جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


ازدواج سرپرست با فرزندخوانده اخلاقا قبیح و شرعا حرام است

Posted: 09 Oct 2013 06:15 AM PDT

محسن کدیور؛
 جرس- مهدی تاجیک: ازدواج فرزندخوانده و سرپرست به یک بحث داغ حقوقی و رسانه ای طی هفته های اخیر تبدیل شده است. بحث درباره بندی از لایحه حمایت از کودکان کار و بی سرپرست است که بر اساس آن ازدواج فرزندخوانده و سرپرست در صورت کسب رای دادگاه مجاز خواهد بود. مجلس ابتدا این نوع ازدواج را ممنوع کرده بود اما شورای نگهبان ممنوعیت این ازدواج را خلاف شرع دانست و در نهایت مجلس این گونه ازدواج ها را مشروط به کسب رضایت از دادگاه کرد. با این حال نفس مجاز دانستن ازدواج فرزندخوانده با سرپرست به سوال های اخلاقی، حقوقی و شرعی بسیاری دامن زده است و مخالفان این ازدواج ها استدلال می کنند که شکل گیری پیوند ازدواج میان فرزندخوانده و سرپرست می گویند که این پیوند با عرف و اخلاق و شرع نمی خواند. دکتر محسن کدیور پروهشگر و روشنفکر دینی از جمله کسانی است که اعتقاد به قبح اخلاقی و حرمت شرعی چنین ازدواجی دارد. او در گفتگو با «جرس» ضمن رد استدلال های شورای نگهبان درباره جواز ازدواج فرزندخوانده و سرپرست به تحول موضوعی فرزندخواندگی در دوارن جدید با فرزندخواندگی در قبل از اسلام اشاره می کند و اعتقاد دارد که قانونی کردن این ازدواج ها ولو با مصلحت سنجی دادگاه داغ عقب افتادگی فقهی و تنک مایگی شرعی را بر جبین خود دارد.

  استدلال اصلی کسانی که از ازدواج فرزند خوانده و سرپرست دفاع می کنند این است که در شرع اسلام فرزندخواندگی چیزی شبیه رابطه ابوت و بنوت نیست. یعنی بین فرزندخوانده و پدرخوانده و مادرخوانده رابطه حقوقی خاصی که این فرزندان با پدران و مادران واقعی آنها وجود دارد برقرار نیست، نتیجه این که حرمت‌های ناشی از خویشاوندی نیز در این میان وجود ندارد. بنابراین پدر خوانده و مادر خوانده با فرزندانی که برگزیده‌اند محرم نمی‌شوند و از دیگر سو نتیجه این عدم محرمیت این است که ازدواج آنها با هم در صورتی که مانع دیگری وجود نداشته باشد خالی از اشکال است. دیدگاه شما درباره این استدلال چیست؟

استدلال رایج در فقه سنی و شیعه بر مقدمات ذیل مبتنی است: الف. فرزندخواندگی فرد را فرزند حقیقی سرپرستانش نمی کند. ب. آنچه مانع ازدواج است یعنی مَحرَمیت نَسَبی (پدر و مادر حقیقی) در مورد فرزندخوانده صدق نمی کند. نتیجه: ازدواج فرزندخوانده با سرپرست شرعا بلامانع است. برای رعایت مصلحت فرزندخوانده چنین ازدواجی تنها با اجازه‌ی دادگاه مجاز دانسته شده است.


دلیل اصلی استدلال فوق آیاتی از سوره‌ی احزاب است: آیات ۴ و ۵: وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ۚذَٰلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ ۖ وَاللَّـهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّـهِ ۚ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ ۚ «و خداوند فرزندخوانده‌های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است؛ این سخن شماست که به دهان خود می‌گویید (سخنی باطل و بی‌پایه)؛ امّا خداوند حقّ را می‌گوید و او به راه راست هدایت می‌کند. آنها را به نام پدرانشان بخوانید که این کار نزد خدا عادلانه‌تر است؛ و اگر پدرانشان را نمی‌شناسید، آنها برادران دینی و موالی شما هستند.»


و آیه ۳۷ سوره‌ی احزاب: فَلَمَّا قَضَىٰ زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّـهِ مَفْعُولًا «هنگامی که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان -هنگامی که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است .»


مطابق دو آیه‌ی فوق اولا پسرخوانده پسر حقیقی سرپرست نیست تا احکام شرعی بنوت بر او بار شود. ثانیا ازدواج با همسر سابق پسرخوانده مجاز است و پیامبر به دستور خداوند پیشقدم شکستن این رسم جاهلی بوده و با زینب بنت جحش همسر سابق زید بن حارثه پسر خوانده‌ی خود ازدواج کرده است.


واضح است که اگرچه در آیات فوق از دخترخوانده بحثی نشده اما وحدت ملاک در هر دو باعث شده گفته شود فرزندخوانده (و نه فقط پسرخوانده) فزرند حقیقی نیست.
احکام فرزند حقیقی چیست؟ یکی انتساب به نام پدر (و نیز مادر)، دیگری وجوب نفقه در زمان کودکی یا در صورت نیاز پس از آن با شرائطی، سوم. وجوب سرپرستی و تربیت، چهارم. ارث بردن از والدین و ارث بردن والدین از فرزند، پنجم. محرمیت که از توابع آن عدم امکان ازدواج دختر با پدر و پسر با مادر است. ششم. عدم جواز ازدواج با همسر سابق پسر برای پدر.


در آیات فوق به حکم اول و آخر تصریح شده است، اما دیگر احکام از اطلاق «وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ» (فرزندخوانده‌های شما را فرزند حقیقی شما قرارنداده است) استفاده شده است. چرا که وقتی فرزند خوانده فرزند حقیقی نیست هیچکدام از احکام فرزندی از جمله حرمت ازدواج با او جاری نمی شود.


از سوی دیگر چون طرفین این ازدواج در شرائط مساوی نیستند و چه بسا طرف سابقا فرزندخوانده که به علت سن کمتر ممکن است غبطه و مصلحتش استیفا نشود و از طرف فرد سابقا سرپرست مورد اجحاف قرار بگیرد، دادگاه با مشورت سازمان بهزیستی در حکم ولی قهری دخترخوانده در صورت احراز مصلحت اجازه‌ی ازدواج پدرخوانده را با وی می دهد. این تبیین استدلال رایج است.

یعنی به نظر شما بر اساس این استدلال فرزندخواندگی به معنای امروزی با فززند خواندگی در قبل از اسلام یکی تلقی شده است؟

واضح است که در استدلال فوق فرزندخواندگی مصطلح در دنیای جدید با آنچه در قبل از اسلام با عنوان ادعیاء (جمع دَعیَ بر وزن غنیّ) رایج بوده یکی دانسته شده است. اگرچه دعیّ و تبنّی (پسرخواندگی) دوران جاهلی با فرزندخواندگی جدید شباهتهایی دارد، اما یکی نیست و تفاوتهایی هم دارد. و همین تفاوتها منشأ تفاوت حکم می شود.


بر اساس گزارش جواد علی در بخش احوال شخصیه‌ی فقه جاهلی در جلد پنجم کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» تبنّی باعث انتقال کامل حقوق فرزندی از پدر حقیقی به پدرخوانده می شد. پسرخوانده فردی از عائله‌ی پدرخوانده اش محسوب می شد، از جمله به نسب جدید شناخته می شد. تبنّی نیاز به اتفاق نظر و تراضی پدر خوانده از یک سو و پدر حقیقی یا قیّم یا مالک پسر از سوی دیگر داشته است. نتیجه این تراضی پدرخوانده و پدرحقیقی انتقال تمام حقوق پدر حقیقی به پدر خوانده بوده است، یعنی فرزند خوانده نازل منزله‌ی فرزند حقیقی می شده است. تبنّی نیاز به اعلان داشته است، در اماکن عمومی پدر حقیقی و پدرخوانده شهادت می دانند که از این به بعد این پسر که قبلا پسر الف بود از حالا پسر ب است تا منازعه‌ای پیش نیاید و حقوق کسی زایل نشود.


این همان فرزندخواندگی قبل از اسلام است. دلیل این تراضی یا عقد پسرخواندگی استفاده از توان پسر بوده است، آن چنان که فیروزآبادی در «تنویرالمقباس من تفسیر ابن عباس» پسرخواندگی را برای تحصیل «عون و نصرت» تفسیر کرده است.
بر اساس روایات ذیل آیات سوره‌ی احزاب در تفاسیر شیعی و سنی زید بن حارثه‌ی کلبی در سن ۸ سالگی به اسارت رفت و بَرده شد، در سن ده سالگی توسط حکیم بن حزام برای خدیجه بنت خویلد خریداری شد و ایشان زید را به محمد ابن عبدالله (ع) هبه کرد. محمد (ص) قبل از نبوت زید را به پسرخواندگی پذیرفت و از آن زمان وی به «زید بن محمد» خوانده می شد. زید در زمره‌ی نخستین کسانی بود که به پیامبر (ص) ایمان آورد و مسلمان شد و از صحابه‌ی مورد محبت پیامبر (ص) بود. او تنها صحابه ای است که نامش در قرآن آمده است. وقتی که سالها بعد حارثه پدر زید همراه عموی زید نزد زید آمدند و خواستار بازگشت او به خانواده شدند، پیامبر اختیار را به خود زید واگذار کرد، و زید حاضر به بازگشت نشد. بعد از نزول آیات ۴ و ۵ سوره احزاب مشخص شد که زید باید به نام حقیقی‌اش ابن حارثه خوانده شود و پیامبر پدر حقیقی هیچیک از مردان نیست «ما کان محمد ابا احد من رجالکم» (احزاب ۴۰).
بنابراین پسرخواندگی (ونه مطلق فرزندخواندگی) دوران جاهلی با تراضی با پدر حقیقی یا قیم یا مالک فرزند محقق می شد. این رسم فقط در مورد فرزند ذکور معلوم النسب جاری بوده است. پسرخوانده هم لزوما نوزاد و غیرممیز نبوده، غالبا نوجوان و جوان بوده است. حالا این کجا و فرزندخواندگی دوران جدید؟

 پس فرزندخواندگی به معنای امروزی در گذشته اتفاق نمی افته و از اساس متفاوت بوده است؟

آنچه به موضوع فرزندخوانده امروزی نزدیکتر از متبنّی است لقیط است. لقیط (جمعش لقطاء) که در باب لُقَطه‌ی فقه بحث شده بچه‌ی نابالغ مجهول النسبی است که فرد پیدا می کند و نیاز به سرپرستی دارد. لقیط نوزاد یا کودک نابالغی است که به هر دلیلی توسط والدینش سر راه گذاشته شده است و اکنون احتیاج به خیّری دارد تا او را سرپرستی کند. لقیط ممکن است یتیم باشد و پدر یا مادر او در قید حیات نباشند، یا در قید حیات باشند اما به دلیل فقر یا مشروع نبودن ازدواج حاضر به نکهداری فرزند خود نباشند. در هر حال در لقیط دو قید معتبر است: یکی غیربالغ بودن لقیط، دیگری مجهول النسب بودن وی. والا فرزند را به والدینش ملحق می کردند. تامین نفقه‌ی لقیط واجب کفایی است و اگر یابنده توانایی مالی یا تمایل نداشت حاکم شرع می باید مخارج سرپرستی او را تامین کند.
اگر فردی لقیط را به عنوان فرزندخوانده پذیرفت شرعا ثواب بزرگی تحصیل کرده است. در این صورت ملتقط پدر یا مادر حقیقی لقیط محسوب نمی شود و احکام فرزند حقیقی بر لقیط بار نمی شود. اصلا در لقیط تلازمی با فرزندخواندگی نیست. ضمنا به دلیل مجهول بودن نسب کودک سر راهی پدر حقیقی یا قیم او نامشخص است و تحصیل رضایت ایشان هم سلبه به انتفاء موضوع است.

یعنی به نظرتان فرزندخواندگی در طی زمان دچار تحول موضوعی شده است؟

بله. در دوران ما فرزند خواندگی نه تبنّی است نه لقیط. به عبارت ساده تر با هر دو تفاوتهایی دارد. فرزندخوانده در دوران ما تبنّی نیست چرا که رضایت پدر حقیقی فرزندخوانده ملاک نیست، یا پدرش مشخص نیست، یا در قید حیات نیست، یا به دلبل عدم صلاحیت رضایتش معتبر نیست. دولت یا سازمان بهزیستی نهادی عمومی است که سرپرستی کودکان بی سرپرست را به عهده دارد و کارکرد حاکم شرع را در گذشته دارد.


در تنبنّی همگان می دانستند و اعلان عمومی شده بود که ابوّت این فرد که قبلا چیز دیگری بود منتقل شده است و این تغییر ابوت مشکلی برای طفل یا جوان یا میانسال ایجاد نمی کرد. اما در فرزندخواندگی جدید برای رعایت شخصیت کودک قرار است اینکه پدرخوانده و مادرخوانده پدر و مادر حقیقی کودک نیستند به عنوان رازی بین آنها و سازمان بهزیستی باقی بماند. سازمان بهزیستی متقاضیانی را به عنوان پدرخوانده و مادرخوانده می پذیرد که غالبا صاحب فرزند نمی شوند و علاقه به فرزند داشتن دارند و از توانایی تامین مخارج و نیازهای روحی کودک برخوردارند.


موضوع در فرزندخواندگی جدید دقیقا این است که زن و شوهری یا فرضا زن تنهایی می خواهند نازل منزله‌ی مادر یا پدر حقیقی قرار گیرند و کودک هم آنها را به عنوان پدر و مادر خود باور کند. توجه شود نکته‌ی اصلی تفاوت همین جاست. در متبنیّ و دعیّ فرد یقین دارد که پذر حقیقی او کس دیگری است، اما آن پدر حقیقی و پدرخوانده توافق کرده اند که به هر دلیلی نسب خانوادگی تغییر کند و فرد از کلیه‌ی مزایای جدید برخودار و از لوازم نسب قدیم محروم گردد. اما در فرزندخواندگی جدید پدر و مادر حقیقی یا غائبند و مجهول و ناشناس یا محجورند و فاقد صلاحیت سرپرسی فرزند. موضوع اصلی در فرزندخواندگی جدید «تربیت یک کودک» است، حال آنکه در متبنّی و دعیّ قدیم موضوع «انتقال نسب» به عنوان عقدی بین دو ولیّ و قیم بوده و تربیت کودک وجهه‌ی نظر اصلی نبوده است. در تنبنّی و دعیّ قرار بوده ولی (پدرخوانده) از خدمات جنگاوری یا خدمتکاری یا معاونت این فرد مذکر استفاده کند، حال ان که در فرزندخواندگی جدید قرار است کودکی تربیت شود تا در آینده برای خودش کسی شود و هیچ تعهد حقوقی به پدرخواده یا مادرخوانده ندارد، هرچند او اخلاقا رهین منت آنهاست.


در فرزندخواندگی جدید استفاده از اسم پدر و مادر مجازی به جای پدر و مادر حقیقی در شناسنامه تجویز می شود (بر خلاف متبنّی که اسلام صریحا انتساب فرد به پدر حقیقی را لازم دانسته است).
تبنّی قدیم منحصر به پسرخواندگی بوده است، حال آنکه فرزندخواندگی جدید اعم از به سرپرستی گرفتن دختر و پسر است.


در تبنّی قدیم پسرخواندگی منوط به سن نبود، پسر خوانده می توانست صغیر یا بالغ یا بزرگسال باشد، در فرزندخواندگی جدید شروع امر غالبا در زمان غیرممیز بودن یا نابالغ بودن کودکان است تا امکان انس گرفتن روحی روانی برای آنها فراهم باشد و محیط مناسب تری برای تربیت کودک فراهم شود.


فرزندخوانده‌ی جدید تفاوتش با لقیط قدیم این است که در لقیط لازم نیست ملتقط خود را پدرخوانده یا مادرخوانده بداند، کافی است فرزند سر راهی (اعم از دختر یا پسر) را بزرگ کند بدون اینکه خود پدر یا مادر او معرفی کند.
تغییر موضوع متبنی و دعی به فرزندخوانده کاملا حدی است. آری اگر ففیهی ظرائف روانشاختی ادمی را توجه نداشته باشد، عنصر تربیت را مقوم فرزندخواندگی جدید نشناسد و موضوع متبنی و دعی قدیم را با دقایقی که ترسیم شد توجه نکند به پندار وحدت موضوع حکم واحدی برای هر دو صادر خواهد کرد.

تفاوت موضوعی فرزندخواندگی جدید با تعابیر قبلی چه تاثیریی درباره ازدواج با فرزندخوانده می گذارد؟

تفاوت موضوع فرزندخواندگی جدید و تبنّی و دعیّ و لقیط قدیم نشان می دهد که احکام تبنّی/ دعیّ و لقیط قدیم عینا بر فرزندخوانده‌ی جدید جاری نیست. حداقل سرپرست شرعا مجاز نیست با فرزندخوانده ازدواج کند. ازدواج پدرخوانده با دختری که به عنوان فرزندخوانده به خانه‌ی خود آورده است حتی به حکم دادگاه مجاز نیست. دادگاه هرگز مجاز نیست ازدواج دختر و پدر و یا پسر و مادر را تجویز کند، همجنان مجاز نیست فردی که در باور دختر پدر او بوده است (ولو در واقع پدر حقیقی او نباشد) یا در باور پسر مادر او بوده (ولو در واقع مادر حقیقی او نباشد) به زوجیت یکدیگر دراورد. مفسده‌ی نوعیه اینگونه ازدواجها از مصلحت نادره‌ی موردی اقوی است.


مفاسد نوعی چنین ازدواجی به حدی است که عدم جواز آن را به حکم اولی بعد از شناخت موضوع بدیهی می نماید. مرزهای اخلاقی را باید به دقت پاس داشت. چنین ازدواجی اخلاقا قابل مناقشه و در نتیجه شرعا مجاز نیست. اینکه دختری را به عنوان فرزند به خانه بیاوری و آنگاه به عنوان همسر به او بنگری با کدام معیار اخلاقی قابل توجیه است؟ کدام زنی اجازه می دهد شوهرش دختر بی پناه یتیم یا در حکم یتیمی را با عنوان کمک به هنوع و یتیم نوازی به خانه بیاورد و اما سودای زوجیت و کام جنسی از او گرفتن در سر داشته باشد؟ آن هم با فاصله سنی بالای بیست سال؟ نگاه پدرانه با نگاه همسرانه زمین تا آسمان تفاوت دارد. یا زنی پسری را به عنوان فرزندخوانده به خانه بیاورد و آنگاه تمنای همبستری شرعی با او را در مخیله داشته باشد.


اگر در زمان اجتهاد اخلاق برخاسته از عقل مستقل را در استنباط حکم شرعی دخیل بدانیم که در اصول فقه امامیه چنین است، فقیه موظف است توجه کند که عقلا بما هم عقلا ازدواج سرپرست با فرزندخوانده را قبیح می دانند و ردع رسیده از جانب شارع مربوط به موضوع دیگری است. این نکات البته نیازمند توضیح فنی است و در بحث عمومی بیش از این نمی توان بحث را باز کرد.
باید اضافه کنم اینها استحسان ظنّی نیست، درک مقتضای عقل قطعی است. رعایت اخلاق عقلی است. اجرای ملازمات عقل مستقل و فهم درست موضوع حکم شرعی ازدواج با فرزندخوانده در زمان ماست.

یعنی شما به طور صریح ازدواج فرزندخوانده و سرپرست را غیرشرعی می دانید؟

رأی فقهی من عدم جواز شرعی ازدواج فرزندخوانده و سرپرست است. موضوع فرزندخواندگی جدید با تبنّی و ادعیاء و لقیط گذشته تفاوت دارد. ازدواج مرد با دختر خوانده‌ی خود یا زن با پسرخوانده‌ی خود اخلاقا قبیح و در نتیجه شرعا حرام است. در حد اطلاع من قبح عقلی چنین ازدواجی غیرقابل انکار است. فقیهان اصولی ملازمه‌ی بین عقل و شرع را باور دارند. اگر فقیهی اخباری است و به چنین ملازمه ای باور ندارد حرف دیگری است.

موضوع ازدواج فرزندخوانده و سرپرست اصولا تا چه حد دغدغه فقیهان بوده است؟

در حد اطلاع من موضوع ازدواج فرزندخوانده وبا سرپرست دغدغه‌ی فقیهان نبوده است. ازدواج با همسر سابق پسرخوانده، عدم ارث بردن فرزند خوانده از سرپرست و برعکس، و محرم نبودن وی در بحث نگاه و پوشش اجمالا بحث شده است. اما ازدواج مرد با دخترخوانده‌ي خود یا ازدواج زن با پسرخوانده‌ی خود نه در زمان جاهلیت مطرح بوده نه در زمان اسلام. یعنی مطرح نبوده تا حکم آن بخواهد مورد بحث قرار بگیرد. مسئله ای شاذ و نادرالوقوع و خلاف وجدان و طبع سلیم بشری چگونه می تواند مشمول حکم جواز شرعی شود؟

در قرآن و روایات و به تعبیری کتاب و سنت آیا اشاره مستقیمی به بحث ازدواج با فرزند خوانده شده است؟

ازدواج با فرزندخوانده در هیچ آیه و روایتی وارد نشده است. موضوع آیه‌ی ۲۷ سوره‌ی احزاب جواز ازدواج با همسر سابق پسرخوانده است (نه پدرخوانده با دخترخوانده یا مادر با پسرخوانده). موضوع آیات ۴ و ۵ همان سوره بحث در تفاوت حکم پسر حقیقی با پسرخوانده (دعیّ، متبنّی) است. آنچنانکه به تفصیل اشاره کردم موضوع تبنّی و ادعیاء با فرزندخوانده‌ی جدید متفاوت است. در مورد جواز ازدواج با فرزندخوانده‌ی جدید نه به صراحت، نه به اطلاق، نه به تضمن و اشاره، آیه و روایتی در کار نیست. ادعیاء مورد بحث سوره‌ی احزاب فرزندخوانده مورد بحث در زمان ما نیست، حداقل در بحث ازدواج چنین این همانی جاری نیست.


درباره ازدواج فرزند خوانده و سرپرست دو دیدگاه کلی مطرح است. عده ای می گویند اصولا قانون گذاری برای چنین موارد نادری نادرست است و گروهی هم از این قانون جدید دفاع می کنند و اعتقادشان این است که چون قبلا موضوع ازدواج فرزندخوانده و سرپرست محدودیت قانونی نداشته است اکنون این قانون و محدود کردن ازدواج به تایید دادگاه یک گام به پیش است. دیدگاه شما در این باره چیست؟


در قوانین سابق ایران (۱۳۵۳) موضوع ازدواج با فرزندخوانده مسکوت بود. طراحان اولیه قانون جدید آنرا ممنوع اعلام کردند تا کسی از این امر سوء استفاده نکند. فقیهان شورای نگهبان به تصور این همانی بین فرزندخواندگی جدید با تبنّی و دعیّ قدیم و با قیاس با جواز ازدواج با حلیله‌ی سابق دعیّ و تمسک به اطلاق وَمَا جَعَلَ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ازدواج با فرزندخوانده در صورت احراز مصلحت فرزند از سوی دادگاه را مجاز دانستند. متاسفانه مجلس هم به دلیل ضعف کارشناسی به رأی شورای نگهبان تن داده است. چنین امری اگر تبدیل به قانون شود یک گام به عقب و متأسفانه باعث وهن اسلام است.

آیا این امکان وجود ندارد که بنا بر مقتضیات جامعه انجام چنین ازدواجی از نظر قانونی ممنوع شود حتی اگر شرعا جایز باشد؟

فقیهانی که برخوردی شکلی و قالبی با نصوص دینی دارند و به تحول موضوع عنایت نمی کنند چه بسا ازدواج با فرزندخوانده برای سرپرست را حلال و مجاز بدانند اما با توجه به قبح فراوان این عمل چه بسا به حکم ثانوی ضرر یا حکم حکومتی عدم مصلحت تمسک کنند تا آنرا قانونا ممنوع کنند، حال آنکه آن چنان که به تفصیل استدلال کردم ازدواج مرد با دخترخوانده و ازدواج زن با پسرخوانده شرعا به حکم اولی ممنوع است. در مورد تعددزوجات هم با شرط ضمن عقد اجازه‌ی همسر اول شرط دانسته شده که عملا تعلیق به محال در اغلب موارد است. اگر تصور عدم تغییر موضوع در مخیله‌ی فقیهان شورای نگهبان رخت برنده باشد چاره ای جز وصله پینه با عناوین ثانویه و حکم حکومتی نخواهد بود.


در سایر جوامع اسلامی موضوع ازدواج با فرزندخوانده مشمول چه حکمی است؟

در حد اطلاع من اجرای شریعت به مثابه‌ی قانون منحصر به عربستان سعودی، سودان و ایران است. در دو کشور دیگر هم علی القاعده به جواز چنین ازدواجی تصریح نشده است. در دیگر جوامع اسلامی حکم فرزندخواندگی به موضوع جدید آن نزدیکتر است. مطالعه‌ی تفصیلی مجالی دیگر می طلبد.

 

به نظر شما در چنین مواردی اصولا فقه تا چه حد حق دخالت دارد؟

البته فقیهان سنتی همه‌ی عرصه های حیات را بدون استثنا زیر چتر احکام شرعی می دانند. معنای آن حق دخالت در همه موارد از جمله چنین مواردی است.


بحث جواز ازدواج برای متدینان اصالتا بحثی شرعی است، اما نباید از دو نکته غافل شد: یکی اینکه فقیه موظف است موضوع حکم خود را به درستی بشناسد. موضوع فرزندخوانده ابعاد روانشناختی و جامعه شناختی و انسانشناختی متعددی دارد. تا این موضوع درست شکافته نشود فقاهت و اجتهادی صورت نگرفته است.


ثانیا اینکه «آیا شریعت قانون است یا موازین و هنجارهای اخلاقی؟» بحثی بسیار جدی است که هنوز بین فقیهان ما درنگرفته است. حداقل می توان گفت قرآن کریم خود را هرگز کتاب قانون و حقوق و شریعت معرفی نکرده است، قرآن خود را کتاب هدایت خوانده و رسول خدا (ص) خود را به تتمیم مکارم اخلاق مبعوث دانسته است نه وضع احکام شریعت! مراجعه‌ی انتزاعی و قالب گرایانه به آیات قرآن کریم به عنوان کتاب قانون آن هم خارج از زمینه‌ی آن بویژه با عدم التفات به تحول موضوعی انصافا مشکل ساز و باعث بدبینی و جدا شدن جامعه از موازین اخلاقی اسلام می شود.


قانونی کردن ازدواج سرپرست با فرزندخوانده ولو با مصلحت سنجی دادگاه داغ عقب افتادگی فقهی و تُنُک مایگی شرعی را بر جبین خود دارد. امیدوارم تا دیر نشده مسئولان امر برای اصلاح آن اقدام کنند.

 

نوبخت: گزارش وزیردادگستری درباره حذف حصر موسوی و کروبی را تایید می‌کنم

Posted: 09 Oct 2013 05:15 AM PDT

جرس: محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت پس از پایان جلسه امروز کابینه با حضور در جمع خبرنگاران درباره انتخاب چند استاندار جدید، گفت: آقایان عبدالحسین مقتدایی، محمد احمدی و خدمتگزار به ترتیب بعنوان استانداران جدید استان‌های خوزستان، فارس و خراسان جنوبی در جلسه امروز هیئت دولت انتخاب شدند.

 

وی در ادامه با اشاره به بررسی وضعیت دریاچه ارومیه در جلسه هیات دولت، گفت: طرح‌های لازم در این زمینه مطرح شد و رئیس جمهور با حساسیت ویژه این موضوع را پیگیری کرده است.

 

به گزارش فارس، نوبخت با اشاره به ارائه 19 طرح در زمینه بهبود شرایط دریاچه ارومیه به هیات دولت، اظهار داشت: همه این 19 طرح مورد تصویب قرار گرفت که می‌شود آن را در سه گروه خلاصه کرد. اولین طرح این است که میزان آب ورودی به دریاچه تصحیح شود و بخش‌هایی که در صورت استمرار آنها برای دریاچه ارومیه بحران به وجود می‌آورند، متوقف شوند.آقای رئیس جمهور کارگروه مربوط به دریاچه ارومیه و وزارت نیرو را مامور کرد که از اختیارات اصل 127 و 138 استفاده کرده و جلوی مشکلات این دریاچه گرفته شود.

 

اهم اظهارات سخنگوی دولت را بخوانید؛

* آنچه در جلسه گذشته هیئت دولت تصویب شد، مقدار ساعات کار بود که به میزان 44 ساعت در هفته منظور شد. در سالهای گذشته چندین بار به دلیل وضعیت خاص اقلیمی، ساعات کار ادارات کاهش یافته بود،پس از رفع این مشکل، مقدار ساعات به حال قبل بازنگشت و بنابراین دولت همان قانون قبل را تکرار کرد. موضوع دیگر این بود که شیوه زمانی ساعات کاری ادارات چگونه باشد تا ترافیک شکل نگیرد و دولت در این زمینه نیز همان رویه گذشته را اجرا کرد.

 

* در مورد قانون هدفمندی یارانه‌‌ها نیز ما بنا داریم که رویه موجود را ادامه دهیم اما اینکه این روش قابل استمرار است یا نه، باید مورد بررسی قرار گیرد. ما باید مرحله دوم قانون هدفمندی را در دست داشته باشیم؛ پرداخت یارانه‌ها باید متناسب با درآمدها باشد در حالیکه امروز همه خانوارها با درآمدهای متفاوت، یارانه‌های یکسان دریافت می‌کنند. عدالت ایجاب می‌کند که دهک‌هایی که نیاز به دریافت یارانه ندارند از این درآمد معاف شوند. تلاش ما این است که بتوانیم هدفمندی یارانه‌ها را در سال 1393 بدون کمترین مشکل برای جامعه اجرا کنیم.

 

*{در پاسخ به سؤالی درباره اینکه آیا به بحث رفع تورم در جامعه توجهی می‌شود یا نه؟} هیچ جلسه اقتصادی دولت با حضور تیم اقتصادی و شخص اقای رییس جمهور که حداقل هفته ای دوبار برگزاری می شود، نیست که بحث تورم در آن مطرح نشود و آقای رئیس‌جمهور بر این نکته تأکید می‌کند که در بودجه سال 93 بحث راهکار جلوگیری از رشد تورم مورد توجه قرار گیرد.

 

* من این گزارش را تأیید می‌کنم و ما هر تصمیمی که در چارچوب منافع ملی و سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران گرفته شود، را اجرا خواهیم کرد.

 

*درباره سفر رئیس‌جمهور به عربستان برای انجام مناسک حج هیچ تصمیمی گرفته نشده است و اگر تصمیمی گرفته شود آن را اعلام خواهیم کرد.

هاشمی رفسنجانی:حکومت، بدون حضور و اراده مردم دوام ندارد

Posted: 09 Oct 2013 04:39 AM PDT

جرس: رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به روح مردمی انقلاب از شروع مبارزه تا پیروزی و سال‌های پس از آن، گفت: در هر مقطعی که مردم به میدان آمدند، اهداف انقلاب تأمین شد.

 

هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از فعالین سیاسی از استان‌های آذربایجان شرقی و زنجان و تهران، دوران جنگ هشت ساله را بهترین مصداق برای صبر و استقامت مردم دانست و گفت: پیروزی‌های نظامی در مقاطع مختلف جنگ به پیروزی سیاسی ختم شد که وعده الهی برای مؤمنان صبور است.

 

به گزارش آفتاب، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با یادآوری آیاتی از قرآن کریم برای تأکید بر نقش مردم در برپایی حکومت‌ها و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه گفت: اگرچه خداوند می‌تواند با اراده آسمانی خویش هر غیرممکنی را ممکن نماید، اما در پیام‌های وحیانی به پیامبر(ص)، پیروزی اسلام را علاوه بر وعده نصر الهی به مصداق آیه 61 انفال که می‌فرماید «اَیَّدکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤمِنین»، معلول حضور در صحنه مردم می‌دانند.

 

هاشمی رفسنجانی در ادامه سخنان خویش با ارائه تحلیلی تاریخی از روند تشکیل حکومت‌ها، گفت: سیر طبیعی پیروزی‌های سیاسی و اجتماعی، حضور مردم است و غیر از این، حتی اگر با کودتاهای خونین یا اشغال نظامی باشد، دوامی نخواهد داشت.

 

عضو مجلس خبرگان رهبری، با اشاره به آیات سوره نصر، حضور «فوج فوج» مردم را ضرورت تشکیل حکومت‌ها براساس تعالیم اسلام دانست و با تأکید بر آیه «امتاً وسطا» گفت: براساس تعریفی که قرآن از اعتدال دارد، افراط و تفریط در زمینه‌های اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و روابط خارجی محکوم به سقوط است.

 

وی با تأکید بر لزوم تعمیق اندیشه اعتدال در جامعه، اختلاف‌نظرها را با رعایت اخلاق مفید دانست و گفت: اگر اختلاف‌نظرهای مسئولان بر مدار رأی اکثریت مردم باشد، باعث تقویت بنیه‌های کشور در همه زمینه‌ها می‌شود.

 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دسترسی به اجماع کامل سیاسی در کشورها را تقریباً غیرممکن دانست و گفت: دمکراسی بر پایه رأی اکثریت است و هیچ اقلیتی نمی‌تواند به بهانه‌های مختلف به خواسته‌های مردم بی‌احترامی کند.

 

وی غصب اراده مردم را یک ظلم سیاسی دانست و گفت: همه باید این جمله رهبری را که رأی مردم حق‌الناس است، رأی‌العین خود قرار دهند.

 

هاشمی رفسنجانی، ضمن تشکر از مردمی که با تحمل رنج سفر، از استان‌های مختلف در دیدار حضور داشتند، گفت: حق این است که ما برای تشکر از شما بیاییم.

لاریجانی: بعید است بحران سوریه به این سادگی حل شود/ آماده حل مناقشه اتمی هستیم

Posted: 09 Oct 2013 04:39 AM PDT

جرس: رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان این که مسئله سوریه یک موضوع پیچیده و چندوجهی است گفت: بعید می دانم بحران سوریه به این سادگی حل شود. البته اگر برخی کشورهای عربی و غربی سلاح و امکانات به سوریه ندهند این مسئله به سوی راه حل هدایت می شود. علی لاریجانی همچنین بر آمادگی جمهوری اسلامی برای حل مناقشه هسته‌ای تاکید کرد و اظهار داشت که طرف ایرانی مذاکرات هفته آینده در ژنو را کاملا جدی می‌گیرد.


به گزارش مهر، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی با بیان این که مسئله سوریه یک موضوع پیچیده و چندوجهی است گفت: بعید می دانم بحران سوریه به این سادگی حل شود. البته اگر برخی کشورهای عربی و غربی سلاح و امکانات به سوریه ندهند این مسئله به سوی راه حل هدایت می شود.


لاریجانی که از شامگاه دوشنبه به منظور شرکت در اجلاس بین المجالس جهانی در ژنو به سر می برد ظهر چهارشنبه در حاشیه برگزاری این اجلاس در نشست خبری که با حضور خبرنگاران حاضر در اجلاس از کشورهای مختلف برگزار شد به سوالات آن ها پاسخ داد.


رئیس مجلس به سوال مهر که پرسید شما چه پیش بینی ای از حل بحران سوریه در آینده دارید و آیا فکر می کنید این بحران در آینده ای نزدیک حل شود و همچنین نظر شما درباره نقش آمریکا و غرب در بحران سوریه و همچنین عدم همکاری کشورهای عربی در منطقه در خصوص مسئله سوریه چیست پاسخ داد.


وی گفت: مسئله سوریه یک موضوع پیچیده و چندوجهی است. نباید انتظار داشت بحران سوریه خیلی سریع حل شود چون عوامل مختلفی در این زمینه تاثیر دارند. به عنوان مثال مسئله تروریست در سوریه بسیار حاد است و از همه جای دنیا در سوریه جمع شده اند.


وی افزود: حتی از اروپا هم به آنجا رفتند و مجمع الجزایری از تروریست ها در آنجا به وجود آمده است و سلاح و امکانات مختلفی از کشورهای مختلفی به آن ها می دهند در واقع آن ها آنجا رشد کرده اند و برای خود زندگی جمعی به وجود آورده اند حتی برای ازدواج خود فکر کرده اند و ازدواج دسته جمعی ایجاد کرده اند و نام آن را نکاح جهادی گذاشته اند یعنی یک شرایط توسعه ای برای خود قائل شده اند.


لاریجانی گفت: بعید می دانم بحران سوریه به این سادگی حل شود. بعد ها مشکلاتی برای جهان به وجود می آورد.
وی گفت:البته اگر برخی کشورهای عربی و غربی سلاح و امکانات به معارضان ندهند مسئله سوریه به سوی راه حل هدایت می شود.


وی افزود: البته برداشت من این است که خیلی کشورها در این قضیه تند بوده اند درک کرده اند که راه حل نظامی در مسئله سوریه جواب نخواهد داد.


به گزارش مهر لاریجانی در پاسخ به سوال خبرنگار برزیلی که پرسید آیا در مذاکرات آتی هسته ایران در ژنو توافقات حاصل شده قبلی در دوران لولا در مذاکرات پیش رو نیز مطرح خواهد شد و چرا از برزیل برای این مذاکرات دعوت نشد گفت: بحثی که با آقای لولا مطرح بود در مورد تبادل اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد بود و مربوط به نیاز هایی بود که تامین شد و ما از آن مرحله گذشته ایم.


وی افزود: چون آژانس بین المللی اتمی سوخت راکتور تهران را تامین نکرد مجبور شدیم خودمان تامین کنیم بنابراین متن مذاکرات هم اکنون چیز دیگری است. البته ما از نقش آفرینی برزیل در این موضوع استقبال می کنیم.


خبرنگار یک رسانه امریکایی نیز از لاریجانی پرسید در سال 2005 پس از مذاکرات ژنو توافقی بین ایران و آمریکا حاصل شد که بر اساس آن آمریکا برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی چراغ سبز نشان داد آیا در توافقات پیش رو ممکن است مسائل مطرح شود که مشکلات اقتصادی موجود در ایران را برطرف کند که لاریجانی پاسخ داد: مشکلات فعلی ایران ربطی به پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی ندارد البته این مشکلات خیلی هم به تحریم ها مرتبط نیست. ما یک مشکلات مدیریتی داشتیم که باید مرتفع شود فکر می کنم مسیر به سمت حل مشکلات باشد.
وی افزود: البته برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی آمادگی هایی در کشور باید بوجود آید که این نیازمند زمان است.


خبرنگاری از یک روزنامه ژاپنی از لاریجانی پرسید نظر واقع بینانه شما در مورد مذاکرات هسته ای پیش رو چیست که او پاسخ داد: نگاه من به مذاکرات مثبت است. این که برخی کشورهایی که قبلا به دنبال تهدید و تحریم بودند توجه کردند امروز می شود از طریق سیاسی این مشکلات را حل کرد. این یک گام مثبت است یعنی اگر اراده ها به حل مسئله از طرق سیاسی باشد کار مشکلی نیست.


خبرنگار رویترز از لاریجانی پرسید در وال استریت ژونرال خواندم که جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات آتی حاضر به دادن یک سری امتیازات از جمله امتیاز غنی سازی 20 درصد است و هیئتی که به ژنو خواهند آمد یک بسته پیشنهادی دارند. آیا این درست است؟ که لاریجانی پاسخ داد: من نباید در این باره توضیح دهم از روزنامه که این مطلب را نوشته بخواهید که توضیح دهد.

وی به شوخی گفت: ظاهرا اطلاعاتشان زیاد است!


وی ادامه داد: فکر می کنم باید قدری صبر کنید تا این مسائل در مذاکرات مشخص شود. برخی از حرف هایی که در رسانه ها زده می شود بیشتر حدس و گمان است.


خبرنگاری از لاریجانی پرسید آیا کشورهایی که قبلا نسبت به ایران اعمال فشار داشتند امروز می خواهند با شما به خوبی برخورد کنند آیا ایران نسبت به مواضع قبلی خود همچنان پایبند است که لاریجانی پاسخ داد: فکر می کنم تغییرات باید از دو طرف باشد. کشورهایی که تصور می کردند با فشار و تحریم می توانند ایران را تغییر دهند امروز متوجه شده اند که ایران با وجود تحریم ها پیشرفت کرده است.


وی افزود: طبعا در ایران دولت جدید آمده و روش مذاکرات جدیدی خواهد داشت. آنچه من احساس می کنم این است که ایران به دنبال حل مسئله از طریق مذاکرات سیاسی است. این مذاکرات پیش از این که احتیاج به عقب نشینی داشته باشد احتیاج به فهم درست از موضوعات دارد.


خبرنگار الجزیره از لاریجانی پرسید شما به خوبی می دانید کشورهای حوزه خلیج فارس از نزدیکی ایران و آمریکا هراس دارند آیا فکر نمی کنید باید با کشورهای حوزه خلیج فارس هم مذاکره کنید تا نگران نباشند؟


لاریجانی در پاسخ به این سوال گفت: ما با کشورهای حوزه خلیج فارس رابطه دوستانه داشته ایم، آنها همسایگان ما هستند همگی مسلمانند و استراتژی ما گسترش روابط با همسایگان است. ما روابط تجاری خوبی با برخی از این کشورها داریم. البته ممکن است اختلاف نظراتی در برخی امور داشته باشیم ولی این مسائل خیلی مهم نیست با مذاکرات قابل حل است.


خبرنگار رادیو دولتی آلمان از لاریجانی پرسید شما در ابتدای فرمایشات اعلام کردید مذاکرات این دوره متفاوت از دوره قبل است در این باره توضیح دهید که لاریجانی گفت: من نگفتم با دوره های قبل متفاوت است گفتم با بحث های آقای لولا از برزیل و اردغان در ترکیه که در تهران مطرح شد متفاوت است.


وی افزود: فکر می کنم مهمترین مسئله مذاکرات این است که ایران دنبال روش هسته ای صلح آمیز است و آن را به عنوان بخشی از حقوق خود می داند.


لاریجانی گفت: طرف دیگر می گوید من نگران سلاح هسته ای هستم. ما هم قبول داریم که سلاح هسته ای امر مخربی است پس باید یک فرمول بندی باشد که این موضوع را مشخص کند. این خیلی کار مشکلی نیست. راه حل های مختلفی وجود دارد. اگر بحث اصلی آن ها روشن شدن این موضوع باشد سخت نیست اما گاهی حرف های دیگری می زنند که این بحث دیگری دارد.


خبرنگاری از یک روزنامه سوئیسی از لاریجانی پرسید آیا طرح مذاکره کننده سوئیسی (آقای آمبل) که چند سال پیش مطرح کردند در مذاکرات پیش رو می تواند به عنوان بخشی از راه حل یا مبنای مذاکرات باشد که لاریجانی پاسخ داد: آنچه که آقای آمبل مطرح می کرد قابل استفاده است اما محتوای آن تغییر یافته است. البته ما نقش سوئیس را در این مسئله مثبت می دانیم.


رئیس مجلس در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر این که چه توصیه به آمریکایی ها دارید آن ها از یک طرف اعلام می کنند که آماده مذاکره هستند اما از طرف دیگر می گویند گزینه نظامی روی میز است، که لاریجانی گفت: این گونه صحبت آمریکایی ها برای خودشان و پرستیژشان موضع خوبی است اما کسی در ایران برای این تهدیدات ارزش قائل نیست.


خبرنگار مصری درخصوص نقش آمریکا در کودتای مصر سوال پرسید و گفت: آیا ایران همچنان مخالف کودتاگران است، که لاریجانی پاسخ داد: ما از تحولات مصر ناراحت هستیم. در مصر انقلاب بزرگی اتفاق افتاد اما مشکلات زیادی هم به وجود آمد، مصر یک کشور مهم در عالم اسلام است. روشن فکران بسیار بزرگی داشته و کشور های عربی در مسائل عربی پیش رو بوده اند و حرکت دموکراتیکی آغاز کرد اما متاسفانه مشکلاتی برای این انقلاب به وجود آمده است. خیلی باید دقت کنند که با وفاق ملی در مصر حرکت کنند. قطعا نه در مصر و نه در بحرین و نه در سوریه راه حل نظامی مشکل را حل نمی کند.


خبرنگاری در خصوص اختلاف دیدگاه غرب و ایران درباره شروع مذاکرات هسته ای سوال پرسید و گفت: غربی ها می خواهند ابتدا همه چیز مشخص شود از جمله درصد غنی سازی اورانیوم اما ایران از آغاز این مسئله را مورد توجه قرار داده است و کوتاه نیامده نظر شما در این مورد چیست که لاریجانی گفت: در موضوع شفافیت ما اختلاف نظری نداریم. ما عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی هستیم و ان پی تی را پذیرفته ایم. امروز هم آژانس در مراکز هسته ای ما دوربین و ناظر دارد بنابراین ما با شفافیت موافق هستیم فقط آن ها برای ایران نباید مقررات بین المللی جدید وضع کنند.


خبرنگار واحد مرکزی خبر پرسید آیا آمریکایی ها اقدامی در راستای اعتماد سازی برای رفع مشکلات هسته ای برداشته اند که هفته آینده مذاکرات آغاز شود که لاریجانی گفت: باید در این مسئله واقع بین بود. وقتی آمریکایی ها بیش از نیم قرن علیه ملت ایران ستم و کودتا کردند مشکلات جدیدی ایجاد کردند که ظرف چند روز اعتماد ایجاد نمی شود. ضمنا باید توجه داشت که باید منتظر اعتماد پس از مذاکرات بود نه قبل از آن.


خبرنگار بلومبرگ پرسید برای انجام موفق مذاکرات ایران حاضر است چه امتیازاتی بدهد که لاریجانی گفت: فکر می کنم به این سوال پاسخ دادم. پیش از آن که به رد و بدل کردن امتیازات بیندیشیم باید به فهم درست موضوعات فکر کنیم جنس این مذاکرات مثل مذاکره معامله نیست که می گیریم و چه می دهیم بیشتر متن آن مربوط به اعتماد سازی است.


خبرنگار رسانه برزیلی از لاریجانی پرسید جمهوری اسلامی ایران چه انتظاراتی از مذاکره پیش رو دارد که لاریجانی گفت: در راه مذاکره سنگ اندازی نکنند.


خبرنگاری از لاریجانی پرسید اگر درست متوجه شده باشم شما با آقای احمدی نژاد رابطه کاری خوبی نداشتید و بین شما رقابتی وجود داشت به همین خاطر در مسئله هسته ای نظر شما دخالت داده نمی شد با توجه به روی کار آمدن دولت جدید آیا نظر جناب عالی در این سری از مذاکرات اخذ خواهد شد که لاریجانی پاسخ داد: ما رقابتی با هم نداشتیم اما اختلاف نظر داشتیم. فکر می کنم دولت جدید از ورزیدگی خوبی برخوردار است. امیدوارم در کارشان موفق باشند.


رئیس مجلس گفت: من هم ارتباط جدیدی با دولت جدید دارم. مطالبی که به ذهنم می رسد خواهم گفت.


خبرنگار صدای آمریکا از لاریجانی پرسید آیا جناب عالی درباره مذاکرات صلحی که با موضوع سوریه قرار است برگزار شود آیا نظرتان این است که حضور جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات حتمی است و ایران باید باشد، نقش آمریکا را چه طور می بینید آیا آمریکا مانع اصلی بر سر حضور ایران در مذاکرات است.


لاریجانی در پاسخ به این سوال گفت: ما در مورد سوریه آنچه وظیفه مان است عمل خواهیم کرد. منتظر دیگران نخواهیم ماند. آنچه بتوانیم انجام دهیم تا از طریق سیاسی موضوع حل شود در این زمینه تلاش خواهیم کرد.


خبرنگاری از رئیس مجلس پرسید اگر قرار باشد راه حل سیاسی بین ایران و غرب حاصل شود یکی از مسائلی که باید حل و فصل شود آزاد شدن حساب های مسدود شده ایران در آمریکا است که از سال 1979 مسدود شده است. می دانید ارزش این پول به دلار امروز چقدر است که لاریجانی گفت: فکر می کنم حدود 10 میلیارد دلار باید باشد اما دقیق نمی دانم . به آمریکایی ها نصیحت کنید مال مردم را سرقت نکنند.


این گفته لاریجانی باعث خنده خبرنگاران حاضر شد.


رئیس مجلس در پاسخ به سوال خبرگزاری مجلس مبنی بر این که نظر شما درباره ارتباط کشورهای اروپایی با ایران و تاثیرگیری آن ها از آمریکا چیست گفت: ما با اروپایی ها روابط نسبتا خوبی داشتیم و آنها شریک اول تجاری ما محسوب می شوند دلیلی ندارد که ما نگاه منفی داشته باشیم. منافع مشترک زیادی بین ایران و آمریکا وجود دارد که می توانند از آن استفاده کنند از جمله این زمینه ها تامین امنیت انرژی اروپا است.


خبرنگاری خطاب به لاریجانی گفت مذاکرات هفته آینده یک پنجره از فرصت جدید برای دو طرف باز خواهد کرد. شما اعلام کردید به جای انتظارات باید منتظر نتیجه مذاکرات جدید باشید، آیا حدس میزنید ایده مشخصی حاصل این مذاکرات باشد؟ لاریجانی در پاسخ به این سوال گفت: من هم با شما هم نظر هستم که مذاکرات آینده یک پنجره است برای حل مسئله، البته اگر طرفین بخواهند.


وی افزود: اگر کسی خودش را به خواب بزند ممکن است به نتیجه نرسد ولی همین بحث اعتمادسازی احتیاج به گام های مختلف دارد. بنابراین احتیاج به یک طرح است. قطعا روی طرح فکر شده است. این یک مذاکره شاعرانه نیست. مذاکرات جدی است، بیشتر به ریاضی نزدیک است تا انشاء. علی القاعده روی آن فکر می کنند.


ایران آماده حل مناقشه اتمی است
رئیس مجلس همچنین در گفت‌وگویی با کریستین امانپور، خبرنگار شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان، بر آمادگی جمهوری اسلامی برای حل مناقشه هسته‌ای تاکید کرد و اظهار داشت که طرف ایرانی مذاکرات هفته آینده در ژنو را کاملا جدی می‌گیرد.


به گزارش رادیو فردا، لاریجانی در این مصاحبه که سه‌شنبه شب، ۱۶ مهر، از سی‌ان‌ان پخش شد، گفت که گمان می‌کند مسئله هسته‌ای ایران در کوتاه‌مدت قابل حل باشد، تنها به شرط آن‌ که دو طرف در مذاکرات جدی باشند.


وی افزود: «من از طرف ایران می‌توانم بگویم که ما برای حل مسئله آماده هستیم. اگر آمریکا و برخی کشورهای دیگر می‌گویند که ایران نباید به سمت سلاح هسته‌ای برود، ما می‌توانیم به روشنی نشان دهیم که چنین قصدی نداریم. اما اگر آنها می‌خواهند ایران را به سمتی هدایت کنند که از حقوق هسته‌ای خود صرف‌نظر کند، حل مسئله طولانی خواهد شد. بنابراین همه چیز به اراده آنها بستگی دارد.»


دور بعدی مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ روزهای ۲۳ و ۲۴ مهر در ژنو سوئیس برگزار می‌شود که در جریان آن بار دیگر محمدجواد ظریف و جان کری، وزرای امور خارجه ایران و ایالات متحده، با هم دیدار می‌کنند.


این دو مقام سیاسی اوایل مهرماه در حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل متحد با هم دیدار کردند که این نخستین گفت‌وگوی مستقیم وزرای خارجه ایران و آمریکا در ۳۳ سال گذشته محسوب می‌شد.


پس از آن نیز مکالمه تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی، روسای جمهور دو کشور، خبرساز شد که در طول حیات ۳۴ ساله جمهوری اسلامی بی‌سابقه بوده است و با انتقاد برخی از طیف‌های محافظه‌کاران در ایران نیز مواجه شد.


اما اکنون علی لاریجانی می‌گوید که مجموع اقدامات آقای روحانی و هیئت دیپلماتیک همراه او در نیویورک مورد تایید مجلس شورای اسلامی است، چرا که «او موفق شد تصویری روشن از برنامه اتمی ایران ارائه دهد و ثابت کند که ایران در پی سلاح هسته‌ای نیست».


وی همچنین درباره سخنان اخیر آیت‌الله علی خامنه‌ای که برخی اقدامات هیئت ایرانی در سفر نیویورک را «نابه‌جا» توصیف کرده بود به خبرنگار سی‌ان‌ان گفت که شاید این سخنان متوجه مکالمه تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما باشد، اما «آن‌ چه اهمیت دارد این است که اقدامات آقای روحانی در مجموع مورد تایید رهبر بود».


به گفته لاریجانی، «ایران از رفتار و رویکرد آمریکا در قبال آن ناراحت است و اگرچه اوباما گفته است می‌خواهند رویکرد خود را تغییر بدهند، مردم ایران بر اساس رفتار آمریکا قضاوت می‌کنند».


پیش از این کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، محمدجواد ظریف را برای توضیح درباره مکالمه تلفنی آقای روحانی و آقای اوباما فراخوانده بود که روزنامه تندوری کیهان در گزارشی از این جلسه مدعی شد آقای ظریف اعتراف کرده این مکالمه نابه‌جا بوده است، اگرچه وزارت امور خارجه ایران این نقل قول را تکذیب کرد.


با این حال علی لاریجانی تاکید می‌کند که «نباید وقت‌مان را صرف این مسائل کنیم و این که ما به دیپلماسی و ابتکار برای حل مسئله هسته‌ای نیاز داریم».


آقای لاریجانی سپس با اشاره به مذاکرات هفته آینده در ژنو گفت که نسبت به آن خوش‌بین است و امید دارد که مذاکرات ژنو «مذاکراتی واقعی و جدی باشد».


وی در نهایت اظهار داشت: «ایران واقعا درباره مذاکرات جدی است و برای حل مسئله آمادگی دارد. ما مسائل مهم دیگری در منطقه داریم، مثل تروریسم در افغانستان، عراق و سوریه که مشکلاتی جدی است و باید این مشکلات را حل کنیم.»
 

۳۵ سفير پيشين و کارشناس امنيتی آمريکا از ديپلماسی دولت اوباما برای تعامل با دولت روحانی حمايت کردند

Posted: 09 Oct 2013 03:59 AM PDT

جرس: ۳۵ سفيرپيشين و کارشناس برجسته امنيتی آمريکا، در نامه‌ای به باراک اوباما رييس جمهوری اين کشور، از تعامل ديپلماتيک واشينگتن با دولت حسن روحانی حمايت کردند.

 

به گزارش رادیو فردا، اين ۳۵ کارشناس و مقام پيشين، با ستايش تصميم باراک اوباما برای استفاده از ديپلماسی در جهت دستيابی به توافق با ايران، از رويکرد جديد دولت حسن روحانی در مورد اعمال شفافيت بيشتر و پذيرش محدوديت‌های بين المللی در مورد برنامه هسته‌ای اين کشور استقبال کرده‌اند .

 

امضا کنندگان اين نامه با اشاره به وجود دهه‌ها بی‌اعتمادی بين ايران و آمريکا و دشوار بودن کار ديپلماتيک و نيز قطعی بودن برخی مخالفت‌ها با رويکرد ديپلماتيک دولت اوباما در قبال ايران، بر حمايت خود از اين رويکرد تاکيد کرده‌اند.

 

در ميان امضا کنندگان اين نامه نام شماری از سفرای سابق آمريکا در خاورميانه از جمله رايان کراکر سفير سابق آمريکا در عراق، ريچارد مورفی سفير سابق در عربستان و جان ليمبرت دستيار پيشين وزير امور خارجه در حوزه ايران ديده می‌شود.

آقای رئیس‌جمهور! کمی سنجیده‌تر

Posted: 09 Oct 2013 03:36 AM PDT

هومان دوراندیش
نیازی نیست که شخص رئیس جمهور، در ماه‌های آغازین، دستگاه سیاست خارجی را به آسمان برد.  

 

"در مدت 50 روزی که کار را شروع کردیم قدم‌های مهمی از سوی همکاران من در ارتباط با حل مشکلات برداشته شده است. مثلا ما در زمینه سیاست خارجی قدم‌هایی برداشته‌ایم نه به اندازه 50 روز، بلکه به اندازه 500 روز."
جمله فوق متعلق به دکتر حسن روحانی است که دیروز (سه‌شنبه) در هفتمین همایش ملی نخبگان بیان شد. بر فرض که چنین توصیفی درباره دولت آقای روحانی مطابق با واقع باشد، باز این سوال جای قابل طرح است که آیا شایسته است جناب رئیس جمهور این گونه از دولت خودشان تجلیل کنند؟

 

چنین ادبیاتی معمولاً درماه‌های آخر کار یک دولت‌ ممکن است از سوی رئیس دولت به کار برده شود. چه در ماه‌های آخر کار هر دولتی، به دلیل مشکلات و کاستی‌های طبیعی در عملکرد آن دولت، شیفتگی و حمایت هواداران دولت تقلیل یافته و صدای منتقدان بیشتر و بهتر به گوش می‌رسد. وقتی که اوضاع چنین شود، عجیب نیست که رئیس دولت نیز در دفاع از عملکرد خودش و همکارانش، سخنانی بگوید که از آنها بوی غلو و یا خودستایی به مشام برسد.

توصیف حسن روحانی درباره عملکرد دولتش در این دو ماه گذشته، حتی اگر آغشته به غلو نباشد، آمیخته با نوعی خودستایی است و خودستایی، حتی اگر مطابق با واقع باشد، فضیلت نیست.

 

جامعه ایران در یکی دو ماه گذشته، لبریز از تحسین دولت دکتر روحانی بوده است. مقامات بلندپایه و میان‌پایه نظام، رجال سیاسی خارج از عرصه رسمی قدرت در داخل کشور، بسیاری از چهره‌های اپوزیسیون در خارج از کشور، برخی از مقامات و نشریات سیاسی بین المللی، مطبوعات و سایت‌های اصلاح‌طلب و میانه‌رو داخل و خارج کشور، کاربران فیس‌بوک و سایر شبکه‌های اجتماعی و نهایتاً مردم عادی کوچه و بازار، به زبان‌ها و با بیان‌های گوناگون در کار تحسین شخص رئیس جمهور و وزیر خارجه جذاب دولت وی بوده‌اند و به طور کلی دولت جناب روحانی را، بویژه از حیث سیاست خارجی‌اش، ستوده‌اند.

 

در گرماگرم این تحسین‌ و تمجیدهای خلق‌الله، دیگر واقعاً چه نیازی است که شخص رئیس جمهور نیز با این ادبیات آکنده از ستایش درباره عملکرد دولتش سخن بگوید و 50 روز کار خودش و همکارانش را در حد 500 روز کار قلمداد کند؟ پس فروتنی و تواضع کجا رفته است؟! بگذارید دیگران از شما به نیکی یاد کنند.

نیروهای اجتماعی دموکراسی‌خواه جامعه ایران که به حسن روحانی رای داده‌اند تا همت و درایت خود را صرف اصلاح اقتصاد و بسط دموکراسی در داخل کشور و ترمیم موقعیت و جایگاه بین المللی ایران کند، زبان بلیغی دارند. اکثر متفکران و روزنامه نگاران و هنرمندان موثر ایران متعلق به همین نیروی اجتماعی گسترده‌اند. آنها به خوبی می‌توانند خدمات و حسنات دولت حسن روحانی را برشمرند و توصیف کنند و به گوش خلایق برسانند. نیازی نیست که شخص رئیس جمهور، در همین ماه‌های آغازین، دستگاه سیاست خارجی دولتش را به آسمان برد و فضیلت فروتنی را بر زمین نهد!

 

شایسته است که رئیس جمهور برآمده از رای مردمان دموکراسی‌خواه ایران‌زمین، همواره پخته و سنجیده‌ سخن بگوید و در واکنش به نقد چند نشریه غرب‌ستیز، فضائلی چون تواضع و سنجیده‌گویی را از دست ندهد.

خوشتر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران 

 

منبع: عصر ایران

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 

افراط گرایی و نادیده گرفتن منافع ملی‌

Posted: 09 Oct 2013 03:29 AM PDT

مهدی نوربخش
افراط گرایی، ایدولوژی تخریب است و اصلاح گری، ایدولوژی سازندگی


بعد از سفر بسیار موفقیت آمیز تیم دیپلماتیک کشورمان به آمریکا و سازمان ملل ، انتظار آن بود که راست افراطی در حیطه سیاست خارجی‌ کشور از دولت قبلی‌ درس عبرتی برای آینده گرفته باشد، اما با تاسّف فراوان مشاهده میشود که این گروه همچنان به‌ کنش‌های تخریبی‌ خود تعهد سپرده است. هر تحلیل گر واقع گرایی می‌داند که ترمیم رابطه با آمریکا یک مساله استراتژیک و حیاتی برای ایران است. بجز حل مساله هسته‌ای کشور و لغو تحریم‌های کمرشکن، منافع ملی‌ کشور ایجاب می‌کند که بعنوان یک کشور مهم و استراتژیک منطقه کوشش نماییم که دامنه نفوذ خود را در همسایگی کشور گسترده تر نموده‌ و اجازه ندهیم که کشور‌های دیگر منطقه به حریم این نفوذ تجاوز نمایند. عدم رابطه با آمریکا به اسرائیل، عربستان سعودی، کویت و تعدادی از شیخ نشینان عمارت متحده این امکان را خواهد داد که حلقه نفوذ ایران را تنگ تر نمایند. اسرائیل و کشورهای عربی‌ استبدادی نه تنها از تجدید رابطه ایران با آمریکا هراسان زده اند که تمام کوشش خودرا بعد از سفر موفقیت آمیز رئیس جمهور ایران، دکتر روحانی، بکار گرفته اند که این تجدید رابطه با شکست روبرو گردد.

شریعتمداری، رسائی، حسینیان و گروه‌های افراطی داخلی‌، مانند احمدی‌نژاد و دولت او، همچنان منافع ملی‌ کشور را نادیده گرفته و در جهت منافع اسرائیل و کشور‌های مرتجع منطقه به جوّ افراط گرایانه درون کشور دامن زده و با یک ایدئولوژی کور رادیکال تلاش می‌نمایند تا دولت خردورز فعلی را در زمینه سیاست خارجی‌ محدود نموده‌ و با شکست روبرو گردانند. این گروه افراط گرا که در صحنه سیاست ایران منافع گروهی و ایدئولوژیک را بر منافع ملی‌ ترجیح داده ابایی ندارد که همچون گذشته بر طبل بیخردی کوبیده و دولت جدید را با مشگل در صحنه سیاست خارجی‌ روبرو نماید. سخنان روز شنبه آقای خامنه‌ای، پیرامون نابجا خواندن برخی‌ از اقدامات تیم دیپلماتیک کشور در نیویورک، افراط گرایان را تقویت نموده‌ تا بعد از شکست در انتخابات، با دولت جدید به ردرویی پرداخته و کمر همّت به تضعیف دولت گمارند. این فرصت، افراط گرایان درون مجلس را تشویق نموده‌ تا با انگ نیویورکی زدن به کادر وزارت امور خارجه و آقای ظریف، بدنبال نظارت مجلس بر مذاکرات هسته‌ای از طریق داشتن یک نماینده در تیم مذاکره کننده باشند.

شریعتمداری، مکالمه تلفنی روحانی و اوباما را "گناه نا بخشودنی" خوانده، محمد علی‌ جعفری، فرمانده سپاه آنرا یک "اشتباه" تلقی‌ کرده، مجلسیان افراطی کنش دولت برای بهبود روابط بین ایران و آمریکا را "ذوق زدگی" خوانده، و سردار جزایری، مسول تبلیغات دفاعی نظام، در عکس العمل به حذف شعار مرگ بر آمریکا توسط هاشمی‌ رفسنجانی‌، گفته است که با تشکیل ستاد‌های مردمی برای برگزاری سالگرد سیزده آبان، روز تسخیر سفارت آمریکا، شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل در سراسر شهرها و روستاهای ایران طنین خواهد افکند. راست افراطی که سالها با خشونت و آمریکا ستیزی مأنوس بوده است و آنرا بعنوان یک ایدئولوژی برای بقای سیاسی و کسب قدرت انتخاب نموده‌ است، دولت و جوّ سیاسی جدید را تهدیدی برای حفظ قدرت و منافع خود تلقی‌ نموده‌ و تمام کوشش خودرا بکار گرفته است تا اجازه ندهد که تغییرات عمده و بنیادین در حال شکل گیری بعد از انتخابات منافع سیاسی او‌را به تهدید کشیده و به انحصار طلبی قدرت این گروه خاتمه دهد. کسانیکه با خشونت، انحصارگری، استبداد سیاسی و رادیکالیسم زندگی‌ کرده و نفس کشیده اند، هرگز حاضر نخواهند بود که در یک پروسه مسالمت آمیز به انحصار طلبی و خشونت پایان دهند و در مقابل اکثریت مردمیکه خواهان تغییر در وضع گذشته میباشند نجیبانه و صمیمانه تسلیم گردند. نقش آقای خامنه‌ای در این پروسه تغییر بسیار با اهمیت بوده؛ حمایت کامل او از دولت میتواند این پروسه را تسهیل نموده‌، اما پشتیبانی‌ او از گروه های افراطی میتواند این پروسه را کند، پرهزینه و با شکست روبرو نماید. اگرچه شکست پروسه تغییر با رخدادهای جدید سیاسی و اجتماعی جامعه ما غیر قابل تصور می‌باشد، اما کند و پر هزینه نمودن آن توسط گروههای افراطی نه تنها به منافع ملی‌ کشور خسارت زیادی وارد خواهد آورد، که مشروعیت باقی‌ مانده نهادهای حامی‌ افراط را بیشتر به سوال خواهد کشید.

اما چرا آقای خامنه‌ای هنوز حاضر نیست بطور کامل با افراط گرایی مقابله نموده‌ و تغییرات سیاسی و اجتماعی بعد از انتخابات را با واقع گرایی و صمیمیت بپذیرد. اگرچه او از دولت پشتیبانی نموده‌ و تلاش‌های دیپلماتیک آنرا مورد حمایت قرار داده است، اما سخنان روز شنبه او و "نابجا" خواندن بعضی‌ از تلاشهای تیم دیپلماتیک کشور، نشان داد که آقای خامنه‌ای هنوز حاضر است که به حمایت این گروه ادامه دهد و تسلیم جوّ فشار ایجاد شده توسط افراط گرایان گردیده، اگرچه انتقاد آنها از دولت آقای روحانی بی‌ اساس و منطق و تماس تلفنی با آقای اوباما می‌توانست در چهارچوب قبول تماس با دولتمردان آمریکایی‌ تفسیر گردیده و کاملا قابل دفاع باشد. انتقاد راست افراطی خصوصا بعد از نطق نتانیاهو در سازمان ملل و روشن شدن تلاش کشور‌های مرتجع منطقه برای شکست هرگونه رابطه‌ای بین ایران و آمریکا کاملا بی‌ پایه بوده و این مکالمه می‌توانست یک پیروزی برای برداشتن قدم اول در تسهیل اعتماد بین دو کشور توسط ایران قلمداد گردد. اما راست افراطی مطلق گرا که همیشه رویداد‌های سیاسی را از دریچه منافع خود و نه‌ کشور به تحلیل کشیده است، چاره ای نداشت بجز انتقاد از دولت برای اینکه نمی‌توانست موفقیت تیم دیپلماتیک کشور را در تغییر جوّ سیاسی و سیاست خارجی‌ صلح طلبانه نظاره گر باشد. آقای خامنه‌ای بجای حمایت از دولت، پس از یک هفته انتقاد راست افراطی را که کاملا یک عکس‌العمل سیاسی بوده است قابل قبول دانسته و راه را برای حمله به دولت هموار نمود. تاخیر در بجا دانستن انتقاد از دولت توسط آقای خامنه‌ای، نشان داد که رهبری به اسانی‌ تحت تاثیر جوّ ایجاد شده توسط راست افراطی قرار می‌گیرد و آنجائیکه انتظاراتی از او برای تسهیل کار دولت می‌باشد به وظیفه خود عمل نمی نماید.

پایه سیاسی-اجتماعی آقای خامنه‌ای خصوصاً بعد از انتخاب احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ راست افراطی بوده است. راست افراطی در میان روحانیون، سپاه پاسداران، بسیج و طبقه ای که منافع سیاسی و مالی اش با حمایت از ولیتمداری مطلق آقای خامنه‌ای گره خورده پشتوانه رهبری بوده است. با تکیه بر این گروه آقای خامنه‌ای توانست احمدی‌نژاد را برای دو دوره به کرسی ریاست جمهوری کشور نشانده و مخالفین و منتقدین خود و نظام مطلق گرا را از صحنه سیاست کشور خارج نماید. آقای خامنه‌ای خصوصاً بر توان تبلیغاتی و کنش خشونت طلبی راست افراطی بعد از انتخاب احمدی‌نژاد در دور دوم در سال ۱۳۸۸ تکیه زده تا از بحرانهای سیاسی کشور عبور نماید. بدون حمایت این گروه، نه‌ تقلب در انتخابات سال ۱۳۸۸ میّسر بود و نه سرکوب با خشونت مخالفین و جنبش سبز که مشروعیت انتخابات و نظام مطلق گرای او را به چالش میکشید. به همین دلیل، آقای خامنه‌ای خود و قدرت خودرا مدیون راست افراطی دانسته و به سهولت حاضر نخواهد شد که از حمایت آنها دست بردارد اگرچه اکثریت مردم کشورمان طالب کنار گذاشتن این گروه از دولت و قدرت باشند. اگرچه در هیچ کشوری که با ارزشهای دموکراتیک اداره میگردد نباید و نمی‌توان کنش‌های سیاسی مختلف را در سیاست کشور سهیم ندانست اما اکثریت مردم کشور در این انتخابات نشان دادند که حاضر نیستند به گروه‌های افراطی و خشونت طلب برای کسب کرسی‌های اداره کشور رای مثبت دهند. حمایت آقای خامنه‌ای از گروه‌های افراطی به آنها اجازه نخواهد داد که خود را با یافته‌های جدید سیاسی جامعه تطبیق داده و برای یک سیاست رقابتی و دموکراتیک خود را آماده نمایند. مادام که این گروه‌ها تقویت شوند هم جامعه و هم این گروههای سیاسی هزینه پرداخت می‌نمایند.

دومین مشکل آقای خامنه‌ای به شخص و شخصیت او برمیگردد. آقای خامنه‌ای با کار سیاسی متشکل به تعبیر وسیع آن پیش از انقلاب آشنایی‌ ندارد. توسط دوستان خود وارد سیاست انقلاب گردیده و بدون پشتوانه تجربی وارد شورای انقلاب میگردد. با دنیای خارج و سیاست تطبیقی کاملا نا آشناست. در زمانی‌ بعنوان یک سیاستمدار در پست‌های مختلف رشد و بالا میرود که سیاست کشور با مشکلات عدیده از قبیل گرفتن سفارت آمریکا و جنگ روبروست. دوران رشد سیاسی او با رادیکالیسم سیاسی سیاست بعد از انقلاب گره خورده است. او مرد دوران تخریب و نه‌ سازندگیست. او همچنان در دوران تخریب مانده است اگرچه بسیاری از دوستان او این مرحله را پشت سر گذارده اند. دوسال پیش آقای خامنه‌ای گفت من یک انقلابی و نه‌ یک دیپلمات هستم. او می‌خواست بگوید که از مدیریت سیاسی برای سازندگی کشور بهره‌ای نگرفته است. او در طول عمر سیاسی بعد از انقلاب خود با سه‌ بحران روبرو گردیده که سرنوشت همگی‌ با شکست رقم خورده است. او پشتیبان گرفتن سفارت آمریکا در تهران است، عملی‌ که نه تنها به نتیجه موفقیت آمیزی نرسید بلکه فاجعه جنگ و انهدام اقتصادی کشور را بدنبال داشت. او یکی‌ از کارگزاران و برنامه ریزان جنگ با عراق بوده است. هشت سال جنگ نه تنها با موفقیت توام نگردید که خسارات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کلانی به کشور وارد آورد. او طراح و پشتیبان کودتای انتخابی سال ۱۳۸۸ و  روی کار آوردن احمدی‌نژاد می‌باشد. اما دولت فاسدی که او خودرا به آن از نظر فکری نزدیکتر تا دوست دیرینه‌ خود هاشمی‌ رفسنجانی‌ می دید فاجعه ساز تاریخ معاصر کشور شد. نه تنها کشور با آسیب‌های بزرگی‌ در زمینه سیاست و اقتصاد روبرو گردید که سیاستی بی‌ اخلاق و مردانی فاسد و اهل تزویر تمامی‌ ارکان آنرا بزیر کنترل خود در آوردند. در طول هشت سال حکومت مردانی فاسد، آقای خامنه‌ای نظّاره گری بیش برای این اضمحلال، فساد و خرابی‌ نبود. او هیچ تلاشی برای آزادی و خلاصی حکومت از دست این مردان فاسد ننمود و اجازه نداد تا فساد آنها بر ملأ گردد چون در منطق فقهی‌ او بر ملأ نمودن فساد مردان حکومت جایز نبوده زیراکه به آبروی نظام لطمه میزند.

در تاریخ، رهبران سیاسی کشورهایی که با انقلاب ساختار سیاسی-اجتماعی خودرا عوض نموده‌ اند را می توان به سه‌ گروه تقسیم نمود.

گروه اول رهبرانی هستند که تا پایان عمر در مرحله تخریب می مانند و هرگز در سازندگی کشور نمی توانند نقش مهمی را ایفا نمایند. مائو در چین، لنین و استالین در روسیه از این نوع رهبران سیاسی اند. چنانکه مشکلات سیاسی و اجتماعی این جوامع در حیات این رهبران حل نگردد و این رهبران همچنان در مرحله تخریب بمانند، نسل بعد با بحرانهای عدیده‌ای برای حل مشکلات خود روبرو خواهد گردید. هنوز در ایران به سنت‌های آقای خمینی برای حل مشکلات فعلی ایران رجوع داده میشود بخاطر اینکه این گروه‌های سیاسی و رهبران آنها هنوز در مرحله تخریب مانده اند.

گروه دوم رهبرانی هستند که همزمان با تخریب ساختار سیاسی و اجتماعی گذشته به سازندگی ساختار جدیدی می‌اندیشند. گاندی در هند از این نوع رهبران سیاسی است که در حالیکه با امپراطوری انگلیس و کلنیالیزم مبارزه می‌کند و در تلاش تخریب نظام گذشته است، برای سازندگی هندی آزاد تمام کوشش خودرا بکار می‌گیرد. در ایران ما میرزا تقی‌ خان امیر کبیر، محمد مصدق و مهدی بازرگان از این گروه رهبران سیاسی اند. بازرگان در فروپاشی نظام پهلوی هم به لحاظ عقیدتی‌ هم سیاسی و مدیریتی نقش به سزایی دارد اما هرگز از سازندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور بعد از انقلاب چشم نمی پوشد. او حاضر است بدون صلاح اندیشی‌‌های عامیانه با سیاست‌های تخریبی‌ بعد از انقلاب مخالفت نموده‌ و از تریبون مجلس فریاد زند که این نوع سیاست به استبداد و دیکتاتوری خواهد انجامید.

اما گروه سوم رهبرانی هستند که در طول راه و بخاطر شرایط ویژه ای از مرحله تخریب به سازندگی راه می‌یابند. نلسون ماندلا از این گروه و نمونه بزرگی‌ برای تغییر به مرحله سازندگی است. در طول بیست و هفت سال زندان، هفده سال یک نژادپرست واقعیست. او می‌خواهد تمامی‌ سفید پوستان آفریقای جنوبی را قتل عام کند و در خاک این کشور سفید پوستی‌ زنده نگذارد. اما پس از هفده سال به این نتیجه می‌رسد که ایدئولوژی تخریب او به سازندگی آفریقای جنوبی و خود او کمکی‌ نخواهد کرد. منافع ملی‌ و اخلاقی‌ ملت خود را، در گذشت و سازندگی کشور خود می‌بیند. وقتی‌ از زندان آزاد میگردد یک عارف بتمام معنا است که با پیام صلح و همزیستی‌ مسالمت آمیز سیاه و سفید در کشورش تمامی‌ اهتمام خودرا در جهت سازندگی آفریقای جنوبی بکار می‌گیرد. در ایران هاشمی‌ رفسنجانی‌، خاتمی و روحانی از این جمله رهبران سیاسی اند. هرکدام را حادثه یی برای این تغییر به مرحله سازندگی کمک نموده است. هاشمی‌ رفسنجانی به سازندگی اقتصادی همّت می گمارد اما به سازندگی سیاسی توجهی مبذول نمی نماید. شاید دلیل موفقیت کمتر او نیز از همین کنش نشات می‌گیرد. خاتمی در جوّ رادیکال بعد از انقلاب به سیاست روی میاورد اما مجذوب سازندگی بجای تخریب می گردد. او در زمینه سازندگی و اصلاحات شخصیتی بسیار قابل احترام می گردد. روحانی پس از نظاره بیش از سی‌ سال تخریب و اثرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن برای سازندگی کشور پای به عرصه قبول مسئولیت سیاسی گذاشته است.

عرصه سیاست فعلی کشور صحنه کارزاریست بین حامیان تخریب و حامیان سازندگی. افراط گرایی، ایدولوژی تخریب است و اصلاح گری، ایدولوژی سازندگی. مشکل اندیشه تخریب و افراط می‌بایست در همین زمان، در کوتاه مدت و با تلاش مستمر اصلاح گران و اصلاح گری حل گردد. نباید گذاشت ایدولوژی تخریب پس از بیش از سی‌ سال خرابی‌ و ناکامی برای آینده کشور و سازندگی آن تصمیم بگیرد. ایدولوژی تخریب در آزمایشی‌ بزرگ و در طول بیش از سی‌ سال کاملا مردود گشته است. با تمام توان می‌بایست از دولتی که با خرد و پشتوانه مردمی وارد کارزار سیاسی کشور شده است حمایت کرد و نگذاشت حامیان افراط و تخریب عرصه را برای کار و سیاست‌های خلاق آن تنگ نمایند.
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

اعلام انحلال رسمی اخوان المسلمین مصر

Posted: 09 Oct 2013 03:21 AM PDT

جرس: تلویزیون مصر لحظاتی پیش از انحلال نهایی جمعیت اخوان المسلمین این کشور خبر داد.

 

تلویزیون مصر به نقل از وزیر همبستگی این کشور از انحلال نهایی جمعیت اخوان المسلمین خبر داد. این خبر در حالی اعلام می شود که اعتراضات طرفداران اخوان المسلمین به برکناری محمد مرسی همچنان ادامه دارد.

 

به گزارش مهر،جزئیات دیگری از این خبر اعلام نشده است.

صندوق بین‌المللی پول از خروج ایران از رکود خبر داد

Posted: 09 Oct 2013 02:40 AM PDT

جرس: صندوق بین‌المللی پول در جدیدترین گزارش خود با بررسی مهم‌ترین شاخص های اقتصادی ایران از بهبود رشد اقتصادی این کشور در سال 2013 و پیش‌بینی خروج از رکود برای سال آینده میلادی خبر داد.



به گزارش  فارس، صندوق بین‌المللی پول در جدیدترین گزارش «چشم انداز اقتصاد جهانی» خود به بررسی شاخص‌های اقتصادی کشورهای جهان از جمله شاخص‌های مهم اقتصادی ایران پرداخته است.

گزارش‌های «چشم انداز اقتصاد جهانی» هر 6 ماه یکبار توسط این نهاد بین‌المللی منتشر می‌شود.

بهبود رشد اقتصادی:
بر اساس این گزارش، رشد اقتصادی ایران در سال جاری میلادی 1.5 درصد برآورد شده است؛ این در حالی است که رشد اقتصادی ایران از سوی این نهاد جهانی در سال گذشته میلادی نیز منفی 1.9 عنوان شده است.

پیش بینی صندوق بین المللی پول از رشد اقتصادی ایران برای سال 2014 نیز برابر با 1.3 است که نشان از خروج این کشور از رکود را دارد.

روند رو به رشد تولید ناخالص ملی:
به نوشته این گزارش، رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2012 منفی 1.87 درصد و برای سال جاری میلادی منفی 1.48 درصد برآورد شده است؛ صندوق بین المللی پول پیش بینی خود از تولید ناخالص داخلی ایران در سال 2014 را افزایش داده و 1.27 درصد عنوان کرده است.

افزایش نرخ تورم:
برآورد این نهاد بین المللی از نرخ تورم ایران در سال جاری میلادی 42.3 درصد و بیش از 30.5 درصد برآوردی این سازمان در سال 2012 است؛ صندوق بین المللی پول پیش بینی خود از نرخ تورم ایران در سال 2014 را کاهش داده و آن را 29 درصد عنوان کرده است.

افزایش نرخ بیکاری:
از دیگر شاخص های مهم اقتصادی ایران که در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته، نرخ بیکاری است؛ درحالی که نرخ بیکاری ایران در این گزارش در سال گذشته میلادی 12.2 درصد اعلام شده است، اما برآورد این نهاد بین‌المللی از میزان بیکاری  در سال 2013 در این کشور بیش از سال گذشته و حدود 13.17 درصد است.

بر اساس پیش بینی این صندوق، نرخ بیکاری در ایران در سال 2014 به 14.48 درصد  افزایش خواهد یافت.

افزایش حجم صادرات و واردات کالا و خدمات:
حجم صادرات و واردات کالا و خدمات ایران در سال 2012 به ترتیب منفی 27.6 و منفی 19.5 درصد برآورد شده است؛ این رقم هرچند برای سال جاری میلادی نیز منفی است، اما از افزایش خبر می‌دهد. این میزان در سال 2013 برای صادرات منفی 4.57 و برای واردات منفی 0.27 درصد پیش بینی شده است.

برآورد صندوق بین المللی پول از حجم صادرات و واردات کالا و خدمات ایران در سال آینده میلادی به ترتیب 0.13 و 6.13 درصد عنوان شده است.

تراز حساب های جاری:
بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول، تراز حساب جاری ایران در سال 2012 حدود 27.156 میلیارد دلار معادل حدود 5 درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شده است که این میزان امسال به 11.858 میلیارد دلار یا حدود 3 درصد تولید ناخالص داخلی کاهش خواهد یافت.

این رقم برای سال آینده میلادی 1.047 میلیارد دلار یا 0.25 درصد تولید ناخالص داخلی پیش بینی شده است.

کاهش بدهی خالص دولت:
بر اساس گزارش این نهاد بین المللی، کل بدهی خالص دولت ایران در سال گذشته 0.17 تولید ناخالص داخلی و در سال جاری میلادی 3.18 درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شده است. پیش بینی صندوق بین المللی پول از کل بدهی خالص دولت در سال 2014 حدود 5.79 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور است.

درآمدها و مخارج کلی دولت:
درآمدهای کلی دولت ایران از سال 2012 روند نزولی به خود گرفته و از 16.5 درصد تولید ناخالص داخلی در این سال به 14.7 درصد در سال جاری میلادی خواهد رسید. این درحالی است که مخارج دولت ایران در سال 2012 حدود 18.96 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور بوده و در سال 2013 به 17.2 درصد کاهش یافته است.

صندوق بین المللی پول درآمدهای کلی دولت ایران در سال 2014 را 12.72 درصد تولیدناخالص ملی این کشور تخمین زده است در حالی که مخارج کلی دولت ایران در این سال با کاهش اندک نسبت به سال جاری 17.1 درصد تولید ناخالص داخلی پیش بینی شده است.

ظریف: اجازه نمي دهم دستاوردهاي سفر نيويورك مخدوش شود/اين سفر پيروزي بزرگي براي نظام بود

Posted: 09 Oct 2013 02:27 AM PDT

جرس: وزير امورخارجه جمهوري اسلامي با بيان اين كه مذاكرات كميسيون امنيت ملي مجلس محرمانه بوده است، گفت: اجازه نمي دهم دستاوردهاي سفر هيات ايراني به نيويورك مخدوش شود.

 

به گزارش ايرنا، محمدجواد ظريف روز چهارشنبه پس از پايان جلسه هيات دولت در جمع خبرنگاران با بيان اين كه مواضع من كاملا مشخص است، افزود: سفر نيويورك را پيروزي بزرگ براي نظام مي دانم.


ظريف كه در پاسخ به برخي مطالب منتشر شده در خصوص سفر هيات ايراني به نيويورك در روزنامه ها سخن مي گفت، تاكيد كرد: اظهارات منتشر شده از ناحيه وزارت امور خارجه تكذيب شده است.