جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


وزارت نیرو: واگذاری مستقیم سهام غیر قانونی است

Posted: 13 Sep 2013 07:30 AM PDT

لغو مصوبه واگذاری سهام مهاب قدس
 جرس: وزارت نیرو با صدور اطلاعیه‌ای، واگذاری مستقیم سهام شرکت مهاب قدس به یکی از پیمانکاران بخش راه را تخلف صریح از ماده 20 قانون اجرای سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی اعلام کرد.  

 

به خبرگزاری‌ دانشجویان ایران (ایسنا) بنا بر اعلام وزارت نیرو، این وزارتخانه به منظور تنویر افکار عمومی در ارتباط با مصوبه هیات وزیران درخصوص لغو مصوبه واگذاری 49 درصد سهام دولت در شرکت مهاب قدس برای تامین منابع مربوط به گشایش اعتبار طرح راه آهن گرگان، بجنورد، مشهد، اطلاعیه ای را منتشر کرد.

 

در اطلاعیه وزارت نیرو آمده است: وزارت نیرو حصول اطمینان نسبت به تامین آب و برق مطمئن و باکیفیت را ماموریت اصلی خود دانسته و صرفه و صلاح کشور را در پیگیری و تحقق اقداماتی می‌داند که در چارچوب قوانین و مقررات جاری کشور، تحقق این ماموریت را تسهیل کنند.

 

بدیهی است این امر نافی اهمیت سایر بخش‌های کشور ازجمله توسعه شبکه‌های ریلی کشور نیست و در همین راستا اتخاذ روش جایگزین برای تامین منابع مالی طرح ریلی مذکور در هیات وزیران در دست انجام است و وزارت نیرو نیز آمادگی دارد فراتر از وظایف و ماموریت های سازمانی در این خصوص با مجموعه های ذیربط همکاری کند.

 

بر اساس این اطلاعیه، مصوبه واگذاری مستقیم سهام شرکت مهاب قدس به یکی از پیمانکاران بخش راه، تخلف صریح از ماده 20 قانون اجرای سیاست‌های اصل 44 بوده است چراکه در این ماده ضمن تاکید بر اولویت عرضه سهام در بورس و در اولویت دوم، برگزاری مزایده، اختیار تصمیم گیری در مورد شیوه عرضه سهام به هیات واگذاری محول شده است و براساس ترتیبات صریح مذکور در این ماده، واگذاری سهام به طور مستقیم دارای اشکال قانونی است.

 

در بخش پایانی این اطلاعیه با اعلام اینکه وزارت نیرو تصمیم‌های خود را در چارچوب رعایت صرفه و صلاح صنعت آب و برق و با تاکید بر تحقق ماموریت‌های اصلی خود صورت می‌دهد، تصریح شده است که در همین راستا و در شرایط بحران مالی این دو صنعت حیاتی کشور، انتظار می‌رود که سایر دستگاه‌های خدمات رسان با درک شرایط موجود هزینه‌های دیگری را به وزارت نیرو تحمیل نکنند چه در غیر این صورت، پیامدهای ناگوار آن نه تنها یک منطقه بلکه مردم سراسر کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بررسی دقیق و کارشناسی موضوع نیز تمام مدیران و کارشناسان دلسوز کشور را به این اطمینان خواهد رساند که لغو مصوبه یادشده اقدامی کاملا توجیه پذیر و در جهت منافع ملی است
 

نقد جنگ اوباما علیه سوریه: رد نکته به نکته

Posted: 13 Sep 2013 06:26 AM PDT

امید صفی*
جرس: رئیس جمهور اوباما در خصوص شکل‌های مختلف حمله نظامی که وی متعهد شده علیه سوریه انجام دهد، اظهاراتی داشت.

رئیس جمهور گفت که وی مجوز حمله نظامی به سوریه را صادر می‌کند و برای «داشتن یک گفتگو» قبل از اقدام نظامی، صرف نظر از نتیجه، به کنگره متوسل خواهد شد.


به علاوه، اوباما استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه که در موردش تبلیغات زیادی شده به عنوان «حمله به کرامت انسانی» و هم «یک خطر جدی علیه امنیت ملی» یاد کرد.


شرایط در سوریه وخیم است، و برای دوسال اینچنین بوده است. مروری بر این تراژدی دردآور: بیش از صدهزار انسان در این جنگ کشته شده‌اند. بیش از یک میلیون کودک سوری پناهنده شده‌اند. هفته گذشته حدود ۱۴۰۰ نفر در حومه دمشق بر اثر آنچه بطور ګسترده مظنون به یک حمله شیمیایی است، کشته شدند.


ما در مورد تراژدی انسانی مرگ ۱۴۰۰ نفر از حمله شیمیایی در هفته پیش سخن می‌گوییم. واقعاٌ هر کدام از آن‌ها یک فرزند ارزشمند خداوند بودند که مرگشان نمادی در محکومیت اعتیاد بزرگ انسانیت به خشونت است. ولی اگر مرگ ۱۴۰۰ نفر ایالات متحده را به اقدام یک جانبه برای ورود به جنگ وادار می‌سازد، زمانی که صد هزار نفر انسان در سوریه قصابی می‌شدند، عمل کجا بود؟ چندین ده هزار نفر بایستی کشته شوند قبل از اینکه یک دخالت بشر دوستانه باشد نه یک دخالت نظامی؟ چرا جان ۱۴۰۰ آری و جان ۱۰۰ هزار نفر نه؟


اجازه دهید مروری بر اظهارات اوباما داشته باشم و از منظر یک فرد دیندار که عمیقاٌ متعهد به صلح متکی بر عدالت و کرامت ذاتی همه مخلوقات خداوند است، چندین نکته بر رد آن ارائه کنم:
۱) استفاده خود آمریکا از سلاح‌های شیمیایی
رئیس جمهور استفاده سوریه از سلاح‌های شیمیایی را «بد‌ترین حمله سلاح‌های شیمیایی در قرت بیست و یکم» نام گذاشت. ولی آنچه ناگفته باقی ماند بد‌ترین حمله با سلاح‌های شیمیایی در قرن بیستم بود، یعنی استفاده عراق از سلاح‌های شیمیایی علیه شهروندان خود و هزاران ایرانی که مستقیماٌ بوسیله آمریکا تشویق و حمایت شد. آخرین گزارش‌ها آشکار می‌سازد که چگونه آمریکا آگاهانه به عراق هدف‌هایی را برای حمله شیمیایی داد، با علم به اینکه این سلاح‌ها علیه ایران استفاده خواهد شد.
اخیراٌ آمریکا (در فلوجه عراق) و نزدیک‌ترین متحدش در منطقه (اسرائیل علیه فلسطینی‌ها در غزه) فسفر سفید استفاده کرده است. فسفر سفید یک ترکیب مخرب با اثرات وحشتناک است. اگرچه رسماٌ به عنوان «سلاح شیمیایی» طبقه بندی نشده، سازمان‌های حقوق بشری مانند دیدبان حقوق بشر، استفاده از آن را محکوم کرده‌اند. ما بایستی با این واقعیت روبرو شویم که بنا بر گزارش روزنامه ایندپندنت، استفاده ما از سلاح شیمیایی در فلوجه میراث بدتری از هیروشیما بر جا گذاشته است.
«بر اساس یک مطالعه جدید، افزایش شدید مرگ ومیر کودکان، سرطان و سرطان خون در شهر فلوجه عراق که بوسیله تفنگداران آمریکا در سال ۲۰۰۴ بمباران شد از آنچه بوسیله بازماندگان حمله اتمی به هیروشیما و ناگازاکی در سال ۱۹۴۵گزارش شده، فرا‌تر رفته است.»
اگر می‌خواهیم خودمان را به عنوان مخالف استفاده از سلاح شیمیایی و حملات هولناک نشان دهیم، بایستی با استفاده خودمان از این سلاح‌ها در گذشته و حال روبرو شویم.


۲) عدم شفافیت در گزارش‌های «اطلاعاتی»
رئیس جمهور یکبار به طور ضمنی، اشاره کرد که «اطلاعات ما نشان می‌دهد» سلاح‌های شیمیایی استفاده شده قابل ردیابی به رژیم خونخوار اسد دیکتاتور است. ما سخن از «اطلاعات» و «گزارش‌ها» می‌گوئیم، ولی آمریکا اعتبار اخلاقی‌اش در مورد شروع یک عملیات نظامی دیگر علیه یک کشور مسلمان دیگر صفر است. ما گزارش‌های غلط علیه عراق را به خاطر داریم، گزارش‌های جعلی ارائه شده به سازمان ملل را به یاد داریم.
حقیقت امر این است که تمام اطلاعاتی که در موضوعات مرتبط با دشمنی‌اش با رژیم سوریه (و بنا بر تعریف متحد سوریه، ایران) به وسیله رژیم اسرائیل عرضه می‌شود نه قابل اعتماد است و نه غیر جانبدارانه.
هرگونه «اطلاعات» و «گزارش‌هایی» وجود دارد که جنایت‌های هولناک را روشن می‌سازد بایستی در منظر افکار عمومی قرار گرفته، شفاف باشد، مورد تبادل نظر و تحلیل قرار گیرد. همچنین این گزارش‌ها بایستی در کنار گزارش‌های سازمان ملل گذاشته شود.


۳) انزواګرایی اوباما و تصمیم به جنگ (شبیه بوش)
رئیس جمهور اوباما دو اظهار نظر شگفت انگیز کرد که عمق سیاست انزواگرایانه و استیلا جویانه آمریکا را آشکار می‌سازد. این اظهارات تأیید دیگری بر سیاست بین المملی نظامی گرایانه ما است. به سختی می‌توان تفاوتی بین سیاست‌های جرج دبلیو بوش و اوباما پیدا کرد.
رئیس جمهور گفت وی در پی «کسب مجوز از نمایندگان مردم آمریکا» است و اینکه او «آسوده خاطر از ادعایی است که دولت‌اش [علیه سوریه] کرده بدون آنکه منتظر گزارش سازمان ملل بماند.»


تکبر این موضع تقریباٌ حیرت آور است. اوباما کسب مجوز برای جنگ علیه سوریه را نشأت گرفته از جامعه بین الملل و نمایندگانشان در سازمان ملل نمی‌بیند، بلکه صرفاٌ از مردم آمریکا می‌بیند. این صرف نظر از ادعای خودبینانه اوباماست که وی این «اختیار» را دارد که بدون مجوز کنگره اقدام کند. از همه حامیان اوباما (و حامیان سابق‌اش همچون من) باید این سؤال را کرد: آیا این دقیقاٌ‌‌ همان چیزی نیست که ما نسبت به شخص جرج بوش و دیک چینی به مخالفت برخاستیم؟ آن‌ها اصرار داشتند که آمریکا نیازمند گرفتن مجوز از سازمان ملل برای جنگ علیه عراق نبوده و فقط به یک «ائتلاف [کشورهای] متمایل» نیاز است؟ » چرا بایستی با اوباما متفاوت رفتار شود؟ ما به خاطر داریم در جایی عیسی مسیح گفته « آن‌ها را با ثمراتشان خواهید شناخت. »


و در خصوص اظهار « آسودگی »در بیانیه رئیس جمهور، من صادقانه مبهوتم که چگونه به آسودگی رئیس جمهوری پاسخ دهم که در شرف گرفتن سخت‌ترین تصمیمی است که هم جان انسان‌هایی را در آن سوی دنیا خواهد گرفت و هم منابع یک کشور را به سوی ماشین چنگی سرازیر خواهد کرد. آسوده خاطر؟ خیر. این بایستی دردی باشد که صخره‌ها را به فریاد درآورده و سنگ‌ها را به گریه اندازد.


۴) بستن چشم‌ها بر روی جنایات خود علیه کودکان و غیر نظامیان
رئیس جمهور به زیبایی ګفت: «ما چه پیامی خواهیم فرستاد اگر دیکتاتوری صد‌ها کودک را با گاز از بین ببرد؟ » بله آقای رئیس جمهور، ما چه پیامی به جامعه جهامی می‌فرستیم اگر رهبر کشوری صد‌ها کودک را به کام مرگ بفرستد، همانطورکه شما مجوز حمله صد‌ها پهپاد به پاکستان، افغانستان، یممن و سومالی را صادر کرده‌اید؟ صد‌ها کودک کشته شده‌اند آقای رئیس جمهور؟ بلی، این یک تخمین بسیار محافظه کارانه از تعداد کودکانی است که ما با استفاده از پهپاد در پاکستان کشته‌ایم.
آقای رئیس جمهور، چه پیامی برای جامعه جهانی می‌فرستیم وقتی که ما صد‌ها غیر نظامی را با استفاده از پهپاد‌ها کشته‌ایم؟


۵) افسانه دشمنی دیرینه
رئیس جمهور افسانه گرایی تندروانه اسرائیل ناظر بر منتسب کردن تنش‌ها در سوریه را به این واقعیت که» در آن منطقه از دنیا تفاوت‌های فرقه‌ای باستانی‌ای وجود دارد، «تکرار کرد. بله آقای رئیس جمهور تفاوت فرقه‌ای مهمی وجود دارد، ولی مردم چند سال قبل به این نحو یکدیگر را نمی‌کشتند. بیشترین سهم از تقصیر نیز بایستی برعهده گروه‌های افراطی در این کشور‌ها گذاشته شود که تفاوت‌های مزبور را تداوم بخشیده و یا از آن‌ها برای پیشبرد برنامه‌های خود سوء استفاده می‌کنند. در عین حال با چه جرأتی ما دخالت‌ها و دستکاری‌‌هایمان در تفاوت‌های فرقه‌ای مزبور را نادیده می‌گیریم، همانطور که به کرات در عراق انجام دادیم، آقای رئیس جمهور.؟ بازی با گوناگونی‌های نژادی و فرقه‌ای موجود یک حیله استعماری کهنی است که انگلیسی‌ها در آن مهارت یافته بودند و اینک توسط آمریکایی‌ها ادامه می‌یابد.
علاوه بر آن زبان « دشمنی جاودانه و باستانی » بخشی از اسطوره‌شناسی افراطی طرفدار اسرائیل است که نمی‌خواهد بپذیرد منازعات سیاسی در منطقه (بطور شاخص ستیز اعراب و اسرائیل) دارای یک زمینه تاریخی و منشاء زمینی است که با ناسیونالیسم و استعمار گره خورده است. زبان مزبور در عوض در پی آن است که آن‌ها را به عرصه « باستانی و جاودانه »ارجاع دهد، عرصه‌ای که انسان‌ها صرفاٌ محکوم به تنفر از یکدیگر هستند. خیر، ما بایستی پافشاری کنیم که ما همیشه از یکدیگر نفرت نداشتیم، ما همیشه یکدیگر را نمی‌کشتیم، و اگر آن انسان‌هایی که به صلح و عدالت متعهد هستند به سوی یکدیگر دست دراز کنند، ما مجدداٌ به عنوان برادر و خواهر زندگی خواهیم کرد.
و در این اثنا، مردم سوریه، همان‌هایی که با بدن‌ها و خون خود بها پرداخت می‌کنند، بین یک دیکتاتور تشنه به خون خودبین در یک طرف، و بطور فزاینده‌ای گروه‌های جهادی تسلیح شده به وسیله آمریکا در طرف دیگر، گرفتار شده‌اند.


۶) آمریکا و نفاق ساخت سلاح‌های کشتار جمعی
اوباما از خطر سلاح‌های شیمیایی سخن گفت. در عین حال ۱۴۰۰ کشته وجود دارد، بسیاری از آن‌ها کودکانی هستند که مرگ غیر عادلانه آن‌ها روشن‌ترین شاهد خطر مزبور است. ولی ما بایستی مایل باشیم سؤال کنیم: اگر سلاح‌های شیمیایی، بیولوژیک و هسته‌ای خطر ویژه‌ای برای بشریت محسوب می‌شود، چرا ایالات متحده بزرگ‌ترین سازنده سلاح‌های کشتار جمعی در جهان است؟ اگر استفاده از سلاح‌های شیمیایی غلط است، و حتماٌ چنین است، غاط است صرف نظر از اینکه چه کسی آن‌ها را تولید کرده و به فروش می‌رساند.
اگر سلاح‌های شیمیایی غیر اخلاقی هستند، و حقیقتاٌ چنین است، چرا کمپانی‌هایی در غرب هستند که از تولید آن‌ها به سود بردن ادامه می‌دهند؟ اگر سلاح‌های کشتار جمعی واقعاٌ شیطانی هستند، که اینچنین است، چرا آمریکا رهبری از بین بردن آن‌ها را در دست نمی‌گیرد؟


۷) رام کردن پاسیفیسم رادیکال مارتین لو‌تر کینگ بوسیله اوباما
چند روز پیش رئیس جمهور اوباما در جایی ایستاد که مارتین لو‌تر کینگ در سال ۱۹۶۳ ایستاد و با اشاره به جامعه آمریکا و مقام خودش گفت، اگر به خاطر میراث مارتین لو‌تر کینگ نبود، چنین چیزی وجود نداشت. ولی آن چیزی که در بزرگداشت مارتین لو‌تر کینگ و سخنان اوباما در خصوص سوریه امروز ذکر نشد در واقع در نظر گرفتن رهیافت دکتر کینگ به جنگ بود.
دکتر کینگ و پیامش از قبر به سخن گفتن با ما ادامه می‌دهد، اگرچه میراث وی در حال مصادره شدن، رام شدن و در خدمت امپراطوری قرار گرفتن است. مارتین لو‌تر کینگی که روز چهارشنبه به نمایش گذاشته شد کینگی بود که اهلی شده بود، کینگی که از جدی‌ترین و احساسی‌ترین نقدش به ماشین جنگی تحت عنوان « لوله مکنده شیطانی‌ای » که نشانه مرگ معنوی یک کشور است، سلب شده بود.


دکتر کینگ ریورساید بود که در نمایش روز چهارشنبه غایب بود که در مقابل تمام اقدام‌هایی نظیر بمباران کردن و هدف گیری» محدود «به عنوان راهی به سوی صلح، ایستاد، زیرا کینگ درک کرد صلح صرفاٌ یک مقصد نیست، بلکه خودِ راهی است که بدان مقصد می‌رسیم. این چیزی است که مارتین لو‌تر کینگ در خصوص ویتنام گفت، و این کینگ آنی است که اوباما در حالیکه به سیاست استفاده از پهپاد و گسترش منازعه جنگی ادامه می‌دهد، نمی‌تواند به وی گوش کند و گوش نخواهد کرد:


و امروز تمام رهبران جهان به زیبایی در باره صلح سخن می‌گویند. هربار ما بمب‌هایمان را بر روی ویتنام شمالی می‌ریزیم، رئیس جمهور جانسون به زیبایی در خصوص صلح سخن می‌گوید. مشکل چیست؟ آن‌ها از صلج به عنوان یک هدف دوردست سخن می‌گویند، به عنوان پایانی که در پی آن هستیم، ولی روزی ما بایستی بفهمیم که صلح صرفاٌ یک هدف دوردست نیست که به دنبال آنیم، بلکه وسیله‌ای است که با آن به مقصد می‌رسیم. ما بایستی اهداف صلح آمیز را با ابزار صلح آمیز تعقیب کنیم. در تحلیل نهایی همه این‌ها بدان معنی است که ابزار و اهداف بایستی همخوانی داشته باشند، زیرا هدف از قبل در وسیله موجود است و نهایتاٌ ابزار مخرب نمی‌تواند اهداف سازنده را محقق سازد.
آن مارتین به ما چه می‌گوید؟ این مارتین به اوباما چه می‌گوید؟ مارتین یادآوری می‌کند که تمام سیستم معیوب بوده و نیازمند نجات و رهایی بنیادی است. این پیام مارتین در مارتینِ کلیسای ریورساید است، بازخوانی او از تمثیل سامریِ خوب است. « روزی بایستی درک کنیم که تمام راه جریکو (Jericho Road) بایستی متحول شود تا زنان و مردان در مسیر بزرگراه زندگی دائماٌ مورد ضرب وشتم و دزدی قرار نگیرند. رحمانیت واقعی بیش از پرتاب یک سکه به سوی گدا است؛ سطحی و اتفاقی نیست. ناظر بر این است که عمارتی که گدایان را تولید می‌کند بایستی بازسازی شود. »
کی ما متوجه خواهیم شد که کلّ سیستم خراب است؟ آمریکا تقریباٌ تمامی متحدین جهانی خود را از دست داده است، حتی دولت رعیت مأب بریتانیای کبیر که در مخالفت با عملیات علیه سوریه رأی داده است. روسیه مخالف این دخالت‌های نظامی است. به عبارت دیگر، بحران‌های بشر دوستانه در سوریه (و به واسطه پناهندگان، فرا‌تر از سوریه) در چنگال ترحم گروه‌های خشونت طلب داخلی و بی‌عملی و یا مؤثر نبودن دستگاه‌های بین المللی هستند که قدرت دخالت را دارند.
یکبار برای همیشه ما بایستی درک کنیم که چیزی که لازم داریم، بمباران یکجانبه توسط ایالات متحده نیست، بلکه یک نیروی بشردوستانه بین المللی است که صرفاٌ بر مبنای بحران‌های بشر دوستانه مداخله می‌کند و نه منافع ژئوپلتیک.


آن چیزی که دکتر کینگ به ما یادآوری می‌کند این است که به عنوان یک کشور مادامی که معتاد به ماشین جنگی‌ای بمانیم که به سود تعداد اندکی و هزینه تقریباٌ همه است، هرگز قادر به رفع چالش‌هایمان چون فقر، بی‌خانمانی، آموزش، درمان، مراقبت از سالخوردگان نخواهیم بود. بله، سهام کلیه شرکت‌هایی که در موقعیت سود بردن از ماشین جنگی هستند از قبل در حال صعود هستند. این پول خون است، نه کمتر و نه بیشتر.
چیزی که ما نیاز داریم یک امپراطوری آمریکا نیست که هر زمان در خدمت منافع و اهداف ماست مداخله کند، نه یک ائتلاف متشکل از آمریکایی‌ها، ترک‌ها و سعودی‌ها (و حتی ایرانی‌ها و دیگران)، بلکه یک نیروی بشردوستانه جهانی است، یک سازمان ملل احیاء و شاداب شده است که فقط به دلیل اینکه جان انسان‌ها در میان است مداخله می‌کند، زیرا خون بی‌گناهان در حال ریختن است، نه چونکه نفت در میان است، نه چونکه امنیت ملی آمریکا و اسرائیل تهدید شده، نه بدان دلیل که مجموعه دستگاه‌های نظامی-صنعتی را تقویت می‌کند.


دکتر کینگ به اوباما چه می‌گفت؟ این کینگ پیامبرگونه، نه کینگ رام شده، به اوباما خواهد گفت ما محتاج رئیس جمهوری هستیم که صلح متکی بر عدالت را مشتاقانه‌تر از جنگ دنبال می‌کند.
این کینگ پیامبر گونه، نه کینگ رام شده، به اوباما خواهد گفت ما نیاز به صلحی داریم که ریشه در عدالت دارد، و اینکه راه رسیدن به صلح از طریق جنگ نیست، و اینک روزی است که ما باید همه شمشیر‌ها را به گاوآهن تبدیل کنیم.
این کینگ پیامبرگونه، نه کینگ رام شده، به اوباما خواهد گفت که در همین حال تداوم نوشیدن از چاه سمی جنگ افروزی، در شبی که خالی از ستارگان است، سیاهی بیشتری تولید می‌کند و آه بیشتری از ستمدیدگان به وجود می‌آورد، ستمدیدگانی که زجرشان تا عرش الهی بالا رفته و آن را از بنیاد به لرزه خواهد انداخت.


رئیس جمهور گفت که وی مایل است که یک گفتگو داشته باشد. اجازه دهید چنین فرصتی را به او بدهیم. اجازه دهید به او از آموزه‌های واقعی‌‌ همان دکتر کینگی که در مورد صلح و عدالت وی و دیگران به کفایت در پی مصادره او بوده‌اند، شروع کنیم. آنچه در میان است سرنوشت شهروندان زجر کشیده سوریه و سرنوشت دمکراسی خودمان است.‌‌ همان گونه که کینگ به ما گفت، ما در این شبکه غیر قابل فرار متقابل بودن قرارداریم.


اجازه دهید با یک نکته عملی به پایان رسانم: بله، من تا حدی با رئیس جمهور اوباما موافقم. ما به عنوان یک اجتماع جهانی نمی‌توانیم ساکت نشسته و اجازه دهیم از سلاح‌های شیمیایی بدون هزینه استفاده شود. سؤال این است که چه نوع پاسخی، از طرف چه کسی، و چگونه. پرسش این است که با توجه به سیاست ایالات متحده درقبال خاورمیانه، با توجه به ساخت و استفاده خود آمریکا از سلاح‌های شیمیایی، آیا ما در آمریکا در موقعیت اخلاقی رهبری این تلاش هستیم. سؤال این است، آیا این پاسخ بین المللی است یا یک پاسخ آمریکایی. سؤال این است، آیا یک مداخله بشردوستانه است یا بمباران آمریکایی. سؤال این است که آیا مصیبت را کاهش خواهد داد. سؤال این است که آیا پاسخ‌های همسنگی به شکستن حرمت حیات انسان توسط خود آمریکا وجود خواهد داشت. مورد سؤال قراردادن ثبات و تناقض اخلاقی، عقلایی بودن و شفقت اظهارات اوباما نباید به هیچ وجه به عنوان حمایت از بشار اسد دیکتاتور خون آشام فرض شود. با توجه به مصائب غیر قابل تصور مردم سوریه، معمای بغرنج این است که آیا اقدامات اوباما واقعاٌ آلام مردم سوریه را تعدیل خواهد کرد، یا فقط تسلیم بیشتر شدن آمریکا به ویروس دستگاه‌های صنعتی-نظامی را تعمیق خواهد کرد.
منبع: ریلیجن نیوز سرویس (Religion News Service)
* امید صفی استاد مطالعات اسلامی دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل و متخصص اندیشه معاصر اسلامی و اسلام کلاسیک است. وی هرساله اعزام تورهای آموزشی به ترکیه را اداره می‌کند.
 

روحاني درديدار با پوتين: خواهان حل سريع مسائل هسته اي در چارچوب مقررات بين المللي هستيم

Posted: 13 Sep 2013 06:04 AM PDT

جرس: رییس جمهوری اسلامی ایران در دیدار با رییس جمهوری روسیه با اشاره به مباحث هسته ای ایران اظهارداشت: در زمینه مسائل هسته ای ایران خواهان حل و فصل سریع آن در چارچوب مقررات بین المللی هستیم.  

 

به گزارش ایرنا، حسن روحانی، رییس جمهوری اسلامی ایران، که به منظور شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای به بیشکک پایتخت قرقیزستان سفر کرده است عصر امروز با رییس جمهوری روسیه دیدار کرد.


روحانی در این دیدار تصریح کرد: در شرایط حساس منطقه به ویژه خاورمیانه هر چقدر مشورت ها بیشتر باشد می تواند به حل مسائل کمک کند.


وی افزود: روسیه در این زمینه قدم های مهمی را در گذشته برداشته و امروز فرصت بیشتری فراهم است تا گام های موثر تری را برداریم.


روحانی در ادامه به ابتکار روسیه در خصوص بحران سوریه اشاره کرد و اظهارداشت: ابتکار روسیه در این بحران و همچنین قدم هایی که دولت سوریه برداشته است امیدی به وجود آورده که از جنگ جدید جلوگیری شود.


رییس جمهوری ایران همچنین از رییس جمهوری روسیه به دلیل پیام تبریک و حضور نماینده این کشور در مراسم تحلیف تشکر کرد و افزود: روسیه با عنوان همسایه بزرگ ایران همواره مورد اهمیت همه دولت های ایران بوده است و در دولت یازدهم نیز خواهان توسعه و گسترش روابط هستیم.

 

رییس جمهوری روسیه نیز در این دیدار ، جمهوری اسلامی ایران را برای روسیه همسایه ای بسیار خوب و مهم توصیف کرد و گفت: تهران و مسکو می توانند در زمینه های مختلف و در چارچوب همکاری های منطقه ای، دوجانبه و بین المللی از جمله سازمان همکاری شانگهای فعالیت های مشترک بیشتری انجام دهند.

پوتین افزود: روسیه همکاری های مشترک وسیعی را با ایران دنبال می کند و خواستار گسترش و تعمیق روابط و همکاری ها هستیم.

 

 

برگزاری مراسم درگذشت آیت‌الله طالقانی در دفتر جامعه زنان انقلاب

Posted: 13 Sep 2013 04:54 AM PDT

جرس: در پی عدم صدور مجوز برگزاری مراسم سی و چهارمین سالگرد درگذشت آیت الله طالقانی در حسینیه ارشاد، این مراسم روز پنجشنبه 21 شهریور ماه در محل دفتر جامعه زنان انقلاب اسلامی واقع در خیابان هدایت تهران توسط خانواده طالقانی برگزار شد.  

 

به گزارش جرس، در این مراسم جمعی از مردم، اندیشمندان، چهره های سیاسی ملی مذهبی و گروهی از زندانیان سیاسی و خانواده شهدای پس از انتخابات سال 88 حضور داشتند.

 

بیت آیت الله طاهری، نرگس محمدی، مهدی خزعلی، مصطفی غنی، دکتر رفیعی، شاه حسینی، فیروزه صابر، دردکشان، دکتر محمود نکوروح، همسر آقای قدیانی و همسر عبدالفتاح سلطانی (وکیل)، مادر شهید ستار بهشتی، مادر شهید سهراب اعرابی، مادر شهید مصطفی کریم بیگی و گروهی از جوانان و فعالان سیاسی در این مراسم حاضر شدند.

 

لطف الله میثمی، محمد بسته نگار، فاضل میبدی و اعظم طالقانی سخنرانان این مراسم بودند.

 

بنا بر این گزارش، گرچه از ابتدای مراسم نیروهای امنیتی در محل مستقر شدند اما مانع برگزاری نشدند.

 


 

 

 

نیمی از دریاچه ارومیه خشک و کاملا نمکی شده است

Posted: 13 Sep 2013 05:40 AM PDT

  جرس: وزیر نیرو از کاهش حجم آب این دریاچه به کمتر از یک سوم میزان نرمال خبر داد و گفت: درحال حاضر دریاچه ارومیه در شرایط کاهش سطح و عمق آب است و حجم آب موجود در این دریاچه به کمتر از ده میلیارد مترمکعب آب نمک اشباع شده رسیده است.  

به گزارش ایسنا) حمید چیت چیان پس از بازدید از دریاچه ارومیه در روز گذشته اظهار کرد: حجم آب این دریاچه در شرایط نرمال 32 میلیارد مترمکعب است اما اکنون حدود نیمی از این دریاچه خشک و به طور کامل نمکی شده است.

وی با تاکید بر این که در سایر مناطق دریاچه ارومیه نیز عمق آب کم و شدت تبخیر بالاست، گفت: میزان شوری آب دریاچه بسیار بالا رفته و به شرایط اشباع نمک رسیده است؛ ادامه این روند موجب می شود که بخش بیشتری از دریاچه دچار مشکل شود.

وزیر نیرو پس از بازدید از رودخانه‌هایی که آب آنها به دریاچه ارومیه می ریزد نیز گفت: مشخص شد که مسیر خشک شده در برخی مناطق به 20 کیلومتر رسیده، آب رودخانه‌ها پخش شده و حتی به قسمت تر دریاچه نرسیده، بر اثر تبخیر از بین می رود.

چیت چیان با تاکید بر گسترش فعالیتهای کشت و زرع در اطراف دریاچه ارومیه، تصریح کرد: گستردگی کشاورزی باعث برداشتهای گسترده و بی رویه از منابع آبهای زیرزمینی شده و در پی آن نفوذ آب شور به این منبع افزایش یافته است.

وی با تاکید بر شناسایی و تصویب 24 راهکار برای نجات دریاچه ارومیه، گفت: مجموع اعتبار مورد نیاز برای عملیاتی کردن این راه کارها 13 هزار و 200 میلیارد ریال برآورد شده و قرار بود در سال 1390 و در نخستین گام، حدود دو هزار و 250 میلیارد ریال برای اجرای این راه کارها تخصیص یابد اما نه تنها فقط 20 درصد این میزان پرداخت شد بلکه برای اجرای برخی پروژه‌ها ازجمله بارورسازی ابرها و لایروبی رودخانه‌ها نیز هیچ اعتباری اختصاص پیدا نکرد.

وزیر نیرو با تاکید بر این که در سال گذشته نیز عملا اعتباری برای فعالیت مذکور تخصیص داده نشد، اظهار کرد: کارگروه نجات دریاچه ارومیه راهکارهای نجات این دریاچه را اولویت بندی می‌کند بنابراین 13 پروژه اولویت دار در این خصوص تعریف شده که بخشی از آنها نیاز چندانی به اعتبار ندارند و به صورت مدیریتی قابل حل است.

چیت چیان همچنین با تاکید بر لزوم مشارکت مردم برای اجرای پروژه‌های نجات دریاچه، گفت: در دومین نشست کارگروه نجات دریاچه ارومیه نیز که روز گذشته در استانداری آذربایجان غربی برگزار شد، بر لزوم اجرای مصوبه‌های پیشین و انجام اقدام های فوری با هماهنگی دستگاه‌های محلی و مجموعه‌های ملی تاکید شد.

روحانی: می‌توان صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران را تضمين كرد

Posted: 13 Sep 2013 03:54 AM PDT

جرس: حسن روحانی، رئیس جمهور ایران، امروز در سيزدهمين اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای، در بیشکک گفت که «با عزم سياسی و احترام متقابل و تامين منافع مشترک و از طريق تحقق عینی حقوق ايران می‌توان صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران را تضمين كرد».  

 

به گزارش ایسنا، رییس جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع فلسطین و سوریه اشاره کرد و گفت: فاجعه انسانی سوریه تنها از مسیر سیاسی و گفت و گو بین دولت سوریه و مخالفان سوری آن و بدون دخالت نظامی خارجی قابل حل است. همه طرف‌های ذی نفوذ باید مانند ایران برای تحقق چنین گفت‌وگوی سازنده ای کمک کنند.

 

روحانی افزود: ایران که خود بزرگترین قربانی استفاده از سلاح های شیمیایی است، مخالف هرگونه تولید، نگهداری و بکارگیری این سلاح ها بوده، خواهان برچیده شدن کلیه سلاح های کشتار جمعی از منطقه است و لذا ابتکار روسیه را شروع مناسبی برای این هدف می داند. ما همچنین معتقدیم که تسلیح گروه های افراطی و تکفیری و به ویژه دستیابی این گروه ها به سلاح های شیمیایی بزرگترین خطر برای صلح و امنیت منطقه است و باید در تمامی طرح ها مورد توجه قرار گیرد.همچنین همه تلاش ها برای دستیابی به راه حل سیاسی می بایست هرگونه تهدید و توسل به زور را محکوم و منتفی نماید.

 

متن کامل سخنرانی روحانی در سيزدهمين اجلاس سران سازمان همکاری شانگهای به شرح زیر است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب آقای آتامبایف، رییس محترم جمهوری قرقیزستان،

جناب آقای مزنتسف، دبیر کل محترم سازمان همکاری شانگهای،

رییسان جمهور محترم،

رییسان محترم هیات های بلند پایه،

در ابتدا مایلم مراتب تشکر و قدردانی خود را از استقبال و مهمان نوازی گرم و صمیمانه دولت و مردم قرقیزستان و برگزاری نشست اظهار کنم.

عالیجنابان،

پیوستگی متقابل، منطق تعاملات بین‌المللی در فضای انتقالی پس از جنگ سرد است. ائتلاف‌های منطقه‌یی پاسخ جمعی به چالش‌های جهانی است.

پس از پایان تنش‌های نظام دو قطبی ، رویکرد «همکاری» و «رقابت» جای «تقابل مطلق یا همکاری مطلق» را گرفته است. «همکاری منطقه‌یی» و «منطقه گرایی» در کنار بهره‌گیری از ظرفیت های فرامنطقه‌یی، نوید «نظم جهانی چند منطقه‌یی» را می‌دهد.

در چنین شرایطی سازمان همکاری شانگهای در منطقه گسترده و تأثیرگذار اوراسیا از مسوولیتی مهم و تاریخی برای تضمین توسعه پایدار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای حوزه خود برخوردار است.

پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگ‌های کهن و غنی، همکاری‌های اقتصادی بر مبنای منافع مشترک و ظرفیت‌های گسترده در حوزه انرژی و حمل و نقل، مناسبات پایدار سیاسی و ثبات منطقه‌یی را به ارمغان خواهد آورد.

اتخاذ رویکردهای عملی برای توسعه همکاری‌های درون منطقه‌یی یک ضرورت انکارناپذیر است. مسیر تمدنی جاده ابریشم و حضور کشورهای مهم درعرصه تولید و مصرف انرژی در این سازمان، زمینه‌های مناسبی را فراهم ساخته است و لذا انتظار می‌رود سازمان هر چه سریع تر نسبت به فعال کردن این عرصه‌ها، به خصوص فعال سازی باشگاه انرژی و عملیاتی کردن همکاری در این زمینه، اهتمام ورزد. در کنار این فرصت‌ها، کشورهای منطقه با تهدیدهای مشترک نیز روبه‌رو هستند.

«افراط گرایی»، «قاچاق مواد مخدر»، «تروریزم» و «حضور نیروهای فرامنطقه‌یی»، از چالش های اصلی در عرصه امنیت منطقه به شمار می روند که همکاری فزاینده اعضای سازمان را ضروری می سازد.

امضای یادداشت تفاهم همکاری میان سازمان های شانگهای و اکو در دسامبر 2007 گامی قابل توجه برای دستیابی به این اهداف و تضمین منافع جمعی اعضا است. حضور اکثریت کشورهای عضو اکو در سازمان شانگهای، زمینه را برای تقویت همکاری‌های منطقه‌یی فراهم کرده است.

حضار محترم،

ایران دارای جایگاه منحصر به فرد ژئوپولیتیکی، توانمندی‌های گسترده انسانی و مادی و اقتدار و استقلال سیاسی و اقتصادی بوده و میراث دار بخش مهمی از تمدن جهانی و اسلامی است. اشتراکات فرهنگی، تمدنی و تاریخی با اوراسیا، زمینه‌ساز ایفای نقش کشور من به عنوان سرزمین تعامل و دوستی و همزیستی صلح آمیز، فرهنگ‌ها و ملل و اقوام گوناگون در سایه اعتدال و احترام متقابل است. بهره برداری از این ظرفیت‌های عظیم درچارچوب ساز و کارهای مطلوب و بسترهای حقوقی مناسب به تقویت جایگاه سازمان همکاری شانگهای منجر خواهد شد.

عالیجنابان،

جمهوری اسلامی ایران خلع سلاح و منع اشاعه سلاح هسته‌یی را برای صلح و ثبات بین‌المللی ضروری می‌داند و براساس تعهدات حقوقی، آموزه‌های دینی و اخلاقی و ملاحظات راهبردی به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌یی پایبند است و بر حق انکارناپذیر همه اعضای معاهده برای برخورداری از فن‌آوری صلح آمیز هسته‌یی تأکید و اصرار دارد.

اکثریت کشورهای عضو ملل متحد و از جمله 120 کشور عضو جنبش غیرمتعهدها، تحریم‌های نامشروع، غیرقانونی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران را مردود شناخته‌اند. این تحریم‌ها اقدامی غیرمتمدنانه و بدعتی خطرناک است که به منظور مختل کردن روند توسعه ایران، بی‌رحمانه شهروندان عادی و بی‌گناه را هدف قرار داده است.

زبان جامعه بشری امروزین، باید زبان تفاهم و تکریم باشد. متأسفانه برخی قدرت‌ها هنوز نتوانسته‌اند خود را از دایره مناسبات استعماری کهن بیروند کشند و هم‌چنان طبق عادت دیرینه، با دیگر ملت‌ها فقط با زبان زور سخن می‌گویند.

من اعلام می‌کنم که با عزم سیاسی، احترام متقابل و تأمین منافع مشترک و تنها از طریق تحقق عینی حقوق مردم ایران می‌توان صلح آمیز بودن برنامه هسته‌یی ایران را تضمین کرد. با اعتمادسازی متقابل می‌توان در یک دوره زمانی کوتاه به این تضمین متقابل دست یافت.

حضار محترم،

منطقه ما در طول دهه های گذشته با معضلات فراوانی که در رأس آن اشغال سرزمین و پایمال شدن حقوق مردم فلسطین است، مواجه بوده است. اما امروز احتمال بروز جنگی جدید در منطقه ما نگرانی جدی جامعه بین‌المللی را برانگیخته است.

فاجعه انسانی سوریه تنها از مسیر سیاسی و گفت‌وگو بین دولت سوریه و مخالفان سوری آن و بدون دخالت نظامی خارجی قابل حل است. همه طرف‌های ذی نفوذ باید مانند ایران برای تحقق چنین گفت‌وگوی سازنده‌ای کمک کنند.

ایران که خود بزرگ‌ترین قربانی استفاده از سلاح‌های شیمیایی است، مخالف هرگونه تولید، نگهداری و به کارگیری این سلاح‌ها بوده، خواهان برچیده شدن کلیه سلاح‌های کشتار جمعی از منطقه است و لذا ابتکار روسیه را شروع مناسبی برای این هدف می داند. ما هم‌چنین معتقدیم که تسلیح گروه‌های افراطی و تکفیری و به ویژه دستیابی این گروه‌ها به سلاح‌های شیمیایی بزرگ‌ترین خطر برای صلح و امنیت منطقه است و باید در تمامی طرح ها مورد توجه قرار گیرد. هم‌چنین همه تلاش‌ها برای دستیابی به راه حل سیاسی می‌بایست هرگونه تهدید و توسل به زور را محکوم و منتفی کند.

دنیا نیازمند نفی خشونت و افراطی‌گری است. سازمان ما می‌تواند پرچمدار چنین حرکت جهانی باشد.

در پایان با اغتنام از فرصت ضمن قدردانی از تلاش‌های دبیرکل محترم، بار دیگر از جناب آقای آتامبایف، رییس جمهور محترم قرقیزستان تشکر و قدردانی و از خداوند متعال برای ایشان و مردم قرقیزستان و همه ملت‌های منطقه موفقیت و سربلندی روزافزون مسألت می‌کنم.

متشکرم 

هیات‌مدیره و مدیرعامل خانه سینما به وزیر ارشاد نامه نوشتند

Posted: 13 Sep 2013 04:50 AM PDT

  جرس: هیات مدیره و مدیرعامل خانه سینما نامه‌ای را خطاب به علی جنتی - وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی - منتشر کردند.  

به گزارش ایسنا در این نامه آمده است:

«جناب آقای جنتی، وزیر مدبر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وظیفه خود می‌دانیم از سوی خانواده سینمای ایران، از حسن تدبیر، درایت و سرعت عمل جناب‌عالی و ریاست شایسته سازمان سینمایی، جناب آقای دکتر ایوبی در بازگشایی خانه سینما قدردانی کنیم.

وفای به عهد دولتمردان، صفت راست‌گفتاری و درست‌کرداری را که رییس‌جمهور فرهیخته جمهوری اسلامی ایران جناب آقای دکتر روحانی در توصیف دولت تدبیر و امید به کار برده‌اند، برازنده آن دولت می‌کند.

توفیق روزافزون جناب‌عالی و همکاران گران‌قدرتان را در راه تحقق آرمان‌های فرهنگی، نظام جمهوری اسلامی ایران از خداوند مسالت داریم.»

فرارمغزها و امنیت ملی

Posted: 13 Sep 2013 03:49 AM PDT

علی مزروعی
 ایرانیان خارج از کشور سرمایه بالقوه بزرگی برای کشور هستند که دولت می تواند آنرا در سایه اجرای برنامه ای تدوین شده بالفعل  نماید 


امروزه در ادبیات اقتصادی مهمترین عامل توسعه کشورها را " سرمایه انسانی دانش آموخته و متخصص " می دانند، و برخلاف دیدگاه سنتی گذشته که جمعیت زیاد در یک کشور می توانست عامل قدرت اقتصادی و سیاسی محسوب شود، در دوران اخیر نه زیادی جمعیت، بلکه کیفیت آن است که می تواند سازنده قدرت کشوری باشد. از اینروست که سرمایه گذاری آموزشی و پرورش " نیروی انسانی دانش آموخته و متخصص " یکی از اصلی ترین برنامه دولتها در همه کشورها به ویژه در کشورهای درحال توسعه و عقب مانده است، و هرکشوری تلاش می کند با دستیابی هرچه بیشتر به این نیروها و بهره مندی بهینه از آنها راه رشد و توسعه خود را هموار نماید و در قافله رقابت و توسعه جهانی جای مناسب خود را بیابد. با همین نگرش و در سایه روند جهانی شدن و جابجایی آسان نیروی انسانی، رقابتی دامنگیر برای جذب " نیروی انسانی دانش آموخته و متخصص " بین کشورها براه افتاده و به پدیده ای با عنوان « فراز مغزها » دامن زده است که متاسفانه از کشورهای عقب مانده و درحال توسعه بسوی کشورهای توسعه یافته جریان دارد، و در عمل می توان آنرا به بلعیدن مغزها از سوی این کشورها توصیف کرد.

هر چند در اهمیت مقوله « فراز مغزها » و هزینه هایی که از این ناحیه متوجه کشورهای عقب مانده و درحال توسعه شده از سوی نهادهای ملی و بین المللی همایش و مباحث فراوان انجام و دهها کتاب و مقاله تهیه و منتشر شده است اما به لحاظ اهمیت و نقشی که « فرار مغزها » در رابطه با « امنیت ملی » دارد باعث شده که در کتاب " امنیت ملی و نظام اقتصادی ایران " منتشره توسط " مرکز تحقیقات استراتژیک " بنام " دکتر حسن روحانی " در فصلی با عنوان " مسئله فرار سرمایه انسانی و امنیت ملی " به بررسی این مقوله اختصاص و پرداخته شود. در توجیه این اقدام آمده است :


" تاثیر عوامل اجتماعی و داخلی بر امنیت ملی، تقریباً مقوله جدیدی است و ریشه در مطالعات جدید جامعه شناسی به ویژه رویکردهای پست مدرن و انتقادی دارد. فرض اصلی در این رویکردها این است که امنیت ملی الزاماً به معنای امنیت گروه های مختلف اجتماعی نیست. چه بسا دولتمردان احساس امنیت کنند، اما در داخل گروه های مختلف اجتماعی اعم از روشنفکران، تحصیلکردگان و غیره بواسطه فضای به وجود آمده احساس تهدید و ناامنی کنند و مهاجرت را بر قرار ترجیج دهند. وجود چنین شرایطی در داخل برای اقشار تحصیلکرده می تواند در بلندمدت امنیت ملی و امنیت نظام سیاسی را با تهدیدات جدی مواجه کند...
فرار مغزها به عنوان یک آسیب اجتماعی، مختص کشورهای جهان سوم، بیش از یک ربع قرن است که جوانان ایرانی را به دام خود گرفتار کرده است. این عارضه که از منظر آسیب شناسان به نوعی استثمارشدگی جهان سوم توسط کشورهای توسعه یافته محسوب می شود، مخرب ترین بحران اجتماعی شناخته و تعریف شده است که ارتباط مستقیمی با مسئله تامین امنیت ملی کشورها دارد. زیرا امروزه تامین امنیت ملی توسط دولت ها مانند دهه های گذشته محدود به ابزار امنیتی نیست، بلکه در کنار آنها موضوع های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، تکنولوژیک و غیره نیز مورد توجه جوامع مختلف است. شاید بتوان اینگونه ادعا کرد که در قرن بیست و یکم، تجارت، دیگر مختص کالاهای اقتصادی نیست، بلکه مغزها نیز به عنوان یک کالای استراتژیک و قابل معامله مطرح اند، لذا فقدان آن نیز می تواند زمینه ساز بحران مشروعیت هرنظام، تهدید امنیت ملی و افت روند توسعه هر کشور باشد؛ چرا که اقتصاد، امروز برپایه و اساس دانش، استفاده از مهارت ها و تخصص های نیروی ماهر است. نیروی انسانی متخصص، مهمترین عامل توسعه پایدار و موتور محرکه جامعه قلمداد می شود. امروزه در کشورهای پیشرفته جهان، مدیریت، خلاقیت، ابتکار و استعداد نیروی انسانی، مهم ترین رکن های توسعه و پیشرفت جامعه را تشکیل می دهند. از این رو، سیاستگذاری و برنامه های وسیعی برای جذب نیروی انسانی متخصص در جوامعی که دارای علم و فنّآوری بالایی هستند، اتخاذ می گردد تا بتوانند توسعه خود را از پویایی لازم در تمام ابعاد بهره مند سازند. اما در جوامع در حال توسعه، استفاده بهینه از نیروی انسانی متخصص به لحاظ فقدان مدیریت و توانمندی جامعه، با موانع جدی روبه روست. به همین دلیل، بستر برای مهاجرت نیروهای متخصص به سمت کشورهای توسعه یافته همچنان رو به افزایش است. از سوی دیگر بالا رفتن میزان توانایی افراد - که ارتباط مستقیمی با میزان تحصیلات آنها دارد – می تواند به امنیت ملی کمک کند.
با توجه به مولفه های تاثیرگذار برامنیت ملی کشورها بین سطوح فردی و جمعی امنیت و تاثیرات مهاجرت یا فرار مغزها بر امنیت ملی، باید دید تاثیرگذاری پدیده فرار مغزها بر ابعاد داخلی امنیت در سال های گذشته چگونه بوده است؛ زیرا پیامد مستقیم یا غیرمستقیم آسیب شناسی درست این مولفه زمینه های افزایش ضریب امنیت ملی از طریق کاهش آسیب پذیری ها از یکسو و افزایش فرصت ها از سوی دیگر را فراهم خواهد ساخت. " ( صص ۳۵۵ – ۳۵۷ )


" طبق آمار صندوق بین المللی پول، ایران از نظر فرار مغزها در بین ٩١ کشور در حال توسعه و توسعه نیافته در مقام اول قرار دارد و سالانه ١۵٠ تا ١٨٠ هزار نفر ایرانی به دلایل مختلف، سعی در مهاجرت دارند. همچنین بنا به گزارش ها، تنها در سال ٢٠٠٠، ٢٢٠٠٠٠ دانشگاهی، ایران را به قصد کشورهای غربی ترک کرده اند.
بیش از ۸٠ درصد برگزیدگان المپیادهای علمی سال های اخیر و اکثر رتبه های دو رقمی کنکور، جذب دانشگاه های خارجی و به ویژه آمریکا شده اند که بیشتر آنها اندیشه بازگشت به کشور را ندارند، ضمن اینکه ٩٠ نفر از ١٢۵ استعدادهای درخشان کشور؛ در حال حاضر در دانشگاه های آمریکا تحصیل می کند که امید به بازگشت شان به کشور اندک است...درحال حاضر بیش از ١۵٠ هزار نفر مهندس و پزشک ایرانی و بیش از ١۷٠ هزار نفر ایرانی با تحصیلات عالی در آمریکا زندگی می کنند. از طرفی براساس آمار خروجی اداره گذرنامه، طی سال ١۳۷۸ هر روز به طور متوسط ١۵ کارشناس ارشد، ۳/٢ نفر دکترا و در مجموع ۵٤۷۵ لیسانس از کشور مهاجرت کرده اند.
اگر سرمایه گذاری کشورهای جهان سوم را برای پرورش هر نفر نیروی انسانی که به آمریکا فرستاده می شود، با نرخ ثابت سال ١٩۷١ و ١٩۷٢ حداقل ٢٠٠٠٠ دلار برآورد کنیم و به طور میانگین تعداد متخصصان را ٢٠٠ هزار نفر ایرانی در آمریکا در نظر بگیریم، خسارت ها و هزینه های اقتصادی و آموزش این نیروها برای کشور ما حدود ٤ میلیارد دلار برآورد می شود؛ یعنی کشور ما این مقدار سرمایه را به لحاظ اقتصادی از دست داده است.
میزان « فرار مغزها » در ایران در سال های اخیر افزایش یافته است. براساس تعداد افرادی که در امتحان IELTS شرکت کرده اند، به نقل از مقامات استرالیایی که مسئول برگزاری امتحان مذکور هستند، آمار فرار مغزها در مقایسه با سال گذشته( ١۳۷۸) ۵/٢ برابر افزایش داشته است...
صرفه جویی آمریکا در هزینه های آموزشی از این بابت ١٠ میلیارد و ۵٠٠ میلیون دلار بوده، در حالی که ایران از بابت مهاجرت مغزها ۳۸ میلیارد دلار متضرر شده است. آمارهای ارائه شده در ذهن ما این سئوال را مطرح می کند که چه عواملی در بروز این آسیب اجتماعی دخالت داشته اند؟" ( صص ۳۶٠ – ۳۶٢ )


در ادامه این فصل دوره های فرار مغزها در ایران برشمرده شده، و در بررسی دلایل فرار مغزها به این دلایل پرداخته اشاره شده است : فقدان فضای تحقیقاتی و پژوهشی مناسب و کارآمد در کشور، ضعف سیستم اقتصادی و عدم استفاده صحیح از نیروی متخصص، عدم توان ایجاد موقعیت تحصیلاتی برای همه داوطلبان، ساختار اقتصاد و مدیریت رانتی در کشور، پایین بودن سطح حقوق استادان و متخصصان کشور، و بیکاری. در مورد محدودیت ها برای بررسی فرار مغزها در ایران نیز به فقر اسناد نظری، تجربی و روشی موضوع در مراکز اسناد و اطلاعات کشور، فقر اطلاعات مورد نیاز پیرامون وضعیت کمّی و کیفی ایرانیان متخصص مهاجر در خارج از کشور، و ضعف رویکرد پژوهشی در پدیده خروج نیروهای متخصص از کشور اشاره شده، و در نتیجه گیری فصل آمده است :


" فرار مغزها یا مهاجرت، محصول نقش آفرینی و تعامل مستقیم یا غیرمستقیم عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. تجربه نشان داده است هر زمان که افراد، موانع کمتری برای ورود و خروج به یک سیستم و کشور داشته باشند، احساس امنیت بیشتری خواهند کرد. زیرا تنها در یک فضای امنیتی، نخبگان و تحصیلکردگان تمایلی به ادامه فعالیت و یا ترک موطن برای فعالیت های علمی و پژوهشی خود خواهند داشت. گفت و گوهایی که روشنفکران و نخبگان با رسانه های مختلف انجام می دهند، بیانگر آن است که به رغم حضور و اقامت چند ساله و طولانی آنها در ورای مرزهای سرزمین خود، همچنان کانون توجه و تاکید آنها سرزمین خودشان است و همچنان رویای بازگشت در آنها وجود دارد. اما در هرحال باید پذیرفت که حضور و غیاب آنها و آمد و شدهای آنان به جامعه خودشان تابع شرایطی است که در دوره های مختلف، متفاوت است." ( ص ۳۷٠ )


برپایه آنچه آمد دکتر روحانی بخوبی با مسئله « فرار مغزها » و ارتباطش با « امنیت ملی » آشنایی دارد و حال از دولتش انتظار می رود که برنامه ای را برای چاره جویی این موضوع به اجرا درآورد تا درکوتاه مدت جلوی روند افزایشی مهاجرت را بگیرد و در میان و بلند مدت روند آنرا معکوس نماید. البته در جوف توجه به مسئله « فرار مغزها » نگاه " دولت تدبیر و امید " باید معطوف به مسئله کل ایرانیان خارج از کشور باشد.

برپایه برآوردها جمعیتی بین ۳ تا ۵ میلیون ایرانی در خارج کشور بسر می برند و در کشورهای مختلف به زندگی خود سر و سامان داده اند. نقشی که افراد این جمعیت می توانند در تصویر سازی مثبت یا منفی از ایران در اذهان افراد محل زندگی شان و افکار عمومی کشورها داشته باشند موضوعی است که سخت باید مورد توجه دولت ایران باشد و برای بهره گیری مثبت از آن برنامه ریزی کند. دراین تردیدی نیست که هرچه مسیر ایرانیان خارج از کشور برای رفت و آمد به وطن هموار و آسانتر باشد هموندی آنها با ایران و ارائه تصویر مثبت از آن بیشتر خواهد شد، ضمن اینکه این ارتباط به لحاظ اقتصادی نیز برای کشور بسیار مفید خواهد بود. درعین حال نوع رفتار و عمل سفارت خانه های ایران در ارتباط با ایرانیان خارج از کشور و ارائه خدمات کنسولی و حقوقی به آنها نیز عاملی مهم در جلب نظر و نگاه شان در تصویر سازی مثبت از ایران دارد. اگر دولت روحانی بتواند مجموعه سیاست هایی را در جلب نظر ایرانیان خارج از کشور بکار گیرد آنگاه می تواند سرمایه ارزشمند نهفته ای را حال نموده و از آن درپیشبرد سیاست خارجی تنش زدا و تعاملی اش با دنیا بهره گیرد بدون آنکه هزینه مادی چندانی برای دولت داشته باشد. ایرانیان خارج از کشور سرمایه بالقوه بزرگی برای کشور هستند که دولت می تواند آنرا در سایه اجرای برنامه ای تدوین شده بالفعل و از آن برای توسعه کشور بهره برداری نماید، و البته در هرحال نباید فراموش کرد که شیوه رفتار حاکمیت با شهروندان ایرانی در داخل و رعایت حقوق شهروندی مهمترین علامت و شاخص برای ارتباط و جلب نظر ایرانیان داخل و خارج از کشور است چرا که همه نگاه ایرانیان در هرجای دنیا به درون خانه است.
 
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


تاکید کاشفی بر تدوین منشور حقوق شهروندی و تعیین تکلیف جرم سیاسی

Posted: 13 Sep 2013 03:49 AM PDT

جرس: یك فعال سیاسی اصلاح‌طلب، یكی از مهمترین خواسته‌های اصلاح‌طلبان از دولت تدبیر و امید را تدوین منشور حقوق شهروندی و معین شدن تکلیف جرم سیاسی عنوان كرد.  

 

حسین كاشفی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا،گفت: با توجه به شعارهای رییس‌جمهور پیش از انتخابات مبنی بر تدوین منشور حقوق شهروندی،از بین بردن فضای امنیتی،ایجاد فضای آزاد اطلاع‌رسانی و...انتظار می‌رود دولت بستر تحقق این شعارها را فراهم کند.در این خصوص نهادهای مدنی و احزاب می‌توانند با برگزاری میزگرد‌ها و جلسات با کار‌شناسان این موضوع را مورد بررسی قرار دهند.

 

وی ادامه داد: انتظار این است که وزارت کشوری که با گفتمان عقلگرایی و قانونگرایی در دولت یازدهم روی کار آمده است چنین محفلی را فراهم کند تا امکان ابراز و عملی شدن نظرات کار‌شناسان و نهادهای مدنی وجود داشته باشد.

 

کاشفی افزود: پرداختن به این مسائل باعث می‌شود هم مردم به وظایف و حقوق خود آشنا شوند و هم در دستگاه‌های مختلف، خبری از برخوردهای یک طرفه وجود نداشته باشد. لازمه این کار این است که وزارت کشور در تدوین حقوق شهروندی پیش قدم شود. نباید فراموش کرد که مردم در انتخابات اخیر به تغییر رأی دادند. بنابراین باید دولت از این سرمایه اجتماعی همواره استفاده کند.

 

وی در واکنش به اظهارات برخی افراد و گروه‌ها مبنی بر ضرورت تعریف واژه اعتدال از سوی دولت یازدهم عنوان کرد: واژه اعتدال واژه جدیدی نیست که نیاز به تعریف کردن داشته باشد اعتدال یعنی اینکه وقتی افراط و تفریط کشور را دچار مشکلات عدیده کرد ما بخواهیم عقلانیت و اخلاق را در آن کشور حاکم کنیم.

 

این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: مردم وقتی با جدیت به روحانی رأی دادند هیچگاه از وی نخواستند که ابتدا اعتدال را تعریف کند چرا که در مناظره‌ها و تبلیغات انتخاباتی این تعریف را یافتند.

 

وی با تأکید براینکه افرادی که از اعتدال خارج شده و همواره راه افراط و تفریط را در پیش گرفتند می‌خواهند فرصت‌ها را از دولت بگیرند، گفت: کسانی که ضرورت تعریف واژه اعتدال را مطرح می‌کنند و تعاریف مختلفی را هم گاها ارائه می‌كنند بهتر است در ابتدا با خاطیان حادثه ۲۲ بهمن، شب قدر و حرم مطهر امام(ره) برخورد كرده و مرز خود را با این افراطیون مشخص کنند. این عده باید به مناظره‌ها و میزگرد‌ها دعوت شده و خودشان جواب دهند كه چقدر قانون را پذیرفته‌اند و پایگاه اجتماعی آن‌ها تا چه حدی است.

 

کاشفی ادامه داد: اگر با افراطیون برخورد نشود آنها خود را فراتر از قانون دانسته و عملكرد خودسرانه خود را همچنان عملی برحق خواهند دانست و هیچگاه اصلاح نخواهند شد. از آقای روحانی و دولت یازدهم می‌خواهیم برخورد با افراطیون را بعنوان مطالبه اصلی مردم پیگیری کرده و هیچگاه از این راه عقب نشینی نکنند.

 

وی خاطرنشان کرد: هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا باید توجه کنند که اگر فرد یا گروهی به نام آن‌ها اقدام افراطی انجام داد مرز خود را از آن‌ها جدا کنند تا در معرض آسیب‌ قرار نگیرند. 

هفت روز با حوزه؛ چالشهای هاشمی شاهرودی در قم

Posted: 13 Sep 2013 02:43 AM PDT

رضا حقیقت نژاد
جرس: هفته نخست دی ماه ۹۱، خبر اعلام موجودیت گروهی موسوم به تشکل اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم، واکنش‌های بسیار در این شهر مذهبی برانگیخت. محور گروه، محمود هاشمی شاهرودی بود، رئیس سابق قوه قضائیه که برای محکم کردن جای پای خود در قم، تلاش تازه‌ای صورت داده بود.  

 

 

 

سویه‌های پنهان اعلام موجودیت


اعلام موجودیت این تشکل تازه، هفت دی ماه ۹۱ در قالب همایشی با عنوان «حوزه حامی نظام، چشم انداز و رسالت‌ها» در مدرسه دارالشفاء حوزه علمیه قم صورت گرفت. آن‌ها قبلا در ۲۵ آبان ۹۱ هم بیانیه‌ای صادر و از گرایش‌های خود رونمایی کرده بودند. اعلام موجودیت این تشکل از آن جهت حساسیت برانگیز بود که همزمان چند گروه دیگر هم در حال فعالیت بودند. «مجمع اساتید» که تحت نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، موجودیت نصف و نیمه‌ای داشت و پس از سال‌ها فعالیت، جامعه مدرسین تصمیم گرفته بود نهاد تازه‌ای تحت عنوان «مجمع اساتید تحت برنامه‌ای»، ایجاد کند.

در همین حال، از سالیان پیش، برخی اساتید حوزه علمیه قم که تعدادشان ۶۰۰ نفر اعلام شده، به صورت دوره‌ای «نشست اساتید دروس سطوح عالی حوزه» را برگزار می‌کردند. این اجتماع مخصوص اساتیدی است که بیش از ۵ سال به تدریس عالیترین دروس حوزوی اشتغال داشته‌اند. این گروه البته مخالفانی هم در حوزه داشتند و بار‌ها تلاش شده بود نهاد موازی با این تشکل ایجاد شود. نکته دیگر اعلام موجودیت تشکل تازه، حضور برخی مسئولان سابق حوزه در پشت صحنه آن بود که رابطه خوبی با جامعه مدرسین نداشتند. نکته تکمیلی و مهم اما اینکه افراد حاضر در «نشست اساتید دروس سطوح عالی حوزه» اگرچه به تعبیر محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، «حاملان پیام الهی از مراجع تقلید به طلاب‌ و تربیت‌کننده اصلی آن‌ها هستند» ولی نقش مهم تری هم دارند؛ پرداخت شهریه مراجع تقلید به اساتید است. ماموریتی پرچالش، مهم و البته هوس انگیز.

انتقادات غیرمنتظره


در مراسم ویژه اعلام موجودیت تشکل تازه حوزوی (۷ دی ماه ۹۱)، بر اساس برنامه قبلی، قرار بود محمد یزدی و هاشمی شاهرودی سخنران باشند اما محمد یزدی حاضر به حضور در این جمع نشد و هاشمی شاهرودی تنها سخنران ویژه مراسم بود. غیبت یزدی به انتقادات گسترده‌ای مربوط می‌شد که در قم بروز یافته بود. ناصر مکارم شیرازی، وحید صافی گلپایگانی و وحید خراسانی، سه مرجع تقلید شیعه ساکن قم، پیش از افتتاح این تشکل، ظهور چنین جمعی را بدعت و سبب اختلاف دانستند.

با توجه به سابقه مخالفت‌های علنی و گسترده هر سه مرجع تقلید با سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد، این تلقی که تشکل جدید زیر چتر دولت محمود است، قوام بیشتری یافت. در این میان، تند‌ترین موضع را ناصر مکارم شیرازی داشت که این کار را «اصلا به صلاح حوزه و نظام» ندانست و با تاکید بر اینکه «لزومی ندارد عده‌ای بخواهند مجددا تشکلی جدیدی را در بدنه حوزه تشکیل دهند»، گفت: «تقابل و ایجاد تشکل جدید در برابر حوزه علمیه درست نبوده و بد‌تر از همه اینکه رگه‌های انتخاباتی هم در آن باشد، این امر قابل قبول نیست و نباید حوزه را ابزار انتخاباتی قرار دهیم.» اشاره‌های انتخاباتی مکارم شیرازی به شایعاتی مرتبط می‌شد که آن ایام درباره فعالیت طیف نزدیک به احمدی‌نژاد برای کاندیداتوری هاشمی شاهرودی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده بود. هاشمی شاهرودی اما در سخنرانی خود در مراسم افتتاحیه تشکل اساتید، پاسخ منتقدان به ویژه ناصر مکارم شیرازی را داد و با حمایت مجدد از اعلام موجودیت این تشکل، گفت: «زمان برای دعوا بر سر این تشکل یا آن تشکل نیست؛ معتقدم دعواهای حوزویان بایستی در کارهای محتوایی و نه تشکیلاتی باشد.»

دیگر تکذیبیه مهم آن ایام توسط دفتر جعفر سبحانی صادر شد. اعضای تشکل اساتید، پیامکی به صورت گسترده در قم منتشر کردند که روایت از حمایت سبحانی از این گروه داشت ولی وی به شدت تکذیب کرد و گفت: «این مطلب را من هفته گذشته در جمع تشکل‌های قرآنی سراسر کشور عنوان کرده‌ام و ارتباطی به جمعیت مخابره کننده پیام ندارد و نظر اینجانب، در مورد اینتشکل‌‌ همان نظر آیات ثلاث است». این پیام را سبحانی، ۱۶ دی ماه منتشر کرد.

دغدغه‌ای به نام شهریه


مدافعان تشکل تازه سویه‌های دیگری از ماجرا را روایت می‌کردند. آن‌ها به حضور ۸۰۰ استاد حوزه علمیه قم در این تشکل اشاره داشتند و حاشیه‌های سیاسی را برخواسته از اهداف جمعی موسوم به «هیات مرکزی نشست دوره‌ای اساتید سطح عالی حوزه علمیه قم» می‌دانستند که واسطه پرداخت شهریه مراجع تقلید به اساتید هستند و حالا با آمدن تشکل جدید، رقیب تازه‌ای برای خود یافته‌اند. علاوه بر این در حالی اعضای این تشکل از حضور ۸۰۰ استاد در جمع خود سخن می‌گفتند که به گفته محمد یزدی، کل اساتید سطح عالی حوزه، ۹۰۰ نفر هستند.

واکنش و تحرک تازه


واکنش‌ها در حوزه اما محدود به پیام و اظهارنظر نبود. مکارم شیرازی که جدی‌ترین مخالف فعالیت تازه هاشمی شاهرودی بود، فعالیت‌های تشکیلاتی خود را شدت بخشید و موفق شد پس از جلسات متعدد، روحانیون را قانع کند که تشکیلات تازه و منسجم تری راه اندازی کنند. او ۹ خرداد ۹۲ در پانزدهمین اجلاسیه اساتید سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم، بار دیگر از راه اندازی تشکل نزدیک به هاشمی شاهرودی انتقاد کرد و گفت: «اگر هر کسی آنچه دیگران نوشته‌اند تکرار کند اسراف وقت است و خدمت علمی محسوب نمی‌شود. تشکل سومی اعلام موجودیت کرده و گفته‌اند اساتید زیادی با آن همکاری می‌کنند، اگر قرار باشد در حوزه علمیه سه رقم تشکل اساتید داشته باشیم سبب گفت‌وگو‌ها و اختلاف‌ها و مسائلی که نباید بشود، می‌شود.»

وی همچنین با اشاره به سابقه فعالیت مجمع اساتید قم، گفت بعد‌ها به فکر افتادیم که تشکیلاتی به نام «مجمع اساتید تحت برنامه‌ای» هم راه اندازی شود ولی اعلام موجودیت تشکیلات تازه، موجب شد به این فکر بیفتیم و «همه را ادغام و یک کاسه» کنیم. پیشنهاد این مرجع تقلید تشکیل مجمع اساتید جدیدی بود. او همچنین خبر داد که اساسنامه این مجمع نوشته شده و قرار است «شورای سیاست گذاری از خود اساتید انتخاب می‌شود به این معنا که از میان کاندیداهایی که ۲۵ سال سابقه تدریس در حوزه و یا مقداری تدریس سطوح عالی و خارج دارند، ۱۰ نفر انتخاب می‌شوند، انتخاب کنندگان هم آنهایی هستند که ۱۵ سال سابقه تدریس دارند که عددشان از ۲۰۰ نفر کمتر و از ۳۰۰ نفر شاید بیشتر نباشد.» این مجمع یک شورای سیاستگذاری ۱۰ نفره دارد و یک شورای اجرایی ۷ نفره. اختیارات آن هم چنین برشمرده شد: «درباره الزامات درسی و کتب درسی مطالعات جدیدی می‌کنند، اگر مسایلی مورد پذیرش واقع شد به شورای عالی حوزه و مدیریت حوزه پیشنهاد و آن‌ها نیز آن را دنبال می‌کنند، همچنین مجمع اساتید می‌تواند نفراتی را برای تقویت جامعه مدرسین اضافه کنند» و همچنین می‌توانند نیمی از اعضای شورای عالی حوزه علمیه قم را برای تایید به مراجع تقلید شیعه ساکن قم، معرفی کنند. مهم‌ترین نکته این تحرک تازه، افزایش چشمگیر دایره اختیارات نهاد تازه بود، به گونه‌ای که گویا راه ترقی اساتید حوزه از این کانال می‌گذرد. امری که به طور طبیعی، خوشایند دیگر کانال‌های قدرت در قم نیست.

مکارم شیرازی همچنین گفت قرار است آیت الله خامنه‌ای نظر خودش را درباره این تشکل تازه به شورای عالی حوزه اعلام کند. در سه ماه گذشته، هنوز خبری درباره اعلام نظر رهبر ایران منتشر نشده و نزدیکان تشکل اساتید و یا هاشمی شاهرودی هم استقبالی از طرح مکارم شیرازی نکرده‌اند. اما این طیف تنها مخالفان تشکیلات تازه نبوده‌اند. به گفته محمد یزدی، «زمانی که این اساسنامه، آماده اجرا شد، جمعی معروف به نشست اساتید به دلیل نظرات خاصی که داشتند، با این تشکیلات موافق نبودند و با مراجع عظام به گفت‌وگو پرداختند.»

یک دایره وسیع


فارغ از این چالش، باید اشاره داشت که شاخه‌های حرکتی هاشمی شاهرودی در قم البته منحصر به این تشکل تازه نیست. او سال هاست که مسئولیت «مؤسسه دایرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت» و «مرکز تخصصی فقه اهل البیت» را بر عهده دارد و جمع زیادی از طلبه‌ها و اساتید را پوشش می‌دهد. این موسسه در لبنان و عراق نیز شعبه دارد و در دو سال گذشته، فعال‌تر شده است. کلاس‌های هاشمی شاهرودی هم در مسجد محمدیه «شبستان امام خمینی» در قم برقرار و او به تبیین آرای خویش با محوریت نظریات محمدباقر صدر می‌پردازد. دو حسینیه فعال در قم و مشهد دارد. دفترش در مکه راه اندازی و فعال شده است.

دفتر هاشمی شاهرودی علاوه در قم و نجف، در بابل، اصفهان و مشهد هم راه اندازی و فعال شده‌اند و انتظار می‌رود در ماه‌های آینده، تعداد دفترهای وی در ایران افزایش چشمگیری داشته باشد. دیدارهای او با چهره‌های دانشگاهی و حوزوی فعال در عراق گسترده‌تر شده و اردیبهشت امسال هم سایت جدید اینترنتی او رونمایی شد. عضویت در شورای عالى مدیریت حوزه علمیه قم و مجمع جهانى اهل بیت (ع) و همچنین نائب رئیسی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم به او دامنه مانورهای مذهبی – تشکیلاتی گسترده‌ای می‌دهد تا بتواند در کنار شخصیت سیاسی خود که با سمت‌هایی چون رئیس شورای حل اختلاف قوای سه گانه، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو شورای نگهبان، شاخته شده، دایره حرکتی خود را وسیع‌تر کند، دایره‌ای که از پرداخت شهریه، جذب حامی، نهادسازی، نظریه‌پردازی و... را شامل می‌شود، فعالیت‌هایی که معطوف به آینده و برای بسترسازی سیاسی – فقهی، با شدت و گستره‌ای وسیع در قم ادامه دارد.