نامه را ۱۰ روز پیش برای رئیس مجمع تشخیص مصلحت ارسال کرده و پس از آنکه آقای هاشمی به آن پاسخی نداد،آنرا در اختیار رسانهها قرار داد. در این نامه آمده است: " برخی افراد به دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیده است. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند، به طوریکه برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند." آقای کروبی در نامه خود آورد که گمان نمیکند زندانیان دوران ۱۵ ساله مبارزات قبل از انقلاب، از افراد توده گرفته تا گروههای مسلح مبارز التقاطی تا اعضای نهضت آزادی و موتلفه و حزب ملل اسلامی که در زندان با هم زندگی کردهاند، چنین چیزی دیده یا شنیده باشند.
چرا دست از سر ایران بر نمیدارید؟
نوزدهم مرداد: حسن قشقاوی سخنگوی وزارت خارجه، با انتقاد از مواضع کشورهای اروپایی از آنها سئوال کرد که چرا دست از سر ملت ایران بر نمیدارند و به دخالتها در امور داخلی این کشور پایان نمیدهند. آقای قشقاوی، این موضع اتحادیه اروپا که اعلام کرده است برخورد با یک شهروند اروپایی را به منزله برخورد با کل اتحادیه اروپا میداند، بیمعنی و مغایر با مسئولیت جزائی ناشی از عمل مجرمانه و مسئولیت دولتها در حمایت از اتباع خویش دانست. اتحادیه اروپا به ایران هشدار داده است که هر اقدامی علیه یکی از کارمندان سفارتخانههای اتحادیه اروپا یا شهروندان این اتحادیه، به معنی اقدام علیه همه اعضای آن است. آقای قشقاوی در مورد ادعای بریتانیا در مورد حسین رسام گفت که " درباره دادگاه کارمند ایرانی سفارت انگلیس، تضمینی نداده بودیم."
هاشمی خطیب جمعه این هفته نیست
نوزدهم مرداد: رضا تقوی رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور گفت که اکبر هاشمی رفسنجانی حاضر نشد در نماز جمعه این هفته تهران شرکت کند. نماز جمعه این هفته تهران قرار بود به امامت هاشمی برگزار شود، اما آقای تقوی گفت که خبردار شده که هاشمی برای جلوگیری از هر گونه سوء استفادههای سیاسی و غیرمتعارف و غیرقابل قبول ترجیح داده که شخص دیگری اقامه نماز کند. دفتر هاشمی علت حضو نیافتن وی در نماز جمعه تهران را به خاطر جلوگيری از درگيریهای احتمالی عنوان کرده است.
سارکوزی: آزادی ریس، اولویت فرانسه است
نوزدهم مرداد: نیکولای سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه، آزادی کلوتیلد ریس، شهروند فرانسوی بازداشتشده در ایران را اولویت پاریس اعلام کرد. دفتر سارکوزی اعلام کرد در تلاش است تا هر چه سریعتر کلوتیلد ریس آزاد شود. عکس خانم ریس در دادگاه، تصویر صفحه اول بسیاری از روزنامههای فرانسه در روز دوشنبه بود. برنارد کوشنر وزیر خارجه فرانسه هم جلسه محاکمه بازداشتشدگان در ایران را شو خواند و این که یک زن جوان فرانسوی ۲۳ ساله بتواند میلیونها نفر را در این کشور به اعتراض تحریک کند، جدی ندانست. آقای کوشنر در مصاحبه با روزنامه لوپاریزین، اتهامهای وارده به خانم ریس را بیاساس و مغلطهآمیز عنوان کرد. وی اعترافات مطرح شده در جلسه محاکمه را به خاطر این که تحت فشار اخذ شدهاند، وارد ندانست. هشدار وزارت اطلاعات به رسانهها
نوزدهم مرداد: وزارت اطلاعات به رسانههای ایران هشدار داد که از انتشار اخبار نادرست و افشای هویت کارمندان این وزارتخانه خودداری کنند، در غیر این صورت تحت پیگرد قضایی قرار خواهند گرفت. وزارت اطلاعات ایران فعلا به سرپرستی محمود احمدینژاد اداره میشود. در هفتههای گذشته با برکناری غلامحسین محسنی اژهای از مقام خود، رسانههای نزدیک به محافظهکاران از عزل برخی از معاونتهای این وزارتخانه خبر دادهاند. گفته شد که وزیر و بیست تن از مدیران ارشد این وزارتخانه بخاطر اینکه حاضر نشدند نظر کارشناسی وزارت اطلاعات را مبنی بر مشابهت اعتراضات انتخاباتی ایران و انقلابهای مخملی بپذیرند و این اعتراضات را برنامه ریزی شده ارزیابی کنند، برکنار شدند. برکناری این افراد با دستور مستقیم احمدینژاد صورت گرفت. وبسایت آینده اعلام کرده که محمود احمدینژاد دستور برکناری پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات را صادر کرده است. انتشار خبر احتمال برکناری دهها تن از مدیران ارشد اطلاعات، نگرانی نسبت به پیامدهای متزلزل کردن ساختار امنیتی» ایران را تشدید کرده است. حاج حبیبالله معاون ویژه، خزایی معاون ضدجاسوسی وزارت اطلاعات و فیروزآبادی معاون فنی این وزارتخانه از جمله افرادی هستند که رسانههای محافظهکار خبر برکناری آنها را منتشر کردهاند.
|
بلاتکلیفی سه تن از شهروندان مسیحی بازداشت شده در مشهد Posted: جرس: سه تن از شهروندان مسیحی که هفدهم تیرماه در مشهد بازداشت شدند کماکان در شرایط بلاتکلیف به سر می برند.
لازم به ذکر است در روز 17 تیر ماه یازده تن از هموطنان مسیحی ساکن شهر مشهد که قصد شرکت در یک مراسم کلیسایی را داشتند توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و با دست بند و چشم بد به مکان نامعلومی منتقل شدند، هشت تن از این افراد پس از گذشت یک هفته بازداشت آزاد شدند و سه تن از این افراد هم چنان در بازداشت بسر می برند.
|
ترقی: پخش صداي شجريان از رسانهملي خواست دشمنان انقلاب است Posted: موضع گیری زود هنگام پیش از اطمینان از خبر؛ ممنوعيت پخش "ربنا"ی شجريان تکذیب شد جرس: در چند روز اخیر و در پی انتشار خبری مبنی بر ممنوعیت پخش ربنای استاد شجریان از صدا و سیما دبير شوراي معارف سيما اعلام کرد که "هيچ دستوري در ممنوعيت پخش ربنا با صداي شجريان ابلاغ نشده است" و همزمان یک عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه اسلامي "پخش صداي شجريان از رسانهملي" را خواست "دشمنان انقلاب" دانست.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |