جنبش راه سبز - خبرنامه |
- مهدی هاشمی به تغییر قاضی پروندهاش اعتراض کرد
- محسنی اژهای از “محاکمه غیابی” عدهای از متهمان سال ۸۸ خبر داد
- درخواست بازداشت حمله کنندگان به سفارت انگلیس از سوی عضو کمیسیون فرهنگی
- دفاع مسیح مهاجری از موسوی و کروبی
- واکنش فعالان سیاسی به وضعیت وخیم خزعلی پس از چند روز اعتصاب غذای خشک
- ماجرای افرادی که بعد از جنگ “عالينسب” را كنار گذاشتند/ مومنی: پای فساد در میان بود
- ستاد عبدالله عبدالله: نتایج انتخابات مشروعیت ندارد
- وزیر آموزش و پرورش جلسه کانون صنفی معلمان را با حالت قهرترک کرد
- داعش رسما از تشکیل خلافت اسلامی خبرداد
- واکنش مسئولان به حکم دادگاه آمریکا برای ضبط دامنه اینترنتی “آی آر”/ وکلای ایرانی پیگیری میکنند
مهدی هاشمی به تغییر قاضی پروندهاش اعتراض کرد Posted: 30 Jun 2014 05:24 AM PDT جرس: مهدی هاشمی تعویض قاضی پروندهاش را " کاملا بی سابقه و مغایر با اصول دادرسی منصفانه" دانست.
به گزارش جرس، امروز دوشنبه نهم تیر، با انتشار متنی در صفحه فیسبوکش نسبت به تغییر قاضی پروندهاش واکنش نشان داد. فرزند هاشمی رفسنجانی دقایقی پیش در فیسبوکش نوشت: "عطف به انتشار خبر جایگزینی قاضی سراج با قاضی دیگر، موارد ذیل را به استحضار هموطنان عزیز می رسانم: |
محسنی اژهای از “محاکمه غیابی” عدهای از متهمان سال ۸۸ خبر داد Posted: 30 Jun 2014 04:57 AM PDT جرس: محسنیاژهای در ادامه نشست خبری امروز از محاکمه غیابی تعدادی دیگر از معترضان به انتخابات سال ۸۸ و فرستادن پرونده این افراد به اجرای احکام خبر داد. سخنگوی قوهی قضاییه در نشست خبری روز دوشنب خود، ادامه داد: دو سه نفر در هفتههای اخیر ممنوعالخروج شدند و چند نفر دیگر که به خارج از کشور رفته بودند در حین بازگشت بازداشت شده و کیفرخواست این افراد صادر و در انتظار محاکمه هستند. سخنگوی قوه قضاییه تصریح کرد: یکی دیگر از این افراد اخیرا به کشور بازگشته و بازداشت شده که پرونده وی در حال رسیدگی است. همچنین سه نفر از کسانی که قبلا در این پرونده محکوم شده بودند و حکمشان اجرا شده بود زمانی که از زندان آزاد شدند بعد از آزادی مجددا اقدامات مجرمانه داشته که تحت تعقیب قرار گرفته و پرونده آنها دوباره باز و در حال رسیدگی قرار گرفته است.
ممکن است اشاره اِژهای به افرادی مانند سراجالدین میردامادی و مهدی خزعلی که در بازداشت به سر میبرند، بوده باشد.
بازداشت سه نفر در پرونده بابک زنجانی به گزارش ایسنا، محسنیاژهای درباره آخرین وضعیت پرونده بابک زنجانی، گفت: در مورد متهمی که مربوط به وزارت نفت است چهار نفر بازداشت هستند یعنی غیر از متهم اصلی، سه نفر دیگر بازداشت شدهاند. وی با بیان اینکه مدیرعامل بانک مسکن بازداشت شده است، افزود: از تعدادی از مدیران بانکهای ملت، مسکن، مرکزی، وزارت نفت و تعدادی از مدیران قبلی و فعلی تحقیق شده است و اینها با قرار مناسب آزاد شدهاند.
بابک زنجانی حاضر به واگذاری کل اموالش به دولت است
سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: متهم در این پرونده رسما و به طور مکتوب اعلام کرده است که حاضرم کل اموال من را ارزیابی کنید. اگر میخواهید آنها را همین الان بفروشید، اگر نه همه آنها را در اختیار دولت و وزارت نفت قرار بدهم یا به نام آنها سند صادر کنم. سخنگوی قوه قضاییه گفت: 34 هیات کارشناسی برای ارزیابی املاک بابک زنجانی تعیین شده است. وی با بیان اینکه بخشی از اموال زنجانی به مزایده گذاشته شده ولی هنوز به فروش نرفتهاند، افزود: افرادی از داخل و بیرون کشور که سه دسته هستند پیغام دادند یا مستقیما مراجعه کرده و اعلام کردند که حاضرند بدهی متهم را بپردازند و اموال او به نام آنها شود که این در حال بررسی است. محسنیاژهای گفت: اگر اینها بتوانند اموال را با قیمت مناسب بردارند و با شرایط مناسبی پرداخت کنند کار خوبی است و مسلما در رسیدگی به پرونده تسریع خواهد شد اما اگر دولت و وزارت نفت حاضر نباشند و با مشتریانی که پیدا شدهاند به نتیجه نرسند طبیعی است که رسیدگی به پرونده طولانیتر میشود. سخنگوی قوه قضاییه با تاکید بر اینکه طولانی شدن رسیدگی به برخی پروندهها در اختیار قاضی نیست، گفت: در رابطه با همان زمینی که در ایران زمین در غرب تهران قبلا به آن اشاره شده باید گفت که قبل از بازداشت ایشان این زمین یک نوبت کارشناسی شده و قیمت آن 821 میلیارد تومان تعیین شده است. در نوبت دیگر این زمین کارشناسی شده و قیمت آن 1700 میلیارد تومان تعیین شده است. اخیرا بار دیگر کارشناسی انجام شده و قیمت زمین 745 میلیارد تومان تعیین شده است. عنایت کنید در مورد یک زمین در فاصله نه چندان دور با سه کارشناسی با این اختلاف فاحش قیمت مواجه هستیم. محسنیاژهای در مورد پرونده فساد بانکی اظهار کرد: احکامی که در رابطه با این پرونده قطعی شده در مرحله اجرا قرار دارد. وی ادامه داد: جزای نقدی تعدادی از متهمان در حال وصول است و بخشی از رد مال هم در حال انجام است. سخنگوی قوه قضاییه در رابطه با مهرگان امیرخسروی برادر مهآفرید، اظهار کرد: این فرد غیابی محاکمه شده و تشریفات صدور حکم غیابی به پایان رسیده و پرونده به اجرای حکم رفته است، البته اموال مهرگان نیز در حال شناسایی است. وی در رابطه با متهمان بانک ملی در مورد همین پرونده گفت: اخیرا 22 نفر محاکمه شده و حکمشان قطعی شد و در مرحله اجرای احکام قرار دارند. محسنیاژهای در رابطه با فردی که در این پرونده فراری بود و به ایران مسترد شده است، گفت: پرونده این فرد در حال تکمیل است. پرونده دو سه نفر دیگر در رابطه با همین موضوع تکمیل شده که این افراد تقاضای آزادی مشروط داشتند و سه نفر از آنها خانم بودند که مجازاتی که برای آنها در نظر گرفته شده بود حبس بود و اگر آنها شرایط آزادی مشروط را داشته باشند به احتمال قوی پذیرفته میشود. سخنگوی قوه قضاییه در رابطه با خاوری گفت: پلیس اینترپل هنوز موفق نشده وی را دستگیر کند. مقدمات محاکمه غیابی این فرد فراهم شده و امیدواریم زودتر انجام شود.
پرونده نگین غرب محسنیاژهای در رابطه با پرونده نگین غرب، گفت: این پرونده دارای دو متهم اصلی است و پرونده در حال حاضر در دادگاه تجدیدنظر است، اما حکم قطعی برای آن صادر نشده است. وی ادامه داد: این پرونده دارای پانزده هزار و 42 نفر شاکی است که یکی از آنها 12 هزار و 800 و خردهای شاکی دارد و دیگری دو هزار و 239 شاکی. سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: بعضی از شکات اگر کمی دقت میکردند اینگونه سرشان کلاه نمیرفت و اگر قرارداد را به درستی مطالعه میکردند با این مشکل مواجه نمیشدیم. بسیاری از اموال آنها در دو سه مرحله کارشناسی شده است. این پرونده وقت زیادی را از قوه قضاییه گرفته و قوه قضاییه در این پرونده کارهایی را انجام داده که شاید در اقدام اول جزو وظایفش نبوده است. محسنیاژهای تصریح کرد: تا امروز از این تعداد شاکی با شش هزار و 302 نفر از آنها تسویه حساب شده و امیدواریم تا آخر سال 93 تعداد شش هزار و 302 نفر به سیزده هزار نفر افزایش پیدا کند و با آنها تسویه حساب کنیم. وی افزود: یکی از متهمین همکاری خیلی خوبی داشته و توانسته رضایت بیشتری را از شکات دریافت کند، اما متهم دیگر همکاریهای خیلی خوبی در این زمینه ندارد. سخنگوی قوه قضاییه در ادامه در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در رابطه با پرونده موسسه مالی و اعتباری توسعه پرسید که این پرونده در چه مرحلهای قرار دارد؟ گفت: هنوز برای این پرونده کیفرخواست صادر نشده و در حال رسیدگی مقدماتی است.
پرونده احمدینژاد در حال رسیدگی است
به گزارش ایسنا، محسنیاژهای در پاسخ به سئوالی درباره آخرین وضعیت پرونده محمود احمدینژاد رییسجمهور سابق ایران و برخورد قوه قضاییه در صورت عدم حضور او در دادگاه، گفت: من در این باره قبلا توضیحاتی ارائه کردهام که رسیدگی به این پرونده چگونه است. محسنیاژهای افزود: این پرونده در دادگاه در حال رسیدگی است و به حکم نرسیده و مختومه نیز نشده است. وی گفت: چگونگی رسیدگی به این پرونده به تشخیص قاضی و طبق قانون است. سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوالی درباره وضعیت پرونده محمدرضا رحیمی نیز گفت: در این پرونده حکم صادر نشده است. جلسات دادگاه ایشان تمام شده است اما ختم رسیدگی اعلام نشده و طبعا حکم هم صادر نشده است.
نامهی دادستان به صدا و سیما
محسنیاژهای در پاسخ به سئوال خبرنگاری که با اشاره به انتقاد رییس قوه قضاییه و دادستان کل کشور به عملکرد صداوسیما پرسید، هیات نظارت بر عملکرد صداوسیما چگونه عمل کرده است که کار به اینجا رسیده که خود رییس قوه قضاییه از صداوسیما انتقاد کند؟ گفت: اولا صداوسیما واقعا خدمات زیادی چه به قوه قضاییه و چه به سایرین داشته و از این بابت از آنها تشکر میکنم. در برنامه پایش مسائلی مطرح میشود که آن مسائل همانطور که گفتید از سوی آیتالله آملی لاریجانی مورد نقد قرار گرفت. در این برنامه از برخی افراد سوال میشود و آنها میگویند راضی نیستند. تا اینجا مشکلی نیست زیرا در هر صورت افرادی که حکم به نفع آنها صادر نشده راضی نیستند. یک مساله دیگر که وجود دارد این است که مسائلی را بین ایران و خارج تطبیق میدهند بدون اینکه مبانی آن مشخص شود. سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: من بارها به مسئولان ذیربط گفتهام فرض کنید فلان کشور در تعداد مشخصی از جمعیت چند زندانی دارد و ایران را مقایسه کنید. من بررسی کردم و دیدم مبنا و تعریف از زندانی در کشور ما با کشور آنها متفاوت است. حالا آیا میتوانیم بگوییم که ما از لحاظ تعداد زندانی از آنها بالاتریم یا نه؟ وی با بیان اینکه یکی از اشکالات موجود در این رابطه نحوه کار مجری و مسائلی بود که در آن برنامه مورد انتقاد قرار گرفت، افزود: در همین راستا دادستان تهران نامهای نوشته که بررسی کنند تا اگر قصور یا تقصیری صورت گرفته خود صداوسیما به موضوع رسیدگی کند. محسنیاژهای گفت: اعضای هیات نظارت بر عملکرد صداوسیما به وظایف خود عمل میکنند و در مواردی تذکر میدهند اما اینکه در خصوص این مورد تذکر دادهاند یا نه، خبر ندارم.
برخورد با زمینخواری
محسنیاژهای در پاسخ به سوالی درباره وظیفه قوه قضاییه در رابطه با موضوع زمینخواری که معاون رییسجمهور اخیرا در رابطه با آن دستوری صادر کره است، گفت: ضروری است که همه مردم و مسئولین در مورد جنگلها، مراتع، حریم رودخانهها و ساحلها حساس باشیم. بحمدالله هم دولت عزم خود را در این زمینه جزم کرده و هم قوه قضاییه به همه دادستانها تاکید کرده که در مورد مزارع، جنگلها، مراتع و ... مراقب باشند و اگر احیانا از برخی دستگاهها کوتاهی دیده میشود خود آنها کوتاهیها را جبران کنند. سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: همانطور که مستحضر هستید در تهران یک مجتمع ویژه برخورد با زمینخواری تشکیل شد تا به طور تخصصی و سریع به پروندههای مربوط به این موضوع رسیدگی شود. دادستان تهران نیز به شهرداری و نیروی انتظامی دستور دادند که از ساخت و ساز در ارتفاعی بالای 1800 متر جلوگیری کنند و با این موضوع برخورد شود.
قوه قضاییه از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت میکند
وی در پاسخ به سوالی درباره رسیدگی به پرونده آمران به معروف و ناهیان از منکر، گفت: قوه قضاییه تاکنون به پروندههای اینچنینی به سرعت رسیدگی کرده است و در موردی هم که اخیرا مطرح شد و ناهی از منکر در آن پرونده به شهادت رسید، پرونده در حال رسیدگی است و به دادگاه رفته است. محسنیاژهای گفت: در اینگونه موارد باید ثابت شود که منکری وجود داشته و نهی از منکر صورت گرفته است وگرنه مشکلات دیگری در جامعه به وجود میآید اما در صورت اثبات وجود نهی از منکر یا امر به معروف، قوه قضاییه از آمران به معروف و ناهیان از منکر حمایت میکند.
پرونده مهدی هاشمی
محسنیاژهای در پاسخ به سئوالی درباره وضعیت رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی با توجه به اینکه قاضی سراج به سازمان بازرسی کل کشور رفته است، سوال کرد، گفت: آقای سراج از این پرونده نقص گرفت و پرونده به دادسرا بازگشت اما بعد از رفع نقص، پرونده به شعبه دیگری ارجاع شد و قاضی دیگری به این پرونده رسیدگی خواهد کرد. وی گفت: شعبه رسیدگیکننده به این پرونده دهم یا یازدهم مرداد را به عنوان زمان رسیدگی به این پرونده تعیین کرده است.
مسئله "جاسوسی فقهی" روحانی
دادستان کل کشور گفت: در روزهای اخیر مطلبی که رییسجمهور را به جاسوسی فقهی متهم کردهاند، نشنیدهام؛ اما اگر توهین باشد دادستان میتواند به این موضوع ورود پیدا کند. محسنیاژهای در ادامه در پاسخ به سئوال یکی از خبرنگاران در مورد اینکه یکی از نمایندگان مجلس در اظهاراتی در روزهای اخیر رییسجمهور را متهم به جاسوسی فقهی کردهاند، آیا در رابطه با این موضوع قوه قضاییه وارد میشود یا خیر؟ گفت: من مطلبی را در این راستا نشنیدهام، اما اگر توهین باشد دادستان میتواند وارد شود. در رابطه با این مسائل از دادستان تهران موضوع را جویا میشوم. وی در پاسخ به سئوال دیگر همین خبرنگار در رابطه با ادعای خانواده سردبیر روزنامه مغرب که مدتی است مفقود شده است، گفت: ایشان بازداشت نشدهاند بلکه تصادف کرده و به بیمارستان منتقل شدهاند؛ بنابراین این فرد مفقود نیز نشده است. سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سئوال یکی دیگر از خبرنگاران در مورد اینکه ظاهرا به تعدادی از محکومان پرونده مهآفرید امیرخسروی عفو رهبری تعلق گرفته، اما به مرحله اجرا در نیامده است، اظهار کرد: هر فردی که مشمول عفو شده باشد آزاد میشود، اما تعدادی هستند که مجازاتشان تقلیل یافته که آنها را داریم اما اینکه در کل به افراد عفو خورده باشد و اجرا نشده باشد را نداریم و یا اینکه شما این موضوع را به درستی متوجه نشدید.
فساد در فوتبال خبرنگاری سئوال خود را اینگونه مطرح کرد که سخنگوی کمیسیون اصل 90 گفته کسانی که در فوتبال دارای فساد هستند پروندهشان به قوه قضاییه ارسال میشود آیا قوه قضاییه در این رابطه ورود پیدا کرده یا خیر؟ که محسنیاژهای در پاسخ گفت: پروندههای این افراد هنوز به قوه قضاییه ارسال نشده و قوه قضاییه نسبت به شناسایی این افراد نیز اقدامی انجام نداده است.
رسیدگی به تخلفات دولت قبل
محسنیاژهای در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران در رابطه با اینکه تاجگردون مدعی شده پروندههایی که در اتباط با تخلفات مالی در دولت نهم و دهم هستند از سوی مجلس به قوه قضاییه ارجاع داده شده، اما هنوز مسکوت مانده است، اظهار کرد: هیچ پروندهای به قوه قضاییه نمیآید که مسکوت بماند. برخی از پروندهها نیاز به بررسی مستندات دارد؛ بنابراین وقتی پروندهای از مراجع رسمی مانند مجلس به قوه قضاییه ارجاع میشود مسکوت نمیماند اما نحوه رسیدگی ممکن است متفاوت باشد. مثلا پروندهای به قوه قضاییه ارجاع داده میشود که مدارک کافی دارد و به آن سریع رسیدگی میشود اما پرونده دیگر نیاز به بررسی بیشتری دارد و زمانی که طرف را احضار میکنند از خود دفاع میکند و نیاز است که تمام این موارد بررسی شود که این موضوع زمانبر است.
عزم جدی در بانکها دربارهی معوقات بانکی مشاهده نمیکنیم
سخنگوی قوه قضاییه همچنین در رابطه با آخرین وضعیت معوقات بانکی که سوال یکی دیگر از خبرنگاران بود، خاطرنشان کرد: تعدادی از افراد که دارای معوقات بانکی هستند به بانکها مراجعه میکنند و در خصوص بدهیهای خود با بانک صحبت و به یک نتیجه میرسند که این بخش خوشحالکننده ماجراست، اما بخش ناراحتکننده از نظر من این است که هنوز عزم جدی در بخشهای مختلف بانک برای جلوگیری از معوقات بانکی را مشاهده نمیکنیم و این عزم جدی متاسفانه برای وصول بدهیها مشاهده نمیشود.
چرا مهآفرید بدون سروصدا اعدام شد؟ وی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه چرا با وجود اینکه قوه قضاییه بر اجرای اعدام در ملاءعام تاکید دارد، در موضوع مفاسد اقتصادی این امر را رعایت نکرد و مهآفرید امیر خسروی بدون سروصدا اعدام شد، گفت: اولا درباره همه احکام چنین اصراری وجود ندارد. در بعضی از اقدامات مجرمانه خشنی که در ملاءعام اتفاق میافتد، قاضی میتواند دستور دهد که این جرم خشن در ملاءعام بوده، اجرای حکم هم در ملاءعام باشد، وگرنه اینطور نیست که همه احکام در ملاءعام اجرا شود.
دادستانی به بورسیههای غیرقانونی دولت قبلی ورود نداشته
سخنگوی قوه قضاییه در ادامه نشست خبری در پاسخ به سئوال خبرنگار ایسنا مبنی بر اینکه در دولت قبل به سه هزار نفر بورسیه غیرقانونی داده شده، آیا دادستانی در رابطه با این موضوع ورود پیدا کرده یا خیر؟ گفت: دادستانی هنوز به این مساله ورود پیدا نکرده است؛ زیرا کسانی که مطلع هستند باید موضوع را بررسی کنند. دانشگاه باید موضوع را بررسی کند و گزارشی تهیه کند تا مشاهده کنیم که موضوع چیست زیرا مطلبی که مطرح میشود گاهی با واقعیتها تفاوت دارد. اگر دستگاههای نظارتی و دانشگاه به این مساله ورود پیدا کردند و آن را اعلام کردند بر اساس اعلام، دادستانی آن را بررسی میکند.
وازکتومی
سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران در رابطه با اینکه اخیرا در مجلس طرحی درباره مجازات حبس برای افرادی که از پیشگیری برای داشتن فرزند استفاده میکنند در نظر گرفته شده، گفت: این طرح هنوز به مرحله اتمام نرسیده و تا به مرحله نهایی برسد زمان زیادی میبرد.
وی در پاسخ به سئوال دیگر خبرنگاران درباره اینکه کتابی تحت عنوان ایران در گذر روزگار منتشر شده که در آن چهرههایی که به پیامبر توهین کردند وجود دارد، همچنین نویسنده این کتاب سابقه دستگیری در سال 88 را داشته، آیا دادستان به این موضوع ورود پیدا میکند یا خیر؟ تصریح کرد: در رابطه با این موضوع اطلاع ندارم و کتاب را ندیدم اما اینکه یک نفر روزی اتهامی متوجهاش باشد نمیشود کلا از نویسندگی محو شود. یکی دیگر از خبرنگاران سئوال خود را اینگونه مطرح کرد که رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر گفته است که قانون آیین دادرسی کیفری تیر خلاصی برای مبارزه با موادمخدر است، آیا این موضوع بررسی شده و اینکه قانون آیین دادرسی کیفری به موقع اجرا میشود یا قوه قضاییه برای اجرای آن از مجلس شورای اسلامی وقت میگیرد؟ خواستار ارزیابی سخنگوی دستگاه قضا شد که محسنیاژهای در پاسخ تصریح کرد: ما ملزم به اجرای قانون هستیم. اگر چنانچه قانون دارای ابهام و ایرادی باشد تلاش میکنیم با ماده واحده یا لایحه اصلاحات لازم صورت گیرد. در قانون آیین دادرسی کیفری جدید مطالبی وجود دارد که در مورد جرایم سازمان یافته، خشن و مواد مخدر است که ممکن است مشکلاتی به وجود آید. قوه قضاییه در حال حاضر در حال بررسی این اشکالات است که اگر این اشکالات عمده باشد پیشنهاد میشود مجلس شورای اسلامی تصمیم لازم را اتخاذ کند اما ما قانون را حتما اجرا میکنیم. محسنیاژهای در پاسخ به سئوال یکی دیگر از خبرنگاران مبنی بر اینکه تعدادی از افراد دارای تعدد پرونده هستند و برای تعدادی از آنها چهارده تا پانزده مرتبه حکم صادر شده اما مجددا آزاد شدند، آیا قوه قضاییه در این رابطه اقدامی انجام میدهد یا خیر؟ گفت: این موضوع در سه وجه مورد بررسی قرار میگیرد که یکی از آنها این است که برخی مطالب درست نیست چنانچه کسی جرمی را یک بار مرتکب شود و بار دوم باز هم مجددا جرم را مرتکب شود طبق قانون یک و نیم برابر مجازات برای آن تشدید خواهد شد. ما که نمیتوانیم آنها را بکشیم بلکه مجازاتهای لازم را برای آنها در نظر میگیریم؛ زیرا در برخی جرمها اعدام امکانپذیر نیست. در واقع برای برخی از افراد که جرمی را مرتکب شدند و سابقه کیفری داشته باشند مجازات برای آنها تشدید میشود و تخفیف به آنها داده نمیشود. وی همچنین در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران در رابطه با پروندهای با موضوع قیر و نفت که در اصفهان مطرح بوده از سخنگوی دستگاه قضا پرسید که پرونده قیر و نفت آقای «د» به کجا رسیده و آیا این پرونده به آن پرونده قبلی ربط دارد یا خیر؟ گفت: در رابطه با پرونده قیر اطلاع ندارم اما بعید میدانم که به پرونده دوم مربوط باشد البته باندی را در رابطه با مالیات در اصفهان دستگیر کردند و احتمال میدهم موضوع در رابطه با آن باشد که البته احتمال میدهم. محسنیاژهای در پاسخ به سوالی درباره اینکه بهرهبرداری بیرویه از قله دماوند باعث نابودی این قله شده است و خیلیها مدعی شدند که باید این بهرهبرداریها متوقف شود، آیا قوه قضاییه در این زمینه اقدامی انجام میدهد یا خیر؟ تصریح کرد: به گفته شما همه دستگاهها در آنجا با این موضوع مخالف هستند و من نمیدانم چه کسی به آنها اجازه بهرهبرداری داده اما حتما پیگیریهای لازم را در رابطه این مساله را انجام میدهم. |
درخواست بازداشت حمله کنندگان به سفارت انگلیس از سوی عضو کمیسیون فرهنگی Posted: 30 Jun 2014 02:03 AM PDT جرس: عضو کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: با افرادی که در ماجرای حمله به سفارت انگلیس در ایران از قانون تخطی کردند، باید طبق قانون برخورد شود؛ به بیان روشن تر قوه قضاییه باید به این موضوع ورود کرده و با افراد خاطی به شکل قانونی رفتار کند.
محمد باقری بنابی در واکنش به برخی اخبار مبنی بر پرداخت غرامت ازسوی ایران برای بازگشایی سفارت انگلیس، گفت: اگر بحث پرداخت غرامت به انگلیس برای بازگشایی سفارت این کشور درایران مطرح شود، انگلیس هم باید نسبت به خیانت هایش علیه ملت ایران غرامت بپردازد و باید به طور حتم در این زمینه پاسخگو باشد.
نماینده مردم بناب درمجلس شورای اسلامی، ادامه داد: به نظر اینگونه صحبت ها در صحنه بین الملل خارج ازعرف دیپلماتیک است؛ دولتمردان انگلیس باید دقت کنند که درروابط دیپلماتیک خود با سایر کشورها از بیان حرف های مضحک خودداری کنند، چرا که طرح مسائلی نظیر پرداخت غرامت ازسوی ایران به انگلیس برای بازگشایی سفارت این کشور گستاخی پیر استعمار را در مجامع بین المللی روشن تر می کند.
او گفت: ازسوی دیگر مسئولان وزارت امورخارجه هم باید با روحیه انقلابی با این مسائل برخورد کنند، به عبارت بهتر نباید با عدم موضع گیری به موقع کاری کرد که دولتمردان انگلیس همچنان برخواسته های گستاخانه خود پافشاری کنند، چرا که جهموری اسلامی ایران نیازمند رابطه با انگلیس نیست و درحال حاضر دوران برتری افکار استعماری کشورهایی نظیر انگلیس به پایان رسیده است، ازاین رو باید به انگلیس توصیه کرد که با توجه به واقعیت های موجود حرکت کند تا مشکلی دردنیا ایجاد نشود.
باقری گفت: با افرادی که در ماجرای حمله به سفارت انگلیس درایران از قانون تخطی کردند، باید طبق قانون برخورد شود؛ به بیان روشن تر قوه قضاییه باید به این موضوع ورود کرده و با افراد خاطی به شکل قانونی رفتار کند، اما باید دقت کرد که در بسیاری از شرایط دولتمردان انگلیس و آمریکا از دیوار سفارتخانه های برخی کشورها بالا رفتند ولی درمقابل رفتار خود پاسخگو نبودند.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، گفت: قطعا با رفتارهای غیر قانونی درکل دنیا باید برخورد شود، حتی یک مسلمان که درانگلیس زندگی می کند نباید خلاف قانون این کشور رفتار کند، اما باید تاکید کرد که برخورد با اشتباه چند دانشجو در ماجرای حمله به سفارت انگلیس نباید اینگونه شود که کشوری مثل انگلیس ازموضوعاتی نظیر پرداخت غرامت صحبت کند.
به گزارش خانه ملت، چندی پیش یک مقام مسئول در وزارت امورخارجه در گفتوگو با روزنامه گاردین گفت که ایران آماده است تا به عنوان بخشی از یک توافق کلی برای بازگرداندن روابط دیپماتیک میان ایران و انگلیس در مورد پرداخت غرامت به این کشور به خاطر حمله به سفارت آن در تهران در سال 2011 مذاکره کند.
|
دفاع مسیح مهاجری از موسوی و کروبی Posted: 30 Jun 2014 02:03 AM PDT جرس: حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی می گوید: در انتخابات سال 88 يك اتفاقاتي براي مهندس موسوي پيش آمد. پروندهاي است كه آن را بايد دستگاه قضايي رسيدگي كند. چون اين وظيفه دستگاه قضايي است و خود آنها هم بايد در آن دنيا پاسخگو باشند. اما به چه مجوزي هركسي هر تهمتي را كه بخواهد به او نسبت ميدهد؟ كسي حق چنين كاري را ندارد و دستگاه قضايي رسيدگي خواهد كرد و تصميمگيري خواهد نمود. اگر كسي بخواهد در مورد حكم قضايي اظهارنظر كند آنوقت افرادي وجود خواهند داشت كه انتقادي داشته باشند. ليكن زماني كه دستگاه قضايي حكمي صادر نكرده، شماها چه كارهايد كه اين حرفها را ميزنيد؟
وی اضافه می کند: اصلا يك عدهاي هستند كه شعار ميدهند و حكمشان را هم صادر ميكنند، اينها با اخلاق اسلامي جور در نميآيد. ما نظام جمهوري اسلامي را داريم كه اين حرفها در كار نباشد و كارها طبق موازين و قانون باشد. در اين بين بعضيها انتقامگيري ميكنند و بعضيها خود شيريني ميكنند كه ما هم هستيم. در صورتيكه كه هيچ اطلاع و آگاهي از مسايل مربوط به حزب ندارند و فقط براي اينكه خودشان را مطرح كنند اين حرفها را ميزنند. يكي از دلايلي كه اين حرفها را ميزنند مطرح كردن خودشان است. خوشبختانه مردم به اين مطالب اهميت نميدهند و اعتباري براي افرادي كه بيسند صحبت ميكنند قايل نميشوند.
مهاجری تصریح کرد: آنچه ما از رهبري درباره مهندس موسوي شنيديم تا قبل از انتخابات 88 تعريف و تمجيد است. و حتي ايشان بارها حكم آقاي موسوي را براي مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي عالي انقلاب فرهنگي دادند و در جلسات تصميمگيري سران گذشته او را شركت دادند مثل مسايل هستهاي و مسايل ديگر و درجلساتي كه رهبري در ابتداي شروع زعامت خود براي مشاوره برقرار ميكردند، آقاي موسوي حضور داشت و رهبري با تعابيري مثل، آدم نجيبي هست، خوشفكر هست و... از او تمجيد ميكردند.
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به بیانات رهبری ادامه داد: بعد از سال 88 هم هيچگاه رهبري، آقايان موسوي و كروبي را به وابستگي به بيگانگان متهم نكردند. هر مطلبي گفتند، گله نسبت به اعتراض به نتايج انتخابات بود و اينكه ديگران از اعمال آنها سوء استفاده كردند. شما اگر صحبتهاي ايشان را كه در رسانهها پخش شد نگاه كنيد، از اين تهمتهايي كه بعضي از افراد ميزنند در صحبتهاي ايشان وجود ندارد.
مهاجری خطاب به این افراد گفت: اينها خلاف نظر امام و رهبري فعلي است اين نوع حرفزدنها. چرا شما برخوردي ميكنيد كه يك كلمه از حرفها را از خود رهبري نشنيدهايد؟ اين را بايد خودشان جواب بدهند و تا الان كسي يك چنين جوابي نداده است و اين از آن قبيل است كه ميگويند برو فلان كس را بياور ميروند سرش را ميآورند. رهبري نظرشان اين بود كه اينها بايد مواخذه بشوند به خاطر اين كه دشمن از رفتار اينها سوءاستفاده كرده و يك عدهاي در روزنامهها و مصاحبههاشان در تلويزيون و رسانههاي ديگر پروندهسازيهايي ميكنند از اينها كه اصلا در آن صحبتها نبوده و نظر رهبري هم نبوده و از خودشان يك سري چيزها را براي آنها ميسازند و الان خودشان هم نميدانند براي كساني كه اين چنين پروندهسازي كردند حالا بايد چكار بكنند. بنابراين خودشان بايد جواب بدهند. البته فقط جواب شما را نبايد بدهند و بايد جواب خدا را هم بدهند.
مهاجری در بخش دیگری از این گفت و گو با اشاره تلویحی به اظهارات اخیر بادامچیان که گفته بود «اخبار سري حزب توسط آقاي موسوي به بيرون منتقل ميشد» گفت: اتهاماتي كه اخيراً يكي از اعضاي هيأت مؤتلفه به عنوان دليل توقف كار حزب جمهوري اسلامي به آقاي مهندس موسوي وارد كرده، كذب محض است. اتفاقاً يكي از دلايل خود همين شخص بود كه آن زمان مسئول سازمان شهرستانهاي حزب بود و افكار شخصي خودش را و افكار مؤتلفه را به نام حزب در شهرستانها ترويج ميكرد و اختلاف ايجاد ميكرد. همين اختلافات و مشكلاتي كه در شهرستانها ايجاد ميكرد به گوش امام رسيد و امام دستور توقف فعاليت حزب را دادند.
وی ادامه داد: من نصيحت ميكنم اين شخص را كه ايشان در سني نيستند كه كينهتوزي نسبت به يك آدم شريف مثل آقاي مهندس موسوي داشته باشند. من توصيه ميكنم به ايشان كه مثل آقاي عسگراولادي كه در ماهها و روزهاي اواخر عمرشان مطالبي گفتند و خود را نسبت به آقاي موسوي و كروبي بريالذمه و راحت كردند، اين كار را بكند خودش را نجات دهد چون در روز قيامت بايد جواب پس بدهد.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجری با بیان اینکه «آقاي آيت به دليل برخي حرفها كه به آقاي مهندس موسوي نسبت داده بودند توسط آقاي بهشتي توبيخ شد»، گفت: درباره ماجراي آقاي آيت، در سالهاي اخير افرادي متأسفانه دروغهايي به مهندس موسوي نسبت دادند كه آدم تعجب ميكند. بعضي از آنها پيشانيشان پينه بسته است ولي اين دروغها را گفتند. من به بعضي از آنها نامه نوشتم كه اگر كسي الآن نيست كه از خود دفاع كند، خداي او كه هست. آيا اگر كسي گرفتار يك مشكلي شد، شما بايد هرچه دلتان ميخواهد بگوئيد؟
متن کامل مصاحبه حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری با روزنامه جمهوری اسلامی در ادامه می آید:
با توجه به این که در آستانه سالگرد فاجعه غمانگیز هفتم تیر قرار داریم و نسل جوان امروز میخواهد درباره شخصیت عظیم و جامعنگر آیتالله بهشتی و حادثه هفتم تیر و حزب جمهوری اسلامی شناخت و آگاهی به دست آورد. خدمت شما که از اعضای فعال شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی هستید، رسیدیم و تقاضا میکنیم که به سؤالات ما به صورت فشرده پاسخ بدهید چون سؤالها زیاد است و جوانان هم میخواهند یک جا همه مطالب را به صورت صحیح بدست بیاورند. اولین سئوال این است که تلاش برای طرح ضرورت تشکیل حزب پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کجا آغاز شد؟ بسمالله الرحمن الرحیم * این فکر مربوط به بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیست و به قبل از پیروزی انقلاب برمیگردد. ریشه آن هم در ذهن خود شهید مظلوم آیتالله بهشتی بوده و از صحبتهایی که ایشان برای ما داشتند کاملا مشخص بود که از دوران جوانی این فکر با ایشان بوده. ایشان چند بار به شکلهای مختلف خاطراتی از زمان مصدق و آیتالله کاشانی برای ما نقل کردند، وقایعی که معروف است به نهضت ملی. دوران نهضت ملی و دوران فرار شاه و دوباره برگشتن شاه و قیام مردم در آن زمان که مردم دو رهبر داشتند یکی محمدمصدق بود و یکی هم آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی. بین این دو نفر را اختلاف میاندازند و این اختلاف باعث ضعف نهضت میشود و آمریکا هم وارد میشود و استعمار آمریکا هم از این دوران در ایران آغاز شد و از همان زمان ملیشدن نفت، مصدق منزوی میشود و آیتالله کاشانی هم منزوی میشوند و شاه قدرت را باز دردست میگیرد و پایههای خودش را قویتر میکند و یکهتازی میکند تا میرسیم به انقلاب اسلامی که قیام امام خمینی باعث میشود انقلاب پیروز شود و جمهوری اسلامی برپا شود. در آن زمان نهضت ملی وقتی شروع شد آقای بهشتی برای ما نقل میکردند که وقتی نهضت ملی شکست خورد ما که آن زمان جوان بودیم و خیلی علاقهمند بودیم به قیام نهضت علیه استبداد در این باره فکر کردیم که چه شد قیام و نهضت ملی شکست خورد. به خصوص در جناح مذهبی که آقای بهشتی بیشتر فکر میکردند که چرا آیتالله کاشانی نتوانستند موفق باشند و مذهبیها چرا شکست خوردند؟ ایشان در جواب این سئوال میگفتند علت شکست، نداشتن حزب و تشکیلات بود. اگر در آن زمان تشکیلات سیاسی وجود داشت و مذهبیها اگر تشکیلات سیاسی قوی داشتند شکست نمیخوردند. ولی این شکست طبق محاسبات آن زمان ما، نتیجه محرومیتهای مذهبیها از تشکیلات سیاسی بود. این مطلب در ذهن آقای بهشتی ازآن زمان بود و لذا وقتی نهضت امام خمینی شروع شد یعنی از سال 1342 همین فکر برجسته شد و مقدمات عبورکردن و ظهور و بروز این فکر فراهم شد منتها چون در این سالها استبدادی برخورد میکردند و ساواک هم خیلی برخورد جدی برای جلوگیری از هرگونه تشکیلاتی میکرد، موفق نشدند که هیچ کار تشکیلاتی رسمی انجام بدهند. اما آقای بهشتی کارهای فراوانی در همان دوران انجام داد که خیلی جالب است. در ارتباط با این مبحث که میخواهم بگویم و شما مطرح کردید که جرقه فکر تشکیلاتی از کجا شروع شد کاملا کار تشکیلاتی، اولین بار است که گفته میشود، آقای بهشتی کار تشکیلاتی سیاسی که شاه هم نمیگذاشت بکنند کارهای تشکیلاتی دیگری در قالبهای دیگر که حالا من آنها را میگویم انجام دادند. ایشان کار تشکیلاتی تا سال 1357 به معنای سیاسی نتوانستند بکنند اما به معنای دیگر که البته زیربنای سیاسی داشت ولی روبنای آن چیز دیگر بود فراوان انجام دادند.
- لطفا نمونههایی از این کارها را نقل کنید؟ * یکی از این موارد و شاید اولین مورد آن قم بود. در قم اصلا حوزه علمیه کار منسجمی برای تقویت طلاب نداشت یعنی از زمان تاسیس حوزه علمیه توسط آیتالله حائری یزدی و بعد تا زمان آیتالله بروجردی هیچ منسجمی نبود. در این حد که طلبهای با یکی آشنا بود و یک جا استادی در یک مقبرهای، یا در یک مسجد مشغول تدریس بود مینشست و هیچ کار تشکیلاتی برای درس وجود نداشت! این سبک هم وجود داشت و هنوز هم هست، ولی فقط این نیست. الان کار تشکیلاتی تدریس و تحصیل در قم بسیار زیاد شده است و غلبه با این تشکیلاتیهاست. اولین تشکیلات تحصیلاتی را آیتالله بهشتی بااستفاده از کمکها و امکاناتی که مرحوم آیتالله گلپایگانی در اختیار ایشان گذاشت بناگذاشتند. مدرسهای بود به نام مدرسه آیتالله گلپایگانی در خیابان تهران که آنجا ایشان این بنا را گذاشتند. طلاب در یک حالت منسجم و حساب و کتابدار و با ضابطه که بیایند اینجا و با چه خصوصیاتی محصل این مدرسه بشوند؟ اساتید باید چگونه باشند؟ چه کارهایی باید انجام بدهند؟ این مدرسه را تاسیس کردند. اگر کسی با ضابطه کاری را انجام ندهد دیگر نمیتواند عضو این مدرسه باشد و اخراج میشود. امتحان میگرفتند. پشت سر این، مدرسه منتظریه معروف به مدرسه حقانی تشکیل شد که مدیر تشکیلاتی آن یعنی کسی که نظارت و برنامهریزی میکرد و اصل کار دست او بود، آقای بهشتی بودند. بودجه آن توسط شخصی به نام آقای حقانی(ره) که از سرمایهداران بود تامین میشد. برنامهریز اصلی آن آقای بهشتی بود و ادارهکننده آن به معنای مدیر اجرایی آقای قدوسی بود. اساتیدی داشت که خود این آقایان از اینها دعوت کرده بودند از حوزه علمیه قم که با تشکیلات محصل میپذیرفتند و از محصلین امتحان میگرفتند و همه چیز حساب و کتاب داشت با نمره با قبولی و یا حتی اخراج، همه چیز. البته از نظر علوم هم یک قدری گسترش داده بودند که فقط علوم متداول در حوزه نبود و علوم دیگر از قبیل زبان خارجی، از قبیل علم تفسیر و از قبیل تاریخ اسلام و تاریخ جهان حتی علم ادیان و امثال اینها را هم وارد کرده بودند اینها همه آنجا وجود داشت و الان فارغالتحصیلان آن زمان مدرسه که دورههای اول آن مدرسه حقانی بودند مسئولان ارشد در قوه قضائیه فعلی ما هستند و خدمات زیادی کردند و در جاهای دیگری که در دستگاههای اجرایی کشور حضور دارند. یک مورد دیگر هم در قم در غیر حوزه، البته مرتبط با حوزه. ایشان در دبیرستان دین و دانش انجام دادند. با شأن بالایی که آقای بهشتی داشت اصلا چطور میشد که یک دبیرستان اداره کند، اما دبیرستان دین و دانش را اداره کردند و شاگردان این دبیرستان در انقلاب موجب خدمات بسیاری شدند. عدهای از روحانیون را آنجا آوردند و کار جالب ایشان اینکه، خودشان تدریس زبان خارجی را به عهده گرفتند و از این طریق میخواستند به دانشآموزان بگویند که به روحانیت فقط با دید آگاه به احکام نگاه نکنند. یک نفر روحانی میآید و برای شما تدریس زبان انگلیسی میکند. همان موقع برای طلبهها تدریس زبان خارجی میکردند، خود ایشان تدریس میکردند. یک کار تشکیلاتی هم در این حوزه انجام دادند. هم طلبههای مبرزی تربیت کردند و یک تشکیلات علمی و هم دانشآموزان و دانشجویان مبرزی را تربیت کردند با کار تشکیلات علمی در بخش حوزوی و مرتبط در حوزه. و این مجموع کاری بود که ایشان در حوزه انجام دادند.
- تحصیلات تشکیلاتی برخلاف قبل از انقلاب که در واقع شهید بهشتی آن را بنیان گذاشت، الان زیاد شده و مدرسههایی از این قبیل زیاد هستند. فکر میکنید تشکیلات فعلی چقدر براساس افکار امثال شهید بهشتی اداره میشوند و بر آن اساس پایهگذاری شدهاند؟
* اصل کار تشکیلاتی علمی در حوزه که در قالب همین مدارس و مجامع منسجم علمی صورت میگیرد، خوب است. یعنی باید تمجید کنیم و باید تأیید کنیم که کار، کار خوبی است. ویژگی مثبت خوبی هم دارد. یعنی باید یک فکر منسجمتری در رشتههای مختلف داشته باشیم. افرادی رشد کردند و محقق شدند. اگر بخواهیم برخی از برجستگیهای این کار را الان بگوییم تربیت افرادی به عنوان محقق در رشتههای مختلف علوم اسلامی و انسانی در قم، یکی از محصولات این کار بود که قبلا به این گستردگی و این انسجام در حوزهها معمول نبود. اهل قلم شدن و نوشتن تحقیقات در قالب مقالات و در قالب کتاب و تحقیقات زیاد و بیشتر از گذشته شده و اصلا قابل مقایسه با قبل نیست برجستگیهای این کار اینست که در حوزه به برکت این کار تشکیلاتی که انجام میشود و پیش میرود تربیت افراد فاضل و دانشمند و مسلط به مسائل روز و آشنا به مقتضیات زمان. این هم یکی از محصولات مهم همین کار تشکیلاتی است که در بخش علمی در حوزههای علمیه صورت میگیرد و از آنجا ناشی میشود از همان ابتدای کار که آقای بهشتی در واقع بانی آن بودند و برجستگیهای دیگر هم هست، منتهی از آن طرف از بعضی از این تشکیلات برخی سوءاستفادههایی هم شده یعنی یک جاهایی جمع کردند طلبههای جوان را که در ضمن اینکه کار منسجم تشکیلاتی علمی صورت میگیرد و همین فواید را هم دارد، یک افکار غلط سپاسی هم به آنها تزریق میشود که یک مشکلاتی هم آنها به وجود آوردهاند. ولی این را نباید ما جزء عوارض این کار تشکیلاتی علمی قرار بدهیم چون این در جاهایی که تشکیلات هم نیست وجود دارد. یعنی خیلی جاها ممکن است این جور مسائل وجود داشته باشد. همین الان در همه حوزههای علمیه نه فقط قم آنهایی که به عنوان تشکیلات علمی تحصیل هم نمیکنند افکار مختلفی دارند که شاید افکار درستی نباشد. بعضیها خیلی منجمد هستند. بعضی ارتجاعی فکر میکنند. بعضیها ضدانقلابی فکر میکنند بعضیها وابستگی فکری سیاسی به جاهای مختلف دارند. اینها جزء کسانی هستند که جزء تشکیلات نیستند، جزء کارهای علمی تشکیلاتی نیستند. از همان نمونههای سابق حوزه علمیه هستند، ولی انحرافات در آن هست. این را گفتم برای این که بگویم که آن انحرافات جزء لوازم کار تشکیلات علمی نیست. ما باید آن برجستگیها و فواید مهم کار تشکیلاتی علمی را اصل قرار بدهیم و آن را قبول داشته باشیم که چیز مهمی است و این را هم تحمل کنیم که هر کار آفتی هم دارد. البته عرض بنده این نیست که همه کارهای حوزوی باید منحصر به کار تشکیلاتی علمی باشد. بلکه میتواند هم این وجود داشته باشد و هم سبک قدیم، هر دو سبک به موازات هم به جلو بروند، کما این که درس خارج طلبه تقریبا با کار علمی غیرتشکیلاتی است - هرچند در سطح هم این وجود دارد - اما غلبه در سطح با کار تشکیلاتی علمی است. در درس خارج یعنی بخش پایانی دروس حوزههای علمیه، غلبه با کار غیرتشکیلاتی و سنتی حوزههاست بنابراین خوب است که هم کار تحصیلات سنتی در این حوزهها باشد و هم کار تحصیلات تشکیلاتی.
- به هر حال با توجه این که بخش عمدهای از گردانندگان این تشکیلات را روحانیون تشکیل میدهند، آن انحرافات که شما فرمودید بالاخره ضربه به حوزه و روحانیت میزند آیا اینطور نیست؟
* این از قدیم هم بوده و چیز جدیدی نیست. قبل از نهضت امام خمینی و قبل از انقلاب و همیشه انحرافاتی که در حوزههای علمیه نجف، قم، مشهد و اصفهان وجود داشت چه از نظر فکری و چه از نظر سیاسی اگر بخواهیم بررسی کنیم در کنار برجستگیهایی که حوزههای علمیه همیشه داشتند کارهای بزرگی میکردند. در مقابل کسانی مشروطه خواه بودند، در واقع حامیان اصلی دینی سران مشروطه بودند. درحوزه علمیه نجف کسانی را داشتیم که با آنها مخالفت میکردند و حتی وابستگیهایی به خارج داشتند و وابستگی به دولتهای غربی داشتند. افکار ارتجاعی همیشه بوده در همه حوزههای علمیه بوده. در اقلیت بودند ولی همیشه بوده. افکار سیاسی غیرمقبول از قبیل جدایی دین از سیاست همیشه در حوزههای علمیه بوده. امام چقدر فرمودند؟ همه اینها قبل از انقلاب هست و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. دولت شاه تلاش میکرد دین را از سیاست جدا بکند، و این خطی بود که آمریکا و انگلیس داده بودند و امام خمینی با آن مبارزه کردند. اما ما باید به آن برجستگیها توجه داشته باشیم به فواید این کار تشکیلاتی توجه داشته باشیم این کار تشکیلاتی فواید بسیاری داشته و دارد که اینها را باید همیشه تقویت بکنیم ولی به هر حال عقیده من این است که تحصیلات تشکیلاتی و سنتی در حوزه علمیه قم به موازات هم وجود داشته باشند نباید کار تشکیلاتی علمی باعث بشود که کار تشکیلات سنتی از بین برود.
- برگردیم به حزب جمهوری اسلامی و در واقع نتیجه کارهای تشکیلات تحصیلاتی قبل از انقلاب که منجر به تشکیل حزب جمهوری اسلامی شد.
* بله یکی دیگر از کارهای آقای بهشتی کار تشکیلاتی به همراه یکی از دوستانشان در آموزش و پرورش بود. آقای بهشتی در وزارت آموزش و پرورش بعد از برگشت از آلمان - چون آقای بهشتی تحصیلات جدید کرده بودند و دکترا گرفته بودند، میتوانستند بروند در تشکیلات آموزش و پرورش یا در دانشگاهها کار بکنند، استاد دانشگاه بشوند، یا معلم بشوند یا کارهای علمی در وزارتخانه انجام بدهند - ایشان ترجیح دادند در آموزش و پرورش برای هدف خیلی بالا ولی سخت کار کنند. و آن تدوین کتابهای درسی دینی آموزش وپرورش بود و چقدر خوب است که الآن این کتابها تهیه بشود و متن آن کتابها در روزنامهها چاپ بشود و توضیح داده بشود که این متن در زمان شاه که ضد دین بود و ضد حکومت دینی بود، تهیه شده و چاپ شده بود به عنوان کتاب درسی. این کتابها در مدارس توزیع شده بود و میخواندند و همین امروز کسی را که فارغ التحصیل دانشگاه هست و تحصیلات عالی دارد و در آن زمان در دهه 50 و اواخر دهه 40 دانش آموز بود، دیدم که میگفت: من از آن کتابها تأثیر گرفتم. آقای بهشتی و آقای باهنر، با هم همکاری میکردند و کتابهای دینی درسی را تدوین میکردند. کار، کار تشکیلاتی بود و علاوه بر تدوین کتابها، هرسال گردهمایی میگذاشتند برای معلمین علوم دینی در کرج و در جاهای دیگر گردهمایی میگذاشتند یک اردوی تقریباً دو یا سه روزه. هم از نزدیک با آنها آشنا میشدند، رفیق میشدند و با هم ارتباط برقرار میکردند و هم توجیه علمی میکردند که اولاً متن کتاب چیست و چگونه این کتاب را تدریس بکنند وآنهایی را که محرمتر بودند به آنها میفهماندند که منظور آنها از این کار چی هست. هدف در واقع ساختن فکر بچهها و محصلین آن زمان بود در چارچوب نهضت امام خمینی و برای ساختن نیرو جهت مقابله با رژیم شاه. یک هدف زیرکانه و پنهان در قالب کتابهای درسی و با بودجه خود دولت شاه انجام میدادند. من خودم در قراری که با آقای بهشتی داشتم در سازمان تدوین کتابهای درسی ساختمانی در غرب تهران، ایشان به شدت درد دل کرد با من در مورد گرفتاریها و سختیهای که در این تشکیلات آموزش و پرورش و در قسمت کتابهای درسی تحمل میکردند و میگفتند من و آقای باهنر بسیار سختی میکشیم. خانمی رئیس ما هست که خانم بدی است هم از نظر حجاب و ظاهر و هم از نظر سخت گیریها و کینهتوزیهایی که علیه ما میکند و طوری رفتار میکند که ما خسته شویم و استعفا دهیم و این کار ادامه پیدا نکند، ولی ما سختیها را تحمل میکنیم و ادامه میدهیم برای این که کار تعطیل نشود. این کار نیز جزء کارهای تشکیلاتی ایشان بود. تشکیلات سیاسی نبود اما زیربنای سیاسی داشت و روبنای آن روبنای علمی و آموزش و پرورش بود. و خیلی کار بزرگی بود. خیلی از آنهایی که الآن در رأس آموزش وپرورش هستند جزء کسانی هستند که در کلاسهای توجیهی بودند و تربیت شده آقایان بهشتی و باهنر بودند و این یکی دیگر از کارهای تشکیلاتی ایشان بود. کار دیگر تشکیلاتی آن زمان که باز تشکیلاتی بود و زیربنای سیاسی داشت، اما روبنای آن سیاسی نبود بلکه ظاهر دیگری داشت، تشکیل جلسات انجمنهای دینی مذهبی بود در شهرهای مختلف خصوصاً تهران برای تعلیم معارف دینی. اقشار مختلف مردم در این جلسات جمع میشدند. اعم از بازاری، اداری، کاسب، کارمند، دانشگاهی، مرد و زن و همه جور آدم شرکت میکردند. در این جلسات آقای بهشتی موضوعی سخنرانی میکردند یعنی به این صورت نبود که مثل بعضی از مجالس به انتخاب خودشان صحبت میکنند. با برنامهریزی قبلی موضوعی را انتخاب میکردند و آن را یک مدتی مثل یک سال و دو سال ادامه میدادند. موضوعاتی مانند مبانی حدیثی، قرآنی و علمی مطرح میکردند و بعضی از کتبی که متعلق به شهید بهشتی است محصول همین جلسات است. این جلسات باعث انسجام فکری مردم میشد و آنها را تشکیلاتی بار میآورد. ضمن اینکه آنهایی که نمیتوانستند کار سیاسی انجام دهند در این جلسات موفق به برگزاری جلسات خود میشدند. یک نمونه دیگر انجمنهای اسلامی حرف مختلف بود. مثلاً انجمن اسلامی پزشکان و مهندسان. این انجمنها البته به کمک نیروهای دانشگاهی آن زمان و بیشتر در تهران و آقایان نهضت آزادی امثال مهندس بازرگان و دکتر سحابی در این بخشها همکاری میکردند و این افراد با همکاری اساتید دانشگاهی و در آنجا هم به صورت موضوعی بحث میکردند و حتی به دانشگاهیان میگفتند شما هم سخنرانی کنید و مطالبتان را بیان کنید. خیلی از آن بحثها که به صورت موضوعی به صورت مستمر بیان میشد الآن به صورت کتاب در آمده و موجود است. این گردهمآییهای هفتگی و یا ماهانه کار تشکیلاتی بود که بن سیاسی داشت ولی در ظاهر آن پیدا نبود این جلسات دو فایده داشت، یکی انسجام فکری و دیگری تبادل فکر سیاسی در خفا و رشد فکری افراد. یک کار دیگر هم این بود که آقای بهشتی هفتگی (به نظرم چهارشنبه ها) در منزل خودشان جلسه تشکیل میدادند و در این جلسات منظم که نظم آنها خیلی مهم بود اقشار مختلف شرکت میکردند و بنده در این جلسات بسیار شرکت میکردم و حتی اصرار داشتیم که از قم به منزل آقای بهشتی در تهران بیاییم چون حرفهای بسیار خوبی در این جلسات مطرح میشد. بعضی افراد نیز از خارج از کشور میآمدند و گزارشهایی به این جلسات میآوردند. در این جلسات همه جور موضوعات مطرح میشد و از این طریق هم باز با یک نظم خاصی انسجام فکری ایجاد میکردند و رشد سیاسی، فکری و فرهنگی ایجاد میکردند. بخشی از این جلسات در منزل آقای بهشتی در قلهک بود که الآن به عنوان موزهای که در آن آثار شهید بهشتی نگهداری میشود برگزار میشد. خیلی از افرادی که الآن از مسئولان کشور هستند تربیت شدههای همان جلسه آقای بهشتی هستند.
- به نظرم آقای بهشتی همین کارها را در آلمان در مرکز اسلامی هامبورگ نیز انجام میدادند این طور نیست؟
* بله همینطور است. اصلاً انتخاب آقای بهشتی برای اینکه به آلمان و در آنجا به هامبورگ بروند به این خاطر بود که ایشان دارای فکر تشکیلاتی و منسجم بودند و مراجع تقلید آن زمان ایشان را انتخاب کردند که آنجا را اداره کند. در آنجا هم در مرکز اسلامی هامبورگ جلسات منظم فکری، تشیکلاتی با اقشار متخلف مردم داشتند و هم با دانشگاههای داخل آلمان ارتباط برقرار کرده بودند و یک انسجامی هم در این بخش ایجاد کرده بودند. از طرف دیگر با دانشجویان ایرانی مقیم آلمان که بعدها انجمنهای اسلامی دانشجویان را تشیکل دادند و بعضی از مسئولان فعلی محصول همان جلسات و تشکیلات منظم هستند. ارتباط داشتند. آقای بهشتی حتی کارهای تشکیلاتی را روی غیرمسلمانها انجام میدادند. علاوه بر آلمان در کشورهای دیگر اروپایی چنین کارهایی انجام دادند و در آنجا آزادتر بودند و افکار سیاسی را هم مطرح میکردند و تشکیلاتشان، تشکیلاتی بود که استفاده سیاسی هم از آن میکردند. آقای بهشتی به صورت منظم در کشورهای اروپایی و درانجمنهای دانشگاهی، صنفی و کلیسایی با غیر مسلمانها و مسلمانها سخنرانی داشتند و محصول این کارها به صورت جزوه و کتاب الان در دسترس میباشد. اگر بخواهیم جمعبندی کنیم باید بگویم که آقای بهشتی قبل از انقلاب و حتی قبل از اینکه به فکر تشکیلات حزب جمهوری اسلامی باشند، کارهای تشکیلاتی زیادی کردند که همه اینها زیربنای سیاسی داشت، اما به دلیل مشکلاتی که وجود داشت ظاهر سیاسی نمیتوانست داشته باشد ولی در قالبهای علمی، فکری، حدیثی، قرآنی، تفسیری صورت میگرفتند و برآیند تمامی این جلسات، انسجام فکری، کادرپروری و تربیت افرادی بود که این افراد نیروهای انقلاب شدند. - این مطالبی که شما فرمودید، پاسخ به افرادی است که به اصل تحزب اشکال وارد میکردند و شما با این توضیحات کار را به اینجا رساندید که اصل تحزب خوب است و در مقابل اگر کسانی آمدند و انحرافاتی را در حزب به صورت تشکیل گروهها و یا احزاب دیگر داشتند مثل حزب خلق مسلمان در مقابل حزب جمهوری اسلامی این هم طبیعی است و تا الان هم بوده. آیا این پاسخی به آن افرادی نیست که اصل تحزب را زیرسئوال میبرند...
* اجازه بدهید قبل از آنکه سئوال شما تمام شود نکتهای را یادآور شوم. این افرادی را که این حرفها را میزنند خیلی محکوم نکنید. علت آن هم این است که در ایران سابقه تحزب سابقه بدی است. یعنی احزابی که بخصوص قبل از انقلاب در ایران تشکیل میشدند یا وابسته به انگلیس شدند یا وابسته به روسیه و آمریکا و خیانت کردند. شما پرونده حزب توده را باز کنید ببینید که چه کرده است. همینطور پرونده حزب زحمتکشان را اگر باز کنید متوجه میشوید که به چه افرادی وابسته بودند. حتی بختیار از همین حزب جبهه ملی بیرون میآید. این یک واقعیت است که احزابی وجودداشتند که خیانت کردند و چون خیانت کردند این فکر در ذهن خیلیها هنوز هست و ناحق هم نیست. آنچه مهم است این است که این فکر را مطلق نکنیم یعنی نگوییم چون این چند حزب خیانت کردند پس حزب درست نیست. باید بگوییم همیشه هر کاری پرتی دارد و یک سری مشکلاتی به همراه خود دارد و تخریب هم همینطور است. تحزب فی نفسه خوب است اما تحت یک سری شرایط. اگر آن معیارها رعایت نشود به انحراف کشیده خواهد شد. بنابراین، این سئوال را که شما در مورد افراد مطرح کردید نباید به کلی محکوم کرد. باید به آنها این حق را داد که حرف خود را بزنند ولی به آنها بایدگفت نباید مطلقا اصل تحزب را زیر سئوال برد، باید گفت تحزب لازم است اما به شرطی که رعایت یک سری اصول بشود. لذا خود آقای بهشتی میگفت: حزب جمهوری اسلامی معبد است و اگر روزی انحرافی در آن بوجود آید اولین کسی که آن را منحل خواهد کرد خودمن هستم و اگر منحل هم نشود و معبد شیطان شود خود به خود منحل است. این حرف یعنی اینکه اصل حزب خوب است و لیکن نباید توقع داشت که هیچگاه منحرف نخواهد شد. حتی حزب جمهوری اسلامی که 5 نفر از علمای برجسته آن زمان تشکیل داده بودند هم ممکن است دچارانحراف شود.
- در همین رابطه یک بحث دیگری هم وجود دارد و آن اینکه امام خیلی به آقای هاشمی رفسنجانی اصرار میکردند که تشکیلاتی را بوجود آورید. آیا این صحیح است؟ * اتفاقا امام موافق تشکیل حزب نبودند.علت آن هم این بود که امام میدانستند سوابق افرادی که قبلاً حزب تشکیل داده بودند خیلی بد بود و خیانت زیادی کرده بودند حتی در صحبتهای امام هم به آن اشاره شده است. ولی این صحبت مطرح بود که این 5 نفر زمانی که مشغول تشکیل حزب بودند موافقت امام را جلب کرده بودند. یعنی در عین حال که امام معتقد بودند که حزب در ایران سابقه خوبی ندارد و خیانتهای زیادی کردهاند، حالا که شما فکر میکنید کار خوبی است مواظبت هم داشته باشید. بعد از آنکه حزب تشکیل شد خود بنده شاهد مواردی بودم که حاکی از حمایت امام بود. یک مورد از این حمایتها این بود که در یکی از جلسات شورای مرکزی آقای هاشمی در وسط جلسه رسیدند، از ایشان پرسیدیم کجا بودید؟ گفتند قم. یک چمدان در دست آقای هاشمی بود که گفتند پر از پول است که امام برای حزب دادهاند. این پول همان تبرعات و سهم امام بود که امام خمینی برای حزب فرستاده بودند. بعدها هم که شما خوب به خاطر دارید در زمانی که حادثه بمبگذاری در حزب اتفاق افتاد و آقای بهشتی وچندین نفر دیگر به شهادت رسیدند، امام خمینی در سخنرانی خود در جماران گفتند که من اعضای این حزب را میشناختم و آنها برای رضای خدا کار میکردند. بنابراین امام با تشکیل حزب موافقت کردند و حمایت میکردند که این بدان معنا نیست که امام با تشکیل هر حزبی هم موافق بوده باشند.
- با توجه به اینکه احزاب با فلسفه خاص و با گرایشات خاص اعضا تشکیل میشوند، چرا شهید بهشتی افراد مختلف با افکار مختلف را دور هم جمع کردند، این کار بر چه اساسی صورت گرفت؟ * یکی از ایرادهایی که در آن زمان هم در داخل و هم در بیرون وجود داشت همین بود که میگفتند این حزب نیست. یک جبهه است. جبهه یعنی چند حزب باهم ائتلاف کنند و کار کنند، مجموعهای متشکل از چند گرایش فکری. یک گروه خود آقای بهشتی و مؤسسین بودند که روحانی بودند، حوزهای بودند و تفکر روشن انقلاب بودند. گروه دیگر مؤتلفه بودند که خود یک حزب بود و تقریبا یک صنف، چون اکثر اعضای آن افراد کاسب و بازاری بودند و الان هم هستند. علیرغم اینکه متدین بودند ولی به هر حال یک گرایش فکری خاصی داشتند بنابراین در همان زمانی که در حزب بودند کارهای تشکیلاتی خود را هم انجام میدادند. یک گروه دیگر بودند که الان به عنوان حزب تمدن اسلامی وجود دارد که بعضی از افراد آن مانند مهندس فرزاد و رهبری در قسمت تبلیغات حزب کار میکردند. تفکرات این گروه در تناقض با افکار مؤتلفه بود. اما تمامی این گروهها اشتراکاتی با هم داشتند. گروه دیگر، گروه آقای مهندس موسوی بود که بنده و سرحدیزاده و... حلقههای اولیه آن بودیم که بعدها که آقای بهشتی به شهادت رسیدند آقای سید محمدرضا بهشتی و آقای جواد اژهای هم به ما پیوستند. گروه ما علیرغم اینکه آقای بهشتی و موسسین حزب را قبول داشتیم، اما با بخشهای دیگر حزب حرفهایی داشتیم. حتما جالب است بدانید که آقای دکتر آیت هم جزء شورای مرکزی بودند و شما ببینید که چقدر با تفکرات حزب فاصله داشت. همین آقای آیت به دلیل برخی حرفها که به آقای مهندس موسوی نسبت داده بودند توسط آقای بهشتی توبیخ شد. این حرفها را هیچ گاه نگفتهاند در صورتیکه بنده حضور داشتم و شاهد آن بودم. آقای بهشتی به دکتر آیت گفتند که ما آقای موسوی را به عنوان وزیر امور خارجه معرفی کردیم و شما حق ندارید در جلسه رأی اعتماد مجلس با او مخالفت کنید. شهید بهشتی گفتند: شما در نظر خود میتوانید مخالف باشیداما چون در تشکیلات حزب هستید حق ندارید مخالفت کنید و اگر مخالفت کنید من شما را محاکمه حزبی میکنم و از تشکیلات اخراج میکنم. اما آقای آیت حتی بعد از شهادت آقای بهشتی در جلسه رأی گیری مجلس مخالفت کرد ولی مهندس موسوی رأی آورد و به وزارتخارجه رفت. درباره همین ماجرای آقای آیت در سالهای اخیر، افرادی متأسفانه دروغهایی به مهندس موسوی نسبت دادند که آدم اصلا تعجب میکند. بعضی از آنها پیشانیشان پینه بسته است ولی این دروغها را گفتند. من به بعضی از آنها نامه نوشتم که اگر کسی الان نیست که از خود دفاع کند، خدای او که هست! آیا اگر کسی گرفتار یک مشکلی شد، شما باید هر چه دلتان میخواهد بگوئید؟
- شهید بهشتی با آن متانت، با آن آزاداندیشی و آن سعه صدر ایوبی که داشت پذیرفته بودند که این حزب (حزب جمهوری اسلامی) با افراد مختلف با گرایشات مختلف تشکیل شود بخاطر این که تعادل افکار و تضارب آرا نتیجهبخش است و نواقص را نشان میدهد و راههای پیشرفت را نشان میدهد ولی ما از همان اول مشاهده کردیم افرادی هستند که در بدنه حزب وجود دارند و به صورت پنهانی دارند یک فکر و یک راه و یک برنامه را در حزب تبلیغ میکنند و سعی دارند حزب را به یک فکر و یک گرایش بکشند. شما در شورای مرکزی آیا این خطر را احساس نکردید؟ نظرتان در اینباره چیست؟ * انصاف این است که بگوییم همة این شاخههایی که گفتیم در شورای مرکزی بودند، همه این تلاش را داشتند. هر کسی تلاش میکرد که مردم را به طرف خود بکشاند. این انصاف نیست که مؤتلفه را متهم بکنیم و بگوییم که مؤتلفه فقط این کار را میکرد!نه. مؤتلفه افکار خود را دنبال میکرد. ما افکار خودمان را دنبال میکردیم، اما زورآزمایی نمیکردیم فقط حرفمان را میزدیم، بقیه هم همین طور، بنابراین، این یک چیز طبیعیای هم بود. اینکه هر کسی و قتی موضوعی مطرح میشود حرف خودش را میگوید و تلاش خود را میکند، اعضای مؤتلفه در حزب جمهوری اسلامی نیز تلاش میکردند اهداف خودشان را به پیش ببرند، صحیح و درست است، اما این که بگوییم فقط آنها این کار را میکردند. اینطور نیست، دیگران هم بودند که سعی میکردند افکار خودشان را به پیش ببرند. حال اگر حزب جمهوری اسلامی رنگ آن حزب (داخلی) را به خودبگیرد که این نه گناه و نه چیز بدی است، وقتی حزب قبول میکند که افکار مختلفی را در مجموعه خود داشته باشد این را هم باید قبول کند و باید تحمل کند.
- البته اگر با صداقت و اخلاص باشد درست است. ولی ما اخیرا شنیدیم و خواندیم که یکی از اعضای هیئت مؤتلفه در گوشه و کنار مطرح میکنند که امام خمینی(ره) به این دلیل با توقف کار حزب جمهوری اسلامی موافقت کردند که معتقد بودند تیمی در کادر مرکزی وجود دارد که سلیقهها و عقاید خود را بر افکار و برنامههای رهبری نظام رجحان و برتری میدهند. بطور مثال از کسانی نام میبرد از جمله آقای مهندس موسوی که به دنبال این هدف بودند و میگویند که امام هم به همین دلیل مخالفت کردند که فعالیت حزب ادامه پیدا کند. نظر شما در این باره چیست؟ * این کذب محض است، دلایل زیادی وجود داشت که امام نگران باشند که فعالیت این حزب ادامه پیدا کند. یکی از این دلایل، خود همین شخصی بود که آن زمان مسئول سازمان شهرستانهای حزب بود و افکار شخصی خودش را و افکار مؤتلفه را به نام حزب در شهرستانها ترویج میکرد و اختلاف ایجاد میکرد و همین اختلافات مشکلاتی در شهرستانها ایجاد کرد و به گوش امام رسید و امام دستور توقف فعالیت حزب را دادند و نگران آقایان آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی شدند و گفتند من نگران هستم که مشکلاتی پیش بیاید برای حزب و به نام شما تمام بشود و شما لطمه ببینید. فلذا بهتر است که فعالیتهای حزب متوقف بشود. بنابراین یکی از مهمترین دلایل توقف کار، خود این شخص بود. اصلا هیچ ربطی، این ماجرا به مهندس موسوی و دوستان آقای مهندس موسوی نداشت. و این که دریک جایی من دیدم که گفته شده اخبار سری حزب توسط آقای موسوی به بیرون منتقل میشد، اصلا یک همچنین چیزی وجود نداشت و به هیچ و جه خبری سری وجود نداشت. علاوه بر آن آقای موسوی عموما در جلسات شورای مرکزی حضور نداشت. در روزنامه مشغول کارهایشان بودند و خیلی کم در جلسات شورای مرکزی شرکت میکردند یعنی زمانی که ضرورت داشت حضورشان در جلسات شرکت میکردند و اصلا اهل این صحبتها نبود که بخواهد خبرکشی بکند و مطلبی را به کسی بگوید. و من نصیحت میکنم این شخص را که ایشان در سنی نیستند که کینهتوزی نسبت به یک آدم شریف مثل آقای مهندس موسوی داشته باشند. من توصیه میکنم به ایشان که مثل آقای عسگر اولادی که در ماهها و روزهای اواخر عمرشان مطالبی گفتند و خود را نسبت به آقای موسوی و کروبی بری الذمه و راحت کردند، این کار را بکند خودش را نجات دهد چون در روز قیامت باید جواب پس دهد. البته این را هم اضافه میکنم که اگر این شخص نصیحت مرا نپذیرد و به این کارها ادامه دهد، بنده مطالبی را از برخوردها و مسایلی که او در داخل حزب داشت، در معرض افکار عمومی قرار میدهم که پشیمان شود. کسی که امکان این را ندارد که جواب او را بدهد به چه مجوز شرعی اصلا صحبت میکند؟ باید یک وقتی را تعیین کرد و خود آقای موسوی حضور داشته باشند و در یک مناظره آقای موسوی بتواند جواب دهد. ولی زمانی که کسی حضور ندارد و نمیتواند پاسخ دهد این جور حرف زدن خلاف اخلاق است و البته افرادی مثل ما که بودیم و دیدیم که چه مسایلی گذشت نمیگذاریم و مطالب را میگوییم و باز هم نصیحت میکنم که ایشان به این حرفها ادامه ندهد.
- با این صحبتهایی که شما فرمودید به نظر میرسد حرفهای این شخص چیزی بیش از یک اختلافنظر سیاسی میباشد و به یک انتقامجویی شبیه است. نظر شما در این باره چیست؟ * سئوال بسیار خوبی مطرح کردید. همان زمان که آقای موسوی نخستوزیر بود و مسایل مربوط به حزب در جریان قرار داشت، چون افکار آقای مهندس در مسایل اقتصادی افکاری بود که این افراد نمیپسندیدند، طبعاً دو دیدگاه وجود داشت، یکی دیدگاه اقتصاد بازار بود و دیدگاه دیگر اقتصاد دولتی. این آقایان در همان زمانی که در حزب موتلفه بودند این اختلافات را طوری پیش میبردند که خلاف مروت و اخلاق اسلامی بود. وقتی امام از دولت آقای موسوی تعریف میکردند، آنها سکوت میکردند. حتی در حوزههای حزبی به نحوی خلاف واقعیت میگفتند. اما وقتی امام از آقای موسوی انتقاد میکردند،سریعا واکنش نشان میدادند و حرف امام را تأیید میکردند. این که اخلاق نیست و اصلا درست نیست. از همان زمان این روحیه وجود داشت به همین دلیل خود من از آن زمان مقالات و سرمقالاتی در روزنامه مینوشتم که در آنها میگفتم، کسانی هستند که سنگ ولایت فقیه را به سینه میزنند ولی به ولایت فقیه معتقد نیستند. یعنی به ولایت بر فقیه معتقد هستند. ولایت بر فقیه یعنی اگر همان چیزی را که ما میگوییم ولیفقیه هم بگوید خوب است و در غیراینصورت خیر. این اعتقاد تا الان هم باقی مانده و خیلی از این حرفهایی که اینها میزنند بر این پایه است. به هرحال در انتخابات سال 88 یک اتفاقاتی برای مهندس موسوی پیش آمد. پروندهای است که آن را باید دستگاه قضایی رسیدگی کند. چون این وظیفه دستگاه قضایی است و خود آنها هم باید در آن دنیا پاسخگو باشند. اما به چه مجوزی هرکسی یک حکمی را برای آقای موسوی تعیین میکند؟ به چه مجوزی هرکسی هر تهمتی را که بخواهد به او نسبت میدهد؟ کسی حق چنین کاری را ندارد و دستگاه قضایی رسیدگی خواهد کرد و تصمیمگیری خواهد نمود. اگر کسی بخواهد در مورد حکم قضایی اظهارنظر کند آنوقت افرادی وجود خواهند داشت که انتقادی داشته باشند. لیکن زمانی که دستگاه قضایی حکمی صادر نکرده، شماها چه کارهاید که این حرفها را میزنید؟ اصلا یک عدهای هستند که شعار میدهند و حکمشان را هم صادر میکنند، اینها با اخلاق اسلامی جور در نمیآید. ما نظام جمهوری اسلامی را داریم که این حرفها در کار نباشد و کارها طبق موازین و قانون باشد. در این بین بعضیها انتقامگیری میکنند و بعضیها خود شیرینی میکنند که ما هم هستیم. در صورتیکه که هیچ اطلاع و آگاهی از مسایل مربوط به حزب ندارند و فقط برای اینکه خودشان را مطرح کنند این حرفها را میزنند. یکی از دلایلی که این حرفها را میزنند مطرح کردن خودشان است. خوشبختانه مردم به این مطالب اهمیت نمیدهند و اعتباری برای افرادی که بیسند صحبت میکنند قایل نمیشوند.
- شما به یک نکتهای اشاره کردید و آن اینکه اگر دستگاه قضایی حکمی داد باید بقیه آن را بپذیرند و مسئولیت صحت آن حکم به عهده دستگاه قضاست، ولی مردم این سئوال را دارند که چرا پرونده به همین شکل رها شده و محاکمه صورت نمیگیرد و یک پاسخ کاملی به افکار عمومی داده نمیشود؟ * این سئوال شما، سئوال بنده و همه میباشد ولی جواب آن را بنده نباید بدهم و دستگاه قضایی باید پاسخگو باشد و این دستگاه تا به حال جوابی نداده است. البته در همین حرفهای این آقایان که شما اشاره کردید، آمده که اگر دستگاه قضایی آنها را در حصر نگه نمیداشت، مردم آنها را میکشتند. اولا که این حرف صحیح نیست ثانیا باید دید آیا خود ایشان راضی هستند که به این بهانه نگه داشته شوند. دستگاه قضایی وظیفه دارد به آنچه را قانون گفته عمل کند. ما چون مسئولیتی نداریم اگر هر جوابی بدهیم درست نیست.
- این حرفها را در حالی میزنند که خود ایشان در زمان نخستوزیری مهندس موسوی بودند و دیدند که امام از آقای موسوی تعریف میکردند و میدانند که این صحبتها خلاف گفتههای امام است و عقل و شرع هم نمیپذیرد که امام از طرفی آگاه باشند که فردی در حزب جمهوری اسلامی است که جاسوس است و ترور میکند و اسم آن فرد را بیاورد که آقای موسوی این کارها را میکند و از طرفی بالاترین مقام و مسئولیت یک حکومت را به همین فرد واگذار کند. این قضیه در آن زمان بسیار سروصدا به پا کرد که چه شده که امام جلوی این افراد ایستادند و گفتند که مصلحت نظام در این است. این افراد فکر نمیکنند که اینها در تاریخ میماند و نسل جوان با مطالعه تاریخ انقلاب و رسیدن به این تضادها چه قضاوتی خواهد کرد؟ * من به امام، رهبر فعلی را هم اضافه میکنم. یعنی حرفهای این افراد حتی خلاف حرفهای رهبر انقلاب هم هست. چونکه آنچه ما از رهبری درباره مهندس موسوی شنیدیم تا قبل از انتخابات 88 تعریف و تمجید است. و حتی ایشان بارها حکم آقای موسوی را برای مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی دادند و در جلسات تصمیمگیری سران گذشته او را شرکت دادند مثل مسایل هستهای و مسایل دیگر و درجلساتی که رهبری در ابتدای شروع زعامت خود برای مشاوره برقرار میکردند، آقای موسوی حضور داشت و رهبری با تعابیری مثل، آدم نجیبی هست، خوشفکر هست و... از او تمجید میکردند. بعد از سال 88 هم هیچگاه رهبری، آقایان موسوی و کروبی را به وابستگی به بیگانگان متهم نکردند. هر مطلبی گفتند،گله نسبت به اعتراض به نتایج انتخابات بود و اینکه دیگران از اعمال آنها سوء استفاده کردند. شما اگر صحبتهای ایشان را که در رسانهها پخش شد نگاه کنید، از این تهمتهایی که بعضی از افراد میزنند در صحبتهای ایشان وجود ندارد. بنابراین، اینها خلاف نظر امام و رهبری فعلی است این نوع حرفزدنها. جواب این سئوال شما را بنده طبیعیتر کردم و توضیح دادم، اما جواب این سئوال را خودشان باید بدهند. چرا شما برخوردی میکنید که یک کلمه از حرفها را از خود رهبری نشنیدهاید؟ این را باید خودشان جواب بدهند و تا الان کسی یک چنین جوابی نداده است و این از آن قبیل است که میگویند برو فلان کس را بیاور میروند سرش را میآورند. رهبری نظرشان این بود که اینها باید مواخذه بشوند به خاطر این که دشمن از رفتار اینها سوءاستفاده کرده و یک عدهای در روزنامهها و مصاحبههاشان در تلویزیون و رسانههای دیگر پروندهسازیهایی میکنند از اینها که اصلا در آن صحبتها نبوده و نظر رهبری هم نبوده و از خودشان یک سری چیزها را برای آنها میسازند و الان خودشان هم نمیدانند برای کسانی که این چنین پروندهسازی کردند حالا باید چکار بکنند. بنابراین خودشان باید جواب بدهند. البته فقط جواب شما را نباید بدهند و باید جواب خدا را هم بدهند.
- این نوع صحبت کردن و این حرفها را زدن تاثیراتی هم بر افکار عمومی در جامعه میگذارد و یک عدهای هم با بزرگ کردن حرفها دنبال مقصود خودشان هستند. برای مقابله با تاثیرات منفی این حرفها در جامعه چه باید کرد؟ * من معتقدم این حرفها دیگر تاثیری بر مردم نمیگذارد دلیلش را هم در همین انتخابات اخیر مشاهده کردید. انتخابات 24 خرداد 92، پنج، شش نفر مقابل یک نفر بودند یعنی آن 6 نفر از یک فکر و جناح بودند و آقای روحانی از یک جناح دیگر و رأیی که آقای روحانی آورد به تنهایی از همه آنها بیشتر بود. این یعنی چه؟ یعنی این که مردم 4 سال تمام این دروغها و فحشها را شنیدند بعد که به پای صندوق آمدند خلاف آن اظهارنظرهای کذب رأی دادند. بنابراین ما اگر نصیحتشان میکنیم و میگوییم این حرفها را نزنید، دلسوزی میکنیم برای آخرتشان. در این دنیا اینها دیگر اثری ندارند و مردم واکسینه شدهاند، مردم بیمه شدهاند، مردم مسائل را میفهمند. هر قدر گزارش دروغ بدهند، هر چه حرفهای دروغ بزنند فایده ندارد. در یک جاهای خاص ممکن است اثر بگذارد اما در افکار عمومی اثر ندارد. افکار عمومی هر روز علیه اینها میشوند و برمیگردند نسبت به اینها، اگر واقعا انتخابات، انتخاباتی باشد که مردم راحت نظر خودشان را بدهند هیچ وقت اینها در رأس هرم قدرت نخواهند آمد و همیشه مردم علیه اینها رای میدهند،شما میبینید 4 سال تمام است از تلویزیون یک طرفه حرف زدند و از روزنامههایشان یک طرفه گفتند، تهمت زدند و به دیگران هم اجازه جواب دادن ندادند. خود آنهایی که این حرفها علیهشان بود که اصلا حق نداشتند جواب بدهند ولی با این حال نتیجه این شد. این یعنی چه؟ یعنی افکار عمومی دیگر اینها را قبول نمیکند و در افکار عمومی تاثیری ندارند. البته این درست است که در نظام جمهوری اسلامی نباید اجازه داده شود که هرکسی، هر حرفی بزند این جا با شما موافق هستم که این دیگر به ما ربطی ندارد. بالاخره مسئولین نظام باید یک فکری برای این قضایا بکنند. جلو بداخلاقیها را بگیرند، جلوی دروغ گفتنها را بگیرند جلوی تهمتزدنها را بگیرند، اینها برای جامعه آثار مخرب دارد و خوب نیست.
- شما اشارهای کردید به رسانه ملی و حرفهایی که در 4 سال گذشته به صورت یکطرفه زده شد. با توجه به این که مردم در انتخابات 24 خرداد سال 92 به آ قای دکتر روحانی رای دادند، این تلاشهایی که در حال حاضر صداوسیمای ما به عنوان رسانه ملی انجام میدهد و گاهی اوقات از برنامههای آن بوی انتقامجویی به مشام میرسد این مسئله را چگونه ارزیابی میکنید؟ * صدا و سیمای ما احتیاج به یک تحول بزرگی دارد. صداوسیما مستقل عمل نمیکند و فلسفه صدا و سیما این است که باید بوق نظام باشد، نباید بوق این و آن باشد. متاسفانه صداوسیما بوق جناحها و افراد شده است و باید صدا و سیما خودش را بالاتر بکشد و شاید از عهده مسئولین فعلی آن برنیاید ولی امیدوارم مسئولینی گذاشته شوند که در سطح بالاتری یعنی در سطح ملی فکر بکنند و واقعا باید کسی عهدهدار ریاست صدا و سیما شود که آن را تبدیل کند به بلندگوی نظام نه بلندگوی افراد و جناحها. این آن چیزی است که الان مشکل صداوسیما است که باید حل بشود و به نقطهای برسد که جایگاه واقعی آن است. اگر این ارتقاء را پیدا بکنند مسائل دیگر خود به خود حل شدنی است.
- با توجه به اینکه جنابعالی از همراهان شهید مظلوم بهشتی بودید، میخواهیم که صفات و ویژگیهای مربوط به اعمال و رفتار این شهید مظلوم را به طور فشرده بیان کنید. قطعاً خاطرات تلخ وشیرین بسیار است، به نظر شما نمونههای بارزی که جوانها بتوانند از رفتارهای شهید بهشتی یاد بگیرند و به آن عمل بکند چه چیزهایی هستند؟ * الان به دلیل شرایط زمان، ترجیح میدهم آن دسته از ویژگیهای اخلاقی شهید مظلوم آیتالله بهشتی را بگویم که به درد امروز بخورد. ما در این سالهای اخیر گرفتار دو بلای بزرگ ضداخلاق شدهایم که در جامعه ما رواج پیدا کرده و متاسفانه حمایت میشود. یکی از اینها بداخلاقی سیاسی است و یکی دیگر افراطیگری. اینها هر دو آفتهای بزرگی هستند که هم به جان اخلاق اسلامی و هم دولت اسلامی افتادهاند. ما اگر یک جامعه منهای دولت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بودیم کمتر غصه میخوردیم که دچار بداخلاقی سیاسی و افراطیگری هستیم ولی چون یک جامعه اسلامی هستیم و نظام جمهوری اسلامی هستیم و در این نظام کار میکنیم و تنفس میکنیم در این نظام مواجه بودن با بداخلاقی سیاسی و رواج بد اخلاقی سیاسی در سطوح مختلف و همینطور افراطیگری سیاسی خیلی خطرناک است و واقعا نگرانی دارد. برای اینکه از نظام اسلامی باید دنیا الگو بگیرد، ملتها باید الگو بگیرند. نگاه میکنند یک دنیا، به یک کشوری به نام اسلام، به عنوان نظام جمهوری اسلامی است که با حکومت دینی وجود دارد و تاسیس شده، با انقلاب با آن همه فداکاری با آن همه خون دادن، حالا این چه طور عمل میکند؟ اگر عملش خوب بود، یاد بگیرند و پیروی کنند و اگر عملش خوب نبود این را به حساب دین و اسلام میگذارند و منفی به آن نگاه میکنند. بنابراین تلاش ما باید این باشد که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی اخلاق پیامبر را داشته باشیم. باید اخلاق اهل بیت را داشته باشیم و با مروت و جوانمردی با هم رفتار بکنیم. بداخلاقی سیاسی را کنار بگذاریم و متعادل هم عمل کنیم اهل افراط و تفریط نباشیم. اعتدال و همینطور اخلاق خوب سیاسی، اینها هر دو در آقای بهشتی بودند. بنابراین ما باید این دو را از آقای بهشتی در این شرایط یاد بگیریم. من برای اینها نمونه میگویم که کلی گوئی نکرده باشم. در خصوص اخلاق یا ضدیت با بداخلاقی، آقای بهشتی خیلی مورد تهاجم صاحبان قدرت و در واقع رقبای سیاسی در همان زمان، قرار میگرفتند و قویترین رقیب سیاسی در آن زمان کسی بود که به نوعی اسطوره شده بود. وقتی که ایشان با بنیصدر مواجه میشدند حتی خصوصی در جلسات، خیلی محترمانه صحبت میکردند، هرگز از مدار و محور احترام و ادب خارج نمیشدند. در همین حال حرف خود را هم میزدند. ایراد و اعتراض به بنیصدر را بیان میکردند. در جایی که بنیصدر حضور نداشت، مثلا ما در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که بودیم و آن موقع زمانی که حرف بنیصدر میشد، افرادی بودند از جمله خود من که تند صحبت میکردیم و یا مطالباتی داشتیم از آقای بهشتی که چرا شما در مقابل بنیصدر و این خرابکاریهای او و تخلفات او نمیایستید؟ چرا حرف نمیزنید و کاری نمیکنید؟ آقای بهشتی اولاً اسمی که از بنیصدر میبردند میگفتند "آقای بنیصدر" و من هیچ وقت نشنیدم که آقای بهشتی در خفا و در پشت سر یا جایی که خود بنیصدر حضور نداشت بدون آقا از او اسم ببرند. هیچ وقت به بنیصدر اهانت نکردند، هیچ کلمهای و هیچ تعبیری که بویی از اهانت در آن باشد نسبت به بنیصدر از دهان ایشان در نیامد. در همین حال و در همین جلسات انتقاد میکرد، کار او را رد میکرد و خلاف میدانست، چه از لحاظ اخلاق و چه از لحاظ قانون میگفتند؛ اما خیلی محترمانه و متین و مودب. و همینطور در عمل، وقتی آن ماجراهای سی و یک خرداد در تهران پیش آمد در همان سال 60 منا فقین در تهران شورش کردند و علیه نظام شعار دادند و بچههای حزبالله که رفته بودند با آنها مقابله کنند با کارد موکتبری شکم آنها را پاره کردند و جنایت کردند در خیابانها، آقای بهشتی آن وقت رئیس قوه قضائیه بودند و من با آقای بهشتی در اتاق کار ایشان نشسته بودیم در همان حزب جمهوری اسلامی مرکز. ایشان در عین حال که دبیر کل حزب بودند، رئیس قوه قضائیه هم بودند. تلفن شد و گفتنند که به آقای بهشتی بگویید دختر آقای بنیصدر و زن بنیصدر در جمع شورشیان خیابان بودند و آنها را دستگیر کردیم، چه بکنیم؟ در همین تلفن گفتند که آقای موسوی اردبیلی دستور بازداشت آنها را دادهاند. آقای بهشتی گفتند که آنها را باید آزاد کنند. با اینکه آقای موسوی اردبیلی دادستان کل بودند و گفته بودند که اینها را باید دستگیر کنند، آقای بهشتی مخالفت کردند و به آقای موسوی اردبیلی تلفن زدند و گفتند که آقای موسوی اردبیلی! دختر و زن بنیصدر را آزاد کنید. آقای موسوی اردبیلی تعجب کردند و تعجب هم داشت و از نظر قانونی حق با آقای موسوی اردبیلی بود. آقای بهشتی دیدند که آقای موسوی اردبیلی زیر بار نمیروند گفتند من به عنوان رئیس قوه قضاییه به شما دستور میدهم که اینها را آزاد کنید و آقای موسوی اردبیلی تمکین کردند و دستور آزادی آنها را دادند. ما از آقای بهشتی پرسیدیم که چرا آقای موسوی اردبیلی را مجبور کردید که آنها را آزاد بکند. ایشان گفتند چون ما در جدال هستیم با آقای بنیصدر، دستگیری زن و دختر او به عنوان انتقام شخصی است و ما نباید این کار را بکنیم. این ماجرا ما را به یاد ماجرای عمروبن عبدود انداخت و جنگ خندق و ماجرای امیرالمؤمنین(ع) زمانی که روی سینه عمروبن عبدود نشستند و او آب دهان به صورت حضرت انداختند و حضرت صبر کردند و مجازات نکردند. وقتی که پرسیدند ایشان گفتند من در حال خشم بودم و در حالت خشم نباید مجازات کرد. این صحنهای که ما از آقای بهشتی دیدیم اخلاق کریمه است و خودداری نفس است، این مسلط بودن به خود است. درست نقطه مقابلش را ما در جامعه داریم. هر کسی هر چه که در زبانش هست به رقیب سیاسی خود میگوید. هیچ رحمی هم نمیکنند. در طبقه پایینتر و جوانها، نسل بعدی، و اینها که تازه آمدهاند به صحنه، اینها یاد بگیرند. اینها طبیعی است. یاد بگیرند از بزرگترها. به همدیگر نسبتهایی میدهند و برای همدیگر توپ آتش راه میاندازند و بداخلاقیهایی میکنند. کوچکترها از بزرگترها یاد میگیرند. این که از قدیم گفتهاند الناس علی دین ملوکهم یعنی همین. یعنی بزرگترها وقتی بزرگتر شدند و در مصدر امر قرار گرفتند با دانش و محترمانه حرف بزنند. حرف بزنند، انتقاد بکنند اما خارج از ادب نباشد. خوب همین خصلت خوش اخلاقی و رفتار جوانمردانه و با فتوت و محترمانه و مودبانه در چارچوب اخلاق اسلامی این به طور طبیعی باعث میشود که انسانها معتدل باشند این خودش اعتدال است و اعتدال از اینجا شروع میشود و در برخورد با رقیب، با مخالف، حتی با دشمن غیر معتدل عمل نکند. افراط خصلت دوم و دیگری است که در کشور ما وجود دارد و منفی هم هست. من به مناسبت عرض میکنم که آقای بهشتی یکی از خصوصیاتش این بود که اهل افراط و تندروی نبودند و معتدل بودند. من بارها در باره اعتدال درباره آقای بهشتی صحبت کردهام. درباره اعتدال آقای بهشتی مقاله نوشتم و معتقد هستم که اگر بخواهیم از آقای بهشتی الگو بگیریم، از اعتدال ایشان باید الگو بگیریم. اخلاق درست و اعتدال آقای بهشتی در همه امور. بنده خودم یک وقتی به آقای بهشتی گفتم که آقا (در همان شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی) شما چرا از امام مطلبی، نوشتهای چیزی نمیگیرید علیه اینها که با شما این طور رفتار میکنند؟ همان زمانی که علیه سه نفر از بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی تبلیغات شدیدی بود توسط رقبای سیاسی. از دشمن هم نه از طرف دوستان اما رقیب و رقبای اسلامی. آقای بهشتی آقای خامنهای و آقای هاشمی آماج حملات دشمن بودند و زیر فشار دوستانی بودند که از رقبای سیاسی به شمار میرفتند. در جواب من آقای بهشتی گفتند: "بگذارید امام خرج ما نشوند ما خودمان باید با اعمال و رفتارمان به مردم ثابت کنیم که این چیزی که میگویند درست نیست، مردم ببینند که ما درست عمل میکنیم با همین عملکرد درست ما و رفتار ما، این گونه اعمال و رفتارها و آن تبلیغات خنثی میشود، چرا ما باید از امام خرج کنیم؟ باید امام را برای کارهای بالاتر و بزرگتر نگه داریم". و همینطور هم عمل میکردند. آقای بهشتی، فقط صحبت نمیکردند و در میدان عمل هم همیشه همین کار را میکردند با عمل خودش، اعتدال را به مردم نشان میدادند و هرگز افراطی عمل نمیکردند. این چیزی است که یکی از پایههای عملی اخلاق آقای بهشتی بود و آقای بهشتی را بهشتی کرد. یعنی بهشتی اگر بهشتی شد با این اخلاق و عمل شد و اگر اینها نبود که آقای بهشتی هم مثل کسان دیگری در این مملکت همین جور بود. این که بهشتی بهشتی شد و الگو شد، اسوه شد و این همه محبوب شد و این همه امام از ایشان تعریف کردند و مردم در داغ فراق او گریه کردند و به سر و سینه زدند و الان سی و چهار سال از آن ماجرا گذشته هنوز هم مردم این داغ را، آنهایی که او را دیده بودند و آن صحنهها را دیدند هر سال تازه میکنند. این به دلیل همان اخلاق و رفتار آقای بهشتی است و این اعتدال آقای بهشتی است این را باید الان ترویج کنیم تا جامعه الگو بگیرد.
- شما فرمودید که شهید بهشتی حتی در خفا هم حرمت افراد و رقبای سیاسی خود را نگه میداشت. فکر میکنید امروز چه اتفاقی افتاده که متاسفانه در تریبونهای رسمی کشور هم حرمت افراد نگه داشته نمیشود و در واقع بداخلاقی سیاسی که شما فرمودید دارد ترویج میشود؟ * ما هر قدر از روزهای اول انقلاب و سالهای اول انقلاب فاصله میگیریم طبیعی است که از آن معیارها و اساس انقلاب هم فاصله گرفته شود. البته نباید اینگونه باشیم، اما طبع انسان این است. این که قرآن مرتب تذکر را محور قرار میدهد و میفرماید: "فذکر" و به پیامبر میگوید که "ان الذکری تنفع المؤمنین" این برای همین است. یا در مورد نعمت در سوره انشراح در آخرین آیه بعد از این که درباره پیغمبر صحبت میکند قرآن میفرماید: "و اما بنعمة ربک فحدث" یعنی اگر نعمتهای خدا را نگوئیم فراموش میکنیم و اگر به مردم تذکر ندهیم فراموش میکنند، مرتب باید تذکر باشد. امام خمینی هم که تزکیه نفس را یادآوری میکردند و میگفتند خودتان را مواظب باشید، از بدیها و از شرارتها خودتان را دور نگه دارید به همین دلیل بود. اگر اینها نبود و اگر این گفتهها نباشد انسان غفلت میکند، فراموش میکند و دور میشود از ارزشها، از اصول و از معیارها، این است که همیشه باید اینها گفته شود و مطرح شود تا فراموش نشود. یکی از کارهایی که در انقلاب باید صورت میگرفت این بود که باید متولیان امور وظیفه خود میدانستند که مرتب این مطالب را بیان کنند و الان این موضوع را نداریم. انقلاب نعمت خداست و نظام جمهوری اسلامی نعمت خداست، معیارهای انقلاب نعمتهای خدا هستند. وجودانسانهایی مثل امام خمینی و آقای بهشتی نعمتهای الهی هستند، این نعمتها را باید گفت، خصلتها را باید بیان کرد. معیارهایی که اینها بر اساس آن معیارها قیام کردند و انقلاب کردند، اینها را باید گفت و اینها گفته نمیشود و اگر نگوییم فاصله میگیریم از اینها. الان این گروههای وهابی، سلفی و طالبان و داعش، چرا یک آلودگی و کثافت بزرگی را به عنوان "جهاد نکاح" را افتخار خود میدانند؟ الان در عراق وقتی که بعضی از این شهرها و موصل را گرفتند، اعلامیه رسمی دادند و به مردم خطاب کردند که هر کسی که زنها را به ما بدهد و ما جهاد نکاح بکنیم، ثواب زیادی دارد و اگر کسی این کار را نکند ما آنها را طبق قوانین شرع مجازات میکنیم و این قانون شرع آنها است!؟ دستهجمعی آدمها را تیرباران میکنند بدون این که محاکمهای تشکیل شود. وقتی که حکومتی وجود نداشته باشد اصلا امکان چنین چیزی نیست. چرا این کار را میکنند؟ این جنایتهایی که قلب افراد را میشکافند و دل افراد را میخورند، مثل مشرکین در صدر اسلام، چرا؟ اینها همه به این دلیل است که از ارزشها فاصله گرفتهاند. زمانی انحرافات وهابیت و سلفیها بوجود میآید که کسی نمیآید از آن حرف بزند. ما بر عکس وهابیون صحبت میکنیم، البته اهل سنت هم همینطور برعکس وهابیها حرف میزنند یعنی مذاهب اهل سنت و هابیت و این گونه افراد را قبول ندارند. ما میگوییم که بزرگان را همواره یاد کنیم، برای آنها سالگرد و مراسم بگیریم. خصلتهای خوب آنها را ترویج کنیم. چرا باید این کار را بکنیم؟ چون باید نسلهای بعدی یاد بگیرند. مثل پهلوانی، پهلوانها، چرا میگویند که پهلوانی پهلوانان را شما ذکر کنید و مرتب هم ذکر میکنید. برای اینکه پهلوانی و فتوت و جوانمردی یاد بگیریم. ولی آنها، نیروهای سلفی و داعشی که از زاییده آنها هستند این کارها را نمیکنند دور میشوند از خصلتهای پیغمبر. حتی میگویند جشن ولادت پیغمبر هم نگیرید. ما مراسم جشن ولادت پیغمبر که میگیریم میگوییم پیغمبر این خصوصیات را داشت، مروت داشت، مهربانی داشت، اعتدال داشت. وقتی اینها را نمیگویند دور میشوند از این چیزها. این که دور شدند و الان به این روز افتادهاند به این دلیل است. بنابراین ما مرتب باید بگوییم که امام خمینی که بود؟ چه اخلاقی داشت؟ چه روشی داشت، معیارهایی که امام خمینی آورده چه بود؟. معیارهایی که آقای بهشتی با آن زندگی کرد، بزرگ شد و عمل کرد در دوران قدرتش اینها چه بودند؟ اینها را که بگویید روی مردم تأثیر میگذارد. مردم بااین معیارها زندگی میکنند وقتی با این معیارها زندگی کردند این برخوردها که الان وجود دارد دیگر وجود نخواهد داشت. این برخوردها که شما میگویید چرا الان این کارها را میکنند و چرا با هم اینگونه رفتار میکنند به دلیل فاصله گرفتن از این معیارهاست. متأسفانه در سطوح قدرت و مسئولین که در جایگاه هستند - البته همگی اینگونه نیستند - ولی خیلیها دچار این مشکل شدهاند، چون فاصله گرفتند از معیارهایی که با آن معیارها ما انقلاب کردیم.
- یکی از صفات نیک و گسترش دهنده تعالیم اسلام و جذبکننده مردم این است که خصلتها و روشهای اسلامی در عمل پیاده شوند. شنیدهایم که در جمعهای مختلف حتی علما وقتی میآمدند به حضور شهید بهشتی مثل پروانه دور و برایشان میچرخیدند. وقتی یک جوان 15 یا 16 سالهای که خواهان گرفتن عکس بود عکس میگرفتند. این به نظر بر میگردد به تواضع و فروتنی بیحد شهید بهشتی که با هرکس با رعایت اخلاق و ادب و رفتار پسندیده برخورد میکرد و اینگونه افراد را به طرف خودش جذب میکرد. راجع به تواضع و فروتنی شهید بهشتی چه در خاطرات خودتان و مشاهداتتان و یا شنیدهها، چه چیزی به یاد دارید؟ * تواضع یکی از برجستگیهای آقای بهشتی بود. همین مورد عکس گرفتن که شما گفتید خود من واسطهاش بودم. آن کسانی هم که گفتید شهید شدند و الان نزد خانوادهشان آن عکس وجود دارد. یکی از آنها برادر خانم خود من بود که آن وقت 13 ساله بود و پیش من در حزب میآمد و خیلی هم به آقای بهشتی علاقه داشت و پشت در شورای مرکزی میایستاد وقتی که جلسه تمام میشد به من میگفت که میخواهم یک لحظه آقای بهشتی را ببینم. یک بار او و دوستش گفتند که میخواهیم با آقای بهشتی عکس بگیریم، این را من به آقای بهشتی گفتم و گفتند بیایند. حالا شما گفتید که فقط عکس گرفتند ولی من میخواهم یک چیزی بالاتر برای شما بگویم، وقتی این نوجوانهای 13 ساله وارد شدند آقای بهشتی ایستاد و آنها را بوسید. نه این که آنجا بنشیند و جواب سلامی بدهد و سری تکان بدهد و عکس با آنها بگیرد، نه! ایستاد، آنها را بغل کرد، آنها را بوسید و با خنده و چهره بشاش با آنها عکس گرفت. یعنی این حالت تواضع آقای بهشتی در حد اعلی نسبت به یک نوجوان نشان داده شد. خوب این رفتار آن نوجوان را از دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با ذوق و شوق میفرستد به جبهه. این برخوردها بود که هر دوی اینها را قبل از این که سن قانونی پیدا کنند راهی جبهه کرد. رفتند و دست بردند توی کپی شناسنامههایشان و سن خود را بالا بردند و خودشان را داخل رزمندگان جا زدند و به جبهه رفتند و شهید شدند. این تواضع خیلی جاها کار کرد. یک نفر را سراغ داریم که تحت تاثیر تبلیغات منافقین، آقای بهشتی را یک انسان متکبر میدانست. منافقین آنوقتها به آقای بهشتی میگفتند راسپوتین. راسپوتین یکی از کشیشهای روسی بود که در خاندان تزارها نفوذ کرده بود و قدرت خیلی بالایی داشت. البته سرنوشت خیلی بدی داشت و از همان خاندان تزار او را کشتند ولی تا بود قدرت خیلی بالایی داشت و هر کاری که میخواست انجام میداد و آدم متکبری هم بود. آقای بهشتی را تشبیه کردند به راسپوتین در حالی که وقتی کسی از نزدیک با آقای بهشتی مواجه میشد میدید که آقای بهشتی مجسمه تواضع و فروتنی است. بعضی از این افراد که آن ذهنیت را بر اثر آن تبلیغات منافقین داشتند وقتی با آقای بهشتی مواجه شدند از این رو به آن رو شدند، مرید آقای بهشتی شدند و بسیار به ایشان علاقهمند شدند و تا آخر به آقای بهشتی عشق ورزیدند. الان هم بعضی از این افراد هستند و بسیار آقای بهشتی را دوست دارند. چون درست نقطه مقابل آن چیزی را که در ذهن آنها پر کرده بودند دیدند و احساس کردند. یک نمونه از این خاطرات که گفتید بگوئید یک نمونهاش این است که ما و دوستان با آقای بهشتی موقعی که به قم میآمدند 10 سال کار علمی کرده بودیم. در جلسات علمی با آقای بهشتی وقتی ایشان صحبت میکردند، از ما هم میخواستند نظر خود را یا هر مطلبی میخواستیم بگوییم بعد از این که نظر خود را میگفتیم آقای بهشتی آن را نقد میکردند و نظر خود را هم میگفتند. ما میفهمیدیم که حرف درستی نزدیم. برای آقای بهشتی از اول معلوم بود که این حرف، حرف درستی نیست اما هر وقت ما صحبت میکردیم ولو در اثنای صحبت ایشان، ایشان سکوت میکردند و میگذاشتند که ما صحبت کنیم ایشان سکوت میکردند و حرف ما را گوش میدادند و تا آخر هم حرف ما را گوش میکردند، اصلا وسط حرف نمیآمدند که نه آقا اینطوری نیست و این حرفها چیست!؟ صبر میکردند تا آخر حرف خود را بزنیم. بعد میگفتند که این حرف شما اینجایش عیب دارد. یعنی ما را تشویق میکردند به اظهارنظر با تواضعی که داشتند. خوب آقای بهشتی خیلی سطح بالایی داشتند از نظر علمی، ولی تواضع علمی هم داشتند، تواضع اخلاقی هم داشتند با همه بزرگی. او میدانست که ما چقدر به ایشان علاقه داریم و میدانست که ما خود را در مقابل ایشان کوچک میدانیم هم از نظر علمی و هم از جهات دیگر. ولی با این حال برای ما به اندازه یک فرد مثل خودش حساب باز میکرد. صبر میکرد حرفمان را میزدیم بعد خیلی محترمانه اگر قرار بود رد کنند یا تعریف کنند حرف خود را میزدند. مثل همین صحنهها را من در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی دیدم، در آنجا ایشان دبیر کل حزب بود و کسانی که در حزب بودند همه سطحشان از ایشان پایینتر بود. ولی خیلیها، خیلی پایینتر بودند، یعنی در حد شاگرد و حتی شاگرد شاگردان ایشان در جلسات حضور داشتند و آقای بهشتی هم مدیر و ادارهکننده جلسه بود. هیچ وقت به هیچ کس بیاعتنایی یا بیحرمتی نکردند و همیشه در سطح بسیار بالایی برای همه حق اظهارنظر قایل میشدند، تواضع میکردند در مقابل همه افراد که حرف خود را بزنند و اگر جوابی برای آن حرف داشتند آن جواب را هم بیان میکردند با نهایت ادب و احترام. البته در مقابل تخلف هم ایشان قاطع بودند. در همین مصاحبه گفتم وقتی که آقای آیت حاضر نشد مقررات حزب را رعایت بکند ایشان را با قاطعیت تهدید کردند به محاکمه حزبی. البته در همین تهدید هم بیحرمتی نکردند به آقای آیت. این هم نکته بسیار جالبی است و گفتند: آقای آیت! من "شما" را محاکمه حزبی میکنم و از حزب اخراج میکنم. این جمله ایشان بود. حتی با کلمه "تو" با وی صحبت نکردند و هیچ کلمه دیگری که بیادبی و بیحرمتی یا بیاحترامی در آن باشد به کار نبردند. همان جا هم با این که ناراحت شده بودند از این برخورد آقای آیت و این را خلاف مقررات حزب میدانستند و خود هم به عنوان دبیرکل حزب حق داشتند این نظم را بدهند و این قاطعیت را به خرج بدهند اما در کمال ادب و احترام صحبت کردند. این تواضع را حتی ایشان در مورد کوچکترین فرد حزب و حتی کسانی که جلوی در به عنوان نگهبان کار میکردند و یا بچههای بخش دانشآموزی حزب با آنها هم که مواجه میشدند با تواضع مواجه میشدند. با دانشآموزان مثل پسران خود صحبت میکردند و هیچ وقت در برابر هیچکس بیاعتنایی و تکبر نداشتند. تواضع ایشان واقعا مثال زدنی بود. من فکر میکنم که این ضربالمثل که میگوید "درخت هر چقدر بارش بیشتر باشد میوهاش بیشتر است و شاخههایش به سمت زمین میآید". آقای بهشتی اینگونه بود. مثل این درخت پرمیوه، علم زیاد داشت، شخصیت بالایی داشت و تواضع بالایی هم داشت. افرادی که سرکشی میکنند، تکبر میکنند، افرادی که نسبت به دیگران بیاعتنایی میکنند کمبودهایی دارند، کمبود علم، کمبود شخصیت و هر چیز دیگری، میخواهند اینها را جبران بکنند وگرنه یک آدمی که کمبود ندارد و برخوردار از علم و معنویت است او هرگز در مقابل هیچکس تکبر ندارد و تواضع نشان میدهد. مثل همان درخت.پر بار. درخت علم ندارد به جز عمل - با علم اگر عمل نکنی شاخ بیبری. کسی که علم داشته باشد عمل میکند و عملش هم در درجه اول معنویت و اخلاق است ودر مرحله بعد عمل علمی است. معنویت و اخلاق یعنی تواضع. اول از همه خوش اخلاقی، اعتدال بعد هم آنچه که در سینه علم دارد حالا مطالب علمی خود را بگوید. ولی با تکبر، با تغییر، کوچک شمردن دیگران، این که ارزش ندارد اول باید آن تواضع و اعتدال و اخلاق خوش را نشان بدهد همزمان یا بعد از آن اعتدال و اخلاق خوش، حرفهای علمی خود را بزند تا جا بیافتد. آقای بهشتی این گونه بود.
- به عنوان آخرین سئوال، با توجه به خصوصیاتی که از شهید بهشتی سراغ داشتهاید و دارید، در مورد مسایل اجتماعی بخصوص مسایل مبتلابه امروز، مثل ناهنجاری اجتماعی، مثل حجاب و چیزهای دیگر متاسفانه امروزه وضعیت بدی پیدا کرده، ایشان در این زمینهها چه نظراتی داشتند و در واقع کاربردی کردن این نظرات الان چگونه میتواند در موفقتر بودن جامعه اثر بگذارد؟ * آقای بهشتی آدم غیوری بود و نسبت به اجرای احکام هم خیلی پشتکار داشت. معتقد بود که از نظر نگاه حکومتی، احکام اسلامی باید اجرا شود و یک نمونه آن قصاص بود. ایشان خودش لایحه قصاص را تهیه و تنظیم کرده بود که جبهه ملی با آن مخالفت کرد و گفت غیرانسانی است! امام حمایت کردند از آقای بهشتی و گفتند: "این حرف جبهه ملی ارتداد است و یک حکم ضروری اسلام را منکر شدند." مردم هم حمایت کردند و مسئله ختم شد. این نمونه است. یعنی ایشان معتقد بود از نگاه حکومتی، اگر حکومت اسلامی برقرار شده باید احکام اجرا بشوند. خوب بعضیها ممکن است عقیدهشان این نباشد و میگویند حکومت تشکیل شده و احکام را هم به اجرا میگذاریم هرکس که خواست اجرا کند و هرکس نخواست اجرا نکند. ولی ایشان معتقد بود که احکام اسلامی باید اجرا بشود و حکومت موظف است که اجرا بکند. البته در این که با چه ابزاری و با چه راهی و با چه شیوهای، آقای بهشتی به همان دلیل و مشی اعتدال معتقد بودند که باید با شیوههای صحیح قانونی و روشهای اعتدالی کاری کرد که احکام اسلامی اجرا بشود. در مسئله حجاب و احکام حجاب هم آقای بهشتی معتقد بودند که به عمل ما مربوط میشود. یعنی اگر ما این ادعاهایی را که میکنیم از نظر علمی، پایبند بمانیم و عمل کنیم و دروغ به مردم نگوییم و خلف وعده نکنیم، آن نظام اسلامی را نظام در خدمت مردم بدانیم و نشان بدهیم آن را در عمل، آنوقت خود مردم علاقهمند میشوند به این که احکام را اجرا بکنند که یکی از آنها هم حجاب است. یعنی یک خانم وقتی که شما را که ادعای اسلام دارید و هر چه میگویید به آن عمل میکنید و پایبند هستید، میبیند، او خود به خود علاقهمند میشود به اینکه حجاب را رعایت کند. دیگر زوری بالای سر او نیست. اصلا زور هم لازم ندارد. مشکل بزرگ ما این است - من نمیخواهم بگویم که ما نباید اهتمام داشته باشیم برای اجرای قانون حجاب، حجاب حکم ضروری اسلام است و باید هم اجرا بشود ولی این که موفق نیستیم راز و رمز آن این است که - ما در عمل و گفتار دوگانگی نشان دادهایم به مردم. هر وقت این دوگانگی از بین برود، عمل و گفتار باهم یکی بشود بدون اینکه نیازی به فشار و زور باشد خود به خود حجاب هم رعایت خواهد شد. البته موارد استثنا، همیشه دردنیا بوده، هست و خواهد بود، یعنی افرادی هم هستند که بحث آنان، بحث دین و ایمان و چگونگی عملکرد بنده و شما نیست. اینها عناد دارند و این بحث دیگری است، با آنها باید برخورد دیگری کرد. اما الان بحث، بحث عموم جامعه است. خیلیها هستند که قبول نمیکنند و حاضر نیستند پایبندی نشان بدهند و این را برای خود یک امتیاز میدانند در جامعه. ولی وقتی شما درست عمل کنید، آنها عقیدهشان عوض میشود و فکر آنها تغییر میکند و میآیند به طرف اجرای احکام بدون آنکه بالای سرشان زور و فشاری وجود داشته باشد. بنابراین راه چاره این است و آقای بهشتی به این راه چاره معتقد بودند. بنده بارها این را از خودشان شنیدم و در صحبتهایشان هم این را گفتند، در عین حال که معتقد بودند به این که حکومت اسلامی باید احکام اسلامی را اجرا بکند، در مورد شیوه اجرا اعتقاد اعتدالی داشتند و محور اصلی این فکر این بود که با کار و عملمان مردم را به طرف اسلام بیاوریم و علاقهمند کنیم. این بحث هم که الان مطرح است که باید مردم را به زور به بهشت برد یا نه؟ من خودم یک سرمقاله نوشتم در روزنامه جمهوری اسلامی و چاپ شد و این را کاملا روشن کردم که آن بهشتی که با زور باشد اصلا ارزشی ندارد، بهشت باید با رغبت باشد و اگر شما روش درست داشته باشید مردم با رغبت به طرف بهشت میروند و هیچ کس نیست که از بهشت بیزار باشد. ممکن است که عمل ما مردم را از بهشت دور کند به جای این که مردم را به زور به بهشت ببریم و زورکردن هم مردم را از بهشت دور میکند، ولی با عمل درست میتوانیم مردم را تشویق کنیم به بهشت یعنی تشویق کارساز است.
- با تشکر از شما و از وقتی که برای این مصاحبه گذاشتید.
|
واکنش فعالان سیاسی به وضعیت وخیم خزعلی پس از چند روز اعتصاب غذای خشک Posted: 30 Jun 2014 01:45 AM PDT جرس: وضعیت جسمی مهدی خزعلی، کمتر از دو هفته پس از بازداشت و شروع اعتصاب غذای خشکشاش مساعد نیست.
به گزارش جرس، محمدصالح، فرزند مهدی خزعلی روز گذشته از انتقال پدر به بیمارستان بر اثر سکته قلبی و همچنین کاهش هجده کیلو از وزنش خبر داد. وی در صفحه فیسبوکش نوشته است که مهدی خزعلی همچنان از قبول سرم خودداری می کند. این هفتمین بازداشت وی است. در طول بازداشتهای قبلی نیز وی دست به اعتصاب غذا زده بود. برخی از فعالان سیاسی و مدنی نسبت به وضعیت خزعلی ابراز نگرانی کرده و خواستار آزادی وی شدند:
محمد نوریزاد: در اورژانس بستری است و حالش اصلا خوب نیست محمد نوری زاد که به ملاقات مهدی خزعلی رفته است نوشت: "امروز به عیادت دکتر خزعلی رفتم. در بخش اورژانس بیمارستان بستری است و حالش اصلا خوب نیست. بشدت وزن کم کرده. دو سکته ی قلبی را از سر گذرانده. پرسیدم: همچنان در اعتصاب خشک اید؟ گفت: بله. دکتر خزعلی را با زندانیان اعدامی هم بند کرده اند. با: قصاصی ها. دکتر با صدایی که به ناله بیشتر شبیه بود، از من قول گرفت و گفت: اگر از این بحران بدر آمدم، به اتفاق می رویم به در خانه ی کسانی که عزیزانشان به حادثه ای و مشاجره ای از پا در آمده اند و قاتلان شان اکنون زندانی اند و در انتظار اعدام. گفت: عده ای از نام آشنایان را نیز می آورم پای کار برای اخذ رضایت. گفت: می رویم به پای شان می افتیم و هرجور شده رضایتشان را جلب می کنیم. گفت: اگر بدانید چه قصابانه هم بندی های مرا یکی یکی می بردند برای اعدام؟ و اگر بدانید من چه لحظه های تلخ وداع را در همین چند روز تجربه کرده ام! گفت: اگر زنده از این اعتراض بیرون آمدم، همه ی انرژی ام را صرف لغو اعدام می کنم."
رحمت الله بیگدلی: خزعلی گقت که اگر در این راه بمیرد، خود را شهید میداند همچنین رحمت الله بیگدلی از اعضای حزب اعتماد ملی در در صفحه ی فیس بوک خود نوشته است: "وخامت حال دکتر مهدی خزعلی؛ بسیجی رشید خیبر را دریابیم! امروز هشتم تیرماه، ساعت چهار و بیست و پنج دقیقه بامداد تازه از گزاردن دوگانهای به درگاه یگانه فارغ شده بودم که ناگهان صدای گوشی موبایلم به صدا درآمد! گوشی را برداشتم و با کمال تعجب، نام بسیجی رشید و دلاور خیبر دکتر مهدی خزعلی را رؤیت کردم! بسیار نگران شدم؛ چون مدت نه روز دکتر خزعلی در بازداشت و طبق اطلاعاتی که داشتم در اعتصاب غذا بود! با برقراری تماس از آن سوی خط، صدای نزار دکتر خزعلی را شنیدم! بعد از احوالپرسی متوجه شدم که به علت اعتصاب غذای تر و خشک به مدت نه روز، حال دکتر خزعلی به شدت خراب و با ۱۸ کیلو کاهش وزن، دچار مشکل قلبی شده و به علت نگران کننده بودن وضع وی، در اولین شب از ماه مبارک رمضان از زندان رجاییشهر به اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) تهران منتقل شده است! از دکتر خزعلی خواستم که برای حفظ جان خود، اعتصاب غذای خود را بشکند، ولی دکتر خزعلی گفت که من بر اساس فتاوایی که از برخی مراجع تقلید گرفتهام، به اعتصاب خود ولو بلغ ما بلغ حتی به قیمت از دست دادن جان ادامه خواهم داد و اگر در این راه بمیرم، خود را شهید میدانم! اکنون با این وضعیت از مقامات مسؤول انتظار میرود که با اتخاذ تصمیمی مناسب، اجازه ندهند که خدای نکرده، جان این بسیجی رشید خیبر به مخاطره افتد و در این شرایط حساس، زمینه تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی در دنیا فراهم آید!"
فرید صلواتی: می خواهیم سلامت باشی تامزوران دین رسوا کنی فرید صلواتی فرزند فضل الله صلواتی و سیاسی-اجتماعی در اصفهان نیز نوشت: "همین الان در تماسی که با صالح فرزند دکتر مهدی خزغلی داشتم اوضاع پدر را خوب برایم توصیف نکرد و گویا مهدی خزعلی در حین اعتصاب غذا هم متاسفانه سکته کرده است . به فرزندش گفتم اگر پدر را ملاقات کردی از جانب من به او بگو صدایت رسید ولی تنها به گوش امثال ما . و اگر فکر کردی آنها که خود را به کری زده اند صدایت را می شنوند سخت در اشتباهی، زیرا گوش کردن به صدای تو منافعشان را به خطر می اندازد. دکتر مهدی خزعلی عزیز خواهش می کنم به خاطر دوستان اعتصاب غذایت را بشکن . ما هنوز به تو احتیاج داریم و می خواهیم سلامت باشی تا بتوانی دودمان مزوران دین را به باد دهی و رسوا کنی . دکتر فضل الله صلواتی دیشب و در هنگامه افطار در تماسی ضمن احوال پرسی و جویای حال دکتر خزعلی از او خواستند به خاطر مردم اعتصاب خود را بشکند . ایشان به مهدی خزعلی فرمودند مردم نگران حال شما هستند. اعتصاب خود را بشکنید و دل مردم را نشکنید."
|
ماجرای افرادی که بعد از جنگ “عالينسب” را كنار گذاشتند/ مومنی: پای فساد در میان بود Posted: 30 Jun 2014 01:15 AM PDT جرس: فرشاد مؤمني اقتصاددان و مدیر موسسه دین و اقتصاد گفت: تجارت ایران در ساختار رانتی قرار دارد و پیوندهای فاسد با کانونهای رانت منشأ مشکلات کشور شده است.
به گزارش مهر، فرشاد مؤمني شب گذشته به مناسبت گراميداشت مير مصطفي عالي نسب (اسطوره توليد ايراني) اقتصاد ايراني و توليد مردمي در برنامه پایش اظهار داشت: موتور خلق ارزش افزوده در اقتصاد ايران تجارت پول است. آنهايي كه خودشان را درگير توليد مي كنند در حال انجام يك کار ملي هستند. اما اگر اين توليد بخواهد به دستاورد، انباشت و ارتقاء منجر شود بايد ساختار نهادي در اين مسير همراهي اش كند. اين همان چيزي است كه ما از بدو روي كار آمدن دولت جديد مكرر مطرح كرديم كه كانون اصلي مشكلات اقتصاد ايران اين است كه ساختار نهادي ما بر عليه توليد آرايش پيدا كرده است.
وي در پاسخ به اين سئوال که چرا مصرف مواد غذایی در ماه رمضان بيشتر مي شود، گفت: در عمل ممكن است مصرف ما در ماه مبارك رمضان كم شود اما در اقتصاد سياسي يك مفهوم به نام آينده هراسي داريم. وقتي كه دولت به سمت سياست هاي تورم زا حركت مي كند در هر سطحي واكنشش در ميان عامه مردم نگراني درباره آينده است. خيلي مواقع اين واكنش از منطق متعارف اقتصادي هم خارج مي شود هر چه قدر شدت اين آينده نگري بيشتر باشد گرايش به مصرف هم بيشتر مي شود.
وی با بیان اینکه سیاستهای تورمزای دولت باعث آینده هراسی بین مردم شده و همین یکی از عوامل رشد مصرف مواد غذایی توسط مردم در ماه رمضان است، تصريح كرد: تجارت پس از اينكه معطوف به توليد مي شود و در امتداد توليد موضوعيت پيدا مي كند وقتي در يك ساخت رانتي قرار گرفت به كلي متفاوت مي شود و آنجا ديگر صلاحيت ها و نوآوري ها نيست كه منشأ برخورداري مي گردد. پيوندهاي رانتي و فاسد با كانون هاي توزيع رانت منشأ برخورداري مي شود. در ارتباط با بنيان هاي اينكه چرا تجارت ما مكمل توليد نبوده و بر ضد توليد است بيشتر بايد صحبت شود.
این اقتصاددان گفت: درگیر تولید شدن با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد کشور یک نوع مجاهدت است. ساختار فعلی اقتصاد کشور علیه تولید آرایش گرفته است.تجارت ایران در ساختار رانتی قرار دارد و پیوندهای فاسد با کانونهای رانت منشا مشکلات کشور شده است. تجارت ما مکمل تولید نیست بلکه بر ضد تولید است. ساختار تولید محور باعث ایجاد انگیزه کار در کشور میشود.
مؤمني ادامه داد: البته سيستم بانكي نيز كم و بيش به همين شكل است. به عنوان مثال در تمام دنيا وقتي به بانك هاي خصوصي اجازه فعاليت مي دهند در حقيقت مي خواهند تا با اين اقدام كارآمدي بازار پول را ارتقاء دهند. در ارزيابي كه كميسيون كلان اتاق بازرگاني انجام داده نشان داده شد كه بانک ها 73 درصد منابع خود را در اختيار غير مولد ها گذاشته اند و بخش اعظمي از مابقی را با تكنولوژي هايي كه ظاهر سازي مي كنند به شركت هاي خاص مي دهند.
وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا عالي نسب يك كارآفرين متفاوت در ايران است، گفت: اگر به تاريخ اقتصادي ايران نگاه كنيد مي بينيد كه از اين تك ستاره هاي بزرگ هميشه كم و بيش بوده است. آن چيزي كه سرنوشت ساز بوده اين است كه نظام تصميم گيري كشور به اين فكر بيفتد كه چرا اين ستاره ها تكثير نمي شوند.
مومنی خاطرنشان كرد: اين بلوغ فكري در نظام تصميم گيري كشور مشاهده نمي شود كه متوجه باشند كه اگر اين روند ادامه پيدا كند يك دفعه چشم باز مي كنند و مي بينند تراز تجاري غير نفتي كه بزرگترين ناموس اقتصاد سياسي نفتي است در دوره چهارم 161 ميليارد دلار منفي شده است. اگر واقعاً دولتي بخواهد اين مسئله را حل كند گرفتاري ها و پيچيدگي هاي موجود در كنار مقاومت هايي كه گروه هاي ذينفع مي كنند كار را سخت مي كند.
مؤمني عنوان كرد: در ادبيات توسعه ذكر شده كه بزرگترين چالش براي يك دولت اين است كه ترتيبات نهادي را به گونه اي سامان بدهند كه منافع فردي با منافع جمعي هم راستا شوند و اين گونه مي شود كه اكنون تجارت پول، رانت و فساد اقتصادي در كشور ايران بيداد مي كند. در حقيقت وقتي اين ساماندهي صورت گرفت برخي افراد حتي به بهاي ضربه زدن به زندگي ده ها ميليون نفر منافع خودشان را لحاظ مي كنند.
وي بيان كرد: مرحوم عالي نسب اين بلوغ فكري را در نظام تصميم گيري كشور در آن دوره ايجاد كرده بود كه بقاء نظام روي توليد استوار باشد. بنابراين ساختار نهادي آرايشش بايد به گونه اي باشد كه توليد محور تصميم گيري ها باشد نه منافع گروه هاي ذينفع غير مولد . وقتي توليد محور شد همه چيز بر اساس نظم انجام مي شود.
این کارشناس اقتصادی اذعان كرد: اعتقاد عالي نسب به دفاع از ناموس اقتصادی بود و تعبيرش اين بود كه يك شيفت كار شرافت مندانه بايد يك زندگي شرافت مندانه ايجاد كند و اين مسئله همان چيزي كه اكنون فراموش شده است. وقتي كه در دوره 85 تا 90 كسري بودجه خانواده ها بر اساس گزارش رسمي چهار و نيم برابر افزايش پيدا مي كند خب معني دار است و كاملاً مشخص است كه از مسير اثر گذاري صرف بر اقتصاد خارج مي شود. در اين صورت نمي شود انتظار يك فرهنگ متعالي يا يك همدلي و انسجام اجتماعي قابل قبول را از جامعه انتظار داشت.
مؤمني گفت: بزرگترين لطمه اي كه به كشور وارد شده اين است كه طي 25 سال گذشته يك چهره مثل عالي نسب كه از نواميس اقتصاد ملي دروازه باني مي كرد از دست رفت. بنابراين تمام همگرايي هاي توسعه اي جاي خودش را به چيزهاي ديگر داد.
وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا عالي نسب به دنبال توليد لوازم خانگي رفت، گفت: اين مبحث به ماجراي نهضت ملي شدن صنعت نفت در ايران بر مي گردد. وقتي كه مصدق چند مشاور را براي اين كار تعيين كرد و گفت اگر بعد از تحريم انگليس بتوانيم يك تقاضاي خيلي اندك حتي در داخل كشور به وجود بياوريم آن وقت است كه مي توانيم اقتصاد را بدون نفت اداره كنيم. وي تمام زندگي خود را گذاشت و كارخانه عالي نسب را راه اندازي كرد تا اين خواسته شهيد مصدق محقق شود.
این استاد دانشگاه يادآور شد: خلاء عجيبي كه در حال حاضر در كشور ما وجود دارد آينده نگري است. در اين رويكرد آينده نگري و اهميت به علم مرحوم عالي نسب عملكرد خوبي داشت چراكه در سال 1328 اسم كارخانه خود را صنايع نفت سوز و گاز سوز عالي نسب گذاشت. اين نامگذاري در حالي بود كه اصلاً نامي از گاز مطرح نبود ولي وي گفت در مطالعات آينده شناختي به اين نتيجه رسيدم كه به اعتبار زيست محيطي اهميت نسبي گاز به تدريج بيشتر مي شود.
مؤمني تأكيد كرد: در زمان جنگ بررسي كرديم كه در 40 سال گذشته 17 ركورد در مقياس كلان اقتصاد كشور اتفاق افتاد كه 14 عدد از اين ركوردها متعلق به دوران جنگ است. در اين 40 سال فقط يكبار تورم يك رقمي را تجربه كرديم و آن هم در سال 64 بود كه رشد نقدينگي در اوج جنگ شش درصد بود. عالي نسب در آن سالها در زمينه انضباط بودجه اي خيلي سخت گيري كرد و يك اشراف منحصر به فرد در زمينه مسائل كلان داشت.
وي در پاسخ به اين مطلب که بزرگترين خدمت عالي نسب چه بود، گفت: براي اولين بار در تاريخ ايران و در جنگ هشت ساله حتي يك مورد مرگ بر اثر قحطي و گرسنگي ثبت نشد و آن هم مديون فعاليت وي بود. عالي نسب در اين باره گفت من كاري كردم كه آن چيزهايي كه به حيات انسان ها مربوط است در كل دوره جنگ از فشار سوداگري هاي سوداگران مصون بماند و كساني كه منافعشان در خطر بود در هر فرصتي به وي طعنه مي زدند.
مومنی افزود: وقتي جنگ شروع شد ذخيره ارزي عراق هفت برابر ايران بود و با وجود اينكه جمعيتشان يك سوم ايران بود اما درآمد نفتي آنها با ايران برابري مي كرد. ولي وقتي كه جنگ تمام شد ايران بدهي خارجي اش صفر بود و حتي بدهي هاي دوره پهلوي را هم پرداخت كرد در حالي كه عراق ذخيره ارزي اش به صفر رسيده بود و 85 ميليارد دلار هم بدهكار شده بود.
وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا بعد از جنگ آقاي عالي نسب را كنار گذاشتند، گفت: گروه هاي ذينفعي بودند كه اعتقاد داشتند عالي نسب و پشتيباني وي در دولت راه را بر فساد، رانت و ربا بسته است ، آنها فكر مي كردند كه این کارهای عالی نسب يك نوع تنگ نظري است و طريق آزادسازي قبل از اينكه نهادهاي پشتيبان بازار فراهم شود، خيري براي جامعه ايجاد مي شود.
مؤمني در پايان گفت: ما نبايد شخصي به امور نگاه كنيم. تاريخ توسعه تاريخ نوآوري هاي نهادي كاهنده هزينه مبادله است. هفت نوآوري نهادي معرفي شد كه هر كدام امروز هم به كار گرفته شود اقتصاد كشور را متحول مي كند. هنگام ارائه اولين بودجه به دولت جديد گفتم تصميم گيري در مورد توزيع دلارهاي نفتي را به مجلس واگذار كنيد. اگر كسي بخواهد برخوردار شود بايد به سمت توليد برود و توليد را جذاب كرده و شرايط رانت خواري را نيز افزايش مي دهد.
|
ستاد عبدالله عبدالله: نتایج انتخابات مشروعیت ندارد Posted: 30 Jun 2014 01:15 AM PDT جرس: ستاد انتخاباتی عبدالله عبدالله اعلام کرده که کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان تمامی خواستههای این ستاد را با ارسال نامهای رد کرده است.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری بخدی نیوز، بریالی ارسلایی، رئیس ستاد انتخاباتی عبدالله عبدالله در نشست خبری خود در کابل گفت که با توجه به رد خواستههای تیم اصلاحات و همگرایی از سوی کمیسیون انتخابات، پس از این، عملکرد کمیسیونهای انتخاباتی مورد تایید این ستاد نیست.
ارسلایی گفت: به دلیل این که خواستههای ما از سوی کمیسیون انتخابات رد شده است، پس از این تمام عملکرد کمیسیونهای انتخاباتی برای ما قابل قبول نیست و نتایج انتخابات نیز مشروعیت ندارد.
رئیس ستاد انتخاباتی عبدالله عبدالله هشدار داد: پس از این، عواقبی که در کشور رخ دهد، مسئولیت آن به دوش رئیسجمهور و مسئولان کمیسیونهای انتخاباتی خواهد بود.
پیشتر ستاد انتخاباتی عبدالله عبدالله، نامزد معترض دور دوم انتخابات ریاستجمهوری برای بهبود و شفافیت در فرایند انتخابات، خواستههایی را طی ۱۳ ماده به کمیسیون مستقل انتخابات فرستاده بود.
بریالی ارسلایی گفت که کمیسیون مستقل انتخابات به تمام خواستههای آنان جواب منفی داده و گفته که برگزاری دور سوم انتخابات در بعضی مناطق هم بر اساس قانون امکان ندارد.
ارسلایی از عملکرد کارمندان کمیسیون انتخابات انتقاد کرده و گفت که کارمندان کمیسیون انتخابات زمینه تقلب در انتخابات را فراهم کرده و خود به گونه مستقیم در تقلب سهیم بودهاند.
او گفت، تیم انتخاباتی اصلاحات و همگرایی از کمیسیونهای انتخاباتی خواسته تا زمانی که موضوعات جنجالی میان این تیم و کمیسیونها روشن شود، روند انتخابات را متوقف کنند. |
وزیر آموزش و پرورش جلسه کانون صنفی معلمان را با حالت قهرترک کرد Posted: 30 Jun 2014 12:24 AM PDT جرس: سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران جزییات دیدار تعدادی از تشکلها صنفی معلمان از جمله کانون صنفی معلمان ایران (تهران)، انجمن اسلامی معلمان و سازمان معلمان با وزیر آموزش و پرورش را تشریح کرد.
«محمود بهشتی لنگرودی» با اشاره به جلسه تعدادی از تشکلهای صنفی معلمان با «علی اصغر فانی»، وزیر آموزش و پرورش که صبح شنبه (۷ تیر) در این وزارتخانه برگزار شد، به ایلنا گفت: عمده صحبتهایی که در این جلسه مطرح شد، گله گذاری همکاران از وعدههای عملی نشده آقای فانی بود.
وی ادامه داد: همکاران در این جلسه با اشاره به قول مساعد آقای فانی برای حل مشکل معلمان زندانی از وی بدلیل آنکه تاکنون اقدام مثبتی در این زمینه انجام نداده است انتقاد کردند.
این فعال صنفی با اشاره به خلف وعده وزیر آموزش و پرورش برای حل مشکل معلمانی که احکام تخلفات اداری برایشان صادر شده است، افزود: هیات تخلفات اداری زیر نظر وزیر آموزش و پرورش عمل میکند اما تاکنون نه تنها مشکلی از این معلمان حل نشده است بلکه تعدادی از احکام اجرا نشده که در دوران احمدی نژاد صادر شده بودند، اجرا شدند که این موضوع نیز در جلسه با آقای فانی طرح شد.
بهشتی لنگرودی با اشاره به وعده چندین باره وزیر آموزش و پرورش برای دیدار تشکلهای صنفی معلمان با برخی وزرای کابینه، تصریح کرد: آقای فانی چندین بار از جمله در هفته معلم وعده داده بود این دیدار به قصد رفع سوء تفاهمات و مشکلات مربوط به مجوز تشکلهای صنفی معلمان برگزار شود اما این وعده تاکنون عملی نشده است که همکاران در این زمینه نیز نظراتشان را به عنوان گله طرح کردند.
سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران با اشاره به انتقاد همکارانش از قرارداد جدید وزارت آموزش و پرورش برای بیمه طلایی فرهنگیان در جلسه با آقای فانی، گفت: بیمه طلایی فرهنگیان که تنها دستاورد دوران تصدی حاجی بابایی بر وزارت آموزش و پرورش بود، در حال هدر رفتن است چرا که این بیمه در دوره حاجی بابایی چشم پزشکی و دندانپزشکی را تحت پوشش قرار میداد اما در قرارداد جدیدی که در دوره آقای فانی با شرکت بیمه ایران منعقد شده، خدمات چشم پزشکی و دندانپزشکی از تعهدات آن حذف شده است.
وی با اشاره به انتقاد همکارانش از وزیر آموزش و پرورش بدلیل اصرار وی برای بازگشت پنج شنبهها به روز کاری مدارس و اجرای ناقص طرح فرهنگ توسط صندوق ذخیره فرهنگیان در این جلسه، افزود: طرح فرهنگ با اختصاص کارتهایی به فرهنگیان به آنان اجازه میدهد با واریز مبالغی به این کارتها از فروشگاههای خاصی با ۳۰ درصد تخفیف خرید کنند. این طرح در ابتدا با استقبال رو به رو شد اما هنگامی که معلمان به این فروشگاهها مراجعه کردند، دیدند تخفیف ۳۰ درصدی واقعیت خارجی ندارد و تخفیف اعمال شده بر قیمت اجناس حدود ۱۵ درصد است. همچنین به دلیل محدودیت اجناس در این فروشگاهها و به تبع، بسته بودن دست خریداران در انتخاب کالا، طرح فرهنگ به طرحی پر هیاهو اما کم بازده تبدیل شده است.
این فعال صنفی معلمان در تشریح موضوع دیگری که در جلسه تشکلهای صنفی معلمان با وزیر آموزش و پرورش طرح شد به تنزل جایگاه معلمان در مدارس و پایین آمدن شان آنها تا حد مبصری کلاس اشاره کرد و گفت: فروش نمره توسط معلمان به دلیل مشکلات مالی به شدت شیوع یافته تا حدی که بر شان و جایگاه آنان در افکار مردم تاثیر منفی گذاشته است.
بهشتی لنگرودی در ادامه بیان کرد: همکاران در این جلسه نسبت به انتصابات وزیر آموزش و پرورش به شدت اعتراض کرده و معتقد بودند آقای فانی تحت تاثیر نیروهای بیرونی نیروهایش را انتصاب میکند چرا که اکثر این نیروها نه تنها در دولت احمدی نژاد مسئولیت داشته بلکه عملکرد آن دولت را نیز کاملا قبول داشتند و هیچ سنخیتی با دولت تدبیر و امید ندارند.
سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران تاکید کرد: تغییرات در وزارتخانه آموزش و پرورش آنقدر محدود است که دست وزیر برای تغییراتی که به آن اعتقاد دارد نیز بسته است به گونه ای که شاید ۴ الی ۵ نفر از معاونان و مشاوران آقای فانی دیدگاه او را دنبال میکنند.
وی با اشاره به هشدار آقای روحانی که گفته بود «آموزش و پرورش طبقاتی شده است و من واقعا می ترسم از روزی که بهترین دانشگاه ها فقط برای فرزندان طبقات بالای جامعه باشد»، گفت: همکاران در این جلسه با هشدار نسبت به طبقاتی شدن آموزش و مدارس، نگرانیشان را از شهریههای میلیونی مدارس غیرانتفاعی ابراز کردند.
این فعال صنفی معلمان ادامه داد: کیفیت مدارس دولتی به شدت کاهش پیدا کرده است و مدارس غیر انتفاعی با شهریههای نجومی دمار از روزگار مردم در میآورند. در حالی که برخی کلاسهای دولتی در روستاها در طویله برگزار میشود، مدارسی داریم که برای ثبت نام دانش آموزان دوره ابتدایی بیش از هفت میلیون تومان شهریه میگیرند. به عبارت دیگر، دولت موفق نشده است سطح مدارس دولتی را بالا ببرد تا مردم به مدارس غیرانتفاعی مراجعه نکنند.
بهشتی لنگرودی با اشاره به عدم پرداخت به موقع مطالبات معلمان از جمله حق تصحیح ورقه و حق التدریس آنان، گفت: تشکلهای صنفی معلمان در این جلسه به وعدهٔ آقای فانی در تاریخ ۶ آذر ماه سال گذشته که در تلویزیون گفته بود طی ۴ ماه آینده شاهد تغییراتی در وضعیت حقوقی معلمان خواهیم بود اشاره کردند. این وعده نیز عملی نشده و با گذشت بیش از ۶ ماه هنوز آثاری از تغییر حقوق معلمان مشاهده نشده است.
سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران با اشاره به انتقاد شدید همکارانش از تلاش آقای فانی برای احیای طرح رتبه بندی معلمان در این جلسه، بیان کرد: طرح رتبه بندی معلمان در دوران تصدی حاجی بابایی بر وزارت آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی رفت اما تصویب نشد. اگر این طرح تصویب شود، معلمان با توجه به کارکردی که دارند، عنوانی برایشان در نظر گرفته میشود و بر اساس آن حقوق دریافت میکنند. بدین ترتیب، معلمی که عنوان بهتری داشته باشد حقوق بیشتری دریافت میکند و معلمی که عملکرد ضعیف تری داشته است حقوق کمتری میگیرد.
وی افزود: ظاهر این طرح مطلوب به نظر میرسد اما اجرای آن با بودجه فعلی وزارت آموزش و پرورش بدین معناست که اگر میانگین حقوق معلمان یک میلیون تومان باشد، عده ای حقوقشان به هفتصد هزار تومان کاهش مییابد و حقوق عده ای به بالای یک میلیون تومان افزایش خواهد یافت، بنابراین اجرای این طرح جز اختلاف افکنی، تفرقه و تبعیض میان معلمان دستاوردی نخواهد داشت. این طرح به رقابت منفی میان معلمان دامن میزند و معمولا افراد فرصت طلب که به مدیران مدارس نزدیک ترند سعی میکنند امتیازات بیشتری کسب کنند.
این فعال صنفی معلمان در ادامه تاکید کرد: وزیر آموزش و پرورش در این جلسه به بیشتر موارد طرح شده از سوی فعالان صنفی معلمان پاسخی نداد و صحبتهایی را که از قبل آماده کرده بود، بیان کرد.
وی ادامه داد: وقتی اعتراض شد سوال های طرح شده بی پاسخ مانده است، آقای فانی درباره دیدار تشکلهای صنفی معلمان با وزرای اطلاعات و کشور گفت «اقدام می کنم» و درباره بیمه طلایی فرهنگیان عنوان کرد «مبلغی که شرکت بیمه ایران برای قرارداد جدید بیمه طلایی فرهنگیان می خواست رقم بالایی بود و وزارتخانه از عهده پرداخت آن بر نمی آمد بنابراین قرار شد چشم پزشکی در قرارداد باشد اما دندانپزشکی از آن حذف شود».
بهشتی لنگرودی در پایان با اشاره به عبور گذرای وزیر آموزش و پرورش از موارد دیگر که مجددا مورد اعتراض فعالان صنفی معلمان قرار گرفت، اظهار کرد: این جلسه در نهایت با کدورت طرفین پایان یافت و وزیر با حالتی شبیه به قهر جلسه را ترک کرد. |
داعش رسما از تشکیل خلافت اسلامی خبرداد Posted: 29 Jun 2014 11:54 PM PDT اعلام حمایت نتانیاهو از استقلال کردستان عراق جرس: گروه داعش که بخشی از سرزمین عراق و سوریه را به تصرف خود درآورده است، امروز رسما از تشکیل خلافت اسلامی خبر داد.
سخنگوی گروه داعش گفت که شورای رهبری این گروه تصمیم به تشکیل یک خلافت اسلامی گرفته است.
ابوبکر البغدادی رهبر داعش که خلیفه اعلام شده است از تمامی مسلمانان خواسته است که با او بیعت کنند.
این بیانیه درحالی اعلام می شود که نیروهای امنیتی عراق به مواضع گروه داعش حمله کرده است.
نیروهای دولت عراق با حملات هوایی و زمینی موفق به پیشروی در سرزمین های سقوط کرده شده اند و ادعا کرده اند که قسمتی از تکریت را بازپس گرفته اند.
اعلام حمایت نتانیاهو از استقلال کردستان عراق
به گزارش آسوشیتد پرس٬ بنیامین نتانیاهو در حالی این اظهارات را عنوان کرد که عراق در آتش پیشرویهای گروه تروریستی داعش (دولت اسلامی عراق و شام) میسوزد. این گروه تروریستی شامگاه یکشنبه از طریق انتشار ویدیویی در اینترنت در دو کشور عراق و سوریه اعلام "خلافت" کرد. بنا بر محتوای ویدیوی انتشار یافته٬ ابوبکر بغدادی، رهبر داعش، نخستین "خلیفهی دولت اسلامی" در این دو کشور است.
به گفته بنیامین نتانیاهو اردن که به علت همسایگی با عراق و سوریه در معرض بحران قرار دارد٬ و همچنین کردها که اکنون کنترل یکی از اصلیترین مناطق نفتخیز شمال عراق را در دست دارند٬ لازم است تا با یکدیگر همکاری کنند.
ابراز نگرانی اوباما از افزایش تهدیدها علیه آمریکا
باراک اوباما٬ رئیسجمهور آمریکا٬ از افزایش تهدیدهای مربوط به ورود شبهنظامیانی به داخل مرزهای آمریکا خبر داده است که سابقه دریافت آموزش در سوریه و عراق را دارند و از گذرنامه اروپایی برخوردارند.
او در گفتگو با شبکه خبری "ای بی سی" عنوان کرد آمریکا باید سیستم نظارت٬ شناسایی و جمعآوری اطلاعات را برای خنثی کردن خطرها ارتقا بخشد. وی تاکید کرد که گزینه نظامی در برخورد با گروههایی که میتوانند به آمریکا لطمه زنند، در دستور کار قرار خواهد گرفت.
ایاد علاوی اولین نشست پارلمان را تحریم کرد
فهرست ملی عراق به ریاست ایاد علاوی اولین نشست پارلمان جدید عراق را که قرار است سه شنبه برگزار شود، تحریم کرد.
|
واکنش مسئولان به حکم دادگاه آمریکا برای ضبط دامنه اینترنتی “آی آر”/ وکلای ایرانی پیگیری میکنند Posted: 29 Jun 2014 11:15 PM PDT جرس: در پی انتشار اخباری مبنی بر حکم دادگاه آمریکایی برای ضبط دامنههای اینترنتی "دات آی آر"، یک مقام مسئول در سازمان فناوری اطلاعات گفت: این موضوع در حد یک جنجال سیاسی و رسانه ای است و هیچگونه جای نگرانی وجود ندارد؛ در همین حال مسئول ثبت دامنه های اینترنتی پژوهشگاه دانش های بنیادی نیز از بررسی صحت و سقم این موضوع خبر داد.
به گزارش مهر، گروهی از اسراییلیها و آمریکاییها که مدعیاند قربانی تروریسم هستند، حکم دادگاهی آمریکایی را برای ضبط جوازها و نامهای دامنههای اینترنتی متعلق به سه کشور ایران، سوریه و کرهشمالی دریافت کردند؛ این حکم دادگاه که برای "سازمان ثبت اینترنتی نامها و شمارههای واگذارشده" یا آیکان صادر شده 10 روز دیگر قابل اجرا خواهد شد.
آیکان یکی از سازمانهای بین المللی است که مدیریت شبکه جهانی وب یا «www» را برعهده دارد اما تابع قوانین ایالت کالیفرنیا است.
گفته شده که این حکم دادگاه، برای بستن وبسایتهای معمولی در ایران نیست، بلکه شاکیان را قادر می سازد که پولهایی را که ایران به آیکان میپردازد، تصرف کنند؛ این پرداختها را ایران بابت بازکردن وبسایتهای جدید یا وبسایتهایی که تجدید ثبت میشوند و در انتهای نشانی خود علامت "داتآیآر" دارند، به آیکان میپردازد؛ در همین حال وکیلان این پرونده مدعی اند که قصد دارند فقط سایتهایی را مسدود کنند که متعلق به حکومت ایران باشد.
ضبط دامنه های اینترنتی دور از ذهن است
مسئول ثبت دامنه اینترنتی "دات آی آر" پژوهشگاه دانش های بنیادی در گفتگو با مهر، اظهار داشت:در صورتی که این حکم اجرایی شود با ساختار فعلی، دامنه های اینترنتی با پسوند "آی آر" در عرصه بین المللی کار نخواهد کرد و دیگر مراجعه به دامنه ir در ایران و خارج از کشور امکان پذیر نخواهد بود.
علیرضا صالح با بیان اینکه ساختار سایتهای اینترنتی، ساختاری درختی است که اگر اول درخت قطع شود مابقی آن نیز از کار خواهد افتاد ادامه داد: اما ضبط دامنه های اینترنتی دات آی آر خیلی دور از ذهن به نظر می رسد و تجربه چندین ساله در این حوزه نشان می دهد که تاکنون این موضوع اتفاق نیافتاده و آیکان تاکنون برای هیچ کشور و دامنه ای این اقدام را نکرده است.
صحت و سقم خبر مشخص نیست
وی با تاکید براینکه هنوز صحت و سقم این خبر مشخص نشده و در حال بررسی آن هستیم، افزود: این اخبار در رسانه ها منتشر شده و تاکنون هیچ مقام رسمی از آیکان که هماهنگی این دامنه ها را به عهده دارد چیزی را به ما اعلام نکرده است.
صالح گفت: در صورتی که خبر درست باشد راههای مذاکره را در پیش خواهیم گرفت و قطع دامنه های اینترنتی بدبینانه ترین حالت در خانه آخر است که نباید به آن فکر کرد.
حراج دامنه های اینترنتی ایران برای بازماندگان قربانیان تروریسم!
مسئول ثبت دامنه اینترنتی "دات آی آر" پژوهشگاه دانش های بنیادی با بیان اینکه ظرف دو روز آینده پاسخ استعلام در این خصوص را کسب می کنیم، خاطرنشان کرد: در این حکم که از سوی یک دادگاه محلی صادر شده بحث منفعتی و مالی مطرح است؛ به این معنی که دامنه "آی آر" و "آی پی" آدرسهایی که به ایران تخصیص داده شده به عنوان یک نوع مایملک و دارایی کشور آمریکا تعیین شده که باید ضبط و به حراج گذاشته شود و عایدی آن به نفع بازماندگان قربانیان عملیات تروریستی استفاده شود.
وی با بیان اینکه درصد کمی از دامنه های "دات آی آر" در ایران دولتی است افزود: دامنه های دولتی به نسبت کل دامنه های فعال با پسوند"آی آر"، زیر یک درصد بوده و کمتر از یک هزار دامنه هستند اما به نظر می رسد موضوع این حکم مربوط به دامنه های دولتی و غیردولتی نباشد و بحث عواید مالی دامنه های اینترنتی مطرح است.
حق استفاده از کد دو حرفی ایران را داریم
صالح ادامه داد: براساس قوانین بین المللی حق استفاده از کد دو حرفی کشورها، باید از سوی آیکان در اختیار هر کشوری قرار گیرد و ما نیز حق استفاده از "آی آر" را داریم و آیکان موظف است این حق را به ایران بدهد.
مسئول ثبت دامنه اینترنتی "دات آی آر" پژوهشگاه دانش های بنیادی در مورد قطع سرورهای دامنه های آی آر در خارج از کشور گفت: فرقی ندارد سرور کجا قرار گرفته باشد؛ زمانی که سر شاخه قطع شود سرور هر جای دنیا باشد کار نخواهد کرد.
وی گفت: به نظر می رسد بیش از حد معمول به این خبر پرداخته شده و این موضوع اتفاق بزرگی در این عرصه نخواهد بود.
مکاتبات در حال انجام است
براین اساس یک مقام مسئول در سازمان فناوری اطلاعات ایران نیز در گفتگو با مهر، اظهار داشت: این حکم هنوز از سوی سازمان آیکان به طور رسمی به ایران اعلام نشده است.
وی با بیان اینکه به دلیل برگزاری اجلاس آیکان در کشور انگلیس، این سازمان در تعطیلات به سر می برد و فعالیت خود را از فردا آغاز خواهد کرد گفت: مکاتباتی در این زمینه با آیکان صورت گرفته اما تاکنون جوابی از این سازمان دریافت نشده است.
پیگیری از طریق وکلای ایران در مجامع بین المللی
این مقام مسئول با اشاره به جایگاه سازمان آیکان که فراتر از یک دادگاه محلی به نظر می رسد، ادامه داد: آیکان یک موسسه بین المللی است و تصمیماتی که در آن گرفته می شود به صورت بین المللی بوده و به نظر نمی رسد در مورد حکم یک دادگاه محلی، اعمال نظر خاصی انجام دهد.
وی با تاکید براینکه هم اکنون مکاتبات از طریق وکلای ایران در مجامع بین المللی تحت پیگیری است، خاطرنشان کرد: جای نگرانی در این زمینه وجود ندارد و به نظر نمی رسد موضوع مهمی باشد؛ بلکه بیشتر جنبه های سیاسی دارد و در حد جنجال رسانه ای است.
این مقام مسئول با بیان اینکه دامنه های اینترنتی به هیچ وجه قطع نخواهند شد، گفت: آنها گفته اند که قصد دارند دامنه های اینترنتی را که دست دولت جمهوری اسلامی ایران است ممنوع الفروش کنند و پول ثبت و خرید هر دامنه که ایران می پردازد را در اختیار بگیرند، این درحالی است آیکان بابت واگذاری دامنه ها پولی دریافت نمی کند و ایران از این منظر، پولی نزد آیکان ندارد که آنها بخواهند تصاحب کنند.
90 درصد دامنه های "ir." تحت مالکیت اشخاص
وی یادآور شد: دامنه های دات آی آر متعلق به دولت جمهوری اسلامی نیست و 90 درصد این دامنه ها تحت مالکیت اشخاص به ثبت رسیده است؛ از طرفی هیچ سرور دولتی خارج از کشور وجود ندارد که مسدود شود و اگر سرور سایتهای شخصی نیز مسدود شود انتقال آن به داخل کشور برای میزبانی به راحتی امکان پذیر خواهد بود.
این مقام مسئول با تاکید براینکه به نظر نمی رسد قوانین و مقررات بین المللی اجازه انجام این حکم دادگاه بین المللی را بدهد ادامه داد: جای هیچگونه نگرانی نیست و به نظر می رسد اعلام کنندگان این پرونده، وقت خودشان را تلف کرده اند.
به گزارش مهر، شمار دامنه های اینترنتی با پسوند "آی آر" بیش از نیم میلیون دامنه اعلام شده است. |
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |