جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


۶ ماه تاخیر در پرداخت حقوق کارگران فارسیت درود

Posted: 27 Jul 2013 05:49 AM PDT

جرس: رئیس شورای اسلامی کار کارگران کارخانه فارسیت درود اعلام کرد: چهارصد کارگر کارخانه فارسیت شش ماه است که حقوقی دریافت نکرده‌اند.  

 

«احمد سالاروند» که خود نیز از کارگران با سابقه این کارخانه است، با اعلام این خبر به ایلنا گفت: کارفرمای این کارخانه به دلیل افزایش مشکلات مالی، توان پرداخت حقوق کارگران خود را ندارد.


او در تشریح مشکلات کارخانه افزود: کارخانه فارسیت تولید کننده فراروده‌های «آزبستی» به دلیل مشکلات که دولت طی سالهای اخیر به دلیل زیان بار بودن تولید این محصولات پیش راه تولید کنند گان آن قرار داده است، از یکسال و نیم گذشته تولید خود را متوقف کرده و کارگران فقط برای حضور و غیاب در کارخانه حاضر می‌شوند.


او با بیان اینکه مسئولان کارخانه بدنبال تغییر کاربری هستند، اضافه کرد: طی یازده سال گذشته این کارخانه حدود ۳۷ میلیارد تومان از سرمایه خود را برای تغییر کاربری در یک واحد تولیدی دیگر هزینه کرده اما این واحد جدید هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

او ادامه داد: با وجود آنکه متخصصان و کار‌شناسان این کارخانه برای دست‌یابی به یک محصول جایگزین ازبست به نام نانو ازبست به نتیجه رسیده‌اند اما به دلیل کمبود امکانات مالی در تهیه مواد اولیه تولید، امکان بهربرداری از این محصول جدید وجود ندارد.


این فعال کارگری در خاتمه با بیان اینکه کارگران این کارخانه بارها با تجمع در مقابل چندین نهاد دولتی و ساختمان دفتر مرکزی کارخانه خواستار پی گیری مشکلات‌شان شده‌اند، گفت: متاسفانه کارگران تا کنون به جز وعده‌های مسئولان، عکس العمل خاصی جهت پی گیری مشکلاتشان مشاهده نکرده اند. 

مخالف با برگزاری مراسم احیا در حسینه ارشاد

Posted: 27 Jul 2013 05:49 AM PDT

جرس: برای چهارمین سال پیاپی از برگزاری مراسم شبهای قدر در حسینیه ارشاد ممانعت به عمل آمد.  

 

به گزارش امید، طی سالیان گذشته مراسم شبهای قدر در حسینیه ارشاد با استقبال مردم بویژه جوانان رو به رو بود و یکی از معدود مراسم هایی بود که بازتاب رسانه‌ای زیادی پیدا می کرد.


برگزاری این مراسم طی سالیان اخیر با مخالفت نهادهای امنیتی رو به رو بود و امسال بعد از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تغییر نسبی فضای سیاسی کشور انتظار بود حداقل مراسم های مذهبی بخصوص مراسم شبهای قدر بدون دخالت نهادهای امنیتی برگزار شود که بر اساس اخبار رسیده به پایگاه خبری-تحلیلی امید برای چهارمین سال پیاپی با برگزاری مراسم شبهای قدر در حسینیه ارشاد مخالفت شده است. 

 

سخنگوی رئیس‌جمهور روسیه: پوتین فعلاً به تهران سفر نمی‌کند

Posted: 27 Jul 2013 05:33 AM PDT

جرس: سخنگوی ولادیمیر پوتین می‌گوید که هنوز هیچ تاریخ مشخصی برای سفر رئیس‌جمهور روسیه به تهران تعیین نشده است.  

 

به گزارش خبرگزاری روسی اینترفکس، دیمیتری پسکوف روز جمعه، چهارم مرداد با اشاره به گزارش‌هایی که درباره سفر احتمالی آقای پوتین به ایران منتشر شده است، به خبرنگاران گفت: «فعلاً چنین سفری انجام نمی‌شود. دیدار و تماس [با طرف ایرانی] جزو برنامه‌هایمان است، اما هنوز درباره زمان‌بندی این دیدار تصمیم گرفته نشده است.»

 

سفر احتمالی ولادیمیر پوتین به تهران در روزهای اخیر موضوع توجه رسانه‌های خبری روسی و ایرانی بوده است.

 

ماجرا از گزارش نشریه کومرسانت، چاپ روسیه، شروع شد که به نقل از «یک منبع آگاه در کاخ کرملین» می‌گفت آقای پوتین برای مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران به این کشور سفر می‌کند.

 

این نشریه حتی تاریخ سفر رئیس جمهوری روسیه را هم عنوان کرده بود که می‌باید ۲۵ مرداد انجام می‌شد، دوره‌ای که حسن روحانی ریاست دولت ایران را از محمود احمدی‌نژاد تحویل گرفته و در ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور مستقر شده است.

 

در این صورت، ولادیمیر پوتین اولین رئیس‌جمهوری می‌شد که حسن روحانی در مقام ریاست دولت ایران میزبانی او را برعهده می‌گرفت.

 

اما همان زمان سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت که نمی‌تواند چنین خبری را تأیید کند.

 

نظیر این سخنان را دیمیتری پسکوف نیز بیان داشت با این تفاوت که او از قید زمانی «هنوز» نیز استفاده کرد تا تأیید یا تکذیب قطعی خبر را به آینده موکول کند.

 

اکنون از گفته‌های جدید آقای پسکوف این‌گونه برمی‌آید که سفر پوتین به تهران دست‌کم در آینده نزدیک محقق نخواهد شد.

 

روسیه از اعضای گروه ۱+۵ است که در کنار ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین و آلمان با ایران درباره برنامه اتمی آن مذاکره می‌کند.

 

از پیشنهادات مسکو به طرف‌های مذاکره طرحی موسوم به «گام به گام» بوده است که مقرر می‌کند در ازای هر گامی که ایران در جهت شفاف‌سازی بیشتر برنامه اتمی خود و رفع نگرانی‌های جامعه جهانی بردارد، بخشی از تحریم‌هایی نیز که علیه آن اجرا می‌شود، لغو شود. طرح مسکو اما تاکنون بی‌حاصل بوده است.

 

با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور ایران، امیدها به حل مناقشه هسته‌ای ایران تا حدی افزایش یافته است. آقای روحانی نیز وعده شفافیت بیشتر برنامه اتمی تهران را داده است. 

مریع شفیع‌پور، فعال دانشجویی بازداشت شد

Posted: 27 Jul 2013 05:13 AM PDT

جرس: مریم شفیعپور، ساعاتی پیش بازدداشت شد.  

 

به گزارش امید، شفیع پور که چندی پیش برای پاره ای توضیحات احضار، امروز به دادسرای شماره ۲ شهید مقدس اوین برای بازپرسی احضار شد.


وی امروز پس از بازجویی اولیه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.


پیش از این شفیع‌پور در سال ۸۹ به دلیل فعالیت‌های دانشجویی در دادگاه انقلاب قزوین به یک سال زندان تعلیقی محکوم شده بود. 

فهرست آثار تاریخی تهران که در زمان شهرداری قالیباف تخریب شدند

Posted: 27 Jul 2013 05:13 AM PDT

جرس: پایگاه خبری شهر الکترونیک گزارشی در درباره عملکرد شهرداری تهران در حفظ میراث فرهنگی منتشر شده است.  

 

برج آزادی نم کشید

در سال ۱۳۸۶ شهرداری تهران عملیات مرمت میدان آزادی را آغاز کرد که بلافاصله با اعتراض گسترده کارشناسان روبرو شد. در رأس این کارشناسان، مهندس ایرج حقیقی، رییس کارگاه ساخت برج آزادی قرار داشت که معتقد بود: "کاری که شهرداری می‌کند، مرمت نیست، بلکه تخریب است." این پیش‌بینی درست از آب درآمد و اندکی بعد، خبر نشت آب به محوطه زیرین برج آزادی منتشر شد. این بار حقیقی به خبرگزاری میراث فرهنگی گفت که جایگزین کردن سنگ‌های نامرغوب در محوطه میدان، از میان بردن شیب‌بندی صحیح میدان و ایزولاسیون نامناسب باعث نفوذ آب به زیر برج آزادی شده است.

غلامحسین شاه‌علی، مدیر برج آزادی می‌گوید که شهرداری هیچ اقدامی برای مرمت اصولی برج آزادی و جلوگیری از نفوذ رطوبت حاصل از آبیاری فضای سبز میدان انجام نداده است و سازمان زیباسازی از پرداخت بودجه لازم خودداری می‌کند.

نهایتا با پی‌گیری رسانه‌ها و دوستداران میراث فرهنگی، سازمان زیباسازی شهرداری تهران و شهرداری منطقه ۹ که مسؤولیت کار را به عهده داشتند، مشکلات را پذیرفتند و برای رفع آن قول مساعد دادند. با این حال، در تازه‌ترین تحول، غلامحسین شاه‌علی، مدیر برج آزادی به خبرگزاری مهر گفته است که شهرداری هیچ اقدامی برای مرمت اصولی برج آزادی و جلوگیری از نفوذ رطوبت حاصل از آبیاری فضای سبز میدان انجام نداده است و سازمان زیباسازی از پرداخت بودجه لازم خودداری می‌کند.

سرای دلگشا ضمیمه بازار پوشاک شد

سرای دلگشا از سراهای تاریخی بازار تهران و متعلق به دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود. این سرا در سال ۱۳۵۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید اما مالک ان در سالیان اخیر به دیوان عدالت اداری شکایت برد و ملک خود را از فهرست آثار ملی خارج کرد. این موضوع با حمایت و تأیید نادر کرمی، شهردار وقت منطقه ۱۲ تهران روبرو شد که در گفت‌وگو با سایت خبرآنلاین گفت: "چون رأی دیوان عدالت اداری است، پس ما هم اجرا می‌کنیم. هر بنایی که میراث فرهنگی ثبت کرده، قابلیت ثبت ندارد."

بدین ترتیب و با مجوز شهرداری برای اجرای فاز۲ بازار رضا (مجتمع فروش پوشاک) سرای تاریخی دلگشا طی دو مرحله در آذرماه ۱۳۸۹ و مهرماه ۱۳۹۰ تخریب شد و اعتراض‌های مکرر سازمان میراث فرهنگی سودی نبخشید. در مقابل، این سازمان که از تخریب روزافزون اماکن تاریخی بازار نگران بود، مجموعه بازار تهران را در "فهرست میراث در خطر" قرار داد؛ اقدامی که البته نتوانست از روند تخریب‌ها جلوگیری کند.

ساختمان پرچم، مجتمع تجاری شد

ساختمان پرچم از بناهای ساخته شده در دهه ۱۳۲۰ بود که در نبش خیابان فخرالدوله (شهید مشکی) و در مجاورت مسجد تاریخی فخرالدوله قرار داشت. از آن‌جا که این ساختمان، سال‌ها محل استقرار شرکت ایران اسکرین (تولید کننده پرچم) بود و همواره پرچم‌ کشورهای مختلف جهان بر فراز آن برافراشته بود، به ساختمان پرچم موسوم شد و به عنوان یکی از نمادهای مرکز شهر تهران مورد شناسایی قرار گرفت.

در نیمه دوم سال ۱۳۸۹ زمزمه‌هایی مبنی بر تخریب ساختمان پرچم و ساخت یک مجتمع تجاری به جای آن به گوش رسید که با مخالفت اهالی محل و نیز اعتراض سازمان میراث فرهنگی روبرو شد. با این حال، نه فقط شهرداری منطقه ۱۲ مجوز تخریب ساختمان مزبور را صادر کرد، بلکه علیمحمد محمدی، مدیر بافت تاریخی شهرداری منطقه ۱۲ به حمایت از این اقدام برخاست. او به خبرگزاری مهر گفت که چون ساختمان پرچم در فهرست آثار ملی کشور ثبت نشده است، سازمان میراث فرهنگی نمی‌تواند در موضوع تخریب آن دخالت کند.

تخریب ساختمان تاریخی پرچم در حریم مسجد فخرالدوله با حمایت مدیر بافت تاریخی شهرداری منطقه ۱۲ روبرو شد که معتقد بود: چون این ساختمان در فهرست آثار ملی ثبت نشده است، سازمان میراث فرهنگی نمی‌تواند در موضوع تخریب آن دخالت کند.

در مقابل، مدیران سازمان میراث فرهنگی استان تهران معتقد بودند که عدم ثبت یک اثر تاریخی به منزله مجاز بودن تخریب آن نیست و شهرداری قانونا موظف است، تخریب این آثار را از سازمان میراث فرهنگی استعلام کند. موضوع دیگری که مورد اعتراض این سازمان قرار داشت، ساخت مجتمع تجاری چند طبقه به جای ساختمان پرچم بود که حریم کالبدی و منظرین مسجد فخرالدوله را مخدوش می‌کرد.

نهایتا هیچ کدام از این اعتراض‌ها به نتیجه نرسید و ساختمان پرچم در فروردین‌ماه ۱۳۹۰ با خاک یکسان شد. با ساخت یک مجتمع تجاری به جای این ساختمان، ترافیک چهار راه فخرآباد و دروازه شمیران تشدید شد و گنبد مسجد فخرالدوله که از نمادهای شاخص بافت تاریخی تهران بود، در سایه قرار گرفت.

خانه صداقت، آپارتمان شد

خانه صداقت از بناهای ارزشمند اواخر دوره قاجار در محدوده محله تاریخی سنگلج بود. این بنا در مردادماه سال ۱۳۹۰ با مجوز شهرداری منطقه ۱۱ تهران تخریب شد تا به جای آن یک مجتمع مسکونی ۸ طبقه ساخته شود. با بالا گرفتن اعتراض‌ها نسبت به این اقدام، سید محمد ایازی، معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار تهران در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا مدعی شد که تخریب این اثر با مجوز سازمان میراث فرهنگی صورت گرفته است.

این در حالی بود که همان موقع، سرپرست میراث فرهنگی استان تهران از مخالفت سازمان متبوعش با تخریب خانه صداقت خبر داده و اعلام کرده بود که ساخت و ساز در محدوده‌های تاریخی با محدودیت ارتفاع مواجه است، و این اشاره‌ای بود به غیرقانونی بودن ساخت آپارتمان ۸ طبقه به جای خانه صداقت.

خانه ارسطو، پاساژ شد

دکتر ازسطو علاج اردستانی، رییس نخستین بیمارستان بلدیه شهرداری تهران و از مؤسسان گروه پزشکی دانشگاه تهران بود. خانه او در خیابان امیرکبیر شرقی (چراغ برق،چراغ گاز) قرار داشت؛ جایی که یکی از منابع مهم درآمد شهرداری تهران از طریق فروش تراکم تجاری و تغییر کاربری اماکن مسکونی است.

این خانه که در ابتدای کوچه شهید علیرضا جاویدی (میرزا محمود وزیر) قرار گرفته بود، متعلق به اواخر دوره قاجار بود اما شهرداری منطقه ۱۲ تهران با این ادعا که در فهرست آثار ملی ایران ثبت نشده است، مجوز تخریب و تبدیل آن به پاساژ فروش لوازم خانگی را صادر کرد. همان زمان سید احمد محیط طباطبایی، رییس کمیته ملی موزه‌ها (ایکوم) اعلام کرد که اگرچه خانه دکتر ارسطو در فهرست آثار ملی ایران ثبت نشده اما جزیی از بافت تاریخی محله عودلاجان است که کلیت آن به ثبت ملی رسیده است. با این حال، خانه یادشده در مهرماه سال ۱۳۹۰ به طور کامل تخریب شد.

در آبان ماه ۱۳۹۰ افزون بر ۳۶۰ نفر از هنرمندان سینما و تأتر در نامه‌ای به شهردار تهران خواستار خرید و مرمت خانه دایی‌جان ناپلئون از سوی شهرداری شدند. این درخواست طی دو نوبت در اسفندماه ۱۳۹۰ و خردادماه ۱۳۹۲ از سوی ۱۰۰ تن از روزنامه‌نگاران تکرار شد اما محمد باقر قالیباف، ترجیح داد که به هیچ کدام از این نامه‌ها پاسخ ندهد.

درخواست‌ها برای حفظ خانه دایی‌جان ناپلئون ‌بی‌پاسخ ماند

خانه دایی‌جان ناپلئون که به علت فیلمبرداری سریال دایی‌جان ناپلئون در آن به این نام معروف شده است، در اصل خانه امین‌السلطان، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، مظفرالدین‌شاه و محمدعلی‌شاه قاجار بوده است. مساحت کنونی این خانه حدود ۱۰ هزار متر مربع است و تنها باغ قاجاری بازمانده در خیابان لاله‌زار به شمار می‌آید.

این خانه در سال ۱۳۸۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید اما پنج سال بعد با شکایت مالکانش به دیوان عدالت اداری، از این فهرست خارج شد. مشوق این اقدام مالکان (خانواده اتحادیه) ، چراغ سبز شهرداری تهران برای ساخت یک مجتمع تجاری بود. خصوصا که در بحبوحه اعتراض دوستداران میراث فرهنگی، بهروز کاشف، مدیر بافت تاریخی شهرداری تهران به پایگاه خبری شهر الکترونیک گفت: پس از تخریب خانه مزبور قطعا ضوابط بافت تاریخی از قبیل کاربری، تراکم، سطح اشتغال و ارتفاع رعایت می‌شود و به این ترتیب رضایت ضمنی شهرداری برای تخریب خانه دایی‌جان ناپلئون را اعلام ‌کرد؛ همچنین شهردار منطقه ۱۲ اعلام داشت که شهرداری به علت بالا بودن قیمت این خانه، آن را خریداری نخواهد کرد.

در پی این تحولات، در آبان ماه ۱۳۹۰ افزون بر ۳۶۰ نفر از هنرمندان سینما و تأتر در نامه‌ای به شهردار تهران خواستار خرید و مرمت خانه دایی‌جان ناپلئون از سوی شهرداری شدند. این درخواست طی دو نوبت در اسفندماه ۱۳۹۰ و خردادماه ۱۳۹۲ از سوی ۱۰۰ تن از روزنامه‌نگاران تکرار شد اما محمد باقر قالیباف، ترجیح داد که به هیچ کدام از این نامه‌ها پاسخ ندهد.

به تخریب‌کنندگان مسجد سلمان پاداش داده شد

مسجد سلمان در خیابان ۱۷ شهریور از مساجد ثبت شده در فهرست آثار ملی و از ساخته‌های معمار بزرگ معاصر، استاد حسین لرزاده بود. تخریب این مسجد در سال ۱۳۸۶ توسط هیأت امنای آن صورت گرفت و شهرداری تهران در آن دخالتی نداشت. اما نکته جالب این بود که هنگام ساخت مسجد جدید، اعضای هیأت امنا پیاده روی خیابان را ضمیمه مسجد کردند و شهرداری از کارشان جلوگیری نکرد؛ و این نوعی پاداش به کسانی بود که در دادگاه به علت تخریب یک اثر ملی مجرم شناخته شده بودند.

خانه عامری، حیاط مجتمع تجاری شد

خانه و باغ عامری در خیابان فردوسی تهران از آثار ارزشمند اوایل دوره پهلوی بود که در سال ۱۳۹۱ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد. تخریب این بنا در اسفندماه سال ۹۱ پس از آن صورت گرفت که شهرداری مجوز ساخت یک مجتمع تجاری ۱۳ طبقه به نام "مجتمع تجارت جهانی فردوسی" را در مجاورت آن صادر کرد. مالک این مجتمع با استفاده از عدم نظارت شهرداری ۱۰۰ درصد اعیان زمین خود را به زیر ساخت برد و چون طبق ضاوبط ساخت و ساز ناگزیر بود عرصه‌ای را برای آن آزاد کند، اقدام به تخریب خانه تاریخی عامری کرد.

فخرالسادات محتشمی پور: برای آنان که افعی‌های درونشان را خودخواسته تغذیه می‌کنند دعا کنیم

Posted: 27 Jul 2013 04:03 AM PDT

جرس: فخرالسادات محتشمی پور، همسر سیدمصطفی تاج زاده، در نامه ای به همسرش می نویسد: رمضان به نیمه رسید و از نیمه گذشت و به شب های قدر نزدیک می شویم و من دلم می خواهد برای همه فرزندان آدم در سراسر عالم دعای خیر داشته باشم تو از همان گوشه تنهایی ات برای من دعا کن که به چنان وسعت روح و شرح صدری برسم که حتی برای آنان که افعی های درونشان را خودخواسته تمیار و تغذیه می کنند دعای خیر داشته باشم. آن ها که خودِ خدا دلش می خواهد انسان باشند و خانه دلشان را به ابلیس اجاره ندهند تا در آن جولانگهی ابدی یابد.  

 

همسر معاون دربند وزارت کشور دولت سیدمحمد خاتمی در این نامه می نویسد: «او» می گوید انتظارات از رئیس جمهور منتخب را متناسب جایگاهش و شرایطش داشته باشید. «او» می گوید: تا رهبری نخواهد نه رفع حصر انجام خواهد شد و نه رهایی عزیزانمان از بند! می گویم: «او» هم چنان دعوت به صبر می کند. افعی درون آمرین به بی عدالتی گویی خواب ندارد که سرما هم بر آن اثر گذار نبود و این گرمای بی سابقه تابستان تهران آن را سخت زنده و سرکش و طمّاع کرده است.

 

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

 

به نام خدای رمضان

سلام مهربانم

چندی است برایت نامه ای ننوشته ام یعنی نامه هایی که در دل و جانم دائما حک می کنم و مرور می کنم به رشته تحریر درنیاورده ام. درست مانند روزهای انفرادی وقتی که با محرومیت از کاغذ و قلم شکنجه سپید می شدم به زعم بازجو و فرمانده اش! می دانی جانم؟ نامه های نانوشته گاهی قشنگ ترند. خواندنی ترند. تأثیرگذارترند. درست مثل نامه های نانوشته زندان که بخشی از تنهایی مرا با یادت پر می کرد!

نامه های نانوشته را روزی شاید بازنویسی کنم در قلبم اما نگارش آن بر روی کاغذ؟ انگار بیم به دست نااهل و نامحرم افتادنشان مانع می شود. درست مانند نامه های نگارش شده در روزهای انفرادی پس از پایان دادن به اعتصاب غذا و قلم و کاغذ جایزه گرفتن!

عزیز دربند روزه دارم

گفتی که خوشحالی رمضان از راه رسیده و دیگر کسی تو را دعوت به روزه خواری نمی کند. خندیدی و سعی کردی مرا بخندانی درست مانند همه دفعات ملاقات که سعی می کنی این چهره عبوس گرفته مرا با گل واژه های لطیف بازکنی. من با اشتیاق می آیم تا از حال تو بپرسم و تو با اشتیاق برای مردمت راه نشان می دهی و توصیه می کنی و یافته های در زندانت را با آنان به اشتراک می گذاری. نامحرمان فال گوش می ایستند تا از تو کلامی ضدامنیتی بشنوند اما طفلکی ها گوش هایشان نوازش می شود با صدای نرم مهربان تو و دلشان نوازش می شود به این همه گذشت و مهربانی که تو حتی بر دشمنانت روا می داری و روحشان نوازش می شود از این همه مقاومت و صبوری که از تو تمثالی بی مثال ساخته است!

دلدار نازنینم

حالا رمضان به نیمه رسیده با میلاد امام حسن(ع) و از نیمه گذشت و می رود تا به ایام شهادت مولایمان برسد. هم او که مناجات هایش در نخلستان های مدینه و در مسجد، بندگی را معنا می کند و عرفان را به اوج می رساند. به شب های قدر نزدیک می شویم ای صبور قله نشین عبادت و نیایش! من همه این رمضان را با یاد تو قرآن و دعا خواندم و می خوانم. با یاد تو که سی و سه ماهگی روزه داری ات نزدیک است. قرآن را همراه داشتم وقتی که از مسئول زندان در مورد وضعیت تو پرسش کردم و به دادیار ناظر زندان احاله داده شدم. قرآن را همراه داشتم روز مراجعه به دادستانی. همان روز که نه دادستان نه معاونش نخواستند صدای مظلومانه تو را از حلقوم من که پیام رسانی بیش نیستم بشنوند از ترس این که وجدانشان بیدار شود و رخت قضا از تن درآورده پشیمنه پوش شوند و به صحرا پناهنده شوند تا خدایشان از آنان راضی شود که نمی شود. نمی شود! قرآن را همراه داشتم وقتی که همه طبقات دادستانی را از نمازخانه در طیقه فوقانی تا محوطه بیرونی با تصویر زیبای تو مزین کردم تا نمازگزاران داد-ستان یادشان بیاید به تعبیر رئیسشان تنها داد یک «نفر» در این سال ها ستانده شده آن هم با کینه توزی نه بر مبنای عدالت! همان رئیسی که گمان می کند بر تخت کبریایی جلوس کرده و از دیدن مظلومان و شنیدن عریضه هایشان استنکاف می ورزد و آدم را یاد سلاطین باستانی ایران می اندازد که از حضور رعایا در نزدشان ممانعت می کردند و نفس آنان را پلید و آلوده می دانستند و اگر هم رعیتی باریافته می شد باید دستمالی بر دهان می گرفت! این ها را نمی گویم که تو را بخندانم ولی خوب خنده دار است که در این عصر و زمانه خسران آدمی، بعضی چه سفیهانه به عمر نوح طمع ورزیده اند و ارج نهادن بندگان خدا را که وظیفه هر کارگزاری است به فراموشی سپرده اند و کرامت انسان را انکار می کنند غافل از آن که با این شیوه رفتار این شخصیت و کرامت خودشان است که لگدمال می شود و ذلت را در معامله ای سراسر باخت برای خویش می خرند.

عزیزِجانم

این شب های رمضانی که مؤمنین به بهانه و بی بهانه دور هم جمع می شوند آن چنان جای خالی تو به چشم می زند که دیگر جای ذکر و بیانش هم نیست. هرشب این خیل دوستان در چشمان من نگاه می کنند حتی گاهی نه پرسشگرانه که حال دوست ما چگونه است و چگونه ایام می گذراند و من لبخند می زنم و با نگاهم می گویم «او» دعا به جان شما می کند. روحش اوج گرفته و جسمش لنگان لنگان جان را دنبال می کند. بعد سری تکان می دهم و می گویم: «او» می گوید انتظارات از رئیس جمهور منتخب را متناسب جایگاهش و شرایطش داشته باشید. «او» می گوید: تا رهبری نخواهد نه رفع حصر انجام خواهد شد و نه رهایی عزیزانمان از بند! می گویم: «او» هم چنان دعوت به صبر می کند. و روزه چه داروی درمانگری است برای بی تابی های ما در میانه بلا و ابتلا. می گویم: همه ما که افطار کنیم در روز عید فطر از همان فردایش همسرجان روزه های معترضانه اش را ادامه خواهد داد تا شکستن همه بدعت هایی که با لجاجت در سیستم قضائی ما خودنمایی می کند. نمونه اش همین انفرادی و حصر در تمام مدت اجرای حکم! می گویم: افعی درون آمرین به بی عدالتی گویی خواب ندارد که سرما هم بر آن اثر گذار نبود و این گرمای بی سابقه تابستان تهران آن را سخت زنده و سرکش و طمّاع کرده است. می گویم… جالب است که خیلی از این چیزها را با زبان بسته می گویم و جالب تر آن که دوستان تو سر به علامت تصدیق تکان می دهند و انگشت تحسّر به دندان می خایند که داد از بی داد. آه که این رمضان چه باشکوه تر می شد به شرط برای همیشه خفتن افعی همیشه جان سخت و سرکش درون این آدم ها!!!

مصطفی جانم

گفته بودی پدر و مادرت و فرزندت هیچ گاه به ملاقات کابینی نیایند چرا که این خود نوعی شکنجه و عذاب است برایشان که فرزند و پدر خود را در شرایط ظالمانه ای مشاهده کنند که نه تنها حق او نیست بلکه وهن نظامی است که قرار بود برپایه قسط و عدل بنا شود و این گونه به بی عدالتی منتهی شد! سخت دلان امکان دیدار حتی کابینی را برای پدر و مادرت هرگز نداده اند اما با منت برای دخترت این امکان را فراهم کرده اند. برای او که در همان دوبار ملاقات پیشین هنوز گوشی تلفن را به دست نگرفته اشک ریخت تا پایان ملاقات و تو تصویر این چهره گریان را با خود سوغات بردی به انفرادی ات. چه سوعات ها به خانه ابدی شان خواهند برد آنان که درد را به جان ما می ریزند درمان دردهایم. باری تو نخواستی و او هم نخواست که پدر را آن گونه ببیند که عسس می خواهد. و تو عطش دیدار عزیزانت را نیز در این رمضان تحمل می کنی باشد که افعی درون آدم نماها از این رنجی که بر فرزندان آدم روا می دارند سیراب گردد و در مقابل، روح بزرگ تو بیشتر اوج بگیرد به سوی او که به تعبیر قرآن اقوام فاسد را چون از توبه و بازگشتشان ناامید شده از میان برده و قوم جدیدی را عوض آورده است.

شریک همه روزهای تنهایی و دردِ من

رمضان به نیمه رسید و از نیمه گذشت و به شب های قدر نزدیک می شویم و من دلم می خواهد برای همه فرزندان آدم در سراسر عالم دعای خیر داشته باشم تو از همان گوشه تنهایی ات برای من دعا کن که به چنان وسعت روح و شرح صدری برسم که حتی برای آنان که افعی های درونشان را خودخواسته تمیار و تغذیه می کنند دعای خیر داشته باشم. آن ها که خودِ خدا دلش می خواهد انسان باشند و خانه دلشان را به ابلیس اجاره ندهند تا در آن جولانگهی ابدی یابد. من برای تو دعای سلامتی و موفقیت می کنم و تو هم برای من دعا کن که روحم با این پلشتی هایی که در اطراف ما هر روز فزونی می گیرد، خدای نکرده زنگار نگیرد. پاک بماند و صاف بماند و بارانی بماند و رنگین کمان ارمغان همه روزهای ابری و بارانی اش باشد.

سوم مردادماه برابر با شانزدهم رمضان المبارک 

فریبا پژوه آزاد شد

Posted: 27 Jul 2013 03:03 AM PDT

جرس: فریبا پژوه، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب ساعتی پیش آزاد شد.  

 

به گزارش جرس، وی که نوزدهم تیر ماه در منزل خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بوده امروز آزاد شد.

 

پژوه پس از انتخابات سال 88 صد و بیست و چهار روز در بازداشت بود که با قرار وثیقه آزاد شده بود.


همچنین وی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان تهران به مدت پنج سال به حالت تعلیق در آمد.

 

همچنان از دلیل بازداشت مجدد این فعال مطبوعاتی خبری نیست. 

معمای حکمیت

Posted: 27 Jul 2013 02:41 AM PDT

حسن یوسفی اشکوری
 این نوشته، به  مناسبت ایام شهادت امیرالمؤمنین علی، پس از گزارش وقایع تاریخی پیکار صفین و تحلیل پیامدهای این رخداد، به موضوع حکمیت می پردازد


اشاره: می دانیم که در سال ۳۷ هجرت پیکار مهم و پر هزینه‌ای بین امام علی بی‌ابی طالب و سپاه عراق با معاویه بن ابی سفیان و سپاه شام در محلی به همین نام در نواحی مرزی عراق و شام رخ داد. این جنگ ازجهاتی یکی از تراژیک‌ترین حوادث نه تنها صدر اسلام بلکه تمام تاریخ اسلام است. این جنگ خونین که پس از چهار ماه و با به قتل آمدن شمار بسیار زیادی از دو طرف (تلفات سپاه عراق را از هفتاد تا صد و بیست هزار و از شامیان از هشتاد و پنج هزار تا صد و پنجاه هزار گفته اند‌که البته به احتمال زیاد گزاف است-) می رفت که به پیروزی نهایی علی به عنوان خلیفة مشروع و امیرالمؤمنین قانونی بر گروه متجاسر معاویه و شامیان منتهی شود، با ترفند شیطانی گروه معاویه‌عمروبن عاص، یعنی طرح شعار ارجاع اختلاف به حکمیت در چهارچوب قرآن، به فاجعه و تراژدی عظیم و تلخ تبدیل شد.

نوشتار زیر صفحاتی از زندگی نامه امام علی در کتاب در حال نگارش اینجانب است که در آن پس از پایان گزارش وقایع تاریخی پیکار صفین به تحلیل پیامدهای این رخداد پرداخته و این قسمت صرفا به موضوع حکمیت می پردازد نه تمام موضوعات مربوطه. در این تحلیل تأملات انتقادی تازه‌ای در موضوع حکمیت ارائه شده است. از این رو از خوانندگان نکته سنج انتظار می رود که به انگیزة کمک به راقم و رفع کاستی‌ها و اشتباهات احتمالی این تأملات از نکته سنجی‌ها و نقدهای خود بی‌بهره نگذارند.

این نوشته را، که به مناسبت ایام شهادت امیرالمؤمنین علی به دست خوارج منتشر می شود، به امام پارسایان و مظلوم و شهید رمضان و قربانی جهل و جور علی بن ابی طالب تقدیم می کنم.


معمای حکمیت

حکمیت در داستان صفین از جهات مختلف واقعا یکی از رخدادهای مهم و از جهاتی مبهم و در عین حال تراژیک تاریخ اسلام است. این ماجرا چندان مبهم و شبهه ناک می نماید که حداقل به گونه‌ای که در منابع نقل شده نامعقول و در نتیجه نامقبول می نماید. این نامعقولی یکی در موضوع حکمیت است و دیگر در چگونگی تحقق آن با انتخاب شخصیتی چون ابوموسی اشعری.
 

الف. موضوع حکمیت

این که در هر اختلاف و جنگ و نزاعی کار به آتش بس و حکمیت برسد و کسانی از دو سو برای انجام گفتگو و ایجاد صلح و تنظیم مواد مرضی­الطرفین صلح نامه انتخاب شوند امری طبیعی است و همیشه و همه جا رخ می دهد اما همواره موضوع این هیئت صلح و سازش روشن است ولی در جریان حکمیت صفین دقیقا دانسته نیست که موضوع گفتگو چه بوده و به طور مشخص قرار بود که نمایندگان دو طرف به طور مشخص دربارة چه موضوعی گفتگو کنند و تصمیم بگیرند. اگر سیر رخدادها و تحولات و متن مکتوب حکمیت را معتبر بدانیم ماجرا چندان روشن نیست و حداقل با ابهامات و پرسش هایی مواجه است. با فرض صحت روایات مربوط به چگونگی طرح حکمیت، آنچه مسلم می نماید این است که قرار شد در مورد و یا موارد اختلاف حکمیت بشود اما بر اساس همان روایات موارد اختلاف متعدد بوده است. اختلاف نخست ماجرای طرح اتهام علیه علی در عدم قصاص قاتلان عثمان و پناه دادن به آنان و گاه متهم کردن علی به مشارکت در قتل عثمان بود و اختلاف بعدی دعوی خلافت معاویه در برابر خلافت مشروع و قانونی علی بود و بالاخره موضوع سوم خود جنگ و تنظیم قرار صلح و تعیین مقصر و احیانا مجازات وی و یا تعیین غرامت جنگ و میزان آن و در هرحال قرار و مدارهایی برای تقویت صلح در آینده است. اموری که در تمام آتش بس‌ها و صلح نامه‌ها مرسوم و معمول است. قابل توجه این که در جملات نقل شده در متن قرار حکمیت نیز این موارد دقیقا روشن نیست. اگر بتوان به جملات و مضامین روایت شدة موجود اعتماد کرد، که به سادگی نمی توان، آن بخش که به در امان بودن جان و مال مردمان اشاره دارد کاملا با قرارهایی چنین سازگار است و از این رو روشن و قابل قبول است اما آنجا که می گوید حکمان در چهارچوب کتاب خدا و فرامین الهی داوری کنند ناروشن و مبهم است. اولا دربارة چه موضوعی داوری کنند؟ و ثانیا چگونه می توان از قرآن و آیات آن برای رفع اختلافی مشخص (مثلا امر حکومت) بین دو مدعی استفاده کرد؟ گفتن ندارد که نه در متن حکمیت اشاره‌ای به مورد و یا موارد اختلاف شده و نه گفته شده که چگونه و از کدام آیه و یا آیات قرآن می توان برای حل اختلاف و داوری استفاده کرد. آنچه می توان از آیة ۲۳ آل عمران فهمید این است که به شکل تجویزی می توان از «کتاب خدا» حکمیت طلبید اما در چه مواردی و چگونه؟ هیچ سخن روشنی در کتاب وجود ندارد و در سیرة نبوی و خلفا نیز این نوع حکمیت سابقه نداشت و لذا سنتی نبود. از این رو واقعا وقتی معاویه در نامه‌اش به علی می نویسد «آنچه قرآن نوشته و آشکار است» دانسته نیست که مراد چیست. کدام نوشته و کدام آشکارگی؟ در یکی از جملات وهب راسبی (فرماندة خوارج) از تعبیر «حکمیت مردم در دین» استفاده شده[۱]که باز بر ابهام می افزاید چرا که روشن نیست حکمیت مردم در دین یعنی چه و مراد دقیقا چیست. به ویژه گفتن ندارد که ماجرای اختلاف علی و معاویه موضوعا ارتباطی با امر دین و موضوعات مشخص مذهبی و قرآنی نداشت. شگفت این که به روایت دینوری قاریان عراقی و شامی در میانه دو سپاه نشستند و قرآنها آورده به مذاکره و بررسی پرداختند.[۲]اما هیچ گفته نشده است که این قاریان قرآن شناس و عربی دان چگونه و با چه معیار و ضابطه‌ای حول موضوع حکمیت، هرچه که بود، به مذاکره و بررسی پرداختند. آنگاه محصول این مذاکره و بررسی می شود انتقال خلافت به معاویه؟ البته علی پیش از آن نیز در جمل خود جوانی قرآن به دست را نزد اصحاب جمل فرستاده و خواسته بود تا آنان حکمیت قرآن را قبول کنند و به داوری آن تن دهند که البته همین پرسشها در آن ماجرا نیز مطرح است.


مهم تر از این ملاحظات، تفسیرپذیری متنوع و بی‌سقف آیات و جملات و تعابیر وحیانی است که به تعبیری «ذوبطون» است و می توان از منظرهای مختلف و حتی متضاد تعابیر و تفاسیر مختلف و متضاد ارائه داد. قابل تأمل این که هم علی به این مهم توجه داشته و هم معاویه. علی خود بارها گفته که خود قرآن کتاب صامت است که باید دیگران (مفسرّان) آن را به سخن درآورند[۳]و به ویژه در نهروان و در گفتگو با خوارج به عبدالله بن عباس سفارش می کند که با خوارج با سنت سخن بگوید نه با قرآن چرا که قرآن «حمّال ذووجوه» یعنی قرآن به انواع و اصناف تفاسیر قابل تفسیر است. بی‌گمان هر یک از دو طرف به آیه و یا آیاتی متوسل و متمسک می شد و تفسیری از آنها ارائه می داد، طرف دیگر هم می توانست چنین کند و از آیات دیگر اتخاذ سند و یا از همان آیات مشترک تفاسیری متفاوت عرضه نماید (کاری که از آغاز اسلام تا کنون انجام شده و می شود). عمار نیز در صفین شعری می خواند و می گفت روزگاری با اینان (ابوسفیان و امویان) بر سر «تنزیل» (=قرآن) می جنگیدیم و اکنون بر سر «تأویل» آن. معاویه نیز در گفتگو با اشعث می گوید قرآن که به خودی خود سخن نمی گوید پس باید کسانی را برگزینیم تا حکمیت کنند. این سخنان کاملا درست و منطبق است با واقعیت‌های تفسیر متون اما در این میان استناد به قرآن و حکم قرار دادن این کتاب آن هم بدون تعیین دقیق مورد و یا موارد اختلاف دو طرف، شگفت می نماید.


از برخی گزارش‌ها چنین می نماید که موضوع حکمیت وقوع خود جنگ و پیامدها و آسیب‌های ناشی از جنگ ویرانگر بوده است. از باب نمونه از سخنان خوارج در مقام انتقاد از علی در قبول ارجاع به حکمیت استنباط می شود که موضوع حکمیت داوری در بارة رخداد جنگ و پیامدهای آن بوده است. آنان می گویند آیا این عادلانه است که مردان (=آدمیان) دربارة خونها حکمیت کنند؟ این البته کاملا مفهوم و طبیعی است و سازگار با طبیعت این نوع حکمیت ها. اما در همین مورد بخصوص (جنگ صفین و خون ده‌ها هزار مقتول از دو طرف) نیز قرآن چگونه می توانست داوری کند؟ بسیار عبرت آموز است که علی خود در برابر کسانی که خواهان ارجاع به حکمیت در مورد خونها هستند (=خوارج بعدی) به درستی می فرماید: «در این مورد قرآن حکم می کند نه ما مردان اما این قرآن خطی است نوشته شده بین دو جلد کتاب و در صورتی سخن می گوید که مردان (=مفسران) آن را به سخن درآورده باشند».[۴]بنابراین در هرحال و از هر منظری که به ماجرای حکمیت قرآن توجه شود، در عمل اقدامی بی‌ثمر و حتی می توان گفت لغو می نماید. در این مورد نمی توان در اصل مدعا تردید کرد؟ محصول حکمیت به استناد قرآن می بایست داوری دربارة خلافت و انتقال فرمانروایی مسلمانان به عبدالله بن عمر و یا معاویه باشد؟ واقعا مستند قرآنی چنین استنتاجی از سوی ابوموسی و عمروبن عاص کدام است؟ روشن است که صرف استناد به توطئه آمیز بودن اصل داستان و یا ترفندهای خاص عمرو نمی تواند پاسخ این پرسش باشد.


در هرحال پس از تشکیل هیئت حکمیت و در پی رأی زنی‌های نمایندگان دو طرف، موضوع منازعه بر سر خلافت محور گفتگو قرار گرفت و در نهایت با ترفندهایی که به کار رفت خلیفة مشروع از صحنه حذف شد و مدعی گزافه گو به خلافت دست یافت. آیا می توان از این فرجام نتیجه گرفت که اصولا همان خلافت و رسیدگی به داوری دو طرف منازعه در این مورد، از آغاز موضوع حکمیت بوده است؟ این فرضیه نه تنها از متون و منابع موجود استنباط نمی شود بلکه شواهدی نیز علیه آن وجود دارد. از جمله تعیین شخص ثالث برای احراز مقام خلافت (به طور خاص عبدالله بن عمر) حداقل از طرف یکی از دو حکم (ابوموسی) برای تصدی مقام خلافت نشان می دهد که موضوع هیئت رسیدگی به صحت دعوی دو طرف منازعه در مورد خلافت نبوده است چرا که اگر چنین بود آنان حق نداشتند اساسا از شخص ثالث سخن بگویند و می بایست در چهارچوب مأموریت خود در مورد دو طرف تحقیق و داوری می کردند.


اما در این میان دیدگاه و موضع علی چندان روشن نیست. آنچه مسلم می نماید این است که وی به داوری حکمیت تن نداد و پس از پایان کار حکمیت نیز مردم را برای مقابله با معاویه و شامیان حامی او بسیج کرد و می خواست حق مشروع خود را به دست آورد و یا آن را تقویت و تثبیت کند. اما علت این عدم تمکین چه بوده است؟ ظاهرا وی به انتقال خلافت به رقیب از طریق فریبکاری نمایندة طرف مقابل (عمروبن عاص) اعتراض داشت و از این رو آن نتیجه را فاقد مشروعیت می دانست و این البته کاملا حق بود اما بعید است که دلیل عدم تمکین وی به رأی حکمیت صرفا همین واقعیت بوده باشد.


برای بیان بیشتر می توان این پرسش را درانداخت که اگر هیئت کارش را به درستی پیش می برد و فریبی هم در کار نبود باز هم علی به آن گردن می نهاد و می پذیرفت؟ شواهد و قراین حالیه و مقالیه نشان می دهد که در این صورت نیز علی بدان تمکین نمی کرد. چرا که حتی اگر داستان توطئه و فریبکاری مشهور عمروبن عاص را به گونه‌ای که گزارش شده نادیده بگیریم، باز تفاوت چندانی در محتوای داوری نهایی ایجاد نمی کند چرا که بالاخره ابوموسی هم به عنوان نمایندة علی پذیرفته بود که علی و معاویه را از خلافت محروم کنند و کار را به شوری و یا به شخص ثالثی واگذار کنند، تنها فرق فارق در این میان خلف وعدة عمرو بود که نماینده معاویه بود و نه ابوموسی که نمایندة علی و مردم عراق. یعنی اگر واقع بینانه به ماجرای حکمیت و فرجام آن نگاه کنیم، باید اذعان کنیم که این عمرو بود که خلف وعده کرد و فریب داد اما ابوموسی به رأی توافق شده وفادار ماند؛ در این صورت، علی القاعده نمی بایست علی از آن تن می زد.


با توجه به گفتارها و رفتارهای علی از سقیفه تا پایان زندگی اش، که البته پس از صفین و حکمیت چندان دراز نبود، می توان چنین نتیجه گرفت که او خلافت را قاطعانه حق خود می دانست و هرگز حاضر نبود پس از احراز آن از طریق قانونی و مشروع به دیگری واگذار کند. اگر این داوری درست باشد، می توان نتیجه گرفت که موضوع حکمیت داوری در باب خلافت و تعیین خلیفه به دست هیئت حکمیت نبوده است. در اینجا این نکته نیز قابل توجه است علی در برابر اعتراضات پیاپی خوارج در مورد پذیرش حکمیت می گوید گرچه من از اول مخالف بودم اما حال که پیمانی و عهدی بسته شده نقض آن روا نیست.[۵]با شناختی که از علی در دست است، او همواره به عهد و پیمان وفادار بود، در این صورت، جمع دوگزارة وفاداری علی به پیمان و قرار و اصرار وی بر حقانیت خلافتش (چه به اعتبار حقانیت برآمده از نسبتش با پیامبر و چه به اعتبار حدیث غدیر و چه به اعتبار بیعت مهاجر و انصار و عموم مردم با او در دوران پس از عثمان) این می شود که موضوع حکمیت تعیین تکلیف در امر خلافت نبوده و در واقع این عمروبن عاص بوده است که فریبکارانه از ساده اندیشی نمایندة علی استفاده کرده و ماجرا را از مسیر خود منحرف کرد تا به هدف مشترک خود و معاویه برسد.


با این همه، باید اذعان کرد که در این باب منابع ساکت اند و حداقل سخنی از علی در این زمینه نقل نشده است. البته منابع موجود در این مورد، مانند موارد بسیار دیگر، آشفته تر از آنند که بتوان به استناد آنها به حقیقتی روشن و قابل اعتنا دست یافت.


ب. انتخاب شخصیتی چون ابوموسی اشعری برای حکمیت

در زمینه مبحث حکمیت نکته بسیار قابل تأمل انتخاب شخصیتی چون ابوموسی برای چنین مأموریتی خطیر است. هرچند طبق منابع و گزارش ها، گزینش ابوموسی در یک روند پر فشار و توطئه آمیز بر علی و نزدیکانش (از ابن عباس تا مالک اشتر و دیگران) تحمیل شد، اما با این همه با توجه به سوابق و شخصیت و رفتار ابوموسی در مقطع پس از قتل عثمان و بعد در حکومت علی در کوفه، انتخاب چنین آدمی چنان شگفت می نماید که فهم آن سخت می نماید. او با این که در آغاز خلافت علی را به رسمیت شناخت و برای او از مردم کوفه بیعت گرفت اما پس از آمدن اصحاب جمل به بصره و یاری خواستن علی از او به عنوان کارگزار رسمی حکومت، او نه تنها از همکاری با مقام مافوق و خلیفه قانونی و مشروع خود تن زد بلکه با فتنه دانستن این اختلاف مردمان را با تمام توان و امکانات به بی‌طرفی و عدم همراهی با خلیفه فراخواند و بعد هم از کار برکنار و از کوفه اخراج شد.[۶]پس از آن نیز پیکار صفین را فتنه می دانست و با دخالت در آن به کلی مخالف بود. افزون برآن ابوموسی از شخصیتی متزلزل برخوردار بود و چنان ساده اندیش و کم عمق و کوته نظر بود که طبری او را «کودن و سبک مغز» می داند[۷]و معاویه هوشمند نیز در گفتگو با عمروبن عاص او را «طویل اللسان و قصیرالرأی» می شمارد.[۸]و مردی از شامیان ابوموسی را کسی می داند که نمی داند «پنج ضرب در شش» چند می شود.[۹] ابوموسی کاملا شناخته شده بود و به همین دلیل نیز علی و ابن عباس و مالک نقاط ضعف او را به درستی می شناخته و تذکر داده بودند. با این همه چه اصراری بر انتخاب او بود و چرا؟ و چرا در نهایت علی بدان تن داد؟ این در حالی بود که پیش بینی فرجام کار او، آن هم در همتایی با آدم کارکشته و دسیسه بازی چون عمروبن عاص، کار دشواری نبود. به نظر می رسد فقط با درنظر گرفتن سه عامل می توان چنین انتخابی را قابل قبول و حداقل قابل فهم دانست: توطئه و تعمد در کار حکمیت، استیصال و ناگزیری علی در این زمان و شرایط خطیر و در نهایت اندیشه و سنت مداراگری و دموکرات منشی علی و تبعیت از امور سیاسی و حکومتی و به تعبیری در امور عامه از افکار عمومی. این نیز دور از واقعیت نمی نماید که علی، به رغم ناگزیری قبول حکمیت، می خواست هم به اراده آزاد پیروان احترام بگذارد و هم آنان مسئولیت پذیر سازد. این گزارش در طبری تا حدودی این مدعا را عیان می کند. در برابر اعتراض خوارج که چرا به حکمیت تن دادید، علی می گوید برای این که «نادان بداند و دانا تحقیق کند، شاید خداوند در این میان کار امت را به صلح آورد».[۱۰]

 


منابع و پانوشت ها

------------------------------
[۱] . دینوری، اخبارالطوال، ص ۲۴۸.

[۲] . دینوری، اخبارالطوال، ص ۲۳۶.

[۳] . طبری، جلد ۴، ص ۴۸.

[۴] . طبری، جلد ۴، ص ۴۷ و ۴۸.

البته شاید در این میان بتوان شعار مشهور خوارج بعدی یعنی «لاحکم الا لله» را نشانه و قرینه‌ای برای داوری در موضوع خلافت و امر حکومت دانست اما آن نیز چندان موجه نمی نماید.حداقل شواهد مؤید این مدعا نیست.

[۵] . طبری، جلد ۴، ص ۵۳.

نیز: دینوری، اخبارالطوال، ص ۲۴۱.

[۶] . در خطبه ۳۲۸ نهج البلاغه‌فیض‌در گفتاری مربوط به ماجرای حکمیت و تحمیل ابوموسی اشارتی به مواضع مختلف و متناقض وی از جمله به ماجرای اعلام بی‌طرفی او در جریان جمل شده است.

[۷] . طبری، جلد ۴، ص ۵۱.

[۸] . ابن قتیبه، الامامه والسیاسه، جلد ۱، ص ۱۵۳-۱۵۴.

عبدالله بن قیس مشهور به «ابوموسی اشعری» از نامداران نیم قرن نخست تاریخ اسلام است. وی از اصحاب نبی و اهل یمن بود و به طایفه اشعر بستگی داشت. از تارخ زادن وی اطلاعی در دست نیست اما در تاریخ مرگش نیز ختلاف است. از سال ۴۲ تا ۵۳ گفته اند و محل مرگ او نیز روشن نیست. برخی گفته اند در کوفه بوده و بعضی نیز روایت کرده اند در مکه بوده است. وی از دوران پیامبر در مأموریت‌های نظامی به عنوان فرمانده حضور داشت اما پس از درگذشت آن حضرت در دوران چهار خلیفه از رجال سیاسی و نظامی به شمار بود و بارها به امارت گمارده شد. در روزگار فتوحات مشارکت فعال داشت و بخشی از نواحی جنوبی ایران را گشود که در بخش فتوحات بدان اشاره خواهد شد. با این همه بیشترین شهرت او مربوط می شود به همین داستان حضور او در ماجرای حکمیت که البته برای او بدنامی بزرگی در پی داشت. از آن پس ابوموسی اشعری به عنوان نماد ساده اندیشی و سطحی نگری و سمبل فریب خوردگی عامیانه شهرت یافته است. زندگی نامه کامل ابوموسی اشعری را در ذیل همین مدخل در جدلد ششم دایره المعارف بزرگ اسلامی به قلم محمد انصاری ملاحظه کنید.

[۹] . دینوری (اخبارالطوال، ص ۲۳۷) آورده است که مردی نامدار از شامیان، که البته فریفته معاویه نشد، در ابیاتی سرود که: «اگر این قوم را اندیشه‌ای بود که به آن هدایت می شدند پس رضایت به داوری ابن عباس را پیش شما گسیل می داشتند. اما پیرمردی از یمنی‌ها را پیش شما فرستادند که نمی داند پنجها ضرب در ششها چه می شود».

[۱۰] . طبری، جلد ۴، ص ۴۸.  

 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. 


رییس هیئت مدیره انجمن قارچ ایران خبر داد: تعطیلی ۱۹۵ واحد تولیدی قارچ ظرف یك سال گذشته

Posted: 27 Jul 2013 02:35 AM PDT


جرس:‌رییس هییت مدیره انجمن قارچ ایران گفت: در سال گذشته ۱۹۵ واحد تولیدی قارچ از مجموع ۴۱۰ واحد موجود تعطیل شده‌اند.

به گزارش ایلنا، محمد حسن افشار تعطیلی این واحدها را به دلیل قیمت‌گذاری نامناسب از سوی دولت دانست  گفت: در سال جاری نیز سه واحد تولیدی در شهریار و دو واحد تولیدی در اصفهان اعلام ورشکستگی کرده‌اند.

افشار با تاکید بر این که تعطیلی واحد‌های تولیدی قارچ موجب بیکاری ۸۰ هزار كارگر شده است، افزود: در صنعت پرورش قارچ ایران بطور مستقیم ۲۰ هزار نفر و بطور غیر مستقیم ۱۰۰ هزار نفر مشغول به کارند و عدم رسیدگی به مشکلات این صنعت علاوه بر ضربه به تولید قارچ در افزایش بیکاری هم تاثیر گذار است.

رییس هیئت مدیره انجمن قارچ ایران متخصص نبودن نیروی کار در صنعت قارچ را یكی از مشكلات تولید این محصول ذكر كرد و گفت: به دلیل ارائه نشدن آموزش های كافی به كارگران، بهره‌وری نیروی كار در حد مطلوبی نیست.

او اضافه كرد: انجمن قارچ ایران در یک سال گذشته با تأسیس مراکز آموزشی برای سرمایه‌گذاران، کشاورزان و مدیران سعی كرده است تا خلاء آموزش را پر کند.

افشار در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به تولید ۹۰ هزارتنی قارچ در سال گذشته افزود: در سال جاری نیز همین میزان تولید خواهیم داشت به رغم اینکه پتانسیل تولید در این صنعت بالای ۶۴۰ هزار تن در سال است.

وی با اشاره به مشکلات پرورش‌دهندگان قارچ ادامه داد: این مشکلات باعث شده است که قادر به پر کردن ظرفیت تولید اسمی قارچ نباشیم.

رییس هییت مدیره انجمن قارچ ایران نبود نقدینگی لازم را از دیگر مشکلات صنعت قارچ ایران دانست و گفت: واحدهای پرورش قارچ باید مواد اولیه خود را در دو ماه اول تابستان دخیره کنند و در طول سال مصرف کنند، بنابراین احتایج به نقدینگی اولیه زیادی دارند.

وی در همین راستا افزود: عدم وجود نقدینگی کافی باعث خرید کمتر مواد اولیه و در نتیجه کاهش تولید خواهد شد.

افشار با اشاره به اینکه در سال ۷۳ میزان ۳۰ درصد از تولید داخلی را صادر شده است، اظهار داشت: در حال حاضربه دلیل عدم وجود ساز و کار درست صادرات در کشور، میزان صادرات قارچ بسیار کاهش یافته است. 

۴۱ سد کشور کمتر از سی درصد ظرفیت آب دارند

Posted: 27 Jul 2013 02:19 AM PDT

 جرس: حجم آب موجود در مخازن ۴۱ سد کشور از جمله زاینده رود، لار و سیمره تا پایان هفته گذشته به کمتر از ۳۰ درصد رسید؛ در عین حال سد کرج بیش از ۹۰ درصد حجم مخزن موجودی آب دارد.  

به گزارش مهر، تا پایان هفته گذشته ۵۱ درصد از كل ورودی های آب به مخازن سدهای کشور و ۴۵ درصد از کل آب های خروجی از سدها متعلق به سدهای استان خوزستان بوده است.

حجم آب ۴۱ سد کشور از جمله سدهای سفيدرود، لار، خداآفرين، دانشمند، سيمره، زاينده رود، ساوه، ۱۵ خرداد، بارزو، ملاصدرا و سيوند تا پایان هفته گذشته به كمتر از ۳۰ درصد ظرفیت مخزن این سدها رسید.

در پایان هفته گذشته ۱۲ سد از جمله بارون، كارون ۴، كوثر، نهند، دولت آباد، شهيد عباسپور و كرج افزون بر ۹۰ درصد حجم مخزن موجودی آب دارند. همچنین در پایان هفته گذشته، تنها سد بوكان در حال سرريز گزارش شده است.

همچنین ۳۶ سد کشور در زمان حاضر با کاهش ۲۰ درصدی حجم آب خود در مقایسه با زمان مشابه پارسال مواجه هستند که سدهای سفيدرود، لار، شهيد رجايي، تهم، طالقان، سيمره، خداآفرين، ساوه، اكباتان، آبشينه، چاه نيمه ۴ و دوستي از آن جمله محسوب می شوند.

۳۵ سد کشور در زمان حاضر از افزايش بیش از ۲۰ درصدی ورودي آب در مقایسه با زمان مشابه پارسال برخوردار هستند که سدهای شهيد قنبري، كرخه، دز، كارون 3 و 4، كوثر، استقلال، پيشين، جگين، ۱۵ خرداد، گلپايگان و سيوند از آن جمله محسوب می شوند.

همچنین ۵۳ سد کشور در زمان حاضر با کاهش بیش از ۲۰ درصدی ورودي آب خود در مقایسه با زمان مشابه پارسال مواجه هستند که سدهای سفيدرود، لار، شهيد رجايي، بارزو، طالقان، تهم، گاوشان، قشلاق، بوكان، درودزن، ساوه، كرج، لتيان، اكباتان، چاه نيمه ها، دوستي، كارده و شهيد دهقان از آن جمله هستند.