جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


موج سیاه وسیع فیس‌بوکی در اعتراض به “پنجشنبه‌ی سیاه ۳۵۰”

Posted: 18 Apr 2014 08:36 AM PDT

جرس: در پی انتشار فراخوانی در فیس‌بوک و در اعتراض به ضرب و شتم زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین در روز پنجشنبه، تعداد زیادی از ایرانیان عکس پروفایل فیس‌بوک خود را به رنگ سیاه تغییر دادند. همراهان این حرکت نمادین خواستار بازگشت زودهنگام چند ده زندانی بند ۳۵۰ از انفرادی به بند عمومی شده‌اند.  

تصاویر سیاه پروفایل پیوستگانِ به این موجِ اعتراضِ مدنی با این متن کوتاه همراه
است:

 

«در اعتراض به تهاجم بی‌شرمانه‌ی بی‌سابقه به بند ۳۵۰ اوین و اعلام همبستگی با این زندانیان بی‌دفاع، تا زمان خروج برادرانمان از سلول انفرادی تصویر ‍این پروفایل سیاه می‌‌ماند. اعتراضی جمعی و سرراست و صریح که هم به شکلی نمادین و ساده شدت ناراحتی ما را نشان می‌دهد و هم توجه سایر اهالی مجازستان را بیشتر جلب می‌کند. اگر افکار عمومی به این «اسراف در ظلم» واکنش مدنی مناسب نشان دهد احتمال تکرار ظلم مشابه کاهش می‌یابد یا حداقل هزینه‌اش بیشتر می‌شود.» 

آخرین وضعیت پرونده «مرتضوی» با شکایت جمعی از کارگران

Posted: 18 Apr 2014 08:16 AM PDT

جرس: وکیل‌مدافع جمعی از کارگران یک شرکت تولیدی در شهرستان چابهار گفت: برای ارائه پاره‌ای توضیحات 25 فروردین ماه در دادسرای کارکنان دولت حضور یافتم.  

 

خلیل بهرامیان در گفت‌وگو با ایسنا، در مورد آخرین وضعیت شکایت کارگران یک شرکت تولیدی در شهرستان چابهار از سعید مرتضوی، گفت: در رابطه با همین پرونده در دادسرا حضور یافتم و از من سئوالاتی شد.

 

وکیل‌مدافع جمعی از کارگران یک شرکت تولیدی در شهرستان چابهار درباره اتهامات سعید مرتضوی خاطرنشان کرد: برخی از اتهامات این فرد سوءاستفاده مالی و خیانت در امانت است.

 

بهرامیان با بیان این که پرونده مذکور در حال حاضر در شعبه 15 بازپرسی دادسرای کارکنان دولت است، یادآور شد: ظاهرا بخشی از این پرونده به یکی از نهادهای نظارتی ارسال شده تا تحقیقات لازم در رابطه با آن صورت گیرد.

 

پیش از این یکی دیگر از وکلای این پرونده به ایسنا گفته بود که برای پیگیری پرونده شکایت تعدادی از کارگران شرکت چابهار از سعید مرتضوی رییس سابق سازمان تامین اجتماعی به اتهام تصرف غیرمجاز در اموال دولتی، اختلاس و خیانت در امانت در دادسرای کارکنان دولت طرح شکایت کرده است. 

اجازه دهند با عزیزانمان ملاقات کنیم

Posted: 18 Apr 2014 07:54 AM PDT

خانواده رندانیان بند۳۵۰ در گفتگو با جرس؛
جرس- مژگان مدرس علوم: با گذشت یکروز از اتفاقات روز (پنج شنبه ۲۸ فروردین) در بند ۳۵۰ اوین تاکنون هیچیک از زندانیان نتوانسته‌اند با خانواد ه‌های خود تماس بگیرند، این در حالی است که مقامات قضایی ضرب و شتم زندانیان بند ۳۵۰ را تکذیب کرده‌اند.  

روز گذشته بیش از صد نفر از ماموران سپاه و اطلاعات از ساعت ۹ صبح با هجوم به بند به بهانه بازرسی اتاق‌های بند، زندانیان را به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار دادند و ۳۲ تن از زندانیان را با گذراندن از تونل وحشت و مجروح کردن به نقاط نامعلومی منتقل کردند و تاکنون از سرنوشت و سلامت آن‌ها اطلاعی در دست نیست.


پس از اظهار نظر رئیس سازمان زندان، علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی طی یادداشتی در سایت «قانون آنلاین» خطاب به مسئولان قضایی و اطلاعاتی از رئیس سازمان زندان‌ها خواهان توضیح شده است. او گفته «لااقل خانواده‌های این زندانیان سیاسی باید در جریان قضیه قرار بگیرند و اگر برخی از آن‌ها به بیمارستان منتقل شده‌اند اجازه ملاقات به خانواده‌هایشان داده شود. معلوم نیست چرا شدت عمل نشان داده شده و عده‌ای مصدوم و عده‌ای به زندان انفرادی منتقل شده‌اند. شاید برخی نهادهای اطلاعاتی موازی وزارت اطلاعات برای ایجاد مشکل برای دولت جدید دست به این اقدام زده‌اند. به هر حال در اینجا قوه قضائیه، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند و رئیس جمهور هم باید از حقوق شهروندان دفاع کند. ما این مسئله را در مجلس پیگیری و از وزیر دادگستری سئوال خواهیم کرد. کسانی که این اتفاق را تکذیب می‌کنند اجازه دهند خانواده‌های این زندانیان با آن‌ها ملاقات کنند تا حقیقت روشن شود.»


جرس با هدف آگاهی از وضع خانواده‌های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ با برخی از آن‌ها گفتگو کرده است.


مرام و مسلک انسانی کجاست؟!


معصومه دهقان، همسر عبدالفتاح سلطانی با ابراز نگرانی شدید از آخرین وضعیت همسر و دیگر مجروحان روز پنچ شنبه در زندان اوین می‌گوید:


«دیروز وقتی اخبار ضرب و شتم زندانیان بند ۳۵۰ را در سایت‌ها دیدم به شدت شوکه شدم و تا ساعت ۳ نصف شب از شدت نگرانی نتوانستم چشم روی هم بگذارم و واقعا متاسف شدم از اینکه کسانی که اینقدر ادعای خدا و پیغمبر می‌کنند، زندانی‌ها را دست بسته در چاردیواری زندان اینچنین می‌زنند؛ کاری که در زمان شاه هم با زندانیان صورت نمی‌گرفت. شیشه به طرفشان پرتاب می‌کنند و این زندانیان بی‌گناه هم که وسیله دفاعی از خود ندارند چگونه در مقابل این برخورد‌ها از خود دفاع کنند.


اگر زندانیان هر کاری هم کرده باشند برایشان دادگاه تشکیل دهند و از زندانیان شکایت کنند اما حق ندارند که زندانیان را کتک بزنند. ضرب و جرح زندانیان در کدام قانون نوشته شده است؟ در کجای مرام و مسلک انسانی این برخورد‌ها پسندیده است؟


تمام مسئولیت جان و سلامت عزیزان دربند ما بر عهده قوه قضاییه است. شنیدم که ماموران وزارت اطلاعات هم در این ضرب و شتم‌ها بوده‌اند و واقعا متاسفم و امیدوارم آقای روحانی هر چه سریع‌تر این مسئله را پیگیری کنند و هر کسی را که بانی و باعث این اقدامات بوده را محاکمه کنند. مخصوصا به وضعیت زندانیان عزیز ما که دسترسی به آن‌ها نداریم رسیدگی کنند و از وضیت آن‌ها به خانواده‌ها خبر دهند. اگر این اخبار صحت دارد به وضعیت آن‌ها رسیدگی درمانی شود و اگر دروغ است بگذارند زندانیان به خانواده‌هایشان زنگ بزنند و از سلامتی خود خبر دهند.


مسئولین با این اقدامات و بی‌خبری دارند خانواده‌ها و اقوام و آشنایان و اسیران دربند ما را مجازات می‌کنند و شکنجه می‌دهند. باز از مسئولین می‌پرسم:
در کدام قانون اجازه چنین برخوردهایی نوشته شده است؟
مرام انسانی کجاست؟
آزادگی کجاست؟
انسانیت کجا رفته است؟
مسئولین باید پاسخگو باشند. ما منتظریم ببنیم مسئولین چه پاسخی برای این فاجعه دارند؟ پنج شنبه خونین را تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد. در این ۵۶ سال که از عمرم می‌گذرد تاکنون چنین فاجعه‌ای را نشنیده بودم که در زندان زندانیانی را که اسیر هستند این گونه مورد ضرب و شتم قرار دهند.


آقایان که می‌گفتند اسیران صدام را آب و غذا می‌دادند و با آن‌ها بدرفتاری نمی‌کردند حالا باید ثابت کنند که حرفشان درست بوده یا نه؟ آیا این رفتاری است که با اسیران دارند، خب این زندانیان هم اسیر و گروگان هستند.
اول اینکه حکم زندانیان ناعادلانه است و اعاده دادرسی نشده و حکم نادرست است و اگر حکم درست است دادگاه علنی برگزار کنند تا آن‌ها از خود دفاع کنند و بعد حکم بدهند. الان که آن‌ها را محکوم کرده‌اید و ناعادلانه به زندان انداخته‌اید باید از جسم و جان این زندانیان مراقبت کنید. آیا این گونه از زندانیان مراقبت می‌کنند؟!


ما عزیزان خود، همسران و فرزندان خود را سالم تحویل دادیم اما الان هر کدامشان یکسری مشکلات جسمانی و مریضی دارند و تازه معلوم نیست با اتفاقات روز گذشته چه بر سرشان آمده، زنده هستند یا نه؟»


روز پنج شنبه بند ۳۵۰ مانند سال ۸۸ صحنه جنگ بود


طاهره طاهریان، مادر عماد بهاور که به شدت منقلب و نگران بود با بیان اینکه مسئولین باید پاسخگوی این برخورد‌ها باشند، به جرس گفت: «از دیروز به هر کجا که مراجعه کردیم هیچکس تاکنون پاسخگوی خانواده‌ها نبوده است. اگر یکی از زندانیان می‌توانست با خانواده خود تماس بگیرد کافی بود تا خانواده‌های نگران آرام شوند. مسئولین می‌گویند هیچ اتفاقی در زندان نیافتاده است اگر راست می‌گویید اجازه دهید یک زندانی با خانواده‌اش تماس بگیرد. تمام خانواده‌ها نگران هستند و نمی‌دانند چه باید بکنند؟ یکی دستش شکسته، یکی سرش شکسته، یکی رگش پاره شده و... و تمام این‌ها باعث شده که خانواده‌ها از نگرانی و ناراحتی داغون شوند تا روز شنبه که به زندان و مراجع دیگر مراجعه کنیم تا ببنیم آیا کسی جواب ما را می‌دهد یا نه؟»


تمام مسئولین باید جوابگو باشند، از قوه قضاییه، سازمان زندان‌ها، وزیر دادگستری و وزیر اطلاعات گرفته تا رئیس جمهور همگی مسئولیت دارند و باید پاسخگو باشند. اصلا امنیت در زندان وجود ندارد و هر لحظه باید منتظر کشته شدن یک ستار بهشتی دیگر باشیم و بعد هم بگویند قتل غیر عمد بوده و هیچکس زیر بار کشته شدن عزیزانمان نرود. الان ما چطور از امنیت جان عزیزانمان اطمینان حاصل کنیم؟
ما هنوز متحیرم که چطور به زندان هجوم می‌آورند و عزیزان و بچه‌هایی که چند سال در زندان هستند را اینگونه ضرب و شتم می‌کنند! از همه مسئولین می‌خواهیم پیگیری کنند و جواب قطعی به ما بدهند. آخر این چه حرفی است که اتفاقی در زندان نیافتاده است!


مگر ممکن است اتفاقی نیفتد و چنین اخباری بدون دلیل از زندان بیرون بیاید، تا به حال هم که اخباری که بیرون آمده نادرست نبوده است. این همه اخباری که از زندان بیرون می‌آید که نمی‌شود بی‌دلیل و دروغ باشد. مسئولین که مدعی هستند دروغ است فقط به یک زندانی اجازه دهند تا با خانواده‌اش تماس بگیرد.


آنچه که ما شنیدیم این بود که روز پنج شنبه بند ۳۵۰ صحنه جنگ بوده است و اتفاقات سال ۸۸ در بند ۳۵۰ تکرار شده است. اگر یکی از باتوم‌ها به سر زندانی می‌خورد و در جا کشته می‌شد چه کسی می‌خواست جواب دهد؟ حتی الان نمی‌دانیم عماد و دیگر زندانیان سیاسی بند در چه شرایطی بسر می‌برند و حالشان چطور است؟ هر دفعه به یک بهانه وارد زندان می‌شوند این گونه ایجاد ناراحتی می‌کنند و بعد هیچکس هم پاسخگو نیست.
خانواده‌های زندانیان سیاسی از تمام مسئولین می‌خواهند پیگیر حوادث روز پنج شنبه در بند ۳۵۰ اوین باشند و از تکرار این اتفاقات و برخورد‌ها جلوگیری کنند زیرا ما بچه‌هایمان را به دست این‌ها سپردیم و اگر حکم ناعادلانه خود را هم می‌گذرانند باید از حقوق و جان آن‌ها حفاظت شود.»


قتل عام زندانیان سیاسی به شکل خزنده و خاموش


عطیه طاهری، همسر سعید متین‌پور نیز با نگرانی زیاد از بی‌خبری از وضعیت زندانیان بند ۳۵۰ می‌گوید: «بعد از چند سال درد و رنج باز آقایان مسئولین بنا ندارند با اسرای داخل زندان حداقل قوانین را مراعات کنند. هر بار به بهانه‌ای زورآزمایی می‌کنند و قدرت خود را به رخ زندانیان و خانواده‌های بی‌پناه آن‌ها می‌کشند. از دیروز که این خبر را شنیدم یک لحظه آرام ندارم. ما منتظر بودیم این عزیزان آزاد شوند و اکثر آن‌ها در ماههای پایانی حکم ناعادلانه خود هستند اما معلوم نیست آیا جان سالم به در خواهند برد یا نه؟ »
ما اخبار را از طریق سایت‌ها می‌شنویم و حتی اجازه نمی‌دهند با تلفن اطلاعی به خانواده‌ها داده شود و آن‌ها از نگرانی در بیایند. وضعیت بسیاری از زندانیان بسیار وخیم گزارش شده و برخی هم اصلا معلوم نیست در بند ۲۴۰ هستند، یا بیمارستان و یا جای دیگر...
یعنی جدای سنگینی سال‌ها زندانی که عزیزان و خانواده‌ها دارند متحمل می‌شوند هرازگاهی هم چنین شوک‌هایی وارد می‌کنند که نمی‌دانیم به کجا شکایت ببریم و از چه مرجعی پیگیر امنیت و سلامت عزیزانمان باشیم.
واقعا فکر می‌کنم مسئولین عزم گرفته‌اند زندگی یک عده را نابود کنند و بر این تصمیم خود پافشاری می‌کنند. تصمیم دارند کاری کنند که حتی فردی هم که دوران محکومیت ناعادلانه خود را می‌گذراند چنان بلایی بر سرش بیاورند که دیگر بعد از دوران حبس نتواند به زندگی عادی خود بازگردد. حتی به حداقل ترین‌های زندانیان که تختخوابش است رحم نمی‌کنند و‌گاه و بیگاه وارد اتاق‌هایشان می‌شوند و تخت‌هایشان را تجسس می‌کنند که این نوع برخورد‌ها و اقدامات جزو کثیف‌ترین کارهایی است که مسئولین می‌توانند انجام دهند.


در شرایطی هستیم که مثلا برخی اوقات یک نفر را اعدام می‌کنند و خیلی سر و صدا می‌شود اما کاری که با عزیزان اسیر ما می‌کنند به شکل خزنده و خاموش دارند آن‌ها را قتل عام می‌کنند. وگرنه در خصوص چرایی این برخورد‌ها تعریف دیگری برایم متصور نیست جز اینکه بگویم آن‌ها را بطور خزنده دارند نابود می‌کنند.
وقتی بطور متعدد به حریم خصوصی زندانیان تجاوز می‌کنند و یکباره صد نفر گارد ویژه وارد بند می‌شوند نوعی تجاوز به حداقل حریم خصوصی زندانیان است. وقتی بطور مکرر این برخورد‌ها را انجام می‌دهند می‌خواهند زندانیان را خرد و نابود کنند البته واقعیت همیشه نشان داده که اینگونه عملیات نتیجه عکس دارد و زندانیان از روحیه بالایی برخوردار هستند اما این برخورد‌ها باعث می‌شود زندانی هیچگاه به زندگی عادی بازنگردد.


بعد از روی کار آمدن دولت جدید کمی امیدواری در من ایجاد شد که شرایط تغییر کند و حتی نامه‌ای به آقای علوی نوشتم و ایشان هم دستور پیگیری دادند و قبل از عید با مرخصی سعید موافقت کردند و وثیقه هم گرفتند اما الان این برخورد‌ها نشان می‌دهد که بخشی از حاکمیت همچنان دست از کارهای فراقانونی خود نمی‌خواهد بردارد.
به نظر می‌رسد یک دست نامریی هست که همواره می‌خواهد به دلایل مختلف به افراد بفهماند که قانون در این کشور معنا ندارد و یک قدرت بر‌تر وجود دارد که هر چه بخواهد انجام می‌دهد.»


این برخورد‌ها نوعی کینه توزی و خارج از حالت تعادل است


برادر مصطفی ریسمان باف نیز در ادامه با بی‌خبری کامل از وضعیت برادر خود می‌گوید: «اصلا از شنیدن این اخبار شوکه شده‌ام و خانواده هم خبری ندارند. واقعا با حیوان هم چنین برخوردی نمی‌کنند که با عزیزان دربند ما انجام می‌دهند. به نظر من این برخورد‌ها بیشتر سیاسی و نوعی فشار بر مردم است. »
معمولا دولت وظیفه دارد آرامش و رفاه مردم را فراهم کند اما این برخورد‌ها با بخشی از مردم اینجامعه که در زندان هستند و همچنین نگرانی خانواده‌هایشان چیز دیگری را نشان می‌دهد. این برخورد‌ها ناشی از نوعی کینه توزی می‌شود و واقعا از حالت تعادل خارج شده است. مسئولان یا از این کار‌ها لذت می‌برند و یا واقعا با مردم دشمنی دارند وگرنه فرض دیگری وجود ندارد.
البته از آقای روحانی در این زمینه نمی‌شود زیاد انتظار داشت چون در این مدت کوتاه که بر روی کار آمده‌اند دارد نابسامانی‌های دولت قبل را جمع و جور می‌کند اما مسئولینی که مستقیما به این بخش مربوط می‌شوند می‌توانند مانع چنین اتفاقاتی شوند.
به هر حال به نظر می‌رسد در این زمینه جناحی عمل می‌شود و زندانیان را مورد آزار قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که یک جریان سیاسی وجود دارد و در این میان زندانیان و خانواده‌های آن‌ها که منتظر آزادی عزیزان دربند خود هستند اذیت می‌شوند.
متاسفانه در مملکت ما جرم سیاسی از آدم کشتن هم بالا‌تر رفته و جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است! البته به گونه‌ای هم جرم سیاسی را تعریف می‌کنند که هر جور که به نفع است از آن استفاده و اقدام کنند.»

 

با یك ملاقات حضوری به خانواده زندانیان این بند، حقیقت روشن می‌شود

Posted: 18 Apr 2014 07:45 AM PDT

احمد پورنجاتی با اشاره به تکذیب رئیس سازمان زندان‌ها
جرس: احمد پورنجاتی با اشاره تکذیب رئیس سازمان زندان‌ها درباره ضرب و شتم زندانیان سیاسی نوشت: چرا به روش سفسطه چی های كلیسای قرون وسطی در باره ی تعداد دندان های اسب، جر و بحث كنیم؟!اجازه بدهید دندان های اسب را بشماریم!با یك ملاقات حضوری به خانواده ی زندانیان این بند، حقیقت روشن می شود.  

 

متن کامل نوشته احمد پورنجاتی که در صفحه فیس بوک وی منتشر شده در ادامه آمده است:

 

جناب رییس سازمان زندان ها!
می گویید در بند 350 هیچ خبری نبوده؟ در گیری نبوده ،كسی را كتك نزده اند؟ خبر های منتشر شده همه شایعات ضد انقلاب و دشمنان نظام است؟
بسم الله. این كه كاری ندارد. چرا به روش سفسطه چی های كلیسای قرون وسطی در باره ی تعداد دندان های اسب، جر و بحث كنیم؟!
اجازه بدهید دندان های اسب را بشماریم!
با یك ملاقات حضوری به خانواده ی زندانیان این بند، حقیقت روشن می شود.
البته خواهش می كنم اگر رییس یا برخی اعضای كمیسیون امنیت ملی مجلس خواستند برای بررسی و تحقیق بیایند ، راهشان ندهید كه این جماعت،به گواهی سابقه ی مكرر، كور نكنند ، شفا نمی دهند!
آنگاه آیا كسی حاضر است پیامد های مسؤولیت كارش را بپذیرد؟!
البته من و بسیاری از كسانی كه سابقه ی زندان سیاسی پیش از انقلاب دارند، لابد نمونه های "باتوم نوازی" دسته جمعی توسط ماموران معذور زندان شاه را به خاطر داریم كه به بهانه های مختلف تشریف می آوردند و وقتی خبر به بیرون زندان و خانواده ها می رسید، یا به كلی منكر می شدند و با با "انگ شورش" سر و ته قضیه را درز می گرفتند..... 

انتقال ناگهانی ارژنگ داوودی از زندان بندر عباس به تهران

Posted: 18 Apr 2014 07:45 AM PDT

جرس: ارژنگ داوودی زندانی سیاسی دیروز پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه، از زندان بندرعباس به تهران منتقل شده است. تاکنون مشخص نشده که وی به کدام زندان در تهران و به چه دلیلی انتقال یافته است.  

 

به گزارش خبرگزاری دیدبان حقوق بشر کردستان، ارژنگ داوودی زندانی سیاسی سالخورده دیروز پنج‌شنبه 28 فروردین‌ماه ۱۳۹۳، بدون اطلاع قبلی و به صورت ناگهانی از زندان بندر عباس به تهران منتقل شد. این انتقال پس از ماه‌ها حبس انفرادی و ایزوله بودن این زندانی صورت گرفته و تاکنون محل نگهداری و دلیل انتقال وی اعلام نشده است.

 

گفته می‌شود در طول زمان زندان برای این زندانی سیاسی احکام جدیدی همچون "تبلیغ علیه نظام و محاربه از طریق هواداری با یکی از گروه‌های مخالف حکومت از داخل زندان به‌وسیله نگارش مانیفست ضد نظام جمهوری اسلامی" صادر شده است.

 

این زندانی سیاسی پیش‌تر به اتهام راه‌اندازی و تاسیس «جنبش آزادی ایرانیان» و همچنین «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» محاکمه شده بود.

 

این در حالی است که اتهامات دیگری همچون توهین به رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مسوولین نظام و روحانیون، توهین به مقدسات، و همکاری با خبرنگار کانادایی «جین کوکان» برای ساخت فیلم مستند «ایران ممنوع» نیز در پرونده ارژنگ داوودی وجود دارد. مجموعه این اتهامات ۱۵ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی را برای ارژنگ داوودی به همراه داشته است.

 

زندانی سیاسی ارژنگ داوودی از اوایل تیرماه 1391، از بند ۱۲ زندان رجایی شهر کرج به انفرادی‌های بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و پس از ۱۲۷ روز انفرادی در این بند به زندان بندر عباس تبعید شد. وی از ۱۹ آبان‌ماه 1392 تاکنون هیچ‌گونه تماس تلفنی و یا ملاقاتی با خانواده‌اش نداشته است و به‌ دستور بازجویان وزارت اطلاعات، از تماس با خانواده و ملاقات با آنها منع شده است و همچنین او با هیچ زندانی و حتی ماموران نگهبانش حق صحبت کردن را ندارد. بازجویان وزارت اطلاعات با این شیوه غیر انسانی او را تحت شکنجه‌های روحی قرار داده‌اند.

 

این زندانی سیاسی سالخورده از سال ۱۳۸۲ تاکنون در زندان به‌سر می‌برد و در تمام طول محکومیت خود از حق مرخصی محروم بوده است. وی در این مدت بارها به شکنجه‌گاه‌های مختلف وزارت اطلاعات برده شده و ماه‌ها در سلول‌های انفرادی، تحت شکنجه‌های جسمی و روحی بازجویان قرار گرفته است.

گفتنی است بازجویان وزارت اطلاعات برای تحت فشار قرار دادن ارژنگ داوودی، همسر وی را دستگیر و ۴ ماه در سلول‌های انفرادی تحت شکنجه‌های جسمی و روحی قرار داده بودند. 

قاضی سراج: خاوری به دادگاه وکیل معرفی کرد

Posted: 18 Apr 2014 07:45 AM PDT

جرس: رئیس سازمان بازرسی با تشریح آخرین وضعیت پرونده حادثه جمهوری و آب پردیس و رد مال مه آفرید گفت: محاکمه محمود خاوری با توجه به اینکه وی وکیل معرفی کرده ، دیگر به صورت غیابی نخواهد بود.  

 

به گزارش مهر، ناصر سراج در در پاسخ به خبرنگار مهر درباره محاکمه خاوری اظهار داشت: هر زمان محاکمه وی آغاز شود در خصوص آن اطلاع رسانی خواهد شد. این متهم به دادگاه وکیلی را معرفی کرده که با توجه به معرفی وکیل محاکمه و رای به صورت غیابی نخواهد بود.

 

وی درباره حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری و مرگ دو زن در جریان آن نیز گفت: تحقیقات در این پرونده تمام شده و پرونده را همراه گزارش سازمان بازرسی به دادستانی، وزارت کشور و شورای شهر فرستادیم.

 

رئیس سازمان بازرسی در خصوص ماجرای آب پردیس که باعث مسمومیت تعداد زیادی از ساکنان این شهر شد نیز اظهار داشت: تحقیقات در این زمینه تمام نشده و با توجه به اینکه گزارشات محرمانه است اجازه نداریم آن را منتشر کنیم.

 

خبرنگاری پرسید "شنیده می شود حکم اعدام مه آفرید اجرا نخواهد نشد این موضوع صحت دارد؟" که سراج در پاسخ گفت: هر حکمی صادر و قطعی شود اجرا می شود. وضعیت رد مال مه آفرید نیز تا کنون خیلی خوب پیش رفته تا بعد ببینیم چه می شود. 

 

اختصاصی جرس؛ نامه زندانیان بند ۳۵۰ درباره حمله خونین گارد ویژه

Posted: 18 Apr 2014 05:15 AM PDT

حال مجروحان وخیم گزارش شده است
جرس: یک روز پس از حمله به زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین٬ تعداد ۱۰ نفر از سوی بازرسی به زندان آمدند و فیلم دوربین‌های داخل زندان را چک کردند و آن‌ها را با خود بردند و از افسر نگهبانان در این باره سوالاتی پرسیدند. 

به گزارش جرس این بار با زندانیان برخوردی صورت نگرفت. زندانیان سیاسی هم اکنون از گرفتن غذای زندان امتناع می‌کنند و اعلام کرده‌اند تا زمان مشخص شدن وضعیت ۳۲ تن از هم بندی‌های خود که از سرنوشت آن‌ها اطلاعی در دست نیست از گرفتن غذا امتناع خواهند کرد.

بند ۳۵۰ اوین روز (پنج شنبه ۲۸ فروردین) شاهد بی‌سابقه‌ترین برخورد و ضرب و شتم زندانیان سیاسی بود. تعداد بسیار زیادی از ماموران سپاه و اطلاعات از ساعت ۹ صبح با هجوم به بند به بهانه بازرسی اتاق‌های بند، زندانیان را به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار دادند و ۳۲ تن از زندانیان را به نقاط نامعلومی منتقل کردند و تاکنون از سرنوشت آن‌ها اطلاعی در دست نیست.

گزارش شاهد عینی از وضعیت مجروحان حادثه پنج شنبه بند ۳۵۰

آخرین اخبار از وضعیت مجروحان بد حال که در جریان وقایع پنج شنبه زندان اوین سر و کارشان به بهداری زندان افتاده است حکایت از برخوردهای امنیتی و عدم اعزام آن‌ها به بیمارستان به دلیل وضوح جراحات دارد. بر این اساس٬ صبح جمعه بیمارانی که قصد رفتن به بهداری را داشتند با این پاسخ از سوی افسر نگهبان مواجه شدند که  پزشکان به بهداری بند ۷ اعزام شده‌اند و امکان رسیدگی به بیماران عادی وجود دارد. بند ۷ و ۲۴۰ دارای بهداری مجهز و مشترک است که اعزام پزشک بهداری به آنجا نشان از کار پرتراکم پزشکان در روز جمعه دارد.

همچنین گزارش‌ها حاکی از آن است که وضعیت جسمی اسدالله هادی که پیش از بازگشت به زندان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود بر اثر ضربات وارده به وخامت گراییده است و هنوز به بیمارستان اعزام نشده است.
گزارش دریافتی از بهداری اوین نیز حاکی از آن است که دو مجروح بستری در بهداری یعنی آقایان امید بهروزی و اسماعیل برزگری با دستبند و پایبند به تخت بهداری زنجیر شده اند و از تماس آن‌ها با سایر زندانیان حاضر در بهداری جلوگیری می‌شود و به همین دلیل با ورود هر زندانی به بهداری٬ آنان وضعیت خود را شرح می دهند تا به هم بندیهایشان در ۳۵۰ انتقال یابد.

بر اساس این گزارش٬ اسماعیل برزگری در حالیکه از درد می‌نالیده، فریاد زده است که دو دنده‌ام را شکسته‌اند و تنها کاری که اینجا برایم انجام دادند این بوده که عکس رادیوگرافی انداخته‌اند اما ماموران اطلاعات اجازه اعزام به بیمارستان جهت درمان را نمی‌دهند. امید بهروزی نیز که از نواحی مختلف دچار بریدگی و خونریزی شده بود به تخت بسته شده و فشار خون او ۸ روی ۴ است که نشان از وضعیت بسیار وخیم او دارد و از هر کسی که در بهداری بوده استمداد می‌کند.

بر اساس اظهارات این دو بیمار مجروح٬ دکتر شعبانی که به هنگام مرگ هدی صابر متصدی بهداری اوین بوده است (اشاره با ماجرای سال ۹۰ و بردن هدی صابر به بهداری و ضرب و شتم او در بهداری) پنجشنبه شب حاضر به تهیه و تنظیم گزارش جراحات بیماران تحویلی نشده در حالی که به طور معمول به هنگام تحویل مجروحان این اطلاعات ثبت می‌شود.

بر اساس گفته‌های این دو بیمار (امید بهروزی و اسماعیل برزگر) شامگاه پنجشنبه مقادیر زیادی وسایل زخم بندی و پانسمان بدون حضور پزشک بهداری به بند ۲۴۰ ارسال شده است.

تفاوت‌های بازرسی روز پنج شنبه خونین با بازرسی‌های معمول

همچنین متن نامه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در خصوص تفاوت‌های بازرسی روز پنج شنبه خونین با بازرسی‌های معمول در اختیار جرس قرار گرفته است که در پی می‌آید:


بر خلاف ادعای مسئولان سازمان زندان‌ها مبنی بر اینکه بازرسی زندان را روندی قانونمند و عادی قلمداد می‌کنند این تهاجم خونین به بند ۳۵۰ تفاوت‌های چشمگیری با دفعات پیشین داشت. این تفاوت را می‌توان به شرح ذیل لیست کرد:

تفاوت ماموران بازرسی یعنی لباس شخصی‌ها با ماسک و عینک دودی: برخلاف بازرسی‌های معمول بند ۳۵۰ که از سربازان و پاسداران با نام و نام خانوادگی استفاده می‌شد٬ در بازرسی‌های صورت گرفته در پنج شنبه ۲۸ فروردین ماه حدود ۴۰ نفر از لباس شخصی‌ها مسلح به باتوم و درشت هیکل حضور داشتند که پیش‌تر در بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و دو الف سپاه در جریان نقل و انتقالات زندانیان و یا جلسات بازجویی حاضر بودند. این عده با آغاز درگیری عمدتا در جریان زد و خورد‌ها و برخورد با زندانیان فعال بودند. حداقل ۱۰ تن از آنان در کار فیلم برداری از زوایای مختلف درگیر‌های بودند و همانها در پایان عده‌ای از زندانیان را از سایرین جدا کرده و پس از ضرب و شتم به نقاط نامعلومی انتقال دادند.

تفاوت در سطح تخلفات: برخلاف بازرسی‌های معمول که تخت‌ها و وسایل زندانیان به تفکیک مورد بازرسی قرار می‌گرفت و پس از یافتن اقلامی مانند‌ «ام پی تری» یا شاید «تلفن همراه» به دقت مشخصات آن و مالک آن در صورت جلسه ثبت می‌شد این بار معلوم نیست با چه هدفی سخن از ده‌ها موبایل و دستگاه‌ام پی تری کشف شده و اقلامی دیگری که صاحب آن‌ها معلوم نیست. از همین رو در خصوص در کشف آن اقلام در اتاق‌های بند ۳۵۰ تردیدهای جدی وجود دارد. (این اقلام در حالی از سوی مقامات زندان غیرقانونی خوانده می‌شود که اکنون در تمام زندان‌های دنیا این اقلام به صورت قانونی در فروشگاههای زندان فروخته می‌شود و حتی ارتباط با خانواده‌ها از طریق تلفن که سالهاست از سوی دادستانی و مقامات امنیتی برخلاف قانون از زندانیان گرفته شده است.)

تفاوت در برخورد با خاطیان: برخلاف بازرسی‌های معمول که پس از پایان بازرسی٬ صاحبان اقلام ممنوع به فاصله یکساعت به بند انفرادی انتقال می‌یافتند در بازرسی روز پنج شنبه هنوز مالکان اقلام به اصطلاح ممنوع در بند حضور داشته و به جای آن سی و دو تن از زندانیان به جرم مخالفت با اقدامات غیرقانونی و قلدرمابانه ماموران و ایستادگی در مقابل اقدامات خلاف قانون آن‌ها بدون هیچ حکم قانونی به نقاط نامعلوم انتقال یافتند. لازم بذکر است ساکنان اتاق‌هایی که حاضر به ترک اتاق نشدند به هیچ وجه مانع کار بازرسی نشدند زیرا بازرسی ماموران در حضور خود را حق قانونی خود می‌دانستند. با صدور دستور از بلندگو ضرب و شتم شدید زندانیان داخل بند و در حالیکه بقیه زندانیان بند ۳۵۰ در حیاط محصور بودند ده‌ها سرباز با باتوم و چماق تازه نفس وارد شده بودند آغاز شد.

تفاوت در ابرزارهای بازرسی: در حالی که در بازرسی‌های قبلی ماموران با کمک لوازم الکترونیک نسبت به کشف اقلام الکترونیکی به اصطلاح ممنوع می‌پرداختند و در ‌‌نهایت با بازرسی تک تک لوازم به صورت فیزیکی بازرسی را به پایان می‌بردند اما در بازرسی روز پنج شنبه آنچه بیش از همه مشهود بود حجم زیاد دوربین‌های فیلم برداری که بطور مرتب روشن و خاموش می‌شد و بطور کارگردانی شده و به صورت گزینشی از وقایع فیلم برداری می‌شد.

سری به بند ۳۵۰ بزنید تا خون‌های ریخته ۲۸ فروردین ۹۳ را ببینید

Posted: 17 Apr 2014 10:39 PM PDT

همسر امین چالاکی :
جرس: سمیه عالمی پسند همسر امین(پیمان) چالاکی در پی حضور نیروهای گارد شورش و ضرب و شتم زندانیان سیاسی در بند ۳۵۰ زندان اوین، در شکواییه‌ای نوشته است: آقای رییس جمهور همسر من در دولت شما در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته. چطور دستگاه اطلاعاتی و وزارت دادگستری شما در برابر این اتفاق سکوت کرده و توضیحی ندارد؟ قرار شما در زمان انتخابات این نبود؟  

 

وی در شکوائیه‌ی خود آورده است: آقای دولت آبادی، دادستان محترم تهران، که درهای اتاق شما چندسال است به روی ما بسته شده ، لااقل به مردم توضیح دهید که این روزها داد چه کسانی را می ستانید . زندانیان سیاسی، مردم این سرزمینند که برای نجات کشور از دستهای بی کفایت دولت احمدی نژاد سنگ به سینه زدند .همان دولتی که کشور را به خاک سیاه نشاند و حالا همه شما به آن معترفید. گاهی هم برای انکه در برابر خدا برای مسئولیتی که به عهده گرفته اید پاسخی داشته باشید، سری به بند 350 بزنید تا خونهای ریخته 28 فروردین 93 را ببینید.


متن کامل این مطلب که به جرس ارسال شده است، در ادامه مي آيد :

 

باز هم خبر ضرب و شتم در بند 350 اوین. اما این بار وحشیانه تر از هر بار. در تمام این سالها همیشه با خودم مرور می کردم از کسی توقعی نیست .باید صبر کرد.باید سکوت کرد تا صبر و آرامش همه چیز را درست کند اما دیگر گله دارم.
گله دارم از مراجع عظامی که سکوت کرده اند در برابر این همه ظلم. در کدام قاموس و مذهب با اسیر وزندانی بی دفاع که در حال گذران حکم آن هم با بی عدالتی مطلق بوده است، چنین می کنند که در نظام جمهوری اسلامی چنین است! تکلیف دفاع از انسانیت و اخلاق علوی چطور از عهده بزرگان دین ساقط شده ؟
از دولت آقای روحانی گله مندم.آقای رییس جمهور همسر من در دولت شما در زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته. چطور دستگاه اطلاعاتی و وزارت دادگستری شما در برابر این اتفاق سکوت کرده و توضیحی ندارد؟ قرار شما در زمان انتخابات این نبود؟
آقای دولت آبادی، دادستان محترم تهران، که درهای اتاق شما چندسال است به روی ما بسته شده ، لااقل به مردم توضیح دهید که این روزها داد چه کسانی را می ستانید . زندانیان سیاسی، مردم این سرزمینند که برای نجات کشور از دستهای بی کفایت دولت احمدی نژاد سنگ به سینه زدند .همان دولتی که کشور را به خاک سیاه نشاند و حالا همه شما به آن معترفید. گاهی هم برای انکه در برابر خدا برای مسئولیتی که به عهده گرفته اید پاسخی داشته باشید، سری به بند 350 بزنید تا خونهای ریخته 28 فروردین 93 را ببینید.
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی که با رای مردم به مجلس راه یافته اید ، ما شما را به عنوان نماینده خود انتخاب کردیم تا از آن جایگاه و تریبون برای دفاع از حقوق ما برخیزید. نمی دانم امروز کجا بودید. همسران و پدران و برادران ما امروز در زندان اوین مورد هجوم وحشیانه عده ای قرار گرفته اند که نمی دانیم از کجا دستور گرفته اند .آیا باز هم سکوت را برای حفظ کرسی هایتان ترجیح می دهید؟
کاش اینطور نبود و شما نمایندگان و خدمتگزاران به مردم به جای اندیشیدن به حفظ صندلی قدرت کمی هم در کنار مردم بودید. ولی با تاسف باز هم ما هستیم و مردم و دوستانی که همیشه همراهمان بوده اند .یقین دارم که هموطنان ما فراموش نمی کنند این عزیزان را و فشارهای وحشیانه و ظالمانه وارد شده بر آنان را. حق استفاده از تلفن ارتباطی برای جرایم قتل و سرقت و قاچاق و .... آزاد است اما برای ما ممنوع . استفاده از مرخصی و ملاقات حضوری فقط گاهی و با صلاحدید حضرات شاید صورت پذیرد که البته در مواردی هنوز بعد از 4 سال این صلاح دیده نشده ! و خلاصه دهها مورد دیگر از جمله قانون آزادی مشروط و قانون تجمیع که در مورد زندانیان سیاسی اعمال نشده و نخواهد شد.
اما ایمان دارم روزگار چنین نخواهد ماند و همانطور که خداوند وعده کرده روزی ریشه ظلم را از زمین برخواهد کند و آن روز روسیاهان و روسفیدان مشخص خواهند شد و من همه را به همان روز واگذار می کنم. 

اختصاصی جرس؛ نامه زندانیان بند ۳۵۰ درباره حمله خونین گارد ویژه

Posted: 17 Apr 2014 03:25 PM PDT

حال مجروحان وخیم گزارش شده است
 جرس: یک روز پس از حمله به زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین٬ تعداد ۱۰ نفر از سوی بازرسی به زندان آمدند و فیلم دوربین‌های داخل زندان را چک کردند و آن‌ها را با خود بردند و از افسر نگهبانان در این باره سوالاتی پرسیدند.

این بار با زندانیان برخوردی صورت نگرفت. زندانیان سیاسی هم اکنون از گرفتن غذای زندان امتناع می‌کنند و اعلام کرده‌اند تا زمان مشخص شدن وضعیت ۳۲ تن از هم بندی‌های خود که از سرنوشت آن‌ها اطلاعی در دست نیست از گرفتن غذا امتناع خواهند کرد.


بند ۳۵۰ اوین روز (پنج شنبه ۲۸ فروردین) شاهد بی‌سابقه‌ترین برخورد و ضرب و شتم زندانیان سیاسی بود. تعداد بسیار زیادی از ماموران سپاه و اطلاعات از ساعت ۹ صبح با هجوم به بند به بهانه بازرسی اتاق‌های بند، زندانیان را به شدت مورد ضرب و شتم با باتوم قرار دادند و ۳۲ تن از زندانیان را به نقاط نامعلومی منتقل کردند و تاکنون از سرنوشت آن‌ها اطلاعی در دست نیست.


گزارش شاهد عینی از وضعیت مجروحان حادثه پنج شنبه بند ۳۵۰


آخرین اخبار از وضعیت مجروحان بد حال که در جریان وقایع پنج شنبه زندان اوین سر و کارشان به بهداری زندان افتاده است حکایت از برخوردهای امنیتی و عدم اعزام آن‌ها به بیمارستان به دلیل وضوح جراحات دارد. بر این اساس صبح جمعه بیمارانی که قصد رفتن به بهداری را داشتند با این پاسخ از سوی افسر نگهبان مواجه شدند که در حال حاضر دکتری در بهداری اوین وجود ندارد، به این دلیل که پزشکان به بهداری بند ۷ اعزام شده‌اند و امکان رسیدگی به بیماران عادی وجود دارد. بند ۷ و ۲۴۰ دارای بهداری مجهز و مشترک است که اعزام پزشک بهداری به آنجا نشان از کار پرتراکم پزشکان در روز جمعه دارد.


همچنین گزراش‌ها حاکی از آن است که وضعیت جسمی اسدالله هادی که پیش از بازگشت به زندان تحت عمل جراحی قرار گرفته بود بر اثر ضربات وارده به وخامت گراییده است و هنوز به بیمارستان اعزام نشده است.
گزارش دریافتی از بهداری اوین نیز حاکی از آن است که دو مجروح بستری در بهداری یعنی آقایان امید بهروزی و اسماعیل برزگری با دستبند و پایبند به تخت بهداری زنجیر شده اند و از تماس آن‌ها با سایر زندانیان حاضر در بهداری جلوگیری می‌شود و به همین دلیل با ورود هر زندانی به بهداری آنان با فریاد مطالب خود را به بیماران می‌گویند تا آن را به بند ۳۵۰ انتقال دهند.


بر اساس این گزارش٬ اسماعیل برزگری در حالیکه از درد می‌نالیده، فریاد زده است که دو دنده‌ام را شکسته‌اند و تنها کاری که اینجا برایم انجام دادند این بوده که عکس رادیوگرافی انداخته‌اند اما ماموران اطلاعات اجازه اعزام به بیمارستان جهت درمان را نمی‌دهند. امید بهروزی نیز که از نواحی مختلف دچار بریدگی و خونریزی شده بود به تخت بسته شده و فشار خون او ۸ روی ۴ است که نشان از وضعیت بسیار وخیم او دارد و از هر کسی که در بهداری بوده استمداد می‌کند.


بر اساس اظهارات این دو بیمار مجروح٬ دکتر شعبانی که به هنگام مرگ هدی صابر متصدی بهداری اوین بوده است (اشاره با ماجرای سال ۹۰ و بردن هدی صابر به بهداری و ضرب و شتم او در بهداری) شب گذشته حاضر به تهیه و تنظیم گزارش جراحات بیماران تحویلی نشده در حالی که به طور معمول و روتین به هنگام تحویل مجروحان بطور دقیق ثبت می‌شود.


بر اساس گفته‌های این دو بیمار (امید بهروزی و اسماعیل برزگر) شامگاه پنجشنبه مقادیر زیادی وسایل زخم بندی و پانسمان بدون حضور پزشک بهداری به بند ۲۴۰ ارسال شده است.


تفاوت‌های بازرسی روز پنج شنبه خونین با بازرسی‌های معمول


همچنین متن نامه زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در خصوص تفاوت‌های بازرسی روز پنج شنبه خونین با بازرسی‌های معمول در اختیار جرس قرار گرفته است که در پی می‌آید:

بر خلاف ادعای مسئولان سازمان زندان‌ها مبنی بر اینکه بازرسی زندان را روندی قانونمند و عادی قلمداد می‌کنند این تهاجم خونین به بند ۳۵۰ تفاوت‌های چشمگیری با دفعات پیشین داشت. این تفاوت را می‌توان به شرح ذیل لیست کرد:


تفاوت ماموران بازرسی یعنی لباس شخصی‌ها با ماسک و عینک دودی: برخلاف بازرسی‌های معمول بند ۳۵۰ که از سربازان و پاسداران با نام و نام خانوادگی استفاده می‌شد.
در بازرسی‌های صورت گرفته در پنج شنبه ۲۸ فروردین ماه حدود ۴۰ نفر از لباس شخصی‌ها مسلح به باتوم و درشت هیکل حضور داشتند که پیش‌تر در بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و دو الف سپاه در جریان نقل و انتقالات زندانیان و یا جلسات بازجویی حاضر بودند. این عده با آغاز درگیری عمدتا در جریان زد و خورد‌ها و برخورد با زندانیان فعال بودند حداقل ۱۰ تن از آنان در کار فیلم برداری از زوایای مختلف درگیر‌های بودند و آن‌ها بودند که در پایان کار اعتراضات و زد و خورد‌ها عده‌ای از زندانیان را از سایرین جدا کرده و پس از ضرب و شتم به نقاط نامعلومی انتقال دادند.


تفاوت در سطح تخلفات، برخلاف بازرسی‌های معمول که تخت‌ها و وسایل زندانیان به تفکیک مورد بازرسی قرار می‌گرفت و پس از یافتن اقلامی مانند‌ «ام پی تری» یا شاید موبایل به دقت مشخصات آن و مالک آن در صورت جلسه ثبت می‌شد این بار معلوم نیست با چه هدفی سخن از ده‌ها موبایل و دستگاه‌ام پی تری کشف شده و اقلامی دیگری که صاحب آن‌ها معلوم نیست. از همین رو در خصوص در کشف آن اقلام در اتاق‌های بند ۳۵۰ تردیدهای جدی وجود دارد. (این اقلام در حالی از سوی مقامات زندان غیرقانونی خوانده می‌شود که اکنون در تمام زندان‌های دنیا این اقلام به صورت قانونی در فروشگاههای زندان فروخته می‌شود و حتی ارتباط با خانواده‌ها از طریق تلفن که سالهاست از سوی دادستانی و مقامات امنیتی برخلاف قانون از زندانیان گرفته شده است.)


تفاوت در برخورد با خاطیان: برخلاف بازرسی‌های معمول که پس از پایان بازرسی٬ صاحبان اقلام ممنوع به فاصله یکساعت به بند انفرادی انتقال می‌یافتند در بازرسی روز پنج شنبه هنوز مالکان اقلام به اصطلاح ممنوع در بند حضور داشته و به جای آن سی و دو تن از زندانیان به جرم مخالفت با اقدامات غیرقانونی و قلدرمابانه ماموران و ایستادگی در مقابل اقدامات خلاف قانون آن‌ها بدون هیچ حکم قانونی به نقاط نامعلوم انتقال یافتند. لازم بذکر است ساکنان اتاق‌هایی که حاضر به ترک اتاق نشدند به هیچ وجه مانع کار بازرسی نشدند زیرا بازرسی ماموران در حضور خود را حق قانونی خود می‌دانستند. با صدور دستور از بلندگو ضرب و شتم شدید زندانیان داخل بند و در حالیکه بقیه زندانیان بند ۳۵۰ در حیاط محصور بودند ده‌ها سرباز با باتوم و چماق تازه نفس وارد شده بودند آغاز شد.


تفاوت در ابرزارهای بازرسی: در حالیکه در بازرسی‌های قبلی ماموران با کمک لوازم الکترونیک نسبت به کشف اقلام الکترونیکی به اصطلاح ممنوع می‌پرداختند و در ‌‌نهایت با بازرسی تک تک لوازم به صورت فیزیکی بازرسی را به پایان می‌بردند اما در بازرسی روز پنج شنبه آنچه بیش از همه مشهود بود حجم زیاد دوربین‌های فیلم برداری که بطور مرتب روشن و خاموش می‌شد و بطور کارگردانی شده و به صورت گزینشی از وقایع فیلم برداری می‌شد.

 

گابریل گارسیا مارکز درگذشت

Posted: 17 Apr 2014 02:37 PM PDT

جرس: گابریل گارسیا مارکز، نویسنده برجسته کلمبیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سن ۸۷ سالگی درگذشت.

 

به گزارش بی بی سی، آقای مارکز در ماههای گذشته بیمار بود و مدتی در بیمارستانی در مکزیکو سیتی بستری شده بود.

او برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۸۲ را بیش از سایر آثارش به خاطر رمان صد سال تنهایی چاپ ۱۹۶۷ می شناسند که یکی از پر فروش ترین کتابهای جهان است.

این نویسنده برجسته اسپانیایی زبان از حدود ۳۰ سال پیش در مکزیک زندگی می‌کرد.

دو سال پیش، برادر گابریل گارسیا مارکز اعلام کرد او از بیماری فراموشی (دمانس) رنج می‌برد و دیگر نمی‌نویسد.

او گفته بود برادرش گاهی به او زنگ می‌زند و سوال های بدیهی می‌پرسد. به گفته او "گابو (نام خودمانی گابریل) مشکل حافظه دارد؛ گاهی گریه می‌کنم چون فکر می کنم که دارم از دستش می دهم."

عشق سالهای وبا،‌ گزارش یک مرگ و ژنرال در هزارتوی خود از دیگر آثار گابریل گارسیا مارکز است.