جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


برگزاری مراسم سالگرد جانباختن ستار بهشتی+ گزارش تصویری

Posted: 31 Oct 2013 10:34 AM PDT

جرس: درحالیکه برخی نهادهای امنیتی خانواده ستار بهشتی، وبلاگ نویس جانباخته در بازداشتگاههای امنیتی را تهدید کرده بودند که حق ندارند مراسم سالگرد وی را برگزار کنند، این مراسم امروز پنجشنبه در مزار وی در رباط کریم برگزار شد.

 

به گزارش شبکه های اجتماعی، ماموران امنیتی طی روزهای گذشته دو بار به خانواده شهيد ستار بهشتی هشدار داده بودند که نبايستی بر سر مزار وی مراسمی برگزار کنند. اما خانواده اين وبلاگ نویس جانباخته گفته بودند ما روز پنجشنبه نهم آبان بعد از ظهر در رباط کريم، بر سر مزار ستار جمع خواهيم شد.

 

بر اساس آخرین گزارش ها، در این مراسم دهها تن از فعالان سیاسی و حقوق بشری، همچنین جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و جانباختگان قیامهای سالهای اخیر حضور داشتند.

 

ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس اهل رباط‌ کریم، منطقه محرومی در جنوب غرب تهران بود که به دلیل انتشار مطالب انتقادی علیه حکومت توسط پلیس فتا دستگیر شد. وی نهم آبان ۱۳۹۱ دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل گردید، لیکن چهار روز بعد در حالی که به بازداشتگاه پلیس منتقل شده بود، در آنجا درگذشت.

 

خانواده ستار، هنگام دفن جسد وی آثار کبودی را در بخش هایی از بدن او مشاهده کرده بودند و محسنی اژه ای در اولین اظهار نظر خود وجود ضربه و کبودی بر بدن ستار بهشتی را تایید کرد.

هر چند همه شواهد و مدارک حاکی از کشته شدن ستار بهشتی در اثر شکنجه در زندان فتاست، اما تلاش های خانواده و وکیل این قربانی هنوز به نتیجه نرسیده است و در آخرین اقدام برای قاتل که شخصا از خانواده ستار بهشتی طلب حلالیت کرده بود قرار مجرمیت برای قتل غیر عمد صادر شده است.


علیرغم اینکه یکسال از پرونده قتل وی می گذرد٬ لیکن هنوز این پرونده به سرانجام نرسیده است.

بیمارستانها فاصله ای با ورشکستگی ندارند/ ۲۸۵ هزار تومان هزینه هر شبانه روز تخت بیمارستانی

Posted: 31 Oct 2013 10:31 AM PDT

جرس: وزیر بهداشت در هشتمین مجمع عمومی انجمن اسلامی پزشکان ایران خواستار پیگیری هماهنگ مطالبات بخش سلامت توسط همه بخشهای نظام سلامت شد.

 

به گزارش مهر،سید حسن هاشمی گفت: ایجاد همدلی و هماهنگی بین بخش های مختلف نظام سلامت یکی از اهداف وزارت بهداشت در دوره جدید مدیریت قرار گرفته است زیرا معتقدیم تحقق اهداف عالیه سلامت مردم بدون هماهنگی تمام بخشهای ذینفع میسر نمی شود.

 

وی افزود: رهبری، رئیس جمهور و بخشی از دولت که مرتبط با نظام سلامت است در جریان مشکلات موجود این بخش هستند و امیدواریم با اتخاذ تصمیم های درست بتوانیم مشکلات بهداشتی، درمانی مردم را کاهش دهیم.

 

هاشمی با برشمردن مشکلات کمبود منابع، بیان داشت: اگر بتوانیم یارانه دهک های برخوردار در کشور را در اختیار بیمه ها قرار دهیم می توان امیدوار بود که مشکلات مردم در زمینه بهداشت و درمان مرتفع شود.

 

وزیر بهداشت ادامه داد: واقعی شدن تعرفه های پزشکی و تقویت و سر و سامان یافتن بیمه ها ضروری است، زیرا اگر نتوانیم خدمات را به قیمت واقعی عرضه کنیم و بیمه ها نیز منابع تأمین آن را نداشته باشند همه بیمارستانهای کشور کاملا ورشکسته می شوند، هرچند در حال حاضر نیز با این شرایط فاصله چندانی ندارند.

 

وی با اشاره به کسر بودجه 8 هزار میلیارد تومانی وزارت بهداشت در سالجاری، توضیح داد: ما به ازای هر شبانه روز هزینه 285 هزار تومانی تختهای بیمارستانی، 240 هزار تومان از بیمه ها دریافت می کنیم، سالانه هم 23 میلیون تخت روز بستری در کشور داریم، بنابراین باید با واقعی شدن تعرفه خدمات پزشکی و گسیل داشتن منابع ناشی از هدفمندی یارانه ها به بیمه ها بتوانیم این وضعیت را مهار کنیم.

مرخصی سه روزه نصور نقی پور، از بند ۳۵۰ زندان اوین

Posted: 31 Oct 2013 10:27 AM PDT

جرس: نصور نقی پور، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به مرخصی سه روزه آمد.

 

به گزارش کلمه، نصور نقی پور، فعال حقوق بشر دربند، با وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی برای ۳ روز به مرخصی آمد.

 

نصور نقی‌پور، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر، تیرماه سال ۹۱، جهت اجرای حکم هفت سال حبس تعزیری، به زندان اوین مراجعه کرده و به بند ۳۵۰ منتقل شد.

 

نصور نقی‌پور روز یازدهم اسفندماه سال ۸۸، در شهر قزوین توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به بند دو – الف این ارگان در زندان اوین منتقل شد. وی پس از گذراندن بعد از گذراندن یکصد و ده روز بازداشت در سلول انفرادی، در خرداد ماه ۸۹ با تودیع وثیقه صد میلیون تومانی به صورت موقت از زندان آزاد شده بود.

 

نقی‌پور در دی ماه سال ۹۰ از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباس، حکم هفت سال حبس تعزیری دریافت کرد. اتهامات این فعال حقوق بشر «عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر ایران» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شده بود.

 

نصور نقی‌پور سی ساله و دانشجوی رشته فناوری اطلاعات و پژوهشگر آزاد فلسفه و اندیشه سیاسی است که مدیریت یک پایگاه اطلاعاتی از مقالات فارسی در زمینه های علوم انسانی را بر عهده داشت.

اپوزیسیون سوریه برای نخستین بار با نیروهای افراطی مرزبندی کرد

Posted: 31 Oct 2013 04:17 AM PDT

جرس: اپوزیسیون خارج‌نشین سوریه سرانجام به یکی از خواست‌های دیرین غرب پاسخ مثبت داد. مخالفان بشار اسد مرز مشخصی بین خود و اسلام‌گرایان افراطی کشیدند. اخضر ابراهیمی هم پس از حدود ده ماه با رئیس‌جمهوری سوریه دیدار کرد.

 

به گزارش خبرگزاری آلمان،شورای ملی مخالفان سوریه اعلام کرد: «علاوه بر تروریسم دولتی رژیم اسد، گروه‌های موسوم به حکومت‌ اسلامی نیز در عراق و سوریه مردم را ترور می‌کنند».  "حکومت اسلامی" نام گروهی است که به شبکه تروریستی القاعده نزدیک است و برای استقرار حکومت اسلامی در سوریه مبارزه مسلحانه می‌کنند.

 

مدت‌هاست که از اپوزیسیون سوریه انتظار می‌رود مرز خود با گروه‌های تروریستی فعال در این کشور را مشخص کند. دیپلمات‌های غربی در ماه‌های اخیر بارها از شورای ملی مخالفان سوریه خواستند حساب خود را از حساب گروه‌های تندرو فعال در سوریه جدا کند.

 

شورای ملی مخالفان که در استانبول ترکیه مستقر است، روز چهارشنبه همچنین تخریب بناهای مذهبی مسیحیان را محکوم کرد. نیروهای تندرو اسلامگرا تاکنون به چندین کلیسا در شمال سوریه آسیب رسانده‌اند.

 

اخیرا هم ویدئویی منتشر شد که ظاهرا مربوط به منطقه ادلب در سوریه است. در این ویدئو مردی با ریش بلند در حال خرد کردن مجسمه مریم، مادر عیسی مسیح می‌گوید: «در این کشور از این به بعد تنها حکم الله معتبر است».

 

دیدار اخضر ابراهیمی با بشار اسد

از سوی دیگر نشانه‌هایی از همسویی دولت سوریه با تلاش‌های موجود برای حل بحران سوریه از راه‌های غیرنظامی دیده می‌شود. اخضر ابراهیمی، فرستاده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه، روز چهارشنبه پس از ده ماه با بشار اسد دیدار کرد.


این خبر را دیپلمات‌ها در دمشق اعلام کردند. خبرنگاران حاضر هم دیدند که معاون وزیر خارجه سوریه اخضر ابراهیمی را همراهی می‌کرد. ابراهیمی پس از ورود به دمشق گفته بود تنها در صورتی با بشار اسد ملاقات می‌کند که نتیجه گفت‌وگو با وزیر خارجه مثبت باشد.

 

او روز سه‌شنبه با ولید معلم، وزیر خارجه سوریه دیدار کرده بود. به نوشته خبرگزاری فرانسه، معلم در دیدار با ابراهیمی گفته بود که اسد با فشار اپوزیسیون از قدرت کناره‌گیری نخواهد کرد و این تنها "مردم سوریه" هستند که می‌توانند در مورد سرنوشت رئیس‌جمهوری این کشور تصمیم بگیرند.

 

فراهم‌کردن مقدمات نشست ژنو ۲ از اهداف اصلی دیدار ابراهیمی و اسد است. این نشست قرار است در روزهای پایانی ماه نوامبر با شرکت نمایندگان دولت سوریه و مخالفان انجام شود. هدف یافتن راه‌حلی غیرنظامی برای جنگ داخلی سوریه است.

 

انتقاد اپوزیسیون به عملکرد ابراهیمی

برخی از سران ارشد مخالفان بشار اسد خواستار کناره‌گیری ابراهیمی هستند. سعید ابوحمدان، از اعضای شورای ملی مخالفان، اخیرا به خبرگزاری العربیه گفته بود: «ابراهیمی در موضع‌گیری‌های خود مسائلی را حذف می‌کند که می‌توانند بخشی از مذاکرات باشند».

 

به نوشته روزنامه "الحیات" چاپ لندن، شورای ملی مخالفان سوریه از وزیران خارجه چندین کشور عربی خواسته اخضر ابراهیمی را برکنار کنند.

 

اخضر ابراهیمی الجزایری همچنین در روزهای اخیر خواستار حضور ایران در نشست ژنو ۲ شده بود. اپوزیسیون سوریه با توجه به پشتیبانی ایران از رژیم بشار اسد و حزب‌الله لبنان با این موضوع مخالف است.

 

شورای ملی مخالفان، بزرگ‌ترین تشکل سازمان‌یافته مخالفان میانه‌رو، در روزهای پیش رو – آغاز نوامبر – در مورد شرکت در نشست ژنو ۲ تصمیم‌گیری خواهد کرد.

 

مشاهده مواردی از فلج اطفال

همزمان با تلاش‌های بین‌المللی برای یافتن راه‌حلی مسالمت‌آمیز برای بحران سوریه، شرایط بر ساکنان مناطق ناآرام این کشور هر روز دشوارتر می‌شود. در این میان سازمان بهداشت جهانی از مشاهده مواردی از فلج اطفال در سوریه خبر داده است. این بیماری واگیر از سال ۱۹۹۹ در این کشور ریشه‌کن‌ شده بود.
 

به گفته یک نماینده سازمان بهداشت جهانی در ژنو، در ۱۰ کودک از ۲۲ کودک معاینه‌شده، آلودگی به ویروس پولیو (عامل فلج اطفال) تأیید شده است. سلامت ۱۲ کودک دیگر همچنان در دست بررسی است.

 

این ۲۲ کودک که همه کمتر از دو سال دارند، در شمال شرقی سوریه ساکن‌اند.

 

جنگ داخلی سوریه بنا بر آمارهای مختلف تا کنون بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ هزار شهروند این کشور را به کام مرگ کشانده است. ناآرامی‌ها در سوریه از مارس ۲۰۱۱ و با تظاهرات مسالمت‌آمیز مخالفان دولت آغاز شدند. سرکوب شدید مخالفان توسط دولت، گروه‌های مخالف را رفته‌رفته رادیکال‌تر کرد.

این ناآرامی‌ها همچنین میلیون‌ها آواره نیز برجای گذاشته است. بخش بزرگی از میلیون‌ها آواره سوری از شرایط بهداشتی و درمانی مناسبی برخوردار نیستند. نهادهای بین‌المللی تاکنون بارها از دولت سوریه خواسته‌اند شرایط دسترسی امدادگران به مردم گرفتارشده میان گروه‌های درگیر را فراهم کند.

 

تاکنون گزارش‌های فراوانی نیز از شرایط بهداشتی و غذایی نامناسب آوارگان ساکن در اردوگاه‌های مرزی کشورهای همسایه منتشر شده است.
 

قانون ازدواج با فرزندخوانده ابلاغ شد

Posted: 31 Oct 2013 02:48 AM PDT

جرس: قانون جنجالی "حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست"، که ازدواج با فرزند خوانده ها را مجاز می ساخت، توسط رئیس جمهور حسن روحانی ابلاغ شد. بر اساس گزارش ها، این قانون که در تاریخ 31 شهریور ماه 1392 در مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 10 مهر ماه 1392 به تایید شورای نگهبان رسیده است، در تاریخ اول آبان ماه 1392 از سوی رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.

 

به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایران، سرپرستی کودکان و نوجوانان فاقد سرپرست به منظور تامین نیازهای مادی و معنوی آنان، با اذن رهبری و مطابق مقررات این قانون صورت می گیرد.

امور مربوط به سرپرستی کودکان و نوجوانان بی سرپرست، با سازمان بهزیستی کشور است که در این قانون به اختصار سازمان نامیده می شود.

کلیه اتباع ایرانی مقیم ایران می توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون را با رعایت مقررات مندرج در آن و با حکم دادگاه صالح بر عهده گیرند.

ایرانیان مقیم خارج از کشور می توانند تقاضای سرپرستی خود را از طریق سفارتخانه یا دفاتر حفاظت از منافع جمهوری اسلامی ایران به سازمان بهزیستی کشور تقدیم کنند.

سفارتخانه ها و یا دفاتر یاد شده موظفند در اجرای ایران قانون، با سازمان همکاری کنند و سازمان موظف است با حکم دادگاه صالح به درخواست متقاضی رسیدگی کند.

بر اساس این قانون، زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد و از این ازدواج صاحب فرزند نشده باشند، مشروط به این که حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد و زن و شوهر دارای فرزند، مشروط بر این که حداقل یکی از آنان بیش از سی سال سن داشته باشد و دختران و زنان بدون شوهر، در صورتی که حداقل سی سال سن داشته باشند، منحصراً حق سرپرستی اناث را خواهند داشت، می توانند سرپرستی کودکان و نوجوانان مشمول این قانون را از سازمان بهزیستی کشور درخواست کنند.

همچنین چنانچه به تشخیص سازمان پزشکی قانونی امکان بچه دار شدن زوجین وجود نداشته باشد، درخواست کنندگان از شرط مدت پنج سال مقرر این ماده مستثنی(زن و شوهری که پنج سال از تاریخ ازدواج آنان گذشته باشد) هستند.

چنانچه درخواست کنندگان سرپرستی از بستگان کودک یا نوجوان باشند، دادگاه با اخذ نظر سازمان بهزیستی کشور و با رعایت مصلحت کودک و نوجوان می تواند آنان را از برخی شرایط مقرر در این ماده مستثنی کند.

بر این اساس، اولویت در پذیرش سرپرستی به ترتیب با زن و شوهر بدون فرزند، سپس زنان و دختران بدون شوهر فاقد فرزند و در نهایت زن و شوهر دارای فرزند است.

درخواست کنندگان کمتر از پنجاه سال سن، نسبت به درخواست کنندگانی که پنجاه سال و بیشتر دارند، در شرایط مساوی اولویت دارند. در مواردی که زن و شوهر درخواست کننده سرپرستی باشند، درخواست باید به طور مشترک از طرف آنان تنظیم و ارائه شود.

بر اساس این قانون، درخواست کنندگان سرپرستی باید دارای تقید به انجام واجبات و ترک محرمات، عدم محکومیت جزائی موثر با رعایت موارد مقرر در قانون مجازات اسلامی، تمکن مالی، عدم حجر، سلامت جسمی و روانی لازم و توانایی عملی برای نگهداری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی، نداشتن اعتیاد به مواد مخدر، مواد روانگردان و الکل، صلاحیت اخلاقی، عدم ابتلاء به بیماری های واگیر و یا صعب العلاج و اعتقاد به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باشند.

همچنین رعایت اشتراکات دینی میان سرپرست و افراد تحت سرپرستی الزامی است. دادگاه صالح با رعایت مصلحت کودک و نوجوان غیر مسلمان، سرپرستی وی را به درخواست کنندگان مسلمان می سپارد.

در صورتی که متقاضی سرپرستی، ادعای یافت طفلی را کند و ادعای وی در دادگاه ثابت شود، چنانچه واجد شرایط مندرج در این قانون برای سرپرستی باشد در اولویت واگذاری سرپرستی قرار گیرد.

درخواست کنندگان نمی توانند بیش از دو کودک یا نوجوان را سرپرستی کنند مگر در مواردی که کودکان یا نوجوانان تحت سرپرستی، اعضای یک خانواده باشند.

سپردن سرپرستی افراد موضوع این قانون در صورتی مجاز است که دارای شرایطی از جمله؛ امکان شناخت هیچ از پدر، مادر و جد پدری آنان وجود نداشته باشد، پدر، مادر، جد پدری و وصی منصوب از سوی ولی قهری آنان در قید حیات نباشند، افرادی که سرپرستی آنان به موجب حکم مراجع صالحیتدار به سازمان بهزیستی کشور سپرده شده و تا زمان دو سال از تاریخ سپردن آنان به سازمان بهزیستی کشور، پدر یا مادر و یا جدپدری و وصی منصوب از سوی ولی قهری برای سرپرستی آنان مراجعه نکرده باشند، هیچ یک از پدر، مادر و جدپدری آنان و وصی منصوب از سوی ولی قهری صلاحیت سرپرستی را نداشته باشند و به تشخیص دادگاه صالح این امر حتی با ضم امین یا ناظر نیز حاصل نشود، باشند.

همچنین چنانچه پدر یا مادر یا جدپدری کودک یا نوجوان و وصی منصوب از سوی ولی قهری مراجعه کنند، دادگاه در صورتی که آنان را واجد صلاحیت لازم ولو با ضم امین یا ناظر تشخیص دهد و مفسده مهمی نیز کودک یا نوجوان را تهدید نکند، با اخذ نظر سازمان بهزیستی کشور با رعایت حق حضانت مادر و تقدم آن نسبت به استرداد آنان حکم صادر می کند در غیر این صورت حکم سرپرستی ابقاء می شود.

در صورت وجود اقارب طبقه دوم و تقاضای هر یکی از آنان و وجود شرایط، سرپرستی به وی واگذار می شود و در صورت تعدد تقاضا و یکسانی شرایط متقاضیان، سرپرست با قرعه انتخاب می شود. در صورت نبود اقارب طبقه دوم بین اقارب طبقه سوم بدین نحو عمل می شود.

بر این اساس، کلیه کودکان و نوجوانان نابالغ و نیز افراد بالغ زیر شانزده سال که به تشخیص دادگاه، عدم رشد و یا نیاز آنان به سرپرستی احراز شود و واجد شرایط مذکور در ماده(8) این قانون باشند، مشمول مفاد این قانون می شوند.

در کلیه مواردی که هیچ یک از پدر، مادر یا جدپدری یا وصی منصوب از سوی ولی قهری صلاحیت سرپرستی را ولو با ضم امین یا ناظر نداشته باشند، دادگاه می تواند مطابق این قانون و با رعایت مواد(1184) و (1187) قانون مدنی و با اخذ نظر مشورتی سازمان بهزیستی کشور، مسئولیت قیم یا امین مذکور در این مواد را به یکی از درخواست کنندگان سرپرستی واگذار کند.

همچنین تقاضانامه درخواست کنندگان سرپرستی باید به سازمان بهزیستی کشور ارائه شود و سازمان مکلف است حداکثر پس از دو ماه نسبت به اعلام نظر کارشناسی آن را به دادگاه صالح تقدیم کند. دادگاه با احراز شرایط مقرر در این قانون و با لحاظ نظریه سازمان، نسبت به صدور قرار سرپرستی آزمایشی شش ماهه اقدام می کند. قرار صادره به دادستان، متقاضی و سازمان بهزیستی کشور ابلاغ می شود.

دادگاه می تواند در دوره سرپرستی آزمایشی، در صورت زوال و یا عدم تحقق هر یکی از شرایط مقرر در این قانون به تقاضای دادستان و یا سرپرست منحصر یا سرپرستان کودک یا نوجوان و با اطلاع قبلی سازمان بهزیستی کشور و همچنین یا تقاضای سازمان قرار صادره را فسخ کند.

بر اساس این مصوبه، پس از پایان دوره سرپرستی آزمایشی، دادگاه با لحاظ نظر سازمان بهزیستی کشور و با رعایت مفاد مواد(14) و (15) این قانون، اقدام به صدور حکم سرپرستی و ابلاغ آن به اشخاص مذکور در ماده(11) می کند.

دادگاه در صورتی که حکم سرپرستی صادر می کند که درخواست کننده سرپرستی بخشی از اموال یا حقوق خود را به کودک یا نوجوان تحت سرپرستی تملیک کند. تشخیص نوع و میزان مال یا حقوق مزبور با دادگاه است.

در مواردی که دادگاه تشخیص دهد اخذ تضمین عینی از درخواست کننده ممکن یا به مصلحت نیست و سرپرستی کودک یا نوجوان ضرورت داشته باشد، دستور اخذ تعهد کتبی با تملیک بخشی از اموال یا حقوق در آینده را صادر و پس از قبول درخواست کننده و انجام دستور، حکم سرپرستی صادر می کند.

در صورتی که دادگاه تشخیص دهد اعطای سرپرستی بدون اجرای مفاد این ماده به مصلحت کودک یا نوجوان است، به صدور حکم سرپرستی اقدام می کند.

بر این اساس، درخواست کننده منحصر یا درخواست کنندگان باید متعهد شوند که تمامی هزینه های مربوط به نگهداری و تربیت و تحصیل افراد تحت سرپرستی را تامین کنند. این حکم حتی پس از فوت سرپرست منحصر یا سرپرستان نیز تا تعیین سرپرست جدید، برای کودک یا نوجوان جاری است.

بدین منظور سرپرست منحصر یا سرپرستان، موظفند با نظر سازمان بهزیستی کشور خود را نزد یکی از شرکتهای بیمه به نفع کودک یا نوجوان تحت سرپرستی بیمه عمر کنند.

همچنین در صورتی که دادگاه تشخیص دهد اعطای سرپرستی بدون اجرای مفاد این ماده به مصلحت کودک یا نوجوان است به صدور حکم سرپرستی اقدام می کند.

اموالی که در مالکیت صغیر تحت سرپرستی قرار دارد در صورتی اداره آن به سرپرست موضوع این قانون سپرده می شود که طفل فاقد ولی قهری باشد و یا ولی قهری وی برای اداره اموال او شخصی را تعیین نکرده باشد و مرجع صالح قضایی قیمومت طفل را بر عهده سرپرست قرار داده باشد.

تکالیف سرپرست نسبت به کودک یا نوجوان از لحاظ نگهداری، تربیت و نفقه، با رعایت تبصره ماده(15) و احترام، نظیر تکالیف والدین نسبت به اولاد است، کودک یا نوجوان تحت سرپرستی نیز مکلف است نسبت به سرپرست، احترامات متناسب با شان وی را رعایت کند.

بر اساس این قانون، صدور حکم سرپرستی، به هیچ وجه موجب قطع پرداخت مستمری که به موجب قانون به کودک یا نوجوان تعلق گرفته یا می گیرد، نمی شود.

در صورت فوت سرپرست منحصر یا سرپرستان که مشمول یکی از صندوق های بازنشستگی بوده اند، افراد تحت سرپرستی در حکم افراد تحت تکفل متوفی محسوب شده و تا تعیین سرپرست جدید از مزایای مستمری وظیفه بازماندگان برخوردار خواهند شد.

همچنین در صورت فوت یا زندگی مستقل و جدایی هر یک از سرپرستان یا وقوع طلاق بین آنان، دادگاه می تواند با درخواست سازمان بهزیستی کشور و با رعایت مفاد این قانون، سرپرستی کودک یا نوجوان را به یکی از زوجین یا شخص ثالث واگذار کند. رعایت نظر کودکان بالغ در این خصوص ضروری است.

شخصی که سرپرستی افراد تحت حمایت این قانون را بر عهده می گیرد از مزایای حمایتی حق اولاد و مرخصی دوره مراقبت برای کودکان زیر سه سال(معادل مرخصی دوره زایمان) بهره مند است.کودک یا نوجوان تحت سرپرستی نیز از مجموعه مزایای بیمه و بیمه های تکمیلی وقف قانون برخوردار خواهد شد.

بر این اساس، پس از صدور حکم قطعی سرپرستی، مفاد حکم از سوی دادگاه به اداره ثبت احوال و اداره بهزیستی مربوط ابلاغ می شود.

اداره ثبت احوال مکلف است نام و نام خانوادگی کودک یا نوجوان تحت سرپرستی و همچنین مفاد حکم سرپرستی را در اسناد سجلی و شناسنامه سرپرست یا زوجین وارد کند. همچنین اداره ثبت احوال مکلف است شناسنامه جدیدی برای کودک یا نوجوان تحت سرپرستی با درج نام و نام خانوادگی سرپرست یا زوجین سرپرست و در قسمت توضیحات مفاد حکم سرپرستی و نام و نام خانوادگی واقعی وی را در صورت مشخص بودن قید کند.

اداره ثبت احوال مکلف است سوابق هویت و نسبت واقعی طفل را در پرونده ی وی حفظ کند. کودک یا نوجوان تحت سرپرستی می تواند پس از رسیدن به سن هجده سالگی، صدور شناسنامه جدیدی را برای خود با درج نام والدین واقعی در صورت معلوم بودن،یا نام خانوادگی مورد نظر وی، در صورت معلوم نبودن نام والدین واقعی، از اداره ثبت احوال درخواست کند.

اجرای این ماده به موجب آیین نامه ای است که به وسیله سازمان ثبت احوال کشور و با همکاری سازمان بهزیستی کشور تهیه می شود و ظرف سه ماه پس از لازم الاجراء شدن این قانون به تصویب هیئت وزیران می رسد.

بر اساس این قانون، صدور گذرنامه و خروج کودک یا نوجوان تحت سرپرستی از کشور منوط به موافقت سرپرست منحصر یا سرپرستان و دادستان است .دادستان پس از جلب نظر کارشناسی سازمان بهزیستی کشور با رعایت مصلحت،اتخاذ تصمیم می کند.

همچنین چنانچه خروج از کشور در دوره آزمایشی باشد، سرپرست منحصر یا سرپرستان باید تضمینی مناسب جهت بازگشت کودک یا نوجوان تا پایان دوره آزمایشی،به دادستان بسپارند. ضمنا سازمان بهزیستی کشور مکلف است به طریق اطمینان بخشی در مورد رعایت حقوق کودک یا نوجوان در خارج از کشور اقدام لازم را به عمل آورد.

در صورتی که مسافرت کودک یا نوجوان به خارج بر وی واجب باشد مانند سفر حج تمتع، مفاد این ماده اجرا نخواهد شد .سرپرست یا سرپرستان در هر حال باید موضوع را به سازمان و دادستان اطلاع دهند. دادستان و سازمان بهزیستی کشور در صورتی که ضرورت فسخ حکم سرپرستی را احراز کنند، مراتب را به دادگاه صالح اعلام می کنند.

بر این اساس، حکم سرپرستی پس از اخذ نظر کارشناسی سازمان بهزیستی کشور در مواردی همچون هر یک از شرایط مقرر در ماده (6)این قانون منتفی شود و مشخص شدن پدر یا مادر یا جد پدری کودک یا نوجوان و یا وصی منصوب از سوی ولی قهری دز صورتی که صلاحیت لازم برای سرپرستی را ولو با ضم امین یا ناظر از سوی دادگاه دارا باشند، فسخ می شود.

هرگاه سرپرست در صدد ازدواج برآید، باید مشخصات فرد مورد نظر را به دادگاه صالح اعلام کند. در صورت وقوع ازدواج،سازمان بهزیستی کشور مکلف است گزارش ازدواج را به دادگاه اعلام تا با حصول شرایط این قانون،نسبت به ادامه سرپرستی به صورت مشترک و یا فسخ آن اتخاذ تصمیم کند.

ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزند خوانده ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان،این امر را به مصلحت فرزند خوانده تشخیص دهد.

بر اساس این قانون، در صورت فسخ حکم سرپرستی تا زمان سرپرست یا سرپرستان جدیدی در مشخصات سجلی فرد تحت سرپرستی صورت نخواهد گرفت. افرادی که قبل از تصویب این قانون قرار گرفته اند ،مشمول مقررات این قانون هستند.

همچنین کسانی که واجد شرایط را قبل از تصویب این قانون به صورت غیر قانونی تحت سرپرستی قرار داده اند،مکلف هستند ظرف شش ماه از تاریخ تصویب این قانون تحت نظارت سازمان و دادگاه نسبت به ادامه سرپرستی تعین تکلیف کنند. عدم مراجعه پس از مهلت اعطاء شده غیر قانونی بوده و پیگرد قضائی خواهد داشت.

افرادی که بنابه دلایل موجه و یا تحت شرایط خاص،سرپرستی کودک یا نوجوانی را حداقل یکسال پیش از سپردن به سازمان بهزیستی کشور، عهده دار بوده اند با دارا بودن شرایط مقرر در این قانون نسبت به سرپرستی آنان حق تقدم دارند.

ارائه مدارک و اطلاعات مربوط به کودک یا نوجوان تحت سرپرستی،جز به سرپرست یا سرپرستان صرفا در صورت ضرورت، با رعایت مصلحت کودک یا نوجوان و اجازه دادگاه امکانپذیر است.

بر این اساس، دادگاه صالح برای رسیدگی به امور مربوط به نگهداری کودکان و نوجوانان بی سرپرست، دادگاه محل اقامت درخواست کننده است. در کلیه مواردی که به موجب این قانون توسط دادگاه صالح برای کودکان و نوجوانان سرپرست تعیین می شود، دادگاه مکلف است رونوشت رای را جهت اطلاع به سازمان ارسال کند. سازمان بهزیستی کشور موظف است در طول دوره سرپرستی، نسبت به این دسته از افراد نظارت کند.

همچنین اعتراض به آراء صادره تابع قوانین و مقررات جاری و آیین دادرسی حسب مورد خواهد بود. سازمان بهزیستی کشور موظف است به منظور راهنمایی و مشاوره افرادی که سرپرستی کودکان و نوجوانان را عهده دار می شوند، اقدام به ایجاد دفتر مشاوره دینی مربوط به امور فرزند خواندگی با همکاری مرکز مدیریت حوزه علمیه کند. واگذاری سرپرستی کودکان و نوجوانان منوط به تآیید دفتر مذکور خواهد بود.

بر اساس این قانون، به منظور انجام صحیح مسئولیت پذیرش، نگهداری و مراقبت، حضانت و سرپرستی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست توسط سازمان بهزیستی کشور و اختیار واگذاری سرپرستی آنان به خانواده های واجد شرایط و موسسات، آیین نامه های اجرایی این قانون با پیشنهاد وزارتخانه های تعاون، کار و رفاه اجتماعی، دادگستری و کشور ظرف سه ماه از تاریخ این قانون تهیه می شود و به تصویب هیئت وزیران می رسد .

بر این اساس، بند (3) ماده (4) قانون تامین زنان و کودکان بی سرپرست مصوب 24/8/1371 و قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست مصوب 29/12/1353 لغو می شود.

شب « سایه » برگزار شد

Posted: 31 Oct 2013 01:44 AM PDT

گزارشی از مراسم بزرگداشت هوشنگ ابتهاج
مهارت آن موقعی ارزش دارد که در بیان یک چیز با ارزش باشد وگرنه چیزی است . 

 

صد و سی و هفتمین شب از شبهای مجله بخارا به بزرگداشت ه.ا.سایه ( هوشنگ ابتهاج) اختصاص داشت که با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری ملت، دایر‎المعارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار غروب یکشنبه ۵ آبان ماه ۱۳۹۲ در کانون زبان فارسی و با حضور سیمین بهبهانی، پوری سلطانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، شهرام ناظری، داریوش طلایی، یلدا ابتهاج ، محمد افشین وفایی و پیامی از محمود دولت آبادی برگزار شد.

 

علی دهباشی در ابتدای این نکوداشت، از حاضران خواست تا فاتحه‎ای برای زنده یاد ایرج افشار بخوانند که اگر امروز در قید حیات بود بی‎شک از حاضران این جمع بود . دهباشی افزود که مجله بخارا تا کنون در عرصه شعر شب‎هایی را برای مولانا ،حافظ، سعدی، خیام و از شاعران معاصر برای فریدون مشیری ، محمد حقوقی، منوچهر آتشی و حمید مصدق برگزار کرده است . مدیر مجله بخارا در ادامه از سایه چنین یاد کرد:

« امیرهوشنگ ابتهاج که بعدها نام شاعری سایه را برای خود برگزید در ۶ اسفند ۱۳۰۶ چشم به جهان گشود. او خیلی زود به یکی از قله‎های غزلسرائی در شعر معاصر تبدیل شد ، چنان که شهریار دربارۀ او گفت : ” سایه تمام غزل بعد از من است ” . او سرودن غزل را در کنار سرودن شعر در قوالب دیگر سنتی تجربه کرد همچنین نمونه‎های موفقی نیز از شعر نو سرود . گواه این مدعا چاپ مکرر مجموعه اشعار وی در طی این سالیان است .


در میان سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ نیز که به عنوان سرپرست موسیقی ایرانی در رادیو فعالیت داشت خدمات بسیاری به موسیقی کرد و چهره های شاخصی را نیز در این حوزه شناساند. کسانی که بعدها خود پرچمداران این شاخه از موسیقی شدند ضمنا با تشکیل گروه موسیقی ” شیدا” و ” عارف ” در رادیو و سپس تأسیس ” کانون چاووش ” همراه با بزرگان موسیقی ایران نقش موثری در ارتقاء ذوق موسیقی مردم ایران ایفا کرد

تصحیح دیوان حافظ نیز برگ درخشان دیگری‎ست در زندگی حرفه‎ای این شاعر بزرگ روزگار ما . او با درک اصول جاری در بلاغت و جمال‎شناسی حافظ و شناخت سبک وی تصحیح دقیقی از دیوان این شاعر ارائه کرده و در اختیار علاقمندان شعر او گذاشته است.»

سپس نوبت به محمد افشین وفایی به عنوان نخستین سخنران این مراسم رسید تا چنین بگوید:

نقش ما گو ننگارند به دیباچة عقل

هر کجا نامة عشق است نشان من و توست

پیش از اینکه سایه را از نزدیک بشناسم، یعنی حدود هفت سال پیش، تنها شعرش را می‌شناختم اما در این سال‌ها که توفیق داشته‌ام به لطف استاد شفیعی کدکنی محضرش را از نزدیک درک کنم دریافتم که شاعری یکی از حسن های اوست. سایه همچون شعرش پاک و منزه است. دغدغه‌اش انسان و انسانیت است. تعهدی که در شعر و زندگی‌اش داشته جز به انسان نبوده است. به گمان من اگر به جریانی گرایش داشته جز به برقراری عدالت میان انسان‌ها نمی‌اندیشیده است. جستجویی بوده که برای عدالت و برابری میان آدمیان انجام داده است. تحولات اجتماعی را دنبال می‌کرده و دغدغة تغییر جهان داشته است.

 

نوع زندگی‌اش گواه این مدعاست. کسانی که از نزدیک می‌شناسندش می‌دانند که برای میوه‌فروش محل یا یک خدمتکار همان احترامی را قائل است که برای فلان دوستش که از شخصیت‌های شناخته‌شدة فرهنگی است. در نظر او دانش، هنر، ثروت، مقام و هر چیز دیگری اگر با انسانیت توام نباشد اهمیت ندارد. پیشتر گاه از سادگی ‌اش در برخورد با دیگران به شگفت می‌آمدم اما بیشتر که با خلقیات او آشنا شدم و دیدم که سرد و گرم روزگار را بسیار چشیده است دریافتم که این خوش‌بینی و سادگی آگاهانه است و از باور او به انسان نشأت می‌گیرد. با همة ناملایمات زندگی و همة آنچه از همنوع خویش دیده، دوست ندارد باورش را، اعتقادش را به انسان از دست بدهد، همچنان امیدوار است. از این‌روست که در رفتارش به انسان‌ها فرصت می‌دهد. فرصت تغییر. زیرا به گوهر پاکی در وجود آنها معتقد است. بسیار مهربان است. ندیدم کینه‌ای از کسی به دل داشته باشد.

خود گفته است: «تمام پلیدی‌ها و شر و شور دنیا و آدم‌ها تا پوست من می‌آید، متوقف می‌شود و نمی‌تواند به درون من نفوذ کند… واقعاً همین‌طور است… شاه هیچ جرم و جنایت و گناهی نکرده باشد این جرم را کرده که کیوان را کشته است. شما می‌دانید که همین الآن هم اسم مرتضی کیوان مرا از گریه پر می‌کند ولی اگر شما شاه را به دست من می‌دادید من یک سیلی هم نمی‌توانستم به او بزنم.»

در دوستی وفادار است. چندان وفادار که پس از شصت سال بر سر دوستی خویش هنوز ایستاده است. این را چند روز پیش بیشتر دریافتم که برای شصتمین سالگرد درگذشت مرتضی کیوان به منزل پوری‌خانم سلطانی رفته بودیم. هر بار از این دوست در گذشته و مرگ او و سالیان دوستی‌شان یاد می‌کند چشمانش خیس اشک می‌شود.


با همه صادق است. به هیچ روی اهل دروغ گفتن به خود یا دیگران نیست. خاطرات سایه که چاپ شد خیلی‌ها برآشفتند. برخی مطالبی که آنجا گفته شده بود مربوط به گذشته بود و بعضی که اکنون مقام و مرتبتی دیگر یافته‌اند خوش نداشتند این مطالب یادآوری شود. اما سایه تا بتواند خود را سانسور نمی‌کند و آنچه را می‌خواهد می‌گوید. همان چیزی را که معتقد است به زبان می‌آرد. چنانکه می‌اندیشد سخن می‌گوید. بیمی هم ندارد که فلان مدعی روشنفکری اکنون ممکن است از این سخنان برداشت دیگری بکند و یا با سرهم کردن بخش‌هایی از آن جمله‌ای بسازد و از آن نتیجه‌ها بگیرد و مقاله‌ها بنویسد و از این رهگذر در مطبوعات خود را منتقد و صاحب‌نظر بنمایاند؛ چنانکه اخیراً و به‌خصوص بعد از چاپ خاطرات سایه این اتفاق بسیار افتاد.

اخیراً نیز در مجله‌ای که به عنوان ویژه‌نامة سایه چاپ شده است به نقل از او جمله‌ای را جعل و بر روی جلد مجله چاپ کردند. اما کسانی که سایه را از نزدیک می‌شناسند می‌دانند اهل ردیه نوشتن و تکذیبیه فرستادن و تن دادن به این بازی‌ها نیست. برایش چندان اهمیتی ندارد دیگران درباره‌اش چه فکر می‌کنند. حوصلة پرداختن و مجال دادن به این حرف‌ها را هم ندارد. زود از آن می‌گذرد. خودش می‌داند که هست و چه هست و همین برایش کافی است.

 

اما دربارة شعرش: سایه استاد مسلم زبان فارسی است. مهارت وی در به کارگیری الفاظ و تناسبی که بین فرم و محتوا ایجاد کرده به شعرش توانی داده که توانسته از اقران خود برتر باشد. مطمئنم هر کتابخوانی ، خواه ناخواه، دانسته یا ندانسته، مقداری از شعر او را در خاطر دارد.

اینکه با وجود سعدی و حافظ در قالب غزل بتوان بالید و غزل‌هایی گفت که تشخص داشته باشد بسی دشوار است. اما سایه استادانه مضامین اجتماعی را وارد غزل کرده است بی‌آنکه به روح غزل خدشه‌ای وارد شود. از آنجا که همواره با واقعیت‌های زندگی سروکار داشته و نیز چون این واقعیت‌ها در بسیاری موارد تلخ بوده گاهی شعر او «تلخ چون باده دلپذیر چو غم» می‌گردد اما شعرش هرگز به کلی خالی از امید نمی‌شود؛ چنانکه خودش نیز با وجود ناملایمات همواره امیدوار بوده است.

اهل افراط در نوگرایی نیست چنانکه اهل افراط در کهن‌پردازی هم نیست. شعرش با وجود آنکه ریشه در سنت دارد و استحکام اشعار کلاسیک را داراست، بدیع و نوآورانه نیز هست. او با قوت بیان و خلاقیت هنرمندانة خود توانسته اشعاری تاثیرگذار از خود به یادگار بگذارد. در شعرهای قدیمترش البته شور و هیجان و نوگرایی بیشتری دیده می‌شود، به جای آن در شعرهای دوره‌های بعدی او پختگی بیشتری وجود دارد.


با اینکه پاکیزه‌ سخن است و روان و فصیح شعر می‌گوید اما در بازبینی سروده هایش وسواس بسیار دارد. گزیده‌گوست. هنری دارد که متأسفانه بسیاری از هنرمندان بزرگ ندارند و آن «هنر به گزینی» است. سایه سلیقه ی آسان گیر ندارد . از همین روست که می‌گوید «اگر یک بار دیگر به دنیا می‌آمدم دو سوم این شعرهایی را که گفتم نمی‌گفتم… با اینکه همین مقدار شعری که در تاسیان و سیاه مشق است از بین مقدار زیادی شعر انتخاب شده ولی باز دو سوم از همین‌ها را هم دور می‌ریختم.»

سایه به موسیقی نیز بسیار علاقمند است و این علاقة ویژه باعث شد خدمات بسیاری بدان کند. خاصه هنگامی که سرپرست موسیقی ایرانی در رادیو بود. خودش هم می‌گوید: هرچه کردم همه از دولت موسیقی بود. این آشنایی با موسیقی بر شعرش نیز تأثیر گذارده و گیرایی و خوش آهنگی شعرش را دو چندان کرده است. در شعر از اوزانی آزموده و متناسب با عواطف شعری بهره می‌گیرد. زبان روان خود را در وزن‌هایی رام قالب می‌بندد.

سخن آخر دربارة حافظ به سعی سایه است. که به گمان من از بهترین تصحیح‌های دیوان حافظ محسوب می‌شود. شاید هیچ کس به اندازة سایه با مبانی جمال‌شناسی دیوان حافظ و سبک او آشنا نباشد و این حاصل انس و الفت سالیان دراز اوست با شعر این شاعر. و همین آشنایی ژرف او با زبان حافظ سبب شده تا از عهدة تصحیح دیوان به خوبی برآید.

و پس از آن سیمین بهبهانی از خاطرات خود با سایه و نخستین شرکت او در انجمن ادبی و شعرخوانی‎اش که باعث حیرت همگان شد سخن گفت و غزلی را که قبلاً سروده و به سایه تقدیم کرده بود برای حاضران خواند:

دیگر نه جوانم که جوانی کنم، ای دوست،

یا قصه از آن « افتد و دانی» کنم ، ای دوست.

هنگام سبک خیزی یِ آهوی جوان است،

پیرانه سر آن به که گرانی کنم، ای دوست.

غم بُرد چنان تاب و توانم که عجب نیست

نتوانم اگر آنچه توانی کنم، ای دوست.

در مرگ عزیزان جوان فرصت آن کو

تا کار به جز مرثیه خوانی کنم، ای دوست؟

دل مُرد و در او شعله‎ی رقصان غزل مرد،

حیف است تغزل که زبانی کنم، ای دوست.

در باغ نه آن گلبن سرسبز بهارم

تا بار دگر عطرفشانی کنم، ای دوست.

با برف زمستانیِ سنگین چه توان کرد

گر حوصله‎ی باد خزانی کنم، ای دوست؟

درسینه هوس بود و کنون غیرنفس نیست،

جز این به نمردن چه نشانی کنم ، ای دوست؟

آن است که خود را چو غباری بزدایم

می‎باید اگر خانه تکانی کنم، ای دوست.

 

و پوری سلطانی سخنران دیگر این نکوداشت بود که از سال‎های آشنایی و دوستی دیرینه با سایه حکایت کرد:

آشنایی من با سایه به سال ۱۳۳۱ باز می‎گردد. شب عروسی ایرج کسرایی، برادر سیاوش کسرایی شاعر بود. خانواده سیاوش با خانواده من دوستی قدیمی و نزدیکی داشتند. یادم نمی‎رود که سیاوس مرا نزد دو نفری برد که کنار هم نشسته بودند و به آنها معرفی کرد. گفت: بهترین دوستم را به بهترین دوستانم معرفی می‎کنم. آن دوستانش یکی سایه بود و دیگری مرتضی کیوان. آنها جا باز کردند و من میانشان نشستم. کیوان شروع کرد به حرف زدن و سایه هم لام تا کام چیزی نگفت.

از همان شب، گویی من یکی از افراد گروه آنها شدم و آنها هم متقابلاً اعضای خانواده من. در این سالها حوادث بسیاری بر ما گذشت. خیلی از افراد گروه، از جمله محمد جعفر محجوب، سیاوش کسرایی، ناصر مجد، نادر نادپور، فریدون مشیری ، احمد شاملو و شاهرخ مسکوب یک به یک از میان ما رفتند. اکنون من بازمانده‎ام و سایه ، با دردی مشترک.


سایه در ابتدای شعر « کیوان ستاره شد» گروه را به اختصار وصف می‎کند:

ما از نژاد آتش بودیم

همزاد آفتابِ بلند، اما

با سرنوشتِ تیره خاکستر

همه این شعر را می‎شناسند.اول بار به مناسبت ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ سروده شد و در سال ۱۳۶۰ در کتاب یادگار خون سرو منتشر شد.

در آن سالهای سیاه زندگی من ، این هوشنگ ابتهاج بود که سایه‎وار همه جا با من بود و آماده کمک به من و خانواده بی‎پناه کیوان.

سایه به انسان، انسانیت و عدالت اجتماعی عشق می‎ورزید و همچنان بر سر این عهد خود ایستاده است و این را در بسیاری از شعرهای او و بیشتر در رفتار و کردارش در سالهای زندگیش می‎توان شعرهای او و بیشتر در رفتار و کردارش در سالهای زندگیش می‎توان دید.

در « سماع سوختن» می‎گوید:

عشق شادی است، عشق آزادی است

عشق آغاز آمیزادی است

شعر بلندی است…

می‎سراید و می‎سراید و

سرانجام خود را به درختی تشبیه می‎کند و می‎گوید:

آن درخت کهن منم که زمان

بر سرم راند بس بهار و خزان

دست و دامن تهی و پا در بند

سرکشیدم به آسمان بلند

مرغ شبخوان که با دلم می‎خواند

رفت و این آشیانه خالی ماند

آهوان گم شدند در شب دشت

آه از آن رفتگانِ بی‎برگشت

گر نه گل دادم و بَر آوردم

بر سری چند سیاه گستردم

دست هیزم‎شکن فرود آمد

در دل هیمه بوی دود آمد

کُندۀ پیر آتش اندیشم

آرزومند آتش خویشم

تهران ، دی۱۳۵۸

در بخشی دیگر از این مراسم، پیام محمود دولت آبادی خطاب به سایه توسط علی دهباشی قرائت شد:

آقاى ابتهاج عزیز و ارجمند

بخت یار نبود تا درمحضر جناب شما باشم، ببینم‎تان وسلام کنم ؛همچنین دوستانِ گرامىِ حاضر در آن جمع خاصّ را، و این عمیقاً به تأسّف دچارم مى‎کند. پس ضمنِ درود قدرشناسانه به شما پیشانی‎تان را از همین دوسلدورف مى‎بوسم و ارادت هنرجویى خود از شما را بیان مى‎دارم و مى‎گویم که من، محمود، نه فقط با غزل‌‎ها و مهربانى‎هاى‎تان همیشه با شما بوده‎ام، بلکه هرکجا بوده و باشم ،حافظِ به سعى سایه ، بر دیدۀ چشمهاى من بوده است و هست .

«دیدنِ روى تو را دیده ى جان بین باید

وین کجا مرتبۀ چشم جهان بینِ من است.»

با احترام، محمود دولت أبادى

چهارم آبان ماه نود و دو ـ دوسلدورف


سپس شهرام ناظری پس از اشاره به نحوۀ آشنایی‎اش با سایه و خاطراتی که با او داشته ، با آواز خود و با خواندن ابیاتی از سایه به این شب شوری دیگر افزود.

و پس از آن علی دهباشی بخشی از متن دکتر شفیعی کدکنی را درباره‎ی شعر سایه قرائت کرد:

در طول چهل و اندی سال دوستی از نزدیک و خوشبختانه بسیار نزدیک، هرگز ندیدم که او هنرمند راستینی، از مردم زمانه ما را به چشم انکار نگریسته باشد، در میان صدها دلیلی که به عظمت او می‎توان اقامه کرد همین یک دلیل بس که او بر چکاد بلندی ایستاده که نیازی به انکار دیگران ندارد و این موهبتی است الهی . باز هم از همان فرمول دشمن‎تراشانۀ خودم استفاده می‎کنم و می‎گویم: متجاوز از نیم قرن است که نسل‎های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه‎هایشان را از شعر سایه سرشار کرده‎اند . و امروز اگر آماری از حافظه‎های فرهیختۀ شعر دوست در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود، شعر هیچ یک از معاصران زنده نمی‎تواند با شعر سایه رقابت کند. بسیاری از مصرع‏های شعر او در حکم امثال سایره درآمده است و گاه گاه در زندگی بدان تمثل می‎شود. از همان حدود شصت سال پیش که در نوجوانی سرود:

روزگاری شد و کس مردِ رهِ عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگرانی من و توست

تا به امروز که غمگنانه با خویش زمزمه می‎کند :

یک دم نگاه کن که چه بر باد می‎دهیم

چندین هزار امید بنی‎آدم است این

بسیاری از این سخنان او حکم امثال سایره به خود گرفته‎اند. دیر زیاد آن برزگوار خداوند…

و در ادامه علی دهباشی از داریوش طلایی دعوت کرد که به صحنه بیاید و از قول سایه که در خاطراتش درباره طلایی گفته است چنین نقل کرد:

« علی اکبر خان شهنازی به من گفت که من وقتی به سن طلایی بودم به خوبی او نمی‎زدم . طلایی از نظر تکینک خیلی درست و مرتب می‎زند.»

و سپس داریوش طلایی به اجرای قطعاتی با تار پرداخت.

و پس از آن نوبت به یلدا ابتهاج رسید تا از پدرش سخن بگوید :

کار خیلی سختی است که آدم از عزیزترین چیزی که در زندگی‎اش دارد صحبت کند. معمولاً این کار، کار من نیست ولی به هر جهت قبول کردم که صحبت کنم. برای من سایه طبیعتاً در درجه اول پدر هست . من سال‎های زیادی از زندگی‎ام را به او فکر می‎کردم، دوستش دارم و نوشته‎هایش همیشه برای من خیلی مهم بوده، همیشه خیلی برایم جدی بوده. جایی فکر کردم که باید سایه و پدر را از هم جدا کنم برای این که علاقۀ دختر به پدر چیز دیگری است و خیلی هم به من گفته‎اند که تو با تعصب و وسواس زیادی پدر را می‎بینی و درباره‎اش حرف می‎زنی. شاید زمانی این کار را کرده‎ام ولی سال‎هاست به این نتیجه رسیده‎ام که پدر و سایه هر دو برای من یکی هستند. هر دو برای من انسانی هستند که خیلی دوستشان دارم و بودنم را، همه چیزم را از او می‎دانم.همیشه در دلم به این فکر کرده‎ام که خب سال‎های گذشته، از بچگی تا الآن سایه در سکوت، در سایه بودن کار خودش را کرده، همیشه جای خودش را داشته و برای ما جای ویژه‎ای را دارد. ولی به این نتیجه رسیدم که شعر سایه برای مردم ایران خیلی عزیز است، خیلی دوستش دارند. ولی خودِ سایه از شعرش خیلی بهتر است. به کسانی که همیشه خواسته‎اند به نوعی او را ببینند و از من خواسته‎اند که واسطه باشم، گفته‎ام که خودش از شعرش خیلی بهتر است.


به نظر من سایه در ایران، در این مقطع تاریخی که ما الآن در آن هستیم، شناخته نشده. او کسی هست که دلش نمی‎خواهد شناخته بشود. ولی این وظیفۀ انسان‎هاست او را در عصری که با آن همزمان هستند بشناسند . آن چیزی که در شعر سایه برای من راه زندگی قرار گرفته، مهربانی و دوست داشتن هست. از همه نوع بدی در همه جای زمین هست، از بدی‎ها رد شدن و خوبی‎ها را نگه داشتن و مثل ودیعه به بعدی سپردن. در شعر سایه همیشه امید هست، امید در شرایطی با سایه بوده که شاید زمانه همیشه بدترین زمانه بوده و جای امیدی را برای هیچ یک از کسانی که زندگی می‎کردند باقی نگذاشته ولی او همیشه وفادار به این امید بوده. پایه این امید و کنارش وفاداری هست، دوست داشتن هست، عشق هست که ما در خانه بی‎آنکه هیچ وقت بر ما تعیین کند که این کار را انجام بدهید یا آن کار را انجام بدهید. این شعر را بخوانید یا آن موسیقی را گوش کنید.همیشه شرایط را فراهم کرده و انتخاب را بر عهدۀ خود ما گذاشته است. به نوعی زمینه‎اش را فراهم کرده تا جستجو کنیم، خودمان پیدا کنیم. سایه در خانۀ ما برای من مظهر عشق بوده، مظهر وفاداری بوده، برای من حضور سایه در اینجا، حضور پدرم در اینجا، حضور تمام دوستانی هست که از بچگی دیده‎ام و او اینها را در خودش حفظ کرده و وفادارترین فردی هست که من در جمع موسیقی‎دانان و شاعران دیده‎ام. این وفاداری را حفظ کرده .


اشعار سایه راه‎گشای زندگی است، یعنی برای من آینه‎ای است که نشان می‎دهد زندگی را چگونه باید زندگی کرد. از بچگی خیلی جدی گرفتمش .همیشه وقتی با او صحبت می‎کنم افکار و احساساتی را که در ذهنش بوده حس کرده‎ام. گاهی اوقات فکر می‎کردم شاید خیال می‎کنم ولی تقلای خودم ، سعی خودم این بوده که در لا به لای چیزهایی جستجو کنم و جاهایی دیده‎ام که این حس بدون کلام، بدون فکری که بیان شده باشد منتقل شده و دقیقاً همان شادی یا غم یا نگرانی‎ها در فکر او به من منتقل شده بود.به این نتیجه رسیدم که هر کسی به اندازه خودش مؤظف است که نه شعار بدهد، نه انتظاری داشته باشد از کسی، ولی در حد خودش همان کاری را که سایه کرده بکند. وسعت دوست داشتن ، ظرفیت دوست داشتن در سایه و انسان بودن نمونه هست. این را نه به خاطر عشق و علاقه‎ای که دختری به پدرش دارد می‎گویم. این در زندگی به من ثابت شده ؛ در همین چند روز گذشته در مواردی که پیش می‎آمد و صحبت می‎شد، دیدم .در جاهایی که حتی نگرانی‎های عاطفی‎اش برای بچه‎ها هست می‎شود آن را بیان کرد. انسانیت حرف نیست ، انسانیت عمل کردن است، زندگی کردن است. سایه آزمایشات زیادی را از سر گذرانده و من شاهد همه اینها بوده‎ام. و سعی کرده‎ام که به اندازۀ خودم به آنها وفادار باشم. یکی از چیزهایی که همیشه در مورد شعر مطرح می‎شده، خیلی بچه بودم، یک بار از او پرسیدم این شعر یعنی چی. خیلی ساکت همان بیت شعر را دوباره خواند و مرا نگاه کرد.آنجا برای من تعیین نکرد که معنای این شعر این هست . از من خواست آن را دوباره بخوانم و سعی کنم معنایش را پیدا کنم. در زندگی‎اش هم هیج وقت برای کسی، برای هنرمندی یا برای دوستی تعیین نکرده که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. او کار خودش را کرده .


دغدغه روزهایی که من دارم این است که ما شاهد خیلی از زیبایی‎ها هستیم، زیبایی‎ها را تحسین می‎کنیم و بر زبان می‎آوریم ، ولی مواردی زیادی هست که دیده‎ام مرزی که سایه بین خوبی‎ها و بدی‎ها گذاشته، در آن مرزی که قرار گرفته،برای دیگران قابل درک نیست. دیگرانی هستند که تحسین می‎کنند و می‎پسندند ولی هرگز خودشان را به این طرف که سایه هست نمی‎رسانند . احساس می‎کنم این تنهایی سختی است .احساس می‎کنم من خودم شانسی را در زندگی داشته‎ام و زحمتی برایش نکشیده‎ام و باید از این شانتس استفاده کنم چون شاید دیگری این شانس را نداشته. آرزو می‎کردم تمام کسانی که سایه را می‎بینند، سایه را آن طوری که هست بشناسند و با کسی که می‎شناسند و تحسینش می‎کنند زندگی کنند. یعنی به شعر سایه، به گفته‎های سایه عمل کنند. خود سایه در گذر تاریخ هست و با او هم‎عصریم ، آنچه باقی می‎ماند کاغذ و کتاب هست ، ارزش‎های ادبی و شعری بسیار. ما که با این عصر زندگی می‎کنیم، چطور می‎توانیم به آن‎ها عمل کنیم. یکی از نگرانی‎های بزرگ من در زندگی از بچگی این بود که بدون سایه چه کار کنم. واقعاً اعتقادم این است که انسانی که الآن هست، از گوشت و پوست و خون، آن هست. آنی که الآن هست، هست. وقتی نیست دیگر نیست. وقتی سایه نیست دربارۀ شعرش می‎توانیم صبحت کنیم، ما شعرش را می‎خوانیم، صبحت‎هایش را تکرار می‎کنیم ولی به آن‎ها عمل نمی‎کنیم.همانطور که افشین اشاره کرد انسانیت و وفاداری به انسانیت و عدالت جزء اصلی در سایه هست و اگر شعری در بیان او جلوه می‎کند، از تکنیک شعر و ادبیات ، به همین دلیل است.

قصد پرگویی نداشتم و این چند بیت را با حذف « شهریارا» می‎خوانم:

پدرا تو بمان بر سر این خیل یتیم/ پدرا، یارا، اندوهگسارا تو بمان

و سرانجام نوبت هوشنگ ابتهاج بود تا با دوستداران خود و جمع حاضر چند کلمه‎ای بگوید:

به همه خانم‎ها و آقایان سلام می‎کنم. مثل این که این دفعۀ دوم است .این روزها یک چیز تازه‎ای دارد رسم می‎شود. مرده‎ها زنده می‎شوند. یک بابایی در سردخانه دوباره بعد از به دار کشیدن زنده شده. حالا هم در این مراسم که باید در غیاب من صورت می‎گرفت خود صاحب عله دارد صحبت می‎کند . سومی‎اش چه خواهد بود؟ به هر صورت، این هم مغتنم است. خوبه که آدم ببیند پشت سرش چه می‎گویند. البته باید این را در نظر بگیریم که به هر حال وقتی من اینجا نشسته‎ام، یک مقدار تعارفات هم در این حرف‎ها هست. دربست این حرف‎ها را نپذیریم. بعد از روز واقعه معلوم می‎شود، بعضی از دوستان میدان وسیع‎تری پیدا می‎کنند برای تاخت وتاز و حق هم دارند. شناختن من کار مشکلی نیست. ما آدم‎های صاف و ساده‎ای هستیم که به معنای واقعی از پشت کوه آمده‎ایم. این کوه بلند البرز ولایت مرا از ولایت خیلی‎ها جدا می‎کند. آدم‎های ساده شناختنشان هم ساده است. بعضی‎ها بیخود زحمت می‎کشند که نکته‎هایی پیدا بکنند و بگویند. نگفته هم معلوم است. چیز مهمی نیست. ولی خوب من موافقم و این روزها هر چه گفتم از باور خودم گفتم و با صداقت خواهم گفت. هیج چیز را به خودم نبستم. هیچ ادایی درنیاوردم. تنها توفیق من است و تنها چیزی است که می‎توانم به آن ببالم. باقی فرعِ قضیه هست. یک مهارت‎هایی هست که آدم‎ها در طول زمان کسب می‎کنند و هر مهارت هم در جای خودش قیمتش از بقیۀ مهارت‎هاست. در زمستان سرد شما به یک اتاق گرم احتیاج دارید، آن استاد حلبی‎ساز که با چند تا ضربه به لوله خرطومی یک لوله بخاری برای شما درست می‎کند، با زاویه‎های لازم، این کار در آن لحظه از هزار تا دیوان شعر مهم‎تر است. مهارت‎ها قابل کسب است، آن چیزی که گوهر اصلی است، آن قیمت دارد . خوش به حال کسانی که می‎توانند این مهارت‎ها را تا آن جا که ممکن است حفظ کنند یا بیان کنند. مهارت آن موقعی ارزش دارد که در بیان یک چیز با ارزش باشد وگرنه چیزی است . به حضور شما عرض کنم، منِ از پشت کوه آمده چیزی ندارم که بگویم. به هر حال خیلی ممنونم از همه.


از دیگر برنامه‎های نکوداشت ه.ا.سایه، نمایش سه فیلم مستند ساختۀ مجید عاشقی بود و در یکی از این فیلم‎ها بخشی از تصنیف‎های سایه که توسط حسین قوامی، عبدالوهاب شهیدی، حسین علیزاده، شهرام ناظری، علیرضا قربانی و محمدرضا شجریان اجرا شده بود پخش شد.

در پایان پرتره سایه کار فخرالدین فخرالدینی در تابلویی به وی اهدا شد.

از جمع حاضر در این مراسم می‎توان به داریوش شایگان، نجف دریابندری، ایرج پارسی نژاد، آیدین آغداشلو، فخرالدین فخرالدینی، منوچهر پارسادوست، محبوبه مهاجر، ناصرالدین پروین، داود موسایی و اصغر علمی اشاره کرد.
 

منبع: سایت مجله بخارا

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

نرخ تورم مهرماه اعلام شد

Posted: 31 Oct 2013 01:10 AM PDT

جرس: مرکز آمار ایران ، نرخ تورم نقطه به نقطه (مهرماه نسبت به ماه مشابه پارسال) را ۳۲ و سه دهم درصد اعلام کرد که در مقایسه با شهریور (۳۷ درصد) کاهش نشان می دهد.


به گزارش واحد مرکزی خبر ، مرکز آمار ایران نرخ تورم مناطق شهری کشور را در12 ماه منتهی به مهر سال جاری نسبت به دوره مشابه پیشین 36 و دو دهم درصد اعلام کرد.


شاخص کل قیمت کالاها و خدمات مصرفی خانوارهای شهری کشور در مهر ماه به 172.6 رسید که در مقایسه با شهریور یک و چهار دهم درصد افزایش نشان می دهد.


بنابراین گزارش ؛ مرکز آمار ایران نرخ تورم مناطق شهری کشور را در12 ماه منتهی به مرداد سال جاری نسبت به دوره مشابه پیشین 35.1 درصد اعلام کرده بود .


مرکز آمار ایران در قانون برنامه پنجم توسعه به عنوان مرجع اصلی آمار رسمی کشور از جمله نرخ تورم تعیین شده است.


سال پایه شاخص قیمت کالا و خدمات مصرفی خانوارها(مبنای شاخص محاسبه نرخ تورم کشور) از 1381 به 1390 تغییر کرده است.

مشاور حسن روحانی: تماس از طرف کاخ سفید بود

Posted: 31 Oct 2013 01:00 AM PDT

جرس: مشاور حسن روحانی می گوید: "نمی‌دانم چرا به محتوای مکالمه باراک اوباما و رئیس جمهور اشاره‌ای نمی‌شود. به هرحال تماس از طرف کاخ سفید بود که به تلفن سفیر ما زنگ زدند و تماس تلفنی برقرار شد."


محمدرضا صادق، مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهور در گفت‌و‌گوی اختصاصی و مشروح خود با چهل و دومین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات به پرسش‌های متنوعی پاسخ داد.

بخشی از این مصاحبه را می‌خوانید:


ارتباط و تعاملی که اشاره کردید، هنوز بین آقای هاشمی و آقای روحانی هست؟

همیشه بوده...

بالاخره الان آقای رئیس‌جمهور وظایف سنگین‌تری دارند و به اصطلاح سرشان شلوغ‌تر است. از زمانی که ایشان رئیس‌جمهور شدند، به همان اندازه ارتباط صمیمانه وجود دارد؟

آقای روحانی هم اکنون در جایگاه رئیس‌جمهور وظایف و مسؤولیت‌های متنوعی برعهده دارند و طبیعی است که ارتباطات ایشان بر این اساس است. ارتباطات مستمر ایشان با مقام معظم رهبری و ارکان مختلف کشور و شخص آقای آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و سایر شخصیت‌های مؤثر در انقلاب و نظام همیشه وجود داشته و انشاءالله خواهد داشت.

با شروع سفرهای استانی آقای هاشمی، برخی این بحث را مطرح می‌کنند که ایشان تمایل زیادی برای دخالت در امور اجرایی کشور دارد. آیا آقای هاشمی فرصت اعمال مدیریت بیشتری در شرایط جدید پیدا کرده است؟


اینها گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای است. شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی همواره از شخصیت‌های بسیار مؤثر و تأثیرگذار در کشور بوده، هستند و انشاءالله خواهند بود. اگر در خلال چند سال گذشته شرایطی فراهم شده بود که دیدگاه‌های ایشان امکان بروز از طریق برخی رسانه‌ها را پیدا نمی‌کرد، این مشکل از رسانه‌ها بود، وگرنه ایشان همیشه برای انجام اموری که مربوط به انقلاب و کشور بوده، فعال بودند و به همراه رفیق شفیق خود، دکتر روحانی با هم در مسیر پیشبرد اهداف متعالی مردم و انقلاب اسلامی بودند و خواهند بود.

آسوشیتدپرس گزارش داده که آقای روحانی با کاخ سفید تماس گرفتند ولی شخص آقای روحانی و شما اعلام کردید که از طرف کاخ سفید با نمایندگی ایران در سازمان ملل تماس گرفته شد.شما از بازخورد رسانه‌ای این سفر چقدر رضایت داشتید؟

در داخل؟

بله.

یک روز قبل از انجام سفر، از مدیران مسؤول روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها دعوت کردیم و جلسه خوبی با آنها داشتم. ایده‌های آنان را گرفتیم که خیلی از آنها مورد استفاده قرار گرفت. در نیویورک هم که بودیم مرتب رسانه‌ها را رصد می‌کردم. برنامه‌های صداوسیما تا حدودی قابل قبول بود اما می‌توانست بهتر از این باشد. روی‌هم رفته فکر می‌کنم خوب بود.

ما رسانه‌ها را در انعکاس بازخورد این سفر، صفر و یکی می‌دیدیم. گروهی مجموعاً از دستاوردهای سفر حمایت کردند و گروهی نیز موضع کاملاً انتقادی داشتند.

فکر می‌کنم با یک طیف مواجه بودیم. البته برخی رسانه‌ها هستند که رسالت خودشان را به‌ این ترتیب می‌بینند که کوچک‌ترین نقطه ضعفی را بزرگ جلوه دهند. از روزی که آمدیم اینجا مستقر شدیم تا الان، سعی کردیم همه رسانه‌ها در برنامه‌های خبری رئیس‌جمهور و دولت حضور یابند، اگرچه محدودیت‌هایی هم داریم اما هیچ رسانه‌ای را «غیر» فرض نکردیم و عقیده داریم که رسانه‌ها آزاد هستند در چارچوب وظایف خودشان نقد رسانه‌ای هم بکنند.

محتوای تماس تلفنی آقای روحانی و اوباما این تضمین را می‌دهد که آنها بار دیگر با هم تماس بگیرند؟

در دنیای سیاست هیچ چیزی منتفی نیست و من این را نیز دریافتم که دکتر روحانی اصول عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی را نصب‌العین خود دارند.

دیدار وزیر آموزش و پرورش با کودکان شین آبادی

Posted: 31 Oct 2013 01:00 AM PDT

جرس: وزیر آموزش و پرورش گفت: پیگیر خواسته‌های کودکان حادثه دیده شین آبادی تا حصول نتیجه هستیم.

 

به گزارش خبرآنلاین و به نقل از روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش به همراه تعدادی از معاونان ستادی و مشاوران خود با دانش آموزان حادثه دیده شین آبادی و خانواده های آنان دیدار کرد.

 

در این دیدار ، وزیر آموزش و پرورش در جریان استمرار روند درمان آنان قرار گرفت و به مطالب مبسوط خانواده های آنان گوش داد.

 

فانی به سید محمد بطحایی مشاور و مدیرکل دفتر وزارتی و چینیان مدیر کل دفتر سلامت و تندرستی آموزش و پرورش مأموریت داد تا با نماینده والدین دانش آموزان یک نشست ویژه برگزار کنند و خواسته های آنان را به همراه راهکارهای پیشنهادی جمع بندی و به وی ارائه دهند.

 

وزیر آموزش و پرورش در این دیدار گفت: این عزیزان همچون فرزندانم هستند و وظیفه دارم به عنوان یک معلم تمامی خواسته های آنان را تا حصول نتیجه پیگیری کنم.

فيلتر تنها با راي دادگاه

Posted: 31 Oct 2013 12:56 AM PDT

دكترعلي مندني‌پور
قابل قبول نيست كه يك كميسيون مركب از دستگاه‌هاي اداري و اجرايي كشور، تصميم‌گيري قضايي كند.  

 

در بررسي حقوقي فيلتر و رفع فيلتر سايت‌ها به ويژه شبكه‌هاي اجتماعي كه به نظر مي‌رسد با مخاطبان كلان در جامعه روبه‌رو است و به عنوان مصالح و منافع ملي نيز مي‌توان از آن ياد كرد، بايد گفت مرجع تعيين مجازاتي مانند فيلتراسيون يا رفع اين محدوديت و مجازات را تنها قانون مي‌تواند تعيين كند.

به لحاظ حقوقي نيز اگر سايتي در چارچوب قانون فيلتر شود بايد قانون در اين باره وجود داشته باشد و حتما براي رفع اين محدوديت نيز بايد قانون جديدي وضع شود و نمي‌توان با تصميم يك شخص خاص يا يك كميسيون اين كار را انجام داد. از لحاظ قانوني نيز هيچ كميسيون يا كميته‌يي نمي‌تواند به صورت خودجوش يا با تصميم آني درباره مساله‌يي كه درباره مصالح و منافع عمومي موثر است به اين صورت نفيا يا اثباتا نقش ايفا كند. اگر موردي نيز پيدا شود كه با توجه به شرايط خاص زماني و مكاني كه نياز فوري و به عبارت حقوقي فورس ماژور به وضع قانون باشد، باز هم بايد در چارچوب قانون اين كار انجام شود. بنابراين تفويض صلاحيت قانونگذاري در اين باره به يك كميسيون معنا ندارد، زيرا مسووليت و اختيار نمايندگي مجلس، قانونا قابل تفويض به ديگري نيست. لذا منطقي است كه مجلس نتواند اختيار تعيين مصاديقي كه منجر به فيلتراسيون سايت‌ها به عنوان مجازات شود را به كميسيوني بدهد. شايد مجلس بتواند براي تنظيم و تدوين مجموعه‌يي از دستورالعمل‌ها اين موضوع را به كميسيوني تفويض كند ولي بايد در نهايت اين دستورالعمل‌ها نيز با قانون مصوب مجلس، تطبيق پيدا كند. از سويي، طبق قانون اساسي وظيفه رسيدگي به جرايم بر عهده دستگاه قضايي است و اگر كسي مجازاتي مانند فيلتر براي يك سايت قايل شود بايد جايگاه او توسط قانونگذار به رسميت شناخته شده باشد.

 

حتي در موضوع تعيين مجازات براي اشخاص (چه حقيقي و چه حقوقي) با وجودي كه قوه قضاييه صلاحيت دارد، منتها در قانون گفته نشده سيستم اداري دستگاه قضايي مي‌تواند در اين باره دخالت كند، يعني فقط اختيار وضع مجازات با كساني است كه صلاحيت محاكمه افراد را دارند، يعني به طور عامل دادگاه عمومي و به صورت خاص در موضوع رسانه‌يي شعبه خاصي از دستگاه قضايي كه به دادگاه رسانه معروف است. اين موضوع نيز ريشه در قانون دارد. لذا از لحاظ حقوقي نبايد نياز خاصي را كه برخي وزارتخانه‌ها، نهادها و سازمان‌ها به وضع مجازات افراد دارند به عنوان قانون تلقي كنيم. از لحاظ يافته‌هاي حقوقي، كسي كه اختيار مجازات ديگري را داشته باشد بايد مجوز قضاوت داشته باشد و در چارچوب قانون نيز قضاوت كند. درباره فيلتراسيون و مسدود‌سازي سايت‌ها كه به عنوان مجازات درباره آن بحث مي‌شود نيز تنها محاكم صالحه قضايي صلاحيت رسيدگي دارند و براي بنده كه عضو كوچكي از جامعه حقوقي كشور هستم اين موضوع قابل قبول نيست كه يك كميسيون مركب از دستگاه‌هاي اداري و اجرايي كشور اختيار داشته باشد در مساله‌يي كه مي‌تواند منافع و مصالح كلان جامعه را تحت تاثير قرار دهد، تصميم‌گيري قضايي كند. در اين موضوع نيز مانند هر مجازات ديگري، دستگاه قانونگذاري صالح به قانونگذاري است و دستگاه قضايي نيز صالح به رسيدگي و قضاوت در اين باره است. حتي بايد توجه داشت محكمه‌يي كه براي مجازات تعيين مي‌شود بايد جايگاه قضايي داشته باشد و حتي يك دادگاه اداري نيز در اين باره، صالح به صدور حكم مجازاتي مانند فيلتراسيون نيست. شايد بتوان حكميت و داوري را به اين قبيل دادگاه‌هاي اداري سپرد ولي صدور حكم مجازات و اجراي آن، تنها در يد قدرت دستگاه قضايي و محاكم صاحب صلاحيت است.

رييس انجمن سراسري كانون‌هاي وكلاي دادگستري ايران 

 

منبع: روزنامه اعتماد

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.