جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


انتقال عضو ستاد انتخاباتی عارف و روحانی به بند عمومی

Posted: 29 Aug 2013 08:49 AM PDT

پژمان ظفرمند مورد ضرب و شتم قرار گرفته است
جرس: پژمان ظفرمند پس از انتقال به بند عمومی زندان اوین به اعتصاب غذای خود پایان داد. 

به گزارش کلمه، پژمان ظفرمند، زندانی سیاسی محبوس در بند ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین، پس از دو ماه و نیم انفرادی، روز گذشته به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده و به اعتصاب غذای خود پس از ۴۸ روز پایان داده است.

بر اساس این گزارش، این فعال مدنی تمام مدت بازداشت را در انفرادی بوده و به شدت لاغر و ضعیف شده است. وی در این مدت بارها مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

ضرب و شتم یک عضو ستاد انتخاباتی یادآور رفتار ماموران قضایی و امنیتی در انتخابات گذشته و نشانگر تداوم رفتارهای خودسر و غیرقانونی برخی ماموران بوده که انتظار می رود مسئولان برای ممانعت از ادامه ی آن هر چه زودتر وضعیت را پیگیری کرده و نسبت به ریشه کنی و توقف این روند اقدام کنند.

چند روز بعد از انتخابات ۹۲، نیمه شب، ماموران امنیتی به شکستن درب ورودی منزل، پژمان ظفرمند را بازداشت و به همراه خود می‌برند. چند روز اول هیچ کس از وضعیت وی خبر نداشت که پس از تماس او از زندان اوین خانواده از بازداشت او مطلع می‌شوند.

پژمان ظفرمند در طول تبلیغات انتخاباتی در ستاد دکتر عارف در شرق تهران فعالیت می‌کرد که پس از انصراف عارف در ستاد روحانی فعال بود. وی پیش از این نیز در سرای اهل قلم بازداشت شده بود که پس از یک ماه بازداشت آزاد و در شعبه صلواتی به پنج سال حبس محکوم شد. 

مسعود لدنی عضو شورای فعالان ملی- مذهبی به زندان بازگشت

Posted: 29 Aug 2013 08:49 AM PDT

جرس: مسعود لدنی، عضو شورای فعالان ملی- مذهبی به علت عدم تمدید مرخصی اش به زندان کارون اهواز بازگشت. 

به گزارش سایت ملی-مذهبی عدم تمدید مرخصی وی در شرایطی صورت گرفته که او بنا به نظر پزشکان باید در خارج از زندان به مداوای خود بپردازد.
مسعود لدنی ده روز پیش به مرخصی آمد که در نهایت یک بار مرخصی وی تمدید شد اما مسئولان زندان از تمدید دوباره این مرخصی خودداری کردند.
این در حالی است که وضعیت نامناسب زندان کارون اهواز برای سلامتی وی مضر است.
لدنی در دهه شصت نیز به جرم پیروی از خط شریعتی طعم زندان را چشیده و از معلمی محروم شده و در سال های گذشته در خوزستان همراه با فعالان ملی-مذهبی فعالیت کرده است.
وی از دی ماه سال گذشته در زندان کارون اهواز به منظور اجرای دو سال حبس تعزیری خود دوران حبسش را می گذراند.
مدتی پیش همسر وی پروین کهزادی از وضعیت وخیم زندانیان کارون اهواز و فقدان امکانات اولیه و اوضاع نامساعد جسمانی همسرش و عدم رسیدگی مسئولان گلایه کرده بود.
وی قبل از انتخابات در نامه ای مشترک با ضیا نبوی دیگر زندانی سیاسی کارون اهواز از حسن روحانی حمایت کرده بود.
لدنی هنگام مرخصی نیز بر ضرورت حمایت از حسن وحانی تاکید کرده و ابراز امیداواری کرده که منافع ملی ایران در سایه بازگشت عقلانیت در امور تامین شود. 

کامرون: نمی‌خواهیم وارد جنگ دیگری در خاورمیانه شویم

Posted: 29 Aug 2013 08:01 AM PDT

جرس: نمایندگان پارلمان بریتانیا در حال بحث درباره مداخله نظامی در سوریه هستند. 

به گزارش بی بی سی، دولت بریتانیا برای مداخله نظامی در سوریه به حمایت پارلمان نیاز دارد.
در ابتدای این جلسه، دیوید کامرون صحبت کرد و گفت پیش نویس قطعنامه ای که بریتانیا مطرح کرده، جانب طرفین درگیر در سوریه را نمی‌گیرد و به معنی اشغال خاک آن کشور و تغییر رژیم در سوریه نیست. او گفت این قطعنامه به استفاده گسترده از تسلیحات شیمیایی و واکنش بریتانیا به یک جنایت جنگی مربوط می شود.
دیوید کامرون تاکید کرد که بریتانیا تنها می‌خواهد مانع از استفاده مجدد تسلیحات شیمیایی شود.
آقای کامرون گفت که نمی‌خواهد بریتانیا وارد جنگ دیگری در خاورمیانه شود و خواهان اقدامی مشخص برای محدود کردن استفاده تسلیحات شیمیایی است.
آقای کامرون گفت وضعیت فعلی سوریه را نمی توان با وضعیت عراق قبل از جنگ که نگرانی از تسلیحات شیمیایی باعث اقدام نظامی در آن کشور شد، مقایسه کرد.
وی گفت شواهد روشنی در مورد استفاده از سلاح‌های شیمیایی در دمشق وجود دارد و اجماع بین‌المللی بیشتری در مورد ضرورت واکنش به این قضیه موجود است.
نخست وزیر بریتانیا افزود قبول دارد موافقت شورای امنیت سازمان ملل برای اقدام نظامی در سوریه ضروری است، اما در عین حال این موافقت، تنها مبنای قانونی و مشروعیت بخش در اقدام نظامی نیست.
وی گفت هر گونه اقدامی باید توسط کشورهایی انجام شود که دارای توان بازدارندگی و ممانعت استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه باشند و به نفع بریتانیاست که تابوی بین‌المللی استفاده از این سلاح ها را حفظ کند.
اد میلیبند، رهبر حزب کارگر، حزب مخالف دولت، در جلسه امروز مجلس عوام گفت که همه نمایندگان در خصوص محکوم کردن استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه متحد هستند. او گفت که حزب کارگر گزینه مداخله نظامی در سوریه را منتفی نمی‌داند اما باید با "چشمان باز" به پیامدهای آن نگریست.
اد میلیبند، رهبر حزب کارگر بریتانیا، قبلا هم گفته بود که باید به بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل وقت داد تا تحقیقاتشان را کامل کنند.
جک استرا، نماینده حزب کارگر در مجلس عوام در جلسه امروز پارلمان از آقای کامرون خواست که جزئیات بیشتری در خصوص دخالت نظامی احتمالی بریتانیا در سوریه ارائه کند.
آقای کامرون در پاسخ گفت که "عاقلانه" نیست اهداف مورد حمله در سوریه را اعلام کند، اما به گفته او این حمله "کاملا ساده و سر راست" خواهد بود.
پیشتر، دولت بریتانیا خلاصه نظر مشاور حقوقی دولت این کشور در مورد حمله نظامی به سوریه را منتشر کرده است.
در این متن آمده است موضع دولت بریتانیا در مورد مشروعیت هر گونه اقدام نظامی در سوریه تصریح می‌کند که اگر اقدامات لازم در این زمینه در شورای امنیت با موانعی مواجه شود، بریتانیا همچنان مجاز است طبق اصول مداخله انسان‌دوستانه دست به تدابیر استثنایی بزند که مداخله هدفمند نظامی برای از بین بردن رنج مردم سوریه از جمله این تدابیر است.
دولت بریتانیا همچنین متن مشاوره ای را که از کمیته مشترک اطلاعاتی این کشور در مورد شواهد مربوط به حمله شیمیایی در دمشق دریافت کرده، منتشر کرده است.
دولت بریتانیا گفته است نظر این کمیته آن است که هفته گذشته در دمشق حمله‌ای با سلاح شیمیایی رخ داده و احتمال زیادی هست که حکومت سوریه عامل آن بوده باشد.
در این متن آمده است اطلاعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد حکومت سوریه در این مورد مقصر است و هیچیک از گروه‌های مخالف توانایی انجام حمله شیمیایی در چنین مقیاسی را ندارد.
از سوی دیگر، بان ‌کی‌مون، دبیر کل سازمان ملل متحد گفته است بازرسان این سازمان که به سوریه رفته‌اند، روز جمعه به کار خود پایان خواهند داد و بامداد شنبه این کشور را ترک می‌کنند.
آقای بان در سفر به اتریش گفت بازرسان هنگام بازگشت، گزارش خود را به او می‌دهند. وی گفت روز چهارشنبه با باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا در این مورد که چگونه می‌توان به تحقیقات سازمان ملل در این مورد سرعت داد، صحبت کرده است.
امروز، پنج‌شنبه، (۲۹ اوت، ۷ شهریور) سومین روز از کار بازرسان سازمان ملل در سوریه است.
در همین حال بشار اسد، رییس جمهور سوریه گفته است هر گونه حمله نظامی به کشورش را پاسخ می دهد.
با این حال به نظر می‌‎رسد احتمال دخالت نظامی فوری غرب در سوریه، کمی فروکش کرده و رایزنی‌‌های سیاسی در آمریکا و بریتانیا برای گرفتن تصمیم نهایی ادامه دارد.
کشورهای منطقه هم درباره حمله احتمالی به سوریه واکنش‌های متفاوتی نشان داده‌اند. ترکیه گفته است استفاده از سلاح شیمیایی نباید بدون پاسخ گذاشته شود اما ایران می گوید هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه برای منطقه فاجعه‌بار خواهد بود.
وزارت خارجه مصر نیز گفته است که کشورش در حمله به سوریه شرکت نخواهد کرد و مخالف حمله به این کشور است.

 

بازسازی اطلاعات موازی

Posted: 29 Aug 2013 07:06 AM PDT

توسط نیروهای افراطی سپاه و وزرات اطلاعات صورت می‌گیرد
جرس: همزمان با استقرار دولت جدید و انتخاب علوی به عنوان وزیر اطلاعات، گزارش‌های رسیده حاکی است، سیستم اطلاعاتی موازی که در دروه اصلاحات در اطلاعات سپاه شکل گرفته بود بار دیگر در حال بازسازی است 

به گزارش ندای سبز آزادی، با تشکیل دولت یازدهم، روند اخراج نیروهای تندروی اطلاعاتی و محفلی از وزارت اطلاعات آغاز شده است. اما گفته می‌شود که این نیرو‌ها در حال سازمان یابی در نهاد اطلاعات موازی هستند.

شواهد حکایت از آن دارد که حسن طائب که در سال ۱۳۷۵ از وزارت اطلاعات اخراج شد و مسئولیت اطلاعات موازی در دوران اصلاحات را برعهده گرفت، بار دیگر به عنوان فرمانده اطلاعات موازی جدید انتخاب شده است.

گفته می‌شود تیم اطلاعات موازی نیز ترکیبی از نیروهای افراطی سپاه و وزرات اطلاعات است که از میان آنان می‌توان به حمیدرضا مقدم فر با اسم مستعار حاج حمید ناصری، بازجوی پرونده نظرسنجی در اطلاعات موازی در سال ۱۳۸۰ ومعاون وی قلی‌زاده که هم اکنون تحت پوشش مدیرعامل خبرگزاری تسنیم فعالیت می‌کند، رضا سراج بازجوی پرونده ملی مذهبی‌ها وتحکیم وحدت از سال ۱۳۷۹، ناصر قره باغ بازجوی حوادث ۱۳۸۸، حسن محقق فرمانده قرار‌گاه ثارله در سال ۱۳۸۸ که سرکوب‌ها را برعهده داشته است اشاره کرد.

عبداله ضیغمی مشهور به سردار مشفق برای بخش عملیات اطلاعات موازی، مجیدی عنصرهماهنگ کننده و رییس دفتر طائب، اشتری از عوامل اطلاعات موازی و فرمانده پلیس امینت که مسئول پرونده سازی برای نیروهای سطح دوم وسوم اصلاح طلب بوده است، وحید نبی اله از عوامل ترورهای خارج از کشور که هم اکنون بخش پرونده سازی اخلاقی را برعهده دارد، محسنی، اخراجی حفاظت اطلاعات سپاه که مسئولیت عملیات ربایش سوژه‌های اطلاعاتی را انجام می‌دهند نیز بخش دیگری از سازمان اطلاعات موازی‌اند.

براساس گزارش‌ها، با توجه به اختلافات داخلی میان عزیز جعفری فرمانده کل سپاه و طائب درباره تشکیل اطلاعات موازی و قطع بودجه این نوع فعالیتهای موازی، سردار آبرومند از طریق برخی فعالیتهای اقتصادی نظیر فروش نفت و خرید و فروش دلار بودجه اطلاعات موازی را تامین خواهد کرد. همچنین فردی به نام سبزی مسئولیت تحویل گرفتن دلار به قیمت دولتی و فروش آن به قیمت آزاد را بر عهده دارد.

این گزارش حاکی است، نبوی رابط حقوقی اطلاعات موزای با دستگاه قضایی با نام واقعی مسعود شرفا، صمدی رابط اطلاعات موازی با بیت رهبری، وبیگی رابط اطلاعات موازی با سپاه تهران هستند.

گفته می‌شود با توجه به درگیری‌های اطلاعات سپاه با جریان احمدی‌نژاد در موضوع رمالی وجن گیری، فردی به نام رییسی واحدی به نام نجوم در اطلاعات موازی تشکیل داده و با استفاده از تعدادی از روحانیون در قم اقدام به کار اطلاعاتی از طریق دعانویسی و رمالی می‌کند. 

وزیر ارشاد: امیدوارم ادامه دهنده راه آقای خاتمی باشم

Posted: 29 Aug 2013 07:06 AM PDT

در افتتاح استودیو موزه موسیقی
جرس: استودیو موزه موسیقی عصر چهارشنبه، ششم شهریور با حضور علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از بزرگان حوزه موسیقی افتتاح شد. 

به گزارش ایلنا، علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این مراسم ضمن تشکر از کمک‌های احمد مسجد جامعی برای راه‌اندازی این محل اظهار کرد: آقای مسجدجامعی قبل و بعداز تشکیل دولت یازدهم کمک‌های فوق‌العاده‌ای به ما کردند که امیدوارم با این کمک‌ها ادامه دهنده راهی باشیم که در ابتدا با آقای خاتمی شروع شد. امیدواریم بتوانیم در وزارت ارشاد ادامه دهنده راهی باشیم که سیدمحمد خاتمی آغاز کرد و پس از ایشان هم آقای مسجدجامعی دنباله رو این مسیر بود.
 

اتحادیهٔ کارگران فولاد آمریکا خواستار آزادی فعالان کارگری شد

Posted: 29 Aug 2013 07:06 AM PDT

در نامه ای به مقام های ایرانی
جرس: اتحادیهٔ کارگران فولاد آمریکا در نامه ای به رئیس جمهوری ایران، رئیس قوه قضاییه و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی آزادی تمامی فعالان کارگری در ایران شد. 

به گزارش جرس، این نامه برای اطلاع به سندیکای کارگران فلز کا رمکانیک نیز فرستاده شده است. این نامه در پی انتشار نامه «سندیکای کارگران فلزکار مکانیک» و «هیأت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیینات» ارسال شده است. «سندیکای کارگران فلزکار مکانیک» و «هیأت بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیینات» در نامه خود از سندیکاهای کارگری درخواست یاری کرده بودند. متن نامه اتحادیهٔ کارگران فولاد آمریکا به شرح زیر است:

دکتر حسن روحانی، ریاست جمهوری اسلامی ایران

آقای صادق لاریجانی، رییس قوهٔ قضائیه

دکتر علی ربیعی، وزیر کار

آقایان،

این نامه را هم به‌عنوان یک سندیکالیست و هم به‌عنوان یک استاد دانشگاه برای شما می‌نویسم تا نگرانی شدید خود را در مورد رهبران سندیکایی که اکنون در زندان‌های ایران به‌سر می‌برند اعلام کنم. به‌طور مشخص، مایلم در مورد زندگی و سلامتی محمد جراحی، کارگر نقاش و عضو سندیکای کارگران نقاش و تزئینات تهران، که به‌دلیل ابتلا به سرطان تیروئید و نبود مراقبت پزشکی در خطر مرگ قرار دارد، ابراز نگرانی نمایم. همچنین، در مورد وضعیت رضا شهابی، رانندهٔ اتوبوس و عضو هیأت مدیرهٔ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران، که در نتیجهٔ نبود مراقبت‌های پزشکی پس از عمل جراحی در وضعیت خطرناکی قرار دارد، ابراز نگرانی شدید می‌کنم. بالاخره،همچنین به‌شدت در مورد دستگیری بهنام ابراهیم‌زاده، فعال سندیکایی و حقوق کودکان، که به‌دلیل دفاع از حقوق کارگران و کودکان کار و خیابان به‌طور غیرعادلانه به‌زندان محکوم شده است، نگرانم. خانوادهٔ آقای ابراهیم‌زاده، از جمله فرزند او که به سرطان خون مبتلا شده است، در معرض فشار مالی شدید و در مرز گرسنگی قرار دارند.

من از طریق این نامه از شما می‌خواهم که همهٔ این افراد را بی‌درنگ از زندان آزاد کنید، همهٔ اتهامات علیه آنان را لغو نمایید، و در عین حال سلامتی و تندرستی آنان را تضمین کنید.

این نامه را با گفتن این مسأله به‌پایان می‌برم که با دخالت‌های کشورمان در امور ایران مخالفم، و هیچ‌یک از برنامه‌های دخالت‌جویانهٔ ایالات متحده علیه ایران مورد تأیید من نیست. در واقع، من همواره با چنین دخالت‌جویی‌هایی مخالفت کرده‌ام. در عین حال، آرزو دارم که در قلب خود جایی برای برخورد صحیح با این سندیکالیست‌ها و خانواده‌های آنان بیابید.

با احترامات متقابل

دانیل م. کووالیک

معاون ارشد مشاور کل حقوقی

اتحادیهٔ کارگران فولاد آمریکا ۵ شهریور ۱۳۹۲

شیرین عبادی؛ مخالفان تحریم باید  دو طرف را خطاب قرار دهند

Posted: 29 Aug 2013 06:06 AM PDT

مژگان مدرس علوم
جرس: در مخالفت با تحریم ها باید هر دو کشور آمریکا و ایران را مورد خطاب داد. شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ راه برون رفت از بحران را رفع تحریم‌ها و اتخاذ تصمیمی درست در زمینه سیاست خارجی و همچنین سیاست‌های انرژی هسته‌ای دولت ایران می‌داند. 

 

 شیرین عبادی در گفتگو با «جرس» با تاکید بر گسترش فقر و ازدیاد فاصله طبقاتی ناشی از تحریم‌ها گفت: «تحریم‌های اقتصادی باعث گسترش فقر در ایران شده است و به دلیل فساد دستگاه اداری، عده‌ای از افرادی که به قدرت سیاسی نزدیک هستند با سوء استفاده از رانت‌ها، توانسته‌اند پول هنگفتی فراهم آورند. در حقیقت، تحریم اقتصادی باعث ازدیاد فاصله طبقاتی نیز شده است و تحت هیچ شرایطی این تحریم به نفع ملی ایران نیست. به همین دلیل عده‌ای از زندانیان سیاسی مخالفت خود را با این تحریم اعلام کردند و عده دیگری نیز در حمایت از این زندانیان سیاسی با صدور بیانیه‌ای علیه تحریم‌های اقتصادی صحبت کردند. اما در اینجا باید به چند نکته اشاره کرد که آیا مخالفت شهروندان با تحریم اقتصادی کفایت می‌کند؟ یعنی به صرف اینکه تعدادی از شهروندان با تحریم‌ها مخالف باشند این امر باعث خواهد شد تحریم برداشته شود؟ پاسخ مسلما منفی است، زیرا تحریم‌ها به وسیله کشورهای آمریکا برقرار شده که موافقت و مخالفت شهروندان ایرانی تاثیری در تصمیم گذاری‌های آن‌ها نخواهد داشت.»


وی در ادامه با تاکید بر ضرورت شناخت ریشه‌های اعمال تحریم‌ها افزود: «برای آنکه بتوان تحریم را از بین برد و مردم را از این فشار شدید اقتصادی نجات داد، باید ابتدا به ریشه‌ها بپردازیم. اینکه چه امری باعث اعمال این تحریم‌ها شده است و ضمن مخالفت با این تحریم به آن عوامل پرداخته شود. این مسئله به نادیده گرفتن قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد که حکایت از توقف غنی سازی در ایران دارند مربوط است. فراموش نکنیم در سال ۲۰۰۳ زمانی که آقای خاتمی رئیس جمهور بود، ایران غنی سازی را داوطلبانه معلق کردند. علت این کار هم این بود که حکومت وقت، امروز را پیش بینی می‌کرد و می‌دانست اصرار بر ادامه غنی سازی کار را به اینجا خواهد کشاند. به همین دلیل حکومت ایران بصورت یک جانبه و داوطلبانه غنی سازی را معلق کرد و جلوی تحریم‌ها را گرفت. اکنون نیز باید از نظر منافع ملی به این مسئله پرداخته شود که آیا غنی سازی اورانیوم و ادامه سیاست انرژی هسته‌ای حکومت به نفع ملی هست یا خیر؟ در این ارتباط دولت ایران همواره مدعی است که قصد استفاده صلح آمیز از انرژی هسته‌ای را دارد و در این ارتباط پس از سال‌ها صرف هزینه بسیار بالا نیروگاه هسته‌ای بوشهر شروع بکار کرده و طبق آخرین اخبار منتشره از سوی دولت در آینده‌ای بسیار نزدیک نیرو‌گاه بوشهر تحویل دولت ایران داده خواهد شد.»


این مدافع حقوق بشر با اشاره بر خطرات زیست محیطی انرژی هسته‌ای تصریح کرد: «از دید منافع ملی بایستی بررسی کرد که آیا نیروگاه بوشهر که راه اندازی آن مستلزم ادامه غنی سازی اورانیوم است به صرفه ملی است یا خیر؟ سالهاست که طرفداران محیط زیست با نیروگاههای هسته‌ای مخالفت کرده‌اند زیرا آن را انرژی سالم برای زیست محیطی نمی‌دانند و به ویژه بعد از فاجعه فوکوشیما این نظریه به اثبات رسید. از همین رو یک جنبش بین المللی علیه نیروگاههای هسته‌ای در جهان شکل گرفت و در اثر فشار این جنبش است که برخی از کشورهایی که از نیروگاههای هسته‌ای قبلا استفاده می‌کرده‌اند، نیروگاههای خود را به تدریج تعطیل می‌کنند. از جمله آلمان متعهد شده است که در ظرف چند سال آینده نیروگاههای هسته‌ای خود را ببندد. همچنین ایتالیا در زمینه تعطیلی مراکز هسته‌ای پیشرفتهایی داشته است. در چنین شرایطی متاسفانه حکومت ایران تازه شروع به استفاده از انرژی هسته‌ای کرده است. من با نیروگاه هسته‌ای از نظر زیست محیطی مخالف هستم، زیرا ایران برروی خط زلزله است و امکان فاجعه فوکوشیما در مورد ایران می‌رود. چنانکه در چند ماه گذشته زلزله شدیدی در جنوب ایران رخ داد که خوشبختانه در آن زمان راکتورهای نیروگاه خاموش بودند و صدمه‌ای به نیروگاه وارد نشد. اما امکان دارد بار آینده خسارت هنگفتی متوجه مردم و ساکنین آن مناطق شود.

از سوی دیگر، دفع زباله‌های اتمی باعث خواهد شد که منطقه وسیعی از محل دفع زباله‌ها از حیز انتفاع بیفتد و قابل استفاده نباشد. احتمال آلودگی آبهای ساحلی بسیار زیاد است و از همه مهم‌تر ایران دارای نفت فراوان و همچنین دومین ذخیره نفت جهان را دارد. در ایران آفتاب شدیدی است که با استفاده از نیروگاههای خورشیدی که بسیار سالم‌تر است می‌توانیم منافع ملی را بهتر حفاظت کنیم ضمن اینکه محیط زیست را آلوده نکنیم. بنابراین اصرار حکومت بر ادامه غنی سازی اورانیوم و به ویژه آنکه ذخایر اورانیوم ایران بسیار کم است و ظرف چند سال آینده به پایان خواهد رسید و ایران برای تهیه اورانیوم نیازمند سایر کشور‌ها است. همه این عوامل دست به دست هم داده تا بر این اعتقاد باشیم که سیاست هسته‌ای حکومت درست نبوده و می‌بایستی تغییر روش دهد. تغییر روش باعث خواهد شد که تحریم‌های اقتصادی از بین بروند. بدین ترتیب، به جای آنکه فقط دولت آمریکا را طرف خطاب قرار دهیم و بگوییم که با تحریم‌ها مخالف هستیم بایستی در درجه اول حکومت ایران را مورد خطاب قرار دهیم و بگوییم که در سیاست انرژی هسته‌ای می‌بایستی تجدیدنظر کند و منافع ملی را در نظر بگیرد. در ضمن خطاب به اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا اعلام کنیم که تحریم اقتصادی در حقیقت جنایتی در حق مردم بی‌گناه ایران است که تاثیری در سیاست خارجی ندارند زیرا می‌دانیم که سیاست خارجی در ایران به ویژه در زمینه انرژی هسته‌ای در ایران بدون در نظر گرفتن عقاید مردم و منافع ملی پی ریزی شده است. از این رو هر دو کشور ایران و آمریکا باید مورد خطاب قرار بگیرند تا به نتیجه منطقی برسد.»


وی در مورد راه اندازی جنبش ضد تحریم نیز بیان کرد: «جنبش ضد تحریم می‌بایستی سمت و سوی خود را تصحیح کند یعنی همزمان که به دولت آمریکا می‌گوید ما با تحریم مخالف هستیم، به دولت ایران هم بگوید که سیاست‌های غلط خود را تصحیح کند. ما نیازی به نیروگاه اتمی نداریم و این مخالف منافع ملی ماست و بایستی با تصحیح روش‌های سیاسی ایران را از این فلاکت اقتصادی بیرون کشید.»


این حقوقدان برجسته در پایان با اشاره به تجربه «شورای ملی صلح» که از متولیان آن بود خاطرنشان کرد: «در زمان جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در چندین نوبت به دلیل سیاست خارجی ایران و سیاست‌های انرژی هسته‌ای ایران، احتمال حمله نظامی به ایران بود. به ابتکار کانون مدافعان حقوق بشر که افتخار عضویت و ریاست آن را بر عهده داشته و دارم،» شورای ملی صلح «در سال ۱۳۸۶ پی ریزی شد. در این شورا ۸۵ نفر از گروه‌ها و اقوام گوناگون و مذاهب مختلفی که در ایران زندگی می‌کنند و همچنین طبقات مختلف اجتماع دعوت به عمل آمد. این افراد توسط کانون مدافعان حقوق بشر انتخاب شدند و همه از وجاهت ملی برخوردار بودند که می‌توان از دکتر پیمان، شادروان سحابی، عمویی، جعفر پناهی، معتمد آریا و همچنین نمایندگانی از کرد‌ها، بلوچ‌ها، ترک‌ها و خوزستانی‌ها در آن یاد کرد. در شورای ملی صلح نماینده کارگران در کنار نماینده دانشجویان، اهل قلم و اقتصاددانان معروف نشستند و شورای ملی صلح را پی ریزی کردند.

شورای ملی صلح، برای پیشبرد اهدافش در درجه اول صلح را تعریف کرد و به تعریف این شورا، صلح تنها نبود جنگ نبود، بلکه صلح عبارت است از مجموعه شرایطی که انسان بتواند آزادانه با حفظ کرامت انسانی خود زندگی کند و هر چیزی که کرامت انسانی را صدمه بزند از جمله فقر اقتصادی و سانسور معنای درست صلح که آرامش باشد را از بین می‌برد. برای برقراری شرایط صلح در ایران، شورای ملی صلح یک هئیت اجرایی مرکب از یازده نفر انتخاب کرد که از آن افراد می‌توان به آقایان عیسی سحرخیز و کیوان صمیمی اشاره کرد و سخنگوی شورا هم خانم نرگس محمدی هستند و هدف هئیت اجرایی پیدا کردن راهکارهایی برای برون رفت از بن بست سیاسی و اقتصادی ایران بود. اما متاسفانه شورای ملی صلح و هئیت اجرایی آن بیش از چند ماه نتوانست بکار خود ادامه دهد و مورد یورش مامورین امنیتی که تصور می‌کردند تنها خود حق دارند در ایران زندگی کنند، در مورد سرنوشت کشور تصمیم بگیرند و سایر شهروندان می‌بایست چشم و گوش بسته اطاعت کنند قرار گرفت. این طرز تفکر باعث شد که شورای ملی صلح به دنبال تعطیل کانون مدافعان حقوق بشر و پلمپ آن تعطیل شود و بعد از سال ۲۰۰۹ تعداد زیادی از اعضای شورای ملی صلح تحت تعقیب کیفری قرار گرفتند که متاسفانه تعداد زیادی از آن‌ها الان در زندان بسر می‌برند.»

هفت پرده: از شمقدری که با قهر رفت، تا مزایده خانه مشروطه

Posted: 29 Aug 2013 05:42 AM PDT

سعید زندگانی
جرس – در پرده اول به آئین آشنائی وزیر ارشاد با هنرمندان درتالار وحدت می‌رویم که شمقدری درآنجائی برای نشستن نیافت و قهر کرد ورفت؛ پرده دوم گزارشی است از گزینش رئیس جدید سازمان سینمائی و معاون هنری وزیر ارشاد و امیدی که هنرمندان به این گزینش‌ها بسته‌اند؛ ورود مردان کارکشته نجفی به سازمان میراث فرهنگی گزارش پرده سوم است؛ ثبت نام «عبدالقادرمراغی» را درفهرست مشاهیر یونسکو، در پرده چهارم می‌خوانید؛ در پرده پنجم خبر پیوستن گلشیفته فراهانی به پروژه سینمائی «گلاب» در اردن را پیگیری می‌کنیم؛ برداشتن کتیبه‌های اشعار فارسی نظامی از آرامگاه او، موضوع پرده ششم است؛ و پرده آخر گزارشی است از مزایده خانه‌ای که فرمان مشروطیت در آن نوشته شده بود!  

 !
شمقدری سرپا ماند، قهر کرد، رفت که رفت


به این عکس دقت کنید، شادی آفرین است و درعین حال بسیار عبرت آموز! پنجشنبه ۳۱ شهریور که علی جنتی وزیرجدید فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالاروحدت وعده دیدار با هنرمندان را داشت، چهره‌های بسیاری که در دولت احمدی‌نژاد در هیچ مراسم دولتی و حکومتی دیده نمی‌شدند، اینجا حاضر بودند؛ ازجمله آواز خوان برجسته کشورمان شهرام ناظری ونوازنده ارجمند تار استاد فرهنگ شریف که در سمت راست وزیر نشسته بودند. این بخش شادمانه این عکس است؛ اما بخش عبرت آموز درآن سوی تصویر رقم می‌خورد: جواد شمقدری که آن هنگام هنوز رئیس سازمان سینمائی بود، سرپا ایستاده است تا کسی بلند شود و جائی در ردیف اول به او بدهد. اما این اتفاق نمی‌افتد وکسی اعتنا نمی‌کند تاجائیکه پس از ده دقیقه سرپا ماندن، رئیس جنجالی سینما دردولت احمدی‌نژاد مجبور می‌شود به حالت قهر سالن را ترک کند و برود و بیرون سالن دررویاروئی با خبرنگاران کنجکاو بگوید که این ده دقیقه را هم به احترام تلاوت قرآن و سرود ملی ایستاد و چون جا نبوده سالن را ترک کرده است.


دقایقی پس از رفتن شمقدری، محمد بهشتی رئیس سازمان میراث فرهنگی در دولت خاتمی و داوود رشیدی بازیگر کهنه کار و نامدار تئا‌تر و سینمای ایران وارد سالن شدند. علی مرادخانی و حمید شاه آبادی معاونین کنونی و پیشین هنری در وزارت ارشاد، بلند شدند و به احترام جای خود را به این دو دادند و خود به ردیف دوم رفتند، ردیفی که شمقدری دوست نداشت آنجا بنشیند؛ یا ردیف اول یا بیرون! محمد حسینی وزیر ارشاد پیشین عاقل‌تر از شمقدری بود که اصلا به این مراسم نیامد تا مورد بی‌توجهی واقع نشود. شاید هم شمقدری پس از ترک سالن به رئیسش زنگ زده و گفته نیا که هوا پس است؟ رئیس سابق سازمان سینمائی که اهالی سینما را در این سال‌ها خون به جگر کرده و خانه سینما را هم منحل اعلام کرده بود، مانند احمدی‌نژاد چنان از کارهای خود راضی است که چندروز پیش نامه‌ای به وزیر جدید نوشت و درشرح کارهای خود از «دریافت جایزه اسکار برای سینمای ایران» در دوره مدیریت خود یاد کرد؛ اما ننوشت که فیلم «جدائی نادر از سیمین» اصغر فرهادی که اولین اسکار سینمای ایران را گرفت،‌‌ همان فیلمی است که شمقدری در میانه راه مجوز ساخت آنرا باطل کرد و فرهادی توانست پس از دوندگی‌های بسیار شاهکار سینمائی خود را بسازد!


در هرحال، پنجشنبه گذشته اولین دیدارعلی جنتی وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی با هنرمندان و اهالی فرهنگ و هنر در تالار وحدت برگزار شد. در این مراسم برای اولین بار و پس از گذشت چند سال، هنرمندان عرصه‌های مختلف سینما، تئا‌تر، هنرهای تجسمی و موسیقی در کنار یکدیگر حضور داشتند بگونه‌ای که علاوه بر تالار اصلی، بالکنهای تالار وحدت نیز از جمعیت پربود و بسیاری که جائی برای نشستن و ایستادن پیدا نکرده بودند، بیرون سالن و درسرسرای تالار ایستاده و گفت‌و‌گو می‌کردند. نامدارانی چون فرهاد فخرالدینی، فرهنگ شریف، شهرام ناظری، داودرشیدی، سید محمد بهشتی، عبدالحسین مختاباد، احمد مسجد جامعی، حسین خواجه امیری (ایرج)، احسان خواجه امیری، امین تارخ، حسین زند باف، سید جمال ساداتیان، بهروز بقایی، محمد گلریز، ایرج راد، بیژن میر باقری، نظام الدین کیایی، محمود گبرلو، محمد می‌رزمانی، منیژه حکمت، فرشته طائرپور، داریوش فرهنگ، همایون اسعدیان، غلامرضا موسوی، حبیب رضایی، هاشم میرزاخانی، احمد امینی، فرهاد توحیدی، محمدمهدی عسگرپور، مجید انتظامی، کامبیز درم بخش، بهزاد فراهانی، فریدون جیرانی، حبیب اسماعیلی، امیر اثباتی، حسین عرفانی، احمد می‌رعلایی، کیوان کثیریان، هاشم میرزاخانی، وحید موساییان، محمدعلی بهمنی، سهیل محمودی، ساعد باقری، داوود گنجه‌ای، داریوش بابائیان، ماهایا پطروسیان و فریدون شهبازیان را در کنار چند صد چهره آشنای دیگر می‌شد در این همایش دید!


آخرین خبر هم اینکه وزیر ارشاد اعلام کرد که قرار نیست سینماگران دو نهاد با عنوان خانه سینما داشته باشند. جنتی که چهارشنبه در حاشیه گشایش استودیوی ضبط موزه موسیقی با خبرنگاران سخن می‌گفت، اظهار داشت: «صحبت‌هایی با گروه‌های مختلف پیرامون خانه سینما داشتیم و من همه آن‌ها را به همراهی، ‌ انسجام و حل اختلاف سلیقه دعوت کردم. آن‌ها باید دریک مرکز یعنی «خانه سینما» که هم‌اکنون تعطیل شده، ‌ جمع شوند؛ چراکه این خانه پایگاهی برای همه آن‌ها محسوب می‌شود. در عین حال، من این مسئله را دور از ذهن ندانستم که ممکن است این دوستان به توافق نرسند، اما این موضوع به این معنا نیست که قرار است دو خانه سینما داشته باشیم.»


مدیران جدید و امید برگشت آرامش به سینما و هنر


سه روز پس از همایش تالار وحدت بود که جواد شمقدری رسما جای خود را در سازمان سینمائی به حجت ایوبی داد و علی مرادخانی هم در معاونت هنری بجای حمید شاه آبادی قرار گرفت، اگرچه علی جنتی درحکم جداگانه‌ای شاه آبادی را بعنوان مشاور هنری خود برگزید. هنوز معاون فرهنگی وزیر که اهالی کتاب ازشاعر ونویسنده وناشر منتظر او هستند معرفی نشده، اما گزینش دو مدیر هنری و سینمائی بارقه امیدی در دل دست اندرکاران ایجاد کرده است. شهرام ناظری گزینش مرادخانی را هدیه‌ای از سوی وزیر به اهالی هنر وبویژه موسیقی خواند و پرویز پرستوئی با اظهار شادمانی از گزینش ایوبی به عنوان رئیس جدید سازمان سینمائی، به همکاران سینماگرش نوشت: «ما اگر وحدتمان را حفظ کنیم‌، می‌رویم سینمای خوب و پرباری را داشته باشیم.»


علی مرادخانی چهره آشنائی برای هنرمندان است. او ازسال ۱۳۵۹ که مدیر کل تولید فیلم و سپس مدیرکل همکاری‌های سمعی و بصری شد، در کارنامه خود مدیرکلی مرکز آموزش فیلمسازی، معاونت سیاحتی زیارتی و ریاست مرکز موسیقی این وزارتخانه را هم دارد. مرادخانی از سال ۱۳۸۷ تاکنون مدیرعامل موزه ملی موسیقی ایران بوده است که طبق توافق با وزیر و شهردارتهران، همچنان موزه را مدیریت خواهد کرد. او که با استاد شجریان نیز دوستی و رابطه نزدیکی دارد، در مورد پست جدیدش می‌گوید: «با وجود اینکه سالهای زیادی در مدیریت مرکز موسیقی وزارت ارشاد حضور داشتم، اما باید به همه هنرمندان شریف تئا‌تر و هنرهای تجسمی هم بگویم که من خادم همه آن‌ها هستم.» مرادخانی درباره ممیزی‌هایی که درسالهای اخیر محل اعتراض هنرمندان فعال در بخش تئا‌تر، موسیقی و هنرهای تجسمی بوده است، معتقد است: «تمام سعی خود را به کار می‌اندازم که هنرمندان با آرامش و بدون دغدغه کار کنند. همین که بتوانم کاری کنم که هنرمندان در فضایی آرام و بدون قهر به کارخود ادامه دهند، می‌تواند دستاورد بسیار مفیدی برای یک مدیر باشد. من به گذشته نگاه نمی‌کنم گرچه گذشته می‌تواند چراغ راهی برای هر انسانی باشد، اما همین که بتوانم با نگاه آینده و حس امیدواری درمیان هنرمندان آرامش را به فضای هنر برگردانم کار بسیار مهمی است.»


دکتر حجت اله ایوبی که ریاست سازمان سینمائی را از شمقدری تحویل گرفت، تحصیل کرده فرانسه در رشته علوم سیاسی است اما کارهای اجرائی او بیشتر فرهنگی بوده است که آخرین آن‌ها ریاست موسسه فرهنگی سازمان «اکو» است. او در مورد پست جدید خود به «مهر» گفت: «به سینمای ایران اعتقاد دارم و احترام بسیاری برای سینماگران این سرزمین قائل هستم. معتقدم سینمای ایران وی‌ترین فرهنگی و معرف ایران در دنیا است، اما متاسفانه همه ما می‌دانیم که شرایط حاکم بر سینمای ایران شرایط مطلوبی نیست و سینماگران در این شرایط نمی‌توانند با امنیت خاطر فعالیت‌های سینمایی خود را به انجام برسانند. در واقع شرایط کنونی سینما درشان سینمای ایران نیست؛ من همه تلاش خود را می‌کنم تا قدم مثبتی دراین راه بردارم و دراین راه دست یاری به سوی همه سینماگران دراز می‌کنم و از همه دوستداران سینما می‌خواهم که برای به آرامش رسیدن صنعت سینما همراه شوند.»


پس از گزینش ایوبی به سمت ریاست سازمان سینمائی، پرویز پرستوئی در نامه سرگشاده‌ای خطاب به همه سینماگران و همکاران خود در سینمای ایران نوشت: «» با حضور آقای جنتی وزیر محترم ارشاد و انتخاب شایسته رئیس سازمان سینمایی کشور یعنی جناب آقای دکتر حجت‌الله ایوبی، بایستی بگویم اگر وحدتمان را حفظ کنیم‌، می‌رویم سینمای خوب و پرباری را داشته باشیم. بزرگان، در این دنیای مجازی به راحتی می‌توان آدم‌ها را شناخت. به خصوص آقای دکتر ایوبی را که از زمان ریاست رایزنی فرهنگی پاریس، ‌ معاون اجتماعی وزارت کشور، ‌ حضور در سازمان اکو و بنیاد سعدی و احیا کردن مقبره شمس می‌توان فهمید که ایشان چقدر دغدغه فرهنگی داشته و دارند و خیلی هم بی‌اطلاع از سینما و هنر نیستند. بنده کوچک‌ترین یک تقاضا از شما بزرگان عرصه هنر دارم که بیاییم اختلاف‌ها و کدورت‌ها را کنار بگذاریم و همه زیر یک چ‌تر واحد جمع شده و با ایشان همراه شده و چراغ سینما را روشن نگاه داریم و تردید ندارم تمام آنهایی که به دنبال بهانه‌گیری و چوب لای چرخ گذاشتن هستند خود به خود کنار خواهند رفت؛ چرا که آقای دکتر ایوبی بدون همراه بودن ما هم آنقدر مدیر و مدبر هستند که به تنهایی مسیر را برای همه ما هموار نمایند. »


مردان نجفی درمیراث فرهنگی: حجت، بهشتی، گلشن


محمد علی نجفی که گفته بود عزلت گزیدگان هشت سال ریاست جمهوری احمدی‌نژاد را به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برمی گرداند، به قول خود عمل کرد و مهدی حجت، محمد بهشتی و جلیل گلشن را با صدور احکامی در بالا‌ترین رده‌های سازمان جای داد. مهدی حجت که این روز‌ها منتخب دوره چهارم شورای شهر تهران است، با سمت قائم مقام و معاون میراث فرهنگی، از خیابان بهشت راهی خیابان آزادی شده است. ریاست ایکوموس (شورای بین‌المللی بنا‌ها و محوطه‌ها) در ایران از سال ۱۳۸۵ تا کنون، برعهده‌ او بوده که مدرک کار‌شناسی ارشد معماری ازدانشگاه تهران ودکتری در رشتهٔ حفاظت از بناهای تاریخی از دانشگاه «یورک» انگلیس دارد. او بنیانگزار و نخستین رییس سازمان میراث فرهنگی کشور بوده است و در حال حاضر عضو شورای شهر تهران است که برای آمدن به سازمان میراث فرهنگی باید از شورا استعفا دهد. حجت در سالهای پس از انقلاب معاون اموربرنامه‌های سازمان صدا و سیما، معاون وزیر فرهنگ و آموزش عالی، بنیانگزار و رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور، عضو شورایعالی سازمان اسناد ملی کشور تاکنون، عضو شورایعالی معماری و شهرسازی، رئیس شورای مرکزی نامگذاری اماکن کشور، مشاور رئیس دانشگاه تهران، رئیس پروژه تونل رسالت، رئیس موسسه فرهنگی ایکوموس ایران تاکنون، مسؤل کمیته طرح‌های معماری سازمان سرمایه گذاری شهرداری تهران تاکنون، عضو کمیته پژوهشی استانداردسازی عمرانی و زیرساخت‌های شهری تاکنون بوده است.


قائم مقام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در تازه‌ترین اظهار نظر درمورد کار خود گفته است:» چگونه فراهم کردن یک ترکیب معقول از میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای به دست آوردن عنصری که درکشور معجزه کند‌، مساله‌ای بسیار مهم است که باید به آن پرداخت. این سازمان باید به ریشه‌های اصلی خود بازگردد. رییس‌جمهور در بخشنامه‌ای از همهٔ دستگاه‌ها از جمله سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خواسته‌اند که یک برنامهٔ ۱۰۰ روزه را که البته منتج به رفاه عمومی باشد، آماده کنند. برای تهیهٔ این برنامه ممکن است اقدامات مختلفی به‌منظور کاهش تخریب بناهای تاریخی یا خروج آثار از فهرست ثبت ملی، لحاظ شوند که این‌ها هرکدام در نوع خود یک اقدام فرهنگی خواهند بود. ما در این ۱۰۰ روز به دنبال این هستیم که چگونه می‌توانیم مشکلاتی را که مردم درارتباط با سازمان میراث فرهنگی پیدا کرده‌ بودند، تقلیل دهیم. »


نجفی در کنار حجت، دو کار‌شناس پیشکسوت دیگر را نیز با خود همراه کرده است؛ سیدمحمد بهشتی و جلیل گلشن. بهشتی از این پس مشاور رییس سازمان در امور مربوط به حوزهٔ «میراث فرهنگی» خواهد بود و جلیل گلشن بافقی نیز ریاست پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را برعهده خواهد داشت. بهشتی از سال ۷۳ تا ۷۶ مدیرعامل سازمان توسعهٔ فضاهای تهران و از سال ۷۶ تا ۸۳ رییس سازمان میراث فرهنگی بود و پس از آن از ۸۳ تا ۸۴ مدیریت پژوهشگاه سازمان را برعهده گرفت. او پس از آن مدیر دانشنامهٔ تاریخ معماری و شهرسازی شد و امسال برای سومین‌بار ریاست کمیتهٔ موزه‌های ملی ایران (ایکوم) به او سپرده شد. جلیل گلشن که مدرک کار‌شناسی ارشد خود را در رشتهٔ باستان‌شناسی از دانشگاه تهران گرفته است، بین سال‌های ۶۱ تا ۶۶ رییس موزهٔ ایران باستان بود و از ۶۱ تا ۷۱ مدیریت اداره‌ میراث فرهنگی استان تهران را برعهده داشت. وی از حدود ۷۱ تا ۸۳ معاون پژوهشی سازمان میراث فرهنگی بود و پس از آن به‌عنوان مدیرکل باستان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی (به‌مدت یک سال)، مدیرکل محوطه‌ها و بناهای تاریخی و همچنین مدیرکل اموال فرهنگی و تاریخی مشغول به کاربود.


عبدالقادر مراغی درفهرست یونسکو ثبت شد


نام عبدالقادر مراغی اولین ردیف‌نویس موسیقی اصیل ایرانی بصورت موقت درفهرست مشاهیر سازمان فرهنگی یونسکو به ثبت رسید تا درآبان ماه در اجلاس یونسکو نهایی شود. «عبدالقادرغیبی مراغی» مشهور به عبدالقادر مراغه‌ای، شاعر، موسیقی‌دان و نوازنده قرن نهم هجری بود که بربت (عود) را بسیار نیکو می‌نواخت و لقب «معلم ثانی» در موسیقی داشت. وی علاوه بر موسیقی، درخوشنویسی و شعر و نقاشی هم توانا بود. عبدالقادرهمراه با فارابی، ابوعلی سینا، صفی‌الدین ارموی و قطب الدین شیرازی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. او درمراحل مختلف زندگی‌اش در دربارهای بغداد، بصره و در ‌‌نهایت در هرات نزد شاهرخ شاه تیموری مشغول به کار بوده‌است. سفر او به هرات موضوع فیلم جذابی است با عنوان «شهرآشوب» ساخته یداله صمدی، موسیقی محمدرضا درویشی و آواز همایون شجریان.


عبدالقادر در ترکیه نیز اعتباری گسترده دارد و ترکان او را از خود می‌دانند و حتی شخصیت او نزد ترکان عثمانی ازنقش اصلی‌اش به عنوان نوازنده، آهنگساز و نظریه‌پرداز بسی فرا‌تر رفته و تبدیل به یک اسطوره شده‌است. همین اواخر در یک برنامه زنده و تحلیلی موسیقی در تلویزیون سراسری ترکیه، وقتی مجری برنامه اعلام کرد اثری از او را با تنظیم محمدرضا درویشی و صدای همایون شجریان پخش می‌کند، بسیار تاسف خورد که چرا موسیقی دانان ترکیه نمی‌توانند چنین آثاری داشته باشند. امروز حدود سی قطعه در رپرتوار موسیقی عثمانی وجود دارد که منسوب به اوست و بسیاری از موسیقی‌شناسان آن‌ها را دارای اصالت تاریخی ارزیانی می‌کنند. آهنگ‌های بجا مانده اکثرا در فرمهای «کار» و «نقش» هستند اما خود مراغی در رسالاتش می‌گوید که چندین «نوبت مرتب» فرمی سلسله‌ای که خود شامل چندین بخش درونی مثل قول و غزل و ترانه‌است را تصنیف کرده‌است.


بخش مهمی از رسالات عبدالقادراختصاص به استخراج و تبیین گام بالقوه سیستم موسیقایی زمان و روش دستان بندی نغمات دارد. معرفی ادوار ایقاعی و انواع فرم‌ها نیز از دیگر موضوعات مورد بررسی اوست. مراغی در رسالات خود توضیحاتی راجع به ویژگی‌های سازهای متداول زمان خود، از جمله کمانچه، قیچک، انواع عود، رباب، لوتهای دسته بلند مانند روح افزا، موسیقار و غیره می‌دهد. با بررسی آثار عبدالقادر مراغی معلوم می‌شود که ریتم در موسیقی ایران متأثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی‌شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که درواقع رابطه بین اوزان عروضی و وزن‌های موسیقایی بوده، تئوری موسیقی خود را درباره ایقاع بیان می‌کردند. در موسیقی هند نیز زمانبندی موسیقی بیشترین تأثیر را از شعر و به خصوص ساختار کششی در هجاهای زبان سانسکریت می‌گیرد.


گلشیفته فراهانی هم به «گلاب» پیوست


خبرهای رسیده حاکی از آن است که «گلشیفته فراهانی» نیز به اردن رفته تا در فیلم هالیوودی «گلاب» بازی کند. او همبازی «شهره آغداشلو» دیگر بازیگر ایرانی مقیم خارج در این فیلم خواهد بود که نقش اول آنرا «گایل کارسیا برنال» به کارگردانی «جان استیوارت» بازی می‌کند. عکسی که می‌بینید، کارگردان را هنگام تصویربرداری صحنه‌های مربوط به جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ درخیابانهای تهران نشان می‌دهد که البته این صحنه‌ها دراردن فیلمبرداری می‌شود. روزنامه «دیلی می‌ل» اخیرا در مصاحبه‌ای با گلشیفته فراهانی اعلام کرد او دراردن به سر می‌برد تا در فیلم» گلاب «به نقش آفرینی بپردازد. دراین مصاحبه فراهانی تاکید کرده که معتقد است باید سیاست را برای سیاستمداران گذاشت:» ما هنرمندان هیچ ایده‌ای درباره آنچه رخ می‌دهد نداریم. من ایران را ترک کردم زیرا آنجا سرکوب می‌شدم، اما با این کار به نماد آزادی و حقوق زنان بدل شدم !» 


پیش از گلشیفته، شهره آغداشلو بازیگر مشهور مقیم لوس آنجلس به پروژه فیلم «گلاب» به کارگردانی «جان استیوارت» مجری معروف برنامه «دیلی شو» در آمریکا پیوسته بود تا نقش مادر «مازیار بهاری» را بازی کند. همانگونه که در هفته‌های پیش نوشتیم، این فیلم روایتی است از دستگیری، زندان و محاکمه «مازیار بهاری» روزنامه نگار ایرانی که درحوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران و جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ دستگیر شد و به مدت ۱۱۸ روز در انفرادی ماند وپس از آزادی و بازگشت به آمریکا شرح آن روز‌ها را در کتابی به رشته تحریر در آورد و نقل کرد که همواره با چشمان بسته مورد بازجوئی قرار می‌گرفته و بازجوی خود را تنها از روی عطر گلابی که به خود می‌زده است، شناسائی می‌کرده و از همین رو نام «گلاب» (به انگلیسی رزوا‌تر) برای این فیلم انتخاب شده است.


بهاری در مهر ۱۳۸۸ با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد و از ایران خارج شد و چند ماه بعد در نامه سرگشاده‌ای به آیت اله خامنه‌ای عنوان کرد که در زندان تحت فشار و شکنجه مجبور به اعتراف به «براندازی» شده است. وی در آن نامه نوشت: « بار‌ها و بار‌ها بازجو و شکنجه‌گر من مرا برای شادکامی شما لگد می‌زد. او به من می‌گفت، هر وقت با سیلی توی صورتت می‌زنم، حس می‌کنم که آقا دارد به من لبخند می‌زند. » نقش مازیار را در این فیلم «گایل کارسیا برنال» ایفا می‌کند. فیلمنامه را «جان استیوارت» با اقتباس از کتابی که مازیار بهاری در سال ۲۰۱۱ با عنوان «بعد آن‌ها به سراغ من آمدند: داستان یک خانواده از عشق، اسارت و بقا» منتشر کرد، نوشته است. بهاری این کتاب را با همکاری ایمی مولوی نوشته و در آن به ماموریتش برای پوشش دادن انتخابات ریاست جمهوری ایران برای مجله «نیوزویک» و دستگیر و زندانی شدنش پرداخته است.


حذف کتیبه‌های فارسی از آرامگاه نظامی گنجوی


پس از آنکه اعلام شده جمهوری آذربایجان کتیبه‌های فارسی نظامی گنجوی را از بنای آرامگاه او درشهر «گنجه» برمی دارد، امیر هاشمی‌مقدم پژوهشگر نام آشنای حوزه ایران‌شناسی در گفت‌و‌گوئی با «ایسنا» تاکید کرد:» باید بتوانیم ادیبان و شاعران ایرانی را به دنیا معرفی کنیم تا هر کشوری نتواند آن‌ها را به نام خود مصادره کند. درزمینه‌ معرفی مشاهیر ایرانی به مطالعه رفتار کشورهای دیگر نیاز داریم؛ باید ببینیم کشوری مانند ترکیه چه می‌کند که مقبره‌ مولوی را به مرکز ثقل گردشگری تبدیل کرده است؟ جمهوری آذربایجان نیز در این زمینه دست و پا شکسته و خام به تقلید از سیاست‌های ترکیه می‌پردازد. باید مطالعه کنیم تا بدانیم انگلیسی‌ها چه کرده‌اند که آثار شکسپیر برای تمام مردم دنیا شناخته شده است؟ اگر شاعری به مردم دنیا شناسانده نشود، مردم نسبت به او‌شناختی نخواهند داشت و اطلاعات نادرست را دربارهٔ او می‌پذیرند. اگر این وضعیت همین‌طور پیش رود و ما تلاشی برای معرفی ادبا و شاعران خود به جهانیان نکنیم، شاعرانی مانند نظامی گنجوی نیز مثل مولوی مصادره خواهند شد. چنانچه می‌بینیم امروزه کسی به‌خاطر مولوی به ایران نمی‌آید !» 


چند روز پیش در خبر‌ها آمده بود که کتیبه‌های آرامگاه نظامی درجمهوری آذربایجان که مزین به شعرهای این شاعر به زبان فارسی است، برچیده شده تا جایش را به شعرهایی با زبان ترکی بدهد؛ در حالیکه او شاعری است که همه شعر‌هایش را به زبان فارسی سروده و درسالهای اخیر سروده هائی مشکوک بنام او انتشار یافته است. هرچند سخن‌گوی وزارت امور خارجه با خوش‌بینی می‌گوید شاید مرمت بنا مدنظر است، علی‌اکبر اشعری دیگر فعال فرهنگی با بیان این‌که ریشه این موضوع در فهم غلط از فرهنگ است، می‌گوید: « به نظرم اساسا این موضوع از فهم غلطی که این کشور‌ها درباره فرهنگ دارند، می‌آید. مرزهای جغرافیایی یک شاعر مشخص است و اگر بیاییم شعرهای فارسی یک شاعر را از مقبره‌اش برداریم، چیزی تغییر نمی‌کند. بسیاری از بزرگان ما کتاب‌هایی به زبان عربی دارند، اما ما که نمی‌آییم کتاب‌های عربی آن‌ها را محو و انکار کنیم. این نشانه کج‌اندیشی و بدفهمی آن‌هاست. آن‌ها نگران نفوذ حوزه فرهنگ ایران هستند. اما ما از گذشته دور با جهان ارتباط و تعامل فرهنگی داشته‌ایم و نشانه‌های نفوذ فرهنگی ایران را می‌توان در اروپا و آمریکای لاتین هم دید. تأثیر حافظ بر گوته و تأثیر مولانا بر نیچه قابل انکار نیست. اما آن‌ها چون فهم غلطی دارند، فکر می‌کنند با تغییر کتیبه‌های شعر فارسی می‌توانند فرهنگ ایرانی را محصور کنند، اما فرهنگ با این کار‌ها محصور نمی‌شود و این دست و پا زدن‌های بی‌خود است. »


اشعری خاطرنشان کرد: « اما دولتمردان ما و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی باید بیشتر با کشور‌ها درارتباط و تعامل باشند؛ چون این قضیه دو وجه دارد که یکی کوته‌فکری دولتمردان آن‌هاست و وجه دیگر کم‌کاری ماست. ما نباید عرصه را خالی کنیم تا وقتی اتفاقی افتاد، به فکر بیفتیم. در حوزه فرهنگ، ما متأسفانه همواره دولتی فکر کرده‌ایم. اما وقتی به تاریخ توجه می‌کنیم، می‌بینیم کسانی که فارسی را آموخته‌اند نه از طریق رایزنی‌های فرهنگی سفارت ما، که از راه آشنایی با تجار و بازرگانان و جهانگردان ایرانی بوده است. حالا که دولت آقای روحانی هم بر تقویت نهادهای مردمی تأکید دارد، خوب است این نهاد‌ها تقویت شوند تا هراتفاقی افتاد و موضع‌گیری کردیم، فکر نکنند یک حرکت سیاسی است. اگر دولت کمک کند و بگذارند روابط بین نهاد‌های مدنی بیشتر شود، گفت‌وگو زیاد می‌شود و با از بین رفتن فاصله بین کشور‌ها، این اتفاق‌ها کمتر می‌شود. »


همچنین توفیق سبحانی استاد ادبیات فارسی و مولانا‌پژوه آذری زبان، با اشاره به این‌که این اتفاق نتیجه دفاع نکردن ما از خودمان است، گفت:» وقتی از خودمان دفاع نکنیم، به ما حمله می‌شود. در تفلیس، پایتخت گرجستان، قبر شش ایرانی از جمله میرزا فتحعلی آخوندزاده هست که آمده‌اند برای آن‌ها به عنوان بزرگان آذربایجان سنگ قبر ساخته‌اند؛ چون ما ایرانی‌ها صاحب آن‌ها نشده‌ایم و ادعایی درباره آن‌ها نداشته‌ایم. از نظر من، پدران ما مقصر این ماجرا هستند که همه آدم‌های متفکری بوده‌اند؛ در این مملکت در هرشهر و روستایی یک شهره و یک ستاره هست، اما چون این‌ها زیاد هستند، ما قدرشان را نمی‌دانیم. ما باید این چهره‌ها را شناسایی کنیم و برای همه آن‌ها برنامه‌هایی را درنظر بگیرم. »
در این مورد مفتون امینی شاعر پیش کسوت نیز معتقد است نظامی شاعری فارسی‌زبان است: « وقتی شاعری شعر‌هایش به فارسی است، چرا باید شعر او را از بین برد؟ ما برای معرفی شاعران خودمان کاری نکرده‌ایم، این در حالی است که ایران یکی از حوزه‌های قوی شعر در جهان است. در زبان ترکی به صورت تاریخی ادبیات نبوده، ادبیات زبان ترکی - چه منظوم و چه منثور - به زبان فارسی نوشته شده است. حتا اسناد رسمی و نامه‌های جدی و قرارداد‌ها هم به زبان فارسی بوده و این اسناد در موزه‌های ترکیه موجود است. همه این مکاتبات به فارسی است. وقتی ما قبول کردیم ادبیات آسیای صغیر، خوارزم و ترکستان و افغانستان از فارسی می‌آید‌، دیگر این نوع برخورد‌ها بی‌دلیل است. نظامی شاعری فارسی‌سراست و او باید شاعری فارسی‌زبان به شمار آید. وقتی شاعری شعر‌هایش به فارسی است، چرا باید شعر او را از بین برد؟! این کار از تمدن به دور است. »


مفتون امینی که خود آذری و آذری زبان است، با اشاره به کشورهای تازه به استقلال‌رسیده می‌گوید: « این کشور‌ها کمتر از ۳۰ سال است به استقلال رسیده‌اند، اما هنوز فرهنگ آن‌ها قوام نیافته است. آن‌ها نه در فارسی و نه در ترکی مطالعه‌ای نداشته‌اند و می‌خواهند به آزادی تظاهر کنند و برای خود فرهنگی دست و پا کنند. این حرکت در شمار همین اهداف است. این‌که آن‌ها بخواهند شاعری فارسی‌زبان را ترک‌زبان بخوانند، درست نیست و راه به جایی نمی‌برند. آن‌ها چند سال پیش هم شعرهایی ترکی از علی‌شیر نوایی، فضولی، شاه‌ اسماعیل خطایی‌ و ملا پناه واقف را به جای شعر نظامی جا زدند تا بگویند نظامی شاعری ترک‌زبان است، اما بعد دیدند که خیلی نمی‌شود با وصله این شعر‌ها را به نظامی چسباند و برخی از این شعر‌ها را حذف کردند. »


خانه پیرنیا در مزایده لاله زار به فروش نرفت


خانه تاریخی پیرنیا در لاله زار تهران به مزایده گذاشته شد اما خریداری پیدا نشد، خانه‌ای که فرمان مشروطیت در آن نوشته شده است. این خانه و بناهای بسیار دیگری چون آن، اصولا باید بوسیله سازمان میراث فرهنگی خریداری، مرمت و نگهداری شود اما مهدی حجت که به تازگی به این سازمان آمده، می‌گوید:» در اتاقی که من در آن مشغول به کار شدم خرج‌های اضافی شده است، جشنواره‌های میلیاردی و خرج‌هایی از این قبیل در سازمان میراث فرهنگی صورت گرفته وسازمان هم‌اکنون ریالی پول ندارد که بتواند از این بنا‌ها و میراث فرهنگی حفاظت کند؛ برای این مشکل باید راه حلی پیدا کنیم. «اما تا راه حلی پیدا شود، خانه تاریخی پیرنیا به قیمت پایه ۱۲۲ میلیارد و چهارصد هزار ریال از سوی مالک (ستاد اجرائی فرمان امام) به مزایده گذاشته شد که یکی آنرا بخرد و بکوبد و به پاساژ دیگری در «لاله زار» که دیگر نامش با ظاهرش هیچ هماهنگی ندارد، تبدیل کند. پیش از این نیز نقاشیهای دیواری این خانه تاریخی را به غارت برده بودند؛ نقاشیهای که مربوطه به دوران قاجار بود و با تزئینات گچ بری زیبا بر روی دیوار نصب شده بود و پس از سرقت، جای قاب‌ها و گچ بری‌هایش را با کاهگل پوشاندند.


خانه پیرنیا در لاله زار نو و در ابتدای کوچه پیرنیا قرار دارد که درآغاز جزوعمارت اصلی خانه مشیرالدوله پیرنیا بوده که بعد‌ها ر‌ها، متروک و مخروبه شد. قسمتی از مجموعه خانه مشیرالدوله پیرنیا که در انتهای کوچه قرار دارد، ‌ در یازدهم مرداد سال ۱۳۷۶ با شماره ۱۸۹۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید اما املاک مجاور که املاک تفکیک شده از عمارت اصلی بودند به ثبت نرسیدند. در این خانه چندین اصله درخت کاج تهران و درختان دیگر که نشان از کهنسالی عمارت دارد دیده می‌شود. در قسمت شمالی ۳ اتاق با سقف‌های شیروانی قرار دارد که روبروی هرکدام از اتاق‌ها ایوانی قرار دارد که با دو ستون با گچبری‌های منحصر به فرد تزئین شده است. بر روی این دیوار ایوان‌ها و در قابهای گچ بری شده، تصاویری از مشاهیر دوران قاجار بر روی بوم نقش بسته بود که درماههای گذشته آن‌ها هم به سرقت رفت. از آنجا که واحدهای مشرف به خیابان لاله زار در سالهای گذشته به عنوان انبار و واحد تجاری مورد بهره برداری قرار گرفته بود و با توجه به مزایده گذاشتن این ملک، احتمال تخریب کامل آن و احداث مجتمع تجاری به جای آن وجود دارد.


حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالملک و بعد مشیرالدوله متولد تبریز و از سیاستمداران بنام بوده که چندین دوره نخست‌وزیر و نماینده مجلس ایران در دوران احمدشاه است. حسن پیرنیا در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی اشتغال داشت و آثار با ارزشی همچون مجموعه سه جلدی تاریخ ایران باستان و داستان‌های ایران قدیم و حقوق بین‌الملل را نوشت. کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستان‌شناسی در باره گذشته تاریخی ایران نگاشته شد و هنوزهم مورد توجه‌است. نکته حائز اهمیت این خانه این است که نخستین قانون مدون حقوق بین المللی به زبان فارسی و از همه مهم‌تر فرمان مشروطیت دراین خانه نگاشته شده است. آخرین مالک این عمارت سازمانی بود بنام «ستاد اجرای فرمان امام» که آنرا به مزایده گذاشت.


سپیده سیروس نیا سرپرست معاونت میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران دربارهٔ اقدامات انجام شده برای حفظ این خانه‌ قاجاری به «ایسنا» گفت: گزارش ثبتی «بنای تاریخی کوچه پیرنیا یکم» چند سال گذشته تهیه و به سازمان میراث فرهنگی داده شد، ‌ اما هنوز شمارهٔ ثبتی برای آن از طرف سازمان ارائه نشده است. برای ثبت این بنای تاریخی در طول سال‌های گذشته با مالک (ستاد اجرائی فرمان امام) مکاتباتی انجام شد، ولی آن‌ها با ثبت بنا مخالفت کردند.» او در ادامه با اشاره به حذف شدن گچ‌بری‌های نقاشی در طول چند سال گذشته که در ایوان بنا وجود داشت، ‌ افزود: ‌ «چون این بنا ثبت نشده است، ‌میراث فرهنگی نمی‌تواند برای فروش آن دخالت کند، با این وجود، ‌ اگر مالک جدید قصد ساخت‌وساز در بنا را داشته باشد، سازمان میراث فرهنگی اجازهٔ وارد شدن به این قضیه را دارد.»

 

هفت روز با حوزه؛  سه گانه مصباحیون برای ناب سازی

Posted: 29 Aug 2013 05:07 AM PDT

رضا حقیقت نژاد
جرس:  «احتمال می‌دهم در آینده نزدیک، بین اصولگرایان ناب و اصولگرایانی که گرایش‌های غیرنابی هم دارند، در آینده رقابت ایجاد شود. اصولگرایان ناب، آینده این جریان را به دست خواهند گرفت. اگر در بین یکی از این دو گروه انحراف ایجاد شود، در دامان غرب و آمریکا خواهند افتاد. برای ناب شدن جریان اصولگرایی نیازمند چهره‌های جدیدی هستیم که از امتحان فتنه پیروز بیرون آمدند. باید هر چه سریع‌تر و بهتر به سوی خلوص و ناب شدن اصولگرایی حرکت کنیم.»

 

این پیش بینی و نقشه راه را روح الله حسینیان، نماینده نزدیک به محمد تقی مصباح یزدی، آبان ۸۹ در گفت‌و‌گو با ایسنا مطرح ساخت. روزهایی که شاگردان مصباح در فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم گرد هم آمده بودند و در اندیشه افکندن بذرهای تازه در سرزمین سیاست ایران. این بذر‌ها که بعد‌ها حاصلش نهال‌هایی چون جبهه پایداری انقلاب اسلامی شد، اما تنها متوجه سرزمین سوخته سیاست احزاب نبود، مصباحیون به سیاست حوزه هم نظر داشتند.

گام اول، خبرگان رهبری


«در یکی دو سال اخیر تلاش خیلی زیادی شد تا جناب آیت‌الله مهدوی‌کنی رئیس مجلس خبرگان بشوند و این یکی از آثار ارادت ما بوده و هست و ان‌شاءالله خواهد بود.» (مشرق نیوز، آبان ۹۰) این کنایه‌ها را محمدتقی مصباح یزدی در دیدار جمعی از اصولگرایان بر زبان آورد، اشاره او متوجه اسفند ۸۹ بود، زمانی که تلاش‌های اصولگرایان رادیکال با محوریت مصباح یزدی، احمد جنتی و احمد علم الهدی جواب داد و هاشمی رفسنجانی از کرسی ریاست مجلس خبرگان رهبری کنار رفت و خشنودی بسیار برای تندرو‌ها رقم خورد. جعفر شجونی، عضو رادیکال جامعه روحانیت مبارز درباره چنین انتخابی گفته است: «آقای کنی آمدند و گفتند من قبول می‌کنم و می‌ایستم. ما خیلی کیف کردیم از این بابت و به همین خاطر یکی از آقایان هم به ما بستنی دادند.» (عصر ایران، اسفند ۸۹) با این حال باید توجه داشت که مهدوی کنی، چهره حداکثری این طیف نبود و آن‌ها او را تنها در حد یک نماد قبول داشتند و از این رهگذر می‌خواستند قدرت گیری تندرو‌ها در ساختار نظام را به افکار عمومی القاء کنند. امری که دبیرکل جامعه روحانیت مبارز دو سال بعد از آن پرده برداشت: «یکی از اعضای جبهه پایداری گفت ما شما را خیلی قبول داریم، من هم به او گفتم شما می‌خواهید مرا مثل بودا کنید»! بودا یک مجسمه است و بودائی‌ها می‌روند و پایش را می‌بوسند و از این کار‌ها، ولی حرفش را گوش نمی‌کنند. شما هم می‌گویید آیت‌الله مهدوی‌کنی را قبول داریم، آدم خوبی است، ولی به حرفش گوش نمی‌دهیم. آیت‌الله مهدوی بودایی به درد نمی‌خورد.» (گفت‌و‌گو با نشریه پاسدار اسلام، آذر ۹۰)

گام دوم، تقویت تندروهای روحانیت مبارز


در جمع اعضای جامعه روحانیت مبارز، حلقه‌ای از تندرو‌ها وجود دارد که آشکار یا پنهان مخالفت‌های جدی تری با اکبر هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان دارند. مهم‌ترین اعضای این حلقه را می‌توان محمد یزدی، محسن مجتهد شبستری، احمد علم الهدی، احمد سالک و جعفر جوادی شجونی برشمرد. تحلیل محتوایی اظهارات شاگردان مصباح یزدی و رسانه‌های وابسته به این طیف از پاییز ۸۹ به بعد به خوبی نشان می‌دهد آن‌ها با پوشش خبری وسیع این طیف از اعضای جامعه روحانیت مبارز سعی در تمایز تندرو‌ها در این نهاد سیاسی و همسوسازی مواضع آن‌ها با محمدتقی مصباح یزدی کردند. برجسته سازی حمایت‌های احمد علم الهدی از تاسیس جبهه پایداری و مواضع محمدتقی مصباح یزدی، حمایت مجتهد شبستری از فعالیت‌های جبهه پایداری در تبریز، پوشش قوی انتقادات محمد یزدی، احمد سالک و جعفر شجونی از هاشمی رفسنجانی و... از جمله محورهایی بود که در این راستا پیگیری شد تا علاوه بر تضعیف موقعیت نزدیکان یا حامیان هاشمی در جامعه روحانیت مبارز، شکاف حداکثری در این نهاد رخ دهد.

گام سوم، دست بالا‌تر در جامعه مدرسین


روایت پر از گلایه محمد یزدی در ۱۱ تیرماه ۹۲ در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر اما به خوبی نشان داد طیف مصباح یزدی به ایفای نقش محمد یزدی در وجه سلبی یعنی انتقاد مکرر از هاشمی رفسنجانی، راضی و قانع نبوده و انتظارات بیشتری از او داشته‌اند، آن‌ها اطاعت کامل از مصباح یزدی را توقع داشته‌اند: «بنده به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین وظیفه خود می‌دانستم که این تشکل گرفتار تجزیه نشود و آن حالتی که برای جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مبارز در تهران پیش آمد، در جامعه مدرسین این تجزیه پیش نیاید. کار تا مرز عملی شدن این تجزیه پیش رفت. نزدیک بود که یک تشکل جدید شکل بگیرد.» رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه به «جلسه‌ کاملا خصوصی» اشاره کرد که با حضور او، مهدوی کنی، مصباح یزدی و تعدادی از اعضای مجلس خبرگان تشکیل و سه بار دعوت او و مهدوی کنی از مصباح یزدی برای همراهی سیاسی بی‌نتیجه مانده و وقتی کار به تصمیم گیری در جامعه مدرسین رسیده، شاگردان مصباح خروج کرده‌اند: «اکثر جامعه آقای ولایتی را انتخاب کردند. بعد از این جریان ما متوجه شدیم بعضی از دوستان و اعضای جامعه محترم مدرسین و از علاقه‌مندان آیت‌الله مصباح از جمله آقایان عبداللهی، رجبی، کعبی گفتند که این جلسه فوق‌العاده قانونی نبوده و این اکثریت نیست و بنده هرچه گفتم آن‌ها قبول نکردند.»

در این نهاد علاوه بر محمد یزدی، چهره‌هایی چون رضا استادی، احمد جنتی، عبدالله جوادی آملی، سید احمد خاتمی، ابوالقاسم خزعلی، صادق لاریجانی آملی، سیدمحمد رضا مدرسی یزدی، مرتضی مقتدایی، ناصر مکارم شیرازی، محمد مومن، محمود هاشمی شاهرودی و... هم حضور اسمی یا فعال دارند و قدرتمند‌ترین نهاد فقهی – سیاسی وابسته به حکومت را شکل داده‌اند، با این حال، شاگردان مصباح یزدی در تلاش بوده‌اند با تحت فشار قرار دادن یا ایجاد انشعاب در این نهاد که اکثریت اعضای آن را تندروهای نزدیک به رهبر ایران تشکیل می‌دهند، دامنه اقتدار خود را گسترش دهند. این هوسرانی ناکام به خوبی ابعاد نقشه‌ای که شاگردان مصباح یزدی برای سردمداری اصولگرایان طراحی کرده بودند را نشان می‌دهد.

ناب‌هایی که ترقی معکوس کردند


امیر محبیان، تحلیل گر سیاسی نزدیک به طیف موتلفه، ۱۷ تیرماه ۹۲ در سرمقاله روزنامه رسالت در تحلیل سخنان محمد یزدی نوشت: «آنچه که نگران کننده است وجود رخنه‌های اعتقادی میان اعضای جامعه مدرسین است که عملا این تشکیلات مهم را در بزنگاه‌های تصمیم گیری فلج نماید. تجربه ثابت کرده است که جدا شدن مجمع روحانیون از جامعه روحانیت باعث خالص‌تر شدن تشکیلات شد و حتی بر سرعت عمل آن افزود. تفاوت دیدگاه، رویکرد و رفتار سیاسی آیت الله مصباح با مشی مالوف جامعه مدرسین آشکار و حتی مبنایی است. فقدان فضای گفتگو و تفاهم آن گونه که از روایت آیت الله یزدی برمی آید؛ حاکی از همین امر است. بگذارید این دو مشی، تشکیلات خاص خود را داشته باشند و مسئول ثمره نگرشی و کنشی خود باشند.» به عبارت روشن‌تر، گفتمان «خالص سازی» که روزگاری از سوی شاگردان مصباح تبلیغ می‌شد، اینک از سوی نزدیکان مهدوی کنی علیه آن‌ها ترویج می‌شود.

روزگاری مصباحیون قصد داشتند با پالایش غیرناب‌ها، خود پرچم اصولگرایی را به دست گیرند ترقی معکوس کردند و اینک به تعبیر سایت اصولگرای الف، دسته‌ای هستند مشابه خوارج که «از روی نیت خالص تلاش کردند تا دیدگاه اعتدال را بیشتر تضعیف کنند تا به تعبیر آن‌ها، اسلام ناب موفق شود» ولی با «بصیرتی که باعث ننگ اصولگرایان» است، «باعث ضربات اساسی به رهبری و جایگاهش» شدند. اما آیا این تعبیرات تند و ناکامی فزاینده، به منزله پایان هوسرانی‌های سیاسی مصباح یزدی و طیفش خواهد بود؟ وی در آخرین اظهارنظرش درباره شکست انتخاباتی، افراد بی‌تفاوت را مانند «اصحاب سبت» دانسته که «با عذر عدم تأثیر به وظیفه خود عمل نکردند» و «مشمول عذاب الهی شدند» و با تشبیه رفتارهای سیاسی رهبر ایران با امام اول شیعیان، از تفاوت تکلیف‌ها سخن گفته است: «حضرت زهرا (س) در خصوص مسأله فدک محاجه کردند، ولی امیرالمؤمنین (ع) چنین نکردند. نمونه دیگر آن نوع برخورد ابوذر با خلفا و انتقاد از مال اندوزی آن‌ها بود، در حالی که حضرت علی (ع) چنین مواضعی نگرفته و اینگونه برخورد نمی‌کردند». مصباح یزدی نتیجه گرفته که «ما مرد تکلیفیم و نه مسئول نتیجه»، «در صدر اسلام نیز افرادی چون حجر بن عدی، میثم تمار، عمرو بن حمق و رشید حجری تا پای جان بر اصول خود ایستادند»، پس «اگر دوباره فصل انتخاباتی پیش آمد، باید با‌‌ همان انگیزه و جدیت شرکت کنیم.» چنین منطقی به خوبی نشان می‌دهد او از هم اکنون دوباره برنامه‌های خویش را برای صدرنشینی در معادلات سیاسی کلید زده و غربال به دست، نه تنها در اندیشه از صافی گذراندن طیف هاشمی رفسنجانی که در رویای پالایش اندیشه مهدوی کنی نیز هست و در این مسیر، بعید است که حتی تذکرهای رهبر ایران نیز کارگر واقع شود، او راه خود می‌رود، مانند همه دوران زندگی‌اش

محمد خاتمی در دیدار با جمعی ازدانشجویان: به کار بردن سلاح شیمیایی در سوریه از طرف هرکس جنایت است

Posted: 29 Aug 2013 04:10 AM PDT

جرس: رئیس موسسه بین المللی گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها با تاکید بر اینکه « مسائل منطقه با گفت‌و‌گو، تبادل نظر و پذیرش سازو کار دموکراتیک حل شدنی است»، با اشاره به وضعیت سوریه گفت:« به کار بردن سلاح شیمیایی از سوی هر که باشد یک جنایت است، دنیا و بخصوص مسلمانان باید دست به دست هم بدهند از فجایعی که رخ داده و می دهد و منطقه را آشوب زده کرده است جلوگیری کنند.»

 

به گزارش روابط عمومی دفتر رئیس دولت اصلاحات، سید محمد خاتمی در ابتدای دیدار با نمایندگان دانشجویان سراسر کشور، ضمن خیر مقدم به دانشجویان و ابراز خرسندی از مطالبی که آنها بیان کردند، اظهار داشت:« خوشحالم که نسل دانشجوی ما درست فکر می کند امید هایش امیدهای درستی است در عین حال دارای واقع نگری است و همواره دغدغه مسائلی دارد که مسائل اساسی است.»

 

وی افزود:«اتفاقا اگر دستاورد همین انتخابات و همین جریان صرف نظر از این که چه کسی مسؤولیت ها را می پذیرد باز شدن فضایی باشد که بتوانیم حرف بزنیم، صحبت کنیم، تشکل‌ها جایگاه خودشان را داشته باشند موفقیت بزرگی نصیب جامعه شده است.»

 

رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه «امروز بسیاری از تشکیلات مستقل یا آزاد یا تعطیل‌اند یا محکوم‌اند یا محدود»، اظهار داشت:« این مسأله‌ای است که در کل جامعه قابل قبول نیست و در دانشگاه بیشتر. چون دانشگاه جای بحث و آزاد اندیشی است، امیدوارم دارای فضایی باشیم که مجالی پیدا بشود تا بتوانیم با همدیگر صحبت و بحث کنیم و چاره جویی برای کارها شود و نهادهای مدنی تقویت شود؛ دولت هم کمک کند.»

 

وی تصریح کرد:« قاعده این است که نهادهای اجتماعی و مدنی متکی به دولت نباشد. دولت نیست که نهاد مدنی می سازد، نهادهای مدنی تمایز با دولت دارند و واسطه بین دولت و توده جامعه هستند، ولی دولت نباید در برابر این نهادها قرار گیرد، بلکه باید حامی آن باشد.»

 

رئیس بنیاد باران تاکید کرد:« اگر خدای ناکرده این تفکر غلبه کند که تشکل ها و سازمان های غیر دولتی خانه فساد هستند یا امنیت کشور را به هم می زنند روند رشد و توسعه جامعه آسیب می بیند. امیدواریم حکومت کمک کند. اگر به این مرحله رسیده باشیم با فضای نو با توجه به تجربه‌ای که جامعه ما دارد و اشکالاتی که بوده است می توان به آینده امیدوار بود، در این فضا هم می‌توان خودمان را نقد کنیم که چه کارها کردیم و نکردیم و هم نسبت به دولت و جامعه نقد کرد و راه کار اصلاح داد، این‌ها بحث می خواهد.»

 

خاتمی ادامه داد:« در فضای بسته نقد از خود هم ممکن نیست. وقتی جریانی و گرایشی در جامعه تحت فشار و زندان است روا نیست که از خود مچ گیری کند و آب به آسیاب انحصارگران و تخریب گران بریزد فضا باید باز باشد که همه اعتراف کنند به اشتباهشان. نه اینکه یک جریان خودش را حق مطلق و بدون عیب ببینند و دیگران همه بد و مجرم به حساب آیند. همه اشتباه می کنند اگر انصاف باشد و بشود در فضایی باز و منصفانه اشتباهات را دید، چه از سوی حکومت و چه جریان های دیگر و تصمیم گرفته شود که هیچکدام اشتباهات را تکرار نکنند وضع جامعه بهبود می یابد. »

 

وی با اشاره به اینکه در انتخابات قبل از ریاست جمهوری این تلقی شد که برای انتخابات شرط گذاشته شده، گفت:« در این انتخابات گفتیم شرط نمی‌گذاریم، اما امیدواریم نتیجه انتخاب تبدیل فضای امنیتی به سیاسی باشد و بگیر و ببندها پایان یابد و زندانیان و محصوران آزاد شوند. همه بپذیریم ملاک و ساز و کار اداره کشور انتخابات باشد، انتخاباتی که فقط رأی مردم در آن تعیین کننده باشد.»

 

رئیس جمهور اسبق کشورمان یادآور شد:« در شعار های جناب آقای دکتر روحانی مطالب سنجیده و درستی بود که ما آن را می خواهیم و اصلاحات هم همین را می خواست و حتی اعتدال یکی از فصول مهم برنامه من در دور دوم انتخابات یعنی سال 1380 بود.»

 

وی تاکید کرد:« در این انتخابات آن چه مورد تدبیر قرار گرفت و همت مردم هم کارساز شد این بود که جلوی شکست توأمان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان گرفته شد و شعار و رویکرد اصلاح طلبی پیروز شد. شعارهای جناب آقای روحانی که همواره هم بر آن تأکید کرده اند مورد قبول مردم قرار گرفت. آنچه مهم است این که رویکرد پیاده شود، شعارها عملی شود و کسانی دست اندرکار امور باشند که به آن‌ها اعتقاد دارند و برای عملی شدن آن ها تلاش می کنند.»

 

رئیس موسسه بین المللی گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها اظهار داشت:« در این انتخابات تحول عظیمی رخ داد. مردم به تغییر درون نظام و نه تغییر نظام رأی دادند و اصلاحات هم همین است. به هر حال آن چه مهم است تغییر رویکردها است.»

 

وی با بیان اینکه «اگر فقط تلاش برای رفع مورد به مورد مشکلات باشد کار به جایی نمی رسد»، گفت:« ولی اگر منشاء این مشکلات پیدا شود مسائل هم حل می شود. رویکردهایی که به جامعه، به دانشجو، به زن، به امنیت، به مسائل بین المللی بوده است اگر عوض شود بسیاری از مشکلات هم حل خواهد شد. گفته شد که به وعده های انقلاب عمل نشده است، من این را اصلاح کنم. انقلاب آرمان های بلندی داشت باید بررسی کنیم که تا چه حد در جهت آن آرمان ها حرکت کردیم و اگر نکردیم سبب و مانع چه بوده؟ گفته شده است که آرمان انقلاب ما همان آرمان یک صد ساله ملت ایران، آزادی استقلال و پیشرفت بود و انقلاب به رهبری حضرت امام همین آرمان ها را براساس هویت فرهنگی و تاریخی جامعه که اسلام است بنیاد کرد.»

 

خاتمی ادامه داد:« نه تنها اکثریت مسلمان اند بلکه هویت جامعه ایرانی دینی است و انقلاب ما از پایگاه اسلام آزادی و استقلال و پیشرفت را مطرح کرد. یعنی اسلامی مطرح شد که نه تنها در برابر آزادی و استقلال و پیشرفت نیست، بلکه مؤید آنها است.»

 

رئیس جمهور اسبق با تاکید بر اینکه «رویکرد دینی در انقلاب ما آزادی خواهانه، پیشرفت گرایانه و استقلال طلبانه بود»، افزود:«حال اگر رویکردهای دیگری هست خلاف آرمان های انقلاب است. دعوا هم سر همین رویکرد و دیدگاه هست. اگر مشکلاتی داریم رویکردهای غلطی وجود داشته که سازکار با انقلاب و آرمان‌ها نبوده و امیدوارم دولت تدبیر و امید در این زمینه مهم کارساز باشد.»


وی با اشاره به پرسش دانشجویان که در این فضا «وظیفه دانشجویان چیست؟»، گفت:« وظیفه روشن است خیلی ها در فضای تنگ تاریک ممنوع می شوند و می ترسند. اما آن کس که درد آشناست و وظیفه شناس است آن کس که برای انجام وظیفه هزینه داده زندان رفته و محروم شده، ستاره‌دار شده یعنی وظیفه‌اش را می شناسد. شماها به وظایف خود آشنایید. ما به حکومت می گوییم اجازه داده شود. دانشجو وظیغه خودش را انجام دهد نه به عنوان ابزار دست کسی. اگر فضا باز شود باید ببینیم اولویت دانشجو چی هست چطور با جامعه خودش در ارتباط هست. وظیفه دانشجو مشخص هست آزاد و متفکرانه به سمت حل مسائل برود. خطاب ما به حاکمیت این است که بگذارید دانشگاه و دانشجو وظیفه خودش را انجام دهد. دانشگاه دانشگاه باشد نه چیز دیگری. »

 

خاتمی با بیان اینکه «امنیتی کردن دانشگاه غلط است و زمینه ساز خروج نیروهای تحصیل کرده از کشور و اخراج آنان از دانشگاه می شود»، تصریح کرد:«در این سال ها متأسفانه سوء تفاهم و بعد کینه‌ها و جدایی ها زیاد شد این که منشاء این امر چه بود و چرا به وجود آمد جای بحث دارد، اما کینه‌ها بیشتر شد. امیدوارم در اثر این انتخابات، دل‌ها به هم نزدیک‌تر شود. تغییر فضا و نگاه به آینده و برداشته شدن فضای امنیتی مخرب باعث رفع سوء تفاهم ها می‌شود و فضای اعتمادی که دولت و ملت به آن نیاز دارد ایجاد می کند.»

 

رئیس موسسه بین المللی گفت‌و‌گوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در بخشی دیگر از سخنانش به وضعیت منطقه پرداخت و گفت:« وضعیت امروز منطقه و مسلمانان نگران کننده است. آتش و خون از هر طرف می‌بارد. مطمئنا قدرت‌های بیرونی که آزادی و پیشرفت منطقه را به زیان خود می دانند در پدیدآوردن این وضع یا دامن زدن به آن نقش دارند، ولی اشکال در درون هم هست.»

وی افزود:« مصر را بنگرید. کشوری مهم و ملتی بزرگ و پیشتاز و روشن امروز به چه وضعی گرفتار شده است. مردم حاکمیت بر سرنوشت رهایی از خفت وابستگی و استبداد و تحقیرشدگی را می‌خواستند و می‌خواهند، اکثریت هم مسلمان‌اند، انتظار بود که جریان اکثریت با روشن بینی که طی سال‌های اخیر به مسائل نگاه می کرد عمل کند و واقعاً در جهت رفع موانع دموکراسی گام بردارد.»


خاتمی تاکید کرد:« کاری نکنیم که دنیا بگوید ما مسلمانان صلاحیت استقرار دموکراسی را نداریم. نیروی نظامی باید حافظ تمامیت ارضی و منافع ملی باشد و در سیاست دخالت نکند. بزرگانشان اختلاف کردند و نتوانستند به نفع منافع مردم مصر به تفاهم برسند و خارجی هم آتش بیار معرکه است.»

 

وی همچنین به وضعیت سوریه اشاره کرد و گفت:« وضعیت در این کشور نیز بحرانی است. این همه انسان کشته شدند آواره شدند و برادر کشی شد. امروز صحبت از به کار بردن سلاح شیمیایی است. این یک جنایت است، از سوی هر کس که باشد. دنیا و بخصوص مسلمانان باید دست به دست هم بدهند از فجایعی که رخ داده و می دهد و منطقه را آشوب زده کرده است جلوگیری کنند.»

 

رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:«خوشبختانه در ایران امنیت و آرامش هست، ولی اگر روند سالهای قبل در ایران ادامه پیدا می کرد ممکن بود این مسائل پیش بیاید، متأسفانه در جهان و از جمله در جهان اسلام جان انسان ها ارزش ندارد. جریان‌های تند که از هر طرف با بمب گذاری و ترور آشوب به پا می‌کنند در عراق در پاکستان و جاهای دیگر باعث تأسف است و امیدوارم همه بیدار شویم.»

 

سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:« همه کسانی که در این منطقه هستند جوانان مردم مسوولان و حکومت ها متوجه باشند این وضعیت اولین زیانش متوجه ملت‌ها خواهد بود. اسلام صدمه می‌بینند. همه ما باید بتوانیم رشد داشته باشیم و با گفت‌و‌گو، تبادل نظر و پذیرش سازو کار دموکراتیک بتوانیم، رشیدانه مسائل را حل کنیم.»

 

در این مراسم نمایندگان دانشگا‌های امیرکبیر، علم و صنعت، خواجه نصیر، صنعتی شیروان، بابل و بابلسر، دامپزشکی ساری، صنعتی کرمانشاه، رازی گیلان، صنعتی اصفهان، اصفهان، بین المللی قزوین، کردستان، شهرکرد، ارومیه، صنعتی جندی شاپور، دزفول، دامغان، چمران اهواز، دانشگاه شاهرود، دانشگاه سمنان، آزاد اصفهان، آزاد زنجان، انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز و آزاد قزوین حضور داشتند.