جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


پانزده نکته خواندنی از همایش ایرانیان خارج از کشور

Posted:

وبلاگ آینده ما

نامه یکی از شرکت کنندگان در همایش “ایرانیان خارج از کشور”



 

  آقای نافعی گرامی! با سلام و ارادت. چون شما را از قدیم ها می شناسم و مطالب شما را هم در وبسایتی که دارید می خوانم، تصمیم گرفتم این نامه را برای شما بنویسم تا اگر صلاح دیدید منتشر کنید. من یکی از ایرانیانی هستم که برای شرکت در همایش ایرانیان خارج از کشور به ایران رفتم و اکنون بازگشته و به شغلی که دارم ادامه میدهم. همینجا بگویم که من یکی از پزشکان با سابقه در آلمان هستم. بنظر من، درباره همایش، اگر دوستانی که مطالبی در خارج از کشور می نویسند اطلاعات دقیق تری داشتند، یک تنه به قاضی نمی رفتند.

 

 

این همایش تاکنون سه بار در ایران برگزار شده است، بنابراین نباید آن را به حساب دولت احمدی نژاد گذاشت. اما، نکاتی در حاشیه این کنفرانس وجود داشت که بنظر بنده، اصلی ترین بخش این همایش بود. من برخی از این نکات را برایتان می نویسم:

1- قرار بود همایش دو روز باشد. البته یک روز هم، بعنوان روز ورود و جابجائی. تاریخ آن 11 تا 12 مرداد اعلام شده بود، اما به محض این که ما رسیدیم به ایران، آن را کش دادند و گفتند تا 14 و حتی 17 می خواهند طول بدهند.
2- ورود ما به فرودگاه امام خمینی؛ خودش یک داستان است. حدود 5 ساعت ما را در این فرودگاه نگهداشتند. پاسپورت های ما را اسکن کردند، به این بهانه که می خواهند براساس مشخصات آن کارت همایش صادر کنند. اما چنین کارتی هرگز صادر نشد و بجای آن کارت هائی بدون عکس و تنها با مشخصات اولیه صادر کردند، که بعدا دلیل آن را متوجه شدیم.
3- هم پیش از رفتن به ایران و در برنامه ای که پیش از رفتن به سالن همایش به ما ابلاغ کرده و اطلاع دادند، صحبت از شرکت احمدی نژاد و سخنرانی وی درمیان نبود. همایش قرار بود پس از شروع، شرکت کنندگان را که همگی تحصیل کردگان و متخصصین بودند به چند “کارگروه” تقسیم کرده و ارتباط آنها را با دانشگاه ها برقرار کنند. قرار بود هیچ نوع تبلیغات سیاسی درباره این همایش نشود. هیچکدام از این قول و قرارها عملی نشد. یعنی به یکباره سروکله احمدی نژاد در مراسم افتتاح همایش پیدا شد.

4- تا آنجا که من اطلاع دارم بیش از 700 نفر به ایران دعوت شده بودند اما، شما اگر به فیلم های این همایش که حتی از تلویزیون ایران پخش شد خود دقت کنید، بسیاری از صندلی ها خالی بود، زیرا بیش از 250 نفر از دعوت شدگان به محض پیدا شدن سرو کله احمدی نژاد از سالن خارج شدند. همه آنها معترض به این حضور بودند، چون قرار نبودن همایش تبدیل به نمایشی برای تبلیغ احمدی نژاد بشود. نزدیک 400 نفر در سالن ماندند که از میان آنها هم، در اواخر سخنرانی احمدی نژاد عده ای در اعتراض به حرف هائی که او زد سالن را ترک کردند. روز دوم کنفرانس به زحمت تعداد حاضران به 400 نفر می رسید. خیلی از آنها حتی محل استقرار خود در سه هتل بزرگ تهران که برایشان در نظر گرفته شده بود را ترک کرده و رفتند به خانه های اقوام خود.
5- از همان ابتدای استقرار ما در هتل محل اقامت، متوجه دعوا و رقابت وزارت خارجه با دارو دسته دفتر ریاست جمهوری شدیم. این دعوا و اختلاف چنان بود که کارمندان وزارت خارجه کار را رها کرده و رفتند و بعد از مدتی یک عده ای دیگر آمدند که گفتند کارمندان ریاست جمهوری اند. کارمندان وزارت خارجه در همان روز ورود ما، درباره این اختلاف با مهمانان صحبت کردند و بعد که دعوا بالا گرفت، خیلی بیشتر حرف زدند و گفتند که در وزارت خارجه چه دعوائی بین مدیران این وزارتخانه با دفتر ریاست جمهوری است.
6- عمده ترین صحبت بین کارمندان وزارتخارجه و کارمندان ریاست جمهوری که در ارتباط با ما قرار گرفته بودند، چه زن و چه مرد، پرس و جو درباره تحصیل در خارج بود. این سئوالات و خواهش و درخواست ها روز دوم باعث کلافه شدن ما شده بود. پرفسور…. که یکی از جراحان ایرانی بنام در آلمان است، بالاخره حوصله اش سر رفته و با صدای بلند اعتراض کرد که “مگر ما بنگاه بورس تحصیلی داریم؟”
7- به هیچکدام از “کارگروه”هائی که تشکیل شد، اجازه ارتباط با دانشگاه را ندادند. یک سد امنیتی بین ما و دانشگاه ایجاد کرده بودند.
8- از همان روز اول و پیش از مراسم افتتاحیه، عده ای که مانند ما کارت همایش به گردن داشتند وارد سالن شده و بین صندلی ها پخش شدند. آنها از خارج نیآمده بودند و هیچکدامشان را در سه هتل محل استقرار مهمانان ندیده بودیم و اصلا ریخت و قیافه پرفسور و متخصص و تحصیل کرده خارج از ایران نداشتند. با ورود آنها به سالن همایش، تازه ما متوجه شدیم که چرا کارت های عکس دار برای ما، مطابق پاسپورت هایمان صادر نشده بود. این نکته را معدود کارمندان وزارتخارجه که تا روز دوم در همایش مانده بودند و در هتل به ما سر می زدند گفتند. همان ها گفتند که برنامه وزارتخارجه صدور کارت عکسدار مطابق مشخصات پاسپورت ها بود، اما دفتر ریاست جمهوری و شخص رحیم مشائی این قرار را بهم زد و یکی از دلائل اختلاف و کنار کشیدن وزارتخارجه از همایش همین نکته بود.

9- آن کسی که نمایش تهوع آور زدن زانو در برابر احمدی نژاد را اجرا کرد، یکی از همین افرادی بود که میان مهمانان همایش جا زده بودند. تمام آن مراسم را قبلا شاید بارها تمرین کرده بود. خیلی خوب میدانست از کدام سمت برود بالا، کجا بایستد و چگونه زانو بزند. خیلی تمرین کرده بود.

10- یکی از سخنرانی های بسیار کوتاه و اعتراضی این همایش را پرفسور نجابت کرد. او در واکنش به آن صحنه ها و وضعی که درست کرده بودند و این همه خودی و غیر خودی که در کشور بوجود آورده اند، آرام و متین گفت: من در این مملکت بیش از هزار عمل جراحی بدون مزد انجام داده ام. از جبهه تا پشت جبهه. یک روز امام خطاب به ما گفت: شما به مردم خدمت کردید و هرکس که به مردم خدمت کند، در هرکجای دنیا که باشد، اسلام را معرفی کرده است.

واقعا که پاسخ آن صحنه سازی ها و صحنه هائی که ما به چشم دیدیم، همین سخنرانی کوتاه پرفسور نجابت و جمله ای بود که از امام نقل کرد.
11- آن تشویق هائی که در سالن، هنگام سخنرانی احمدی نژاد دیدید، همه مربوط به همان کسانی بود که با کارت بدون عکس قاطی ما به سالن آورده بودند و اتفاقا دوربین های تلویزیون هم همیشه روی آنها متمرکز بود.
12- بحث اصلی بین همه ما در فاصله سخنرانی ها، اوضاع آشفته و بلبشوی حاکم بر کشور بود و خیلی ها از این فرصت چند روزه استفاده کردند و رفتند محل اصلی تظاهرات بعد از انتخابات 22 خرداد را دیدند. پل حافظ بیشترین بیننده را داشت.
13- سخنرانی بی سر و ته رحیم مشائی که آن بالا برایش یک میز مخصوص گذاشته بودند و پشت آن می نشست، با نمایش بوسیدن پرچم ایران همراه شد. اما همین نمایش هم بسیار مصنوعی و مضحک بود. یکنفر یک پرچم ایران را که مخصوص روی میز اداری است پشت رحیم مشائی نگهداشته بود و تا سخنرانی اش تمام شد، پرچم را آورد جلو تا رحیم مشائی ببوسد و آن را نوازش کند!

روز دوم که شتابزده ختم همایش را اعلام کردند، یک گروه دژبان آوردند روی “سن” تا سرود “ای ایران” را بخواند. خیلی خوب و مرتب بودند و خوب هم تمرین کرده بودند. تا شروع کردند به خواندن سرود، همه ما که در سالن بودیم شروع کردیم همراه آنها سرود ایران را خواندن. رحیم مشائی فورا رفت به سمت در خروجی سالن. چند نفری که سن و سالی داشتند و ارشد ایرانیان بودند، به او اعتراض کردند که : شما که پرچم ایران را بوسیدی، پس چرا وقتی سرود آن را می خوانند از سالن می روید بیرون؟

موقع خروج از سالن، هرکس از جلوی دسته سرود رد شد، از آنها بخاطر خواندن سرود “ای ایران” تشکر کرد.

14- تا یادم نرفته این نکته آخر را هم بگویم. روز دوم، یکی از پرفسورهای معروف ایرانی مقیم آلمان به رحیم مشائی گفت: ما از اینجا (داخل کشور) بی خبر نیستیم. شما می گوئی 5 میلیون ایرانی در خارج از کشورند. این 5 میلیون اگر با خانواده خود، همسر و پدر یا پدربزرگ خود درتماس باشند، حداقل شامل 15 میلیون ایرانی می شود. فکر نمی کنید که آن 10 میلیون، به این 5 میلیون می گویند که در کشور چه می بینند؟

15- اگر درباره حضور هوشنگ امیراحمدی، که فکر می کنم رئیس شورای ایرانیان امریکا باشد در همایش ننویسم، چشم بر یکی از سوژه های اصلی این همایش بسته ام. من با ایشان در یک هتل بودم. همان شب اول به رسم ادب رفتم پیش و سلام و علیکی کردیم. انسانی است مبادی آداب و به همان اندازه هم دیپلمات و هوشیار. پرسیدم که برای شما هم سخنرانی در نظر گرفته اند؟ گفت: خیر. من اصلا به سالن همایش نمی آیم. گفته اند صلاح نیست و جنجال می شود. به شوخی پرسیدم: از اوباما خبری آورده اید؟ فورا و قاطع پاسخ داد: خیر. پرسیدم: از اینطرف قرار است پیامی ببرید؟ پاسخش با لبخند یک “ببینیم” کشدار بود.

(من، نامه این آشنای قدیمی را با اندکی ویراستاری و تقسیم نکات مندرج در نامه شان به 15 نکته و موضوع منتشر کردم و البته رعایت امانت داری را هم کردم. دست ایشان را، با آنکه نامه خود را با نام و مشخصاتشان برای من ارسال نکرده اند صمیمانه می فشارم.)

جای تو در شهر سبز است

Posted:

طراح : طراح سبز

دخالت نظامیان در سیاست؛ کپی برداری های فاشیستی

Posted:

نیلوفر زارع
 جرس: ده ها منع قانونی برای ورود نظامیان به عرصه رقابت های سیاسی وجود دارد اما آنها توسط محافظه کاران برای ورود به این عرصه پشتیبانی شده اند تا در روز مبادا به عنوان سپری مقابل نیروهای هوادار تغییر عمل کنند. تبدیل پادگان به حزب و تبدیل سازمان بسیج به سازمان رای، خدمتی بود که نظامیان به پشتیبانی از محافظه کاران در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 انجام دادند. آنها مزد این خدمت را در دوره نخست ریاست دولت محمود احمدی نژاد گرفتند و به همین جهت برای پیروزی او در دور دوم از هر وسیله ممکنی استفاده کردند. سخنان سردار مشفق از مسوولین ارشد اطلاعاتی قرارگاه ثارالله که شکایت هفت نفر از چهره های اصلاح طلب را در پی داشته گوشه هایی از مداخله غیرقانونی نظامیان در عرصه رقابت های انتخاباتی را به نمایش می گذارد اما ابعاد این دخالت بسیار فراتر از آن چیزی است که سردار مشفق در سخنرانی خود فرصت گفتن اش را پیدا کرده است. نیروهای نظامی و اطلاعاتی نه تنها نقشی کلیدی در سناریوی تقلب انتخاباتی به عهده گرفته بودند، بلکه در جریان سرکوب های پس از انتخابات، بازداشت ها، شکنجه ها، تهیه کیفرخواستها، تعیین حکم بازداشتی ها و اعمال محدودیت های رسانه ای نیز نقش اصلی داشتند. شکایت هفت چهره سرشناس اصلاح طلب از سردار مشفق و ارگان های نظامی مداخله کننده در انتخابات نیز مبتنی بر همین موارد است. آنها از قوه قضاییه خواسته اند در یک دادگاه صالحه به تخلفات نظامیان رسیدگی کنند. درخواستی که با توجه به سیطره نهادهای نظامی بر قوه قضاییه انتظار برآورده شدنش نزدیک به محال است. با این حال به جهت اهمیت موارد طرح شده در شکایت نامه اصلاح طلبان، "جرس" در گزارش هایی ضمن بررسی و واکاوی اهداف و انگیزه های سناریست های تقلب، زمینه های شکل گیری کودتای انتخاباتی را تشریح   کرده است. در دو گزارش قبلی، شکایت اصلاح طلبان درباره اختلال سیستم های مخابراتی در روز انتخابات ریاست جمهوری ، فعالیت های غیرقانونی برای شنود جلسات اصلاح طلبان و تلاش برای ایجاد اختلاف میان رهبران جنبش سبز مورد بررسی قرار گرفت. این بخش دربرگیرنده برخی دیگر از شیوه های مداخله نظامیان در فرآیند انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته است.  

 

دفاع از تعلق جناحی!

 

سردار مشفق در سخنرانی اش بی واهمه از تعلق خاطر خود و نهاد نظامی – امنیتی متبوعش به جناح حاکم  سخن گفته است. او تنها کسی نیست که با این حد از بی پروایی قانون منع مداخله نظامیان در انتخابات را زیر پا گذاشته است. سردار ذوالنور(جانشين نماينده ولي فقيه در سپاه)، سردار ذوالقدر(معاون پیشین ستاد کل نیروهای مسلح در امور بسیج)، سردار نقدی ( رییس سازمان بسیج کل کشور)، حجه الاسلام سعیدی ( نماینده ولی فقیه در سپاه) و سردار جوانی ( رییس اداره سیاسی سپاه) برخی دیگر از نظامیانی هستند که در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بارها و بارها تعلق خاطر خود به جریان محافظه کار حاکم را ابراز کردند. آنها برای ان که به دخالت خود در میدان سیاست مشروعیتی دهند احزاب و چهره های هوادار تغییر را به همدستی با دشمن و تلاش برای براندازی متهم کرده اند اما تاکنون از ارایه کوچکترین سندی برای این ادعاها ناتوان بوده اند. در عوض انبوهی از اسناد در دست اصلاح طلبان است که به استناد آن می توانند نظامیان را بابت مداخله غیرقانونی در رقابت های سیاسی محکوم کنند. اسنادی که در شکایت هفت چهره اصلاح طلب از سردار مشفق به آن اشاره شده نیز به اندازه کافی دخالت نظامیان در عرصه سیاست را آشکار می کند.. مشفق در سخنانش بارها از تعلق خاطر به "اصول گرایان" سخن گفته و در مقام یک فعال سیاسی در صدد آسیب شناسی این جریان نیز برآمده است .اصلاح طلبان با استناد به این سخنان تصریح کرده اند که "تعلق خاطر پیدا کردن گروهی نظامی- اطلاعاتی به یک جناح خاص در طی انتخابات ریاست جمهوری در هر کشوری، با هر بهانه و توجیهی که صورت بگیرد، متاسفانه سرنوشتی جز کودتا و یا دخالت های در حد کودتا در نتیجه انتخابات نداشته و ندارد."

 

سکوت در برابر هشدارها

 

ردپای دخالت نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته پدیده ای نبود که پس از انتخابات کشف شود. آنها دخالت های سازمان یافته خود را از مدتها پیش از برگزاری انتخابات آغاز کرده بودند و فعالیت هایشان بارها با اعتراض احزاب و کاندیداهای اصلاح طلب روبرو شده بود. چنان که مهدی کروبی چهار ماه و نیم پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در نامه ای به سرلشکر فیروز آبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح او را  به دلیل اظهار حمایت هایش از ریاست جمهوری دوباره "محمود احمدی نژاد"، "رییس ستاد نظامیان دخالت کننده در انتخابات" خوانده بود و با اشاره به توصیه های موکد بنیانگذار انقلاب اسلامی مبنی بر منع مداخله نظامیان در رقابت های سیاسی به او هشدار داده بود از تلاش برای دخالت و نفوذ در انتخابات پرهیز کند. هشدار کروبی نه تنها مورد اجابت نظامیان قرار نگرفت بلکه نهادهای نظامی مداخله گر را به ضدیت بیشتر با کاندیداهای حامی تغییر ترغیب کرد. آنها روی کار آمدن یک دولت اصلاح طلب را به معنای از دست رفتن بخشی از رانت های اقتصادی و نفوذ سیاسی می دیدند و بنابراین همه ابزارهای خود را جهت جلوگیری از تحقق چنین اتفاقی به خدمت گرفتند. هر چه موعد انتخابات نزدیک تر می شد دخالت نهادهای نظامی نیز پررنگ و پررنگ تر می شد تا جایی که در فاصله دو روز مانده به برگزاری انتخابات میرحسین موسوی ناگزیر از نگارش نامه ای به "آیت الله خامنه ای" شد و در آن   با اشاره به این که " شواهدی از مداخله تعدادی از فرماندهان و مسئولان سپاه و بسیج در انتخابات واصل گردیده است" هشدار داد که " این عمل در صورت صحت خبر، علاوه بر نقض قوانین، شکاف بین فرماندهان و مسئولان رسمی و بدنه سالم و صادق نیروهای بسیج و سپاه را دامن می زند". این هشدار هم همان طور که انتظار می رفت بی پاسخ ماند و نظامیانی که سناریوی تقلبی انتخاباتی را از مدتها پیش آماده کرده بودند در روز 22 خرداد آن را به اجرا درآوردند تا حزب پادگانی دوران تازه ای از حیات خود را آغاز کند.

 

افشای خلافکاری ها

 

خواب تئوریسین های مهندسی انتخابات به سرعت آشفته شد. کاندیداهای معترض، برگزاری انتخابات را به کودتا تشبیه کردند و از حکومت خواستند نتایج آن را باطل اعلام کند. در اعتراض های خیابانی پس از انتخابات نیز صدها هزار  شهروند هوادار جنبش سبز با شعار" دولت کودتا استعفا استعفا " آگاهی خود نسبت به برآمدن دولت احمدی نژاد از طریق مداخله نظامیان را ابراز کردند.  مدتی بعد گزارش کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی  برخی شیوه های دخالت نظامیان در انتخابات ریاست جمهوری را افشا کرد. در این گزارش زیر سرفصل " مداخله نظامیان در انتخابات" آمده بود که " بر اساس فرمایشات امام خمینی (ره ) و ماده 49 آیین نامه انضباطی و ماده 40 قانون جرایم نیروهای مسلح، دخالت نیروهای نظامی در امر انتخابات ممنوع بوده و جرم تلقی می شود." این گزارش سپس با بیان مصادیق قانونی منع نظامیان از دخالت در فعالیت های سیاسی گوشه هایی از فعالیت نظامیان در جریان انتخابات را شرح داده بود . در این گزارش از جمله به پخش بسیار گسترده تراکت انتخاباتی یالثارات الحسین انصار حزب‌الله در بین پرسنل سپاه و بسیج و نظامیان اشاره شده بود که در آن سردار سرتیپ پاسدار پاکپور از حجت‌الاسلام سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه در خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری درخواست رهنمود کرده بود و وی پاسخ داده‌ بود که: «نظر صریح مقام عظمای ولایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتخاب مجدد ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد می‌باشد." در این گزارش همچنین استنادهای دیگری همچون "اظهارات صریح و مداخلات آشکار بعضی از مسئولان سپاه و بسیج به سود آقای احمدی‌نژاد و علیه آقای موسوی با تشبیه پیروزی ایشان به «انقلاب مخملی»"،"اقدامات غیرقانونی نیروی انتظامی، سپاه و بسیج در ایام قبل از رأی‌گیری در زمینه‌هایی مانند پاره کردن بنرهای تبلیغاتی و جمع‌آوری تبلیغات نامزدهای رقیب آقای احمدی‌نژاد، حمله به ستادها، تهدید، توهین، ضرب و جرح و فعالیت‌های تبلیغاتی به ویژه مسئولان رده بالا به نفع آقای احمدی‌نژاد، جمع‌اوری شناسنامه‌ها افراد وظیفه در بعضی پادگان‌ها، توزیع کتاب و انتشار نشریات و بولتن‌ها به نفع آقای احمدی‌نژاد و علیه آقای موسوی" ، "سازماندهی گسترده با هزینه سپاه و حضور ده‌ها هزار بسیجی با لباس شخصی در متینگ انتخاباتی آقای احمدی‌نژاد در مصلای تهران و سازماندهی حضور بسیجیان در همایش‌های تبلیغاتی به نفع آقای احمدی‌نژاد"، "اقدامات غیرقانونی نیروی انتظامی، لباس شخصی‌ها، سپاه و بسیج در روز رأی‌گیری در مواردی همچون تبلیغ برای آقای احمدی‌نژاد در حوزه‌های رأی‌گیری، مجبور کردن مردم به دادن رأی به احمدی‌نژاد، تهدید و ارعاب در بسیاری از حوزه‌ها، روستاها و شعب رأی‌گیری، نوشتن رأی توسط بسیجیان، نشان دادن کارت بسیج و عدم ممهور کردن شناسنامه"، "دخالت در شعب اخذ رأی و قدامات غیرقانونی نیروی انتظامی، لباس شخصی‌ها، سپاه و بسیج در حمله به ستاد آقای موسوی در قیطریه، دستگیری اعضای ستادها و حمله به ستاد مرکزی و سایر ستادها برای جلوگیری از اطلاع رسانی و جمع‌آوری مستندات تخلفات انتخاباتی" ارایه شده بود. هر یک از این استنادها گوشه هایی از دخالت نظامیان در انتخابات را نشان می داد و کنار هم نشاندن همه آنها تصویر کامل پازل تقلب و کودتای انتخاباتی سال گذشته را آشکار می کرد.

 

عطش  سیری ناپذیر

 

نظامیان مزد خود را گرفته اند. نشستن دو باره "محمود احمدی نژاد" بر کرسی ریاست قوه مجریه جایگاه آنها را در مناسبات قدرت تحکیم کرده است. رانت های اقتصادی اعطا شده به سپاه و بسیج طی ماه های پس از انتخابات به شکل محسوسی افزایش یافته است. 5 ماه پس از انتخابات در بزرگترین معامله تاریخ بورس ایران، پنجاه درصد شرکت مخابرات به ارزش حدود هشت میلیارد دلار به چند شرکت وابسته به سپاه پاسداران فروخته شد اما این تنها یکی از پاداش های حکومت به سپاه بوده است. پيش  از آن سپاه پاسداران و بنگاه های وابسته به آن به شرکت های دولتی گوناگونی چون معدن سرب و روی خاورميانه، تراکتورسازی تبريز، شرکت نفتی صدرا، گروه سيگار بهمن، گروه سايپا، پتروشيمی کرمانشاه و بسياری ديگر را از آن خود کرده بودند. فعالیت های لجام گسیخته این نهاد نظامی بارها مورد اعتراض رهبران اصلاح طلب قرار گرفته است. میرحسین موسوی  در بیانیه ای که شهریور ماه گذشته برای بیان اهداف راه سبز امید منتشر کرد یکی از بندها را به درخواست" منع مداخله نظامیان در امور سیاسی و جلوگیری از دخالت نیروهای مسلح در فعالیت‌های اقتصادی " اختصاص داد و بعد از آن نیز بارها از حکومت خواست نقطه پایانی بر دخالت های نیروهای نظامی در حوزه های مختلف بگذارد. مهدی کروبی دیگر رهبر جنبش سبز نیز پس از برگزاری انتخابات بارها بر نقش مخرب نیروهای نظامی در فضای سیاسی تاکید کرده است. او در یکی از آخرین اظهار نظرهای خود با تحلیل دلایل زیاده خواهی نیروهای نظامی گفته است که  "نتیجه انتخابات اخیر را سپاه و بسیج در کنار افرادی دیگر مهندسی و اجرا کردند و لذا تملک و انحصاری کردن همه امور کشور از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ ، ورزش، هنر و … را غنیمت و دستآورد انتخابات دهم ریاست جمهوری می دانند." به گفته کروبی " دولت آقای احمدی نژاد مرهون دخالت و تقلب آشکار نظامیان در هر دو دوره است و طبیعی است دولت برآمده از کودتای انتخاباتی در راستای اهداف آنان قدم بردارد."

 

پاشنه آشیل سازمان ارتجاعی

 

شواهد حاکی از آن است که عطش کسب قدرت و برخورداری از رانت های سیاسی و اقتصادی میان نیروهای سیاسی همچنان رو به افزایش است. "محمدرضا" نقدی فرمانده بسیج کل کشور اخیرا خبر از افزايش هفت برابری بودجه پايگاه‌های رده‌های مقاومت بسيج در کشور داده و گفته است که تا پایان سال جاری  7 هزار پایگاه جدید در کشور احداث خواهد شد. پس از انتشار این خبر  مهدی کروبی و میرحسین موسوی در واکنشی مشترک از این که بسیج "اکنون به حزبی نظامی- سیاسی برای سرکوب مردم، دانشجویان و دراویش و خواسته های مدنی آنان و مهندسی در انتخابات ها بدل شده است. ابراز تاسف کردند." برخی ناظران بر این اعتقادند که گسترش دامنه فعالیت بسیج به عنوان بازوی اجرایی سرکوب های پس از انتخابات به دلیل نگرانی از موج اعتراض های عمومی در آینده انجام شده است. تحلیل گران در همین حال این شکل از سازماندهی نیروها را در قالب سازماندهی های  فاشیستی دسته بندی می کنند و حتی گفته می شود کسانی در دولت کنونی که حزب پادگانی را بال و پر داده اند به  تقلید از شیوه سازمانی حزب سوسیال ناسیونالیست آلمان در دهه ١٩٣٠ (١٣١٠) که سرانجام به نازی تغییر نام داد این کار را کرده اند. به عقیده این تحلیل گران از انجا که "فاشیسم، رژیمی تنها متکی به زور و سرکوب نیست. بلکه هدف آن سازمان دادن مردم در یک سلسله نهادهای اجتماعی و توده‌ای می باشد. لذا برخلاف دیکتاتوری‌ های نظامی و غیرنظامی سنتی، نمی ‌خواهد سازمان ‌های مردم را نابود، و مردم را بی سازمان کند، بلکه برعکس به قول "تولیاتی" متفکر بزرگ ضد فاشیست ایتالیا، فاشیست ها می خواهند "مردم را سازمان یافته نگه دارند، اما به سازمان خصلتی ارتجاعی بدهند". این دقیقا همان کاری است که حکومت در سازماندهی نیروهای بسیجی به آن دست زده است. آنها نیروهایی هستند که وظیفه خود را تبعیت محض از منویات مقام های ارشد خود می دانند و این وظیفه برایشان با چشم داشت های مالی و رانت های اعتباری پذیرفتی تر شده است. شرکت در عملیات سرکوب معترضان، دست زدن به مداخلات نظامی در فرآیندهای سیاسی و مسایلی نظیر این توسط گروهی از نیروهای سپاهی و بسیجی دقیقا به دلیل تزریق آموزه های ارتجاعی در این سازمان هاست. اما همین آموزه های ارتجاعی پاشنه آشیل این سازمان ها نیز هست. آنها در شرایط بحران به سرعت در معرض فروپاشی قرار می گیرد و تجربه شکست خورده برخی حکومت های توتالیتر اروپای شرقی و آمریکای لاتین که به این سازمان ها اتکا کرده بودند می تواند هشداری برای حکومت ایران نیز باشد. هر چند به نظر نمی رسد که حکومت فعلی قصدی برای درس گرفتن از سرنوشت سایر نظام های تمامیت خواه داشته باشد.

 

واکنش سایت الف به  مطالب توهین آمیز ايرنا

Posted:

ایرنا مي خواهد كسي جرات نكند به قانون شكني های احمدی نژاد اعتراض كند

جرس: سایت اصولگرای الف وابسته به احمد توکلی، که چندی پیش عدم ابلاغ قانون توسط احمدی نژاد را "گردن کشی در برابر قانون" خوانده و به همین دلیل از سایت دولتی ایرنا، مورد هجوم قرار گرفته بود با انتشار یادداشتی با عنوان "حیف از اعتبار ایرنا..." نسبت به مطالب توهین آمیز این سایت واکنش نشان داد و نوشت: "آيا ايرنا با اين كار خود مي خواهد بعد از مطهري و توكلي ديگر كسي جرات نكند به قانون شكني ها و رفتارهاي ناهنجار رئيس جمهور و اطرافيانش اعتراض كند؟"


سایت الف در این "تذکر" خود به ایرنا آورده است: اين روش كه همه توان يك رسانه صرف كوبيدن يك نفر يا يك جريان شود، در عصر ارتباطات روشي منسوخ است و بيشتر از آنكه به شخص مورد نظر ضربه بزند، به اعتبار رسانه اقدام كننده ضربه مي‌زند.


پس از انتقادهای صریح توکلی و مطهری نسبت به رویه در پیش گرفته شده توسط احمدی نژاد و "تک روی" های وی، ایرنا اخبار بسیاری را در جهت تخریب این دو نماینده مجلس در خروجی خود قرار داد و مدیرعامل ایرنا در یادداشتی در وبلاگش نوشت: آقای احمدی توکلی، علمدار مخالفت مستمر با همه تصمیمات و سیاست های دولت، با استناد به کدام حمایت قانونی و قضایی به خود جرات داده است رئیس جمهور منتخب ملت را به استبداد رای و گردنکشی در برابر قانون اساسی متهم کند؟


مدیرعامل ایرنا همچنین نوشت: مصوبه مجلس درباره قطار شهری از آن جهت که به وضوح ناقض قانون اساسی است، اصولا ماهیت و شکل قانونی پیدا نمی‌کند و در واقع مجلس با این تصمیم غیرقانونی، مشکلات فرا روی دولت را تشدید می‌کند و مانع از آن می‌شود که سیاست‌های دولت در جهت پیشرفت کشور به نتیجه برسد.


همچنین خبرگزاری رسمی دولت گزارش داد که محسن کوهکن، سخنگوي هيات رييسه مجلس شوراي اسلامي از اظهارات اخير احمد توکلي و علي مطهري دو نماينده تهران در مجلس عليه احمدی نژاد، انتقاد کرد و گفت: بايد مرز بين توهين و انتقاد را تشخيص دهيم و کاري نکنيم رييس جمهور به عنوان شخص اول اجرايي کشور تضعيف شود.


وي افزود: کاملا به انتقاد معتقدم اما از کاربرد هر گونه جمله که جايگاه رييس جمهور به عنوان شخص اول اجرايي کشور را تضعيف کند، خلاف مي دانم.


ایرنا در خبری دیگر آورده است که فاطمه آليا، عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس شوراي اسلامي با تاکيد بر اينکه قوه قضاييه نبايد در برابر اتهامات و توهين ها به احمدی نژاد سکوت کند، گفت: دستگاه قضايي در اين راستا بايد به اهانت هاي علي مطهري و احمد توکلي عليه شخص دوم کشور، رسيدگي کند.


در خبر دیگر خبرگزاری رسمی دولت، محمود احمدي بيغش عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس با تاکيد براينکه رييس قوه قضاييه نبايد اجازه دهد توهين به "رييس جمهور" در کشور تبديل به مساله اي عادي شود، سخنان توکلي و مطهري را "ناشي از عقده گشايي و بدون ارزش" دانست.


به گزارش ایرنا، وي با اشاره به سخنان "توهين آميز" احمد توکلي و علي مطهري نمايندگان تهران در مجلس شوراي اسلامي از رييس قوه قضاييه خواست تا اجازه ندهد برخي افراد که خود را در "لايه هاي امن احساس مي کنند به رييس جمهور" اهانت کنند.
 

قسمت هایی از ادبیات محمود احمدی نژاد

Posted:

سرحدی زاده:‫ تا مسائل سیاسی حل نشوند موضوع اقتصاد حل نمی شود

Posted:

جرس: وزیر سابق کار معتقد است که در مقطع فعلی که هنوز هدفمندسازی یارانه ها گسترش پیدا نکرده و به آن شکل اجرا نشده، وضع به گونه ای است که "هزینه ها سواره و کارگران پیاده" هستند. یعنی هزینه های زندگی به مراتب بیشتر از دریافت کارگران است، "وای به حال اینکه هدفمندکردن یارانه ها اجرا و پیاده شود."

 

به گزارش خبر آنلاین، نماینده مجلس ششم هدفمند کردن یارانه ها را تنها در کنار واقعی کردن دستمزدها موثر می داند و اعتقاد دارد که در غیر این صورت قشر کارگر و کارمند یارای تحمل هزینه های زندگی را نخواهند داشت.

 

در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها ممکن است اقشار مستضعف جامعه زیر دست و پا خرد شوند



سرحدی زاده درباره پپامدهای اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها گفت: در مقطع فعلی که هنوز هدفمندسازی یارانه ها گسترش پیدا نکرده و به آن شکل اجرا نشده، وضع به گونه ای است که هزینه ها سواره و کارگران پیاده هستند. یعنی هزینه های زندگی به مراتب بیشتر از دریافت کارگران است، وای به حال اینکه هدفمندکردن یارانه ها اجرا و پیاده شود. البته هدفمند کردن یارانه ها امرمثبتی است و هیچ کس نمی تواند با آن مخالفت کند، اما این که به چه شکل اجرا شود، مهم است.


وی افزود: در اجرای آن ممکن است اقشار مستضعف جامعه زیر دست و پا خرد شوند. این قشر یارای تحمل همین هزنیه های زندگی حال حاضر را ندارند، چه برسد به این که سوبسید ها هم به کل برداشته و قیمت ها واقعی شوند. می توانند این کار را کنند و قیمت واقعی شود اما آن وقت دستمزدها را هم واقعی کنند. اصلا ما با دستمزدهای واقعی خیلی فاصله داریم. حداقل برآوردهایی که می کنند این است که هزینه های زندگی دو برابر دستمزدها است. اصلا چگونه کارگران زندگی خود را می چرخانند، من واقعا نمی دانم. کارمندان هم همین طور هستند.


تولیداتمان آن قدر ارزش ندارد که بتوانیم به همان میزان به کارگر دستمزد بدهیم


این نماینده سابق مجلس در ادامه توضیح داد: در کشورهای دیگر یک نظمی وجود دارد که همیشه اگر کارگری بخواهد برای کارفرمایی کاری انجام دهد، باید زندگی آن کارگر تامین شده باشد تا بتواند کاری کند. در کشور ما آن قدر حواس کارگر به فشارهای معیشتی معطوف است که اصلا ایمنی و آرامشی ندارند و هیچ روحیه ای هم که بتوانند به کار بپردازند و انگیزه برای کار آن ها وجود داشته باشد، وجود ندارد. البته قانون کار در یکی از موادش اشاره کرده که باید دستمزد کارگران براساس آن نرخ تورمی که بانک مرکزی اعلام می کند، پرداخت شود اما ما هیچ وقت نتوانستیم این موضوع را اجرا کنیم.


وزیر اسبق کار، با بیان این که این مشکل در دوران وزارت وی هم وجود داشت گفت: مشکل کار در این است که آن چیزی که ما تولید می کنیم آن قدر ارزش ندارد که بتوانیم به همان میزان به کارگر دستمزد بدهیم. فرض کنید مثلا در تولید و فروش زغال سنگ. در این بخش مشاهده می کنید که اگر بخواهند دستمزد واقعی را پرداخت کنند دیگر سودی برای خود تولیدکننده نمی ماند. امروز اگر تولیدکننده های ما بخواهند دستمزد را به همان تورم اعلام شده بانک مرکزی بپردازند آن واحد ورشکسته می شود.

 

بعد از انقلاب مثل پیش از آن سرمایه گذار باید در سایه یک کانون قدرت سیاسی باشد


وی درباره تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی اظهار داشت: تازه بانک مرکزی دست پایین را می گیرد و حداقل ها را محاسبه می کند و با وجود این، اگر بر این اساس هم بخواهند دستمزد کارگر را پرداخت کنند، باز هم تحمل ندارند.


نماینده سابق مجلس درباره تعیین مزد کارگران، برای افزایش قدرت خرید آنان گفت: این موضوع پیوند تنگانگی با مسائل سیاسی دارد. تا جو جامعه به گونه ای نباشد که تولیدکننده احساس آزادی و آرامش کند نمی شود کار کرد. در گذشته قبل از انقلاب، کسانی که می خواستند کاری کنند و سرمایه گذاری انجام دهند حتما باید یک پیوندی با کانون های قدرت می داشتند. باید یک پیوندی با شاپور یا شاه پهلوی داشتند که کاری بتوانند انجام دهند، متاسفانه بعد از انقلاب هم ما گرفتار همچنین چیزی هستیم. کسی که می خواهد سرمایه گذاری کند باید در سایه یک کانون قدرت سیاسی این کار را انجام دهد. باید روحانی ای یا نماینده مجلسی باشد که از آن سرمایه گذار حمایت کند. اصلا امنیتی وجود ندارد.


بخش دولتی متورم است، چون می خواهد فقط خودش کار کند


سرحدی زاده افزود: این در حالی است که در کشورهای پیشرفته همه تلاش ها بر این است که با آرامش سرمایه گذاری صورت بگیرد اما در اینجا انگار همه دست به دست هم داده ایم که کسی نتواند کار کند. سرمایه گذاری در مملکت نمی شود کرد. اکنون چرا بخش دولتی ما متورم است؟ به دلیل اینکه همه کار را خودش می کند و بخش خصوصی در این شرایط نمی تواند کار کند. بخش خصوصی امکان تلاش ندارد ولو هرچه جیغ و داد کند، تنها خود دولت است که دارد کار می کند.


در خصوصی سازی دولت از این جیب به آن جیب می کند


وی دربار تاثیر خصوصی سازی در واقعی کردن دستمزدها گفت: به نظر من همه این خصوصی سازی ها کاذب است و خودشان هم می گویند و خود نماینده های مجلس هم این را به صراحت بیان کردند. کدام خصوصی سازی؟ خصوصی سازی که دولت از این جیب به آن جیب می کند. این دستگاه های گوناگونی که شکل گرفته اند مانند سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگی که خصوصی نیستند و به گونه ای دولتی هستند. ما بخش خصوصی به آن شکل نداریم. کسانی که توان مالی دارند جایی دیگر سرمایه گذاری می کنند، مگر دبی چه دارد که این همه شرکت در آنجا ثبت شده است؟ می دانید دبی چه دارد؟ دبی نظم و عدالت دارد و سرمایه گذار در آنجا آرامش دارد. طبق اطلاعاتی که من دارم بیش از سه هزار شرکت ایرانی در آنجا ثبت شده است. بخش خصوصی هم هستند. بخش خصوصی که در اینجا امنیت و آرامش ندارد، به جایی که نظم وعدالت وجود دارد می رود سرمایه گذاری کند. آن وقت می گویند اشتغال چرا زیاد نمی شود؟


یک وزارت خانه به تنهایی نمی تواند از عهده اشتغال برآید


وی در پاسخ به این سوال که "آیا از دید شما وزارت کار متولی اشتغال است یا خیر" گفت: وزارت کار نمی تواند متولی اشتغال باشد. جهرمی اشتباه کرد. اصولا یک دستگاه نمی تواند مسئول اشتغال کشور شود و اگر وزارت کار می خواهد اشتغال را هم برعهده بگیرد قطعا سازمان بودجه و برنامه ریزی هم باید در اختیار وزارت کار باشد. سازمان برنامه ریزی است که نوع کارها و برنامه ها و سرمایه گذاری ها را مشخص می کند. وزارت کار چه قدرتی برای حل مشکل دارد؟ فقط می تواند بیکاران را ثبت کند. مگر این وزارت خانه پولی و سرمایه ای و تشکیلاتی دارد که این کار را کند؟ این کار اشتباهی است که وزیر فعلی دیگر این کار اشتباه را تکرار نکرد و وزارت تعاون این را پذیرفته است و وزارت تعاون هم وقتی می توانست این کار را کند که قدرت سرمایه گذاری و تعیین پروژه ها را داشته باشد و وقتی قدرت این کار نداشته باشد نمی تواند این کار را انجام دهد. باید حتما حتما برای موضوع اشتغال دولت چند وزارت خانه را در هم ادغام کند و از جمله سازمان برنامه ریزی را هم با آن ها در نظر بگیرد. اصلا کار این نهاد این است که برنامه ریزی برای سرمایه گذاری کند وگرنه یک وزارت خانه به تنهایی نمی تواند از عهده اشتغال برآید.

 

نرخ های بیکاری اعلام شده خنده دار است


وزیر سابق کار، درباره نرخ بیکاری اعلام شده توسط مرکز آمار گفت: این هم از آن آمارهایی است که آدم خنده اش می گیرد. ببینید بله، ممکن است ما 15 درصد بیکاری مطلق داشته باشیم ولی شما می دانید که مثلا بخش خدمات ما میزان اشتغالش از آمریکا و ژاپن هم بیشتر است. آمریکا با آن تلاش های فرهنگی و سیاسی ای که در سطح دنیا دارد 50 درصد بخش اشتغالش خدمات است، آن وقت ما که در هیچ جای دنیا آن چنان نقشی نداریم 60 ـ 70 درصد اشتغالمان برای بخش خدمات است.


تا مسائل سیاسی حل نشوند موضوع اقتصاد حل نمی شود

 
وی درباره حل معضل بیکاری عنوان کرد: از نظر من تا مسائل سیاسی حل نشوند موضوع اقتصاد حل نمی شود. تا نظم عدالت وجود نداشته باشد امکان ندارد موضوع اشتغال و اقتصاد را سروسامان بدهیم. کمااینکه ما می بینیم سروسامان نداریم. هرچه تلاش می کنیم که نقش بخش خصوصی را زیاد کنیم هم باز استقبال نمی شود. به دلیل اینکه امنیتی برای سرمایه گذاری وجود ندارد. آخر یکی باید این سوال را از خودش بپرسد که چرا دبی که به اندازه ورامین ما وسعت ندارد باید محل سرمایه گذاری ها شود. مگر ممکن است اقتصاد چیز جدایی باشد و با عوامل مختلفی حتی بخش فرهنگی و ایدئولوژی ها نقش تنگاتنگ دارد.


  ابوالقاسم سرحدی زاده 65 ساله از فعالان سیاسی، دبیرکل حزب اسلامی کار، سه دوره نماینده مجلس شورای اسلامی و وزیر کار و امور اجتماعی در دولت دوم میرحسین موسوی بوده است. وی در دوران نمایندگی در مجلس ششم بر اثر سکته مغزی از ادامه فعالیت در مجلس بازماند.

مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور:  با مشایی بخاطر نظریه‌های انحرافی اش برخورد شود

Posted:

دعاگو: مکتب ایرانی، تداوم شعار جمهوری ایرانی است

جــــرس: در ادامه اعتراضات به اظهارات اسفندیار رحیم مشایی، مشاور و رئیس دفتر محمود احمدی نژاد، این بار مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور و عضو مجلس خبرگان، با بیان اینکه "شعار مکتب ایرانی تداوم شعار جمهوری ایرانی فتنه گران است"، از اینکه "هنوز مشخص نیست، چرا پس از اظهار‌نظر بزرگان حوزه و عکس العمل اقشار مختلف، چرا برخوردی با مشایی صورت نمی گیرد" ابراز تعجب کرد و خواستار بر‌خورد با وی، به خاطر "طرح نظریه‌های انحرافی" شد.


در همین رابطه، امام جمعه شمیرانات نیز اظهارعقیده کرد "جریانی كه امروز از مكتب ایران در مقابل اسلام سخن می‌گوید در سازماندهی فتنه‌های انتخاباتی نقش اساسی داشته است."


به گزارش ایلنا به نقل از مركز خبر حوزه، مرتضی مقتدایی در مورد اظهارات اخیر رییس‌دفتر محمود احمدی نژاد، مبنی بر "ترویج مکتب ایرانی به جای مکتب اسلامی"، اظهار داشت: متأسفانه این قبیل اظهارات غیرتخصصی و انحرافی از زبان افرادی که منسوب به ریاست جمهوری هستند، شنیده می‌شود و جای بس تعجب است که پس از اظهار‌نظر بزرگان حوزه و عکس العمل اقشار مختلف، با ایشان برخوردی نمی‌شود.


وی افزود: متأسفانه عدم برخورد لازم با این شخص، موجب شده است، تا وی به خود جرأت داده و پس از طرح "مکتب ایرانی"، که نام دیگر "جمهوری ایرانی" است، نظریه انحرافی "انسان ظرفیت خداشدن را دارد" را مطرح کند و با نهایت جسارت بر این مسأله و گفته خویش، پافشاری می‌کند.


مقتدایی، خاطرنشان ساخت: ما دلداده اسلام و ایران اسلامی هستیم و همه چیزمان اسلام است و هرکه در جریان انقلاب اسلامی ایران بوده، عزت کنونی ایران را از اسلام می‌داند و اصولا این اعتقادات اسلامی مردم مسلمان ایران بود که هرگاه احساس خطر کردند، با حضور میلیونی خود از نظام اسلامی دفاع نموده‌اند.


در راستای حملات صورت گرفته به رحیم مشایی، امام جمعه شمیرانات، در خطبه های نماز جمعه روز گذشته، با "مرتبط دانستن اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته با اظهارات و تفکر مشایی، اظهار عقیده کرد "جریانی كه امروز از مكتب ایران در مقابل اسلام سخن می‌گوید در سازماندهی فتنه‌های انتخاباتی نقش اساسی داشته است."


محسن دعاگو تقابل‌سازان بین ملیت و دیانت را مرتجعان منافق و مزدوران نالایق دانست و گفت: خط ارتجاع و نفاق، ملیت را كه در هیچ كشوری مبنای ایدئولوژی موردنیاز نیست در برابر اسلام تعریف می‌كنند و مكتب ایران در برابر مكتب اسلام را می‌تراشند.


وی افزود: در شرایطی كه غربی‌ها ملیت را مبنای ایدئولوژی نمی‌دانند برای آزادی‌خواهی‌های بی‌حد و مرزشان "لیبرالیسم"، برای تكثرگرایی فرهنگی‌شان "پلورالیسم"، برای مدیریت سیاسی اجتماعی‌شان "دموكراسی" و برای اقتصاد مطلوبشان سرمایه‌داری "كاپیتالیسم" را برگزیدند.


عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز، تعریف مكتب ایران در مقابل مكتب اسلام را "توطئه جداسازی ایران از جهان اسلام و آسیب‌رسانی به وحدت و امنیت ملی توسط مرتجعان و منافقان ملی‌نما و بیگانه‌گرا" تحلیل كرد و گفت: برای جداسازی ایران از جهان اسلام و همراه‌سازی مسلمانان با توطئه‌های ضداسلامی و ایرانی‌شان مهره‌های داخلی را به طرح مكتب ایران در مقابل مكتب اسلام و القای قابل تفكیك بودن ملت ایران از مسلمانان جهان سازماندهی كردند.


گفتنی است رحیم مشایی بعد از انتقاداتی که به اظهاراتش در جریان همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور، که ادعای صدور "مکتب ایران" به جای اسلام داشت، شد، پیرامون منتقدین از خود واکنش نشان داده و از شکایت خود به مراجع قضایی خبر داد.


طی هفته های اخیر، واکنش های بسیاری از سوی مقامات و شخصیت های سیاسی ، مذهبی و نظامی کشور نسبت به اظهارات رحیم مشایی صورت گرفته، که برخی از آنان، وی را "مجرم علیه امنیت ملی" نامیده و خواستار برخورد با وی شده اند.


ابراز نگرانی وکیل شیوا نظر آهاری از رای احتمالی دادگاه

Posted:

رای صادره در رابطه با پرونده بدرالسادات مفیدی غیرقانونی است

جرس: وکیل شیوا نظر آهاری، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر اعلام کرد که به شدت نگران رای احتمالی دادگاه درباره وی است.


به گزارش کمپین بین اللملی حقوق بشر، محمد شریف وکیل نظر آهاری گفت: پرونده شیوا نظرآهاری در همان شعبه ای است که پرونده بدرالسادات مفیدی در جریان است و به نظر من رای صادره در رابطه با پرونده خانم مفیدی غیرقانونی است. لذا از آنجا که محاربه در وهله نخست اتهامات مطرح شده به شیوا نظرآهاری است، من به شدت درباره رای احتمالی دادگاه نگران هستم.

 

به گفته شریف یکی از دلایل نگرانی وی این است که رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی شخص معینی است اما در پرونده خانم مفیدی دادرس دیگری حاضر شده بود.


 بدر السادات مفیدی، دبیر انجمن روزنامه نگاران ایران به تازگی از سوی شعبه ۲۶دادگاه انقلاب اسلامی به شش سال حبس قطعی و پنج سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم شد.
 


وی همچنین در خصوص اتهامات موکلش  شیوا نظر آهاری گفت: به ایشان سه اتهام تفهیم شده است. یکی محاربه است، موضوع ماده ۱۸۶. دیگری اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم است، موضوع ماده ۶۱۰ و در نهایت تبلیغ علیه نظام است، موضوع ماده ۵۰۰.


وی افزود: من پرونده شیوا نظرآهاری را خوانده و لایحه را نوشته و ثبت کرده ام.

 

با این وجود شهرزاد کریمان، مادراین فعال حقوق بشر، در خصوص تفهیم اتهام محاربه به شیوا گفت: شاید به دکتر شریف ابلاغ کرده باشند، ولی من اطلاعی ندارم، حکم محاربه خرداد پارسال تفهیم شد، ولی ما فکر نمی کردیم در پرونده موجود باشد تا این که به خاطر دوم خرداد که وقت دادگاه بود دکتر شریف پرونده را خواند، متوجه شدیم وقتی شیوا سال ۸۸ بازداشت شده بود جزو چهار موارد اتهامی که بازپرس در پرونده گذاشته بود محاربه بوده است ولی وقتی مجددا در تاریخ بیست و نهم بازداشت شد جزو موارد اتهامی محاربه نبود.

 

کریمان درخصوص وضعیت دخترش گفت: شیوا هنوز بلا تکلیف است، نوبت دادگاهش خیلی دیر اعلام شد قرار بود نوبت دادگاه راجلو بیندازند، ولی هنوز خبری نیست. وضعیت بند نسوان هم که مشخص است اکثر روزها آب قطع است، وضعیت بهداشتی خراب است، وضعیت غذا فوق العاده بد است.


وی به استناد گفته وکیل پرونده حضور فعلی شیوا در زندان را غیر قانونی دانست و گفت: ۹ ماه است که بلاتکلیف است، به قول خود دکتر شریف، سه ماه است که شیوا غیر قانونی بازداشت است؛ چون تا ۶ ماه می شود قرار بازداشت را تمدید کرد، ولی از ۶ ماه به بعد باید حتما متهم حکم داشته باشد که شیوا حکم ندارد.

 

شیوا نظرآهاری نیز فعال حقوق بشر و سردبیر وبسایت کمیته گزارشگران حقوق بشر است که در تاریخ ۲۴ خرداد ماه سال ۸۹ در محل کارش بازداشت شد.


او پس از سپری کردن ۱۰۲ روز بازداشت، در اول مهرماه با تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. نظرآهاری مدت ۳۳ روز از این مدت را در سلول انفرادی سپری کرد. او برای دومین بار در سال گذشته در تاریخ ۲۹ آذرماه بازداشت شد و از آن زمان تا کنون بدون داشتن مرخصی و بدون توضیح مسئولان در خصوص دلیل نگهداری وی همچنان بلاتکلیف در زندان به سر می برد. گفته می شود دومین جلسه دادگاه وی سیزدهم شهریور ماه برگزار خواهد شد.

 

بر صفایی فراهانی در این سالها چه گذشت؟

Posted:

عفت خطیبی

 

 ماه مبارك رمضان آغاز شده‌ ولی همسر من پای سفره افطارخانواده نیست و «روزه» خود را در زندان و تنهایی می‌گشاید. او اكنون پس از 5 دهه خدمت به كشور باید ماه مبارك رمضان را نه در كنار خانواده كه در زندان بگذراند و اینگونه به روزهایی فكر كند كه شبانه روز خود را در راه خدمت به كشور صرف می‌كرد. او در تمام ایام زندگی روزهای سخت را پشت‌سرگذاشت و حتی لحظه‌ای اعتراض و شكوائیه نكرده چراكه ایمان داشت برای كشور و مردم خدمت می‌كند و در چنین آرمانی جایی برای اعتراض نیست. 

در ماه مبارک رمضان نه تنها زندانی سیاسی آزاد نشد که محسن هم روانه زندان شد تا سفره افطار زندانیان سیاسی میزبان او هم باشد. 

عجیب است. برخی مواقع فكر می‌كنم كه با او دشمنی و عداوتی دارند كه چنین می‌كنند. مگر او طی سال‌های حضورش در وزارت صنایع سنگین در ایام سخت جنگ، سال‌های سازندگی در وزارت نیرو، مجلس ششم،‌فدراسیون فوتبال و وزارت اموراقتصادی و داریی، كاری به غیر از خدمت كرده‌بود كه امروز دیوارهای سرد زندان پاداشش شده‌است. امروز به نظرم می‌رسد كه دشمنی با او به انتخابات دهم ریاست جمهوری هم مربوط نمی‌شود.

 
از قبل هم خیلی تلاش كرده‌بودند كه محسن را بشكنند ولی او ایستاده‌بود. خیلی تلاش كردند تا هنگامی كه از شركت«مپنا» رفت برای او مدركی بسازند و آبروی سال‌های مدیریتش را بریزند ولی به لطف خدمت صادقانه او چنین نشد و تحقیقات یك ساله سازمان بازرسی كشور نشان داد كه او تا چه اندازه در كارش سلامت داشته‌است. این پایان داستان نبود. او به فدراسیون فوتبال كه رفت تنها دفتری متروك را تحویل گرفت ولی برای فدارسیون درآمدسازی كرد و باشگاه‌های فوتبال را به مرحله‌ای رساند تا قدری از زیربار بوجه دولتی بیرون بیاییند. این اقدام او هم ولی بی‌جواب نماند. بازهم تلاش كردند تا شاید مدركی و دلیلی برای متهم ساختن او پیدا كنند ولی بازهم نشد. سازمان بازرسی مامور شده‌بود تا حساب‌های فدارسیون را بررسی كند بلكه دلیلی برای اتهام‌زنی به او پیدا كنند ولی تیر آنان به سنگ خورد.  استفلال فدارسیون فوتبال مدیون تلاش ایشان بود ولی پاداش این همه خدمت... 

شاید برای آنها غیرقابل باوراست  كه مدیرانی با اتكاء به توان خود و با سلامت اقتصادی هم وجود دارند. داستان روزهای مدیرت او را همه می‌دانند و خودش نیز راضی به بازگویی نیست چراكه خدمت را وظیفه خود می‌دانست و منتی هم بركسی نداشت. این راه و آرمان او بود و هست. 

در این چند ماه هم كه از زندان به مرخصی آمد بازهم او را رها نكردند. یك نهاد دستور كتبی و صریح داده ‌بود كه تمامی دستگاه‌های اجرایی كشور قرار دادهای خود را با شركتی كه او تنها سهامداری كوچك در آن بود، فسخ كنند. این اتفاق در حالی رخ می‌داد كه او تنها یك سهام‌دار جزء در آن شركت بود و چنین اتفاقی محسن را آزار می‌داد چراكه او می‌دید دیگرانی تنها به اتهام همراهی با او تاوان می‌دهند. 

حتی دستور دادند آنها را در لیست سیاه قرار دهید درحالی كه در آن مجموعه بیش از 800 نفر كارگر و كارمند مشغول فعالیت بودند. برای آنها مهم نبود كه كارگران سیاسی نیستند، مهم نبود كه خیل بیكاران كشور اضافه می‌شود. مهم این بود كه ایشان را در تنگنا قرار دهند. در این ماه‌های اخیر روزانه 16 قرص اعصاب مصرف می‌كرد ولی بازهم ایستاده بود و مقاومت می‌كرد تا اینكه به بهانه شكایت از سردار مشفق به او گفتند یا شكایت را پس بگیر یا برو زندان و ایشان زندان را پذیرفت. او بازهم خواهد ایستاد. 

 

*همسر محسن صفایی فراهانی (پارلمان نیوز)

*نظرات وارده در یادداشت ها، لزوما دیدگاه جرس نیست

افشای نامه نگاری و دیدار محرمانه نمایندگان حامی دولت با رهبری

Posted:

رسایی: آقا اصلا نسبت به سران فتنه هیچ دغدغه ای نداشتند

جــــرس: حمید رسائی نماینده اصولگرا و حامی دولت، با تاکید بر اینکه "روند فعلی ادامه خواهد داشت و اصولگرایان باز هم پوست خواهند انداخت و باز هم خواص مردود خواهیم داشت"، به دیدار محرمانه تعدادی از نمایندگان مجلس با رهبر جمهوری اسلامی اشاره نموده و ضمن انتقاد از اصولگرایان منتقد دولت، اظهار عقیده کرد "اکثریت اصولگرایان مجلس، توسط اقلیت اصلاح طلب در حال مدیریت می باشند."


این نماینده حامی دولت، همچنین خاطرنشان کرد که رهبری در دیدار محرمانه با نمایندگان مجلس تاکید کرده بود "اگر ریشه فتنه ۱۸ تیر سال ۷۸ ، همان زمان خشکانده شده بود، امروز شاهد فتنه جدید سال ۸۸ نبودیم."


هفته نامه «یا لثارات الحسین»، ارگان انصار حزب الله، در شماره جدید خود گفتگویی با حمید رسایی نماینده تهران انجام داده است، که برای نخستین بار، در مورد ملاقات سال گذشته برخی از نمایندگان تهران با رهبر جمهوری اسلامی سخن گفته شده است.

ملاقاتی که بعدها مشهور شدآقای خامنه ای به نمایندگان گفته است "بروید خودتان را برای فتنه بزرگ تری آماده کنید."


 طی این مصاحبه، حمید رسایی حملات اصولگرایان به مواضع اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر احمدی نژاد را نیز پی گرفته و وی را قابل مقایسه با مسعود کشمیری، عضو ارشد دولت شهید رجایی و شورای امنیت ملی وقت، که از متهمان انفجار دفتر نخست وزیری (شهریور۶۰) معرفی شد، دانست.


دیدار محرمانه ای که رهبری آنرا پذیرفت
ارگان انصار حزب الله، در مصاحبه با رسایی، با اشاره به جلسه اخیر هفتگی انصار حزب‌الله که سی‌ام تیرماه امسال برگزار و"آغازگر یک جدال رسانه‌ای شد"، خطاب به این نماینده حامی دولت خاطرنشان می کند: "دبیر سیاسی روزنامه کیهان (مهدی محمدی) در آن جلسه گفت که در بهمن ۸۸ رهبری دیدار محرمانه‌ای با سی و اندی از نمایندگان مجلس داشته‌ و به آنها گفته که بروید مردم را برای فتنه‌های پیچیده‌تر و گسترده‌تری که در راه است، آماده کنید. ظاهرا شما هم یکی از این نمایندگان بودید، تحلیلتان چیست؟ "


حمید رسایی در مقام پاسخ به این سوال می گوید: "چند ماه قبل از عید به دلیل تغییر و تحولاتی که در صحنه سیاسی کشور می دیدیم بویژه در درون مجلس و با توجه به عملکرد راس فراکسیون اصولگرایان در مقابله با فتنه و مواجه با دولت، نامه ای خطاب به رهبری تنظیم شد که در آن به صورت اجمال این دغدغه ها مطرح شده بود و در آخر هم درخواست ملاقات حضوری از ایشان شده بود. بیش از ۳۰ نفر از نمایندگان این نامه را امضا کردند که بعد از مدتی هم این درخواست پذیرفته شد."


محور نامه؛ نگرانی از اصولگرایان مخالف دولت و لزوم برخورد با سران فتنه
رسایی پیرامون مفاد نامه ارسالی نمایندگان به آقای خامنه ای می گوید "به طور کلی این نامه در چند محور تنظیم شده بود که بیشترین بخش های آن (شاید حدود پنج صفحه) در مورد نگرانی‌های ما راجع به فراکسیون اصولگرایان و مواضع رییس مجلس بود و همچنین یک صفحه از آن به انتقاداتی از رییس دولت و صفحه ای هم در باره نحوه برخورد با سران فتنه بود.

جالب است بگویم متن این نامه آن‌قدر صریح بود که برخی از مسئولان بیت رهبری حاضر در جلسه ابرو در هم کشیدند و معلوم بود که کمی برافروخته شدند، حتی خود ما هم احتمال می دادیم با واکنش انتقادی از جانب رهبری روبرو شویم اما قرار بود راحت حرفمان را بزنیم!


رهبری از خواسته های ما استقبال کرد
رسایی پیرامون "برخورد رهبر جمهوری اسلامی با نامه نگاران" گفت که برعکس انتظار ما، وی از این صراحت استقبال زیادی کرد و نه تنها برخوردی نداشت، بلکه خطاب به این جمع گفت وقتی هسته ای مثل شماها در مجلس وجود دارد، پافشاری بر مبانی در مجلس می ماند. این جمله افتخاری برای ما بود و حکایت از این می کرد که حرکت کلی ما درست و بجاست.


آقای خامنه ای: مهم نیست به شماها وکیل الدوله بگویند
رسایی همچنین می گوید "رهبری صراحتا گفت که مهم نیست به شماها وکیل الدوله بگویند بلکه خودتان را آماده کنید برای بدتر از این موارد و هزینه های سنگین تر. تعبیر دیگرشان این بود که اگر احساس تکلیف کردید باید کارتان را انجام دهید و بیمناک از این ملامت ها نباشید…"


ضرورت برخورد با سران فتنه
این نماینده حامی دولت، در ادامه سخنان خود، پیرامون آنچه به زعم خود "درخواست محاکمه سران فتنه" از رهبری بود، گفت "نظر ما این بود که پس از نهم دی با توجه به حضور میلیونی مردم اگر با سران فتنه برخورد نشود، مردم احساس می کنند که نظام در برخورد با سرا فتنه ناتوان است، که آقا اصلا نسبت به سران فتنه هیچ دغدغه ای نداشتند! جالب بود، تعبیر ایشان این بود که سران فتنه همیشه دم دست هستند و محاکمه آنها برای نظام کاری ندارد و این اتفاق هم می افتد اما مهم تر از محاکمه این افراد، خشکاندن ریشه این فتنه است؛ کما اینکه به تعبیر آقا، اگر ریشه فتنه ۱۸ تیر سال ۷۸ در ده سال پیش خشکانده شده بود امروز شاهد فتنه جدید سال ۸۸ نبودیم."


انتقادات از لاریجانی و فراکسیون اصولگرایان
رسایی پیرامون انتقادات صورت گرفته از علی لاریجانی و فراکسیون اصولگرایان در نامه به رهبر گفت "ما در خصوص رفتار غیر دوستانه مجلس با دولت و دائما تیره نشان دادن این فضا انتقاد داشتیم. برای ما جای سئوال داشت که چرا باید رسانه های ساختار شکن اصلاح طلبان که روزگاری شعار سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد سر می دادند، حالا دائما ایشان را تیتر یک خودشان می کنند!

البته لاریجانی در ایام بعد از انتخابات هم مواضع مناسبی نداشت و دقیقا یکی از گلایه های ما نزد رهبری، مواضع دوپهلوی لاریجانی بود، هم در قبل از انتخابات و هم بعد از انتخابات در ایام فتنه و کودتای مخملی بویژه ."


رهبری به نفع دولت از مجلس انتقاد کرد
این نماینده حامی دولت، در ادامه می گوید "رهبری برخی اشکالات به مجلس را وارد دانست... مثلا تغییر لوایح دولت این را درست ندانست و یا تعدد سئوال از وزرا تا این حد و اندازه را نیز نادرست ذکر کرد و حتی در خصوص تحمیل قوانین به دولت نیز انتقاد داشت."


اکثریت اصولگرا، توسط اقلیت اصلاح طلب در حال مدیریت است
وی پیرامون انتقادات صورت گرفته از فراکسیون اکثریت (اصولگرایان) می گوید "تنش ها و صداهایی که از این مجلس با اکثریت اصولگرا بیرون می آید، مورد انتقاد و اعتراض بدنه جریان اصولگرایی در جامعه است. خب یک جای کار می لنگد، در حقیقت این اکثریت اصولگرا توسط اقلیت اصلاح صلب در حال مدیریت است تا جایی که ما نمی دانیم در مصوبات مهم چه اتفاق می افتد…. و نمونه بارز آن قانون وقف دانشگاه آزاد است که به یکشنبه سیاه مشهور شد…"


انتقاد از دولت؛ صرفا مشایی
رسایی خاطرنشان کرد "ما از نوع تعامل دولت با مراجع و علما انتقاد داشتیم. از رابطه رمزآلود احمدی نژاد با مشایی و حمایت ویژه از یک نفر که هزینه های زیادی را به خدمات دولت وارد کرده و هزینه ساز شده گلایه داشتیم. از نحوه برخورد احمدی نژاد با برخی از وزرای انقلابی و کاری مانند صفار هرندی و برخی دیگر انتقاد کردیم، جنس انتقادات عمدتا در این راستا بود ؛ که رهبری پاسخ داد" دولت در کنار خدماتش نمره منفی هم دارد ولی در جمع بندی، نقاط مثبت دولت ترجیح دارد و خیلی بیشتر از نمرات منفی آن است. "


اصولگرایانی که با جریان فتنه همراهی کردند…
رسایی همچنین اظهار عقیده کرد "در بحران سال گذشته، ما شاهد همگرایی اصولگرایانی با اصلاح طلبان شدیم که ده سال قبل در صف مبارزه با دوم خرداد بودند. اصلا بعضی از آنها جزو سرداران مبارزه با انحراف دوم خرداد بودند ولی در انتخابات دهم با همانها در یک جبهه ایستادند!... این دسته از اصولگرایان قبل از انتخابات با اتخاذ موضع سکوت در برابر تخریب های غیر منصافانه و در مواقعی هم با حمایت صریح از جریان سبز و در بعد از انتخابات هم با استفاده از تریبون های مختلف از جمله تریبون مجلس سعی در احیاء جریان فتنه داشتند و هر جا که می‌رفت نفس این جریان قطع شود با اعلام مواضع دو پهلو به جریان فتنه تنفس مصنوعی می‌دادند. در حقیقت جریان تردید به موازات جریان فتنه فضایی به مراتب غبارآلودتر از فتنه دوم خرداد ایجاد کرد."


ما باز هم پوست خواهیم انداخت
رسایی در خصوص آینده چنین تحلیل کرد "بدیهی است که این روند ادامه خواهد داشت و ما باز هم پوست خواهیم انداخت، باز هم خواص مردود خواهیم داشت و باز هم به افزایش بصیرت نیاز داریم. من معتقدم طبق این روال که ما هر ده سال یک بحران از درون و پوست اندازی داشته ایم، پس ده سال دیگر هم فتنه ای جدید ظهور می کند با رنگ و لعابی دینی تر که تشخیص در آن فتنه مشکل تر از موارد قبل می شود و البته صیقل یافتگی جامعه نیز بیشتر می شود."


 در جلسه هفتگی انصار حزب‌الله که سی‌ام تیرماه امسال برگزار شد، مرتضی نبوی گفته بود فتنه‌سازان بعدی معتقد به جایگاه ولایت‌فقیه به شکل واقعی نیستند و ادعا می‌کنند مستقیم از امام زمان دستور می‌گیرند پس نیازی به نظر فقها در تصمیم‌گیری‌ها نیست."


احمدی نژاد از ناحیه ای خاص در حال آسیب زدن به خود است
رسایی در انتقاد از مشایی و اظهارات اخیر او در همایش ایرانیان خارج از کشور، مبنی بر "مکتب ایران"، می گوید "در دوره غیبت موظف هستیم از فردی تبعیت کنیم که ملاک هایی مانند تقوا و مراقبت، اجتهاد، زهد و بی میلی به دنیا، شجاعت و قدرت مدیریت را دارد. احمدی نژاد واقعا تمامی این شرایط را در حد قابل قبولی داراست الا اجتهاد. پس ما نمی توانیم ایشان را نقطه اتکا قرار دهیم. چون در دوره غیبت توصیه شده ایم به کسی اتکا کنیم که یکی از ویژگی هایش اجتهاد است. اتفاقا احمدی نژاد از همین ناحیه در حال آسیب رسانی به خودش است... مشایی می خواهد حرف نو بزند برای همین دائما اصطلاح خلق می کند اما بعد مجبور است بدود دنبال همین اصطلاحاتی که خلق کرده تا از آنها برداشت دیگری نشود! خب کدام عاقلی این کار را می کند؟ از طرفی به عقیده من چون اطلاعات دینی دارد، نظرات خودش را مبتنی بر دین می داند و هر نظری می دهد می گوید این عین قرآن است!"


چرا در نود سیاسی، اسمی از مشایی نبود
رسایی با "مشکوک" خواندن برخی مسائل در مورد مشایی، ادامه می دهد" در دوره انتخابات دهم یک سی‌دی بین مردم توزیع شد با نام ۹۰ سیاسی. این سی‌دی ملغمه‌ای بود از راست و دروغ که سعی کرده بود به اشکالات و نقطه ضعف‌های آقای احمدی‌نژاد بپردازد. شما در ۹۰ سیاسی هر موضوعی را می دیدیدالا یک موضوع و آن هم موضوع مشایی! ... که من هنوز جوابی برای این سوالم پیدا نکرده‌ام و از طرفی هم نمی‌توانم باور کنم که جریان مخالف دولت همه همت خود را برای تخریب احمدی‌نژاد در ۹۰ سیاسی به کار گرفت اما شخص مورد نظرمان را ندید و یادش رفت!؟ این در حالی است که این آقا اکنون نقش مؤثری را در عزل و نصب‌ها بازی می‌کند و عمدتا کسانی که با توصیه او نصب می شوند از حاشیه هایی برخوردارند! همین که ما می بینیم برخی از معاونین وی در دوره میراث فرهنگی رابطه محکمی با دانشگاه آزاد دارند در حالی که مدیریت آن سایه احمدی نژاد را با تیر می زند!"


مشایی کجا؛ حاج حسین شریعتمداری کجا
رسایی در پاسخ به سوال ارگان انصار حزب الله مبنی بر اینکه "شما مشایی را یک جریان مرموز می بینید"، گفت:
"ما مشایی را در دوره دوم خرداد ندیدیم، هیچ تحرکی، تلاشی و هیچ اثری، حداقل من که با بسیاری از فعالان جبهه ولایی آن دوره ارتباط داشتم، اسم مشایی را هم نشنیدم، آن وقت امروز که می بینم آقای مشایی نسبت به حاج حسین شریعتمدار تعرض می کند و او را کسی می داند که در آینده معلوم می شود که از ابتدا با جریان اصولگرایی نبوده، برایم شنیدن این حرف سخت خواهد بود! حاج حسین شریعتمدار با این سابقه دیروز و عمار بودن امروز کجا، مشایی با این سابقه پر ابهام دیروز و علامت سئوال های امروز کجا!؟... شما دقت کنید مشایی هر وقت آبی ریخته در جوب دشمنان احمدی نژاد رفته…و دلیل حمایت احمدی نژاد از او مانند رجایی و کشمیری است مگر شهید رجایی به کشمیری تا حد اقامه نماز جماعت اعتقاد نداشت؟ "


رسایی همچنین تاکید کرد "من هنوز هم با تمام وجود از احمدی نژاد حمایت می کنم..."