جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سیاست و نیروهای مسلح

Posted: 18 Jul 2011 09:14 AM PDT

سید‌محمد موسوی خوئینی‌ها
نیروهای مسلّح نه تنها نباید در انتخابات دخالت کنند که حتی نباید فکر خود را درگیر مسائل انتخابات کنند

 

 

 

اشاره: آنچه در پی می‌خوانید متن کامل پاسخ آیت‌الله سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، دبیر مجمع روحانیون مبارز به پرسش یکی از خوانندگان سایت ایشان است.

سئوال مطرح شده از ایشان چنین بوده است: «با سلام و احترام؛ من هم فکر میکنم که اگر شرایطی که جنابعالی و آقای خاتمی اعلام کرده اند فراهم نباشد شرکت در انتخابات بی معنی است و به قول معروف ” حاکمیت نباید فقط برای گرم کردن تنور انتخابات از اصلاح طلبان استفاده کند” و موضوع دیگر هم مداخله نظامیان در سیاست است . آیا براستی در جامعه ای که نظامیان تعیین کنند که چه کسی کاندید شود و چه کسی کاندید نشود، میتوان افق روشنی از انتخابات داشت؟ در دنیا ورود نظامیان به سیاست یک معنی بیشتر ندارد و آن هم کودتا! مگر امام بزرگوار ما نفرمودند که : “نه تنها وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام ،عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها ست به آن عمل نمایند؛ وقوای مسلح مطلقاً ، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند[...] پس چرا سخنان امام راحل را تحریف می کنند و به آن عمل نمی کنند؟ همین چند روز پیش یکی از ائمه جمعه با صراحت اعلام کرد که ” امام هیچ گاه نگفنتد سپاه وارد سیاست نشوند” این جمله ایشان مگر برخلاف وصیت نامه امام نیست؟ نظر شما در خصوص موضوع دخالت نظامیان در سیاست چیست؟»

 

بحث دخالت یا عدم دخالت سپاه در امور سیاسی حداقل بیست سال است که در فضای سیاسی کشور مطرح است. یکی از دو جناح بزرگ سیاسی که روزگاری جناح چپ و امروز جناح اصلاح طلب نامیده می‌شود به استناد برخی بیانات و نیز به استناد وصیتنامه حضرت امام قدس‌سره‌الشریف همواره در این سال ها به سپاه پاسداران اعتراض کرده است که چرا برخلاف خط و راه امام در امور سیاسی بویژه در انتخابات دخالت می‌کند و به نفع یک فرد یا یک جریان و به زیان فرد یا جریانی دیگر وارد عمل می‌شود.


در مقابل این جناح، خود سپاه و شخصیت هایی از جناح مقابل از اقدامات سپاه حمایت و دفاع کرده‌اند و نه تنها این اقدامات را در جهت مخالف خط و راه امام ندانسته‌اند بلکه آنرا جزو وظایف ذاتی سپاه معرفی کرده‌اند.
جناح اول که به سپاه خرده می‌گیرند، به قسمتهایی از میراث ارزشمند شفاهی و مکتوب حضرت امام استناد کرده‌اند. نکات قابل استناد در وصیتنامه سیاسی - الهی امام رضوان الله تعالی علیه عبارت است از :
۱)«... قوای مسلح مطلقا چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها در هیچ حزب و گروهی وارد نشده...»
۲) «...و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند».


این دو نکته در تمام یا اکثر توصیه های امام در رابطه با این مساله تکرار شده است. بعد از این توصیه‌ها، دیگر شنیده نشده است که اعضاء سپاه پاسداران به صورت فردی یا گروهی وارد احزاب و گروهها و جبهه های سیاسی شده و عضویت در آنها را پذیرفته باشند. اما درباره احتراز از بازیهای سیاسی؛ باید روشن شود که آیا منظور از « بازیهای سیاسی » آن دسته از فعالیت های سیاسی است که دارای بار منفی است؟(چه اینکه کلمه بازیهای سیاسی عرفا دارای بار منفی است) و آیا سپاه پاسداران تنها از آن دسته از فعالیت های سیاسی که اغراض ناسالم در پس آنها نهفته است منع شده است؟ یا منظور مطلق فعالیت های سیاسی است و کلمه بازیهای سیاسی از باب مسامحه در تعبیر در کلام امام آمده است؟ ملاحظه و دقت در دیگر قسمتهای این توصیه‌ها، پاسخ این سوال را روشن می‌کند.


امام خمینی در ۲۴ اسفند ۱۳۶۰ در ضمن بیاناتی در همین رابطه می‌گویند : « ... و همینطور سپاه پاسداران و همینطور سایر قوای مسلح باید وارد در جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود...» و نیز در بخش دیگری از این بیانات آورده‌اند: «... ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است . این را باید بدانید و شرعا جایز نیست... » و نیز در سالروز تولد امام هشتم علی ابن موسی الرضا علیه السلام در سخنانی تصریح می‌کنند:« همه دنیا که دنبال این هستند که ارتش شان از امور سیاسی کنار باشد آنها یک چیزی می‌فهمند که می‌گویند این‌ را، ما که می‌خواهیم سپاه و ارتش ... جهات سیاسی را کنار بگذارند برای اینکه اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم.» و در همین سخنرانی می‌گویند: «... برای سپاهی ها جایز نیست که وارد بشوند در دسته بندیها و آن طرفدال آن یکی و آن یکی طرفدار آن یکی. به شما چه ربطی دارد دارد که در مجلس چه می‌گذرد در امر انتخابات، باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها باز هم صحبت هست ، خوب، انتخابات در محل خودش دارد می‌شود ، جریانی دارد ، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند، برای سپاه جایز نیست این، برای ارتش جایز نیست این،... » و نیز در زمان تشکیل وزارت سپاه می‌فرماید: «... باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود جهات نظامی آن از بین می‌رود...
»


با ملاحظه این کلمات و عبارات ( از امور سیاسی کنار باشد؛ جهات سیاسی را کنار بگذارند؛ اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت؛ به شما چه ربطی دارد که در مجلس چه می‌گذرد در امر انتخابات ) معلوم می‌شود منظور حضرت امام از این هشدارهای موکد و مکرر، برکنار ماندن ارتش و سپاه و کلیه نیروهای مسلح نظامی و انتظامی و بسیج و غیر آنها از کلیه فعالیت ها و مناقشات سیاسی بلکه از کلیه امور سیاسی و انتخاباتی است و منظور از کلمه «بازیهای سیاسی» تنها فعالیت های سیاسی منفی نیست بلکه منظور اینست که نیروهای مسلح حتی از بهترین و پاکترین فعالیت های سیاسی و انتخاباتی نیز باید برکنار باشند
.


در برابر اعتراض و انتقاد به اقدامات سپاه و سازمان بسیج که عمدتا از طرف اصلاح طبان مطرح بوده و هست، چهره های سرشناسی از مسئولان سیاسی و غیر سیاسی به دفاع از این اقدامات برخاسته‌اند . این مدافعان، اقدامات مورد انتقاد و مناقشه را از طرفی جزو وظایف اصلی سپاه دانسته‌اند که این وظایف در قانون اساسی و در قانون اساسنامه سپاه به صراحت بیان شده است و از طرف دیگر این اقدامات را مغایر با توصیه های امام رضوان الله تعالی علیه ندانسته‌اند. ما در ادامه بحث به مستندات قانونی این نظریه و نقد آن خواهیم پرداخت.

 

... نوشتیم که دو نظریه در رابطه با دخالت یا عدم دخالت نیروهای مسلح ( سپاه پاسداران ) در مناقشات سیاسی بویژه در انتخابات وجود دارد . نظریه اول و مستندات آن را از بیانات و وصیّتنامه حضرت امام قدّس سرّه الشّریف توضیح دادیم. در ادامه بحث به مستندات نظریه دوم و نقد آن می پردازیم :
در برابر این نظریه ، نظریه دیگری هست که می گوید سپاه صرفاً یک نیروی نظامی نیست و مطابق قانون اساسی و نیز قانون اساسنامه سپاه پاسداران، مصوب مجلس شورای اسلامی، اولین وظیفه سپاه، نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن است . در قانون اساسی در اصل یکصد و پنجاه چنین آمده است : « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می ماند ... »


و در ماده ۲ از قانون اساسنامه سپاه پاسداران چنین آمده است : « مبارزه قانونی با عوامل و جریانهایی که در صدد خراب کاری ، بر اندازی نظام جمهوری اسلامی و یا اقدام علیه انقلاب اسلامی ایران می باشند »
و در ماده ۳ آمده است : « مبارزه قانونی با عواملی که با توسّل به قوه قهریه در صدد نفی حاکمیّت قوانین جمهوری اسلامی باشند » و پس از ماده ۴ و ۵ ، در تبصره آن چنین آمده است :
تبصره : « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمینه مأموریت های مذکور در مواد فوق به عنوان ضابط قوه قضائیه عمل می کند »


طرفداران نظریه دوم معتقدند سپاه صرفاً یک نیروی نظامی نیست . جناب آقای لاریجانی ریاست محترم قوه قضائیه در چهارشنبه۱۵ تیرماه گفته‌اند : « ... به لحاظ مسئولیتی که در قانون اساسی بر عهده سپاه پاسداران نهاده شده، این نهاد فقط یک نیروی نظامی نیست و جنجالی که برخی در دوران اصلاحات مطرح کردند که اینها نیروهای نظامی صرف هستند بر خلاف قانون اساسی است . تعابیری که در قانون اساسی برای پاسداران انقلاب اسلامی آمده تعابیری است که در آن دفاع از اسلام و مکتب اسلام هم هست و این یک مبنای بسیار مهم در عملکرد سپاه است ... »


جناب آقای لاریجانی هرچند به درستی برای تبیین وظائف سپاه به قانون اساسی استناد کرده اند ولی در پاسخ به اعتراض برخی در دوران اصلاحات تنها به این اکتفا کرده اند که بگویند آنان جنجال بپا کرده اند و این در حالی است که اصلاح طلبان به استناد توصیه های مؤکّد حضرت امام قدّس سرّه مدعی هستند که سپاه پاسداران نباید در انتخابات دخالت کنند و نباید وارد مناقشات سیاسی شوند و نباید سیاست را وارد سپاه کنند که اینها همه برای سپاه و برای انقلاب و برای اسلام خسارت بار است و جناب لاریجانی به جای آن که بفرمایند سپاه در انتخابات دخالت نکرده‌ است و سیاست را وارد سپاه نکرده‌اند و سپاه از مناقشات سیاسی بر کنار بوده‌ است ، گفته اند که طبق قانون اساسی دفاع از اسلام و مکتب اسلام هم جزو وظائف سپاه است . از این پاسخ می توان چنینی برداشت کرد که جناب ایشان نیز مانند اصلاح طلبان قبول دارند که سپاه در انتخابات دخالت کرده است و وارد مناقشات سیاسی شده‌ است، لیکن معتقدند که این اقدامات بر اساس وظیفه‌ای است که این نهاد نظامی در دفاع از اسلام و مکتب اسلام بر عهده دارد .


ریاست محترم قوه قضائیه اگر قبول داشته باشند که سپاه در انتخابات دخالت کرده است و در مناقشات سیاسی وارد شده است حق داشته‌اند، زیرا سرداری که خود را «مشفق» معرفی کرده است توضیحاتی درباره انتخابات داده است که جای تردید باقی نمی ماند که سپاه در انتخابات دخالت کرده است و در مناقشات سیاسی وارد شده است مگر اینکه سپاه رسماً این اظهارات را تکذیب کند . جناب آقای لاریجانی با توجه به اظهارات اخیر فرمانده محترم سپاه می دانند که نمی توانند ورود سپاه در مناقشات سیاسی را انکار کنند، ولی گویا در صددند که آن را به عنوان دفاع از اسلام و مکتب اسلام جزو وظایفی معرفی کنند که قانون بر عهده سپاه گذاشته است و گویا به دلیل توجه به همین نکته بوده است که یک روحانی برجسته سپاه گفته است که اظهارات جناب فرمانده به عنوان یک شهروند است و نه به عنوان فرمانده سپاه . مفهوم چنین توجیهی اینست که این روحانی محترم قبول دارد که این اظهارات به عنوان عضو سپاه بویژه آن که فرمانده نیز باشد بر خلاف وصیّتنامه و توصیه های مؤکّد حضرت امام رضوان الله تعالی علیه است و اگر چنین باشد باید به ایشان متذکر شویم که تمام اعتبار ملّی و بین المللی جناب جعفری به علّت جایگاه رسمی ایشان یعنی فرماندهی سپاه پاسداران است و انعکاس گسترده آن حتی در خارج از کشور به دلیل همین جایگاه است .

 بنابراین، توجیه این روحانی محترم مشکل را حل نمی کند و اعتراض اصلاح طلبان همچنان به قوّت خود باقی است . لیکن یک نکته را خدمت آقای لاریجانی که ریاست قوه قضائیه را بر عهده دارند یادآور می شویم و آن این است که قانونگذار در قانون اساسنامه سپاه پاسداران در تبصره ذیل ماده پنج تصریح کرده است که: « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمینه مأموریت های مذکور در مواد فوق به عنوان ضابط قوه قضائیه عمل می کند » ، حتماً توجه کرده اید که این تبصره برای بیان کدام نکته مهم در ذیل پنج ماده ای که وظایف سپاه را معین می کند آمده است ، از آنجا که می توانست وجود این جمله « نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن» در اصل یکصد و پنجاهم قانون اساسی و نیز وظایفی که در مواد پنجگانه قانون اساسنامه سپاه آمده است موجب این سوء برداشت شود که سپاه پاسداران در انجام این وظایف نهادی مستقل است ، این تبصره برای جلوگیری از این برداشت نادرست تصریح کرده است که سپاه پاسداران در انجام مأموریت های مذکور در مواد فوق به عنوان ضابط قوه قضائیه عمل می کند و نه بیشتر.

ملاحظه می کنید که قانونگذار، وظایف و مأموریت های سپاه پاسداران را در انجام وظایف نظامی که دفاع از مرزها و تمامیّت ارضی کشور در برابر حمله و هجوم نیروهای بیگانه است از مأموریت های مذکور در مواد پنجگانه یادشده جدا کرده است و تنها در انجام این مأموریت ها سپاه را ضابط قوه قضائیه دانسته است و نه در انجام دیگر وظایف سپاه که به آنها اشاره شد و مفهوم این تفکیک و آن تبصره این است که این مأموریت ها محدود به چارچوب وظایف قانونی قوه قضائیه است زیرا ضابط قوه قضائیه بودن صرفاً در چارچوب وظایف قوه قضائیه معنای صحیحی دارد و نه فراتر از آن . اکنون جنابعالی که ریاست قوه قضائیه را بر عهده دارید بفرمائید دخالت در انتخابات و وارد شدن در مناقشات سیاسی در چارچوب وظایف قوه قضائیه می گنجد ؟


صاحب این قلم از جنابعالی انتظار دارد به جای اینکه اعتراض اصلاح طلبان را کاری جنجالی توصیف بفرمائید از حقوق دانان فاضل و برجسته ای که در قوه قضائیه شمارشان اندک نیست بخواهید تا به دور از جنجال های سیاسی آنچه را که در کلمات مکتوب و شفاهی حضرت امام ( ره ) آمده است و آنچه را که در قانون اساسی و در قانون اساسنامه سپاه در دسترس است بررسی کنند و تفسیر روشن از آن ارائه کنند و در مجلات و رسانه های حقوقی رسمی و غیر رسمی که در اختیار است برای تنویر افکار عمومی منتشر سازند. اطمینان می دهم اگر چنین کنید بسیاری از ابهامات برطرف خواهد شد و اگر آنچه که از این قلم صادر شده نادرست بود به راحتی و در کمال تواضع پذیرا خواهم بود .


در ادامه بحث به علّت هایی که حضرت امام در منع نیروهای مسلح از وارد شدن در مناقشات سیاسی به آنها توجه داده اند خواهیم پرداخت .


در اینجا مایلم و لازم می دانم که مجدّداً نگاهی دوباره بیندازیم به کلمات و عبارات حضرت امام خمینی که درود خدا بر او باد، و دقت کنیم در عللی که ایشان در این منع و نهی‌های مکرّر و مؤکّد به آن علل توجه داده‌اند:
در وصیّتنامه سیاسی – الهی ایشان آمده است : « ... و قوای مسلّح مطلقاً چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از این بازیهای سیاسی دور نگه دارند . در اینصورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ کنند و از اختلافات درون گروهی مصون باشند ... » و نیز آمده است : « ... اگر قوای مسلّح چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که بی اشکال به تباهی کشیده می شوند ... »


در ۲۴ اسفند سال۱۳۶۰ فرموده اند : « ... اگر ارتش یا سپاه پاسدار یا سایر قوای مسلّحه در حزب وارد بشود، آن روز باید فاتحه آن ارتش را خواند ... اصل وارد شدن در حزب برای ارتش ، برای سپاه پاسداران ، برای قوای نظامی و انتظامی جایز نیست، به فساد می کشد اینها را ... و همینطور سپاه پاسداران و همینطور سایر قوای مسلّح باید وارد جهات سیاسی نشوند تا انسجام پیدا بشود . اگر وارد بشوید بالاخره به هم خواهید زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهید ایستاد و نظام را به هم خواهید زد و اسلام را تضعیف خواهید کرد ... . ورود سیاست در ارتش شکست ارتش است ... »


و در روز ولادت با سعادت امام هشتم علیه السلام در سخنانی در جمع مسئولان نظام گفته اند : « ... باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهی ها هم باز صحبت هست ، خوب ، انتخابات در محل خودش دارد می شود ، جریانی دارد ، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا می کنند ... این سپاهی را از آن تعهّدی که دارد از آن مطلبی که به عهده او است باز می دارد و همینطور ارتش را ...»
و زمان تشکیل وزارت سپاه می گویند : « ... باید سعی کنید جهات سیاسی در سپاه وارد نشود که اگر افکار سیاسی وارد سپاه شود جهت نظامی آن از بین می رود ... »


در پیام ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۱ آمده است : « ... و باید توجه داشته باشند که ورود قوای مسلّح در احزاب و گروهها و سازمانها، پایه قوای مسلّح را متزلزل خواهد کرد ... »
امام خمینی رحمت‌الله‌تعالی‌علیه، علل منع و نهی ورود نیروهای مسلّح در احزاب و گروه ها و جبهه های سیاسیِ حتی صد در صد وفادار به جمهوری اسلامی و علل پرهیز از فعّالیت‌های سیاسی حتی فعالیت‌های خوب و پاک و علّت عدم ورود در مسائل مربوط به انتخابات و حرمت این امور برای آنان را به هفت عبارت بیان کرده‌اند و اضافه کرده‌اند که سیره همه عقلای عالم نیز بر همین روال و رویه است و آن هفت علّت به ترتیب آنچه نقل کردیم عبارت است از :
۱)حفظ قدرت نظامی ۲)مصون ماندن از اختلافات ۳)تباه نشدن ۴) کشیده نشدن به فساد ۵)عدم شکست ۶) باز نماندن از تعهدات ۷) عدم تزلزل قوای مسلّح


بدون شک حفظ قدرت نیروهای مسلّح و مصون ماندن از اختلافات و ... صرفاً به این نیست که رسماً وارد احزاب و گروههای سیاسی نشوند ولی در عمل همان کاری را انجام دهند که احزاب سیاسی انجام می دهند . خطرهایی که حضرت امام نسبت به آنها هشدار می دهند اموری است که شرعاً و عقلاً واجب می‌کند از هر نوع فعالیتی که نیروهای مسلّح را در اختلافات سیاسی کشور ( که اموری طبیعی هستند ) درگیر می‌سازد پرهیز شود تا این اختلافات به درون نیروهای مسلّح کشیده نشود ، که امام فرمود: ورود سیاست به درون ارتش شکست ارتش است .


این خطرها آنقدر مهم‌اند که نیروهای مسلّح نه تنها نباید در انتخابات دخالت کنند که حتی نباید فکر خود را درگیر مسائل انتخابات کنند که چه کسی شکست می خورد و چه کسی پیروز می‌شود و به فرموده حضرت امام : « ... انتخابات در محل خودش دارد می شود ، جریانی دارد ... » حضرت امام که همیشه به روش های عقلائی و سیره عقلاء در مباحث مختلف اهمیّت فراوان می دهند در این مورد نیز به سیره عقلای عالم اشاره می کنند و بدیهی است که نظامیان و سیاستمداران کشورهای پیشرفته ، در عمل به این سیره عقلائی بسیار پای بندند و هرگز به این علت یا به این بهانه که اگر فلان شخص یا فلان جریان و فلان گروه در انتخابات پیروز‌ شوند، نظام و ارکان آن به خطر می افتد ، در انتخابات دخالت نمی کنند. چون مسئولیت دفع این خطرها طبق قانون بر عهده نهادهایی غیر از نیروهای مسلّح و سپاه پاسداران است .
تعهد به اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی اقتضاء می کند که در این مسأله ی بسیار حسّاس، هشدارهای معمار انقلاب را جدّی بگیریم و با هیچ توجیهی از آن تخلف نکنیم.

منبع: سایت نویسنده

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تحقیقات امید کوکبی هیچ ربطی به انرژی هسته ای ندارد؛ بگذارید درسش را بخواند

Posted: 18 Jul 2011 08:24 AM PDT

نامه جمعی از اساتید دانشگاه و برندگان جایزه نوبل به رهبری
جرس: جمعی از دانشمندان و اساتید دانشگاه و برندگان جایزه نوبل در نامه ای خطاب به رهبری اعلام کرده اند که امید کوکبی زندانی محبوس در اوین که به زودی به اتهامات کسب در آمد نامشروع و ارتباط با دولت متخاصم محاکمه خواهد شد، مبری از این اتهامات بوده و صرفا به عنوان پژوهشگری جوان در حال تحصیل و دور از فضای سیاست بوده است.

 

به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه آمده است: طبق اظهارات اساتید و دانشجویان دانشگاه تکزاس و همچنین موسسه علوم فوتونی در بارسلونا- اسپانیا،که ایشان مدرک کارشناسی ارشد خود را در این موسسه گرفته اند، همگی گویای این واقعیت هستند که آقای کوکبی تمامی تمرکز خود را بر روی درس خود داشته اند و از سیاست دوری می گزیده اند. ایشان به خاطر همکاری در امر اموزش، کمک هزینه می گرفته اند. که این کمک هزینه به طور معمول به تمامی دانشجویان سال اول دکتری چه آمریکایی و چه غیرآمریکایی، توسط دانشگاه تگزاس داده می شود و این کمک هزینه از طرف دولت آمریکا یا دیگر آژانس ها نمی باشد.


در این نامه همچنین تاکید شده است: برخی از گزارش ها هم حاکی از این است که ایشان مظنون به تبادل اطلاعات در مورد فن آوری هسته ای هستند. ما به عنوان دانشمندان می توانیم به شما اطمینان دهیم که تحقیقات و مطالعات ایشان هیچ ربطی به انرژی هسته ای ندارد.آموزش و پروژه دکترای ایشان در مورد اپتیک می باشد.


این دانشمندان با اشاره به اینکه امید کوکبی دانشمند جوان و با استعدادی است که مطالعات ایشان بدون هیچ دلیلی قطع شده است تصریح کرده اند که اگر به امید برای ادامه تحقیقات خود فرصت داده شود، قادر خواهد بود که مهارت ها و افتخارات فراوانی را برای کشور بزرگ ایران به ارمغان بیاورد.


امید کوکبی که از هموطنان اهل سنت و ترکمن است و هیچ گونه سابقه فعالیت سیاسی ندارد، بهمن ماه سال ۸۹ هنگامی که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرده بود، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل و بیش از یک ماه در سلول انفرادی نگه داشته و سپس به بند ۳۵۰ منتقل شد.

وی که به «ارتباط با دولت متخاصم» و « کسب درآمد نامشروع» متهم شده است، از بزرگترین نخبگان فیزیک اتمی جهان است و پیش بینی می شود در سالهای آینده به یکی از بزرگترین دانشمندان این رشته تبدیل شود، اما در صورت تداوم حضور در زندان این فرصت برای وی و کشور از بین خواهد رفت. امری که به نظر می رسد بخش هایی از وزارت اطلاعات با برنامه ریزی قصد آن دارند، چه گرایشی در این وزارتخانه عزم خود را جزم کرده تا از رشد علمی نخبگان ایرانی که اقلیت قومی یا مذهبی هستند ممانعت به عمل آورد.


وی هفته ی گذشته در نامه ای به رییس قوه ی قضاییه درخواست حق دفاع عادلانه از خود در دادگاه شده بود.


متن کامل این نامه به شرح زیر است:

خطاب به مقام والای آیت الله العظمی علی خامنه ای،

رهبر جمهوری اسلامی ایران،

تهران

خطاب به شما آیت الله العظمی علی خامنه ای:

ما این نامه را نوشته ایم تا از شما در خواست کنیم که بزرگواری نموده و اشتباه صورت گرفته توسط دولت قانونی شما در زندانی کردن آقای امید کوکبی، دانشجوی دکترای دانشگاه تکزاس-آستین را اصلاح فرمایید.

آقای کوکبی در زمستان پارسال در حالیکه برای ملاقات پدر و مادر خود به ایران مراجعه کرده بودند در فرودگاه تهران بازداشت شده اند. ما آگاه شده ایم که ایشان در زندان اوین به سر می برند و به زودی قرار است که به جرم ” ارتباط با دولت متخاصم” و “کسب درآمد نامشروع” در دادگاه محاکمه شوند.

ما یک سازمان مستقل غیر دولتی متشکل از دانشمندان، پزشکان، مهندسان و محققان هستیم. طبق اظهارات اساتید و دانشجویان دانشگاه تکزاس و همچنین موسسه علوم فوتونی در بارسلونا- اسپانیا،که ایشان مدرک کارشناسی ارشد خود را در این موسسه گرفته اند، همگی گویای این واقعیت هستند که آقای کوکبی تمامی تمرکز خود را بر روی درس خود داشته اند و از سیاست دوری می گزیده اند. ایشان به خاطر همکاری در امر اموزش، کمک هزینه می گرفته اند. که این کمک هزینه به طور معمول به تمامی دانشجویان سال اول دکتری چه آمریکایی و چه غیرآمریکایی، توسط دانشگاه تگزاس داده می شود و این کمک هزینه از طرف دولت آمریکا یا دیگر آژانس ها نمی باشد.


برخی از گزارش ها هم حاکی از این است که ایشان مظنون به تبادل اطلاعات در مورد فن آوری هسته ای هستند. ما به عنوان دانشمندان می توانیم به شما اطمینان دهیم که تحقیقات و مطالعات ایشان هیچ ربطی به انرژی هسته ای ندارد.آموزش و پروژه دکترای ایشان در مورد اپتیک می باشد.به نظر می رسد که ایشان یک دانشمند جوان و با استعدادی هستند که مطالعات ایشان بدون هیچ دلیلی قطع شده است.اگر به امید برای ادامه تحقیقات خود فرصت داده شود، ایشان قادر خواهند بود که مهارت ها و افتخارات فراوانی را برای کشور بزرگ ایران به ارمغان بیاورند.


زندانی کردن امید کوکبی و محاکمه ای که ایشان ، در پیش رو دارند، باعث هراس سایر دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در خارج از کشور ایران شده است.و بسیاری از آنان به جای اینکه دانش و مهارت های خود را به ایران برگردانند ، با ترس در مورد آینده خود در حال تغییر افکار خود در مورد بازگشت به ایران می باشند.ما اطمینان داریم که شما با فرزانگی خود دراین مورد با اجازه دادن به آقای کوکبی برای ادامه تحصیل خود در خارج از کشور و مسافرت ازادانه به کشور مادری خود تمامی نگرانی ها را برطرف نمایید.

با تشکر از حسن توجه شما به این نامه،

با تمامی احترامات:

Joel L. Lebowitz

Rutgers University

Paul H. Plotz , MD

Wasshington, DC

Walter Reich

Washington University

Eugene Chudnovsky

Lehman College of CUNY

Alexander Greer

Brooklyn College of CUNY

Dorothy Hirsch

Executive Director Emerita

Arno Penzias*

New Enterprise Associates

Max Gottesman

Institute of Cancer Research

Zafra Lerman

MIMSAD, Inc.

Jack Minker

University of Maryland

Philip Sarachik

Polytechnic Institute of New York

Simon Levin

Princeton University

J. Joseph Blum

Duke University

Joseph Birman

City College of New York

David Baltimore*

Caltech

Allen J. Bard

University of Texas

Thomas Eisner

Cornell University

Fang Li Zhi

University of Arizona

Edward Gerjuoy

University of Pittsburgh

Pierre Hohenberg

New York University

Kurt Isselbacher

Mass General Hospital

Jerome Karle*

U.S. Naval Research Lab

Walter Kohn*

U.of California,StaBarbara

James Langer

Inst.Theor. Physics, Sta Barbara

Benjamin Lax

MIT

Peter D. Lax

New York University

Louis Nirenberg

New York University

John Polanyi*

University of Toronto

Stuart Rice

University of Chicago

Myriam Sarachik

City College of New York

Harold Scheraga

Cornell University

Sylvan Schweber

Brandeis University

Andrew Sessler

Lawrence Berkeley Laboratory

Lawrence Shepp

Rutgers University

Maxine Singer

Carnegie Inst. of Washington

Alfred I. Tauber,

Boston University

Charles Townes*

Univ. California, Berkeley

Steven Weinberg*

University of Texas, Austin

Myrna Weissman

Columbia University

Rosalyn Yalow*

Mount Sinai School of Medicin

کسانی که در جلوی اسمشان ستاره امده است ، برندگان جایزه نوبل می باشند.

محسن هاشمی:  پس از انتخابات  به توصیه های پدرم عمل نشد، او رضایت ندارد

Posted: 18 Jul 2011 07:04 AM PDT

جــرس: پسر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است "اقداماتی که پیرامون پرونده انتخابات ریاست جمهوری صورت گرفت (از جمله کهریزک و و مواردی علیه زندانیان سیاسی)، مورد رضایت آقای هاشمی نبود چرا که به توصیه‌ها و راه‌حل‌های ایشان کاملا عمل نشده است و وی از این بابت رضایتمندی ندارد."


روزنامه اعتماد چاپ صبح تهران، روز دوشنبه در مصاحبه ای با محسن هاشمی به مناسبت سالگرد آخرین نمازجمعه هاشمی رفسنجانی نوشته است "نماز جمعه ٢۶ تیر سال ٨٨ تاریخی شد و به نظر من شبیه خطبه‌های نخستین نماز جمعه‌هایی بود که اوایل انقلاب توسط آیت‌الله طالقانی ایراد می‌شد. همه اقشار در آن نماز جمعه شرکت کردند. هم اصلاح‌طلبان و هم اصول‌گرایان و هم رادیکال‌های دو طرف در این نماز جمعه شرکت کردند. چرا که با توجه به سوابق هاشمی‌رفسنجانی در دوران مشکلات برای ایجاد وحدت و آرامش در کشور؛ همه آمده بودند تا مواضع وی را بشنوند و البته هرکسی فراخور احوال خود دوست داشت سخنان ایشان را گوش دهد و آرامش پیدا کند... ایشان سعی داشت تا دوباره وحدت را به جامعه برگرداند. به همین دلیل در خطبه‌های نماز جمعه آن روز ابتدا توضیحی درباره امام و اهمیت مردم داد و سپس یک‌سری راه‌حل برای برون‌رفت از شرایط ارایه کرد."


مدیر عامل مستعفی متروی تهران می گوید "توقع آیت‌الله هاشمی این بود که به پیشنهادات و راه‌حل‌های ایشان عمل شود. به نظر من می‌توان گفت اندکی هم به توصیه‌های او عمل شد یعنی به صورت ضعیفی راه‌حل‌های ایشان مورد استفاده قرار گرفت و اقدام شد... برای مثال فضا کمی تلطیف شد، پرونده‌ کهریزک باز شد، اقداماتی که قرار بود علیه زندانیان سیاسی صورت بگیرد، لغو شد. البته این اقدامات مورد رضایت آقای هاشمی نبود چرا که به توصیه‌ها و راه‌حل‌های ایشان کاملا عمل نشده است و از این بابت رضایتمندی ندارند. "


محسن هاشمی می گوید "سیاستمداران برای اهداف خود مجبورند حرکاتی انجام دهند و برای آن حرکات هم، یا بها و هزینه می‌دهند یا پاداش می‌گیرند. رفتار و حرکات سیاستمداران بر پایه اعتقاداتشان است و باید به اعتقاداتشان عمل کنند. آقای هاشمی این وظیفه را به خوبی شناخته و به آن عمل می‌کند."

تمجید احمدی نژاد ازخاندان صفویه: انقلاب اسلامی ادامه راه شاه اسماعیل صفوی بود

Posted: 18 Jul 2011 06:15 AM PDT

جــرس: محمود احمدی نژاد با بیان اینکه "در دوره صفویه مردم راحت و آزاد بودند و روابط خوبی میان مردم و حکومت برقرار بوده"، مدعی شد "شاه اسماعیل نمایندگی از حقیقت دین و دفاع از رسالت را برعهده گرفت، ستون‌هایی را مستحکم و راهی را آغاز کرد که پس از گذشت بیش از چهارصد سال، انقلاب اسلامی در ادامه و برای تکمیل آن به وقوع پیوست."


به گزارش ایسنا، احمدی نژاد ظهر امروز در مراسم جشن ثبت جهانی مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی، با بیان این‌كه نقش اردبیل نه تنها در تاریخ سیاسی ایران بلکه در تاریخ جهان کم نظیر و بلکه بی نظیر است، اظهار عقیده كرد: امروز در جایی و در کنار مقبره کسانی حضور داریم که روند حرکت تاریخ را به نفع عدالت، توحید و حاکمیت ارزش‌های الهی تغییر دادند. اگر ایرانی ها با شعار توحید و عدالت، حکومت مستقل و قدرتمندی تشکیل نمی دادند امروز اثری از توحید و عدالت در عالم نبود و این حرف گزافه‌ای نیست.


رییس‌ دولت با اشاره به این‌که بعد از صدر اسلام از مکتب نجات بخش اسلام جز پوسته و نامی باقی نماند، گفت: تمامی پیام رهایی بخش پیامبر زیر سلطه سنگین تعصبات قومی، قبیله‌ای و افکار انحرافی،‌ خودخواهی و رذالت‌های اخلاقی پوشیده شد و اگر بنا بود پیام آخر نیز همچنان از طرف این گروه نمایندگی شود چیزی از آن باقی نمی ماند و امروز سلطه‌گران و خودخواهان بعد از ١۴۰۰ سال حاضرند رژیم جنایتكار صهیونیستی را به رسمیت بشناسند اما در برابر پرچمداران توحید و عدالت بایستند.


احمدی نژاد با بیان اینکه "آل بویه علویان، دیلمیان، صفاریان و سامانیان آمدند و هر كدام تلاش‌ها و تحركاتی انجام دادند، اما نتوانستند پایه‌هایی را برقرار و از اصل و حقیقت پیام پاسداری کنند"، افزود "اما در این دیار مردان و زنانی هدایت شده و کمر بسته به فرهنگ اهل بیت که حقیقت دین است به پا خاستند و شیخ صفی با نگاهی عمیق و روشن، حلقه‌هایی را مانند پایگاه‌های امروزی تشکیل داد و انسان‌هایی آماده فداکاری در راه ارزش‌های الهی تربیت کرد و این اندیشه را گسترش داد تا یکی از نواده‌های او به نام شاه اسماعیل پرچم نهضت را برداشت و با مجاهدت و فداکاری مردان و زنان این دیار عَلَم توحید و عدالت را برافراشت. "


احمدی نژاد گفت: شاه اسماعیل نمایندگی از حقیقت دین و دفاع از رسالت را برعهده گرفت، ستون‌هایی را مستحکم و راهی را آغاز کرد که پس از گذشت بیش از چهارصد سال، انقلاب اسلامی در ادامه و برای تکمیل آن به وقوع پیوست.

 

وی با بیان این‌كه "امروز همه عالم تحت تأثیر ملت ما، فرهنگ و نوع نگاه آنها به مناسبات انسانی و جهانی است"، گفت: ملت ایران همه مناسبات دنیا را به نفع عدالت و توحید تغییر داده است.


احمدی نژاد با بیان اینکه "متاسفم که امروز برخی سعی دارند گذشته ایران را سیاه نشان دهند"، گفت : ما حکومت‌های پادشاهی را هیچ‌گاه به رسمیت نمیشناسیم، اما این موضوع تفاوت دارد با این‌كه همه گذشته یک ملت تاریک نشان داده شود. اگر گذشته ما تاریک است بیانات مهم پیامبر اسلام ‌ در وصف ملت ایران از کجا آمده است؟ چرا حضرت رسول ‌این قدر از ملت ایران تمجید کردند؟ چرا فرمودند بالاخره ملت ایران پرچم را بلند خواهد کرد و بر قله‌های عالم به اهتزار در خواهد آورد؟ اگر گذشته یک ملتی تاریک باشد، آینده‌ای وجود نخواهد داشت؟


احمدی نژاد قاجار و پهلوی را بی افتخارترین و ذلیل‌ترین حکومت‌های تاریخ ایران، دانست و گفت: این دو حکومت هیچ افتخاری را به نام خود ثبت نکردند و همه آن دوران جز ذلت، عقب نشینی، وادادگی و پذیرش حقارت نبوده است. انسان‌های کوچک و پست در این مقطع آمدند و در غفلتی تاریخی زمام یک ملت را به دست گرفتند و بیش از دشمن، ملت را کوبیدند. این‌ها از عظمت صفویه ناراحت بودند و از مقایسه خود با آن احساس حقارت می کردند به همین خاطر برای تحقیر و تخریب آن برنامه‌ریزی کردند.


وی با ادعای اینکه "در دوره صفویه مردم راحت و آزاد بودند و روابط خوبی میان مردم و حکومت برقرار بوده"، اظهار داشت "پهلوی، قاجار و استعمارگران غربی با هم دوران صفویه را به شکل مشترک کوبیده‌اند، چرا كه از این دوره آسیب دیدند. "


وی گفت: امروز که غبارها خوابیده است و می توان بدون هیچ تعصب، نگرانی و فشاری تاریخ را مطالعه کرد، می فهمیم چه خدمت بزرگی در دوره صفویه به بشریت شده است.


انتقال محمد حسین سهرابی راد برای سومین بار به بیمارستان مدرس

Posted: 18 Jul 2011 07:11 AM PDT

جرس: محمد حسین سهرابی راد از فعالین دفتر مهدی کروبی برای سومین بار طی ماه جاری به خاطر بیماری قلبی به بیمارستان مدرس تهران منتقل شد.


به گزارش رسیده به جرس، در چند هفته اخیر هر گاه مادر وی برای ملاقات به زندان مراجعه کرده، پس از ممانعت از ملاقات با فرزندش به وی اطلاع داده شده که او را به بیمارستان مدرس منتقل کرده اند و در بیمارستان نیز اجازه ملاقات فرزنذش را نداده اند.

این در حالی است که دادستان تهران بیش از دو هفته است با مرخصی وی به قید وثیقه 100 میلیون تومانی موافقت کرده، اما با وجود پرداخت وثیقه وی هنوز به مرخصی نیامده است.

انتقال مکرر وی به بیمارستان، ممانعت از ملاقات خانواده اش با وی و همچنین اعتصاب دارویی حسین سهرابی راد باعث افزایش نگرانی ها درباره این زندانی سیاسی شده است.

حسین سهرابی راد محکوم به چهار سال حبس می باشد که تا کنون نزدیک به دو سال آن را در زندان اوین گذرانده است.

گفتنی است مادر محمدحسین سهرابی‌راد در نامه‌ای به عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران نسبت به وضعیت فرزنش که در زندان اوین به سر می برد ابراز نگرانی کرده  و خطاب به این مقام ارشد قضایی نوشته بود"شنیدم در جبهه جنگ تحمیلی رزمنده های ما اسرای مجروح عراقی را مداوا می کردند،آیا انسانهایی که شما آنها را در بند کردید از سربازان عراقی برای این مملکت خطرناکترند؟"

علی مطهری: شورای نگهبان فقط صلاحیت موسوی و کروبی را برای انتخابات رد کند

Posted: 18 Jul 2011 05:41 AM PDT

جــرس: علی مطهری با بیان اینکه "الان کسانی از اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت می شوند که بی خطرند و افراد معقولی هستند و ولایت فقیه را قبول دارند"، خاطرنشان کرد "چهرههایی مثل کواکبیان چه خطری برای نظام دارند؟ به نظر من اینها از برخی اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی اصول گراترند. در چنین فضایی این همه اصرار برای وحدت برای اصولگرایان برای چیست؟"


این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس که چند روز پیش اظهار عقیده کرده بود "ولایت‌مداری خاتمی و هاشمی بیش از احمدی‌نژاد بوده و ‫احمدی‌نژاد در بی توجهی به فرمان رهبری همچون میر حسین موسوی و مهدی کروبی رفتار کرده"، همزمان گفته است "به جز موسوی و کروبی دلیلی ندارد که شورای نگهبان صلاحیت دیگر اصلاح طلبان را رد کند."


به گزارش جرس از گفت و گوی تفصیلی علی مطهری با خبر آنلاین، وی درحالی که هنوز تصمیمی به حضور در انتخابات نگرفته، از حضور اصلاح طلبان در انتخابات آینده استقبال میکند و می گوید که حاضر است نامش را در لیستهای انتخاباتی اصلاح طلبان - به جز جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب- نیز قرار دهند.


اصلاح طلبان به طور فعال شرکت کنند
مطهری پیرامون "امکان حضور اصلاح طلبان در انتخابات آتی" و موضع شورای نگهبان در این خصوص می گوید "امکانش هست اما این بستگی به تصمیم خودشان دارد، اما صلاح است که اصلاح طلبان به طور فعال شرکت کنند.
شورای نگهبان دلیلی ندارد که صلاحیت نامزدهای این جریان را رد کند. بنده شخصا معتقدم که به جز آقایان موسوی و کروبی، شورای نگهبان نباید صلاحیت کس دیگری را در ارتباط با بحران اخیر رد کند. چه دلیلی برای این کار هست؟ مثلا عضویت در ستاد موسوی که جرم نیست که بخواهند به بهانه آن کسی را رد صلاحیت کنند. حضور در این ستادها یک کار قانونی بوده است. همین طور اعتراض به نتیجه یک انتخابات حق قانونی هر شهروندی است، مگر این که در تخریب اماکن و آسیب رساندن به اموال عمومی دست داشته باشد.


برخی افراد به صرف منتقد بودن رد صلاحیت شده اند
وی در خصوص اینکه نظارت استصوابی در مقاطعی مثل انتخابات مجلس هفتم که اصلا بحث انتخابات و ستاد انتخاباتی موسوی هم نبود، وجود داشته و شاهد رد صلاحیت حدود نیمی از نمایندگان مجلس ششم بودیم"، اظهار عقیده کرد "افراط همیشه بوده و برخی افراد به صرف منتقد بودن رد صلاحیت شده اند و گاهی بعد اصلاح شده است. رهبری هم گاهی از تندروی شورای نگهبان جلوگیری کرده است. اکنون ترکیب شورای نگهبان نسبت به گذشته عاقلتر است. به هر حال به دلیل اتفاقاتی که بعد از انتخابات سال ٨٨رخ داد، به صرف معترض بودن برخی افراد به نتیجه انتخابات نباید آنها را رد صلاحیت کرد. حتی تکلیف موسوی و کروبی هم باید در دادگاه صالح تعیین شود نه اینکه بدون محاکمه محصور شوند. من با این برخورد مخالفم."


اظهار نظر کلی سپاه درباره مسائل سیاسی بلا اشکال است
مطهری در خصوص سخنان اخیر فرمانده کل سپاه و ورود و حضور و دخالت نظامیان در سیاست گفت "من از توصیه امام می فهمم که نظامیان نباید وابستگی حزبی داشته باشند و در انتخابات ها به عنوان نهاد یا مقام نظامی باید بی طرف باشند و دخالت نکنند. اظهار نظر کلی درباره مسائل سیاسی در جهت حراست از آرمانهای انقلاب اسلامی برای آنها بلا اشکال است بلکه وظیفه آنها خصوصا سپاه است اما ورود آنها به مصادیق جایز نیست. البته بدنه نیروهای مسلح مثل سربازان و بسیجیان از این نظر مانند مردم عادی هستند. به نظر می رسد که امام این توصیه را به خاطر جلوگیری از پدید آمدن تفرقه در میان نظامیان ایراد کرد."


محمد خاتمی حرفهای درستی زده است
وی در خصوص اظهارات اخیر محمد خاتمی پیرامون شروط اصلاح طلبان برای شرکت احتمالی در انتخابات و اینکه "به نوعی از نظام تضمین می خواهند"، می گوید "اتفاقا من معتقدم که آقای خاتمی حرفهای درستی زده است ولی نه به عنوان شرط. من هم معتقدم که بسیاری از زندانیهای پس از انتخابات باید آزاد شوند، چون در حال حاضر بیخود دارند به آنها سخت می گیرند. این که بگویند چون این افراد بر موضع خود هستند و ابراز ندامت و پشیمانی نمی کنند آزاد نمی شوند، منطق درستی نیست. اگر اقدام عملی مانند تخریب یا قیام مسلحانه علیه نظام نکرده اند باید آزاد شوند.
ولی راه نیل به این خواسته ها این نیست که اصلاح طلبان برای انتخابات شرط بگذارند. حتی شرکت در انتخابات و به دست آوردن تعدادی از کرسیهای مجلس و به رخ کشیدن پایگاه اجتماعی شان، راه را باز می کند تا آنها بتوانند به این خواسته هایشان برسند. تحریم انتخابات ممکن است آنها را منزوی کند و دیگر در آینده نتوانند کاری بکنند. قطعا نظر رهبری هم بالا بردن سطح مشارکت در انتخابات آینده است.
من خواسته های آنها را قبول دارم و منطقی می دانم ولی شرط گذاشتن برای نظام را درست نمی دانم چون نظام معمولا در این موارد ایستادگی می کند و زیر بار این شرط ها نمی رود و به این ترتیب آنها از حضور در این عرصه محروم می شوند بدون آنکه دستاوردی داشته باشند در حالی که فضای سیاسی را هم تندتر کرده اند."


اعلام  پایان جنبش سبز، حرف مفیدی است

علی مطهری با ادعای اینکه "محمد خاتمی در یکی از دیدارهای اخیرش گفته است که دیگر جنبش سبزی وجود ندارد و باید از مسائل پس از انتخابات گذشت"، تصریح کرد "قطعا این حرفها مفید است که خاتمه جریان سبز را اعلام کرده اند. این اظهارات، مخالفت با جنبش سبز است و می تواند بهانه خوبی برای پذیرش دوباره اصلاح طلبان در عرصه باشد. اگرچه برخی آقای خاتمی را از سران فتنه می دانند ولی بنده شخصا چنین نظری ندارم. شاید مهمترین خطای مجمع روحانیون مبارز این بود که راهپیمایی سی خرداد را پس از سخنان رهبری در نماز جمعه به سرعت لغو نکردند و تعلل کردند. البته این تعلل در شرایط هیجانی آن دوره، از نظر من قابل گذشت است."

این ادعا در حالی عنوان می شود که سیدمحمد خاتمی با حمایت از اعتراضات مردمی و انتقاد از حبس و حصر فعالان سیاسی و رهبران جنبش سبز، همواره در کنار جنبش مردم بوده است.


خاتمی گفته بود ما هم نمی آییم

مطهری مدعی شد "من در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ به دنبال جلب حمایت از حضور آقای ولایتی بودم. پیش از آنکه آقای موسوی اعلام نامزدی کند، آقای خاتمی گفته بود که کاندیدا می شود. من در آن برهه با وی دیدار کردم که وی از ته دل گفت که اگر احساس کنیم شما اصولگراها واقعا از ولایتی حمایت میکنید، نه من میآیم و نه موسوی کاندیدا میشود و ما هم از ولایتی حمایت میکنیم. چون آنها می خواستند که احمدینژاد رای نیاورد و نوع مدیریت وی را مضر به حال کشور می دانستند. از این رو شخصا قبول ندارم که ماهها قبل از انتخابات برنامه ریزی برای براندازی شده بود ومحمد خاتمی هم از سران فتنه است! حال که خود ایشان نرمش نشان می دهند، نظام هم باید عطوفت به خرج دهد و آنها را بپذیرد."


ورود جنتی اشتباه است
این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی، در خصوص "احتمال حضور احمد جنتی در حلقه تصمیم گیران اصولگرایان برای ایجاد اجماع در انتخابات آینده" گفت "من حضور جنتی در این زمینه را به صلاح نمی دانم، هم از نظر شخصیت حقیقی وی که جز افرادی که به نام اصول گرایی در بحران اخیر موجب تشدید این بحران شدند و به جایگاه ولایت فقیه لطمه وارد کردند بقیه را خارج از خانواده انقلاب می دانند و در نتیجه موجب تفرقه در این حلقه خواهند شد. چون افراد روشنی مانند مهدوی کنی این طرز فکر را نمی پذیرند، و هم از نظر شخصیت حقوقی که ایشان دبیر و عضو شورای نگهبان و برگزار کننده و داور انتخابات است. ورود ایشان به این حلقه شبیه همان اتفاقی است که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته افتاد که برخی از اعضای شورای نگهبان از یکی از نامزدها حمایت کردند و مشکلاتی به وجود آمد."


قائل به وحدت اصولگرایان نیستم
مطهری می گوید "اساسا قائل به وحدت اصولگرایان نیستم. زمانی باید از وحدت اصولگرایان دم بزنیم که رقیب سرسختی در مقابلمان باشد، رقیبی که به مرز دشمنی میرسد، مثلا زمانی که رقیب ما چهره های تند و تیزی مثل آقایان تاجزاده و بهزاد نبوی باشند، اصلاح طلبانی که به دنبال تغییر ساختار نظام بودند. اگر امکان ورود این افراد به مجلس وجود داشته باشد، ما باید با هم متحد شویم تا آنها رای قابل توجهی نیاورند. اما الان کسانی از اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت میشوند که بیخطرند و افراد معقولیهستند و ولایت فقیه را قبول دارند.
مثلا چهرههایی مثل کواکبیان یا پزشکیان و یا خباز چه خطری برای نظام دارند؟ به نظر من اینها از برخی اعضای فراکسیون انقلاب اسلامی اصول گراترند. در چنین فضایی این همه اصرار برای وحدت برای چیست؟ چه ضرورتی دارد؟ فرض کنید دو سه لیست اصولگرا باشد با دو سه لیست اصلاح طلب. مردم هم از بین آنها نمایندگانشان را انتخاب میکنند. به نظر من حتی اگر این گونه اصلاحطلبان در مجلس بعد، اکثریت کرسیها را هم کسب کنند، خطری نظام را تهدید نمیکند. در چنین شرایطی چه اصراری هست که سیستم مجموعه اعداد برای وحدت درست کنیم ومدل بچینیم؟! به نظر من این کارها لازم نیست.

من معتقد به وحدت عقلا و معتدلها اعم از اصولگرا و اصلاح طلب هستم تا در برابر تندروها و افراطیهای دو طرف، جبهه واحد تشکیل دهند. به این ترتیب مجلس آینده ما یک مجلس اهل فکر و عقیده خواهد بود و به جای احساس گرایی، در آن عقل گرایی حاکم خواهد بود.


باید به سمت مجلس عقل گرا و معتدل برویم. باید مبانی و اصولی را تعریف کنیم که هر کس آن را قبول دارد وارد این جبهه شود، اصولی مثل ولایت فقیه، آزادی، عدالت اجتماعی، مردم سالاری دینی، استقلال فرهنگی، امر به معروف و نهی از منکر، نقش زن در جامعه، رعایت اخلاق در سیاست، قانونگرایی، توجه به نسل جوان و.... بر اساس این اصول با برداشت واحد است که باید وحدت بیابیم و افرادی که به این اصول معتقدند به مجلس راه یابند، چه اصولگرا باشند و چه اصلاح طلب. مهم برداشت واحد از این اصول و مبانی است. مثلا باید برداشت همه ما از ولایت فقیه یا آزادی یکسان باشد.


برای همین است که به وحدت بین اصولگراها اعتقادی ندارم. فرض کنیم همه ما هم متحد شویم. که چی؟ می خواهیم جلوی چه دشمنی را بگیریم؟ دشمنی در مقابل ما نیست! خیلی از رقبای اصلاح طلب ما مثل خود ما اصولگراها فکر می کنند و همین انتقادات ما را به وضع موجود دارند. بنابراین وحدت بین عقلا و معتدلین باید یک اصل باشد نه وحدت میان اصولگراها.


در لیست اصلاح طلبان هم جای می گیرم
وی در خصوص اینکه "آیا حاضرید در فهرست انتخاباتی اصلاحطلبان هم قرار بگیرید؟"، گفت "در دور قبل هم من گفته بودم غیر از حزب مشارکت و سازمان مجاهدین، هر گروهی بخواهد اسم من را در لیست خود قرار دهد مخالفتی ندارم. حتی با حضور در فهرستهای دو حزب اعتماد ملی و مجمع روحانیون هم که البته اصلاحاتی انجام داده اند مخالفتی ندارم. البته من هنوز تصمیم برای حضور در انتخابات آینده نگرفتهام.

سوال از احمدی نژاد
وی در خصوص "دلیل عدم تمایل برای انتخابات آتی" خاطرنشان کرد "من منتظرم ببینم که سرنوشت برخی امور چه میشود. مثلا سوال از رئیسجمهور انجام میشود که دریابیم این مجلس یک مجلس واقعی است یا نه؟
اگر این کار انجام نشود و مجلس نتواند کارهای بزرگ انجام دهد و کار مجلس فقط امور جزئی مثل تعیین حریم جادهها باشد، دیگر چه نیازی به نامزدی امثال من در انتخابات است؟! هر کسی میتواند دکمه را فشار دهد و بگوید که حریم جاده ده متر باشد یا پانزده متر! اتفاقا ممکن است افراد صالحتر از من برای این تصمیمات باشد.


اگر ما نتوانیم جلوی یک انحراف بزرگ در دولت را بگیریم، مجلس استقلال لازم را نداشته باشد و در موارد حساس دست مجلس را ببندند، حضور در مجلس خیلی هم معنی ندارد. اصلا چه ارزشی دارد که اینقدر وقت بگذاریم؟


هماهنگی خاصی بین من و لاریجانی نیست
مطهری در مورد نسبت خود و لاریجانی و اینکه این فامیل بودن چقدر در پیگیری امور در مجلس مؤثر است؟ می گوید "... اگر قرار باشد فهرستی از نمایندگان نزدیک به ایشان را ارائه کنند، اسم من در آن نخواهد بود. من کمتر از بسیاری از نمایندگان ایشان را ملاقات می کنم. واقعاً هماهنگی خاصی بین ما نیست و من معمولاً برای کار‌هایم از ایشان نظر‌خواهی نمی‌کنم. حتی در مورد استیضاح کردان، زمانی که من درخواست استیضاح را به هیأت‌رئیسه دادم ایشان مطلع شد و اوایل هم خیلی موافق این کار نبودند اما بعد که فشار افکار عمومی زیاد شد، ایشان، دیگران و کل مجلس با این استیضاح همراه شدند.
در مواردی هم من به مدیریت ایشان اعتراض کردم. مثلاً زمانی که ایشان مواد 22 و 23 قانون حمایت از خانواده را که درباره ازدواج موقت و تعدد زوجات است مسکوت گذاشته و به کمیسیون ارجاع دادند، من اعتراض کردم که این کار برخلاف آیین‌نامه مجلس و تنها به خاطر ملاحظات اجتماعی است.

احیای تمدن بزرگ اسلامی و اتحاد جماهیر اسلامی است
مطهری در خصوص مخالفت خود با موضوع ایرانیت می گوید "تز مکتب ایران به جای مکتب اسلام که از سوی احمدی‌نژاد و مشایی مطرح شده است، نقطه مقابل نظرات شهید مطهری است. این آقایان می‌گویند که اسلام واقعی اسلام ایرانی است و ما برای تبلیغ اسلام باید ایران را تبلیغ کنیم چون اگر از اسلام سخن بگوییم برداشت‌های مختلفی از آن در دنیا وجود دارد و ممکن است با برداشت القاعده یا طالبان از اسلام خلط شود و ما را دچار مشکل کند. بنابراین بهتر است ما از ایران و حداکثر از اسلام ایرانی سخن بگوییم.
این، حرف بسیار خطرناکی است. اینکه به اسلام پسوندهای «ایرانی» و «عربی» و «ترکی» و مانند آن اضافه کنیم، سبب تفرقه در جهان اسلام می‌شود و با تعالیم اسلام جور درنمی‌آید چون اسلام آمده است که بی‌رنگی و بی‌نژادی را ترویج کند ولی این پسوندها تعصبات قومی را زنده می‌کند و نوعی بازگشت به جاهلیت قبل از اسلام است. ما از اسلام سخن می گوییم و منظورمان هم اسلام واقعی است. تز مکتب ایران و اسلام ایرانی سبب می‌شود که ایران را از کشورهای اسلامی جدا کند و آن ‌را به یک جزیره دور افتاده تبدیل کند، همان سیاستی که برخی عربهای متعصب مثل رژیم آل سعود و وهابی ها دنبال می کنند و دائما می گویند که ایرانی ها یک اسلام مخصوص دارند و اساسا مجوس و زرتشتی هستند. در حالی که هدف انقلاب اسلامی، احیای تمدن بزرگ اسلامی و اتحاد جماهیر اسلامی است.


هرگز در مورد فردوسی چنین نگفته ام
مطهری در پاسخ به اینکه "چرا می‌گویید فردوسی اشتباه کرد که زبان فارسی را زنده کرد؟"، گفته است "من هرگز در مورد فردوسی چنین حرفی نزده ام. حتی در پیگیری اجرای قانون منع به کارگیری الفاظ بیگانه، در واقع برضرورت استفاده از الفاظ فارسی تأکید داشتم. البته ممکن است گفته باشم که به بهانه مبارزه با الفاظ بیگانه نباید با کلمات عربی مقابله کنیم و به کلمات عربی هم به چشم کلمات لاتین بنگریم چون زبان عربی زبان دین ما و زبان قرآن است و نباید کاری کنیم که کلمات عربی از زبان فارسی خارج شود. اشکالی ندارد که کلمات معادلی را برای لغات عربی طراحی کنیم اما اینکه اصلاً از کلمات عربی استفاده نکنیم یک اشتباه بزرگ است. متأسفانه فرهنگستان زبان فارسی مشغول این کار است. مثلاً به جای واژه «خروج» واژه «برون‌رفت» را در نظر گرفته‌اند. نفس این کار اشکال ندارد که هر دو کلمه استفاده شود، اما این که در کتابهای درسی هر جا "خروج" هست تبدیل به "برون رفت" کنیم اشتباه است. "خروج" یک کلمه قرآنی است و نباید مردم را از ادبیات قرآنی دور کنیم. به این ترتیب اگر پیش برویم ممکن است 20 سال بعد، دیگر آثار شهیدمطهری و امام برای مردم مفهوم نباشد.
این را به حداد عادل هم گفته‌ام و وی توجیهاتی دارد که برای من قابل قبول نیست. اینکه با این سرعت کلمات عربی را تبدیل به فارسی دری کنیم و برای حذف کلمات عربی تلاش کنیم اقدامی است که در رژیم شاه هم رخ نداد و اصلا جرأت نمی‌کردند این کار را بکنند. آنها دو، سه بار این خیز را برداشتند اما افرادی مثل شهیدمطهری در مقابل آنها ایستادند.


فردوسی هم کار خوبی کرده که زبان فارسی را زنده کرده است چون هر زبانی حامل فرهنگ و معارف خاص خودش است. او ضمن دفاع از اسلام مانع از فراموش شدن زبان فارسی شده است. این خود نشان می دهد که اسلام بر زبان خاص یا رنگ خاص یا نژاد خاصی تاکید ندارد. اتفاقاً بسیاری از معارف اسلامی به زبان فارسی بیان شده است و کسانی که زبان فارسی را نمی‌دانند از درک آن محرومند. حتی خوب است که عرب‌ها هم زبان فارسی را بیاموزند و از معارفی که در امثال دیوان حافظ، سعدی، مولوی، جامی و دیگر کتب عرفانی ما آمده است، استفاده کنند چون معمولا با ترجمه، معانی به درستی منتقل نمی شود. من زبان فارسی را زبان دوم جهان اسلام می‌دانم و بسیار متأسف می‌شوم که دو نفر مسلمان در مکه با یکدیگر انگلیسی صحبت می‌کنند.

من خودم را یک مسلمان ایرانی می‌دانم. به قول سیدجمال‌الدین اسدآبادی وطن ما آنجاست که اسلام باشد. ما مرزهای موجود را مرزهای قراردادی می‌دانیم که خیلی از آنها را استعمارگران ترسیم کرده اند.


زندانیان سیاسی از حق هواخوری هم محروم شدند

Posted: 18 Jul 2011 05:58 AM PDT

جرس: در ادامه اعمال محدودیتهای بیشتر برای زندانیان سیاسی، از روز گذشته هواخوري زندانيان سياسي رجايي‌شهر نیز لغو شده است.

 

به گزارش رسیده به جرس، مسئولان زندان رجایی شهر از روز گذشته در اقدامی عجیب،  به زندانیان اجازه ندادند برای استفاده از هوای آزاد به حیاط زندان بروند.

 

اين درحالي است كه مدت زمان هواخوري‌ زندانيان سياسي رجايي‌شهر روزنه 4 ساعت بيشتر نبوده است و بر اساس قانون سازمان زندانها، زندانیان می توانند در تمام طول روز از هوای آزاد استفاده کنند.

 
بر اساس این گزارش، در واکنش به این اقدام غیرقانونی، زندانیان نیز در آمارگیری روزانه زندان شرکت نکردند.


گفتنی است شرایط نگهداری زندانیان در زندان رجایی شهر کرج بسیار نامساعد است و این زندانیان علاوه بر محروم بودن از حق استفاده از تلفن، از تغذیه مناسبی نیز برخوردار نیستند.


در حال حاضر تعدادی از زندانیان سیاسی از جمله مسعود باستانی، داوود سلیمانی، احمد زید آبادی،
مهدی محمودیان، کیوان صمیمی، رسول بداقی، عیسی سحرخیز، حشمت طبرزدی و....در زندان رجایی شهر با حداقل امکانات رفاهی نگهداری می شوند.

 

مصباح مسئولیت همه خوبی های دولت احمدی نژاد را می پذیرد

Posted: 18 Jul 2011 05:27 AM PDT

جرس: شاگرد مصباح یزدی، قاسم روانبخش در وبلاگش به رمزگشایی از آنچه که حمله به مصباح یزدی خوانده پرداخته و نوشته است:  مصباح مسوولیت همه خوبی‌هایی که در دو دولت نهم و دهم انجام شد و همواره مورد تایید رهبری بوده و هست را می‌پذیرند و بر آن نیز افتخار می‌کنیم ونسبت به مسایل اخیر که پیش آمد از پیشتازان منتقدین بوده و هستند.


دبیر سیاسی نشریه پرتو سخن مدعی شده است که مصباح، مالک اشتر گونه در رکاب رهبر خویش ایستاده و خالصانه به دفاع از ولایت پرداخته است مورد توجه خاص مردم قرار گرفته و به همین دلیل زمانی که به خیال برخی باد به پرچم مدعیان اصلاحات می‌وزید و نامزدهای اصول‌گرایی نیز شعارهای آنان را تکرار می‌کردند از نامزدی حمایت کرد که شعار اصلی او تشکیل دولت اسلامی و احیای ارزش‌های اسلامی بود. حمایت ایشان از چنین نامزدی نقش بسزایی در پیروزی وی در انتخابات داشت به طوری که مخالفان ایشان نیز این پیروزی را معلول تلاشهای ایشان دانسته به دولت مصباح تعبیر می‌کردند.

روانبخش در ادامه افروده است: اکنون دشمنان دیروز و دنیا طلبان امروز که بیش از دو سال است خواب ریاست جمهوری یازدهم را می‌بینند و با تشکیل ستادهای زود هنگام در حال هزینه‌های میلیاردی‌اند از این ناراحتند که چرا جریانی که در راس آن مصباح قرار دارد،آسیب ندیده است و از این بیم دارند که این وجهه و آبرو بار دیگر بتواند در انتخابات آینده معجزه بیافریند و فرد دیگری غیر از آنها را به ریاست جمهوری بنشاند.از این رو بهترین پروژه را پروژه تخریب ایشان تشخیص داده‌اند.

 

اعظم طالقانی: حصر موسوی و کروبی غیرقانونی و نقض حقوق بشر است

Posted: 18 Jul 2011 04:16 AM PDT

فرزانه بذرپور
جرس: اعظم طالقانی، دبیرکل جامعه زنان با انتقاد از حصر رهبران جنبش سبز می گوید: «حصرخانگی افراد نه تنها در قانون و شرع جایگاهی ندارد بلکه سوابق تاریخی گویای این موضوع است که اعمال چنین رفتاری برای حکومت های اقتدارگرا بی حاصل بوده است. سرنوشت «لخ والسا» آزادی خواه لهستانی باید تجربه ای برای اقتدارگرایان باشد که با وجود حصرخانگی روزی فرا رسید که با رهبری حزب همبستگی، انقلابِ لهستان را رقم زد.»

 
اعظم طالقانی  در گفت و گو با جرس، در مورد حصر رهبران جنبش سبز اظهار داشت : «هر حکومتی که روش آن خلاف قانون و ضد حقوق شهروندانش باشد دیر یاز زود محکوم به سوی زوال و شکست خواهد رفت. حصر خانگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و همینطور مهدی کروبی و فاطمه کروبی نا مامن قانونی دارد و نه مامن شرعی و جملگی باید گفت چنین رفتاری نقض صریح حقوق بشر وقانون است».
به عقیده او «اگر از دید حاکمیت این افراد به جرمی متهم هستند پس باید در یک دادگاه صالح به اتهاماتشان رسیدگی شود و قاضی عادل پس از شنیدن دفاعیات آنان برایشان حکم را صادر کند. اما اینکه بی توجه به قانون و حقوق انسانی برای چندین ماه شهروندانی را بی آنکه حکمی برایشان صادر شده باشد حصر خانگی کرد غیر قانونی است و مسئولیت عواقب احتمالی آن متوجه حاکمیت و دستگاه قضایی خواهد بود.»
طالقانی ادامه داد: «از طرفی باید بپرسید اگر آنان زندانی هستند پس چرا از حقوق قانونی یک زندانی مثل دسترسی به پزشک و بهداشت، تغذیه مناسب، حق وکیل، حق ملاقات با اعضای خانواده و نزدیکان و...برخوردار نیستند؟ وی می افزید: " هر چند که زندانیان سیاسی ما در سرتاسر کشور نیز از حقوق اولیه زندانی برخوردار نیستند.»
دبیرکل جامع زنان با اشاره به حوادث تلخی که در زندانهای کشور به وقوع می پیوندد گفت: «چندی پیش کودکانی که برای دیدن پدر یا مادر زندانی خود در وقت ملاقات به زندان مراجعه کردند در حین مکالمه تلفنی در کابین به یکباره تلفن قطع شده و پرده ای سیاه بین فرزندان و زندانی کشیده می شود. این خشونت به شدت در روحیه این دو کودک اثر منفی گذاشته طوری که تا مدتها حاضر به ملاقات با پدر یا مادر زندانی خود نشده اند و از تکرار دوباره آن بیم داشتند. و پس از مدتی که حاضر به ملاقات مجدد شدند استرس و ترس قطع تلفن و تکرار آن صحنه آنان را بی قرار و افسرده کرده است و عقده هایی در آنان به وجود آورده که با وجود کودکی به دنبال انتقام جویی بوده اند.
او در ادامه اظهار کرد: «در زندانها شرایط ملاقات هر 15 روز یکبار و به صورت دوره ای (یک دوره ملاقات با زنان خانواده و یک دوره ملاقات با مردان خانواده) می باشد. اما همین دوره های طولانی مدت هم از بسیاری از زندانیان گرفته شده است و کم نیستند عزیزانی که ماه هاست حتی برای مدت کوتاهی نتوانسته اند همدیگر را ملاقات کنند و حتی با تلفن از حال یکدیگر باخبر شوند.»
اعظم طالقانی در توصیه به زندانیان سیاسی که برای بیان اعتراضات خود دست به اعتصاب غذای طولانی مدت می زنند گفت: «به عنوان کسی که تجربه زندان دارم توصیه می کنم زندانیانی که برای نشان دادن فریاد و اعتراض خود دست به اعتصاب غذا می زنند می خواهم با توجه به شرایط زندان و شرایط سخت جسمی و روحی دست به اعتصاب غذای طولانی مدت نزنند و بدانند که در صورتی که توان بدنی آنان تحلیل رود امکان وقوع هر اتفاقی در زندان ممکن است».
 

 

پالیزدار: دولت احمدی نژاد به هیچ‌وجه، انگیزه مبارزه با فساد را نداشت

Posted: 18 Jul 2011 03:36 AM PDT

گروه آنها از همه فاسدتراست

 

جــرس: عباس پالیزدار، کارشناس سابق مرکز پژوهشهای مجلس و چهره جنجالیِ بهار سال ٨٧، که به دلیل سخنرانی ها و افشاگری هایش پیرامون فساد برخی مقامات سیاسی و مذهبی کشور، و سپس بازداشتش، موجب جنجال و تایید و تکذیب های فراوان قرار گرفته بود، اینک با بیان اینکه توسط دولت احمدی نژاد از او "استفاده ابزاری شده و خودِ همین دولت خواستار بازداشت وی شده است"، می گوید "اگر روزی قرار باشد از جریان انحرافی تحقیق و تفحص كنیم به مراتب فساد اینها بیشتر است. من چندین مورد از فساد این جریان مانند همان هتل هفت ستاره رامسر كه چندین هزار متر زمین و جنگل سفید تمشك رامسر در حال تخریب هستند را جمع كرده‌ام. برای كارشان اسم ساخت هتل گذاشته‌اند تا اراضی كه عتیقه‌جات در آن بوده را به تاراج ببرند."

 

 

پالیزدار که علاوه برعضويت در هيأت تحقيق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائيه‌، مقام سخنگویی و دبيری هيأت امنای خانه صنعت‌کاران ايران، و ریاست «دفتر مطالعات زيربنايی» در مرکز پژوهش‌های مجلس هفتم را نیز بر عهده داشت، بهار سال ۸۷ طی سخنرانی های جنجال برانگیزی در دانشگاههای شیراز و همدان، ۴۴ تن از مقامات بلندپایه و سران مذهبی – سیاسی جمهوری اسلامی را متهم به فساد مالی شدید کرد و بلافاصله بازداشت شد و بنا به قول خودش، اکنون بعد از ماهها زندان، چندیست که با قرار وثیقه موقتا آزاد است.

 

 

عباس پالیزدار در گفتگو با روزنامه شرق گفته است "بارها گفته‌ام كه دولت احمدی نژاد به هیچ‌وجه، انگیزه مبارزه با فساد را نداشت. این امر برای دولت فقط یك نردبانی برای بالا رفتن بود. برای مردم در مقطعی مهم این بود كه یك نفر حق‌شان را از گلوی مفسدان دربیاورد. با این شعاری كه توسط دولت سر داده شد، مردم گمراه شدند. امثال پالیزدار‌ها هم ابزار شدند كه مردم بپذیرند قرار است با فساد مبارزه شود."

 

 

وی در این گفتگو می گوید "من مدت طولانی با مجلس همكاری داشتم. این همكاری از مجلس چهارم خیلی جدی‌تر شد. به عنوان مشاور در كمیسیون‌ها و كارشناس در مركز پژوهش‌های مجلس در تحقیق و تفحص‌ها حضور داشتم. نمایندگان هم خیلی به دیدار ما می‌آمدند. من نكاتی را به عنوان دبیرخانه صنعت درخصوص گلوگاه‌های مشكلات صنعت به تمام مسوولان نوشته و ارایه داده بودم. از یك باب متاسفانه و از یك باب خوشبخانه فقط هاشمی‌رفسنجانی موضوع را متوجه شد. "


وی افزود "این مجموعه شناخته شده بودند. اما شاید راضی نباشند اسم آنها برده شود. بهتر است اسم آنها را نگوییم. زمانی كه در جریان دستگیری ما همه آنها رفتند كنار، معنایش این است كه دوست ندارند ما اسمشان را ببریم. اسم بردن از آنها مشكلی از ما كم نمی‌كند بلكه شاید مشكلی برای آنها ایجاد كند كه صلاح نیست بگوییم."

 

 

عباس پالیزدار که بلافاصله بعد از بازداشتش، مورد عدم حمایتِ پشتیبانانِ قبلی خود شده و حتی مورد انکار آنان قرار گرفته بود گفت "‌در آن زمان در مجلس مطرح شد كه خانم آجرلو نماینده كرج شما را به كمیته تحقیق و تفحص آورده است. اما ما خودمان خانم آجرلو را آوردیم. آمدن خانم آجرلو توسط بچه‌های جبهه و جنگ بود. همسر خانم آجرلو قاضی هستند. آن زمان قاضی دادگاه انقلاب كرج بود. ما از طریق دو تا از اخوی‌های ایشان حاج داوود و حاج احمد كه از فرمانده‌هان جنگ بودند و شهید شده‌اند این خانواده را می‌شناختیم. برادرهای شهید ایشان همسنگر و رفقای ما بودند. بچه‌های جنگ به حاج احمد به خصوص ارادت خاص داشتند. ما ابتدا سراغ عباس برادر جانباز خانم آجرلو رفتیم. گفت من نمی‌توانم. خواهرشان را پیشنهاد كرد. اتفاقا علی زاكانی هم كه رییس بسیج دانشگاهی دانشگاه تهران بود، خانم آجرلو را از زمان ریاست بسیج خواهران می‌شناخت. این آشنایی موجب شد خانم آجرلو انتخاب شوند."

 

 

وی در خصوص اولین دیدارها با این نماینده اصولگرای مجلس و حامی دولت گفت "‌در آن زمان كمیته تحقیق و تفحص شكل گرفته نبود اما در برنامه‌های ما بود. از جمله مواردی كه وقتی خواستیم خانم آجرلو را بیاوریم با ایشان مطرح شد. این بود كه خانم آجرلو گفت شرط من این است كه شماها هم باشید، گفتند این‌گونه نشود كه من آبروی حاج احمد و داوود را ببرم. ما از ایشان سوال كردیم شما اهل مبارزه هستید؟ گفتند بله هستم. به ایشان گفتیم اصل برنامه ما مبارزه با فساد است. گفت شما در همه مراحل با من باشید، من هم همكاری می‌كنم. این عین حرف‌هایی است كه در باغی در چهاردانگه با هم نشستیم و زدیم. زمانی كه كار را شروع كردیم ما همانطور كه وعده داده بودیم، عمل كردیم.
در ابتدای امر ما شروع به یك تحقیق و تفحص خودسرانه كردیم. البته شاید خودسرانه نشود گفت به دلیل آنكه هر نماینده مجلس خودش یك جایگاه قانونی دارد و می‌تواند به تنهایی تحقیق و تفحص و نظارت بر دستگاه‌های دیگر داشته باشد. ما از همان اختیار كه قانون به یك نماینده داده بود خانم آجرلو را به عنوان اهرم جلو قرار دادیم و شروع به تحقیق و تفحص در مورد فساد كردیم. "


وی افزود "آدم‌ها از نظر من گزینش شده نبودند. ولی شاید كسانی كه به من می‌گفتند مثلا خبر ‌داری فلان فرد هم مشكل دارد و روی آن كار كنید، با انگیزه می‌گفتند. واقعیت این است كه برای من مهم نبود آن فرد كیست؟ برای من مهم این بود كه هر چه فرد دم كلفت‌تر، عشق من بیشتر بود تا دنبال جمع‌آوری اطلاعات بروم. چپ و راستش برای من اهمیت نداشت.  من بدون در نظر گرفتن زاویه فكری وارد این ماجرا شدم. در شروع كار هم كسی به من جهت فكری نمی‌داد. اما در دل كار این اتفاق افتاد. من وقتی وارد یك كارزار شده بودم دنبال این بودم كه نیروهای خودم را قوی‌تر كنم. پشتوانه‌های قوی‌تری بیاورم به دلیل آنكه وارد یك كارزار شدم. ناچارا پیش احمدی‌نژاد رفت و آمد ما زیاد شد."


وی در خصوص "سوء استفاده" محمود احمدی نژاد از وی و موضوع مورد بحث گفت "جلسات متعددی با مجموعه ریاست‌جمهوری و شخص احمدی‌نژاد داشتیم. وی در شعارهایش همیشه مبارزه با فساد را مطرح می‌كرد و ما فكر می‌كردیم حتما این شعار‌ها قرار است به عمل تبدیل شود. بنابراین سمت ایشان زیاد رفتیم و نماینده‌هایی هم در وسط كار وقتی دیدند ما جدی هستیم، كم‌كم به ما پیوست."


این عضو هيأت تحقيق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائيه‌ در خصوص ورود به حوزه دستگاه قضایی و سپس تحقیق و تفحص از آن گفت "با وجود اینكه مصوبه مجلس را داشتیم، خیلی تلاش كردیم تا به قوه قضاییه ورود كنیم. اجازه ورود به دستگاه قضایی را نداشتیم. عنوان می‌شد قوه قضاییه زیر نظر رهبری است و اجازه ورود نداریم. تا اینكه نمایندگان ملاقاتی با رهبری داشتند و مجلس با رهبری برای انجام این كار هماهنگی انجام دادند. دستور اكید رهبری اجازه ورود به قوه قضاییه را داد.   ‌در این مراحل احمدی‌نژاد حضور نداشت . فقط مجلس و همان كمیته ٢۴ نفره تحقیق و تفحص و حدادعادل بودند."

 

 

پالیزدار افزود "ما در آن مراحل با خانم آجرلو، پیش احمدی‌نژاد رفتیم.  تضمینی به ما داده شد كه با پیگیری این پرونده‌ها مشكلی برای شما پیش نمی‌آید . بدین گونه كه داوود احمدی‌نژاد لایحه‌ای را به من نشان داد كه این لایحه یا در زمان محمد خاتمی تهیه شده و مسكوت مانده یا در دوره خود احمدی‌نژاد استارت خورده است. بر اساس این لایحه، هر فردی كه در دستگاه خودشان نسبت به رییس‌شان به فسادی برمی‌خورد و گزارش به دستگاه امنیتی و نظارتی می‌دهد، مورد حمایت قرار می‌گرفت و حتی مجهز به اسلحه می‌شد. رییس سازمان حق برخورد سازمانی نداشت و اگر برخوردی می‌شد، ریاست‌جمهوری حمایت می‌كرد. داوود احمدی‌نژاد به من گفت: ما این‌گونه به دنبال مبارزه با فساد هستیم و حمایت می‌كنیم. این لایحه فقط برای شما تهیه نشده است. ما دنبال این هستیم همه مردم، همه جمعیت هفتاد میلیونی تبدیل به نیروهای امنیتی در مبارزه با مفاسد شوند."

 

 

وی افزود "در ابتدا نگرانی نداشتم. وقتی كار استارت خورد، سعی می‌كردم به خودم بقبولانم با قانون محكم و قوی مشكلی پیش نمی‌آید. اما در اواخر كار و پایان ماجرا به این یقین رسیدم كه حتما با من برخورد خواهد شد."

 

 

کارشناس سابق مرکز پژوهشهای مجلس می گوید "بارها گفته‌ام كه دولت احمدی نژاد به هیچ‌وجه، انگیزه مبارزه با فساد را نداشت. این امر برای دولت فقط یك نردبانی برای بالا رفتن بود. مردم هم از اینكه فساد در كشور بیداد می‌كرد به ستوه آمده بودند. برای مردم مهم نبود چه كسی می‌خواهد با فساد مبارزه كند. مهم این بود كه یك نفر حق‌شان را از گلوی مفسدان دربیاورد. با این شعاری كه سر داده شد، مردم گمراه شدند. امثال پالیزدار‌ها هم ابزار شدند كه مردم بپذیرند قرار است با فساد مبارزه شود."

 

 

پایزدار با بیان اینکه "در حال حاضر با وثیقه، موقت آزاد هستم"، افزود "بخشی از این باند پالیزدار كه عنوان می شد، خانواده من بودند. همسرم، برادرم و برادر همسرم و باجناقم بودند كه همگی بازداشت شدند و افراد دیگری كه هیچ دخالتی در افشاگری‌ها نداشتند. مجموعه كسانی كه در این پرونده مورد آسیب قرار گرفتیم شكایتی را از عوامل بازداشت تهیه كردیم. شكایت ما در حال رسیدگی است... اگر روزی قرار باشد از جریان انحرافی تحقیق و تفحص كنیم به مراتب فساد اینها بیشتر است. من چندین مورد از فساد این جریان مانند همان هتل هفت ستاره رامسر كه چندین هزار متر زمین و جنگل سفید تمشك رامسر در حال تخریب هستند را جمع كرده‌ام. برای كارشان اسم ساخت هتل گذاشته‌اند تا اراضی كه عتیقه‌جات در آن بوده را به تاراج ببرند."


وی افزود "جریان انحرافی دنبال زدن ریشه و اصل اسلام است. مفسدان شاید فقط چپاولگر بیت‌المال از باب شكم خود و خانواده‌هایشان باشند اما نگاه جریان انحرافی زدن اصل اسلام است. من جریان انحرافی را بسیار خطرناك‌تر از همه مشكلات و مصایب دیگر نظام می‌دانم. حتی جریان انحرافی خطرش بیشتر از سازمان منافقین و مجاهدین است. به نظرم منافق واقعی، بالفطره و ذاته همین جریان انحرافی است. شاید منافقین یك عده جوان را گول زده و در واقع فریب دادند اما این جریان انحرافی به ذات منافق و فریب‌دهنده است. از ریشه با نفاق جلو آمده‌اند. با چهره دیگری روی كار آمده‌اند اما در عمل كار دیگری را در جامعه اجرا می‌كنند. "

 

 

پالیزدار در مورد طیف دولتی ها و کسانی که متهم به "جریان انحرافی" شده اند می گوید "‌این بحث جن‌گیری و رمالی كه این روزها مطرح است و عنوان می‌شود بخشی از دولت و جریان انحرافی مدعی استفاده از آن هستند، كاملا صحیح است. من موثق اطلاع دارم. از نزدیك با آدمای موثرشان ارتباط داشتم و می‌توانم تایید كنم كه مدعی ارتباط با عالم ماوراالطبیعه هستند. اصلا ما چنین چیزهایی در تاریخ نداشتیم. مطالب جدیدی است. اینها می‌خواهند بگویند امام زمان  ظاهر است و وقتی امام زمان ظاهر است، دیگر ولی‌فقیه معنی ندارد. "


وی می افزاید "من حتی معتقدم خواست دولت بود كه با من برخورد شود. اگر پالیزدار بیرون بود، پی برده بود جریان از چه قرار است! و آنها به هدفی كه می‌خواستند نمی‌رسیدند. ممكن بود من افشاگری‌های دیگری انجام بدهم و بگویم اینها هیچ حمایتی از مبارزه با فساد نكرده‌اند. به همین دلیل به نتیجه‌ای كه می‌خواستند، نمی‌رسیدند. من می‌گویم خواست آنها بازداشت من بود. "


پالیزدار با بیان اینکه "زمانی كه مناظره‌های انتخاباتی از تلویزیون پخش می‌شد، من زندان بودم"، گفت "وقتی مناظره احمدی‌نژاد با یكی از كاندیداها را دیدم، زنگ زدم به دفتر احمدی‌نژاد. پشت تلفن تشخیص نمی‌دادم چه كسی است اما مطمئن هستم كه وقتی گفتند پالیزدار پشت خط است، یكی از افراد موثر در دفتر مشایی یا یك فرد تصمیم‌گیر پشت خط آمدند. به آن فرد گفتم؛ این بازی را تمام كنید. گفتم اسامی بقیه مفسدان را هم بگویید. گفتم من می‌بینم برخی از مفسدان اطراف شما هستند و شما اعتراضی نمی‌كنید."


وی افزود "‌در آن مقطع از جریان انحرافی سند و گزارشی درباره تخلفات‌شان نداشتیم، البته كم‌كم به شك افتادیم و به این رسیدیم كه اینها هم در حال تخلف هستند، اما چون یقین نداشتیم، ناچار بودیم بی‌تفاوت باشیم... مطمئن باشید اگر همان زمان متوجه می‌شدیم- با اینكه فكر می‌كردیم احمدی‌نژاد حامی ماست- برای ما فرقی نداشت و با اطرافیان وی برخورد می‌كردیم. شاهد ادعای من داوود احمدی‌نژاد است. در همان مقطع من از مشایی تخلف داشتم. اما تخلفی نبود كه به قوه قضاییه رسیده باشد و در تحقیق و تفحص ما نبود. اما از طریق دستگاه امنیتی شنیده بودیم. "


پالیزار در ادامه اضافه کرد "همان مساله‌ای را كه گلپور مطرح كرده من سال ٨۶مطرح كردم. گفتم آقا داوود (احمدی نژاد)، این مساله جنگل دالخانی باید بررسی شود. وی خود شما با احمدی‌نژاد مطرح كنید، بهتر است. از من باور نمی‌كند و من به احمدی‌نژاد گفتم، من از آن زمان می‌دانستم كه این مشكل وجود دارد، اما پرونده و سند نداشتیم. یا مثلا یكی از روزنامه‌ها با من تماس گرفت كه چرا سراغ بقیه افراد نرفتید، گفتم من سندی نداشتم. گفتند بیاید ما سند می‌دهیم..."

 

 

گفتنی است چندی پیش ناگفته هایی از این عضو کمیتۀ تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه، توسط روزنامه همشهری منتشر شده بود، که وی طی این گفتگو خاطرنشان کرد: حامیان احمدی نژاد "خیلی فشار می آوردند تا درباره خانواده هاشمی رفسنجانی و شخص وی و همچنین ناطق نوری حرف بزنم؛ و من هم متاسفانه تحت تاثیر القائات همین آدم‌ها سخنانی بی سند در مورد آنها گفتم. به همین دلیل از هاشمی عذرخواهی کردم چرا که وی حتی از من شکایت هم نکرد
."

 

حمید رضا تکاپو