جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


گزارش سالگرد درگذشت آیت‌الله طاهری در حسین‌آباد اصفهان

Posted: 02 Jun 2014 05:06 AM PDT

جرس: پیر حسین آباد را از مسجد بیرون آوردند اما این بار نه دست بسته و برای تبعید بلکه روی دست مردم اصفهان بود و تشییع می‌شد.  

 

به گزارش ایسنا، منطقه اصفهان، صدای صلوات از خیابانی که رنگ خون نخستین شهید انقلاب را در اصفهان به خود دیده است، شنیده می‌شد. "حسین آباد" پس از 32 سال بار دیگر شلوغ شد. این شلوغی، شلوغی سخنرانی‌های آتشین قبل از انقلاب نبود.

 

پلیس راهنمایی و رانندگی مانع توقف خودروها در خیابان حکیم نظامی می‌شد. ورود به خیابان تنها پیاده امکان پذیر بود. مغازه‌های دو طرف حسین آباد همه پارچه سیاه نصب کرده و تعطیل بودند. این تعطیلی، تعطیلی اعتراض نبود.

 

وعده جمعیت پس از 34 سال مسجدی بود که سر منشا تحولات انقلاب شد و منبر آن سخنانی آتشین را به خود دید و نخستین نماز جمعه شهر اصفهان، قبل از انقلاب در آن اقامه شد. این وعده، وعده اعتراض به تبعید نبود.

 

حسین آبادی‌ها میزبان دیگر شهروندان اصفهانی در مسجد اعظم بودند. قدت چه کوتاه بود و چه بلند جمعیت نمی‌گذاشت در ورودی مسجد را ببینی. "آیت الله جلال الدین طاهری" روی دست مردم از حسین آباد تشییع می‌شد.

 

یکسال از درگذشت آیت الله طاهری - نخستین امام جمعه شهر اصفهان- می‌گذرد. اما ارادت مردم به ویژه حسین آبادی‌ها به این عالم مجاهد همچنان باقی است و گواه آن را می‌توان در مغازه‌های دو طرف خیابان از سبزی فروشی، سوپری، تعمیرگاه موتورسیکلت و .... تا مسجد اعظم که عکس طاهری را همچنان بر دیوارهای خود دارند، دید. گویی حسین آباد در تلاش است تاریخ 30 سال پیش را همچنان زنده نگه دارد.

 

"چهل روز از وصل جانان گذشت" این شعری است در کنار عکس آیت الله طاهری؛ صاحب مغازه سبزی فروشی با اشاره به تصویر این عالم مجاهد می‌گوید: طاهری را از سال 64 می‌شناختم او مردمی بود و همین مردمی بودنش باعث شد که مردم حسین آباد او را دوست داشته باشند.

 

به گزارش ایسنا، در چند قدمی مسجد اعظم یک خیاطی است. وارد مغازه که می‌شوی تصویری بزرگ از آیت الله طاهری می‌بینی که دو طرف آن با پر طاووس تزیین شده و کنار آن یک تابلو "ان یکاد" قرار دارد. صاحب مغازه مردی جوان است، اما مغازه 31 سال پیش و از زمان پدرش در حسین آباد برپا بوده است.

 

صادقی که خود ساکن حسین آباد است، می‌گوید: قدیمی‌های فامیل همیشه هر استخاره‌ای که داشتند پیش حاج آقا می‌رفتند. برای کارهای مهم هم از دفتر وی وقت می‌گرفتند و برای حل مشکل و مشورت نزد حاج آقا طاهری می‌رفتند.

 

در مسجد اعظم قبل از نماز مغرب جلسه قرآن خوانی برپاست و پیر و جوان حسین آباد طبق عادت در این جلسه شرکت می‌کنند، چیزی به غروب و نماز نمانده است. نزدیک مسجد که می‌شوی روی سکوهای دو طرف مسجد چند پیرمرد با عصا نشسته‌اند.

 

یکی از پیرمردها می‌گوید: بیشتر ما پیرمردهای ساکن حسین آباد با حاج آقا بزرگ شدیم. او درس طلبگی خواند و لباس پوشید و شد امین مردم حسین آباد. انقلاب از خمینی و در اصفهان از حاج آقا طاهری و همین مسجد اعظم شروع شد.

 

زارعی ادامه می‌دهد: آیت الله طاهری وقتی امام جمعه اصفهان شد دفتری کوچک زد و مردم برای رفع مشکلات خود یا محله پیش او می‌رفتند، اما خودش همیشه می‌گفت من کاره‌ای نیستم اما با همه وجود برای حل مشکلات مردم تلاش می‌کرد.

 

وارد مسجد اعظم که می‌شوی عکس تمام شهدای انقلاب در اصفهان بر روی یک بنر چاپ و نصب شده است که در کنار آن تصویر آیت الله طاهری نیز دیده می‌شود. کنار مسجد یک مغازه بسیار کوچک قرار دارد که جد آیت الله طاهری در آنجا خاک بوده و اکنون سنگ قبرش در این مغازه است. یکی از پیرمردها می‌گوید: ابتدا این خیابان قبرستان بود و بعد کم کم مسجد و مغازه‌ها ساخته شد.

 

مسجد اعظم اصفهان با عکس شهدای انقلاب

 

او به یک درخت توت اشاره می‌کند و می‌افزاید: پدرم زیر این درخت توت خاک است و گفته می‌شود جد آیت الله طاهری هم در زمین این مغازه خاک بوده است.

 

خادم مسجد یک سالی است که تغییر کرده و خادم جوان هم چندان اطلاعاتی از مسجد اعظم که روزگاری پایگاه آغازین انقلاب در اصفهان بوده ندارد. با پرس و جو منزل خادم قبلی مسجد را در حسین آباد پیدا می‌کنیم.

 

حاج آقا الفت نیا پس از پدرش، از سال 1360 به مدت 31 سال خادم مسجد اعظم بود و سال گذشته به هیئت امنا مسجد اعلام می‌کند که دیگر توانی برای خدمت به مسجد ندارد.

 

او دل خوشی از رسانه‌ها ندارد و می‌گوید: پارسال از صدا و سیما سراغم آمدند که تاریخ انقلاب در اصفهان را پر کنند 20 دقیقه هم با من صحبت کردند اما یک دقیقه هم پخش نشد.

 

الفت نیا درباره آشناییش با آیت الله طاهری می‌گوید: وقتی بچه بودم با پدرم به مسجد اعظم می‌رفتم و روبروی او می‌نشستم و به تقلید از نمازگزاران رکوع و سجود ظاهری می‌کردم تا اینکه به تدریج یاد گرفتم نماز بخوانم. وقتی عقلم می‌رسید حاج آقا تازه طلبه شده بود.

 

او می‌افزاید: آیت الله طاهری پیش نماز مساجد حسین آباد و فاطمیه بود. قبل از انقلاب هر شب در مسجد اعظم سخنرانی می‌کرد. یک شب در سخنرانیش حکومت پهلوی را با حکومت یزید مقایسه کرد همان شب ایشان را گرفتند و به مهاباد تبعید کردند.

 

خادم قدیمی مسجد اعظم ادامه می‌دهد: آیت الله طاهری قبل از انقلاب هم نماز جمعه را می‌خواند و یک مدتی نماز جمعه در مسجد اعظم برپا می‌شد تا اینکه بعد از انقلاب به صورت رسمی امام جمعه شد و چندین بار نماز را در مسجد مصلی خواند و یک بار هم در مسجد سید و بعد دیگر نمازهای جمعه را به میدان نقش جهان بردند. اما هفته‌ای دو شب نماز را در مسجد اعظم می‌خواندند.

 

الفت نیا، خادم قدیمی مسجد اعظم

 

او از دومین تبعید آیت الله طاهری و تظاهرات پس از آن این‌گونه می‌گوید: وقتی حاج آقا از تبعید آمد استقبال عظیمی از وی شد که باید در تاریخ ثبت کنند که مطمئناً پس از ما ثبت خواهد شد. جمعیت اینقدر زیاد بود که حاج آقا نماز جمعه را به مسجد مصلی بردند و در آنجا دوباره سخنرانی تندی علیه رژیم شاه کردند. نیمه‌های شب ساواک به منزل حاج آقا آمدند و دوباره وی را تبعید کردند و همین باعث تظاهراتی از حسین آباد در فردای آن روز شد که در این تظاهرات محمد علی ذاکر اصفهانی، نخستین جوان اصفهان شهید شد.

 

الفت نیا درباره شخصیت مردمی طاهری می‌افزاید: برای ما او همیشه آقا جلال بود و خود را مقید می‌دانستیم در نمازهای جمعه وی شرکت کنیم.

 

حاج اکبر که صاحب یک مغازه مواد غذایی است و عکس آیت الله طاهری را در قابی بزرگ در بالای پیشخوان مغازه نصب کرده است، می‌گوید: این عکس به سال 1361 بر می‌گردد زمانی که پسر حاج آقا تازه شهید شده بود.

 

او ادامه می‌دهد: من آیت الله طاهری را از سال 1357 می‌شناختم و مقید به شرکت در همه منبرهای وی بودم به ویژه پس از جنگ بیشترین خطبه‌های وی درباره جنگ و نیروهای بسیج بود حتی یکبار خودش را دیدم که لباس رزم پوشید و در صف مسجد اعظم برای ثبت نام و اعزام به جبهه ایستاد.

 

دومین تبعید آیت الله طاهری تظاهرات گسترده‌ای را به دنبال داشت و جوانی اصفهانی را از محله حسین آباد گلچین کرد و به گلزار شهدا فرستاد. محمد علی ذاکر حسین آبادی 18 ساله بود و درس می‌خواند اما تبعیدهای پیری که هر شب بر پای منبرش می‌نشست را تاب نیاورد.

 

چند کوچه را طی می‌کنیم تا با پرس و چو به منزل شهید ذاکر می‌رسیم اما مادرش منزل نیست همسایه‌ها می‌گویند غروب که می‌شود به مسجد فاطمیه می‌رود.

 

مسجد فاطمیه چند کوچه بالاتر و سر خیابان است مادر شهید ذاکر را در حال خواندن دعا و قرآن پیدا می‌کنیم. یادآوری خاطرات فرزند برایش سخت است و اشک را به چشمانش می‌آورد: علی در همه نمازهایی که حاج آقا در مسجد می‌خواند شرکت می‌کرد و علاقه خاصی به آیت الله طاهری داشت.

 

مادر شهید علی ذاکر در مسجد فاطمیه

 

مادر شهید ذاکر ادامه می‌دهد: وقتی شنید حاج آقا را دست بسته نیمه‌های شب از منزلش برده‌اند صبح به حمام رفت لباس‌هایش را عوض کرد و یکدست سفید پوشید، موهایش را بالا زد و دستی به صورتش کشید. من یک ماشاءالله به او گفتم و تا سر کوچه همراهی اش کردم اما نمی‌دانستم برای تظاهرات می‌رود حتی دیدم با سبزی فروش محله چند کلمه‌ای حرف زد و رفت.

 

او می‌افزاید: بعد از شهادتش سبزی فروش محله گفت که علی گفته است "من می‌روم در تظاهرات و شهید می‌شوم به پدر و مادرم بگویید نارحت نباشند."

 

مادر شهید ذاکر می‌گوید: ساواکی‌ها که حمله می‌کنند علی از زن‌های محله یک روسری می‌گیرد و آن را با سنگ ریزه پر می‌کند و به دور کمرش می‌بندد و به ساواک می‌زند. می‌گویند یک جرعه آب هم نخورد هر چه اصرارش کرده بودند که آب بخورد نخورده بود. ساواکی ها هم اجازه تیراندازی گرفته بودند.

 

او می‌افزاید: علی از کوچه به طرف خانه آیت الله طاهری می‌رفت که به سینه‌اش تیراندازی کرده بودند و بعد خواستند جنازه‌اش را بیاندازند زیر تایر ماشین که مردم نگذاشته بودند و بعد هم دیگر نمی‌دانم چه شد.

 

مادر نخستین شهید اصفهان می‌گوید: آیت الله طاهری وقتی از زندان آمد به خانه خود نرفت چون خبر شهادت علی را شنیده بود مستقیم به خانه ما آمد و با من و پدر علی حرف زد. علی من که شهید شد و چند ماه بعد هم علی حاج آقا (پسر آیت الله طاهری) به شهادت رسید.

 

از کنار یک سی دی فروشی رد می‌شویم. مغازه اش پر است از عکس حاج آقا و سی دی‌هایی از آیت الله طاهری. او را صدا می‌کنند "دایی جون"؛ شیریان زمانی مسئول دفتر آیت الله طاهری بوده است و خاطراتی از قبل از انقلاب از حاج آقا می‌گوید: حاج آقا راز دار همه مسایل مردم بود و غیر از حسین آبادی‌ها بیشتر مردم اصفهان در خصوص رفع مشکلات زندگی و مشورت به حاج آقا مراجعه می‌کردند.

 

شیریان ادامه می‌دهد: حاج آقا حتی درباره پول‌هایی که برای کمک به انقلاب می‌رسید هم بررسی می‌کردند و هر پولی را برای کمک به انقلاب قبول نمی‌کردند.

 

او می‌افزاید: ایمان آیت الله طاهری به انقلاب اسلامی آنقدر زیاد بود که هر کاری در خط امام و انقلاب بود انجام می‌دادند به ویژه که مرید امام بودند.

 

حسین آباد، کوی پاچنار و سیچان در قلب اصفهان تاریخی دارد در قاب مغازه‌هایش، بر دیوار مساجدش و بر یاد مردمانش که پیر و جوان نمی‌شناسد و بخشی از شناسنامه شهر شهید پرور اصفهان است. این تاریخ را مردی در ادامه راه انقلاب رقم زد که یادش همچنان بر دلها زنده است. 

 

نامه‌ فخرالسادات محتشمی به قاضی دادگاه‌های نمایشی فعالان سیاسی

Posted: 02 Jun 2014 04:33 AM PDT

جرس: فخرالسادات محتشمی پور، همسر سیدمصطفی تاج زاده در نامه ای خطاب به قاضی مقیسه، نوشته است: امیدوارم به زودی پرونده مرا نیز که همان مقامات امنیتی ساخته و پرداخته اند نزد شما آورند و شما که مانند همه از ما بهتران «عین نظام» هستید این مرقومه را نیز سندی دال بر مجرمیت این جانب اعتبار کنید و حکمی معادل همین حکم همسرجان برایم صادر کنید تا بیش از این احساس ضعف و مسکنت در برابر او نداشته باشم و حالا که نمی توانم در شجاعت و صلابت و مناعت و خلوص و بندگی اش با او برابر کنم در این یک فقره در کنارش بر یک سکو بایستم و شما و جمله خشونت طلبان نفس راحتی بکشید و بگویید خدا را شکر همسر تاجزاده را هم چون آن مرد عدالت طلب و حق گو به قفس انداختیم و بروید دنبال بقیه مأموریت های غیرممکنی که ممکن ساخته اید به امید اجری در سطح و شأن خودتان از کسانی که در جلسه دادگاه به من گفتید دوست دارید با آن ها محشور شوید!  

 

به گزارش کلمه، قاضی مقیسه که هفته ی گذشته حکم یک سال حبس جدید تاج زاده را صادر کرده پیش از این نیز رییس دادگاه فخرالسادات محتشمی پور بوده است و اینک این فعال سیاسی در نامه ای خطاب به وی از آن جلسه می گوید.

 

متن این نامه به شرح زیر است:

جناب قاضی مقیسه

سلام

روز شنبه دهم خرداد در ملاقات کابینی از همسر عزیزم شنیدم که هفته گذشته حکم حبس یک ساله دیگری را در ایام مبارک ماه رجب به او ابلاغ کرده اید. آن هم در زمانی که هنوز شیرینی دیدار کوتاهمان را در ظهرگاهی بهاری مزمزه می کرده است. دیداری که برایمان چونان موهبتی در میان هجم انبوه ظلم مستمر دستگاه قضاست.

هرچند انتظار داشتم پس از امضای نامه درخواست تجمیع وادغام احکام، آقایان برای رها شدن از مخمصه ای که با دست خویش برای خود درست کرده اند، در این زمینه اقدام عاجل نمایند اما از شنیدن صدور حکم و هدیه جنابعالی به همسرم و خانواده اش هیچ تعجب نکردم چرا که کینه توزان پرونده ساز و حکم ساز و شخص شما را از نزدیک می شناسم.

شناختی که با واسطه و از طریق به اصطلاح متهمانی که شما برایشان حکم صادر کرده اید و توفیق حضور در محضر مزیّن به ادب و احترام شما را داشته اند! و شناخت حضوری و بلاواسطه خودم!

- یادتان هست که وقتی بازجوهای سپاهی برای اعتراض به صدور قرار بازداشت موقت مرا با لباس زندان و چادر سفید و دمپایی پلاستیکی سفید به دادگاه آوردند و من با خوش خیالی اعتراضم را بیان داشتم و شما با خونسردی تمام قرار را تأیید کردید فریاد کشیدم که لباس پیامبر را از تنتان درآورید و سپس ظلم کنید. من برای دفاع از حقوق همسرم متهم شده ام و وای بر شما که با ادعای مسلمانی شب عید فرزند مرا محروم از حضور پدر و مادرش، تؤامان، می کنید. و شما هم چنان با خونسردی مرا نگاه کردید و شاید هم سرتان را به پرونده های سیاسی دیگر گرم کردید و خود را به نشنیدن زدید! آن روز من با زبان روزه بیرون شعبه ۲۸ فریاد کشیدم: همسر تاجزاده را به جرم پی گیری حقوق او در شکنجه گاه انفرادی سپاه نگاه داشته اند! بازجوهای سپاهی سعی کردند مرا ساکت کنند اما هیچ کس نتوانست و نمی تواند مرا ساکت کند جز گوهر حقیقت و اجرای عدالت این را بعدها بهتر فهمیدید!

- یادتان هست که چند روز بعد مجددا مرا با همان هیبت پیشین به قصد تحقیر بیشتر و به قول بازجوها برای شکستنم به دادگاه کشاندند و شما مرا به اتاق خود خواندید و بازجوهای سپاهی را بیرون در گذاشتید و در جواب اعتراضشان که ضرورت حضورشان را اعلام می کردند گفتید خود دادستان را هم راه نمی دهم و بعد درب را قفل کردید و من با خوش خیالی نفسی کشیدم که شاید به مکانی امن راه یافته ام و شما پس از انجام بعضی امور جاری جلو آمدید و گفتید فکر کردم دیدم حق با توست خوب نیست زن و شوهر شب عیدی هردو در زندان باشند. باید بالای سر دخترت باشی بیا بنویس دیگر مصاحبه نمی کنم و در اغتشاشات شرکت نمی کنم تا بفرستم بروی خانه. من ابتدا با غلبه احساسات مادرانه خواستم به این پیشنهاد فکر کنم اما خیلی زود با غلبه عقلانیتی که خداوند انسان را بدان موهبت آراست تا بر شیطان غلبه کند، گفتم من در هیچ اغتشاشی شرکت نداشته ام و خوب می دانید که به بهانه واهی مرا در ماشین متوقف پشت چراغ قرمز خیابان طالقانی با همراهانم بازداشت کرده اند اما در مورد مصاحبه، به همسرم ظلم نشود، همه حقوقش رعایت شود تا سکوت کنم. شما بنویسید که ظلم به تاجزاده متوقف می شود تا من پی گیری هایم را متوقف کنم. شما با خشم مرا نگاه کردید و گفتید نمی نویسی؟ گفتم با همان شرطی که گفتم چرا. فوری با خشمی افزون گفتید پس برگرد به زندان و من پاسخ دادم من در زندان به عبادت خود مشغول بودم وقتم را بی جا گرفتید! آن روز شما مطالب نرمی در مورد کروبی و موسوی عزیز گفتید و من هم به خیال خام خود سعی کردم با زبان نرم به شما بفهمانم که این حکم های سنگین برای بچه های مردم که بچه های خود ما هستند ظالمانه است و موجب خشم مردم است و هیچ رقم به مصلحت نیست و گفتم که با ما هرچه می خواهید بکنید ولی به این جوان ها رحم کنید از زندگی نیاندازیدشان. عبث بود همه گفتار و تلاش های من اما!

- یادتان هست که مرا به دادگاه کشاندید تا محاکمه کنید و من سوره عصر را تلاوت کردم و شما گفتید قرآن می خوانی؟ از خودت دفاع کن و من گفتم قرآن می خوانم و در اعتراض به ظلمی که به همسرم می رود از خودم دفاع نمی کنم و شما نسبت به وکلای محترم بی احترامی کردید و من آنان را درجا عزل کردم تا دیگر فرصت توهین نداشته باشید و شما گفتید براساس اقرارها حکم می دهم و من گفتم یک روز کمتر از همسرم به من حکم ندهید که جرممان یکی است: بی گناهی! و شما فرمایشات زیاد کردید از جمله این که می روم مکه دعا می کنم ریشه تان کنده شود! و من گفتم این کلام را از جناب قاضی نقل قول خواهم کرد و شما حرفتان را برگرداندید که می روم دعا می کنم ریشه فتنه کنده شود! وقتی تأکید کردم همه آن چه کرده ام و گفته ام برای دفاع از حقوق همسر مظلومم بوده است گفتید شوهرت در مقابل مقام معظم رهبری ایستاده است و من فهمیدم که شما پیشاپیش حکم همسرم را صادر نموده اید به دنبال حکم قاضی صلواتی مأمور معذور و قاضی مرتضوی معزول!

- یادتان هست که مرا برای ابلاغ حکم به دادگاه فراخواندید و من گفتم وقت ندارم بیایم و مسئول دفترتان اصرار کرد و من آمدم و متن مندرج در حکم را یادداشت کردم چون از باب باقی نماندن سند مظالمتان از ابلاغ رسمی متن حکم براساس کیفرخواست و اتهامات وارده خودداری می کنید. و چون از تعلیق حکم چهارساله ام مطلع شدم به شما گفتم به من توهین کرده اید و مرا خوار و خفیف کرده اید با این قسم حکم دادن. جرم من مانند همسرم بی گناهی است و مجازات آن ۶ سال حبس است! مسئول دفتر شما که اتفاقا هم نام کسی است که همسرجان می گوید پرونده او و خانواده تاجزاده دست اوست، در تمام این جلسات رسما اصرار می کرد مراعات حال شما را بکنم و عصبانی تان نکنم و کار خود را سخت نکنم و من دائم سوال می کردم مگر قاضی می تواند عصبانی شود و براساس سلیقه و احساس و هیجان حکم دهد و مگر الگوی داوری ها در دادگاه های ما عدالت علوی و سیره آن بزرگوار، که هنگام خشم از روی سینه دشمن برخاست تا به جای حکم خدا هوای نفسش غالب نباشد و چون به تیغ کین گرفتار آمد فرزندانش را به جوانمردی با قاتلش خواند، نیست؟! من به آقا مجتبی گفتم که با خدا معامله کرده ام و چیزی ندارم که از دست بدهم و گفتم که همه آموزه هایم از خانواده و مدرسه و جامعه براساس سیره معصومین مرا به مقابله با ظلم می خواند و در آستانه ۵۰ سالگی دیگر باید شعارها را تبدیل به عمل کنم برای ذخیره آخرتم!

- یادتان هست در همان روز ابلاغ حکم به شما گفتم اگر معنی حبس تعلیقی عدم تکرار جرم است باید به شما اطمینان بدهم که من به محض این که پایم به بیرون دادگاه برسد بر جرمم که دفاع از حقوق همسرجان و افشای ظلمی است که بر او می رود، اصرار خواهم ورزید! و اطلاعاتی هایی که معمولا در دفترتان هستند به من چشم غره رفتند و آقا مجتبی از من خواست که ادامه ندهم و بیرون بروم و شما هم گفته های مرا شوخی گرفتید؟!

- آقای مقیسه در پایان از شما سپاسگزارم که در متن حکم تان احساسات زن و شوهری ما را جدی گرفتید و بر عشق جاودانمان صحه گذاشتید. و سپاسگزارم که پیش از آن با تأیید قرار بازداشت موقت و تمدید آن به من فرصت دادید که به مدت ۴۵ روز در هوایی نفس بکشم که همسرعزیزتر از جانم در آن نفس می کشید. کاش بازجوها به من راست گفته بودند و خروجم از انفرادی منحوس سپاه فقط برای سه روز بود. کاش به آن شکنجه گاهی که خود عبادت گاهش ساخته بودم برمی گشتم تا طی این نزدیک چهار سال، حبس در بیرون زندان را تحمل نمی کردم. و اینک امیدوارم به زودی پرونده مرا نیز که همان مقامات امنیتی ساخته و پرداخته اند نزد شما آورند و شما که مانند همه از ما بهتران «عین نظام» هستید این مرقومه را نیز سندی دال بر مجرمیت این جانب اعتبار کنید و حکمی معادل همین حکم همسرجان برایم صادر کنید تا بیش از این احساس ضعف و مسکنت در برابر او نداشته باشم و حالا که نمی توانم در شجاعت و صلابت و مناعت و خلوص و بندگی اش با او برابر کنم در این یک فقره در کنارش بر یک سکو بایستم و شما و جمله خشونت طلبان نفس راحتی بکشید و بگویید خدا را شکر همسر تاجزاده را هم چون آن مرد عدالت طلب و حق گو به قفس انداختیم و بروید دنبال بقیه مأموریت های غیرممکنی که ممکن ساخته اید به امید اجری در سطح و شأن خودتان از کسانی که در جلسه دادگاه به من گفتید دوست دارید با آن ها محشور شوید!

با تشکر

فخرالسادات محتشمی پور

همسر زندانی خاص جمهوری اسلامی که با ۴۳ ماهه شدن روزه داری اعتراضی اش به مظالمی که بر او می رود، به زندانی اخص جمهوری اسلامی تبدیل شده است.

۱۲/ ۳ /۱۳۹۳ 

ناطق نوری: قلع و قمع دختران و پسران اشتباه است/ منتقدان دولت آب به آسیاب دشمن می‌ریزند

Posted: 02 Jun 2014 02:30 AM PDT

جرس: حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری، در دیدار صمیمانه با طلاب و فضلای حوزه علمیه خوزستان ، طی سخنانی در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که «چرا جامعه روحانیت مبارز حرکتی در رابطه با دغدغه مراجع همچون وجود ناهنجاری های اجتماعی و مسأله حجاب و عفاف انجام نمی دهد؟»، اظهار داشت: موضوع حجاب و عفاف و سایر مسایل فرهنگی نیاز به بحث ها و جلسه هایی مفصل داشته و با یکی دو جلسه قابل حل نیست، اما برای حل موضوع بدحجابی، باید آسیب شناسی و ریشه یابی دقیقی داشت.  

 

به گزارش خبرگزاری حوزه، وی با بیان این که وضعیت فرهنگی مردم نسبت به دوران آغازین انقلاب در زمینه مسایل اعتقادی و دینی ضعیف تر شده، گفت: در دوران شاهنشاهی، اگر جوانی خواهان مبارزه با حکومت بود، علم اسلام را بلند کرده و ظاهر خود را بر اساس مبانی دینی تغییر می داد، به طوری که پسران پیراهن های یقه آخوندی و ته ریش گذشته و دختران نیز با حجاب کامل و چادر در مکان های عمومی همچون دانشگاه حاضر می شدند.

 

با قلع و قمع اوضاع فرهنگی جامعه خوب نمی‌شود

 

حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، در ادامه بیان داشت: هم اکنون نیز اگر جوانی بخواهد بر خلاف حکومت عمل کند و یا به نوعی اعتراضی نسبت به دولت و حکومت داشته باشد، اعتراض خود را با تغییر ظاهر و بدحجابی نشان می دهد که باید برای حل این موضع آسیب شناسی دقیقی صورت گیرد و تنها به برخورد با معلول اکتفا نکنیم.

 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقابله مستقیم با معضلات اجتماعی همچون بدحجابی را اقدامی غلط و نادرست عنوان کرد و گفت: اینکه نیروی انتظامی یا منکرات به طور مستقیم وارد کار شده و با قلع و قمع دختران و پسران آنها را برای ارشاد، تنبیه و یا مجازات به مرکز مبارزه با مفاصد اخلاقی ببرد به طور کامل اشتباه بوده و در برخی اوقات نتیجه عکس و نامطلوبی نیز داشته است.

 

وی با بیان این که فشارهای اقتصادی، مهمترین عامل بدحجابی در جامعه است، بر حل مسایل و مشکلات اصلی مردم تأکید کرد و اظهار داشت: برای رفع معضلات فرهنگی باید مشکلات و دغدغه های اصلی مردم را بر طرف کرد؛ چرا که مشکلات معیشتی و اقتصادی تأثیری مستقیم بر فکر و روحیه مردم، به ویژه جوانان دارد.

 

عضو جامعه روحاینت مبارز در پاسخ به دومین بخش از سئوالات که پیرامون دلایل عدم موضع گیری وی در مسایل سیاسی و نقد رویکرد دولت یازدهم بود، بیان داشت: پاسخ من نسبت به این سؤال همان پاسخ مرحوم فلسفی است که بیان کرده بودند«در دوران قبل از انقلاب، حمله به دولت به سود اسلام و به ضرر آمریکا بود، اما امروز حمله به دولت به سود آمریکا و به ضرر اسلام است».

 

انتقاد از دولت بهانه دادن به آمریکاست

 

حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، انتقاد به وضع کنونی کشور را سبب بهانه دادن به آمریکا و تضعیف اسلام دانست و گفت: چرا با انتقاد از دولت آب به آسیاب دشمن بریزیم؟! اگر مسایلی در درون وجود دارد، باید در محافل داخلی بیان کرد و دیگر نیاز به مطرح کردن آنها روی منبر و در رسانه های گروهی و اجتماعی نیست.

 

وی با بیان این که من همواره قاطعانه و صریح سخن گفته ام، افزود: من ترسی از کسی ندارم و اگر نقطه ضعفی باشد، با صراحت اعلام موضع کرده و نقد خود را بیان می کنم، اما علت سکوت فعلی من مصلحتی است که در راستای تقویت نظام قایل به آن شدم.

 

اقدام های رادیکالی را به هیچ وجه قبول ندارم

 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «شما چندین سال قبل به عنوان لیدر جریان اصولگرایی بودید! حال چه اتفاقی روی داد که از این جریان خارج شده و وارد اصلاحات شدید؟»، بیان داشت: اساسا من روش رادیکالی دو جریان اصلاحات و اصولگرایی را به هیچ وجه قبول نداشته و مخالف این گونه حرکات هستم.

 

وی در ادامه با بیان این که من در اصول، اصولگرایی معتدل هستم، گفت: درست است که من اصول گرا هستم اما اصول گرایی به معنای تند روی و انجام اقدام های رادیکالی را به هیچ وجه قبول نداشته و مخالف سر سخت تند روی هستم.

 

تندروی های جریان اصلاحات به انقلاب ضربه زدند

 

حجت الاسلام ناطق نوری، با تأکید بر این که تندروی های جریان اصلاحات به انقلاب ضربه زدند، اظهار داشت: همانگونه که من معتقد هستم تندروی های جریان اصلاحات به نظام و انقلاب ضربه زد، تندروی های اصولگرایان نیز انقلاب را دچار چالش کرده و به آن ضربه زد.

 

عضو جامعه روحاینت مبارز، اقدام های رادیکالی دولتی ها را اشتباه دانست و گفت: این که گروهی سرکار بیاید و گروهی دیگر را حذف کند، ممکلت کار به جایی نخواهد برد؛ چرا که در این صورت نظام تنها با ۵۰ درصد ظرفیت خود به کار ادامه می دهد و باید این روش اصلاح شود تا انشاءالله از همه ظرفیت های موجود استفاده کرد.

 

دافعه در حد ضرورت

 

وی با اشاره به شیوه مدیریتی شهید بهشتی، تصریح کرد: شهید بهشتی معتقد بود که «جاذبه باید بی نهایت باشد و دافع نیز در در حد ضرورت»، اما متأسفانه امروز شیوه دولتمردان ما بالعکس شده است.

 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تأکید بر این که تند روی را هیچ کس حتی رهبری هم قبول ندارد، اظهار داشت: اینکه برخی ها جلوی سخنرانی سید حسن خمینی که در کنار مقام معظم رهبری ایستاده بود را بگیرند، اقدامی اشتباه و غلط بوده و نتیجه ای جز ضربه به نظام و انقلاب را در پیش نداشت.

 

مسؤولان حرکت خود را با معیارهای رهبری تنظیم کنند

 

حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، گفت: مسؤولان حرکت خود را باید بر معیارهای مقام معظم رهبری تنظیم کنند و مراقب باشند که نه فراتر از او قدم بردارند و نه عقب تر از او؛ چرا که در این صورت یا جزء خوارج خواهند شد و یا از قافله عقب خواهند ماند.

 

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، معتقد است: که باید از همه جناح ها و جریانات موجود در کشور برای پیش برد اهداف والای نظام اسلامی ایران استفاده کرد.

 

حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، در پایان با بیان این که باید برای پیشرفت کشور از همه جریانات و جناح های سیاسی استفاده کرد، اظهار داشت: هیچ گاه نمی توان با بدن نیمه فلج در دوی ماراتون شرکت کرد؛ از این رو باید برای رسیدن به قله های رفیع موفقیت و پیشبرد، اهداف نظام، «ید واحده شد» و با اتحاد، کشور را به پیش برد. 

 

بی‌خبری مطلق از وضعیت صبا آذرپیک

Posted: 02 Jun 2014 12:15 AM PDT

جرس: با گذشت پنج روز از بازداشت صبا آذرپیک، خبرنگار روزنامه اعتماد هیچ خبری در مورد وضعیت این روزنامه نگار به خانواده‌اش داده نشده است.  

 

مادر آذرپیک در این باره در صفحه فیس‌بوکش نوشته است: امروز ۵ روزه که از صبا خبر ندارم بازپرس شعبه دو رسانه بهم قول داده بود که با بیگانگان صحبت نکنم و روز شنبه مراجعه کنم تا بهم بگه متاسفانه بدقولی کردن و غیر از صحبتهایی که چرا فقط ایشان با نماینده مصاحبه کرده و چرا….و در اخر منو به معاون دادستانی ارجاع داد تا مگر ایشان پاسخی برایم بدهد صبا رو برای چی بازداشت کردن جرمش چیه و کجاست چرا باید یکماه انفرادی بدون تماس باشه، که متاسفانه معاون دادستانی در پاسخ ادعا کردن در جریان موضوع نیستند و امروز تازه امدن، من مادر صبا حق قانونی دارم تا از وضعیت و سلامتی دخترم اگاه باشم، از مسولین میخوام پاسخگو باشند.


صبا آذرپیک، خبرنگار روزنامه اعتماد و هفته‌نامه "تجارت فردا" روز چهارشنبه هفتم خرداد در محل کارش در نشریه "تجارت فردا" دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شده است. صبا آذرپیک یک بار دیگر نیز در سال ۱۳۹۱ بازداشت شده بود.
 

همایش اصلاح‌طلبان قطعی شد

Posted: 02 Jun 2014 12:15 AM PDT

جرس: شورای هماهنگی جبهه اصلاحات مقرر کرد همایش اصلاح‌طلبان در 31 مرداد‌ سال جاری برگزار شود.  



به گزارش فارس، همایش اصلاح‌طلبان که قرار بود ابتدا در اسفندماه سال گذشته برگزار شود پس از مدتی اعلام شد که این همایش به اردیبهشت‌ماه 93 موکول شده است.

 

پس از به ریاست رسیدن دوره‌ای مجمع دانش‌آموختگان در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، جلال بختیاری رئیس وقت اعلام کرد که همایش اصلاح‌طلبان در خردادماه سال جاری برگزار می‌شود اما زمان آن هنوز مشخص نشده است.

 

در جلسه شب گذشته شورای هماهنگی جبهه اصلاحات زمان برگزاری این همایش قطعی و مقرر شد این همایش در 31 مردادماه سال جاری برگزار شود.

 

تحلیلگران سیاسی معتقدند که همایش اصلاح‌طلبان مانوری برای بازگشت این طیف سیاسی به قدرت است.

 

آیت‌الله ایازی: سی سال تجربه کردیم که اجبار جواب نمی‌دهد/ جامعه با زور دیندار نمی‌شود

Posted: 02 Jun 2014 12:14 AM PDT

جرس: به گفته ی آیت‌الله ایازی قرآن در چند قسمت به صراحت پیامبر را از سوق اجباری مردم به سمت دین و معنویت باز داشته است. وی معتقد است اگر روش های اجباری و زور در حوزه دین و فرهنگ پاسخگو بود طی سی سال گذشته جواب می داد اما ما می بینیم که دردوره هایی که از طریق زور و جبر عمل نکردیم مردم گرایش بیشتری به سمت دین پیدا کرده اند.  

 

 

به گفته او نگاه معتدلانه به دین اگرچه مهجور نیست اما صدای کسانی که معتقد به استفاده از زور و اجبار در حوزه فرهنگ هستند بلندتر است.

 

گفت و گوی سایت فصل اعتدال را با وی می خوانید:

 

چند روز است بحثی میان دولت و برخی از ائمه جمعه درگرفته به شکلی که یک طرف معتقد است نباید مردم را به زور به بهشت برد و طرف دیگر معتقد هستد حکومت باید از زور استفاده کند و حتی به زور شلاق هم که شده مردم را باید به بهشت ببرد! دیگاه شما در این زمینه چیست و کدام یک از این دیدگاه ها را می توان در آیات قرآن دید؟

 

ما در قرآن کریم آیات فراوانی داریم که از چند جهت و به صراحت به این مسئله اشاره کرده است که مردم را نمی شود به زور به دین و معنویت سوق داد و یا اصطلاحا به بهشت برد. قرآن کریم یک جا به پیامبر می گوید “و ما انت علیه بالجبار” ای پیغمبر تو جبار نیستی. یعنی تو مجبور کننده و سلطه جو نیستی که بخواهی از سلطه و قدرتت استفاده کنی و بخواهی مردم را به راه دین بکشانی. یا در سوره “ق” می گوید ” ولست علیهم بالقسیطر” یعنی تو سیطره جو نیستی که بخواهی بر این مبنا کاری بکنی. همینطور در سوره یونس آیه ۹۹ می گوید که “اگر خدا بخواهد همه مردم را مومن می کند اما مشیت خدا بر این نیست. آیا تو می خواهی مردم را با اجبار مومن کنی؟!”. در واقع تعبیر عامیانه آن این است که اگر خدا می خواست خودش همه را مومن می کرد حالا تو می خواهی از پاپ کاتولیک تر شوی؟. اراده خداوند بر چنین چیزی نیست که مردم را به زور وادار به پذیرش دین کند و مشیت خدا به این تعلق نگرفته است. البته در جای دیگری در سوره زمر می گوید که خدا دوست ندارد مردم کافر شوند. اما در عین حال مشیت خداوند هم این نیست که بخواهد از راه زور مردم را مومن کند. در سوره بقره می فرماید که هیچ اصراری در دین نیست وظیفه ما این است که به مردم توضیح بدهیم و آگاه و روشنشان کنیم تا مردم خودشان راه را انتخاب کنند.

 

فکر می کنید این اختلاف دیدگاه از کجا ناشی می شود؟ چون طرف دیگر هم ارجاعشان به متون دینی است و مدعی اند که حکومت اسلامی بر مبنای متون دینی باید به زور هم که شده مردم را به بهشت ببرد…

 

به نظر من این بیشتر یک نوع بینش و نگرش نسبت به آیات قرآن است. اگرنه قرآن در این زمینه صراحت دارد. بینشی است که فکر می کنند اگر این کارها را بکنند و اگر جامعه را آزاد بگذارند چنین و چنان می شود. در حالی که این سی سال تجربه کردیم و دیدیم که نه تنها آن روش ها و زور و اجبار جواب مثبتی نمی دهد بلکه مردم را بیشتر ترسانده است. یعنی در دورانی که ما از طریق روز و جبر عمل نکردیم مردم بیشتر به سمت دین سوق پیدا می کنند تا وقتی که ما آن ها را بترسانیم و با روش های خشونت آمیز بخواهیم به نتیجه برسیم. این عده فکر می کنند با حمله کردن و گروه فشار راه انداختن و یا گرفتن و برخورد کردن و یا با به هم ریختن کنسرت ها یا امثال این ها می توانند مردم را از مسیری که انتخاب کرده اند بازبدارند در حالی که این کارها نه تنها پاسخ نمی دهد بلکه آن ها را به سمت ماهواره ها و یا به کار بردن روش های زیر زمینی و برنامه های غیر مجاز می کشاند. به هر حال اگر روش های به کار گرفته شده در حوزه دین و فرهنگ به صورت تعریف شده و در قالب های معین و در چارچوب قانون باشد بیشتر اثر می گذارد تا این که از روش های خشونت آمیز استفاده شود.

 

چرا این نگاه معتدلانه به متون دینی انقدر مهجور شده و ما با برداشت های خشک و خشن از دین بیشتر مواجه هستیم؟

 

به نظر من این نگاه معتدلانه مهجور نشده است. حتی در میان روحانیون هم فضای حاکم استقبال از زور و اجبار در حوزه دین و فرهنگ نیست. عده محدودی از قدرت های خودشان استفاده می کنند و چندتایی طرفدار دارند و تعدادشان هم زیاد نیست. دلیلش هم انتخابات و نتایج آن است که نشان داد اگر انتخاباتی برگزار شود و آزادی هم وجود داشته باشد این ها برگزیده نمی شوند. حتی در میان علما و مراجع روش های زور و اجبار را نمی پسندند. آن روش ها مردم را به سمت دین و معنویت سوق نمی دهد. برای مثال در رابطه با مسئله حجاب؛ همه دوست داریم مردم حجاب را رعایت کنند اما عملا آن روش ها و اجبار به کار گرفته شده سمت و سویی به سمت رعایت حجاب ندارد. بلکه سمت و سوی آن به سمت ریاکاری و تظاهر دارد. به همین دلیل می بینید که در ایران استفاده از لوازم آرایشی رواج بیشتری دارد و یا شگردهایی که برای فرار از قانون است بیشتر به کار گرفته میش ود. بنابراین این روش ها نتیجه ای نمی دهد و کسانی که از شانتاژ و غوغاسالاری و روش های ترساندن مردم استفاده می کنند باید بدانند که این روش ها در فضاهای دینی و معنوی هم نتیجه مطلوب نمی دهد چه برسد در فضاهای دیگر.

 

فکر می کنید حکومت در حوزه فرهنگ دقیقا چطور باید عمل کند؟

 

به نظرم دولت و حکومت نباید در این حوزه تصدی گری کند. اگر دولت می خواهد کار فرهنگی کند باید بر اساس یک سیاست گذاری کلان و از طریق کار تبلیغی غیر مستقیم آن را پیش ببرد. اگردولت امر فرهنگ را به بخش های خصوصی بسپارد قطعا نتیجه کار مطلوب تر خواهد بود. به این ترتیب حتی لازم نیست دولت هزینه ای در این راستا انجام دهد بلکه بخش خصوصی فعالیت های علمی و تحقیقی و تبلیغی را تحت لوای سیاست های فرهنگی کلان برنامه ریزی شده از سوی دولت انجام می دهد. تصدی گری دولت در حوزه فرهنگ باعث می شود اگر مردم نارضایتی از سایر بخش ها و عملکرد دولت داشته باشند این نارضایتی را در حوزه دین و فرهنگ هم نشان دهند و از سیاست های دولت در این بخش نافرمانی کنند.

 

بخش قابل توجهی از بودجه فرهنگی کشور در اختیار حوزه های علمیه قرار می گیرد با این حال اما اعتراض به عملکرد دولت در بخش فرهنگ از طرف حوزوی ها بیشتراست. فکر می کنید دلیل آن چیست؟

 

من فکر می کنم متاسفانه این چیزها از سوی بخشی از حوزه های علمیه بزرگنمایی می شود. حتی به گونه ای منعکس می شود که خطر بزرگی دارد کشور را تهدید می کند و ترس و وحشتی را ایجاد میکند. این عده به سراغ مراجع تقلیدی می روند که دغدغه مسائل فرهنگی را دارند واز آنها امضا می گیرند و از آن ها می خواهند تا در این زمینه موضع بگیرند. دغدغه هایی که مقدس و مهم هستند. حرف ما این نیست که در زمینه مسائل فرهنگی نباید دغدغه داشته باشیم. بلکه سوال ما این است که چه روش هایی باید به کار گرفته شود که نتیجه آن در نهایت دیندار شدن جامعه باشد. باید اشکال کار را پیدا کرد که چرا طی این سی سال به چنین نتیجه ای نرسیده ایم. 

 

رحمانی‌فضلی: شکست فتنه دلیل دور جدید مذاکرات هسته‌ای با ایران است

Posted: 01 Jun 2014 11:21 PM PDT

جرس: عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در سخنانی گفته است که دشمنان ایران قصد داشته‌اند آنچه او "فتنه ۸۸" می‌نامد را در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۹۲ مجددا تکرار کنند و چون در این کار ناکام ماندند به پای میز مذاکره با ایران بازگشتند.  

 

به گزارش تسنیم، آقای رحمانی فضلی که روز ۱۱ خرداد، در همایش ملی نقش پیشگامان نهضت ۱۵ خرداد در نهضت آیت‌الله خمینی سخنرانی می‌کرد مهم‌ترین دلیل بازگشت کسانی که او "دشمن" می‌نامد به پای میزمذاکرات هسته‌ای را حضور مردم در انتخابات سال ۱۳۹۲ دانسته است. 

 

وی در ادامه سخنانش با بیان "اینکه امروز همه فتنه‌ها، فشارها و تحریم‌ها را بعد از ۳۵ سال پشت سر گذاشته‌ایم"، اظهار کرده است: امروز همه دنیا اعتراف می‌کنند که بدون ایران هیچ بحرانی در منطقه حل نمی‌شود؛‌ دنیای غرب در صدد القای این موضوع است که ایران حامی تروریسم و ناقض حقوق بشر است، با همین استدلال نیز به خودشان اجازه می‌دهند که ایران را تحریم و تحت فشار قرار دهند.


رحمانی فضلی گفته است: امروز مردم دنیا و آزادی خواهان جهان شاهد آن هستند که با وجود این همه تهدید و فشار اخباری به گوش آن‌ها از ایران می‌رسد که حکایت از پیشرفت‌ها در عرصه‌های هسته‌ای، موشکی و علمی دارد؛ امروز همگان متوجه شدند که مردم ایران با مقاومت و استقامت به این مرحله رسیده‌اند.

 

وزیر علوم: با متخلفان بورسیه‌های غیرقانونی قاطعانه برخورد می‌کنیم

Posted: 01 Jun 2014 11:21 PM PDT

جرس: وزیر علوم، تحقیقات و فناوری درباره پرونده بورسیه سه هزار دانشجوی دکتری و تخلفات رخ داده گفت: با هر تخلفی قاطعانه برخورد می‌کنیم.  

 

به گزارش ایسنا، دکتر رضا فرجی دانا گفت: لفظ تخلف 3000 تا را نگویید زیرا همه این سه هزار نفر که تخلف نکرده‌اند، بلکه در این تعداد تخلفاتی صورت گرفته که ما با هر تخلفی قاطعانه برخورد می‌کنیم.

 

همچنین اسحاق جهانگیری معاون اول رییس‌جمهور نیز از وزارت علوم خواست که با جریان سوئی که در این ارتباط به وجود آمده برخورد کند به نحوی که اعتماد به دانشگاه و دانشگاهیان برگردد.

 

او با بیان اینکه در این ماجرا تبعیض ناروایی صورت گرفته و این سوءاستفاده از قدرت است، می گوید: این اتفاقات و شیوه مخالفت با استعدادهایی است که زحمت می‌کشند تا بتوانند از این فرصت‌ها استفاده کنند.

 

معاون وزیرعلوم و رییس سازمان امور دانشجویان روز چهارم خرداد ماه در یک نشست خبری از پاره‌ای از تخلفاتی که در دولت دهم زیر عنوان بورسیه کردن در دانشگاه‌های داخل کشور رخ داده، پرده برداشته و اعلام کرده بود:‌" از سال 88 تا 92، 1884 مورد تبدیل بورس خارج به داخل شدند از این تعداد 228 نفر معدل کارشناسی زیر 14 داشتند که هفت نفر آنها معدل زیر 12، 70 نفر معدل 12 تا 13، و 151 نفر معدل 13 تا 14 را دارا بوده‌اند. معدل کارشناسی ارشد 305 نفر از تبدیل به داخل کنندگان زیر 16 بوده است که از این تعداد 4 نفر معدل زیر 14، 54 نفر معدل 14 تا 15 و 247 نفر معدل 15 تا 16 داشتند. همچنین در پرونده 235 نفر از این افراد نیز معدلشان اعلام نشده که البته این موضوع در حال بررسی است.

 

دراین دستورالعمل حداکثر سن برای استفاده از این امتیاز 33 سال پیش بینی شده بود که 325 نفر فاقد شرط سنی بودند و 183 نفرهم در پرونده خود سند محضری برای تعهد خدمت نسپرده‌اند."

 

در پی این اتفاق جامعه دانشگاهی کشور از دولت، مجلس و دستگاه قضا درخواست کرد با ورود و بررسی این پرونده با عاملان آن برخورد شود. 

 

ارسال پرونده سراج‌الدین میردامادی از دادگاه انقلاب به دادسرای اوین

Posted: 01 Jun 2014 11:02 PM PDT

جرس: پرونده سراج الدین میردامادی روزنامه نگار اصلاح طلب که از روز ۲۱ اردیبهشت در بازداشت بسر می برد از سوی دادگاه انقلاب به دادسرای اوین ارسال شد.  

 

به گزارش جرس، در پی مراجعه گیتی پورفاضل وکیل میردامادی به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب گفته شده است که پرونده برای تعیین وثیقه به دادسرای اوین برگشت داده شده است. این در حالی است که این فعال سیاسی به قرار بازداشت اعتراض کرده بود اما این اعتراض رد شده است.

 

سراج الدین میردامادی هم اکنون در بند دو الف در بلاتکلیفی بسر می برد. وی مردادماه سال گذشته از فرانسه به ایران بازگشت و به محض ورود، گذرنامه‌اش توقیف شد. این عضو اسبق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، تاکنون چندین بار بازجویی شده است. 

تاجزاده خطاب به علم الهدی: حساب خود را از جنگ طلبان طرفدار استبداد جدا کنید

Posted: 01 Jun 2014 11:02 PM PDT

جرس: مصطفی تاجزاده در نامه ای خطاب به امام جمعه مشهد نسبت به سخنان وی واکنش نشان داد.  

 

به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی اظهارات اخیر علم الهدی مبنی بر آنکه «اغلب مردم از این که پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشد خوشحال شدند» را نشانه تمایل وی و برخی صاحبان قدرت بر استمرار چالش هسته ای و تداوم تحریم ها و تهدیدها خوانده تا به نام و بهانه رودررویی با غرب، فضای پلیسی و امنیتی را حفظ کرده و اهداف سیاسی و اقتصادی خود را محقق سازند. وی همچنین این سخنان را نشانه فاصله زیاد امام جمعه مشهد از متن مردم و خواست واقعی آنها برشمرده است.

 

عضو ارشد جبهه مشارکت در بخش دیگری از نامه خود آورده است: «اکنون معلوم شده که نگرانی حزب پادگانی و مؤتلفش جبهه تکفیری پایداری آن است که توافق نهایی ایران با ۱+۵ بر اعتبار دولت تدبیر و امید در داخل و خارج بیفزاید و حفظ فضای امنیتی و پلیسی را بسیار دشوار و پرهزینه و شاید هم ناممکن کند. تحریم طلبان وطنی را بیش از پیش منزوی کرده شکست سنگینی را بر آنان در انتخابات آتی وارد سازد.»

 

تاجزاده در پایان با اشاره به اینکه اکنون سکان دولت در دست فردی قرار گرفته که مصمم است با کلید تدبیر به این جنگ تمام عیار خاتمه دهد خطاب به علم الهدی مینویسد: « اگر به هر دلیلی نمی خواهید کمکش کنید به احترام خواست قاطبه ایرانیان از جمله مردم شریف مشهد در کارش سنگ اندازی و کارشکنی نکنید و بگذارید این مذاکرات به فرجام برسد. آقای علم الهدی ، سود دنیا و آخرتتان در آن است که حساب خود را از جنگ طلبان طرفدار استبداد در ایران و طرفداران جنگ در جهان جدا کنید.»

 

متن کامل این نامه در پی می آید:

 

به نام خدا

امام جمعه محترم مشهد
با سلام
اظهارات شما که «اغلب مردم از این که پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشد خوشحال شدند» و نیز اعتراف آقای باهنر «برخی نمایندگان مجلس در آرزوی شکست کامل مذاکرات هسته ای با ۱+۵هستند» آشکار کرد که گروهی از صاحبان قدرت آگاهانه خواهان استمرار چالش هسته ای و تداوم تحریم ها و تهدیدها هستند تا به نام و بهانه رودررویی با غرب، فضای پلیسی و امنیتی را حفظ کرده و اهداف سیاسی و اقتصادی خود را محقق سازند. به علاوه سخن شما نشان داد که از متن مردم فاصله زیادی گرفته اید زیرا اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان برخلاف ادعای جناب عالی نه تنها از عدم پیشرفت مذاکرات خوشنود نمی شوند بلکه کاملا به عکس امیدوارند و حتی دعا می کنند که طرفین هرچه سریع تر به توافق دست یابند و تحریم ها لغو شود. متأسفم که فردی در منصب امامت جمعه مشهد قرار دارد که انگیزه و دلایل دولت جنگ طلب اسرائیل، ارتجاع عرب و فرقه رجوی را در مخالفت با گفتگوهای هسته ای درک نمی کند و توجه ندارد که شکست مذاکرات، ایران هراسی را احیاء و جمهوری اسلامی را بار دیگر کانون خصومت ورزی آمریکا و هم پیمانانش کرده و بازی باخت – باختی را به دو طرف تحمیل می کند.

جناب آقای علم الهدی
در آستانه اجرایی شدن تحریم های نفتی و بانکی کشور آقای احمدی نژاد به دولت های غربی اعلام کرد : « این چه ادبیاتی است که در برابر ملت ایران به کار می برید؟ خجالت نمی کشید؟ دور هم جمع می شوید و بیانیه صادر می کنید... آن ها نمی فهمند. بیچاره اند. سرشان را در برف کرده اند... شما به ما احتیاج دارید. آمریکایی ها سی سال است که از ما نفت نمی خرند. حالا می گویند که نفت ایران را تحریم کرده ایم. کل اروپا چقدر دنیاست... حالا خوشی زیر دلشان زده. ببینید چه کسی ضرر می کند... اصلا چه کسی گفته که اقتصاد ما به قیمت ارز وابسته است؟» (جراید ۱۳۹۲/۱۱/۰۸)

حتی اگر بپذیریم که دلواپسان کنونی سه سال پیش مثل رئیس دولت دهم در این توهم به سر می بردند که این غرب است که از تحریم نفتی و بانکی ایران زیان می بیند و تحریم بهای نفت را دو و نیم برابر کرده به دویست و پنجاه دلار در هر بشکه می رساند و به این ترتیب تسریع در آمد ناشی از کاهش صادرات نفت جبران می شود. هم چنین اگر بپذیریم که آن زمان ارتباط بین اقتصاد ایران و قیمت ارز را درک نمی کردید و ادعای «استاد دوربرگردان» را در دور زدن تحریم ها باور کرده بودید، اما اکنون چه می گویید که هر نوآموز دبستانی می داند تحریم نفت بر بهای آن نیفزود و تحریم بانکی بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی و حتی ذخایر ارزی ما را در کشورهای خارجی بلوکه کرد. اکنون درآمدهای نفتی ایران از ماهیانه نه و هشت میلیارد دلار در سال ۹۰ به تقریبا نصف یعنی پنج و یک میلیارد دلار در سال 92 تقلیل داده است. در این فاصله دلار سه برابر شد. ارزش پول ملی به یک سوم سقوط کرد و مردم شاهد صعود سرسام آور قیمت کالاها بودند. سهم ملت از دور زدن تحریم ها نیز بزرگترین فساد اقتصادی ایران زمین بود. با توجه به این حقایق تلخ چرا از شکست مذاکرات خوشحال می شوید؟!

امام جمعه محترم مشهد
به اعتراف یکی از نمایندگان عضو جبهه پایداری توجه فرمایید: «در اواخر دولت احمدی نژاد چند نفر از وزیران در جلسات غیرعلنی اشک می ریختند و می گفتند که شما نمایندگان مجلس که می دانید وضع ما چگونه است چرا در جلسات علنی این گونه سخن می گویید... در تیرماه سال ۹۱ آمریکا هم بانک های دنیا را روی ما تعطیل کرد در نتیجه ما نمی توانستیم حتی یک دلار را به صورت بانکی جا به جا کنیم. آقای حسینی (وزیراقتصاد وقت) گفت که ما تنها توانستیم نصف پول خودمان را وارد کنیم.» (جراید ۱۳۹۲/۱۱/۲۴)

هم چنین مستحضرید که دولت آمریکا اعلام کرده است در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تحریم ها را تشدید خواهد کرد تا صادرات نفتمان حداقل به نصف وضعیت کنونی (یک چهارم قبل از تحریم) کاهش یابد. فکر می کنم درک این موضوع که در آن حالت درآمد نفتی کشور از پنج و یک میلیارد دلار در ماه به کمتر از ۴ و حتی شاید ۳ میلیارد دلار در ماه خواهد رسید. یا دوباره قیمت دلار جهش یافته و ارزش ریال مجددا سقوط خواهد کرد و موج جدیدی از گرانی و تورم کمرشکن به راه خواهد افتاد، نیاز به آی کیوی بالا نداشته باشد. پس چرا تداوم تحریم ها شما را مشعوف می سازد؟!

جناب آقای علم الهدی
شهادت آقای باهنر بیان گر این است که علت دلواپسی جنگ طلبان ایرانی نه توافق بد یا ضعیف ژنو است و نه این یا آن بند تفاهم نامه. هدف شکست مذاکرات است. به همین دلیل بسیاری از مردم دلواپس شده اند. اکنون معلوم شده که نگرانی حزب پادگانی و مؤتلفش جبهه تکفیری پایداری آن است که توافق نهایی ایران با ۱+۵ بر اعتبار دولت تدبیر و امید در داخل و خارج بیفزاید و حفظ فضای امنیتی و پلیسی را بسیار دشوار و پرهزینه و شاید هم ناممکن کند. تحریم طلبان وطنی را بیش از پیش منزوی کرده شکست سنگینی را بر آنان در انتخابات آتی وارد سازد. در نقطه مقابل طبق تحلیل آنان شکست مذاکرات، ایران و غرب را به رویارویی بیشتر می کشاند. اوضاع اقتصادی میهن و مردم را دست کم در کوتاه مدت به شدت وخیم می سازد. مردم را از تحقق برنامه های دکتر روحانی مأیوس کرده به تکفیری ها اجازه می دهد با یکه تازی در عرصه های اجتماعی و سیاسی به پیروزی در انتخابات دل ببندند. این که تلاش هایشان می تواند ثبات سیاسی و امنیت ملی، یک پارچگی سرزمینی و حتی بقای جمهوری اسلامی را به خطر اندازد و فشارهای بی سابقه بر مردم و به ویژه قشرهای محروم و کم درآمد تحمیل کند برای ماکیاولیست های نمازخوان اهمیت ثانویه دارد. آنان با عادی شدن روابط ایران با جهان مخالفند زیرا معتقدند موجب عادی شدن شرایط در داخل کشور می شود. اما شما چرا با این جریان همراهی می کنید؟!

امام جمعه محترم مشهد
زمانی که آقای احمدی نژاد در مناظره با مهندس موسوی ادعا کرد: «قطع نامه های شورای حکام (آژانس بین المللی انرژی اتمی) به لحاظ حقوقی بسیار مهم تر از قطع نامه های شورای امنیت است، شورای امنیت قطع نامه اش سیاسی است. اعتبار حقوقی ندارد اما شورای حکام قطع نامه اش حقوقی است و ما را ملزم می کند که کارهایی را انجام دهیم.» چهار سال از ریاستش بر دولت و تحریم ایران می گذشت. باوجود این هنوز نفهمیده بود که آن چه الزام آور است و ضمانت اجرایی دارد، بویژه اگر امریکا و اروپا موافق آن باشند، قطع نامه های شورای امنیت است. در خوش بینانه ترین نگاه باید گفت که جهل آقای احمدی نژاد و حامیانش فرصت طلایی در اختیار کاخ سفید قرار داد تا پرونده ایران را از آژانس به شورای امنیت ارجاع داده قطع نامه های متعددی علیه ما صادر کند و ایران و ایرانی را گرفتار تحریمی بی سابقه کند که به تعبیر رهبری «یک جنگ تمام عیار است.» در حالت بدبینانه و شاید هم واقع بینانه باید گفت که عده ای آگاهانه ایران را گرفتار تحریم کرده اند تا به اهداف خویش برسند به همان دلیل که امروز در آرزوی شکست مذاکراتند. به هر رو اکنون سکان دولت در دست فردی قرار گرفته که مصمم است با کلید تدبیر به این جنگ تمام عیار خاتمه دهد. اگر به هر دلیلی نمی خواهید کمکش کنید به احترام خواست قاطبه ایرانیان از جمله مردم شریف مشهد در کارش سنگ اندازی و کارشکنی نکنید و بگذارید این مذاکرات به فرجام برسد.

آقای علم الهدی
سود دنیا و آخرتتان در آن است که حساب خود را از جنگ طلبان طرفدار استبداد در ایران و طرفداران جنگ در جهان جدا کنید.

با احترام و آرزوی توفیق
سید مصطفی تاجزاده
خرداد ۹۳
زندان اوین