سعید زندگانی
جرس – چرا نام احمد مسجد جامعی برای وزارت فرهنگ و ارشاد از لیست روحانی خط خورد؟ پاسخ به این سوال را در پرده اول می خوانید؛ در پرده دوم به ضیافت افطار معاونت فرهنگی وزیر سابق ارشاد برای خداحافظی با هنرمندان پیشکسوت می رویم که چه سوت و کور و بی رونق بود؛ گزارش زندگی ومرگ «مرشد ترابی» آخرین پرده خوان و نقال شاهنامه در پرده سوم آمده است؛ «بارگشائی خانه سینما به دولت روحانی رسید» را در پرده چهارم می خوانید؛ پرده پنجم خبری است در مورد مراسم نکوداشت خسروسینائی که قرار است 24 مرداد برگزار شود؛ بنای سلجوقی مسجد جمعه اردبیل تاب گنبد بتونی را نمی آورد، اینرا یک کارشناس میراث فرهنگی در پرده ششم می گوید؛ و در پرده آخر می خوانید که مجله «بخارا» چگونه از دام توقیف برای چاپ شعری در مورد «چادرسیاه» جسته است!
چه شد که روحانی مسجد جامعی را خط زد؟
در حالیکه همه گمانه زنیها حاکی ازاین بود که احمد مسجد جامعی دومین وزیر فرهنگ و ارشاد در دوره اصلاحات، اولین وزیر این وزارتخانه در دولت اعتدال هم خواهد بود، به یکباره ورق برگشت و نام «علی جنتی» اعلام شد که پیشینه چندانی در زمینه فرهنگ و هنر ندارد و حتی پدرش (آیت اله جنتی رئیس شورای نگهبان) گفته که بهتر بود وزارتخانه دیگری به پسرش پیشنهاد میشد. به دنبال اینجابجائی، اهالی فرهنگ و هنر از خود میپرسند چرا نام مسجد جامعی درآخرین روزها از لیست روحانی حذف شد؟ آنها که قدری به ماجرا نزدیکتر هستند، همین عکس را که در اینجا میبینید، عامل کنار گذاشتن مسجد جامعی میدانند: نزدیکی به محمدخاتمی و ناخشنودی رهبر ازاین موضوع! فرشته طائرپور تهیه کننده نامدار سینمای ایرانی پس از ملاقاتی که همراه با برخی دیگر از چهرههای هنری با آیت اله هاشمی رفسنجانی داشت، در این مورد گفت: «برخی میگویند حمایت تلویحی سید محمد خاتمی از وزارت مسجدجامعی در مراسم نمایش فیلم» گذشته «باعث این تغییر شده است.»
طائرپور در گفتگو با «مهر» به دیدار چند روز پیش اهالی فرهنگ و هنر با آیتالله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و گفت: «قابل کتمان نیست که جامعه هنری کشور بعد از نابسامانیهای جدی سالهای اخیر، نگران آینده خود در دولت بعدی باشد. تا وقتی نام مسجدجامعی برای وزارت ارشاد مطرح بود، اکثر اهالی فرهنگ در همه بخشها، بعد از مدتها نفس راحتی کشیده و روزشماری میکردند تا وی با گروهی از معاونان و مدیران آشنا به مسائل این حوزه، کار را شروع کند. این خیالجمعی و استقبال جامعه فرهنگی از یک وزیر، قطعا برای رییسجمهور منتخب خیربیشتری داشت تا خود ما، چون میتوانست با خیال آسوده به مسائل حاد حوزههای دیگر از جمله سیاست خارجی و اقتصاد داخلی بپردازد. اما با دیدن نشانههایی از متنفی شدن معرفی مسجدجامعی و شنیدن نامهای دیگر، مجددا نگرانی جامعه هنری و بخصوص خانواده سینما که در دو سال اخیر سادهترین گرفتاریهایش هم تبدیل به گرههای کور شده است، تشدید شد. ما نمیدانیم چرا چنین انتخاب شایستهای دچار تغییر شد؟ با این حال ما درک میکنیم که در تصمیمات حجتالاسلام روحانی ملاحظاتی وجود داشته که امیدواریم به مصلحت فرهنگ کشور باشد. برخی میگویند حمایت تلویحی سید محمد خاتمی از وزارت مسجدجامعی در مراسم نمایش فیلم» گذشته «باعث این تغییر شده است. امیدوارم اینگونه نباشد چون چنین دلیلی با هیچ منطق و مصلحتی سازگار نیست.»
وی این نگرانیها را یکی از دلایل دیدار با هاشمی رفسنجانی دانست و اظهار کرد: «در پی بروز نگرانیهایی که اشاره شد، تلاشهایی برای دیدار با مسئولانی که همواره مواضع حامیانه نسبت به موضوع هنر و فرهنگ و اصحاب آن داشتند صورت گرفت که دیدار با رییس تشخیص مصلحت نظام یکی از مهمترین آنها بود.» این تهیه کننده سینما به حضور نمایندگانی از شاخههای مختلف هنری و فرهنگی در این دیدار اشاره و بیان کرد: «هرکدام از این افراد از منظر خود مسائل و مطالباتشان را از وزیر ارشاد آتی مطرح کردند. طرح این مطالب با برخورد مثبت و فهیمانه آقای رفسنجانی، این امید را ایجاد کرد که حتی اگر وزیری ناآشنا برای جامعه هنری کشور بر این کار گمارده شود، با انتخاب معاونان و مدیران آشنا و توانا، به رفع مشکلات هنرمندان خواهد پرداخت. امیدوار هستیم که نگرانیهای اصولی ما با عنایتی که آقای رفسنجانی نسبت به وضعیت هنرمندان و نخبگان جامعه دارند، به رییس جمهور و دولت یازدهم منتقل شود و با ایجاد یک همدلی فراگیر، نهادهای صنفی و چهرههای فعال فرهنگی بتوانند در کنار دولت و وزیر ارشاد، به سامانبخشی این حوزه و رفع مشکلات متعدد آن بپردازند.»
افطار سوت وکور و بیرونق هنرمندان پیشکسوت
هرقدر هنرمندان بزرگ و نامدار کشورمان در رشتههای گوناگون، خاتمی را دوست دارند و هرجا او هست با طیب خاطر و خشنودی میروند و مجلس را رونق میدهند؛ مجالس حکومتی و دولتی بسیار بیرنگ و بو و خشک و خالی برگزار میشود؛ مانند آخرین افطاری معاون هنری وزیر ارشاد دولت احمدینژاد با هنرمندان پیش کسوت که تا بخواهی بیرونق بود وهرچه چشم میدواندی، جز چند چهره کم و بیش شناخته شده و همیشگی، کسی از اهالی راستین فرهنگ و هنر را در میان آنها نمیدیدی. تعدادی از دست اندرکاران تئاتر، هنرهای تجسمی و موسیقی شامگاه دوشنبه ۱۴ مردادماه میهمان ضیافت افطار معاون امور هنری وزارت ارشاد در تالار وحدت بودند. حمید شاه آبادی معاون هنری محمد حسینی در این مراسم با اشاره به تقارن روزهای پایانی ماه مبارک رمضان و روزهای پایانی دولت دهم گفت: «تلاش همکاران من در معاونت هنری وزارت ارشاد به ویژه در این دوره سه ساله فعالیت بنده بر این بود که هنر ایران در جای خود و در نقطه متعالی واقع شود. به طور قطع کاستیهایی در این مسیر بوده که از باب حق الناس میخواهم که جامعه هنری این کاستیها را بر ما ببخشند»!
آیا هنرمندانی که در این هشت سال از وزارت ارشاد و مسئولانش بجای «آن نقطه متعالی» جز تنگنا و سختی و سانسور ندیدند، کاستیها را خواهند بخشید؟ به نظر نمیرسد حتی آنهائی که افطار معاون هنری را هم خوردند، بتوانند چنین کاری بکنند؛ که معروف ترینشان اینها بودند: «داوود رشیدی، داریوش اسدزاه، داریوش و انوشیروان ارجمند، ایرج راد، رسول نجفیان، گوهر خیراندیش، اصغر همت، محمدحسین لطیفی، کامران عدل، فرزانه کابلی، محبوبه بیات، سیاوش طهمورث، بهروز بقایی، مجید مهرگان، کامبیز درم بخش، مهران رجبی، قباد شیوا، فرج اله سلحشور و جلیل رسولی. رسول نجفیان که اجرای این مراسم را بر عهده داشت ترانه» رسم زمونه «را برای میهمانان اجرا کرد. همچنین شاپور رحیمی از مدرسین پیشکسوت آواز و نوازنده عود نیز دراین مراسم حضور داشت و برنامهای اجرا کرد.
مرگ آخرین پرده خوان و نقال شاهنامه
مرشد ولی اله ترابی را بسیاری آخرین بازمانده از نسل پرده خوانان و نقالان سنتی قهوه خانهای میدانند؛ نقالی که این هنر سنتی را از قهوه خانهها بالا کشید و به سطح تماشاخانهها، تالارهای نمایش و رسانههای همگانی آورد؛ اما سرطان امانش نداد و ۱۲ مرداد ماه در سن ۷۷ سالگی در بیمارستان مدائن تهران درگذشت و دوروز بعد در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گرفت. وی متولد سال ۱۳۱۵ در شهر تفرش بود. نقالی شاهنامه از برجستهترین فعالیتهای این نقال و پردهخوان با سابقه ایران به شمار میرفت و شاگردان چندی نیز تربیت کرد که معروفترین آنان بانوئی است بنام فاطمه حبیبی زاد بانام هنری «گردآفرید» که از دوسال پیش به آمریکا رفته و در آنجا نقالی را با موسیقی و رقص درآمیخته است!
حمیدرضا اردلان مولف کتاب «مرشدان پردهخوان ایران» درگذشت «مرشد ترابی» را زنگ خطری برای شیوههای اجرای آیینی – سنتی ایرانی میداند و از معاونت هنری وزارت ارشاد به دلیل کمکاری در زمینه مستند کردن تواناییهای این هنرمند گلایه دارد. او که عضو شورای هنری خانه هنرمندان ایران است، در این مورد به «ایلنا» گفته است:» امروز این امر واضح به نظر میرسد که ایران تنها کشور در جهان اسلام است که داستانگویی در تمام شاخههای آن به صورت نقالی و پردهخوانی جریان داشته است. ۳۵ سال قبل ما حدود ۷۰۰ پردهخوان در ایران داشتیم اما امروز متاسفانه تعداد انگشت شمار ۱۵ نفر از این هنرمندان باقی مانده است؛ چون طی سالیان گذشته شرایط حیات و ادامه فعالیت هنری این افراد به گونهای شد که میتوان عنوان کرد متاسفانه امروز درحال از دست دادن یکی از آیینهای جهانی در کشور خود هستیم. در این میان نوعی از داستانگویی با عنوان نقالی میشناسیم که به روایت داستانهای شاهنامه اختصاص داشته و مرشد ترابی بیشک یکی از بزرگترین و قدرتمندترین نقالان کشور در حیطه شاهنامهخوانی محسوب میشد که متاسفانه او را از دست دادیم. »
اردلان ضمن گلایه از عدم همکاری معاونت هنری وزارت ارشاد دولت احمدینژاد درجمعآوری و مستند کردن یادگارهای مرحوم مرشد ترابی برای نسل آینده گفت:» من به همراه آقای داوود فتحعلی بیگی و محمد حسین ناصربخت تلاش زیادی کردیم تا بتوانیم رپرتوآری از مجموعه نقلهای مرشد ترابی را ضبط کنیم تا برای ایرانیان و نسل بعد ثبت شود که همکاریهای لازم صورت نگرفت و دست ما امروز دیگر کوتاه است، اما بنده ۱۰ نقل از ایشان را به کمک آقای فتحعلی بیگی ثبت کرده و در اختیار دارم. متاسفانه مسئولان فرهنگی از ذات و ماهیت فرهنگی برخوردار نیستند و بیشتر شخصیت سیاسی دارند و فرهنگ برای آنها اهمیت کمی دارد. البته همواره به این امر تظاهر میکنند اما باطن عملکرد آنها افکار عمومی را قانع نمیکند. تا زمانی که فرهنگ توجه به عرصه هنر در این شخصیتها نهادینه نشود مسئولان قادر به حفظ داشتههای ملی نیستند. »
گردآورنده کتاب «مرشدان پردهخوان ایران» در پاسخ به این سوال که آیا امیدی به حفظ این میراث وجود دارد یا خیر؟ گفت:» جریان از بین رفتن نقالان و پردهخوانان کشور امروز به کشتی سوراخ شدهای شباهت دارد که تلاشها برای جلوگیری از غرق شدن آن کندتر از تخریب پیش میرود و سرعت تعمیر به تخریب نمیرسد. ما برای حفظ این میراث نیازمند یک عظم ملی در میان مردم، هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور هستیم که چنین چیزی مشاهده نمیشود. ترابی این آموزش را دیده بود که شاهنامه را درست بخواند و به چم و خم داستانهای آن احاطه کامل داشت و در اجرا از اسلوبهای ایرانی پیروی میکرد. ترابی از نظر دینامیک صدا، شناخت صداهای موسیقی ایرانی برای اجرای داستانهای شاهنامه یکی از بهترینها محسوب میشد و از نظر حرکات بدن و برقراری ارتباط با مخاطب یک رپرتوآر ایرانی را به معرض نمایش میگذاشت. »
بازگشائی «خانه سینما» به دولت روحانی رسید
رئیس هیئت مدیره خانه سینما دربارهٔ اعلام فراخوانی که پیش از این برای برگزاری مجمع عمومی مطرح شده بود، گفت که این موضوع را به پس از استقرار دولت جدید موکول کرده و با مشخص شدن رئیس جدید سازمان سینمایی دردولت تدبیر و امید، فراخوان برگزاری مجمع عمومی فوق العاده این نهاد سینمائی منتشر خواهد شد. فرهاد توحیدی روز سه شنبه در گفتوگو با خبرگزاری دولتی «ایرنا» گفت:» هدف دست اندرکاران سینمایی از تشکیل صنوف موازی با خانه سینما کاملا مشخص بوده و به هر حال شمقدری و ابتهاج باید بر اساس رای قوه قضاییه بپذیرند که نام خانه سینما قابل مصادره نیست. دوستان ظاهرا با جمع شدن اصناف معتبر دور هم مشکل دارند و باتشکیل برخی صنوف دیگر تلاش میکنند که نقاط ضعف خود و نبود اعتبارشان را پوشش دهند؛ اما پیشاپیش پیداست هیچ تشکل دیگری تحت عنوان خانه سینما نمیتواند ثبت و فعالیت کند. دوستان با هر تشکل صنفی و باهر نامی غیر خانه سینما میتوانند فعالیت کنند و دیگر خدمتگزاران سینما میتوانند در هر تشکلی که میخواهند عضو شوند؛ اما این مهم مشروط به دست اندازی نکردن به نام و امکانات خانه سینماست. ما اساسا با تشکیل هر نهاد صنفی دیگری به غیر از نام «خانه سینما» مشکلی نداریم اما عیار تشکلهای موازی راه اندازی شده همچون «انجمن کارگردانان» بعدها از نام وعناوین اعضا و محصولات تولیدی از سوی آنان مشخص خواهد شد. مدیریت سینما (در دولت احمدینژاد) با تشکیل چنین اصناف موازی درتلاش برای جا زدن آنها بجای اصناف خانه سینماست؛ در صورتی که این مهم امکانپذیر نیست و در عین حال با قطعی شدن حکم دادگاه در مهرماه امسال، دیگر کسی نمیتواند برای مصادره نام خانه سینما تلاش کند. »
از سوی دیگر وکیل خانهٔ سینما هم خبر داد که دادگاه، درخواست مجدد وزارت ارشاد برای رفع اثر از رای خانه سینمارا نپذیرفته است. جمال خندان کوچکی در پی اظهارات مسئولان پیشین سازمان سینمایی کشور مبنی بر اظهارنظر قطعی دادگاه نسبت به تقاضای وزارت ارشاد درخصوص رای خانه سینما اعلام کرد:» وزارت ارشاد تمامی مدارک و ادعاهای خود از جمله تعطیلی خانه سینما از سوی وزارت ارشاد را به دادگاه ارائه و حتی متعاقباً اعلام کرده است که آمادهٔ پرداخت خسارت احتمالی هم میباشد، اما دکتر کلانتریان قاضی شعبه ۲۷ دادگاه عمومی تهران هم در تصمیم قضایی پیشین و هم در تصمیم قضایی امروز خود (یکشنبه ۱۳ مرداد)، تقاضای وزارت ارشاد را فاقد مبانی حقوقی اعلام و آن را مردود اعلام کرده است. «وی در پاسخ به اقدام چند تن از کارگردانان برای تشکیل یک کانون کارگردانان دیگر که میگویند با تایید وزارت ارشاد صورت میپذیرد و اینکه آیا خانهٔ سینما طرحی برای پیشگیری از این اتفاق دارد یا نه؟ اظهار کرد:» ایجاد تفرقه بین اعضای یک صنف کار پسندیدهای نیست، به ویژه اینکه مدیریت کنونی سینمای کشور در حال سپری کردن آخرین روزها و شاید آخرین ساعات کاری خود است. اهالی خانه سینما امیدوارند با استقرار دولت جدید در روزهای آینده همهٔ امور به جایگاه حقیقی خود بازگردد، اما در عین حال چنانچه نیاز باشد در این خصوص نیز پیگیریهای حقوقی به عمل خواهد آمد. »
در این حال، هیات مدیرهٔ خانه سینما در جدیدترین بیانیهاش درخواست کرده است تا دولت آینده و مدیران آتی نسبت به تأسیس و راهاندازی نظامات شبه صنفی در این روزهای انتقالی حساس باشند. در این بیانیه که تاریخ ۱۳ مرداد را دارد، آمده است:» اقدامات دامنهداری که از حدود چهار سال قبل از سوی مسئولان دولت دهم در عرصه سینما در مخالفت با نظام صنفی مستقل آغاز شده بود، علیرغم صدور دستور موقت شعبه ۲۷ دادگاه عمومی حقوقی مجتمع قضایی شهید بهشتی، همچنان از سوی مدیران و کارگزاران دولتی در آخرین روزهای کاری ایشان با همان شدت ادامه دارد و سیاست رسوای صنفسازی و تلاش برای جامه قانونی پوشاندن بر آنها در گام آخر، کانون کارگردانان سینمای ایران را هدف گرفته است و در صدد است بیتوجه به سابقه بیست ساله آن، تشکیلات تازهای را بنا نهد که البته کوشش عبثی است. تجربههای دوره اخیر نشان داده است مشابهسازی برای نظام صنفی اصیل مشکل چندانی ایجاد نخواهد کرد و خانه سینما و اصناف عضو آن همانند دو سال گذشته از این گردنه نیز با موفقیت عبور خواهند کرد؛ در عین حال لازم است دولت آینده و مدیران آتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این رخداد را نیز همسنگ سایر تحرکات زیانبار در حوزههای اقتصاد و سیاست و... ارزیابی کرده و نسبت به تأسیس و راه اندازی نظامات شبه صنفی در این روزهای انتقالی حساس باشند و اجازه ندهند که سهمخواهان و رانت جویانی که هشت سال شیره مادی سینمای ایران را مکیدند از در دیگری وارد شوند. »
«قطار زمستانی» به نکوداشت سینائی نرسید
خسرو سینائی فیلمساز کهنه کار سینمای کشورمان چند سال است منتظر جواب مساعد سازمانهای سینمائی ایران و لهستان است تا بتواند فیلم «قطار زمستانی» را در مورد مهاجرت یهودیان لهستان به ایران در گرماگرم جنگ جهانی دوم بسازد؛ فیلمی که قرار بود عزت اله انتظامی در آن برای اولین بار با سینائی همکاری داشته باشد. اما اگرچه بنیاد سینمائی فارابی پذیرفت که نیمی از سرمایه گذاری این فیلم را انجام دهد، اما طرف لهستانی پاسخ خود را در چند مرحله عقب انداخت تا آخرین مرحله که منتظر آغاز به کار مسئولان جدید سینمائی در دولت حسن روحانی است. در این حال اعلام شده است که ۲۴ مردادماه مراسم نکوداشتی برای خسروسینائی با همکاری دبیرخانه سلسله نشستهای فرهنگی هنری «عصر روشن» و خانه هنرمندان ایران با عنوان «خسرو سینایی؛ شاعر و فیلمساز» برگزار میشود.
در این مراسم دو فیلم مستند از حمید فرخنژاد و روناک جعفری درباره خسرو سینایی بهنمایش درخواهد آمد و مجموعه لوحهای فشرده گزیدهای از آثار سینایی رونمائی خواهد شد که در یک لوح آن مستندهای: «شرح حال»، «سردی آهن»، «حسین یاوری»، «میان سایه و نور» و «طرح برنده»، در لوح دیگر مستند بلند «کوچه پاییز» (درباره ژازه طباطبایی) و درنهایت در لوح آخر فیلم «گفتوگو با سایه» (صادق هدایت) برای دسترسی علاقهمندان، بویژه دانشجویان سینما، از سوی خانه هنرمندان انتشار مییابد. در بخش مربوط به پیشینه فیلمسازی سینایی، اکبر عالمی، احمد طالبینژاد و مهرداد اسکویی برای حاضران، درباره سینمای او سخن خواهند گفت. در بخش دیگری از این نکوداشت که به انتشار مجموعهای از شعرهای سنایی با نام «ترانهٔ شاپرکهای سفید» اختصاص دارد، محمدابراهیم جعفری، پونه ندائی و علیرضا بهرامی دربارهٔ دنیای شعری او سخن میگویند. این نشست، از ساعت ۱۸ روز پنجشنبه ۲۴ مردادماه جاری در خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.
مسجد سلجوقی اردبیل تاب گنبد بتونی را ندارد
سازهٔ آجری مسجد جمعهٔ اردبیل دارای گنبدی بتونی شده است که وزن سنگیناش آسیب جبرانناپذیری به بدنهٔ این بنای سلجوقی میزند. یک عضو هیأت علمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که سه سال پیش تهیه طرح مرمت این مسجد به او سپرده شد، در گفتوگو با «ایسنا» درباره این اتفاق توضیح داد: «براساس یک طرح پژوهشی، در سال ۱۳۸۹ تهیهٔ طرح مرمت این مسجد به من واگذار شد، یک سال مطالعهٔ فشرده و دقیق دربارهٔ مسجد انجام شد و سپس نتیجهٔ مطالعات در قالب یک طرح ارائه شد که نخست در پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی به تصویب رسید و تیرماه سال گذشته در شورای فنی معاونت میراث فرهنگی بررسی شد؛ اما پس از مدتی متوجه شدیم استان اردبیل خود در طرحی جداگانه، مرمت مسجد جمعهٔ اردبیل و گنبد آن را آغاز کرده است. این اقدام بدون گرفتن تأییدیه از شورای فنی سازمان میراث فرهنگی یا مرجعی دیگر، با مجوز معاون سابق سازمان میراث فرهنگی که خود قبلا مدیرکل این اداره بوده، آغاز شده و اکنون در حال اجرا است.»
علیرضا انیسی با تأکید بر اینکه طرح در حال اجرا روی سازهٔ مسجد جمعهٔ اردبیل هیچ سنخیتی با طرح پیشنهادی و تأییدشدهٔ شورای فنی سازمان میراث فرهنگی ندارد، گفت: «مرمت گنبد این بنا اکنون بهشکل ناشیانهای درحال انجام است. این گنبد در دورههای گذشته تخریب شده و فقط بخشهایی از آن باقی مانده بود. در طرح پیشنهادی به معاونت میراث فرهنگی دو گزینه مطرح و قرار بود شورای فنی براساس مقتضیات، برای اجرایی کردن یکی از آن دو اظهار نظر کند. در آن زمان اعلام شد که این طرح با دو گزینه برای بررسی در کمیتهٔ فنی به زمان دیگری موکول شده تا براساس اولویتها، یکی از گزینهها برای اجرا تأیید شود؛ ولی این اتفاق با اقدامی که اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان اردبیل انجام داد، هرگز اتفاق نیفتاد.»
وی دربارهٔ گزینههای نخست طرح پیشنهادیاش به معاونت میراث فرهنگی برای مرمت مسجد جمعهٔ اردبیل، اظهار کرد: «دراین گزینه، سقف مسجد با یک سازهٔ فضایی (سهبعدی) پوشانده میشد و روی آن ورقهای آلومینیومی (بهدلیل سبک بودن) قرار میگرفت. در گزینه دوم نیز تجربهٔ یونسکو که کشورهایی از جمله عمان و جمهوری آذربایجان آن را اجرایی کردهاند، انجام میشد و گنبدی چوبی روی باقیماندههای گنبد فعلی قرار میگرفت، چون چوب تضاد زیادی با محیط اطراف ندارد و با معماری سنتی بنا نیز هماهنگ است.» انیسی در توضیح طرح کنونی در حال اجرا روی سازهٔ مسجد جمعهٔ اردبیل نیز گفت: «اکنون متولیان ادارهٔ میراث فرهنگی استان، یک گنبد را با سازهٔ فلزی که با بتن پوشیده شده است در حال ساخت دارند و ظاهرا قرار است روی آن با آجر پوشانده شود. این اقدام اصالت معماری بنا را خدشهدار میکند. همچنین اجرای سازه با بتن در آیندهٔ نهچندان دور، بهدلیل داشتن وزن زیاد و ترکیب نامتجانس، به بنا آسیبزیادی وارد میکند. لازم است که معاونت میراث فرهنگی کشور در این زمینه بررسی لازم را به عمل آورد و از اجرای این کار نادرست که بدون مجوز شورای فنی سازمان میراث فرهنگی در گذشته انجام شده است، جلوگیری کند.»
دردسر «چادر» اوجی برای بخارا
بیشک اگر این اتفاق قدری زودترافتاده بود، حالا «بخارا» را هم توقیف کرده بودند. اما حکومتیها زمانی متوجه معنی شعر «منصور اوجی» شدند که دیگر در حال رفتن بودند و از همین رو وزیر ارشاد دولت احمدینژاد این موضوع را «زیرسبیلی» رد کرد؛ گرچه قاضی ناصر سراج در گفتوگو با خبرگزاری «فارس» آنرا توهین خوانده و گفته است که بدون شک این مسئله در هیئت نظارت بر مطبوعات مطرح و مورد بررسی قرار میگیرد. عضو هیئت نظارت بر مطبوعات درباره زمان بررسی امر مزبور اعلام کرده بود: «توهین مجله «بخارا» در اولین جلسه هیئت نظارت مورد بررسی اعضای این هیئت قرار میگیرد. اگرجلسه هئیت نظارت بر مطبوعات تشکیل شود، مسئله مذکور مطرح و مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.»
قرار بود جلسه هیئت نظارت آخرین روز تیرماه تشکیل شود که نشد و پس از آن محمد حسینی وزیر ارشاد در این باره گفت: «همان روز که این تخلف اتفاق افتاد، از معاونت مطبوعاتی با مسؤولان این نشریه تماس گرفتند و آنها هم بابت این کار عذرخواهی کردند. البته جلسه هیأت نظارت بر مطبوعات هنوز تشکیل نشده است تا به این موضوع رسیدگی شود؛ اما با توجه به عذرخواهی مسؤولان این نشریه و اینکه گفتهاند تعمدی در کار نبوده، بعید است به خاطر این مسأله بخواهند با آن برخوردی کنند.» این در حالی است که روز شنبه ۱۲ مردادماه، حمید شاهآبادی معاون هنری حسینی، با بیان اینکه شعر چاپشده در مجله «بخارا» در ارتباط با چادر توهینآمیز است، از این موضوع انتقاد کرد و گفت: «باید هم با شاعر و هم با این مجله برخورد جدی انجام شود.» شاهآبادی درباره شعر چاپشده در شماره قبل مجله «بخارا» و عذرخواهی شاعر و مدیرمسؤول این نشریه افزود: «سهوی دانستن یک موضوع منوط به این است که به اصل مطلب توجه شود؛ متن شعر نشان از بینش غلط و مغرضانهای دارد و با هیچ عذرخواهی اصلاح نمیشود. وظیفه کسانی که مسؤول فرهنگ و هنر کشور هستند، این است که در چنین مواردی تعارفات را کنار بگذارند و اجازه بیاحترامی به بزرگترین آموزههای دینی کشورمان را ندهند.»
مجله بخار در شماره فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۲ شعری از منصور اوجی شاعر نامدار شیرازی منتشر کرده که در آن آمده است:
از جماعت زنان دلم گرفت
آن جماعت عظیم
روز جشن
صبح عید
یک کبوتر سفید بینشان نبود
جملگی سیاه
جملگی کلاغ
پس از آن پایگاه دانشجویان انقلابی از مسئولان مجله بخار خواسته بود به دلیل چاپ این شعر از «امت حزبالله» عذرخواهی کند. علی دهباشی مدیر مسئول و سردبیر کارکشته «بخارا» هم پنجشنبه ۲۷ تیرماه نامهای نوشت و اعلام کرد که همواره از سالهای نوجوانی نسبت به احترام و رعایت شعایر و ارزشهای اسلامی و اخلاقی پایبند بوده و سعی وافر داشته در مقالات بخارا این امر را رعایت کند. اما شاعر بجای عذر خواهی یک توضیح نوشت و تلویحا گفت که اعتراض کنندگان شعرش را نفهمیدهاند: «برای اینکه بگویم برداشتشان درست نیست، در ابتدا به نکتهای اشاره میکنم و بعد هم شعری میآورم برای تایید صحبتم و میگذرم و اما آن نکته، از دید اسلام حجاب و پوشیدگی نهتنها برای زن که برای هر مرد نیز لازم و ضروری است ولی در مورد رنگ این پوشش برای زنان به هیچوجه به رنگ خاصی اشاره نشده است. این رنگ میتواند سیاه باشد یا سفید یا هر رنگ دیگر؛ و درجاهای دیگر حتی به کراهت رنگ سیاه اشاره شده است و در آن شعراگر اشارهای رفته است که از رنگ سیاه دلم گرفته است، به این خاطر است نه به خاطر حجاب و حجاب اسلامی. برای اینکه ثابت کنم که به هیچ وجه با حجاب مخالف نیستم، شعر دیگری را نقل میکنم از صفحههای ۴۶ و ۴۷ تازهترین کتابم «دفتر گمشده» که تاریخ سرایش آن ۲۴ آذرماه ۱۳۷۱ است که در آن به حجاب زن اشاره شده و به چادر و چادر سفید. حرف دیگری برای گفتن ندارم، پایدار باشید و با دید رحمانیت به امور بنگرید، همین.
....
نسترن گلی ست، در دیار ما
زنگ خانهٔ تو را که میزنم
یکه میخورم
مادر تو عینهو که مادر من است
مادرم میان چادری سفید