جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


زلزله 4.3 ریشتری چترود کرمان را لرزاند

Posted: 25 Aug 2013 08:30 AM PDT

زلزله‌ای به بزرگی 4.3 ریشتر دقایقی پیش چترود کرمان را لرزاند.


زلزله‌ای به بزرگی 4.3 ریشتر ساعت 18 و 26 دقیقه و 30 ثانیه عصر امروز چترود در استان کرمان را لرزاند.

 

این زمین‌لرزه در عمق 13 کیلومتری زمین و در موقعیت مکانی 30.56 شمالی و 57.24 شرقی زمین رخ داده است.

 

فاصله این زمین‌لرزه 31 کیلومتری چترود کرمان، 35 کیلومتری هجدک کرمان و 35 کیلومتری کرمان گزارش شده است.

 

به گزارش فارس،تاکنون گزارشی از خسارت‌های احتمالی این زمین‌لرزه دریافت نشده است.  

پدر پژمان ظفرمندی: دشمن سازی نکنید و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

Posted: 25 Aug 2013 07:59 AM PDT

جرس: با گذشت ۴۸ روز از اعتصاب غذای پژمان ظفرمندی، وی همچنان در سلول انفرادی بند ۲۴۰ تحت فشار برای اعتراف تلویزیونی قرار دارد. در ملاقاتی که خانواده با او داشته بسیار نحیف و رنجور بوده و دست راستش بر اثر شدت فشار های وارده در حین بازجویی، تقریبا لمس و بدون حرکت مانده است.  

 

حسن ظفرمندی، پدر پژمان ظفرمندی با ابراز نگرانی شدید از وضعیت وخیم فرزندش به سایت ملی ـ مذهبی می گوید: “چند روز پیش به سختی توانستم چند دقیقه با حضور چند مامور ملاقاتش کنم. حالش خیلی بد بود رنگ و رو پریده و اصلا توان حرف زدن نداشت. داغون داغون بود. خودش می گفت ۴۵ روز است که اعتصاب غذا کرده و دست هایش حس ندارد و به سختی هم می توانست حرکت دهد. فقط این را گفت که بهش گفته اند که بیاید اعتراف تلویزیونی کند. پژمان هم جواب داده که کاری نکرده که بخواهد اعتراف کند و در یک انتخابات قانونی شرکت کرده و برای یکی از کاندیداها تبلیغات و فعالیت کرده که همه از آن خبر دارند و علنی بوده است حالا باید به کاری که نکرده اعتراف کند؟!”

 

پژمان ظفرمند در طول تبلیغات انتخاباتی در ستاد دکتر عارف در شرق تهران فعالیت می کرد که پس از انصراف دکترعارف، در ستاد دکتر روحانی شروع به فعالیت کرد. این فعال حقوق بشر پیش از این نیز در بازداشت های سال ۸۸ و ۸۹ به اتهام شرکت در تظاهرات بازداشت شده بود.

 

وی در نهم آبان ماه سال گذشته به همراه مهدی خزعلی و تعدادی دیگر از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و مدنی در سرای اهل قلم بازداشت و پس از مدتی از زندان آزاد شد.

 

آقای ظفرمندی در این زمینه خاطرنشان می کند: “پژمان بلافاصله بعد از انتخابات ۲۴ خرداد بازداشت شد و آن موقع به هر کجا سر می زدیم کسی از او خبر نداشت و تا بعد از پیگیری فراوان متوجه شدیم که در ۲۴۰ نگهداری می شود. تا الان چند بار پژمان را بازداشت کرده اند و زندگیش را بهم ریختند، در حالیکه تمام فعالیت هاش در چارچوب قانون و علنی بوده است. خودش هم ناراحت و عصبانی بود و می گفت هر وقت تقی به توقی می خورد می آیند من را دستگیر می کنند. اولین بار بعد از انتخابات ۸۸ دستگیرش کردند و دوباره سال ۸۹ و بعد هم در همین سرای اهل قلم دوباره بازداشت شد و الان هم که این وضعیتش است.”

 

گفتنی است، پژمان ظفرمندی که در سرای اهل قلم بازداشت شده بود، پس از یک ماه بازداشت آزاد و در شعبه ۱۵ توسط قاضی صلواتی به سه سال حبس محکوم شد.

 

پدر این فعال اجتماعی با ابراز بی اطلاعی از اتهام پژمان ادامه می دهد: “هنوز از اتهاماتی که به او زدند خبر ندارم، اما تا الان تحت بازجویی قرار دارد و واقعا نمی دانم چرا اینقدر طول کشیده است! خودش هم نمی توانست در ملاقات در این مورد حرفی بزند. من هنوز نمی فهمم چرا او را بازداشت کردند؟ مگر فعالیت انتخاباتی آن هم برای آقای روحانی که خودشان تایید کردند جرم محسوب می شود؟ تمام فعالیت های پژمان علنی بوده و با بچه های زیادی تبلیغات می کردند؛ من نمی دانم چرا باید بازداشت بشود؟ خودشان هم می دانند که پژمان جز برای تبلیغات و حمایت از آقای روحانی کاری نکرده است. این درست است که با جوانان این کشور که برای آبادانی کشور خودشان مشارکت می کنند اینطور برخورد کنند و بخواهند که اعتراف دروغین کنند؟”

 

وی در ادامه گفت: “این بازداشتش هیچ ارتباطی به حکم زندانش ندارد و هیچ مرجعی هم به ما پاسخ نمی دهد اتهامش چیست و چرا اینقدر تحت فشار است. به جای اینکه به یک جوانی که سالم و فعال هست زندگی بدهند زندگیش را هم با این برخوردها می گیرند. همه در این انقلاب شرکت کردیم و هدفمان این بود که این مملکت را بسازیم، نه اینکه عده ای بیایند امور را بدست بگیرند و هر چه که به فکرشان می رسد درست است را انجام دهند. من هم حرفم این است که این بچه که کاری نکرده او حق حیات و زندگی دارد. او را آزاد کنند تا از نیروی او برای پیشرفت کشور استفاده شود. چرا جوانانی که می توانیم ازآن ها برای خدمت به مردم استفاده کنیم را باید اینطور در زندان اذیت کنیم. این نه تنها خواسته من است بلکه خواسته تمام پدران و همه ایرانی هاست. این جوانان الان باید بیرون از زندان باشند نه اینکه بعد از مدتی دست و پاشکسته و داغون از زندان بیرون بیایند. من بعنوان یک پدر و شهروند ایرانی برای انقلاب فعالیت کردم و سالها برای این کشور جان کندم و هدفم هم این بوده که فرزندم در یک مملکت آباد بتواند راحت زندگی کند، نه اینکه بدون دلیل دستگیر و زندانی اش کنند.”

 

حسن ظفرمند در پایان با آرزوی آزادی همه زندانیان سیاسی اظهار داشت: “ببینید، نه آمریکا و نه اسرائیل و نه هیچ کشوری دیگری دلش برای ایران نمی سوزد، یک ایران است و مردم آن. ما همه یک خانواده بزرگ بنام خانواده ایران هستیم و خودمان باید مواظب همدیگر باشیم و کشور را آباد کنیم. هر انسانی هدفش این است که زندگی راحت و با کرامت داشته باشد نه اینکه تحقیر و اذیت شود. این شرایط که اسمش زندگی نیست. مرگ از این زندگی بهتر است. چرا باید این همه زجر و درد بکشیم؟ وقتی یک نفر را بازداشت می کنند آن یک نفر پدر و مادر و خانواده دارد، دوست و فامیل دارد؛ شما حساب کنید با هر نفری که بازداشت می کنند چند تا دشمن ساخته می شود. بجای اینکه دوستی و محبت را در میان جامعه افزایش بدهیم با عملکرد نادرست دشمنی و نفرت و کینه را بیشتر می کنیم. فقط داریم دشمن سازی می کنیم. به خدا نمی دانم به کجا داریم می رویم؟ انشالله تا دیر نشده همه را آزاد کنند و دست به دست هم بدهیم و این مملکت را در مقابل دشمنی های خارجی حفاظت کنیم تا روز بروز آبادتر شود.”

 

خاطر نشان می شوداکبر امینی هم یکی دیگر از بازداشت شدگان اخیر است که بر اساس گزارش ها برای اعتراف برای ارتباط با بیگانگان و اتهامات واهی دیگر تحت فشار است.

انتقال سام کشمیری به بند عمومی زندان اوین

Posted: 25 Aug 2013 07:33 AM PDT

جرس: سام کشمیری از هنرمندان و فعالان جنبش سبز ابتدای هفته جاری جهت تحمل محکومیت ۴ ماه حبس تعزیری خود به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد.  

 

به گزارش کلمه، این هنرمند گرافیست و طراح، اندکی پیش از برگزاری انتخابات مجلس در بهمن ۱۳۹۰ توسط اطلاعات سپاه در خیابان بازداشت و پس از تحمل یک ماه انفرادی در بازداشتگاه ۲ – الف به قید وثیقه آزاد شد.

 

این زندانی سیاسی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور محاکمه و به تحمل یکسال حبس که ۸ ماه آن تعلیق شده محکوم شده است.

 

سام کشمیری از جوانان اصلاح طلب و از دانش آموختگان رشته گرافیک دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران و از نخبگان دانشگاهی این رشته هنری است. 

افزایش ۵۳ درصدی تولید سیگار در ۵ ماهه ابتدایی سال

Posted: 25 Aug 2013 07:33 AM PDT



جرس: بازار مصرف داخل یک واقعیت است و باید با ارتقا کمی و کیفی محصول و تولید بر اساس آخرین استانداردهای روز دنیا از مضرات آن بکاهیم چه بسا اعتقاد دارم که تحت هر عنوان سیگار کالایی مضر است و برای سلامتی زیان‌بار است.

 

به گزارش ایلنا، نجفیان با اعلام خبر افزایش 53 درصدی تولید سیگار در 5 ماهه اول امسال نسبت به مدت مشابه در سال 91 و تولید رسمی تیراسلیم مشکی در مجتمع تهران این محصول را رقیبی سرسخت برای محصولات مشابه خارجی دانست و گفت: بازار مصرف داخل یک واقعیت است و باید با ارتقا کمی و کیفی محصول و تولید بر اساس آخرین استانداردهای روز دنیا از مضرات آن بکاهیم چه بسا اعتقاد دارم که تحت هر عنوان سیگار کالایی مضر است و برای سلامتی زیان‌بار است.

 

وی ورود صنعت دخانیات کشور را به تولید سیگار با فناوری نانو حرکتی بسیار مهم در راستای ارتقای کیفیت تولیدات داخلی دانست و گفت: یکی از آمارهایی که در کشورمان همه ساله بر میزان آن افزوده می‌شود قاچاق سیگار است که علاوه بر تبعات منفی و زیان باری که در بحث سلامت و بهداشت جامعه دارد در عرصه فعالیتهای اقتصادی نیز به شدت مخرب و مسموم است بنابراین با تولید و ارتقاء کمی و کیفی محصول با فناوری نانو در صدد بستر سازی و ایجاد ظرفیت های جدید تولیدی باشیم تا بتوانیم با تکیه بر الگوها و فناوری های نوین تولیدی در ارتقاء صنعت دخانیات و مبارزه با پدیده قاچاق نقش اساسی و محوری را ایفا کنیم.

 

وی تولید سیگار تیراسلیم مشکی و بهمن سوپر اسلیم مشکی و تولید سیگار با فناوری نانو در مازندران را گامی در راستای صادرات محصولات ایرانی دانست و گفت: خوشبختانه شرکت دخانیات نیز وارد قلمرو علمی کارآمد در تولید سیگار شده که می‌تواند نقش بزرگی را در مبارزه با قاچاق کالای دخانیاتی داشته باشد.

 

وی در خصوص وضعیت کشاورزی دخانیات نیز گفت: کشت توتون جهت تولید محصولات دخانی با تاکید بر ارتقاء سطح کیفی و کمی به منظور تامین نیاز توتون کارخانجات سیگارت سازی و امر صادرات و با هدف افزایش سهم مصرف توتونهای داخلی در تولید سیگارتهای داخلی نیازهای اساسی است که خوشبختانه در برخی استانها بویژه استان گلستان و کردستان به صورت چشمگیری انجام شده است.

 

نجفیان تاکید کرد: انجام این امر با رویکرد ارتقاء کیفی محصول تولیدی، از خروج بیهوده ارز و مصرف کالای قاچاق جلوگیری می نماید که البته این مهم با عنایت و پشتیبانی مسئولین مربوطه، قابل عملیاتی شدن می باشد.

 

نجفیان در خصوص صادرات کالای دخانی و بازارهای هدف گفت: شرکت دخانیات ایران از طریق تدوین سیاست‌های اقتصادی خود به ویژه در بخش صادرات، منطبق با موقعیت خود بازار هدف را تعریف و توانسته است با رقابت پذیری با رقبا، توانایی خود را برای افزایش سهم بازار مصرف داخل و ایجاد و تقویت سهم خود در بازارهای بین‌المللی تعریف و اجرایی نماید که در همین راستا صادرات سیگار آغاز شده است.افتتاح دفتر فروش تنباکوی زرد طلایی در لبنان و صادرات سیگار به کشورهای همجوار که کارهای اولیه آن انجام پذیرفته است.

 

وی در خصوص راه اندازی خطوط تولید سیگار در سقز تاکید کرد: با راه اندازی خطوط تولید سیگار در سقز با دو برند وارد بازار مصرف عراق خواهیم شد و سقز می تواند به عنوان یک سکوی صادراتی نقش مهمی را در امر صادرات ایفا نماید. برای راه اندازی خطوط تولید سیگار در دخانیات شهرستان سقز اهتمام جدی انجام گرفته است زیرا دخانیات سقز می تواند در کنار تامین نیاز داخل، در بحث صادرات نیز امکان خوبی برای پیشرفت را ایجاد نماید.خطوط تولید سیگار را از کشور چین وارد ودر اولین فرصت این خطوط راه اندازی خواهند شد خوشبختانه مطالعات و تحقیقات بازاریابی در خصوص بازار مصرف محصولات دخانی عراق صورت گرفته و درصدد هستیم تا با برنامه ریزی دو برند تولیدی دخانیات سقز را وارد بازار مصرف عراق شویم.

 

نجفیان با اعلام حضور مقامات عالیرتبه کشور کرواسی در مراسم افتتاحیه خطوط تولید سیگار مشترک با کمپانیTDR کرواسی تاکید کرد: تولیدات این مجتمع با فناوری نانو در کشور انجام خواهد شد که می تواند در راستای صادرات کالای دخانی به کشورهای همجوار استانهای شمالی بسیار تاثیر گذار باشد. 

جفری فلتمن فردا در تهران با ظریف دیدار می کند

Posted: 25 Aug 2013 06:49 AM PDT

جرس: معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل برای دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران پیرامون تحولات خاورمیانه در راس هیاتی به تهران سفر می کند.  

 

به گزارش مهر، معاون دبیرکل سازمان ملل قرار است صبح فردا با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه دیدار خواهد کرد.

 

جفري فلتمن معاون امریکایی بان کی مون دبیر کل سازمان ملل قرار است در جریان دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحولات سوریه، مصر و لبنان رایزنی خواهد کرد.

 

فلتمن عالی ترین شخصیت امریکایی است که بعد از پیروزی انقلاب و البته به عنوان معاون دبیرکل سازمان ملل در راس یک هیات دیپلماتیک به ایران سفر می کند.

 

وی پیشتر برای شرکت در اجلاس سران عدم تعهد به عنوان همراه بان کی مون به تهران آمده بود.

 

گفته می شود مارتین نسیرکی سخنگوی سازمان ملل نیز او را در این سفر همراهی می کند.

 

او سال گذشته نیز به عنوان عضو هیئت همراه بان کی مون دبیرکل سازمان ملل برای شرکت در اجلاس سران جنبش عدم تعهد به تهران آمد و همراه با بان کی مون دیداری نیز با رهبر معظم انقلاب داشت.

 

فلتمن در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ سفیر امریکا در لبنان بوده و در دوره ای نیز معاون وزیر امور خارجه این کشور بوده است و در زمان عزیمت به تهران مشاور بان کی مون بود.

 

فلتمن کارشناس مسائل شرق و غرب آسیا است، مدتی نیز در کنسولگری آمریکا در سرزمین های اشغالی فلسطین حضور داشته است.

 

از دیگر سوابق وی می توان به دستیار ویژه سفیر آمریکا در تل آویو و کارشناس ارشد مسائل سیاسی و اقتصادی آمریکا در تونس هم می توان اشاره کرد. وی دانش آموخته دانشگاه رشته های تاریخ، هنر، حقوق و دیپلماسی در آمریکاست.

 

فلتمن با زبان عربی آشنایی نسبی دارد.

 

جفری فلتمن از سال ۱۹۸۶ میلادی در وزارت امور خارجه آمریکا فعالیت خود را آغاز کرد و مامور ارشد این وزارتخانه محسوب می شود؛ وی پیش از اینکه مشاور دبیرکل سازمان ملل شود، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور شرق نزدیک(خاورمیانه) بوده است.

 

فلتمن همواره متهم به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه بوده به خصوص در زمان حضورش در لبنان و در مقطع جنگ های سی و سه روزه دبیرکل حزب الله لبنان انتقادات شدیدی نسبت به او مطرح کرده بود.

 

فلتمن اخیرا سفری دوره ای به خاورمیانه داشت و با حضور در مصر و قطر و برخی دیگر از کشورهای منطقه به عنوان معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل با مقامات کشورها رایزنی کرد.

 

گفته می شود دستور کار سفر فلتمن به تهران رایزنی در خصوص تحولات سوریه به خصوص اقدام اخیر تروریستها در استفاده از سلاح شیمیایی است.

 

تحولات لبنان و مصر نیز از دیگر موضوعاتی است که معاون بان کی مون در خصوص آن رایزنی خواهد کرد. 

سوریه اجازه بازرسی از محل “حمله شیمیایی” حومه دمشق را داد

Posted: 25 Aug 2013 06:49 AM PDT

جرس: دولت سوریه با انتشار بیانیه‌ای گفته است به تیم بازرسی سازمان ملل متحد اجازه می‌دهد از محلی در حومه دمشق که گفته می‌شود چهارشنبه گذشته هدف حمله شیمیایی قرار گرفت، بازرسی کنند.  


به گزارش بی بی سی فارسی، این بیانیه در تلویزیون دولتی سوریه قرائت شده است.


یک مقام ارشد کاخ سفید گفته است به اعتقاد آمریکا، در این مورد که دولت سوریه هفته گذشته از سلاح شیمیایی استفاده نکرده باشد، تردید بسیار اندکی وجود دارد.


این مقام کاخ سفید گفت نتیجه‌گیری آمریکا بر اساس گزارش‌های مربوط به تعداد قربانیان، علائم حمله شیمیایی بر بدن افراد کشته شده یا مجروح و اظهارات شاهدان عینی است. 

منتجب نیا: اصولگراها از اقدامات تندروها اعلام برائت کنند/ کفن پوشی ضد ارزش است

Posted: 25 Aug 2013 06:23 AM PDT

جرس: رسول منتجب نیا درباره نحوه عمل به شعار اعتدال در دولت یازدهم، گفت:‌ اعتدال معنایی گسترده و وسیع دارد و از عدل به معنای آنکه هر کسی و هر چیزی باید در جای خود قرار گیرد احصا می‌شود.  

 

وی در گفت و گو با سایت تدبیر و امید، با بیان اینکه اعتدال همه شئون زندگی انسان را در حوزه‌های فردی و اجتماعی در بر می‌گیرد تا از بی‌انصافی، حق‌کشی جلوگیری شود، ادامه داد: اسلام روی برقراری عدالت در جامعه تأکید دارد و اگر انسان عاقل باشد سعی خواهد کرد که مفهوم عدالت در همه حوزه‌های زندگی فردی و اجتماعی‌اش تحقق پیدا کند.

 

نماینده ادوار مجلس با تاکید بر اینکه عدالت باید در همه حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی بروز و ظهور یابد، یادآور شد: پرهیز از افراط و تفریط و حرکت در مسیر مستقیم معنای اعتدال است.

 

وی ادامه داد: دولتی که شعار اعتدال می‌دهد در همه شئون، باید در انتخاب مسئولان حوزه اجرا شایسته‌ترین‌ها و معتدل‌ترین‌ها را برگزیند و عوامل خارجی و داخلی نباید بر این رویه اثر بگذارد و آن را از مسیر اعتدال خارج کند، انتخاب تیم شایسته و لایق و باکفایت در دولت به معنای تحقق رویه اعتدال است.

 

قائم مقام حزب اعتماد ملی تصریح کرد:‌ تصمیمات دولت اعتدال باید کارشناسی و از روی عدل و عقل باشد چراکه مشکلاتی امروز کشور به ویژه در حوزه روابط خارجی معلول دور شدن از آرمان‌های انقلاب، سردادن شعارهای تند و اعمال سیاست‌های نسنجیده است که اگر اعتدال بر روح کارهای اجرایی دولت یازدهم حاکم شود خیلی از التهابات بین‌المللی مرتفع خواهد شد.

 

وی اضافه کرد:‌ البته حاکم شدن روحیه اعتدال بر کارهای دولت یازدهم به این معنای آن نیست که اروپا و آمریکا صددرصد با نظام جمهوری اسلامی هماهنگ می‌شوند، بلکه به معنای آن است که تنش‌های میان تهران و غرب به حداقل می‌رسد.

 

این فعال اصلاح طلب یادآور شد: دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری شعار اعتدال داد و این مطلوب اکثریت جامعه ایران بود چون اکثریت رأی دهندگان به این شعار اقبال کردند و خواستار جامه‌عمل پوشاندن به آن شدند بنابراین انعکاس بروز و ظهور شایسته‌سالاری در رفتار و تصمیم دولت روحانی حتما در جامعه دیده خواهد شد.

 

وی با بیان اینکه ملاک عدالت و شایستگی فقط در ملاک‌های اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی خلاصه نمی‌شود، افزود: اصلاحات جریانی سیال و پویاست که نخبگان بسیاری در آن فعالند، در جریان اصولگرایی نیز افراد کارآمد و لایق وجود دارند بنابراین محدود کردن دولت به حوزه اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی به معنای خروج از اعتدال است.

 

منتجب نیا با بیان اینکه استفاده از افراد تندرو و نالایق نیز ناقض ویژگی فراجناحی بودن و اعتدال‌گرایی دولت یازدهم است، اظهار کرد: اکثریت نخبگان اصلاح‌طلب براساس شایسته‌سالاری و اعتدال‌گرایی می‌توانند در دولت حضور پیدا کنند البته اصلاحات جریانی است که ۳۰ سال از لزوم اعتدال‌گرایی در کشور دم می‌زد، از این‌رو برای قرار گرفتن در سمت‌ها و مسئولیت‌های اجرایی اولویت دارد.

 

وی ادامه داد: نیروهای جریان اصلاحات در طول ۸ سال گذشته از عرصه اجرا کنار گذاشته شدند که این نشانه خروج دولت دهم و نهم از اعتدال‌گرایی است؛ معتقدم امروز باید واقعیت‌های موجود جامعه را در نظر گرفت، به این معنا که درصد قابل توجهی از پیروزی روحانی معلول حمایت اصلاح‌طلبان بود.

 

نماینده ادوار مجلس در ادامه گفتگویش با شبکه اطلاع رسانی تدبیر و امید، با بیان اینکه اعلام حمایت خاتمی و هاشمی و کناره‌گیری عارف پیروزی دکتر روحانی را در انتخابات کامل کرد، یادآور شد: با توجه به این واقعیت، در کابینه و مسئولیت‌های اجرایی باید از شایسته‌ترین افراد اصلاح‌طلب و اصولگرا استفاده شود، البته اصولگرایان در انتخابات ۵ نامزد داشتند و تعداد کمی از آنها از آقای روحانی حمایت کردند اما رقابت دلیلی نمی‌شود که اصولگراهای شایسته در دولت یازدهم نباشند.

 

وی افزود: معتقدم شایسته‌ترین افراد باید در دولت آینده حضور پیدا کنند، البته دولت نباید شرکت سهامی باشد که برای کسب رضایت، به هر طیف و گروه سیاسی سهمی داده شود. معتقدم اکثریت کابینه آقای روحانی اصلاح‌طلبان هستند. اعتدال و عدالت نیز ایجاب می‌کند که این جریان تقویت شود، چون در ۸ سال گذشته جریان اصلاحات در مظلومیت قرار داشت، ‌اما اصولگرایان پشتوانه قوی داشتند، اصلاح‌طلبان خانه‌نشین شدند، از این‌رو خانه‌نشین‌های شایسته در جریان اصلاحات باید از وضعیت کنونی خارج شوند و به صحنه اجرا بازگردند.

 

افراطیون در اقلیت هستند

 

این فعال اصلاح طلب درباره لزوم تقویت نهادهای مدنی و احزاب و تشکل‌های صنفی و سیاسی در کشور، تأکید کرد:‌ اگر این اتفاق نیفتد جامعه به سوی استبداد و دیکتاتوری حرکت می‌کند. یکی از قواعد مصون کردن جامعه از استبداد تقویت نهادهای مدنی و صنفی است. اساساً باید دولت یازدهم برخلاف دولت پیشین مروج تکثرگرایی احزاب باشد و بستر نهادینه‌شدن آنها را در جامعه فراهم کند.

 

وی با اشاره به اصول قانون اساسی، شعارهای انتخاباتی روحانی، اندیشه‌های امام(ره) و رهنمودهای رهبری، اضافه کرد:‌ نهادهای مدنی باید به سادگی بتوانند مجوز بگیرند، فعالیت سیاسی خود را در این زمینه سامان دهند. اگر اجازه شناسنامه‌دار شدن به نهادهای مدنی داده نشود، ظرفیت‌های آنها به سوی عصیان‌گری و فعالیت‌های زیرزمینی می‌رود که این اتفاق مطلوبی برای کشور نیست.

 

قائم مقام حزب اعتماد ملی درباره مواضع تندروهای اصولگرا و اصلاح‌طلب در قبال دولت روحانی، گفت: افراطیون جامعه در هر دو جناح در اقلیت هستند، آنها دنبال فرصت‌طلبی بوده تا زمینه سوءاستفاده را به وجود آورند، اگر عقلانیت و اعتدال حاکم باشد زمینه بروز و ظهور پیدا نمی‌کنند.

 

وی افزود: زمانی تندروها جلسات بزرگان را برهم می‌زنند که از سوی مسئولان حمایت شوند یا مسئولان در قبال تشنج‌آفرینی افراطیون سکوت کنند، اما وقتی تنش‌آفرینی و تشنج‌زایی جرم تلقی شود دیگر افراطیون دو جناح مجالی برای تخریب بزرگان و برهم زدن جلسات و تنشج‌زایی پیدا نمی‌کنند.


کفن پوشی اقدامی ضدارزشی است

 

منتجب نیا تأکید کرد:‌ اصلاحات هیچگاه به دنبال برهم زدن مراسم بزرگان و تخریب شخصیت‌های برجسته کشور نبودند، البته اصلاحات با جنبش اعتراضی که بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری شکل گرفت متمایز است. اصلاح طلبان با عقلانیت و اعتدال حرکت کرده و با تنش‌آفرینی و تشنج‌زایی در جامعه مخالف هستند اما گروه‌های فشار که خود را وابسته به اصولگراها می‌دانند به هر بهانه‌ای فضای جامعه را ملتهب می‌کنند.

 

وی ادامه داد:‌ دولت آینده باید بستر بروز و ظهور این افراطی‌گری‌ها بخشکاند، مسئله کفن‌پوشی یک اقدام ضدارزشی و ضدانقلابی است که باید در جامعه ور بیفتد چراکه نظام جمهوری اسلامی ایران پایه‌های محکمی دارد و بر اصول و قانون استوار است اما کفن‌پوشی معنایی ندارد؛ کفن‌پوشی برای زمان شاه بود که مردم برای لغو قوانین ضداسلامی اعتراض می‌کردند اما امروز گروه‌های فشار از این روش برای تخریب شخصیت‌ها و برهم زدن جلسات بزرگان و هرج و مرج آفرینی در جامعه استفاده می‌کنند که این مشی با جامعه‌ای که قانون اسلامی در آن جاری و ساری است، همخوانی ندارد.

 

اصولگراها از اقدامات تندروها اعلام برائت کنند

 

این فعال اصلاح طلب با بیان اینکه تنش‌آفرینی در جامعه ایران کاربردی ندارد و باید عقل، فکر و دانش حاکم باشد، تصریح کرد: رأی مردم به روحانی برای مقابله با تنش‌آفرینی و افراط و تفریط‌ بود. خواست مردم اعتدال‌گرایی، برقراری آرامش و امنیت و نفی تندروی است.

 

وی افزود: از آنجاکه عملاً گروه‌های افراطی تنش‌زایی خود را به مشی اصولگرایی منتصب می‌کنند، اصولگراها باید به شدت از اقدام گروه‌های تندرو اعلام برائت کنند، همانطور که زمانی می‌گفتند اصلاح‌طلبان باید از وقایع پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری اعلام برائت کنند. اصولگراها نیز امروز باید در مقابل حرکت‌های ضدانقلابی و هرج و مرج‌طلب موضع‌گیری کنند.

 

منتجب نیا در پایان گفت: اصولگراها باید بگویند برهم زدن سخنرانی و مراسم شخصیت‌های نظام اعتدال نیست، اینکه یک مداحی یا گروهی تندرو مخالف با مسئولی باشد یا بگوید اگر فلان مسئول نباشد، من این کار را می‌کنم، محلی از اعراب ندارد و ائمه جمعه و اصولگرایان خیلی صریح باید مقابل او موضع بگیرند که تو چکاره هستی که برای نظام، دولت، مجلس و قوه قضائیه تعیین تکلیف و مسئولان کشور را تهدید می‌کنی؟ برای حاکم شدن امنیت و اعتدال در جامعه باید این افراطی گری ها برچیده شود. 

ایران به آمریکا درباره «پیامدهای» حمله به سوریه هشدار داد

Posted: 25 Aug 2013 05:06 AM PDT

جرس: مقام‌های ديپلماتيک و نظامی ايران تاکيد می‌کنند حمله شيميايی اخير در سوريه، کار مخالفان بشار اسد بوده است و آمريکا در صورت حمله به اين کشور، با «پيامدهای» آن مواجه خواهد شد.  


تلويزيون انگليسی زبان حکومت ايران، پرس تی‌وی، روز يکشنبه سوم شهريور، گزارش داد محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران در گفت‌وگوی تلفنی با وزير امور خارجه ايتاليا، گفته است دولت سوريه به تهران اعلام کرده به بازرسان سازمان ملل متحد اجازه بازديد از محل حملات شيميايی هفته گذشته را خواهد داد.



در حمله شيميايی روز چهارشنبه ۳۰ مرداد به مناطقی در اطراف دمشق، صدها نفر کشته و مسموم شدند. مخالفان دولت سوريه تعداد کشته شدگان اين حادثه را بيش از هزار و ۳۰۰ نفر عنوان کرده‌اند.

 

دولت بشار اسد و مخالفانش، هر يک ديگری را به ارتکاب اين عمل متهم می‌کنند. حملات اخير همزمان با ورود بازرسان سازمان ملل متحد به سوريه برای تحقيق درباره ادعاهای قبلی درباره استفاده از سلاح شيميايی در جريان جنگ داخلی اين کشور صورت گرفت.

تعدادی از دولت‌های غربی مانند بريتانيا اعلام کرده‌اند که مطمئن هستند دولت سوريه عامل حمله شيميايی اخير بوده و وزير امور خارجه فرانسه هم گفته در صورت تاييد اين ادعا بايد از «زور» در سوريه استفاده کرد.



باراک اوباما، ریيس جمهوری آمريکا نيز روز شنبه دوم شهريور، در جلسه‌ای با مشاوران ارشد امنيتی و نظامی خود، گزينه‌های مرتبط با سوريه را بررسی کرد.



اما موضع دولت ايران که بزرگترين متحد بشار اسد به شمار می‌آيد اين بوده که مخالفان دولت سوريه، حمله شيميايی چهارشنبه را مرتکب شده‌اند.



آقای ظريف که پيش از اين نيز در اين خصوص ابراز اطمينان کرده بود، در گفت‌وگوی تلفنی با اما بونينو، وزير امور خارجه ايتاليا تاکيد کرده که «جامعه بين‌الملل بايد واکنشی جدی به استفاده از سلاح‌های شيميايی در سوريه توسط تروريست‌ها» نشان دهد.



او افزوده است: «ما در تماس نزديک با دولت سوريه هستيم و آنها به ما اطمينان داده‌اند که هرگز از سلاح‌های کشتارجمعی اين چنينی استفاده نکرده‌اند و با بازرسان سازمان ملل متحد در اين باره همکاری می‌کنيم.»



به جز وزير امور خارجه ايران، يک فرمانده ارشد نظامی جمهوری اسلامی نيز به آمريکا هشدار داد از «خط قرمزهای سوريه» عبور نکند.



به گزارش خبرگزاری فارس، سردار سيدمسعود جزايری، معاون ستادکل نيروهای مسلح ايران، گفته است که عبور از اين خط قرمزها «پيامدهای شديدی» برای کاخ سفيد در پی خواهد داشت.



ايران از ابتدای آغاز بحران سوريه در حدود ۲۹ ماه پيش در کنار روسيه، بزرگترين متحد دولت بشار اسد بوده و بارها درباره حمله به اين کشور هشدار داده است.



آقای جزايری تاکيد کرده «هر يک از همدستان امريکا و رژيم صهيونيستی در جنگ تروريستی عليه سوريه با مشکلاتی مواجه شده‌اند و کسانی که بر دامنه اين آتش می‌افزايند از انتقام ملت‌ها در امان نخواهند بود.»



دولت سوريه نيز روز دوم شهريور، با متهم کردن مخالفان خود به انجام حمله شيمیايی، هشدار داد که حمله به آن کشور، آتشی را در کل منطقه شعله‌ور می‌کند.



ايران و سوريه می‌گويند شواهدی در دست دارند که اثبات می‌کند شورشيان مسلح مخالف بشار اسد، عامل حملات شيميايی بوده‌اند.


اما چاک هيگل، وزير دفاع ايالات متحده، هشدار داده است که آرايش نيروهای دريايی آمريکا در آب‌های دريای مديترانه در نزديکی به سوريه به‌ گونه‌ای است که اگر ریيس جمهوری اين کشور تصميم به عمليات نظامی درباره سوريه بگيرد، پنتاگون آمادگی لازم برای انجام آن را دارد.



به گزارش رويترز، آقای هيگل روز يکشنبه سوم شهريور در مالزی تکرار کرد که دولت آمريکا در حال جمع‌آوری اسناد و شواهد درباره ادعای استفاده دولت سوريه از گازهای سمی عليه شهروندان اين کشور است.



وزير دفاع ايالات متحده گفته است: «پرزیدنت اوباما از ما خواسته تا گزينه‌های مربوط به تمام احتمالات را آماده کنيم. ما اين کار را انجام داديم.» 

سعید لیلاز؛ اقتصاد ایران تحریم پذیر نیست

Posted: 25 Aug 2013 05:06 AM PDT

مژگان مدرس علوم
جرس: سعید لیلاز بر این باور است که با انسجام سیاسی و اقتدار اقتصادی بهتر می‌توانیم در صحنه بین المللی حرکت و تعامل کنیم. به گفته او باید با حداکثر قدرت و عزت در روابط خارجی خود ظاهر شویم اما با اعمال یک سیاست عاقلانه‌تر که ظاهر کمتر رادیکالی داشته باشد بهتر می‌توانیم مسائل را حل کنیم. قطعا دولت جدید ایران با گرفتن موضع متعادل و حفظ منافع ملی نه منافع یک جناح در داخل حکومت، می‌تواند یک رابطه جدید را با کشورهای دیگر برقرار کند.  

 

متن گفتگوی تفصیلی «جرس» با سعید لیلاز استاد دانشگاه و یکی اقتصاددانان برجسته ایران را در خصوص آثار تحریم و راهکارهای مقابله با آن در پی می‌آید:


آقای لیلاز اجازه دهید بحث را از جمله خود شما مبنی بر اینکه «اقتصاد ایران تحریم پذیر نیست» شروع کنیم. شما معتقدید که تحریم به ازای مشکلاتی که برای اقتصاد ایجاد می‌کند فرصتهایی را هم ایجاد کرده است. سوال من این است آیا اثرات زیانبار اقتصادی تحریم در زندگی روزمره مردم محسوس نیست؟


من برای اینکه به پرسش شما پاسخ دهم لازم است مقدمه‌ای را بیان کنم. این مشکلات اقتصادی که الان در جامعه ایران می‌بینیم از مدت‌ها قبل شروع شده و باید مشکلات موجود مردم را شناسایی و دسته بندی کنیم. بزرگ‌ترین مشکل کاهش نرخ رشد اقتصادی به زیر صفر و منفی شدن رشد اقتصادی است. در حالی که در اغلب کشورهای خاورمیانه چنین گرایشی وجود ندارد و اغلب کشور‌ها نرخ رشد اقتصادی اشان مثبت است و پیش بینی می‌شود که در سال ۲۰۱۳ میلادی رشد اقتصادی کل جهان بین سه ونیم تا چهار و نیم درصد برسد. برآورد من این است که رشد اقتصادی ایران امسال منفی سه تا چهار درصد است و در سال ۱۳۹۱ هم نرخ رشد اقتصادی ایران منفی سه تا چهار درصد بوده است. زمانی که رشد اقتصادی منفی می‌شود دو اتفاق رخ می‌دهد: یکی اینکه عرضه کل کاهش پیدا می‌کند، در حالیکه همچنان رشد نقدینگی و تقاضای کل ادامه پیدا کند مواجه با تورم می‌شویم. مشکل هم از اینجا شروع می‌شود که ما تولید نداریم. اتفاق دوم هم این است که نرخ اشتغال پایین می‌آید و نرخ بیکاری افزایش پیدا می‌کند. تورم و بیکاری هم از کاهش تولید ملی ناشی می‌شود.


مشکل سومی که مردم با آن درگیر هستند این است که عدالت اجتماعی و توزیع درآمد‌ها وضعیت نامناسبی دارد و این هم ناشی از فقدان تولید است. این مسئله بر روی خانواده‌های کم درآمد فشار بیشتری وارد می‌کند. البته مشکلات دیگری هم وجود دارد از جمله اینکه سطح قدرت خدمات رسانی دولت در حال افول و کاهش است. برای نمونه نظام بهداشتی ایران به شدت تحت فشار است و حتی از آستانه فروپاشی عبور کرده است. این نظام بهداشتی زمانی که شروع به بحرانی شدن می‌کند و در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد، بزرگ‌ترین تلاطم‌های اجتماعی را می‌تواند ایجاد کند و حس ناامنی به مردم می‌دهد که درون آن‌ها را دچار خلاء می‌کند. برای مثال اگر کسی در ایران یک بیماری صعب العلاج بگیرد، یک فامیل را زیر خط فقر می‌کشاند برای اینکه هزینه‌های درمانی طوری است که خانواده را از هستی ساقط می‌کند.


تحریم در ایران از چه زمانی آغاز شده و اساسا نقش تحریم در اقتصاد بین الملل و بقیه کشور‌ها چیست؟


اقتصاد ایران از سال ۱۳۵۸ تاکنون با تحریم مواجه است و تحریم‌ها همواره شدید بوده است البته این را قبول دارم که شدت تحریم‌ها از تابستان سال ۹۱ به بعد شکل و ماهیتی متفاوتی پیدا کرده است. این تحریم‌ها از سال ۵۸ بین المللی و در بسیاری موارد اعلام نشده بوده است و بطور کلی تحریم یکی از قدیمی‌ترین ابزارهای اعمال فشارهای دیپلماتیک و سیاسی در دنیاست. به عبارت دیگر قدمت تحریم قدمتی معادل تشکیل دولت‌ها در دنیا دارد و تحریم از دیرباز در روابط بین المللی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. در دنیا معاصر به فراوانی از تحریم استفاده می‌شده است، و برای آن تئوری‌ها و نظریه‌های اقتصادی متنوعی شکل گرفته است.


برای نمونه در دهه اول قرن ۱۹ میلادی یک اقتصاددان آلمانی به نام «فردریک لیست» نظریه خود را بر مبنای سیاست‌های اقتصادی ناپلئون بناپارت عرضه کرده است، به علت اینکه زمانی که انقلاب کبیر فرانسه رخ داد بریتانیای کبیر و فرانسه وارد یک رقابت با یکدیگر شدند به گونه‌ای که در تمام دریا‌ها بریتانیا اجازه حمل و نقل کالا برای فرانسه را نمی‌داد و در تمام خشکی‌ها ناپلئون عرصه را بر بریتانیا تنگ کرده بود تا به زانو در بیاید. این اقتصاددان، تئوری تکیه بر تولید ملی و برداشتن گمرک‌های داخلی و حفاظت از مرز‌ها در حوزه اقتصادی مطرح کرد تا از طریق اتکاء بر تولید داخلی از وابستگی به خارج رهایی پیدا کنند. کوبا از ۱۹۶۰ میلادی تحت شدید‌ترین و رذیلانه‌ترین تحریم‌های تاریخ است. یعنی حدود ۵۵ سال تحت شدید‌ترین تحریم‌ها است. یک تحریم شدید دیگر تحریمی است که بر کره شمالی از سال ۱۹۹۰میلادی اعمال می‌شود یا حتی شدید‌ترین تحریم‌هایی که بر عراق اعمال شد می‌توانیم نام ببریم من حتی خاطرم است در زمان صدام حسین در عراق بودم و مداد پیدا نمی‌شد و می‌گفتند مداد در لیست کالاهای تحریمی قرار دارد.


تحریم‌ها چند دسته هستند: یک دسته تحریم‌های بین المللی است که سازمان ملل اعمال می‌کند و در حقیقت این تحریم است که فلج کننده است. یکی هم تحریم‌های یکجانبه‌ای است که کشورهای مختلف دنیا علیه هم اعمال می‌کنند. بیشتر این تحریم‌هایی که صحبت می‌کنم تحریم‌های یکجانبه و چند جانبه است که قانونی نیست.


با وجود تمام این تحریم‌ها همانند تحریم‌های اعمال شده بر کوبا و کره شمالی و.. اما در هیچ موردی از تاریخ بشر هنوز دیده نشده است که تحریم به تنهایی بتواند یک تمدن و یک ملت را به زانو در بیاورد و منجر به سقوط رژیمی شود. حتی تحریم‌های بین المللی قانونی هم نتوانسته‌اند کشور‌ها را به زانو در بیاورند و هر چقدر آن کشور مثل کوبا کوچک باشد و هر چقدر تحریم کننده مثل ایالات متحده آمریکا بزرگ باشد. با آن حجم گسترده تحریم‌ها اقتصاد کوبا به سادگی قابل به زانو در آمدن نیست زیرا بطورکلی تحریم‌ها اقتصاد را به زانو در نمی‌آورند. در خصوص مشکلات اقتصادی ایران ما از سال ۱۳۴۹ تا الان با مسئله تورم روبرو هستیم که این مسئله هیچ ارتباطی به تحریم‌ها ندارد.


اما تحریم‌ها در رشد تورم تاثیرگذار است؟


با جزییات دقیق‌تر توضیح می‌دهم که تورم ارتباطی با تحریم‌ها ندارد. ببینید از اوایل دهه ۱۳۵۰ مسئله بیکاری در اقتصاد ایران ظهور می‌کند. یعنی نرخ بیکاری به ده درصد می‌رسد و شروع به افزایش می‌کند و از اوایل دهه پنجاه خورشیدی تا الان دیگر قادر نبودیم نرخ بیکاری را تک رقمی کنیم و از شش سال قبل از انقلاب نرخ بیکاری در ایران دو رقمی شده است. یا مسئله شکاف درآمد‌ها که برخاسته از نرخ تورم و بیکاری است. نکته قابل توجه این است که از زمان روی کارآمدن دولت آقای احمدی‌نژاد دو اتفاق بزرگ در اقتصاد ایران رخ می‌دهد:


ـ یک اتفاق این است که اقتصاد به سمت دخالت و تصدی بیشتر دولت می‌رود که باعث کاهش بهره وری می‌شود.
ـ اتفاق دیگر هم این است که بخش خصوصی شروع می‌کند به خارج شدن از اقتصاد ایران، آن هم بدلیل میل دولت آقای احمدی‌نژاد به دخالت و تصدی هر چه بیشتر در اقتصاد. بر اساس این میل به دخالت و تصدی، بهره وری شروع به کاهش می‌کند و نرخ رشد اقتصادی پایین می‌آید. بخش خصوصی هم از صحنه اقتصاد بیرون می‌رود و نرخ سرمایه گذاری کاهش پیدا می‌کند. از سوی دیگر بخش خصوصی سرمایه‌های خود را به بخش غیرمولد اقتصاد می‌برد. دولت برای کنترل تورمی که خودش ایجاد کرده بود شروع به واردات وحشتناک با استفاده از دلارهای نفتی می‌کرد، در حالیکه با این کار سرمایه‌های موجود کشور سرکوب می‌شد. مسئله دیگر بازار مسکن است و مشکلات مسکن ارتباطی با تحریم ندارد. تولید مسکن در دولت آقای خاتمی سالانه حدود شصت تا هفتاد میلیون متر مربع بوده که در دوره آقای احمدی‌نژاد به ۱۲۰ میلیون متر مربع رسیده است و این عرضه مسکن که بیشتر از تقاضای روز است باز هم نتوانسته مسئله قیمت و عرضه مسکن را در ایران حل کند. اتفاق دومی که از سال ۸۴ به بعد افتاد این بود که سرمایه گذاری در ایران کاهش پیدا کرد. بخش خصوصی که از صحنه خارج شد و خود دولت هم از سال ۸۵ به کاهش سرمایه گذاری‌های عمرانی شروع کرد. مجموع هزینه‌های عمرانی دولت آقای احمدی‌نژاد در سال ۱۳۹۰ به قیمت ثابت تقریبا معادل سال ۸۳ بوده است. یعنی ظرف این هفت سال هیچ افزایشی در هزینه‌های عمرانی دولت صورت نگرفته است، در حالیکه درآمدهای ارزی حدود سه تا چهار برابر شده بود.
سیاست‌های دولت در این دو دوره اخیر، بیشتر سیاست‌های باز توزیعی بوده تا سیاست‌های تولید محور. خود آقای احمدی‌نژاد هم این مسئله را پنهان نمی‌کردند و می‌گفتند که قصدشان پر کردن شکاف درآمدی است نه پرداختن به رشد اقتصادی. بنابراین اگر به شاکله اقتصادی ایران و تمام دنیا نگاه کنیم رشد اقتصادی دو بال اصلی دارد: یکی رشد سرمایه گذاری و یکی رشد بهره وری. از سال ۸۴ به بعد با تضعیف شدید این‌ها مواجه بودیم و از همین رو نشانه‌های افت شدید تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۸۷ ظهور کرد. با وجود اینکه در سال ۸۹ اندکی وضع بهتر می‌شود و آن دو عنصر ادامه پیدا نکرد اما مجددا از اواخر سال ۸۹ رشد تولید ناخالص داخلی ایران افت شدیدی پیدا می‌کند و در سال ۹۰ به حدود سه درصد می‌رسد. این در حالی بود که ما در سال ۱۳۹۰ حدود ۱۲۰ میلیارد دلار نفت و فراوردهای نفتی صادر کرده‌ایم و در این سال رکورد واردات ایران (بین ۹۵ تا ۱۰۰ میلیارد دلار) را شکستیم.
حالا سوال این است که کدامیک از این مشکلات به تحریم ارتباط دارد. ببینید کشورهای زیادی تحت تحریم هستند اما واقعا اگر ایران را با کشورهای دیگر مانند کوبا و سوریه مقایسه کنیم، برای مثال کشته‌های سیاسی ایران در چهار سال گذشته معادل کشته‌های یک روز سوریه نیست. این از نظر عمق آغشته بودن حکومت به خون مردم. اما از نظر اهمیت ژئوپلتیک و اقتصادی و جایگاه یک کشور در نظر قدرتهای جهانی هم سوریه یک بیستم ایران است. به عبارت روشن‌تر اهمیت سوریه برای چین و روسیه یک بیستم اهمیت ایران است. با وجود این مسائلی که در سوریه در جریان است حتی یک برگ پیش نویس قطعنامه تحریم وارد شورای امنیت سازمان ملل صادر نشده است. در مورد ایران ظرف یکسال چهار قطعنامه تصویب شد و هر چهار قطعنامه را شرکای استراتژیک ایران مثل روسیه و چین امضاء کردند.


دلیل‌اش به نظر شما چه بوده است؟


از جنگ جهانی دوم تا به امروز، اهمیت اقتصادی آمریکا در سطح بین المللی دائما در حال افول است. یعنی یک قدرت امپریالیستی در حال افول است. من با تحلیل آقای خامنه‌ای موافق هستم که ایران در هر عرصه‌ای هر چقدر هم که عقب نشینی کند باز آمریکایی‌ها بهانه جدیدی مطرح خواهند کرد. آمریکا در مورد هیچیک از کشورهای کوبا، کره شمالی و آفریقای جنوبی نتوانسته اجماع جهانی ایجاد کند. برای مثال کانادا که یکی از شرکای نزدیک و صمیمی آمریکا است اما اصلیترین ناقض تحریم‌ها علیه کوبا کانادا است.


آقای لیلاز رویکرد و ماهیت آمریکا که بر کسی پوشیده نیست و حتی‌‌ همان تحریم‌های چند جانبه شورای امنیت که شما می‌گویید قانونی هستند با اهداف سیاسی علیه ایران اعمال شده که با حقوق بین الملل در تناقض است. الان بحث ما بر سر تحریم و فشارهای آن بر مردم ایران است. چه باید کرد؟


قبل از هر چیز من موضع خود را در این موردی که اشاره کردید روشن کنم و آن اینکه تحریم بخشی از ابزار اعمال قدرت بین المللی است. شما نمی‌توانید از گرگ انتظار داشته باشید که گوسفند را ندرد و این نظام خلقت است. من صحنه ژئوپلتیک جهان را به همین اندازه بی‌رحم می‌بینم و معتقد به این حرف هستم که حقوق یا قانون چیزی جز لباسی بر تن واقعیت قدرت نیست. زمانی که آمریکا پاناما را اشغال کرد یا وقتی به عراق حمله کرد شما چقدر حقانیت حقوقی برای آمریکا قائلید؟ درست است که هیچکدام از این کار‌ها مشروعیت قانونی ندارد. ایران حتی قبل از اینکه دست به پروژه‌هایی اتمی بزند تحریم‌های اقتصادی علیه‌اش اعمال می‌شده است. من به علت اینکه از زاویه قدرت به مسئله نگاه می‌کنم و نه حقوق و قانون بین المللی، برایم این تحریم‌ها عادی جلوه می‌کند، زیرا تحریم‌های بخشی از ابزار اعمال قدرت جهانی است. بنابراین، مشخص است که هیچکدام از تحریم‌های اعمال شده مبنای قانونی ندارد. آن چیزی که من را از حکومت جمهوری اسلامی دلگیر و عصبانی می‌کند و باعث می‌شود که حکومت را در این مسئله مقصر بدانم؛ این است که آمریکا بر اساس خصلت و خوی همیشگی خود عمل می‌کند و نیروهایی که دارند در عرصه بین الملل سر بلند می‌کنند را سرکوب می‌کند. از سوی دیگر آمریکا دارد سعی می‌کند قدرت نظامی خود را تبدیل به قدرت ژئوپلتیک کند. اروپا هم این را فهمید و به همین دلیل آمریکا نتوانست به یک اجماع جهانی برای حمله به عراق برسد. حتی در‌‌ همان زمان اگر خاطرتان باشد آمریکا به حدی عصبانی بود که اصطلاح اروپای پیر را بکار برد. بنابراین حرف من این است که از نظر حقوق بین الملل مشخص است که تحریم‌های اعمال شده علیه ایران هیچ وجه قانونی ندارند. آمریکا اساسا با استقلال اقتصادی و سیاسی ایران در دنیا مسئله دارد و در خصوص سفارت و جنگ ایران و عراق این مساله را بخوبی نشان داد. اما متاسفانه آقای احمدی‌نژاد به آمریکایی‌ها روابط عمومی در صحنه جهانی علیه ایران داد و باعث شد آمریکایی‌ها اهداف خود را در پوشش روابط عمومی پنهان کنند. زمانی که آقای احمدی‌نژاد گفت هولوکاست دروغ بوده است و اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، زمینه‌ای فراهم کرد که آمریکا اهداف خود را پنهان کند.


باز تاکید می‌کنم اقتصاد ایران تحریم پذیر نیست و حتی قبل از شروع تحریم‌ها بین سی تا چهل درصد تولید ناخالص داخلی ایران زیرزمینی بوده است. یک شاخص مثال می‌زنیم و آن مسئله نفت است که نمی‌توانیم نفت را بفروشیم و پول آن را منتقل کنیم. حالا این سوال مطرح است که در سال ۱۳۸۱ که پروژه هسته‌ای خود را افشاء کردیم آیا نمی‌دانستیم به این سمت می‌رویم؟ آیا علما و دولتمردان جمهوری اسلامی می‌دانستند به این سمت می‌روند یا نمی‌دانستند؟ اینکه در صحنه بین المللی نشان دهیم که ایران تحت شدید‌ترین تحریم هاست اما در عین حال هیچ فکری برای خودکفا کردن اقتصاد ایران نکند تقصیر ایالات متحده آمریکاست یا دولت ایران؟ این صحبت من چیزی از رذالت تحریم کنندگان کم نمی‌کند فقط می‌خواهم بگویم رذالت آمریکا در این است که در راستای اهداف برخی سیاستمداران داخلی ایران انجام شده است. آنچه که من در جنبش ضد تحریم هشدار می‌دهم این است که باید مراقب باشیم که این تفکیک بسیار ظریف و دقیق انجام دهیم. من در سال ۱۳۸۷ یک مصاحبه‌ای انجام دادم و گفتم که کشور را واردات برداشته است. فردای آن روز آقای احمدی‌نژاد در مصاحبه‌ای جواب من را داد که مگر واردات گناه کبیره است. معلوم است که گناه کبیره نیست اما وقتی اقتصاد ایران را به گونه‌ای وابسته کنیم که سنگ قبر از چین وارد شود و انگورش از شیلی و گلابی‌اش از فرانسه و.... مشخص است که این اقتصاد دیگر قادر به مقاومت نیست. من هرگز مسئولین دولت ایران را نمی‌بخشم که پروژه بزرگ ملی هسته‌ای را در معرض خطر قرار دادند. یعنی ما این بهانه را به امپریالیست‌ها دادیم که جامعه جهانی که وجود خارجی نداشت و حقانیتی که وجود نداشت را علیه ایران شکل دهد و آن یکدستی که در صحنه خارجی وجود نداشت علیه ایران درست کند زیرا این پروژه مربوط به جمهوری اسلامی نبود بلکه از زمان رژیم شاه بود. پروژه ملت ایران بود. آیا درست است که بدون اشاره به این موضوع به جنبش ضد تحریم بپیوندیم؟ اگر ما به این جنبش بپیوندیم یا نه چیزی از خوی امپریالیستی ایالات متحده کم نمی‌کند. اما انتقاد کردن از آمریکا مثل این است که بگوییم چرا گرگ گوسفند را پاره می‌کند. این جزو نظام خلقت است اما اگر ما به عنوان مظلوم مراقب خود نباشیم نه تنها امکان عملیاتی کردن سیاست‌هایش را پیدا می‌کند بلکه حقانیت هم پیدا می‌کند.


تمام صحبتهای شما درست است اما مسئله الان این است که ایران با توجه به اندک تغییر فضا بعد از انتخابات ۲۴ خرداد چه باید بکند تا جلوی این اجماع جهانی علیه ایران را بگیرد. نامه ۱۳۱ نماینده کنگره آمریکا یا پیش از آن نامه ۲۹ مقام سابق آمریکا خطاب به اوباما برای گفتگو با دولت جدید یا راه اندازی کمپین ضد تحریم در ایران از جمله مسائلی هستند که می‌توانند افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار دهند و الان باید از این فرصت‌ها برای رفع تحریم‌ها علیه ایران استفاده کرد. دغدغه اصلی این است که اگر از این فرصت برای مذاکرات آتی استفاده نشود حلقه انزوا و تحریم‌ها تنگ‌تر می‌شود و حمایت‌های روسیه و چین هم از دست خواهد رفت...


من تجربه مستقیمی از رفتار چین در صحنه بین المللی دارم. اگر شما الان با چینی‌ها صحبت کنید و بگویید که چین یکی از قوی‌ترین ملت‌ها است قطعا با فروتنی جواب می‌دهند که نخیر، چین یک کشور در حال توسعه است. ما باید در کوتاه مدت و به سرعت آن روابط عمومی را که در سالهای اخیر از دست داده‌ایم و آمریکایی‌ها تحت سیاست‌های تهاجمی تو خالی آقای احمدی‌نژاد از ما گرفتند وعلیه ایران اجماع جهانی درست کردند را بازگردیم. یک کمپینی را در جامعه بین المللی راه اندازی کنیم که بتوانیم ثابت کنیم که ایران ملتی است که خوی امپریالیستی و استکباری ندارد و نمی‌خواهد در صحنه بین الملل اخلال ایجاد کند و کشوری را از بین ببرد. باید در صحنه بین الملل دیپلماسی محو شده ایران را احیا کنیم. دیپلماسی که در تمام سالهای قبل از ۱۳۸۴ با تمام ظرافت و موفقیت توانسته بود پروژه هسته‌ای ایران را جلو ببرد و اجازه نداد حتی یک قطعنامه در شورای حکام یا شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب شود.


به نظر شما آقای ظریف توانایی این را دارند که در کوتاه مدت تنش زدایی کنند؟


از نظر دیپلماسی، کار آقای ظریف برگشتن به سیاست‌های دولت آقای خاتمی، یعنی تنش زدایی در روابط بین المللی است. تنش زدایی را هم باید از روابط منطقه‌ای یعنی تنش زدایی با ترکیه، با عربستان و با کشورهای عربی حاشیه‌ای خلیج فارس شروع کرد. ما باید روابط خود را با عراق طوری تنظیم کنیم که ایران نقش داور منصفانه تری در مسائل داخلی عراق در پیش گیرد زیرا بر روی موضع عربستان و کشورهای عربی تاثیر می‌گذارد. اگر رابطه خود را با عربستان و ترکیه اصلاح کنیم حتما روی بحران وحشتناکی که در عراق و سوریه وجود دارد، تاثیر می‌گذارد. ما می‌توانیم با ترکیه و عربستان روابط بهتری داشته باشیم. همینطور با توجه به گفتگویی که ایران با البرادعی انجام داد این امکان وجود دارد که ایران انعطاف بیشتری در مورد مسائل مصر از خود نشان دهد. در حقیقت جمهوری اسلامی تمام شکاف‌های موجود در صحنه جهانی در هشت سال گذشته را به یکپارچگی تبدیل کرد. متاسفانه آقایان فکر نکرده بودند که زمانی که در روابط با اروپا تنش ایجاد شود و اروپا را از صحنه مناسبات سیاسی بیرون کنند، برخورد روسیه و چین هم با ایران تغییر خواهد کرد. روسیه و چین اگر به ایران امتیاز می‌دهند بخاطر منافعشان است.


اما در عین حال من بسیار خوش بین هستم که آقایان روحانی و ظریف به عنوان دو دیپلمات باتجربه و با شناخت درجه یکی که از مسائل بین المللی دارند و همچنین از ایجاد غبار در روابط ایران با دنیا هیچ سود شخصی و سازمانی نمی‌برند، قادر خواهند بود تنش زدایی کنند. اما اینکه من به شما می‌گویم در صحنه دیپلماتیک و در کوتاه مدت است و ما باید کارهای اصلی و مهم خود را در حوزه اقتصاد انجام دهیم. اگر ایران از نظر اقتصادی کشوری نیرومند نباشد چه پروژه هسته‌ای داشته باشد چه نداشته باشد، چه با اسرائیل رابطه خصمانه داشته باشد چه نداشته باشد، چه حقوق بشر را رعایت کند و چه نکند... آمریکا یا نظم بین المللی موجود، ایران را له می‌کنند. ما باید اقتصاد خود را قوی کنیم. بسیاری از مشکلاتی که در ایران است از جمله مشکلاتی که در نظام دارویی ایران ایجاد شده یا مشکلاتی که بر سر نظام خودرو در ایران آمده است ارتباطی با تحریم ندارد. در تمام هشت سال گذشته قیمت ارز در ایران ثابت نگه داشته شد درصورتی که نرخ تورم داخلی سالی بیست درصد افزایش پیدا می‌کرد. بنابراین تمام قطعه سازهای داخلی بدون اینکه در جایی اعلام کنند به جای اینکه قطعه را تولید کنند پنهانی آن را از چین وارد می‌کردند و در بسته بندی خود به ایران خودرو می‌دادند. سه هزارتومان شدن دلار هم ارتباطی به تحریم ندارد زیرا نمی‌شود سالی ۳۵ درصد رشد نقدینگی داشت اما قیمت دلار در اقتصاد ثابت بماند. یا اینکه هشت سال در صنعت نفت ایران سرمایه گذاری نشده است. الان آقای زنگنه چه ماموریت بزرگی در پیش دارد که اصلا یک ماموریت ناممکن است. چرا؟ زیرا ظرفیت تولید نفت در ایران در تمام سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ قبل از شروع تحریم سالانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار بشکه در روزکاهش پیدا می‌کرد. بنابراین اگر اقتصاد داخلی نیرومند نباشد نه تنها در برابر تحریم بلکه در برابر هیچ فشار خارجی نمی‌توان ایستادگی کرد. تنها راه مقاومت در برابر تحریم‌ها مقاوم شدن اقتصاد ایران است. البته من به مسائل جهان دیالکتیکی نگاه می‌کنم نه عاطفی و حقوقی. در واقع این روابط قدرت است که حاکم است. اصلا چیزی بنام حزب دموکرات و جمهوری خواه و تفاوت بین این‌ها پوچ و بازیچه است و در روابط واقعی و عینی موضوعیت ندارد. رذالت آمریکا در اینجاست که به دولت ایران اجازه داده تمام دزدی‌ها و سوء مدیریت‌ها را در پشت تحریم‌ها پنهان کند. این درسی است برای ما ایرانیان که تصور نکنیم چیزی بنام حقوق بشر و روابط بین المللی وجود دارد بلکه تنها چیزی که وجود دارد منافع امنیتی دولت هاست. من معتقدم که ظهور رادیکالیسم در ایران که مسئول آن آقای احمدی‌نژاد بود محصول ازدواج نئومحافظه کاران ایالت متحده آمریکا با افزایش قیمت جهانی نفت خام است. یعنی زمان جرج بوش علی رغم همکاری‌هایی که ایران در مورد عراق و افغانستان با آمریکا در زمان دولت خاتمی کرد اما آمریکا آن رفتار رذیلانه را در پیش گرفت و ایران را محور شرارت قرار داد و ایران را تهدید کرد که کشور بعدی است. خب، معلوم است جمهوری اسلامی هم تصمیم گرفت از این فرصت استفاده کند و تا آنجایی که ممکن است خود را نیرومند کند. حکومت ایران در این تصمیمش اشتباه نکرد بلکه در روش اجرا اشتباه کرد و وضعیت را به اینجا کشاند.
حرف من این است که افکار عمومی بر سیاست دولت‌ها تاثیر می‌گذارد. همین نامه‌هایی که اشاره کردم می‌تواند فضا را به نفع ایران تغییر دهد شما اینطور فکر نمی‌کنید؟


قطعا اینطور است اما نکته‌ای که با شما دارم این است که در نامه‌ها باید به آمریکایی‌ها گفت که شما از هشت سال به این طرف شریک هرگونه رادیکال ظاهرشده در ایران هستید. مردم با سرکار آوردن یک دولت معتدل کار خود را انجام دادند. حالا می‌توانند سر خود را بالا بگیرند که این رئیس جمهور منتخب ماست. ادبیات آقای روحانی اصلا قابل مقایسه با ادبیات آقای احمدی‌نژاد نیست. در هر حال آنچه که باید به آمریکا و جامعه جهانی و افکار عمومی در نامه‌ها هشدار دهیم، این است که دولت ایالات متحده آمریکا با تدوام سیاست‌های دوازده ساله خودش هرگز به دنبال یک حکومت دموکراتیک نبوده است و نیست. منافع امنیتی و ملی آمریکا با یک دولت دموکراتیک همخوانی ندارد و از کودتای ۲۸مرداد به این طرف آمریکایی‌ها هرگز به دنبال دموکراسی نبوده‌اند. آمریکایی‌ها یک رژیم رادیکال استبدادی را بیشتر ترجیح می‌دهند زیرا یک دولت دموکرات در ایران همواره اروپا محور است. یک حکومتی که در ایران پایه‌های مردمی دارد در حوزه‌های روابط خارجی‌اش اروپا محور است مانند دولت خاتمی. یعنی محور را اروپا قرار می‌دهیم و با عنصر آمریکا و چین بازی می‌کنیم. این کاری بوده که شاه عباس هم می‌کرده است یعنی پانصد سال سیاست خارجی دولت‌های دموکراتیک در ایران اینطور بوده است یا مانند شاه عباس و خاتمی موازنه مثبت بوده یا مثل امیر کبیر و مصدق موازنه منفی بوده است. اما آمریکایی‌ها موازنه دوست ندارند و یک جانبه گرایی دوست دارند.


به اروپا محور بودن دولتهای با پایه مردمی در ایران اشاره کردید همانطور که می‌دانید روابط ایران و انگلستان طی سالهای اخیر یکی از پرتنش زا‌ترین دوران را طی کرده است به نظر شما بعد از انتخابات ۲۴ خرداد که خود انگلستان هم گاهی در جهت از سر گیری روابط گام برداشته آیا امکان عبور از تنش‌های بین دو کشور وجود دارد؟ و این برقراری ارتباط چه تاثیری بر کاهش تحریم‌ها دارد؟


تعیین سیاست خارجی در ایران تنها بر عهده دولت نیست و مجموعه حکومت و بخصوص مقام معظم رهبری هستند که این سیاستگذاری‌های کلان را تعیین می‌کنند. ایشان هم آن بی‌اعتمادی را هم به دولت در داخل دارند و هم به قدرت‌های خارجی. اما آنچه که الان صحنه روابط ایران و اروپا را تحت تاثیر قرار می‌دهد وخامت اوضاع اقتصادی ایران است. این وخامت اقتصادی ایران ممکن است یک رویکرد جدیدی را در حکومت سبب شود و آن اینکه رفتارش را در صحنه دیپلماتیک و بین المللی تغییر دهد و جمهوری اسلامی سعی کند از شکاف‌هایی که در روابط بین المللی وجود دارد، بهتر از گذشته استفاده کند و حتی بازگشتن به سیاست دولت خاتمی و هاشمی گریزناپذیر است. وضعیت کنونی اقتصاد ایران دیگر آن اجازه را نمی‌دهد که دنیا را به سفید و سیاه تقسیم کنیم. طی هشت سال گذشته منافع یک جریان در داخل ایران با تقسیم بندی سیاه و سفید کاملا همسو شده بود. یعنی عامدانه، آگاهانه و عالمانه این اتفاق افتاد که در صحنه بین المللی یک غباری ایجاد کنیم و کشور‌ها را به دوست و دشمن تبدیل کنیم. در حالی که دوستان ایران مثل چین و روسیه هم منافع خود را دنبال می‌کنند.


آیا دولت روحانی می‌تواند با این جریانی که اشاره کردید مقابله کند؟


این پاسخ بر می‌گردد به اینکه ما شرایط داخل ایران را چگونه ببینیم. به نظر من شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران که منجر به ظهور آقای روحانی در سیاست داخل ایران شد، به گونه‌ای است که باعث عقب راندن جریان رادیکال خواهد شد. یعنی سیاست‌های رادیکال همه متکی به درآمدهای نفتی بوده و الان که دوران افول درآمدهای نفتی رسیده است آن سیاست‌ها هم فروکش می‌کند. در داخل، قدرت سیاسی و حاکمیت ایران هم در حال عقب نشینی هستند. به همین دلیل صدایی که از کیهان برمی خیزد دیگر پژواک سابق را ندارد یا سر و صداهایی که می‌بینید دیگر قادر نیست آن موج‌هایی که علیه آقای خاتمی ایجاد می‌کرد علیه آقای روحانی ایجاد کند. من معتقدم مجموعه اصلی حکومت به این جمع بندی رسیده است که زمان اندیشیدن به مسائل کشور فرا رسیده است و زمان آن فرا رسیده که ما بتوانیم به روش‌های بهتری اعمال حاکمیت کنیم و کشور را از لبه پرتگاه کنار بکشیم. بنابراین ضرورت تغییر در همه مناسبات و رفتار‌ها و کارکرد‌ها را جمهوری اسلامی متوجه شده است و این را در برخوردش با انتخابات سال ۹۲ دیدیم و الان هم در تعاملی می‌بینم که با آقای روحانی در حوزه سیاست داخلی صورت می‌گیرد. بخش دیگرش را هم به زودی در صحنه سیاست خارجی خواهیم دید زیرا مسئله تحریم‌ها به هیچ وجه اصل نبوده و نمی‌توانسته تعیین کننده باشد. اما از یک طرف اقتصاد ایران ضعیف شده و از طرف دیگر هم خودمان به رشد تحریم‌ها کمک کردیم. من هر بار به این موضوع فکر می‌کنم تصورم این است که عمدی در کار بوده است. مگر ممکن است که شما وابستگی اتان را به خارج چهار برابر کنید و بعد بگویید این قطعنامه‌ها کاغذه پاره است... اصلا شما باور می‌کنید که این‌ها یک سناریو نبوده است؟
با این حال به زودی شاهد بهبود روابط بین ایران و بریتانیا و بخصوص کشورهای منطقه خلیج فارس خواهیم بود. ما باید روابط خود را بهبود بخشیم. البته من مخالف وادادگی هستم و معتقدم ما با حداکثر قدرت و عزت باید در روابط خارجی خود هم در منطقه ظاهر شویم اما با اعمال یک سیاست عاقلانه‌تر که ظاهر کمتر رادیکالی داشته باشد بهتر می‌توانیم مسائل را حل کنیم. با انسجام سیاسی و اقتدار اقتصادی بهتر می‌توانیم در صحنه بین المللی حرکت و تعامل کنیم. از نظر اقتصادی به دولت آقای روحانی خیلی امیدوار هستم حتی بیشتر از دولت آقای خاتمی. زیرا دولت آقای روحانی از همین ابتدا منسجم‌تر است و شانزده سال با تجربهتر و شاید در یکسال آینده اثرات مثبت آن را ببینیم و ایران با گرفتن موضع متعادل و حفظ منافع ملی نه منافع یک جناح در داخل حکومت بتواند یک رابطه جدید را با کشورهای دیگر برقرار کند.


به عنوان آخرین سوال، ایده راه اندازی کمپین ضد تحریم که شما یکی از متولیان آن هستید از کجا شکل گرفت و تا چه حد می‌تواند در رفع یا کاهش تحریم‌ها اثر بگذارد؟
وخامت اوضاع اقتصادی- اجتماعی ایران اکنون به درجه‌ای رسیده است که اثرات تحریم را ده چندان کرده است. در این شرایط، ما باید اولا در همه عرصه‌ها و از جمله شکستن تحریم به دولت کمک کنیم تا اثرات مثبت آن را بر معیشت مردم هم ببینیم، ثانیا به دنیا نشان بدهیم ملت ایران منطق روشنی دراستفاده از حقوق هسته‌ای خود دارد و در صدد زورگویی توخالی به دنیا نیست. یقین دارم که این کمپین، چنانکه نامه ۵۵ زندانی سیاسی نشان داد، در سراسر جهان می‌تواند بازتاب گسترده داشته و در شکستن تحریم‌ها و گرفتن عنصر ((روابط عمومی)) از آمریکایی‌ها در این تحریم موثر افتد.

آزادی بیان بر آزادی زندانیان سیاسی مقدم است

Posted: 25 Aug 2013 05:06 AM PDT

نامه کیوان صمیمی به حسن روحانی
جرس: کیوان صمیمی بهبهانی، زندانی سیاسی که هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر می گذراند در نامه ای به حسن روحانی، رییس جمهوری ایران نکاتی را به وی متذکر شد. آقای صمیمی در این نامه به الویت هایی که مقدم بر تلاش برای آزادی زندانیان سیاسی است، اشاره کرده است.  

 

کیوان صمیمی از جمله مدافعان حقوق بشر است که در سال های گذشته همواره همراه شهروندان ایرانی بوده است. مدیر مسئولی نشریه نامه تا عضویت در شورای فعالان ملی- مذهبی از جمله فعالیت های او است. او همچنین عضو هیأت اجرایی شورای ملی صلح که به ابتکار شیرین عبادی تأسیس شد نیز بوده است. عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و همیاری با دانشجویان محروم از تحصیل از دیگر فعالیت های کیوان صمیمی است.

متن کامل نامه کیوان صمیمی به حسن روحانی که در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است: 


حق

جناب آقای حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور محترم


با سلام و تبریک شروع به کار دولت یازدهم


1 ـ می دانم بخشی از مردم، تحول خواهان، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان آزادی ما زندانیان سیاسی را از شما مطالبه کرده و می کنند ولی با این نامه می خواهم مخالفتم با این موضوع را اعلام کنم و بگوییم که من و برخی از زندانیان با آزاد شدن به این شکل، موافق نیستیم.


ابتدا بسیار مختصر به ذکر دو اولویتی که به نظر نگارنده، مقدم بر آزادی زندانیان است می پردازم و سپس وارد موضوع چهار سال اخیر و زندانیان سیاسی می شوم. و اما دو اولویت:


الف ـ تمرکز بر اتخاذ تدبیر و صرف وقت برای خارج کردن مردم از فشار معیشتی از طریق بهبود سریع اقتصاد بیمار کشور، مقدم بر هر کاریست. گام های این درمان از راه تشکیل کمیته های کارشناسی اقتصادی، شامل همه ی صاحبنظران میهن دوست اعم از دموکراسی خواه و محافظه کار که در دولت، دانشگاه، بخش خصوصی، کمیسیون های تخصصی مجلس و نیز خارج از کشور هستند، امکانپذیر است.


ب ـ دومین اولویت که مقدم بر آزادی زندانیان سیاسی است، ایجاد امید در مردم به تغییر در برخوردهای آمرانه ی برخی از دولتمردان و مسئولان نهادهاست. شادمانی در مردم و سپس امید و آنگاه همراهی با دولت، ایجاد نخواهد شد مگر اینکه آنان تغییر رویه ها در تعاملات روزمره ی خود با کارگزاران حکومت را به چشم و گوش ببینند و بشنوند. ابزار اجرایی این تغییر فضا، رعایت بی تبعیض و بدون تنازل قانون اساسی است، همان چیزی که آقای آیت الله خمینی در ماه های پایانی عمر گفته بودند می خواهم به این سمت بروم، ولی چه دیر.


2 ـ و اما در مورد آزادی زندانیان. به نظر من رویه ی عادلانه و قانونی در مورد زندانیان سیاسی، عقیدتی و امنیتی تجدید محاکمات علنی ولی بدون فشار مسئولان اطلاعاتی و سیاسی است. اگر قصدی برای خارج شدن از این فضای پرفشار و هتاکی ها و دروغگویی های بی حد و حصر قلیلی تندرو ـ آنان که یا منافع مالی و منصبی شان از این طریق تامین می شود و یا برای دروغگویی و هر گناه دیگری مجوز شرعی از بزرگانشان دارند، همچنانکه برای قتل های زنجیره ای داشتند ـ وجود دارد، تک تک زندانیان سیاسی و عقیدتی و به ویژه محکومین بعد از انتخابات 88 در دادگاه هایی علنی محاکمه شویم تا همگی مردم بدانند که فرآیند انتخابات و پس از آن چگونه طی شد و آیا به نظام ظلم شد و یا این ارکان نظام بودند که به مدافعان حقوق ملت ظلم کردند؟ بسیاری از ما زندانیان فقط و فقط به خاطر تلاش مسالمت آمیز برای استقرار قانون اساسی محکوم شده ایم و اگر آقایان ریگی به کفششان نبود، جلوی صدها محاکمه ی آزاد را نگرفته بودند و مسئولان امنیتی از علنی شدن اتفاقاتی که افتاده است وحشت نداشتند؛ مسئولانی که به طور غیرقانونی صدور احکام ظالمانه را به روسای دادگاه ها دیکته کردند.


چهارسال همراه با فضای رعب و وحشتی که برای مردم و منتقدین ایجاد کردند، به کمک همفکرانشان از طریق بلندگوهای مختلف هر توهین و اتهامی که خواستند نثار مدافعان آزادی و حقوق ملت کردند تا جایی که حتی بسیاری از دوستان خودشان نیز جرات اینکه جلوی این تندروی ها و تند گویی ها را بگیرند، نداشتند و آن اندک نفراتی هم که دل به دریا زدند و نصیحتی کردند و یا دست کم با فحاشی ها همراهی کردند، به القابی مانند بی بصیرت، ساکتین فتنه و امثالهم متهم شدند.


آقای روحانی، اکثریت مردم حقایق را می دانند ولی اقلیتی که ساده دلانه و خوش باورانه تحت تاثیر تبلیغات به ظاهر مذهبی افراطیون واقع شده اند، پس از محاکمات آزاد و قانونی زندانیان متوجه خواهند شد که فتنه گران واقعی کیانند و چه کسانی سال هاست بر ضد منافع ملی، آرامش مردم و امنیت ملی اقدام کرده اند. کسانی که در چهار سال گذشته نیز از فتنه دکانی ساختند و هنوز هم منتقدان به تفکرات افراطی و حق کشی های خود را با این برچسب، تهدید می کنند. با همه ی این احوال و به رغم سال ها ستم هایی که کردند، حقوقی که ضایع کردند و قلب هایی را آکنده از درد کردند ولی به نظر من هنوز هم ضرورت آشتی ملی ایجاب می کند تا ظالمان توسط ظلم شدگان، ایثارگرانه مورد عفو قرار گیرند. می توان همتی کرد تا اخلاق و بخشش، چرخه ی معیوب انتقام را متوقف کند؛ ولی هرگز ظلم های سالیان طولانی شان فراموش نخواهد شد.


در چهار سال اخیر هم تعداد زیادی از مقامات امنیتی و همکارانشان در مناصب رسانه ای، سیاسی و بعضا قضایی، ظلم هایی آشکار در حق منتقدان به فرآیند انتخابات و معترضان به سرکوب روا داشتند و مطمئن از عدم نیاز به پاسخگویی در محاکم عادلانه، فشارهای روانی، فیزیکی، حیثیتی و مالی فراوان به مخالفان خود وارد کردند. آنان در محکمه ای یکطرفه و مسابقه ای یکنفره از طریق تریبون های مختلفی که عمدتا به ناحق غصب کرده اند، هر چه از زبانشان در آمد گفتند و کسانی را که تراکم قدرت و ثروت در دست قلیلی را نقد می کردند به باد القاب بسیار زشت و وابستگی های وهم آلود خارجی گرفتند و کسی جلودارشان نبود، که سهل است؛ مراکزی بودند که بخشی از مردم مستاصل و یا جو زده را برای گرم کردن فضا و راهپیمایی های "خودجوش" بسیج می کردند. این فرماندهان سیاسی با کمک نیروهای اطلاعاتی تحت امر خود ـ که آنان نیز می باید پاسخگو باشند ـ روزها و ماه ها و سال های سختی برای مدافعان حقوق انسان ها و ارزش های انقلاب، در درون زندان ها و نیز بیرون از آن خلق کردند. طرفه آنکه این ستم ها به نام سربازان و یاران گمنام امام زمان انجام می شود، وای از ظلم به دین و باورهای مردم و صد وای از ظلم به کرامت انسانی. این که سال هاست از برگزار کردن محاکمات علنی و بدون فشار فرار کرده اند نشان دهنده ی آگاهی شان بر ظلم هایی است که روا داشته اند، پس صد وای بر آنان در روز قیامت؛ از مجازات این دنیایی شان که به خاطر فرو کاستن خشونت و ترویج صلح گذشتیم.


رئیس جمهور عزیز، اکنون حتی در صورت آزادی زندانیان سیاسی، نباید توقعی وجود داشته باشد که مظلومین، دست از نهی از منکر و امر به معروف که معنای امروزی آن انتقاد و ارائه راه حل است بشویند، عملی که هم قانون آن را وظیفه ی شهروندان دانسته و هم دین آن را از واجبات شمرده است. جالب اینجاست که محکومیت های صادر شده برای بسیاری از این زندانیان در دادگاههای حکومت "اسلامی" به خاطر انجام همین دو فریضه ی همردیف نماز و روزه است و اگر کم ترین تردیدی در این مورد وجود دارد، آماده ایم تجدید محاکمه ی قانونی شویم تا همه ی مطالب روشن شود. احکام صادر شده به معنای صدور فرمان مجموعا صدها سال زندان به خاطر انجام واجبات اسلام است، آن هم توسط حکومتی که داعیه اسلامخواهی اش گوش جهانیان را کر کرده است. همه می دانیم تا زمانی که افراطیون به دنبال اجرای سر مشق "حفظ حکومت اوجب واجبات است" بدون اعتنا به ارزش ها باشند، و انجام اینگونه دستورات بر قانون اساسی ارجحیت داشته باشد، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.


آقای دکتر، در چنین فضایی که ماموران امنیتی حکومت، حتی جلوی برگزاری برخی جلسات صرفا مذهبی را می گیرند، چه تضمینی برای امنیت جمع شدن به منظور برگزاری جلسات سیاسی وجود دارد؟ چه تضمینی برای نبود هزینه های گسترده ی انسانی، در جهت راه اندازی احزاب مستقل وجود دارد؟ .... و آنگاه دوباره زندانی کردن دلسوزان کشور و فعالان دفاع از حقوق مردم به جرم انتقاد، تشکیل انجمن، نوشتن مقاله، انجام مصاحبه، تشکیل احزاب صریح اللهجه و امثالهم. پس نخستین گام، اصلاح رویه های مخرب امنیتی و انحصار طلبانه ی نهادهای مختلف از طریق پاسخگو و تابع کردن آن هاست و به قول مولانا،


اول از انبار دفع موش کن / بعد از آن در جمع گندم کوش کن


از دیگاه نگارنده به نظر می رسد بهتر باشد ریاست محترم جمهور به جای صرف وقت و انرژی برای چانه زنی پیرامون آزادی زندانیان، به رفع موانع آزادی بیان همت گمارند و به هشدار مولا علی توجه شود که، اگر در جامعه ای امر به معروف و نهی از منکر با مانع روبرو شود، بدترین آن ها در آنجا حاکم خواهند شد. موانعی که روبروی بر قرار کردن آزادی و امنیت بیان وجود دارد را می توانید از طریق کسب پشتیبانی رایی که آورده اید و قدرت گیری واقعی، قانونی و به موقع از آن برطرف کنید زیرا مشروعیت بخش ترین، ماندگارترین، بزرگ ترین و لطیف ترین عامل تعیین کننده در مناسبات اجتماعی، قدرت مردم است. مطمئن باشید در صورت حرکت به سمت برقراری آزادی بیان و حقوق مردم، منتقدان نیز تمام سعی خود برای غلبه ی فضای صلح، و گذشت از ظلم هایی که سالیان سال بر خود و سایر مظلومان رفته است انجام خواهند داد و مردم خواهان تنفس در فضای غیر تحمیلی نیز با امید به عدم تکرار رواج یافتن تجاوز به حقوق ملت، عفو ملی را جاری خواهند کرد و قاصدان و مقصران، مورد بخشش قرار خواهند گرفت.


تنها در این صورت است که انسجام داخلی شکل می گیرد ـ نه با سخنرانی مسئولان و تشویق مردم به وحدت ـ و در نتیجه می توان در مقابل سلطه گران خارجی ایستاد و از حقوق مسلم کشور دفاع کرد. تجارب تاریخی نیز نشان می دهد استیلاگران جهانی تنها و تنها در مواجهه با انسجام ملی است که ناچار به مصالحه می شوند و نه در برابر حکومت هایی هر چند مقتدر و حتی تا دندان مسلح، ولی بدون حضور در قلب اکثریت بالایی از مردم. بنابراین حتی اگر میتوان با اتخاذ روش های مصالحه جویانه، چند صباحی فضای نامناسب فعلی در ارتباطات بین المللی را بهبود نسبی بخشید ولی بهبود اساسی مناسبات خارجی منوط به سالم سازی مناسبات داخلی است. اگر حکومتی حقوق مردم خود را پایمال کند، طبیعی است که دغدغه ای برای رعایت حقوق کشوری دیگر و مردمی دیگر نداشته باشد و در نتیجه مورد اعتماد جامعه بین الملل و کشورهای خارجی قرار نمی گیرد.


تفکری که بخواهد در داخل کشور از طریق ایجاد فضای امنیتی، دروغگویی و تحمیل نظر حکومت کند چگونه می تواند از دنیای خارج انتظار داشته باشد به راستگویی او اطمینان کنند و فرآیند اعتمادسازی را به سلامت طی کند. زیربنای تنش زدایی خارجی، تنش زدایی داخلی است و التهابات فعلی در داخل کشور زمانی پایان می گیرد که برای حصول بندهای "الف و ب" صدر این نامه یعنی بهبود وضعیت اقتصادی و تامین حقوق شهروندی، اقدامات جدی به عمل آید؛ و این اقدامی نیست جز اجرای بدون تنازل قانون اساسی. بنابراین چنانچه هدف، خارج شدن از وضعیت نابسامان کنونی و حرکت به سمت توسعه پایدار در سایه ی نظام واقعی جمهوری اسلامی برآمده از ارزش های انقلاب سال 57 مردم است، همه ی نهادهای حکومتی می بایست با دولت جدید در بازگشت به قانون اساسی همراهی کنند.


آقای حجت الاسلام والمسلمین، می دانید که اخلاق، هدف مبعوث شدن رسول خداست و ادا کردن حقوق انسان ها، عملیاتی کردن مقوله ی اخلاق است. همچنین تنها راه اطمینان از ادا شدن حقوق انسان ها، آزادی امربه معروف و نهی از منکر است. بسیاری از زندانیان سیاسی برای دفاع از حقوق مردم، سال هاست عزمشان جزم است و نگارنده نیز که چهل و هشت سال است در این راه زندان های مختلف را پذیرا شده است، این بار هم پس از آزادی دست از امر به معروف و نهی از منکر بر نخواهد داشت و بر این اعتقاد است که آزادی موقت از زندان بدون ایجاد فضای آزادی نقد، دردی را از آندسته از زندانیان سیاسی ایران ـ از هر مرام و مسلک ـ که بر عهد خود با خدا، مردم، تاریخ، هستی،... ایستاده اند دوا نخواهد کرد.


بنابراین همه ی حرف ها را در یک کلام خلاصه می کنم : "تقدم آزادی بیان بر آزادی زندانیان سیاسی" و باز هم به قول مولانا،


چونکه صد آید نود هم پیش ماست / نام احمد نام جمله انبیاست.


با تجدید احترام، کیوان صمیمی
زندان رجایی شهر
92/ 6/4